مطالب
ساخت یک Web API که از عملیات CRUD پشتیبانی می کند
در این مقاله با استفاده از ASP.NET Web API یک سرویس HTTP خواهیم ساخت که از عملیات CRUD پشتیبانی می‌کند. CRUD مخفف Create, Read, Update, Delete است که عملیات پایه دیتابیسی هستند. بسیاری از سرویس‌های HTTP این عملیات را بصورت REST API هم مدل سازی می‌کنند. در مثال جاری سرویس ساده ای خواهیم ساخت که مدیریت لیستی از محصولات (Products) را ممکن می‌سازد. هر محصول شامل فیلدهای شناسه (ID)، نام، قیمت و طبقه بندی خواهد بود.

سرویس ما متدهای زیر را در دسترس قرار می‌دهد.

 Relative URl
 HTTP method
 Action
 api/products/  GET  گرفتن لیست تمام محصولات
 api/products/id/  GET  گرفتن یک محصول بر اساس شناسه
 api/products?category=category/  GET  گرفتن یک محصول بر اساس طبقه بندی
 api/products/  POST  ایجاد یک محصول جدید
 api/products/id/  PUT  بروز رسانی یک محصول
 api/products/id/  DELETE  حذف یک محصول

همانطور که مشاهده می‌کنید برخی از آدرس ها، شامل شناسه محصول هم می‌شوند. بعنوان مثال برای گرفتن محصولی با شناسه 28، کلاینت یک درخواست GET را به آدرس زیر ارسال می‌کند:

http://hostname/api/products/28

منابع

سرویس ما آدرس هایی برای دستیابی به دو نوع منبع (resource) را تعریف می‌کند:

URI
 Resource
 api/products/  لیست تمام محصولات
 api/products/id/  یک محصول مشخص

متد ها

چهار متد اصلی HTTP یعنی همان GET, PUT, POST, DELETE می‌توانند بصورت زیر به عملیات CRUD نگاشت شوند:

  • متد GET یک منبع (resource) را از آدرس تعریف شده دریافت می‌کند. متدهای GET هیچگونه تاثیری روی سرور نباید داشته باشند. مثلا حذف رکوردها با متد اکیدا اشتباه است.
  • متد PUT یک منبع را در آدرس تعریف شده بروز رسانی می‌کند. این متد برای ساختن منابع جدید هم می‌تواند استفاده شود، البته در صورتی که سرور به کلاینت‌ها اجازه مشخص کردن آدرس‌های جدید را بدهد. در مثال جاری پشتیبانی از ایجاد منابع توسط متد PUT را بررسی نخواهیم کرد.
  • متد POST منبع جدیدی می‌سازد. سرور آدرس آبجکت جدید را تعیین می‌کند و آن را بعنوان بخشی از پیام Response بر می‌گرداند.
  • متد DELETE منبعی را در آدرس تعریف شده حذف می‌کند.

نکته: متد PUT موجودیت محصول (product entity) را کاملا جایگزین میکند. به بیان دیگر، از کلاینت انتظار می‌رود که آبجکت کامل محصول را برای بروز رسانی ارسال کند. اگر می‌خواهید از بروز رسانی‌های جزئی/پاره ای (partial) پشتیبانی کنید متد PATCH توصیه می‌شود. مثال جاری متد PATCH را پیاده سازی نمی‌کند.

یک پروژه Web API جدید بسازید

ویژوال استودیو را باز کنید و پروژه جدیدی از نوع ASP.NET MVC Web Application بسازید. نام پروژه را به "ProductStore" تغییر دهید و OK کنید.

در دیالوگ New ASP.NET Project قالب Web API را انتخاب کرده و تایید کنید.

افزودن یک مدل

یک مدل، آبجکتی است که داده اپلیکیشن شما را نمایندگی می‌کند. در ASP.NET Web API می‌توانید از آبجکت‌های Strongly-typed بعنوان مدل هایتان استفاده کنید که بصورت خودکار برای کلاینت به فرمت‌های JSON, XML مرتب (Serialize) می‌شوند. در مثال جاری، داده‌های ما محصولات هستند. پس کلاس جدیدی بنام Product می‌سازیم.

در پوشه Models کلاس جدیدی با نام Product بسازید.

حال خواص زیر را به این کلاس اضافه کنید.

namespace ProductStore.Models
{
    public class Product
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
        public string Category { get; set; }
        public decimal Price { get; set; }
    }
}

افزودن یک مخزن

ما نیاز به ذخیره کردن کلکسیونی از محصولات داریم، و بهتر است این کلکسیون از پیاده سازی سرویس تفکیک شود. در این صورت بدون نیاز به بازنویسی کلاس سرویس می‌توانیم منبع داده‌ها را تغییر دهیم. این نوع طراحی با نام الگوی مخزن یا Repository Pattern شناخته می‌شود. برای شروع نیاز به یک قرارداد جنریک برای مخزن‌ها داریم.

روی پوشه Models کلیک راست کنید و گزینه Add, New Item را انتخاب نمایید.

نوع آیتم جدید را Interface انتخاب کنید و نام آن را به IProductRepository تغییر دهید.

حال کد زیر را به این اینترفیس اضافه کنید.

namespace ProductStore.Models
{
    public interface IProductRepository
    {
        IEnumerable<Product> GetAll();
        Product Get(int id);
        Product Add(Product item);
        void Remove(int id);
        bool Update(Product item);
    }
}
حال کلاس دیگری با نام ProductRepository در پوشه Models ایجاد کنید. این کلاس قرارداد IProductRepository را پیاده سازی خواهد کرد. کد زیر را به این کلاس اضافه کنید.

namespace ProductStore.Models
{
    public class ProductRepository : IProductRepository
    {
        private List<Product> products = new List<Product>();
        private int _nextId = 1;

        public ProductRepository()
        {
            Add(new Product { Name = "Tomato soup", Category = "Groceries", Price = 1.39M });
            Add(new Product { Name = "Yo-yo", Category = "Toys", Price = 3.75M });
            Add(new Product { Name = "Hammer", Category = "Hardware", Price = 16.99M });
        }

        public IEnumerable<Product> GetAll()
        {
            return products;
        }

        public Product Get(int id)
        {
            return products.Find(p => p.Id == id);
        }

        public Product Add(Product item)
        {
            if (item == null)
            {
                throw new ArgumentNullException("item");
            }
            item.Id = _nextId++;
            products.Add(item);
            return item;
        }

        public void Remove(int id)
        {
            products.RemoveAll(p => p.Id == id);
        }

        public bool Update(Product item)
        {
            if (item == null)
            {
                throw new ArgumentNullException("item");
            }
            int index = products.FindIndex(p => p.Id == item.Id);
            if (index == -1)
            {
                return false;
            }
            products.RemoveAt(index);
            products.Add(item);
            return true;
        }
    }
}

مخزن ما لیست محصولات را در حافظه محلی نگهداری می‌کند. برای مثال جاری این طراحی کافی است، اما در یک اپلیکیشن واقعی داده‌های شما در یک دیتابیس یا منبع داده ابری ذخیره خواهند شد. همچنین استفاده از الگوی مخزن، تغییر منبع داده‌ها در آینده را راحت‌تر می‌کند.


افزودن یک کنترلر Web API

اگر قبلا با ASP.NET MVC کار کرده باشید، با مفهوم کنترلر‌ها آشنایی دارید. در ASP.NET Web API کنترلر‌ها کلاس هایی هستند که درخواست‌های HTTP دریافتی از کلاینت را به اکشن متدها نگاشت می‌کنند. ویژوال استودیو هنگام ساختن پروژه شما دو کنترلر به آن اضافه کرده است. برای مشاهد آنها پوشه Controllers را باز کنید.

  • HomeController یک کنترلر مرسوم در ASP.NET MVC است. این کنترلر مسئول بکار گرفتن صفحات وب است و مستقیما ربطی به Web API ما ندارد.
  • ValuesController یک کنترلر نمونه WebAPI است.

کنترلر ValuesController را حذف کنید، نیازی به این آیتم نخواهیم داشت. حال برای اضافه کردن کنترلری جدید مراحل زیر را دنبال کنید.

در پنجره Solution Explorer روی پوشه Controllers کلیک راست کرده و گزینه Add, Controller را انتخاب کنید.

در دیالوگ Add Controller نام کنترلر را به ProductsController تغییر داده و در قسمت Scaffolding Options گزینه Empty API Controller را انتخاب کنید.

حال فایل کنترلر جدید را باز کنید و عبارت زیر را به بالای آن اضافه نمایید.

using ProductStore.Models;
یک فیلد هم برای نگهداری وهله ای از IProductRepository اضافه کنید.
public class ProductsController : ApiController
{
    static readonly IProductRepository repository = new ProductRepository();
}

فراخوانی ()new ProductRepository طراحی جالبی نیست، چرا که کنترلر را به پیاده سازی بخصوصی از این اینترفیس گره می‌زند. بهتر است از تزریق وابستگی (Dependency Injection) استفاده کنید. برای اطلاعات بیشتر درباره تکنیک DI در Web API به این لینک مراجعه کنید.


گرفتن منابع

ProductStore API اکشن‌های متعددی در قالب متدهای HTTP GET در دسترس قرار می‌دهد. هر اکشن به متدی در کلاس ProductsController مرتبط است.

 Relative URl
 HTTP Method
 Action
 api/products/  GET  دریافت لیست تمام محصولات
 api/products/id/  GET  دریافت محصولی مشخص بر اساس شناسه
 api/products?category=category/  GET  دریافت محصولات بر اساس طبقه بندی

برای دریافت لیست تمام محصولات متد زیر را به کلاس ProductsController اضافه کنید.

public class ProductsController : ApiController
{
    public IEnumerable<Product> GetAllProducts()
    {
        return repository.GetAll();
    }
    // ....
}
نام این متد با "Get" شروع می‌شود، پس بر اساس قراردادهای توکار پیش فرض به درخواست‌های HTTP GET نگاشت خواهد شد. همچنین از آنجا که این متد پارامتری ندارد، به URl ای نگاشت می‌شود که هیچ قسمتی با نام مثلا id نداشته باشد.

برای دریافت محصولی مشخص بر اساس شناسه آن متد زیر را اضافه کنید.
public Product GetProduct(int id)
{
    Product item = repository.Get(id);
    if (item == null)
    {
        throw new HttpResponseException(HttpStatusCode.NotFound); 
    }
    return item;
}

نام این متد هم با "Get" شروع می‌شود اما پارامتری با نام id دارد. این پارامتر به قسمت id مسیر درخواست شده (request URl) نگاشت می‌شود. تبدیل پارامتر به نوع داده مناسب (در اینجا int) هم بصورت خودکار توسط فریم ورک ASP.NET Web API انجام می‌شود.

متد GetProduct در صورت نامعتبر بودن پارامتر id استثنایی از نوع HttpResponseException تولید می‌کند. این استثنا بصورت خودکار توسط فریم ورک Web API به خطای 404 (Not Found) ترجمه می‌شود.

در آخر متدی برای دریافت محصولات بر اساس طبقه بندی اضافه کنید.
public IEnumerable<Product> GetProductsByCategory(string category)
{
    return repository.GetAll().Where(
        p => string.Equals(p.Category, category, StringComparison.OrdinalIgnoreCase));
}

اگر آدرس درخواستی پارامتر‌های query string داشته باشد، Web API سعی می‌کند پارامتر‌ها را با پارامتر‌های متد کنترلر تطبیق دهد. بنابراین درخواستی به آدرس "api/products?category=category" به این متد نگاشت می‌شود.

ایجاد منبع جدید

قدم بعدی افزودن متدی به ProductsController برای ایجاد یک محصول جدید است. لیست زیر پیاده سازی ساده ای از این متد را نشان می‌دهد.

// Not the final implementation!
public Product PostProduct(Product item)
{
    item = repository.Add(item);
    return item;
}
به دو چیز درباره این متد توجه کنید:

  • نام این متد با "Post" شروع می‌شود. برای ساختن محصولی جدید کلاینت یک درخواست HTTP POST ارسال می‌کند.
  • این متد پارامتری از نوع Product می‌پذیرد. در Web API پارامترهای پیچیده (complex types) بصورت خودکار با deserialize کردن بدنه درخواست بدست می‌آیند. بنابراین در اینجا از کلاینت انتظار داریم که آبجکتی از نوع Product را با فرمت XML یا JSON ارسال کند.

پیاده سازی فعلی این متد کار می‌کند، اما هنوز کامل نیست. در حالت ایده آل ما می‌خواهیم پیام HTTP Response موارد زیر را هم در بر گیرد:

  • Response code: بصورت پیش فرض فریم ورک Web API کد وضعیت را به 200 (OK) تنظیم می‌کند. اما طبق پروتکل HTTP/1.1 هنگامی که یک درخواست POST منجر به ساخته شدن منبعی جدید می‌شود، سرور باید با کد وضعیت 201 (Created) پاسخ دهد.
  • Location: هنگامی که سرور منبع جدیدی می‌سازد، باید آدرس منبع جدید را در قسمت Location header پاسخ درج کند.

ASP.NET Web API دستکاری پیام HTTP response را آسان می‌کند. لیست زیر پیاده سازی بهتری از این متد را نشان می‌دهد.

public HttpResponseMessage PostProduct(Product item)
{
    item = repository.Add(item);
    var response = Request.CreateResponse<Product>(HttpStatusCode.Created, item);

    string uri = Url.Link("DefaultApi", new { id = item.Id });
    response.Headers.Location = new Uri(uri);
    return response;
}
توجه کنید که حالا نوع بازگشتی این متد HttpResponseMessage است. با بازگشت دادن این نوع داده بجای Product، می‌توانیم جزئیات پیام HTTP response را کنترل کنیم. مانند تغییر کد وضعیت و مقدار دهی Location header.

متد CreateResponse آبجکتی از نوع HttpResponseMessage می‌سازد و بصورت خودکار آبجکت Product را مرتب (serialize) کرده و در بدنه پاسخ می‌نویسد. نکته دیگر آنکه مثال جاری، مدل را اعتبارسنجی نمی‌کند. برای اطلاعات بیشتر درباره اعتبارسنجی مدل‌ها در Web API به این لینک مراجعه کنید.


بروز رسانی یک منبع

بروز رسانی یک محصول با PUT ساده است.

public void PutProduct(int id, Product product)
{
    product.Id = id;
    if (!repository.Update(product))
    {
        throw new HttpResponseException(HttpStatusCode.NotFound);
    }
}
نام این متد با "Put" شروع می‌شود، پس Web API آن را به درخواست‌های HTTP PUT نگاشت خواهد کرد. این متد دو پارامتر می‌پذیرد، یکی شناسه محصول مورد نظر و دیگری آبجکت محصول آپدیت شده. مقدار پارامتر id از مسیر (route) دریافت می‌شود و پارامتر محصول با deserialize کردن بدنه درخواست.


حذف یک منبع

برای حذف یک محصول متد زیر را به کلاس ProductsController اضافه کنید.

public void DeleteProduct(int id)
{
    Product item = repository.Get(id);
    if (item == null)
    {
        throw new HttpResponseException(HttpStatusCode.NotFound);
    }

    repository.Remove(id);
}
اگر یک درخواست DELETE با موفقیت انجام شود، می‌تواند کد وضعیت 200 (OK) را بهمراه بدنه موجودیتی که وضعیت فعلی را نمایش می‌دهد برگرداند. اگر عملیات حذف هنوز در حال اجرا است (Pending) می‌توانید کد 202 (Accepted) یا 204 (No Content) را برگردانید.

در مثال جاری متد DeleteProduct نوع void را بر می‌گرداند، که فریم ورک Web API آن را بصورت خودکار به کد وضعیت 204 (No Content) ترجمه می‌کند.
مطالب
مقایسه پروژه های Web Site و Web Application در Visual Studio
 در ویژوال استودیو می‌توانید پروژه‌ی Web Application و یا Web Site ایجاد نمایید. شما Web Application را با گزینه‌ی New Project ایجاد و با Open Project باز می‌کنید؛ ولی Web Site را با گزینه‌ی New Web Site ایجاد و با Open Web Site باز می‌نمایید. قبل از ساخت یک پروژه‌ی جدید وب لازم است از تفاوت‌های این دو نوع، آگاهی کسب کرده و در انتخاب نوع پروژه دقت نمایید؛ چرا که تغییر و تبدیل یک نوع به نوع دیگر، علاوه بر سختی، موجب اتلاف زمان شده و پروژه را مستعد خطا خواهد کرد.

نکته:
برای ایجاد یک پروژه‌ی جدید مایکروسافت Web Application را به شما پیشنهاد می‌دهد. هرچند در این مبحث، مطالبی را مبنی بر فواید Web Site معرفی خواهد کرد، ولی اکثر توسعه دهندگان وب که Web Site را برگزیده اند سرانجام مضراتی از آن را می‌یابند که سنگینی آن بیشتر از فوایدش است. برای مثال تمامی خصیصه‌های (feature فیچر) ASP.net لزومآ برای وب سایت در دسترس نخواهند بود؛ مثلآ از ویژوال استودیوی 2012 به بعد، ابزاری برای تولید پروژه‌های وب وجود دارد که فقط برای Web Application در اختیار خواهد بود (برای کسب اطلاعات بیشتر می‌توانید مطلب Creating an ASP.net Web Project in Visual Studio  را مطالعه نمایید). 

سناریو :

سناریویی که مبنی برا انتخاب Web Application می‌باشد به شرح زیر است:
· شما نیاز به استفاده از Edit And Continue در دیباگر ویژوال استودیو دارید.
· تمامی کدها، فایل‌ها و کلاس‌هایی که با صفحات ASP.net مرتبط هستند، برای تست بصورت واحد و یکپارچه در نظر گرفته می‌شوند.
· شما برای کلاس‌هایی که وابسته به صفحات هستند و همچنین برای کنترل‌ها و کلاس‌های منحصر آن باید ارجاع داشته باشید.
· وابستگی در حالتی که چندین پروژه‌ی مرتبط به هم را دارید توسط شما مشخص می‌شود.
· برای کل سایت در هنگام کامپایل فقط یک اسمبلی ساخته می‌شود.
· کنترل نام اسمبلی‌ها و همچنین شمارهی ورژن ایجاد شده‌ی برای پروژه در دست شماست.
· برای کامپایل پروژه می‌توانید MSBuild و یا Team Build را انتخاب کنید؛ برای مثال می‌توانید مراحل Prebuild یا Postbuild را مشخص کنید.
· نیازی به قرار دادن سورس برنامه روی سرور نیست.

سناریویی که مبنی برا انتخاب Web Site می‌باشد به شرح زیر است:
· یک پروژه در بر دارنده‌ی  کدهای #C و هم کدهای Visual Basic می‌باشد ( درحالیکه بصورت پیشفرض در Web Application فایل پروژه بر مبنای زبان برنامه‌ی شما کامپایل می‌شود، هرچند می‌توان این حالت پیشفرض را تغییر داد؛ ولی این امر می‌تواند اندکی مشکل باشد).
· شما می‌توانید سایت ایجاد شده را بصورت Real Time توسط FTP  باز نموده و آپدیت نمایید.
· برای توزیع (deploy) پروژه مجبور به کامپایل صریح آن نیستید.
· اگر پروژه را کامپایل نمایید کامپایلر به ازای هر صفحه و یا هر پوشه، یک فایل اسمبلی جداگانه خواهد ساخت.
· برای تغییر یک فایل به تنهایی می‌توانید فقط آنرا تغییر داده و بر روی سرور قرار دهید.
· حتی بعد از کامپایل هم می‌توانید صفحات ASP.net  را بدون نیاز به کامپایل دوباره‌ی کل سایت تغییر داده و جایگزین نمایید.
· سورس کامل پروژه برای اجرا باید روی سرور قرار گیرد.

تفاوت‌ها در یک نگاه:

زمینه 
  پروژه‌های Web Application     پروژه‌های Web Site 
  ساختار فایل پروژه    فایل برنامه (.csproj / vbproj) دربردارنده اطلاعاتی از جمله لیست فایل‌ها و رفرنس‌ها پروژه به پروژه دیگر خواهد بود.    هیچ فایل برنامه ای وجود ندارد و تمامی فایل هایی که داخل پوشه می‌باشند جزو فایل‌های سایت شناخته می‌شوند. 
  کامپایل  · شما پروژه را در سیستم خود کامپایل می‌کنید.
· بصورت پیشفرض کامپایل کد‌ها در یک اسمبلی قرار می‌گیرد. 
  · سورس کدها بصورت اتوماتیک در سرور توسط Asp.net  با اولین درخواست کامپایل میشوند.
(البته شما می‌توانید کامپایل را در سیستم خود نیز انجام دهید)
· بصورت پیشفرض کامپایل برای هر کلاس یک اسمبلی جدا می‌سازد. 
فضا‌های نام  Namespace‌ها بصورت صریح در صفحات و کلاس‌ها و کنترل‌ها افزوده می‌شود.  هیچ namespace ای بصورت پیشفرض اضافه نمی‌شود (شما می‌توانید بصورت دستی آنها را اضافه کنید) 
توزیع
اسمبلی تولید شده در مرحله کامپایل را روی سرور قرار می‌دهید
اکثر مراحل کامپایل توسط ابزارهای ارائه شده ویژوال استودیو انجام می‌شود. 
کل سورس پروژه روی سرور قرار میگیرد.
اکثر مراحل کامپایل توسط ابزارهای ارائه شده ویژوال استودیو انجام می‌شود. 

ساختار فایل پروژه:
پروژه‌های Web Application از فایل پروژه ویژوال استودیو ( .csproj / .vbproj ) برای نگهداری اطلاعات پروژه استفاده می‌کنند. با این امکان می‌توان فایل‌هایی را که در پروژه دخیل هستند و یا باید کامپایل شوند، به تفکیک مشخص کرد.
در مورد Web Site تمامی فایل‌هایی که در داخل پوشه‌ی برنامه قرار دارند، به صورت پیش فرض جزیی از برنامه تلقی شده و کامپایل خواهند شد و برای اینکه فایلی را بخواهید مستثنا کنید یا باید آنرا حذف کنید و یا پسوند آنرا به نامی که توسط سرور IIS قابل شناسایی نیست تغییر دهید.

فایده‌ی فایل پروژه یعنی همان ( .csproj / .vbproj ) در Web Application :
می‌توان فایلی را به طور موقت از برنامه حذف کرد، بدون نگرانی از آنکه فایل بصورت کلی حذف شود. چرا که فایل در ساختار برنامه باقیست. برای مثال اگر صفحه‌ای برای توزیع آماده نیست، می‌توانید به راحتی آن‌را از برنامه خارج کنید ( Exclude ) و برنامه را کامپایل نمایید و بعد از اینکه این صفحه هم آماده شد، دوباره آن را وارد پروژه نمایید ( include ) که اهمیت این امر در مواردی که از برنامه‌های کنترل سورس استفاده می‌کنید، دوچندان می‌شود.

فایده‌ی عدم استفاده از فایل پروژه‌ی برنامه در Web Site :
شما مجبور به کنترل و شخصی سازی ساختار فایل برنامه در ویژوال استودیو نیستید و به راحتی هر فایل یا صفحه‌ای را که می‌خواهید، با کپی کردن به پوشه و یا حذف کردن از آن توسط فایل اکسپلورر انجام می‌دهید.

کامپایل:
برای برنامه‌های Web Application شما بصورت معمول پروژه را Build می‌نمایید و تمامی کد‌های صفحات و همچنین کلاس‌ها به صورت یک فایل اسمبلی در پوشه‌ی bin ذخیره می‌گردد.
برای Web Site شما مجبور به کامپایل دستی پروژه نیستید و می‌توانید از Batch-Compile استفاده کنید و همچنین به ازای هر صفحه و کلاسریال شما یک فایل اسمبلی خواهید داشت.

مزایای کامپایل در Web Application :
· می‌توانید از MSBuild استفاده کنید.
· می‌توانید خصیصه‌های اسمبلی، از جمله نام و ورژن را به راحتی مدیریت نمایید.
· کامپایل قبل از توزیع برنامه این مزیت را دارد که کاربران مجبور نیستند منتظر کامپایل برنامه در سرور باشند.
· مدیریت دقیقی بر روی فایل‌ها و ساختار برنامه و همچنین کلاس‌ها و ارجاعات خواهید داشت.

مزایای کامپایل در Web Site  :
· می‌توانید هر صفحه‌ای را که نیاز دارید بدون در نظر گرفتن آماده شدن دیگر صفحات تست و اجرا نمایید.
· آپدیت و جایگزینی فایل‌ها به راحتی صورت می‌گیرد؛ چرا که اسمبلی تمام فایل‌ها بصورت منحصر همان صفحه ایجاد خواهد شد.
· ایجاد شدن چند اسمبلی می‌تواند در برخی پروژه‌ها به نفع برنامه بوده و performance  را بالا ببرد. برای مثال در حالتیکه یک سایت با صفحات زیاد دارید و برخی صفحات به نسبت دیگر صفحات خیلی کمتر درخواست می‌شوند.

نکته:
هیچ فرقی بین Web Application ,  و web Site از نظر performance  وجود ندارد مگر درحالت ذکر شده در بالا و در سایت‌های خیلی بزرگ.

توزیع : ( Deployment )
در web Site کل فایل‌های پروژه را بر روی سرور قرار می‌دهید؛ درحالی که در Web Application  فایل‌های برنامه بصورت اسمبلی‌ها ( .dll ) روی سرور قرار می‌گیرند. همین امر می‌تواند در برخی حالت‌ها مثلآ زمانی که از هاست share شده استفاده می‌کنید، خیال شما را از بابت سورس برنامه مطمئن سازد.
برای Web Site نیز این مزیت وجود دارد که برای انجام تغییرات کوچک مجبور به کامپایل و آپلود دوباره‌ی کل پروژه نیستید.


ماخذ

 
مطالب
نوشتن یک بات تلگرامی با استفاده از webhookها
با رشد روز افزون شبکه‌های اجتماعی و نیاز روزمره مردم به این شبکه‌ها ،اکثر شبکه‌های اجتماعی با در اختیار قرار دادن کتاب خانه‌ها و apiها، توسعه و طراحی یک برنامه‌ی مبتنی بر آن‌ها را فراهم کرده‌اند. تلگرام نیز یکی  از این شبکه‌ها است و با طراحی بات‌ها میتوان یک نرم افزار کوچک و پر کاربرد را جهت آن طراحی کرد.
در این مقاله قصد دارم نحوه ساخت یک بات تلگرامی را با استفاده از webhook که پیشنهاد خود تلگرام میباشد و همچنین کار با سایر apiهای مانند گرفتن عکس پروفایل و ... به اشتراک بگذارم. ما آموزش را بنا بر یک مثال کاربردی، در قالب یک بات تلگرامی قرار می‌دهیم که بعد از start شدن، پیغام خوش آمد گویی را نمایش میدهد و سپس جملات فارسی را از کاربر دریافت و معادل انگلیسی آن‌ها را با استفاده از از google translate به کاربر نشان میدهد.


شروع به ساخت بات

 به طور کلی دو روش برای ساخت یک بات تلگرامی وجود دارد:
1- استفاده از کتابخانه‌های آماده
2 - استفاده webhook

در روش 1، از یک سری از کتابخانه‌های آماده و تعریف شده، استفاده میکنیم.

مزایا:
 بدون زحمت زیادی و فقط با فراخوانی توابع آماده، قادر خواهیم بود یک بات خیلی ساده را شبیه سازی کنیم.
هزینه آن نسبت به webhook کمتر است و شما میتوانید با یک vps، بات را اجرا کنید.

معایب:
1- این روش ازpolling استفاد میکند. یعنی دستور دریافت شده در یک حلقه‌ی بی نهایت قرا میگیرد و هر بار چک میشود که آیا درخواستی رسیده است یا خیر؟ که سربار بالایی را بر روی سرور ما خواهد داشت.
2- بعد از مدتی down میشود.
3- اگر شمار درخواست‌ها بالا رود، Down میشود.

روش  دیگر استفاده از webhook است که اصولی‌ترین روش و روشی است که خود سایت تلگرام آن را پیشنهاد داده‌است. اگر بخواهم توضیح کوتاهی درباره webhook بدهم، با استفاده از آن میتوانید تعیین کنید وقتی یک event، رخ‌داد، api ایی فرخوانی شود؛ یا مثلا شما یک سایت را با api نوشته‌اید (ASP.NET Web API) و آن را پابلیش کرده‌اید و الان میخواهید یک api جدید را بنویسید. در این حالت با استفاده از webhook، دیگر نیازی نیست تا کل پروژه را پابلیش کنید. یک پروژه api را می‌نویسید و آن را آپلود می‌کنید و درقسمت تنظیم وب هوک، آدرس دامین خودتون را می‌دهید. حتی میتوانید آن را با php  یا هر زبانی که میتوانید بنویسید.

 معایب:
1- هزینه آن. شما علاوه بر تهیه‌ی هاست و دامین، باید ssl را هم فعال کنید که در ادامه بیشتر توضیح خواهیم داد. البته نگرانی برای پیاده سازی ssl نیست. چون سایت‌هایی هستند که این سرویس‌ها را به صورت رایگان در اختیار شما میگذارند (مانند Lets encrypt).
2- تنظیم آن به مراتب سخت‌تر از روش قبل است.

مزایا:
1- سرعت آن بیشتر است.
2- درخواست‌های با تعداد بالا را می‌توان به راحتی پاسخ داد.
3- وابستگی ثالثی ندارد.


اولین مرحله ساخت بات

تا اینجای کار به مباحث تئوری بات‌ها پرداختیم. حال وارد اولین مرحله‌ی ساخت بات‌ها میشویم. قبل از شروع، شما باید در بات BotFather@ عضو شوید و سپس یک بات جدید را بسازید. برای آموزش ساخت بات در BotFather، میتوانید از این مبحث استفاده کنید. بعد از ساخت بات در BotFather، شما داری یک token خواهید شد که یک رشته‌ی کد شده‌است.


ایجاد پروژه‌ی جدید بات

- در ادامه سراغ ویژوال استودیو رفته و یک پروژه‌ی Web api Empty را ایجاد کنید.
- سپس وارد سایت تلگرام شوید و کتابخانه‌ی مربوطه را دریافت کنیدو یا میتوانید با استفاده از دستور زیر، این کتابخانه را نصب کنید:
 Install-Package Telegram.Bot
پس از آن، اولین کار، ایجاد یک controller جدید به نام Webhook میباشد. درون این کنترلر، یکaction متد جدید را به نام UpdateMsg ایجاد می‌کنیم:
[HttpPost]
public async Task<IHttpActionResult> UpdateMsg(Update update)
{
  //......
}
تمام درخواست‌های تلگرام (وقایع رسیده‌ی از آن) ،به این action متد ارسال خواهند شد. اگر دقت کنید این متد دارای یک آرگومان از نوع update میباشد که شامل تمام پراپرتی‌های یک درخواست، اعم از نام کاربری، نوع درخواست، پیام و ... است.


تنظیم کردن WebHook

- حال به قسمت تنظیم کردن webhook می‌رسیم. وارد فایل Global.asax.cs برنامه شوید و با دستور زیر، وب هوک را تنظیم کنید:
var bot = new Telegram.Bot.TelegramBotClient("Token");
bot.SetWebhookAsync("https://Domian/api/webhook").Wait();
- در قسمت token ،token خود را که از BotFather دریافت کردید، وارد کنید و در قسمت setwebhook، باید ادرس دامنه‌ی خود را وارد نمائید. البته برای آزمایش برنامه، ما دامنه‌ای نداریم و  قصد خرید هاستی را هم نداریم. بنابراین با استفاده از ابزار ngrok می‌توان به سادگی یک دامنه‌ی آزمایشی SSL را تهیه کرد و از آن استفاده نمود.
- در این حالت بعد از اجرای ngrok، آدرس https آن را کپی کرده و در قسمت بالا، بجای Domain ذکر شده قرار دهید.
- برای آزمایش انجام کار، یک break-point را در قسمت action متد یاد شده قرار دهید و سپس برنامه را اجرا کنید.
- اکنون از طریق تلگرام وارد بات شوید و یک درخواست را ارسال کنید.
- اگر کار را به درستی انجام داده باشید، در صفحه ngrok  پیغام 200 مبتنی بر ارسال صحیح درخواست را دریافت خواهید کرد و همچنین در قسمت breakpoints برنامه بر روی آرگومان update، میتوانید پراپرتی‌های یک درخواست را به صورت کامل دریافت کنید.
- ارسال اولین درخواست ما از طریق بات start/ میباشد. در این حالت میتوان دریافت که کاربر برای بار اول است که از بات استفاده میکند.
- در اکشن متد از طریق خاصیت update.Message.Text میتوان به متن فرستاده شده دسترسی داشت.
- همچین اطلاعات کاربر در update.Message.From، همراه با درخواست، فرستاده می‌شود.


کار با ابزار ترجمه‌ی گوگل و تکمیل پروژه‌ی Web API

اکنون طبق مثال بالا می‌خواهیم وقتی کاربر برای اولین بار وارد شد، پیغام خوش آمد گویی به او نمایش داده شود. بعد از آن هر متنی را که فرستاد، معنای آن را از گوگل ترنسلیت گرفته و مجددا به کاربر ارسال میکنیم. برای اینکار کلاس WebhookController را به شکل زیر تکمیل خواهیم کرد: 
namespace Telegrambot.Controllers
{
    public class WebhookController : ApiController
    {
        Telegram.Bot.TelegramBotClient _bot = new Telegram.Bot.TelegramBotClient("number");
        Translator _translator = new Translator();

        [HttpPost]
        public async Task<IHttpActionResult> UpdateMsg(Update update)
        {
            if (update.Message.Text == "/start")
            {
                await _bot.SendTextMessageAsync(update.Message.From.Id, "Welcome To My Bot");
            }
            else
            {
                var translatedRequest = _translator.Translate(update.Message.Text, "Persian", "English");
                await _bot.SendTextMessageAsync(update.Message.From.Id, translatedRequest);
            }
            return Ok(update);
        }
    }
}
توضیحات:
- با استفاده از update.Message.From.Id میتوان پیغام را به شخصی که درخواست داده‌است فرستاد.
- دقت کنید هنگام ارسال درخواست، در ngrok آیا درخواستی فرستاده می‌شود یا خطایی وجود دارد.

نکته! برای استفاده از بات باید حتما از ssl استفاده کنید. اگر نیاز به خرید این سرویس را ندارید، از این لینک نیز می‌توانید سرویس مورد نظر را بعد از 24 ساعت بر روی دامین خود تنظیم کنید.


توضیحات بیشتر در این مورد را مثلا دکمه‌های پویا و گرفتن عکس پروفایل و ....، در مقاله‌ی بعدی قرار خواهم داد.

شما میتوانید از این لینک پروژه بالا را دریافت و اجرا کنید .
نظرات مطالب
امکان ساخت برنامه‌های دسکتاپ چندسکویی Blazor در دات نت 6
- این مطلب برای شروع کار مناسب نیست و یک مطلب تکمیلی است. برای آشنایی با معماری برنامه‌های Blazor از اینجا شروع کنید؛ از این جهت که Blazor Server خودش یک پروژه‌ی وب کامل هست و نیازی به پروژه‌ی وب مجزا ندارد. نحوه‌ی دسترسی به اطلاعات آن با Blazor WASM متفاوت است و خیلی موارد دیگر (که نیازی به تکرار آن‌ها در اینجا نیست). نمونه‌اش منوی fetch data در تصویر برنامه‌ی دسکتاپ هست که اطلاعات خودش را از وب سرور اجرا شده‌ی به همراه برنامه دریافت می‌کند (این اتصال هم از نوع Web socket مخصوص SignalR هست که در سری Blazor سایت در مورد آن بحث شده). همچنین این را هم مدنظر داشته باشید که زمانیکه بحث برنامه‌ی «دسکتاپ» هست، یعنی برنامه‌های «کوچک» و «تک کاربره» که توضیحات این مطلب برای پوشش آن‌ها کافی است.
- اگر هم Web API راه دور دارید، فقط کافی است سرویس HttpClient را ثبت کنید (در همان سازنده‌ی فرم برنامه‌ی وین‌فرمز مثال فوق):
serviceCollection.AddScoped<HttpClient>();
بعد هم در صفحات razor کتابخانه‌ی مثال می‌توان به نحو متداولی با این سرویس کار کرد (و نکات کار با این سرویس در سری Blazor سایت بررسی شده‌اند):
@inject HttpClient Http
مطالب
سه ابزار امنیتی جدید جهت توسعه دهندگان وب

مایکروسافت سه ابزار امنیتی رایگان جدید را جهت توسعه دهندگان وب ارائه داده است که فعلا در مرحله آزمایش به سر می‌برند و قرار است این مجموعه به صورت جرئی از مجموعه power tools ویژوال استودیو 2010 ارائه شوند. این سه ابزار به شرح زیر هستند:

الف) CAT.NET 2.0 CTP
CAT.NET کاملا از صفر بازنویسی شده و از موتور جدیدی کمک می‌گیرد. نگارش CTP فعلی آن فقط از طریق خط فرمان قابل اجرا است.
دریافت

ب) WACA 1.0 CTP
نام این ابزار مخفف Web Application Configuration Analyzer است که جهت بررسی تنظیمات برنامه‌های وب شما، همچنین IIS و SQL Server بکار می‌رود و نقایص امنیتی آن‌ها را گوشزد خواهد کرد.
دریافت

ج) WPL 1.0 CTP
نام این ابزار مخفف Web Protection Library است. این ابزار شبیه به یک فایروال جهت برنامه‌های وب شما در مقابل حملات XSS و SQL injection عمل می‌کند و بدون نیاز به تغییر کد (با کمک یک HTTP Module)، محافظت قابل توجهی را ارائه خواهد داد.
دریافت

مطالب
Best Practice هایی برای ASP.NET MVC - قسمت اول
در سایت جاری مطالب زیادی درباره ASP.NET MVC نوشته شده است. این مطلب و قسمت بعدی آن مروری خواهد داشت بر Best Practice‌ها در ASP.NET MVC.

استفاده از NuGet Package Manager برای مدیریت وابستگی‌ها

درباره اهمیت NuGet برای مصرف کنندگان قبلا این مطلب نوشته شده است.
بجای صرف وقت برای اینکه بررسی کنیم آیا این نسخه‌ی جدید کتابخانه‌ی X یا اسکریپت jQuery آمده است یا خیر، می‌توان این وظیفه را به NuGet سپرد. علاوه بر این NuGet مزیت‌های دیگری هم دارد؛ مثلا تیم‌های برنامه نویسی می‌توانند کتاب خانه‌های مشترک خودشان را در مخزن‌های سفارشی NuGet قرار دهند و توزیع و Versioning آن‌را به NuGet بسپارند.


تکیه بر Abstraction (انتزاع)

Abstraction در طراحی سیستم‌ها منجر به تولید نرم افزار هایی Loosely coupled با قابلیت نگهداری بالا و همچنین فراهم شدن زمینه برای نوشتن Unit Test می‌شود.
اگر به مطالب قبلی وب سایت برگردیم در مطلب چرا ASP.NET MVC گفته شد که :
2) دستیابی به کنترل بیشتر بر روی اجزای فریم ورک :
در طراحی ASP.NET MVC همه‌جا interface‌ها قابل مشاهد هستند. همین مساله به معنای افزونه پذیری اکثر قطعات تشکیل دهنده ASP.NET MVC است؛ برخلاف ASP.NET web forms. برای مثال تابحال چندین view engine، routing engine و غیره توسط برنامه نویس‌های مستقل برای ASP.NET MVC طراحی شده‌اند که هیچکدام با ASP.NET web forms میسر نیست. برای مثال از view engine پیش فرض آن خوشتان نمی‌آید؟
عوضش کنید! سیستم اعتبار سنجی توکار آن‌را دوست ندارید؟ آن‌را با یک نمونه بهتر تعویض کنید و الی آخر ...
به علاوه طراحی بر اساس interface‌ها یک مزیت دیگر را هم به همراه دارد و آن هم ساده سازی
mocking (تقلید) آن‌ها است جهت ساده سازی نوشتن آزمون‌های واحد.


از کلمه‌ی کلیدی New استفاده نکنید

هر جا ممکن است کار وهله سازی اشیاء را به لایه و حتی Framework دیگری بسپارید. هر زمان اشیاء نرم افزار خودتان را با کلمه‌ی new وهله سازی می‌کنید اصل Abstraction را فراموش کرده اید. هر زمان اشیاء نرم افزار را مستقیم وهله سازی می‌کنید در نظر داشته باشید می‌توانید آنها را به صورت وابستگی تزریق کنید.
در همین رابطه مطالب زیر را از دست ندهید :


از HttpContext مستقیما استفاده نکنید (از HttpContextBase استفاده کنید)

از .NET 4 به بعد فضای نامی تعریف شده که در بر دارنده‌ی کلاس‌های انتزاعی (Abstraction) خیلی از قسمت‌های اصلی ASP.NET است.  یکی از مواردی که در توسعه‌ی ASP.NET معمولا زیاد استفاده می‌شود، شیء HttpContext است . استفاده از HttpContextBase را به استفاده از HttpContext ترجیح دهید. اهمیت این موضوع در راستای اهمیت انتزاع (Abstraction) می‌باشد.


از "رشته‌های جادویی" اجتناب کنید

استفاده از رشته‌های جادویی در خیلی از جاها کار را ساده می‌کند؛ بعضی وقت‌ها هم به آنها نیاز است اما مشکلات زیادی دارند :
  1. رشته‌ها معنای باطنی ندارند (مثلا : دشوار است که از روی نام یک ID مشخص کنم این ID چطور به ID دیگری مرتبط است و یا اصلا ربط دارد یا خیر)
  2. با اشتباهات املایی یا عدم رعایت حروف بزرگ و کوچک ایجاد مشکل می‌کنند.
  3. به Refactoring واکنش خوبی نشان نمی‌دهند. (برای درک بهتر این مطلب را بخوانید.)
برای درک بهتر 2، یک مثال بررسی می‌شود؛ اولی از رشته‌های جادویی برای دسترسی به داده در ViewData استفاده می‌کند و دومی refactor شده‌ی مثال اول است که از strongly type مدل برای دسترسی به همان داده استفاده می‌کند.
<p>
    <label for="FirstName">First Name:</label>
    <span id="FirstName">@ViewData["FirstName"]</span>
</p>
مثال دوم :
<p>
    <label for="FirstName">First Name:</label>
    <span id="FirstName">@Model.FirstName</span>
</p>
مثلا مثال دوم مشکلات رشته‌های جادویی را ندارد.
در رابطه با Magic strings این مطلب را مطالعه بفرمایید.


از نوشتن HTML در کدهای "Backend" خودداری کنید

با توجه به اصل جداسازی وابستگی‌ها (Separation of Concerns) وظیفه‌ی کنترلر‌ها و دیگر کدهای backend رندر کردن HTML نیست. (ساده سازی کنترلر ها) البته در نظر داشته باشید که قطعا تولید HTML در متد‌های کمکی کلاس هایی که "تنها" وظیفه‌ی آنها کمک به View‌ها جهت تولید کد هست ایرادی ندارد. این کلاس‌ها بخشی از View در نظر گرفته می‌شوند نه کدهای "backend".


در View‌ها "Business logic" انجام ندهید

معکوس بند قبلی هم کاملا صدق می‌کند ، منظور این است که View‌ها تا جایی که ممکن است باید حاوی کمترین Business logic ممکن باشند. در واقع تمرکز View‌ها باید استفاده و نحوه‌ی نمایش داده ای که برای آن‌ها فراهم شده باشد نه انجام عملیات روی آن.


استفاده از Presentation Model را به استفاده مستقیم از Business Object‌ها ترجیح دهید

در مطالب مختلف وب سایت اشاره به اهمین ViewModel‌ها شده است. برای اطلاعات بیشتر بند ج آموزش 11 از سری آموزش‌های ASP.NET MVC را مطالعه بفرمایید.


If‌های شرطی را در View‌ها را در متد‌های کمکی کپسوله کنید

استفاده از شرط‌ها در View کار توسعه دهنده را برای یک سری اعمال ساده می‌کند اما می‌تواند باعث کمی کثیف کاری هم شود. مثلا:
@if(Model.IsAnonymousUser) {
    <img src="@Url.Content("~/content/images/anonymous.jpg")" />
} else if(Model.IsAdministrator) {
    <img src="@Url.Content("~/content/images/administrator.jpg")" />
} else if(Model.Membership == Membership.Standard) {
    <img src="@Url.Content("~/content/images/member.jpg")" />
} else if(Model.Membership == Membership.Preferred) {
    <img src="@Url.Content("~/content/images/preferred_member.jpg")" />
}
می‌توان این کد که تا حدودی شامل منطق تجاری هم هست را در یک متد کمکی کپسوله کرد :
public static string UserAvatar(this HtmlHelper<User> helper)
{
    var user = helper.ViewData.Model;
    string avatarFilename = "anonymous.jpg";
    if (user.IsAnonymousUser)
    {
        avatarFilename = "anonymous.jpg";
    }
    else if (user.IsAdministrator)
    {
        avatarFilename = "administrator.jpg";
    }
    else if (user.Membership == Membership.Standard)
    {
        avatarFilename = "member.jpg";
    }
    else if (user.Membership == Membership.Preferred)
    {
        avatarFilename = "preferred_member.jpg";
    }
    var urlHelper = new UrlHelper(helper.ViewContext.RequestContext);
    var contentPath = string.Format("~/content/images/{0}", avatarFilename)
    string imageUrl = urlHelper.Content(contentPath);
    return string.Format("<img src='{0}' />", imageUrl);
}
اکنون برای نمایش آواتار کاربر به سادگی می‌توان  نوشت :
@Html.UserAvatar()
به این ترتیب کد ما تمیز‌تر شده ، قابلیت نگهداری آن بالاتر رفته ، منطق تجاری یک بار و در یک قسمت نوشته شده از این کد در جاهای مختلف سایت می‌توان استفاده کرد و اگر لازم به تغییر باشد با تغییر در یک قسمت همه جا اعمال می‌شود.

منتظر قسمت بعدی باشید.
 
مطالب
امن سازی برنامه‌های ASP.NET Core توسط IdentityServer 4x - قسمت اول - نیاز به تامین کننده‌ی هویت مرکزی
عصر Thick Clients

امن سازی برنامه‌های وب همواره چالش برانگیز بوده‌است؛ خصوصا این روزها که نیاز است برنامه‌ها، خارج از دیوارهای یک شرکت نیز در دسترس باشند و توسط انواع و اقسام وسایل ارتباطی مورد استفاده قرار گیرند. در سال‌های قبل، عموما برنامه‌های thick clients مانند WPF و WinForms برای شرکت‌ها توسعه داده می‌شدند و یا برنامه‌های وب مانند ASP.NET Web Forms که مبتنی بر سرویس‌ها نبودند. در برنامه‌های ویندوزی، پس از لاگین شخص به شبکه و دومین داخلی شرکت، عموما از روش Windows Authentication برای مشخص سازی سطوح دسترسی کاربران استفاده می‌شود. در برنامه‌های Web Forms نیز بیشتر روش Forms Authentication برای اعتبارسنجی کاربران مرسوم است. امن سازی این نوع برنامه‌ها ساده‌است. عموما بر روی یک دومین ارائه می‌شوند و کوکی‌های اعتبارسنجی کاربران برای ارائه‌ی مباحثی مانند single sign-on (داشتن تنها یک صفحه‌ی لاگین برای دسترسی به تمام برنامه‌های شرکت)، میسر است.


عصر شروع به‌کارگیری سرویس‌های وب

در سال‌های اخیر این شیوه‌ی کاری تغییر کرده و بیشتر بر اساس بکارگیری برنامه‌های مبتنی بر سرویس‌ها شده‌است. برای مثال برای این مورد استاندارد WS-Security مربوط به WCF ارائه شده‌است که باز هم مرتبط است به برنامه‌های یک دومین و یا یک Application pool. اگر تعداد دومین‌ها بیشتر شوند و نیاز به ارتباط امن بین آن‌ها باشد، استاندارد SAML 2.0 مورد استفاده قرار می‌گرفت که هدف از آن، انتقال امن اعتبارسنجی و سطوح دسترسی کاربران بین دومین‌های مختلف است. همانطور که ملاحظه می‌کنید تمام این برنامه‌ها و استانداردها، داخل دیوارهای یک شرکت و یک دومین زندگی می‌کنند.


عصر شروع به‌کارگیری Restful-API's

پس از آن باز هم شیوه‌ی طراحی برنامه‌های تغییر کرد و شروع به ایجاد Restful-API's و HTTP API's کردیم. این‌ها دیگر الزاما داخل یک دومین ارائه نمی‌شوند و گاهی از اوقات حتی تحت کنترل ما هم نیستند. همچنین برنامه‌های ارائه شده نیز دیگر thick clients نیستند و ممکن است برنامه‌های سمت کلاینت Angular و یا حتی موبایل باشند که مستقیما با سرویس‌های API برنامه‌ها کار می‌کنند. حتی ممکن است یک API را طراحی کنیم که با یک API دیگر کار می‌کند.


در این حالت دیگر نمی‌توان این APIها را با نگهداری آن‌ها داخل دیوارهای یک شرکت محافظت کرد. اگر قرار است با یک HTTP API کار کنیم، این API باید عمومی باشد و در اینجا دیگر نمی‌توان از روش Forms Authentication استفاده کرد. زیرا این روش اعتبارسنجی مختص برنامه‌های سمت سرور قرار گرفته‌ی در یک دومین طراحی شده‌است و آنچنان سازگاری با برنامه‌های سمت کلاینت و موبایل خارج از دیوارهای آن ندارد. همچنین ارسال نام کاربری و کلمه‌ی عبور به ازای هر درخواست نیز روشی بسیار بدوی و نا امن است. اینجا است که عصر امن سازی برنامه‌ها به کمک توکن‌ها شروع می‌شود. با استفاده‌ی از توکن‌ها، بجای هر بار ارسال نام کاربری و کلمه‌ی عبور به ازای هر درخواست از API، صرفا لیست سطوح دسترسی امضا شده‌ی به امکاناتی خاص، ارسال می‌شوند.


عصر شروع به‌کارگیری Security Tokens

بنابراین در اینجا نیاز به برنامه‌ای برای تولید توکن‌ها و ارسال آن‌ها به کلاینت‌ها داریم. روش متداول پیاده سازی آن، ساخت یک برنامه‌ی ابتدایی، برای دریافت نام کاربری و کلمه‌ی عبور از کاربران و سپس بازگشت یک JSON Web Token به آن‌ها است که بیانگر سطوح دسترسی آن‌ها به قسمت‌های مختلف برنامه است و کاربران باید این توکن را به ازای هر درخواستی به سمت سرور (بجای نام کاربری و کلمه‌ی عبور و خود) ارسال کنند.
مشکل این روش در اینجا است که آن برنامه‌ی خاص، باید از نام کاربری و کلمه‌ی عبور کاربران مطلع باشد تا بتواند توکن مناسبی را برای آن کاربر خاص تولید کند. هر چند این روش برای یک تک برنامه‌ی خاص بسیار مناسب به نظر می‌رسد، اما در یک شرکت، ده‌ها برنامه مشغول به کارند و به اشتراک گذاری نام کاربری و کلمه‌ی عبور کاربران، با تک تک آن‌ها ایده‌ی مناسبی نیست و پس از مدتی از کنترل خارج خواهد شد. برای مثال کاربری در یک برنامه، کلمه‌ی عبور خود را تغییر می‌دهد اما در برنامه‌ای دیگر خیر و همین مساله‌ی عدم هماهنگی بین برنامه‌ها و همچنین بخش‌های مختلف یک شرکت، مدیریت یک دست برنامه‌ها را تقریبا غیر ممکن می‌کند. همچنین در اینجا برنامه‌های ثالث را نیز باید در نظر داشت که آیا ضروری است آن‌ها به ریز اطلاعات کاربران شرکت دسترسی پیدا کنند؟
به علاوه مشکل دیگر توسعه‌ی این نوع برنامه‌های صدور توکن خانگی، اختراع مجدد چرخ است. در اینجا برای بهبود امنیت برنامه باید منقضی شدن، تمدید، امضای دیجیتال و اعتبارسنجی توکن‌ها را خودمان پیاده سازی کنیم. توسعه‌ی یک چنین سیستمی اگر غیرممکن نباشد، بسیار سخت و پیچیده است و همچنین باید باگ‌های امنیتی ممکن را نیز مدنظر داشت.


بنابراین تا اینجا به این نتیجه رسیده‌ایم که دیگر نمی‌خواهیم مدیریت نام کاربری و کلمه‌ی عبور کاربران را در سطح هیچکدام از برنامه‌های خود انجام دهیم و هیچکدام از آن‌ها قرار نیست دریافت کننده‌ی این اطلاعات باشند. قرار است این کار، به یک تک برنامه‌ی مرکزی مخصوص اینکار منتقل شود و برای اینکار نیاز به پروتکلی امن است که بتوان این توکن‌های تولیدی را ارسال و پردازش کرد.


حرکت به سمت «تامین کننده‌ی هویت مرکزی»


در گذشته، هر تک برنامه‌ای دارای صفحه‌ی لاگین و امکانات مدیریت کاربران آن، تغییر کلمه‌ی عبور، تنظیم مجدد آن و این‌گونه عملیات بود. این‌روزها دیگر چنین کاری مرسوم نیست. این وظیفه‌ی برنامه‌ی شما نیست که بررسی کند کاربر وارد شده‌ی به سیستم کیست و آیا ادعای او صحیح است یا خیر؟ این نوع عملیات وظیفه‌ی یک Identity provider و یا به اختصار IDP است. کار IDP اعتبارسنجی کاربر و در صورت نیاز، ارائه‌ی اثبات هویت کاربر، به برنامه‌ی درخواست کننده‌است.
در یک IDP عملیاتی مانند ثبت کاربران و مدیریت آن‌ها انجام می‌شود. اینجا است که مفاهیمی مانند قفل کردن اکانت و یا تغییر کلمه‌ی عبور و امثال آن انجام می‌شود و نه اینکه به ازای هر برنامه‌ی تهیه شده‌ی برای یک شرکت، آن برنامه راسا اقدام به انجام چنین عملیاتی کند. به این ترتیب می‌توان به امکان استفاده‌ی مجدد از اطلاعات هویت کاربران و سطوح دسترسی آن‌ها در بین تمام برنامه‌های موجود رسید.
همچنین با داشتن یک برنامه‌ی IDP خوب پیاده سازی شده، از توزیع باگ‌های امنیتی مختلف در بین برنامه‌های گوناگون تهیه شده که هر کدام سیستم امنیتی خاص خودشان را دارند، جلوگیری خواهد شد. برای مثال فرض کنید می‌خواهید الگوریتم هش کردن پسوردهای سیستم را که امروز نا امن اعلام شده‌است، تغییر دهید. با داشتن یک IDP، دیگر نیازی نیست تا تمام برنامه‌های خود را برای رفع یک چنین باگ‌هایی، تک تک تغییر دهید.


به علاوه این روزها روش استفاده‌ی از نام کاربری و کلمه‌ی عبور، تنها راه ورود به یک سیستم نیست و استفاده از کلیدهای دیجیتال و یا روش‌های ویژه‌ی ابزارهای موبایل نیز به این لیست اضافه شده‌اند.


حرکت به سمت استاندارد OAuth 2

OAuth 2.0 پروتکلی است استاندارد، برای Authorization امن کاربران، توسط برنامه‌های وب، موبایل و دسکتاپ. به این ترتیب می‌توان امکان دسترسی یک برنامه را به یک API، به نحوی استاندارد و امن میسر ساخت. OAuth 2.0 یک توکن دسترسی (Access token) را تولید می‌کند و در اختیار کلاینت قرار می‌دهد. سپس آن کلاینت با ارسال این توکن به API مدنظر، امکان دسترسی به امکانات مختلف آن‌را خواهد یافت. به علاوه چون ماهیت برنامه‌های کلاینت وب و غیر وب متفاوت است، این استاندارد نحوه‌ی دریافت چنین توکنی را برای برنامه‌های مختلف نیز تعریف می‌کند. به این ترتیب موارد مشترکی مانند تولید و نحوه‌ی انتقال توکن‌ها به کلاینت‌های مختلف توسط این پروتکل استاندارد بیان می‌شود. در این حالت راه‌حل‌های خانگی ما تبدیل به راه‌حل‌هایی می‌شوند که استاندارد OAuth 2.0 را پیاده سازی کرده باشند. بنابراین IDP ما باید بر مبنای این استاندارد تهیه شده باشد. برای مثال IdentityServer که در این سری بررسی خواهد شد و یا Azure Active Directory، نمونه‌ای از IDPهایی هستند که این استاندارد را کاملا پیاده سازی کرده‌اند.
البته باید دقت داشت که این توکن‌های دسترسی، تنها سطوح دسترسی به منابع API را مشخص می‌کنند و یا به عبارتی عملیات Authorization توسط آن‌ها میسر می‌شود. عملیات ورود به سیستم اصطلاحا Authentication نام دارد و توسط استاندارد دیگری به نام OpenID Connect مدیریت می‌شود.


حرکت به سمت استاندارد OpenID Connect


OpenID Connect یک لایه‌ی امنیتی بر فراز پروتکل OAuth 2.0 است که به اختصار به آن OIDC نیز گفته می‌شود. توسط آن یک کلاینت می‌تواند یک Identity token را علاوه بر Access token درخواست کند. از این Identity token برای ورود به برنامه‌ی کلاینت استفاده می‌شود (Authentication) و پس از آن، برنامه‌ی کلاینت بر اساس سطوح دسترسی تعریف شده‌ی در Access token، امکان دسترسی به امکانات مختلف یک API را خواهد یافت (Authorization). همچنین OpenID Connect امکان دسترسی به اطلاعات بیشتری از یک کاربر را نیز میسر می‌کند.
بنابراین OpenID Connect پروتکلی است که در عمل استفاده می‌شود و توسعه دهنده و جایگزین کننده‌ی پروتکل OAuth 2.0 می‌باشد. هرچند ممکن است در بسیاری از منابع صرفا به OAuth 2.0 بپردازند، اما در پشت صحنه با همان OpenID Connect کار می‌کنند.
مزیت دیگر کار با OpenID Connect، عدم الزام به استفاده‌ی از API، در برنامه‌ای خاص و یا قدیمی است. اگر برنامه‌ی وب شما با هیچ نوع API ایی کار نمی‌کند، باز هم می‌توانید از امکانات OpenID Connect بهره‌مند شوید.
مطالب
شروع کار با Apache Cordova در ویژوال استودیو #1
Apache Cordova  یک فریمورک سورس باز برای ساخت اپلیکیشن‌های چند سکویی موبایل (cross platform) با استفاده از Html5 می‌باشد.
طی چند مقاله، با استفاده کردن از این فریمورک در VS آشنا خوهیم شد.
هدف خالقان Cordova یافتن یک راه ساده برای تولید اپلیکیشن‌های چند سکویی موبایل بود که برای رسیدن به این هدف تصمیم گرفتند از تکنولوژی‌های بومی (native) و تکنولوژی‌های وب استفاده کنند. به این نوع از اپلیکیشن‌های موبایل، Hybrid Application می‌گویند.
  Cordova دارای  قابلیت‌های بومی بالایی است و مهم‌تر اینکه به طور طبیعی توسط مرورگرها پشتیبانی می‌شود. بعد از تولد Corodva، این فریمورک تبدیل شده است به  بهترین روش تولید اپلیکیشن‌هایی که بر روی چند نوع پلتفرم کار می‌کنند.
پیشتر محدودیتی که وجود داشت شامل این بود که اپلیکیشن‌های موبایل، به چیزهایی بیشتر از HTML و مرورگرهای وب، نیاز داشتند. برخی از این نیاز‌ها عبارتند از ارتباط متقابل وب اپلیکیشن‌ها با دوربین یا لیست شماره‌های تماس گوشی که برطرف کردن آن هم به راحتی امکان پذیر نبود.
Cordova برای مقابله با این محدودیت، مجموعه‌ای از رابط‌های برنامه کاربردی را برای توسعه قابلیت‌های بومی device، مانند لیست مخاطبین، دوربین، تشخیص دهنده‌ی تغییر جهت گوشی (accelerometer) و مانند این موارد، در نظر گرفته است.


Cordova شامل یک سری کامپوننت به شرح زیر است:
  1. سورس کدی برای هر Container و برنامه محلی برای هر یک از سکوهای موبایل که پشتیبانی می‌شوند. container، کد‌های Html5 را بر روی دستگاه (Device) رندر می‌کند. (در مطالب بعدی در مورد این مطلب توضیح خواهم داد)
  2. مجموعه‌ای از رابط‌های برنامه‌ی کاربردی که امکان دسترسی به قابلیت‌های بومی دستگاه را به برنامه‌ی وبی که درون آن در حال اجرا است، می‌دهند.
  3. مجموعه‌ای از ابزارها برای مدیریت فرآیند ایجاد پروژه، مدیریت پلاگین‌ها، ساخت (با استفاده از SDK‌های محلی) برنامه‌های محلی و تست برنامه بر روی دستگاه موبایل یا شبیه ساز  .
 
برای ساخت یک برنامه‌ی Cordova، در واقع شما یک وب اپلیکیشن می‌سازید و آن را داخل Container محلی، بسته بندی می‌کنید. سپس تست کرده و بعد از دیباگ می‌توانید اپلیکیشن را توزیع کنید.

فرآیند بسته بندی :

 داخل اپلیکیشن محلی، رابط کاربری اپلیکیشن شامل یک صفحه‌ی نمایش که خود آن چیزی نیست به غیر از یک Web View که از فضای نمایش دستگاه استفاده می‌کند. زمانی که برنامه آغاز به کار می‌کند، برنامه‌ی وب نوشته شده، درون این web view لود میشود و کنترل‌های موجود، برای تعامل کاربر با برنامه‌ی وب، در اختیار آن قرار می‌گیرند. مانند تعامل کاربر با محتوا، در برنامه‌ها ی تحت وب، لینک‌ها، کدهای نوشته شده‌ی js در فایل‌ها و یا حتی می‌تواند به اینترنت دسترسی داشته باشد و محتوا را از یک وب سرور تغذیه کند.

درباره Web Views
Web View جزء برنامه‌های بومی است که برای رندر کردن محتوای وب (به عنوان نمونه صفحه HTML) درون اپلیکیشن بومی یا صفحه نمایش استفاده می‌شود. در اصل Web View یک Wrapper برنامه نویسی شده قابل دسترس برای نمایش محتوای صفحات وب توکار است.
به عنوان مثال:
در اندروید با استفاده از WebView موجود در (Using andoid.webkit.WebView) , در iOS با UIWebView موجود در (Using System/Library/Framworks/UIKit.framewor)  به این هدف دست پیدا می‌کنند. وب اپلیکیشن ما درون این Container مانند سایر وب اپلیکیشن‌هایی است که هر روز با آنها سرو کار دارید و آنها را در مرورگر موبایل خود اجرا می‌کنید و می‌توانید بین صفحات Navigation داشته باشید. وب اپلیکیشن‌های معمول باید روی یک سرور هاست شوند. در برنامه نویسی چند سکویی با Cordova، این کار می‌تواند درون Cordova Application انجام گیرد.
شاید سؤالی در ذهن شما وجود داشته باشد که مرورگر معمولا به اپلیکیشن‌های موجود در دستگاه، سخت افزار و یا API‌های بومی دستگاه، دسترسی ندارد. برای مثال شاید بگویید که یک وب اپلیکیشن معمولا به لیست مخاطبین با دوربین دستگاه و ... دسترسی ندارد. 
جواب : در واقع امکان دسترسی به این قابلیت‌ها توسط اپلیکیشن بومی (native mobile application) ایجاد می‌شود.
Cordova مجموعه ای از API‌های جاوااسکریپت را به عنوان اهرم اجازه برای دسترسی  برنامه وب درون cordova container به قابلیت‌های بومی دستگاه، در اختیار توسعه دهندگان قرار داده است.

این API‌ها در دو بخش پیاده سازی می‌شوند:
1-کتابخانه‌ی جاوااسکریپت که اجازه‌ی استفاده از قابلیت‌های بومی را به وب اپلیکیشن می‌دهد و کد بومی مشابه در Container اجرا می‌شود که مربوط است به بخش بومی این API ها. در اصل یک کتابخانه‌ی جاوا اسکریپت وجود دارد، اما بخش بومی API‌ها وابسته به سکوی (platform) انتخاب شده پیاده سازی می‌شود.
اگر شما از API‌های موجود استفاده نکنید، می‌توانید آنها را از کتابخانه جاوااسکریپت و native container حذف کنید. این کار به صورت دستی شاید خوشایند نباشد ولی چون در Cordova 3.0 همه‌ی API ها از بیرون وارد می‌شوند، می‌توانید با استفاده از بحث مدیریت پلاگین آن، پلاگین‌ها را اضافه یا حذف کنید. در بخش‌های بعد با مثال‌هایی عملی  این مباحث را کار خواهیم کرد. 
 ادامه دارد.. 

مطالب
به روز رسانی قالب فایل‌های csproj پروژه‌های قدیمی
اگر شما هم مثل بنده در حال نگه‌داری از یک سیستم قدیمی می‌باشید، به احتمال زیاد همیشه با یک سری مسائل مثل آپدیت پکیج‌ها، اضافه کردن یا حذف کردن فایلی از پروژه، مدیریت وابستگی‌ها، خروجی گرفتن از یک پروژه کنسول و ... درگیر هستید؛ مسائلی که سال‌هاست با روی کار آمدن «دات نت کور» و پس از آن «دات نت ۵» حل شده‌است. این حجم از مشکلات به حدی بود که گاهاً کدنویسی را با مشکل مواجه می‌کرد و امروز تصمیم گرفتم این مشکل را برای پروژه شرکت حل کنم. ابتدا باید بگویم، یک نسخه‌ی پشتیبان از کد خود تهیه کنید؛ چرا که زیاد به آن رجوع خواهید داشت.

انجام این آپدیت از طریق دو نرم‌افزار  upgrade-assistant و try-convert قابل انجام است. بنده به شخصه از upgrade-assistant استفاده کردم چرا که به نظر به بلوغ بیشتری رسیده‌است. ابتدا با دستور زیر این نرم‌افزار را نصب کنید:
dotnet tool install -g upgrade-assistant
اگر پیغامی دریافت میکنید مبتنی بر این که این نرم‌افزار قبلاً نصب شده، با دستور زیر از به‌روز بودن آن اطمینان حاصل کنید:
dotnet tool update -g upgrade-assistant

توجه داشته باشید، نرم‌افزار upgrade-assistant برای ارتقاء پروژه‌ها به دات نت 5 و 6 طراحی شده‌اند. بنابراین ما فقط با سه مرحله‌ی اول سر و کار داریم:
  • Back up project
  • Convert project file to SDK style
  • Clean up NuGet package references 

حال یک terminal را باز کنید و به محل پروژه بروید و دستور زیر را اجرا کنید:
upgrade-assistant upgrade MyProject.csproj
در دستور بالا، کلمه‌ی MyProject را با نام پروژه‌ی خود جایگزین کنید. پس از اجرای این دستور، مراحل ۱ تا ۳ را که پیش‌تر در مورد آن توضیح داده شد، اجرا کنید. توجه داشته باشید که اگر solution شما از بیش از یک پروژه تشکیل شده، برای هر پروژه به‌طور جداگانه‌ای باید این عمل تکرار شود. حال اگر فایل csproj پروژه را ببینید، متوجه آن می‌شوید که پروژه به ساختار جدید درآمده است.
  • اگر پروژه از جنس Library باشد، فایل csproj را به شکل زیر درآورید: 
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">
    <PropertyGroup>
        <TargetFramework>net472</TargetFramework>
        <OutputType>Library</OutputType>
    </PropertyGroup>
.
.
.
</Project>

  • اگر پروژه از جنس Console باشد، فایل csproj را به شکل زیر درآورید:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">
<PropertyGroup>
<TargetFramework>net472</TargetFramework>
<OutputType>Exe</OutputType>
<ApplicationIcon>logo.ico</ApplicationIcon>
<AppConfig>App.config</AppConfig>
</PropertyGroup>
.
.
.
</Project>

  • اگر پروژه از جنس Web باشد، فایل csproj را به شکل زیر درآورید. احتمالاً پیچیده‌ترین و سخت‌ترین فایل‌ها، متعلق به پروژه‌های وب باشد. اگر دقت کنید نوع SDK از نوع MSBuild.SDK.SystemWeb می‌باشد. نسخه این SDK ممکن است در زمانیکه شما در حال خواندن این مطلب می‌باشد آپدیت شده باشد و بهتر است قبل از استفاده، آخرین نسخه را از نیوگت برداشت کنید. (باید ذکر کنم که این hack کوچک را از یک comment  در issueهای گیت‌هاب پیدا کردم.)
<Project Sdk="MSBuild.SDK.SystemWeb/4.0.54">
<PropertyGroup>
<OutputType>Library</OutputType>
<TargetFramework>net472</TargetFramework>
<AppConfig>Web.config</AppConfig>
</PropertyGroup>
.
.
.
</Project>
مطالب
SASS #1

SASS چیست؟

SASS مخفف Syntactically Awesome Style Sheets است که توسط آقای Hampton Catlin طراحی و ایجاد شده است و همانند CoffeeScript که پس از کامپایل به جاوااسکریپت تبدیل می‌شد، SASS نیز پس از کامپایل به CSS تبدیل می‌شود. SASS با استفاده از متغیرها، mixins، ارث بری و قوانین تودرتو، CSS را با مهارت زیادی در بهترین حالت تولید می‌کند.

SASS باعث کمتر نوشتن کد CSS، سبب افزایش خوانایی و دستکاری کردن راحتتر و پویای آن می‌شود. این مساله راهی عالی برای نوشتن کدهای CSS کاربردی‌تر است و می‌تواند سرعت گردش کار هر توسعه دهنده و یا طراح وب را افزایش دهد.

وقتی اولین بار SASS عرضه شد، syntax آن تفاوت قابل توجهی با CSS داشت (پسوند فایل‌های آن SASS. است) که به جای نوشتن براکت‌ها، از تورفتگی استفاده می‌شد و دیگر نیازی به نوشتن ";" نبود. البته با عدم استقبال از این syntax مواجه شد و با عرضه‌ی نسخه 3 SASS، (که پسوند فایل‌های آن SCSS. است) syntax آن بسیار شبیه به CSS شد؛ البته با همه‌ی ویژگی‌های SASS.

برای مثال کد CSS زیر را می‌خواهیم به دو روش بنویسیم:

header {
     margin: 0;
     padding: 0;
     color: #fff;
}
با استفاده از روش SCSS. (روش جدید)
$color:  #fff;
header {
    margin: 0;
    padding:0;
    color: $color;
}
با استفاده از روش SASS. (روش قدیم)
$color: #fff
header
   margin: 0
   padding: 0
   color: $color
همانطور که مشاهده می‌کنید برای نوشتن مقدار color از متغیر color$ استفاده کردیم . در ادامه به قابلیت‌های SASS خواهیم پرداخت.

توجه: syntax ایی که در این سری آموزشی با آن کار می‌کنیم SCSS. است.

کامپایل کردن SASS

روش‌های مختلفی برای کامپایل فایل‌های SASS وجود دارند:
  • روش اصلی استفاده از SASS در Ruby است که پس از نصب Ruby و اجرای فرمان SASS ،gem install sass نصب می‌شود و برای کامپایل، اجرای فرمان زیر:
sass myfile.scss myfile.css
  • استفاده از برنامه‌های گرافیکی مانند Hammer , CodeKit و Compass.
  • استفاده از برنامه‌های رایگان مانند libsass که با یک کامپایلر سریع نوشته شده با ++C/C است و همچنین می‌توانید libsass را از طریق NPM با node-sass   نصب کنید.
npm install node-sass
نکته: در صورتیکه می‌خواهید با استفاده از Ruby کار کامپایل را انجام دهید در هنگام نصب Ruby گزینه‌ی "Add Ruby executables to your PATH" را تیک بزنید.

خب سوالی که ممکن است برای شما پیش آمده باشد این است که باید از کدام یک از این روش‌ها را استفاده کنیم؟
بستگی به این دارد که شما چه کاری را می‌خواهید انجام دهید.
  • در صورتیکه بر روی یک پروژه‌ی بزرگ با میزان کد زیاد کار می‌کنید، استفاده از Ruby SASS، کمی کند کار کامپایل را انجام می‌دهد.
  • اگر بخواهید از libsass استفاده کنید، این مسئله وجود دارد که به طور %100 با قابلیت‌های Ruby SASS برابری ندارد.
  • در صورتیکه نمی‌خواهید از command line استفاده کنید، برنامه‌های گرافیکی گزینه‌ای عالی هستند. شما می‌توانید طوری تنظیم کنید که تمامی تغییراتی که در فایل SASS انجام می‌شود، به صورت خودکار کار کامپایل انجام شود.
  • اگر هم فقط می‌خواهید کدی را که نوشته‌اید تست کنید، می‌توانید از ابزارهای آنلاین مانند SassMeister استفاده کنید.