مطالب
تولید فایل Word بدون نصب MS Word بر روی سرور

یکی از مواردی که ممکن است در محیط کاری با آن برخورد داشت، تقاضای تولید فایل word یک گزارش با فرمتی مشخص از یک برنامه ASP.Net است. برای مثال یک قالب درست کرده‌اند که header‌ و footer و کلا یک فرمت رسمی دارد. الان برنامه شما باید این فایل word رسمی را با گزارشی که تولید می‌کند پر کند. حالا اینجاست که گرفتاری برنامه نویس شروع می‌شود! روی سرور باید word نصب باشد تا توسط اشیاء COM آن بتوان یک چنین کارهایی را آن‌هم با ASP.Net که به صورت پیش فرض کمترین سطح دسترسی را روی سیستم دارد انجام داد. یا اینکه باید به سراغ کامپوننت‌های تجاری رفت و حالا اینجا با این وضع تحریم و غیره چگونه بتوان آنها را خریداری کرد یا شاید احتمالا در سایت‌های وارز بتوان نسخه تکه پاره شده آنها را یافت. مشکلی هم که این نوع کامپوننت‌ها دارند این است که ممکن است سال دیگر اصلا ساپورت نشوند. محصولات مایکروسافت هم که مرتبا در حال به روز رسانی هستند. در این حالت برنامه متکی به این نوع کامپوننت‌های تجاری سورس بسته در همان نگارش قبلی خود مجبور است باقی بماند.
خوشبختانه با ارائه آفیس 2007 و فرمت OpenXML فایلهای آن، این مشکل تقریبا مرتفع شده است. مایکروسافت نیز برای سهولت تولید این نوع اسناد، OpenXML SDK را ارائه داده است که از آدرس زیر قابل دریافت است:
Open XML Format SDK 1.0

البته پیش نمایش نگارش دو SDK آن نیز موجود است که در مطلب جاری به آن پرداخته نخواهد شد.

فایل‌های office 2007 از یک فایلzip تشکیل شده از چند فایل xml داخل آن، ایجاد شده‌اند. برای مثال یک فایل docx را با winrar یا امثال آن باز کنید (تصویر زیر):



برای کار با اینگونه اسناد باید با اصطلاحات زیر آشنا شد:
Package : فایل zip شما (همان فایل برای مثال docx) اینجا یک بسته نام دارد.
Parts : اجزای این بسته که همان فایل‌های آن هستند، parts نامیده شده اند.
Relations : اگر به فایل‌های موجود در یک بسته دقت کنید، فایلهایی با پسوند rels را خواهید دید که بیانگر نحوه ارتباط Parts با یکدیگر هستند.
Relations Ids: هر ارتباط با یک ID منحصربفرد تعریف می‌گردد.

اگر علاقمند باشید که پوستری را در این رابطه مشاهده نمائید می‌توان به آدرس زیر مراجعه نمود.
Open XML Developer Map

نحوه استفاده از OpenXML SDK در دات نت:
ابتدا باید ارجاعی را به فایل DocumentFormat.OpenXml.dll که پس از نصب در مسیر OpenXMLSDK\1.0.1825\lib قرار گرفته است به پروژه افزود. سپس نیاز است تا ارجاعی به کتابخانه WindowsBase نیز به برنامه افزوده شود (تصویر زیر). افزودن ارجاعی به این کتابخانه جهت کامپایل برنامه ضروری است (شکل زیر).


تا اینجا ارجاعات برنامه به صورت زیر خواهند بود:



یک مثال ساده:
قصد داریم یک فایل docx ساده را با استفاده از OpenXML SDK ایجاد کنیم. در مثال زیر فرمت متغیر docXml را می‌توان با ایجاد یک فایل docx ساده در word و سپس باز کردن بسته فشرده شده آن و مشاهده محتوای فایل word\document.xml بدست آورد.
using System.IO;
using System.Text;
using DocumentFormat.OpenXml;
using DocumentFormat.OpenXml.Packaging;

namespace OpenXMLTestApp
{
class CWord
{

public static void CreateDocument(string documentFileName, string text)
{
using (WordprocessingDocument wordDoc =
WordprocessingDocument.Create(documentFileName, WordprocessingDocumentType.Document))
{
MainDocumentPart mainPart = wordDoc.AddMainDocumentPart();

string docXml =
@"<?xml version=""1.0"" encoding=""UTF-8"" standalone=""yes""?>
<w:document xmlns:w=""http://schemas.openxmlformats.org/wordprocessingml/2006/main"">
<w:body><w:p><w:r><w:t>#REPLACE#</w:t></w:r></w:p></w:body>
</w:document>";

docXml = docXml.Replace("#REPLACE#", text);

using (Stream stream = mainPart.GetStream())
{
byte[] buf = (new UTF8Encoding()).GetBytes(docXml);
stream.Write(buf, 0, buf.Length);
}
}
}
}
}

و نحوه استفاده از آن می‌تواند به صورت زیر باشد:

CWord.CreateDocument("test.docx", "سلام دنیا");

این کتابخانه کار ایجاد فایل‌های xml ، تولید روابط بین‌ آنها و همچنین بسته بندی و zip کردن نهایی را به صورت خودکار انجام می‌دهد.

برای مطالعه بیشتر می‌توان به منابع زیر مراجعه نمود:

یک ویدیوی آموزشی رایگان از مایکروسافت
دریافت

سؤالات متداول در MSDN
http://msdn.microsoft.com/en-us/library/bb491088.aspx
البته اگر پس از نصب SDK به پوشه doc آن مراجعه نمائید، این سؤال و جواب‌ها را در فایل راهنمای chm آن نیز می‌توان پیدا کرد.

مثال دیگری در مورد ایجاد یک گزارش از بانک اطلاعاتی و گرفتن خروجی docx از آن
http://openxmldeveloper.org/articles/GenerateWordTable.aspx
البته این مثال خیلی قدیمی است و قسمت‌های کار با پکیج را با SDK‌ ارائه شده می‌توان به صورت خودکار انجام داد. اما حداقل نحوه تولید جداول استاندارد OpenXML را می‌توان از آن ایده گرفت.

مثالی در مورد نحوه قرار دادن عکس در فایل docx تولیدی

همچنین مثال‌های بیشتری را در وبلاگ‌های مربوطه می‌توان یافت:
http://blogs.msdn.com/brian_jones/
http://blogs.msdn.com/ericwhite/default.aspx


مطالب
آشنایی با الگوی طراحی Builder
سناریوی زیر را در نظر بگیرید:
از شما خواسته شده است تا نحوه‌ی ساخت تلفن همراه را پیاده سازی نمایید. شما در گام اول 2 نوع تلفن همراه را شناسایی نموده‌اید (Android و Windows Phone). پس از شناسایی، احتمالا هر کدام از این انواع را یک کلاس در نظر می‌گیرید و به کمک یک واسط یا کلاس انتزاعی، شروع به ساخت کلاس می‌نمایید، تا در آینده اگر تلفن همراه جدیدی شناسایی شد، راحت‌تر بتوان آن را در پیاده سازی دخیل نمود.
اگر چنین فکر کرده اید باید گفت که 90% با الگوی طراحی Builder آشنا هستید و از آن نیز استفاده می‌کنید؛ بدون اینکه متوجه باشید از این الگو استفاده کرده‌اید. در کدهای زیر این الگو را قدم به قدم بررسی خواهیم نمود.
قدم 1: تلفن همراه چه بخش هایی می‌تواند داشته باشد؟ (برای مثال یک OS دارند، یک Name دارند و یک Screen) همچنین برای اینکه تلفن همراهی بتواند ساخته شود ابتدا بایستی نام آن‌را بدانیم. کدهای زیر همین رویه را تصدیق می‌نمایند:
public class Product
{
        public Product(string name)
        {
            Name = name;
        }
        public string Name { get; set; }
        public string Screen { get; set; }
        public string OS { get; set; }
        public override string ToString()
        {
            return string.Format(Screen + "/" + OS + "/" + Name);
        }
}
یک کلاس ساخته‌ایم و نام آن را Product گذاشتیم. بخش‌های مختلفی را نیز در آن تعریف نموده‌ایم. تابع ToString را برای استفاده‌های بعدی override کرده‌ایم (فعلا نیازی بدان نداریم).
قدم 2: برای ساخت تلفن همراه چه کارهایی باید انجام شود؟ (برای مثال بایستی OS روی آن نصب شود، Screen آن مشخص شود. همچنین بایستی به طریقی بتوانم تلفن همراه ساخته شده‌ی خود را نیز پیدا کنم). کدهای زیر همین رویه را تصدیق می‌نمایند:
    public interface IBuilder
    {
        void BuildScreen();
        void BuildOS();
        Product Product { get; }
    }
یک واسط تعریف کرده‌ایم تا به کمک آن هر تلفن همراهی را که خواستیم بسازیم.
قدم 3: از آنجا که فقط دو نوع تلفن همراه را فعلا شناسایی کرده‌ایم (Android و Windows Phone) نیاز داریم تا این دو تا را بسازیم.
ابتدا تلفن همراه Android را می‌سازیم:
  public class ConcreteBuilder1 : IBuilder
    {
        public Product p;
        public ConcreteBuilder1()
        {
            p = new Product("Android Cell Phone");
        }
        public void BuildScreen()
        {
            p.Screen = "Touch Screen 16 Inch!";
        }

        public void BuildOS()
        {
            p.OS = "Android 4.4";
        }
        public Product Product
        {
            get { return p; }
        }
    }
سپس تلفن همراه Windows Phone را می‌سازیم:
    public class ConcreteBuilder2 : IBuilder
    {
        public Product p;

        public ConcreteBuilder2()
        {
            p = new Product("Windows Phone");
        }
        public void BuildScreen()
        {
            p.Screen = "Touch Screen 32 Inch!";
        }

        public void BuildOS()
        {
            p.OS = "Windows Phone 2014";
        }
        public Product Product
        {
            get { return p; }
        }
    }
قدم 4: اول باید OS نصب شود یا Screen مشخص شود؟ برای اینکه توالی کار را مشخص سازم نیاز به یک کلاس دیگر دارم تا اینکار را انجام دهد:
    public class Director
    {
        public void Construct(IBuilder builder)
        {
            builder.BuildScreen();
            builder.BuildOS();
        }
    }
این کلاس در متد Construct خود یک ورودی از نوع IBuilder می‌گیرد و براساس توالی مورد نظر، شروع به ساخت آن می‌کند.
قدم 5: نهایتا میخواهم به برنامه‌ی خود بگویم که تلفن همراه Android را بسازد:
Director d = new Director();
ConcreteBuilder1 cb1 = new ConcreteBuilder1();
d.Construct(cb1);
Console.WriteLine(cb1.p.ToString());
و به این صورت تلفن همراه من آماده است!
متد ToString در اینجا، همان ToString ابتدای بحث است که آن را  Override کردیم.
به این نکته توجه کنید که اگر یک تلفن همراه جدید شناسایی شود، چه مقدار تغییری در کدها نیاز دارید؟ برای مثال تلفن همراه BlackBerry شناسایی شده‌است. تنها کاری که لازم است این است که یک کلاس بصورت زیر ساخته شود:
    public class BlackBerry: IBuilder
    {
        public Product p;

        public BlackBerry ()
        {
            p = new Product("BlackBerry");
        }
        public void BuildScreen()
        {
            p.Screen = "Touch Screen 8 Inch!";
        }

        public void BuildOS()
        {
            p.OS = "BlackBerry XXX";
        }
        public Product Product
        {
            get { return p; }
        }
    }
مطالب
امن سازی برنامه‌های ASP.NET Core توسط IdentityServer 4x - قسمت یازدهم- استفاده از تامین کننده‌های هویت خارجی
همیشه نمی‌توان کاربران را وادار به استفاده‌ی از صفحه‌ی لاگین برنامه‌ی IDP کرد. ممکن است کاربران بخواهند توسط سطوح دسترسی خود در یک شبکه‌ی ویندوزی به سیستم وارد شوند و یا از Social identity providers مانند تلگرام، گوگل، فیس‌بوک، توئیتر و امثال آن‌ها برای ورود به سیستم استفاده کنند. برای مثال شاید کاربری بخواهد توسط اکانت گوگل خود به سیستم وارد شود. همچنین مباحث two-factor authentication را نیز باید مدنظر داشت؛ برای مثال ارسال یک کد موقت از طریق ایمیل و یا SMS و ترکیب آن با روش فعلی ورود به سیستم جهت بالا بردن میزان امنیت برنامه.
در این مطلب نحوه‌ی یکپارچه سازی Windows Authentication دومین‌های ویندوزی را با IdentityServer بررسی می‌کنیم.


کار با تامین کننده‌های هویت خارجی

اغلب کاربران، دارای اکانت ثبت شده‌ای در جای دیگری نیز هستند و شاید آنچنان نسبت به ایجاد اکانت جدیدی در IDP ما رضایت نداشته باشند. برای چنین حالتی، امکان یکپارچه سازی IdentityServer با انواع و اقسام IDP‌های دیگر نیز پیش بینی شده‌است. در اینجا تمام این‌ها، روش‌های مختلفی برای ورود به سیستم، توسط یک کاربر هستند. کاربر ممکن است توسط اکانت خود در شبکه‌ی ویندوزی به سیستم وارد شود و یا توسط اکانت خود در گوگل، اما در نهایت از دیدگاه سیستم ما، یک کاربر مشخص بیشتر نیست.


نگاهی به شیوه‌ی پشتیبانی از تامین کننده‌های هویت خارجی توسط Quick Start UI

Quick Start UI ای را که در «قسمت چهارم - نصب و راه اندازی IdentityServer» به IDP اضافه کردیم، دارای کدهای کار با تامین کننده‌های هویت خارجی نیز می‌باشد. برای بررسی آن، کنترلر DNT.IDP\Controllers\Account\ExternalController.cs را باز کنید:
[HttpGet]
public async Task<IActionResult> Challenge(string provider, string returnUrl)

[HttpGet]
public async Task<IActionResult> Callback()
زمانیکه کاربر بر روی یکی از تامین کننده‌های لاگین خارجی در صفحه‌ی لاگین کلیک می‌کند، اکشن Challenge، نام provider مدنظر را دریافت کرده و پس از آن returnUrl را به اکشن متد Callback به صورت query string ارسال می‌کند. اینجا است که کاربر به تامین کننده‌ی هویت خارجی مانند گوگل منتقل می‌شود. البته مدیریت حالت Windows Authentication و استفاده از اکانت ویندوزی در اینجا متفاوت است؛ از این جهت که از returnUrl پشتیبانی نمی‌کند. در اینجا اطلاعات کاربر از اکانت ویندوزی او به صورت خودکار استخراج شده و به لیست Claims او اضافه می‌شود. سپس یک کوکی رمزنگاری شده از این اطلاعات تولید می‌شود تا در ادامه از محتویات آن استفاده شود.
در اکشن متد Callback، اطلاعات کاربر از کوکی رمزنگاری شده‌ی متد Challenge استخراج می‌شود و بر اساس آن هویت کاربر در سطح IDP شکل می‌گیرد.


فعالسازی Windows Authentication برای ورود به IDP

در ادامه می‌خواهیم برنامه را جهت استفاده‌ی از اکانت ویندوزی کاربران جهت ورود به IDP تنظیم کنیم. برای این منظور باید نکات مطلب «فعالسازی Windows Authentication در برنامه‌های ASP.NET Core 2.0» را پیشتر مطالعه کرده باشید.
پس از فعالسازی Windows Authentication در برنامه، اگر برنامه‌ی IDP را توسط IIS و یا IIS Express و یا HttpSys اجرا کنید، دکمه‌ی جدید Windows را در قسمت External Login مشاهده خواهید کرد:


یک نکته: برچسب این دکمه را در حالت استفاده‌ی از مشتقات IIS، به صورت زیر می‌توان تغییر داد:
namespace DNT.IDP
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.Configure<IISOptions>(iis =>
            {
                iis.AuthenticationDisplayName = "Windows Account";
                iis.AutomaticAuthentication = false;
            });

اتصال کاربر وارد شده‌ی از یک تامین کننده‌ی هویت خارجی به کاربران بانک اطلاعاتی برنامه

سازنده‌ی کنترلر DNT.IDP\Controllers\Account\ExternalController.cs نیز همانند کنترلر Account که آن‌را در قسمت قبل تغییر دادیم، از TestUserStore استفاده می‌کند:
        public ExternalController(
            IIdentityServerInteractionService interaction,
            IClientStore clientStore,
            IEventService events,
            TestUserStore users = null)
        {
            _users = users ?? new TestUserStore(TestUsers.Users);

            _interaction = interaction;
            _clientStore = clientStore;
            _events = events;
        }
بنابراین در ابتدا آن‌را با IUsersService تعویض خواهیم کرد:
        private readonly IUsersService _usersService;
        public ExternalController(
    // ...
            IUsersService usersService)
        {
    // ...
            _usersService = usersService;
        }
و سپس تمام ارجاعات قبلی به users_ را نیز توسط امکانات این سرویس اصلاح می‌کنیم:
الف) در متد FindUserFromExternalProvider
سطر قدیمی
 var user = _users.FindByExternalProvider(provider, providerUserId);
به این صورت تغییر می‌کند:
 var user = await _usersService.GetUserByProviderAsync(provider, providerUserId);
در این حالت امضای این متد نیز باید اصلاح شود تا async شده و همچنین User را بجای TestUser بازگشت دهد:
 private async Task<(User user, string provider, string providerUserId, IEnumerable<Claim> claims)> FindUserFromExternalProvider(AuthenticateResult result)
ب) متد AutoProvisionUser قبلی
private TestUser AutoProvisionUser(string provider, string providerUserId, IEnumerable<Claim> claims)
{
   var user = _users.AutoProvisionUser(provider, providerUserId, claims.ToList());
   return user;
}
نیز باید حذف شود؛ زیرا در ادامه آن‌را با صفحه‌ی ثبت نام کاربر، جایگزین می‌کنیم.
مفهوم «Provisioning a user» در اینجا به معنای درخواست از کاربر، جهت ورود اطلاعاتی مانند نام و نام خانوادگی او است که پیشتر صفحه‌ی ثبت کاربر جدید را برای این منظور در قسمت قبل ایجاد کرده‌ایم و از آن می‌شود در اینجا استفاده‌ی مجدد کرد. بنابراین در ادامه، گردش کاری ورود کاربر از طریق تامین کننده‌ی هویت خارجی را به نحوی اصلاح می‌کنیم که کاربر جدید، ابتدا به صفحه‌ی ثبت نام وارد شود و اطلاعات تکمیلی خود را وارد کند؛ سپس به صورت خودکار به متد Callback بازگشته و ادامه‌ی مراحل را طی نماید:
در اکشن متد نمایش صفحه‌ی ثبت نام کاربر جدید، متد RegisterUser تنها آدرس بازگشت به صفحه‌ی قبلی را دریافت می‌کند:
[HttpGet]
public IActionResult RegisterUser(string returnUrl)
اکنون نیاز است اطلاعات Provider و ProviderUserId را نیز در اینجا دریافت کرد. به همین جهت ViewModel زیر را به برنامه اضافه می‌کنیم:
namespace DNT.IDP.Controllers.UserRegistration
{
    public class RegistrationInputModel
    {
        public string ReturnUrl { get; set; }
        public string Provider { get; set; }
        public string ProviderUserId { get; set; }

        public bool IsProvisioningFromExternal => !string.IsNullOrWhiteSpace(Provider);
    }
}
سپس با داشتن اطلاعات FindUserFromExternalProvider که آن‌را در قسمت الف اصلاح کردیم، اگر خروجی آن null باشد، یعنی کاربری که از سمت تامین کننده‌ی هویت خارجی به برنامه‌ی ما وارد شده‌است، دارای اکانتی در سمت IDP نیست. به همین جهت او را به صفحه‌ی ثبت نام کاربر هدایت می‌کنیم. همچنین پس از پایان کار ثبت نام نیاز است مجددا به همینجا، یعنی متد Callback که فراخوان FindUserFromExternalProvider است، بازگشت:
namespace DNT.IDP.Controllers.Account
{
    [SecurityHeaders]
    [AllowAnonymous]
    public class ExternalController : Controller
    {
        public async Task<IActionResult> Callback()
        {
            var result = await HttpContext.AuthenticateAsync(IdentityServer4.IdentityServerConstants.ExternalCookieAuthenticationScheme);
            var returnUrl = result.Properties.Items["returnUrl"] ?? "~/";

            var (user, provider, providerUserId, claims) = await FindUserFromExternalProvider(result);
            if (user == null)
            {
                // user = AutoProvisionUser(provider, providerUserId, claims);
                
                var returnUrlAfterRegistration = Url.Action("Callback", new { returnUrl = returnUrl });
                var continueWithUrl = Url.Action("RegisterUser", "UserRegistration" ,
                    new { returnUrl = returnUrlAfterRegistration, provider = provider, providerUserId = providerUserId });
                return Redirect(continueWithUrl);
            }
در اینجا نحوه‌ی اصلاح اکشن متد Callback را جهت هدایت یک کاربر جدید به صفحه‌ی ثبت نام و تکمیل اطلاعات مورد نیاز IDP را مشاهده می‌کنید.
returnUrl ارسالی به اکشن متد RegisterUser، به همین اکشن متد جاری اشاره می‌کند. یعنی کاربر پس از تکمیل اطلاعات و اینبار نال نبودن user او، گردش کاری جاری را ادامه خواهد داد.

در ادامه نیاز است امضای متد نمایش صفحه‌ی ثبت نام را نیز بر این اساس اصلاح کنیم:
namespace DNT.IDP.Controllers.UserRegistration
{
    public class UserRegistrationController : Controller
    {
        [HttpGet]
        public IActionResult RegisterUser(RegistrationInputModel registrationInputModel)
        {
            var vm = new RegisterUserViewModel
            {
                ReturnUrl = registrationInputModel.ReturnUrl,
                Provider = registrationInputModel.Provider,
                ProviderUserId = registrationInputModel.ProviderUserId
            };

            return View(vm);
        }
به این ترتیب اطلاعات provider نیز علاوه بر ReturnUrl در اختیار View آن قرار خواهد گرفت. البته RegisterUserViewModel هنوز شامل این خواص اضافی نیست. به همین جهت با ارث بری از RegistrationInputModel، این خواص در اختیار RegisterUserViewModel نیز قرار می‌گیرند:
namespace DNT.IDP.Controllers.UserRegistration
{
    public class RegisterUserViewModel : RegistrationInputModel
    {

اکنون نیاز است RegisterUser.cshtml را اصلاح کنیم:
- ابتدا دو فیلد مخفی دیگر Provider و ProviderUserId را نیز به این فرم اضافه می‌کنیم؛ از این جهت که در حین postback به سمت سرور به مقادیر آن‌ها نیاز داریم:
<inputtype="hidden"asp-for="ReturnUrl"/>
<inputtype="hidden"asp-for="Provider"/>
<inputtype="hidden"asp-for="ProviderUserId"/>
- با توجه به اینکه کاربر از طریق یک تامین کننده‌ی هویت خارجی وارد شده‌است، دیگر نیازی به ورود کلمه‌ی عبور ندارد. به همین جهت خاصیت آن‌را در ViewModel مربوطه به صورت Required تعریف نکرده‌ایم:
@if (!Model.IsProvisioningFromExternal)
{
    <div>
        <label asp-for="Password"></label>
        <input type="password" placeholder="Password"
               asp-for="Password" autocomplete="off">
    </div>
}
مابقی این فرم ثبت نام مانند قبل خواهد بود.

پس از آن نیاز است اطلاعات اکانت خارجی این کاربر را در حین postback و ارسال اطلاعات به اکشن متد RegisterUser، ثبت کنیم:
namespace DNT.IDP.Controllers.UserRegistration
{
    public class UserRegistrationController : Controller
    {
        [HttpPost]
        [ValidateAntiForgeryToken]
        public async Task<IActionResult> RegisterUser(RegisterUserViewModel model)
        {
    // ...
            
            if (model.IsProvisioningFromExternal)
            {
                userToCreate.UserLogins.Add(new UserLogin
                {
                    LoginProvider = model.Provider,
                    ProviderKey = model.ProviderUserId
                });
            }

            // add it through the repository
            await _usersService.AddUserAsync(userToCreate);

// ...
        }
    }
که اینکار را با مقدار دهی UserLogins کاربر در حال ثبت، انجام داده‌ایم.
همچنین در ادامه‌ی این اکشن متد، کار لاگین خودکار کاربر نیز انجام می‌شود. با توجه به اینکه پس از ثبت اطلاعات کاربر نیاز است مجددا گردش کاری اکشن متد Callback طی شود، این لاگین خودکار را نیز برای حالت ورود از طریق تامین کننده‌ی خارجی، غیرفعال می‌کنیم:
if (!model.IsProvisioningFromExternal)
{
    // log the user in
    // issue authentication cookie with subject ID and username
    var props = new AuthenticationProperties
    {
        IsPersistent = false,
        ExpiresUtc = DateTimeOffset.UtcNow.Add(AccountOptions.RememberMeLoginDuration)
    };
    await HttpContext.SignInAsync(userToCreate.SubjectId, userToCreate.Username, props);
}

بررسی ورود به سیستم توسط دکمه‌ی External Login -> Windows

پس از این تغییرات، اکنون در حین ورود به سیستم (تصویر ابتدای بحث در قسمت فعالسازی اعتبارسنجی ویندوزی)، گزینه‌ی External Login -> Windows را انتخاب می‌کنیم. بلافاصله به صفحه‌ی ثبت‌نام کاربر هدایت خواهیم شد:


همانطور که مشاهده می‌کنید، IDP اکانت ویندوزی جاری را تشخیص داده و فعال کرده‌است. همچنین در اینجا خبری از ورود کلمه‌ی عبور هم نیست.
پس از تکمیل این فرم، بلافاصله کار ثبت اطلاعات کاربر و هدایت خودکار به برنامه‌ی MVC Client انجام می‌شود.
در ادامه از برنامه‌ی کلاینت logout کنید. اکنون در صفحه‌ی login مجددا بر روی دکمه‌ی Windows کلیک نمائید. اینبار بدون پرسیدن سؤالی، لاگین شده و وارد برنامه‌ی کلاینت خواهید شد؛ چون پیشتر کار اتصال اکانت ویندوزی به اکانتی در سمت IDP انجام شده‌است.



کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
برای اجرای برنامه:
- ابتدا به پوشه‌ی src\WebApi\ImageGallery.WebApi.WebApp وارد شده و dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا WebAPI برنامه راه اندازی شود.
- سپس به پوشه‌ی src\IDP\DNT.IDP مراجعه کرده و و dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا برنامه‌ی IDP راه اندازی شود.
- در آخر به پوشه‌ی src\MvcClient\ImageGallery.MvcClient.WebApp وارد شده و dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا MVC Client راه اندازی شود.
اکنون که هر سه برنامه در حال اجرا هستند، مرورگر را گشوده و مسیر https://localhost:5001 را درخواست کنید. در صفحه‌ی login نام کاربری را User 1 و کلمه‌ی عبور آن‌را password وارد کنید.

یک نکته: برای آزمایش برنامه جهت فعالسازی Windows Authentication بهتر است برنامه‌ی IDP را توسط IIS Express اجرا کنید و یا اگر از IIS Express استفاده نمی‌کنید، نیاز است UseHttpSys فایل program.cs را مطابق توضیحات «یک نکته‌ی تکمیلی: UseHttpSys و استفاده‌ی از HTTPS»  فعال کنید.
مطالب
ASP.NET MVC #13

اعتبار سنجی اطلاعات ورودی در فرم‌های ASP.NET MVC

زمانیکه شروع به دریافت اطلاعات از کاربران کردیم، نیاز خواهد بود تا اعتبار اطلاعات ورودی را نیز ارزیابی کنیم. در ASP.NET MVC، به کمک یک سری متادیتا، نحوه‌ی اعتبار سنجی، تعریف شده و سپس فریم ورک بر اساس این ویژگی‌ها، به صورت خودکار اعتبار اطلاعات انتساب داده شده به خواص یک مدل را در سمت کلاینت و همچنین در سمت سرور بررسی می‌نماید.
این ویژگی‌ها در اسمبلی System.ComponentModel.DataAnnotations.dll قرار دارند که به صورت پیش فرض در هر پروژه جدید ASP.NET MVC لحاظ می‌شود.

یک مثال کاربردی

مدل زیر را به پوشه مدل‌های یک پروژه جدید خالی ASP.NET MVC اضافه کنید:

using System;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace MvcApplication9.Models
{
public class Customer
{
public int Id { set; get; }

[Required(ErrorMessage = "Name is required.")]
[StringLength(50)]
public string Name { set; get; }

[Display(Name = "Email address")]
[Required(ErrorMessage = "Email address is required.")]
[RegularExpression(@"\w+([-+.']\w+)*@\w+([-.]\w+)*\.\w+([-.]\w+)*",
ErrorMessage = "Please enter a valid email address.")]
public string Email { set; get; }

[Range(0, 10)]
[Required(ErrorMessage = "Rating is required.")]
public double Rating { set; get; }

[Display(Name = "Start date")]
[Required(ErrorMessage = "Start date is required.")]
public DateTime StartDate { set; get; }
}
}

سپس کنترلر جدید زیر را نیز به برنامه اضافه نمائید:
using System.Web.Mvc;
using MvcApplication9.Models;

namespace MvcApplication9.Controllers
{
public class CustomerController : Controller
{
[HttpGet]
public ActionResult Create()
{
var customer = new Customer();
return View(customer);
}

[HttpPost]
public ActionResult Create(Customer customer)
{
if (this.ModelState.IsValid)
{
//todo: save data
return Redirect("/");
}
return View(customer);
}
}
}

بر روی متد Create کلیک راست کرده و گزینه Add view را انتخاب کنید. در صفحه باز شده، گزینه Create a strongly typed view را انتخاب کرده و مدل را Customer انتخاب کنید. همچنین قالب Scaffolding را نیز بر روی Create قرار دهید.

توضیحات تکمیلی

همانطور که در مدل برنامه ملاحظه می‌نمائید، به کمک یک سری متادیتا یا اصطلاحا data annotations، تعاریف اعتبار سنجی، به همراه عبارات خطایی که باید به کاربر نمایش داده شوند، مشخص شده است. ویژگی Required مشخص می‌کند که کاربر مجبور است این فیلد را تکمیل کند. به کمک ویژگی StringLength، حداکثر تعداد حروف قابل قبول مشخص می‌شود. با استفاده از ویژگی RegularExpression، مقدار وارد شده با الگوی عبارت باقاعده مشخص گردیده، مقایسه شده و در صورت عدم تطابق، پیغام خطایی به کاربر نمایش داده خواهد شد. به کمک ویژگی Range، بازه اطلاعات قابل قبول، مشخص می‌گردد.
ویژگی دیگری نیز به نام System.Web.Mvc.Compare مهیا است که برای مقایسه بین مقادیر دو خاصیت کاربرد دارد. برای مثال در یک فرم ثبت نام، عموما از کاربر درخواست می‌شود که کلمه عبورش را دوبار وارد کند. ویژگی Compare در یک چنین مثالی کاربرد خواهد داشت.
در مورد جزئیات کنترلر تعریف شده در قسمت 11 مفصل توضیح داده شد. برای مثال خاصیت this.ModelState.IsValid مشخص می‌کند که آیا کارmodel binding موفق بوده یا خیر و همچنین اعتبار سنجی‌های تعریف شده نیز در اینجا تاثیر داده می‌شوند. بنابراین بررسی آن پیش از ذخیره سازی اطلاعات ضروری است.
در حالت HttpGet صفحه ورود اطلاعات به کاربر نمایش داده خواهد شد و در حالت HttpPost، اطلاعات وارد شده دریافت می‌گردد. اگر دست آخر، ModelState معتبر نبود، همان اطلاعات نادرست وارد شده به کاربر مجددا نمایش داده خواهد شد تا فرم پاک نشود و بتواند آن‌ها را اصلاح کند.
برنامه را اجرا کنید. با مراجعه به مسیر http://localhost/customer/create، صفحه ورود اطلاعات کاربر نمایش داده خواهد شد. در اینجا برای مثال در قسمت ورود اطلاعات آدرس ایمیل، مقدار abc را وارد کنید. بلافاصله خطای اعتبار سنجی عدم اعتبار مقدار ورودی نمایش داده می‌شود. یعنی فریم ورک، اعتبار سنجی سمت کاربر را نیز به صورت خودکار مهیا کرده است.
اگر علاقمند باشید که صرفا جهت آزمایش، اعتبار سنجی سمت کاربر را غیرفعال کنید، به فایل web.config برنامه مراجعه کرده و تنظیم زیر را تغییر دهید:

<appSettings>
<add key="ClientValidationEnabled" value="true"/>

البته این تنظیم تاثیر سراسری دارد. اگر قصد داشته باشیم که این تنظیم را تنها به یک view خاص اعمال کنیم، می‌توان از متد زیر کمک گرفت:

@{ Html.EnableClientValidation(false); }

در این حالت اگر مجددا برنامه را اجرا کرده و اطلاعات نادرستی را وارد کنیم، باز هم همان خطاهای تعریف شده، به کاربر نمایش داده خواهد شد. اما اینبار یکبار رفت و برگشت اجباری به سرور صورت خواهد گرفت، زیرا اعتبار سنجی سمت کاربر (که درون مرورگر و توسط کدهای جاوا اسکریپتی اجرا می‌شود)، غیرفعال شده است. البته امکان غیرفعال کردن جاوا اسکریپت توسط کاربر نیز وجود دارد. به همین جهت بررسی خودکار سمت سرور، امنیت سیستم را بهبود خواهد بخشید.

نحوه تعریف عناصر مرتبط با اعتبار سنجی در Viewهای برنامه نیز به شکل زیر است:

<script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery.validate.min.js")" type="text/javascript"></script>
<script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery.validate.unobtrusive.min.js")" type="text/javascript"></script>

@using (Html.BeginForm()) {
@Html.ValidationSummary(true)
<fieldset>
<legend>Customer</legend>

<div class="editor-label">
@Html.LabelFor(model => model.Name)
</div>
<div class="editor-field">
@Html.EditorFor(model => model.Name)
@Html.ValidationMessageFor(model => model.Name)
</div>

همانطور که ملاحظه می‌کنید به صورت پیش فرض از jQuery validator در سمت کلاینت استفاده شده است. فایل jquery.validate.unobtrusive متعلق به تیم ASP.NET MVC است و کار آن وفق دادن سیستم موجود، با jQuery validator می‌باشد (validation adapter). در نگارش‌های قبلی، از کتابخانه‌های اعتبار سنجی مایکروسافت استفاده شده بود، اما از نگارش سه به بعد، jQuery به عنوان کتابخانه برگزیده مطرح است.
Unobtrusive همچنین در اینجا به معنای مجزا سازی کدهای جاوا اسکریپتی، از سورس HTML صفحه و استفاده از ویژگی‌های data-* مرتبط با HTML5 برای معرفی اطلاعات مورد نیاز اعتبار سنجی است:
<input data-val="true" data-val-required="The Birthday field is required." id="Birthday" name="Birthday" type="text" value="" />

اگر خواستید این مساله را بررسی کنید، فایل web.config قرار گرفته در ریشه اصلی برنامه را باز کنید. در آنجا مقدار UnobtrusiveJavaScriptEnabled را false کرده و بار دیگر برنامه را اجرا کنید. در این حالت کلیه کدهای اعتبار سنجی، به داخل سورس View رندر شده، تزریق می‌شوند و مجزا از آن نخواهند بود.
نحوه‌ی تعریف این اسکریپت‌ها نیز جالب توجه است. متد Url.Content، یک متد سمت سرور می‌باشد که در زمان اجرای برنامه، مسیر نسبی وارد شده را بر اساس ساختار سایت اصلاح می‌کند. حرف ~ بکارگرفته شده، در ASP.NET به معنای ریشه سایت است. بنابراین مسیر نسبی تعریف شده از ریشه سایت شروع و تفسیر می‌شود.
اگر از این متد استفاده نکنیم، مجبور خواهیم شد که مسیرهای نسبی را به شکل زیر تعریف کنیم:

<script src="../../Scripts/customvaildation.js" type="text/javascript"></script>

در این حالت بسته به محل قرارگیری صفحات و همچنین برنامه در سایت، ممکن است آدرس فوق صحیح باشد یا خیر. اما استفاده از متد Url.Content، کار مسیریابی نهایی را خودکار می‌کند.
البته اگر به فایل Views/Shared/_Layout.cshtml، مراجعه کنید، تعریف و الحاق کتابخانه اصلی jQuery در آنجا انجام شده است. بنابراین می‌توان این دو تعریف دیگر مرتبط با اعتبار سنجی را به آن فایل هم منتقل کرد تا همه‌جا در دسترس باشند.
توسط متد Html.ValidationSummary، خطاهای اعتبار سنجی مدل که به صورت دستی اضافه شده باشند نمایش داده می‌شود. این مورد در قسمت 11 توضیح داده شد (چون پارامتر آن true وارد شده، فقط خطاهای سطح مدل را نمایش می‌دهد).
متد Html.ValidationMessageFor، با توجه به متادیتای یک خاصیت و همچنین استثناهای صادر شده حین model binding خطایی را به کاربر نمایش خواهد داد.



اعتبار سنجی سفارشی

ویژگی‌های اعتبار سنجی از پیش تعریف شده، پر کاربردترین‌ها هستند؛ اما کافی نیستند. برای مثال در مدل فوق، StartDate نباید کمتر از سال 2000 وارد شود و همچنین در آینده هم نباید باشد. این موارد اعتبار سنجی سفارشی را چگونه باید با فریم ورک، یکپارچه کرد؟
حداقل دو روش برای حل این مساله وجود دارد:
الف) نوشتن یک ویژگی اعتبار سنجی سفارشی
ب) پیاده سازی اینترفیس IValidatableObject


تعریف یک ویژگی اعتبار سنجی سفارشی

using System;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace MvcApplication9.CustomValidators
{
public class MyDateValidator : ValidationAttribute
{
public int MinYear { set; get; }

public override bool IsValid(object value)
{
if (value == null) return false;

var date = (DateTime)value;
if (date > DateTime.Now || date < new DateTime(MinYear, 1, 1))
return false;

return true;
}
}
}

برای نوشتن یک ویژگی اعتبار سنجی سفارشی، با ارث بری از کلاس ValidationAttribute شروع می‌کنیم. سپس باید متد IsValid آن‌را تحریف کنیم. اگر این متد false برگرداند به معنای شکست اعتبار سنجی می‌باشد.
در ادامه برای بکارگیری آن خواهیم داشت:
[Display(Name = "Start date")]
[Required(ErrorMessage = "Start date is required.")]
[MyDateValidator(MinYear = 2000,
ErrorMessage = "Please enter a valid date.")]
public DateTime StartDate { set; get; }

اکنون مجددا برنامه را اجرا نمائید. اگر تاریخ غیرمعتبری وارد شود، اعتبار سنجی سمت سرور رخ داده و سپس نتیجه به کاربر نمایش داده می‌شود.


اعتبار سنجی سفارشی به کمک پیاده سازی اینترفیس IValidatableObject

یک سؤال: اگر اعتبار سنجی ما پیچیده‌تر باشد چطور؟ مثلا نیاز باشد مقادیر دریافتی چندین خاصیت با هم مقایسه شده و سپس بر این اساس تصمیم گیری شود. برای حل این مشکل می‌توان از اینترفیس IValidatableObject کمک گرفت. در این حالت مدل تعریف شده باید اینترفیس یاد شده را پیاده سازی نماید. برای مثال:

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;
using MvcApplication9.CustomValidators;

namespace MvcApplication9.Models
{
public class Customer : IValidatableObject
{
//... same as before

public IEnumerable<ValidationResult> Validate(ValidationContext validationContext)
{
var fields = new[] { "StartDate" };
if (StartDate > DateTime.Now || StartDate < new DateTime(2000, 1, 1))
yield return new ValidationResult("Please enter a valid date.", fields);

if (Rating > 4 && StartDate < new DateTime(2003, 1, 1))
yield return new ValidationResult("Accepted date should be greater than 2003", fields);
}
}
}

در اینجا در متد Validate، فرصت خواهیم داشت تا به مقادیر کلیه خواص تعریف شده در مدل دسترسی پیدا کرده و بر این اساس اعتبار سنجی بهتری را انجام دهیم. اگر اطلاعات وارد شده مطابق منطق مورد نظر نباشند، کافی است توسط yield return new ValidationResult، یک پیغام را به همراه فیلدهایی که باید این پیغام را نمایش دهند، بازگردانیم.
به این نوع مدل‌ها، self validating models هم گفته می‌شود.


یک نکته:

از MVC3 به بعد، حین کار با ValidationAttribute، امکان تحریف متد IsValid به همراه پارامتری از نوع ValidationContext نیز وجود دارد. به این ترتیب می‌توان به اطلاعات سایر خواص نیز دست یافت. البته در این حالت نیاز به استفاده از Reflection خواهد بود و پیاده سازی IValidatableObject، طبیعی‌تر به نظر می‌رسد:

protected override ValidationResult IsValid(object value, ValidationContext validationContext)
{
var info = validationContext.ObjectType.GetProperty("Rating");
//...
return ValidationResult.Success;
}




فعال سازی سمت کلاینت اعتبار سنجی‌های سفارشی

اعتبار سنجی‌های سفارشی تولید شده تا به اینجا، تنها سمت سرور است که فعال می‌شوند. به عبارتی باید یکبار اطلاعات به سرور ارسال شده و در بازگشت، نتیجه عملیات به کاربر نمایش داده خواهد شد. اما ویژگی‌های توکاری مانند Required و Range و امثال آن، علاوه بر سمت سرور، سمت کاربر هم فعال هستند و اگر جاوا اسکریپت در مرورگر کاربر غیرفعال نشده باشد، نیازی به ارسال اطلاعات یک فرم به سرور جهت اعتبار سنجی اولیه، نخواهد بود.
در اینجا باید سه مرحله برای پیاده سازی اعتبار سنجی سمت کلاینت طی شود:
الف) ویژگی سفارشی اعتبار سنجی تعریف شده باید اینترفیس IClientValidatable را پیاده سازی کند.
ب) سپس باید متد jQuery validation متناظر را پیاده سازی کرد.
ج) و همچنین مانند تیم ASP.NET MVC، باید unobtrusive adapter خود را نیز پیاده سازی کنیم. به این ترتیب متادیتای ASP.NET MVC به فرمتی که افزونه jQuery validator آن‌را درک می‌کند، وفق داده خواهد شد.

در ادامه، تکمیل کلاس سفارشی MyDateValidator را ادامه خواهیم داد:
using System;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;
using System.Web.Mvc;
using System.Collections.Generic;

namespace MvcApplication9.CustomValidators
{
public class MyDateValidator : ValidationAttribute, IClientValidatable
{
// ... same as before

public IEnumerable<ModelClientValidationRule> GetClientValidationRules(
ModelMetadata metadata,
ControllerContext context)
{
var rule = new ModelClientValidationRule
{
ValidationType = "mydatevalidator",
ErrorMessage = FormatErrorMessage(metadata.GetDisplayName())
};
yield return rule;
}
}
}

در اینجا نحوه پیاده سازی اینترفیس IClientValidatable را ملاحظه می‌نمائید. ValidationType، نام متدی خواهد بود که در سمت کلاینت، کار بررسی اعتبار داده‌ها را به عهده خواهد گرفت.
سپس برای مثال یک فایل جدید به نام customvaildation.js به پوشه اسکریپت‌های برنامه با محتوای زیر اضافه خواهیم کرد:

/// <reference path="jquery-1.5.1-vsdoc.js" />
/// <reference path="jquery.validate-vsdoc.js" />
/// <reference path="jquery.validate.unobtrusive.js" />

jQuery.validator.addMethod("mydatevalidator",
function (value, element, param) {
return Date.parse(value) < new Date();
});

jQuery.validator.unobtrusive.adapters.addBool("mydatevalidator");

توسط referenceهایی که مشاهده می‌کنید، intellisense جی‌کوئری در VS.NET فعال می‌شود.
سپس به کمک متد jQuery.validator.addMethod، همان مقدار ValidationType پیشین را معرفی و در ادامه بر اساس مقدار value دریافتی، تصمیم گیری خواهیم کرد. اگر خروجی false باشد، به معنای شکست اعتبار سنجی است.
همچنین توسط متد jQuery.validator.unobtrusive.adapters.addBool، این متد جدید را به مجموعه وفق دهنده‌ها اضافه می‌کنیم.
و در آخر این فایل جدید باید به View مورد نظر یا فایل master page سیستم اضافه شود:

<script src="@Url.Content("~/Scripts/customvaildation.js")" type="text/javascript"></script>




تغییر رنگ و ظاهر پیغام‌های اعتبار سنجی

اگر از رنگ پیش فرض قرمز پیغام‌های اعتبار سنجی خرسند نیستید، باید اندکی CSS سایت را ویرایش کرد که شامل اعمال تغییرات به موارد ذیل خواهد شد:

1. .field-validation-error
2. .field-validation-valid
3. .input-validation-error
4. .input-validation-valid
5. .validation-summary-errors
6. .validation-summary-valid




نحوه جدا سازی تعاریف متادیتا از کلاس‌های مدل برنامه

فرض کنید مدل‌های برنامه شما به کمک یک code generator تولید می‌شوند. در این حالت هرگونه ویژگی اضافی تعریف شده در این کلاس‌ها پس از تولید مجدد کدها از دست خواهند رفت. به همین منظور امکان تعریف مجزای متادیتاها نیز پیش بینی شده است:

[MetadataType(typeof(CustomerMetadata))]
public partial class Customer
{
class CustomerMetadata
{

}
}

public partial class Customer : IValidatableObject
{


حالت کلی روش انجام آن هم به شکلی است که ملاحظه می‌کنید. کلاس اصلی، به صورت partial معرفی خواهد شد. سپس کلاس partial دیگری نیز به همین نام که در برگیرنده یک کلاس داخلی دیگر برای تعاریف متادیتا است، به پروژه اضافه می‌گردد. به کمک ویژگی MetadataType، کلاسی که قرار است ویژگی‌های خواص از آن خوانده شود، معرفی می‌گردد. موارد عنوان شده، شکل کلی این پیاده سازی است. برای نمونه اگر با WCF RIA Services کار کرده باشید، از این روش زیاد استفاده می‌شود. کلاس خصوصی تو در توی تعریف شده صرفا وظیفه ارائه متادیتاهای تعریف شده را به فریم ورک خواهد داشت و هیچ کاربرد دیگری ندارد.
در ادامه کلیه خواص کلاس Customer به همراه متادیتای آن‌ها باید به کلاس CustomerMetadata منتقل شوند. اکنون می‌توان تمام متادیتای کلاس اصلی Customer را حذف کرد.



اعتبار سنجی از راه دور (remote validation)

فرض کنید شخصی مشغول به پر کردن فرم ثبت نام، در سایت شما است. پس از اینکه نام کاربری دلخواه خود را وارد کرد و مثلا به فیلد ورود کلمه عبور رسید، در همین حال و بدون ارسال کل صفحه به سرور، به او پیغام دهیم که نام کاربری وارد شده، هم اکنون توسط شخص دیگری در حال استفاده است. این مکانیزم از ASP.NET MVC3 به بعد تحت عنوان Remote validation در دسترس است و یک درخواست Ajaxایی خودکار را به سرور ارسال خواهد کرد و نتیجه نهایی را به کاربر نمایش می‌دهد؛ کارهایی که به سادگی توسط کدهای جاوا اسکریپتی قابل مدیریت نیستند و نیاز به تعامل با سرور، در این بین وجود دارد. پیاده سازی آن هم به نحو زیر است:
برای مثال خاصیت Name را در مدل برنامه به نحو زیر تغییر دهید:

[Required(ErrorMessage = "Name is required.")]
[StringLength(50)]
[System.Web.Mvc.Remote(action: "CheckUserNameAndEmail",
controller: "Customer",
AdditionalFields = "Email",
HttpMethod = "POST",
ErrorMessage = "Username is not available.")]
public string Name { set; get; }

سپس متد زیر را نیز به کنترلر Customer اضافه کنید:

[HttpPost]
[OutputCache(Location = OutputCacheLocation.None, NoStore = true)]
public ActionResult CheckUserNameAndEmail(string name, string email)
{
if (name.ToLowerInvariant() == "vahid") return Json(false);
if (email.ToLowerInvariant() == "name@site.com") return Json(false);
//...
return Json(true);
}


توضیحات:
توسط ویژگی System.Web.Mvc.Remote، نام کنترلر و متدی که در آن قرار است به صورت خودکار توسط jQuery Ajax فراخوانی شود، مشخص خواهند شد. همچنین اگر نیاز بود فیلدهای دیگری نیز به این متد کنترلر ارسال شوند، می‌توان آن‌ها را توسط خاصیت AdditionalFields، مشخص کرد.
سپس در کدهای کنترلر مشخص شده، متدی با پارامترهای خاصیت مورد نظر و فیلدهای اضافی دیگر، تعریف می‌شود. در اینجا فرصت خواهیم داشت تا برای مثال پس از بررسی بانک اطلاعاتی، خروجی Json ایی را بازگردانیم. return Json false به معنای شکست اعتبار سنجی است.
توسط ویژگی OutputCache، از کش شدن نتیجه درخواست‌های Ajaxایی جلوگیری کرده‌ایم. همچنین نوع درخواست هم جهت امنیت بیشتر، به HttpPost محدود شده است.
تمام کاری که باید انجام شود همین مقدار است و مابقی مسایل مرتبط با اعمال و پیاده سازی آن خودکار است.


استفاده از مکانیزم اعتبار سنجی مبتنی برمتادیتا در خارج از ASP.Net MVC

مباحثی را که در این قسمت ملاحظه نمودید، منحصر به ASP.NET MVC نیستند. برای نمونه توسط متد الحاقی زیر نیز می‌توان یک مدل را مثلا در یک برنامه کنسول هم اعتبار سنجی کرد. بدیهی است در این حالت نیاز خواهد بود تا ارجاعی را به اسمبلی System.ComponentModel.DataAnnotations، به برنامه اضافه کنیم و تمام عملیات هم دستی است و فریم ورک ویژه‌ای هم وجود ندارد تا یک سری از کارها را به صورت خودکار انجام دهد.

using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace MvcApplication9.Helper
{
public static class ValidationHelper
{
public static bool TryValidateObject(this object instance)
{
return Validator.TryValidateObject(instance, new ValidationContext(instance, null, null), null);
}
}
}



مطالب
React 16x - قسمت 28 - احراز هویت و اعتبارسنجی کاربران - بخش 3 - فراخوانی منابع محافظت شده و مخفی کردن عناصر صفحه
ارسال خودکار هدرهای ویژه‌ی Authorization، به سمت سرور

در برنامه‌ی backend این سری (که از انتهای مطلب قابل دریافت است)، به Controllers\MoviesController.cs مراجعه کرده و متدهای Get/Delete/Create آن‌را با فیلتر [Authorize] مزین می‌کنیم تا دسترسی به آن‌ها، تنها به کاربران لاگین شده‌ی در سیستم، محدود شود. در این حالت اگر به برنامه‌ی React مراجعه کرده و برای مثال سعی در ویرایش رکوردی کنیم، اتفاقی رخ نخواهد داد:


علت را نیز در برگه‌ی network کنسول توسعه دهندگان مرورگر، می‌توان مشاهده کرد. این درخواست از سمت سرور با Status Code: 401، برگشت خورده‌است. برای رفع این مشکل باید JSON web token ای را که در حین لاگین، از سمت سرور دریافت کرده بودیم، به همراه درخواست خود، مجددا به سمت سرور ارسال کنیم. این ارسال نیز باید به صورت یک هدر مخصوص با کلید Authorization و مقدار "Bearer jwt" باشد.
به همین جهت ابتدا به src\services\authService.js مراجعه کرده و متدی را برای بازگشت JWT ذخیره شده‌ی در local storage به آن اضافه می‌کنیم:
export function getLocalJwt(){
  return localStorage.getItem(tokenKey);
}
سپس به src\services\httpService.js مراجعه کرده و از آن استفاده می‌کنیم:
import * as auth from "./authService";

axios.defaults.headers.common["Authorization"] = "Bearer " + auth.getLocalJwt();
کار این یک سطر که در ابتدای ماژول httpService قرار می‌گیرد، تنظیم هدرهای پیش‌فرض تمام انواع درخواست‌های ارسالی توسط Axios است. البته می‌توان از حالت‌های اختصاصی‌تری نیز مانند فقط post، بجای common استفاده کرد. برای نمونه در تنظیم فوق، تمام درخواست‌های HTTP Get/Post/Delete/Put ارسالی توسط Axios، دارای هدر Authorization که مقدار آن به ثابتی شروع شده‌ی با Bearer و سپس مقدار JWT دریافتی از سرور تنظیم می‌شود، خواهند بود.

مشکل! اگر برنامه را در این حالت اجرا کنید، یک چنین خطایی را مشاهده خواهید کرد:
Uncaught ReferenceError: Cannot access 'tokenKey' before initialization
علت اینجا است که سرویس httpService، دارای ارجاعی به سرویس authService شده‌است و برعکس (در httpService، یک import از authService را داریم و در authService، یک import از httpService را)! یعنی یک وابستگی حلقوی و دو طرفه رخ‌داده‌است.
برای رفع این خطا باید ابتدا مشخص کنیم که کدامیک از این ماژول‌ها، اصلی است و کدامیک باید وابسته‌ی به دیگری باشد. در این حالت httpService، ماژول اصلی است و بدون آن و با نبود امکان اتصال به backend، دیگر authService قابل استفاده نخواهد بود.
به همین جهت به httpService مراجعه کرده و import مربوط به authService را از آن حذف می‌کنیم. سپس در همینجا متدی را برای تنظیم هدر Authorizationاضافه کرده و آن‌را به لیست default exports این ماژول نیز اضافه می‌کنیم:
function setJwt(jwt) {
  axios.defaults.headers.common["Authorization"] = "Bearer " + jwt;
}

//...

export default {
  // ...
  setJwt
};
در آخر، در authService که ارجاعی را به httpService دارد، فراخوانی متد setJwt را در ابتدای ماژول، انجام خواهیم داد:
http.setJwt(getLocalJwt());
به این ترتیب، وابستگی حلقوی بین این دو ماژول برطرف می‌شود و اکنون این authService است که به httpService وابسته‌است و نه برعکس.

تا اینجا اگر تغییرات را ذخیره کرده و سعی در ویرایش یکی از رکوردهای فیلم‌های نمایش داده شده کنیم، این‌کار با موفقیت انجام می‌شود؛ چون اینبار درخواست ارسالی، دارای هدر ویژه‌ی authorization است:



روش بررسی انقضای توکن‌ها در سمت کلاینت

اگر JWT قدیمی و منقضی شده‌ی از روز گذشته را آزمایش کنید، باز هم از سمت سرور، Status Code: 401 دریافت خواهد شد. اما اینبار در لاگ‌های برنامه‌ی سمت سرور، OnChallenge error مشخص است. در این حالت باید یکبار logout کرد تا JWT قدیمی حذف شود. سپس نیاز به لاگین مجدد است تا یک JWT جدید دریافت گردد. می‌توان اینکار را پیش از ارسال اطلاعات به سمت سرور، در سمت کلاینت نیز بررسی کرد:
function checkExpirationDate(user) {
  if (!user || !user.exp) {
    throw new Error("This access token doesn't have an expiration date!");
  }

  user.expirationDateUtc = new Date(0); // The 0 sets the date to the epoch
  user.expirationDateUtc.setUTCSeconds(user.exp);

  const isAccessTokenTokenExpired =
    user.expirationDateUtc.valueOf() < new Date().valueOf();
  if (isAccessTokenTokenExpired) {
    throw new Error("This access token is expired!");
  }
}
در اینجا user، همان شیء حاصل از const user = jwtDecode(jwt) است که در قسمت قبل به آن پرداختیم. سپس خاصیت exp آن با زمان جاری مقایسه شده و در صورت وجود مشکلی، استثنایی را صادر می‌کند. می‌توان این متد را پس از فراخوانی jwtDecode، قرار داد.


محدود کردن حذف رکوردهای فیلم‌ها به نقش Admin در Backend

تا اینجا تمام کاربران وارد شده‌ی به سیستم، می‌توانند علاوه بر ویرایش فیلم‌ها، آن‌ها را نیز حذف کنند. به همین جهت می‌خواهیم دسترسی حذف را از کاربرانی که ادمین نیستند، بگیریم. برای این منظور، در سمت سرور کافی است در کنترلر MoviesController، ویژگی [Authorize(Policy = CustomRoles.Admin)] را به اکشن متد Delete، اضافه کنیم. به این ترتیب اگر کاربری در سیستم ادمین نبود و درخواست حذف رکوردی را صادر کرد، خطای 403 را از سمت سرور دریافت می‌کند:


در برنامه‌ی مثال backend این سری، در فایل Services\UsersDataSource.cs، یک کاربر ادمین پیش‌فرض ثبت شده‌است. مابقی کاربرانی که به صورت معمولی در سایت ثبت نام می‌کنند، ادمین نیستند.
در این حالت اگر کاربری ادمین بود، چون در توکن او که در فایل Services\TokenFactoryService.cs صادر می‌شود، یک User Claim ویژه‌ی از نوع Role و با مقدار Admin وجود دارد:
if (user.IsAdmin)
{
   claims.Add(new Claim(ClaimTypes.Role, CustomRoles.Admin, ClaimValueTypes.String, _configuration.Value.Issuer));
}
این مقدار، در payload توکن نهایی او نیز ظاهر خواهد شد:
{
  // ...
  "http://schemas.microsoft.com/ws/2008/06/identity/claims/role": "Admin",
  // ...
}
بنابراین هربار که برنامه‌ی React ما، هدر Bearer jwt را به سمت سرور ارسال می‌کند، فیلتر Authorize محدود شده‌ی به نقش ادمین، این نقش را در صورت وجود در توکن او، پردازش کرده و دسترسی‌های لازم را به صورت خودکار صادر می‌کند و همانطور که پیشتر نیز عنوان شد، اگر کاربری این نقش را به صورت دستی به توکن ارسالی به سمت سرور اضافه کند، به دلیل دسترسی نداشتن به کلیدهای خصوصی تولید مجدد امضای دیجیتال توکن، درخواست او در سمت سرور تعیین اعتبار نشده و برگشت خواهد خورد.


نکته 1: اگر در اینجا چندین بار یک User Claim را با مقادیر متفاوتی، به لیست claims اضافه کنیم، مقادیر آن در خروجی نهایی، به شکل یک آرایه ظاهر می‌گردند.

نکته 2: پیاده سازی سمت سرور backend این سری، یک باگ امنیتی مهم را دارد! در حین ثبت نام، کاربران می‌توانند مقدار خاصیت isAdmin شیء User را:
    public class User : BaseModel
    {
        [Required, MinLength(2), MaxLength(50)]
        public string Name { set; get; }

        [Required, MinLength(5), MaxLength(255)]
        public string Email { set; get; }

        [Required, MinLength(5), MaxLength(1024)]
        public string Password { set; get; }

        public bool IsAdmin { set; get; }
    }
خودشان دستی تنظیم کرده و ارسال کنند تا به صورت ادمین ثبت شوند! به این مشکل مهم، اصطلاحا mass assignment گفته می‌شود.
راه حل اصولی مقابله‌ی با آن، داشتن یک DTO و یا ViewModel خاص قسمت ثبت نام و جدا کردن مدل متناظر با موجودیت User، از شیءای است که اطلاعات نهایی را از کاربر، دریافت می‌کند. شیءای که اطلاعات را از کاربر دریافت می‌کند، نباید دارای خاصیت isAdmin قابل تنظیم در حین ثبت نام معمولی کاربران سایت باشد. یک روش دیگر حل این مشکل، استفاده از ویژگی Bind و ذکر صریح نام خواصی است که قرار است bind شوند و نه هیچ خاصیت دیگری از شیء User:
[HttpPost]
public ActionResult<User> Create(
            [FromBody]
            [Bind(nameof(Models.User.Name), nameof(Models.User.Email), nameof(Models.User.Password))]
            User data)
        {
و یا حتی می‌توان ویژگی [BindNever] را بر روی خاصیت IsAdmin، در مدل User قرار داد.

نکته 3: اگر می‌خواهید در برنامه‌ی React، با مواجه شدن با خطای 403 از سمت سرور، کاربر را به یک صفحه‌ی عمومی «دسترسی ندارید» هدایت کنید، می‌توانید از interceptor سراسری که در قسمت 24 تعریف کردیم، استفاده کنید. در اینجا status code = 403 را جهت history.push به یک آدرس access-denied سفارشی و جدید، پردازش کنید.


نمایش یا مخفی کردن المان‌ها بر اساس سطوح دسترسی کاربر وارد شده‌ی به سیستم

می‌خواهیم در صفحه‌ی نمایش لیست فیلم‌ها، دکمه‌ی new movie را که بالای صفحه قرار دارد، به کاربرانی که لاگین نکرده‌اند، نمایش ندهیم. همچنین نمی‌خواهیم اینگونه کاربران، بتوانند فیلمی را ویرایش و یا حذف کنند؛ یعنی لینک به صفحه‌ی جزئیات ویرایشی فیلم‌ها و ستونی که دکمه‌ها‌ی حذف هر ردیف را نمایش می‌دهد، به کاربران وارد نشده‌ی به سیستم نمایش داده نشوند.

در قسمت قبل، در فایل app.js، شیء currentUser را به state اضافه کردیم و با استفاده از ارسال آن به کامپوننت NavBar:
<NavBar user={this.state.currentUser} />
 نام کاربر وارد شده‌ی به سیستم را نمایش دادیم. با استفاده از همین روش می‌توان شیء currentUser را به کامپوننت Movies ارسال کرد و سپس بر اساس محتوای آن، قسمت‌های مختلف صفحه را مخفی کرد و یا نمایش داد. البته در اینجا (در فایل app.js) خود کامپوننت Movies درج نشده‌است؛ بلکه مسیریابی آن‌را تعریف کرده‌ایم که با روش ارسال پارامتر به یک مسیریابی، در قسمت 15، قابل تغییر و پیاده سازی است:
<Route
   path="/movies"
   render={props => <Movies {...props} user={this.state.currentUser} />}
/>
در اینجا برای ارسال props به یک کامپوننت، نیاز است از ویژگی render استفاده شود. سپس پارامتر arrow function را به همان props تنظیم می‌کنیم. همچنین با استفاده از spread operator، این props را در المان JSX تعریف شده، گسترده و تزریق می‌کنیم؛ تا از سایر خواص پیشینی که تزریق شده بودند مانند history، location و match، محروم نشویم و آن‌ها را از دست ندهیم. در نهایت المان کامپوننت مدنظر را همانند روش متداولی که برای تعریف تمام کامپوننت‌های React و تنظیم ویژگی‌های آن‌ها استفاده می‌شود، بازگشت می‌دهیم.

پس از این تغییر به فایل src\components\movies.jsx مراجعه کرده و شیء user را در متد رندر، دریافت می‌کنیم:
class Movies extends Component {
  // ...

  render() {
    const { user } = this.props;
    // ...
اکنون که در کامپوننت Movies به این شیء user دسترسی پیدا کردیم، توسط آن می‌توان قسمت‌های مختلف صفحه را مخفی کرد و یا نمایش داد:
{user && (
  <Link
    to="/movies/new"
    className="btn btn-primary"
    style={{ marginBottom: 20 }}
  >
    New Movie
  </Link>
)}
با این تغییر، اگر شیء user مقدار دهی شده باشد، عبارت پس از &&، در صفحه درج خواهد شد و برعکس:


در این تصویر همانطور که مشخص است، کاربر هنوز به سیستم وارد نشده‌است؛ بنابراین به علت null بودن شیء user، دکمه‌ی New Movie را مشاهده نمی‌کند.


روش دریافت نقش‌های کاربر وارد شده‌ی به سیستم در سمت کلاینت

همانطور که پیشتر در مطلب جاری عنوان شد، نقش‌های دریافتی از سرور، یک چنین شکلی را در jwtDecode نهایی (یا user در اینجا) دارند:
{
  // ...
  "http://schemas.microsoft.com/ws/2008/06/identity/claims/role": "Admin",
  // ...
}
که البته اگر چندین Role تعریف شده باشند، مقادیر آن‌ها در خروجی نهایی، به شکل یک آرایه ظاهر می‌گردد. بنابراین برای بررسی آن‌ها می‌توان نوشت:
function addRoles(user) {
  const roles =
    user["http://schemas.microsoft.com/ws/2008/06/identity/claims/role"];
  if (roles) {
    if (Array.isArray(roles)) {
      user.roles = roles.map(role => role.toLowerCase());
    } else {
      user.roles = [roles.toLowerCase()];
    }
  }
}
کار این متد، دریافت نقش و یا نقش‌های ممکن از jwtDecode، و بازگشت آن‌ها (افزودن آن‌ها به صورت یک خاصیت جدید، به نام roles، به شیء user دریافتی) به صورت یک آرایه‌ی با عناصری LowerCase است. سپس اگر نیاز به بررسی نقش‌، یا نقش‌های کاربری خاص بود، می‌توان از یکی از متدهای زیر استفاده کرد:
export function isAuthUserInRoles(user, requiredRoles) {
  if (!user || !user.roles) {
    return false;
  }

  if (user.roles.indexOf(adminRoleName.toLowerCase()) >= 0) {
    return true; // The `Admin` role has full access to every pages.
  }

  return requiredRoles.some(requiredRole => {
    if (user.roles) {
      return user.roles.indexOf(requiredRole.toLowerCase()) >= 0;
    } else {
      return false;
    }
  });
}

export function isAuthUserInRole(user, requiredRole) {
  return isAuthUserInRoles(user, [requiredRole]);
}
متد isAuthUserInRoles، آرایه‌ای از نقش‌ها را دریافت می‌کند و سپس بررسی می‌کند که آیا کاربر انتخابی، دارای این نقش‌ها هست یا خیر و متد isAuthUserInRole، تنها یک نقش را بررسی می‌کند.
در این کدها، adminRoleName به صورت زیر تامین شده‌است:
import { adminRoleName, apiUrl } from "../config.json";
یعنی محتویات فایل config.json تعریف شده را به صورت زیر با افزودن نام نقش ادمین، تغییر داده‌ایم:
{
  "apiUrl": "https://localhost:5001/api",
  "adminRoleName": "Admin"
}


عدم نمایش ستون Delete ردیف‌های لیست فیلم‌ها، به کاربرانی که Admin نیستند

اکنون که امکان بررسی نقش‌های کاربر لاگین شده‌ی به سیستم را داریم، می‌خواهیم ستون Delete ردیف‌های لیست فیلم‌ها را فقط به کاربری که دارای نقش Admin است، نمایش دهیم. برای اینکار نیاز به دریافت شیء user، در src\components\moviesTable.jsx وجود دارد. یک روش دریافت کاربر جاری وارد شده‌ی به سیستم، همانی است که تا به اینجا بررسی کردیم: شیء currentUser را به صورت props، از بالاترین کامپوننت، به پایین‌تر کامپوننت موجود در component tree ارسال می‌کنیم. روش دیگر اینکار، دریافت مستقیم کاربر جاری از خود src\services\authService.js است و ... اینکار ساده‌تر است! به علاوه اینکه همیشه بررسی تاریخ انقضای توکن را نیز به صورت خودکار انجام می‌دهد و در صورت انقضای توکن، کاربر را در قسمت catch متد getCurrentUser، از سیستم خارج خواهد کرد.
بنابراین در src\components\moviesTable.jsx، ابتدا authService را import می‌کنیم:
import * as auth from "../services/authService";
در ادامه ابتدا تعریف ستون حذف را از آرایه‌ی columns خارج کرده و تبدیل به یک خاصیت می‌کنیم. یعنی در ابتدای کار، چنین ستونی تعریف نشده‌است:
class MoviesTable extends Component {
  columns = [ ... ];
  // ...

  deleteColumn = {
    key: "delete",
    content: movie => (
      <button
        onClick={() => this.props.onDelete(movie)}
        className="btn btn-danger btn-sm"
      >
        Delete
      </button>
    )
  };
در آخر در متد سازنده‌ی این کامپوننت، کاربر جاری را از authService دریافت کرده و اگر این کاربر دارای نقش Admin بود، ستون deleteColumn را به لیست ستون‌های موجود، اضافه می‌کنیم تا نمایش داده شود:
  constructor() {
    super();
    const user = auth.getCurrentUser();
    if (user && auth.isAuthUserInRole(user, "Admin")) {
      this.columns.push(this.deleteColumn);
    }
  }
اکنون برای آزمایش برنامه، یکبار از آن خارج شوید؛ دیگر نباید ستون Delete نمایش داده شود. همچنین یکبار هم تحت عنوان یک کاربر معمولی در سایت ثبت نام کنید. این کاربر نیز چنین ستونی را مشاهده نمی‌کند.

کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-28-backend.zip و sample-28-frontend.zip
مطالب
نکاتی توصیه ای برای برنامه نویسی اندروید : قسمت اول
اگر جدیدا قصد برنامه نویسی اندروید را کرده‌اید، یا هنوز روش‌های متدوالی را برای کار با این زبان انتخاب نکرده‌اید؛ به نظرم این مقاله می‌تواند کمک خوبی برای شما باشد. مسائلی که بیان میکنم در واقع از تجربیات شخصی و راه حل هایی است که برای خودم تعیین کرده‌ام و تعدادی از آن‌ها را در طول مدتی که در این زمینه فعالیت کرده‌ام، از جاهای مختلف دیده و در یک جا گردآوری کرده‌ام. برای نامگذاری اشیاء و متغیرها و دیگر موارد، من از این قاعده پیروی میکنم که به نظرم بسیار ایده آل می‌باشد. الگوی معماری هم که جدیدا مورد استفاده قرار داده‌ام، الگوی MVP است که نمونه‌ای از آن، در گیت هاب قرار گرفته است. البته این مثال ساده تر نیز وجود دارد. تشریح کامل این معماری را به همراه آزمون واحد آن، می‌توانید در این مقاله سه قسمتی ببینید.

در اینجا، یک سری نکات را در طول برنامه نویسی، متذکر می‌شوم تا مدیریت کدهای شما را در اندروید راحت‌تر کند.

یک نکته‌ی دیگر را که باید متذکر شوم این است که همه اصطلاحاتی که در این مقاله استفاده می‌شوند بر اساس اندروید استادیو و مستندات رسمی گوگل است است؛ به عنوان نمونه عبارت‌های ماژول و پروژه آن چیزی هستند که ما در اندروید استادیو به آن‌ها اشاره می‌کنیم، نه آنچه که کاربران Eclipse به آن اشاره می‌کنند.

یک. برای هر تکه کد و یا متدی که می‌نویسید مستندات کافی قرار دهید و اگر این متد نیاز به مجوز خاصی دارد مانند نمونه زیر، آن را حتما ذکر کنید:
/**
     *
     * <p>
     *   check network is available or not <br/>
     *   internet connection is not matter,for check internet connection refer to IsInternetConnected() Method in this class
     * </p>
       * <p>
     *   Required Permission : <b>android.permission.ACCESS_NETWORK_STATE</b>
     * </p>
     * @param context
     * @return returns true if a network is available
     */
    public boolean isNetworkAvailable(Context context) {

        ConnectivityManager connectivityManager
                = (ConnectivityManager) context.getSystemService(Context.CONNECTIVITY_SERVICE);
        NetworkInfo activeNetworkInfo = connectivityManager.getActiveNetworkInfo();
        return activeNetworkInfo != null && activeNetworkInfo.isConnected();
    }
همچنین اگر، مورد خاص دیگری مثل بالا بود، حتما آن را ذکر کنید. می‌توانید از تگ گذاری در کامنت ها نیز استفاده کنید. از ویژگی‌های کامنت todo در اندروید استادیو این است که میتوانید در حین کار با سیستم گیت نیز از آن بهره ببرید  و قبل از کامیت کردن کد، کدهای todo به شما یادآوری شوند و هر پیکربندی را که لازم دارید، روی آن انجام دهید.



دو. از یک کلاس واحد جهت استفاده از اطلاعات عمومی و یا ثابت‌ها استفاده نمایید. این اطلاعات می‌توانند شامل: مسیرها، آدرس‌های وب سرویس، شماره اختصاصی هر نوتیفیکیشن و .... باشند. برای اینکار میتوان هر کدام از اطلاعات را داخل یک کلاس قرار داد و همه این کلاس‌ها را به صورت استاتیک تعریف کنید تا بدین شکل در دسترس قرار بگیرند (از الگوی singleton هم می‌توان استفاده کرد).
public class ProjectSettings
{
       public static NotificationsId=new NotificationsId();
       public static UrlAddresss=new UrlAddresss();
       public static SdPath=new SdPath();
       ......
}
نحوه صدا زدن هم به همین شکل می‌شود:
ProjectSettings.NotificationsId.UpdateNotificationId
بدین شکل هم به طور ساده و مفهومی صدا زده می‌شود و هم اینکه در همه جای برنامه این ثابت‌ها و مقادیر قابل استفاده هستند. به عنوان مثال به شماره هر نوتیفیکیشن از همه جا دسترسی دارید و هم اینکه شماره‌ای تکراری اشتباها انتخاب نمی‌شود.

سه. حداکثر استفاده از اینترفیس را به خصوص برای UI انجام بدهید:
به عنوان نمونه، بسیاری نمایش یک toast را به شکل زیر انجام می‌دهند:
Toast.makeText(context, message, Toast.LENGTH_SHORT).show();
یا اینکه برای یک دیالوگ مستقیما و در جا همانجا به کدنویسی مشغول می‌شوند. این روش‌ها هیچ مشکلی ندارند ولی در آینده نگهداری کد را مشکل می‌کنند. مثلا تصور کنید شما بسیاری از جاهای برنامه، Toast زدید و حالا قصد دارید در نسخه بعدی برنامه، toast‌های دلخواه و یا custom ایی را ایجاد کنید. در این صورت مجبورید کل برنامه را رصد کرده و هر جا toast هست آن را تغییر دهید. در اینجا هم اصول DRY را نادیده گرفته‌اید و هم زحمت شما زیاد شده‌است و حتی ممکن است یک یا چندتایی از قلم بیفتند. برای دیالوگ‌ها هم بدین صورت خواهد بود و خیلی از مسائل دیگر. به همین جهت استفاده از اینترفیس‌ها توصیه می‌شود و فردا نیز اگر باز یک کلاس دیگر را نوشتید، خیلی راحت آن را با کلاس فعلی تعویض می‌کنید.
public interface IMessageUI
{
    void ShowToast(Context context,String message);
}

public class MessageUI impelement IMessageUI
{
      public void ShowToast(Context context,string message)
       {
              Toast.makeText(context, message, Toast.LENGTH_SHORT).show();
       }
}

چهار
. اگر برای اولین بار است وارد اندروید می‌شوید، خوب چرخه‌های یک شیء، چون اکتیویتی یا فراگمنت را یاد بگیرید تا در آینده با مشکلات خاصی روبرو نشوید.
به عنوان مثال درست است که اولین رویداد فراخوانی در onCreate رخ میدهد ولی همیشه محل مناسبی برای دریافت دیتاها در زمان اولیه نیست. به عنوان مثال تصور کنید که لیستی در اکتیویتی A دارید و به اکتیویتی B می‌روید و یک آیتم به اطلاعات اضافه می‌شود و موقعی که به اکتیویتی A بر می‌گردید، زیاد تعجب نکنید که لیست دقیقا به همان شکل قبلی است و خبری از آیتم جدید نیست.
  چون اکتیویتی در حالت stop بوده و بعد از آن به حالت Resume رفته و تا موقعی که این اکتیویتی از حافظه خارج نشود یا گوشی چرخش نداشته باشد، واکشی دیتاها صورت نخواهد گرفت. پس بهترین مکان در این حالت، رویداد OnStart است که در هر دو وضعیت صدا زده می‌شود؛ یا اینکه در OnRestatr روی آداپتور تغییرات جدید را اعمال کنید تا نیازی به واکشی مجدد داده‌ها نباشد. 



به طور خلاصه نحوه اجرای رویدادها بدین شکل است که ابتدای رویداد OnCreate اجرا می‌شود که هنوز هیچ UI ئی در آن پیاده سازی نشده‌است و شما در اینجا موظفید Layout خود را معرفی کنید. رویداد OnStart بعد از آن موقعی که UI آماده شده است، اجرا می‌گردد. سپس رویداد OnResume اجرا می‌شود.

 تا بدینجا اکتیویتی مشکلی ندارد و میتواند به عملیات پاسخ دهد ولی اگر قسمتی از اکتیویتی در زیر لایه‌ای از UI پنهان شود، به عنوان مثال دیالوگی باز شود که قسمتی از اکتیویتی را بپوشاند و یا منویی همانند تلگرام قسمتی از صفحه را بپوشاند، اکتیویتی اصطلاحا در حالت Pause قرار گرفته و بدین ترتیب رویداد OnPause اجرا می‌گردد. اگر همین دیالوگ بسته شود و مجددا اکتیویتی به طور کامل نمایان گردد مجددا رویداد OnResume اجرا می‌گردد.

از رویداد Onresume میتوانید برای کارهایی که بین زمان آغاز اکتیویتی و برگشت اکتیویتی مشترکند استفاده کرد. اگر به هر نحوی اکتیویتی به طور کامل پنهان شود٬، به این معناست که شما به اکتیویتی دیگری رفته‌اید رویداد OnStop اجرا شده‌است و در صورت بازگشت، رویداد OnRestart اجرا خواهد شد. ولی اگر مدت طولانی از رویداد OnStop بگذرد احتمال اینکه سیستم مدیریت منابع اندروید، اکتیویتی شما را از حافظه خارج کند زیاد است و رویداد OnDestroy صورت خواهد گرفت. در این حالت دفعه بعد، مجددا همه عملیات از ابتدا آغاز می‌گردند.

پنج. سرویس را با تردهای UI ترکیب نکنید. بعضا دیده می‌شود که کاربران AsyncTask را داخل سرویس استفاده می‌کنند ولی این را بدانید که سرویس یک ترد پردازشی جداگانه است و تضمینی برای ارتباط با UI به شما نمی‌دهند. هر چند گوگل جدیدا تمهیداتی را برای آن اندیشیده است که به شما اجازه اینکار را نمی‌دهد. ولی اگر باز هم اندروید استادیو به شما خورده‌ای نگرفت، خودتان این قانون را اجرا کنید. قرار نیست یک AsyncTask با سرویس ترکیب شود.

شش. اگر برنامه شما قرار است در چندین حالت مختلفی که اتفاق می‌افتد، یک کار خاصی را انجام دهد، برای برنامه‌تان یک Receiver بنویسید و در آن کدهای تکراری را نوشته و در محل‌های مختلف وقوع آن رویدادها، رسیور را صدا بزنید. برای نمونه برنامه تلگرام یک سرویس پیام رسان پشت صحنه دارد که در دو رویداد قرار است اجرا شوند. یکی موقعی که گوشی بوت خود را تکمیل کرده است و در حال آغاز فرایندهای سیستم عامل است و دیگر زمانی است که برنامه اجرا می‌شود. در اینجا تلگرام از یک رسیور سیستمی برای آگاهی از بوت شدن و یک رسیور داخل برنامه جهت آگاهی از اجرای برنامه استفاده میکند و هر دو به یک کلاس از جنس BroadcastReceiver متصلند:
      <receiver android:name=".AppStartReceiver" android:enabled="true">
            <intent-filter>
                <action android:name="org.telegram.start" />
                <action android:name="android.intent.action.BOOT_COMPLETED" />
            </intent-filter>
        </receiver>

public class AppStartReceiver extends BroadcastReceiver {
    public void onReceive(Context context, Intent intent) {
        AndroidUtilities.runOnUIThread(new Runnable() {
            @Override
            public void run() {
                ApplicationLoader.startPushService();
            }
        });
    }
}
برای نام رسیورهای داخلی هم میتوانید مورد شماره 2 را اجرا کنید.
برنامه تلگرام حتی برای حالت‌های پخش هم رسیورها استفاده کرده است که در همین رسیور وضعیت تغییر پلیر مشخص می‌شود:
    <receiver android:name=".MusicPlayerReceiver" >
            <intent-filter>
                <action android:name="org.telegram.android.musicplayer.close" />
                <action android:name="org.telegram.android.musicplayer.pause" />
                <action android:name="org.telegram.android.musicplayer.next" />
                <action android:name="org.telegram.android.musicplayer.play" />
                <action android:name="org.telegram.android.musicplayer.previous" />
                <action android:name="android.intent.action.MEDIA_BUTTON" />
                <action android:name="android.media.AUDIO_BECOMING_NOISY" />
            </intent-filter>
        </receiver>
اینگونه تلگرام میتواند از همه جا سرویس را کنترل کند. مثلا موقعی که دانلود یک موزیک تمام شده، سریعا پخش آن موزیک دانلود شده را آغاز کند.

هفت. اگر از یک ORM برای لایه داده‌ها استفاده می‌کنید (قبلا در سایت جاری در مورد ORM‌های اندروید صحبت کرده‌ایم و  ORM‌های خوش دستی که خودم از آن‌ها استفاده میکنم ActiveAndroid و CPORM هستند که هم کار کردن با آنها راحت است و هم اینکه امکانات خوبی را عرضه می‌کنند) در این نوع ORM‌ها شما نباید انتظار چیزی مانند EF را داشته باشید و در بعضی موارد باید کمی خودتان کمک کنید. به عنوان مثال در Active Android برای ایجاد یک inner join باید به شکل زیر بنویسید:
     From query= new Select()
               .from(Poem.class)
               .innerJoin(BankPoemsGroups.class)
               .on("poems.id=bank_poems_groups.poem")
               .where("BankGroup=?", String.valueOf(groupId));
        return query.execute();
همانطور که می‌بینید بخش‌هایی از آن مثل جوین‌ها و شرط‌ها را باید خودتان تکمیل کنید. از آنجا که ممکن است در آینده نام فیلد تغییر کند یا اینکه در حین انبوهی از کدها، عبارت رشته‌ای را اشتباه وارد کنید، بهتر است به این فرم کار کنید:
@Table(name="poems")
public class Poem extends Model {

    public static String tableName="poems";
    public static  String codeColumn="code";
    public static  String titleColumn="title";
    public static  String bookColumn="book";
    ......

    @Column(name="code",index = true)
    public int Code;

    @Column(name="title")
    public String Title;

    @Column(name="book")
    public Book Book;
.....}
در مدل بالا، نام فیلدها و جداول به صورت استاتیک تعریف شده‌اند. حالا می‌توانیم از این اسامی به راحتی در لایه سرویس استفاده کنیم:
    From query= new Select()
               .from(Poem.class)
               .innerJoin(BankPoemsGroups.class)
               .on(Poem.TableName+"."+ Poem.IdColumn+"="+ BankPoemsGroups.TableName+"."+ BankPoemsGroups.PoemColumn)
               .where(Poem.BankGroupColumn+"=?", String.valueOf(groupId));
        return query.execute();
حالا کمی بهتر شد. هم برای تغییر آینده بهتر شد و هم اینکه احتمال خطای تایپی کاهش یافت. ولی باز هم ایجاد کوئری هنوز سخت است و نوشتن مرتب یک رابطه جوین و شرطی و چسباندن مداوم رشته‌ها کار خسته کننده‌ای است و احتمال خطای سهوی و انسانی هم در آن بالاست. برای رفع این مشکل بهتر است یک کلاس جدید برای ساخت این کوئری‌ها داشته باشیم که یک نمونه از آن را در این پایین می‌بینید:
public class QueryConcater {
  public String GetInnerJoinQuery(String table1,String field1,String table2,String field2)
    {
        String query=table1 +"." +field1+"="+table2+"."+field2;
        return query;
    }
......
}
در ادامه برای مرتب سازی و شرط و ... هم می‌نویسیم:
   return new Select()
                .from(Color.class)
                .innerJoin(ProductItem.class)
                .on(queryConcater.GetInnerJoinQuery(ProductItem.TableName,
                        ProductItem.ColorColumn, Color.TableName))
                .where(queryConcater.WhereConditionQuery
                        (ProductItem.TableName, ProductItem.ProductColumn), productId)
                .execute();
در دستورات بالا از این کلاس دو متد برای کوئری جوین و یکی هم برای ساخت شرط ایجاد شده است و مقادیر به صورت پارامتر داده شده‌اند. این الگو کمک میکند که اگر هم این تکه کد اشتباه باشد، با تغییر یکجا بقیه کدها هم تغییر میکنند و اگر در آینده هم ORM تغییر یافت، نحوه کوئری نویسی‌ها در این کلاس تغییر کنند، نه اینکه در طول لایه سرویس پراکنده باشند.

هشت. سعی کنید همیشه از یک سیستم گزارش خطا در اپلیکیشن خود استفاده کنید. در حال حاضر معروفترین سیستم گزارش خطا Acra است که می‌توانید backend آن را هم از اینجا تهیه کنید و اگر هم نخواستید، سایت Tracepot امکانات خوبی را به رایگان برای شما فراهم می‌کند. از این پس با سیستم آکرا شما به یک سیستم گزارش خطا متصلید که خطاهای برنامه شما در گوشی کاربر به شما گزارش داده خواهد شد. این گزارش‌ها شامل:
  • وضعیت گوشی در حین باز شدن برنامه و در حین خطا چگونه بوده است.
  • مشخصات گوشی
  • این خطا به چه تعداد رخ داده است و برای چه تعداد کاربر
  • گزارش گیری بر اساس اولین تاریخ رخداد خطا و آخرین تاریخ، نسخه سیستم عامل اندروید، ورژن برنامه شما و...
و امکانات دیگر.

نه. آکرا همانند Elmah نمی‌تواند خطاهای catch شده را دریافت کند. برای حل این مشکل عبارت زیر را در catch‌ها بنویسید:
ACRA.getErrorReporter().handleException(caughtException);

ده. بر خلاف سیستم دات نت که شما اجباری به استفاده از Try Catch‌ها ندارید. در جاوا اینگونه نیست و هر متدی که Throw روی آن انجام شده باشد مستلزم  استفاده از catch است. به همین دلیل در شماره نه گفتیم که چگونه باید این مشکل را حل کنیم. ولی در بسیاری از اوقات پیش می‌آید که ما داریم از ماژول‌های متفاوتی استفاده میکنیم که جدا از ماژول اصلی برنامه هستند و این مورد باعث می‌شود که بعضی افراد یا Acra را در همه ماژول‌ها صدا بزنند یا اینکه بی خیال آن شوند. ولی کار راحت‌تر این است که شما هم همانند برنامه نویسان جاوا متد خود را به Throw مزین کنید تا در هنگام استفاده از آن در برنامه اصلی نیاز به catch شدن باشد. در واقع شما نباید catch‌ها را داخل یک کتابخانه جدا و مستقل قرار دهید و روش صحیح هم همین است حالا چه استفاده از آکرا نیاز باشد و چه نباشد.

نمونه اشتباه:
 public  void CopyFile(String source,String destination,CopyFileListener copyFileListener) {
        try {
        InputStream in = new FileInputStream(source);
        OutputStream out = new FileOutputStream(destination);

        long fileLength=new File(source).length();
        // Transfer bytes from in to out
        byte[] buf = new byte[64*1024];
        int len;
        long total=0;
        while ((len = in.read(buf)) > 0) {
            out.write(buf, 0, len);
            total+=len;
            copyFileListener.PublishProgress(fileLength,total);
        }
        in.close();

            out.close();
        } catch (IOException e) {
            e.printStackTrace();
        }
    }
نمونه صحیح:
    public  void CopyFile(String source,String destination,CopyFileListener copyFileListener) throws IOException {

        InputStream in = new FileInputStream(source);
        OutputStream out = new FileOutputStream(destination);

        long fileLength=new File(source).length();
        // Transfer bytes from in to out
        byte[] buf = new byte[64*1024];
        int len;
        long total=0;
        while ((len = in.read(buf)) > 0) {
            out.write(buf, 0, len);
            total+=len;
            copyFileListener.PublishProgress(fileLength,total);
        }
        in.close();

            out.close();
    }
  ادامه دارد...
مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 8 - بررسی رابطه‌ی Many-to-Many
در مطلب «بررسی تفصیلی رابطه Many-to-Many در EF Code first» نحوه‌ی مدلسازی رابطه‌ی چند به چند را در EF 6.x بررسی کردیم. یک چنین رابطه‌ای که به همراه مدیریت خودکار join table آن است (جدول BlogPostsJoinTags در شکل زیر)، در EF Core 1.0 RTM پشتیبانی نمی‌شود.


البته همیشه درخواست کنترل این جدول واسط که کاملا از دیدگاه ORMها (تمام آن‌ها) مخفی است، وجود داشته‌است و قرار است این پشتیبانی توسط مفهوم ویژه‌ای به نام shadow properties به نگارش‌های بعدی EF Core اضافه شود.
اما فعلا در نگارش اول آن، توصیه شده‌است که رابطه‌ی many-to-many را به صورت دو رابطه‌ی one-to-many مدلسازی کنید که در ادامه آن‌را بررسی خواهیم کرد. بنابراین پیشنیاز آن مطالعه‌ی مطلب «شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 7 - بررسی رابطه‌ی One-to-Many» می‌باشد.


مدلسازی موجودیت‌های یک رابطه‌ی چند به چند در EF Core 1.0 RTM توسط Fluent API

در اینجا نحوه‌ی مدلسازی یک رابطه‌ی چند به چند را توسط دو رابطه‌ی one-to-many مشاهده می‌کنید. تنها تفاوت آن با EF 6.x، قید صریح جدول واسط BlogPostsJoinTags است که یک چنین جدولی در EF 6.x به صورت خودکار تشکیل شده و مدیریت می‌شود و کاملا از دید برنامه مخفی است. اما در اینجا (در نگارش اول EF Core) نیاز است این جدول واسط را از حالت مخفی خارج کرد و سپس دو رابطه‌ی یک به چند را به جداول مطالب و تگ‌های آن‌ها تشکیل داد.
مزیت این حالت، دسترسی کامل به طراحی جدول واسط، توسط برنامه است. بنابراین اگر به هر دلیلی نیاز به افزودن خواص بیشتری به این جدول ویژه دارید، اکنون امکان آن میسر است.
    public class Tags
    {
        public Tags()
        {
            BlogPostsJoinTags = new HashSet<BlogPostsJoinTags>();
        }

        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }

        public virtual ICollection<BlogPostsJoinTags> BlogPostsJoinTags { get; set; }
    }

    public class BlogPostsJoinTags
    {
        public virtual BlogPosts BlogPost { get; set; }
        public int BlogPostId { get; set; }

        public virtual Tags Tag { get; set; }
        public int TagId { get; set; }
    }

    public class BlogPosts
    {
        public BlogPosts()
        {
            BlogPostsJoinTags = new HashSet<BlogPostsJoinTags>();
        }

        public int Id { get; set; }
        public string Title { get; set; }
        public string Body { get; set; }

        public virtual ICollection<BlogPostsJoinTags> BlogPostsJoinTags { get; set; }
    }
پس از آن باید Context برنامه را نیز جهت ذکر صریح رابطه‌ی یک به چند، ویرایش کرد. با متدهای HasOne و WithMany در مطلب قبل «شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 7 - بررسی رابطه‌ی One-to-Many» آشنا شدیم و علت نیاز به ذکر صریح آن‌ها، وجود بیش از یک سر رابطه در جدول واسط BlogPostsJoinTags است. در این حالت یافتن InversePropertyها توسط EF Core میسر نیست و حتما باید از یک طرف شروع و سمت دیگر را مشخص کرد.
به علاوه در اینجا تعریف یک composite key را هم بر روی خواص کلید خارجی جدول واسط مشاهده می‌کنید. وجود این کلید ترکیبی سبب خواهد شد که ملزم به ثبت هر دو Id (کلیدهای جداول مطلب و تگ) در حین ثبت در این جدول شویم (یا قید اجباری هر دو طرف رابطه).
    public class MyDBDataContext : DbContext
    {
        protected override void OnConfiguring(DbContextOptionsBuilder optionsBuilder)
        {
            optionsBuilder.UseSqlServer(@"Data Source=(local);Initial Catalog=testdb2;Integrated Security = true");
        }

        protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
        {
            modelBuilder.Entity<BlogPosts>(entity =>
            {
                entity.Property(e => e.Title)
                    .IsRequired()
                    .HasMaxLength(450);
            });

            modelBuilder.Entity<Tags>(entity =>
            {
                entity.Property(e => e.Name)
                    .IsRequired()
                    .HasMaxLength(450);
            });

            modelBuilder.Entity<BlogPostsJoinTags>(entity =>
            {
                entity.HasKey(e => new { e.TagId, e.BlogPostId })
                    .HasName("PK_dbo.BlogPostsJoinTags");

                entity.HasIndex(e => e.BlogPostId)
                    .HasName("IX_BlogPostId");

                entity.HasIndex(e => e.TagId)
                    .HasName("IX_TagId");

                entity.HasOne(d => d.BlogPost)
                    .WithMany(p => p.BlogPostsJoinTags)
                    .HasForeignKey(d => d.BlogPostId)
                    .HasConstraintName("FK_dbo.BlogPostsJoinTags_dbo.BlogPosts_BlogPostId");

                entity.HasOne(d => d.Tag)
                    .WithMany(p => p.BlogPostsJoinTags)
                    .HasForeignKey(d => d.TagId)
                    .HasConstraintName("FK_dbo.BlogPostsJoinTags_dbo.Tags_TagId");
            });
        }

        public virtual DbSet<BlogPosts> BlogPosts { get; set; }
        public virtual DbSet<BlogPostsJoinTags> BlogPostsJoinTags { get; set; }
        public virtual DbSet<Tags> Tags { get; set; }
    }


مدلسازی موجودیت‌های یک رابطه‌ی چند به چند در EF Core 1.0 RTM توسط Data Annotations

در حالت مدلسازی توسط ویژگی‌ها، ذکر InversePropertyها و همچنین ForeignKeyها مقداری واضح‌تر به نظر می‌رسند. به علاوه، یک سری از تنظیمات هم معادل data annotations ایی ندارند؛ مانند composite key تعریف شده‌ی بر روی خواص جدول واسط و همچنین ایندکس‌های تعریف شده، که حتما باید توسط Fluent API تنظیم شوند.
    public class Tags
    {
        public Tags()
        {
            BlogPostsJoinTags = new HashSet<BlogPostsJoinTags>();
        }

        public int Id { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength(450)]
        public string Name { get; set; }

        [InverseProperty("Tag")]
        public virtual ICollection<BlogPostsJoinTags> BlogPostsJoinTags { get; set; }
    }

    public class BlogPostsJoinTags
    {
        [ForeignKey("BlogPostId")]
        [InverseProperty("BlogPostsJoinTags")]
        public virtual BlogPosts BlogPost { get; set; }
        public int BlogPostId { get; set; }

        [ForeignKey("TagId")]
        [InverseProperty("BlogPostsJoinTags")]
        public virtual Tags Tag { get; set; }
        public int TagId { get; set; }
    }

    public class BlogPosts
    {
        public BlogPosts()
        {
            BlogPostsJoinTags = new HashSet<BlogPostsJoinTags>();
        }

        public int Id { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength(450)]
        public string Title { get; set; }

        public string Body { get; set; }

        [InverseProperty("BlogPost")]
        public virtual ICollection<BlogPostsJoinTags> BlogPostsJoinTags { get; set; }
    }

    public class MyDBDataContext : DbContext
    {
        protected override void OnConfiguring(DbContextOptionsBuilder optionsBuilder)
        {
            optionsBuilder.UseSqlServer(@"Data Source=(local);Initial Catalog=testdb2;Integrated Security = true");
        }

        protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
        {
            modelBuilder.Entity<BlogPostsJoinTags>(entity =>
            {
                entity.HasKey(e => new { e.TagId, e.BlogPostId })
                    .HasName("PK_dbo.BlogPostsJoinTags");

                entity.HasIndex(e => e.BlogPostId)
                    .HasName("IX_BlogPostId");

                entity.HasIndex(e => e.TagId)
                    .HasName("IX_TagId");
            });
        }

        public virtual DbSet<BlogPosts> BlogPosts { get; set; }
        public virtual DbSet<BlogPostsJoinTags> BlogPostsJoinTags { get; set; }
        public virtual DbSet<Tags> Tags { get; set; }
    }
همانطور که در مطلب «شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 6 - تعیین نوع‌های داده و ویژگی‌های آن‌ها» نیز عنوان شد، علت تنظیم MaxLength به عدد 450 این است که بتوان بر روی این ستون ایندکس ایجاد کرد.


نحوه‌ی ثبت اطلاعات در دو رابطه‌ی یک به چند به همراه جدول واسط

در EF 6.x، کار مقدار دهی Idهای جدول واسط به صورت خودکار انجام می‌شود. در اینجا این مقدار دهی را باید به صورت صریح انجام داد:
 var post = new BlogPosts { ... };
context.BlogPosts.Add(post);

var tag = new Tags { ... };
context.Tags.Add(tag);

var postTag = new BlogPostsJoinTags { Tag = tag, BlogPost = post };
context.PostsTags.Add(postTag);

context.SaveChanges();


نحوه‌ی واکشی اطلاعات به هم مرتبط در دو رابطه‌ی یک به چند به همراه جدول واسط

در مورد متدهای Include و ThenInclude در مطلب «شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 7 - بررسی رابطه‌ی One-to-Many» پیشتر بحث شد.
            BlogPosts post1 = this.BlogPosts
                  .Include(blogPosts => blogPosts.BlogPostsJoinTags)
                    .ThenInclude(joinTags => joinTags.Tag)
                  .First(blogPosts => blogPosts.Id == 1);
            IEnumerable<Tags> post1Tags = post1.BlogPostsJoinTags.Select(x => x.Tag);
در اینجا اگر می‌خواهیم به لیست تمام برچسب‌های اولین مطلب دسترسی پیدا کنیم، ابتدا باید رابطه‌ی جدول واسط را Include کنیم. سپس چون در همین سطح می‌خواهیم به سطح بعدی تگ‌های مرتبط برسیم، باید از متد الحاقی جدید ThenInclude استفاده کرد. در غیراینصورت در سطر بعدی، post1.BlogPostsJoinTags نال خواهد بود و همچنین حاوی لیست تگ‌ها نیز نخواهد بود.


یک نکته‌ی تکمیلی
وضعیت پشتیبانی از رابطه‌ی many-to-many را همانند EF 6.x در EF Core، در اینجا می‌توانید پیگیری کنید.
مطالب
React 16x - قسمت 25 - ارتباط با سرور - بخش 4 - یک تمرین
همان مثال backend قسمت 22 را با افزودن وب سرویس‌هایی برای قسمت‌های نمایش لیست فیلم‌ها، ژانرها و سایر صفحات اضافه شده‌ی به برنامه‌ی تکمیل شده‌ی تا قسمت 21، توسعه می‌دهیم. کدهای کامل آن، به علت شباهت و یکی بودن نکات آن با مطلب 22، در اینجا تکرار نخواهند شد و می‌توانید کل پروژه‌ی آن‌را از پیوست انتهای بحث دریافت کنید. سپس فایل dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا در آدرس https://localhost:5001 قابل دسترسی شود.


افزودن سرویس httpService.js به برنامه

تا این قسمت، تمام اطلاعات نمایش داده شده‌ی در لیست فیلم‌ها، از سرویس درون حافظه‌ای src\services\fakeMovieService.js و لیست ژانرها از سرویس src\services\fakeGenreService.js، تامین می‌شوند. اکنون در ادامه می‌خواهیم این سرویس‌ها را با سرویس backend یاد شده، جایگزین کنیم تا این برنامه، اطلاعات خودش را از سرور دریافت کند. به همین جهت قبل از هر کاری، سرویس عمومی src\services\httpService.js را که در قسمت قبل توسعه دادیم، به برنامه‌ی نمایش لیست فیلم‌ها نیز اضافه می‌کنیم (فایل آن‌را از پروژه‌ی قبلی کپی کرده و در اینجا paste می‌کنیم)، تا بتوانیم از امکانات آن در اینجا نیز استفاده کنیم. فایل httpService.js، دارای وابستگی‌های خارجی react-toastify و axios است. به همین جهت برای افزودن آن‌ها مراحل زیر را طی می‌کنیم:
- نصب کتابخانه‌های react-toastify و axios از طریق خط فرمان (با فشردن دکمه‌های ctrl+back-tick در VSCode):
> npm i axios --save
> npm i react-toastify --save
سپس به فایل app.js مراجعه کرده و importهای لازم آن‌را اضافه می‌کنیم:
import { ToastContainer } from "react-toastify";
import "react-toastify/dist/ReactToastify.css";
همچنین نیاز است ToastContainer را به ابتدای متد render نیز اضافه کرد:
  render() {
    return (
      <React.Fragment>
        <ToastContainer />


دریافت اطلاعات لیست نمایش ژانرها از سرویس backend

با فراخوانی آدرس https://localhost:5001/api/Genres، می‌توان لیست ژانرهای سینمایی تعریف شده‌ی در سرویس‌های backend را مشاهده کرد. اکنون قصد داریم از این اطلاعات، در برنامه استفاده کنیم. به همین جهت به فایل src\components\movies.jsx مراجعه کرده و تغییرات زیر را اعمال می‌کنیم:
چون نمی‌خواهیم تغییراتی بسیار اساسی را در اینجا اعمال کنیم، قدم به قدم عمل کرده و سرویس قبلی fakeGenreService.js را با یک سرویس جدید که اطلاعات خودش را از سرور دریافت می‌کند، جایگزین می‌کنیم. بنابراین ابتدا فایل جدید src\services\genreService.js را ایجاد می‌کنیم. سپس آن‌را طوری تکمیل خواهیم کرد که اینترفیس آن، با اینترفیس fakeGenreService قبلی یکی باشد:
import { apiUrl } from "../config.json";
import http from "./httpService";

export function getGenres() {
  return http.get(apiUrl + "/genres");
}
همچنین در اینجا import وابستگی config.json را نیز مشاهده می‌کنید که در قسمت قبل در مورد آن توضیح دادیم. به همین جهت برای تمیزتر شدن قسمت‌های مختلف برنامه، فایل config.json را در مسیر src\config.json ایجاد کرده و به صورت زیر تکمیل می‌کنیم:
{
   "apiUrl": "https://localhost:5001/api"
}
apiUrl به ریشه‌ی URLهای ارائه شده‌ی توسط backend service ما، اشاره می‌کند.

پس از تکمیل سرویس جدید src\services\genreService.js، به فایل src\components\movies.jsx بازگشته و سطر قبلی
import { getGenres } from "../services/fakeGenreService";
را با سطر جدید زیر، جایگزین می‌کنیم:
import { getGenres } from "../services/genreService";
تا اینجا اگر برنامه را ذخیره کرده و اجرا کنید، خطای زیر را مشاهده خواهید کرد:
Uncaught TypeError: Object is not a function or its return value is not iterable
علت اینجا است که سرویس قبلی fakeGenreService، دارای متد export شده‌ای به نام getGenres بود که یک آرایه‌ی معمولی را بازگشت می‌داد. اکنون این سرویس جدید نیز همان ساختار را دارد، اما اینبار یک Promise را بازگشت می‌دهد. به همین جهت متد componentDidMount را به صورت زیر اصلاح می‌کنیم:
  async componentDidMount() {
    const { data } = await getGenres();
    const genres = [{ _id: "", name: "All Genres" }, ...data];
    this.setState({ movies: getMovies(), genres });
  }
متد getGenres باید await شود تا نتیجه‌ی آن توسط خاصیت data شیء بازگشتی از آن، قابل دسترسی شود. با این تغییر، نیاز است این متد را نیز به صورت async معرفی کرد.


دریافت اطلاعات لیست فیلم‌ها از سرویس backend

پس از دریافت لیست ژانرهای سینمایی از سرور، اکنون نوبت به جایگزینی src\services\fakeMovieService.js با یک نمونه‌ی متصل به backend است. به همین جهت ابتدا فایل جدید src\services\movieService.js را ایجاد کرده و سپس آن‌را به صورت زیر تکمیل می‌کنیم:
import { apiUrl } from "../config.json";
import http from "./httpService";

const apiEndpoint = apiUrl + "/movies";

function movieUrl(id) {
  return `${apiEndpoint}/${id}`;
}

export function getMovies() {
  return http.get(apiEndpoint);
}

export function getMovie(movieId) {
  return http.get(movieUrl(movieId));
}

export function saveMovie(movie) {
  if (movie.id) {
    return http.put(movieUrl(movie.id), movie);
  }

  return http.post(apiEndpoint, movie);
}

export function deleteMovie(movieId) {
  return http.delete(movieUrl(movieId));
}
سپس شروع به اصلاح کامپوننت movies می‌کنیم.
ابتدا دو متد دریافت لیست فیلم‌ها و حذف یک فیلم را که در این کامپوننت استفاده شده‌اند، import می‌کنیم:
import { getMovies, deleteMovie } from "../services/movieService";
بعد متد getMovies پیشین، که یک آرایه را بازگشت می‌داد، توسط متد جدیدی که یک Promise را بازگشت می‌دهد، جایگزین می‌شود:
  async componentDidMount() {
    const { data } = await getGenres();
    const genres = [{ id: "", name: "All Genres" }, ...data];

    const { data: movies } = await getMovies();
    this.setState({ movies, genres });
  }
همچنین مدیریت حذف رکوردها را نیز به صورت زیر با پیاده سازی «به‌روز رسانی خوشبینانه UI» که در قسمت قبل در مورد آن بیشتر بحث شد، تغییر می‌دهیم. در این حالت فرض بر این است که به احتمال زیاد،  await deleteMovie با موفقیت به پایان می‌رسد. بنابراین بهتر است UI را ابتدا به روز رسانی کنیم تا کاربر حس کار کردن با یک برنامه‌ی سریع را داشته باشد:
  handleDelete = async movie => {
    const originalMovies = this.state.movies;

    const movies = originalMovies.filter(m => m.id !== movie.id);
    this.setState({ movies });

    try {
      await deleteMovie(movie.id);
    } catch (ex) {
      if (ex.response && ex.response.status === 404) {
        console.log(ex);
        toast.error("This movie has already been deleted.");
      }

      this.setState({ movies: originalMovies }); //undo changes
    }
  };
ابتدا ارجاعی را از state قبلی ذخیره می‌کنیم تا در صوت بروز خطایی در سطر await deleteMovie، بتوانیم مجددا state را به حالت اول آن بازگردانیم. به همین منظور پیاده سازی «به‌روز رسانی خوشبینانه UI»، حتما نیاز به درج صریح try/catch را دارد. برای نمایش خطاهای ویژه‌ی 404 نیز از یک toast استفاده شده که نیاز به import زیر را دارد:
import { toast } from "react-toastify";
سایر خطاهای رخ داده، توسط interceptor درج شده‌ی در سرویس http، به صورت خودکار پردازش می‌شوند.


اتصال فرم ثبت و ویرایش یک فیلم به backend server

تا اینجا اگر برنامه را اجرا کنیم، با کلیک بر روی لینک هر فیلم نمایش داده شده‌ی در صفحه، به صفحه‌ی not-found هدایت می‌شویم. برای رفع این مشکل، به فایل src\components\movieForm.jsx مراجعه کرده و ابتدا
import { getGenres } from "../services/fakeGenreService";
import { getMovie, saveMovie } from "../services/fakeMovieService";
قبلی را با نمونه‌ها‌ی جدیدی که با سرور کار می‌کنند، جایگزین می‌کنیم:
import { getGenres } from "../services/genreService";
import { getMovie, saveMovie } from "../services/movieService";
سپس ارجاعات به این سه متد import شده را با await، همراه کرده و متد اصلی را به صورت async معرفی می‌کنیم:
  async componentDidMount() {
    const { data: genres } = await getGenres();
    this.setState({ genres });

    const movieId = this.props.match.params.id;
    if (movieId === "new") return;

    const { data: movie } = await getMovie(movieId);
    if (!movie) return this.props.history.replace("/not-found");

    this.setState({ data: this.mapToViewModel(movie) });
  }
البته می‌توان جهت بهبود کیفیت کدها، از متد componentDidMount، دو متد با مسئولیت‌های مجزای دریافت ژانرها (populateGenres) و سپس نمایش فرم اطلاعات فیلم (populateMovie) را استخراج کرد:
  async populateGenres() {
    const { data: genres } = await getGenres();
    this.setState({ genres });
  }

  async populateMovie() {
    try {
      const movieId = this.props.match.params.id;
      if (movieId === "new") return;

      const { data: movie } = await getMovie(movieId);
      this.setState({ data: this.mapToViewModel(movie) });
    } catch (ex) {
      if (ex.response && ex.response.status === 404)
        this.props.history.replace("/not-found");
    }
  }

  async componentDidMount() {
    await this.populateGenres();
    await this.populateMovie();
  }
در متد populateMovie، اگر movieId اشتباهی وارد شود و یا کلا عملیات دریافت اطلاعات، با شکست مواجه شود، کاربر را به صفحه‌ی not-found هدایت می‌کنیم. یعنی وجود try/catch در اینجا ضروری است. چون اگر movieId اشتباهی وارد شود، اینبار دیگر خطوط بعدی اجرا نمی‌شوند و در همان سطر await getMovie، یک استثناء صادر شده و کار خاتمه پیدا می‌کند. بنابراین نیاز داریم بتوانیم این استثنای احتمالی را مدیریت کرده و کاربر را به صفحه‌ی not-found هدایت کنیم.
پیشتر زمانیکه متد getMovie، یک شیء ساده را از fake service، بازگشت می‌داد، چنین مشکلی را نداشتیم؛ به همین جهت در سطر بعدی آن، هدایت کاربر در صورت نال بودن نتیجه، با یک return صورت می‌گرفت. اما اینجا بجای نال، یک استثناء را ممکن است دریافت کنیم.

مرحله‌ی آخر اصلاح این فرم، اتصال قسمت ثبت اطلاعات آن است که با قرار دادن یک await، پیش از متد saveMovie و async کردن متد آن، انجام می‌شود:
  doSubmit = async () => {
    await saveMovie(this.state.data);

    this.props.history.push("/movies");
  };


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-25-backend.zip و sample-25-frontend.zip
مطالب
امکان استفاده از کتابخانه‌های native در Blazor WASM 6x
کتابخانه‌‌های بسیاری هستند که به زبان‌های C ، C++ ، Rust و امثال آن تهیه شده‌اند. دات نت 6، قابلیت جدید استفاده‌ی از این نوع کتابخانه‌ها را بدون نیاز به تبدیل کدهای آن‌ها به #C، به برنامه‌های سمت کلاینت Blazor Web Assembly اضافه کرده که در این مطلب، نمونه‌ای از آن‌را با استفاده از بانک اطلاعاتی SQLite در برنامه‌های Blazor WASM 6x، بررسی خواهیم کرد. یعنی یک برنامه‌ی SPA سمت کلاینت که بدون نیاز به سرور و Web API، تنها با استفاده از EF-Core و بانک اطلاعاتی بومی SQLite می‌تواند اطلاعات مورد نیاز خود را ثبت و یا بازیابی کند (همه چیز داخل مرورگر رخ می‌دهد).


ایجاد یک پروژه‌ی Blazor WASM جدید

یک پوشه‌ی جدید دلخواه را به نام BlazorWasmSQLite ایجاد کرده و با اجرای دستور dotnet new blazorwasm، یک پروژه‌ی Blazor Web Assembly خالی جدید را در آن آغاز می‌کنیم. همانطور که از دستور نیز مشخص است، این پروژه از نوع hosted که به همراه Web API هم هست، نمی‌باشد.


افزودن Context و مدل EF-Core به برنامه

مدل برنامه به صورت زیر در پوشه‌ی Models آن قرار می‌گیرد:
namespace BlazorWasmSQLite.Models;

public class Car
{
  public int Id { get; set; }

  public string Brand { get; set; }

  public  int Price { get; set; }
}
و Context ای که آن‌را در معرض دید قرار می‌دهد، به صورت زیر تعریف خواهد شد:
using Microsoft.EntityFrameworkCore;
using BlazorWasmSQLite.Models;

namespace BlazorWasmSQLite.Data;

public class ClientSideDbContext : DbContext
{
  public DbSet<Car> Cars { get; set; } = default!;

  public ClientSideDbContext(DbContextOptions<ClientSideDbContext> options) :
    base(options)
  {
  }
}
همچنین چون می‌خواهیم از بانک اطلاعاتی SQLite استفاده کنیم، وابستگی زیر را به فایل csproj برنامه اضافه می‌کنیم:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk.BlazorWebAssembly">
  <ItemGroup>
    <!-- EF Core and Sqlite -->
    <PackageReference Include="Microsoft.EntityFrameworkCore.Sqlite" Version="6.0.1" />
  </ItemGroup>
</Project>
سپس این Context را به نحو زیر به فایل Program.cs معرفی می‌کنیم:
using Microsoft.AspNetCore.Components.Web;
using Microsoft.AspNetCore.Components.WebAssembly.Hosting;
using BlazorWasmSQLite;
using Microsoft.EntityFrameworkCore;
using BlazorWasmSQLite.Data;

var builder = WebAssemblyHostBuilder.CreateDefault(args);
builder.RootComponents.Add<App>("#app");
builder.RootComponents.Add<HeadOutlet>("head::after");

builder.Services.AddScoped(sp => new HttpClient { BaseAddress = new Uri(builder.HostEnvironment.BaseAddress) });

// Sets up EF Core with Sqlite
builder.Services.AddDbContextFactory<ClientSideDbContext>(options =>
      options
        .UseSqlite($"Filename=DemoData.db")
        .EnableSensitiveDataLogging());

await builder.Build().RunAsync();
در مورد علت استفاده‌ی از AddDbContextFactory و نکات مرتبط با آن، به مطلب «نکات ویژه‌ی کار با EF-Core در برنامه‌های Blazor Server» مراجعه نمائید.


ثبت تعدادی رکورد در بانک اطلاعاتی

در ادامه سعی می‌کنیم در فایل Index.razor، تعدادی رکورد را به بانک اطلاعاتی اضافه کنیم:
@page "/"

@using Microsoft.Data.Sqlite
@using Microsoft.EntityFrameworkCore
@using BlazorWasmSQLite.Data
@using BlazorWasmSQLite.Models


<PageTitle>Index</PageTitle>

<h1>Hello, world!</h1>

Welcome to your new app.

<SurveyPrompt Title="How is Blazor working for you?" />

@code {
  [Inject]
  private IDbContextFactory<ClientSideDbContext> _dbContextFactory { get; set; } = default!;

  protected override async Task OnInitializedAsync()
  {
    await using var db = await _dbContextFactory.CreateDbContextAsync();
    await db.Database.EnsureCreatedAsync();

    // create seed data
    if (!db.Cars.Any())
    {
      var cars = new[]
      {
        new Car { Brand = "Audi", Price = 21000 },
        new Car { Brand = "Volvo", Price = 11000 },
        new Car { Brand = "Range Rover", Price = 135000 },
        new Car { Brand = "Ford", Price = 8995 }
      };

      await db.Cars.AddRangeAsync(cars);
      await db.SaveChangesAsync();
    }

    await base.OnInitializedAsync();
  }
}
در این مثال سعی شده‌است ساده‌ترین حالت ممکن کار با EF-Core در پیش گرفته شود؛ چون هدف اصلی آن، دسترسی به SQLite است.


اولین سعی در اجرای برنامه

در ادامه سعی می‌کنیم تا برنامه را اجرا کنیم. با خطای زیر متوقف خواهیم شد:
crit: Microsoft.AspNetCore.Components.WebAssembly.Rendering.WebAssemblyRenderer[100] Unhandled exception rendering component:
The type initializer for 'Microsoft.Data.Sqlite.SqliteConnection' threw an exception. System.TypeInitializationException:
The type initializer for 'Microsoft.Data.Sqlite.SqliteConnection' threw an exception. ---> System.Reflection.TargetInvocationException:
Exception has been thrown by the target of an invocation. ---> System.DllNotFoundException: e_sqlite3 at
SQLitePCL.SQLite3Provider_e_sqlite3.SQLitePCL.ISQLite3Provider.sqlite3_libversion_number()
عنوان می‌کند که فایل‌های بانک اطلاعاتی SQLite به همراه EF-Core را نمی‌تواند پیدا کند. یا به عبارتی هر DLL بومی را نمی‌توان داخل مرورگر اجرا کرد.


رفع مشکل کار با SQLite با کامپایل ویژه‌ی آن

برای دسترسی به کدهای native در Blazor WASM و مرورگر، باید آن‌ها را توسط کامپایلر emcc به صورت زیر کامپایل کرد:
$ git clone https://github.com/cloudmeter/sqlite
$ cd sqlite
$ emcc sqlite3.c -shared -o e_sqlite3.o
در اینجا هر نوع فایل portable native code با فرمت‌های o. یا object files، .a و یا archive files و یا .bc یا bitcode و یا .wasm یا Standalone WebAssembly modules توسط Blazor wasm قابل استفاده هستند که در مثال فوق نمونه‌ی object files آن‌ها توسط کامپایلر تولید می‌شود.
مرحله‌ی بعد، معرفی این object file تولید شده به برنامه است. برای اینکار ابتدا باید dotnet workload install wasm-tools را نصب کرد (مهم). سپس به فایل csproj برنامه مراجعه کرده و فایل e_sqlite3.o را به آن معرفی می‌کنیم:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk.BlazorWebAssembly">
  <ItemGroup>
    <!-- EF Core and Sqlite -->
    <PackageReference Include="Microsoft.EntityFrameworkCore.Sqlite" Version="6.0.1" />
    <NativeFileReference Include="Data\e_sqlite3.o" />
  </ItemGroup>
</Project>
در اینجا فرض شده‌است که فایل o. حاصل، در پوشه‌ی data قرار دارد. این نوع فایل‌ها توسط NativeFileReferenceها به برنامه معرفی می‌شوند.


سعی در اجرای مجدد برنامه

پس از نصب wasm-tools و ذکر NativeFileReference فوق، اکنون اگر برنامه را اجرا کنیم، برنامه بدون مشکل اجرا خواهد شد:



کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: BlazorWasmSQLite.zip
مطالب
استفاده از چندین Context در EF 6 Code first
در نگارش قبلی EF Code first به ازای یک پروژه تنها یک سیستم Migration قابل تعریف بود و این سیستم مهاجرت، تنها با یک DbContext کار می‌کرد. در نگارش ششم این کتابخانه، سیستم مهاجرت Code first آن از چندین DbContext، به ازای یک پروژه که به یک بانک اطلاعاتی اشاره می‌کنند، پشتیبانی می‌کند. مزیت اینکار اندکی بهبود در نگهداری تنها کلاس DbContext تعریف شده است. برای مثال می‌توان یک کلاس DbContext مخصوص قسمت ثبت نام را ایجاد کرد. یک کلاس DbContext مخصوص کلیه جداول مرتبط با مقالات را و همینطور الی آخر. نهایتا تمام این Contextها سبب ایجاد یک بانک اطلاعاتی واحد خواهند شد.
اگر در یک پروژه EF Code first چندین Context وجود داشته باشد و دستور enable-migrations را بدون پارامتری فراخوانی کنیم، پیغام خطای More than one context type was found in the assmbly xyz را دریافت خواهیم کرد.
الف) اما در EF 6 می‌توان با بکار بردن سوئیچ جدید ContextTypeName، به ازای هر Context، مهاجرت مرتبط با آن‌را تنظیم نمود:
 enable-migrations -ContextTypeName dbContextName1 -MigrationDirectory DataContexts\Name1Migrations
همچنین در اینجا نیز می‌توان با استفاده از سوئیچ MigrationDirectory، فایل‌های تولید شده را در پوشه‌های مجزایی ذخیره کرد.

ب) در مرحله بعد، نیاز به فراخوانی دستور add-migration است:
 add-migration -ConfigurationTypeName FullNameSpaceCtx1.Configuration "InitialCreate"
با اجرای دستور enable-migrations یک کلاس Configuration جهت DbContext مشخص شده، ایجاد می‌شود. سپس آدرس کامل این کلاس را به همراه ذکر دقیق فضای نام آن در اختیار دستور add-migration قرار می‌دهیم.
ذکر کامل فضای نام، از این جهت مهم است که کلاس Configuration به ازای Contextهای مختلف ایجاد شده، یک نام را خواهد داشت؛ اما در فضاهای نام متفاوتی قرار می‌گیرد.
با اجرای دستور add-migration، کدهای سی شارپ مورد نیاز جهت اعمال تغییرات بر روی ساختار بانک اطلاعاتی تولید می‌شوند. در مرحله بعد، این کدها تبدیل به دستورات SQL متناظری شده و بر روی بانک اطلاعاتی اجرا خواهند شد.
بدیهی است اگر دو Context در برنامه تعریف کرده باشید، دوبار باید دستور enable-migrations و دوبار دستور add-migration را با پارامترهای اشاره کننده به Conetxtهای مدنظر اجرا کرد.

ج) سپس برای اعمال این تغییرات، باید دستور update-database را اجرا کرد.
 update-database  -ConfigurationTypeName FullNameSpaceCtx1.Configuration
اینبار دستور update-database نیز بر اساس نام کامل کلاس Configuration مدنظر باید اجرا گردد و به ازای هر Context موجود، یکبار نیاز است اجرا گردد.
نهایتا اگر به بانک اطلاعاتی مراجعه کنید، تمام جداول و تعاریف را یکجا در همان بانک اطلاعاتی می‌توانید مشاهده نمائید.


داشتن چندین Context در برنامه و مدیریت تراکنش‌ها

در EF، هر DbContext معرف یک واحد کار است. یعنی تراکنش‌ها و چندین عمل متوالی مرتبط انجام شده، درون یک DbContext معنا پیدا می‌کنند. متد SaveChanges نیز بر همین اساس است که کلیه اعمال ردیابی شده در طی یک واحد کار را در طی یک تراکنش به بانک اطلاعاتی اعمال می‌کند. همچنین مباحثی مانند lazy loading نیز در طی یک Context مفهوم دارند. به علاوه دیگر امکان join نویسی بین دو Context وجود نخواهد داشت. باید اطلاعات را از یکی واکشی و سپس این اطلاعات درون حافظه‌ای را به دیگری ارسال کنید.

یک نکته
می‌توان یک DbSet را در چندین ‍Context تعریف کرد. یعنی اگر بحث join نویسی مطرح است، با تکرار تعریف DbSetها اینکار قابل انجام است اما این مساله اساس جداسازی Contextها را نیز زیر سؤال می‌برد.
 

داشتن چندین Context در برنامه و مدیریت رشته‌های اتصالی

در EF Code first روش‌های مختلفی برای تعریف رشته اتصالی به بانک اطلاعاتی وجود دارند. اگر تغییر خاصی در کلاس مشتق شده از DbContext ایجاد نکنیم، نام کلید رشته اتصالی تعریف شده در فایل کانفیگ باید به نام کامل کلاس Context برنامه اشاره کند. اما با داشتن چندین Context به ازای یک دیتابیس می‌توان از روش ذیل استفاده کرد:

  public class Ctx1 : DbContext
    {
        public Ctx1()
            : base("DefaultConnection")
        {
            //Database.Log = sql => Debug.Write(sql);
        }
    }

  public class Ctx2 : DbContext
    {
        public Ctx2()
            : base("DefaultConnection")
        {
            //Database.Log = sql => Debug.Write(sql);
        }
    }

  <connectionStrings>
    <add name="DefaultConnection" connectionString="…." providerName="System.Data.SqlClient" />
  </connectionStrings>
در اینجا در سازنده کلاس‌های Context تعریف شده، نام کلید رشته اتصالی موجود در فایل کانفیگ برنامه ذکر شده است. به این ترتیب این دو Context به یک بانک اطلاعاتی اشاره خواهند کرد.


چه زمانی بهتر است از چندین Context در برنامه استفاده کرد؟
عموما در طراحی‌های سازمانی SQL Server، تمام جداول از schema مدیریتی به نام dbo استفاده نمی‌کنند. جداول فروش از schema خاص خود و جداول کاربران از schema دیگری استفاده خواهند کرد. با استفاده از چندین Context می‌توان به ازای هر کدام از schemaهای متفاوت موجود، «یک ناحیه ایزوله» را ایجاد و مدیریت کرد.
  public class Ctx2 : DbContext
    {
        public Ctx2()
            : base("DefaultConnection")
        {
            //Database.Log = sql => Debug.Write(sql);
        }

         protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)
        {
            modelBuilder.HasDefaultSchema("sales");
            base.OnModelCreating(modelBuilder);
        }
    }
در این حالت در EF 6 می‌توان DefaultSchema کلی یک Context را در متد بازنویسی شده OnModelCreating به نحو فوق تعریف و مدیریت کرد. در این مثال به صورت خودکار کلیه DbSetهای Ctx2 از schema ایی به نام sales استفاده می‌کنند.