مطالب
WPF4 و ویندوز 7 : به خاطر سپاری لیست آخرین فایل‌های گشوده شده توسط برنامه

اگر به برنامه‌های جدید نوشته شده برای ویندوز 7 دقت کنیم، از یک سری امکانات مخصوص آن جهت بهبود دسترسی پذیری به قابلیت‌هایی که ارائه می‌دهند، استفاده شده است. برای مثال برنامه‌ی OneNote مجموعه‌ی آفیس را در نظر بگیرید. اگر بر روی آیکون آن در نوار وظیفه‌ی ویندوز کلیک راست کنیم، لیست آخرین فایل‌های گشوده شده توسط آن مشخص است و با کلیک بر روی هر کدام، به سادگی می‌توان این فایل را گشود. یک چنین قابلیتی در منوی آغازین ویندوز نیز تعبیه شده است (شکل‌های زیر):




خبر خوب اینکه برای اضافه کردن این قابلیت به برنامه‌های WPF4 نیازی به کد نویسی نیست و این موارد که تحت عنوان استفاده از Jump list ویندوز 7 تعریف شده‌اند، با کمی دستکاری فایل App.Xaml برنامه، فعال می‌گردند:

<Application x:Class="WpfApplication1.App"
xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
StartupUri="MainWindow.xaml">
<Application.Resources>
</Application.Resources>
<JumpList.JumpList>
<JumpList ShowRecentCategory="True" />
</JumpList.JumpList>
</Application>
همین! از این پس هر فایلی که توسط برنامه‌ی شما با استفاده از common file dialog boxes باز شود به صورت خودکار به لیست مذکور اضافه می‌گردد (بدیهی است Jump lists جزو ویژگی‌های ویندوز 7 است و در سایر سیستم عامل‌ها ندید گرفته خواهد شد).


سؤال: من اینکار را انجام دادم ولی کار نمی‌کنه!؟

پاسخ: بله. کار نمی‌کنه! این قابلیت تنها زمانی فعال خواهد شد که علاوه بر نکته‌ی فوق، پسوند فایل یا فایل‌هایی نیز به برنامه‌ی شما منتسب شده باشد. این انتساب‌ها مطلب جدیدی نیست و در تمام برنامه‌های ویندوزی باید توسط بکارگیری API ویندوز مدیریت شود. قطعه کد زیر اینکار را انجام خواهد داد:
using System;
using System.Runtime.InteropServices;
using Microsoft.Win32;

namespace Common.Files
{
//from : http://www.devx.com/vb2themax/Tip/19554?type=kbArticle&trk=MSCP
public class FileAssociation
{
const int ShcneAssocchanged = 0x8000000;
const int ShcnfIdlist = 0;

public static void CreateFileAssociation(
string extension,
string className,
string description,
string exeProgram)
{
// ensure that there is a leading dot
if (extension.Substring(0, 1) != ".")
extension = string.Format(".{0}", extension);

try
{
if (IsAssociated(extension)) return;

// create a value for this key that contains the classname
using (var key1 = Registry.ClassesRoot.CreateSubKey(extension))
{
if (key1 != null)
{
key1.SetValue("", className);
// create a new key for the Class name
using (var key2 = Registry.ClassesRoot.CreateSubKey(className))
{
if (key2 != null)
{
key2.SetValue("", description);
// associate the program to open the files with this extension
using (var key3 = Registry.ClassesRoot.CreateSubKey(string.Format(@"{0}\Shell\Open\Command", className)))
{
if (key3 != null) key3.SetValue("", string.Format(@"{0} ""%1""", exeProgram));
}
}
}
}
}

// notify Windows that file associations have changed
SHChangeNotify(ShcneAssocchanged, ShcnfIdlist, 0, 0);
}
catch (Exception ex)
{
//todo: log ...
}
}

// Return true if extension already associated in registry
public static bool IsAssociated(string extension)
{
return (Registry.ClassesRoot.OpenSubKey(extension, false) != null);
}

[DllImport("shell32.dll")]
public static extern void SHChangeNotify(int wEventId, int uFlags, int dwItem1, int dwItem2);
}
}
و مثالی از نحوه‌ی استفاده از آن:
private static void createFileAssociation()
{
var appPath = Assembly.GetExecutingAssembly().Location;
FileAssociation.CreateFileAssociation(".xyz", "xyz", "xyz File",
appPath
);
}
لازم به ذکر است که این کد در ویندوز 7 فقط با دسترسی مدیریتی قابل اجرا است (کلیک راست و اجرا به عنوان ادمین) و در سایر حالات با خطای Access is denied متوقف خواهد شد. به همین جهت بهتر است برنامه‌ی نصاب مورد استفاده این نوع انتسابات را مدیریت کند؛ زیرا اکثر آن‌ها با دسترسی مدیریتی است که مجوز نصب را به کاربر جاری خواهند داد. اگر از فناوری Click once استفاده می‌کنید به این مقاله و اگر برای مثال از NSIS کمک می‌گیرید به این مطلب مراجعه نمائید.


سؤال: من این کارها را هم انجام دادم. الان به چه صورت از آن‌ استفاده کنم؟

زمانیکه کاربری بر روی یکی از این فایل‌های ذکر شده در لیست آخرین فایل‌های گشوده شده توسط برنامه کلیک کند، آدرس این فایل به صورت یک آرگومان به برنامه ارسال خواهد شد. برای مدیریت آن در WPF باید به فایل App.Xaml.cs مراجعه کرده و چند سطر زیر را به آن افزود:
    public partial class App
{
public App()
{
this.Startup += appStartup;
}

void appStartup(object sender, StartupEventArgs e)
{
if (e.Args.Any())
{
this.Properties["StartupFileName"] = e.Args[0];
}
}
//...

در این کد، e.Args حاوی مسیر فایل انتخابی است. برای مثال در اینجا مقدار آن به خاصیت StartupFileName انتساب داده شده است. این خاصیت در برنامه‌های WPF به صورت یک خاصیت عمومی تعریف شده است و در سراسر برنامه (مثلا در رخداد آغاز فرم اصلی آن یا هر جای دیگری) به صورت زیر قابل دسترسی است:
var startupFileName = Application.Current.Properties["StartupFileName"];

سؤال: برنامه‌ی من از OpenFileDialog برای گشودن فایل‌ها استفاده نمی‌کند. آیا راه دیگری برای افزودن مسیرهای باز شده به Jump lists ویندوز 7 وجود دارد؟

پاسخ: بله. همانطور که می‌دانید عناصر XAML با اشیاء دات نت تناظر یک به یک دارند. به این معنا که JumpList تعریف شده در ابتدای این مطلب در فایل App.XAML ، دقیقا معادل کلاسی به همین نام در دات نت فریم ورک است (تعریف شده در فضای نام System.Windows.Shell) و با کد نویسی نیز قابل دسترسی و مدیریت است. برای مثال:
var jumpList = JumpList.GetJumpList(App.Current);
var jumpPath = new JumpPath();
jumpPath.Path = "some path goes here....";
// If the CustomCategory property is null
// or Empty, the item is added to the Tasks category
jumpPath.CustomCategory = "Files";
JumpList.AddToRecentCategory(jumpPath);
jumpList.Apply();
به همین ترتیب،‌ JumpPath ذکر شده در کدهای فوق، در کدهای XAML نیز قابل تعریف است:
<Application x:Class="Win7Wpf4.App"
xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
StartupUri="MainWindow.xaml">
<Application.Resources>
</Application.Resources>
<JumpList.JumpList>
<JumpList ShowRecentCategory="True">
<JumpPath
CustomCategory="Files"
Path="Some path goes here..."
/>
</JumpList>
</JumpList.JumpList>
</Application>

نظرات مطالب
مشکل همزمانی خواندن و به روز رسانی اطلاعات در برنامه‌های وب
به جز وب، این مشکل در چت بات‌ها هم مرسوم است. یادمه یک بات برای پروموشن و دریافت تخفیف یک شرکت ایرانی نوشته بودیم. اما چون race condition رو توش درست هندل نکرده بودیم، بعضی از تینیجرها یک روشی رو یاد گرفته بودند که اینترنت گوشی شون رو قطع میکردند، ده‌ها بار روی دکمه دریافت تخفیف (inline button) کلیک میکردند، بعد اینترنت رو که وصل میکردند، تلگرام همه درخواست‌ها رو یکجا (در کسری از ثانیه) میفرستاد به webhook ما و ممکن بود چندتا کد تخفیف، برای کاربر ارسال بشه.
نظرات مطالب
از سرگیری مجدد، لغو درخواست و سعی مجدد دریافت فایل‌های حجیم توسط HttpClient
یکی از صفحات وب سایتم که با mvc5  نوشته شده است مخصوص دانلود فایل اپلیکیشن هست و حدودا روزانه یک میلیون بازدید دارد کانفیگ سرور عالی ولی متاسفانه بعضی از مواقع هنگامی که کاربر دکمه دانلود فایل را کلیک میکند فایل شروع به دانلود و سپس متوقف میشود و مجددا پس از چند ثانیه  فایل جدید شروع به دانلود مشود و متوقف میشود و این مسئله چند بار تکرار میشود و در نهایت یک فایل دانلود میشود.یکی از راه حلهایی که به ذهنمان رسید ایجاد سرورهای دانلود فایل  بود که متاسفانه در حال حاضر برایمان مقدور نیست.ایا راه حلی وجود دارد که    مشکل را حل کند؟
مطالب
لینک‌های هفته‌ی اول بهمن

وبلاگ‌ها ، سایت‌ها و مقالات ایرانی (داخل و خارج از ایران)

Visual Studio


ASP. Net


طراحی و توسعه وب


اس‌کیوال سرور


سی شارپ


عمومی دات نت


ویندوز


مسایل اجتماعی و انسانی برنامه نویسی


متفرقه

مطالب
Angular Material 6x - قسمت سوم - طرحبندی برنامه
پس از نصب بسته‌ی Angular Material و آشنایی با سیستم Angular Flex Layout برای پوشش کمبود سیستم طرحبندی آن، در این قسمت طرح ابتدایی دفترچه تلفن این سری را پیگیری می‌کنیم تا به طراحی زیر برای حالت‌های دسکتاپ و موبایل برسیم:



در اینجا توسط کامپوننت sidenav، کار نمایش لیست تماس‌ها صورت می‌گیرد و نمایش این کامپوننت واکنشگرا است. به این معنا که در اندازه‌های صفحات نمایشی بزرگ، نمایان است و در صفحات نمایشی کوچک، مخفی خواهد شد. در بالای صفحه یک Toolbar قرار دارد که همیشه نمایان است و از آن برای نمایش گزینه‌های منوی برنامه استفاده می‌کنیم. همچنین ناحیه‌ی main content را هم مشاهده می‌کنید که با انتخاب هر شخص از لیست تماس‌ها، جزئیات او در این قسمت نمایش داده خواهد شد.


ایجاد ماژول مدیریت تماس‌ها

در قسمت اول، برنامه را به همراه تنظیمات ابتدایی مسیریابی آن ایجاد کردیم که نتیجه‌ی آن تولید فایل src\app\app-routing.module.ts می‌باشد:
 ng new MaterialAngularClient --routing
در ادامه ماژول مخصوص مدیریت تماس‌ها را ایجاد می‌کنیم که به آن feature module هم گفته می‌شود. برای این منظور دستور زیر را اجرا کنید:
 ng g m ContactManager -m app.module --routing


این دستور ماژول جدید contact-manager را به همراه تنظیمات ابتدایی مسیریابی و همچنین به روز رسانی app.module، برای درج آن، ایجاد می‌کند. البته در این حالت نیاز است به app.module.ts مراجعه کرد و محل درج آن‌را تغییر داد:
import { ContactManagerModule } from "./contact-manager/contact-manager.module";

@NgModule({
  imports: [
    BrowserModule,
    BrowserAnimationsModule,
    CoreModule,
    SharedModule.forRoot(),
    ContactManagerModule,
    AppRoutingModule
  ],
})
export class AppModule { }
به صورت پیش‌فرض ContactManagerModule، پس از AppRoutingModule ذکر می‌شود و چون مسیر catch all را در ادامه در AppRoutingModule قرار می‌دهیم، دیگر هیچگاه مسیریابی‌های ContactManagerModule پردازش نخواهند شد. به همین جهت باید آن‌را پیش از AppRoutingModule قرار داد.
سپس دستور زیر را اجرا می‌کنیم تا کامپوننت contact-manager-app در ماژول contact-manager ایجاد شود:
 ng g c contact-manager/ContactManagerApp --no-spec
با این خروجی:
CREATE src/app/contact-manager/contact-manager-app/contact-manager-app.component.html (38 bytes)
CREATE src/app/contact-manager/contact-manager-app/contact-manager-app.component.ts (319 bytes)
CREATE src/app/contact-manager/contact-manager-app/contact-manager-app.component.css (0 bytes)
UPDATE src/app/contact-manager/contact-manager.module.ts (436 bytes)
همانطور که ملاحظه می‌کنید این دستور کار به روز رسانی contact-manager.module را نیز جهت معرفی این کامپوننت جدید انجام داده‌است.
این کامپوننت به عنوان میزبان سایر کامپوننت‌هایی که در مقدمه‌ی بحث عنوان شدند، عمل می‌کند. این کامپوننت‌ها را به صورت زیر در پوشه‌ی components ایجاد می‌کنیم:
ng g c contact-manager/components/toolbar --no-spec
ng g c contact-manager/components/main-content --no-spec
ng g c contact-manager/components/sidenav --no-spec
با این خروجی:



تنظیمات مسیریابی برنامه

در ادامه به src\app\app-routing.module.ts مراجعه کرده و این ماژول جدید را به صورت lazy load معرفی می‌کنیم:
import { NgModule } from "@angular/core";
import { RouterModule, Routes } from "@angular/router";

const routes: Routes = [
  { path: "contactmanager", loadChildren: "./contact-manager/contact-manager.module#ContactManagerModule" },
  { path: "", redirectTo: "contactmanager", pathMatch: "full" },
  { path: "**", redirectTo: "contactmanager" }
];

@NgModule({
  imports: [RouterModule.forRoot(routes)],
  exports: [RouterModule]
})
export class AppRoutingModule { }
در اینجا تنظیمات صفحه‌ی پیش‌فرض برنامه و همچنین not found و یا catch all را نیز مشاهده می‌کنید که هر دو به contactmanager تنظیم شده‌اند.

سپس تنظیمات مسیریابی ماژول مدیریت تماس‌ها را در فایل src\app\contact-manager\contact-manager-routing.module.ts به صورت زیر تغییر می‌دهیم:
import { NgModule } from "@angular/core";
import { RouterModule, Routes } from "@angular/router";

import { MainContentComponent } from "./components/main-content/main-content.component";
import { ContactManagerAppComponent } from "./contact-manager-app/contact-manager-app.component";

const routes: Routes = [
  {
    path: "", component: ContactManagerAppComponent,
    children: [
      { path: "", component: MainContentComponent }
    ]
  },
  { path: "**", redirectTo: "" }
];

@NgModule({
  imports: [RouterModule.forChild(routes)],
  exports: [RouterModule]
})
export class ContactManagerRoutingModule { }
در اولین بار بارگذاری این ماژول، کامپوننت ContactManagerApp بارگذاری می‌شود. همچنین مسیر not found نیز به همان مسیر ریشه‌ی این کامپوننت تنظیم شده‌است.
کامپوننت ContactManagerApp که کار هاست سایر کامپوننت‌های این ماژول را بر عهده دارد، دارای router-outlet خاص خود خواهد بود. به همین جهت برای آن children تعریف شده‌است که مسیر پیش‌فرض آن، بارگذاری کامپوننت MainContent است.
بنابراین نیاز است به فایل contact-manager-app\contact-manager-app.component.html مراجعه و ابتدا منوی کنار صفحه را به آن افزود:
 <app-sidenav></app-sidenav>
app-sidenav همان selector کامپوننت sidenav است که در فایل sidenav\sidenav.component.ts قابل مشاهده‌است.
سپس در قالب sidenav\sidenav.component.html، کار تعریف toolbar و همچنین router-outlet را انجام می‌دهیم:
<app-toolbar></app-toolbar>
<router-outlet></router-outlet>
بر اساس مسیریابی که تعریف کردیم، router-outlet کار نمایش Main Content را انجام می‌دهد.


معرفی Angular Material به ماژول جدید مدیریت تماس‌ها

در قسمت اول، یک فایل material.module.ts را ایجاد کردیم که به همراه تعریف تمامی کامپوننت‌های Angular Material بود. سپس آن‌را به shared.module.ts افزودیم که حاوی تعریف ماژول فرم‌ها و همچنین Flex Layout نیز هست. به همین جهت برای معرفی این‌ها به این ماژول جدید تنها کافی است در فایل src\app\contact-manager\contact-manager.module.ts در قسمت imports، کار معرفی SharedModule صورت گیرد:
import { SharedModule } from "../shared/shared.module";

@NgModule({
  imports: [
    CommonModule,
    SharedModule,
    ContactManagerRoutingModule
  ]
})
export class ContactManagerModule { }
تا اینجا پیش از ادامه‌ی کار، فرمان ng serve -o را صادر کنید تا مطمئن شویم همه چیز به درستی قابل دریافت و کامپایل است.


پس از اجرای برنامه مشاهده می‌کنید که ابتدا ماژول مدیریت تماس‌ها بارگذاری شده‌است و سپس contact-manager-app عمل و sidenav را بارگذاری کرده و آن نیز سبب نمایش کامپوننت toolbar و سپس main-content شده‌است.


تنظیم طرحبندی برنامه توسط کامپوننت‌های Angular Material و همچنین Flex Layout


پس از این تنظیمات اکنون نوبت به تنظیم طرحبندی برنامه‌است و آن‌را با قراردادن کامپوننت Sidenav بسته‌ی Angular Material شروع می‌کنیم:
<mat-sidenav-container *ngIf="shouldRun">
   <mat-sidenav mode="side" opened>
      Sidenav content
   </mat-sidenav>
   Primary content
</mat-sidenav-container>
از کامپوننت Sidenav عموما برای طراحی منوی راهبری سایت استفاده می‌شود. این کامپوننت در سه حالت قابل تنظیم است که بر روی نحوه‌ی نمایش Sidenav content و Primary content تاثیرگذار است:
- Over: قسمت Sidenav content بر روی Primary content قرار می‌گیرد.
- Push: قسمت Sidenav content قسمت Primary content را از سر راه خود بر می‌دارد.
- Side:  قسمت Sidenav content در کنار Primary content قرار می‌گیرد.

در اینجا از حالت Side، در صفحات نمایشی بزرگ (اولین تصویر این قسمت) و از حالت Over، در صفحات نمایشی موبایل (مانند تصویر زیر) استفاده خواهیم کرد.



در ابتدا کدهای کامل هر سه کامپوننت و سپس توضیحات آن‌ها را مشاهده خواهید کرد:


تنظیم margin در CSS اصلی برنامه

زمانیکه sidenav و toolbar را بر روی صفحه قرار می‌دهیم، فاصله‌ای بین آن‌ها و لبه‌های صفحه مشاهده می‌شود. برای اینکه این فاصله را به صفر برسانیم، به فایل src\styles.css مراجعه کرده و margin بدنه‌ی صفحه را به صفر تنظیم می‌کنیم:
@import "~@angular/material/prebuilt-themes/indigo-pink.css";

body {
  margin: 0;
}


طراحی قالب main content

<mat-card>
  <h1>Main content</h1>
</mat-card>
برای نمایش main-content از کامپوننت ساده‌ی card استفاده شده‌است که به فایل main-content\main-content.component.html اضافه خواهد شد. این قسمت در نهایت توسط router-outlet نمایش داده می‌شود.


طرای منوی راهبری واکنشگرا

sidenav\sidenav.component.css 
 sidenav\sidenav.component.html 
.app-sidenav-container {
  position: fixed;
}

.app-sidenav {
  width: 240px;
}

.wrapper {
  margin: 50px;
}
<mat-sidenav-container fxLayout="row"
         fxFill>
  <mat-sidenav #sidenav 
    fxFlex="1 1 100%" [opened]="!isScreenSmall"
    [mode]="isScreenSmall ? 'over' : 'side'">
    <mat-toolbar color="primary">
      Contacts
    </mat-toolbar>
    <mat-list>
      <mat-list-item>Item 1</mat-list-item>
      <mat-list-item>Item 2</mat-list-item>
      <mat-list-item>Item 3</mat-list-item>
    </mat-list>
  </mat-sidenav>

  <mat-sidenav-content fxLayout="column" fxFlex="1 1 100%" fxFill>
    <app-toolbar (toggleSidenav)="sidenav.toggle()"></app-toolbar>
    <div>
      <router-outlet></router-outlet>
    </div>
  </mat-sidenav-content>
</mat-sidenav-container>

- نمای کلی صفحه در این قسمت طراحی شده‌است. sidenav-container که در برگیرنده‌ی اصلی است، به fxLayout از نوع row تنظیم شده‌است. یعنی mat-sidenav و mat-sidenav-content دو ستون آن‌را از چپ به راست تشکیل می‌دهند و درون یک ردیف، سیلان خواهند یافت. همچنین می‌خواهیم این container کل صفحه را پر کند، به همین جهت از fxFill استفاده شده‌است. این fxFill اعمال شده‌ی به container، زمانی عمل خواهد کرد که position آن در css، به fixed تنظیم شود که اینکار در css این قالب و در کلاس app-sidenav-container آن انجام شده‌است.
- سپس toolbar و همچنین router-outlet که main content را نمایش می‌دهند، داخل sidenav-content قرار گرفته‌اند و هر دو با هم، ستون دوم این طرحبندی را تشکیل می‌دهند. به همین جهت fxLayout آن به column تنظیم شده‌است (ستون اول آن، لیست تماس‌ها است و ستون دوم آن، از دو ردیف toolbar و main-content تشکیل می‌شود).
- اگر دقت کنید یک template reference variable به نام sidenav# به container اعمال شده‌است. از آن، جهت باز و بسته کردن sidenav استفاده می‌شود:
<app-toolbar (toggleSidenav)="sidenav.toggle()"></app-toolbar>
زمانیکه در toolbar بر روی دکمه‌ی منوی همبرگری کلیک شود، متد sidenav.toggle فراخوانی شده و این مورد سبب نمایان شدن مجدد sidenav خواهد شد. در این مورد در ادامه بیشتر بحث می‌کنیم.
- mat-sidenav از دو قسمت تشکیل شده‌است. بالای آن توسط mat-toolbar صرفا کلمه‌ی Contacts نمایش داده می‌شود و سپس ذیل آن، لیست فرضی تماس‌ها توسط کامپوننت mat-list قرار گرفته‌اند (تا فعلا خالی نباشد. در قسمت‌های بعدی آن‌را پویا خواهیم کرد). رنگ تولبار آن‌را ("color="primary) نیز به primary تنظیم کرده‌ایم تا خاکستری پیش‌فرض آن نباشد.
- کار کلاس mat-elevation-z10 این است که بین sidenav و main-content یک سایه‌ی سه بعدی را ایجاد کند که آن‌را در تصاویر مشاهده می‌کنید. عددی که پس از z قرار می‌گیرد، میزان عمق سایه را مشخص می‌کند.
- این قسمت از sidenav به همراه دو خاصیت opened و همچنین mode است که به مقدار isScreenSmall عکس العمل نشان می‌دهند:
<mat-sidenav  [opened]="!isScreenSmall" [mode]="isScreenSmall ? 'over' : 'side'">
در اینجا می‌خواهیم اگر اندازه‌ی صفحه xs شد، حالت over بجای حالت پیش‌فرض side تنظیم شود. یعنی در حالت موبایل و اندازه‌ی صفحه‌ی کوچک، sidenav در صورت فراخوانی متد sidenav.toggle در toolbar، بر روی قسمتی از صفحه ظاهر شود و نه در کنار آن که مخصوص حالت تمام صفحه است. همچنین می‌خواهیم اگر اندازه‌ی صفحه کوچک بود، sidenav بسته شود و نمایان نباشد. به همین جهت خاصیت opened آن به isScreenSmall تنظیم شده‌است. مدیریت خاصیت isScreenSmall در کدهای این کامپوننت به صورت زیر انجام می‌شود:

محتویات فایل sidenav\sidenav.component.ts:
import { Component, OnDestroy, OnInit } from "@angular/core";
import { MediaChange, ObservableMedia } from "@angular/flex-layout";
import { Subscription } from "rxjs";

@Component({
  selector: "app-sidenav",
  templateUrl: "./sidenav.component.html",
  styleUrls: ["./sidenav.component.css"]
})
export class SidenavComponent implements OnInit, OnDestroy {

  isScreenSmall = false;
  watcher: Subscription;

  constructor(private media: ObservableMedia) {
    this.watcher = media.subscribe((change: MediaChange) => {
      this.isScreenSmall = change.mqAlias === "xs";
    });
  }

  ngOnInit() {
  }

  ngOnDestroy() {
    this.watcher.unsubscribe();
  }
}
ObservableMedia را در انتهای قسمت دوم این سری بررسی کردیم. کار آن گوش فرادادن به تغییرات اندازه‌ی صفحه‌است. زمانیکه mqAlias آن برای مثال مساوی xs شد، یعنی در حالت موبایل قرار داریم. در این حالت مقدار خاصیت isScreenSmall به true تنظیم می‌شود و برعکس. با توجه به اینکه این media یک Observable است، نیاز است کار unsubscribe از آن نیز همواره در کدها وجود داشته باشد که نمونه‌ای از آن در متد ngOnDestroy صورت گرفته‌است.
تاثیر خاصیت isScreenSmall بر روی دو خاصیت opened و mode کامپوننت sidenav را در دو تصویر زیر مشاهده می‌کنید. اگر اندازه‌ی صفحه کوچک شود، ابتدا sidenav مخفی می‌شود. اگر کاربر بر روی دکمه‌ی منوی همبرگری کلیک کند، سبب نمایش مجدد sidenav، اینبار با حالت over و بر روی محتوای زیرین آن خواهد شد:




طراحی نوار ابزار واکنشگرا

کدهای قالب و css تولبار (ستون دوم طرحبندی کلی صفحه) را در ادامه مشاهده می‌کنید:
  toolbar\toolbar.component.css    toolbar\toolbar.component.html 
 
.sidenav-toggle {
  padding: 0;
  margin: 8px;
  min-width:56px;
}
 
<mat-toolbar color="primary">
  <button mat-button fxHide fxHide.xs="false" 
              class="sidenav-toggle" (click)="toggleSidenav.emit()">
    <mat-icon>menu</mat-icon>
  </button>

  <span>Contact Manager</span>
</mat-toolbar>

با توجه به استفاده‌ی از fxHide، یعنی دکمه‌ی نمایش منوی همبرگری در تمام حالات مخفی خواهد بود. برای لغو آن و نمایش آن در حالت موبایل، از حالت واکنشگرای آن یعنی fxHide.xs استفاده می‌کنیم (قسمت «کار با API واکنشگرای Angular Flex layout» در مطلب قبلی این سری). به این ترتیب زمانیکه کاربر اندازه‌ی صفحه را کوچک می‌کند و یا اندازه‌ی واقعی صفحه‌ی نمایش او کوچک است، این دکمه نمایان خواهد شد.
همچنین در sidenav یک چنین تعریفی را داریم:
 <app-toolbar (toggleSidenav)="sidenav.toggle()"></app-toolbar>
بروز رخ‌داد toggleSidenav سبب خواهد شد که متد sidenav.toggle فراخوانی شود و سبب نمایش sidenav در اندازه‌های کوچک صفحه‌ی نمایشی گردد. این رخ‌داد سفارشی را نیز به رخ‌داد click دکمه‌ی همبرگری تولبار متصل کرده‌ایم که با کلیک بر روی آن، کار emit آن صورت می‌گیرد. این emit نیز سبب خواهد شد تا sidenav.toggle متصل به سمتی دیگر، فعال شود. نحوه‌ی تعریف این رخ‌داد سفارشی را در کدهای کامپوننت تولبار، در ادامه مشاهده می‌کنید:

محتویات فایل toolbar\toolbar.component.ts:
import { Component, EventEmitter, OnInit, Output } from "@angular/core";

@Component({
  selector: "app-toolbar",
  templateUrl: "./toolbar.component.html",
  styleUrls: ["./toolbar.component.css"]
})
export class ToolbarComponent implements OnInit {

  @Output() toggleSidenav = new EventEmitter<void>();

  constructor() { }

  ngOnInit() {
  }
}


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: MaterialAngularClient-02.zip
برای اجرای آن نیز ابتدا فایل restore.bat و سپس فایل ng-serve.bat را اجرا کنید. پس از اجرای برنامه، یکبار آن‌را در حالت تمام صفحه و بار دیگر با کوچک‌تر کردن اندازه‌ی مرورگر آزمایش کنید. در حالتیکه به اندازه‌ی موبایل رسیدید، بر روی دکمه‌ی همبرگری نمایان شده کلیک کنید تا عکس العمل آن و نمایش مجدد sidenav را در حالت over، مشاهده نمائید.
مطالب
توسعه برنامه‌های Cross Platform با Xamarin Forms & Bit Framework - قسمت دوازدهم
در این قسمت قصد داریم به بررسی چند زبانه سازی برنامه‌ها بپردازیم. برای چند زبانه کردن یک برنامه باید حداقل به موارد زیر توجه شود:
1- بحث Right to left و Left to right در صورتیکه زبان هایی که قصد پشتیبانی از آن‌ها را داریم، از هر دو مدل باشند.
2- بحث string‌های استفاده شده در View (مثلا Text یک Button) و View Model (مثل متن هشدار Alert Dialog)
3- بحث تقویم شمسی، قمری و میلادی در صورت لزوم.

همه کنترل‌ها در Xamarin Forms دارای Property ای با نام FlowDirection هستند که مقادیر RightToLeft، LeftToRight و MatchParent را می‌پذیرد. MatchParent که مقدار پیش فرض است، به این معنی است که مثلا اگر در ContentPage، مقدار FlowDirection را RightToLeft دهیم، تمامی کنترل‌های داخل آن صفحه RightToLeft باشند و بالعکس.
برای اطلاعات بیشتر، به مستندات مربوطه مراجعه کنید.

برای string هایی که ممکن است در View یا View Model استفاده شوند، از فایل‌های resx استفاده می‌کنیم. در پروژه XamApp، یک فولدر بسازید با نام Resources و در آن فولدر، یک فایل از نوع Resources file را اضافه کنید با نام Strings.resx

مجددا یک Resources file را با نام Strings.fa.resx و یکی دیگر را با نام Strings.en.resx اضافه کنید. برای درک بهتر وضعیت نهایی، پروژه XamApp را Clone/Pull کنید و آن را بررسی کنید.

در فایل Strings.resx یک ردیف جدید اضافه کنید که Name آن برابر با HelloWorld باشد و Value آن خالی است. این نام، در کد نویسی ما استفاده می‌شود و مثلا نباید شامل Space، علامت ! و ... باشد. در فایل Strings.fa.resx یک ردیف جدید اضافه کنید که Name آن برابر با همان HelloWorld باشد و Value آن برابر با سلام دنیا! در نهایت در فایل Strings.en.resx یک ردیف جدید را اضافه کنید که Name آن HelloWorld بوده و Value آن ! Hello world باشد.

سپس در فایل App.xaml.cs می‌توانید قبل از اولین NavigationService.NavigateAsync، از کد زیر را استفاده کنید:

 
Strings.Culture = CultureInfo.CurrentUICulture = new CultureInfo("en"); // or new CultureInfo("fa");

برای نمایش پیام در View Model با استفاده از IUserDialogs نیز می‌توانید به شکل زیر عمل کنید:

await UserDialogs.AlertAsync(message: Strings.HelloWorld);

در صورتیکه بخواهید پارامتری را در string‌های چند زبانه خود داشته باشید نیز می‌توانید به شکل زیر عمل کنید:

 Name  En Value  Fa Value
 ButtonTappedCount   Button tapped {0} times!   دکمه {0} کلیک شده است 
سپس در Xaml داریم: (مثال در فایل HelloWorldMultiLanguageView.xaml قرار دارد)
<Label Text="{Binding StepsCount, StringFormat={x:Static resx:Strings.ButtonTappedCount}}" />
که باعث نمایش چنین چیزی می‌شود: "دکمه 7 بار کلیک شده است!" 
namespace مربوطه یعنی resx هم در بالای فایل Xaml باید قرار داده شود، که می‌شود:
xmlns:resx="clr-namespace:XamApp.Resources"
و در CSharp داریم:
await UserDialogs.AlertAsync(string.Format(Strings.ButtonTappedCount, StepsCount));
یکی از کتابخانه‌های خوب در این زمینه، Humanizer است. فرض کنید می‌خواهید string هایی چون "آخرین ورود: بیست ساعت پیش" و ... را بسازید. این کتابخانه فوق العاده در این زمینه به شما کمک می‌کند که استفاده از آن را شدیدا توصیه می‌کنم.
برای داشتن تقویم شمسی، میلادی و هجری نیز می‌توانید از Bit Date Picker استفاده کنید که توضیح نحوه استفاده از آن در این پست آورده شده است.
مطالب
حذف تگ‌های زاید دریافتی از متون MS-Word

یکی از مشکلاتی که من همیشه با کاربران عادی دارم بحث انتقال مطالب از Word مایکروسافت به ادیتورهای WYSWING تحت وب است. برای مثال شما سایت پویایی را درست کرده‌اید که کاربران می‌توانند مطالب آنرا ویرایش یا کم و زیاد کنند.
اگر مطلب از ابتدا در این نوع ادیتورها تایپ و آماده شود هیچ مشکلی وجود نخواهد داشت چون خروجی اکثر آنها استاندارد است، اما متاسفانه خروجی وب word بسیار مشکل‌زا است (copy/paste معمولی مطالب آن در یک ادیتور تحت وب) و خصوصا برای نمایش تایپ فارسی در وب اصلا مناسب نیست. یعنی هیچ الزامی وجود ندارد که اندازه فونت‌ها در متن نهایی نمایش داده شده در وب یکسان باشند یا خطوط در هم فرو نروند و یا عدم تناسب اندازه قلم متن صفحه با قلم استفاده شده در CSS‌ سایت (که شکل ناهماهنگ و غیرحرفه‌ای را حاصل خواهد کرد) و امثال آن. اینجاست که کار شما زیر سؤال می‌رود! "این برنامه درست کار نمیکنه! متن من به‌هم ریخته شده و امثال این"
این کاربر عادی عموما یک تایپیست است یا یک منشی که به او گفته شده است شما از امروز موظفید مطالبی را در این سایت قرار دهید. بنابراین این کاربر حتما از word استفاده خواهد کرد (برای پیش نویس مطالب). همچنین عموما هم مرورگر "سازمانی" مورد استفاده، هنوز که هنوز است همان IE6 است (در اکثر شرکت‌ها و خصوصا ادارات) و مهم نیست که الان آخرین نگارش IE یا فایرفاکس و تمام هیاهوهای مربوطه به کجا ختم شده‌اند. حتما باید سایت با IE6 هم سازگار باشد. بنابراین از برنامه IE tester غافل نشوید.
و دست آخر شما هم نمی‌توانید به کاربر عادی ثابت کنید که این خروجی وب word اصلا استاندارد نیست (حتما کار شما است که مشکل دارد نه شرکت معظم مایکروسافت!). یا اینکه به آنها بگوئید اصلا مجاز نیستید در وب همانند یک فایل word از چندین نوع قلم مختلف فارسی غیراستاندارد استفاده کنید چون ممکن است کاربری این نوع قلم مورد استفاده شما را نداشته باشد و نمایش نهایی به هم ریخته‌تر از آنی خواهد بود که شما فکرش را می‌کنید! یا اینکه با استفاده از این روش حجم نهایی صفحه حداقل 50 کیلو بایت بیشتر خواهد شد (بدلیل حجم بالای تگ‌های زاید word) و نباید کاربران دایال آپ را فراموش کرد.
مدتی در اینباره جستجو کردم و نتیجه حاصل این بود که تمامی روش‌ها به یک مورد ختم می‌شود: حذف تگ‌های غیراستاندارد word هنگام دریافت مطلب و پیش از ذخیره سازی آن در دیتابیس
یک سری از ادیتورهای متنی تحت وب مانند FCK editor این قابلیت را به صورت خودکار اضافه کرده‌اند و حتی اگر کاربر متنی را از word در آنها Paste کند پیغامی را در همین رابطه دریافت خواهد کرد (شکل زیر) و البته کاربر می‌تواند گزینه لغو یا خیر را نیز انتخاب کند و دوباره همان وضعیت قبل تکرار خواهد شد. (یا حتی دکمه مخصوص کپی از word را هم به نوار ابزار خود اضافه کرده‌اند)



برای این منظور تابع زیر تهیه شده‌است که من همواره از آن استفاده می‌کنم و تا به امروز مشکل پاسخ پس دادن به کاربران عادی را به این صورت حل کرده‌ام!
این تابع تمامی تگ‌های اضافی و غیراستاندارد word متن دریافتی از یک ادیتور WYSWING را حذف می‌کند و به این صورت متن نهایی نمایش داده شده در سایت، تابع CSS مورد استفاده در سایت خواهد شد و نه حجم بالایی از تگ‌های غیراستاندارد word. (ممکن است کاربر در ابتدا کمی جا بخورد ولی مهم نیست! سایت باید استاندارد نمایشی خودش را از CSS آن دریافت کند و نه از تگ‌های word)

using System.Text.RegularExpressions;
/// <summary>
/// Removes all FONT and SPAN tags, and all Class and Style attributes.
/// Designed to get rid of non-standard Microsoft Word HTML tags.
/// </summary>
public static string CleanMSWordHtml(string html)
{
try
{
// start by completely removing all unwanted tags
html = Regex.Replace(html, @"<[/]?(font|span|xml|del|ins|[ovwxp]:\w )[^>]*?>", "", RegexOptions.IgnoreCase);
// then run another pass over the html (twice), removing unwanted attributes
html = Regex.Replace(html, @"<([^>]*)(?:class|lang|style|size|face|[ovwxp]:\w )=(?:'[^']*'|""[^""]*""|[^\s>] )([^>]*)>", "<$1$2>", RegexOptions.IgnoreCase);
html = Regex.Replace(html, @"<([^>]*)(?:class|lang|style|size|face|[ovwxp]:\w )=(?:'[^']*'|""[^""]*""|[^\s>] )([^>]*)>", "<$1$2>", RegexOptions.IgnoreCase);
return RemoveHTMLComments(html);
}
catch
{
return html;
}
}

public static string RemoveHTMLComments(string html)
{
try
{
Regex _Regex = new Regex("((<!-- )((?!<!-- ).)*( -->))(\r\n)*", RegexOptions.Singleline);
return _Regex.Replace(html, string.Empty);
}
catch
{
return html;
}
}

متد RemoveHTMLComments را عمدا جدا قرار دادم تا مشخص‌تر باشد. پس از تمیزکاری اولیه، ممکن است دسته‌گل‌های تیم مایکروسافت به صورت کامنت باقی بمانند که باید آنها را هم تمیز کرد! :)

مطالب
ایجاد حالت‌های مختلف سایه با استفاده از CSS3
در CSS3 امکان ایجاد سایه توسط خصوصیت box-shadow ایجاد شده‌است که یکی از خصوصیت‌های محبوب در بین برنامه نویسان وب می‌باشد. در ادامه طریقه ایجاد چند نمونه از آن را توضیح خواهیم داد.
box-shadow به شما امکان تعریف چندین سایه را بر روی یک عنصر، با تعیین مقادیر رنگ، اندازه، میزان تیرگی (بلور) و میزان جابجایی (افست) آن، می‌دهد.
box-shadow: inset horizontal vertical blur spread color;
برای مثال:
box-shadow: 10px 10px;
box-shadow: 10px 10px 5px #888;
box-shadow: inset 2px 2px 2px 2px black;
box-shadow: 10px 10px #888, -10px -10px #f4f4f4, 0px 0px 5px 5px #cc6600;

Browser Support

می‌توان گفت تمام مرورگرها، خصوصیت box-shadow را پشتیبانی می‌کنند.
  • Internet Explorer 9.0 و بالاتر
  • Firefox 3.5 و بالاتر
  • Chrome 1.0 و بالاتر
  • Safari 3 و بالاتر
  • Opera 10.5 و بالاتر

برای استفاده از box-shadow در مرورگرهای نسخه پایین‌تر (بدون تغییر در نحوه تعریف)، باید از پیشوندهای هر مرورگر استفاده کنید. برای Firefox از moz-، برای Chrome و Safari از webkit- و Opera نیاز به پیشوند ندارد.

CSS مشترک برای افکت‌های زیر

.box {
     width:70%;
     height:200px;
     background:#FFF;
     margin:40px auto;
}

.box h3{
     text-align:center;
     position:relative;
     top:80px;
}

Effect 1

با انتساب افکت سایه استاندارد به این المنت، ظاهری شبیه به یک جعبه برجسته را پیدا می‌کند.

کد HTML

<div class="box effect1">
<h3>Effect 1</h3>
</div>

کد CSS

.effect1{
     box-shadow: 0 10px 6px -6px #777;
}

Effect 2

این افکت بر روی گوشه‌های المنت اثر خواهد گذاشت و ظاهر بلند کردن گوشه‌های جعبه را نمایش می‌دهد. با استفاده از دو خصوصیت before: و after: این افکت پیاده سازی می‌شود.

کد HTML

<div class="box effect2">
<h3>Effect 2</h3>
</div>

کد CSS

.effect2
{
  position: relative;
}
.effect2:before, .effect2:after
{
  z-index: -1;
  position: absolute;
  content: "";
  bottom: 15px;
  left: 10px;
  width: 50%;
  top: 80%;
  max-width:300px;
  background: #777;
  box-shadow: 0 15px 10px #777;
  transform: rotate(-3deg);
}
.effect2:after
{
  transform: rotate(3deg);
  right: 10px;
  left: auto;
}
توجه: برای افزایش میزان زاویه سایه با جعبه، مقدار transform را افزایش دهید. 
transform: rotate(8deg);

Effect 3

این افکت بر روی گوشه‌ی پایین چپ المنت اثر خواهد گذاشت و ظاهر بلند کردن گوشه جعبه را نمایش می‌دهد. با استفاده از خصوصیت before: این افکت پیاده سازی می‌شود.

کد HTML

<div class="box effect3">
<h3>Effect 3</h3>
</div>

کد CSS

.effect3
{
  position: relative;
}
.effect3:before
{
  z-index: -1;
  position: absolute;
  content: "";
  bottom: 15px;
  left: 10px;
  width: 50%;
  top: 80%;
  max-width:300px;
  background: #777;
  box-shadow: 0 15px 10px #777;
  transform: rotate(-3deg);
}

Effect 4

این افکت بر روی گوشه‌ی پایین راست المنت اثر خواهد گذاشت و ظاهر بلند کردن گوشه جعبه را نمایش می‌دهد. با استفاده از خصوصیت before: این افکت پیاده سازی می‌شود.

کد HTML

<div class="box effect4">
<h3>Effect 4</h3>
</div>

کد CSS

.effect4
{
  position: relative;
}
.effect4:after
{
  z-index: -1;
  position: absolute;
  content: "";
  bottom: 15px;
  right: 10px;
  left: auto;
  width: 50%;
  top: 80%;
  max-width:300px;
  background: #777;
  box-shadow: 0 15px 10px #777;
  transform: rotate(3deg);
}

Effect 5

این افکت یک سایه منحنی شکل را ایجاد می‌کند.

کد HTML

<div class="box effect5">
<h3>Effect 5</h3>
</div>

کد CSS

.effect5
{
    position:relative;       
    box-shadow:0 1px 4px rgba(0, 0, 0, 0.3), 0 0 40px rgba(0, 0, 0, 0.1) inset;
}
.effect5:before, .effect5:after
{
    content:"";
    position:absolute; 
    z-index:-1;
    box-shadow:0 0 20px rgba(0,0,0,0.8);
    top:50%;
    bottom:0;
    left:10px;
    right:10px;
    border-radius:100px / 10px;
}
توجه: برای اضافه کردن سایه به بالای جعبه، می‌توان تغییرات زیر را در افکت بالا ایجاد کرد.
.effect5:before, .effect5:after
{
    top:0;
} 
.effect5:after
{
    right:10px; 
    left:auto; 
    transform:skew(8deg) rotate(3deg);
}

Effect 6

این افکت سایه را در دو طرف جعبه ایجاد می‌کند.

کد HTML

<div class="box effect6">
<h3>Effect 6</h3>
</div>

کد CSS

.effect6
{
    position:relative;
    box-shadow:0 1px 4px rgba(0, 0, 0, 0.3), 0 0 40px rgba(0, 0, 0, 0.1) inset;
}
.effect6:before, .effect6:after
{
    content:"";
    position:absolute; 
    z-index:-1;
    box-shadow:0 0 20px rgba(0,0,0,0.8);
    top:10px;
    bottom:10px;
    left:0;
    right:0;
    border-radius:100px / 10px;
} 
.effect6:after
{
    right:10px; 
    left:auto; 
    transform:skew(8deg) rotate(3deg);
}

مطالب
آشنایی با WPF قسمت اول : ساختار سلسله مراتبی


عناصر رابط کاربری WPF با یکدیگر یک رابطه‌ی سلسله مراتبی دارند. به این رابطه، درخت منطقی یا Logical Tree می‌گویند که به توصیف ارتباط اجزای رابط کاربری می‌پردازد. نوع دیگری از درخت نیز وجود دارد که به آن درخت بصری یا Visual Tree می‌گویند. این درخت شامل عناصری است که باعث نمایش کنترل پدر می‌شوند و کنترل پدر بدون آن‌ها هیچ ظاهر نمایشی ندارد. به عنوان مثال شما یک دکمه را در نظر بگیرید. این دکمه شامل عناصری چون Border,Block Text,Content Presenter می‌شود تا بتواند به عنوان یک دکمه نمایش یابد و بدون وجود این عناصر، کنترل دکمه هیچ ظاهری ندارد و در واقع با رندر شدن کنترل‌های فرزندان، دکمه معنا پیدا می‌کند. به تصویر بالا دقت کنید که به خوبی مرز بین درخت منطقی و درخت بصری را نمایش می‌دهد. شکل سلسله مراتبی بالا از طریق کد زیر به دست آمده است:
 
<Window>
    <Grid>
        <Label Content="Label" />
        <Button Content="Button" />
    </Grid>
</Window>
درخت بصری می‌تواند به ما کمک کند تا بتوانیم بر روی عناصر تشکیل دهنده، یک کنترل قدرت عمل داشته باشیم و آن‌ها را مورد تغییر قرار دهیم.


Dependency Properties

خاصیت‌های وابستگی همان خاصیت‌ها یا property هایی هستند در ویندوزفرم با آن‌ها سر و کله می‌زدید ولی در اینجا تفاوت‌هایی با پراپرتی‌های قبلی وجود دارد که باعث ایجاد مزایای زیادی شده است.

اول اینکه
بر خلاف پراپرتی‌های ویندوز فرم که در خود فیلدهای تعیین شده همان کنترل ذخیره می‌شدند، در این روش کلید (نام پراپرتی) و مقدار آن داخل یک شیء دیکشنری قرار می‌گیرند که از شیء DependencyObject ارث بری شده است و این شیء والد یک متد با نام GetValue برای دریافت مقادیر دارد. مزیت این روش این است که بیخود و بی‌جهت مانند روش قبلی، ما فیلدهایی را تعریف نمی‌کنیم که شاید به نصف بیشتر آن‌ها، حتی نیازی نداریم. در این حالت تنها فیلدهایی از حافظه را دریافت و ذخیره می‌کنیم که واقعا به آن‌ها نیاز داریم. فیلدها یا مقادیر پیش فرض موقع ایجاد شیء در آن ذخیره می‌شوند.

دومین مزیت این روش خاصیت ارث بری مقادیر از عناصر بالاتر درخت منطقی است. موقعی که از طرف شما برای فرزندان این عنصر مقداری تعیین نشده باشد، سیستم به  سمت گره‌ها یا عناصر بالا یا والد حرکت می‌کند و اولین عنصری را که مقدارش تنظیم شده باشد، برای فرزندان در نظر می‌گیرد. به این استراتژی یافتن یک مقدار، استراتژی Resolution می‌گویند.

سومین مزیت آن وجود یک سیستم اعلان یا گزارش آنی است. در صورتی که شما یک تابع callback را برای یک پراپرتی ست نمایید، با تغییر این پراپرتی تابع معرفی شده صدا زده خواهد شد.

Value Resolution Strategy
همانطور که در بالا اشاره کردیم دریافت مقادیر یک کنترل از طریق یک استراتژی به اسم Resolution انجام می‌شود که طبق تصویر زیر از بالا به پایین بررسی می‌شود. در هر کدام از مراحل زیر اگر مقداری یافت شد، همان مقدار را انتخاب می‌کند. از متد SetValue هم برای درج مقدار استفاده می‌شود. برای مثال در مرحله‌ی سوم بررسی می‌شود که آیا کاربر برای کنترل مورد نظر مقداری را تنظیم کرده است یا خیر؛ اگر آری، پس از آن استفاده می‌کند و اگر پاسخ خیر بود، بررسی می‌کند آیا style برای آن موجود است که مقداری برایش تنظیم شده باشد یا خیر و الی آخر...

جادوی پشت صحنه

مقادیر پراپرتی‌ها در کلاسی استاتیک به اسم Dependency Property ذخیره می‌شوند که این ذخیره در حالت نام و مقدار است و مقدار آن شامل callback و مقدار پیش فرض است. شکل زیر نتیجه‌ی شکل دقیق‌تری را نسبت به قبلی در هنگام پیمایش درخت منطقی به سمت بالا، نشان می‌دهد.

نحوه‌ی تعریف یک خاصیت وابسته که باید به صورت ایستا تعریف شود به صورت زیر است و برای دریافت و درج مقدار جدید از یک پراپرتی معمولی کمک می‌گیریم:

// Dependency Property
public static readonly DependencyProperty CurrentTimeProperty = 
     DependencyProperty.Register( "CurrentTime", typeof(DateTime),
     typeof(MyClockControl), new FrameworkPropertyMetadata(DateTime.Now));
 
// .NET Property wrapper
public DateTime CurrentTime
{
    get { return (DateTime)GetValue(CurrentTimeProperty); }
    set { SetValue(CurrentTimeProperty, value); }
}
یک قانون در WPF وجود دارد و آن اینست که نام خاصیت‌های وابسته را با کلمه Property به پایان ببرید مثل CurrentTimeProperty.
در مورد خاصیت‌های وابسته و کدنویسی آن ها در مطالب آینده بیشتر بحث خواهیم کرد.

مطالب دوره‌ها
الگوی معکوس سازی کنترل چیست؟
معکوس سازی کنترل (Inversion of Control) الگویی است که نحوه پیاده سازی اصل معکوس سازی وابستگی‌ها (Dependency inversion principle) را بیان می‌کند. با معکوس سازی کنترل، کنترل چیزی را با تغییر کنترل کننده، معکوس می‌کنیم. برای نمونه کلاسی را داریم که ایجاد اشیاء را کنترل می‌کند؛ با معکوس سازی آن به کلاسی یا قسمتی دیگر از سیستم، این مسئولیت را واگذار خواهیم کرد.
IoC یک الگوی سطح بالا است و به روش‌های مختلفی به مسایل متفاوتی جهت معکوس سازی کنترل، قابل اعمال می‌باشد؛ مانند:
- کنترل اینترفیس‌های بین دو سیستم
- کنترل جریان کاری برنامه
- کنترل بر روی ایجاد وابستگی‌ها (جایی که تزریق وابستگی‌ها و DI ظاهر می‌شوند)


سؤال: بین IoC و DIP چه تفاوتی وجود دارد؟

در DIP (قسمت قبل) به این نتیجه رسیدیم که یک ماژول سطح بالاتر نباید به جزئیات پیاده سازی‌های ماژولی سطح پایین‌تر وابسته باشد. هر دوی این‌ها باید بر اساس Abstraction با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. IoC روشی است که این Abstraction را فراهم می‌کند. در DIP فقط نگران این هستیم که ماژول‌های موجود در لایه‌های مختلف برنامه به یکدیگر وابسته نباشند اما بیان نکردیم که چگونه.


معکوس سازی اینترفیس‌ها

هدف از معکوس سازی اینترفیس‌ها، استفاده صحیح و معنا دار از اینترفیس‌ها می‌باشد. به این معنا که صرفا تعریف اینترفیس‌ها به این معنا نیست که طراحی صحیحی در برنامه بکار گرفته شده است و در حالت کلی هیچ معنای خاصی ندارد و ارزشی را به برنامه و سیستم شما اضافه نخواهد کرد.
برای مثال یک مسابقه بوکس را درنظر بگیرید. در اینجا Ali یک بوکسور است. مطابق عادت معمول، یک اینترفیس را مخصوص این کلاس ایجاد کرده، به نام IAli و مسابقه بوکس از آن استفاده خواهد کرد. در اینجا تعریف یک اینترفیس برای Ali، هیچ ارزش افزوده‌ای را به همراه ندارد و متاسفانه عادتی است که در بین بسیاری از برنامه نویس‌ها متداول شده است؛ بدون اینکه علت واقعی آن‌را بدانند و تسلطی به الگوهای طراحی برنامه نویسی شیءگرا داشته باشند. صرف اینکه به آن‌ها گفته شده است تعریف اینترفیس خوب است، سعی می‌کنند برای همه چیز اینترفیس تعریف کنند!
تعریف یک اینترفیس تنها زمانی ارزش خواهد داشت که چندین پیاده سازی از آن ارائه شود. در مثال ما پیاده سازی‌های مختلفی از اینترفیس IAli بی‌مفهوم است. همچنین در دنیای واقعی، در یک مسابقه بوکس، چندین و چند شرکت کننده وجود خواهند داشت. آیا باید به ازای هر کدام یک اینترفیس جداگانه تعریف کرد؟ ضمنا ممکن است اینترفیس IAli متدی داشته باشد به نام ضربه، اینترفیس IVahid متد دیگری داشته باشد به نام دفاع.
کاری که در اینجا جهت طراحی صحیح باید صورت گیرد، معکوس سازی اینترفیس‌ها است. به این ترتیب که مسابقه بوکس است که باید اینترفیس مورد نیاز خود را تعریف کند و آن هم تنها یک اینترفیس است به نام IBoxer. اکنون Ali، Vahid و سایرین باید این اینترفیس را جهت شرکت در مسابقه بوکس پیاده سازی کنند. بنابراین دیگر صرف وجود یک کلاس، اینترفیس مجزایی برای آن تعریف نشده و بر اساس معکوس سازی کنترل است که تعریف اینترفیس IBoxer معنا پیدا کرده است. اکنون IBoxer دارای چندین و چند پیاده سازی خواهد بود. به این ترتیب، تعریف اینترفیس، ارزشی را به سیستم افزوده است.
به این نوع معکوس سازی اینترفیس‌ها، الگوی provider model نیز گفته می‌شود. برای مثال کلاسی که از چندین سرویس استفاده می‌کند، بهتر است یک IService را ایجاد کرده و تامین کننده‌هایی، این IService را پیاده سازی کنند. نمونه‌ای از آن در دنیای دات نت، Membership Provider موجود در ASP.NET است که پیاده سازی‌های بسیاری از آن تاکنون تهیه و ارائه شده‌اند.




معکوس سازی جریان کاری برنامه

جریان کاری معمول یک برنامه یا Noraml flow، عموما رویه‌ای یا Procedural است؛ به این معنا که از یک مرحله به مرحله‌ای بعد هدایت خواهد شد. برای مثال یک برنامه خط فرمان را درنظر بگیرید که ابتدا می‌پرسد نام شما چیست؟ در مرحله بعد مثلا رنگ مورد علاقه شما را خواهد پرسید.
برای معکوس سازی این جریان کاری، از یک رابط کاربری گرافیکی یا GUI استفاده می‌شود. مثلا یک فرم را درنظر بگیرید که در آن دو جعبه متنی، کار دریافت نام و رنگ را به عهده دارند؛ به همراه یک دکمه ثبت اطلاعات. به این ترتیب بجای اینکه برنامه، مرحله به مرحله کاربر را جهت ثبت اطلاعات هدایت کند، کنترل به کاربر منتقل و معکوس شده است.


معکوس سازی تولید اشیاء

معکوس سازی تولید اشیاء، اصل بحث دوره و سری جاری را تشکیل می‌دهد و در ادامه مباحث، بیشتر و عمیق‌تر بررسی خواهد گردید.
روش متداول تعریف و استفاده از اشیاء دیگر درون یک کلاس، وهله سازی آن‌ها توسط کلمه کلیدی new است. به این ترتیب از یک وابستگی به صورت مستقیم درون کدهای کلاس استفاده خواهد شد. بنابراین در این حالت کلاس‌های سطح بالاتر به ماژول‌های سطح پایین، به صورت مستقیم وابسته می‌گردند.
برای اینکه این کنترل را معکوس کنیم، نیاز است ایجاد و وهله سازی این اشیاء وابستگی را در خارج از کلاس جاری انجام دهیم. شاید در اینجا بپرسید که چرا؟
اگر با الگوی طراحی شیءگرای Factory آشنا باشید، همان ایده در اینجا مدنظر است:
Button button;
switch (UserSettings.UserSkinType)
{
   case UserSkinTypes.Normal:
      button = new Button();
      break;
   case UserSkinTypes.Fancy:
      button = new FancyButton();
      break;
}
در این مثال بر اساس تنظیمات کاربر، قرار است شکل دکمه‌های نمایش داده شده در صفحه تغییر کنند.
حال در این برنامه اگر قرار باشد کار و کنترل محل وهله سازی این دکمه‌ها معکوس نشود، در هر قسمتی از برنامه نیاز است این سوئیچ تکرار گردد (برای مثال در چند ده فرم مختلف برنامه). بنابراین بهتر است محل ایجاد این دکمه‌ها به کلاس دیگری منتقل شود مانند ButtonFactory و سپس از این کلاس در مکان‌های مختلف برنامه استفاده گردد:
 Button button = ButtonFactory.CreateButton();
در این حالت علاوه بر کاهش کدهای تکراری، اگر حالت دکمه جدیدی نیز طراحی گردید، نیاز نخواهد بود تا بسیاری از نقاط برنامه بازنویسی شوند.
بنابراین در مثال فوق، کنترل ایجاد دکمه‌ها به یک کلاس پایه قرار گرفته در خارج از کلاس جاری، معکوس شده است.


انواع معکوس سازی تولید اشیاء

بسیاری شاید تصور کنند که تنها راه معکوس سازی تولید اشیاء، تزریق وابستگی‌ها است؛ اما روش‌های چندی برای انجام اینکار وجود دارد:
الف) استفاده از الگوی طراحی Factory (که نمونه‌ای از آن‌را در قسمت قبل مشاهده کردید)
ب) استفاده از الگوی Service Locator
 Button button = ServiceLocator.Create(IButton.Class)
در این الگو بر اساس یک سری تنظیمات اولیه، نوع خاصی از یک اینترفیس درخواست شده و نهایتا وهله‌ای که آن‌را پیاده سازی می‌کند، به برنامه بازگشت داده می‌شود.
ج) تزریق وابستگی‌ها
Button button = GetTheButton();
Form1 frm = new Form1(button);
در اینجا نوع وابستگی مورد نیاز کلاس Form1 در سازنده آن تعریف شده و کار تهیه وهله‌ای از آن وابستگی در خارج از کلاس صورت می‌گیرد.

به صورت خلاصه هر زمانیکه تولید و وهله سازی وابستگی‌های یک کلاس را به خارج از آن منتقل کردید، کار معکوس سازی تولید وابستگی‌ها انجام شده است.