مطالب
VS Code برای توسعه دهندگان ASP.NET Core - قسمت اول - نصب و راه اندازی
VS Code یک محیط توسعه‌ی یکپارچه است که توسط مایکروسافت توسعه پیدا می‌کند و دارای مزایای ذیل است:
 - سبک وزن است
 - بسیار سریع است
 - به صورت سورس باز توسعه پیدا می‌کند
 - رایگان است
 - چندسکویی است
 - انواع و اقسام زبان‌های برنامه نویسی را پشتیبانی می‌کند
 - پشتیبانی بسیار مناسبی را از طرف جامعه‌ی برنامه نویسان به همراه دارد
 - به همراه تعداد زیادی افزونه است

هدف اصلی از توسعه‌ی آن نیز ارائه‌ی تجربه‌ی کاربری یکسانی در سکوهای کاری مختلف و زبان‌های متفاوت برنامه نویسی است. در اینجا مهم نیست که از ویندوز، مک یا لینوکس استفاده می‌کنید. نحوه‌ی کار کردن با آن در این سکوهای کاری تفاوتی نداشته و یکسان است. همچنین برای آن تفاوتی نمی‌کند که با PHP کار می‌کنید یا ASP.NET. تمام گروه‌های مختلف برنامه نویسان دسترسی به یک IDE بسیار سریع و سبک وزن را خواهند داشت.
برخلاف نگارش کامل ویژوال استودیو که این روزها حجم دریافت آن به بالای 20 گیگابایت رسیده‌است، VS Code با هدف سبک وزن بودن و سادگی دریافت و نصب، طراحی و توسعه پیدا می‌کند. این مورد، مزیت دریافت به روز رسانی‌های منظم را بدون نگرانی از دریافت حجم‌های بالا، برای بسیاری از علاقمندان مسیر می‌کند.
همچنین برای کار با نگارش‌های جدیدتر ASP.NET Core، دیگر نیازی به دریافت آخرین به روز رسانی‌های چندگیگابایتی ویژوال استودیوی کامل نبوده و می‌توان کاملا مستقل از آن، از آخرین نگارش NET Core. و ASP.NET Core به سادگی در VSCode استفاده کرد.


نصب VS Code بر روی ویندوز

آخرین نگارش این محصول را از آدرس https://code.visualstudio.com می‌توانید دریافت کنید. نصب آن نیز بسیار ساده‌است؛ فقط گزینه‌ی Add to PATH را نیز در حین نصب حتما انتخاب نمائید (هرچند به صورت پیش فرض نیز انتخاب شده‌است). به این ترتیب امکان استفاده‌ی از آن در کنسول‌های متفاوتی مسیر خواهد شد.
در ادامه فرض کنید که مسیر D:\vs-code-examples\sample01 حاوی اولین برنامه‌ی ما خواهد بود. برای اینکه در اینجا بتوانیم، تجربه‌ی کاربری یکسانی را مشاهده کنیم، از طریق خط فرمان به این پوشه وارد شده و دستور ذیل را صادر می‌کنیم:
 D:\vs-code-examples\sample01>code .
به این ترتیب کل پوشه‌ی sample01 در VS Code باز خواهد شد.


نصب VS Code بر روی Mac

نصب VS Code بر روی مک یا لینوکس نیز به همین ترتیب است و زمانیکه به آدرس فوق مراجعه می‌کنید، به صورت خودکار نوع سیستم عامل را تشخیص داده و بسته‌ی متناسبی را به شما پیشنهاد می‌کند. پس از دریافت بسته‌ی آن برای مک، یک application را دریافت خواهید کرد که آن‌را می‌توان به مجموعه‌ی Applications سیستم اضافه کرد. تنها تفاوت تجربه‌ی نصب آن با ویندوز، انتخاب گزینه‌ی Add to PATH آن است و به صورت پیش فرض نمی‌توان آن‌را از طریق ترمینال در هر مکانی اجرا کرد. برای این منظور، پس از اجرای اولیه‌ی VS Code، دکمه‌های Ctrl/Command+Shift+P را در VS Code فشرده و سپس path را جستجو کنید (در دستور یاد شده، Ctrl برای ویندوز و لینوکس است و Command برای Mac):


در اینجا گزینه‌ی install 'code' command path را انتخاب کنید تا بتوان VS Code را از طریق ترمینال نیز به سادگی اجرا کرد. به این ترتیب امکان اجرای دستور . code که بر روی ویندوز نیز ذکر شد، در اینجا نیز میسر خواهد بود.


نصب VS Code بر روی لینوکس

در اینجا نیز با مراجعه‌ی به آدرس https://code.visualstudio.com، بسته‌ی متناسب با لینوکس، جهت دریافت پیشنهاد خواهد شد؛ برای مثال بسته‌های deb. برای توزیع‌هایی مانند اوبونتو و یا rpm. برای ردهت. به علاوه اگر بر روی علامت ^ کنار بسته‌های دانلود کلیک کنید، یک بسته‌ی tar.gz. نیز قابل دریافت خواهد بود. تجربه‌ی نصب آن نیز همانند نمونه‌ی ویندوز است و Add to PATH آن به صورت خودکار انجام خواهد شد.


بررسی ابتدایی محیط VS Code

VS Code بر اساس فایل‌های قرار گرفته‌ی در یک پوشه و زیر پوشه‌های آن کار می‌کند. به همین جهت پس از صدور دستور . code، آن پوشه را در IDE خود نمایش خواهد داد. در اینجا برخلاف نگارش کامل ویژوال استودیو، روش کار، مبتنی بر یک فایل پروژه نیست و اگر خارج از VS Code نیز فایلی را به پوشه‌ی باز شده اضافه کنید، بلافاصله تشخیص داده شده و در اینجا لیست می‌شود. هرچند یک چنین تجربه‌ی کاربری با پروژه‌های ASP.NET Core نیز در نگارش‌های جدیدتر ویژوال استودیوی کامل، سعی شده‌است شبیه سازی شود؛ برخلاف سایر پروژه‌های ویژوال استودیو که اگر فایلی در فایل پروژه‌ی آن مدخلی نداشته باشد، به صورت پیش فرض نمایش داده نشده و درنظر گرفته نمی‌شود.

در ادامه برای نمونه از طریق منوی File->New File، یک فایل جدید را اضافه می‌کنیم. هرچند می‌توان اشاره‌گر ماوس را بر روی نام پوشه نیز برده و از دکمه‌های نوار ابزار آن نیز برای ایجاد یک فایل و یا پوشه‌ی جدید نیز استفاده کرد:


در اینجا فرمت ابتدایی فایل جدید را plain text تشخیص می‌دهد:


برای تغییر این حالت یا می‌توان فایل را ذخیره کرد و پسوند مناسبی را برای آن انتخاب نمود و یا در همان status bar پایین صفحه، بر روی plain text کلیک کنید تا منوی انتخاب زبان ظاهر شود:


به این ترتیب پیش از ذخیره‌ی فایل با پسوندی مناسب نیز می‌توان زبان مدنظر را تنظیم کرد. پس از آن، intellisense و syntax highlighting متناسب با آن زبان در دسترس خواهند بود.


بررسی تنظیمات VS Code

از طریق منوی File->Preferences->Settings می‌توان به تنظیمات VS Code دسترسی یافت.


در اینجا در سمت چپ، لیست تنظیمات مهیا و پیش فرض این محیط قرار دارند و در سمت راست می‌توان این پیش فرض‌ها را (پس از بررسی و جستجوی آن‌ها در پنل سمت چپ) بازنویسی و سفارشی سازی کرد.
تنظیمات انجام شده‌ی در اینجا را می‌توان به پوشه‌ی جاری نیز محدود کرد. برای این منظور بر روی لینک work space settings در کنار لینک user settings در تصویر فوق کلیک کنید. در این حالت یک فایل json را در پوشه‌ی vscode. نمای جاری VSCode، ایجاد خواهد کرد (sample01\.vscode\settings.json) که می‌تواند در برگیرنده‌ی تنظیمات سفارشی محدود و مختص به این پروژه و یا نما باشد.

یک نکته: تمام گزینه‌های منوی VS Code را و حتی مواردی را که در منوها لیست نشده‌اند، می‌توانید در Command Pallet آن با فشردن دکمه‌های Ctrl/Command+Shift+P نیز مشاهده کنید و به علاوه جستجوی آن نیز بسیار سریع‌تر است از دسترسی و کار مستقیم با منوها.


همچنین در اینجا اگر قصد یافتن سریع فایلی را داشته باشید، می‌توانید دکمه‌های Ctrl/Command+P را فشرده و سپس نام فایل را جستجو کرد:


این دو دستور، جزو دستورات پایه‌ای این IDE هستند و مدام از آن‌ها استفاده می‌شود.


نصب افزونه‌ی #C

اولین افزونه‌ای را که جهت کار با ASP.NET Core نیاز خواهیم داشت، افزونه‌ی #C است. برای این منظور در نوار ابزار عمودی سمت چپ صفحه، گزینه‌ی Extensions را انتخاب کنید:


در اینجا افزونه‌ی #C مایکروسافت را جستجو کرده و نصب کنید. نصب آن نیز بسیار ساده است. با حرکت اشاره‌گر ماوس بر روی آن، دکمه‌ی install ظاهر می‌شود یا حتی اگر آن‌را در لیست انتخاب کنیم، در سمت راست صفحه علاوه بر مشاهده‌ی جزئیات آن، دکمه‌های نصب و عزل نیز ظاهر خواهند شد.
تجربه‌ی کاربری محیط نصب افزونه‌های آن نیز نسبت به نگارش کامل ویژوال استودیو، بسیار بهتر است. برای نمونه اگر به تصویر فوق دقت کنید، در همینجا می‌توان جزئیات کامل افزونه، نویسنده یا نویسندگان آن و یا لیست تغییرات و وابستگی‌های آن‌را نیز بدون خروج از VSCode مشاهده و بررسی کرد. همچنین در دفعات بعدی اجرای VSCode، کار بررسی و نصب به روز رسانی‌های این افزونه‌ها نیز خودکار بوده و نیازی به بررسی دستی آن‌ها نیست.

پس از نصب، دکمه‌ی reload را ظاهر کرده و با کلیک بر روی آن، محیط جاری به صورت خودکار بارگذاری مجدد شده و بلافاصله قابل استفاده‌است.


در قسمت بعد، اولین پروژه‌ی ASP.NET Core خود را در VS Code ایجاد خواهیم کرد.
نظرات مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 7 - بررسی رابطه‌ی One-to-Many
در جهت تکمیل بحث بارگذاری اطلاعات وابسته: اضافه شدن Lazy Loading به نگارش 2.1

برخلاف نگارش‌های پیشین EF، اینبار Lazy loading به صورت پیش‌فرض فعال نیست که در بسیاری از موارد یک مزیت مهم، در جهت بهبود کارآیی برنامه به حساب می‌آید؛ چون پیشتر مدام می‌بایستی توسط ابزارهای profiler، برنامه را بررسی می‌کردیم تا از وجود مشکلی به نام select n+1 مطلع می‌شدیم (lazy loading اشتباه، در جائی که نیازی به آن نبوده و رفت و برگشت بیش از اندازه‌ا‌ی را به بانک اطلاعاتی سبب شده‌است).
برای فعالسازی lazy loading در EF Core 2.1 (اگر واقعا به آن نیاز دارید البته) دو روش وجود دارد:
الف) فعالسازی Lazy loading توسط Proxyها
در این حالت ابتدا نیاز است بسته‌ی نیوگت Microsoft.EntityFrameworkCore.Proxies را نصب کنید. سپس در متد OnConfiguring مربوط به Context برنامه، متد UseLazyLoadingProxies را فراخوانی نمائید:
protected override void OnConfiguring(DbContextOptionsBuilder optionsBuilder)
    => optionsBuilder
        .UseLazyLoadingProxies()
        .UseSqlServer(myConnectionString);
و یا اینکار در فایل آغازین برنامه نیز میسر است:
    .AddDbContext<BloggingContext>(
        b => b.UseLazyLoadingProxies()
              .UseSqlServer(myConnectionString));
اکنون EF Core 2.1 خواص راهبری (navigation properties) را که قابل بازنویسی باشند (همان مباحث AOP و تشکیل پروکسی‌ها)، lazy load می‌کند.
این خواص نیز حتما باید به صورت virtual معرفی شوند تا قابلیت بازنویسی را داشته باشند؛ مانند:
public class Blog
{
    public int Id { get; set; }
    public string Name { get; set; }
    public virtual ICollection<Post> Posts { get; set; }
}
public class Post
{
    public int Id { get; set; }
    public string Title { get; set; }
    public string Content { get; set; }
    public virtual Blog Blog { get; set; }
}
در این مثال با فعال بودن lazy loading، به محض لمس خاصیت Blog، اطلاعات مرتبط با آن از بانک اطلاعاتی واکشی خواهند شد و نه پیش از آن مانند eager loading که تمام اطلاعات وابسته‌ی به یک موجودیت را نیز واکشی می‌کند.
هرچند این قابلیت بارگذاری اطلاعات وابسته در آینده، جذاب به نظر می‌رسد اما در عمل در حین رندر یک گرید و یا بکارگیری حلقه‌ها، چون سبب رفت و برگشت بیش از اندازه‌ای به بانک اطلاعاتی خواهد شد، باید با دقت مورد استفاده قرار گیرد و اساسا استفاده‌ی از آن در برنامه‌های وب توصیه نمی‌شود (با بررسی‌های پروژه‌های بسیاری مشخص شده‌است که این قابلیت ضررش بیشتر از نفعش است).


ب) فعالسازی Lazy loading بدون استفاده از Proxyها
در این حالت نیازی به نصب بسته‌ی AOP جدید تشکیل پروکسی‌ها نیست. در اینجا در کلاس موجودیت خود باید سرویس ILazyLoader را تزریق کنید:
public class Blog
{
    private ICollection<Post> _posts;
public Blog()
    {
    }
private Blog(ILazyLoader lazyLoader)
    {
        LazyLoader = lazyLoader;
    }
private ILazyLoader LazyLoader { get; set; }
public int Id { get; set; }
    public string Name { get; set; }
public ICollection<Post> Posts
    {
        get => LazyLoader?.Load(this, ref _posts);
        set => _posts = value;
    }
}
public class Post
{
    private Blog _blog;
public Post()
    {
    }
private Post(ILazyLoader lazyLoader)
    {
        LazyLoader = lazyLoader;
    }
private ILazyLoader LazyLoader { get; set; }
public int Id { get; set; }
    public string Title { get; set; }
    public string Content { get; set; }
public Blog Blog
    {
        get => LazyLoader?.Load(this, ref _blog);
        set => _blog = value;
    }
}
در این روش نیازی به virtual معرفی کردن خواص راهبری نیست. اما در این حالت به علت استفاده‌ی از سرویس ILazyLoader، نیاز خواهید داشت تا بسته‌ی نیوگت Microsoft.EntityFrameworkCore.Abstractions را نیز نصب کنید.
مطالب
آغاز کار با WPF
من خودم به شخصه هنوز تا به حال با WPF کار نکرده‌ام؛ اما قصد دارم از امروز در هر فرصتی که پیش می‌آید به یادگیری این فناوری پر سر و صدا بپردازم. از آنجا که مجموعه‌ی مرتب و به ترتیبی مثل MVC و EF در این زمینه در سایت موجود نبود، تصمیم گرفتم که خودم استارت این کار را بزنم که باعث میشه هم خودم بهتر یاد بگیرم و هم این سری برای افراد تازه کار موجود باشه.

آشنایی اولیه
WPF مخفف عبارات Windows Presentation Foundation است که ویکی پدیا این گونه ترجمه می‌کند : بنیاد نمایش ویندوزی. در برنامه نویسی «ویندوز فرم» ما تمرکز دقیقی بر ساخت رابط کاربری برنامه به خصوص در رزولوشن‌های مختلف نداریم و در بسیاری از اوقات کد با رابط کاربری به شدت وابسته میشد که با ارائه WPF از نسخه‌ی سوم دات نت فریم ورک به بعد، این مشکل حل شد و همچنین عملیات refactoring  را بسیار ساده‌تر کرد. در حالت ویندوز فرم به خاطر وابستگی شدید کد و UI، عملیات بهینه سازی کد اصلا موفق نبود.
 WPF از ترکیب عناصر دو بعدی و سه بعدی، اسناد، موارد چند رسانه‌ای و رابط کاربری تشکیل شده‌است و موتور رندر آن بر اساس اطلاعات برداری از کارت گرافیک جهت نمایش ظاهر برنامه کمک می‌گیرد که باعث تهیه برنامه‌ای با رابط کاربری سریعتر، مقیاس پذیرتر و بدون وابستگی به رزولوشن می‌شود.

جداسازی رفتارها و ظاهر برنامه

همانطور که گفتیم بخش رابط کاربری دیگر مستقل از کد برنامه شده است و ظاهر برنامه توسط زبان نشانه گذاری XAML ایجاد می‌شود و بخش کد هم با یکی از زبان‌های موجود در مجموعه دات نت نوشته خواهد شد. نهایتا این دو بخش توسط رویدادها، فرامین و DataBinding با یکدیگر متصل می‌شوند. از مزایای جدا بودن این ویژگی:

  • عدم وابستگی این دو بخش
  • طراح و کدنویس می‌توانند هر کدام به طور جداگانه کار کنند.
  • ابزارهای طراحی میتوانند به طور جداگانه‌ای بر روی اسناد XML کار کنند بدون اینکه نیاز به درگیری با کدنویسی داشته باشند.
یکی از برنامه هایی که به طراحی رابط کاربری با پشتیبانی از XAML می‌پردازد برنامه Microsoft Experssion Blend از مجموعه Blend است


Rich Composition
یکی از ویژگی‌های XAML، ساخت اشیاء ترکیبی هست که به راحتی با ترکیب تگ‌ها با یکدیگر و قرار دادن هر شیء داخل یک شیء دیگر می‌توان به یک شیء جدید دست یافت؛ مثل قرار دادن مجموعه ویدیوها در یک لیست. شیء زیر از ترکیب سه شیء تصویر و متن و دکمه ایجاد شده است:
<Button Margin="148,123,126,130">
            <StackPanel Orientation="Horizontal">
                <Image Source="speaker.png" Stretch="Uniform"/>
                <TextBlock Text="Play Sound" VerticalAlignment="Center" Margin="10" />
            </StackPanel>
        </Button>


Highly Customizable
با استفاده از مفهوم Style همانند آنچه که در Html و CSS دارید می‌توانید اشیاء خود را خصوصی سازی کنید و ظاهر آن شیء را به طور کل تغییر دهید.



Resolution Independence
عدم وابستگی به رزولوشن یا وضوح تصویر دارد و به جای واحد پیکسل، از یک واحد منطقی که یک نود و ششم اینچ است، بهره می‌برد. از آنجا که این سیستم بر اساس وکتور ایجاد شده است، مقیاس پذیری آن در تغییر اندازه یا وضوح تصویر به شدت بالا رفته است.

به زودی در قسمت اول این سری کار را با XAML آغاز خواهیم کرد.
مطالب
بررسی چک لیست امنیتی web.config
در مقاله چک لیست امنیتی web.config متوجه شدیم که تنظیم یک سری مقادیر، باعث افزایش ضریب ایمنی وب سایت می‌شود. در این نوشتار قصد داریم به بررسی این چک لیست امنیتی بپردازیم.
اولین مورد لیست در رابطه با وضعیت session هاست؛ هر چند که توصیه میشود تا جای ممکن استفاده از session‌ها کنار گذاشته شود یا اینکه محدود شود .
  
SessionState
تگ sessionstate حاوی خصوصیتی به نام cookieless میباشد که در نسخه‌ی یک دات نت به صورت دو ارزشی پیاده سازی شده بود و با دادن مقدار false باعث میشد که سشن‌ها از طریق کوکی‌ها شناسایی شوند و در صورت true شدن، استفاده کوکی مسدود و از طریق url کنترل میشد. در نسخه دو دات نت، گزینه‌های این خصوصیت گسترده‌تر شد و مقادیر مختلفی اضافه شدند؛ مانند: شناسایی خودکار (در صورت عدم پشتیبانی مرورگر از کوکی) ، استفاده از کوکی و استفاده از URL.
استفاده در حالت url باعث میشود تا عبارات نامفومی که ما به آن sessionId می‌گوییم در بخشی از url به شکل زیر گنجانده شود:
https://www.dntips.ir/(xxxxxx)/page.aspx
استفاده از این حالت باعث مشکلات متعددی است؛ چه از لحاظ امنیتی و سایر موارد.
1- به دلیل تنوع لینکی که توسط این sessionID‌ها به ازای هر کاربر ایجاد میشوند، در نظر موتورهای جست و جو لینک‌هایی متفاوت محسوب شده و باعث کاهش جایگاه میگردد.
2- در صورتیکه آدرس دهی‌های شما بدون ذکر sessionID باشند، سرور کاربر مورد نظر را شناسایی نکرده و برای او session جدید صادر خواهد کرد. برای افزودن sessionID به لینک‌ها و اصلاح آن‌ها میتوان از متد زیر استفاده کرد:
Response.ApplyAppPathModifier
3- در صورت embed کردن sessionID در آدرس فایل‌های استاتیک، عملیات کش کردن نیز با مشکل مواجه خواهد شد.
4- در صورتی که session  معتبر باشد و لینکی از آن ارسال شود، کاربری دیگر، همان کاربر مبداء در نظر گرفته خواهد شد. نمونه این مسئله برای من اتفاق افتاده بود که در آن یکی از دوستان، لینکی از یکی از سازمان‌های دولتی را برای من ارسال کرده بود که حاوی sessionId بود تا قادر باشم وجه مورد نظر را به صورت آنلاین پرداخت کنم. بعد از اینکه من لاگین کردم، session او با کد کاربری من پر شد و در همان حین دوست من با یک refresh به جای اطلاعات خودش ، اطلاعات پرداختی‌های من را مشاهده میکرد.
در صورتی که از session استفاده نمیکنید، بهترین حالت غیرفعال کردن این گزینه میباشد.
  
HttpOnly Cookie
httpOnly برای کوکی‌ها، در واقع یک فلگ است که از سوی مایکروسافت معرفی شده و در حال حاضر اکثر مرورگرها از این گزینه پشتیبانی میکنند. این فلگ باعث میشود که کوکی در مرورگر دیگر از طریق اسکریپت‌های سمت کلاینت در دسترس نبوده و تنها از طریق ارتباط با سرور در دسترس قرار گیرد. نحوه افزودن این فلگ را در دستور زیر مشاهده میکنید:
Set-Cookie: <name>=<value>[; <Max-Age>=<age>]
[; expires=<date>][; domain=<domain_name>]
[; path=<some_path>][; secure][; HttpOnly]
با افزودن این فلگ، دامنه حملات سمت کلاینت به خصوص XSS کاهش پیدا کرده و امکان جابجایی کوکی بین مرورگرها از بین خواهد رفت. طبق گفته‌ی مایکل هوارد، یکی از مدیران امنیتی خانواده ویندوز، بیشتر این نوع حملات، صرف کوکی‌های سشن میباشد. در صورتیکه کوکی به فلگ httponly مزین شده باشد، حمله کننده قادر نخواهد بود از طریق کلاینت، دیتای داخل کوکی را بخواند و بجای آن، یک رشته‌ی خالی را تحویل گرفته و به سمت حمله کننده ارسال خواهد کرد.
در دات نت دو، این امکان برای forms Authentication  و همچنین session Id به طور خودکار لحاظ میگردد و این امکان از طریق وب کانفیگ در دسترس است:
<httpCookies httpOnlyCookies="true" …>
همچنین به شکل زیر از طریق کدنویسی امکان اعمال این فلگ بر روی کوکی‌ها امکان پذیر میباشد:
HttpCookie myCookie = new HttpCookie("myCookie");
myCookie.HttpOnly = true;
Response.AppendCookie(myCookie);
در نگارش‌های ماقبل دات نت دو باید این مورد را دستی به کوکی اضافه کرد که آقای هانسلمن در  وبلاگش این مورد را به طور کامل ذکر کرده است.
  
Custom Errors Mode
این مورد برای مشخص شدن وضعیت نمایش خطاها ایجاد شده است. در صورت خاموش کردن (Off) این گزینه، چه بر روی لوکال و چه بر روی سرور میزبان، خطاهای صفحه زرد رنگ به کاربران نمایش داده خواهد شد و از آنجا که این صفحه اطلاعات حیاتی و مهمی برای نمایش دارند، بهتر است که این صفحه از دید کابران نهایی مخفی شده و با ست کردن این گزینه روی On، صفحات خاصی که برای خطا مشخص کرده‌ایم نمایش پیدا می‌کنند و در صورتی که remoteOnly باشد، باعث می‌شود صفحه زرد رنگ تنها در حالت لوکال به نمایش در بیاید؛ ولی بر روی سرور تنها صفحات نهایی خطا نمایش داده میشوند که برای پروژه‌های در حالت توسعه بسیار مفید میباشد.
در نسخه IIS7 تگ دیگری به نام httperrors هم نیز اضافه شده است؛ ولی برای استفاده در نسخه‌های پیشین و همچنین IIS express موجود در ویژوال استودیو از همان Custom error استفاده نمایید.
  
Trace
trace کردن در دات نت یکی از قابلیت‌های مهم در سیستم دیباگینگ به شمار میرود که در دو حالت (در سطح اپلیکیشن) و همچنین (در سطح صفحه) اجرا میشود. این اطلاعات شامل اطلاعات مهمی چون درخواست‌ها و پارامترها، توکن سشن‌ها و... میباشد که در انتهای صفحه یا در پنجره مخصوص به خود به کاربر نمایش میدهد. بدیهی است که برای انتشار نهایی برنامه، این گزینه باید غیرفعال باشد تا این اطلاعات دیده نشوند.
  
compilation debug 
با true شدن این گزینه در محیط اجرایی، مشکلات زیادی برای سیستم ASP.Net رخ میدهد که در زیر آن‌ها را بررسی میکنیم:
1- باعث افزایش حجم شاخه temp خواهد شد.
2- timeout شدن صفحات با مشکل مواجه خواهند شد و ممکن است این timeout شدن اصلا رخ ندهد.
3- Batch Compilation که در همین تگ قابلیت true و false شدن را دارد، به کل نادیده گرفته شده و طوری با آن رفتار خواهد شد همانند حالتیکه مقدارش به false تنظیم شده‌است. این گزینه این امکان را به ما میدهد در صورتیکه درخواست صفحه‌ای در یک پوشه‌ی خاص داده شد، بقیه صفحات در آن محل نیز پردازش شوند تا در صورت درخواست صفحات همسایه، سرعت بالاتری در لود آن داشته باشیم. البته ناگفته نماند در صورتیکه در همان لحظه زمانی، سرور بار سنگینی را داشته باشد، این فرایند کنسل خواهد شد.
4- همه کتابخانه‌های جاوااسکرپیتی و فایلهای استاتیکی که از طریق فایل  axd قابل دسترس هستند، قابلیت کش شدن را از دست داده و سرعت کندی خواهند داشت. همچنین در صورتیکه این گزینه با false مقداردهی شود، امکان فشرده سازی نیز اضافه خواهد شد.
5- واضح است که با فعال سازی این گزینه، امکان دیباگینگ فعال شده و همه موارد را برای دیباگر مهیا میکند تا بتواند تا حد ممکن، همه مباحث مانیتور شوند و این مورد بر کارآیی نهایی تاثیرگذار خواهد بود.
نظرات مطالب
پیاده سازی JSON Web Token با ASP.NET Web API 2.x
- اگر بر روی سرور machine key تنظیم نشده باشد، IIS هربار که ری‌استارت می‌شود، یک machine key جدید را تولید خواهد کرد و محل نگهداری آن حافظه‌ی سرور است. بنابراین اگر زیاد مشکل لاگین دارید و اطلاعات قابل رمزگشایی نیست و نال بازگشت داده می‌شود، یعنی برنامه‌ی شما بر روی سرور زیاد ری‌استارت می‌شود (متد Application_Start فایل gloal.asax را لاگ کنید تا این مساله مشخص شود).
- امکان تنظیم machine key به صورت دستی در فایل web.config برنامه وجود دارد:
  <system.web>
    <machineKey decryptionKey="Enter decryption Key here" 
                validation="SHA1" 
                validationKey="Enter validation Key here" />
  </system.web>

IIS امکان تولید این کلیدها و به روز رسانی خودکار فایل web.config برنامه را دارد:


روش دوم تولید آن با کدنویسی است:
    protected static string GenerateKey(int length)
    {
        RNGCryptoServiceProvider rngCsp = new RNGCryptoServiceProvider();
        byte[] buff = new byte[length];
        rngCsp.GetBytes(buff);
        StringBuilder sb = new StringBuilder(buff.Length * 2);
        for (int i = 0; i < buff.Length; i++)
            sb.Append(string.Format("{0:X2}", buff[i]));
        return sb.ToString();
    }

    string validationKey = GenerateKey(64);
    string  decryptionKey = GenerateKey(32);
نظرات مطالب
آموزش فایرباگ - #2 - تب Console
در صورتی که محیط کدنویسی را بصورت Command Line قرار بدهید ، می‌توانید از امکان AutoComplete استفاده کنید که کار کدنویسی را بسیار ساده و شیرین می‌کند !


مطالب
بررسی angular.bootstrap
در پست‌های قبلی با مفهوم ng-app آشنا شدید. دایرکتیو ng-app برای استفاده از راه انداز خودکار فریم ورک Angular (معروف به auto-bootstrap) استفاده می‌شود. در حالت پیش فرض، به ازای هر سند Html فقط می‌توان یک ماژول در Angular تعریف کرد. در سند مربوطه اولین المانی که دارای دایرکتیو ng-app باشد به عنوان عنصر ریشه در نظر گرفته می‌شود و تمام عناصر تعریف شده در محدوده این دایرکتیو قایل استفاده برای ماژول مورد نظر خواهد بود. سایر عناصر حتی اگر ng-app یکسان داشته باشند نادیده گرفته می‌شوند.
ابتدا یک مثال زیر را به روش auto-bootstrap بررسی  می‌کنیم:
<div ng-app="myApp">
    <div ng-controller="myController as ctrl">
       <span>ng-app #1</span> {{ctrl.firstName}} {{ctrl.lastName}}
    </div>
</div>

<div ng-app="myApp">
    <div ng-controller="myController as ctrl">
        <span>ng-app #2</span> {{ctrl.firstName}} {{ctrl.lastName}}
    </div>
</div>

@section scripts
{
    <script type="text/javascript" src="~/scripts/Modules/module8.js"></script>
}
در کنترلر مورد نظر نیز تعاریف به صورت زیر خواهد بود:
var app = angular.module('myApp', []);

app.controller('myController', function ()
{
    this.firstName = "Masoud";
    this.lastName = "Pakdel";
});
در مثال بالا دو تگ div وجود دارد که به صورت مشترک با استفاده از دایرکتیو ng-app به یک ماژول اشاره می‌کنند. طبق گفته‌ها بالا در روش auto-bootstrap اولین عنصری که دارای دایرکتیو ng-app باشد به عنوان محدوده ماژول مورد استفاده قرار خواهد گرفت در نتیجه سایر المان‌ها (در اینجا منظور تگ div دوم است)نادیده گرفته خواهند شد.  پس خروجی به صورت زیر می‌شود:

اما اگر قصد داشته باشیم که در یک سند html دو نقطه شروع تعریف کنیم در حالی که هر کدام از یک منبع داده استفاده نمایند باید bootstrap برنامه را به صورت دستی تعیین کرد. برای این کار کافیست از دستور angular.bootstrap به صورت زیر استفاده نماییم:
پیاده سازی مثال بالا
<div id="myAppContainer1">
    <div ng-controller="myController as ctrl">
        <span>ng-app #1</span> {{ctrl.firstName}} {{ctrl.lastName}}
    </div>
</div>

<div id="myAppContainer2">
    <div ng-controller="myController as ctrl">
        <span>ng-app #2</span> {{ctrl.firstName}} {{ctrl.lastName}}
    </div>
</div>

@section scripts
{
    <script type="text/javascript" src="~/scripts/Modules/module8.js"></script>
}
اولین تغییر مورد نظر این است که، دایرکتیو ng-app  حذف شد و به جای آن id برای تگ div تعیین کردیم. در فایل کنترلر مورد نظر نیز تغییر زیر را اعمال می‌کنیم:
var app = angular.module('myApp', []);

app.controller('myController', function ()
{
    this.firstName = "Masoud";
    this.lastName = "Pakdel";
});

angular.bootstrap(document.getElementById("myAppContainer1"), ["myApp"]);

angular.bootstrap(document.getElementById("myAppContainer2"), ["myApp"]);
با استفاده از دستور angular.bootstrap می‌توان بر اساس id تعیین شده تگ مورد نظر در سند را به دست آورد و ماژول مورد نظر را به آن نسبت داد.

خروجی مثال بالا:


برخلاف حالت قبل هر دو نقطه شروع به یک منبع داده اشاره می‌کنند و محدودیت حالت قبل برطرف می‌شود.
مطالب
آشنایی با آزمایش واحد (unit testing) در دات نت، قسمت 1

آزمایش واحد چیست؟

آزمایش واحد (unit testing) هنر و تمرین بررسی صحت عملکرد قطعه‌ای از کد (که در اینجا واحد نامیده شده است)، به وسیله کدهای دیگری است که توسط برنامه نویس نوشته خواهند شد. عموما این آزمایش‌ها جهت بررسی یک متد تهیه می‌شوند. در این مرحله باید درنظر داشت که هدف، بررسی کارآیی نرم افزار نیست. هدف این است که بررسی کنیم آیا قطعه کد جدیدی که به برنامه اضافه شده است درست کار می‌کند و آیا هدف اصلی از توسعه آن‌را برآورده می‌سازد؟
برای مثال متدی را توسعه داده‌اید که آدرس یک دومین را از آدرس اینترنتی دریافت شده، جدا می‌سازد. با استفاده از آزمایشات واحد متعدد می‌توان از صحت عملکرد آن اطمینان حاصل کرد.


اهمیت و مزایای آزمایش واحد کدامند؟

  • کامپایل شدن کد به معنای صحت عملکرد آن نیست. حتما نیاز به روش‌هایی برای آزمایش سیستم وجود دارد. صرفا به شما حقوق داده نمی‌شود که کد بنویسید. به شما حقوق داده می‌شود که کد قابل اجرایی را تهیه کنید.
  • نوشتن آزمایش‌های واحد به تولید کدهایی با کیفیت بالا در دراز مدت منجر خواهد شد. برای نمونه فرض کنید سیستمی را توسعه داده‌اید. امروز کارفرما از شما خواسته است که قابلیت جدیدی را به برنامه اضافه کنید. برای اعمال این تغییرات برای مثال نیاز است تا قسمتی از کدهای موجود تغییر کند، همچنین کلاس‌ها و متدهای جدیدی نیز به برنامه افزوده گردند. پس از انجام درخواست رسیده، چگونه می‌توانید اطمینان حاصل کنید که قسمت‌های پیشین سیستم که تا همین چند لحظه پیش کار می‌کردند، اکنون نیز همانند قبل کار می‌کنند؟ حجم کدهای نوشته شده بالا است. آزمایش دستی تک تک موارد شاید دیگر از لحاظ زمانی مقدور نباشد. آزمایش واحد روشی است برای اطمینان حاصل کردن از اینکه هنگام تحویل کار به کارفرما مرتبا سرخ و سفید نشویم! به این صورت عملیات refactoring کدهای موجود بدون ترس و لرز انجام خواهد شد، چون بلافاصله می‌توانیم آزمایشات قبلی را اجرا کرده و از صحت عملکرد سیستم اطمینان حاصل نمائیم. بدون اینکه در زمان تحویل برنامه در هنگام بروز خطا بگوئیم : "این غیرممکنه!"
  • روال‌های آزمایشات صورت گرفته در آینده تبدیل به مرجع مهمی جهت درک چگونگی عملکرد قسمت‌های مختلف سیستم خواهند شد. چگونه فراخوانی شده‌اند، چگونه باید به آن‌ها مقداری را ارجاع داد و امثال آن.
  • با استفاده از آزمایش‌های واحد، بدترین حالات ممکن را قبل از وقوع می‌توان در نظر گرفت و بررسی کرد.
  • نوشتن آزمایش‌های واحد در حین کار، برنامه نویس را وادار می‌کند که کار خود را به واحدهای کوچکتری که قابلیت بررسی مستقلی دارند، بشکند. برای مثال فرض کنید متدی را توسعه داده‌اید که پس از انجام سه عملیات مختلف بر روی یک رشته، خروجی خاصی را ارائه می‌دهد. هنگام آزمایش این متد چگونه می‌توان اطمینان حاصل کرد که کدام قسمت سبب شکست آزمایش شده است؟ به همین جهت برنامه نویس جهت ساده‌تر کردن آزمایشات، مجبور خواهد شد که کد خود را به قسمت‌های مستقل کوچکتری تقسیم کند.
  • با توجه به امکان اجرای خودکار این آزمایشات، به عنوان جزئی ایده‌آل از پروسه تولید نرم افزار محسوب می‌شوند.


حد و مرز یک آزمایش واحد کجاست؟

آزمایش شما، آزمایش واحد نامیده نخواهد شد اگر:
  • با دیتابیس سر و کار داشته باشد.
  • با شبکه در ارتباط باشد.
  • با فایل‌ها کار کند.
  • نیاز به تمهیدات ویژه‌ای برای اجرای آن وجود داشته باشد. مثلا وجود یک فایل config برای اجرای آن ضروری باشد.
  • همراه و همزمان با سایر کدهای آزمایش‌های واحد شما قابل اجرا نباشد.
برای مثال اگر یکی از متدهای شما بزرگترین عدد یک لیست را از دیتابیس دریافت می‌کند، در متدی که برای آزمایش واحد آن تهیه خواهید کرد نباید هیچگونه کدی جهت برقراری ارتباط با دیتابیس نوشته شود.
این امر سبب سریع‌تر اجرا شدن آزمایشات واحد خواهند شد و در آینده شما را از انجام آن به‌دلیل کند بودن روند انجام آزمایشات، منصرف نخواهد کرد. همچنین تغییرات انجام شده در لایه دسترسی به داده‌ها سبب غیرمعتبر شدن این نوع آزمایشات نخواهند شد. به بیان دیگر وظیفه متد آزمایش واحد، اتصال به دیتابیس یا شبکه و یا خواندن اطلاعات از یک فایل نیست.

ادامه دارد...

مطالب
Blazor 5x - قسمت دوم - بررسی ساختار اولیه‌ی پروژه‌های Blazor
پس از آشنایی با دو مدل هاستینگ برنامه‌های Blazor در قسمت قبل، اکنون می‌خواهیم ساختار ابتدایی قالب‌های این دو پروژه را بررسی کنیم.


ایجاد پروژه‌های خالی Blazor

در انتهای قسمت قبل، با روش ایجاد پروژه‌های خالی Blazor به کمک NET SDK 5x. آشنا شدیم. به همین جهت دو پوشه‌ی جدید BlazorWasmSample و BlazorServerSample را ایجاد کرده و از طریق خط فرمان و با کمک NET CLI.، در پوشه‌ی اولی دستور dotnet new blazorwasm و در پوشه‌ی دومی دستور dotnet new blazorserver را اجرا می‌کنیم.
البته اجرای این دو دستور، نیاز به اتصال به اینترنت را هم برای بار اول دارند؛ تا فایل‌های مورد نیاز و بسته‌های مرتبط را دریافت و restore کنند. بسته به سرعت اینترنت، حداقل یک ربعی را باید صبر کنید تا دریافت ابتدایی بسته‌های مرتبط به پایان برسد. برای دفعات بعدی، از کش محلی NuGet، برای restore بسته‌های blazor استفاده می‌شود که بسیار سریع است.


بررسی ساختار پروژه‌ی Blazor Server و اجرای آن

پس از اجرای دستور dotnet new blazorserver در یک پوشه‌ی خالی و ایجاد پروژه‌ی ابتدایی آن:


همانطور که مشاهده می‌کنید، ساختار این پروژه، بسیار شبیه به یک پروژه‌ی استاندارد ASP.NET Core از نوع Razor pages است.
- در پوشه‌ی properties آن، فایل launchSettings.json قرار دارد که برای نمونه، شماره پورت اجرایی برنامه را در حالت اجرای توسط دستور dotnet run و یا توسط IIS Express مشخص می‌کند.

- پوشه‌ی wwwroot آن، مخصوص ارائه‌ی فایل‌های ایستا مانند wwwroot\css\bootstrap است. در ابتدای کار، این پوشه به همراه فایل‌های CSS بوت استرپ است. در ادامه اگر نیاز باشد، فایل‌های جاوا اسکریپتی را نیز می‌توان به این قسمت اضافه کرد.

- در پوشه‌ی Data آن، سرویس تامین اطلاعاتی اتفاقی قرار دارد؛ به نام WeatherForecastService که هدف آن، تامین اطلاعات یک جدول نمایشی است که در ادامه در آدرس https://localhost:5001/fetchdata قابل مشاهده است.

- در پوشه‌ی Pages، تمام کامپوننت‌های Razor برنامه قرار می‌گیرند. یکی از مهم‌ترین صفحات آن، فایل Pages\_Host.cshtml است. کار این صفحه‌ی ریشه، افزودن تمام فایل‌های CSS و JS، به برنامه‌است. بنابراین در آینده نیز از همین صفحه برای افزودن فایل‌های CSS و JS استفاده خواهیم کرد. اگر به قسمت body این صفحه دقت کنیم، تگ جدید کامپوننت قابل مشاهده‌است:
<body>
   <component type="typeof(App)" render-mode="ServerPrerendered" />
کار آن، رندر کامپوننت App.razor واقع در ریشه‌ی پروژه‌است.
همچنین در همینجا، تگ‌های دیگری نیز قابل مشاهده هستند:
<body>
    <component type="typeof(App)" render-mode="ServerPrerendered" />

    <div id="blazor-error-ui">
        <environment include="Staging,Production">
            An error has occurred. This application may no longer respond until reloaded.
        </environment>
        <environment include="Development">
            An unhandled exception has occurred. See browser dev tools for details.
        </environment>
        <a href="" class="reload">Reload</a>
        <a class="dismiss">🗙</a>
    </div>

    <script src="_framework/blazor.server.js"></script>
</body>
همانطور که در قسمت قبل نیز عنوان شد، اتصال برنامه‌ی در حال اجرای در مرورگر blazor server با backend، از طریق یک اتصال دائم SignalR صورت می‌گیرد. اگر در این بین خطای اتصالی رخ دهد، div با id مساوی blazor-error-ui فوق، یکی از پیام‌‌هایی را که مشاهده می‌کنید، بسته به اینکه برنامه در حالت توسعه در حال اجرا است و یا در حالت ارائه‌ی نهایی، نمایش می‌دهد. افزودن مدخل blazor.server.js نیز به همین منظور است. کار آن مدیریت اتصال دائم SignalR، به صورت خودکار است و از این لحاظ نیازی به کدنویسی خاصی از سمت ما ندارد. این اتصال، کار به روز رسانی UI و هدایت رخ‌دادها را به سمت سرور، انجام می‌دهد.

- در پوشه‌ی Shared، یکسری فایل‌های اشتراکی قرار دارند که قرار است در کامپوننت‌های واقع در پوشه‌ی Pages مورد استفاه قرار گیرند. برای نمونه فایل Shared\MainLayout.razor، شبیه به master page برنامه‌های web forms است که قالب کلی سایت را مشخص می‌کند. داخل آن Body@ را مشاهده می‌کنید که به معنای نمایش صفحات دیگر، دقیقا در همین محل است. همچنین در این پوشه فایل Shared\NavMenu.razor نیز قرار دارد که ارجاعی به آن در MainLayout.razor ذکر شده و کار آن نمایش منوی آبی‌رنگ سمت چپ صفحه‌است.

- در پوشه‌ی ریشه‌ی برنامه، فایل Imports.razor_ قابل مشاهده‌است. مزیت تعریف usingها در اینجا این است که از تکرار آن‌ها در کامپوننت‌های razor ای که در ادامه تهیه خواهیم کرد، جلوگیری می‌کند. هر using تعریف شده‌ی در اینجا، در تمام کامپوننت‌ها، قابل دسترسی است؛ به آن global imports هم گفته می‌شود.

- در پوشه‌ی ریشه‌ی برنامه، فایل App.razor نیز قابل مشاهده‌است. کار آن تعریف قالب پیش‌فرض برنامه‌است که برای مثال به Shared\MainLayout.razor اشاره می‌کند. همچنین کامپوننت مسیریابی نیز در اینجا ذکر شده‌است:
<Router AppAssembly="@typeof(Program).Assembly" PreferExactMatches="@true">
    <Found Context="routeData">
        <RouteView RouteData="@routeData" DefaultLayout="@typeof(MainLayout)" />
    </Found>
    <NotFound>
        <LayoutView Layout="@typeof(MainLayout)">
            <p>Sorry, there's nothing at this address.</p>
        </LayoutView>
    </NotFound>
</Router>
اگر شخصی مسیر از پیش تعریف شده‌ای را وارد کند، به قسمت Found وارد می‌شود و در غیر اینصورت به قسمت NotFound. در قسمت Found است که از قالب MainLayout برای رندر یک کامپوننت توسط کامپوننت RouteView، استفاده خواهد شد و در قسمت NotFound، فقط پیام «Sorry, there's nothing at this address» به کاربر نمایش داده می‌شود. قالب‌های هر دو نیز قابل تغییر و سفارشی سازی هستند.

- فایل appsettings.json نیز همانند برنامه‌های استاندارد ASP.NET Core در اینجا مشاهده می‌شود.

- فایل Program.cs آن که نقطه‌ی آغازین برنامه‌است و کار فراخوانی Startup.cs را انجام می‌دهد، دقیقا با یک فایل Program.cs برنامه‌ی استاندارد ASP.NET Core یکی است.

- در فایل Startup.cs آن، همانند قبل دو متد تنظیم سرویس‌ها و تنظیم میان‌افزارها قابل مشاهده‌است.
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddRazorPages();
    services.AddServerSideBlazor();
    services.AddSingleton<WeatherForecastService>();
}
در ConfigureServices آن، سرویس‌های صفحات razor و ServerSideBlazor اضافه شده‌اند. همچنین سرویس نمونه‌ی WeatherForecastService نیز در اینجا ثبت شده‌است.
قسمت‌های جدید متد Configure آن، ثبت مسیریابی توکار BlazorHub است که مرتبط است با اتصال دائم SignalR برنامه و اگر مسیری پیدا نشد، به Host_ هدایت می‌شود:
public void Configure(IApplicationBuilder app, IWebHostEnvironment env)
{
    // ...

    app.UseEndpoints(endpoints =>
    {
       endpoints.MapBlazorHub();
       endpoints.MapFallbackToPage("/_Host");
    });
}
در ادامه در همان پوشه، دستور dotnet run را اجرا می‌کنیم تا پروژه، کامپایل و همچنین وب سرور آن نیز اجرا شده و برنامه در آدرس https://localhost:5001 قابل دسترسی شود.


که به همراه 13 درخواست و نزدیک به 600 KB دریافت اطلاعات از سمت سرور است.

این برنامه‌ی نمونه، به همراه سه صفحه‌ی نمایش Home، نمایش یک شمارشگر و نمایش اطلاعاتی از پیش آماده شده‌است. اگر صفحه‌ی شمارشگر آن‌را باز کنیم، با کلیک بر روی دکمه‌ی آن، هرچند مقدار current count افزایش می‌یابد، اما شاهد post-back متداولی به سمت سرور نیستیم و این صفحه بسیار شبیه به صفحات برنامه‌های SPA (تک صفحه‌ای وب) به نظر می‌رسد:


همانطور که عنوان شد، مدخل blazor.server.js فایل Pages\_Host.cshtml، کار به روز رسانی UI و هدایت رخ‌دادها را به سمت سرور به صورت خودکار انجام می‌دهد. به همین جهت است که post-back ای را مشاهده نمی‌کنیم و برنامه، شبیه به یک برنامه‌ی SPA به نظر می‌رسد؛ هر چند تمام رندرهای آن سمت سرور انجام می‌شوند و توسط SignalR به سمت کلاینت بازگشت داده خواهند شد.
برای نمونه اگر بر روی دکمه‌ی شمارشگر کلیک کنیم، در برگه‌ی network مرورگر، هیچ اثری از آن مشاهده نمی‌شود (هیچ رفت و برگشتی را مشاهده نمی‌کنیم). علت اینجا است که اطلاعات متناظر با این کلیک، از طریق web socket باز شده‌ی توسط SignalR، به سمت سرور ارسال شده و نتیجه‌ی واکنش به این کلیک‌ها و رندر HTML نهایی سمت سرور آن، از همین طریق به سمت کلاینت بازگشت داده می‌شود.


بررسی ساختار پروژه‌ی Blazor WASM و اجرای آن

پس از اجرای دستور dotnet new blazorwasm در یک پوشه‌ی خالی و ایجاد پروژه‌ی ابتدایی آن:


همان صفحات پروژه‌ی خالی Blazor Server در اینجا نیز قابل مشاهده هستند. این برنامه‌ی نمونه، به همراه سه صفحه‌ی نمایش Home، نمایش یک شمارشگر و نمایش اطلاعاتی از پیش آماده شده‌است. صفحات و کامپوننت‌های پوشه‌های Pages و Shared نیز دقیقا همانند پروژه‌ی Blazor Server قابل مشاهده هستند. مفاهیمی مانند فایل‌های Imports.razor_ و App.razor نیز مانند قبل هستند.

البته در اینجا فایل Startup ای مشاهده نمی‌شود و تمام تنظیمات آغازین برنامه، داخل فایل Program.cs انجام خواهند شد:
namespace BlazorWasmSample
{
    public class Program
    {
        public static async Task Main(string[] args)
        {
            var builder = WebAssemblyHostBuilder.CreateDefault(args);
            builder.RootComponents.Add<App>("#app");

            builder.Services.AddScoped(sp => new HttpClient { BaseAddress = new Uri(builder.HostEnvironment.BaseAddress) });

            await builder.Build().RunAsync();
        }
    }
}
در اینجا ابتدا کامپوننت App.razor را به برنامه معرفی می‌کند که ساختار آن با نمونه‌ی مشابه Blazor Server دقیقا یکی است. سپس سرویسی را برای دسترسی به HttpClient، به سیستم تزریق وابستگی‌های برنامه معرفی می‌کند. هدف از آن، دسترسی ساده‌تر به endpoint‌های یک ASP.NET Core Web API است. از این جهت که در یک برنامه‌ی سمت کلاینت، دیگر دسترسی مستقیمی به سرویس‌های سمت سرور را نداریم و برای کار با آن‌ها همانند سایر برنامه‌های SPA که از Ajax استفاده می‌کنند، در اینجا از HttpClient برای کار با Web API‌های مختلف استفاده می‌شود.

تفاوت ساختاری دیگر این پروژه‌ی WASM، با نمونه‌ی Blazor Server، ساختار پوشه‌ی wwwroot آن است:


که به همراه فایل جدید نمونه‌ی wwwroot\sample-data\weather.json است؛ بجای سرویس متناظر سمت سرور آن در برنامه‌ی blazor server. همچنین فایل جدید wwwroot\index.html نیز قابل مشاهده‌است و محتوای تگ body آن به صورت زیر است:
<body>
    <div id="app">Loading...</div>

    <div id="blazor-error-ui">
        An unhandled error has occurred.
        <a href="" class="reload">Reload</a>
        <a class="dismiss">🗙</a>
    </div>
    <script src="_framework/blazor.webassembly.js"></script>
</body>
- چون این برنامه، یک برنامه‌ی سمت کلاینت است، اینبار بجای فایل Host_ سمت سرور، فایل index.html سمت کلاینت را برای ارائه‌ی آغازین برنامه داریم که وابستگی به دات نت ندارد و توسط مرورگر قابل درک است.
- در ابتدای بارگذاری برنامه، یک loading نمایش داده می‌شود که در اینجا نحوه‌ی تعریف آن مشخص است. همچنین اگر خطایی رخ دهد نیز توسط div ای با id مساوی blazor-error-ui اطلاع رسانی می‌شود.
- مدخل blazor.webassembly.js در اینجا، کار دریافت وب اسمبلی و فایل‌های NET runtime. را انجام می‌دهد؛ برخلاف برنامه‌های Blazor Server که توسط فایل blazor.server.js، یک ارتباط دائم SignalR را با سرور برقرار می‌کردند تا کدهای رندر شده‌ی سمت سرور را دریافت و نمایش دهند و یا اطلاعاتی را به سمت سرور ارسال کنند: برای مثال بر روی دکمه‌ای کلیک شده‌است، اطلاعات مربوطه را در سمت سرور پردازش کن و نتیجه‌ی نهایی رندر شده را بازگشت بده. اما در اینجا همه چیز داخل مرورگر اجرا می‌شود و برای این نوع اعمال، رفت و برگشتی به سمت سرور صورت نمی‌گیرد. به همین جهت تمام کدهای #C ما به سمت کلاینت ارسال شده و داخل مرورگر به کمک فناوری وب اسمبلی، اجرا می‌شوند. در اینجا از لحاظ ارسال تمام کدهای مرتبط با UI برنامه‌ی سمت کلاینت به مرورگر کاربر، تفاوتی با فریم‌ورک‌هایی مانند Angular و یا React نیست و آن‌ها هم تمام کدهای UI برنامه را کامپایل کرده و یکجا ارسال می‌کنند.

در ادامه در همان پوشه، دستور dotnet run را اجرا می‌کنیم تا پروژه کامپایل و همچنین وب سرور آن نیز اجرا شده و برنامه در آدرس https://localhost:5001 قابل دسترسی شود.


که به همراه 205 درخواست و نزدیک به 9.6 MB دریافت اطلاعات از سمت سرور است. البته اگر همین صفحه را refresh کنیم، دیگر شاهد دریافت مجدد فایل‌های DLL مربوط به NET Runtime. نخواهیم بود و اینبار از کش مرورگر خوانده می‌شوند:


در این برنامه‌ی سمت کلاینت، ابتدا تمام فایل‌های NET Runtime. و وب اسمبلی دریافت شده و سپس اجرای تغییرات UI، در همین سمت و بدون نیاز به اتصال دائم SignalR ای به سمت سرور، پردازش و نمایش داده می‌شوند. به همین جهت زمانیکه بر روی دکمه‌ی شمارشگر آن کلیک می‌کنیم، اتفاقی در برگه‌ی network مرورگر ثبت نمی‌شود و رفت و برگشتی به سمت سرور صورت نمی‌گیرد.

عدم وجود اتصال SignalR، مزیت امکان اجرای آفلاین برنامه‌ی WASM را نیز میسر می‌کند. برای مثال یکبار دیگر همان برنامه‌ی Blazor Server را به کمک دستور dotnet run اجرا کنید. سپس آن‌را در مرورگر در آدرس https://localhost:5001 باز کنید. اکنون پنجره‌ی کنسولی که dotnet run را اجرا کرده، خاتمه دهید (قسمت اجرای سمت سرور آن‌را ببندید).


بلافاصله تصویر «سعی در اتصال مجدد» فوق را مشاهده خواهیم کرد که به دلیل قطع اتصال SignalR رخ داده‌است. یعنی یک برنامه‌ی Blazor Server، بدون این اتصال دائم، قادر به ادامه‌ی فعالیت نیست. اما چنین محدودیتی با برنامه‌های Blazor WASM وجود ندارد.
البته بدیهی است اگر یک Web API سمت سرور برای ارائه‌ی اطلاعاتی به برنامه‌ی WASM نیاز باشد، API سمت سرور برنامه نیز باید جهت کار و نمایش اطلاعات در سمت کلاینت در دسترس باشد؛ وگرنه قسمت‌های متناظر با آن، قادر به نمایش و یا ثبت اطلاعات نخواهند بود.
نظرات اشتراک‌ها
انتشار نسخه 3.2 بوت استرپ
سلام
من توی تغییرات نسخه جدید ندیدم که چنین ویژگی ای بهش اضافه شده باشه.
توی اخبار احتمال داده بودن که RTL به نسخه 3.2 اضافه بشه ولی توی سایت و وبلاگ چیزی از این مورد نوشته نشده بود.