مطالب
معرفی Xamarin و مزیت‌های استفاده از آن

چرا برنامه نویسی موبایل؟

با افزایش روزافزون SmartPhone ها و تبلت‌ها، بازار تکنولوژی به این سمت سوق پیدا کرده‌است. از این رو شرکت‌های ارائه دهنده نرم افزاری، از این موقعیت استفاده کرده و هر کدام پلتفرم متفاوتی را برای برنامه نویسی بر روی این اسمارت فون‌ها ارائه داده‌اند. یکی از بزرگترین دغدغه‌های امروزه شرکت‌های برنامه نویسی و توسعه نرم افزار موبایل، انتخاب درست پلتفرم برای توسعه نرم افزار میباشد. در این مقاله قصد دارم یکی از این پلت فرم‌ها را بررسی کرده و معرفی کنم.

شرکت xamarin کار خود را در سال 2011 با ارایه نسخه Cross Platform پلتفرم .Net به نام Mono آغاز کرد. بعد از ارایه این نسخه از .Net، زامارین به کمک Mono توانست پیاده سازی بر روی  Android و IOS را به نام‌های MonoForAndroid  و MonoTouch ارایه دهد. بعد از این نسخه‌ها برنامه نویسان توانستند بر روی سیستم عامل‌های اندروید و آی او اس به صورت Native کد خود را به زبان C# نوشته و آن‌ها را اجرا کنند.


چرا باید از Xamarin استفاده کنم؟

در ادامه مقاله قصد دارم شما را با برخی از ویژگی‌های زامارین آشنا کرده و مزایای استفاده از آن را بیان کنم. 

Xamarin امکانی را فراهم کرده‌است که برنامه نویسان به دو روش متفاوت قادر خواهند بود برنامه‌های خود را بنویسند:


Xamarin Native :1

زامارین به شما این امکان را میدهد که بتوانید به صورت مستقیم برای هر پلتفرم به صورت جداگانه برنامه نویسی کنید. در اندروید اینکار با Xamarin.Droid و در IOS اینکار با Xamarin.Touch امکانپذیر است. مزیت‌های استفاده از این روش عبارتند از:

·   بهره گیری از یک زبان برنامه نویسی

همانطور که میدانید یادگیری یک زبان برنامه نویسی هزینه‌ی زیادی را برای یک سازمان و یا یک شخص به همراه دارد. در زامارین این امکان فراهم شده‌است که با استفاده از تنها یک زبان برنامه نویسی مانند C# ، برنامه نویسان بتوانند برای پلتفرم‌های مختلف برنامه بنویسند. در نظر داشته باشید که UI در هر پلتفرم به صورت جداگانه پیاده سازی میشود. به طور مثال در اندروید به وسیله‌ی Android Xml میتوانید ظاهر برنامه خود را پیاده سازی کنید و منطق‌های خود را با زبان C# برای تمامی پلت فرم‌ها به صورت یکسان بنویسید.

·   تجربه کاربری Native

زامارین به شما این امکان را خواهد داد که با استفاده از کنترل‌های Native هر پلتفرم به تجربه کاربری همان پلت فرم دسترسی پیدا کنید و اپلیکیشنی با ظاهر و UX همان پلتفرم بسازید.

·   استفاده  100% از امکانات هر پلتفرم

زامارین به دلیل Native بودن این امکان را به برنامه نویسان ارائه میدهد که با استفاده از یک زبان و با بکارگیری Cycle  Life مخصوص هر پلتفرم،  به 100% امکانات و API ‌های هر پلتفرم دسترسی پیدا کنند.

·   Performance

به دلیل اینکه برنامه‌های زامارین به صورت Native اجرا میشوند Performance بالایی دارند.

·   دسترسی به API ‌های موجود در .Net

شما قادر خواهید بود با دانش موجود مانند Entity Framework Code و.. به فریم ورک .Net  دسترسی پیدا کرده و از API ‌های درون آن استفاده کنید. زامارین از یکی از پیاده سازی‌های .Net Standard استفاده میکند.

·   استفاده مجدد از کد

در زامارین قادر خواهید بود که از کدهای خود، استفاده مجدد کرده و این امر سبب مدیریت بهتر بر روی کد، کد نویسی کمتر، هزینه نگهداری کد کمتر، توسعه راحت‌تر اپلیکیشن و ... میشود.

·   تست خودکار

در زامارین شما میتوانید برای کدهای خود تست خودکار نوشته و آنها را به صورت خودکار تست کنید.

·   Bind کردن Library ‌های Objective-C و Java

زامارین طوری طراحی شده‌است که دست شما را در هیچگونه شرایطی نخواهد بست. شما میتوانید به صورت مستقیم کدهایی را که به زبان های Java  و Objective-C نوشته شده‌اند، به پروژه اضافه کرده و هیچگونه نگرانی از بابت کدهای از قبل نوشته شده که به زبان‌های Objective-C و Java هستند، نداشته باشید.

·   Designer

در زمارین این امکان وجود دارد که در هر پلتفرم از طریق Designer مخصوص به آن پلتفرم، UI خود را طراحی و پیاده سازی کنید.

·   Async

  در برنامه نویسی غیر همزمان ( Asynchronous Programming ) این امکان وجود دارد که برنامه شما بدون توقف، یک قسمت از کد را اجرا کرده و منتظر اجرای قسمت‌های دیگر کد نشود؛ یا به اصطلاح برنامه از حالت Response خارج نشود. در زبان‌های Java ، Objective-C و Swift اینکار باید با CallBack و به صورت Manual مدیریت شود؛ اما #C این امکان را فراهم آورده است که به راحتی اینکار را انجام داده و برنامه خود را همیشه در حالت پاسخ دهی نگه دارید.  

public async Task<List<FeedItem>> GetFeedItems(DateTime date) {
  var feed = "http://planet.xamarin.com/feed/";
  var response = await httpClient.GetStringAsync(feed);
  var items = await ParseFeedAsync(response);
  return items.Where(item => item.Published.Date == date).ToList();
}


·   Parallel Programming

در برنامه نویسی موازی( Parallel Programming )  برخلاف برنامه نویسی MultiThread که بر روی یک هسته CPU اجرا میشود، بر روی چندین هسته CPU به صورت موازی اجرا میشود. زامارین از این نوع برنامه نویسی پشتیبانی میکند.


Xamarin.Forms: 2

پس از معرفی Xamarin Forms API شما میتوانید علاوه بر مزیت‌هایی که در بالا اشاره شد، کدهای Logic خود را با زبان C# و کدهای UI خود را با زبان XAML پیاده سازی کرده و با یک بار نوشتن کد، در پلتفرم‌های مختلف خروجی خود را مشاهده کنید.  مزیت استفاده از Xamarin Forms عبارتند از:

·   استفاده از کد واحد برای پیاده سازی UI و Logic

یکی از بهترین مزیت‌هایی را که میتوان به آن اشاره نمود این است که شما کافیست یک بار کد خود را بنویسید و Xamarin Forms کد شما را در پلت فرم‌های متفاوت پیاده سازی خواهد کرد.

<?xml version="1.0" encoding="UTF-8"?>
<TabbedPage xmlns="http://xamarin.com/schemas/2014/forms"
            xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2009/xaml"
            x:Class="MyApp.MainPage">
    <TabbedPage.Children>
        <ContentPage Title="Profile" Icon="Profile.png">
            <StackLayout Spacing="20" Padding="20"
                         VerticalOptions="Center">
                <Entry Placeholder="Username"
                       Text="{Binding Username}"/>
                <Entry Placeholder="Password"
                       Text="{Binding Password}"
                       IsPassword="true"/>
                <Button Text="Login" TextColor="White"
                        BackgroundColor="#77D065"
                        Command="{Binding LoginCommand}"/>
            </StackLayout>
        </ContentPage>
        <ContentPage Title="Settings" Icon="Settings.png">
            <!-- Settings -->
        </ContentPage>
    </TabbedPage.Children>
</TabbedPage>


برای پیاده سازی UI در Xamarin Forms باید از XAML استفاده کنید. همچنین مانند روش قبلی میتوانید از زبان C# برای پیاده سازی منطق، استفاده نمایید.

با استفاده از Xamarin Forms شما تجربه نوشتن کد Cross Platform را در کنار Native بودن آن خواهید داشت.

·   استفاده از یک کنترل مخصوص یک پلتفرم در بین کد ( Embedding )

در Xamarin Forms این امکان وجود دارد که اگر شما خواستید یک کنترل مخصوص IOS را در بین کدهای خود استفاده کنید، بتوانید به راحتی اینکار را انجام دهید.( (Embedding

اگر به تصویر بالا دقت کنید متوجه خواهید شد که در یکسری از کنترل‌ها، تصاویر متفاوت هستند. در نسخه اندروید یک Action Button در قسمت پایین صفحه مشاهده میکنید که در نسخه‌ی IOS آن موجود نیست. یعنی به صورت مستقیم کنترل Action Button که مختص به پلت فرم اندروید میباشد، درون Xamarin Forms استفاده شده است.

·   دسترسی به هر پلتفرم به طور مستقیم

شما قادر خواهید بود به طور مستقیم به هر پلت فرم دسترسی پیدا کرده و به طور مثال در هر پلتفرم، UI مخصوص به خود را با Property ‌های مخصوص به خود طراحی کنید.

·   UITest و Test Cloud

در Xamarin Forms  میتوانید برای UI خود تست نوشته و آن‌ها را به وسیله Xamarin Test Cloud بر روی صدها Device متفاوت تست کنید. (این امکان فقط برای Android و IOS وجود دارد.)

·   Life Cycle مشابه در تمامی پلتفرم ها

همانطور که میدانید پلتفرم‌های مختلف، Life Cycle ‌های متفاوتی برای مدیریت اپلیکیشن دارند. یکی از مزیت‌های استفاده از Xamarin Forms این است که شما میتوانید برای تمامی پلتفرم‌ها به‌وسیله‌ی یک Life Cycle یکسان کد بنویسید.

·   Previewer

یکی از بهترین قابلیت‌هایی که در Xamarin Forms اضافه شده‌است این است که شما قادر خواهید بود به صورت Real Time خروجی فایل XAML خود را به وسیله Previewer مشاهده نمایید.

·   Performance Profiler

به وسیله Xamarin Profiler شما میتوانید میزان مصرف حافظه، Performance و ... را در اندروید و IOS اندازه گیری نمایید.

نکات قابل توجه:

Ø   استفاده همزمان از Xamarin Forms و Xamarin Native

شما میتوانید کدهای خود را با حداکثر Reusability نوشته و در صورت لزوم با کدهای Xamarin Native ترکیب کنید.

Ø   Documentation خیلی خوب

زمارین  مستندات جامع و کاملی را در سایت خود گردآوری کرده که میتوانید به راحتی از آن برای فهم تمامی قسمت‌های Xamarin استفاده کنید.

مطالب
یک نکته از ASP.NET 4.5 GridView
تا قبل از ASP.NET 4.5 ، هنگام کار با GridView رسم بر این بوده که به خاصیت DataSource ، یک منبع داده (مانند SqlDataSource و ...) را  Bind کرده و متد DataBind را صدا نموده و نتیجه نمایش داده می‌شد.
اما با استفاده از ویژگی‌های جدید اضافه شده(هر چند با تأخیر نسبت به Grid‌های پیشرفته دیگر ) کار با این کنترل راحت‌تر و خواناتر شده است. یکی از این ویژگی‌ها را با هم بررسی می‌کنیم:
با استفاده از ویژگی SelectMethod میتوان متدی را به GridView معرفی کرد که وظیفه منبع داده را انجام داده و هنگام Bind فراخوانی شده و گرید را پر کند:
مثال:
    <asp:GridView ID="gvCities"
                runat="server"
                AutoGenerateColumns="False"
                ItemType="WebApplication3.City"
                SelectMethod="GetAllCities">
                <Columns>
                    <asp:TemplateField HeaderText="نام">
                        <ItemTemplate><%#: Item.Name %></ItemTemplate>
                    </asp:TemplateField>
                </Columns>
     </asp:GridView>
نکته مهم در این کد ItemType است. با استفاده از این خاصیت به جای اینکه مانند قبل نام فیلدهایی که قرار است در گرید نمایش  داده شود را بصورت string معرفی کنیم (مثلا در اینجا ("Eval("Name ، اگر نام فیلد را غلط بنویسیم هنگام کامپایل خطایی صادر نمی‌شود)، آنرا بصورت  Strongly Type نوشته و از اشتباه جلوگیری می‌کنیم.( + )
کد متد:
 public IQueryable<City> GetAllCities()
        {
            var context = new EFContext();
            var q = from c in context.City
                    orderby c.Name
                    select c;
            return q;
        }
و سپس دستور زیر  را فراخوانی می‌کنیم:
 gvCities.DataBind();
اگر بخواهیم در گرید Paging داشته باشیم بصورت زیر عمل می‌کنیم:
   <asp:GridView ID="gvCities" 
                runat="server" 
                AutoGenerateColumns="False"
                AllowPaging="True" 
                PageSize="10" 
                ItemType="WebApplication3.City" 
                SelectMethod="GetAllCities">
                 <Columns>
                    <asp:TemplateField HeaderText="نام">
                        <ItemTemplate><%#: Item.Name %></ItemTemplate>
                    </asp:TemplateField>
                </Columns>
  </asp:GridView>
که در اینجا دو خصوصیت AllowPaging و PageSize را مقدار دهی کرده ایم. این خصوصیت‌ها اجازه صفحه بندی را به گرید می‌دهند.حال برای اینکه متد نیز برای صفحه بندی آماده شود باید سه آرگومان به آن اضافه کنیم:(نام پارامترها باید دقیقا موارد زیر باشد)
1- startRowIndex: نقطه شروع صفحه بندی را مشخص می‌کند.
2- maximumRows: تعداد سطرهایی که گرید باید نمایش دهد را مشخص می‌کند.
3- totalRowCount: این پارامتر  باید در تابع مقدار دهی شود (مانند مثال) تا مشخص شود نتیجه Query چند رکورد است و در نهایت گرید تعداد صفحات را بر این اساس نمایش می‌دهد.

 و برای اینکه صفحه بندی را در Query هم لحاظ کنیم از دو تا بع Skip و Take استفاده شده است.
 public IQueryable<City> GetAllCities(int startRowIndex, int maximumRows, out int totalRowCount)
 {
        var context = new EFContext();
        var q = from c in context.City
                    select c;

        totalRowCount = q.Count();

        return q.OrderBy(x=>x.Name).Skip(startRowIndex).Take(maximumRows);
 }

نکته مهم در این متد  IQueryable  بودن آن است که باعث واکشی داده‌ها بصورت صفحه به صفحه میشود.
دستورات SQL تولید شده در پروفایلر:

همانطور که مشاهده می‌کنید دو دستور SQL  تولید شده ، یکی برای بازگرداندن تعداد رکوردها و یکی هم برای واکشی داده‌ها به اندازه تعداد رکوردهای مجاز در هر صفحه.


مطالب
روش آپلود فایل‌ها به همراه اطلاعات یک مدل در برنامه‌های Blazor WASM 5x
از زمان Blazor 5x، امکان آپلود فایل به صورت استاندارد به Blazor اضافه شده‌است که نمونه‌ی Blazor Server آن‌را پیشتر در مطلب «Blazor 5x - قسمت 17 - کار با فرم‌ها - بخش 5 - آپلود تصاویر» مطالعه کردید. در تکمیل آن، روش آپلود فایل‌ها در برنامه‌های WASM را نیز بررسی خواهیم کرد. این برنامه از نوع hosted است؛ یعنی توسط دستور dotnet new blazorwasm --hosted ایجاد شده‌است و به صورت خودکار دارای سه بخش Client، Server و Shared است.



معرفی مدل ارسالی برنامه سمت کلاینت

فرض کنید مطابق شکل فوق، قرار است اطلاعات یک کاربر، به همراه تعدادی تصویر از او، به سمت Web API ارسال شوند. برای نمونه، مدل اشتراکی کاربر را به صورت زیر تعریف کرده‌ایم:
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace BlazorWasmUpload.Shared
{
    public class User
    {
        [Required]
        public string Name { get; set; }

        [Required]
        [Range(18, 90)]
        public int Age { get; set; }
    }
}

ساختار کنترلر Web API دریافت کننده‌ی مدل برنامه

در این حالت امضای اکشن متد CreateUser واقع در کنترلر Files که قرار است این اطلاعات را دریافت کند، به صورت زیر است:
namespace BlazorWasmUpload.Server.Controllers
{
    [ApiController]
    [Route("api/[controller]/[action]")]
    public class FilesController : ControllerBase
    {
        [HttpPost]
        public async Task<IActionResult> CreateUser(
            [FromForm] User userModel,
            [FromForm] IList<IFormFile> inputFiles = null)
یعنی در سمت Web API، قرار است اطلاعات مدل User و همچنین لیستی از فایل‌های آپلودی (احتمالی و اختیاری) را یکجا و در طی یک عملیات Post، دریافت کنیم. در اینجا نام پارامترهایی را هم که انتظار داریم، دقیقا userModel و inputFiles هستند. همچنین فایل‌های آپلودی باید بتوانند ساختار IFormFile استاندارد ASP.NET Core را تشکیل داده و به صورت خودکار به پارامترهای تعریف شده، bind شوند. به علاوه content-type مورد انتظار هم FromForm است.


ایجاد سرویسی در سمت کلاینت، برای آپلود اطلاعات یک مدل به همراه فایل‌های انتخابی کاربر

کدهای کامل سرویسی که می‌تواند انتظارات یاد شده را در سمت کلاینت برآورده کند، به صورت زیر است:
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Net.Http;
using System.Net.Http.Headers;
using System.Text;
using System.Text.Json;
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Components.Forms;

namespace BlazorWasmUpload.Client.Services
{
    public interface IFilesManagerService
    {
        Task<HttpResponseMessage> PostModelWithFilesAsync<T>(string requestUri,
            IEnumerable<IBrowserFile> browserFiles,
            string fileParameterName,
            T model,
            string modelParameterName);
    }

    public class FilesManagerService : IFilesManagerService
    {
        private readonly HttpClient _httpClient;

        public FilesManagerService(HttpClient httpClient)
        {
            _httpClient = httpClient;
        }

        public async Task<HttpResponseMessage> PostModelWithFilesAsync<T>(
            string requestUri,
            IEnumerable<IBrowserFile> browserFiles,
            string fileParameterName,
            T model,
            string modelParameterName)
        {
            var requestContent = new MultipartFormDataContent();
            requestContent.Headers.ContentDisposition = new ContentDispositionHeaderValue("form-data");

            if (browserFiles?.Any() == true)
            {
                foreach (var file in browserFiles)
                {
                    var stream = file.OpenReadStream(maxAllowedSize: 512000 * 1000);
                    requestContent.Add(content: new StreamContent(stream, (int)file.Size), name: fileParameterName, fileName: file.Name);
                }
            }

            requestContent.Add(
                content: new StringContent(JsonSerializer.Serialize(model), Encoding.UTF8, "application/json"),
                name: modelParameterName);

            var result = await _httpClient.PostAsync(requestUri, requestContent);
            result.EnsureSuccessStatusCode();
            return result;
        }
    }
}
توضیحات:
- کامپوننت استاندارد InputFiles در Blazor Wasm، می‌تواند لیستی از IBrowserFile‌های انتخابی توسط کاربر را در اختیار ما قرار دهد.
- fileParameterName، همان نام پارامتر "inputFiles" در اکشن متد سمت سرور مثال جاری است که به صورت متغیر قابل تنظیم شده‌است.
- model جنریک، برای نمونه وهله‌ای از شیء User است که به یک فرم Blazor متصل است.
- modelParameterName، همان نام پارامتر "userModel" در اکشن متد سمت سرور مثال جاری است که به صورت متغیر قابل تنظیم شده‌است.

- در ادامه یک MultipartFormDataContent را تشکیل داده‌ایم. توسط این ساختار می‌توان فایل‌ها و اطلاعات یک مدل را به صورت یکجا جمع آوری و به سمت سرور ارسال کرد. به این content ویژه، ابتدای لیستی از new StreamContent‌ها را اضافه می‌کنیم. این streamها توسط متد OpenReadStream هر IBrowserFile دریافتی از کامپوننت InputFile، تشکیل می‌شوند. متد OpenReadStream به صورت پیش‌فرض فقط فایل‌هایی تا حجم 500 کیلوبایت را پردازش می‌کند و اگر فایلی حجیم‌تر را به آن معرفی کنیم، یک استثناء را صادر خواهد کرد. به همین جهت می‌توان توسط پارامتر maxAllowedSize آن، این مقدار پیش‌فرض را تغییر داد.

- در اینجا مدل برنامه به صورت JSON به عنوان یک new StringContent اضافه شده‌است. مزیت کار کردن با JsonSerializer.Serialize استاندارد، ساده شدن برنامه و عدم درگیری با مباحث Reflection و خواندن پویای اطلاعات مدل جنریک است. اما در ادامه مشکلی را پدید خواهد آورد! این رشته‌ی ارسالی به سمت سرور، به صورت خودکار به یک مدل، Bind نخواهد شد و باید برای آن یک model-binder سفارشی را بنویسیم. یعنی این رشته‌ی new StringContent را در سمت سرور دقیقا به صورت یک رشته معمولی می‌توان دریافت کرد و نه حالت دیگری و مهم نیست که اکنون به صورت JSON ارسال می‌شود؛ چون MultipartFormDataContent ویژه‌ای را داریم، model-binder پیش‌فرض ASP.NET Core، انتظار یک شیء خاص را در این بین ندارد.

- تنظیم "form-data" را هم به عنوان Headers.ContentDisposition مشاهده می‌کنید. بدون وجود آن، ویژگی [FromForm] سمت Web API، از پردازش درخواست جلوگیری خواهد کرد.

- در آخر توسط متد PostAsync، این اطلاعات جمع آوری شده، به سمت سرور ارسال خواهند شد.

پس از تهیه‌ی سرویس ویژه‌ی فوق که می‌تواند اطلاعات فایل‌ها و یک مدل را به صورت یکجا به سمت سرور ارسال کند، اکنون نوبت به ثبت و معرفی آن به سیستم تزریق وابستگی‌ها در فایل Program.cs برنامه‌ی کلاینت است:
namespace BlazorWasmUpload.Client
{
    public class Program
    {
        public static async Task Main(string[] args)
        {
            var builder = WebAssemblyHostBuilder.CreateDefault(args);
            // ...

            builder.Services.AddScoped<IFilesManagerService, FilesManagerService>();

            // ...
        }
    }
}


تکمیل فرم ارسال اطلاعات مدل و فایل‌های همراه آن در برنامه‌ی Blazor WASM

در ادامه پس از تشکیل IFilesManagerService، نوبت به استفاده‌ی از آن است. به همین جهت همان کامپوننت Index برنامه را به صورت زیر تغییر می‌دهیم:
@code
{
    IReadOnlyList<IBrowserFile> SelectedFiles;
    User UserModel = new User();
    bool isProcessing;
    string UploadErrorMessage;
در اینجا فیلدهای مورد استفاده‌ی در فرم برنامه مشخص شده‌اند:
- SelectedFiles همان لیست فایل‌های انتخابی توسط کاربر است.
- UserModel شیءای است که به EditForm جاری متصل خواهد شد.
- توسط isProcessing ابتدا و انتهای آپلود به سرور را مشخص می‌کنیم.
- UploadErrorMessage، خطای احتمالی انتخاب فایل‌ها مانند «فقط تصاویر را انتخاب کنید» را تعریف می‌کند.

بر این اساس، فرمی را که در تصویر ابتدای بحث مشاهده کردید، به صورت زیر تشکیل می‌دهیم:
@page "/"

@using System.IO
@using BlazorWasmUpload.Shared
@using BlazorWasmUpload.Client.Services

@inject IFilesManagerService FilesManagerService

<h3>Post a model with files</h3>

<EditForm Model="UserModel" OnValidSubmit="CreateUserAsync">
    <DataAnnotationsValidator />
    <div>
        <label>Name</label>
        <InputText @bind-Value="UserModel.Name"></InputText>
        <ValidationMessage For="()=>UserModel.Name"></ValidationMessage>
    </div>
    <div>
        <label>Age</label>
        <InputNumber @bind-Value="UserModel.Age"></InputNumber>
        <ValidationMessage For="()=>UserModel.Age"></ValidationMessage>
    </div>
    <div>
        <label>Photos</label>
        <InputFile multiple disabled="@isProcessing" OnChange="OnInputFileChange" />
        @if (!string.IsNullOrWhiteSpace(UploadErrorMessage))
        {
            <div>
                @UploadErrorMessage
            </div>
        }
        @if (SelectedFiles?.Count > 0)
        {
            <table>
                <thead>
                    <tr>
                        <th>Name</th>
                        <th>Size (bytes)</th>
                        <th>Last Modified</th>
                        <th>Type</th>
                    </tr>
                </thead>
                <tbody>
                    @foreach (var selectedFile in SelectedFiles)
                    {
                        <tr>
                            <td>@selectedFile.Name</td>
                            <td>@selectedFile.Size</td>
                            <td>@selectedFile.LastModified</td>
                            <td>@selectedFile.ContentType</td>
                        </tr>
                    }
                </tbody>
            </table>
        }
    </div>
    <div>
        <button disabled="@isProcessing">Create user</button>
    </div>
</EditForm>
توضیحات:
- UserModel که وهله‌ی از شیء اشتراکی User است، به EditForm متصل شده‌است.
- سپس توسط یک InputText و InputNumber، مقادیر خواص نام و سن کاربر را دریافت می‌کنیم.
- InputFile دارای ویژگی multiple هم امکان دریافت چندین فایل را توسط کاربر میسر می‌کند. پس از انتخاب فایل‌ها، رویداد OnChange آن، توسط متد OnInputFileChange مدیریت خواهد شد:
    private void OnInputFileChange(InputFileChangeEventArgs args)
    {
        var files = args.GetMultipleFiles(maximumFileCount: 15);
        if (args.FileCount == 0 || files.Count == 0)
        {
            UploadErrorMessage = "Please select a file.";
            return;
        }

        var allowedExtensions = new List<string> { ".jpg", ".png", ".jpeg" };
        if(!files.Any(file => allowedExtensions.Contains(Path.GetExtension(file.Name), StringComparer.OrdinalIgnoreCase)))
        {
            UploadErrorMessage = "Please select .jpg/.jpeg/.png files only.";
            return;
        }

        SelectedFiles = files;
        UploadErrorMessage = string.Empty;
    }
- در اینجا امضای متد رویداد گردان OnChange را مشاهده می‌کنید. توسط متد GetMultipleFiles می‌توان لیست فایل‌های انتخابی توسط کاربر را دریافت کرد. نیاز است پارامتر maximumFileCount آن‌را نیز تنظیم کنیم تا دقیقا مشخص شود چه تعداد فایلی مدنظر است؛ بیش از آن، یک استثناء را صادر می‌کند.
- در ادامه اگر فایلی انتخاب نشده باشد، یا فایل انتخابی، تصویری نباشد، با مقدار دهی UploadErrorMessage، خطایی را به کاربر نمایش می‌دهیم.
- در پایان این متد، لیست فایل‌های دریافتی را به فیلد SelectedFiles انتساب می‌دهیم تا در ذیل InputFile، به صورت یک جدول نمایش داده شوند.

مرحله‌ی آخر تکمیل این فرم، تدارک متد رویدادگردان OnValidSubmit فرم برنامه است:
    private async Task CreateUserAsync()
    {
        try
        {
            isProcessing = true;
            await FilesManagerService.PostModelWithFilesAsync(
                        requestUri: "api/Files/CreateUser",
                        browserFiles: SelectedFiles,
                        fileParameterName: "inputFiles",
                        model: UserModel,
                        modelParameterName: "userModel");
            UserModel = new User();
        }
        finally
        {
            isProcessing = false;
            SelectedFiles = null;
        }
    }
- در اینجا زمانیکه isProcessing به true تنظیم می‌شود، دکمه‌ی ارسال اطلاعات، غیرفعال خواهد شد؛ تا از کلیک چندباره‌ی بر روی آن جلوگیری شود.
- سپس روش استفاده‌ی از متد PostModelWithFilesAsync سرویس FilesManagerService را مشاهده می‌کنید که اطلاعات فایل‌ها و مدل برنامه را به سمت اکشن متد api/Files/CreateUser ارسال می‌کند.
- در آخر با وهله سازی مجدد UserModel، به صورت خودکار فرم برنامه را پاک کرده و آماده‌ی دریافت اطلاعات بعدی می‌کنیم.


تکمیل کنترلر Web API دریافت کننده‌ی مدل برنامه

در ابتدای بحث، ساختار ابتدایی کنترلر Web API دریافت کننده‌ی اطلاعات FilesManagerService.PostModelWithFilesAsync فوق را معرفی کردیم. در ادامه کدهای کامل آن‌را مشاهده می‌کنید:
using System.IO;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
using BlazorWasmUpload.Shared;
using Microsoft.AspNetCore.Hosting;
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using System.Collections.Generic;
using Microsoft.Extensions.Logging;
using System.Text.Json;
using BlazorWasmUpload.Server.Utils;
using System.Linq;

namespace BlazorWasmUpload.Server.Controllers
{
    [ApiController]
    [Route("api/[controller]/[action]")]
    public class FilesController : ControllerBase
    {
        private const int MaxBufferSize = 0x10000;

        private readonly IWebHostEnvironment _webHostEnvironment;
        private readonly ILogger<FilesController> _logger;

        public FilesController(
            IWebHostEnvironment webHostEnvironment,
            ILogger<FilesController> logger)
        {
            _webHostEnvironment = webHostEnvironment;
            _logger = logger;
        }

        [HttpPost]
        public async Task<IActionResult> CreateUser(
            //[FromForm] string userModel, // <-- this is the actual form of the posted model
            [ModelBinder(BinderType = typeof(JsonModelBinder)), FromForm] User userModel,
            [FromForm] IList<IFormFile> inputFiles = null)
        {
            /*var user = JsonSerializer.Deserialize<User>(userModel);
            _logger.LogInformation($"userModel.Name: {user.Name}");
            _logger.LogInformation($"userModel.Age: {user.Age}");*/

            _logger.LogInformation($"userModel.Name: {userModel.Name}");
            _logger.LogInformation($"userModel.Age: {userModel.Age}");

            var uploadsRootFolder = Path.Combine(_webHostEnvironment.WebRootPath, "Files");
            if (!Directory.Exists(uploadsRootFolder))
            {
                Directory.CreateDirectory(uploadsRootFolder);
            }

            if (inputFiles?.Any() == true)
            {
                foreach (var file in inputFiles)
                {
                    if (file == null || file.Length == 0)
                    {
                        continue;
                    }

                    var filePath = Path.Combine(uploadsRootFolder, file.FileName);
                    using var fileStream = new FileStream(filePath,
                                                            FileMode.Create,
                                                            FileAccess.Write,
                                                            FileShare.None,
                                                            MaxBufferSize,
                                                            useAsync: true);
                    await file.CopyToAsync(fileStream);
                    _logger.LogInformation($"Saved file: {filePath}");
                }
            }

            return Ok();
        }
    }
}
نکات تکمیلی این کنترلر را در مطلب «بررسی روش آپلود فایل‌ها در ASP.NET Core» می‌توانید مطالعه کنید و از این لحاظ هیچ نکته‌ی جدیدی را به همراه ندارد؛ بجز پارامتر userModel آن:
[ModelBinder(BinderType = typeof(JsonModelBinder)), FromForm] User userModel,
همانطور که عنوان شد، userModel ارسالی به سمت سرور چون به همراه تعدادی فایل است، به صورت خودکار به شیء User نگاشت نخواهد شد. به همین جهت نیاز است model-binder سفارشی زیر را برای آن تهیه کرد:
using System;
using System.Text.Json;
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.ModelBinding;

namespace BlazorWasmUpload.Server.Utils
{
    public class JsonModelBinder : IModelBinder
    {
        public Task BindModelAsync(ModelBindingContext bindingContext)
        {
            if (bindingContext == null)
            {
                throw new ArgumentNullException(nameof(bindingContext));
            }

            var valueProviderResult = bindingContext.ValueProvider.GetValue(bindingContext.ModelName);
            if (valueProviderResult != ValueProviderResult.None)
            {
                bindingContext.ModelState.SetModelValue(bindingContext.ModelName, valueProviderResult);

                var valueAsString = valueProviderResult.FirstValue;
                var result = JsonSerializer.Deserialize(valueAsString, bindingContext.ModelType);
                if (result != null)
                {
                    bindingContext.Result = ModelBindingResult.Success(result);
                    return Task.CompletedTask;
                }
            }

            return Task.CompletedTask;
        }
    }
}
در اینجا مقدار رشته‌ای پارامتر مزین شده‌ی توسط JsonModelBinder فوق، توسط متد استاندارد JsonSerializer.Deserialize تبدیل به یک شیء شده و به آن پارامتر انتساب داده می‌شود. اگر نخواهیم از این model-binder سفارشی استفاده کنیم، ابتدا باید پارامتر دریافتی را رشته‌ای تعریف کنیم و سپس خودمان کار فراخوانی متد JsonSerializer.Deserialize را انجام دهیم:
[HttpPost]
public async Task<IActionResult> CreateUser(
            [FromForm] string userModel, // <-- this is the actual form of the posted model
            [FromForm] IList<IFormFile> inputFiles = null)
{
  var user = JsonSerializer.Deserialize<User>(userModel);


یک نکته تکمیلی: در Blazor 5x، از نمایش درصد پیشرفت آپلود، پشتیبانی نمی‌شود؛ از این جهت که HttpClient طراحی شده، در اصل به fetch API استاندارد مرورگر ترجمه می‌شود و این API استاندارد، هنوز از streaming پشتیبانی نمی‌کند . حتی ممکن است با کمی جستجو به راه‌حل‌هایی که سعی کرده‌اند بر اساس HttpClient و نوشتن بایت به بایت اطلاعات در آن، درصد پیشرفت آپلود را محاسبه کرده باشند، برسید. این راه‌حل‌ها تنها کاری را که انجام می‌دهند، بافر کردن اطلاعات، جهت fetch API و سپس ارسال تمام آن است. به همین جهت درصدی که نمایش داده می‌شود، درصد بافر شدن اطلاعات در خود مرورگر است (پیش از ارسال آن به سرور) و سپس تحویل آن به fetch API جهت ارسال نهایی به سمت سرور.



کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: BlazorWasmUpload.zip
مطالب
Cookie - قسمت دوم

کوکی در جاوا اسکریپت 

همانطور که در قسمت قبل اشاره کوتاهی شد، مدیریت کوکی‌های در دسترس در وضعیت جاری، در جاوا اسکریپت ازطریق پراپرتی cookie از شی document امکان‌پذیر است. این پراپرتی کاری همانند هدرهای Set-Cookie و Cookie (که در قسمت قبل درباره آن‌ها بحث شد) انجام می‌دهد. این پراپرتی یک مورد کاملا استثنایی و نسبتا عجیب در زبان جاوا اسکریپت است. در نگاه اول ظاهرا document.cookie از نوع رشته است، اما قضیه کاملا فرق می‌کند. برای روشن شدن مطلب به ادامه بحث توجه کنید.

افزودن کوکی
- برای افزودن یا ویرایش یک کوکی باید از ساختاری مانند ساختار هدر Set-Cookie که چیزی شبیه به عبارت زیر است، پیروی کرد:
document.cookie = "name=value; expires=date; domain=theDomain; path=thePath; secure";
 
نکته: با توجه به توضیحاتی که در قسمت قبل ارائه شد، بدیهی است که امکان ثبت یک کوکی با فلگ HttpOnly در جاوا اسکریپت وجود ندارد!
 
اجرای دستوری شبیه با ساختار نشان داده شده در بالا، موجب حذف کوکی‌های قبلی نمی‌شود. از این دستور برای ایجاد یک کوکی و یا ویرایش یک کوکی موجود استفاده می‌شود. کوکی‌های ایجادشده با این روش تفاوتی با کوکی‌های ایجادشده توسط هدر Set-Cookie ندارند و همانند آنها در درخواست‌های بعدی با توجه به خواص تنظیم شده، به سمت سرور ارسال خواهند شد.
همانطور که مشاهده می‌کنید خاصیت‌های کوکی به صورت جفت‌های نام-مقدار درون یک رشته به document.cookie نسبت داده می‌شوند. این خاصیت‌ها توسط یک کاراکتر ; از یکدیگر جدا می‌شوند. شرح ساختار فوق در  زیر آورده شده است:
1. همیشه اولین جفتِ نام-مقدار همانند مثال بالا باید «عنوان و مقدار» کوکی را مشخص سازد. این قسمت تنها عضو اجباری ساختار فوق است.
2. سپس یک سمی‌کالن و یک فاصله
3. تاریخ انقضا (expires) یا حداکثر طول عمر کوکی (max-age)
4. سپس یک سمی‌کالن و یک فاصله
5. دمین و یا مسیر مربوط به کوکی
6. سپس یک سمی‌کالن و یک فاصله
7. سایر خواص چون Secure
نکته: این ساختار عجیب معرفی شده را عینا رعایت کنید. بقیه کار توسط مرورگر انجام خواهد شد.
نکته: قسمت‌های مختلف این ساختار case-sensitive نیست، البته به‌جز نام کوکی که کاملا case-sensitive است.
مثلا برای ثبت یک کوکی با عنوان myCookie و مقدار myValue و دمین d.com و مسیر test و طول عمر 5 روزه باید از دستور زیر استفاده کرد:
document.cookie = 'myCookie=myValue; max-age=432000; domain=d.com; path=/test';
 
خواندن کوکی
- برای خواندن کوکی‌ها تنها کافی است مقدار پراپرتی document.cookie بررسی شود. با اینکه از دستور نشان داده شده در بالا اینگونه برمی آید که پراپرتی document.cookie به رشته معرفی شده مقداردهی شده است، اما به محض خواندن این پراپرتی چیزی شبیه به عبارت زیر برگردانده میشود:
myCookie=myValue 
از بقیه خواص اثری نیست! این رفتار به دلیل حفط امنیت کوکی‌ها در تمام مرورگرها رعایت می‌شود.
- برای ثبت کوکی دیگری در وضعیت جاری کافی است یکبار دیگر دستور بالا را برای کوکی جدید به کار ببریم. مثلا به صورت زیر:
document.cookie = 'mySecondCookie=mySecondValue; path=/'
اینار یک کوکی سشنی بدون دمین و با مقدار / برای مسیر کوکی ثبت می‌شود! در این حالت کوکی قبلی دوباره نویسی و یا حذف نمی‌شود و تنها یک کوکی جدید به لیست کوکیهای مرورگر اضافه می‌شود! این رفتار عجیب از ویژگی‌های جالب document.cookie است.
- اگر مقدار document.cookie در این حالت خوانده شود مقدار زیر برگشت داده می‌شود:
myCookie=myValue; mySecondCookie=mySecondValue
باز هم خبری از سایر خاصیت‌ها نیست. ولی همانطور که می‌بینید کوکی دوم به لیست کوکی‌های مرورگر اضافه شده است.

نکته: عبارت برگشت داده شده از پراپرتی document.cookie همانند مقداری است که در هدر Cookie هر درخواست توسط مرورگر گنجانده می‌شود، یعنی جفت نام-مقدار کوکی‌ها به همراه یک ; و یک فاصله بین مقادیر هر کوکی. بنابراین برای بدست آوردن مقدار یک کوکی یکسری عملیات جهت Parse کردن داده‌های آن نیاز است!

متدها
امروزه کتابخانه‌های متعددی با استفاده از زبان جاوا اسکریپت برای برنامه نویسی سمت کلاینت وجود دارد که بیشتر آنها قابلیت‌هایی برای کار با کوکی‌ها نیز دارند. ازجمله می‌توان به jQuery و YUI اشاره کرد. پلاگین مخصوص کوکی‌ها در jquery در اینجا بحث شده است. برای کسب اطلاعات بیشتر درباره قابلیت‌های کار با کوکی در YUI نیز به اینجا مراجعه کنید. مطالب زیر صرفا برای روشن شدن بحث ارائه می‌شوند. بدیهی است که برای کارهای عملی بهتر است از کتابخانه‌های موجود استفاده شود.
با توجه به اطلاعات بالا از متدهای زیر می‌توان برای خواندن، افزودن و حذف کوکی‌ها استفاده کرد.

نکته: متدهای زیر از ترکیب چندین ریفرنس مختلف بدست آمده است. هرچند برای موارد خاص‌تر می‌توانند بیشتر سفارشی شوند.

افزودن و یا ویرایش کوکی
function setCookie(data, value) {
  if (typeof data === "string") {
    data = { name: data, value: value };
  };
  if (!data.name) throw "Cookie's name can not be null.";

  var cookie = escape(data.name) + "=" + escape(data.value);

  var expDate = null;
  if (data.expDays) {
    expDate = new Date();
    expDate.setDate(expDate.getDate() + data.expDays);
  }
  else if (data.expYear && data.expMonth && data.expDay) {
    expDate = new Date(data.expYear, data.expMonth, data.expDay);
  }
  else if (data.expires) {
    expDate = data.expires;
  }
  else if (data.maxAge) {
    expDate = new Date();
    expDate.setSeconds(expDate.getSeconds() + data.maxAge);
  }
  if (expDate != null) cookie += "; expires=" + expDate.toGMTString();

  if (data.domain)
    cookie += "; domain=" + escape(data.domain);

  if (data.path)
    cookie += "; path=" + escape(data.path);

  if (data.secure)
    cookie += "; secure";

  document.cookie = cookie;
  return document.cookie;
}
در کد فوق برای انکد کردن رشته‌های مورد استفاده از متد escape استفاده شده است. برای آشنایی با این متد به اینجا مراجعه کنید.
هم‌چنین کار کردن با نوع داده تاریخ در جاوا اسکریپت کمی متفاوت است. بنابراین برای آشنایی بیشتر با این نوع داده به اینجا رجوع کنید.
 
نکته: در متد بالا بدلیل عدم پشتیبانی از خاصیت max-age در نسخه‌های قدیمی اینترنت اکسپلورر (نسخه 8 و قبل از آن) تنها از خاصیت expires استفاده شده است.
 
نحوه استفاده از متد بالا به صورت زیر است:
setCookie('cookie1', 'Value1');
setCookie({name:'cookie1', value:'Value1'});
setCookie({name:'cookie2', value:'Value2', expDays:10});
setCookie({name:'cookie3', value:'Value3', expires:new Date()});
setCookie({name:'cookie4', value:'Value4', expYear:2013, expMonth:0, expDay:13});
setCookie({name:'cookie3', value:'Value3', maxAge:365*24*60*60});
setCookie({name:'cookie5', value:'Value5', domain:'d.net', path:'/'});
setCookie({name:'cookie6', value:'Value6', secure:true});
setCookie({name:'cookie7', value:'Value7', expDays:100, domain:'dd.com', path:'/employee', secure:true});
 
حذف کوکی
همانطور که در قسمت قبل هم اشاره شد، برای حذف یک کوکی، کافی است تا تاریخ انقضای آن به تاریخی در گذشته مقداردهی شود. بنابراین برای اینکار می‌توان از متد زیر استفاده کرد:
function delCookie(data) {
  if (typeof data === "string") {
    data = { name: data };
  };
  data.expDays = -1;
  return setCookie(data);
}
در متد فوق از متد setCookie که در بالا معرفی شد، استفاده شده است. نحوه استفاده از این متد هم به صورت زیر است:
delCookie('myCookie');
delCookie({ name: 'myCookie', domain: 'd.com', path: '/test' });
 
خواندن کوکی
برای خواندن مقدار یک کوکی می‌توان از متد زیر استفاده کرد:
function getCookie(name) {
  var cookies = document.cookie.split(";");
  for (var i = 0; i < cookies.length; i++) {
    var cookie = cookies[i].split("=");
    if (cookie[0].trim() == escape(name)) {
      return unescape(cookie[1].trim());
    }
  }
  return null;
}
برای آشنایی با متد unescape که در بالا از آن استفاده شده است به اینجا مراجعه کنید. در متد فوق از متد trim زیر استفاده شده است:
String.prototype.trim = function () {
  return this.replace(/^\s+|\s+$/g, "");
};
String.prototype.trimStart = function () {
  return this.replace(/^\s+/, "");
};
String.prototype.trimEnd = function () {
  return this.replace(/\s+$/, "");
};
این متدها از اینجا گرفته شده است.
روش استفاده شده برای خواندن مقادیر کوکی‌ها در متد بالا بسیار ساده و ابتدایی است و صرفا برای آشنایی با نحوه Parse کردن رشته برگشت داده شده توسط document.cookie ارائه شده است. روش‌های مناسب‌تر و مطمئن‌تر با یک جستجوی ساده در دسترس هستند. البته همانطور که قبلا هم اشاره شد، استفاه از کتابخانه‌های موجود راه‌حل بهتری است.
هم‌چنین ازآنجاکه مقدار یک کوکی می‌تواند شامل کاراکتر = نیز باشد، بنابراین قسمت return متد فوق را می‌توان به صورت زیر تغییر داد:
cookie.shift(1);
return unescape(cookie.join('=').trim());
 
نکته: با توجه به مطالب ارائه شده در قسمت قبل  بدست آوردن مقادیر کوکی‌ها کمی پیچیده‌تر از دیگر عملیات‌هاست. ازآنجاکه راه مستقیمی با استفاده از جاوا اسکریپت برای یافتن سایر خواص کوکی وجود ندارد، بنابراین بدست آوردن مقدار دقیق کوکی موردنظر ممکن است غیرممکن باشد! (با توجه به اینکه کوکی‌های متفاوت می‌توانند نام‌های یکسانی داشته باشند).
 
با توجه به نکته بالا، حال اگر با یک نام بخصوص، چندین کوکی ثبت شده باشد (با خواص متفاوت)، یکی از راه‌حل‌ها این است که آرایه‌ای از مقادیر این کوکی‌های همنام برگشت داده شود. بنابراین متد فوق را می‌توان به صورت زیر تکمیل کرد:
function getCookie(name) {
  var foundCookies = [];
  var cookies = document.cookie.split(";");
  for (var i = 0; i < cookies.length; i++) {
    var cookie = cookies[i].split("=");
    if (cookie[0].trim() == escape(name) && cookie.length >= 2) {
      cookie.shift(1);
      foundCookies.push(unescape(cookie.join('=').trim()));
    }
  }
  return foundCookies.length > 1 
            ? foundCookies
            : foundCookies.length == 1
                ? foundCookies[0]
                : null;
}

خلاصه‌ای از نحوه استفاده از متدهای بالا در IE8 (برای نمایش اجرای درست در مرورگری قدیمی!) در تصویر زیر  نشان داده شده است:

 
نکته: کار توسعه این متدها را میتوان برای پشتیبانی از SubCookieها نیز ادامه داد، اما به دلیل دورشدن از مبحث اصلی، این موضوع در این مطلب ارائه نمیشود (درباره این نوع از کوکی‌ها در قسمت قبل شرح کوتاهی داده شده است). اگر علاقه‌مند و نیازمند به این نوع کوکی‌ها هستید، کتابخانه YUI پشتیبانی کاملی از آنها ارائه میکند.
 
در قسمت بعدی به نکات کار با کوکی در ASP.NET میپردازیم.

منابع:
مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 1 - برپایی تنظیمات اولیه
در ادامه‌ی سری «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0» اگر بخواهیم مباحث اعتبارسنجی کاربران و ASP.NET Identity مخصوص آن‌را بررسی کنیم، نیاز است ابتدا مباحث Entity framework Core 1.0 را بررسی کنیم. به همین جهت در طی چند قسمت مباحث پایه‌ای کار با EF Core 1.0 را در ASP.NET Core 1.0، بررسی خواهیم کرد. بنابراین پیشنیاز ضروری این مباحث، مطالعه‌ی سری «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0» است و در آن از مباحثی مانند چگونگی کار با فایل‌های کانفیگ جدید، تزریق وابستگی‌ها و سرویس‌ها، فعال سازی سرویس Logging، فعال سازی صفحات مخصوص توسعه دهنده‌ها و ... در ASP.NET Core 1.0 استفاده خواهد شد.


EF Core چیست؟

EF Core یک ORM یا object-relational mapper چندسکویی است که امکان کار با بانک‌های اطلاعاتی مختلف را از طریق اشیاء دات نتی میسر می‌کند. توسط آن قسمت عمده‌ی کدهای مستقیم کار با بانک‌های اطلاعاتی حذف شده و تبدیل به کدهای دات نتی می‌شوند. مزیت این لایه‌ی Abstraction اضافی (لایه‌ای بر روی کدهای مستقیم لایه ADO.NET زیرین)، امکان تعویض بانک اطلاعاتی مورد استفاده، تنها با تغییر کدهای آغازین برنامه‌است؛ بدون نیاز به تغییری در سایر قسمت‌های برنامه. همچنین کار با اشیاء دات نتی و LINQ، مزایایی مانند تحت نظر قرار گرفتن کدها توسط کامپایلر و برخورداری از ابزارهای Refactoring پیشرفته را میسر می‌کنند. به علاوه SQL خودکار تولیدی توسط آن نیز همواره پارامتری بوده و مشکلات حملات تزریق SQL در این حالت تقریبا به صفر می‌رسند (اگر مستقیما SQL نویسی نکنید و صرفا از LINQ استفاده کنید). مزیت دیگر همواره پارامتری بودن کوئری‌ها، رفتار بسیاری از بانک‌های اطلاعاتی با آن‌ها همانند رویه‌های ذخیره شده است که به عدم تولید Query plan‌های مجزایی به ازای هر کوئری رسیده منجر می‌شود که در نهایت سبب بالا رفتن سرعت اجرای کوئری‌ها و مصرف حافظه‌ی کمتری در سمت سرور بانک اطلاعاتی می‌گردد.


تفاوت EF Core با نگارش‌های دیگر Entity framework در چیست؟

سورس باز بودن
EF از نگارش‌های آخر آن بود که سورس باز شد؛ اما EF Core از زمان نگارش‌های پیش نمایش آن به صورت سورس باز در GitHub قابل دسترسی است.

چند سکویی بودن
EF Core برخلاف EF 6.x (آخرین نگارش مبتنی بر Full Framework آن)، نه تنها چندسکویی است و قابلیت اجرای بر روی Mac و لینوکس را نیز دارا است، به علاوه امکان استفاده‌ی از آن در انواع و اقسام برنامه‌های دات نتی مانند UWP یا Universal Windows Platform و Windows phone که پیشتر با EF 6.x میسر نبود، وجود دارد. لیست این نوع سکوها و برنامه‌های مختلف به شرح زیر است:
 • All .NET application (Console, ASP.NET 4, WinForms, WPF)
 • Mac and Linux applications (Mono)
 • UWP (Universal Windows Platform)
 • ASP.NET Core applications
 • Can use EF Core in Windows phone and Windows store app

افزایش تعداد بانک‌های اطلاعاتی پشتیبانی شده
در EF Full یا EF 6.x، هدف اصلی، تنها کار با بانک‌های اطلاعاتی رابطه‌‌ای بود و همچنین مایکروسافت صرفا نگارش‌های مختلف SQL Server را به صورت رسمی پشتیبانی می‌کرد و برای سایر بانک‌های اطلاعاتی دیگر باید از پروایدرهای ثالث استفاده کرد.
در EF Core علاوه بر افزایش تعداد پروایدرهای رسمی بانک‌های اطلاعاتی رابطه‌ای، پشتیبانی از بانک‌های اطلاعاتی NoSQL هم اضافه شده‌است؛ به همراه پروایدر ویژه‌‌ای به نام In Memory جهت انجام ساده‌تر Unit testing. کاری که با نگارش‌های پیشین EF به سادگی و از روز اول پشتیبانی نمی‌شد.

حذف و یا عدم پیاده سازی تعدادی از قابلیت‌های EF 6.x
اگر موارد فوق جزو مهم‌ترین مزایای کار با EF Core باشند، باید درنظر داشت که به علت حذف و یا تقلیل یافتن یک سری از ویژگی‌ها در NET Core.، مانند Reflection (جهت پشتیبانی از دات نت در سکوهای مختلف کاری و خصوصا پشتیبانی از حالتی که کامپایلر مخصوص برنامه‌های UWP نیاز دارد تمام نوع‌ها را همانند زبان‌های C و ++C، در زمان کامپایل بداند)، یک سری از قابلیت‌های EF 6.x مانند Lazy loading هنوز در EF Core پشتیبانی نمی‌شوند. لیست کامل و به روز شده‌ی این موارد را در اینجا می‌توانید مطالعه کنید.
بنابراین امکان انتقال برنامه‌های EF 6.x به EF Core 1.0 عموما وجود نداشته و نیاز به بازنویسی کامل دارند. هرچند بسیاری از مفاهیم آن با EF Code First یکی است.


برپایی تنظیمات اولیه‌ی EF Core 1.0 در یک برنامه‌ی ASP.NET Core 1.0

برای نصب تنظیمات اولیه‌ی EF Core 1.0 در یک برنامه‌ی ASP.NET Core 1.0، جهت کار با مشتقات SQL Server (و SQL LocalDB) نیاز است سه بسته‌ی ذیل را نصب کرد (از طریق منوی Tools -> NuGet Package Manager -> Package Manager Console):
PM> Install-Package Microsoft.EntityFrameworkCore.SqlServer
PM> Install-Package Microsoft.EntityFrameworkCore.Tools -Pre
PM> Install-Package Microsoft.EntityFrameworkCore.SqlServer.Design
البته در این قسمت صرفا از بسته‌ی اول که جهت اتصال به SQL Server است استفاده می‌کنیم. بسته‌های دیگر را در قسمت‌های بعد، برای به روز رسانی اسکیمای بانک اطلاعاتی (مباحث Migrations) و مباحث scaffolding استفاده خواهیم کرد.
پس از اجرای سه دستور فوق، تغییرات مداخل فایل project.json برنامه به صورت ذیل خواهند بود:
{
    "dependencies": {
       // same as before
        "Microsoft.EntityFrameworkCore.SqlServer": "1.0.0",
        "Microsoft.EntityFrameworkCore.Tools": "1.0.0-preview2-final",
        "Microsoft.EntityFrameworkCore.SqlServer.Design": "1.0.0"
    }
}
این مداخلی که توسط نیوگت اضافه شده‌اند، نیاز به اصلاح دارند؛ به این صورت:
{
    "dependencies": {
       // same as before
        "Microsoft.EntityFrameworkCore.SqlServer": "1.0.0",
        "Microsoft.EntityFrameworkCore.Tools": {
            "version": "1.0.0-preview2-final",
            "type": "build"
        },
        "Microsoft.EntityFrameworkCore.SqlServer.Design": {
            "version": "1.0.0",
            "type": "build"
        }
    },

    "tools": {
       // same as before
        "Microsoft.EntityFrameworkCore.Tools": {
            "version": "1.0.0-preview2-final",
            "imports": [
                "portable-net45+win8"
            ]
        }   
   }
}
نیاز است در قسمت dependencies مشخص کنیم که ابزارهای اضافه شده مخصوص build هستند و نه اجرای برنامه. همچنین قسمت tools را باید با Microsoft.EntityFrameworkCore.Tools مقدار دهی کرد تا بتوان از این ابزار در خط فرمان، جهت اجرای فرامین migrations استفاده کرد.
بنابراین از همین ابتدای کار، بدون مراجعه‌ی به Package Manager Console، چهار تغییر فوق را به فایل project.json اعمال کرده و آن‌را ذخیره کنید؛ تا کار به روز رسانی و نصب بسته‌ها، به صورت خودکار و همچنین صحیحی انجام شود.


فعال سازی صفحات مخصوص توسعه دهنده‌های EF Core 1.0

در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 5 - فعال سازی صفحات مخصوص توسعه دهنده‌ها» با تعدادی از اینگونه صفحات آشنا شدیم. برای EF Core نیز بسته‌ی مخصوصی به نام Microsoft.AspNetCore.Diagnostics.EntityFrameworkCore وجود دارد که امکان فعال سازی صفحه‌ی نمایش خطاهای بانک اطلاعاتی را میسر می‌کند. بنابراین ابتدا به فایل project.json مراجعه کرده و این بسته را اضافه کنید:
{
    "dependencies": {
       // same as before
        "Microsoft.AspNetCore.Diagnostics.EntityFrameworkCore": "1.0.0"
    }
}
سپس می‌توان متد جدید UseDatabaseErrorPage را در متد Configure کلاس آغازین برنامه، فراخوانی کرد:
public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
{
   if (env.IsDevelopment())
   {
      app.UseDatabaseErrorPage();
   }
با فعال سازی این صفحه، اگر در حین توسعه‌ی برنامه و اتصال به بانک اطلاعاتی، خطایی رخ دهد، بجای مشاهده‌ی یک صفحه‌ی خطای عمومی (اگر UseDeveloperExceptionPage را فعال کرده باشید)، اینبار ریز جزئیات بیشتری را به همراه توصیه‌هایی از طرف تیم EF مشاهده خواهید کرد.


تعریف اولین Context برنامه و مشخص سازی رشته‌ی اتصالی آن


در این تصویر، زیر ساخت نگاشت‌های EF Core را مشاهده می‌کنید. در سمت چپ، ظرفی را داریم به نام DB Context که در برگیرنده‌ی Db Setها است. در سمت راست که بیانگر ساختار کلی یک بانک اطلاعاتی است، معادل این‌ها را مشاهده می‌کنیم. هر Db Set به یک جدول بانک اطلاعاتی نگاشت خواهد شد و متشکل است از کلاسی به همراه یک سری خواص که این‌ها نیز به فیلدها و ستون‌های آن جدول در سمت بانک اطلاعاتی نگاشت می‌شوند.
بنابراین برای شروع کار، پوشه‌ای را به نام Entities به پروژه اضافه کرده و سپس کلاس ذیل را به آن اضافه می‌کنیم:
namespace Core1RtmEmptyTest.Entities
{
    public class Person
    {
        public int PersonId { get; set; }
        public string FirstName { get; set; }
        public string LastName { get; set; }
    }
}
کلاس Person بیانگر ساختار جدول اشخاص بانک اطلاعاتی است. برای اینکه این کلاس را تبدیل و نگاشت به یک جدول کنیم، نیاز است آن‌را به صورت یک DbSet در معرض دید EF Core قرار دهیم و اینکار در کلاسی که از DbContex مشتق می‌شود، صورت خواهد گرفت:
using Microsoft.EntityFrameworkCore;

namespace Core1RtmEmptyTest.Entities
{
    public class ApplicationDbContext : DbContext
    {
        public ApplicationDbContext(DbContextOptions<ApplicationDbContext> options) : base(options)
        {
        }

        public DbSet<Person> Persons { get; set; }
    }
}
بنابراین در ادامه کلاس جدید ApplicationDbContext را که از کلاس پایه DbContext مشتق می‌شود تعریف کرده و سپس کلاس Person را به صورت یک DbSet در معرض دید EF Core قرار می‌دهیم.
سازنده‌ی این کلاس نیز به نحو خاصی تعریف شده‌است. اگر به سورس‌های EF Core مراجعه کنیم، کلاس پایه‌ی DbContext دارای دو سازنده‌ی با و بدون پارامتر است:
protected DbContext()
   : this((DbContextOptions) new DbContextOptions<DbContext>())
{
}

public DbContext([NotNull] DbContextOptions options)
{
  // …
}
اگر از سازنده‌ی بدون پارامتر استفاده کنیم و برای مثال در کلاس ApplicationDbContext فوق، به طور کامل سازنده‌ی تعریف شده را حذف کنیم، باید به نحو ذیل تنظیمات بانک اطلاعاتی را مشخص کنیم:
using Microsoft.EntityFrameworkCore;

namespace Core1RtmEmptyTest.Entities
{
    public class ApplicationDbContext : DbContext
    {
        public DbSet<Person> Persons { get; set; }

        protected override void OnConfiguring(DbContextOptionsBuilder optionsBuilder)
        {
            optionsBuilder.UseSqlServer(@"... connection string ...");
        }
    }
}
در این حالت باید متد OnConfiguring را override و یا بازنویسی کنیم، تا بتوان از اول مشخص کرد که قرار است از پروایدر SQL Server استفاده کنیم و ثانیا رشته‌ی اتصالی به آن چیست.
اما چون در یک برنامه‌ی ASP.NET Core، کار ثبت سرویس مربوط به EF Core، در کلاس آغازین برنامه انجام می‌شود و در آنجا به سادگی می‌توان به خاصیت Configuration برنامه دسترسی یافت و توسط آن رشته‌ی اتصالی را دریافت کرد، مرسوم است از سازنده‌ی با پارامتر DbContext به نحوی که در ابتدا عنوان شد، استفاده شود.
بنابراین در ادامه، پس از مطالعه‌ی مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 7 - کار با فایل‌های config» به فایل appsettings.json مراجعه کرده و تنظیمات رشته‌ی اتصالی برنامه را به صورت ذیل در آن مشخص می‌کنیم:
{
    "ConnectionStrings": {
        "ApplicationDbContextConnection": "Data Source=(local);Initial Catalog=TestDbCore2016;Integrated Security = true"
    }
}
باید دقت داشت که نام این مداخل کاملا اختیاری هستند و در نهایت باید در کلاس آغازین برنامه به صورت صریحی مشخص شوند.
در اینجا به وهله‌ی پیش فرض SQL Server اشاره شده‌است؛ از حالت اعتبارسنجی ویندوزی SQL Server استفاده می‌شود و بانک اطلاعاتی جدیدی به نام TestDbCore2016 در آن مشخص گردیده‌است.

پس از تعریف رشته‌ی اتصالی، متد OnConfiguring را از کلاس ApplicationDbContext حذف کرده و از همان نگارش دارای سازنده‌ی با پارامتر آن استفاده می‌کنیم. برای اینکار به کلاس آغازین برنامه مراجعه کرده و توسط متد AddDbContext این Context را به سرویس‌های ASP.NET Core معرفی می‌کنیم:
    public class Startup
    {
        public IConfigurationRoot Configuration { set; get; }

        public Startup(IHostingEnvironment env)
        {
            var builder = new ConfigurationBuilder()
                                .SetBasePath(env.ContentRootPath)
                                .AddJsonFile("appsettings.json", reloadOnChange: true, optional: false)
                                .AddJsonFile($"appsettings.{env}.json", optional: true);
            Configuration = builder.Build();
        }

        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddSingleton<IConfigurationRoot>(provider => { return Configuration; });
            services.AddDbContext<ApplicationDbContext>(options =>
            {
                options.UseSqlServer(Configuration["ConnectionStrings:ApplicationDbContextConnection"]);
            });
در اینجا جهت یادآوری مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 7 - کار با فایل‌های config» نحوه‌ی وهله سازی خاصیت Configuration که در متد UseSqlServer مورد استفاده قرار گرفته‌است، نیز ذکر شده‌است.
بنابراین قسمت options.UseSqlServer را یا در اینجا مقدار دهی می‌کنید و یا از طریق بازنویسی متد OnConfiguring کلاس Context برنامه.


یک نکته: امکان تزریق IConfigurationRoot به کلاس Context برنامه وجود دارد

با توجه به اینکه Context برنامه را به صورت یک سرویس به ASP.NET Core معرفی کردیم، امکان تزریق وابستگی‌ها نیز در آن وجود دارد. یعنی بجای روش فوق، می‌توان IConfigurationRoot را به سازنده‌ی کلاس Context برنامه نیز تزریق کرد:
using Microsoft.EntityFrameworkCore;
using Microsoft.Extensions.Configuration;

namespace Core1RtmEmptyTest.Entities
{
    public class ApplicationDbContext : DbContext
    {
        private readonly IConfigurationRoot _configuration;

        public ApplicationDbContext(IConfigurationRoot configuration)
        {
            _configuration = configuration;
        }

        //public ApplicationDbContext(DbContextOptions<ApplicationDbContext> options) : base(options)
        //{
        //}

        public DbSet<Person> Persons { get; set; }

        protected override void OnConfiguring(DbContextOptionsBuilder optionsBuilder)
        {
            optionsBuilder.UseSqlServer(_configuration["ConnectionStrings:ApplicationDbContextConnection"]);
        }
    }
}
با توجه به اینکه IConfigurationRoot در کلاس ConfigureServices به صورت Singleton، به مجموعه‌ی سرویس‌های برنامه معرفی شده‌است، از آن در تمام کلاس‌های برنامه که تحت نظر سیستم تزریق وابستگی‌های توکار ASP.NET Core هستند، می‌توان استفاده کرد.
در این حالت متد ConfigureServices کلاس آغازین برنامه، چنین شکلی را پیدا می‌کند و ساده می‌شود:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddDbContext<ApplicationDbContext>();


یک نکته: امکان تزریق ApplicationDbContext به تمام کلاس‌های برنامه وجود دارد

همینقدر که ApplicationDbContext را به عنوان سرویسی در ConfigureServices تعریف کردیم، امکان تزریق آن در اجزای مختلف یک برنامه‌ی ASP.NET Core نیز وجود دارد:
using System.Linq;
using Core1RtmEmptyTest.Entities;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;

namespace Core1RtmEmptyTest.Controllers
{
    public class TestDBController : Controller
    {
        private readonly ApplicationDbContext _ctx;

        public TestDBController(ApplicationDbContext ctx)
        {
            _ctx = ctx;
        }

        public IActionResult Index()
        {
            var name = _ctx.Persons.First().FirstName;
            return Json(new { firstName = name });
        }
    }
}
در اینجا نحوه‌ی تزریق DB Context برنامه را به یک کنترلر مشاهده می‌کنید. البته هرچند تزریق یک کلاس مشخص به این شکل، تزریق وابستگی‌ها نام ندارد و هنوز این کنترلر دقیقا وابسته‌است به پیاده سازی خاص کلاس ApplicationDbContext، اما ... در کل امکان آن هست.

در این حالت پس از اجرای برنامه، خطای ذیل را مشاهده خواهیم کرد:


علت اینجا است که هنوز این بانک اطلاعاتی ایجاد نشده‌است و همچنین ساختار جداول را به آن منتقل نکرده‌ایم که این موارد را در قسمت‌های بعدی مرور خواهیم کرد.
مطالب
Microsoft Test Manager - قسمت سوم

در کنار کاربرگ contents کاربرگی با نام  Propertiesوجود دارد که می‌توانید یک سری تنظیمات را برای plan خود انجام دهید. این تنظیمات از قبیل تغییر عنوان plan، تعیین مسیر پروژه، تاریخ شروع و پایان، کاربری که مالک این plan است، وضعیت جاری تست‌های plan و تعیین مرورگر و ویندوز نیز می‌باشد که می‌توانید در تصویر زیر آن را مشاهده کنید. 

اگر در لیست کشویی مربوط به test settings مقدار <default> قرار داشت می‌توانید با انتخاب آیتم new از لیست settings جدیدی را ایجاد نمایید و یا می‌توانید لیست test settings هایی را که قبلا ایجاد کرده اید انتخاب نمایید و برای ویرایش آن با کلیک بر روی لینک open که کنار لیست قرار دارد، می‌توانید تنظیمات را ویرایش نمایید.

همانطور که در تصویر بالا مشاهده می‌کنید، در سمت چپ، بخش هایی برای انجام تنظیمات مربوط به تست وجود دارد. در قسمت general تنظیماتی از قبیل عنوان test settings، شرح و نوع اجرای دستی یا اتومات بودن تستتان وجود دارد. در بخش roles می‌توانید نقش هایی را برای این تست انتخاب نمایید و در قسمت data and diagnostics می‌توانید یک سری اطلاعاتی را که می‌خواهید در زمان تست دریافت کنید، انتخاب کنید. برای اطلاعات بیشتر در مورد این بخش می‌توانید در سایت مایکروسافت مطالعه کنید.

حالا بر می‌گردیم به بخش contents و موارد تست خود را می‌سازیم. همانطور که در تصویر پایین مشاهده می‌کنید در بخش contents و در سمت راست پنجره یک گزینه ای به نام configuration وجود دارد.

در configuration شما می‌توانید یک سری تنظیمات مربوط به test شما است انجام دهید مثلا نوع مرورگری که می‌خواهید تست خود را اجرا کنید و یا اولویت تست را مشخص نمایید یا حتی نوع سیستم عامل را مشخص کنید. هم چنین می‌توانید چندین configuration تعریف کنید و از هر کدام برای یک test suite استفاده کنید. به صورت پیش فرض test suite از تنظیمات config والد خودش یعنی test plan استفاده می‌کند.

دوباره برمی گردیم به بخش contents و می‌خواهیم یک test suite با استفاده از add requirements بسازیم. همانطور که در بخش‌های قبل توضیح دادم می‌توانیم به چند روش test suite بسازیم که یکی از آن‌ها همین add requirements بود که می‌توانستید از test suite هایی که قبلا ساخته اید به این پروژه تستتان اضافه کنید.

با انتخاب گزینه add requirements پنجره ای باز می‌شود که می‌توانید همه test suite‌ها را مشاهده کنید و حتی می‌توانید براساس عنوان و یا وضعیت تست و ... فیلتر کنید.

بعد از اینکه در قسمت بالا کوئری خود را تنظیم کردید با انتخاب گزینه run می‌توانید کوئری خود را اجرا کرده و لیست test suite‌ها را براساس آن کوئری فیلتر کنید. می‌توانید یک یا چند سطر را انتخاب کرده و با زدن دکمه add requirements to plan آن‌ها را به plan خود اضافه نمایید. حالا ما یک test suite با استفاده از test suite هایی که قبلا ساخته ایم ایجاد کردیم. حالا باید مورد تست‌های مان را به این test suite اضافه کنیم. در سمت راست با کلیک بر روی گزینه add پنجره ای مشابه پنجره بالا باز می‌شود که شما می‌توانید test case‌ها را فیلتر کنید و یک یا چند مورد را انتخاب کرده و با زدن دکمه add test cases آن‌ها را به test suite تان اضافه کنید. برای اضافه کردن مورد تست جدید هم می‌توانید با کلیک بر روی new که در کنار گزینه Add قرار دارد مورد تست جدیدی را بسازید.

در تصویر زیر می‌توانید بخش‌های مختلف تست را که در بخش‌های قبل هم توضیح دادم ببینید.

مطالب
اتصال به سرویس WCF در NETCF 3.5

با توجه به پیشرفتی که در حوزه اپلیکشن‌های وابسته به فریمورک دات نت بوجود آمده، ولی شاید حرکت عملی بزرگی از سمت تولیدکندگان در حوزه کامپکت صورت نگرفته و همچنان شاهد فرمانروایی سیستم عاملهایی چون Windows Compact 6.0 با استفاده از دات نت فریمورک‌هایی نهایت با نسخه 3.5 هستیم. البته میتوان ارزان‌تر بودن در خارج و مسئله تحریم در داخل را هم در نظر داشت و نمونه عینی این مورد را میتوان در دستگاههای وارد شده در حوزه Compact،  دید. البته شرکت‌های تولید کننده خارجی که عمدتا در کشورهای جنوب شرق و شرق آسیا هستند، جزو شرکت‌های مطرح در این زمینه هستند که بازارهای خوبی هم در کشورهای توسعه یافته‌ای چون آمریکا پیدا کرده‌اند.

در این بین برای عقب نماندن از تکنولوژی‌های جدید بوجود آمده در حوزه دات نت مانند WCF این مقاله کمکی هر چند کوچک برای استفاده از این قابلیت موثر در فریمورک کامپکت می‌تواند باشد.

پیشنیاز‌های لازم:

- Microsoft Visual Studio 2008 + Service Pack 1

- نصب Power Toys for .NET Compact Framework 3.5


پیاده سازی سرویس (بر روی سیستمی غیر از ویندوز کامپکت):  

در ویژوال استودیو 2008 سرویس پک یک، پروژه ای از نوعclass library  را  ایجاد کرده و سرویسی تستی را برای استفاده ایجاد میکنیم:  
[ServiceContract(Namespace = "http://samples.wcf.cfnet.sample")]
    public interface ICalculator
    {
        [OperationContract]
        int Add(int a, int b);
    }

و پیاده سازی آن:

public class CalculatorService : ICalculator
    {
        public static int count;

        public int Add(int a, int b)
        {
            count++;
            Console.WriteLine(string.Format("{3}\tReceived 'Add({0}, {1})' returning {2}", a, b, a + b, count));
            return a + b;
        }

سرور سرویس:

برای هاست این سرویس از یک برنامه‌ی کنسول که در سلوشن ایجاد میکنیم استفاده میکنیم. البته امکان‌های دیگر برای هاست سرویس در هر پروسس دات نتی را میتوان یاد آور شد. برای هاست کردن شروع یک سرویس WCF باید یک IP درون شبکه را که قابل دسترسی از سمت ویندوز کامپکت بوده و به سیستم انتساب داده شده، دریافت و استفاده کنیم:  

var addressList = Dns.GetHostEntry(Dns.GetHostName());

string hostIP = addressList.AddressList.Single(x=>x.ToString().StartsWith("192.168.10.")).ToString();
Uri address = new Uri(string.Format("http://{0}:8000/Calculator", hostIP));

در قطعه بالا IP در رنج مناسب و قابل دسترسی انتخاب میشود چون ویندوز کامپکت (فارق از اینکه در شبیه ساز باشد یا واقعی) از طریق شبکه به سرور دسترسی پیدا میکند باید IP مناسب انتساب داده شده انتخاب شود.

ServiceHost serviceHost = new ServiceHost(typeof(CalculatorService),address);
serviceHost.AddServiceEndpoint(typeof(ICalculator), new BasicHttpBinding(), "Calculator");

در ادامه یک سرویس هاست را new کرده و سرویس و بایندینگ را به آن در سازنده پاس میدهیم.

var serviceMetadataBehavior =
new ServiceMetadataBehavior { HttpGetEnabled = true };
serviceHost.Description.Behaviors.Add(serviceMetadataBehavior);

این قسمت برای ادامه کارکرد سرویس لازم نیست ولی در ادامه‌ی مقاله برای تولید کدهای سمت کلاینت باید این قابلیت فعال باشد و پس از آن دیگر احتیاجی نیست و میتوان این چند خط کد را کامنت کرد.

serviceHost.Open();
Console.WriteLine("CalculatorService is running at " + address.ToString());
Console.WriteLine("Press <ENTER> to terminate");
Console.ReadLine();
serviceHost.Close();

و در نهایت، شروع سرویس با فرمان Open و خاتمه آن با فرمان Close .


کلاینت سرویس (در داخل ویندوز کامپکت):

همراه با ارائه دات نت فریمورک 3.5 برای کار با سرویس WCF که از آن یک نسخه‌ی ارائه شده برای کامپکت نیز تهیه شده‌است، ابزاری مانند netcfSvcUtil.exe که در SDK نسخه‌ی کامپکت موجود است و کاربرد هندل کردن بعضی از موارد مانند تولید کد پروکسی‌های سمت کلاینت را دارد که در ادامه طرز استفاده از آن را بررسی خواهیم کرد. بعد از اجرای سرویس WCF با رفتار HttpGetEnabled = true برای بررسی سریع کارکرد صحیح سرویس، آدرس آن را در مرورگر میبینیم. تصویر زیر نتیجه‌ی آن در مرورگر است:



در خط فرمان به آدرس مربوط به این ابزار رفته (بسته به نسخه‌ی سیستم عامل ممکن است در پوشه‌های زیر یافت شود ( :

(Windows Drive)\Program Files (x86)\Microsoft.NET\SDK\CompactFramework\v3.5\bin
(Windows Drive)\Program Files\Microsoft.NET\SDK\CompactFramework\v3.5\bin

و فرمان زیر را اجرا میکنیم:

netcfSvcUtil.exe /language:C# /target:code /directory:D:\GeneratedCode\CF\CaculatorService http://192.168.10.189:8000/BooksService.svc?wsdl

البته ذکر IP شبکه در اینجا الزامی نیست؛ زیرا در صورت استفاده از آدرسهای داخلی سیستم، این فرمان به مشکلی بر نخواهد خورد. در این فرمان تولید کد با زبان c# و تولید کد که بصورت پیش فرض نیز وجود دارد و محل ذخیره سازی کدهای تولیدی را مشخص میکنیم و بعد از اجرای این فرمان، باید دو فایل در مسیر اشاره شده در فرمان تولید شود که اساس کار ما در سمت کلاینت خواهد بود:


کلاینت سرویس نیز با استفاده کدهای تولیدی بصورت زیر آماده سازی و اجرا میشود:

var addressList = Dns.GetHostEntry(Dns.GetHostName());
var localAddress = addressList.AddressList.Single(x => x.ToString().StartsWith("192.168.10.")).ToString();

دوباره IP مناسب در شبکه جاری استخراج میشود. بایندیگ مورد نیاز برای ارتباط با سرور ساخته میشود:

var binding = CalculatorClient.CreateDefaultBinding();

نکته‌ای که دراین قسمت باید مدنظر قرار گیرد این است که در زمان تولید کدها اگر از localhost یا 127.0.0.1 و یا آدرسهای دیگر انتساب داده شده به سرور استفاده کرده باشید در متد CreateDefaultBinding از همان آدرس استفاده میشود و برای اصلاح آن بصورت زیر عمل میکنیم:

string remoteAddress = CalculatorClient.EndpointAddress.Uri.ToString();
remoteAddress = remoteAddress.Replace("localhost", serviceAddress.Text);

یک EndpointAddress با استفاده از این آدرس ساخته و به‌همراه بایندینگ، یک آبجکت از جنس CalculatorClient که در کدهای تولیدی داریم میسازیم:

CalculatorClient _client = new CalculatorClient(binding, endpoint);

برای تست نیز تنها متد این سرویس را با یک جفت عدد، صدا میزنیم:

var result = _client.Add(82, 18).ToString(CultureInfo.InvariantCulture);

به این ترتیب خروجی مورد نظر زیر را در کنسول سرویس مشاهده خواهیم کرد:


 
نظرات مطالب
مروری بر کتابخانه ReactJS - قسمت هفتم - ورودی‌های کاربر
با سلام؛ در تصویر زیر می‌بینید که من نتونستم فرم رو ارسال کنم به سمت سرور. ممنون میشم راهنماییم کنید.


       var model = {
            Title: "myTitle",
            Order: 2,
            IsActive: true,
            HtmlIcon: "<i className='someClass'><i>"
        }

        fetch("someUrl", {
            method: 'POST',
            body: JSON.stringify(model)
        }).then(response => {
            if (response.ok) {
                return response.json();
            } else {
                throw new Error('Something went wrong');
            }
        }).then(predicate => {
            console.log(predicate);
        }).catch(error => {
            console.log(error);
        });
 و 
        [HttpPost]
        [Route (nameof (CreateAsync))]
        public ActionResult CreateAsync ([FromBody] test model) {
            // Some code
        }
نظرات مطالب
ASP.NET MVC #8
من برای تمرین helper تگ img رو بصورت زیر پیاده سازی کردم :
 public static MvcHtmlString MyImage2(this HtmlHelper helper, string src, string alt, int width, int height)
  {
var img=new TagBuilder("img");
img.MergeAttribute("src", VirtualPathUtility.ToAbsolute(src));
img.MergeAttribute("alt", alt);
img.MergeAttribute("width", width.ToString());
img.MergeAttribute("height", height.ToString());
return MvcHtmlString.Create(img.ToString());
  }

آیا استفاده از VirtualPathUtility.ToAbsolute(src) برای بدست آوردن آدرس تصویر که در پوشه content قرار دارد روش درستی است ؟
من جواب گرفتم .ولی می‌خواستم بدون آیا میشه بهتر از این عمل کرد در کلاس helper
نظرات مطالب
Base64 و کاربرد جالب آن
- مرسوم نیست این همه اطلاعات کد شده رو در یک tetxbox نمایش بدن. به چه دلیلی و چه مقصودی را برآورده می‌کند؟
- برای RichTextBox یک سری متد BeginUpdate و EndUpdate هست.
- در کد فوق می‌شود بجای GetExtension از متد توکار Path.GetExtension استفاده کرد.
- تصاویر وب عموما حجیم نیستند (خصوصا زمانیکه قرار است تبدیل به base64 شوند). یعنی حجم بالای 10 مگابایت ندارند که بخواهید با استریم‌ها کار کنید. بهتر است یک ضرب از متد File.ReadAllBytes استفاده کنید. همچنین در این حالت مشخص (با توجه به حجم پایین تصاویر مورد استفاده در وب سایت‌ها)، استفاده از تردها را هم حذف کنید.
- همیشه زمانیکه کدنویسی می‌کنید این سؤال رو از خودتون بپرسید:
آیا کاری که دارم انجام می‌دم قابلیت استفاده مجدد داره؟ میشه از قسمتی از نتیجه‌اش در یک پروژه دیگر استفاده کرد؟
مثلا در کد شما بهتر است قسمت تبدیل تصویر به معادل base64 آن تبدیل به یک متد کمکی با قابلیت استفاده مجدد شود تا اینکه منطق پیاده سازی آن در بین کدهای UI دفن شده باشد. مطالعه قسمت Refactoring در سایت در این زمینه مفید است.