مطالب
شروع کار با Apache Cordova در ویژوال استودیو #1
Apache Cordova  یک فریمورک سورس باز برای ساخت اپلیکیشن‌های چند سکویی موبایل (cross platform) با استفاده از Html5 می‌باشد.
طی چند مقاله، با استفاده کردن از این فریمورک در VS آشنا خوهیم شد.
هدف خالقان Cordova یافتن یک راه ساده برای تولید اپلیکیشن‌های چند سکویی موبایل بود که برای رسیدن به این هدف تصمیم گرفتند از تکنولوژی‌های بومی (native) و تکنولوژی‌های وب استفاده کنند. به این نوع از اپلیکیشن‌های موبایل، Hybrid Application می‌گویند.
  Cordova دارای  قابلیت‌های بومی بالایی است و مهم‌تر اینکه به طور طبیعی توسط مرورگرها پشتیبانی می‌شود. بعد از تولد Corodva، این فریمورک تبدیل شده است به  بهترین روش تولید اپلیکیشن‌هایی که بر روی چند نوع پلتفرم کار می‌کنند.
پیشتر محدودیتی که وجود داشت شامل این بود که اپلیکیشن‌های موبایل، به چیزهایی بیشتر از HTML و مرورگرهای وب، نیاز داشتند. برخی از این نیاز‌ها عبارتند از ارتباط متقابل وب اپلیکیشن‌ها با دوربین یا لیست شماره‌های تماس گوشی که برطرف کردن آن هم به راحتی امکان پذیر نبود.
Cordova برای مقابله با این محدودیت، مجموعه‌ای از رابط‌های برنامه کاربردی را برای توسعه قابلیت‌های بومی device، مانند لیست مخاطبین، دوربین، تشخیص دهنده‌ی تغییر جهت گوشی (accelerometer) و مانند این موارد، در نظر گرفته است.


Cordova شامل یک سری کامپوننت به شرح زیر است:
  1. سورس کدی برای هر Container و برنامه محلی برای هر یک از سکوهای موبایل که پشتیبانی می‌شوند. container، کد‌های Html5 را بر روی دستگاه (Device) رندر می‌کند. (در مطالب بعدی در مورد این مطلب توضیح خواهم داد)
  2. مجموعه‌ای از رابط‌های برنامه‌ی کاربردی که امکان دسترسی به قابلیت‌های بومی دستگاه را به برنامه‌ی وبی که درون آن در حال اجرا است، می‌دهند.
  3. مجموعه‌ای از ابزارها برای مدیریت فرآیند ایجاد پروژه، مدیریت پلاگین‌ها، ساخت (با استفاده از SDK‌های محلی) برنامه‌های محلی و تست برنامه بر روی دستگاه موبایل یا شبیه ساز  .
 
برای ساخت یک برنامه‌ی Cordova، در واقع شما یک وب اپلیکیشن می‌سازید و آن را داخل Container محلی، بسته بندی می‌کنید. سپس تست کرده و بعد از دیباگ می‌توانید اپلیکیشن را توزیع کنید.

فرآیند بسته بندی :

 داخل اپلیکیشن محلی، رابط کاربری اپلیکیشن شامل یک صفحه‌ی نمایش که خود آن چیزی نیست به غیر از یک Web View که از فضای نمایش دستگاه استفاده می‌کند. زمانی که برنامه آغاز به کار می‌کند، برنامه‌ی وب نوشته شده، درون این web view لود میشود و کنترل‌های موجود، برای تعامل کاربر با برنامه‌ی وب، در اختیار آن قرار می‌گیرند. مانند تعامل کاربر با محتوا، در برنامه‌ها ی تحت وب، لینک‌ها، کدهای نوشته شده‌ی js در فایل‌ها و یا حتی می‌تواند به اینترنت دسترسی داشته باشد و محتوا را از یک وب سرور تغذیه کند.

درباره Web Views
Web View جزء برنامه‌های بومی است که برای رندر کردن محتوای وب (به عنوان نمونه صفحه HTML) درون اپلیکیشن بومی یا صفحه نمایش استفاده می‌شود. در اصل Web View یک Wrapper برنامه نویسی شده قابل دسترس برای نمایش محتوای صفحات وب توکار است.
به عنوان مثال:
در اندروید با استفاده از WebView موجود در (Using andoid.webkit.WebView) , در iOS با UIWebView موجود در (Using System/Library/Framworks/UIKit.framewor)  به این هدف دست پیدا می‌کنند. وب اپلیکیشن ما درون این Container مانند سایر وب اپلیکیشن‌هایی است که هر روز با آنها سرو کار دارید و آنها را در مرورگر موبایل خود اجرا می‌کنید و می‌توانید بین صفحات Navigation داشته باشید. وب اپلیکیشن‌های معمول باید روی یک سرور هاست شوند. در برنامه نویسی چند سکویی با Cordova، این کار می‌تواند درون Cordova Application انجام گیرد.
شاید سؤالی در ذهن شما وجود داشته باشد که مرورگر معمولا به اپلیکیشن‌های موجود در دستگاه، سخت افزار و یا API‌های بومی دستگاه، دسترسی ندارد. برای مثال شاید بگویید که یک وب اپلیکیشن معمولا به لیست مخاطبین با دوربین دستگاه و ... دسترسی ندارد. 
جواب : در واقع امکان دسترسی به این قابلیت‌ها توسط اپلیکیشن بومی (native mobile application) ایجاد می‌شود.
Cordova مجموعه ای از API‌های جاوااسکریپت را به عنوان اهرم اجازه برای دسترسی  برنامه وب درون cordova container به قابلیت‌های بومی دستگاه، در اختیار توسعه دهندگان قرار داده است.

این API‌ها در دو بخش پیاده سازی می‌شوند:
1-کتابخانه‌ی جاوااسکریپت که اجازه‌ی استفاده از قابلیت‌های بومی را به وب اپلیکیشن می‌دهد و کد بومی مشابه در Container اجرا می‌شود که مربوط است به بخش بومی این API ها. در اصل یک کتابخانه‌ی جاوا اسکریپت وجود دارد، اما بخش بومی API‌ها وابسته به سکوی (platform) انتخاب شده پیاده سازی می‌شود.
اگر شما از API‌های موجود استفاده نکنید، می‌توانید آنها را از کتابخانه جاوااسکریپت و native container حذف کنید. این کار به صورت دستی شاید خوشایند نباشد ولی چون در Cordova 3.0 همه‌ی API ها از بیرون وارد می‌شوند، می‌توانید با استفاده از بحث مدیریت پلاگین آن، پلاگین‌ها را اضافه یا حذف کنید. در بخش‌های بعد با مثال‌هایی عملی  این مباحث را کار خواهیم کرد. 
 ادامه دارد.. 

مطالب
قالبی خودکار برای تهیه‌ی بسته‌های نیوگت
روش‌های زیادی برای تهیه‌ی یک بسته‌ی نیوگت وجود دارند، مانند استفاده از برنامه‌ی NuGet Package Explorer و یا تهیه‌ی یک فایل nuspec و تغییر مداوم جزئیات آن، به ازای هر نگارش جدید پروژه. در ادامه قصد داریم روش خودکار سازی این تغییرات را بررسی کنیم.


الف) تهیه فایل nuspec
NuGet قابلیت پذیرش متغیرهای خود تکمیل شونده‌ای را نیز دارد. فایل nuspec یا جزئیات بسته‌ی تولیدی نیوگت، در این حالت یک چنین شکلی را پیدا می‌کند:
<?xml version="1.0"?>
<package >
 <metadata>
  <id>$id$</id>
  <version>$version$</version>
  <title>$title$</title>
  <authors>$author$</authors>
  <owners>$author$</owners>
  <licenseUrl>https://site.com/prj/LICENSE</licenseUrl>
  <projectUrl>https://site.com/prj</projectUrl>
  <requireLicenseAcceptance>false</requireLicenseAcceptance>
  <description>$description$</description>
  <copyright>Copyright 2015 My Name</copyright>
 </metadata>
</package>
برای مثال اگر پروژه‌ی ما TestNuget نام دارد، فایلی به نام TestNuget.nuspec را با محتویات فوق برای آن تهیه خواهیم کرد. همانطور که مشاهده می‌کنید، در این فایل ویژه، هیچکدام از اطلاعات شماره نگارش پروژه، نام نویسنده و غیره، از پیش تعیین نشده‌اند. این اطلاعات، از فایل AssemblyInfo.cs پروژه، به صورت خودکار دریافت خواهند شد و نکته‌ی مهم آن، قرار گرفتن این فایل nuspec در پوشه‌ی اصلی پروژه است. از این جهت که برای کامپایل آن و تبدیل به یک بسته‌ی نیوگت، فایل nuget.exe را بر روی فایل پروژه‌ی اصلی برنامه اجرا خواهیم کرد و نه بر روی این فایل nuspec.
بنابراین تکمیل اطلاعات فایل AssemblyInfo.cs را فراموش نکنید. برای مثال اطلاعات AssemblyCompany آن، در قسمت authors فایل فوق جایگزین می‌شود.


ب) تهیه فایل NuGet.exe
فایل NuGet.exe را جهت کامپایل فایل فرضی TestNuget.nuspec نیاز داریم. می‌توان آن‌را از سایت کدپلکس تهیه کرد و یا تنها کافی است بر روی Solution موجود در VS.NET کلیک راست کرده و گزینه‌ی Enable NuGet Package Restrore را انتخاب کنیم. با اینکار به صورت خودکار پوشه‌ی ویژه‌ای به نام .nuget به همراه فایل NuGet.exe ایجاد می‌شود.


ج) کامپایل فایل nuspec
در همان پوشه‌ی جدید .nuget، یک فایل bat را با محتوای ذیل تهیه کنید:
 "%~dp0NuGet.exe" pack "..\TestNuGet\TestNuGet.csproj" -Prop Configuration=Release
copy "%~dp0*.nupkg" "%localappdata%\NuGet\Cache"
pause
در این مثال، مسیر TestNuGet\TestNuGet.csproj به محل قرارگیری فایل پروژه‌ی برنامه اشاره می‌کند. در اینجا فایل nuget.exe را بر روی فایل csproj برنامه اجرا خواهیم کرد. با توجه به اینکه قرار است یک بسته‌ی عمومی منتشر شود، بهتر است تنظیمات تولید بسته‌ی نیوگت را بر روی حالت release قرار داد که در این دستور، قید شده‌است.
در ادامه برای اینکه امکان آزمایش محلی این بسته را نیز داشته باشیم، فایل بسته‌ی تولیدی، به کش محلی نیوگت، در سیستم جاری کپی می‌شود.

نکته‌ی جالب این روش، تهیه‌ی قسمت dependencies پروژه، به صورت خودکار است:
<?xml version="1.0"?>
<package xmlns="http://schemas.microsoft.com/packaging/2011/08/nuspec.xsd">
  <metadata>
    <id>TestNuget</id>
    <version>1.0.0.0</version>
    <title>TestNuget</title>
    <authors>Vahid N.</authors>
    <owners>Vahid N.</owners>
    <licenseUrl>https://site.com/prj/LICENSE</licenseUrl>
    <projectUrl>https://site.com/prj</projectUrl>
    <requireLicenseAcceptance>false</requireLicenseAcceptance>
    <description>This is a test.</description>
    <copyright>Copyright 2015 My Name</copyright>
    <dependencies>
      <dependency id="EntityFramework" version="6.1.2" />
    </dependencies>
  </metadata>
</package>
اطلاعاتی را که در اینجا مشاهده می‌کنید، حاصل کامپایل فایل nuspec معرفی شده‌ی در ابتدای بحث است (با اجرای فایل bat تهیه شده) که یک کپی از آن در فایل TestNuget.1.0.0.0.nupkg نهایی نیز قرار می‌گیرد. به این ترتیب دیگر نیازی نیست تا این قسمت را به صورت دستی معرفی و هر بار با به روز رسانی وابستگی‌های پروژه، شماره نگارش‌های آن‌ها را نیز به روز کرد. اطلاعات version به صورت خودکار از پروژه‌ی جاری استخراج می‌شوند.


د) آزمایش محلی بسته‌ی جدید
اکنون که فایل TestNuget.1.0.0.0.nupkg تولیدی را در آدرس localappdata%\NuGet\Cache% نیز کپی کرده‌ایم، به منوی Tools/Options مراجعه و در قسمت NuGet Package Manager آن، به قسمت Package sources، این آدرس کش محلی را نیز معرفی کنید:


به این ترتیب، بدون ارسال یک بسته به سایت اصلی نیوگت، می‌توان بسته را از کش محلی نیوگت نصب و آزمایش کرد:



فایل‌های ذکر شده در مطلب فوق را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
TestNuget.zip
 
مطالب
بیرون نگاه داشتن تنظیمات خصوصی از سورس کنترل
برخی از تنظیمات پروژه نباید به مخازن سورس کنترل ارسال شوند؛ حال یا نیازی به این کار نیست یا مقادیر تنظیمات محرمانه هستند. چند بار پیش آمده‌است که پروژه را از سورس کنترل دریافت و مجبور شده باشید رشته‌های اتصال و دیگر تنظیمات را مجددا ویرایش کنید، چرا که توسعه دهندگان دیگری مثلا فایل‌های Web/App.config خود را به اشتباه push کرده اند؟ حتی اگر تنظیمات پروژه محرمانه هم نباشند (مثلا پسورد دیتابیس‌ها یا ایمیل ها) این موارد می‌توانند دردسر ساز شوند. بدتر از اینها هنگامی است که تنظیمات محرمانه را به مخازنی عمومی (مثلا GitHub) ارسال می‌کنید!

یک فایل web.config معمولی را در نظر بگیرید (اطلاعات غیر ضروری حذف شده اند).

<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<!--
  A bunch of ASP.NET MVC web config stuff goes here . . . 
  -->
<configuration>
  <connectionStrings>
    <add name="DefaultConnection" value="YourConnectionStringAndPassword"/>
  </connectionStrings>

  <appSettings file="PrivateSettings.config">
    <add key="owin:AppStartup" value="AspNetIdentity2ExtendingApplicationUser.Startup,AspNetIdentity2ExtendingApplicationUser" />
    <add key="webpages:Version" value="3.0.0.0" />
    <add key="webpages:Enabled" value="false" />
    <add key="ClientValidationEnabled" value="true" />
    <add key="UnobtrusiveJavaScriptEnabled" value="true" />
    <add key="EMAIL_PASSWORD" value="YourEmailPassword"/>
  </appSettings>
</configuration>
در تنظیمات بالا یک رشته اتصال وجود دارد که ترجیحا نمی‌خواهیم به سورس کنترل ارسال کنیم، و یا اینکه این رشته اتصال بین توسعه دهندگان مختلف متفاوت است.
همچنین کلمه عبور یک ایمیل هم وجود دارد که نمی‌خواهیم به مخازن سورس کنترل ارسال شود، و مجددا ممکن است مقدارش بین توسعه دهندگان متفاوت باشد.
از طرفی بسیاری از تنظیمات این فایل متعلق به کل اپلیکیشن است، بنابراین صرفنظر کردن از کل فایل web.config در سورس کنترل گزینه جالبی نیست.

خوشبختانه کلاس ConfigurationManager راه حل هایی پیش پای ما می‌گذارد.

استفاده از خاصیت configSource برای انتقال قسمت هایی از تنظیمات به فایلی مجزا
با استفاده از خاصیت configSource می‌توانیم قسمتی از تنظیمات (configuration section) را به فایلی مجزا منتقل کنیم. بعنوان مثال، رشته‌های اتصال از مواردی هستند که می‌توانند بدین صورت تفکیک شوند.

بدین منظور می‌توانیم فایل تنظیمات جدیدی (مثلا با نام connectionStrings.config) ایجاد کنیم و سپس با استفاده از خاصیت نام برده در فایل web.config به آن ارجاع دهیم. برای این کار فایل تنظیمات جدیدی ایجاد کنید و مقادیر زیر را به آن اضافه کنید (xml header یا هیچ چیز دیگری نباید در این فایل وجود داشته باشد، تنها مقادیر تنظیمات).
<connectionStrings>
  <add name="DefaultConnection" value="YourConnectionStringAndPassword"/>
</connectionStrings>
حال باید فایل web.config را ویرایش کنیم. رشته‌های اتصال را حذف کنید و با استفاده از خاصیت configSource تنها به فایل تنظیمات اشاره کنید.
<connectionStrings configSource="ConnectionStrings.config">
</connectionStrings>
دسترسی به رشته‌های اتصال مانند گذشته انجام می‌شود. به بیان دیگر تمام تنظیمات موجود (حال مستقیم یا ارجاع شده) همگی بصورت یکپارچه دریافت شده و به کد کلاینت تحویل می‌شوند.
var conn = ConfigurationManager.ConnectionStrings["DefaultConnection"];
string connString = conn.ConnectionString;
// etc.
در قطعه کد بالا، دسترسی به رشته‌های اتصال بر اساس نام، آبجکتی از نوع ConnectionStringSettings را بر می‌گرداند. خاصیت configSource برای هر قسمت از تنظیمات پیکربندی می‌تواند استفاده شود.


استفاده از خاصیت file برای انتقال بخشی از تنظیمات به فایلی مجزا
ممکن است فایل تنظیمات شما (مثلا web.config) شامل مقادیری در قسمت <appSettings> باشد که برای کل پروژه تعریف شده اند (global) اما برخی از آنها محرمانه هستند و باید از سورس کنترل دور نگاه داشته شوند. در این سناریو‌ها خاصیتی بنام file وجود دارد که مختص قسمت appSettings است و به ما اجازه می‌دهد مقادیر مورد نظر را به فایلی مجزا انتقال دهیم. هنگام دسترسی به مقادیر این قسمت تمام تنظیمات بصورت یکجا خوانده می‌شوند.

در مثال جاری یک کلمه عبور ایمیل داریم که می‌خواهیم محرمانه بماند. بدین منظور می‌توانیم فایل پیکربندی جدیدی مثلا با نام PrivateSettings.config ایجاد کنیم. این فایل هم نباید xml header یا اطلاعات دیگری داشته باشد، تنها مقادیر appSettings را در آن نگاشت کنید.
<appSettings>
  <add key="MAIL_PASSWORD" value="xspbqmurkjadteck"/>
</appSettings>
حال تنظیمات کلمه عبور را از فایل web.config حذف کنید و با استفاده از خاصیت file، به فایل جدید اشاره کنید.
<appSettings file="PrivateSettings.config">
  <add key="owin:AppStartup" value="AspNetIdentity2ExtendingApplicationUser.Startup,AspNetIdentity2ExtendingApplicationUser" />
  <add key="webpages:Version" value="3.0.0.0" />
  <add key="webpages:Enabled" value="false" />
  <add key="ClientValidationEnabled" value="true" />
  <add key="UnobtrusiveJavaScriptEnabled" value="true" />
</appSettings>
دسترسی به تنظیمات appSettings مانند گذشته انجام می‌شود. همانطور که گفته شد ConfigurationManager بصورت خودکار اینگونه ارجاعات را تشخیص داده و تمام اطلاعات را بصورت یکجا در اختیار client code قرار می‌دهد.
var pwd = ConfigurationManager.AppSettings["MAIL_PASSWORD"];

فایل‌های ویژه را به gitignore. اضافه کنید
حال می‌توانیم فایل web.config را به سورس کنترل اضافه کنیم، فایل‌های ConnectionStrings.config و PrivateSettings.config را به فایل gitignore. اضافه کنیم و پروژه را commit کنیم. در این صورت فایل‌های تنظیمات خصوصی به مخازن سورس کنترل ارسال نخواهند شد.

مستند سازی را فراموش نکنید!
مسلما اگر چنین رویکردی را در پیش بگیرید باید دیگران را از آن مطلع کنید (مثلا با افزودن توضیحاتی به فایل README.txt). بهتر است در فایل web.config خود هرجا که لازم است توضیحات XML خود را درج کنید و به توسعه دهندگان توضیح دهید که چه فایل هایی را روی نسخه‌های محلی خود باید ایجاد کنند و هر کدام از این فایل‌ها چه محتوایی باید داشته باشند.
مطالب
ایجاد سرویس چندلایه‎ی WCF با Entity Framework در قالب پروژه - 1

در این نوشتار که به صورت آموزش تصویری ارائه می‌‏شود؛ یک سرویس WCF در Visual Studio 2013 ایجاد می‌کنم، سپس روش استفاده از آن‏را در یک برنامه ویندوزی آموزش خواهم داد. در اینجا در نظرگرفته شده است که شما افزونه‎ی Resharper را روی ویژوال استودیوی خود نصب دارید. پس در صورتیکه هنوز به سراغ آن نرفته اید درنگ نکنید و واپسین نگارش آن را دانلود کنید.

در این پروژه‌ی ساده در نظر می‎گیریم که دو جدول یکی برای اخبار، شامل عنوان، متن خبر و تاریخ ثبت و دسته بندی و دیگری برای نگهداری دسته‎ها در پایگاه داده داریم و می‏خواهیم سرویس‏های مناسب با این دو جدول را بسازیم. با کد زیر، پایگاه داده‌‏ی dbTest و جدول‌های tblNews و tblCategory در SQL Server 2012 ساخته می‌شود:

USE [master]
GO
/****** Object:  Database [dbMyNews]    Script Date: 2014/01/14 09:46:04 ب.ظ ******/
CREATE DATABASE [dbMyNews]
 CONTAINMENT = NONE
 ON  PRIMARY 
( NAME = N'dbMyNews', FILENAME = N'D:\dbMyNews.mdf' , SIZE = 5120KB , MAXSIZE = UNLIMITED, FILEGROWTH = 1024KB )
 LOG ON 
( NAME = N'dbMyNews_log', FILENAME = N'D:\dbMyNews_log.ldf' , SIZE = 1024KB , MAXSIZE = 2048GB , FILEGROWTH = 10%)
GO
USE [dbMyNews]
GO
/****** Object:  Table [dbo].[tblCategory]    Script Date: 2014/01/14 09:46:04 ب.ظ ******/
SET ANSI_NULLS ON
GO
SET QUOTED_IDENTIFIER ON
GO
CREATE TABLE [dbo].[tblCategory](
[tblCategoryId] [int] IDENTITY(1,1) NOT NULL,
[CatName] [nvarchar](50) NOT NULL,
[IsDeleted] [bit] NOT NULL,
 CONSTRAINT [PK_tblCategory] PRIMARY KEY CLUSTERED 
(
[tblCategoryId] ASC
)WITH (PAD_INDEX = OFF, STATISTICS_NORECOMPUTE = OFF, IGNORE_DUP_KEY = OFF, ALLOW_ROW_LOCKS = ON, ALLOW_PAGE_LOCKS = ON) ON [PRIMARY]
) ON [PRIMARY]

GO
/****** Object:  Table [dbo].[tblNews]    Script Date: 2014/01/14 09:46:04 ب.ظ ******/
SET ANSI_NULLS ON
GO
SET QUOTED_IDENTIFIER ON
GO
CREATE TABLE [dbo].[tblNews](
[tblNewsId] [int] IDENTITY(1,1) NOT NULL,
[tblCategoryId] [int] NOT NULL,
[Title] [nvarchar](50) NOT NULL,
[Description] [nvarchar](max) NOT NULL,
[RegDate] [datetime] NOT NULL,
[IsDeleted] [bit] NULL,
 CONSTRAINT [PK_tblNews] PRIMARY KEY CLUSTERED 
(
[tblNewsId] ASC
)WITH (PAD_INDEX = OFF, STATISTICS_NORECOMPUTE = OFF, IGNORE_DUP_KEY = OFF, ALLOW_ROW_LOCKS = ON, ALLOW_PAGE_LOCKS = ON) ON [PRIMARY]
) ON [PRIMARY] TEXTIMAGE_ON [PRIMARY]

GO
ALTER TABLE [dbo].[tblNews]  WITH CHECK ADD  CONSTRAINT [FK_tblNews_tblCategory] FOREIGN KEY([tblCategoryId])
REFERENCES [dbo].[tblCategory] ([tblCategoryId])
GO
ALTER TABLE [dbo].[tblNews] CHECK CONSTRAINT [FK_tblNews_tblCategory]
GO
USE [master]
GO
ALTER DATABASE [dbMyNews] SET  READ_WRITE 
GO

اکنون Visual Studio 2013 را بازکنید سپس روی گزینه New Project کلیک کنید و برابر با نگاره‌ی زیر عمل کنید:

پروژه MyNewsWCFLibrary در راه حل MyNews ساخته می‌شود. این پروژه به صورت پیش‌گزیده دارای یک کلاس به نام Service و یک interface به نام IService است. هر دو را حذف کنید و سپس روی نام پروژه راست‌کلیک کرده، از منوی بازشده گزینه‌ی Add -> New Item را انتخاب کنید. سپس برابر با نگاره‌ی زیر عمل کنید:

در لایه‎‌ی Service Interface کلیه‎ی روال‌های مورد نیاز برای ارتباط با پایگاه داده را می‎سازیم. پیش از آن باید یک Model برای ارتباط با پایگاه داده ساخته باشیم. برای این کار از پنجره Add New Item و از زیرمجموعه Data، گزینه ADO.NET Entity Data Model را انتخاب کنید و به‌سان زیر پیش روید:

در گام پسین روی دکمه New Connection کلیک کنید و رشته‌ی اتصال به پایگاه داده‌ی dbMyNews را بسازید. سپس همانند تنظیمات نگاره‌ی زیر ادامه دهید:

در گام پسین گزینه‌‎ی Entity Framework 6.0 را برگزینید و روی دکمه‎ی Next کلیک کنید.

در پنجره نشان‎ داده شده، جدول‎های مورد نیاز را همانند نگاره‌ی زیر انتخاب کرده و روی دکمه Finish کلیک کنید:

در پایان مدل ما همانند نگاره‌ی زیر خواهد بود.

در بخش پسین درباره‏ی شیوه‏‌ی دست‎کاری کلاس‎های Entity خواهم نوشت.

مطالب
Embed کردن SQL Server Express 2008 در یک برنامه
مقدمه
نصب Microsoft Sql Server یکی از عملیات مشکل برای کاربر نهایی می‌باشد. برای رفع این مشکل، باید آنرا بصورت اتوماتیک و بدون درگیر کردن کاربر آن را نصب کنیم.برای اینکار دو روش موجود است:
1) استفاده از فایل Configure.ini
2) ارسال پارامتر به فایل Setup.exe از طریق Command Prompt

قابلیت‌های نسخه‌های مختلف Sql Server Express 2008
 نسخه / قابلیت Database Engine Management Studio Basic Full-Text Search Reporting Services
Management Studio Basic    X    
 Runtime Only
 X      
 with Tools   X  X    
  with Advanced Services     X  X  X  X

(SQL Server 2008 Management Studio Express (SSMSE
ابزارهای مدیریتی گرافیکی رایگان برای پیکربندی، مدیریت و اداره کردن برنامه‌های SQL Server Express 2008
استفاده برای مدیریت چندین نمونه از موتور پایگاه داده SQL Server که توسط نسخه‌های مختلف SQL Server 2008 ساخته شده اند.

(SQL Server 2008 Express (Runtime Only
موتور پایگاه داده SQL Server برای ساخت، ذخیره سازی، بروز رسانی و واکشی داده

SQL Server 2008 Express with Tools
موتور پایگاه داده SQL Server برای ساخت، ذخیره سازی، بروز رسانی و واکشی داده
SQL Server Management Studio Basic - یک ابزار مدیریتی ویژوال برای ساخت، ویرایش و مدیریت پایگاه‌های داده

SQL Server 2008 Express with Advanced Services
موتور پایگاه داده SQL Server برای ساخت، ذخیره سازی، بروز رسانی و واکشی داده
SQL Server Management Studio Basic - یک ابزار مدیریتی ویژوال برای ساخت، ویرایش و مدیریت پایگاه‌های داده
Full-Text Search - یک موتور قدرتمند و پرسرعت برای جستجوی داده‌های متن-فشرده

دو حالت برای نصب SQL Server وجود دارد:
نصب یک نمونه جدید
آپگرید

نصب SQL Server Express 2008 از طریق Command Prompt
1) پس از دانلود SQL Server Express 2008 با پارامتر X/ انرا از حالت فشرده خارج کنید.
برای این کار Command Prompt (یا همان cmd) را باز کنید و با دستور cd به مسیری که فایل  SQL Server Express هست بروید.
حالا نام فایل نصب را همراه با پارامتر X/ در cmd تایپ کنید. مثلا: SQLExpr32_x86_enu.exe /x
نکته: اگر فایل یا سی دی نصب ویژوال استودیو 2010 را دارید می‌توانید فایل نصب SQL Server Express را در مسیر WCU\SSE\ پیدا کنید.
2) همانطور که می‌بینید یک مسیر برای Extract از شما خواسته شده. یک مسیر وراد کنید.
3) در مسیر ساخته شده، یک فایل با پسوند bat. بسازید و آنرا یا یک ویرایشگر متنی باز کنید و دستورات زیر را در آن تایپ کنید:
Setup.exe /q /Action=Install /Hideconsole /Features=SQL,Tools
/InstanceName=SQLExpress /SQLSYSADMINACCOUNTS="Builtin\Administrators"
/SQLSVCACCOUNT="<DomainName\UserName>" /SQLSVCPASSWORD="<StrongPassword>

توضیح پارامترهای فوق بشرح زیر است:
q/ (اختیاری): اینکه Setup به حالت خاموش (quiet mode) و بدون رابط کاربری اجرا شود.
Action/ (الزامی): عملیاتی که باید انجام شود. این پارامتر مقدار install و upgrade را قبول می‌کند.
Features/ (الزامی): اینکه کدام قابلیت‌های SQL Server باید نصب شوند.
HideConsole/ (اختیاری): اگر از این پارامتر استفاده شود، پنجره کنسول نمایش داده نخواهد شد.
InstanceName/ (الزامی): نام نمونه ایی که باید نصب شود.
SQLSYSADMINACCOUNTS/ (الزامی): مقررات لوگین برای اعضای با نقش "مدیر سیستم".
SQLSVCACCOUNT/ (الزامی): تعیین اکانتی که سرویس SQL Server را در Startup ویندوز اجرا کند.
SQLSVCACCOUNT/ (اگر از یک اکانت لوکال یا تحت Domain استفاده کنید الزامی است): تعیین پسورد اکانت پارامتر SQLSVCACCOUNT.

باتوجه به سیاست‌ها نصب می‌توانید از پارامترها دیگری نیز استفاده کنید. بعنوان مثال پارامترهای زیر برای نصب روی سیستمی که نام کاربری و پسورد انرا نداریم مناسب است:
setup.exe /q /Action=Install /Features=SQL /InstanceName=SQLExpress /SECURITYMODE=SQL /SAPWD="1234567" 
/SQLSYSADMINACCOUNTS="Builtin\Administrators" /SQLSVCACCOUNT="NT AUTHORITY\SYSTEM" 
/SQLSVCSTARTUPTYPE="Automatic" /TCPENABLED=1 
نکته: اگر مقدار پارامتر SECURITYMODE برابر SQL باشد حتما باید پارامتر SAPWD مقداردهی شود.
نکته: اگر مقدار TCPENABLED برابر 1 باشد پروتکل TCP/IP فعال می‌شود. اگر هیچ نمونه‌ی دیگری روی سیستم نصب نباشد مقدار TCP Port برابر 1433 است، درغیر اینصورت یک مقدار تصادفی تولید می‌شود.
نکته: برای خوانایی بیشتر، پارامترهای فوق در چند خط نوشته شده اند. برای اجرای صحیح در یک فایل bat، همه انها باید در یک خط باشند.
برای اولین بهتر است از پارامتر HideConsel/ استفاده نکنید تا خطای احتمالی رو مشاهده کنید. برای آپگرید کردن نیز می‌توانید از دستور زیر استفاده کنید:
Setup.exe /q /Hideconsole /ACTION=upgrade /INSTANCENAME=SQLExpress

برای مشاهده دیگر پارامترها به مستندات MSDN مراجعه کنید. همچنین می‌توان نصب از طریق فایل Configuration را نیز انجام داد.
امیدوارم مفید واقع شده باشد.
مطالب
اصول طراحی شی گرا SOLID - #بخش چهارم اصل ISP

اصل 4) I – ISP– Interface Segregation principle
مقایسه با دنیای واقعی:

بیایید فکر کنیم شما یک کامپیوتر دسکتاپ جدید خریداری کرده اید.شما یک زوج پورت USP، چند پورت سریال، یک پورت VGA و ...  را پیدا میکنید. اگر شما بدنه‌ی کیس خود را باز کنید، تعدادی اسلات بر روی مادربرد خود که برای اتصال قطعات مختلف با یکدیگر هستند را مشاهده خواهید کرد که عمدتا مهندسان سخت افزار در زمان منتاژ از آنها استفاده میکنند.
این اسلات‌ها تا زمانی که بدنه کیس را باز نکنید قابل مشاهده نخواهند بود. به طور خلاصه تنها رابطه‌های مورد نیازی که برای شما ساخته شده اند، قابل مشاهده خواهند بود.
و فرض کنید شما به یک توپ فوتبال نیاز دارید. به یک فروشگاه وسایل ورزشی میروید و فروشنده شروع به نشان دادن انواع توپ ها، کفش ها،لباس  و گرم کن‌های ورزشی،لباس شنا و کاراته ،زانوبند و ... کرده است. در نهایت ممکن است شما چیزی را خریداری کنید که اصلا مورد نیازتان نبوده است یا حتی ممکن است فراموش کنیم که ما چرا اینجا هستیم.!
ارائه مشکل:
ما میخواهیم یک سیستم مدیریت گزارشات را توسعه بدهیم. اولین کاری که انجام می‌دهیم ایجاد یک لایه منطقی که توسط سه UI مختلف دیگر مورد استفاده قرار میگیرد.
1- EmployeeUI : نمایش گزارش‌های مربوط با کارمند وارد شده‌ی جاری در سایت.
2- ManagerUI  : نمایش گزارش‌های مربوط به خود و تیمی که به او تعلق دارد.
3- AdminUI : نمایش گزارش‌های مربوط به کارمندان، مربوط به تیم و مربوط به شرکت مانند گزارش سود و زیان و ...
public interface IReportBAL
{
    void GeneratePFReport();
    void GenerateESICReport();

    void GenerateResourcePerformanceReport();
    void GenerateProjectSchedule();

    void GenerateProfitReport();
}
public class ReportBAL : IReportBAL
{    
    public void GeneratePFReport()
    {/*...............*/}

    public void GenerateESICReport()
    {/*...............*/}

    public void GenerateResourcePerformanceReport()
    {/*...............*/}

    public void GenerateProjectSchedule()
    {/*...............*/}

    public void GenerateProfitReport()
    {/*...............*/}
}
public class EmployeeUI
{
    public void DisplayUI()
    {
        IReportBAL objBal = new ReportBAL();
        objBal.GenerateESICReport();
        objBal.GeneratePFReport();
    }
}
public class ManagerUI
{
    public void DisplayUI()
    {
        IReportBAL objBal = new ReportBAL();
        objBal.GenerateESICReport();
        objBal.GeneratePFReport();
        objBal.GenerateResourcePerformanceReport ();
        objBal.GenerateProjectSchedule ();
    }
}
public class AdminUI
{
    public void DisplayUI()
    {
        IReportBAL objBal = new ReportBAL();
        objBal.GenerateESICReport();
        objBal.GeneratePFReport();
        objBal.GenerateResourcePerformanceReport();
        objBal.GenerateProjectSchedule();
        objBal.GenerateProfitReport();
    }
}
حال زمانی که توسعه دهنده در هر UI عبارت objBal را تایپ کند، در لیست بازشوی آن (intellisense )  به صورت زیر نمایش داده خواهد شد : 

اما مشکل چیست؟ مشکل این است شخصی که روی لایه‌ی EmployeeUI کار میکند به تمام متدها‌ها به خوبی دسترسی دارد و این متدهای غیرضروری ممکن است باعث سردرگمی او شود.
این مشکل به این دلیل اتفاق می‌افتد که وقتی کلاسی یک واسط را پیاده سازی می‌کند، باید همه متدهای آن را نیز پیاده سازی کند. حالا اگر خیلی از این متدها توسط این کلاس استفاده نشود، می‌گوییم که این کلاس از مشکل واسط چاق رنج می‌برد.
اصل ISP  میگوید : " کلاینت‌ها نباید وابسته به متدهایی باشند که آنها را پیاده سازی نمی‌کنند. "
برای رسیدن به این امر در مثال بالا باید آن واسط را به واسط‌های کوچکتر تقسیم کرد. این تقسیم بندی باید بر اساس استفاده کنندگان از واسط‌ها صورت گیرد.
ویرایش مثال بالا با در نظر گرفتن اصل ISP  :
public interface IEmployeeReportBAL
{
    void GeneratePFReport();
    void GenerateESICReport();
}
public interface IManagerReportBAL : IEmployeeReportBAL
{
    void GenerateResourcePerformanceReport();
    void GenerateProjectSchedule();
}
public interface IAdminReportBAL : IManagerReportBAL
{
    void GenerateProfitReport();
}
public class ReportBAL : IAdminReportBAL 
{    
    public void GeneratePFReport()
    {/*...............*/}

    public void GenerateESICReport()
    {/*...............*/}

    public void GenerateResourcePerformanceReport()
    {/*...............*/}

    public void GenerateProjectSchedule()
    {/*...............*/}

    public void GenerateProfitReport()
    {/*...............*/}
}
وضعیت نمایش :
public class EmployeeUI
{
    public void DisplayUI()
    {
        IEmployeeReportBAL objBal = new ReportBAL();
        objBal.GenerateESICReport();
        objBal.GeneratePFReport();
    }
}
  



public class ManagerUI
{
    public void DisplayUI()
    {
        IManagerReportBAL  objBal = new ReportBAL();
        objBal.GenerateESICReport();
        objBal.GeneratePFReport();
        objBal.GenerateResourcePerformanceReport ();
        objBal.GenerateProjectSchedule ();
    }
}
 




public class AdminUI
{
    public void DisplayUI()
    {
        IAdminReportBAL  objBal = new ReportBAL();
        objBal.GenerateESICReport();
        objBal.GeneratePFReport();
        objBal.GenerateResourcePerformanceReport();
        objBal.GenerateProjectSchedule();
        objBal.GenerateProfitReport();
    }
}





  DIP   : در قسمت بعدی آخرین اصل را بررسی خواهیم کرد  
مطالب
نصب Mono Develop 4.x در Ubuntu
پیشنیازها

در قسمت قبل، موفق به نصب Mono 3.0 در لینوکس شدیم. در ادامه قصد داریم یک IDE لینوکسی مخصوص کار با Mono را به نام Mono Develop بر روی Ubuntu نصب کنیم. اگر مونو را نصب کرده‌اید، نیاز است پیشنیازهای ذیل را بر روی سیستم خود نصب کنید:
 sudo apt-get update
sudo apt-get upgrade -y
sudo apt-get install -y build-essential libc6-dev g++ gcc libglib2.0-dev pkg-config \
 git-core apache2 apache2-threaded-dev bison gettext autoconf automake libtool \
libpango1.0-dev libatk1.0-dev libgtk2.0-dev libtiff5-dev libgif-dev libglade2-dev curl \
python-software-properties gawk libjpeg-dev libexif-dev flex checkinstall intltool git \
libcairo2-dev libgnomecanvas2-dev libgnome2-dev libgnomeui-dev libgnomeprint2.2-dev \
libgnomeprintui2.2-dev libgtkhtml3.14-dev libgtksourceview2.0-dev librsvg2-dev libvte-dev \
libnspr4-dev libnss3-dev libwebkit-dev apache2-threaded-dev libpng12-dev libfontconfig1-dev \
libfreetype6-dev zlib1g-dev libjpeg8-dev libjpeg-turbo8-dev libart-2.0-dev libgnomevfs2-dev \
libgnome-desktop-dev libnautilus-extension-dev libwnck-dev libvala-0.18-dev \
mono-addins-utils gtk-sharp2 gnome-sharp2
نصب این پیشنیارها ضروری بوده و در غیر اینصورت موفق به build کامل Mono Develop نخواهید شد. برای مثال پیغام خطای ذیل را در انتهای build دریافت می‌کنید؛ به این معنا که اسمبلی‌های ذیل کامپایل نشده‌اند:
 * art-sharp.dll: no
* gnomevfs-sharp.dll: no
* gnome-sharp.dll: no
و یا عنوان می‌کند که  gnome-sharp.dll برای کامپایل نیاز به یک سری کتابخانه کمکی دیگر نیز دارد:
  gnome-sharp.dll requires libgnomecanvas, libgnome, and libgnomeui.


نصب متداول محیط برنامه نویسی Mono Develop

برای نصب یک IDE که بتوان تحت همان لینوکس نیز کار برنامه نویسی دات نت را انجام داد، می‌توان از Mono deveop استفاده کرد. برای نصب آن فرمان ذیل را در خط فرمان لینوکس صادر نکنید !
 sudo apt-get install monodevelop
این روش هر چند کار می‌کند، اما تا این تاریخ، نگارش 3 را نصب خواهد کرد؛ با توجه به اینکه آخرین نگارش موجود در سایت Mono Develop، نگارش 4 است. همچنین نصب آن نیز نگارش جاری Mono را به نگارش 2 آن تنظیم می‌کند که جالب نیست. اگر به اشتباه آن‌را نصب کرده‌اید، برای حذف مونو از دستور ذیل استفاده کنید:
 sudo apt-get purge cli-common mono-runtime
همچنین الان کلیه مسیرهای سیستم به هم ریخته است. برای رفع آن مسیر نصب Mono-3.0 را باید به نحو ذیل مجددا تنظیم کرد:
 export PATH=/opt/mono-3.0/bin:$PATH
export PKG_CONFIG_PATH=/opt/mono-3.0/lib/pkgconfig:$PKG_CONFIG_PATH


نصب محیط برنامه نویسی Mono Develop از روی مخزن کد آن

دریافت و نصب وابستگی‌های Monodevelop جهت کامپایل سورس آن، شاید نصف روز شما را به خود اختصاص دهد؛ به علاوه حداقل مصرف حدود 500 مگابایت حجم اینترنت. راه ساده‌تری نیز برای دریافت آخرین نگارش سازگار با Ubuntu آن وجود دارد و آن هم استفاده از بسته‌های شخصی کامپایل شده است؛ که اصطلاحا به آن‌ها PPA نیز گفته می‌شود. برای مثال: (^ و ^ )
چند نمونه بسته شخصی برای دریافت ساده آخرین نگارش Mono develop جهت نصب بر روی Ubuntu : (^ و ^ و ^ )
و به صورت خلاصه فرامین ذیل را در ترمینال لینوکس اجرا کنید تا از بسته شخصی keks9n استفاده کنیم:
 sudo add-apt-repository ppa:keks9n/monodevelop-latest
sudo apt-get update
sudo apt-get install monodevelop-latest
این روش، از تمام روش‌های ذکر شده تا کنون، ساده‌تر است. از این لحاظ که mono 3.2.1 را نیز به صورت خودکار بر روی سیستم شما نصب می‌کند (این بسته شخصی، به صورت خودکار هر از چندگاهی آخرین نگارش مونو، وابستگی‌های آن و monodevelop جدید را بسته بندی و ارائه می‌دهد).
بنابراین اگر مونو 3.2.1 یا جدیدتر را هنوز نصب نکرده‌اید، همین سه سطر فوق، کار نصب کلی آن‌را نیز انجام می‌دهد؛ علاوه بر نصب monodevelop در آخر کار به همراه تمام پیشنیازهای لازم مانند gtk-sharp و gnome-sharp.
پس از نصب کامل، برای اجرای آن در همان خط فرمان، دستور monodevelop را صادر کنید.


مطالب
آموزش Knockout.Js #2
در پست قبلی با مفاهیم و ویژگی‌های کلی KO آشنا شدید. KO از الگوی طراحی MVVM استفاده می‌کند. از آن جا که یکی از پیش نیاز‌های KO آشنایی اولیه با مفاهیم View و Model است نیاز به توضیح در این موارد نیست اما اگر به هر دلیلی با این مفاهیم آشنایی ندارید می‌توانید از اینجا شروع کنید. اما درباره ViewModel که کمی مفهوم متفاوتی دارد، این نکته قابل ذکر است که KO از ViewModel برای ارتباط مستقیم بین View و Model استفاده می‌کند، چیزی شبیه به منطق MVC با این تفاوت که ViewModel به جای Controller قرار خواهد گرفت.

ابتدا باید به شرح برخی مفاهیم در KO بپردازم:
»Observable(قابل مشاهده کردن تغییرات)
KO از Observable برای ردیابی و مشاهده تغییرات خواص ViewModel استفاده می‌کند. در واقع Observable دقیقا شبیه به متغیر‌ها در JavaScript عمل می‌کنند با این تفاوت که به KO اجازه می‌دهند که تغییرات این خواص را پیگیری کند و این تغییرات را به بخش‌های مرتبط View اعمال نماید. اما سوال این است که KO چگونه متوجه می‌شود که این تغییرات بر کدام قسمت در View تاثیر خواهند داشت؟ جواب این سوال در مفهوم Binding است.
»Binding
برای اتصال بخش‌های مختلف View به Observable‌ها باید از binding(مقید سازی) استفاده کنیم. بدون عملیات binding، امکان اعمال تغییرات Observable‌ها بر روی عناصر HTML امکان پذیر نیست.
برای مثال در شکل زیر یکی از خواص ViewModel را به View متناظر مقید شده است.

با کمی دقت در شکل بالا این نکته به دست می‌آید که می‌توان در یک ViewModel، فقط خواص مورد نظر را به عناصر Html مقید کرد.

دانلود فایل‌های مورد نیاز

فایل‌های مورد نیاز برای KO رو می‌توانید از اینجا دانلود نمایید و به پروژه اضافه کنید. به صورت پیش فرض فایل‌های مورد نیاز KO، در پروژه‌های MVC 4 وجود دارد و نیاز به دانلود آن‌ها نیست و شما باید فقط مراحل BundleConfig را انجام دهید.

تعریف ViewModel

برای تعریف ViewModel و پیاده سازی مراحل Observable و binding باید به صورت زیر عمل نمایید:

<html lang='en'>
<head>
<title>Hello, Knockout.js</title>
<meta charset='utf-8' />
<link rel='stylesheet' href='style.css' />
</head>
<body>
<h1>Hello, Knockout.js</h1>
<script type='text/javascript' src='knockout-2.1.0.js'>   
      <script type='text/javascript'>
             var personViewModel = {
                  firstName: "Masoud",
                  lastName: "Pakdel"
                };
                 ko.applyBindings(personViewModel);
       </script>
</script>
</body>
</html>
مشاهده می‌کنید که ابتدا یک ViewModel به نام person ایجاد کردم همراه با دو خاصیت به نام‌های firstName و lastName. تابع applyBinding برای KO بدین معنی است که این آبجکت به عنوان یک ViewModel در این صفحه مورد استفاده قرار خواهد گرفت. اما برای مشاهده تغییرات باید یک عنصر HTML را یه این ViewModel مقید(bind) کنیم.

مقید سازی عناصر HTML

برای مقید سازی عناصر HTML به ViewModel‌ها باید از data-bind attribute استفاده نماییم. برای مثال:
<p><span data-bind='text: firstName'></span>'s Shopping Cart</p>
اگر به data-bind در تگ span بالا توجه کنید خواهید دید که مقدار text در این تگ را به خاصیت firstName در viewModel این صفحه bind شده است. تا اینجا KO می‌داند که چه عنصر از DOM به کدام خاصیت از ViewModel مقید شده است اما هنوز دستور ردیابی تغییرات(Observable) را برای KO تعیین نکردیم.

چگونه خواص را Observable کنیم
در پروژه‌های WPF، فقط در صورتی تغییرات خواص یک کلاس ردیابی می‌شوند که اولا کلاس اینترفیس INotifyPropertyChanged را پیاده سازی کرده باشد ثانیا، در متد set این خواص، متد OnPropertyChanged(البته این متد می‌تواند هر نام دیگری نیز داشته باشد) صدا زده شده باشد. نکته مهم و اساسی در KO نیز همین است که برای اینکه KO بتواند تغییرات هر خاصیت را مشاهده کند حتما خواص مورد نظر  باید Observable  شوند. برای این کار کافیست به صورت عمل کنید:
var personViewModel = {
  firstName: ko.observable("Masoud"),
  lastName: ko.observable("Pakdel")
};
مزیت اصلی برای اینکه حتما خواص مورد نظرتان  Observable شوند این است که، در صورتی که مایل نباشید تغییرات یک خاصیت  بر روی View اعمال شود کافیست از دستور بالا استفاده نکنید. درست مثل اینکه هرگز مقدار آن تغییر نکرده است.

پیاده سازی متد‌های get و set
همان طور که متوجه شدید، Observable‌ها متغیر نیستند بلکه تابع هستند در نتیجه برای دستیابی به مقدار یک observable کافیست آن را بدون پارامتر ورودی صدا بزنیم و برای تغییر در مقدار آن باید همان تابع را با مقدار جدید صدا بزنیم. برای مثال:
personViewModel.firstName() // Get
personViewModel.firstName("Masoud") // Set
البته این نکته را هم متذکر شوم که در ViewModel‌های خود می‌توانید توابع سفارشی مورد نیاز را بنویسید و از آن‌ها در جای مناسب استفاده نماید(شبیه به مفاهیم Command‌ها در WPF)
مقید سازی تعاملی
اگر با WPF آشنایی دارید می‌دانید که در این گونه پروژه‌ها می‌توان رویداد‌های مورد نظر را به Command‌های خاص در ViewModel مقید کرد. در KO نیز این امر به آسانی امکان پذیر است که به آن Interactive Bindings می‌گویند. فقط کافیست در data-bind attribute  از نام رویداد استفاده نماییم. مثال:
ایتدا بک ViewModel به صورت زیر خواهیم داشت:
function PersonViewModel() {
   this.firstName = ko.observable("Masoud");
   this.lastName = ko.observable("Pakdel");
   this.clickMe= function() {
    alert("this is test!");
  };
};
تنها نکته قابل ذکر تعریف تابع سفارشی به نام clickMe است که به نوعی معادل Command مورد نظر ما در WPF است.  در عنصر HTML مورد نظر که در این جا button است باید data-binding به صورت زیر باشد:
<button data-bind='click: clickMe'>Click Me...</button>
در نتیجه بعد از کلیک بر روی button بالا تابع مورد نظر در viewModel اجرا خواهد شد.
پس به صورت خلاصه:
  • ابتدا ViewModel مورد نظر را ایجاد نمایید؛
  • سپس با استفاده از data-bind عملیات مقید سازی بین View و ViewModel را انجام دهید
  • در نهایت با استفاده از Obsevable تغییرات خواص مورد نظر را ردیابی نمایید.

ادامه دارد...

 
مطالب
اشیاء Enumerable و Enumerator و استفاده از قابلیت‌های yield (قسمت اول)

در این مقاله می‌خواهیم نحوهٔ ساخت اشیایی با خصوصیات Enumerable را بررسی کنیم. بررسی ویژگی این اشیاء دارای اهمیت است حداقل به این دلیل که پایهٔ یکی از قابلیت مهم زبانی سی‌شارپ یعنی LINQ هستند. برای یافتن پیش‌زمینه‌ای در این موضوع خواندن این مقاله‌های بسیار خوب (۱ و  ۲) نیز توصیه می‌شود. 

Enumerableها

اشیاء Enumerable یا به‌عبارت دیگر اشیائی که اینترفیس IEnumerable را پیاده‌سازی می‌کنند، دامنهٔ گسترده‌ای از Collectionهای CLI را شامل می‌شوند. همانطور که در نمودار زیر نیز می‌توانید مشاهده کنید IEnumerable (از نوع غیر Generic آن) در بالای سلسله مراتب اینترفیس‌های Collectionهای CLI قرار دارد: 

درخت اینترفیس‌های Collectionها در سی‌شارپ

درخت اینترفیس‌های Collectionها در CLI منبع

IEnumerableها همچنین دارای اهمیت دیگری نیز هستند؛ قابلیت‌های LINQ که از دات‌نت ۳.۵ به دات‌نت اضافه شدند به‌عنوان Extensionهای این اینترفیس تعریف شده‌اند و پیاده‌سازی Linq to Objects را می‌توانید در کلاس استاتیک System.Linq.Enumerable در System.Core مشاهده کنید. (می‌توانید برای دیدن آن را با ILDasm یا Reflector باز کنید یا پیاده‌سازی آزاد آن در پروژهٔ Mono را اینجا مشاهده کنید که برای شناخت بیشتر LINQ واقعاً مفید است.)

همچنین این Enumerableها هستند که foreach را امکان‌پذیر می‌کنند. به عبارتی دیگر هر شئ‌ای که قرار باشد در foreach (var x in object) قرار بگیرد و بدین طریق اشیاء درونی‌اش را برای پیمایش یا عملی خاص قرار دهد باید Enumerable باشد.

همانطور که قبلاً هم اشاره شد IEnumerable از نوع غیر Generic در بالای نمودار Collectionها قرار دارد و حتی IEnumerable از نوع Generic نیز باید آن را پشتیبانی کند. این موضوع به احتمال به این دلیل در طراحی لحاظ شد که مهاجرت به .NET 2.0 که قابلیت‌های Generic را افزوده بود ساده‌تر کند. IEnumerable همچنین قابلیت covariance که از قابلیت‌های جدید C# 4.0 هست را دارا است (در اصل IEnumerable دارای Generic از نوع out است).

Enumerableها همانطور که از اسم اینترفیس IEnumerable انتظار می‌رود اشیایی هستند که می‌توانند یک شئ Enumerator که IEnumerator را پیاده‌سازی کرده‌است را از خود ارائه دهند. پس طبیعی است برای فهم و درک دلیل وجودی  Enumerable باید Enumerator را بررسی کنیم.

Enumeratorها

Enumerator شئ است که در یک پیمایش یا به‌عبارت دیگر گذر از روی تک‌تک عضوها ایجاد می‌شود که با حفظ موقعیت فعلی و پیمایش امکان ادامهٔ پیمایش را برای ما فراهم می‌آورد. اگر بخواهید آن را در حقیقت بازسازی کنید شئ Enumerator به‌مانند کاغذ یا جسمی است که بین صفحات یک کتاب قرار می‌دهید که مکانی که در آن قرار دارید را گم نکنید؛ در این مثال، Enumerable همان کتاب است که قابلیت این را دارد که برای پیمایش به وسیلهٔ قرار دادن یک جسم در وسط آن را دارد.

حال برای اینکه دید بهتری از رابطهٔ بین Enumerable و Enumerator از نظر برنامه‌نویسی به این موضوع پیدا کنیم یک کد نمونهٔ عملی را بررسی می‌کنیم.

در اینجا نمونهٔ ساده و خوانایی از استفاده از یک List برای پیشمایش تمامی اعداد قرار دارد:

List<int> list = new List<int>();
list.Add(1);
list.Add(2);
list.Add(3);
foreach (int i in list) 
{
    Console.WriteLine(i);
}

همانطور که قبلاً اشاره foreach نیاز به یک Enumerable دارد و List هم با پیاده‌سازی IList که گسترشی از IEnumerable  هست نیز یک نوع Enumerable هست. اگر این کد را Compile کنیم و IL آن را بررسی کنیم متوجه می‌شویم که CLI در اصل چنین کدی را برای اجرا می‌بینید:

List<int> list = new List<int>();
list.Add(1);
list.Add(2);
list.Add(3);
IEnumerator<int> listIterator = list.GetEnumerator();
while (listIterator.MoveNext())
{
    Console.WriteLine(listIterator.Current);
}
listIterator.Dispose();

(می‌توان از using استفاده نمود که Dispose را خود انجام دهد که اینجا برای سادگی استفاده نشده‌است.)

همانطور که می‌بینیم یک Enumerator برای Enumerable ما (یعنی List) ایجاد شد و پس از آن با پرسش این موضوع که آیا این پیمایش امکان ادامه دارد، کل اعضا پیموده‌شده و عمل مورد نظر ما بر آن‌ها انجام شده‌است.

خب، تا اینجای کار با خصوصیات و اهمیت  Enumerator‌ها و  Enumerable‌ها آشنا شدیم، حال نوبت به آن می‌رسد که بررسی کنیم آن‌ها را چگونه می‌سازند و بعد از آن با کاربردهای فراتری از آن‌ها نسبت به پیمایش یک  List آشنا شویم.

ساخت Enumeratorها و Enumerableها

همانطور که اشاره شد ایجاد اشیاء Enumerable به اشیاء Enumerator مربوط است، پس ما در یک قطعه کد که پیمایش از روی یک آرایه را فراهم می‌آورد ایجاد هر دوی آن‌ها و رابطهٔ بینشان را بررسی می‌کنیم.

    public class ArrayEnumerable<T> : IEnumerable<T>
    {
        private T[] _array;
        public ArrayEnumerable(T[] array)
        {
            _array = array;
        }


        public IEnumerator<T> GetEnumerator()
        {
            return new ArrayEnumerator<T>(_array);
        }

        System.Collections.IEnumerator System.Collections.IEnumerable.GetEnumerator()
        {
            return GetEnumerator();
        }
    }

    public class ArrayEnumerator<T> : IEnumerator<T>
    {
        private T[] _array;
        public ArrayEnumerator(T[] array)
        {
            _array = array;
        }

        public int index = -1;

        public T Current { get { return _array[index]; } }

        object System.Collections.IEnumerator.Current { get { return this.Current; } }

        public bool MoveNext()
        {
            index++;
            return index < _array.Length;
        }

        public void Reset()
        {
            index = 0;
        }

        public void Dispose() { }
    }

ادامه

مطالب
مدیریت خطا ها در ASP.NET MVC
احتمال بوجود اومدن خطا در اجرای یک برنامه همیشه هست. خطاهایی که برنامه نویس ممکنه هیچ وقت فکر نکنه چنین خطایی در اجرای برنامه ای که نوشته بوجود بیاد و هیچ وقت هم از اون خطا اطلاع پیدا نکنه. ثبت و بررسی خطاهایی که در برنامه بوجود میاد میتونه مفید باشه اما آیا باید همه‌ی خطا‌ها رو ثبت کرد؟
خیر. ممکنه برخی از این خطا‌ها سلامت سیستم رو به خطر نندازه و اصلا ارتباطی هم به برنامه نداشته باشه . به طور مثال زمانی که کاربر یک صفحه ای و یا فایلی رو درخواست میده که وجود نداره.
توسط رویداد OnException میتونیم به خطاهای بوجود اومده در سطح یک Controller دسترسی داشته باشیم و اون رو مدیریت کنیم.
protected override void OnException(ExceptionContext filterContext)
{
    // Bail if we can't do anything
    if (filterContext == null)
        return;

    // log
    var ex = filterContext.Exception ??
            new Exception("No further information exists.");
    // save log ex.Message
    
    filterContext.ExceptionHandled = true;

    filterContext.Result = View("ViewName");
    base.OnException(filterContext);
}

ما تمام خطا هایی که در سطح یک کنترل اتفاق می‌افته رو با دوباره نویسی(override) متد OnException مدیریت میکنیم. اما اگه بخواهیم محدوده‌ی این مدیریت رو بیشتر کنیم و کاری کنیم که روی تمام نرم افزار اعمال بشه باید چه کار کنیم؟
رویداد Application_Error در Global.asax محل مناسبی برای انجام این کار هست اما باید چند مسئله رو در نظر بگیریم:

  • Server.Transfer : این متد یک فایل (میتونه یک صفحه باشه)رو به خروجی میفرسته بدون اینکه آدرس تغییر کنه(کاربر به صفحه دیگه ای منتقل بشه) نکته ای که وجود داره اینه که برای انتقال نیاز به وجود یک فایل فیزیکی بر روی سیستم داره تا اون فایل رو به خروجی منتقل کنه ، در پروژه‌های MVC فایل فیزیکی (به شکلی که در ASP.NET وجود داره) وجود نداره و بوسیله route‌ها ، controllerها و  view ‌ها یک صفحه(خروجی) تولید میشه بنابراین ما نمیتونیم  در ASP.NET MVC از این متد استفاده کنیم و باید به دنبال راه حلی برای فرستادن پاسخ مناسب باشیم.
  • Response.Redirect : این متد کاربر رو به یک صفحه‌ی دیگه منتقل میکنه و StatusCode رو برابر با 301 مقدار دهی میکنه که معنای انتقال صفحه هست و برای مشخص کردن "خطای داخلی سرور" (Internal Server Error) با کد 500 و پیدا نشدن فایل با کد 404 مناسب نیست .این کد(StatusCode) برای موتور‌های جستجو اهمیت زیادی داره لیست کامل این کدها و توضیحاتشون رو میتونید در این آدرس مطالعه کنید.
  • Response.Clear : این متد باید فراخوانی بشه تا خروجی تولید شده تا این لحظه رو پاک کنیم.
  • Server.ClearError :  این متد باید فراخوانی بشه تا از ایجاد صفحه زرد رنگ خطا جلوگیری کنه.
با توجه به نکات بالا، با طی کردن مراحل زیر میتونیم خطا‌های ایجاد شده رو مدیریت کنیم.
  1. بدست آوردن آخرین خطای ایجاد شده.
  2. بدست آوردن کد خطای ایجاد شده.
  3. ثبت خطا برای بررسی (ممکن هست شما برخی خطاها مثل پیدا نشدن فایل رو ثبت نکنید).
  4. پاک کردن خروجی ایجاد شده تا این لحظه.
  5. پاک کردن خطای ایجاد شده در سرور.
  6. فرستادن یک خروجی مناسب بدون تغییر مسیر.
protected void Application_Error(object sender, EventArgs e)
{
    var error = Server.GetLastError();
    var code = (error is HttpException) ? (error as HttpException).GetHttpCode() : 500;

    if (code != 404)
    {
        // save log error.Message
    }

    Response.Clear();
    Server.ClearError();

    string path = Request.Path;
    Context.RewritePath(string.Format("~/Errors/Http{0}", code), false);
    IHttpHandler httpHandler = new MvcHttpHandler();
    httpHandler.ProcessRequest(Context);
    Context.RewritePath(path, false);
}
  خروجی مناسب به کاربر از طریق از یکی از Action هایی انجام میشه که در ErrorsController هست. باید توجه داشته باشید که اگه در خود این ErrorsController خطایی رخ بده ، یک حلقه‌ی بی پایان بین این کنترلر و رویداد Application_Error اتفاق خواهد افتاد.
public class ErrorsController : Controller
{
    [HttpGet]
    public ActionResult Http404()
    {
        Response.StatusCode = 404;
        return View();
    }

    [HttpGet]
    public ActionResult Http500()
    {
        Response.StatusCode = 500;
        return View();
    }
}