مطالب
Defensive Programming - بازگشت نتایج قابل پیش بینی توسط متدها
در این مطلب یکی از اهداف Defensive Programming تحت عنوان Predictability مرتبط با متدها را بررسی کرده و تمرکز اصلی، بر روی مقدار بازگشتی متدها خواهد بود. 
پیش نیازها
به طور کلی، نتیجه حاصل از اجرای یک متد می‌تواند یکی از حالت‌های زیر باشد:

متدی تحت عنوان ValidateEmail را تصور کنید. این متد از حیث بازگشت نتیجه به عنوان خروجی می‌تواند به اشکال مختلفی پیاده سازی شود که در ادامه مشاهده می‌کنیم:


متد ValidateEmail با خروجی Boolean

        public bool ValidateEmail(string email)
        {
            var valid = true;
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(email))
            {
                valid = false;
            }

            var isValidFormat = true;//todo: using RegularExpression
            if (!isValidFormat)
            {
                valid = false;
            }

            var isRealDoamin = true;//todo: Code here that confirms whether domain exists.
            if (!isRealDoamin)
            {
                valid = false;
            }

            return valid;
        }

همانطور که در تکه کد زیر مشخص می‌باشد، استفاده کننده از متد بالا، امکان بررسی خروجی آن را در قالب یک شرط خواهد داشت و علاوه بر اینکه پیاده سازی آن ساده می‌باشد، خوانایی کد را نیز بالا می‌برد؛ ولی با این حال نمی‌توان متوجه شد مشکل اصلی آدرس ایمیل ارسالی به عنوان آرگومان، دقیقا چیست.

var email = "email@example.com";
var isValid = ValidateEmail(email);
if(isValid)
{
    //do something
}


متد ValidateEmail با صدور استثناء

        public void ValidateEmail(string email)
        {
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(email)) throw new ArgumentNullException(nameof(email));

            var isValidFormat = true;//todo: using RegularExpression
            if (!isValidFormat) throw new ArgumentException("email is not in a correct format");

            var isRealDoamin = true;//todo: Code here that confirms whether domain exists.
            if (!isRealDoamin) throw new ArgumentException("email does not include a valid domain.")
        }

روش بالا هم جواب می‌دهد ولی بهتر است کلاس Exception سفارشی به عنوان مثال ValidationException برای این قضیه در نظر گرفته شود تا بتوان وهله‌های صادر شده از این نوع را در لایه‌های بالاتر مدیریت کرد.


متد ValidateEmail با چندین خروجی


برای این منظور چندین راه حل پیش رو داریم.


با استفاده از پارامتر out:

        public bool ValidateEmail(string email, out string message)
        {
            var valid = true;
            message = string.Empty;

            if (string.IsNullOrWhiteSpace(email))
            {
                valid = false;
                message = "email is null.";
            }

            if (valid)
            {
                var isValidFormat = true;//todo: using RegularExpression
                if (!isValidFormat)
                {
                    valid = false;
                    message = "email is not in a correct format";
                }
            }

            if (valid)
            {
                var isRealDoamin = true;//todo: Code here that confirms whether domain exists.
                if (!isRealDoamin)
                {
                    valid = false;
                    message = "email does not include a valid domain.";
                }
            }

            return valid;
        }
و نحوه استفاده از آن:
var email = "email@example.com";
var isValid = ValidateEmail(email, out string message);
if (isValid)
{
    //do something
}
خب کمی بهتر شد؛ ولی امکان دریافت لیست خطاهای اعتبارسنجی را به صورت یکجا نداریم و یک تک پیغام را در اختیار ما قرار می‌دهد. برای بهبود آن می‌توان از یک Tuple به شکل زیر برای تولید خروجی متد بالا نیز استفاده کرد.
Tuple<bool, List<string>> result = Tuple.Create<bool, List<string>>(true, new List<string>());
یا بهتر است یک کلاس مشخصی برای این منظور در نظر گرفت؛ به عنوان مثال:
        public class OperationResult
        {
            public bool Success { get; set; }
            public IList<string> Messages { get; } = new List<string>();

            public void AddMessage(string message)
            {
                Messages.Add(message);
            }
        }
در این صورت بدنه متد ValidateEmail به شکل زیر تغییر خواهد کرد:
        public OperationResult ValidateEmail(string email)
        {
            var result = new OperationResult();

            if (string.IsNullOrWhiteSpace(email))
            {
                result.Success = false;
                result.AddMessage("email is null.");
            }

            if (result.Success)
            {
                var isValidFormat = true;//todo: using RegularExpression
                if (!isValidFormat)
                {
                    result.Success = false;
                    result.AddMessage("email is not in a correct format");
                }
            }

            if (result.Success)
            {
                var isRealDoamin = true;//todo: Code here that confirms whether domain exists.
                if (!isRealDoamin)
                {
                    result.Success = false;
                    result.AddMessage("email does not include a valid domain.");
                }
            }

            return result;
        }

این بار خروجی متد مذکور از نوع OperationResult ای می‌باشد که هم موفقیت آمیز بودن یا عدم آن را مشخص می‌کند و همچنین امکان دسترسی به لیست پیغام‌های مرتبط با اعتبارسنجی‌های انجام شده، وجود دارد.


استفاده از Exception برای نمایش پیغام برای کاربر نهایی

با صدور یک استثناء و مدیریت سراسری آن در بالاترین (خارجی ترین) لایه و نمایش پیغام مرتبط با آن به کاربر نهایی، می‌توان از آن به عنوان ابزاری برای ارسال هر نوع پیغامی به کاربر نهایی استفاده کرد. اگر قوانین تجاری با موفقیت برآورده نشده‌اند یا لازم است به هر دلیلی یک پیغام مرتبط با یک اعتبارسنجی تجاری را برای کاربر نمایش دهید، این روش بسیار کارساز می‌باشد و با یکبار وقت گذاشتن برای توسعه زیرساخت برای این موضوع به عنوان یک Cross Cutting Concern تحت عنوان Exception Management آزادی عمل زیادی در ادامه توسعه سیستم خود خواهید داشت.

به عنوان مثال داشتن یک کلاس Exception سفارشی تحت عنوان UserFriendlyException در این راستا یک الزام می‌باشد.

   [Serializable]
   public class UserFriendlyException : Exception
   {
       public string Details { get; private set; }
       public int Code { get; set; }

       public UserFriendlyException()
       {
       }

       public UserFriendlyException(SerializationInfo serializationInfo, StreamingContext context)
           : base(serializationInfo, context)
       {

       }

       public UserFriendlyException(string message)
           : base(message)
       {
       }

       public UserFriendlyException(int code, string message)
           : this(message)
       {
           Code = code;
       }

       public UserFriendlyException(string message, string details)
           : this(message)
       {
           Details = details;
       }

       public UserFriendlyException(int code, string message, string details)
           : this(message, details)
       {
           Code = code;
       }

       public UserFriendlyException(string message, Exception innerException)
           : base(message, innerException)
       {
       }

       public UserFriendlyException(string message, string details, Exception innerException)
           : this(message, innerException)
       {
           Details = details;
       }
   }

و همچنین لازم است در بالاترین لایه سیستم خود به عنوان مثال برای یک پروژه ASP.NET MVC یا ASP.NET Core MVC می‌توان یک ExceptionFilter سفارشی نیز تهیه کرد که هم به صورت سراسری استثنا‌ءهای سفارشی شما را مدیریت کند و همچنین خروجی مناسب Json برای استفاده در سمت کلاینت را نیز مهیا کند. به عنوان مثال برای درخواست‌های Ajax ای لازم است در سمت کلاینت نیز پاسخ‌های رسیده از سمت سرور به صورت سراسری مدیریت شوند و برای سایر درخواست‌ها همان نمایش صفحات خطای پیغام مرتبط با استثناء رخ داده شده کفایت می‌کند.


یک مدل پیشنهادی برای تهیه خروجی مناسب برای ارسال جزئیات استثنا رخ داده در درخواست‌های Ajax ای

    [Serializable]
    public class MvcAjaxResponse : MvcAjaxResponse<object>
    {
        public MvcAjaxResponse()
        {
        }

        public MvcAjaxResponse(bool success)
            : base(success)
        {
        }

        public MvcAjaxResponse(object result)
            : base(result)
        {
        }

        public MvcAjaxResponse(ErrorInfo error, bool unAuthorizedRequest = false)
            : base(error, unAuthorizedRequest)
        {
        }
    }
   

    [Serializable]
    public class MvcAjaxResponse<TResult> : MvcAjaxResponseBase
    {
        public MvcAjaxResponse(TResult result)
        {
            Result = result;
            Success = true;
        }

        public MvcAjaxResponse()
        {
            Success = true;
        }

        public MvcAjaxResponse(bool success)
        {
            Success = success;
        }

        public MvcAjaxResponse(ErrorInfo error, bool unAuthorizedRequest = false)
        {
            Error = error;
            UnAuthorizedRequest = unAuthorizedRequest;
            Success = false;
        }

        /// <summary>
        ///     The actual result object of AJAX request.
        ///     It is set if <see cref="MvcAjaxResponseBase.Success" /> is true.
        /// </summary>
        public TResult Result { get; set; }
    }

    public class MvcAjaxResponseBase
    {
        public string TargetUrl { get; set; }

        public bool Success { get; set; }

        public ErrorInfo Error { get; set; }

        public bool UnAuthorizedRequest { get; set; }

        public bool __mvc { get; } = true;
    }

و کلاس  ErrorInfo:
    [Serializable]
    public class ErrorInfo
    {
        public int Code { get; set; }
        public string Message { get; set; }
        public string Detail { get; set; }
        public Dictionary<string, string> ValidationErrors { get; set; }

        public ErrorInfo()
        {
        }
        public ErrorInfo(string message)
        {
            Message = message;
        }
        public ErrorInfo(int code)
        {
            Code = code;
        }

        public ErrorInfo(int code, string message)
            : this(message)
        {
            Code = code;
        }

        public ErrorInfo(string message, string details)
            : this(message)
        {
            Detail = details;
        }

        public ErrorInfo(int code, string message, string details)
            : this(message, details)
        {
            Code = code;
        }
    }

یک مثال واقعی
        public async Task CheckIsDeactiveAsync(long id)
        {
            if (await _organizationalUnits.AnyAsync(a => a.Id == id && !a.IsActive).ConfigureAwait(false))
                throw new UserFriendlyException("واحد سازمانی جاری غیرفعال می‌باشد.");
        }

روش نام گذاری متدهایی که امکان بازگشت خروجی Null را دارند

متد زیر را در نظر بگیرید:
public User GetById(long id);
وظیفه این متد یافت و بازگشت یک وهله از کلاس User می‌باشد و نباید خروجی Null تولید کند. در صورتیکه در پیاده سازی آن امکان یافت چنین کاربری نبود، بهتر است یک استثنای سفارشی دیگر شبیه به EntityNotFoundException زیر را صادر کنید:
    [Serializable]
    public class EntityNotFoundException : Exception
    {
        public Type EntityType { get; set; }
        public object Id { get; set; }
        public EntityNotFoundException()
        {
        }

        public EntityNotFoundException(string message)
            : base(message)
        {

        }

        public EntityNotFoundException(string message, Exception innerException)
            : base(message, innerException)
        {
        }

        public EntityNotFoundException(SerializationInfo serializationInfo, StreamingContext context)
            : base(serializationInfo, context)
        {

        }
        public EntityNotFoundException(Type entityType, object id)
            : this(entityType, id, null)
        {

        }
        public EntityNotFoundException(Type entityType, object id, Exception innerException)
            : base($"There is no such an entity. Entity type: {entityType.FullName}, id: {id}", innerException)
        {
            EntityType = entityType;
            Id = id;
        }

    }
یا اگر امکان بازگشت مقدار Null را داشته باشد، بهتر است نام آن به GetByIdOrNull تغییر یابد. در این صورت تکلیف استفاده کننده از این متد مشخص می‌باشد.

یک مثال واقعی 

        public async Task<UserOrganizationalUnitInfo> GetCurrentOrganizationalUnitInfoOrNullAsync(long userId)
        {
            return (await _setting.GetSettingValueForUserAsync(
                    UserSettingNames.CurrentOrganizationalUnitInfo, userId).ConfigureAwait(false))
                .FromJsonString<UserOrganizationalUnitInfo>();
        }

مطالب دوره‌ها
استفاده از AutoMapper در برنامه‌های چند ریسمانی
نکته‌ی بسیار مهمی را که حین کار با AutoMapper باید بخاطر داشت، عدم thread safety متد Mapper.CreateMap آن است و استفاده‌ی از آن در برنامه‌های چند ریسمانی و خصوصا برنامه‌های وب، مشکلات متعددی را به همراه خواهد داشت. بنابراین بهترین محل تعریف و معرفی این نگاشت‌ها، در حین آغاز برنامه‌‌است؛ برای مثال در متد Application_Start فایل global.asax برنامه‌های وب، یا ابتدای متد Main برنامه‌های دسکتاپ.
برای نمونه یک چنین کدی را نباید در برنامه‌های خود داشته باشید:
public ActionResult Index()
{
    Mapper.CreateMap<UserViewModel, User>();
    //ادامه‌ی کدها
در اینجا از متد استاتیک Mapper.CreateMap، در یک اکشن متد برنامه‌ی ASP.NET MVC استفاده شده‌است. این متد thread safe نیست و چون کار تنظیمات اولیه‌ی این نگاشت‌ها (پیش از کش شدن آن‌ها) اندکی زمانبر است، ممکن است در این بین، دو کاربر همزمان به این قطعه کد رسیده و شاهد این باشند که تعدادی از خواص در اینجا نگاشت نشده‌اند.

نمونه‌ی دیگر آن، یک چنین کدهایی هستند:
    using (var context = new TestDbContext())
    {
        Mapper.CreateMap<SourceClass, DestinationClass>()
            .AfterMap((src, dest) =>
            {
                  //using context
            });

         var dest = Mapper.Map<DestinationClass>(source);
    }
در اینجا برحسب نیاز از context مربوط به Entity framework داخل تنظیمات Mapper.CreateMap استفاده شده‌است. متد Mapper.CreateMap استاتیک است و context استفاده شده‌ی در آن thread safe نیست. همینجا است که مشکلات تخریب اطلاعات را شاهد خواهید بود.
اگر در یک چنین حالتی نیاز به استفاده‌ی context داشتید، بهتر است متدهای استاتیک AutoMapper را فراموش کرده و به نحو ذیل یک موتور محلی نگاشت را ایجاد کنید. چون سطح دید و دسترسی این موتور، عمومی و سراسری نیست، مشکلات thread safety را نخواهد داشت.
 var configurationStore = new ConfigurationStore(new TypeMapFactory(), MapperRegistry.Mappers);
configurationStore.AddProfile<TestProfile1>();
var mapper = new MappingEngine(configurationStore);
configurationStore.CreateMap<SourceClass, DestinationClass>()
//ادامه‌ی کدها 
نظرات مطالب
فیلدهای پویا در NHibernate
بحث فوق را می‌شود با امکانات داینامیک سی شارپ 4 هم توسعه داد یعنی استفاده از اشیاء داینامیک بجای استفاده از HashTable . دو مطلب در این مورد موجود است:
Support dynamic fields with NHibernate and .NET 4.0
Duck Typing with NHibernate Reloaded

اگر این موارد مد نظر نبودند باید به سراغ مطالبی مانند این (+) بروید. می‌شود کلاس را در زمان اجرا اضافه کرد، در حافظه کامپایل کرد (بجای کامپایل روی سخت دیسک) و سپس استفاده کرد.
نظرات مطالب
NHibernate 3.0 و ارائه‌ی جایگزینی جهت ICriteria API
اقای نصیری بابت راهنمایی خیلی متشکر
من ترسیدم برم سراغ کدهای nhibernate و کلا پروژه ام را از وی بی به سی شارپ تغییر دادم مشکل هم حل شد
مخصوصا با این تبدیل کننده شرکت تلریک
http://converter.telerik.com/batch.aspx
سریع تونستم هسته پروژه که با nhibernate سرو کار داره را از وی بی به سی شارپ انتقال بدم
باز هم بابت راهنمایی ممنونم
نظرات مطالب
نحوه‌ی مشاهده‌ی خروجی SQL تولید شده توسط WCF RIA Services
- اصلا راجع به تشخیص بحث نشد. نه SP و نه EF و نه L2SQL و نه NHibernate هیچکدام روش تشخیصی برای درک اینکه آیا ورودی فعلی خطرناک است یا خیر ندارند. کوئری پارامتری است که این‌ها را حفظ می‌کند: +
- در مورد توزیع از چه نوع؟ برنامه ویندوزی یا برنامه وب؟ برنامه‌های ویندوزی از نظر من اصلا برای یک سازمان مناسب نیستند : +
- مثال Round Trip اصلا واضح نبود ...
- مطلبی که لینک دادید بیشتر مربوط به نگارش اول EF بود و الان خیلی تغییر کرده و حالا اگر با EF مشکل دارید از NHibernate استفاده کنید یا موارد دیگر.
- مورد آخر بیشتر یک نظر شخصی است (و محترم) ولی دلایل آن قانع کننده نبودند.
مطالب
پیاده سازی الگوی واحد کار در NHibernate

جهت تکمیل بحث الگوی مخزن در NH ، می‌توان به مطالب ذیل نیز مراجعه کرد:


همچنین پروژه مرتبط با مطالب فوق هم از این آدرس قابل دریافت است.


مطالب
استفاده از LINQ جهت تهیه کدهایی کوتاه‌تر و خواناتر

با کمک امکانات ارائه شده توسط LINQ ، می‌توان بسیاری از اعمال برنامه نویسی را در حجمی کمتر، خواناتر و در نتیجه با قابلیت نگهداری بهتر، انجام داد که تعدادی از آن‌ها را در ادامه مرور خواهیم کرد.

الف) تهیه یک یک رشته، حاوی عناصر یک آرایه، جدا شده با کاما.

using System.Linq;

public class CLinq
{
public static string GetCommaSeparatedListNormal(string[] data)
{
string items = string.Empty;

foreach (var item in data)
{
items += item + ", ";
}

return items.Remove(items.Length - 2, 1).Trim();
}

public static string GetCommaSeparatedList(string[] data)
{
return data.Aggregate((s1, s2) => s1 + ", " + s2);
}
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید در روش دوم با استفاده از LINQ Aggregate extension method ، کد جمع و جورتر و خواناتری نسبت به روش اول حاصل شده است.

ب) پیدا کردن تعداد عناصر یک آرایه حاوی مقداری مشخص
برای مثال آرایه زیر را در نظر بگیرید:

var names = new[] { "name1", "name2", "name3", "name4", "name5", "name6", "name7" };
قصد داریم تعداد عناصر حاوی name را مشخص سازیم.
در تابع GetCountNormal زیر، این کار به شکلی متداول انجام شده و در GetCount از LINQ Count extension method کمک گرفته شده است.

using System.Linq;

public class CLinq
{
public static int GetCountNormal()
{
var names = new[] { "name1", "name2", "name3", "name4", "name5", "name6", "name7" };
var count = 0;
foreach (var name in names)
{
if (name.Contains("name"))
count += 1;
}
return count;
}

public static int GetCount()
{
var names = new[] { "name1", "name2", "name3", "name4", "name5", "name6", "name7" };
return names.Count(name => name.Contains("name"));
}
}
به نظر شما کدام روش خواناتر بوده و نگهداری و یا تغییر آن در آینده ساده‌تر می‌باشد؟

ج) دریافت لیستی از عناصر شروع شده با یک عبارت
در اینجا نیز دو روش متداول و استفاده از LINQ بررسی شده است.

using System.Linq;
using System.Collections.Generic;

public class CLinq
{
public static List<string> GetListNormal()
{
List<string> sampleList = new List<string>() { "A1", "A2", "P1", "P10", "B1", "B@", "J30", "P12" };
List<string> result = new List<string>();
foreach (var item in sampleList)
{
if (item.StartsWith("P"))
result.Add(item);
}
return result;
}

public static List<string> GetList()
{
List<string> sampleList = new List<string>() { "A1", "A2", "P1", "P10", "B1", "B@", "J30", "P12" };
return sampleList.Where(x => x.StartsWith("P")).ToList();
}
}

و در حالت کلی، اکثر حلقه‌های foreach متداول را می‌توان با نمونه‌های خواناتر کوئری‌های LINQ معادل، جایگزین کرد.

Vote on iDevCenter
مطالب
درخت‌ها و گراف‌ها قسمت سوم
همانطور که در قسمت قبلی گفتیم، در این قسمت قرار است به پیاده سازی درخت جست و جوی دو دویی مرتب شده بپردازیم. در مطلب قبلی اشاره کردیم که ما متدهای افزودن، جستجو و حذف را قرار است به درخت اضافه کنیم و برای هر یک از این متدها توضیحاتی را ارائه خواهیم کرد. به این نکته دقت داشته باشید درختی که قصد پیاده سازی آن را داریم یک درخت متوازن نیست و ممکن است در بعضی شرایط کارآیی مطلوبی نداشته باشد.
همانند مثال‌ها و پیاده سازی‌های قبلی، دو کلاس داریم که یکی برای ساختار گره است <BinaryTreeNode<T و دیگری برای ساختار درخت اصلی <BinaryTree<T.
کلاس BinaryTreeNode که در پایین نوشته شده‌است بعدا داخل کلاس BinaryTree قرار خواهد گرفت:
internal class BinaryTreeNode<T> :
    IComparable<BinaryTreeNode<T>> where T : IComparable<T>
{
    // مقدار گره
    internal T value;
 
    // شامل گره پدر
    internal BinaryTreeNode<T> parent;
 
    // شامل گره سمت چپ
    internal BinaryTreeNode<T> leftChild;
 
    // شامل گره سمت راست
    internal BinaryTreeNode<T> rightChild;
 
    /// <summary>سازنده</summary>
    /// <param name="value">مقدار گره ریشه</param>
    public BinaryTreeNode(T value)
    {
        if (value == null)
        {
            // از آن جا که نال قابل مقایسه نیست اجازه افزودن را از آن سلب می‌کنیم
            throw new ArgumentNullException(
                "Cannot insert null value!");
        }
 
        this.value = value;
        this.parent = null;
        this.leftChild = null;
        this.rightChild = null;
    }
 
    public override string ToString()
    {
        return this.value.ToString();
    }
 
    public override int GetHashCode()
    {
        return this.value.GetHashCode();
    }
 
    public override bool Equals(object obj)
    {
        BinaryTreeNode<T> other = (BinaryTreeNode<T>)obj;
        return this.CompareTo(other) == 0;
    }
 
    public int CompareTo(BinaryTreeNode<T> other)
    {
        return this.value.CompareTo(other.value);
    }
}
تکلیف کدهای اولیه که کامنت دارند روشن است و قبلا چندین بار بررسی کردیم ولی کدها و متدهای جدیدتری نیز نوشته شده‌اند که آن‌ها را بررسی می‌کنیم:
ما در مورد این درخت می‌گوییم که همه چیز آن مرتب شده است و گره‌ها به ترتیب چیده شده اند و اینکار تنها با مقایسه کردن گره‌های درخت امکان پذیر است. این مقایسه برای برنامه نویسان از طریق یک ذخیره در یک ساختمان داده خاص یا اینکه آن را به یک نوع Type قابل مقایسه ارسال کنند امکان پذیر است. در سی شارپ نوع قابل مقایسه با کلمه‌های کلیدی زیر امکان پذیر است:
T : IComparable<T>
در اینجا T می‌تواند هر نوع داده‌ای مانند Byte و int و ... باشد؛ ولی علامت : این محدودیت را اعمال می‌کند که کلاس باید از اینترفیس IComparable ارث بری کرده باشد. این اینترفیس برای پیاده‌سازی تنها شامل تعریف یک متد است به نام (CompareTo(T obj که عمل مقایسه داخل آن انجام می‌گردد و در صورت بزرگ بودن شیء جاری از آرگومان داده شده، نتیجه‌ی برگردانده شده، مقداری مثبت، در حالت برابر بودن، مقدار 0 و کوچکتر بودن مقدارمنفی خواهد بود. شکل تعریف این اینترفیس تقریبا چنین چیزی باید باشد:
public interface IComparable<T>
{
    int CompareTo(T other);
}
نوشتن عبارت بالا در جلوی کلاس، به ما این اطمینان را می‌بخشد که که نوع یا کلاسی که به آن پاس می‌شود، یک نوع قابل مقایسه است و از طرف دیگر چون می‌خواهیم گره‌هایمان نوعی قابل مقایسه باشند <IComparable<T را هم برای آن ارث بری می‌کنیم.
همچنین چند متد دیگر را نیز override کرده‌ایم که اصلی‌ترین آن‌ها GetHashCode و Equal است. موقعی که متد CompareTo مقدار 0 بر می‌گرداند مقدار برگشتی Equals هم باید True باشد.
... و یک نکته مفید برای خاطرسپاری اینکه موقعیکه دو شیء با یکدیگر برابر باشند، کد هش تولید شده آن‌ها نیز با هم برابر هستند. به عبارتی اشیاء یکسان کد هش یکسانی دارند. این رفتار سبب می‌شود که که بتوانید مشکلات زیادی را که در رابطه با مقایسه کردن پیش می‌آید، حل نمایید. 

پیاده سازی کلاس اصلی BinarySearchTree
مهمترین نکته در کلاس زیر این مورد است که ما اصرار داشتیم، T باید از اینترفیس IComparable مشتق شده باشد. بر این حسب ما می‌توانیم با نوع داده‌هایی چون int یا string کار کنیم، چون قابل مقایسه هستند ولی نمی‌توانیم با  []int یا streamreader کار کنیم چرا که قابل مقایسه نیستند.
public class BinarySearchTree<T>    where T : IComparable<T>
{
    /// کلاسی که بالا تعریف کردیم
    internal class BinaryTreeNode<T> :
        IComparable<BinaryTreeNode<T>> where T : IComparable<T>
    {
        // …
    }
 
    /// <summary>
    /// ریشه درخت
    /// </summary>
    private BinaryTreeNode<T> root;
 
    /// <summary>
    /// سازنده کلاس
    /// </summary>
    public BinarySearchTree()
    {
        this.root = null;
    }
 
//پیاده سازی متدها مربوط به افزودن و حذف و جست و جو
}
در کد بالا ما کلاس اطلاعات گره را به کلاس اضافه می‌کنیم و یه سازنده و یک سری خصوصیت رابه آن اضافه کرده ایم.در این مرحله گام به گام هر یک از سه متد افزودن ، جست و جو و حذف را بررسی می‌کنیم و جزئیات آن را توضیح می‌دهیم.

افزودن یک عنصر جدید
افزودن یک عنصر جدید در این درخت مرتب شده، مشابه درخت‌های قبلی نیست و این افزودن باید طوری باشد که مرتب بودن درخت حفظ گردد. در این الگوریتم برای اضافه شدن عنصری جدید، دستور العمل چنین است: اگر درخت خالی بود عنصر را به عنوان ریشه اضافه کن؛ در غیر این صورت مراحل زیر را نجام بده:
  • اگر عنصر جدید کوچکتر از ریشه است، با یک تابع بازگشتی عنصر جدید را به زیر درخت چپ اضافه کن.
  • اگر عنصر جدید بزرگتر از ریشه است، با یک تابع بازگشتی عنصر جدید را به زیر درخت راست اضافه کن.
  • اگر عنصر جدید برابر ریشه هست، هیچ کاری نکن و خارج شو.

پیاده سازی الگوریتم بالا در کلاس اصلی:
public void Insert(T value)
{
    this.root = Insert(value, null, root);
}
 
/// <summary>
/// متدی برای افزودن عنصر به درخت
/// </summary>
/// <param name="value">مقدار جدید</param>
/// <param name="parentNode">والد گره جدید</param>
/// <param name="node">گره فعلی که همان ریشه است</param>
/// <returns>گره افزوده شده</returns>
private BinaryTreeNode<T> Insert(T value,
        BinaryTreeNode<T> parentNode, BinaryTreeNode<T> node)
{
    if (node == null)
    {
        node = new BinaryTreeNode<T>(value);
        node.parent = parentNode;
    }
    else
    {
        int compareTo = value.CompareTo(node.value);
        if (compareTo < 0)
        {
            node.leftChild =
                Insert(value, node, node.leftChild);
        }
        else if (compareTo > 0)
        {
            node.rightChild =
                Insert(value, node, node.rightChild);
        }
    }
 
    return node;
}
متد درج سه آرگومان دارد، یکی مقدار گره جدید است؛ دوم گره والد که با هر بار صدا زدن تابع بازگشتی، گره والد تغییر خواهد کرد و به گره‌های پایین‌تر خواهد رسید و سوم گره فعلی که با هر بار پاس شدن به تابع بازگشتی، گره ریشه‌ی آن زیر درخت است.
در مقاله قبلی اگر به یاد داشته باشید گفتیم که جستجو چگونه انجام می‌شود و برای نمونه به دنبال یک عنصر هم گشتیم و جستجوی یک عنصر در این درخت بسیار آسان است. ما این کد را بدون تابع بازگشتی و تنها با یک حلقه while پیاده خواهیم کرد. هر چند مشکلی با پیاده سازی آن به صورت بازگشتی وجود ندارد.
الگوریتم از ریشه بدین صورت آغاز می‌گردد و به ترتیب انجام می‌شود:
  • اگر عنصر جدید برابر با گره فعلی باشد، همان گره را بازگشت بده.
  • اگر عنصر جدید کوچکتر از گره فعلی است، گره سمت چپ را بردار و عملیات را از ابتدا آغاز کن (در کد زیر به ابتدای حلقه برو).
  • اگر عنصر جدید بزرگتر از گره فعلی است، گره سمت راست را بردار و عملیات را از ابتدا آغاز  کن.
در انتها اگر الگوریتم، گره را پیدا کند، گره پیدا شده را باز می‌گرداند؛ ولی اگر گره را پیدا نکند، یا درخت خالی باشد، مقدار برگشتی نال خواهد بود.

حذف یک عنصر
حذف کردن در این درخت نسبت به درخت دودودیی معمولی پیچیده‌تر است. اولین گام این عمل، جستجوی گره مدنظر است. وقتی گره‌ایی را مدنظر داشته باشیم، سه بررسی زیر انجام می‌گیرد:
  • اگر گره برگ هست و والد هیچ گره‌ای نیست، به راحتی گره مد نظر را حذف می‌کنیم و ارتباط گره والد با این گره را نال می‌کنیم.
  • اگر گره تنها یک فرزند دارد (هیچ فرقی نمی‌کند چپ یا راست) گره مدنظر حذف و فرزندش را جایگزینش می‌کنیم.
  • اگر گره دو فرزند دارد، کوچکترین گره در زیر درخت سمت راست را پیدا کرده و با گره مدنظر جابجا می‌کنیم. سپس یکی از دو عملیات بالا را روی گره انجام می‌دهیم.
اجازه دهید عملیات بالا را به طور عملی بررسی کنیم. در درخت زیر ما می‌خواهیم گره 11 را حذف کنیم. پس کوچکترین گره سمت راست، یعنی 13 را پیدا می‌کنیم و با گره 11 جابجا می‌کنیم.

بعد از جابجایی، یکی از دو عملیات اول بالا را روی گره 11 اعمال می‌کنیم و در این حالت گره 11 که یک گره برگ است، خیلی راحت حذف و ارتباطش را با والد، با یک نال جایگزین می‌کنیم.

/// عنصر مورد نظر را جست و جوی می‌کند و اگر مخالف نال بود گره برگشتی را به تابع حذف ارسال می‌کند
public void Remove(T value)
{
    BinaryTreeNode<T> nodeToDelete = Find(value);
    if (nodeToDelete != null)
    {
        Remove(nodeToDelete);
    }
}
 
private void Remove(BinaryTreeNode<T> node)
{
    //بررسی می‌کند که آیا دو فرزند دارد یا خیر
    // این خط باید اول همه باشد که مرحله یک و دو بعد از آن اجرا شود
    if (node.leftChild != null && node.rightChild != null)
    {
        BinaryTreeNode<T> replacement = node.rightChild;
        while (replacement.leftChild != null)
        {
            replacement = replacement.leftChild;
        }
        node.value = replacement.value;
        node = replacement;
    }
 
    // مرحله یک و دو اینجا بررسی میشه
    BinaryTreeNode<T> theChild = node.leftChild != null ?
            node.leftChild : node.rightChild;
 
    // اگر حداقل یک فرزند داشته باشد
    if (theChild != null)
    {
        theChild.parent = node.parent;
 
        // بررسی می‌کند گره ریشه است یا خیر
        if (node.parent == null)
        {
            root = theChild;
        }
        else
        {
            // جایگزینی عنصر با زیر درخت فرزندش
            if (node.parent.leftChild == node)
            {
                node.parent.leftChild = theChild;
            }
            else
            {
                node.parent.rightChild = theChild;
            }
        }
    }
    else
    {
        // کنترل وضعیت موقعی که عنصر ریشه است
        if (node.parent == null)
        {
            root = null;
        }
        else
        {
            // اگر گره برگ است آن را حذف کن
            if (node.parent.leftChild == node)
            {
                node.parent.leftChild = null;
            }
            else
            {
                node.parent.rightChild = null;
            }
        }
    }
}

در کد بالا ابتدا جستجو انجام می‌شود و اگر جواب غیر نال بود، گره برگشتی را به تابع حذف ارسال می‌کنیم. در تابع حذف اول از همه برسی می‌کنیم که آیا گره ما دو فرزند دارد یا خیر که اگر دو فرزنده بود، ابتدا گره‌ها را تعویض و سپس یکی از مراحل یک یا دو را که در بالاتر ذکر کردیم، انجام دهیم.


دو فرزندی

اگر گره ما دو فرزند داشته باشد، گره سمت راست را گرفته و از آن گره آن قدر به سمت چپ حرکت می‌کنیم تا به برگ یا گره تک فرزنده که صد در صد فرزندش سمت راست است، برسیم و سپس این دو گره را با هم تعویض می‌کنیم.


تک فرزندی

در مرحله بعد بررسی می‌کنیم که آیا گره یک فرزند دارد یا خیر؛ شرط بدین صورت است که اگر فرزند چپ داشت آن را در theChild قرار می‌دهیم، در غیر این صورت فرزند راست را قرار می‌دهیم. در خط بعدی باید چک کرد که theChild نال است یا خیر. اگر نال باشد به این معنی است که غیر از فرزند چپ، حتی فرزند راست هم نداشته، پس گره، یک برگ است ولی اگر مخالف نال باشد پس حداقل یک گره داشته است.

اگر نتیجه نال نباشد باید این گره حذف و گره فرزند ارتباطش را با والد گره حذفی برقرار کند. در صورتیکه گره حذفی ریشه باشد و والدی نداشته باشد، این نکته باید رعایت شود که گره فرزند بری متغیر root که در سطح کلاس تعریف شده است، نیز قابل شناسایی باشد.

در صورتی که خود گره ریشه نباشد و والد داشته باشد، غیر از اینکه فرزند باید با والد ارتباط داشته باشد، والد هم باید از طریق دو خاصیت فرزند چپ و راست با فرزند ارتباط برقرار کند. پس ابتدا برسی می‌کنیم که گره حذفی کدامین فرزند بوده: چپ یا راست؟ سپس فرزند گره حذفی در آن خاصیت جایگزین خواهد شد و دیگر هیچ نوع اشاره‌ای به گره حذفی نیست و از درخت حذف شده است.


بدون فرزند (برگ)

حال اگر گره ما برگ باشد مرحله دوم، کد داخل else اجرا خواهد شد و بررسی می‌کند این گره در والد فرزند چپ است یا راست و به این ترتیب با نال کردن آن فرزند در والد ارتباط قطع شده و گره از درخت حذف می‌شود.


پیمایش درخت به روش DFS یا LVR یا In-Order

public void PrintTreeDFS()
{
    PrintTreeDFS(this.root);
    Console.WriteLine();
}
 

private void PrintTreeDFS(BinaryTreeNode<T> node)
{
    if (node != null)
    {
        PrintTreeDFS(node.leftChild);
        Console.Write(node.value + " ");
        PrintTreeDFS(node.rightChild);
    }
}


در مقاله بعدی درخت دودویی متوازن را که پیچیده‌تر از این درخت است و از کارآیی بهتری برخوردار هست، بررسی می‌کنیم.

مطالب
پنج دلیل برای توسعه‌ی وب با ASP.NET Core

یک:  ASP.NET Core مستقل از Platform است

آینده‌ی محتوم نرم‌افزار، توسعه به شیوه‌های مستقل از Platform است. شاید این دلیل به تنهایی برای مهاجرت به ASP.NET Core کافی باشد. امروزه نرم‌افزارهایی که مبتنی بر یک Platform خاص نیستند، نسبت به سایر نرم‌افزارها مزیت رقابتی‌تری دارند. نرم‌افزارهای Cross Platform یا مستقل از Platform، بر روی هر سیستم عاملی اجرا می‌شوند. برای اجرای آنها در کامپیوترهای شخصی یا Server کافیست معماری پردازنده‌ی مرکزی x86 باشد و سیستم عامل نیز یکی از انواع ویندوز، لینوکس یا مک.
دلیل مستقل بودن ASP.NET Core از Platform، مبتنی بودن آن بر NET Core. است. این نسخه از دات‌نت را می‌توان برای سیستم‌‌عامل‌های مختلف از http://dot.net دانلود و نصب کرد.
برای اجرای نرم‌افزارهایی که مبتنی بر NET Core. هستند نیاز به بازنویسی کدها یا استفاده از زبان‌های برنامه‌نویسی جداگانه‌ای نیست. این خاصیت همچنین برای libraryهای استانداردی که از این نسخه از دات‌نت استفاده می‌کنند نیز صادق است.

دو:  Open Source است

یکی از انتقادهایی که سال‌ها به مایکروسافت می‌شد، ناشناخته بودن سورس نرم‌افزارهای این شرکت و انحصار طلبی‌هایش بود. اما در سال‌های اخیر مایکروسافت نشان داده‌است که این جنبه از کاراکترش را به تدریج اصلاح کرده‌است. به طوری که اسکات هانسلمن، یکی از کارمندان این شرکت و وبلاگ‌نویس مشهور در این مورد گفته است:
دلیل آمدن من به مایکروسافت این بود که می‌خواستیم هر چقدر می‌توانیم کارها را Open Source کنیم و یک جامعه‌ی کاربری برای دات‌نت و اوپن سورس بسازیم و حالا به NET Core 1.0. رسیده‌ایم.
زمانی شایعه‌ی لو رفتن بخشی از سورس کد ویندوز ۹۵، در صدر اخبار تکنولوژی بود و این یک شکست برای مایکروسافت محسوب می‌شد. اما امروزه ASP.NET Core با لایسنس MIT عرضه شده است که یکی از آزادترین مجوزهای اوپن سورس است. نرم‌افزارهایی که با این مجوز عرضه می‌شوند، آزادی تغییر کد، ادغام با مجوزهای دیگر، عرضه به عنوان محصول دیگر، استفاده تجاری و ... را به همه‌ی توسعه‌دهندگان می‌دهد.

سه: جدا بودن از Web Server

این نسخه‌ی از APS.NET، کاملاً از وب‌سرور که نرم‌افزارها را هاست می‌کند، جدا (decouple) شده است. اگرچه همچنان استفاده از IIS بر روی ویندوز منطقی به نظر می‌رسد اما مایکروسافت یک پروژه‌ی اوپن سورس دیگری را به نام Kestrel نیز منتشر کرده است.
وب‌سرور Kestrel مبتنی بر پروژه libuv است و libuv در اصل برای هاست کردن Node.js تولید شده بود و تأکید آن بر روی انجام عملیات I/O به صورت asynchronous است.
نکته جالب این است که یک برنامه‌ی مبتنی بر ASP.NET Core، در واقع یک Console Application است که در متد Main آن وب‌سرور فراخوانی می‌شود:
using System;
using Microsoft.AspNetCore.Hosting;
namespace aspnetcoreapp
{
public class Program
{
  public static void Main(string[] args)
  {
   var host = new WebHostBuilder()
                  .UseKestrel()
                  .UseStartup<Startup>()
                  .Build();
   host.Run();
  }
}
}

چهار: تزریق وابستگی (Dependency Injection) تو کار

تزریق وابستگی‌ها برای ایجاد وابستگی سست (loosely coupling) بین اشیاء مرتبط و وابسته به یکدیگر است. به جای نمونه‌سازی مستقیم اشیاء مرتبط، یا استفاده از ارجاع‌های ایستا به آن اشیاء، زمانی که یک کلاس به آنها احتیاج داشته باشد، با روش‌های خاصی از طریق DI به اشیاء مورد نیاز دسترسی پیدا می‌کند. در این استراتژی، ماژول‌های سطح بالا نباید به ماژول‌های سطح پایین وابسته باشند، بلکه هر دو باید به abstraction (معمولا Interface ها) وابسته باشند.
وقتی یک سیستم برای استفاده‌ی از DI طراحی شده‌است و کلاس‌های زیادی دارد که وابستگی‌هایش را از طریق constructor یا property‌ها درخواست می‌کند، بهتر است یک کلاس مخصوص ایجاد آن کلاس‌ها و وابستگی‌هایشان داشته باشد. به این کلاس‌ها container، یا Inversion of Control (IoC) container یا Dependency Injection (DI) container گفته می‌شود.
با این روش، بدون نیاز به hard code کردن instance سازی از کلاس‌ها، می‌توان گراف‌های پیچیده وابستگی را در اختیار یک کلاس قرار داد.
طراحی ASP.NET Core از پایه طوری است که حداکثر استفاده را از Dependency Injection می‌کند. یک container ساده توکار با نام IServiceProvider وجود دارد که به صورت پیش‌فرض constructor injection را پشتیبانی می‌کند.
در ASP.NET Core با مفهومی به نام service سر و کار خواهید داشت که در واقع به type هایی گفته می‌شود که از طریق DI در اختیار شما قرار می‌گیرند. سرویس‌ها در متد ConfigureServices کلاس Startup برنامه شما تعریف می‌شوند. این service‌ها می‌توانند Entity Framework Core یا ASP.NET Core MVC باشند یا سرویس‌هایی که توسط شما تعریف شده‌اند. مثال:
// This method gets called by the runtime. Use this method to add services to the container.
public void ConfigureServices (IServiceCollection services)
{
// Add framework services.
services.AddDbContext<ApplicationDbContext>(options =>
  options.UseSqlServer(Configuration.GetConnectionString("DefaultConnection")));
services.AddIdentity<ApplicationUser, IdentityRole>()
  .AddEntityFrameworkStores<ApplicationDbContext>()
  .AddDefaultTokenProviders();
services.AddMvc();
// Add application services.
services.AddTransient<IEmailSender, AuthMessageSender>();
services.AddTransient<ISmsSender, AuthMessageSender>();
}


پنج: یکپارچگی با framework‌های مدرن سمت کلاینت

فرآیند build در برنامه‌های تحت وب مدرن معمولاً این وظایف را انجام می‌دهد:
  • bundle و minify کردن فایل‌های جاوا اسکریپت و همینطور CSS
  • اجرای ابزارهایی برای bundle و minify کردن قبل از هر build
  • کامپایل کردن فایل‌های LESS و SASS در CSS
  • کامپیال کردن فایل‌های CoffeeScript و TypeScript در JavaScript
برای اجرای چنین فرآیندهایی از ابزاری به نام task runner استفاده می‌شود که Visual Studio از دو ابزار task runner مبتنی برا جاوا اسکریپت به نام‌های Gulp و Grunt بهره می‌برد. از این ابزارها با استفاده از ASP.NET Core Web Application template می‌توان در ASP.NET Core استفاده کرد.
همچنین امکان استفاده از Bower که یک package manager (مانند NuGet) برای وب است، وجود دارد. معمولاً از Bower برای نصب فایل‌های CSS ، فونت‌ها، framework‌های سمت کلاینت و کتابخانه‌های جاوا اسکریپت استفاده می‌شود. اگرچه بسیاری از package‌ها در NuGet هم وجود دارند، اما تمرکز بیشتر NuGet بر روی کتابخانه‌های دات‌نتی است.
نصب و استفاده‌ی سایر library‌های سمت کلاینت مانند Bootstrap ، Knockout.js ، Angular JS  و زبان TypeScript نیز در Visual Studio و هماهنگی آن با ASP.NET Core نیز بسیار ساده است.
پس همین حالا دست به کار شوید و با نصب -حداقل - Microsoft Visual Studio 2015 Update 3 بر روی ویندوز یا Visual Studio Code  بر روی هر سیستم عاملی از برنامه‌نویسی با ASP.NET Core لذت ببرید!
منابع :
مطالب
فشرده سازی خروجی یک وب سرویس

جهت بهینه سازی روش ارائه شده در مقاله "بارگذاری یک یوزرکنترل با استفاده از جی‌کوئری" ، می‌توان مبحث فشرده سازی را نیز به آن افزود.
برای این منظور نیاز است تا بتوان response حاصل را کاملا کنترل کرد و این مورد از طریق یک http module به خوبی قابل انجام است. مبحث http compression و پیاده سازی آن‌را احتمالا بارها در سایت‌های مختلف نیز دیده‌اید:

using System;
using System.IO;
using System.IO.Compression;
using System.Globalization;
using System.Web;


public class JsonCompressionModule : IHttpModule
{
public JsonCompressionModule()
{
}

public void Dispose()
{
}

public void Init(HttpApplication app)
{
app.PreRequestHandlerExecute += new EventHandler(Compress);
}

private void Compress(object sender, EventArgs e)
{
HttpApplication app = (HttpApplication)sender;
HttpRequest request = app.Request;
HttpResponse response = app.Response;

if (request.ContentType.ToLower(CultureInfo.InvariantCulture).StartsWith("application/json"))
{
if (!((request.Browser.IsBrowser("IE")) && (request.Browser.MajorVersion <= 6)))
{
string acceptEncoding = request.Headers["Accept-Encoding"];

if (!string.IsNullOrEmpty(acceptEncoding))
{
acceptEncoding = acceptEncoding.ToLower(CultureInfo.InvariantCulture);

if (acceptEncoding.Contains("gzip"))
{
response.Filter = new GZipStream(response.Filter, CompressionMode.Compress);
response.AddHeader("Content-encoding", "gzip");
}
else if (acceptEncoding.Contains("deflate"))
{
response.Filter = new DeflateStream(response.Filter, CompressionMode.Compress);
response.AddHeader("Content-encoding", "deflate");
}
}
}
}
}
}
در این ماژول تنها درخواست‌هایی از نوع application/json بررسی خواهند شد. هر چند این فشرده سازی را بر روی خروجی هر نوع WebMethod ایی نیز می‌توان اعمال کرد. در این حالت، سطر بررسی json را حذف کرده و آن‌را به صورت زیر تغییر دهید:

if ( !request.Url.PathAndQuery.ToLower().Contains( ".asmx" ) )
return;
مرورگر IE6 و پایین‌تر نیز از این فشرده سازی معاف شده‌اند (چون یا پشتیبانی کاملی را ارائه نمی‌دهند یا باید منتظر کرش مرورگر بود).

جهت اعمال این ماژول به برنامه ASP.Net خود، کافی است سطر زیر را به قسمت httpModules وب کانفیگ افزود:

<httpModules>
<add name="JsonCompressionModule" type="JsonCompressionModule"/>
</httpModules>
روش آزمایش ماژول تهیه شده:

متاسفانه افزونه‌ی فایرباگ فایرفاکس اندازه‌ی نهایی response را نمایش می‌دهد و در گزارش آن حتی خبری از Content-encoding اضافه شده نیز نخواهد بود. بنابراین برای بررسی این روش مناسب نیست.
ابزار دیگری که اساسا برای این نوع آزمایشات طراحی شد‌ه است، برنامه معروف فیدلر می‌باشد (که توسط مدیر پروژه تیم IE برنامه نویسی شده است).
برای استفاده از فیدلر جهت دیباگ درخواست‌های local باید یک نکته‌ی کوچک را رعایت کرد:
http://localhost.:25413/

همانطور که در URL فوق مشاهده می‌کنید یک نقطه پس از localhost اضافه شده است تا خروجی محلی مربوطه قابل بررسی شود.



مطابق تصویر فوق، هم content-encoding اضافه شده مشخص است و هم حجم پاسخ دریافتی از 40 کیلوبایت (بر اساس یک تست معمولی روی صفحه‌ای مشخص) به نزدیک یک کیلوبایت و اندی کاهش یافته است.