نظرات اشتراک‌ها
راه اندازی IdentityServer 4 و اتصال از طریق یک webApp Client
جهت اجرای همزمان چندین پروژه دو روش پیش رو دارید :
روش اول : پروژه ای که پیش فرض انتخاب شده است را اجرا کنید (run or ctrl+f5) و بعد برای اجرای سایر پروژه‌ها ، روی آنها کلیک راست کرده و گزینه Debug و در نهایت انتخاب گزینه start new instance . شکل زیر

روش دوم :  بر روی solution  کلیک راست کرده و propperties را انتخاب نمایید و در پنجره ظاهر شده multiple startup project رو انتخاب نمایید  و پروژه‌های مورد نظر رو انتخاب نمایید و تغییر وضعیت None به start


اشتراک‌ها
ایجاد Query Shortcut در SSMS

اگر شما هم زیاد از یک دستور خاص در SQL Server Management Studio استفاده خواهید می‌کنید پیشنهاد می‌شود از کوئری یک مینابر(Query Shotcut) ایجاد نماید تا هر بار مجبور به نوشتن کوئری تکرای نباشید...

ایجاد Query Shortcut در SSMS
نظرات مطالب
امکان ساخت قالب برای پروژه‌های NET Core.
بله از آخرین نسخه استفاده می‌کنم مشکلی که وجود داره  اینه که پس از نصب قالب و ورود به پوشه جدید برای ایجاد قالب جدید وقتی دستور 
dotnet new --list رو اجرا می‌کنم دیگه قالب نصب شده در لیست قالب‌های موجود نیست 
اشتراک‌ها
ایجاد میانبر برای All Apps در ویندوز 8
با حذف start menu در ویندوز 8، مشاهده لیست تمام برنامه‌های نصب شده مشکل شده است. باید روی start screen کلیک راست کرد و سپس گزینه all apps را انتخاب نمود (معادل Start -> All Programs در ویندوزهای قبلی). برای اینکار می‌توان یک میانبر نیز تهیه کرد ...
ایجاد میانبر برای All Apps در ویندوز 8
مطالب
استفاده از قابلیت پارتیشن بندی در آرشیو جداول بانک‌های اطلاعاتی SQL Server

1- مقدمه

پارتیشن بندی در بانک اطلاعاتی SQL Server، از ویژگی‌هایی است که از نسخه 2005، به این محصول اضافه شده است. بکارگیری این قابلیت که با Split کردن، محتوای یک جدول و قرار دادن آنها در چندین فایل، برای جداول حجیم، به  ویژه جداولی که داده‌های آن حاوی مقادیر تاریخچه‌ای است، بسیار سودمند است.
سادگی در مدیریت داده‌ها و شاخص‌های موجود یک جدول (از قبیل اندازه  فضای ذخیره سازی و استراتژی جدید Back up گیری)، اجرای سریعتر کوئری هایی که روی یک محدوده از داده‌ها کار  می‌کنند و سهولت در آرشیو داده‌های قدیمی یک جدول، از قابلیت‌هایی است که استفاده از این ویژگی بوجود می‌آورد.
محدوده استفاده از این ویژگی روی یک بانک اطلاعاتی و در یک Instance است. بنابراین مباحث مرتبط با معماری Scalability را پوشش نمی‌دهد و صرفاً Solution ایی است که در یک Instance بانک اطلاعاتی استفاده می‌شود.

2- Data File و Filegroup

هر بانک اطلاعاتی در حالت پیش فرض، شامل یک فایل داده‌ای (MDF.) و یک فایل ثبت تراکنشی (LDF.) می‌باشد. می‌توان جهت ذخیره سطر‌های داده‌ای از فایل‌های بیشتری تحت نام فایل‌های ثانویه (NDF.) استفاده نمود. به همان طریق که در فایل سیستم، فایل‌ها به پوشه‌ها تخصیص داده می‌شوند، می‌توان Data File را به Filegroup تخصیص داد. چنانچه چندین Data File به یک Filegroup تخصیص داده شوند، داده‌ها در تمامی Data File‌ها به طریق Round-Robin توزیع می‌شوند.

3- Partition Function

مطابق با مقادیر تعریف شده در بدنه دستور، محدوده داده‌ای (پارتیشن‌ها) با استفاده از Partition Function ایجاد می‌شود. با در نظر گرفتن ستونی که به عنوان Partition Key انتخاب شده، این تابع یک Data Type را به عنوان ورودی دریافت می‌کند. در هنگام تعریف محدوده برای پارتیشن‌ها، به منظور مشخص کردن محدوده هر پارتیشن از Right و Left استفاده می‌شود.
Left نمایش دهنده‌ی حد بالای هر محدوده است و به طور مشابه، Right برای مشخص کردن حد پائین آن محدوده استفاده می‌شود. به منظور درک بهتر، به شکل زیر توجه نمائید:
 

همانطور که مشاهده می‌شود، همواره نیاز به یک Filegroup اضافه‌تری از آنچه مورد نظرتان در تعریف تابع است، می‌باشد. بنابراین اگر Function دارای n مقدار باشد، به n+1 مقدار برای Filegroup نیاز است.
همچنین هیچ محدودیتی برای اولین و آخرین بازه در نظر گرفته نمی‌شود. بنابراین جهت محدود کردن مقادیری که در این بازه‌ها قرار می‌گیرند، می‌توان از Check Constraint استفاده نمود.

3-1- Right or Left

یک سوال متداول اینکه از کدام مورد استفاده شود؟ در پاسخ باید گفت، به چگونگی تعریف پارتیشن هایتان وابسته است. مطابق شکل، تنها تفاوت  این دو، در نقاط مرزی هر یک از پارتیشن‌ها می‌باشد. در بیشتر اوقات هنگام کار با داده‌های عددی می‌توان از Left استفاده نمود و بطور مشابه هنگامیکه نوع داده‌ها از جنس زمان است، می‌توان از Right استفاده کرد.

4- Partition Schema 

گام بعدی پس از ایجاد Partition Function، تعریف Partition Schema است، که به منظور قرار گرفتن هر یک از پارتیشن‌های تعریف شده توسط Function در Filegroup‌های مناسب آن استفاده می‌شود.

5- Partition Table

گام پایانی ایجاد یک جدول، استفاده از Partition Schema است، که داده‌ها را با توجه به رویه درون Partition Function مورد استفاده، ذخیره می‌کند. همانطور که می‌دانید هنگام ایجاد یک جدول، می‌توان مکان ذخیره شدن آنرا مشخص نمود.

 Create Table <name> (…) ON …
دستور بعد از بخش ON، مشخص کننده مکان ذخیره جدول می‌باشد.

در هنگام ایجاد یک جدول، معمولاً جدول در Filegroup پیش فرض که PRIMARY است، قرار می‌گیرد. می‌توان با نوشتن نام Partition Schema و همچنین Partition Key که پیشتر ذکر آن رفت، بعد از بخش ON، برای جدول مشخص نمائیم که داده‌های آن به چه ترتیبی ذخیره شوند. ارتباط این سه به شرح زیر است:

توجه شود زمانیکه یک Primary Key Constraint به یک جدول اضافه می‌شود، یک Unique Clustered Index نیز همراه با آن ساخته می‌شود. چنانچه Primary Key شامل یک Clustered Index باشد، جدول با استفاده از این ستون (ستون‌های) شاخص ذخیره خواهد شد، در حالیکه اگر Primary Key شامل یک Non Clustered Index باشد، یک ساختار ذخیره-سازی اضافی ایجاد خواهد شد که داده‌های جدول در آن قرار خواهند گرفت.

6- Index & Data Alignment

به عنوان یک Best Practice هنگام ایجاد یک Partition Table به منظور پارتیشن بندی، از ساختار Aligned Index استفاده شود. بدین ترتیب که تعریف Index، شامل Partition Key (ستونی که معیاری برای پارتیشن بندی است) باشد. چنانچه این عمل انجام شود، داده‌های ذخیره شده مرتبط با هر پارتیشن متناظر با همان شاخص، در فایل داده‌ای (NDF.) ذخیره خواهند شد. از این رو چنانچه کوئری درخواست شده از جدول روی یک محدوده باشد

 Where [OrderDate] Between …
تنها از شاخص متناظر با این داده استفاده می‌شود. بدین ترتیب بکارگیری آن برای Execution Plan بسیار سودمند خواهد بود. همچنین می‌توان استراتژی بازیافت سودمندی با Back up گیری از Filegroup ایجاد کرد. هنگامی که Index‌ها به صورت Aligned هستند می‌توان در کسری از ثانیه، محتوای یک Partition را به یک جدول دیگر منتقل نمود (تنها با تغییر در Meta Data آن).

بدین ترتیب برای بهرمندی از این مزایا، استفاده از Aligned Index توصیه شده است.

7- Operations

از نیازمندی‌های متداول در پارتیشنینگ می‌توان به افزودن، حذف پارتیشن‌ها و جابجایی محتوای یک پارتیشن که برای عملیات آرشیو استفاده می‌شود، اشاره کرد.

7-1- Split Partition

به منظور ایجاد یک محدوده جدید به پارتیشن‌ها استفاده می‌شود. یک نکته مهم مادامی که عملیات انتقال داده‌ها به پارتیشن جدید انجام می‌گیرد، روی جدول یک قفل انحصاری قرار می‌گیرد و بدین ترتیب عملیات ممکن است زمانبر باشد.
به عنوان یک Best Practice همواره یک Partition خالی را Split نمائید و پس از آن اقدام به بارگذاری داده در آن نمائید.
به یاد داشته باشید پیش از انجام عملیات splitting روی Partition Function با تغییر در Partition Schema (و بکارگیری Next Used) مشخص نمائید چه محدوده‌ای در این Filegroup جدید قرار خواهد گرفت.

7-2- Merge Partition

به منظور ادغام پارتیشن‌ها استفاده می‌شود، چنانچه پارتیشن خالی نیست، برای عملیات ادغام مسائل Performance به علت اینکه در طول عملیات از Lock (قفل انحصاری) استفاده می‌شود، در نظر گرفته شود.

7-3- Switch Partition

چنانچه جدول و شاخص‌های آن به صورت Aligned هستند، می‌توانید از Switch in و Switch out استفاده نمائید. عملیات بدین ترتیب انجام می‌شود که بلافاصله محتوای یک پارتیشن یا جدول (Source) در یک پارتیشن خالی جدولی دیگر و یا یک جدول خالی (Target) قرار می‌گیرد. عملیات تنها روی Meta Data انجام می‌گیرد و هیچ داده ای منتقل نمی‌شود.
محدودیت‌های بکارگیری به شرح زیر است:
- جدول یا پارتیشن Target باید حتماً خالی باشد.
- جداول Source و Target حتماً باید در یک Filegroup یکسان قرار داشته باشند.
- جدول Source باید حاوی Aligned Index‌های مورد نیاز Target و همچنین مطابقت در Filegroup را دارا باشد.
- چنانچه Target به عنوان یک پارتیشن است، اگر Source جدول است بایست دارای یک Check Constraint باشد در غیر این صورت چنانچه یک پارتیشن است باید محدوده آن در محدوده Target قرار گیرد.

8- بررسی یک سناریوی نمونه

در ابتدا یک بانک اطلاعاتی را به طریق زیر ایجاد می‌کنیم:
این بانک مطابق تصویر، شامل 3 عدد فایل گروپ (FG1، FG2 و FG3) و 3 عدد دیتا فایل (P1، P2 و P3) می‌باشد. Filegroup پیش فرض Primary است، که چنانچه در تعریف جداول به نام Partition Schema و Partition Key مرتبط اشاره نشود، به طور پیش فرض در Filegroup موسوم به Primary قرار می‌گیرد. چنانچه چک باکس Default انتخاب شود، همانطور که قابل حدس زدن است، آن Filegroup در صورت مشخص نکردن نام Filegroup در تعریف جدول، به عنوان مکان ذخیره سازی انتخاب می‌شود. چک باکس Read Only نیز همانطور که از نامش پیداست، چنانچه روی یک Filegroup تنظیم گردد، عملیات مربوط به Write روی داده‌های آن قابل انجام نیست و برای Filegroup هایی که جنبه نگهداری آرشیو را دارند، قابل استفاده است.
چنانچه Filegroup ای را از حالت Read Only دوباره خارج کنیم، می‌توان عملیات Write را دوباره برای آن انجام داد.

پس از ایجاد بانک اطلاعاتی، گام بعدی ایجاد یک Partition Function و پس از آن یک Partition Schema است. همانطور که مشاهده می‌کنید در Partition Function از سه مقدار استفاده شده، بنابراین در Partition Schema باید از چهار Filegroup استفاده شود، که در مثال ما از Filegroup پیش فرض که Primary است، استفاده شده است.

USE [PartitionDB]
GO
CREATE PARTITION FUNCTION pfOrderDateRange(DATETIME)
AS
RANGE LEFT FOR VALUES ('2010/12/31','2011/12/31','2012/12/31')
GO
CREATE PARTITION SCHEME psOrderDateRange
AS
PARTITION pfOrderDateRange TO (FG1,FG2,FG3,[PRIMARY])
GO

پس از طی گام‌های قبل، به ایجاد یک جدول به صورت Aligned Index مبادرت ورزیده می‌شود.

CREATE TABLE Orders
(
OrderID INT IDENTITY(1,1) NOT NULL,
OrderDate DATETIME NOT NULL,
OrderFreight MONEY NULL,
ProductID INT NULL,
CONSTRAINT PK_Orders PRIMARY KEY CLUSTERED (OrderID ASC, OrderDate ASC)
ON psOrderDateRange (OrderDate)
) ON psOrderDateRange (OrderDate)
GO

در ادامه برای بررسی درج اطلاعات در پارتیشن با توجه به محدوده آنها اقدام به افزودن رکوردهایی در جدول ساخته شده می‌نمائیم.

SET NOCOUNT ON
DECLARE @OrderDate DATETIME
DECLARE @X INT
SET @OrderDate = '2010/01/01'
SET @X = 0
WHILE @X < 300
BEGIN
INSERT dbo.Orders ( OrderDate, OrderFreight, ProductID)
VALUES( @OrderDate + @X, @X + 10, @X)
 SET @X = @X + 1
END
GO
SET NOCOUNT ON
DECLARE @OrderDate DATETIME
DECLARE @X INT
SET @OrderDate = '2011/01/01'
SET @X = 0
WHILE @X < 300
BEGIN
INSERT dbo.Orders ( OrderDate, OrderFreight, ProductID)
VALUES( @OrderDate + @X, @X + 10, @X)
 SET @X = @X + 1
END
GO
SET NOCOUNT ON
DECLARE @OrderDate DATETIME
DECLARE @X INT
SET @OrderDate = '2012/01/01'
SET @X = 0
WHILE @X < 300
BEGIN
INSERT dbo.Orders ( OrderDate, OrderFreight, ProductID)
VALUES( @OrderDate + @X, @X + 10, @X)
 SET @X = @X + 1
END
GO

از طریق دستور Select زیر می‌توان نحوه توزیع داده‌ها را در جدول مشاهده کرد.

USE [PartitionDB]
GO
SELECT OBJECT_NAME(i.object_id) AS OBJECT_NAME,
p.partition_number, fg.NAME AS FILEGROUP_NAME, ROWS, au.total_pages,
CASE boundary_value_on_right
WHEN 1 THEN 'Less than'
ELSE 'Less or equal than' END AS 'Comparition',VALUE
FROM sys.partitions p JOIN sys.indexes i
ON p.object_id = i.object_id AND p.index_id = i.index_id
JOIN sys.partition_schemes ps ON ps.data_space_id = i.data_space_id
JOIN sys.partition_functions f ON f.function_id = ps.function_id
LEFT JOIN sys.partition_range_values rv
ON f.function_id = rv.function_id
AND p.partition_number = rv.boundary_id
JOIN sys.destination_data_spaces dds
ON dds.partition_scheme_id = ps.data_space_id
AND dds.destination_id = p.partition_number
JOIN sys.filegroups fg
ON dds.data_space_id = fg.data_space_id
JOIN (SELECT container_id, SUM(total_pages) AS total_pages
FROM sys.allocation_units
GROUP BY container_id) AS au
ON au.container_id = p.partition_id WHERE i.index_id < 2

خروجی دستور فوق به شرح زیر است:


در ادامه به ایجاد یک Filegroup جدید می‌پردازیم.

/* Query 2-3- Split a partition*/
-- Add FG4:
ALTER DATABASE PartitionDB ADD FILEGROUP FG4
Go
ALTER PARTITION SCHEME [psOrderDateRange] NEXT USED FG4
GO
ALTER PARTITION FUNCTION [pfOrderDateRange]() SPLIT RANGE('2013/12/31')
GO
-- Add Partition 4 (P4) to FG4:
GO
ALTER DATABASE PartitionDB ADD FILE
(
NAME = P4,
FILENAME = N'C:\Program Files\Microsoft SQL Server\MSSQL10_50.SQLEXPRESS\MSSQL\DATA\P4.NDF'
, SIZE = 1024KB , MAXSIZE = UNLIMITED, FILEGROWTH = 10%)
 TO FILEGROUP [FG4]
--
GO

و در ادامه به درج اطلاعاتی برای بررسی نحوه توزیع داده‌ها در Filegroup هایمان می‌پردازیم.

SET NOCOUNT ON
DECLARE @OrderDate DATETIME
DECLARE @X INT
SET @OrderDate = '2013/01/01'
SET @X = 0
WHILE @X < 300
BEGIN
INSERT dbo.Orders ( OrderDate, OrderFreight, ProductID)
VALUES( @OrderDate + @X, @X + 10, @X)
 SET @X = @X + 1
END
GO
SET NOCOUNT ON
DECLARE @OrderDate DATETIME
DECLARE @X INT
SET @OrderDate = '2012/01/01'
SET @X = 0
WHILE @X < 300
BEGIN
INSERT dbo.Orders ( OrderDate, OrderFreight, ProductID)
VALUES( @OrderDate + @X, @X + 10, @X)
 SET @X = @X + 1
END
GO
خروجی کار تا این مرحله به شکل زیر است:

جهت ادغام پارتیشن‌ها به طریق زیر عمل می‌شود:

/* Query 2-4- Merge Partitions */
ALTER PARTITION FUNCTION [pfOrderDateRange]() MERGE RANGE('2010/12/31')
Go
پس از اجرای دستور فوق خروجی به شکل زیر خواهد بود:

به منظور آرشیو نمودن اطلاعات به طریق زیر از Switch استفاده می‌کنیم. ابتدا یک جدول موقتی برای ذخیره رکوردهایی که قصد آرشیو آنها را داریم، ایجاد می‌کنیم. همانگونه که در تعریف جدول مشاهده می‌کنید، نام Filegroup ای که برای ساخت این جدول استفاده می‌شود، با Filegroup ای که قصد آرشیو اطلاعات آنرا داریم، یکسان است.
در ادامه می‌توان مثلاً با ایجاد یک Temporary Table به انتقال این اطلاعات بدون توجه به Filegroup آنها پرداخت.

/* Query 2-5- Switch Partitions */
USE [PartitionDB]
GO
CREATE TABLE [dbo].[Orders_Temp](
[OrderID] [int] IDENTITY(1,1) NOT NULL,
[OrderDate] [datetime] NOT NULL,
[OrderFreight] [money] NULL,
[ProductID] [int] NULL,
 CONSTRAINT [PK_OrdersTemp] PRIMARY KEY CLUSTERED ([OrderID] ASC,[OrderDate] ASC)ON FG2
) ON FG2
GO
USE [tempdb]
GO
CREATE TABLE [dbo].[Orders_Hist](
[OrderID] [int] NOT NULL,
[OrderDate] [datetime] NOT NULL,
[OrderFreight] [money] NULL,
[ProductID] [int] NULL,
 CONSTRAINT [PK_OrdersTemp] PRIMARY KEY CLUSTERED ([OrderID] ASC,[OrderDate] ASC)
)
GO
USE [PartitionDB]
GO
ALTER TABLE [dbo].[Orders] SWITCH PARTITION 1 TO [dbo].[Orders_Temp]
GO
INSERT INTO [tempdb].[dbo].[Orders_Hist]
SELECT * FROM  [dbo].[Orders_Temp]
GO
DROP TABLE [dbo].[Orders_Temp]
GO
SELECT * FROM [tempdb].[dbo].[Orders_Hist]
پس از اجرای کامل این دستورات، توزیع داده در بانک اطلاعاتی مثال مورد بررسی به شکل زیر است.


 

مطالب
استفاده از Google Analytics API در دات نت فریم ورک

بالاخره گوگل کار تهیه API مخصوص ابزار Analytics خود را به پایان رساند و اکنون برنامه نویس‌ها می‌توانند همانند سایر سرویس‌های گوگل از این ابزار گزارشگیری نمایند.
خلاصه کاربردی این API ، دو صفحه تعاریف پروتکل (+) و ریز مواردی (+) است که می‌توان گزارشگیری نمود.
هنوز کتابخانه google-gdata جهت استفاده از این API به روز رسانی نشده است؛ بنابراین در این مقاله سعی خواهیم کرد نحوه کار با این API را از صفر بازنویسی کنیم.
مطابق صفحه تعاریف پروتکل، سه روش اعتبارسنجی جهت دریافت اطلاعات API معرفی شده است که در اینجا از روش ClientLogin که مرسوم‌تر است استفاده خواهیم کرد.
مطابق مثالی که در آن صفحه قرار دارد، اطلاعاتی شبیه به اطلاعات زیر را باید ارسال و دریافت کنیم:

POST /accounts/ClientLogin HTTP/1.1
User-Agent: curl/7.15.1 (i486-pc-linux-gnu) libcurl/7.15.1
OpenSSL/0.9.8a zlib/1.2.3 libidn/0.5.18
Host: www.google.com
Accept: */*
Content-Length: 103
Content-Type: application/x-www-form-urlencoded
accountType=GOOGLE&Email=userName@google.com&Passwd=myPasswrd&source=curl-tester-1.0&service=analytics

HTTP/1.1 200 OK
Content-Type: text/plain
Cache-control: no-cache
Pragma: no-cache
Date: Mon, 02 Jun 2008 22:08:51 GMT
Content-Length: 497
SID=DQ...
LSID=DQAA...
Auth=DQAAAG8...
در دات نت فریم ورک، این‌کار را به صورت زیر می‌توان انجام داد:
        string getSecurityToken()
{
if (string.IsNullOrEmpty(Email))
throw new NullReferenceException("Email is required!");

if (string.IsNullOrEmpty(Password))
throw new NullReferenceException("Password is required!");

WebRequest request = WebRequest.Create("https://www.google.com/accounts/ClientLogin");
request.Method = "POST";

string postData = "accountType=GOOGLE&Email=" + Email + "&Passwd=" + Password + "&service=analytics&source=vahid-testapp-1.0";
byte[] byteArray = Encoding.ASCII.GetBytes(postData);

request.ContentType = "application/x-www-form-urlencoded";
request.ContentLength = byteArray.Length;

using (Stream dataSt = request.GetRequestStream())
{
dataSt.Write(byteArray, 0, byteArray.Length);
}

string auth = string.Empty;
using (WebResponse response = request.GetResponse())
{
using (Stream dataStream = response.GetResponseStream())
{
using (StreamReader reader = new StreamReader(dataStream))
{
string responseFromServer = reader.ReadToEnd().Trim();
string[] tokens = responseFromServer.Split('\n');
foreach (string token in tokens)
{
if (token.StartsWith("SID="))
continue;

if (token.StartsWith("LSID="))
continue;

if (token.StartsWith("Auth="))
{
auth = token.Substring(5);
}
else
{
throw new AuthenticationException("Error authenticating Google user " + Email);
}
}
}
}
}

return auth;

}

همانطور که ملاحظه می‌کنید به آدرس https://www.google.com/accounts/ClientLogin ، اطلاعات postData با متد POST ارسال شده (دقیقا مطابق توضیحات گوگل) و سپس از پاسخ دریافتی، مقدار نشانه Auth را جدا نموده و در ادامه عملیات استفاده خواهیم کرد. وجود این نشانه در پاسخ دریافتی به معنای موفقیت آمیز بودن اعتبار سنجی ما است و مقدار آن در طول کل عملیات باید نگهداری شده و مورد استفاده مجدد قرار گیرد.
سپس مطابق ادامه توضیحات API گوگل باید لیست پروفایل‌هایی را که ایجاد کرده‌ایم پیدا نمائیم:

string getAvailableProfiles(string authToken)
{
return fetchPage("https://www.google.com/analytics/feeds/accounts/default", authToken);
}

متد fetchPage را از پیوست این مقاله می‌توانید دریافت نمائید. خروجی یک فایل xml است که با انواع و اقسام روش‌های موجود قابل آنالیز است، از کتابخانه‌های XML دات نت گرفته تا Linq to xml و یا روش serialization که من روش آخر را ترجیح می‌دهم.
مرحله بعد، ساخت URL زیر و دریافت مجدد اطلاعات مربوطه است:
            string url = string.Format("https://www.google.com/analytics/feeds/data?ids={0}&metrics=ga:pageviews&start-date={1}&end-date={2}", id, from, to);
return fetchPage(url, auth);
و سپس آنالیز اطلاعات xml دریافتی، جهت استخراج تعداد بار مشاهده صفحات یا pageviews استفاده شده در این مثال. لیست کامل مواردی که قابل گزارشگیری است، در صفحه Dimensions & Metrics Reference گوگل ذکر شده است.

فایل‌های کلاس‌های مورد استفاده را از اینجا دریافت نمائید.‌

مثالی در مورد نحوه استفاده از آن:
            CGoogleAnalytics cga = new CGoogleAnalytics
{
Email = "username@gmail.com",
Password = "password",
From = DateTime.Now.Subtract(TimeSpan.FromDays(1)),
To = DateTime.Now.Subtract(TimeSpan.FromDays(1))
};
List<CGoogleAnalytics.SitePagePreviews> pagePreviews =
cga.GetTotalNumberOfPageViews();

foreach (var list in pagePreviews)
{
//string site = list.Site;
//int pw = list.PagePreviews;
}

نظرات مطالب
Vue.js - بحث Event Handling - آشنایی و شیوۀ استفاده از رویدادها - قسمت پنجم
یک نکته‌ی تکمیلی: نحوه‌ی انتخاب یک المنت در Vue.js

در Vue.js  چندین روش برای انتخاب یک المنت وجود دارند که در ادامه آن‌ها را مورد بررسی قرار میدهیم.
 کد زیر را در نظر بگیرید، ما قصد داریم value موجود در input  را نمایش دهیم.

روش اول: با استفاده از جاوا اسکریپت
<!DOCTYPE html>

<head>
    <meta charset="UTF-8">
    <title>Vue.js گرفتن یک المنت در </title>
</head>

<body>
    <div id="main">
        <input type="text" name="fullName" id="fullName">
        <button @click='getFullNameValue()'>Show Me</button>
    </div>
    <script src="https://cdn.jsdelivr.net/npm/vue"></script>
    <script>
        new Vue({
            el: '#main',
            data() {
                return {

                }
            },
            methods: {
                getFullNameValue() {
                    let fullNameValue = document.querySelector('#fullName').value;
                    alert(fullNameValue);
                }
            }
        });
    </script>
</body>

</html>
با استفاده از دستور زیر در جاوا اسکریپت براحتی میتوانیم یک المنت را انتخاب کنیم و آن را به یک متغیر انتساب دهیم.
 let fullNameValue = document.querySelector('#fullName')

روش دوم: انتخاب یک المنت با جی کوئری (با سلکتور دلخواه)
getFullNameValue() {
                    //let fullNameValue = document.querySelector('#fullName').value;
                    let fullNameValue = $('#fullName');
                    alert(fullNameValue.val());
}

روش سوم: انتخاب یک المنت در حیطه نمونه سازی شده  Vue.js
getFullNameValue() {
                    //let fullNameValue = document.querySelector('#fullName').value;
                    //let fullNameValue = $('#fullName').val();
                    let fullNameValue = this.$el.querySelector('#fullName');
                    alert(fullNameValue.value );
}

روش چهارم: انتخاب یک المنت از طریق امکان ref  در  Vue.js
<!DOCTYPE html>

<head>
    <meta charset="UTF-8">
    <title>Vue.js گرفتن یک المنت در </title>
</head>

<body>
    <div id="main">
        <input type="text" name="fullName" id="fullName" ref="refFullName">
        <button @click='getFullNameValue()'>Show Me</button>
    </div>
    <script src="https://code.jquery.com/jquery-3.4.1.min.js"></script>
    <script src="https://cdn.jsdelivr.net/npm/vue"></script>
    <script>
        new Vue({
            el: '#main',
            data() {
                return {

                }
            },
            methods: {
                getFullNameValue() {
                    //let fullNameValue = document.querySelector('#fullName').value;
                    //let fullNameValue = $('#fullName').val();
                    //let fullNameValue = this.$el.querySelector('#fullName').value;
                    let fullNameValue = this.$refs.refFullName;
                    alert(fullNameValue.value);
                }
            }
        });
    </script>
</body>

</html>

نتیجه گیری:
از لحاظ performance  روش سوم و چهارم بهینه می‌باشند؛ زیرا فقط در حیطه نمونه سازی شده  Vue.js  مربوطه جستجوی المنت را انجام میدهند. درحالیکه در روش اول و دوم کل DOM  مورد بررسی قرار میگیرد. روش چهارم بخاطر سهولت نوشتاری بهتر از سایر موارد می‌باشد.
چند نکته در مورد کد فوق:
A) در ES6 نیازی به نوشتن کلمه کلیدی function برای تعریف یک متد نیست.
 getFullNameValue: function() {
                  ...
                }
و میتوان بصورتی که در مثال کد استفاده شده، آن را خلاصه نمود.
B)  در ورژن جدید  Vue.js  بجای استفاده از دایرکتیو  v-on  ( کد زیر ) برای تعریف یک رویداد میتوان از  @ استفاه نمود. در مثال مورد استفاده‌ی مقاله از @ استفاده شده است.
  <button v-on:click='getFullNameValue()'>Show Me</button>

مطالب
بازسازی msdb تخریب شده

حاصل قطع برق و یا یک ری استارت دستی ناصحیح را در نظر بگیرید:



Database 'msdb' cannot be opened. It has been marked SUSPECT by recovery. See the SQL Server errorlog for more information. (Microsoft SQL Server, Error: 926)

Msdb از نوع دیتابیس‌های سیستمی است و نمی‌شود مطابق روال متداول دیتابیس‌های SUSPECT شده آن‌را بازیابی کرد. این روش متداول به صورت زیر است:

ALTER DATABASE DBName SET EMERGENCY
DBCC checkdb('DBname')
ALTER DATABASE DBName SET SINGLE_USER WITH ROLLBACK IMMEDIATE
DBCC CheckDB ('DBName', REPAIR_ALLOW_DATA_LOSS)
ALTER DATABASE DBName SET MULTI_USER

در ابتدای کار دیتابیس در حالت اورژانسی قرار می‌گیرد. بعد وضعیت و میزان تخریب نمایش داده شده، سپس تک کاربره می‌شود. در ادامه به اس کیوال سرور اجازه داده می‌شود که دیتابیس را با هر وضعی (حتی به قیمت از دست رفتن تعدادی رکورد) ترمیم کند و در آخر دیتابیس مجددا به حالت چند کاربره بازگشت داده می‌شود.
این روشی است که سال قبل با قطعی‌های مکرر برق زیاد کاربرد داشت.

اما دیتابیس سیستمی msdb را نمی‌شود در حالت اورژانسی قرار داد؛ بنابراین باید به دنبال راه چاره‌ی دیگری بود. پس از مدتی جستجو در وبلاگ‌های msdn ، راه حل زیر یافت شد و کاملا عملی است (تست شده!) :

روش زیر در مورد اس کیوال سرور 2008 ، 2005 و حتی 2000 نیز قابل استفاده است.
ابتدا خونسردی خودتان را حفظ کنید! الان فقط دیگر با management studio نمی‌توانید دیتابیس‌ها را مرور کنید و همچنین تمام job های تعریف شده شما نابود شده‌اند! اما سرور به کار عادی خودش می‌تواند ادامه دهد. سپس :
الف) تمام سرویس‌های مربوط به اس کیوال سرور را stop کنید. به کنسول سرویس‌ها مراجعه کرده و هر آنچه که در نام آن sql را مشاهده می‌کنید، stop کنید.
ب) با استفاده از خط فرمان، ابتدا به مسیر زیر وارد شوید:
cd "C:\Program Files\Microsoft SQL Server\MSSQL10.MSSQLSERVER\MSSQL\Binn\"

و سپس دستور زیر را اجرا نمائید:
start sqlservr.exe -c -m -T3608

به این ترتیب اس کیوال سرور در یک حالت حداقل که بتوان دیتابیس msdb تخریب شده را detach کرد راه اندازی می‌شود. (پرچم 3608 مجوز detach کردن این دیتابیس را می‌دهد)
ج) management studio را اجرا کنید. زمانیکه پنجره کانکت ظاهر می‌شود آن‌را کنسل کرده و در نوار ابزار بالای صفحه روی دکمه new query کیک کنید (چون حالت راه اندازی سرور در حالت تک کاربره است نمی‌خواهیم اتصال دیگری برقرار شود و در کار اخلال کند). با کلیک بر روی new query پنجره connect to server ظاهر می‌شود. در همین پنجره بر روی دکمه options کلیک کرده در برگه connection properties در قسمت connect to database نام master را وارد نمود و اکنون بر روی دکمه connect کلیک نمائید.
ج) سپس دستور زیر را وارد کنید تا دیتابیس msdb را بتوان detach کرد.
Use master;
sp_detach_db 'msdb'

مراحلی که عنوان شد مهم است. اگر به این صورت عمل نکنید با پیغام خطای زیر مواجه خواهید شد:
Cannot detach an opened database when the server is in minimally configured mode

اگر به این خطا برخوردید، یکبار دیگر از صفر شروع کنید. تمام سرویس‌های مرتبط با sql را استاپ کنید (حتی در صورت نیاز کارت شبکه سرور را نیز غیرفعال کنید). و از مرحله الف مجددا شروع نمائید تا حتما حالت تک کاربره‌ی اتصال برقرار شود. (همچنین پنجره‌ی کوئری جدیدی را نیز باز نکنید چون در این حالت فقط و فقط یک اتصال مجاز است)

تا اینجا موفق شدیدم که دیتابیس msdb را detach کنیم. اکنون به پوشه دیتابیس‌ها مراجعه کرده و mdf و ldf این دیتابیس تخریب شده را rename کنید (به هر اسمی که مایل بودید).
د) اکنون نوبت بازسازی مجدد این دیتابیس است.
محتویات فایل instmsdb.sql را که در مسیر C:\Program Files\Microsoft SQL Server\MSSQL10.MSSQLSERVER\MSSQL\install قرار دارد، در پنجره‌ی کوئری تک کاربره‌ای که در مرحله قبل بازکرده‌ایم، copy/paste کرده و دکمه F5 را فشار دهید. پس از مدتی دیتابیس msdb باز سازی شده و مشکل برطرف می‌شود.
ه) اکنون سرور را stop و start کنید یا کلا کامپیوتر سرور را restart‌ کنید تا تمامی سرویس‌های stop شده راه اندازی مجدد شوند.


مطالب
آموزش Knockout.Js #3
در ادامه مباحث قبلی، در این پست به بررسی سایر قابلیت‌های Observable‌ها در KO خواهم پرداخت.

Computed Observables

Computed Observablesها به واقع خواصی هستندکه از ترکیب چند خاصیت دیگر به دست می‌آیند یا برای به دست آوردن مقادیر آن‌ها باید یک سری محاسبات را انجام داد. برای مثال به ViewModel زیر دقت کنید:
var personViewModel = {
  firstName: ko.observable("Masoud"),
  lastName: ko.observable("Pakdel")
  this.fullName = ko.computed(function() {
         return this.firstName() + " " + this.lastName();
}, this);
};
همان طور که مشخص است یک خاصیت به نام fullName ایجاد کردم که از ترکیب خواص firstName و lastName به دست آمده است. برای ایجاد این گونه خواص باید از دستور ko.compute استفاده شود که پارامتر ورودی آن یک تابع برای برگشت مقدار مورد نظر است. برای مقید کردن این خاصیت به کنترل مورد نظر نیز همانند قبل عمل خواهیم نمود:
<span data-bind='text: fullName'></span>
آرایه ای از Observable
برای ردیابی و مشاهده تغییرات در یک آرایه باید از Observable array استفاده نماییم. برای درک بهتر موضوع یک مثال را پیاده سازی خواهیم کرد: در این مثال یک لیست از محصولات مورد نظر را داریم به همراه یک button برای اضافه کردن محصول جدید. بعد از کلیک بر روی دکمه مورد نظر، بک محصول جدید، به لیست اضافه خواهد شد و تغییرات لیست در لحظه مشاهده خواهد شد.
ابتدا باید مدل مورد نظر را ایجاد کنیم.
function Product(name, price) {
   this.name = ko.observable(name);
   this.price = ko.observable(price);
}
برای ایجاد یک Observable Array باید از دستور ko.observableArray استفاده کنیم که ورودی آن نیز مجموعه ای از داده مورد نظر است:
this.shoppingCart = ko.observableArray([
  new Product("Beer", 10.99),
  new Product("Brats", 7.99),
  new Product("Buns", 1.49)
]);
در ابتدا یک لیست با سه مقدار خواهیم داشت. برای نمایش لیست، نیاز به یک جدول داریم که کد آن به صورت زیر خواهد بود:
<table>
 <thead><tr>
 <th>Product</th>
 <th>Price</th>
 </tr></thead>
    <tbody data-bind='foreach: shoppingCart'>
  <tr>
   <td data-bind='text: name'></td>
   <td data-bind='text: price'></td>
 </tr>
</tbody>
</table>
یک توضیح : همانطور که می‌بینید در تگ <tbody> از دستور foreach برای پیمایش لیست مورد نظر(shoppingCart) استفاده شده است. برای مقید سازی تگ‌های <td> به مقادیر ViewModel از data-bind attribute استفاده شده است.
حال نیاز به یک button داریم تا با کلیک با بر روی آن یک product جدید به لیست اضافه خواهد شد.
<button data-bind='click: addProduct'>Add Beer</button>
در ViewModel یک تابع جدید به نام addProduct ایجاد می‌کنیم :

this.addProduct = function() {
   this.shoppingCart.push(new Product("More Beer", 10.99));
};
از دستور push برای اضافه کردن یک آیتم به لیست اضافه می‌شود.
تا اینجا کد‌های ViewModel به صورت زیر خواهد بود:
function PersonViewModel()
        {
            this.firstName = ko.observable("John");
            this.lastName = ko.observable("Smith");
            this.checkout = function () {
                alert("Trying to checkout");
            };
            this.fullName = ko.computed(function(){
                return this.firstName() + " " + this.lastName();
            }, this);

            this.shoppingCart = ko.observableArray([
                new Product("Beer", 10.99),
                new Product("Brats", 7.99),
                new Product("Buns", 1.49)
            ]);

            this.addProduct = function () {
                this.shoppingCart.push(new Product("More beer", 10.99));
             };
        };
دریافت سورس مثال تا اینجا
در این مرحله قصد داریم که یک button نیز برای حذف آیتم از لیست ایجاد کنیم. در ابتدا یک تایع جدید به نام removeProduct به صورت زیر ایجاد خواهیم کرد:
this.removeProduct = function(product) {
   self.shoppingCart.remove(product);
}; 
با کمی دقت متوجه خواهید شد که به جای this از self استفاده شده است. در واقع self چیزی نیست جز یک اشاره گر به viewModel جاری. اگر از this استفاده کنید با یک TypeError مواجه خواهید شد و برای جلوگیری از این خطا باید در ابتدای ViewModel دستور زیر را بنویسیم:
function PersonViewModel() {
  var self = this;
و در کد‌های Html جدول مورد نظر نیز باید تغییرات زیر را اعمال کنیم:
<tr>
   <td data-bind='text: name'></td>
   <td data-bind='text: price'></td>
   <td><button data-bind='click:
   $root.removeProduct'>Remove</button></td>
</tr>
به ازای هر محصول یک button داریم که البته رویداد کلیک آن به تابع removeProduct عنصر جاری مقید شده است(root$ به عنصر جاری در لیست اشاره می‌کند).
دستور remove در لیست باعث حذف کامل آیتم از لیست خواهد شد و در خیلی موارد این مورد برای ما خوشایند نیست زیرا حذف یک آیتم از لیست باید در سمت سرور نیز انجام شود نه صرفا در سمت کلاینت، در نتیجه می‌توانیم از دستور destroy استفاده کنیم. استفاده از این دستور باعث خواهد شد که عنصر مورد نظر در لیست نمایش داده نشود ولی به صورت واقعی از لیست حذف نشده است(این کار را با تغییر در مقدار خاصیت destroy_  هر عنصر انجام می‌دهد)
ادامه دارد...
دریافت سورس مثال