نظرات مطالب
پیاده سازی پروژه نقاشی (Paint) به صورت شی گرا 3#
با اجازه دوست عزیزم مهندس فتح الهی
من به نظرم Helpers رو اگه به شکل زیر Re factor کنیم بهتر باشه :)
اول یه کلاس تعریف می‌کنیم و اطلاعات لازم برای ترسیم پیش نمایش رو تو اون کلاس میزاریم
public class ShapeSpecification
    {
        public PointF StartPoint{get;set;}
        public PointF EndPoint{get;set;}
        public Color ForeColor{get;set;}
        public byte Thickness{get;set;}
        public bool IsFill{get;set;}
        public Brush BackgroundBrush{get;set;}
    }
یه کلاس دیگه هم نقاط ابتدا و انتها و طول و عرض رو تو خودش داره
public class StartPoints
    {
        public float XPoint { get; set; }
        public float YPoint { get; set; }
        public float Width { get; set; }
        public float Height { get; set; }
    }
حالا یه اینترفیس تعریف می‌کنیم که فقط یه متد داره به نام   Draw
 public interface IPeiview
    {
        void Draw(ShapeSpecification shapeScepification);
    }
حالا می‌رسیم به کلاس Helpers اصلیمون که میتونه هم استاتیک باشه و هم معمولی به دو شکل زیر
public class Helpers
    {
        private readonly IPeiview peiview;

        public Helpers(IPeiview peiview)
        {
            this.peiview = peiview;
        }

        public void Draw(ShapeSpecification shapeSpecification)
        {
            peiview.Draw(shapeSpecification);
        }
    }
 public static  class Helpers
    {

        public static void Draw(ShapeSpecification shapeSpecification, IPeiview peiview)
        {
            peiview.Draw(shapeSpecification);
        }
    }
که فقط یه متد ساده Draw داره و اونم تابع Draw اینترفیسی که بش دادیم رو صدا میزینه
یه کلاس دیگه هم تعریف میکنیم که مسئولیتش تشخیص بوم‌های چهارگانه است برای شروع نقطه‌ی ترسیم
public static class AreaParser
    {
        public static StartPoints Parse(PointF startPoint, PointF endPoint)
        {
            var startPoints = new StartPoints();

            startPoints.Width = Math.Abs(endPoint.X - startPoint.X);
            startPoints.Height = Math.Abs(endPoint.Y - startPoint.Y);

            if (startPoint.X <= endPoint.X && startPoint.Y <= endPoint.Y)
            {
                startPoints.XPoint = startPoint.X;
                startPoints.YPoint = startPoint.Y;
            }

            else if (startPoint.X >= endPoint.X && startPoint.Y >= endPoint.Y)
            {
                startPoints.XPoint = endPoint.X;
                startPoints.YPoint = endPoint.Y;
            }

            else if (startPoint.X >= endPoint.X && startPoint.Y <= endPoint.Y)
            {
                startPoints.XPoint = endPoint.X;
                startPoints.YPoint = startPoint.Y;
            }

            else if (startPoint.X <= endPoint.X && startPoint.Y >= endPoint.Y)
            {
                startPoints.XPoint = startPoint.X;
                startPoints.YPoint = endPoint.Y;
            }
            return startPoints;
        }
    }
نکته: این کلاس رو اگه با Func ایجاد کنیم خیلی بهتر و تمیزتر  وقشنکتر هم میشد که من می‌گزرم فعلا ازش
حالا ما هر شکل جدید که اضافه کنیم به پروژه Paint خودمون و قصد پیش نمایش اونو داشته باشیم فقط کافیه یه کلاس برا پیش نمایشش ایجاد کنیم که کلاس Ipreview رو Implement کنه و متد Draw مخصوص به خودش را داشته باشه و از شر Swith‌های طولانی خلاص میشیم مثلا من برای دایره اینکارو کردم
public class CirclePreview:IPeiview
    {
        private readonly Graphics graphics;

        public CirclePreview(Graphics graphics)
        {
            this.graphics = graphics;
        }
        public void Draw(ShapeSpecification shapeScepification)
        {
            var startPoints = AreaParser.Parse(shapeScepification.StartPoint, shapeScepification.EndPoint);

            float raduis = Math.Max(startPoints.Width, startPoints.Height);

            if (shapeScepification.IsFill)
                this.graphics.FillEllipse(shapeScepification.BackgroundBrush, startPoints.XPoint, startPoints.YPoint, raduis, raduis);
            else
                this.graphics.DrawEllipse(new Pen(shapeScepification.ForeColor, shapeScepification.Thickness), startPoints.XPoint, startPoints.YPoint, raduis, raduis);
        }
    }


مطالب
شرط گذاری روی Include ها در EF Core 5x
سناریویی را در نظر بگیرید که میخواهید لیست Blog‌ها را به همراه Post هایشان که شامل کلمه‌ی خاصی است، به کلاینت باز گردانید. در این حالت احتمالا چنین کدی به نظرتان خواهد آمد:
// -- FilteredInclude_EFCore5
var list = dbContext.Blogs
    .AsNoTracking()
    .Include(p => p.Posts.Where(p => p.Title.Contains("test title")))
    .ToList();
return Json(list);
این کد تا قبل از EFCore 5.0 پیش نمایش 3، به خطای زیر منجر میشود؛ چرا که EFCore از شرط گذاری روی Include‌ها پشتیبانی نمی‌کند:
System.InvalidOperationException: 'Lambda expression used inside Include is not valid.'
پس مجبوریم همه‌ی رکورد‌های Include را از دیتابیس خوانده و سپس آنها را در حافظه فیلتر کنیم:
// -- NonFilteredInclude
var list = dbContext.Blogs
    .AsNoTracking()
    .Include(e => e.Posts)
    .ToList();
list.ForEach(p => p.Posts = p.Posts.Where(p => p.Title.Contains("test title")).ToList());
این روش سربار بسیار زیادی دارد و بسته به تعداد رکورد‌ها و ستون‌های Post، حجم زیادی از دیتای غیر لازم را از دیتابیس میخواند و تخصیص حافظه (memory allocation) اضافی و زیادی را به همراه دارد. مثلا اگر 100 Blog داشته باشیم که هرکدام 100 Post داشته باشند و فقط یکی از Post‌ها شرط مورد نظر را داشته باشد، بدین ترتیب 100 * 100 منهای 1 رکورد اضافی واکشی خواهد شد؛ یعنی برابر ‭9,999‬! (می توان با لحاظ کردن تعداد و حجم ستون‌های اضافی نیز وخامت اوضاع را درک کرد)
همچنین اگر به صورت غیر read-only (عدم استفاده از AsNoTracking)  داده‌ها را لود کرده باشید، با شرطی که داخل ForEach اعمال می‌شود، رکوردهایی که فیلتر میشوند به صورت Deleted در ChangeTracker علامت گذاری میشوند که میتواند مشکل ساز نیز باشد.
برای حل این مشکل چندین روش وجود دارد:
1- توسط یک تایپ دلخواه (anonymous یا dto) واکشی را به صورت Projection انجام دهیم و Post‌ها را فیلتر کنیم:
// -- Projection_Manually
var list = dbContext.Blogs
    .AsNoTracking()
    .Select(p => new
    {
        p.Id,
        p.Name,
        Posts = p.Posts.Where(p => p.Title.Contains("test title")).ToList()
    }).ToList();
این دستور، کوئری SQL زیر را تولید میکند:
SELECT [b].[Id], [b].[Name], [t].[Id], [t].[BlogId], [t].[Description], [t].[Title]
FROM [Blogs] AS [b]
LEFT JOIN (
    SELECT [p].[Id], [p].[BlogId], [p].[Description], [p].[Title]
    FROM [Posts] AS [p]
    WHERE CHARINDEX(N'test title', [p].[Title]) > 0
) AS [t] ON [b].[Id] = [t].[BlogId]
ORDER BY [b].[Id], [t].[Id]
معایب این روش:
  • در صورت نیاز به ویرایش (عدم استفاده از AsNoTracking) بدلیل استفاده از anonymous بجای Blog، هیچ شیء Blog ایی در ChangeTracker ثبت نخواهد شد، ولی اشیا Post در ChangeTracker ثبت می‌شوند. در نتیجه تنها 1 شیء در ChangeTracker اضافه خواهد شد.
  • کد نویسی را کثیف میکند؛ مخصوصا اگر نیاز به شرط گذاری بر روی چندین Navigation Collection تو در تو را داشته باشید.
برای جلوگیری از این کثیف شدن میتوان از قابلیت Projection کتابخانه‌ی AutoMapper استفاده کرد. کوئری تولید شده و عملکرد آن عینا مشابه همین روش است، ولی کد تمیز‌تری را موجب می‌شود ( از نظر سرعت، مقدار کمی کند‌تر است. انتهای مقاله، بنچمارک آن را میتوانید مشاهده کنید)

2- از قابلیت IncludeFilter کتابخانه‌ی  Z.EntityFramework.Plus.EFCore استفاده کنیم.
این کتابخانه امکانات بسیار مفیدی را ارائه میدهد و شخصا برای پروژه‌های واقعی و بزرگ آن را پیشنهاد میدهم. اگر از امکانات آن بجا استفاده شود، تاثیر بسیار زیادی را بر روی پرفرمنس پروژه خواهد گذاشت (توصیه میکنم حتما داکیومنت آن را مطالعه کنید). این کتابخانه کاملا رایگان است و از EFCore و EF6 (در یک پکیج جداگانه) پشتیبانی میکند. شرکت مالک آن (ZZZ) یک کتابخانه‌ی دیگر را نیز به نام  Z.EntityFramework.Extensions.EFCore دارد که امکانات بیشتری را ارائه میدهد؛ ولی رایگان نیست.
در این روش خواهیم داشت:
// -- IncludeFilter_EFCorePlus
var list = dbContext.Blogs
    .AsNoTracking()
    .IncludeFilter(e => e.Posts.Where(p => p.Title.Contains("test tile")))
    .ToList();
این دستور کوئری SQL زیر را تولید میکند:
-- EF+ Query Future: 1 of 2
SELECT [b].[Id], [b].[Name]
FROM [Blogs] AS [b]
;

-- EF+ Query Future: 2 of 2
SELECT [t].[Id], [t].[BlogId], [t].[Description], [t].[Title]
FROM [Blogs] AS [b]
INNER JOIN (
    SELECT [p].[Id], [p].[BlogId], [p].[Description], [p].[Title]
    FROM [Posts] AS [p]
    WHERE CHARINDEX(N'test title', [p].[Title]) > 0
) AS [t] ON [b].[Id] = [t].[BlogId]
;
  • همانطور که می‌بینید این دستور، 2 کوئری را اجرا میکند. سرعت آن از روش قبلی کمی کند‌تر است و memory allocation بیشتری را انجام میدهد.
  • در صورت عدم استفاده از AsNoTracking، اشیاء Blog را نیز ثبت میکند؛ درنتیجه تعداد 101 آبجکت (100 Blog و 1 Post) به ChangeTracker اضافه خواهند شد.
  • کد نویسی تمیزتر و راحت‌تری در سمت سی شارپ دارد. 
  • این روش در EF6 نیز قابل استفاده است.

3- کمبود این قابلیت در EFCore بسیار حس میشد (در NHibernate از قدیم این امکان وجود داشت) تا اینکه نهایتا در EFCore 5.0 پیش نمایش 3 (آخرین نسخه‌ی در حال حاضر) این قابلیت به EFCore اضافه شده‌است.
برای استفاده از آن نیاز به هیچ کد اضافه‌ای نیست و به صورت معمول میتوان از متد Include، همراه با شرط استفاده کرد:
// -- FilteredInclude_EFCore5
var list = dbContext.Blogs
    .AsNoTracking()
    .Include(p => p.Posts.Where(p => p.Title.Contains("test title")))
    .ToList();
این دستور، کوئری SQL زیر را تولید میکند:
SELECT [b].[Id], [b].[Name], [t].[Id], [t].[BlogId], [t].[Description], [t].[Title]
FROM [Blogs] AS [b]
LEFT JOIN (
    SELECT [p].[Id], [p].[BlogId], [p].[Description], [p].[Title]
    FROM [Posts] AS [p]
    WHERE CHARINDEX(N'test title', [p].[Title]) > 0
) AS [t] ON [b].[Id] = [t].[BlogId]
ORDER BY [b].[Id], [t].[Id]
  • این روش بسیار بهینه است و از روش قبلی (دوم) کمی سریع‌تر بوده و memory allocation کمتری (نزدیک به روش اول) دارد.
  • در صورت عدم استفاده از AsNoTracking، مانند قبلی عمل میکند؛ درنتیجه تعداد 101 آبجکت به ChangeTracker اضافه خواهند شد. 
  • کد نویسی تمیزتر و راحت‌تری در سمت سی شارپ دارد.

بنچمارک مقایسه‌ی این روش‌ها را میتوانید از ریپازیتوری گیتهاب زیر دریافت کنید:
تصویر زیر نتایج آن‌را نشان میدهد. این شاخص‌ها بر اساس تعداد رکوردها، ستون‌ها و حجم دیتای واکشی شده از دیتابیس، میتوانند متفاوت باشند؛ ولی نتیجه‌ی آن از لحاظ مقایسه‌ای، مشابه همین خواهد بود:

نظرات مطالب
معرفی DNTProfiler
- لطفا برای طرح سؤالات و ارائه‌ی پیشنهادات خود در زمینه‌ی این پروژه، به قسمت اختصاصی آن در سایت مراجعه نمائید:
https://www.dntips.ir/projects/details/21 
- نیاز است stack trace کامل را ارسال کنید. این استثناء دقیقا از کجا صادر شده‌است؟ دقیقا کدام متد این پروژه این استثناء را صادر کرده‌است؟
+
این پروژه چون از interceptors خود EF استفاده می‌کند، به هیچ عنوان دخالتی در نحوه‌ی اجرای متدهای آن ندارد. خطایی را که دریافت کردید مربوط است به خود EF و نه این پروژه. برای آزمایش، آن‌را غیرفعال کنید (مداخل وب کانفیگ آن‌را کامنت کنید) و بعد برنامه را اجرا کنید.
Supported and Unsupported LINQ Methods (LINQ to Entities)  
مطالب
معرفی برنامه jQueryPad

jQueryPad برنامه‌ای است قابل حمل و کم حجم برای تمرین و همچنین آزمایش سریع اسکریپت‌های مبتنی بر jQuery . می‌توان در قسمت سمت چپ آن قطعه‌ کد HTML ‌ایی را نوشت و در TextBox سمت راست آن، قطعه‌ کد جاوا اسکریپتی مبتنی بر jQuery . سپس با فشردن دکمه F5 بلافاصله نتیجه‌ی ترکیب این دو در پایین صفحه نمایش داده می‌شود.



اگر نیاز به استفاده از نگارش خاصی از jQuery را داشتید می‌توان فایل js موجود در پوشه‌ی template آن‌را تغییر داد.
کار انجام شده شبیه به برنامه‌ی LINQ-Pad است؛ البته برنامه‌ی LINQ-Pad در نگارش تجاری آن دارای intellisense هم هست.

مطالب دوره‌ها
نکاتی درباره برنامه نویسی دستوری(امری)
در این فصل نکاتی را درباره برنامه نویسی دستوری در #F فرا خواهیم گرفت. برای شروع از mutale خواهیم گفت.

mutable
Keyword
در فصل دوم(شناسه ها) گفته شد که برای یک شناسه امکان تغییر مقدار وجود ندارد. اما در #F راهی وجود دارد که در صورت نیاز بتوانیم مقدار یک شناسه را تغییر دهیم.در #F هرگاه بخواهیم شناسه ای تعریف کنیم که بتوان در هر زمان مقدار شناسه رو به دلخواه تغییر داد از کلمه کلیدی mutable کمک می‌گیریم و برای تغییر مقادیر شناسه‌ها کافیست از علامت (->) استفاده کنیم. به یک مثال در این زمینه دقت کنید:
#1 let mutable phrase = "Can it change? "

#2 printfn "%s" phrase

#3 phrase <- "yes, it can."

#4 printfn "%s" phrase


در خط اول یک شناسه را به صورت mutable(تغییر پذیر) تعریف کردیم و در خط سوم با استفاده از (->) مقدار شناسه رو update کردیم. خروجی مثال بالا به صورت زیر است:
Can it change?  
yes, it can.

نکته اول: در این روش هنگام update کردن مقدار شناسه حتما باید مقدار جدید از نوع مقدار قبلی باشد در غیر این صورت با خطای کامپایلری متوقف خواهید شد.
#1 let mutable phrase = "Can it change?  "

#3 phrase <- 1

اجرای کد بالا خطای زیر را به همراه خواهد داشت.(خطا کاملا واضح است و نیاز به توضیح دیده نمی‌شود)
Prog.fs(9,10): error: FS0001: This expression has type
int
but is here used with type
string
نکته دوم :ابتدا به مثال زیر توجه کنید.
let redefineX() =
let x = "One"
printfn "Redefining:\r\nx = %s" x
if true then
   let x = "Two"
printfn "x = %s" x
printfn "x = %s" x

در مثال بالا در تابع redefineX یک شناسه به نام x تعریف کردم با مقدار "One". یک بار مقدار شناسه x رو چاپ می‌کنیم و بعد دوباره بعد از شرط true یک شناسه دیگر با همون نام یعنی x تعریف شده است و در انتها هم دو دستور چاپ. ابتدا خروجی مثال بالا رو با هم مشاهده می‌کنیم.
Redefining:
x = One
x = Two
x = One
همان طور که میبینید شناسه دوم x بعد از تعریف دارای مقدار جدید Two بود و بعد از اتمام محدوده(scope) مقدار x دوباره به One تغییر کرد.(بهتر است بگوییم منظور از دستور print x سوم اشاره به شناسه x اول برنامه است). این رفتار مورد انتظار ما در هنگام استفاده از روش تعریف مجدد شناسه هاست. حال به بررسی رفتار muatable در این حالت می‌پردازیم.
let mutableX() =
let mutable x = "One"
printfn "Mutating:\r\nx = %s" x
if true then
   x <- "Two"
printfn "x = %s" x
printfn "x = %s" x
تنها تفاوت در استفاده از mutable keyword و (->) است. خروجی مثال بالا نیز به صورت زیر خواهد بود. کاملا واضح است که مقدار شناسه x بعد از تغییر و اتمام محدوده(scope) هم چنان Two خواهد بود.
Mutating:
x = One
x = Two
x = Two

Reference Cells

روشی برای استفاده از شناسه‌ها به صورت mutable است. با این روش می‌تونید شناسه هایی تعریف کنید که امکان تغییر مقدار برای اون‌ها وجود دارد. زمانی که از این روش برای مقدار دهی به شناسه‌ها استفاده کنیم یک کپی از مقدار مورد نظر به شناسه اختصاص داده می‌شود نه آدرس مقدار در حافظه.
به جدول زیر توجه کنید:

 Member Or Field
Description
 Definition
(derefence operator)!
 مقدار مشخص شده را برگشت می‌دهد
 

let (!) r = r.contents 

 (Assignment operator)=: مقدار مشخص شده را تغییر می‌دهد
 

let (:=) r x = r.contents <- x 

ref operator
 یک مقدار را در یک reference cell  جدید کپسوله می‌کند
 

let ref x = { contents = x } 

Value Property
 برای عملیات get  یا set  مقدار مشخص شده
 

member x.Value = x.contents 

 contents record field
 برای عملیات get  یا set  مقدار مشخص شده

let ref x = { contents = x } 

  یک مثال:
let refVar = ref 6

refVar := 50
printfn "%d" !refVar
خروجی مثال بالا 50 خواهد بود.
let xRef : int ref = ref 10

printfn "%d" (xRef.Value)
printfn "%d" (xRef.contents)

xRef.Value <- 11
printfn "%d" (xRef.Value)
xRef.contents <- 12
printfn "%d" (xRef.contents)
خروجی مثال بالا:
10
10
11
12 

خصیصه اختیاری در #F
در #F زمانی از خصیصه اختیاری استفاده می‌کنیم که برای یک متغیر مقدار وجود نداشته باشد. option  در #F نوعی است که می‌تواند هم مقدار داشته باشد و هم نداشته باشد.
let keepIfPositive (a : int) = if a > 0 then Some(a) else None
از None زمانی استفاده می‌کنیم که option مقدار نداشته باشد و از Some  زمانی استفاده می‌کنیم که option مقدار داشته باشد.
let exists (x : int option) = 
    match x with
    | Some(x) -> true
    | None -> false
در مثال بالا ورودی تابع exists از نوع int و به صورت اختیاری تعریف شده است.(معادل با ?int یا<Nullable<int در #C) در صورتی که x مقدار داشته باشد مقدار true در غیر این صورت مقدار false را برگشت می‌دهد.

چگونگی استفاده  از option
مثال
let rec tryFindMatch pred list =
    match list with
    | head :: tail -> if pred(head)
                        then Some(head)
                        else tryFindMatch pred tail
    | [] -> None

let result1 = tryFindMatch (fun elem -> elem = 100) [ 200; 100; 50; 25 ] //برابر با 100 است

let result2 = tryFindMatch (fun elem -> elem = 26) [ 200; 100; 50; 25 ]// برابر با None است
یک تابع به نام tryFindMatch داریم با دو پارامتر ورودی. با استفاده از الگوی Matching از عنصر ابتدا تا انتها را در لیست (پارامتر list) با مقدار پارامتر pred مقایسه می‌کنیم. اگر مقادیر برابر بودند مقدار head در غیر این صورت None(یعنی option مقدار ندارد) برگشت داده می‌شود.
یک مثال کاربردی تر
open System.IO
let openFile filename =
    try 
        let file = File.Open (filename, FileMode.Create)
        Some(file)
    with
        | ex -> eprintf "An exception occurred with message %s" ex.Message
                None
در مثال بالا از option‌ها برای بررسی وجود یا عدم وجود فایل‌های فیزیکی استفاده کردم.

Enumeration
تقریبا همه با نوع داده شمارشی یا enums آشنایی دارند. در اینجا فقط به نحوه پیاده سازی آن در #F می‌پردازیم. ساختار کلی تعریف آن به صورت زیر است:
type enum-name =
   | value1 = integer-literal1
   | value2 = integer-literal2
   ...
یک مثال از تعریف:
type Color =
   | Red = 0
   | Green = 1
   | Blue = 2
نحوه استفاده
let col1 : Color = Color.Red
enums فقط از انواع داده ای sbyte, byte, int16, uint16, int32, uint32, int64, uint16, uint64, char پشتیبانی می‌کند که البته مقدار پیش فرض آن Int32 است. در صورتی که بخواهیم صریحا نوع داده ای را ذکر کنیم به صورت زیر عمل می‌شود.
type uColor =
   | Red = 0u
   | Green = 1u
   | Blue = 2u
let col3 = Microsoft.FSharp.Core.LanguagePrimitives.EnumOfValue<uint32, uColor>(2u)

توضیح درباره use
در دات نت خیلی از اشیا هستند که اینترفیس IDisposable رو پیاده سازی کرده اند. این بدین معنی است که حتما یک متد به نام dispose برای این اشیا وجود دارد که فراخوانی آن به طور قطع باعث بازگرداندن حافظه ای که در اختیار این کلاس‌ها بود می‌شود. برای راحتی کار در #C یک عبارت به نام using وجود دارد که در انتها بلاک متد dispose شی مربوطه را فراخوانی می‌کند.
using(var writer = new StreamWriter(filePath))
{
   
}
در #F نیز امکان استفاده از این عبارت با اندکی تفاوت وجود دارد.مثال:
let writeToFile fileName =
    use sw = new System.IO.StreamWriter(fileName : string)
    sw.Write("Hello ")
Units Of Measure
در #F اعداد دارای علامت و اعداد شناور دارای وابستگی با واحد‌های اندازه گیری هستند که به نوعی معرف اندازه و حجم و مقدار و ... هستند. در #F شما مجاز به تعریف واحد‌های اندازه گیری خاص خود هستید و در این تعاریف نوع عملیات اندازه گیری را مشخص می‌کنید. مزیت اصلی استفاده از این روش جلوگیری از رخ دادن خطاهای کامپایلر در پروژه است. ساختار کلی تعریف:
[<Measure>] type unit-name [ = measure ]
یک مثال از تعریف واحد cm:
[<Measure>] type cm
مثالی از تعریف میلی لیتر:
[<Measure>] type ml = cm^3
برای استفاده از این واحد‌ها می‌تونید به روش زیر عمل کنید.
let value = 1.0<cm>
توابع تبدیل واحد ها
قدرت اصلی واحد‌های اندازه گیری  #F در توابع تبدیل است. تعریف توابع تبدیل به صورت زیر می‌باشد:
[<Measure>] type g                 تعریف واحد گرم
[<Measure>] type kg               تعریف واحد کیلوگرم
let gramsPerKilogram : float<g kg^-1> = 1000.0<g/kg>    تعریف تابع تبدیل
یک مثال دیگر :
[<Measure>] type degC // دما بر حسب سلسیوس
[<Measure>] type degF // دما بر حسب فارنهایت

let convertCtoF ( temp : float<degC> ) = 9.0<degF> / 5.0<degC> * temp + 32.0<degF> // تابع تبدیل سلسیوس به فارنهایت
let convertFtoC ( temp: float<degF> ) = 5.0<degC> / 9.0<degF> * ( temp - 32.0<degF>) // تابع تبدیل فارنهایت به سلسیوس

let degreesFahrenheit temp = temp * 1.0<degF> // درجه به فارنهایت
let degreesCelsius temp = temp * 1.0<degC> // درجه به سلسیوس

printfn "Enter a temperature in degrees Fahrenheit." 
let input = System.Console.ReadLine()
let mutable floatValue = 0.
if System.Double.TryParse(input, &floatValue)// اگر ورودی عدد بود
   then 
      printfn "That temperature in Celsius is %8.2f degrees C." ((convertFtoC (degreesFahrenheit floatValue))/(1.0<degC>))
   else
      printfn "Error parsing input."

خروجی مثال بالا :

Enter a temperature in degrees Fahrenheit.
90
That temperature in degrees Celsius is    32.22.
مطالب
EF Code First #8

ادامه بحث بررسی جزئیات نحوه نگاشت کلاس‌ها به جداول، توسط EF Code first


استفاده از Viewهای SQL Server در EF Code first

از Viewها عموما همانند یک جدول فقط خواندنی استفاده می‌شود. بنابراین نحوه نگاشت اطلاعات یک کلاس به یک View دقیقا همانند نحوه نگاشت اطلاعات یک کلاس به یک جدول است و تمام نکاتی که تا کنون بررسی شدند، در اینجا نیز صادق است. اما ...
الف) بر اساس تنظیمات توکار EF Code first، نام مفرد کلاس‌ها، حین نگاشت به جداول، تبدیل به اسم جمع می‌شوند. بنابراین اگر View ما در سمت بانک اطلاعاتی چنین تعریفی دارد:
Create VIEW EmployeesView
AS
SELECT id,
FirstName
FROM Employees

در سمت کدهای برنامه نیاز است به این شکل تعریف شود:

using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace EF_Sample04.Models
{
[Table("EmployeesView")]
public class EmployeesView
{
public int Id { set; get; }
public string FirstName { set; get; }
}
}

در اینجا به کمک ویژگی Table، نام دقیق این View را در بانک اطلاعاتی مشخص کرده‌ایم. به این ترتیب تنظیمات توکار EF بازنویسی خواهد شد و دیگر به دنبال EmployeesViews نخواهد گشت؛ یا جدول متناظر با آن‌را به صورت خودکار ایجاد نخواهد کرد.
ب) View شما نیاز است دارای یک فیلد Primary key نیز باشد.
ج) اگر از مهاجرت خودکار توسط MigrateDatabaseToLatestVersion استفاده کنیم، پیغام خطای زیر را دریافت خواهیم کرد:

There is already an object named 'EmployeesView' in the database.

علت این است که هنوز جدول dbo.__MigrationHistory از وجود آن مطلع نشده است، زیرا یک View، خارج از برنامه و در سمت بانک اطلاعاتی اضافه می‌شود.
برای حل این مشکل می‌توان همانطور که در قسمت‌های قبل نیز عنوان شد، EF را طوری تنظیم کرد تا کاری با بانک اطلاعاتی نداشته باشد:

Database.SetInitializer<Sample04Context>(null);

به این ترتیب EmployeesView در همین لحظه قابل استفاده است.
و یا به حالت امن مهاجرت دستی سوئیچ کنید:
Add-Migration Init -IgnoreChanges
Update-Database

پارامتر IgnoreChanges سبب می‌شود تا متدهای Up و Down کلاس مهاجرت تولید شده، خالی باشد. یعنی زمانیکه دستور Update-Database انجام می‌شود، نه Viewایی دراپ خواهد شد و نه جدول اضافه‌ای ایجاد می‌گردد. فقط جدول dbo.__MigrationHistory به روز می‌شود که هدف اصلی ما نیز همین است.
همچنین در این حالت کنترل کاملی بر روی کلاس‌های Up و Down وجود دارد. می‌توان CreateTable اضافی را به سادگی از این کلاس‌ها حذف کرد.

ضمن اینکه باید دقت داشت یکی از اهداف کار با ORMs، فراهم شدن امکان استفاده از بانک‌های اطلاعاتی مختلف، بدون اعمال تغییری در کدهای برنامه می‌باشد (فقط تغییر کانکشن استرینگ، به علاوه تعیین Provider جدید، باید جهت این مهاجرت کفایت کند). بنابراین اگر از View استفاده می‌کنید، این برنامه به SQL Server گره خواهد خورد و دیگر از سایر بانک‌های اطلاعاتی که از این مفهوم پشتیبانی نمی‌کنند، نمی‌توان به سادگی استفاده کرد.



استفاده از فیلدهای XML اس کیوال سرور

در حال حاضر پشتیبانی توکاری توسط EF Code first از فیلدهای ویژه XML اس کیوال سرور وجود ندارد؛ اما استفاده از آن‌ها با رعایت چند نکته ساده، به نحو زیر است:

using System.ComponentModel.DataAnnotations;
using System.Xml.Linq;

namespace EF_Sample04.Models
{
public class MyXMLTable
{
public int Id { get; set; }

[Column(TypeName = "xml")]
public string XmlValue { get; set; }

[NotMapped]
public XElement XmlValueWrapper
{
get { return XElement.Parse(XmlValue); }
set { XmlValue = value.ToString(); }
}
}
}


در اینجا توسط TypeName ویژگی Column، نوع توکار xml مشخص شده است. این فیلد در طرف کدهای کلاس‌های برنامه، به صورت string تعریف می‌شود. سپس اگر نیاز بود به این خاصیت توسط LINQ to XML دسترسی یافت، می‌توان یک فیلد محاسباتی را همانند خاصیت XmlValueWrapper فوق تعریف کرد. نکته‌ دیگری را که باید به آن دقت داشت، استفاده از ویژگی NotMapped می‌باشد، تا EF سعی نکند خاصیتی از نوع XElement را (یک CLR Property) به بانک اطلاعاتی نگاشت کند.

و همچنین اگر علاقمند هستید که این قابلیت به صورت توکار اضافه شود، می‌توانید اینجا رای دهید!



نحوه تعریف Composite keys در EF Code first

کلاس نوع فعالیت زیر را درنظر بگیرید:

namespace EF_Sample04.Models
{
public class ActivityType
{
public int UserId { set; get; }
public int ActivityID { get; set; }
}
}

در جدول متناظر با این کلاس، نباید دو رکورد تکراری حاوی شماره کاربری و شماره فعالیت یکسانی باهم وجود داشته باشند. بنابراین بهتر است بر روی این دو فیلد، یک کلید ترکیبی تعریف کرد:

using System.Data.Entity.ModelConfiguration;
using EF_Sample04.Models;

namespace EF_Sample04.Mappings
{
public class ActivityTypeConfig : EntityTypeConfiguration<ActivityType>
{
public ActivityTypeConfig()
{
this.HasKey(x => new { x.ActivityID, x.UserId });
}
}
}

در اینجا نحوه معرفی بیش از یک کلید را در متد HasKey ملاحظه می‌کنید.

یک نکته:
اینبار اگر سعی کنیم مثلا از متد db.ActivityTypes.Find با یک پارامتر استفاده کنیم، پیغام خطای «The number of primary key values passed must match number of primary key values defined on the entity» را دریافت خواهیم کرد. برای رفع آن باید هر دو کلید، در این متد قید شوند:

var activity1 = db.ActivityTypes.Find(4, 1);

ترتیب آن‌ها هم بر اساس ترتیبی که در کلاس ActivityTypeConfig، ذکر شده است، مشخص می‌گردد. بنابراین در این مثال، اولین پارامتر متد Find، به ActivityID اشاره می‌کند و دومین پارامتر به UserId.


بررسی نحوه تعریف نگاشت جداول خود ارجاع دهنده (Self Referencing Entity)

سناریوهای کاربردی بسیاری را جهت جداول خود ارجاع دهنده می‌توان متصور شد و عموما تمام آن‌ها برای مدل سازی اطلاعات چند سطحی کاربرد دارند. برای مثال یک کارمند را درنظر بگیرید. مدیر این شخص هم یک کارمند است. مسئول این مدیر هم یک کارمند است و الی آخر. نمونه دیگر آن، طراحی منوهای چند سطحی هستند و یا یک مشتری را درنظر بگیرید. مشتری دیگری که توسط این مشتری معرفی شده است نیز یک مشتری است. این مشتری نیز می‌تواند یک مشتری دیگر را به شما معرفی کند و این سلسله مراتب به همین ترتیب می‌تواند ادامه پیدا کند.
در طراحی بانک‌های اطلاعاتی، برای ایجاد یک چنین جداولی، یک کلید خارجی را که به کلید اصلی همان جدول اشاره می‌کند، ایجاد خواهند کرد؛ اما در EF Code first چطور؟

using System.Collections.Generic;

namespace EF_Sample04.Models
{
public class Employee
{
public int Id { set; get; }
public string FirstName { get; set; }
public string LastName { get; set; }

//public int? ManagerID { get; set; }
public virtual Employee Manager { get; set; }
}
}

در این کلاس، خاصیت Manager دارای ارجاعی است به همان کلاس؛ یعنی یک کارمند می‌تواند مسئول کارمند دیگری باشد. برای تعریف نگاشت‌ این کلاس به بانک اطلاعاتی می‌توان از روش زیر استفاده کرد:

using System.Data.Entity.ModelConfiguration;
using EF_Sample04.Models;

namespace EF_Sample04.Mappings
{
public class EmployeeConfig : EntityTypeConfiguration<Employee>
{
public EmployeeConfig()
{
this.HasOptional(x => x.Manager)
.WithMany()
//.HasForeignKey(x => x.ManagerID)
.WillCascadeOnDelete(false);
}
}
}

با توجه به اینکه یک کارمند می‌تواند مسئولی نداشته باشد (خودش مدیر ارشد است)، به کمک متد HasOptional مشخص کرده‌ایم که فیلد Manager_Id را که می‌خواهی به این کلاس اضافه کنی باید نال پذیر باشد. توسط متد WithMany طرف دیگر رابطه مشخص شده است.
اگر نیاز بود فیلد Manager_Id اضافه شده نام دیگری داشته باشد، یک خاصیت nullable مانند ManagerID را که در کلاس Employee مشاهده می‌کنید،‌ اضافه نمائید. سپس در طرف تعاریف نگاشت‌ها به کمک متد HasForeignKey، باید صریحا عنوان کرد که این خاصیت، همان کلید خارجی است. از این نکته در سایر حالات تعاریف نگاشت‌ها نیز می‌توان استفاده کرد، خصوصا اگر از یک بانک اطلاعاتی موجود قرار است استفاده شود و از نام‌های دیگری بجز نام‌های پیش فرض EF استفاده کرده است.




مثال‌های این سری رو از این آدرس هم می‌تونید دریافت کنید: (^)

مطالب
پشتیبانی از انقیاد پویا در سی‌شارپ
زبان سی‌شارپ strongly typed و type safe است. کامپایلر بیشتر کد را از نظر صحت نوع (Type) بررسی میکند و در صورت بروز خطا، روند کامپایل متوقف خواهد شد. با این وجود سی‌شارپ اجازه میدهد که کدهای داینامیک نیز داشته باشیم؛ کدهایی که در زمان کامپایل برای کامپایلر ناشناس هستند و اگر خطای نوع در آنها وجود داشته باشد، در زمان اجرا مشخص شده و باعث توقف برنامه میشود. 

Type Safety

ایمنی نوع، قاعده‌ای است در زبانهای برنامه‌نویسی که اجازه نمیدهد متغیرها، مقادیری را دریافت کنند که متفاوت با نوع تعریف شده‌ی آنها باشد. اگر این بررسی وجود نداشت، در زمان اجرا مقادیر خوانده شده از حافظه باعث رفتاری غیر قابل پیش‌بینی میشد؛ مثلا در یک متغیر عددی، مقدار رشته‌ای ذخیره و در زمان اجرا با یک مقدار عددی دیگر جمع بسته و نمایش داده شود. کامپایلر همچنین بررسی اعضای اعلان نشده‌ی متغیرها را نیز انجام میدهد که در قطعه کد زیر آمده‌است:
string text = “String value”;
int textLength = text.Length;
int textMonth = text.Month; // won’t compile
با این حال ایمنی نوع در سی‌شارپ کاملا قابل اعتماد نیست و میشود به روشی آن را دور زد!  
public interface IGeometricShape
{
     double Circumference { get; }
     double Area { get; }
}
public class Square : IGeometricShape
{
     public double Side { get; set; }
     public double Circumference => 4 * Side;
     public double Area => Side * Side;
}
public class Circle : IGeometricShape
{
     public double Radius { get; set; }
     public double Circumference => 2 * Math.PI * Radius;
     public double Area => Math.PI * Radius * Radius;
}

IGeometricShape circle = new Circle { Radius = 1 };
Square square = ((Square)circle); // no compiler error
var side = square.Side;
در خط کدی که با کامنت مشخص شده، هر چند که دیده میشود نوع circle نمیتواند به نوع square تبدیل شود، اما این کد بدون خطا کامپایل و خطای InvalidCastException  در زمان اجرا رخ خواهد داد. به دلیل اینکه هر دو نوع circle و square از نوع پایه IGeometricShape هستند، کامپایلر خطایی نخواهد گرفت؛ اما در زمان اجرا و زمانیکه برنامه میخواهد اجزاء circle را به square تبدیل کند، مشخص میشود که امکان تبدیل کامل circle به square نیست و خطا رخ خواهد داد.

Dynamic Binding

توسط انقیاد پویا در سی‌شارپ، کامپایلر بررسی نوع را در زمان کامپایل انجام نخواهد داد. کامپایلر فرض را بر این میگیرد که کد معتبر است و تمام متغیرها به درستی قابل دسترسی هستند. بررسی‌ها در زمان اجرا خواهند بود و زمانی خطا رخ خواهد داد که مثلا دسترسی به یک عضو از یک متغیر امکانپذیر نباشد؛ به این دلیل که آن عضو برای آن نوع وجود ندارد. 
توسط کلمه کلیدی dynamic میتوان متغیرهایی را تعریف کرد که در زمان کامپایل از نظر نوع بررسی نشوند؛ مانند مثال زیر.
dynamic text = “String value”;
int textLength = text.Length;
int textMonth = text.Month; // throws exception at runtime
واضح است که مثال بالا بی‌فایده است؛  اولا خطا در زمان کامپایل مشخص نمیشود و ثانیا مدیریت خطا در زمان اجرا بر کارآیی برنامه تاثیر خواهد داشت. روش دیگر استفاده از dynamic که کارآیی پایینی دارد در مثال زیر آمده.  
public dynamic GetAnonymousType()
{
  return new
    {
        Name = “John”,
        Surname = “Doe”,
        Age = 42
    };
}

dynamic value = GetAnonymousType();
Console.WriteLine($”{value.Name} {value.Surname}, {value.Age}”);
در مثال بالا نوع بازگشتی متد و متغیری که برای نگهداری نوع بازگشتی تعریف شده از نوع dynamic هستند. هر چند که در زمان کامپایل میشود هر مقداری و نوعی را از متد بازگشت داد، اما مانند مثال قبل، تا زمان اجرا، صحت اینکه آیا واقعا چنین نوعی جهت بازگشت وجود دارد یا نه و همچنین اساسا نوع بازگشت داده شده قابل استفاده و تبدیل هست یا نه، بررسی نخواهد شد. مضاف بر این مشکلات، IntelliSense نخواهیم داشت و اگر بخواهیم از یک اسمبلی دیگر به متد بالا دسترسی پیدا کنیم با خطای RuntimeBinderException مواجه خواهیم شد؛ علت این است که  نوع‌های anonymous به صورت internal اعلان می‌شوند. اما میشود استفاده‌های بهتری از نوع dynamic داشت؛ برای مثال زمان استفاده از کتابخانه‌ی JSON.NET که نمونه‌ای از آن در زیر آمده.
string json = @"
{
     ""name"": ""John"",
     ""surname"": ""Doe"",
     ""age"": 42
}";

dynamic value = JObject.Parse(json);
Console.WriteLine($"{ value.name} { value.surname}, { value.age}");
مانند نوع anonymous در مثال قبل، متد Parse میتواند مقادیر را به صورت پویا برگشت دهد و میتوان از این مقادیر مانند خصوصیات شیء ایجاد شده، از JSON استفاده کرد، بدون آنکه کامپایلر از وجود آنها اطلاعی داشته باشد. به این ترتیب در زمان اجرا میشود اشیاء JSON را به برنامه داد و از مقادیر آن مانند دسترسی به یک property استفاده کرد؛ کاری که نمیشود با نوعهای anonymous که در مثال بالاتر آورده شد انجام داد. برای حل این مسئله میتوان از دو شیء کمکی در کتابخانه NET Framework. استفاده کرد.

ExpandoObject

بین این دو شیء، ExpandoObject ساده‌تر است. به همراه کلمه کلیدی dynamic، این شیء اجازه میدهد که به نوع ساخته شده از آن در زمان اجرا و به صورت پویا، عضوی اضافه یا حذف کنیم؛ این اعضا میتوانند متد هم باشند.
dynamic person = new ExpandoObject();
person.Name = "John";
person.Surname = "Doe";
person.Age = 42;
person.ToString = (Func<string>)(() => $”{person.Name} {person.Surname}, {person. Age}”);

Console.WriteLine($"{ person.Name}{ person.Surname}, { person.Age}");

  برای اینکه ببینیم در زمان اجرا چه اعضایی به این شی اضافه شده، می‌توان نمونه ساخته شده از آن را به نوع <IDictionary<string, object تبدیل و در یک حلقه به آنها دسترسی پیدا کرد. از همین طریق هم میشود عضوی را حذف کرد.

var dictionary = (IDictionary<string, object>)person;
foreach (var member in dictionary)
{
     Console.WriteLine($”{member.Key} = {member.Value}”);
}
dictionary.Remove(“ToString”);

DynamicObject

از آنجایی که ExpandoObject برای سناریو‌های ساده کاربرد دارد و کنترل کمتری بر روی اعضا و نمونه‌های ایجاد شده‌ی توسط آن داریم، می‌توان از شیء DynamicObject استفاده کرد؛ البته نیاز به کدنویسی بیشتری دارد. پیاده‌سازی اعضا برای شیء DynamicObject در یک کلاس صورت میگیرد که در زیر آورده شده‌است:

class MyDynamicObject : DynamicObject
{
       private readonly Dictionary<string, object> members = new Dictionary<string, object>();

       public override bool TryGetMember(GetMemberBinder binder, out object result)
       {
              if (members.ContainsKey(binder.Name))
              {
                  result = members[binder.Name];
                  return true;
              }
              else
              {
                  result = null;
                  return false;
             }
       }

      public override bool TrySetMember(SetMemberBinder binder, object value)
      {
               members[binder.Name] = value;
              return true;
      }

      public bool RemoveMember(string name)
      {
            return members.Remove(name);
      }

}

dynamic person = new MyDynamicObject();
person.Name = “John”;
person.Surname = “Doe”;
person.Age = 42;
person.AsString = (Func<string>)(() => $”{person.Name} {person.Surname}, {person.
Age}”);
یک نکته در قطعه کد بالا وجود دارد. در شیء ExpandoObject، متد ToString را اضافه کردیم، اما برای شیء DynamicObject نام آن را تغییر داده و مثلا AsString گذاشتیم. اگر از نام ToString استفاده میکردیم در زمان فراخوانی، متد پیش‌فرض کلاس DynamicObject فراخوانی میشد. DynamicObject زمانی یک عضو پویا را فراخوانی میکند که آن عضو جدید از قبل وجود نداشته باشد. از آنجا که خود کلاس، متد ToString را دارد متد TryGetMember برای فراخوانی کردن آن اجرا نخواهد شد.
نظرات مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 10 - استفاده از امکانات بومی بانک‌های اطلاعاتی
بله. در اینجا هم امکان استفاده از new SqlParameter وجود دارد.
var outParam = new SqlParameter("@ParamOut", DbType.Int32)
    { Direction = ParameterDirection.Output };
ctx.Database.ExecuteSqlCommand("EXEC dbo.MyTest @ParamOut OUTPUT", outParam);
نظرات مطالب
React 16x - قسمت 30 - React Hooks - بخش 1 - معرفی useState و useEffect
یکبار متن را مطالعه کنید؛ قسمت «استفاده از مقدار قبلی state توسط useState ».
« ... اعمال این متد نیز ممکن است در صف قرار گیرد. یعنی اگر پس از فراخوانی this.setState، سعی در خواندن state به روز شده را داشته باشیم، ممکن است مقدار اشتباهی را دریافت کنیم ...»
اگر می‌خواهید به این زمان دقیق به روز رسانی در همانجا دسترسی پیدا کنید باید از callback آن به صورت زیر استفاده کنید (چون فراخوانی تنظیم state یک عمل غیرهمزمان است، جهت اعلام نیاز به به‌روز رسانی UI و بلافاصله پس از فراخوانی آن (این اعلام درخواست)، کدهای پس از آن اجرا می‌شوند):
this.setState({ name: "myname" }, () => {                              
        //callback
        // this function will be executed after the state change occurs
        console.log(this.state.name) // myname
      });
معادل این قطعه کد با هوک‌ها به صورت زیر است:
useEffect(() => console.log("re-render because x changed:", x), [x]);
//[x] is a dependency array, useEffect will run only when x changes.
نیاز به یک useEffect هست که به تغییرات x واکنش نشان دهد. callback آن پس از به روز رسانی x فراخوانی می‌شود.
بازخوردهای دوره
تزریق وابستگی‌های AutoMapper در لایه سرویس برنامه
ممنون از شما،
یک سوال: بنده کلاس ObjectFactory را همانطور که فرمودید به  این  صورت تغییر دادم. در لایه سرویس نیز این متد را تهیه کرده‌ام:
public IList<AdvertismentViewModel> GetAdvertisementsByMe(int userId)
{
            var adsList = _advertisements.Where(x => x.UserId == userId).ToList();
            var adsViewModel = new List<AdvertismentViewModel>();
            _mappingEngine.Map(source: adsList, destination: adsViewModel);
            return adsViewModel;
}
در متد فوق کلاس Advertisment به کلاس زیر نگاشت داده شده است:
public class AdvertismentViewModel
    {
        public string Image { get; set; }
        public string Title { get; set; }
        public string ExpireDate { get; set; }
    }
اما با فراخوانی متد GetAdvertisementsByMe استثناء AutoMapperMappingException صادر می‌شود:
Missing type map configuration or unsupported mapping.

Mapping types:
Advertisement -> AdvertismentViewModel
Project.DomainClasses.Advertisement -> Project.Models.AdvertismentViewModel

Destination path:
List`1[0]

Source value:
System.Data.Entity.DynamicProxies.Advertisement_E82DFF273E08C95AA785F8F7A0D2B5ABC8E54C4566DFE1C8A92D8D3C447608AE