مطالب دوره‌ها
انتقال خواص محاسباتی Entity Framework به ViewModelها توسط AutoMapper
در طی دو مطلب (^ و ^) با نحوه‌ی قرار دادن خواص محاسباتی، درون کلاس‌های مدل‌های بانک اطلاعاتی مورد استفاده‌ی توسط Entity Framework آشنا شدیم. در اینجا قصد داریم این خواص محاسباتی را از کلاس‌های اصلی مدل‌های بانک اطلاعاتی خود خارج و به ViewModelها منتقل کنیم؛ چون اساسا هدف از این نوع خواص ویژه، ارائه اطلاعات نمایشی است به کاربر و نه ذخیره سازی آن‌ها در بانک اطلاعاتی.


مدل‌ها و تنظیمات برنامه

مدل‌ها و تنظیمات مورد استفاده‌ی در مثال جاری، با مدل‌های مطلب «لغو Lazy Loading در حین کار با AutoMapper و Entity Framework» یکی است. فقط ViewModel مورد استفاده اینبار یک‌چنین ساختاری را دارد:
public class UserViewModel
{
    public int Id { set; get; }
    public string CustomName { set; get; }
    public int PostsCount { set; get; }
}
در  اینجا می‌خواهیم در حین نگاشت اطلاعات جدول کاربران بانک اطلاعاتی به UserViewModel :
 - خاصیت CustomName از جمع نام و سن شخص تشکیل شود.
 - خاصیت PostsCount بیانگر جمع مطالب ارسالی آن شخص باشد.


نگاشت‌های AutoMapper می‌توانند حاوی توابع تجمعی نیز باشند

برای حل مساله‌ی فوق تنها کافی است نگاشت ذیل را تهیه کنیم:
public class TestProfile : Profile
{
    protected override void Configure()
    {
        this.CreateMap<User, UserViewModel>()
            .ForMember(dest => dest.CustomName,
                       opt => opt.MapFrom(src => src.Name + "[" + src.Age + "]"))
             .ForMember(dest => dest.PostsCount,
                        opt => opt.MapFrom(src => src.BlogPosts.Count()));
    }
 
    public override string ProfileName
    {
        get { return this.GetType().Name; }
    }
}
در این نگاشت عنوان شده‌است که اطلاعات CustomName را مطابق فرمول خاص جمع نام شخص و سن او تهیه کن. همچنین مقدار PostsCount، باید از جمع تعداد مطالب ارسالی او تشکیل شود.


کوئری نهایی استفاده کننده از تنظیمات نگاشت تهیه شده

در ادامه متدهای Project To را جهت استفاده‌ی از تنظیمات نگاشت فوق بکار می‌گیریم:
using (var context = new MyContext())
{
    var user1 = context.Users
                       .Project()
                       .To<UserViewModel>()
                       .FirstOrDefault();
 
    if (user1 != null)
    {
        Console.Write(user1.CustomName);
        Console.Write(user1.PostsCount);
    }
}
این کوئری یک چنین خروجی SQL ایی را به همراه دارد:
                SELECT
                    [Limit1].[Id] AS [Id],
                    [Limit1].[C1] AS [C1],
                    [Limit1].[C2] AS [C2]
                    FROM ( SELECT TOP (1)
                        [Project1].[Id] AS [Id],
                        CASE WHEN ([Project1].[Name] IS NULL) THEN N'' ELSE [Project1].[Name] END
                     + N'[' +  CAST( [Project1].[Age] AS nvarchar(max)) + N']' AS [C1],
                        [Project1].[C1] AS [C2]
                        FROM ( SELECT
                            [Extent1].[Id] AS [Id],
                            [Extent1].[Name] AS [Name],
                            [Extent1].[Age] AS [Age],
                            (SELECT
                                COUNT(1) AS [A1]
                                FROM [dbo].[BlogPosts] AS [Extent2]
                                WHERE [Extent1].[Id] = [Extent2].[UserId]) AS [C1]
                            FROM [dbo].[Users] AS [Extent1]
                        )  AS [Project1]
                    )  AS [Limit1]
همانطور که مشاهده می‌کنید، تنظیمات نگاشت تهیه شده (نحوه‌ی تهیه‌ی نام و جمع تعداد مطالب شخص) به SQL ترجمه شده‌اند.


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
مطالب دوره‌ها
تبدیل روش‌های قدیمی کدنویسی غیرهمزمان به async سی شارپ 5
در قسمت اول این سری، با مدل برنامه نویسی Event based asynchronous pattern ارائه شده از دات نت 2 و همچنین APM یا Asynchronous programming model موجود از نگارش یک دات نت، آشنا شدیم (به آن الگوی IAsyncResult هم گفته می‌شود). نکته‌ی مهم این الگوها، استفاده‌ی گسترده از آن‌ها در کدهای کلاس‌های مختلف دات نت فریم ورک است و برای بسیاری از آن‌ها هنوز async API سازگار با نگارش مبتنی بر Taskهای سی‌شارپ 5 ارائه نشده‌است. هرچند دات نت 4.5 سعی کرده‌است این خلاء را پوشش دهد، برای مثال متد الحاقی DownloadStringTaskAsync را به کلاس WebClient اضافه کرده‌است و امثال آن، اما هنوز بسیاری از کلاس‌های دیگر دات نتی هستند که معادل Task based API ایی برای آن‌ها طراحی نشده‌است. در ادامه قصد داریم بررسی کنیم چگونه می‌توان این الگوهای مختلف قدیمی برنامه نویسی غیرهمزمان را با استفاده از روش‌های جدیدتر ارائه شده بکار برد.



نگاشت APM به یک Task

در قسمت اول، نمونه مثالی را از APM، که در آن کار با BeginGetResponse آغاز شده و سپس در callback نهایی توسط EndGetResponse، نتیجه‌ی عملیات به دست می‌آید، مشاهده کردید. در ادامه می‌خواهیم یک محصور کننده‌ی جدید را برای این نوع API قدیمی تهیه کنیم، تا آن‌را به صورت یک Task ارائه دهد.
    public static class ApmWrapper
    {
        public static Task<int> ReadAsync(this Stream stream, byte[] data, int offset, int count)
        {
            return Task<int>.Factory.FromAsync(stream.BeginRead, stream.EndRead, data, offset, count, null);
        }
    }
همانطور که در این مثال مشاهده می‌کنید، یک چنین سناریوهایی در TPL یا کتابخانه‌ی Task parallel library پیش بینی شده‌اند. در اینجا یک محصور کننده برای متدهای BeginRead و EndRead کلاس Stream دات نت ارائه شده‌است. به عمد نیز به صورت یک متد الحاقی تهیه شده‌است تا در حین استفاده از آن اینطور به نظر برسد که واقعا کلاس Stream دارای یک چنین متد Async ایی است. مابقی کار توسط متد Task.Factory.FromAsync انجام می‌شود. متد FromAsync دارای امضاهای متعددی است تا اکثر حالات APM را پوشش دهد.
در مثال فوق BeginRead و EndRead استفاده شده از نوع delegate هستند. چون خروجی EndRead از نوع int است، خروجی متد نیز از نوع Task of int تعیین شده‌است. همچنین سه پارامتر ابتدایی BeginRead ، دقیقا data، offset و count هستند. دو پارامتر آخر آن callback و state نام دارند. پارامتر callback توسط متد FromAsync فراهم می‌شود و state نیز در اینجا null درنظر گرفته شده‌است.
یک مثال استفاده از آن‌را در ادامه مشاهده می‌کنید:
using System;
using System.IO;
using System.Threading.Tasks;

namespace Async06
{
    public static class ApmWrapper
    {
        public static Task<int> ReadAsync(this Stream stream, byte[] data, int offset, int count)
        {
            return Task<int>.Factory.FromAsync(stream.BeginRead, stream.EndRead, data, offset, count, null);
        }
    }

    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            using (var stream = File.OpenRead(@"..\..\program.cs"))
            {
                var data = new byte[10000];
                var task = stream.ReadAsync(data, 0, data.Length);
                Console.WriteLine("Read bytes: {0}", task.Result);
            }
        }
    }
}
File.OpenRead، خروجی از نوع استریم دارد. سپس متد الحاقی ReadAsync بر روی آن فراخوانی شده‌است و نهایتا تعداد بایت خوانده شده نمایش داده می‌شود.
البته همانطور که پیشتر نیز عنوان شد، استفاده از خاصیت Result، اجرای کد را بجای غیرهمزمان بودن، به حالت همزمان تبدیل می‌کند.
در اینجا چون خروجی متد ReadAsync یک Task است، می‌توان از متد ContinueWith نیز بر روی آن جهت دریافت نتیجه استفاده کرد:
using (var stream = File.OpenRead(@"..\..\program.cs"))
{
    var data = new byte[10000];
    var task = stream.ReadAsync(data, 0, data.Length);
    task.ContinueWith(t => Console.WriteLine("Read bytes: {0}", t.Result)).Wait();
}


یک نکته
پروژه‌ی سورس بازی به نام Async Generator در GitHub، سعی کرده‌است برای ساده سازی نوشتن محصور کننده‌های مبتنی بر Task روش APM، یک Code generator تولید کند. فایل‌های آن‌را از آدرس ذیل می‌توانید دریافت کنید:

نگاشت EAP به یک Task

نمونه‌ای از Event based asynchronous pattern یا EAP را در قسمت اول، زمانیکه روال رخدادگردان webClient.DownloadStringCompleted را بررسی کردیم، مشاهده نمودید. کار کردن با آن نسبت به APM بسیار ساده‌تر است و نتیجه‌ی نهایی عملیات غیرهمزمان را در یک روال رخدادگران، در اختیار استفاده کننده قرار می‌دهد. همچنین در روش EAP، اطلاعات در همان Synchronization Context ایی که عملیات شروع شده‌است، بازگشت داده می‌شود. به این ترتیب اگر آغاز کار در ترد UI باشد، نتیجه نیز در همان ترد دریافت خواهد شد. به این ترتیب دیگر نگران دسترسی به مقدار آن در کارهای UI نخواهیم بود؛ اما در APM چنین ضمانتی وجود ندارد.
متاسفانه TPL همانند روش FromAsync معرفی شده در ابتدای بحث، راه حل توکاری را برای محصور سازی متدهای روش EAP ارائه نداده‌است. اما با استفاده از امکانات TaskCompletionSource آن می‌توان چنین کاری را انجام داد. در ادامه سعی خواهیم کرد همان متد الحاقی توکار DownloadStringTaskAsync ارائه شده در دات نت 4.5 را از صفر بازنویسی کنیم.
    public static class WebClientExtensions
    {
        public static Task<string> DownloadTextTaskAsync(this WebClient web, string url)
        {
            var tcs = new TaskCompletionSource<string>();

            DownloadStringCompletedEventHandler handler = null;
            handler = (sender, args) =>
            {
                web.DownloadStringCompleted -= handler;

                if (args.Cancelled)
                {
                    tcs.SetCanceled();
                }
                else if(args.Error!=null)
                {
                    tcs.SetException(args.Error);
                }
                else
                {
                    tcs.SetResult(args.Result);
                }
            };

            web.DownloadStringCompleted += handler;
            web.DownloadStringAsync(new Uri(url));

            return tcs.Task;
        }
    }
روش انجام کار را در اینجا ملاحظه می‌کنید. ابتدا باید تعاریف delaget مرتبط با رخدادگردان Completed اضافه شوند. یکبار += را ملاحظه می‌کنید و بار دوم -= را. مورد دوم جهت آزاد سازی منابع و جلوگیری از نشتی حافظه‌ی ‌روال رخدادگردان هنوز متصل، ضروری است.
سپس از TaskCompletionSource برای تبدیل این عملیات به یک Task کمک می‌گیریم. اگر args.Cancelled مساوی true باشد، یعنی عملیات دریافت فایل لغو شده‌است. بنابراین متد SetCanceled منبع Task ایجاد شده را فراخوانی خواهیم کرد. این مورد استثنایی را در کدهای فراخوان سبب می‌شود. به همین دلیل بررسی خطا با یک if else پس از آن انجام شده‌است. برای بازگشت خطای دریافت شده از متد SetException و برای بازگشت نتیجه‌ی واقعی دریافتی، از متد SetResult می‌توان استفاده کرد.
به این ترتیب متد الحاقی غیرهمزمان جدیدی را به نام DownloadTextTaskAsync برای محصور سازی متد EAP ایی به نام DownloadStringAsync و همچنین رخدادگران آن تهیه کردیم.
نظرات مطالب
اثبات قانون مشاهده‌گر در برنامه نویسی
من نیاز مسئله شما را به صورت زیر نوشتم و برای هر شی Person یک مقدار متفاوت دارم.
class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            var lst = new List<Person>();
            Random rnd = new Random();
            for (int i = 0; i < 50; i++)
            {
                lst.Add(new Person(rnd));
            }


            foreach (var item in lst)
            {
                Console.WriteLine(item.PersonId);
            }

            Console.ReadKey();
        }
    }

    public class Person
    {
        public Person(Random rnd)
        {
            PersonId = this.GetType().Name + rnd.Next(1, int.MaxValue);          
        }

        public string PersonId { get; set; }
    }
البته من فکر میکنم اگر شما نیاز به یک ای دی منحصر به فرد دارید راه بهتر استفاده از GUID باشد.
نظرات مطالب
ایجاد فیلتر برای هدایت همه‌ی درخواست‌ها به صفحه‌ی «در حال به‌روزرسانی» در برنامه‌های ASP.NET MVC
بله فکر کنم خواندن وضعیت آفلاین از web.config یا حتی از بانک اطلاعاتی هم ممکن باشه . یعنی مثل همین کاری که برای  ip انجام شد برای وضغیت افلاین هم انجام بدیم .
یعنی کد به صورت زیر اصلاح بشه :
public override void OnActionExecuting(ActionExecutingContext filterContext)
        {
           
            var ip = WebConfigurationManager.AppSettings["MaintenanceIp"];
           var isOffline= WebConfigurationManager.AppSettings["OffLine"];
            if (isOffline == "True" &&  HttpContext.Current.Request.UserHostAddress !=  ip)
            {
                filterContext.HttpContext.Response.Clear();
                filterContext.HttpContext.Response.Redirect("~/down.html");
                return;
            }

            base.OnActionExecuting(filterContext);
        }

مطالب
جستجوی غیر حساس به بزرگی و کوچکی حروف در SQLite توسط EF-Core
اگر پیشتر با SQL Server کار کرده باشید، حالت پیش‌فرض حساس بودن جستجوی SQLite به بزرگی و کوچکی حروف را انتظار نخواهید داشت؛ تا زمانیکه هنگام لاگین، اکانت Admin بتواند وارد سیستم شود و اکانت admin خیر. در این مطلب نحوه‌ی انجام تنظیمات مرتبط با جستجوی غیرحساس به بزرگی و کوچکی حروف را در SQLite و EF-Core، بررسی خواهیم کرد.


Collations و حساسیت به بزرگی و کوچکی حروف

پردازش متون در بانک‌های اطلاعاتی پیچیده‌است و عموما فراتر است از انتظارات ساده‌ی اولیه، خصوصا اینکه بانک‌های اطلاعاتی متفاوت، روش‌های متفاوتی را هم در این زمینه بکار می‌گیرند. برای مثال بانک‌های اطلاعاتی مانند SQLite و PostgreSQL به صورت پیش‌فرض به بزرگی و کوچکی حروف حساس هستند، اما بانک‌هایی مانند SQL Server و MySQL خیر. همچنین این حساسیت، بر روی کارآیی جستجو نیز بسیار تاثیر گذار است. برای مثال می‌توان از متدهایی مانند string.ToLower برای انجام جستجوهای غیرحساس به بزرگی و کوچکی حروف استفاده کرد، اما بکارگیری آن‌ها بلافاصله استفاده‌ی از ایندکس‌ها را غیرفعال می‌کنند و سبب انجام جستجوهایی بسیار کند خواهند شد.

برای مواجه شدن با یک چنین حالت‌هایی بدون افت کارآیی برنامه، مفهوم پایه‌ای به نام collation در بانک‌های اطلاعاتی ارائه شده‌است که مشخص می‌کند مقادیر رشته‌ای چگونه باید مرتب شده یا مقایسه شوند. برای مثال یک collation غیرحساس به بزرگی و کوچکی حروف، در حین مقایسه‌ی رشته‌ها، به بزرگی و کوچکی حروف بکار گرفته شده‌ی در عبارت اهمیتی نمی‌دهد. همچنین باید دقت داشت که یک چنین مقایسه‌ای بسته به فرهنگ بکار گرفته شده، می‌توان متفاوت باشد؛ برای مثال در زبان ترکی، i و I حروف متفاوتی هستند و نباید در حین مقایسه‌ی غیرحساس به بزرگی و کوچکی حروف، یکی در نظر گرفته شوند. به همین جهت تعداد قابل ملاحظه‌ای case-insensitive collations از پیش تعریف شده، بسته به فرهنگ‌های مختلف وجود دارند؛ نمونه‌ی دیگر آن فرهنگ آلمانی است که در آن عموما ä و ae را یکسان درنظر می‌گیرند. به علاوه collation بر روی نحوه‌ی مرتب سازی حروف نیز تاثیر دارد؛ برای مثال در فرهنگ آلمانی، ä پس از a قرار می‌گیرد، اما در فرهنگ سوئدی در انتهای حروف الفباء واقع شده‌است.

تمام پردازش‌های متنی در بانک‌های اطلاعاتی (چه به صورت صریح و یا ضمنی) از collations استفاده می‌کنند و نام آن‌ها از هر بانک اطلاعاتی به بانک اطلاعاتی دیگری متفاوت است. عموما می‌توان این collations را در سطح کل بانک اطلاعاتی و یا در سطح یک ستون مشخص از آن و یا حتی در سطح یک کوئری مشخص، تعیین کرد.


روش تعیین collation در سطح بانک اطلاعاتی

در اغلب بانک‌های اطلاعاتی، یک collation پیش‌فرض، در سطح کل آن‌ها تعریف شده‌است و بر روی تمام پردازش‌های متنی و تمام ستون‌های جداول تاثیرگذار است. برای مثال حالت پیش‌فرض collation در SQL Server (اگر هیچ تنظیم پیش‌فرض دیگری در حین تعریف بانک اطلاعاتی وجود نداشته باشد) مقدار SQL_Latin1_General_CP1_CI_AS است. این مقدار یک collation غیرحساس به بزرگی و کوچکی حروف است. مقدار CI آن به معنای case-insensitive و AS آن مخفف accent-sensitive (حساس به لهجه) است.
از زمان EF-Core 5x، امکان کار با collations و تعیین آن‌ها نیز میسر شده‌است. برای مثال برای تعیین یک چنین collation ای در سطح بانک اطلاعاتی می‌توان به صورت زیر در متد OnModelCreating عمل کرد:
modelBuilder.UseCollation("SQL_Latin1_General_CP1_CS_AS");
البته بهتر است یک چنین تنظیماتی را از ابتدای کار و پیش از تعریف و ایجاد بانک اطلاعاتی درنظر داشت؛ چون تغییر collation پس از ایجاد بانک اطلاعاتی، تداخلات زیادی را ایجاد می‌کند. برای مثال SQL Server حتی اجازه‌ی join دو جدول با collation متفاوت را نمی‌دهد؛ هرچند راه‌حل‌هایی برای آن وجود دارد اما بهتر است این مقدار یکبار و آن هم در ابتدای کار تعیین شود.


روش تعیین collation در سطح جداول بانک اطلاعاتی

Collations را همچنین می‌توان در سطح جداول نیز مشخص کرد تا بتوان در صورت نیاز، collation پیش‌فرض بانک اطلاعاتی را بازنویسی نمود. برای مثال شاید نیاز داشته باشید جداولی case-insensitive و تعدادی دیگر case-sensitive باشند.
در EF-Core 5x به بعد، روش انجام اینکار به صورت زیر است:
modelBuilder.Entity<Customer>().Property(c => c.Name)
   .UseCollation("SQL_Latin1_General_CP1_CI_AS");
در اینجا collation ستون Name جدول Customer، به صورت صریحی مشخص شده‌است.


روش تعیین پویای collation در سطح کوئری‌های بانک اطلاعاتی

یک جدول می‌تواند collation پیش‌فرضی داشته باشد، اما در حین کوئری گرفتن، collation آن‌را به صورت موقت و پویا تغییر داد. برای مثال بجای استفاده از متد ToLower که سبب می‌شود از ایندکس‌ها استفاده نشود، می‌توان از collation خاصی در حین کوئری گرفتن استفاده کرد:
var customers = context.Customers
   .Where(c => EF.Functions.Collate(c.Name, "SQL_Latin1_General_CP1_CS_AS") == "John").ToList();
البته باید دقت داشت که تعیین collation در این حالت نیز سبب می‌شود تا از ایندکس‌ها استفاده نشود. از این جهت که ایندکس‌ها به صورت پیش‌فرض بر اساس collation یک ستون یا جدول تهیه می‌شوند. هرچند بانک اطلاعاتی‌هایی مانند PostgreSQL, Sqlite امکان تعیین collation را در حین تهیه‌ی ایندکس‌ها نیز میسر می‌کنند. برای مثال می‌توان ایندکس‌های حساس و غیر حساس به بزرگی و کوچکی حروف را در این بانک‌های اطلاعاتی، به صورت جداگانه‌ای تعریف کرد تا در صورت نیاز، از آن‌ها استفاده شود.

یک نکته: هر چند کوئری‌های سمت دات نت به صورت پیش‌فرض حساس به بزرگی و کوچکی حروف هستند (مانند s1 == s2)، اما EF-Core هیچ تلاشی را برای انجام یک کوئری case-sensitive در سمت بانک اطلاعاتی انجام نخواهد داد و == سی شارپ به صورت مستقیمی به تساوی SQL ترجمه می‌شود که بسته به collation جاری، می‌تواند یا حتی نمی‌تواند حساس به بزرگی و کوچکی حروف باشد. بنابراین حالت پیش‌فرض کوئری‌های EF-Core استفاده از collation پیش‌فرض ستون‌ها است. هرچند متدهایی مانند string.Equals امکان مقایسه‌ی غیرحساس به بزرگی و کوچکی حروف را در دات نت میسر می‌کنند (چون به همراه پارامتر StringComparison هستند)، اما EF-Core سعی در ترجمه‌ی آن‌ها به SQL نخواهد کرد و تعیین صریح collation توسط متد EF.Functions.Collate به شما واگذار شد‌ه‌است.
 

تعیین collation غیرحساس به بزرگی و کوچکی حروف در SQLite، توسط EF-Core

با توجه به توضیحات فوق، متد زیر، collation ویژه‌ی nocase را که در SQLite به معنای collation غیرحساس به بزرگی و کوچکی حروف است، به کل بانک اطلاعاتی و همچنین تمام ستون‌های رشته‌ای آن به صورت خودکار اعمال می‌کند:
public static void SetCaseInsensitiveSearchesForSQLite(this ModelBuilder modelBuilder)
{
    if (modelBuilder == null)
    {
        throw new ArgumentNullException(nameof(modelBuilder));
    }

    modelBuilder.UseCollation("NOCASE");
    foreach (var property in modelBuilder.Model.GetEntityTypes()
                                            .SelectMany(t => t.GetProperties())
                                            .Where(p => p.ClrType == typeof(string)))
    {
        property.SetCollation("NOCASE");
    }
}
سپس روش استفاده‌ی از آن به صورت زیر خواهد بود:
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
    if (modelBuilder == null)
    {
        throw new ArgumentNullException(nameof(modelBuilder));
    }

    modelBuilder.SetCaseInsensitiveSearchesForSQLite();
}
مطالب
تنظیمات JSON در ASP.NET Web API
ASP.NET Web API در سمت سرور، برای مدیریت ApiControllerها و در سمت کلاینت‌های دات نتی آن، برای مدیریت HttpClient، به صورت پیش فرض از JSON.NET استفاده می‌کند. در ادامه نگاهی خواهیم داشت به تنظیمات JSON در سرور و کلاینت‌های ASP.NET Web API.


آماده سازی یک مثال Self host

برای اینکه خروجی‌های JSON را بهتر و بدون نیاز به ابزار خاصی مشاهده کنیم، می‌توان یک پروژه‌ی کنسول جدید را آغاز کرده و سپس آن‌را تبدیل به Host مخصوص Web API کرد. برای اینکار تنها کافی است در کنسول پاور شل نیوگت دستور ذیل را صادر کنید:
 PM> Install-Package Microsoft.AspNet.WebApi.OwinSelfHost
سپس کنترلر Web API ما از کدهای ذیل تشکیل خواهد شد که در آن در متد Post، قصد داریم اصل محتوای دریافتی از کاربر را نمایش دهیم. توسط متد GetAll آن، خروجی نهایی JSON آن در سمت کاربر بررسی خواهد شد.
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Net;
using System.Net.Http;
using System.Threading.Tasks;
using System.Web.Http;

namespace WebApiSelfHostTests
{
    public class UsersController : ApiController
    {
        public IEnumerable<User> GetAllUsers()
        {
            return new[]
            {
                new User{ Id = 1, Name = "User 1", Type = UserType.Admin },
                new User{ Id = 2, Name = "User 2", Type = UserType.User }
            };
        }

        public async Task<HttpResponseMessage> Post(HttpRequestMessage request)
        {
            var jsonContent = await request.Content.ReadAsStringAsync();
            Console.WriteLine("JsonContent (Server Side): {0}", jsonContent);
            return new HttpResponseMessage(HttpStatusCode.Created);
        }
    }
}
که در آن شیء کاربر چنین ساختاری را دارد:
namespace WebApiSelfHostTests
{
    public enum UserType
    {
        User,
        Admin,
        Writer
    }

    public class User
    {
        public int Id { set; get; }
        public string Name { set; get; }
        public UserType Type { set; get; }
    }
}
برای اعمال تنظیمات self host ابتدا نیاز است یک کلاس Startup مخصوص Owin را تهیه کرد:
using System.Web.Http;
using Newtonsoft.Json;
using Newtonsoft.Json.Converters;
using Owin;

namespace WebApiSelfHostTests
{
    /// <summary>
    /// PM> Install-Package Microsoft.AspNet.WebApi.OwinSelfHost
    /// </summary>
    public class Startup
    {
        public void Configuration(IAppBuilder appBuilder)
        {
            var config = new HttpConfiguration();
            config.Routes.MapHttpRoute(
                name: "DefaultApi",
                routeTemplate: "api/{controller}/{id}",
                defaults: new { id = RouteParameter.Optional }
                );

            appBuilder.UseWebApi(config);
        }
    }
}
که سپس با فراخوانی چند سطر ذیل، سبب راه اندازی سرور Web API، بدون نیاز به IIS خواهد شد:
 var server = WebApp.Start<Startup>(url: BaseAddress);


Console.WriteLine("Press Enter to quit.");
Console.ReadLine();
server.Dispose();
در ادامه اگر در سمت کلاینت، دستورات ذیل را برای دریافت لیست کاربران صادر کنیم:
 using (var client = new HttpClient())
{
   var response = client.GetAsync(BaseAddress + "api/users").Result;
   Console.WriteLine("Response: {0}", response);
   Console.WriteLine("JsonContent (Client Side): {0}", response.Content.ReadAsStringAsync().Result);
}
به این خروجی خواهیم رسید:
 JsonContent (Client Side): [{"Id":1,"Name":"User 1","Type":1},{"Id":2,"Name":"User 2","Type":0}]
همانطور که ملاحظه می‌کنید، مقدار Type مساوی صفر است. در اینجا چون Type را به صورت enum تعریف کرده‌ایم، به صورت پیش فرض مقدار عددی عضو انتخابی در JSON نهایی درج می‌گردد.


تنظیمات JSON سمت سرور Web API

برای تغییر این خروجی، در سمت سرور تنها کافی است به کلاس Startup مراجعه و HttpConfiguration را به صورت ذیل تنظیم کنیم:
    public class Startup
    {
        public void Configuration(IAppBuilder appBuilder)
        {
            var config = new HttpConfiguration();
            config.Formatters.JsonFormatter.SerializerSettings = new JsonSerializerSettings
            {
                Converters = { new StringEnumConverter() }
            };
در اینجا با انتخاب StringEnumConverter، سبب خواهیم شد تا کلیه مقادیر enum، دقیقا مساوی همان مقدار اصلی رشته‌ای آن‌ها در JSON نهایی درج شوند.
اینبار اگر برنامه را اجرا کنیم، چنین خروجی حاصل می‌گردد و در آن دیگر Type مساوی صفر نیست:
 JsonContent (Client Side): [{"Id":1,"Name":"User 1","Type":"Admin"},{"Id":2,"Name":"User 2","Type":"User"}]


تنظیمات JSON سمت کلاینت Web API

اکنون در سمت کلاینت قصد داریم اطلاعات یک کاربر را با فرمت JSON به سمت سرور ارسال کنیم. روش متداول آن توسط کتابخانه‌ی HttpClient، استفاده از متد PostAsJsonAsync است:
var user = new User
{
   Id = 1,
   Name = "User 1",
   Type = UserType.Writer
};

var client = new HttpClient();
client.DefaultRequestHeaders.Accept.Add(new MediaTypeWithQualityHeaderValue("application/json"));

var response = client.PostAsJsonAsync(BaseAddress + "api/users", user).Result;
Console.WriteLine("Response: {0}", response);
با این خروجی سمت سرور
 JsonContent (Server Side): {"Id":1,"Name":"User 1","Type":2}
در اینجا نیز Type به صورت عددی ارسال شده‌است. برای تغییر آن نیاز است به متدی با سطح پایین‌تر از PostAsJsonAsync مراجعه کنیم تا در آن بتوان JsonMediaTypeFormatter را مقدار دهی کرد:
            var jsonMediaTypeFormatter = new JsonMediaTypeFormatter
            {
                SerializerSettings = new JsonSerializerSettings
                {
                    Converters = { new StringEnumConverter() }
                }
            };
            var response = client.PostAsync(BaseAddress + "api/users", user, jsonMediaTypeFormatter).Result;
            Console.WriteLine("Response: {0}", response);
خاصیت SerializerSettings کلاس JsonMediaTypeFormatter برای اعمال تنظیمات JSON.NET پیش بینی شده‌است.
اینبار مقدار دریافتی در سمت سرور به صورت ذیل است و در آن، Type دیگر عددی نیست:
 JsonContent (Server Side): {"Id":1,"Name":"User 1","Type":"Writer"}

مثال کامل این بحث را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
UsersController.zip
مطالب
نحوه‌ی مشاهده‌ی خروجی SQL تولید شده توسط WCF RIA Services

این روزها با وجود ORMs ، کوئری SQL‌ نوشتن شبیه به دورانی شده که با وجود زبان‌های سطح بالا، عده‌ای علاقمند هستند با استفاده از زبان اسمبلی برنامه نویسی کنند! WCF RIA Services به صورت پیش فرض از entity framework استفاده می‌کند (هر چند می‌توان از سایر ORMs هم استفاده کرد)، بنابراین عنوان صحیح‌تر بحث این خواهد بود: چگونه خروجی SQL تولید شده توسط Entity framework را بررسی کنیم؟

الف) استفاده از SQL Server profiler
اولین برنامه‌ای که از سال‌ها قبل، حتی پیش از ظهور ORMs وجود داشته، برنامه‌ی SQL server profiler است، که عموما در مسیر ذیل قابل دستیابی است:
Start Menu->Programs->Microsoft SQL Server 2008->Performance Tools->SQL Server profiler



نکته مهم:
حین کار با SQL Server profiler ، ممکن است انبوهی از کوئری‌های دیگر مثلا مرتبط با SQL Server agent یا reporting services و غیره نیز لاگ شوند. اما الان ما تنها به کوئری‌های برنامه‌ی خود نیاز داریم. برای این منظور به کانکشن استرینگ خود، گزینه‌ی Application Name=My Application Name را نیز اضافه کنید:

<connectionStrings>
<add name="dmEntities" connectionString="metadata=res://*/Models.dmDataModel.csdl|res://*/Models.dmDataModel.ssdl|res://*/Models.dmDataModel.msl;provider=System.Data.SqlClient;provider connection string=&quot;Data Source=(local);Initial Catalog=dm;Integrated Security=True;Application Name=My Application Name;MultipleActiveResultSets=True&quot;" providerName="System.Data.EntityClient" />
</connectionStrings>

اکنون اگر برنامه را با پروفایلر مورد بررسی قرار دهید خروجی به صورت زیر خواهد بود:



برای فیلتر کردن Application Name مورد نظر، در ابتدای کار که یک سشن جدید را آغاز می‌کنید به برگه‌ی events selection مراجعه کرده و بر روی دکمه‌ی column filter کلیک کنید. گزینه‌ی application name را در صفحه‌ی باز شده انتخاب نموده و در قسمت Like آن مطابق تصویر زیر ، نام برنامه‌ی خود را وارد نمائید:




ب) استفاده از IntelliTrace در VS.NET 2010
برنامه را در حالت دیباگ در VS.NET 2010 اجرا کنید. در هر لحظه‌ای می‌توان روی گزینه‌ی Break all کلیک کرد و خروجی SQL تولید شده را نیز علاوه بر اطلاعات دیگر مشاهده نمود:




ج) استفاده از برنامه‌ی حرفه‌ای entity framework profiler
این برنامه از هر دو مورد قبل کاملتر بوده و اساسا برای لاگ کردن کوئری‌ها، مدت زمان اجرا، گزارشگیری از وضعیت برنامه، کدامیک از کوئری‌ها سنگین‌تر هستند، حتی از طریق کدام متد فراخوانی شده‌اند، ارائه‌ی گزارشات و راهنمایی‌هایی در مورد چگونگی بهبود کارآیی برنامه‌ی تهیه شده و امثال آن کاربرد دارد.



استفاده از آن هم بسیار ساده است. ابتدا ارجاعی را به اسمبلی HibernatingRhinos.Profiler.Appender.v4.0 به پروژه‌ی ASP.NET خود اضافه کنید (همان پروژه‌ی هوست مربوط به WCF RIA Service ما). سپس به فایل Global.asax.cs برنامه مراجعه کرده و یک سطر ذیل را اضافه کنید:

protected void Application_Start(object sender, EventArgs e)
{
HibernatingRhinos.Profiler.Appender.EntityFramework.EntityFrameworkProfiler.Initialize();
}

از این پس تنها کافی است برنامه‌ی پروفایلر در حال اجرا بوده و برنامه شما نیز اجرا شود. کلیه‌ی تبادلات با دیتابیس لاگ خواهند شد.

مطالب
بررسی دقیق عملکرد AutoMapper
همانطور که اطلاع دارید، AutoMapper ابزاری برای نگاشت خودکار بین Model و Dto می‌باشد؛ که به صورت نادرست تصور کاهش سرعت در استفاده کردن از آن، بین توسعه دهندگان جا افتاده‌است. در این مقاله قصد داریم به صورت دقیق، به بررسی سرعت عملکرد استفاده از AutoMapper و مقایسه آن با نگاشت دستی بپردازیم.
کد‌های کامل این قسمت را میتوانید از اینجا clone کرده و شخصا تست نمایید.

ابتدا یک پروژه‌ی Console Application را ساخته و AutoMapper را به همراه Ef6، نصب مینماییم. سپس دو کلاس جدید را به نام‌های User و Address به صورت زیر در پوشه‌ی Models مینویسیم.
using System.Collections.Generic;

namespace AutoMapperComparison.Models
{
    public class User
    {
        public int Id { get; set; }

        public string Name { get; set; }

        public ICollection<Address> Addresses { get; set; }
    }
}
using System.ComponentModel.DataAnnotations.Schema;

namespace AutoMapperComparison.Models
{
    public class Address
    {
        public int Id { get; set; }

        public double? Code { get; set; }

        public string Title { get; set; }

        public int UserId { get; set; }

        [ForeignKey(nameof(UserId))]
        public virtual User User { get; set; }
    }
}
بدیهی است که این دو مدل با همدیگر رابطه‌ی 1 به چند دارند. حال کافیست AppDbContext خود را به صورت زیر تعریف نماییم.
نکته: در متد Seed، برای ثبت رکورد‌های اولیه، از BulkInsert استفاده شده است (باید پکیج BulkInsert را نیز نصب نمایید)
using EntityFramework.BulkInsert.Extensions;
using System.Collections.Generic;
using System.Data.Entity;
using System.Data.SqlClient;

namespace AutoMapperComparison.Models
{
    public class AppDbContextInitializer : DropCreateDatabaseAlways<AppDbContext>
    {
        protected override void Seed(AppDbContext context)
        {
            User user = context.Users.Add(new User { Name = "Test" });

            context.SaveChanges();

            List<Address> addresses = new List<Address>();

            for (int i = 0; i < 500000; i++)
            {
                addresses.Add(new Address { Id = i, Code = 1, Title = "Test", UserId = user.Id });
            }

            context.BulkInsert(addresses);

            base.Seed(context);
        }
    }

    public class AppDbContext : DbContext
    {
        static AppDbContext()
        {
            Database.SetInitializer(new AppDbContextInitializer());

            //Database.SetInitializer<AppDbContext>(null);
        }

        public AppDbContext()
            : base(new SqlConnection(@"Data Source=.;Initial Catalog=AppDbContext;Integrated Security=True"), contextOwnsConnection: true)
        {
            Configuration.AutoDetectChangesEnabled = false;
            Configuration.EnsureTransactionsForFunctionsAndCommands = false;
            Configuration.LazyLoadingEnabled = false;
            Configuration.ProxyCreationEnabled = false;
            Configuration.ValidateOnSaveEnabled = false;
            Configuration.UseDatabaseNullSemantics = false;
        }

        public DbSet<User> Users { get; set; }

        public DbSet<Address> Addresses { get; set; }
    }
}
 برای اینکه مقایسه انجام شده دقیق باشد، تمامی Configuration‌های اضافی را نیز غیر فعال نموده‌ام.
فقط نیاز داریم یک Dto را برای Address نیز تعریف کنیم؛ چون قرار است نگاشت از Model به Dto از روی Address و AddressDto انجام شود.
کلاس AddressDto را به صورت زیر ایجاد میکنیم:
namespace AutoMapperComparison.Models
{
    public class AddressDto
    {
        public int Id { get; set; }

        public double? Code { get; set; }

        public string Title { get; set; }

        public int UserId { get; set; }

        public string UserName { get; set; }
    }
}
قرار است به صورت خودکار از طریق AutoMapper و همچنین به صورت دستی، نگاشت از Model به Dto مربوطه انجام شود.
 حال نیاز است فایل Program.cs را باز کرده و تغییرات زیر را اعمل نماییم:
using AutoMapper;
using AutoMapper.QueryableExtensions;
using AutoMapperComparison.Models;
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Diagnostics;
using System.Linq;

namespace AutoMapperComparison
{
    public class Program
    {
        public static void Main()
        {
            Mapper.Initialize(cfg =>
            {
                cfg.CreateMap<Address, AddressDto>();
            });

            Console.WriteLine($"Create Db {DateTimeOffset.UtcNow}");
            using (AppDbContext db = new AppDbContext())
            {
                db.Database.Initialize(force: true);
                db.Database.ExecuteSqlCommand("DBCC DROPCLEANBUFFERS"); //Removes all clean buffers from the buffer pool, and columnstore objects from the columnstore object pool
                Console.WriteLine(db.Addresses.ProjectTo<AddressDto>());
                Console.WriteLine(db.Addresses.Select(add => new AddressDto { Id = add.Id, Code = add.Code, Title = add.Title, UserId = add.UserId, UserName = add.User.Name }));
            }

            Console.WriteLine($"Normal Select {DateTimeOffset.UtcNow}");
            using (AppDbContext db = new AppDbContext())
            {
                db.Database.ExecuteSqlCommand("DBCC DROPCLEANBUFFERS");
                Stopwatch watch = Stopwatch.StartNew();
                List<AddressDto> addresses = db.Addresses.AsNoTracking().Select(add => new AddressDto { Id = add.Id, Code = add.Code, Title = add.Title, UserId = add.UserId, UserName = add.User.Name }).ToList();
                List<AddressDto> addresses2 = db.Addresses.AsNoTracking().Select(add => new AddressDto { Id = add.Id, Code = add.Code, Title = add.Title, UserId = add.UserId, UserName = add.User.Name }).ToList();
                watch.Stop();
                Console.WriteLine($"{watch.ElapsedMilliseconds} {addresses.Count} {addresses2.Count}");
            }

            Console.WriteLine($"AutoMapper Exec {DateTimeOffset.UtcNow}");
            using (AppDbContext db = new AppDbContext())
            {
                db.Database.ExecuteSqlCommand("DBCC DROPCLEANBUFFERS");
                Stopwatch watch = Stopwatch.StartNew();
                List<AddressDto> addresses = db.Addresses.AsNoTracking().ProjectTo<AddressDto>().ToList();
                List<AddressDto> addresses2 = db.Addresses.AsNoTracking().ProjectTo<AddressDto>().ToList();
                watch.Stop();
                Console.WriteLine($"{watch.ElapsedMilliseconds} {addresses.Count} {addresses2.Count}");
            }

            Console.ReadKey();
        }
    }
}
نکته: از دستور DBCC DROPCLEANBUFFERS جهت خالی کردن بافر sql server برای رسیدن به نتیجه‌ی هرچه دقیق‌تر استفاده شده است.
بعد از اجرا کردن، ابتدا بررسی میکنیم که کوئری اجرا شده‌ی دو نوع مختلف، هیچ تفاوتی با هم نداشته باشند.


حال نتایج بدست آمده، در قسمت پایین‌تر آن نمایان میشود:


البته نتیجه‌ی این آزمایش بسته به سخت افزار سیستم شما ممکن است کمی متفاوت باشد.

در سه آزمایش دیگر به صورت متوالی نتیجه‌ی زیر بدست آمد:

Normal   AutoMapper
 2451  2378
 2120  2111
 2202  2124

اگر این مقدار جزئی از تفاوت بین دو نوع مختلف آزمایش را مورد نظر نگیریم، میتوان گفت که هر دو روش نتیجه‌ی کاملا یکسانی خواهند داشت. فقط با استفاده از AutoMapper کد‌های کمتری نوشته شده‌است!

اما دلیل چیست؟ از آنجایی که ProjectTo از Dto به Model انجام شده و Lambda Expressionی که به سمت Entity Framework فرستاده شده‌است با روش Normal کاملا برابر است و بقیه‌ی عملیات توسط EF انجام میشود، با قاطعیت میتوان گفت که هر دو روش ذکر شده از نظر Performance کاملا یکسان خواهند بود.

نکته: البته به این موضوع باید توجه شود که اگر همین آزمایش را بطور مثال با استفاده از یک Listی از رکورد‌های درون Memory ساخته شده توسط خودمان انجام دهیم، آن موقع نتیجه‌ی یکسانی نخواهیم داشت، به دلیل اینکه EFی دیگر وجود نخواهد داشت که مسئولیت بازگشت داده‌ها را بر عهده بگیرد. از آنجائیکه اکثر کارهایی که توقع داریم AutoMapper برای ما انجام دهد، توسط ORM بازگشت داده میشود، پس میتوان گفت نکته‌ی فوق تقریبا در دنیای واقعی رخ نخواهد داد و باعث مشکل نخواهد شد.

مطالب
اصول برنامه نویسی موازی درNET. نسخه 4 بخش اول - 2
تنظیم وضعیت برای یک Task  
در مثال ذکر شده در قسمت قبل هر چهار Task یک عبارت را در خروجی نمایش دادند حال می‌خواهیم هر Task پیغام متفاوتی را نمایش دهد.برای این کار از کلاس زیر استفاده می‌کنیم :  
System.Action<object>
تنظیم وضعیت برای یک Task این امکان را فراهم می‌کند که بر روی اطلاعات مختلفی یک پروسه مشابه را انجام داد.

مثال :  

namespace Listing_03 {
class Listing_03 {
  static void Main(string[] args) {
   // use an Action delegate and a named method
   Task task1 = new Task(new Action<object>(printMessage),"First task");

   // use an anonymous delegate
   Task task2 = new Task(delegate (object obj) {
     printMessage(obj);
   }, "Second Task");

   // use a lambda expression and a named method
   // note that parameters to a lambda don't need
   // to be quoted if there is only one parameter
   Task task3 = new Task((obj) => printMessage(obj), "Third task");

   // use a lambda expression and an anonymous method
   Task task4 = new Task((obj) => {
    printMessage(obj);
   }, "Fourth task");

  task1.Start();
  task2.Start();
  task3.Start();
  task4.Start();

  // wait for input before exiting
  Console.WriteLine("Main method complete. Press enter to finish.");
  Console.ReadLine();
}

 static void printMessage(object message) {
   Console.WriteLine("Message: {0}", message);
  }
 }
}
کد بالا را بروش دیگری هم می‌توان نوشت :  
using System;
using System.Threading.Tasks;

namespace Listing_04 {
class Listing_04 {
  static void Main(string[] args) {
   string[] messages = { "First task", "Second task",
    "Third task", "Fourth task" };

   foreach (string msg in messages) {
     Task myTask = new Task(obj => printMessage((string)obj), msg);
     myTask.Start();
  }

  // wait for input before exiting
  Console.WriteLine("Main method complete. Press enter to finish.");
  Console.ReadLine();
}

  static void printMessage(string message) {
   Console.WriteLine("Message: {0}", message);
  }
 }
}
نکته مهم در کد بالا تبدیل اطلاعات وضعیت Task به رشته کاراکتری است که در عبارت لامبدا مورد استفاده قرار می‌گیرد. System.Action فقط با داده نوع object کار می‌کند.
خروجی برنامه بالا بصورت زیر است :  
Main method complete. Press enter to finish.

Message: Second task

Message: Fourth task

Message: First task

Message: Third task
البته این خروجی برای شما ممکن است متفاوت باشد چون در سیستم شما ممکن است Task‌ها با ترتیب متفاوتی اجرا شوند.با کمک Task Scheduler برا حتی می‌توان ترتیب اجرای Task‌ها را کنترل نمود  

مطالب
استخراج تصاویر داخل یک فایل pdf با استفاده از کتابخانه iTextSharp
کتابخانه iTextSharp کتابخانه‌ای بسیار قوی و معروف، جهت کار با فایل‌های pdf می‌باشد. کارهایی از قبیل ساخت و ویرایش و تبدیل فایل‌های pdf با این کتابخانه قدرتمند به راحتی محیا است.
گاهی نیاز داریم تا اطلاعاتی را از داخل یک فایل pdf استخراج کنیم. ما الان می‌خواهیم کل تصاویر موجود در یک فایل pdf را استخراج کنیم.
ابتدا باید فایل pdf را باز کنیم. با استفاده از کلاس PdfReader اینکار امکان پذیر می‌شود. سپس باید تعداد کل صفحات را خوانده و بر روی آنها تکرار کنیم و اطلاعات مورد نیاز را پردازش کنیم. 
var pdfReader = new PdfReader(pdfFile);
for (var pageNumber = 1; pageNumber <= pdfReader.NumberOfPages; pageNumber++)
  {
      var pdf = new PdfReader(pdfFile);
      var pg = pdf.GetPageN(pageNumber);
       // process page
  }
اکنون ما در حلقه به صفحات دسترسی داریم و به ازای هر صفحه لیست منابع توکار آن صفحه را دریافت میکنیم: 
var pdf = new PdfReader(pdfFile);
var pg = pdf.GetPageN(pageNumber);
var res = (PdfDictionary)PdfReader.GetPdfObject(pg.Get(PdfName.RESOURCES));
var xobj = (PdfDictionary)PdfReader.GetPdfObject(res.Get(PdfName.XOBJECT));
if (xobj == null) continue;
foreach (var name in xobj.Keys)
 {
    var obj = xobj.Get(name);
     if (obj.IsIndirect())
    {
        // process obj ...
    }
}
حالا باید آبجکتهایی که تصویر هستند را به image تبدیل کنیم .
var tg = (PdfDictionary)PdfReader.GetPdfObject(obj);
var width = tg.Get(PdfName.WIDTH).ToString();
var height = tg.Get(PdfName.HEIGHT).ToString();
ImageRenderInfo  imgRi = ImageRenderInfo.CreateForXObject(new Matrix(float.Parse(width), float.Parse(height)), (PRIndirectReference)obj, tg);
حال یک ImageRenderInfo داریم که باید در دیسک ذخیره کنیم. این کار را در یک متد مجزا انجام می‌دهیم.
private  void RenderImage(ImageRenderInfo renderInfo, string imgPath)
    {
            var image = renderInfo.GetImage();
            using (var dotnetImg = image.GetDrawingImage())
            {
                if (dotnetImg == null) return;

                using (var ms = new MemoryStream())
                {
                    dotnetImg.Save(ms, ImageFormat.Jpeg);
                    var d = new Bitmap(dotnetImg);
                    d.Save(imgPath);
               }
       }
 }
کد نهایی به صورت زیر می‌باشد:
private void ExtractImage(string pdfFile, string imgPath)
{
    var fileCounter = 0;
    var pdfReader = new PdfReader(pdfFile);
    for (var pageNumber = 1; pageNumber <= pdfReader.NumberOfPages; pageNumber++)
    {
        var pdf = new PdfReader(pdfFile);
        var pg = pdf.GetPageN(pageNumber);
        var res = (PdfDictionary)PdfReader.GetPdfObject(pg.Get(PdfName.RESOURCES));
        var xobj = (PdfDictionary)PdfReader.GetPdfObject(res.Get(PdfName.XOBJECT));
        if (xobj == null) continue;
            foreach (var name in xobj.Keys)
            {
                var obj = xobj.Get(name);
                if (obj.IsIndirect())
                {
                    var tg = (PdfDictionary)PdfReader.GetPdfObject(obj);
                    var width = tg.Get(PdfName.WIDTH).ToString();
                    var height = tg.Get(PdfName.HEIGHT).ToString();
                    var imgRi = ImageRenderInfo.CreateForXObject(new Matrix(float.Parse(width), float.Parse(height)), (PRIndirectReference)obj, tg);
                    fileCounter++;
                    RenderImage(imgRi, imgPath + fileCounter + ".jpeg");
                }
            }
    }
}
و به شکل زیر آن را فراخوانی میکنیم.
var path = @"C:\";
var fileName = "1.pdf";

var outPath = path + fileName + @"_extractedImgs\";
Directory.CreateDirectory(outPath);

ExtractImage(path + fileName, outPath);