مطالب
ایجاد بارکد به همراه یک متن
در این مقاله یک بارکد را به همراه یک متن در پایین آن، مشابه تصویر زیر ایجاد میکنیم. سورس کامل این مطلب در این آدرس قرار دارد. جهت تست بارکد از این آدرس استفاده کنید.

- طول عکس خروجی نهایی 250 پیکسل است.

- فونت متن 10 پیکسل هست و عرض هر خط 17 پیکسل.

- حداکثر تعداد خطِ نمایش متن، 3 خط است و اگر متن برای نمایش، به 3 خط بیشتر نیاز داشت، اضافه‌ی متن را به صورت 3 نقطه نمایش میدهیم (مثل عکس بالا).

- عرض بارکد 50 پیکسل است.

- فاصله بین بارکد و متن 5 پیکسل است.

public static class BarcodeHelper
{
    public static string GenerateBarcodeWithText(string input, string textBelow)
    {
        // barcode: 50 pixels
        // margin: top 5 pixels
        // height of each text line is 17 pixels
        // text: maximum 3 lines
        // each 30 letters is: 1 line

        var eachLineHeight = 17;

        var eachLineLetters = 30;

        var maximumLines = 3;

        var maximumTextHeight = eachLineHeight * maximumLines;

        var resultWidth = 250;

        var barcodeHeight = 50;

        var textY = barcodeHeight + 5;

        // each 30 letters is: 1 line for example input length is 150 letters and for show 100 letters we need (150 / 30) 5 lines
        // each line is 17 pixels and text height will be (17 * 5) 102 pixels
        var textHeight = (textBelow.Length / eachLineLetters) * eachLineHeight;

        // if height of text be greater than (eachLineHeight * maximumLines) we use maximum text height (eachLineHeight * maximumLines)
        textHeight = textHeight > maximumTextHeight ? maximumTextHeight : textHeight;

        // if text height be less than 1 line we set 1 line height (17 pixels) to the text height
        // text height minimum is equal 1 linle (17 pixels)
        textHeight = textHeight < eachLineHeight ? eachLineHeight : textHeight;

        var resultHeight = textY + textHeight;
    }
}


چون ما از Bitmap و Image استفاده میکنیم، پس به پکیچ System.Drawing.Common نیاز داریم:

<ItemGroup>
    <PackageReference Include="System.Drawing.Common" Version="6.0.0" />
</ItemGroup>

اولین کاری که انجام میدهیم، یک Bitmap را ایجاد میکنیم و بعد یک مستطیل را به اندازه‌ی خود Bitmap ایجاد میکنیم و با کلاس Graphics، به نارنجی، رنگش میکنیم و داخل Bitmap میریزیم و در نهایت عکس ایجاد شده را در حافظه‌ی رم ذخیره میکنیم.

- Bitmap فضایی را در اختیار ما قرار میدهد که داخلش هر چیزی را ترسیم کنیم.

- Graphics به ما کمک میکند که عملیات گرافیکی را نظیر رنگ آمیزی، ترسیم عکس و ... روی یک شیء انجام دهیم.

- MemoryStream برای ذخیره سازی موقت در حافظه‌ی رم به کار میاد؛ عکس ایجاد شده‌ی تا این لحظه را که یک مستطیل نارنجی رنگ هست، در داخل رم ذخیره میکنیم.

#region MainBitmap

var mainBitmap = new Bitmap(resultWidth, resultHeight);
using var rectangleGraphics = Graphics.FromImage(mainBitmap);
{
    var rectangle = new Rectangle(0, 0, resultWidth, resultHeight);
    rectangleGraphics.FillRectangle(Brushes.OrangeRed, rectangle);
}

using var rectangleStream = new MemoryStream();
{
    mainBitmap.Save(rectangleStream, ImageFormat.Png);
}

#endregion

خروجی تا این لحظه:

حالا باید بارکد را ایجاد کنیم و عکس خروجی بارکد را داخل این مستطیل بریزیم؛ برای اینکار از کتابخانه BarcodeLib استفاده میکنیم:

private static Bitmap GenerateBarcodeImage(string input, int width, int height)
{
    var barcodeInstance = new Barcode();
    var barcodeImage = barcodeInstance.Encode(BarcodeLib.TYPE.CODE39, input, Color.Black,
        Color.OrangeRed, width, height);
    using var barcodeStream = new MemoryStream();
    {
        barcodeImage.Save(barcodeStream, ImageFormat.Png);
    }
    return (Bitmap)Image.FromStream(barcodeStream);
}

و الان این عکس بارکد را داخل مستطیل اصلی میریزیم و هر دو را Merge میکنیم:

#region Barcode

var barcodeImage = GenerateBarcodeImage(input, resultWidth, barcodeHeight);

#endregion

#region MergedRectangleAndBarcode

var newMainBitmap = (Bitmap)Image.FromStream(rectangleStream);
var newBarcodeBitmap = barcodeImage;
using var newRectangleGraphics = Graphics.FromImage(newMainBitmap);
{
    newRectangleGraphics.DrawImage(newBarcodeBitmap, 0, 0);
}

using var mergedRectangleAndBarcodeStream = new MemoryStream();
{
    newMainBitmap.Save(mergedRectangleAndBarcodeStream, ImageFormat.Png);
}

#endregion

خروجی تا این لحظه :

حالا باید 5 پیکسل از پایین بارکد فاصله بگیریم و متن را بنویسیم.

برای اینکار از یک مستطیل کمک میگیریم. یعنی یک مستطیل بدون هیچ رنگ و Border ـی را پایین این بارکد ایجاد میکنیم، چرا؟ دلیل این است که میخواهیم متن‌مان را به صورت وسط چین، از راست و چپ، و وسط از بالا و پایین قرار بدیم و برای اینکار میگیم این نسبت وسط چین بودن از راست و چپ، وسط بودن از بالا و پایین را از مستطیل پایین بارکد کمک بگیر، خلاصه‌اش می‌شود اینکه از مستطیلِ پایینِ بارکد برای وسط چین بودن متن از راست و چپ و وسط بودن از بالا و پایین استفاده میکنیم.

#region WriteText

var barcodeBitmap = (Bitmap)Image.FromStream(mergedRectangleAndBarcodeStream);
using var graphics = Graphics.FromImage(barcodeBitmap);
{
    using var font = new Font("Tahoma", 10);
    {
        var rect = new Rectangle(0, textY, resultWidth, textHeight);
        var sf = new StringFormat();
        sf.Alignment = StringAlignment.Center;
        sf.Trimming = StringTrimming.EllipsisCharacter;
        sf.FormatFlags = StringFormatFlags.DirectionRightToLeft;
        sf.LineAlignment = StringAlignment.Center;
        graphics.DrawString(textBelow, font, Brushes.Black, rect, sf);
        //graphics.DrawRectangle(Pens.Green, rect);
    }
}

using var finalStream = new MemoryStream();
{
    barcodeBitmap.Save(finalStream, ImageFormat.Png);
}

#endregion

graphics.DrawString می‌گوید textBelow را با font تاهوما و با رنگ سیاه، داخل rect (مستطیل) و با این تنظیماتِ متن بریز.

Alignment متن را وسط چین می‌کند (این وسط چین شدن نسبت به مستطیل پایین بارکد است که هیچ رنگ و Border ـی ندارد) .

LineAlignment متن را از بالا و پایین میارد وسط (این وسط شدن نسبت به مستطیل پایین بارکد است که هیچ رنگ و Border ـی ندارد).

EllipsisCharacter اگر متن طولانی باشد، اضافه متن را به صورت سه نقطه نمایش می‌دهد.

DirectionRightToLeft متن را RTL می‌کند.

خروجی نهایی:

عکس نهایی به صورت Stream ذخیره شده‌است، آن‌را به فرمت Base64 تبدیل میکنیم و برگشت میزنیم.

return Convert.ToBase64String(finalStream.ToArray());

برای نمایش یک آرایه بایتی که به فرمت Base64 تبدیل شده، به این روش عمل میکنیم:

<img src="data:image/png;base64, @BarcodeHelper.GenerateBarcodeWithText("barcode text", "below text")" />

چون برای ایجاد بارکد از تایپ 39 استفاده کرده‌ایم و تایپ 39 فقط حروف بزرگ انگلیسی را پشتیبانی میکند، پس برای اینکه دچار خطا نشویم، میتوانیم ابتدای متدمان، از این کد استفاده کنیم:

// Type 39 doesn't support lower case letters, for prevent exception, we convert all input letters to upper case
// more details: https://www.dntips.ir/newsarchive/details/18019
input = input.ToUpperInvariant();

همچنین جهت تشخیص خودکار راست به چک بودن متن پایین بارکد، میتوان از متد ContainsFarsi در پکیج DNTPersianUtils.Core استفاده کرد:

if (textBelow.ContainsFarsi())
    sf.FormatFlags = StringFormatFlags.DirectionRightToLeft;
مطالب
آشنایی با الگوی طراحی Fly Weight
سناریوی زیر را در نظر بگیرید:
فرض کنید از شما خواسته شده است تا یک پردازشگر متن را بنویسید. خوب در این پردازشگر با یک‌سری کاراکتر روبرو هستید که هر کاراکتر احتمالا آبجکتی از نوع کلاس خود می‌باشد؛ برای مثال آبجکت XYZ که آبجکتی از نوع کلاس A هست و برای نمایش کاراکتر A استفاده می‌شود. این آبجکت‌ها دارای دو دسته خصیصه هستند: (مطالعه بیشتر )
  1. خصیصه‌های ثابت: یعنی همه کاراکترهای A دارای یک شکل مشخص هستند. در واقع مشخصات ذاتی آبجکت می‌باشند.
  2. خصیصه‌های پویا: یعنی هر کاراکتر دارای فونت، سایز و رنگ خاص خود است. در واقع خصیصه‌هایی که از یک آبجکت به آبجکت دیگر متفاوت هستند .
خوب احتمالا در ساده‌ترین راه حل، به ازای تک تک کاراکترهایی که کاربر وارد می‌کند، یک آبجکت از نوع کلاس متناسب با آن ساخته می‌شود. ولی بحث مهم این است که با این همه آبجکت که هر یک مصرف خود را از حافظه دارند، می‌خواهید چکار کنید؟ احتمالا به مشکل حافظه برخورد خواهید کرد! پس باید یک سناریوی بهتر ایجاد کرد.
سناریوی پیشنهادی این است که برای هر نوع کاراکتر، یک کلاس داشته باشیم، همانند قبل(یک کلاس برای A یک کلاس برای B و غیره) و یک استخر پر از آبجکت داشته باشیم که آبجکت‌های ایجاد شده در آن ذخیره شوند.
سپس کاربر، کاراکتر A را درخواست می‌کند. ابتدا به این استخر نگاه می‌کنیم. اگر کاراکتر A موجود بود، آن را برمی‌گردانیم و اگر موجود نبود، یک آبجکت از نوع A می‌سازیم، سپس این آبجکت را در استخر ذخیره می‌کنیم و آبجکت را بر می‌گردانیم. در این صورت اگر کاربر دوباره درخواست A را کرد، دیگر نیازی به ساخت آبجکت جدید نیست و از آبجکت قبلی می‌توانیم استفاده نماییم. با این شرایط تکلیف خصایص ایستا مشخص است. ولی مشکل مهم با خصایص پویا این است که می‌توانند بین آبجکت‌ها متفاوت باشند که برای این هم یک متد در کلاس‌ها قرار می‌دهیم تا این خصایص را تنظیم نماید.
به کد زیر دقت نمایید:
    public interface IAlphabet
    {
        void Render(string font);//Define Extrinsic and non-static states for each object
    }

    public class A : IAlphabet
    {
        public void Render(string font) { Console.WriteLine(GetType().Name + " has font of type " + font); }
    }
    public class B : IAlphabet
    {
        public void Render(string font) { Console.WriteLine(GetType().Name + " has font of type " + font); }
    }
از متد Render برای تنظیم نمودن خصایص پویا استفاده خواهد شد. 
سپس در ادامه به یک موتور نیاز داریم که قبل از ساخت آبجکت، استخر را بررسی نماید:
    public class FlyWeightFactory
    {
        private readonly Dictionary<string, IAlphabet> _dictionary = new Dictionary<string, IAlphabet>();
        public int Count { get { return _dictionary.Count; } }
        public IAlphabet GetObject(string name)
        {
            if (!_dictionary.ContainsKey(name))
                switch (name)
                {
                    case "A":
                        _dictionary.Add(name, new A());
                        Console.WriteLine("New object created");
                        break;
                    case "B":
                        _dictionary.Add(name, new B());
                        Console.WriteLine("New object created");
                        break;
                    default:
                        throw new Exception("Factory can not create given object");
                }
            else
                Console.WriteLine("Object reused");
            return _dictionary[name];
        }
    }
در اینجا _dictionaries همان استخر ما می‌باشد که قرار است آبجکت‌ها در آن ذخیره شوند. Count برای نمایش تعداد آبجکت‌های موجود در استخر استفاده می‌شود (حداکثر مقدار آن چقدر خواهد بود؟). GetObject نیز همان موتور اصلی کار است که در آن ابتدای استخر بررسی می‌شود. اگر آبجکت در استخر نبود، یک نمونه‌ی جدید از آن ساخته شده، به استخر اضافه گردیده و برگردانده می‌شود.
لذا برای استفاده‌ی از این کد داریم:
 FlyWeightFactory flyWeightFactory = new FlyWeightFactory();
 IAlphabet alphabet = flyWeightFactory.GetObject(typeof(A).Name);
 alphabet.Render("Arial");
 Console.WriteLine();
 alphabet = flyWeightFactory.GetObject(typeof(B).Name);
 alphabet.Render("Tahoma");
 Console.WriteLine();
 alphabet = flyWeightFactory.GetObject(typeof(A).Name);
 alphabet.Render("Time is New Roman");
 Console.WriteLine();
 alphabet = flyWeightFactory.GetObject(typeof(A).Name);
 alphabet.Render("B Nazanin");
 Console.WriteLine();
 Console.WriteLine("Total new alphabet count:" + flyWeightFactory.Count);
با اجرای این کد خروجی زیر را مشاهده خواهید نمود:


نکته‌ی قابل توجه این است که این الگو بصورت داخلی از الگوی Factory Method استفاده می‌کند. با توجه بیشتر به پیاده سازی Flyweight Factory شباهت هایی بین آن و Singleton Pattern می‌بینیم. کلاس‌هایی از این دست را Multiton می نامند. در Multiton نمونه‌ها بصورت زوج کلیدهایی نگهداری می‌شوند و بر اساس Key دریافت شده نمونه‌ی متناظر بازگردانده می‌شود. همچنین در Singleton تضمین می‌شود که از کلاس مربوطه فقط یک نمونه در کل Application وجود دارد. در Multiton Pattern تضمین می‌شود که برای هر Key تنها یک Instance وجود دارد.  

مطالب
نحوه پیاده سازی عملیات Undo و Redo با استفاده از الگوی طراحی Command
اگر با الگوهای طراحی آشنا باشید، یکی از مناسب‌ترین الگوهای طراحی برای پیاده سازی عملیات Undo و Redo استفاده از الگوی طراحی Command هست (مطالعه بیشتر).
در این الگو یک کلاینت دارم که مشخص می‌کند چه کاری قرار است انجام شود. یک Command داریم که می‌گوید هر کاری را چه کسی انجام دهد و یک Receiver داریم که می‌گوید هر کاری چطور انجام می‌شود.
قدم اول: کلاینت می‌خواهد عملیات Undo و Redo انجام شود. من اضافه‌بر این دو عملیات، عملیات Execute را هم اضافه می‌کنم. پس کلاینت می‌خواهد که سه کار Undo و Redo و Execute را انجام دهد. 
    public class Client
    {
        public delegate string Invoker();
        public static Invoker Execute;//اضافه کردن یک آیتم جدید
        public static Invoker Redo;//حرکت به جلو
        public static Invoker Undo;//حرکت به عقب
    }
قدم دوم: Command باید مشخص کند که هر کاری را چه کسی باید انجام دهد:
    public class Command
    {
        public Command(Receiver receiver)
        {
            Client.Execute = receiver.Action;
            Client.Redo = receiver.Foreward;
            Client.Undo = receiver.Reverse;
        }
    }
Command در سازنده‌ی خود ورودی از نوع Receiver دارد (در ادامه پیاده سازی خواهد شد) و در واقع می‌خواهد کارها را به Receiver محول نماید.
قدم سوم: بایدمشخص شود هر کاری قرار است چگونه انجام شود:
    public class Receiver
    {
        private readonly List<string> build = new List<string>();
        private readonly List<string> oldBuild = new List<string>();

        public string Action()
        {
            if (build.Count > 0)
                oldBuild.Add(build.LastOrDefault());
            build.Add(build.Count.ToString(CultureInfo.InvariantCulture));
            return build.LastOrDefault();
        }

        public string Reverse()
        {
            string last = oldBuild.LastOrDefault();
            if (last == null)
                return "EMPTY";
            oldBuild.Remove(last);
            return last;
        }

        public string Foreward()
        {
            string oldIndex = oldBuild.LastOrDefault();
            int index = oldIndex == null ? -1 : build.IndexOf(oldIndex);
            if ((index + 1) == build.Count)
                return "END";
            oldBuild.Add(build.ElementAt(index + 1));
            return oldBuild.LastOrDefault();
        }
    }
اگر روش بهتری برای پیاده سازی Undo و Redo و Execute دارید، میتوانید جایگزین کنید. این اولین روشی بود که به ذهنم رسید!
قدم‌های لازم برای پیاده کردن الگوی Command تا اینجا به پایان می‌رسند. حالا کافی‌است از آن استفاده کنیم:
            new Command(new Receiver());
            Console.WriteLine(Client.Execute());
            Console.WriteLine(Client.Execute());
            Console.WriteLine(Client.Undo());
            Console.WriteLine(Client.Undo());
            Console.WriteLine(Client.Undo());
            Console.WriteLine(Client.Redo());
            Console.WriteLine(Client.Redo());
            Console.WriteLine(Client.Redo());
            Console.WriteLine(Client.Execute());
در این روش ما از delegate استفاده کردیم و به کمک آن یک واسط را بین کلاینت و Command ساختیم (Invoker). 
مطالب
Persist ، Load و Bookmark در Workflow

در خیلی از مواقع workflow‌ها به مرحله‌ای می‌رسند که احتیاج به دستوری از بیرون از فرآیند دارند. در هنگام انتظار، اگر به هر دلیلی workflow از حافظه حذف شود، امکان ادامه فرآیند وجود ندارد. اما می‌توان با Persist (ذخیره) کردن آن، در زمان انتظار و فراخوانی مجدد آن در هنگام نیاز، این ریسک را برطرف نمود.

قصد دارم با این مثال، طریقه persist شدن یک workflow در زمانیکه نیاز به انتظار برای تایید دارد و فراخوانی آن از همان نقطه پس از تایید مربوطه را توضیح دهم.

ساختار اینترفیس کاربری ما WPF می‌باشد. پس در ابتدا یک پروژه از نوع WPF ایجاد می‌کنیم. اسم solution  را PersistWF و اسم Project را PersistWF.UI انتخاب می‌کنیم.

در پروژه  UI نام فایل MainWindow.xaml  را به AddRequest.xaml تغییر می‌دهیم. همچنین اسم کلاس مربوطه را در codebehind 

همین طور مقدار StartupUri را هم در app.xaml اصلاح می‌کنیم

StartupUri="AddRequest.xaml"

Reference ‌های زیر رو هم به پروژه اضافه می‌کنیم 

•System.Activities
•System.Activities.DurableInstancing
•System.Configuration
•System.Data.Linq
•System.Runtime.DurableInstancing
•System.ServiceModel
•System.ServiceModel.Activities
•System.Workflow.ComponentModel
•System.Runtime.DurableInstancing
•System.Activities.DurableInstancing

قرار است کاربری ثبت نام کند، در فرایند ثبت، منتظر تایید یکی از مدیران قرار می‌گیرد. مدیر، لیست کاربران جدید را می‌بینید، یک کاربر را انتخاب می‌کند؛ مقادیر لازم را وارد می‌کند و سپس پروسه تایید را انجام می‌دهد که فراخوانی فرآیند مربوطه از همان قسمتی‌است که منتظر تایید مانده است.

برای Persist کردن workflow از کلاس SqlWorkflowInstanceStore   استفاده می‌کنم. این شی به connection ای به یک دیتابیس با یک ساختار معین احتیاج دارد. خوشبختانه اسکریپت‌های مورد نیاز این ساختار در پوشه [Drive]:\Windows\Microsoft.NET\Framework\v4.0.30319\SQL\en وجود دارند. دو اسکریپت با نام‌های SqlWorkflowInstanceStoreSchema و SqlWorkflowInstanceStoreLogic باید به ترتیب در دیتابیس اجرا شوند.

من یک دیتابیس با نام PersistWF ایجاد می‌کنم و اسکریپت‌ها را بر روی آن اجرا می‌کنم. یک جدول هم برای نگهداری کاربران ثبت شده در همین دیتابیس ایجاد می‌کنم.

و شمایل دیتابیس ما پس از اجرا کردن اسکریپت‌ها و ساختن جدول User  بدین شکل است: 

XAML زیر، ساختار فرم AddRequest می‌باشد که قرار است نقش UI برنامه را ایفا کند. آن را با XAML‌های پیش فرض عوض کنید. 

<Window x:Class="PersistWF.UI.AddRequest"
        xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
        xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
        Title="MainWindow" Height="520" Width="550" Loaded="Window_Loaded">
    <Grid MinWidth="300" MinHeight="100" Width="514">
        <Label Height="30" Margin="5,10,10,10" Name="lblName"  VerticalAlignment="Top" HorizontalAlignment="Left" Width="90"  HorizontalContentAlignment="Right">Name:</Label>
        <Label Height="30" Margin="270,10,10,10" Name="lblPhone"  VerticalAlignment="Top" HorizontalAlignment="Left" Width="90"  HorizontalContentAlignment="Right">Phone Number:</Label>
        <Label Height="30" Margin="5,40,10,10" Name="lblEmail"  VerticalAlignment="Top" HorizontalAlignment="Left" Width="90"  HorizontalContentAlignment="Right">Email:</Label>
        <TextBox Height="25" Margin="100,10,10,10" Name="txtName"  VerticalAlignment="Top" HorizontalAlignment="Left" Width="170" />
        <TextBox Height="25" Margin="365,10,10,10" Name="txtPhone"  VerticalAlignment="Top" HorizontalAlignment="Left" Width="100" />
        <TextBox Height="25" Margin="100,40,10,10" Name="txtEmail"  VerticalAlignment="Top" HorizontalAlignment="Left" Width="300" />
        <Button Height="23" Margin="100,86,0,0" Name="brnRegister"  VerticalAlignment="Top" HorizontalAlignment="Left" Width="70"  Click="brnRegister_Click">Register</Button>
        <ListView x:Name="lstUsers" Margin="10,125,10,10" Height="145"  VerticalAlignment="Top" ItemsSource="{Binding}"  HorizontalContentAlignment="Center"  SelectionChanged="lstUsers_SelectionChanged" >
            <ListView.View>
                <GridView>
                    <GridViewColumn Header="Current User" Width="480">
                        <GridViewColumn.CellTemplate>
                            <DataTemplate>
                                <StackPanel Orientation="Horizontal">
                                    <TextBlock Text="{Binding Name}"  Width="110"/>
                                    <TextBlock Text="{Binding Phone}"  Width="70"/>
                                    <TextBlock Text="{Binding Email}"  Width="130"/>
                                    <TextBlock Text="{Binding Status}"  Width="70"/>
                                    <TextBlock Text="{Binding AcceptedBy}"  Width="100"/>
                                </StackPanel>
                            </DataTemplate>
                        </GridViewColumn.CellTemplate>
                    </GridViewColumn>
                </GridView>
            </ListView.View>
        </ListView>
        <Label Height="37" HorizontalAlignment="Stretch" Margin="10,272,5,10"  Name="lblSelectedNotes" VerticalAlignment="Top" Visibility="Hidden" />
        <Label Height="30" Margin="10,0,0,140" Name="lblAgent"  VerticalAlignment="Bottom" HorizontalAlignment="Left" Width="40"  HorizontalContentAlignment="Left" Visibility="Hidden">Admin Name:</Label>
        <TextBox Height="25" Margin="60,0,0,140" Name="txtAcceptedBy"  VerticalAlignment="Bottom" HorizontalAlignment="Left" Width="190"  Visibility="Hidden" />
        <Button Height="25" Margin="270,0,0,140" Name="btnAccept"  VerticalAlignment="Bottom" HorizontalAlignment="Left" Width="90"  Click="btnAccept_Click" Visibility="Hidden">Accept</Button>
        <Label Height="27" HorizontalAlignment="Left" Margin="10,0,0,110"  Name="lblEvent" VerticalAlignment="Bottom" Width="76">Event Log</Label>
        <ListBox Margin="12,0,5,12" Name="lstEvents" Height="100"  VerticalAlignment="Bottom" FontStretch="Condensed" FontSize="10" />
    </Grid>
</Window>

اگر همه چیز مرتب باشد؛ ساختار فرم شما باید به این شکل باشد 

اکثر workflow‌ها از activity معروف  WrteLine استفاده می‌کنند که برای نمایش یک رشته به کار می‌رود. ما هم در workflow مثالمان از این Activity استفاده می‌کنیم. اما برای اینکه مقادیری که توسط این Activity ایجاد می‌شوند در کادر event log فرم خودمان نمایش داده شود؛ احتیاج داریم که یک TextWriter سفارشی برای خودمان ایجاد کنیم. اما قبل از آن یک کلاس static در پروژه ایجاد می‌کنیم که بتوانیم در هر قسمتی، به فرم دسترسی داشته باشیم.

کلاسی را با نام ApplicationInterface به پروژه اضافه کرده و یک  Property استاتیک از جنس فرم AddRequest هم برای آن تعریف می‌کنیم:

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Text;
using System.Threading.Tasks;

namespace PersistWF.UI
{
    public static class ApplicationInterface
    {
        public static AddRequest _app { get; set; }
    }
}

به Constructor کلاس موجود در فایل AddRequest.xaml.cs  این خط کد رو اضافه می‌کنم

        public AddRequest()
        {
            InitializeComponent();
            ApplicationInterface._app = this;
        }
این دو متد را هم به این کلاس اضافه می‌کنیم  
private void AddEvent(string szText)
        {
            lstEvents.Items.Add(szText);
        }
        public ListBox GetEventListBox()
        {
            return this.lstEvents;
        }

متد اول برای اضافه کردن یک event Log و متد دوم هم که کنسول لاگ را در اختیار درخواست کننده‌اش قرار می‌دهد.

و حالا کلاس TextWriter سفارشی‌امان را می‌نویسیم. یک کلاس به نام ListBoxTextWriter به پروژه اضافه می‌کنیم که از TextWriter مشتق می‌شود و محتویات آن‌را در زیر می‌بینید: 

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.IO;
using System.Linq;
using System.Text;
using System.Threading.Tasks;
using System.Windows.Controls;

namespace PersistWF.UI
{
    public class ListBoxTextWriter : TextWriter 
    { 
         const string textClosed = "This TextWriter must be opened before use"; 
         private Encoding _encoding; 
         private bool _isOpen = false; 
         private ListBox _listBox; 
         public ListBoxTextWriter() 
         { 
             // Get the static list box 
             _listBox = ApplicationInterface._app.GetEventListBox(); 
             if (_listBox != null) 
             _isOpen = true; 
         } 
         public ListBoxTextWriter(ListBox listBox) 
         { 
             this._listBox = listBox; 
             this._isOpen = true; 
         } 
         public override Encoding Encoding 
         { 
             get 
             { 
                if (_encoding == null) 
                { 
                    _encoding = new UnicodeEncoding(false, false); 
                } 
                return _encoding; 
             } 
         }
         public override void Close()
         {
             this.Dispose(true);
         }
         protected override void Dispose(bool disposing)
         {
             this._isOpen = false;
             base.Dispose(disposing);
         }
         public override void Write(char value)
         {
             if (!this._isOpen)
                 throw new ApplicationException(textClosed); ;
             this._listBox.Dispatcher.BeginInvoke(new Action(() => this._listBox.Items.Add(value.ToString())));
         }
         public override void Write(string value)
         {
             if (!this._isOpen)
                 throw new ApplicationException(textClosed); 
             if (value != null)
                 this._listBox.Dispatcher.BeginInvoke(new Action(() => this._listBox.Items.Add(value)));
         }
         public override void Write(char[] buffer, int index, int count)
         {
             String toAdd = "";
             if (!this._isOpen)
                 throw new ApplicationException(textClosed); ;
             if (buffer == null || index < 0 || count < 0)
                 throw new ArgumentOutOfRangeException("buffer");
             if ((buffer.Length - index) < count)
                 throw new ArgumentException("The buffer is too small");
             for (int i = 0; i < count; i++)
                 toAdd += buffer[i];
             this._listBox.Dispatcher.BeginInvoke(new Action(() => this._listBox.Items.Add(toAdd)));
         }
    }
}

همان طور که می‌بینید کلاس ListBoxTextWriter از کلاس abstract  TextWriter  مشتق شده و پیاده سازی از متد Write را فراهم می‌کند تا یک رشته را به کنترل ListBox اضافه کنه. (البته سه تا از این متد‌ها را Override می‌کنیم تا بتوانیم یک رشته، یک کاراکتر و یا آرایه ای از کاراکتر‌ها را به ListBox اضافه کنیم) در constructor  پیشفرض از کلاس ApplicationInterface استفاده کردیم تا بتوانیم کنترل lstEvents را از فرم اصلی برنامه به دست بیاوریم. برای Add کردن از Dispatcher و متد BeginInvoke مرتبط با آن استفاده کردیم . این کار، متد را قادر می‌سازد حتی وقتی‌که از یک thread متفاوت فراخوانی می‌شود، کار کند.

حالا می‌توانیم از این کلاس، به عنوان مقدار خاصیت TextWriter برای WriteLine استفاده کنیم.

به کلاس ApplicationInterface برگردیم تا متد زیر را هم به آن اضافه کنیم 

public static void AddEvent(String status)
        {
            if (_app != null)
            {
                new ListBoxTextWriter(_app.GetEventListBox()).WriteLine(status);
            }
        }

این هم از constructor دومی استفاده می‌کنه برای معرفی ListBox.

برای ارتباط با دیتابیس از LINQ to SQL استفاده می‌کنیم تا User رو ذخیره و بازیابی کنیم. به پروژه یک آیتم از نوع LINQ to SQL با نام UserData.dbml اضافه می‌کنیم. به دیتابیس متصل شده و جدول User رو به محیط Design می‌کشیم. در ادامه برای شی کلاس SQLWorkflowInstanceStore هم از همین Connectionstring استفاده می‌کنیم. 

برای ایجاد workflow مورد نظر، به دو Activity سفارشی احتیاج داریم که باید خودمان ایجاد نماییم. یک پوشه با نام Activities به پروژه اضافه می‌کنم تا کلاس‌های مورد نظر را آن‌جا ایجاد کنیم.

1. یک Activity برای ایجاد User

این Activity تعدادی پارامتر از نوع InArgument دارد که توسط آن‌ها یک Instance از کلاس User ایجاد می‌کند و در حقیقت آن را به دیتابیس می‌فرستد و دخیره می‌کند. Connectionstring را هم می‌شود توسط یک آرگومان ورودی دیگر مقدار دهی کرد. یک آرگومان خروجی هم برای این Activity در نظر می‌گیریم تا User ایجاد شده را برگردانیم. روی پوشه‌ی Activities کلیک راست می‌کنیم و Add - NewItem را انتخاب می‌کنیم. از لیست workflow‌ها Template مربوط به CodeActivity را انتخاب کرده و یک CodeActivity با نام CreateUser ایجاد می‌کنیم 

محتویات این کلاس را هم مانند زیر کامل می‌کنیم 

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Text;
using System.Activities;

namespace PersistWF.UI.Activities
{

    public sealed class CreateUser : CodeActivity
    {


        public InArgument<string> Name { get; set; }
        public InArgument<string> Email { get; set; }
        public InArgument<string> Phone { get; set; }
        public InArgument<string> ConnectionString { get; set; }

        public OutArgument<User> User { get; set; }

        protected override void Execute(CodeActivityContext context)
        {
            // ایجاد کاربر
            User user = new User();
            user.Email = Email.Get(context);
            user.Name = Name.Get(context);
            user.Phone = Phone.Get(context);
            user.Status = "New";
     user.WorkflowID = context.WorkflowInstanceId;
            UserDataDataContext db = new UserDataDataContext(ConnectionString.Get(context));
            db.Users.InsertOnSubmit(user);
            db.SubmitChanges();
            User.Set(context, user);
        }
    }
}

متد Execute، توسط مقادیری که به عنوان پارامتر دریافت شده، یک شی از کلاس User ایجاد می‌کند و به کمک DataContext آن‌را در دیتابیس دخیره کرده و در آخر User ذخیره شده را در اختیار پارامتر خروجی قرار می‌دهد.

1. یک Activity برای انتظار دریافت تایید

این Activity قرار است Workflow را Idle کند تا زمانیکه مدیر دستور تایید را با فراخوانی مجدد workflow از این همین قسمت صادر نماید.

این Activity باید از NativeActivity مشتق شده و برای اینکه workflow را وادرا به معلق شدن کند کافی‌است خاصیت CanInduceIdle را با مقدار برگشتی true , override کنیم.

مثل قسمت قبل یک CodeActivity ایجاد می‌کنیم. اینبار با نام WaitForAccept که محتویاتش را هم مانند زیر تغییر می‌دهیم. 

 using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Text;
using System.Activities;
using System.Workflow.ComponentModel;

namespace PersistWF.UI.Activities
{

    public sealed class WaitForAccept<T> : NativeActivity<T>
    {
        public WaitForAccept()
            :base()
        {

        }
        public string BookmarkName { get; set; }
        public OutArgument<T> Input { get; set; } 

        protected override void Execute(NativeActivityContext context)
        {
            context.CreateBookmark(BookmarkName, new BookmarkCallback(this.Continue));
        }

        private void Continue(NativeActivityContext context, Bookmark bookmark, object value)
        {
            Input.Set(context, (T)value); 
        }
        protected override bool CanInduceIdle
        {
            get
            {
                return true;
            }
        }
    }
}
این کلاس را generic نوشتم تا به جای User بشود هر پارامتر دیگه‌ای را به آن ارسال کرد. در واقع وقتی workflow به این Activity می‌رسد، Idle می‌شود. این activity  یک bookmark هم ایجاد می‌کند. ما وقتی workflow را با این bookmark فراخوانی کنیم؛ workflow از همینجا ادامه می‌یابد. فراخوانیbookmark می‌تواند همراه با وارد کردن یک  object باشد. متد Continue آن object را به آرگومان خروجی می‌دهد تا مسیر workflow را طی کند.
ما User  هایی را که به این نقطه رسیدنْ نمایش می‌دهیم. مدیر اونها را دیده و با مقدار دهی فیلد AcceptedBy، آن User را از اینجا به workflow می‌فرستد و ما user وارد شده را در ادامه‌ی فرآیند Accept می‌کنیم.
 
برای ایجاد workflow هم می‌توانید از designer استفاده کنید و هم می‌توانید کد مربوط به workflow را پیاده سازی کنید.

برای پیاده سازی از طریق کد، یک کلاس با نام UserWF ایجاد می‌کنیم و محتویات workflow را مانند زیر پیاده سازی خواهیم کرد:

using PersistWF.UI.Activities;
using System;
using System.Activities;
using System.Activities.Statements;
using System.Collections.Generic;
using System.IO;
using System.Linq;
using System.Text;
using System.Threading.Tasks;

namespace PersistWF.UI
{
     public sealed class UserWF : Activity
    {
        public InArgument<string> Name { get; set; }
        public InArgument<string> Email { get; set; }
        public InArgument<string> Phone { get; set; }
        public InArgument<string> ConnectionString { get; set; }
        public InArgument<TextWriter> Writer { get; set; }

        public UserWF()
        {
            Variable<User> User = new Variable<User> { Name = "User" };
            this.Implementation = () => new Sequence
            {
                DisplayName = "EnterUser",
                Variables = { User },
                Activities = { 
                     new CreateUser   //  1. ایجاد کاربر با ورود پارامتر‌های ورودی  
                    {
                        ConnectionString = new InArgument<string>(c=> ConnectionString.Get(c)),
                        Email = new InArgument<string>(c=> Email.Get(c)),
                        Name = new InArgument<string>(c=> Name.Get(c)),
                        Phone = new InArgument<string>(c=> Phone.Get(c)),
                        User = new OutArgument<User>(c=> User.Get(c))
                    },
                    new WriteLine // 2. لاگ مربوط به دخیره کاربر
                    {
                        TextWriter = new InArgument<TextWriter>(c=> Writer.Get(c)),
                        Text = new InArgument<string>(c=> string.Format("User {0} Registered and waiting for Accept", Name.Get(c) ) )
                    },
                    new InvokeMethod 
                     { 
                         TargetType = typeof(ApplicationInterface),  // 3. برای به روزرسانی لیست کاربران ثبت شده در نمایش فرم
                         MethodName = "NewUser", 
                         Parameters = 
                         { 
                            new InArgument<User>(env => User.Get(env)) 
                         } 
                     }, 
                     new WaitForAccept<User>  // 4. اینجا فرایند متوقف می‌شود و منتظر تایید مدیر می‌ماند
                     {  
                        BookmarkName = "GetAcceptes",
                        Input = new OutArgument<User>(env => User.Get(env))
                     },
                     new WriteLine // 5. لاگ مربوط به تایید شدن کاربر
                     {
                         TextWriter = new InArgument<TextWriter>(c=> Writer.Get(c)),
                         Text = new InArgument<string>(c=> string.Format("User {0} Accepter by {1}",Name.Get(c),User.Get(c).AcceptedBy))
                     }
                }

            };

        }

    }
}

اگر بخوایم از Designer استفاده کنیم.  فرایندمان چیزی شبیه شکل زیر خواهد بود 

به Application بر می‌گردیم تا آن را پیاده سازی کنیم. ابتدا به app.config که اتوماتیک ایجاد شده رفته تا اسم Connectionstring  رو به UserGenerator تغییر دهیم. محتویات درون app.config به شکل زیر است. 

<?xml version="1.0" encoding="utf-8" ?>
<configuration>
    <configSections>
    </configSections>
    <connectionStrings>
        <add name="UserGenerator"
            connectionString="Data Source=.;Initial Catalog=PersistWF;Integrated Security=True"
            providerName="System.Data.SqlClient" />
    </connectionStrings>
    <startup> 
        <supportedRuntime version="v4.0" sku=".NETFramework,Version=v4.5" />
    </startup>
</configuration>

در کلاس AddRequest کد زیر را اضافه می‌کنم. برای نگهداری مقدار connectionstring 

private string _connectionString = "";

همچنین کد‌های زیر را به رویداد Load فرم اضافه می‌کنم تا مقدار ConnectionString را از Config بخوانم: 

Configuration config = ConfigurationManager.OpenExeConfiguration(ConfigurationUserLevel.None);
            ConnectionStringsSection css = (ConnectionStringsSection)config.GetSection("connectionStrings");
            _connectionString =  css.ConnectionStrings["UserGenerator"].ConnectionString;

خط زیر را هم به کلاس AddRequest اضافه نمایید.  

private InstanceStore _instanceStore;

این ارجاعیه  به کلاس InstanceStore که برای Persist و Load کردن workflow از آن استفاده می‌کنیم و کد‌های زیر را هم به رویداد Load فرم اضافه می‌کنیم.  

_instanceStore = new SqlWorkflowInstanceStore(_connectionString);
            InstanceView view = _instanceStore.Execute(_instanceStore.CreateInstanceHandle(), new CreateWorkflowOwnerCommand(), TimeSpan.FromSeconds(30));
            _instanceStore.DefaultInstanceOwner = view.InstanceOwner;

InstanceStore یک کلاس abstract  می باشد که همه‌ی Provider‌های مربوط به persistence از آن مشتق می‌شوند. در این پروژه من از کلاس SqlWorkflowInstanceStore استفاده کردم تا workflow‌ها را در دیتابیسSQL Server ذخیره کنم.

برای ایجاد یک Request مقادیر را از فرم دریافت کرده، یک User ایجاد می‌کنیم و آن را در فرآیند به جریان می‌اندازیم. این کار را در رویداد کلیک دکمه Register انجام می‌دهیم 

private void brnRegister_Click(object sender, RoutedEventArgs e)
        {
            Dictionary<string, object> parameters = new Dictionary<string, object>();
            parameters.Add("Name", txtName.Text);
            parameters.Add("Phone", txtPhone.Text);
            parameters.Add("Email", txtEmail.Text);
            parameters.Add("ConnectionString", _connectionString);
            parameters.Add("Writer", new ListBoxTextWriter(lstEvents));
            WorkflowApplication i = new WorkflowApplication
            (new UserWF(), parameters);
            // Setup persistence 
            i.InstanceStore = _instanceStore;
            i.PersistableIdle = (waiea) => PersistableIdleAction.Unload;
            i.Run(); 
        }

پارامتر‌های ورودی را از روی فرم مقدار دهی می‌کنیم. یک شی از کلاس WorkflowApplication ایجاد می‌کنیم. خاصیت InstanceStore آن را با Store ای که ایجاد کردیم مقدار دهی می‌کنیم. توسط رویداد PersistableIdle فرآیند رو مجبور می‌کنیم به Persist شدن و Unload شدن.

و سپس فرایند را اجرا می‌کنم.

اگر یادتان باشد، در فرآیند، از یک InvoceMethod استفاده کردیم. متد مورد نظر را هم در کلاس ApplicationInterface.cs ایجاد می‌کنیم. 

public static void NewUser(User l)
        {
            if (_app != null)
                _app.AddNewUser(l);
        }

همین طور که می‌بینید، یک متد هم در کلاس AddRequest ایجاد می‌شود؛ با این محتوا 

public void AddNewUser(User l)
        {
            this.lstUsers.Dispatcher.BeginInvoke(new Action(() => this.lstUsers.Items.Add(l)));
        }

این متد فقط یک کاربر را به لیست کاربران اضافه می‌کند. این لیست همه کاربران را نشان می‌دهد. توسط رویداد SelectionChanged این کنترل، کاربر انتخاب شده را بررسی کرده در صورتی که کاربر جدید باشد، امکان تایید شدن را برایش فراهم می‌کنیم؛ که نمایش دکمه تایید است. 

private void lstUsers_SelectionChanged(object sender, SelectionChangedEventArgs e)
        {
            if (lstUsers.SelectedIndex >= 0)
            {
                User l = (User)lstUsers.Items[lstUsers.SelectedIndex];
                lblSelectedNotes.Visibility = Visibility.Visible;
                if (l.Status == "New")
                {
                    lblAgent.Visibility = Visibility.Visible;
                    txtAcceptedBy.Visibility = Visibility.Visible;
                    btnAccept.Visibility = Visibility.Visible;
                }
                else
                {
                    lblAgent.Visibility = Visibility.Hidden;
                    txtAcceptedBy.Visibility = Visibility.Hidden;
                    btnAccept.Visibility = Visibility.Hidden;
                }
            }
            else
            {
                lblSelectedNotes.Content = "";
                lblSelectedNotes.Visibility = Visibility.Hidden;
                lblAgent.Visibility = Visibility.Hidden;
                txtAcceptedBy.Visibility = Visibility.Hidden;
                btnAccept.Visibility = Visibility.Hidden;
            } 
        }

و برای رویداد کلیک دکمه تایید کاربر : 

private void btnAccept_Click(object sender, RoutedEventArgs e)
        {
            if (lstUsers.SelectedIndex >= 0) 
             { 
                 User u = (User)lstUsers.Items[lstUsers.SelectedIndex]; 
                 Guid id = u.WorkflowID.Value;
                 UserDataDataContext dc = new UserDataDataContext(_connectionString); 
                 dc.Refresh(RefreshMode.OverwriteCurrentValues, dc.Users);
                 u = dc.Users.SingleOrDefault<User>(x => x.WorkflowID == id); 
                 if (u != null) 
                 { 
                     u.AcceptedBy = txtAcceptedBy.Text; 
                     u.Status = "Assigned"; 
                     dc.SubmitChanges();
                     // Clear the input 
                     txtAcceptedBy.Text = "";
                 }
                 // Update the grid 
                 lstUsers.Items[lstUsers.SelectedIndex] = u;
                 lstUsers.Items.Refresh();
                 WorkflowApplication i = new WorkflowApplication(new UserWF());
                 i.InstanceStore = _instanceStore;
                 i.PersistableIdle = (waiea) => PersistableIdleAction.Unload;
                 i.Load(id);
                 try
                 {
                     i.ResumeBookmark("GetAcceptes", u);
                 }
                 catch (Exception e2)
                 {
                     AddEvent(e2.Message);
                 }
             } 
        }

کاربر را انتخاب می‌کنم مقادیرش را تنظیم می‌کنیم. آن را دخیره کرده و workflow را از روی guid مربوط به آن که قبلا در فرآیند به Entity دادیم، Load می‌کنیم و همانطور که می‌بینید توسط متد ResumeBookmark فرآیند رو از جایی که می‌خواهیم ادامه می‌دهیم. البته می‌توان تایید کاربر را هم در خود فرآیند انجام داد و چون نوشتن Activity  مرتبط با آن تقریبا تکراری است با اجازه‌ی شما من اون رو ننوشتم و زحمتش با خودتونه.

حالا فقط مانده‌است که همه کاربران را در ابتدای نمایش فرم از دیتابیس فراخوانی کنیم و در لیست نمایش دهیم:

private void LoadExistingLeads()
        {
            UserDataDataContext dc = new UserDataDataContext(_connectionString);
            dc.Refresh(RefreshMode.OverwriteCurrentValues, dc.Users);
            IEnumerable<User> q = dc.Users;
            foreach (User u in q)
            {
                AddNewUser(u);
            }
        }

و فراخوانی این متد را به انتهای رویداد Load صفحه واگذار می‌کنیم.

پروژه رو اجرا کرده و یک کاربر را اضافه می‌کنم. همانطور که می‌دانید این کاربر در فرآیند ایجاد و در دیتابیس ذخیره می‌شود

برنامه را می‌بندم و دوباره اجرا می‌کنم. کاربر را انتخاب می‌کنم و یک نام برای admin انتخاب و آن را تایید می‌کنم. فرآیند را از bookmark مورد نظر اجرا کرده و به پایان می‌رسد. با بسته شدن برنامه، فرایند Idle و Unload می‌شود و ذخیره آن در sqlserver صورت می‌گیرد. 

مطالب
استفاده‌ی گسترده از DateTimeOffset در NET Core.
اگر به سورس‌های ASP.NET Identity نگارش‌های 2 و 3 دقت کنیم، این تفاوت به وضوح قابل مشاهده‌است:
در نگارش 2
public virtual DateTime? LockoutEndDateUtc { get; set; }
در نگارش 3
public virtual DateTimeOffset? LockoutEnd { get; set; }
و در کل، در طراحی تمام قسمت‌ها و اجزای NET Core. بجای استفاده‌ی از DateTime متداول، شاهد استفاده‌ی گسترده‌ای از DateTimeOffset هستیم که از زمان ارائه‌ی NET 3.5. معرفی شده‌است. چرا؟


مشکل ساختار DateTime چیست؟

تمام کسانیکه مدتی با NET Framework. کار کرده‌اند، قطعا از ساختار DateTime برای ذخیره سازی اطلاعاتی زمانی محلی استفاده کرد‌ه‌اند. اما مشکل DateTime چیست؟
فرض کنید در حال استفاده‌ی از یک وب سرویس قرار گرفته‌ی در یک منطقه‌ی زمانی غربی هستید و این وب سرویس تاریخ تولد افراد را با یک چنین فرمتی ارائه می‌دهد:
 2012-03-01 00:00:00-05:00
در این حالت برای استفاده‌ی متداول از این زمان می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
 var dateString = "2012-03-01 00:00:00-05:00";
var birthDay = DateTime.Parse(dateString);
هرچند این عملیات ساده به نظر می‌رسد، اما با توجه به قرارگیری سرور برنامه در یک منطقه‌ی زمانی دیگر، زمان پردازش شده به صورت ذیل خواهد بود:
 2012-02-29 11:00:00 PM
اتفاقی که رخ داده‌است، تبدیل DateTime رسیده به زمان محلی سرور است و در این حالت تاریخ تولد شخص از یکم ماه، به 29 ام ماه قبل تغییر کرده‌است. علت آن هم وجود 05:00 یا offset (فاصله‌ی با UTC) در تاریخ ارائه شده‌است.
چگونه می‌توان offset را در تاریخ ذکر کرد، اما از تبدیل آن به زمان محلی جلوگیری کرد؟ این مورد جایی‌است که ساختار DateTimeOffset بکار خواهد آمد.


DateTimeOffset و ذخیره‌ی DateTime به همراه Offset

ساختار کلی DateTimeOffset بسیار واضح بوده و تشکیل شده‌است از Date + Time + Offset. اهمیت آن نیز به ذخیره سازی اطلاعات منطقه‌ی زمانی، در قسمت Offset ساختار ارائه شده بر می‌گردد. ساختار DateTimeOffset در بسیاری از موارد با DateTime متداول یکسان است و تفاوت‌های آن شامل خواص اضافی ذیل هستند:
- DateTime: قسمت DateTime مقدار را بدون توجه به offset باز می‌گرداند (به زمان محلی تبدیل نخواهد شد).
- LocalDateTime: قسمت DateTime را با توجه به منطقه زمانی سروری که برنامه بر روی آن اجرا می‌شود، بر می‌گرداند.
- Offset: فاصله‌ی زمانی با UTC را بیان می‌کند. یک TimeSpan است که فاصله‌ی با UTC را بیان می‌کند.
- UtcDateTime: قسمت DateTime را با توجه به UTC time ارائه می‌کند.

در این ساختار خواص Now و UtcNow نیز یک DateTimeOffset را باز می‌گردانند.


چه زمانی از DateTime و چه زمانی از DateTimeOffset استفاده کنیم؟

اگر هدف شما ذخیره سازی اطلاعات زمانی محلی (جایی که سرور برنامه قرار دارد) است، از DateTime استفاده کنید. اما اگر می‌خواهید مقادیر زمانی را در مناطق زمانی دیگری نیز مورد استفاده قرار دهید و علاقمندید که قسمت TimeZone این اطلاعات نیز حفظ شود، از DateTimeOffset استفاده نمائید.

در این حالت روش پردازش صحیح مثال ابتدای بحث به صورت ذیل خواهد بود:
 string birthDay = "2012-03-01 00:00:00-05:00";
var dtOffset = DateTimeOffset.Parse(birthDay);
و در اینجا اگر علاقمند به مقایسه‌ی این مقدار با یک زمان محلی هستیم، می‌توان از خاصیت Date آن استفاده کرد:
 var theDay = dtOffset.Date;
مطابق توصیه‌ی تیم BCL، استفاده از DateTimeOffset روش ترجیح داده شده‌ی برای ذخیره سازی اطلاعات اکثر سناریوهای زمانی است.


SQL Server و پشتیبانی از DateTimeOffset

ساختار داده‌ای datetime در SQL Server نیز اطلاعات منطقه‌ی زمانی را ذخیره نمی‌کند و درصورت بازیابی آن در برنامه، این زمان، به زمان محلی تبدیل خواهد شد. برای رفع این مشکل، از زمان ارائه‌ی SQL Server 2008، ساختار DateTimeOffset نیز به نوع‌های داده‌آی SQL Server اضافه شده‌است:


این ساختار، اطلاعات +00:00 timezone را نیز ذخیره می‌کند.


مشکلات نوع datetime در بانک‌های اطلاعاتی برای ذخیره سازی اطلاعات UTC در آن‌ها

یکی از روش‌های توصیه شده‌ی جهت ذخیره سازی اطلاعات زمانی در بانک‌های اطلاعاتی، استفاد‌ه‌ی از DateTime.UtcNow است. اما زمانیکه از DateTime.UtcNow برای ذخیره سازی اطلاعاتی زمانی استفاده می‌کنیم، به معنای دریافت زمان محلی بر اساس و نسبت به UTC است. در این حالت هنگامیکه آن‌را از یک فیلد datetime بانک اطلاعاتی بازیابی می‌کنیم، از نوع Unspecified خواهد بود (DateTimeKind.Unspecified) و به صورت خودکار به DateTimeKind.Local ترجمه می‌شود. یعنی مقدار آن مجددا به زمان محلی شیفت پیدا خواهد کرد چون نوع datetime بانک اطلاعاتی درکی از DateTimeKind و منطقه‌ی زمانی ندارد.
به همین جهت روش بازیابی صحیح این زمان UTC، نیاز به قید صریح DateTimeKind.Utc را خواهد داشت:
public static class SqlDataReaderExtensions
{
   public static DateTime GetDateTimeUtc(this SqlDataReader reader, string name)
   {
      int fieldOrdinal = reader.GetOrdinal(name);
      DateTime unspecified = reader.GetDateTime(fieldOrdinal);
      return DateTime.SpecifyKind(unspecified, DateTimeKind.Utc);
   }
}
اما اگر نوع فیلد را DateTimeOffset قرار دهیم و از DateTimeOffset.UTCNow برای ذخیره سازی اطلاعات زمانی استفاده کنیم، SqlDataReader بدون نیاز به تبدیلات فوق، قادر است اطلاعات آن‌را به نحو صحیحی دریافت و پردازش کند.


خلاصه‌ی بحث

اگر برنامه‌ی وب شما امروز در یک سرور در اروپا هاست می‌شود و سال بعد در یک سرور کانادایی، استفاده‌ی DateTime.UtcNow کمک زیادی به برنامه نکرده و خروجی SQL Server در این حالت DateTimeKind.Unspecified است و این زمان مجددا بر اساس محل سرور جدید و تنظیمات منطقه‌ی زمانی آن، به حالت DateTimeKind.Local شیفت داده می‌شود که الزاما خروجی صحیحی را به همراه نخواهد داشت و یا اگر قرار است از وب سرویس شما در مناطق زمانی مختلفی استفاده کنند نیز DateTime.UtcNow انتخاب مناسبی نیست. جهت درج فاصله‌ی صحیح با UTC و ذخیره سازی آن در بانک اطلاعاتی، روش توصیه شده، استفاده از نوع DateTimeOffset است و در این حالت دیگر SQL Server اطلاعات را با فرمت زمانی Unspecified بازگشت نمی‌دهد و در سمت کلاینت نیازی به تبدیلات خاصی نخواهد بود.
مطالب
بررسی کارآیی کوئری‌ها در SQL Server - قسمت چهارم - شاخص‌های مهم اطلاعات آماری کوئری‌ها
تا اینجا با روش‌های مختلف جمع آوری اطلاعات آماری مرتبط با کوئری‌های اجرا شده‌ی در SQL Server آشنا شدیم. در این قسمت قصد داریم بررسی کنیم این اطلاعات جمع آوری شده، چه مفاهیمی را در بر دارند و مهم‌ترین‌های آن‌ها کدامند؟


شاخص‌های مهم بررسی کارآیی کوئری‌ها

در ابتدای بررسی هر کوئری، باید 4 شاخص بسیار مهم، مدنظر باشند:
- مدت زمان اجرای کوئری: هرچند بررسی مدت زمان اجرای کوئری، شاخص مهمی‌است، اما الزاما حاوی اطلاعات مفیدی در مورد آن کوئری نیست. برای مثال اگر یک کوئری زیاد طول می‌کشد، حتما به معنای وجود مشکلی با آن نیست؛ ممکن است اطلاعات زیادی را واکشی می‌کند یا ممکن است توسط عاملی سد شده‌است. در این موارد هرچند مشکلاتی وجود دارند، اما مستقیما مرتبط با آن کوئری نیستند.
- میزان مصرف CPU: میزان کاری که باید توسط CPU انجام شود تا کوئری به نتیجه برسد.
- I/O: در SQL Server می‌توان هم physical I/O و هم logical I/O را بررسی کرد. برای مثال اگر اطلاعات مورد درخواست توسط کوئری هم اکنون در حافظه موجود باشند، نیازی به physical I/O پرهزینه نخواهد بود و در مقابل آن logical I/O کم هزینه‌تر است.
- میزان مصرف حافظه

در کل هر کدام از این شاخص‌ها اگر دارای مقدار بالایی باشند، بیانگر وجود مشکلی است.


مروری بر ابزارهای مختلف اندازه‌گیری شاخص‌های کارآیی

Management studio
درون Management studio می‌توان اطلاعات مرتبط با یک کوئری را به صورت زنده مشاهده کرد. البته این اطلاعات صرفا مرتبط با یک کوئری و یا تعدادی مشخص هستند؛ چون باید کوئری را به صورت دستی درون این برنامه اجرا کرد و سپس اطلاعات اجرای کوئری‌ها را دریافت نمود. اطلاعات آماری که توسط آن نیز ارائه می‌شود محدودیت‌هایی دارد. برای مثال مدت زمان اجرای کوئری و یا تعداد رکوردهای تحت تاثیر قرار گرفته شده را می‌توان مشاهده کرد. اما به اندازه‌ی اطلاعات ارائه شده‌ی در یک execution plan کامل نیست. به علاوه بازگشت اطلاعات حاصل از اجرای کوئری‌ها درون این برنامه، سربار خودش را داشته و سبب کند شدن برنامه می‌شود. در آخر اطلاعات ارائه شده‌ی توسط آن‌را نیز باید از قسمت‌های مختلفی جمع آوری و به صورت دستی ذخیره کرد.

Extended Events
توسط Extended Events نیز می‌توان همانند Management studio، اطلاعات آماری یک تک کوئری و یا یک batch را جمع آوری کرد؛ اما پس از ایجاد و تنظیم آن، به صورت خودکار اجرا می‌شود. در حین تعریف یک سشن Extended Events می‌توان شاخص‌های خاصی را انتخاب کرد و یا شرط‌های دقیقی را اعمال کرد. خروجی آن نیز به صورت خودکار در یک فایل ذخیره می‌شود.

Dynamic management objects
با استفاده از DMO's از نتایج آماری مرتبط با تک کوئری‌ها، به نتایج تجمعی حاصل از اجرای آن‌ها می‌رسیم. این نتایج نیز در plan cache ذخیره می‌شوند. به این معنا که اگر کش، تخلیه (با اجرای دستور DBCC FREEPROCCACHE) و یا سرور ری‌استارت شود، این اطلاعات از دست خواهند رفت. هدف آن بیشتر رفع اشکال کوئری‌هایی است که هم اکنون در حال اجرا هستند. اگر نیاز به اطلاعات دوره‌ای را داشته باشید، نیاز خواهید داشت تا با تهیه‌ی snapshotهایی از بانک اطلاعاتی، این تاریخچه را تکمیل کنید. به همین جهت Query Store ارائه شده‌است تا نیازی به اینکار نباشد.

Query Store
Query Store کار ذخیره سازی متن plan و آمار تجمعی مرتبط با آن‌را به صورت خودکار انجام می‌دهد و آن‌را درون بانک اطلاعاتی کاربر ذخیره می‌کند. به همین جهت با خالی شدن کش، برخلاف DMO's، اطلاعات آن حذف نمی‌شود.


مثالی از روش‌های مختلف جمع آوری اطلاعات آماری حاصل از اجرای کوئری‌ها در SQL Server

در ادامه قصد داریم با مثالی، خلاصه‌ای را از سه قسمتی که تاکنون بررسی کردیم، ارائه دهیم. برای این منظور ابتدا رویه‌ی ذخیره شده‌ی زیر را ایجاد می‌کنیم:
USE [WideWorldImporters];
GO

DROP PROCEDURE IF EXISTS [Application].[usp_GetPersonInfo];
GO

CREATE PROCEDURE [Application].[usp_GetPersonInfo]
    (@PersonID INT)
AS

SELECT
    [p].[FullName],
    [p].[EmailAddress],
    [c].[FormalName]
FROM [Application].[People] [p]
    LEFT OUTER JOIN [Application].[Countries] [c]
    ON [p].[PersonID] = [c].[LastEditedBy]
WHERE [p].[PersonID] = @PersonID;
GO
کار آن دریافت اطلاعات یک کاربر بر اساس ID او می‌باشد.

سپس یک سشن Extended event را با نام QueryPerf ایجاد می‌کنیم:
IF EXISTS (
SELECT *
FROM sys.server_event_sessions
WHERE [name] = 'QueryPerf')
BEGIN
    DROP EVENT SESSION [QueryPerf] ON SERVER;
END
GO

CREATE EVENT SESSION [QueryPerf]
ON SERVER
ADD EVENT sqlserver.sp_statement_completed(
WHERE ([duration]>(1000))),
ADD EVENT sqlserver.sql_statement_completed(
WHERE ([duration]>(1000))),
ADD EVENT sqlserver.query_post_execution_showplan
ADD TARGET package0.event_file(
SET filename=N'C:\Temp\QueryPerf\test.xel',max_file_size=(256))
WITH (
MAX_MEMORY=16384 KB,EVENT_RETENTION_MODE=ALLOW_SINGLE_EVENT_LOSS,
MAX_DISPATCH_LATENCY=5 SECONDS,MAX_EVENT_SIZE=0 KB,
MEMORY_PARTITION_MODE=NONE,TRACK_CAUSALITY=ON,STARTUP_STATE=OFF);
GO
این سشن به رخ‌دادهای sql_statement_completed، sp_statement_completed و query_post_execution_showplan، اگر طول مدت آن کوئری بیش از 1 میلی ثانیه باشد، واکنش نشان می‌دهد. نتیجه‌ی نهایی را نیز در پوشه‌ی C:\Temp\QueryPerf ذخیره می‌کند (این پوشه را باید به صورت دستی ایجاد کنید).

در ادامه Query Store را نیز بر روی بانک اطلاعاتی WideWorldImporters فعال کرده و همچنین اگر اطلاعاتی از پیش در آن وجود دارند، پاک می‌شود.
USE [master];
GO

ALTER DATABASE [WideWorldImporters] SET QUERY_STORE = ON;
GO

ALTER DATABASE [WideWorldImporters] SET QUERY_STORE (
OPERATION_MODE = READ_WRITE,
CLEANUP_POLICY = (STALE_QUERY_THRESHOLD_DAYS = 30),
DATA_FLUSH_INTERVAL_SECONDS = 60,
INTERVAL_LENGTH_MINUTES = 5,
MAX_STORAGE_SIZE_MB = 100,
QUERY_CAPTURE_MODE = ALL,
SIZE_BASED_CLEANUP_MODE = AUTO,
MAX_PLANS_PER_QUERY = 200);
GO

ALTER DATABASE [WideWorldImporters] SET QUERY_STORE CLEAR;
GO

سپس هر آنچه را که در plan cache نیز وجود دارد، حذف می‌کنیم:
DBCC FREEPROCCACHE;
GO

اکنون سشن QueryPerf را که پیشتر ایجاد کردیم، آغاز می‌کنیم:
ALTER EVENT SESSION [QueryPerf]
ON SERVER
STATE = START;
GO
نتیجه‌ی آن‌را در قسمت management->extended events، با سبز شدن آیکن QueryPerf می‌توانید مشاهده کنید.


در ادامه چون می‌خواهیم نتایج آماری را در management studio نیز مشاهده کنیم، ابتدا جمع آوری شاخص‌های آماری را در یک پنجره‌ی جدید new query، فعال می‌کنیم:
SET STATISTICS IO ON;
GO
SET STATISTICS TIME ON;
GO
SET STATISTICS XML ON;
GO

همچنین در منوی Query، گزینه‌ی Include client statistics را نیز انتخاب می‌کنیم تا مشخص شود که آیا عملیات insert/update/delete انجام شده‌است. چه تعداد ردیف تحت تاثیر اجرای این کوئری قرار گرفته‌اند. چه تعداد تراکنش انجام شده‌است. همچنین اطلاعات آماری شبکه و زمان نیز ارائه شوند.

پس از این تنظیمات، اکنون نوبت به اجرای کوئری‌های زیر رسیده‌است که یکی پارامتری است و دیگری AdHoc:
USE [WideWorldImporters];
GO

EXECUTE [Application].[usp_GetPersonInfo] 1234;
GO

SELECT
    [s].[StateProvinceName],
    [s].[SalesTerritory],
    [s].[LatestRecordedPopulation],
    [s].[StateProvinceCode]
FROM [Application].[Countries] [c]
    JOIN [Application].[StateProvinces] [s]
    ON [s].[CountryID] = [c].[CountryID]
WHERE [c].[CountryName] = 'United States';
GO
با اجرای آن، در management studio، برگه‌های messages و client statistics ظاهر می‌شوند که هر کدام اینبار اطلاعات آماری اجرای این کوئری را به همراه دارند. همچنین در قسمت results، امکان مشاهده‌ی query plan، به علت فعال بودن اطلاعات آماری XML، وجود دارد.




سپس سشن QueryPerf را متوقف و حذف می‌کنیم:
ALTER EVENT SESSION [QueryPerf]
ON SERVER
STATE = STOP;
GO

DROP EVENT SESSION [QueryPerf] ON SERVER;
GO
فایل خروجی با پسوند xel آن را که در پوشه‌ی C:\Temp\QueryPerf ذخیره شده‌است، می‌توان در management studio مشاهده کرد. البته در ابتدای نمایش آن، صرفا دو ستون name و timestamp را نمایش می‌دهد که می‌توان با انتخاب هر ردیف آن و سپس انتخاب و کلیک راست بر روی ردیف‌های details آن، گزینه‌ی Show Column in table را انتخاب کرد تا شاخص مدنظر، در ستون‌های گزارش نیز ظاهر شود.


اگر بخواهیم از عملیات صورت گرفته توسط DMO's کوئری بگیریم:
SELECT
    [qs].[last_execution_time],
    [qs].[execution_count],
    [qs].[total_elapsed_time],
    [qs].[total_elapsed_time]/[qs].[execution_count] [AvgDuration],
    [qs].[total_logical_reads],
    [qs].[total_logical_reads]/[qs].[execution_count] [AvgLogicalReads],
    [t].[text],
    [p].[query_plan]
FROM sys.dm_exec_query_stats [qs]
CROSS APPLY sys.dm_exec_sql_text([qs].sql_handle) [t]
CROSS APPLY sys.dm_exec_query_plan([qs].[plan_handle]) [p]
WHERE [t].[text] LIKE '%Countries%';
GO
که در آن تنها ردیف‌هایی که متن کوئری آن‌ها حاوی Countries است، فیلتر شده، به یک چنین خروجی خواهیم رسید:


همانطور که مشاهده می‌کنید، شاخص‌های چهارگانه‌ای که در ابتدای بحث معرفی شدند، در مورد کوئری پارامتری نوشته شده، وضعیت بسیار بهتری نسبت به کوئری AdHoc دوم دارند.

از Query Store هم می‌توان به صورت زیر کوئری گرفت (علاوه بر قسمت رابط کاربری Query Store که ذیل اشیاء مرتبط با بانک اطلاعاتی WideWorldImporters در management studio قابل مشاهده‌است):
USE [WideWorldImporters];
GO

SELECT
    [qsq].[query_id],
    [qst].[query_sql_text],
    CASE
WHEN [qsq].[object_id] = 0 THEN N'Ad-hoc'
ELSE OBJECT_NAME([qsq].[object_id])
END AS [ObjectName],
    [qsp].[plan_id],
    [rs].[count_executions],
    [rs].[avg_logical_io_reads],
    [rs].[avg_duration],
    TRY_CONVERT(XML, [qsp].[query_plan]),
    [rs].[last_execution_time],
    (DATEADD(MINUTE, -(DATEDIFF(MINUTE, GETDATE(), GETUTCDATE())),
[rs].[last_execution_time])) AS [LocalLastExecutionTime]
FROM [sys].[query_store_query] [qsq]
    JOIN [sys].[query_store_query_text] [qst]
    ON [qsq].[query_text_id] = [qst].[query_text_id]
    JOIN [sys].[query_store_plan] [qsp]
    ON [qsq].[query_id] = [qsp].[query_id]
    JOIN [sys].[query_store_runtime_stats] [rs]
    ON [qsp].[plan_id] = [rs].[plan_id]
WHERE [qst].[query_sql_text] LIKE '%Countries%';
GO

مطالب
ایجاد شناسه ی منحصر به فرد برای هر سیستم
چند روز پیش یک افزونه در nuget نظرم رو به خودش جلب کرد . بعد از دانلود و نصب اون و مقداری کار کردن باهاش جای خودش رو تو دلم باز کرد ولی متاسفانه این افزونه تا 21 روز رایگان بود. توی نت برای پیدا کردن سریال و یا کرکش زیاد گشتم ولی هیچ چیز یافت نشد . شاید به خاطر اینکه از زمان تولیدش زیاد نمیگذره ... در هر حال گذشتن از خیرش برام سخت بود بنابر این به یاد قدیم تصمیم گرفتم خودم دست به کار بشم و release کنمش ... 
بعد از deobfuscate  کردنش سیستم امنیتیش نکات خیلی جالبی داشت که یکیش ایجاد شناسه‌ی منحصر به فرد برای هر سیستم بود . البته شاید باورش سخت باشه ولی برای بخش امنیتش 23 تا کلاس داشت که هر کدوم کلی تابع و ... داشتن که همه هم به هم مرتبط بود . تا به حال ندیده بودم توی هیچ افزونه ای اینقدر روی امنیتش کار بشه و خب همینم باعث شد 5-4 ساعت وقتمو بگیره ...

کد زیر رو از یکی از کلاس هاش استخراج کردم که توسط اون میتونید یک شناسه منحصر به فرد بر اساس مشخصات پردازنده - برد اصلی و ... تولید کنید . فقط در هنگام استفاده توجه داشته باشید به ارجاع‌های برنامه و اینکه باید System.Management رو به reference‌های برنامه اضافه بکنید حتما ...

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.IO;
using System.Linq;
using System.Security.Cryptography;
using System.Text;
using Microsoft.Win32;
using System.Management;

namespace ConsoleApplication1
{

    class Program
    {
        private static string GetSystemCode_int1(byte[] byte_0)
        {
            if (byte_0 != null)
            {
                return Convert.ToBase64String((new MD5CryptoServiceProvider()).ComputeHash(byte_0));
            }
            else
            {
                return string.Empty;
            }
        }

        private static string GetSystemCode_int0(string string_2)
        {
            if (!string.IsNullOrEmpty(string_2))
            {
                return GetSystemCode_int1(Encoding.UTF8.GetBytes(string_2));
            }
            else
            {
                return string.Empty;
            }
        }

        public static string GetSystemCode()
        {
            string key = null;
            if (key == null)
            {
                string empty = string.Empty;
                try
                {
                    ManagementClass managementClass = new ManagementClass("win32_processor");
                    ManagementObjectCollection instances = managementClass.GetInstances();
                    foreach (ManagementBaseObject instance in instances)
                    {
                        try
                        {
                            empty = string.Concat(empty, instance.Properties["processorID"].Value.ToString());
                            break;
                        }
                        catch
                        {
                        }
                    }
                }
                catch
                {
                    try
                    {
                        ManagementObjectSearcher managementObjectSearcher = new ManagementObjectSearcher("Select * From Win32_BaseBoard");
                        foreach (ManagementBaseObject managementBaseObject in managementObjectSearcher.Get())
                        {
                            empty = string.Concat(empty, managementBaseObject["SerialNumber"].ToString().Trim());
                        }
                    }
                    catch
                    {
                    }
                }
                try
                {
                    ManagementObject managementObject = new ManagementObject("win32_logicaldisk.deviceid=\"C:\"");
                    managementObject.Get();
                    empty = string.Concat(empty, managementObject["VolumeSerialNumber"].ToString());
                }
                catch
                {
                }
                if (string.IsNullOrWhiteSpace(empty))
                {
                    empty = Environment.MachineName;
                }
                key = GetSystemCode_int0(empty);
            }
            return key;
        }

        static void Main(string[] args)
        {
            Console.WriteLine(GetSystemCode());
            Console.ReadKey();
        }
    }
}
نظرات مطالب
EF Code First #12
یک سوال:
در نگارش سوم Structure map، شما از دستور زیر استفاده کردید:
private void btnHomeLoanRequest_Click(object sender, System.EventArgs e)
        {
            using (var container = ObjectFactory.Container.GetNestedContainer()) // کانتکست را به صورت خودکار دیسپوز می‌کند
            {
                var uow = container.GetInstance<IUnitOfWork>();
                var employeeService = container.GetInstance<IEmployeeService>();
که با توجه به توضیح شما (^) نیازی به استفاده آن در متد فوق نیست و با تزریق frmMain در program.cs این وابستگی‌ها بوسیله container تزریق و تخریب می‌شود؟
مطالب
پیاده سازی JSON Web Token با ASP.NET Web API 2.x
- پیشنیار بحث «معرفی JSON Web Token»

پیاده سازی‌های زیادی را در مورد JSON Web Token با ASP.NET Web API، با کمی جستجو می‌توانید پیدا کنید. اما مشکلی که تمام آن‌ها دارند، شامل این موارد هستند:
- چون توکن‌های JWT، خودشمول هستند (در پیشنیاز بحث مطرح شده‌است)، تا زمانیکه این توکن منقضی نشود، کاربر با همان سطح دسترسی قبلی می‌تواند به سیستم، بدون هیچگونه مانعی لاگین کند. در این حالت اگر این کاربر غیرفعال شود، کلمه‌ی عبور او تغییر کند و یا سطح دسترسی‌های او کاهش یابند ... مهم نیست! باز هم می‌تواند با همان توکن قبلی لاگین کند.
- در روش JSON Web Token، عملیات Logout سمت سرور بی‌معنا است. یعنی اگر برنامه‌ای در سمت کاربر، قسمت logout را تدارک دیده باشد، چون در سمت سرور این توکن‌ها جایی ذخیره نمی‌شوند، عملا این logout بی‌مفهوم است و مجددا می‌توان از همان توکن قبلی، برای لاگین به سرور استفاده کرد. چون این توکن شامل تمام اطلاعات لازم برای لاگین است و همچنین جایی هم در سرور ثبت نشده‌است که این توکن در اثر logout، باید غیرمعتبر شود.
- با یک توکن از مکان‌های مختلفی می‌توان دسترسی لازم را جهت استفاده‌ی از قسمت‌های محافظت شده‌ی برنامه یافت (در صورت دسترسی، چندین نفر می‌توانند از آن استفاده کنند).

به همین جهت راه حلی عمومی برای ذخیره سازی توکن‌های صادر شده از سمت سرور، در بانک اطلاعاتی تدارک دیده شد که در ادامه به بررسی آن خواهیم پرداخت و این روشی است که می‌تواند به عنوان پایه مباحث Authentication و Authorization برنامه‌های تک صفحه‌ای وب استفاده شود. البته سمت کلاینت این راه حل با jQuery پیاده سازی شده‌است (عمومی است؛ برای طرح مفاهیم پایه) و سمت سرور آن به عمد از هیچ نوع بانک اطلاعات و یا ORM خاصی استفاده نمی‌کند. سرویس‌های آن برای بکارگیری انواع و اقسام روش‌های ذخیره سازی اطلاعات قابل تغییر هستند و الزامی نیست که حتما از EF استفاده کنید یا از ASP.NET Identity یا هر روش خاص دیگری.


نگاهی به برنامه


در اینجا تمام قابلیت‌های این پروژه را مشاهده می‌کنید.
- امکان لاگین
- امکان دسترسی به یک کنترلر مزین شده‌ی با فلیتر Authorize
- امکان دسترسی به یک کنترلر مزین شده‌ی با فلیتر Authorize جهت کاربری با نقش Admin
- پیاده سازی مفهوم ویژه‌ای به نام refresh token که نیاز به لاگین مجدد را پس از منقضی شدن زمان توکن اولیه‌ی لاگین، برطرف می‌کند.
- پیاده سازی logout


بسته‌های پیشنیاز برنامه

پروژه‌ای که در اینجا بررسی شده‌است، یک پروژه‌ی خالی ASP.NET Web API 2.x است و برای شروع به کار با JSON Web Tokenها، تنها نیاز به نصب 4 بسته‌ی زیر را دارد:
PM> Install-Package Microsoft.Owin.Host.SystemWeb
PM> Install-Package Microsoft.Owin.Security.Jwt
PM> Install-Package structuremap
PM> Install-Package structuremap.web
بسته‌ی Microsoft.Owin.Host.SystemWeb سبب می‌شود تا کلاس OwinStartup به صورت خودکار شناسایی و بارگذاری شود. این کلاسی است که کار تنظیمات اولیه‌ی JSON Web token را انجام می‌دهد و بسته‌ی Microsoft.Owin.Security.Jwt شامل تمام امکاناتی است که برای راه اندازی توکن‌های JWT نیاز داریم.
از structuremap هم برای تنظیمات تزریق وابستگی‌های برنامه استفاده شده‌است. به این صورت قسمت تنظیمات اولیه‌ی JWT ثابت باقی خواهد ماند و صرفا نیاز خواهید داشت تا کمی قسمت سرویس‌های برنامه را بر اساس بانک اطلاعاتی و روش ذخیره سازی خودتان سفارشی سازی کنید.


دریافت کدهای کامل برنامه

کدهای کامل این برنامه را از اینجا می‌توانید دریافت کنید. در ادامه صرفا قسمت‌های مهم این کدها را بررسی خواهیم کرد.


بررسی کلاس AppJwtConfiguration

کلاس AppJwtConfiguration، جهت نظم بخشیدن به تعاریف ابتدایی توکن‌های برنامه در فایل web.config، ایجاد شده‌است. اگر به فایل web.config برنامه مراجعه کنید، یک چنین تعریفی را مشاهده خواهید کرد:
<appJwtConfiguration
    tokenPath="/login"
    expirationMinutes="2"
    refreshTokenExpirationMinutes="60"
    jwtKey="This is my shared key, not so secret, secret!"
    jwtIssuer="http://localhost/"
    jwtAudience="Any" />
این قسمت جدید بر اساس configSection ذیل که به کلاس AppJwtConfiguration اشاره می‌کند، قابل استفاده شده‌است (بنابراین اگر فضای نام این کلاس را تغییر دادید، باید این قسمت را نیز مطابق آن ویرایش کنید؛ درغیراینصورت، appJwtConfiguration قابل شناسایی نخواهد بود):
 <configSections>
    <section name="appJwtConfiguration" type="JwtWithWebAPI.JsonWebTokenConfig.AppJwtConfiguration" />
</configSections>
- در اینجا tokenPath، یک مسیر دلخواه است. برای مثال در اینجا به مسیر login تنظیم شده‌است. برنامه‌ای که با Microsoft.Owin.Security.Jwt کار می‌کند، نیازی ندارد تا یک قسمت لاگین مجزا داشته باشد (مثلا یک کنترلر User و بعد یک اکشن متد اختصاصی Login). کار لاگین، در متد GrantResourceOwnerCredentials کلاس AppOAuthProvider انجام می‌شود. اینجا است که نام کاربری و کلمه‌ی عبور کاربری که به سمت سرور ارسال می‌شوند، توسط Owin دریافت و در اختیار ما قرار می‌گیرند.
- در این تنظیمات، دو زمان منقضی شدن را مشاهده می‌کنید؛ یکی مرتبط است به access tokenها و دیگری مرتبط است به refresh tokenها که در مورد این‌ها، در ادامه بیشتر توضیح داده خواهد شد.
- jwtKey، یک کلید قوی است که از آن برای امضاء کردن توکن‌ها در سمت سرور استفاده می‌شود.
- تنظیمات Issuer و Audience هم در اینجا اختیاری هستند.

یک نکته
جهت سهولت کار تزریق وابستگی‌ها، برای کلاس AppJwtConfiguration، اینترفیس IAppJwtConfiguration نیز تدارک دیده شده‌است و در تمام تنظیمات ابتدایی JWT، از این اینترفیس بجای استفاده‌ی مستقیم از کلاس AppJwtConfiguration استفاده شده‌است.


بررسی کلاس OwinStartup

شروع به کار تنظیمات JWT و ورود آن‌ها به چرخه‌ی حیات Owin از کلاس OwinStartup آغاز می‌شود. در اینجا علت استفاده‌ی از SmObjectFactory.Container.GetInstance انجام تزریق وابستگی‌های لازم جهت کار با دو کلاس AppOAuthOptions و AppJwtOptions است.
- در کلاس AppOAuthOptions تنظیماتی مانند نحوه‌ی تهیه‌ی access token و همچنین refresh token ذکر می‌شوند.
- در کلاس AppJwtOptions تنظیمات فایل وب کانفیگ، مانند کلید مورد استفاده‌ی جهت امضای توکن‌های صادر شده، ذکر می‌شوند.


حداقل‌های بانک اطلاعاتی مورد نیاز جهت ذخیره سازی وضعیت کاربران و توکن‌های آن‌ها

همانطور که در ابتدای بحث عنوان شد، می‌خواهیم اگر سطوح دسترسی کاربر تغییر کرد و یا اگر کاربر logout کرد، توکن فعلی او صرفنظر از زمان انقضای آن، بلافاصله غیرقابل استفاده شود. به همین جهت نیاز است حداقل دو جدول زیر را در بانک اطلاعاتی تدارک ببینید:
الف) کلاس User
در کلاس User، بر مبنای اطلاعات خاصیت Roles آن است که ویژگی Authorize با ذکر نقش مثلا Admin کار می‌کند. بنابراین حداقل نقشی را که برای کاربران، در ابتدای کار نیاز است مشخص کنید، نقش user است.
همچنین خاصیت اضافه‌تری به نام SerialNumber نیز در اینجا درنظر گرفته شده‌است. این مورد را باید به صورت دستی مدیریت کنید. اگر کاربری کلمه‌ی عبورش را تغییر داد، اگر مدیری نقشی را به او انتساب داد یا از او گرفت و یا اگر کاربری غیرفعال شد، مقدار خاصیت و فیلد SerialNumber را با یک Guid جدید به روز رسانی کنید. این Guid در برنامه با Guid موجود در توکن مقایسه شده و بلافاصله سبب عدم دسترسی او خواهد شد (در صورت عدم تطابق).

ب) کلاس UserToken
در کلاس UserToken کار نگهداری ریز اطلاعات توکن‌های صادر شده صورت می‌گیرد. توکن‌های صادر شده دارای access token و refresh token هستند؛ به همراه زمان انقضای آن‌ها. به این ترتیب زمانیکه کاربری درخواستی را به سرور ارسال می‌کند، ابتدا token او را دریافت کرده و سپس بررسی می‌کنیم که آیا اصلا چنین توکنی در بانک اطلاعاتی ما وجود خارجی دارد یا خیر؟ آیا توسط ما صادر شده‌است یا خیر؟ اگر خیر، بلافاصله دسترسی او قطع خواهد شد. برای مثال عملیات logout را طوری طراحی می‌کنیم که تمام توکن‌های یک شخص را در بانک اطلاعاتی حذف کند. به این ترتیب توکن قبلی او دیگر قابلیت استفاده‌ی مجدد را نخواهد داشت.


مدیریت بانک اطلاعاتی و کلاس‌های سرویس برنامه

در لایه سرویس برنامه، شما سه سرویس را مشاهده خواهید کرد که قابلیت جایگزین شدن با کدهای یک ORM را دارند (نوع آن ORM مهم نیست):
الف) سرویس TokenStoreService
public interface ITokenStoreService
{
    void CreateUserToken(UserToken userToken);
    bool IsValidToken(string accessToken, int userId);
    void DeleteExpiredTokens();
    UserToken FindToken(string refreshTokenIdHash);
    void DeleteToken(string refreshTokenIdHash);
    void InvalidateUserTokens(int userId);
    void UpdateUserToken(int userId, string accessTokenHash);
}
کار سرویس TokenStore، ذخیره سازی و تعیین اعتبار توکن‌های صادر شده‌است. در اینجا ثبت یک توکن، بررسی صحت وجود یک توکن رسیده، حذف توکن‌های منقضی شده، یافتن یک توکن بر اساس هش توکن، حذف یک توکن بر اساس هش توکن، غیرمعتبر کردن و حذف تمام توکن‌های یک شخص و به روز رسانی توکن یک کاربر، پیش بینی شده‌اند.
پیاده سازی این کلاس بسیار شبیه است به پیاده سازی ORMهای موجود و فقط یک SaveChanges را کم دارد.

یک نکته:
در سرویس ذخیره سازی توکن‌ها، یک چنین متدی قابل مشاهده است:
public void CreateUserToken(UserToken userToken)
{
   InvalidateUserTokens(userToken.OwnerUserId);
   _tokens.Add(userToken);
}
استفاده از InvalidateUserTokens در اینجا سبب خواهد شد با لاگین شخص و یا صدور توکن جدیدی برای او، تمام توکن‌های قبلی او حذف شوند. به این ترتیب امکان لاگین چندباره و یا یافتن دسترسی به منابع محافظت شده‌ی برنامه در سرور توسط چندین نفر (که به توکن شخص دسترسی یافته‌اند یا حتی تقاضای توکن جدیدی کرده‌اند)، میسر نباشد. همینکه توکن جدیدی صادر شود، تمام لاگین‌های دیگر این شخص غیرمعتبر خواهند شد.


ب) سرویس UsersService
public interface IUsersService
{
    string GetSerialNumber(int userId);
    IEnumerable<string> GetUserRoles(int userId);
    User FindUser(string username, string password);
    User FindUser(int userId);
    void UpdateUserLastActivityDate(int userId);
}
از کلاس سرویس کاربران، برای یافتن شماره سریال یک کاربر استفاده می‌شود. در مورد شماره سریال پیشتر بحث کردیم و هدف آن مشخص سازی وضعیت تغییر این موجودیت است. اگر کاربری اطلاعاتش تغییر کرد، این فیلد باید با یک Guid جدید مقدار دهی شود.
همچنین متدهای دیگری برای یافتن یک کاربر بر اساس نام کاربری و کلمه‌ی عبور او (جهت مدیریت مرحله‌ی لاگین)، یافتن کاربر بر اساس Id او (جهت استخراج اطلاعات کاربر) و همچنین یک متد اختیاری نیز برای به روز رسانی فیلد آخرین تاریخ فعالیت کاربر در اینجا پیش بینی شده‌اند.

ج) سرویس SecurityService
public interface ISecurityService
{
   string GetSha256Hash(string input);
}
در قسمت‌های مختلف این برنامه، هش SHA256 مورد استفاده قرار گرفته‌است که با توجه به مباحث تزریق وابستگی‌ها، کاملا قابل تعویض بوده و برنامه صرفا با اینترفیس آن کار می‌کند.


پیاده سازی قسمت لاگین و صدور access token

در کلاس AppOAuthProvider کار پیاده سازی قسمت لاگین برنامه انجام شده‌است. این کلاسی است که توسط کلاس AppOAuthOptions به OwinStartup معرفی می‌شود. قسمت‌های مهم کلاس AppOAuthProvider به شرح زیر هستند:
برای درک عملکرد این کلاس، در ابتدای متدهای مختلف آن، یک break point قرار دهید. برنامه را اجرا کرده و سپس بر روی دکمه‌ی login کلیک کنید. به این ترتیب جریان کاری این کلاس را بهتر می‌توانید درک کنید. کار آن با فراخوانی متد ValidateClientAuthentication شروع می‌شود. چون با یک برنامه‌ی وب در حال کار هستیم، ClientId آن‌را نال درنظر می‌گیریم و برای ما مهم نیست. اگر کلاینت ویندوزی خاصی را تدارک دیدید، این کلاینت می‌تواند ClientId ویژه‌ای را به سمت سرور ارسال کند که در اینجا مدنظر ما نیست.
مهم‌ترین قسمت این کلاس، متد GrantResourceOwnerCredentials است که پس از ValidateClientAuthentication بلافاصله فراخوانی می‌شود. اگر به کدهای آن دقت کنید،  خود owin دارای خاصیت‌های user name و password نیز هست.
این اطلاعات را به نحو ذیل از کلاینت خود دریافت می‌کند. اگر به فایل index.html مراجعه کنید، یک چنین تعریفی را برای متد login می‌توانید مشاهده کنید:
function doLogin() {
    $.ajax({
        url: "/login", // web.config --> appConfiguration -> tokenPath
        data: {
            username: "Vahid",
            password: "1234",
            grant_type: "password"
        },
        type: 'POST', // POST `form encoded` data
        contentType: 'application/x-www-form-urlencoded'
url آن به همان مسیری که در فایل web.config تنظیم کردیم، اشاره می‌کند. فرمت data ایی که به سرور ارسال می‌شود، دقیقا باید به همین نحو باشد و content type آن نیز مهم است و owin فقط حالت form-urlencoded را پردازش می‌کند. به این ترتیب است که user name و password توسط owin قابل شناسایی شده و grant_type آن است که سبب فراخوانی GrantResourceOwnerCredentials می‌شود و مقدار آن نیز دقیقا باید password باشد (در حین لاگین).
در متد GrantResourceOwnerCredentials کار بررسی نام کاربری و کلمه‌ی عبور کاربر صورت گرفته و در صورت یافت شدن کاربر (صحیح بودن اطلاعات)، نقش‌های او نیز به عنوان Claim جدید به توکن اضافه می‌شوند.

در اینجا یک Claim سفارشی هم اضافه شده‌است:
 identity.AddClaim(new Claim(ClaimTypes.UserData, user.UserId.ToString()));
کار آن ذخیره سازی userId کاربر، در توکن صادر شده‌است. به این صورت هربار که توکن به سمت سرور ارسال می‌شود، نیازی نیست تا یکبار از بانک اطلاعاتی بر اساس نام او، کوئری گرفت و سپس id او را یافت. این id در توکن امضاء شده، موجود است. نمونه‌ی نحوه‌ی کار با آن‌را در کنترلرهای این API می‌توانید مشاهده کنید. برای مثال در MyProtectedAdminApiController این اطلاعات از توکن استخراج شده‌اند (جهت نمایش مفهوم).

در انتهای این کلاس، از متد TokenEndpointResponse جهت دسترسی به access token نهایی صادر شده‌ی برای کاربر، استفاده کرده‌ایم. هش این access token را در بانک اطلاعاتی ذخیره می‌کنیم (جستجوی هش‌ها سریعتر هستند از جستجوی یک رشته‌ی طولانی؛ به علاوه در صورت دسترسی به بانک اطلاعاتی، اطلاعات هش‌ها برای مهاجم قابل استفاده نیست).

اگر بخواهیم اطلاعات ارسالی به کاربر را پس از لاگین، نمایش دهیم، به شکل زیر خواهیم رسید:


در اینجا access_token همان JSON Web Token صادر شده‌است که برنامه‌ی کلاینت از آن برای اعتبارسنجی استفاده خواهد کرد.

بنابراین خلاصه‌ی مراحل لاگین در اینجا به ترتیب ذیل است:
- فراخوانی متد  ValidateClientAuthenticationدر کلاس AppOAuthProvider . طبق معمول چون ClientID نداریم، این مرحله را قبول می‌کنیم.
- فراخوانی متد GrantResourceOwnerCredentials در کلاس AppOAuthProvider . در اینجا کار اصلی لاگین به همراه تنظیم Claims کاربر انجام می‌شود. برای مثال نقش‌های او به توکن صادر شده اضافه می‌شوند.
- فراخوانی متد Protect در کلاس AppJwtWriterFormat که کار امضای دیجیتال access token را انجام می‌دهد.
- فراخوانی متد CreateAsync در کلاس RefreshTokenProvider. کار این متد صدور توکن ویژه‌ای به نام refresh است. این توکن را در بانک اطلاعاتی ذخیره خواهیم کرد. در اینجا چیزی که به سمت کلاینت ارسال می‌شود صرفا یک guid است و نه اصل refresh token.
- فرخوانی متد TokenEndpointResponse در کلاس AppOAuthProvider . از این متد جهت یافتن access token نهایی تولید شده و ثبت هش آن در بانک اطلاعاتی استفاده می‌کنیم.


پیاده سازی قسمت صدور Refresh token

در تصویر فوق، خاصیت refresh_token را هم در شیء JSON ارسالی به سمت کاربر مشاهده می‌کنید. هدف از refresh_token، تمدید یک توکن است؛ بدون ارسال کلمه‌ی عبور و نام کاربری به سرور. در اینجا access token صادر شده، مطابق تنظیم expirationMinutes در فایل وب کانفیگ، منقضی خواهد شد. اما طول عمر refresh token را بیشتر از طول عمر access token در نظر می‌گیریم. بنابراین طول عمر یک access token کوتاه است. زمانیکه access token منقضی شد، نیازی نیست تا حتما کاربر را به صفحه‌ی لاگین هدایت کنیم. می‌توانیم refresh_token را به سمت سرور ارسال کرده و به این ترتیب درخواست صدور یک access token جدید را ارائه دهیم. این روش هم سریعتر است (کاربر متوجه این retry نخواهد شد) و هم امن‌تر است چون نیازی به ارسال کلمه‌ی عبور و نام کاربری به سمت سرور وجود ندارند.
سمت کاربر، برای درخواست صدور یک access token جدید بر اساس refresh token صادر شده‌ی در زمان لاگین، به صورت زیر عمل می‌شود:
function doRefreshToken() {
    // obtaining new tokens using the refresh_token should happen only if the id_token has expired.
    // it is a bad practice to call the endpoint to get a new token every time you do an API call.
    $.ajax({
        url: "/login", // web.config --> appConfiguration -> tokenPath
        data: {
            grant_type: "refresh_token",
            refresh_token: refreshToken
        },
        type: 'POST', // POST `form encoded` data
        contentType: 'application/x-www-form-urlencoded'
در اینجا نحوه‌ی عملکرد، همانند متد login است. با این تفاوت که grant_type آن اینبار بجای password مساوی refresh_token است و مقداری که به عنوان refresh_token به سمت سرور ارسال می‌کند، همان مقداری است که در عملیات لاگین از سمت سرور دریافت کرده‌است. آدرس ارسال این درخواست نیز همان tokenPath تنظیم شده‌ی در فایل web.config است. بنابراین مراحلی که در اینجا طی خواهند شد، به ترتیب زیر است:
- فرخوانی متد ValidateClientAuthentication در کلاس AppOAuthProvider . طبق معمول چون ClientID نداریم، این مرحله را قبول می‌کنیم.
- فراخوانی متد ReceiveAsync در کلاس RefreshTokenProvider. در قسمت توضیح مراحل لاگین، عنوان شد که پس از فراخوانی متد GrantResourceOwnerCredentials جهت لاگین، متد CreateAsync در کلاس RefreshTokenProvider فراخوانی می‌شود. اکنون در متد ReceiveAsync این refresh token ذخیره شده‌ی در بانک اطلاعاتی را یافته (بر اساس Guid ارسالی از طرف کلاینت) و سپس Deserialize می‌کنیم. به این ترتیب است که کار درخواست یک access token جدید بر مبنای refresh token موجود آغاز می‌شود.
- فراخوانی GrantRefreshToken در کلاس AppOAuthProvider . در اینجا اگر نیاز به تنظیم Claim اضافه‌تری وجود داشت، می‌توان اینکار را انجام داد.
- فراخوانی متد Protect در کلاس AppJwtWriterFormat که کار امضای دیجیتال access token جدید را انجام می‌دهد.
- فراخوانی CreateAsync در کلاس RefreshTokenProvider . پس از اینکه context.DeserializeTicket در متد ReceiveAsync  بر مبنای refresh token قبلی انجام شد، مجددا کار تولید یک توکن جدید در متد CreateAsync شروع می‌شود و زمان انقضاءها تنظیم خواهند شد.
- فراخوانی TokenEndpointResponse در کلاس AppOAuthProvider . مجددا از این متد برای دسترسی به access token جدید و ذخیره‌ی هش آن در بانک اطلاعاتی استفاده می‌کنیم.


پیاده سازی فیلتر سفارشی JwtAuthorizeAttribute

در ابتدای بحث عنوان کردیم که اگر مشخصات کاربر تغییر کردند یا کاربر logout کرد، امکان غیرفعال کردن یک توکن را نداریم و این توکن تا زمان انقضای آن معتبر است. این نقیصه را با طراحی یک AuthorizeAttribute سفارشی جدید به نام JwtAuthorizeAttribute برطرف می‌کنیم. نکات مهم این فیلتر به شرح زیر هستند:
- در اینجا در ابتدا بررسی می‌شود که آیا درخواست رسیده‌ی به سرور، حاوی access token هست یا خیر؟ اگر خیر، کار همینجا به پایان می‌رسد و دسترسی کاربر قطع خواهد شد.
- سپس بررسی می‌کنیم که آیا درخواست رسیده پس از مدیریت توسط Owin، دارای Claims است یا خیر؟ اگر خیر، یعنی این توکن توسط ما صادر نشده‌است.
- در ادامه شماره سریال موجود در access token را استخراج کرده و آن‌را با نمونه‌ی موجود در دیتابیس مقایسه می‌کنیم. اگر این دو یکی نبودند، دسترسی کاربر قطع می‌شود.
- همچنین در آخر بررسی می‌کنیم که آیا هش این توکن رسیده، در بانک اطلاعاتی ما موجود است یا خیر؟ اگر خیر باز هم یعنی این توکن توسط ما صادر نشده‌است.

بنابراین به ازای هر درخواست به سرور، دو بار بررسی بانک اطلاعاتی را خواهیم داشت:
- یکبار بررسی جدول کاربران جهت واکشی مقدار فیلد شماره سریال مربوط به کاربر.
- یکبار هم جهت بررسی جدول توکن‌ها برای اطمینان از صدور توکن رسیده توسط برنامه‌ی ما.

و نکته‌ی مهم اینجا است که از این پس بجای فیلتر معمولی Authorize، از فیلتر جدید JwtAuthorize در برنامه استفاده خواهیم کرد:
 [JwtAuthorize(Roles = "Admin")]
public class MyProtectedAdminApiController : ApiController


نحوه‌ی ارسال درخواست‌های Ajax ایی به همراه توکن صادر شده

تا اینجا کار صدور توکن‌های برنامه به پایان می‌رسد. برای استفاده‌ی از این توکن‌ها در سمت کاربر، به فایل index.html دقت کنید. در متد doLogin، پس از موفقیت عملیات دو متغیر جدید مقدار دهی می‌شوند:
var jwtToken;
var refreshToken;
 
function doLogin() {
    $.ajax({
     // same as before
    }).then(function (response) {
        jwtToken = response.access_token;
        refreshToken = response.refresh_token; 
    }
از متغیر jwtToken به ازای هربار درخواستی به یکی از کنترلرهای سایت، استفاده می‌کنیم و از متغیر refreshToken در متد doRefreshToken برای درخواست یک access token جدید. برای مثال اینبار برای اعتبارسنجی درخواست ارسالی به سمت سرور، نیاز است خاصیت headers را به نحو ذیل مقدار دهی کرد:
function doCallApi() {
    $.ajax({
        headers: { 'Authorization': 'Bearer ' + jwtToken },
        url: "/api/MyProtectedApi",
        type: 'GET'
    }).then(function (response) {
بنابراین هر درخواست ارسالی به سرور باید دارای هدر ویژه‌ی Bearer فوق باشد؛ در غیراینصورت با پیام خطای 401، از دسترسی به منابع سرور منع می‌شود.


پیاده سازی logout سمت سرور و کلاینت

پیاده سازی سمت سرور logout را در کنترلر UserController مشاهده می‌کنید. در اینجا در اکشن متد Logout، کار حذف توکن‌های کاربر از بانک اطلاعاتی انجام می‌شود. به این ترتیب دیگر مهم نیست که توکن او هنوز منقضی شده‌است یا خیر. چون هش آن دیگر در جدول توکن‌ها وجود ندارد، از فیلتر JwtAuthorizeAttribute رد نخواهد شد.
سمت کلاینت آن نیز در فایل index.html ذکر شده‌است:
function doLogout() {
    $.ajax({
        headers: { 'Authorization': 'Bearer ' + jwtToken },
        url: "/api/user/logout",
        type: 'GET'
تنها کاری که در اینجا انجام شده، فراخوانی اکشن متد logout سمت سرور است. البته ذکر jwtToken نیز در اینجا الزامی است. زیرا این توکن است که حاوی اطلاعاتی مانند userId کاربر فعلی است و بر این اساس است که می‌توان رکوردهای او را در جدول توکن‌ها یافت و حذف کرد.


بررسی تنظیمات IoC Container برنامه

تنظیمات IoC Container برنامه را در پوشه‌ی IoCConfig می‌توانید ملاحظه کنید. از کلاس SmWebApiControllerActivator برای فعال سازی تزریق وابستگی‌ها در کنترلرهای Web API استفاده می‌شود و از کلاس SmWebApiFilterProvider برای فعال سازی تزریق وابستگی‌ها در فیلتر سفارشی که ایجاد کردیم، کمک گرفته خواهد شد.
هر دوی این تنظیمات نیز در کلاس WebApiConfig ثبت و معرفی شده‌اند.
به علاوه در کلاس SmObjectFactory، کار معرفی وهله‌های مورد استفاده و تنظیم طول عمر آن‌ها انجام شده‌است. برای مثال طول عمر IOAuthAuthorizationServerProvider از نوع Singleton است؛ چون تنها یک وهله از AppOAuthProvider در طول عمر برنامه توسط Owin استفاده می‌شود و Owin هربار آن‌را وهله سازی نمی‌کند. همین مساله سبب شده‌است که معرفی وابستگی‌ها در سازنده‌ی کلاس AppOAuthProvider کمی با حالات متداول، متفاوت باشند:
public AppOAuthProvider(
   Func<IUsersService> usersService,
   Func<ITokenStoreService> tokenStoreService,
   ISecurityService securityService,
   IAppJwtConfiguration configuration)
در کلاسی که طول عمر singleton دارد، وابستگی‌های تعریف شده‌ی در سازنده‌ی آن هم تنها یکبار در طول عمر برنامه نمونه سازی می‌شوند. برای رفع این مشکل و transient کردن آن‌ها، می‌توان از Func استفاده کرد. به این ترتیب هر بار ارجاهی به usersService، سبب وهله سازی مجدد آن می‌شود و این مساله برای کار با سرویس‌هایی که قرار است با بانک اطلاعاتی کار کنند ضروری است؛ چون باید طول عمر کوتاهی داشته باشند.
در اینجا سرویس IAppJwtConfiguration  با Func معرفی نشده‌است؛ چون طول عمر تنظیمات خوانده شده‌ی از Web.config نیز Singleton هستند و معرفی آن به همین نحو صحیح است.
اگر علاقمند بودید که بررسی کنید یک سرویس چندبار وهله سازی می‌شود، یک سازنده‌ی خالی را به آن اضافه کنید و سپس یک break point را بر روی آن قرار دهید و برنامه را اجرا و در این حالت چندبار Login کنید.
مطالب دوره‌ها
آشنایی با نحوه ایجاد یک IoC Container
قبل از اینکه وارد بحث استفاده از کتابخانه‌های بسیار غنی IoC Container موجود شویم، بهتر است یک نمونه ساده آن‌ها را طراحی کنیم تا بهتر بتوان با عملکرد و ساختار درونی آن‌ها آشنا شد.


IoC Container چیست؟

IoC Container، فریم ورکی است برای انجام تزریق وابستگی‌ها. در این فریم ورک امکان تنظیم اولیه وابستگی‌های سیستم وجود دارد. برای مثال زمانیکه برنامه از یک IoC Container، نوع اینترفیس خاصی را درخواست می‌کند، این فریم ورک با توجه به تنظیمات اولیه‌اش، کلاسی مشخص را بازگشت خواهد داد.
IoC Containerهای قدیمی‌تر، برای انجام تنظیمات اولیه خود از فایل‌های کانفیگ استفاده می‌کردند. نمونه‌های جدیدتر آن‌ها از روش‌های Fluent interfaces برای مشخص سازی تنظیمات خود بهره می‌برند.

زمانیکه از یک IOC Container در کدهای خود استفاده می‌کنید، مراحلی چند رخ خواهند داد:
الف) کد فراخوان، از IOC Container، یک شیء مشخص را درخواست می‌کند. عموما اینکار با درخواست یک اینترفیس صورت می‌گیرد؛ هرچند محدودیتی نیز نداشته و امکان درخواست یک کلاس از نوعی مشخص نیز وجود دارد.
ب) در ادامه IOC Container به لیست اشیاء قابل ارائه توسط خود نگاه کرده و در صورت وجود، وهله سازی شیء درخواست شده را انجام و نهایتا شیء مطلوب را بازگشت خواهد داد.
در این بین زنجیره‌ی وابستگی‌های مورد نیاز نیز وهله سازی خواهند شد. برای مثال اگر وابستگی اول به وابستگی دوم برای وهله سازی نیاز دارد، کار وهله سازی وابستگی‌های وابستگی دوم نیز به صورت خودکار انجام خواهند شد. (این موردی است که بسیاری از تازه واردان به این بحث تا یکبار آن‌را امتحان نکنند باور نخواهند کرد!)
ج) سپس کد فراخوان وهله دریافتی را مورد پردازش قرار داده و سپس شروع به استفاده از متدها و خواص آن خواهد نمود.


در تصویر فوق محل قرارگیری یک IOC Container را مشاهده می‌کنید. یک IOC Container در مورد تمام وابستگی‌های مورد نیاز، اطلاعات لازم را دارد. همچنین این فریم ورک در مورد کلاسی که قرار است از وابستگی‌های سیستم استفاده نماید نیز مطلع است؛ به این ترتیب می‌تواند به صورت خودکار در زمان وهله سازی آن، نوع‌های وابستگی‌های مورد نیاز آن‌را در اختیارش قرار دهد.
برای مثال در اینجا MyClass، وابستگی مشخص شده در سازنده خود را به نام IDependency از IOC Container درخواست می‌کند. سپس این IOC Container بر اساس تنظیمات اولیه خود، یکی از وابستگی‌های A یا B را بازگشت خواهد داد.


آغاز به کار ساخت یک IOC Container نمونه

در ابتدا کدهای آغازین مثال بحث جاری را در نظر بگیرید:
using System;

namespace DI01
{
    public interface ICreditCard
    {
        string Charge();
    }

    public class Visa : ICreditCard
    {
        public string Charge()
        {
            return "Charging with the Visa!";
        }
    }

    public class MasterCard : ICreditCard
    {
        public string Charge()
        {
            return "Swiping the MasterCard!";
        }
    }

    public class Shopper
    {
        private readonly ICreditCard creditCard;

        public Shopper(ICreditCard creditCard)
        {
            this.creditCard = creditCard;
        }

        public void Charge()
        {
            var chargeMessage = creditCard.Charge();
            Console.WriteLine(chargeMessage);
        }
    }    
}
در اینجا وابستگی‌های کلاس خریدار از طریق سازنده آن که متداول‌ترین روش تزریق وابستگی‌ها است، در اختیار آن قرار خواهد گرفت. یک اینترفیس کردیت کارت تعریف شده‌است به همراه دو پیاده سازی نمونه آن مانند مسترکارت و ویزا کارت. ساده‌ترین نوع فراخوانی آن نیز می‌تواند مانند کدهای ذیل باشد (تزریق وابستگی‌های دستی):
 var shopper = new Shopper(new Visa());
shopper.Charge();
در ادامه قصد داریم این فراخوانی‌ها را اندکی هوشمندتر کنیم تا بتوان بر اساس تنظیمات برنامه، کار تزریق وابستگی‌ها صورت گیرد و به سادگی بتوان اینترفیس‌های متفاوتی را در اینجا درخواست و مورد استفاده قرار داد. اینجا است که به اولین IoC Container خود خواهیم رسید:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;

namespace DI01
{
    public class Resolver
    {
        //کار ذخیره سازی و نگاشت از یک نوع به نوعی دیگر در اینجا توسط این دیکشنری انجام خواهد شد
        private Dictionary<Type, Type> dependencyMap = new Dictionary<Type, Type>();

        /// <summary>
        /// یک نوع خاص از آن درخواست شده و سپس بر اساس تنظیمات برنامه، کار وهله سازی
        /// نمونه معادل آن صورت خواهد گرفت
        /// </summary>
        public T Resolve<T>()
        {
            return (T)Resolve(typeof(T));
        }

        private object Resolve(Type typeToResolve)
        {
            Type resolvedType;

            // ابتدا بررسی می‌شود که آیا در تنظیمات برنامه نگاشت متناظری برای نوع درخواستی وجود دارد؟
            if (!dependencyMap.TryGetValue(typeToResolve, out resolvedType))
            {
                //اگر خیر، کار متوقف خواهد شد
                throw new Exception(string.Format("Could not resolve type {0}", typeToResolve.FullName));
            }

            var firstConstructor = resolvedType.GetConstructors().First();
            var constructorParameters = firstConstructor.GetParameters();
            // در ادامه اگر این نوع، دارای سازنده‌ی بدون پارامتری است
            // بلافاصله وهله سازی خواهد شد
            if (!constructorParameters.Any())
                return Activator.CreateInstance(resolvedType);


            var parameters = new List<object>();
            foreach (var parameterToResolve in constructorParameters)
            {
                // در اینجا یک فراخوانی بازگشتی صورت گرفته است برای وهله سازی
                // خودکار پارامترهای مختلف سازنده یک کلاس
                parameters.Add(Resolve(parameterToResolve.ParameterType));
            }            
            return firstConstructor.Invoke(parameters.ToArray());
        }

        public void Register<TFrom, TTo>()
        {
            dependencyMap.Add(typeof(TFrom), typeof(TTo));
        }
    }
}
در اینجا کدهای کلاس Resolver یا همان IoC Container ابتدایی بحث را مشاهده می‌کنید. توضیحات قسمت‌های مختلف آن به صورت کامنت ارائه شده‌اند.
 var resolver = new Resolver();
//تنظیمات اولیه
resolver.Register<Shopper, Shopper>();
resolver.Register<ICreditCard, Visa>();
//تزریق وابستگی‌ها و وهله سازی
var shopper = resolver.Resolve<Shopper>();
shopper.Charge();
در ادامه نحوه استفاده از IoC Container ایجاد شده را مشاهده می‌کنید.
ابتدا کار تعاریف نگاشت‌های اولیه انجام می‌شود. در این صورت زمانیکه متد Resolve فراخوانی می‌گردد، نوع درخواستی آن به همراه سازنده دارای آرگومانی از نوع ICreditCard وهله سازی شده و بازگشت داده خواهد شد. سپس با در دست داشتن یک وهله آماده، متد Charge آن‌را فراخوانی خواهیم کرد.


بررسی نحوه استفاده از Microsoft Unity به عنوان یک IoC Container

Unity چیست؟

Unity یک فریم ورک IoC Container تهیه شده توسط مایکروسافت می‌باشد که آن‌را به عنوان جزئی از Enterprise Library خود قرار داده است. بنابراین برای دریافت آن یا می‌توان کل مجموعه Enterprise Library را دریافت کرد و یا به صورت مجزا به عنوان یک بسته نیوگت نیز قابل تهیه است.
برای این منظور در خط فرمان پاورشل نیوگت در VS.NET دستور ذیل را اجرا کنید:
 PM> Install-Package Unity

پیاده سازی مثال خریدار توسط Unity

همان مثال قسمت قبل را درنظر بگیرید. قصد داریم اینبار بجای IoC Container دست سازی که تهیه شد، پیاده سازی آن‌را به کمک MS Unity انجام دهیم.
using Microsoft.Practices.Unity;

namespace DI02
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            var container = new UnityContainer();

            container.RegisterType<ICreditCard, MasterCard>();

            var shopper = container.Resolve<Shopper>();
            shopper.Charge();
        }
    }
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید، API آن بسیار شبیه به کلاس دست سازی است که در قسمت قبل تهیه کردیم.
مطابق کدهای فوق، ابتدا تنظیمات IoC Container انجام شده است. به آن اعلام کرده‌ایم که در صورت نیاز به ICreditCard، نوع MasterCard را یافته و وهله سازی کن. با این تفاوت که Unity هوشمند‌تر بوده و سطر مربوط به ثبت کلاس Shoper ایی را که در قسمت قبل انجام دادیم، در اینجا حذف شده است.
سپس به این IoC Container اعلام کرده‌ایم که نیاز به یک وهله از کلاس خریدار داریم. در اینجا Unity کار وهله سازی‌های خودکار وابستگی‌ها و تزریق آن‌ها را در سازنده کلاس خریدار انجام داده و نهایتا یک وهله قابل استفاده را در اختیار ادامه برنامه قرار خواهد داد.

یک نکته:
به صورت پیش فرض کار تزریق وابستگی‌ها در سازنده کلاس‌ها به صورت خودکار انجام می‌شود. اگر نیاز به Setter injection و مقدار دهی خواص کلاس وجود داشت می‌توان به نحو ذیل عمل کرد:
 container.RegisterType<ICreditCard, MasterCard>(new InjectionProperty("propertyName", 5));
نام خاصیت و مقدار مورد نظر به عنوان پارامتر متد RegisterType باید تعریف شوند.


مدیریت طول عمر اشیاء در Unity

توسط یک IoC Container می‌توان یک وهله معمولی از شیءایی را درخواست کرد و یا حتی طول عمر این وهله را به صورت Singleton معرفی نمود (یک وهله در طول عمر کل برنامه). در Unity اگر تنظیم خاصی اعمال نشود، هربار که متد Resolve فراخوانی می‌گردد، یک وهله جدید را در اختیار ما قرار خواهد داد. اما اگر پارامتر متد RegisterType را با وهله‌ای از ContainerControlledLifetimeManager مقدار دهی کنیم:
 container.RegisterType<ICreditCard, MasterCard>(new ContainerControlledLifetimeManager());
از این پس با هربار فراخوانی متد Resolve، در صورت نیاز به وابستگی از نوع ICreditCard، تنها یک وهله مشترک از MasterCard ارائه خواهد شد.
حالت پیش فرض مورد استفاده، بدون ذکر پارامتر متد RegisterType، مقدار TransientLifetimeManager می‌باشد.