مطالب
استفاده از Fluent Validation در برنامه‌های ASP.NET Core - قسمت دوم - اجرای قواعد اعتبارسنجی تعریف شده
در قسمت قبل، روش تعریف قواعد اعتبارسنجی را با استفاده از کتابخانه‌ی Fluent Validation بررسی کردیم. در این قسمت می‌خواهیم این قواعد را به صورت خودکار به یک برنامه‌ی ASP.NET Core معرفی کرده و سپس از آن‌ها استفاده کنیم.


روش اول: استفاده‌ی دستی از اعتبارسنج کتابخانه‌ی Fluent Validation

روش‌های زیادی برای استفاده‌ی از قواعد تعریف شده‌ی توسط کتابخانه‌ی Fluent Validation وجود دارند. اولین روش، فراخوانی دستی اعتبارسنج، در مکان‌های مورد نیاز است. برای اینکار در ابتدا نیاز است با اجرای دستور «dotnet add package FluentValidation.AspNetCore»، این کتابخانه را در پروژه‌ی وب خود نیز نصب کنیم تا بتوانیم از کلاس‌ها و متدهای آن استفاده نمائیم. پس از آن، روش دستی کار با کلاس RegisterModelValidator که در قسمت قبل آن‌را تعریف کردیم، به صورت زیر است:
using FluentValidationSample.Models;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;

namespace FluentValidationSample.Web.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        public IActionResult Index()
        {
            return View();
        }

        [HttpPost]
        public IActionResult RegisterValidateManually(RegisterModel model)
        {
            var validator = new RegisterModelValidator();
            var validationResult = validator.Validate(model);
            if (!validationResult.IsValid)
            {
                return BadRequest(validationResult.Errors[0].ErrorMessage);
            }

            // TODO: Save the model

            return Ok();
        }
    }
}
ساده‌ترین روش کار با RegisterModelValidator تعریف شده، ایجاد یک وهله‌ی جدید از آن و سپس فراخوانی متد Validate آن شیء است. در این حالت می‌توان کنترل کاملی را بر روی قالب پیام نهایی بازگشت داده شده داشت. برای مثال در اینجا اولین خطای بازگشت داده شده، به اطلاع کاربر رسیده‌است. حتی می‌توان کل شیء Errors را نیز بازگشت داد.

یک نکته: متد الحاقی AddToModelState که در فضای نام FluentValidation.AspNetCore قرار دارد، امکان تبدیل نتیجه‌ی اعتبارسنجی حاصل را به ModelState استاندارد ASP.NET Core نیز میسر می‌کند:
public IActionResult RegisterValidateManually(RegisterModel model)
{
    var validator = new RegisterModelValidator();
    var validationResult = validator.Validate(model);
    if (!validationResult.IsValid)
    {
       validationResult.AddToModelState(ModelState, null);
       return BadRequest(ModelState);
    }

    // TODO: Save the model

    return Ok();
}


روش دوم: تزریق اعتبارسنج تعریف شده در سازنده‌ی کنترلر

بجای وهله سازی دستی RegisterModelValidator و ایجاد وابستگی مستقیمی به آن، می‌توان از روش تزریق وابستگی‌های آن نیز استفاده کرد. در این حالت اعتبارسنج RegisterModelValidator با طول عمر Transient به سیستم تزریق وابستگی‌ها معرفی شده:
namespace FluentValidationSample.Web
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddTransient<IValidator<RegisterModel>, RegisterModelValidator>();
            services.AddControllersWithViews();
        }
 و پس از آن با تزریق <IValidator<RegisterModel به سازنده‌ی کنترلر مدنظر، می‌توان به امکانات آن همانند روش اول، دسترسی یافت:
namespace FluentValidationSample.Web.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        private readonly IValidator<RegisterModel> _registerModelValidator;

        public HomeController(IValidator<RegisterModel> registerModelValidator)
        {
            _registerModelValidator = registerModelValidator;
        }

        [HttpPost]
        public IActionResult RegisterValidatorInjection(RegisterModel model)
        {
            var validationResult = _registerModelValidator.Validate(model);
            if (!validationResult.IsValid)
            {
                return BadRequest(validationResult.Errors[0].ErrorMessage);
            }

            // TODO: Save the model

            return Ok();
        }
    }
}
به این ترتیب new RegisterModelValidator را با وهله‌ای از <IValidator<RegisterModel، تعویض کردیم. کار با این روش بسیار انعطاف پذیر بوده و همچنین قابلیت آزمون پذیری بالایی را نیز دارد.


روش سوم: خودکار سازی اجرای یک تک اعتبارسنج تعریف شده

اگر متد الحاقی AddFluentValidation را به صورت زیر به سیستم معرفی کنیم:
namespace FluentValidationSample.Web
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddTransient<IValidator<RegisterModel>, RegisterModelValidator>();
            services.AddControllersWithViews().AddFluentValidation();
        }
سبب اجرای خودکار تمام IValidatorهای اضافه شده‌ی به سیستم، پیش از اجرای اکشن متد مرتبط با آن‌ها می‌شود. برای مثال اگر اکشن متدی دارای پارامتری از نوع RegisterModel بود، چون IValidator مخصوص به آن به سیستم تزریق وابستگی‌ها معرفی شده‌است، متد الحاقی AddFluentValidation، کار وهله سازی خودکار این IValidator و سپس فراخوانی متد Validate آن‌را به صورت خودکار انجام می‌دهد. به این ترتیب، قطعه کدهایی را که تاکنون نوشتیم، به صورت زیر خلاصه خواهند شد که در آن‌ها اثری از بکارگیری کتابخانه‌ی FluentValidation مشاهده نمی‌شود:
namespace FluentValidationSample.Web.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        [HttpPost]
        public IActionResult RegisterValidatorAutomatically(RegisterModel model)
        {
            if (!ModelState.IsValid)
            {
                // re-render the view when validation failed.
                return View(model);
            }

            // TODO: Save the model

            return Ok();
        }
    }
}
زمانیکه model به سمت اکشن متد فوق ارسال می‌شود، زیرساخت model-binding موجود در ASP.NET Core، اینبار کار اعتبارسنجی آن‌را توسط RegisterModelValidator به صورت خودکار انجام داده و نتیجه‌ی آن‌را به ModelState اضافه می‌کند که برای مثال در اینجا سبب رندر مجدد فرم شده که تمام مباحث tag-helper‌های استانداردی مانند asp-validation-summary و asp-validation-for پس از آن به صورت متداولی و همانند قبل، قابل استفاده خواهند بود.

نکته 1: تنظیمات فوق برایASP.NET Web Pages و PageModels نیز یکی است. فقط با این تفاوت که اعتبارسنج‌ها را فقط می‌توان به مدل‌هایی که به صورت خواص یک page model تعریف شده‌اند، اعمال کرد و نه به کل page model.

نکته 2: اگر کنترلر شما به ویژگی [ApiController] مزین شده باشد:
namespace FluentValidationSample.Web.Controllers
{
    [Route("[controller]")]
    [ApiController]
    public class HomeController : Controller
    {
        [HttpPost]
        public IActionResult RegisterValidatorAutomatically(RegisterModel model)
        {
            // TODO: Save the model

            return Ok();
        }
    }
}
در این حالت دیگر نیازی به ذکر if (!ModelState.IsValid) نیست و خطای حاصل از شکست اعتبارسنجی، به صورت خودکار توسط FluentValidation تشکیل شده و بازگشت داده می‌شود (پیش از رسیدن به بدنه‌ی اکشن متد فوق) و برای نمونه یک چنین شکل و خروجی خودکاری را پیدا می‌کند:
{
    "type": "https://tools.ietf.org/html/rfc7231#section-6.5.1",
    "title": "One or more validation errors occurred.",
    "status": 400,
    "traceId": "|84df05e2-41e0d4841bb61293.",
    "errors": {
        "FirstName": [
            "'First Name' must not be empty."
        ]
    }
}
اگر علاقمند به سفارشی سازی این خروجی خودکار هستید، باید به این صورت با تنظیم ApiBehaviorOptions و مقدار دهی نحوه‌ی تشکیل ModelState نهایی، عمل کرد:
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            // ...

            // override modelstate
            services.Configure<ApiBehaviorOptions>(options =>
            {
                options.InvalidModelStateResponseFactory = context =>
                {
                    var errors = context.ModelState.Values.SelectMany(x => x.Errors.Select(p => p.ErrorMessage)).ToList();
                    return new BadRequestObjectResult(new
                    {
                        Code = "00009",
                        Message = "Validation errors",
                        Errors = errors
                    });
                };
            });
        }


روش چهارم: خودکار سازی ثبت و اجرای تمام اعتبارسنج‌های تعریف شده

و در آخر بجای معرفی دستی تک تک اعتبارسنج‌های تعریف شده به سیستم تزریق وابستگی‌ها، می‌توان تمام آن‌ها را با فراخوانی متد RegisterValidatorsFromAssemblyContaining، به صورت خودکار از یک اسمبلی خاص استخراج نمود و با طول عمر Transient، به سیستم معرفی کرد. در این حالت متد ConfigureServices به صورت زیر خلاصه می‌شود:
namespace FluentValidationSample.Web
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddControllersWithViews().AddFluentValidation(
                fv => fv.RegisterValidatorsFromAssemblyContaining<RegisterModelValidator>()
            );
        }
در اینجا امکان استفاده‌ی از متد fv.RegisterValidatorsFromAssembly نیز برای معرفی اسمبلی خاصی مانند ()Assembly.GetExecutingAssembly نیز وجود دارد.


سازگاری اجرای خودکار FluentValidation با اعتبارسنج‌های استاندارد ASP.NET Core

به صورت پیش‌فرض، زمانیکه FluentValidation اجرا می‌شود، اگر اعتبارسنج دیگری نیز در سیستم تعریف شده باشد، اجرا خواهد شد. به این معنا که برای مثال می‌توان FluentValidation و DataAnnotations attributes و IValidatableObject‌ها را با هم ترکیب کرد.
اگر می‌خواهید این قابلیت را غیرفعال کنید و فقط سبب اجرای خودکار FluentValidationها شوید، نیاز است تنظیم زیر را انجام دهید:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddControllersWithViews().AddFluentValidation(
       fv =>
       {
           fv.RegisterValidatorsFromAssemblyContaining<RegisterModelValidator>();
           fv.RunDefaultMvcValidationAfterFluentValidationExecutes = false;
       }
    );
}
پاسخ به بازخورد‌های پروژه‌ها
فونت نستعلیق
اگر مثالی رو خواستید برای تیم iText ارسال کنید باید مرتبط به iTextSharp باشد و نه یک پروژه PdfReport که مسئولیت آن، با تیم iTextSharp نیست. کار رندر کردن نهایی توسط iTextSharp انجام می‌شود. بنابراین مثال ساده شما باید چند سطر ذیل باشد (بدون ارسال فایل‌های باینری پروژه. فقط یک فایل cs ساده به همراه فونت مربوطه):
            var fontPath = @"D:\fonts\IranNastaliq.ttf";
            FontFactory.Register(fontPath);
            var font = FontFactory.GetFont(fontPath, BaseFont.IDENTITY_H, BaseFont.EMBEDDED);
            font.Size = 50;

            using (var pdfDoc = new Document(PageSize.A4))
            {
                var pdfWriter = PdfWriter.GetInstance(pdfDoc, new FileStream("test.pdf", FileMode.Create));
                pdfDoc.Open();

                PdfPTable table = new PdfPTable(numColumns: 1);
                table.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;
                table.ExtendLastRow = true;

                PdfPCell pdfCell = new PdfPCell(new Phrase("آزمایش", font));
                pdfCell.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;

                table.AddCell(pdfCell);
                pdfDoc.Add(table);
            }
مطالب
ساخت یک بلاگ ساده با Ember.js، قسمت سوم
پس از ایجاد کنترلرها، در این قسمت سعی خواهیم کرد تا آرایه‌ای ثابت از مطالب و نظرات را در سایت نمایش دهیم. همچنین امکان ویرایش اطلاعات را نیز به این آرایه‌های جاوا اسکریپتی مدل، اضافه خواهیم کرد.


تعریف مدل سمت کاربر برنامه

فایل جدید Scripts\App\store.js را اضافه کرده و محتوای آن‌را به نحو ذیل تغییر دهید:
var posts = [
  {
      id: '1',
      title: "Getting Started with Ember.js",
      body: "Bla bla bla 1."
  },
  {
      id: '2',
      title: "Routes and Templates",
      body: "Bla bla bla 2."
  },
  {
      id: '3',
      title: "Controllers",
      body: "Bla bla bla 3."
  }
];
 
var comments = [
    {
        id: '1',
        postId: '3',
        text: 'Thanks!'
    },
    {
        id: '2',
        postId: '3',
        text: 'Good to know that!'
    },
    {
        id: '3',
        postId: '1',
        text: 'Great!'
    }
];
در اینجا دو آرایه ثابت از اشیاء مطالب و نظرات را مشاهده می‌کنید.
سپس جهت استفاده از آن، تعریف مدخل آن‌را به فایل index.html، پیش از تعاریف کنترلرها اضافه خواهیم کرد:
 <script src="Scripts/App/store.js" type="text/javascript"></script>


ویرایش قالب مطالب برای نمایش لیستی از عناوین ارسالی

قالب فعلی Scripts\Templates\posts.hbs صرفا دارای یک سری عنوان درج شده به صورت مستقیم در صفحه است. اکنون قصد داریم آن‌را جهت نمایش لیستی از آرایه مطالب تغییر دهیم.


همانطور که در تصویر ملاحظه می‌کنید، با درخواست آدرس صفحه‌ی مطالب، router آن مسیریابی متناظری را یافته و سپس بر این اساس، template، کنترلر و مدلی را انتخاب می‌کند. به صورت پیش فرض، قالب و کنترلر انتخاب شده، مواردی هستند همنام با مسیریابی جاری. اما مقدار پیش فرضی برای model وجود ندارد و باید آن‌را به صورت دستی مشخص کرد.
برای این منظور فایل Scripts\Routes\posts.js را به پوشه‌ی routes با محتوای ذیل اضافه کنید:
Blogger.PostsRoute = Ember.Route.extend({
    controllerName: 'posts',
    renderTemplare: function () {
        this.render('posts');
    },
    model: function () {
        return posts;
    }
});
در اینجا صرفا جهت نمایش پیش فرض‌ها و نحوه‌ی کار یک route، دو خاصیت controllerName و renderTemplare آن نیز مقدار دهی شده‌اند. این دو خاصیت به صورت پیش فرض، همنام مسیریابی جاری مقدار دهی می‌شوند و نیازی به ذکر صریح آن‌ها نیست. اما خاصیت model یک مسیریابی است که باید دقیقا مشخص شود. در اینجا مقدار آن‌را به آرایه posts تعریف شده در فایل Scripts\App\store.js تنظیم کرده‌ایم. به این ترتیب مدل تعریف شده در اینجا، به صورت خودکار در کنترلر posts و قالب متناظر با آن، قابل استفاده خواهد بود.
همچنین اگر به خاطر داشته باشید، در پوشه‌ی کنترلرها فایل posts.js تعریف نشده‌است. اگر اینکار صورت نگیرد، ember.js به صورت خودکار کنترلر پیش فرضی را ایجاد خواهد کرد. در کل، یک قالب هیچگاه به صورت مستقیم با مدل کار نمی‌کند. این کنترلر است که مدل را در اختیار یک قالب قرار می‌دهد.
سپس مدخل تعریف این فایل را به فایل index.html، پس از تعاریف کنترلرها اضافه نمائید:
 <script src="Scripts/Routes/posts.js" type="text/javascript"></script>

اکنون فایل Scripts\Templates\posts.hbs را گشوده و به نحو ذیل، جهت نمایش عناوین مطالب، ویرایش کنید:
<h2>Emeber.js blog</h2>
<ul>
    {{#each post in model}}
    <li>{{post.title}}</li>
    {{/each}}
</ul>
در این قالب، حلقه‌ای بر روی عناصر model تشکیل شده و سپس خاصیت title هر عضو نمایش داده می‌شود.




نمایش لیست آخرین نظرات ارسالی

در ادامه قصد داریم تا آرایه comments ابتدای بحث را در صفحه‌ای جدید نمایش دهیم. بنابراین نیاز است تا ابتدا مسیریابی آن تعریف شود. بنابراین فایل Scripts\App\router.js را گشوده و مسیریابی جدید recent-comments را به آن اضافه کنید:
Blogger.Router.map(function () {
    this.resource('posts', { path: '/' });
    this.resource('about');
    this.resource('contact', function () {
        this.resource('email');
        this.resource('phone');
    });
    this.resource('recent-comments');
});
سپس جهت تعیین مدل این مسیریابی جدید نیاز است تا فایل Scripts\Routes\recent-comments.js را در پوشه‌ی routes با محتوای ذیل اضافه کرد:
Blogger.RecentCommentsRoute = Ember.Route.extend({
    model: function () {
        return comments;
    }
});
در اینجا آرایه comments بازگشتی، همان آرایه‌ای است که در ابتدای بحث در فایل Scripts\App\store.js تعریف کردیم.
همچنین نیاز است تا تعریف مدخل این فایل جدید را نیز به انتهای تعاریف مداخل فایل index.html اضافه کنیم:
 <script src="Scripts/Routes/recent-comments.js" type="text/javascript"></script>

اکنون قالب application واقع در فایل Scripts\Templates\application.hbs را جهت افزودن منوی مرتبط با این مسیریابی جدید، به نحو ذیل ویرایش خواهیم کرد:
<div class='container'>
    <nav class='navbar navbar-default' role='navigation'>
        <ul class='nav navbar-nav'>
            <li>{{#link-to 'posts'}}Posts{{/link-to}}</li>
            <li>{{#link-to 'recent-comments'}}Recent comments{{/link-to}}</li>
            <li>{{#link-to 'about'}}About{{/link-to}}</li>
            <li>{{#link-to 'contact'}}Contact{{/link-to}}</li>
        </ul>
    </nav>
    {{outlet}}
</div>
و در آخر قالب جدید Scripts\Templates\recent-comments.hbs را برای نمایش لیست آخرین نظرات، با محتوای زیر اضافه می‌کنیم:
<h1>Recent comments</h1>
<ul>
  {{#each comment in model}}
    <li>{{comment.text}}</li>
  {{/each}}
</ul>
برای فعال شدن آن نیاز است تا تعریف این قالب جدید را به template loader برنامه، در فایل index.html اضافه کنیم:
<script type="text/javascript">
    EmberHandlebarsLoader.loadTemplates([
       'posts', 'about', 'application', 'contact', 'email', 'phone',
       'recent-comments'
    ]);
</script>



نمایش مجزای هر مطلب در یک صفحه‌ی جدید

تا اینجا در صفحه‌ی اول سایت، لیست عناوین مطالب را نمایش دادیم. در ادامه نیاز است تا بتوان هر عنوان را به صفحه‌ی متناظر و اختصاصی آن لینک کرد؛ برای مثال لینکی مانند http://localhost:25918/#/posts/3 به سومین مطلب ارسالی اشاره می‌کند. Ember.js به عدد 3 در اینجا، یک dynamic segment می‌گوید. از این جهت که مقدار آن بر اساس شماره مطلب درخواستی، متفاوت خواهد بود. برای پردازش این نوع آدرس‌ها نیاز است مسیریابی ویژه‌ای را تعریف کرد. فایل Scripts\App\router.js را گشوده و سپس مسیریابی post را به نحو ذیل به آن اضافه نمائید:
Blogger.Router.map(function () {
    this.resource('posts', { path: '/' });
    this.resource('about');
    this.resource('contact', function () {
        this.resource('email');
        this.resource('phone');
    });
    this.resource('recent-comments');
    this.resource('post', { path: 'posts/:post_id' });
});
قسمت پویای مسیریابی با یک : مشخص می‌شود.
با توجه به اینکه این مسیریابی جدید post نام گرفت (جهت نمایش یک مطلب)، به صورت خودکار، کنترلر و قالبی به همین نام را بارگذاری می‌کند. همچنین مدل خود را نیز باید از مسیریابی خاص خود دریافت کند. بنابراین فایل جدید Scripts\Routes\post.js را در پوشه‌ی routes با محتوای ذیل اضافه کنید:
Blogger.PostRoute = Ember.Route.extend({
    model: function (params) {
        return posts.findBy('id', params.post_id);
    }
});
در اینجا مدل مسیریابی post بر اساس پارامتری به نام params تعیین می‌شود. این پارامتر حاوی مقدار متغیر پویای post_id که در مسیریابی جدید post مشخص کردیم می‌باشد. در ادامه از آرایه posts تعریف شده در ابتدای بحث، توسط متد findBy که توسط Ember.js اضافه شده‌است، عنصری را که خاصیت id آن مساوی post_id دریافتی است، انتخاب کرده و به عنوان مقدار مدل بازگشت می‌دهیم.
برای مثال، جهت آدرس http://localhost:25918/#/posts/3، مقدار post_id به صورت خودکار به عدد 3 تنظیم می‌شود.

پس از آن نیاز است مدخل این فایل جدید را در صفحه‌ی index.html نیز اضافه کنیم:
 <script src="Scripts/Routes/post.js" type="text/javascript"></script>

در ادامه برای نمایش اطلاعات مدل نیاز است قالب جدید Scripts\Templates\post.hbs را با محتوای زیر اضافه کنیم:
 <h1>{{title}}</h1>
<p>{{body}}</p>
و template loader صفحه‌ی index.html را نیز باید از وجود آن باخبر کرد:
<script type="text/javascript">
    EmberHandlebarsLoader.loadTemplates([
       'posts', 'about', 'application', 'contact', 'email', 'phone',
       'recent-comments', 'post'
    ]);
</script>

اکنون به قالب Scripts\Templates\posts.hbs مراجعه کرده و هر عنوان را به مطلب متناظر با آن لینک می‌کنیم:
<h2>Emeber.js blog</h2>
<ul>
    {{#each post in model}}
    <li>{{#link-to 'post' post.id}}{{post.title}}{{/link-to}}</li>
    {{/each}}
</ul>
همانطور که ملاحظه می‌کنید، link-to امکان پذیرش id یک مطلب را به صورت متغیر نیز دارا است که سبب خواهد شد تا عناوین، به مطالب متناظر لینک شوند:


همچنین با کلیک بر روی هر عنوان نیز مطلب مرتبط نمایش داده خواهد شد:



افزودن امکان ویرایش مطالب

می‌خواهیم در صفحه‌ی نمایش جزئیات یک مطلب، امکان ویرایش آن‌را نیز فراهم کنیم. بنابراین فایل Scripts\Templates\post.hbs را گشوده و محتوای آن‌را به نحو ذیل ویرایش کنید:
<h2>{{title}}</h2>
{{#if isEditing}}
<form>
    <div class="form-group">
        <label for="title">Title</label>
        {{input value=title id="title" class="form-control"}}
    </div>
    <div class="form-group">
        <label for="body">Body</label>
        {{textarea value=body id="body" class="form-control" rows="5"}}
    </div>
    <button class="btn btn-primary" {{action 'save' }}>Save</button>
</form>
{{else}}
<p>{{body}}</p>
<button class="btn btn-primary" {{action 'edit' }}>Edit</button>
{{/if}}
شبیه به این if و else را در قسمت قبل حین ایجاد صفحات about و یا contact نیز مشاهده کرده‌اید. در اینجا اگر خاصیت isEditing مساوی true باشد، فرم ویرایش اطلاعات ظاهر می‌شود و اگر خیر، محتوای مطلب جاری نمایش داده خواهد شد.
در فرم تعریف شده، المان‌های ورودی اطلاعات از handlebar helper‌های ویژه‌ی input و textarea استفاده می‌کنند؛ بجای المان‌های متداول HTML. همچنین value یکی به title و دیگری به body تنظیم شده‌است (خواص مدل ارائه شده توسط کنترلر متصل به قالب). این مقادیر نیز داخل '' قرار ندارند؛ به عبارتی در یک handlebar helper به عنوان متغیر در نظر گرفته می‌شوند. به این ترتیب اطلاعات کنترلر جاری، به این المان‌های ورودی اطلاعات به صورت خودکار bind می‌شوند و برعکس. اگر کاربر مقادیر آن‌ها را تغییر دهد، تغییرات نهایی به صورت خودکار به خواص متناظری در کنترلر جاری منعکس خواهند شد (two-way data binding).
دو دکمه نیز تعریف شده‌اند که به اکشن‌های save و edit متصل هستند.
بنابراین نیاز به یک کنترلر جدید، به نام post داریم تا بتوان رفتار قالب post را کنترل کرد. برای این منظور فایل جدید Scripts\Controllers\post.js را با محتوای ذیل ایجاد کنید:
Blogger.PostController = Ember.ObjectController.extend({
    isEditing: false,
    actions: {
        edit: function () {
            this.set('isEditing', true);
        },
        save: function () {
            this.set('isEditing', false);
        }
    }
});
همچنین مدخل تعریف آن‌را نیز به فایل index.html اضافه نمائید (پس از تعاریف کنترلرهای موجود):
 <script src="Scripts/Controllers/post.js" type="text/javascript"></script>

اگر به کدهای این کنترلر دقت کرده باشید، اینبار زیرکلاسی از ObjectController ایجاد شده‌است و نه Controller، مانند مثال‌های قبل. ObjectController تغییرات رخ داده بر روی خواص مدل را که توسط کنترلر در معرض دید قالب قرار داده‌است، به صورت خودکار به مدل مرتبط نیز منعکس می‌کند (Ember.ObjectController.extend)؛ اما Controller خیر (Ember.Controller.extend). در اینجا مدل کنترلر، تنها «یک» شیء است که بر اساس id آن انتخاب شده‌است. به همین جهت از ObjectController برای ارائه two-way data binding کمک گرفته شد.
در ember.js، یک قالب تنها با کنترلر خودش دارای تبادل اطلاعات است. اگر این کنترلر از نوع ObjectController باشد، تغییرات خاصیتی در یک قالب، ابتدا به کنترلر آن منعکس می‌شود و سپس این کنترلر، در صورت یافتن معادلی از این خاصیت در مدل، آن‌را به روز خواهد کرد. در حالت استفاده از Controller معمولی، صرفا تبادل اطلاعات بین قالب و کنترلر را شاهد خواهیم بود و نه بیشتر.

در ابتدای کار مقدار خاصیت isEditing مساوی false است. این مورد سبب می‌شود تا در بار اول بارگذاری اطلاعات یک مطلب انتخابی، صرفا عنوان و محتوای مطلب نمایش داده شوند؛ به همراه یک دکمه‌ی edit. با کلیک بر روی دکمه‌ی edit، مطابق کدهای کنترلر فوق، تنها خاصیت isEditing به true تنظیم می‌شود و در این حالت، بدنه‌ی اصلی شرط if isEditing در قالب post، رندر خواهد شد.

برای مثال در ابتدا مطلب شماره یک را انتخاب می‌کنیم:


با کلیک بر روی دکمه‌ی edit، فرم ویرایش ظاهر خواهد شد:


نکته‌ی جالب آن، مقدار دهی خودکار المان‌های ویرایش اطلاعات است. در این حالت سعی کنید، عنوان مطلب جاری را اندکی ویرایش کنید:


با ویرایش عنوان، می‌توان بلافاصله مقدار تغییر یافته را در برچسب عنوان مطلب نیز مشاهده کرد. این مورد دقیقا مفهوم two-way data binding و اتصال مقادیر value هر کدام از handlebar helper‌های ویژه‌ی input و textarea را به عناصر مدل ارائه شده توسط کنترلر post، بیان می‌کند.
در این حالت در کدهای متد save، تنها کافی است که خاصیت isEditing را به false تنظیم کنیم. زیرا کلیه مقادیر ویرایش شده توسط کاربر، در همان لحظه در برنامه منتشر شده‌اند و نیاز به کار بیشتری برای اعمال تغییرات نیست.


اضافه کردن دکمه‌ی مرتب سازی بر اساس عناوین، در صفحه‌ی اول سایت

Ember.ObjectController.extend برای data bindg یک شیء کاربرد دارد. اگر قصد داشته باشیم با آرایه‌ای از اشیاء کار کنیم می‌توان از ArrayController استفاده کرد. فرض کنید در صفحه‌ی اول سایت می‌خواهیم امکان مرتب سازی مطالب را بر اساس عنوان آن‌ها اضافه کنیم. فایل Scripts\Templates\posts.hbs را گشوده و لینک Sort by title را به انتهای آن اضافه کنید:
<h2>Emeber.js blog</h2>
<ul>
    {{#each post in model}}
    <li>{{#link-to 'post' post.id}}{{post.title}}{{/link-to}}</li>
    {{/each}}
</ul>
 
<a href="#" class="btn btn-primary" {{action 'sortByTitle'}}>Sort by title</a>
در اینجا چون قصد تغییر رفتار قالب posts را توسط اکشن جدید sortByTitle داریم، نیاز است کنترلر متناظر با آن‌را نیز اضافه کنیم. برای این منظور فایل جدید Scripts\Controllers\posts.js را به پوشه‌ی کنترلرها اضافه کنید؛ با محتوای ذیل:
Blogger.PostsController = Ember.ArrayController.extend({
    sortProperties: ['id'],// مقادیر پیش فرض مرتب سازی
    sortAscending: false,
    actions: {
        sortByTitle: function () {
            this.set('sortProperties', ['title']);
            this.set('sortAscending', !this.get('sortAscending'));
        }
    }
});
sortProperties جزو خواص کلاس پایه ArrayController است. اگر مانند سطر اول به صورت مستقیم مقدار دهی شود، خاصیت یا خواص پیش فرض مرتب سازی را مشخص می‌کند. اگر مانند اکشن sortByTitle توسط متد set مقدار دهی شود، امکان مرتب سازی تعاملی و با فرمان کاربر را فراهم خواهد کرد.

در ادامه، تعریف مدخل این کنترلر جدید را نیز باید به فایل index.html، اضافه کرد:
 <script src="Scripts/Controllers/posts.js" type="text/javascript"></script>

اگر برنامه را در این حالت اجرا کرده و بر روی دکمه‌ی Sort by title کلیک کنید، اتفاقی رخ نمی‌دهد. علت اینجا است که ArrayController خروجی تغییر یافته خودش را توسط خاصیتی به نام arrangedContent در اختیار قالب خود قرار می‌دهد. بنابراین نیاز است فایل قالب Scripts\Templates\posts.hbs را به نحو ذیل ویرایش کرد:
<h2>Emeber.js blog</h2>
<ul>
    {{#each post in arrangedContent}}
    <li>{{#link-to 'post' post.id}}{{post.title}}{{/link-to}}</li>
    {{/each}}
</ul>
 
<a href="#" class="btn btn-primary" {{action 'sortByTitle'}}>Sort by title</a>
اینبار کلیک بر روی دکمه‌ی مرتب سازی بر اساس عناوین، هربار لیست موجود را به صورت صعودی و یا نزولی مرتب می‌کند.



یک نکته: حلقه‌ی ویژه‌ای به نام each

اگر قالب Scripts\Templates\posts.hbs را به نحو ذیل، با یک حلقه‌ی each ساده بازنویسی کنید:
<h2>Ember.js blog</h2>
<ul>
    {{#each}}
    <li>{{#link-to 'post' id}}{{title}}{{/link-to}}</li>
    {{/each}}
</ul>
 
<a href="#" class="btn btn-primary" {{action 'sortByTitle'}}>Sort by title</a>
هم در حالت نمایش معمولی و هم در حالت استفاده از ArrayController برای نمایش اطلاعات مرتب شده، بدون مشکل کار می‌کند و نیازی به تغییر نخواهد داشت.



کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
EmberJS03_03.zip
نظرات مطالب
ایجاد یک Repository در پروژه برای دستورات EF
با سلام من یک  معماری طراحی کردم به شکل زیر
ابتدا یک اینترفیس به شکل زیر دارم
using System;
using System.Collections;
using System.Linq;

namespace Framework.Model
{
    public interface IContext
    {
        T Get<T>(Func<T, bool> prediction) where T : class;
        IEnumerable List<T>(Func<T, bool> prediction) where T : class;
        void Insert<T>(T entity) where T : class;
        int Save();
    }
}
بعد یک کلاس ازش مشتق شده
using System;
using System.Collections;
using System.Collections.Generic;
using System.Data;
using System.Data.Entity;
using System.Linq;
using System.Text;

namespace Framework.Model
{
    public class Context : IContext
    {
        private readonly DbContext _dbContext;

        public Context(DbContext context)
        {
            _dbContext = context;
        }

        public T Get<T>(Func<T,bool> prediction) where T : class
        {
            var dbSet = _dbContext.Set<T>();
            if (dbSet!= null)
                return dbSet.Single(prediction);

            throw new Exception();
        }

        public void Insert<T>(T entity) where T : class
        {
            var dbSet = _dbContext.Set<T>();
            if (dbSet != null)
            {
                _dbContext.Entry(entity).State = EntityState.Added;
            }
        }

        public int Save()
        {
            return _dbContext.SaveChanges();
        }


        IEnumerable IContext.List<T>(Func<T, bool> prediction)
        {
            var dbSet = _dbContext.Set<T>();
            if (dbSet != null)
                return dbSet.Where(prediction).ToList();

            throw new Exception();
        }
    }
}
سپس یک کلاش context دارم که مستقیما از dbcontext مشتق شده
using System.Data.Entity;
using DataModel;

namespace Model
{
    public class EFContext : DbContext
    {
        public EFContext(string db): base(db)
        {

        }

        public DbSet<Product> Products { get; set; }
    }
}
و سپس کلاس دارم که اومده پیاده سازی کرده context که خودم ساختمو 
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Data.Entity;
using System.Linq;
using System.Text;

namespace Model
{
    public class Context : Framework.Model.Context
    {
        public Context(string db): base(new EFContext(db))
        {
            
        }
    }
}
در پروژه دیگری اومدم یک کلاس context جدید ساختم 
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Text;

namespace Biz
{
    public class Context : Model.Context
    {
        public Context(string db) : base(db)
        {

        }
    }
}
و در کنترلر هم به این شکل ازش استفاده کردم
using System.Web.Mvc;
using Framework.Model;

namespace ProductionRepository.Controllers
{
    public class BaseController : Controller
    {
        public IContext DataContext { get; set; }

        public BaseController()
        {
            DataContext = new Biz.Context(System.Configuration.ConfigurationManager.ConnectionStrings["Database"].ConnectionString);
        }
    }
}
using System.Web.Mvc;
using DataModel;
using System.Collections.Generic;

namespace ProductionRepository.Controllers
{
    public class ProductController : BaseController
    {
        public ActionResult Index()
        {
            var x = DataContext.List<Product>(s => s.Name != null);
            return View(x);
        }

    }
}
و این هم تست 
using NUnit.Framework;
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Text;
using System.Threading.Tasks;
using System.Web.Mvc;

namespace TestUnit
{
    [TestFixture]
    public class Test
    {
        [Test]
        public void IndexShouldListProduct()
        {
            var repo = new Moq.Mock<Framework.Model.IContext>();
            var products = new List<DataModel.Product>();
            products.Add(new DataModel.Product { Id = 1, Name = "asdasdasd" });
            products.Add(new DataModel.Product { Id = 2, Name = "adaqwe" });
            products.Add(new DataModel.Product { Id = 4, Name = "qewqw" });
            products.Add(new DataModel.Product { Id = 5, Name = "qwe" });
            repo.Setup(x => x.List<DataModel.Product>(p => p.Name != null)).Returns(products.AsEnumerable());
            var controller = new ProductionRepository.Controllers.ProductController();
            controller.DataContext = repo.Object;
            var result = controller.Index() as ViewResult;
            var model = result.Model as List<DataModel.Product>;
            Assert.AreEqual(4, model.Count);
            Assert.AreEqual("", result.ViewName);

        }
    }
}
نظرتون چیه آقای نصیری
مطالب
معرفی System.Text.Json در NET Core 3.0.
معروفترین کتابخانه‌ی کار با JSON در دات نت، Json.NET است که این روزها، جزء جدایی ناپذیر حداقل، تمام برنامه‌های وب مبتنی بر دات نت می‌باشد. برای مثال ASP.NET Core 2x/1x و همچنین ASP.NET Web API پیش از NET Core.، به صورت پیش‌فرض از این کتابخانه برای کار با JSON استفاده می‌کنند. این کتابخانه 10 سال پیش ایجاد شد و در طول زمان، قابلیت‌های زیادی به آن اضافه شده‌است. همین حجم بالای کار صورت گرفته سبب شده‌است که برای مثال شروع به استفاده‌ی از <Span<T در آن برای بالابردن کارآیی، بسیار مشکل شده و نیاز به تغییرات اساسی در آن داشته باشد. به همین جهت خود تیم CoreFX دات نت Core گزینه‌ی دیگری را برای کار با JSON در فضای نام جدید System.Text.Json ارائه داده‌است که برای کار با آن نیاز به نصب وابستگی ثالثی نیست و همچنین کارآیی آن به علت استفاده‌ی از ویژگی‌های جدید زبان، مانند ref struct و Span، به طور میانگین دو برابر کتابخانه‌ی Json.NET است. برای مثال استفاده‌ی از string (حالت پیش‌فرض کتابخانه‌ی Json.NET) یعنی کار با رشته‌هایی از نوع UTF-16؛ اما کار با Span، امکان دسترسی مستقیم به رشته‌هایی از نوع UTF-8 را میسر می‌کند که نیازی به تبدیل به رشته‌هایی از نوع UTF-16 را ندارند.


ASP.NET Core 3x دیگر به صورت پیش‌فرض به همراه Json.NET ارائه نمی‌شود

در برنامه‌های ASP.NET Core 3x، وابستگی ثالث Json.NET حذف شده‌است و از این پس هر نوع خروجی JSON آن، مانند بازگشت مقادیر مختلف از اکشن متدهای کنترلرها، به صورت خودکار در پشت صحنه از امکانات ارائه شده‌ی در System.Text.Json استفاده می‌کند و دیگر Json.NET، کتابخانه‌ی پیش‌فرض کار با JSON آن نیست. بنابراین برای کار با آن نیاز به تنظیم خاصی نیست. همینقدر که یک پروژه‌ی جدید ASP.NET Core 3x را ایجاد کنید، یعنی در حال استفاده‌ی از System.Text.Json هستید.


روش بازگشت به Json.NET در ASP.NET Core 3x

اگر به هر دلیلی هنوز نیاز به استفاده‌ی از کتابخانه‌ی Json.NET را دارید، آداپتور ویژه‌ی آن نیز تدارک دیده شده‌است. برای اینکار:
الف) ابتدا باید بسته‌ی نیوگت Microsoft.AspNetCore.Mvc.NewtonsoftJson را نصب کنید.
ب) سپس در کلاس Startup، باید این کتابخانه را به صورت یک سرویس جدید، با فراخوانی متد AddNewtonsoftJson، معرفی کرد:
 public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
 {
     services.AddControllers()
            .AddNewtonsoftJson()
     // ...
}
یکی از دلایل بازگشت به Json.NET می‌تواند عدم پشتیبانی از OpenAPI / Swagger در حین کار با System.Text.Json باشد و این مورد قرار نیست در نگارش نهایی 3.0، حضور داشته باشد و انطباق با آن به نگارش‌های بعدی موکول شده‌است.


روش کار مستقیم با System.Text.Json

اگر در قسمتی از برنامه‌ی خود نیاز به کار مستقیم با اشیاء JSON را داشته باشید و یا حتی بخواهید از این قابلیت در برنامه‌های کنسول و یا کتابخانه‌ها نیز استفاده کنید، روش انتقال کدهایی که از Json.NET استفاده می‌کنند به System.Text.Json، به صورت زیر است:
public class Person
{
   public string FirstName { get; set; }
   public string LastName { get; set; }
   public DateTime? BirthDay { get; set; }
}
تبدیل رشته‌ی JSON حاوی اطلاعات شخص، به شیء متناظر با آن و یا حالت عکس آن:
using System;
using System.Text.Json.Serialization;

namespace ConsoleApp
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            Person person = JsonSerializer.Parse<Person>(...);
            string json = JsonSerializer.ToString(person);
        }
    }
}
در اینجا از کلاس System.Text.Json.Serialization.JsonSerializer، روش کار با دو متد Parse را برای Deserialization و ToString را برای Serialization مشاهده می‌کنید.
کلاس JsonSerializer دارای overloadهای زیر برای کار با متدهای Parse و ToString است:
namespace System.Text.Json.Serialization
{
    public static class JsonSerializer
    {
        public static object Parse(ReadOnlySpan<byte> utf8Json, Type returnType, JsonSerializerOptions options = null);
        public static object Parse(string json, Type returnType, JsonSerializerOptions options = null);
        public static TValue Parse<TValue>(ReadOnlySpan<byte> utf8Json, JsonSerializerOptions options = null);
        public static TValue Parse<TValue>(string json, JsonSerializerOptions options = null);

        public static string ToString(object value, Type type, JsonSerializerOptions options = null);
        public static string ToString<TValue>(TValue value, JsonSerializerOptions options = null);
    }
}
یک نکته: کارآیی متد Parse با امضای ReadOnlySpan<byte> utf8Json، بیشتر است از نمونه‌ای که string json را می‌پذیرد. از این جهت که چون با آرایه‌ای از بایت‌های رشته‌ای از نوع UTF-8 کار می‌کند، نیاز به تبدیل به UTF-16 را مانند متدی که string را می‌پذیرد، ندارد. برای تولید آرایه‌ی بایت‌های utf8Json از روی یک شیء، می‌توانید از متد JsonSerializer.ToUtf8Bytes استفاده کنید و یا برای تولید آن از روی یک رشته، از متد Encoding.UTF8.GetBytes استفاده کنید.


سفارشی سازی JsonSerializer جدید

اگر به امضای متدهای Parse و ToString کلاس JsonSerializer دقت کنید، دارای یک پارامتر اختیاری از نوع JsonSerializerOptions نیز هستند که به صورت زیر تعریف شده‌است:
public sealed class JsonSerializerOptions
{
   public bool AllowTrailingCommas { get; set; }
   public int DefaultBufferSize { get; set; }
   public JsonNamingPolicy DictionaryKeyPolicy { get; set; }
   public bool IgnoreNullValues { get; set; }
   public bool IgnoreReadOnlyProperties { get; set; }
   public int MaxDepth { get; set; }
   public bool PropertyNameCaseInsensitive { get; set; }
   public JsonNamingPolicy PropertyNamingPolicy { get; set; }
   public JsonCommentHandling ReadCommentHandling { get; set; }
   public bool WriteIndented { get; set; }
}
برای نمونه معادل تنظیم NullValueHandling در Json.NET:
// Json.NET:
var settings = new JsonSerializerSettings
{
    NullValueHandling = NullValueHandling.Ignore
};
string json = JsonConvert.SerializeObject(person, settings);
اینبار توسط خاصیت IgnoreNullValues صورت می‌گیرد:
// JsonSerializer:
var options = new JsonSerializerOptions
{
    IgnoreNullValues = true
};
string json = JsonSerializer.ToString(person, options);

در برنامه‌های ASP.NET Core که این نوع متدها در پشت صحنه فراخوانی می‌شوند، روش تنظیم JsonSerializerOptions به صورت زیر است:
services.AddControllers()
   .AddJsonOptions(options => options.JsonSerializerOptions.WriteIndented = true);


نگاشت نام ویژه‌ی خواص در حین عملیات deserialization

در مثال فوق، فرض شده‌است که نام خاصیت BirthDay، دقیقا با اطلاعاتی که از رشته‌ی JSON دریافتی پردازش می‌شود، تطابق دارد. اگر این نام در اطلاعات دریافتی متفاوت است، می‌توان از ویژگی JsonPropertyName برای تعریف این نگاشت استفاده کرد:
[JsonPropertyName("birthdate")]
public DateTime? BirthDay { get; set; }
روش دیگر اینکار، برای نمونه تنظیم PropertyNamingPolicy به حالت CamelCase است:
var options = new JsonSerializerOptions
{
   PropertyNamingPolicy = JsonNamingPolicy.CamelCase
};
string json = JsonSerializer.ToString(person, options);
و یا اگر می‌خواهید حساسیت به بزرگی و کوچکی حروف را ندید بگیرید (مانند حالت پیش‌فرض JSON.NET) از تنظیم JsonSerializerOptions.PropertyNameCaseInsensitive استفاده کنید.

در این بین اگر نمی‌خواهید خاصیتی در عملیات serialization و یا برعکس آن پردازش شود، می‌توان از تعریف ویژگی [JsonIgnore] بر روی آن استفاده کرد.
نظرات مطالب
معرفی کتابخانه PdfReport
- نیاز به نمایش دهنده PDF نوشته شده با سیلورلایت دارید. یک سری کار تجاری از تلریک و امثال آن (^، ^) برای اینکار هست.
- حجم فایل نهایی به اندازه کافی فشرده شده است. استفاده از تصاویر یا تعداد صفحات بالا، حجم را بیشتر خواهند کرد به همراه بالا بردن مدت زمان تولید فایل. همچنین یک سری پیوست/خروجی جانبی نیز به فایل اضافه می‌شوند، مانند خروجی اکسل، xml و csv. هر کدام از این‌ها را که مورد نیاز نیستند، در حین تهیه گزارش ذکر نکنید تا فایل نهایی حجم کمتری داشته باشد. بدیهی است تولید هر کدام نیز زمانی را به خود اختصاص خواهند داد.
- مثالی که موجود بود را تست کردم حدود 1 ثانیه بیشتر طول نکشید؛ نه 20 ثانیه.
روشی وجود دارد به نام warmup برای خیلی از کارهای دات نتی. در پشت صحنه سیستم، حین اجرای اولیه برنامه یک گزارش خالی را تولید کنید. به این صورت سیستم JIT دات نت مجبور خواهد شد سریعتر وارد عمل شود (نه در زمان نیاز). در دفعه بعد فراخوانی گزارشات، نتیجه کار بسیار سریع خواهد بود.
مطالب
الگوریتم‌های داده کاوی در SQL Server Data Tools یا SSDT - قسمت چهارم - الگوریتم‌ Clustering یا خوشه بندی
در قسمت قبل با الگوریتم های Decision trees و Linear Regression آشنا شدیم. در این قسمت به الگوریتم Clustering یا خوشه بندی می‌پردازیم.

مقدمه


تصور کنید شما بچه‌ای هستید که با یک کیسه تیله روی زمین نشسته‌اید. لحظه‌ای که تیله‌ها را از کیسه روی زمین می‌ریزید، متوجه می‌شوید که تیله‌ها، چهار رنگ دارند (آبی، قرمز، سبز و زرد). تیله‌ها را در چهار گروه با توجه به رنگ‌هایشان قرار می‌دهید. اما بعد متوجه می‌شوید که اندازه بعضی از تیله‌ها متوسط و برخی بزرگ و تعدادی هم کوچک هستند. شما تصمیم می‌گیرید که تیله‌های کوچک و متوسط، در کنار یکدیگر و در یک گروه قرار گیرند؛ اما تیله‌های بزرگ را در یک گروه دیگر قرار می‌دهید. چرا که تنها یکی از آن‌ها را باید به هر بازیکن داد. تبریک می‌گویم! شما یک عمل خوشه بندی را انجام دادید.
حال زمانیکه قدری با دقت بیشتری به خوشه بندی خود نگاه می‌کنید، متوجه می‌شوید که برخی از تیله‌ها کریستالی، برخی دیگر سه پر و چهارپر، بعضی از آن‌ها صاف و صیقلی و بعضی دیگر دارای خراش می‌باشند. اینجاست که قدری سردرگم می‌شوید. آیا باید همان گروه بندی ساده براساس رنگ و اندازه را مدنظر قرار دهید، یا بهتر است عوامل دیگری مانند سبک، مواد تشکیل دهنده و وضعیت ظاهری را نیز اضافه کنید؟
خوشه بندی، یک عمل انسانی راحت، طبیعی و حتی می‌شود گفت اتوماتیک برای مواجه شدن با مجموعه ویژگی‌های کوچک می‌باشد. اما همینطور که ویژگی‌ها بیشتر می‌شوند، حل مساله برای انسان خیلی سخت و غیرممکن می‌شود. ذهن یک انسان معمولی، تقریبا قادر به درنظر گرفتن 5 یا 6 بُعد می‌باشد. این درحالی است که مجموعه داده‌های مدرن گاها دارای ده‌ها بعد (اگر نگوییم صدها) می‌باشند.
الگوریتم خوشه بندی مایکروسافت، گروه بندی‌هایی ذاتی را داخل مجموعه داده شما پیدا می‌کند که ممکن است به چشم نیایند. به عبارت دیگر، متغیرهای پنهانی را که به طور دقیق داده‌های شما را خوشه بندی می‌کنند، پیدا می‌نماید. برای مثال فرض کنید که شما جزیی از یک گروه بزرگ مسافران هستید که در بخش نوار نقاله حمل بار در فرودگاه منتظر برداشتن چمدان می‌باشید. متوجه می‌شوید که درصد قابل توجهی از مسافران شلوار کوتاه پوشیده و پوستشان در اثر آفتاب قدری تیره‌تر شده است؛ درحالیکه مابقی مسافران لباس گرم مانند ژاکت و کت به تن دارند. بنابراین به یک حقیقت پی می‌برید. یک گروه از نواحی گرمسیری آمده‌اند و دیگری از یک جای سرد و مرطوب. این همان متغیر پنهان است.

الگوریتم Clustering یا خوشه بندی مایکروسافت  

الگوریتم خوشه بندی مایکروسافت رفتارهای خاصی را در مواجه با نوع ویژگی‌ها از خود نشان می‌دهد. در ارتباط با ستون‌های ورودی (Input) و ورودی-خروجی (Predict) مانند آنچه قبلا گذشت عمل می‌کند. البته با یک تفاوت و آن اینکه ستون‌های ورودی-خروجی در حین پیش بینی قابل انتخاب هستند؛ حال آنکه ستون‌های ورودی اینطور نیستند. ستون‌هایی که فقط خروجی (Predict Only) هستند، در طی فاز خوشه بندی برای آموزش مدل به کار نمی‌روند.
همانطور که قبلا نیز اشاره شد، خوشه بندی، رایج‌ترین عملی است که با این الگوریتم انجام می‌دهند. بنابراین جهت کشف خوشه بندی‌ها در یک مجموعه داده می‌توان این الگوریتم را روی مجموعه داده اعمال کرده و خوشه بندی‌های کشف شده را برچسب زد. بعد از برچسب زدن می‌توان از آن، جهت گزارش گیری و تحلیل داده‌ها استفاده نمود. از آنجا که این الگوریتم سربار پردازشی و حافظه‌ای زیادی دارد، بنابراین در رابطه با مجموعه داده‌های بزرگ (رکوردهای میلیونی و پیچیده) بهتر است که فقط بخش کوچکی از داده را برای آموزش استفاده کرده (که البته کافی و وافی است) و از طریق آن‌ها ویژگی‌های خوشه بندی را کشف کرد.
توسط این الگوریتم می‌توان مدل را تجزیه-تحلیل نمود و نابهنجاری‌ها را نیز تشخیص داد.

محتوای مدل خوشه بندی

درک محتوای مدل خوشه بندی بسیار ساده است. شکل زیر دیاگرام خوشه بندی یا Cluster Diagram می‌باشد. همانطور که در شکل آمده است SSAS در نشان دادن نام هر گره به خوبی عمل نمی‌کند زیرا هر گره توسط Cluster و یک ایندکس نشان داده می‌شود و نام معناداری برای آن در نظر نمی‌گیرد. برای مثال خوشه مربوط به تیله‌های آبی بزرگ سه پر (برای مثال Cluster2، Cluster1 و ....).


بنابراین برای برچسب زدن مناسب برروی هر گره باید به شکل زیر عمل کرد:
  • مرور اجمالی مدل: توسط دو برگه اول یعنی Cluster Diagram و Cluster Profiles می‌توان توپولوژی مدل خوشه بندی را به دست آورد. در برگه Cluster Diagram هر خوشه یک گره را تشکیل می‌دهد که براساس شباهت به یکدیگر متصل شده‌اند. بدیهی است خوشه‌هایی که در ضعیف‌ترین ارتباط هم به یکدیگر متصل نیستند، هیچگونه شباهتی ندارند. براساس میزان شباهت، نوار اتصال بین گره‌ها، تیره‌تر یا روشن‌تر می‌گردد. همانطور که در شکل فوق مشخص است هرچه این نوار تیره‌تر باشد، بیانگر شباهت بیشتر بین دو خوشه است. Cluster Profiles یک ستون را برای هر خوشه و یک سطر را برای هر ویژگی درنظر می‌گیرد. درصورتیکه یک ویژگی برای شما جالب توجه باشد می‌توانید به صورت افقی توزیع آن را در خوشه‌های مختلف مشاهده کنید. هر زمانیکه آیتمی نظر شما را جلب کرد می‌توان به سلول‌های مجاور یا سلول‌های هم خوشه آن نگاه کرد و مفهوم آن خوشه را بیشتر درک نمود. با کلیک برروی هر یک از سلول‌ها می‌توان جزییات مربوط به آن سلول را مشاهده کرد. برای مثال می‌توان فهمید این خوشه براساس چه شروطی ایجاد شده‌است. شکل زیر نمایی از Cluster Profiles را نشان می‌دهد. همانطور که در قسمت قبل نیز بحث شد، نوارهای هیستوگرام مربوط به ویژگی‌های گسسته بوده و نوارهای الماسی نشان دهنده ویژگی‌های پیوسته می‌باشند.


  • انتخاب یک خوشه و تشخیص وجه تمایز آن: از برگه Cluster Diagram شروع می‌نماییم. یک راه این است که ببینیم کدام خوشه‌ها، قوی‌ترین ارتباط را دارند و یکی از آن‌ها را انتخاب نماییم. راه دیگر این است که خوشه‌ای را انتخاب کنیم که به نظر دور  از بقیه خوشه‌ها است. پس از انتخاب خوشه موردنظر به تب Cluster Characteristics می‌رویم. همانطور که در شکل زیر مشخص است این بخش مشخصات حالات مختلف یک خوشه را توسط نمودار احتمال با روند کاهشی  نشان می‌دهد. بنابراین می‌توان متوجه شد چه ویژگی هایی و با چه احتمالی سبب ایجاد یک خوشه شده‌اند.

    ممکن است تعدادی ویژگی با احتمال بالا در یک خوشه وجود داشته باشند اما سوال اینجاست که از کجا معلوم که تمام این ویژگی‌ها در خوشه‌های دیگر نیز این احتمال را نداشته باشند؟ برای اینکه متوجه شویم که بیشتر چه ویژگی سبب وجه تمایز این خوشه شده‌است باید به برگه Cluster Discrimination مراجعه کنیم که نمونه‌ای از آن در شکل زیر آمده است.

     در این بخش می‌توان خصوصیات خوشه مدنظر را با خوشه‌های دیگر یا با متمم خوشه (Complement) مقایسه کرد و توسط آن، ویژگی‌هایی را که سبب وجه تمایز این خوشه شده‌اند، مشاهد نمود. توجه به این نکته ضروری است که نوار نشان داده شده در رابطه با هر ویژگی تنها نشان دهنده میزان توجه به آن ویژگی در آن خوشه است و به این معنی نیست که خوشه‌های دیگر عاری از آن ویژگی هستند.

  • تشخیص چگونگی تمایز یک خوشه از خوشه‌های نزدیک به آن: حال می‌توان با اطلاعاتی که تا به حال کسب کرده‌ایم یک خوشه را به صورت دقیق برچسب بزنیم. اما ممکن است این خوشه خیلی شبیه به خوشه‌های دیگر باشد و بنابراین مجبور شویم که یک برچسب را بر روی دو خوشه بزنیم. پس توصیه می‌شود که خوشه انتخاب شده را با خوشه‌های همسایه مقایسه کنیم. برای این منظور به تب Cluster Diagram مراجعه نموده و نگاه می‌کنیم که کدام خوشه‌ها به خوشه مدنظر ما نزدیک هستند. اگر هیچ اتصال قوی بین دو خوشه نبود کار تمام است. اما اگر اینگونه نبود آنگاه باید مجددا به تب Cluster Characteristics مراجعه نموده و تک تک ویژگی‌های دو خوشه نزدیک به هم را مقایسه نماییم، تا فرق بین آن‌ها را در صورت وجود به دست آوریم.

خوشه بندی سخت و خوشه بندی نرم

مهمترین فرق بین الگوریتم‌های خوشه بندی، روشی است که الگوریتم‌ها در رابطه با انتساب حالت‌ها، به خوشه‌ها اتخاذ می‌کنند. الگوریتم خوشه بندی مایکروسافت، دو روش مختلف را برای اینکار دارند: K-means و Expectation Maximization. روش اول (شکل سمت چپ) براساس فاصله حالت‌ها نسبت به خوشه‌ها، آن‌ها را نسبت می‌دهد و در پایان مرکز خوشه طوری قرار خواهد گرفت که وسط حالت‌ها باشد. به این تکنیک، خوشه بندی سخت می‌گویند (شکل سمت چپ) زیرا همانطور که در شکل سمت چپ مشخص است هر شیء فقط و فقط در یک خوشه قرار می‌گیرد و هیچ یک از خوشه‌ها با یکدیگر هم پوشانی ندارند. روش دوم (شکل سمت راست) به جای استفاده محض از مقیاس فاصله، از یک مقیاس احتمالی استفاده می‌کند. این روش یک منحنی زنگوله شکل را که دارای میانگین و انحراف معیار است برای هر بُعد درنظر می‌گیرد. چنانچه نقطه‌ای داخل یک منحنی بیفتد با یک احتمال معینی به آن خوشه نسبت داده می‌شود. به دلیل اینکه منحنی‌ها می‌توانند هم پوشانی داشته باشند، بنابراین هر نقطه می‌تواند به چندین خوشه منتسب شود؛ البته با احتمالات مختلف. به این تکنیک، خوشه بندی نرم گفته می‌شود (شکل سمت راست). این تکنیک در شناسایی خوشه‌های پیوسته خیلی موثر است مانند وضعیت تراکم جمعیت مناطق. 


خوشه بندی با قابلیت مدرج کردن

یکی از مسایلی که در الگوریتم خوشه بندی وجود دارد این است که جهت به دست آوردن خوشه بندی مناسب، نیاز به تکرار آموزش برروی داده‌ها است. این تکرار در مجموعه داده‌های کوچک، مشکلی ایجاد نمی‌کند، اما در رابطه با مجموعه داده‌های بزرگ این امر امکان پذیر نیست. زیرا کل مجموعه داده داخل رم قرار می‌گیرد و مشکلات کارآیی را ایجاد می‌کند. الگوریتم خوشه بندی مایکروسافت یک چارچوب برای مدرج کردن خوشه بندی را در اختیار ما قرار می‌دهد که با استفاده از آن می‌توان بر این مشکل فایق آمد. این مهم توسط پارامتر Sample_Size مرتفع می‌شود که یکی از پارامترهای این الگوریتم می‌باشد. همانطور که در قسمت قبل نیز گفته شد دسترسی به پارامترهای هر الگوریتم به شکل زیر صورت می‌پذیرد:
مراجعه به برگه mining models ، کلیک بر روی الگوریتم، رفتن به پنجره properties  الگوریتم. حال می‌توان  به بخش Algorithm Parameters رفت و پارامترها را مقداردهی کرد. البته اگر از نظر حافظه رم مشکلی ندارید، می‌توانید مقدار این پارامتر را صفر درنظر بگیرید و با این کار تمام حافظه رم را به پردازش الگوریتم اختصاص بدهید، تا الگوریتم به هر میزانی که نیاز دارد، از حافظه رم استفاده نماید.
مطالب
نمایش گرادیان در iTextSharp

کتابخانه iTextSharp نمایش گرادیانی از رنگ‌ها را هم پشتیبانی می‌کند و بدیهی است این نمایش برداری است. روش استفاده از آن هم بسیار ساده است؛ مثلا:

PdfShading shading = PdfShading.SimpleAxial(pdfWriter, x0, y0, x1, y1, BaseColor.YELLOW, BaseColor.RED);
PdfShadingPattern pattern = new PdfShadingPattern(shading);
ShadingColor color = new ShadingColor(pattern);

متد PdfShading.SimpleAxial بر اساس شیء PdfWriter که توسط آن به Canvas صفحه دسترسی پیدا می‌کند، در مختصاتی مشخص، یک طیف رنگی را ایجاد می‌کند. بر این اساس می‌توان به یک ShadingColor هم رسید که از آن مثلا به عنوان BackgroundColor یک PdfPCell قابل استفاده است.
تا اینجا ساده به نظر می‌رسد اما واقعیت این است که مختصات ذکر شده، مهم است و آن‌را در مورد مثلا سلول‌های یک جدول تنها در زمان تهیه نهایی یک جدول می‌توان به دست آورد. البته اگر شیء ساده‌ای را روی صفحه رسم کنیم، این مورد بر اساس مختصات ابتدایی شیء واضح به نظر می‌رسد.
برای حل این مشکل در مورد جداول و سلول‌های آن خاصیتی به نام CellEvent وجود دارد که از نوع IPdfPCellEvent است. به عبارتی با ارسال یک وهله از کلاسی که اینترفیس IPdfPCellEvent را پیاده سازی می‌کند، می‌توان در زمان نمایش نهایی یک سلول به مختصات دقیق آن دسترسی پیدا کرد.
یک مثال کامل را در مورد پیاده سازی IPdfPCellEvent و استفاده از آن جهت نمایش گرادیان در Header و footer یک جدول، در ادامه مشاهده خواهید نمود:

using System.Diagnostics;
using System.IO;
using iTextSharp.text;
using iTextSharp.text.pdf;

namespace iTextSharpGradientTest
{
public class GradientCellEvent : IPdfPCellEvent
{
public void CellLayout(PdfPCell cell, Rectangle position, PdfContentByte[] canvases)
{
var cb = canvases[PdfPTable.BACKGROUNDCANVAS];
cb.SaveState();

var shading = PdfShading.SimpleAxial(
cb.PdfWriter,
position.Left, position.Top, position.Left, position.Bottom,
BaseColor.YELLOW, BaseColor.ORANGE);
var shadingPattern = new PdfShadingPattern(shading);

cb.SetShadingFill(shadingPattern);
cb.Rectangle(position.Left, position.Bottom, position.Width, position.Height);
cb.Fill();

cb.RestoreState();
}
}

class Program
{
static void Main(string[] args)
{
using (var pdfDoc = new Document(PageSize.A4))
{
var pdfWriter = PdfWriter.GetInstance(pdfDoc, new FileStream("Test.pdf", FileMode.Create));
pdfDoc.Open();

var table1 = new PdfPTable(1);
table1.HeaderRows = 2;
table1.FooterRows = 1;

//header row
var headerCell = new PdfPCell(new Phrase("header"))
{
HorizontalAlignment = Element.ALIGN_CENTER,
Border = 0
};
headerCell.CellEvent = new GradientCellEvent();
table1.AddCell(headerCell);

//footer row
var footerCell = new PdfPCell(new Phrase("footer"))
{
HorizontalAlignment = Element.ALIGN_CENTER,
Border = 0
};
footerCell.CellEvent = new GradientCellEvent();
table1.AddCell(footerCell);

//adding some rows
for (int i = 0; i < 70; i++)
{
var rowCell = new PdfPCell(new Phrase("Row " + i)) { BorderColor = BaseColor.LIGHT_GRAY };
table1.AddCell(rowCell);
}

pdfDoc.Add(table1);
}

//open the final file with adobe reader for instance.
Process.Start("Test.pdf");
}
}
}

با خروجی:


نکته مهم این مثال نحوه مقدار دهی CellEvent است. به این ترتیب در زمان نمایش نهایی یک سلول می‌توان در متد CellLayout، به خواص فقط خواندنی آن سلول دسترسی یافت. مثلا position، مختصات نهایی مستطیل مرتبط با سلول جاری را بر می‌گرداند؛ یا از طریق canvases می‌توان برای آخرین بار فرصت یافت تا در یک سلول نقاشی کرد.


مطالب
مستند سازی ASP.NET Core 2x API توسط OpenAPI Swagger - قسمت هفتم - سفارشی سازی ظاهر مستندات API
امکان کنترل کامل و سفارشی سازی ظاهر نهایی Swagger-UI وجود دارد که جزئیات آن‌را در این قسمت بررسی خواهیم کرد.


بهبود ظاهر کامنت‌ها با بکارگیری Markdown

Markdown زبان سبکی است برای تعیین شیوه‌نامه‌ی نمایش متون ساده. اگر پیشتر با سیستم ارسال نظرات Github و یا Stackoverflow کار کرده باشید، قطعا با آن آشنایی دارید. توضیحات کامل و جزئیات آن‌را می‌توانید در آدرس markdownguide.org مطالعه کنید. خوشبختانه امکان استفاده‌ی از Markdown در OpenAPI spec نیز وجود دارد که سبب بهبود ظاهر مستندات نهایی حاصل از آن خواهد شد.
در قسمت سوم، سعی کردیم مثالی را توسط remarks، به قسمت Patch اضافه کنیم که ظاهر آن، آنچنان مطلوب به نظر نمی‌رسد و بهتر است آن‌را به صورت یک قطعه کد نمایش داد:


برای بهبود این ظاهر می‌توان از Markdown استفاده کرد. بنابراین ابتدا تمام backslash‌های اضافه شده را که جهت نمایش خطوط جدید اضافه شده بودند، حذف می‌کنیم. در Markdown خطوط جدید با درج حداقل 2 فاصله (space) و یک سطر جدید مشخص می‌شوند. همچنین استفاده‌ی از ** سبب ضخیم شدن نمایش عبارت‌ها می‌شود. برای اینکه قطعه کد نوشته شده را در Markdown به صورت کدی با پس زمینه‌ای مشخص نمایش دهیم، پیش از شروع هر سطر آن نیاز است یک tab و یا 4 فاصله (space) درج شوند:
/// <remarks>
/// Sample request (this request updates the author's **first name**)
///
///     PATCH /authors/id
///     [
///         {
///           "op": "replace",
///           "path": "/firstname",
///           "value": "new first name"
///           }
///     ]
/// </remarks>
پس از این تغییرات خواهیم داشت:

که نسبت به حالت قبلی بسیار بهتر به نظر می‌رسد.
در نگارش فعلی، استفاده‌ی از Markdown برای توضیحات remarks، پارامترها و response codes پشتیبانی می‌شود؛ اما نه برای قسمت summary که برای نگارش بعدی درنظر گرفته شده‌است. همچنین از قابلیت‌های پیشترفته‌ی Markdown هم استفاده نکنید (در کل نیاز به مقداری سعی و خطا دارد تا مشخص شود چه قابلیت‌هایی را پشتیبانی می‌کند).


سفارشی سازی مقدماتی UI به کمک تنظیمات API آن

جائیکه تنظیمات میان‌افزار Swashbuckle.AspNetCore در کلاس Starup تعریف می‌شوند، می‌توان تغییراتی را نیز در UI آن اعمال کرد:
namespace OpenAPISwaggerDoc.Web
{
    public class Startup
    {
        public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
        {
    // ...
            app.UseSwaggerUI(setupAction =>
            {
                setupAction.SwaggerEndpoint(
                    url: "/swagger/LibraryOpenAPISpecification/swagger.json",
                    name: "Library API");
                setupAction.RoutePrefix = "";

                setupAction.DefaultModelExpandDepth(2);
                setupAction.DefaultModelRendering(Swashbuckle.AspNetCore.SwaggerUI.ModelRendering.Model);
                setupAction.DocExpansion(Swashbuckle.AspNetCore.SwaggerUI.DocExpansion.None);
                setupAction.EnableDeepLinking();
                setupAction.DisplayOperationId();
            });
    // ...
        }
    }
}
با این خروجی که به علت تنظیم DocExpansion آن به None، اینبار لیست قابلیت‌ها را به صورت باز شده نمایش نمی‌دهد:


همچنین چون DefaultModelRendering به Model تنظیم شده‌است، اینبار بجای مثال، مشخصات مدل را به صورت پیش‌فرض نمایش می‌دهد:


کار DisplayOperationId نمایش Id هر Operation است؛ مانند get_api_authors. در اینجا Operation همان مداخل API ما هستند و به عنوان هر قسمت، Tag گفته می‌شود؛ مانند Authors و یا Books:


با فعالسازی EnableDeepLinking، آدرس‌هایی مانند tagName/# و یا tagName/OperationId/# قابلیت مرور و بازشدن خودکار را پیدا می‌کنند (tagName همان نام کنترلر است و OperationId همان اکشن متدی که عمومی شده‌است). برای مثال اگر آدرس https://localhost:5001/index.html#/Books/get_api_authors__authorId__books را در یک برگه‌ی جدید مرورگر باز کنیم، بلافاصله گروه Books، باز شده و سپس به اکشن متد یا مدخلی که Id آن ذکر شده‌است، هدایت می‌شویم:



اعمال تغییرات پیشرفته در UI

Swagger-UI در اصل از یک سری فایل html، css، js و فونت تشکیل شده‌است که آن‌ها را می‌توانید در آدرس src/Swashbuckle.AspNetCore.SwaggerUI مشاهده کنید. برای مثال فایل index.html آن‌را در اینجا می‌توانید مشاهده کنید. اصل آن در div ای با id مساوی swagger-ui رخ می‌دهد و در این قسمت است که رابط کاربری آن به صورت پویا تولید شده و رندر خواهد شد. بررسی فایل‌های js و css آن در این مخزن کد مشکل است؛ چون نگارش فشرده شده‌ی آن هستند. به همین جهت می‌توان به مخزن کد اصلی Swagger-UI که نگارش جایگذاری شده‌ی آن (embedded) توسط Swashbuckle.AspNetCore ارائه می‌شود، رجوع کرد. برای مثال در پوشه‌ی src/styles آن، اصل فایل‌های css آن برای سفارشی سازی وجود دارند.

پس از اعمال تغییرات خود، می‌توانید css و یا js سفارشی خود را به نحو زیر به تنظیمات app.UseSwaggerUI سیستم معرفی کنید:
setupAction.InjectStylesheet("/Assets/custom-ui.css");
setupAction.InjectJavaScript("/Assets/custom-js.js");
باید دقت داشت که این فایل‌ها باید در پوشه‌ی wwwroot قرار گرفته و قابل دسترسی باشند.
برای اعمال تغییرات اساسی و تزریق صفحه‌ی index.html جدیدی، می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
setupAction.IndexStream = () => 
    GetType().Assembly.GetManifestResourceStream(
  "OpenAPISwaggerDoc.Web.EmbeddedAssets.index.html");
نکته‌ی مهم: اینبار این فایل باید به صورت embedded ارائه شود. به همین جهت در مثال فوق، عبارت OpenAPISwaggerDoc.Web به فضای نام اصلی اسمبلی جاری اشاره می‌کند. سپس EmbeddedAssets، نام پوشه‌ای است که فایل index.html سفارشی سازی شده، در آن قرار خواهد گرفت. اکنون برای اینکه این فایل را به صورت EmbeddedResource معرفی کنیم، نیاز است فایل csproj را به نحو زیر ویرایش کرد:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk.Web">
  <ItemGroup>
    <None Remove="EmbeddedAssets\index.html" />
  </ItemGroup>

  <ItemGroup>
    <EmbeddedResource Include="EmbeddedAssets\index.html" />
  </ItemGroup>
</Project>

کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: OpenAPISwaggerDoc-07.zip
مطالب
بررسی اجمالی Redis
نام Redis از Remote Dictionary server گرفته شده‌است. Redis یکی از محبوب‌ترین key-value store‌ها می‌باشد و هم چنین توسط برند‌های بزرگ IT جهان استفاده می‌شود. لازم به ذکر است  Amazon Elastic Cache از Redis پشتیبانی می‌کند. Redis یک دیتابیس No SQL است و بر روی مفهوم زوج  کلید-مقدار (key-value ) کار می‌کند. key-value store امکانی را برای ذخیره داده‌ها که Value  نامیده میشود، در یک Key فراهم می‌کند. شما می‌توانید بعدا این داد‌ه‌ها را دریافت کنید، تنها اگر نام دقیق کلیدی را که برای ذخیره داده استفاده کرده‌اید، بدانید.

What Is In-Memory, Key-Value Store  

Key-Value store یک سیستم ذخیره سازی است؛ جایی که داده‌ها به صورت زوج کلید-مقدار ذخیره می‌شوند. وقتی که میگوییم in-memory key-value store (زوج کلید-مقدار مقیم در حافظه)، منظور این است که زوج کلید-مقدار در حافظه اصلی RAM ذخیره می‌شوند. بنابراین می‌توانیم بگوییم Redis داده‌ها را در حافظه به شکل زوج کلید-مقدار ذخیره کرده است. 
در Redis کلید‌ها باید string باشند؛ ولی value ‌ها می‌توانند یک string ، list ، set ، sorted set یا hash باشند. 
 
Advantage And Disadvantage of Redis over DBMS  

Database Management systems همه چیز را در حافظه ثانویه ذخیره می‌کند که باعث می‌شود خواندن و نوشتن عملیات، تا اندازه‌ای کند باشد. این در حالی است که Redis  همه چیز را در حافظه اصلی ذخیره می‌کند و همین موضوع باعث می‌شود که خواندن و نوشتن داده‌ها توسط آن خیلی سریع باشند. 
حافظه اصلی محدود است. بنابراین Redis نمی‌تواند فایل‌های بزرگ یا binary data را ذخیره کند و تنها اطلاعات متنی کوچک را ذخیره می‌کند که نیاز است قابل دسترسی و اصلاح باشند و با نرخ خیلی سریعی قابل درج باشند. اگر تلاش کنیم که داده‌های بیشتری را نسبت به حافظه موجود بنویسیم، در این حالت خطا دریافت خواهیم کرد.

 Redis  RDBMS
Redis  همه چیز را در حافظه اصلی ذخیره می‌کند. RDBMS همه چیز را در حافظه ثانویه ذخیره می‌کند.
در Redis بخاطر ذخیره سازی داده‌ها در حافظه اصلی، خواندن و نوشتن عملیات به شدت سریع می‌باشد. در RDBMS بخاطر ذخیره سازی داده‌ها در حافظه ثانویه، خواندن و نوشتن
عملیات کند است.
حافظه اصلی از نظر size کوچکتر و از لحاظ قیمت نسبت به حافظه ثانویه گرانتر می‌باشد. Redis نمی‌تواند داده‌های بزرگ یا binary data را ذخیره کند.    حافظه ثانویه از نظر size  بزرگتر و از لحاظ قیمت نسبت به حافظه اصلی ارزان‌تر می‌باشد. RDBMS به آسانی می‌تواند با انواع فایل‌ها کار کند.   


Redis Advantages

  • Redis  : Exceptionally fast خیلی سریع است و می‌تواند حدود 110000  ، SET   و 81000 ،  GET را به ازای هر ثانیه انجام دهد.
  • Redis : Supports rich data type بیشتر دیتا تایپ‌ها را  که توسعه دهندگان قبلا آن‌ها را شناخته‌اند، پشتیبانی می‌کند؛ از قبیل string ، list ، set ، sorted set یا hash .
  •  Operations are atomic  : تمام عملیات Redis اتمیک می‌باشند که این اطمینان خاطر را میدهد اگر دو کلاینت به صورت همزمان به آن دسترسی داشته باشند، Redis server مقدار update شده را دریافت خواهد کرد. 
  • Redis : Multi-utility tool یک ابزار چند منظوره است که می‌تواند در برخی از سناریو‌ها استفاده شود از قبیل:  Redis ) messaging-queues , caching   به صورت بومی از Publish/Subscribe پشتیبانی می‌کند ) , هر داده ای با طول عمر کوتاه در Application مانند web application sessions , ... .
 

Redis Single Instance Architecture 

معماری Redis شامل دو پروسه اصلی است: 
1- Redis client
2- Redis Server


Redis client و Redis Server هر دو می‌توانند در یک کامپیوتر یا کامپیوتر‌های متفاوت باشند. Redis server مسئول ذخیره سازی داده‌ها در حافظه می‌باشد. همانطور که متوجه هستیم، Redis همه چیز را در حافظه اصلی ذخیره می‌کند و حافظه اصلی فرار است؛ از این رو زمانیکه Redis server یا کامپیوتر را راه اندازی مجدد (restart) می‌کنیم، همه داده‌های ذخیره شده را از دست خواهیم داد. بنابراین نیازمند یک راه‌حل، جهت ماندگاری datastore می‌باشیم. 


Redis Persistance 
 
سه راه متفاوت وجود دارد که Redis را پایدار می‌کند : RDB ، AOF و دستور SAVE

1-  RDB : RDB Mechanism یک نمونه از تمام داده‌های در حافظه را تهیه و آن‌ها را در حافظه ثانویه ذخیره می‌کند (ذخیره سازی ماندگار) که در یک وقفه مشخص اتفاق می‌افتد. بنابراین این شانس وجود دارد که شما داده‌هایی را از دست بدهید که بعد از آخرین Set , RDB’s snapshot  شده‌اند . 

2-AOF : AOF همه عملیات نوشتن دریافت شده توسط سرور را ثبت می‌کند. بنابراین همه چیز پایدار است. مشکل استفاده از AOF  این است که برای هر عملیات، شروع به نوشتن در دیسک می‌کند و این یک کار هزینه‌بر است و هم چنین اندازه فایل AOF بزرگتر از RDB می‌باشد. 

3-SAVE Command : شما می‌توانید Redis server را مجبور کنید که یک RDB snapshot را ایجاد کند؛ هر زمانکه Redis console client از دستور SAVE استفاده می‌کند.

در ضمن می‌توانید از AOF  و RDB با هم استفاده کنید تا بهترین نتیجه ماندگاری را داشته باشید. 
 
Redis Replication 

Replication یک تکنیک است که کامپیوتر‌ها را درگیر می‌کند تا دسترسی پذیری داده‌ها و تحمل خطا را با ضریب بیشتری امکان پذیر کنند. در یک محیط Replication، کامپیوتر‌ها، داده‌های یکسانی را با یکدیگر به اشتراک می‌گذارند؛ حتی اگر چندین کامپیوتر دچار مشکل شوند، باز هم، همه داده‌ها در دسترس خواهند بود که به صورت Master/Slaves  می‌باشند.


تمام slave‌ها شامل داده‌های یکسانی همانند master می‌باشند. وقتی‌که یک slave جدید در محیط Replication ایجاد می‌شود، master به صورت خودکار همه داده‌ها را با sync ، slave می‌کند.
تمام Query ‌ها به سرور master هدایت می‌شوند و سپس سرور master عملیات را اجرا می‌کند. وقتی‌که یک عملیات نوشتن اتفاق می‌افتد، سرور master داده‌هایی را که به‌تازگی نوشته شده‌اند، در تمام slave‌ها تکثیر می‌کند. 
 اگر اتفاقی در سرور master رخ دهد، تمام داده‌ها از بین می‌روند؛ در این حالت باید یک slave را به master تبدیل کنیم. 

Clustering In Redis 

Clustering یک تکنیک می‌باشد که توسط آن می‌توان داده‌ها را در چندین کامپیوتر تقسیم بندی کرد. فرض کنید که یک سرور Redis را با 64GB حافظه در اختیار داریم. در این حالت می‌توانیم 64GB داده داشته باشیم. اگر  10 تا clustered computer را که هر کدام 64GB حافظه اصلی دارند، داشته باشیم، در این حالت می‌توان 640GB  داده را ذخیره کرد. 
 

در تصویر بالا می‌توانیم ببینیم که داده‌ها در چهار node، ذخیره شده‌اند. هر node یک Redis Server پیکربندی شده می‌باشد؛ به عنوان یک cluster node. اگر یکی از node ‌ها دچار مشکل شوند، سپس کل cluster متوقف می‌شود. 

Redis Client 

وب سایت Try Redis ، یک Redis console client  آنلاین است و به شما کمک می‌کند تا یاد بگیرید چگونه از Redis console client  استفاده کنید.


در قسمت بعد در رابطه با نصب Redis  بر روی سیستم عامل ویندوز و دیتا تایپ‌ها در Redis صحبت خواهیم کرد.