مطالب
NHibernate و سطح اول cache آن

این روزها هیچکدام از فناوری‌های دسترسی به داده بدون امکان یکپارچگی آن‌ها با سیستم‌ها و روش‌های متفاوت caching ، مطلوب شمرده نمی‌شوند. ایده اصلی caching هم به زبان ساده به این صورت است :‌ فراهم آوردن روش‌هایی جهت میسر ساختن دسترسی سریعتر به داده‌هایی که به صورت متناوب در برنامه مورد استفاده قرار می‌گیرند، بجای مراجعه مستقیم به بانک اطلاعاتی و خواندن اطلاعات از دیسک سخت.
یکی از تفاوت‌های مهم NHibernate با اکثر ORM های موجود داشتن دو سطح متفاوت cache است : first level cache & second level cache .
برای نمونه Entity framework (در زمان نگارش این مطلب) تنها first level caching را پشتیبانی می‌کند و پروایدر توکار و یکپارچه‌ای را جهت second level caching ارائه نمی‌دهد.
در این قسمت قصد داریم First Level Cache را بررسی کنیم.

سطح اول caching در NHibernate چیست؟

سطح اول caching در تمام ORM هایی که آن‌را پشتیبانی می‌کنند مانند NHibernate ، در طول عمر یک تراکنش تعریف می‌گردد. در این حالت در طی یک تراکنش و طول عمر یک سشن، دریافت اطلاعات هر رکورد از بانک اطلاعاتی، تنها یکبار انجام خواهد شد؛ صرفنظر از اینکه کوئری دریافت اطلاعات آن چندبار فراخوانی می‌‌گردد. یکی از دلایل این روش هم آن است که هیچ دو شیء متفاوتی که هم اکنون در حافظه قرار دارند نباید بیانگر یک رکورد واحد از بانک اطلاعاتی باشند.
در NHibernate به صورت پیش فرض هر زمانیکه از شیء استاندارد session استفاده می‌کنید، سطح اول caching نیز فعال است. درست در زمانیکه سشن خاتمه می‌یابد، این سطح از caching نیز به صورت خودکار تخلیه خواهد گردید.
به first level caching اصطلاحا thought-out cache system یا Cache Through pattern و یا identity map هم گفته می‌شود.

مثال:

روش متداول و استاندارد کار با NHibernate عموما به صورت زیر است:

الف) دریافت شیء Session از Session Factory
ب) شروع یک تراکنش با فراخوانی متد BeginTransaction شیء Session
ج) برای مثال دریافت اطلاعات رکوردی با ID مساوی یک به کمک متد Get مرتبط با شیء Session : این اطلاعات مستقیما از بانک اطلاعاتی دریافت خواهد شد.
د) سپس مجددا سعی در دریافت رکوردی با ID مساوی یک. اینبار اطلاعات این شیء مستقیما از cache خوانده می‌شود و رفت و برگشتی به بانک اطلاعاتی نخواهیم داشت. به همین جهت به این روش identity map هم گفته می‌شود، زیرا NHibernate بر اساس ID منحصربفرد این اشیاء ، identity map خود را تشکیل می‌دهد.
ه) خاتمه‌ی سشن با فراخوانی متد Close آن
بلافاصله
الف) دریافت شیء Session از Session Factory
ب) شروع یک تراکنش با فراخوانی متد BeginTransaction شیء Session
ج) برای مثال دریافت اطلاعات رکوردی با ID مساوی یک به کمک متد Get مرتبط با شیء Session : این اطلاعات مستقیما از بانک اطلاعاتی دریافت خواهد شد (زیرا در یک سشن جدید قرار داریم و همچنین سشن قبلی بسته شده و کش آن تخلیه گشته است).
د) خاتمه‌ی سشن با فراخوانی متد Close آن


سؤال: آیا استفاده از یک سشن سراسری در برنامه صحیح است؟
پاسخ: خیر!
توضیحات: زمانیکه از یک سشن سراسری استفاده می‌کنید، کش NHibernate را در اختیار تمام کاربران همزمان سیستم قرار داده‌اید. در طی یک سشن، همانطور که عنوان شد، بر اساس IDهای اشیاء، یک identity map تشکیل می‌شود و در این حالت به ازای هر رکورد بانک اطلاعاتی فقط و فقط یک شیء در حافظه وجود خواهد داشت که این روش در محیط‌های چندکاربره مانند برنامه‌های وب به زودی تبدیل به نشت اطلاعات و یا تخریب اطلاعات می‌گردد. به همین جهت در این نوع برنامه‌ها روش session-per-request بهترین حالت کاری است.

سؤال: حین به روز رسانی اشیاء جدید، به خطا بر می‌خورم. مشکل در کجاست؟
فرض کنید شیء مفروض Customer را توسط متد session.Get از بانک اطلاعاتی دریافت و تعدادی از خواص آن‌را جهت ساخت شیء جدیدی از کلاس Customer استفاده کرده‌ایم. اکنون اگر بخواهیم این شیء جدید را در بانک اطلاعاتی ذخیره یا به روز رسانی کنیم، NHibernate این اجازه را نمی‌دهد! چرا؟
پاسخ:
خطای متداول این حالت عموما به صورت زیر است:
a different object with the same identifier value was already associated with the session
اگر شخصی با مکانیزم سطح اول caching در NHibernate آشنایی نداشته باشد، شاید ساعاتی را در انجمن‌های مرتبط، جهت یافتن روش حل خطای فوق سپری کند.
همانطور که عنوان شد، در طول یک سشن، نمی‌توان دو شیء با یک ID را به عنوان یک رکورد بانک اطلاعاتی مورد استفاده قرار داد. اولین فراخوانی Get ، سبب کش شدن آن شیء در identity map سطح اول caching می‌گردد.
راه حل:
الف) از چندین و چند شیء استفاده نکنید. هر رکورد باید تنها با یک وهله از شیء‌ایی متناظر باشد.
ب) می‌توان پیش از update‌، کش سطح اول را به صورت دستی خالی کرد. برای این منظور از متد Clear شیء سشن استفاده کنید.
ج) بجای استفاده از متد saveOrUpdate شیء سشن، از متد Merge آن استفاده کنید. به این صورت شیء جدید ایجاد شده با شیء موجود در کش یکی خواهد شد.
د) می‌توان بجای تخلیه کل کش (حالت ب)، کش مرتبط با شیء Customer را به صورت دستی خالی کرد. برای این منظور از متد Evict شیء سشن استفاده نمائید.

و لازم به ذکر است که متد Flush سبب تخلیه کش نمی‌گردد. کار این متد اعمال کلیه تغییرات اعمالی موجود در کش به بانک اطلاعاتی است و بیشتر جهت هماهنگ سازی این دو مورد استفاده قرار می‌گیرد.

سؤال: آیا می‌توان سطح اول caching را غیرفعال کرد؟
پاسخ:بله.
توضیحات:
عموما کلیه ORMs جهت Batching یا Bulk data operations (برای مثال ثبت تعداد زیادی رکورد یا به روز رسانی تعداد بالایی از آن‌ها، یا نمایش فقط خواندنی تعداد زیادی رکورد و گزارشگیری از آن‌ها) کارآیی مطلوبی ندارند. نمونه‌ای از آن‌را در مبحث جاری ملاحظه کرده‌اید. هر شیءایی که به نحوی به سشن جاری وارد می‌شود تحت نظر قرار می‌گیرد و این مورد در تعداد بالای ثبت یا به روز رسانی رکوردها، یعنی کاهش سرعت و کارآیی، به علاوه مصرف بالای حافظه. به همین جهت باید به خاطر داشت که ORMs جهت سناریوهای OLTP مناسب هستند و کسانی که سرعت و کارآیی ORMs را با Batch processing اندازه گیری می‌کنند، کلا درکی از فلسفه‌ی وجودی ORMs و ساختار درونی آن‌ها ندارند!
خوشبختانه NHibernate با معرفی Stateless Sessions بر این مشکل فائق آمده است. در اینجا بجای ISession تنها کافی است از IStatelessSession استفاده گردد:
using (IStatelessSession statelessSession = sessionFactory.OpenStatelessSession())
using (ITransaction transaction = statelessSession.BeginTransaction())
{
//now insert 1,000,000 records!
}
در این حالت سیستم دو مزیت عمده را تجربه خواهد کرد: سرعت بالای ثبت اطلاعات با تعداد زیاد رکورد و همچنین مصرف پایین حافظه از آنجائیکه یک IStatelessSession ارجاعی را به اشیایی که بارگذاری می‌کند، در خود نگهداری نخواهد کرد.
تنها باید به خاطر داشت که در این حالت lazy loading پشتیبانی نمی‌شود و همچنین رخدادهای درونی NHibernate نیز لغو خواهند شد.

نظرات مطالب
فعالسازی Windows Authentication در برنامه‌های ASP.NET Core 2.0
یک نکته‌ی تکمیلی: UseHttpSys و استفاده‌ی از HTTPS
اگر بخواهید برای آزمایش برنامه از روش UseHttpSys استفاده کنید و همچنین « اجبار به استفاده‌ی از HTTPS در حین توسعه‌ی برنامه‌های ASP.NET Core 2.1 » را هم فعال کرده باشید ... برنامه کار نمی‌کند. از این جهت که در حالت استفاده‌ی از http.sys ویندوز، آدرس‌ها و پورت‌های SSL، باید به این صورت نصب شوند:
netsh http add sslcert ipport=0.0.0.0:6001 certhash=<thumbprint of certificate> appid={new guid here} certstorename=Root
در اینجا در کنسول مدیریت مجوزهای ویندوز، به خواص آن مجوز مراجعه کرده و thumbprint آن‌را در قسمت certhash وارد کنید. یک guid دلخواه را هم باید داخل {} در قسمت appid ذکر کنید. سپس این دستور را با دسترسی مدیریتی در خط فرمان ویندوز اجرا کنید. پس از آن است که برنامه برای مثال می‌تواند بر روی پورت 6001 که SSL تعریف شده، از http.sys استفاده کند.
مشکلات احتمالی
مجوزی که در اینجا ذکر می‌شود باید دارای private key بوده و همچنین در local computer وارد شده باشد؛ در غیراینصورت خطای زیر را دریافت می‌کنید:
SSL Certificate add failed, Error: 1312 A specified logon session does not exist.
It may already have been terminated.
- برای رفع آن از طریق اجرای certmgr.msc، در قسمت «Personal/Certificates»، مجوز پیش‌فرض ASP.NET Core را با نام «ASP.NET Core HTTPS development certificate»، انتخاب کرده و بر روی آن کلیک راست کنید. سپس گزینه‌ی All tasks -> export را انتخاب کنید. نکته‌ی مهمی را که در اینجا باید رعایت کنید، انتخاب گزینه‌ی «yes, export the private key» است. کپی و paste این مجوز از اینجا به جایی دیگر، این private key را export نمی‌کند. به همین جهت مشکل فوق را مشاهده خواهید کرد. در پایان این عملیات، یک فایل pfx را خواهید داشت.
- اکنون برای import این فایل pfx، بجای ورود به قسمت مدیریت مجوزهای ویندوز از طریق certmgr.msc، نیاز است از طریق mmc و add remove snap-ins وارد شوید تا بتوانید به local computer دسترسی پیدا کنید. 
- به همین جهت در خط فرمان دستور mmc را وارد کرده و آن‌را اجرا کنید. در صفحه‌ی باز شده، گزینه‌ی File -> Add remove snap-ins را انتخاب کنید. در اینجا در لیست ظاهر شده، certificates را انتخاب و add کنید. در صفحه‌ی بعدی نیز computer account و سپس local computer را انتخاب کنید. اکنون بر روی دکمه‌ی ok کلیک کنید تا صفحه‌ی certificate مخصوص local computer ظاهر شود. حالت استفاده‌ی از certmgr.msc، مجوزهای current user را نمایش می‌دهد که برای اینکار مناسب نیست.
- در پایان، این فایل pfx را در مسیر «Trusted Root Certification Authorities/Certificates» قرار دهید. برای اینکار بر روی نود certificate کلیک راست کرده و گزینه‌ی All tasks -> import را انتخاب کنید. سپس مسیر فایل pfx خود را داده و این مجوز را import نمائید.
- اکنون اگر مجددا دستور netsh http add sslcert یاد شده را اجرا کنید، بدون مشکل اجرا می‌شود.
مطالب
نحوه ایجاد Sequence و استفاده آن در Sql Server 2012
قبل از ایجاد Sequence در Sql Server 2012، توضیح مختصری را درباره آن می‌دهم.
در واقع Sequence روشی برای تولید اعداد ترتیبی با قابلیت افزایش یا کاهش عدد‌های دلخواه می‌باشد که توسط کاربر یا برنامه نویس ایجاد می‌شود. بنابراین Sequenceها User-Defined می‌باشند.
در اینجا ممکن است سئوالی پیش بیاید که اینکار توسط Identity هم قابل انجام است، اما چرا استفاده از Sequence توسط مایکروسافت پیشنهاد می‌شود.
بدلایل زیر استفاده از Sequence بهتر می‌باشد:
  1. ممکن است Application شما قبل از درج رکورد، درون یک جدول نیاز به عدد منحصربفردی داشته باشد.
  2. عدد تولید شده بوسیله Sequence را می‌توانید بین جداول یا ستونهای مختلف یک جدول به اشتراک بگذارید.
  3. می‌توانید روند تولید اعداد ترتیبی را Restart نمایید. به عبارت دیگر قابلیت Restart نمودن Sequence وجود دارد.
  4. می‌توانید Sequence خود را براساس Sort یک یا چند فیلد، تنظیم نمایید.

Syntax آن به شرح ذیل می‌باشد:
CREATE SEQUENCE [schema_name . ] sequence_name
    [ AS [ built_in_integer_type | user-defined_integer_type ] ]
    [ START WITH <constant> ]
    [ INCREMENT BY <constant> ]
    [ { MINVALUE [ <constant> ] } | { NO MINVALUE } ]
    [ { MAXVALUE [ <constant> ] } | { NO MAXVALUE } ]
    [ CYCLE | { NO CYCLE } ]
    [ { CACHE [ <constant> ] } | { NO CACHE } ]
    [ ; ]

شرح Syntax :
  • در زمان ایجاد Sequence، نوع آن می‌بایست عددی باشد، چنانچه ،Type آن را مشخص ننمایید، SQL Server، نوع آن را bigint در نظر می‌گیرد.
  • Start With: بدین مفهوم می‌باشد، که Sequence ایجاد شده از چه عددی آغاز شود.
  • INCREMENT BY: مفهومش این است که Sequence به چه مقداری افزایش یا کاهش یابد. به عبارت دیگری عدد تولید شده براساس مقدار Increment by تولید می‌شود.
  • Minvalue: کمترین مقداری که Sequence می‌تواند ایجاد نماید.
  • Maxvalue :بیشترین مقداری که Sequence می‌تواند ایجاد نماید.
  • Cycle :مقداری را که برای Cycle تعیین می‌نماییم، بدین مفهوم است که Sequence پس از چه عددی می‌بایست Restart شود.
  • Cache :عددی که برای Cache در نظر می‌گیریم، مفهومش این است که چه تعداد از اعداد تولید شده توسط Sequence، قبل از استفاده، می‌تواند در Cache قرار گیرد.

در ادامه با یک مثال ساده، یک Sequence ایجاد می‌نماییم:
CREATE SEQUENCE [dbo].[SequenceTest] 
 AS [int]
 START WITH 1
 INCREMENT BY 1
 MINVALUE 1
 MAXVALUE 30
 CYCLE 
 CACHE 
GO
در مثال بالا Start with برابر یک است، یعنی اولین عددی که تولید می‌شود، برابر یک است،INCREMENT BY برابر یک است یعنی در هر بار فراخوانی Sequence یک عدد به عدد تولید شده قبلی افزوده می‌شود. مقدار Minvalue برابر یک است، یعنی کمترین مقداری که Sequence می‌تواند تولید نماید برابر یک است. مقدار Maxvalue برابر 30 است، یعنی بیشترین مقداری که Sequence می‌تواند تولید نماید برابر 30 می‌باشد. و Cycle هم برای Sequence فوق در نظر گرفته شده است، بدین مفهوم ، که Sequence به مقدار 30 برسد، Restart شده و از مقدار یک شروع به تولید اعداد می‌نماید.
برای اینکه بتوانیم مقدار Sequence را بدست آوریم، کافیست از Syntax زیر استفاده نمایید:
NEXT VALUE FOR [ database_name . ] [ schema_name . ]  sequence_name
   [ OVER (<over_order_by_clause>) ]
به عنوان مثال داریم:


اگر Select بالا را تا 30 بار انجام دهید، برای دفعه 31 مقدار آن یک می‌شود، چون در زمان تعریف Cycle ،Sequence  را انتخاب کرده بودیم. در غیر اینصورت برای دفعه 31 با خطا زیر مواجه می‌شوید.
Msg 11728, Level 16, State 1, Line 1
The sequence object 'SequenceTest' has reached its minimum or maximum value. Restart the sequence object to allow new values to be generated.
 یکی از امکانات جالب Sequence  این است که شما می‌توانید Sequence را روی یک فیلد Sort شده تنظیم نمایید، برای روش شدن مطلب به مثال زیر توجه نمایید:
در ابتدا مطابق Script زیر جدولی را ایجاد و مقادیری را درون آن درج می‌نماییم:
create table Kids
( ID int,
Name varchar(50)
);
Go
insert Kids
 values
  (1,'Emma')
, (1,'Tabitha')
, (2,'Kendall')
, (3,'Delaney')
, (4,'Kyle')
, (5,'Jessica')
, (6,'Josh')
, (7,'Kirsten')
, (8,'Amanda')
, (9,'Jimmy')
;
سپس یک Schema به نام Sample ایجاد می‌کنیم:
CREATE SCHEMA Samples ;
GO
در ادامه یک Sequence به نام Test ایجاد می‌کنیم:
CREATE SEQUENCE Samples.Test
    AS tinyint
    START WITH 1
    INCREMENT BY 1 ;
GO
حال Query زیر را اجرا می‌نماییم:
SELECT NEXT VALUE FOR Samples.Test OVER (ORDER BY Name) AS NutID, ID, Name FROM  test1.Kids
WHERE Name LIKE '%e%' ;
در Query بالا روی فیلد Name به صورت صعودی عملیات Sort انجام می‌شود، و سپس Sequence روی آن اعمال می‌گردد، برای روشن‌تر شدن مطلب خروجی را مشاهده نمایید که تعداد رکورد آن 6 میباشد.


امیدوارم مطلب فوق مفید واقع شده باشد.
اشتراک‌ها
API نویسی اصولی و حرفه ای در ASP.NET Core

Professional REST API design with ASP.NET Core and WebAPI

This project is an example of lightweight and extensible infrastructure for building RESTful Web API with ASP.NET Core.

This example contains a number of tricks and techniques which I've learned while building APIs in ASP.NET Core.

Techniques and Features

  •  JWT Authentication
  • Secure JWT using Encryption (JWE)
  • Logging to File, Console and Database using Elmah & NLog
  • Logging to sentry.io (Log Management System)
  • Exception Handling using Custom Middleware
  • Automatic Validation
  • Standard API Resulting
  • Dependency Injection using Autofac
  • Map resources using AutoMapper
  • Async/Await Best Practices
  • Versioning Management
  • Using Swagger (Swashbuckle)
  • Auto Document Generator for Swagger
  • Integrate Swagger and Versioning
  • Integrate Swagger and JWT/OAuth Authentication
  • Best Practices for Performance and Security 
API نویسی اصولی و حرفه ای در ASP.NET Core
مطالب
نحوه اضافه کردن Auto-Complete به جستجوی لوسین در ASP.NET MVC و Web forms
پیشنیازها:
چگونه با استفاده از لوسین مطالب را ایندکس کنیم؟
چگونه از افزونه jQuery Auto-Complete استفاده کنیم؟
نحوه استفاده صحیح از لوسین در ASP.NET


اگر به جستجوی سایت دقت کرده باشید، قابلیت ارائه پیشنهاداتی به کاربر توسط یک Auto-Complete به آن اضافه شده‌است. در مطلب جاری به بررسی این مورد به همراه دو مثال Web forms و MVC پرداخته خواهد شد.


قسمت عمده مطلب جاری با پیشنیازهای یاد شده فوق یکی است. در اینجا فقط به ذکر تفاوت‌ها بسنده خواهد شد.

الف) دریافت لوسین
از طریق NuGet آخرین نگارش را دریافت و به پروژه خود اضافه کنید. همچنین Lucene.NET Contrib را نیز به همین نحو دریافت نمائید.

ب) ایجاد ایندکس
کدهای این قسمت با مطلب برجسته سازی قسمت‌های جستجو شده، یکی است:
using System.Collections.Generic;
using System.IO;
using Lucene.Net.Analysis.Standard;
using Lucene.Net.Documents;
using Lucene.Net.Index;
using Lucene.Net.Store;
using LuceneSearch.Core.Model;
using LuceneSearch.Core.Utils;

namespace LuceneSearch.Core
{
    public static class CreateIndex
    {
        static readonly Lucene.Net.Util.Version _version = Lucene.Net.Util.Version.LUCENE_30;

        public static Document MapPostToDocument(Post post)
        {
            var postDocument = new Document();
            postDocument.Add(new Field("Id", post.Id.ToString(), Field.Store.YES, Field.Index.NOT_ANALYZED));
            var titleField = new Field("Title", post.Title, Field.Store.YES, Field.Index.ANALYZED, Field.TermVector.WITH_POSITIONS_OFFSETS);
            titleField.Boost = 3;
            postDocument.Add(titleField);
            postDocument.Add(new Field("Body", post.Body.RemoveHtmlTags(), Field.Store.YES, Field.Index.ANALYZED, Field.TermVector.WITH_POSITIONS_OFFSETS));
            return postDocument;
        }

        public static void CreateFullTextIndex(IEnumerable<Post> dataList, string path)
        {
            var directory = FSDirectory.Open(new DirectoryInfo(path));
            var analyzer = new StandardAnalyzer(_version);
            using (var writer = new IndexWriter(directory, analyzer, create: true, mfl: IndexWriter.MaxFieldLength.UNLIMITED))
            {
                foreach (var post in dataList)
                {
                    writer.AddDocument(MapPostToDocument(post));
                }

                writer.Optimize();
                writer.Commit();
                writer.Close();
                directory.Close();
            }
        }
    }
}
تنها تفاوت آن اضافه شدن titleField.Boost = 3 می‌باشد. توسط Boost به لوسین خواهیم گفت که اهمیت عبارات ذکر شده در عناوین مطالب، بیشتر است از اهمیت متون آن‌ها.


ج) تهیه قسمت منبع داده Auto-Complete

namespace LuceneSearch.Core.Model
{
    public class SearchResult
    {
        public int Id { set; get; }
        public string Title { set; get; }
    }
}

using System.Collections.Generic;
using System.IO;
using Lucene.Net.Index;
using Lucene.Net.Search;
using Lucene.Net.Store;
using LuceneSearch.Core.Model;
using LuceneSearch.Core.Utils;

namespace LuceneSearch.Core
{
    public static class AutoComplete
    {
        private static IndexSearcher _searcher;

        /// <summary>
        /// Get terms starting with the given prefix
        /// </summary>
        /// <param name="prefix"></param>
        /// <param name="maxItems"></param>
        /// <returns></returns>
        public static IList<SearchResult> GetTermsScored(string indexPath, string prefix, int maxItems = 10)
        {
            if (_searcher == null)
                _searcher = new IndexSearcher(FSDirectory.Open(new DirectoryInfo(indexPath)), true);

            var resultsList = new List<SearchResult>();
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(prefix))
                return resultsList;

            prefix = prefix.ApplyCorrectYeKe();

            var results = _searcher.Search(new PrefixQuery(new Term("Title", prefix)), null, maxItems);
            if (results.TotalHits == 0)
            {
                results = _searcher.Search(new PrefixQuery(new Term("Body", prefix)), null, maxItems);
            }

            foreach (var doc in results.ScoreDocs)
            {
                resultsList.Add(new SearchResult
                {
                    Title = _searcher.Doc(doc.Doc).Get("Title"),
                    Id = int.Parse(_searcher.Doc(doc.Doc).Get("Id"))
                });
            }

            return resultsList;
        }
    }
}
توضیحات:
برای نمایش Auto-Complete نیاز به منبع داده داریم که نحوه ایجاد آن‌را در کدهای فوق ملاحظه می‌کنید. در اینجا توسط جستجوی سریع لوسین و امکانات PrefixQuery آن، به تعدادی مشخص (maxItems)، رکوردهای یافت شده را بازگشت خواهیم داد. خروجی حاصل لیستی است از SearchResultها شامل عنوان مطلب و Id آن. عنوان را به کاربر نمایش خواهیم داد؛ از Id برای هدایت او به مطلبی مشخص استفاده خواهیم کرد.


د) نمایش Auto-Complete در ASP.NET MVC

using System.Text;
using System.Web.Mvc;
using LuceneSearch.Core;
using System.Web;

namespace LuceneSearch.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        static string _indexPath = HttpRuntime.AppDomainAppPath + @"App_Data\idx";

        public ActionResult Index(int? id)
        {
            if (id.HasValue)
            {
                //todo: do something
            }
            return View(); //Show the page
        }

        public virtual ActionResult ScoredTerms(string q)
        {
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(q))
                return Content(string.Empty);

            var result = new StringBuilder();
            var items = AutoComplete.GetTermsScored(_indexPath, q);
            foreach (var item in items)
            {
                var postUrl = this.Url.Action(actionName: "Index", controllerName: "Home", routeValues: new { id = item.Id }, protocol: "http");
                result.AppendLine(item.Title + "|" + postUrl);
            }

            return Content(result.ToString());
        }
    }
}

@{
    ViewBag.Title = "جستجو";
    var scoredTermsUrl = Url.Action(actionName: "ScoredTerms", controllerName: "Home");
    var bulletImage = Url.Content("~/Content/Images/bullet_shape.png");
}
<h2>
    جستجو</h2>

<div align="center">
    @Html.TextBox("term", "", htmlAttributes: new { dir = "ltr" })
    <br />
    جهت آزمایش lu را وارد نمائید
</div>

@section scripts
{
    <script type="text/javascript">
        EnableSearchAutocomplete('@scoredTermsUrl', '@bulletImage');
    </script>
}

function EnableSearchAutocomplete(url, img) {
    var formatItem = function (row) {
        if (!row) return "";
        return "<img src='" + img + "' /> " + row[0];
    }

    $(document).ready(function () {
        $("#term").autocomplete(url, {
            dir: 'rtl', minChars: 2, delay: 5,
            mustMatch: false, max: 20, autoFill: false,
            matchContains: false, scroll: false, width: 300,
            formatItem: formatItem
        }).result(function (evt, row, formatted) {
            if (!row) return;
            window.location = row[1];
        });
    });
}
توضیحات:
- ابتدا ارجاعاتی را به jQuery، افزونه Auto-Complete و اسکریپت سفارشی تهیه شده، در فایل layout پروژه تعریف خواهیم کرد.
در اینجا سه قسمت را مشاهده می‌کنید: کدهای کنترلر، View متناظر و اسکریپتی که Auto-Complete را فعال خواهد ساخت.
- قسمت مهم کدهای کنترلر، دو سطر زیر هستند:
result.AppendLine(item.Title + "|" + postUrl);
return Content(result.ToString());
مطابق نیاز افزونه انتخاب شده در مثال جاری، فرمت خروجی مدنظر باید شامل سطرهایی حاوی متن قابل نمایش به همراه یک Id (یا در اینجا یک آدرس مشخص) باشد. البته ذکر این Id اختیاری بوده و در اینجا جهت تکمیل بحث ارائه شده است.
return Content هم سبب بازگشت این اطلاعات به افزونه خواهد شد.
- کدهای View متناظر بسیار ساده هستند. تنها نام TextBox تعریف شده مهم می‌باشد که در متد جاوا اسکریپتی EnableSearchAutocomplete استفاده شده است. به علاوه، نحوه مقدار دهی آدرس دسترسی به اکشن متد ScoredTerms نیز مهم می‌باشد.
- در متد EnableSearchAutocomplete نحوه فراخوانی افزونه autocomplete را ملاحظه می‌کنید.
جهت آن، به راست به چپ تنظیم شده است. با 2 کاراکتر ورودی فعال خواهد شد با وقفه‌ای کوتاه. نیازی نیست تا انتخاب کاربر از لیست ظاهر شده حتما با عبارت جستجو شده صد در صد یکی باشد. حداکثر 20 آیتم در لیست ظاهر خواهند شد. اسکرول بار لیست را حذف کرده‌ایم. عرض آن به 300 تنظیم شده است و نحوه فرمت دهی نمایشی آن‌را نیز ملاحظه می‌کنید. برای این منظور از متد formatItem استفاده شده است. آرایه row در اینجا در برگیرنده اعضای Title و Id ارسالی به افزونه است. اندیس صفر آن به عنوان دریافتی اشاره می‌کند.
همچنین نحوه نشان دادن عکس العمل به عنصر انتخابی را هم ملاحظه می‌کنید (در متد result مقدار دهی شده).  window.location را به عنصر دوم آرایه row هدایت خواهیم کرد. این عنصر دوم مطابق کدهای اکشن متد تهیه شده، به آدرس یک صفحه اشاره می‌کند.


ه) نمایش Auto-Complete در ASP.NET WebForms

قسمت عمده مطالب فوق با وب فرم‌ها نیز یکی است. خصوصا توضیحات مرتبط با متد EnableSearchAutocomplete ذکر شده.
<%@ Page Language="C#" AutoEventWireup="true" CodeBehind="Default.aspx.cs" Inherits="LuceneSearch.WebForms.Default" %>

<!DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd">
<html xmlns="http://www.w3.org/1999/xhtml">
<head runat="server">
    <meta charset="utf-8" />
    <meta name="viewport" content="width=device-width" />
    <title>جستجو</title>
    <link href="Content/Site.css" rel="stylesheet" type="text/css" />
    <script src="Scripts/jquery-1.7.1.min.js" type="text/javascript"></script>
    <script src="Scripts/jquery.autocomplete.js" type="text/javascript"></script>
    <script src="Scripts/custom.js" type="text/javascript"></script>
</head>
<body dir="rtl">
    <h2>
        جستجو</h2>
    <form id="form1" runat="server">
    <div align="center">
        <asp:TextBox runat="server" dir="ltr" ID="term"></asp:TextBox>
        <br />
        جهت آزمایش lu را وارد نمائید
    </div>
    </form>
    <script type="text/javascript">
        EnableSearchAutocomplete('Search.ashx', 'Content/Images/bullet_shape.png');
    </script>
</body>
</html>

using System.Text;
using System.Web;
using LuceneSearch.Core;

namespace LuceneSearch.WebForms
{
    public class Search : IHttpHandler
    {
        static string _indexPath = HttpRuntime.AppDomainAppPath + @"App_Data\idx";

        public void ProcessRequest(HttpContext context)
        {
            string q = context.Request.QueryString["q"];
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(q))
            {
                context.Response.Write(string.Empty);
                context.Response.End();
            }

            var result = new StringBuilder();
            var items = AutoComplete.GetTermsScored(_indexPath, q);
            foreach (var item in items)
            {
                var postUrl = "Default.aspx?id=" + item.Id;
                result.AppendLine(item.Title + "|" + postUrl);
            }

            context.Response.ContentType = "text/plain";
            context.Response.Write(result.ToString());
            context.Response.End();
        }

        public bool IsReusable
        { get { return false; } }
    }
}

در اینجا بجای Controller از یک Generic handler استفاده شده است (Search.ashx).
result.AppendLine(item.Title + "|" + postUrl);
context.Response.Write(result.ToString());
در آن، عنوان مطالب یافت شده به همراه یک آدرس مشخص، تهیه و در Response نوشته خواهند شد.


کدهای کامل مثال فوق را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
همچنین باید دقت داشت که پروژه MVC آن از نوع MVC4 است (VS2010) و فرض براین می‌باشد که IIS Express 7.5 را نیز پیشتر نصب کرده‌اید.
کلمه عبور فایل: dotnettips91
 
مطالب
شروع کار با ASP.NET Web API 2
HTTP تنها برای به خدمت گرفتن صفحات وب نیست. این پروتکل همچنین پلتفرمی قدرتمند برای ساختن API هایی است که سرویس‌ها و داده را در دسترس قرار می‌دهند. این پروتکل ساده، انعطاف پذیر و در همه جا حاضر است. هر پلتفرمی که فکرش را بتوانید بکنید کتابخانه ای برای HTTP دارد، بنابراین سرویس‌های HTTP می‌توانند بازه بسیار گسترده ای از کلاینت‌ها را پوشش دهند، مانند مرورگرها، دستگاه‌های موبایل و اپلیکیشن‌های مرسوم دسکتاپ.

ASP.NET Web API فریم ورکی برای ساختن API‌های وب بر روی فریم ورک دات نت است. در این مقاله با استفاده از این فریم ورک، API وبی خواهیم ساخت که لیستی از محصولات را بر می‌گرداند. صفحه وب کلاینت، با استفاده از jQuery نتایج را نمایش خواهد داد.


یک پروژه Web API بسازید

در ویژوال استودیو 2013 پروژه جدیدی از نوع ASP.NET Web Application بسازید و نام آن را "ProductsApp" انتخاب کنید.

در دیالوگ New ASP.NET Project قالب Empty را انتخاب کنید و در قسمت "Add folders and core references for" گزینه Web API را انتخاب نمایید.

می توانید از قالب Web API هم استفاده کنید. این قالب با استفاده از ASP.NET MVC صفحات راهنمای API را خواهد ساخت. در این مقاله از قالب Empty استفاده میکنیم تا تمرکز اصلی، روی خود فریم ورک Web API باشد. بطور کلی برای استفاده از این فریم ورک لازم نیست با ASP.NET MVC آشنایی داشته باشید.

افزودن یک مدل

یک مدل (model) آبجکتی است که داده اپلیکیشن شما را معرفی می‌کند. ASP.NET Web API می‌تواند بصورت خودکار مدل شما را به JSON, XML و برخی فرمت‌های دیگر مرتب (serialize) کند، و سپس داده مرتب شده را در بدنه پیام HTTP Response بنویسد. تا وقتی که یک کلاینت بتواند فرمت مرتب سازی داده‌ها را بخواند، می‌تواند آبجکت شما را deserialize کند. اکثر کلاینت‌ها می‌توانند XML یا JSON را تفسیر کنند. بعلاوه کلاینت‌ها می‌توانند فرمت مورد نظرشان را با تنظیم Accept header در پیام HTTP Request مشخص کنند.

بگذارید تا با ساختن مدلی ساده که یک محصول (product) را معرفی میکند شروع کنیم.

کلاس جدیدی در پوشه Models ایجاد کنید.

نام کلاس را به "Product" تغییر دهید، و خواص زیر را به آن اضافه کنید.

namespace ProductsApp.Models
{
    public class Product
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
        public string Category { get; set; }
        public decimal Price { get; set; }
    }
}

افزودن یک کنترلر

در Web API کنترلر‌ها آبجکت هایی هستند که درخواست‌های HTTP را مدیریت کرده و آنها را به اکشن متدها نگاشت می‌کنند. ما کنترلری خواهیم ساخت که می‌تواند لیستی از محصولات، یا محصولی بخصوص را بر اساس شناسه برگرداند. اگر از ASP.NET MVC استفاده کرده اید، با کنترلرها آشنا هستید. کنترلرهای Web API مشابه کنترلر‌های MVC هستند، با این تفاوت که بجای ارث بری از کلاس Controller از کلاس ApiController مشتق می‌شوند.

کنترلر جدیدی در پوشه Controllers ایجاد کنید.

در دیالوگ Add Scaffold گزینه Web API Controller - Empty را انتخاب کرده و روی Add کلیک کنید.

در دیالوگ Add Controller نام کنترلر را به "ProductsController" تغییر دهید و روی Add کلیک کنید.

توجه کنید که ملزم به ساختن کنترلرهای خود در پوشه Controllers نیستید، و این روش صرفا قراردادی برای مرتب نگاه داشتن ساختار پروژه‌ها است. کنترلر ساخته شده را باز کنید و کد زیر را به آن اضافه نمایید.

using ProductsApp.Models;
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Net;
using System.Web.Http;

namespace ProductsApp.Controllers
{
    public class ProductsController : ApiController
    {
        Product[] products = new Product[] 
        { 
            new Product { Id = 1, Name = "Tomato Soup", Category = "Groceries", Price = 1 }, 
            new Product { Id = 2, Name = "Yo-yo", Category = "Toys", Price = 3.75M }, 
            new Product { Id = 3, Name = "Hammer", Category = "Hardware", Price = 16.99M } 
        };

        public IEnumerable<Product> GetAllProducts()
        {
            return products;
        }

        public IHttpActionResult GetProduct(int id)
        {
            var product = products.FirstOrDefault((p) => p.Id == id);
            if (product == null)
            {
                return NotFound();
            }
            return Ok(product);
        }
}
برای اینکه مثال جاری را ساده نگاه داریم، محصولات مورد نظر در یک آرایه استاتیک ذخیره شده اند. مسلما در یک اپلیکیشن واقعی برای گرفتن لیست محصولات از دیتابیس یا منبع داده ای دیگر کوئری می‌گیرید.

کنترلر ما دو متد برای دریافت محصولات تعریف می‌کند:

  • متد GetAllProducts لیست تمام محصولات را در قالب یک <IEnumerable<Product بر می‌گرداند.
  • متد GetProductById سعی می‌کند محصولی را بر اساس شناسه تعیین شده پیدا کند.

همین! حالا یک Web API ساده دارید. هر یک از متدهای این کنترلر، به یک یا چند URI پاسخ می‌دهند:

 URI  Controller Method
api/products/  GetAllProducts
 api/products/id/  GetProductById

برای اطلاعات بیشتر درباره نحوه نگاشت درخواست‌های HTTP به اکشن متدها توسط Web API به این لینک مراجعه کنید.


فراخوانی Web API با جاوا اسکریپت و jQuery

در این قسمت یک صفحه HTML خواهیم ساخت که با استفاده از AJAX متدهای Web API را فراخوانی می‌کند. برای ارسال درخواست‌های آژاکسی و بروز رسانی صفحه بمنظور نمایش نتایج دریافتی از jQuery استفاده میکنیم.

در پنجره Solution Explorer روی نام پروژه کلیک راست کرده و گزینه Add, New Item را انتخاب کنید.

در دیالوگ Add New Item قالب HTML Page را انتخاب کنید و نام فایل را به "index.html" تغییر دهید.

حال محتوای این فایل را با لیست زیر جایگزین کنید.

<!DOCTYPE html>
<html xmlns="http://www.w3.org/1999/xhtml">
<head>
  <title>Product App</title>
</head>
<body>

  <div>
    <h2>All Products</h2>
    <ul id="products" />
  </div>
  <div>
    <h2>Search by ID</h2>
    <input type="text" id="prodId" size="5" />
    <input type="button" value="Search" onclick="find();" />
    <p id="product" />
  </div>

  <script src="http://ajax.aspnetcdn.com/ajax/jQuery/jquery-2.0.3.min.js"></script>
  <script>
    var uri = 'api/products';

    $(document).ready(function () {
      // Send an AJAX request
      $.getJSON(uri)
          .done(function (data) {
            // On success, 'data' contains a list of products.
            $.each(data, function (key, item) {
              // Add a list item for the product.
              $('<li>', { text: formatItem(item) }).appendTo($('#products'));
            });
          });
    });

    function formatItem(item) {
      return item.Name + ': $' + item.Price;
    }

    function find() {
      var id = $('#prodId').val();
      $.getJSON(uri + '/' + id)
          .done(function (data) {
            $('#product').text(formatItem(data));
          })
          .fail(function (jqXHR, textStatus, err) {
            $('#product').text('Error: ' + err);
          });
    }
  </script>
</body>
</html>
راه‌های مختلفی برای گرفتن jQuery وجود دارد، در این مثال از Microsoft Ajax CDN استفاده شده. می‌توانید این کتابخانه را از http://jquery.com دانلود کنید و بصورت محلی استفاده کنید. همچنین قالب پروژه‌های  Web API این کتابخانه را به پروژه نیز اضافه می‌کنند.


گرفتن لیستی از محصولات

برای گرفتن لیستی از محصولات، یک درخواست HTTP GET به آدرس "api/products/" ارسال کنید.

تابع getJSON یک درخواست آژاکسی ارسال می‌کند. پاسخ دریافتی هم آرایه ای از آبجکت‌های JSON خواهد بود. تابع done در صورت موفقیت آمیز بودن درخواست، اجرا می‌شود. که در این صورت ما DOM را با اطلاعات محصولات بروز رسانی می‌کنیم.

$(document).ready(function () {
    // Send an AJAX request
    $.getJSON(apiUrl)
        .done(function (data) {
            // On success, 'data' contains a list of products.
            $.each(data, function (key, item) {
                // Add a list item for the product.
                $('<li>', { text: formatItem(item) }).appendTo($('#products'));
            });
        });
});

گرفتن محصولی مشخص

برای گرفتن یک محصول توسط شناسه (ID) آن کافی است یک درخواست HTTP GET به آدرس "api/products/id/" ارسال کنید.

function find() {
    var id = $('#prodId').val();
    $.getJSON(apiUrl + '/' + id)
        .done(function (data) {
            $('#product').text(formatItem(data));
        })
        .fail(function (jqXHR, textStatus, err) {
            $('#product').text('Error: ' + err);
        });
}
برای این کار هنوز از getJSON برای ارسال درخواست آژاکسی استفاده می‌کنیم، اما اینبار شناسه محصول را هم به آدرس درخواستی اضافه کرده ایم. پاسخ دریافتی از این درخواست، اطلاعات یک محصول با فرمت JSON است.


اجرای اپلیکیشن

اپلیکیشن را با F5 اجرا کنید. صفحه وب باز شده باید چیزی مشابه تصویر زیر باشد.

برای گرفتن محصولی مشخص، شناسه آن را وارد کنید و روی Search کلیک کنید.

اگر شناسه نامعتبری وارد کنید، سرور یک خطای HTTP بر می‌گرداند.


استفاده از F12 برای مشاهده درخواست‌ها و پاسخ ها

هنگام کار با سرویس‌های HTTP، مشاهده‌ی درخواست‌های ارسال شده و پاسخ‌های دریافتی بسیار مفید است. برای اینکار می‌توانید از ابزار توسعه دهندگان وب استفاده کنید، که اکثر مرورگرهای مدرن، پیاده سازی خودشان را دارند. در اینترنت اکسپلورر می‌توانید با F12 به این ابزار دسترسی پیدا کنید. به برگه Network بروید و روی Start Capturing کلیک کنید. حالا صفحه وب را مجددا بارگذاری (reload) کنید. در این مرحله اینترنت اکسپلورر ترافیک HTTP بین مرورگر و سرور را تسخیر می‌کند. می‌توانید تمام ترافیک HTTP روی صفحه جاری را مشاهده کنید.

به دنبال آدرس نسبی "api/products/" بگردید و آن را انتخاب کنید. سپس روی Go to detailed view کلیک کنید تا جزئیات ترافیک را مشاهده کنید. در نمای جزئیات، می‌توانید header‌ها و بدنه درخواست‌ها و پاسخ‌ها را ببینید. مثلا اگر روی برگه Request headers کلیک کنید، خواهید دید که اپلیکیشن ما در Accept header داده‌ها را با فرمت "application/json" درخواست کرده است.

اگر روی برگه Response body کلیک کنید، می‌توانید ببینید چگونه لیست محصولات با فرمت JSON سریال شده است. همانطور که گفته شده مرورگرهای دیگر هم قابلیت‌های مشابهی دارند. یک ابزار مفید دیگر Fiddler است. با استفاده از این ابزار می‌توانید تمام ترافیک HTTP خود را مانیتور کرده، و همچنین درخواست‌های جدیدی بسازید که این امر کنترل کاملی روی HTTP headers به شما می‌دهد.


قدم‌های بعدی

  • برای یک مثال کامل از سرویس‌های HTTP که از عملیات POST,PUT و DELETE پشتیبانی می‌کند به این لینک مراجعه کنید.
  • برای اطلاعات بیشتر درباره طراحی واکنش گرا در کنار سرویس‌های HTTP به این لینک مراجعه کنید، که اپلیکیشن‌های تک صفحه ای (SPA) را بررسی می‌کند.
مطالب
استفاده از Twitter Bootstrap در کارهای روزمره طراحی وب
پس از آشنایی مقدماتی با Twitter Bootstrap، در این قسمت قصد داریم تا با ویژگی‌هایی از آن آشنا شویم که در کارهای رومزه طراحی وب بسیار مورد استفاده هستند؛ مانند تایپوگرافی، جداول، فرم‌ها، دکمه‌ها، تصاویر و آیکون‌ها.

تایپوگرافی
هدف از تایپوگرافی، چیدمان متن به نحوی است که واضح، خوانا و مشخص باشد؛ همچنین مباحث زیبایی ارائه را نیز به آن اضافه کنید. برای مثال تنظیم فاصله بین حروف و کلمات، فاصله بین خطوط و یا رعایت یک سری نسبت‌های ویژه مانند نسبت طلایی جهت دعوت خواننده به مطالعه مطالب، بجای فراری دادن او، در مباحث تایپوگرافی رعایت می‌شوند. خوشبختانه Twitter Bootstrap به همراه یک سری تنظیمات تایپوگرافی پیش فرض است که در ادامه آن‌ها را مرور خواهیم کرد.
پیش فرض‌های ابتدایی آن‌را مانند قلم با اندازه 14px، قلم پیش فرض Helvetica، فاصله بین خطوط و رنگ متن را در فایل bootstrap.css می‌توانید مشاهده کنید:
body {
    margin: 0;"Helvetica Neue", Helvetica, Arial, sans-serif;
    color: #333333;
    background-color: #ffffff;
}
در اینجا اثر تنظیمات bootstrap را بر روی تگ‌های h1 تا h6 ملاحظه می‌کنید:
 

 
        <div class="row-fluid">
            <div class="span12">
                <h1>
                    سرتیتر 1
                </h1>
                <h2>
                    سرتیتر 2
                </h2>
                <h3>
                    سرتیتر 3
                </h3>
                <h4>
                    سرتیتر 4
                </h4>
                <h5>
                    سرتیتر 5
                </h5>
                <h6>
                    سرتیتر 6
                </h6>
            </div>
        </div>

همچنین اگر نیاز باشد تا نسبت به متنی جلب توجه خواننده را جلب کرد می‌توان از کلاس lead استفاده نمود. به علاوه bootstrap پیش فرض‌هایی را به المان‌های small، strong و em نیز اعمال می‌کند:
        <div class="row-fluid">
            <div class="span12">
                <p class="lead">
                    تیتر</p>
                <p>
                    متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن
                    متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن
                    متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن
                    متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن
                </p>
                <small>اندازه کوچک</small> <strong>متن ضخیم</strong> <em>متن ایتالیک</em>
            </div>
        </div>

روش دیگر جلب توجه به یک متن در bootstrap، استفاده از کلاس‌های text مانند text-error و امثال آن می‌باشد:

 
 
        <div class="row-fluid">
            <div class="span12">
                <p class="muted">
                    متن غیرفعال</p>
                <p class="text-warning">
                    نمایش اخطار به کاربر</p>
                <p class="text-error">
                    نمایش خطا به کاربر</p>
                <p class="text-info">
                    نمایش اطلاعات به کاربر</p>
                <p class="text-success">
                    نمایش موفقیت آمیز بودن عملیات</p>
            </div>
        </div>

bootstrap تنظیماتی را به المان abbreviation موجود در HTML 5 نیز اعمال می‌کند. در این حالت کاربر با نزدیک ساختن اشاره‌گر ماوس به متن مشخص شده، یک tooltip توضیح دهنده نیز ظاهر خواهد شد:

 
 
        <div class="row-fluid">
            <div class="span12">
                <p>
                    My
                    <abbr title="منظور واحد پردازش مرکزی است">
                        CPU</abbr>
                    has N Cores.
                </p>
            </div>
        </div>

در bootstrap المان آدرس نیز شیوه نامه خاص خودش را داشته و به صورت یک قطعه خاص ظاهر می‌شود:
 

        <div class="row-fluid">
            <div class="span12">
                <address>
                    وحید نصیری
                    <br />
                    ایران، تهران
                    <br />
                    <abbr title="Phone">
                        P:</abbr>
                    12345678
                    <br />
                    <abbr title="Cell">
                        C:</abbr>
                    12345678
                </address>
            </div>
        </div>

 
در اینجا تاثیر bootstrap را بر روی المان blockquote ملاحظه می‌کنید؛ همچنین به همراه المان  citeبرای ذکر ماخذ نقل قول ذکر شده:

 
        <div class="row-fluid">
            <div class="span12">
                <blockquote>
                    <p>
                        جهت نمایش نقل قول
                    </p>
                    <small><cite title="کاربر شماره 2">از شخصی</cite> </small>
                </blockquote>
            </div>
        </div>

 
در bootstrap برای حذف بولت‌های کنار یک لیست مرتب، فقط کافی است از کلاس unstyled استفاده شود:
 

        <div class="row-fluid">
            <div class="span6">
                <ul class="unstyled">
                    <li>یک </li>
                    <li>دو </li>
                    <li>سه </li>
                </ul>
            </div>
            <div class="span6">
                <ol>
                    <li>یک </li>
                    <li>دو </li>
                    <li>سه </li>
                </ol>
            </div>
        </div>

 
به علاوه امکان تعریف دو نوع خاص از definition list نیست وجود دارد (المان dl در اینجا). در حالت عادی، ابتدا عنوان مشخص شده با dt یا definition term به صورت ضخیم ظاهر می‌شود؛ به همراه توضیحات ارائه شده در المان dd آن در سطر بعدی. اگر از کلاس dl-horizontal استفاده شود، همانند تصویر ذیل، عنوان در کنار توضیحات در یک سطر قرار خواهد گرفت:
 

        <div class="row-fluid">
            <div class="span12">
                <dl class="dl-horizontal">
                    <dt>عنوان</dt>
                    <dd>
                        توضیحات بلند در اینجا</dd>
                </dl>
            </div>
        </div>

 
در bootstrap امکان اعمال شیوه نامه ابتدایی به کدهای برنامه‌ها نیز وجود دارد. اگر از تگ code استفاده شود، فرض بر این است که قرار است اطلاعاتی را در یک سطر نمایش دهید. اگر اطلاعات کدها، بیشتر از یک سطر است، می‌توان از تگ pre استفاده کرد. در اینجا با اعمال کلاس pre-scrollable به تگ pre، به صورت خودکار یک اسکرول عمودی به قطعه کدها اعمال خواهد شد:
 

 
        <div class="row-fluid">
            <div class="span6">
                <code>inline code</code>
            </div>
            <div class="span6">
                <pre class="pre-scrollable">
                code
                code
                code
                </pre>
            </div>
        </div>



استفاده از جداول و تاثیر bootstrap بر آن‌ها

در ادامه کدهای یک جدول متداول را که مزین شده‌است به کلاس‌های bootstrap ملاحظه می‌کنید:
    <div class="container-fluid">
        <div class="row-fluid">
            <div class="span12">
                <table 
class="table table-striped table-hover table-bordered table-condensed">
                    <caption>
                        عنوانی خاص در اینجا</caption>
                    <thead>
                        <tr>
                            <th>
                                ستون یک
                            </th>
                            <th>
                                ستون دو
                            </th>
                            <th>
                                ستون سه
                            </th>
                        </tr>
                    </thead>
                    <tbody>
                        <tr class="error">
                            <td>
                                1 متن یک
                            </td>
                            <td>
                                1 متن دو
                            </td>
                            <td>
                                1 متن سه
                            </td>
                        </tr>
                        <tr>
                            <td>
                                2 متن یک
                            </td>
                            <td>
                                2 متن دو
                            </td>
                            <td>
                                2 متن سه
                            </td>
                        </tr>
                        <tr>
                            <td>
                                3 متن یک
                            </td>
                            <td>
                                3 متن دو
                            </td>
                            <td>
                                3 متن سه
                            </td>
                        </tr>
                    </tbody>
                </table>
            </div>
        </div>
    </div>

در اینجا ذکر caption اختیاری است. وجود thead و tbody به تشخیص هدر و ردیف‌ها جهت اعمال شیوه‌نامه‌های متناظر کمک می‌کنند. همچنین کلاس‌های ذیل نیز به جدول اعمال شده‌اند:
table: سبب می‌شود تا تنظیمات ابتدایی bootstrap به جدول طراحی شده، اعمال شوند.
 table-striped: رنگ زمینه سطرها را یک در میان تغییر می‌دهد.
 table-hover: سبب می‌شود تا با عبور اشاره‌گر ماوس از روی سطرها، رنگ زمینه آن‌ها تغییر کنند.
 table-bordered: حاشیه‌ای را به جدول و ردیف‌ها اعمال می‌کنند. همچنین سبب نمایش گوشه‌های گرد نیز می‌شود.
 table-condensed: اندکی padding اعمال شده به سلول‌های جداول را کاهش می‌دهد و جدول را فشرده‌تر می‌کند.

در جدول فوق، کلاس نمونه error به یک tr نیز اعمال شده‌است تا اثر آن‌را بر روی یک ردیف بهتر بتوان ملاحظه کرد.



طراحی فرم‌ها و تاثیر bootstrap بر آن‌ها

قرار دادن برچسب‌ها و عناصر صفحه، به نحوی کاربرپسند و دلپذیر، نیاز به رعایت یک سری اصول تایپوگرافی و طراحی ویژه دارد که این موارد نیز در bootstrap گنجانده شده‌اند.

1) فرم‌های عمودی
 

    <div class="container-fluid">
        <div class="row-fluid">
            <div class="span12">
                <form action="/signup" method="post">
                <fieldset>
                    <legend>ثبت نام</legend>
                    <label>
                        ایمیل:</label>
                    <input name="email" type="text" />
                    <label>
                        نام:</label>
                    <input name="name" type="text" />
                </fieldset>
                </form>
            </div>
        </div>
    </div>

 
در اینجا یک فرم ساده را مشاهده می‌کنید. بدون bootstrap، تمام عناصر این فرم در یک سطر نمایش داده می‌شوند. اما با صرفا فعال سازی css مرتبط با آن، به شکل مدرن فوق خواهیم رسید.
همانطور که ملاحظه می‌کنید، کلیه عناصر را به صورت یک پشته عمودی در صفحه قرار داده‌است و نکته مهم اینجا است که هیچگونه شیوه نامه خاص و اضافه‌تری به فرم فوق از طرف ما اعمال نشده است.

نکته: اگر می‌خواهید همان حالت پیش فرض مرورگر، یعنی قرار دادن تمام عناصر در پشت سر هم را فعال کنید، تنها کافی است کلاس form-inline را به form تعریف شده فوق اضافه نمائید.

2) نکاتی در مورد checkboxes و radio buttons
در حالت پیش فرض، با تعریف یک label و checkbox، برچسب متناظر با آن اندکی بالاتر از checkbox قرار گرفته شده در صفحه ظاهر می‌شود. برای رفع این مشکل تنها کافی است کلاس checkbox به label اعمال شود (و برای radio button از کلاس radio استفاده خواهد شد):
<label class="checkbox">
       <input type="checkbox" name="isMale" />
 مذکر</label>
این مثال را یکبار با کلاس checkbox و بار دیگر بدون آن آزمایش کنید تا تفاوت را بهتر بتوان درک کرد.

نکته: برای قرار دادن چندین checkbox یا radio button در یک سطر (با توجه به حالت چیدمان عمودی پیش فرض فرم‌ها)، ابتدا  آن‌ها را داخل یک div قرار دهید. سپس به تمام checkboxها یا radio buttonها کلاس inline را نیز اضافه نمائید. برای مثال:

 
 
                  <div>
                        <label class="radio inline">
                            <input type="radio" name="isMale" />
                            مذکر</label>
                        <label class="radio inline">
                            <input type="radio" name="isFemale" />
                            مؤنث</label>
                    </div>

 4) تعیین اندازه فیلدها

با استفاده از کلاس‌هایی مانند input-mini، input-small، input-medium، input-large، input-xlarge و input-xxlarge می‌توان اندازه فیلدها را کوچک‌تر از اندازه معمول یا بزرگتر کرد. یا حتی می‌توان از همان کلاس‌های span مانند span12 (اختصاص کل عرض به یک فیلد) و امثال آن برای تعیین اندازه یک فیلد استفاده کرد.
اگر علاقمند هستید که یک textarea کل عرض صفحه را به خود اختصاص دهد، از کلاس input-block-level استفاده کنید.

5) فرم‌های جستجو

 
 
       <form class="search-form">
                <fieldset>
                    <legend>جستجو</legend>
                    <input type="search" class="search-query" />
                    <button type="submit" class="btn" >بیاب</button>
                </fieldset>
       </form>

چند نکته در فرم‌های جستجوی طراحی شده با bootstrap نسبت به بقیه فرم‌ها حائز اهمیت است:
- کلاس فرم بهتر است search-form تعیین شود
- نوع input بهتر است search وارد شود
- کلاس input جستجو نیز search-query انتخاب گردد

همانطور که ملاحظه می‌کنید، در این حالت گوشه‌های جعبه متنی جستجو، نسبت به حالت‌های معمولی آن‌ها گرد شده است. کلاس دکمه نیز btn درنظر گرفته شده است تا حالت ویژه دکمه‌های bootstrap را پیدا کند.

6) فرم‌های افقی

تا اینجا، با فرم‌های حالت پیش فرض یا فرم‌هایی که عناصر را به صورت پشته‌ای عمودی بر روی یکدیگر قرار می‌دهند، آشنا شدیم. حالت متداول دیگر طراحی فرم‌ها، حالت افقی است. به این معنا که در هر سطر، یک برچسب و یک المان قرار گیرند، بجای اینکه ابتدا برچسب نمایش داده شود و در سطر بعدی، المان مرتبط با آن. Bootstrap برای طراحی بدون استفاده از جداول این نوع فرم‌ها نیز تنظیمات خاصی را تدارک دیده‌است.
 

 
                <form class="form-horizontal" action="/signup" method="post">
                <fieldset>
                    <legend>ثبت نام</legend>
                    <div class="control-group">
                        <label class="control-label">
                            ایمیل:</label>
                        <div class="controls">
                            <input name="email" type="text" />
                        </div>
                    </div>
                    <div class="control-group">
                        <label class="control-label">
                            نام:</label>
                        <div class="controls">
                            <input name="name" type="text" />
                        </div>
                    </div>
                    <div class="control-group">
                        <div class="controls">
                            <label class="radio inline">
                                <input type="radio" name="isMale" />
                                مذکر</label>
                            <label class="radio inline">
                                <input type="radio" name="isFemale" />
                                مؤنث</label>
                        </div>
                    </div>
                </fieldset>
                </form>

مطابق مثال فوق، خلاصه طراحی فرم‌های افقی با Bootstrap به این نحو است:
- کلاس form-horizontal را به فرم جاری اضافه کنید.
- هر سطر مورد نظر را در div ایی با کلاس control-group محصور نمائید.
- به برچسب‌ها، کلاس control-label را انتساب دهید.
- کنترل‌های مدنظر را در div ایی با کلاس controls محصور کنید.

هر چند این روش نیاز به اندکی HTML نویسی دارد، اما بسیاری به این نوع فرم‌ها بیشتر علاقمند هستند تا فرم‌های عمودی ابتدای بحث.

7) جلب توجه کاربران به فیلدها برای نمایش خطاهای اعتبارسنجی
 

<div class="control-group error">
   <label class="control-label">
                            ایمیل:</label>
    <div class="controls">
           <input name="email" type="text" />
           <span class="help-block">لطفا ایمیل را با فرمت صحیحی وارد نمائید</span>
     </div>
</div>

 
برای تزریق خطاهای اعتبارسنجی ویژه، در اینجا می‌توان از کلاس‌های help-block و یا help-inline به همراه کلاس‌هایی مانند error، info، warning و success استفاده کرد.

8) توسعه فیلدهای استاندارد
 

                <div class="input-prepend input-append">
                    <span dir="ltr" class="add-on">.00</span>
                    <input dir="ltr" type="text" />
                    <span class="add-on">ریال</span>
                </div>

 
توسط ترکیب کلاس‌های input-prepend، input-append و spanهایی با کلاس add-on، می‌توان عناصری بصری خاصی را به عنوان جزئی از فیلد مورد نظر اضافه کرد.

9) HTML Helpers مخصوص ASP.NET MVC برای کار با bootstrap

نکاتی را که در اینجا مطرح شدند، اگر علاقمند بودید که به شکلی strongly typed در ASP.NET MVC اعمال کنید، می‌توان به پروژه‌هایی مانند TwitterBootstrapMvc مراجعه کرد. تعداد این نوع پروژه‌ها هم روز به روز بیشتر می‌شوند:
https://twitterbootstrapmvc.codeplex.com/
https://mvc4bootstaphelper.codeplex.com/
https://github.com/erichexter/twitter.bootstrap.mvc
http://bootstraphelpers.codeplex.com/



تنظیمات خاص دکمه‌ها در حین استفاده از Twitter Bootstrap

در مثال ذیل، کلاس‌های مرتبط با تزئین دکمه‌ها را توسط bootstrap، ملاحظه می‌کنید:
    <div class="container-fluid">
        <div class="row-fluid">
            <div class="span12">
                <table
 class="table table-striped table-hover table-bordered table-condensed">
                    <thead>
                        <tr>
                            <th>
                                دکمه
                            </th>
                            <th>
                                لینک
                            </th>
                            <th>
                                کلاس بکار گرفته شده
                            </th>
                        </tr>
                    </thead>
                    <tbody>
                        <tr>
                            <td>
                                <button class="btn">
                                    default</button>
                            </td>
                            <td>
                                <a href="#" class="btn">default</a>
                            </td>
                            <td>
                                <code>btn</code>
                            </td>
                        </tr>
                        <tr>
                            <td>
                                <button class="btn btn-primary">
                                    primary</button>
                            </td>
                            <td>
                                <a href="#" class="btn btn-primary">primary</a>
                            </td>
                            <td>
                                <code>btn btn-primary</code>
                            </td>
                        </tr>
                        <tr>
                            <td>
                                <button class="btn btn-info">
                                    info</button>
                            </td>
                            <td>
                                <a href="#" class="btn btn-info">info</a>
                            </td>
                            <td>
                                <code>btn btn-info</code>
                            </td>
                        </tr>
                        <tr>
                            <td>
                                <button class="btn btn-success">
                                    success</button>
                            </td>
                            <td>
                                <a href="#" class="btn btn-success">success</a>
                            </td>
                            <td>
                                <code>btn btn-success</code>
                            </td>
                        </tr>
                        <tr>
                            <td>
                                <button class="btn btn-warning">
                                    warning</button>
                            </td>
                            <td>
                                <a href="#" class="btn btn-warning">warning</a>
                            </td>
                            <td>
                                <code>btn btn-warning</code>
                            </td>
                        </tr>
                        <tr>
                            <td>
                                <button class="btn btn-danger">
                                    danger</button>
                            </td>
                            <td>
                                <a href="#" class="btn btn-danger">danger</a>
                            </td>
                            <td>
                                <code>btn btn-danger</code>
                            </td>
                        </tr>
                        <tr>
                            <td>
                                <button class="btn btn-inverse">
                                    inverse</button>
                            </td>
                            <td>
                                <a href="#" class="btn btn-inverse">inverse</a>
                            </td>
                            <td>
                                <code>btn btn-inverse</code>
                            </td>
                        </tr>
                        <tr>
                            <td>
                                <button class="btn btn-link">
                                    link</button>
                            </td>
                            <td>
                                <a href="#" class="btn btn-link">link</a>
                            </td>
                            <td>
                                <code>btn btn-link</code>
                            </td>
                        </tr>
                        <tr>
                            <td>
                                <button class="btn btn-primary btn-large">
                                    large</button>
                            </td>
                            <td>
                                <a href="#" class="btn btn-primary btn-large">large</a>
                            </td>
                            <td>
                                <code>btn btn-primary btn-large</code>
                            </td>
                        </tr>
                        <tr>
                            <td>
                                <button class="btn btn-primary btn-small">
                                    small</button>
                            </td>
                            <td>
                                <a href="#" class="btn btn-primary btn-small">small</a>
                            </td>
                            <td>
                                <code>btn btn-primary btn-small</code>
                            </td>
                        </tr>
                        <tr>
                            <td>
                                <button class="btn btn-primary btn-mini">
                                    mini</button>
                            </td>
                            <td>
                                <a href="#" class="btn btn-primary btn-mini">mini</a>
                            </td>
                            <td>
                                <code>btn btn-primary btn-mini</code>
                            </td>
                        </tr>
                        <tr>
                            <td>
                                <button class="btn btn-primary btn-block">
                                    block</button>
                            </td>
                            <td>
                                <a href="#" class="btn btn-primary btn-block">block</a>
                            </td>
                            <td>
                                <code>btn btn-primary btn-block</code>
                            </td>
                        </tr>
                        <tr>
                            <td>
                                <button class="btn btn-primary disabled">
                                    disabled</button>
                            </td>
                            <td>
                                <a href="#" class="btn btn-primary disabled">disabled</a>
                            </td>
                            <td>
                                <code>btn btn-primary disabled</code>
                            </td>
                        </tr>
                    </tbody>
                </table>
            </div>
        </div>
    </div>

همانطور که ملاحظه کردید، الزامی ندارد که این کلاس‌ها را حتما به دکمه‌ها اعمال کرد. برای نمونه می‌توان از یک span یا لینک نیز برای تعریف دکمه‌ها بهره جست. برای یکپارچه سازی چنین دکمه‌هایی (که در اصل دکمه نیستند) با ASP.NET MVC می‌توان به مطلب تکمیلی «استفاده از دکمه‌های CSS توئیتر در ASP.NET MVC» مراجعه نمود.

یک نکته: اگر علاقمند هستید که تعدادی دکمه را به شکل یک toolbar نمایش دهید، آن‌ها را در یک div محصور کرده و کلاس btn-group را به آن div اعمال نمائید.


کار با تصاویر و آیکون‌ها در Twitter Bootstrap

کلاس‌هایی مانند img-rounded، img-circle، img-polaroid با اعمال به یک تصویر، سبب گردن شدن گوشه‌های آن، نمایش دایره‌ای و یا نمایش به همراه حاشیه یک تصویر خواهند شد.
Twitter Bootstrap به همراه صدها آیکون ارائه شده است. این آیکون‌ها توسط glyphicons.com ایجاد شده‌اند. روشی که برای استفاده از آن‌ها توصیه شده است، استفاده از تگ i می‌باشد. برای مثال:
<i class="icon-music"></i>icon-music
البته بدیهی است که محدودیتی در اینجا وجود نداشته و می‌توان این کلاس‌ها را به یک span نیز اعمال کرد.
برای مشاهده لیست کلاس‌های قابل استفاده، کلمه icon-glass را در فایل bootstrap.css جستجو نمائید؛ تا شروع مدخل مرتبط با آیکون‌ها را بتوانید مشاهده نمائید.
رنگ پیش فرض این آیکون‌ها مشکی است. اگر علاقمند بودید که آن‌ها را برای مثال با رنگ سفید نمایش دهید فقط کافی است کلاس icon-white را پس از کلاس آیکون مدنظر،ذکر کرد:
<i class="icon-music icon-white"></i>icon-music
از این نمونه قلم‌های سازگار با Twitter Bootstrap در آدرس fontawesome.github.com نیز قابل دریافت هستند.
امکان اعمال این آیکون‌ها به دکمه‌ها نیز وجود دارد. برای مثال:
    <button class="btn">
        <i class="icon-music"></i>دکمه</button>
کاربرد دیگر این آیکون‌ها در بحث توسعه فیلدهای استاندارد است که پیشتر بحث شد. برای مثال نمایش آیکون نامه در کنار فیلد دریافت ایمیل:
 

 
    <div class="input-prepend">
        <span class="add-on"><i class="icon-envelope"></i></span>
        <input type="email" dir="ltr" />
    </div>


اشتراک‌ها
آیا باید همه اطلاعات در وب رمز شود ؟

  Should All Web Traffic Be Encrypted? The prevalence of free, open WiFi has made it rather easy for a WiFi eavesdropper to steal your identity cookie for the websites you visit while you're connected to that WiFi access point   

آیا باید همه اطلاعات در وب رمز شود ؟