نظرات مطالب
سفارشی سازی ASP.NET Core Identity - قسمت اول - موجودیت‌های پایه و DbContext برنامه
- زمانیکه در GitHub آیکن سبز رنگ مشاهده می‌شود، یعنی این پروژه بدون مشکل کامپایل می‌شود. اطلاعات بیشتر
+ این متد در فضای نام using ASPNETCoreIdentitySample.Common.GuardToolkit تعریف شده که import آن در سطر اول همان Context موجود است.
- برای کار با این پروژه، قبل از هر کاری، حتما Readme آن‌را مطالعه کنید و یکسری مواردی را که ذکر کرده انجام دهید.
مطالب
جستجوی غیر حساس به بزرگی و کوچکی حروف در SQLite توسط EF-Core
اگر پیشتر با SQL Server کار کرده باشید، حالت پیش‌فرض حساس بودن جستجوی SQLite به بزرگی و کوچکی حروف را انتظار نخواهید داشت؛ تا زمانیکه هنگام لاگین، اکانت Admin بتواند وارد سیستم شود و اکانت admin خیر. در این مطلب نحوه‌ی انجام تنظیمات مرتبط با جستجوی غیرحساس به بزرگی و کوچکی حروف را در SQLite و EF-Core، بررسی خواهیم کرد.


Collations و حساسیت به بزرگی و کوچکی حروف

پردازش متون در بانک‌های اطلاعاتی پیچیده‌است و عموما فراتر است از انتظارات ساده‌ی اولیه، خصوصا اینکه بانک‌های اطلاعاتی متفاوت، روش‌های متفاوتی را هم در این زمینه بکار می‌گیرند. برای مثال بانک‌های اطلاعاتی مانند SQLite و PostgreSQL به صورت پیش‌فرض به بزرگی و کوچکی حروف حساس هستند، اما بانک‌هایی مانند SQL Server و MySQL خیر. همچنین این حساسیت، بر روی کارآیی جستجو نیز بسیار تاثیر گذار است. برای مثال می‌توان از متدهایی مانند string.ToLower برای انجام جستجوهای غیرحساس به بزرگی و کوچکی حروف استفاده کرد، اما بکارگیری آن‌ها بلافاصله استفاده‌ی از ایندکس‌ها را غیرفعال می‌کنند و سبب انجام جستجوهایی بسیار کند خواهند شد.

برای مواجه شدن با یک چنین حالت‌هایی بدون افت کارآیی برنامه، مفهوم پایه‌ای به نام collation در بانک‌های اطلاعاتی ارائه شده‌است که مشخص می‌کند مقادیر رشته‌ای چگونه باید مرتب شده یا مقایسه شوند. برای مثال یک collation غیرحساس به بزرگی و کوچکی حروف، در حین مقایسه‌ی رشته‌ها، به بزرگی و کوچکی حروف بکار گرفته شده‌ی در عبارت اهمیتی نمی‌دهد. همچنین باید دقت داشت که یک چنین مقایسه‌ای بسته به فرهنگ بکار گرفته شده، می‌توان متفاوت باشد؛ برای مثال در زبان ترکی، i و I حروف متفاوتی هستند و نباید در حین مقایسه‌ی غیرحساس به بزرگی و کوچکی حروف، یکی در نظر گرفته شوند. به همین جهت تعداد قابل ملاحظه‌ای case-insensitive collations از پیش تعریف شده، بسته به فرهنگ‌های مختلف وجود دارند؛ نمونه‌ی دیگر آن فرهنگ آلمانی است که در آن عموما ä و ae را یکسان درنظر می‌گیرند. به علاوه collation بر روی نحوه‌ی مرتب سازی حروف نیز تاثیر دارد؛ برای مثال در فرهنگ آلمانی، ä پس از a قرار می‌گیرد، اما در فرهنگ سوئدی در انتهای حروف الفباء واقع شده‌است.

تمام پردازش‌های متنی در بانک‌های اطلاعاتی (چه به صورت صریح و یا ضمنی) از collations استفاده می‌کنند و نام آن‌ها از هر بانک اطلاعاتی به بانک اطلاعاتی دیگری متفاوت است. عموما می‌توان این collations را در سطح کل بانک اطلاعاتی و یا در سطح یک ستون مشخص از آن و یا حتی در سطح یک کوئری مشخص، تعیین کرد.


روش تعیین collation در سطح بانک اطلاعاتی

در اغلب بانک‌های اطلاعاتی، یک collation پیش‌فرض، در سطح کل آن‌ها تعریف شده‌است و بر روی تمام پردازش‌های متنی و تمام ستون‌های جداول تاثیرگذار است. برای مثال حالت پیش‌فرض collation در SQL Server (اگر هیچ تنظیم پیش‌فرض دیگری در حین تعریف بانک اطلاعاتی وجود نداشته باشد) مقدار SQL_Latin1_General_CP1_CI_AS است. این مقدار یک collation غیرحساس به بزرگی و کوچکی حروف است. مقدار CI آن به معنای case-insensitive و AS آن مخفف accent-sensitive (حساس به لهجه) است.
از زمان EF-Core 5x، امکان کار با collations و تعیین آن‌ها نیز میسر شده‌است. برای مثال برای تعیین یک چنین collation ای در سطح بانک اطلاعاتی می‌توان به صورت زیر در متد OnModelCreating عمل کرد:
modelBuilder.UseCollation("SQL_Latin1_General_CP1_CS_AS");
البته بهتر است یک چنین تنظیماتی را از ابتدای کار و پیش از تعریف و ایجاد بانک اطلاعاتی درنظر داشت؛ چون تغییر collation پس از ایجاد بانک اطلاعاتی، تداخلات زیادی را ایجاد می‌کند. برای مثال SQL Server حتی اجازه‌ی join دو جدول با collation متفاوت را نمی‌دهد؛ هرچند راه‌حل‌هایی برای آن وجود دارد اما بهتر است این مقدار یکبار و آن هم در ابتدای کار تعیین شود.


روش تعیین collation در سطح جداول بانک اطلاعاتی

Collations را همچنین می‌توان در سطح جداول نیز مشخص کرد تا بتوان در صورت نیاز، collation پیش‌فرض بانک اطلاعاتی را بازنویسی نمود. برای مثال شاید نیاز داشته باشید جداولی case-insensitive و تعدادی دیگر case-sensitive باشند.
در EF-Core 5x به بعد، روش انجام اینکار به صورت زیر است:
modelBuilder.Entity<Customer>().Property(c => c.Name)
   .UseCollation("SQL_Latin1_General_CP1_CI_AS");
در اینجا collation ستون Name جدول Customer، به صورت صریحی مشخص شده‌است.


روش تعیین پویای collation در سطح کوئری‌های بانک اطلاعاتی

یک جدول می‌تواند collation پیش‌فرضی داشته باشد، اما در حین کوئری گرفتن، collation آن‌را به صورت موقت و پویا تغییر داد. برای مثال بجای استفاده از متد ToLower که سبب می‌شود از ایندکس‌ها استفاده نشود، می‌توان از collation خاصی در حین کوئری گرفتن استفاده کرد:
var customers = context.Customers
   .Where(c => EF.Functions.Collate(c.Name, "SQL_Latin1_General_CP1_CS_AS") == "John").ToList();
البته باید دقت داشت که تعیین collation در این حالت نیز سبب می‌شود تا از ایندکس‌ها استفاده نشود. از این جهت که ایندکس‌ها به صورت پیش‌فرض بر اساس collation یک ستون یا جدول تهیه می‌شوند. هرچند بانک اطلاعاتی‌هایی مانند PostgreSQL, Sqlite امکان تعیین collation را در حین تهیه‌ی ایندکس‌ها نیز میسر می‌کنند. برای مثال می‌توان ایندکس‌های حساس و غیر حساس به بزرگی و کوچکی حروف را در این بانک‌های اطلاعاتی، به صورت جداگانه‌ای تعریف کرد تا در صورت نیاز، از آن‌ها استفاده شود.

یک نکته: هر چند کوئری‌های سمت دات نت به صورت پیش‌فرض حساس به بزرگی و کوچکی حروف هستند (مانند s1 == s2)، اما EF-Core هیچ تلاشی را برای انجام یک کوئری case-sensitive در سمت بانک اطلاعاتی انجام نخواهد داد و == سی شارپ به صورت مستقیمی به تساوی SQL ترجمه می‌شود که بسته به collation جاری، می‌تواند یا حتی نمی‌تواند حساس به بزرگی و کوچکی حروف باشد. بنابراین حالت پیش‌فرض کوئری‌های EF-Core استفاده از collation پیش‌فرض ستون‌ها است. هرچند متدهایی مانند string.Equals امکان مقایسه‌ی غیرحساس به بزرگی و کوچکی حروف را در دات نت میسر می‌کنند (چون به همراه پارامتر StringComparison هستند)، اما EF-Core سعی در ترجمه‌ی آن‌ها به SQL نخواهد کرد و تعیین صریح collation توسط متد EF.Functions.Collate به شما واگذار شد‌ه‌است.
 

تعیین collation غیرحساس به بزرگی و کوچکی حروف در SQLite، توسط EF-Core

با توجه به توضیحات فوق، متد زیر، collation ویژه‌ی nocase را که در SQLite به معنای collation غیرحساس به بزرگی و کوچکی حروف است، به کل بانک اطلاعاتی و همچنین تمام ستون‌های رشته‌ای آن به صورت خودکار اعمال می‌کند:
public static void SetCaseInsensitiveSearchesForSQLite(this ModelBuilder modelBuilder)
{
    if (modelBuilder == null)
    {
        throw new ArgumentNullException(nameof(modelBuilder));
    }

    modelBuilder.UseCollation("NOCASE");
    foreach (var property in modelBuilder.Model.GetEntityTypes()
                                            .SelectMany(t => t.GetProperties())
                                            .Where(p => p.ClrType == typeof(string)))
    {
        property.SetCollation("NOCASE");
    }
}
سپس روش استفاده‌ی از آن به صورت زیر خواهد بود:
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
    if (modelBuilder == null)
    {
        throw new ArgumentNullException(nameof(modelBuilder));
    }

    modelBuilder.SetCaseInsensitiveSearchesForSQLite();
}
نظرات مطالب
EF Code First #12
شما محدود نیستید به چند متد اولیه‌ای که در اینترفیس Uow ذکر شده. یک متد با امضای اجرای SQL به آن اضافه کنید و پیاده سازی آن‌را در کلاس Context خود که از اینترفیس Uow مشتق می‌شود، انجام دهید (مانند this.Database الی آخر). بعد کلاس‌های استفاده کننده از Uow به آن دسترسی خواهند داشت.
مطالب
آشنایی با مفاهیم شیء گرایی در جاوا اسکریپت #2
از آنجا که برای کار با جاوا اسکریپت نیاز به درک کاملی درباره‌ی مفهوم حوزه کارکرد متغیرها (Scope) می‌باشد و نحوه فراخوانی توابع نیز نقش اساسی در این مورد بازی می‌کند، در این قسمت با این موارد آشنا خواهیم شد:
جاوا اسکریپت از مفهومی به نام functional scope برای تعیین حوزه متغیرها استفاده می‌کند و به این معنی است که با تعریف توابع، حوزه عملکرد متغیر مشخص می‌شود. در واقع هر متغیری که در یک تابع تعریف می‌شود در کلیه قسمتهای آن تابع، از قبیل If statement – for loops و حتی nested function نیز در دسترس میباشد.
اجازه دهید با مثالی این موضوع را بررسی نماییم.
function testScope() {
var myTest = true;
if (true) {
var myTest = "I am changed!"
}
alert(myTest);
}
testScope(); // will alert "I am changed!"
همانگونه که میبینیم با اینکه در داخل بلاک if یک متغیر جدید تعریف شده، ولی در خارج از این بلاک نیز این متغیر قابل دسترسی میباشد. البته در مثال بالا اگر بخواهیم به متغیر myTest در خارج از function دسترسی داشته باشیم، با خطای undefined مواجه خواهیم شد. یعنی برای مثال در کد زیر:
function testScope() {
var myTest = true;
if (true) {
var myTest = "I am changed!"
}
alert(myTest);
}
testScope(); // will alert "I am changed!"
alert(myTest); // will throw a reference error, because it doesn't exist outside of the function
 برای حل این مشکل دو راه وجود دارد: 
1 – متغیر myTest را در بیرون بلاک testScope() تعریف کنیم
2 – هنگام تعریف متغیر myTest، کلمه کلیدی var را حذف کنیم که این موضوع باعث میشود این متغیر در کل window قابل دسترس باشد و یا به عبارتی متغیر global میشود.
قبل از پرداختن به ادامه بحث خواندن مقاله مربوط به Closure در جاوااسکریپت توصیه میگردد .
در پایان بحث Scope‌ها با یک مثال نسبتا جامع اکثر این حالات به همراه خروجی را نشان میدهیم :
<script type="text/javascript">
          // a globally-scoped variable
        var a = 1;
        // global scope
        function one()
        {
            alert(a);
        }
        // local scope
        function two(a)
        {
            alert(a);
        }
        // local scope again
        function three()
        {
            var a = 3;
            alert(a);
        }
        // Intermediate: no such thing as block scope in javascript
        function four()
        {
            if (true)
            {
                var a = 4;
            }
            alert(a); // alerts '4', not the global value of '1'
        }
        // Intermediate: object properties
        function Five()
        {
            this.a = 5;
        }
        // Advanced: closure
        var six = function ()
        {
            var foo = 6;
            return function ()
            {
                // javascript "closure" means I have access to foo in here, 
                // because it is defined in the function in which I was defined.
                alert(foo);
            }
        }()
        // Advanced: prototype-based scope resolution
        function Seven()
        {
            this.a = 7;
        }
        // [object].prototype.property loses to [object].property in the lookup chain
        Seven.prototype.a = -1; // won't get reached, because 'a' is set in the constructor above.
        Seven.prototype.b = 8; // Will get reached, even though 'b' is NOT set in the constructor.
        // These will print 1-8
        one();
        two(2);
        three();
        four();
        alert(new Five().a);
        six();
        alert(new Seven().a);
        alert(new Seven().b);
</Script>
برای مطالعه بیشتر به اینجا  مراجعه نمایید.

Function Invocation Patterns In JavaScript :
از آنجا که توابع در جاوااسکریپت به منظور 1 – ساخت اشیاء  و 2 – حوزه دسترسی متغیرها(Scope)  نقش اساسی ایفا می‌کنند بهتر است کمی درباره استفاده و نحوه فراخوانی آنها  (Function Invocation Patterns) در جاوااسکریپت بحث نماییم.
در جاوااسکریپت 4 مدل فراخوانی تابع داریم که به نامهای زیر مطرح هستند:
1. Method Invocation
2. Function Invocation
3. Constructor Invocation
4. Apply And Call Invocation
 در فراخوانی توابع به هر یک از روشهای بالا باید به این نکته توجه داشت که حوزه دسترسی متغیرها در جاوااسکریپت ابتدا و انتهای توابع هستند و اگر به عنوان مثال از توابع تو در تو استفاده کردیم ،حوزه شی this برای توابع داخلی تغییر خواهد کرد .این موضوع را در طی مثالهایی نشان خواهیم داد.
Method Invocation :
وقتی یک تابع قسمتی از یک شی باشد به آن متد میگوییم به عنوان مثال :
var obj = {
    value: 0,
    increment: function() {
        this.value+=1;
    }
};
obj.increment(); //Method invocation
در اینحالت this به شی (Object) اشاره میکند که متد در آن فراخوانی شده است و در زمان اجرا نیز به عناصر شی Bind میشود ،در مثال بالا حوزه  this شی obj خواهد شد و به همین منظور به متغیر value دسترسی داریم.
Function Invocation:
در اینحالت که از () برای فراخوانی تابع استفاده میگردد ،This به شی سراسری (global object ) اشاره می‌کند؛ منظور اینکه this به اجزای تابعی که فراخوانی آن انجام شده اشاره نمی‌کند. اجازه دهید با مثالی این موضوع را روشن کنیم
<script type="text/javascript">
var value = 500; //Global variable
var obj = {
    value: 0,
    increment: function() {
        this.value++;
        var innerFunction = function() {
            alert(this.value);
        }
        innerFunction(); //Function invocation pattern
    }
}
obj.increment(); //Method invocation pattern
<script type="text/javascript">
Result : 500
از آنجا که  () innerFunction به شکل  Function invocation pattern فراخوانی شده است به متغیر value در داخل تابع increment دسترسی نداریم و حوزه دسترسی global میشود و اگر در حوزه global نیز این متغیر تعریف نشده بود به خطای undefined میرسیدیم .
برای حل این گونه مشکلات ساختار کد نویسی ما بایستی به شکل زیر باشد :
<script type="text/javascript">
var value = 500; //Global variable
var obj = {
    value: 0,
    increment: function() {
        var that = this;
        that.value++;
        var innerFunction = function() {
            alert(that.value);
        }
        innerFunction(); //Function invocation pattern
    }
}
obj.increment();
<script type="text/javascript">
Result : 1
در واقع با تعریف یک متغیر با نام مثلا that و انتساب شی  this به آن میتوان در توابع بعدی که به شکل   Function invocation pattern فراخوانی میگردند به این متغیر دسترسی داشت .
Constructor Invocation :
در این روش برای فراخوانی تابع از کلمه new استفاده میکنیم. در این حالت یک شیء مجزا ایجاد شده و به متغیر دلخواه ما اختصاص پیدا می‌کند. به عنوان مثال داریم :
 var Dog = function(name) {   
  //this == brand new object ({});    
    this.name = name;    
    this.age = (Math.random() * 5) + 1;
};
var myDog = new Dog('Spike');
//myDog.name == 'Spike'
//myDog.age == 2
var yourDog = new Dog('Spot');
//yourDog.name == 'Spot'
//yourDog.age == 4
در این مورد با استفاده از New باعث میشویم همه خواص و متدهای تابع function برای هر نمونه از آن که ساخته میشود ( از طریق مفهوم Prototype که قبلا درباره آن بحث شد) بطور مجزا اختصاص یابد. در مثال بالا شی mydog چون حاوی یک نمونه از تابع dog بصورت  Constructor Invocation میباشد، در نتیجه به خواص تابع dog از قبیل name  و age دسترسی داریم. در اینجا اگر کلمه new استفاده نشود به این خواص دسترسی نداریم؛ در واقع با اینکار، this به mydog اختصاص پیدا میکند.
اگر از new استفاده نشود متغیر myDog ،undefined میشود.
یک مثال دیگر :
var createCallBack = function(init) { //First function
    return new function() { //Second function by Constructor Invocation
        var that = this;
        this.message = init;
        return function() { //Third function
            alert(that.message);
        }
    }
}
window.addEventListener('load', createCallBack("First Message"));
window.addEventListener('load', createCallBack("Second Message"));
در مثال بالا از مفهوم closure  نیز در مثالمان استفاده کرده ایم .
Apply And Call Invocation:
تمامی توابع جاوااسکریپت دارای دو متد توکار apply() و call() هستند که توسط این متدها میتوان این توابع را با context دلخواه فراخوانی کرد.
نحوه فراخوانی به شکل مقابل است :
myFunction.apply(thisContext, arrArgs);
myFunction.call(thisContext, arg1, arg2, arg3, ..., argN);
که thisContext به حوزه اجرایی (execution context) تابع اشاره میکند. تفاوت دو متد apply() و call() در نحوه فرستادن آرگومانها به تابع میباشد که در اولی توسط آرایه اینکار انجام میشود و در دومی همه آرگومانها را بطور صریح نوشته و با کاما از هم جدا میکنیم .
مثال :
var contextObject = {
testContext: 10
}
var otherContextObject = {
testContext: "Hello World!"
}
var testContext = 15; // Global variable
function testFunction() {
alert(this.testContext);
}
testFunction(); // This will alert 15
testFunction.call(contextObject); // Will alert 10
testFunction.apply(otherContextObject); // Will alert "Hello World”
در این مثال دو شی متفاوت با خواص همنام تعریف کرده و یک متغیر global نیز تعریف میکنیم. در انتها یک تابع تعریف میکنیم که مقدار this.testContext را نمایش میدهد. در ابتدا حوزه اجرایی تابع (this) کل window جاری میباشد و وقتی testFunction() اجرا شود مقدار متغیر global نمایش داده میشود. در اجرای دوم this به contextObject اشاره کرده و حوزه اجرایی عوض میشود و در نتیجه مقدار testContext مربوطه که در این حالت 10 میباشد نمایش داده میشود و برای فراخوانی سوم نیز به همین شکل .
یک مثال کاملتر :
var o = {
  i : 0,
  F : function() {
    var a = function() { this.i = 42; };
    a();
    document.write(this.i);
  }
};
o.F();
Result :0
خط o.f() تابع f را به شکل Method invocation اجرا میکند. در داخل تابع f یک تابع دیگر به شکل function invocation اجرا میشود که در اینحال this به global object اشاره میکند و باعث میشود مقدار i در خروجی 0 چاپ شود .
برای حل این مشکل 2 راه وجود دارد  
راه اول :
var p = {
  i : 0,
  F : function() {
    var a = function() { this.i = 42; };
    a.apply(this);
    document.write(this.i);
  }
};
 p.F();
Result :42
با اینکار this را موقع اجرای تابع درونی برایش فرستاده تا حوزه اجرای تابع عوض شود و به i دسترسی پیدا کنیم .
یا اینکه همانند مثالهای قبلی :
var q = {
  i: 0,
  F: function F() {
    var that = this;
    var a = function () {
      that.i = 42;
    }
    a();
    document.write(this.i);
  }
}
 q.F();

منابع :
Javascript programmer,s refrence
 
نظرات مطالب
ObservableCollection در Entity Framework
- Tracking API فقط داخل یک Context مفهوم پیدا می‌کند نه مجزای آن.
- همچنین این API دارای متد DetectChanges هم هست که می‌شود به صورت دستی جهت اطمینان بیشتر آن‌را در هر زمانی (مثلا داخل بررسی HasChanges) فراخوانی کرد.
مطالب
معرفی DNTBreadCrumb
سال نو مبارک! با آرزوی بهترین‌ها برای تمام همراهان سایت.

فرصتی پیدا شد تا قالب سایت، با بوت استرپ 3 انطباق داده شود و در این بین یکی از کمبودهایی که احساس می‌شد، نبود bread crumb و مشخص نبودن عمق صفحه‌ی جاری مورد مطالعه، در قسمت‌های مختلف سایت بود:


پس از بررسی نمونه‌های bread crumbs موجود، مشکلی که اکثر آن‌ها داشتند یا استفاده از سشن جهت تشکیل لیست آیتم‌ها (سشن در سایت جاری غیرفعال است) و یا بیش از اندازه پیچیده بودن آن‌ها بود. به همین جهت یک نمونه‌ی ساده‌تر و سبک‌تر تهیه شد که در ذیل نحوه‌ی نصب و استفاده‌ی آن‌را بررسی خواهیم کرد.


نصب DNTBreadCrumb

برای نصب این bread crumb مبتنی بر بوت استرپ 3، تنها کافی است دستور ذیل را در کنسول پاورشل نیوگت صادر کنید:
 PM> install-package DNTBreadCrumb


تنظیمات اولیه‌ی DNTBreadCrumb

پس از نصب، علاوه بر فایل اسمبلی DNTBreadCrumb، فایل جدید Views\Shared\_BreadCrumb.cshtml نیز به پروژه‌ی شما اضافه می‌شود. این فایل، لیست نهایی آیتم‌های تنظیم شده‌ی توسط اکشن متدها را به صورت یک bread crumb رندر می‌کند. مزیت کار کردن با فایل‌های cshtml (بجای HTML Helperها)، امکان سفارشی سازی نهایی آن‌ها توسط استفاده کننده‌است.
بنابراین برای نمایش لیست bread crumb تنها کافی است یک سطر ذیل را به فایل layout برنامه اضافه کنید:
 @{Html.RenderPartial("_BreadCrumb");}


طراحی یک bread crumb سه سطحی

اگر به فایل Views\Shared\_BreadCrumb.cshtml مراجعه کنید، مشاهده خواهید کرد که سطح اول bread crumb یا همان نمایش Home، به صورت پیش فرض قرار داده شده‌است و در اینجا اگر می‌خواهید نام دیگری را بجای Home (مثلا خانه) تنظیم کنید، به سادگی قابل انجام است.
دو سطح بعدی یک bread crumb، نام کنترلر و سپس نام اکشن متد خواهند بود:
    [BreadCrumb(Title = "News Root", UseDefaultRouteUrl = true, RemoveAllDefaultRouteValues = true,
        Order = 0, GlyphIcon = "glyphicon glyphicon-link")]
    public class NewsController : Controller
    {
        [BreadCrumb(Title = "Main index", Order = 1)]
        public ActionResult Index(string id)
        {
            if (!string.IsNullOrWhiteSpace(id))
            {
                this.SetCurrentBreadCrumbTitle(id);
            }

            return View();
        }
در این مثال، از ویژگی جدید BreadCrumb بر روی کنترلر و سپس یک اکشن متد مدنظر، استفاده شده‌است.
کار با تنظیم Title یا همان عناوینی که در لینک‌های bread crumb ظاهر می‌شوند، شروع خواهد شد. سپس اگر علاقمند بودید، می‌توانید یک گلیف آیکن را نیز در اینجا مشخص کنید تا در bread crumb نهایی، کنار عنوان مشخص شده، رندر شود.
هر ویژگی BreadCrumb دارای خاصیت Url نیز هست. اما با توجه به اینکه می‌توان از طریق مسیریابی‌های پیش فرض، این آدرس‌ها را پیدا کرد، نیازی به ذکر آن‌ها نیست. برای مثال تنظیم UseDefaultRouteUrl در BreadCrumb یک کنترلر، مقدار Url مرتبط با آن‌را به صورت خودکار از مسیریابی پیش فرض آن دریافت و محاسبه می‌کند. خاصیت RemoveAllDefaultRouteValues به این معنا است که اگر در اکشن متد index، مقدار id تنظیم شده بود، نیازی نیست تا حین تشکیل آدرس ریشه‌ی کنترلر، این مقدار نیز لحاظ شود.

و ... همین مقدار تنظیم، برای کار با این سیستم کافی است.


موارد تکمیلی

- نیاز است عنوان bread crumb به صورت پویا تنظیم شود. چگونه این‌کار را انجام دهیم؟
برای اینکار می‌توانید از متد الحاقی SetCurrentBreadCrumbTitle استفاده کنید. برای نمونه تصویر ابتدای مطلب نیز به همین ترتیب تولید شده‌است. در اینجا عنوان پویای مقاله، توسط متد SetCurrentBreadCrumbTitle بجای Title پیش فرض bread crumb تنظیم شده‌است.

- چگونه می‌توان بیش از سه سطح را تعریف کرد؟
برای تعریف بیش از سه سطح پیش فرض خانه/کنترلر/اکشن متد، می‌توانید از متد الحاقی AddBreadCrumb استفاده کنید:
        [BreadCrumb(Title = "News Archive", Order = 2)]
        public ActionResult Archive(int? id)
        {
            if (id != null)
            {
                this.SetCurrentBreadCrumbTitle(string.Format("News item {0}", id.Value));
                this.AddBreadCrumb(new BreadCrumb
                {
                    Title = "News Archive",
                    Order = 1,
                    Url = Url.Action("Archive", "News", routeValues: new { id = "" })
                });
            }

            return View();
        }
در اینجا به هر تعدادی که نیاز است می‌توانید AddBreadCrumb را انجام دهید. فقط باید دقت داشت که تقدم و تاخر این‌ها بر اساس خاصیت Order انجام می‌شود. بنابراین اگر پس از رندر شدن مشاهده کردید که لینک تولیدی، پس یا پیش از آیتم مدنظر شما است، فقط کافی است Orderها را صحیح مقدار دهی کنید.


سورس کامل مثال‌های مطرح شده‌ی در این مطلب را در پروژه‌ی MVCBreadCrumbTest می‌توانید مشاهده کنید.

مطالب
پلاگین DataTables کتابخانه jQuery - قسمت چهارم
همان طور که قبلا اشاره کردیم، این پلاگین می‌تواند از یک زبان برنامه نویسی سمت سرور داده‌های مورد نیاز خودش را دریافت کند. می‌توانید داده‌ها را با استفاده از AJAX و به صورت JSON از سرور دریافت کرده و با استفاده از DataTables آنها را در جدول تزریق کنید. در این قسمت سعی خواهیم کرد تا با استفاده از jQuery DataTables یک گرید را در MVC ایجاد کنیم.  البته برای حذف جزئیات داده‌ها به جای این که از یک بانک اطلاعاتی دریافت شوند، در حافظه ساخته می‌شوند. در هر صورت اساس کار یکی است.

قصد داریم تا مانند مثال قسمت قبل، مجموعه ای از اطلاعات مربوط به مرورگرهای مختلف را در یک جدول نشان دهیم، اما این بار منبع داده ما فرق می‌کند. منبع داده از طرف سرور فراهم می‌شود. هر مرورگر - همان طور که در قسمت قبل مشاهده نمودید - شامل اطلاعات زیر خواهد بود:
  1. موتور رندرگیری (Engine)
  2. نام مرورگر (Name)
  3. پلتفرم (Platform)
  4. نسخه موتور (Version)
  5. نمره سی اس اس (Grade)

به همین دلیل در سمت سرور، کلاسی خواهیم ساخت که نمایانگر یک مرورگر باشد. بدین صورت:

public class Browser
{
    public int Id { get; set; }
    public string Engine { get; set; }
    public string Name { get; set; }
    public string Platform { get; set; }
    public float Version { get; set; }
    public string Grade { get; set; }
}

استفاده از روش server side processing برای دریافت داده‌ها از سرور

این روش، یکی از امکانات jQuery DataTables است که با استفاده از آن، کلاینت تنها یک مصرف کننده صرف خواهد بود و وظیفه پردازش اطلاعات - یعنی تعداد رکوردهایی که برگشت داده می‌شود، صفحه بندی، مرتب سازی، جستجو، و غیره - به عهده سرور خواهد بود.

برای به کار گیری این روش، اولین کار این است که ویژگی bServerSide را true کنیم، مثلا بدین صورت:
var $table = $('#browsers-grid');
$table.dataTable({
      "bServerSide": true,
      "sAjaxSource": "/Home/GetBrowsers"
 });

همچنین ویژگی sAjaxSource را به Url ی که باید داده‌ها از آن دریافت شوند مقداردهی می‌کنیم.

به صورت پیش فرض مقدار ویژگی bServerSide مقدار false است؛ که یعنی منبع داده این پلاگین از سمت سرور خوانده نشود. اگر true باشد منبع داده و خیلی اطلاعات دیگر مربوط به داده‌های درون جدول باید از سرور به مرورگر کاربر پس فرستاده شوند. با true کردن مقدار bServerSide، آنگاه DataTables اطلاعاتی را راجع به شماره صفحه جاری، اندازه هر صفحه، شروط فیلتر کردن داده ها، مرتب سازی ستون ها، و غیره را به سرور می‌فرستد. همجنین انتظار می‌رود تا سرور در پاسخ به این درخواست، داده‌های مناسبی را به فرمت JSON به مرورگر پس بفرستد. در حالتی که bServerSide مقدار true به خود بگیرد، پلاگین فقط رابطه متقابل بین کاربر و سرور را مدیریت می‌کند و هیچ پردازشی را انجام نمی‌دهد.


در این درخواست XHR یا Ajax ی پارامترهایی که به سرور ارسال می‌شوند این‌ها هستند:

iDisplayStart عدد صحیح
نقظه شروع مجموعه داده جاری

iDisplayLength عدد صحیح
تعداد رکوردهایی که جدول می‌تواند نمایش دهد. تعداد رکوردهایی که از طرف سرور برگشت داده می‌شود باید با این عدد یکسان باشند.

iColumns عدد صحیح
تعداد ستونهایی که باید نمایش داده شوند.

sSearch رشته
فیلد جستجوی عمومی

bRegex بولین
اگر true باشد معنی آن این است که می‌توان از عبارات باقاعده برای جستجوی عبارتی خاص در کل ستون‌های جدول استفاده کرد. مثلا در کادر جستجو نوشت :

^[1-5]$
که یعنی 1 و 5 همه عددهای بین 1و 5.

bSearchable_(int)    بولین
نمایش می‌دهد که یک ستون در طرف کاربر قابلیت searchable آن true هست یا نه.

sSearch_(int)   رشته
فیلتر مخصوص هر ستون. اگر از ویژگی multi column filtering پلاگین استفاده شود به صورت sSearch0 ، sSearch1 ، sSeach2 و ... به طرف سرور ارسال می‌شوند. شماره انتهای هر کدام از پارامترها بیانگر شماره ستون جدول است.

bRegex_(int)  بولین
اگر true باشد، بیان می‌کند که می‌توان از عبارت با قاعده در ستون شماره int جهت جستجو استفاده کرد.

bSortable_(int) بولین
مشخص می‌کند که آیا یک ستون در سمت کلاینت، قابلیت مرتب شدن بر اساس آن وجود دارد یا نه. (در اینجا int اندیس ستون را مشخص می‌کند)

iSortingCols   عدد صحیح
تعداد ستون هایی که باید مرتب سازی بر اساس آنها صورت پذیرد. در صورتی که از امکان multi column sorting استفاده کنید این مقدار می‌تواند بیش از یکی باشد.

iSortCol_(int)   عدد صحیح
شماره ستونی که باید بر اساس آن عملیات مرتب سازی صورت پذیرد.

sSortDir_(int)    رشته
نحوه مرتب سازی ؛ شامل صعودی (asc) یا نزولی (desc)

mDataProp_(int)    رشته
اسم ستون‌های درون جدول را مشخص می‌کند.

sEcho     رشته
اطلاعاتی که datatables از آن برای رندر کردن جدول استفاده می‌کند.

شکل زیر نشان می‌دهد که چه پارامترهایی به سرور ارسال می‌شوند.



شکل ب ) پارامترهای ارسالی به سرور به صورت json

بعضی از این پارامترها بسته به تعداد ستون‌ها قابل تغییر هستند. (آن پارامترهایی که آخرشان یک عدد هست که نشان دهنده شماره ستون مورد نظر می‌باشد)

در پاسخ به هر درخواست XHR که datatables به سرور می‌فرستد، انتظار دارد تا سرور نیز یک شیء json را با فرمت مخصوص که شامل پارامترهای زیر می‌شود به او پس بفرستد:

iTotalRecords    عدد صحیح
تعداد کل رکوردها (قبل از عملیات جستجو) یا به عبارت دیگر تعداد کل رکوردهای درون آن جدول از دیتابیس که داده‌ها باید از آن دریافت شوند. تعداد کل رکوردهایی که در طرف سرور وجود دارند. این مقدار فقط برای نمایش به کاربر برگشت داده می‌شود و نیز از آن برای صفحه بندی هم استفاده می‌شود. 


iTotalDisplayRecords    عدد صحیح
تعداد کل رکوردها (بعد از عملیات جستجو) یا به عبارت دیگر تعداد کل رکوردهایی که بعد از عملیات جستجو پیدا می‌شوند نه فقط آن تعداد رکوردی که به کاربر پس فرستاده می‌شوند. تعداد کل رکوردهایی که با شرط جستجو مطابقت دارند. اگر کاربر چیزی را جستجو نکرده باشد مقدار این پارامتر با پارامتر iTotalRecords یکسان خواهد بود.  

sEcho    عدد صحیح 
یک عدد صحیح است که در قالب رشته در تعامل بین سرور و کلاینت جا به جا می‌شود. این مقدار به ازاء هر درخواست تغییر می‌کند. همان مقداری که مرورگر به سرور می‌دهد را سرور هم باید به مرورگر تحویل بدهد. برای جلوگیری از حملات XSS باید آن را تبدیل به عدد صحیح کرد. پلاگین DataTables مقدار این پارامتر را برای هماهنگ کردن و منطبق کردن درخواست ارسال شده و جواب این درخواست استفاده می‌کند. همان مقداری که مروگر به سرور می‌دهد را باید سرور تحویل به مرورگر بدهد. 

sColumns    رشته
اسم ستون‌ها که با استفاده از کاما از هم جدا شده اند. استفاده از آن اختیاری است و البته منسوخ هم شده است و در نسخه‌های جدید jQuery DataTables از آن پشتیبانی نمی‌شود.

aaData    آرایه
همان طور که قبلا هم گفتیم، مقادیر سلول هایی را که باید در جدول نشان داده شوند را در خود نگهداری می‌کند. یعنی در واقع داده‌های جدول در آن ریخته می‌شوند. هر وقت که DataTables داده‌های مورد نیازش را دریافت می‌کند، سلول‌های جدول html مربوطه اش را از روی آرایه aaData ایجاد می‌کند. تعداد ستون‌ها در این آرایه دو بعدی، باید با تعداد ستون‌های جدول html مربوطه به آن یکسان باشد

شکل زیر پارامترها دریافتی از سرور را نشان می‌دهند:


شکل ب ) پارامترهای دریافتی از سرور به صورت json

استفاده از روش server side processing در mvc
همان طور که گفتیم، کلاینت به سرور یک سری پارامترها را ارسال می‌کند و آن پارامترها را هم شرح دادیم. برای دریافت این پارامتر‌ها طرف سرور، احتیاج به یک مدل هست. این مدل به صورت زیر پیاده سازی خواهد شد:
/// <summary>
/// Class that encapsulates most common parameters sent by DataTables plugin
/// </summary>
public class jQueryDataTableParamModel
{
    /// <summary>
    /// Request sequence number sent by DataTable,
    /// same value must be returned in response
    /// </summary>
    public string sEcho { get; set; }
    /// <summary>
    /// Text used for filtering
    /// </summary>
    public string sSearch { get; set; }
    /// <summary>
    /// Number of records that should be shown in table
    /// </summary>
    public int iDisplayLength { get; set; }
    /// <summary>
    /// First record that should be shown(used for paging)
    /// </summary>
    public int iDisplayStart { get; set; }
    /// <summary>
    /// Number of columns in table
    /// </summary>
    public int iColumns { get; set; }
    /// <summary>
    /// Number of columns that are used in sorting
    /// /// </summary>
    public int iSortingCols { get; set; }
    /// <summary>
    /// Comma separated list of column names
    /// </summary>
    public string sColumns { get; set; }
}

مدل بایندر mvc وظیفه مقداردهی به خصوصیات درون این کلاس را بر عهده دارد، بقیه پارامترهایی که به سرور ارسال می‌شوند و در این کلاس نیامده اند، از طریق شیء Request در دسترس خواهند بود.


اکشن متدی که مدل بالا را دریافت می‌کند، می‌تواند به صورت زیر پیاده سازی شود. این اکشن متد وظیفه پاسخ دادن به درخواست DataTables بر اساس پارامترهای ارسال شده در مدل DataTablesParam را دارد. خروجی این اکشن متد شامل پارارمترهای مورد نیاز پلاگین DataTables برای تشکیل جدول است که آنها را هم شرح دادیم.

public JsonResult GetBrowsers(jQueryDataTableParamModel param)
{
        IQueryable<Browser> allBrowsers = new Browsers().CreateInMemoryDataSource().AsQueryable();

        IEnumerable<Browser> filteredBrowsers;

        // Apply Filtering
        if (!string.IsNullOrEmpty(param.sSearch))
        {
                filteredBrowsers = new Browsers().CreateInMemoryDataSource()
                    .Where(x => x.Engine.Contains(param.sSearch)
                                       || x.Grade.Contains(param.sSearch)
                                       || x.Name.Contains(param.sSearch)
                                       || x.Platform.Contains(param.sSearch)
                    ).ToList();
                float f;
                if (float.TryParse(param.sSearch, out f))
                {
                    filteredBrowsers = filteredBrowsers.Where(x => x.Version.Equals(f));
                }
        }
        else
        {
                filteredBrowsers = allBrowsers;
        }

        // Apply Sorting
        var sortColumnIndex = Convert.ToInt32(Request["iSortCol_0"]);
        Func<Browser, string> orderingFunction = (x => sortColumnIndex == 0 ? x.Engine :
                                                            sortColumnIndex == 1 ? x.Name :
                                                            sortColumnIndex == 2 ? x.Platform :
                                                            sortColumnIndex == 3 ? x.Version.ToString() :
                                                            sortColumnIndex == 4 ? x.Grade :
                                                                x.Name);

        var sortDirection = Request["sSortDir_0"]; // asc or desc
        filteredBrowsers = sortDirection == "asc" ? filteredBrowsers.OrderBy(orderingFunction) : filteredBrowsers.OrderByDescending(orderingFunction);

        // Apply Paging
        var enumerable = filteredBrowsers.ToArray();
        IEnumerable<Browser> displayedBrowsers = enumerable.Skip(param.iDisplayStart).
                Take(param.iDisplayLength).ToList();

        return Json(new
        {
                sEcho = param.sEcho,
                iTotalRecords = allBrowsers.Count(),
                iTotalDisplayRecords = enumerable.Count(),
                aaData = displayedBrowsers
        }, JsonRequestBehavior.AllowGet);
}

تشریح اکشن متد GetBrowsers :

این اکشن متد از مدل jQueryDataTableParamModel به عنوان پارامتر ورودی خود استفاده می‌کند. این مدل همان طور هم که گفتیم، شامل یک سری خصوصیت است که توسط پلاگین jQuery DataTables مقداردهی می‌شوند و همچنین مدل بایندر mvc وظیفه بایند کردن این مقادیر به خصوصیات درون این کلاس را بر عهده خواهد داشت. درون بدنه اکشن متد GetBrowsers داده‌ها بعد از اعمال عملیات فیلترینگ، مرتب سازی، و صفحه بندی به فرمت مناسبی درآمده و به طرف مرورگر فرستاده خواهند شد.

برای پیاده سازی کدهای طرف کلاینت نیز، درون یک View کدهای زیر قرار خواهند گرفت:
$(function () {
        var $table = $('#browsers-grid');
        $table.dataTable({
                "bProcessing": true,
                "bStateSave": true,
                "bServerSide": true,
                "bFilter": true,
                "sDom": 'T<"clear">lftipr',
                "aLengthMenu": [[5, 10, 25, 50, -1], [5, 10, 25, 50, "All"]],
                "bAutoWidth": false,
                "sAjaxSource": "/Home/GetBrowsers",
                "fnServerData": function (sSource, aoData, fnCallback) {
                    $.ajax({
                        "dataType": 'json',
                        "type": "POST",
                        "url": sSource,
                        "data": aoData,
                        "success": fnCallback
                    });
                },
                "aoColumns": [
                    { "mDataProp": "Engine" },
                    { "mDataProp": "Name" },
                    { "mDataProp": "Platform" },
                    { "mDataProp": "Version" },
                    { "mDataProp": "Grade" }
                ],
                "oLanguage": {
                        "sUrl": "/Content/dataTables.persian.txt"
                }
        });
});

تشریح کدها:

fnServerData :

این متد، در واقع نحوه تعامل سرور و کلاینت را با استفاده از درخواستهای XHR مشخص خواهد کرد.

oLanguage :

برای فعال سازی زبان فارسی، فیلدهای مورد نیاز ترجمه شده و در یک فایل متنی قرار داده شده اند. کافی است آدرس این فایل متنی به ویژگی oLanguage اختصاص داده شوند.

مثال این قسمت را از لینک زیر دریافت کنید:
DataTablesTutorial04.zip

لازم به ذکر است پوشه bin، obj، و packages جهت کاهش حجم این مثال از solution حذف شده اند. برای اجرای این مثال از اینجا کمک بگیرید.


مطالعه بیشتر

برای مطالعه بیشتر در مورد این پلاگین و نیز پیاده سازی آن در MVC می‌توانید به لینک زیر نیز مراجعه بفرمائید که بعضی از قسمتهای این مطلب هم از مقاله زیر استفاده کرده است:
jQuery DataTables and ASP.NET MVC Integration - Part I



مطالب
CoffeeScript #9

اصطلاحات عمومی CoffeeScript

Multiple arguments

همانطوری که در قسمت قبل در تابع Math.max مشاهده کردید، با استفاده از ... آرایه را به عنوان آرگومان چندگانه به تابع max ارسال کردیم. در پشت صحنه CoffeeScript برای اطمینان از ارسال کامل آرایه به تابع max، برای فراخوانی از تابع ()apply استفاده می‌کند. ما نیز می‌توانیم از این ویژگی در جای دیگری استفاده کنیم.

Log =
  log: ->
    console?.log(arguments...)
نتیجه‌ی کامپایل آن می‌شود:
var Log;

Log = {
  log: function() {
    return typeof console !== "undefined" && console !== null ? console.log.apply(console, arguments) : void 0;
  }
};
و یا می‌توان قبل از ارسال آرگومان‌ها در آنها تغییر ایجاد کرد.
Log =
  logPrefix: "(App)"

  log: (args...) ->
    args.unshift(@logPrefix) if @logPrefix
    console?.log(args...)
نتیجه‌ی کامپایل آن می‌شود:
var Log,
  slice = [].slice;

Log = {
  logPrefix: "(App)",
  log: function() {
    var args;
    args = 1 <= arguments.length ? slice.call(arguments, 0) : [];
    if (this.logPrefix) {
      args.unshift(this.logPrefix);
    }
    return typeof console !== "undefined" && console !== null ? console.log.apply(console, args) : void 0;
  }
};
همانطور که مشاهده می‌کنید آرگومان‌های ارسالی به تابع log پس از چک شدن متغیر logPrefix و در صورت داشتن مقدار توسط تابع unshift به ابتدای آنها اضافه می‌شود.

And/Or

طبق ساختار syntax ایی که در قسمت‌های قبل با آن آشنا شدیم، or به جای || و and به جای && استفاده شده و سبب خوانایی بیشتر کد نوشته می‌شوند؛ در صورتیکه هر دو روش نتایج یکسانی را تولید می‌کنند.

همچنین به جای استفاده از == از is و برای =! از isnt استفاده می‌شود.

string = "migrating coconuts"
string == string # true
string is string # true
یکی از ویژگی‌های فوق العاده خوب که به CoffeeScript افزوده شده 'or equals' است که با الگو گرفتن از Ruby پیاده سازی شده است.
hash or= {}
نتیجه‌ی کامپایل آن می‌شود:
hash || (hash = {});
در اینجا در صورتیکه ارزیابی hash برابر false شود، مقدار آن برابر یک شیء خالی می‌شود. نکته‌ی مهمی که وجود دارد در صورتیکه hash مقداری برابر 0 ، "" و یا null داشته باشد، ارزیابی آن برابر false می‌شود. در صورتی که چنین قصدی ندارید باید از عملگرهای وجودی CoffeeScript استفاده کنید که تنها در حالیکه hash برابر null و یا undefined باشد، فعال می‌شوند.
hash ?= {}
نتیجه‌ی کامپایل آن می‌شود:
if (typeof hash !== "undefined" && hash !== null) {
  hash;
} else {
  hash = {};
};
نظرات مطالب
یکدست کردن «ی» و «ک» در ASP.NET Core با پیاده‌سازی یک Model Binder سفارشی
برای پیاده سازی این روش در Blazor، هم از مقاله شما استفاده کردم و هم از روش این مقاله، اما متاسفانه نشد. راه حلی که خودم به نظرم رسید پالایش مدل دریافت شده از کامپوننت در لایه سرویس برنامه توسط یک متد مثل زیر است:
        public static string funConvertToStandard(string inputString)
        {            
            //تبدیل اعداد فارسی به انگلیسی جهت ذخیره سازی یکنواخت در بانک
            inputString = inputString.Replace("٠", "0");
            inputString = inputString.Replace("١", "1");
            inputString = inputString.Replace("٢", "2");
            inputString = inputString.Replace("٣", "3");
            inputString = inputString.Replace("۴", "4");
            inputString = inputString.Replace("۵", "5");
            inputString = inputString.Replace("۶", "6");
            inputString = inputString.Replace("٧", "7");
            inputString = inputString.Replace("٨", "8");
            inputString = inputString.Replace("٩", "9");
            //تبدیل ی و ک عربی به‌ی و ک فارسی
            inputString = inputString.Replace((char)1609, (char)1740);
            inputString = inputString.Replace((char)1610, (char)1740);
            inputString = inputString.Replace((char)1603, (char)1705);
            //یکنواخت سازی نیم فاصله          
            //inputString = inputString.Replace("‏", "‌");//تبدیل نیم فاصله 8207 به نیم فاصله 8204          
            return inputString.Trim();
        }
اما خوب روش مقاله شما خیلی جامع‌تر است اگر قابلیت استفاده در Blazor را داشته باشد.
مطالب
استفاده از چندین بانک اطلاعاتی به صورت همزمان در EF Code First
یکی از روش‌های تهیه‌ی برنامه‌های چند مستاجری، ایجاد بانک‌های اطلاعاتی مستقلی به ازای هر مشتری است؛ یا نمونه‌ی دیگر آن، برنامه‌هایی هستند که اطلاعات هر سال را در یک بانک اطلاعاتی جداگانه نگه‌داری می‌کنند. در ادامه قصد داریم، نحوه‌ی کار با این بانک‌های اطلاعاتی را به صورت همزمان، توسط EF Code first و در حالت استفاده از الگوی واحد کار و تزریق وابستگی‌ها، به همراه فعال سازی خودکار مباحث migrations و به روز رسانی ساختار تمام بانک‌های اطلاعاتی مورد استفاده، بررسی کنیم.


مشخص سازی رشته‌های متفاوت اتصالی

فرض کنید برنامه‌ی جاری شما قرار است از دو بانک اطلاعاتی مشخص استفاده کند که تعاریف رشته‌های اتصالی آن‌ها در وب کانفیگ به صورت ذیل مشخص شده‌اند:
  <connectionStrings>
    <clear />
    <add name="Sample07Context" connectionString="Data Source=(local);Initial Catalog=TestDbIoC;Integrated Security = true" providerName="System.Data.SqlClient" />
    <add name="Database2012" connectionString="Data Source=(local);Initial Catalog=testdb2012;Integrated Security = true" providerName="System.Data.SqlClient" />
  </connectionStrings>
البته، ذکر این مورد کاملا اختیاری است و می‌توان رشته‌های اتصالی را به صورت پویا نیز در زمان اجرا مشخص و مقدار دهی کرد.


تغییر Context برنامه جهت پذیرش رشته‌های اتصالی پویای قابل تغییر در زمان اجرا

اکنون که قرار است کاربران در حین ورود به برنامه، بانک اطلاعاتی مدنظر خود را انتخاب کنند و یا سیستم قرار است به ازای کاربری خاص، رشته‌ی اتصالی خاص او را به Context ارسال کند، نیاز است Context برنامه را به صورت ذیل تغییر دهیم:
using System.Collections.Generic;
using System.Data.Entity;
using System.Linq;
using EF_Sample07.DomainClasses;
 
namespace EF_Sample07.DataLayer.Context
{
    public class Sample07Context : DbContext, IUnitOfWork
    {
        public DbSet<Category> Categories { set; get; }
        public DbSet<Product> Products { set; get; }
 
        /// <summary>
        /// It looks for a connection string named Sample07Context in the web.config file.
        /// </summary>
        public Sample07Context()
            : base("Sample07Context")
        {
        }
 
        /// <summary>
        /// To change the connection string at runtime. See the SmObjectFactory class for more info.
        /// </summary>
        public Sample07Context(string connectionString)
            : base(connectionString)
        {
            //Note: defaultConnectionFactory in the web.config file should be set.
        }
 
 
        public void SetConnectionString(string connectionString)
        {
            this.Database.Connection.ConnectionString = connectionString;
        }
    }
}
در اینجا دو متد سازنده را مشاهده می‌کنید. سازنده‌ی پیش فرض، از رشته‌ای اتصالی با نامی مساوی Sample07Context استفاده می‌کند و سازنده‌ی دوم، امکان پذیرش یک رشته‌ی اتصالی پویا را دارد. مقدار پارامتر ورودی آن می‌تواند نام رشته‌ی اتصالی و یا حتی مقدار کامل رشته‌ی اتصالی باشد. حالت پذیرش نام رشته‌ی اتصالی زمانی مفید است که همانند مثال ابتدای بحث، این نام‌ها را پیشتر در فایل کانفیگ برنامه ثبت کرده باشید و حالت پذیرش مقدار کامل رشته‌ی اتصالی، جهت مقدار دهی پویای آن بدون نیاز به ثبت اطلاعاتی در فایل کانفیگ برنامه مفید است.

یک متد دیگر هم در اینجا در انتهای کلاس به نام SetConnectionString تعریف شده‌است. از این متد در حین ورود کاربر به سایت می‌توان استفاده کرد. برای مثال حداقل دو نوع طراحی را می‌توان درنظر گرفت:
الف) کاربر با برنامه‌ای کار می‌کند که به ازای سال‌های مختلف، بانک‌های اطلاعاتی مختلفی دارد و در ابتدای ورود، یک drop down انتخاب سال کاری برای او درنظر گرفته شده‌است (علاوه بر سایر ورودی‌های استانداردی مانند نام کاربری و کلمه‌ی عبور). در این حالت بهتر است متد SetConnectionString نام رشته‌ی اتصالی را بر اساس سال انتخابی، در حین لاگین دریافت کند که اطلاعات آن در فایل کانفیگ سایت پیشتر مشخص شده‌است.
ب) کاربر یا مشتری پس از ورود به سایت، نیاز است صرفا از بانک اطلاعاتی خاص خودش استفاده کند. بنابراین اطلاعات تعریف کاربران و مشتری‌ها در یک بانک اطلاعاتی مجزا قرار دارند و پس از لاگین، نیاز است رشته‌ی اتصالی او به صورت پویا از بانک اطلاعاتی خوانده شده و سپس توسط متد SetConnectionString تنظیم گردد.


مدیریت سشن‌های رشته‌ی اتصالی جاری

پس از اینکه کاربر، در حین ورود مشخص کرد که از چه بانک اطلاعاتی قرار است استفاده کند و یا اینکه برنامه بر اساس اطلاعات ثبت شده‌ی او تصمیم‌گیری کرد که باید از کدام رشته‌ی اتصالی استفاده کند، نگهداری این رشته‌ی اتصالی نیاز به سشن دارد تا به ازای هر کاربر متصل به سایت منحصربفرد باشد. در مورد مدیریت سشن‌ها در برنامه‌های وب، از نکات مطرح شده‌ی در مطلب «مدیریت سشن‌ها در برنامه‌های وب به کمک تزریق وابستگی‌ها» استفاده خواهیم کرد:
using System;
using System.Threading;
using System.Web;
using EF_Sample07.DataLayer.Context;
using EF_Sample07.ServiceLayer;
using StructureMap;
using StructureMap.Web;
using StructureMap.Web.Pipeline;
 
namespace EF_Sample07.IoCConfig
{
    public static class SmObjectFactory
    {
        private static readonly Lazy<Container> _containerBuilder =
            new Lazy<Container>(defaultContainer, LazyThreadSafetyMode.ExecutionAndPublication);
 
        public static IContainer Container
        {
            get { return _containerBuilder.Value; }
        }
 
        public static void HttpContextDisposeAndClearAll()
        {
            HttpContextLifecycle.DisposeAndClearAll();
        }
 
        private static Container defaultContainer()
        {
            return new Container(ioc =>
            {
                // session manager setup
                ioc.For<ISessionProvider>().Use<DefaultWebSessionProvider>();
                ioc.For<HttpSessionStateBase>()
                   .Use(ctx => new HttpSessionStateWrapper(HttpContext.Current.Session));
 
                ioc.For<IUnitOfWork>()
                   .HybridHttpOrThreadLocalScoped()
                   .Use<Sample07Context>()
                    // Remove these 2 lines if you want to use a connection string named Sample07Context, defined in the web.config file.
                   .Ctor<string>("connectionString")
                   .Is(ctx => getCurrentConnectionString(ctx));
 
                ioc.For<ICategoryService>().Use<EfCategoryService>();
                ioc.For<IProductService>().Use<EfProductService>();
 
                ioc.For<ICategoryService>().Use<EfCategoryService>();
                ioc.For<IProductService>().Use<EfProductService>();
 
                ioc.Policies.SetAllProperties(properties =>
                {
                    properties.OfType<IUnitOfWork>();
                    properties.OfType<ICategoryService>();
                    properties.OfType<IProductService>();
                    properties.OfType<ISessionProvider>();
                });
            });
        }
 
        private static string getCurrentConnectionString(IContext ctx)
        {
            if (HttpContext.Current != null)
            {
                // this is a web application
                var sessionProvider = ctx.GetInstance<ISessionProvider>();
                var connectionString = sessionProvider.Get<string>("CurrentConnectionString");
                if (string.IsNullOrWhiteSpace(connectionString))
                {
                    // It's a default connectionString.
                    connectionString = "Database2012";
                    // this session value should be set during the login phase
                    sessionProvider.Store("CurrentConnectionStringName", connectionString);
                }
 
                return connectionString;
            }
            else
            {
                // this is a desktop application, so you can store this value in a global static variable.
                return "Database2012";
            }
        }
    }
}
در اینجا نحوه‌ی پویا سازی تامین رشته‌ی اتصالی را مشاهده می‌کنید. در مورد اینترفیس ISessionProvider و کلاس پایه HttpSessionStateBase پیشتر در مطلب «مدیریت سشن‌ها در برنامه‌های وب به کمک تزریق وابستگی‌ها» بحث شد.
نکته‌ی مهم این تنظیمات، قسمت مقدار دهی سازنده‌ی کلاس Context برنامه به صورت پویا توسط IoC Container جاری است. در اینجا هر زمانیکه قرار است وهله‌ای از Sample07Context ساخته شود، از سازنده‌ی دوم آن که دارای پارامتری به نام connectionString است، استفاده خواهد شد. همچنین مقدار آن به صورت پویا از متد getCurrentConnectionString که در انتهای کلاس تعریف شده‌است، دریافت می‌گردد.
در این متد ابتدا مقدار HttpContext.Current بررسی شده‌است. این مقدار اگر نال باشد، یعنی برنامه‌ی جاری یک برنامه‌ی دسکتاپ است و مدیریت رشته‌ی اتصالی جاری آن‌را توسط یک خاصیت Static یا Singleton تعریف شده‌ی در برنامه نیز می‌توان تامین کرد. از این جهت که در هر زمان، تنها یک کاربر در App Domain جاری برنامه‌ی دسکتاپ می‌تواند وجود داشته باشد و Singleton یا Static تعریف شدن اطلاعات رشته‌ی اتصالی، مشکلی را ایجاد نمی‌کند. اما در برنامه‌های وب، چندین کاربر در یک App Domain به سیستم وارد می‌شوند. به همین جهت است که مشاهده می‌کنید در اینجا از تامین کننده‌ی سشن، برای نگهداری اطلاعات رشته‌ی اتصالی جاری کمک گرفته شده‌است.

کلید این سشن نیز در این مثال مساوی CurrentConnectionStringName تعریف شده‌است. بنابراین در حین لاگین موفقیت آمیز کاربر، دو مرحله‌ی زیر باید طی شوند:
 sessionProvider.Store("CurrentConnectionString", "Sample07Context");
uow.SetConnectionString(WebConfigurationManager.ConnectionStrings[_sessionProvider.Get<string>("CurrentConnectionString")].ConnectionString);
ابتدا باید سشن CurrentConnectionStringName به بانک اطلاعاتی انتخابی کاربر تنظیم شود. برای نمونه در این مثال خاص، از نام رشته‌ی اتصالی مشخص شده‌ی در وب کانفیگ برنامه (مثال ابتدای بحث) به نام Sample07Context استفاده شده‌است.
سپس از متد SetConnectionString برای خواندن مقدار نام مشخص شده در سشن CurrentConnectionStringName کمک گرفته‌ایم. هرچند سازنده‌ی کلاس Context برنامه، هر دو حالت استفاده از نام رشته‌ی اتصالی و یا مقدار کامل رشته‌ی اتصالی را پشتیبانی می‌کند، اما خاصیت this.Database.Connection.ConnectionString تنها رشته‌ی کامل اتصالی را می‌پذیرد (بکار رفته در متد SetConnectionString).

تا اینجا کار پویا سازی انتخاب و استفاده از رشته‌ی اتصالی برنامه به پایان می‌رسد. هر زمانیکه قرار است Context برنامه توسط IoC Container نمونه سازی شود، به متد getCurrentConnectionString رجوع کرده و مقدار رشته‌ی اتصالی را از سشن تنظیم شده‌‌ای به نام CurrentConnectionStringName دریافت می‌کند. سپس از مقدار آن جهت مقدار دهی سازنده‌ی دوم کلاس Context استفاده خواهد کرد.


مدیریت migrations خودکار برنامه در حالت استفاده از چندین بانک اطلاعاتی

یکی از مشکلات کار با برنامه‌های چند دیتابیسی، به روز رسانی ساختار تمام بانک‌های اطلاعاتی مورد استفاده، پس از تغییری در ساختار مدل‌های برنامه است. از این جهت که اگر تمام بانک‌های اطلاعاتی به روز نشوند، کوئری‌های جدید برنامه که از خواص و فیلدهای جدید استفاده می‌کنند، دیگر کار نخواهند کرد. پویا سازی اعمال این تغییرات را می‌توان به صورت ذیل انجام داد:
using System;
using System.Data.Entity;
using System.Web;
using EF_Sample07.DataLayer.Context;
using EF_Sample07.IoCConfig;
 
namespace EF_Sample07.WebFormsAppSample
{
    public class Global : HttpApplication
    {
        void Application_Start(object sender, EventArgs e)
        {
            initDatabases();
        }
 
        private static void initDatabases()
        {
            // defined in web.config
            string[] connectionStringNames =
            {
                "Sample07Context",
                "Database2012"
            };
 
            foreach (var connectionStringName in connectionStringNames)
            {
                Database.SetInitializer(
                    new MigrateDatabaseToLatestVersion<Sample07Context, Configuration>(connectionStringName));
 
                using (var ctx = new Sample07Context(connectionStringName))
                {
                    ctx.Database.Initialize(force: true);
                }
            }
        }
 
        void Application_EndRequest(object sender, EventArgs e)
        {
            SmObjectFactory.HttpContextDisposeAndClearAll();
        } 
    }
}
نکته‌ی مهمی که در اینجا بکار گرفته شده‌است، مشخص سازی صریح سازنده‌ی شیء MigrateDatabaseToLatestVersion است. به صورت معمول در اکثر برنامه‌های تک دیتابیسی، نیازی به مشخص سازی پارامتر سازنده‌ی این کلاس نیست و در این حالت از سازنده‌ی بدون پارامتر کلاس Context برنامه استفاده خواهد شد. اما اگر سازنده‌ی آن‌را مشخص کنیم، به صورت خودکار از متد سازنده‌ای در کلاس Context استفاده می‌کند که پارامتر رشته‌ی اتصالی را به صورت پویا می‌پذیرد.
در این مثال خاص، متد initDatabases در حین آغاز برنامه فراخوانی شده‌است. منظور این است که اینکار در طول عمر برنامه تنها کافی است یکبار انجام شود و پس از آن است که EF Code first می‌تواند از رشته‌های اتصالی متفاوتی که به آن ارسال می‌شود، بدون مشکل استفاده کند. زیرا اطلاعات نگاشت کلاس‌های مدل برنامه به جداول بانک اطلاعاتی به این ترتیب است که کش می‌شوند و یا بر اساس کلاس Configuration به صورت خودکار به بانک اطلاعاتی اعمال می‌گردند.


کدهای کامل این مثال را که در حقیقت نمونه‌ی بهبود یافته‌ی مطلب «EF Code First #12» است، از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
UoW-Sample