PdfRpt-1.6.zip
Generate(data => data.FlushInBrowser(fileName))
زمانیکه نیاز است موجودیت A با هیچ و یا حداکثر یک وهله از موجودیت B در ارتباط باشد، به یک چنین رابطهای One-to-Zero-or-One میگویند. برای اینکه یک چنین ارتباطی را تشکیل دهیم، نیاز است کلید اصلی یک جدول، در جدول مرتبط به آن، هم به عنوان کلید اصلی و هم به عنوان کلید خارجی معرفی شود؛ همانند شکل زیر که در آن CartableId، همزمان به صورت PK و FK تعریف شدهاست که به آن one-to-one association with shared primary key نیز میگویند:
الف) مدلسازی رابطهی One-to-Zero-or-One توسط Fluent API
در اینجا دو موجودیت را ملاحظه میکنید که توسط دو navigation property به هم متصل شدهاند:
public class UserProfile { public int UserProfileId { get; set; } public string UserName { get; set; } public virtual Cartable Cartable { get; set; } }
public class Cartable { public int CartableId { get; set; } public virtual UserProfile UserProfile { get; set; } }
public class MyDBDataContext : DbContext { protected override void OnConfiguring(DbContextOptionsBuilder optionsBuilder) { optionsBuilder.UseSqlServer(@"Data Source=(local);Initial Catalog=testdb2;Integrated Security = true"); } protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder) { modelBuilder.Entity<Cartable>(entity => { entity.Property(e => e.CartableId).ValueGeneratedNever(); entity.HasOne(d => d.UserProfile) .WithOne(p => p.Cartable) .HasForeignKey<Cartable>(d => d.CartableId); }); } public virtual DbSet<Cartable> Cartables { get; set; } public virtual DbSet<UserProfile> UserProfiles { get; set; } }
همچنین بر روی CartableId، فراخوانی متد ValueGeneratedNever را مشاهده میکنید. این متد را در قسمت «روشهای مختلف تولید خودکار مقادیر خواص» مطلب «شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 5 - استراتژهای تعیین کلید اصلی جداول و ایندکسها» پیشتر بررسی کردیم. هدف آن این است که به بانک اطلاعاتی اعلام کند، این فیلد یک کلید اصلی از نوع خود افزایش یابنده نیست و مقدار آن توسط برنامه به صورت صریح تنظیم میشود (چون کلید خارجی نیز هست و به کلید اصلی جدول سمت دیگر رابطه اشاره میکند).
ب) مدلسازی رابطهی One-to-Zero-or-One توسط Data Annotations
برای تنظیم این رابطه توسط ویژگیها نیاز است DatabaseGenerated به None تنظیم شود تا کلید اصلی CartableId به صورت خودکار توسط بانک اطلاعاتی تولید نشود. همچنین این کلید اصلی نیز باید به صورت کلید خارجی نیز معرفی شود. به علاوه توسط InversePropertyها، باید هر دو سطر به هم مرتبط، ذکر شوند:
public class Cartable { [DatabaseGenerated(DatabaseGeneratedOption.None)] public int CartableId { get; set; } [ForeignKey("CartableId")] [InverseProperty("Cartable")] public virtual UserProfile UserProfile { get; set; } }
public class UserProfile { public int UserProfileId { get; set; } public string UserName { get; set; } [InverseProperty("UserProfile")] public virtual Cartable Cartable { get; set; } }
بررسی رابطهی One-to-One
تشکیل رابطهی One-to-One که در آن برخلاف رابطهی One-to-Zero-or-One، وجود هر دو سر رابطه اجباری هستند، در SQL Server میسر نیست (زیرا زمانیکه یک چنین رابطهای تشکیل شود، نمیتوان رکوردی را Insert کرد! چون زمانیکه هنوز یک سر رابطه ثبت نشدهاست، چگونه میتوان Id آنرا در سر دیگری به اجبار ثبت کرد؟!). SQL Server این رابطه را نیز به صورت همان One-to-Zero-or-One تشکیل میدهد. تنظیمات آن نیز با قبل تفاوتی ندارد. در این حالت اجباری بودن و یا نبودن یک سر رابطه همانند نکات قسمت «تعیین اجباری بودن یا نبودن ستونها در EF Core» در مطلب «شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 6 - تعیین نوعهای داده و ویژگیهای آنها» است و این تنظیمات در اینجا صرفا از دیدگاه EF Core مفهوم دارند.
جهت تکمیل بحث، روش تشکیل رابطهی One-to-One بدون استفاده از روش به اشتراک گذاری کلید اصلی (one-to-one association with shared primary key) به صورت زیر است:
همانطور که مشاهده میکنید، در اینجا هر بلاگ حداکثر یک تصویر را میتواند داشته باشد. علت آن نیز به ذکر MyBlogForeignKey بر میگردد که یک کلید خارجی نال نپذیر است.
public class MyBlog { public int MyBlogId { get; set; } public string Url { get; set; } public MyBlogImage MyBlogImage { get; set; } } public class MyBlogImage { public int MyBlogImageId { get; set; } public byte[] Image { get; set; } public string Caption { get; set; } public int MyBlogForeignKey { get; set; } public MyBlog MyBlog { get; set; } }
modelBuilder.Entity<MyBlog>() .HasOne(p => p.MyBlogImage) .WithOne(i => i.MyBlog) .HasForeignKey<MyBlogImage>(b => b.MyBlogForeignKey);
مرتب سازی پراکسیها در سرویسهای WCF
فرض کنید یک پراکسی دینامیک (dynamic proxy) از یک کوئری دریافت کرده اید. حال میخواهید این پراکسی را در قالب یک آبجکت CLR سریال کنید. هنگامی که آبجکتهای موجودیت را بصورت POCO-based پیاده سازی میکنید، EF بصورت خودکار یک آبجکت دینامیک مشتق شده را در زمان اجرا تولید میکند که dynamix proxy نام دارد. این آبجکت برای هر موجودیت POCO تولید میشود. این آبجکت پراکسی بسیاری از خواص مجازی (virtual) را بازنویسی میکند تا عملیاتی مانند ردیابی تغییرات و بارگذاری تنبل را انجام دهد.
فرض کنید مدلی مانند تصویر زیر دارید.
ما از کلاس ProxyDataContractResolver برای deserialize کردن یک آبجکت پراکسی در سمت سرور و تبدیل آن به یک آبجکت POCO روی کلاینت WCF استفاده میکنیم. مراحل زیر را دنبال کنید.
- در ویژوال استودیو پروژه جدیدی از نوع WCF Service Application بسازید. یک Entity Data Model به پروژه اضافه کنید و جدول Clients را مطابق مدل مذکور ایجاد کنید.
- کلاس POCO تولید شده توسط EF را باز کنید و کلمه کلیدی virtual را به تمام خواص اضافه کنید. این کار باعث میشود EF کلاسهای پراکسی دینامیک تولید کند. کد کامل این کلاس در لیست زیر قابل مشاهده است.
public class Client { public virtual int ClientId { get; set; } public virtual string Name { get; set; } public virtual string Email { get; set; } }
نکته: بیاد داشته باشید که هرگاه مدل EDMX را تغییر میدهید، EF بصورت خودکار کلاسهای موجودیتها را مجددا ساخته و تغییرات مرحله قبلی را بازنویسی میکند. بنابراین یا باید این مراحل را هر بار تکرار کنید، یا قالب T4 مربوطه را ویرایش کنید. اگر هم از مدل Code-First استفاده میکنید که نیازی به این کارها نخواهد بود.
- ما نیاز داریم که DataContractSerializer از یک کلاس ProxyDataContractResolver استفاده کند تا پراکسی کلاینت را به موجودیت کلاینت برای کلاینت سرویس WCF تبدیل کند. یعنی client proxy به client entity تبدیل شود، که نهایتا در اپلیکیشن کلاینت سرویس استفاده خواهد شد. بدین منظور یک ویژگی operation behavior میسازیم و آن را به متد ()GetClient در سرویس الحاق میکنیم. برای ساختن ویژگی جدید از کدی که در لیست زیر آمده استفاده کنید. بیاد داشته باشید که کلاس ProxyDataContractResolver در فضای نام Entity Framework قرار دارد.
using System.ServiceModel.Description; using System.ServiceModel.Channels; using System.ServiceModel.Dispatcher; using System.Data.Objects; namespace Recipe8 { public class ApplyProxyDataContractResolverAttribute : Attribute, IOperationBehavior { public void AddBindingParameters(OperationDescription description, BindingParameterCollection parameters) { } public void ApplyClientBehavior(OperationDescription description, ClientOperation proxy) { DataContractSerializerOperationBehavior dataContractSerializerOperationBehavior = description.Behaviors .Find<DataContractSerializerOperationBehavior>(); dataContractSerializerOperationBehavior.DataContractResolver = new ProxyDataContractResolver(); } public void ApplyDispatchBehavior(OperationDescription description, DispatchOperation dispatch) { DataContractSerializerOperationBehavior dataContractSerializerOperationBehavior = description.Behaviors .Find<DataContractSerializerOperationBehavior>(); dataContractSerializerOperationBehavior.DataContractResolver = new ProxyDataContractResolver(); } public void Validate(OperationDescription description) { } } }
- فایل IService1.cs را باز کنید و کد آن را مطابق لیست زیر تکمیل نمایید.
[ServiceContract] public interface IService1 { [OperationContract] void InsertTestRecord(); [OperationContract] Client GetClient(); [OperationContract] void Update(Client client); }
- فایل IService1.svc.cs را باز کنید و پیاده سازی سرویس را مطابق لیست زیر تکمیل کنید.
public class Client { [ApplyProxyDataContractResolver] public Client GetClient() { using (var context = new EFRecipesEntities()) { context.Cofiguration.LazyLoadingEnabled = false; return context.Clients.Single(); } } public void Update(Client client) { using (var context = new EFRecipesEntities()) { context.Entry(client).State = EntityState.Modified; context.SaveChanges(); } } public void InsertTestRecord() { using (var context = new EFRecipesEntities()) { // delete previous test data context.ExecuteSqlCommand("delete from [clients]"); // insert new test data context.ExecuteStoreCommand(@"insert into [clients](Name, Email) values ('Armin Zia','armin.zia@gmail.com')"); } } }
- حال پروژه جدیدی از نوع Console Application به راه حل جاری اضافه کنید. این اپلیکیشن، کلاینت تست ما خواهد بود. پروژه سرویس را ارجاع کنید و کد کلاینت را مطابق لیست زیر تکمیل نمایید.
using Recipe8Client.ServiceReference1; namespace Recipe8Client { class Program { static void Main(string[] args) { using (var serviceClient = new Service1Client()) { serviceClient.InsertTestRecord(); var client = serviceClient.GetClient(); Console.WriteLine("Client is: {0} at {1}", client.Name, client.Email); client.Name = "Armin Zia"; client.Email = "arminzia@live.com"; serviceClient.Update(client); client = serviceClient.GetClient(); Console.WriteLine("Client changed to: {0} at {1}", client.Name, client.Email); } } } }
Client changed to: Armin Zia at arminzia@live.com
شرح مثال جاری
مایکروسافت استفاده از آبجکتهای POCO با WCF را توصیه میکند چرا که مرتب سازی (serialization) آبجکت موجودیت را سادهتر میکند. اما در صورتی که از آبجکتهای POCO ای استفاده میکنید که changed-based notification دارند (یعنی خواص موجودیت را با virtual علامت گذاری کرده اید و کلکسیونهای خواص پیمایشی از نوع ICollection هستند)، آنگاه EF برای موجودیتهای بازگشتی کوئریها پراکسیهای دینامیک تولید خواهد کرد.
استفاده از پراکسیهای دینامیک با WCF دو مشکل دارد. مشکل اول مربوط به سریال کردن پراکسی است. کلاس DataContractSerializer تنها قادر به serialize/deserialize کردن انواع شناخته شده (known types) است. در مثال جاری این یعنی موجودیت Client. اما از آنجا که EF برای موجودیتها پراکسی میسازد، حالا باید آبجکت پراکسی را سریال کنیم، نه خود کلاس Client را. اینجا است که از DataContractResolver استفاده میکنیم. این کلاس میتواند حین سریال کردن آبجکت ها، نوعی را به نوع دیگر تبدیل کند. برای استفاده از این کلاس ما یک ویژگی سفارشی ساختیم، که پراکسیها را به کلاسهای POCO تبدیل میکند. سپس این ویژگی را به متد ()GetClient اضافه کردیم. این کار باعث میشود که پراکسی دینامیکی که توسط متد ()GetClient برای موجودیت Client تولید میشود، به درستی سریال شود.
مشکل دوم استفاده از پراکسیها با WCF مربوط به بارگذاری تبل یا Lazy Loading میشود. هنگامی که DataContractSerializer موجودیتها را سریال میکند، تمام خواص موجودیت را دستیابی خواهد کرد که منجر به اجرای lazy-loading روی خواص پیمایشی میشود. مسلما این رفتار را نمیخواهیم. برای رفع این مشکل، مشخصا قابلیت بارگذاری تنبل را خاموش یا غیرفعال کرده ایم.
همانطور که مشاهده میکنید، کنار ایمیل ارسالی توسط ما، یک آیکن قرمز رنگ مبتنی بر عدم رمزنگاری ارتباطات بین سرور ارسال کنندهی آن و جیمیل، قابل مشاهدهاست. در ادامه قصد داریم این وضعیت را تغییر دهیم.
نیاز به مجوز SSL معتبر نصب شدهی بر روی سرور
اولین مرحلهی پیش از شروع به تنظیمات SSL (عبارت صحیحتر آن TLS) بر روی SMTP Server جاری، نیاز به یک مجوز SSL معتبر نصب شدهی بر روی سرور است که نمونهی آن در مطلب «مراحل تنظیم Let's Encrypt در IIS» بررسی شدهاست.
نکتهی مهمی که در اینجا وجود دارد این است که IIS SMTP Server، فقط مجوزهای موجود در قسمت Local_Machine\Personal certificates را مشاهده میکند. بنابراین ابتدا مراحل زیر را طی کنید تا مطمئن شوید که مجوز SSL شما در این قسمت نیز قرار گرفتهاست:
در خط فرمان دستور mmc را وارد کرده و آنرا اجرا کنید. در صفحهی باز شده، گزینهی File -> Add remove snap-ins را انتخاب کنید. در اینجا در لیست ظاهر شده، certificates را انتخاب و add کنید. در صفحهی بعدی نیز computer account و سپس local computer را انتخاب کنید. اکنون بر روی دکمهی ok کلیک کنید تا صفحهی certificate مخصوص local computer ظاهر شود:
مرحلهی بعد یادداشت کردن subject این مجوز است؛ از این جهت که از مقدار آن در مرحلهی بعد استفاده خواهیم کرد.
مراحل تنظیم SSL در IIS SMTP Server
1- پس از یادداشت کردن subject مجوز SSL مدنظر، به خواص SMTP Virtual Server مراجعه کنید:
در اینجا در برگهی Delivery، بر روی دکمهی Advanced کلیک کرده و در قسمت fully-qualified domain name، مقدار subject مجوز را وارد کنید.
2- پس از آن یکبار SMTP Virtual Server را متوقف کرده و سپس اجرا کنید تا مجوز متناظر با تنظیمات جدید را دریافت کند.
3- اکنون اگر به برگهی Access مراجعه کنید، قسمت Secure communication آن فعال شدهاست (پیش از تنظیم fully-qualified domain name این گزینه غیرفعال است) و میتوان گزینهی Requires TLS Encryption آنرا انتخاب کرد. همچنین در اینجا تاریخ انقضای مجوز نیز ذکر میشود.
4- در مرحلهی آخر، در همان برگهی Delivery، بر روی دکمهی outbound security کلیک کرده و گزینهی TSL Encryption آنرا نیز فعال کنید.
تغییرات برنامه جهت ارسال ایمیلهای امن
اکنون اگر با همان تنظیمات قبلی برنامهی خود، ایمیلی را ارسال کنید، پیام خطای زیر را دریافت خواهید کرد:
The SMTP server requires a secure connection or the client was not authenticated. The server response was: 5.7.0 Must issue a STARTTLS command first
<system.net> <mailSettings> <smtp> <network enableSsl="true"/> </smtp> </mailSettings> </system.net>
قسمت security پیام دریافتی فعال شده و TLS را تشخیص دادهاست؛ که بیانگر ارتباط امن بین SMTP Virtual Server ما و جیمیل است.
آشنایی با Automapping در فریم ورک Fluent NHibernate
اگر قسمتهای قبل را دنبال کرده باشید، احتمالا به پروسه طولانی ساخت نگاشتها توجه کردهاید. با کمک فریم ورک Fluent NHibernate میتوان پروسه نگاشت domain model خود را به data model متناظر آن به صورت خودکار نیز انجام داد و قسمت عمدهای از کار به این صورت حذف خواهد شد. (این مورد یکی از تفاوتهای مهم NHibernate با نمونههای مشابهی است که مایکروسافت تا تاریخ نگارش این مقاله ارائه داده است. برای مثال در نگارشهای فعلی LINQ to SQL یا Entity framework ، اول دیتابیس مطرح است و بعد ساخت کد از روی آن، در حالیکه در اینجا ابتدا کد و طراحی سیستم مطرح است و بعد نگاشت آن به سیستم دادهای و دیتابیس)
امروز قصد داریم یک سیستم ساده ثبت خبر را از صفر با NHibernate پیاده سازی کنیم و همچنین مروری داشته باشیم بر قسمتهای قبلی.
مطابق کلاس دیاگرام فوق، این سیستم از سه کلاس خبر، کاربر ثبت کنندهی خبر و گروه خبری مربوطه تشکیل شده است.
ابتدا یک پروژه کنسول جدید را به نام NHSample2 آغاز کنید. سپس ارجاعاتی را به اسمبلیهای زیر به آن اضافه نمائید:
FluentNHibernate.dll
NHibernate.dll
NHibernate.ByteCode.Castle.dll
NHibernate.Linq.dll
و ارجاعی به اسمبلی استاندارد System.Data.Services.dll دات نت فریم ورک سه و نیم
سپس پوشهای را به نام Domain به این پروژه اضافه نمائید (کلیک راست روی نام پروژه در VS.Net و سپس مراجعه به منوی Add->New folder). در این پوشه تعاریف موجودیتهای برنامه را قرار خواهیم داد. سه کلاس جدید Category ، User و News را در این پوشه ایجاد نمائید. محتویات این سه کلاس به شرح زیر هستند:
namespace NHSample2.Domain
{
public class User
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual string UserName { get; set; }
public virtual string Password { get; set; }
}
}
namespace NHSample2.Domain
{
public class Category
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual string CategoryName { get; set; }
}
}
using System;
namespace NHSample2.Domain
{
public class News
{
public virtual Guid Id { get; set; }
public virtual string Subject { get; set; }
public virtual string NewsText { get; set; }
public virtual DateTime DateEntered { get; set; }
public virtual Category Category { get; set; }
public virtual User User { get; set; }
}
}
اکنون کلاس جدید Config را به برنامه اضافه نمائید:
using FluentNHibernate.Automapping;
using FluentNHibernate.Cfg;
using FluentNHibernate.Cfg.Db;
using NHibernate;
using NHibernate.Cfg;
using NHibernate.Tool.hbm2ddl;
namespace NHSample2
{
class Config
{
public static Configuration GenerateMapping(IPersistenceConfigurer dbType)
{
var cfg = dbType.ConfigureProperties(new Configuration());
new AutoPersistenceModel()
.Where(x => x.Namespace.EndsWith("Domain"))
.AddEntityAssembly(typeof(NHSample2.Domain.News).Assembly).Configure(cfg);
return cfg;
}
public static void GenerateDbScript(Configuration config, string filePath)
{
bool script = true;//فقط اسکریپت دیتابیس تولید گردد
bool export = false;//نیازی نیست بر روی دیتابیس هم اجرا شود
new SchemaExport(config).SetOutputFile(filePath).Create(script, export);
}
public static void BuildDbSchema(Configuration config)
{
bool script = false;//آیا خروجی در کنسول هم نمایش داده شود
bool export = true;//آیا بر روی دیتابیس هم اجرا شود
bool drop = false;//آیا اطلاعات موجود دراپ شوند
new SchemaExport(config).Execute(script, export, drop);
}
public static void CreateSQL2008DbPlusScript(string connectionString, string filePath)
{
Configuration cfg =
GenerateMapping(
MsSqlConfiguration
.MsSql2008
.ConnectionString(connectionString)
.ShowSql()
);
GenerateDbScript(cfg, filePath);
BuildDbSchema(cfg);
}
public static ISessionFactory CreateSessionFactory(IPersistenceConfigurer dbType)
{
return
Fluently.Configure().Database(dbType)
.Mappings(m => m.AutoMappings
.Add(
new AutoPersistenceModel()
.Where(x => x.Namespace.EndsWith("Domain"))
.AddEntityAssembly(typeof(NHSample2.Domain.News).Assembly))
)
.BuildSessionFactory();
}
}
}
در متد GenerateMapping از قابلیت Automapping موجود در فریم ورک Fluent Nhibernate استفاده شده است (بدون نوشتن حتی یک سطر جهت تعریف این نگاشتها). این متد نوع دیتابیس مورد نظر را جهت ساخت تنظیمات خود دریافت میکند. سپس با کمک کلاس AutoPersistenceModel این فریم ورک، به صورت خودکار از اسمبلی برنامه نگاشتهای لازم را به کلاسهای موجود در پوشه Domain ما اضافه میکند (مرسوم است که این پوشه در یک پروژه Class library مجزا تعریف شود که در این برنامه جهت سهولت کار در خود برنامه قرار گرفته است). قسمت Where ذکر شده به این جهت معرفی گردیده است تا Fluent Nhibernate برای تمامی کلاسهای موجود در اسمبلی جاری، سعی در تعریف نگاشتهای لازم نکند. این نگاشتها تنها به کلاسهای موجود در پوشه دومین ما محدود شدهاند.
سه متد بعدی آن، جهت ایجاد اسکریپت دیتابیس از روی این نگاشتهای تعریف شده و سپس اجرای این اسکریپت بر روی دیتابیس جاری معرفی شده، تهیه شدهاند. برای مثال CreateSQL2008DbPlusScript یک مثال ساده از استفاده دو متد قبلی جهت ایجاد اسکریپت و دیتابیس متناظر اس کیوال سرور 2008 بر اساس نگاشتهای برنامه است.
با متد CreateSessionFactory در قسمتهای قبل آشنا شدهاید. تنها تفاوت آن در این قسمت، استفاده از کلاس AutoPersistenceModel جهت تولید خودکار نگاشتها است.
در ادامه دیتابیس متناظر با موجودیتهای برنامه را ایجاد خواهیم کرد:
using System;
namespace NHSample2
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
Config.CreateSQL2008DbPlusScript(
"Data Source=(local);Initial Catalog=HelloNHibernate;Integrated Security = true",
"db.sql");
Console.WriteLine("Press a key...");
Console.ReadKey();
}
}
}
پس از اجرای برنامه، ابتدا فایل اسکریپت دیتابیس به نام db.sql در پوشه اجرایی برنامه تشکیل خواهد شد و سپس این اسکریپت به صورت خودکار بر روی دیتابیس معرفی شده اجرا میگردد. دیتابیس دیاگرام حاصل را در شکل زیر میتوانید ملاحظه نمائید:
همچنین اسکریپت تولید شده آن، صرفنظر از عبارات drop اولیه، به صورت زیر است:
create table [Category] (
Id INT IDENTITY NOT NULL,
CategoryName NVARCHAR(255) null,
primary key (Id)
)
create table [User] (
Id INT IDENTITY NOT NULL,
UserName NVARCHAR(255) null,
Password NVARCHAR(255) null,
primary key (Id)
)
create table [News] (
Id UNIQUEIDENTIFIER not null,
Subject NVARCHAR(255) null,
NewsText NVARCHAR(255) null,
DateEntered DATETIME null,
Category_id INT null,
User_id INT null,
primary key (Id)
)
alter table [News]
add constraint FKE660F9E1C9CF79
foreign key (Category_id)
references [Category]
alter table [News]
add constraint FKE660F95C1A3C92
foreign key (User_id)
references [User]
اکنون یک سری گروه خبری، کاربر و خبر را به دیتابیس خواهیم افزود:
using System;
using FluentNHibernate.Cfg.Db;
using NHibernate;
using NHSample2.Domain;
namespace NHSample2
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
using (ISessionFactory sessionFactory = Config.CreateSessionFactory(
MsSqlConfiguration
.MsSql2008
.ConnectionString("Data Source=(local);Initial Catalog=HelloNHibernate;Integrated Security = true")
.ShowSql()
))
{
using (ISession session = sessionFactory.OpenSession())
{
using (ITransaction transaction = session.BeginTransaction())
{
//با توجه به کلیدهای خارجی تعریف شده ابتدا باید گروهها را اضافه کرد
Category ca = new Category() { CategoryName = "Sport" };
session.Save(ca);
Category ca2 = new Category() { CategoryName = "IT" };
session.Save(ca2);
Category ca3 = new Category() { CategoryName = "Business" };
session.Save(ca3);
//سپس یک کاربر را به دیتابیس اضافه میکنیم
User u = new User() { Password = "123$5@1", UserName = "VahidNasiri" };
session.Save(u);
//اکنون میتوان یک خبر جدید را ثبت کرد
News news = new News()
{
Category = ca,
User = u,
DateEntered = DateTime.Now,
Id = Guid.NewGuid(),
NewsText = "متن خبر جدید",
Subject = "عنوانی دلخواه"
};
session.Save(news);
transaction.Commit(); //پایان تراکنش
}
}
}
Console.WriteLine("Press a key...");
Console.ReadKey();
}
}
}
و یا میتوان از LINQ استفاده کرد:
برای مثال کاربر VahidNasiri تعریف شده را یافته، اطلاعات آنرا نمایش دهید؛ سپس نام او را به Vahid ویرایش کرده و دیتابیس را به روز کنید.
برای اینکه کوئریهای LINQ ما شبیه به LINQ to SQL شوند، کلاس NewsContext را به صورت ذیل تشکیل میدهیم. این کلاس از کلاس پایه NHibernateContext مشتق شده و سپس به ازای تمام موجودیتهای برنامه، یک متد از نوع IOrderedQueryable را تشکیل خواهیم داد.
using System.Linq;
using NHibernate;
using NHibernate.Linq;
using NHSample2.Domain;
namespace NHSample2
{
class NewsContext : NHibernateContext
{
public NewsContext(ISession session)
: base(session)
{ }
public IOrderedQueryable<News> News
{
get { return Session.Linq<News>(); }
}
public IOrderedQueryable<Category> Categories
{
get { return Session.Linq<Category>(); }
}
public IOrderedQueryable<User> Users
{
get { return Session.Linq<User>(); }
}
}
}
using System;
using FluentNHibernate.Cfg.Db;
using NHibernate;
using System.Linq;
using NHSample2.Domain;
namespace NHSample2
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
using (ISessionFactory sessionFactory = Config.CreateSessionFactory(
MsSqlConfiguration
.MsSql2008
.ConnectionString("Data Source=(local);Initial Catalog=HelloNHibernate;Integrated Security = true")
.ShowSql()
))
{
using (ISession session = sessionFactory.OpenSession())
{
using (ITransaction transaction = session.BeginTransaction())
{
using (NewsContext db = new NewsContext(session))
{
var query = from x in db.Users
where x.UserName == "VahidNasiri"
select x;
//اگر چیزی یافت شد
if (query.Any())
{
User vahid = query.First();
//نمایش اطلاعات کاربر
Console.WriteLine("Id: {0}, UserName: {0}", vahid.Id, vahid.UserName);
//به روز رسانی نام کاربر
vahid.UserName = "Vahid";
session.Update(vahid);
transaction.Commit(); //پایان تراکنش
}
}
}
}
}
Console.WriteLine("Press a key...");
Console.ReadKey();
}
}
}
اگر به اسکریپت دیتابیس تولید شده دقت کرده باشید، عملیات AutoMapping یک سری پیش فرضهایی را اعمال کرده است. برای مثال فیلد Id را از نوع identity و به صورت کلید تعریف کرده، یا رشتهها را به صورت nvarchar با طول 255 ایجاد نموده است. امکان سفارشی سازی این موارد نیز وجود دارد.
مثال:
using FluentNHibernate.Conventions.Helpers;
public static Configuration GenerateMapping(IPersistenceConfigurer dbType)
{
var cfg = dbType.ConfigureProperties(new Configuration());
new AutoPersistenceModel()
.Conventions.Add()
.Where(x => x.Namespace.EndsWith("Domain"))
.Conventions.Add(
PrimaryKey.Name.Is(x => "ID"),
DefaultLazy.Always(),
ForeignKey.EndsWith("ID"),
Table.Is(t => "tbl" + t.EntityType.Name)
)
.AddEntityAssembly(typeof(NHSample2.Domain.News).Assembly)
.Configure(cfg);
return cfg;
}
تابع GenerateMapping معرفی شده را اینجا با قسمت Conventions.Add تکمیل کردهایم. به این صورت دقیقا مشخص شده است که فیلدهایی با نام ID باید primary key در نظر گرفته شوند، همواره lazy loading صورت گیرد و نام کلید خارجی به ID ختم شود. همچنین نام جداول با tbl شروع گردد.
روش دیگری نیز برای معرفی این قرار دادها و پیش فرضها وجود دارد. فرض کنید میخواهیم طول رشته پیش فرض را از 255 به 500 تغییر دهیم. برای اینکار باید اینترفیس IPropertyConvention را پیاده سازی کرد:
using FluentNHibernate.Conventions;
using FluentNHibernate.Conventions.Instances;
namespace NHSample2.Conventions
{
class MyStringLengthConvention : IPropertyConvention
{
public void Apply(IPropertyInstance instance)
{
instance.Length(500);
}
}
}
public static Configuration GenerateMapping(IPersistenceConfigurer dbType)
{
var cfg = dbType.ConfigureProperties(new Configuration());
new AutoPersistenceModel()
.Conventions.Add()
.Where(x => x.Namespace.EndsWith("Domain"))
.Conventions.Add<MyStringLengthConvention>()
.AddEntityAssembly(typeof(NHSample2.Domain.News).Assembly)
.Configure(cfg);
return cfg;
}
نکته:
اگر برای یافتن اطلاعات بیشتر در این مورد در وب جستجو کنید، اکثر مثالهایی را که مشاهده خواهید کرد بر اساس نگارش بتای fluent NHibernate هستند و هیچکدام با نگارش نهایی این فریم ورک کار نمیکنند. در نگارش رسمی نهایی ارائه شده، تغییرات بسیاری صورت گرفته که آنها را در این آدرس میتوان مشاهده کرد.
دریافت سورس برنامه قسمت ششم
ادامه دارد ...
در ادامه قصد داریم نحوه پیاده سازی آنرا در ASP.NET MVC به کمک امکانات jQuery بررسی کنیم.
مدل برنامه
namespace jQueryMvcSample02.Models { public class BlogPost { public int Id { set; get; } public string Title { set; get; } public string Body { set; get; } } }
منبع داده فرضی برنامه
using System.Collections.Generic; using System.Linq; using jQueryMvcSample02.Models; namespace jQueryMvcSample02.DataSource { public static class BlogPostDataSource { private static IList<BlogPost> _cachedItems; /// <summary> /// با توجه به استاتیک بودن سازنده کلاس، تهیه کش، پیش از سایر فراخوانیها صورت خواهد گرفت /// باید دقت داشت که این فقط یک مثال است و چنین کشی به معنای /// تهیه یک لیست برای تمام کاربران سایت است /// </summary> static BlogPostDataSource() { _cachedItems = createBlogPostsInMemoryDataSource(); } /// <summary> /// هدف صرفا تهیه یک منبع داده آزمایشی ساده تشکیل شده در حافظه است /// </summary> private static IList<BlogPost> createBlogPostsInMemoryDataSource() { var results = new List<BlogPost>(); for (int i = 1; i < 30; i++) { results.Add(new BlogPost { Id = i, Title = "عنوان " + i, Body = "متن ... متن ... متن " + i }); } return results; } /// <summary> /// پارامترهای شماره صفحه و تعداد رکورد به ازای یک صفحه برای صفحه بندی نیاز هستند /// شماره صفحه از یک شروع میشود /// </summary> public static IList<BlogPost> GetLatestBlogPosts(int pageNumber, int recordsPerPage = 4) { var skipRecords = pageNumber * recordsPerPage; return _cachedItems .OrderByDescending(x => x.Id) .Skip(skipRecords) .Take(recordsPerPage) .ToList(); } } }
تنها نکته مهم آن، نحوه تعریف متد GetLatestBlogPosts میباشد که برای صفحه بندی اطلاعات بهینه سازی شده است. در اینجا توسط متدهای Skip و Take، تنها بازهای از اطلاعات که قرار است نمایش داده شوند، دریافت میگردد. خوشبختانه این متدها معادلهای مناسبی را در اکثر بانکهای اطلاعاتی داشته و استفاده از آنها بر روی یک بانک اطلاعاتی واقعی نیز بدون مشکل کار میکند و تنها بازه محدودی از اطلاعات را واکشی خواهد کرد که از لحاظ مصرف حافظه و سرعت کار بسیار مقرون به صرفه و سریع است.
کنترلر برنامه
using System.Linq; using System.Web.Mvc; using System.Web.UI; using jQueryMvcSample02.DataSource; using jQueryMvcSample02.Security; namespace jQueryMvcSample02.Controllers { public class HomeController : Controller { [HttpGet] public ActionResult Index() { //آغاز کار با صفحه صفر است var list = BlogPostDataSource.GetLatestBlogPosts(pageNumber: 0); return View(list); //نمایش ابتدایی صفحه } [HttpPost] [AjaxOnly] [OutputCache(Location = OutputCacheLocation.None, NoStore = true)] public virtual ActionResult PagedIndex(int? page) { var pageNumber = page ?? 0; var list = BlogPostDataSource.GetLatestBlogPosts(pageNumber); if (list == null || !list.Any()) return Content("no-more-info"); //این شرط ما است برای نمایش عدم یافتن رکوردها return PartialView("_ItemsList", list); } [HttpGet] public ActionResult Post(int? id) { if (id == null) return Redirect("/"); //todo: show the content here return Content("Post " + id.Value); } } }
الف) یک متد که بر اساس HttpGet کار میکند. این متد در اولین بار نمایش صفحه فراخوانی میگردد و اطلاعات صفحه آغازین را نمایش میدهد.
ب) متد دومی که بر اساس HttpPost کار کرده و محدود است به درخواستیهای AjaxOnly همانند متد PagedIndex.
از این متد دوم برای پردازش کلیکهای کاربر بر روی دکمه «بیشتر» استفاده میگردد. بنابراین تنها کاری که افزونه جیکوئری تدارک دیده شده ما باید انجام دهد، ارسال شماره صفحه است. سپس با استفاده از این شماره، بازه مشخصی از اطلاعات دریافت و نهایتا یک PartialView رندر شده برای افزوده شدن به صفحه بازگشت داده میشود.
دو View برنامه
همانطور که برای بازگشت اطلاعات نیاز به دو اکشن متد است، برای رندر اطلاعات نیز به دو View نیاز داریم:
الف) یک PartialView که صرفا لیستی از اطلاعات را مطابق سلیقه ما رندر میکند. از این PartialView در متد PagedIndex استفاده خواهد شد:
@model IList<jQueryMvcSample02.Models.BlogPost> <ul> @foreach (var item in Model) { <li> <h5> @Html.ActionLink(linkText: item.Title, actionName: "Post", controllerName: "Home", routeValues: new { id = item.Id }, htmlAttributes: null) </h5> @item.Body </li> } </ul>
@model IList<jQueryMvcSample02.Models.BlogPost> @{ ViewBag.Title = "Index"; var loadInfoUrl = Url.Action(actionName: "PagedIndex", controllerName: "Home"); } <h2> اسکرول نامحدود</h2> @{ Html.RenderPartial("_ItemsList", Model); } <div id="MoreInfoDiv"> </div> <div align="center" style="margin-bottom: 9px;"> <span id="moreInfoButton" style="width: 90%;" class="btn btn-info">بیشتر</span> </div> <div id="ProgressDiv" align="center" style="display: none"> <br /> <img src="@Url.Content("~/Content/images/loadingAnimation.gif")" alt="loading..." /> </div> @section JavaScript { <script type="text/javascript"> $(document).ready(function () { $("#moreInfoButton").InfiniteScroll({ moreInfoDiv: '#MoreInfoDiv', progressDiv: '#ProgressDiv', loadInfoUrl: '@loadInfoUrl', loginUrl: '/login', errorHandler: function () { alert('خطایی رخ داده است'); }, completeHandler: function () { // اگر قرار است روی اطلاعات نمایش داده شده پردازش ثانوی صورت گیرد }, noMoreInfoHandler: function () { alert('اطلاعات بیشتری یافت نشد'); } }); }); </script> }
1) مسیر دقیق اکشن متد PagedIndex توسط متد Url.Action تهیه شده است.
2) در ابتدای نمایش صفحه، متد Html.RenderPartial کار نمایش اولیه اطلاعات را انجام خواهد داد.
3) از div خالی MoreInfoDiv، به عنوان محل افزوده شدن اطلاعات Ajax ایی دریافتی استفاده میکنیم.
4) دکمه بیشتر در اینجا تنها یک span ساده است که توسط css به شکل یک دکمه نمایش داده خواهد شد (فایلهای آن در پروژه پیوست موجود است).
5) ProgressDiv در ابتدای نمایش صفحه مخفی است. زمانیکه کاربر بر روی دکمه بیشتر کلیک میکند، توسط افزونه جیکوئری ما نمایان شده و در پایان کار مجددا مخفی میگردد.
6) section JavaScript کار استفاده از افزونه InfiniteScroll را انجام میدهد.
و کدهای افزونه اسکرول نامحدود
// <![CDATA[ (function ($) { $.fn.InfiniteScroll = function (options) { var defaults = { moreInfoDiv: '#MoreInfoDiv', progressDiv: '#Progress', loadInfoUrl: '/', loginUrl: '/login', errorHandler: null, completeHandler: null, noMoreInfoHandler: null }; var options = $.extend(defaults, options); var showProgress = function () { $(options.progressDiv).css("display", "block"); } var hideProgress = function () { $(options.progressDiv).css("display", "none"); } return this.each(function () { var moreInfoButton = $(this); var page = 1; $(moreInfoButton).click(function (event) { showProgress(); $.ajax({ type: "POST", url: options.loadInfoUrl, data: JSON.stringify({ page: page }), contentType: "application/json; charset=utf-8", dataType: "json", complete: function (xhr, status) { var data = xhr.responseText; if (xhr.status == 403) { window.location = options.loginUrl; } else if (status === 'error' || !data) { if (options.errorHandler) options.errorHandler(this); } else { if (data == "no-more-info") { if (options.noMoreInfoHandler) options.noMoreInfoHandler(this); } else { var $boxes = $(data); $(options.moreInfoDiv).append($boxes); } page++; } hideProgress(); if (options.completeHandler) options.completeHandler(this); } }); }); }); }; })(jQuery); // ]]>
هربار که کاربر بر روی دکمه بیشتر کلیک میکند، progress div ظاهر میگردد. سپس توسط امکانات jQuery Ajax، شماره صفحه (بازه انتخابی) به اکشن متد صفحه بندی اطلاعات ارسال میگردد. در نهایت اطلاعات را از کنترلر دریافت و به moreInfoDiv اضافه میکند. در آخر هم شماره صفحه را یکی افزایش داده و سپس progress div را مخفی میکند.
دریافت مثال و پروژه کامل این قسمت
jQueryMvcSample02.zip
کامپوننتهای jQuery زیادی وجود دارند که توسط آنها میتوان تصاویر را بصورت زمانبندی شده و به همراه افکتهای زیبا در سایت خود نشان داد. مانند اینجا .
در این قصد ایجاد helper برای کامپوننت NivoSlider را داریم.
1- یک پروژه Asp.net Mvc 4.0 ایجاد میکنیم.
2- سپس فایل jquery.nivo.slider.pack.js ، فایلهای css مربوط به این کامپوننت و چهار تم موجود را از سایت این کامپوننت و یا درون سورس مثال ارائه شده دریافت میکنیم.
3- به کلاس BundleConfig رفته و کدهای زیر را اضافه میکنیم:
#region Nivo Slider bundles.Add(new StyleBundle("~/Content/NivoSlider").Include("~/Content/nivoSlider/nivo-slider.css")); bundles.Add(new StyleBundle("~/Content/NivoSliderDefaultTheme").Include("~/Content/nivoSlider/themes/default/default.css")); bundles.Add(new StyleBundle("~/Content/NivoSliderDarkTheme").Include("~/Content/nivoSlider/themes/dark/dark.css")); bundles.Add(new StyleBundle("~/Content/NivoSliderLightTheme").Include("~/Content/nivoSlider/themes/light/light.css")); bundles.Add(new StyleBundle("~/Content/NivoSliderBarTheme").Include("~/Content/nivoSlider/themes/bar/bar.css")); bundles.Add(new ScriptBundle("~/bundles/NivoSlider").Include("~/Scripts/jquery.nivo.slider.pack.js")); #endregion
سپس در فایل shared آنها را بصورت زیر اعمال میکنیم:
<!DOCTYPE html> <html> <head> <title>@ViewBag.Title</title> <script type="text/javascript" src="~/Scripts/jquery-1.9.1.min.js"></script> @Styles.Render("~/Content/NivoSlider", "~/Content/NivoSliderDefaultTheme","~/Content/NivoSliderLightTheme") @Scripts.Render("~/bundles/NivoSlider") </head> <body> @RenderBody() @RenderSection("scripts", required: false) </body> </html>
4- یک پوشه با عنوان helper به پروژه اضافه میکنیم. سپس کلاسهای زیر را به آن اضافه میکنیم :
public class NivoSliderHelper { #region Fields private string _id = "nivo1"; private List<NivoSliderItem> _models = null; private string _width = "100%"; private NivoSliderTheme _theme = NivoSliderTheme.Default; private string _effect = "random"; // Specify sets like= 'fold;fade;sliceDown' private int _slices = 15; // For slice animations private int _boxCols = 8; // For box animations private int _boxRows = 4; // For box animations private int _animSpeed = 500; // Slide transition speed private int _pauseTime = 3000; // How long each slide will show private int _startSlide = 0; // Set starting Slide (0 index) private bool _directionNav = true; // Next & Prev navigation private bool _controlNav = true; // 1;2;3... navigation private bool _controlNavThumbs = false; // Use thumbnails for Control Nav private bool _pauseOnHover = true; // Stop animation while hovering private bool _manualAdvance = false; // Force manual transitions private string _prevText = "Prev"; // Prev directionNav text private string _nextText = "Next"; // Next directionNav text private bool _randomStart = false; // Start on a random slide private string _beforeChange = ""; // Triggers before a slide transition private string _afterChange = ""; // Triggers after a slide transition private string _slideshowEnd = ""; // Triggers after all slides have been shown private string _lastSlide = ""; // Triggers when last slide is shown private string _afterLoad = ""; #endregion string makeParameters() { var builder = new StringBuilder(); builder.Append("{"); builder.Append(string.Format("effect:'{0}'", _effect)); builder.AppendLine(string.Format(",slices:{0}", _slices)); builder.AppendLine(string.Format(",boxCols:{0}", _boxCols)); builder.AppendLine(string.Format(",boxRows:{0}", _boxRows)); builder.AppendLine(string.Format(",animSpeed:{0}", _animSpeed)); builder.AppendLine(string.Format(",pauseTime:{0}", _pauseTime)); builder.AppendLine(string.Format(",startSlide:{0}", _startSlide)); builder.AppendLine(string.Format(",directionNav:{0}", _directionNav.ToString().ToLower())); builder.AppendLine(string.Format(",controlNav:{0}", _controlNav.ToString().ToLower())); builder.AppendLine(string.Format(",controlNavThumbs:{0}", _controlNavThumbs.ToString().ToLower())); builder.AppendLine(string.Format(",pauseOnHover:{0}", _pauseOnHover.ToString().ToLower())); builder.AppendLine(string.Format(",manualAdvance:{0}", _manualAdvance.ToString().ToLower())); builder.AppendLine(string.Format(",prevText:'{0}'", _prevText)); builder.AppendLine(string.Format(",nextText:'{0}'", _nextText)); builder.AppendLine(string.Format(",randomStart:{0}", _randomStart.ToString().ToLower())); builder.AppendLine(string.Format(",beforeChange:{0}", _beforeChange)); builder.AppendLine(string.Format(",afterChange:{0}", _afterChange)); builder.AppendLine(string.Format(",slideshowEnd:{0}", _slideshowEnd)); builder.AppendLine(string.Format(",lastSlide:{0}", _lastSlide)); builder.AppendLine(string.Format(",afterLoad:{0}", _afterLoad)); builder.Append("}"); return builder.ToString(); } public NivoSliderHelper ( string id, List<NivoSliderItem> models, string width = "100%", NivoSliderTheme theme = NivoSliderTheme.Default, string effect = "random", int slices = 15, int boxCols = 8, int boxRows = 4, int animSpeed = 500, int pauseTime = 3000, int startSlide = 0, bool directionNav = true, bool controlNav = true, bool controlNavThumbs = false, bool pauseOnHover = true, bool manualAdvance = false, string prevText = "Prev", string nextText = "Next", bool randomStart = false, string beforeChange = "function(){}", string afterChange = "function(){}", string slideshowEnd = "function(){}", string lastSlide = "function(){}", string afterLoad = "function(){}") { _id = id; _models = models; _width = width; _theme = theme; _effect = effect; _slices = slices; _boxCols = boxCols; _boxRows = boxRows; _animSpeed = animSpeed; _pauseTime = pauseTime; _startSlide = startSlide; _directionNav = directionNav; _controlNav = controlNav; _controlNavThumbs = controlNavThumbs; _pauseOnHover = pauseOnHover; _manualAdvance = manualAdvance; _prevText = prevText; _nextText = nextText; _randomStart = randomStart; _beforeChange = beforeChange; _afterChange = afterChange; _slideshowEnd = slideshowEnd; _lastSlide = lastSlide; _afterLoad = afterLoad; } public IHtmlString GetHtml() { var thm = "theme-" + _theme.ToString().ToLower(); var sb = new StringBuilder(); sb.AppendLine("<div style='width:" + _width + ";height:auto;margin:0px auto' class='" + thm + "'>"); sb.AppendLine("<div id='" + _id + "' class='nivoSlider'>"); foreach (var model in _models) { string img = string.Format("<img src='{0}' alt='{1}' title='{2}' />", model.ImageFilePath, "", model.Caption); string item = ""; if (model.LinkUrl.Trim().Length > 0 && Uri.IsWellFormedUriString(model.LinkUrl, UriKind.RelativeOrAbsolute)) { item = string.Format("<a href='{0}'>{1}</a>", model.LinkUrl, img); } else { item = img; } sb.AppendLine(item); } sb.AppendLine("</div>"); sb.AppendLine("</div>"); sb.AppendLine("<script type='text/javascript'>"); //sb.AppendLine("$('#" + _id + "').parent().ready(function () {"); sb.Append("$(document).ready(function(){"); sb.AppendLine("$('#" + _id + "').nivoSlider(" + makeParameters() + ");"); //sb.AppendLine("$('.nivo-controlNav a').empty();");//semi hack for rtl layout //sb.AppendLine("$('#" + _id + "').nivoSlider();"); sb.AppendLine("});"); sb.AppendLine("</script>"); return new HtmlString(sb.ToString()); } }
public enum NivoSliderTheme { Default, Light, Dark, Bar, }
public class NivoSliderItem { public string ImageFilePath { get; set; } public string Caption { get; set; } public string LinkUrl { get; set; } }
public class HomeController : Controller { public ActionResult Index() { return View(); } public virtual ActionResult NivoSlider() { var models = new List<NivoSliderItem> { new NivoSliderItem() { ImageFilePath =Url.Content("~/Images/img1.jpg"), Caption = "عنوان اول", LinkUrl = "http://www.google.com", }, new NivoSliderItem() { ImageFilePath =Url.Content("~/Images/img2.jpg"), Caption = "#htmlcaption", LinkUrl = "", }, new NivoSliderItem() { ImageFilePath =Url.Content("~/Images/img3.jpg"), Caption = "عنوان سوم", LinkUrl = "", }, new NivoSliderItem() { ImageFilePath =Url.Content("~/Images/img4.jpg"), Caption = "عنوان چهارم", LinkUrl = "", }, new NivoSliderItem() { ImageFilePath =Url.Content("~/Images/img5.jpg"), Caption = "عنوان پنجم", LinkUrl = "", } }; return PartialView("_NivoSlider", models); } }
@{ ViewBag.Title = "Index"; } <h2>Nivo Slider Index</h2> @{ Html.RenderAction("NivoSlider", "Home");}
@using NivoSlider.Helper @model List<NivoSliderItem> @{ var nivo1 = new NivoSliderHelper("nivo1", Model.Skip(0).Take(3).ToList(), theme: NivoSliderTheme.Default, width: "500px"); var nivo2 = new NivoSliderHelper("nivo2", Model.Skip(3).Take(2).ToList(), theme: NivoSliderTheme.Light, width: "500px"); } @nivo1.GetHtml() <div id="htmlcaption"> <strong>This</strong> is an example of a <em>HTML</em> caption with <a href="#">a link</a>. </div> <br /> <br /> @nivo2.GetHtml()
ASP.NET MVC #1
چرا ASP.NET MVC ؟
با وجود فریم ورک پختهای به نام ASP.NET web forms، اولین سؤالی که حین سوئیچ به ASP.NET MVC مطرح میشود این است: «برای چی؟». بنابراین تا به این سؤال پاسخ داده نشود، هر نوع بحث فنی در این مورد بی فایده است.
مزایای ASP.NET MVC نسبت به ASP.NET web forms
1) سادگی نوشتن آزمونهای واحد
مهمترین دلیل استفاده از ASP.NET MVC صرفنظر از تمام دلایل دیگر، بحث طراحی ویژه آن جهت ساده سازی تهیه آزمونهای واحد است. مشکل اصلی نوشتن آزمونهای واحد برای برنامههای ASP.NET web forms، درگیر شدن مستقیم با تمام جزئیات طول عمر یک صفحه است. به علاوه فایلهای code behind هر چند به ظاهر کدهای منطق یک صفحه را از کدهای HTML مانند آن جدا میکنند اما در عمل حاوی ارجاعات مستقیمی به تک تک عناصر بصری موجود در صفحه هستند (حس غلط جدا سازی کدها از اجزای یک فرم). اگر قرار باشد برای این وب فرمها و صفحات، آزمون واحد بنویسیم باید علاوه بر شبیه سازی چرخه طول عمر صفحه و همچنین رخدادهای رسیده، کار وهله سازی تک تک عناصر بصری را نیز عهده دار شویم. اینجا است که ASP.NET web forms گزینهی مطلوبی برای این منظور نخواهد بود و اگر نوشتن آزمون واحد برای آن غیرممکن نباشد، به همین دلایل آنچنان مرسوم هم نیست.
البته شاید بپرسید که این مساله چه اهمیتی دارد؟ امکان نوشتن سادهتر آزمونهای واحد مساوی است با امکان سادهتر اعمال تغییرات به یک پروژه بزرگ. تغییرات در پروژههای بزرگی که آزمون واحد ندارند واقعا مشکل است. یک قسمت را تغییر میدهید، 10 قسمت دیگر به هم میریزند. اینجا است که مدام باید به کارفرما گفت: «نه!»، «نمیشه!» یا به عبارتی «نمیتونم پروژه رو جمع کنم!» چون نمیتونم سریع برآورد کنم که این تغییرات کدام قسمتها را تحت تاثیر قرار میدهند، کجا به هم ریخت. من باید خودم سریع بتونم مشخص کنم با این تغییر جدید چه قسمتهایی به هم ریخته تا اینکه دو روز بعد زنگ بزنند: «باز جایی رو تغییر دادی، یکجای دیگر کار نمیکنه!»
2) دستیابی به کنترل بیشتر بر روی اجزای فریم ورک
در طراحی ASP.NET MVC همهجا interface ها قابل مشاهد هستند. همین مساله به معنای افزونه پذیری اکثر قطعات تشکیل دهنده ASP.NET MVC است؛ برخلاف ASP.NET web forms. برای مثال تابحال چندین view engine، routing engine و غیره توسط برنامه نویسهای مستقل برای ASP.NET MVC طراحی شدهاند که هیچکدام با ASP.NET web forms میسر نیست. برای مثال از view engine پیش فرض آن خوشتان نمیآید؟ عوضش کنید! سیستم اعتبار سنجی توکار آنرا دوست ندارید؟ آنرا با یک نمونه بهتر تعویض کنید و الی آخر ...
به علاوه طراحی بر اساس interface ها یک مزیت دیگر را هم به همراه دارد و آن هم ساده سازی mocking (تقلید) آنها است جهت ساده سازی نوشتن آزمونهای واحد.
3) سرعت بیشتر اجرا
ASP.NET MVC یک سری از قابلیتهای ذاتی ASP.NET web forms را مانند ViewState حذف کرده است. اگر وب را جستجو کنید، برنامه نویسهای ASP.NET web forms مدام از این مساله شکایت دارند و راه حلهای مختلفی را جهت حذف یا فشرده سازی آن ارائه میدهند. ViewState در ابتدای امر جهت شبیه سازی محیط دسکتاپ در وب درنظر گرفته شده بود و مهاجرت سادهتر برنامه نویسهای VB6 به وب، اما واقعیت این است که اگر یک برنامه نویس ASP.NET web forms به اندازه آن توجهی نداشته باشد، ممکن است حجم آن در یک صفحه پیچیده تا 500 کیلوبایت یا بیشتر هم برسد. همین مساله بر روی سرعت دریافت و اجرا تاثیر گذار خواهد بود.
4) کنترلهای ASP.NET web forms آنچنان آش دهنسوزی هم نیستند!
خوب، ViewState حذف شده، بنابراین اکثر کنترلهای ASP.NET web forms هم کاربرد آنچنانی در ASP.NET MVC نخواهند داشت؛ اما واقعیت این است که اکثر اوقات اگر شروع به سفارشی سازی یک کنترل توکار ASP.NET web forms کنید تا مطابق نیازهای کاری شما رفتار کند، پس از مدتی به یک کنترل کاملا از نو بازنویسی شده خواهید رسید! بنابراین در ابتدای امر تا 80 درصد کار اینطور به نظر میرسد که به عجب سرعت بالایی در توسعه دست یافتهایم، اما هنگامیکه قرار است این 20 درصد پایانی را پر کنیم، به این نتیجه خواهیم رسید که این کنترلها با این وضع ابتدایی که دارند قابل استفاده نیستند و نیاز به دستکاری قابل ملاحظهای دارند تا نیازهای واقعی کاری را برآورده کنند.
5) کنترل کامل بر روی HTML نهایی تولیدی
اگر علاقمند به کار با jQuery باشید، مدام نیاز خواهید تا با ID کنترلها و عناصر صفحه کار کنید. پیشتر ASP.NET web forms این ID را یک طرفه و به صورت مقدار منحصربفردی تولید میکرد که جهت کار با فریم ورکهای جاوا اسکریپتی عموما مشکل ساز بود. البته ASP.NET web forms در نگارشهای جدید خود مشکل عدم امکان مقدار دهی ClientId سفارشی را برای کنترلهای وب خود برطرف کرده است و این مورد را میتوان دستی هم تنظیم کرد ولی در کل باز هم آنچنان کنترلی رو خروجی HTML نهایی کنترلهای تولیدی نیست مگر اینکه مانند مورد چهارم یاد شده یک کنترل را از صفر بازنویسی کنید!
همچنین اگر باز هم بیشتر با jQuery و ASP.NET web forms کار کرده باشید میدانید که jQuery آنچنان سنخیتی با ViewState و Postback وب فرمها ندارد و همین مساله عموما مشکلزا است. علاوه بر آن اخیرا مایکروسافت توسعه ASP.NET Ajax خود را تقریبا در حالت تعلیق و واگذار شده به شرکتهای ثالث درآورده است و توصیه آنها استفاده از jQuery Ajax است. اینجا است که مدل ASP.NET MVC سازگاری کاملی را با jQuery Ajax دارد هم از لحاظ نبود ViewState و هم از جنبهی کنترل کامل بر روی markup نهایی تولیدی.
یا برای مثال خروجی پیش فرض یک GridView، جدول HTML ایی است که این روزها همهجا علیه آن صحبت میشود. البته یک سری آداپتور CSS friendly برای اکثر این کنترلها موجود است و ... باز هم دستکاری بیش از حد کنترلهای پیش فرض جهت رسیدن به خروجی دلخواه. تمام اینها را در ASP.NET MVC میشود با معادلهای بسیار باکیفیت افزونههای jQuery جایگزین کرد و از همه مهمتر چون ViewState و مفاهیمی مانند PostBack حذف شده، استفاده از این افزونهها مشکل ساز نخواهد بود.
6) استفاده از امکانات جدید زبانهای دات نتی
طراحی اصلی ASP.NET web forms مربوط است به دوران دات نت یک؛ زمانیکه نه Generics وجود داشت، نه LINQ و نه آنچنان مباحث TDD یا استفاده از ORMs متداول بود. برای مثال شاید ایجاد یک strongly typed web form الان کمی دور از ذهن به نظر برسد، زمانیکه اصل آن بر مبنای بکارگیری گسترده datatable و dataset بوده است (با توجه به امکانات زبانهای دات نتی در آن دوران). بنابراین اگر علاقمند هستید که این امکانات جدید را بکاربگیرید، ASP.NET MVC برای استفاده از آنها طراحی شده است!
7) از ASP.NET web forms سادهتر است
طراحی ASP.NET MVC بر اساس ایده Convention over configuration است. به این معنا که اجزای آن بر اساس یک سری قرار داد در کنار هم مشغول به کار هستند. مشخص است View باید کجا باشد، نام کنترلرها چگونه باید تعیین شوند و قرار داد مرتبط به آن چیست، مدل باید کجا قرار گیرد، قرار داد پردازش آدرسهای صفحات سایت به چه نحوی است و الی آخر. خلاصه در بدو امر با یک فریم ورک حساب شده که شما را در مورد نحوه استفاده صحیح از آن راهنمایی میکند، مواجه هستید.
به همین ترتیب هر پروژه MVC دیگری را هم که مشاهده کنید، سریع میتوانید تشخیص دهد قراردادهای بکارگرفته شده در آن چیست. بنابراین اگر قرار است ASP.NET را امروز شروع کنید و هیچ سابقهای هم از وب فرمها ندارید، یک راست با ASP.NET MVC شروع کنید.
8) محدود به پیاده سازی مایکروسافت نیست
پیاده سازیهای مستقلی هم از ASP.NET MVC توسط اشخاص و گروههای خارج از مایکروسافت وجود دارد: ^، ^، ^، ^ و ...
و در پایان یکی دیگر از دلایل سوئیچ به ASP.NET MVC ، «یاد گرفتن یک چیز جدید است» یا به عبارتی فرا گرفتن یک روش دیگر برای حل مسایل، هیچگاه ضرری را به همراه نخواهد داشت که هیچ، بلکه باعث بازتر شدن میدان دید نیز خواهد گردید.
یک دیدگاه دیگر
ASP.NET MVC برای شما مناسب نخواهد بود اگر ...
1) با پلیمرفیزم مشکل دارید.
ASP.NET MVC پر است از interfaces، abstract classes، virtual methods و امثال آن. بنابراین اگر تازه کار هستید، ابتدا باید مفاهیم شیءگرایی را تکمیل کنید.
2) اگر نمیتوانید فریم ورک خودتون رو بر پایه ASP.NET MVC بنا کنید!
ASP.NET MVC برخلاف وب فرمها به همراه آنچنان تعداد بالایی کنترل و افزونه از پیش مهیا شده نیست. در بدو امر شما فقط یک سری url helper، html helper و ajax helper ساده را خواهید دید؛ این نقطه ضعف ASP.NET MVC نیست. عمدا به این نحو طراحی شده است. همانطور که عنوان شد اکثر اجزای این فریم ورک قابل تعویض است. بنابراین دست شما را باز گذاشته است تا با پیاده سازی این اینترفیسها، امکانات جدیدی را خلق کنید. البته پس از این چندین و چند سال که از ارائه آن میگذرد، به اندازه کافی افزونه برای ASP.NET MVC طراحی شده است که به هیچ عنوان احساس کمبود نکنید یا اینکه نیازی هم نداشته باشید تا آنچنان فریم ورک خاصی را بر پایه ASP.NET MVC تهیه کنید. برای مثال پروژه MvcContrib موجود است یا شرکت telerik یک مجموعه سورس باز کامل مخصوص ASP.NET MVC را ارائه داده است و الی آخر.
3) اگر نمیتوانید از کتابخانههای سورس باز استفاده کنید.
همانطور که عنوان شد ASP.NET MVC به همراه کوهی از کنترلها ارائه نشده است. اکثر افزونههای آن سورس باز هستند و کار با آنها هم دنیای خاص خودش را دارد. چگونه باید کتابخانههای مناسب را پیدا کرد، کجا سؤال پرسید، کجا باگ گزارش داد، چگونه مشارکت کرد و غیره. خلاصه منتظر یک بسته شکیل حاضر و آماده نباید بود. خود ASP.NET MVC هم تحت مجوز MSPL به صورت سورس باز در دسترس است.
و یک نکته تکمیلی
مایکروسافت مدتی است شروع کرده به پرورش و زمزمه ایده «یک ASP.NET واحد». به عبارتی قصد دارند در یکی دو نگارش بعد، این دو (وب فرم و MVC) را یکی کنند. هم اکنون اگر مطالب وبلاگها را مطالعه کنید زیرساخت آن به نام ASP.NET Web API آماده شده است و در مرحله بتا است. نکته جالب اینجا است که این Web API امکان تعریف یکپارچه و مستقیم کنترلرهای MVC را در وب فرمها میسر میکند. ولی باز هم نام آن Controller است یعنی جزئی از ASP.NET MVC و کسی میتواند از آن استفاده کند که با MVC مشکلی نداشته باشد. بنابراین یادگیری MVC هیچ ضرری نخواهد داشت و جای دوری نخواهد رفت!
HttpHandler
public class MyHttpHandler : IHttpHandler { public void ProcessRequest(HttpContext context) { } public bool IsReusable { get { return false; } } }
public class MyHttpHandler : IHttpHandler { public void ProcessRequest(HttpContext context) { HttpResponse response = context.Response; HttpRequest request = context.Request; response.Write("Every Page has a some text like this"); } public bool IsReusable { get { return false; } } }
<system.web> <httpHandlers> <add verb="*" path="*.aspx" type="MyHttpHandler"/> </httpHandlers> </system.web>
<configuration> <system.web> <httpHandlers> <add name="myhttphandler" verb="*" path="*.aspx" type="MyHttpHandler"/> </httpHandlers> </system.web> </configuration>
گزینه Type که نام کلاس میباشد و اگر کلاس داخل یک فضای نام قرار گرفته باشد، باید اینطور نوشت : namespace.ClassName |
گزینه verb شامل مقادیری چون Get,Post,Head,Putو Delete میباشد و httphandler را فقط برای این نوع درخواستها اجرا میکند و در صورتیکه بخواهید چندتا از آنها را استفاده کنید، با , از هم جدا میشوند. مثلا Get,post و درصورتیکه همهی گزینهها را بخواهید علامت * را میتوان استفاده کرد. |
گزینهی path این امکان را به شما میدهد که مسیر و نوع فایلهایی را که قصد دارید روی آنها فقط اجرا شود، مشخص کنید و ما در قطعه کد بالا گفتهایم که تنها روی فایلهایی با پسوند aspx اجرا شود و چون مسیری هم ذکر نکردیم برای همهی مسیرها قابل اجراست. یکی از مزیتهای دادن پسوند این است که میتوانید پسوندهای اختصاصی داشته باشید. مثلا پسوند RSS برای فیدهای وب سایتتان. بسیاری از برنامه نویسان به جای استفاده از صفحات aspx از ashx استفاده میکنند که به مراتب سبکتر از aspx هست و شامل بخش ui نمیشود و نتیجه خروجی آن بر اساس کدی که مینویسید مشخص میشود که میتواند صفحه متنی یا عکس یا xml یا ... باشد. در اینجا در مورد ساخت صفحات ashx توضیح داده شده است. |
public class MyHttpHandler1 :IHttpHandler { public void ProcessRequest(HttpContext context) { HttpResponse response = context.Response; response.Write("this is httphandler1"); } public bool IsReusable { get { return false; } } } public class MyHttpHandler2 : IHttpHandler { public void ProcessRequest(HttpContext context) { HttpResponse response = context.Response; response.Write("this is httphandler2"); } public bool IsReusable { get { return false; } } }
public class MyFactory : IHttpHandlerFactory { public IHttpHandler GetHandler(HttpContext context, string requestType, string url, string pathTrasnlated) { } public void ReleaseHandler(IHttpHandler handler) { } }
Context | یک شی از کلاس httpcontext که دسترسی ما را برای اشیاء سروری چون response,request,session و... فراهم میکند. |
RequestType | مشخص میکند که درخواست صفحه به چه صورتی است. این گزینه برای مواردی است که verb بیش از یک مورد را حمایت میکند. برای مثال دوست دارید یک هندلر را برای درخواستهای Get ارسال کنید و هندلر دیگر را برای درخواستهای نوع Post |
URL | مسیر مجازی virtual Path صفحه صدا زده شده |
PathTranslated | مسیر فیزیکی صفحه درخواست کننده را ارسال میکند. |
public IHttpHandler GetHandler(HttpContext context, string requestType, string url, string pathTrasnlated) { string handlername = "MyHttpHandler1"; if(url.Substring(url.LastIndexOf("/")+1).StartsWith("t")) { handlername = "MyHttpHandler2"; } try { return (IHttpHandler) Activator.CreateInstance(Type.GetType(handlername)); } catch (Exception e) { throw new HttpException("Error: " + handlername, e); } } public void ReleaseHandler(IHttpHandler handler) { } }
موقعی که اینترفیس IHttpAsyncHandler را ارث بری کنید (این اینترفیس نیز از IHttpHandler ارث بری کرده است و دو متد اضافهتر دارد)، باید دو متد دیگر را نیز پیاده سازی کنید:در اعمالی که disk I/O و یا network I/O دارند، پردازش موازی و اعمال async به شدت مقیاس پذیری سیستم را بالا میبرند. به این ترتیب worker thread جاری (که تعداد آنها محدود است)، سریعتر آزاد شده و به worker pool بازگشت داده میشود تا بتواند به یک درخواست دیگر رسیده سرویس دهد. در این حالت میتوان با منابع کمتری، درخواستهای بیشتری را پردازش کرد.
public IAsyncResult BeginProcessRequest(HttpContext context, AsyncCallback callback, object obj) { } public void EndProcessRequest(IAsyncResult result) { }
public class AsynchOperation : IAsyncResult { private bool _completed; private Object _state; private AsyncCallback _callback; private HttpContext _context; bool IAsyncResult.IsCompleted { get { return _completed; } } WaitHandle IAsyncResult.AsyncWaitHandle { get { return null; } } Object IAsyncResult.AsyncState { get { return _state; } } bool IAsyncResult.CompletedSynchronously { get { return false; } } }
public AsynchOperation(AsyncCallback callback, HttpContext context, Object state) { _callback = callback; _context = context; _state = state; _completed = false; }
public void StartAsyncWork() { ThreadPool.QueueUserWorkItem(new WaitCallback(StartAsyncTask),null); }
private void StartAsyncTask(Object workItemState) { _context.Response.Write("<p>Completion IsThreadPoolThread is " + Thread.CurrentThread.IsThreadPoolThread + "</p>\r\n"); _context.Response.Write("Hello World from Async Handler!"); _completed = true; _callback(this); }
context.Response.Write("<p>Begin IsThreadPoolThread is " + Thread.CurrentThread.IsThreadPoolThread + "</p>\r\n"); AsynchOperation asynch = new AsynchOperation(callback, context, obj); asynch.StartAsyncWork(); return asynch;
public class MyHttpHandler : IHttpAsyncHandler { public IAsyncResult BeginProcessRequest(HttpContext context, AsyncCallback callback, object obj) { context.Response.Write("<p>Begin IsThreadPoolThread is " + Thread.CurrentThread.IsThreadPoolThread + "</p>\r\n"); AsynchOperation asynch = new AsynchOperation(callback, context, obj); asynch.StartAsyncWork(); return asynch; } public void EndProcessRequest(IAsyncResult result) { } public void ProcessRequest(HttpContext context) { throw new InvalidOperationException(); } public bool IsReusable { get { return false; } } } public class AsynchOperation : IAsyncResult { private bool _completed; private Object _state; private AsyncCallback _callback; private HttpContext _context; bool IAsyncResult.IsCompleted { get { return _completed; } } WaitHandle IAsyncResult.AsyncWaitHandle { get { return null; } } Object IAsyncResult.AsyncState { get { return _state; } } bool IAsyncResult.CompletedSynchronously { get { return false; } } public AsynchOperation(AsyncCallback callback, HttpContext context, Object state) { _callback = callback; _context = context; _state = state; _completed = false; } public void StartAsyncWork() { ThreadPool.QueueUserWorkItem(new WaitCallback(StartAsyncTask),null); } private void StartAsyncTask(Object workItemState) { _context.Response.Write("<p>Completion IsThreadPoolThread is " + Thread.CurrentThread.IsThreadPoolThread + "</p>\r\n"); _context.Response.Write("Hello World from Async Handler!"); _completed = true; _callback(this); }
مایکروسافت در MSDN نوشته است که httphandlerها در واقع فرآیندهایی هستند (به این فرایندها بیشتر End Point میگویند) که در پاسخ به درخواستهای رسیده شده توسط asp.net application اجرا میشوند و بیشترین درخواست هایی هم که میرسد از نوع صفحات Aspx میباشد و موقعی که کاربری درخواست صفحهی aspx میکند هندلرهای مربوط به page اجرا میشوند.