مطالب
جایگزین کردن jQuery با JavaScript خالص - قسمت دوم - کار با Attributes
عناصر HTML از سه قسمت نام، محتوا و ویژگی‌ها یا attributes تشکیل می‌شوند که دو مورد آخر، اختیاری هستند.
<form action="/rest/login" method="POST">
    <input name="username" required>
    <input type="password" name="password" required>
</form>
در این مثال سه المان form و دو input را مشاهده می‌کنید. تگ المان <form> دارای نام form و تگ المان <input> دارای نام input است.
محتوا یا content به معنای المان‌هایی هستند که درون یک المان قرار می‌گیرند. برای مثال در اینجا المان <form> دارای محتوایی متشکل از دو المان <input> است و دون المان <input> دارای محتوایی نیستند.
از ویژگی‌ها و یا attributes، برای ارائه‌ی اطلاعات بیشتر و یا تعیین حالت عناصر استفاده می‌شود. برای نمونه در اینجا المان <form> دارای دو ویژگی action و method است که برای ارائه‌ی اطلاعاتی بیشتر جهت تعیین روش و محل ارسال اطلاعات به سرور از آن‌ها استفاده می‌شود. همچنین می‌توان ویژگی‌های سفارشی را نیز توسط ویژگی‌های شروع شده‌ی با -data نیز به المان‌ها اضافه کرد که جزئی از استاندارد HTML 5 است. هرچند می‌توان ویژگی کاملا غیرمتعارفی مانند myproject-uuid را نیز به یک المان اضافه کرد. این مورد مشکل خاصی را ایجاد نکرده و صفحه بدون مشکل رندر می‌شود؛ اما یک چنین صفحه‌ای دیگر به عنوان یک صفحه‌ی استاندارد HTML ارزیابی نخواهد شد؛ از این جهت که از ویژگی استفاده کرده‌است که در هیچکدام از استانداردهای HTML ذکر نشده‌است.
آخرین نگارش HTML5 به همراه 4 ویژگی جدید دیگر نیز هست:
- Boolean attribute : مانند ویژگی required که به المان‌های <input> قابل انتساب است. حضور این نوع ویژگی‌ها بدون مقداری در یک المان
 <input name=username required>
به معنای true بودن مقدار آن‌ها است و اگر به طور کامل ذکر نشوند، مقدار false را خواهند داشت.
نمونه‌ی دیگری از این نوع ویژگی‌ها، ویژگی hidden است که به HTML 5.1 اضافه شده‌است و اگر به عنصری اضافه شود، آن المان رندر نخواهد شد.
- unquoted attribute: به این معنا که می‌توان "" را از اطراف مقدار یک ویژگی حذف کرد:
 <input name=username required>
البته با این شرط که این مقدار دارای فاصله، علامت مساوی، مقداری خالی و یا >< نباشد.
- single-quoted and double-quoted attributes: که به معنای استفاده از "" و یا '' جهت تعیین مقدار یک ویژگی است.


تفاوت attributes با خواص المان‌ها چیست؟

Attributes در تعریف تگ HTML یک عنصر ظاهر می‌شوند اما خواص، جزئی از تعریف شیء یک عنصر هستند.
<div class="bold">I'm a bold element</div>
در این مثال المان <div> دارای ویژگی class است. هرچند ویژگی‌ها و خواص دارای مفاهیم یکسانی نیستند، اما در تعریف اشیاء HTML به ازای تمام ویژگی‌های استاندارد، یک خاصیت با نام معادل نیز در نظر گرفته‌است و تغییر مقدار آن‌ها از طریق کد، سبب به روز رسانی مقدار ویژگی‌های متناظر نیز می‌شود.
 <a href="http://www.site.com/blog/">Read the blog</a>
برای مثال اگر بخواهیم مقدار ویژگی href المان فوق را تغییر دهیم، می‌توانیم ابتدا این شیء را یافته و سپس خاصیت href آن‌را به روز رسانی کنیم تا بر روی ویژگی متناظر با آن تاثیرگذار شود:
<script>
   document.querySelector('A').href = 'https://www.dntips.ir';
</script>
هرچند در اکثر موارد تناظری بین نام خواص و ویژگی‌های المان‌ها برقرار است، اما یکسری استثناءهایی هم وجود دارند:
- برای مثال واژه‌ی class در زبان جاوا اسکریپت یک واژه‌ی کلیدی است. به همین جهت در اینجا اگر بخواهیم مقدار ویژگی class را تغییر دهیم باید از خاصیت className آن المان استفاده کنیم.
- مورد دوم ویژگی checked المان‌های radio و checkbox است. این ویژگی فقط در ابتدای کار این المان‌ها به آن‌ها متصل می‌شود:
  <input type="checkbox" checked>

  <script>
      // this does not remove the checked attribute 
      document.querySelector('INPUT').checked = false;
  </script>
با اجرای قطعه کد فوق، هرچند مقدار خاصیت checked این المان false می‌شود، اما سبب حذف خود ویژگی از المان نخواهد شد.
- تمام ویژگی‌های غیراستانداردی که تعریف شوند، دارای خاصیت متناظری در آن المان نخواهند بود، اما به آن‌ها expando properties گفته می‌شود.


یافتن المان‌ها بر اساس ویژگی‌های آن‌ها

از آنجائیکه attribute selectors در استاندارد W3C CSS 2 معرفی شده‌اند، امکان کار با آن‌ها از زمان IE 8.0 میسر بوده‌است و برای کار با آ‌ن‌ها الزاما نیازی به استفاده از jQuery نیست!


یافتن المان‌ها بر اساس نام ویژگی‌ها

  <form action="/submitHandler" method="POST">
      <input name="first-name">
      <input name="last-name" required>
      <input type="email" name="email" required>
      <button disabled>submit</button>
  </form>
در اینجا برای یافتن المان‌هایی که دارای ویژگی‌هایی با نام‌های required و disabled هستند، در جی‌کوئری از CSS 2+ attribute selector string آن‌ها استفاده می‌شود:
 var $result = $('[required], [disabled]');
و در جاوا اسکریپت خالص نیز دقیقا به همان شکل و با استفاده از همان استاندارد است:
 var result = document.querySelectorAll('[required], [disabled]');
که خروجی آن آرایه‌ای از المان‌های last-name، email و دکمه است.

در اینجا باید دقت داشت که این جستجو صرفا بر اساس نام ویژگی‌ها انجام می‌شود؛ حتی اگر این ویژگی دارای مقداری نباشد:
  <div class="bold">I'm bold</div>
  <span class>I'm not</span>
در اینجا ویژگی class دوم دارای مقداری نیست و اگر کوئری ذیل را اجرا کنیم، هر دو المان span و div را دریافت خواهیم کرد:
  var result = document.querySelectorAll('[class]');


یافتن المان‌ها بر اساس نام و مقدار ویژگی‌ها

  <section>
     <h2>Sites</h2>
     <ul>
          <li>
              <a href="https://www.dntips.ir/">dotnettips</a>
          </li>
          <li>
              <a href="https://google.com/">Google</a>
          </li>
      </ul>
  </section>
اگر یافتن المان‌ها صرفا بر اساس نام ویژگی‌های آن‌ها کافی نیست، استفاده از همان روش استاندارد CSS selector string برای یافتن عنصری بر اساس نام و مقدار یک ویژگی نیز میسر است. برای مثال در این حالت در جی‌کوئری خواهیم داشت:
 var $result = $('A[href="https://www.dntips.ir/"]');
معادل این کد در جاوا اسکریپت خالص نیز به همین شکل است؛ اما بدون نیاز به وابستگی خاصی و سریعتر:
 var result = document.querySelectorAll('A[href="https://www.dntips.ir/"]');

و یا اگر اینبار بخواهیم تمام ویژگی‌های کلاسی که دارای مقدار هستند را انتخاب کنیم، روش آن با استفاده از exclusion selector به صورت زیر است:
 var result = document.querySelectorAll('[class]:not([class=""]');


یافتن المان‌ها بر اساس نام و قسمتی از مقدار ویژگی‌ها

  <a href="https://www.dntips.ir/">home page</a>
  <a href="https://www.dntips.ir/postsarchive">articles</a>
  <a href="https://www.dntips.ir/newsarchive">news</a>
در مثال قبل، المان‌هایی را که دارای مقدار ویژگی کاملا مشخصی بودند، یافتیم. اما اگر بخواهیم در قطعه HTML فوق لینک‌هایی را که دارای domain مشخصی هستند بیابیم چطور؟ در اینجا باید از substring attribute selector که جزئی از استاندارد W3C CSS 3 است، استفاده کنیم:
 var result = document.querySelectorAll('A[href*="www.dotnettips.info"]');
در اینجا تمام anchor tagهایی که دارای ویژگی href با مقداری حاوی www.dotnettips.info هستند، یافت خواهند شد.


یافتن المان‌ها بر اساس نام و کلمه‌ای مشخص در مقدار ویژگی‌ها

<div class="one two three">1 2 3</div>
<div class="onetwothree">123</div>
در این مثال می‌خواهیم المانی را بیابیم که کلاس two به آن اعمال شده‌است. برای اینکار از attribute word selector استفاده می‌شود:
 var result = document.querySelectorAll('[class∼=two]');
خروجی این کوئری، لیستی است حاوی اولین div تعریف شده.

در اینجا نوع دیگری از کوئری را هم می‌توان مطرح کرد: آیا المانی مشخص، دارای کلاس two است؟
روش انجام آن در jQuery به صورت زیر است:
 var hasTwoClass = $divEl.hasClass('two');
و در جاوا اسکریپت خالص:
 var hasTwoClass = divEl.classList.contains('two');
DOM API به همراه خاصیتی است به نام classList که امکان یافتن عنصری خاص را در آن توسط متد استاندارد contains میسر می‌کند.
همچنین خاصیت classList به همراه متدهای استاندارد add و remove نیز هست که معادل متدهای addClass و removeClass جی‌کوئری هستند.
divEl.classList.remove('red');
divEl.classList.add('blue');
و یا متد toggle خاصیت classList سبب افزوده شدن کلاسی مشخص و یا فراخوانی مجدد آن سبب حذف آن کلاس می‌شود (معادل متد toggleClass جی‌کوئری است):
// removes "hide" class
divEl.classList.toggle('hide');

// re-adds "hide" class
divEl.classList.toggle('hide');


یافتن المان‌ها بر اساس نام و شروع یا خاتمه‌ی عبارتی مشخص در مقدار ویژگی‌ها

  <img id="cat" src="/images/cat.gif">
  <img id="zebra" src="zebra.gif">
  <a href="#zebra">watch the zebra</a>
  <a href="/logout">logout</a>
در اینجا می‌خواهیم تمام المان‌هایی را که از نوع تصاویر gif هستند، به همراه لینک‌هایی که به صفحه‌ی جاری اشاره می‌کنند، بیابیم:
 var result = document.querySelectorAll('A[href^="#"], [src$=".gif"]');
این کوئری نحوه‌ی استفاده‌ی از starts with attribute value selector یا ^ و ends with attribute value selector یا $ را نمایش می‌دهد. این مثال لینک‌هایی را که با # شروع می‌شوند و همچنین المان‌هایی را که دارای src ختم شده‌ی به gif هستند، پیدا می‌کند.


خواندن مقادیر ویژگی‌ها

 <input type="password" name="user-password" required>
روش خواندن مقدار ویژگی type و بررسی وجود ویژگی required در جی‌کوئری:
// returns "password"
$inputEl.attr('type');

// returns "true"
$inputEl.is('[required]');
و معادل همین قطعه کد در جاوا اسکریپت خالص به صورت زیر است:
// returns "password"
inputEl.getAttribute('type');

// returns "true"
inputEl.hasAttribute('required');
متد getAttribute از سال 1997 به همراه استاندارد W3C DOM Level 1 Core و متد hasAttribute از سال 2000 به همراه استاندارد DOM Level 2 Core معرفی شده‌اند.


تغییر مقدار ویژگی‌ها

 <input name="temp" required>
می‌خواهیم این المان را به نحوی تغییر دهیم که نوع آن email شود، بدون ویژگی required و نام آن به userEmail تغییر یابد.
روش انجام اینکار در جی‌کوئری:
 $inputEl
 .attr('type', 'email') // #1
 .removeAttr('required') // #2
 .attr('name', 'userEmail'); // #3
و با جاوا اسکریپت خالص:
 inputEl.setAttribute('type', 'email'); // #1
inputEl.removeAttribute('required'); // #2
inputEl.setAttribute('name', 'userEmail'); // #3
متدهای استاندارد setAttribute و removeAttribute نیز جزئی از استاندارد W3C DOM Level 1 Core سال 1997 هستند؛ اما مانند jQuery قابلیت ذکر زنجیروار را ندارند که ... مهم نیست.
مطالب
گرافیک و چند رسانه‌ای در WPF - بخش اول
برنامه نویسانی که می‌خواهند رابط کاربری و محتوای جالبی بسازند، Windows Presentation Foundation (WPF) از چند رسانه‌ای ، گرافیک برداری، انیمیشن و ترکیبی از آن‌ها پشتیبانی می‌کند. با استفاده از Microsoft Visual Studio می‌توانید یک گرافیک برداری یا انیمیشن پیچیده و درج مدیا را در داخل برنامه داشته باشید.
این مبحث ویژگی‌های گرافیکی، انیمیشن و مدیای WPF  را معرفی می‌کند و شما را برای اضافه کردن گرافیک، افکت، صدا و ویدئو در داخل برنامه‌اتان قادر می‌سازد.
موارد جدیدی که با گرافیک و چند رسانه‌ای در WPF 4 مطرح شده‌اند:
چندین تغییری که مرتبط با انیمیشن و گرافیک می‌باشد اتفاق افتاده است.

  • Layout Rounding :
هنگامیکه لبه‌ی یک شیء در وسط یک دستگاه پیکسلی می‌افتد، سیستم گرافیکی مستقل از DPI می‌تواند لبه‌های تار یا نیمه شفاف را ایجاد و رندر کند.
این مثال تاثیر استفاده از  UseLayoutRounding را شرح می‌دهد. اگر شما در این مثال به آرامی اندازه پنجره را تغییر دهید، تفاوت دو شیء رسم شده را کاملا درک خواهید کرد.
<Page x:Class="LayoutRounding.Lines"  
    xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"  
    xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"  
    Title="Lines" Name="linesPage"  
    >  
  <StackPanel Width="150"  Margin="7" Orientation="Horizontal">  
    <!-- Single pixel line with layout rounding turned OFF.-->  
    <Rectangle UseLayoutRounding="False"  
       Width="45.5" Margin="10" Height="1" Fill="Red"/>  
    <!-- Single pixel line with layout rounding turned ON.-->  
    <Rectangle UseLayoutRounding="True"  
      Width="45.5" Margin="10" Height="1" Fill="Red"/>  
  </StackPanel>  
  <!-- Background Grid -->  
  <Page.Background>  
    <DrawingBrush  Viewport="0,0,10,10" ViewportUnits="Absolute" TileMode="Tile">  
      <DrawingBrush.Drawing>  
        <DrawingGroup>  
          <GeometryDrawing Brush="White">  
            <GeometryDrawing.Geometry>  
              <RectangleGeometry Rect="0,0,1,1" />  
            </GeometryDrawing.Geometry>  
          </GeometryDrawing>  
          <GeometryDrawing Geometry="M0,0 L1,0 1,0.1, 0,0.1Z " Brush="#CCCCFF" />  
          <GeometryDrawing Geometry="M0,0 L0,1 0.1,1, 0.1,0Z" Brush="#CCCCFF" />  
        </DrawingGroup>  
      </DrawingBrush.Drawing>  
    </DrawingBrush>  
  </Page.Background>  
</Page>
و اگر به تصویر دقت کنید در شی سمت چپ از Layout Rounding استفاده نشده‌است. ولی در شیء سمت راست از Layout Rounding استفاده شده‌است.

برای توضیحات بیشتر در مورد Layout Rounding می‌توانید به لینک درج شده مراجعه کنید.

  • Cached Composition :
با استفاده از کلاس‌های جدید BitmapCache و BitmapCacheBrush می‌توانید یک UIElement یا عنصر پیچیده را cache کنید و تا حد زیادی زمان Render شدن را بهبود دهید. Cached Composition زمانی کاربرد دارد که شما نیاز به animate، translate و ... دارید تا یک UIElement را با سرعت ممکن scale کنید. کلاس BitmapCacheBrush برای استفاده مجدد از یک عنصر ( UIElement)   cache  شده مؤثر می‌باشد. برای cache یک عنصر یا element شما باید یک وهله‌ی جدید از کلاس BitmapCache را ایجاد کنید و  به خصوصیت CacheMode عنصر دسترسی پیدا کنید.
مثال زیر چگونگی استفاده مجدد از عنصر cache شده را نمایش می‌دهد. عنصر cache شده یک Image control می‌باشد که یک عکس بزرگ را نمایش می‌دهد و کنترل تصویر  به صورت bitmap با استفاده از کلاس (BitmapCache) cache شده است و از کلاس BitmapCacheBrush برای استفاده مجدد از یک عنصر ( UIElement) cache شده، استفاده شده‌است و قلم مو یا Brush اختصاص داده شده به Background  از طریق بیست و پنج دکمه تا تاثیرات استفاده مجدد را نمایش دهد.
<Window x:Class="BitmapCacheBrushDemo.Window1"
        xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
        xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
        Title="Window1"  
        xmlns:mc="http://schemas.openxmlformats.org/markup-compatibility/2006" 
        Height="300" Width="300" >
    <Window.Resources>
        <RichTextBox x:Key="cachedRichTextBox"  >
            <RichTextBox.CacheMode>
                <BitmapCache EnableClearType="True" RenderAtScale="1" SnapsToDevicePixels="True" />
            </RichTextBox.CacheMode>
        </RichTextBox>

        <BitmapCacheBrush x:Key="cachedRichTextBoxBrush" Target="{StaticResource cachedRichTextBox}">
            <BitmapCacheBrush.BitmapCache>
                <BitmapCache EnableClearType="False" RenderAtScale="0.4" SnapsToDevicePixels="False" />
            </BitmapCacheBrush.BitmapCache>
        </BitmapCacheBrush>        
    </Window.Resources>
    <Grid>
        <Grid.RowDefinitions>
            <RowDefinition Height="*" />
            <RowDefinition Height="*" />
            <RowDefinition Height="*" />
            <RowDefinition Height="*" />
            <RowDefinition Height="*" />
        </Grid.RowDefinitions>
        <Grid.ColumnDefinitions>
            <ColumnDefinition Width="*" />
            <ColumnDefinition Width="*" />
            <ColumnDefinition Width="*" />
            <ColumnDefinition Width="*" />
            <ColumnDefinition Width="*" />
        </Grid.ColumnDefinitions>
        <Button Background="{StaticResource cachedRichTextBoxBrush}" Content="Button" Name="button1" FontWeight="Bold" />
        <Button Background="{StaticResource cachedRichTextBoxBrush}" Content="Button" Name="button2" Grid.Column="1" FontWeight="Bold" />
        <Button Background="{StaticResource cachedRichTextBoxBrush}" Content="Button" Name="button3" Grid.Column="2" FontWeight="Bold" />
        <Button Background="{StaticResource cachedRichTextBoxBrush}" Content="Button" Name="button4" Grid.Column="3" FontWeight="Bold" />
        <Button Background="{StaticResource cachedRichTextBoxBrush}" Content="Button" Name="button5" Grid.Column="4" FontWeight="Bold" />
        <Button Background="{StaticResource cachedRichTextBoxBrush}" Content="Button" Name="button6" Grid.Row="1" FontWeight="Bold" />
        <Button Background="{StaticResource cachedRichTextBoxBrush}" Content="Button" Grid.Column="1" Name="button7" Grid.Row="1" FontWeight="Bold" />
        <Button Background="{StaticResource cachedRichTextBoxBrush}" Content="Button" Grid.Column="2" Name="button8" Grid.Row="1" FontWeight="Bold" />
        <Button Background="{StaticResource cachedRichTextBoxBrush}" Content="Button" Grid.Column="3" Name="button9" Grid.Row="1" FontWeight="Bold" />
        <Button Background="{StaticResource cachedRichTextBoxBrush}" Content="Button" Grid.Column="4" Name="button10" Grid.Row="1" FontWeight="Bold" />
        <Button Background="{StaticResource cachedRichTextBoxBrush}" Content="Button" Name="button11" Grid.Row="2" FontWeight="Bold" />
        <Button Background="{StaticResource cachedRichTextBoxBrush}" Content="Button" Grid.Column="1" Name="button12" Grid.Row="2" FontWeight="Bold" />
        <Button Background="{StaticResource cachedRichTextBoxBrush}" Content="Button" Grid.Column="2" Name="button13" Grid.Row="2" FontWeight="Bold" />
        <Button Background="{StaticResource cachedRichTextBoxBrush}" Content="Button" Grid.Column="3" Name="button14" Grid.Row="2" FontWeight="Bold" />
        <Button Background="{StaticResource cachedRichTextBoxBrush}" Content="Button" Grid.Column="4" Name="button15" Grid.Row="2" FontWeight="Bold" />
        <Button Background="{StaticResource cachedRichTextBoxBrush}" Content="Button" Name="button16" Grid.Row="3" FontWeight="Bold" />
        <Button Background="{StaticResource cachedRichTextBoxBrush}" Content="Button" Grid.Column="1" Name="button17" Grid.Row="3" FontWeight="Bold" />
        <Button Background="{StaticResource cachedRichTextBoxBrush}" Content="Button" Grid.Column="2" Name="button18" Grid.Row="3" FontWeight="Bold" />
        <Button Background="{StaticResource cachedRichTextBoxBrush}" Content="Button" Grid.Column="3" Name="button19" Grid.Row="3" FontWeight="Bold" />
        <Button Background="{StaticResource cachedRichTextBoxBrush}" Content="Button" Grid.Column="4" Name="button20" Grid.Row="3" FontWeight="Bold" />
        <Button Background="{StaticResource cachedRichTextBoxBrush}" Content="Button" Name="button21" Grid.Row="4" FontWeight="Bold" />
        <Button Background="{StaticResource cachedRichTextBoxBrush}" Content="Button" Grid.Column="1" Name="button22" Grid.Row="4" FontWeight="Bold" />
        <Button Background="{StaticResource cachedRichTextBoxBrush}" Content="Button" Grid.Column="2" Name="button23" Grid.Row="4" FontWeight="Bold" />
        <Button Background="{StaticResource cachedRichTextBoxBrush}" Content="Button" Grid.Column="3" Name="button24" Grid.Row="4" FontWeight="Bold" />
        <Button Background="{StaticResource cachedRichTextBoxBrush}" Content="Button" Grid.Column="4" Name="button25" Grid.Row="4" FontWeight="Bold" />
    </Grid>
</Window>
برای توضیحات بیشتر در مورد Cached Composition می‌توانید به لینک درج شده مراجعه نمایید.
  • Pixel Shader 3 Support :
WPF 4 از ShaderEffect که در WPF 3.5 SP1  معرفی شد پشتیبانی می‌کند و اجازه می‌هد برنامه‌ها Effect را با استفاده از Pixel Shader(PS) version 3.0 اعمال کنند. مدل PS 3.0 Shader به طور چشمگیری پیشرفته‌تر از  از PS 2.0 می‌باشد و این باعث می‌شود Effect‌های متنوع‌تر، بهتر و یا قانع کننده‌تری را سخت افزارها پشتیبانی کنند.
برای آشنایی بیشتر با کلاس  ShaderEffect می‌توانید به لینک درج شده مراجعه نمایید.
  • Easing Functions :
  می‌توانید انیمیشن‌های بیشتری را با easing function اضافه کنید که کنترل زیادی را بر روی رفتار انیمیشن می‌دهد. برای مثال شما می‌توانید یک ElasticEase را به یک انیمیشن اعمال کنید که رفتار انیمیشن را تبدیل به یک پرنده می‌کند. برای اطلاعات بیشتر  به آدرس درج شده مراجعه کنید.
عنوان بخش دوم Graphics and Rendering می‌باشد که در ادامه آشنا خواهیم شد.    
مطالب
Span در C# 7.2
C# 7.2 به همراه تعداد کوچکی از بهبودهای کامپایلر است و با Visual Studio 2017 نگارش 15.5 ارائه شده و روش فعالسازی آن با نگارش 7.1 آن یکی است (انتخاب گزینه‌ی «C# latest minor version (latest)» در تنظیمات پیشرفته‌ی Build خواص پروژه). همچنین اگر از VSCode استفاده می‌کنید، نگارش 1.14 افزونه‌ی #C آن، پشتیبانی کاملی را از C# 7.2 به همراه دارد؛ در اینجا، افزودن خاصیت <LangVersion>latest</LangVersion> به فایل csproj برنامه برای استفاده‌ی از آخرین نگارش کامپایلر نصب شده، کفایت می‌کند. البته باید دقت داشت کامپایلر C# 7.2 به همراه NET Core SDK 2.1.2. ارائه شده‌است. بنابراین تنها نصب آخرین نگارش افزونه‌ی #C مخصوص VSCode برای کامپایل آن کافی نیست و باید حداقل SDK یاد شده (یا نگارش جدیدتر آن) را هم نصب کنید.
 

نوع‌های جدید <Span<T و  <ReadOnlySpan<T در C# 7.2

نوع‌های جدید <Span<T و <ReadOnlySpan<T جهت ارائه‌ی ناحیه‌های اختیاری پیوسته‌ای از حافظه، شبیه به آرایه‌ها تدارک دیده شده‌اند و هدف استفاده‌ی از آن‌ها، تولید برنامه‌های سمت سرور با کارآیی بالا است.
برای کار با این نوع‌ها، هم نیاز به کامپایلر C# 7.2 است و هم نصب بسته‌ی نیوگت System.Memory:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">
  <PropertyGroup>
    <OutputType>Exe</OutputType>
    <TargetFramework>netcoreapp2.0</TargetFramework>
    <LangVersion>latest</LangVersion>
  </PropertyGroup>
  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="System.Memory" Version="4.4.0-preview1-25305-02" />
  </ItemGroup>
</Project>
این بسته از .NETStandard 1.0. به بعد را پشتیبانی می‌کند؛ یعنی با +NET 4.5+ ،Mono 4.6.  و +NET Core 1.0. سازگار است.


Spanها و امکان دسترسی به انواع حافظه

Spanها می‌توانند به حافظه‌ی مدیریت شده، حافظه‌ی بومی (native) و حافظه‌ی اختصاص داده شده‌ی در Stack اشاره کنند. به عبارتی Spanها یک لایه انتزاعی، برفراز تمام انواع و اقسام حافظه‌هایی هستند که می‌توانند در اختیار توسعه دهندگان NET. باشند.
- البته اکثر توسعه دهندگان دات نت از حافظه‌ی مدیریت شده استفاده می‌کنند. برای مثال Stack memory تنها از طریق کدهای unsafe و واژه‌ی کلیدی stackalloc قابل تخصیص است. این نوع حافظه بسیار سریع است و همچنین بسیار کوچک؛ کمتر از یک مگابایت که به خوبی در CPU cache جا می‌شود. اما اگر در این بین حجم حافظه‌ی تخصیصی بیشتر از یک مگابایت شود، بلافاصله استثنای StackOverflowException غیرقابل مدیریتی را به همراه خاتمه‌ی فوری برنامه به همراه خواهد داشت. برای نمونه از این نوع حافظه در جهت مدیریت رخ‌دادهای داخلی corefx زیاد استفاده می‌شود.
- حافظه‌ی مدیریت شده، همان حافظه‌ای است که توسط واژه‌ی کلیدی new در برنامه، جهت ایجاد اشیاء، تخصیص داده می‌شود و طول عمر آن تحت مدیریت GC است.
- حافظه‌ی مدیریت نشده یا بومی از دید GC مخفی است و توسط متدهایی مانند Marshal.AllocHGlobal و Marshal.AllocCoTaskMem در اختیار برنامه قرار می‌گیرند. این حافظه باید به صورت صریحی توسط توسعه دهنده به کمک متدهایی مانند Marshal.FreeHGlobal و Marshal.FreeCoTaskMem آزاد شود. وب سرور Kestrel مخصوص ASP.NET Core، از این روش جهت کار با آرایه‌های حجیم، جهت کاهش بار GC استفاده می‌کند.

مزیت کار با Spanها این است که دسترسی امن و type safeایی را به انواع حافظه‌های مهیا، جهت توسعه دهندگانی که عموما کدهای unsafe ایی را نمی‌نویسند و با اشاره‌گرها به صورت مستقیم کار نمی‌کنند، میسر می‌کند. برای مثال تا پیش از معرفی Spanها، برای دسترسی به 1000 عنصر یک آرایه‌ی 10 هزار عنصری و ارسال آن به یک متد، نیاز بود تا ابتدا یک کپی از این 1000 عنصر را تهیه کرد. این عملیات از لحاظ میزان مصرف حافظه و همچنین زمان انجام آن، بسیار هزینه‌بر است. با استفاده از <Span<T می‌توان یک دید مجازی از آن آرایه را بدون اختصاص آرایه‌ای و یا آرایه‌هایی جدید، ارائه کرد.


مثالی از کاربرد Spanها جهت کاهش تعداد بار تخصیص‌های حافظه

برای نمونه، متد IsValidName زیر، بررسی می‌کند که طول رشته‌ی دریافتی حداقل 2 باشد و حتما با یک حرف شروع شده باشد:
    static class NameValidatorUsingString
    {
        public static bool IsValidName(string name)
        {
            if (name.Length < 2)
                return false;

            if (char.IsLetter(name[0]))
                return true;

            return false;
        }
    }
در این حالت یک نمونه مثال از استفاده‌ی آن می‌تواند به صورت زیر باشد:
string fullName = "User 1";
string firstName = fullName.Substring(0, 4);
NameValidatorUsingString.IsValidName(firstName);
در اینجا زمانیکه از متد Substring استفاده می‌شود، در حقیقت تخصیص حافظه‌ی دومی جهت تولید firstName رخ می‌دهد.

همچنین اگر این اطلاعات را از طریق شبکه دریافت کرده باشیم، ممکن است به صورت آرایه‌ای از حروف دریافت شوند:
char[] anotherFullName = { 'A', 'B' };
که به صورت مستقیم در متد IsValidName قابل استفاده نیست و خطای عدم امکان تبدیل []char به string، از طرف کامپایلر صادر می‌شود:
NameValidatorUsingString.IsValidName(anotherFullName);
در این حالت برای استفاده‌ی از این آرایه، نیاز است یک تخصیص حافظه‌ی دیگر نیز صورت گیرد:
NameValidatorUsingString.IsValidName(new string(anotherFullName));

اکنون در C# 7.2، بازنویسی این متد توسط ReadOnlySpan، به صورت ذیل است:
    static class NameValidatorUsingSpan
    {
        public static bool IsValidName(ReadOnlySpan<char> name)
        {
            if (name.Length < 2)
                return false;

            if (char.IsLetter(name[0]))
                return true;

            return false;

        }
    }
که این مزایا را به همراه دارد:
ReadOnlySpan<char> fullName = "User 1".AsSpan();
ReadOnlySpan<char> firstName = fullName.Slice(0, 4);
NameValidatorUsingSpan.IsValidName(firstName);
کار با API مربوط به Spanها به همراه تخصیص حافظه‌ی جدیدی نیست. برای نمونه در اینجا متد Slice این API، سبب تخصیص حافظه‌ی جدیدی نمی‌شود (برخلاف متد Substring) و فقط به قسمتی از حافظه‌ی موجود اشاره می‌کند (بدون نیاز به کار مستقیم با اشاره‌گرها و کدهای unsafe).

و یا اینبار امکان استفاده‌ی از آرایه‌ای از کاراکترها، بدون نیاز به تخصیص حافظه‌ای جدید، برای بررسی اعتبار مقادیر دریافتی میسر است:
char[] anotherFullName = { 'A', 'B' };
NameValidatorUsingSpan.IsValidName(anotherFullName);

برای نمونه از یک چنین APIایی در پشت صحنه‌ی کتابخانه‌هایی مانند SignalR و یا Roslyn، برای بالا بردن کارآیی برنامه، با کاهش تعداد بار تخصیص‌های حافظه‌ی مورد نیاز، بسیار استفاده شده‌است. برای نمونه در NET Core 2.1.، حجم رشته‌های تخصیص داده شده‌ی در فریم ورک‌های وابسته، به این ترتیب به شدت کاهش یافته‌است.


مثال‌هایی از کار با API نوع Span

امکان ایجاد یک Span از یک array
var arr = new byte[10];
Span<byte> bytes = arr; // Implicit cast from T[] to Span<T>
پس از آن کار با این span همانند کار با آرایه‌های معمولی است؛ با این تفاوت که این span تنها یک دید مجازی از قسمتی از این آرایه را ارائه می‌دهد؛ بدون سربار تخصیص حافظه‌ی اضافی و کپی اطلاعات:
Span<byte> slicedBytes = bytes.Slice(start: 5, length: 2);
slicedBytes[0] = 42;
slicedBytes[1] = 43;
slicedBytes[2] = 44; // Throws IndexOutOfRangeException
bytes[2] = 45; // OK
در اینجا slicedBytes یک دید مجازی از ایندکس 5 تا 7 آرایه‌ی arr را ارائه می‌دهد. کار کردن با آن نیز همانند آرایه‌ها، توسط ایندکس‌ها میسر است.
همچنین تغییرات بر روی Span (غیر read only) بر روی آرایه‌ی اصلی نیز تاثیر گذار است. برای مثال در اینجا با تغییر bytes[2]، مقدار arr[2] نیز تغییر می‌کند.

و یا روش دیگر ایجاد Span استفاده از متد AsSpan است:
var array = new byte[100];
Span<byte> interiorRef1 = array.AsSpan().Slice(start: 20);
همین عملیات را توسط new Span نیز می‌توان به صورت ساده‌تری ارائه داد:
Span<byte> interiorRef2 = new Span<byte>(array: array, start: 20, length: array.Length - 20);


محدودیت‌های کار با Spanها

- Span تنها یک نوع stack-only است.
- Spanها در بین تردها به اشتراک گذاشته نمی‌شوند. هر استک در یک زمان تنها توسط یک ترد قابل دسترسی است. بنابراین Spanها thread-safe هستند.
- طول عمر Spanها کوتاه است و قابلیت قرارگیری بر روی heap با طول عمر بیشتر را ندارند؛ یعنی:
  • به صورت فیلد در یک نوع non-stackonly قابل تعریف نیستند:
class Impossible
{
   Span<byte> field;
}
فیلدهای یک کلاس در heap ذخیره می‌شوند. بنابراین محل ذخیره سازی spanها نیستند.
  • به عنوان پارامترهای متدهای async قابل استفاده نیستند. چون در این بین در پشت صحنه یک AsyncMethodBuilder تشکیل می‌شود که در قسمتی از آن، پارامترها بر روی heap قرار می‌گیرند.
  • هرجائیکه عملیات boxing صورت گیرد، نتیجه‌ی عملیات بر روی heap قرار می‌گیرد. بنابراین در یک چنین مواردی نمی‌توان از Spanها استفاده کرد. برای مثال تعریف Func<T> valueProvider و سپس فراخوانی ()valueProvider.Invoke به همراه یک boxing است. بنابراین نمی‌توان از spanها به عنوان نوع آرگومان جنریک استفاده کرد. این مورد هرچند کامپایل می‌شود، اما در زمان اجرا سبب خاتمه‌ی برنامه خواهد شد و یا نمونه‌ی دیگر، عدم امکان دسترسی به آن‌ها توسط reflection invoke APIs است که سبب boxing می‌شود.


معرفی نوع <Memory<T

با توجه به محدودیت‌های Span و خصوصا اینکه به عنوان پارامتر متدهای async قابل استفاده نیست (چون بر روی stack ذخیره می‌شوند)، نوع دیگری به نام <Memory<T نیز به همراه C# 7.2 ارائه شده‌است. البته این نوع هنوز به بسته‌ی نیوگت فوق اضافه نشده‌است و به همراه ارائه نهایی NET Core 2.1. ارائه خواهد شد.
این نوع، محدودیت <Span<T را نداشته و قابلیت ذخیره سازی بر روی heap را دارا است.
static async Task<int> ChecksumReadAsync(Memory<byte> buffer, Stream stream)
{
   int bytesRead = await stream.ReadAsync(buffer);
   return Checksum(buffer.Span.Slice(0, bytesRead));
   // Or buffer.Slice(0, bytesRead).Span
}
در اینجا نیز می‌توان از یک آرایه، یک <Memory<T را ایجاد و سپس یک <Span<T را از آن دریافت و با Sliceهای آن کار کرد.
مطالب
یافتن خطاهای متداول کدهای جاوا اسکریپتی با غنی سازی تنظیمات کامپایلر TypeScript
یکی از اهداف مهم استفاده‌ی از TypeScript، یافتن خطاهای متداول کدهای جاواسکریپتی، پیش از اجرای آن‌ها در مرورگر است. برای مثال، قطعه کد زیر:
  defaultChecks() {
    const author = { firstName: "Vahid", lastName: "N" };
    console.log(author.lastname);
    author.lastName.trimStart();
    author.firstName.charCodeAt("1");
  }
دارای سه مشکل است که سریعا توسط TypeScript شناسایی می‌شود:


- خاصیت lastname در شیء author وجود خارجی ندارد.
- نوع رشته‌ای، به همراه متد trimStart نیست.
- متد charCodeAt یک عدد را به عنوان پارامتر قبول می‌کند.

اما باید درنظر داشت که بسیاری از قابلیت‌های بررسی کد TypeScript، به صورت پیش‌فرض فعال نیستند که در ادامه آن‌ها را برای یافتن پیش از موعود بسیاری از مشکلات، فعالسازی خواهیم کرد.


نصب افزونه‌ی TSLint در VSCode

جهت مشاهده‌ی بهتر خطاهای کامپایلر TypeScript، پیش از کامپایل نهایی کدها، می‌توان از افزونه‌ی TSLint استفاده کرد. برای نصب آن، ابتدا باید بسته‌ی ذیل را نصب کرد:
  > npm install -g tslint typescript
سپس نیاز است افزونه‌ی آن‌را نیز نصب کنید: https://marketplace.visualstudio.com/items?itemName=eg2.tslint
کار TSLint انجام static code analysis است؛ چیزی شبیه به افزونه‌هایی مانند ری‌شارپر در ویژوال استودیو که راهنماهایی را در مورد بهتر کردن کیفیت کدهای نوشته شده ارائه می‌دهد.


فعالسازی بررسی نال و نوع‌های نال پذیر

 strictNullChecks یکی از مهم‌ترین پرچم‌های تنظیمات کامپایلر تایپ‌اسکریپت است. برای افزودن آن، به فایل tsconfig.json مراجعه کرده و پرچم آن‌را به true تنظیم کنید:
{
    "compilerOptions": {
        "strictNullChecks": true
    }
}
به این ترتیب کامپایلر تایپ‌اسکریپت، بین null ،undefined و سایر نوع‌ها، تفاوت قائل خواهد شد و اگر نوعی نال‌پذیر است، باید آن‌را به صورت صریح type | null تعریف کنید.
برای مثال، متد ذیل را در نظر بگیرید:
  getSessionItem(key: string): any {
    const data = window.sessionStorage.getItem(key);
    return JSON.parse(data);
  }
زمانیکه پرچم strictNullChecks فعال شود، قطعه کد فوق با خطای ذیل کامپایل نخواهد شد:
[ts]
Argument of type 'string | null' is not assignable to parameter of type 'string'.
Type 'null' is not assignable to type 'string'.
const data: string | null
از این جهت که خروجی متد getItem به صورت string | null تعریف شده‌است؛ اما پارامتر متد JSON.parse فقط string را قبول می‌کند. یعنی ممکن است data دریافتی نال باشد که متد JSON.parse قادر به پردازش آن نیست.
برای رفع این مشکل تنها کافی است بررسی کنیم که آیا data نال است یا خیر؟ و اگر خیر، آنگاه آن‌را به متد JSON.parse ارسال کنیم:
  getSessionItem(key: string): any {
    const data = window.sessionStorage.getItem(key);
    if (data) {
      return JSON.parse(data);
    } else {
      return null;
    }
  }
همانطور که ملاحظه می‌کنید، فعالسازی strictNullChecks می‌تواند از بروز بسیاری از خطاهای در زمان اجرای برنامه، جلوگیری کند.


گزارش return‌های فراموش شده

در متد ذیل، یک return فراموش شده وجود دارد و تمام شرط‌های برنامه به یک خروجی مشخص، منتهی نمی‌شوند:
  noImplicitReturns(a: number) {
    if (a > 10) {
      return a;
    }
    // No return in this branch
  }
برای تشخیص زود هنگام یک چنین مشکلاتی می‌توان پرچم noImplicitReturns را در فایل tsconfig.json به true تنظیم کرد:
{
    "compilerOptions": {
        "noImplicitReturns": true
    }
}
پس از این تنظیم، کامپایلر در مورد متد noImplicitReturns، خطای ذیل را صادر می‌کند:
 [ts] Not all code paths return a value.


تشخیص کدهای مرده

قطعه کدی که پس از یک return قرار بگیرد، یک کد مرده نامیده می‌شود. با تنظیم پرچم allowUnreachableCode در فایل tsconfig.json به false، می‌توان کامپایلر TypeScript را وادار کرد تا اینگونه موارد را به عنوان خطا گزارش کند:
{
    "compilerOptions": {
        "allowUnreachableCode": false
    }
}
پس از این فعالسازی، کامپایلر TypeScript دو خطای [ts] Unreachable code detected را در مورد قطعه کد ذیل صادر می‌کند:
    allowUnreachableCode() {
      if (false) {
        console.log("Unreachable code");
      }
      const a = 1;
      if (a > 0) {
        return 10; // reachable code
      }
      return 0;
      console.log("Unreachable code");
    }
مورد اول مربوط به بدنه‌ی if ایی است که شرط آن false است و این بدنه هیچگاه فراخوانی نمی‌شود و مورد دوم، به سطر پس از return آخر مرتبط است که آن مورد نیز یک کد مرده محسوب می‌شود.


تشخیص پارامترها و متغیرهای استفاده نشده

دو متد ذیل را درنظر بگیرید:
  unusedLocals() {
    const a = "foo"; // Error: 'a' is declared but its value is never read
    return "bar";
  }

  unusedParameters(n: number) {
    n = 0; // Never read
  }
در اولی متغیر a تعریف شده‌است، اما هیچگاه استفاده نشده‌است. در متد دوم، پارامتر n نیز هیچگاه خوانده نشده‌است و وجود آن بی‌مصرف است؛ حتی ممکن است نشان فراموش شدن استفاده‌ی از آن و مقدار دهی اشتباه آن باشد.
برای فعالسازی بررسی یک چنین مواردی باید دو پرچم ذیل را در فایل tsconfig.json به true تنظیم کرد:
{
    "compilerOptions": {
        "noUnusedLocals": true,
        "noUnusedParameters": true
    }
}
پس از آن، کامپایلر دو خطای ذیل را در مورد متدهای فوق، گزارش می‌کند:
[ts] 'a' is declared but its value is never read.
[ts] 'n' is declared but its value is never read.


یافتن خواصی که نباید در یک شیء وجود داشته باشند

در مثال ذیل، خاصیت baz در تعاریف اصلی نوع‌های x و y وجود ندارد:
  excessPropertyForObjectLiterals() {
    let x: { foo: number };
    x = { foo: 1, baz: 2 };  // Error, excess property 'baz'
    let y: { foo: number, bar?: number };
    y = { foo: 1, baz: 2 };  // Error, excess property 'baz'
  }
برای فعالسازی یافتن یک چنین مواردی که در بسیاری از حالات ممکن است ناشی از اشتباهات تایپی نیز باشند، می‌توان پرچم suppressExcessPropertyErrors را در فایل tsconfig.json به false تنظیم کرد:
{
    "compilerOptions": {
        "suppressExcessPropertyErrors": false
    }
}
پس از آن برای نمونه در مورد انتساب اول، یک چنین پیام خطایی از طرف کامپایلر TypeScript صادر خواهد شد:
[ts]
Type '{ foo: number; baz: number; }' is not assignable to type '{ foo: number; }'.
Object literal may only specify known properties, and 'baz' does not exist in type '{ foo: number; }'.
(property) baz: number


یافتن breakهای فراموش شده در عبارات switch

در مثال زیر، یک break فراموش شده‌است:
  fallthroughCasesInSwitchStatement(a: number) {
    switch (a) {
      case 0:
        break;

      case 1:
        a += 1;

      case 2:
        a += 2;
        break;
    }
  }
برای تشخیص آن توسط کامپایلر TypeScript باید پرچم noFallthroughCasesInSwitch را در فایل tsconfig.json به true تنظیم کرد:
{
    "compilerOptions": {
        "noFallthroughCasesInSwitch": true
    }
}
پس از آن کامپایلر TypeScript خطای «[ts] Fallthrough case in switch» را در مورد متد فوق صادر می‌کند.


یافتن ایندکس‌های تعریف نشده‌ی در اشیاء

در مثال زیر، شیء x دارای خاصیت b نیست؛ اما دقیقا با این ایندکس مورد استفاده قرار گرفته‌است:
  indexingObjectsLackingIndexSignatures() {
    const x = { a: 0 };
    x["a"] = 1; // ok
    x["b"] = 1; // Error, type '{ a: number; }' has no index signature.
  }
برای تشخیص یک چنین خطاهایی می‌توان پرچم suppressImplicitAnyIndexErrors را در فایل tsconfig.json به false تنظیم کرد:
{
    "compilerOptions": {
        "suppressImplicitAnyIndexErrors": false
    }
}
پس از آن کامپایلر TypeScript خطای ذیل را در مورد دسترسی به ایندکسی که با امضای شیء سازگاری ندارد، صادر می‌کند:
[ts] Element implicitly has an 'any' type because type '{ a: number; }' has no index signature.


اجبار به تعریف صریح نوع‌ها در TypeScript

عمده‌ی قابلیت TypeScript در یافتن خطاها به تعاریف نوع‌ها و راهنمایی کامپایلر آن در این زمینه بر می‌گردد. اما چون این زبان سازگاری کاملی را با JavaScript دارد، تعریف نوع‌ها در آن اجباری نیست و در این حالت اگر نوعی تعریف نشده باشد، به any تفسیر می‌شود. جهت اجبار به تعریف نوع‌ها در TypeScript می‌توان پرچم noImplicitAny را در فایل tsconfig.json به true تنظیم کرد:
{
    "compilerOptions": {
        "noImplicitAny": true
    }
}
در این حالت دیگر قطعه کد ذیل کامپایل نخواهد شد:
  noImplicitAny(args) { // Error: Parameter 'args' implicitly has an 'any' type.
    console.log(args);
  }
برای رفع این مشکل می‌توان نوع args را به صورت صریحی مشخص کرد:
  noImplicitAnyArgs(args: string[]) { // ok with the type information
    console.log(args);
  }


یک نکته‌ی تکمیلی
اگر از دستور ng build --watch برای ساخت برنامه‌های Angular استفاده می‌کنید، تغییرات فوق زمانی تاثیر داده خواهند شد که یکبار این برنامه را بسته و مجددا اجرا کنید.
مطالب
تزریق وابستگی‌ها فراتر از کلاس‌ها در برنامه‌های Angular
عموما تزریق وابستگی‌های کلاس‌ها، در برنامه‌های Angular صورت می‌گیرند. برای مثال در یک NgModule در قسمت providers آن نام کلاسی را معرفی می‌کنیم و سپس می‌توان این کلاس را به سازنده‌ی کامپوننت‌ها تزریق کرد و از امکانات آن استفاده کرد. اما سیستم تزریق وابستگی‌های Angular محدود به تزریق وهله‌های کلاس‌ها نیست و می‌توان قسمت providers را با یک سری شیء تعریف شده‌ی با {} نیز مقدار دهی کرد. در اینجا می‌توان یک token را به یک وابستگی انتساب داد.


انواع providers در Angular

سیستم تزریق وابستگی‌های Angular، تامین کننده‌های ذیل را نیز به همراه دارد:
 - تامین کننده‌ی مقادیر که با useValue مشخص می‌شود.
 - تامین کننده‌ی Factory‌ها که با useFactory تعریف خواهد شد.
 - تامین کننده‌ی کلاس‌ها که با useClass تعریف می‌شود.
 - تامین کننده‌ی کلاس‌هایی با نام‌های مستعار که توسط useExisting مشخص می‌شود.

یک تامین کننده مشخص می‌کند که سیستم تزریق کننده‌ی وابستگی‌ها، با درخواست توکن/کلیدی مشخص، چه وابستگی را باید وهله سازی کند.


تزریق وابستگی‌هایی از نوع ثوابت در برنامه‌های Angular

فرض کنید برنامه‌ی Angular شما در مسیر دیگری نسبت به Web API سمت سرور آن قرار دارد. به همین جهت در تمام سرویس‌های برنامه نیاز به تعریف مسیر پایه‌ی Web API مانند API_BASE_HREF را خواهید داشت. یک روش حل این مساله، تعریف این ثابت به صورت یک وابستگی و سپس تزریق آن به کلاس‌های سرویس‌ها و یا کامپوننت‌های برنامه است:
@NgModule({
  imports: [
    CommonModule,
    InjectionBeyondClassesRoutingModule
  ],
  declarations: [TestProvidersComponent],
  providers: [
    { provide: "API_BASE_HREF", useValue: "http://localhost:5000" },
    { provide: "APP_BASE_HREF", useValue: document.location.pathname },
    { provide: "IS_PROD", useValue: true },
    { provide: "APIKey", useValue: "XYZ1234ABC" },
    { provide: "Random", useValue: Math.random() },
    {
      provide: "emailApiConfig", useValue: Object.freeze({
        apiKey: "email-key",
        context: "registration"
      })
    },
    { provide: "languages", useValue: "en", multi: true },
    { provide: "languages", useValue: "fa", multi: true }
  ]
})
export class InjectionBeyondClassesModule { }
- در اینجا چندین مثال از تکمیل قسمت providers یک ماژول را با شیء‌های token دار provide مشاهده می‌کنید. هر provide یک token را مشخص می‌کند که از آن جهت دریافت مقدار وابستگی منتسب به آن استفاده خواهد شد.
- در این مثال، حالت‌های مختلفی از تامین کننده‌ی useValue را نیز مشاهده می‌کنید. انتساب یک رشته، یک مقدار boolean و یا یک مقدار که در زمان انتساب محاسبه خواهد شد مانند Math.random.
- همچنین در اینجا می‌توان در قسمت useValue مانند emailApiConfig، یک شیء را نیز تعریف کرد. علت استفاده‌ی از Object.freeze، تعریف این شیء به صورت read only است.
- در حین تعریف provideها اگر کلید توکن بکار رفته یکی باشد، آخرین مقدار، مابقی را بازنویسی می‌کند؛ مانند حالت languages که در اینجا دوبار تعریف شده‌است. اما با ذکر خاصیت multi، می‌توان به کلید languages به صورت یک آرایه دسترسی یافت و در این حالت مقادیر آن بازنویسی نمی‌شوند.

اکنون برای استفاده‌ی از این توکن‌های تعریف شده توسط سیستم تزریق وابستگی‌ها، می‌توان به صورت ذیل عمل کرد:
import { Component, OnInit, Inject } from "@angular/core";
import { inject } from "@angular/core/testing";

@Component({
  selector: "app-test-providers",
  templateUrl: "./test-providers.component.html",
  styleUrls: ["./test-providers.component.css"]
})
export class TestProvidersComponent implements OnInit {

  constructor(
    @Inject("API_BASE_HREF") public apiBaseHref: string,
    @Inject("APP_BASE_HREF") public appBaseHref: string,
    @Inject("IS_PROD") public isProd: boolean,
    @Inject("APIKey") public apiKey: string,
    @Inject("Random") public random: string,
    @Inject("emailApiConfig") public emailApiConfig: any,
    @Inject("languages") public languages: string[]
  ) { }

  ngOnInit() {
  }
}
در اینجا هر توکن توسط ویژگی Inject به سازنده‌ی کلاس تزریق شده‌است. از این جهت آن‌ها را public تعریف کرده‌ایم که بتوان در قالب این کامپوننت، به مقادیر تزریق شده، دسترسی یافت:
<h1>
  Injection Beyond Classes
</h1>
<div class="alert alert-info">
  <ul>
    <li>API_BASE_HREF: {{apiBaseHref}}</li>
    <li>APP_BASE_HREF: {{appBaseHref}}</li>
    <li>IS_PROD: {{isProd}}</li>
    <li>APIKey: {{apiKey}}</li>
    <li>Random-1: {{random}}</li>
    <li>Random-2: {{random}}</li>
    <li>emailApiConfig {{emailApiConfig | json}}</li>
    <li>languages: {{languages | json}}</li>
  </ul>
</div>
با این خروجی:


در اینجا همانطور که مشاهده می‌کنید، languages از نوع multi: true به یک آرایه تبدیل شده‌است و یا emailApiConfig نیز یک شیء است که توسط کلیدهای آن می‌توان به مقادیر متناظر آن دسترسی یافت. Random نیز تنها یکبار دریافت شده‌است و مهم نیست که چندبار صدا زده شود؛ همواره مقدار آن مساوی اولین مقداری است که در زمان انتساب دریافت می‌کند.


تزریق تنظیمات برنامه توسط تامین کننده‌ی مقادیر

یک نمونه از تزریق شیء emailApiConfig: any را در مثال فوق ملاحظه کردید. روش بهتر و نوع دار آن به صورت ذیل است. ابتدا یک فایل جدید thismodule.config.ts یا app.config.ts را ایجاد می‌کنیم:
import { InjectionToken } from "@angular/core";

export let APP_CONFIG = new InjectionToken<string>("this.module.config");

export interface IThisModuleConfig {
  apiEndpoint: string;
}

export const ThisModuleConfig: IThisModuleConfig = {
  apiEndpoint: "http://localhost:45043/api/"
};
تاکنون توکن‌های تعریف شده را توسط یک رشته‌ی ثابت مانند "API_BASE_HREF" تعریف کردیم. مشکل این روش، امکان تداخل آن‌ها در یک برنامه‌ی بزرگ است. به همین جهت روش توصیه شده، قرار دادن این کلید داخل یک InjectionToken است تا همواره بتوان به یک توکن منحصربفرد در طول عمر برنامه دست یافت که نمونه‌ی آن‌را در تعریف APP_CONFIG مشاهده می‌کنید. در برنامه اگر دو new InjectionToken، با یک سازنده‌ی یکسان تعریف شوند، با هم مساوی نخواهند بود و توکن نهایی آن منحصربفرد است:
import { InjectionToken } from '@angular/core';
export const EmailService1 = new InjectionToken<string>("EmailService");
export const EmailService2 = new InjectionToken<string>("EmailService");
console.log(EmailService1 === EmailService2); // false

سپس نوع تنظیمات را توسط اینترفیس IThisModuleConfig تعریف کرده‌ایم (که نسبت به استفاده‌ی از any یک پیشرفت محسوب می‌شود). در آخر وهله‌ای از این اینترفیس را به نحوی که مشاهده می‌کنید export کرده‌ایم.

اکنون نحوه‌ی تعریف تزریق وابستگی از نوع IThisModuleConfig در یک NgModule به صورت ذیل است:
import { ThisModuleConfig, APP_CONFIG } from "./thismodule.config";

@NgModule({
  providers: [
    { provide: APP_CONFIG, useValue: ThisModuleConfig }
  ]
})
export class InjectionBeyondClassesModule { }
اینبار توکن تعریف شده توسط InjectionToken مشخص شده‌است و مقدار آن توسط ThisModuleConfig تامین خواهد شد.

در آخر، تزریق آن به سازنده‌ی یک کامپوننت بر اساس توکن APP_CONFIG و از نوع مشخص اینترفیس آن خواهد بود:
import { IThisModuleConfig, APP_CONFIG } from "./../thismodule.config";
@Component()
export class TestProvidersComponent implements OnInit {

  constructor(
    @Inject(APP_CONFIG) public config: IThisModuleConfig
  ) { }

  ngOnInit() {
  }

}


تزریق وابستگی‌ها توسط تامین کننده‌ی Factory ها

تا اینجا useValue را بررسی کردیم. نوع دیگر تامین کننده‌های قابل تعریف، useFactory هستند:
@NgModule({
  providers: [
    // ------ useFactory
    { provide: "BASE_URL", useFactory: getBaseUrl },
    { provide: "RandomFactory", useFactory: randomFactory }
  ]
})
export class InjectionBeyondClassesModule { }

export function getBaseUrl() {
  return document.getElementsByTagName("base")[0].href;
}

export function randomFactory() {
  return Math.random();
}
در اینجا روش استفاده‌ی از useFactory را مشاهده می‌کنید. کار کرد آن با useValue دقیقا یکی است؛ یک توکن را مشخص می‌کنیم و سپس مقداری به آن نسبت داده می‌شود. اما در اینجا می‌توان یک متد را که بیانگر نحوه‌ی تامین این مقدار است نیز مشخص کرد و نسبت به حالت useValue که تنها یک مقدار ثابت و مشخص را دریافت می‌کند، انعطاف پذیری بیشتر دارد و می‌توان منطق سفارشی خاصی را نیز در اینجا پیاده سازی کرد.

روش استفاده‌ی از آن نیز همانند توکن‌های useValue است که توسط ویژگی Inject مشخص می‌شوند:
export class TestProvidersComponent implements OnInit {

  constructor(
    @Inject("BASE_URL") public baseUrl: string,
    @Inject("RandomFactory") public randomFactory: string
  ) { }

حالت useFactory علاوه بر امکان دریافت یک منطق سفارشی توسط یک function، امکان دریافت یک سری وابستگی را نیز دارد. فرض کنید کلاس سرویس خودرو به صورت زیر تعریف شده‌است که دارای وابستگی از نوع HttpClient تزریق شده‌ی در سازنده‌ی آن است:
import { HttpClient } from "@angular/common/http";
import { Injectable } from "@angular/core";

@Injectable()
export class CarService {

  constructor(private http: HttpClient) { }

}
در این حالت useFactory آن جهت تامین پارامتر سازنده‌ی  new CarService، به همراه متدی خواهد بود که پارامتری از نوع HttpClient را دریافت می‌کند:
import { CarService } from "./car.service";
import { HttpClient } from "@angular/common/http";

@NgModule({
  providers: [
    // ------ useFactory
    { provide: "Car_Service", useFactory: carServiceFactory, deps: [HttpClient] }
  ]
})
export class InjectionBeyondClassesModule { }

export function carServiceFactory(http: HttpClient) {
  return new CarService(http);
}
در اینجا برای تامین این پارامتر سازنده، خاصیت دیگری به نام deps قابل تعریف است که می‌تواند یک یا چند سرویس و وابستگی را تزریق و تامین کند. برای مثال سرویس HttpClient در اینجا توسط deps: [HttpClient] تزریق شده‌است.


تزریق وابستگی‌ها توسط تامین کننده‌ی کلاس‌ها

تا اینجا useValue و useFactory را بررسی کردیم. نوع دیگر تامین کننده‌های قابل تعریف، useClass هستند. در حالت استفاده‌ی useClass، نام یک نوع مشخص می‌شود و سپس Angular وهله‌ای از آن‌را تامین خواهد کرد. در این حالت اگر این وابستگی دارای پارامترهای تزریق شده‌ای در سازنده‌ی آن باشد، آن‌ها نیز به صورت خودکار وهله سازی می‌شوند.
import { CarService } from "./car.service";

@NgModule({
  providers: [
    // ------ useClass
    { provide: "Car_Service_Name1", useClass: CarService },
  ]
})
export class InjectionBeyondClassesModule { }
این حالت دقیقا معادل تعریف متداول سرویس ذیل است؛ با این تفاوت که توکن آن مساوی مقدار سفارشی Car_Service_Name1 است:
import { CarService } from "./car.service";

@NgModule({
  providers: [
        CarService
  ]
})
export class InjectionBeyondClassesModule { }


تزریق وابستگی‌ها توسط تامین کننده‌ی کلاس‌هایی با نام‌های مستعار

چگونه می‌توان دو تامین کننده را برای کلاسی مشابه، با توکن‌هایی متفاوت ایجاد کرد؟ در این حالت از useExisting استفاده می‌شود:
import { CarService } from "./car.service";

@NgModule({
  providers: [
    // ------ useClass
    { provide: "Car_Service_Name1", useClass: CarService },
    // ------ useExisting
    { provide: "Car_Service_Token2", useExisting: "Car_Service_Name1" },
  ]
})
export class InjectionBeyondClassesModule { }
در اینجا CarService توسط دو توکن مختلف در معرض دید قرار گرفته‌است. باید دقت داشت که درخواست "Car_Service_Token2" دقیقا همان وهله‌ی ایجاد شده‌ی توسط توکن "Car_Service_Name1" را بازگشت می‌دهد و وهله‌ی جدیدی در این حالت ایجاد نخواهد شد.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
مطالب
معماری وب گرا (سبکی از سرویس گرایی)
در ابتدای مقاله، پیش از آن که وارد بحث معماری وب گرا بشوم، یک سوال را مطرح میکنم که شاید برای شما هم جالب باشد. آن سوال اینست : آیا SOA پاسخی برای همه چیز در 
حوزه معماری است؟ شاید اینطور نباشد. به ترکیب زیر دقت کنید :
WOA  / SOA + WWW + REST
ترکیب فوق ما را چند قدم جلوتر برده و کاستی‌های سرویس گرایی را پر می‌کند و ما را یاری می‌کند تا اپلیکیشن‌های کامل end-to-end بسازیم.

اگر چه مفهوم WOA شاید چندان فراگیر نباشد، ولی بسیاری از آنچه تاکنون در سطح اینترنت می‌بینیم شالوده همین تفکر وب گرایی است.

معماری وب گرا یا Web-Oriented Architecture در 2006 توسط  Nick Gall از گروه Gartner ابداع شده است. 
معماری وب گرا یک سبک معماری نرم افزاری است که معماری سرویس گرا (Service-Oriented Architecture) را در راستای اپلیکیشن‌های تحت وب گسترش می‌دهد. 
معماری وب گرا در اصل توسط بسیاری از شبکه‌های اجتماعی و وب سایت‌های شخصی ساخته شده است.

تعریف رسمی Gartner از معماری وب گرا چنین است :
 “معماری وب گرا یا Web-Oriented Architecture سبکی معمارگونه از معماری سرویس گرا یا همان Service-Oriented Architecture می‌باشد که به یکپارچگی سیستم‌ها و کاربران از طریق ابررسانه‌های مرتبط با هم در سطح جهانی بر اساس معماری وب می‌پردازد.
 این نوع معماری بر تمامی اینترفیس‌ها (رابط کاربری و  رابط کاربردی برنامه نویسی) به منظور دستیابی به تاثیرات شبکه‌ی جهانی از طریق پنج عنصر رابط اساسی ذیل تاکید دارد :
  • شناسایی منابع
  • بکارگیری منابع از طریق نمایش آنها (منابع وب)
  • پیام‌های خودتوصیفی
  • ابررسانه بعنوان قلب تپنده موقعیت برنامه
  • درگیر نکردن برنامه “
Nick Gall همچنین فرمولی را برای تعریف معماری وب گرا (WOA) ارائه داده است که بدین شکل است:
WOA = SOA + WWW + REST

Dion Hinchcliffe مدعی است که معماری وب گرا چنین است: 

“مجموعه‌ای از هسته پروتکل‌های وب مانند HTTP, XML است و اینکه تنها تفاوت معماری سرویس گرای سنتی و مفاهیم معماری وب گرا اینست که WOA از REST حمایت می‌کند. REST متدی به طور فزاینده محبوب ، قدرتمند و ساده به منظور اعمال نفوذ پروتکل انتقال ابر متن HTTP بعنوان یک وب سرویس در چارچوب حقوق خودش است.“

پشته‌ی معماری وب گرا WOA شامل چنین مواردی است :
  • توزیع (HTTP , Feeds)
  • ترکیب (Hypermedia , Mashups)
  • امنیت (Open ID, SSL)
  • قابلیت انتقال داده (XML,RDF)
  • قابلیت نمایش داده (ATOM, JSON)
  • متدهای انتقال (REST, HTTP, Bit Torrent)

بطور کل باید گفت WOA هر چیزی است که در اینترنت وجود دارد و هر چیزی که بر مبنای REST می‌باشد والبته سرویس گراست. در کلامی گویا باید گفت امروزه معماری وب گرا پراستفاده‌ترین نوع معماری در جهان تا به امروز بوده است. طبق پیش بینی Gartner در 2014 سبک معماری وب گرای (مبتنی بر REST) در 80% سازمان هایی که سرویس گرایی را دنبال می‌کنند فراگیر خواهد شد. واقعا صحت یا عدم صحت تحقق این پیش بینی Gartner شاید مهم نباشد ؛ چرا که هر کسی می‌بایست WOA را بشناسد.
اما REST چیست ؟ Representational State Transfer سبکی از معماری نرم افزار برای سیستم‌های ابررسانه توزیع شده مانند شبکه جهانی وب است (منبع : ویکی پدیا). با هم اصول REST را مرور کنیم:
  • هر چیزی یک منبع است.
  • هر منبعی یک تمثیل دارد.
  • هر منبعی یک نام بخصوص دارد.
  • انتقال موقعیت نیازمند کشف و شهود (Discovery) است.
  • پروتکل شبکه پایه WOA می‌باشد

بطور خلاصه WOA را بررسی می‌کنیم :
  • اطلاعات در قالب منابع (Resources) نمایش می‌یابند.
  • منابع توسط URI‌ها شناخته می‌شوند.
  • منابع از طریق HTTP اداره می‌شوند.
  • معاهدات به صورت ضمنی در نمایش منابع می‌باشند.
  • رابط‌ها بطور کلی عام هستند.

معماری وب گرای سازمانی
معماری وب گرای سازمانی یا Enterprise Web Oriented Architecture (EWOA) یکی از زیر سبک‌های SOA می‌باشد. EWOA مجموعه ای از عناصر، اصول و فرآیندهای معماری مبتنی بر وب می‌باشد. وب سایت‌ها و برنامه‌های کاربردی جدید مانند Google AdSense, Wikipedia و دیگر سرویس‌های RESTful از WOA استفاده می‌کنند.
مثال حال حاضر WOA را می‌توان Google’s Open Social  یا MindTouch دانست. در حال حاضر Mobile API بنایی اساسی بر تمرکز در استفاده از تکنولوژی WOA را دارند. ساخت چنین سرویس هایی با استفاده از پروتکل‌های ساده شده وب نظیر Rest , JSON بیش از پیش آسان شده است. این پروتکل‌ها برای توسعه دهندگان وب بسیار راحت‌تر است چرا که CPU و پهنای باند کمتری را طلب می‌کنند. این پروتکل‌ها بیشتر بخاطر شبکه‌های اجتماعی بزرگ نظیر فیس بوک ، آمازون ، توییتر و … شناخته شده‌اند.
MindTouch هم یک شرکت اوپن سورس و یک سکوی مستندسازی استراتژیک و نوعی جدید از ECM می‌باشد. از جمله پروژه‌هایی که ارایه کرده‌است می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد :
DReAM
SGML Reader
MindTouch Core/2010
در ادامه، بکارگیری REST را در قالب شبکه جهانی وب (W3) در قالب جدول زیر با دیدگاه مقایسه‌ای با تلفیق در وب بررسی می‌کنیم:
{بنده می‌گویم} REST بدون WWW بی معناست. REST با Web است که تکمیل می‌شود و معنا پیدا می‌کند.

بررسی مزایای WOA
  • ساده سازی توسعه پذیری، مقیاس پذیری
  • کاهش زمان توسعه ویژگی‌های جدید
  • کاهش زمان مهندسی مورد نیاز برای یکپارچه سازی
  • سازنده فرصت‌هایی جدید برای mash-ups و دیگر داستان‌های غیرقابل پیش بینی کاربری
  • اما وضعیت ارتباطی کلاینت‌ها و سرورها در WOA چگونه است ؟
  • سرویس‌ها وابسته به دیگر سرویس‌ها هستند.
  • ارتباطات از طریق HTTP صورت می‌گیرد.
  • کلاینت‌ها حکم منبع و سرویس دهی به دیگر کلاینت‌ها را دارند.
  • مقیاس پذیری ، توسعه پذیری == اتصالات داخی 


بعنوان مثال می‌توان با ترکیب تصاویر و آدرس‌های مختلف دانشگاه‌های تهران، یک map Mashup درست کرد.


برای Photo Mashup ابزار Color Picker هم هست که امکان جستجوی تصاویر را بر اساس رنگ فراهم می‌کند و از سرویس اشتراک گذاری عکس Flickr استفاده می‌کند که در این آدرس قابل استفاده است.


معماری Mashup هم مثل معماری MVC (البته با تفاوت‌های فاحش) سه لایه‌ای است :


لایه نمایش / تعامل کاربر (همان رابط کاربری است)

تکنولوژی‌ها : HTML/XHTML, CSS, Javascript, Asynchronous JS and Xml (Ajax).

وب سرویس‌ها : عملکرد محصول از طریق سرویس‌های API هم قابل دسترسی است

تکنولوژی‌ها : XMLHTTPRequest, XML-RPC, JSON-RPC, SOAP, REST

داده : فراهم آوردن امکان ارسال ، مرتب سازی و دریافت داده

تکنولوژی‌ها : XML , JSON , KML

از نظر معماری  Mashup  دارای 2 سبک است : الف) مبتنی بر وب – ب) مبتنی بر سرور


 در ادامه با هم نمونه ای از استقرار معماری وب گرا WOA را در سازمان، بصورت شماتیک می‌بینیم. با هم مشاهده می‌کنیم با این پیاده سازی، موانع سر راه ما کاهش پیدا می‌کنند و سرعت یکپارچگی افزایش پیدا می‌کند. بدین صورت که می‌توان از قدرت شبکه جهانی وب در جهت انتقال محتوای مورد نیازمان به هر جا و در هر زمانی بهره جست.


شاید برای شما سوال پیش بیاید که ما در معماری وب گرا بحث می‌کردیم، اصلا چرا وارد مفهوم Mashup شدیم؟


به‌عبارت فنی‌تر چرا معماری وب گرا (WOA) برای Mashups اهمیت دارد ؟

 پاسخ یک کلمه است : REST . همانطور که بالاتر نیز اشاره کردم، Mashup از REST بهره می‌برد. به منظور افزایش اطلاعات در رابطه با REST باید گفت Roy Fielding آنرا بنیان نهاده‌است. میخواهید او را بهتر معرفی کنم؟ وی یکی از خالقان HTTP است و مگر می‌توان وب را بدون HTTP فرض کرد که مهمترین پروتکل انتقال ابر متن در جهان و پروتکل زیربنایی وب است؟! 

REST به خوبی با معماری اینترنت عجین شده است! بپرسید چرا؟ چون پروتکل اصلی اینترنت HTTP است و هر دوی این‌ها از یک ذهن نشات گرفته و او کسی نیست جز Roy Fielding. اما باید بگویم REST یک استاندارد نیست؛ با وجود سادگی بسیار زیاد، تنها یک سبک استفاده از HTTP است.


REST همچنین از متدهای اختصاصی HTTP نظیر GET, PUT , POST , DELETE در بالای یک URL استفاده می‌کند تا نشان دهد چه رویدادی رخ می‌دهد.


در پایان گفته‌ها در رابطه با REST باید بگویم ATOM همان REST است. منظورم از ATOM ویرایشگر معروف متنی نیست که برای نوشتن کدهای برنامه نویسی استفاده قرار می‌گیرد؛ آنرا غالبا به شکل Atom می‌نویسند چرا که مخفف چند کلمه نیست و یک کلمه خاص است  اما ATOM یک استاندارد وب به زبان XML است که برای خوراک وب بعنوان جایگزینی برای RSS استفاده می‌شود. ATOM را با AtomPub یا APP اشتباه نگیرید؛ چرا که APP پروتکل انتشاری است مبتنی بر پروتکل انتقال ابرمتن (HTTP) و برای به روزرسانی محتوی وب مورد استفاده قرار می‌گیرد.


در ادامه مباحث دررابطه با معماری وب گرا باید گفت WOA امروزه بعنوان مدل حاکم برنامه‌های تحت شبکه مطرح است. اما متاسفانه فروشندگان بزرگی در پشت آن حضور ندارند به همین دلیل آنچنان که باید عمومیت نیافته است. WOA همچنان می‌تواند بیشترین سود حاصل را از طریق شبکه فراهم کند. شاید بتوان گفت کوتاه‌ترین مسیر برای رسیدن به چنین نتیجه‌ای همین معماری وب گرا است. 

فرمول جالبی هم برای تعریف وب ارائه شده‌است که با هم می‌بینیم :


HTTP + URIs = Web


ظرافت فرمول بالا به اهمیت پروتکل زیربنایی وب یعنی HTTP اشاره دارد. URI هم مجموعه‌ای از رشته‌هاست که برای شناسایی یک منبع خاص تحت وب به کار می‌روند. در شکل زیر رابطه بین URI , URN , URL را بررسی می‌کنیم. URI تشکیل شده‌است از URL و URN .URL متد دسترسی به منبع را مشخص می‌کند، در حالیکه URN تنها مشخص کننده نام منبع می‌باشد و هیچگونه روشی را برای دسترسی به ما ارائه نمی‌دهد. بعنوان مثال یک شماره ISBN کتاب، یک نوع URN است. 





مطالب
مقدمه‌ای بر Docker
Docker به صورت ساده، پلتفرمی است که به سادگی قابلیت ساخت، انتقال و اجرا کردن Image‌ها را در اختیار دارد و همچنین به صورت native درون سرور‌های لینوکسی و ویندوزی اجرا میشود؛ به علاوه اینکه در محیط محلی، برای تست نیز بر روی ماشین‌های ویندوزی و مک از طریق virtual machine قابل اجراست.

دو مفهوم اساسی در محیط Docker وجود دارند که دانستن آن‌ها ضروری است: Image و Container
image عملا چیزی است که از آن برای Build یک Container استفاده می‌شود. image دارای یک سری فایل‌های لازم و اساسی است که باعث می‌شود بر روی یک Operation System اجرا شود؛ مثل Ubuntu یا Windows. بنابراین شما Application Framework خود را خواهید داشت و همچنین Databaseی که با آن کار میکند. بنابراین قابلیت استفاده از زبان‌ها و فریم ورک‌های مختلف چون Asp.net Core, Nodejs, Python و غیره را خواهد داشت. یک image به خودی خود غیر قابل استفاده است تا زمانیکه بر روی یک Container توزیع شده باشد، تا قابلیت اجرا پیدا کند. بنابراین نقطه‌ی شروع اصلی اجرایی یک برنامه با Container مربوط به آن میباشد.
به صورت خلاصه Image یک template از نوع Readonly است که ترکیبی از لایه‌های File System می‌باشد، به همراه فایل‌های share شده‌ی دیگر (از قبیل فریم ورک‌ها و ...) که میتوانند یک Docker Container Instance را تولید نمایند.
Container یک محیط امن و ایزوله است که به وسیله‌ی image ساخته شده است و میتواند اجرا، متوقف، منتقل و یا حذف شود (بطور قابل ملاحظه‌ای اجرا کردن و متوقف کردن آن سریع میباشد).


تفاوت Docker Containers و Virtual Machines

Virtual Machines همیشه بر روی Host Operation System اجرا میشوند (که می‌تواند بر روی ویندوز یا لینوکس باشد) و بعد از آن اجرای Guest OS بر روی سطحی به نام Hypervisor. پس میتوان گفت یک کپی کامل از سیستم عامل است که که بر روی hypervisor اجرا میشود و خودش نیز بر روی سخت افزار اجرا میشود. بنابراین میتوان مثل شکل زیر، یک App داشت که عملا یک سری باینری و کتابخانه است و اگر قرار باشد بر روی سیستم عامل‌های مختلفی کار کند، احتیاج به کپی کردن کل آن می‌باشد و بطور واضحی زمان و هزینه‌ی بیشتری برای بالا آوردن آن لازم است.
اما بر خلاف آن، داکر با استفاده از ابزاری به نام Docker Engine کار میکند که میتواند Container‌های مختلفی از OS‌های مختلف را اجرا نماید و نیازی به کپی گرفتن از کل سیستم عامل برای اجرای هر container نخواهد بود.


بنابراین با استفاده از ابزار‌های مجازی سازی چون Vmware، نسخه‌ی کاملی را از سیستم عامل مطبوع خود میتوان نصب و اجرا نمود؛ اما برخلاف آن با استفاده از داکر، یک نسخه‌ی کوچک از سیستم عامل، بدون وابستگی‌ها و پیچیدگی‌های نسخه‌ی اصلی در اختیار خواهد بود.
با این وجود، بوسیله داکر به راحتی میتوان تعداد زیادی از Container‌ها را به راحتی و با سرعت بالا اجرا نموده و مورد تست و ارزیابی قرار داد.


چطور Docker میتواند سریعتر از Virtual Machine‌ها عمل کند ؟

داکر از چیزی به نام Copy On Write استفاده میکند؛ به معنای کپی کردن همزمان با نوشتن. همانطور که گفته شد هر Container از یک Image ساخته میشود و عملا Imageها همان FileSystem‌های از قبل تولید شده هستند و هر کدام از لایه‌ای از کتابخانه‌ها استفاده میکنند که برای اجرای برنامه‌های کاربردی مورد استفاده قرار می‌گیرند. سرور آپاچی را در نظر بگیرید، به عنوان یک فایل image که FileSystem بر روی آن ذخیره شده‌است. با نصب Php یک لایه بر روی لایه دیگر ایجاد شده و فقط تغییرات جدید به آن اضافه خواهند شد و حال اگر بخواهید تغییری را بر روی source code خود بدهید، عملا فقط آن تغییر به Image و FileSystem اضافه خواهد شد. این معماری لایه لایه باعث تولید یک FileSystem بصورت read-only میشود که شامل لایه‌های متفاوتی است و سبب کم حجم شدن آن، بالا رفتن سرعت آن می‌شود و همچنین با استفاده از Caching، قدرت زیادی را بدان می‌بخشد.


پس همانطور که در شکل فوق مشاهده میکنید، هر image از لایه‌های مختلفی تشکیل شده است و توانایی به اشتراک گذاشتن این لایه‌های متمایز از یکدیگر در Container‌ها وجود دارد.


بنابراین طبق شکل فوق، بحث را اینگونه خلاصه میکنیم که هر Image از ترکیبی از لایه‌هایی از نوع read-only تشکیل شده است و با اضافه شدن Container، عملا یک لایه‌ی دیگری که قابلیت read/write را دارد بر روی آن اضافه میشود و درون آن source code میتواند قرار گیرد و اینکه بر مبنای شکل زیر میبینید که قابلیت به اشتراک گذاری Image layer‌ها به Container‌های مختلف تعبیه شده است که باعث میشود لایه‌ی نصب شده بر روی سیستم، بصورت اشتراکی قابل استفاده‌ی مجدد باشد و فضای دیسک کمتری، به علاوه سرعت اجرای بالاتری را داشته باشد. هر لایه یک مقدار هش شده‌ی یکتایی را در اختیار دارد تا از لایه‌های دیگر تمیز داده شود و قابل شناسایی باشد.




داکر در شبکه چگونه کار میکند؟

ضمنا نکته‌ی قابل توجه که در مقاله‌های بعدی به صورت عملی به آن میپردازیم این است که با استفاده از داکر میتوانیم وب سرورهایی را بر روی Container‌های مختلفی داشته باشیم که همگی بر روی پورت بطور مثال 80 هستند؛ طوری که درون هر Container بدلیل ایزوله بودن پروسس‌های مخصوص Container مربوط به خود، به پورت‌های باز داخل آن شبکه دسترسی دارند و میتوانند پورت در نظر گرفته شده‌ی درون Container را با پورت دیگری بیرون Container به اصطلاح Expose نمایند.
ضمن اینکه نکته‌ی دیگری که وجود دارد، ارتباط Container‌ها با یکدیگر است. برای مثال یک Container برای Database و دیگری برای WebApp میباشد که باید به همدیگر link شده تا قابل استفاده گردند و عملا نیازی به نوشتن ip یکدیگر در این حالت وجود ندارد. البته راه‌های دیگری از قبیل Compose کردن نیز وجود دارد که در ادامه بیشتر با آن‌ها آشنا خواهیم شد.


Docker Volume چیست؟

بحث دیگری که وجود دارد، Volumeها هستند که قسمتی از FileSystem‌ها میباشند و بصورت ساده، مثال کاربردی‌اش میتواند قسمتی از یک سیستم و دایرکتوری خاصی را بر روی Container خاصی Map کردن باشد و عملا داخل آن دایرکتوری میتواند source code بوده باشد (یکی از راه‌های ممکن برای map کردن source code به container) و بر روی Container ایجاد شود.
فوایدی که با استفاده از Volume‌ها میتوان به آن رسید از قبیل موارد زیر میباشند:
قابلیت به اشتراک گذاری یک Volume بین Container‌های مختلف که به شدت میتواند قابل استفاده باشد.
Data Volume‌ها ماندگار هستند. یعنی حتی بعد از اینکه Container مربوطه را حذف نمایید، volume مربوط به آن بطور اتوماتیک حذف نمیشود (مگر اینکه خودتان دستور حذف کردن آن را وارد نمایید). پس عملا قابلیت استفاده‌ی مجدد را نیز خواهد داشت.

طبق شکل فوق ما میتوانیم درون یک container یک volume داشته باشیم. وقتی ما چیزی را درون آن مینویسیم عملا داریم در قسمت خاصی به نام Docker Host عمل write کردن را انجام میدهیم که باعث میشود داکر متوجه آن شود. وقتی اسمی را به یک Volume انتساب میدهیم همانند /var/www، در واقع یک اسم مستعار (alias) میباشد که اشاره میکند به این Docker host موجود. در ادامه بیشتر با Volume‌ها آشنا خواهیم شد. 


DockerFile و ساخت image‌ها چگونه است؟

روش دیگر برای اجرای source code در داکر، ساخت یک image اختصاصی از آن و اجرا کردن آن بر روی یک container مجزا است.  با استفاده از DockerFile میتوانید image‌های خود را build کرده که عملا هر image در آخر باید به یک سیستم عامل برسد و همانطور که گفته شد به صورت لایه‌ای کار میکنند و مراتب اجرای آن از قبیل working directory و expose کردن بر روی پورتی خاص، همچنین استفاده از Environment Variable‌ها میباشد و همچنین با استفاده از DockerHub (که نسخه‌ی enterprise نیز دارد) میتوان image‌های ساخته شده را بر روی cloud نگه داشت و همه‌ی اعضای تیم از یک image بخصوص استفاده کنند؛ برای مثال همه‌ی اعضای تیم از یک نسخه‌ی Nodejs استفاده کنند و اشتباها بر روی ماشین‌های توسعه‌ی مختلف برنامه نویسان، از نسخه‌های مختلفی استفاده نشود و همچنین روند به‌روز رسانی به سادگی انجام گیرد.


مزایای Docker برای برنامه نویسان

فرض کنید که یک App Service از Azure تهیه کرده باشید. تست‌های unit, integration, acceptance را انجام داده و با خیال راحت Container خود را از طریق برای مثال Visual studio team service بر روی App service به صورت انتشار از طریق مدل Continuous Integration و  Continuous Deployment داشته باشید. پس عملا داکر به Devops بودن محیط و چابک بودن تیم توسعه کمک شایانی کرده و فرآیند‌های سخت و زمانبر انتقال Codeها از محیط توسعه به محیط انتشار را تسریع میبخشد.
بنابراین از داکر به راحتی میتوان در محیط Production نیز استفاده کرد و مزایای فوق العاده ای را برای برنامه نویسان ارائه کرده است. بطور مثال فرض کنید در تولید نرم‌افزار یک Web server ، تعدادی Database و یک Caching server که کانفیگ کردن، اجرا و ... به صورت عادی بسیار صعب و مشکل ساز بوده را به راحتی میتوان اجرا نمود. ضمن اینکه ممکن است هر کدام از ابزارهایی که استفاده شده، فقط مخصوص سیستم عاملی خاص باشد که قاعدتا احتیاج به بالا آوردن Virtual Machine خواهید بود و در سناریو‌های خاصی مثل سیستم هایی با معماری Microservice که هر کدام از این ریز سرویس‌ها ممکن است زبان، فریم ورک، دیتابیس و ... مخصوص به خود را داشته باشند، عملا کار بسیار سخت و پر هزینه خواهد بود (ضمن اینکه استفاده‌ی همزمان از چند Virtual Machine در کنار هم در محیط توسعه، حجم زیادی از memory و disk سیستم شما را خواهد گرفت و شما را مجبور به ارتقای سیستم خود خواهد کرد!).

مشکل دیگری که Docker آن را حل کرده، Conflict‌های ورژن‌های مختلف ابزار‌های مورد استفاده است. به راحتی میتوان Containerی از Image‌ها را به صورت ایزوله با ورژن‌های مختلفی ایجاد کرد تا بطور کامل برنامه نویسان را از مشکل همیشگی به‌روزرسانی‌ها و Role-back کردن‌ها آسوده خاطر نماید. 

از آنجایی که داکر قابلیت اجرای در محیط production را نیز دارد، عملا محیط Development با محیط Production تفاوتی ندارد و این جمله‌ی معروف که «در سیستم من کار میکند اما در نسخه‌ی انتشار داده شده خیر» دیگر اتفاق نخواهد افتاد.

به راحتی میتوانید از یک Image خاص، Containerهای ایزوله‌ی متفاوتی را ساخته و همگی آنها را در کنار هم اجرا نمود و مورد تست و ارزیابی قرار داد.


Dokcer hub

مخرنی است از هزاران Image آماده از قبیل سیستم عامل، فریم ورک و... که قابلیت استفاده‌ی مجدد خواهد داشت. همچنین شما میتوانید Image‌های خود را نیز بدان اضافه نموده تا دیگران از آن استفاده نمایند. استفاده از مخزن‌های public آن رایگان میباشد. از آنجایی که Docker یک محصول متن باز و رایگان است، یک بخش از درآمد‌های آن از فروش اختصاصی مخزن‌ها در DokcerHub میباشد (چیزی شبیه به Private Repository در Github).
بیشتر از این به مفاهیم نمیپردازیم. برای مطالعه‌ی بیشتر، کتاب فوق العاده‌ی Mastering Docker را پیشنهاد میکنم. 


شروع به کار با Docker

بعد از نصب کردن نسخه‌ی رسمی Docker و باز کردن ترمینال مربوطه، اولین دستوراتی را که باید با آن آشنا باشیم، شامل موارد زیر میباشد:

لیست Image‌های کش شده‌ی بر روی سیستم:
 docker images
لیست container‌های در حال اجرای بر روی ماشین محلی:
 docker ps
بعد از تست کردن دو دستور فوق مشاهده میکنید که هیچ image و containerی بر روی سیستم شما وجود ندارد.

برای آزمایش کردن و نصب اولین image، دستور زیر را وارد میکنیم (میتوانید اطلاعات بیشتری از imageها را در dockerHub پیدا کنید). من در اینجا  kitematic/hello-world-nginx را به عنوان image از مخزن dokcerhub، بر روی سیستم خود pull کرده‌ام (این یک نسخه‌ی بسیار سبک از کانتینر nginx میباشد).
 docker pull kitematic/hello-world-nginx
بعد از اجرای دوباره‌ی دستور docker images مشاهده میکنید که image مربوطه بر روی سیستم شما نصب شده است.
حال وقت اجرای این image و توزیع آن بر روی container میباشد که با استفاده از دستور زیر است:
 docker run -p 80:80 kitematic/hello-world-nginx
پرچم p- برای مقدار دهی پورت خارجی و داخلی میباشد و بعد از آن هم که نام image مربوطه برای اجرای container میباشد (فلگ‌های خیلی بیشتر و تخصصی‌تری در رابطه با اجرا وجود دارند که در ادامه بیشتر مورد بحث قرار می‌گیرند) .

بعد از اجرای این دستور میتوانید با وارد کردن ip مربوط به virtual machine ساخته شده بر روی سیستم خود (اگر از مک یا ویندوز استفاده میکنید احتمالا 192.168.99.100 خواهد بود) که البته با دستور docker-machine ip میتوانید آن را پیدا کنید و وارد کردن آن بر روی مرورگر خود، تصویری مثل زیر را مشاهده کنید:

بدین معناست که container شما اجرا شده و قابلیت مورد استفاده قرار گرفتن را خواهد داشت. حال اگر دستور docker ps را مجددا وارد نمایید، اطلاعات این container را از نوع id, status port و غیره، مشاهده خواهید کرد.
مطالب
کار با SignalR Core از طریق یک کلاینت جاوا اسکریپتی
کلاینت جاوا اسکریپتی SignalR Core، بازنویسی کامل شده‌است و دیگر وابستگی به jQuery ندارد. این کلاینت از طریق npm توزیع می‌شود:
 npm install @aspnet/signalr-client --save
فایل‌های آن نیز شامل فایل‌های جاوا اسکریپتی مرتبط و همچنین Typings مورد استفاده‌ی در TypeScript است که نمونه‌ای از نحوه‌ی استفاده از این Typings را در مطلب «کار با SignalR Core از طریق یک کلاینت Angular» مطالعه کردید.


بررسی محتوای پوشه‌ی node_modules\@aspnet\signalr-client

پس از نصب بسته‌ی «aspnet/signalr-client@»، در مسیر node_modules\@aspnet\signalr-client\dist دو پوشه‌ی src و browser را خواهید یافت. پوشه‌ی src حاوی منبع کامل این کلاینت و همچنین فایل‌های Typings مخصوص تایپ‌اسکریپت است.


و پوشه‌ی browser آن شامل دو گروه فایل است:


- در اینجا گروهی از فایل‌ها، حاوی عبارت ES5 هستند و تعدادی خیر. SignalR JavaScript بر اساس ES 6 یا EcmaScript 2015 تهیه شده‌است و از مفاهیمی مانند Promises  و  arrow functions استفاده می‌کند. باید دقت داشت که تعدادی از مرورگرها مانند IE از این قابلیت‌ها پیشتیبانی نمی‌کنند. در بین این فایل‌ها، آن‌هایی که حاوی عبارت ES5 نیستند، یعنی بر اساس ES 6 تهیه شده‌اند. سایر فایل‌ها توسط قابلیت Transpile مربوط به TypeScript به ES5 ترجمه شده‌اند. به علاوه حجم این فایل‌ها نیز بیشتر می‌باشد؛ چون حاوی تعاریف وابستگی‌هایی هستند که در ES 5 وجود خارجی ندارند. بنابراین بسته به نوع مرورگر مدنظر، یکی از این دو گروه را باید انتخاب کرد؛ ES 6 برای مرورگرهای جدید و ES 5 برای مرورگرهای قدیمی.
- به علاوه در اینجا تعدادی از فایل‌ها حاوی عبارت msgpackprotocol هستند. نگارش جدید SignalR از پروتکل‌های هاب سفارشی مانند پروتکل‌های باینری نیز پشتیبانی می‌کند. همچنین حاوی یک پیاده سازی توکار از پروتکل‌های باینری بر اساس MessagePack نیز هست. چون حجم کدهای پشتیبانی کننده‌ی از این پروتکل ویژه بالا است، آن‌را به یک فایل مجزا انتقال داده‌اند تا در صورت نیاز مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین اگر از این پروتکل استفاده نمی‌کنید، نیازی هم به الحاق آن در صفحات خود نخواهید داشت. فایل third-party-notices.txt نیز مربوط است به یادآوری مجوز استفاده‌ی از MessagePack که MIT می‌باشد.
- در هر گروه نیز، دو فایل min و معمولی قابل مشاهده‌است. فایل‌های min برای توزیع نهایی مناسب هستند و فایل‌های غیرفشرده شده برای حالت دیباگ.


استفاده از کلاینت جاوا اسکریپتی SignalR Core

برای کار با کلاینت جاوا اسکریپتی SignalR Core از همان فایل‌های موجود در پوشه‌ی node_modules/@aspnet/signalr-client/dist/browser استفاده می‌کنیم. تفاوت این کلاینت با نگارش قبلی SignalR به صورت یک ذیل است:
1) ارجاع به فایل قدیمی signalR-2.2.1.min.js با فایل جدید signalR-client-1.0.0-alpha1.js جایگزین می‌شود. اگر می‌خواهید مرورگرهای قدیمی را پشتیبانی کنید، نگارش ES5 آن‌را لحاظ کنید.
2) پروکسی‌ها با new HubConnection جایگزین شده‌اند.
3) برای ثبت callbackهای سمت کلاینت، از متد جدید on استفاده می‌شود.
4) بجای متد done مربوط به jQuery، در اینجا از متد then مربوط به ES6 کمک گرفته شده‌است.
5) کار فراخوانی متدهای هاب توسط متد invoke انجام می‌شود.


یک مثال: بازنویسی قسمت سمت کلاینت مثال «کار با  SignalR Core از طریق یک کلاینت Angular» با jQuery

هرچند کلاینت جدید SignalR Core وابستگی به jQuery ندارد، اما جهت سهولت کار با DOM، کدهای سمت کلاینت مثال قبلی را با jQuery بازنویسی می‌کنیم. تمام کدهای سمت سرور این مثال با مطلب «کار با SignalR Core از طریق یک کلاینت Angular» یکی است؛ مانند ایجاد هاب، فعالسازی SiganlR در فایل آغازین برنامه و ثبت مسیرهاب. بنابراین در اینجا، این قسمت از کدهای سمت سرور را مجددا تکرار نمی‌کنیم و تمام نکات آن یکی هستند.

برای کار با کلاینت جاوا اسکریپتی SignalR Core، اینبار دستور ذیل را در ریشه‌ی پروژه‌ی وب اجرا می‌کنیم (یا هر پروژه‌ای که قرار است مدیریت فایل‌های سمت کلاینت و Viewهای برنامه را انجام دهد):
npm init
npm install @aspnet/signalr-client --save
bower install
دستور اول یک فایل package.json خالی را ایجاد می‌کند و دستور دوم بسته‌ی جاوا اسکریپتی SiganlR Core را نصب خواهد کرد. به علاوه این وابستگی را در فایل package.json نیز ثبت می‌کند. دستور سوم نیز وابستگی‌های قید شده‌ی در فایل bower.json را نصب می‌کند.

مرحله‌ی بعدی کار، تنظیمات فایل bundleconfig.json است؛ تا تمام اسکریپت‌های مورد نیاز جمع‌آوری و یکی شوند:
[
  {
    "outputFileName": "wwwroot/css/site.min.css",
    "inputFiles": [
      "wwwroot/lib/bootstrap/dist/css/bootstrap.min.css",
      "wwwroot/css/site.css"
    ]
  },
  {
    "outputFileName": "wwwroot/js/site.min.js",
    "inputFiles": [
      "wwwroot/lib/jquery/dist/jquery.min.js",
      "wwwroot/lib/bootstrap/dist/js/bootstrap.min.js",
      "node_modules/@aspnet/signalr-client/dist/browser/signalr-client-1.0.0-alpha1-final.min.js",
      "wwwroot/lib/jquery-validation/dist/jquery.validate.min.js",
      "wwwroot/lib/jquery-validation-unobtrusive/jquery.validate.unobtrusive.min.js",
      "wwwroot/lib/jquery-ajax-unobtrusive/jquery.unobtrusive-ajax.min.js",
      "wwwroot/js/site.js"
    ],
    "minify": {
      "enabled": false,
      "renameLocals": false
    },
    "sourceMap": false
  }
]
در اینجا نحوه‌ی ثبت فایل signalr-client-1.0.0-alpha1-final.min.js مبتنی بر ES 6 را مشاهده می‌کنید. اگر می‌خواهید نگارش ES 5 آن‌را ذکر کنید، از فایل signalr-clientES5-1.0.0-alpha1-final.min.js استفاده نمائید.
با توجه به خروجی‌های نهایی فایل bundleconfig.json، تنها نیاز است مداخل ذیل را به فایل layout برنامه اضافه کرد:
<link href="~/css/site.min.css" rel="stylesheet" asp-append-version="true" />
<script src="~/js/site.min.js" type="text/javascript" asp-append-version="true"></script>

مرحله‌ی بعد، تغییر نام متد send قسمت قبل به broadcastMessage است:
public class MessageHub : Hub
{
   public Task Send(string message)
   {
     return Clients.All.InvokeAsync("broadcastMessage", message);
   }
}
به این ترتیب می‌توان به تمایز بهتری بین نام callback سمت کلاینت و متد Send سمت سرور رسید. بهتر است این‌دو هم‌نام نباشند.
در ادامه یک کنترلر ساده را به نام JsClientController با View ذیل ایجاد می‌کنیم:
<form method="post"
      asp-action="Index"
      asp-controller="Home"
      data-ajax="true"
      role="form">
  <div class="form-group">
     <label label-for="message">Message: </label>
     <input id="message" name="message" class="form-control"/>
  </div>
  <button class="btn btn-primary" type="submit">Send To Home/Index</button>
  <button class="btn btn-success" id="sendmessageDirect" type="button">Send To /message hub directly</button>
</form>

<div id="discussion">
</div>
کار آن نمایش فرم ذیل است:


از اولین دکمه برای ارسال یک پیام به کنترلر Home که در آن توسط <IHubContext<MessageHub پیامی به تمام کلاینت‌ها ارسال می‌شود، استفاده شده‌است. دومین دکمه متد Send هاب را مستقیما فراخوانی می‌کند؛ با این کدهای سمت کلاینت:
@section Scripts
{
   <script type="text/javascript" asp-append-version="true">
   $(function() {
      var connection = new signalR.HubConnection('/message');
      connection.on('broadcastMessage', function (message) {
          // Add the message to the page.
          var encodedMsg = $('<div />').text(message).html();
          $('#discussion').append('<li>' + encodedMsg + '</li>');
      });

      connection.start().then(function () {
          console.log('connected.');
          $('#sendmessageDirect').click(function () {
              // Call the Send method on the hub.
              connection.invoke('send', $('#message').val());
          });
      });
   });
   </script>
}
- ابتدا یک شیء جدید signalR.HubConnection ایجاد می‌شود. این شیء به آدرس Hub تعریف شده‌ی در فایل آغازین برنامه اشاره می‌کند.
- سپس در متد on هست که مشخص می‌کنیم متد سمت کلاینتی که قرار است از سمت سرور فراخوانی شود، چه نامی دارد. نام آن‌را در این مثال broadcastMessage درنظر گرفته‌ایم. در اینجا پارامتر message از سمت سرور دریافت شده و سپس در صفحه‌ی جاری نمایش داده می‌شود.
بدیهی است متد Send می‌تواند تعداد پارامترهای بیشتری را بپذیرد و همچنین متد broadcastMessage نیز محدودیتی از لحاظ تعداد پارامتر ندارد. اگر پارامترهای بیشتری را تعریف کردید، در همینجا باید قید شوند.
- در ادامه کار شروع این اتصال آغاز می‌شود. در متد then هست که باید کار اتصال دکمه‌ی sendmessageDirect صورت گیرد. چون عملیات اتصال ممکن است زمانبر باشد و connection ارسالی هنوز آغاز نشده باشد. در اینجا نحوه‌ی فراخوانی مستقیم متد Send سمت سرور را با یک پارامتر ملاحظه می‌کنید. این متد نیز می‌تواند بر اساس امضای متد Send سمت سرور، تعداد پارامترهای بیشتری را قبول کند.


کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: SignalRCore2WebApp02.zip
برای اجرا آن باید این دستورات را به ترتیب وارد کنید:
dotnet restore
npm install
npm install -g bower
bower install
dotnet watch run
مطالب
الگوریتم‌های داده کاوی در SQL Server Data Tools یا SSDT - قسمت چهارم - الگوریتم‌ Clustering یا خوشه بندی
در قسمت قبل با الگوریتم های Decision trees و Linear Regression آشنا شدیم. در این قسمت به الگوریتم Clustering یا خوشه بندی می‌پردازیم.

مقدمه


تصور کنید شما بچه‌ای هستید که با یک کیسه تیله روی زمین نشسته‌اید. لحظه‌ای که تیله‌ها را از کیسه روی زمین می‌ریزید، متوجه می‌شوید که تیله‌ها، چهار رنگ دارند (آبی، قرمز، سبز و زرد). تیله‌ها را در چهار گروه با توجه به رنگ‌هایشان قرار می‌دهید. اما بعد متوجه می‌شوید که اندازه بعضی از تیله‌ها متوسط و برخی بزرگ و تعدادی هم کوچک هستند. شما تصمیم می‌گیرید که تیله‌های کوچک و متوسط، در کنار یکدیگر و در یک گروه قرار گیرند؛ اما تیله‌های بزرگ را در یک گروه دیگر قرار می‌دهید. چرا که تنها یکی از آن‌ها را باید به هر بازیکن داد. تبریک می‌گویم! شما یک عمل خوشه بندی را انجام دادید.
حال زمانیکه قدری با دقت بیشتری به خوشه بندی خود نگاه می‌کنید، متوجه می‌شوید که برخی از تیله‌ها کریستالی، برخی دیگر سه پر و چهارپر، بعضی از آن‌ها صاف و صیقلی و بعضی دیگر دارای خراش می‌باشند. اینجاست که قدری سردرگم می‌شوید. آیا باید همان گروه بندی ساده براساس رنگ و اندازه را مدنظر قرار دهید، یا بهتر است عوامل دیگری مانند سبک، مواد تشکیل دهنده و وضعیت ظاهری را نیز اضافه کنید؟
خوشه بندی، یک عمل انسانی راحت، طبیعی و حتی می‌شود گفت اتوماتیک برای مواجه شدن با مجموعه ویژگی‌های کوچک می‌باشد. اما همینطور که ویژگی‌ها بیشتر می‌شوند، حل مساله برای انسان خیلی سخت و غیرممکن می‌شود. ذهن یک انسان معمولی، تقریبا قادر به درنظر گرفتن 5 یا 6 بُعد می‌باشد. این درحالی است که مجموعه داده‌های مدرن گاها دارای ده‌ها بعد (اگر نگوییم صدها) می‌باشند.
الگوریتم خوشه بندی مایکروسافت، گروه بندی‌هایی ذاتی را داخل مجموعه داده شما پیدا می‌کند که ممکن است به چشم نیایند. به عبارت دیگر، متغیرهای پنهانی را که به طور دقیق داده‌های شما را خوشه بندی می‌کنند، پیدا می‌نماید. برای مثال فرض کنید که شما جزیی از یک گروه بزرگ مسافران هستید که در بخش نوار نقاله حمل بار در فرودگاه منتظر برداشتن چمدان می‌باشید. متوجه می‌شوید که درصد قابل توجهی از مسافران شلوار کوتاه پوشیده و پوستشان در اثر آفتاب قدری تیره‌تر شده است؛ درحالیکه مابقی مسافران لباس گرم مانند ژاکت و کت به تن دارند. بنابراین به یک حقیقت پی می‌برید. یک گروه از نواحی گرمسیری آمده‌اند و دیگری از یک جای سرد و مرطوب. این همان متغیر پنهان است.

الگوریتم Clustering یا خوشه بندی مایکروسافت  

الگوریتم خوشه بندی مایکروسافت رفتارهای خاصی را در مواجه با نوع ویژگی‌ها از خود نشان می‌دهد. در ارتباط با ستون‌های ورودی (Input) و ورودی-خروجی (Predict) مانند آنچه قبلا گذشت عمل می‌کند. البته با یک تفاوت و آن اینکه ستون‌های ورودی-خروجی در حین پیش بینی قابل انتخاب هستند؛ حال آنکه ستون‌های ورودی اینطور نیستند. ستون‌هایی که فقط خروجی (Predict Only) هستند، در طی فاز خوشه بندی برای آموزش مدل به کار نمی‌روند.
همانطور که قبلا نیز اشاره شد، خوشه بندی، رایج‌ترین عملی است که با این الگوریتم انجام می‌دهند. بنابراین جهت کشف خوشه بندی‌ها در یک مجموعه داده می‌توان این الگوریتم را روی مجموعه داده اعمال کرده و خوشه بندی‌های کشف شده را برچسب زد. بعد از برچسب زدن می‌توان از آن، جهت گزارش گیری و تحلیل داده‌ها استفاده نمود. از آنجا که این الگوریتم سربار پردازشی و حافظه‌ای زیادی دارد، بنابراین در رابطه با مجموعه داده‌های بزرگ (رکوردهای میلیونی و پیچیده) بهتر است که فقط بخش کوچکی از داده را برای آموزش استفاده کرده (که البته کافی و وافی است) و از طریق آن‌ها ویژگی‌های خوشه بندی را کشف کرد.
توسط این الگوریتم می‌توان مدل را تجزیه-تحلیل نمود و نابهنجاری‌ها را نیز تشخیص داد.

محتوای مدل خوشه بندی

درک محتوای مدل خوشه بندی بسیار ساده است. شکل زیر دیاگرام خوشه بندی یا Cluster Diagram می‌باشد. همانطور که در شکل آمده است SSAS در نشان دادن نام هر گره به خوبی عمل نمی‌کند زیرا هر گره توسط Cluster و یک ایندکس نشان داده می‌شود و نام معناداری برای آن در نظر نمی‌گیرد. برای مثال خوشه مربوط به تیله‌های آبی بزرگ سه پر (برای مثال Cluster2، Cluster1 و ....).


بنابراین برای برچسب زدن مناسب برروی هر گره باید به شکل زیر عمل کرد:
  • مرور اجمالی مدل: توسط دو برگه اول یعنی Cluster Diagram و Cluster Profiles می‌توان توپولوژی مدل خوشه بندی را به دست آورد. در برگه Cluster Diagram هر خوشه یک گره را تشکیل می‌دهد که براساس شباهت به یکدیگر متصل شده‌اند. بدیهی است خوشه‌هایی که در ضعیف‌ترین ارتباط هم به یکدیگر متصل نیستند، هیچگونه شباهتی ندارند. براساس میزان شباهت، نوار اتصال بین گره‌ها، تیره‌تر یا روشن‌تر می‌گردد. همانطور که در شکل فوق مشخص است هرچه این نوار تیره‌تر باشد، بیانگر شباهت بیشتر بین دو خوشه است. Cluster Profiles یک ستون را برای هر خوشه و یک سطر را برای هر ویژگی درنظر می‌گیرد. درصورتیکه یک ویژگی برای شما جالب توجه باشد می‌توانید به صورت افقی توزیع آن را در خوشه‌های مختلف مشاهده کنید. هر زمانیکه آیتمی نظر شما را جلب کرد می‌توان به سلول‌های مجاور یا سلول‌های هم خوشه آن نگاه کرد و مفهوم آن خوشه را بیشتر درک نمود. با کلیک برروی هر یک از سلول‌ها می‌توان جزییات مربوط به آن سلول را مشاهده کرد. برای مثال می‌توان فهمید این خوشه براساس چه شروطی ایجاد شده‌است. شکل زیر نمایی از Cluster Profiles را نشان می‌دهد. همانطور که در قسمت قبل نیز بحث شد، نوارهای هیستوگرام مربوط به ویژگی‌های گسسته بوده و نوارهای الماسی نشان دهنده ویژگی‌های پیوسته می‌باشند.


  • انتخاب یک خوشه و تشخیص وجه تمایز آن: از برگه Cluster Diagram شروع می‌نماییم. یک راه این است که ببینیم کدام خوشه‌ها، قوی‌ترین ارتباط را دارند و یکی از آن‌ها را انتخاب نماییم. راه دیگر این است که خوشه‌ای را انتخاب کنیم که به نظر دور  از بقیه خوشه‌ها است. پس از انتخاب خوشه موردنظر به تب Cluster Characteristics می‌رویم. همانطور که در شکل زیر مشخص است این بخش مشخصات حالات مختلف یک خوشه را توسط نمودار احتمال با روند کاهشی  نشان می‌دهد. بنابراین می‌توان متوجه شد چه ویژگی هایی و با چه احتمالی سبب ایجاد یک خوشه شده‌اند.

    ممکن است تعدادی ویژگی با احتمال بالا در یک خوشه وجود داشته باشند اما سوال اینجاست که از کجا معلوم که تمام این ویژگی‌ها در خوشه‌های دیگر نیز این احتمال را نداشته باشند؟ برای اینکه متوجه شویم که بیشتر چه ویژگی سبب وجه تمایز این خوشه شده‌است باید به برگه Cluster Discrimination مراجعه کنیم که نمونه‌ای از آن در شکل زیر آمده است.

     در این بخش می‌توان خصوصیات خوشه مدنظر را با خوشه‌های دیگر یا با متمم خوشه (Complement) مقایسه کرد و توسط آن، ویژگی‌هایی را که سبب وجه تمایز این خوشه شده‌اند، مشاهد نمود. توجه به این نکته ضروری است که نوار نشان داده شده در رابطه با هر ویژگی تنها نشان دهنده میزان توجه به آن ویژگی در آن خوشه است و به این معنی نیست که خوشه‌های دیگر عاری از آن ویژگی هستند.

  • تشخیص چگونگی تمایز یک خوشه از خوشه‌های نزدیک به آن: حال می‌توان با اطلاعاتی که تا به حال کسب کرده‌ایم یک خوشه را به صورت دقیق برچسب بزنیم. اما ممکن است این خوشه خیلی شبیه به خوشه‌های دیگر باشد و بنابراین مجبور شویم که یک برچسب را بر روی دو خوشه بزنیم. پس توصیه می‌شود که خوشه انتخاب شده را با خوشه‌های همسایه مقایسه کنیم. برای این منظور به تب Cluster Diagram مراجعه نموده و نگاه می‌کنیم که کدام خوشه‌ها به خوشه مدنظر ما نزدیک هستند. اگر هیچ اتصال قوی بین دو خوشه نبود کار تمام است. اما اگر اینگونه نبود آنگاه باید مجددا به تب Cluster Characteristics مراجعه نموده و تک تک ویژگی‌های دو خوشه نزدیک به هم را مقایسه نماییم، تا فرق بین آن‌ها را در صورت وجود به دست آوریم.

خوشه بندی سخت و خوشه بندی نرم

مهمترین فرق بین الگوریتم‌های خوشه بندی، روشی است که الگوریتم‌ها در رابطه با انتساب حالت‌ها، به خوشه‌ها اتخاذ می‌کنند. الگوریتم خوشه بندی مایکروسافت، دو روش مختلف را برای اینکار دارند: K-means و Expectation Maximization. روش اول (شکل سمت چپ) براساس فاصله حالت‌ها نسبت به خوشه‌ها، آن‌ها را نسبت می‌دهد و در پایان مرکز خوشه طوری قرار خواهد گرفت که وسط حالت‌ها باشد. به این تکنیک، خوشه بندی سخت می‌گویند (شکل سمت چپ) زیرا همانطور که در شکل سمت چپ مشخص است هر شیء فقط و فقط در یک خوشه قرار می‌گیرد و هیچ یک از خوشه‌ها با یکدیگر هم پوشانی ندارند. روش دوم (شکل سمت راست) به جای استفاده محض از مقیاس فاصله، از یک مقیاس احتمالی استفاده می‌کند. این روش یک منحنی زنگوله شکل را که دارای میانگین و انحراف معیار است برای هر بُعد درنظر می‌گیرد. چنانچه نقطه‌ای داخل یک منحنی بیفتد با یک احتمال معینی به آن خوشه نسبت داده می‌شود. به دلیل اینکه منحنی‌ها می‌توانند هم پوشانی داشته باشند، بنابراین هر نقطه می‌تواند به چندین خوشه منتسب شود؛ البته با احتمالات مختلف. به این تکنیک، خوشه بندی نرم گفته می‌شود (شکل سمت راست). این تکنیک در شناسایی خوشه‌های پیوسته خیلی موثر است مانند وضعیت تراکم جمعیت مناطق. 


خوشه بندی با قابلیت مدرج کردن

یکی از مسایلی که در الگوریتم خوشه بندی وجود دارد این است که جهت به دست آوردن خوشه بندی مناسب، نیاز به تکرار آموزش برروی داده‌ها است. این تکرار در مجموعه داده‌های کوچک، مشکلی ایجاد نمی‌کند، اما در رابطه با مجموعه داده‌های بزرگ این امر امکان پذیر نیست. زیرا کل مجموعه داده داخل رم قرار می‌گیرد و مشکلات کارآیی را ایجاد می‌کند. الگوریتم خوشه بندی مایکروسافت یک چارچوب برای مدرج کردن خوشه بندی را در اختیار ما قرار می‌دهد که با استفاده از آن می‌توان بر این مشکل فایق آمد. این مهم توسط پارامتر Sample_Size مرتفع می‌شود که یکی از پارامترهای این الگوریتم می‌باشد. همانطور که در قسمت قبل نیز گفته شد دسترسی به پارامترهای هر الگوریتم به شکل زیر صورت می‌پذیرد:
مراجعه به برگه mining models ، کلیک بر روی الگوریتم، رفتن به پنجره properties  الگوریتم. حال می‌توان  به بخش Algorithm Parameters رفت و پارامترها را مقداردهی کرد. البته اگر از نظر حافظه رم مشکلی ندارید، می‌توانید مقدار این پارامتر را صفر درنظر بگیرید و با این کار تمام حافظه رم را به پردازش الگوریتم اختصاص بدهید، تا الگوریتم به هر میزانی که نیاز دارد، از حافظه رم استفاده نماید.
مطالب
فرم‌های مبتنی بر قالب‌ها در Angular - قسمت سوم - Data binding
در قسمت قبل، ساختار فرم ثبت اطلاعات کارمندان را تکمیل کردیم. در این قسمت قصد داریم این اطلاعات را در کامپوننت آن توسط data binding دریافت کنیم.


نقش ngModel در data binding

ngModel دایرکتیوی است که وجود آن سبب می‌شود تا Angular آن المان ورودی خاص را تحت نظر قرار دهد:
<!--no binding -->
<input name="firstname" ngModel>
در حالت تعریفی فوق، هیچگونه عملیات data binding ایی صورت نمی‌گیرد؛ اما Angular به علت وجود ngModel، از وجود این فیلد مطلع شده‌است. اما کامپوننت برنامه اطلاعات خاصی را دریافت نخواهد کرد.
برای رفع این مشکل می‌توان با data binding یک طرفه شروع کرد:
<!--one way binding -->
<input name="firstname" [ngModel]="firstName">
در اینجا از syntax ویژه‌ی property binding استفاده شده و ngModel داخل [] قرار گرفته‌است و به firstName تنظیم شده‌است. در این حالت Angular در کامپوننت متناظر با این قالب HTML ایی، به دنبال یک خاصیت عمومی به نام firstName می‌گردد و مقدار اولیه‌ی این فیلد را از آن دریافت می‌کند.
در حالت data binding یک طرفه، اگر کاربر اطلاعات فیلد firstname را در فرم برنامه تغییر دهد، این اطلاعات به خاصیت عمومی firstName منعکس نخواهد شد.
برای رفع این مشکل (در صورت نیاز)، می‌توان از data binding دو طرفه استفاده کرد:
<!--two way binding -->
<input name="firstname" [ngModel]="firstName"
(ngModelChange)="firstName=$event">
این حالت شبیه به حالت data binding یک طرفه است؛ با این تفاوت که رویدادگردانی ngModelChange نیز به آن اضافه شده‌است. در اینجا event$ به مقدار فیلد تغییر یافته اشاره می‌کند و آن‌را به firstName انتساب می‌دهد.
البته این حالت دو طرفه، syntax ساده شده‌ی زیر را که به banana in the box نیز معروف شده‌است (موز همان () است و جعبه به [] اشاره می‌کند)، نیز می‌تواند داشته باشد که بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرد:
<!--two way binding -->
<input name="firstname" [(ngModel)]="firstName">


تعریف مدل فرم ثبت اطلاعات کارمندان

برای نگهداری اطلاعات فرم کارمندان، کلاس Employee را به ماژول Employee اضافه می‌کنیم:
 > ng g cl Employee/Employee
با این خروجی:
 installing class
  create src\app\Employee\employee.ts
سپس ساختار این کلاس را به نحو ذیل تکمیل خواهیم کرد که هر کدام از خواص آن، معادل یکی از المان‌های فرم است:
export class Employee {
  constructor(
    public firstName: string,
    public lastName: string,
    public isFullTime: boolean,
    public paymentType: string,
    public primaryLanguage: string
  ) {}
}
TypeScript این امکان را می‌دهد تا بتوان خواص عمومی را مستقیما در سازنده‌ی کلاس تعریف کرد. بنابراین در اینجا برای نمونه firstName هم یکی از آرگومان‌های سازنده‌ی کلاس کارمند است و هم یک خاصیت عمومی تعریف شده‌ی در آن. به علاوه در اینجا می‌توان به این خواص، مقادیر پیش فرضی را نیز انتساب داد تا در حین وهله سازی آن بتوان از تعریف اجباری یک سری از پارامترها صرفنظر کرد.

پس از آن، به فایل employee-register.component.ts مراجعه کرده و وهله‌ای از کلاس را به صورت یک خاصیت عمومی در اختیار قالب HTML ایی آن که فرم جاری را تشکیل می‌دهد، قرار می‌دهیم:
import { Employee } from "app/employee/employee";

export class EmployeeRegisterComponent implements OnInit {
  languages = ["Persian", "English", "Spanish", "Other"];
  model = new Employee("Vahid", "N", true, "FullTime", "Persian");
ابتدا کلاس کارمند import شده و سپس وهله‌ای از آن به نام model، به صورت یک خاصیت عمومی در اختیار قالب آن قرار گرفته‌است.


تغییر قالب فرم ثبت اطلاعات کارمندان برای اتصال به model

در ادامه، مرحله به مرحله قالب فرم جاری را جهت اتصال به شیء model فوق تغییر خواهیم داد:

اتصال به Text boxes

  <form #form="ngForm" novalidate>
    <div class="form-group">
      <label>First Name</label>
      <input type="text" class="form-control" name="firstName" [(ngModel)]="model.firstName">
    </div>

    <div class="form-group">
      <label>Last Name</label>
      <input type="text" class="form-control" name="lastName" [(ngModel)]="model.lastName">
    </div>
همانطور که مشاهده می‌کنید، اینبار ngModel خالی قسمت قبل را توسط syntax تکمیلی banana in the box به data binding دو طرفه تغییر داده‌ایم. به این ترتیب در ابتدای نمایش فرم، این دو فیلد، مقادیر اولیه نام و نام خانوادگی را از شیء model دریافت کرده و نمایش می‌دهند. به علاوه اگر فرم نیز تغییر کند، این اطلاعات به شیء model و خواص آن نیز منعکس می‌شوند.

برای بررسی این مورد، در پایان فرم جهت دیباگ data binding، اطلاعاتی را که در مدل داریم و همچنین اطلاعاتی را که Angular در حال نظارت بر آن‌ها است، به صورت json در صفحه درج می‌کنیم:
    <button class="btn btn-primary" type="submit">Ok</button>
  </form>
  Model: {{ model | json }}
  <br> Angular: {{ form.value | json }}
  <br> form.pristine: {{ form.pristine }}
برای مثال یکبار [()] را به [] تبدیل کنید و سپس سعی در تغییر مقادیر فرم نمائید. مشاهده می‌کنید هرچند این اطلاعات تحت نظارت Angular هستند، اما چون data binding به حالت یک طرفه تغییر کرده‌است، دیگر انعکاس آن‌ها، در Model مشاهده نمی‌شوند.


اتصال به Check boxes

    <div class="checkbox">
      <label>
            <input type="checkbox" name="is-full-time"
                   [(ngModel)]="model.isFullTime"> Full Time Employee
            </label>
    </div>
روش کار در اینجا نیز همانند قبل است. با استفاده از data binding دو طرفه، مقدار checkbox را به یک خاصیت عمومی boolean انتساب داده‌ایم و برعکس (زمانیکه فرم برای بار اول نمایش داده می‌شود، مقدار اولیه‌ی خود را از شیء model دریافت می‌کند).

اتصال به Radio buttons

    <label>Payment Type</label>
    <div class="radio">
      <label>
            <input type="radio" name="paymentType" value="FullTime" checked
                   [(ngModel)]="model.paymentType">
                Full Time
            </label>
    </div>
    <div class="radio">
      <label>
            <input type="radio" name="paymentType" value="PartTime"
                   [(ngModel)]="model.paymentType">
                Part Time
            </label>
    </div>
روش اتصال به radio buttons نیز بر اساس data binding دو طرفه‌است. فقط در اینجا دقیقا یک خاصیت مشخص، به چندین radio button متصل شده‌است و در نهایت در این گروه که بر اساس name هایی یکسان تشکیل شده‌است، یک مقدار انتخاب می‌شود و مقدار آن از ویژگی value المان متناظر دریافت می‌گردد.

اتصال به Drop downs

    <div class="form-group">
      <label>Primary Language</label>
      <select class="form-control" name="primaryLanguage" [(ngModel)]="model.primaryLanguage">
          <option *ngFor="let lang of languages">
             {{ lang }}
          </option>
      </select>
    </div>
در اینجا نیز ابتدا نامی به این المان انتساب داده شده‌است و سپس توسط data binding دو طرفه، خاصیت متناظری از مدل را به این المان متصل کرده‌ایم یا برعکس؛ زمانیکه این فرم برای اولین بار نمایش داده می‌شود، مقدار اولیه‌ی این فیلد بر اساس مقدار آن در شیء model تعیین می‌شود:



نحوه‌ی فراخوانی یک متد در حین data binding دو طرفه

همانطور که در ابتدای بحث نیز عنوان شد، data binding دو طرفه را به نحو دیگری نیز می‌توان تعریف کرد:

<div class="form-group">
            <label>First Name</label>
            <input type="text" class="form-control" name="firstName" 
                [ngModel]="model.firstName" 
                (ngModelChange)="firstNameToUpperCase($event)">
</div>
در اینجا بجای استفاده‌ی از syntax معروف banana in the box، از روش اتصال یک طرفه و سپس دریافت تغییرات از طریق یک رخدادگردان استفاده شده‌است. مزیت این روش امکان دسترسی همزمان به مقدار وارد شده‌ی توسط کاربر، در کامپوننت متناظر می‌باشد:
  firstNameToUpperCase(value: string) {
    if (value.length > 0)
      this.model.firstName = value.charAt(0).toUpperCase() + value.slice(1);
    else
      this.model.firstName = value;
  }
برای مثال در اینجا اگر کاربر حرف اول یک نام را با حروف کوچک وارد کند، توسط این متد به حرف بزرگ تبدیل شده و جایگزین می‌شود. این جایگزینی نیز بلافاصله در فرم منعکس خواهد شد.

در قسمت بعد مباحث اعتبارسنجی فرم‌های مبتنی بر قالب‌ها را بررسی می‌کنیم.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: angular-template-driven-forms-lab-03.zip
برای اجرای آن فرض بر این است که پیشتر Angular CLI را نصب کرده‌اید. سپس از طریق خط فرمان به ریشه‌ی پروژه وارد شده و دستور npm install را صادر کنید تا وابستگی‌های آن دریافت و نصب شوند. در آخر با اجرای دستور ng serve -o برنامه ساخته شده و در مرورگر پیش فرض سیستم نمایش داده خواهد شد.