مطالب
قابلیت Templated Razor Delegate
Razor دارای قابلیتی با نام Templated Razor Delegates است. همانطور که از نام آن مشخص است، یعنی Razor Template هایی که Delegate هستند. در ادامه این قابلیت را با ذکر چند مثال توضیح خواهیم داد.
مثال اول:
می‌خواهیم تعدادی تگ li را در خروجی رندر کنیم، این کار را می‌توانیم با استفاده از Razor helpers نیز به این صورت انجام دهیم:
@helper ListItem(string content) {
 <li>@content</li>
}
<ul>
 @foreach(var item in Model) {
 @ListItem(item)
 }
</ul>
همین کار را می‌توانیم توسط Templated Razor Delegate به صورت زیر نیز انجام دهیم:
@{
 Func<dynamic, HelperResult> ListItem = @<li>@item</li>;
}
<ul>
 @foreach(var item in Model) {
 @ListItem(item)
 }
</ul>
برای اینکار از نوع Func استفاده خواهیم کرد. این Delegate یک پارامتر را می‌پذیرد. این پارامتر می‌تواند از هر نوعی باشد. در اینجا از نوع dynamic استفاده کرده‌ایم. خروجی این Delegate نیز یک HelperResult است. همانطور که مشاهده می‌کنید آن را برابر با الگویی که قرار است رندر شود تعیین کرده‌ایم. در اینجا از یک پارامتر ویژه با نام item استفاده شده است. نوع این پارامتر dynamic است؛ یعنی همان مقداری که برای پارامتر ورودی Func انتخاب کردیم. در نتیجه پارامتر ورودی یعنی رشته item جایگزین item@ درون Delegate خواهد شد.
در واقع دو روش فوق خروجی یکسانی را تولید میکنند. برای حالت‌هایی مانند کار با آرایه‌ها و یا Enumerations بهتر است از روش دوم استفاده کنید؛ از این جهت که نیاز به کد کمتری دارد و نگهداری آن خیلی از روش اول ساده‌تر است.

مثال دوم:
اجازه دهید یک مثال دیگر را بررسی کنیم. به طور مثال معمولاً در یک فایل Layout برای بررسی کردن وجود یک section از کدهای زیر استفاده می‌کنیم:
<header>  
    @if (IsSectionDefined("Header"))  
    {  
        @RenderSection("Header")  
    }  
    else  
    {  
        <div>Default Content for Header Section</div>  
    }  
</header>
روش فوق به درستی کار خواهد کرد اما می‌توان آن را با یک خط کد، درون ویو نیز نوشت. در واقع می‌توانیم با استفاده از Templated Razor Delegate یک متد الحاقی برای کلاس ViewPage بنویسیم؛ به طوریکه یک محتوای پیش‌فرض را برای حالتی که section خاصی وجود ندارد، نمایش دهد:
public static HelperResult RenderSection(this WebViewPage page, string name,  
    Func<dynamic, HelperResult> defaultContent)  
{  
    if (page.IsSectionDefined(name))  
    {  
        return page.RenderSection(name);  
    }  
    return defaultContent(null);  
}
بنابراین درون ویو می‌توانیم از متد الحاقی فوق به این صورت استفاده کرد:
<header>  
   @this.RenderSection("Header", @<div>Default Content for Header Section</div>)  
</header>
نکته: جهت بوجود نیامدن تداخل با نمونه اصلی RenderSection درون ویو، از کلمه this استفاده کرده‌ایم.

مثال سوم: شبیه‌سازی کنترل Repeater:
یکی از ویژگی‌های جذاب WebForm کنترل Repeater است. توسط این کنترل به سادگی می‌توانستیم یکسری داده را نمایش دهیم؛ این کنترل در واقع یک کنترل DataBound و همچنین یک Templated Control است. یعنی در نهایت کنترل کاملی بر روی Markup آن خواهید داشت. برای نمایش هر آیتم خاص داخل لیست می‌توانستید از ItemTemplate استفاده کنید. همچنین می‌توانستید از AlternatingItemtemplate استفاده کنید. یا اگر می‌خواستید هر آیتم را با چیزی از یکدیگر جدا کنید، می‌توانستید از SeparatorTemplate استفاده کنید. در این مثال می‌خواهیم همین کنترل را در MVC شبیه‌سازی کنیم.
به طور مثال ویوی Index ما یک مدل از نوع IEnumerable<string> را دارد: 
@model IEnumerable<string>  
@{  
    ViewBag.Title = "Test";  
}
و اکشن متد ما نیز به این صورت اطلاعات را به ویوی فوق پاس میدهد: 
public ActionResult Index()  
{  
    var names = new string[]  
    {  
        "Vahid Nasiri",  
        "Masoud Pakdel",  
        ...  
     };  
  
    return View(names);  
}
 اکنون در ویوی Index می‌خواهیم هر کدام از اسامی فوق را نمایش دهیم. اینکار را می‌توانیم درون ویو با یک حلقه‌ی foreach و بررسی زوج با فرد بودن ردیف‌ها انجام دهیم اما کد زیادی را باید درون ویو بنویسیم. اینکار را می‌توانیم درون یک متد الحاقی نیز انجام دهیم. بنابراین یک متد الحاقی برای HtmlHelper به صورت زیر خواهیم نوشت: 
public static HelperResult Repeater<T>(this HtmlHelper html,  
    IEnumerable<T> items,  
    Func<T, HelperResult> itemTemplate,  
    Func<T, HelperResult> alternatingitemTemplate = null,  
    Func<T, HelperResult> seperatorTemplate = null)  
{  
    return new HelperResult(writer =>  
    {  
        if (!items.Any())  
        {  
            return;  
        }  
        if (alternatingitemTemplate == null)  
        {  
            alternatingitemTemplate = itemTemplate;  
        }  
        var lastItem = items.Last();  
        int ii = 0;  
        foreach (var item in items)  
        {  
           var func = ii % 2 == 0 ? itemTemplate : alternatingitemTemplate;  
           func(item).WriteTo(writer);  
           if (seperatorTemplate != null && !item.Equals(lastItem))  
           {  
               seperatorTemplate(item).WriteTo(writer);  
           }  
           ii++;  
        }  
    });  
}
توضیح کدهای فوق:
خوب، همانطور که ملاحظه می‌کنید متد را به صورت Generic تعریف کرده‌ایم، تا بتواند با انواع نوع‌ها به خوبی کار کند. زیرا ممکن است لیستی از اعداد را داشته باشیم. از آنجائیکه این متد را برای کلاس HtmlHelper می‌نویسیم، پارامتر اول آن را از این نوع می‌گیریم. پارامتر دوم آن، آیتم‌هایی است که می‌خواهیم نمایش دهیم. پارامتر‌های بعدی نیز به ترتیب برای ItemTemplate، AlternatingItemtemplate و SeperatorItemTemplate تعریف شده‌اند و از نوع Delegate با پارامتر ورودی T و خروجی HelperResult هستند. در داخل متدمان یک HelperResult را برمیگردانیم. این کلاس یک Action را از نوع TextWriter از ورودی می‌پذیرد. اینکار را با ارائه یک Lambda Expression با نام writer انجام می‌دهیم. در داخل این Delegate به تمام منطقی که برای نمایش یک آیتم نیاز هست دسترسی داریم. 
ابتدا بررسی کرده‌ایم که آیا آیتم برای نمایش وجود دارد یا خیر. سپس اگر AlternatingItemtemplate برابر با null بود همان ItemTemplate را در خروجی نمایش خواهیم داد. مورد بعدی دسترسی به آخرین آیتم در Collection است. زیرا بعد از هر آیتم باید یک SeperatorItemTemplate را در خروجی نمایش دهیم. سپس توسط یک حلقه درون آیتم‌ها پیمایش میکنیم و ItemTemplate و  AlternatingItemtemplate را توسط متغیر func از یکدیگر تشخیص می‌دهیم و در نهایت درون ویو به این صورت از متد الحاقی فوق استفاده می‌کنیم: 
@Html.Repeater(Model, @<div>@item</div>, @<p>@item</p>, @<hr/>)
متد الحاقی فوق قابلیت کار با انواع ورودی‌ها را دارد به طور مثال مدل زیر را در نظر بگیرید:
public class Product
{
        public int Id { set; get; }
        public string Name { set; get; }
}
می‌خواهیم اطلاعات مدل فوق را در ویوی مربوط درون یک جدول نمایش دهیم، می‌توانیم به این صورت توسط متد الحاقی تعریف شده اینکار را به این صورت انجام دهیم:
<table>
    <tr>
        <td>Id</td>
        <td>Name</td>
    </tr>
    @Html.Repeater(Model, @<tr><td>@item.Id</td><td>@item.Name</td></tr>)
</table>

مطالب
NHibernate 3.0 و ارائه‌ی جایگزینی جهت ICriteria API

ICriteria API در NHibernate پیاده سازی الگوی Query Object است. مشکلی هم که این روش دارد استفاده از رشته‌ها جهت ایجاد کوئری‌های متفاوت است؛ به عبارتی Type safe نیست. ایرادی هم به آن وارد نیست چون پیاده سازی اولیه آن از جاوا صورت گرفته و مباحث Lambda Expressions و Extension Methods هنوز در آن زبان به صورت رسمی ارائه نشده است (در JDK 7 تحت عنوان Closures قرار است اضافه شود). NHibernate 3.0 از ویژگی‌های جدید زبان‌های دات نتی جهت ارائه‌ی محصور کننده‌ای Type safe حول ICriteria API استاندارد به نام QueryOver API سود جسته است. این پیاده سازی بسیار شبیه به عبارات LINQ است اما نباید با آن اشتباه گرفته شود زیرا LINQ to NHibernate‌ یک ویژگی دیگر جدید، یکپارچه و استاندارد NHibernate 3.0 به شمار می‌رود.
برای نمونه در یک ICriteria query متداول، فراخوانی‌های ذیل متداول است:
.Add(Expression.Eq("Name", "Smith"))
اکنون شما در NHibernate 3.0 می‌توانید دستورات فوق را به صورت ذیل وارد نمائید:
.Where<Person>(p => p.Name == "Smith")

مزیت‌های این روش (strongly-typed fluent API) به شرح زیر است:
- خبری از رشته‌ها جهت استفاده از یک خاصیت وجود ندارد. برای مثال در اینجا خاصیت Name کلاس Person تحت کنترل کامپایلر قرار می‌گیرد و اگر در کلاس Person تغییراتی حاصل شود، برای مثال Name به LName تغییر کند، برنامه دیگر کامپایل نخواهد شد. اما در حالت ICriteria API یا باید به نتایج حاصل از Unit testing مراجعه کرد یا باید به نتایج بازخورد کاربران برنامه مانند: "باز برنامه رو تغییر دادی، یکجای دیگر از کار افتاد!" دقت نمود!
- اگر در حین ویرایش کلاس Person از ابزارهای Refactoring استفاده شود، تغییرات حاصل به صورت خودکار به تمام برنامه نیز اعمال خواهد شد. بدیهی است این اعمال تغییرات تنها در صورتی میسر است که خاصیت مورد نظر به صورت رشته معرفی نگردیده و ارجاعات به اشیاء تعریف شده به سادگی قابل parse باشند.
- در این حالت امکان بررسی نوع خواص تغییر کرده نیز توسط کامپایلر به سادگی میسر است و اگر ارجاعات تعریف شده به نحو صحیحی از این نوع جدید استفاده نکنند باز هم برنامه تا رفع این مشکلات کامپایل نخواهد شد که این هم مزیت مهمی در نگهداری ساده‌تر یک برنامه است.
- با بکارگیری Extension methods و پیاده سازی Fluent API جدید، مدت زمان یادگیری این روش نیز به شدت کاهش یافته، زیرا Intellisense موجود در VS.NET بهترین راهنمای استفاده از امکانات فراهم شده است. برای مثال جهت استفاده از ویژگی جدید QueryOver به سادگی می‌توان پس از ساختن یک session جدید به صورت زیر عمل نمود:
IList<Cat> cats = session.QueryOver<Cat>().Where(c => c.Name == "Max").List();
در اینجا اگر متدهای نمایش داده شده توسط Intellisense را دنبال کنیم دیگر حتی نیازی به مراجعه به مستندات QueryOver در مورد اینکه چه متدها و امکاناتی را فراهم کرده است نیز نخواهد بود.

جهت مشاهده‌ی معرفی کامل آن می‌توان به مستندات NHibernate 3.0 مراجعه کرد.

مطالب
آموزش (jQuery) جی کوئری 1#
با سلام خدمت دوستان عزیز
تصمیم گرفتم در طی چندین پست در حد توانم به آموزش jQuery بپردازم. (مطالب نوشته شده برداشت ازادی از کتاب jQuery in action است)

جی کوئری (jQuery) چیست؟
jQuery یک کتابخانه بسیار مفید برای جاوا اسکریپت است. بسیار ساده و کارآمد است و مشکل جاوا اسکریپت را برای تطابق با مرورگرهای اینترنتی مختلف برطرف نموده است؛ یادگیریjQuery بسیار آسان است. در جی کوئری کد جاوا اسکریپت از فایل HTML جدا شده و بنابراین کنترل کدھا و بھینه‌سازی آنھا بسیار ساده‌تر خواھد شد. توابعی برای کار با AJAX فراھم نموده و در این زمینه نیز کار را بسیار ساده کرده است. در جی کوئری می‌توان از خصوصیت فراخوانی زنجیره‌ای متدھا استفاده نمود و این باعث می‌شود چندین کد فقط در یک سطر قرار گیرد و در نتیجه کد بسیار مختصر گردد. در مقایسه با سایر ابزارهایی که تاکید عمده‌ای بروی تکنیک‌های هوشمند جاوا اسکریپت دارند، هدف جی کوئری تغییر تفکر سازندگان وب سایت‌ها، به ایجاد صفحه‌هایی با کارکرد بالا می‌باشد. به جای صرف زمان برای مقابله با پیچیدگی‌های جاوا اسکریپت پیشرفته، طراحان می‌توانند با استفاده از زمان و دانش خود در زمینه‌ی CSS، HTML، XHTML و جاوا اسکریپت‌های ساده، عناصر صفحه را مستقیما دستکاری کنند و از همین طریق تغییرهای گشترده و سریعی انجام دهند.

نکته: برای استفاده از جی کوئری باید HTML و CSS و جاوا اسکریپت آشنایی داشته باشید.

چگونه از جی کوئری استفاده کنیم؟
برای استفاده از جی کوئری باید ابتدا فایل آن را از سایت آن دانلود کرده و در پروژه خود استفاده نمایید. البته روش‌های دیگری برای استفاده از این فایل وجود دارد که در آینده بیشتر با آن آشنا خواهیم شد. برای استفاده از این فایل در پروژه باید به شکل زیر آن را به صفحه HTML خود معرفی کنیم.
<html>
   <head>
       <script type="text/javascript" src="jquery-1.9.1.min.js"></script>
   </head>
   <body>
   </body>
</html>
سپس بعد از معرفی خط فوق در قسمت head صفحه باید کد‌های خود را در یک تگ script بنویسیم.

کوتاه کردن کد: هر زمان شما خواسته باشید کارکرد یک صفحه وب را پویا‌تر کنید، در اکثر مواقع به ناچار این کار از طریق عناصری بروی صفحه انجام داده اید که با توجه به انتخاب شدن آنها، صفحه کارکردی خاص خواهد داشت. مثلا در جاوا اسکریپت اگر بخواهیم عنصری را که در یک radioGroup انتخاب شده است را برگردانیم باید کد‌های زیر را بنویسیم:
var checkedValue;
var elements = document.getElementByTagName ('input');
for (var n = 0; n < elements.length; n++) {
       if (elements[n].type == 'radio' && elements[n].name == 'myRadioGroup' && elements[n].checked) {
               checkedValue = elements[n].value;
       }
}
اما اگر بخواهیم همین کد را با جی کوئری بنویسیم:
var checkedValue = $ ('[name="myRadioGroup"]:checked').val();
ممکن است مثال بالا کمی گنگ باشد نگران نباشید در آینده با این دستورات بیشتر آشنا خواهیم شد.
قدرت اصلی جی کوئری برگفته از انتخاب‌کننده‌ها (Selector) هاست، انتخاب‌کننده ، یک عبارت است که دسترسی به عنصری خاص بر روی صفحه را موجب می‌شود؛ انتخاب‌کننده این امکان را فراهم می‌سازد تا به سادگی عنصر مورد نظر را مشخص و به آن دسترسی پیدا کنیم که در مثال فوق، عنصر مورد نظر ما گزینه انتخاب شده از myRadioGroup بود.
Unobtrusive JavaScript: اگر پیش از پیدایش CSS در کار ایجاد صفحه‌های اینترنتی بوده‌اید حتما مشکلات و مشقات آن دوران را به خاطر می‌آورید. در آن زمان برای فرمت‌دهی به اجزای مختلف صفحه ، به ناچار علائم فرمت‌دهی را به همراه دستورات خود اجزا، در صفحه‌های HTML استفاده می‌کردیم. اکنون بسیار بعید به نظر می‌رسد کسی ترجیح دهد فرمت‌دهی اجزا را به همراه دستورهای HTML آن انجام دهد. اگر چه هنوز دستوری مانند زیر بسیار عادی به نظر می‌آید:
<button type="button" onclick="document.getElementById('xyz').style.color='red';">
        Click Me
</button>
نکته ای که در مثال فوق حائز اهمیت است، این است که خصوصیات ظاهری دکمه ایجاد شده از قبیل فونت و عنوان دکمه، از طریق تگ <font> و یا پارامترهای قابل استفاده در خود دستور دکمه تعیین نشده است، بلکه CSS وظیفه تعیین آنها را دارد. اما اگرچه در این مثال فرمت‌دهی و دستور خود دکمه از یکدیگر جدا شده‌اند؛ شاهد ترکیب این دکمه با رفتار آن هستیم. در جی کوئری می‌توانیم رفتار را از اجزا به آسانی جدا کنیم.

مجموعه عناصر در جی کوئری:

زمانی که CSS به عنوان یک تکنولوژی به منظور جداسازی طراحی از ساختار به دنیای صفحه‌های اینترنتی معرفی شد، می‌بایست راهی برای اشاره به اجزای صفحات از طرف فایل CSS نیز معرفی می‌شد. این امر از طریق انتخاب‌کننده‌ها (Selector) صورت پذیرفت.

برای مثال انتخاب‌کننده زیر، به تمام عناصر <a> اشاره دارد که در یک عنصر <p> قرار گرفته‌اند:

p a
جی کوئری نیز از چنین انتخاب‌کننده‌هایی استفاده می‌کند، الته نه تنها از انتخاب‌کننده‌هایی که هم اکنون در CSS موجود می‌باشند، بلکه برخی از انتخاب‌کننده‌هایی که هنوز در تمام مرورگرها پشتیبانی نمی‌شوند.
برای انتخاب مجموعه‌ای از عناصر از یکی از دو Syntax زیر استفاده می‌کنیم.
$(Selector)
یا
jQuery(Selector)
ممکن است در ابتدا ()$ کمی نا معمول به نظر آید، اما اکثر کسانی که با جی کوئری کار می‌کنند از اختصار و کوتاهی این ساختار استفاده می‌کنند.
مثال زیر نمونه‌ای دیگر است که در آن مجموعه‌ای از تمام لینک‌هایی که درون تگ <p> قرار دارند را انتخاب می‌کند:
$("p a")
تابع ()$ که در حقیقت نام خلاصه‌ای برای ()jQuery می‌باشد، نوع خروجی مخصوصی دارد که شامل یک آرایه از اشیایی می‌شود که انتخاب‌کننده آن را برگزیده است. این نوع خروجی این مزیت را دارد که شمار زیادی متد از پیش تعریف شده را داراست که به سادگی قابل اعمال می‌باشند.
در اصطلاح برنامه نویسی به چنین توابعی که گروهی از عناصر را جمع می‌کنند، Wrapper می‌گویند زیرا تمام عناصر مطلوب را تحت یک شی بسته‌بندی می‌کند. در جی‌کوئری به آنها Wrapped Set یا jQuery Wrapper می‌گویند و به متدهایی که قابل اعمال بروی اینها به نام jQuery Wrapper Methodes شناخته می‌شوند.
در مثال زیر می‌خواهیم تمام عناصر <div> در صورتی که دارای کلاس notLongForThisWorldباشند را مخفی (با فید شدن) کنیم.

$("div.notLongForThisWorld").fadeOut();
یکی از مزیت‌های اکثر متدهای قابل اجرا بروی مجموعه عناصر انتخاب شده آن است که خروجی خود آنها مجموعه‌ای دیگر است. به این معنا که خروجی این متد، آماده اعمال یک متد دیگر است.
فرض کنید در مثال بالا بخواهیم پس از مخفی کردن هر <div> بخواهیم یک کلاس به نام removedبه آن بیافزاییم. به این منظور می‌توان کدی مانند زیر نوشت:
$("div.notLongForThisWorld").fadeOut().addClass("removed");
این زنجیره متدها می‌توانند به هرتعداد ادامه پیدا کند.

چند نمونه  انتخاب کننده:

نتیجه
  انتخاب کننده
 تمام <p>‌های زوج را انتخاب می‌کند

$('p:even')
 سطر اول هر جدول را انتخاب می‌کند

$("tr:nth-child(1)");
 <div>هایی که مستقیما در <body> تعریف شده باشند را انتخاب می‌کند.

$("body > div");
 لینک هایی که به یک فایل pdf اشاره دارند را انتخاب می‌کند.

$("a[href$=pdf]");
 تمام <div> هایی که مستقیما در <body> معرفی شده اند و دارای لینک می‌باشند را انتخاب می‌کند.

$("body > div:has(a)")
   

ادامه مطالب در پست‌های بعدی تشریح خواهد شد.


جهت مطالعه بیشتر می‌توانید از این منابع ^  و  ^  و  ^  و  ^  و  ^ استفاده کنید.
موفق و موید باشید
مطالب
بررسی مقدمات کتابخانه‌ی JSON.NET
چرا JSON.NET؟
JSON.NET یک کتابخانه‌ی سورس باز کار با اشیاء JSON در دات نت است. تاریخچه‌ی آن به 8 سال قبل بر می‌گردد و توسط یک برنامه نویس نیوزیلندی به نام James Newton King تهیه شده‌است. اولین نگارش آن در سال 2006 ارائه شد؛ مقارن با زمانی که اولین استاندارد JSON نیز ارائه گردید.
این کتابخانه از آن زمان تا کنون، 6 میلیون بار دانلود شده‌است و به علت کیفیت بالای آن، این روزها پایه اصلی بسیاری از کتابخانه‌ها و فریم ورک‌های دات نتی می‌باشد؛ مانند RavenDB تا ASP.NET Web API و SignalR مایکروسافت و همچنین گوگل نیز از آن جهت تدارک کلاینت‌های کار با API خود استفاده می‌کنند.
هرچند دات نت برای نمونه در نگارش سوم آن جهت مصارف WCF کلاسی را به نام DataContractJsonSerializer ارائه کرد، اما کار کردن با آن محدود است به فرمت خاص WCF به همراه عدم انعطاف پذیری و سادگی کار با آن. به علاوه باید درنظر داشت که JSON.NET از دات نت 2 به بعد تا مونو، Win8 و ویندوز فون را نیز پشتیبانی می‌کند.

برای نصب آن نیز کافی است دستور ذیل را در کنسول پاورشل نیوگت اجرا کنید:
 PM> install-package Newtonsoft.Json

معماری JSON.NET

کتابخانه‌ی JSON.NET از سه قسمت عمده تشکیل شده‌است:
الف) JsonSerializer
ب) LINQ to JSON
ج) JSON Schema


الف) JsonSerializer
کار JsonSerializer تبدیل اشیاء دات نتی به JSON و برعکس است. مزیت مهم آن امکانات قابل توجه تنظیم عملکرد و خروجی آن می‌باشد که این تنظیمات را به شکل ویژگی‌های خواص نیز می‌توان اعمال نمود. به علاوه امکان سفارشی سازی هر کدام نیز توسط کلاسی به نام JsonConverter، پیش بینی شده‌است.
یک مثال:
 var roles = new List<string>
{
   "Admin",
   "User"
};
string json = JsonConvert.SerializeObject(roles, Formatting.Indented);
در اینجا نحوه‌ی استفاده از JSON.NET را جهت تبدیل یک شیء دات نتی، به معادل JSON آن مشاهده می‌کنید. اعمال تنظیم Formatting.Indented سبب خواهد شد تا خروجی آن دارای Indentation باشد. برای نمونه اگر در برنامه‌ی خود قصد دارید فرمت JSON تو در تویی را به نحو زیبا و خوانایی نمایش دهید یا چاپ کنید، همین تنظیم ساده کافی خواهد بود.
و یا در مثال ذیل استفاده از یک anonymous object را مشاهده می‌کنید:
 var jsonString = JsonConvert.SerializeObject(new
{
   Id =1,
   Name = "Test"
}, Formatting.Indented);
به صورت پیش فرض تنها خواص عمومی کلاس‌ها توسط JSON.NET تبدیل خواهند شد.


تنظیمات پیشرفته‌تر JSON.NET

مزیت مهم JSON.NET بر سایر کتابخانه‌ها‌ی موجود مشابه، قابلیت‌های سفارشی سازی قابل توجه آن است. در مثال ذیل نحوه‌ی معرفی JsonSerializerSettings را مشاهده می‌نمائید:
var jsonData = JsonConvert.SerializeObject(new
{
   Id = 1,
   Name = "Test",
   DateTime = DateTime.Now
}, new JsonSerializerSettings
{
   Formatting = Formatting.Indented,
   Converters =
   {
      new JavaScriptDateTimeConverter()
   }
});
در اینجا با استفاده از تنظیم JavaScriptDateTimeConverter، می‌توان خروجی DateTime استانداردی را به مصرف کنندگان جاوا اسکریپتی سمت کاربر ارائه داد؛ با خروجی ذیل:
 {
  "Id": 1,
  "Name": "Test",
  "DateTime": new Date(1409821985245)
}


نوشتن خروجی JSON در یک استریم

خروجی متد JsonConvert.SerializeObject یک رشته‌است که در صورت نیاز به سادگی توسط متد File.WriteAllText در یک فایل قابل ذخیره می‌باشد. اما برای رسیدن به حداکثر کارآیی و سرعت می‌توان از استریم‌ها نیز استفاده کرد:
using (var stream = File.CreateText(@"c:\output.json"))
{
    var jsonSerializer = new JsonSerializer
   {
      Formatting = Formatting.Indented
   };
   jsonSerializer.Serialize(stream, new
   {
     Id = 1,
     Name = "Test",
     DateTime = DateTime.Now
   });
}
کلاس JsonSerializer و متد Serialize آن یک استریم را نیز جهت نوشتن خروجی می‌پذیرند. برای مثال response.Output برنامه‌های وب نیز یک استریم است و در اینجا نوشتن مستقیم در استریم بسیار سریعتر است از تبدیل شیء به رشته و سپس ارائه خروجی آن؛ زیرا سربار تهیه رشته JSON از آن حذف می‌گردد و نهایتا GC کار کمتری را باید انجام دهد.


تبدیل JSON رشته‌ای به اشیاء دات نت

اگر رشته‌ی jsonData ایی را که پیشتر تولید کردیم، بخواهیم تبدیل به نمونه‌ای از شیء User ذیل کنیم:
public class User
{
   public int Id { set; get; }
   public string Name { set; get; }
   public DateTime DateTime { set; get; }
}
خواهیم داشت:
 var user = JsonConvert.DeserializeObject<User>(jsonData);
در اینجا از متد DeserializeObject به همراه مشخص سازی صریح نوع شیء نهایی استفاده شده‌است.
البته در اینجا با توجه به استفاده از JavaScriptDateTimeConverter برای تولید jsonData، نیاز است چنین تنظیمی را نیز در حالت DeserializeObject مشخص کنیم:
var user = JsonConvert.DeserializeObject<User>(jsonData, new JsonSerializerSettings
{
   Converters = {  new JavaScriptDateTimeConverter() }
});


مقدار دهی یک نمونه یا وهله‌ی از پیش موجود

متد JsonConvert.DeserializeObject یک شیء جدید را ایجاد می‌کند. اگر قصد دارید صرفا تعدادی از خواص یک وهله‌ی موجود، توسط JSON.NET مقدار دهی شوند از متد PopulateObject استفاده کنید:
 JsonConvert.PopulateObject(jsonData, user);


کاهش حجم JSON تولیدی

زمانیکه از متد JsonConvert.SerializeObject استفاده می‌کنیم، تمام خواص عمومی تبدیل به معادل JSON آن‌ها خواهند شد؛ حتی خواصی که مقدار ندارند. این خواص در خروجی JSON، با مقدار null مشخص می‌شوند. برای حذف این خواص از خروجی JSON نهایی تنها کافی است در تنظیمات JsonSerializerSettings، مقدار NullValueHandling = NullValueHandling.Ignore مشخص گردد.
var jsonData = JsonConvert.SerializeObject(object, new JsonSerializerSettings
{
   NullValueHandling = NullValueHandling.Ignore,
   Formatting = Formatting.Indented
});
مورد دیگری که سبب کاهش حجم خروجی نهایی خواهد شد، تنظیم DefaultValueHandling = DefaultValueHandling.Ignore است. در این حالت کلیه خواصی که دارای مقدار پیش فرض خودشان هستند، در خروجی JSON ظاهر نخواهند شد. مثلا مقدار پیش فرض خاصیت int مساوی صفر است. در این حالت کلیه خواص از نوع int که دارای مقدار صفر می‌باشند، در خروجی قرار نمی‌گیرند.
به علاوه حذف Formatting = Formatting.Indented نیز توصیه می‌گردد. در این حالت فشرده‌ترین خروجی ممکن حاصل خواهد شد.


مدیریت ارث بری توسط JSON.NET

در مثال ذیل کلاس کارمند و کلاس مدیر را که خود نیز در اصل یک کارمند می‌باشد، ملاحظه می‌کنید:
public class Employee
{
    public string Name { set; get; }
}

public class Manager : Employee
{
    public IList<Employee> Reports { set; get; }
}
در اینجا هر مدیر لیست کارمندانی را که به او گزارش می‌دهند نیز به همراه دارد. در ادامه نمونه‌ای از مقدار دهی این اشیاء ذکر شده‌اند:
 var employee = new Employee { Name = "User1" };
var manager1 = new Manager { Name = "User2" };
var manager2 = new Manager { Name = "User3" };
manager1.Reports = new[] { employee, manager2 };
manager2.Reports = new[] { employee };
با فراخوانی
 var list = JsonConvert.SerializeObject(manager1, Formatting.Indented);
یک چنین خروجی JSON ایی حاصل می‌شود:
{
  "Reports": [
    {
      "Name": "User1"
    },
    {
      "Reports": [
        {
          "Name": "User1"
        }
      ],
      "Name": "User3"
    }
  ],
  "Name": "User2"
}
این خروجی JSON جهت تبدیل به نمونه‌ی معادل دات نتی خود، برای مثال جهت رسیدن به manager1 در کدهای فوق، چندین مشکل را به همراه دارد:
- در اینجا مشخص نیست که این اشیاء، کارمند هستند یا مدیر. برای مثال مشخص نیست User2 چه نوعی دارد و باید به کدام شیء نگاشت شود.
- مشکل دوم در مورد کاربر User1 است که در دو قسمت تکرار شده‌است. این شیء JSON اگر به نمونه‌ی معادل دات نتی خود نگاشت شود، به دو وهله از User1 خواهیم رسید و نه یک وهله‌ی اصلی که سبب تولید این خروجی JSON شده‌است.

برای حل این دو مشکل، تغییرات ذیل را می‌توان به JSON.NET اعمال کرد:
var list = JsonConvert.SerializeObject(manager1, new JsonSerializerSettings
{
   Formatting = Formatting.Indented,
   TypeNameHandling = TypeNameHandling.Objects,
   PreserveReferencesHandling = PreserveReferencesHandling.Objects
});
با این خروجی:
{
  "$id": "1",
  "$type": "JsonNetTests.Manager, JsonNetTests",
  "Reports": [
    {
      "$id": "2",
      "$type": "JsonNetTests.Employee, JsonNetTests",
      "Name": "User1"
    },
    {
      "$id": "3",
      "$type": "JsonNetTests.Manager, JsonNetTests",
      "Reports": [
        {
          "$ref": "2"
        }
      ],
      "Name": "User3"
    }
  ],
  "Name": "User2"
}
- با تنظیم TypeNameHandling = TypeNameHandling.Objects سبب خواهیم شد تا خاصیت اضافه‌ای به نام $type به خروجی JSON اضافه شود. این نوع، در حین فراخوانی متد JsonConvert.DeserializeObject جهت تشخیص صحیح نگاشت اشیاء بکار گرفته خواهد شد و اینبار مشخص است که کدام شیء، کارمند است و کدامیک مدیر.
- با تنظیم PreserveReferencesHandling = PreserveReferencesHandling.Objects شماره Id خودکاری نیز به خروجی JSON اضافه می‌گردد. اینبار اگر به گزارش دهنده‌ها با دقت نگاه کنیم، مقدار $ref=2 را خواهیم دید. این مورد سبب می‌شود تا در حین نگاشت نهایی، دو وهله متفاوت از شیء با Id=2 تولید نشود.

باید دقت داشت که در حین استفاده از JsonConvert.DeserializeObject نیز باید JsonSerializerSettings یاد شده، تنظیم شوند.


ویژگی‌های قابل تنظیم در JSON.NET

علاوه بر JsonSerializerSettings که از آن صحبت شد، در JSON.NET امکان تنظیم یک سری از ویژگی‌ها به ازای خواص مختلف نیز وجود دارند.
- برای نمونه ویژگی JsonIgnore معروفترین آن‌ها است:
public class User
{
   public int Id { set; get; }

   [JsonIgnore]
   public string Name { set; get; }

   public DateTime DateTime { set; get; }
}
JsonIgnore سبب می‌شود تا خاصیتی در خروجی نهایی JSON تولیدی حضور نداشته باشد و از آن صرفنظر شود.

- با استفاده از ویژگی JsonProperty اغلب مواردی را که پیشتر بحث کردیم مانند NullValueHandling، TypeNameHandling و غیره، می‌توان تنظیم نمود. همچنین گاهی از اوقات کتابخانه‌های جاوا اسکریپتی سمت کاربر، از اسامی خاصی که از روش‌های نامگذاری دات نتی پیروی نمی‌کنند، در طراحی خود استفاده می‌کنند. در اینجا می‌توان نام خاصیت نهایی را که قرار است رندر شود نیز صریحا مشخص کرد. برای مثال:
[JsonProperty(PropertyName = "m_name", NullValueHandling = NullValueHandling.Ignore)]
public string Name { set; get; }
همچنین در اینجا امکان تنظیم Order نیز وجود دارد. برای مثال مشخص کنیم که خاصیت X در ابتدا قرار گیرد و پس از آن خاصیت Y رندر شود.

- استفاده از ویژگی JsonObject به همراه مقدار OptIn آن به این معنا است که از کلیه خواصی که دارای ویژگی JsonProperty نیستند، صرفنظر شود. حالت پیش فرض آن OptOut است؛ یعنی تمام خواص عمومی در خروجی JSON حضور خواهند داشت منهای مواردی که با JsonIgnore مزین شوند.
[JsonObject(MemberSerialization.OptIn)]
public class User
{
    public int Id { set; get; }

    [JsonProperty]
    public string Name { set; get; }
 
    public DateTime DateTime { set; get; }
}

- با استفاده از ویژگی JsonConverter می‌توان نحوه‌ی رندر شدن مقدار خاصیت را سفارشی سازی کرد. برای مثال:
[JsonConverter(typeof(JavaScriptDateTimeConverter))]
public DateTime DateTime { set; get; }


تهیه یک JsonConverter سفارشی

با استفاده از JsonConverterها می‌توان کنترل کاملی را بر روی اعمال serialization و deserialization مقادیر خواص اعمال کرد. مثال زیر را در نظر بگیرید:
public class HtmlColor
{
   public int Red { set; get; }
   public int Green { set; get; }
   public int Blue { set; get; }
}

var colorJson = JsonConvert.SerializeObject(new HtmlColor
{
  Red = 255,
  Green = 0,
  Blue = 0
}, Formatting.Indented);
در اینجا علاقمندیم، در حین عملیات serialization، بجای اینکه مقادیر اجزای رنگ تهیه شده به صورت int نمایش داده شوند، کل رنگ با فرمت hex رندر شوند. برای اینکار نیاز است یک JsonConverter سفارشی را تدارک دید:
    public class HtmlColorConverter : JsonConverter
    {

        public override bool CanConvert(Type objectType)
        {
            return objectType == typeof(HtmlColor);
        }

        public override object ReadJson(JsonReader reader, Type objectType,
                                        object existingValue, JsonSerializer serializer)
        {
            throw new NotSupportedException();
        }

        public override void WriteJson(JsonWriter writer, object value, JsonSerializer serializer)
        {
            var color = value as HtmlColor;
            if (color == null)
                return;

            writer.WriteValue("#" + color.Red.ToString("X2")
                + color.Green.ToString("X2") + color.Blue.ToString("X2"));
        }
    }
کار با ارث بری از کلاس پایه JsonConverter شروع می‌شود. سپس باید تعدادی از متدهای این کلاس پایه را بازنویسی کرد. در متد CanConvert اعلام می‌کنیم که تنها اشیایی از نوع کلاس HtmlColor را قرار است پردازش کنیم. سپس در متد WriteJson منطق سفارشی خود را می‌توان پیاده سازی کرد.
از آنجائیکه این تبدیلگر صرفا قرار است برای حالت serialization استفاده شود، قسمت ReadJson آن پیاده سازی نشده‌است.

در آخر برای استفاده از آن خواهیم داشت:
var colorJson = JsonConvert.SerializeObject(new HtmlColor
{
  Red = 255,
  Green = 0,
  Blue = 0
},  new JsonSerializerSettings
    {
      Formatting = Formatting.Indented,
      Converters = { new HtmlColorConverter() }
    });   
مطالب
تنظیم رشته اتصالی Entity Framework به بانک اطلاعاتی به وسیله کد
در زمان ساخت مدل از بانک اطلاعاتی در روش Database First به صورت پیش فرض تنظیمات مربوط به اتصال (Connection String) مدل به بانک اطلاعاتی در فایل config برنامه ذخیره می‌شود. مشکل این روش آن است که در سیستم‌های مختلف، بسته به بستری که نرم افزار قرار است بر روی آن اجرا شود، باید تنظیمات مربوط به بانک اطلاعاتی صورت گیرد.
مثلا فرض کنید شما در زمان توسعه نرم افزار، SQL Server را به صورت Local بر روی سیستم خود نصب کرده اید و Connection String ساخته شده توسط ویزارد Entity Framework بر همین اساس ساخته و ذخیره شده‌است. حال بعد از انتشار برنامه، شخصی تصمیم دارد برنامه را بر روی سیستمی نصب کند که بانک اطلاعاتی Local نداشته و تصمیم به اتصال به یک بانک اطلاعاتی بر روی سرور دیگر یا با مشخصات (Login و Password و ...) دیگر را دارد. برای این مواقع نیاز به پیاده سازی روشی است تا کاربر نهایی بتواند تنظیمات مربوط به اتصال به بانک اطلاعاتی را تغییر دهد.
روش‌های مختلفی مثل تغییر فایل app.config به صورت Runtime یا ... در سایت‌های مختلف ارائه شده که اکثرا روش‌های غیر اصولی و زمانبری جهت پیاده سازی هستند.
ساده‌ترین روش جهت انجام این کار، اعمال تغییری کوچک در Constructor کلاس مدل مشتق شده از DBContext می‌باشد. فرض کنید مدلی از بانک اطلاعاتی Personnely با نام PersonallyEntities ساخته اید که حاصل آن کلاس زیر خواهد بود:
    public partial class PersonallyEntities : DbContext
    {
        public PersonallyEntities()
            : base("name=PersonallyEntities")
        {
        }
    }
همانطور که مشاهده می‌کنید، در Constructor این کلاس، نام Connection String مورد استفاده جهت اتصال به بانک اطلاعاتی به صورت زیر آورده شده که به Connection String ذخیره شده در فایل Config اشاره می‌کند:
"name=PersonallyEntities"
اگر به Connection String ذخیره شده در فایل Config دقت کنید متوجه می‌شوید که Connection String ذخیره شده، دارای فرمتی خاص و متفاوتی نسبت به Connection String معمولی ADO.NET است. متن ذخیره شده شامل تنظیمات و Metadata مدل ساخته شده جهت ارتباط با بانک اطلاعاتی نیز می‌باشد:
 metadata=res://*/Model1.csdl|res://*/Model1.ssdl|res://*/Model1.msl;provider=System.Data.SqlClient;provider connection string="data source=.;initial catalog=Personally;integrated security=True;MultipleActiveResultSets=True;App=EntityFramework"
جهت تولید پویای Connection String، بسته به تنظیمات کاربر، نیاز است تا در آخر Connection String ی با فرمت بالا در اختیار Entity Framework قرار دهیم تا امکان اتصال به بانک فراهم شود. جهت تبدیل Connection String معمول ADO.NET به Connection String قابل فهم EF میتوان از کلاس EntityConnectionStringBuilder به صورت زیر استفاده کرد:
        public static string BuildEntityConnection(string connectionString)
        {
            var entityConnection = new EntityConnectionStringBuilder
            {
                Provider = "System.Data.SqlClient",
                ProviderConnectionString = connectionString,
                Metadata = "res://*"
            };

            return entityConnection.ToString();
        }
همانطور که مشاهده می‌کنید، متد بالا با دریافت یک connectionString که همان ADO.NET ConnectionString ما می‌باشد، تنظیمات و Metadata مورد نیاز Entity Framework را به آن اضافه کرده و یک EF ConnectionString برمی‌گرداند.
برای اینکه بتوان EF ConnectionString تولید شده را در هنگام اجرای برنامه به صورت Runtime اعمال کرد، نیاز است تا تغییر کوچکی در Constructor کلاس مدل تولید شده توسط Entity Framework ایجاد کرد. کلاس PersonnelyEntities به صورت زیر تغییر پیدا می‌کند:

    public partial class PersonallyEntities : DbContext
    {
        public PersonallyEntities(string connectionString)
            : base(connectionString)
        {

        }
    }
با اضافه شدن پارامتر connectionString به سازنده کلاس PersonnelyEntities برای ساخت یک نمونه از مدل ساخته شده در کد نیاز است تا Connection String مورد نظر جهت برقراری ارتباط با بانک را به عنوان پارامتر، به متد سازنده پاس دهیم. سپس مقدار این پارامتر به کلاس والد ( DbContext ) جهت برقراری ارتباط با بانک اطلاعاتی ارجاع داده شده: 
: base(connectionString)
در آخر به صورت زیر میتوان توسط EF به بانک اطلاعاتی مورد نظر متصل شد :
var entityConnectionString = BuildeEntityConnection("Data Source=localhost;Initial Catalog=Personally; Integrated Security=True");
var PersonallyDb = new PersonallyEntities(entityConnectionString);
با این روش میتوان ADO Connection String مربوط به اتصال بانک اطلاعاتی را به راحتی به صورت داینامیک به وسیله اطلاعات وارد شده توسط کاربر و کلاس‌های تولید Connection String نظیر SQLConnectionStringBuilder تولید کرد و بدون تغییر در کد‌های برنامه، به بانک‌های مختلفی متصل شد. همچنین با داینامیک کردن متد Provider کلاس EntityConnectionStringBuilder که در کد بالا با "System.Data.SqlClient" مقدار دهی شده، می‌توان وابستگی برنامه بانک اطلاعی خاص را از بین برد و بسته به تنظیمات مورد نظر کاربر، به موتورهای مختلف بانک اطلاعاتی متصل شد که البته لازمه این کار رعایت یکسری نکات فنی در پیاده سازی پروژه است که از حوصله این مقاله خارج است.
موفق باشید
مطالب
استفاده از قابلیت پارتیشن بندی در آرشیو جداول بانک‌های اطلاعاتی SQL Server

1- مقدمه

پارتیشن بندی در بانک اطلاعاتی SQL Server، از ویژگی‌هایی است که از نسخه 2005، به این محصول اضافه شده است. بکارگیری این قابلیت که با Split کردن، محتوای یک جدول و قرار دادن آنها در چندین فایل، برای جداول حجیم، به  ویژه جداولی که داده‌های آن حاوی مقادیر تاریخچه‌ای است، بسیار سودمند است.
سادگی در مدیریت داده‌ها و شاخص‌های موجود یک جدول (از قبیل اندازه  فضای ذخیره سازی و استراتژی جدید Back up گیری)، اجرای سریعتر کوئری هایی که روی یک محدوده از داده‌ها کار  می‌کنند و سهولت در آرشیو داده‌های قدیمی یک جدول، از قابلیت‌هایی است که استفاده از این ویژگی بوجود می‌آورد.
محدوده استفاده از این ویژگی روی یک بانک اطلاعاتی و در یک Instance است. بنابراین مباحث مرتبط با معماری Scalability را پوشش نمی‌دهد و صرفاً Solution ایی است که در یک Instance بانک اطلاعاتی استفاده می‌شود.

2- Data File و Filegroup

هر بانک اطلاعاتی در حالت پیش فرض، شامل یک فایل داده‌ای (MDF.) و یک فایل ثبت تراکنشی (LDF.) می‌باشد. می‌توان جهت ذخیره سطر‌های داده‌ای از فایل‌های بیشتری تحت نام فایل‌های ثانویه (NDF.) استفاده نمود. به همان طریق که در فایل سیستم، فایل‌ها به پوشه‌ها تخصیص داده می‌شوند، می‌توان Data File را به Filegroup تخصیص داد. چنانچه چندین Data File به یک Filegroup تخصیص داده شوند، داده‌ها در تمامی Data File‌ها به طریق Round-Robin توزیع می‌شوند.

3- Partition Function

مطابق با مقادیر تعریف شده در بدنه دستور، محدوده داده‌ای (پارتیشن‌ها) با استفاده از Partition Function ایجاد می‌شود. با در نظر گرفتن ستونی که به عنوان Partition Key انتخاب شده، این تابع یک Data Type را به عنوان ورودی دریافت می‌کند. در هنگام تعریف محدوده برای پارتیشن‌ها، به منظور مشخص کردن محدوده هر پارتیشن از Right و Left استفاده می‌شود.
Left نمایش دهنده‌ی حد بالای هر محدوده است و به طور مشابه، Right برای مشخص کردن حد پائین آن محدوده استفاده می‌شود. به منظور درک بهتر، به شکل زیر توجه نمائید:
 

همانطور که مشاهده می‌شود، همواره نیاز به یک Filegroup اضافه‌تری از آنچه مورد نظرتان در تعریف تابع است، می‌باشد. بنابراین اگر Function دارای n مقدار باشد، به n+1 مقدار برای Filegroup نیاز است.
همچنین هیچ محدودیتی برای اولین و آخرین بازه در نظر گرفته نمی‌شود. بنابراین جهت محدود کردن مقادیری که در این بازه‌ها قرار می‌گیرند، می‌توان از Check Constraint استفاده نمود.

3-1- Right or Left

یک سوال متداول اینکه از کدام مورد استفاده شود؟ در پاسخ باید گفت، به چگونگی تعریف پارتیشن هایتان وابسته است. مطابق شکل، تنها تفاوت  این دو، در نقاط مرزی هر یک از پارتیشن‌ها می‌باشد. در بیشتر اوقات هنگام کار با داده‌های عددی می‌توان از Left استفاده نمود و بطور مشابه هنگامیکه نوع داده‌ها از جنس زمان است، می‌توان از Right استفاده کرد.

4- Partition Schema 

گام بعدی پس از ایجاد Partition Function، تعریف Partition Schema است، که به منظور قرار گرفتن هر یک از پارتیشن‌های تعریف شده توسط Function در Filegroup‌های مناسب آن استفاده می‌شود.

5- Partition Table

گام پایانی ایجاد یک جدول، استفاده از Partition Schema است، که داده‌ها را با توجه به رویه درون Partition Function مورد استفاده، ذخیره می‌کند. همانطور که می‌دانید هنگام ایجاد یک جدول، می‌توان مکان ذخیره شدن آنرا مشخص نمود.

 Create Table <name> (…) ON …
دستور بعد از بخش ON، مشخص کننده مکان ذخیره جدول می‌باشد.

در هنگام ایجاد یک جدول، معمولاً جدول در Filegroup پیش فرض که PRIMARY است، قرار می‌گیرد. می‌توان با نوشتن نام Partition Schema و همچنین Partition Key که پیشتر ذکر آن رفت، بعد از بخش ON، برای جدول مشخص نمائیم که داده‌های آن به چه ترتیبی ذخیره شوند. ارتباط این سه به شرح زیر است:

توجه شود زمانیکه یک Primary Key Constraint به یک جدول اضافه می‌شود، یک Unique Clustered Index نیز همراه با آن ساخته می‌شود. چنانچه Primary Key شامل یک Clustered Index باشد، جدول با استفاده از این ستون (ستون‌های) شاخص ذخیره خواهد شد، در حالیکه اگر Primary Key شامل یک Non Clustered Index باشد، یک ساختار ذخیره-سازی اضافی ایجاد خواهد شد که داده‌های جدول در آن قرار خواهند گرفت.

6- Index & Data Alignment

به عنوان یک Best Practice هنگام ایجاد یک Partition Table به منظور پارتیشن بندی، از ساختار Aligned Index استفاده شود. بدین ترتیب که تعریف Index، شامل Partition Key (ستونی که معیاری برای پارتیشن بندی است) باشد. چنانچه این عمل انجام شود، داده‌های ذخیره شده مرتبط با هر پارتیشن متناظر با همان شاخص، در فایل داده‌ای (NDF.) ذخیره خواهند شد. از این رو چنانچه کوئری درخواست شده از جدول روی یک محدوده باشد

 Where [OrderDate] Between …
تنها از شاخص متناظر با این داده استفاده می‌شود. بدین ترتیب بکارگیری آن برای Execution Plan بسیار سودمند خواهد بود. همچنین می‌توان استراتژی بازیافت سودمندی با Back up گیری از Filegroup ایجاد کرد. هنگامی که Index‌ها به صورت Aligned هستند می‌توان در کسری از ثانیه، محتوای یک Partition را به یک جدول دیگر منتقل نمود (تنها با تغییر در Meta Data آن).

بدین ترتیب برای بهرمندی از این مزایا، استفاده از Aligned Index توصیه شده است.

7- Operations

از نیازمندی‌های متداول در پارتیشنینگ می‌توان به افزودن، حذف پارتیشن‌ها و جابجایی محتوای یک پارتیشن که برای عملیات آرشیو استفاده می‌شود، اشاره کرد.

7-1- Split Partition

به منظور ایجاد یک محدوده جدید به پارتیشن‌ها استفاده می‌شود. یک نکته مهم مادامی که عملیات انتقال داده‌ها به پارتیشن جدید انجام می‌گیرد، روی جدول یک قفل انحصاری قرار می‌گیرد و بدین ترتیب عملیات ممکن است زمانبر باشد.
به عنوان یک Best Practice همواره یک Partition خالی را Split نمائید و پس از آن اقدام به بارگذاری داده در آن نمائید.
به یاد داشته باشید پیش از انجام عملیات splitting روی Partition Function با تغییر در Partition Schema (و بکارگیری Next Used) مشخص نمائید چه محدوده‌ای در این Filegroup جدید قرار خواهد گرفت.

7-2- Merge Partition

به منظور ادغام پارتیشن‌ها استفاده می‌شود، چنانچه پارتیشن خالی نیست، برای عملیات ادغام مسائل Performance به علت اینکه در طول عملیات از Lock (قفل انحصاری) استفاده می‌شود، در نظر گرفته شود.

7-3- Switch Partition

چنانچه جدول و شاخص‌های آن به صورت Aligned هستند، می‌توانید از Switch in و Switch out استفاده نمائید. عملیات بدین ترتیب انجام می‌شود که بلافاصله محتوای یک پارتیشن یا جدول (Source) در یک پارتیشن خالی جدولی دیگر و یا یک جدول خالی (Target) قرار می‌گیرد. عملیات تنها روی Meta Data انجام می‌گیرد و هیچ داده ای منتقل نمی‌شود.
محدودیت‌های بکارگیری به شرح زیر است:
- جدول یا پارتیشن Target باید حتماً خالی باشد.
- جداول Source و Target حتماً باید در یک Filegroup یکسان قرار داشته باشند.
- جدول Source باید حاوی Aligned Index‌های مورد نیاز Target و همچنین مطابقت در Filegroup را دارا باشد.
- چنانچه Target به عنوان یک پارتیشن است، اگر Source جدول است بایست دارای یک Check Constraint باشد در غیر این صورت چنانچه یک پارتیشن است باید محدوده آن در محدوده Target قرار گیرد.

8- بررسی یک سناریوی نمونه

در ابتدا یک بانک اطلاعاتی را به طریق زیر ایجاد می‌کنیم:
این بانک مطابق تصویر، شامل 3 عدد فایل گروپ (FG1، FG2 و FG3) و 3 عدد دیتا فایل (P1، P2 و P3) می‌باشد. Filegroup پیش فرض Primary است، که چنانچه در تعریف جداول به نام Partition Schema و Partition Key مرتبط اشاره نشود، به طور پیش فرض در Filegroup موسوم به Primary قرار می‌گیرد. چنانچه چک باکس Default انتخاب شود، همانطور که قابل حدس زدن است، آن Filegroup در صورت مشخص نکردن نام Filegroup در تعریف جدول، به عنوان مکان ذخیره سازی انتخاب می‌شود. چک باکس Read Only نیز همانطور که از نامش پیداست، چنانچه روی یک Filegroup تنظیم گردد، عملیات مربوط به Write روی داده‌های آن قابل انجام نیست و برای Filegroup هایی که جنبه نگهداری آرشیو را دارند، قابل استفاده است.
چنانچه Filegroup ای را از حالت Read Only دوباره خارج کنیم، می‌توان عملیات Write را دوباره برای آن انجام داد.

پس از ایجاد بانک اطلاعاتی، گام بعدی ایجاد یک Partition Function و پس از آن یک Partition Schema است. همانطور که مشاهده می‌کنید در Partition Function از سه مقدار استفاده شده، بنابراین در Partition Schema باید از چهار Filegroup استفاده شود، که در مثال ما از Filegroup پیش فرض که Primary است، استفاده شده است.

USE [PartitionDB]
GO
CREATE PARTITION FUNCTION pfOrderDateRange(DATETIME)
AS
RANGE LEFT FOR VALUES ('2010/12/31','2011/12/31','2012/12/31')
GO
CREATE PARTITION SCHEME psOrderDateRange
AS
PARTITION pfOrderDateRange TO (FG1,FG2,FG3,[PRIMARY])
GO

پس از طی گام‌های قبل، به ایجاد یک جدول به صورت Aligned Index مبادرت ورزیده می‌شود.

CREATE TABLE Orders
(
OrderID INT IDENTITY(1,1) NOT NULL,
OrderDate DATETIME NOT NULL,
OrderFreight MONEY NULL,
ProductID INT NULL,
CONSTRAINT PK_Orders PRIMARY KEY CLUSTERED (OrderID ASC, OrderDate ASC)
ON psOrderDateRange (OrderDate)
) ON psOrderDateRange (OrderDate)
GO

در ادامه برای بررسی درج اطلاعات در پارتیشن با توجه به محدوده آنها اقدام به افزودن رکوردهایی در جدول ساخته شده می‌نمائیم.

SET NOCOUNT ON
DECLARE @OrderDate DATETIME
DECLARE @X INT
SET @OrderDate = '2010/01/01'
SET @X = 0
WHILE @X < 300
BEGIN
INSERT dbo.Orders ( OrderDate, OrderFreight, ProductID)
VALUES( @OrderDate + @X, @X + 10, @X)
 SET @X = @X + 1
END
GO
SET NOCOUNT ON
DECLARE @OrderDate DATETIME
DECLARE @X INT
SET @OrderDate = '2011/01/01'
SET @X = 0
WHILE @X < 300
BEGIN
INSERT dbo.Orders ( OrderDate, OrderFreight, ProductID)
VALUES( @OrderDate + @X, @X + 10, @X)
 SET @X = @X + 1
END
GO
SET NOCOUNT ON
DECLARE @OrderDate DATETIME
DECLARE @X INT
SET @OrderDate = '2012/01/01'
SET @X = 0
WHILE @X < 300
BEGIN
INSERT dbo.Orders ( OrderDate, OrderFreight, ProductID)
VALUES( @OrderDate + @X, @X + 10, @X)
 SET @X = @X + 1
END
GO

از طریق دستور Select زیر می‌توان نحوه توزیع داده‌ها را در جدول مشاهده کرد.

USE [PartitionDB]
GO
SELECT OBJECT_NAME(i.object_id) AS OBJECT_NAME,
p.partition_number, fg.NAME AS FILEGROUP_NAME, ROWS, au.total_pages,
CASE boundary_value_on_right
WHEN 1 THEN 'Less than'
ELSE 'Less or equal than' END AS 'Comparition',VALUE
FROM sys.partitions p JOIN sys.indexes i
ON p.object_id = i.object_id AND p.index_id = i.index_id
JOIN sys.partition_schemes ps ON ps.data_space_id = i.data_space_id
JOIN sys.partition_functions f ON f.function_id = ps.function_id
LEFT JOIN sys.partition_range_values rv
ON f.function_id = rv.function_id
AND p.partition_number = rv.boundary_id
JOIN sys.destination_data_spaces dds
ON dds.partition_scheme_id = ps.data_space_id
AND dds.destination_id = p.partition_number
JOIN sys.filegroups fg
ON dds.data_space_id = fg.data_space_id
JOIN (SELECT container_id, SUM(total_pages) AS total_pages
FROM sys.allocation_units
GROUP BY container_id) AS au
ON au.container_id = p.partition_id WHERE i.index_id < 2

خروجی دستور فوق به شرح زیر است:


در ادامه به ایجاد یک Filegroup جدید می‌پردازیم.

/* Query 2-3- Split a partition*/
-- Add FG4:
ALTER DATABASE PartitionDB ADD FILEGROUP FG4
Go
ALTER PARTITION SCHEME [psOrderDateRange] NEXT USED FG4
GO
ALTER PARTITION FUNCTION [pfOrderDateRange]() SPLIT RANGE('2013/12/31')
GO
-- Add Partition 4 (P4) to FG4:
GO
ALTER DATABASE PartitionDB ADD FILE
(
NAME = P4,
FILENAME = N'C:\Program Files\Microsoft SQL Server\MSSQL10_50.SQLEXPRESS\MSSQL\DATA\P4.NDF'
, SIZE = 1024KB , MAXSIZE = UNLIMITED, FILEGROWTH = 10%)
 TO FILEGROUP [FG4]
--
GO

و در ادامه به درج اطلاعاتی برای بررسی نحوه توزیع داده‌ها در Filegroup هایمان می‌پردازیم.

SET NOCOUNT ON
DECLARE @OrderDate DATETIME
DECLARE @X INT
SET @OrderDate = '2013/01/01'
SET @X = 0
WHILE @X < 300
BEGIN
INSERT dbo.Orders ( OrderDate, OrderFreight, ProductID)
VALUES( @OrderDate + @X, @X + 10, @X)
 SET @X = @X + 1
END
GO
SET NOCOUNT ON
DECLARE @OrderDate DATETIME
DECLARE @X INT
SET @OrderDate = '2012/01/01'
SET @X = 0
WHILE @X < 300
BEGIN
INSERT dbo.Orders ( OrderDate, OrderFreight, ProductID)
VALUES( @OrderDate + @X, @X + 10, @X)
 SET @X = @X + 1
END
GO
خروجی کار تا این مرحله به شکل زیر است:

جهت ادغام پارتیشن‌ها به طریق زیر عمل می‌شود:

/* Query 2-4- Merge Partitions */
ALTER PARTITION FUNCTION [pfOrderDateRange]() MERGE RANGE('2010/12/31')
Go
پس از اجرای دستور فوق خروجی به شکل زیر خواهد بود:

به منظور آرشیو نمودن اطلاعات به طریق زیر از Switch استفاده می‌کنیم. ابتدا یک جدول موقتی برای ذخیره رکوردهایی که قصد آرشیو آنها را داریم، ایجاد می‌کنیم. همانگونه که در تعریف جدول مشاهده می‌کنید، نام Filegroup ای که برای ساخت این جدول استفاده می‌شود، با Filegroup ای که قصد آرشیو اطلاعات آنرا داریم، یکسان است.
در ادامه می‌توان مثلاً با ایجاد یک Temporary Table به انتقال این اطلاعات بدون توجه به Filegroup آنها پرداخت.

/* Query 2-5- Switch Partitions */
USE [PartitionDB]
GO
CREATE TABLE [dbo].[Orders_Temp](
[OrderID] [int] IDENTITY(1,1) NOT NULL,
[OrderDate] [datetime] NOT NULL,
[OrderFreight] [money] NULL,
[ProductID] [int] NULL,
 CONSTRAINT [PK_OrdersTemp] PRIMARY KEY CLUSTERED ([OrderID] ASC,[OrderDate] ASC)ON FG2
) ON FG2
GO
USE [tempdb]
GO
CREATE TABLE [dbo].[Orders_Hist](
[OrderID] [int] NOT NULL,
[OrderDate] [datetime] NOT NULL,
[OrderFreight] [money] NULL,
[ProductID] [int] NULL,
 CONSTRAINT [PK_OrdersTemp] PRIMARY KEY CLUSTERED ([OrderID] ASC,[OrderDate] ASC)
)
GO
USE [PartitionDB]
GO
ALTER TABLE [dbo].[Orders] SWITCH PARTITION 1 TO [dbo].[Orders_Temp]
GO
INSERT INTO [tempdb].[dbo].[Orders_Hist]
SELECT * FROM  [dbo].[Orders_Temp]
GO
DROP TABLE [dbo].[Orders_Temp]
GO
SELECT * FROM [tempdb].[dbo].[Orders_Hist]
پس از اجرای کامل این دستورات، توزیع داده در بانک اطلاعاتی مثال مورد بررسی به شکل زیر است.


 

نظرات مطالب
Claim Based Identity
- بعد از لاگین، claims و خیلی موارد دیگر به کوکی(های) دومین جاری شما اضافه می‌شوند. اگر تعداد زیادی claim را تعریف کرده باشید یا اطلاعات زیادی را در کوکی ذخیره کنید، پیام طولانی بودن هدر یا تصویر فوق (request too long) را از طرف برنامه یا وب سرور دریافت خواهید کرد؛ چون جمع تمام این کوکی‌ها به صورت خودکار، با هر درخواست، به سمت سرور ارسال می‌شوند و مشکل بیش از اندازه طولانی بودن درخواست را ایجاد می‌کنند.
- برای اینکه با مرورگر فعلی مجددا بتوانید با سایت کار کنید، فقط یک راه حل را دارید: به developer tools -> application -> cookies مرورگر مراجعه کرده و تمام کوکی‌های دومین و آدرس جاری را پاک کنید. البته این راه حل موقت است و اگر اندازه‌ی کوکی‌ها را مدیریت نکنید، دوباره تکرار می‌شود.
- در ASP.NET Identity Core راه حلی برای کاهش اندازه‌ی کوکی‌های برنامه و انتقال آن‌ها به بانک اطلاعاتی با یک ITicketStore سفارشی وجود دارد که در قسمت «مدیریت اندازه‌ی حجم کوکی‌های ASP.NET Core Identity» با ارائه‌ی کدهای کامل آن بررسی شده‌است.
مطالب
تقسیم جدول در Entity Framework Code First
سناریو هایی هستند که در آن ها، تعداد ستون‌های یک جدول، بیش از اندازه زیاد می‌شوند و یا آن جدول حاوی فیلدهایی هست که منابع زیادی مصرف می‌کنند، به مانند فیلدهای متنی طولانی یا عکس. معمولا متوجه می‌شویم که در اکثر مواقع، به هنگام واکشی اطلاعات آن جدول، احتیاجی به داده‌های آن فیلد‌ها نداریم و با واکشی بی مورد آن ها، سربار اضافه ای به سیستم تحمیل می‌کنیم، چرا که این داده‌ها ، منابع حافظه ای ما را به هدر می‌دهند.
برای مثال، جدول Post مدل بلاگ را در نظر بگیرید که در آن دو فیلد Body و Image تعریف شده اند.فیلد Body از نوع nvarchar max و فیلد Image از نوع varbinary max است و بدیهی است که این دو داده، به هنگام واکشی حافظه‌ی زیادی مصرف می‌کنند.موارد بسیاری وجود دارند که ما به اطلاعات این دو فیلد احتیاجی نداریم از جمله: نمایش پست‌های پر بازدید، پسته هایی که اخیرا ارسال شده اند و اصولا ما فقط به چند فیلد جدول Post احتیاج داریم  و نه همه‌ی آن ها.
namespace SplittingTableSample.DomainClasses
{
    public class Post
    {
        public virtual int Id { get; set; }
        public virtual string Title { get; set; }
        public virtual DateTime CreatedDate { get; set; }
        public virtual string  Body { get; set; }
        public virtual byte[] Image { get; set; }
    }
}

دلیل اینکه در مدل فوق، تمامی خواص به صورت virtual تعریف شده اند، فعال سازی پروکسی‌های ردیابی تغییر است. اگر دستور زیر را برای واکشی اطلاعات post با id=1 انجام دهیم: 

            using (var context = new MyDbContext())
            {
                var post = context.Posts.Find(1);
            }
خروجی زیر را در SQL Server Profiler مشاهده خواهید کرد:

exec sp_executesql N'SELECT TOP (2) 
[Extent1].[Id] AS [Id], 
[Extent1].[Title] AS [Title], 
[Extent1].[CreatedDate] AS [CreatedDate], 
[Extent1].[Body] AS [Body], 
[Extent1].[Image] AS [Image]
FROM [dbo].[Posts] AS [Extent1]
WHERE [Extent1].[Id] = @p0',N'@p0 int',@p0=1

همان طور که مشاهده می‌کنید، با اجرای دستور فوق تمامی فیلد‌های جدول Posts که id آن‌ها برابر 1 بود واکشی شدند، ولی من تنها به فیلدهای Id و Title آن احتیاج داشتم. خب شاید بگویید که من به سادگی با projection، این مشکل را حل می‌کنم و تنها از فیلد هایی که به آن‌ها احتیاج دارم، کوئری می‌گیرم. همه‌ی این‌ها درست، اما projection هم مشکلات خود را دارد،به صورت پیش فرض، نوع بدون نام بر می‌گرداند و اگر بخواهیم این گونه نباشد، باید مقادیر آن را به یک کلاس(مثلا viewmodel) نگاشت کنیم و کلی مشکل دیگر.
راه حل دیگری که برای حل این مشکل ارائه می‌شود و برای نرمال سازی جداول نیز کاربرد دارد این است که، جدول Posts را به دو جدول مجزا که با یکدیگر رابطه‌ی یک به یک دارند تقسیم کنیم، فیلد‌های پر مصرف را در یک جدول و فیلدهای حجیم و کم مصرف را در جدول دیگری تعریف کنیم و سپس یک رابطه‌ی یک به یک بین آن دو برقرار می‌کنیم.
به  طور مثال این کار را بر روی جدول Posts ، به شکل زیر انجام شده است:
 
namespace SplittingTableSample.DomainClasses
{
    public class Post
    {
        public virtual int Id { get; set; }
        public virtual string Title { get; set; }
        public virtual DateTime CreatedDate { get; set; }
        public virtual PostMetaData PostMetaData { get; set; }
    }
}
namespace SplittingTableSample.DomainClasses
{
    public class PostMetaData
    {
        public virtual int PostId { get; set; }
        public virtual string Body { get; set; }
        public virtual byte[] Image { get; set; }
        public virtual Post Post { get; set; }
    }
}
همان طور که می‌بینید، خواص حجیم به جدول دیگری به نام PostMetaData منتقل شده و با تعریف خواص راهبری ارجاعی در هر دو کلاس،رابطه‌ی یک به یک بین آن‌ها برقرار شده است.جز الزامات تعریف روابط یک به یک این است که، با استفاده از Fluent API یا Data Annotations ، طرف‌های Depenedent و Principal، صریحا به EF معرفی شوند.

namespace SplittingTableSample.DomainClasses
{
    public class PostMetaDataConfig : EntityTypeConfiguration<PostMetaData>
    {
        public PostMetaDataConfig()
        {
            HasKey(x => x.PostId);
            HasRequired(x => x.Post).WithRequiredDependent(x => x.PostMetaData);
        }
    }
}
اولین نکته ای که باید به آن توجه شود، این است که در کلاس PostMetaData، قوانین پیش فرض EF برای تعیین کلید اصلی نقض شده است و به همین دلیل، صراحتا با استفاده از متد HasKey ، کلید اصلی به EF معرفی شده است. نکته‌ی مهم دیگری که به آن باید توجه شود این است که هر دو سر رابطه به صورت Required تعریف شده است. دلیل این موضوع هم با توجه به مطلبی که قرار است گفته شود،کمی جلوتر خواهید فهمید. حال اگر تعاریف DbSet‌ها را نیز اصلاح کنیم و دستور زیر را اجرا کنیم:

var post = context.Posts.Find(1);
خروجی sql زیر را مشاهده خواهید کرد:

exec sp_executesql N'SELECT TOP (2) 
[Extent1].[Id] AS [Id], 
[Extent1].[Title] AS [Title], 
[Extent1].[CreatedDate] AS [CreatedDate]
FROM [dbo].[Posts] AS [Extent1]
WHERE [Extent1].[Id] = @p0',N'@p0 int',@p0=1
خیلی خوب! دیگر خبری از  فیلدهای اضافی Body و Image نیست. دلیل اینکه در اینجا join  بین دو جدول مشاهده نمی‌شود، قابلیت lazy loading است، که با virtual تعریف کردن خواص راهبری حاصل شده است. پس lazy loading در اینجا واقعا مفید است.
اما راه حل ذکر شده نیز کاملا بدون ایراد نیست. مشکل اساسی آن تعدد تعداد جداول آن است. آیا جدول Post ، واقعا احتیاج به چنین سطح نرمال سازی و تبدیل آن به دو جدول مجزا را داشت؟ مطمئنا خیر. آیا واقعا راه حلی وجود دارد که ما در سمت کد‌های خود با دو موجودیت مجزا کار کنیم، در صورتی که در دیتابیس این دو موجودیت، ساختار یک جدول را تشکیل دهند. در اینجا روشی مطرح می‌شود به نام تقسیم جدول (Table Splitting).
برای انجام این کار فقط چند تنظیم ساده لازم است:
1) فیلد‌های موجودیت مورد نظر را به موجودیت‌های کوچکتر، نگاشت می‌کنیم.
2) بین موجودیت‌های کوچک تر، رابطه‌ی یک به یک که هر دو سر رابطه Required هستند، رابطه برقرار می‌کنم.
3) با استفاده از Fluent API یا DataAnnotations، تمامی موجودیت‌ها را به یک نام در دیتابیس نگاشت می‌کنیم.
برای مثال، تنظیمات Fluent برای کلاس Post و PostMetaData که رابطه‌ی بین آن‌ها یک به یک است را مشاهده می‌کنید:
 
namespace SplittingTableSample.DomainClasses
{
    public class PostConfig : EntityTypeConfiguration<Post>
    {
        public PostConfig()
        {
            ToTable("Posts");
        }
    }
}
namespace SplittingTableSample.DomainClasses
{
    public class PostMetaDataConfig : EntityTypeConfiguration<PostMetaData>
    {
        public PostMetaDataConfig()
        {
            ToTable("Posts");
            HasKey(x => x.PostId);
            HasRequired(x => x.Post).WithRequiredDependent(x => x.PostMetaData);
        }
    }
}
نکته مهم این است که در هر دو کلاس(حتی کلاس Post) باید با استفاده از متد ToTable، کلاس‌ها را به یک نام در دیتابیس نگاشت کنیم. در نتیجه با استفاده از متد ToTable در هر دو موجودیت، آنها در دیتابیس به جدولی به نام  Posts نگاشت خواهند شد. تصویر زیر پس از اجرای برنامه، بیان گر این موضوع خواهد بود.

اگر دستورات زیر را اجرا کنید:


var post = context.Posts.Find(1);
Console.WriteLine(post.PostMetaData.Body);
خروجی زیر را در  SQL Server Profiler مشاهده خواهید کرد:
برای متد Find خروجی زیر:
 
exec sp_executesql N'SELECT TOP (2) 
[Extent1].[Id] AS [Id], 
[Extent1].[Title] AS [Title], 
[Extent1].[CreatedDate] AS [CreatedDate]
FROM [dbo].[Posts] AS [Extent1]
WHERE [Extent1].[Id] = @p0',N'@p0 int',@p0=1
و برای post.PostMetaData.Body دستور sql زیر را مشاهده می‌کنید:

exec sp_executesql N'SELECT 
[Extent1].[Id] AS [Id], 
[Extent1].[Body] AS [Body], 
[Extent1].[Image] AS [Image]
FROM [dbo].[Posts] AS [Extent1]
WHERE [Extent1].[Id] = @EntityKeyValue1',N'@EntityKeyValue1 int',@EntityKeyValue1=1
دلیل این که در اینجا ،دو دستور sql به دیتابیس ارسال شده است، فعال بودن ویژگی lazy loading ،به دلیل virtual  تعریف کردن خواص راهبری موجودیت‌ها است.
حال اگر بخواهیم با یک رفت و آمد به دیتابیس کلیه اطلاعات را واکشی کنیم، می‌توانیم از Eager Loading استفاده کنیم:
 
var post = context.Posts.Include(x => x.PostMetaData).SingleOrDefault(x => x.Id == 1);
که خروجی sql آن نیز به شکل زیر است:

SELECT 
[Limit1].[Id] AS [Id], 
[Limit1].[Title] AS [Title], 
[Limit1].[CreatedDate] AS [CreatedDate], 
[Extent2].[Id] AS [Id1], 
[Extent2].[Body] AS [Body], 
[Extent2].[Image] AS [Image]
FROM   (SELECT TOP (2) [Extent1].[Id] AS [Id], [Extent1].[Title] AS [Title], [Extent1].[CreatedDate] AS [CreatedDate]
FROM [dbo].[Posts] AS [Extent1]
WHERE 1 = [Extent1].[Id] ) AS [Limit1]
LEFT OUTER JOIN [dbo].[Posts] AS [Extent2] ON [Limit1].[Id] = [Extent2].[Id]
در نتیجه با کمک این تکنیک توانستیم، با چند موجودیت، در قالب یک جدول رفتار کنیم و از مزیت‌های آن همچون lazy loading، نیز بهره مند شویم.

دریافت کد‌های این بخش: SplittingTable-Sample.rar 
مطالب
React 16x - قسمت 33 - React Hooks - بخش 4 - useContext Hook
در سری بررسی اعتبارسنجی و احراز هویت کاربران در React، برای انتقال داده‌های کاربر وارد شده‌ی به سیستم، از روش انتقال props، از بالاترین کامپوننت موجود در component tree، به پایین‌ترین کامپوننت آن، به این نحو فرضی استفاده کردیم:
ابتدا شیء user، در بالاترین سطح، دریافت شده و به صفحه‌ای خاص از طریق ویژگی‌های props ارسال می‌شود:
<Page user={user}  />
سپس این کامپوننت Page، کامپوننت PageLayout را رندر می‌کند که آن نیز باید به اطلاعات کاربر دسترسی داشته باشد. بنابراین شیء user را مجددا به این کامپوننت از طریق props ارسال می‌کنیم:
<PageLayout user={user} />
بعد همین کامپوننت PageLayout، کامپوننت NavBar را رندر می‌کند که آن نیز باید بداند کاربر وارد شده‌ی به سیستم کیست؟ به همین جهت یکبار دیگر از طریق props، اطلاعات کاربر را به کامپوننت بعدی موجود در درخت کامپوننت‌ها انتقال می‌دهیم:
<NavigationBar user={user}  />
و همینطور الی آخر. به این روش props drilling گفته می‌شود و ... الگوی مذمومی است. در دنیای واقعی، اطلاعات کاربر و یا خصوصا تنظیمات برنامه مانند آدرس REST API endpoints استفاده شده‌ی در آن، باید بین بسیاری از کامپوننت‌ها به اشتراک گذاشته شود و عموما سطوح به اشتراک گذاری آن، بسیار عمیق‌تر است از سطوحی که در این مثال ساده عنوان شدند. از زمان ارائه‌ی React 16.3.0، راه حل بهتری برای مدیریت اینگونه مسایل با ارائه‌ی React Context ارائه شده‌است که آن‌را در ادامه در دو حالت کامپوننت‌های کلاسی و همچنین تابعی، بررسی خواهیم کرد.


ایجاد شیء Context در برنامه‌های React

React Context، راه حلی است جهت به اشتراک گذاری داده‌ها، در بین انواع و اقسام کامپوننت‌های یک برنامه، بدون اینکه نیازی باشد این اطلاعات را توسط props، از یک سطح، به سطحی دیگر، به صورت دستی انتقال داد. برای ایجاد یک نمونه‌ی از آن، ابتدا پوشه‌ی جدید src\contexts را افزوده و سپس فایل src\contexts\userContext.js را درون آن، با محتوای زیر ایجاد می‌کنیم:
import React from "react";

export const UserContext = React.createContext({ user: {} });

export const UserProvider = UserContext.Provider;
export const UserConsumer = UserContext.Consumer;
متد React.createContext، یک شیء Context را بازگشت می‌دهد. این شیء، دو کامپوننت مهم Provider و Consumer را به همراه دارد که امکان اشتراک به داده‌های مرتبط با آن‌را میسر می‌کنند. زمانیکه React کامپوننتی را رندر می‌کند که مشترک یک شیء Context است، این کامپوننت، امکان خواندن اطلاعات شیء Context را از نزدیک‌ترین کامپوننتی در درخت کامپوننت‌ها که یک Provider را برای آن ارائه داده‌است، خواهد داشت.


تامین یک شیء Context در برنامه، در یک کامپوننت کلاسی و یا تابعی

تا اینجا یک شیء Context را به همراه اجزای export شده‌ی Provider و Consumer آن ایجاد کردیم. اکنون نوبت به پیاده سازی قسمت Provider آن است:
import "../../App.css";

import React, { Component } from "react";

import { UserProvider } from "../../contexts/userContext";
import Main from "./Main";

class App extends Component {
  state = {
    user: { name: "User 1" }
  };

  componentDidMount() {
    // get user from the server or local storage and then set the currently logged in user to the this.state
  }

  render() {
    return (
      <>
        <h1>App Class</h1>
        <UserProvider value={this.state.user}>
          <Main />
        </UserProvider>
      </>
    );
  }
}

export default App;
در این کامپوننت کلاسی (و یا تابعی، نحوه‌ی تعریف UserProvider در هر دو یکی است)، خاصیت user، به state کامپوننت اضافه شده‌است. سپس برای مثال می‌توان این خاصیت را در رویداد componentDidMount از سرور و یا محل ذخیره سازی دیگری دریافت و آنگاه state را بر این اساس به روز رسانی کرد.
در ادامه قصد داریم اطلاعات این شیء user موجود در state را با تمام کامپوننت‌هایی که در درخت رندر کامپوننت جاری قرار می‌گیرند و با کامپوننت Main شروع می‌شوند، به اشتراک بگذاریم. این به اشتراک گذاری با import شیء UserProvider از ماژول contexts/userContext به نحوی که مشاهده می‌کنید، انجام می‌شود. شیء UserProvider، کار محصور سازی کامپوننت Main را انجام می‌دهد. سپس این Provider می‌تواند مقداری را توسط ویژگی value خود دریافت کند که برای مثال در اینجا شیء user است. اکنون این value تا n سطح بعدی که از کامپوننت Main مشتق می‌شوند نیز در دسترس خواهد بود.

یک نکته: متد React.createContext به همراه یک آرگومان defaultValue اختیاری است که در اختیار Consumerهای آن قرار داده می‌شود؛ اگر Provider متناظر با آن‌، در درخت کامپوننت‌های برنامه، یافت نشود. یعنی تعریف Provider الزامی نیست. اگر نیاز است مقدار ثابتی را بین چندین کامپوننت به اشتراک بگذارید، فقط کافی است آن‌ها را توسط React.createContext مقدار دهی اولیه کرده و ... استفاده کنید:
export const DefaultRouteContext = React.createContext({ path: '/welcome' });


خواندن شیء Context در کامپوننتی دیگر

اکنون که یک تامین کننده‌ی Context را ایجاد کردیم، برای خواندن اطلاعات آن در درخت کامپوننت‌های محصور شده‌ی توسط UserProvider، می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
import React from "react";

import { UserConsumer } from "../../contexts/userContext";

export default function Main(props) {
  return (
    <>
      <UserConsumer>
        {value => <div>User name: {value.name}.</div>}
      </UserConsumer>
    </>
  );
}
ابتدا UserConsumer را از ماژول contexts/userContext دریافت می‌کنیم. سپس برای دسترسی به خاصیت name شیء ارائه شده‌ی توسط UserProvider، باید قسمتی از متد رندر کامپوننت را توسط شیء UserConsumer، محصور کرد و سپس value آن‌را به نحوی که مشاهده می‌کنید، خواند. Consumer، یک تابع را به عنوان فرزند دریافت می‌کند. این تابع مقدار شیء تامین شده‌ی توسط Context را دریافت کرده (همان value={this.state.user} نزدیک‌ترین کامپوننتی که به همراه یک Provider است) و سپس یک المان React را بازگشت می‌دهد که در این محل رندر خواهد شد.

خروجی برنامه پس از این تغییرات به صورت زیر است:



ساده سازی دسترسی به UserConsumer توسط useContext Hook

نحوه‌ی تعریف یک Provider و محصور سازی فرزندانی که باید از آن ارث‌بری کنند، در بین کامپوننت‌های کلاسی و تابعی، یکی است. اما در کامپوننت‌های تابعی حداقل می‌توان نحوه‌ی دسترسی به UserConsumer را به نحو زیر توسط useContext Hook ساده کرد:
import React, { useContext } from "react";

import { UserContext } from "../../contexts/userContext";

export default function Main() {
  const value = useContext(UserContext);
  return (
    <>
      <div>User name: {value.name}.</div>
    </>
  );
}
متد useContext ابتدا شیء UserContext مهیا شده‌ی توسط ماژول contexts/userContext را دریافت می‌کند. سپس خروجی آن، همان value تنظیم شده‌ی توسط نزدیک‌ترین Provider آن در component tree است. این روش، بار ذهنی کمتری را نسبت به حالت قبلی استفاده‌ی از UserConsumer و کار با یک تابع درون آن‌را به همراه دارد؛ ساده‌تر خوانده می‌شود، ساده‌تر استفاده می‌شود. فقط باید دقت داشت که این متد، کل شیء Context را دریافت می‌کند و نه فقط شیء UserConsumer آن‌را.

مزیت دیگر این روش، ساده سازی کار با چندین شیء Context است. برای مثال اگر دو شیء Context را تعریف کرده باشید، خواندن دو مقدار از آن‌ها، پیشتر چنین شکل تو در تویی را توسط دو Consumer پیدا می‌کرد:
function HeaderBar() {
  return (
    <CurrentUser.Consumer>
      {user =>
        <Notifications.Consumer>
          {notifications =>
            <header>
              Welcome back, {user.name}!
              You have {notifications.length} notifications.
            </header>
          }
      }
    </CurrentUser.Consumer>
  );
}
اما اکنون با استفاده از useContext، نوشتن و خواندن آن به سادگی چند سطر زیر است که بسیار منطقی‌تر و عادی‌تر به نظر می‌رسد:
function HeaderBar() {
  const user = useContext(CurrentUser);
  const notifications = useContext(Notifications);
return (
    <header>
      Welcome back, {user.name}!
      You have {notifications.length} notifications.
    </header>
  );
}


ارسال اطلاعات به کامپوننت Context Provider، از طریق کامپوننت‌های فرزند

تا اینجا با استفاده از React Context، اطلاعات یک Provider را با فرزندان آن به اشتراک گذاشتیم؛ عکس این عمل نیز میسر است. برای اینکار، همانند تمام کامپوننت‌های دیگری که برای ارسال اطلاعات به فراخوان خود از طریق رخ‌دادها عمل می‌کنند، می‌توان یک متد رویدادگردان را در کامپوننت والد، به استفاده کنند‌ه‌ی از Context ارسال کرد:
import "../../App.css";

import React, { Component } from "react";

import { UserProvider } from "../../contexts/userContext";
import Main from "./Main2";

class App extends Component {
  state = {
    user: { name: "User 1" }
  };

  componentDidMount() {
    // get user from the server or local storage and then set the currently logged in user to the this.state
  }

  logout = () => {
    console.log("logout");
    this.setState({ user: {} });
  };

  render() {
    const contextValue = {
      user: this.state.user,
      logoutUser: this.logout
    };
    return (
      <>
        <h1>App Class</h1>
        <UserProvider value={contextValue}>
          <Main />
        </UserProvider>
      </>
    );
  }
}

export default App;
در اینجا ابتدا به خاصیت logout، متدی را نسبت داده‌ایم که با فراخوانی آن، اطلاعات شیء user موجود در state کامپوننت جاری را پاک می‌کند. سپس این خاصیت را به صورت یک خاصیت جدید، به شیءای که به ویژگی value شیء UserProvider انتساب داده شده، اضافه می‌کنیم.
اکنون تمام استفاده کننده‌های از این UserProvider می‌توانند با فراخوانی متد منتسب به logout، سبب پاک شدن اطلاعات کاربر موجود در state کامپوننت App، به روز رسانی state و در نتیجه‌ی آن، رندر مجدد کامپوننت و ارائه‌ی یک UserProvider جدید، با اطلاعاتی جدید به فرزندان آن شوند:
import React, { useContext } from "react";

import { UserContext } from "../../contexts/userContext";

export default function Main() {
  const { user, logoutUser } = useContext(UserContext);
  return (
    <>
      <div>User name: {user.name}.</div>
      <button type="button" className="btn btn-primary" onClick={logoutUser}>
        Logout user
      </button>
    </>
  );
}
در این کامپوننت مصرف کننده‌ی Context، اینبار، مقدار دریافتی، یک شیء با چندین خاصیت است. بنابراین می‌توان با استفاده از Object Destructuring، خواص آن‌را استخراج و استفاده کرد. برای مثال با انتساب onClick={logoutUser} به دکمه‌ی خروج، این کامپوننت می‌تواند اطلاعات state و سپس Context ارائه شده‌ی در کامپوننت App را تغییر دهد.

روش انجام اینکار بدون استفاده از useContext را نیز در ادامه مشاهده می‌کنید که در ابتدا نیاز به تعریف تابعی را دارد که همان خواص استخراجی را دریافت می‌کند. سپس باید بر اساس آن‌ها، المان‌های مدنظر نمایش نام کاربر و دکمه‌ی خروج او را بازگشت داد:
import React from "react";

import { UserConsumer } from "../../contexts/userContext";

export default function Main(props) {
  return (
    <>
      <UserConsumer>
        {({ user, logoutUser }) => (
          <>
            <div>User name: {user.name}.</div>
            <button
              type="button"
              className="btn btn-primary"
              onClick={logoutUser}
            >
              Logout user
            </button>
          </>
        )}
      </UserConsumer>
    </>
  );
}


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-30-part-04.zip
نظرات مطالب
فعالسازی Windows Authentication در برنامه‌های ASP.NET Core 2.0
یک نکته‌ی تکمیلی: UseHttpSys و استفاده‌ی از HTTPS
اگر بخواهید برای آزمایش برنامه از روش UseHttpSys استفاده کنید و همچنین « اجبار به استفاده‌ی از HTTPS در حین توسعه‌ی برنامه‌های ASP.NET Core 2.1 » را هم فعال کرده باشید ... برنامه کار نمی‌کند. از این جهت که در حالت استفاده‌ی از http.sys ویندوز، آدرس‌ها و پورت‌های SSL، باید به این صورت نصب شوند:
netsh http add sslcert ipport=0.0.0.0:6001 certhash=<thumbprint of certificate> appid={new guid here} certstorename=Root
در اینجا در کنسول مدیریت مجوزهای ویندوز، به خواص آن مجوز مراجعه کرده و thumbprint آن‌را در قسمت certhash وارد کنید. یک guid دلخواه را هم باید داخل {} در قسمت appid ذکر کنید. سپس این دستور را با دسترسی مدیریتی در خط فرمان ویندوز اجرا کنید. پس از آن است که برنامه برای مثال می‌تواند بر روی پورت 6001 که SSL تعریف شده، از http.sys استفاده کند.
مشکلات احتمالی
مجوزی که در اینجا ذکر می‌شود باید دارای private key بوده و همچنین در local computer وارد شده باشد؛ در غیراینصورت خطای زیر را دریافت می‌کنید:
SSL Certificate add failed, Error: 1312 A specified logon session does not exist.
It may already have been terminated.
- برای رفع آن از طریق اجرای certmgr.msc، در قسمت «Personal/Certificates»، مجوز پیش‌فرض ASP.NET Core را با نام «ASP.NET Core HTTPS development certificate»، انتخاب کرده و بر روی آن کلیک راست کنید. سپس گزینه‌ی All tasks -> export را انتخاب کنید. نکته‌ی مهمی را که در اینجا باید رعایت کنید، انتخاب گزینه‌ی «yes, export the private key» است. کپی و paste این مجوز از اینجا به جایی دیگر، این private key را export نمی‌کند. به همین جهت مشکل فوق را مشاهده خواهید کرد. در پایان این عملیات، یک فایل pfx را خواهید داشت.
- اکنون برای import این فایل pfx، بجای ورود به قسمت مدیریت مجوزهای ویندوز از طریق certmgr.msc، نیاز است از طریق mmc و add remove snap-ins وارد شوید تا بتوانید به local computer دسترسی پیدا کنید. 
- به همین جهت در خط فرمان دستور mmc را وارد کرده و آن‌را اجرا کنید. در صفحه‌ی باز شده، گزینه‌ی File -> Add remove snap-ins را انتخاب کنید. در اینجا در لیست ظاهر شده، certificates را انتخاب و add کنید. در صفحه‌ی بعدی نیز computer account و سپس local computer را انتخاب کنید. اکنون بر روی دکمه‌ی ok کلیک کنید تا صفحه‌ی certificate مخصوص local computer ظاهر شود. حالت استفاده‌ی از certmgr.msc، مجوزهای current user را نمایش می‌دهد که برای اینکار مناسب نیست.
- در پایان، این فایل pfx را در مسیر «Trusted Root Certification Authorities/Certificates» قرار دهید. برای اینکار بر روی نود certificate کلیک راست کرده و گزینه‌ی All tasks -> import را انتخاب کنید. سپس مسیر فایل pfx خود را داده و این مجوز را import نمائید.
- اکنون اگر مجددا دستور netsh http add sslcert یاد شده را اجرا کنید، بدون مشکل اجرا می‌شود.