نظرات مطالب
احراز هویت و اعتبارسنجی کاربران در برنامه‌های Angular - قسمت چهارم - به روز رسانی خودکار توکن‌ها
نکاتی کوچک و پراکنده در سایت که به حل خطای 400 (Bad Request) در اجرای متد refreshToken کمک کرده و می‌تواند یافتن آن‌ها زمانبر باشد.
نکته:  "سرور و کلاینت در دو دامنه جدا از هم اجرا می‌شوند."

در این حالت می‌توان در سمت سرور در قسمت تنظیمات فایل Startup.cs  مقدار ClockSkew را تغییر داد
cfg.TokenValidationParameters = new TokenValidationParameters
{  
   //... 
   //ClockSkew = TimeSpan.Zero            
   ClockSkew = TimeSpan.FromMinutes(5)
}

برای ارسال کوکی XSRF-TOKEN  در هدر درخواست با عنوان  X-XSRF-TOKEN  بین دامنه‌ها باید در سمت کلاینت withCredentials: true تنظیم شود
this.http
    .post<Xyz>(`${this.apiUrl}`, data, { withCredentials: true /* For CORS */ })
    .map(response => response || {})
    .catch(this.handleError);
و  یا از یک HTTP Interceptor استفاده کرد:
@Injectable()
export class CORSInterceptor implements HttpInterceptor {

    constructor() {}

    intercept(request: HttpRequest<any>, next: HttpHandler): Observable<HttpEvent<any>> {
        request = request.clone({
            withCredentials: true
        });
        return next.handle(request);
    }
}

3- تنظیمات CORS در ASP.NET Core 2.2
عدم استفاده از AllowAnyOrigin و AllowCredential با هم در تنظیمات سمت سرور در فایل Startup.cs:
app.UseCors(builder => builder
                .AllowAnyHeader()
                .AllowAnyMethod()
                //.AllowAnyOrigin()
                .SetIsOriginAllowed((host) => true)
                .AllowCredentials()
            );
و یا
services.AddCors(options =>
        {
            options.AddPolicy("CorsPolicy",
                builder => builder
                  .AllowAnyMethod()
                  .AllowAnyHeader()
                  .WithOrigins("http://localhost:4200")
                  .AllowCredentials()
            .Build());
        });
app.UseCors("CorsPolicy");
مطالب
خلاصه‌ای از روش‌های ارسال داده‌های سمت سرور به کدهای جاوا اسکریپتی در ASP.NET MVC
روش‌های زیادی برای ارسال داده‌های سمت سرور تهیه شده در یک برنامه‌ی ASP.NET به کدهای سمت کاربر JavaScript ایی وجود دارند که تعدادی از مهم‌ترین‌های آن‌ها را در این مطلب بررسی خواهیم کرد.

روش اول: دریافت اطلاعات سمت سرور به کمک درخواست‌های Ajax

استفاده از Ajax یکی از روش‌های کلاسیک دریافت اطلاعات سمت سرور در کدهای جاوا اسکریپتی است.
<script type="text/javascript">
var products = [];
$(function() {
    $.getJSON("/home/products", function(response) {
        products = response.products;
    });
});
</script>
برای نمونه در اینجا با استفاده از امکانات jQuery، درخواست Ajax ایی به سرور ارسال شده و سپس نتیجه‌ی دریافتی، به آرایه‌ی جاوا اسکریپتی products نسبت داده شده‌است.
- مزایا: استفاده از Ajax، روشی بسیار متداول و شناخته شده‌است و به کمک انواع و اقسام روش‌های بازگشت JSON از سرور، می‌توان با آن کار کرد.
- معایب: درخواست Ajax، صرفا پس از بارگذاری اولیه‌ی صفحه به سمت سرور ارسال خواهد شد و در این بین، کاربر وقفه‌ای را مشاهده خواهد کرد. همچنین در اینجا بجای یک درخواست از سرور، حداقل دو درخواست باید ارسال شوند؛ یکی برای بارگذاری صفحه‌ی اصلی و دیگری برای دریافت اطلاعات Ajax ایی از سرور به صورت غیرهمزمان.


روش دوم: دریافت اطلاعات از یک فایل جاوا اسکریپتی خارجی

اطلاعات سمت کاربر را از یک فایل جاوا اسکریپتی خارجی الحاق شده‌ی به صفحه‌ی جاری نیز می‌توان تهیه کرد:
 <script src="/file.js"></script>
یک چنین فایلی را می‌توان توسط کدهای سمت سرور نیز بازگشت داد و اطلاعات آن‌را تهیه و پر کرد. در این حالت فقط کافی است که ContentType شیء Response را از نوع application/javascript مشخص کنیم و سپس یک خروجی متنی جاوا اسکریپتی را از سمت سرور بازگشت دهیم.
این روش نیز تقریبا مانند حالت یک درخواست Ajax ایی کار می‌کند و اطلاعات مورد نیاز را در طی یک درخواست جداگانه، پس از بارگذاری صفحه‌ی اصلی، از سرور دریافت خواهد کرد. البته در حالت کار با Ajax، می‌توان در طی یک callback، نتیجه را دریافت کرد و سپس عکس العمل نشان داد؛ اما در اینجا callback ایی وجود ندارد.


روش سوم: استفاده از SignalR

در SignalR ابتدا سعی می‌شود تا با استفاده از Web Sockets ارتباطی ماندگار بین کلاینت و سرور برقرار شود و سپس در این حالت، سرور می‌تواند مدام اطلاعاتی، مانند تغییرات داده‌های خود را به سمت کاربر، جهت نمایش و یا محاسبات خاص خود ارسال کند. اگر حالت Web Socket میسر نباشد (توسط سرور یا کلاینت پشتیبانی نشود)، به حالت‌های دیگری مانند server events, forever frames, long polling سوئیچ خواهد کرد. اطلاعات بیشتر


روش چهارم: قرار دادن اطلاعات سمت سرور در کدهای HTML صفحه

روش متداول دیگری جهت تامین اطلاعات جاوا اسکریپتی سمت کاربر، قرار دادن آن‌ها در ویژگی‌های data-* ارائه شده در HTML5 است.
<ul>
@foreach (var product in products)
{
  <li id="product@product.Id" data-rank="@product.Rank">@product.Name</li>
}
</ul>
در اینجا لیستی از محصولات، به صورت متداولی از کنترلر دریافت گردیده و سپس ویژگی data-rank هر ردیف نمایش داده شده نیز توسط این اطلاعات سمت سرور مقدار دهی شده‌اند.
اکنون برای دسترسی به مقدار data-rank سطری مانند product1، در کدهای جاوا اسکریپتی صفحه می‌توان نوشت:
<script type="text/javascript">
var product1Rank = $("#product1").data("rank");
</script>
این روش برای قرار دادن اطلاعات ثابت اشیاء، روش مرسومی است.


روش پنجم: قرار دادن اطلاعات سمت سرور در کدهای جاوا اسکریپتی صفحه

این روش همانند روش چهارم است، با این تفاوت که اینبار اطلاعات مورد نیاز، مستقیما به یک متغیر جاوا اسکریپتی انتساب داده شده‌است:
 <script type="text/javascript">
var product1Name = "@product1.Name";
</script>
مزیت این روش، عدم ارسال درخواست اضافه‌تری به سرور برای دریافت اطلاعات مورد نیاز است. مقدار product1Name در همان بار اول رندر صفحه از سمت سرور، مشخص می‌گردد.


روش ششم: انتساب یک شیء دات نتی به یک متغیر جاوا اسکریپتی

این روش همانند روش پنجم است، با این تفاوت که اینبار قصد داریم بجای یک مقدار ثابت رشته‌ای یا عددی، برای مثال، آرایه‌ای از اشیاء را به یک متغیر جاوا اسکریپتی انتساب دهیم. در اینجا ابتدا اطلاعات مورد نظر را به فرمت JSON تبدیل می‌کنیم:
//سمت سرور
[HttpGet]
public ActionResult Index()
{
    var array = new[]
    {
        "Afghanistan",
        "Albania",
        "Algeria",
        "American Samoa",
        "Andorra",
        "Angola",
        "Anguilla",
        "Antarctica",
        "Antigua and/or Barbuda"
     };
     ViewBag.JsonString = new JavaScriptSerializer().Serialize(array);
     return View();
}
سپس توسط متد Html.Raw می‌توان این رشته‌ی JSON را که اکنون حاوی آرایه جاوا اسکریپتی سمت سرور است، به یک متغیر جاوا اسکریپتی نسبت داد:
 //سمت کلاینت
<script type="text/javascript">
var jsonArray = @Html.Raw(@ViewBag.JsonString);
</script>
استفاده از Html.Raw در این حالت از این جهت ضروری است که اطلاعاتی مانند [] به صورت encode شده در سمت کاربر نمایش داده نشوند؛ چون Razor به صورت پیش فرض اطلاعات را Encode می‌کند.
و یا اینکار را به صورت خلاصه به شکل زیر نیز می‌توان در سمت کاربر انجام داد:
 <script type="text/javascript">
  var model = @Html.Raw(Json.Encode(Model));
  // your js code here
</script>
در اینجا کار تبدیل اطلاعات مدل به JSON، در همان سمت RazorView انجام شده‌است.
مطالب دوره‌ها
ارسال کوئری استرینگ‌ها به همراه عملیات Ajax در jQuery
فرض کنید اطلاعات صفحه‌ای بر اساس کوئری استرینگ دریافتی رندر می‌شوند. مثلا یک گرید و یا حتی یک صفحه ویرایش اطلاعات. در حین فراخوانی متد Ajax در jQuery اطلاعات کوئری استرینگ‌های موجود به سرور ارسال نخواهند شد و صرفا اطلاعاتی که در پارامتر data آن صریحا ذکر می‌شوند، به سرور ارسال می‌گردند.
برای رفع این نقیصه با استفاده از قطعه کد زیر می‌توان کلیه کوئری استرینگ‌های صفحه را یافت و به شیءایی به نام urlParams به صورت خاصیت اضافه کرد:
var urlParams;
(window.onpopstate = function () {
    var match,
        pl     = /\+/g,  // Regex for replacing addition symbol with a space
        search = /([^&=]+)=?([^&]*)/g,
        decode = function (s) { return decodeURIComponent(s.replace(pl, " ")); },
        query  = window.location.search.substring(1);

urlParams = {};
    while (match = search.exec(query))
       urlParams[decode(match[1])] = decode(match[2]);
})();
سپس اگر قسمت ارسال اطلاعات متد ajax در حال فراخوانی چنین شکلی را داشته باشد:
      $.ajax({
                    type: "POST",
                    url: "@sortUrl",
                    data: JSON.stringify({ items: items, surveyId: surveyId }),
نیاز خواهیم داشت تا urlParams را با آن یکی کنیم. اینکار نیز توسط متد extend خود jQuery قابل انجام است:
function jsonConcat(defaults, options) {
 /* merge defaults and options, without modifying defaults */
 return $.extend({}, defaults, options);
}
بنابراین در نهایت قسمت ارسال اطلاعات ما برای الحاق کلیه کوئری استرینگ‌های صفحه چنین شکلی را خواهد یافت:
    var ajaxData = { items: items, surveyId: surveyId };
    $.ajax({
        type: "POST",
        url: "@sortUrl",
        data: JSON.stringify(jsonConcat(ajaxData,urlParams)),
و در سمت سرور امضای متدی که اطلاعات به آن ارسال می‌شوند، در این مثال خاص شامل items و surveyId به همراه نام کوئری استرینگ‌های مدنظر می‌تواند باشد و اطلاعات به صورت خودکار به آن‌ها بایند خواهند شد.
مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 2 - بررسی ساختار جدید Solution
اگر یک پروژه‌ی خالی ASP.NET Core Web Application را شروع کنید (با طی مراحل زیر جهت ایجاد یک پروژه‌ی جدید):
 .NET Core -> ASP.NET Core Web Application (.NET Core) -> Select `Empty` Template
تغییرات ساختاری ASP.NET Core 1.0، با نگارش‌های قبلی ASP.NET، بسیار قابل ملاحظه هستند:


در اینجا نقش Solution همانند نگارش‌های قبلی ویژوال استودیو است: ظرفی است برای ساماندهی موارد مورد نیاز جهت تشکیل یک برنامه‌ی وب و شامل مواردی است مانند پروژه‌ها، تنظیمات آن‌ها و غیره. بنابراین هنوز در اینجا فایل sln. تشکیل می‌شود.


نقش فایل global.json

زمانیکه یک پروژه‌ی جدید ASP.NET Core 1.0 را آغاز می‌کنیم، ساختار پوشه‌های آن به صورت زیر هستند:


در اینجا هنوز فایل sln. قابل مشاهده است. همچنین در اینجا فایل جدیدی به نام global.json نیز وجود دارد، با این محتوا:
{
  "projects": [ "src", "test" ],
  "sdk": {
    "version": "1.0.0-preview2-003121"
  }
}
شماره نگارش ذکر شده‌ی در اینجا را در قسمت قبل بررسی کردیم.
خاصیت projects در اینجا به صورت یک آرایه تعریف شده‌است و بیانگر محل واقع شدن پوشه‌های اصلی پروژه‌ی جاری هستند. پوشه‌ی src یا source را در تصویر فوق مشاهده می‌کنید و محلی است که سورس‌های برنامه در آن قرار می‌گیرند. یک پوشه‌ی test نیز در اینجا ذکر شده‌است و اگر در حین ایجاد پروژه، گزینه‌ی ایجاد unit tests را هم انتخاب کرده باشید، این پوشه‌ی مخصوص نیز ایجاد خواهد شد.
نکته‌ی مهم اینجا است، هرکدی که درون پوشه‌های ذکر شده‌ی در اینجا قرار نگیرد، قابلیت build را نخواهد داشت. به عبارتی این نسخه‌ی از ASP.NET پوشه‌ها را قسمتی از پروژه به حساب می‌آورد. در نگارش‌های قبلی ASP.NET، مداخل تعریف فایل‌های منتسب به هر پروژه، درون فایلی با پسوند csproj. قرار می‌گرفتند. معادل این فایل در اینجا اینبار پسوند xproj را دارد و اگر آن‌را با یک ادیتور متنی باز کنید، فاقد تعاریف مداخل فایل‌های پروژه است.
در این نگارش جدید اگر فایلی را به پوشه‌ی src اضافه کنید یا حذف کنید، بلافاصله در solution explorer ظاهر و یا حذف خواهد شد.
یک آزمایش: به صورت معمول از طریق windows explorer به پوشه‌ی src برنامه وارد شده و فایل پیش فرض Project_Readme.html را حذف کنید. سپس به solution explorer ویژوال استودیو دقت کنید. مشاهده خواهید کرد که این فایل، بلافاصله از آن حذف می‌شود. در ادامه به recycle bin ویندوز مراجعه کرده و این فایل حذف شده را restore کنید تا مجددا به پوشه‌ی src برنامه اضافه شود. اینبار نیز افزوده شدن خودکار و بلافاصله‌ی این فایل را می‌توان در solution explorer مشاهده کرد.
بنابراین ساختار مدیریت فایل‌های این نگارش از ASP.NET در ویژوال استودیو، بسیار شبیه به ساختار مدیریت فایل‌های VSCode شده‌است که آن نیز بر اساس پوشه‌ها کار می‌کند و یک پوشه و تمام محتوای آن‌را به صورت پیش فرض به عنوان یک پروژه می‌شناسد. به همین جهت دیگر فایل csproj ایی در اینجا وجود ندارد و file system همان project system است.

یک نکته: در اینجا مسیرهای مطلق را نیز می‌توان ذکر کرد:
  "projects": [ "src", "test", "c:\\sources\\Configuration\\src" ],
اما در مورد هر مسیری که ذکر می‌شود، NET Core. باید بتواند یک سطح پایین‌تر از پوشه‌ی ذکر شده، فایل مهم project.json را پیدا کند؛ در غیراینصورت از آن صرفنظر خواهد شد. برای مثال برای مسیر نسبی src، مسیر src\MyProjectName\project.json را جستجو می‌کند و برای مسیر مطلق ذکر شده، این مسیر را c:\\sources\\Configuration\\src\\SomeName\\project.json


کامپایل خودکار پروژه در ASP.NET Core 1.0

علاوه بر تشخیص خودکار کم و زیاد شدن فایل‌های سیستمی پروژه، بدون نیاز به Add new item کردن آن‌ها در ویژوال استودیو، اگر سورس‌های برنامه را نیز تغییر دهید، فایل سورس جدیدی را اضافه کنید و یا فایل سورس موجودی را حذف کنید، کل پروژه به صورت خودکار کامپایل می‌شود و نیازی نیست این‌کار را به صورت دستی انجام دهید.
یک آزمایش: برنامه را از طریق منوی debug و گزینه‌ی start without debugging اجرا کنید. اگر برنامه را در حالت معمول debug->start debugging اجرا کنید، حالت کامپایل خودکار را مشاهده نخواهید کرد. در اینجا (پس از start without debugging) یک چنین خروجی را مشاهده خواهید کرد:


این خروجی حاصل اجرای کدهای درون فایل Startup.cs برنامه است:
 app.Run(async (context) =>
{
   await context.Response.WriteAsync("Hello World!");
});
اکنون در همین حال که برنامه در حال اجرا است و هنوز IIS Express خاتمه نیافته است، از طریق windows explorer، به پوشه‌ی src برنامه وارد شده و فایل Startup.cs را با notepad باز کنید. هدف این است که این فایل را در خارج از ویژوال استودیو ویرایش کنیم. اینبار سطر await دار را در notepad به نحو ذیل ویرایش کنید:
 await context.Response.WriteAsync("Hello DNT!");
پس از آن اگر مرورگر را refresh کنید، بلافاصله خروجی جدید فوق را مشاهده خواهید کرد که بیانگر کامپایل خودکار پروژه در صورت تغییر فایل‌های آن است.
این مساله قابلیت استفاده‌ی از ASP.NET Core را در سایر ادیتورهای موجود، مانند VSCode سهولت می‌بخشد.


نقش فایل project.json

فایل جدید project.json مهم‌ترین فایل تنظیمات یک پروژه‌ی ASP.NET Core است و مهم‌ترین قسمت آن، قسمت وابستگی‌های آن است:
"dependencies": {
  "Microsoft.NETCore.App": {
    "version": "1.0.0",
    "type": "platform"
  },
  "Microsoft.AspNetCore.Diagnostics": "1.0.0",
  "Microsoft.AspNetCore.Server.IISIntegration": "1.0.0",
  "Microsoft.AspNetCore.Server.Kestrel": "1.0.0",
  "Microsoft.Extensions.Logging.Console": "1.0.0"
},
همانطور که در قسمت قبل نیز عنوان شد، در این نگارش از دات نت، تمام وابستگی‌های پروژه از طریق نیوگت تامین می‌شوند و دیگر خبری از یک دات نت «بزرگ» که شامل تمام اجزای این مجموعه‌است نیست. این مساله توزیع برنامه را ساده‌تر کرده و همچنین امکان به روز رسانی سریع‌تر این اجزا را توسط تیم‌های مرتبط فراهم می‌کند؛ بدون اینکه نیازی باشد تا منتظر یک توزیع «بزرگ» دیگر ماند.
در نگارش‌های قبلی ASP.NET، فایلی XML ایی به نام packages.config حاوی تعاریف مداخل بسته‌های نیوگت برنامه بود. این فایل در اینجا جزئی از محتوای فایل project.json در قسمت dependencies آن است.
با قسمت وابستگی‌های این فایل، به دو طریق می‌توان کار کرد:
الف) ویرایش مستقیم این فایل که به همراه intellisense نیز هست. با افزودن مداخل جدید به این فایل و ذخیره کردن آن، بلافاصله کار restore و دریافت و نصب آن‌ها آغاز می‌شود:


ب) از طریق NuGet package manager
روش دیگر کار با وابستگی‌ها، کلیک راست بر روی گره references و انتخاب گزینه‌ی manage nuget packages است:


برای نمونه جهت نصب ASP.NET MVC 6 این مراحل باید طی شوند:


ابتدا برگه‌ی browse را انتخاب کنید و سپس تیک مربوط به include prerelease را نیز انتخاب نمائید.
البته بسته‌ی اصلی MVC در اینجا Microsoft.AspNetCore.Mvc نام دارد و نه MVC6.

اینبار بسته‌هایی که restore می‌شوند، در مسیر اشتراکی C:\Users\user_name\.nuget\packages ذخیره خواهند شد.


یک نکته‌ی مهم:
قرار هست در نگارش‌های پس از RTM، فایل‌های project.json و xproj را جهت سازگاری با MSBuild، اندکی تغییر دهند (که این تغییرات به صورت خودکار توسط VS.NET انجام می‌شود). اطلاعات بیشتر


انتخاب فریم ورک‌های مختلف در فایل project.json

در قسمت قبل عنوان شد که ASP.NET Core را می‌توان هم برفراز NET Core. چندسکویی اجرا کرد و هم NET 4.6. مختص به ویندوز. این انتخاب‌ها در قسمت frameworks فایل project.json انجام می‌شوند:
"frameworks": {
  "netcoreapp1.0": {
    "imports": [
      "dotnet5.6",
      "portable-net45+win8"
    ]
  }
},
در اینجا، netcoreapp1.0 به معنای برنامه‌‌ای است که برفراز NET Core. اجرا می‌شود. نام پیشین آن dnxcore50 بود (اگر مقالات قدیمی‌تر پیش از RTM را مطالعه کنید).
در اینجا اگر علاقمند بودید که از دات نت کامل مخصوص ویندوز نیز استفاده کنید، می‌توانید آن‌را در لیست فریم ورک‌ها اضافه نمائید (در این مثال، دات نت کامل 4.5.2 نیز ذکر شده‌است):
 "frameworks": {
    "netcoreapp1.0": {
    },
    "net452": {
    }
  }
لیست کامل این اسامی را در مستندات NET Starndard می‌توانید مطالعه کنید و خلاصه‌ی آن به این صورت است:
- “netcoreapp1.0” برای معرفی و استفاده‌ی از NET Core 1.0. بکار می‌رود.
- جهت معرفی فریم ورک‌های کامل و ویندوزی دات نت، اسامی “net45”, “net451”, “net452”, “net46”, “net461” مجاز هستند.
-  “portable-net45+win8” برای معرفی پروفایل‌های PCL یا portable class libraries بکار می‌رود.
- “dotnet5.6”, “dnxcore50” برای معرفی نگارش‌های پیش نمایش NET Core.، پیش از ارائه‌ی نگارش RTM استفاده می‌شوند.
- “netstandard1.2”, “netstandard1.5” کار معرفی برنامه‌های NET Standard Platform. را انجام می‌دهند.

بر این مبنا، dotnet5.6 ذکر شده‌ی در قسمت تنظیمات نگارش RTM، به این معنا است که قادر به استفاده‌ی از بسته‌های نیوگت و کتابخانه‌های تولید شده‌ی با نگارش‌های RC نیز خواهید بود (هرچند برنامه از netcoreapp1.0 استفاده می‌کند).

یک مثال: قسمت فریم ورک‌های فایل project.json را به نحو ذیل جهت معرفی دات نت 4.6.1 تغییر دهید:
"frameworks": {
  "netcoreapp1.0": {
      "imports": [
          "dotnet5.6",
          "portable-net45+win8"
      ]
  },
  "net461": {
      "imports": [
          "portable-net45+win8"
      ],
      "dependencies": {
      }
  }
},
لیست وابستگی‌های خاص این فریم ورک در خاصیت dependencies آن قابل ذکر است.
در این حالت پس از ذخیره‌ی فایل و شروع خودکار بازیابی وابستگی‌ها، با پیام خطای Package Microsoft.NETCore.App 1.0.0 is not compatible with net461 متوقف خواهید شد.
برای رفع این مشکل باید وابستگی Microsoft.NETCore.App را حذف کنید، چون با net461 سازگاری ندارد
 "dependencies": {
 //"Microsoft.NETCore.App": {
 //  "version": "1.0.0",
 //  "type": "platform"
 //},

فریم ورک دوم استفاده شده نیز در اینجا قابل مشاهده است.


فایل project.lock.json چیست؟


ذیل فایل project.json، فایل دیگری به نام project.lock.json نیز وجود دارد. اگر به محتوای آن دقت کنید، این فایل حاوی لیست دقیق بسته‌های نیوگت مورد استفاده‌ی توسط برنامه است و الزاما با آن‌چیزی که در فایل project.json قید شده، یکی نیست. از این جهت که در فایل project.json، قید می‌شود netcoreapp1.0؛ ولی این netcoreapp1.0 دقیقا شامل چه بسته‌هایی است؟ لیست کامل آن‌ها را در این فایل می‌توانید مشاهده کنید.
در ابتدای این فایل یک خاصیت locked نیز وجود دارد که مقدار پیش فرض آن false است. اگر به true تنظیم شود، در حین restore وابستگی‌های برنامه، تنها از نگارش‌های ذکر شده‌ی در این فایل استفاده می‌شود. از این جهت که در فایل project.json می‌توان شماره نگارش‌ها را با * نیز مشخص کرد؛ مثلا *.1.0.0


پوشه‌ی جدید wwwroot و گره dependencies

یکی از پوشه‌های جدیدی که در ساختار پروژه‌ی ASP.NET Core معرفی شده‌است، wwwroot نام دارد:


از دیدگاه هاستینگ برنامه، این پوشه، پوشه‌ای است که در معرض دید عموم قرار می‌گیرد (وب روت). برای مثال فایل‌های ایستای اسکریپت، CSS، تصاویر و غیره باید در این پوشه قرار گیرند تا توسط دنیای خارج قابل دسترسی و استفاده شوند. بنابراین سورس کدهای برنامه خارج از این پوشه قرار می‌گیرند.
گره dependencies که ذیل پوشه‌ی wwwroot قرار گرفته‌است، جهت مدیریت این وابستگی‌های سمت کلاینت برنامه است. در اینجا می‌توان از NPM و یا Bower برای دریافت و به روز رسانی وابستگی‌های اسکریپتی و شیوه‌نامه‌های برنامه کمک گرفت (علاوه بر نیوگت که بهتر است صرفا جهت دریافت وابستگی‌های دات نتی استفاده شود).
یک مثال: فایل جدیدی را به نام bower.json به پروژه‌ی جاری با این محتوا اضافه کنید:
{
  "name": "asp.net",
  "private": true,
  "dependencies": {
    "bootstrap": "3.3.6",
    "jquery": "2.2.0",
    "jquery-validation": "1.14.0",
    "jquery-validation-unobtrusive": "3.2.6"
  }
}
این نام‌ها استاندارد هستند. برای مثال اگر قصد استفاده‌ی از npm مربوط به node.js را داشته باشید، نام این فایل packag.json است (با ساختار خاص خودش) و هر دوی این‌ها را نیز می‌توانید با هم اضافه کنید و از این لحاظ محدودیتی وجود ندارد.
پس از اضافه شدن فایل bower.json، بلافاصله کار restore بسته‌ها از اینترنت شروع می‌شود:


و یا با کلیک راست بر روی گره dependencies، گزینه‌ی restore packages نیز وجود دارد.
فایل‌های نهایی دریافت شده را در پوشه‌ی bower_components خارج از wwwroot می‌توانید مشاهده کنید.

در مورد نحوه‌ی توزیع و دسترسی به فایل‌های استاتیک یک برنامه‌ی ASP.NET Core 1.0، نکات خاصی وجود دارند که در قسمت‌های بعد، بررسی خواهند شد.

یک نکته: اگر خواستید نام پوشه‌ی wwwroot را تغییر دهید، فایل جدیدی را به نام hosting.json با این محتوا به پروژه اضافه کنید:
{
    "webroot":"AppWebRoot"
}
در اینجا AppWebRoot نام دلخواه پوشه‌ی جدیدی است که نیاز است به ریشه‌ی پروژه اضافه نمائید تا بجای wwwroot پیش فرض استفاده شود.


نقطه‌ی آغازین برنامه کجاست؟

اگر به فایل project.json دقت کنید، چنین تنظیمی در آن موجود است:
"buildOptions": {
  "emitEntryPoint": true,
  "preserveCompilationContext": true
},
true بودن مقدار تولید entry point به استفاده‌ی از فایلی به نام Program.cs بر می‌گردد؛ با این محتوا:
public static void Main(string[] args)
{
    var host = new WebHostBuilder()
        .UseKestrel()
        .UseContentRoot(Directory.GetCurrentDirectory())
        .UseIISIntegration()
        .UseStartup<Startup>()
        .Build();
 
    host.Run();
}
به این ترتیب، یک برنامه‌ی ASP.NET Core، دقیقا همانند سایر برنامه‌های NET Core. رفتار می‌کند و در اساس یک برنامه‌ی کنسول است.
 var outputKind = compilerOptions.EmitEntryPoint.GetValueOrDefault() ?
OutputKind.ConsoleApplication : OutputKind.DynamicallyLinkedLibrary;
این چند سطر، قسمتی از سورس کد ASP.NET Core 1.0 هستند. به این معنا که اگر مقدار خاصیت emitEntryPoint مساوی true بود، با این برنامه به شکل یک برنامه‌ی کنسول رفتار کن و در غیر اینصورت یک Dynamically Linked Library خواهد بود.
در فایل Program.cs تنظیماتی را مشاهده می‌کنید، در مورد راه اندازی Kestler که وب سرور بسیار سریع و چندسکویی کار با برنامه‌های ASP.NET Core 1.0 است و قسمت مهم دیگر آن به استفاده‌ی از کلاس Startup بر می‌گردد (()<UseStartup<Startup). این کلاس را در فایل جدید Startup.cs می‌توانید ملاحظه کنید که کار تنظیمات آغازین برنامه را انجام می‌دهد. اگر پیشتر با OWIN، در نگارش‌های قبلی ASP.NET کار کرده باشید، قسمتی از این فایل برای شما آشنا است:
public class Startup
{
    public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
    {
    }

    public void Configure(IApplicationBuilder app)
    {
        app.Run(async (context) =>
        {
            await context.Response.WriteAsync("Hello World!");
        });
    }
}
در اینجا امکان دسترسی به تنظیمات برنامه، معرفی سرویس‌ها، middleware‌ها و غیره وجود دارند که هرکدام، در قسمت‌های آتی به تفصیل بررسی خواهند شد.


نقش فایل launchsetting.json


محتویات پیش فرض این فایل برای قالب empty پروژه‌های ASP.NET Core 1.0 به صورت ذیل است:
{
  "iisSettings": {
    "windowsAuthentication": false,
    "anonymousAuthentication": true,
    "iisExpress": {
      "applicationUrl": "http://localhost:7742/",
      "sslPort": 0
    }
  },
  "profiles": {
    "IIS Express": {
      "commandName": "IISExpress",
      "launchBrowser": true,
      "environmentVariables": {
        "ASPNETCORE_ENVIRONMENT": "Development"
      }
    },
    "Core1RtmEmptyTest": {
      "commandName": "Project",
      "launchBrowser": true,
      "launchUrl": "http://localhost:5000",
      "environmentVariables": {
        "ASPNETCORE_ENVIRONMENT": "Development"
      }
    }
  }
}
همانطور که مشاهده می‌کنید، در اینجا تنظیمات IIS Express قابل تغییر هستند. برای مثال port پیش فرض برنامه 7742 تنظیم شده‌است.
پروفایل‌هایی که در اینجا ذکر شده‌اند، در تنظیمات پروژه نیز قابل مشاهده هستند: (کلیک راست بر روی پروژه و مشاهده‌ی properties آن و یا دوبار کلیک بر روی گره properties)


به علاوه امکان انتخاب این پروفایل‌ها در زمان آغاز برنامه نیز وجود دارند:


نکته‌ی مهم تمام این موارد به قسمت environment variable قابل مشاهده‌ی در تصاویر فوق بر می‌گردد. این متغیر محیطی می‌تواند سه مقدار Development ، Staging و Production را داشته باشد و بر اساس این متغیر و مقدار آن، می‌توان پروفایل جدیدی را تشکیل داد. زمانیکه برنامه بر اساس پروفایل خاصی بارگذاری می‌شود، اینکه چه متغیر محیطی انتخاب شده‌است، در کلاس Startup قابل استخراج و بررسی بوده و بر این اساس می‌توان اقدامات خاصی را انجام داد. برای مثال تنظیمات خاصی را بارگذاری کرد و یا صفحات ویژه‌ای را فعال و غیرفعال کرد (این موارد را در قسمت‌های بعدی مرور می‌کنیم).
همچنین در اینجا به ازای هر پروفایل مختلف می‌توان Url آغازین یا launch url و پورت آن‌را مجزا درنظر گرفت و یا از وب سرور دیگری استفاده کرد.
مطالب
آشنایی با OWIN و بررسی نقش آن در ASP.NET Core
در این مطلب می‌خواهیم نگاهی به قسمت‌های کلیدی OWIN و همچنین پروژه‌ی Katana بیندازیم و در نهایت نیز نقش OWIN را در ASP.NET Core بررسی خواهیم کرد.



OWIN چیست؟

همانطور که می‌دانید OWIN یک specification است که استانداری را بین وب‌سرور و وب‌اپلیکیشن‌ها تعریف کرده است. در واقع OWIN یکسری لایه‌ی انتزاعی را جهت ایجاد اپلیکیشن‌هایی که نحوه‌ی میزبانی آنها اهمیتی ندارد، تعریف خواهد کرد. به صورت خلاصه توسط این لایه‌ی انتزاعی می‌توانیم وابستگی بین وب‌سرور و وب‌اپلیکیشن را حذف کنیم. در این specification منظور از وب‌سرور یک delegate و همچنین یک دیکشنری است. در واقع هدف این است که وقتی درخواستی به این وب‌سرور ارسال شد، درخواست به قسمت‌های کوچکی تقسیم‌بندی شده و درون این دیکشنری قرار خواهند گرفت (این دیکشنری حاوی کلیدهای از پیش‌تعریف شده‌ای است که توسط OWIN تعریف شده‌اند). سپس این دیکشنری از طریق یک application function به درون pipeline ارسال خواهد شد و از یکسری middleware عبور خواهد کرد. در اینحالت می‌توانیم کنترلی را بر روی درخواست‌های وارده و صادره داشته باشیم. ایده‌ی middleware خیلی شبیه به HTTP moduleها در IIS است؛ اما تفاوت آن این است که middlewareها وابستگی‌ایی به IIS ندارند و همچنین مبتنی بر رویداد نیستند. هر middleware بعد از انجام تغییرات بر روی درخواست، تا زمان رسیدن دیکشنری به آخرین middleware، آن را به middleware بعدی ارسال خواهد کرد. در این حین می‌توانیم به response streams اطلاعاتی را append کنیم. وقتی دیکشنری از تمامی middlewareها عبور کرد، سرور مطلع خواهد شد و نتیجه را به کلاینت ارسال می‌کند.


استاندارد OWIN تعدادی کلید را درون یک دیکشنری تعریف کرده است که بعد از ورود به هر middleware مقداردهی خواهند شد. این کلیدها را می‌توانیم در دو دسته‌ی Request و Response بررسی کنیم.

کلیدهای مربوط به Request

ضروری؟

نام کلید

مقدار

بله

"owin.RequestBody"

یک Stream همراه با request body. اگر body برای request وجود نداشته باشد، Stream.Null به عنوان placeholder قابل استفاده است.

بله

"owin.RequestHeaders"

یک دیکشنری به صورت IDictionary<string, string[]> از هدرهای درخواست.

بله

"owin.RequestMethod"

رشته‌ایی حاوی نوع فعل متد HTTP مربوط به درخواست (مانند GET and POST )

بله

"owin.RequestPath"

path درخواست شده به صورت string

بله

"owin.RequestPathBase"

قسمتی از path درخواست به صورت string

بله

"owin.RequestProtocol"

نام و نسخه‌ی پروتکل (مانند HTTP/1.0 or HTTP/1.1 )

بله

"owin.RequestQueryString"

رشته‌ای حاوی query string ؛ بدون علامت ? (مانند foo=bar&baz=quux )

بله

"owin.RequestScheme"

رشته‌ایی حاوی URL scheme استفاده شده در درخواست (مانند HTTP or HTTPS )



کلیدهای مربوط به Response

ضروری؟

نام کلید

مقدار

بله

"owin.ResponseBody"

یک Stream جهت نوشتن response body در خروجی

بله

"owin.ResponseHeaders"

یک دیکشنری به صورت IDictionary<string, string[]> از هدرهای response

خیر

"owin.ResponseStatusCode"

یک عدد صحیح حاوی کد وضعیت HTTP response ؛ حالت پیش‌فرض 200 است.

خیر

"owin.ResponseReasonPhrase"

یک رشته حاوی reason phrase مربوط به status code ؛ اگر خالی باشد در نتیجه سرور بهتر است آن را مقداردهی کند.

خیر

"owin.ResponseProtocol"

یک رشته حاوی نام و نسخه‌ی پروتکل (مانند HTTP/1.0 or HTTP/1.1 )؛ اگر خالی باشد؛ “owin.RequestProtocol” به عنوان مقدار پیش‌فرض در نظر گرفته خواهد شد.


Katana
پروژه‌ی Katana یک پیاده‌سازی از استاندارد OWIN است که توسط مایکروسافت ایجاد شده است. مایکروسافت علاوه بر پیاده‌سازی OWIN، یکسری قابلیت دیگر را نیز به آن اضافه کرده است. برای شروع کار با Katana یک پروژه خالی از نوع ASP.NET Web Application را ایجاد کنید. در ادامه لازم است پکیج Microsoft.Owin.Host.SystemWeb را نیز نصب کنیم. همراه با نصب این پکیج، دو وابستگی دیگر نیز نصب خواهند شد؛ زیرا پیاده‌سازی OWIN درون پکیج Microsoft.Owin قرار دارد:
<package id="Microsoft.Owin" version="3.0.1" targetFramework="net461" />
<package id="Microsoft.Owin.Host.SystemWeb" version="3.0.1" targetFramework="net461" />
<package id="Owin" version="1.0" targetFramework="net461" />
در ادامه نیاز به یک نقطه‌ی شروع برای اپلیکیشن‌مان داریم. طبق convention باید یک فایل را با نام Startup.cs با محتویات زیر ایجاد کنیم:
using Owin;
namespace SimpleOwinWebApp
{
    public class Startup
    {
        public void Configuration(IAppBuilder app)
        {

        } 
    }
}
توسط IAppBuilder می‌توانیم middlewareها را به pipeline اضافه کنیم:
using Owin;
namespace SimpleOwinWebApp
{
    public class Startup
    {
        public void Configuration(IAppBuilder app)
        {
            app.Use(async (ctx, next) =>
            {
                await ctx.Response.WriteAsync("Hello");
            });
        } 
    }
توسط متد Use، یک middleware را به صورت inline تعریف کرده‌ایم. متد Use یک delegate را از ورودی دریافت خواهد کرد و امضای آن به اینصورت است:
Func<IOwinContext, Func<Task>, Task> handler

IOwinContext در واقع یک wrapper برای environment dictionaryایی است که در ابتدا به آن اشاره کردیم. در مثال قبل، از پراپرتی Response، جهت ارسال خروجی به کلاینت استفاده شده است. این پراپرتی در واقع معادل کلید owin.ResponseBody درون دیکشنری است. اما در اینجا به صورت strongly-typed و ساده به آن دسترسی داریم؛ هر چند که امکان کار با دیکشنری خام نیز وجود دارد. به عنوان مثال معادل مثال قبل بدون استفاده از پراپرتی Response، اینچنین خواهد بود:
app.Use(async (ctx, next) =>
{
   var response = ctx.Environment["owin.ResponseBody"] as Stream;
   using (var writer = new StreamWriter(response))
   {
      await writer.WriteAsync("Hello");
   }
});
اکنون اگر پروژه را اجرا کنید، با وارد کردن هر آدرسی، پیام Hello درون مرورگر برایتان نمایش داده خواهد شد:


به هر تعداد middleware که خواستید می‌توانید به pipeline اضافه کنید؛ اما باید دقت داشته باشید که ترتیب قرار دادن آنها اهمیت دارد.

Self-hosting OWIN
در مثال قبلی، اپلیکیشن توسط IIS Express اجرا می‌شد. برای میزبانی درون یک کنسول اپلیکیشن، ابتدا یک پروژه‌ی Console Application را ایجاد کرده و پکیج Microsoft.Owin.SelfHost را نصب کنید. سپس کلاس Startup موردنظرتان را ایجاد کرده و در نهایت درون متد Main، کار راه‌اندازی سرور را انجام خواهیم داد:
using System;
using Microsoft.Owin.Hosting;

namespace SimpleOwinConsoleApp
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            using (WebApp.Start<Startup>("http://localhost:12345"))
            {
                Console.WriteLine("Listening to port 12345");
                Console.WriteLine("Press Enter to end...");
                Console.ReadLine();
            }
        }
    }
}

OWIN در ASP.NET Core
ASP.NET Core دارای مفهومی با عنوان pipeline است. این pipeline خیلی شبیه به OWIN است اما OWIN نیست؛ بلکه عملکرد آن شبیه به OWIN است. به عنوان مثال اینبار به جای دیکشنری، شیء HttpContext را داریم. در ادامه یک پروژه‌ی ASP.NET Core Web Application از نوع Empty را شروع خواهیم کرد. اگر دقت کنید اینبار برای کلاس Startup باید دو متد را پیاده‌سازی کنیم:
using Microsoft.AspNetCore.Builder;
using Microsoft.AspNetCore.Hosting;
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;
using Microsoft.Extensions.Logging;

namespace SimpleOwinCoreApp
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
        }

        public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env, ILoggerFactory loggerFactory)
        {
            loggerFactory.AddConsole();

            if (env.IsDevelopment())
            {
                app.UseDeveloperExceptionPage();
            }

            app.Run(async (context) =>
            {
                await context.Response.WriteAsync("Hello World!");
            });
        }
    }
}

متد Configure: همانطور که در ابتدای مطلب مشاهده کردید این متد قبلاً در پروژه‌های مبتنی بر کاتانا Configuration نام داشت؛ همچنین به جای IAppBuilder اینبار IApplicationBuilder را داریم. مزیت ASP.NET Core این است که در هر جایی از اپلیکیشن می‌توانیم از سیستم DI توکار آن استفاده کنیم؛ در نتیجه علاوه بر IApplicationBuilder وابستگی‌های دیگری مانند IHostingEnvironment و ILoggerFactory را نیز می‌توانیم تزریق کنیم.
متد ConfigureServices: در اینجا می‌توانیم سرویس‌های موردنیاز درون اپلیکیشن را برای IoC ریجستر کنیم.
در کد فوق استفاده از متد Use به معنای آخرین نقطه در pipeline است. یعنی جایی که response برگردانده خواهد شد و چیزی بعد از آن اجرا نخواهد شد؛ در واقع ارجاعی به middleware بعدی وجود ندارد.

ایجاد یک Middleware جدید
تا اینجا تمامی کدها را به صورت inline نوشتیم. اما اگر بخواهیم middlewareمان قابلیت استفاده‌ی مجدد داشته باشد می‌توانیم تعاریف آن را به یک کلاس با ساختار زیر منتقل نمائیم:
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Http;

namespace SimpleOwinCoreApp.Middlewares
{
    public class SimpleMiddleware
    {
        private readonly RequestDelegate _next;

        public SimpleMiddleware(RequestDelegate next)
        {
            _next = next;
        }

        public async Task Invoke(HttpContext ctx)
        {
            // قبل از فراخوانی میان‌افزار بعدی

            await ctx.Response.WriteAsync("Hello DNT!");

            await _next(ctx);

            // بعد از فراخوانی میان‌افزار بعدی
        }
    }
}

درون متد Invoke بعد از پردازش درخواست باید متد middleware بعدی را همراه با context جاری فراخوانی کنیم. در نتیجه قبل و بعد از فراخوانی middleware بعدی فرصت این را خواهیم داشت تا درخواست را پردازش کنیم. در نهایت برای استفاده از middleware فوق می‌توانیم از متد الحاقی UseMiddleware استفاده کنیم:
app.UseMiddleware<SimpleMiddleware>();

استفاده از middlewareهای مبتنی بر Katana در ASP.NET Core
middlewareهایی را که برای Katana نوشته‌اید، درون یک اپلیکیشن ASP.NET Core نیز قابل استفاده هستند. برای اینکار با مراجعه به فایل project.json می‌توانید پکیج زیر را نصب کنید:
"Microsoft.AspNetCore.Owin": "1.0.0"
سپس درون متد Configure می‌توانید Owin را به pipeline اضافه کرده و middleware خود را ریجستر کنید:
app.UseOwin(pipeline =>
{
pipeline(next => new MyKatanaBasedMiddleware(next).Invoke)
});

مثال تکمیلی:
در ادامه می‌خواهیم ماژول مطرح شده در این مطلب  را به صورت یک middleware با قابلیت پذیرفتن تنظیمات، نوشته و سپس درون pipeline استفاده کنیم. برای شروع یک کلاس با نام IpBlockerMiddleware با محتویات زیر ایجاد خواهیم کرد:
using System.Linq;
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Http;

namespace SimpleOwinAspNetCore.Middleware
{
    public class IpBlockerMiddleware
    {
        private readonly RequestDelegate _next;
        private readonly IpBlockerOptions _options;

        public IpBlockerMiddleware(RequestDelegate next, IpBlockerOptions options)
        {
            _next = next;
            _options = options;
        }

        public async Task Invoke(HttpContext context)
        {
            var ipAddress = context.Request.Host.Host;
            if (IsBlockedIpAddress(ipAddress))
            {
                context.Response.StatusCode = 403;
                await context.Response.WriteAsync("Forbidden : The server understood the request, but It is refusing to fulfill it.");
                return;
            }
            await _next.Invoke(context);
        }

        private bool IsBlockedIpAddress(string ipAddress)
        {
            return _options.Ips.Any(ip => ip == ipAddress);
        }
    }
}
در کدهای فوق لیست Ipها از پراپرتی Ips درون کلاس IpBlockerOptions دریافت خواهد شد:
using System.Collections.Generic;

namespace SimpleOwinAspNetCore.Middleware
{
    public class IpBlockerOptions
    {
        public IpBlockerOptions()
        {
            Ips = new[] { "192.168.1.1" };
        }
        public IList<string> Ips { get; set; }
    }
}
همچنین برای استفاده راحت‌تر از middleware، یک متد الحاقی را برای آن ایجاد کرده‌ایم و سپس پراپرتی Ips را توسط اینترفیس IConfigurationRoot دریافت کرده‌ایم:
using System.Linq;
using Microsoft.AspNetCore.Builder;
using Microsoft.Extensions.Configuration;

namespace SimpleOwinAspNetCore.Middleware
{
    public static class IpBlockerExtensions
    {
        public static IApplicationBuilder UseIpBlocker(this IApplicationBuilder builder, IConfigurationRoot configuration, IpBlockerOptions options = null)
        {
            return builder.UseMiddleware<IpBlockerMiddleware>(options ?? new IpBlockerOptions
            {
                Ips = configuration.GetSection("block_list").GetChildren().Select(p => p.Value).ToArray()
            });
        }
    }
}
قبلاً در رابطه با فایل‌های کانفیگ مطلبی را مطالعه کرده‌اید؛ در نتیجه نیازی به توضیح اضافه‌تری ندارد. تنها کاری که در اینجا انجام شده است، دریافت محتویات کلید block_list از فایل کانفیگ است. 
محتویات فایل blockedIps.json:
{
  "block_list": [
    "192.168.1.1",
    "localhost",
    "127.0.0.1",
    "172.16.132.151"
  ]
}

برای خواندن فایل فوق در برنامه نیز خواهیم داشت:
public IConfigurationRoot Configuration { set; get; }

public Startup(IHostingEnvironment env)
{
var builder = new ConfigurationBuilder()
.SetBasePath(env.ContentRootPath)
.AddJsonFile("blockedIps.json");
Configuration = builder.Build();
}
در نهایت برای استفاده از middleware فوق خواهیم داشت:
app.UseIpBlocker(Configuration);
اکنون هر درخواستی که با آدرس‌های تعیین شده درون فایل blockedIps.json وارد pipeline شود، امکان استفاده‌ی از سایت را نخواهد داشت.

کدهای این مطلب را می‌توانید از اینجا دریافت کنید.
مطالب
محدود کردن درخواست های Asp.Net Web Api بر اساس Client IP
در بسیاری از سناریو‌ها این موضوع مطرح می‌شود که سرویس‌های طراحی شده بر اساس Asp.Net Web Api، فقط به یک سری آی پی‌های مشخص سرویس دهند. برای مثال اگر Ip کلاینت در لیست کلاینت‌های دارای لایسنس خریداری شده بود، امکان استفاده از سرویس میسر باشد؛ در غیر این صورت خیر. بسته به نوع پیاده سازی سرویس‌های Web api، پیاده سازی این بخش کمی متفاوت خواهد شد. در طی این پست این موضوع را برای سه حالت IIs Host  و SelfHost و Owin Host بررسی می‌کنیم.
در اینجا قصد داریم حالتی را پیاده سازی نماییم که اگر درخواست جاری از سوی کلاینتی بود که Ip آن در لیست Ip‌های غیر مجاز قرار داشت، ادامه‌ی عملیات متوقف شود.

IIS Hosting:
حالت پیش فرض استفاده از سرویس‌های Web Api همین گزینه است؛ وابستگی مستقیم به System.Web . در مورد مزایا و معایب آن بحث نمی‌کنیم اما اگر این روش را انتخاب کردید تکه کد زیر این کار را برای ما انجام می‌دهد:
if (request.Properties.ContainsKey["MS_HttpContext"]) 
{
    var ctx = request.Properties["MS_HttpContext"] as HttpContextWrapper;
    if (ctx != null)
    {
        var ip = ctx.Request.UserHostAddress;       
    }
}
برای بدست آوردن شی HttpContext می‌توان آن را از لیست Properties‌های درخواست جاری به دست آورد. حال کد بالا را در قالب یک Extension Method در خواهیم آورد؛ به صورت زیر:

public static class HttpRequestMessageExtensions
{
    private const string HttpContext = "MS_HttpContext";

    public static string GetClientIpAddress(this HttpRequestMessage request)
    {
        if (request.Properties.ContainsKey(HttpContext))
        {
            dynamic ctx = request.Properties[HttpContext];
            if (ctx != null)
            {
                return ctx.Request.UserHostAddress;
            }
        }      
        return null;
    }
}

Self Hosting:

در حالت Self Host می‌توان عملیات بالا را با استفاده از خاصیت RemoteEndpointMessageProperty  انجام داد که تقریبا شبیه به حالت Web Host است. مقدار این خاصیت نیز در شی جاری HttpRequestMessage وجود دارد. فقط باید به صورت زیر آن را واکشی نماییم:
if (request.Properties.ContainsKey[RemoteEndpointMessageProperty.Name]) 
{
    var remote = request.Properties[RemoteEndpointMessageProperty.Name] as RemoteEndpointMessageProperty;

    if (remote != null)
    {
        var ip = remote.Address;        
    }
}
خاصیت RemoteEndpointMessageProperty  به تمامی درخواست‌ها وارده در سرویس‌های WCF چه در حالت استفاده از Http و چه در حالت Tcp اضافه می‌شود و در اسمبلی System.ServiceModel نیز می‌باشد. ار آنجا که Web Api از هسته‌ی WCF استفاده می‌کند (WCF Core) در نتیجه می‌توان از این روش استفاده نمود. فقط باید اسمبلی System.ServiceModel را به پروژه‌ی خود اضافه نمایید.

ترکیب حالت‌های قبلی:
اگر می‌خواهید کد‌های نوشته شده شما وابستگی به نوع هاست پروژه نداشته باشد، یا به معنای دیگر، در هر دو حالت به درستی کار کند می‌توانید به روش زیر حالت‌های قبلی را با هم ترکیب کنید. 
»در این صورت دیگر نیازی به اضافه کردن اسمبلی System.ServiceModel  نیست.
public static class HttpRequestMessageExtensions
{
    private const string HttpContext = "MS_HttpContext";
    private const string RemoteEndpointMessage = "System.ServiceModel.Channels.RemoteEndpointMessageProperty";

    public static string GetClientIpAddress(this HttpRequestMessage request)
    {
        if (request.Properties.ContainsKey(HttpContext))
        {
            dynamic ctx = request.Properties[HttpContext];
            if (ctx != null)
            {
                return ctx.Request.UserHostAddress;
            }
        }

        if (request.Properties.ContainsKey(RemoteEndpointMessage))
        {
            dynamic remoteEndpoint = request.Properties[RemoteEndpointMessage];
            if (remoteEndpoint != null)
            {
                return remoteEndpoint.Address;
            }
        }

        return null;
    }
}
مرحله بعدی طراحی یک DelegatingHandler جهت استفاده از IP به دست آمده است .
 
public class MyHandler : DelegatingHandler
{
 private readonly HashSet<string> deniedIps;

    protected override Task<HttpResponseMessage> SendAsync(HttpRequestMessage request, CancellationToken cancellationToken)
    {

      if (deniedIps.Contains(request.GetClientIpAddress()))
        {            
            return Task.FromResult( new HttpResponseMessage( HttpStatusCode.Unauthorized ) );
        }

        return base.SendAsync(request, cancellationToken);
    }
}

Owin :

زمانی که از Owin   برای هاست سرویس‌های Web Api خود استفاده می‌کنید کمی روال انجام کار متفاوت خواهد شد. در این مورد نیز می‌توانید از DelegatingHandler‌ها استفاده کنید. معرفی DelegatingHandler طراحی شده به Asp.Net PipeLine به صورت زیر خواهد بود:
public class Startup
    {
        public void Configuration( IAppBuilder appBuilder )
        {     
            var config = new HttpConfiguration();
                 
            var routeHandler = HttpClientFactory.CreatePipeline( new HttpControllerDispatcher( config ), new DelegatingHandler[] 
            {
                new MyHandler(),
            } );
      
            config.Routes.MapHttpRoute(
                name: "Default",
                routeTemplate: "{controller}/{action}",
                defaults: null,
                constraints: null,
                handler: routeHandler
            );            
           
            config.EnsureInitialized();
         
            appBuilder.UseWebApi( config );         
        }
    }
اما نکته ای را که باید به آن دقت داشت، این است که یکی از مزایای استفاده از Owin، یکپارچه سازی عملیات هاستینگ قسمت‌های مختلف برنامه است. برای مثال ممکن است قصد داشته باشید که بخش هایی که با Asp.Net SignalR نیز پیاده سازی شده‌اند، قابلیت استفاده از کد‌های بالا را داشته باشند. در این صورت بهتر است کل عملیات بالا در قالب یک Owin Middleware عمل نماید تا تمام قسمت‌های هاست شده‌ی برنامه از کد‌های بالا استفاده نمایند؛ به صورت زیر:
public class IpMiddleware : OwinMiddleware
{
    private readonly HashSet<string> _deniedIps;

    public IpMiddleware(OwinMiddleware next, HashSet<string> deniedIps) :
        base(next)
    {
        _deniedIps = deniedIps;
    }

    public override async Task Invoke(OwinRequest request, OwinResponse response)
    {
        var ipAddress = (string)request.Environment["server.RemoteIpAddress"];

        if (_deniedIps.Contains(ipAddress))
        {
            response.StatusCode = 403;
            return;
        }

        await Next.Invoke(request, response);
    }
}
برای نوشتن یک Owin Middleware کافیست کلاس مورد نظر از کلاس OwinMiddleware ارث ببرد و متد Invoke را Override کنید.  لیست Ip‌های غیر مجاز، از طریق سازنده در اختیار Middleware قرار می‌گیرد. اگر درخواست مجاز بود از طریق دستور Next.Invoke(request,response) کنترل برنامه به مرحله بعدی منتقل می‌شود در غیر صورت عملیات با کد 403 متوقف می‌شود.
در نهایت برای معرفی این Middleware طراحی شده به Application، مراحل زیر را انجام دهید.
public class Startup
    {
        public void Configuration( IAppBuilder appBuilder )
        {       
           var config = new HttpConfiguration();                      

           var deniedIps = new HashSet<string> {"192.168.0.100", "192.168.0.101"}; 
          
app.Use(typeof(IpMiddleware), deniedIps); appBuilder.UseWebApi( config ); } }
مطالب
بررسی روش آپلود فایل‌ها از طریق یک برنامه‌ی Angular به یک برنامه‌ی ASP.NET Core
پیشنیازها
«بررسی روش آپلود فایل‌ها در ASP.NET Core»
«ارسال فایل و تصویر به همراه داده‌های دیگر از طریق jQuery Ajax»
- در مطلب اول، روش دریافت فایل‌ها از کلاینت، در سمت سرور و ذخیره سازی آن‌ها در یک برنامه‌ی ASP.NET Core بررسی شده‌است که کلیات آن در اینجا نیز صادق است.
- در مطلب دوم، روش کار با FormData استاندارد بررسی شده‌است. هرچند در مطلب جاری از jQuery استفاده نمی‌شود، اما نکات نحوه‌ی کار با شیء FormData استاندارد، در اینجا نیز یکی است.


تدارک مقدمات مثال این قسمت

این مثال در ادامه‌ی همین سری کار با فرم‌های مبتنی بر قالب‌ها است. به همین جهت ابتدا ماژول جدید UploadFile را به آن اضافه می‌کنیم:
 >ng g m UploadFile -m app.module --routing
همچنین به فایل app.module.ts مراجعه کرده و UploadFileModule را بجای UploadFileRoutingModule در قسمت imports معرفی می‌کنیم. سپس به این ماژول جدید، کامپوننت فرم ثبت یک درخواست پشتیبانی را اضافه خواهیم کرد:
 >ng g c UploadFile/UploadFileSimple
که اینکار سبب به روز رسانی فایل upload-file.module.ts و افزوده شدن UploadFileSimpleComponent به قسمت declarations آن می‌شود.
در ادامه کلاس مدل معادل فرم ثبت نام یک درخواست پشتیبانی را تعریف می‌کنیم:
 >ng g cl UploadFile/Ticket
با این محتوا:
export class Ticket {
  constructor(public description: string = "") {}
}
در اینجا Ticket تعریف شده دارای یک خاصیت توضیحات است و این فرم به همراه فیلد ارسال چندین فایل نیز می‌باشد که نیازی به درج آن‌ها در کلاس فوق نیست:



ایجاد مقدمات کامپوننت UploadFileSimple و قالب آن

پس از ایجاد ساختار کلاس Ticket، یک وهله از آن‌را به نام model ایجاد کرده و در اختیار قالب آن قرار می‌دهیم:
import { Ticket } from "./../ticket";

export class UploadFileSimpleComponent implements OnInit {
  model = new Ticket();
سپس قالب این کامپوننت و یا همان فایل upload-file-simple.component.html را به صورت ذیل تکمیل می‌کنیم:
<div class="container">
  <h3>Support Form</h3>
  <form #form="ngForm" (submit)="submitForm(form)" novalidate>
    <div class="form-group" [class.has-error]="description.invalid && description.touched">
      <label class="control-label">Description</label>
      <input #description="ngModel" required type="text" class="form-control"
        name="description" [(ngModel)]="model.description">
      <div *ngIf="description.invalid && description.touched">
        <div class="alert alert-danger"  *ngIf="description.errors.required">
          description is required.
        </div>
      </div>
    </div>

    <div class="form-group">
      <label class="control-label">Screenshot(s)</label>
      <input #screenshotInput required type="file" multiple (change)="fileChange($event)"
        class="form-control" name="screenshot">
    </div>

    <button class="btn btn-primary" [disabled]="form.invalid" type="submit">Ok</button>
  </form>
</div>
در اینجا ابتدا فیلد توضیحات درخواست جدید، ارائه و به خاصیت model.description متصل شده‌است. همچنین این فیلد با ویژگی required مزین، و اجباری بودن آن بررسی گردیده‌است.
سپس در انتها، فیلد آپلود را مشاهده می‌کنید؛ با این ویژگی‌ها:
الف) ngModel ایی به آن متصل نشده‌است؛ چون روش کار با آن متفاوت است.
ب) یک template reference variable به نام screenshotInput# در آن تعریف شده‌است. از این متغیر، در کامپوننت قالب استفاده خواهیم کرد.
ج) به رخ‌داد change این کنترل، متد fileChange متصل شده‌است که رخ‌داد جاری را نیز دریافت می‌کند.
د) ذکر ویژگی استاندارد multiple را نیز در اینجا مشاهده می‌کنید. وجود آن سبب خواهد شد تا کاربر بتواند چندین فایل را با هم انتخاب کند. اگر نیازی به ارسال چندین فایل نیست، این ویژگی را حذف کنید.


دسترسی به المان ارسال فایل در کامپوننت متناظر

تا اینجا یک المان ارسال فایل را به فرم، اضافه کرده‌ایم. اما چگونه باید به فایل‌های آن برای ارسال به سرور دسترسی پیدا کنیم؟
برای این منظور در ادامه دو روش را بررسی خواهیم کرد:

1) دسترسی به المان ارسال فایل از طریق رخ‌داد change
در تعریف فیلد ارسال فایل، اتصال به رخ‌داد change تعریف شده‌است:
 (change)="fileChange($event)"
معادل آن در سمت کامپوننت متناظر، به صورت ذیل است:
fileChange(event) {
    const filesList: FileList = event.target.files;
    console.log("fileChange() -> filesList", filesList);
}
همانطور که مشاهده می‌کنید، event.target، امکان دسترسی مستقیم به المان متناظری را در قالب کامپوننت میسر می‌کند. سپس می‌توان به خاصیت files آن دسترسی یافت.


در اینجا ساختار شیء استاندارد FileList و اجزای آن‌را مشاهده می‌کنید. برای مثال چون دو فایل انتخاب شده‌است، این لیست به همراه یک خاصیت طول و دو شیء File است.

تعاریف این اشیاء استاندارد، در فایل ذیل قرار دارند و به همین جهت است که VSCode، بدون نیاز به تنظیمات دیگری، آن‌ها را شناسایی و intellisense متناظری را مهیا می‌کند:
 C:\Program Files (x86)\Microsoft VS Code\resources\app\extensions\node_modules\typescript\lib\lib.dom.d.ts
همچنین اگر به فایل tsconfig.json پروژه نیز مراجعه کنید، یک چنین تعاریفی در آن قرار دارند:
{
    "lib": [
      "es2016",
      "dom"
    ]
  }
}
وجود و تعریف کتابخانه‌ی dom است که سبب کامپایل شدن کدهای فوق، بدون بروز هیچگونه خطایی می‌شود.


2) دسترسی به المان آپلود فایل از طریق یک template reference variable
در حین تعریف المان فایل در فرم برنامه، متغیر screenshotInput# نیز ذکر شده‌است. می‌توان به یک چنین متغیرهایی در کامپوننت متناظر به روش ذیل دسترسی یافت:
import { Component, OnInit, ViewChild, ElementRef } from "@angular/core";

export class UploadFileSimpleComponent implements OnInit {
  @ViewChild("screenshotInput") screenshotInput: ElementRef;

  submitForm(form: NgForm) {
    const fileInput: HTMLInputElement = this.screenshotInput.nativeElement;
    console.log("fileInput.files", fileInput.files);
  }
ابتدا یک خاصیت جدید را به نام screenshotInput از نوع ElementRef که در angular/core@ تعریف شده‌است، اضافه می‌کنیم. سپس برای اتصال آن به template reference variable ایی به نام screenshotInput، از ویژگی به نام ViewChild، با پارامتری مساوی نام همین متغیر، استفاده خواهیم کرد.
اکنون خاصیت screenshotInput کامپوننت، به متغیری به همین نام در قالب متناظر با آن متصل شده‌است. بنابراین با استفاده از خاصیت nativeElement آن همانند کدهایی که در متد submitForm فوق ملاحظه می‌کنید، می‌توان به خاصیت files این کنترل ارسال فایل‌ها دسترسی یافت.
نوع جدید و استاندارد HTMLInputElement نیز در فایل lib.dom.d.ts که پیشتر معرفی شد، ثبت شده‌است.


ارسال فرم درخواست پشتیبانی به سرور

تا اینجا فرمی را تشکیل داده و همچنین به فیلد file آن دسترسی پیدا کردیم. اکنون می‌خواهیم این اطلاعات را به سمت سرور ارسال کنیم. برای این منظور، سرویس جدیدی را ایجاد خواهیم کرد:
 >ng g s UploadFile/UploadFileSimple -m upload-file.module
که سبب به روز رسانی خودکار قسمت providers فایل upload-file.module.ts نیز می‌شود.
در ادامه کدهای کامل این سرویس را مشاهده می‌کنید:
import { Http, RequestOptions, Response, Headers } from "@angular/http";
import { Injectable } from "@angular/core";
import { Observable } from "rxjs/Observable";
import "rxjs/add/operator/do";
import "rxjs/add/operator/catch";
import "rxjs/add/observable/throw";
import "rxjs/add/operator/map";
import "rxjs/add/observable/of";

import { Ticket } from "./ticket";

@Injectable()
export class UploadFileSimpleService {
  private baseUrl = "api/SimpleUpload";

  constructor(private http: Http) {}

  private extractData(res: Response) {
    const body = res.json();
    return body || {};
  }

  private handleError(error: Response): Observable<any> {
    console.error("observable error: ", error);
    return Observable.throw(error.statusText);
  }

  postTicket(ticket: Ticket, filesList: FileList): Observable<any> {
    if (!filesList || filesList.length === 0) {
      return Observable.throw("Please select a file.");
    }

    const formData: FormData = new FormData();

    for (const key in ticket) {
      if (ticket.hasOwnProperty(key)) {
        formData.append(key, ticket[key]);
      }
    }

    for (let i = 0; i < filesList.length; i++) {
      formData.append(filesList[i].name, filesList[i]);
    }

    const headers = new Headers();
    headers.append("Accept", "application/json");
    const options = new RequestOptions({ headers: headers });

    return this.http
      .post(`${this.baseUrl}/SaveTicket`, formData, options)
      .map(this.extractData)
      .catch(this.handleError);
  }
}
توضیحات تکمیلی:
روش کار با فرم‌هایی که فیلدهای ارسال فایل را به همراه دارند، متفاوت است با روش کار با فرم‌های معمولی. در فرم‌های معمولی، اصل شیء Ticket را به متد this.http.post واگذار می‌کنیم. مابقی آن خودکار است. در اینجا باید شیء استاندارد FormData را تشکیل داده و سپس اطلاعات را از طریق آن ارسال کنیم:
الف) افزودن مقادیر خواص شیء Ticket به FormData
  postTicket(ticket: Ticket, filesList: FileList): Observable<any> {
    const formData: FormData = new FormData();

    for (const key in ticket) {
      if (ticket.hasOwnProperty(key)) {
        formData.append(key, ticket[key]);
      }
    }
با استفاده از حلقه‌ی for می‌توان بر روی خواص یک شیء جاوا اسکریپتی حرکت کرد. به این ترتیب می‌توان نام و مقدار آن‌ها را یافت و سپس به formData به صورت key/value افزود.

ب) افزودن فایل‌ها به شیء FormData
پس از افزودن اطلاعات ticket به FormData، اکنون نوبت به افزودن فایل‌های فرم است:
    for (let i = 0; i < filesList.length; i++) {
      formData.append(filesList[i].name, filesList[i]);
    }
این مورد نیز به سادگی تشکیل یک حلقه، بر روی خاصیت files المان آپلود فایل است. به همین جهت بود که به دو روش سعی کردیم، به این خاصیت دسترسی پیدا کنیم.

یک نکته: چون در اینجا کلید اضافه شده، نام فایل است، دیگر نمی‌توان در سمت سرور از روش model binding استفاده کرد. چون این نام دیگر ثابت نیست و هربار می‌تواند متغیر باشد (در حالت model binding دقیقا مشخص است که کلید مشخصی قرار است به سرور ارسال شود و بر همین اساس، نام خاصیت یا پارامتر سمت سرور تعیین می‌گردد). به همین جهت در سمت سرور برای دسترسی به این مجموعه، از روش Request.Form.Files استفاده می‌کنیم.

ج) ارسال اطلاعات نهایی به سرور
اکنون که formData را بر اساس اطلاعات اضافی ticket و فایل‌های متصل به آن تشکیل دادیم، روش ارسال آن به سرور همانند قبل است:
    const headers = new Headers();
    headers.append("Accept", "application/json");
    const options = new RequestOptions({ headers: headers });

    return this.http
      .post(`${this.baseUrl}/SaveTicket`, formData, options)
      .map(this.extractData)
      .catch(this.handleError);

یک نکته: در اینجا در روش استفاده از formData نباید Content-Type را به multipart/form-data  تنظیم کرد. در غیراینصورت خطای Missing content-type boundary error را دریافت می‌کنید.


تکمیل کامپوننت ارسال درخواست پشتیبانی

پس از تکمیل سرویس ارسال اطلاعات به سمت سرور، اکنون نوبت به استفاده‌ی از آن در کامپوننت ارسال فرم درخواست پشتیبانی است. بنابراین ابتدا این سرویس جدید را به سازنده‌ی UploadFileSimpleComponent تزریق می‌کنیم:
import { UploadFileSimpleService } from "./../upload-file-simple.service";

export class UploadFileSimpleComponent implements OnInit {
  constructor(private uploadService: UploadFileSimpleService  ) {}
و سپس متد submitForm چنین شکلی را پیدا می‌کند:
  submitForm(form: NgForm) {
    const fileInput: HTMLInputElement = this.screenshotInput.nativeElement;
    console.log("fileInput.files", fileInput.files);

    this.uploadService
      .postTicket(this.model, fileInput.files)
      .subscribe(data => {
        console.log("success: ", data);
      });
  }
در اینجا this.model حاوی اطلاعات شیء ticket است (برای مثال اطلاعات توضیحات آن) و fileInput.files امکان دسترسی به اطلاعات فایل‌های انتخابی توسط کاربر را می‌دهد. پس از آن فراخوانی متدهای this.uploadService.postTicket و subscribe، سبب ارسال این اطلاعات به سمت سرور می‌شوند.


دریافت فرم درخواست پشتیبانی در سمت سرور و ذخیره‌ی فایل‌های آن‌

کدهای کامل SimpleUpload که در سرویس فوق مشخص شده‌است، به صورت ذیل هستند. ابتدا مدل Ticket مشخص شده‌است:
namespace AngularTemplateDrivenFormsLab.Models
{
    public class Ticket
    {
        public int Id { set; get; }
        public string Description { set; get; }
    }
}
و سپس کنترلر ذخیره سازی اطلاعات Ticket را مشاهده می‌کنید:
using System.IO;
using System.Threading.Tasks;
using AngularTemplateDrivenFormsLab.Models;
using Microsoft.AspNetCore.Hosting;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;

namespace AngularTemplateDrivenFormsLab.Controllers
{
    [Route("api/[controller]")]
    public class SimpleUploadController : Controller
    {
        private readonly IHostingEnvironment _environment;
        public SimpleUploadController(IHostingEnvironment environment)
        {
            _environment = environment;
        }

        [HttpPost("[action]")]
        public async Task<IActionResult> SaveTicket(Ticket ticket)
        {
            //TODO: save the ticket ... get id
            ticket.Id = 1001;

            var uploadsRootFolder = Path.Combine(_environment.WebRootPath, "uploads");
            if (!Directory.Exists(uploadsRootFolder))
            {
                Directory.CreateDirectory(uploadsRootFolder);
            }

            var files = Request.Form.Files;
            foreach (var file in files)
            {
                //TODO: do security checks ...!

                if (file == null || file.Length == 0)
                {
                    continue;
                }

                var filePath = Path.Combine(uploadsRootFolder, file.FileName);
                using (var fileStream = new FileStream(filePath, FileMode.Create))
                {
                    await file.CopyToAsync(fileStream).ConfigureAwait(false);
                }
            }

            return Created("", ticket);
        }
    }
}
توضیحات تکمیلی
- تزریق IHostingEnvironment در سازنده‌ی کلاس کنترلر، سبب می‌شود تا از طریق خاصیت WebRootPath آن، به مسیر wwwroot سایت دسترسی پیدا کنیم و فایل‌های نهایی را در آنجا ذخیره سازی کنیم.
- همانطور که ملاحظه می‌کنید، هنوز هم model binding کار کرده و می‌توان شیء Ticket را به نحو متداولی دریافت کرد:
 SaveTicket(Ticket ticket)
اما همانطور که عنوان شد، چون در حلقه‌ی افزودن فایل‌ها در سمت کلاینت، کلید نام این فایل‌ها هربار متفاوت است:
 formData.append(filesList[i].name, filesList[i]);
مجبور هستیم در سمت سرور بر روی Request.Form.Files یک حلقه را تشکیل داده و تمام فایل‌های رسیده را پردازش کنیم:
var files = Request.Form.Files;
foreach (var file in files)



کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
مطالب دوره‌ها
به روز رسانی غیرهمزمان قسمتی از صفحه به کمک jQuery در ASP.NET MVC
یک صفحه شلوغ و سنگین را در نظر بگیرید. برای مثال قرار است ابتدا مطلب خاصی در سایت نمایش یابد و سپس ادامه صفحه که شامل انبوهی از لیست نظرات مرتبط با آن مطلب است به صورت غیرهمزمان و Ajax ایی بدون توقف پردازش صفحه، در فرصتی مناسب از سرور دریافت و به صفحه اضافه گردد (به روز رسانی قسمتی از صفحه در فرصت مناسب). در این حالت چون نمایش اولیه صفحه سریع صورت می‌گیرد، کاربر نهایی آنچنان احساس کند بودن بازکردن صفحات سایت را نخواهد داشت. در ادامه نحوه پیاده سازی این روش را به کمک jQuery Ajax بررسی خواهیم کرد.

مدل و کنترلر برنامه

namespace jQueryMvcSample07.Models
{
    public class BlogPost
    {
        public int Id { set; get; }
        public string Title { set; get; }
        public string Body { set; get; }
    }
}

using System.Web.Mvc;
using System.Web.UI;
using jQueryMvcSample07.Models;
using jQueryMvcSample07.Security;

namespace jQueryMvcSample07.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        [HttpGet]
        public ActionResult Index()
        {
            return View(); //نمایش یک منوی ساده در ابتدای کار
        }

        [HttpGet]
        public ActionResult ShowSynchronous()
        {
            var model = getModel();
            return View(model); //نمایش همزمان
        }

        private static BlogPost getModel()
        {
            //شبیه سازی یک عملیات طولانی
            System.Threading.Thread.Sleep(3000);
            var model = new BlogPost
            {
                Title = "عنوان ... ",
                Body = "مطلب... "
            };
            return model;
        }

        [HttpGet]
        public ActionResult ShowAsynchronous()
        {
            return View(); //نمایش ابتدایی صفحه
        }

        [HttpPost]
        [AjaxOnly]
        [OutputCache(Location = OutputCacheLocation.None, NoStore = true)]
        public ActionResult RenderAsynchronous()
        {
            //دریافت اطلاعات به صورت غیرهمزمان
            var model = getModel();
            return PartialView(viewName: "_Post", model: model);
        }
    }
}
مدل برنامه، بیانگر ساختار اطلاعات مطلبی است که قرار است نمایش یابد.
در کنترلر Home، ابتدا اکشن متد Index آن فراخوانی شده و در این حالت دو لینک زیر نمایش داده می‌شوند:
@{
    ViewBag.Title = "Index";
}
<h2>
    نمایش اطلاعات به صورت همزمان و غیرهمزمان</h2>
<ul>
    <li>
        @Html.ActionLink(linkText: "نمایش همزمان", actionName: "ShowSynchronous", controllerName: "Home")
    </li>
    <li>
        @Html.ActionLink(linkText: "نمایش غیر همزمان", actionName: "ShowAsynchronous", controllerName: "Home")
    </li>
</ul>
لینک اول، به اکشن متد ShowSynchronous اشاره می‌کند و لینک دوم به اکشن متد ShowAsynchronous.
در هر دو صفحه نهایتا از یک Partial View به نام _Post.cshtml برای نمایش اطلاعات استفاده خواهد شد:
@model jQueryMvcSample07.Models.BlogPost
<fieldset>
    <legend>@Model.Title</legend>
    @Model.Body
</fieldset>
زمانیکه کاربر بر روی لینک نمایش همزمان کلیک می‌کند، به صفحه زیر هدایت می‌شود:
@model jQueryMvcSample07.Models.BlogPost
@{
    ViewBag.Title = "ShowSynchronous";
}

<h2>نمایش همزمان</h2>
@{ Html.RenderPartial("_Post", Model); }
این صفحه، یک صفحه متداول است و اطلاعات آن دقیقا در زمان نمایش صفحه اخذ شده و چون در اینجا از یک Sleep عمدی برای تولید اطلاعات استفاده گردیده است، نمایش آن حداقل سه ثانیه طول خواهد کشید.
در حالتیکه کاربر بر روی لینک نمایش غیرهمزمان کلیک می‌کند، صفحه زیر را مشاهده خواهد کرد:
@{
    ViewBag.Title = "ShowAsynchronous";
    var loadInfoUrl = Url.Action(actionName: "RenderAsynchronous", controllerName: "Home");
}
<h2>
    نمایش غیر همزمان</h2>
<div id="info" align="center">
</div>
<div id="progress" align="center" style="display: none">
    <br />
    <img src="@Url.Content("~/Content/images/loadingAnimation.gif")" alt="loading..."  />
</div>
@section JavaScript
{
    <script type="text/javascript">
        $(function () {
            $("#progress").css("display", "block");
            $.ajax({
                type: "POST",
                url: '@loadInfoUrl',
                complete: function (xhr, status) {
                    var data = xhr.responseText;
                    if (xhr.status == 403) {
                        window.location = "/login";
                    }
                    else if (status === 'error' || !data || data == "nok") {
                        alert('خطایی رخ داده است');
                    }
                    else {
                        $("#progress").css("display", "none");
                        $("#info").html(data);
                    }
                }
            });
        });
    </script>
}
نمایش ابتدایی این صفحه بسیار سریع است. در ابتدای کار progress bar ایی فعال شده و سپس از طریق jQuery Ajax درخواست دریافت اطلاعات رندر شده اکشن متدی به نام RenderAsynchronous به سرور ارسال می‌شود. چون عملیات Ajax غیرهمزمان است، کاربر نیازی نیست تا رندر شدن کامل صفحه ابتدا صبر کند و سپس کل صفحه به او نمایش داده شود. در اینجا ابتدا صفحه به صورت کامل نمایان شده و سپس درخواستی Ajax ایی به سرور ارسال می‌گردد. در پایان عملیات، Partial View یاد شده رندر گردیده و در div ایی با id مساوی info نمایش داده می‌شود.
به این ترتیب می‌توان حس سریع بودن سایت را زمانیکه قسمتی از صفحه نیاز به زمان بیشتری برای نمایش اطلاعات دارد، به کاربر منتقل کرد.

دریافت پروژه کامل این قسمت
jQueryMvcSample07.zip 
مطالب
نمایش فرم‌های مودال Ajax ایی در ASP.NET MVC به کمک Twitter Bootstrap
اصول نمایش اطلاعات مودال به کمک bootstrap در مطلب «استفاده از modal dialogs مجموعه Twitter Bootstrap برای گرفتن تائید از کاربر» بررسی شدند.
در این قسمت قصد داریم یک فرم Ajaxایی را در ASP.NET MVC به همراه تمام مسایل اعتبارسنجی، پردازش اطلاعات و غیره را به کمک Twitter Bootstrap و jQuery Ajax پیاده سازی کنیم.


تهیه افزونه jquery.bootstrap-modal-ajax-form.js

از این جهت که مباحث مرتبط با نمایش و پردازش فرم‌های مودال Ajaxایی به کمک Twitter Bootstrap اندکی نکته دار و طولانی هستند، بهتر است این موارد را به شکل یک افزونه، کپسوله کنیم. کدهای کامل افزونه jquery.bootstrap-modal-ajax-form.js را در ادامه ملاحظه می‌کنید:
// <![CDATA[
(function ($) {
    $.bootstrapModalAjaxForm = function (options) {
        var defaults = {
            renderModalPartialViewUrl: null,
            renderModalPartialViewData: null,
            postUrl: '/',
            loginUrl: '/login',
            beforePostHandler: null,
            completeHandler: null,
            errorHandler: null
        };
        var options = $.extend(defaults, options);

        var validateForm = function (form) {
            //فعال سازی دستی اعتبار سنجی جی‌کوئری
            var val = form.validate();
            val.form();
            return val.valid();
        };

        var enableBootstrapStyleValidation = function () {
            $.validator.setDefaults({
                highlight: function (element, errorClass, validClass) {
                    if (element.type === 'radio') {
                        this.findByName(element.name).addClass(errorClass).removeClass(validClass);
                    } else {
                        $(element).addClass(errorClass).removeClass(validClass);
                        $(element).closest('.control-group').removeClass('success').addClass('error');
                    }
                    $(element).trigger('highlited');
                },
                unhighlight: function (element, errorClass, validClass) {
                    if (element.type === 'radio') {
                        this.findByName(element.name).removeClass(errorClass).addClass(validClass);
                    } else {
                        $(element).removeClass(errorClass).addClass(validClass);
                        $(element).closest('.control-group').removeClass('error').addClass('success');
                    }
                    $(element).trigger('unhighlited');
                }
            });
        }

        var enablePostbackValidation = function () {
            $('form').each(function () {
                $(this).find('div.control-group').each(function () {
                    if ($(this).find('span.field-validation-error').length > 0) {
                        $(this).addClass('error');
                    }
                });
            });
        }

        var processAjaxForm = function (dialog) {
            $('form', dialog).submit(function (e) {
                e.preventDefault();

                if (!validateForm($(this))) {
                    //اگر فرم اعتبار سنجی نشده، اطلاعات آن ارسال نشود
                    return false;
                }

                //در اینجا می‌توان مثلا دکمه‌ای را غیرفعال کرد
                if (options.beforePostHandler)
                    options.beforePostHandler();

                //اطلاعات نباید کش شوند
                $.ajaxSetup({ cache: false });
                $.ajax({
                    url: options.postUrl,
                    type: "POST",
                    data: $(this).serialize(),
                    success: function (result) {
                        if (result.success) {
                            $('#dialogDiv').modal('hide');
                            if (options.completeHandler)
                                options.completeHandler();
                        } else {
                            $('#dialogContent').html(result);
                            if (options.errorHandler)
                                options.errorHandler();
                        }
                    }
                });
                return false;
            });
        };

        var mainContainer = "<div id='dialogDiv' class='modal hide fade in'><div id='dialogContent'></div></div>";
        enableBootstrapStyleValidation(); //اعمال نکات خاص بوت استرپ جهت اعتبارسنجی یکپارچه با آن
        $.ajaxSetup({ cache: false });
        $.ajax({
            type: "POST",
            url: options.renderModalPartialViewUrl,
            data: options.renderModalPartialViewData,
            contentType: "application/json; charset=utf-8",
            dataType: "json",
            complete: function (xhr, status) {
                var data = xhr.responseText;
                var data = xhr.responseText;
                if (xhr.status == 403) {
                    window.location = options.loginUrl; //در حالت لاگین نبودن شخص اجرا می‌شود
                }
                else if (status === 'error' || !data) {
                    if (options.errorHandler)
                        options.errorHandler();
                }
                else {
                    var dialogContainer = "#dialogDiv";
                    $(dialogContainer).remove();
                    $(mainContainer).appendTo('body');

                    $('#dialogContent').html(data); // دریافت پویای اطلاعات مودال دیالوگ
                    $.validator.unobtrusive.parse("#dialogContent"); // فعال سازی اعتبارسنجی فرمی که با ایجکس بارگذاری شده                            
                    enablePostbackValidation();
                    // و سپس نمایش آن به صورت مودال
                    $('#dialogDiv').modal({
                        backdrop: 'static', //با کلیک کاربر روی صفحه، صفحه مودال بسته نمی‌شود
                        keyboard: true
                    }, 'show');
                    // تحت نظر قرار دادن این فرم اضافه شده
                    processAjaxForm('#dialogContent');
                }
            }
        });
    };
})(jQuery);
// ]]>
توضیحات:
- توابع enableBootstrapStyleValidation و enablePostbackValidation در مطلب «اعمال کلاس‌های ویژه اعتبارسنجی Twitter bootstrap به فرم‌های ASP.NET MVC» بررسی شدند.
- این افزونه با توجه به مقدار renderModalPartialViewUrl، یک partial view را از برنامه ASP.NET MVC درخواست می‌کند.
- سپس این partial view را به صورت خودکار به صفحه اضافه کرده و آن‌را به صورت modal نمایش می‌دهد.
- پس از افزودن فرم Ajaxایی دریافتی، مسایل اعتبارسنجی را به آن اعمال کرده و سپس دکمه submit آن‌را تحت کنترل قرار می‌دهد.
- در زمان submit، ابتدا بررسی می‌کند که آیا فرم معتبر است و اعتبارسنجی آن بدون مشکل است؟ اگر اینچنین است، اطلاعات فرم را به آدرس postUrl به صورت Ajaxایی ارسال می‌کند.


کدهای مدل برنامه
using System.ComponentModel;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace Mvc4TwitterBootStrapTest.Models
{
    public class User
    {
        public int Id { set; get; }

        [DisplayName("نام")]
        [Required(ErrorMessage="لطفا نام را تکمیل کنید")]
        public string Name { set; get; }

        [DisplayName("نام خانوادگی")]
        [Required(ErrorMessage = "لطفا نام خانوادگی را تکمیل کنید")]
        public string LastName { set; get; }
    }
}
در اینجا یک مدل ساده‌را به همراه ویژگی‌های اعتبارسنجی و نام‌های نمایشی خواص ملاحظه می‌کنید.


کدهای کنترلر برنامه

using System.Web.Mvc;
using Mvc4TwitterBootStrapTest.Models;

namespace Mvc4TwitterBootStrapTest.Controllers
{
    public class ModalFormAjaxController : Controller
    {
        [HttpGet]
        public ActionResult Index()
        {
            return View(); //نمایش صفحه اولیه
        }

        [HttpPost] //برای این حالت امن‌تر است
        //[AjaxOnly]
        public ActionResult RenderModalPartialView()
        {
            //رندر پارشال ویوو صفحه مودال به همراه اطلاعات مورد نیاز آن
            return PartialView(viewName: "_ModalPartialView", model: new User { Name = "", LastName = "" });
        }

        [HttpPost]
        //[AjaxOnly]
        public ActionResult Index(User user) //ذخیره سازی اطلاعات
        {
            if (this.ModelState.IsValid)
            {
                //todo: SaveChanges;
                return Json(new { success = true });
            }

            this.ModelState.AddModelError("", "خطایی رخ داده است");
            return PartialView("_ModalPartialView", user);
        }
    }
}
کدهای کنترلر برنامه در این حالت از سه قسمت تشکیل می‌شود:
الف) متد Index حالت HttpGet که صفحه ابتدایی را نمایش خواهد داد.
ب) متد RenderModalPartialView یک partial view اضافه شده به برنامه به نام _ModalPartialView.cshtml را بازگشت می‌دهد. این partial view در حقیقت همان فرمی است که قرار است به صورت مودال نمایش داده شود و پردازش آن نیز Ajaxایی باشد.
ج) متد Index حالت HttpPost که نهایتا اطلاعات فرم مودال را دریافت خواهد کرد. اگر پردازش موفقیت آمیز بود، نیاز است همانند کدهای فوق return Json صورت گیرد. در غیراینصورت مجددا همان partial view را بازگشت دهید.


کدهای Index.cshtml

@{
    ViewBag.Title = "Index";
    var renderModalPartialViewUrl = Url.Action("RenderModalPartialView", "ModalFormAjax");
    var postDataUrl = Url.Action("Index", "ModalFormAjax");
}
<h2>
    Index</h2>
<a href="#" class="btn btn-primary" id="btnCreate">ثبت اطلاعات</a>

@section JavaScript
{
    <script type="text/javascript">
        $(function () {           
            $('#btnCreate').click(function (e) {
                e.preventDefault(); //می‌خواهیم لینک به صورت معمول عمل نکند

                $.bootstrapModalAjaxForm({
                    postUrl: '@postDataUrl',
                    renderModalPartialViewUrl: '@renderModalPartialViewUrl',
                    renderModalPartialViewData: {},
                    loginUrl: '/login',
                    beforePostHandler: function () {                       
                    },
                    completeHandler: function () {
                        // Refresh: برای حالتیکه نیاز به به روز رسانی کامل صفحه زیرین باشد
                        // location.reload();
                    },
                    errorHandler: function () {
                    }
                });
            });
        });             
    </script>
}
این کدها متناظر هستند با کدهای view اکشن متد Index در حالت Get.
- در اینجا یک لینک ساده در صفحه قرار گرفته و به کمک کلاس btn مجموعه bootstrap به شکل یک دکمه مزین شده است.
- در ادامه نحوه استفاده از افزونه‌ای را که در ابتدای بحث طراحی کردیم، ملاحظه می‌کنید. کار با آن بسیار ساده است و تنها باید مسیرهای ارسال اطلاعات نهایی به سرور یا postDataUrl و مسیر دریافت partial view رندر شده یا renderModalPartialViewUrl به آن معرفی شود. سایر مسایل آن خودکار است.


کدهای _ModalPartialView.cshtml یا همان فرم مودال برنامه

@model Mvc4TwitterBootStrapTest.Models.User
<div class="modal-header">
    <button type="button" class="close" data-dismiss="modal" aria-hidden="true">
        &times;</button>
    <h5>
        افزودن کاربر جدید</h5>
</div>
@using (Html.BeginForm("Index", " ModalFormAjax", FormMethod.Post, new { @class = "modal-form" }))
{
    <div class="modal-body">
        @Html.ValidationSummary(true, null, new { @class = "alert alert-error alert-block" })
        <fieldset class="form-horizontal">
            <legend>مشخصات کاربر</legend>
            <div class="control-group">
                @Html.LabelFor(model => model.Name, new { @class = "control-label" })
                <div class="controls">
                    @Html.EditorFor(model => model.Name)
                    @Html.ValidationMessageFor(model => model.Name, null, new { @class = "help-inline" })
                </div>
            </div>
            <div class="control-group">
                @Html.LabelFor(model => model.LastName, new { @class = "control-label" })
                <div class="controls">
                    @Html.EditorFor(model => model.LastName)
                    @Html.ValidationMessageFor(model => model.LastName, null, new { @class = "help-inline" })
                </div>
            </div>
        </fieldset>
    </div>
        
    <div class="modal-footer">
        <button class="btn btn-primary" type="submit">
            ارسال</button>
        <button class="btn" data-dismiss="modal" aria-hidden="true">
            انصراف</button>
    </div>
}
در اینجا اطلاعات فرمی را ملاحظه می‌کنید که قرار است به صورت مودال نمایش داده شود. نحوه طراحی آن بر اساس نکات form-horizontal است. همچنین divهای modal-header، modal-body و modal-footer نیز به این فرم ویژه اضافه شده‌اند تا به خوبی توسط bootstrap پردازش گردد.
حاصل نهایی این مبحث را در دو شکل ذیل ملاحظه می‌کنید. صفحه index نمایش دهنده یک دکمه و در ادامه باز شدن یک فرم مودال، پس از کلیک بر روی دکمه ثبت اطلاعات.