نظرات مطالب
مدیریت کلیدهای کیبرد در جاوا اسکریپت
سوال خوبی است. قبل از پاسخ به سوال شما باید کمی درباره رویدادها در عناصر DOM توضیح داده بشه. 
در صفحات html به صورت پیش فرض، هر رویدادی که در عناصر زیردست یا فرزند رخ میدهد به ترتیب در تمام عناصر والدش انتشار می‌یابد. به این فرایند event propagation یا event bubble up میگویند.
در حالت عادی برای تغییر رفتار پیش فرض مدیریت رویدادهای عناصر DOM در مرورگرها، با استفاده از زبان جاوا اسکریپت چند روش وجود دارد.
مثلا آرگومان رویداد (همان متغیر معروف e) در مرورگرهای مدرن دو متد برای اینکار دارد:
e.preventDefault()
e.stopPropagation()
متد preventDefault همانطور که از نامش هم پیداست از اجرای رفتار پیش فرض رویداد جاری جلوگیری میکند. مثلا با قرار دادن این متد در رویداد مربوط به کلیک یک لینک، رفتار پیش فرض کلیک روی لینک (همان انتقال به آدرس تنظیم شده در پراپرتی src لینک) اجرا نمیشود.
متد stopPropagation هم همانطور که از نامش پیداست از انتشار رویداد جاری به عناصر والدش جلوگیری میکند.
راه حل دیگری که برای تغییر این رفتارهای پیش فرض وجود دارد استفاده از return flase در انتهای رویداد است. این کار تاثیری همانند استفاده از متد preventDefault دارد. تفاوت این دو روش آن است که برگشت مقدار false تنها میتواند در انتهای یک متد استفاده شود بنابراین اگر خطایی در متد مربوطه رخ دهد احتمال اجرا نشدن این خط و درنتیجه اجرای ادامه فرایند با اجرای رفتار پیش فرض رویداد مربوطه وجود دارد. اما متد preventDefault را میتوان در ابتدای متد رویداد استفاده کرد و خیال خود را راحت کرد!
نکته: دو متد اشاره شده در نسخه‌های قدیمی مرورگرها (مثلا IE 8 و قبلتر) وجود ندارد!
برای آزمایش تمامی این موارد میتوان از کد زیر که برای اینکار آماده کردم استفاده کرد:
<html>
<body>
<div onclick="document.body.appendChild(outter)" style='border:solid 1px'>
    Outer Div
    <a id="inner" href="index2.htm">index2</a>
</div>
<script>
var outter = document.createElement('div');
outter.innerText = 'outter';
var inner = document.createElement('div');
inner.innerText = 'inner';

document.getElementById('inner').onclick = function(e) {
    e = e || window.event;
    document.body.appendChild(inner);
    //e.preventDefault();
    //e.stopPropagation();
    //e.returnValue = false;
    return false;
};
</script>
</body>
</html>
البته درصورت استفاده از jQuery به دلیل اینکه این کتابخانه از نمونه ای سفارشی برای آرگومان رویدادها استفاده میکند فرایندهای موجود کمی تفاوت دارد.
اطلاعات بیشتر: ^ و ^
مطالب
الگوی طراحی Null Object

هنگامیکه درحال طراحی کلاس‌هایی هستیم که وابستگی‌هایی دارند، ممکن است با شرایطی مواجه شویم که به این وابستگی‌ها نیاز نباشد و یا به رفتار عادی بعضی از وابستگی‌ها نیاز نداشته باشیم. شاید راهی که در این مواقع به ذهن برسد این باشد که بجای شیء واقعی وابستگی موردنظر، از یک شیء Null Reference استفاده کنیم. ولی استفاده از این روش کدهایمان را پیچیده خواهد کرد؛ چون هر جای کد که نیازمند استفاده‌ی از اعضای شیء وابستگی موردنظرمان باشیم، مثلا متدی را فراخوانی کنیم یا از یک پراپرتی آن استفاده کنیم، باید ابتدا از نال بودن یا نبودن آن اطمینان حاصل کنیم و سپس از آن استفاده نماییم؛ چون در غیر این صورت با خطای Null Pointer مواجه می‌شویم.

الگوی طراحی Null Object این مشکل را حل می‌کند که جای پاس دادن شیء Null Reference بجای شیء ای که واقعا به آن وابستگی وجود دارد و باید هر بار قبل استفاده‌ی از آن بررسی کنیم که آیا آن شیء ای که داریم با آن کار می‌کنیم نال است یا خیر، کلاسی خاصی را بسازیم که یک وابستگی غیر کاربردی است. به این معنا که قرار نیست هیچ کاری را انجام دهد و عملا یک non-functional Dependency است. این کلاس یا یک اینترفیس خاصی را پیاده سازی می‌کند و یا اینکه از یک کلاس انتزاعی ارث بری خواهد کرد؛ ولی هیچ عملکرد خاصی را نخواهد داشت. به این معنا که متدها و پراپرتی‌های این کلاس کاری را انجام نداده و یک مقدار پیشفرض و یا یک مقدار خاصی را برگشت خواهند داد. این روش به ساده سازی کد کمک خواهد کرد، چون می‌توان بدون انجام پیش شرط‌هایی مانند بررسی نال بودن یا نبودن یک شیء وابسته، از آن استفاده کرد.

این الگوی طراحی معمولا همراه با دیگر الگوهای طراحی مورد استفاده قرار می‌گیرد. بهینه‌تر است که خود کلاس Null Object به صورت Singleton پیاده سازی شود. مزیت این کار در این است که چون شیء ساخته شده از این کلاس، نه کار خاصی را انجام می‌دهد و نه حالت خاصی را نگه می‌دارد، پس ساختن شیءای از آن عملا ضرورتی نداشته و هیچگونه ارزشی ندارد و فقط سرباری را بر روی نرم افزار قرار می‌دهد. پس سزاوار است فقط به یک شیء از این کلاس اکتفا کرد و هر بار همان شیء را برگشت داد. الگوی دیگری که غالبا از الگوی Null Object در آن استفاده می‌شود، الگوی Strategy است. زمانیکه یکی از استراتژی‌ها این باشد که کار خاصی را انجام نداد و یا استراتژی مورد نظر عملکردی نداشته باشد، از الگوی Null Object استفاده می‌کنیم. الگوی دیگری که از الگوی Null Object زیاد استفاده می‌کند، الگوی Factory است. برای مثال هنگامیکه بخواهیم بر طبق شرایط برنامه یک شیء Null Reference را بسازیم و برگردانیم، از الگوی Null Object استفاده خواهیم کرد.

فرض کنید می‌خواهیم ماژولی را توسعه دهیم که وظیفه‌ی آن گزارش دادن وضعیت وقوع رخدادها است و می‌خواهیم پیام‌های وضعیت، به روش‌های مختلفی مانند ارسال ایمیل و یا ثبت لاگ در سرورهای راه دور که برای لاگ گیری تعبیه شده‌اند، انجام گیرد و در بعضی از مواقع هم می‌خواهیم برای برخی از رخداد‌ها نیاز به گزارش نباشد. در این مواقع برای استراتژی سوم از الگوی طراحی Null Object استفاده می‌کنند.


پیاده سازی الگوی طراحی Null Object

کلاس دیاگرام زیر چگونگی پیاده سازی این الگو را نشان می‌دهد. در ادامه قصد داریم بخش‌های مختلف این دیاگرام را توضیح دهیم.

Client : این کلاس دارای یک وابستگی به یک کلاس دیگر است که در بعضی مواقع نیازی به این وابستگی پیدا نمی‌کند و در صورتیکه به کارکرد اصلی وابستگی نیاز پیدا نکند، متدهای داخل کلاس Null Object را اجرا می‌کند.

DependencyBase : این قسمت کلاس پایه‌ای است که به صورت Abstract بوده و شامل همه وابستگی‌هایی است که ممکن است Client به آن وابسته باشد. همچنین این بخش، کلاس پایه‌ی کلاس Null Object هم است. شایان ذکر است که بجای استفاده از کلاس Abstract می‌توان از یک Interface هم استفاده کرد؛ چون این کلاس هیچ عملکرد مشترکی را برای زیر کلاس‌هایش پیاده سازی نمی‌کند.

Dependency : این کلاس یک عملکرد واقعی از یک وابستگی است که Client به آن وابسته است.

NullObject : این همان کلاس Null Object است که به عنوان یک وابستگی توسط Client مورد استفاده قرار می‌گیرد. این کلاس هیچ عملکرد مشخصی را ندارد ولی باید تمام اعضای کلاس پایه، یعنی DependencyBase را پیاده سازی کند.

مثال زیر کدهای اصلی پیاده سازی الگوی طراحی Null Object را نشان خواهد داد که با زبان سی شارپ نوشته شده‌است. کلاس Client، وابستگی‌های خود را از طریق سازنده دریافت خواهد کرد که به آن Constructor injection گفته می‌شود. همانطور که می‌بینید در کلاس NullObject، تنها متد Operation بازنویسی شده است و داخل آن هیچ عملکرد خاصی پیاده سازی نشده است؛ زیر تنها به وجود آن نیاز است و نه عملکرد داخلی آن.

public class Client
{
    DependencyBase _dependency;
 
    public void Client(DependencyBase dependency)
    {
        _dependency = dependency;
    }
 
    public void DoSomething()
    {
        _dependency.Operation();
    }
}
 
 
public abstract class DependencyBase
{
    public abstract void Operation();
}
 
 
public class Dependency : DependencyBase
{
    public override void Operation()
    {
        Console.WriteLine("Dependency.Operation() executed");
    }
}
 
 
public class NullObject : DependencyBase
{
    public override void Operation() { }
}


یک نمونه واقعی از الگوی طراحی Null Object

در این بخش قصد داریم مثالی از الگوی استراتژی را ارائه دهیم که در یکی از استراتژی‌هایش از کلاس Null Object استفاده خواهد کرد. در این مثال کلاسی وجود دارد به نام StatusMonitor که پس از انجام کارهایی، وضعیت انجام آن را اعلام می‌کند. ۳ نوع استراتژی برای اعلام وضعیت انجام کارها متصور است که بسته به موقعیت‌های مختلف، یکی از آنها انتخاب خواهد شد. استراتژی‌های اعلام وضعیت شامل ارسال ایمیل، ارسال وضعیت به یک وب سرویس و یا اصلا اعلام نکردن وضعیت هستند. زمانیکه قصد داریم هیچگونه وضعیتی اعلام نشود، از نمونه‌ای از کلاس Null Object استفاده خواهد شد که در این مثال کلاس NullStatusReporter این وابستگی را تامین می‌کند. همه کلاس‌های استراتژی که بیان شد تنها شامل یک متد هستند که از آن برای گزارش پیام وضعیت استفاده خواهیم کرد.

کلاس‌های EmailStatusReporter و WebServiceStstusReporter در صورتیکه بتوانند به درستی پیام‌ها را گزارش دهند، مقدار true را برگشت خواهند داد و در غیر اینصورت مقدار false برگشت داده می‌شود. اما کلاس Null Object هیچ کاری را انجام نمی‌دهد و چیزی را گزارش نمی‌دهد و تنها مقدار true را برگشت خواهد داد. اینکه این کلاس چه مقداری را برگشت دهد، قراردادی است که بین Client و Dependency انجام می‌گیرد. به این نکته هم توجه بفرمایید که کلاس NullStatusReporter به صورت Singleton پیاده سازی شده است.

public class StatusMonitor
{
    StatusReporterBase _reporter;
 
    public StatusMonitor(StatusReporterBase reporter)
    {
        _reporter = reporter;
    }
 
    public void CheckStatus()
    {
        // Do something to check status
        if (!_reporter.Report("Everything's OK"))
        {
            Console.WriteLine("Failed to report status.");
        }
    }
}
 
 
public abstract class StatusReporterBase
{
    public abstract bool Report(string message);
}
 
 
public class EmailStatusReporter : StatusReporterBase
{
    public override bool Report(string message)
    {
        try
        {
            Console.WriteLine("Emailed '{0}'.", message);
            return true;
        }
        catch
        {
            return true;
            throw;
        }
    }
}
 
 
public class WebServiceStatusReporter : StatusReporterBase
{
    public override bool Report(string message)
    {
        try
        {
            Console.WriteLine("Sent '{0}' to web service.", message);
            return true;
        }
        catch
        {
            return true;
            throw;
        }
    }
}
 
 
public class NullStatusReporter : StatusReporterBase
{
    private static NullStatusReporter _instance;
    private static object _lock = new object();
 
    private NullStatusReporter() { }
 
    public static NullStatusReporter GetReporter()
    {
        lock (_lock)
        {
            if (_instance == null) _instance = new NullStatusReporter();
        }
 
        return _instance;
    }
 
    public override bool Report(string message)
    {
        return true;
    }
}


تست کلاس Null Object

برای تست کلاس StatusMonitor باید یکی از انواع استرتژی‌ها را برایش تعیین و آن را به سازنده کلاس تزریق کرد و با آن استراتژی، کلاس را تست نمود. در کد زیر از استراتژی NullObject استفاده شده‌است. پس یک نمونه‌ی آن ساخته شده و از طریق سازنده به کلاس StatusMonitor فرستاده می‌شود. سپس متد CheckStatus فراخوانی می‌گردد. اما این متد کاری را انجام نمی‌دهد و تنها مقدار true  برگشت داده می‌شود. بررسی روش‌های دیگر را به خودتان واگذار می‌کنم.

StatusReporterBase reporter = NullStatusReporter.GetReporter();
StatusMonitor monitor = new StatusMonitor(reporter);
monitor.CheckStatus();


مطالب
توسعه سرویس‌های Angular به روش OOP
یک نکته‌ای که در توسعه سیستم‌ها و نرم افزار‌ها تاکید فراوانی به آن می‌شود استفاده مجدد از کد‌های نوشته شده قبلی است. یعنی تا جای ممکن باید ساختار پروژه به گونه‌ای نوشته شود که از تکرار کد‌ها در جای جای پروژه جلوگیری شود. این مورد به خوبی در زبان‌های شیء‌گرا نظیر #C رعایت می‌شود اما در پروژه‌هایی که مبتنی بر Javascript هستند نظیر angular، باید با استفاده از خاصیت prototype جاوا اسکریپ این مورد را رعایت نمود. در  مقاله  Dr. Axel Rauschmayer،  قدم به قدم و به خوبی روش‌های وراثت در Javascript توضیح داده شده است.
در این پست با روش‌های وراثت در کنترلر‌های انگولاری آشنا شدید. این وراثت محدود به ارث بری scope‌ها می‌شود. اما یکی از بخش‌های بسیار مهم پروژه‌های انگولار نوشتن سرویس‌هایی با قابلیت توسعه مجدد در سایر بخش‌های پروژه می‌باشد. معادل آن، مفهوم Overriding در OOP است. با ذکر مثالی این مورد را با هم بررسی خواهیم کرد.
ابتدا یک سرویس به نام BaseService ایجاد کنید:
angular.module('myApp').service('BaseService', function() {

    var BaseService = function(title) {
        this.title = title;
    };

    BaseService.prototype.getMessage = function() {
        var self = this;
        return 'Hello ' + self.title;
    };

    return BaseService;
});
سرویس بالا دارای سازنده‌ای است که مقدار title باید در اختیار آن قرار گیرد. با استفاده از خاصیت prototype تابعی تعریف می‌کنیم که این تابع خروجی مورد نظر را برای ما تامین خواهد نمود.
حال اگر ماژول و کنترلری جهت نمایش خروجی به صورت زیر ایجاد کنیم:
var app= angular.module('myApp', []);


app.controller('myCtrl', function ($scope,BaseService) {

    var instance = new BaseService('Masoud');
    $scope.title = instance.getMessage();

});
با کدهای Html زیر:
<!DOCTYPE html>
<html xmlns="http://www.w3.org/1999/xhtml" ng-app="myApp">
<head>
    <title></title>
</head>
    <body ng-controller="myCtrl">

        <div>
            {{title}}
        </div>

    </body>
<script src="Scripts/jquery-2.1.1.min.js"></script>
<script src="Scripts/angular.js"></script>
<script src="App/app.js"></script>
</html>
در نهایت خروجی به صورت زیر قابل مشاهده است:

تا اینجای کار روال معمول تعاریف سرویس در انگولار بوده است. اما قصد داریم سرویس جدیدی را ایجاد نمایم تا خروجی سرویس قبلی را اندکی تغییر دهد. به جای اینکه سرویس قبلی را تغییر دهیم یا بدتر از آن سرویس جدیدی بسازیم و کدهای قبلی را در آن کپی کنیم کافیست به صورت زیر عمل نماییم:

app.service('ExtService', function(BaseService) {

    var ExtService = function() {
        BaseService.apply(this, arguments);
    };

    ExtService.prototype = new BaseService();
    
    ExtService.prototype.getMessage = function() {
        var self = this;
        return BaseService.prototype.getMessage.apply(this, arguments) + ' From Ext Service';
        
    };

    return ExtService;
});
حال می‌توان کنترلر را به صورت زیر بازنویسی کرد.
app.controller('myCtrl', function ($scope,BaseService , ExtService) {

    var baseInstance = new BaseService('Masoud');
    var extInstance = new ExtService('Dotnettips');
    $scope.title = baseInstance.getMessage() + ' and ' + extInstance.getMessage();

});
در کنترلر بالا هر دو سرویس تزریق شده‌اند. خروجی سرویس دوم متن From Ext Service را نیز به همراه خواهد داشت. پس از اجرای برنامه خروجی زیر قابل مشاهده است:

نظرات مطالب
Blazor 5x - قسمت چهارم - مبانی Blazor - بخش 1 - Data Binding
- کامپوننت InputText نیازی به رخداد ذکر شده ندارد؛ چون خاصیت Value آن دوطرفه است و همچنین Value آن با V بزرگ است و نه کوچک و بهتر است این موارد کوچک و بزرگ را با هم ترکیب نکنید. پشت صحنه‌ی روش طراحی آن‌را کمی بالاتر توضیح دادم: «یک نکته‌ی تکمیلی: روش تعریف data binding دو طرفه در کامپوننت‌ها»
مطالب
معرفی کتابخانه Loader برای بارگذاری JS و CSS
در طراحی صفحات وب، معمولا از فایل‌های JS و CSS مختلفی استفاده می‌شود؛ از کتابخانه‌ها گرفته تا فایل‌ها اصلی برنامه. به صورت خیلی ساده ما تمام این فایل‌ها را به صفحه‌ی لینک می‌کنیم. اما این روش درست نیست و حجم صفحه و تعداد درخواست‌ها به سرور برای بارگذاری فایل‌ها خیلی بیشتر می‌شود. در زمان اجرای یک صفحه‌ی وب مسلما قسمت‌هایی از صفحه وجود دارند که شاید در شرایط خاصی، کاربر این صفحات را ببیند و یا نیاز باشد تا منطقی، توسط یک فایل JS خاص انجام شود. کتابخانه‌های زیادی برای حل این موضوع درست شده‌اند که راهکار آنها به این صورت است که شما در مواقعی که نیاز به این فایل‌ها دارید، آنها را بارگذاری می‌کنید. کتابخانه‌ی Loader یک فایل JS ساده می‌باشد که توسط اینجانب نوشته شده است و در یک پروژه‌ی بزرگ در حال استفاده است. این کتابخانه تا همین الان که 4 سال از عمر پروژه می‌گذرد در حال کار کردن هست و بدون هیچ مشکلی تا الان جواب داده است. بنابراین تصمیم گرفتم تا این کتابخانه را به صورت عمومی منتشر کنم تا شما هم از این کتابخانه استفاده کنید. در زیر کد Core این کتابخانه و نحوه‌ی استفاده از آن را نوشته‌ام و لینک GitHub هم در زیر می‌باشد.

نحوه‌ی استفاده از این کتابخانه بعد از اینکه فایل JS آن‌را به صفحه وصل کردیم، به صورت زیر است که می‌توانید بر حسب نیاز، این تابع را صدا بزنید. کد زیر نحوه‌ی استفاده از این کتابخانه هست. فرض کنید در شرایطی نیاز داریم تا کتابخانه‌ی JSTree را بارگذری کنیم. به جای اینکه از اول فایل‌های JS و CSS آن‌را در صفحه داشته باشیم، خیلی ساده از تابع زیر استفاده می‌کنیم. در این کتابخانه تابع Promise وقتی Fire می‌شود که تمام فایل‌هایی که به صورت پارامتر در تابع Load مشخص شده‌اند، بارگذاری شوند.
loader.load([
  'plugin/dropdowntree/css/style.min.css',  
  'plugin/dropdowntree/js/jstree.js',  
  'plugin/dropdowntree/js/jstree.checkbox.js',  
]).promise(function () {
  // run this code promise  
});
کد هسته‌ی اصلی کتابخانه Loader به صورت زیر هست:
/*     
    loader version 0.2.1 2015    
    loader design by Behnam Mohammadi (http://itten.ir)
*/
window.loader = {  
    load: function (urls) {
        var loadCounter = 0;
        var promise = null;
        var ext = '';
        this.promise = function (fun) {
            promise = fun;
        };
        for (var i = 0; i < urls.length; i++) {
            ext = urls[i].substring(urls[i].length - 3);
            if (ext == '.js') {
                var script = document.createElement('script');
                script.src = urls[i];
                script.onload = function () {
                    loadCounter += 1;
                    if (loadCounter == urls.length) {
                        promise();
                    }
                };
                document.body.appendChild(script);
            } else if (ext == 'css') {
                var link = document.createElement('link');
                link.href = urls[i];
                link.rel = 'stylesheet';
                link.type = 'text\css';
                link.onload = function () {
                    loadCounter += 1;
                    if (loadCounter == urls.length) {
                        promise();
                    }
                };
                document.body.appendChild(link);
            }
        }
        return this;
    }
}
حجم این کتابخانه در صورت فشرده سازی کمتر از نیم کیلوبایت هست. لینک GitHub این پروژه را در زیر مشاهده میکنید.
مطالب
وب‌پارت اسلاید متحرک در شیرپوینت 2010
در خلال تعدادی از پروژه‌هایی که در زمینه توسعه شیرپوینت 2010 درگیر بودم، یکی از وب‌پارت‌هایی که اکثر مشتریان درخواست می‌کردند وب پارت اسلاید متحرک بود. به نظر من داشتن این وب‌پارت ظاهرا خیلی برای مشتریان مهم بنظر می‌رسید، بهمین سبب در زیر به پیاده‌سازی آن اشاره می‌کنم.

ساخت لیست سفارشی

ابتدا یک لیست سفارشی بنام ContentSlides ایجاد می‌کنیم و  ستونی از نوع Rich HTML به آن اضافه می‌کنیم.

ایجاد یک پروژه شیرپوینتی از نوع Visual Web Part

سپس یک پروژه شیرپوینت از نوع Visual Web Part در سایتی که لیست فوق در آن قرار دارد می‌سازیم.





در این مرحله نامگذاری‌های پیش‌فرض ویژوال استودیو که برای ویژوال وب‌پارت در نظر گرفته را به نام مناسب تغییر می‌دهیم.



افزودن پلاگین AnythingSlider

ابتدا پلاگین AnythingSlider را از این آدرس دریافت نمایید. سپس فایلهای anythingslider.css, anythingslider-ie.css, jquery.min.js, jquery.anythingslider.js  و "default.png " را به ویژوال وب‌پارت اضافه می‌کنیم. برای اضافه کردن فایلهای این پلاگین، ابتدا فولدر "Layouts" به پروژه اضافه می‌نماییم و سپس فایلهای این پلاگین در این فولدر قرار می‌دهیم.

سپس در خط 129 و 155 و 181 فایل anythingslider.css

background: url("../images/default.png") no-repeat; 
را به
background: url(“default.png") no-repeat;
تغییر دهید و شکل پروژه به صورت زیر خواهد شد.

در ادامه، بر روی "ContentSliderVisualWebPartUserControl.ascx" دابل کلیک کنید و کد زیر را به آن اضافه می‌کنیم.

<SharePoint:CssRegistration ID="AnythingSliderCssRegistration" runat="server" 
Name="/_layouts/ContentSliderWebPart/anythingslider.css"></SharePoint:CssRegistration>
<SharePoint:CssRegistration ID="AnythingSliderCssRegistrationIE7" runat="server" 
Name="/_layouts/ContentSliderWebPart/anythingslider.css" ConditionalExpression="lte IE 7"></SharePoint:CssRegistration>

<SharePoint:ScriptLink ID="JqueryScriptLink" runat="server" 
Name="/_layouts/ContentSliderWebPart/jquery.min.js"></SharePoint:ScriptLink>
<SharePoint:ScriptLink ID="AnythingSliderScriptLink" runat="server" 
Name="/_layouts/ContentSliderWebPart/jquery.anythingslider.js"></SharePoint:ScriptLink>

توجه کنید در کد بالا ما از کنترل‌های "SharePointCssRegistration" و "SharePointScriptLink" برای اضافه نمودن فایلهای Css و JavaScript مورد نیاز و هم چنین از خصیصه "ConditionalExpression" برای اضافه کردن فایل "anythingslider-ie.css" برای مرورگر اینترنت اکسپلورر 7 به بالا استفاده کردیم.

ایجاد کوئری برای لیست سفارشی

برای ایجاد کوئری از کتابخانه jQuery بنام SPService که از این آدرس قابل دریافت است، استفاده می‌کنیم. فایل "jquery.SPServices.min.js" موجود در این کتابخانه را همانند سایر فایل‌های اضافه شده در قسمت قبل را به پروژه اضافه می‌کنیم.

برای استفاده از کتابخانه، کد زیر را در user control قسمت فبلی و در ادامه کدهای قبلی وارد می‌کنیم.

<SharePoint:ScriptLink ID="SPServicesScriptLink" runat="server" 
Name="/_layouts/ContentSliderWebPart/jquery.SPServices.min.js"></SharePoint:ScriptLink>

و برای ایجاد کوئری کد زیر در user control وارد می‌کنیم.

<script language="javascript" type="text/javascript">

$(document).ready(function () {
$().SPServices({
operation: "GetListItems",
async: false,
listName: "ContentSlides",
CAMLViewFields: "<ViewFields<FieldRef Name='SlidesContent' /></ViewFields>",
completefunc: function (xData, Status) {
$(xData.responseXML).SPFilterNode("z:row").each(function () {
var liHtml = "<li>" + $(this).attr("ows_SlidesContent") + "</li>";
$("#slider").append(liHtml);
});
}
});

/*-- Initialize AnythingSlider plugin --*/
    $('#slider').anythingSlider();

});
</script>

<ul id="slider" />

وظیفه این کد انجام کوئری بر روی لیست "ContentSlides" و ایجاد ساختار یک لیست جهت نمایش اسلایدها می‌باشد که آیتم‌های این لیست مقادیر ستون
"Slides Content" می‌باشد، شناسه این لیست "Slider" است.

توجه کنید: ما می‌توانیم CAML Queryهای پیشرفته‌ای برای اعمال فیلتر مناسب و چیدمان اسلایدها استفاده کنیم.

در ادامه، برای مقدار دهی اولیه به پلاگین بوسیله فراخوانی تابع

 $('#slider').anythingSlider();

انجام می‌شود.

در پایان براحتی با Deploy نمودن Solution، امکان استفاده از وب پارت مهیاست.

برای دریافت کد این پروژه از این آدرس استفاده کنید.

مطالب
روش یکی کردن پروژه‌های React و ASP.NET Core
یک روش کار کردن با پروژه‌های SPA، توسعه‌ی مجزای قسمت‌های front-end و back-end است. برای مثال پروژه‌ی React را به صورت جداگانه‌ای توسعه می‌دهیم، پروژه‌ی ASP.NET Core را نیز به همین صورت. هنگام آزمایش برنامه، در یکی دستور npm start را اجرا می‌کنیم تا وب سرور آزمایشی React، آن‌را در آدرس http://localhost:3000 قابل دسترسی کند و در دیگری دستور dotnet watch run را صادر می‌کنیم تا برنامه‌ی وب ASP.NET Core را بر روی آدرس https://localhost:5001 مهیا کند. سپس برای اینکه از پورت 3000 بتوان با پورت 5001 کار کرد، نیاز خواهد بود تا CORS را در برنامه‌ی ASP.NET Core فعالسازی کنیم. در حین ارائه‌ی نهایی برنامه نیز هر کدام را به صورت مجزا publish کرده و بعد هم خروجی نهایی پروژه‌ی SPA را در پوشه‌ی wwwroot برنامه‌ی وب کپی می‌کنیم تا قابل دسترسی و استفاده شود. روش دیگری نیز برای یکی/ساده سازی این تجربه وجود دارد که در این مطلب به آن خواهیم پرداخت.


پیشنیاز: ایجاد یک برنامه‌ی خالی React و ASP.NET Core

یک پوشه‌ی خالی را ایجاد کرده و در آن دستور dotnet new react را صادر کنید، تا قالب خاص پروژه‌های React یکی سازی شده‌ی با پروژه‌های ASP.NET Core، یک پروژه‌ی جدید را ایجاد کند.


همانطور که در تصویر فوق نیز مشاهده می‌کنید، این پروژه از دو برنامه تشکیل شده‌است:
الف) برنامه‌ی SPA که در پوشه‌ی ClientApp قرار گرفته‌است و شامل کدهای کامل یک برنامه‌ی React است.
ب) برنامه‌ی سمت سرور ASP.NET Core که یک برنامه‌ی متداول وب، به همراه فایل Startup.cs و سایر فایل‌های مورد نیاز آن است.

در ادامه نکات ویژه‌ی ساختار این پروژه را بررسی خواهیم کرد.


تجربه‌ی توسعه‌ی برنامه‌ها توسط این قالب ویژه

اکنون اگر این پروژه‌ی وب را برای مثال با فشردن دکمه‌ی F5 و یا اجرای دستور dotnet run، اجرا کنیم، چه اتفاقی رخ می‌دهد؟
- به صورت خلاصه برنامه‌ی ASP.NET Core شروع به کار کرده و سبب ارائه همزمان برنامه‌ی SPA نیز خواهد شد.
- پورتی که برنامه‌ی وب بر روی آن قرار دارد، با پورتی که برنامه‌ی React بر روی روی آن ارائه می‌شود، یکی است. یعنی نیازی به تنظیمات CORS را ندارد.
- در این حالت اگر در برنامه‌ی React تغییری را ایجاد کنیم (در هر قسمتی از آن)، hot reloading آن هنوز هم برقرار است و سبب بارگذاری مجدد برنامه‌ی SPA در مرورگر خواهد شد و برای اینکار نیازی به توقف و راه اندازی مجدد برنامه‌ی ASP.NET Core نیست.

اما این تجربه‌ی روان کاربری و توسعه، چگونه حاصل شده‌است؟


بررسی ساختار فایل Startup.cs یک پروژه‌ی مبتنی بر dotnet new react

برای درک نحوه‌ی عملکرد این قالب ویژه، نیاز است از فایل Startup.cs آن شروع کرد.
// ...
using Microsoft.AspNetCore.SpaServices.ReactDevelopmentServer;

namespace dotnet_template_sample
{
    public class Startup
    {
        // ...

        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {

            services.AddControllersWithViews();

            // In production, the React files will be served from this directory
            services.AddSpaStaticFiles(configuration =>
            {
                configuration.RootPath = "ClientApp/build";
            });
        }
در ابتدا تعریف فضای نام SpaServices را مشاهده می‌کنید. بسته‌ی متناظر با آن در فایل csproj برنامه به صورت زیر ثبت شده‌است:
<ItemGroup>
   <PackageReference Include="Microsoft.AspNetCore.SpaServices.Extensions" Version="3.1.2" />
</ItemGroup>
این بسته، همان بسته‌ی جدید SpaServices است و در NET 5x. نیز پشتیبانی خواهد شد .

در متد ConfigureServices، ثبت سرویس‌های مرتبط با فایل‌های استاتیک پروژه‌ی SPA، توسط متد AddSpaStaticFiles صورت گرفته‌است. در اینجا RootPath آن، به پوشه‌ی ClientApp/build اشاره می‌کند. البته این پوشه هنوز در این ساختار، قابل مشاهده نیست؛ اما زمانیکه پروژه‌ی ASP.NET Core را برای ارائه‌ی نهایی، publish کردیم، به صورت خودکار ایجاد شده و حاوی فایل‌های قابل ارائه‌ی برنامه‌ی React نیز خواهد بود.

قسمت مهم دیگر کلاس آغازین برنامه، متد Configure آن است:
// ...
using Microsoft.AspNetCore.SpaServices.ReactDevelopmentServer;

namespace dotnet_template_sample
{
    public class Startup
    {
        // ...

        public void Configure(IApplicationBuilder app, IWebHostEnvironment env)
        {
            // ...
            app.UseStaticFiles();
            app.UseSpaStaticFiles();

            app.UseRouting();

            app.UseEndpoints(endpoints =>
            {
                endpoints.MapControllerRoute(
                    name: "default",
                    pattern: "{controller}/{action=Index}/{id?}");
            });

            app.UseSpa(spa =>
            {
                spa.Options.SourcePath = "ClientApp";

                if (env.IsDevelopment())
                {
                    spa.UseReactDevelopmentServer(npmScript: "start");
                }
            });
        }
    }
}
در اینجا ثبت سه میان افزار جدید را مشاهده می‌کنید:
- متد UseSpaStaticFiles، سبب ثبت میان‌افزاری می‌شود که امکان دسترسی به فایل‌های استاتیک پوشه‌ی ClientApp حاوی برنامه‌ی React را میسر می‌کند؛ مسیر این پوشه را در متد ConfigureServices تنظیم کردیم.
- متد UseSpa، سبب ثبت میان‌افزاری می‌شود که دو کار مهم را انجام می‌دهد:
1- کار اصلی آن، ثبت مسیریابی معروف catch all است تا مسیریابی‌هایی را که توسط کنترلرهای برنامه‌ی ASP.NET Core مدیریت نمی‌شوند، به سمت برنامه‌ی React هدایت کند. برای مثال مسیر https://localhost:5001/api/users به یک کنترلر API برنامه‌ی سمت سرور ختم می‌شود، اما سایر مسیرها مانند https://localhost:5001/login قرار است صفحه‌ی login برنامه‌ی سمت کلاینت SPA را نمایش دهند و متناظر با اکشن متد خاصی در کنترلرهای برنامه‌ی وب ما نیستند. در این حالت، کار این مسیریابی catch all، نمایش صفحه‌ی پیش‌فرض برنامه‌ی SPA است.
2- بررسی می‌کند که آیا شرایط IsDevelopment برقرار است؟ آیا در حال توسعه‌ی برنامه هستیم؟ اگر بله، میان‌افزار دیگری را به نام UseReactDevelopmentServer، اجرا و ثبت می‌کند.

برای درک عملکرد میان‌افزار ReactDevelopmentServer نیاز است به سورس آن مراجعه کرد. این میان‌افزار بر اساس پارامتر start ای که دریافت می‌کند، سبب اجرای npm run start خواهد شد. به این ترتیب دیگر نیازی به اجرای جداگانه‌ی این دستور نخواهد بود و همچنین این اجرا، به همراه تنظیمات proxy مخصوصی نیز هست تا پورت اجرایی برنامه‌ی React و برنامه‌ی ASP.NET Core یکی شده و دیگر نیازی به تنظیمات CORS مخصوص برنامه‌های React نباشد. بنابراین hot reloading ای که از آن صحبت شد، توسط ASP.NET Core مدیریت نمی‌شود. در پشت صحنه همان npm run start اصلی برنامه‌های React، در حال اجرای وب سرور آزمایشی React است که از hot reloading پشتیبانی می‌کند.

یک مشکل: با این تنظیم، هربار که برنامه‌ی ASP.NET Core اجرا می‌شود (به علت تغییرات در کدها و فایل‌های پروژه)، سبب اجرای مجدد و پشت صحنه‌ی react development server نیز خواهد شد که ... آغاز برنامه را در حالت توسعه، کند می‌کند. برای رفع این مشکل می‌توان این وب سرور توسعه‌ی برنامه‌های React را به صورت جداگانه‌ای اجرا کرد و فقط تنظیمات پروکسی آن‌را در اینجا ذکر نمود:
// replace
spa.UseReactDevelopmentServer(npmScript: "start");
// with
spa.UseProxyToSpaDevelopmentServer("http://localhost:3000");
در اینجا فقط کافی است سطر UseReactDevelopmentServer را با تنظیم UseProxyToSpaDevelopmentServer که به آدرس وب سرور توسعه‌ی برنامه‌های React اشاره می‌کند، تنظیم کنیم. بدیهی است در اینجا حالت باید از طریق خط فرمان به پوشه‌ی clientApp وارد شد و دستور npm start را یکبار به صورت دستی اجرا کرد، تا این وب سرور، راه اندازی شود.


تغییرات ویژه‌ی فایل csproj برنامه

اگر به فایل csproj برنامه دقت کنیم، دو تغییر جدید نیز در آن قابل مشاهده هستند:
الف) نصب خودکار وابستگی‌های برنامه‌ی client
  <Target Name="DebugEnsureNodeEnv"
     BeforeTargets="Build" 
     Condition=" '$(Configuration)' == 'Debug' And !Exists('$(SpaRoot)node_modules') ">
    <!-- Ensure Node.js is installed -->
    <Exec Command="node --version" ContinueOnError="true">
      <Output TaskParameter="ExitCode" PropertyName="ErrorCode" />
    </Exec>
    <Error Condition="'$(ErrorCode)' != '0'" Text="Node.js is required to build and run this project. To continue, please install Node.js from https://nodejs.org/, and then restart your command prompt or IDE." />
    <Message Importance="high" Text="Restoring dependencies using 'npm'. This may take several minutes..." />
    <Exec WorkingDirectory="$(SpaRoot)" Command="npm install" />
  </Target>
در این تنظیم، در حالت build و debug، ابتدا بررسی می‌کند که آیا پوشه‌ی node_modules برنامه‌ی SPA وجود دارد؟ اگر خیر، ابتدا مطمئن می‌شود که node.js بر روی سیستم نصب است و سپس دستور npm install را صادر می‌کند تا تمام وابستگی‌های برنامه‌ی client، دریافت و نصب شوند.

ب) یکی کردن تجربه‌ی publish برنامه‌ی ASP.NET Core با publish پروژه‌های React
  <Target Name="PublishRunWebpack" AfterTargets="ComputeFilesToPublish">
    <!-- As part of publishing, ensure the JS resources are freshly built in production mode -->
    <Exec WorkingDirectory="$(SpaRoot)" Command="npm install" />
    <Exec WorkingDirectory="$(SpaRoot)" Command="npm run build" />

    <!-- Include the newly-built files in the publish output -->
    <ItemGroup>
      <DistFiles Include="$(SpaRoot)build\**" />
      <ResolvedFileToPublish Include="@(DistFiles->'%(FullPath)')" Exclude="@(ResolvedFileToPublish)">
        <RelativePath>%(DistFiles.Identity)</RelativePath>
        <CopyToPublishDirectory>PreserveNewest</CopyToPublishDirectory>
        <ExcludeFromSingleFile>true</ExcludeFromSingleFile>
      </ResolvedFileToPublish>
    </ItemGroup>
  </Target>
میان‌افزار ReactDevelopmentServer کار اجرا و پروکسی دستور npm run start را در حالت توسعه انجام می‌دهد. اما در حالت ارائه‌ی نهایی چطور؟ در اینجا نیاز است دستور npm run build اجرا شده و فایل‌های مخصوص ارائه‌ی نهایی برنامه‌ی React تولید و سپس به پوشه‌ی wwwroot، کپی شوند. تنظیم فوق، دقیقا همین کار را در حین publish برنامه‌ی ASP.NET Core، به صورت خودکار انجام می‌دهد و شامل این مراحل است:
-  ابتدا npm install را جهت اطمینان از به روز بودن وابستگی‌های برنامه مجددا اجرا می‌کند.
- سپس npm run build را برای تولید فایل‌های قابل ارائه‌ی برنامه‌ی React اجرا می‌کند.
- در آخر تمام فایل‌های پوشه‌ی ClientApp/build تولیدی را به بسته‌ی نهایی توزیعی برنامه‌ی ASP.NET Core، اضافه می‌کند.
مطالب دوره‌ها
افزونه‌ای برای کپسوله سازی نکات ارسال یک فرم ASP.NET MVC به سرور توسط jQuery Ajax
اگر مطالب سایت جاری را مطالعه و دنبال کرده باشید، تاکنون به صورت پراکنده نکات زیادی را در مورد استفاده از jQuery Ajax تهیه و ارائه کرده‌ایم. در این مطلب قصد داریم تا این نکات را نظم بخشیده و جهت استفاده مجدد، به صورت یک افزونه کپسوله سازی کنیم.

در کدها و افزونه‌ای که در ادامه ارائه خواهند شد، این مسایل درنظر گرفته شده است:

- چگونه اعتبار سنجی سمت کاربر را در حین استفاده از Ajax فعال کنیم.
- چگونه از چندبار کلیک کاربر در حین ارسال فرم به سرور جلوگیری نمائیم.
- چگونه Complex Types قابل تعریف در EF Code first را نیز در اینجا مدیریت کنیم.
- نحوه تعریف صحیح آدرس‌های کنترلرها چگونه باید باشد.
- نحوه اعلام وضعیت لاگین شخص به او، در صورت بروز مشکل.
- ارسال صحیح anti forgery token در حین اعمال Ajax ایی.
- بررسی Ajax بودن درخواست رسیده و تهیه یک فیلتر سفارشی مخصوص آن.
- از کش شدن اطلاعات Ajax ایی جلوگیری شود.


ابتدا معرفی مدل برنامه
using System.ComponentModel;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace jQueryMvcSample01.Models
{
    public class User
    {
        [Required(ErrorMessage = "(*)"), DisplayName("نام")]
        public string Name { set; get; }

        public PhoneInfo PhoneInfo { set; get; }
    }

    public class PhoneInfo
    {
        [Required(ErrorMessage = "(*)"), DisplayName("تلفن")]
        public string Phone { get; set; }

        [Required(ErrorMessage = "(*)"), DisplayName("پیش شماره")]
        public string Ext { get; set; }
    }
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید، خاصیت PhoneInfo، تو در تو یا به نوعی Complex است. اگر از ابزارهای Scafolding توکار VS.NET برای تولید View متناظر استفاده کنیم، فیلد تو در توی PhoneInfo را لحاظ نخواهد کرد، اما ... مهم نیست. تعریف دستی آن هم کار می‌کند.


کدهای کنترلر برنامه

using System.Web.Mvc;
using jQueryMvcSample01.Models;
using jQueryMvcSample01.Security;

namespace jQueryMvcSample01.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        [HttpGet]
        public ActionResult Index()
        {
            return View(); //نمایش فرم
        }

        [HttpPost]
        [AjaxOnly] //فقط در حالت ای‌جکس قابل دسترسی باشد
        [ValidateAntiForgeryToken]
        public ActionResult Index(User user)
        {
            if (this.ModelState.IsValid)
            {
                // ذخیره سازی در بانک اطلاعاتی ...
                System.Threading.Thread.Sleep(3000);

                return Content("ok");//اعلام موفقیت آمیز بودن کار
            }

            return Content(null);//ارسال خطا
        }
    }
}
در اینجا در متد Index، اطلاعات شیء User به صورت Ajaxایی دریافت شده و پس از آن برای مثال قابلیت ذخیره سازی را خواهد داشت.
چند نکته در اینجا حائز اهمیت هستند:
الف) استفاده از ویژگی AjaxOnly (که کدهای آن‌را در پروژه پیوست می‌توانید مشاهده نمائید)، جهت صرفا پردازش درخواست‌های Ajaxایی.
ب) استفاده از ویژگی ValidateAntiForgeryToken در حین اعمال اجکسی. اگر سایت‌های مختلف را در اینباره جستجو کنید، عموما برای پردازش آن در حین استفاده از jQuery Ajax بسیار مشکل دارند.
ج) استفاده از return Content برای اعلام نتیجه کار. اگر اطلاعات ثبت شد، یک ok یا هر عبارت دیگری که علاقمند بودید ارسال گردیده و در غیراینصورت null بازگشت داده می‌شود.


کدهای افزونه PostMvcFormAjax

// <![CDATA[
(function ($) {
    $.fn.PostMvcFormAjax = function (options) {
        var defaults = {
            postUrl: '/',
            loginUrl: '/login',
            beforePostHandler: null,
            completeHandler: null,
            errorHandler: null
        };
        var options = $.extend(defaults, options);

        var validateForm = function (form) {
            //فعال سازی دستی اعتبار سنجی جی‌کوئری
            var val = form.validate();
            val.form();
            return val.valid();
        };

        return this.each(function () {
            var form = $(this);
            //اگر فرم اعتبار سنجی نشده، اطلاعات آن ارسال نشود
            if (!validateForm(form)) return;

            //در اینجا می‌توان مثلا دکمه‌ای را غیرفعال کرد
            if (options.beforePostHandler)
                options.beforePostHandler(this);

            //اطلاعات نباید کش شوند
            $.ajaxSetup({ cache: false });

            $.ajax({
                type: "POST",
                url: options.postUrl,
                data: form.serialize(), //تمام فیلدهای فرم منجمله آنتی فرجری توکن آن‌را ارسال می‌کند
                complete: function (xhr, status) {
                    var data = xhr.responseText;
                    if (xhr.status == 403) {
                        window.location = options.loginUrl; //در حالت لاگین نبودن شخص اجرا می‌شود
                    }
                    else if (status === 'error' || !data) {
                        if (options.errorHandler)
                            options.errorHandler(this);
                    }
                    else {
                        if (options.completeHandler)
                            options.completeHandler(this);
                    }
                }

            });
        });
    };
})(jQuery);
// ]]>
چند نکته مهم در تهیه این افزونه رعایت شده:
الف) فعال سازی دستی اعتبار سنجی جی‌کوئری، از این جهت که این نوع اعتبار سنجی به صورت پیش فرض تنها در حالت postback و ارسال کامل صفحه به سرور فعال می‌شود.
ب) استفاده از متد serialize جهت پردازش یکباره کل اطلاعات و فیلدهای یک فرم.
نکته مهم این متد ارسال فیلد مخفی anti forgery token نیز می‌باشد. فقط باید دقت داشت که این فیلد در حالتی که dataType به json تنظیم شود و همچنین از متد serialize استفاده گردد، در ASP.NET MVC پردازش نمی‌گردد (خیلی مهم!). به همین جهت در اینجا dataType تنظیمات jQuery Ajax حذف شده است.
ج) تنظیم cache به false در تنظیمات ابتدایی jQuery Ajax تا اطلاعات ارسالی و دریافتی کش نشوند و مشکل ساز نگردند.
د) بررسی xhr.status == 403 که توسط SiteAuthorizeAttribute (جایگزین بهتر فیلتر Authorize توکار ASP.NET MVC که کدهای آن در پروژه پیوست قابل دریافت است) و هدایت کاربر به صفحه لاگین


تعریف View ایی که از اشیاء تو در تو استفاده می‌کند و همچنین از افزونه فوق برای ارسال اطلاعات بهره خواهد برد:

@model jQueryMvcSample01.Models.User
@{
    ViewBag.Title = "تعریف کاربر";
    var postUrl = Url.Action(actionName: "Index", controllerName: "Home");
}
@using (Html.BeginForm(actionName: "Index", controllerName: "Home",
                       method: FormMethod.Post,
                       htmlAttributes: new { id = "UserForm" }))
{
    @Html.ValidationSummary(true)
    @Html.AntiForgeryToken()

    <fieldset>
        <legend>تعریف کاربر</legend>
        <div class="editor-label">
            @Html.LabelFor(model => model.Name)
        </div>
        <div class="editor-field">
            @Html.EditorFor(model => model.Name)
            @Html.ValidationMessageFor(model => model.Name)
        </div>
        <div class="editor-label">
            @Html.LabelFor(model => model.PhoneInfo.Ext)
        </div>
        <div class="editor-field">
            @Html.EditorFor(model => model.PhoneInfo.Ext)
            @Html.ValidationMessageFor(model => model.PhoneInfo.Ext)
        </div>
        <div class="editor-label">
            @Html.LabelFor(model => model.PhoneInfo.Phone)
        </div>
        <div class="editor-field">
            @Html.EditorFor(model => model.PhoneInfo.Phone)
            @Html.ValidationMessageFor(model => model.PhoneInfo.Phone)
        </div>
        <p>
            <input type="submit" id="btnSave" value="ارسال" />
        </p>
    </fieldset>
}
@section JavaScript
{
    <script type="text/javascript">
        $(document).ready(function () {
            $("#btnSave").click(function (event) {
                //جلوگیری از پست بک به سرور
                event.preventDefault();

                var button = $(this);

                $("#UserForm").PostMvcFormAjax({
                    postUrl: '@postUrl',
                    loginUrl: '/login',
                    beforePostHandler: function () {
                        //غیرفعال سازی دکمه ارسال
                        button.attr('disabled', 'disabled');
                        button.val("...");
                    },
                    completeHandler: function () {
                        //فعال سازی مجدد دکمه ارسال
                        alert('انجام شد');
                        button.removeAttr('disabled');
                        button.val("ارسال");
                    },
                    errorHandler: function () {
                        alert('خطایی رخ داده است');
                    }
                });
            });
        });
    </script>
}
همانطور که عنوان شد، مهم نیست که اشیاء تو در تو توسط ابزار Scafolding پشتیبانی نمی‌شود. این نوع خواص را به همان نحو متداول ذکر زنجیره وار خواص می‌توان معرفی و استفاده کرد:
 @Html.EditorFor(model => model.PhoneInfo.Phone)
هم اعتبار سنجی سمت کلاینت آن کار می‌کند و هم اطلاعات آن به اشیاء و خواص متناظر به خوبی نگاشت خواهد شد:


در ادامه نحوه استفاده از افزونه PostMvcFormAjax را مشاهده می‌کنید. چند نکته نیز در اینجا حائز اهمیت هستند:
الف) توسط htmlAttributes یک id برای فرم تعریف کرده‌ایم تا در افزونه PostMvcFormAjax مورد استفاده قرار گیرد.
ب) postUrl و loginUrl را همانند متغیر تعریف شده در ابتدای View توسط Url.Action باید تعریف کرد تا در صورتیکه سایت ما در ریشه اصلی قرار نداشت، باز هم به صورت خودکار مسیر صحیحی محاسبه و ارائه گردد.
ج) نحوه غیرفعال سازی و فعال سازی دکمه submit را در روال‌های beforePostHandler و completeHandler ملاحظه می‌کنید. این مساله برای جلوگیری از کلیک‌های مجدد یک کاربر ناشکیبا و جلوگیری از ثبت اطلاعات تکراری بسیار مهم است.
د) کل این اطلاعات، در یک section به نام JavaScript ثبت شده است. این section در فایل layout برنامه به صورت زیر مورد استفاده قرار خواهد گرفت و به این ترتیب مقدار دهی خواهد شد:
<head>
    <title>@ViewBag.Title</title>    
    <link href="@Url.Content("Content/Site.css")" rel="stylesheet" type="text/css" />
    <script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery-1.9.1.min.js")" type="text/javascript"></script>
    <script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery.validate.min.js")" type="text/javascript"></script>
    <script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery.unobtrusive-ajax.min.js")" type="text/javascript"></script>
    <script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery.validate.unobtrusive.min.js")" type="text/javascript"></script>
    <script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery.PostMvcFormAjax.js")" type="text/javascript"></script>
    @RenderSection("JavaScript", required: false)
</head>

دریافت کدهای کامل این قسمت
jQueryMvcSample01.zip

 
مطالب
LINQ to JSON به کمک JSON.NET
عموما از امکانات LINQ to JSON کتابخانه‌ی JSON.NET زمانی استفاده می‌شود که ورودی JSON تو در توی حجیمی را دریافت کرده‌اید اما قصد ندارید به ازای تمام موجودیت‌های آن یک کلاس معادل را جهت نگاشت به آن‌ها تهیه کنید و صرفا یک یا چند مقدار تو در توی آن جهت عملیات استخراج نهایی مدنظر است. به علاوه در اینجا LINQ to JSON واژه‌ی کلیدی dynamic را نیز پشتیبانی می‌کند.


همانطور که در تصویر مشخص است، خروجی‌های JSON عموما ترکیبی هستند از مقادیر، آرایه‌ها و اشیاء. هر کدام از این‌ها در LINQ to JSON به اشیاء JValue، JArray و JObject نگاشت می‌شوند. البته در حالت JObject هر عضو به یک JProperty و JValue تجزیه خواهد شد.
برای مثال آرایه [1,2] تشکیل شده‌است از یک JArray به همراه دو JValue که مقادیر آن‌را تشکیل می‌دهند. اگر مستقیما بخواهیم یک JArray را تشکیل دهیم می‌توان از شیء JArray استفاده کرد:
 var array = new JArray(1, 2, 3);
var arrayToJson = array.ToString();
و اگر یک JSON رشته‌ای دریافتی را داریم می‌توان از متد Parse مربوط به JArray کمک گرفت:
 var json = "[1,2,3]";
var jArray= JArray.Parse(json);
var val = (int)jArray[0];
خروجی JArray یک لیست از JTokenها است و با آن می‌توان مانند لیست‌های معمولی کار کرد.

در حالت کار با اشیاء، شیء JObject امکان تهیه اشیاء JSON ایی را دارا است که می‌تواند مجموعه‌ای از JPropertyها باشد:
 var jObject = new JObject(
new JProperty("prop1", "value1"),
new JProperty("prop2", "value2")
);
var jObjectToJson = jObject.ToString();
با JObject به صورت dynamic نیز می‌توان کار کرد:
 dynamic jObj = new JObject();
jObj.Prop1 = "value1";
jObj.Prop2 = "value2";
jObj.Roles = new[] {"Admin", "User"};
این روش بسیار شبیه است به حالتی که با اشیاء جاوا اسکریپتی در سمت کلاینت می‌توان کار کرد.
و حالت عکس آن توسط متد JObject.Parse قابل انجام است:
 var json = "{ 'prop1': 'value1', 'prop2': 'value2'}";
var jObj = JObject.Parse(json);
var val1 = (string)jObj["prop1"];

اکنون که با اجزای تشکیل دهنده‌ی LINQ to JSON آشنا شدیم، مثال ذیل را درنظر بگیرید:
 var array = @"[
{
  'prop1': 'value1',
  'prop2': 'value2'
},
{
  'prop1': 'test1',
  'prop2': 'test2'
}
]";
var objects = JArray.Parse(array);
var obj1 = objects.FirstOrDefault(token => (string) token["prop1"] == "value1");
خروجی JArray یا JObject از نوع IEnumerable است و بر روی آن‌ها می‌توان کلیه متدهای LINQ را فراخوانی کرد. برای مثال در اینجا اولین شیءایی که مقدار خاصیت prop1 آن مساوی value1 است، یافت می‌شود و یا می‌توان اشیاء را بر اساس مقدار خاصیتی مرتب کرده و سپس آن‌‌ها را بازگشت داد:
 var values = objects.OrderBy(token => (string) token["prop1"])
.Select(token => new {Value = (string) token["prop2"]})
.ToList();
امکان انجام sub queries نیز در اینجا پیش بینی شده‌است:
 var array = @"[
{
  'prop1': 'value1',
  'prop2': [1,2]
},
{
  'prop1': 'test1',
  'prop2': [1,2,3]
}
]";
var objects = JArray.Parse(array);
var objectContaining3 = objects.Where(token => token["prop2"].Any(v => (int)v == 3)).ToList();
در این مثال، خواص prop2 از نوع آرایه‌ای از اعداد صحیح هستند. با کوئری نوشته شده، اشیایی که خاصیت prop2 آن‌ها دارای عضو 3 است، یافت می‌شوند.
مطالب
نکاتی توصیه ای برای برنامه نویسی اندروید : قسمت اول
اگر جدیدا قصد برنامه نویسی اندروید را کرده‌اید، یا هنوز روش‌های متدوالی را برای کار با این زبان انتخاب نکرده‌اید؛ به نظرم این مقاله می‌تواند کمک خوبی برای شما باشد. مسائلی که بیان میکنم در واقع از تجربیات شخصی و راه حل هایی است که برای خودم تعیین کرده‌ام و تعدادی از آن‌ها را در طول مدتی که در این زمینه فعالیت کرده‌ام، از جاهای مختلف دیده و در یک جا گردآوری کرده‌ام. برای نامگذاری اشیاء و متغیرها و دیگر موارد، من از این قاعده پیروی میکنم که به نظرم بسیار ایده آل می‌باشد. الگوی معماری هم که جدیدا مورد استفاده قرار داده‌ام، الگوی MVP است که نمونه‌ای از آن، در گیت هاب قرار گرفته است. البته این مثال ساده تر نیز وجود دارد. تشریح کامل این معماری را به همراه آزمون واحد آن، می‌توانید در این مقاله سه قسمتی ببینید.

در اینجا، یک سری نکات را در طول برنامه نویسی، متذکر می‌شوم تا مدیریت کدهای شما را در اندروید راحت‌تر کند.

یک نکته‌ی دیگر را که باید متذکر شوم این است که همه اصطلاحاتی که در این مقاله استفاده می‌شوند بر اساس اندروید استادیو و مستندات رسمی گوگل است است؛ به عنوان نمونه عبارت‌های ماژول و پروژه آن چیزی هستند که ما در اندروید استادیو به آن‌ها اشاره می‌کنیم، نه آنچه که کاربران Eclipse به آن اشاره می‌کنند.

یک. برای هر تکه کد و یا متدی که می‌نویسید مستندات کافی قرار دهید و اگر این متد نیاز به مجوز خاصی دارد مانند نمونه زیر، آن را حتما ذکر کنید:
/**
     *
     * <p>
     *   check network is available or not <br/>
     *   internet connection is not matter,for check internet connection refer to IsInternetConnected() Method in this class
     * </p>
       * <p>
     *   Required Permission : <b>android.permission.ACCESS_NETWORK_STATE</b>
     * </p>
     * @param context
     * @return returns true if a network is available
     */
    public boolean isNetworkAvailable(Context context) {

        ConnectivityManager connectivityManager
                = (ConnectivityManager) context.getSystemService(Context.CONNECTIVITY_SERVICE);
        NetworkInfo activeNetworkInfo = connectivityManager.getActiveNetworkInfo();
        return activeNetworkInfo != null && activeNetworkInfo.isConnected();
    }
همچنین اگر، مورد خاص دیگری مثل بالا بود، حتما آن را ذکر کنید. می‌توانید از تگ گذاری در کامنت ها نیز استفاده کنید. از ویژگی‌های کامنت todo در اندروید استادیو این است که میتوانید در حین کار با سیستم گیت نیز از آن بهره ببرید  و قبل از کامیت کردن کد، کدهای todo به شما یادآوری شوند و هر پیکربندی را که لازم دارید، روی آن انجام دهید.



دو. از یک کلاس واحد جهت استفاده از اطلاعات عمومی و یا ثابت‌ها استفاده نمایید. این اطلاعات می‌توانند شامل: مسیرها، آدرس‌های وب سرویس، شماره اختصاصی هر نوتیفیکیشن و .... باشند. برای اینکار میتوان هر کدام از اطلاعات را داخل یک کلاس قرار داد و همه این کلاس‌ها را به صورت استاتیک تعریف کنید تا بدین شکل در دسترس قرار بگیرند (از الگوی singleton هم می‌توان استفاده کرد).
public class ProjectSettings
{
       public static NotificationsId=new NotificationsId();
       public static UrlAddresss=new UrlAddresss();
       public static SdPath=new SdPath();
       ......
}
نحوه صدا زدن هم به همین شکل می‌شود:
ProjectSettings.NotificationsId.UpdateNotificationId
بدین شکل هم به طور ساده و مفهومی صدا زده می‌شود و هم اینکه در همه جای برنامه این ثابت‌ها و مقادیر قابل استفاده هستند. به عنوان مثال به شماره هر نوتیفیکیشن از همه جا دسترسی دارید و هم اینکه شماره‌ای تکراری اشتباها انتخاب نمی‌شود.

سه. حداکثر استفاده از اینترفیس را به خصوص برای UI انجام بدهید:
به عنوان نمونه، بسیاری نمایش یک toast را به شکل زیر انجام می‌دهند:
Toast.makeText(context, message, Toast.LENGTH_SHORT).show();
یا اینکه برای یک دیالوگ مستقیما و در جا همانجا به کدنویسی مشغول می‌شوند. این روش‌ها هیچ مشکلی ندارند ولی در آینده نگهداری کد را مشکل می‌کنند. مثلا تصور کنید شما بسیاری از جاهای برنامه، Toast زدید و حالا قصد دارید در نسخه بعدی برنامه، toast‌های دلخواه و یا custom ایی را ایجاد کنید. در این صورت مجبورید کل برنامه را رصد کرده و هر جا toast هست آن را تغییر دهید. در اینجا هم اصول DRY را نادیده گرفته‌اید و هم زحمت شما زیاد شده‌است و حتی ممکن است یک یا چندتایی از قلم بیفتند. برای دیالوگ‌ها هم بدین صورت خواهد بود و خیلی از مسائل دیگر. به همین جهت استفاده از اینترفیس‌ها توصیه می‌شود و فردا نیز اگر باز یک کلاس دیگر را نوشتید، خیلی راحت آن را با کلاس فعلی تعویض می‌کنید.
public interface IMessageUI
{
    void ShowToast(Context context,String message);
}

public class MessageUI impelement IMessageUI
{
      public void ShowToast(Context context,string message)
       {
              Toast.makeText(context, message, Toast.LENGTH_SHORT).show();
       }
}

چهار
. اگر برای اولین بار است وارد اندروید می‌شوید، خوب چرخه‌های یک شیء، چون اکتیویتی یا فراگمنت را یاد بگیرید تا در آینده با مشکلات خاصی روبرو نشوید.
به عنوان مثال درست است که اولین رویداد فراخوانی در onCreate رخ میدهد ولی همیشه محل مناسبی برای دریافت دیتاها در زمان اولیه نیست. به عنوان مثال تصور کنید که لیستی در اکتیویتی A دارید و به اکتیویتی B می‌روید و یک آیتم به اطلاعات اضافه می‌شود و موقعی که به اکتیویتی A بر می‌گردید، زیاد تعجب نکنید که لیست دقیقا به همان شکل قبلی است و خبری از آیتم جدید نیست.
  چون اکتیویتی در حالت stop بوده و بعد از آن به حالت Resume رفته و تا موقعی که این اکتیویتی از حافظه خارج نشود یا گوشی چرخش نداشته باشد، واکشی دیتاها صورت نخواهد گرفت. پس بهترین مکان در این حالت، رویداد OnStart است که در هر دو وضعیت صدا زده می‌شود؛ یا اینکه در OnRestatr روی آداپتور تغییرات جدید را اعمال کنید تا نیازی به واکشی مجدد داده‌ها نباشد. 



به طور خلاصه نحوه اجرای رویدادها بدین شکل است که ابتدای رویداد OnCreate اجرا می‌شود که هنوز هیچ UI ئی در آن پیاده سازی نشده‌است و شما در اینجا موظفید Layout خود را معرفی کنید. رویداد OnStart بعد از آن موقعی که UI آماده شده است، اجرا می‌گردد. سپس رویداد OnResume اجرا می‌شود.

 تا بدینجا اکتیویتی مشکلی ندارد و میتواند به عملیات پاسخ دهد ولی اگر قسمتی از اکتیویتی در زیر لایه‌ای از UI پنهان شود، به عنوان مثال دیالوگی باز شود که قسمتی از اکتیویتی را بپوشاند و یا منویی همانند تلگرام قسمتی از صفحه را بپوشاند، اکتیویتی اصطلاحا در حالت Pause قرار گرفته و بدین ترتیب رویداد OnPause اجرا می‌گردد. اگر همین دیالوگ بسته شود و مجددا اکتیویتی به طور کامل نمایان گردد مجددا رویداد OnResume اجرا می‌گردد.

از رویداد Onresume میتوانید برای کارهایی که بین زمان آغاز اکتیویتی و برگشت اکتیویتی مشترکند استفاده کرد. اگر به هر نحوی اکتیویتی به طور کامل پنهان شود٬، به این معناست که شما به اکتیویتی دیگری رفته‌اید رویداد OnStop اجرا شده‌است و در صورت بازگشت، رویداد OnRestart اجرا خواهد شد. ولی اگر مدت طولانی از رویداد OnStop بگذرد احتمال اینکه سیستم مدیریت منابع اندروید، اکتیویتی شما را از حافظه خارج کند زیاد است و رویداد OnDestroy صورت خواهد گرفت. در این حالت دفعه بعد، مجددا همه عملیات از ابتدا آغاز می‌گردند.

پنج. سرویس را با تردهای UI ترکیب نکنید. بعضا دیده می‌شود که کاربران AsyncTask را داخل سرویس استفاده می‌کنند ولی این را بدانید که سرویس یک ترد پردازشی جداگانه است و تضمینی برای ارتباط با UI به شما نمی‌دهند. هر چند گوگل جدیدا تمهیداتی را برای آن اندیشیده است که به شما اجازه اینکار را نمی‌دهد. ولی اگر باز هم اندروید استادیو به شما خورده‌ای نگرفت، خودتان این قانون را اجرا کنید. قرار نیست یک AsyncTask با سرویس ترکیب شود.

شش. اگر برنامه شما قرار است در چندین حالت مختلفی که اتفاق می‌افتد، یک کار خاصی را انجام دهد، برای برنامه‌تان یک Receiver بنویسید و در آن کدهای تکراری را نوشته و در محل‌های مختلف وقوع آن رویدادها، رسیور را صدا بزنید. برای نمونه برنامه تلگرام یک سرویس پیام رسان پشت صحنه دارد که در دو رویداد قرار است اجرا شوند. یکی موقعی که گوشی بوت خود را تکمیل کرده است و در حال آغاز فرایندهای سیستم عامل است و دیگر زمانی است که برنامه اجرا می‌شود. در اینجا تلگرام از یک رسیور سیستمی برای آگاهی از بوت شدن و یک رسیور داخل برنامه جهت آگاهی از اجرای برنامه استفاده میکند و هر دو به یک کلاس از جنس BroadcastReceiver متصلند:
      <receiver android:name=".AppStartReceiver" android:enabled="true">
            <intent-filter>
                <action android:name="org.telegram.start" />
                <action android:name="android.intent.action.BOOT_COMPLETED" />
            </intent-filter>
        </receiver>

public class AppStartReceiver extends BroadcastReceiver {
    public void onReceive(Context context, Intent intent) {
        AndroidUtilities.runOnUIThread(new Runnable() {
            @Override
            public void run() {
                ApplicationLoader.startPushService();
            }
        });
    }
}
برای نام رسیورهای داخلی هم میتوانید مورد شماره 2 را اجرا کنید.
برنامه تلگرام حتی برای حالت‌های پخش هم رسیورها استفاده کرده است که در همین رسیور وضعیت تغییر پلیر مشخص می‌شود:
    <receiver android:name=".MusicPlayerReceiver" >
            <intent-filter>
                <action android:name="org.telegram.android.musicplayer.close" />
                <action android:name="org.telegram.android.musicplayer.pause" />
                <action android:name="org.telegram.android.musicplayer.next" />
                <action android:name="org.telegram.android.musicplayer.play" />
                <action android:name="org.telegram.android.musicplayer.previous" />
                <action android:name="android.intent.action.MEDIA_BUTTON" />
                <action android:name="android.media.AUDIO_BECOMING_NOISY" />
            </intent-filter>
        </receiver>
اینگونه تلگرام میتواند از همه جا سرویس را کنترل کند. مثلا موقعی که دانلود یک موزیک تمام شده، سریعا پخش آن موزیک دانلود شده را آغاز کند.

هفت. اگر از یک ORM برای لایه داده‌ها استفاده می‌کنید (قبلا در سایت جاری در مورد ORM‌های اندروید صحبت کرده‌ایم و  ORM‌های خوش دستی که خودم از آن‌ها استفاده میکنم ActiveAndroid و CPORM هستند که هم کار کردن با آنها راحت است و هم اینکه امکانات خوبی را عرضه می‌کنند) در این نوع ORM‌ها شما نباید انتظار چیزی مانند EF را داشته باشید و در بعضی موارد باید کمی خودتان کمک کنید. به عنوان مثال در Active Android برای ایجاد یک inner join باید به شکل زیر بنویسید:
     From query= new Select()
               .from(Poem.class)
               .innerJoin(BankPoemsGroups.class)
               .on("poems.id=bank_poems_groups.poem")
               .where("BankGroup=?", String.valueOf(groupId));
        return query.execute();
همانطور که می‌بینید بخش‌هایی از آن مثل جوین‌ها و شرط‌ها را باید خودتان تکمیل کنید. از آنجا که ممکن است در آینده نام فیلد تغییر کند یا اینکه در حین انبوهی از کدها، عبارت رشته‌ای را اشتباه وارد کنید، بهتر است به این فرم کار کنید:
@Table(name="poems")
public class Poem extends Model {

    public static String tableName="poems";
    public static  String codeColumn="code";
    public static  String titleColumn="title";
    public static  String bookColumn="book";
    ......

    @Column(name="code",index = true)
    public int Code;

    @Column(name="title")
    public String Title;

    @Column(name="book")
    public Book Book;
.....}
در مدل بالا، نام فیلدها و جداول به صورت استاتیک تعریف شده‌اند. حالا می‌توانیم از این اسامی به راحتی در لایه سرویس استفاده کنیم:
    From query= new Select()
               .from(Poem.class)
               .innerJoin(BankPoemsGroups.class)
               .on(Poem.TableName+"."+ Poem.IdColumn+"="+ BankPoemsGroups.TableName+"."+ BankPoemsGroups.PoemColumn)
               .where(Poem.BankGroupColumn+"=?", String.valueOf(groupId));
        return query.execute();
حالا کمی بهتر شد. هم برای تغییر آینده بهتر شد و هم اینکه احتمال خطای تایپی کاهش یافت. ولی باز هم ایجاد کوئری هنوز سخت است و نوشتن مرتب یک رابطه جوین و شرطی و چسباندن مداوم رشته‌ها کار خسته کننده‌ای است و احتمال خطای سهوی و انسانی هم در آن بالاست. برای رفع این مشکل بهتر است یک کلاس جدید برای ساخت این کوئری‌ها داشته باشیم که یک نمونه از آن را در این پایین می‌بینید:
public class QueryConcater {
  public String GetInnerJoinQuery(String table1,String field1,String table2,String field2)
    {
        String query=table1 +"." +field1+"="+table2+"."+field2;
        return query;
    }
......
}
در ادامه برای مرتب سازی و شرط و ... هم می‌نویسیم:
   return new Select()
                .from(Color.class)
                .innerJoin(ProductItem.class)
                .on(queryConcater.GetInnerJoinQuery(ProductItem.TableName,
                        ProductItem.ColorColumn, Color.TableName))
                .where(queryConcater.WhereConditionQuery
                        (ProductItem.TableName, ProductItem.ProductColumn), productId)
                .execute();
در دستورات بالا از این کلاس دو متد برای کوئری جوین و یکی هم برای ساخت شرط ایجاد شده است و مقادیر به صورت پارامتر داده شده‌اند. این الگو کمک میکند که اگر هم این تکه کد اشتباه باشد، با تغییر یکجا بقیه کدها هم تغییر میکنند و اگر در آینده هم ORM تغییر یافت، نحوه کوئری نویسی‌ها در این کلاس تغییر کنند، نه اینکه در طول لایه سرویس پراکنده باشند.

هشت. سعی کنید همیشه از یک سیستم گزارش خطا در اپلیکیشن خود استفاده کنید. در حال حاضر معروفترین سیستم گزارش خطا Acra است که می‌توانید backend آن را هم از اینجا تهیه کنید و اگر هم نخواستید، سایت Tracepot امکانات خوبی را به رایگان برای شما فراهم می‌کند. از این پس با سیستم آکرا شما به یک سیستم گزارش خطا متصلید که خطاهای برنامه شما در گوشی کاربر به شما گزارش داده خواهد شد. این گزارش‌ها شامل:
  • وضعیت گوشی در حین باز شدن برنامه و در حین خطا چگونه بوده است.
  • مشخصات گوشی
  • این خطا به چه تعداد رخ داده است و برای چه تعداد کاربر
  • گزارش گیری بر اساس اولین تاریخ رخداد خطا و آخرین تاریخ، نسخه سیستم عامل اندروید، ورژن برنامه شما و...
و امکانات دیگر.

نه. آکرا همانند Elmah نمی‌تواند خطاهای catch شده را دریافت کند. برای حل این مشکل عبارت زیر را در catch‌ها بنویسید:
ACRA.getErrorReporter().handleException(caughtException);

ده. بر خلاف سیستم دات نت که شما اجباری به استفاده از Try Catch‌ها ندارید. در جاوا اینگونه نیست و هر متدی که Throw روی آن انجام شده باشد مستلزم  استفاده از catch است. به همین دلیل در شماره نه گفتیم که چگونه باید این مشکل را حل کنیم. ولی در بسیاری از اوقات پیش می‌آید که ما داریم از ماژول‌های متفاوتی استفاده میکنیم که جدا از ماژول اصلی برنامه هستند و این مورد باعث می‌شود که بعضی افراد یا Acra را در همه ماژول‌ها صدا بزنند یا اینکه بی خیال آن شوند. ولی کار راحت‌تر این است که شما هم همانند برنامه نویسان جاوا متد خود را به Throw مزین کنید تا در هنگام استفاده از آن در برنامه اصلی نیاز به catch شدن باشد. در واقع شما نباید catch‌ها را داخل یک کتابخانه جدا و مستقل قرار دهید و روش صحیح هم همین است حالا چه استفاده از آکرا نیاز باشد و چه نباشد.

نمونه اشتباه:
 public  void CopyFile(String source,String destination,CopyFileListener copyFileListener) {
        try {
        InputStream in = new FileInputStream(source);
        OutputStream out = new FileOutputStream(destination);

        long fileLength=new File(source).length();
        // Transfer bytes from in to out
        byte[] buf = new byte[64*1024];
        int len;
        long total=0;
        while ((len = in.read(buf)) > 0) {
            out.write(buf, 0, len);
            total+=len;
            copyFileListener.PublishProgress(fileLength,total);
        }
        in.close();

            out.close();
        } catch (IOException e) {
            e.printStackTrace();
        }
    }
نمونه صحیح:
    public  void CopyFile(String source,String destination,CopyFileListener copyFileListener) throws IOException {

        InputStream in = new FileInputStream(source);
        OutputStream out = new FileOutputStream(destination);

        long fileLength=new File(source).length();
        // Transfer bytes from in to out
        byte[] buf = new byte[64*1024];
        int len;
        long total=0;
        while ((len = in.read(buf)) > 0) {
            out.write(buf, 0, len);
            total+=len;
            copyFileListener.PublishProgress(fileLength,total);
        }
        in.close();

            out.close();
    }
  ادامه دارد...