مطالب
بررسی ساختار ویجت‌های وب Kendo UI
ویجت‌های وب Kendo UI کدامند؟

ویجت‌های وب Kendo UI مجموعه‌ای از کنترل‌های سفارشی HTML 5 هستند که برفراز jQuery تهیه شده‌اند. این کنترل‌ها برای برنامه‌های وب و همچنین برنامه‌های دسکتاپ لمسی طراحی شده‌اند.
بهترین روش برای مشاهده‌ی این مجموعه، مراجعه به فایل examples\index.html پوشه‌ی اصلی Kendo UI است که لیست کاملی از این ویجت‌ها را به همراه مثال‌های مرتبط ارائه می‌دهد. تعدادی از اعضای این مجموعه شامل کنترل‌های ذیل هستند:
Window, TreeView, Tooltip, ToolBar, TimePicker, TabStrip, Splitter, Sortable, Slider, Gantt, Scheduler, ProgressBar, PanelBar, NumericTextBox, Notification, MultiSelect, Menu, MaskedTextBox, ListView, PivotGrid, Grid, Editor, DropDownList, DateTimePicker, DatePicker, ComboBox, ColorPicker, Calendar, Button, AutoComplete


نحوه‌ی استفاده کلی از ویجت‌های وب Kendo UI

با توجه به اینکه کنترل‌های Kendo UI مبتنی بر jQuery هستند، نحوه‌ی استفاده از آن‌ها، مشابه سایر افزونه‌های جی‌کوئری است. ابتدا المانی به صفحه اضافه می‌شود:
 <input id="pickDate" type="text"/>
سپس این المان را در رویداد document ready، به یکی از کنترل‌های Kendo UI مزین خواهیم کرد. برای مثال تزئین یک TextBox معمولی با یک Date Picker:
 <script type="text/javascript">
  $(function() {
        $("#pickDate").kendoDatePicker();
  });
</script>
روش دیگری به نام declarative initialization نیز برای اعمال ویجت‌های وب Kendo UI قابل استفاده است که از ویژگی‌های *-data مرتبط با HTML 5 کمک می‌گیرد. برای نمونه، کدهای جاوا اسکریپتی فوق را می‌توان با ویژگی data-role ذیل جایگزین کرد:
 <input id="dateOfBirth" type="text" data-role="datepicker" />
اگر در این حالت برنامه را اجرا کنید، تفاوتی را مشاهده نخواهید کرد.
برای فعال سازی حالت declarative initialization باید به دو نکته‌ی مهم دقت داشت:
الف) در مطلب معرفی Kendo UI اسکریپت‌های ذیل برای آماده سازی Kendo Ui معرفی شدند:
 <!--KendoUI: Web-->
<link href="styles/kendo.common.min.css" rel="stylesheet" type="text/css" />
<link href="styles/kendo.default.min.css" rel="stylesheet" type="text/css" />
<script src="js/jquery.min.js" type="text/javascript"></script>
<script src="js/kendo.web.min.js" type="text/javascript"></script>

<!--KendoUI: DataViz-->
<link href="styles/kendo.dataviz.min.css" rel="stylesheet" type="text/css" />
<script src="js/kendo.dataviz.min.js" type="text/javascript"></script>

<!--KendoUI: Mobile-->
<link href="styles/kendo.mobile.all.min.css" rel="stylesheet" type="text/css" />
<script src="js/kendo.mobile.min.js" type="text/javascript"></script>
باید دقت داشت که در آن واحد نمی‌توان تمام این بسته‌ها را با هم بکار برد؛ چون برای مثال فایل‌های جداگانه ویجت‌های وب و موبایل با هم تداخل ایجاد می‌کنند. بجای اینکار بهتر است از فایل‌های kendo.all.min.js (که حاوی تمام اسکریپت‌های لازم است) و css‌های عنوان شده استفاده کرد:
 <link href="styles/kendo.common.min.css" rel="stylesheet" type="text/css" />
<link href="styles/kendo.default.min.css" rel="stylesheet" type="text/css" />
<script src="js/jquery.min.js" type="text/javascript"></script>
<script src="js/kendo.all.min.js" type="text/javascript"></script>
ب) data-roleها توسط متد kendo.init فعال می‌شوند.
یک مثال کامل:
<!DOCTYPE html>
<html xmlns="http://www.w3.org/1999/xhtml">
<head>
    <title></title>

    <link href="styles/kendo.common.min.css" rel="stylesheet" type="text/css" />
    <link href="styles/kendo.default.min.css" rel="stylesheet" type="text/css" />
    <script src="js/jquery.min.js" type="text/javascript"></script>
    <script src="js/kendo.all.min.js" type="text/javascript"></script>

    <script type="text/javascript">
        $(function () {
            $("#pickDate").kendoDatePicker();
        });

        $(function () {
            // initialize any widgets in the #container div
            kendo.init($("#container"));
        });
    </script>
</head>
<body>
    <span>
        Pick a date: <input id="pickDate" type="text" />
    </span>

    <div id="container">
        <input id="dateOfBirth" type="text" data-role="datepicker" />
        <div id="colors"
             data-role="colorpalette"
             data-columns="4"
             data-tile-size="{ width: 34, height: 19 }"></div>
    </div>
</body>
</html>
- در این مثال نحوه‌ی پیوست تمام فایل‌های لازم Kendo UI را به صورت یکجا ملاحظه می‌کنید که در ابتدای head صفحه ذکر شده‌اند.
- در اینجا pickDate به صورت معمولی فعال شد‌ه‌است.
- اما در قسمت kendo.init نام یک ناحیه یا نام یک کنترل را می‌توان ذکر کرد. برای مثال در اینجا کل ناحیه‌ی مشخص شده توسط یک div با id مساوی container به صورت یکجا با تمام کنترل‌های داخل آن فعال گردیده‌است.

بنابراین برای اعمال declarative initialization، یک ناحیه را توسط kendo.init مشخص کرده و سپس توسط data-roleها، نام ویجت وب مورد نظر را به صورت lower case مشخص می‌کنیم. همچنین فایل‌های اسکریپت مورد استفاده نیز نباید تداخلی داشته باشند.


تنظیمات ویجت‌های وب Kendo UI

تاکنون نمونه‌ی ساده‌ای از بکارگیری ویجت‌های وب Kendo UI را بررسی کردیم؛ اما این ویجت‌ها توسط تنظیمات پیش بینی شده برای آن‌ها بسیار قابل تنظیم و تغییر هستند. تنظیمات آن‌ها نیز بستگی به روش استفاده و آغاز آن‌ها دارد. برای مثال اگر این ویجت‌ها را توسط کدهای جاوا اسکریپتی آغاز کرده‌اید، در همانجا توسط پارامترهای افزونه‌ی جی‌کوئری می‌توان تنظیمات مرتبط را اعمال کرد:
 <script type="text/javascript">
  $(function () {
      $("#pickDate").kendoDatePicker({
              format: "yyyy/MM/dd"
        });
  });
</script>
که در اینجا توسط پارامتر format، نحوه‌ی دریافت تاریخ نهایی مشخص می‌شود.
در حالت declarative initialization، پارامتر format تبدیل به ویژگی data-format خواهد شد:
<input id="dateOfBirth" type="text"
          data-role="datepicker"
          data-format="yyyy/MM/dd" />


تنظیمات DataSource ویجت‌های وب

بسیاری از ویجت‌های وب Kendo UI با داده‌ها سر و کار دارند مانند Grid، Auto Complete، Combo box و غیره. این کنترل‌ها داده‌های خود را از طریق خاصیت DataSource دریافت می‌کنند. برای نمونه در اینجا یک combo box را در نظر بگیرید. در مثال اول، خاصیت dataSource کنترل ComboBox در همان افزونه‌ی جی‌کوئری تنظیم شده‌است:
    <input id="colorPicker1" />
    <script type="text/javascript">
        $(document).ready(function () {
            $("#colorPicker1").kendoComboBox({
                dataSource: ["Blue", "Green", "Red", "Yellow"]
            });
        });
    </script>
و در مثال دوم، نحوه‌ی مقدار دهی ویژگی data-source را در حالت declarative initialization مشاهده می‌کنید. همانطور که عنوان شد، در این حالت ذکر متد kendo.init بر روی یک ناحیه و یا یک کنترل ویژه، جهت آغاز فعالیت آن ضروری است:
    <input id="colorPicker2" data-role="combobox" data-source='["Blue", "Green", "Red", "Yellow"]' />
    <script type="text/javascript">
        $(document).ready(function () {
            kendo.init($("#colorPicker2"));
        });
    </script>


کار با رویدادهای ویجت‌های وب

نحوه‌ی کار با رویدادهای ویجت‌های وب نیز بر اساس نحوه‌ی آغاز آن‌ها متفاوت است. در مثال‌های ذیل، دو حالت متفاوت تنظیم رویداد change را توسط خواص افزونه‌ی جی‌کوئری:
    <input id="colorPicker3" />
    <script type="text/javascript">
        function onColorChange(e) {
             alert('Color Change!');
        }

        $(document).ready(function () {
            $("#colorPicker3").kendoComboBox({
                dataSource: ["Blue", "Green", "Red", "Yellow"],
                change: onColorChange
            });
        });
    </script>
و همچنین توسط ویژگی data-change مشاهده می‌کنید:
    <input id="colorPicker4" data-role="combobox"
           data-source='["Blue", "Green", "Red", "Yellow"]'
           data-change="onColorChange" />

    <script type="text/javascript">
        function onColorChange(e) {
            alert('Color Change!');
        }

        $(document).ready(function () {
            kendo.init($("#colorPicker4"));
        });
    </script>
در هر دو حالت، انتخاب یک گزینه‌ی جدید combo box، سبب فراخوانی متد callback ایی به نام onColorChange می‌شود.


تغییر قالب ویجت‌های وب

Kendo UI همیشه یک جفت CSS را جهت تعیین قالب‌های ویجت‌های خود، مورد استفاده قرار می‌دهد. برای نمونه در مثال‌های فوق، kendo.common.min.css حاوی اطلاعات محل قرارگیری و اندازه‌ی ویجت‌ها است. شیوه نامه‌ی دوم همیشه به شکل kendo.[skin].min.css تعریف می‌شود که دارای اطلاعات رنگ و پس زمینه‌ی ویجت‌ها خواهد بود؛ مانند kendo.black.min.css، kendo.blueopal.min.css و امثال آن که در پوشه‌ی styles قابل مشاهده هستند.
همچنین باید دقت داشت که همیشه common باید پیش از skin ذکر شود؛ زیرا در تعدادی از حالات، شیوه نامه‌ی skin، اطلاعات common را بازنویسی می‌کند.
علاوه بر skinهای پیش فرض موجود در پوشه‌ی styles، امکان استفاده از یک theme builder آنلاین نیز وجود دارد: kendo-ui-themebuilder
نظرات مطالب
جایگزینی اسکریپت‌های WebResource.axd با فایل‌های استاتیک در ASP.NET Web forms
روزهای اولی که همه می‌رن سراغ وب فرم، دوست دارند همه چیز را داخل اسمبلی‌ها قرار دهند. فکر می‌کنند اینطوری بهتر است. بعد متوجه می‌شوند که به روز رسانی آن‌ها سخت می‌شود، WebResource.axd‌های طولانی مشکل‌زا درست می‌کند (مطلب جاری) و از همه مهم‌تر تعداد ارجاعاتی که در یک صفحه اضافه می‌شوند، زیاد هست و روی کارآیی سایت تاثیر منفی می‌گذارد (تعداد رفت و برگشت‌های زیادی را به سرور برای دریافت فایل‌های هر صفحه ایجاد می‌کند). بعد به این نتیجه می‌رسند که بد نیست این فایل‌ها را با هم یکی کنیم؟ (داخل یک اسمبلی گذاشتن به معنای یکی کردن فایل‌ها نیست) فشرده سازی خود فایل‌ها با حذف فواصل یا کوتاه کردن نام متغیرها چطور؟ اگر در این بین، سرور این‌ها را به صورت gzip ارائه دهد که خیلی خوب خواهد شد. اگر هدر کش کردن به مدت یکسال را هم در سمت کلاینت اضافه کنیم که عالی و به علاوه اگر فایلی در سمت سرور به روز شد، به صورت خودکار این کش دیگر قابل استفاده نباشد و به روز شود. اینجا است که سیستم bundling & minification دات نت متولد می‌شود. هم در MVC قابل استفاده است و هم در وب فرم‌ها. بنابراین طراحی سیستمی بهینه جهت ارائه اسکریپت‌ها و شیوه‌نامه‌ها، فراتر است از صرفا قرار دادن چند فایل در یک اسمبلی و ارائه خام آن‌ها.
نظرات مطالب
AngularJS #1
اغلب کارمندان یک سازمان یک عادت عمومی دارند، بر روی لینکشان کلیک راست می‌کنند و گزینه‌ی open in a new tab را می‌زنند و یا بدتر از کلید‌های back و forward مرورگر برای عقب جلو کردن صفحات پیمایش شده استفاده میکنند.
حالا هر چقدر که توی گوششان بخوانید، که فلان لینک را باید روش فقط کلیک کنی، باز هم به خرجشان نمی‌رود.
خیلی از کارمندان برای مثال لینک درج صورت حساب جدید را bookmark کرده اند تا به سرعت به آن دسترسی داشته باشند. همچنین autocomplete مرورگر هم در یافتن صفحات پیمایش شده به آن‌ها خیلی کمک می‌کند.
یادمه همین مشکل را توی یک برنامه‌ی نوشته شده با سیلورلایت دیدم و مشتری قبول نمی‌کرد که نمی‌تواند در یک tab جدید صفحه باز کند و ...
برنامه‌های شبیه دسکتاپ یعنی اینکه رفرش شدن صفحات را برای تغییر view از بین ببرد. هوز هم ماهیت وب است و باید همیشه این را در نظر داشت، تا بهترین تجربه‌ی رابط کاربری را فراهم کرد. نباید گفت که برنامه‌ی من فلان جور طراحی شده؛ همینی هست که هست، باید با رابط کاربری عموم وب اینترفیس‌ها هماهنگ باشد.
نظرات مطالب
خلاصه اشتراک‌های روز جمعه 4 آذر 1390
من از یادگیری Silverlight اصلا ضرر نکردم و ناراضی نیستم. طراحی WinRT از بسیاری از جهات شبیه به Silverlight است همچنین دید بهتری نسبت به WPF پیدا کردم. خلاصه همین فردا هم اگر بگن ما سیلورلایت رو دیگه ادامه نمی‌دیم ... مهم نیست.
ضمنا HTML5 تا سال 2022 کار داره برای پخته شدن. همچنین تهیه ابزارهای مناسب برای توسعه آن، آموزش و غیره. به علاوه مرورگرهایی با پشتیبانی کامل از آن به همراه وفق یافتن سازمان‌ها که همیشه یک تا دو سال به عمد از جریانات روز عقب هستند و همیشه سیستم‌های پایدار رو نصب می‌کنند تا اینکه مثلا هیجان زده هر روز فایرفاکس را به روز کنند. این یک واقعیت سازمانی است.
در کل هدف اصلی Silverlight هیچ وقت توسعه وب سایت نبوده. هدفش توسعه «برنامه»‌های غنی وب بوده. مثلا عمده کاربرد آن برای مایکروسافت تابحال درست کردن کنترل پنل‌های مدیریتی یک سری از برنامه‌های سرور اصلی خودش بوده مثلا lync server مثلا windows intune و غیره. یکبار مثالش رو در سایت زدم. بگردید هست.
پروژه‌ها
پَرباد - اتصال و پیاده‌سازی درگاه‌های پرداخت اینترنتی (شبکه شتاب)
پَرباد یک کتابخانه رایگان و اوپن سورس است که امکان افزودن قابلیت پرداخت آنلاین را به وب اپلیکیشن‌ها محیا میکند.

مزایا و ویژگی‌ها
  • نصب آسان با استفاده از Nuget
  • بدون نیاز به هیچگونه وب سرویس و یا دانش پیاده سازی سیستم‌های پرداخت آنلاین 
  • پشتیبانی از درگاه‌های: ملت، ملی (سداد)، پارسیان، پاسارگاد، ایران کیش، سامان و آسان پرداخت ، زرین پال، پی آی آر و آی دی پی
  • انجام پرداخت، فقط با نوشتن ۳ خط کد
  • طراحی کاملا یکپارچه برای انجام عملیات پرداخت با تمامی بانک‌ها
  • رعایت نکات امنیتی پرداخت آنلاین
  • درگاه مجازی، برای شبیه سازی عملیات پرداخت 
  • امکان استفاده از پروکسی برای سرور‌های خارج از ایران در صورت نیاز
  • استفاده از تکنولوژی‌های مدرن و استاندارد
  • قابل نصب بر روی پروژه‌های: ASP.NET Core, ASP.NET MVC, ASP.NET WebForms
مطالب
ارسال ترافیک وب یک برنامه‌ی خاص به یک پروکسی سرور به کمک FiddlerCore
خیلی از برنامه‌ها به صورت پیش‌فرض تنظیمات پروکسی خاصی را درنظر نگرفته‌اند. در شبکه‌های داخلی شرکت‌ها هم معمولا اینترنت از طریق پروکسی سرورهایی مانند ISA Server ویندوزی و یا Squid لینوکسی، بین کاربران توزیع می‌شود.

سؤال: چطور می‌شود برنامه‌ای را که تنظیمات پروکسی ندارد، پروکسی خور کرد؟!

روشی که با سطح دسترسی معمولی و بدون نیاز به درایورهای خاص بررسی پکت‌های TCP و UDP سیستم و همچنین توسط دات نت فریم ورک قابل استفاده باشد، استفاده از کتابخانه‌ی معظم FiddlerCore است. برنامه‌ی Fiddler توسط یکی از کارکنان سابق مایکروسافت و عضو پیشین تیم IE تهیه شده‌است. کار اصلی این برنامه، دیباگ درخواست‌های HTTP/HTTPS، FTP و امثال آن است. هسته‌ی اصلی آن نیز به صورت یک کتابخانه‌ی مجزا به نام FiddlerCore در اختیار برنامه نویس‌های دات نت است. این برنامه اخیرا توسط شرکت تلریک پشتیبانی و تملک شده‌است.
کتابخانه‌ی FiddlerCore و برنامه‌ی Fiddler را از اینجا می‌توانید دریافت کنید. (اگر سایت آن باز نمی‌شود به این علت است که هاستینگ شرکت تلریک IP‌های ایرانی را بسته است)


اسکلت اصلی یک برنامه‌ی مبتنی بر FiddlerCore

using System;
using System.Net;
using System.Threading;
using Fiddler;
using System.Net.Security;

namespace FiddlerTest
{
    class Program
    {
        static void beforeRequest(Session oSession)
        {
        }

        static void Main(string[] args)
        {
            try
            {
                startFiddlerApplication();

                Console.WriteLine("FiddlerCore started on port " + FiddlerApplication.oProxy.ListenPort);
                Console.WriteLine("Press any key to exit");
                Console.ReadKey();
            }
            finally
            {
                shutdownFiddlerApplication();
            }
        }

        static void onLogString(object sender, LogEventArgs e)
        {
            Console.WriteLine("** LogString: " + e.LogString);
        }

        static void onNotification(object sender, NotificationEventArgs e)
        {
            Console.WriteLine("** NotifyUser: " + e.NotifyString);
        }

        static void onValidateServerCertificate(object sender, ValidateServerCertificateEventArgs e)
        {
            if (SslPolicyErrors.None == e.CertificatePolicyErrors)
                return;

            Console.WriteLine("invalid certificate: {0}", e.ServerCertificate.Subject);

            e.ValidityState = CertificateValidity.ForceValid;
        }

        static void shutdownFiddlerApplication()
        {
            FiddlerApplication.OnNotification -= onNotification;
            FiddlerApplication.Log.OnLogString -= onLogString;
            FiddlerApplication.BeforeRequest -= beforeRequest;
            FiddlerApplication.OnValidateServerCertificate -= onValidateServerCertificate;

            FiddlerApplication.oProxy.Detach();
            FiddlerApplication.Shutdown();

            Thread.Sleep(500);
        }

        private static void startFiddlerApplication()
        {
            FiddlerApplication.OnNotification += onNotification;
            FiddlerApplication.Log.OnLogString += onLogString;
            FiddlerApplication.BeforeRequest += beforeRequest;
            FiddlerApplication.OnValidateServerCertificate += onValidateServerCertificate;

            FiddlerApplication.Startup(5656,
                FiddlerCoreStartupFlags.RegisterAsSystemProxy |
                FiddlerCoreStartupFlags.MonitorAllConnections |
                FiddlerCoreStartupFlags.CaptureFTP); // proxy server on 5656
        }
    }
}
اسکلت کلی یک برنامه‌ی مبتنی بر FiddlerCore را در اینجامشاهده می‌کنید. در متد startFiddlerApplication کار برپایی پروکسی آن صورت می‌گیرد. همچنین یک سری Callback نیز در اینجا قابل تنظیم هستند. برای مثال پیام‌ها و اخطارهای داخلی FiddlerCore را می‌توان دریافت کرد و یا توسط روال رخدادگردان BeforeRequest می‌توان کار تحت کنترل قرار دادن یک درخواست را انجام داد. به همین جهت است که به این برنامه و کتابخانه، Web debugger نیز گفته می‌شود. متد BeforeRequest دقیقا جایی است که می‌توانید روی یک درخواست صادر شده توسط مرورگر، break point قرار دهید.
در متد FiddlerApplication.Startup روی پورتی مشخص، کار تنظیم پروکسی فیدلر انجام می‌شود. سپس مشخص می‌کنیم که چه مواردی را باید تحت نظر قرار دهد. با تنظیمات RegisterAsSystemProxy و MonitorAllConnections فیدلر قادر خواهد بود ترافیک وب اکثر برنامه‌های ویندوزی را مونیتور و دیباگ کند.
در متد shutdownFiddlerApplication نیز روال‌های رخدادگردان، آزاد شده و پروکسی آن خاموش می‌شود.


هدایت درخواست‌های وب کلیه‌ی برنامه‌ها به یک پروکسی مشخص

static void beforeRequest(Session oSession)
{
  //send each request to the next proxy
  oSession["X-OverrideGateway"] = "socks=" + IPAddress.Loopback + ":" + 2002; //socks on 2002
}
در اینجا شیء oSession، حاوی اطلاعات کامل درخواست در حال بررسی است. توسط آن می‌توان با استفاده از تنظیم خاصی به نام X-OverrideGateway، به فیدلر اعلام کرد که درخواست رسیده را به پروکسی سرور دیگری منتقل کن. تنها کاری که باید صورت گیرد ذکر IP و پورت این پروکسی سرور است. اگر نوع آن سرور، ساکس باشد به ابتدای رشته یاد شده باید یک =socks، نیز اضافه شود.


هدایت درخواست‌های تنها یک برنامه‌ی خاص به یک پروکسی مشخص

در متد beforeRequest، متغیر oSession.LocalProcessID مشخص کننده‌ی مقدار PID پروسه‌ای است که درخواست وب آن در حال بررسی است. برای بدست آوردن این PIDها در دات نت می‌توان از متد Process.GetProcesses استفاده کرد. Id هر پروسه، همان LocalProcessID فیدلر است. بر این اساس می‌توان تنها یک پروسه‌ی مشخص را تحت نظر قرار داد و نه کل سیستم را.

کاربردها
- فرض کنید برنامه‌ای تنظیمات پروکسی ندارد. با استفاده از روش فوق می‌توان برای آن پروکسی تعریف کرد.
- فرض کنید برنامه‌ای تنظیمات HTTP پروکسی دارد، اما پروکسی سرور شما از نوع ساکس است و نمی‌توان از این پروکسی سرور در برنامه‌ی مورد نظر استفاده کرد. X-OverrideGateway ذکر شده با هر دو نوع پروکسی‌های HTTP و Socks کار می‌کند.


اگر علاقمند به مطالعه‌ی اطلاعات بیشتری در مورد این کتابخانه هستید، کتاب 316 صفحه‌ای Debugging with Fiddler نویسنده‌ی اصلی آن، Eric Lawrence توصیه می‌شود.


معرفی برنامه‌ی Process Proxifier

اگر اطلاعات فوق را کنار هم قرار دهیم و یک GUI نیز برای آن طراحی کنیم، به برنامه‌ی Process Proxifier خواهیم رسید:


کار کردن با آن نیز بسیار ساده‌است. در قسمت تنظیمات پیش فرض برنامه، آدرس IP و پورت پروکسی سرور خود را وارد کنید. نوع آن‌را نیز مشخص نمائید که Socks است یا از نوع HTTP Proxy.
سپس در لیست پروسه‌ها، مواردی را که لازم است از این پروکسی عبور کنند تیک بزنید. در اینجا می‌شود یا از تنظیمات پیش فرض استفاده کرد، یا می‌توان به ازای هر پروسه، از یک پروکسی مجزا با تنظیماتی که ذکر می‌کنید، کمک گرفت. اگر صرفا یک پروسه را انتخاب کنید و اطلاعاتی را وارد ننمائید، از اطلاعات پروکسی پیش فرض استفاده خواهد شد.

دریافت سورس + باینری
ProcessProxifier_V1.0.rar
نظرات مطالب
شروع به کار با AngularJS 2.0 و TypeScript - قسمت دوم - معرفی کامپوننت‌ها
- نگارش مورد استفاده در این سری «بتا 15» است. بنابراین آنچنان شاهد تغییرات اساسی در API در دسترس آن نخواهید بود.
همچنین نگارش نهایی آن هم به زودی در دسترس خواهد بود.
+ زمانیکه قرار است از فریم ورک‌های جاوا اسکریپتی SPA یا Single page applications مانند AngularJS استفاده شود، عملا دات نت تبدیل خواهد شد به فراهم کننده‌ی اطلاعات و دریافت کننده‌ی اطلاعات و نه بیشتر. بنابراین حداکثر به یک وب سرور نیاز خواهد بود؛ به همراه فناوری که بتواند JSON تولید کند (ارسال data به کلاینت) و JSON دریافت کند (دریافت data از کاربر). در این حالت اهمیتی ندارد که از MVC استفاده کنید یا از ASP.NET Web API و یا ... هر فناوری سمت سرور دیگری. همینقدر که این فناوری بتواند خروجی JSON را پردازش کند و یا در کنار آن وب سروری هم جهت هاست سایت فراهم باشد، کافی است.
یعنی در این حالت قابلیت‌های رندر HTML فناوری‌هایی مانند ASP.NET MVC و هم ASP.NET Web forms فراموش خواهند شد؛ چون استفاده‌ای از توانمندی‌های آن‌ها نخواهیم کرد.
استفاده از فریم ورک‌های SPA یعنی آزادی انتخاب نحوه‌ی ندر HTML نهایی و مدیریت فعالیت‌های کاربران در سمت کاربر. سمت سرور آن هم چیزی بیشتر از دریافت و یا ارسال data با فرمت JSON نیست.
مطالب
ASP.NET MVC #23

اجرای برنامه‌های ASP.NET MVC توسط نگارش‌های متفاوت IIS

تا اینجا برای اجرای برنامه‌های ASP.NET MVC از وب سرور توکار VS.NET استفاده شد که صرفا جهت آزمایش برنامه‌ها طراحی شده است. تا این تاریخ سه رده از وب سرورهای مایکروسافت ارائه شده‌اند که برای نصب ASP.NET MVC می‌توانند مورد استفاده قرار گیرند و هر کدام هم نکته‌های خاص خودشان را دارند که در ادامه به بررسی آن‌ها خواهیم پرداخت.


اجرای برنامه‌های ASP.NET MVC بر روی IIS 5.x ویندوز XP

پس از ایجاد یک دایرکتوری مجازی بر روی پوشه یک برنامه ASP.NET MVC و سعی در اجرای برنامه، بلافاصله پیغام خطای HTTP 403 forbidden مشاهده می‌شود.
اولین کاری که برای رفع این مساله باید صورت گیرد، کلیک راست بر روی نام دایرکتوری مجازی در کنسول IIS، انتخاب گزینه خواص و سپس مراجعه به برگه «ASP.NET» آن است. در اینجا شماره نگارش دات نت فریم ورک مورد استفاده را به 4 تغییر دهید (برای نمونه ASP.NET MVC 3.0 مبتنی بر دات نت فریم ورک 4 است).
بعد از این تغییر، بازهم موفق به اجرای برنامه‌های ASP.NET MVC بر روی IIS 5.x نخواهیم شد؛ چون در آن زمان مفاهیم مسیریابی و Routing که اصل و پایه ASP.NET MVC هستند وجود خارجی نداشتند. این نگارش از IIS به صورت پیش فرض تنها قادر به پردازش درخواست‌های رسیده‌ای که به یک فایل فیزیکی بر روی سرور اشاره می‌کند، می‌باشد (یعنی مشکلی با اجرای برنامه‌های ASP.NET Web forms ندارد).
برای رفع این مشکل، مجددا بر روی نام دایرکتوری مجازی برنامه در کنسول IIS کلیک راست کرده و گزینه خواص را انتخاب کنید. در صفحه ظاهر شده، در برگه «Virtual directory» آن، بر روی دکمه «Configuration» کلیک نمائید. در صفحه باز شده مجددا بر روی دکمه «Add» کلیک کنید.
در صفحه باز شده، مسیر Executable را C:\WINDOWS\Microsoft.NET\Framework\v4.0.30319\aspnet_isapi.dll وارد کرده و Extension را به .* (دات هرچی) تنظیم کنید. همین مقدار تنظیم، برای اجرای برنامه‌های ASP.NET MVC بر روی IIS 5.x ویندوز XP کفایت می‌کند.

کاری که در اینجا انجام شده است، نگاشت تمام درخواست‌های رسیده صرفنظر از پسوند فایل‌ها، به موتور ASP.NET می‌باشد. به صورت پیش فرض در IIS 5.x درخواست‌ها تنها بر اساس پسوند فایل‌ها پردازش می‌شوند. مثلا اگر فایل درخواستی aspx است، درخواست رسیده به aspnet_isapi.dll یاد شده هدایت خواهد شد. اگر پسوند فایل php است به isapi مخصوص آن (در صورت نصب) هدایت می‌گردد و به همین ترتیب برای سایر سیستم‌های دیگر. زمانیکه Extension به «دات هرچی» و Executable به aspnet_isapi.dll دات نت 4 تنظیم می‌شود، دایرکتوری مجازی تنظیم شده تنها جهت سرویس دهی به یک برنامه ASP.NET عمل خواهد کرد و تمام درخواست‌های رسیده به آن، به موتور اجرایی ASP.NET هدایت می‌شوند.

بدیهی است تنظیمات فوق تنها به یک دایرکتوری مجازی اعمال شدند. اگر نیاز باشد تا بر روی تمام سایت‌ها تاثیر گذار شود، اینبار در کنسول IIS 5.x بر روی «Default web site» کلیک راست کرده و گزینه خواص را انتخاب کنید. در صفحه باز شده به برگه «Home directory» مراجعه کرده و مراحل ذکر شده را تکرار کنید.

مشکل! این روش بهینه نیست.
روش فوق خوبه، کار می‌کنه، اما بهینه نیست؛ از این جهت که «نگاشت تمام درخواست‌ها به موتور ASP.NET» یعنی پروسه پردازش درخواست یک فایل تصویری، js یا css هم باید از فیلتر موتور ASP.NET عبور کند که ضروری نیست.
برای رفع این مشکل، توصیه شده است که سیستم مسیریابی ASP.NET MVC را در IIS 5.x «پسوند دار» کنید. به این نحو که با مراجعه به فایل Global.asax.cs، تعاریف مسیریابی را به نحو زیر ویرایش کنید:

public static void RegisterRoutes(RouteCollection routes)
{
routes.IgnoreRoute("{resource}.axd/{*pathInfo}");
routes.Add(
new Route("{controller}.aspx/{action}/{id}", new MvcRouteHandler())
{
Defaults = new RouteValueDictionary(new
{
controller = "Home",
action = "Index",
id = UrlParameter.Optional
})
});



اینبار برای مثال مسیر http://localhost/MyMvcApp/home.aspx/index به علت داشتن پسوند aspx وارد موتور پردازشی ASP.NET خواهد شد. البته در این حالت URL های تمیز ASP.NET MVC را از دست خواهیم داد و مدام باید دقت داشت که مسیرهای کنترلرها حتما باید به aspx ختم شوند. ضمنا با این تنظیم، دیگر نیازی به تغییر تعاریف نگاشت‌ها در کنسول مدیریتی IIS، نخواهد بود.


اجرای برنامه‌های ASP.NET MVC بر روی IIS 6.x ویندوز سرور 2003

تمام نکات عنوان شده جهت IIS 5.x در IIS 6.x نیز صادق هستند. به علاوه برای اجرای برنامه‌های ASP.NET بر روی IIS 6.x باید به دو نکته مهم دیگر نیز دقت داشت:
الف) ASP.NET 4 به صورت پیش فرض در IIS 6.x غیرفعال است که باید با مراجعه به قسمت Web Services Extensions در کنسول مدیریتی IIS، آن‌را از حالت prohibited خارج کرد.
ب) در هر Application pool تنها از یک نگارش دات نت فریم ورک می‌توان استفاده کرد. برای مثال اگر هم اکنون AppPool1 مشغول سرویس دهی به یک سایت ASP.NET 3.5 است، از آن نمی‌توانید جهت اجرای برنامه‌های ASP.NET MVC 3 به بعد استفاده کنید. زیرا برای مثال ASP.NET MVC 3 مبتنی بر دات نت فریم ورک 4 است. به همین جهت حتما نیاز است تا یک Application pool مجزا را برای برنامه‌های دات نت 4 در IIS 6 اضافه نمائید و سپس در تنظیمات سایت، از این Application pool جدید استفاده نمائید.
البته روش صحیح و اصولی کار با IIS از نگارش 6 به بعد هم مطابق شرحی است که عنوان شد. برای دستیابی به بهترین کارآیی و امنیت بیشتر، بهتر است به ازای هر سایت، از یک Application pool مجزا استفاده نمائید.

اطلاعات تکمیلی:
نکات نصب برنامه‌های ASP.NET 4.0 بر روی IIS 6
مروری بر تاریخچه محدودیت حافظه مصرفی برنامه‌های ASP.NET در IIS



اجرای برنامه‌های ASP.NET MVC بر روی IIS 7.x ویندوز 7 و ویندوز سرور 2008

اگر برنامه ASP.NET MVC در IIS 7.x در حالت یکپارچه (integrated mode) اجرا شود، بدون نیاز به هیچگونه تغییری در تنظیمات سرور یا برنامه، بدون مشکل قابل اجرا خواهد بود. بدیهی است در اینجا نیز بهتر است به ازای هر برنامه، یک Application pool مجزا را ایجاد کرد.
اما در حالت classic (که برای برنامه‌های جدید توصیه نمی‌شود) نیاز است همان مراحل IIS 5,x تکرار شود. البته اینبار مسیر زیر را باید طی کرد تا به صفحه افزودن نگاشت‌ها رسید:
Right-click on a web site -> Properties -> Home Directory tab -> click on the Configuration button -> Mappings tab



نکته‌ای مهم در تمام نگارش‌های IIS

ترتیب نصب دات نت فریم ورک 4 و IIS مهم است. اگر ابتدا IIS نصب شود و سپس دات نت فریم ورک 4، به صورت خودکار، کار نگاشت اطلاعات ASP.NET به IIS صورت خواهد گرفت.
اگر ابتدا دات نت فریم ورک 4 نصب شود و سپس IIS، برای مثال دیگر از برگه ASP.NET در IIS 6.x خبری نخواهد بود. برای رفع این مشکل دستور زیر را در خط فرمان اجرا کنید:

C:\WINDOWS\Microsoft.NET\Framework\v4.0.30319\aspnet_regiis.exe /i

به این ترتیب، اطلاعات مرتبط با موتور ASP.NET مجددا به تنظیمات IIS اضافه خواهند شد.


بازخوردهای دوره
استفاده از Async و Await در برنامه‌های ASP.NET MVC
با تشکر؛ حدودا یک ماهه فکرم درگیر دقیقا همین موضوع بود و دقیقا 24 ساعته دارم توی وب سرچ می‌کنم. آخرم به نتیجه مطلوب نرسیدم تا این کامنت شما رو دیدم دقیقا سوال من همین بود و تشکر ویژه دارم .
اما چرا بعد حدود 9 سال کار با asp.net تازه یاد این ویژگی افتادم و برام چالش شد، صرفا دلیلش این بود که در همین سایت خودتون مباحث مربوط به طراحی برنامه‌های با میزان کاربر بالا مطالعه می‌کردم که دوستان توضیح داده بودن و فکر منو سمتی برد که تصور کنم مسیر رو اشتباه میرم که به مباحث برنامه نویسی موازی و چند نخی رسیدم و بعد کلی تحقیق بررسی فهمیدم برنامه نویسی موازی واقعا خطرات پیش‌بینی نشده‌ای برای سیستم خصوصا در رابطه با استفاده از io به‌وجود میارد و کماکان گیج‌تر هم شدم که اگر خوب نیست یا طراحی آن خیلی حساس هست و چند نخی هم زیاد باعث افزایش سرعت نمی‌شود، پس سیستم‌های بیگ اسکیل مثل اینستا و فیسبوک و ... که کاربران میلیونی دارند چطور طراحی و چطور کار می‌شوند با اینکه asp.net core در سطح 7 فریم ورک سریع دنیا مطرح هست ؟!