- قسمت اول - معرفی و نصب
- قسمت دوم - آشنایی با Pipelineها
- قسمت سوم - آشنایی با Redirection
- قسمت چهارم - نوشتن اولین اسکریپت
- قسمت پنجم - اسکریپت بلاک و توابع
- قسمت ششم - ایجاد Cmdletها توسط #C
- قسمت هفتم - غنیسازی PowerShell
- قسمت هشتم - ماژولها
- قسمت نهم - آشنایی با Crescendo
- قسمت دهم - بررسی مشکلات به همراه پرچم فرمت
- قسمت یازدهم - یک مثال
- قسمت دوازدهم - آشنایی با GitHub Actions و بررسی یک مثال
- قسمت سیزدهم - ساخت یک Static Site Generator ساده توسط PowerShell و GitHub Actions
نگاهی به SignalR Clients
مصرف کنندگان یک Hub میتوانند انواع و اقسام برنامههای کلاینت مانند jQuery Clients و یا حتی یک برنامه کنسول ساده باشند و همچنین Hubهای دیگر نیز قابلیت استفاده از این امکانات Hubهای موجود را دارند. تیم SignalR امکان استفاده از Hubهای آنرا در برنامههای دات نت 4 به بعد، برنامههای WinRT، ویندوز فون 8، سیلورلایت 5، jQuery و همچنین برنامههای CPP نیز مهیا کردهاند. به علاوه گروههای مختلف نیز با توجه به سورس باز بودن این مجموعه، کلاینتهای iOS Native، iOS via Mono و Android via Mono را نیز به این لیست اضافه کردهاند.
بررسی کلاینتهای jQuery
با توجه به پروتکل مبتنی بر JSON سیگنالآر، استفاده از آن در کتابخانههای جاوا اسکریپتی همانند jQuery نیز به سادگی مهیا است. برای نصب آن نیاز است در کنسول پاور شل نوگت، دستور زیر را صادر کنید:
PM> Install-Package Microsoft.AspNet.SignalR.JS
با استفاده از افزونه SignalR jQuery، به دو طریق میتوان به یک Hub اتصال برقرار کرد:
الف) استفاده از فایل proxy تولید شده آن (این فایل، در زمان اجرای برنامه تولید میشود و یا امکان استفاده از آن به کمک ابزارهای کمکی نیز وجود دارد)
نمونهای از آنرا در قسمت قبل ملاحظه کردید؛ همان فایل تولید شده در مسیر /signalr/hubs برنامه. به نوعی به آن Service contract نیز گفته میشود (ارائه متادیتا و قراردادهای کار با یک سرویس Hub). این فایل همانطور که عنوان شد به صورت پویا در زمان اجرای برنامه ایجاد میشود.
امکان تولید آن توسط برنامه کمکی signalr.exe نیز وجود دارد؛ برای دریافت آن میتوان از طریق NuGet اقدام کرد (بسته Microsoft.AspNet.SignalR.Utils) که نهایتا در پوشه packages قرار خواهد گرفت. نحوه استفاده از آن نیز به صورت زیر است:
Signalr.exe ghp http://localhost/
ب) بدون استفاده از فایل proxy و به کمک روش late binding (انقیاد دیر هنگام)
برای کار با یک Hub از طریق jQuery مراحل ذیل باید طی شوند:
1) ارجاعی به Hub باید مشخص شود.
2) روالهای رخدادگردان تنظیم گردند.
3) اتصال به Hub برقرار گردد.
4) متدی فراخوانی شود.
در اینجا باید دقت داشت که امکانات Hub به صورت خواص
$.connection
$.connection.chatHub
خوب، تا اینجا فرض بر این است که یک پروژه خالی ASP.NET را آغاز و سپس فرمان نصب Microsoft.AspNet.SignalR.JS را نیز همانطور که عنوان شد، صادر کردهاید. در ادامه یک فایل ساده html را به نام chat.htm، به این پروژه جدید اضافه کنید (برای استفاده از کتابخانه جاوا اسکریپتی SignalR الزامی به استفاده از صفحات کامل پروژههای وب نیست).
<!DOCTYPE> <html> <head> <title></title> <script src="Scripts/jquery-1.6.4.min.js" type="text/javascript"></script> <script src="Scripts/jquery.signalR-1.0.1.min.js" type="text/javascript"></script> <script src="http://localhost:1072/signalr/hubs" type="text/javascript"></script> </head> <body> <div> <input id="txtMsg" type="text" /><input id="send" type="button" value="send msg" /> <ul id="messages"> </ul> </div> <script type="text/javascript"> $(function () { var chat; $.connection.hub.logging = true; //اطلاعات بیشتری را در جاوا اسکریپت کنسول مرورگر لاگ میکند chat = $.connection.chat; //این نام مستعار پیشتر توسط ویژگی نام هاب تنظیم شده است chat.client.hello = function (message) { //متدی که در اینجا تعریف شده دقیقا مطابق نام متد پویایی است که در هاب تعریف شده است //به این ترتیب سرور میتواند کلاینت را فراخوانی کند $("#messages").append("<li>" + message + "</li>"); }; $.connection.hub.start(/*{ transport: 'longPolling' }*/); // فاز اولیه ارتباط را آغاز میکند $("#send").click(function () { // Hub's `SendMessage` should be camel case here chat.server.sendMessage($("#txtMsg").val()); }); }); </script> </body> </html>
توضیحات:
همانطور که ملاحظه میکنید ابتدا ارجاعاتی به jquery و jquery.signalR-1.0.1.min.js اضافه شدهاند. سپس نیاز است مسیر دقیق فایل پروکسی هاب خود را نیز مشخص کنیم. اینکار با تعریف مسیر signalr/hubs انجام شده است.
<script src="http://localhost:1072/signalr/hubs" type="text/javascript"></script>
سپس ارجاعی به هاب تعریف شده، تعریف گردیده است. اگر از قسمت قبل به خاطر داشته باشید، توسط ویژگی HubName، نام chat را برگزیدیم. بنابراین connection.chat ذکر شده دقیقا به این هاب اشاره میکند.
سپس سطر chat.client.hello مقدار دهی شده است. متد hello، متدی dynamic و تعریف شده در سمت هاب برنامه است. به این ترتیب میتوان به پیامهای رسیده از طرف سرور گوش فرا داد. در اینجا، این پیامها، به li ایی با id مساوی messages اضافه میشوند.
سپس توسط فراخوانی متد connection.hub.start، فاز negotiation شروع میشود. در اینجا حتی میتوان نوع transport را نیز صریحا انتخاب کرد که نمونهای از آن را به صورت کامنت شده جهت آشنایی با نحوه تعریف آن مشاهده میکنید. مقادیر قابل استفاده در آن به شرح زیر هستند:
- webSockets - forverFrame - serverSentEvents - longPolling
اکنون به صورت جداگانه یکبار برنامه hub را در مرورگر باز کنید. سپس بر روی فایل chat.htm کلیک راست کرده و گزینه مشاهده آن را در مرورگر نیز انتخاب نمائید (گزینه View in browser منوی کلیک راست).
خوب! پروژه کار نمیکند! برای اینکه مشکلات را بهتر بتوانید مشاهده کنید نیاز است به JavaScript Console مرورگر خود مراجعه نمائید. برای مثال در مرورگر کروم دکمه F12 را فشرده و برگه Console آنرا باز کنید. در اینجا اعلام میکند که فاز negotiation قابل انجام نیست؛ چون مسیر پیش فرضی را که انتخاب کرده است، همین مسیر پروژه دومی است که اضافه کردهایم (کلاینت ما در پروژه دوم قرار دارد و نه در همان پروژه اول هاب).
برای اینکه مسیر دقیق hub را در این حالت مشخص کنیم، سطر زیر را به ابتدای کدهای جاوا اسکریپتی فوق اضافه نمائید:
$.connection.hub.url = 'http://localhost:1072/signalr'; //چون در یک پروژه دیگر قرار داریم
using System; using System.Web; using System.Web.Routing; using Microsoft.AspNet.SignalR; namespace SignalR02 { public class Global : HttpApplication { protected void Application_Start(object sender, EventArgs e) { // Register the default hubs route: ~/signalr RouteTable.Routes.MapHubs(new HubConfiguration { EnableCrossDomain = true }); } } }
SignalR: Auto detected cross domain url. jquery.signalR-1.0.1.min.js:10 SignalR: Negotiating with 'http://localhost:1072/signalr/negotiate'. jquery.signalR-1.0.1.min.js:10 SignalR: SignalR: Initializing long polling connection with server. jquery.signalR-1.0.1.min.js:10 SignalR: Attempting to connect to 'http://localhost:1072/signalr/connect?transport=longPolling&connectionToken…NRh72omzsPkKqhKw2&connectionData=%5B%7B%22name%22%3A%22chat%22%7D%5D&tid=3' using longPolling. jquery.signalR-1.0.1.min.js:10 SignalR: Longpolling connected jquery.signalR-1.0.1.min.js:10
در برگه شبکه، مطابق شکل فوق، امکان آنالیز اطلاعات رد و بدل شده مهیا است. برای مثال در حالتیکه سرور پیام دریافتی را به کلیه کلاینتها ارسال میکند، نام متد و نام هاب و سایر پارامترها در اطلاعات به فرمت JSON آن به خوبی قابل مشاهده هستند.
یک نکته:
اگر از ویندوز 8 (یعنی IIS8) و VS 2012 استفاده میکنید، برای استفاده از حالت Web socket، ابتدا فایل وب کانفیگ برنامه را باز کرده و در قسمت httpRunTime، مقدار ویژگی targetFramework را بر روی 4.5 تنظیم کنید. اینبار اگر مراحل negotiation را بررسی کنید در همان مرحله اول برقراری اتصال، از روش Web socket استفاده گردیده است.
تمرین 1
به پروژه ساده و ابتدایی فوق یک تکست باکس دیگر به نام Room را اضافه کنید؛ به همراه دکمه join. سپس نکات قسمت قبل را در مورد الحاق به یک گروه و سپس ارسال پیام به اعضای گروه را پیاده سازی نمائید. (تمام نکات آن با مطلب فوق پوشش داده شده است و در اینجا باید صرفا فراخوانی متدهای عمومی دیگری در سمت هاب، صورت گیرد)
تمرین 2
در انتهای قسمت دوم به نحوه ارسال پیام از یک هاب به هابی دیگر اشاره شد. این MonitorHub را ایجاد کرده و همچنین یک کلاینت جاوا اسکریپتی را نیز برای آن تهیه کنید تا بتوان اتصال و قطع اتصال کلیه کاربران سیستم را مانیتور و مشاهده کرد.
پیاده سازی کلاینت jQuery بدون استفاده از کلاس Proxy
در مثال قبل، از پروکسی پویای مهیای در آدرس signalr/hubs استفاده کردیم. در اینجا قصد داریم، بدون استفاده از آن نیز کار برپایی کلاینت را بررسی کنیم.
بنابراین یک فایل جدید html را مثلا به نام chat_np.html به پروژه دوم برنامه اضافه کنید. سپس محتویات آنرا به نحو زیر تغییر دهید:
<!DOCTYPE> <html> <head> <title></title> <script src="Scripts/jquery-1.6.4.min.js" type="text/javascript"></script> <script src="Scripts/jquery.signalR-1.0.1.min.js" type="text/javascript"></script> </head> <body> <div> <input id="txtMsg" type="text" /><input id="send" type="button" value="send msg" /> <ul id="messages"> </ul> </div> <script type="text/javascript"> $(function () { $.connection.hub.logging = true; //اطلاعات بیشتری را در جاوا اسکریپت کنسول مرورگر لاگ میکند var connection = $.hubConnection(); connection.url = 'http://localhost:1072/signalr'; //چون در یک پروژه دیگر قرار داریم var proxy = connection.createHubProxy('chat'); proxy.on('hello', function (message) { //متدی که در اینجا تعریف شده دقیقا مطابق نام متد پویایی است که در هاب تعریف شده است //به این ترتیب سرور میتواند کلاینت را فراخوانی کند $("#messages").append("<li>" + message + "</li>"); }); $("#send").click(function () { // Hub's `SendMessage` should be camel case here proxy.invoke('sendMessage', $("#txtMsg").val()); }); connection.start(); }); </script> </body> </html>
کلاینتهای دات نتی SignalR
تا کنون Solution ما حاوی یک پروژه Hub و یک پروژه وب کلاینت جیکوئری است. به همین Solution، یک پروژه کلاینت کنسول ویندوزی را نیز اضافه کنید.
سپس در خط فرمان پاور شل نوگت دستور زیر را صادر نمائید تا فایلهای مورد نیاز به پروژه کنسول اضافه شوند:
PM> Install-Package Microsoft.AspNet.SignalR.Client
پس از نصب آن اگر به پوشه packages مراجعه کنید، نگارشهای مختلف آنرا مخصوص سیلورلایت، دات نتهای 4 و 4.5، WinRT و ویندوز فون8 نیز میتوانید در پوشه Microsoft.AspNet.SignalR.Client ملاحظه نمائید. البته در ابتدای نصب، انتخاب نگارش مناسب، بر اساس نوع پروژه جاری به صورت خودکار صورت میگیرد.
مدل برنامه نویسی آن نیز بسیار شبیه است به حالت عدم استفاده از پروکسی در حین استفاده از jQuery که در قسمت قبل بررسی گردید و شامل این مراحل است:
1) یک وهله از شیء HubConnection را ایجاد کنید.
2) پروکسی مورد نیاز را جهت اتصال به Hub از طریق متد CreateProxy تهیه کنید.
3) رویدادگردانها را همانند نمونه کدهای جاوا اسکریپتی قسمت قبل، توسط متد On تعریف کنید.
4) به کمک متد Start، اتصال را آغاز نمائید.
5) متدها را به کمک متد Invoke فراخوانی نمائید.
using System; using Microsoft.AspNet.SignalR.Client.Hubs; namespace SignalR02.WinClient { class Program { static void Main(string[] args) { var hubConnection = new HubConnection(url: "http://localhost:1072/signalr"); var chat = hubConnection.CreateHubProxy(hubName: "chat"); chat.On<string>("hello", msg => { Console.WriteLine(msg); }); hubConnection.Start().Wait(); chat.Invoke<string>("sendMessage", "Hello!"); Console.WriteLine("Press a key to terminate the client..."); Console.Read(); } } }
نکته مهم
کلیه فراخوانیهایی که در اینجا ملاحظه میکنید غیرهمزمان هستند.
به همین جهت پس از متد Start، متد Wait ذکر شدهاست تا در این برنامه ساده، پس از برقراری کامل اتصال، کار invoke صورت گیرد و یا زمانیکه callback تعریف شده توسط متد chat.On فراخوانی میشود نیز این فراخوانی غیرهمزمان است و خصوصا اگر نیاز است رابط کاربری برنامه را در این بین به روز کنید باید به نکات به روز رسانی رابط کاربری از طریق یک ترد دیگر دقت داشت.
مدیریت رجیستری در #C
رجیستری یک پایگاه دادهی سیستمی است که برنامهها، اجزای سیستم و اطلاعات پیکربندی در آن ذخیره و بازیابی میشود. دادههای ذخیره شده در رجیستری مطابق با نسخه ویندوز فرق میکنند. نرمافزارها برای بازیابی، تغییر و پاک کردن رجیستری از API های مختلفی استفاده میکنند. خوشبختانه .NET نیز امکانات لازم برای مدیریت رجیستری را فراهم کرده است.
در صورت رخداد خطا در رجیستری، امکان خراب شدن ویندوز وجود دارد در نتیجه با احتیاط عمل کنید و قبل از هر کاری از رجیستری پشتیبان تهیه نمایید. قبل از شروع به کدنویسی قدری با ساختار رجیستری آشنا شویم تا در ادامه قادر به درک مفاهیم باشیم.
ساختار رجیستری
رجیستری اطلاعات را در ساختار درختی نگاه میدارد. هر گره در درخت، یک کلید ( key ) نامیده میشود. هر کلید میتواند شامل چندین زیرکلید ( subkey ) و چندین مقدار ( value ) باشد. در برخی موارد، وجود یک کلید تمام اطلاعاتی است که نرم افزار بدان نیاز دارد و در برخی موارد، برنامه کلید را باز کرده و مقادیر مربوط به آن کلید را میخواند. یک کلید میتواند هر تعداد مقدار داشته باشد و مقادیر به هر شکلی میتوانند باشند. هر کلید شامل یک یا چند کاراکتر است. نام کلیدها نمیتوانند کاراکتر “\” را داشته باشند. نام هر زیرکلید یکتاست و وابسته به کلیدی است که در سلسله مراتب، بلافاصله بالای آن میآید. نام کلیدها باید انگلیسی باشند اما مقادیر را به هر زبانی میتوان نوشت. در زیر یک نمونه از ساختار رجیستری را مشاهده میکنید که در نرمافزار registry editor به نمایش در آمده است.
هر کدام از درختهای زیر my computer یک کلید است. HKEY_LOCAL_MACHINE دارای زیرکلیدهایی مثل HARDWARE ، SAM و SECURITY است. هر مقدار شامل یک اسم، نوع و دادههای درون آن است. برای مثال MaxObjectNumber از مقادیر زیرکلید HKEY_LOCAL_MACHINE\HARDWARE\DEVICEMAP\VIDEO است. دادههای درون هر مقدار میتواند از انواع باینری، رشتهای و عددی باشد؛ برای مثال MaxObjectNumber یک عدد ۳۲ بیتی است.
محدودیتهای فنی برای نوع و اندازهی اطلاعاتی که در رجیستری ذخیره میگردد، وجود دارد. برنامهها باید اطلاعات اولیه و پیکربندی را در رجیستری نگه دارند وسایر دادهها را در جای دیگر ذخیره کنند. معمولا دادههای بیشتر از یک یا دو کیلوبایت باید در یک فایل ذخیره شوند و با استفاده از یک کلید در رجیستری به آن فایل رجوع کرد. برای حفظ فضای ذخیره سازی باید دادههای شبیه به هم در یک ساختار جمع آوری گردند و ساختار را به عنوان یک مقدار ذخیره کرد؛ به جای آن که هر عضو ساختار را به عنوان یک کلید ذخیره کرد. ذخیره سازی اطلاعات به صورت باینری این امکان را میدهد که اطلاعات را در یک مقدار ذخیره کنید.
اطلاعات رجیستری در پیج فایل ( Page File ) ذخیره میشوند. پیج فایل ناحیهای از حافظه RAM است که میتواند در زمانی که استفاده نمیشود به Hard منتقل شود. اندازهی پیج فایل به وسیلهی مقدار PagedPoolSize در کلید HKEY_LOCAL_MACHINE\SYSTEM\CurrentControlSet\Control\Session Manager\Memory Management مطابق با جدول زیر تنظیم میگردد.
مقدار | توضیحات |
0×00000000 | سیستم یک مقدار بهینه را تعیین میکند |
0x1–0x20000000 | یک اندازه مشخص برحسب بایت که در این بازه باشد |
0xFFFFFFFF | سیستم بیشترین مقدار ممکن را تشخیص میدهد |
کلیدهای از پیش تعریف شده
یک برنامه قبل از آن که اطلاعاتی را در رجیستری درج کند باید یک کلید را باز کند. برای باز کردن یک کلید میتوان از سایر کلیدهایی که باز هستند، استفاده کرد. سیستم کلیدهایی را از پیش تعریف کرده که همیشه باز هستند. در ادامه کلیدهای از پیش تعریف شده را قدری بررسی میکنیم.
HKEY_CLASSES_ROOT
زیرشاخههای این کلید، انواع اسناد و خصوصیات مربوط به آنها را مشخص میکنند. این شاخه نباید در یک سرویس یا برنامهای که کاربران متعدد دارد، مورد استفاده قرار گیرد.
HKEY_CURRENT_USER
زیرشاخههای این کلید، تنظیمات مربوط به کاربر جاری را مشخص میکنند. این تنظیمات شامل متغیرهای محیطی، اطلاعات دربارهی برنامهها، رنگها، پرینترها، ارتباطات شبکه و تنظیمات برنامههاست. به طور مثال مایکروسافت اطلاعات مربوط به برنامههای خود را در کلید HKEY_CURRENT_USER\Software\Microsoft ذخیره میکند. هر کدام از برنامهها یک زیرکلید در کلید مزبور را به خود اختصاص دادهاند. این شاخه نیز نباید در یک سرویس یا برنامهای که کاربران متعدد دارد، مورد استفاده قرار گیرد.
HKEY_LOCAL_MACHINE
زیرشاخههای این کلید، وضعیت فیزیکی کامپیوتر را مشخص میکنند که شامل حافظهی سیستم، سختافزار و نرمافزارهای نصب شده بر روی سیستم، اطلاعات پیکربندی، تنظیمات ورود به سیستم، اطلاعات امنیتی شبکه و اطلاعات دیگر سیستم است.
HKEY_USERS
زیرشاخههای این کلید، پیکربندی کاربران پیش فرض، جدید، جاری سیستم و به طور کلی همهی کاربران را مشخص میکند.
HKEY_CURRENT_CONFIG
زیرشاخههای این کلید، اطلاعاتی درباره وضعیت سختافزار کامپیوتر در اختیار ما میگذارند. در واقع این کلید نام مستعاری برای کلید HKEY_LOCAL_MACHINE\SYSTEM\CurrentControlSet\Hardware Profiles\Current است که در ویندوزهای قبل از ۳.۵۱ NT وجود نداشته است.
کندوهای رجیستری
یک کندو ( Hive ) یک گروه از کلیدها، زیرکلیدها و مقادیر در رجیستری است که یک مجموعه از فایلهای پشتیبان را به همراه دارد. در هنگام بوت ویندوز، اطلاعات از این فایلها استخراج میشوند. شما هم چنین میتوانید با استفاده از Import در منوی فایل registry editor به صورت دستی این کار را انجام دهید. زمانی که ویندوز را خاموش میکنید، اطلاعات کندوها در فایلهای پشتیبان نوشته میشوند. شما میتوانید این کار را به طور دستی با Export در منوی فایل registry editor نیز انجام دهید.
فایلهای پشتیبان همه کندوها به جز HKEY_CURRENT_USER در شاخهی Windows Root\System32\config قرار دارند. فایلهای پشتیبان HKEY_CURRENT_USER در شاخهی System Root\Documents and Settings\Username قرار دارند. پسوند فایلها در این شاخهها، نوع دادههایی که در بر دارند را نشان میدهند. در جدول زیر برخی کندوها و فایلهای پشتیبانشان آمده است.
کندوی رجیستری | فایلهای پشتیبان |
HKEY_CURRENT_CONFIG | System, System.alt, System.log, System.sav |
HKEY_CURRENT_USER | Ntuser.dat, Ntuser.dat.log |
HKEY_LOCAL_MACHINE\SAM | Sam, Sam.log, Sam.sav |
HKEY_LOCAL_MACHINE\Security | Security, Security.log, Security.sav |
HKEY_LOCAL_MACHINE\Software | Software, Software.log, Software.sav |
HKEY_LOCAL_MACHINE\System | System, System.alt, System.log, System.sav |
HKEY_USERS\.DEFAULT | Default, Default.log, Default.sav |
دسته بندی اطلاعات
قبل از قرار دادن اطلاعات در رجیستری باید آنها را به دو دسته اطلاعات کامپیوتر و اطلاعات کاربر تقسیم کرد. با این تقسیم بندی، چندین کاربر میتوانند از یک برنامه استفاده کنند و یا اطلاعات را بر روی شبکه قرار دهند. زمانی که یک برنامه نصب میشود، باید اطلاعات کامپیوتری خود را در شاخه فرضی HKEY_LOCAL_MACHINE\Software\MyCompany\MyProduct\1.0 به گونهای تعریف کند که نام شرکت، نام محصول و نسخه برنامه به خوبی مشخص گردند و هم چنین اطلاعات مربوط به کاربران را در شاخه فرضی HKEY_CURRENT_USER\Software\MyCompany\MyProduct\1.0 نگاه دارد.
باز کردن، ساختن و بستن کلیدها
قبل از آن که بتوانیم یک اطلاعات را در رجیستری درج کنیم، باید یک کلید بسازیم و یا یک کلید موجود را باز کنیم. یک برنامه همیشه به یک کلید به عنوان زیرکلیدی از یک کلید باز رجوع میکند. کلیدهای از پیش تعریف شده همیشه باز هستند.
کلاسهای تعریف شده برای کار با رجیستری در فضانام Microsoft.Win32 قرار دارند. کلاس Microsoft.Win32.Registry مربوط به کلاسهای از پیش تعریف شده و کلاس Microsoft.Win32.RegistryKey برای کار با رجیستری است. برای باز کردن یک کلید از متد RegistryKey.OpenSubKey استفاده میکنیم. به یاد داشته باشید که کلیدهای از پیش تعریف شده همیشه باز هستند و نیازی به باز کردن ندارند. برای ساختن یک کلید از متد RegistryKey.CreateSubKey استفاده میکنیم. دقت کنید زیرکلیدی که میخواهید بسازید، باید به یک کلید باز رجوع کند. برای خاتمه دسترسی به یک کلید، باید آن را ببندیم. برای بستن یک کلید از متد RegistryKey.Close استفاده میکنیم.
اکنون که با ساختار رجیستری و کلاسهای مربوطه در .NET برای کار با رجیستری آشنا شدیم، به کدنویسی میپردازیم.
ساختن یک زیرکلید جدید
برای ساختن یک زیرکلید جدید از متد RegistryKey.CreateSubKey به صورت زیر استفاده میکنیم.
public RegistryKey CreateSubKey( string subkey);
subkey نام و مسیر کلیدی که میخواهید بسازید را مشخص میکند که معمولا به فرم فرضی key name\Company Name\Application Name\version است. این متد یک زیرکلید را برمیگرداند و در صورت بروز خطا مقدار null را برمیگرداند و یک exception را فرا میخواند. خطا به دلایلی چون عدم داشتن مجوز، وجود نداشتن مسیر درخواستی و غیره رخ میدهد. برای بررسی exception ها میتوانید از بلوک try-catch استفاده کنید.
RegistryKey MyReg = Registry .CurrentUser.CreateSubKey( "SOFTWARE\\SomeCompany\\SomeApp\\SomeVer" );
برای دست یابی به کلیدهای از پیش تعریف شده از کلاس Registry مطابق جدول زیر استفاده میکنیم.
فیلد | کلید |
ClassesRoot | HKEY_CLASSES_ROOT |
CurrentUser | HKEY_CURRENT_USER |
LocalMachine | HKEY_LOCAL_MACHINE |
Users | HKEY_USERS |
CurrentConfig | HKEY_CURRENT_CONFIG |
باز کردن زیرکلید موجود
برای باز کردن یک زیرکلید موجود از متد RegistryKey.OpenSubKey به دو صورت استفاده میکنیم.
public RegistryKey OpenSubKey( string name); public RegistryKey OpenSubKey( string name, bool writable);
RegistryKey MyReg = Registry .CurrentUser.OpenSubKey( "SOFTWARE\\SomeCompany\\SomeApp\\SomeVer" , true );
مثال فوق کلید مشخص شده را در شاخهی HKEY_CURRENT_USER و در حالت ویرایش باز میکند.
خواندن اطلاعات از رجیستری
اگر یک شیء RegistryKey سالم داشته باشید میتوانید به مقادیر و اطلاعات درون مقادیر آن دسترسی داشته باشید. برای دست یابی به اطلاعات درون یک مقدار مشخص در کلید از متد RegistryKey.GetValue به دو صورت استفاده کنیم.
public object GetValue( string name); public object GetValue( string name, object defaultValue);
نوشتن اطلاعات در رجیستری
برای نوشتن اطلاعات در یک مقدار از متد RegistryKey.SetValue به صورت زیر استفاده میکنیم.
public void SetValue( string name, object value);
بستن یک کلید
زمانی که دیگر با کلید کاری ندارید و میخواهید تغییرات در رجیستری ثبت گردد باید فرآیندی به نام flushing را انجام دهید. برای انجام این کار به راحتی از متد RegistryKey.Close استفاده کنید.
RegistryKey MyReg = Registry .CurrentUser.CreateSubKey( "SOFTWARE\\SomeCompany\\SomeApp\\SomeVer" ); int nSomeVal = ( int )MyReg.GetValue( "SomeVal" , 0); MyReg.SetValue( "SomeValue" , nSomeVal + 1); MyReg.Close();
پاک کردن یک کلید
برای پاک کردن یک زیرکلید از متد RegistryKey.DeleteSubKey به دو صورت استفاده میکنیم.
public void DeleteSubKey( string subkey); public void DeleteSubKey( string subkey, bool throwOnMissingSubKey);
پاک کردن کل یک درخت
برای پاک کردن کل یک درخت با همهی کلیدهای فرزند و مقادیر آنها از متد RegistryKey.DeleteSubKeyTree به دو صورت استفاده میکنیم.
public void DeleteSubKeyTree( string subkey); public void DeleteSubKeyTree( string subkey, bool throwOnMissingSubKey);
پاک کردن یک مقدار
برای پاک کردن یک مقدار از متد RegistryKey.DeleteValue به دو صورت زیر استفاده میکنیم.
public void DeleteValue( string name); public void DeleteValue( string name, bool throwOnMissingValue);
لیست کردن زیرکلیدها
برای به دست آوردن یک لیست از همه زیرکلیدهای یک شیء RegistryKey از متد RegistryKey.GetSubKeyNames به صورت زیر استفاده میکنیم که یک آرایه رشتهای از نام زیرکلیدها را برمیگرداند.
public string [] GetSubKeyNames();
لیست کردن نام مقادیر
برای به دست آوردن یک لیست از همه مقادیری که در یک شیء RegistryKey وجود دارند از متد RegistryKey.GetValueNames به صورت زیر استفاده میکنیم که یک آرایه رشتهای از نام مقادیر را برمیگرداند.
public string [] GetSubKeyNames();
ثبت تغییرات به صورت دستی
برای ثبت تغییرات یا به اصطلاح فلاش کردن به صورت دستی میتوانید از متد RegistryKey.Flush به صورت زیر استفاده نمایید. زمانی که از RegistryKey.Close استفاده میکنید فرآیند فلاش کردن به طور اتوماتیک انجام میگیرد.
public void Flush();
یکی از مواردی که عموما در برنامه نویسی با آن سر و کار داریم، parse اطلاعات با فرمتهای مختلف است. از CSV تا XML تا ... JSON .
در مورد کار با XML در دات نت فریم ورک، فضاهای نام مرتبط زیادی وجود دارند؛ برای مثال System.Xml.Linq و System.Xml . همچنین یک روش دیگر هم برای کار با اطلاعات XML ایی در دات نت وجود دارد. میشود کلاس معادل یک فایل XML را تولید و سپس اطلاعات آنرا به این کلاس نگاشت کرد. اطلاعات بیشتر : (^). این برنامه کار خود مایکروسافت است.
در مورد JSON از دات نت سه و نیم به بعد کارهایی صورت گرفته مانند : (^). اما آنچنان دلچسب نیست. جهت رفع این خلاء کتابخانهی سورس باز و بسیار کاملی در این زمینه به نام JSON.NET تهیه شده که از این آدرس قابل دریافت است: (^)
و خبر خوب اینکه امکان تهیه کلاسهای معادل اطلاعات JSON ایی هم مدتیاست توسط برنامه نویسهای مستقل تهیه شده است. یا میتوان از امکانات توکار دات نت استفاده کرد یا از کتابخانههایی مانند JSON.NET یا از هیچکدام! میتوان یک راست کل اطلاعات JSON ایی دریافتی را به یک یا چند کلاس معادل آن نگاشت کرد:
- پروژه سورس باز JSON C# Class Generator
- و یا یک ابزار آنلاین مشابه: json2csharp
مجوز WTFPL
در بین مجوزهای سورس باز، یکی از اونها که اتفاقا مورد پذیرش FSF هم هست، عنوان جالبی داره که ترجمهاش به فارسی میشود: "برو هر غلطی که دلت میخواد باهاش بکن!" یا WTFPL = Do What The F.u.c.k You Want To Public License
نگارش یک این مجوز توسط Banlu Kemiyatorn نویسنده برنامه Window maker در سال 2000 ارائه شده و در سال 2007 توسط مدیر پروژه تیم Debian نگارش دوم آن ارائه گردیده است!
این مجوز به شما اجازه هر نوع تغییر یا هر روش توزیعی را در مورد برنامهی مورد نظر میدهد.
ترجمه این مجوز هم به زبان فارسی به صورت زیر است:
"
مجوز برو هر غلطی که دلت میخواد بکن!
نگارش 2، دسامبر 2004
هر کسی مجاز است این مستند را کپی یا توزیع کند با این شرط که اگر تغییری در اصل آن داده شد، نامش را تغییر دهد.
شروط اصلی این مجوز به شرح ذیل اعلام میگردد:
0- فقط برو هر غلطی که دلت میخواد باهاش بکن
"
البته شاید این سؤال پیش بیاد که این موارد به چه دلیلی اضافه شده؟ احتمالا شاید شنیده باشید که عدهای GPL رو یک نوع سرطان میدونند؛ از این لحاظ که اگر طرف اون رفتید باید کل برنامه خودتون رو سورس باز ارائه بدید. به همین جهت کسانی که کار تجاری انجام میدهند از طرف سورسهای پروژههای مبتنی بر GPL رد هم نمیشوند. در مقابل آن مجوزهایی مانند BSD یا MIT ملاحظات GPL را ندارند (+). در کل GPL تا به امروز لینوکس را زنده نگه داشته است.
ASP.NET MVC #5
بررسی نحوه انتقال اطلاعات از یک کنترلر به Viewهای مرتبط با آن
در ASP.NET Web forms در فایل code behind یک فرم مثلا میتوان نوشت Label1.Text و سپس مقداری را به آن انتساب داد. اما اینجا به چه ترتیبی میتوان شبیه به این نوع عملیات را انجام داد؟ با توجه به اینکه در کنترلرها هیچ نوع ارجاع مستقیمی به اشیاء رابط کاربری وجود ندارد و این دو از هم مجزا شدهاند.
در پاسخ به این سؤال، همان مثال ساده قسمت قبل را ادامه میدهیم. یک پروژه جدید خالی ایجاد شده است به همراه HomeController ایی که به آن اضافه کردهایم. همچنین مطابق روشی که ذکر شد، View ایی به نام Index را نیز به آن اضافه کردهایم. سپس برای ارسال اطلاعات از یک کنترلر به View از یکی از روشهای زیر میتوان استفاده کرد:
الف) استفاده از اشیاء پویا
ViewBag یک شیء dynamic است که در دات نت 4 امکان تعریف آن میسر شده است. به این معنا که هر نوع خاصیت دلخواهی را میتوان به این شیء انتساب داد و سپس این اطلاعات در View نیز قابل دسترسی و استخراج خواهد بود. مثلا اگر در اینجا به شیء ViewBag، خاصیت دلخواه Country را اضافه کنیم و سپس مقداری را نیز به آن انتساب دهیم:
using System.Web.Mvc;
namespace MvcApplication1.Controllers
{
public class HomeController : Controller
{
public ActionResult Index()
{
ViewBag.Country = "Iran";
return View();
}
}
}
این اطلاعات در View مرتبط با اکشنی به نام Index به نحو زیر قابل بازیابی خواهد بود (نحوه اضافه کردن View متناظر با یک اکشن یا متد را هم در قسمت قبل با تصویر مرور کردیم):
@{
ViewBag.Title = "Index";
}
<h2>
Index</h2>
<p>
Country : @ViewBag.Country
</p>
در این مثال، @ در View engine جاری که Razor نام دارد، به این معنا میباشد که این مقداری است که میخواهم دریافت کنی (ViewBag.Country) و سپس آنرا در حین پردازش صفحه نمایش دهی.
ب) انتقال اطلاعات یک شیء کامل و غیر پویا به View
هر پروژه جدید MVC به همراه پوشهای به نام Models است که در آن میتوان تعاریف اشیاء تجاری برنامه را قرار داد. در پروژه جاری، یک کلاس ساده را به نام Employee به این پوشه اضافه میکنیم:
namespace MvcApplication1.Models
{
public class Employee
{
public string FirstName { get; set; }
public string LastName { get; set; }
public string Email { get; set; }
}
}
اکنون برای نمونه یک وهله از این شیء را در متد Index ایجاد کرده و سپس به view متناظر با آن ارسال میکنیم (در قسمت return View کد زیر مشخص است). بدیهی است این وهله سازی در عمل میتواند از طریق دسترسی به یک بانک اطلاعاتی یا یک وب سرویس و غیره باشد.
using System.Web.Mvc;
using MvcApplication1.Models;
namespace MvcApplication1.Controllers
{
public class HomeController : Controller
{
public ActionResult Index()
{
ViewBag.Country = "Iran";
var employee = new Employee
{
Email = "name@site.com",
FirstName = "Vahid",
LastName = "N."
};
return View(employee);
}
}
}
امضاهای متفاوت (overloads) متد کمکی View هم به شرح زیر هستند:
ViewResult View(Object model)
ViewResult View(string viewName, Object model)
ViewResult View(string viewName, string masterName, Object model)
اکنون برای دسترسی به اطلاعات این شیء employee در View متناظر با این متد، چندین روش وجود دارد:
@{
ViewBag.Title = "Index";
}
<h2>
Index</h2>
<div>
Country: @ViewBag.Country <br />
FirstName: @Model.FirstName
</div>
میتوان از طریق شیء استاندارد دیگری به نام Model (که این هم یک شیء dynamic است مانند ViewBag قسمت قبل)، به خواص شیء یا مدل ارسالی به View جاری دسترسی پیدا کرد که یک نمونه از آنرا در اینجا ملاحظه میکنید.
روش دوم، بر اساس تعریف صریح نوع مدل است به نحو زیر:
@model MvcApplication1.Models.Employee
@{
ViewBag.Title = "Index";
}
<h2>
Index</h2>
<div>
Country: @ViewBag.Country
<br />
FirstName: @Model.FirstName
</div>
در اینجا در مقایسه با قبل، تنها یک سطر به اول فایل View اضافه شده است که در آن نوع شیء Model تعیین میگردد (کلمه model هم در اینجا با حروف کوچک شروع شده است). به این ترتیب اینبار اگر سعی کنیم به خواص این شیء دسترسی پیدا کنیم، Intellisense ویژوال استودیو ظاهر میشود. به این معنا که شیء Model بکارگرفته شده اینبار دیگر dynamic نیست و دقیقا میداند که چه خواصی را باید پیش از اجرای برنامه در اختیار استفاده کننده قرار دهد.
به این روش، روش Strongly typed view هم گفته میشود؛ چون View دقیقا میداند که چون نوعی را باید انتظار داشته باشد؛ تحت نظر کامپایلر قرار گرفته و همچنین Intellisense نیز برای آن مهیا خواهد بود.
به همین جهت این روش Strongly typed view، در بین تمام روشهای مهیا، به عنوان روش توصیه شده و مرجح مطرح است.
به علاوه استفاده از Strongly typed views یک مزیت دیگر را هم به همراه دارد: فعال شدن یک code generator توکار در VS.NET به نام scaffolding. یک مثال ساده:
تا اینجا ما اطلاعات یک کارمند را نمایش دادیم. اگر بخواهیم یک لیست از کارمندها را نمایش دهیم چه باید کرد؟
روش کار با قبل تفاوتی نمیکند. اینبار در return View ما، یک شیء لیستی ارائه خواهد شد. در سمت View هم با یک حلقه foreach کار نمایش این اطلاعات صورت خواهد گرفت. راه سادهتری هم هست. اجازه دهیم تا خود VS.NET، کدهای مرتبط را برای ما تولید کند.
یک کلاس دیگر به پوشه مدلهای برنامه اضافه کنید به نام Employees با محتوای زیر:
using System.Collections.Generic;
namespace MvcApplication1.Models
{
public class Employees
{
public IList<Employee> CreateEmployees()
{
return new[]
{
new Employee { Email = "name1@site.com", FirstName = "name1", LastName = "LastName1" },
new Employee { Email = "name2@site.com", FirstName = "name2", LastName = "LastName2" },
new Employee { Email = "name3@site.com", FirstName = "name3", LastName = "LastName3" }
};
}
}
}
سپس متد جدید زیر را به کنترلر Home اضافه کنید.
public ActionResult List()
{
var employeesList = new Employees().CreateEmployees();
return View(employeesList);
}
برای اضافه کردن View متناظر با آن، روی نام متد کلیک راست کرده و گزینه Add view را انتخاب کنید. در صفحه ظاهر شده:
تیک مربوط به Create a strongly typed view را قرار دهید. سپس در قسمت Model class، کلاس Employee را انتخاب کنید (نه Employees جدید را، چون از آن میخواهیم به عنوان منبع داده لیست تولیدی استفاده کنیم). اگر این کلاس را مشاهده نمیکنید، به این معنا است که هنوز برنامه را یکبار کامپایل نکردهاید تا VS.NET بتواند با اعمال Reflection بر روی اسمبلی برنامه آنرا پیدا کند. سپس در قسمت Scaffold template گزینه List را انتخاب کنید تا Code generator توکار VS.NET فعال شود. اکنون بر روی دکمه Add کلیک نمائید تا View نهایی تولید شود. برای مشاهده نتیجه نهایی مسیر http://localhost/Home/List باید بررسی گردد.
ج) استفاده از ViewDataDictionary
ViewDataDictionary از نوع IDictionary با کلیدی رشتهای و مقداری از نوع object است. توسط آن شیءایی به نام ViewData در ASP.NET MVC به نحو زیر تعریف شده است:
public ViewDataDictionary ViewData { get; set; }
این روش در نگارشهای اولیه ASP.NET MVC بیشتر مرسوم بود. برای مثال:
using System;
using System.Web.Mvc;
namespace MvcApplication1.Controllers
{
public class HomeController : Controller
{
public ActionResult Index()
{
ViewData["DateTime"] = "<br/>" + DateTime.Now;
return View();
}
}
}
و سپس جهت استفاده از این ViewData تعریف شده با کلید دلخواهی به نام DateTime در View متناظر با اکشن Index خواهیم داشت:
@{
ViewBag.Title = "Index";
}
<h2>
Index</h2>
<div>
DateTime: @ViewData["DateTime"]
</div>
یک نکته امنیتی:
اگر به مقدار انتساب داده شده به شیء ViewDataDictionary دقت کنید، یک تگ br هم به آن اضافه شده است. برنامه را یکبار اجرا کنید. مشاهده خواهید کرد که این تگ به همین نحو نمایش داده میشود و نه به صورت یک سطر جدید HTML . چرا؟ چون Razor به صورت پیش فرض اطلاعات را encode شده (فراخوانی متد Html.Encode در پشت صحنه به صورت خودکار) در صفحه نمایش میدهد و این مساله از لحاظ امنیتی بسیار عالی است؛ زیرا جلوی بسیاری از حملات cross site scripting یا XSS را خواهد گرفت.
احتمالا الان این سؤال پیش خواهد آمد که اگر «عالمانه» بخواهیم این رفتار نیکوی پیش فرض را غیرفعال کنیم چه باید کرد؟
برای این منظور میتوان نوشت:
@Html.Raw(myString)
و یا:
<div>@MvcHtmlString.Create("<h1>HTML</h1>")</div>
به این ترتیب خروجی Razor دیگر encode شده نخواهد بود.
د) استفاده از TempData
TempData نیز یک dictionary دیگر برای ذخیره سازی اطلاعات است و به نحو زیر در فریم ورک تعریف شده است:
public TempDataDictionary TempData { get; set; }
TempData در پشت صحنه از سشنهای ASP.NET جهت ذخیره سازی اطلاعات استفاده میکند. بنابراین اطلاعات آن در سایر کنترلرها و View ها نیز در دسترس خواهد بود. البته TempData یک سری تفاوت هم با سشن معمولی ASP.NET دارد:
- بلافاصله پس از خوانده شدن، حذف خواهد شد.
- پس از پایان درخواست از بین خواهد رفت.
هر دو مورد هم به جهت بالابردن کارآیی برنامههای ASP.NET MVC و مصرف کمتر حافظه سرور درنظر گرفته شدهاند.
البته کسانی که برای بار اول هست با ASP.NET مواجه میشوند، شاید سؤال بپرسند این مسایل چه اهمیتی دارد؟ پروتکل HTTP، ذاتا یک پروتکل «بدون حالت» است یا Stateless هم به آن گفته میشود. به این معنا که پس از ارائه یک صفحه وب توسط سرور، تمام اشیاء مرتبط با آن در سمت سرور تخریب خواهند شد. این مورد متفاوت است با برنامههای معمولی دسکتاپ که طول عمر یک شیء معمولی تعریف شده در سطح فرم به صورت یک فیلد، تا زمان باز بودن آن فرم، تعیین میگردد و به صورت خودکار از حافظه حذف نمیشود. این مساله دقیقا مشکل تمام تازه واردها به دنیای وب است که چرا اشیاء ما نیست و نابود شدند. در اینجا وب سرور قرار است به هزاران درخواست رسیده پاسخ دهد. اگر قرار باشد تمام این اشیاء را در سمت سرور نگهداری کند، خیلی زود با اتمام منابع مواجه میگردد. اما واقعیت این است که نیاز است یک سری از اطلاعات را در حافظه نگه داشت. به همین منظور یکی از چندین روش مدیریت حالت در ASP.NET استفاده از سشنها است که در اینجا به نحو بسیار مطلوبی، با سربار حداقل توسط TempData مدیریت شده است.
یک مثال کاربردی در این زمینه:
فرض کنید در متد جاری کنترلر، ابتدا بررسی میکنیم که آیا ورودی دریافتی معتبر است یا خیر. در غیراینصورت، کاربر را به یک View دیگر از طریق کنترلری دیگر جهت نمایش خطاها هدایت خواهیم کرد.
همین «هدایت مرورگر به یک View دیگر» یعنی پاک شدن و تخریب اطلاعات کنترلر قبلی به صورت خودکار. بنابراین نیاز است این اطلاعات را در TempData قرار دهیم تا در کنترلری دیگر قابل استفاده باشد:
using System;
using System.Web.Mvc;
namespace MvcApplication1.Controllers
{
public class HomeController : Controller
{
public ActionResult InsertData(string name)
{
// Check for input errors.
if (string.IsNullOrWhiteSpace(name))
{
TempData["error"] = "name is required.";
return RedirectToAction("ShowError");
}
// No errors
// ...
return View();
}
public ActionResult ShowError()
{
var error = TempData["error"] as string;
if (!string.IsNullOrWhiteSpace(error))
{
ViewBag.Error = error;
}
return View();
}
}
}
در همان HomeController دو متد جدید به نامهای InsertData و ShowError اضافه شدهاند. در متد InsertData ابتدا بررسی میشود که آیا نامی وارد شده است یا خیر. اگر خیر توسط متد RedirectToAction، کاربر به اکشن یا متد ShowError هدایت خواهد شد.
برای انتقال اطلاعات خطایی که میخواهیم در حین این Redirect نمایش دهیم نیز از TempData استفاده شده است.
بدیهی است برای اجرا این مثال نیاز است دو View جدید برای متدهای InsertData و ShowError ایجاد شوند (کلیک راست روی نام متد و انتخاب گزینه Add view برای اضافه کردن View مرتبط با آن اکشن).
محتوای View مرتبط با متد افزودن اطلاعات فعلا مهم نیست، ولی View نمایش خطاها در سادهترین حالت مثلا میتواند به صورت زیر باشد:
@{
ViewBag.Title = "ShowError";
}
<h2>Error</h2>
@ViewBag.Error
برای آزمایش برنامه هم مطابق مسیریابی پیش فرض و با توجه به قرار داشتن در کنترلری به نام Home، مسیر http://localhost/Home/InsertData ابتدا باید بررسی شود. چون آرگومانی وارد نشده، بلافاصله صفحه به آدرس http://localhost/Home/ShowError به صورت خودکار هدایت خواهد شد.
نکتهای تکمیلی در مورد Strongly typed viewها:
عنوان شد که Strongly typed view روش مرجح بوده و بهتر است از آن استفاده شود، زیرا اطلاعات اشیاء و خواص تعریف شده در یک View تحت نظر کامپایلر قرار میگیرند که بسیار عالی است. یعنی اگر در View بنویسم FirstName: @Model.FirstName1 چون FirstName1 وجود خارجی ندارد، برنامه نباید کامپایل شود. یکبار این را بررسی کنید. برنامه بدون مشکل کامپایل میشود! اما تنها در زمان اجرا است که صفحه زرد رنگ معروف خطاهای ASP.NET ظاهر میشود که چنین خاصیتی وجود ندارد (این حالت پیش فرض است؛ یعنی کامپایل یک View در زمان اجرا). البته این باز هم خیلی بهتر است از ViewBag، چون اگر مثلا ViewBag.Country1 را وارد کنیم، در زمان اجرا تنها چیزی نمایش داده نخواهد شد؛ اما با روش Strongly typed view، حتما خطای Compilation Error به همراه نمایش محل مشکل نهایی، در صفحه ظاهر خواهد شد.
سؤال: آیا میشود پیش از اجرای برنامه هم این بررسی را انجام داد؟
پاسخ: بله. باید فایل پروژه را اندکی ویرایش کرده و مقدار MvcBuildViews را که به صورت پیش فرض false هست، true نمود. یا خارج از ویژوال استودیو با یک ادیتور متنی ساده مثلا فایل csproj را گشوده و این تغییر را انجام دهید. یا داخل ویژوال استودیو، بر روی نام پروژه کلیک راست کرده و سپس گزینه Unload Project را انتخاب کنید. مجددا بر روی این پروژه Unload شده کلیک راست نموده و گزینه edit را انتخاب نمائید. در صفحه باز شده، MvcBuildViews را یافته و آنرا true کنید. سپس پروژه را Reload کنید.
اکنون اگر پروژه را کامپایل کنید، پیغام خطای زیر پیش از اجرای برنامه قابل مشاهده خواهد بود:
'MvcApplication1.Models.Employee' does not contain a definition for 'FirstName1'
and no extension method 'FirstName1' accepting a first argument of type 'MvcApplication1.Models.Employee'
could be found (are you missing a using directive or an assembly reference?)
d:\Prog\MvcApplication1\MvcApplication1\Views\Home\Index.cshtml 10 MvcApplication1
البته بدیهی است این تغییر، زمان Build پروژه را مقداری افزایش خواهد داد؛ اما امنترین حالت ممکن برای جلوگیری از این نوع خطاهای تایپی است.
یا حداقل بهتر است یکبار پیش از ارائه نهایی برنامه این مورد فعال و بررسی شود.
و یک خبر خوب!
مجوز سورس کد ASP.NET MVC از MS-PL به Apache تغییر کرده و همچنین Razor و یک سری موارد دیگر هم سورس باز شدهاند. این تغییرات به این معنا خواهند بود که پروژه از حالت فقط خواندنی MS-PL به حالت متداول یک پروژه سورس باز که شامل دریافت تغییرات و وصلهها از جامعه برنامه نویسها است، تغییر کرده است (^ و ^).
آموزش Prism #1
- MVVM Light
- Prism
- Caliburn
- Cinch
- WAF
- Catel
- Onyx
- MVVM helpers
- و...
هر کدوم از فریم ورکهای بالا مزایا، معایب و طرفداران خاص خودشون رو دارند(^) ولی به جرات میتونیم Prism رو به عنوان قویترین فریم ورک برای پیاده سازی پروژهای بزرگ و قوی و ماژولار با تکنولوژی WPF یا Silverlight بنامیم. در این پست به معرفی و بررسی مفاهیم اولیه Prism خواهیم پرداخت و در پستهای دیگر به پیاده سازی عملی همراه با مثال میپردازیم.
*اگر به هر دلیلی مایل به یادگیری و استفاده از Prism نیستید، بهتون پیشنهاد میکنم از WAF استفاده کنید.
پیش نیازها:
برای یادگیری PRISM ابتدا باید با مفاهیم زیر در WPF یا Silverlight آشنایی داشته باشید.(فرض بر این است که به UserControl و Xaml و Dependency Properties، تسلط کامل دارید)
- Data binding
- Resources
- Commands
- Behaviors
چرا Prism ؟
- Prism به صورت کامل از Modular Programming برای پروژههای WPF و Silverlight پشتیانی میکند*
- از Prism هم میتوانیم در پروژههای WPF استفاده کنیم و هم Silverlight.
- Prism به صورت کامل از الگوی MVVM برای پیاده سازی پروژهها پشتیبانی میکند.
- پیاده سازی مفاهیمی نظیر Composite Command و Command Behavior و Asynchronous Interacion به راحتی در Prism امکان پذیر است.
- مفاهیم تزریق وابستگی به صورت توکار در Prism فراهم است که برای پیاده سازی این مفاهیم به طور پیش فرض امکان استفاده از UnityContainer و MEF در Prism تدارک دیده شده است.
- پیاده سازی Region navigation در Prism به راحتی امکان پذیر است.
- به وسیله امکان Event Aggregation به راحتی میتوانیم بین ماژولهای مختلف ارتباط برقرار کنیم.
*توضیح درباره برنامههای ماژولار
در تولید پروژهای نرم افزاری بزرگ هر چه قدر هم اگر در تهیه فایلهای اسمبلی، کلاس ها، اینترفیسها و کلا طراحی پروژه به صورت شی گرا دقت به خرج دهیم باز هم ممکن است پروژه به صورت یک پارچه طراحی نشود. یعنی بعد از اتمام پروژه، توسعه، تست پذیری و نگهداری آن سخت و در بعضی مواقع غیر ممکن خواهد شد. برنامه نویسی ماژولار این امکان را فراهم میکنه که یک پروزه با مقیاس برزگ به چند پروژه کوچک تقسیم شده و همه مراحل طراحی و توسعه و تست برای هر کدام از این ماژولها به صورت جدا انجام شود.
Prism امکاناتی رو برای طراحی و توسعه این گونه پروژهها به صورت ماژولار فراهم کرده است:
- ابتدا باید نام و مکان هر ماژول رو به Prism معرفی کنیم که میتونیم اونها رو در کد یا Xaml یا Configuration File تعریف کنیم.
- با استفاده از Metadata باید وابستگیها و مقادیر اولیه برای هر ماژول مشخص شود.
- با کمک تزریق وابستگیها ارتباطات بین ماژولها میسر میشود.
- ماژول مورد نظر به دو صورت OnDemand و Available لود خواهد شد.
در شکل زیر مراحل بالا قابل مشاهده است:
Bootstrapper چیست؟
در هر پروژه ماژولار (مختص Prism نیست) برای اینکه ماژولهای مختلف یک پروژه، قابلیت استفاده به صورت یک پارچه رو در یک Application داشته باشند باید مفهومی به نام Bootstapper رو پیاده سازی کنیم که وظیفه اون شناسایی و پیکربندی و لود ماژول هاست. در Prism دو نوع Bootstrapper پیش فرض وجود دارد.
- MefBootstrapper : کلاس پایه Bootstrapper که مبنای آن MEF است. اگر قصد استفاده از MEF رو در پروژههای خود دارید(^) Bootstrapper شما باید از این کلاس ارث ببرد.
- UnityBootstrapper : کلاس پایه Bootstrapper که مبنای آن UnityContainer است. اگر قصد استفاده از UnityContainer یا Service Locator (^) رو در پروژههای خود دارید Bootstrapper شما باید از این کلاس ارث ببرد.
تصویری از ارتباط Bootstrapper با ماژولهای سیستم
مفهوم Shell
در پروژههای WPF، در فایل App.xaml توسط یک Uri نقطه شروع پروژه را تعیین میکنیم. در پروژههای Silverlight به وسیله خاصیت RootVisual نقطه شروع سیستم تعیین میشود. در Prism نقطه شروع پروژه توسط bootsrapper تعیین میشود. دلیل این امر این است که Shell در پروژههای مبتنی بر Prism متکی بر Region Manager است. از Region برای لود و نمایش ماژولها استفاده خواهیم کرد.
ادامه دارد...
یک اپلیکیشن با SQL Membership بسازید
حال با استفاده از ابزار ASP.NET Configuration دو کاربر جدید بسازید: oldAdminUser و oldUser.
نقش جدیدی با نام Admin بسازید و کاربر oldAdminUser را به آن اضافه کنید.
بخش جدیدی با نام Admin در سایت خود بسازید و فرمی بنام Default.aspx به آن اضافه کنید. همچنین فایل web.config این قسمت را طوری پیکربندی کنید تا تنها کاربرانی که در نقش Admin هستند به آن دسترسی داشته باشند. برای اطلاعات بیشتر به این لینک مراجعه کنید.
پنجره Server Explorer را باز کنید و جداول ساخته شده توسط SQL Membership را بررسی کنید. اطلاعات اصلی کاربران که برای ورود به سایت استفاده میشوند، در جداول aspnet_Users و aspnet_Membership ذخیره میشوند. دادههای مربوط به نقشها نیز در جدول aspnet_Roles ذخیره خواهند شد. رابطه بین کاربران و نقشها نیز در جدول aspnet_UsersInRoles ذخیره میشود، یعنی اینکه هر کاربری به چه نقش هایی تعلق دارد.
برای مدیریت اساسی سیستم عضویت، مهاجرت جداول ذکر شده به سیستم جدید ASP.NET Identity کفایت میکند.
مهاجرت به Visual Studio 2013
- برای شروع ابتدا Visual Studio Express 2013 for Web یا Visual Studio 2013 را نصب کنید.
- حال پروژه ایجاد شده را در نسخه جدید ویژوال استودیو باز کنید. اگر نسخه ای از SQL Server Express را روی سیستم خود نصب نکرده باشید، هنگام باز کردن پروژه پیغامی به شما نشان داده میشود. دلیل آن وجود رشته اتصالی است که از SQL Server Express استفاده میکند. برای رفع این مساله میتوانید SQL Express را نصب کنید، و یا رشته اتصال را طوری تغییر دهید که از LocalDB استفاده کند.
- فایل web.config را باز کرده و رشته اتصال را مانند تصویر زیر ویرایش کنید.
- پنجره Server Explorer را باز کنید و مطمئن شوید که الگوی جداول و دادهها قابل رویت هستند.
- سیستم ASP.NET Identity با نسخه 4.5 دات نت فریم ورک و بالاتر سازگار است. پس نسخه فریم ورک پروژه را به آخرین نسخه (4.5.1) تغییر دهید.
پروژه را Build کنید تا مطمئن شوید هیچ خطایی وجود ندارد.
نصب پکیجهای NuGet
- Microsoft.AspNet.Identity.Owin
- Microsoft.Owin.Host.SystemWeb
- Microsoft.Owin.Security.Facebook
- Microsoft.Owin.Security.Google
- Microsoft.Owin.Security.MicrosoftAccount
- Microsoft.Owin.Security.Twitter
مهاجرت دیتابیس فعلی به سیستم ASP.NET Identity
در پنجره کوئری باز شده، تمام محتویات فایل Migrations.sql را کپی کنید. سپس اسکریپت را با کلیک کردن دکمه Execute اجرا کنید.
ممکن است با اخطاری مواجه شوید مبنی بر آنکه امکان حذف (drop) بعضی از جداول وجود نداشت. دلیلش آن است که چهار عبارت اولیه در این اسکریپت، تمام جداول مربوط به Identity را در صورت وجود حذف میکنند. از آنجا که با اجرای اولیه این اسکریپت چنین جداولی وجود ندارند، میتوانیم این خطاها را نادیده بگیریم. حال پنجره Server Explorer را تازه (refresh) کنید و خواهید دید که پنج جدول جدید ساخته شده اند.
لیست زیر نحوه Map کردن اطلاعات از جداول SQL Membership به سیستم Identity را نشان میدهد.
- aspnet_Roles --> AspNetRoles
- aspnet_Users, aspnet_Membership --> AspNetUsers
- aspnet_UsersInRoles --> AspNetUserRoles
ساختن مدلها و صفحات عضویت
کلاس User باید کلاس IdentityUser را که در اسمبلی Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework وجود دارد گسترش دهد. خاصیت هایی را تعریف کنید که نماینده الگوی جدول AspNetUser هستند. خواص ID, Username, PasswordHash و SecurityStamp در کلاس IdentityUser تعریف شده اند، بنابراین این خواص را در لیست زیر نمیبینید.
public class User : IdentityUser { public User() { CreateDate = DateTime.Now; IsApproved = false; LastLoginDate = DateTime.Now; LastActivityDate = DateTime.Now; LastPasswordChangedDate = DateTime.Now; LastLockoutDate = DateTime.Parse("1/1/1754"); FailedPasswordAnswerAttemptWindowStart = DateTime.Parse("1/1/1754"); FailedPasswordAttemptWindowStart = DateTime.Parse("1/1/1754"); } public System.Guid ApplicationId { get; set; } public string MobileAlias { get; set; } public bool IsAnonymous { get; set; } public System.DateTime LastActivityDate { get; set; } public string MobilePIN { get; set; } public string Email { get; set; } public string LoweredEmail { get; set; } public string LoweredUserName { get; set; } public string PasswordQuestion { get; set; } public string PasswordAnswer { get; set; } public bool IsApproved { get; set; } public bool IsLockedOut { get; set; } public System.DateTime CreateDate { get; set; } public System.DateTime LastLoginDate { get; set; } public System.DateTime LastPasswordChangedDate { get; set; } public System.DateTime LastLockoutDate { get; set; } public int FailedPasswordAttemptCount { get; set; } public System.DateTime FailedPasswordAttemptWindowStart { get; set; } public int FailedPasswordAnswerAttemptCount { get; set; } public System.DateTime FailedPasswordAnswerAttemptWindowStart { get; set; } public string Comment { get; set; } }
حال برای دسترسی به دیتابیس مورد نظر، نیاز به یک DbContext داریم. اسمبلی Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework کلاسی با نام IdentityDbContext دارد که پیاده سازی پیش فرض برای دسترسی به دیتابیس ASP.NET Identity است. نکته قابل توجه این است که IdentityDbContext آبجکتی از نوع TUser را میپذیرد. TUser میتواند هر کلاسی باشد که از IdentityUser ارث بری کرده و آن را گسترش میدهد.
در پوشه Models کلاس جدیدی با نام ApplicationDbContext بسازید که از IdentityDbContext ارث بری کرده و از کلاس User استفاده میکند.
public class ApplicationDbContext : IdentityDbContext<User> { }
مدیریت کاربران در ASP.NET Identity توسط کلاسی با نام UserManager انجام میشود که در اسمبلی Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework قرار دارد. چیزی که ما در این مرحله نیاز داریم، کلاسی است که از UserManager ارث بری میکند و آن را طوری توسعه میدهد که از کلاس User استفاده کند.
در پوشه Models کلاس جدیدی با نام UserManager بسازید.
public class UserManager : UserManager<User> { }
کلمه عبور کاربران بصورت رمز نگاری شده در دیتابیس ذخیره میشوند. الگوریتم رمز نگاری SQL Membership با سیستم ASP.NET Identity تفاوت دارد. هنگامی که کاربران قدیمی به سایت وارد میشوند، کلمه عبورشان را توسط الگوریتمهای قدیمی SQL Membership رمزگشایی میکنیم، اما کاربران جدید از الگوریتمهای ASP.NET Identity استفاده خواهند کرد.
کلاس UserManager خاصیتی با نام PasswordHasher دارد. این خاصیت نمونه ای از یک کلاس را ذخیره میکند، که اینترفیس IPasswordHasher را پیاده سازی کرده است. این کلاس هنگام تراکنشهای احراز هویت کاربران استفاده میشود تا کلمههای عبور را رمزنگاری/رمزگشایی شوند. در کلاس UserManager کلاس جدیدی بنام SQLPasswordHasher بسازید. کد کامل را در لیست زیر مشاهده میکنید.
public class SQLPasswordHasher : PasswordHasher { public override string HashPassword(string password) { return base.HashPassword(password); } public override PasswordVerificationResult VerifyHashedPassword(string hashedPassword, string providedPassword) { string[] passwordProperties = hashedPassword.Split('|'); if (passwordProperties.Length != 3) { return base.VerifyHashedPassword(hashedPassword, providedPassword); } else { string passwordHash = passwordProperties[0]; int passwordformat = 1; string salt = passwordProperties[2]; if (String.Equals(EncryptPassword(providedPassword, passwordformat, salt), passwordHash, StringComparison.CurrentCultureIgnoreCase)) { return PasswordVerificationResult.SuccessRehashNeeded; } else { return PasswordVerificationResult.Failed; } } } //This is copied from the existing SQL providers and is provided only for back-compat. private string EncryptPassword(string pass, int passwordFormat, string salt) { if (passwordFormat == 0) // MembershipPasswordFormat.Clear return pass; byte[] bIn = Encoding.Unicode.GetBytes(pass); byte[] bSalt = Convert.FromBase64String(salt); byte[] bRet = null; if (passwordFormat == 1) { // MembershipPasswordFormat.Hashed HashAlgorithm hm = HashAlgorithm.Create("SHA1"); if (hm is KeyedHashAlgorithm) { KeyedHashAlgorithm kha = (KeyedHashAlgorithm)hm; if (kha.Key.Length == bSalt.Length) { kha.Key = bSalt; } else if (kha.Key.Length < bSalt.Length) { byte[] bKey = new byte[kha.Key.Length]; Buffer.BlockCopy(bSalt, 0, bKey, 0, bKey.Length); kha.Key = bKey; } else { byte[] bKey = new byte[kha.Key.Length]; for (int iter = 0; iter < bKey.Length; ) { int len = Math.Min(bSalt.Length, bKey.Length - iter); Buffer.BlockCopy(bSalt, 0, bKey, iter, len); iter += len; } kha.Key = bKey; } bRet = kha.ComputeHash(bIn); } else { byte[] bAll = new byte[bSalt.Length + bIn.Length]; Buffer.BlockCopy(bSalt, 0, bAll, 0, bSalt.Length); Buffer.BlockCopy(bIn, 0, bAll, bSalt.Length, bIn.Length); bRet = hm.ComputeHash(bAll); } } return Convert.ToBase64String(bRet); } }
دقت کنید تا فضاهای نام System.Text و System.Security.Cryptography را وارد کرده باشید.
متد EncodePassword کلمه عبور را بر اساس پیاده سازی پیش فرض SQL Membership رمزنگاری میکند. این الگوریتم از System.Web گرفته میشود. اگر اپلیکیشن قدیمی شما از الگوریتم خاصی استفاده میکرده است، همینجا باید آن را منعکس کنید. دو متد دیگر نیز بنامهای HashPassword و VerifyHashedPassword نیاز داریم. این متدها از EncodePassword برای رمزنگاری کلمههای عبور و تایید آنها در دیتابیس استفاده میکنند.
سیستم SQL Membership برای رمزنگاری (Hash) کلمههای عبور هنگام ثبت نام و تغییر آنها توسط کاربران، از PasswordHash, PasswordSalt و PasswordFormat استفاده میکرد. در روند مهاجرت، این سه فیلد در ستون PasswordHash جدول AspNetUsers ذخیره شده و با کاراکتر '|' جدا شده اند. هنگام ورود کاربری به سایت، اگر کله عبور شامل این فیلدها باشد از الگوریتم SQL Membership برای بررسی آن استفاده میکنیم. در غیر اینصورت از پیاده سازی پیش فرض ASP.NET Identity استفاده خواهد شد. با این روش، کاربران قدیمی لازم نیست کلمههای عبور خود را صرفا بدلیل مهاجرت اپلیکیشن ما تغییر دهند.
کلاس UserManager را مانند قطعه کد زیر بروز رسانی کنید.
public UserManager() : base(new UserStore<User>(new ApplicationDbContext())) { this.PasswordHasher = new SQLPasswordHasher(); }
ایجاد صفحات جدید مدیریت کاربران
- فایلهای Register.aspx.cs و Login.aspx.cs از کلاس UserManager استفاده میکنند. این ارجاعات را با کلاس UserManager جدیدی که در پوشه Models ساختید جایگزین کنید.
- همچنین ارجاعات استفاده از کلاس IdentityUser را به کلاس User که در پوشه Models ساختید تغییر دهید.
- لازم است توسعه دهنده مقدار ApplicationId را برای کاربران جدید طوری تنظیم کند که با شناسه اپلیکیشن جاری تطابق داشته باشد. برای این کار میتوانید پیش از ساختن حسابهای کاربری جدید در فایل Register.aspx.cs ابتدا شناسه اپلیکیشن را بدست آورید و اطلاعات کاربر را بدرستی تنظیم کنید.
private Guid GetApplicationID() { using (SqlConnection connection = new SqlConnection(ConfigurationManager.ConnectionStrings["ApplicationServices"].ConnectionString)) { string queryString = "SELECT ApplicationId from aspnet_Applications WHERE ApplicationName = '/'"; //Set application name as in database SqlCommand command = new SqlCommand(queryString, connection); command.Connection.Open(); var reader = command.ExecuteReader(); while (reader.Read()) { return reader.GetGuid(0); } return Guid.NewGuid(); } }
var currentApplicationId = GetApplicationID(); User user = new User() { UserName = Username.Text, ApplicationId=currentApplicationId, …};
مقدمه
Profiler یک ابزار گرافیکی برای ردیابی و نظارت بر کارآئی SQL Server است. امکان ردیابی اطلاعاتی در خصوص رویدادهای مختلف و ثبت این دادهها در یک فایل (با پسوند trc) یا جدول برای تحلیلهای آتی نیز وجود دارد. برای اجرای این ابزار مراحل زیر را انجام دهید:1- اصطلاحات
1-1- رویداد (Event):
یک رویداد، کاری است که توسط موتور بانک اطلاعاتی (Database Engine) انجام میشود. برای مثال هر یک از موارد زیر یک رویداد هستند.- متصل شدن کاربران (login connections) قطع شدن ارتباط یک login
- اجرای دستورات T-SQL، شروع و پایان اجرای یک رویه، شروع و پایان یک دستور در طول اجرای یک رویه، اجرای رویههای دور Remote Procedure Call
- باز شدن یک Cursor
- بررسی و کنترل مجوزهای امنیتی
1-2- کلاس رویداد (Event Class):
برای بکارگیری رویدادها در Profiler، از یک Event Class استفاده میکنیم. یک Event Class رویدادی است که قابلیت ردیابی دارد. برای مثال بررسی ورود و اتصال کاربران با استفاده از کلاس Audit Login قابل پیاده سازی است. هر یک از موارد زیر یک Event Class هستند.- SQL:BatchCompleted
- Audit Login
- Audit Logout
- Lock: Acquired
- Lock: Released
1-3- گروه رویداد (Event Category):
یک گروه رویداد شامل رویدادهایی است که به صورت مفهومی دسته بندی شده اند. برای مثال، کلیه رویدادهای مربوط به قفلها از جمله Lock: Acquired (بدست آوردن قفل) و Lock: Released (رها کردن قفل) در گروه رویداد Locks قرار دارند.1-4- ستون داده ای (Data Column):
یک ستون داده ای، خصوصیت و جزئیات یک رویداد را شامل میشود. برای مثال در یک Trace که رویدادهای Lock: Acquired را نظارت میکند، ستون Binary Data شامل شناسه (ID) یک صفحه و یا یک سطر قفل شده است و یا اینکه ستون Duration مدت زمان اجرای یک رویه را نمایش میدهد.1-5- الگو (Template):
یک الگو، مشخص کننده تنظیمات پیش گزیده برای یک Trace است، این تنظیمات شامل رویدادهایی است که نیاز دارید بر آنها نظارت داشته باشید. هنگامیکه یک Trace براساس یک الگو اجرا شود، رویدادهای مشخص شده، نظارت میشوند و نتیجه به صورت یک فایل یا جدول قابل مشاهده خواهد بود.1-6- ردیاب (Trace):
یک Trace دادهها را براساس رویدادهای انتخاب شده، جمع آوری میکند. امکان اجرای بلافاصله یک Trace برای جمع آوری اطلاعات با توجه به رویدادهای انتخاب شده و ذخیره کردن آن برای اجرای آتی وجود دارد.1-7- فیلتر (Filter):
هنگامی که یک Trace یا الگو ایجاد میشود، امکان تعریف شرایطی برای فیلتر کردن دادههای جمع آوری شده نیز وجود دارد. این کار باعث کاهش حجم دادههای گزارش شده میشود. برای مثال اطلاعات مربوط به یک کاربر خاص جمع آوری میشود و یا اینکه رشد یک بانک اطلاعاتی مشخص بررسی میشود.2- انتخاب الگو (Profiler Trace Templates)
از آنجائیکه اصولاً انتخاب Eventهای مناسب، کار سخت و تخصصی میباشد برای راحتی کار تعدادی Templateهای آماده وجود دارد، برای مثال TSQL_Duration تاکیدش روی مدت انجام کار است و یا SP_Counts در مواردی که بخواهیم رویههای ذخیره شده را بهینه کنیم استفاده میشود در جدول زیر به شرح هر یک پرداخته شده است:الگو | هدف |
Blank | ایجاد یک Trace کلی |
SP_Counts | ثبت اجرای هر رویه ذخیره شده برای تشخیص اینکه هر رویه چند بار اجرا شده است |
Standard | ثبت آمارهای کارائی برای هر رویه ذخیره شده و Queryهای عادی SQL که اجرا میشوند و عملیات ورود و خروج هر Login (پیش فرض) |
TSQL | ثبت یک لیست از همه رویههای ذخیره شده و Queryهای عادی SQL که اجرا میشوند ولی آمارهای کارائی را شامل نمیشود |
TSQL_Duration | ثبت مدت زمان اجرای هر رویه ذخیره شده و هر Query عادی SQL |
TSQL_Grouped | ثبت تمام loginها و logoutها در طول اجرای رویههای ذخیره شده و هر Query عادی SQL، شامل اطلاعاتی برای شناسائی برنامه و کاربری که درخواست را اجرا میکند |
TSQL_Locks | ثبت اطلاعات انسداد (blocking) و بن بست (deadlock) از قبیل blocked processes، deadlock chains، deadlock graphs,... . این الگو همچنین درخواستهای تمام رویههای ذخیره شده و تمامی دستورات هر رویه و هر Query عادی SQL را دریافت میکند |
TSQL_Replay | ثبت اجرای رویههای ذخیره شده و Queryهای SQL در یک SQL Instance و مهیا کردن امکان اجرای دوباره عملیات در سیستمی دیگر |
TSQL_SPs | ثبت کارائی برای Queryهای SQL، رویههای ذخیره شده و تمامی دستورات درون یک رویه ذخیره شده و نیز عملیات ورود و خروج هر Login |
Tuning | ثبت اطلاعات کارائی برای Queryهای عادی SQL و رویههای ذخیره شده و یا تمامی دستورات درون یک رویه ذخیره شده |
3- انتخاب رویداد (SQL Trace Event Groups)
رویدادها در 21 گروه رویداد دسته بندی میشوند که در جدول زیر لیست شده اند:گروه رویداد | هدف |
Broker | 13 رویداد برای واسطه سرویس (Service Broker) |
CLR | 1 رویداد برای بارگذاری اسمبلیهای CLR (Common Language Runtime) |
Cursors | 7 رویداد برای ایجاد، دستیابی و در اختیار گرفتن Cursor |
Database | 6 رویداد برای رشد/کاهش (grow/shrink) فایل های Data/Log همچنین تغییرات حالت انعکاس (Mirroring) |
Deprecation | 2 رویداد برای آگاه کردن وضعیت نابسامان درون یک SQL Instance |
Errors and Warnings | 16 رویداد برای خطاها، هشدارها و پیغامهای اطلاعاتی که ثبت شده است |
Full Text | 3 رویداد برای پیگیری یک شاخص متنی کامل |
Locks | 9 رویداد برای بدست آوردن، رها کردن قفل و بن بست (Deadlock) |
OLEDB | 5 رویداد برای درخواستهای توزیع شده و RPC (اجرای رویههای دور) |
Objects | 3 رویداد برای وقتی که یک شی ایجاد، تغییر یا حذف میشود |
Performance | 14 رویداد برای ثبت نقشه درخواستها (Query Plan) برای استفاده نقشه راهنما (Plan Guide) به منظور بهینه سازی کارائی درخواست ها، همچنین این گروه رویداد در خواستهای متنی کامل (full text) را ثبت میکند |
Progress Report | 10 رویداد برای ایجاد Online Index |
Query Notifications | 4 رویداد برای سرویس اطلاع رسان (Notification Service) |
Scans | 2 رویداد برای وقتی که یک جدول یا شاخص، پویش میشود |
Security Audit | 44 رویداد برای وقتی که مجوزی استفاده شود، جابجائی هویتی رخ دهد، تنظیمات امنیتی اشیائی تغییر کند،یک SQL Instance شروع و متوقف شود و یک Database جایگزین شود یا از آن پشتیبان گرفته شود |
Server | 3 رویداد برای Mount Tape، تغییر کردن حافظه سرور و بستن یک فایل Trace |
Sessions | 3 رویداد برای وقتی که Connectionها موجود هستند و یک Trace فعال میشود، همچنین یک Trigger و یک تابع دسته بندی(classification functions) مربوط به مدیریت منابع(resource governor) رخ دهد |
Stored Procedures | 12 رویداد برای اجرای یک رویه ذخیره شده و دستورات درون آن ، کامپایل مجدد و استفاده از حافظه نهانی (Cache) |
Transactions | 13 رویداد برای شروع، ذخیره ، تائید و لغو یک تراکنش |
TSQL | 9 رویداد برای اجرای Queryهای SQL و جستجوهای XQUERY (در دادههای XML) |
User Configurable | 10 رویداد که شما میتوانید پیکربندی کنید |
4- انتخاب ستونهای داده ای ( Data Columns)
اگرچه میتوان همهی 64 ستون داده ای ممکن را برای ردیابی انتخاب کرد ولیکن دادههای Trace شما زمانی مفید خواهند بود که اطلاعات ضروری را ثبت کرده باشید. برای مثال شماره ترتیب تراکنشها را، برای یک رویداد RPC:Completed میتوانید برگردانید، اما همه رویههای ذخیره شده مقادیر را تغییر نمیدهند بنابراین شماره ترتیب تراکنشها فضای بیهوده ای را مصرف میکند. بعلاوه همه ستونهای داده ای برای تمامی رویدادهای Trace معتبر نیستند. برای مثال Read ، Write ،CPU و Duration برای رویدادهای RPC:Starting و SQL:BatchStarting معتبر نیستند.ApplicationName، NTUserName، LoginName، ClientProcessID، SPID، HostName، LoginSID، NTDomainName و SessionLoginName ، مشخص میکنند چه کسی و از چه منشاء دستور را اجرا کرده است.
ستون SessionLoginName معمولاً نام Login ای که از آن برای متصل شدن به SQL Instance استفاده شده است را نشان میدهد. در حالیکه ستون LoginName نام کاربری را که دستور را اجرا میکند نشان میدهد (EXECUTE AS). ستون ApplicationName خالی است مگر اینکه در ConnectionString برنامه کاربردیمان این خصوصیت (Property) مقداردهی شده باشد. ستون StartTime و EndTime زمان سرحدی برای هر رویداد را ثبت میکند این ستونها بویژه در هنگامی که به عملیات Correlate نیاز دارید مفید هستند.
5- بررسی چند سناریو نمونه
• یافتن درخواست هائی (Queries) که بدترین کارایی را دارا هستند.
برای ردیابی درخواستهای ناکارا، از رویداد RPC:Completed از دسته Stored Procedure و رویداد SQL:BatchCompleted از دسته TSQL استفاده میشود.• نظارت بر کارایی رویه ها
برای ردیابی کارائی رویه ها، از رویدادهای SP:Starting، SP:Completed، SP:StmtCompleted و SP:StmtStaring از کلاس Stored Procedure و رویدادهای SQL:BatchStarting ، SQL:BatchCompleted از کلاس TSQL استفاده میشود.• نظارت بر اجرای دستورات T-SQL توسط هر کاربر
برای ردیابی دستوراتی که توسط یک کاربر خاص اجرا میشود، نیاز به ایجاد یک Trace برای نظارت بر رویدادهای کلاسهای Sessions، ExistingConnection و TSQL داریم همچنین لازم است نام کاربر در قسمت فیلتر و با استفاده از DBUserName مشخص شود.• اجرا دوباره ردیاب (Trace Replay)
این الگو معمولاً برای debugging استفاده میشود برای این منظور از الگوی Replay استفاده میشود. در ضمن امکان اجرای دوباره عملیات در سیستمی دیگر با استفاده از این الگو مهیا میشود.• ابزار Tuning Advisor (راهنمای تنظیم کارائی)
این ابزاری برای تحلیل کارائی یک یا چند بانک اطلاعاتی و تاثیر عملکرد آنها بر بار کاری (Workload) سرویس دهنده است. یک بار کاری مجموعه ای از دستورات T-SQL است که روی بانک اطلاعاتی اجرا میشود. بعد از تحلیل تاثیر بارکاری بر بانک اطلاعاتی، Tuning Advisor توصیه هائی برای اضافه کردن، حذف و یا تغییر طراحی فیزیکی ساختار بانک اطلاعاتی ارائه میدهد این تغییرات ساختاری شامل پیشنهاد برای تغییر ساختاری موارد Clustered Indexes، Nonclustered Indexes، Indexed View و Partitioning است.برای ایجاد بارکاری میتوان از یک ردیاب تهیه شده در SQL Profiler استفاده کرد برای این منظور از الگوی Tuning استفاده میشود و یا رویدادهای RPC:Completed، SQL:BatchCompleted و SP:StmtCompleted را ردیابی نمائید.
• ترکیب ابزارهای نظارتی (Correlating Performance and Monitoring Data)
یک Trace برای ثبت اطلاعاتی که در یک SQL Instance رخ میدهد، استفاده میشود. System Monitor برای ثبت شمارندههای کارائی(performance counters) استفاده میشود و همچنین از منابع سخت افزاری و اجزای دیگر که روی سرور اجرا میشوند، تصاویری فراهم میکند. توجه شود که در مورد Correlating یک فایل ردیاب (trace file) و یک Counter Log (ابزار Performance )، ستون داده ای StartTime و EndTime باید انتخاب شود، برای این کار از منوی File گزینه Import Performance Data انتخاب میشود.• جستجوی علت رخ دادن یک بن بست
برای ردیابی علت رخ دادن یک بن بست، از رویدادهای RPC:Starting، SQLBatchStarting از دسته Stored Procedure و رویدادهای Deadlock graph، Lock:Deadlock و Lock:Deadlock Chain از دسته Locks استفاده میشود. ( در صورتی که نیاز به یک ارائه گرافیکی دارید از Deadlock graph استفاده نمائید، خروجی مطابق تصویر زیر میشود).
5-1- ایجاد یک Trace
1- Profiler را اجرا کنید از منوی File گزینه New Trace را انتخاب کنید و به SQL Instance مورد نظرتان متصل شوید.2- مطابق تصویر زیر برای Trace یک نام و الگو و تنظیمات ذخیره سازی فایل را مشخص کنید.
3- بر روی قسمت Events Selection کلیک نمائید.
4- مطابق تصویر زیر رویدادها و کلاس رویدادها را انتخاب کنید، ستونهای TextData، NTUserName، LoginName، CPU،Reads،Writes، Duration، SPID، StartTime، EndTime، BinaryData، DataBaseName، ServerName و ObjectName را انتخاب کنید.
5- روی Column Filters کلیک کنید و مطابق تصویر زیر برای DatabaseName فیلتری تنظیم کنید.
6- روی Run کلیک کنید. تعدادی Query و رویه ذخیره شده مرتبط با پایگاه داده AdventureWorks اجرا کنید .
5-2- ایجاد یک Counter Log
برای ایجاد یک Counter Log مراحل زیر را انجام دهید:1- ابزار Performance را اجرا کنید (برای این کار عبارتPerfMon را در قسمت Run بنویسید).
2- در قسمت Counter Logs یک log ایجاد کنید.
3- روی Add Counters کلیک کرده و مطابق تصویر موارد زیر را انتخاب کنید.
Select counters from list | Performance Object |
Output Queue Length | Network Interface |
% Processor Time | Processor |
Processor Queue Length | System |
Buffer Manager:Page life expectancy | SQLServer |
4- روی Ok کلیک کنید تا Counter Log ذخیره شود سپس روی آن راست کلیک کرده و آنرا Start کنید.
5-3- ترکیب ابزارهای نظارتی (Correlating SQL Trace and System Monitor Data)
1- Profiler را اجرا کنید از منوی File گزینه Open و سپس Trace File را انتخاب کنید فایل trc را که در گام اول ایجاد کردید، باز نمائید.2- از منوی File گزینه Import Performance Data را انتخاب کنید و فایل counter log را که در مرحله قبل ایجاد کردید انتخاب کنید.
نکته: اطلاعات فایل trc را میتوان درون یک جدول وارد کرد، بدین ترتیب میتوان آنالیز بیشتری داشت به عنوان مثال دستورات زیر این عمل را انجام میدهند.
SELECT * INTO dbo.BaselineTrace FROM fn_trace_gettable(' c:\performance baseline.trc ', default);
در اینجا غیر از مورد زمانبندی انجام پروژه سعی شده است به دیگر موارد غیره از قبیل شناخت نیازمندیها، نحوه بستن قرارداد، نحوه قیمت دهی و ... اشاره نشود.
در ابتدا در مورد موضوعات کلی و عمومی بحث میکنیم.
1- انتخاب فریمورک، فریمورکهای فراوان و مختلفی برای کار با زمینههای مختلف نرم افزاری در جهان وجود دارند که هرکدام مزایا و معایبی دارند. این روزها استفاده از فریمورکها به قدری جای افتاده است و به اندازهای امکانات دارند که حتی ممکن است امکانات یک فریم ورک باعث شود از یک زبانی که در تخصصتان نیست استفاده کنید و آنرا یاد بگیرید.
2- زمانبندی انجام پروژه، به نظر خود بنده، سختترین و اساسیترین مرحله، برای هر پروژهای، زمانبندی مناسب آن است که نیازمندی اساسی آن، شناخت سایر مواردی است که در این متن بدانها اشاره میشود. زمانبندی دقیق، قرار ملاقاتها و تحویل بهموقع پیش نمایشهای نرم افزار، ارتباط مستمر با کارفرما و تحویل حتی زودتر از موعد پروژه باعث رضایت بیشتر کارفرما و حس اطمینان بیشتر خواهد شد. اگر در تحویل پروژه دیرکرد وجود داشته باشد، باعث دلسردی کارفرما و نوعی تبلیغ منفی خواهد بود. حتی زمانبندی و تحویل به موقع پروژه برای کارفرما بیشتر از کیفیت اهمیت دارد.
3- انتخاب معماری نرم افزار، معماری نرم افزار در اصل تعیین کننده نحوه قطعه بندی و توزیع تکههای نرم افزار، نحوه ارتباط اجزاء،، قابلیت تست پذیری، قابلیت نگهداری و قابلیت استفاده مجدد از کدهای تولید شده میباشد. یکی از اهداف اساسیای که باید در معماری نرمافزار بدان توجه کرد، قابلیت استفاده مجدد از کد است. در یک معماری خوب ما قطعاتی درست خواهیم کرد که بهراحتی میتوانیم از آن در نرمافزارهای دیگر نیز استفاده کنیم. البته قابلیت تست پذیری و قابلیت نگهداری نیز حداقل به همان اندازه اهمیت دارند. در این سایت موارد بسیار زیاد و کاملی جهت ساخت معماری مناسب و design patterns وجود دارد که میتوانید در اینجا یا اینجا مشاهده کنید.
4- قابلیت اجرا بر روی پلتفرمهای مختلف، هرچند این مورد ممکن است بیشتر به نظر کارفرما بستگی داشته باشد، اما در کل اگر کارفرما بتواند سیستم را در پلتفرمهای مختلفی اجرا کند، راضیتر خواهد شد. اگر قصد فروش نرمافزار طراحی شده را داشته باشیم، در اینصورت نیز میتوانیم کاربران پلتفرمهای مختلف را مورد هدف قرار دهیم یا سیستم را در سرورهای مختلفی میزبانی کنیم.
5- انتخاب سیستم بانک اطلاعاتی و نحوه ارتباط با آن. باید تصمیم بگیرید که از چند سیستم بانک اطلاعاتی، چگونه و به چه منظوری استفاده خواهید کرد. مواردی وجود دارند که سیستم را طوری طراحی کردهاند تا در زمان بهره برداری امکان انتخاب بانکهای اطلاعاتی یا نحوه ذخیره اطلاعات برای مدیر سیستم وجود دارد. مثلا در BlogEngine.net میتوان انتخاب کرد که اطلاعات در SQL Server ذخیره شوند یا در سیستم فایل مبتنی بر XML . بحثهای بسیار زیادی در این سایت و کل فضای وب پیرامون نحوه انتخاب و استفاده از ORM ها، چگونگی معماری مناسب آن وجود دارد. بطور مثال همیشه بحث سر اینکه از الگوی Repository استفاده شود یا نشود وجود دارد! باید به خودمان پاسخ دهیم که آیا واقعاً نیاز است که سیستم را برای امکان استفاده از Ormهای مختلف طراحی کنیم؟
6- نحوه ماژول بندی سیستم و امکان افزودن راحت ماژولهای جدید به آن. امروزه و با افزایش کاربران محصولات انفورماتیک که باعث بیشتر شدن سواد مصرف کننده در این زمینه و بالطبع افزایش نیازهای وی شده، همیشه احتمال اینکه کارفرما موارد جدیدی را بخواهد وجود خواهد داشت. باید سیستم را طوری طراحی کرد که حتی بتوان بدون توقف اجرای آن موارد جدید (پلاگینهای جدید) را بدان افزود و اجرا کرد.
7- میزان مشارکت دیگران در رفع نیازمندیهای کابران. ممکن است این گزینه در درجه اول زیاد با اهمیت جلوه ندهد، اما با تعمق در وبسایتها و نرمافزارهای بزرگ که هم اکنون در دنیا صاحب نامی شدهاند میبینیم همه آنها تمهیداتی اندیشیدهاند تا با وجود کپسوله کردن موارد پس زمینه، امکاناتی را در جهت مشارکت دیگران فراهم کنند. اکثر شبکههای اجتماعی api هایی را مهیا کرده اند که افراد ثالث میتوانند از آنها استفاده کنند. اکثر سیستمهای مدیریت محتوا و ابزارهای e-commerce تمهیداتی را برای راحتی ساخت plugin و apiهای برای راحتی برقراری ارتباط اشخاص ثالث اندیشیدهاند. از نظر این جانب موارد 6 و 7 برای ادامه حیات و قابلیت رقابت پذیری پروژه از درجه اهمیت زیادی برخوردار است.
8- معماری Multi tenancy بلی یا خیر؟ Multi tenancy یک از بحثهای مهم رایانش ابری است. در این حالت فقط یک نمونه از نرم افزار در سمت سرور در حال اجراست ولی کاربر یا گروهی از کاربران دید یا تنظیمات متفاوتی از آنرا دارند.
در ادامه به موارد فنیتری خواهیم پرداخت:
9- بحث انتخاب ابزار Dependency injection مناسب و مهیا سازی امکاناتی جهت هرچه راحتتر کردن امکان تنظیم و register کردن اشیا بدان. نحوه پیکربندی مناسب این مورد میتواند کد نویسی را برایتان بسیار راحت کند. دات نت تیپس مطالب بسیاری را در این مورد ارائه داده است میتوانید اینجا را ببینید.
10- کشینگ. استفاده از یک سیستم کشینگ مناسب در ارتباط با بانکهای اطلاعاتی و یا سایر سیستمهای ذخیره و بازیابی اطلاعات میتواند کمک بسیاری در پرفرمنس برنامه داشته باشد. سیستمها و روشهای مختلفی در مورد کشینگ وجود دارند. میتوانید برای اطلاعات بیشتر اینجا را مطالعه فرمایید.
11- Logging. یک سیستم لاگر مناسب میتواند وارنینگها و خطاهای بوجود آمده در سیستم را در یک رسانه ذخیره سازی حفظ کند و شما به عنوان توسعه دهنده میتوانید با مطالعه آن نسبت به رفع خطاهای احتمالی و بهبود در نسخههای آتی کمک بگیرید.
12- Audit logging یا Activity logging و Entity History. میتوانید کل یا برخی از فعالیتهای کاربر را در یک رسانه ذخیره سازی، ذخیره کنید، از قبیل زمان ورود و خروج، آیپی مورد استفاده، سیستم عامل، مرورگر، بازبینی از صفحه وغیره. همچنین در audit logging میتوانید زمانهای دقیق تغییرات مختلف موجود در موجودیتهای سیستم، فرد انجام دهنده تغییرات، سرویس انجام دهنده تغییرات، مدت زمان سپری شده و ... را ذخیره کرد. Entity History : ممکن است تصمیم بگیرید که کل اتفاقاتی را که برای یک موجودیت در طول زمان حیاتش در سیستم میافتد، ذخیره کنید.
13- Eventing ، Background Workerها و Backgroudn jobs ( Scheduled tasks ). باید سیستم را طوری طراحی کرد که بتواند به تغییرات و اتفاقات افتاده در سیستم پاسخ دهد. همچنین این مورد یکی از نیازمندیهای معماری بر اساس پلاگین است. Background Workerها در واقع کارهایی هستند که در پس زمینه انجام میشوند و نیازی نیست که کاربر برای اتمام آن منتظر بماند؛ مثلاً ارسال ایمیل خوش آمدگویی را میتوان با آن انجام داد. Background jobs کمی متفاوت هستند در واقع اینها فعالیتهای پس زمینهای هستند که ممکن است در فواصل زمانی مختلف اتفاق بیافتند، مثل پاکسازی کش در فواصل زمانی مناسب. در سیستمهای مختلف تمهیداتی برای ذخیره سازی فعالیتهایی که توسط background jobs انجام میشود اندیشیده میشود.
14- پیکربندی صحیح نحوه ذخیره و بازیابی تنظیمات سیستم. در یک سیستم ممکن است شما تنظیمات متعددی را در اختیار کاربر و یا حتی خودتان قرار دهید. باید سیستم را طوری طراحی کنید که بتواند با راحتترین و سریعترین روش ممکن به تنظیمات موجود دستیابی داشته باشد.
15- خطاهای کاربر را در نظر بگیریم، باید یادمان باشد کاربر ممکن الخطاست و ما برای رضایت مشتری و قابلیت اتکای هرچه بیشتر برنامه باید سیستم را طوری طراحی کنیم که امکان برگشت از خطا برای کاربر وجود داشته باشد. مثلاً در SoftDelete مواردی که حذف میشوند در واقع به طور کامل از بانک اطلاعاتی حذف نمیشوند بلکه تیک حذف شده میخورند. پس امکان بازگردانی وجود خواهد داشت.
16- Mapping یا Object to object mapping. در توسعه شیءگرا مخصوصاً در معماریهایی مثل MVC یا Domain driven در موارد بسیاری نیاز خواهید داشت که مقادیر اشیاء مختلفی را در اشیای دیگری کپی کنید. سیستمهای زیادی برای این کار موجود هستند. باید تلاش کرد ضمن اینکه یک سیستم مناسب انتخاب کنیم، باید تمهیدی بیاندیشیم که تنظیمات آن شامل کد نویسی هرچه کمتری باشد.
17- Authorization یا تعیین هویت. باید با مطالعه و بررسی، سیستم و ابزار مناسبی را برای هویت سنجی اعضاء، تنظیم نقشها و دسترسیهای کاربران انتخاب کرد. باید امکان عضویت از طریق شبکههای اجتماعی مختلف را مورد بررسی قرار داد.
18- سرویسهای Realtime. کاربری یکی از مطالب شما را میپسندد و شما نوتیفیکشن آنرا سریع در صفحهای که باز کردید میبینید. این یک مورد بسیار کوچکی از استفاده از سرویسهای realtime هست. ابزارهای مختلفی برای زبانها و فریمورکهای مختلف وجود دارند؛ مثلاً میتوانید اینجا را مطالعه کنید.
19- هندل کردن خطاهای زمان اجرا، در سیستمهای قدیمی یکی از کابوسهای کاربران، قطعی سیستم، هنگ کردن با کوچکترین خطا و موارد این چنینی بود. با تنظیم یک سیستم Exception handling مناسب هم میتوانیم گزارشاتی از خطاهای بوجود آمده را تهیه کنیم، هم میتوانیم کاربر را در جهت انجام صحیح کارها هدایت کنیم و هم از کرش بیجای نرمافزار جلوگیری کنیم.
20- استفاده از منابع ابری یا توزیع شده، امروزه برای بسیاری از کارها تمهیداتی از طرف شرکتهای بزرگ به صورت رایگان و یا غیر رایگان اندیشیده شده است که به راحتی میتوان از آنها استفاده کرد. برای نمونه میتوان از سرویسهای Email به عنوان سادهترین و معمولترین این سیستمها یاد کرد. اما امروزه شرکتها حتی امکاناتی جهت ذخیره سازی دادههای blob (مجموعه ای از بایتها با حجم زیاد) را ارائه میدهند؛ امکانات دیگری نظیر کم کردن حجم تصاویر، تبدیل انواع mime typeها و ...
21- امنیت، فریمورکها اغلب موارد امنیتی پایهای را به صورت مطلوب یا نسبتا مطلوبی رعایت میکنند؛ ولی با اینحال باید در مورد امنیت سیستمی که توسعه میدهیم مطالعه داشته باشیم و موارد امنیتی ضروری را رعایت کنیم و همیشه مواظب باشیم که آنها را رعایت کنیم.