نظرات مطالب
شروع به کار با AngularJS 2.0 و TypeScript - قسمت نهم - مسیریابی
توضیح «... البته باید دقت داشت که فایل systemjs.config.js هم کمی نیاز است جهت بارگذاری این مسیریاب جدید اصلاح شود ...»:
علت اینجا است که فعلا پوشه‌ی router، فاقد پوشه‌ی bundles است. تمام اجزای نگارش 2 دارای پوشه‌های bundles هستند (مانند node_modules\@angular\common\bundles)، منهای پوشه‌ی router. همچنین در فایل systemjs.config.js  یک چنین تعریفی هست:
   function packUmd(pkgName) {
        packages['@angular/' + pkgName] = { main: '/bundles/' + pkgName + '.umd.js', defaultExtension: 'js' };
};
که مسیرهای bundles را بارگذاری می‌کند. فعلا برای رفع آن از این روش استفاده کنید:
var setPackageConfig = /*System.packageWithIndex ? packIndex : packUmd;*/packIndex;

// **OR** method 2
ngPackageNames.forEach(setPackageConfig);
packages['@angular/router'] = { main: 'index.js', defaultExtension: 'js' };
مطالب
یکی کردن اسمبلی‌های یک پروژه‌ی WPF
فرض کنید پروژه‌ی WPF شما از چندین پروژه‌ی ‍Class library و اسمبلی‌های جانبی دیگر، تشکیل شده‌است. اکنون نیاز است جهت سهولت توزیع آن، تمام این فایل‌ها را با هم یکی کرده و تبدیل به یک فایل EXE نهایی کنیم. مایکروسافت ابزاری را به نام ILMerge، برای یک چنین کارهایی تدارک دیده‌است؛ اما این برنامه با WPF سازگار نیست. در ادامه قصد داریم اسمبلی‌های جانبی را تبدیل به منابع مدفون شده در فایل EXE برنامه کرده و سپس آن‌ها را در اولین بار اجرای برنامه، به صورت خودکار بارگذاری و در برنامه مورد استفاده قرار دهیم.

یک مثال جهت بازتولید کدهای این مطلب
الف) یک پروژه‌ی WPF جدید را به نام MergeAssembliesIntoWPF ایجاد کنید.
ب) یک پروژه‌ی Class library جدید را به نام MergeAssembliesIntoWPF.ViewModels به این Solution اضافه کنید. از آن برای تعریف ViewModelهای برنامه استفاده خواهیم کرد.
برای نمونه کلاس ذیل را به آن اضافه کنید:
namespace MergeAssembliesIntoWPF.ViewModels
{
    public class ViewModel1
    {
        public string Data { set; get; }

        public ViewModel1()
        {
            Data = "Test";
        }
    }
}
ج) یک پروژه‌ی WPF User control library را نیز به نام MergeAssembliesIntoWPF.Shell به این Solution اضافه کنید. از آن برای تعریف Viewهای برنامه کمک خواهیم گرفت.
به این پروژه ارجاعی را به اسمبلی قسمت (ب) اضافه نموده و برای نمونه User control ذیل را به نام View1.xaml به آن اضافه نمائید:
<UserControl x:Class="MergeAssembliesIntoWPF.Shell.View1"
             xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
             xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
             xmlns:mc="http://schemas.openxmlformats.org/markup-compatibility/2006" 
             xmlns:d="http://schemas.microsoft.com/expression/blend/2008" 
             mc:Ignorable="d" 
             xmlns:VM="clr-namespace:MergeAssembliesIntoWPF.ViewModels;assembly=MergeAssembliesIntoWPF.ViewModels"
             d:DesignHeight="300" d:DesignWidth="300">
    <UserControl.Resources>
        <VM:ViewModel1 x:Key="ViewModel1" />
    </UserControl.Resources>
    <Grid DataContext="{Binding Source={StaticResource ViewModel1}}">
        <TextBlock Text="{Binding Data}" />
    </Grid>
</UserControl>
در پروژه اصلی Solution (قسمت الف)، ارجاعاتی را به دو اسمبلی قسمت‌های ب و ج اضافه کنید. سپس MainWindow.xaml آن‌را به نحو ذیل تغییر داده و برنامه را اجرا کنید:
<Window x:Class="MergeAssembliesIntoWPF.MainWindow"
        xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
        xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
        xmlns:V="clr-namespace:MergeAssembliesIntoWPF.Shell;assembly=MergeAssembliesIntoWPF.Shell"
        Title="MainWindow" Height="350" Width="525">
    <Window.Resources>
        <V:View1 x:Key="View1" />
    </Window.Resources>
    <Grid>
        <V:View1 />
    </Grid>
</Window>
تا اینجا باید متن Test در پنجره اصلی برنامه ظاهر شود.


ب) مدفون کردن خودکار اسمبلی‌های جانبی برنامه در فایل EXE آن
فایل csproj پروژه اصلی را خارج از VS.NET باز کنید. در انتهای آن سطر ذیل قابل مشاهده است:
 <Import Project="$(MSBuildToolsPath)\Microsoft.CSharp.targets" />
پس از این سطر، چند سطر ذیل را اضافه کنید:
  <Target Name="AfterResolveReferences">
    <ItemGroup>
      <EmbeddedResource Include="@(ReferenceCopyLocalPaths)" Condition="'%(ReferenceCopyLocalPaths.Extension)' == '.dll'">
        <LogicalName>%(ReferenceCopyLocalPaths.DestinationSubDirectory)%(ReferenceCopyLocalPaths.Filename)%(ReferenceCopyLocalPaths.Extension)</LogicalName>
      </EmbeddedResource>
    </ItemGroup>
  </Target>
این task جدید MSBuild سبب خواهد شد تا با هر بار Build برنامه، اسمبلی‌هایی که در ارجاعات برنامه دارای خاصیت Copy local مساوی true هستند، به صورت خودکار به صورت یک resource جدید در فایل exe برنامه مدفون شوند. عموما ارجاعاتی که دستی اضافه می‌شوند، مانند دو اسمبلی یاد شده در ابتدای بحث، دارای خاصیت Copy local=true نیز هستند.
پس از این تغییر نیاز است یکبار پروژه را بسته و مجددا باز کنید. اکنون پروژه را build کنید و جهت اطمینان بیشتر آن‌را برای مثال توسط ILSpy مورد بررسی قرار دهید:


همانطور که مشاهده می‌کنید، دو اسمبلی مورد استفاده در برنامه به صورت خودکار در قسمت منابع فایل EXE مدفون شده‌اند.
اگر به مسیر LogicalName تنظیمات فوق دقت کنید، DestinationSubDirectory نیز ذکر شده‌است. علت این است که بسیاری از اسمبلی‌های بومی سازی شده WPF با نام‌هایی یکسان اما در پوشه‌هایی مانند fa، fr و امثال آن ذخیره می‌شوند. به همین جهت نیاز است بین این‌ها تمایز قائل شد.


ج) بارگذاری خودکار اسمبلی‌ها در AppDomain برنامه

تا اینجا اسمبلی‌های جانبی را در فایل EXE مدفون کرده‌ایم. اکنون نوبت به بارگذاری آن‌ها در AppDomain برنامه است. برای اینکار نیاز است تا روال رخدادگردان AppDomain.CurrentDomain.AssemblyResolve را تحت نظر قرار داده و اسمبلی‌هایی را که برنامه درخواست می‌کند، در همینجا از منابع خوانده و به AppDomain اضافه کرد.
انجام اینکار در برنامه‌های WinForms ساده‌است. فقط کافی است به متد Program.Main برنامه مراجعه کرده و تعریف یاد شده را به ابتدای متد Main اضافه کرد. اما در WPF هرچند فایل App.xaml.cs به نظر نقطه‌ی آغازین برنامه است، اما در واقع اینطور نیست. برای نمونه، پوشه‌ی obj\Debug برنامه را گشوده و فایل App.g.i.cs آن‌را بررسی کنید. در اینجا می‌توانید همان رویه شبیه به برنامه‌های WinForm را در متد Program.Main آن، مشاهده کنید. بنابراین نیاز است کنترل این مساله را راسا در دست بگیریم:
using System;
using System.Globalization;
using System.Reflection;

namespace MergeAssembliesIntoWPF
{
    public class Program
    {
        [STAThreadAttribute]
        public static void Main()
        {
            AppDomain.CurrentDomain.AssemblyResolve += OnResolveAssembly;
            App.Main();
        }

        private static Assembly OnResolveAssembly(object sender, ResolveEventArgs args)
        {
            var executingAssembly = Assembly.GetExecutingAssembly();
            var assemblyName = new AssemblyName(args.Name);

            var path = assemblyName.Name + ".dll";
            if (assemblyName.CultureInfo.Equals(CultureInfo.InvariantCulture) == false)
            {
                path = String.Format(@"{0}\{1}", assemblyName.CultureInfo, path);
            }

            using (var stream = executingAssembly.GetManifestResourceStream(path))
            {
                if (stream == null)
                    return null;

                var assemblyRawBytes = new byte[stream.Length];
                stream.Read(assemblyRawBytes, 0, assemblyRawBytes.Length);
                return Assembly.Load(assemblyRawBytes);
            }
        }
    }
}
کلاس Program را با تعاریف فوق به پروژه خود اضافه نمائید. در اینجا Program.Main مورد نیاز خود را تدارک دیده‌ایم. کار آن مدیریت روال رخدادگردان AppDomain.CurrentDomain.AssemblyResolve برنامه پیش از شروع به هر کاری است. در روال رخداد گردان OnResolveAssembly، برنامه اعلام می‌کند که به چه اسمبلی خاصی نیاز دارد. ما آن‌را از قسمت منابع خوانده و سپس توسط متد Assembly.Load آن‌را در AppDomain برنامه بارگذاری می‌کنیم.
پس از اینکه کلاس فوق را اضافه کردید، نیاز است کلاس Program اضافه شده را به عنوان Startup object برنامه نیز معرفی کنید:

انجام اینکار ضروری است؛ در غیراینصورت با متد Main موجود در فایل App.g.i.cs تداخل می‌کند.
اکنون برای آزمایش برنامه، یکبار آن‌را Build کرده و بجز فایل Exe، مابقی فایل‌های موجود در پوشه‌ی bin را حذف کنید. سپس برنامه را خارج از VS.NET اجرا کنید. کار می‌کند!
MergeAssembliesIntoWPF.zip
 
مطالب دوره‌ها
مثال - نمایش درصد پیشرفت عملیات توسط SignalR
برنامه‌های وب در سناریوهای بسیاری نیاز دارند تا درصد پیشرفت عملیاتی را به کاربران گزارش دهند. نمونه ساده آن، گزارش درصد پیشرفت میزان دریافت یک فایل است و یا اعلام درصد انجام یک عملیات طولانی از سمت سرور به کاربر. در ادامه قصد داریم این موضوع را توسط SignalR پیاده سازی کنیم.


نکته‌ای در مورد نگارش‌های مختلف SignalR
اگر برنامه شما قرار است دات نت 4 را پشتیبانی کند، آخرین نگارش SignalR که با آن سازگار است، نگارش 1.1.3 می‌باشد. بنابراین اگر دستور ذیل را اجرا کنید:
 PM> Install-Package Microsoft.AspNet.SignalR
SignalR 2 را نصب می‌کند که با دات نت 4 و نیم به بعد سازگار است.
اگر دستور ذیل را اجرا کنید، SiganlR 1.x را نصب می‌کند که با دات نت 4 به بعد سازگار است:
 PM> Install-Package Microsoft.AspNet.SignalR -Version 1.1.3
پیش فرض این مطلب نیز استفاده از نگارش 1.1.3 می‌باشد تا بازه بیشتری از وب سرورها را شامل شود.
با اینکار Microsoft.AspNet.SignalR.JS نیز به صورت خودکار نصب می‌گردد و به این ترتیب کلاینت جاوا اسکریپتی SiganlR نیز در برنامه قابل استفاده خواهد بود.


تنظیمات فایل Global.asax.cs

سطر فراخوانی متد RouteTable.Routes.MapHubs باید در ابتدای متد Application_Start فایل Global.asax.cs قرار گیرد (پیش از هر تنظیم دیگری). تفاوتی هم نمی‌کند که برنامه وب فرم است یا MVC. به این ترتیب مسیریابی‌های SignalR تنظیم شده و مسیر http://localhost/signalr/hubs قابل استفاده خواهد بود.


تنظیمات اسکریپت‌های سمت کلاینت مورد نیاز

پس از نصب بسته SignalR، سه اسکریپت ذیل باید به ابتدای صفحه وب اضافه شوند تا کلاینت‌های جاوا اسکریپتی SignalR بتوانند با سرور ارتباط برقرار کنند:
 <script src="Scripts/jquery-1.6.4.min.js" type="text/javascript"></script>
<script src="Scripts/jquery.signalR-1.1.3.min.js" type="text/javascript"></script>
<script src="signalr/hubs" type="text/javascript"></script>
این تنظیمات نیز برای هر دو نوع برنامه‌های وب فرم و MVC یکسان است.


تعریف کلاس Hub برنامه

using Microsoft.AspNet.SignalR;

namespace WebFormsSample03.Common
{
    public class ProgressHub : Hub
    {
        /// <summary>
        /// این متد استاتیک تعریف شده تا در برنامه به صورت مستقیم قابل استفاده باشد
        /// یا می‌شد اصلا این متد تعریف نشود و از همان دریافت زمینه هاب در کنترلر استفاده گردد
        /// </summary>        
        public static void UpdateProgressBar(int value, string connectionId)
        {
            var ctx = GlobalHost.ConnectionManager.GetHubContext<ProgressHub>();
            ctx.Clients.Client(connectionId).updateProgressBar(value); //فراخوانی یک متد در سمت کلاینت
        }
    }
}
متدی که در کلاس هاب برنامه تعریف شده، از نوع استاتیک است. از این جهت که می‌خواهیم این متد را در خارج از این هاب و در یک کنترلر Web API فراخوانی کنیم. زمانیکه متدی به صورت استاتیک تعریف می‌شود، ارتباط آن با وهله جاری کلاس یا this قطع خواهد شد. به همین جهت نیاز است تا از طریق متد GlobalHost.ConnectionManager.GetHubContext مجددا به context کلاس هاب دسترسی پیدا کنیم.
البته تعریف این متد در اینجا ضروری نبود. حتی می‌شد بدنه کلاس هاب را خالی تعریف کرد و متد GetHubContext را مستقیما داخل یک کنترلر فراخوانی نمود.
متد UpdateProgressBar، مقدار value را به تنها یک کلاینت که Id آن مساوی connectionId دریافتی است، ارسال می‌کند. این کلاینت باید یک callback جاوا اسکریپتی را جهت تامین متد پویای updateProgressBar تدارک ببیند.


کلاس Web API کنترلر دریافت فایل‌ها

فرقی نمی‌کند که برنامه شما از نوع وب فرم است یا MVC. امکانات Web API در هر دو نوع پروژه، قابل دسترسی است (همان ایده یک ASP.NET واحد).
بنابراین نیاز است یک کنترلر وب API جدید را به پروژه اضافه کرده و محتوای آن را به شکل ذیل تغییر دهیم:
using System.Threading;
using System.Web.Http;
using WebFormsSample03.Common;

namespace WebFormsSample03
{
    public class DownloadRequest
    {
        public string Url { set; get; }
        public string ConnectionId { set; get; }
    }

    public class DownloaderController : ApiController
    {
        public void Post([FromBody]DownloadRequest data)
        {
            //todo: start downloading the data.Url ....

            ProgressHub.UpdateProgressBar(10, data.ConnectionId);
            Thread.Sleep(2000);

            ProgressHub.UpdateProgressBar(40, data.ConnectionId);
            Thread.Sleep(3000);

            ProgressHub.UpdateProgressBar(64, data.ConnectionId);
            Thread.Sleep(2000);

            ProgressHub.UpdateProgressBar(77, data.ConnectionId);
            Thread.Sleep(2000);

            ProgressHub.UpdateProgressBar(92, data.ConnectionId);
            Thread.Sleep(3000);

            ProgressHub.UpdateProgressBar(99, data.ConnectionId);
            Thread.Sleep(2000);

            ProgressHub.UpdateProgressBar(100, data.ConnectionId);
        }
    }
}
اگر برنامه شما وب فرم است، باید تنظیمات مسیریابی ذیل را نیز به آن افزود. در برنامه‌های MVC4 این تنظیم به صورت پیش فرض وجود دارد:
using System;
using System.Web.Http;
using System.Web.Routing;

namespace WebFormsSample03
{
    public class Global : System.Web.HttpApplication
    {
        protected void Application_Start(object sender, EventArgs e)
        {
            // Register the default hubs route: ~/signalr
            RouteTable.Routes.MapHubs();

            RouteTable.Routes.MapHttpRoute(
                name: "DefaultApi",
                routeTemplate: "api/{controller}/{id}",
                defaults: new { id = RouteParameter.Optional }
            );
        }
    }
}
کاری که در این کنترلر انجام شده، شبیه سازی یک عملیات طولانی توسط متد Thread.Sleep است. همچنین این کنترلر، id کلاینت درخواست کننده یک url را نیز دریافت می‌کند. بنابراین می‌توان به نحو بهینه‌ای، تنها نتایج پیشرفت عملیات را به این کلاینت ارسال کرد و نه به سایر کلاینت‌ها.
همچنین در اینجا با توجه به مسیریابی تعریف شده، باید اطلاعات را به آدرس api/Downloader از نوع Post ارسال کرد.


تعریف کلاینت متصل به Hub

در سمت سرور، متد پویای updateProgressBar فراخوانی شده است. اکنون باید این متد را در سمت کلاینت پیاده سازی کنیم:
    <form id="form1" runat="server">
    <div>
    <input id="txtUrl" value="http://www.site.com/file.rar" type="text" />
        <input id="send" type="button" value="start download ..." />
        <br />
        <div id="bar" style="border: #000 1px solid; width:300px;"></div>
    </div>
    </form>
    <script type="text/javascript">
        $(function () {
            $.connection.hub.logging = true; //اطلاعات بیشتری را در جاوا اسکریپت کنسول مرورگر لاگ می‌کند
            var progressHub = $.connection.progressHub; //این نام مستعار پیشتر توسط ویژگی نام هاب تنظیم شده است
            progressHub.client.updateProgressBar = function (value) {
                //متدی که در اینجا تعریف شده دقیقا مطابق نام متد پویایی است که در هاب تعریف شده است
                //به این ترتیب سرور می‌تواند کلاینت را فراخوانی کند
                $("#bar").html(GaugeBar.generate(value));
            };
            $.connection.hub.start() // فاز اولیه ارتباط را آغاز می‌کند
            .done(function () {
                $("#send").click(function () {
                    $("#send").attr('disabled', 'disabled');
                    var myClientId = $.connection.hub.id;
                    // اکنون اتصال برقرار است به سرور
                    $.ajax({
                        type: "POST",
                        contentType: "application/json",
                        url: "/api/Downloader",
                        data: JSON.stringify({ Url: $("#txtUrl").val(), ConnectionId: myClientId })
                    }).success(function () {
                        $("#send").removeAttr('disabled');
                    }).fail(function () {
                        //                    
                    });
                });
            });
        });
    </script>
بر روی این فرم، یک جعبه متنی که Url را دریافت می‌کند و یک دکمه‌ی آغاز کار دریافت این Url، وجود دارد.
در ابتدای کار صفحه، اتصال به progressHub برقرار می‌شود. اگر دقت کنید، نام این هاب با حروف کوچک در اینجا (در سمت کلاینت) آغاز می‌گردد.
سپس با تعریف یک callback به نام progressHub.client.updateProgressBar، پیام‌های دریافتی از طرف سرور را به یک افزونه progress bar جی‌کوئری، برای نمایش ارسال می‌کند.
کار اتصال به رویداد کلیک دکمه‌ی آغاز دریافت فایل، در متد done باید انجام شود. این callback زمانی فراخوانی می‌گردد که کار اتصال به سرور با موفقیت صورت گرفته باشد.
سپس در ادامه توسط jQuery Ajax، اطلاعات Url و همچنین Id کلاینت را به مسیر api/Downloader یا همان web api controller ارسال می‌کنیم.



کدهای کامل این مثال را از اینجا نیز می‌توانید دریافت نمائید:
  WebFormsSample03.zip
مطالب
استفاده از لنگر (anchor) برای اسکرول به قسمت خاصی از صفحه در Blazor Server
فرض کنید کدی مانند زیر را در یک کامپوننت داریم و انتظار این است که با کلیک بر روی Section2، به بخش مورد نظر اسکرول شویم:
@page "/test"

<nav>
    <!-- یک روش -->
    <a href="#section2">Section2</a>

    <!-- روش دیگر -->
    <NavLink href="#section2">Section2</NavLink>    
</nav>

@* ... *@


<h2 id="section2">It's Section2.</h2>
@* ... *@
اما متاسفانه در Blazor Server تا نسخه فعلی آن (نسخه هفت)، این کار ساده به راحتی امکان‌پذیر نیست. همانطور که ملاحظه می‌کنید، به دو روش، نویگیشن انجام شده‌است؛ اما هیچ‌یک ما را به هدف نمی‌رسانند. دلیل این موضوع، رفتار Blazor Server در بارگذاری صفحات می‌باشد. در حقیقت المان‌ها موقع بارگذاری، هنوز در صفحه وجود ندارند. در واقع ابتدا نیاز است که اتصال SignalR برقرار شود و سپس داده‌ها از سرور دریافت شوند (مگر در حالت pre-rendered که مشکلات خاص خود را در پی دارد).
برای انجام این کار دو روش وجود دارد؛ یکی بر پایه‌ی جاوااسکریپت است و دیگری توسط توابع داخلی Blazor JS.


روش جاوااسکریپتی

ابتدا یک کامپوننت را به نام AnchorNavigation ایجاد می‌نماییم:
@inject IJSRuntime JSRuntime
@inject NavigationManager NavigationManager
@implements IDisposable
@code {
    protected override void OnInitialized()
    {
        NavigationManager.LocationChanged += OnLocationChanged;
    }

    protected override async Task OnAfterRenderAsync(bool firstRender)
    {
        await ScrollToFragment();
    }

    public void Dispose()
    {
        NavigationManager.LocationChanged -= OnLocationChanged;
    }

    private async void OnLocationChanged(object sender, LocationChangedEventArgs e)
    {
        await ScrollToFragment();
    }

    private async Task ScrollToFragment()
    {
        var uri = new Uri(NavigationManager.Uri, UriKind.Absolute);
        var fragment = uri.Fragment;
        if (fragment.StartsWith('#'))
        {
            // Handle text fragment (https://example.org/#test:~:text=foo)
            // https://github.com/WICG/scroll-to-text-fragment/
            var elementId = fragment.Substring(1);
            var index = elementId.IndexOf(":~:", StringComparison.Ordinal);
            if (index > 0)
            {
                elementId = elementId.Substring(0, index);
            }

            if (!string.IsNullOrEmpty(elementId))
            {
                await JSRuntime.InvokeVoidAsync("BlazorScrollToId", elementId);
            }
        }
    }
}
سپس کد جاوا اسکریپتی زیر را در جایی قبل از فراخوانی <script src="_framework/blazor.server.js"></script> قرار می‌دهیم (برای مثال اگر می‌خواهیم در اکثر صفحات از آن بهره ببریم، آن را در layout.cshtmlـ قرار می‌دهیم).
function BlazorScrollToId(id) {
            const element = document.getElementById(id);
            if (element instanceof HTMLElement) {
                element.scrollIntoView({
                    behavior: "smooth",
                    block: "start",
                    inline: "nearest"
                });
            }
        }
حال در هر کامپوننتی که نیاز به استفاده از لنگر (anchor) داریم، به شکل زیر عمل می‌کنیم:
@page "/"

<PageTitle>Index</PageTitle>

<a href="#section2">
    <h1>Section2</h1>
</a>

<SurveyPrompt Title="How is Blazor working for you?" />

<div style="height: 2000px">

</div>

<div id="section2">
    <h2>It's Section2. </h2>
</div>

<AnchorNavigation />


روش استفاده از توابع داخلی Blazor JS 

می توان از ElementReference و FocusAsync که در حقیقت مربوط به خود Blazor JS می‌باشند استفاده نمود. اینبار کدهای کامپوننت AnchorNavigation را به شکل زیر تغییر می‌دهیم:
using Microsoft.AspNetCore.Components;
using Microsoft.AspNetCore.Components.Rendering;
using Microsoft.AspNetCore.Components.Routing;
using System.Diagnostics.CodeAnalysis;

namespace TestAnchorNavigation;

public class AnchorNavigation: ComponentBase, IDisposable
{
    private bool _setFocus;

    [Inject] private NavigationManager NavManager { get; set; } = default!;
    [Parameter] public RenderFragment? ChildContent { get; set; }
    [Parameter] public string? BookmarkName { get; set; }
    [DisallowNull] public ElementReference? Element { get; private set; }

    protected override void BuildRenderTree(RenderTreeBuilder builder)
    {
        builder.OpenElement(0, "span");
        builder.AddAttribute(2, "tabindex", "-1");
        builder.AddContent(3, this.ChildContent);
        builder.AddElementReferenceCapture(4, this.SetReference);
        builder.CloseElement();
    }

    protected override void OnInitialized()
        => NavManager.LocationChanged += this.OnLocationChanged;

    protected override void OnParametersSet()
        => _setFocus = this.IsMe();

    private void SetReference(ElementReference reference)
        => this.Element = reference;

    private void OnLocationChanged(object? sender, LocationChangedEventArgs e)
    {
        if (this.IsMe())
        {
            _setFocus = true;
            this.StateHasChanged();
        }
    }

    protected async override Task OnAfterRenderAsync(bool firstRender)
    {
        if (_setFocus)
            await this.Element!.Value.FocusAsync(false);

        _setFocus = false;
    }

    private bool IsMe()
    {
        string? elementId = null;

        var uri = new Uri(this.NavManager.Uri, UriKind.Absolute);
        if (uri.Fragment.StartsWith('#'))
        {
            elementId = uri.Fragment.Substring(1);
            return elementId == BookmarkName;
        }
        return false;
    }

    public void Dispose()
        => NavManager.LocationChanged -= this.OnLocationChanged;
}
و پیرو آن، صفحه‌ی موردنظر برای استفاده از لنگر نیز به شکل زیر تغییر خواهد کرد:
@page "/"

<PageTitle>Index</PageTitle>

<NavLink href="#section2">
    <h1>Section2</h1>
</NavLink>

<SurveyPrompt Title="How is Blazor working for you?" />

<div style="height: 2000px">

</div>

<AnchorNavigation BookmarkName="section2">
      <h2>It's Section2. </h2>
</AnchorNavigation>
مطالب
توسعه برنامه های Cross Platform با Xamarin Forms & Bit Framework - قسمت چهارم
تا قسمت سوم توانستیم Xamarin را نصب و پروژه‌ی اولیه آن را بیلد کنیم. سپس کد مشترک بین سه پلتفرم را بر روی Windows اجرا و Edit & continue آن را هم تست کردیم که هم برای UI ای که با Xaml نوشته می‌شود و هم برای منطقی که با CSharp نوشته می‌شود، کار می‌کند.
همانطور که گفتیم، کد UI و Logic برای هر سه پلتفرم مشترک است؛ منتهی به علت امکانات دیباگ فوق العاده و سرعت بیشتر ویندوز، ابتدا آن را بر روی ویندوز تست کردیم و بعد برای تکمیل UI، آن را بر روی Android اجرا می‌کنیم. این بار می‌توانید دو پروژه UWP و iOS را Unload کنید و سپس پروژه Android ای را در صورت Unload بودن Load کنید. (با راست کلیک نمودن روی پروژه). این کار باعث می‌شود Visual Studio بیهوده کند نشود؛ مخصوصا اگر سیستم شما ضعیف است.
ابتدا با موبایل یا تبلت اندرویدی شروع می‌کنیم. اگر چه Xamarin از نسخه‌ی 4.0.3 اندروید به بالا را پشتیبانی می‌کند، ولی توصیه می‌کنم وقتتان را بر روی گوشی‌های اندرویدی کمتر از 4.4 تلف نکنید. دستگاه را می‌توانید، هم به صورت USB و هم به صورت Wifi استفاده کنید. ابتدا باید دستگاه اندرویدی خود را آماده‌ی برای دیباگ کنید. برای این منظور مقاله‌های فارسی و انگلیسی زیادی وجود دارند که می‌توانید از آن‌ها استفاده کنید. من عبارت "اندروید debug" را جستجو کردم و به این مقاله رسیدم. همچنین Android SDK شما باید USB debugging اش نصب شده باشد که البته حجم زیادی ندارد. برای بررسی این مورد ابتدا از وجود فولدر extras\google\usb\_driver درAndroid SDK خود مطمئن شوید. حال سؤال این است که ویژوال استودیو، Android SDK را کجا نصب کرده‌است که خیلی ساده در این لینک توضیح داده شده‌است.
اگر فولدر extras\google\usb\_driver وجود نداشت، باید آن را نصب کنید که خیلی ساده توسط Android SDK Manager امکان پذیر است؛ ولی نه! امکان پذیر نیست!
دلیل: در Xamarin شما همیشه بر روی آخرین SDK‌ها حرکت می‌کنید. این شامل Windows SDK 17134 و Android SDK 27 و iOS SDK 11 است. وقتی از نسخه‌ی فعلی ویژوال استودیو، یعنی 15.8 به نسخه‌ی بعدی ویژوال استودیو که الان Preview است بروید، یعنی 15.9، عملا به این معنا است که به Windows SDK 17763 و Android SDK 28 و iOS SDK 12 می‌روید. این بزرگترین مزیت Xamarin است و این یعنی شما همیشه به صد در صد امکانات هر پلتفرم در زبان CSharp دسترسی دارید و همیشه آخرین SDK هر سیستم عامل در اختیار شماست و اگر دوستی از طریق Swift توانست مثالی از ARKit 2.0 را در iOS 12 پیاده سازی کند، قطعا شما هم می‌توانید. همچنین تیم Xamarin نه تنها این امکانات را بلکه Documentation لازم را نیز در اختیار شما قرار می‌دهد. چون در همین مثال، مستندات Apple به زبان Swift / Objective-C بوده و مستندات Xamarin به زبان CSharp.
حال اگر سری به فولدر Android SDK نصب شده‌ی توسط Visual Studio بزنید، مشاهده می‌کنید که خبری از Android SDK Manager نیست! به صورت رسمی، مدتی است که گوگل در نسخه‌های اخیر Android SDK، دیگر Android SDK Manager را ارائه نمی‌کند و همانطور که گفتم شما الان بر روی آخرین نسخه‌ی Android SDK هستید. هر چند ترفندهایی وجود دارد که این Manager را باز می‌گردانند، ولی لزومی به انجام این کار در Xamarin نیست و شما می‌توانید از Android SDK Manager ای که تیم Xamarin ارائه داده‌است، استفاده کنید. همین مسئله در مورد Android Virtual Device Manager که برای مدیریت Emulator‌ها بود نیز صدق می‌کند.
برای استفاده از این دو، ضمن استفاده از ابزارهای دور زدن تحریم، در ویژوال استودیو، در منوی Tools، به قسمت Android رفته و Android SDK Manager را باز کنید. Android Emulator Manager نیز جایگزین Android Virtual Device Manager ای است که قبلا توسط گوگل ارائه می‌شد. حال بعد از باز کردن Android SDK Manager ارائه شده توسط Xamarin، به برگه‌ی Tools آن بروید و از  قسمت extras مطمئن شوید که Google USB driver تیک خورده باشد.
حال پس از وصل کردن گوشی یا تبلت اندرویدی به سیستم توسط کابل USB و Set as startup project نمودن پروژه‌ی XamApp.Android که در قسمت قبل آن را Clone کرده بودید، می‌توانید پروژه را بر روی گوشی خود اجرا کنید. اگر نام گوشی خود را در کنار دکمه‌ی سبز اجرای پروژه (F5) نمی‌بینید، بستن و باز کردن Visual Studio را امتحان کنید. 

پروژه را که اجرا کنید، اولین بیلد کمی طول می‌کشد (اولین بار دو برنامه بر روی گوشی شما نصب می‌شوند که برای کار دیباگ در Xamarin لازم هستند) و اساسا بیلد یک پروژه‌ی اندرویدی کند است. خوشبختانه به واسطه وجود Xaml edit and continue احتیاجی به Stop - Start کردن پروژه و بیلد کردن برای اعمال تغییرات UI نیست و به محض تغییر Xaml، می‌توانید تاثیر آن را در گوشی خود ببینید. ولی برای هر تغییر CSharp باید Stop - Start و Build کنید که زمان بر است و به همین علت تست بر روی پروژه ویندوزی را برای پیاده سازی منطق برنامه پیشنهاد می‌کنیم. البته در نسخه‌ی 15.9 ویژوال استودیو، سرعت بیلد تا 40% بهبود یافته است.
ممکن است شما گوشی اندرویدی یا تبلت نداشته باشید که بخواهید بر روی آن تست کنید و یا مثلا گوشی شما Android 7 هست و می‌خواهید بر روی Android 8 تست بگیرید. در این جا شما احتیاج به استفاده از Emulator را خواهید داشت.
توجه داشته باشید که Emulator شما ترجیحا نباید ARM باشد و بهتر است یا X86 یا X64 باشد، وگرنه ممکن است خیلی کند شود. همچنین بهتر است Google Play Services داشته باشد. همچنین ترجیحا دنبال گزینه‌ی اجرا کردن Emulator نروید؛ اگر خود ویندوز شما درون یک Virtual Machine در حال اجراست.

ابتدا ضمن جستجو کردن "فعال سازی intel virtualization"، اقدام به فعال سازی این امکان در سیستم خود کنید. این آموزش را مناسب دیدم.
گزینه‌های مطرح: [Google Android Emulator] - [Genymotion] - [Microsoft Hyper-V Android Emulator] که فقط یکی از آنها را لازم دارید.

Google Android Emulator توسط خود Google ارائه می‌شود و دارای Google Play Services نیز هست. بر اساس این آموزش به صفحه Workloads در Visual Studio Installer بروید و از قسمت Xamarin دو مورد "Google Android Emulator API Level 27" و "Intel Hardware Accelerated Execution Manager (HAXM) global install" را نصب کنید. توجه داشته باشید که بدین منظور احتیاج به ابزارهای دور زدن تحریم دارید؛ زیرا نیاز به دسترسی به سرورهای گوگل هست. این Emulator آماده برای دیباگ هست و نیازی به اقدام خاصی نیست.

Genymotion حجم کمتری دارد و برای دانلود احتیاج به ابزارهای دور زدن تحریم را ندارد و اساسا نسبت به بقیه بر روی سیستم‌های ضعیف‌تر، بهتر کار می‌کند. فقط Emulator ای که با آن می‌سازید، به صورت پیش فرض Google Play Services را ندارد که در آخرین نسخه‌های آن گزینه Open  GApps به toolbar اضافه شده که Google Play Services را اضافه می‌کند. (از انجام هر گونه عملیات پیچیده بر اساس آموزش‌هایی که برای نسخه‌های قدیمی‌تر Genymotion هستند، پرهیز کنید). مطابق با ابتدای همین آموزش برای دستگاه‌های اندرویدی، Emulator خود را آماده برای دیباگ کنید.

Microsoft Hyper-V android emulators. مایکروسافت قبلا اقدام به ارائه یک Android Emulator کرده بود که برای نسخه 4 و 5 اندروید بودند و بزرگ‌ترین ضعف آنها عدم پشتیبانی از Google Play Services بود که ادامه داده نشدند. ولی سری جدید ارائه شده توسط مایکروسافت چنین مشکلی را ندارد. اگر CPU شما AMD بوده و روش‌های قبلی برای شما کند هستند یا اساسا کار نمی‌کنند، یا در حال حاضر در حال استفاده از Docker for Windows هستید که از Hyper-V استفاده می‌کنید و قصد استفاده مجدد از منابع موجود را دارید، این نیز گزینه خوبی است که جزئیات آن را می‌توانید در  اینجا  دنبال کنید. این Emulator آماده برای دیباگ هست و نیازی به اقدام خاصی نیست. 

پس از اینکه Emulator خود را ساختید، آن را اجرا کنید. سپس برنامه را از درون ویژوال استدیو اجرا کنید. مطابق نسخه ویندوزی، دوباره یک دکمه دارید و یک Label، عدد بر روی Label، با هر بار کلیک کردن بر روی دکمه، افزایش می‌یابد.
سرعت اجرای این برنامه در Emulator یا گوشی شما برای دیباگ است و در حالت Release، سرعت چندین برابر بهتر خواهد شد و به هیچ وجه تست‌های Performance را بر روی Debug mode انجام ندهید.

حال نوبت به پابلیش پروژه می‌رسد. در این قسمت باید توجه کنید که حجم Apk شما برای پروژه‌ی XamApp مثال ما به 7 مگ می‌رسد که برای یک فرم ساده خیلی زیاد به نظر می‌رسد. ولی اگر شما بجای یک فرم ساده، صد فرم پیچیده نیز داشته باشید، باز هم این حجم به 8 مگ نخواهد رسید. حجم Apk خیلی متاثر از کدهای شما نیست، بلکه شامل موارد زیر است:
1- NET. که خود شامل CLR  & BCL است. (BCL (Base Class Library  مثل کلاس‌های string - Stream - List - File و (CLR (Common language runtime که شامل موارد لازم برای اجرای کدها است. این پیاده سازی بر اساس NET Standard 2.0. بوده که عملا اجازه استفاده از تعداد خیلی زیادی از کتابخانه‌های موجود را می‌دهد، حتی Entity framework core! البته هر کتابخانه حجم DLL‌های خودش را اضافه می‌کند.
2- Android Support libraries که به شما اجازه می‌دهد از تعداد زیادی (و البته نه همه) امکانات نسخه‌های جدید اندروید در پروژه‌تان استفاده کنید که بر روی نسخ قدیمی‌تر Android نیز کار کنند. همچنین با یکپارچگی با Google Play Services عملا خیلی از کارها ساده‌تر و با Performance بهتری انجام می‌شود، مانند گرفتن موقعیت کاربر جاری.
3-  Xamarin essentials . اگر چه در CSharp شما به صد در صد امکانات هر سیستم عامل دسترسی دارید و می‌توانید مثلا مقدار درصد شارژ باطری را بخوانید، ولی اینکار مستلزم نوشتن سه کد CSharp ای برای Android - iOS - Windows است که طبیعتا کار را سخت می‌کند. اما Xamarin Essentials به شما اجازه می‌دهد با یک کد CSharp واحد برای هر سه پلتفرم، با باطری، کلیپ‌بورد، قطب نما و خیلی موارد دیگر کار کنید.
4- Xamarin.Forms. اگر Button و Label ای که در مثال برنامه داشتیم، با یکبار نوشتن بر روی هر سه پلتفرم دارند کار می‌کنند، در حالی که هر پلتفرم، Button مخصوص به خود را دارد؛ این را Xamarin Forms مدیریت می‌کند. علاوه بر این، Binding نیز به عهده‌ی Xamarin Forms است.
5- Prism Autofac Bit Framework: درک آن‌ها نیاز به دنبال کردن آموزش‌های این دوره را دارد؛ ولی به صورت کلی معماری پروژه شما بسیار کارآمد و حرفه‌ای خواهد شد و به کدی با قابلیت نگهداری بالا خواهید رسید. 
6-  Rg Plugins Popup  و  Xamanimation  نیز دو کتابخانه‌ی UI بسیار کاربردی و جالب هستند که در طول این آموزش از آنها استفاده خواهد شد.
حجم 7 مگ برای این تعداد کتابخانه و امکان، خیلی زیاد نیست و شما عملا تعداد زیادی از پروژه‌های خود را می‌توانید با همین حجم ببندید و اگر مثلا به پروژه‌ی Humanizer خیلی علاقه داشته باشید (که در این صورت حق هم دارید!) می‌توانید با اضافه شدن چند کیلوبایت (!) به پروژه آن را داشته باشید. اکثر کتابخانه‌های NET. ای سبک هستند. همچنین موقع قرار گرفتن در پروژه، فشرده سازی نیز می‌شوند و قسمت‌های استفاده نشده‌ی آن‌ها نیز توسط Linker حذف می‌شوند.
علاوه بر این، اجرای برنامه بر روی گوشی‌های ضعیف و قدیمی کمی طول می‌کشد. این مربوط به اجرای برنامه است؛ نه باز شدن فرم مثال ما که دارای Button و Label بود و اگر مثال ما دو فرم داشته باشد (که در آموزش‌های بعدی به آن می‌رسیم) می‌بینید که چرخش بین فرم‌ها بسیار سریع است.

مواردی مهم در زمینه‌ی بهبود عملکرد پروژه‌های Xamarin در Android
در ابتدا باید بدانید Apk شما شامل دو قسمت است؛ یکی کدهای CSharp ای شما که DotNet ای بوده و در کنار کدهای کتابخانه‌هایی چون Json.NET بر روی DotNet اجرا می‌شوند. دیگری کتابخانه‌ای است که مثلا با Java نوشته شده و بعد برای استفاده در CSharp بر روی آن یک Wrapper یا پوشاننده توسعه داده شده‌است. عموما توسعه دهندگان چنین پروژه‌هایی، ابتدا پروژه را به Java می‌نویسند و بعد برای JavaScript - CSharp و ... Wrapper ارائه می‌دهند.
برای بهبود اینها ابزارهایی چون AOT-NDK-LLVM-ProGurad-Linker و ... وجود دارند که سعی می‌کنم به صورت ساده آنها را توضیح دهم.

وظیفه ProGurad این است که از قسمتی از پروژه‌ی شما که بخاطر کتابخانه‌های Java ای، عملا DotNet ای نیست، کدهای اضافه و استفاده نشده را حذف کند.
ممکن است استفاده از ProGurad باعث شود کلاسی که داینامیک استفاده شده است، به اشتباه حذف شود. پروژه XamApp دارای یک ProGuard configuration file است که جلوی چنین اشتباهاتی را حتی الامکان می‌گیرد.
همچنین ProGurad که در داخل Android SDK قرار دارد، به Space در طول مسیر حساس است (!) و با توجه به اینکه مسیر پیش فرض Android SDK نصب شده‌ی توسط ویژوال استودیو دارای Space است (C:\Program Files (x86)\Android\android-sdk)  شما در همان ابتدا دچار مشکل می‌شوید! برای حل این مشکل ابدا فولدر Android SDK را جا به جا نکنید؛ بلکه از امکانی در ویندوز به نام Junction folder یا فولدر جانشین استفاده کنید. بدین منظور دستور زیر را وارد کنید:
mklink /j C:\android-sdk "C:\Program Files (x86)\Android\android-sdk"
این مورد باعث می‌شود که مسیر C:\android-sdk نیز به همان مسیر پیش فرض اشاره کند و این دو مسیر در واقع یکی هستند. امیدوارم این امکان را با قابلیت Shortcut سازی در ویندوز اشتباه نگیرید! حال از منوی Tools > Options > Xamarin > Android Settings مسیر Android SDK را به C:\android-sdk تغییر دهید که فاقد Space است و ویژوال استودیو را ببندید و باز کنید.

NDK که در ادامه SDK برای Android قرار می‌گیرد، Native Development Kit است و باعث می‌شود هم DLL‌های DotNet ای و هم Jar‌های Java ای به فایل‌های so تبدیل شوند. so همان DLL ویندوز است، البته برای Linux و همانطور که احتمالا می‌دانید، پایه Android بر روی Linux است. طبیعتا کامپایل شدن کدها به so، بر روی بهبود سرعت برنامه تاثیر گذار است.

Linker نیز مشابه با ProGuard کمک می‌کند، ولی اینبار حجم DLL‌های DotNet ای مانند Json.NET را کم می‌کند. بالاخره شما از صد در صد کلاس‌های یک DLL استفاده نمی‌کنید و موارد اضافی نیز باید حذف شوند. البته این وسط، امکان حذف اشتباه کلاس‌هایی که به صورت داینامیک فراخوانی شده باشند وجود دارد که LinkerConfig موجود در پروژه XamApp حتی الامکان جلوی این مشکل را می‌گیرد.

Release mode  مثل هر پروژه CSharp ای دیگری، بهتر است پروژه در حالت Release mode پابلیش شود. در پروژه XamApp در حالت Release mode، موارد بالا یعنی Linker-NDK-ProGuard نیز درخواست می‌شوند.

جزئیات این موارد در مستندات Xamarin وجود دارد و در پایان این دوره یک Project Builder سورس باز نیز به شما ارائه می‌شود که ساختار اولیه پروژه‌ها را بر اساس نیازهای شما و با بهترین تنظیمات ممکن می‌سازد.

در پروژه XamApp علاوه بر موارد فوق، دو مورد دیگر نیز آماده به استفاده هستند، ولی غیر فعال شده اند؛ AOT و LLVM. اگر به تازگی برنامه نویس شده‌اید، موارد زیر ممکن است خیلی برایتان پیچیده باشند، از آن‌ها عبور کنید و به عنوان "نحوه انجام دادن پابلیش" بروید.

کدهای‌های DotNet ای به سه شکل می‌توانند اجرا شوند:
JIT - AOT - Interpreter
یک برنامه DotNet ای برای اجرا می‌تواند از ترکیب اینها استفاده کند. حالت Interpreter که خیلی جدید معرفی شده و الآن موضوع بحث نیست؛ می‌ماند JIT و AOT
کد CSharp در هنگام کامپایل به IL تبدیل و سپس در زمان اجرا توسط Just in time compiler به زبان ماشین تبدیل می‌شود. اگر قبلا پروژه‌ی ASP.NET یا ASP.NET Core نوشته باشید، چنین رفتاری را در پشت صحنه خواهد داشت. خود JIT که در هر بار اجرای برنامه انجام می‌شود، عملا زمان بر هست. ولی کد زبان ماشین حاصل از آن خیلی Optimize شده برای دقیقا همان ماشین هست؛ با در نظر گرفتن خیلی فاکتورها. در پروژه‌های سمت سرور مثل ASP.NET که پروژه وقتی یک بار اجرا می‌شود، مثلا روی IIS، ممکن است صدها هزار دستور را اجرا کند، در طول چندین روز یا ماه، این عمل JIT خیلی مفید هست. البته همان سربار اولیه‌ی JIT هم توسط چیزی به عنوان Tiered JIT می‌تواند کمتر شود.
اما در پروژه‌ی موبایل که برنامه ممکن است بعد از باز شدن، مثلا ده دقیقه باز باشد و بعد بسته شود، انجام شدن JIT با هر بار باز شدن برنامه خیلی مفید به فایده نیست. بنا به برخی مسائل که واقعا سطح این آموزش را خیلی پیچیده می‌کند، نتیجه کار JIT قابلیت Cache شدن آن چنانی ندارد و عملا باید هر بار اجرا شود.
در پروژه‌های موبایل، گزینه دیگری بر روی میز هست به نام Ahead of time یا AOT که کار تبدیل IL به زبان ماشین را در زمان کامپایل و پابلیش پروژه انجام دهد. طبیعتا این باعث می‌شود سرعت برنامه موبایل در عمل خیلی بالاتر رود، چون سربار JIT در هر بار اجرای برنامه حذف می‌شود. همچنین روال AOT می‌تواند از LLVM یا Low level virtual machine استفاده کند که منجر به تبدیل شدن کد زبان ماشینی می‌شود که بر روی LLVM کار می‌کند. LLVM خودش یک Runtime با سرعت خیلی بالاست که بر روی تمامی سیستم عامل‌ها کار می‌کند.
بر روی Android - iOS - Windows می‌شود از AOT استفاده کرد. در iOS و ویندوز، استفاده‌ی از AOT منجر به افزایش سایز برنامه نمی‌شود، چون قبلا برنامه یک سری کد IL بوده که زمان اجرا توسط JIT به کد ماشین تبدیل می‌شده و الان بجای آن IL، یک سری کد زبان ماشین مبتنی بر LLVM هست. اما بر روی Android، پیاده سازی AOT ناقص هست و البته که با فعال کردن‌اش، سرعت برنامه بسیار بیشتر می‌شود، ولی کماکان نیاز به JIT و IL هم برای برخی از سناریوها هست. این مورد یعنی اینکه فعال سازی AOT+LLVM بر روی اندروید تا مادامی که AOT در Android به صورت آزمایشی هست، باعث افزایش حجم Apk ما از 7 به 13 مگ می‌شود. البته این مورد در نسخه‌های بعدی رفع خواهد شد و رفتار Android مشابه با iOS-Windows خواهد بود؛ یعنی حجم نسبتا کم و سرعت خیلی بالا.
برای فعال سازی AOT+LLVM در csproj پروژه اندرویدی، دو مقدار AotAssemblies و EnableLLVM را از false به true تغییر دهید:
 <AotAssemblies>true</AotAssemblies> 
 <EnableLLVM>true</EnableLLVM>
با این تنظیمات، بیلد شما طولانی‌تر و در عوض سرعت اجرای برنامه بیشتر خواهد شد.

نحوه انجام دادن پابلیش 
برای انجام دادن پابلیش، بر روی پروژه XamApp.Android در هنگامیکه بر روی Release mode هستید، راست کلیک کنید و Archive را بزنید. سپس فایل Archive شده را انتخاب و Distribute را بزنید که به شما Apk مناسب برای انتشار توسط خودتان یا Google Play می‌دهد.
نکات مهم:
1- فایل Apk حاصل از Archive را بدون Distribute کردن، در اختیار کسی قرار ندهید. فقط پیام Corrupt و خراب بودن فایل، حاصل کارتان خواهد بود!
2- اولین باری که Distribute می‌کنید، Wizard مربوطه کمک می‌کند تا یک فایل Certificate را برای Apk اتان بسازید. آن فایل را گم نکنید! در پابلیش‌های بعدی دیگر نباید Certificate جدیدی بسازید؛ بلکه فایل قبلی را باید به آن معرفی کنید و فقط رمز آن Certificate را دوباره بزنید.
3- به برنامه آیکون بدهید. برای آن Splash Screen خوبی بگذارید. در هر بار پابلیش، ورژن برنامه را افزایش دهید. اینها همگی توضیحات اش بر روی بستر وب موجود است. سؤالی بود، همینجا هم می‌توانید بپرسید.
فایل‌های Apk این مثال را می‌توانید از اینجا دانلود کنید.

در قسمت بعدی آموزش، دیباگ و پابلیش گرفتن پروژه بر روی iOS را خواهیم داشت که البته مقداری از مطالب اش با مطالب این آموزش مشترک هست. بعد دست به کد شده و آموزش CSharp و Xaml را خواهیم داشت تا پروژه‌ای با کیفیت، کارآمد و عالی از هر جهت بنویسید.
همچنین تعدادی از نکات مربوط به Performance که مربوط به ظاهر برنامه و نحوه چیدمان صفحات و کنترل‌ها هستند و بر روی Performance هر سه پلتفرم تاثیر گذار هستند (و نه فقط Android‌) نیز در ادامه بحث خواهند شد.
مطالب
اعتبارسنجی شرطی فرم‌ها در MVC
در پروژه‌ای که در حال حاضر روی آن کار می‌کنم برای برخی موجودیت‌ها، فرم‌های ایجاد و ویرایش را یکی در نظر گرفتم و به تبع آن از ویوو مدل یکسانی هم برای این ویوو استفاده کرده‌ام. اما مشکلی که وجود داشت این بود که برخی از فیلدها در حالت ویرایش در فرم نمایش داده نمیشد. درواقع در حالتی که ویوی مذکور در حالت ویرایش باز میشد چنین شرطی داشتم:
@if (!Model.Id.HasValue)
{
    <div class="form-group">
        <label>رمز عبور</label>
        @Html.BootstrapEditorLtrFor(x => x.Password)
        @Html.ValidationMessageFor(x => x.Password)
    </div>
}
ویومدل هم به شکل زیر بود:
public class AddOrEditUserViewModel
{
    ...

    [Required(ErrorMessage = "رمز عبور را وارد کنید")]
    [MinLength(6, ErrorMessage = "حداقل 6 کاراکتر")]
    public string Password { get; set; }

    ...
}

بنابراین هنگامی که فرم در حالت ویرایش، ارسال می‌شد، در کنترلر اجازه عبور از ModelState.IsValid داده نمی‌شد. پس نیاز بود که به ModelState بگویم که وقتی در حالت ویرایش هستیم، به اعتبارسنجی‌های موجود در ویومدل که مربوط به پراپرتی Password بود توجه نکن. نحوه انجام این کار به شکل زیر بود:
if (model.Id.HasValue)
{
    ModelState["Password"].Errors.Clear();
}


if (ModelState.IsValid)
{
    ...
}
فقط کافیست قبل از ModelState.IsValid خطاهای مربوط به پراپرتی Password را از ModelState حذف کنیم.
مطالب
React 16x - قسمت 4 - کامپوننت‌ها - بخش 1 - کار با عبارات JSX
برپایی پروژه‌ی ایجاد اولین کامپوننت React

در اینجا برای بررسی مقدماتی کامپوننت‌ها، یک پروژه‌ی جدید React را ایجاد می‌کنیم.
> create-react-app sample-04
> cd sample-04
> npm start
اکنون در ادامه اولین کاری را که انجام می‌دهیم، نصب توئیتر بوت استرپ 4 است تا بتوانیم توسط امکانات آن، ظاهر بهتری را برای برنامه‌ی تهیه شده تدارک ببینیم. برای این منظور پس از باز کردن پوشه‌ی اصلی برنامه توسط VSCode، دکمه‌های `+ctrl را فشرده (ctrl+back-tick) و دستور زیر را در ترمینال ظاهر شده وارد کنید:
> npm install --save bootstrap
این دستور علاوه بر نصب بوت استرپ 4.3.1 (آخرین نگارش موجود در زمان نگارش این مطلب)، به دلیل ذکر سوئیچ save، مدخل آن‌را نیز به فایل package.json برنامه اضافه می‌کند.
پس از اجرای این دستور، ممکن است پیام‌های اخطاری مانند «requires a peer of jquery@1.9.1 - 3 but none is installed» را نیز مشاهده کنید که مهم نیستند. چون در اینجا صرفا از امکانات CSS ای بوت استرپ استفاده خواهیم کرد و کاری با jQuery نداریم. محل نصب آن نیز پوشه‌ی node_modules\bootstrap برنامه است.

سپس برای افزودن فایل bootstrap.css به پروژه‌ی React خود، ابتدای فایل index.js را به نحو زیر ویرایش خواهیم کرد:
import "bootstrap/dist/css/bootstrap.css";
این import به صورت خودکار توسط webpack ای که در پشت صحنه کار bundling & minification برنامه را انجام می‌دهد، مورد استفاده قرار می‌گیرد.


ایجاد اولین کامپوننت React

در پوشه‌ی src برنامه، پوشه‌ی جدیدی را به نام components ایجاد می‌کنیم و تمام کامپوننت‌های خود را در آن قرار خواهیم داد. سپس داخل این پوشه، یک فایل جدید و خالی را به نام counter.jsx ایجاد می‌کنیم. پسوند این فایل jsx است و نام فایل‌های کامپوننت‌ها را نیز camel case وارد می‌کنیم؛ یعنی اولین حرف اولین واژه‌ی وارد شده، با حروف کوچک و تمام واژه‌های پس از آن با حروف بزرگ شروع خواهند شد مانند coolApp. مزیت استفاده‌ی از پسوند jsx نسبت به js، فراهم شدن امکانات مخصوص React در VSCode است.
در ابتدای فایل counter.jsx، نیاز است وابستگی‌های React را import کنیم. اگر از قسمت اول بخاطر داشته باشید، «simple react snippets» را نیز در VSCode نصب کردیم. به کمک آن می‌تواند این نوع importها را ساده‌تر وارد کرد. برای این منظور imrc را تایپ کرده و سپس دکمه‌ی tab را فشار دهید.  به این ترتیب یک سطر زیر به صورت خودکار تولید می‌شود:
import React, { Component } from 'react';
پس از این سطر، cc را تایپ کرده و سپس دکمه‌ی tab را فشار دهید تا ساختار کلاس یک کامپوننت React تولید شود. همان لحظه‌ای که این ساختار تولید می‌شود، اگر دقت کنید دو کرسر در صفحه ظاهر شده‌اند که با تایپ نام کامپوننت، نام کلاس و نام export آن‌را تکمیل می‌کنند. نام این کامپوننت را Counter که با حروف بزرگ شروع می‌شود، وارد می‌کنیم. اکنون کدهای آن را به نحو زیر ویرایش می‌کنیم:
import React, { Component } from "react";

class Counter extends Component {
  render() {
    return <h1>Hello world!</h1>;
  }
}

export default Counter;
مفهوم ساختار یک چنین کلاس و export ای را در قسمت قبل با معرفی کلاس‌ها، ارث بری، ماژول‌ها و همچنین exportهای آن‌ها بررسی کردیم. البته در قسمت قبل، export default class را مشاهده کردید و در اینجا بجای آن، سطر آخر این ماژول به export default ختم شده‌است که روش دیگری برای تعریف این export است.
خروجی متد render در اینجا، یک رشته‌ی معمولی نیست؛ بلکه یک عبارت jsx است که در قسمت اول معرفی شد. این عبارت در نهایت توسط کامپایلر Babel به معادل React.createElement ترجمه می‌شود. به همین جهت نیاز است تا import React را در ابتدای این ماژول درج کرد؛ هرچند به ظاهر به صورت مستقیم از آن استفاده نمی‌کنیم.

تا اینجا این کامپوننت در UI برنامه نمایش داده نمی‌شود. به همین جهت به فایل index.js مراجعه کرده و آن‌را به صورت زیر تغییر می‌دهیم:
- ابتدا نیاز است تا شیء Counter را در اینجا import کنیم و چون خروجی پیش‌فرض است، نیازی به ذکر {} برای معرفی آن نیست:
import Counter from "./components/counter";
- سپس در سطر ReactDOM.render، بجای رندر کامپوننت App، کامپوننت Counter را ذکر می‌کنیم:
 ReactDOM.render(<Counter />, document.getElementById("root"));
اکنون برنامه هر زمانیکه به المان جدید Counter برسد، بجای آن به متد render کامپوننت متناظر مراجعه کرده و خروجی آن‌را رندر می‌کند. پس از این تغییر اگر به مرورگر مراجعه کنید، خروجی hello world را مشاهده خواهید کرد.


درج چند عنصر در عبارات JSX

می‌خواهیم در کامپوننت Counter، یک دکمه را نیز نمایش دهیم. برای انجام اینکار، به نحو زیر عمل می‌کنیم:
  render() {
    return <h1>Hello world!</h1><button>Increment</button>;
  }
در این حالت هم در VSCode و هم در کنسول توسعه دهندگان مرورگر، خطای «JSX expressions must have one parent element» ظاهر می‌شود.
عبارات JSX در نهایت باید تبدیل به متد React.createElement شوند. اولین پارامتر این متد، نوع المانی است که قرار است ایجاد شود که در اینجا h1 است. اما در اینجا دو المان را داریم. در این حالت Babel نمی‌داند که چگونه باید یک چنین عبارتی را به React.createElement ترجمه کند. یک راه حل این است که کل این عبارت را داخل یک div قرار داد:
  render() {
    return (
      <div>
        <h1>Hello world!</h1>
        <button>Increment</button>
      </div>
    );
در اینجا فرمت چند سطری return، توسط افزونه‌ی Prettier که در قسمت اول معرفی شد، پس از ذخیره‌ی فایل، به صورت خودکار اعمال شده‌است. همچنین اگر دقت کنید یک () جدید را نیز مشاهده می‌کنید. علت آن مقابله با automatic semicolon insertion است (درج ; خودکار). در جاوا اسکریپت اگر یک return را داشته باشید و پس از آن در همان سطر، چیزی درج نشده باشد، یک سمی‌کالن را به صورت خودکار درج/تفسیر می‌کند. به این ترتیب عبارت JSX چند سطری درج شده‌ی در سطرهای بعد از return، دیده نخواهد شد؛ یعنی چیزی شبیه به عبارات زیر تفسیر می‌شود:
return ;
  <div></div>
برای رفع این مشکل باید دقیقا جلوی واژه‌ی کلیدی return، یک پرانتز را باز کرد و آن‌را پس از خاتمه‌ی عبارت JSX، بست (که البته افزونه‌ی Prettier اینکار را به صورت خودکار برای شما انجام می‌دهد):
return (
  <div></div>
);
نکته 1: بدیهی است زمانیکه المان‌های درج شده را درون یک div محصور کردیم، به همین نحو نیز در DOM اصلی ظاهر خواهند شد. اگر علاقمند نیستید که این div در خروجی نهایی رندر شود، می‌توان بجای آن از React.Fragment استفاده کرد که هیچ نوع المان اضافه‌تری را در DOM بجای آن درج نمی‌کند:
    return (
      <React.Fragment>
        <h1>Hello world!</h1>
        <button>Increment</button>
      </React.Fragment>
    );

نکته 2: در VSCode برای ویرایش همزمان ابتدا و انتهای یک تگ (برای مثال ویرایش همزمان عبارت div در اینجا و تبدیل آن به React.Fragment در دو قسمت)، عبارت آن تگ را انتخاب کرده و سپس دکمه‌های ctrl+d را فشار دهید تا بتوانید همزمان هر دو عبارت انتخاب شده را با هم ویرایش کنید. به اینکار multi-cursor editing می‌گویند.


نمایش پویای اطلاعات در عبارات JSX

در ادامه بجای نمایش عبارت ثابت «Hello world»، می‌خواهیم آن‌را به صورت پویا تنظیم کنیم. برای این منظور یک خاصیت جدید را در کلاس جاری، به نام state تعریف کرده و آن‌را با یک شیء، مقدار دهی می‌کنیم. state، یک خاصیت ویژه در کامپوننت‌های React است و بیانگر داده‌هایی است که آن کامپوننت نیاز دارد. این داده‌ها می‌توانند یک key/value ساده باشند و یا حتی value تعریف شده نیز می‌تواند یک شیء پیچیده باشد.
import React, { Component } from "react";

class Counter extends Component {
  state = {
    count: 0
  };

  render() {
    return (
      <React.Fragment>
        <span>{this.state.count}</span>
        <button>Increment</button>
      </React.Fragment>
    );
  }
}

export default Counter;
در اینجا خاصیت state را با شیءای که حاوی key/value مساوی count با مقدار صفر است، مقدار دهی کرده‌ایم. سپس برای نمایش این اطلاعات در عبارت JSX، از یک {} استفاده می‌شود. داخل {}‌ها می‌توان هر نوع عبارت مجاز جاوا اسکریپتی را درج کرد. برای مثال با this شروع می‌کنیم که بیانگر اشاره‌گری به وهله‌ای از شیء جاری است. سپس می‌توان توسط آن به خاصیت state و سپس کلید count شیء منتسب به آن دسترسی یافت. به این ترتیب عدد صفر، در کنار دکمه‌ای با برچسب Increment، در مرورگر ظاهر خواهد شد.

همانطور که عنوان شد در بین {}‌ها می‌توان هر نوع عبارت مجاز جاوا اسکریپتی را ذکر کرد و عبارت چیزی است که مقداری را بازگشت می‌دهد. بنابراین عبارتی مانند {2+2} را نیز می‌توان در اینجا بکار برد و یا حتی در اینجا می‌توان متدی را فراخوانی کرد که مقداری را بازگشت می‌دهد:
import React, { Component } from "react";

class Counter extends Component {
  state = {
    count: 0
  };

  render() {
    return (
      <React.Fragment>
        <span>{this.formatCount()}</span>
        <button>Increment</button>
      </React.Fragment>
    );
  }

  formatCount() {
    const { count } = this.state; // Object Destructuring
    return count === 0 ? "Zero" : count;
  }
}

export default Counter;
در این مثال می‌خواهیم اگر مقدار count مساوی صفر بود، بجای عدد صفر، واژه‌ی Zero را نمایش دهد. به همین جهت این منطق را به یک متد مانند formatCount منتقل کرده و سپس آن‌را به صورت {()this.formatCount}، فراخوانی کرده و نمایش می‌دهیم.
در متد formatCount حتی می‌توان عبارات JSX را نیز بجای یک رشته‌ی ساده، بازگشت داد:
  formatCount() {
    const { count } = this.state; // Object Destructuring
    return count === 0 ? <h1>Zero</h1> : count;
  }


مقدار دهی ویژگی‌های عناصر در عبارات JSX

فرض کنید یک المان img را به عبارت JSX کلاس Counter اضافه کرده‌ایم. اکنون می‌خواهیم ویژگی src آن‌را مقدار دهی کنیم. در اینجا هر چیزی که بین "" قرار گیرد، به صورت یک رشته‌ی ثابت پردازش می‌شود. برای تنظیم آن به یک متغیر، ابتدا خاصیت state را به صورت زیر جهت درج imageUrl، ویرایش می‌کنیم:
  state = {
    count: 0,
    imageUrl: "/logo192.png"
  };
پس از آن عبارت مقدار خاصیت this.state.imageUrl را توسط یک {}، به ویژگی src تصویر نسبت می‌دهیم:
  render() {
    return (
      <React.Fragment>
        <img src={this.state.imageUrl} alt="" />
        <span>{this.formatCount()}</span>
        <button>Increment</button>
      </React.Fragment>
    );
  }

مقدار دهی class و style المان‌ها، نسبت به مقدار دهی attributes که مشاهده کردید، اندکی متفاوت است؛ از این جهت که در نهایت یک عبارت JSX توسط کامپایلر Babel به معادل جاوا اسکریپتی آن ترجمه می‌شود و اگر در اینجا به عنوان مثال از ویژگی class استفاده شود، چون نام class، یک نام و واژه‌ی کلیدی از پیش معین شده‌ی جاوا اسکریپتی است، امکان استفاده‌ی از آن در اینجا وجود ندارد. به همین جهت در React برای تنظیم ویژگی class عناصر، از className استفاده می‌شود:
    return (
      <React.Fragment>
        <img src={this.state.imageUrl} alt="" />
        <span className="badge badge-primary m-2">{this.formatCount()}</span>
        <button className="btn btn-secondary btn-sm">Increment</button>
      </React.Fragment>
    );
در اینجا اعمال یک سری از کلاس‌های بوت استرپ را که در ابتدای مطلب به پروژه اضافه کردیم، به ویژگی‌های className المان‌های span و button مشاهده می‌کنید.
تا اینجا اگر فایل کامپوننت Counter را ذخیره کنید، خروجی ذیل در مرورگر ظاهر خواهد شد:


روش مقدار دهی ویژگی style نیز متفاوت است. در اینجا React انتظار دارد تا شیءای را که به صورت زیر تشکیل می‌شود:
  styles = {
    fontSize: 50,
    fontWeight: "bold"
  };
به صورت {this.styles} به ویژگی style انتساب دهیم:
    return (
      <React.Fragment>
        <img src={this.state.imageUrl} alt="" />
        <span style={this.styles} className="badge badge-primary m-2">
          {this.formatCount()}
        </span>
        <button className="btn btn-secondary btn-sm">Increment</button>
      </React.Fragment>
    );
نحوه‌ی تشکیل خاصیت styles، بر اساس ذکر خواص CSS، به صورت خواصی camel-case است؛ مانند fontSize. در اینجا عدد 50 توسط react به صورت خودکار به 50px تبدیل می‌شود.
اعمال این styles نمونه، یک چنین خروجی را به همراه خواهد داشت:


مزیت تعریف شیء styles به صورت یک خاصیت در کلاس، امکان استفاده‌ی مجدد از آن در سایر المان‌ها است. اگر چنین چیزی مدنظر شما نیست، می‌توان این شیء را به صورت inline هم تعریف کرد:
<button style={{ fontSize: 30 }} className="btn btn-secondary btn-sm">
در اینجا، ابتدا یک {} درج می‌شود تا بیانگر نمایش دریافت یک عبارت معتبر جاوا اسکریپتی باشد. سپس داخل آن یک {} دیگر نیز قرار گرفته‌است که بیانگر تعریف یک شیء جاوا اسکریپتی است و در این حالت باید با نحوه‌ی تشکیل عناصر شیء style مورد نظر React که به صورت caml-case هستند، تطابق داشته باشد.


مقدار دهی پویای ویژگی className عناصر در عبارات JSX

در ادامه می‌خواهیم اگر مقدار count مساوی صفر بود، span ای که هم اکنون با یک badge آبی (با کلاس badge-primary) نمایش داده می‌شود، زرد رنگ (با کلاس badge-warning) شود و در غیراینصورت آبی رنگ. بنابراین می‌خواهیم بر اساس مقدر count، مقدار کلاس‌های انتسابی به className را به صورت پویا تغییر دهیم و این الگویی است که در برنامه‌های واقعی بسیار استفاده می‌شود:
  render() {
    let classes = "badge m-2 badge-";
    classes += this.state.count === 0 ? "warning" : "primary";

    return (
      <React.Fragment>
        <img src={this.state.imageUrl} alt="" />
        <span style={this.styles} className={classes}>
          {this.formatCount()}
        </span>
        <button style={{ fontSize: 30 }} className="btn btn-secondary btn-sm">
          Increment
        </button>
      </React.Fragment>
    );
برای این منظور متغیر classes را تعریف کرده‌ایم که در ابتدا با مقادیری که ثابت هستند، مقدار دهی شده‌اند. سپس بر اساس مقدار this.state.count، مقدار مشخص warning و یا primary به این رشته افزوده می‌شود. در آخر هم از این متغیر به صورت className={classes} استفاده شده‌است؛ با این خروجی:


البته باید دقت داشت که می‌توان منطق تشکیل متغیر classes را به یک متد، جهت خلوت سازی متد render نیز منتقل کرد. برای این کار، دو سطر مرتبط با متغیر classes را در VSCode انتخاب کنید. سپس یک آیکن لامپ مانند ظاهر می‌شود که با کلیک بر روی آن، منوی extract to method نیز قابل انتخاب است:
  render() {
    let classes = this.getBadgeClasses();
    // ...
  }

  getBadgeClasses() {
    let classes = "badge m-2 badge-";
    classes += this.state.count === 0 ? "warning" : "primary";
    return classes;
  }
البته در اینجا می‌توان متغیر classes را نیز حذف کرد و مستقیما متد getBadgeClasses را مورد استفاده قرار داد:
<span style={this.styles} className={this.getBadgeClasses()}>


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-04-part01.zip
مطالب
شروع به کار با AngularJS 2.0 و TypeScript - قسمت چهارم - data binding
در قسمت قبل، نگاهی مقدماتی داشتیم به مبحث data binding. در ادامه، این مبحث را به همراه pipes، جهت اعمال تغییرات بر روی اطلاعات، پیگیری خواهیم کرد.


انقیاد به خواص یا property binding

قابلیت property binding این امکان را فراهم می‌کند که یکی از خواص المان‌های HTML را به مقادیر دریافتی از کلاس کامپوننت، متصل کنیم:
 <img [src]='producr.imageUrl'>
در این مثال، خاصیت src المان تصویر، به آدرس تصویر یک محصول متصل شده‌است.
در حین تعریف property binding، مقصد اتصال، داخل براکت‌ها قرار می‌گیرد و خاصیت مدنظر المان را مشخص می‌کند. منبع اتصال همیشه داخل "" در سمت راست علامت مساوی قرار می‌گیرد.
اگر اینکار را بخواهیم با interpolation معرفی شده‌ی در قسمت قبل انجام دهیم، به کد ذیل خواهیم رسید:
 <img src={{producr.imageUrl}}>
در اینجا نه از []، برای معرفی مقصد اتصال استفاده شده‌است و نه از "" برای مشخص سازی منبع اتصال. این نوع اتصال یک طرفه است (از منبع به مقصد).

خوب، در یک چنین مواردی property binding بهتر است یا interpolation؟
توصیه‌ی کلی ترجیح property binding به interpolation است. اما اگر در اینجا نیاز به انجام محاسباتی بر روی عبارت منبع وجود داشت، باید از interpolation استفاده کرد؛ مانند:
 <img src='http://www.mysite.com/images/{{producr.imageUrl}}'>


تکمیل قالب کامپوننت لیست محصولات

اگر از قسمت قبل به خاطر داشته باشید، در فایل product-list.component.html، لیست پردازش شده‌ی توسط ngFor*، فاقد ستون نمایش تصاویر محصولات است. به همین جهت فایل یاد شده را گشوده و سپس با استفاده از property binding، دو خاصیت src و title تصویر را به منبع داده‌ی آن متصل می‌کنیم:
<tbody>
    <tr *ngFor='#product of products'>
        <td>
            <img [src]='product.imageUrl'
                 [title]='product.productName'>
        </td>
        <td>{{ product.productName }}</td>
        <td>{{ product.productCode }}</td>
        <td>{{ product.releaseDate }}</td>
        <td>{{ product.price }}</td>
        <td>{{ product.starRating }}</td>
    </tr>
</tbody>
در این حالت اگر برنامه را اجرا کنیم به خروجی ذیل خواهیم رسید:


هرچند اینبار تصاویر محصولات نمایش داده شده‌اند، اما اندکی بزرگ هستند. بنابراین در ادامه با استفاده از property binding، خواص style آن‌را تنظیم خواهیم کرد. برای این منظور فایل product-list.component.ts را گشوده و به کلاس ProductListComponent، دو خاصیت imageWidth و imageMargin را اضافه می‌کنیم:
export class ProductListComponent {
    pageTitle: string = 'Product List';
    imageWidth: number = 50;
    imageMargin: number = 2;
    products: any[] = [
        // as before...
    ];
}
البته همانطور که پیشتر نیز ذکر شد، چون مقادیر پیش فرض این خواص عددی هستند، نیازی به ذکر صریح نوع number در اینجا وجود ندارد (type inference).
پس از تعریف این خواص، امکان دسترسی به آن‌ها در قالب کامپوننت وجود خواهد داشت:
<tbody>
    <tr *ngFor='#product of products'>
        <td>
            <img [src]='product.imageUrl'
                 [title]='product.productName'
                 [style.width.px]='imageWidth'
                 [style.margin.px]='imageMargin'>
        </td>
همانطور که مشاهده می‌کنید، چون خاصیت‌های جدید تعریف شده، جزئی از خواص اصلی کلاس هستند و نه خواص اشیاء لیست محصولات، دیگر به همراه .product ذکر نشده‌اند.
همچنین در اینجا نحوه‌ی style binding را نیز مشاهده می‌کنید. مقصد اتصال همیشه با [] مشخص می‌شود و سپس کار با ذکر .style شروع شده و پس از آن نام خاصیت مدنظر عنوان خواهد شد. اگر نیاز به ذکر واحدی وجود داشت، پس از درج نام خاصیت، قید خواهد شد. برای مثال [style.fontSize.em] و یا [%.style.fontSize]


یک نکته:
اگر مثال را قدم به قدم دنبال کرده باشید، با افزودن style binding و بارگذاری مجدد صفحه، احتمالا تغییراتی را مشاهده نخواهید کرد. این مورد به علت کش شدن قالب قبلی و یا فایل جاوا اسکریپتی متناظر با آن است (فایلی که خواص عرض و حاشیه‌ی تصویر به آن اضافه شده‌اند).
یک روش ساده‌ی حذف کش آن، بازکردن آدرس http://localhost:2222/app/products/product-list.component.js در مرورگر به صورت مجزا و سپس فشردن دکمه‌های ctrl+f5 بر روی آن است.


پاسخ دادن به رخدادها و یا event binding

تا اینجا تمام data binding‌های تعریف شده‌ی ما یک طرفه بودند؛ از خواص کلاس کامپوننت به اجزای قالب متناظر با آن. اما گاهی از اوقات نیاز است تا با کلیک کاربر بر روی دکمه‌ای، عملی خاص صورت گیرد و در این حالت، جهت ارسال اطلاعات، از قالب کامپوننت، به متدها و خواص کلاس متناظر با آن خواهند بود. کامپوننت به اعمال کاربر از طریق event binding گوش فرا می‌دهد:
 <button (click)='toggleImage()'>
syntax آن بسیار شبیه است به حالت property binding و در اینجا بجای [] از () جهت مشخص سازی رخدادی خاص از المان مدنظر استفاده می‌شود. سمت راست این انتساب، متدی است که داخل "" قرار می‌گیرد و این متد متناظر است با متدی مشخص در کلاس متناظر با کامپوننت جاری.
در این حالت اگر کاربر روی دکمه‌ی تعریف شده کلیک کند، متد toggleImage موجود در کلاس متناظر، فراخوانی خواهد شد.
چه رخدادهایی را در اینجا می‌توان ذکر کرد؟ پاسخ آن‌را در آدرس ذیل می‌توانید مشاهده کنید:
https://developer.mozilla.org/en-US/docs/Web/Events

این syntax جدید AngularJS 2.0 سطح API آن‌را کاهش داده است. دیگر در اینجا نیازی نیست تا به ازای هر رخداد ویژه‌ای، یک دایرکتیو و یا syntax خاص آن‌را در مستندات آن
جستجو کرد. فقط کافی است syntax جدید (نام رخداد) را مدنظر داشته باشید.


تکمیل مثال نمایش لیست محصولات با فعال سازی دکمه‌ی Show Image آن

در اینجا قصد داریم با کلیک بر روی دکمه‌ی Show image، تصاویر موجود در ستون تصاویر، مخفی و یا نمایان شوند. برای این منظور خاصیت جدیدی را به نام showImage به کلاس ProductListComponent اضافه می‌کنیم. بنابراین فایل product-list.component.ts را گشوده و تغییر ذیل را به آن اعمال کنید:
export class ProductListComponent {
    pageTitle: string = 'Product List';
    imageWidth: number = 50;
    imageMargin: number = 2;
    showImage: boolean = false;
در اینجا خاصیت Boolean جدیدی به نام showImage با مقدار اولیه‌ی false تعریف شده‌است. به این ترتیب تصاویر، در زمان اولین بارگذاری صفحه نمایش داده نخواهند شد.
سپس به انتهای کلاس، پس از تعاریف خواص، متد جدید toggleImage را اضافه می‌کنیم:
export class ProductListComponent {
    // as before ...
 
    toggleImage(): void {
        this.showImage = !this.showImage;
    }
}
در کلاس‌های TypeScript نیازی به ذکر صریح واژه‌ی کلیدی function برای تعریف متدی وجود ندارد. این متد، خروجی هم ندارد، بنابراین نوع خروجی آن void مشخص شده‌است. در بدنه‌ی این متد، وضعیت خاصیت نمایش تصویر معکوس می‌شود.
پس از این تغییرات، اکنون می‌توان به قالب این کامپوننت یا فایل product-list.component.html مراجعه و event binding را تنظیم کرد:
<button class='btn btn-primary'
        (click)='toggleImage()'>
    Show Image
</button>
در اینجا click به عنوان رخداد مقصد، مشخص شده‌است. سپس آن‌را به متد toggleImage کلاس ProductListComponent متصل می‌کنیم.
خوب، تا اینجا اگر کاربر بر روی دکمه‌ی show image کلیک کند، مقدار خاصیت showImage کلاس ProductListComponent با توجه به کدهای متد toggleImage، معکوس خواهد شد.
مرحله‌ی بعد، استفاده از مقدار این خاصیت، جهت مخفی و یا نمایان ساختن المان تصویر جدول نمایش داده شده‌است. اگر از قسمت قبل به خاطر داشته باشید، کار ngIf*، حذف و یا افزودن المان‌های DOM است. بنابراین ngIf* را به المان تصویر جدول اضافه می‌کنیم:
<tr *ngFor='#product of products'>
    <td>
        <img *ngIf='showImage'
             [src]='product.imageUrl'
             [title]='product.productName'
             [style.width.px]='imageWidth'
             [style.margin.px]='imageMargin'>
    </td>
با توجه به ngIf* تعریف شده، المان تصویر تنها زمانی به DOM اضافه خواهد شد که مقدار خاصیت showImage مساوی true باشد.

اکنون برنامه را اجرا کنید. در اولین بار اجرای صفحه، تصاویر ستون اول جدول، نمایش داده نمی‌شود. پس از کلیک بر روی دکمه‌ی Show image، این تصاویر نمایان شده و اگر بار دیگر بر روی این دکمه کلیک شود، این تصاویر مخفی خواهند شد.

یک مشکل! در هر دو حالت نمایش و مخفی سازی تصاویر، برچسب این دکمه Show image است. بهتر است زمانیکه قرار است تصاویر مخفی شوند، برچسب hide image نمایش داده شود و برعکس. برای حل این مساله از interpolation به نحو ذیل استفاده خواهیم کرد:
<button class='btn btn-primary'
        (click)='toggleImage()'>
    {{showImage ? 'Hide' : 'Show'}} Image
</button>
در اینجا اگر مقدار خاصیت showImage مساوی true باشد، مقدار رشته‌ای Hide و اگر false باشد، مقدار رشته‌ای show بجای {{}} درج خواهد شد.



بررسی انقیاد دو طرفه یا two-way binding

تا اینجا، اتصال مقدار یک خاصیت عمومی کلاس متناظر با قالبی، به اجزای مختلف آن، یک طرفه بودند. اما در ادامه نیاز است تا بتوان برای مثال در textbox قسمت filter by مثال جاری بتوان اطلاعاتی را وارد کرد و سپس بر اساس آن ردیف‌های جدول نمایش داده شده را فیلتر نمود. این عملیات نیاز به انقیاد دو طرفه یا two-way data binding دارد.
برای تعریف انقیاد دو طرفه در AngularJS 2.0 از دایرکتیو توکاری به نام ngModel استفاده می‌شود:
 <input [(ngModel)]='listFilter' >
ابتدا [] ذکر می‌شود تا مشخص شود که این عملیات در اصل یک property binding است؛ از خاصیت عمومی به نام listFilter به المان textbox تعریف شده.
سپس () تعریف شده‌است تا event binding را نیز گوشزد کند. کار آن انتقال تعاملات کاربر، با المان رابط کاربری جاری، به خاصیت عمومی کلاس یا همان listFilter است.

در اینجا ممکن است که فراموش کنید [()] صحیح است یا ([]) . به همین جهت به این syntax، نام banana in the box را داده‌اند یا «موز درون جعبه»! موز همان event binding است که داخل جعبه‌ی property binding قرار می‌گیرد!

خوب، برای اعمال انقیاد دو طرفه، به مثال جاری، فایل product-list.component.ts را گشوده و خاصیت رشته‌ای listFilter را به آن اضافه می‌کنیم:
export class ProductListComponent {
    pageTitle: string = 'Product List';
    imageWidth: number = 50;
    imageMargin: number = 2;
    showImage: boolean = false;
    listFilter: string = 'cart';
سپس فایل قالب product-list.component.html را گشوده و انقیاد دو طرفه را به آن اعمال می‌کنیم:
<div class='panel-body'>
    <div class='row'>
        <div class='col-md-2'>Filter by:</div>
        <div class='col-md-4'>
            <input type='text'
                   [(ngModel)]='listFilter' />
        </div>
    </div>
    <div class='row'>
        <div class='col-md-6'>
            <h3>Filtered by: {{listFilter}}</h3>
        </div>
    </div>
در اینجا انقیاد دو طرفه، توسط ngModel، به خاصیت listFilter کلاس، در المان input تعریف شده، صورت گرفته است‌. سپس توسط interpolation مقدار این تغییر را در قسمت Filtered by به صورت یک برچسب نمایش می‌دهیم.


پس از اجرای برنامه، تکست باکس تعریف شده، مقدار اولیه‌ی cart را خواهد داشت و اگر آن‌را تغییر دهیم، بلافاصله این مقدار تغییر یافته را در برچسب Filtered by می‌توان مشاهده کرد. به این رخداد two-way binding می‌گویند.
البته هنوز کار فیلتر لیست محصولات در اینجا انجام نمی‌شود که آن‌را در قسمت بعد تکمیل خواهیم کرد.


فرمت کردن اطلاعات نمایش داده شده‌ی در جدول با استفاده از Pipes

تا اینجا لیست محصولات نمایش داده شد، اما نیاز است برای مثال فرمت ستون نمایش قیمت آن بهبود یابد. برای این منظور، از ویژگی دیگری به نام pipes استفاده می‌شود و کار آن‌ها تغییر داده‌ها، پیش از نمایش آن‌ها است. AngularJS 2.0 به همراه تعدادی pipe توکار برای فرمت مقادیر است؛ مانند date، number، decimal، percent و غیره. همچنین امکان ساخت custom pipes نیز پیش بینی شده‌است.
در اینجا یک مثال ساده‌ی pipes را مشاهده می‌کنید:
 {{ product.productCode | lowercase }}
پس از قید نام خاصیتی که قرار است نمایش داده شود، حرف pipe یا | قرار گرفته و سپس نوع pipe ذکر می‌شود. به این ترتیب کد محصول، پیش از نمایش، ابتدا به حروف کوچک تبدیل شده و سپس نمایش داده می‌شود.

از pipes در property binding هم می‌توان استفاده کرد:
 [title]='product.productName | uppercase'
در اینجا برای مثال عنوان تصویر با حروف بزرگ نمایش داده خواهد شد.

و یا می‌توان pipes را به صورت زنجیره‌ای نیز تعریف کرد:
 {{ product.price | currency | lowercase }}
در اینجا pipe توکار currency سبب نمایش سه حرف اول واحد پولی، با حروف بزرگ می‌شود. اگر علاقمند بودیم که آن‌را با حروف کوچک نمایش دهیم می‌توان یک pipe دیگر را در انتهای این زنجیره قید کرد.

بعضی از pipes، پارامتر هم قبول می‌کنند:
 {{ product.price | currency:'USD':true:'1.2-2' }}
در اینجا هر پارامتر با یک : مشخص می‌شود. برای مثال pipe واحد پولی، سه پارامتر را دریافت می‌کند: یک کد دلخواه، نمایش یا عدم نمایش علامت پولی، بجای کد دلخواه و مشخصات ارقام نمایش داده شده. برای مثال 2-1.2، یعنی حداقل یک عدد پیش از اعشار، حداقل دو عدد پس از اعشار و حداکثر دو عدد پس از اعشار باید ذکر شوند (یعنی در نهایت دو رقم اعشار مجاز است).
مبحث ایجاد custom pipes را در قسمت بعدی دنبال خواهیم کرد.

در ادامه برای ویرایش مثال جاری، فایل قالب product-list.component.html را گشوده و سطرهای جدول را به نحو ذیل تغییر دهید:
<td>{{ product.productName }}</td>
<td>{{ product.productCode | lowercase }}</td>
<td>{{ product.releaseDate }}</td>
<td>{{ product.price | currency:'USD':true:'1.2-2'}}</td>
<td>{{ product.starRating }}</td>
در اینجا با استفاده از pipes، شماره محصول با حروف کوچک و قیمت آن تا حداکثر دو رقم اعشار، فرمت خواهند شد.
اینبار اگر برنامه را اجرا کنید، یک چنین خروجی را مشاهده خواهید کرد:


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: MVC5Angular2.part4.zip


خلاصه‌ی بحث

data binding سبب سهولت نمایش مقادیر خواص کلاس یک کامپوننت، در قالب آن می‌شود. در AngularJS 2.0، چهار نوع binding وجود دارند:


interpolation، عبارت رشته‌ای محاسبه شده را در بین المان‌های DOM درج می‌کند و یا می‌تواند خاصیت المانی را مقدار دهی نماید.
property binding سبب اتصال مقدار خاصیتی، به یکی از خواص المانی مشخص در DOM می‌شود.
event binding به رخ‌دادها گوش فرا داده و سبب اجرای متدی در کلاس کامپوننت، در صورت بروز رخداد متناظری می‌شود.
حالت two-way binding، کار دریافت اطلاعات از کلاس و همچنین بازگشت مقادیر تغییر یافته‌ی توسط کاربر را به کلاس انجام می‌دهد.
اطلاعات نمایش داده شده‌ی توسط binding عموما فرمت مناسبی را ندارد. برای رفع این مشکل از pipes استفاده می‌شود.
نظرات مطالب
Blazor 5x - قسمت دهم - مبانی Blazor - بخش 7 - مسیریابی
بهبود قسمت «ارسال کوئری استرینگ‌ها به کامپوننت‌های مختلف » در Blazor 6x

در Blazor 6x دیگر نیازی نیست تا با استفاده از «HttpUtility.ParseQueryString»، کار پردازش دستی کوئری استرینگ‌های رسیده، صورت گیرد. برای نمونه فرض کنید Url رسیده، چنین شکلی را دارد:
/search?filter=some+stuff&page=3&assignee=User1&assignee=User2
برای دسترسی به مقادیر کوئری استرینگ‌های آدرس فوق، اینبار کافی است به صورت زیر عمل کنیم:
@code {
    [Parameter]
    [SupplyParameterFromQuery]
    public string Filter { get; set; }

    [Parameter]
    [SupplyParameterFromQuery]
    public int? Page { get; set; }

    [Parameter]
    [SupplyParameterFromQuery(Name = "assignee")]
    public string[] Assignees { get; set; }
}
یعنی ذکر دو ویژگی [Parameter, SupplyParameterFromQuery] بر روی یک خاصیت عمومی کامپوننت، آن‌را آماده‌ی دریافت مقادیر کوئری استرینگ‌های متناظری می‌کند. اگر می‌خواهید نام پارامتر، با نام کوئری استرینگ یکی نباشد (حالت پیش‌فرض)، از خاصیت Name این ویژگی می‌توان استفاده کرد.

نکته: در اینجا مقادیری مانند ذیل قابل قبول هستند:
String, bool, DateTime, decimal, double, float, Guid, int, long
و یا حالت Nullable آن‌ها و یا آرایه‌ای آن‌ها.

امکان ساخت Urlهایی به همراه کوئری استرینگ‌ها جهت هدایت ساده‌تر به آن‌ها

به Blazor 6x، متدهای الحاقی UriWithQueryParameter نیز اضافه شده‌اند و کار آن‌ها، افزودن ساده‌تر کوئری‌استرینگ‌ها به Urlها است که نمونه‌ای از آن به صورت زیر است:
var actualUri = NavigationManager.GetUriWithQueryParameters(new Dictionary<string, object>
        {
            ["full name"] = "John Doe", // Single value
            ["ping"] = new int?[] { 35, 16, null, 87, 240 }
        });
که چنین Url ای را تولید می‌کند (نمونه‌ای از روش تعریف کوئری استرینگ‌های آرایه‌ای):
host/?full%20name=John%20Doe&ping=35&ping=16&ping=87&ping=240
مثال‌های بیشتر آن‌را در اینجا می‌توانید مشاهده کنید.