نظرات مطالب
اسکریپت گریس مانکی برای تاریخ فارسی بلاگر و ایمیل یاهو
سلام جناب نصیری
من خیلی به جاوااسکریپت وارد نیستم اما همین کار شما رو برای تقویم گوگل انجام دادم اما دو تا مشکل داره:
1- سال میلادی رو نمی فهمه و باید برای هر سال میلادی بصورت دستی این اسکریپت رو تغییر داد.
2- فقط برای هفته ی جاری، هفته ی بعد و هفته ی قبل درست کار می کنه.

پیشنهاد می کنم یه نگاهی بهش بندازی و اصلاحش کنی. بدرد من یکی که خیلی می خوره.

http://nima.rasouli.org/2008/08/google-calendar-persian.html
مطالب
معرفی Bit Platform
پلتفرم Bit یک پروژه تماما Open Source در GitHub میباشد که هدف آن تسهیل توسعه نرم افزار با کیفیت و پرفرمنس بالا بر بستر ASP.NET Core و زبان #C است که با آن بتوان فقط با یکبار کدنویسی و با کمک استانداردهای وب همچون HTML / CSS و Web Assembly ، خروجی‌هایی چون Android / iOS / Windows را با دسترسی کامل به امکانات سیستم‌عامل به همراه برنامه‌های تحت وب SPA و PWA (با یا بدون Pre-Rendering) گرفت.
پلتفرم Bit تا به اینجا از دو قسمت Bit Blazor Components (شامل بیش از ۳۰ کمپوننت کاربردی، کم حجم و High Performance مانند Tree / Multi Select / Data Grid / Date Picker / Color Picker و...) به همراه Bit Project Templates (قالب پروژه‌های حاوی امکانات پر استفاده) تشکیل شده است.
برخی مواردی که در رابطه با آنها صحبت شد، ممکن است برای شما آشنا نباشند، بنابراین قبل از بررسی مفصل‌‌تر Bit Platform، نگاهی به آن می‌اندازیم:


وب اسمبلی چیست؟

برای درک بهتر وب اسمبلی ابتدا باید بدانیم این تکنولوژی اصلا از کجا آمده و هدف آن چیست؟
میدانیم که مرورگر‌ها پروایدر صفحات وب هستند و ما برای اینکه بتوانیم اپلیکیشنی که ساختیم را در محیط وب برای کاربران به اشتراک بگذاریم باید از این مرورگر‌ها و زبان ارتباطی آن‌ها پیروی کنیم. این زبان‌های ارتباطی مشخصا سه چیز است: HTML CSS JavaScript
اما آیا راهی هست که بتوان بجای JavaScript از زبان‌های دیگر هم در سمت مرورگر استفاده کرد؟
وب اسمبلی یا همان WASM، آمده تا به ما اجازه دهد از هر زبانی که خروجی به Web Assembly دارد، برای تعاملات UI استفاده کنیم. یعنی با زبان هایی مثل #C / C++ / C و... میتوان کدی نوشت که مرورگر آن را اجرا کند. این یک تحول بزرگ است که امروزه تمامی مرورگرها (به جز مرورگرهایی که از دور خارج شده اند) از آن پشتیانی می‌کنند چرا که Web Assembly به یکی از اجزای استاندارد وب تبدیل شده است.
اطلاعات بیشتر در رابطه با وب اسمبلی را میتوانید از این مقاله بخوانید. 


تعریف SPA و PWA:
SPA: Single Page Application
PWA: Progressive Web Application
در گذشته برای رندر کردن صفحات وب با عوض شدن URL یا درخواست کاربر برای دریافت اطلاعات جدید از سرور و نمایش آن ، صفحه مرورگر ملزم به رفرش شدن مجدد و از سر گیری کل فرایند تولید HTML میشد. طبیعتا این تکرار برای کاربر هنگام استفاده از اپلیکیشن خیلی خوشایند نبود چرا که هربار میبایست زمانی بیشتر صرف تولید مجدد صفحات را منتظر میماند. اما در مقابل آن Single Page Application (SPA)‌‌ها این پروسه را تغیر داد.
در رویکرد SPA، کل CSS , HTML و JS ای که برای اجرای هر صفحه ای از اپلیکیشن نیاز هست در همان لود اولیه برنامه توسط مرورگر دانلود خواهد شد. با این روش هنگام تغییر URL صفحات مرورگر دیگر نیازی به لود دوباره اسکریپت‌ها ندارد. همچنین وقتی قرار است اطلاعات جدیدی از سرور آپدیت و نمایش داده شود این درخواست بصورت یک دستور Ajax به سرور ارسال شده و سرور با فرمت JSON اطلاعات درخواست شده را پاسخ میدهد. در نهایت مرورگر نیز اطلاعات برگشتی از سرور را مجدد جای گذاری میکند و کل این روند بدون هیچگونه رفرش دوباره صفحه انجام میشود.
در نتیجه‌ی این امر، کاربر تجربه خوشایند‌تری هنگام کار کردن با SPA‌ها خواهد داشت. اما همانقدر که این تجربه در طول زمان استفاده از برنامه بهبود یافت، لود اولیه اپلیکیشن را کند‌تر کرد، چرا که اپلیکیشن میبایست همه کدهای مورد نیاز خود برای صفحاتش را در همان ابتدا دانلود کند.(در ادامه با قابلیت Pre-Rendering این اشکال را تا حدود زیادی رفع میکنیم)
با استفاده از PWA میتوانید وبسایت‌های SPA را بصورت یک برنامه نصبی و تمام صفحه، با آیکن مجزایی همانند اپلیکیشن‌های دیگر در موبایل و دسکتاپ داشته باشید. همچنین وقتی از PWA استفاده میکنیم برنامه وب میتواند به صورت آفلاین نیز کار کند.
البته حتی در برنامه‌هایی که لازم نیست آفلاین کار کنند، در صورت قطعی ارتباط کاربر با شبکه، به جای دیدن دایناسور معروف، اینکه برنامه در هر حالتی باز شود و به صورتی کاربر پسند و قطعی نت به وی اعلام شود ایده خیلی بهتری است (": 


قابلیت Pre-Rendering:
هدف Pre-Rendering بهبود گشت گذار کاربر در سایت است. شیوه کارکرد آن به این صورت است که وقتی کاربر وارد وبسایت میشود، سرور در همان ابتدای کار و جلوتر از اتمام دانلود اسمبلی‌ها، فایلی حاوی HTML ، CSS‌های صفحه ای که کاربر درخواست کرده را در سمت سرور می‌سازد و به مرورگر ارسال میکند. در همین حین، اسمبلی‌ها نیز توسط مرورگر دانلود می‌شوند و برنامه از محتوای صرف خارج شده و حالت تعاملی می‌گیرد. اصطلاحا به این قابلیت Server-Side Rendering(SSR) نیز میگویند. در این حالت کاربر زودتر محتوایی از برنامه را میبیند و تجربه بهتری خواهد داشت. این امر در بررسی Search Engine‌‌ها و سئو وبسایت نیز تاثیر بسزایی دارد. 


نگاهی به Blazor:
تا اینجا هر آنچه که نیاز بود برای درک بهتر از Blazor بدانیم را فهمیدیم، اما خود Blazor چیست؟ در یک توضیح کوتاه، فریمورکی ارائه شده توسط مایکروسافت میباشد برای پیاده‌سازی UI و منطق برنامه‌ها شامل امکانات Routing ، Binding و...
بلیزر در انواع مختلفی ارائه شده که هرکدام کاربرد مشخصی دارد:

Blazor Server
در بلیزر سرور پردازش‌ها جهت تعامل UI درون سرور اجرا خواهد شد. برای مثال وقتی کاربر روی دکمه ای کلیک میکند و آن دکمه مقداری عددی را افزایش می‌دهد که از قضا متن یک Label به آن عدد وابسته است، رویداد کلیک شدن این دکمه توسط SignalR WebSocket به سرور ارسال شده و سرور تغیر متن Label را روی همان وب سوکت به کلاینت ارسال می‌کند.
با توجه به این که تعامل کاربر با صفحات برنامه، بسته به میزان کندی اینترنت کاربر، ممکن است کند شود و همچنین Blazor Server قابلیت PWA شدن ندارد و علاوه بر این بار پردازش زیادی روی سرور می‌اندازد (بسته به پیچیدگی پروژه) و در نهایت ممکن است در آن از Component هایی استفاده کنیم که چون در حالت Blazor Server پردازش سمت سرور بوده، متوجه حجم دانلود بالای آنها نشویم و کمی بعدتر که با Blazor Hybrid می‌خواهیم خروجی Android / iOS بگیریم متوجه حجم بالای آنها شویم، استفاده از Blazor Server را در Production توصیه نمی‌کنیم، ولی این حالت برای Debugging بهترین تجربه را ارائه می‌دهد، بالاخص با امکان Hot Reload و دیدن آنی تغییرات C# / HTML / CSS در ظاهر و رفتار برنامه موقع کدنویسی.

Blazor WebAssembly
در بلیزر وب اسمبلی منطق مثال قبلی که با C# .NET نوشته شده است، روی مرورگر و با کمک Web Assembly اجرا می‌شود و نیازی به ارتباط جاری با سرور توسط SignalR نیست. این باعث میشود که با بلیزر وب اسمبلی بتوان اپلیکیشن‌های PWA نیز نوشت.
یک برنامه Blazor Web Assembly می‌تواند چیزی در حدود دو الی سه مگ حجم داشته باشد که در دنیای امروزه حجم بالایی به حساب نمیاید، با این حال با کمک Pre Rendering و CDN می‌توان تجربه کاربر را تا حدود زیادی بهبود داد.
برای مثال سایت Component‌های Bit Platform جزو معدود دموهای Component‌های Blazor است که در حالت Blazor Web Assembly ارائه می‌شود و شما می‌توانید با باز کردن آن، تجربه حدودی کاربرانتان را در حین استفاده از Blazor Web Assembly ببینید. به علاوه، در dotnet 7 سرعت عملکرد Blazor Web Assembly بهبود قابل توجهی پیدا کرده است.

Blazor Hybrid
از Blazor Hybrid زمانی استفاده می‌کنیم که بخواهیم برنامه‌های موبایل را برای Android , iOS و برنامه‌های Desktop را برای ویندوز، با کمک HTML , CSS توسعه دهیم. نکته اصلی در Blazor Hybrid این است که اگر چه از Web View برای نمایش HTML / CSS استفاده شده، اما منطق سمت کلاینت برنامه که با C# .NET توسعه داده شده است، بیرون Web View و به صورت Native اجرا می‌شود که ضمن داشتن Performance بالا، به تمامی امکانات سیستم عامل دسترسی دارد. علاوه بر دسترسی به کل امکانات Android / iOS Sdk در همان C# .NET ، عمده کتابخانه‌های مطرح مانند Firebase، با ابزار Binding Library ارائه شده توسط مایکروسافت، دارای Wrapper قابل استفاده در C# .NET هستند و ساختن Wrapper برای هر کتابخانه Objective-C ، Kotlin، Java، Swift با این ابزار فراهم است.

اگر شما در حال حاضر فقط #HTML , CSS , C بدانید، اکنون با بلیزر میتوانید هر اپلیکیشنی که بخواهید توسعه دهید. از وبسایت‌های SPA گرفته تا اپ‌های موبایل Android ، IOS و برنامه‌های دسکتاپی برای Windows , Mac و بزودی نیز برای Linux
سری آموزش بلیزر را میتوانید از این لینک‌ها (1 ، 2) دنبال کنید. 


معرفی پکیج Bit Blazor UI:
پکیج Bit Blazor UI مجموعه ای از کامپوننت‌های مرسومی است که بر پایه بلیزر نوشته شده و به ما این امکان را میدهد تا المان‌های پیچیده ای مثل Date Picker , Grid , Color Picker , File Upload , DropDown و بسیاری از المان‌های دیگر را با شکلی بهینه، بدون نیاز به اینکه خودمان بخواهیم برای هر یک از اینها از نو کدنویسی کنیم، آن را در اختیار داشته باشیم.
عمده مشکل کامپوننت‌های ارائه شده برای بلیزر حجم نسبتا بالای آن است که باعث میشد بیشتر در مصارفی از قبیل ایجاد Admin Panel کارایی داشته باشد. اما این موضوع به خوبی در Bit Blazor UI مدیریت شده و در حال حاضر با بیش از 30 کامپوننت با حجم بسیار پایینی، چیزی حدود 200 کیلوبایت قابل نصب است. از لحاظ حجمی نسبت به رقبای خود برتری منحصر به فردی دارد که باعث میشود به راحتی حتی در اپلیکیشن‌های موبایل هم قابل استفاده باشد و کماکان پرفرمنس خوبی ارائه دهد.
این کامپوننت‌ها با ظاهر Fluent پیاده سازی شده و میتوانید لیست کامپوننت‌های بلیزر Bit را از این لینک ببینید. 


معرفی Bit TodoTemplate:
قبل از اینکه به معرفی Bit TodoTemplate بپردازیم باید بدانیم که اصلا پروژه‌های Template چه هستند. در واقع وقتی شما Visual Studio را باز میکنید و روی گزینه Create New Project کلیک میکنید با لیستی از پروژه‌های تمپلیت روبرو میشوید که هرکدام چهارچوب خاصی را با اهدافی متفاوت در اختیارتان قرار میدهند.
Bit Platform هم Project Template ای با نام TodoTemplate توسعه داده که میتوانید پروژه‌های خودتان را از روی آن بسازید، اما چه امکاناتی به ما میدهد؟
در یک جمله، هر آنچه تا به اینجا توضیح داده شد بصورت یکجا در TodoTemplate وجود دارد.
در واقع TodoTemplate چهارچوبی را فراهم کرده تا شما تنها با دانستن همین مفاهیمی که در این مقاله خواندید، از همان ابتدا امکاناتی چون صفحات SignUp، SignIn یا Email Confirmation و... را داشته باشید و در نهایت بتوانید تمامی خروجی‌های قابل تصور را بگیرید.
اما چگونه؟
در TodoTemplate همه این قابلیت‌ها تنها درون یک فایل و با کمترین تغیر ممکن نوع خروجی کدی که نوشته اید را مشخص میکند. این تنظیمات به شکل زیر است :
<BlazorMode> ... </BlazorMode>
<WebAppDeploymentType> ... </WebAppDeploymentType>
شما میتوانید با تنظیم <BlazorMode> بین انواع hosting model‌های بلیزر سوییچ کنید. مثلا برای زمانی که در محیط development هستید نوع بلیزر را Blazor Server قرار دهید تا از قابلیت‌های debugging بهتری برخوردار باشید ، وقتی میخواهید وبسایت تکمیل شده تان را بصورت SPA / PWA پابلیش کنید نوع بلیزر را به Blazor WebAssembly و برای پابلیش‌های Android ، IOS ، Windows ، Mac نوع بلیزر را به Blazor Hybrid تغیر دهید.
به علاوه، شما تنها با تغیر <WebAppDeploymentType> قادر خواهید بود بین SPA (پیش فرض)، SSR و PWA سوئیچ کنید.
قابلیت‌های TodoTemplate در اینجا به پایان نمیرسد و بخشی دیگر از این قابلیت‌ها به شرح زیر است :
  • وجود سیستم Exception handling در سرور و کلاینت (این موضوع به گونه ای بر اساس Best Practice‌‌ها پیاده سازی شده که اپلیکیشن را از بروز هر خطایی که بخواهد موجب Crash کردن برنامه شود ایزوله کرده)
  • وجود سیستم User Authentication بر اساس JWT که شما در همان ابتدا که از این تمپلیت پروژه جدیدی میسازید صفحات SignIn ، SignUp را خواهید داشت.
  • پکیج Bit Blazor UI که بالاتر درمورد آن صحبت کرده ایم از همان ابتدا در TodoTemplate نصب و تنظیم شده تا بتوانید به راحتی صفحات جدید با استفاده از آن بسازید.
  • کانفیگ استاندارد Swagger در سمت سرور.
  • ارسال ایمیل در روند SignUp.
  • وجود خاصیت AutoInject برای ساده‌سازی تزریق وابستگی ها.
  • و بسیاری موراد دیگر که در داکیومنت‌های پروژه میتوانید آنهارا ببینید.
با استفاده از TodoTemplate پروژه ای با نام Todo ساخته شده که میتوانید چندین مدل از خروجی‌های این پروژه را در لینکهای پایین ببینید و پرفرمنس آن را بررسی کنید.
توجه داشته باشید هدف TodoTemplate ارائه ساختار Clean Architecture نبوده ، بلکه هدف ارائه بیشترین امکانات با ساده‌ترین حالت کدنویسی ممکن بوده که قابل استفاده برای همگان باشد و شما میتوانید از هر پترنی که میخواهید براحتی در آن استفاده کنید.
پلتفرم Bit یک تیم توسعه کاملا فعال تشکیل داده که بطور مداوم در حال بررسی و آنالیز خطاهای احتمالی ، ایشو‌های ثبت شده و افزودن قابلیت‌های جدید میباشد که شما به محض استفاده از این محصولات میتوانید در صورت بروز هر اشکال فنی برای آن ایشو ثبت کنید تا تیم مربوطه آن را بررسی و در دستور کار قرار دهد. در ادامه پلتفرم Bit قصد دارد بزودی تمپلیت جدیدی با نام Admin Panel Template با امکاناتی مناسب برای Admin Panel مثل Dashboard و Chart و... با تمرکز بر Clean Architecture نیز ارائه کند. چیزی که مشخص است اوپن سورس بودن تقریبا %100 کارها میباشد از جلسات و گزارشات کاری گرفته تا جزئیات کارهایی که انجام میشود و مسیری که در آینده این پروژه طی خواهد کرد.
میتوانید اطلاعات بیشتر و مرحله به مرحله برای شروع استفاده از این ابزار‌ها را در منابعی که معرفی میشود دنبال کنید.

منابع:

مشارکت در پروژه:
  • شما میتوانید این پروژه را در گیتهاب مشاهده کنید.
  • برای اشکالات یا قابلیت هایی که میخواهید برطرف شود Issue ثبت کنید.
  • پروژه را Fork کنید و Star دهید.
  • ایشوهایی که وجود دارد را برطرف کنید و Pull Request ارسال کنید.
  • برای در جریان بودن از روند توسعه در جلسات برنامه ریزی (Planning Meeting) و گزارشات هفتگی (Standup Meeting ) که همه اینها در Microsoft Teams برگزار میشود شرکت کنید. 
مطالب
تزریق وابستگی‌ها در ASP.NET Core - بخش 5 - آشنایی با کلاس ServiceDescriptor
در بخش پنجم از سری نوشتار «تزریق وابستگی‌ها در ASP.NET Core»، می‌خواهیم به شرح کلاس ServiceDescriptor بپردازیم. اگر تعریف اینترفیس IServiceCollection را مشاهده کنیم، می‌بینیم که IServicecollection در واقع لیستی از اشیائی از نوع ServiceDescriptor را نگهداری می‌کند:
namespace Microsoft.Extensions.DependencyInjection
{
    public interface IServiceCollection : 
       ICollection<ServiceDescriptor>, IEnumerable<ServiceDescriptor>,
       IEnumerable, IList<ServiceDescriptor>
    {
    }
}

ServiceProvider و مؤلفه‌های درونی آن، از یک مجموعه از ServiceDescriptor‌ها برای برنامه‌ی شما بر اساس سرویس‌های ثبت شده‌ی توسط IServiceCollection استفاده می‌کنند. ServiceDescriptor حاوی اطلاعاتی در مورد سرویس‌های ثبت شده‌است. اگر به کد منبع این کلاس برویم، می‌بینیم پنج Property اصلی دارد که با استفاده از آن‌ها اطلاعات یک سرویس ثبت و نگهداری می‌شوند. با استفاده از این  اطلاعات در هنگام اجرا ، DI Container به واکشی و ساخت نمونه‌هایی از سرویس درخواستی اقدام می‌کند:

public Type ImplementationType { get; }
public object ImplementationInstance { get; }
public Func<IServiceProvider, object> ImplementationFactory { get; }
public ServiceLifetime Lifetime { get; }
public Type ServiceType { get; }

هر کدام از این Property ‌ها کاربرد خاص خود را دارند:

  • · ServiceType : نوع سرویسی را که می‌خواهیم ثبت شود، مشخص می‌کنیم ( مثلا اینترفیس IMessageService ) .  
  • · ImplementionType : نوع پیاده سازی سرویس مورد نظرمان را مشخص می‌کند ( مثلا کلاس MessageService ).  
  • · LifeTime : طول حیات سرویس را مشخص می‌کند. DI Container بر اساس این ویژگی، اقدام به ساخت و از بین بردن نمونه‌هایی از سرویس می‌کند.  
  • · ImplementionInstance : نمونه‌ی ساخته شده‌ی از سرویس است.  
  • · ImplementionFactory : یک Delegate است که چگونگی ساخته شدن یک نمونه از پیاده سازی سرویس را در خود نگه می‌دارد. این Delegate یک IServiceProvider را به عنوان ورودی دریافت می‌کند و یک object را بازگشت می‌دهد.

به صورت عادی، در سناریوهای معمول ثبت سرویس‌ها درون IServiceCollection، نیازی به استفاده از ServiceDescriptor نیست؛ ولی اگر بخواهیم سرویس‌ها را به روش‌های پیشرفته‌تری ثبت کنیم، مجبوریم که به صورت مستقیم با این کلاس کار کنیم.

 

می توانیم یک ServiceDesciriptor را به روش‌های زیر تعریف کنیم:

var serviceDescriptor1 = new ServiceDescriptor(
   typeof(IMessageServiceB),
   typeof(MessageServiceBB),
   ServiceLifetime.Scoped);

var serviceDescriptor2 = ServiceDescriptor.Describe(
   typeof(IMessageServiceB),
   typeof(MessageServiceBB),
   ServiceLifetime.Scoped);

var serviceDescriptor3 = ServiceDescriptor.Singleton(typeof(IMessageServiceB), typeof(MessageServiceBB));

var serviceDescriptor4 = ServiceDescriptor.Singleton<IMessageServiceB, MessageServiceBB>();
در بالا روش‌های تعریف یک ServiceDescriptor را می‌بینید. اولین متد و تعریف پارامترها در سازنده‌ها، روش پایه است؛ ولی برای راحتی کار، توسعه دهندگان تعدادی متد static نیز تعریف کرده‌اند که خروجی آنها یک نمونه از ServiceDescriptor است.

همانطور که دیدیم، IServiceCollection در واقع لیست و مجموعه‌ای از اشیاء است که از نمونه‌های جنریک IServiceCollection ، IList ، IEnumerable و Ienumberabl ارث بری می‌کند؛ بنابراین می‌توان از متدهای تعریف شده‌ی در این اینترفیس‌ها برای IServiceCollection نیز استفاده کرد. حالا ما برای اضافه کردن این سرویس‌های جدید، بدین طریق عمل می‌کنیم:

Services.Add(serviceDescriptor1);

استفاده از متدهای TryAdd() 

به کد زیر نگاه کنید :

services.AddScoped<IMessageServiceB, MessageServiceBA>();
services.AddScoped<IMessageServiceB, MessageServiceBB>();
همانطور که می‌بینید، در اینجا یک اینترفیس را دوبار ثبت کردیم. در این حالت موقع واکشی سرویس، DI Container آخرین نمونه‌ی ثبت شده‌ی برای اینترفیس را واکشی کرده و نمونه سازی می‌کند و به کلاس‌ها تزریق می‌کند. این یکی از مواردی است که ترتیب ثبت کردن سرویس‌های مهم است.

برای جلوگیری از این خطا می‌توانیم از متدهای TryAddSingleton() ، TryAddScoped() و TryAddTransient() استفاده کنیم. این متدها درون فضای نام Microsoft.Extionsion.DependencyInjection.Extension قرار دارند.

عملکرد کلی این متدها درست مثل متد‌های Add() است؛ با این تفاوت که این متد ابتدا IServiceCollection را جستجو می‌کند و اگر برای type مورد نظر سرویسی ثبت نشده بود، آن را ثبت می‌کند:

services.TryAddScoped<IMessageServiceB, MessageServiceBA>();
services.TryAddScoped<IMessageServiceB, MessageServiceBB>();

جایگذاری یک سرویس با نمونه‌ای دیگر

گاهی اوقات می‌خواهیم یک پیاده سازی دیگر را بجای پیاده سازی فعلی، در DI Container ثبت کنیم. در این حالت از متد Replace() بر روی IServiceCollection برای این کار استفاده می‌کنیم. این متد فقط یک ServiceDescriptor را به عنوان پارامتر ورودی می‌گیرد:

services.Replace(serviceDescriptor3);
ناگفته نماند که متد Replace() فقط اولین سرویس را با نمونه‌ی مورد نظر ما جایگذاری می‌کند. اگر می‌خواهید تمام نمونه سرویس‌های ثبت شده را برای یک نوع حذف کنید، می‌توانید از متد RemoveAll() استفاده کنید:
services.RemoveAll<IMessageServiceB>();

معمولا در پروژه‌های معمول خودمان نیازی به استفاده از Replace() و RemoveAll() نداریم؛ مگر اینکه بخواهیم پیاده سازی اختصاصی خودمان را برای سرویس‌های درونی فریم ورک یا کتابخانه‌های شخص ثالث، بجای پیاده سازی پیش فرض، ثبت و استفاده کنیم.  

 

AddEnumerable()

فرض کنید دارید برنامه‌ی نوبت دهی یک کلینیک را می‌نویسید و به صورت پیش فرض از شما خواسته‌اند که هنگام صدور نوبت، این قوانین را بررسی کنید:

  •   هر شخص در هفته نتواند بیش از 2 نوبت برای یک تخصص بگیرد.
  •   اگر شخص در ماه بیش از 3 نوبت رزرو شده داشته باشد ولی مراجعه نکرده باشد، تا پایان ماه، امکان رزرو نوبت را نداشته باشد .
  •   تعداد نوبت‌های ثبت شده‌ی برای پزشک در آن روز نباید بیش از تعدادی باشد که پزشک پذیرش می‌کند.
  •   و ...

یک روش معمول برای پیاده سازی این قابلیت، ساخت سرویسی برای ثبت نوبت است که درون آن متدی برای بررسی کردن قوانین ثبت نام وجود دارد. خب، ما این کار را انجام می‌دهیم. تست‌های واحد و تست‌های جامع را هم می‌نویسیم و بعد برنامه را انتشار می‌دهیم و همه چیز خوب است؛ تا اینکه مالک محصول یک نیازمندی جدید را می‌خواهد که در آن ما باید قانون زیر را در هنگام ثبت نوبت بررسی کنیم:

  •   نوبت‌های ثبت شده برای یک شخص نباید دارای تداخل باشند.

در این حالت ما باید دوباره سرویس Register را باز کنیم و به متد بررسی کردن قوانین برویم و دوباره کدهایی را برای بررسی کردن قانون جدید بنویسیم و احتمالا کد ما به این صورت خواهد شد:

public class RegisterAppointmentService : RegisterAppointmentService
{
  public Task<Result> RegisterAsync(
    PatientInfoDTO patientIfno , DateTimeOffset requestedDateTime ,
    PhysicianId phusicianId )
  {
      CheckRegisterantionRule(patientInfo);
      // code here
  }

  private Task CheckRegisterationRule(PatientInfoDTO patientInfo)
  {
       CheckRule1(patientInfo);
       CheckRule2(patientInfo);
       CheckRule3(patientInfo);
  }
}  

در این حالت باید به ازای هر قانون جدید، به متد CheckRegisterationRule برویم و به ازای هر قانون، یک متد private جدید را بسازیم. مشکل این روش این است که در این حالت ما مجبوریم با هر کم و زیاد شدن قانون، این کلاس را باز کنیم و آن را تغییر دهیم و با هر تغییر دوباره، تست‌های واحد آن را دوباره نویسی کنیم. در یک کلام در کد بالا اصول Separation of Concern و  Open/Closed Principle را رعایت نمی‌شود.

یک راهکار این است که یک سرویس جداگانه را برای بررسی کردن قوانین بنویسیم و آن را به سرویس ثبت نوبت تزریق کنیم:

public class ICheckRegisterationRuleForAppointmentService : ICheckRegisterationRuleForAppointmentService
{
     public Task CheckRegisterantionRule(PatientInfoDTO patientInfo)
     {
                CheckRule1(patientInfo);
                CheckRule2(patientInfo);
                CheckRule3(patientInfo);
      }
}

public class RegisterAppointmentService : IRegisterAppointmentService
{
  private ICheckRegisterationRuleForAppointmentService  _ruleChecker;
 
  public RegisterAppointmentService (RegisterAppointmentService  ruleChecker)
  {
          _ruleChecker = ruleChecker;  
  }

  public Task<Result> RegisterAsync(
     PatientInfoDTO patientIfno , 
     DateTimeOffset requestedDateTime , 
     PhysicianId phusicianId )
  {
             _ruleChecker.CheckRegisterantionRule(patientInfo);
                // code here
  }
}

با این کار وظیفه‌ی چک کردن قوانین و وظیفه‌ی ثبت و ذخیره سازی قوانین را از یکدیگر جدا کردیم؛ ولی همچنان در سرویس بررسی کردن قوانین، اصل Open/Closed رعایت نشده‌است. خب راه حل چیست !؟

یکی از راه حل‌های موجود، استفاده از الگوی قوانین یا Rule Pattern است. برای اجرای این الگو، می‌توانیم با تعریف یک اینترفیس کلی برای بررسی کردن قانون، به ازای هر قانون یک پیاده سازی اختصاصی را داشته باشیم:


interface IAppointmentRegisterationRule
{
  Task CheckRule(PatientInfo patientIfno);
}

public class AppointmentRegisterationRule1 : IAppointmentRegisterationRule
{
      public Task CheckRule(PatientInfo patientIfno)
      {
          Console.WriteLine("Rule 1 is checked");
          return Task.CompletedTask;
      }
}

public class AppointmentRegisterationRule2 : IAppointmentRegisterationRule
{
     public Task CheckRule(PatientInfo patientIfno)
     {
Console.WriteLine("Rule 2 is checked"); return Task.CompletedTask; } } public class AppointmentRegisterationRule3 : IAppointmentRegisterationRule { public Task CheckRule(PatientInfo patientIfno) { Console.WriteLine("Rule 3 is checked"); return Task.CompletedTask; } } public class AppointmentRegisterationRule4 : IAppointmentRegisterationRule { public Task CheckRule(PatientInfo patientIfno) { Console.WriteLine("Rule 4 is checked"); return Task.CompletedTask; } }
حالا که ما قوانین خودمان را تعریف کردیم، به روش زیر می‌توانیم آن‌ها را درون سازنده ثبت کنیم:
services.AddScoped<IAppointmentRegisterationRule, AppointmentRegisterationRule1>();
services.AddScoped<IAppointmentRegisterationRule, AppointmentRegisterationRule2>();
services.AddScoped<IAppointmentRegisterationRule, AppointmentRegisterationRule3>();
services.AddScoped<IAppointmentRegisterationRule, AppointmentRegisterationRule4>();
حالا می‌توانیم درون سازنده‌ی سرویس مورد نظرمان، لیستی از سرویس‌های ثبت شده‌ی برای یک نوع خاص را به با استفاده از اینترفیس جنریک IEnumerable<T> دریافت کنیم که در اینجا T، برابر نوع سرویس مورد نظرمان است:
public class CheckRegisterationRuleForAppointmentService : ICheckRegisterationRuleForAppointmentService
{
       private IEnumerable<IAppointmentRegisterationRule> _rules ;

       public CheckRegisterationRuleForAppointmentService(IEnumerable<IAppointmentRegisterationRule> rules)
       {
           _rules = rules;
       }

      public Task CheckRegisterantionRule(PatientInfoDTO patientInfo)
      {
          foreach(var rule in rules)
          {
                rule.CheckRule(patientInfo);
          }
      }
}
با این تغییرات، هر زمانیکه خواستیم می‌توانیم با استفاده از DI Container، قوانین جدیدی را اضافه یا کم کنیم و با این کار، اصل Open/Closed را نیز رعایت کرده‌ایم.

 کد بالا به نظر کامل می‌آید ولی مشکلی دارد! اگر در DI Container برای IAppointmentRegisterationRule یک قانون را دو یا چند بار ثبت کنیم، در هر بار بررسی کردن قوانین، آن را به همان تعداد بررسی می‌کند و اگر این فرآیند منابع زیادی را به کار می‌گیرد، می‌تواند عملکرد برنامه‌ی ما را به هم بریزد.  برای جلوگیری از این مشکل، از متد TryAddEnumerabl() استفاده می‌کنیم که لیستی از ServiceDescriptor ‌ها را می‌گیرد و هر serviceDescriptor را فقط یکبار ثبت می‌کند:

services.TryAddEnumerable(new[] {
  ServiceDescriptor.Scoped(typeof(IAppointmentRegisterationRule), typeof(AppointmentRegisterationRule1)),
  ServiceDescriptor.Scoped(typeof(IAppointmentRegisterationRule), typeof(AppointmentRegisterationRule2)),
  ServiceDescriptor.Scoped(typeof(IAppointmentRegisterationRule), typeof(AppointmentRegisterationRule3)),
  ServiceDescriptor.Scoped(typeof(IAppointmentRegisterationRule), typeof(AppointmentRegisterationRule4)),
});

مطالب
دریافت فایل از یوتیوب

سلام

سال نو مبارک! به امید سالی بهتر از پارسال!

این روزها با هزینه‌‌ای معادل هزینه‌ی تهیه‌ی یک هاست اشتراکی سالیانه برای بالاگذاری یک سایت معمولی در 5 سال قبل، می‌توان یک VPS تهیه کرد و به این صورت قفل و کلید یک نیمچه سرور را (با 200 و خرده‌ای مگ رم، 30 گیگ فضا، سرعت CPU نزدیک به 700 MHz و ویندوز سرور 2003 یا 2008) در اختیار شما قرار می‌دهند (البته به قول معروف هر چقدر پول بدهید همانقدر هم سخت افزار در اختیار شما قرار می‌دهند) بجای صرفا یک دایرکتوری مجازی محدود با 100 مگ فضای هاست که هر احدی در آن هاست اشتراکی می‌تواند سر مبارک را اندکی چرخانده و تمام زندگی شما را مرور کند و غیره!
استفاده‌ی مفیدی هم که این VPS برای من داشته، ترنس لود کردن یک سری فایل است (با توجه به سرعت‌های نجومی دریافت فایل این سرورها). برای مثال دریافت فایل از یوتیوب و انتقال به یک هاست دیگر برای دریافت ساده‌تر خودم و یا دیگران.
برای نمونه سایت dotnet-tv.com را در نظر بگیرید. تعدادی از ویدیوهای این سایت در یوتیوب هاست شده و از این دست زیاد هستند. خیلی‌ها برای فرار از مشکلات کمبود پهنای باند از یوتیوب استفاده می‌کنند. یوتیوب هم که از این طرف بسته است. خوب، من الان می‌خواهم ویدیوی مربوط به ASP.Net MVC آن را مشاهده کنم، چکار باید کرد؟!
یک برنامه‌ی ساده‌ی کنسول را تهیه کرده‌ام که این کار را برای VPS‌ داران تسهیل می‌کند.
- دریافت فایل از یوتیوب
- آپلود خودکار آن به رپیدشیر


یک نمونه خروجی آن: (فایل‌های یوتیوب سایت ذکر شده که به رپیدشیر منتقل شده)
دریافت

در سورس این برنامه موارد زیر پیاده سازی شده است:
- یافتن لینک‌های یوتیوب سایت dotnet-tv.com با استفاده از regular expressions
- یافتن لینک دانلود مستقیم این فایل‌ها از سایت یوتیوب که شامل استفاده از regular expressions برای استخراج قسمت‌های مفید از صفحات و همچنین استفاده از امکانات Json دات نت فریم ورک سه و نیم برای parse قسمت‌های استخراج شده است.
- ایجاد یک thread pool سفارشی که هر بار 7 لینک مستقیم را به صورت همزمان از یوتیوب دریافت می‌کند. (thread pool پیش فرض دات نت تمام تردها را به یکباره شروع می‌کند که برای اینکار مفید نیست. به همین جهت از این thread pool سفارشی شده استفاده شد)
پیش فرض فایلی که از سایت یوتیوب دریافت می‌شود MP4 با کیفیت بالا است که با fmt=18 در فایل Youtube.cs مشخص شده. فرمت‌های دیگر را می‌توانید از این فایل ایده بگیرید.
- آپلود فایل دریافتی از یوتیوب به یک اکانت رایگان کالکتور در رپیدشیر. (ماخذ این مورد در سایت code projects)
مشخصات این اکانت رایگان کالکتور در فایل app.config باید ذکر شود.

این سورس می‌تونه ایده‌ی ابتدایی بسیاری از کارهای مشابه باشد. برای مثال ایجاد یک وب سرویس، یک وب سایت، یک سرویس ایمیلی و غیره.



پ.ن.
کار انجام شده فعالیت وارز محسوب نمی‌شود زیرا مجوز ویدیوهای سایت یوتیوب این امکان توزیع (و بسیاری موارد دیگر) را به شما می‌دهد.

مطالب
توصیه‌هایی در مورد overloading متدها

مطلب زیر چکیده‌ای است از کتاب Framework Design Guidelines در مورد سربارگذاری توابع

الف) از یک نوع خروجی استفاده کنید

مثال زیر را در نظر بگیرید:

public User[] GetGroupMembers(int groupId)
public List<User> GetGroupMembers(string groupName)

هر دوی این متدها گروهی از کاربران را بازگشت می‌دهند. خروجی متد اول از نوع آرایه است و خروجی متد دوم از نوع یک لیست جنریک می‌باشد.
مشکل اینجا است که هنگام فراخوانی هر کدام، نحوه‌ی استفاده متفاوت خواهد بود. بنابراین باید از این نوع سربارگذاری پرهیز کرد.

ب) نام‌های آرگومان‌های توابع سربارگذاری شده شما باید یکسان باشند

در مثال زیر، از اولین آرگومان جهت دریافت شناسه‌ی یک گروه استفاده می‌شود:

public List<User> GetGroupMembers(int groupId)
public List<User> GetGroupMembers(int id, int pageIndex, int pageSize)

اما همانطور که ملاحظه می‌کنید در یکی از groupId استفاده شده و در دیگری از نام id . این روش مزموم است! از آن پرهیز کنید! (هر دو یا باید groupId باشند و یا id . این هماهنگی و یکسان بودن باید در توابع سربارگذاری شده‌ی شما حفظ شود)

ج) ترتیب آرگومان‌ها را در توابع سربارگذاری شده حفظ و رعایت نمائید

لطفا به مثال زیر دقت کنید:

public List<User> GetGroupMembers(int groupId)
public List<User> GetGroupMembers(int pageIndex, int pageSize, int groupId)

در اینجا شناسه‌ی گروه یکبار به عنوان آرگومان اول معرفی شده و بار دیگر به عنوان آرگومان سوم. این کار نیز مزموم است، زیرا برنامه نویس‌ها از روی عادت به اولین آرگومان توابع سربارگذاری شده‌ی شما، همان شناسه‌ی گروه را ارسال خواهند کرد و این مورد سبب بروز باگ‌هایی خواهد شد که ردیابی آن مشکل است. بنابراین اگر شناسه‌ی گروه به عنوان اولین آرگومان معرفی شده، در تمامی overload های این تابع نیز اولین آرگومان باید همان شناسه‌ی گروه باشد.

د) از call forwarding استفاده کنید

جهت توضیح بهتر call forwarding به مثال زیر دقت نمائید:
public List<User> GetGroupMembers(int groupId)
{
return GetGroupMembers(groupId, 0, 10);
}

public List<User> GetGroupMembers(int groupId, int pageIndex, int pageSize)
{
return GetGroupMembers(groupId, pageIndex, pageSize, SortOrder.Ascending);
}

public List<User> GetGroupMembers(int groupId, int pageIndex, int pageSize, SortOrder sortOrder)
{
var query = new GroupQuery();
query.GroupID = groupId;
query.PageIndex = pageIndex;
query.PageSize = pageSize;
query.SortOrder = sortOrder;

return GetGroupMembers(query);
}

public List<User> GetGroupMembers(GroupQuery groupQuery)
{
// Actual implementation to get group members goes here
}

معنای call forwarding این است که هنگام پیاده سازی توابعی از این دست، کوچکترین تابع سربارگذاری شونده باید تابع بزرگتر بعدی خود را صدا بزند و همین‌طور الی آخر که در مثال فوق به خوبی آشکار است. در این مثال چهارمین تابع سربارگذاری شده، بیشترین حوضه‌ی تمرکز را در خود دارد و توابع دیگر می‌توانند از آن بهره جویند بدون اینکه پیاده سازی خاصی را ارائه دهند.

ه) زیاده‌ روی نکنید!

آخرین موردی که توصیه شده این است که در تهیه توابع سربارگذاری شده زیاده روی نکنید. در این نوع موارد باید قانون 80/20 را در نظر گرفت. 2 تا 3 تابع سربارگذاری شده ارائه دهید که 80 درصد کار را انجام می‌دهند و سپس یک تابع سربارگذاری شده‌ی دیگر ارائه دهید که 20 درصد باقیمانده را پوشش دهد.


پ.ن.
در سی شارپ 4 ، با معرفی optional parameters ، شاید کمتر به سربارگذاری نیاز باشد.

مطالب
ردیابی تغییرات در Entity Framework، بخش اول
همان طور که می‌دانید، Entity Framework  تغییراتی را که بر روی اشیا انجام می‌دهید، ردیابی می‌کند. بدیهی است که EF از طریق ردیابی این تغییرات است که می‌تواند تغییرات انجام شده را شناسایی کند و آن‌ها را در مواقع مورد نیاز مانند ذخیره‌ی تغییرات  (DbContext.SaveChanges)، بر روی پایگاه داده اعمال  کند. شما می‌توانید به اطلاعات این ردیاب تغییر و اعمال مرتبط به آن از طریق ویژگی  DbContext.ChangeTracker دسترسی پیدا کنید. 
در این مقاله بیشتر سعی به بررسی مفاهیم ردیابی و روش هایی که EF برای ردیابی تغییرات استفاده می‌کند، بسنده می‌کنم و بررسی  API‌های مختلف آن را به مقاله ای دیگر موکول می‌کنم.
به طور کلی EF از دو روش برای ردیابی تغییرات رخ داده شده در اشیا استفاده می‌کند:
1) ردیابی تغییر عکس فوری! (Snapshot change tracking) 
2) پروکسی‌های ردیابی تغییر  (Change tracking proxies)

 ردیابی تغییر عکس فوری

به نظر من، اسم مناسبی برای این روش انتخاب کرده اند و دقیقا بیان گر کاری است که  EF انجام می‌دهد. در حالت عادی کلاس‌های دامین ما یا همان کلاس‌های POCO، هیچ منطق و کدی را برای مطلع ساختن EF از تغییراتی که در آن‌ها رخ می‌دهد پیاده سازی نکرده اند. چون هیچ راهی برای EF، برای مطلع شدن از تغییرات رخ داده وجود ندارد، EF راه جالبی را بر می‌گزیند. EF هر گاه شیئی را می‌بیند از مقادیر ویژگی‌های آن یک عکس فوری می‌گیرد! و آن‌ها را در حافظه ذخیره می‌کند.این عمل هنگامی که یک شی از پرس و جو (query) حاصل می‌شود، و یا شیئی را به DbSet اضافه می‌کنیم رخ می‌دهد.
زمانی که EF می‌خواهد بفهمد که چه تغییراتی رخ داده است، مقادیر کنونی موجود در کلیه اشیا را اسکن می‌کند و با مقادیری که در عکس فوری ذخیره کرده است مقایسه می‌کند و متوجه تغییرات رخ داده می‌شود. این فرآیند اسکن کردن کلیه اشیا زمانی رخ می‌دهد که متد DetectChanges ویژگی DbSet.ChangeTracker صدا زده شود.

 پروکسی‌های ردیابی تغییر

پروکسی‌های ردیابی تغییر، مکانیزم دیگری برای ردیابی تغییرات EF است و به EF این اجازه را می‌دهد تا از تغییرات رخ داده، مطلع شود.
اگر به یاد داشته باشید در مباحث Lazy loading نیز از واژه پروکسی‌های پویا استفاده شد. پروکسی‌های ردیابی تغییر نیز با استفاده از همان مکانیزم کار می‌کنند و علاوه بر فراهم کردن Lazy loading ،این امکان را می‌دهند تا تغییرات را به Context انتقال دهند.
برای استفاده از پروکسی‌های ردیابی تغییر، شما باید ساختار کلاس‌های خود را به گونه ای تغییر دهید، تا EF بتواند در زمان اجرا، نوع پویایی را که هریک، از کلاس‌های POCO شما مشتق می‌شوند ایجاد کند، و تک تک ویژگی‌های آن‌ها را تحریف (override) کند.
این نوع پویا که به عنوان پروکسی پویا نیز شناخته می‌شود، منطقی را در ویژگی‌های تحریف شده شامل می‌شود، تا EF را از تغییرات صورت گرفته در ویژگی هایش مطلع سازد.
 برای بیان ادامه‌ی مطلب، من مدل یک دفترچه تلفن ساده را به شرح زیر در نظر گرفتم که روابط مهم و اساسی در آن در نظر گرفته شده است. 
namespace EntitySample1.DomainClasses
{
    public class Person
    {
        public int Id { get; set; }
        public string FirstName { get; set; }
        public string LastName { get; set; }
        public DateTime BirthDate { get; set; }
        public virtual PersonInfo PersonInfo { get; set; }
        public virtual ICollection<PhoneNumber> PhoneNumbers { get; set; }
        public virtual ICollection<Address> Addresses { get; set; }
    }
}

namespace EntitySample1.DomainClasses
{
    public class PersonInfo
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Note { get; set; }
        public string Major { get; set; }
    }
}

namespace EntitySample1.DomainClasses
{
    public enum PhoneType
    {
        Home,
        Mobile,
        Work
    }

    public class PhoneNumber
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Number { get; set; }
        public PhoneType PhoneType { get; set; }
        public virtual Person Person { get; set; }
    }
}

namespace EntitySample1.DomainClasses
{
    public class Address
    {
        public int Id { get; set; }
        public string City { get; set; }
        public string Street { get; set; }
        public virtual ICollection<Person> Persons { get; set; }
    }
}
طبق کلاس‌های فوق ، ما تعدادی شخص ، اطلاعات شخص ، شماره تلفن و آدرس داریم. رابطه‌ی بین شخص و اطلاعات آن شخص یک به یک، شخص و آدرس  چند به چند  و شخص با شماره تلفن یک به چند است. همچنین به این نکته توجه داشته باشید که  کلیه کلاس‌های فوق به صورت public تعریف، و کلیه خواص راهبری (navigation properties) به صورت virtual تعریف شده اند. دلیل این کار هم این است که این دو مورد، جز الزامات، برای فعال سازی Lazy loading هستند. 
تعریف کلاس context نیز به شکل زیر است:

namespace EntitySample1.DataLayer
{
    public class PhoneBookDbContext : DbContext
    {
        public DbSet<Person> Persons { get; set; }
        public DbSet<PhoneNumber> PhoneNumbers { get; set; }
        public DbSet<Address> Addresses { get; set; }

    }
}

استفاده از ردیابی تغییر عکس فوری

ردیابی تغییر عکس فوری، وابسته به این است که EF بفهمد، چه زمانی تغییرات رخ داده است. رفتار پیش فرض DbContext API ، این هست که به صورت خودکار بازرسی لازم را در نتیجه‌ی رخداد‌های DbContext انجام دهد. DetectChanges تنها اطلاعات مدیریت حالت context، که وظیفه‌ی انعکاس تغییرات صورت گرفته به پایگاه داده را دارد، به روز نمی‌کند، بلکه اصلاح رابطه(ralationship) ترکیبی از خواص راهبری مرجع ، مجموعه ای  و کلید‌های خارجی را انجام می‌دهد. این خیلی مهم خواهد بود که درک روشنی داشته باشیم از این که چگونه و چه زمانی تغییرات تشخیص داده می‌شوند،چه چیزی باید از آن انتظار داشته باشیم و چگونه کنترلش کنیم.

چه زمانی تشخیص خودکار تغییرات اجرا می‌شود؟

متد DetectChanges کلاس ObjectContext، از EF نسخه‌ی 4 به عنوان بخشی از الگوی ردیابی تغییر عکس فوری اشیای POCO ،در دسترس بوده است. تفاوتی که در مورد DataContext.ChangeTracker.DetectChanges( در حقیقت ObjectContext.DetectChanges فراخوانی می‌شود) وجود دارد این است که، رویداد‌های خیلی بیشتری وجود دارند که به صورت خودکار DetectChanges را فراخوانی می‌کنند.
لیستی از متدهایی که باعث انجام عمل تشخیص تغییرات (DetectChanges)، می‌شوند را  در ادامه مشاهده می‌کنید:
• DbSet.Add
• DbSet.Find
• DbSet.Remove
• DbSet.Local
• DbSet.SaveChanges
• فراخوانی Linq Query از DbSet
• DbSet.Attach
• DbContext.GetValidationErrors
• DbContext.Entry
• DbChangeTracker.Entries

 
کنترل زمان فراخوانی DetectChanges

بیشترین زمانی که EF احتیاج به فهمیدن تغییرات دارد، در زمان SaveChanges است، اما حالت‌های زیاد دیگری نیز هست. برای مثال، اگر ما از ردیاب تغییرات، درخواست وضعیت فعلی یک شی را بکنیم،EF احتیاج به اسکن کردن و بررسی تغییرات رخ داده را دارد. همچنین وضعیتی را در نظر بگیرید که شما از پایگاه داده یک شماره تلفن را واکشی می‌کنید و سپس آن را به مجموعه شماره تلفن‌های یک شخص جدید اضافه می‌کنید.آن شماره تلفن اکنون تغییر کرده است، چرا که انتساب آن به یک شخص جدید،خاصیت PersonId آن را تغییر داده است. ولی EF برای اینکه بفهمد تغییر رخ داده است(یا حتی نداده است) ، احتیاج به اسکن کردن همه‌ی اشیا Person دارد.
بیشتر عملیاتی که بر روی DbContext API انجام می‌دهید، موجب فراخوانی DetectChanges می‌شود. در بیشتر موارد DetectChanges به اندازه کافی سریع هست تا باعث ایجاد مشکل کارایی نشود. با این حال ممکن است ، شما تعداد خیلی زیادی اشیا در حافظه داشته باشید، و یا تعداد زیادی عملیات در DbContext ، در مدت خیلی کوتاهی انجام دهید، رفتار تشخیص خودکار تغییرات ممکن است، باعث نگرانی‌های کارایی شود. خوشبختانه گزینه ای برای خاموش کردن رفتار تشخیص خودکار تغییرات وجود دارد و هر زمانی که می‌دانید لازم است، می‌توانید آن را به صورت دستی فراخوانی کنید.
 EF بر مبنای این فرض ساخته شده است که شما ، در صورتی که در فراخوانی آخرین API، موجودیتی تغییر پیدا کرده است، قبل از فراخوانی API جدید، باید DetectChanges صدا زده شود. این شامل فراخوانی DetectChanges، قبل از اجرای هر query نیز می‌شود.اگر این عمل ناموفق یا نابجا انجام شود،ممکن است عواقب غیر منتظره ای در بر داشته باشد. DbContext انجام این وظیفه را بر عهده گرفته است و به همین دلیل به طور پیش فرض تشخیص تغییرات خودکار آن فعال است.

نکته:
تشخیص اینکه چه زمانی احتیاج به فراخوانی DetectChanges است،آن طور که ساده و بدیهی به نظر می‌آید نیست. تیم EF شدیدا توصیه کرده اند که فقط، وقتی با مشکلات عدم کارایی روبرو شدید، تشخیص تغییرات را به حالت دستی در بیاورید.همچنین توصیه شده که در چنین مواقعی، تشخیص خودکار تغییرات را فقط برای قسمتی از کد که با کارایی پایین مواجه شدید خاموش کنید و پس از اینکه اجرای آن قسمت از کد تمام شد،دوباره آن را روشن کنید.

برای خاموش یا روشن کردن تشخیص خودکار تغییرات، باید متغیر بولین DbContext.Configuration.AutoDetectChangesEnabled را تنظیم کنید.
در مثال زیر، ما در متد ManualDetectChanges، تشخیص خودکار تغییرات را خاموش کرده ایم و تاثیرات آن را بررسی کرده ایم.

        private static void ManualDetectChanges()
        {
            using (var context = new PhoneBookDbContext())
            {
                context.Configuration.AutoDetectChangesEnabled = false; // turn off Auto Detect Changes

                var p1 = context.Persons.Single(p => p.FirstName == "joe");

                p1.LastName = "Brown";

                Console.WriteLine("Before DetectChanges: {0}", context.Entry(p1).State);

                context.ChangeTracker.DetectChanges(); // call detect changes manually

                Console.WriteLine("After DetectChanges: {0}", context.Entry(p1).State);
            }
        }

در کدهای بالا ابتدا تشخیص خودکار تغییرات را خاموش کرده ایم و سپس یک شخص با نام joe را از دیتابیس فراخواندیم و سپس نام خانوادگی آن را به Brown تغییر دادیم. سپس در خط بعد، وضعیت فعلی موجودیت p1 را از context جاری پرسیدیم. در خط بعدی، DetectChanges را به صورت دستی صدا زده ایم و دوباره همان پروسه را برای به دست آوردن وضیعت شی p1، انجام داده ایم. همان طور که می‌بینید ، برای به دست آوردن وضعیت فعلی شی مورد نظر از متد Entry متعلق به ChangeTracker API استفاده می‌کنیم، که در آینده مفصل در مورد آن بحث خواهد شد. اگر شما متد Main را با صدا زدن ManualDetectChanges ویرایش کنید ، خروجی زیر را مشاهده خواهید کرد:

Before DetectChanges: Unchanged
After DetectChanges: Modified

همان طور که انتظار می‌رفت، به دلیل خاموش کردن تشخیص خودکار تغییرات، context قادر به تشخیص تغییرات صورت گرفته در شی p1 نیست، تا زمانی که متد DetectChanges را به صورت دستی صدا بزنیم. دلیل این که در دفعه اول، ما نتیجه‌ی غلطی مشاهده می‌کنیم، این است که ما قانون را نقض کرده ایم و قبل از صدا زدن هر API ، متد DetectChanges را صدا نزده ایم. خوشبختانه چون ما در اینجا وضعیت یک شی را بررسی کردیم، با عوارض جانبی آن روبرو نشدیم.

نکته: به این نکته توجه داشته باشید که متد Entry به صورت خودکار، DetectChanges را فراخوانی می‌کند. برای اینکه دانسته بخواهیم این رفتار را غیر فعال کنیم، باید AutoDetectChangesEnabled را غیر فعال کنیم.
در مثال فوق ،خاموش کردن تشخیص خودکار تغییرات، برای ما مزیتی به همراه نداشت و حتی ممکن بود برای ما دردسر ساز شود. ولی حالتی را  در نظر بگیرید که ما یک سری API را فراخوانی می‌کنیم ،بدون این که در این بین ،در حالت اشیا تغییری ایجاد کنیم.در نتیجه می‌توانیم از فراخوانی‌های بی جهت DetectChanges جلوگیری کنیم.
 
در متد AddMultiplePersons مثال بعدی، این کار را نشان داده ام:

        private static void AddMultiplePerson()
        {
            using (var context = new PhoneBookDbContext())
            {
                context.Configuration.AutoDetectChangesEnabled = false;

                context.Persons.Add(new Person
                    {
                        FirstName = "brad",
                        LastName = "watson",
                        BirthDate = new DateTime(1990, 6, 8)
                    });

                context.Persons.Add(new Person
                {
                    FirstName = "david",
                    LastName = "brown",
                    BirthDate = new DateTime(1990, 6, 8)
                });

                context.Persons.Add(new Person
                {
                    FirstName = "will",
                    LastName = "smith",
                    BirthDate = new DateTime(1990, 6, 8)
                });

                context.SaveChanges();

            }
        }
در مثال بالا ما از فراخوانی چهار DetectChanges غیر ضروری که شامل DbSet.Add و SaveChanges می‌شود، جلوگیری کرده ایم.

استفاده از DetectChanges برای فراخوانی اصلاح رابطه


DetectChanges همچنین مسئولیت انجام اصلاح رابطه ، برای هر رابطه ای که تشخیص دهد تغییر کرده است را دارد.اگر شما بعضی از روابط را تغییر دادید و مایل بودید تا همه‌ی خواص راهبری و خواص کلید خارجی را منطبق کنید، DetectChanges این کار را برای شما انجام می‌دهد. این قابلیت می‌تواند برای سناریوهای data-binding که در آن ممکن است در رابط کاربری(UI) یکی از خواص راهبری (یا حتی یک کلید خارجی) تغییر کند، و شما بخواهید که خواص دیگری این رابطه به روز شوند و تغییرات را نشان دهند، مفید واقع شود.
متد DetectRelationshipChanges در مثال زیر از DetectChanges برای انجام اصلاح رابطه استفاده می‌کند.
 
        private static void DetectRelationshipChanges()
        {
            using (var context = new PhoneBookDbContext())
            {

                var phone1 = context.PhoneNumbers.Single(x => x.Number == "09351234567");

                var person1 = context.Persons.Single(x => x.FirstName == "will");

                person1.PhoneNumbers.Add(phone1);

                Console.WriteLine("Before DetectChanges: {0}", phone1.Person.FirstName);

                context.ChangeTracker.DetectChanges(); // ralationships fix-up

                Console.WriteLine("After DetectChanges: {0}", phone1.Person.FirstName);
            }
        }

در اینجا ابتدا ما شماره تلفنی را از دیتابیس لود می‌کنیم. سپس شخص دیگری را نیز با نام will از دیتابیس می‌خوانیم. قصد داریم شماره تلفن خوانده شده را به این شخص نسبت دهیم و مجموعه شماره تلفن‌های وی اضافه کنیم و ما این کار را با افزودن phone1 به مجموعه شماره تلفن‌های person1 انجام داده ایم. چون ما از اشیای POCO استفاده کرده ایم،EF  نمی‌فهمد که ما این تغییر را ایجاد کرده ایم و در نتیجه کلید خارجی PersonId شی phone1 را اصلاح نمی‌کند. ما می‌توانیم تا زمانی صبر کنیم تا متدی مثل SaveChanges، متد DetectChanges را فراخوانی کند،ولی اگر بخواهیم این عمل در همان لحظه انجام شود، می‌توانیم DetectChanges را دستی صدا بزنیم.

اگر ما متد Main را با اضافه کردن فرخوانی DetectRealtionShipsChanges تغییر بدهیم و آن را اجرا کنیم، نتیجه زیر را مشاهده می‌کنید:

Before DetectChanges: david
After DetectChanges: will

تا قبل از فراخوانی تشخیص تغییرات(DetectChanegs)، هنوز phone1 منتسب به شخص قدیمی(david) بوده، ولی پس از فراخوانی DetectChanges ، اصلاح رابطه رخ داده و همه  چیز با یکدیگر منطبق می‌شوند.

فعال سازی و کار با پروکسی‌های ردیابی تغییر

اگر پروفایلر کارایی شما، فراخوانی‌های بیش از اندازه DetectChnages را به عنوان یک مشکل شناسایی کند، و یا شما ترجیح می‌دهید که اصلاح رابطه به صورت بلادرنگ صورت گیرد ، ردیابی تغییر پروکسی‌های پویا، به عنوان گزینه ای دیگر مطرح می‌شود.فقط با چند تغییر کوچک در کلاس‌های POCO، EF قادر به ساخت پروکسی‌های پویا خواهد بود.پروکسی‌های ردیابی تغییر به EF اجازه ردیابی تغییرات در همان لحظه ای که ما تغییری در اشیای خود می‌دهیم را می‌دهند و همچنین امکان انجام اصلاح رابطه را در هر زمانی که تغییرات روابط را تشخیص دهد، دارد.
برای اینکه پروکسی ردیابی تغییر بتواند ساخته شود، باید قوانین زیر رعایت شود:
 
• کلاس باید public باشد و seald نباشد.
• همه‌ی خواص(properties) باید virtual تعریف شوند.
• همه‌ی خواص باید getter و setter با سطح دسترسی public داشته باشند.
• همه‌ی خواص راهبری مجموعه ای باید نوعشان، از نوع ICollection<T> تعریف شوند.


کلاس Person مثال خود را به گونه ای بازنویسی کرده ایم که تمام قوانین فوق را پیاده سازی کرده باشد.

نکته: توجه داشته باشید که ما دیگر در داخل سازنده کلاس ،کدی نمی‌نویسیم و منطقی  که باعث نمونه سازی اولیه خواص راهبری می‌شدند، را پیاده سازی نمی‌کنیم. این پروکسی ردیاب تغییر، همه‌ی خواص راهبری مجموعه ای را تحریف کرده و ار نوع مجموعه ای مخصوص خود(EntityCollection<T>) استفاده می‌کند. این نوع مجموعه ای، هر تغییری که در این مجموعه صورت می‌گیرد را زیر نظر گرفته و به ردیاب تغییر گزارش می‌دهد. اگر تلاش کنید تا نوع دیگری مانند List<T> که معمولا در سازنده کلاس از آن استفاده می‌کردیم را به آن انتساب دهیم، پروکسی، استثنایی را پرتاب می‌کند.

namespace EntitySample1.DomainClasses
{
    public class Person
    {
        public virtual int Id { get; set; }
        public virtual string FirstName { get; set; }
        public virtual string LastName { get; set; }
        public virtual DateTime BirthDate { get; set; }
        public virtual PersonInfo PersonInfo { get; set; }
        public virtual ICollection<PhoneNumber> PhoneNumbers { get; set; }
        public virtual ICollection<Address> Addresses { get; set; }
    }
}
همان طور که در مباحث مربوط به Lazy loading نیز مشاهده کردید،EF زمانی پروکسی‌های پویا را برای یک کلاس ایجاد می‌کند که یک یا چند خاصیت راهبری آن با virtual علامت گذاری شده باشند.آن پروکسی‌ها که از کلاس مورد نظر، مشتق شده اند، به خواص راهبری virtual امکان می‌دهند تا به صورت lazy لود شوند.پروکسی‌های ردیابی تغییر نیز به همان شکل در زمان اجرا ایجاد می‌شوند، با این تفاوت که این پروکسی ها، امکانات بیشتری دارند.
با این که احتیاجات رسیدن به پروکسی‌های ردیابی تغییر خیلی ساده هستند، اما ساده‌تر از آن ها، فراموش کردن یکی از آن هاست.حتی از این هم ساده‌تر می‌شود که در آینده تغییری در آن کلاس‌ها ایجاد کنید و ناخواسته یکی از آن قوانین را نقض کنید.به این خاطر، فکر خوبیست که یک آزمون واحد نیز اضافه کنیم تا مطمئن شویم که EF توانسته، پروکسی ردیابی تغییر را ایجاد کند یا نه.
در مثال زیر یک متد نوشته شده که این مورد را مورد آزمایش قرار می‌دهد. همچنین فراموش نکنید که فضای نام System.Data.Object.DataClasses را به using‌های خود اضافه کنید.
 
        private static void TestForChangeTrackingProxy()
        {
            using (var context = new PhoneBookDbContext())
            {
                var person = context.Persons.First();
                var isProxy = person is IEntityWithChangeTracker;
                Console.WriteLine("person is a proxy: {0}", isProxy);
            }
        }
زمانی که EF ، پروکسی پویا برای ردیابی تغییر ایجاد می‌کند، اینترفیس IentityWithChangeTrackerرا پیاده سازی  خواهد کرد.متد تست در مثال بالا، نمونه ای از Person را با دریافت آن از دیتابیس ایجاد می‌کند و سپس آن را با اینترفیس ذکر شده چک می‌کند تا مطمئن شود که Person ، توسط پروکسی ردیابی تغییر احاطه شده است. این نکته را نیز به یاد داشته باشید که چک کردن این که EF ، کلاس پروکسی ای که از کلاس ما مشتق شده است ایجاد کرده است یا نه،کفایت نمی‌کند، چرا که پروکسی‌های Lazy Loading نیز چنین کاری انجام می‌دهند. در حقیقت آن چیزی که سبب می‌شود EF به تغییرات صورت گرفته به صورت بلادرنگ گوش دهد،حضور IEntityWithChangeTracker است.
اکنون متد ManualDetectChanges را که کمی بالاتر بررسی کرده ایم را در نظر بگیرید و کد context.ChangeTracker.DetectChanges آن را حذف کنید و بار دیگر آن را فرا بخوانید  و نتیجه را مشاهده کنید:
 
Before DetectChanges: Modified
After DetectChanges: Modified
این دفعه،EF از تغییرات صورت گرفته آگاه است،حال چه DetectChanges فراخوانده شود یا نشود.

اکنون متد DetectRelationshipChanges را ویرایش کرده و برنامه را اجرا کنید:

Before DetectChanges: will
After DetectChanges: will
این بار می‌بینیم که EF، تغییر رابطه را تشخیص داده و اصلاح رابطه را بدون فراخوانی DetectChanges انجام داده است.

نکته: زمانی که شما از پروکسی‌های ردیابی تغییر استفاده می‌کنید،احتیاجی به غیرفعال کردن تشخیص خودکار تغییرات نیست. DetectChanges برای همه اشیایی که تغییرات را به صورت بلادرنگ گزارش می‌دهند،فرآیند تشخیص تغییرات را انجام نمی‌دهد. بنابراین فعال سازی پروکسی‌های ردیابی تغییر،برای رسیدن به مزایای کارایی بالا در هنگام عدم استفاده از DetectChanges کافی است. در حقیقت زمانی که EF، یک پروکسی ردیابی پیدا می‌کند، از مقادیر خاصیت ها، عکس فوری نمی‌گیرد. همچنین DetectChanges این را نیز می‌داند که نباید تغییرات موجودیت هایی که عکسی از مقادیر اصلی آنها ندارد را اسکن کند.

تذکر: اگر شما موجودیت هایی داشته باشید که شامل انواع پیچیده(Complex Types) می‌شوند،EF هنوز هم از ردیابی تغییر عکس فوری، برای خواص موجود در نوع پیچیده استفاده می‌کند، و از این جهت لازم است کهEF، برای نمونه‌ی نوع پیچیده، پروکسی ایجاد نمی‌کند.شما هنوز هم، تشخیص خودکار تغییرات خواصی که مستقیما درون آن موجودیت(Entity) تعریف شده اند را دارید، ولی تغییرات رخ داده درون نوع پیچیده، فقط از طریق DetectChanges قابل تشخیص است.

چگونگی اطمینان از اینکه نمونه‌های جدید ، پروکسی‌ها را دریافت خواهند کرد

EF به صورت خودکار برای نتایج حاصل از کوئری هایی که شما اجرا می‌کنید، پروکسی‌ها را ایجاد می‌کند. با این حال اگر شما فقط از سازنده‌ی کلاس POCO خود برای ایجاد نمونه‌ی جدید استفاده کنید،دیگر پروکسی‌ها ایجاد نخواهند شد.بدین منظور برای دریافت پروکسی ها، شما باید از متد DbSet.Create برای دریافت نمونه‌های جدید آن موجودیت استفاده کنید.
نکته: اگر شما، پروکسی‌های ردیابی تغییر را برای موجودیتی از مدلتان فعال کرده باشید،هنوز هم می‌توانید،نمونه‌های فاقد پروکسی آن موجودیت را ایجاد و بیافزایید.خوشبختانه EF با موجودیت‌های پروکسی و غیر پروکسی در همان مجموعه(set) کار می‌کند.شما باید آگاه باشید که ردیابی خودکار تغییرات و یا اصلاح رابطه، برای نمونه هایی که پروکسی هایی ردیابی تغییر نیستند، قابل استفاده نیستند.داشتن مخلوطی از نمونه‌های پروکسی و غیر پروکسی در همان مجموعه، می‌تواند گیج کننده باشد.بنابر این عموما توصیه می‌شود که برای ایجاد نمونه‌های جدید از DbSet.Create استفاده کنید، تا همه‌ی موجودیت‌های موجود در مجموعه، پروکسی‌های ردیابی تغییر باشند.
متد CreateNewProxies را به برنامه‌ی خود اضافه کرده و آن را اجرا کنید.

        private static void CreateNewProxies()
        {
            using (var context = new PhoneBookDbContext())
            {
                var phoneNumber = new PhoneNumber { Number = "987" };

                var davidPersonProxy = context.Persons.Create();
                davidPersonProxy.FirstName = "david";
                davidPersonProxy.PhoneNumbers.Add(phoneNumber);

                Console.WriteLine(phoneNumber.Person.FirstName);
            }
        }

خروجی مثال فوق david خواهد بود.همان طور که می‌بینید با استفاده از context.Persons.Create، نمونه‌ی ساخته شده، دیگر شی POCO نیست، بلکه davidPersonProxy، از جنس پروکسی ردیابی تغییر است و تغییرات آن به طور خودکار ردیابی شده و رابطه آن نیز به صورت خودکار اصلاح  می‌شود.در اینجا نیز با افزودن phoneNumber به شماره تلفن‌های davidPersonProxy، به طور خودکار رابطه‌ی بین phoneNumber و davidPersonPeroxy بر قرار شده است. همان طور که می‌دانید این عملیات بدون استفاده از پروکسی‌های ردیابی تغییرات امکان پذیر نیست و موجب بروز خطا می‌شود.


ایجاد نمونه‌های پروکسی برای انواع مشتق شده

اورلود جنریک دیگری برای DbSet.Create وجود  دارد که برای نمونه سازی کلاس‌های مشتق شده در مجموعه ما استفاده می‌شود .برای مثال، فراخوانی Create بر روی مجموعه‌ی Persons ،نمونه ای از کلاس Person را  بر می‌گرداند.ولی ممکن است کلاس هایی در مجموعه‌ی Persons وجود داشته باشند، که از آن مشتق شده باشند، مانند Student. برای دریافت نمونه‌ی پروکسی Student، از اورلود جنریک Create استفاده می‌کنیم.

var newStudent = context.Persons.Create<Student>();
واکشی موجودیت‌ها بدون ردیابی تغییرات

تا به این جای کار باید متوجه شده باشید که ردیابی تغییرات، فرآیندی ساده و بدیهی نیست و مقداری سربار در کار است. در بعضی از بخش‌های برنامه تان، احتمالا داده‌ها را به صورت فقط خواندنی در اختیار کاربران قرار می‌دهید و چون اطلاعات هیچ وقت تغییر نمی‌کنند، شما می‌خواهید که سربار ناشی از ردیابی تغییرات را حذف کنید.
خوشبختانه EF شامل متد AsNoTracking است که می‌توان از آن برای اجرای کوئری‌های بدون ردیابی استفاده کرد.یک کوئری بدون ردیابی، یک کوئری ساده هست که نتایج آن توسط context برای تشخیص تغییرات ردیابی نخواهد شد.

متد PrintPersonsWithoutChangeTracking را به برنامه اضافه کنید و آن را اجرا کنید: 
 
        private static void PrintPersonsWithoutChangeTracking()
        {
            using (var context = new PhoneBookDbContext())
            {
                var persons = context.Persons.AsNoTracking().ToList();

                foreach (var person in persons)
                {
                    Console.WriteLine(person.FirstName);
                }

            }
        }
در مثال بالا از متد AsNoTracking برای گرفتن کوئری فاقد ردیابی استفاده کردیم تا محتویات مجموعه Persons را دریافت کنیم. در نهایت با یک حلقه‌ی foreach، نتایج را بر روی کنسول به نمایش در آوردیم.به دلیل اینکه، این یک کوئری بدون ردیابی هست، context دیگر تغییراتی که روی Persons رخ می‌دهد را ردیابی نمی‌کند.در نتیجه اگر شما یکی از خواص یکی از Persons را تغییردهید و SaveChanges را صدا بزنید، تغییرات به دیتابیس ارسال نمی‌شوند.

نکته: واکشی داده‌ها بدون ردیابی تغییرات،معمولا وقتی باعث افزایش قابل توجه کارایی می‌شود که بخواهیم تعداد خیلی زیادی داده  را به صورت فقط خواندنی نمایش دهیم. اگر برنامه‌ی شما داده ای را تغییر می‌دهد و می‌خواهد آن را ذخیره کند، باید از AsNoTracking استفاده نکنید.

AsNoTracking یک متد الحاقی است، که در <IQueryable<T تعریف شده است، در نتیجه شما می‌توانید از آن، در کوئری‌های LINQ نیز استفاده کنید. شما می‌توانید از AsNoTracking، در انتهای DbSet ،در خط from کوئری استفاده کنید.

var query = from p in context.Persons.AsNoTracking()
                            where p.FirstName == "joe"
                            select p;

شما همچنین از AsNoTracking می‌توانید برای تبدیل یک کوئری LINQ موجود، به یک کوئری فاقد ردیابی استفاده کنید. این نکته را به یاد داشته باشید که فقط AsNoTracking بر روی کوئری، فرانخوانده شده است، بلکه متغیر query را با نتیجه‌ی حاصل از فراخوانی AsNoTracking بازنویسی(override)  کرده است و این، از این جهت لازم است که AsNoTracking ،تغییری در کوئری ای که بر روی آن فراخوانده شده نمی‌دهد، بلکه یک کوئری جدید بر می‌گرداند. 

 
                var query = from p in context.Persons
                            where p.FirstName == "joe"
                            select p;
                query = query.AsNoTracking();
نکته: به دلیل اینکه AsNoTracking یک متد الحاقی است، شما احتیاج به افزودن فضای نام System.Data.Entity به فضا‌های نام خود دارید.

منبع: ترجمه ای آزاد از کتاب Programming Entity Framework: DbContext
مطالب
آشنایی با فریمورک الکترون Electron
فریمورک الکترون، ساخته شده توسط Github، مدتی است سر و صدای زیادی به پا کرده است و شرکت‌های بزرگی در حال استفاده‌ی از این فریمورک در برنامه‌های دسکتاپ خود هستند که Microsoft Visual Studio Code یکی از آنهاست. الکترون از چند لحاظ مورد لطف جامعه‌ی برنامه نویسان قرار گرفته است که تعدادی از علل آن را بررسی می‌کنیم:

  1. ساخت برنامه‌های دسکتاپ به صورت چندسکویی (ویندوز، لینوکس، مک)
  2. استفاده از HTML,CSS,JavaScript که طراحان وب در این زمینه با آن به آسانی ارتباط برقرار می‌کنند.
  3. قابلیت استفاده از کتابخانه‌های قدرتمند تحت وب چون Bootstrap,Jquery,Angular Js و ...
  4. متن باز و رایگان است.
برای راه اندازی الکترون نیاز است که یکی از بسته‌های Node.js یا IO.js را نصب نمایید تا از طریق مخزن npm نسبت به نصب آن اقدام کنیم. محیط کنسول آن را باز میکنیم و مشغول نوشتن می‌شویم. ابتدا از طریق npm در دایرکتوری پروژه، فایل package.json را ایجاد می‌کنیم. بدین منظور دستور زیر را در کنسول وارد می‌کنیم:
D:\electron\test1>npm init
تعدادی سوال از شما میکند و بر اساس پاسخ‌هایتان فایل package.json را می‌سازد که فعلا می‌توانید وارد نکنید و بعدا طبق میلتان آن را ویرایش کنید. بعد از آن نیاز است الکترون را داخل این دایرکتوری نصب کنیم تا در لیست وابستگی‌های (Dependencies) فایل Package.json قرار بگیرد. برای نصب آن لازم است دستور زیر وارد کنید:
npm i electron-prebuilt --save-dev
دستور بالا با فلگ save  یا s، باعث می‌شود نسخه‌ی prebuilt الکترون به عنوان یکی از وابستگی‌ها، به سیستم اضافه شود و فلگ dev اعلام می‌دارد که بسته‌ی الکترون را در وابستگی‌های توسعه و دیباگینگ قرار بده.

 لازم است در اینجا توضیحی کوتاه در مورد انواع وابستگی‌ها داشته باشیم:

Dependencies این نوع از وابستگی‌ها، بسته‌هایی را نصب میکنند که شما از آن‌ها در کدهایتان استفاده می‌کنید و در آینده به همراه پروژه کمپایل می‌شوند. به طور خودکار وقتی بسته‌ای را به عنوان وابستگی معرفی میکنید، npm وابسته‌های آن بسته را به صورت درختی بررسی می‌کند و آن‌ها را هم نصب میکند.

DevDependencies : این نوع از وابستگی‌های برای کارهای دیباگینگ و ... است؛ مثل آزمون واحد و ... که نیازی نیست در کامپایل نهایی لحاظ گردند. اگر این نوع کتابخانه‌ها را به جای devdependencies به dependencies ارسال کنید، اتفاق خاصی نمی‌افتد. ولی در حجم برنامه‌ی نهایی شما تاثیرگذار خواهند بود.

PeerDependencies: این نوع وابستگی‌ها برای معرفی بسته‌هایی استفاده می‌شوند که در پلاگین‌هایی که استفاده می‌کنید تاثیر دارند. ممکن است پلاگینی نیاز به استفاده‌ی از یک بسته را دارد، ولی آن را در کد، Require نکرده باشد (در مورد Require بعدا صحبت می‌کنیم). ولی برای اجرا نیاز به این بسته دارد. به همین دلیل از نسخه‌ی 3 به بعد، به شما هشدار میدهد که این بسته‌ها را نیز لحاظ کنید (تا نسخه‌ی npm2 به طور خودکار نصب می‌شد). همچنین نسخه بندی این وابستگی‌ها را نیز در نظر می‌گیرد. این حالت را می‌توانید مانند پلاگین‌های جی‌کوئری تصور کنید که نیاز است قبل از آن‌ها، کتابخانه‌ی جی‌کوئری صدا زده شود؛ در صورتی که در خود پلاگین، جی کوئری صدا زده نشده است.

ویرایشگر اتم

قبل از اینکه بخواهیم کدنویسی با هر زبانی را آغاز کنیم، عموما یک ادیتور مناسب را برای کارمان بر می‌گزینیم. الکترون نیازی به ادیتور خاصی ندارد و از Notepad گرفته تا هر ادیتور قدرتمند دیگری را می‌توانید استفاده کنید. ولی ادیتور اتم Atom که توسط خود الکترون هم تولید شده است، برای استفاده رایج است. ویژوال استودیو هم در این زمینه بسیار خوب و قدرتمند ظاهر شده است و حاوی Intellisense هوشمندی است.
 
این ادیتور که با ظاهری جذاب، توسط تیم گیت هاب تولید شده است، یک ویرایشگر متن باز با قابلیت توسعه و تغییر پذیری بالاست و از بسته‌های Node.js پشتیانی میکند و به صورت داخلی مجهز به سیستم گیت می‌باشد. بیشتر فناوری‌های استفاده شده در این ویرایشگر، رایگان بوده و دارای جامعه‌ی بزرگ متن باز می‌باشند. از فناوری‌های مورد استفاده‌ی آن می‌توان به الکترون، CoffeScript ، Node.js ,LESS و ... اشاره کرد. شعار سازندگان این ادیتور «یک ویرایشگر قابل هک برای قرن 21» می‌باشد.
برای پشتیبانی از زبان‌های مختلف، حاوی تعدادی زیادی پلاگین پیش فرض است مانند روبی ، سی شارپ، PHP ,Git,Perl,C/C++, Go,Objective-C,YAML و ...

آغاز کدنویسی
بگذارید کدنویسی را شروع کنیم. اگر اتم را نصب کرده باشید، می‌توانید با وارد کردن عبارت زیر، پروژه خود را در ادیتور باز کنید:
atom .
نماد "." به معنی دایرکتوری جاری است و به ادیتور اتم می‌گوید که این دایرکتوری را به عنوان یک پروژه، باز کن. بعد از باز شدن می‌توانید ساختار دایرکتوری و فایل‌ها را در سمت چپ ببینید. فایل package.json را باز کنید و به شکل زیر، آن را تغییر دهید:
{
  "name": "electron",
  "version": "1.0.0",
  "description": "",
  "main": "index.js",
  "scripts": {
    "start": "electron ."
  },
  "author": "",
  "license": "ISC"
}
این تغییر، شامل حذف خصوصیت test و افزودن خصوصیت start به بخش scripts است. مقدار خصوصیت start را برابر . electron بگذارید تا موقع اجرا و تست پروژه، الکترون، پروژه‌ی موجود را در دایرکتوری جاری که فایل package.json در آن قرار دارد، اجرا کند. در بخش Main، نام فایل آغازین را نوشته است که باید آن را بسازید ( اگر این خصوصیت وجود هم نداشته باشد به طور پیش به این مقدار تنظیم شده است). به همین علت New File را اجرا کنید تا فایل Index.js را بسازید:
const electron = require('electron');
const {app} = electron;
const {BrowserWindow} = electron;
سه خط بالا را می‌نویسیم ، اولین خط نیاز ما را به کتابخانه و شیء الکترون فراهم می‌کند و بعد از آن، از الکترون درخواست دو شیء را به نام‌های app و BrowserWindow، می‌کنیم. شیء app مسئول چرخه‌ی زندگی اپلیکیشن است و موارد مربوط به آن را کنترل می‌کند؛ مثل رویدادهایی که ممکن است در برنامه رخ بدهند که در جلوتر با یکی از این رویدادهای آشنا می‌شویم. شیء BrowserWindow می‌تواند برای شما یک نمونه پنجره‌ی جدید را ایجاد کند و بتوانید آن پنجره را از این طریق مدیریت کنید.
let win;
app.on('ready', function() {
  // Create the browser window.
  win = new BrowserWindow({
           width: 800,
           height: 600
     });
});
در قسمت بعدی برای رویداد ready، یعنی زمانیکه الکترون آماده سازی‌ها را انجام داده است و برنامه آماده بارگذاری است، متدی را تعریف می‌کنیم که در آن یک پنجره‌ی با پهنای 800 پیکسل در 600 پیکسل، می‌سازد.این پنجره، پنجره‌ی اصلی شماست. کلمه‌ی کلید let و const را که می‌بینید، جز قوانین جدید Ecma Script هستند که در سایت جاری قبلا به آن‌ها پرداخته شده است و از تکرار آن خودداری می‌کنیم. دلیل اینکه متغیر win را به صورت عمومی تعریف کردیم این است که این احتمال زیاد می‌رود بعدا با اجرای سیستم Garbage در جاوااسکریپت، پنجره به طور خودکار بسته شود.
اکنون در کنسول می‌نویسیم:
npm start
حال npm با بررسی خصوصیت start در فایل package.json دستور . electron را اجرا خواهد کرد و برنامه‌ی ما، یک پنجره‌ی خالی را نمایش خواهد داد.
برای اینکه اولین برنامه واقعا خالی نباشد و ظاهری به آن بدهیم، یک فایل html می‌سازیم و در callback رویداد ready، بعد از ساخت پنجره آن را صدا می‌زنیم:
win.loadURL(`file://${__dirname}/index.html`);
با متد loadURL به راحتی می‌توانید یک صفحه‌ی وب را از شبکه و یا از روی سیستم، بخوانید. در بخش آرگومان، از پروتکل فایل استفاده شده است تا به آن بگوییم فایل مورد نظر روی سیستم جاری است. عبارت بعدی که به صورت template string تعریف شده‌است، حاوی مسیر index.js یا همان startup path است و سپس فایل index.html معرفی شده‌است. مجددا برنامه را اجرا کنید تا فایل index.html خود را داخل آن ببینید.
اشتراک‌ها
تغییر Major تنها در Babel کافی نیست

پس از اعلام خبری که قرار بود نسخه اول اورلیا در آخر این هفته منتشر شود تنها کاری که Babel توانست انجام دهد تغییر در major ورژن خود و ایجاد تغییرات اساسی در ورژن بعدی بود، با این خبر اورلیا در آخر هفته تنها به منتشر نسخه Beta اکتفا می‌کند و این به نظر من نتیجه ای مشابه Knockout در آینده پیدا خواهد کرد، چون هیچ تضمینی از این که Durandal مدت زیادی آن را پشتیبانی کند نیست...

تغییر Major تنها در Babel کافی نیست