مطالب
بررسی ORM های مناسب جهت استفاده در اندروید
با آمدن ORM‌ها به دنیای برنامه نویسی، کار برنامه نویسی نسبت به قبل ساده‌تر و راحت‌تر شد. عدم استفاده کوئری‌های دستی، پشتیبانی از چند دیتابیس و از همه مهمتر و اصلی‌ترین هدف این ابزار "تنها درگیری با اشیا و مدل شیء گرایی" کار را پیش از پیش آسان‌تر نمود.
در این بین به راحتی می‌توان چندین نمونه از این ORM‌ها را  نام برد مثل IBatis , Hibernate ,Nhibernate و EF که از معروفترین آن‌ها هستند.
من در حال حاضر قصد شروع یک پروژه اندرویدی را دارم و دوست دارم بجای استفاده‌ی از Sqlitehelper، از یک ORM مناسب بهره ببرم که چند سوال برای من پیش می‌آید. آیا ORM ای برای آن تهیه شده است؟ اگر آری چندتا و کدامیک از آن‌ها بهتر هستند؟ شاید در اولین مورد کتابخانه‌ی Hibernate جاوا را نام ببرید؛ ولی توجه به این نکته ضروری است که ما در مورد پلتفرم موبایل و محدودیت‌های آن صحبت می‌کنیم. یک کتابخانه همانند Hibernate مطمئنا برای یک برنامه اندروید چه از نظر حجم نهایی برنامه و چه از نظر حجم بزرگش در اجرا، مشکل زا خواهد بود و وجود وابستگی‌های متعدد و دارا بودن بسیاری از قابلیت‌هایی که اصلا در بانک‌های اطلاعاتی موبایل قابل اجرا نیست، باعث می‌شود این فریمورک انتخاب خوبی برای یک برنامه اندروید نباشد.

معیارهای انتخاب یک فریم ورک مناسب برای موبایل:
  • سبک بودن: مهمترین مورد سبک بودن آن است؛ چه از لحاظ اجرای برنامه و چه از لحاظ حجم نهایی برنامه
  • سریع بودن: مطمئنا ORM‌های طراحی شده‌ی موجود، از سرعت خیلی بدی برخوردار نخواهند بود؛ اگر سر زبان هم افتاده باشند. ولی باز هم انتخاب سریع بودن یک ORM، مورد علاقه‌ی بسیاری از ماهاست.
  • یادگیری آسان و کانفیگ راحت تر.

OrmLight

این فریمورک مختص اندروید طراحی نشده ولی سبک بودن آن موجب شده‌است که بسیاری از برنامه نویسان از آن در برنامه‌های اندرویدی استفاده کنند. این فریم ورک جهت اتصالات JDBC و Spring و اندروید طراحی شده است.

نحوه معرفی جداول در این فریمورک به صورت زیر است:
@DatabaseTable(tableName = "users")
public class User {
    @DatabaseField(id = true)
    private String username;
    @DatabaseField
    private String password;
 
    public User() {
        // ORMLite needs a no-arg constructor
    }
    public User(String username, String password) {
        this.username = username;
        this.password = password;
    }
 
    // Implementing getter and setter methods
    public String getUserame() {
        return this.username;
    }
    public void setName(String username) {
        this.username = username;
    }
    public String getPassword() {
        return this.password;
    }
    public void setPassword(String password) {
        this.password = password;
    }
}
با استفاده از کلمات کلیدی DatabaseTable@ در بالای کلاس و DatabaseField@ در بالای هر پراپرتی به معرفی جدول و فیلدهای جدول می‌پردازیم.
سورس این فریمورک را می‌توان در گیت هاب یافت و مستندات آن در این آدرس قرار دارند.


SugarORM
این فریمورک مختص اندروید طراحی شده است. یادگیری آن بسیار آسان است و به راحتی به یاد می‌ماند. همچنین جداول مورد نیاز را به طور خودکار خواهد ساخت. روابط یک به یک و یک به چند را پشتیبانی می‌کند و عملیات CURD را با سه متد Save,Delete و Find که البته FindById هم جزء آن است، پیاده سازی می‌کند.

برای استفاده از این فریمورک نیاز است ابتدا متادیتا‌های زیر را به فایل manifest اضافه کنید:
<meta-data android:name="DATABASE" android:value="my_database.db" />
<meta-data android:name="VERSION" android:value="1" />
<meta-data android:name="QUERY_LOG" android:value="true" />
<meta-data android:name="DOMAIN_PACKAGE_NAME" android:value="com.my-domain" />
برای تبدیل یک کلاس به جدول هم از کلاس این فریم ورک ارث بری می‌کنیم:
public class User extends SugarRecord<User> {
    String username;
    String password;
    int age;
    @Ignore
    String bio; //this will be ignored by SugarORM
 
    public User() { }
 
    public User(String username, String password,int age){
        this.username = username;
        this.password = password;
        this.age = age;
    }
}
بر خلاف OrmLight که باید فیلد جدول را معرفی می‌کردید، اینجا تمام پراپرتی‌ها به اسم فیلد شناخته می‌شوند؛ مگر اینکه در بالای آن از عبارت Ignore@ استفاده کنید.

باقی عملیات آن از قبیل اضافه کردن یک رکورد جدید یا حذف رکورد(ها) به صورت زیر است:
User johndoe = new User(getContext(),"john.doe","secret",19);
johndoe.save(); //ذخیره کاربر جدید در دیتابیس


//حذف تمامی کاربرانی که سنشان 19 سال است
List<User> nineteens = User.find(User.class,"age = ?",new int[]{19});
foreach(user in nineteens) {
    user.delete();
}
برای اطلاعات بیشتر به مستندات آن رجوع کنید.


GreenDAO
موقعیکه بحث کارآیی و سرعت پیش می‌آید نام GreenDAO هست که می‌درخشد. طبق گفته‌ی سایت رسمی آن این فریمورک میتواند در ثانیه چند هزار موجودیت را اضافه و به روزرسانی و بارگیری نماید. این لیست حاوی برنامه‌هایی است که از این فریمورک استفاده می‌کنند. جدول زیر مقایسه‌ای است بین این کتابخانه و OrmLight که نشان میدهد 4.5 برابر سریعتر از OrmLight عمل می‌کند.

غیر از این‌ها در زمینه‌ی حجم هم حرف‌هایی برای گفتن دارد. حجم این کتابخانه کمتر از 100 کیلوبایت است که در اندازه‌ی APK اثر چندانی نخواهد داشت.

آموزش راه اندازی  آن در اندروید استادیو، سورس آن در گیت هاب و مستندات رسمی آن.


Active Android
این کتابخانه از دو طریق فایل JAR و به شیوه maven قابل استفاده است که می‌توانید روش استفاده‌ی از آن را در این لینک ببینید و سورس اصلی آن هم در این آدرس قرار دارد. بعد از اینکه کتابخانه را به پروژه اضافه کردید، دو متادیتای زیر را که به ترتیب نام دیتابیس و ورژن آن هستند، به manifest اضافه کنید:
<meta-data android:name="AA_DB_NAME" android:value="my_database.db" />
<meta-data android:name="AA_DB_VERSION" android:value="1" />
بعد از آن  عبارت ;()ActiveAndroid.Initialize را در اکتیویتی‌های مدنظر اعمال کنید:
public class MyActivity extends Activity {
    @Override
    public void onCreate(Bundle savedInstanceState) {
        super.onCreate(savedInstanceState);
        ActiveAndroid.initialize(this);
 
        //ادامه برنامه
    }
}
برای معرفی کلاس‌ها به جدول هم از دو اعلان Table و Column مانند کد زیر به ترتیب برای معرفی جدول و فیلد استفاده می‌کنیم.
@Table(name = "User")
public class User extends Model {
    @Column(name = "username")
    public String username;
 
    @Column(name = "password")
    public String password;
 
    public User() {
        super();
    }
 
    public User(String username,String password) {
        super();
        this.username = username;
        this.password = password;
    }
}
جهت اطلاعات بیشتر در مورد این کتابخانه به مستندات آن رجوع کنید.


ORMDroid
 از آن دست کتابخانه‌هایی است که سادگی و کم حجم بودن شعار آنان است و سعی دارند تا حد ممکن همه چیز را خودکار کرده و کمترین کانفیگ را نیاز داشته باشد. حجم فعلی آن حدود 20 کیلوبایت بوده و نمی‌خواهند از 30 کیلوبایت تجاوز کند.

برای استفاده‌ی از آن ابتدا دو خط زیر را جهت معرفی تنظیمات به manifest اضافه کنید:
<meta-data
  android:name="ormdroid.database.name"
  android:value="your_database_name" />

<meta-data
  android:name="ormdroid.database.visibility"
  android:value="PRIVATE||WORLD_READABLE||WORLD_WRITEABLE" />
برای آغاز کار این کتابخانه، عبارت زیر را در هرجایی که مایل هستید مانند کلاس ارث بری شده از Application یا در ابتدای هر اکتیویتی که مایل هستید بنویسید. طبق مستندات آن صدا زدن چندباره این متد هیچ اشکالی ندارد.
ORMDroidApplication.initialize(someContext);
معرفی مدل جدول بانک اطلاعاتی هم از طریق ارث بری از کلاس Entity می‌باشد .
public class Person extends Entity {
  public int id;
  public String name;
  public String telephone;
}

//====================

Person p = Entity.query(Person.class).where("id=1").execute();
p.telephone = "555-1234";
p.save();

// یا

Person person = Entity.query(Person.class).where(eql("id", id)).execute();
p.telephone = "555-1234";
p.save();
کد بالا دقیقا یادآوری به EF هست ولی حیف که از Linq پشتیبانی نمی‌شود.
سورس آن در گیت هاب

در اینجا سعی کردیم تعدادی از کتابخانه‌های محبوب را معرفی کنیم ولی تعداد آن به همین جا ختم نمی‌شود. ORM‌های دیگری نظیر AndRom و سایر ORM هایی که در این لیست معرفی شده اند وجود دارند.


نکته نهایی اینکه خوب می‌شود دوستانی که از این ORM‌های مختص اندروید استفاده کرده اند؛ نظراتشان را در مورد آن‌ها بیان کنند و مزایا و معایب آن‌ها را بیان کنند.
مطالب
راهکار راه‌اندازی Infrastructure as a code
Infrastructure as code پروسه تعریف کردن ساختار Infrastructure در قالب یک سری فایل است؛ بجای اینکه با ابزارهایی Interactive مانند Portalها به مدیریت Infra بپردازیم.

مزیت این روش در آن است که در صورت داشتن Stageهای مختلفی مانند Development, QA, Sandbox, Production و ...، ابتدا در تعدادی فایل، ساختار Infra مورد نیاز را نوشته و به صورت اتوماتیک Development را از روی آن می‌سازیم و بعد در صورت جواب گرفتن، QA و ... را نیز از روی همان می‌سازیم و از اینجا به بعد هر تغییری در Infra ابتدا در Development تست شده و در صورت جواب گرفتن، به QA و سپس Production می‌رود.

این روش به علت خودکار بودن، باعث می‌شود امکان اشتباه پایین بیاید و بسته به روش پیاده سازی، می‌تواند خیلی شبیه به Migrationها در EntityFramework باشد؛ چرا که در آنجا نیز Migrationها ایجاد و بر روی دیتابیس Development اعمال می‌شوند و در صورت جواب گرفتن در تست‌ها، می‌توان تغییرات را به صورت خودکار روی QA و ... نیز ارسال نمود و امکان فراموش کردن چیزی در این میان وجود ندارد.

یکی از بهترین ابزارهای Infra as a code، ابزاری به نام Pulumi است که هم با kubernetes و هم با Azure و AWS و Google Cloud سازگار است. البته برای مثال Kubernetes خود روش‌هایی را برای نگهداری ساختار Infra در قالب فایل‌های کانفیگ‌اش دارد، ولی Pulumi هم سادگی و آسانی را ارائه می‌دهد و هم در Cloud که شما عموما از Database Serviceها و App Service و Logging Systemهای مختص خود Cloud استفاده می‌کنید که زیر مجموعه kubernetes نیستند، می‌توانید کنترل کل Cloud و Kubernetes را همزمان با یک ابزار انجام دهید.

برای مثال، افراد در Cloud به جای ساختن دیتابیس در Kubernetes، از Database as a service استفاده می‌کنند که به معنای رسیدن به کیفیت بالاتر و کاهش هزینه‌هاست. یا درخواست سرویس DDos protection و CDN یا Media Services و ... نیز مثال‌هایی دیگر از این نوع هستند.

برای کار با Pulumi هم می‌توانید از سایت آن، اکانت بگیرید که در این صورت Snapshotهای تغییرات Infra در کد، داخل سایت Pulumi نگهداری می‌شوند و هم می‌توانید Snapshotها را مشابه Snapshotهای Entity Framework داخل خود سورس کنترلر نگه دارید که در این صورت وابستگی به سرورهای Pulumi نیز نخواهید داشت.

بعد از نصب Pulumi CLI می‌توانید یک پروژه را با یکی از زبان‌های برنامه نویسی Go - C# - JavaScript - Python ایجاد نموده و سپس داخل آن Resourceهای خود را بسازید و تنظیمات Firewall را ایجاد کنید و ...

سپس با دستور Pulumi up تغییرات شما روی Development یا هر Stage دیگری که انتخاب کرده‌اید، اعمال می‌شوند. در نهایت اگر باز Infra احتیاج به تغییری داشته باشد، ابتدا فایل پروژه را تغییر می‌دهید و بعد سایر روال‌های لازم درون تیمی، اعم از Code Review و ... را می‌گذرانید و سپس مجدد Pulumi up را اجرا می‌کنید.

در ادامه یک نمونه کد را می‌بینیم، از راه اندازی App Service - Sql Server - Blob Storage - Application Insights

App Service ساخته شده که Backend ما را اجرا می‌کند، هم Connection String اتصال به دیتابیس را خواهد داشت و هم Connection String مربوط به Blob Storage را تا فایل‌هایش را درون آن ذخیره کند و در نهایت Application Insights هم وظیفه Monitoring را به عهده خواهد داشت.
var sqlDatabasePassword = pulumiConfig.RequireSecret("sql-server-nikola-dev-password");
var sqlDatabaseUserId = pulumiConfig.RequireSecret("sql-server-nikola-dev-user-id");

var resourceGroup = new ResourceGroup("rg-dds-nikola-dev", new ResourceGroupArgs
{
    Name = "rg-dds-nikola-dev",
    Location = "WestUS"
});

var storageAccount = new Account("storagenikoladev", new AccountArgs
{
    Name = "storagenikoladev",
    ResourceGroupName = resourceGroup.Name,
    Location = resourceGroup.Location,
    AccountKind = "StorageV2",
    AccountReplicationType = "LRS",
    AccountTier = "Standard",
});

var container = new Container("container-nikola-dev", new ContainerArgs
{
    Name = "container-nikola-dev",
    ContainerAccessType = "blob",
    StorageAccountName = storageAccount.Name
});

var blobStorage = new Blob("blob-nikola-dev", new BlobArgs
{
    Name = "blob-nikola-dev",
    StorageAccountName = storageAccount.Name,
    StorageContainerName = container.Name,
    Type = "Block"
});

var appInsights = new Insights("app-insights-nikola-dev", new InsightsArgs
{
    Name = "app-insights-nikola-dev",
    ResourceGroupName = resourceGroup.Name,
    Location = resourceGroup.Location,
    ApplicationType = "web" // also general for mobile apps
});

var sqlServer = new SqlServer("sql-server-nikola-dev", new SqlServerArgs
{
    Name = "sql-server-nikola-dev",
    ResourceGroupName = resourceGroup.Name,
    Location = resourceGroup.Location,
    AdministratorLogin = sqlDatabaseUserId,
    AdministratorLoginPassword = sqlDatabasePassword,
    Version = "12.0"
});

var sqlDatabase = new Database("sql-database-nikola-dev", new DatabaseArgs
{
    Name = "sql-database-nikola-dev",
    ResourceGroupName = resourceGroup.Name,
    Location = resourceGroup.Location,
    ServerName = sqlServer.Name,
    RequestedServiceObjectiveName = "Basic"
});

var appServicePlan = new Plan("app-plan-nikola-dev", new PlanArgs
{
    Name = "app-plan-nikola-dev",
    ResourceGroupName = resourceGroup.Name,
    Location = resourceGroup.Location,
    Sku = new PlanSkuArgs
    {
        Tier = "Shared",
        Size = "D1"
    }
});

var appService = new AppService("app-service-nikola-dev", new AppServiceArgs
{
    Name = "app-service-nikola-dev",
    ResourceGroupName = resourceGroup.Name,
    Location = resourceGroup.Location,
    AppServicePlanId = appServicePlan.Id,
    SiteConfig = new AppServiceSiteConfigArgs
    {
        Use32BitWorkerProcess = true, // X64 not allowed in shared plan!
        AlwaysOn = false, // not allowed in shared plan!
        Http2Enabled = true
    },
    AppSettings =
    {
        { "ApplicationInsights:InstrumentationKey", appInsights.InstrumentationKey },
        { "APPINSIGHTS_INSTRUMENTATIONKEY", appInsights.InstrumentationKey }
    },
    ConnectionStrings = new InputList<AppServiceConnectionStringArgs>()
    {
        new AppServiceConnectionStringArgs
        {
            Name = "AppDbConnectionString",
            Type = "SQLAzure",
            Value = Output.Tuple(sqlServer.Name, sqlDatabase.Name, sqlDatabaseUserId, sqlDatabasePassword).Apply(t =>
            {
                (string _sqlServer, string _sqlDatabase, string _sqlDatabaseUserId, string _sqlDatabasePassword) = t;
                return $"Data Source=tcp:{_sqlServer}.database.windows.net;Initial Catalog={_sqlDatabase};User ID={_sqlDatabaseUserId};Password={_sqlDatabasePassword};Max Pool Size=1024;Persist Security Info=true;Application Name=Nikola";
            })
        },
        new AppServiceConnectionStringArgs
        {
            Name = "AzureBlobStorageConnectionString",
            Type = "Custom",
            Value = Output.Tuple(storageAccount.PrimaryAccessKey, storageAccount.Name).Apply(t =>
            {
                (string _primaryAccess, string _storageAccountName) = t;
                return $"DefaultEndpointsProtocol=https;AccountName={_storageAccountName};AccountKey={_primaryAccess};EndpointSuffix=core.windows.net";
            })
        }
    }
});

appService.OutboundIpAddresses.Apply(ips =>
{
    foreach (string ip in ips.Split(','))
    {
        new FirewallRule($"app-srv-{ip}", new FirewallRuleArgs
        {
            Name = $"app-srv-{ip}",
            EndIpAddress = ip,
            ResourceGroupName = resourceGroup.Name,
            ServerName = sqlServer.Name,
            StartIpAddress = ip
        });
    }

    return (string?)null;
});
حال فرض کنید در Sprint جدید، شروع به استفاده از Redis می‌کنیم. به این ترتیب فایل بالا تغییر می‌کند و یک Redis نیز به آن اضافه می‌شود. فایل بالا Single source of truth است و در واقع با نگاه به آن می‌فهمیم که Infra مان چه ساختاری دارد (دقیقا مشابه مدل در Entity Framework Core).

سپس زمانیکه تغییرات قرار است روی QA برود، روال CI/CD می‌تواند به صورت خودکار ابتدا Infra مربوط به خودش را (یعنی QA) را تغییر دهد تا Redis دار شود و سپس پروژه را پابلیش کند و Migrationهای مربوط به Database را هم اجرا کند و اگر کل این فرآیند با موفقیت طی شود، مجدد در هنگام پابلیش به Production نیز بدون هر گونه کار دستی، تمامی این موارد به شکل خودکار اعمال می‌شوند و این خود یک بهبود اساسی را در روال DevOps پروژه ایجاد می‌کند.
مطالب
3 نکته کاربردی TypeScript برای Angular
اگر چه من  این نکات را در حین کار کردن بر روی پروژه‌های انگیولار یافتم، اما همه آنها مشخصه‌های انگیولار نیستند؛ فقط کد‌های تایپ اسکریپت می‌باشند.


Eliminating the need to import interfaces 

من interface ‌ها را دوست دارم با این حال نمی‌خواهم هر بار آنها را import  کنم. تمایلی ندارم فایل‌های من بخاطر import ‌های چند خطی کثیف شوند (فقط به منظور strong typing )، اگر چه Visual Studio Code ویژگی auto-import را دارا می‌باشد. در حالت معمول به صورت زیر کار می‌کنیم :
// api.model.ts
export interface Customer {
    id: number;
    name: string;
}

export interface User {
    id: number;
    isActive: boolean;
}
و استفاده از آن  :
// using the interfaces
import { Customer, User } from './api.model'; 

export class MyComponent {
    cust: Customer; 
}
اگر به خط شماره 2 دقت کنید ، در صورتی که interface ‌های بیشتری استفاده شود، این خط بزرگتر می‌شود و کمی به‌هم ریختگی ایجاد می‌کند.

راه حل شماره 1 : استفاده از namespace 

با استفاده از namespaceها می‌توان نیاز به import فایل‌های interface را حذف کرد: 
// api.model.ts
namespace ApiModel {
    export interface Customer {
        id: number;
        name: string;
    }

    export interface User {
        id: number;
        isActive: boolean;
    }
}
و استفاده از آن :
// using the interfaces
export class MyComponent {
    cust: ApiModel.Customer; 
}
هم چنین با استفاده از namespaceها می‌توان خیلی بهتر interface‌ها را سازماندهی و گروه بندی کرد.

اجازه بدهید بگویم اگر شما فایل دیگری به نام مثلا api.v2.model.ts را داشته باشید و بخواهید interface ‌های جدیدی را به این فایل اضافه کنید، می‌توانید از همان نام namespace مشخص شده قبلی استفاده کنید:
// api.v2.model.ts
namespace ApiModel {
    export interface Order {
        id: number;
        total: number;
    }
}

برای استفاده از interface  جدیدا ایجاد شده، می‌توانید همانند مثال قبل کار کنید: ( استفاده از interface ‌ها با namespace های یکسان و فایل‌های متفاوت)
export class MyComponent {
    cust: ApiModel.Customer; 
    order: ApiModel.Order;
}

راه حل شماره 2 : استفاده از فایل‌های d

راه دیگر حذف کردن import ها، ایجاد یک فایل typescript  با پسوند d.ts. می‌باشد ( d مخفف declaration file در typescript می‌باشد). در ضمن نیازی به export کردن interface ‌ها در فایل‌های d نمی‌باشد:
// api.model.d.ts
interface Customer {
    id: number;
    name: string;
}
در زیر از Customer  بدون نیاز به import کردن استفاده شده است :
// using the interfaces of d file
export class MyComponent {
    cust: Customer; 
}

من راه حل شماره 1 را در مقابل راه حل شماره 2 پیشنهاد می‌کنم زیرا :
از فایل d معمولا برای کتابخانه‌های ثالث استفاده می‌شود.
namespace ‌ها این اجازه را به ما میدهند تا فایل‌ها را خیلی بهتر سازماندهی کنیم.
 
Making all interface properties optional  

این موضوع خیلی رایج است که شما از یک interface برای عملیات CRUD استفاده کنید. مثلا شما یک interface را به نام customer دارید که تمامی فیلد‌های آن در زمان ایجاد اجباری می‌باشند؛ اما در زمان به‌روز رسانی، همه آنها اختیاری هستند. آیا شما نیاز به دو interface برای مدیریت کردن این سناریو دارید؟ 

راه حل : استفاده از Partial 

Partial یک type است که خصوصیات یک شیء را اختیاری می‌کند. تعریف آن در فایل d پیش فرضی به نام lib.es5.d.ts قرار داده شده‌است:
// lib.es5.d.ts
type Partial<T> = {
    [P in keyof T]?: T[P];
};
چگونه می‌توان از آن استفاده کرد؟ به کدهای زیر توجه کنید: 
import { Customer } from './api.model';

export class MyComponent {
    cust: Partial<Customer>;  /

    ngOninit() {
        this.cust = { name: 'jane' };
    }
}

در کد بالا هیچ خطایی پرتاب نمی‌شود؛ به دلیل اینکه همه‌ی فیلد‌ها اختیاری شده‌اند (اگر Partial را حذف کنیم با خطا مواجه می‌شویم). 
اگر شما تعریف Partial را پیدا نکردید، می‌توانید یک فایل d را ایجاد کنید؛ مثلا با نام util.d.ts، سپس قطعه کد تعریف Partial را در آن قرار دهید.

Stop throwing me error, I know what I'm doing 

در بعضی از سناریو‌ها شما می‌خواهید به Typescript  بگویید که  "من می‌دانم دارم چکار می‌کنم لطفا اینجا بی خیال من شو".

راه حل : استفاده از ts-ignore comment@ 

از نگارش 2.6 به بعد Typescript، شما می‌توانید این کار را به منظور مانع شدن از ایجاد خطا  با استفاده از کامنت ts-ignore@  انجام دهید. 
برای مثال در کد زیر، Typescript خطای Unreachable code detected را پرتاب خواهد کرد:
if (false) {
    console.log('x');
}

شما می‌توانید با استفاده از کامنت ts-ignore@ مانع از پرتاب خطا شوید :
if (false) {
    // @ts-ignore
    console.log('x');
}

البته من به شما پیشنهاد می‌کنم که همیشه خطاهاتون را برطرف کنید؛ قبل از اینکه آن‌ها را ignore کنید. 
مطالب
اجرای برنامه‌های ASP.NET توسط Mono در Ubuntu
در ادامه مباحث بررسی اجرای برنامه‌های دات نت بر روی لینوکس، قصد داریم برنامه‌های ASP.NET را به کمک Mono 3.0 و یک وب سرور لینوکسی، بر روی Ubuntu اجرا کنیم.


پیشنیازها
دو پروژه خالی ASP.NET Web forms و ASP.NET MVC را در VS.NET تحت ویندوز ایجاد نمائید. آن‌ها را یکبار کامپایل کرده و اجرا کنید. سپس فایل‌‌های آن‌ها را به ubuntu منتقل کنید (پوشه‌های bin پروژه‌ها فراموش نشوند؛ خصوصا نگارش MVC که به همراه یک سری کتابخانه جانبی است).
برای انتقال فایل‌ها به لینوکس، اگر از VMWare workstation برای اجرا و آزمایش Ubuntu استفاده می‌کنید، کپی و paste مستقیم فایل‌ها از ویندوز به درون ماشین مجازی لینوکس پشتیبانی می‌شود.


نصب وب سرور آزمایشی مونو یا XSP
اگر نیاز به یک وب سرور آزمایشی، چیزی شبیه به وب سرور توکار VS.NET داشتید، پروژه XSP جهت این نوع آزمایشات ایجاد شده است.
پس از نصب آن (که به همراه همان بسته PPA قسمت قبل، هم اکنون بر روی سیستم شما نصب است)، در ترمینال لینوکس، با استفاده از دستور cd به ریشه وب سایت خود وارد شوید، سپس دستور xsp4 را اجرا کنید تا وب سرور xsp4 مشغول هاست سایت شما شود (برای اجرا در مسیر  /opt/bin/xsp4 نصب شده است).


اجرای برنامه ASP.NET Web forms 4 توسط XSP
بدون هیچ مشکل خاصی در همان ابتدای کار اجرا شد (البته باید دقت داشت که لینوکس به کوچکی و بزرگی حروف حساس است. یعنی حتما باید Default.aspx وارد شود و نه default.aspx):



اجرای برنامه ASP.NET MVC 4 توسط XSP
اجرا نشد! پیام می‌دهد که
 "Missing method System.Web.Security.FormsAuthentication::get_IsEnabled() in assembly System.Web.dll
و یا
Compiler Error Message: CS1703: An assembly with the same identity `mscorlib, Version=4.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=b77a5c561934e089' 
has already been imported. Consider removing one of the references
علت اینجا است که XSP4 همراه با نسخه PPA، قدیمی است. بنابراین باید نسخه اصلی را از مخزن کد آن دریافت و کامپایل کنیم. پیشنیازهای اینکار مانند Git و Mono، در قسمت قبل دریافت شدند. سپس فرامین ذیل را در خط فرمان لینوکس اجرا کنید:
 git clone git://github.com/mono/xsp.git
cd xsp
./autogen.sh --prefix=/opt
make
sudo make install
پس از کامپایل، اگر این نگارش جدید را اجرا کنید، به خطای ذیل خواهید رسید:
 System.IO.FileNotFoundException: Could not load file or assembly XSP, Version=3.0.0.0
برای رفع این مشکل باید اینبار وب سرور جدید را با فرمان sudo یا دسترسی مدیریتی اجرا کنید تا مشکل برطرف شود.
البته من سورس دریافت شده را در خود monodevelop کامپایل کردم (فایل sln آن‌را در monodevelop باز کرده و پروژه را build کنید). در این حالت دو فایل Mono.WebServer.dll و Mono.WebServer.XSP.exe در پوشه  xsp/src/Mono.WebServer.XSP/bin/Debug ظاهر می‌شوند.
یکی دیگر از دلایل ظاهر شدن خطای فوق، نیاز به نصب این دو فایل در GAC است که به نحو زیر قابل انجام می‌باشد:
 cd xsp/src/Mono.WebServer.XSP/bin/Debug
sudo gacutil -i Mono.WebServer.XSP.exe
sudo gacutil -i Mono.WebServer.dll
بعد این دو فایل dll و exe را در پوشه برنامه MVC خود کپی کنید و سپس دستور ذیل را اجرا نمائید:
 cd myMvcAppPath
sudo mono Mono.WebServer.XSP.exe
اینبار وب سرور جدید، روی پورت 9000 شروع به کار می‌کند. اکنون اگر در فایرفاکس آدرس http://localhost:9000 را باز کنید، برنامه اجرا شده اما به خطای ذیل خواهید رسید:
 CS0234: The type or namespace name `Helpers' does not exist in the namespace `System.Web'.
Are you missing an assembly reference?
برای رفع این مشکل باید اندکی فایل web.config برنامه را ویرایش کرد:
  <system.web> 
    <compilation debug="true" targetFramework="4.0">
      <assemblies>
        <add assembly="System.Web.Helpers, Version=2.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=31BF3856AD364E35" />        
        <add assembly="System.Web.Mvc, Version=4.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=31BF3856AD364E35" />        
      </assemblies>
    </compilation>
سعی بعدی ... اجرا نشد! با هر بار refresh صفحه یک خطای جدید نمایش می‌داد که ... Type خاصی را نمی‌تواند بارگذاری کند (به همراه نام اسمبلی مربوطه). برای رفع این مشکل dllهای ذیل را از پوشه bin پروژه MVC خود که از ویندوز به لینوکس کپی کرده‌اید، حذف کنید:
Microsoft.Web.Infrastructure.dll
System.Net.Http.dll
System.Net.Http.Formatting.dll
System.Web.Http.dll
System.Web.Http.WebHost.dll
این فایل‌ها توسط تیم Mono به صورت مستقل پیاده سازی شده‌اند و نیازی نیست تا از ویندوز به لینوکس کپی شوند.
بعد از حذف این فایل‌های اضافی، برنامه ASP.NET MVC نیز اجرا شد:



چند نکته تکمیلی
- نحوه تشخیص موجود بودن یک DLL خاص، در نگارش جاری Mono نصب شده:
 $ gacutil -l Microsoft.Web.Infrastructure
The following assemblies are installed into the GAC:
Microsoft.Web.Infrastructure, Version=1.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=31bf3856ad364e35
Number of items = 1
- اگر می‌خواهید مطمئن شوید که تمام اسمبلی‌های موجود در GAC درست نصب شده‌اند یا خیر، فرمان ذیل را اجرا کنید:
cd /opt/lib/mono/gac # assuming this is your main gac
sudo find . */*/*.dll -exec gacutil -i '{}' \;
- در نسخه لینوکسی System.Web ممکن است یک سری از فضاهای نام هنوز موجود نباشند. لیست آن‌ها را در این آدرس می‌توانید مشاهده کنید:
مطالب دوره‌ها
به روز رسانی خواص راهبری و مجموعه‌های Entity Framework توسط AutoMapper
فرض کنید مدل‌های بانک اطلاعاتی ما چنین ساختاری را دارند:
public abstract class BaseEntity
{
    public int Id { set; get; }
}

public class User : BaseEntity
{
        public string Name { set; get; }
 
        public virtual ICollection<Advertisement> Advertisements { get; set; }
}

public class Advertisement : BaseEntity
{
    public string Title { get; set; }
    public string Description { get; set; }
 
    [ForeignKey("UserId")]
    public virtual User User { get; set; }
    public int UserId { get; set; }
}
و همچنین مدل‌های رابط کاربری یا ViewModel‌های برنامه نیز به صورت ذیل تعریف شده‌اند:
public class AdvertisementViewModel
{
    public int Id { get; set; }
    public string Title { get; set; }
    public int UserId { get; set; }
}
 
public class UserViewModel
{
    public int Id { set; get; }
    public string Name { set; get; }
    public List<AdvertisementViewModel> Advertisements { get; set; }
}


به روز رسانی خواص راهبری Entity framework توسط AutoMapper

در کلاس‌های فوق، یک کاربر، تعدادی تبلیغات را می‌تواند ثبت کند. در این حالت اگر بخواهیم خاصیت User کلاس Advertisement را توسط AutoMapper به روز کنیم، با رعایت دو نکته، اینکار به سادگی انجام خواهد شد:
الف) همانطور که در کلاس Advertisement جهت تعریف کلید خارجی مشخص است، UserId نیز علاوه بر User ذکر شده‌است. این مورد کار نگاشت UserId اطلاعات دریافتی از کاربر را ساده کرده و در این حالت نیازی به یافتن اصل User این UserId از بانک اطلاعاتی نخواهد بود.
ب) چون در اطلاعات دریافتی از کاربر تنها Id او را داریم و نه کل شیء مرتبط را، بنابراین باید به AutoMapper اعلام کنیم تا از این خاصیت صرفنظر کند که اینکار توسط متد Ignore به نحو ذیل قابل انجام است:
this.CreateMap<AdvertisementViewModel, Advertisement>()
      .ForMember(advertisement => advertisement.Description, opt => opt.Ignore())
      .ForMember(advertisement => advertisement.User, opt => opt.Ignore());


به روز رسانی مجموعه‌های Entity Framework توسط AutoMapper

فرض کنید چنین اطلاعاتی از کاربر و رابط کاربری برنامه دریافت شده است:
var uiUser1 = new UserViewModel
{
    Id = 1,
    Name = "user 1",
    Advertisements = new List<AdvertisementViewModel>
    {
        new AdvertisementViewModel
        {
            Id = 1,
            Title = "Adv 1",
            UserId = 1
        },
        new AdvertisementViewModel
        {
            Id = 2,
            Title = "Adv 2",
            UserId = 1
        }
    }
};
اکنون می‌خواهیم معادل این رکورد را از بانک اطلاعاتی یافته و سپس اطلاعات آن‌را بر اساس اطلاعات UI به روز کنیم. شاید در نگاه اول چنین روشی پیشنهاد شود:
 var dbUser1 = ctx.Users.Include(user => user.Advertisements).First(x => x.Id == uiUser1.Id);
Mapper.Map(source: uiUser1, destination: dbUser1);
ابتدا کاربری را که Id آن مساوی uiUser1.Id است، یافته و سپس به AutoMapper اعلام می‌کنیم تا تمام اطلاعات آن‌را به صورت یکجا به روز کند. این نگاشت را نیز برای آن تعریف خواهیم کرد:
 this.CreateMap<UserViewModel, User>()
در یک چنین حالتی، ابتدا شیء user 1 از بانک اطلاعاتی دریافت شده (و با توجه به وجود Include، تمام تبلیغات او نیز دریافت می‌شوند)، سپس ... دو رکورد دریافتی از کاربر، کاملا جایگزین اطلاعات موجود می‌شوند. این جایگزینی سبب تخریب پروکسی‌های EF می‌گردند. برای مثال اگر پیشتر تبلیغی با Id=1 در بانک اطلاعاتی وجود داشته، اکنون با نمونه‌ی جدیدی جایگزین می‌شود که سیستم Tracking و ردیابی EF اطلاعاتی در مورد آن ندارد. به همین جهت اگر در این حالت ctx.SaveChanges فراخوانی شود، عملیات ثبت و یا به روز رسانی با شکست مواجه خواهد شد.

علت را در این دو تصویر بهتر می‌توان مشاهده کرد:



تصویر اول که مستقیما از بانک اطلاعاتی حاصل شده‌است، دارای پروکسی‌های EF است. اما در تصویر دوم، جایگزین شدن این پروکسی‌ها را مشاهده می‌کنید که سبب خواهد شد این اشیاء دیگر تحت نظارت EF نباشند.


راه حل:

در این مورد خاص باید به AutoMapper اعلام کنیم تا کاری با لیست تبلیغات کاربر دریافت شده‌ی از بانک اطلاعاتی نداشته باشد و آن‌را راسا جایگزین نکند:
this.CreateMap<UserViewModel, User>().ForMember(user => user.Advertisements, opt => opt.Ignore());
در اینجا متد Ignore را بر روی لیست تبلیغات کاربر بانک اطلاعاتی فراخوانی کرده‌ایم، تا اطلاعات آن پس از اولین نگاشت انجام شده‌ی توسط AutoMapper دست نخورده باقی بماند.
سپس کار ثبت یا به روز رسانی را به صورت نیمه خودکار مدیریت می‌کنیم:
using (var ctx = new MyContext())
{
    var dbUser1 = ctx.Users.Include(user => user.Advertisements).First(x => x.Id == uiUser1.Id);
    Mapper.Map(source: uiUser1, destination: dbUser1);
 
    foreach (var uiUserAdvertisement in uiUser1.Advertisements)
    {
        var dbUserAdvertisement = dbUser1.Advertisements.FirstOrDefault(ad => ad.Id == uiUserAdvertisement.Id);
        if (dbUserAdvertisement == null)
        {
            // Add new record
            var advertisement = Mapper.Map<AdvertisementViewModel, Advertisement>(uiUserAdvertisement);
            dbUser1.Advertisements.Add(advertisement);
        }
        else
        {
            // Update the existing record
            Mapper.Map(uiUserAdvertisement, dbUserAdvertisement);
        }
    }
 
    ctx.SaveChanges();
}
- در اینجا ابتدا db user معادل اطلاعات ui user از بانک اطلاعاتی، به همراه لیست تبلیغات او دریافت می‌شود و اطلاعات ابتدایی او نگاشت خواهند شد.
- سپس بر روی اطلاعات تبلیغات دریافتی از کاربر، یک حلقه را تشکیل خواهیم داد. در اینجا هربار بررسی می‌کنیم که آیا معادل این تبلیغ هم اکنون به شیء db user متصل است یا خیر؟ اگر متصل نبود، یعنی یک رکورد جدید است و باید Add شود. اگر متصل بود صرفا باید به روز رسانی صورت گیرد.
- برای حالت ایجاد شیء جدید بانک اطلاعاتی، بر اساس uiUserAdvertisement دریافتی، می‌توان از متد Mapper.Map استفاده کرد؛ خروجی این متد، یک شیء جدید تبلیغ است.
- برای حالت به روز رسانی اطلاعات db user موجود، بر اساس اطلاعات ارسالی کاربر نیز می‌توان از متد Mapper.Map کمک گرفت.


نکته‌ی مهم
چون در اینجا از متد Include استفاده شده‌است، فراخوانی‌های FirstOrDefault داخل حلقه، سبب رفت و برگشت اضافه‌تری به بانک اطلاعاتی نخواهند شد.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
AM_Sample04.zip
مطالب
امن سازی برنامه‌های ASP.NET Core توسط IdentityServer 4x - قسمت چهارم - نصب و راه اندازی IdentityServer
معرفی IdentityServer 4


اگر استاندارد OpenID Connect را بررسی کنیم، از مجموعه‌ای از دستورات و رهنمودها تشکیل شده‌است. بنابراین نیاز به کامپوننتی داریم که این استاندارد را پیاده سازی کرده باشد تا بتوان بر اساس آن یک Identity Provider را تشکیل داد و پیاده سازی مباحثی که در قسمت قبل بررسی شدند مانند توکن‌ها، Flow، انواع کلاینت‌ها، انواع Endpoints و غیره چیزی نیستند که به سادگی قابل انجام باشند. اینجا است که IdentityServer 4، به عنوان یک فریم ورک پیاده سازی کننده‌ی استانداردهای OAuth 2 و OpenID Connect مخصوص ASP.NET Core ارائه شده‌است. این فریم ورک توسط OpenID Foundation تائید شده و داری مجوز رسمی از آن است. همچنین جزئی از NET Foundation. نیز می‌باشد. به علاوه باید دقت داشت که این فریم ورک کاملا سورس باز است.


نصب و راه اندازی IdentityServer 4

همان مثال «قسمت دوم - ایجاد ساختار اولیه‌ی مثال این سری» را در نظر بگیرید. داخل آن پوشه‌های جدید src\IDP\DNT.IDP را ایجاد می‌کنیم.


نام دلخواه DNT.IDP، به پوشه‌ی جدیدی اشاره می‌کند که قصد داریم IDP خود را در آن برپا کنیم. نام آن را نیز در ادامه‌ی نام‌های پروژه‌های قبلی که با ImageGallery شروع شده‌اند نیز انتخاب نکرده‌ایم؛ از این جهت که یک IDP را قرار است برای بیش از یک برنامه‌ی کلاینت مورد استفاده قرار دهیم. برای مثال می‌توانید از نام شرکت خود برای نامگذاری این IDP استفاده کنید.

اکنون از طریق خط فرمان به پوشه‌ی src\IDP\DNT.IDP وارد شده و دستور زیر را صادر کنید:
dotnet new web
این دستور، یک پروژه‌ی جدیدی را از نوع «ASP.NET Core Empty»، در این پوشه، بر اساس آخرین نگارش SDK نصب شده‌ی بر روی سیستم شما، ایجاد می‌کند. از این جهت نوع پروژه خالی درنظر گرفته شده‌است که قرار است توسط اجزای IdentityServer 4 به مرور تکمیل شود.

اولین کاری را که در اینجا انجام خواهیم داد، مراجعه به فایل Properties\launchSettings.json آن و تغییر شماره پورت‌های پیش‌فرض آن است تا با سایر پروژه‌های وبی که تاکنون ایجاد کرده‌ایم، تداخل نکند. برای مثال در اینجا شماره پورت SSL آن‌را به 6001 تغییر داده‌ایم.

اکنون نوبت به افزودن میان‌افزار IdentityServer 4 به پروژه‌ی خالی وب است. اینکار را نیز توسط اجرای دستور زیر در پوشه‌ی src\IDP\DNT.IDP انجام می‌دهیم:
 dotnet add package IdentityServer4

در ادامه نیاز است این میان‌افزار جدید را معرفی و تنظیم کرد. به همین جهت فایل Startup.cs پروژه‌ی خالی وب را گشوده و به صورت زیر تکمیل می‌کنیم:
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddMvc();

            services.AddIdentityServer()
                .AddDeveloperSigningCredential();
        }
- متد الحاقی AddIdentityServer، کار ثبت و معرفی سرویس‌های توکار IdentityServer را به سرویس توکار تزریق وابستگی‌های ASP.NET Core انجام می‌دهد.
- متد الحاقی AddDeveloperSigningCredential کار تنظیمات کلید امضای دیجیتال توکن‌ها را انجام می‌دهد. در نگارش‌های قبلی IdentityServer، اینکار با معرفی یک مجوز امضاء کردن توکن‌ها انجام می‌شد. اما در این نگارش دیگر نیازی به آن نیست. در طول توسعه‌ی برنامه می‌توان از نگارش Developer این مجوز استفاده کرد. البته در حین توزیع برنامه به محیط ارائه‌ی نهایی، باید به یک مجوز واقعی تغییر پیدا کند.


تعریف کاربران، منابع و کلاینت‌ها

مرحله‌ی بعدی تنظیمات میان‌افزار IdentityServer4، تعریف کاربران، منابع و کلاینت‌های این IDP است. به همین جهت یک کلاس جدید را به نام Config، در ریشه‌ی پروژه ایجاد و به صورت زیر تکمیل می‌کنیم:
using System.Collections.Generic;
using System.Security.Claims;
using IdentityServer4.Models;
using IdentityServer4.Test;

namespace DNT.IDP
{
    public static class Config
    {
        // test users
        public static List<TestUser> GetUsers()
        {
            return new List<TestUser>
            {
                new TestUser
                {
                    SubjectId = "d860efca-22d9-47fd-8249-791ba61b07c7",
                    Username = "User 1",
                    Password = "password",

                    Claims = new List<Claim>
                    {
                        new Claim("given_name", "Vahid"),
                        new Claim("family_name", "N"),
                    }
                },
                new TestUser
                {
                    SubjectId = "b7539694-97e7-4dfe-84da-b4256e1ff5c7",
                    Username = "User 2",
                    Password = "password",

                    Claims = new List<Claim>
                    {
                        new Claim("given_name", "User 2"),
                        new Claim("family_name", "Test"),
                    }
                }
            };
        }

        // identity-related resources (scopes)
        public static IEnumerable<IdentityResource> GetIdentityResources()
        {
            return new List<IdentityResource>
            {
                new IdentityResources.OpenId(),
                new IdentityResources.Profile()
            };
        }

        public static IEnumerable<Client> GetClients()
        {
            return new List<Client>();
        }
    }
}
توضیحات:
- این کلاس استاتیک، اطلاعاتی درون حافظه‌ای را برای تکمیل دموی جاری ارائه می‌دهد.

- ابتدا در متد GetUsers، تعدادی کاربر آزمایشی اضافه شده‌اند. کلاس TestUser در فضای نام IdentityServer4.Test قرار دارد. در کلاس TestUser، خاصیت SubjectId، بیانگر Id منحصربفرد هر کاربر در کل این IDP است. سپس نام کاربری، کلمه‌ی عبور و تعدادی Claim برای هر کاربر تعریف شده‌اند که بیانگر اطلاعاتی اضافی در مورد هر کدام از آن‌ها هستند. برای مثال نام و نام خانوادگی جزو خواص کلاس TestUser نیستند؛ اما منعی هم برای تعریف آن‌ها وجود ندارد. اینگونه اطلاعات اضافی را می‌توان توسط Claims به سیستم اضافه کرد.

- بازگشت Claims توسط یک IDP مرتبط است به مفهوم Scopes. برای این منظور متد دیگری به نام GetIdentityResources تعریف شده‌است تا لیستی از IdentityResource‌ها را بازگشت دهد که در فضای نام IdentityServer4.Models قرار دارد. هر IdentityResource، به یک Scope که سبب دسترسی به اطلاعات Identity کاربران می‌شود، نگاشت خواهد شد. در اینجا چون از پروتکل OpenID Connect استفاده می‌کنیم، ذکر IdentityResources.OpenId اجباری است. به این ترتیب مطمئن خواهیم شد که SubjectId به سمت برنامه‌ی کلاینت بازگشت داده می‌شود. برای بازگشت Claims نیز باید IdentityResources.Profile را به عنوان یک Scope دیگری مشخص کرد که در متد GetIdentityResources مشخص شده‌است.

- در آخر نیاز است کلاینت‌های این IDP را نیز مشخص کنیم (در مورد مفهوم Clients در قسمت قبل بیشتر توضیح داده شد) که اینکار در متد GetClients انجام می‌شود. فعلا یک لیست خالی را بازگشت می‌دهیم و آن‌را در قسمت‌های بعدی تکمیل خواهیم کرد.


افزودن کاربران، منابع و کلاینت‌ها به سیستم

پس از تعریف و تکمیل کلاس Config، برای معرفی آن به IDP، به کلاس آغازین برنامه مراجعه کرده و آن‌را به صورت زیر تکمیل می‌کنیم:
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddMvc();

            services.AddIdentityServer()
             .AddDeveloperSigningCredential()
             .AddTestUsers(Config.GetUsers())
             .AddInMemoryIdentityResources(Config.GetIdentityResources())
             .AddInMemoryClients(Config.GetClients());
        }
در اینجا لیست کاربران و اطلاعات آن‌ها توسط متد AddTestUsers، لیست منابع و Scopes توسط متد AddInMemoryIdentityResources و لیست کلاینت‌ها توسط متد AddInMemoryClients به تنظیمات IdentityServer اضافه شده‌اند.


افزودن میان افزار IdentityServer به برنامه

پس از انجام تنظیمات مقدماتی سرویس‌های برنامه، اکنون نوبت به افزودن میان‌افزار IdentityServer است که در کلاس آغازین برنامه به صورت زیر تعریف می‌شود:
        public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
        {
            if (env.IsDevelopment())
            {
                app.UseDeveloperExceptionPage();
            }

            app.UseIdentityServer();
            app.UseStaticFiles();
            app.UseMvcWithDefaultRoute();
        }

آزمایش IDP

اکنون برای آزمایش IDP، به پوشه‌ی src\IDP\DNT.IDP وارد شده و دستور dotnet run را اجرا کنید:


همانطور که ملاحظه می‌کنید، برنامه‌ی IDP بر روی پورت 6001 قابل دسترسی است. برای آزمایش Web API آن، آدرس discovery endpoint این IDP را به صورت زیر در مرورگر وارد کنید:
 https://localhost:6001/.well-known/openid-configuration


در این تصویر، مفاهیمی را که در قسمت قبل بررسی کردیم مانند authorization_endpoint ،token_endpoint و غیره، مشاهده می‌کنید.


افزودن UI به IdentityServer

تا اینجا میان‌افزار IdentityServer را نصب و راه اندازی کردیم. در نگارش‌های قبلی آن، UI به صورت پیش‌فرض جزئی از این سیستم بود. در این نگارش آن‌را می‌توان به صورت جداگانه دریافت و به برنامه اضافه کرد. برای این منظور به آدرس IdentityServer4.Quickstart.UI مراجعه کرده و همانطور که در readme آن ذکر شده‌است می‌توان از یکی از دستورات زیر برای افزودن آن به پروژه‌ی IDP استفاده کرد:
الف) در ویندوز از طریق کنسول پاورشل به پوشه‌ی src\IDP\DNT.IDP وارد شده و سپس دستور زیر را وارد کنید:
iex ((New-Object System.Net.WebClient).DownloadString('https://raw.githubusercontent.com/IdentityServer/IdentityServer4.Quickstart.UI/release/get.ps1'))
ب) و یا درmacOS و یا Linux، دستور زیر را اجرا کنید:
\curl -L https://raw.githubusercontent.com/IdentityServer/IdentityServer4.Quickstart.UI/release/get.sh | bash

یک نکته: در ویندوز اگر در نوار آدرس هر پوشه، عبارت cmd را وارد و enter کنید، کنسول خط فرمان ویندوز در همان پوشه باز خواهد شد. همچنین در اینجا از ورود عبارت powershell هم پشتیبانی می‌شود:


بنابراین در نوار آدرس پوشه‌ی src\IDP\DNT.IDP، عبارت powershell را وارد کرده و سپس enter کنید. پس از آن دستور الف را وارد (copy/paste) و اجرا کنید.


به این ترتیب فایل‌های IdentityServer4.Quickstart.UI به پروژه‌ی IDP جاری اضافه می‌شوند.
- پس از آن اگر به پوشه‌ی Views مراجعه کنید، برای نمونه ذیل پوشه‌ی Account آن، Viewهای ورود و خروج به سیستم قابل مشاهده هستند.
- در پوشه‌ی Quickstart آن، کدهای کامل کنترلرهای متناظر با این Viewها قرار دارند.
بنابراین اگر نیاز به سفارشی سازی این Viewها را داشته باشید، کدهای کامل کنترلرها و Viewهای آن هم اکنون در پروژه‌ی IDP جاری در دسترس هستند.

نکته‌ی مهم: این UI اضافه شده، یک برنامه‌ی ASP.NET Core MVC است. به همین جهت در انتهای متد Configure، ذکر میان افزارهای UseStaticFiles و همچنین UseMvcWithDefaultRoute انجام شدند.

اکنون اگر برنامه‌ی IDP را مجددا با دستور dotnet run اجرا کنیم، تصویر زیر را می‌توان در ریشه‌ی سایت، مشاهده کرد که برای مثال لینک discovery endpoint در همان سطر اول آن ذکر شده‌است:


همچنین همانطور که در قسمت قبل نیز ذکر شد، یک IDP حتما باید از طریق پروتکل HTTPS در دسترس قرار گیرد که در پروژه‌های ASP.NET Core 2.1 این حالت، جزو تنظیمات پیش‌فرض است.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
اشتراک‌ها
تفاوت اعتبارسنجی ورودی ها با اعتبارسنجی مرتبط با قواعد تجاری

Input Validation for me is about validating the user input. Some people call "Name must not be empty" a business rule, I think about it as input validation. Business Rules validation is more complex, because a business rule for me is not "Name must not be empty", it is a definition of a state in the system that requires an action. Here is a definition of a business rule:

An order should be payed within 30 days, this duration can be extended, to a maximum of three times. 

تفاوت اعتبارسنجی ورودی ها با اعتبارسنجی مرتبط با قواعد تجاری
اشتراک‌ها
MSDN Magazine: March 2014 منتشر شد
A First Look at ASP.NET Identity 
ASP.NET MVC 5 - A .NET Developer Primer for Single-Page Applications
Patterns for Asynchronous MVVM Applications: Data Binding
Async Programming - Asynchronous TCP Sockets as an Alternative to WCF
MSDN Magazine: March 2014 منتشر شد