مطالب
چگونه نرم افزارهای تحت وب سریعتری داشته باشیم؟ قسمت هفتم
قسمت ششم 

20.اسکریپت در پایین صفحه
لینک‌های مربوطه به javascript‌های خود را تا جای ممکن در پایین صفحه قرار دهید. وقتی parser مرورگر به فایل‌های javascript می‌رسد، تمامی فعالیت‌ها را متوقف کرده و سعی در دانلود و سپس اجرای آن دارد. برخلاف اینکه مرورگرها امکان دانلود چند فایل را به صورت همزمان از سرور دارند، هنگامی که به اسکریپت‌ها می‌رسند، تنها یک فایل را دانلود می‌کنند. یعنی اجرای برنامه و دانلودهای مرتبط با صفحه شما متوقف شده و پس از دانلود و اجرای اسکریپت اجرای آنها ادامه پیدا می‌کند. این مسئله وقتی نمود بیشتری پیدا می‌کند که شما فایل هغای اسکریپت با حجم و تعداد بالا در برنامه خود استفاده می‌کنید.
برای فرار از این مشکل می‌توانید تگهای مربوط به اسکریپت را در آخر صفحات خود بگذارید. فقط دقت کنید اگر نیاز است که قبل از نمایش صفحه تغییری ذر DOM ایجاد کنید، باید حتما اسکریپت‌های مربوطه را بالای صفحه قرار دهید.
روش دیگر دانلود فایل‌های اسکریپت به وسیله AJAX است که انشاء الله در آینده مقاله ای در این رابطه خواهم نوشت.

21.CDN
CDN یا Content Delivery Network سرورهای توزیع شده ای در سطح دنیا هستند که یک نسخه از برنامه شما برای اجرا بر روی آن قرار دارد. هنگامی که کاربر می‌خواهد به سایت شما دسترسی پیدا کند به صورت خودکار به نزدیکترین سرور منتقل می‌شود تا بتواند سرعت بیشتری را تجربه کند. علاوه بر این CDN باعث بالانس شدن بار ترافیک شبکه شما شده خط حملات D.O.S و D.D.O.S را به حداقل می‌رساند.

زمانیکه شما یک سیستم CDN را فعال میکنید تاثیر آن بصورت زیر خواهد بود:
۱- شبکه توزیع محتوا یا همان CDN تمامی سرورهای شبکه جهانی اینترنت را پوشش میدهد. بنابراین زمانیکه شما این سیستم را برای سایت خود فعال میکنید اطلاعات شما بر روی تمامی این سرورها کپی و ذخیره میشود و زمانیکه یک بازدیدکننده به سایت یا وبلاگ شما وارد میشود محتوای سایت شامل تصاویر و متون را از نزدیک‌ترین سرور نزدیک به خود دریافت میکند و مستقیما به هاست یا سرور شما متصل نمیشود. این کار موجب بهبودی چشمگیر در عملکرد سایت شما خواهد شد.
۲- CDN تمام اطلاعات ثابت شما مانند تصاویر، کدهای CSS و javascript، mp3، pdf و فایلهای ویدئویی شما را پشتیبانی میکند و تنها اطلاعاتی که قابل تغییر و بروزرسانی هستند مانند متون و کدهای HTML از سرور اصلی شما فراخوان میشوند. با این کار مصرف پهنای باند هاست شما کاهش یافته و هزینه ای که سالانه برای آن میپردازید کاهش چشمگیری خواهد داشت.
۳- تفاوت سرعت و عملکرد برای خودتان یا افرادی که در نزدیکی سرور اصلی شما هستند تفاوت زیادی نخواهد داشت ولی برای کسانی که ار نقاط مختلف جهان به سایت شما وارد میشوند این افزایش سرعت ناشی از CDN کاملا محسوس خواهد بود، با توجه به اینکه سایتهای ایرانی معمولا سرور و هاست خود را از خارج و کشورهایی مانند آلمان و آمریکا تهیه میکنند و عموم بازدیدکنندگان از داخل کشور هستند استفاده از CDN میتواند بسیار موثر باشد. برای تعیین تاثیر CDN بر سرعت سایت میتوانید عملکرد خود را با ابزارهایی مانند Pingdom و GTmetrix بعد و قبل از فعال سازی CDN بررسی و مقایسه کنید. 
ابزارها، تکنیک‌ها و روش‌های متفاوتی برای راه اندازی CDN وجود دارد که نیازمند مقاله ای مجزا می‌باشد.
مطالب
بهبود سرعت نمایش صفحات در ASP.NET MVC با حذف View Engines اضافی
در ASP.NET MVC امکان استفاده از چند View Engine به صورت همزمان وجود دارد و همچنین هربار که قرار است Viewایی رندر شود، از تمام این‌ها تا یافتن موتور مناسب نمایش View جاری کوئری می‌گیرد. بدیهی است هرچقدر تعداد موتورهای ثبت شده در اینجا بیشتر باشند، زمان بیشتری نیز برای یافتن موتور نمایشی مناسب صرف خواهد شد؛ خصوصا اگر موتور مناسب در آخر لیست ثبت شده باشد.
در ASP.NET MVC 3 دو موتور نمایشی به صورت پیش فرض نصب هستند (WebForms and Razor). بنابراین اگر صرفا از Razor استفاده می‌کنید، می‌توان موتور اول را کلا از سیستم پردازشی برنامه حذف کرد. برای اینکار تنها کافی است در فایل global.asax.cs برنامه بنویسیم:
protected void Application_Start() {
    ViewEngines.Engines.Clear();
    ViewEngines.Engines.Add(new RazorViewEngine());
    ...
}
این موارد را توسط Glimpse بهتر می‌توان بررسی کرد. Glimpse یک پروفایلر سمت سرور ASP.NET است و دارای نسخه مخصوص ASP.NET MVC نیز می‌باشد. برای نصب آن باید از طریق NuGet اقدام کرد و حتما دقت داشته باشید که نسخه MVC آن باید نصب شود تا برگه‌های Routing و View آن ظاهر شوند.
پس از نصب از طریق NuGet، به صورت خودکار اسمبلی‌های لازم به پروژه اضافه شده و همچنین فایل web.config برنامه نیز ویرایش می‌شود. در انتهای این فایل سطر ذیل مشخص می‌کند که Glimpse فعال باشد یا خیر.
<glimpse enabled="true" />
پس از نصب، برنامه را اجرا کرده و به آدرس http://localhost/glimpse.axd مراجعه کنید تا صفحه تنظیمات آن ظاهر شود. تنها کاری که باید در اینجا صورت گیرد کلیک بر روی دکمه Turn Glimpse On است.


 به این ترتیب یک کوکی به مرورگر اضافه شده و اکنون پس از بازگشت به صفحه اصلی برنامه و refresh کامل صفحه، در کنار سمت راست پایین صفحه، آیکن آن ظاهر خواهد شد.


بر روی این آیکن کلیک نمائید تا در برگه‌ی View آن، انواع Viewهایی که درگیر نمایش صفحه جاری بوده‌اند، مشخص شوند:


همانطور که ملاحظه می‌کنید در اینجا دو موتور پیش فرض فعال بوده و پس از سعی و خطای صورت گرفته، در انتهای کار Razor انتخاب شده است. اکنون اگر نکته حذف موتورهای نمایشی اضافی را اعمال کنیم به تصویر زیر خواهیم رسید:


هم تعداد سعی و خطاها کمتر شده و هم تعداد فایل‌هایی که بررسی شده است به حداقل رسیده (برای مثال در حالتیکه موتور WebForms فعال باشد، چهار فایل با پسوندهای مختلف در مکان‌های پیش فرض نیز حتما جستجو خواهند شد).
 
نظرات مطالب
کامپوننت‌ها در Vue.js
نکته تکمیلی: هفت روش برای ساخت کامپوننت در  vue.js

1- استفاده از Strings
بصورت پیش فرض templateها بصورت رشته در جاوااسکریپت تعریف میشوند. تعریف تمپلت‌ها به این شکل ناخوانا می‌باشد و توصیه نمیشود
Vue.component('todo-item', {
  template: '\
    <li>\
      {{ title }}\
      <button v-on:click="$emit(\'remove\')">Remove</button>\
    </li>\
  '
})

2- استفاده از Template literals
در ES6  با استفاده از کاراکتر backticks میتوان یک تمپلت را در چند خط تعریف نمود و خوانایی بهتری نسبت به روش اول (استفادهاز Strings) دارد. 
Vue.component('custom-input', {
   template: `
    <input
      v-bind:value="value"
      v-on:input="$emit('input', $event.target.value)"
    >
  `
})

3-استفاده از X-Template
در این روش تمپلیت را درون تگ scriptای که بصورت x-template مشخص شده، درون یک فایل مجزا قرار میدهیم. تنها ایراد این روش جدا نوشتن تمپلیت در فایلی جداگانه و بیرون از کامپوننت می‌باشد.
<script type="x-template" id="my-template" src="template.js"> </script>
<div id="app"></div>

new Vue({
  el: '#app',
  template: '#my-template'
})

4- روش  Inline Template
با اضافه کردن attributeای با نام inline-template مشخص میکنیم که یک کامپوننت می‌باشد (چیزی شبیه slot). نسبت به روش  X-Template بهتر می‌باشد؛ زیرا تعریف کامپوننت در همان فایل جاری انجام میشود و نیازی به جداسازی و زمانی برای بارگذاری یک فایل جاوااسکریپتی نیست.
 <div id="app">
    <gallery inline-template>
....

Vue.component('gallery', {
...

5- استفاده از Render functions
اگر به نوشتن کد جاوااسکریپت تسلط و علاقه دارید، میتوانید این روش را انتخاب کنید و تعریف تمپلیت در اینجا بصورت ایجاد objectای از جاوااسکریپت میباشد. نوشتن چنین تمپلیتی استفاده کامل از قابلیت جاوااسکریپت را امکان پذیر می‌سازد
const template = `
<ul>
  <li v-for="item in items">
   {{ item }}
  </li>
</ul>`;

const compiledTemplate = Vue.compile(template);

new Vue({
  el: '#app',
  data() {
    return {
      items: ['Item1', 'Item2']
    }
  },
  render(createElement) {
    return compiledTemplate.render.call(this, createElement);
  }
});

6- استفاده از JSX
استفاده از این روش برای نوشتن کد کمتر ترجیحا بهتر است و بعنوان یک روش خوب محسوب میشود. البته بصورت مستقیم توسط مرورگر قابلیت رندر و اجرایی ندارد و برای این منظور از babel استفاده میکنیم.
به فرض نوشتن کد زیر توسط روش Render functions
new Vue({
  el: '#app',
  data: {
    msg: 'Show the message'
  },
  methods: {
    hello () {
      alert('Here is the message')
    }
  },
  render (createElement) {
    return createElement(
      'span',
      {
        class: { 'my-class': true },
        on: {
          click: this.hello
        }
      },
      [ this.msg ]
    );
  },
});
با استفاده از روش JSX  تبدیل به کد خواناتر زیر میشود
new Vue({
  el: '#app',
  data: {
    msg: 'Show the message.'
  },
  methods: {
    hello () {
      alert('This is the message.')
    }
  },
  render(h) {
    return (
      <span class={{ 'my-class': true }} on-click={ this.hello } >
        { this.msg }
      </span>
    )
  }
});

7- استفاده از Single File Components
در این روش هر کامپوننت دارای سه قسمت برای تعریف template , script , style  می‌باشد و محبوب‌ترین روش برای ایجاد کامپوننت می‌باشد و درصورت پیچیده شدن و زیاد شدن حجم پروژه روش مناسبی به نظر میرسد. در این مقاله نیز از همین روش استفاده شده است.

نتیجه گیری:
اینکه از چه روشی برای ایجاد کامپوننت استفاده میکنید، کاملا بستگی به اندازه پروژه، توانایی (مانند روش JSX) و علاقه شما دارد. ولی بطور کلی استفاده از روش Single File Components بیشتر مورد توجه می‌باشد.

مطالب
بررسی چند کتابخانه آپلود با پشتیبانی از DragDrop
برای یکی از پروژه‌ها نیاز به یک آپلودر داشتم که قابلیت  Drag&Drop را نیز داشته باشد و در ضمن پیاده سازی آسانی هم داشته باشد. در این بین به تعدادی از کتابخانه‌های جی کوئری می‌پردازیم.
FileDrop
اولین کتابخانه‌ای که با آن آشنا شدم و از آن استفاده کردم، کتابخانه‌ی FileDrop است که بسیار ساده و در عین حال قابلیت‌های خوبی را می‌دهد و از فناوری Filereader  (+) در Html5 برای اینکار استفاده می‌کند. مرورگرهای کروم، فایرفاکس 3.6 به بعد، IE10 به بعد و Opera 12 به بعد از آن پشتیبانی می‌کنند.
فایل‌های مورد نیاز را از اینجا دانلود کنید . فایل اسکریت آن را ابتدا صدا بزنید:
 <script src="~/scripts/jquery.filedrop.js" type="text/javascript"></script>
سپس المان‌های زیر را به کد HTML خود اضافه کنید:
 <div id="dropZone">فایل برنامه را به داخل این کادر بکشانید</div>
        <br>
        فایل یا فایل‌های آپلود شده:
        <ul id="uploadResult"></ul>
تگ اول، محلی است که فایل‌ها به سمت آن درگ و روی آن دراپ می‌شوند که از این به بعد به آن محل آپلود می‌گوییم. المان بعدی جهت گزارش فایل‌هایی است که آپلود شده‌اند. با آپلود شدن هر تعداد فایل، اسم آن به لیست اضافه می‌گردد.
کدهای css زیر را هم به صفحه اضافه کنید تا محل آپلود زیباتر شود:
        .files {
            min-height: 42px;
            background: #CCC none repeat scroll 0% 0%;
            border-top: 1px solid #FFF;
            margin: 11px 0px;
            padding: 11px 13px;
            border-radius: 6px;
        }

        #dropZone.mouse-over {
            background-color: #1d4257;
        }

کد جی کوئری زیر را به صفحه اضافه کنید:
      $('#dropZone').filedrop({
                url: uploadAddress,
                paramname: 'files',
                maxFiles: 1,
                dragOver: function() {
                    $('#dropZone').addClass('mouse-over');
                },
                dragLeave: function() {
                    $('#dropZone').removeClass('mouse-over');
                },
                drop: function() {
                    $('#dropZone').removeClass('mouse-over');
                },
                afterAll: function() {
                    $('#dropZone').html('آپلود با موفقیت انجام شد');
                },
                uploadFinished: function(i, file, response, time) {
                    $('#uploadResult').append('<li>' + file.name + '</li>');
                }
            });
ابتدا پلاگین جی کوئری را روی تگ مربوطه اعمال می‌کنیم و سپس پارامترها را با مشخصات زیر اعمال می‌کنیم:
Url  آدرسی که قرار است فایل‌ها به آن سمت ارسال شوند. 
 Paramname  در سمت سرور باید فایل‌ها را با استفاده از این نام پارامتر دریافت  کنید.
 maxFiles  تعداد فایلهایی که میتوان با درگ و دراپ کردن روی آن به دست آورد. در بالا به یک فایل محدود شده است.
 dragOver  این رویداد زمانی اجرا خواهد شد که اشاره گر با حالت درگ کرده فایل‌ها را به محل آپلود آورده است.
 dragLeave  موقعی که ماوس از محل آپلود خارج می‌شود
 drop  موقعی که شما فایل‌ها را روی محل  آپلود رها می‌کنید.
 afterAll  بعد از اینکه همه کارها تمام شد اجرا می‌شود.(آخرین رویداد)
 uploadFinished  کار آپلود به پایان رسیده است. در مثال بالا پس از پایان آپلود، نام فایل آپلود شده را به کاربر نشان داده‌ایم.

نحوه‌ی دریافت آن در سمت سرور, در یک اکشن متد به صورت زیر است:

[HttpPost]
        public virtual ActionResult UpdateApp(IEnumerable<HttpPostedFileBase>files)
        {
            foreach (HttpPostedFileBase file in files)
            {
                string filePath = Path.Combine(TempPath, file.FileName);
                file.SaveAs(filePath);
            }

            return Json(new {state = "success", message = "با موفقیت عملیات ارسال فایل انجام شد"}, JsonRequestBehavior.AllowGet);
        }

در اکشن متد بالا ما فایل‌ها را از طریق نام پارامتر files که مشخص کرده بودیم، به عنوان یک لیست شمارشی دریافت می‌کنیم.  کدها بالا برای ساده‌ترین راه اندازی ممکن کفایت می‌کنند.

این موارد از اصلی‌ترین‌ها هستند که به کار می‌آیند. به غیر این‌ها یک سری خصوصیات اضافه‌تری هم برای آن وجود دارد.


fallback_id 
 اگر دوست دارید این آپلودر را نیر به یک آپلودر معمولی اتصال دهید از این شناسه استفاده کنید.
 withCredentials   با استفاده از کوکی‌ها یک درخواست cross-origin ایجاد می‌کند.
 data  اگر دوست دارید به همراه فایل‌ها اطلاعات دیگری هم به همراه آن ارسال و پست شوند از این طریق اقدام نمایید. می‌تواند در قالب یک متغیر باشد یا خروجی یک تابع.
data: {
        param1: 'value1',           
        param2: function(){
            return calculated_data; 
        }
 headers برای ارسال مقدار اضافه‌تر در هدر درخواست به کار میرود و صدا زدن آن همانند کد data می‌باشد. 
 error   در صورتیکه در فرایند آپلود خطایی رخ دهد، اجرا می‌گردد. نحوه‌ی کدنویسی آن و بررسی خطاهای آن به شرح زیر است:
error: function(err, file) {
        switch(err) {
            case 'BrowserNotSupported':
                alert('مرورگر از این فناوری پشتیبانی نمی‌کند')
                break;
            case 'TooManyFiles':
                // قصد آپلود همزمان فایل‌های بیشتری از حد مجاز تعیین شده دارید
                break;
            case 'FileTooLarge':
                //حداقل حجم یکی از فایل‌ها از حجم مجاز تعیین شده بیشتر است
                //برای دسترسی به نام آن فایل از کد زیر استفاده کنید
              //file.name
                break;
            case 'FileTypeNotAllowed':
                // نوع حداقل یکی از فایل‌ها با نوع‌ها مشخص شده ما یکی نیست
                break;
            case 'FileExtensionNotAllowed':
                // پسوند حداقل یکی از فایل‌ها مورد تایید نیست
                break;
            default:
                break;
        }
    }
 allowedfiletypes   نوع فایل‌های مجاز را تعیین می‌کند:
allowedfiletypes: 
['image/jpeg','image/png','image/gif']
 allowedfileextensions   پسوند فایل هایی که برای آپلود مجاز هستند را معرفی می‌کند.
allowedfileextensions:
 ['.apk','.jar']
 maxfilesize   حداکثر حجم مجاز برای هر فایل که به مگابایت بیان می‌شود.
 docOver   این رویداد زمانی اجرا می‌شود که فایل‌های درگ شده شما وارد محیط یا پنجره مرورگر می‌شود.
 uploadStarted 
 این رویداد زمانی اجرا میگردد که فرایند آپلود هر فایل به طور جداگانه در حال آغاز شدن است:
متغیر i در کد زیر شامل اندیس فایلی است که آپلودش آغاز شده است و این اندیس از صفر آغاز می‌شود.
متغیر file دسترسی شما را به اطلاعات یک فایل باز میکند مانند نام فایل.
متغیر len تعداد فایل هایی را که کاربر در محل آپلود رها کرده است، باز میگرداند.
function(i, file, len){

    },
uploadFinished 
با اتمام آپلود هر فایل، این رویداد فراخوانی می‌گردد. دو پارامتر اول آن، همانند سابق هستند. پارامتر response خروجی json ایی را که در سمت سرور برگرداندیم، به ما باز می‌گرداند. پارامتر بعدی، زمانی را که برای آپلود طول کشیده است، بر می‌گرداند.
 function(i, file, response, time) {
    }
progressUpdated 
این رویداد برای نمایش پیشرفت یک آپلود مناسب است که آخرین پارامتر آن یک عدد صحیح از پیشرفت فایل را بر می‌گرداند.
function(i, file, progress) {
    },
globalProgressUpdated 
این رویداد میزان پیشرفت کلیه فایل‌ها را به درصد باز می‌گرداند:
function(progress) {
        $('#progress div')
.width(progress+"%"); }
speedUpdated 
سرعت آپلود هر فایل را با کیلوبیت بر ثانیه مشخص می‌کند.
function(i, file, speed) {
    }
rename
در صورتی که قصد تغییر نام فایل ارسالی را دارید می‌توانید از این رویداد استفاده کنید. پارامتر name، نام اصلی فایل را بر می‌گرداند که می‌توانید آن را دستکاری کنید و نام جدیدی را به عنوان خروجی برگردانید. نمونه کاربردی از این رویداد
 rename: function(name) {
    }

beforeEach 
این رویداد قبل از آپلود هر فایل آغاز می‌گردد و برگرداندن مقدار false در آن باعث جلوگیری و کنسل شدن آپلود آن فایل می‌گردد.
function(file) {
    }

beforeSend 
پارامترهای اولی تکراری هستند ولی آخرین پارامتر یک تابع done را می‌توان به آن پاس کرد که قبل از اجرای کل عملیات آپلود صدا زده می‌شود.
 function(file, i, done) {
    }
رویدادی به اسم queuefiles هم هست تعداد فایل‌هایی را که میتوانند به طور موازی و همزمان آپلود گردند، مشخص می‌کند. ولی دراین حالت maxfiles مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. جهت بررسی یک مثال عملی و همچنین کدهای سمت سرور در PHP میتوانید از این آموزش استفاده کنید.
با تستی که به صورت لوکال رو آن انجام دادم به نظر نمی‌رسد برای فایل‌های با حجم متوسط به بالا مناسب باشد و برای فایل‌های با حجم کم مناسب می‌باشد. یک فایل 8 مگابایتی در حالت لوکال 9 ثانیه آپلود آن زمان برد و برای فایل‌های بزرگتر، فایرفاکس دیالوگ Stop Script را نشان داد.

PlUpload
این کتابخانه متن باز هم بسیار کارآمد و ساده و قابل انعطاف است و مثالهای آماده زیادی دارد. سایت سابسن هم در بخش آپلود زیرنویس‌ها از این کتابخانه استفاده می‌کند. از آنجا که آموزش این کتابخانه در سایت جاری آمده است از ذکر نکات بیشتر در مورد آن خودداری می‌نماییم.

Bootstrap FileStyle
اگر از قالب بوت استراپ استفاده می‌کنید و دوست دارید روی المان input file  قدیمی، ولی به شکلی مدرن کار کنید این کتابخانه هم فراموش نشود.

DropZoneJS
این کتابخانه به نسبت DropFile امکانات بیشتری را دارد و در سایت اختصاصی آن مثال‌ها و مستندات خوبی قرار گرفته است. در ساده‌ترین حالت آن ابتدا فایل کتابخانه  را صدا زده و سپس تگ فرم را به آن نسبت دهید:
<script src="https://rawgit.com/enyo/dropzone/master/dist/dropzone.js"></script>

<form action="/upload-target" class="dropzone"></form>
ولی اگر بخواهید آن را به سمت سرور ارسال کنید و  از آنجا آن را کنترل کنید، کد فرم را به شکل زیر تغییر دهید:
ابتدا بسته‌ی نیوگت آن را صدا بزنید:
Install-Package dropzone

با نصب این کتابخانه یک سری فایل CSS هم به سیستم اضافه می‌شود که می‌توانید برای استایل دهی هر چه بیشتر از آن بهره ببرید. کد فرم را به شکل زیر تغییر دهید:
    <form action="~/Home/SaveUploadedFile" method="post" enctype="multipart/form-data" class="dropzone" id="dropzoneForm" style="width: 50px; background: none; border: none;">
        <div class="fallback">
            <input name="file" type="file" multiple />
            <input type="submit" value="Upload" />
        </div>
    </form>
تگی که با کلاس fallback مزین شده است موقعی به کار می‌آید که مرورگر از این کتابخانه پشتیبانی نکرده و مجبور به نمایش یک آپلود معمولی می‌شویم.
با استفاده از کدنویسی هم می‌توان یک المان را به یک آپلودر تبدیل کرد:
var myDropzone = new Dropzone("div#myId", { url: "/file/post"});

//============ OR ====================
$("div#myId").dropzone({ url: "/file/post" });
همانطور که می‌بینید الزامی برای اینکه از یک تگ فرم استفاده کنید ندارد.
برای کانفیگ آپلودرهایی که از طریف المانهای Html ایجاد می‌شوند، می‌توان از کد زیر استفاده کرد و یک تنظیم عمومی برای تمامی آپلودرهای html آن صفحه ایجاد کرد.
Dropzone.options.myId= {
  paramName: "file", //نام پارامتری که فایل از طریق آن انتقال می‌بابد
  maxFilesize: 2, // MB
  accept: function(file, done) {
    if (file.name == "justinbieber.jpg") {
      done("Naha, you don't.");
    }
    else { done(); }
  }
};
تابع بالا یک آرگومان از نوع file را برگردانده و اگر این تابع، تابع done را با پارامتری رشته‌ای صدا بزند، عملیات آپلود آن فایل کنسل شده و پیام خطایی را نمایش می‌دهد و در صورتیکه بدون پارامتر صدا زده شود، عمل آپلود بدون مشکل انجام می‌شود.
ازآنجا که این کتابخانه از تنظیمات وسیعی استفاده می‌کند و از حوصله‌ی این مقاله خارج است، بهتر هست که صفحه‌ی مستندات آن را که کامل هم هست، مطالعه بفرمایید. از سری قابلیت‌هایی که پشتیبانی می‌کند: موارد پوشش داده شده در FileDrop، ساخت layout، ایجاد صف، متد حذف و اضافه و از این قبیل، ایجاد تصویر تمبر مانند و ...

یک نکته تکمیلی در مورد آپلود: در ASP.net به طور پیش فرض نهایت حجم فایل آپلودی 4 مگابایتی تعیین شده است که میتوانید آن را از طریق web.config تغییر دهید:
<configuration>
    <system.web>
        <httpRuntime maxRequestLength="1048576" />
    </system.web>
</configuration>
برای IIS 7 به بعد هم از تکه کد زیر استفاده کنید:
<system.webServer>
   <security>
      <requestFiltering>
         <requestLimits maxAllowedContentLength="1073741824" />
      </requestFiltering>
   </security>
 </system.webServer>
در هر دو کد بالا نهایت حجم بر روی یک گیگابایت تعیین شده است که maxRequestLength به صورت کیلوبایت و maxAllowContentLength به صورت بایت تعیین شده است. توصیه می‌شود هر دو شکل آن را وارد کنید. به خصوص که IIS Express از کد ابتدایی استفاده می‌کند و بخواهید نتیجه‌ی آن را در تست‌ها ببینید.

اشتراک‌ها
منوی کاربری همیشه در دسترس

یکی از مهمتری پارامتری هایی که برای اصولی بودن سایت طراحی شده در نظر گرفته می‌شود . دسترسی راحت کاربر به تمام قسمت‌های سایت با کمنرین کلیک می‌باشد . برای راحتی دسترسی به قسمت هایی که کاربر زیاد استفاده میکند میتوان از منو‌های بازشونده استفاده کرد . به طوری که وقتی موس بر روی آن می‌رود آیتم‌های منو نمایش داده میشود که روش طراحی این منو رو برسی می‌کنیم. 

منوی کاربری همیشه در دسترس
مطالب
آشنایی با WPF قسمت ششم : DataContext بخش سوم
در قسمت قبلی با مبدل‌ها آشنا شدیم و با استفاده از این ویژگی، دو کنترل Radio Button و CheckBox را بایند کردیم. الان تنها دو کنترل مانده تا آن‌ها را متصل کنیم؛ کنترل ListBox و تقویم، که در این قسمت لیست را بررسی می‌کنیم.

ListBox
در مورد لیست، ما قبلا نام کشورها را با استفاده از تگ ListBoxItem به طور دستی اضافه می‌کردیم و هر گونه ویرایش و اضافه کردن عکس و دیگر اشیاء را داخل این تگ برای هر آیتم جداگانه انجام می‌دادیم؛ مثل تصویر زیر که هر آیتم شامل یک تگ تصویر و دو تگ TextBlock است که یکی از آن‌ها رنگی شده است. کد هر آیتم به طور جداگانه و دستی اضافه شده است.


 ولی در روش بایندینگ چنین چیزی ممکن نیست و تنها با استفاده از یک Template موارد بالا را ایجاد می‌کنیم. پس محتویات سابق ListBox را حذف کرده و تگهای زیر را جهت افزودن یک قالب داده Data Template به شیء لیست اضافه می‌کنیم. حال اگر داده‌های لیست شده خود را روانه  DataContext کنید باید این اطلاعات نمایش داده شوند.
 <ListBox Grid.Row="3" Name="MyListBox" Grid.Column="1" Margin="10"  Height="80" >
               <ListBox.ItemTemplate>
                    <DataTemplate>
                        <WrapPanel>
                            <Image Width="24" Height="24" Source="{Binding Flag}"></Image>
                            <TextBlock Padding="5 5 0 0" Text="{Binding Name}"></TextBlock>
                        </WrapPanel>
                    </DataTemplate>
               </ListBox.ItemTemplate>
            </ListBox>
در برنامه ما مشکلی که هست، کد بالا جهت اتصال به DataContext ای است که قبلا پر شده است (DataContext کل View اصلی یا والد تمامی اشیاء مشتق از آن). حتما به یاد دارید که ما این شیء را با مدل یک رکورد ذخیره شده (مدل Person) در منبع داده‌ها پر کرده بودیم. پس استفاده از این روش در حال حاضر منتفی است. ممکن است شما در طول ساخت یک پنجره چندین و چند جا نیاز به منابع داده مختلفی داشته باشید ولی عموما DataContext با یک مدل جهت نمایش یا ذخیره یک رکورد بایند شده است. پس چکار کنیم؟

ارائه این نکته ضروری است که همه اشیاء خصوصیت DataContext را دارند و ما در مثال قبلی DataContext ریشه یا والد اشیاء را پر کردیم. اگر مقاله "ساختار سلسله مراتبی " را به یاد بیاورید، گفتیم که هر شیء در صورتیکه خصوصیت وابسته‌ای برایش تعریف نشده باشد، به سمت اشیاء والد حرکت می‌کند، به این جهت بود که همه‌ی کنترل‌ها به منبع داده‌ها دسترسی داشتند. پس ما اگر DataContext لیست را پر کنیم، لیست دلیلی برای دسترسی به DataContext اشیاء والد ندارد و خصوصیت پر شده‌ی خودش را در نظر می‌گیرد. پس بیایید این مورد را امتحان کنیم:
من کلاس زیر را جهت ارسال لیستی از کشورها به همراه آدرس پرچمشان، بر می‌گردانم:
دلیل استفاده از کلاس ObservableCollection در کد زیر به جای استفاده از اشیایی چون Ilist و ... این بود که این کلاس به اینترفیس هایی چون INotifyPropertyChanged مزین گشته و هر گونه تغییری در این مجموعه، از قبیل حذف و اضافه را اطلاع رسانی کرده و مدل تغییر یافته را به سمت ویو هدایت می‌کند.
using System.Collections.ObjectModel;

namespace test
{
    public class Country
    {
        public string Flag {
            get { return "Images/flags/" + Name + ".png"; }
        }
        public string Name { get; set; }

        public int Id { get; set; }

        public ObservableCollection<Country> GetCountries()
        {
            var countries = new ObservableCollection<Country>();
            countries.Add(new Country(){Id =1,Name = "Afghanistan"});
            countries.Add(new Country() { Id = 2, Name = "Albania" });
            countries.Add(new Country() { Id = 3, Name = "Angola" });

            countries.Add(new Country() { Id = 4, Name = "Bahrain" });
            countries.Add(new Country() { Id = 5, Name = "Bermuda" });
            countries.Add(new Country() { Id =6, Name = "Iran" });

            return countries;
        }
    }
}
برنامه را اجرا کرده و انتظار داریم که بتوانیم لیست پر شده‌ای از داده‌ها را ببینیم؛ ولی در کمال تعجب لیست خالی است. خطایی هم برگردانده نمی‌شود.

دلیل این مشکل این است که DataContext برای نمایش یک Object تهیه شده است و در مورد داده‌های لیستی باید از خصوصیتی به نام ItemsSource استفاده کرد که برای داده‌های لیستی IEnumerables، بهینه شده است.
پس به این ترتیب می‌نویسیم :
   public MainWindow()
        {
            InitializeComponent();
            person = Person.GetPerson();
            DataContext = person;

            //خط جدید
            MyListBox.ItemsSource = new Country().GetCountries();
        }
حال برنامه را اجرا کرده تا نتیجه را مشاهده کنید.

شکل‌های زیر یک نمودار از ارتباط با Object برای واکشی داده هاست:

شکل زیر همان نمودار بالا را ترسیم میکند ولی دیگر از مبدل پیش فرض WPF خبری نیست و مبدل اختصاصی به اسم ColorBrush جایگزین آن شده است:

نمودار زیر هم دسترسی به مجموعه ای از داده‌های لیستی است که از طریق ItemsSource خوانده می‌شوند:

کد زیر همچنین برای اتصال به کار می‌رود:
        public MainWindow()
        {
            InitializeComponent();
            person = Person.GetPerson();
            DataContext = person;

            //خط جدید
            MyListBox.DataContext = new Country().GetCountries();
            MyListBox.SetBinding(ItemsControl.ItemsSourceProperty, new Binding());
        }
روش بالا اتصال را برقرار می‌کند ولی من توصیه چندانی در استفاده از آن نمی‌کنم. آزاد گذاشتن DataContext یک لیست، یک مزیت هم دارد و آن این است که خارج از تگ Item‌ها یعنی همان تگ لیست، موقعی که  از بایندینگ استفاده می‌کنید، در واقع از DataContext کمک گرفته می‌شود؛ چون خود ListBox یک آیتم نیست که بخواهد با آیتمی در یک لیست سر و کله بزند. بلکه می‌تواند به راحتی به یک شیء، خود را بایند کند؛ مثال زیر نمونه‌ای از آن است.

پی نوشت : روش‌های دیگر بایند کردن همچون استفاده از منابع یا ریسورس‌ها یا استفاده از ViewModel‌ها هم هستند که در آینده در مورد آن‌ها بیشتر صحبت خواهیم کرد.

حال که توانستیم لیست را پر کنیم باید کشوری را که در رکورد واکشی شده آمده است، در لیست انتخاب کنیم.
توجه داشته باشید که باید لیست را از طریق خصوصیت ItemsSource پر کرده باشید و DataContext را دستکاری نکرده باشید.
خصوصیت Country در کلاس Person می‌تواند به دو صورت زیر باشد:
 public int Country { get; set; }
 public Country Country { get; set; }

که در هر دو حال از خصوصیت SelectedValue شی ListBox استفاده می‌شود. هر دو خط زیر به ترتیب برای استفاده از مقادیر بالا به کار می‌روند:
<ListBox Grid.Row="3" Name="MyListBox" Grid.Column="1" Margin="10"  Height="80" SelectedValuePath="Id" SelectedValue="{Binding Country}"  >               
<ListBox Grid.Row="3" Name="MyListBox" Grid.Column="1" Margin="10"  Height="80" SelectedValuePath="Id" SelectedValue="{Binding Country.Id}"  >
خصوصیت SelectedValuePath برای مشخص کردن اینکه کدام فیلد را باید در آیتم‌های لیست، جست و جو کند به کار می‌رود که ما در اینجا فیلد Id را که در کلاس Country قرار دارد، معرفی کرده‌ایم.
خصوصیت‌های دیگر یک شیء لیستی چون ListBox و ComboBox و ... SelectedIndex است که اندیس یک آیتم انتخابی را بازگردانده یا جهت انتخاب یک آیتم، اندیس آن را دریافت می‌کند. SelectedItem و SelectedItems هم شیء یا شیء‌هایی از مدل را (در اینجا Country) که در لیست انتخاب شده‌اند، بر می‌گرداند (فقط خواندنی).
 نتیجه اینکه اگر روش بالا با دستکاری DataContext انجام می‌گرفت دیگر استفاده از فیلد Country در مدل Peron ممکن نبود.
مطالب
React 16x - قسمت 4 - کامپوننت‌ها - بخش 1 - کار با عبارات JSX
برپایی پروژه‌ی ایجاد اولین کامپوننت React

در اینجا برای بررسی مقدماتی کامپوننت‌ها، یک پروژه‌ی جدید React را ایجاد می‌کنیم.
> create-react-app sample-04
> cd sample-04
> npm start
اکنون در ادامه اولین کاری را که انجام می‌دهیم، نصب توئیتر بوت استرپ 4 است تا بتوانیم توسط امکانات آن، ظاهر بهتری را برای برنامه‌ی تهیه شده تدارک ببینیم. برای این منظور پس از باز کردن پوشه‌ی اصلی برنامه توسط VSCode، دکمه‌های `+ctrl را فشرده (ctrl+back-tick) و دستور زیر را در ترمینال ظاهر شده وارد کنید:
> npm install --save bootstrap
این دستور علاوه بر نصب بوت استرپ 4.3.1 (آخرین نگارش موجود در زمان نگارش این مطلب)، به دلیل ذکر سوئیچ save، مدخل آن‌را نیز به فایل package.json برنامه اضافه می‌کند.
پس از اجرای این دستور، ممکن است پیام‌های اخطاری مانند «requires a peer of jquery@1.9.1 - 3 but none is installed» را نیز مشاهده کنید که مهم نیستند. چون در اینجا صرفا از امکانات CSS ای بوت استرپ استفاده خواهیم کرد و کاری با jQuery نداریم. محل نصب آن نیز پوشه‌ی node_modules\bootstrap برنامه است.

سپس برای افزودن فایل bootstrap.css به پروژه‌ی React خود، ابتدای فایل index.js را به نحو زیر ویرایش خواهیم کرد:
import "bootstrap/dist/css/bootstrap.css";
این import به صورت خودکار توسط webpack ای که در پشت صحنه کار bundling & minification برنامه را انجام می‌دهد، مورد استفاده قرار می‌گیرد.


ایجاد اولین کامپوننت React

در پوشه‌ی src برنامه، پوشه‌ی جدیدی را به نام components ایجاد می‌کنیم و تمام کامپوننت‌های خود را در آن قرار خواهیم داد. سپس داخل این پوشه، یک فایل جدید و خالی را به نام counter.jsx ایجاد می‌کنیم. پسوند این فایل jsx است و نام فایل‌های کامپوننت‌ها را نیز camel case وارد می‌کنیم؛ یعنی اولین حرف اولین واژه‌ی وارد شده، با حروف کوچک و تمام واژه‌های پس از آن با حروف بزرگ شروع خواهند شد مانند coolApp. مزیت استفاده‌ی از پسوند jsx نسبت به js، فراهم شدن امکانات مخصوص React در VSCode است.
در ابتدای فایل counter.jsx، نیاز است وابستگی‌های React را import کنیم. اگر از قسمت اول بخاطر داشته باشید، «simple react snippets» را نیز در VSCode نصب کردیم. به کمک آن می‌تواند این نوع importها را ساده‌تر وارد کرد. برای این منظور imrc را تایپ کرده و سپس دکمه‌ی tab را فشار دهید.  به این ترتیب یک سطر زیر به صورت خودکار تولید می‌شود:
import React, { Component } from 'react';
پس از این سطر، cc را تایپ کرده و سپس دکمه‌ی tab را فشار دهید تا ساختار کلاس یک کامپوننت React تولید شود. همان لحظه‌ای که این ساختار تولید می‌شود، اگر دقت کنید دو کرسر در صفحه ظاهر شده‌اند که با تایپ نام کامپوننت، نام کلاس و نام export آن‌را تکمیل می‌کنند. نام این کامپوننت را Counter که با حروف بزرگ شروع می‌شود، وارد می‌کنیم. اکنون کدهای آن را به نحو زیر ویرایش می‌کنیم:
import React, { Component } from "react";

class Counter extends Component {
  render() {
    return <h1>Hello world!</h1>;
  }
}

export default Counter;
مفهوم ساختار یک چنین کلاس و export ای را در قسمت قبل با معرفی کلاس‌ها، ارث بری، ماژول‌ها و همچنین exportهای آن‌ها بررسی کردیم. البته در قسمت قبل، export default class را مشاهده کردید و در اینجا بجای آن، سطر آخر این ماژول به export default ختم شده‌است که روش دیگری برای تعریف این export است.
خروجی متد render در اینجا، یک رشته‌ی معمولی نیست؛ بلکه یک عبارت jsx است که در قسمت اول معرفی شد. این عبارت در نهایت توسط کامپایلر Babel به معادل React.createElement ترجمه می‌شود. به همین جهت نیاز است تا import React را در ابتدای این ماژول درج کرد؛ هرچند به ظاهر به صورت مستقیم از آن استفاده نمی‌کنیم.

تا اینجا این کامپوننت در UI برنامه نمایش داده نمی‌شود. به همین جهت به فایل index.js مراجعه کرده و آن‌را به صورت زیر تغییر می‌دهیم:
- ابتدا نیاز است تا شیء Counter را در اینجا import کنیم و چون خروجی پیش‌فرض است، نیازی به ذکر {} برای معرفی آن نیست:
import Counter from "./components/counter";
- سپس در سطر ReactDOM.render، بجای رندر کامپوننت App، کامپوننت Counter را ذکر می‌کنیم:
 ReactDOM.render(<Counter />, document.getElementById("root"));
اکنون برنامه هر زمانیکه به المان جدید Counter برسد، بجای آن به متد render کامپوننت متناظر مراجعه کرده و خروجی آن‌را رندر می‌کند. پس از این تغییر اگر به مرورگر مراجعه کنید، خروجی hello world را مشاهده خواهید کرد.


درج چند عنصر در عبارات JSX

می‌خواهیم در کامپوننت Counter، یک دکمه را نیز نمایش دهیم. برای انجام اینکار، به نحو زیر عمل می‌کنیم:
  render() {
    return <h1>Hello world!</h1><button>Increment</button>;
  }
در این حالت هم در VSCode و هم در کنسول توسعه دهندگان مرورگر، خطای «JSX expressions must have one parent element» ظاهر می‌شود.
عبارات JSX در نهایت باید تبدیل به متد React.createElement شوند. اولین پارامتر این متد، نوع المانی است که قرار است ایجاد شود که در اینجا h1 است. اما در اینجا دو المان را داریم. در این حالت Babel نمی‌داند که چگونه باید یک چنین عبارتی را به React.createElement ترجمه کند. یک راه حل این است که کل این عبارت را داخل یک div قرار داد:
  render() {
    return (
      <div>
        <h1>Hello world!</h1>
        <button>Increment</button>
      </div>
    );
در اینجا فرمت چند سطری return، توسط افزونه‌ی Prettier که در قسمت اول معرفی شد، پس از ذخیره‌ی فایل، به صورت خودکار اعمال شده‌است. همچنین اگر دقت کنید یک () جدید را نیز مشاهده می‌کنید. علت آن مقابله با automatic semicolon insertion است (درج ; خودکار). در جاوا اسکریپت اگر یک return را داشته باشید و پس از آن در همان سطر، چیزی درج نشده باشد، یک سمی‌کالن را به صورت خودکار درج/تفسیر می‌کند. به این ترتیب عبارت JSX چند سطری درج شده‌ی در سطرهای بعد از return، دیده نخواهد شد؛ یعنی چیزی شبیه به عبارات زیر تفسیر می‌شود:
return ;
  <div></div>
برای رفع این مشکل باید دقیقا جلوی واژه‌ی کلیدی return، یک پرانتز را باز کرد و آن‌را پس از خاتمه‌ی عبارت JSX، بست (که البته افزونه‌ی Prettier اینکار را به صورت خودکار برای شما انجام می‌دهد):
return (
  <div></div>
);
نکته 1: بدیهی است زمانیکه المان‌های درج شده را درون یک div محصور کردیم، به همین نحو نیز در DOM اصلی ظاهر خواهند شد. اگر علاقمند نیستید که این div در خروجی نهایی رندر شود، می‌توان بجای آن از React.Fragment استفاده کرد که هیچ نوع المان اضافه‌تری را در DOM بجای آن درج نمی‌کند:
    return (
      <React.Fragment>
        <h1>Hello world!</h1>
        <button>Increment</button>
      </React.Fragment>
    );

نکته 2: در VSCode برای ویرایش همزمان ابتدا و انتهای یک تگ (برای مثال ویرایش همزمان عبارت div در اینجا و تبدیل آن به React.Fragment در دو قسمت)، عبارت آن تگ را انتخاب کرده و سپس دکمه‌های ctrl+d را فشار دهید تا بتوانید همزمان هر دو عبارت انتخاب شده را با هم ویرایش کنید. به اینکار multi-cursor editing می‌گویند.


نمایش پویای اطلاعات در عبارات JSX

در ادامه بجای نمایش عبارت ثابت «Hello world»، می‌خواهیم آن‌را به صورت پویا تنظیم کنیم. برای این منظور یک خاصیت جدید را در کلاس جاری، به نام state تعریف کرده و آن‌را با یک شیء، مقدار دهی می‌کنیم. state، یک خاصیت ویژه در کامپوننت‌های React است و بیانگر داده‌هایی است که آن کامپوننت نیاز دارد. این داده‌ها می‌توانند یک key/value ساده باشند و یا حتی value تعریف شده نیز می‌تواند یک شیء پیچیده باشد.
import React, { Component } from "react";

class Counter extends Component {
  state = {
    count: 0
  };

  render() {
    return (
      <React.Fragment>
        <span>{this.state.count}</span>
        <button>Increment</button>
      </React.Fragment>
    );
  }
}

export default Counter;
در اینجا خاصیت state را با شیءای که حاوی key/value مساوی count با مقدار صفر است، مقدار دهی کرده‌ایم. سپس برای نمایش این اطلاعات در عبارت JSX، از یک {} استفاده می‌شود. داخل {}‌ها می‌توان هر نوع عبارت مجاز جاوا اسکریپتی را درج کرد. برای مثال با this شروع می‌کنیم که بیانگر اشاره‌گری به وهله‌ای از شیء جاری است. سپس می‌توان توسط آن به خاصیت state و سپس کلید count شیء منتسب به آن دسترسی یافت. به این ترتیب عدد صفر، در کنار دکمه‌ای با برچسب Increment، در مرورگر ظاهر خواهد شد.

همانطور که عنوان شد در بین {}‌ها می‌توان هر نوع عبارت مجاز جاوا اسکریپتی را ذکر کرد و عبارت چیزی است که مقداری را بازگشت می‌دهد. بنابراین عبارتی مانند {2+2} را نیز می‌توان در اینجا بکار برد و یا حتی در اینجا می‌توان متدی را فراخوانی کرد که مقداری را بازگشت می‌دهد:
import React, { Component } from "react";

class Counter extends Component {
  state = {
    count: 0
  };

  render() {
    return (
      <React.Fragment>
        <span>{this.formatCount()}</span>
        <button>Increment</button>
      </React.Fragment>
    );
  }

  formatCount() {
    const { count } = this.state; // Object Destructuring
    return count === 0 ? "Zero" : count;
  }
}

export default Counter;
در این مثال می‌خواهیم اگر مقدار count مساوی صفر بود، بجای عدد صفر، واژه‌ی Zero را نمایش دهد. به همین جهت این منطق را به یک متد مانند formatCount منتقل کرده و سپس آن‌را به صورت {()this.formatCount}، فراخوانی کرده و نمایش می‌دهیم.
در متد formatCount حتی می‌توان عبارات JSX را نیز بجای یک رشته‌ی ساده، بازگشت داد:
  formatCount() {
    const { count } = this.state; // Object Destructuring
    return count === 0 ? <h1>Zero</h1> : count;
  }


مقدار دهی ویژگی‌های عناصر در عبارات JSX

فرض کنید یک المان img را به عبارت JSX کلاس Counter اضافه کرده‌ایم. اکنون می‌خواهیم ویژگی src آن‌را مقدار دهی کنیم. در اینجا هر چیزی که بین "" قرار گیرد، به صورت یک رشته‌ی ثابت پردازش می‌شود. برای تنظیم آن به یک متغیر، ابتدا خاصیت state را به صورت زیر جهت درج imageUrl، ویرایش می‌کنیم:
  state = {
    count: 0,
    imageUrl: "/logo192.png"
  };
پس از آن عبارت مقدار خاصیت this.state.imageUrl را توسط یک {}، به ویژگی src تصویر نسبت می‌دهیم:
  render() {
    return (
      <React.Fragment>
        <img src={this.state.imageUrl} alt="" />
        <span>{this.formatCount()}</span>
        <button>Increment</button>
      </React.Fragment>
    );
  }

مقدار دهی class و style المان‌ها، نسبت به مقدار دهی attributes که مشاهده کردید، اندکی متفاوت است؛ از این جهت که در نهایت یک عبارت JSX توسط کامپایلر Babel به معادل جاوا اسکریپتی آن ترجمه می‌شود و اگر در اینجا به عنوان مثال از ویژگی class استفاده شود، چون نام class، یک نام و واژه‌ی کلیدی از پیش معین شده‌ی جاوا اسکریپتی است، امکان استفاده‌ی از آن در اینجا وجود ندارد. به همین جهت در React برای تنظیم ویژگی class عناصر، از className استفاده می‌شود:
    return (
      <React.Fragment>
        <img src={this.state.imageUrl} alt="" />
        <span className="badge badge-primary m-2">{this.formatCount()}</span>
        <button className="btn btn-secondary btn-sm">Increment</button>
      </React.Fragment>
    );
در اینجا اعمال یک سری از کلاس‌های بوت استرپ را که در ابتدای مطلب به پروژه اضافه کردیم، به ویژگی‌های className المان‌های span و button مشاهده می‌کنید.
تا اینجا اگر فایل کامپوننت Counter را ذخیره کنید، خروجی ذیل در مرورگر ظاهر خواهد شد:


روش مقدار دهی ویژگی style نیز متفاوت است. در اینجا React انتظار دارد تا شیءای را که به صورت زیر تشکیل می‌شود:
  styles = {
    fontSize: 50,
    fontWeight: "bold"
  };
به صورت {this.styles} به ویژگی style انتساب دهیم:
    return (
      <React.Fragment>
        <img src={this.state.imageUrl} alt="" />
        <span style={this.styles} className="badge badge-primary m-2">
          {this.formatCount()}
        </span>
        <button className="btn btn-secondary btn-sm">Increment</button>
      </React.Fragment>
    );
نحوه‌ی تشکیل خاصیت styles، بر اساس ذکر خواص CSS، به صورت خواصی camel-case است؛ مانند fontSize. در اینجا عدد 50 توسط react به صورت خودکار به 50px تبدیل می‌شود.
اعمال این styles نمونه، یک چنین خروجی را به همراه خواهد داشت:


مزیت تعریف شیء styles به صورت یک خاصیت در کلاس، امکان استفاده‌ی مجدد از آن در سایر المان‌ها است. اگر چنین چیزی مدنظر شما نیست، می‌توان این شیء را به صورت inline هم تعریف کرد:
<button style={{ fontSize: 30 }} className="btn btn-secondary btn-sm">
در اینجا، ابتدا یک {} درج می‌شود تا بیانگر نمایش دریافت یک عبارت معتبر جاوا اسکریپتی باشد. سپس داخل آن یک {} دیگر نیز قرار گرفته‌است که بیانگر تعریف یک شیء جاوا اسکریپتی است و در این حالت باید با نحوه‌ی تشکیل عناصر شیء style مورد نظر React که به صورت caml-case هستند، تطابق داشته باشد.


مقدار دهی پویای ویژگی className عناصر در عبارات JSX

در ادامه می‌خواهیم اگر مقدار count مساوی صفر بود، span ای که هم اکنون با یک badge آبی (با کلاس badge-primary) نمایش داده می‌شود، زرد رنگ (با کلاس badge-warning) شود و در غیراینصورت آبی رنگ. بنابراین می‌خواهیم بر اساس مقدر count، مقدار کلاس‌های انتسابی به className را به صورت پویا تغییر دهیم و این الگویی است که در برنامه‌های واقعی بسیار استفاده می‌شود:
  render() {
    let classes = "badge m-2 badge-";
    classes += this.state.count === 0 ? "warning" : "primary";

    return (
      <React.Fragment>
        <img src={this.state.imageUrl} alt="" />
        <span style={this.styles} className={classes}>
          {this.formatCount()}
        </span>
        <button style={{ fontSize: 30 }} className="btn btn-secondary btn-sm">
          Increment
        </button>
      </React.Fragment>
    );
برای این منظور متغیر classes را تعریف کرده‌ایم که در ابتدا با مقادیری که ثابت هستند، مقدار دهی شده‌اند. سپس بر اساس مقدار this.state.count، مقدار مشخص warning و یا primary به این رشته افزوده می‌شود. در آخر هم از این متغیر به صورت className={classes} استفاده شده‌است؛ با این خروجی:


البته باید دقت داشت که می‌توان منطق تشکیل متغیر classes را به یک متد، جهت خلوت سازی متد render نیز منتقل کرد. برای این کار، دو سطر مرتبط با متغیر classes را در VSCode انتخاب کنید. سپس یک آیکن لامپ مانند ظاهر می‌شود که با کلیک بر روی آن، منوی extract to method نیز قابل انتخاب است:
  render() {
    let classes = this.getBadgeClasses();
    // ...
  }

  getBadgeClasses() {
    let classes = "badge m-2 badge-";
    classes += this.state.count === 0 ? "warning" : "primary";
    return classes;
  }
البته در اینجا می‌توان متغیر classes را نیز حذف کرد و مستقیما متد getBadgeClasses را مورد استفاده قرار داد:
<span style={this.styles} className={this.getBadgeClasses()}>


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-04-part01.zip
مطالب
Blazor 5x - قسمت 20 - کار با فرم‌ها - بخش 8 - استفاده از یک کامپوننت ثالث HTML Editor
در این قسمت می‌خواهیم بجای دریافت اطلاعات توضیحات یک اتاق، توسط یک text area متداول، برای مثال از Quill rich text editor استفاده کنیم. برای این منظور می‌توان از کامپوننت Blazor محصور کننده‌ی آن به نام Blazored TextEditor کمک گرفت.


نصب کامپوننت Blazored TextEditor

ابتدا نیاز است بسته‌ی نیوگت آن‌را با اجرای دستور زیر، به پروژه‌ی Blazor خود اضافه کرد:
dotnet add package Blazored.TextEditor
و همچنین کتابخانه‌ی اصلی quill را نیز در مسیر wwwroot/lib/quill نصب می‌کنیم:
libman install quill --provider unpkg --destination wwwroot/lib/quill
سپس به فایل Pages\_Host.cshtml مراجعه کرده و ابتدا مداخل تعریف فایل‌های CSS آن‌را اضافه می‌کنیم:
<head>
    <meta charset="utf-8" />
    <meta name="viewport" content="width=device-width, initial-scale=1.0" />
    <title>BlazorServer.App</title>
    <base href="~/" />
    <link href="lib/quill/dist/quill.snow.css" rel="stylesheet" />
    <link href="lib/quill/dist/quill.bubble.css" rel="stylesheet" />
و در ادامه سه مدخل اسکریپتی زیر را نیز به قسمت پیش از بسته شدن تگ body، اضافه می‌کنیم:
 <script src="lib/quill/dist/quill.min.js"></script>
<script src="_content/Blazored.TextEditor/quill-blot-formatter.min.js"></script>
<script src="_content/Blazored.TextEditor/Blazored-BlazorQuill.js"></script>
<script src="_framework/blazor.server.js"></script>
</body>
اگر برنامه‌ی مورد نظر از نوع Blazor WASM است، این تنظیمات به فایل wwwroot\index.html منتقل می‌شوند.

و در آخر جهت سهولت کار با این کامپوننت می‌توان فضای نام آن‌را به فایل BlazorServer.App\_Imports.razor به صورت زیر اضافه کرد:
@using Blazored.TextEditor


استفاده از کامپوننت Blazored.TextEditor در کامپوننت HotelRoomUpsert.razor

می‌خواهیم در کامپوننت HotelRoomUpsert.razor مثال این سری، بجای کامپوننت InputTextArea مورد استفاده، از یک HTML Editor استفاده کنیم:
<div class="form-group">
    <label>Details</label>
    @*<InputTextArea @bind-Value="HotelRoomModel.Details" class="form-control"></InputTextArea>*@
    <BlazoredTextEditor @ref="@QuillHtml">
        <ToolbarContent>
            <select class="ql-header">
                <option selected=""></option>
                <option value="1"></option>
                <option value="2"></option>
                <option value="3"></option>
                <option value="4"></option>
                <option value="5"></option>
            </select>
            <span class="ql-formats">
                <button class="ql-bold"></button>
                <button class="ql-italic"></button>
                <button class="ql-underline"></button>
                <button class="ql-strike"></button>
            </span>
            <span class="ql-formats">
                <select class="ql-color"></select>
                <select class="ql-background"></select>
            </span>
            <span class="ql-formats">
                <button class="ql-list" value="ordered"></button>
                <button class="ql-list" value="bullet"></button>
            </span>
            <span class="ql-formats">
                <button class="ql-link"></button>
            </span>
        </ToolbarContent>
        <EditorContent>
        </EditorContent>
    </BlazoredTextEditor>
</div>
- در اینجا قسمت محتوای EditorContent مثال آن‌را خالی کرده‌ایم.
- همانطور که ملاحظه می‌کنید، این تعریف به همراه یک ارجاع به وهله‌ای از آن نیز هست:
<BlazoredTextEditor @ref="@QuillHtml">
به همین جهت نیاز است فیلد متناظر با آن‌را در قسمت کدهای کامپوننت، به صورت زیر تعریف کرد:
@code
{
   private BlazoredTextEditor QuillHtml;
تا اینجا اگر برنامه را اجرا کنیم، به خروجی زیر می‌رسیم:


برای تغییر اندازه و مقدار placeholder پیش‌فرض آن، می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
<div class="form-group pb-4" style="height:250px;">
    <label>Details</label>
    <BlazoredTextEditor @ref="@QuillHtml" Placeholder="Please enter the room's detail">


تنظیم و دریافت متن نمایشی HTML Editor

مطابق مستندات این کامپوننت، روش تنظیم متن نمایشی آن، به کمک متد LoadHTMLContent است. به همین جهت متد زیر را به کدهای کامپوننت جاری اضافه می‌کنیم:
    private async Task SetHTMLAsync()
    {
        if(!string.IsNullOrEmpty(HotelRoomModel.Details))
        {
            await QuillHtml.LoadHTMLContent(HotelRoomModel.Details);
        }
    }
بنابراین روش متداول two-way binding در اینجا کار نمی‌کند و باید متن این ادیتور را به نحو فوق تنظیم کرد و برای مثال در زمان بارگذاری اولیه‌ی این کامپوننت و در حالت ویرایش، متن دریافتی از بانک اطلاعاتی را به ادیتور فوق ارسال نمود:
    protected override async Task OnInitializedAsync()
    {
        if (Id.HasValue)
        {
            // Update Mode
            Title = "Update";
            HotelRoomModel = await HotelRoomService.GetHotelRoomAsync(Id.Value);
            await SetHTMLAsync();
        }

        // ... 
    }
و یا در زمان ثبت اولیه و یا حتی در حالت ویرایش اطلاعات در متد HandleHotelRoomUpsert، با استفاده از متد GetHTML آن، خاصیت HotelRoomModel.Details را مقدار دهی اولیه کرد:
    private async Task HandleHotelRoomUpsert()
    {
       // ...

       // Create Mode
       HotelRoomModel.Details = await QuillHtml.GetHTML();

       // ...
    }

مشکل! ادیتور در زمان ویرایش یک رکورد، اطلاعات پیشین را نمایش نمی‌دهد!

پس از اعمال تغییرات فوق، برنامه را اجرا می‌کنیم. سپس یک اتاق جدید را اضافه کرده و در لیست نمایش اتاق‌ها، گزینه‌ی ویرایش آن‌را انتخاب می‌کنیم. در این حالت هرچند کار مقدار دهی HotelRoomModel.Details در زمان ثبت اطلاعات انجام شده، اما ... در زمان ویرایش چیزی نمایش داده نمی‌شود و تغییراتی را که به متد رویدادگردان OnInitializedAsync اضافه کرده‌ایم، عمل نمی‌کنند.
در این مورد در قسمت بررسی چرخه‌ی حیات کامپوننت‌ها توضیحاتی ابتدایی ارائه شد:
«رویدادهای OnAfterRender و OnAfterRenderAsync

پس از هر بار رندر کامپوننت، این متدها فراخوانی می‌شوند. در این مرحله کار بارگذاری کامپوننت، دریافت اطلاعات و نمایش آن‌ها به پایان رسیده‌است. یکی از کاربردهای آن، آغاز کامپوننت‌های جاوا اسکریپتی است که برای کار، نیاز به DOM را دارند؛ مانند نمایش یک modal بوت استرپی.»

بنابراین در این حالت خاص که ادیتور جاوا اسکریپتی مورد استفاده، پس از رندر کامل UI نمایش داده می‌شود، قرار دادن متد SetHTML در روال رویدادگردان OnInitializedAsync کار نخواهد کرد و باید آن‌را به روال رویدادگردان OnAfterRender انتقال دهیم:
protected override async Task OnAfterRenderAsync(bool firstRender)
{
   await SetHTMLAsync();
}
پس از این تغییرات هم باز متن وارد شده‌ی در قسمت توضیحات، در حالت ویرایش نمایش داده نمی‌شود! علت آن‌را نیز در مطلب بررسی چرخه‌ی حیات کامپوننت‌ها بررسی کردیم: «یک نکته: هر تغییری که در مقادیر فیلدها در این رویدادها صورت گیرند، به UI اعمال نمی‌شوند؛ چون در مرحله‌ی آخر رندر UI قرار دارند.» به همین جهت نیاز به فراخوانی دستی StateHasChanged وجود دارد:
    private async Task SetHTMLAsync()
    {
        if(!string.IsNullOrEmpty(HotelRoomModel.Details))
        {
            await QuillHtml.LoadHTMLContent(HotelRoomModel.Details);
            StateHasChanged();
        }
    }


مشکل! اگر در این حالت سعی کنیم متنی را در ادیتور وارد کنیم، میسر نیست و همچنین CPU Usage سیستم به 100 درصد رسیده‌است!

علت اینجا است که فراخوانی StateHasChanged، هر چند سبب رندر مجدد UI می‌شود، اما چون در پایان کار رندر قرار داریم، یک حلقه‌ی بی‌نهایت را سبب خواهد شد. به همین جهت باید در متد OnAfterRenderAsync، بر اساس پارامتر firstRender، از رندرهای بعدی جلوگیری کرد:
    protected override async Task OnAfterRenderAsync(bool firstRender)
    {
        if (!firstRender)
        {
            return;
        }

        while (true)
        {
            try
            {
                await SetHTMLAsync();
                break;
            }
            catch
            {
                await Task.Delay(100); // Quill needs some time to load
            }
        }
    }
در اینجا هم مدیریت firstRender را مشاهده می‌کنید، تا دیگر یک حلقه‌ی بی‌نهایت رخ ندهد و هم حلقه‌ای را جهت منتظر ماندن تا بارگذاری کامل Quill در این مثال. این افزونه‌ی جاوا اسکریپتی، حتی پس از پایان رندر کامپوننت هم نیاز به مدت زمانی دارد تا بتواند کامل بارگذاری شده و قابل استفاده شود.



کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Blazor-5x-Part-20.zip
مطالب
بررسی مفهوم Event bubbling در جی کوئری و تاثیر آن بر کارآیی کدهای نوشته شده
Event bubbling یا جوشیدن رویدادها به مفهوم انتقال رویدادهای رخ داده در یک المنت به سمت المنت یا المنت‌های والد می‌باشد. برای مثال با کلیک بر روی یک المنت در صفحه، رویداد کلیک هم در همان المنت اجرا خواهد شد و هم در المنت‌های والد.
ساختار سند زیر را در نظر بگیرید:
<div id="parent">
    <div id="child1">
        <div id="child2">
            <div id="child3"></div>
        </div>
    </div>
</div>
حال اگر برای هرکدام از divهای موجود در سند، یک هندلر برای مدیریت رویداد کلیک نوشته شود و کاربر بر روی child3 کلیک کند، به ترتیب ابتدا رویداد مربوط به المنت child3 سپس child2 سپس child1 و در نهایت parent اجرا خواهد شد. یعنی با کلیک بر روی child3، تمامی هندلرهای کلیک اجرا خواهند شد. دلیل اینکار همان مفهوم Event bubbling است.
Event bubbling فقط مختص صفحات وب نیست؛ بلکه در تمامی سیستم عامل‌ها یکی از مفاهیم مدیریت رخدادها(Events) است. حتی در برنامه‌های مبتنی بر ویندوز فرم هم شما با این مفهوم برخورد کرده‌اید.
در صفحات وب، در نهایت رویدادها به شیء Window منتقل می‌شوند و در یک وب فرم، به From اصلی برنامه.
حال با این مقدمه به سراغ بهینه سازی کدهای نوشته شده‌ی خود می‌رویم. اگر از کتابخانه‌ی جی‌کوئری استفاده کرده باشید، حتما از رویدادهای مختلف ماوس و صفحه کلید بهره برده‌اید. تصور برنامه‌ای که از رویدادها استفاده نکند و باید با کاربر در تعامل باشد، غیرممکن است؛ زیرا این رویدادها هستند که درخواست‌های کاربر را به برنامه منتقل می‌کنند.
به قطعه کد زیر توجه کنید:
$('#parent').on('click', function (event) {

});

$('#child1').on('click', function (event) {

});

$('#child2').on('click', function (event) {

});
ما یک هندلر برای مدیریت رویداد کلیک المنت parent نوشته‌ایم؛ یکی برای المنت child1 و یکی دیگر برای child2. با استفاده از مفهوم جوشیدن رخدادها می‌توانیم هر سه هندلر را حذف و به یک هندلر تبدیل کنیم!
$(document).on('click', '#parent, #child1, #child2, #child3', function (event) {

});
شاید بپرسید مزیت اینکار چیست؟ نکته‌ی کلیدی در همینجاست. میزان حافظه‌ی مصرفی مدیریت یک رخداد، به مراتب کمتر از چندین رخداد است.
در واقع شما فقط یک هندلر را ثبت و تمامی کارهای لازم را به آن می‌سپارید. شدیدا توصیه می‌شود که در نوشتن کدهای خود از ایجاد هندلر بر روی هر عنصر خودداری کنید.
برای مثال اگر شما در صفحه‌ی مدیریت پست‌ها قرار دارید و برای ویرایش هر پست دکمه‌ای را تعیین کرده باشید به جای نوشتن کدی مانند زیر:
$('.post .edit').on('click', function (event) {

});
از نسخه‌ی بهینه شده‌ی آن استفاده کنید:
$(document).on('click', '.post .edit', function (event) {

});
تصور کنید شما در همین صفحه 50 پست را به کاربر نشان داده باشید و اگر از کد بالا استفاده کنید، به ازای هر 50 دکمه‌ی ویرایش، یک هندلر برای رویداد کلیک خواهید داشت. حالا اگر از کد پایین استفاده کنید، تنها یک هندلر برای 50 رویداد خواهید داشت.
همان صفحه‌ی مدیریت پست را در نظر بگیرید. 50 پست داریم. هر کدام یک دکمه‌ی ویرایش، حذف، امتیازات، کامنتها و کلی ابزار دیگر که همه با رویداد کلیک فعال می‌شوند. چیزی حدود به 300 رویداد را باید ثبت کنید!
این واقعا یک تراژدی بزرگ در مصرف حافظه محسوب می‌شود. پس بهینه‌تر است تا با نوشتن یک رویداد کلیک روی کل شیء سند، از ایجاد هندلرهای اضافی خودداری کنید.

در اینجا دو نکته قابل ذکر است:
1- چگونه از Event bubbling جلوگیری کنیم؟
برخی از اوقات لازم است تا در لایه‌های تو در تو، به ازای هر لایه، کد خاصی اجرا شود. یعنی با کلیک بر روی child3 نمی‌خواهیم رویداد مربوط به parent یا حتی child2 اجرا شوند. در این حالت باید از event.stopPropagation در بدنه‌ی هندلر استفاده کنیم.

2- چگونه می‌توان تشخیص داد که بر روی کدام لایه یا المنت کلیک شده است؟
شما با استفاده از event.event.target، به شیء هدف دسترسی خواهید داشت. برای مثال اگر قصد داشته باشیم که قسمتی از کدهای ما فقط بر روی یک المنت خاص اجرا شوند، می‌توانیم به شکل زیر آنها را تفکیک کنیم:
        var elemnt = $(event.target);
        if (elemnt.attr('id') === 'parent') {
            alert('this is parnet');
        }
        else if (elemnt.attr('id') === 'child2') {
            alert('this is child2');
        }
البته نوشتن شرط برای همه‌ی المنت‌ها در یک هندلر هم باعث طولانی شدن کدها و هم تولید کد اضافه خواهد شد. خوشبختانه جی کوئری، مدیریت و ثبت رخدادها را هوشمندانه انجام می‌دهد. به جای نوشتن شرط، به راحتی کدهای مربوط به هر المنت را در یک رجیستر کننده‌ی جدا بنویسید و در نهایت جی کوئری آن‌ها را برای شما به یک هندلر منتقل خواهد کرد:
$(document).ready(function () {

    $(document).on('click','#parent', function (event) {

    });

    $(document).on('click','#child1', function (event) {

    });

    $(document).on('click','#child2', function (event) {
        event.st
    });

});

یکی دیگر از مهمترین مزایای کدنویسی به شکل فوق اینست که حتی رویدادهای مربوط به اشیایی که به صورت پویا به سند اضافه می‌شوند، اجرا خواهند شد.
در صفحه‌ی اصلی همین سایت بر روی دکمه‌ی بارگزاری بیشتر کلیک کنید. پس از اضافه شدن پست‌ها سعی کنید به یک پست امتیاز دهید. اتفاقی نخواهد افتاد. زیرا برای عناصری که بصورت پویا به صفحه اضافه شده‌اند رویدادی ثبت نشده است، که اگر از کدهای فوق استفاده شود با کمترین هزینه به هدف دلخواه خود خواهیم رسید.
پس همیشه رویدادها را تا حد امکان بر روی عنصر ریشه تعریف کنید.
دیدن لینک زیر برای اجرای یک تست و درک بهتر مطلب خالی از لطف نخواهد بود:
http://jsperf.com/jquery-body-delegate-vs-document-delegate
مطالب
Blazor 5x - قسمت دوم - بررسی ساختار اولیه‌ی پروژه‌های Blazor
پس از آشنایی با دو مدل هاستینگ برنامه‌های Blazor در قسمت قبل، اکنون می‌خواهیم ساختار ابتدایی قالب‌های این دو پروژه را بررسی کنیم.


ایجاد پروژه‌های خالی Blazor

در انتهای قسمت قبل، با روش ایجاد پروژه‌های خالی Blazor به کمک NET SDK 5x. آشنا شدیم. به همین جهت دو پوشه‌ی جدید BlazorWasmSample و BlazorServerSample را ایجاد کرده و از طریق خط فرمان و با کمک NET CLI.، در پوشه‌ی اولی دستور dotnet new blazorwasm و در پوشه‌ی دومی دستور dotnet new blazorserver را اجرا می‌کنیم.
البته اجرای این دو دستور، نیاز به اتصال به اینترنت را هم برای بار اول دارند؛ تا فایل‌های مورد نیاز و بسته‌های مرتبط را دریافت و restore کنند. بسته به سرعت اینترنت، حداقل یک ربعی را باید صبر کنید تا دریافت ابتدایی بسته‌های مرتبط به پایان برسد. برای دفعات بعدی، از کش محلی NuGet، برای restore بسته‌های blazor استفاده می‌شود که بسیار سریع است.


بررسی ساختار پروژه‌ی Blazor Server و اجرای آن

پس از اجرای دستور dotnet new blazorserver در یک پوشه‌ی خالی و ایجاد پروژه‌ی ابتدایی آن:


همانطور که مشاهده می‌کنید، ساختار این پروژه، بسیار شبیه به یک پروژه‌ی استاندارد ASP.NET Core از نوع Razor pages است.
- در پوشه‌ی properties آن، فایل launchSettings.json قرار دارد که برای نمونه، شماره پورت اجرایی برنامه را در حالت اجرای توسط دستور dotnet run و یا توسط IIS Express مشخص می‌کند.

- پوشه‌ی wwwroot آن، مخصوص ارائه‌ی فایل‌های ایستا مانند wwwroot\css\bootstrap است. در ابتدای کار، این پوشه به همراه فایل‌های CSS بوت استرپ است. در ادامه اگر نیاز باشد، فایل‌های جاوا اسکریپتی را نیز می‌توان به این قسمت اضافه کرد.

- در پوشه‌ی Data آن، سرویس تامین اطلاعاتی اتفاقی قرار دارد؛ به نام WeatherForecastService که هدف آن، تامین اطلاعات یک جدول نمایشی است که در ادامه در آدرس https://localhost:5001/fetchdata قابل مشاهده است.

- در پوشه‌ی Pages، تمام کامپوننت‌های Razor برنامه قرار می‌گیرند. یکی از مهم‌ترین صفحات آن، فایل Pages\_Host.cshtml است. کار این صفحه‌ی ریشه، افزودن تمام فایل‌های CSS و JS، به برنامه‌است. بنابراین در آینده نیز از همین صفحه برای افزودن فایل‌های CSS و JS استفاده خواهیم کرد. اگر به قسمت body این صفحه دقت کنیم، تگ جدید کامپوننت قابل مشاهده‌است:
<body>
   <component type="typeof(App)" render-mode="ServerPrerendered" />
کار آن، رندر کامپوننت App.razor واقع در ریشه‌ی پروژه‌است.
همچنین در همینجا، تگ‌های دیگری نیز قابل مشاهده هستند:
<body>
    <component type="typeof(App)" render-mode="ServerPrerendered" />

    <div id="blazor-error-ui">
        <environment include="Staging,Production">
            An error has occurred. This application may no longer respond until reloaded.
        </environment>
        <environment include="Development">
            An unhandled exception has occurred. See browser dev tools for details.
        </environment>
        <a href="" class="reload">Reload</a>
        <a class="dismiss">🗙</a>
    </div>

    <script src="_framework/blazor.server.js"></script>
</body>
همانطور که در قسمت قبل نیز عنوان شد، اتصال برنامه‌ی در حال اجرای در مرورگر blazor server با backend، از طریق یک اتصال دائم SignalR صورت می‌گیرد. اگر در این بین خطای اتصالی رخ دهد، div با id مساوی blazor-error-ui فوق، یکی از پیام‌‌هایی را که مشاهده می‌کنید، بسته به اینکه برنامه در حالت توسعه در حال اجرا است و یا در حالت ارائه‌ی نهایی، نمایش می‌دهد. افزودن مدخل blazor.server.js نیز به همین منظور است. کار آن مدیریت اتصال دائم SignalR، به صورت خودکار است و از این لحاظ نیازی به کدنویسی خاصی از سمت ما ندارد. این اتصال، کار به روز رسانی UI و هدایت رخ‌دادها را به سمت سرور، انجام می‌دهد.

- در پوشه‌ی Shared، یکسری فایل‌های اشتراکی قرار دارند که قرار است در کامپوننت‌های واقع در پوشه‌ی Pages مورد استفاه قرار گیرند. برای نمونه فایل Shared\MainLayout.razor، شبیه به master page برنامه‌های web forms است که قالب کلی سایت را مشخص می‌کند. داخل آن Body@ را مشاهده می‌کنید که به معنای نمایش صفحات دیگر، دقیقا در همین محل است. همچنین در این پوشه فایل Shared\NavMenu.razor نیز قرار دارد که ارجاعی به آن در MainLayout.razor ذکر شده و کار آن نمایش منوی آبی‌رنگ سمت چپ صفحه‌است.

- در پوشه‌ی ریشه‌ی برنامه، فایل Imports.razor_ قابل مشاهده‌است. مزیت تعریف usingها در اینجا این است که از تکرار آن‌ها در کامپوننت‌های razor ای که در ادامه تهیه خواهیم کرد، جلوگیری می‌کند. هر using تعریف شده‌ی در اینجا، در تمام کامپوننت‌ها، قابل دسترسی است؛ به آن global imports هم گفته می‌شود.

- در پوشه‌ی ریشه‌ی برنامه، فایل App.razor نیز قابل مشاهده‌است. کار آن تعریف قالب پیش‌فرض برنامه‌است که برای مثال به Shared\MainLayout.razor اشاره می‌کند. همچنین کامپوننت مسیریابی نیز در اینجا ذکر شده‌است:
<Router AppAssembly="@typeof(Program).Assembly" PreferExactMatches="@true">
    <Found Context="routeData">
        <RouteView RouteData="@routeData" DefaultLayout="@typeof(MainLayout)" />
    </Found>
    <NotFound>
        <LayoutView Layout="@typeof(MainLayout)">
            <p>Sorry, there's nothing at this address.</p>
        </LayoutView>
    </NotFound>
</Router>
اگر شخصی مسیر از پیش تعریف شده‌ای را وارد کند، به قسمت Found وارد می‌شود و در غیر اینصورت به قسمت NotFound. در قسمت Found است که از قالب MainLayout برای رندر یک کامپوننت توسط کامپوننت RouteView، استفاده خواهد شد و در قسمت NotFound، فقط پیام «Sorry, there's nothing at this address» به کاربر نمایش داده می‌شود. قالب‌های هر دو نیز قابل تغییر و سفارشی سازی هستند.

- فایل appsettings.json نیز همانند برنامه‌های استاندارد ASP.NET Core در اینجا مشاهده می‌شود.

- فایل Program.cs آن که نقطه‌ی آغازین برنامه‌است و کار فراخوانی Startup.cs را انجام می‌دهد، دقیقا با یک فایل Program.cs برنامه‌ی استاندارد ASP.NET Core یکی است.

- در فایل Startup.cs آن، همانند قبل دو متد تنظیم سرویس‌ها و تنظیم میان‌افزارها قابل مشاهده‌است.
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddRazorPages();
    services.AddServerSideBlazor();
    services.AddSingleton<WeatherForecastService>();
}
در ConfigureServices آن، سرویس‌های صفحات razor و ServerSideBlazor اضافه شده‌اند. همچنین سرویس نمونه‌ی WeatherForecastService نیز در اینجا ثبت شده‌است.
قسمت‌های جدید متد Configure آن، ثبت مسیریابی توکار BlazorHub است که مرتبط است با اتصال دائم SignalR برنامه و اگر مسیری پیدا نشد، به Host_ هدایت می‌شود:
public void Configure(IApplicationBuilder app, IWebHostEnvironment env)
{
    // ...

    app.UseEndpoints(endpoints =>
    {
       endpoints.MapBlazorHub();
       endpoints.MapFallbackToPage("/_Host");
    });
}
در ادامه در همان پوشه، دستور dotnet run را اجرا می‌کنیم تا پروژه، کامپایل و همچنین وب سرور آن نیز اجرا شده و برنامه در آدرس https://localhost:5001 قابل دسترسی شود.


که به همراه 13 درخواست و نزدیک به 600 KB دریافت اطلاعات از سمت سرور است.

این برنامه‌ی نمونه، به همراه سه صفحه‌ی نمایش Home، نمایش یک شمارشگر و نمایش اطلاعاتی از پیش آماده شده‌است. اگر صفحه‌ی شمارشگر آن‌را باز کنیم، با کلیک بر روی دکمه‌ی آن، هرچند مقدار current count افزایش می‌یابد، اما شاهد post-back متداولی به سمت سرور نیستیم و این صفحه بسیار شبیه به صفحات برنامه‌های SPA (تک صفحه‌ای وب) به نظر می‌رسد:


همانطور که عنوان شد، مدخل blazor.server.js فایل Pages\_Host.cshtml، کار به روز رسانی UI و هدایت رخ‌دادها را به سمت سرور به صورت خودکار انجام می‌دهد. به همین جهت است که post-back ای را مشاهده نمی‌کنیم و برنامه، شبیه به یک برنامه‌ی SPA به نظر می‌رسد؛ هر چند تمام رندرهای آن سمت سرور انجام می‌شوند و توسط SignalR به سمت کلاینت بازگشت داده خواهند شد.
برای نمونه اگر بر روی دکمه‌ی شمارشگر کلیک کنیم، در برگه‌ی network مرورگر، هیچ اثری از آن مشاهده نمی‌شود (هیچ رفت و برگشتی را مشاهده نمی‌کنیم). علت اینجا است که اطلاعات متناظر با این کلیک، از طریق web socket باز شده‌ی توسط SignalR، به سمت سرور ارسال شده و نتیجه‌ی واکنش به این کلیک‌ها و رندر HTML نهایی سمت سرور آن، از همین طریق به سمت کلاینت بازگشت داده می‌شود.


بررسی ساختار پروژه‌ی Blazor WASM و اجرای آن

پس از اجرای دستور dotnet new blazorwasm در یک پوشه‌ی خالی و ایجاد پروژه‌ی ابتدایی آن:


همان صفحات پروژه‌ی خالی Blazor Server در اینجا نیز قابل مشاهده هستند. این برنامه‌ی نمونه، به همراه سه صفحه‌ی نمایش Home، نمایش یک شمارشگر و نمایش اطلاعاتی از پیش آماده شده‌است. صفحات و کامپوننت‌های پوشه‌های Pages و Shared نیز دقیقا همانند پروژه‌ی Blazor Server قابل مشاهده هستند. مفاهیمی مانند فایل‌های Imports.razor_ و App.razor نیز مانند قبل هستند.

البته در اینجا فایل Startup ای مشاهده نمی‌شود و تمام تنظیمات آغازین برنامه، داخل فایل Program.cs انجام خواهند شد:
namespace BlazorWasmSample
{
    public class Program
    {
        public static async Task Main(string[] args)
        {
            var builder = WebAssemblyHostBuilder.CreateDefault(args);
            builder.RootComponents.Add<App>("#app");

            builder.Services.AddScoped(sp => new HttpClient { BaseAddress = new Uri(builder.HostEnvironment.BaseAddress) });

            await builder.Build().RunAsync();
        }
    }
}
در اینجا ابتدا کامپوننت App.razor را به برنامه معرفی می‌کند که ساختار آن با نمونه‌ی مشابه Blazor Server دقیقا یکی است. سپس سرویسی را برای دسترسی به HttpClient، به سیستم تزریق وابستگی‌های برنامه معرفی می‌کند. هدف از آن، دسترسی ساده‌تر به endpoint‌های یک ASP.NET Core Web API است. از این جهت که در یک برنامه‌ی سمت کلاینت، دیگر دسترسی مستقیمی به سرویس‌های سمت سرور را نداریم و برای کار با آن‌ها همانند سایر برنامه‌های SPA که از Ajax استفاده می‌کنند، در اینجا از HttpClient برای کار با Web API‌های مختلف استفاده می‌شود.

تفاوت ساختاری دیگر این پروژه‌ی WASM، با نمونه‌ی Blazor Server، ساختار پوشه‌ی wwwroot آن است:


که به همراه فایل جدید نمونه‌ی wwwroot\sample-data\weather.json است؛ بجای سرویس متناظر سمت سرور آن در برنامه‌ی blazor server. همچنین فایل جدید wwwroot\index.html نیز قابل مشاهده‌است و محتوای تگ body آن به صورت زیر است:
<body>
    <div id="app">Loading...</div>

    <div id="blazor-error-ui">
        An unhandled error has occurred.
        <a href="" class="reload">Reload</a>
        <a class="dismiss">🗙</a>
    </div>
    <script src="_framework/blazor.webassembly.js"></script>
</body>
- چون این برنامه، یک برنامه‌ی سمت کلاینت است، اینبار بجای فایل Host_ سمت سرور، فایل index.html سمت کلاینت را برای ارائه‌ی آغازین برنامه داریم که وابستگی به دات نت ندارد و توسط مرورگر قابل درک است.
- در ابتدای بارگذاری برنامه، یک loading نمایش داده می‌شود که در اینجا نحوه‌ی تعریف آن مشخص است. همچنین اگر خطایی رخ دهد نیز توسط div ای با id مساوی blazor-error-ui اطلاع رسانی می‌شود.
- مدخل blazor.webassembly.js در اینجا، کار دریافت وب اسمبلی و فایل‌های NET runtime. را انجام می‌دهد؛ برخلاف برنامه‌های Blazor Server که توسط فایل blazor.server.js، یک ارتباط دائم SignalR را با سرور برقرار می‌کردند تا کدهای رندر شده‌ی سمت سرور را دریافت و نمایش دهند و یا اطلاعاتی را به سمت سرور ارسال کنند: برای مثال بر روی دکمه‌ای کلیک شده‌است، اطلاعات مربوطه را در سمت سرور پردازش کن و نتیجه‌ی نهایی رندر شده را بازگشت بده. اما در اینجا همه چیز داخل مرورگر اجرا می‌شود و برای این نوع اعمال، رفت و برگشتی به سمت سرور صورت نمی‌گیرد. به همین جهت تمام کدهای #C ما به سمت کلاینت ارسال شده و داخل مرورگر به کمک فناوری وب اسمبلی، اجرا می‌شوند. در اینجا از لحاظ ارسال تمام کدهای مرتبط با UI برنامه‌ی سمت کلاینت به مرورگر کاربر، تفاوتی با فریم‌ورک‌هایی مانند Angular و یا React نیست و آن‌ها هم تمام کدهای UI برنامه را کامپایل کرده و یکجا ارسال می‌کنند.

در ادامه در همان پوشه، دستور dotnet run را اجرا می‌کنیم تا پروژه کامپایل و همچنین وب سرور آن نیز اجرا شده و برنامه در آدرس https://localhost:5001 قابل دسترسی شود.


که به همراه 205 درخواست و نزدیک به 9.6 MB دریافت اطلاعات از سمت سرور است. البته اگر همین صفحه را refresh کنیم، دیگر شاهد دریافت مجدد فایل‌های DLL مربوط به NET Runtime. نخواهیم بود و اینبار از کش مرورگر خوانده می‌شوند:


در این برنامه‌ی سمت کلاینت، ابتدا تمام فایل‌های NET Runtime. و وب اسمبلی دریافت شده و سپس اجرای تغییرات UI، در همین سمت و بدون نیاز به اتصال دائم SignalR ای به سمت سرور، پردازش و نمایش داده می‌شوند. به همین جهت زمانیکه بر روی دکمه‌ی شمارشگر آن کلیک می‌کنیم، اتفاقی در برگه‌ی network مرورگر ثبت نمی‌شود و رفت و برگشتی به سمت سرور صورت نمی‌گیرد.

عدم وجود اتصال SignalR، مزیت امکان اجرای آفلاین برنامه‌ی WASM را نیز میسر می‌کند. برای مثال یکبار دیگر همان برنامه‌ی Blazor Server را به کمک دستور dotnet run اجرا کنید. سپس آن‌را در مرورگر در آدرس https://localhost:5001 باز کنید. اکنون پنجره‌ی کنسولی که dotnet run را اجرا کرده، خاتمه دهید (قسمت اجرای سمت سرور آن‌را ببندید).


بلافاصله تصویر «سعی در اتصال مجدد» فوق را مشاهده خواهیم کرد که به دلیل قطع اتصال SignalR رخ داده‌است. یعنی یک برنامه‌ی Blazor Server، بدون این اتصال دائم، قادر به ادامه‌ی فعالیت نیست. اما چنین محدودیتی با برنامه‌های Blazor WASM وجود ندارد.
البته بدیهی است اگر یک Web API سمت سرور برای ارائه‌ی اطلاعاتی به برنامه‌ی WASM نیاز باشد، API سمت سرور برنامه نیز باید جهت کار و نمایش اطلاعات در سمت کلاینت در دسترس باشد؛ وگرنه قسمت‌های متناظر با آن، قادر به نمایش و یا ثبت اطلاعات نخواهند بود.