مطالب
بهبود کارآیی نمایش لیست‌ها در Blazor با استفاده از دایرکتیو key@
اگر پیشتر با React کار کرده باشید، احتمالا چنین پیام خطایی را دریافت کرده‌اید:


در اینجا React عنوان می‌کند که هر عنصر از لیستی را که در حال نمایش آن هستید، باید به همراه یک key، ارائه دهید. اما ... این key چیست؟
زمانیکه حالت کامپوننتی تغییر می‌کند (شیء یا اشیایی که به عناصر UI متصل هستند، تغییر می‌کنند)، React، درخت جدیدی از اشیایی را که باید رندر شوند، تولید می‌کند. اکنون React باید محاسبه کند که چه عناصری نسبت به درخت فعلی که در حال نمایش است، تغییر کرده‌اند تا فقط آن‌ها را به DOM اصلی اعمال کند؛ تا این تغییرات به کاربر نمایش داده شوند و ... این کار را هم به خوبی انجام می‌دهد. پس مشکل با لیست‌ها چیست که نیاز به key دارند؟
فرض کنید رندر لیستی، خروجی زیر را تولید می‌کند:
<li>Item 1</li>
<li>Item 2</li>
اکنون یک المان را به انتهای این لیست اضافه می‌کنیم:
<li>Item 1</li>
<li>Item 2</li>
<li>Item 3</li>
در این حالت React به خوبی تشخیص می‌دهد که المان سومی به لیست اضافه شده‌است و فقط آن‌را رندر می‌کند؛ بجای اینکه کل لیست را مجددا رندر کند. اما اگر نحوه‌ی اضافه شدن المان چهارمی به لیست جدید، به صورت زیر باشد:
<li>Item 0</li> // <= New item
<li>Item 1</li>
<li>Item 2</li>
<li>Item 3</li>
یعنی این المان در ابتدای لیست، اضافه شده باشد، اینبار المان اول لیست سه‌تایی قبلی را با المان اول لیست چهارتایی جدید مقایسه می‌کند (مقایسه‌ی بر اساس ایندکس). چون این دو یکی نیستند، کل لیست جدید را مجددا رندر خواهد کرد؛ و در این حالت دیگر نمی‌تواند تشخیص دهد که المان‌هایی در این لیست هستند که با قبل تفاوتی ندارند.
راه‌حل React برای تشخیص منحصربفرد بودن المان‌های یک لیست و یا آرایه، استفاده از خاصیت key است:
<li key={0}>Item 0</li> // <= New item
<li key={1}>Item 1</li>
<li key={2}>Item 2</li>
<li key={3}>Item 3</li>
در اینجا هر آیتم لیست را با یک key منحصربفرد مشخص می‌کنیم. در این حالت React دقیقا می‌تواند محاسبه کند، عنصری که در آرایه‌ی در حال رندر تغییر کرده‌است، کدام است و فقط آن‌را در DOM نهایی به روز رسانی می‌کند؛ و نه اینکه کل لیست را مجددا رندر کند.

این نکات چه ربطی به Blazor دارند؟!
واقعیت این است که Blazor، همان نسخه‌ی مایکروسافتی React است (!) و این خاصیت key، در Blazor نیز تحت عنوان key directive@ وجود دارد و دقیقا مفهوم آن نیز با توضیحاتی که در مورد React داده شد، یکی است.
زمانیکه Blazor صفحه‌ای را رندر می‌کند، ابتدا یک DOM مشخصی را تولید خواهد کد. سپس با تغییر State یک کامپوننت، DOM جدیدی را محاسبه کرده و آن‌را با DOM فعلی مقایسه می‌کند و در نهایت diff تولیدی را به DOM موجود، در جهت نمایش تغییرات، اعمال خواهد کرد.
بنابراین الگوریتم diff باید اضافات، به روز رسانی‌ها و حذف‌های صورت گرفته‌ی در UI را تشخیص داده و فقط قسمت‌های تغییر یافته را جهت به روز رسانی بهینه‌ی UI، به آن اعمال کند. این الگوریتم diff به صورت پیش‌فرض از ایندکس المان‌ها برای مقایسه‌ی آن‌ها استفاده می‌کند. هرچند این روش در بسیاری از حالات، بهینه‌ترین روش است، اما در مورد لیست‌ها خیر؛ که توضیحات آن‌را با مثالی در مورد React، در ابتدای بحث بررسی کردیم. برای مثال اگر شیءای به انتهای لیست اضافه شود، هر المانی را که پس از این ایندکس قرار گرفته باشد، تغییر یافته درنظر گرفته و آن‌را مجددا رندر می‌کند. به همین جهت است که اگر المانی به ابتدای یک لیست اضافه شود، اینبار کل لیست را مجددا رندر می‌کند (چون تمام ایندکس‌های اشیاء موجود در لیست، تغییر کرده‌اند)؛ صرفنظر از اینکه عناصری از این لیست، پیشتر در UI رندر شده‌اند و نیازی به رندر مجدد، ندارند.


یک مثال: بررسی نحوه‌ی رندر لیستی از اشیاء در Blazor

در اینجا کدهای کامل کامپوننتی را مشاهده می‌کنید که یک لیست ساده را در ابتدا رندر کرده و هر بار که بر روی دکمه‌ی افزودن یک شخص کلیک می‌شود، شخص جدیدی را به ابتدای لیست اضافه می‌کند:
@page "/"

<button class="btn btn-primary" @onclick="addPerson">Add Person</button>

<ul class="mt-5">
    @foreach (var person in People)
    {
        <li>@person.Id, @person.Name</li>
    }
</ul>

@code{

    List<Person> People = new()
    {
        new() { Id = 1, Name = "User 1" },
        new() { Id = 2, Name = "User 2" },
    };
    int LastId = 2;

    void addPerson()
    {
        People.Insert(0, new() { Id = ++LastId, Name = $"User {LastId}" });
    }

    class Person
    {
        public int Id { set; get; }
        public string Name { set; get; }
    }
}
در این حالت اگر به لیست المان‌های نمایش داده شده‌ی در ابزار‌های توسعه دهندگان مرورگر مراجعه کنیم، با هر بار کلیک بر روی دکمه افزودن یک شخص جدید، محتوای li‌های نمایش داده شده، ابتدا به رنگ صورتی در آمده و سپس عادی می‌شوند. این تغییر رنگ، به معنای عناصری هستند که هم اکنون مجددا رندر شده‌اند و در UI نهایی تغییر کرده‌اند:


همانطور که مشاهده می‌کنید، در مثال فوق هر بار کلیک بر روی دکمه‌ی افزودن یک شخص جدید، به همراه رندر تمام المان‌های لیست است (محتوای تمام li‌ها یکبار صورتی شده و بعد به حالت عادی در می‌آیند).


تغییر الگوریتم diff محاسبه‌ی تغییرات UI

الگوریتم پیش‌فرض diff، از ایندکس‌های عناصر برای یافتن تغییرات، استفاده می‌کند. با استفاده از دایرکتیو ویژه‌ی key@ می‌توان ایندکس‌های پیش‌فرض را با مقادیری منحصربفرد، بازنویسی کرد، تا اینبار Blazor دقیقا بداند که کدام آیتم، جدید است و کدام‌ها نیازی به رندر مجدد ندارند:
<ul class="mt-5">
    @foreach (var person in People)
    {
        <li @key="person.Id">@person.Id, @person.Name</li>
    }
</ul>
در اینجا تنها تغییر صورت گرفته، اضافه کردن دایرکتیو key@ به هر li در حال رندر است که اینبار مقدار آن، دیگر ایندکس پیش‌فرض عناصر نبوده، بلکه کلید منحصربفرد آن‌ها است.


اگر به تصویر فوق دقت کنید، اینبار فقط li جدیدی که اضافه شده‌است، ابتدا با رنگ صورتی نمایش داده می‌شود و محتوای داخل سایر li ها، دست نخورده باقی مانده‌است؛ یعنی مجددا رندر نشده‌اند.
مطالب
کامپوننت‌های راهبری سایت در بوت استرپ 4
پس از سیستم طرحبندی بوت استرپ، مهم‌ترین کامپوننت‌های آن، کامپوننت‌های راهبری سایت مانند Navs ،Tabs ،Pills و Navbars هستند. Navbars در بوت استرپ 4 نسبت به نگارش سوم آن بازنویسی کامل شده‌اند و شامل بهبودهای قابل ملاحظه‌ای هستند.


کامپوننت‌های Nav در بوت استرپ 4

کامپوننت‌های گروه Nav‌، در نگارش 4 آن به علت استفاده‌ی از Flexbox، تغییرات بسیاری داشته‌اند و در نتیجه‌ی آن، انعطاف پذیرتر و ساده‌تر شده‌اند.
در ابتدا لیست ساده‌ی زیر را در نظر بگیرید. تنظیمات ابتدایی آن برای تبدیل به منوی راهبری بالای سایت به صورت زیر است:
<body>
    <div class="container">
        <div class="row">
            <section class="col-12">
                <ul class="nav">
                    <li class="nav-item"><a class="nav-link active" href="#">Home</a></li>
                    <li class="nav-item"><a class="nav-link" href="#">Mission</a></li>
                    <li class="nav-item"><a class="nav-link" href="#">Services</a></li>
                    <li class="nav-item"><a class="nav-link" href="#">Staff</a></li>
                    <li class="nav-item"><a class="nav-link disabled" href="#">Testimonials</a></li>
                </ul>
</div>
    </div>
</body>
ابتدا کلاس nav به یک ul اضافه می‌شود. سپس به هر آیتم آن، کلاس nav-item را اضافه می‌کنیم. در آخر به هر لینک آن نیز کلاس nav-link نسبت داده می‌شود:


در اینجا دو کلاس active و disabled نیز به لینک‌های منوی راهبری اضافه شده‌اند. البته این کلاس‌ها تا تکمیل نهایی nav‌، ظاهر آنچنان متفاوتی را ارائه نمی‌دهند.
اولین شیوه‌نامه‌ای را که می‌توان به nav اضافه کرد، nav-pills است:
<ul class="nav nav-pills">


Pills شبیه به دکمه‌ها هستند و در این حالت لینک active، واضح‌تر به نظر می‌رسد.
و یا می‌توان nav-tabs را به nav افزود:
<ul class="nav nav-tabs">


روش دیگر تعریف nav، استفاده از المان nav و سپس حذف ul و li و همچنین nav-item است:
<nav class="nav nav-pills justify-content-center">
    <a class="nav-link active" href="#">Home</a>
    <a class="nav-link" href="#">Mission</a>
    <a class="nav-link" href="#">Services</a>
    <a class="nav-link" href="#">Staff</a>
    <a class="nav-link disabled" href="#">Testimonials</a>
</nav>
در اینجا امکان کار با کلاس‌های Flexbox، مانند justify-content-center را نیز مشاهده می‌کنید. برای مثال برای هدایت منوی راهبری به سمت چپ و یا راست صفحه می‌توان بجای center، از end و یا start استفاده کرد. انجام یک چنین کارهایی در نگارش‌های قبلی بوت استرپ بدون Flexbox، مشکل بودند.
کلاس دیگری را که در اینجا می‌توان استفاده کرد، flex-column است تا آیتم‌های nav، بجای نمایش در یک ردیف، در یک ستون ظاهر شوند:


و یا می‌توان با استفاده از break-points، سبب شد تا اگر اندازه‌ی صفحه بیش از sm بود، آیتم‌های منوی راهبری، ردیفی و اگر کمتر از آن بود (حالت موبایل)، ستونی نمایش داده شوند:
<nav class="nav nav-pills justify-content-center flex-column flex-sm-row">


ایجاد navbars در بوت استرپ 4

Navbar بوت استرپ 4، بازنویسی کامل شده و کار کردن با آن نسبت به نگارش سوم آن بسیار ساده‌تر شده‌است.
<body>
    <nav class="navbar bg-dark navbar-dark navbar-expand-sm">
        <div class="container">
            <div class="navbar-nav">
                <a class="nav-item nav-link active" href="#">Home</a>
                <a class="nav-item nav-link" href="#">Mission</a>
                <a class="nav-item nav-link" href="#">Services</a>
                <a class="nav-item nav-link" href="#">Staff</a>
                <a class="nav-item nav-link disabled" href="#">Testimonials</a>
            </div>
        </div>
    </nav>

    <div class="container">
با این خروجی:


در اینجا، کار با افزودن کلاس navbar به المان nav شروع می‌شود. سپس هر لینک داخل آن، کلاس‌های nav-item nav-link را پیدا می‌کند. در اینجا اگر آیتمی قرار است به صفحه‌ی جاری اشاره کند، با کلاس active مشخص خواهد شد.
سپس توسط  کلاس‌های bg-dark navbar-dark، رنگ‌های پس زمینه و رنگ متن مشخص شده‌اند. برای مثال می‌توان bg-light navbar-light را نیز آزمایش کرد:
<nav class="navbar bg-light navbar-light navbar-expand-sm">


و یا بجای این رنگ‌های پیش‌فرض، در بوت استرپ 4 می‌توان به سادگی رنگ navbar را توسط یک background-color دلخواه، سفارشی سازی کرد:
<nav class="navbar navbar-dark navbar-expand-sm" style="background-color:red">


کاری که در نگارش‌های پیشین بوت استرپ به سادگی میسر نبود.

همچنین اگر دقت کرده باشید از کلاس navbar-expand-sm نیز استفاده شده‌است. حالت پیش‌فرض نمایش آیتم‌های navbar، ستونی است و برای حالت موبایل درنظر گرفته شده‌است. استفاده‌ی از navbar-expand-sm سبب می‌شود تا پس از عرض sm، آیتم‌های navbar همانند شکل‌های فوق، در طی یک ردیف نمایش داده شوند و در عرض کمتر از sm، به صورت یک ستون:


به علاوه آیتم‌های navbar را داخل یک container قرار داده‌ایم:
<div class="container">
      <div class="navbar-nav">
علت اینجا است که چون navbar تعریف شده خارج از container اصلی است، اگر چنین کاری را انجام ندهیم، آیتم‌های آن از سمت چپ صفحه بدون تراز بودن با container ذیل آن نمایش داده خواهند شد. تعریف یک container داخل navbar، این مشکل عدم تراز بودن عمودی را برطرف می‌کند.


تعریف متون و لوگو در navbar بوت استرپ 4

برای تعریف متن لوگوی سایت در navbar به صورت زیر عمل می‌شود:
<body>
    <nav class="navbar bg-dark navbar-dark navbar-expand-sm">
        <div class="container">
            <div class="navbar-brand">
                Wisdom Pet Medicine
            </div>
            <div class="navbar-nav">
                <a class="nav-item nav-link active" href="#">Home</a>
                <a class="nav-item nav-link" href="#">Mission</a>
                <a class="nav-item nav-link" href="#">Services</a>
                <a class="nav-item nav-link" href="#">Staff</a>
                <a class="nav-item nav-link disabled" href="#">Testimonials</a>
            </div>
        </div>
    </nav>

    <div class="container">
در اینجا با استفاده از کلاس navbar-brand در یک div مجزا، سبب نمایش متن لوگوی سایت شده‌ایم:


و یا می‌توان بجای div، از المان anchor نیز استفاده کرد تا به صورت لینک نمایش داده شود:
<a class="navbar-brand" href="#"> Wisdom Pet Medicine </a>
و بجای متن، تصاویر را نیز می‌توان قرار داد.

برای تعریف متنی در navbar از کلاس navbar-text استفاده می‌شود:
<body>
    <nav class="navbar bg-dark navbar-dark navbar-expand-sm">
        <div class="container">
            <a class="navbar-brand d-none d-sm-inline-block" href="#"> Wisdom
                Pet Medicine </a>
            <div class="navbar-nav">
                <a class="nav-item nav-link active" href="#">Home</a>
                <a class="nav-item nav-link" href="#">Mission</a>
                <a class="nav-item nav-link" href="#">Services</a>
                <a class="nav-item nav-link" href="#">Staff</a>
                <a class="nav-item nav-link disabled" href="#">Testimonials</a>
            </div>
            <span class="navbar-text d-none d-xl-inline-block">The best in
                traditional and alternate
                medicine</span>
        </div>
    </nav>

    <div class="container">
اما چون این متن طولانی است، بهتر است آن‌را در اندازه‌ی صفحه‌ی xl نمایش دهیم. به همین جهت با افزودن کلاس d-none، آن‌را در تمام اندازه‌ها مخفی می‌کنیم. سپس با افزودن d-xl-inline-block، آن‌را پس از عرض xl نمایان خواهیم کرد.
همین تنظیم را به navbar-brand، در اندازه‌ی sm نیز اضافه کرده‌ایم تا لوگوی سایت در اندازه‌های موبایل ظاهر نشود.



افزودن drop downs به navbar در بوت استرپ 4

برای تبدیل یکی از آیتم‌های منوی راهبری، به منو، از dropdown استفاده می‌شود که نمونه‌ای از آن‌را در مثال زیر مشاهده می‌کنید:
<body>
    <nav class="navbar bg-dark navbar-dark navbar-expand-sm">
        <div class="container">
            <a class="navbar-brand d-none d-sm-inline-block" href="#">
                <img src="images/wisdompetlogo.svg" style="width:40px;" alt="">
                Wisdom Pet Medicine
            </a>
            <div class="navbar-nav ml-sm-auto">
                <a class="nav-item nav-link active" href="#">Home</a>
                <a class="nav-item nav-link" href="#">Mission</a>

                <div class="dropdown">
                    <a class="nav-item nav-link dropdown-toggle" data-toggle="dropdown"
                        id="servicesDropdown" aria-haspopup="true"
                        aria-expanded="false" href="#">Services</a>
                    <div class="dropdown-menu" aria-labelledby="servicesDropdown">
                        <a href="#" class="dropdown-item">Grooming</a>
                        <a href="#" class="dropdown-item">General Health</a>
                        <a href="#" class="dropdown-item">Nutrition</a>
                        <a href="#" class="dropdown-item">Pest Control</a>
                        <a href="#" class="dropdown-item">Vaccinations</a>
                    </div>
                </div>

                <a class="nav-item nav-link" href="#">Staff</a>
                <a class="nav-item nav-link disabled" href="#">Testimonials</a>
            </div>
            <span class="navbar-text d-none d-xl-inline-block">The best in
                traditional and alternate
                medicine</span>
        </div>
    </nav>

    <div class="container">
با این خروجی:


- دراپ‌داون نیاز به یک container دارد که آن‌را با تعریف یک div با کلاس dropdown تعریف کرده‌ایم.
- سپس به لینکی که قرار است آن‌را نمایش دهد، کلاس dropdown-toggle را اضافه می‌کنیم تا آیکن مثلثی رو به پایینی را نمایان کند. وجود این مثلث، بیانگر وجود منویی به همراه آن است.
- اکنون با تنظیم data-toggle به dropdown، کدهای جاوا اسکریپتی بوت استرپ، این المان را به صورت یک dropdown پردازش می‌کنند و نیازی به افزودن اسکریپتی به صفحه برای فعالسازی آن نیست. ویژگی‌های aria-expanded و aria-haspopup نیز به مقدار دهی پیش‌فرض‌های کدهای جاوا اسکریپتی آن کمک می‌کنند.
- خود منو توسط دربرگیرنده‌ای با کلاس dropdown-menu و آیتم‌هایی با کلاس dropdown-item تشکیل می‌شود.
- در ادامه برای متصل کردن این دربرگیرنده به لینک نمایش دهنده‌ی منو، یک id را به لینک انتساب می‌دهیم (به نام servicesDropdown) و سپس aria-labelledby دربرگیرنده را به این id، مقدار دهی می‌کنیم.
- در این مثال با استفاده از کلاس navbar-nav ml-sm-auto، سبب شده‌ایم تا منوی سایت، از لبه‌ی سمت راست صفحه پس از عرض sm، شروع شود.


افزودن المان‌های فرم‌ها به منوی راهبری سایت

برای اضافه کردن المان‌های فرم به منوی راهبری سایت، ابتدا نیاز است کلاس form-inline را بر روی container این فرم قرار داد و سپس به ورودی‌های این فرم، کلاس form-control را اضافه می‌کنیم. اگر نیاز بود، توسط کلاس‌های margin و padding مخصوص بوت استرپ 4 مانند mr-2 نیز می‌توان بین آن‌ها فاصله ایجاد کرد:
<body>
    <nav class="navbar navbar-dark bg-dark navbar-expand-sm">
        <div class="container">
            <div class="navbar-nav">
                <a class="nav-item nav-link active" href="#">Home</a>
                <a class="nav-item nav-link" href="#">Mission</a>
                <a class="nav-item nav-link" href="#">Services</a>
                <a class="nav-item nav-link" href="#">Staff</a>
                <a class="nav-item nav-link" href="#">Testimonials</a>
            </div>
            <form class="form-inline">
                <input type="text" placeholder="Search..." class="form-control mr-2">
                <button class="btn btn-outline-light" type="submit">Go</button>
            </form>
        </div>
    </nav>

    <div class="container">
با این خروجی:


بوت استرپ در اندازه‌ی بزرگتر صفحه، فرم را به سمت راست و آیتم‌های منو را در سمت چپ نمایش می‌دهد.


کنترل محل قرارگیری المان‌ها در منوی راهبری سایت

توسط کلاس‌هایی مانند fixed-top (قرار گرفتن در بالای صفحه)، fixed-bottom (قرار گرفتن در پایین صفحه) و sticky-top، می‌توان محل قرارگیری منوی راهبری را تغییر داد. این کلاس‌ها را در مطلب «طرحبندی صفحات وب با بوت استرپ 4 - قسمت دوم» پیشتر بررسی کردیم.
برای توضیح حالت sticky-top، فرض کنید بالای منو، تصویر بزرگی از لوگوی سایت را دارید و این منو زیر آن قرار گرفته‌است. زمانیکه صفحه به سمت پایین اسکرول می‌شود، این منو نیز پایین خواهد آمد تا جائیکه در لبه‌ی بالای صفحه قرار گیرد. پس از آن، این منو در همین ناحیه باقی مانده و شبیه به fixed-top عمل می‌کند.

یک نکته: اگر fixed-bottom را مورد استفاده قرار دادید:
<nav class="navbar navbar-dark bg-dark navbar-expand-sm fixed-bottom">
 ممکن است متن پایین صفحه زیر این منو قرار گیرد و قابل خوانده شدن نباشد. برای این منظور می‌توان از کلاس margin-bottom بر روی container استفاده کرد:
<div class="container mb-5">



اضافه کردن منوی همبرگری به منوی راهبری سایت

در مورد کلاس navbar-expand-sm در این مطلب توضیح دادیم. هرچند قابلیت عمودی و افقی شدن خودکار آیتم‌های منوی راهبری بسیار جالب و کاربری است، اما در صفحات نمایشی کوچک، این نمایش عمودی می‌تواند ارتفاع قابل ملاحظه‌ای را به خود اختصاص دهد. به همین جهت می‌خواهیم نمایش آیتم‌های آن‌را وابسته به تصمیم کاربر کنیم.
<body>
    <nav class="navbar navbar-dark bg-dark navbar-expand-sm">
        <div class="container">
            <a href="#" class="navbar-brand">Wisdom Pet Medicine</a>
            <button class="navbar-toggler" type="button" data-toggle="collapse"
                data-target="#myToggle" aria-controls="myToggle" aria-expanded="false"
                aria-label="Toggle navigation">
                <span class="navbar-toggler-icon"></span>
            </button>
            <div class="collapse navbar-collapse" id="myToggle">
                <div class="navbar-nav">
                    <a class="nav-item nav-link active" href="#">Home</a>
                    <a class="nav-item nav-link" href="#">Mission</a>
                    <a class="nav-item nav-link" href="#">Services</a>
                    <a class="nav-item nav-link" href="#">Staff</a>
                    <a class="nav-item nav-link" href="#">Testimonials</a>
                </div>
            </div>
        </div>
    </nav>

    <div class="container">
- در اینجا نحوه‌ی پیاده سازی منوی همبرگری را در بوت استرپ 4 ملاحظه می‌کنید.
- ابتدا نیاز است دکمه‌ی این منو اضافه شود که توسط کلاس navbar-toggler مشخص شده‌است. سپس با توجه به اینکه این کامپوننت توسط کدهای جاوا اسکریپتی بوت استرپ کار می‌کند، اطلاعات مورد نیاز آن‌را توسط ویژگی‌های data-toggle، data-target و aria مشخص می‌کنیم.
- این دکمه نیاز دارد تا به یک div با کلاس collapse navbar-collapse متصل شود. این اتصال نیز از طریق id آن صورت می‌گیرد که در ویژگی data-target مقدار دهی شده‌است.
- اگر این دکمه را پس از navbar-brand قرار دهیم، در سمت چپ صفحه و اگر پیش از آن قرار دهیم، در سمت راست صفحه ظاهر می‌شود.

در حالت نمایش sm، آیتم‌های منو مخفی شده:


با کلیک بر روی دکمه‌ی منوی همبرگری آن، گزینه‌های منو نمایش داده می‌شوند:


و در حالت اندازه‌ی بزرگتر صفحه، محو می‌شود:




کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Bootstrap4_07.zip
اشتراک‌ها
ویدئوی آموزشی بسیار خوب درباره Blazor و قابلیت های آن
(ایجاد یک پروژه از صفر و افزودن قابلیت‌های مختلف)
در این ویدئو آموزشی بسیار خوب ویلیام  توضیح داده که چرا مثل خیلی‌های دیگه از جاوا اسکریپت خسته شده و به  Blazor و قابلیت‌های آن روی آورده است.
ویدئوی آموزشی بسیار خوب درباره Blazor و قابلیت های آن
مطالب
تغییرات Logging در ASP.NET Core 6x
فرض کنید با استفاده از روش متداول زیر، کار ثبت یک واقعه را انجام داده‌اید:
public class TestController
{
    private readonly ILogger<TestController> _logger;
    public TestController(ILogger<TestController> logger)
    {
        _logger = logger;
    }

   [HttpGet("/")]
    public string Get()
    {
        _logger.LogInformation("hello world");
          return "Hello world!";
    }
}
در یک برنامه‌ی متداول ASP.NET Core، زیرساخت کار با ILogger از پیش تنظیم شده‌است. برای کار با آن فقط کافی است به نمونه‌های ILogger و یا <ILogger<T از طریق سیستم تزریق وابستگی‌ها دسترسی یافت و سپس متدهای الحاقی آن‌را مانند LogInformation فراخوانی کرد.

اگر یک چنین برنامه‌ای را به دات نت 6 ارتقاء دهید، با پیام اخطار زیر مواجه خواهید شد:
CA1848: For improved performance, use the LoggerMessage delegates instead of calling LogInformation
به صورت خلاصه، تمام متدهای پیشین LogInformation، LogDebug و امثال آن در دات نت 6 منسوخ شده درنظر گرفته می‌شوند! دلیل آن‌را در ادامه بررسی خواهیم کرد.


استفاده‌ی گسترده از source generators در دات نت 6

source generators، امکان مداخله در عملیات کامپایل برنامه را میسر کرده و امکان تولید کدهای پویایی را در زمان کامپایل، فراهم می‌کنند. هرچند این قابلیت به همراه دات نت 5 ارائه شدند، اما تا زمان دات نت 6 استفاده‌ی گسترده‌ای از آن در خود دات نت صورت نگرفت. موارد زیر، تغییراتی است که بر اساس source generators در دات نت 6 رخ داده‌اند:
- source generators مخصوص ILogger (موضوع این بحث؛ یعنی LoggerMessage source generator)
- source generators مخصوص System.Text.Json تا سربار تبدیل به JSON و یا برعکس کمتر شود.
- بازنویسی مجدد پروسه‌ی کامپایل Blazor/Razor بر اساس source generators، بجای روش دو مرحله‌ای قبلی که امکان Hot Reload را فراهم کرده‌است.

نوشتن یک source generator هرچند ساده نیست، اما چون نیاز به reflection را به حداقل می‌رساند، می‌تواند تغییرات کارآیی بسیار مثبتی را به همراه داشته باشد.


توصیه به استفاده از LoggerMessage.Define در دات نت 6

ILogger به همراه قابلیت‌هایی مانند structural logging نیز هست که امکان فرمت بهتر پیام‌های ثبت شده را میسر می‌کند تا توسط برنامه‌های جانبی که قرار است این لاگ‌ها را پردازش کنند، به سادگی قابل خواندن باشند. برای مثال رکورد زیر را در نظر بگیرید:
public record Person (int Id, string Name);
به همراه نمونه‌ای از آن:
var person = new Person(123, "Test");
خروجی لاگ زیر در این حالت:
_logger.LogInformation("hello to {Person}", person);
به صورت زیر خواهد بود:
info: TestController[0]
hello world to Person { Id = 123, Name = Test }
دقت کنید که رشته‌ی ارسالی به LogInformation به همراه $ نیست. یعنی از string interpolation استفاده نشده‌است و نام پارامتر تعریف شده (placeholder name) با حروف بزرگ شروع شده‌است.

اگر در اینجا مانند مثال زیر از string interpolation استفاده شود:
_logger.LogInformation($"hello world to {person}"); // Using interpolation instead of structured logging
هرچند کار با آن ساده‌تر است از string.Format، اما برای عملیات ثبت وقایع با کارآیی بالا توصیه نمی‌شود؛ به این دلایل:
- ویژگی «لاگ‌های ساختار یافته» را از دست می‌دهیم و دیگر توسط نرم افزارهای ثالث لاگ خوان، به سادگی پردازش نخواهند شد.
- ویژگی «قالب ثابت» پیام را نیز از دست خواهیم داد که باز هم یافتن پیام‌های مشابه را در بین انبوهی از لاگ‌های رسیده مشکل می‌کند.
-  کار serialization شیء ارسالی به آن، پیش از عملیات ثبت وقایع رخ می‌دهد. اما ممکن است سطح لاگ سیستم در این حد نباشد و اصلا این پیام لاگ نشود. در این حالت یک کار اضافی صورت گرفته و بر روی کارآیی برنامه تاثیر منفی خواهد گذاشت.

برای جلوگیری از serialization و همچنین تخصیص حافظه‌ی اضافی و مشکلات عدم ساختار یافته بودن لاگ‌ها، توصیه شده‌است که ابتدا سطح لاگ مدنظر بررسی شود و همچنین از string interpolation استفاده نشود:
if (_logger.IsEnabled(LogLevel.Information))
{
   _logger.LogInformation("hello world to {Person}", person);
}
البته مشکل این روش، تکرار این if/else‌ها در تمام برنامه‌است و همچنین باید دقت داشت که LogLevel انتخابی، با متد لاگ، هماهنگی دارد.
مشکل دیگر لاگ‌های ساختار یافته، امکان فراموش کردن یکی از پارامترها است که با یک خطای زمان اجرا گوشزد خواهد شد؛ مانند مثال زیر:
_logger.LogInformation("hello world to {Person} because {Reason}", person);
اکنون در دات نت 6 با پیام اخطار CA1848 که در ابتدای بحث مشاهده کردید، توصیه می‌کنند که اگر قالب نهایی خاصی را مدنظر دارید، آن‌را توسط متد LoggerMessage.Define دقیقا مشخص کنید:
private static readonly Action<ILogger, Person, Exception?> _logHelloWorld =
    LoggerMessage.Define<Person>(
        logLevel: LogLevel.Information,
        eventId: 0,
        formatString: "hello world to {Person}");
در این روش جدید باید یک Action را برای لاگ کردن پیام‌ها تهیه کرد که از همان ابتدا LogLevel آن مشخص است (و نیازی به بررسی مجزا ندارد؛ یعنی خودش logger.IsEnabled را فراخوانی می‌کند) و همچنین از روش لاگ ساختار یافته استفاده می‌کند. مزیت این روش کش شدن قالب لاگ، در بار اول فراخوانی آن است ( برخلاف متدهای الحاقی مانند LogInformation که هربار باید این قالب‌ها را پردازش کنند) و همچنین در اینجا دیگر خبری از boxing و تبدیل نوع پارامترها نیست.

اکنون روش فراخوانی این Action با کارآیی بالا به صورت زیر است:
[HttpGet("/")]
public string Get()
{
    var person = new Person(123, "Test");
    _logHelloWorld(_logger, person, null);
      return "Hello world!";
}
همانطور که مشاهده می‌کنید اینبار دیگر حتی امکان فراموش کردن پارامتری وجود ندارد (مشکلی که می‌تواند با LogInformation متداول رخ دهد).


معرفی [LoggerMessage] source generator در دات نت 6

هرچند LoggerMessage.Define، مزایای قابل توجهی مانند کش شدن قالب لاگ، عدم نیاز به بررسی ضرورت لاگ شدن پیام و ارسال تعداد پارامترهای صحیح را به همراه دارد، اما ... کار کردن با آن مشکل است و برای کار با آن باید کدهای زیادی را نوشت. به همین جهت با استفاده از قابلیت source generators، امکان تولید خودکار این نوع کدها در زمان کامپایل برنامه پیش‌بینی شده‌است:
public partial class TestController
{
   [LoggerMessage(0, LogLevel.Information, "hello world to {Person}")]
   partial void LogHelloWorld(Person person);
}
این قطعه کد، LoggerMessage.Define را به صورت خودکار برای ما تولید می‌کند. برای اینکار باید یک متد partial را تهیه کرد و سپس آن‌را به ویژگی جدید LoggerMessage مزین کرد. پس از آن source generator، مابقی کارها را در زمان کامپایل برنامه انجام می‌دهد.
ویژگی partial method، امکان تعریف یک متد را در یک فایل و سپس ارائه‌ی پیاده سازی آن‌را در فایلی دیگر میسر می‌کند که البته در اینجا آن فایل دیگر، توسط source generator تولید می‌شود.
باید دقت داشت که در اینجا TestController را نیز باید به صورت partial تعریف کرد تا آن نیز قابلیت بسط در چند فایل را پیدا کند. همچنین متد فوق را به صورت static partial void نیز می‌توان نوشت.

یکی از مزایای کار با source generator که خودش در اصل یک آنالایزر هم هست، بررسی تعداد پارامترهای ارسالی و تعریف شده‌است:
[LoggerMessage(0, LogLevel.Information, "hello world to {Person} with a {Reason}")]
partial void LogHelloWorld(Person person);
برای مثال در اینجا متد LogHelloWorld یک پارامتر دارد اما LoggerMessage آن به همراه دو پارامتر تعریف شده‌است که این مشکل در زمان کامپایل تشخیص داده شده و گوشزد می‌شود (برخلاف روش‌های پیشین که در زمان اجرا این نوع مشکلات نمایان می‌شدند).

در این روش، امکان ذکر پارامتر اختیاری LogLevel هم وجود دارد؛ اگر نیاز است مقدار آن به صورت پویا تغییر کند:
[LoggerMessage(Message = "hello world to {Person}")]
partial void LogHelloWorld(LogLevel logLevel, Person person);
مطالب
اصل Command Query separation

در ادامه مطلب قبلی، یکی از مشکلاتی که طراحی Builder از آن رنج می‌برد، نقض کردن قانون command query separation است که در ادامه درباره‌ی این اصل بیشتر بحث خواهیم کرد.

اصل Command query separation یا به اختصار CQS، در کتاب Object-Oriented Software Construction توسط Bertrand Meyer معرفی شد‌ه‌است. بر اساس آن، عملیات‌های سیستم باید یا Command باشند و یا Query و نه هر دوی آن‌ها. وقتی یک کلاینت به امضای یک متد توجه می‌کند، اینکه این متد چه کاری را انجام میدهد Commands نام داشته و به شیء فرمان می‌دهد تا کاری را انجام بدهد. این عملیات وضعیت خود شیء و یا اشیاء دیگر را تغییر می‌دهد. در اینجا Queries به شیء فرمان می‌دهند تا نتیجه‌ی سؤال ( ویا درخواست) را برگرداند.

در آن سوی دیگر، متدهایی را که وضعیت شیء را تغییر می‌‌دهند، به عنوان Command در نظر میگیریم (بدون آنکه مقداری را برگردانند). اگر این نوع متدها، مقداری را برگردانند، باعث سردرگمی کلاینت می‌شوند؛ زیرا کلاینت نمی‌داند این متد باعث تغییر شیء شده‌است و یا Query؟

 همانطور که میدانیم، متد‌ها می‌توانند هر دو کار را با هم انجام دهند؛ یعنی مقداری را برگردانند و همچنین وضعیت شیء را تغییر دهند و همین مورد باعث سردرگمی و نقض می‌شود. وقتی متد‌های Command را از Query جدا میکنیم، ما را به سمت یک طراحی قابل فهم هدایت می‌کند. متدهایی که مقدار  void برمی گردانند، Command و سایر آنهایی که نوعی (type ) را برمی‌گردانند، Query هستند.
به کد زیر توجه فرمایید:
public class FileStore
    {
        public string WorkingDirectory { get; set; }

        public string Save(int id, string message)
        {
            var path = Path.Combine(this.WorkingDirectory + id + ".txt");
            File.WriteAllText(path, message);
            return path;
        }

        public event EventHandler<MessageEventArgs> MessageRead;

        public void Read(int id)
        {
            var path = Path.Combine(this.WorkingDirectory + id + ".txt");
            var msg = File.ReadAllText(path);
            this.MessageRead(this, new MessageEventArgs { Message = msg });    
        }
    }
اولین مشکلی که در طراحی این کلاس وجود مربوط به متد Read است؛ زیرا این متد void برمی‌گرداند. پس درنتیجه از نوع Command است. ولی اگر بیشتر به این متد توجه فرمایید احساس خواهید کرد که متد Read باید به صورت Query باشد. زیرا این متد قرار بوده مقداری را برگرداند؛ ولی اینجا به صورت void پیاده سازی شده‌است. در عوض  متد Save به صورت Query پیاده سازی شده است.
برای حل این مشکل کافی است تا امضای متد Read را به این صورت تغییر دهیم:
 public string Read(int id)
 {
     var path = Path.Combine(this.WorkingDirectory + id + ".txt");
     var msg = File.ReadAllText(path);
     this.MessageRead(this, new MessageEventArgs { Message = msg });
     return msg;
  }
خوب؛ اولین سوالی که پیش می‌آید این است که آیا این Query چیزی را تغییر می‌دهد؟ (تغییر شیء یا اشیایی دیگر) 
در ادامه متوجه خواهید شد این کد باعث فراخواندن یک event می‌شود. حالا آیا این event از نوع Command است یا Query؟ از نوع Command است؛ چون EventHandler  مانند متد‌هایی هستند که مقدار void را بر می‌گردانند و همانطور که میدانید، متدهایی که مقدار void را بر می‌گردانند، از نوع Command میباشند که وضعیت شیء را تغییر می‌دهند و برای اینکه از اصل CQS پیروی کنیم، باید این event را حذف کنیم تا متد Read از نوع Query باشد.
اگر به امضای متد Save  دقت کنید، به صورت یک Query است. ولی اگر به پیاده سازی آن دقت کنید، بیشتر شبیه به یک Command است تا یک Query و مهمترین ویژگی یک Command این است که مقدار void را بر می‌گرداند و برای حل این مشکل، متد Save را به صورت زیر تغییر می‌دهیم:
public void Save(int id, string message)
{
    var path = Path.Combine(this.WorkingDirectory + id + ".txt");
    File.WriteAllText(path, message);
}
همانطور که متوجه شدید، با این تغییر دیگر ما دسترسی به  مقدار path نخواهیم داشت و شاید مقدار path برای کلاینت مهم باشد. برای حل این مشکل متد جدیدی را به نام GetFileName به کلاس اضافه می‌کنیم؛ تا کلاینت به مقدار Path دسترسی داشته باشد. توجه داشته باشید که امضای متد GetFileName به صورت query پیاده سازی شده‌است.
public class FileStore
    {
        public string WorkingDirectory { get; set; }

        public void Save(int id, string message)
        {
            var path = GetFileName(id);  //ok to query from Command
            File.WriteAllText(path, message);            
        }

        public string Read(int id)
        {
            var path = GetFileName(id);
            var msg = File.ReadAllText(path);
            return msg;
        }
     
        public string GetFileName(int id)
        {
            return Path.Combine(this.WorkingDirectory , id + ".txt");     
        }
    }
تنها نکته‌ای که در اینجا بد نیست به آن اشاره کنیم این است که متدهایی که از نوع command هستند، می‌توانند بدون هیچگونه مشکلی متد‌های query را فراخوانی کنند. زیرا مهمترین ویژگی query‌ها این هستند که وضعیت شیء را تغییر نمی‌دهند و در نتیجه در هر بار فراخوانی، همان نتیجه را بازگشت می‌دهند.

چکیده:

هدف اصلی از طراحی نرم افزار، غالب شدن بر پیچیدگی‌ها می‌باشد. اصل CQS متد‌ها را به دو دسته‌ی Command و Query تقسیم می‌کند که Query ، اطلاعاتی را از وضعیت سیستم بر می‌گرداند، ولی command  وضعیت سیستم را تغییر می‌دهد و مهمترین دستاورد CQS ما را به سمت کدی تمیز‌تر و با قابلیت درک بهتر می‌رساند.

نظرات مطالب
Blazor 5x - قسمت دوم - بررسی ساختار اولیه‌ی پروژه‌های Blazor
یک نکته‌ی تکمیلی: بررسی ساختار Layout در برنامه‌های Blazor

بعضی از قسمت‌های صفحه مانند هدر، منوی راهبری، فوتر امثال آن، عموما در تمام صفحات سایت، به یک شکل نمایش داده می‌شوند. جهت کاهش اینگونه کدهای تکراری، در برنامه‌ی ASP.NET Web Forms، مفهوم  Master Page و در برنامه‌های MVC، مفهوم layout page ارائه شد که قسمت‌های مشترک UI را در آن قرار می‌دهند تا دیگر نیازی نباشد به ازای هر صفحه، آن‌ها را تکرار کرد. Layout در برنامه‌های Blazor نیز چنین عملکردی را دارد. از لحاظ فنی، Layout نیز یک کامپوننت Blazor محسوب می‌شود. برای مثال فایل پیش‌فرض Shared\MainLayout.razor با یک چنین ساختاری:
@inherits LayoutComponentBase
<div class="sidebar">
    <NavMenu />
</div>
<div class="main">
    <div class="content px-4">
        @Body
    </div>
</div>
- ابتدا از کلاس LayoutComponentBase ارث‌بری می‌کند که به این ترتیب امکان دسترسی به خاصیت Body را در این کامپوننت میسر خواهد کرد.
- سپس با استفاده از Body@، سبب درج محتوای کامپوننت در حال رندر، در صفحه می‌شود.

DefaultLayout تعریف شده، در فایل آغازین App.razor به تمام کامپوننت‌های برنامه اعمال می‌شود. اما اگر نیاز باشد کامپوننت خاصی از layout دیگری استفاده کند، می‌توان از دایرکتیو layout برای بازنویسی آن، استفاده کرد:
@page "/episodes"
@layout DoctorWhoLayout

<h1>Component 2</h1>
نکته 1: این کامپوننت حتما باید به همراه دایرکتیو page@ نیز باشد؛ یعنی حتما باید routable باشد.
نکته 2: اگر برای کامپوننت‌های خود فایل code-behind تهیه می‌کنید، دایرکتیو layout@ به ویژگی Layout قرار گرفته‌ی بر روی کلاس کامپوننت ترجمه می‌شود:
[Layout(typeof(MainLayout))]

حتی می‌توان یک layout خاص را به پوشه‌ای از کامپوننت‌ها اعمال کرد. برای این منظور در ریشه‌ی این پوشه، فایل Imports.razor_ را قرار داده و سپس دایرکتیو layout@ را به آن اضافه کنید. فایل ویژه‌ی Imports.razor_ را می‌توان به هر پوشه‌ای از کامپوننت‌های برنامه اضافه کرد.

تذکر! دایرکتیو layout@ را در بالاترین فایل Imports.razor_ که در ریشه‌ی پروژه قرار دارد، درج نکنید؛ چون سبب بروز یک حلقه‌ی بی‌نهایت خواهد شد. همانطور که عنوان شد، بالاترین سطح تعریف layout پیش‌فرض، در فایل App.razor انجام می‌شود.
مطالب
C# 8.0 - Default implementations in interfaces
اگر مطلب «تفاوت بین Interface و کلاس Abstract در چیست؟» را مطالعه کرده باشید، به این نتیجه می‌رسید که طراحی یک کتابخانه‌ی عمومی با اینترفیس‌ها، بسیار شکننده‌است. اگر عضو جدیدی را به یک اینترفیس عمومی اضافه کنیم، تمام پیاده سازی کننده‌های آن‌را از درجه‌ی اعتبار ساقط می‌کند و آن‌ها نیز باید این عضو را حتما پیاده سازی کنند تا برنامه‌ای که پیش از این به خوبی کار می‌کرده، باز هم بدون مشکل کامپایل شده و کار کند. هدف از ویژگی جدید «پیاده سازی‌های پیش‌فرض در اینترفیس‌ها» در C# 8.0، پایان دادن به این مشکل مهم است. با استفاده از این ویژگی جدید، می‌توان یک عضو جدید را با پیاده سازی پیش‌فرضی داخل خود اینترفیس قرار داد. به این ترتیب تمام برنامه‌هایی که از کتابخانه‌های عمومی شما استفاده می‌کنند، با به روز رسانی آن، به یکباره از کار نخواهند افتاد.
همچنین مزیت دیگر آن، انتقال ساده‌تر کدهای جاوا به سی‌شارپ است؛ از این لحاظ که ویژگی مشابهی در زبان جاوا تحت عنوان «Default Methods» سال‌ها است که وجود دارد.


یک مثال از ویژگی «پیاده سازی‌های پیش‌فرض در اینترفیس‌ها»

interface ILogger
{
    void Log(string message);
}

class ConsoleLogger : ILogger
{
    public void Log(string message)
    {
        Console.WriteLine(message);
    }
}
فرض کنید کتابخانه‌ی شما، اینترفیس ILogger را ارائه داده‌است و در برنامه‌ای دیگر، استفاده کننده، کلاس ConsoleLogger را بر مبنای آن پیاده سازی و استفاده کرده‌است.
مدتی بعد بر اساس نیازمندی‌های مشخصی به این نتیجه خواهید رسید که بهتر است overload دیگری را برای متد Log در اینترفیس ILogger، درنظر بگیریم. مشکلی که این تغییر به همراه دارد، کامپایل نشدن کلاس ConsoleLogger در یک برنامه‌ی ثالث است و این کلاس باید الزاما این overload جدید را پیاده سازی کند؛ در غیراینصورت قادر به کامپایل برنامه‌ی خود نخواهد شد. اکنون در C# 8.0 می‌توان برای این نوع تغییرات، در همان اینترفیس اصلی، یک پیاده سازی پیش‌فرض را نیز قرار داد:
interface ILogger
{
    void Log(string message);
    void Log(Exception exception) => Console.WriteLine(exception);
}
به این ترتیب استفاده کنندگان از این اینترفیس، برای کامپایل برنامه‌ی خود به مشکلی برنخواهند خورد و اگر از این overload جدید استفاده کنند، از همان پیاده سازی پیش‌فرض آن بهره خواهند برد. بدیهی است هنوز هم پیاده سازی کننده‌های اینترفیس ILogger می‌توانند پیاده سازی‌های سفارشی خودشان را در مورد این overload جدید ارائه دهند. در این حالت از پیاده سازی پیش‌فرض صرفنظر خواهد شد.


ویژگی «پیاده سازی‌های پیش‌فرض در اینترفیس‌ها» چگونه پیاده سازی شده‌است؟

واقعیت این است که امکان پیاده سازی این ویژگی، سال‌ها است که در سطح کدهای IL دات نت وجود داشته (از زمان دات نت 2) و اکنون از طریق کدهای برنامه با بهبود کامپایلر آن، قابل دسترسی شده‌است.


تاثیر زمینه‌ی کاری بر روی دسترسی به پیاده سازی‌های پیش‌فرض

مثال زیر را درنظر بگیرید:
    interface IDeveloper
    {
        void LearnNewLanguage(string language, DateTime dueDate);

        void LearnNewLanguage(string language)
        {
            // default implementation
            LearnNewLanguage(language, DateTime.Now.AddMonths(6));
        }
    }

    class BackendDev : IDeveloper // compiles OK
    {
        public void LearnNewLanguage(string language, DateTime dueDate)
        {
            // Learning new language...
        }
    }
در اینجا اینترفیس IDeveloper، به همراه یک پیاده سازی پیش‌فرض است و بر این اساس، کلاس BackendDev پیاده سازی کننده‌ی آن، دیگر نیازی به پیاده سازی اجباری متد LearnNewLanguage ای که تنها یک رشته را می‌پذیرد، ندارد.
سؤال: به نظر شما اکنون کدامیک از کاربردهای زیر از کلاس BackendDev، کامپایل می‌شود و کدامیک خیر؟
IDeveloper dev1 = new BackendDev();
dev1.LearnNewLanguage("Rust");

var dev2 = new BackendDev();
dev2.LearnNewLanguage("Rust");
پاسخ: فقط مورد اول. مورد دوم با خطای کامپایلر زیر مواجه خواهد شد:
 There is no argument given that corresponds to the required formal parameter 'dueDate' of 'BackendDev.LearnNewLanguage(string, DateTime)' (CS7036) [ConsoleApp]
به این معنا که اگر کلاس BackendDev را به خودی خود (دقیقا از نوع BackendDev) و بدون معرفی آن از نوع اینترفیس IDeveloper، بکار بگیریم، فقط همان متدهایی که داخل این کلاس تعریف شده‌اند، قابل دسترسی می‌باشند و نه متدهای پیش‌فرض تعریف شده‌ی در اینترفیس مشتق شده‌ی از آن.


ارث‌بری چندگانه چطور؟

احتمالا حدس زده‌اید که این قابلیت ممکن است ارث‌بری چندگانه را که در سی‌شارپ ممنوع است، میسر کند. تا C# 8.0، یک کلاس تنها از یک کلاس دیگر می‌تواند مشتق شود؛ اما این محدودیت در مورد اینترفیس‌ها وجود ندارد. به علاوه تاکنون اینترفیس‌ها مانند کلاس‌ها، امکان تعریف پیاده سازی خاصی را نداشتند و صرفا یک قرارداد بیشتر نبودند. بنابراین اکنون این سؤال مطرح می‌شود که آیا می‌توان با ارائه‌ی پیاده سازی پیش‌فرض متدها در اینترفیس‌ها، ارث‌بری چندگانه را در سی‌شارپ پیاده سازی کرد؛ مانند مثال زیر؟!
using System;

namespace ConsoleApp
{
    public interface IDev
    {
        void LearnNewLanguage(string language) => Console.Write($"Learning {language} in a default way.");
    }

    public interface IBackendDev : IDev
    {
        void LearnNewLanguage(string language) => Console.Write($"Learning {language} in a backend way.");
    }

    public interface IFrontendDev : IDev
    {
        void LearnNewLanguage(string language) => Console.Write($"Learning {language} in a frontend way.");
    }

    public interface IFullStackDev : IBackendDev, IFrontendDev { }

    public class Dev : IFullStackDev { }
}
سؤال: کد فوق بدون مشکل کامپایل می‌شود. اما در فراخوانی زیر، دقیقا از کدام متد LearnNewLanguage استفاده خواهد شد؟ آیا پیاده سازی آن از IBackendDev فراهم می‌شود و یا از IFrontendDev؟
IFullStackDev dev = new Dev();
dev.LearnNewLanguage("TypeScript");
پاسخ: هیچکدام! برنامه با خطای زیر کامپایل نخواهد شد:
The call is ambiguous between the following methods or properties: 'IBackendDev.LearnNewLanguage(string)' and 'IFrontendDev.LearnNewLanguage(string)' (CS0121)
کامپایلر سی‌شارپ در این مورد خاص از قانونی به نام «the most specific override rule» استفاده می‌کند. یعنی اگر برای مثال در IFullStackDev متد LearnNewLanguage به صورت صریحی بازنویسی و تامین شد، آنگاه امکان استفاده‌ی از آن وجود خواهد داشت. یا حتی می‌توان این پیاده سازی را در کلاس Dev نیز ارائه داد و از نوع آن (بجای نوع اینترفیس) استفاده کرد.


تفاوت امکانات کلاس‌های Abstract با متدهای پیش‌فرض اینترفیس‌ها چیست؟

اینترفیس‌ها هنوز نمی‌توانند مانند کلاس‌ها، سازنده‌ای را تعریف کنند. نمی‌توانند متغیرها/فیلدهایی را در سطح اینترفیس داشته باشند. همچنین در اینترفیس‌ها همه‌چیز public است و امکان تعریف سطح دسترسی دیگری وجود ندارد.
بنابراین باید بخاطر داشت که هدف از تعریف اینترفیس‌ها، ارائه‌ی «یک رفتار» است و هدف از تعریف کلاس‌ها، ارائه «یک حالت».


یک نکته: در نگارش‌های پیش از C# 8.0 هم می‌توان ویژگی «متدهای پیش‌فرض» را شبیه سازی کرد

واقعیت این است که توسط ویژگی «متدهای الحاقی»، سال‌ها است که امکان افزودن «متدهای پیش‌فرضی» به اینترفیس‌ها در زبان سی‌شارپ وجود دارد:
namespace MyNamespace
{
    public interface IMyInterface
    {
        IList<int> Values { get; set; }
    }

    public static class MyInterfaceExtensions
    {
        public static int CountGreaterThan(this IMyInterface myInterface, int threshold)
        {
            return myInterface.Values?.Where(p => p > threshold).Count() ?? 0;
        }
    }
}
و در این حالت هرچند به نظر اینترفیس IMyInterface دارای متدی نیست، اما فراخوانی زیر مجاز است:
var myImplementation = new MyInterfaceImplementation();
// Note that there's no typecast to IMyInterface required
var countGreaterThanFive = myImplementation.CountGreaterThan(5);
مطالب
C# 7.1 - async Main
پس از فعالسازی C# 7.1، اولین ویژگی جدید C# 7.1، متدهای Main برنامه‌های کنسول (و همچنین WPF و WinForms) هستند که اینبار قابلیت تعریف async را نیز دارند.


نحوه‌ی کار با متدهای async، در متد‌های Main نگارش‌های پیش از C# 7.1

برای کار با متدهای Async نیاز است از واژه‌ی کلیدی await استفاده شود و با قید این واژه، ضروری است واژه‌ی کلیدی async نیز به امضای متد دربرگیرنده‌ی عملیات اضافه گردد؛ اما در نگارش‌های پیشین زبان #C، امکان async تعریف کردن متد Main وجود نداشت. در این حالت می‌بایستی به صورت ذیل عمل می‌شد:
static void Main(string[] args)
{
  MainAsync().GetAwaiter().GetResult();
  Console.ReadLine();
}

private static async Task MainAsync()
{
   using (StreamReader reader = File.OpenText("Program.cs"))
   {
       var message = await reader.ReadToEndAsync().ConfigureAwait(false);
       Console.Write(message);
   }
}
در این حالت برای کار با متد ReadToEndAsync ابتدا نیاز است جهت استفاده‌ی از واژه‌ی کلیدی async، این متد را در یک متد دربرگیرنده‌ی مجزا تعریف کرد تا بتوان تعاریف متداول اعمال غیرهمزمان را به آن متد، که حساسیتی بر روی امضای آن وجود ندارد، اضافه کرد؛ مانند متد MainAsync فوق. سپس می‌توان این متد را به همراه GetAwaiter().GetResult در متد Main اصلی فراخوانی کرد.


نحوه‌ی کار با متدهای async در متدهای Main برنامه‌های مبتنی بر C# 7.1

در زبان سی‌شارپ، متدهای Main برنامه‌های کنسول می‌توانند خروجی‌هایی از نوع void و int داشته باشند؛ به همراه آرگومانی از نوع []string و یا بدون آرگومان. اکنون در سی‌شارپ 7.1، دو امضای دیگر نیز به این مجموعه، جهت کار با اعمال Async اضافه شده‌است: async Task و یا <async Task<int
در این حالت مثال قبل را می‌توان به صورت ذیل خلاصه کرد:
static async Task Main(string[] args)
{
   using (StreamReader reader = File.OpenText("Program.cs"))
   {
      var message = await reader.ReadToEndAsync().ConfigureAwait(false);
      Console.Write(message);
   }
   Console.ReadLine();
}
اولین تغییر، افزودن نوع خروجی async Task به متد Main است. سپس دیگر نیازی به تعریف یک متد دربرگیرنده‌ی دیگر جهت اعمال این امضاء وجود ندارد و می‌توان محتوای متد کمکی MainAsync را مستقیما درون متد Main ذکر کرد.


نگاهی به پشت صحنه‌ی کامپایل async Task Main در C# 7.1

در عمل، کامپایلر سی‌شارپ جهت حفظ سازگاری با نگارش‌های قبلی، مجددا همان متد static void Main را تولید می‌کند و عملیاتی را که در مورد نگارش‌های پیشین توضیح داده شد، تکرار خواهد کرد:
using System;
using System.IO;
using System.Runtime.CompilerServices;
using System.Threading.Tasks;
namespace ConsoleCS71
{
    internal class Program
    {
        private static async Task Main(string[] args)
        {
            StreamReader reader = File.OpenText("message.txt");
            try
            {
                string str = await reader.ReadToEndAsync();
                string message = str;
                str = (string)null;
                Console.Write(message);
                message = (string)null;
            }
            finally
            {
                if (reader != null)
                    reader.Dispose();
            }
            reader = (StreamReader)null;
            Console.ReadLine();
        }
        [SpecialName]
        private static void <Main>(string[] args)
        {
          Program.Main(args).GetAwaiter().GetResult();
        }
    }
}
همانطور که مشاهده می‌کنید، در اینجا نیز متد Main اصلی همان static void قدیمی است و محتوای داخل متد Main را به یک متد کمکی دربرگیرنده منتقل کرده و در نهایت GetAwaiter().GetResult را بر روی این متد فراخوانی کرده‌است.


در یک برنامه‌ی سی‌شارپ می‌توان بیش از یک متد Main داشت

تعریف بیش از یک متد Main در برنامه‌های سی‌شارپ مجاز است:
namespace ConsoleApp5
{
    class Class1
    {
        static void Main(string[] args)
        {
        }
    }

    class Class2
    {
        static void Main(string[] args)
        {
        }
    }
}
در این حالت تنها کافی است به خواص پروژه مراجعه کرده و متد Main آغازگر را انتخاب کرد:


اما ... اگر دقت کنید، متد async Task Main در اینجا ایندکس نشده‌است که به نظر کمبود نگارش فعلی VS 2017 است.
مطالب
React 16x - قسمت 29 - احراز هویت و اعتبارسنجی کاربران - بخش 4 - محافظت از مسیرها
در قسمت قبل، دکمه‌ی new movie را برای کاربران وارد نشده‌ی به سیستم، از صفحه‌ی نمایش لیست فیلم‌ها، مخفی کردیم. اما ... اگر آدرس http://localhost:3000/movies/new مستقیما در مرورگر وارد شود، هنوز هم برای عموم کاربران قابل دسترسی است.


روش محافظت از مسیریابی‌های تعریف شده‌ی در برنامه

شبیه به روشی را که در قسمت قبل، برای انتقال شیء user، به مسیریابی کامپوننت Movies استفاده کردیم:
<Route
     path="/movies"
     render={props => <Movies {...props} user={this.state.currentUser} />}
/>
در اینجا نیز می‌توان برای محافظت از یک مسیریابی، استفاده کرد. به همین جهت به app.js مراجعه کرده و مسیریابی فعلی کامپوننت MovieForm را:
<Route path="/movies/:id" component={MovieForm} />
به صورت زیر تغییر می‌دهیم:
<Route
  path="/movies/:id"
  render={props => {
    if (!this.state.currentUser) {
      return <Redirect to="/login" />;
    }
    return <MovieForm {...props} />;
  }}
/>
اینبار نیز بجای ویژگی component، از ویژگی render استفاده می‌کنیم تا بتوان در اینجا به صورت پویا، کدنویسی کرد. ابتدا بررسی می‌کنیم که آیا کاربر جاری تنظیم شده‌است؟ اگر خیر، او را به صفحه‌ی لاگین هدایت می‌کنیم؛ در غیراینصورت، همان کامپوننت MovieForm را به همراه تمام props مرتبط با آن، بازگشت می‌دهیم.

اکنون اگر این تغییرات را ذخیره کرده و در حالت Logout، مسیر http://localhost:3000/movies/new را مستقیما درخواست دهیم، به صفحه‌ی لاگین هدایت خواهیم شد.


ایجاد کامپوننتی با قابلیت استفاده‌ی مجدد، برای محافظت از مسیریابی‌ها

هرچند روشی که تا اینجا برای محافظت از مسیریابی‌ها معرفی شد، بدون مشکل کار می‌کند، اما اگر قرار باشد برای تمام مسیریابی‌های اینگونه، استفاده شود، به تکرار بیش از اندازه‌ی کدهای یکسانی خواهیم رسید. به همین جهت می‌توان این منطق را تبدیل به یک کامپوننت با قابلیت استفاده‌ی مجدد کرد؛ تا دیگر نیازی به تکرار این if/else‌ها نباشد. برای این منظور، فایل جدید src\components\common\protectedRoute.jsx را ایجاد می‌کنیم. کامپوننت جدید protectedRoute را هم در پوشه‌ی common قرار داده‌ایم؛ چون وابستگی به دومین این برنامه نداشته و می‌تواند در سایر برنامه نیز مورد استفاده قرار گیرد. سپس با استفاده از میانبرهای imrc و sfc، یک کامپوننت تابعی بدون حالت را به نام ProtectedRoute ایجاد کرده و در آن، همان کامپوننت اصلی Route را بازگشت می‌دهیم. بنابراین هر زمانیکه از ProtectedRoute استفاده شود، خروجی آن، همان کامپوننت استاندارد Route خواهد بود که اینبار قرار است از وضعیت کاربر جاری وارد شده‌ی به سیستم، مطلع باشد. به همین جهت در اولین قدم، همان قطعه کد Route فوق را که به همراه if/else نوشتیم، از فایل app.js کپی کرده و به اینجا، داخل متد رندر کامپوننت، منتقل می‌کنیم. سپس شروع می‌کنیم به متغیر کردن عباراتی که در آن به صورت صریح و ثابت، مقدار دهی شده‌اند تا به یک کامپوننت با قابلیت استفاده‌ی مجدد برسیم:
import React from "react";
import { Route, Redirect } from "react-router-dom";
import * as auth from "../../services/authService";

const ProtectedRoute = ({ path, component: Component, render, ...rest }) => {
  return (
    <Route
      {...rest}
      render={props => {
        if (!auth.getCurrentUser())
          return (
            <Redirect
              to={{
                pathname: "/login",
                state: { from: props.location }
              }}
            />
          );
        return Component ? <Component {...props} /> : render(props);
      }}
    />
  );
};

export default ProtectedRoute;
- در ابتدا بجای ذکر props بعنوان پارامتر این کامپوننت، از طریق Object Destructuring، خواصی را که قرار است به صورت props دریافت کنیم، مشخص کرده‌ایم. مزیت اینکار، مشخص شدن اینترفیس این کامپوننت به نحو واضحی است. برای مثال بجای ذکر مقدار ویژگی path، به صورت یک رشته‌ی ثابت، آن‌را از طریق یک متغیر دریافت می‌کنیم.
- در این کامپوننت نیاز است اطلاعات کاربر جاری وارد شده‌ی به سیستم در دسترس باشد. یا می‌توان آن‌را به عنوان یکی از خواص props دریافت کرد و یا همانند این مثال، امکان دریافت مستقیم آن از  authService نیز وجود دارد.
- در ادامه اگر CurrentUser مقدار دهی نشده باشد، کامپوننت Redirect را که کاربر را به صفحه‌ی لاگین هدایت می‌کند، بازگشت می‌دهیم. در غیراینصورت نیاز است یک کامپوننت را بجای برای مثال MovieForm، بازگشت دهیم. علت استفاده‌ی از component: Component این است که React انتظار دارد، کامپوننت‌ها با نام بزرگ شروع شوند. به همین جهت خاصیت component را از props دریافت کرده و آن‌را به Component تغییر نام می‌دهیم.
- زمانیکه از کامپوننت Route استاندارد استفاده می‌شود، یا از ویژگی component آن استفاده می‌شود و یا از ویژگی render آن که یک تابع است، تا بتوان داخل آن، کدهای پویایی را درج کرد. به همین جهت ممکن است که مقدار متغیر کامپوننت دریافت شده، نال باشد. بنابراین در اینجا بررسی می‌شود که آیا Component، مقدار دهی شده‌است یا خیر؟ اگر بله، همان کامپوننت را به همراه props آن بازگشت می‌دهیم. در غیراینصورت، متد render مقدار دهی شده را به همراه props ارسالی به آن، بازگشت خواهیم داد.
- علت وجود پارامتر rest نیز این است که این کامپوننت علاوه بر ویژگی‌هایی که تاکنون پیش بینی کرده‌ایم، ممکن است در آینده ویژگی‌های دیگری را نیز نیاز داشته باشد. به همین جهت مابقی آن‌ها را توسط {rest...}، به صورت خودکار در اینجا درج می‌کنیم. برای نمونه در اینجا ذکر path={path} را مشاهده نمی‌کنید؛ چون توسط همان {rest...} به صورت خودکار تامین می‌شود.

اکنون به app.js بازگشته و کدهای قبلی را با این کامپوننت جدید ProtectedRoute، جایگزین می‌کنیم:
import ProtectedRoute from "./components/common/protectedRoute";
// ...

<ProtectedRoute path="/movies/:id" component={MovieForm} />
اینبار نحوه‌ی تعریف ProtectedRoute، همانند نحوه‌ی تعریف کامپوننت Route استاندارد است؛ با این تفاوت که این کامپوننت در پشت صحنه، از وضعیت کاربر جاری سیستم مطلع است و بر اساس آن واکنش نشان می‌دهد.


مدیریت بازگشت کاربران، پس از لاگین به سیستم

پس از خروج از برنامه، اگر سعی در ویرایش یکی از فیلم‌های موجود کنیم، به صفحه‌ی لاگین هدایت خواهیم شد. پس از لاگین موفق، مجددا به ریشه‌ی سایت بازگشت داده می‌شویم و نه به صفحه‌ای که پیش از لاگین، مدنظر کاربر بوده‌است. برای رفع این مشکل نیاز است بتوان به آدرس قبلی درخواستی، دسترسی یافت و این مورد توسط سیستم مسیریابی، به کامپوننت‌ها به صورت خودکار تزریق می‌شود. برای مثال اگر در کامپوننت ProtectedRoute، مقدار شیء props دریافتی را لاگ کنیم:
  return (
    <Route
      {...rest}
      render={props => {
        console.log(props);
و سپس بر روی لینک به مشاهده‌ی جزئیات و ویرایش یک فیلم کلیک کنیم، تصویر زیر حاصل می‌شود:


همانطور که مشخص است، شیء location دریافتی از props، به همراه اطلاعات آدرسی است که پیش از هدایت خودکار به صفحه‌ی لاگین، درخواست کرده بودیم. به همین جهت یک چنین تنظیمی، در تعاریف کامپوننت ProtectedRoute درنظر گرفته شده‌اند:
<Redirect
              to={{
                pathname: "/login",
                state: { from: props.location }
              }}
            />
در کامپوننت Redirect، مقدار to می‌تواند یک رشته و یا یک شیء باشد. اگر حالت انتساب یک شیء را انتخاب کردیم، خاصیت pathname آن مانند قبل است و مکان نهایی Redirect را مشخص می‌کند. اما کار خاصیت state آن، ارسال اطلاعاتی اضافی است به کامپوننتی که قرار است کار Redirect به آن صورت گیرد. برای مثال در تنظیم فوق، شیء ای که دارای خاصیت from و با مقدار props.location است، به صورت خودکار به کامپوننت مقصد ارسال می‌شود.
اکنون که این شیء، به کامپوننت لاگین، پس از Redirect خودکار ارسال می‌شود، نیاز است به src\components\loginForm.jsx مراجعه کرده و تغییرات زیر را اعمال کنیم:
  doSubmit = async () => {
    try {
      const { data } = this.state;
      await auth.login(data.username, data.password);

      const { state } = this.props.location;
      window.location = state ? state.from.pathname : "/";
    } catch (ex) {
      //...
در اینجا خاصیت state، از شیء location تزریق شده‌ی به props این کامپوننت، استخراج می‌شود. سپس با مقدار دهی window.location به from.pathname آن، کار هدایت کاربر را پس از لاگین موفق، به آدرس قبلی مدنظر او، انجام می‌دهیم.

تا اینجا اگر برنامه را ذخیره کرده، از سیستم خارج شویم و سعی در ویرایش اولین رکورد موجود در لیست فیلم‌ها کنیم، ابتدا به صفحه‌ی لاگین هدایت می‌شویم. پس از لاگین موفق، اینبار بجای مشاهده‌ی ریشه‌ی سایت که در اینجا به لیست فیلم‌ها تنظیم شده، دقیقا صفحه‌ی ویرایش جزئیات اولین فیلم را مشاهده خواهیم کرد.


عدم نمایش مجدد صفحه‌ی لاگین، به کاربران وارد شده‌ی به سیستم

آخرین تغییری را که در اینجا اعمال خواهیم کرد، رفع مشکل امکان مشاهده‌ی مجدد صفحه‌ی لاگین، با وارد کردن مستقیم آدرس آن در مرورگر، پس از ورود موفقیت آمیز به سیستم است. برای این منظور، ابتدای متد رندر کامپوننت فرم لاگین را به صورت زیر تغییر می‌دهیم تا اگر کاربر، پیشتر به سیستم وارد شده بود، به صورت خودکار به ریشه‌ی سایت هدایت شده و مجددا فرم لاگین برای او رندر نشود:
import { Redirect } from "react-router-dom";
//...


  render() {
    if (auth.getCurrentUser()) return <Redirect to="/" />;


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-29-backend.zip و sample-29-frontend.zip
نظرات مطالب
ساختار پروژه های Angular
ضمن تشکر فراوان از جناب آقای پاکدل عزیز، در این مقاله به خوبی درباره lazy loading در angularjs بحث شده. نکته مهم اینکه حتما پروژه‌ی قابل اجرایی که در انتهای مقاله لینک شده را ملاحظه کنید. نکاتی در این پروژه هست از جمله اینکه برای دسترسی به providerها برای lazy loading آنها به این ترتیب به app افزوده شده اند:
app.config([
        '$stateProvider',
        '$urlRouterProvider',
        '$locationProvider',
        '$controllerProvider',
        '$compileProvider',
        '$filterProvider',
        '$provide',


        function ($stateProvider, $urlRouterProvider, $locationProvider, $controllerProvider, $compileProvider, $filterProvider, $provide) {
            //برای رجیستر کردن غیر همروند اجزای انگیولاری در آینده
            app.lazy =
            {
                controller: $controllerProvider.register,
                directive:  $compileProvider.directive,
                filter:     $filterProvider.register,
                factory:    $provide.factory,
                service:    $provide.service
            };
.
.
.
])
(البته این کد از پروژه خودمان است و بعضی وابستگی‌های دیگر هم تزریق شده‌اند).
استفاده از app.lazy باعث سهولت بیشتر در استفاده و خواناتر شدن کد می‌شود. در ادامه به این ترتیب می‌توانید از app.lazy استفاده کنید:
angular.module('app').lazy.controller('myController',
        ['$scope',  function($scope){
...
}]);
به این ترتیب کد نوشته شده به دلیل نام گذاری ارجاع controllerProvider  با  controller  به حالت عادی شبیه است، و از طرفی lazy پیش از آن به فهم ماجرا کمک خواهد کرد.
این نقطه شروع یکی از پروژه‌های ماست که به عنوان نمونه بد نیست ملاحظه کنید:
<script type="text/javascript">
// --- Scriptjs ---
!function (a, b, c) { function t(a, c) { var e = b.createElement("script"), f = j; e.onload = e.onerror = e[o] = function () { e[m] && !/^c|loade/.test(e[m]) || f || (e.onload = e[o] = null, f = 1, c()) }, e.async = 1, e.src = a, d.insertBefore(e, d.firstChild) } function q(a, b) { p(a, function (a) { return !b(a) }) } var d = b.getElementsByTagName("head")[0], e = {}, f = {}, g = {}, h = {}, i = "string", j = !1, k = "push", l = "DOMContentLoaded", m = "readyState", n = "addEventListener", o = "onreadystatechange", p = function (a, b) { for (var c = 0, d = a.length; c < d; ++c) if (!b(a[c])) return j; return 1 }; !b[m] && b[n] && (b[n](l, function r() { b.removeEventListener(l, r, j), b[m] = "complete" }, j), b[m] = "loading"); var s = function (a, b, d) { function o() { if (!--m) { e[l] = 1, j && j(); for (var a in g) p(a.split("|"), n) && !q(g[a], n) && (g[a] = []) } } function n(a) { return a.call ? a() : e[a] } a = a[k] ? a : [a]; var i = b && b.call, j = i ? b : d, l = i ? a.join("") : b, m = a.length; c(function () { q(a, function (a) { h[a] ? (l && (f[l] = 1), o()) : (h[a] = 1, l && (f[l] = 1), t(s.path ? s.path + a + ".js" : a, o)) }) }, 0); return s }; s.get = t, s.ready = function (a, b, c) { a = a[k] ? a : [a]; var d = []; !q(a, function (a) { e[a] || d[k](a) }) && p(a, function (a) { return e[a] }) ? b() : !function (a) { g[a] = g[a] || [], g[a][k](b), c && c(d) }(a.join("|")); return s }; var u = a.$script; s.noConflict = function () { a.$script = u; return this }, typeof module != "undefined" && module.exports ? module.exports = s : a.$script = s }(this, document, setTimeout)

$script(['/Scripts/Lib/jquery/jquery-1.10.2.min.js'], function () {
    $script(['/Scripts/Lib/angular/angular.js'], function () {
        $script(['/Scripts/Lib/angular/angular-ui-router.min.js',
                    '/Scripts/Lib/angular/angular-resource.min.js',
                    '/Scripts/Lib/angular/angular-cache.min.js',
                    '/Scripts/Lib/angular/angular-sanitize.min.js',
                    '/Scripts/Lib/angular/angular-animate.min.js',
                    '/Scripts/Lib/angular/angular-cookie.min.js',
                    '/APP/Common/directives.js'
                ], function () {
                    $script('/app/app.js', function () {
                        angular.bootstrap(document, ['app']);
                    });
                });
            })
        });
</script>

این تگ script در صفحه شروع پروژه آمده است.
کد minify شده scriptjs در ابتدا قرار دارد، پس از آن فایل‌های js مورد نیاز با رعایت وابستگی‌های احتمالی به ترتیب بارگذاری شده‌اند.
این قسمت resolve یکی از بخش‌های مسیریابی است: 
resolve: {
                        fileDeps: ['$q', '$rootScope', function ($q, $rootScope) {
                            var deferred = $q.defer();
                            var deps = ['/app/HotStories/dataContextService.js',
                                        '/app/HotStories/hotStController.js'];
                            $script(deps, function () {
                                $rootScope.$apply(function () {
                                    deferred.resolve();
                                });
                            });

                            return deferred.promise;
                        }]
                    }
این نحوه تعریف سرویسی که فایل آن در وابستگی‌ها آمده و قرار است lazy load شود:
angular.module('app').lazy.service('dataContextService',
        ['$rootScope', '$resource', '$angularCacheFactory', '$q', function($rootScope, $resource, $cacheFactory, $q){
...
}]);
و این هم نحوه تعریف کنترلری که فایل آن در وابستگی‌ها آمده و قرار است lazy load شود: 
angular.module('app').lazy.controller('hotStController',
        ['$scope', 'ipCookie', 'dataContextService', function($scope, ipCookie, dataContextService){
...
}]);