مطالب
مدیریت پیشرفته‌ی حالت در React با Redux و Mobx - قسمت هفتم - بررسی مفاهیم Mobx
MobX از 4 مفهوم اصلی تشکیل می‌شود:

- Observable state: در MobX نیز همانند Redux، کل شیء state به صورت یک شیء جاوا اسکریپتی ارائه می‌شود؛ با این تفاوت که در اینجا این شیء، یک Observable است که نمونه‌ای از مفهوم آن‌را در مثال قسمت قبل بررسی کردیم.
- Actions: متدهایی هستند که state را تغییر می‌دهند.
- Computed properties: در مورد مفهوم خواص محاسباتی در قسمت قبل بحث کردیم. این خواص، مقدار خود را بر اساس تغییرات سایر خواص Observable، به روز می‌کنند.
- Reactions: سبب بروز اثرات جانبی (side effects) می‌شوند؛ مانند تعامل با دنیای خارج. نمونه‌ای از آن، متد autorun است که تغییرات Observableها را ردیابی می‌کند.

برای مثال خاصیت محاسباتی fullName، تغییرات سایر خواص Observable را احساس کرده و مقدار خودش را به روز می‌کند. سپس یک Reaction به آن، می‌تواند به روز رسانی DOM، جهت نمایش این تغییرات باشد و یا نمونه‌ی دیگری که می‌تواند بسیاری از این مفاهیم را نمایش دهد، کلاس زیر است:
import { action, observable, computed } from 'mobx';

class PizzaCalculator {
  @observable numberOfPeople = 0;
  @observable slicesPerPerson = 2;
  @observable slicesPerPie = 8;

  @computed get slicesNeeded() {
    console.log('Getting slices needed');
    return this.numberOfPeople * this.slicesPerPerson;
   }

  @computed get piesNeeded() {
    console.log('Getting pies needed');
    return Math.ceil(this.slicesNeeded / this.slicesPerPie);
   }

   @action addGuest() {
     this.numberOfPeople!++;
   }
}
- دراینجا با استفاده از decorator syntax کتابخانه‌ی mobx، خواص و متدهای این کلاس معمولی ES6 را مزین کرده‌ایم.
- برای مثال زمانیکه تعریف observable numberOfPeople@ را داریم، به این معنا است که می‌خواهیم تغییرات تعداد افراد را تحت نظر قرار دهیم و اگر تغییری در مقدار آن صورت گرفت، آنگاه مقدار خواص محاسباتی که با computed@ مزین شده‌اند، به صورت خودکار به روز رسانی شوند.
- action@ به این معنا است که متدی در اینجا، سبب بروز تغییری در state کلاس جاری می‌شود. MobX به همراه یک strict mode است که اگر فعال باشد، ذکر تزئین کننده‌ی action@ بر روی یک چنین متدهایی ضروری است، در غیراینصورت، الزامی به درج آن نیست.

در این قطعه کد تعدای console.log را هم ملاحظه می‌کنید. علت آن نمایش مفهوم کش کردن اطلاعات در MobX است. فرض کنید برای بار اول، مقدار یکی از خواصی را که به صورت observable تعریف شده‌اند، تغییر می‌دهیم. در این حالت تمام خواص محاسباتی وابسته‌ی به آن‌ها، به صورت خودکار مجددا محاسبه شده و console.log‌ها را نیز مشاهده خواهیم کرد. اگر برای بار دوم همین فراخوانی صورت گیرد و تغییری در مقادیر خواص observable صورت نگیرد، MobX از نگارش کش شده‌ی این خواص محاسباتی استفاده می‌کند و بی‌جهت سبب رندر مجدد UI نخواهد شد که در نهایت کارآیی بالایی را سبب خواهد شد. برای پیاده سازی یک چنین قابلیتی با Redux باید از مفهومی مانند React.memo و Memoization و کتابخانه‌های کمکی مانند Reselect استفاده کرد؛ اما در اینجا به صورت توکار و خودکار اعمال می‌شود.


ساختارهای داده‌ای که توسط MobX پشتیبانی می‌شوند

MobX از اکثر ساختارهای داده‌ای متداول در جاوا اسکریپت پشتیبانی می‌کند؛ برای مثال:
- اشیاء مانند ({})observable
- آرایه‌ها مانند ([])observable
- Maps مانند observable(new Map())

چند نکته:
- همانطور که در قسمت قبل نیز ذکر شد، decorators در اصل یکسری تابع هستند و برای مثال می‌توان observable را به صورت observable@ و یا به صورت یک تابع معمولی مورد استفاده قرار داد.
- اگر شیء‌ای را به صورت ({})observable معرفی کنیم، با افزودن خواصی به آن پس از این فراخوانی، این خواص دیگر مورد ردیابی قرار نخواهند گرفت. علت آن‌را هم در شبه‌کد زیر می‌توان مشاهده کرد:
const extendObservable = (target, source) => {
  source.keys().forEach(key => {
    const wrappedInObservable = observable(source[key]);
    Object.defineProperty(target, key, {
      set: value.set.
      get: value.get
    });
  });
};
کاری که متد observable انجام می‌دهد، شمارش کلیدهای (خواص) شیء ارسالی به آن است و سپس محصور کردن آن‌ها درون یک شیء observable و در آخر بازگشت آن.
برای رفع این مشکل می‌توان از Map استفاده کرد. یعنی در اینجا اگر قرار است تعداد خواص اشیاء را به صورت پویا تغییر دهید، آن‌ها را به صورت Map تعریف کنید؛ چون متد set آن توسط observableها ردیابی می‌شود.


استفاده از MobX با React توسط کتابخانه‌ی mobx-react

تا اینجا MobX را به صورت متکی به خود مورد بررسی قرار دادیم. اکنون قصد داریم آن‌را به یک برنامه‌ی React متصل کنیم. برای اینکار کتابخانه‌های زیادی وجود دارند که در این قسمت کلیات روش کار با کتابخانه‌ی mobx-react را در بین آن‌ها بررسی می‌کنیم.

نصب کتابخانه‌ی mobx-react

ابتدا نیاز است تا این کتابخانه را نصب کنیم:
 > npm install --save mobx mobx-react

تحت نظر قرار دادن کامپوننت‌ها

در ادامه پس از نصب کتابخانه‌ی mobx-react، نیاز است کامپوننت‌ها را تحت نظر MobX قرار دهیم که اینکار را می‌توان توسط تزئین کننده‌ی observer آن انجام داد. همانطور که عنوان شد، تزئین کننده‌ها را می‌توان به صورت معمولی observer@ به یک کلاس و یا به صورت فراخوانی تابع، برای مثال به یک کامپوننت تابعی اعمال کرد. برای نمونه کامپوننت‌های کلاسی را به نحو زیر می‌توان با observer@ مزین کرد:
import { observer } from "mobx-react";

@observer class Counter extends Component {
در این حالت هر زمانیکه یکی از اشیاء observable تغییر می‌کند، React را وادار به رندر مجدد UI خواهد کرد.

و یا کامپوننت‌های تابعی را می‌توان توسط متد observer به صورت زیر محصور کرد:
const Counter = observer(({ count }) => {
  return (
   // ...
  );
});
با تحت نظر قرار گرفته شدن یک کامپوننت (چه با تزئین کننده‌ی observer@ و یا با بکارگیری نگارش تابعی آن)، منطقی که در پشت صحنه مورد استفاده قرار می‌گیرد، یک چنین شکلی را خواهد داشت (و برای اینکار نیازی به کد نویسی نیست):
class ContainerComponent extends Component () {
   componentDidMount() {
     this.stopListening = autorun(() => this.render());
   }

   componentWillUnmount() {
     this.stopListening();
   }

   render() { … }
}
زمانیکه کار رندر اولیه‌ی کامپوننت در DOM به پایان رسید، متد autorun به تغییرات observableها در پشت صحنه گوش‌فرا داده و سبب فراخوانی متد رندر کامپوننت، با هر تغییر لازمی می‌شود. این کاری است که متد یا تزئین کننده‌ی observer کتابخانه‌ی mobx-react انجام می‌دهد.

تعریف مخزن و اتصال آن به کامپوننت‌ها

کار شیء Provider که بالاترین کامپوننت را در سلسله مراتب کامپوننت‌ها محصور می‌کند، ارائه‌ی store، به تمام کامپوننت‌های فرزند است. در Redux فقط یک store را داریم که  به شیء Provider آن ارسال می‌کنیم. اما در حین کار با MobX چنین محدودیتی وجود ندارد و می‌توان چندین store را تعریف کرد و در اختیار برنامه قرار داد که شبه‌کد نحوه‌ی تعریف آن به صورت زیر است:
import { Provider } from 'mobx-react';

import ItemStore from './store/ItemStore';
import Application from './components/Application';

const itemStore = new ItemStore();

ReactDOM.render(
   <Provider itemStore={itemStore}>
     <Application />
   </Provider>,
   document.getElementById('root'),
);
در حین کار با Redux، قسمتی از مراحل تعریف آن، کار اتصال خواص موجود در state مخزن redux، به props یک کامپوننت است و یا همچنین کار اتصال رویدادها به props. یک چنین کاری را در اینجا به سادگی با تزئین کننده‌ای به نام inject می‌توان انجام داد که مخزن مورد استفاده را مشخص می‌کند:
@inject('itemStore')
class NewItem extends Component {
// ...
و یا برای کامپوننت‌های تابعی می‌توان از نگارش تابعی inject استفاده کرد. در این حالت، store تزریقی را می‌توان به صورت props دریافت نمود:
const UnpackedItems = inject('itemStore')(
    observer(({ itemStore }) => (
    // ...
  )),
);


یک مثال: پیاده سازی مثال شمارشگر قسمت سوم این سری با mobx-react

در ادامه قصد داریم برنامه‌ی شمارشگر ارائه شده در قسمت سوم بررسی redux را با mobx پیاده سازی کنیم. به همین جهت یک پروژه‌ی جدید React را ایجاد می‌کنیم:
> create-react-app state-management-with-mobx-part2
> cd state-management-with-mobx-part2
> npm start
در ادامه کتابخانه‌ها‌ی mobx ، mobx-react و همچنین بوت استرپ را نصب می‌کنیم. برای این منظور پس از باز کردن پوشه‌ی اصلی برنامه توسط VSCode، دکمه‌های ctrl+` را فشرده (ctrl+back-tick) و دستور زیر را در ترمینال ظاهر شده وارد کنید:
> npm install --save mobx mobx-react bootstrap
سپس برای افزودن فایل bootstrap.css به پروژه‌ی React خود، ابتدای فایل index.js را به نحو زیر ویرایش خواهیم کرد:
import "bootstrap/dist/css/bootstrap.css";

پس از آن فایل src\index.js را به صورت زیر تغییر می‌دهیم:
import "./index.css";
import "bootstrap/dist/css/bootstrap.css";

import { autorun, decorate, observable } from "mobx";
import React from "react";
import ReactDOM from "react-dom";

import Counter from "./components/Counter";
import * as serviceWorker from "./serviceWorker";

class Count {
  value = 0;

  increment = () => {
    this.value++;
  };

  decrement = () => {
    this.value--;
  };
}

decorate(Count, { value: observable });

const count = (window.count = new Count());
autorun(() => console.log("The count changed!", count.value));

ReactDOM.render(
  <main className="container">
    <Counter count={count} />
  </main>,
  document.getElementById("root")
);

serviceWorker.unregister();
توضیحات:
- در قسمت قبل، روش تحت نظر قرار دادن یک شیء متداول جاوا اسکریپتی را توسط متد observable مشاهده کردیم. در اینجا نگارش کلاسی آن مثال را بر اساس کلاس Count مشاهده می‌کنید. اگر نخواهیم از decorator ای مانند observable@ بر روی خاصیت value این کلاس استفاده کنیم، روش تابعی آن‌را با فراخوانی متد decorate و ذکر نوع کلاس و سپس خاصیتی که باید به صورت observable تحت نظر قرار گیرد، در اینجا مشاهده می‌کنید. این هم یک روش کار با mobx است.
- پس از ایجاد کلاس Count که در اینجا نقش store را نیز بازی می‌کند، یک وهله‌ی جدید را از آن ساخته و به متغیر count در این ماژول و همچنین window.count انتساب می‌دهیم. انتساب window.count سبب می‌شود تا بتوان در کنسول توسعه دهندگان مرورگر، با نوشتن count و سپس enter، به محتویات این متغیر دسترسی یافت و یا حتی آن‌را تغییر داد؛ مانند تصویر زیر که بلافاصله این تغییر، در UI برنامه نیز منعکس می‌شود:


- در اینجا تعریف شیء Provider را که پیشتر در مورد آن بحث کردیم، مشاهده نمی‌کنید؛ چون با تک کامپوننت Counter تعریف شده‌ی در این مثال، نیازی به آن نیست. می‌توان این شیء store را به صورت مستقیم به props کامپوننت Counter ارسال کرد.

اکنون تعریف کامپوننت شمارشگر واقع در فایل src\components\Counter.jsx به صورت زیر خواهد بود که این کامپوننت، count را به صورت props دریافت می‌کند:
import { observer } from "mobx-react";
import React from "react";

const Counter = observer(({ count }) => {
  return (
    <section className="card mt-5">
      <div className="card-body text-center">
        <span className="badge m-2 badge-primary">{count.value}</span>
      </div>
      <div className="card-footer">
        <div className="d-flex justify-content-center align-items-center">
          <button
            className="btn btn-secondary btn-sm"
            onClick={count.increment}
          >
            +
          </button>
          <button
            className="btn btn-secondary btn-sm m-2"
            onClick={count.decrement}
          >
            -
          </button>
        </div>
      </div>
    </section>
  );
});

export default Counter;
و سپس بر اساس count رسیده، در اینجا می‌توان مستقیما متدهای کلاس Count را فراخوانی کرد (مانند count.increment؛ که البته در اصل یک خاصیت است که با متدی مقدار دهی شده‌است) و یا مقدار خاصیتی از آن‌را مانند count.value، نمایش داد.
تا زمانیکه کامپوننت، با تابع observer محصور شده‌است، به props رسیده گوش فرا داده و خواص و اشیاء observable آن‌را تشخیص می‌دهد و سبب رندر مجدد کامپوننت، با تغییری در آن‌ها خواهد شد.

کدهای کامل این قسمت را می‌توانید از اینجا دریافت کنید: state-management-with-mobx-part2.zip
نظرات مطالب
ASP.NET MVC #11
در حالتی که چنین رابطه ای وجود داره :
public class Project
{
   [ForeignKey("FK_ProjectType_Id")]
   public ProjectType ProjectType{get;set;}
   public int  FK_ProjectType_Id{get;set;}
}

public class ProjectType
{
   public int id{get;set;}
   public string TypeName{get;set;}
}
آیا ViewModel متناظر با کلاس مدل Project باید بصورت زیر باشه :
public class ProjectViewModel
{
   public ProjectType ProjectType {get;set;}
}
پاسخ به بازخورد‌های پروژه‌ها
دلیل استفاده از DirectPermissions در جدول user
        /// <summary>
        /// دسترسی‌های مستقیم کاربر بدون وابستی به گروه‌های کاربری او
        /// </summary>
        public string DirectPermissions { get; set; }
        /// <summary>
        ///  ساختار اکس ام ال دسترسی‌های مستقیم کاربر بدون وابستی به گروه‌های کاربری او
        /// </summary>
        public XElement XmlDirectPermissions
        {
            get { return XElement.Parse(DirectPermissions); }
            set { DirectPermissions = value.ToString(); }
        }
توضیحات در خود کد واضح می‌باشد.
مطالب
مدیریت محل اعمال Google analytics در ASP.NET MVC
ذخیره سازی اطلاعات بازدیدهای کاربران، در طول زمان حجم بالایی از بانک اطلاعاتی را به خود اختصاص خواهد داد؛ به علاوه کند شدن کوئری‌های مرتبط با آن، به همراه مصرف بالای منابع سیستم. به همین جهت اکثر سایت‌ها از Google analytics برای مدیریت جمع آوری بازدیدهای کاربران خود استفاده می‌کنند و این ابزار واقعا عالی و حرفه‌ای طراحی شده و پیاده سازی همانند آن شاید در حد یک پروژه‌ی‌ چندساله باشد.
اضافه کردن Google analytics به یک سایت، بسیار ساده است. در آن ثبت نام می‌کنید؛ سپس آدرس دومین خود را وارد کرده و یک قطعه کد جاوا اسکریپتی را دریافت خواهید کرد که باید به انتهای تمام صفحات سایت خود اضافه نمائید و ... همین.
اضافه کردن این کد در ASP.NET MVC می‌تواند در فایل layout یا همان master page سایت انجام شود تا به صورت خودکار به تمام صفحات اعمال گردد.

مشکل!
من نمی‌خواهم که صفحات غیرعمومی سایت نیز دارای کدهای Google analytics باشند و بی‌جهت Google به این‌جاها نیز سرکشی زاید کند! چکار باید کرد؟
احتمالا عنوان می‌کنید که باید یک if و else به همراه آرایه‌ای از نام‌ها و آدرس‌های صفحات غیرعمومی سایت تهیه کرد و بر این اساس کدهای Google analytics را در master page درج کرد یا خیر.
بله. این روش کار می‌کنه ولی بهینه نیست و همچنین نگهداری آن در طول زمان مشکل است. سایت توسعه خواهد یافت، صفحات غیرعمومی بیشتر خواهند شد و ممکن است در این بین فراموش شود که کدهای مرتبط به روز شوند.

روش بهتر:
آیا می‌توان در یک View مشخص کرد که فیلتر Authorize در اکشن متد متناظری که آن‌را رندر کرده است بکار گرفته شده است یا خیر؟
صفحات غیرعمومی سایت در ASP.NET MVC با فیلتر Authorize محافظت می‌شوند. این فیلتر را می‌توان به کل یک کنترلر اعمال کرد تا به تمام اکشن متدهای آن اعمال شود؛ یا فقط به یک اکشن متد خاص که Viewایی خاص را رندر می‌کند.

نحوه پیاده سازی تشخیص وجود فیلتر Authorize را در یک View رندر شده، در متد کمکی زیر می‌توان مشاهده کرد:
@helper IncludeGoogleAnalytics(WebViewPage page)
    {
        var controller = page.ViewContext.Controller;
        var controllerHasAuthorizeAttribute = controller.GetType().GetCustomAttributes(typeof(AuthorizeAttribute), true).Any();
        var currentActionName = page.ViewContext.Controller.ValueProvider.GetValue("action").RawValue.ToString();
        var actionHasAuthorizeAttribute = controller.GetType().GetMethods()
                                                    .Where(x => x.Name == currentActionName &&
                                                                x.GetCustomAttributes(typeof(AuthorizeAttribute), true).Any())                                                    
                                                    .Any();
        if (!controllerHasAuthorizeAttribute && !actionHasAuthorizeAttribute)
        {
            string trackingId = ConfigurationManager.AppSettings["GoogleAnalyticsID"];
    <script type="text/javascript">
        var _gaq = _gaq || [];
        _gaq.push(['_setAccount', '@trackingId']);
        _gaq.push(['_trackPageview']);
        (function () {
            var ga = document.createElement('script'); ga.type = 'text/javascript'; ga.async = true;
            ga.src = ('https:' == document.location.protocol ? 'https://ssl' : 'http://www') + '.google-analytics.com/ga.js';
            var s = document.getElementsByTagName('script')[0]; s.parentNode.insertBefore(ga, s);
        })();    
    </script>
        }

  توضیحات:
این متد در فایلی به نام HtmlUtils قرار گرفته در پوشه app_code تعریف شده است و بکارگیری آن در یک فایل master page به نحو زیر خواهد بود:
@HtmlUtils.IncludeGoogleAnalytics(this)

در این متد به کمک خاصیت page.ViewContext.Controller می‌توان به کنترلری که در حال رندر کردن View جاری است دسترسی یافت. اکنون که به کنترلر دسترسی داریم، به کمک Reflection، ویژگی‌ها یا Attributes آن‌را یافته و بررسی می‌کنیم که آیا دارای AuthorizeAttribute است یا خیر. بر این اساس می‌توان تصمیم گرفت که آیا View در حال نمایش عمومی است یا خصوصی. اگر عمومی بود، کدهای اسکریپتی Google analytics به صورت خودکار به صفحه تزریق می‌شوند.
همچنین در اینجا فرض بر این است که Id منتسب به دومین جاری در کلیدی به نام GoogleAnalyticsID در فایل کانفیگ برنامه در قسمت app settings آن تعریف شده است.
 
مطالب
کمپین ضد IF !

بکارگیری بیش از حد If و خصوصا Switch برخلاف اصول طراحی شیءگرا است؛ تا این حد که یک کمپین ضد IF هم وجود دارد!



البته سایت فوق بیشتر جنبه تبلیغی برای سمینارهای گروه مذکور را دارد تا اینکه جنبه‌ی آموزشی/خود آموزی داشته باشد.

یک مثال کاربردی:
فرض کنید دارید یک سیستم گزارشگیری را طراحی می‌کنید. به جایی می‌رسید که نیاز است با Aggregate functions سروکار داشته باشید؛ مثلا جمع مقادیر یک ستون را نمایش دهید یا معدل امتیازهای نمایش داده شده را محاسبه کنید و امثال آن. طراحی متداول آن به صورت زیر خواهد بود:

using System.Collections.Generic;

using System.Linq;

namespace CircularDependencies
{
public enum AggregateFunc
{
Sum,
Avg
}

public class AggregateFuncCalculator
{
public decimal Calculate(IList<decimal> list, AggregateFunc func)
{
switch (func)
{
case AggregateFunc.Sum:
return getSum(list);
case AggregateFunc.Avg:
return getAvg(list);
default:
return 0m;
}
}

private decimal getAvg(IList<decimal> list)
{
if (list == null || !list.Any()) return 0;
return list.Sum() / list.Count;
}

private decimal getSum(IList<decimal> list)
{
if (list == null || !list.Any()) return 0;
return list.Sum();
}
}
}

در کلاس AggregateFuncCalculator یک متد Calculate داریم که توسط آن قرار است روی list دریافتی یک سری عملیات انجام شود. عملیات پشتیبانی شده هم توسط یک enum معرفی شده؛ برای مثال اینجا فقط جمع و میانگین پشتیبانی می‌شوند.
و مشکل طراحی این کلاس، همان switch است که برخلاف اصول طراحی شیء‌گرا می‌باشد. یکی از اصول طراحی شیءگرا بر این مبنا است که:
یک کلاس باید جهت تغییر، بسته اما جهت توسعه، باز باشد.

یعنی چی؟
داستان طراحی Aggregate functions که فقط به جمع و میانگین خلاصه نمی‌شود. امروز می‌گویند واریانس چطور؟ فردا خواهند گفت حداقل و حداکثر چطور؟ پس فردا ...
به عبارتی این کلاس جهت تغییر بسته نیست و هر روز باید بر اساس نیازهای جدید دستکاری شود.

چکار باید کرد؟
آیا می‌توانید در کلاس AggregateFuncCalculator یک الگوی تکراری را تشخیص دهید؟ الگوی تکراری موجود، محاسبات بر روی یک لیست است. پس می‌شود بر اساس آن یک اینترفیس عمومی را تعریف کرد:

public interface IAggregateFunc

{
decimal Calculate(IList<decimal> list);
}

اکنون هر کدام از پیاده سازی‌های موجود در کلاس AggregateFuncCalculator را به یک کلاس جدا منتقل خواهیم کرد تا یک اصل دیگر طراحی شیءگرا نیز محقق شود:
هر کلاس باید تنها یک کار را انجام دهد.

public class Sum : IAggregateFunc

{
public decimal Calculate(IList<decimal> list)
{
if (list == null || !list.Any()) return 0;
return list.Sum();
}
}

public class Avg : IAggregateFunc
{
public decimal Calculate(IList<decimal> list)
{
if (list == null || !list.Any()) return 0;
return list.Sum() / list.Count;
}
}

تا اینجا 2 هدف مهم حاصل شده است:
- کم کم کلاس AggregateFuncCalculator دارد خلوت می‌شود. قرار است هر کلاس یک کار را بیشتر انجام ندهد.
- برنامه از بسته بودن جهت توسعه هم خارج شده است (یکی دیگر از اصول طراحی شیءگرا). اگر تعاریف توابع محاسباتی را تماما در یک کلاس قرار دهیم صاحب اول و آخر آن کتابخانه خودمان خواهیم بود. این کلاس بسته است جهت تغییر. اما با معرفی IAggregateFunc، من امروز 2 تابع را تعریف کرد‌ه‌ام، شما فردا توابع خاص خودتان را تعریف کنید. باز هم برنامه کار خواهد کرد. نیازی نیست تا من هر روز یک نگارش جدید از کتابخانه را ارائه دهم که در آن فقط یک تابع دیگر اضافه شده است.

اکنون یکی از چندین و چند روش بازنویسی کلاس AggregateFuncCalculator به صورت زیر می‌تواند باشد

public class AggregateFuncCalculator

{
public decimal Calculate(IList<decimal> list, IAggregateFunc func)
{
return func.Calculate(list);
}
}

بله! دیگر سوئیچی در کار نیست. این کلاس تنها یک کار را انجام می‌دهد. همچنین دیگر نیازی به تغییر هم ندارد (محاسبات از آن خارج شده) و باز است جهت توسعه (شما نگارش‌های دلخواه IAggregateFunc دیگر خود را توسعه داده و استفاده کنید).

مطالب
مقایسه سرعت نگاشت AutoMapper

قبل ازاین مقاله، درباره راه اندازی و استفاده از کتابخانه Automapper  بحث شده ولی موردی که شاید کمتر به آن توجه شده سرعت این نگاشت میباشد. در این مقاله با استفاده از نوشتن تست، این موضوع بررسی میشود.

کلاس ساده زیر را در نظر بگیرید که برای مثال از سمت لایه دسترسی به داده گرفته شده است:

public enum PersonType
{
    Real =0,
    Legal=1
}

public class Person
{
    public long PersonId { get; set; }
    public string Name { get; set; }
    public string Family { get; set; }
    public PersonType PersonType { get; set; }

    public Person(long personId, string name, string family, PersonType personType)
    {
        PersonId = personId;
        Name = name;
        Family = family;
        PersonType = personType;
    }
}

از سازنده آن برای دریافت مقادیر مربوط به خصوصیات شیء استفاده شد.

در طرف دیگر نیز کلاسی برای نگاشت از آبجکت رسیده از سمت لایه داده ساخته میشود که برای نمایش در ویوها ایجاد شده است: 

public class PersonDto
{
    public long PersonId { get; set; }
    public string Name { get; set; }
    public string Family { get; set; }
    public PersonType PersonType { get; set; }

    public PersonDto(long personId, string name, string family, PersonType personType)
    {
        PersonId = personId;
        Name = name;
        Family = family;
        PersonType = personType;
    }
}

همانطور که مشاهده میکنید در سازنده این کلاس نیز مقادیر خصوصیات، دریافت شده‌است.

برای ایجاد لیستی که در تست مورد استفاده قرار میگیرد نیز کلاس زیر را فراهم میکنیم: 

public class PersonList
{
    readonly List<Person> _list = new List<Person>();
    public ReadOnlyCollection<Person> GetPersons()
    {
        if (!_list.Any())
        {
            for (int i = 0; i < 100*1000; i++)
            {
                _list.Add(new Person(i + 1, "Person Name" + i, "Person Family" + i, (PersonType)(i % 2)));
            }

        }
        return _list.AsReadOnly();
    }
}

در اینجا برای محسوس بودن نتیجه تست میتوان تعداد آبجکتهای لازم برای تست را تعیین کرد، فعلا 100 هزار آبجکت در نظر گرفته شده است: 

for (int i = 0; i < 100*1000; i++)
{
    _list.Add(new Person(i + 1, "Person Name" + i, "Person Family" + i, (PersonType)(i % 2)));
}

برای ارجاع به AutoMapper، با استفاده از نیوگت، پکیج را به پروژه تست ارجاع میدهیم: (در حال حاضر نسخه 5.1.1 استفاده شده است) 

<package id="AutoMapper" version="5.1.1" targetFramework="net452" />

در سمت تست نگاشت نیز از دو متد برای مقایسه استفاده میکنیم؛ یکی با استفاده از AutoMapper و دیگری بدون استفاده از آن: 

[TestMethod]
public void FillPersonDtoList_AutoMapperShouldMapPersonListToPersonDtoList_WhenLargeAmountOfPerson()
{
    // arrange
    var personDtoList = new List<PersonDto>(); persons = new PersonList().GetPersons();

    // act
    personDtoList = Mapper.Map<List<PersonDto>>(persons);

    //assert
    Assert.AreEqual(persons.Count, personDtoList.Count);
}
[TestMethod]
public void FillPersonDtoList_UsingHandlyAssignment_WhenLargeAmountOfPerson()
{
    // arrange
    var personDtoList = new List<PersonDto>(); persons = new PersonList().GetPersons();

    // act
    foreach (var person in persons)
    {
        personDtoList.Add(new PersonDto(person.PersonId, person.Name, person.Family, person.PersonType));
    }

    //assert
    Assert.AreEqual(persons.Count, personDtoList.Count);
}

سرعت نگاشت AutoMapper در نسخه حال حاضر تقریبا سه بار کندتر از استفاده معمول برای تهیه نگاشت جدید از یک آبجکت است: 

نکته: این تست با نسخه قدیمی تر(4.0.4.0) نیز انجام شده که این اختلاف سرعت نزدیک به 13 بار کندتر هم رسیده است. 

پ.ن: سورس پروژه تست

نظرات مطالب
تفاوت بین Interface و کلاس Abstract در چیست؟
به روز رسانی نکات مطرح شده‌ی در این مطلب، بر اساس امکانات C# 8.0 به بعد

1- یک کلاس معمولی تنها می‌تواند از یک کلاس Abstract ارث بری کند ولی همان کلاس میتواند از چندین Interface ارث ببرد.
وضعیت فعلی: هنوز هم برقرار است. اما چون اینبار اینترفیس‌ها هم می‌توانند به همراه کد باشند، می‌توان به multiple inheritance از طریق اینترفیس‌ها نیز رسید. هنگامیکه پیاده سازی‌های پیش‌فرض اینترفیس‌ها فراخوانی می‌شوند، فراخوان باید نوع اینترفیس متناظر را هم دقیقا مشخص کند. این ویژگی، مشکل معروفی را به نام «diamond problem»، که در ارث بری چندگانه‌ی از کلاس‌های پایه در زبان‌های دیگر وجود دارد، حل می‌کند: زمانیکه دو یا چند کلاس پایه، متد هم نامی را داشته باشند.
 
2- یک Interface  فقط میتواند اعلان متدها و خصوصیتها را داشته باشد؛ اما یک کلاس Abstract  علاوه بر آنها میتوانید متدها و خصوصیتهایی با کدهای کامل داشته باشد.
وضعیت فعلی: دیگر اینطور نیست. اینترفیس‌ها در C# 8.0 می‌توانند به همراه «default implementation» هم باشند.


3- عناصر موجود در کلاس Abstract میتوانند مانند یک کلاس معمولی دارای سطح دسترسی باشند؛ ولی Interface‌ها فاقد این امکان هستند.
وضعیت فعلی: دیگر اینطور نیست. از زمان C# 8.0 به بعد، اعضای یک اینترفیس هم می‌توانند دارای access modifiers باشند. حالت پیش‌فرض، public است. اما اکنون اینترفیس‌ها می‌توانند دارای اعضای private هم باشند که فقط داخل همان اینترفیس قابل دسترسی هستند. این مورد برای خواناتر کردن پیاده سازی‌های پیش‌فرض متدها در اینترفیس‌ها می‌تواند مفید باشد. در اینجا امکان تعریف اعضای protected نیز میسر است.


4- وقتی شما متدی را به کلاس Abstract اضافه می‌کنید، به طور خودکار به همه زیر کلاسها اعمال می‌شود؛ اما در Interface اگر متدی اضافه کنید باید در تمام زیر کلاسها آن را اعمال کنید . 

وضعیت فعلی: دیگر اینطور نیست؛ به علت امکان تعریف «default implementation» در اینترفیس‌ها.

5- کلاس‌های Abstract مانند کلاسهای معمولی می‌توانند دارای فیلد و عناصر دیگری (مثل ثابت‌ها) باشند؛ در حالیکه یک Interface فاقد این امکان می‌باشد. همچنین کلاس abstract میتواند شامل سازنده باشد، اما اینترفیس نمیتواند.
وضعیت فعلی: هنوز هم تا حدودی برقرار است. با تغییرات زبان #C، اکنون اینترفیس‌ها می‌توانند دارای فیلدها، سازنده‌ها و تخریب‌گرهای استاتیک هم باشند. یک فیلد استاتیک، فیلدی است که مقدار آن متعلق به یک وهله‌ی خاص نیست (هنوز هم نمی‌توان instance filed در اینجا داشت) و به اشتراک گذاشته می‌شود (دقیقا مانند فیلدهای استاتیک کلاس‌ها عمل می‌کند).
مطالب
قراردادن کلاس های Metdata در اسمبلی جداگانه برای کار با WCF Ria Service توسط FluentMetadata
اصلی‌ترین مزیت این پکیج ،امکان جداکردن dataModel و Metadata در پروژه یا اسمبلی جداگانه است . در حالیکه WCF RIA Service استاندارد فاقد این قابلیت میباشد و باید dataModel و Metadata در یک پروژه و در یک namespace تعریف شوند. 
برای استفاده از FluentMetadata :
1) ابتدا فرض می‌کنیم که کلاس Product ما در یک اسمبلی دیگر به نام DataModel تعریف شده است ، بصورت زیر :
public class Product
{
        public int ProductId { get; set; }
        public string ProductName { get; set; }
        public long ProductPrice { get; set; }
}
2) حال یک پروژه جدید به نام DataModelsMetadata تعریف می‌کنیم و ارجاعی به اسمبلی بالا یعنی DataModel نیز به آن اضافه می‌کنیم .
2-1) ابتدا باید پکیج FluentMetadata را توسط Nuget نصب کرد. راهنمای نصب
2-2) سپس کلاس‌های Metadata موردنظر خود را برای کلاس Product تعریف میکنیم .
public class ProductMetadata : MetadataClass<Product>
{
    public ProductMetadata ()
    {
        this.Validation(x => x.ProductName).Required("عنوان محصول وارد نشده است");
        this.Validation(x => x.ProductPrice).Range(1000,100000,"قیمت محصول باید بین هزار تومان تا صدهزار تومان باشد");
    }
}
2-3) سپس یک کلاس MetadataConfiguration که برای نمونه سازی تمام کلاس‌های متادیتا ایجاد می‌کنیم.
public class FluentMetadataConfiguration : IFluentMetadataConfiguration
{
    public void OnTypeCreation(MetadataContainer metadataContainer)
    {
        metadataContainer.Add(new ProductMetadata());
    }
}
2-4) در آخر اضافه کردن MetadataConfiguration  ایجاد شده به Domain Service توسط ویژگی FluentMetadata.
[EnableClientAccess()]
[FluentMetadata(typeof(FluentMetadataConfiguration))]
public class FluentMetadataTestDomainService : DomainService
{
    ...
}
منابع :
مطالب
بررسی روش آپلود فایل‌ها در ASP.NET Core
مدیریت پردازش آپلود فایل‌ها در ASP.NET Core نسبت به ASP.NET MVC 5.x به طور کامل تغییر کرده‌است و اینبار بجای ذکر نوع System.Web.HttpPostedFileBase باید از اینترفیس جدید IFormFile واقع در فضای نام Microsoft.AspNetCore.Http کمک گرفت.


مراحل فعال سازی آپلود فایل‌ها در ASP.NET Core

مرحله‌ی اول فعال سازی آپلود فایل‌ها در ASP.NET Core، شامل افزودن ویژگی "enctype="multipart/form-data به یک فرم تعریف شده‌است:
<form method="post"
      asp-action="Index"
      asp-controller="TestFileUpload"
      enctype="multipart/form-data">
    <input type="file" name="files" multiple />
    <input type="submit" value="Upload" />
</form>
در اینجا همچنین ذکر ویژگی multiple در input از نوع file، امکان ارسال چندین فایل با هم را نیز میسر می‌کند.
در سمت سرور، امضای اکشن متد دریافت کننده‌ی این فایل‌ها به صورت ذیل خواهد بود:
[HttpPost]
[ValidateAntiForgeryToken]
public async Task<IActionResult> Index(IList<IFormFile> files)
در اینجا نام پارامتر تعریف شده، باید دقیقا مساوی نام input از نوع file باشد. همچنین از آنجائیکه ویژگی multiple را نیز در سمت کلاینت قید کرده‌ایم، این پارامتر سمت سرور از نوع یک لیست، تعریف شده‌است. اگر ویژگی multiple را حذف کنیم می‌توان آن‌را به صورت ساده‌ی IFormFile files نیز تعریف کرد.


یافتن جایگزینی برای Server.MapPath در ASP.NET Core

زمانیکه فایل ارسالی، در سمت سرور دریافت شد، مرحله‌ی بعد، ذخیره سازی آن بر روی سرور است و از آنجائیکه ما دقیقا نمی‌دانیم ریشه‌ی سایت در کدام پوشه‌ی سرور واقع شده‌است، می‌شد از متد Server.MapPath برای یافتن دقیق آن کمک گرفت. با حذف این متد در ASP.NET Core، روش یافتن ریشه‌ی سایت یا همان پوشه‌ی wwwroot در اینجا شامل مراحل ذیل است:
public class TestFileUploadController : Controller
{
    private readonly IHostingEnvironment _environment;
    public TestFileUploadController(IHostingEnvironment environment)
    {
        _environment = environment;
    }
ابتدا اینترفیس توکار IHostingEnvironment را در سازنده‌ی کلاس تزریق می‌کنیم. سرویس HostingEnvironment جزو سرویس‌های از پیش تعریف شده‌ی ASP.NET Core است و نیازی به تنظیمات اضافه‌تری ندارد. همینقدر که ذکر شود، به صورت خودکار توسط ASP.NET Core مقدار دهی و تامین می‌گردد.
پس از آن خاصیت environment.WebRootPath_ به ریشه‌ی پوشه‌ی wwwroot برنامه، بر روی سرور اشاره می‌کند. به این ترتیب می‌توان مسیر دقیقی را جهت ذخیره سازی فایل‌های رسیده، مشخص کرد.


امکان ذخیره سازی async فایل‌ها در ASP.NET Core

عملیات کار با فایل‌ها، عملیاتی است که از مرزهای IO سیستم عبور می‌کند. به همین جهت یکی از بهترین مثال‌های پیاده سازی async، جهت رها سازی تردهای برنامه و بالا بردن میزان پاسخ‌دهی آن با بالا بردن تعداد تردهای آزاد بیشتر است. در ASP.NET Core، نوشتن async محتوای فایل رسیده در یک stream پشتیبانی می‌شود و این stream می‌تواند یک FileStream و یا MemoryStream باشد. در ذیل نحوه‌ی کار async با یک FileStream را مشاهده می‌کنید:
[HttpPost]
[ValidateAntiForgeryToken]
public async Task<IActionResult> Index(IList<IFormFile> files)
{
    var uploadsRootFolder = Path.Combine(_environment.WebRootPath, "uploads");
    if (!Directory.Exists(uploadsRootFolder))
    {
        Directory.CreateDirectory(uploadsRootFolder);
    }
 
    foreach (var file in files)
    {
        if (file == null || file.Length == 0)
        {
            continue;
        }
 
        var filePath = Path.Combine(uploadsRootFolder, file.FileName);
        using (var fileStream = new FileStream(filePath, FileMode.Create))
        {
            await file.CopyToAsync(fileStream).ConfigureAwait(false);
        }
    }
    return View();
}
در اینجا کدهای کامل متد دریافت فایل‌ها را در سمت سرور مشاهده می‌کنید. ابتدا با استفاده از خاصیت environment.WebRootPath_، به مسیر ریشه‌ی wwwroot دسترسی و سپس پوشه‌ی uploads را در آن جهت ذخیره سازی فایل‌های دریافتی، تعیین کرده‌ایم.
چون برنامه‌های ASP.NET Core قابلیت اجرای بر روی لینوکس را نیز دارند، تا حد امکان باید از Path.Combine جهت جمع زدن اجزای مختلف یک میسر، استفاده کرد. از این جهت که در لینوکس، جداکننده‌ی اجزای مسیرها، / است بجای \ در ویندوز و متد Path.Combine به صورت خودکار این مسایل را لحاظ خواهد کرد.
در آخر با استفاده از متد file.CopyToAsync کار نوشتن غیرهمزمان محتوای فایل دریافتی در یک FileStream انجام می‌شود؛ به همین جهت در امضای متد فوق، <async Task<IActionResult را نیز ملاحظه می‌کنید.


پشتیبانی کامل از Model Binding آپلود فایل‌ها در ASP.NET Core

در ASP.NET MVC 5.x اگر ویژگی Required را بر روی یک خاصیت از نوع HttpPostedFileBase قرار دهید ... کار نمی‌کند و در سمت کلاینت تاثیری را به همراه نخواهد داشت؛ مگر اینکه تنظیمات سمت کلاینت آن‌را به صورت دستی انجام دهیم. این مشکلات در ASP.NET Core، کاملا برطرف شده‌اند:
public class UserViewModel
{
    [Required(ErrorMessage = "Please select a file.")]
    [DataType(DataType.Upload)]
    public IFormFile Photo { get; set; }
}
در اینجا یک خاصیت از نوع IFormFile، با دو ویژگی Required و DataType خاص آن در یک ViewModel تعریف شده‌اند. فرم معادل آن در ASP.NET Core به صورت ذیل خواهد بود:
@model UserViewModel
 
<form method="post"
      asp-action="UploadPhoto"
      asp-controller="TestFileUpload"
      enctype="multipart/form-data">
    <div asp-validation-summary="ModelOnly" class="text-danger"></div>
 
    <input asp-for="Photo" />
    <span asp-validation-for="Photo" class="text-danger"></span>
    <input type="submit" value="Upload"/>
</form>
در اینجا ابتدا نوع مدل View تعیین شده‌است و سپس با استفاده از Tag Helpers، صرفا یک input را به خاصیت Photo مدل View جاری متصل کرده‌ایم. همین اتصال سبب فعال سازی مباحث اعتبارسنجی سمت سرور و کاربر نیز می‌شود.
اینبار جهت فعال سازی و استفاده‌ی از قابلیت‌های Model Binding می‌توان از ModelState نیز بهره گرفت:
[HttpPost]
[ValidateAntiForgeryToken]
public async Task<IActionResult> UploadPhoto(UserViewModel userViewModel)
{
    if (ModelState.IsValid)
    {
        var formFile = userViewModel.Photo;
        if (formFile == null || formFile.Length == 0)
        {
            ModelState.AddModelError("", "Uploaded file is empty or null.");
            return View(viewName: "Index");
        }
 
        var uploadsRootFolder = Path.Combine(_environment.WebRootPath, "uploads");
        if (!Directory.Exists(uploadsRootFolder))
        {
            Directory.CreateDirectory(uploadsRootFolder);
        }
 
        var filePath = Path.Combine(uploadsRootFolder, formFile.FileName);
        using (var fileStream = new FileStream(filePath, FileMode.Create))
        {
            await formFile.CopyToAsync(fileStream).ConfigureAwait(false);
        }
 
        RedirectToAction("Index");
    }
    return View(viewName: "Index");
}
اگر ModelState معتبر باشد، کار ذخیره سازی تک فایل رسیده را انجام می‌دهیم. سایر نکات این متد، با اکشن متد Index که پیشتر بررسی شد، یکی هستند.


بررسی پسوند فایل‌های رسیده‌ی به سرور

ASP.NET Core دارای ویژگی است به نام FileExtensions که ... هیچ ارتباطی به خاصیت‌هایی از نوع IFormFile ندارد:
 [FileExtensions(Extensions = ".png,.jpg,.jpeg,.gif", ErrorMessage = "Please upload an image file.")]
ویژگی FileExtensions صرفا جهت درج بر روی خواصی از نوع string طراحی شده‌است. بنابراین قرار دادن این ویژگی بر روی خاصیت‌هایی از نوع IFormFile، سبب فعال سازی اعتبارسنجی سمت سرور پسوندهای فایل‌های رسیده، نخواهد شد.
در ادامه جهت بررسی پسوندهای فایل‌های رسیده، می‌توان یک ویژگی اعتبارسنجی سمت سرور جدید را طراحی کرد:
[AttributeUsage(AttributeTargets.Field | AttributeTargets.Property)]
public class UploadFileExtensionsAttribute : ValidationAttribute
{
    private readonly IList<string> _allowedExtensions;
    public UploadFileExtensionsAttribute(string fileExtensions)
    {
        _allowedExtensions = fileExtensions.Split(new[] { ',' }, StringSplitOptions.RemoveEmptyEntries).ToList();
    }
 
    public override bool IsValid(object value)
    {
        var file = value as IFormFile;
        if (file != null)
        {
            return isValidFile(file);
        }
 
        var files = value as IList<IFormFile>;
        if (files == null)
        {
            return false;
        }
 
        foreach (var postedFile in files)
        {
            if (!isValidFile(postedFile)) return false;
        }
 
        return true;
    }
 
    private bool isValidFile(IFormFile file)
    {
        if (file == null || file.Length == 0)
        {
            return false;
        }
 
        var fileExtension = Path.GetExtension(file.FileName);
        return !string.IsNullOrWhiteSpace(fileExtension) &&
               _allowedExtensions.Any(ext => fileExtension.Equals(ext, StringComparison.OrdinalIgnoreCase));
    }
}
در اینجا با ارث بری از کلاس پایه ValidationAttribute و بازنویسی متد IsValid آن، کار اعتبارسنجی پسوند فایل‌ها و یا فایل رسیده را انجام داده‌ایم. این ویژگی جدید اگر بر روی خاصیتی از نوع IFormFile قرار بگیرد، پارامتر object value متد IsValid آن حاوی اطلاعات فایل و یا فایل‌های رسیده، خواهد بود. بر این اساس می‌توان تصمیم گیری کرد که آیا پسوند این فایل، مجاز است یا خیر.
public class UserViewModel
{
    [Required(ErrorMessage = "Please select a file.")]
    //`FileExtensions` needs to be applied to a string property. It doesn't work on IFormFile properties, and definitely not on IEnumerable<IFormFile> properties.
    //[FileExtensions(Extensions = ".png,.jpg,.jpeg,.gif", ErrorMessage = "Please upload an image file.")]
    [UploadFileExtensions(".png,.jpg,.jpeg,.gif", ErrorMessage = "Please upload an image file.")]
    [DataType(DataType.Upload)]
    public IFormFile Photo { get; set; }
}
در اینجا روش استفاده‌ی از این ویژگی اعتبارسنجی جدید را نیز با تکمیل ViewModel کاربر، مشاهده می‌کنید. پس از آن تنها بررسی if (ModelState.IsValid) در یک اکشن متد، نتیجه‌ی دریافتی از اعتبارسنج جدید UploadFileExtensions را در اختیار ما قرار می‌دهد و بر این اساس می‌توان تصمیم‌گیری کرد که آیا باید فایل رسیده را ذخیره کرد یا خیر.
نظرات مطالب
پیاده سازی پروژه نقاشی (Paint) به صورت شی گرا 2#
با سلام

از مطلب مفیدی که تهیه کردید ممنون.
می‌شود از طریق خاصیت Brush که فعلا فقط خواندنی هست، طرح‌های مختلفی برای پس زمینه اشیاع ایجاد کرد. مانند Paint.net و یا MS Paint.

اگر به صورت زیر تعریف کنیم فکر می‌کنم کمی کامل‌تر باشه!

        private Brush _backgroundBrush;

        /// <summary>
        /// Gets or sets the brush.
        /// </summary>
        /// <value>
        /// The brush.
        /// </value>
        public Brush BackgroundBrush
        {
            get
            {
                return _backgroundBrush;
            }
            private set
            {
                _backgroundBrush = (value != null) ? value : new SolidBrush(BackgroundColor);
            }
        }
        //-------------------------------------[Methode for set brush]--------------------------------------
        public virtual void SetBackgroundBrushAsHatch(HatchStyle hatchStyle)
        {
            HatchBrush brush = new HatchBrush(hatchStyle, BackgroundColor);
            BackgroundBrush = brush;
        }

        public virtual void SetBackgroundBrushAsSolid()
        {
            SolidBrush brush = new SolidBrush(BackgroundColor);
            BackgroundBrush = brush;
        }

        public virtual void SetBackgroundBrushAsLinearGradient()
        {
            LinearGradientBrush brush = new LinearGradientBrush(StartPoint, EndPoint, ForeColor, BackgroundColor);
            BackgroundBrush = brush;
        }

که اگر بخواهیم میتونیم باز بیشتر Customize بکنیمشون.