مطالب
یک سرویس (میکروسرویس) چیست؟ و چگونه آن را مستند کنیم؟ (قسمت اول)
معماری میکروسرویس (یا به اختصار: میکروسرویس) یک سبک معماری نرم افزار می‌باشد که در آن یک نرم افزار، به مجموعه‌ای از سرویس‌ها خرد می‌شود؛ به نحوی که هر سرویس مسئولیت انجام بخشی از منطق کسب و کار را به عهده داشته باشد.
این تقسیم بندی مزایای متعددی را به همراه دارد که نهایتا پیاده سازی و توسعه راحت‌تر نرم افزار‌های بزرگ و پیچیده را ممکن می‌نماید. از جمله مزایای این معماری می‌توان به راحت‌تر شدن مباحث continuous delivery/deployment، مقیاس پذیری بهتر، تحمل خطا، مهاجرت به (و یا استفاده از) تکنولوژی‌های جدید در بخش‌های مختلف نرم افزار و ... اشاره نمود.

مهم‌ترین بخش و تصمیمات شما به عنوان یک معمار نرم افزار، هنگام طراحی با استفاده از این معماری، شناسایی بخش‌های مختلف کسب و کار، جدا سازی و مرزبندی نمودن آنها و نهایتا طراحی سرویس‌ها و تعیین نحوه همکاری آنها با یکدیگر می‌باشد. لذا در هنگام استفاده از معماری میکروسرویس، مرکز توجهات باید کسب و کار باشد و نه مسائل تکنیکال و موضوعاتی مانند Docker, Kubernetes , Serverless و ... . (DDD می‌تواند به شما جهت مرزبندی بخش‌های مختلف کسب و کار و شناسایی سرویس‌ها کمک نماید)

تا اینجا متوجه شدیم که میکروسرویس در واقع یک سبک معماری نرم افزار محسوب می‌گردد و در واقع میکروسرویس (در اینجا و ادامه مقاله، منظور از میکروسرویس، معماری میکروسرویس می‌باشد) از چندین سرویس مجزا و مستقل تشکیل شده‌است که هر سرویس معمولا مسئولیت بخشی از منطق کسب و کار را بر عهده خواهد داشت.

مشخصات یک سرویس
هر سرویس در معماری میکروسرویس دارای چندین ویژگی اصلی به شرح زیر می‌باشد:
- Loosely coupled with other services - باید به طور مستقل از سایر سرویس‌ها عمل کند. به این معنا که تغییر و توسعه سایر سرویس‌ها موجب اختلالی در عملکرد این سرویس نگردد و برعکس، تغییر و توسعه این سرویس نباید عملکرد سایر سرویس‌ها را مختل نماید.
- Independently deployable - تیم توسعه دهنده سرویس قادر باشد تا بدون نیاز به هماهنگی با سایر تیم‌ها، خدمات خود (شامل ویژگی‌های جدید و تغییرات) را مستقر (Deploy) نماید.
- Capable of being developed by a small team – سرویس، امکان توسعه توسط یک تیم کوچک را داشته باشد. این مورد به جهت جلوگیری از سربار زیاد ناشی از هماهنگی در تیم‌های بزرگ، ضرورت دارد.
- Highly maintainable and testable – سرویس بسیار قابل نگهداری و قابل آزمایش باشد؛ امکان توسعه، تست و استقرار سریع را داشته باشد.

ساختار یک سرویس
حال که با ویژگی‌ها و مشخصات اصلی یک سرویس آشنا شدیم، در دیاگرام زیر، ساختار درونی یک سرویس را که از معماری هگزاگون (hexagonal architecture) استفاده می‌نماید، بررسی میکنیم. در این معماری، هسته سرویس، منطق کسب کار (Business logic) می‌باشد که توسط چندین آداپتور (جهت ارتباط با سایر سرویس‌ها) احاطه شده است.

بیایید با دقت به هر یک از بخش‌های یک سرویس (با توجه به دیاگرام فوق) نگاه کنیم

هر سرویس  احتمالا دارای یک یا چندین API می‌باشد
از دید مصرف کنندگان یک سرویس (Consumers)، تنها مورد با اهمیت یک سرویس، APIهای آن سرویس می‌باشد. APIهای یک سرویس نیز (با توجه به تصویر فوق) شامل عملیات یا Operations و وقایع منتشر شده یا Published events می‌باشند. که در ادامه این انواع را بررسی میکنیم.

- عملیات (Operations)
به صورت کلی و همانطور که در دیاگرام فوق قابل مشاهده می‌باشد، عملیات به دو نوع دستورات (Commands) و جستارها (Queries) تقسیم می‌شوند. دستورات نوعی از عملیات می‌باشند که موجب تغییر داده‌ها می‌شود؛ اما در مقابل جستارها، عملیاتی در جهت واکشی داده‌ها می‌باشند. برای مثال یک سرویس  ثبت سفارش (OrderService) را در نظر بگیرید. عملیاتی مانند ثبت سفارش ()CreateOrder، انصراف از سفارش ثبت شده  ()CancelOrder و ... عملیاتی از نوع دستورات هستند و عملیاتی مانند یافتن یک سفارش خاص ()FindOrder که هیچ دیتایی را تغییر نمیدهد، از نوع جستارها می‌باشند.
عملیات ارائه شده توسط یک سرویس میتواند از ترکیبی از پروتکل‌های همزمان (Synchronous protocols) مانند REST یا gRPC و پروتکل‌های غیر همزمان (Asynchronous protocols) مانند messaging باشند.
پروتکل‌های همزمان، به ویژه REST، بیشتر در مواردی که قصد ارائه API به کلاینت‌های خارجی (External clients) را داریم، مانند موبایل اپلیکیشن‌ها و یا نرم افزارهای تک صفحه‌ای (SPA) کاربرد دارند.
از پروتکل‌های غیر همزمان مانند messaging نیز بیشتر در مواردی که میخواهیم الگوی ساگا (SAGA) را پیاده سازی نماییم و به روز نگه داشتن داده‌ها را بین سرویس‌های مختلف حفظ کنیم، نیاز به استفاده داریم. برای مثال در همان سیستم ثبت سفارش، عملیات ()CreateOrder به صورت Rest و با متد Post در Endpoint ای مانند /Order پیاده سازی می‌شود و پس از فراخوانی، یک عملیات غیرهمزمان مانند CreateOrderSaga را نیز به صورت messaging آغاز میکند.

- وقایع (Events)
سرویس‌ها، اغلب وقایعی (Event) را نیز منتشر میکنند. منظور از وقایع یا events معمولا همان مفهوم domain event درDDD می‌باشد که در همان ادبیات DDD وقایع توسط aggregate‌ها در زمان هایی مانند ایجاد، ویرایش، حذف و یا سایر مفاهیم موجود در منطق کسب و کار منتشر می‌شوند. سرویس نیز معمولا این وقایع را روی یک کانال ارتباطی (message channel) که توسط یک message broker (مانند RabbitMQ, Apache Kafka, ActiveMQ و ...) پیاده سازی شده است، منتشر میکند. و علاقمندان به دریافت این وقایع می‌توانند وقایع را پس از انتشار، بر روی کانال ارتباطی دریافت نمایند.


منطق کسب و کار (Business Logic)
منطق کسب و کار، قلب هر سرویس و دلیل وجود آن سرویس می‌باشد که API هایی را در قالب عملیات (Opertaions) پیاده سازی و همچنین مواردی را در قالب وقایع (Events) منتشر می‌نماید. همچنین منطق کسب و کار می‌تواند بنا بر نیاز خود، عملیات مربوط به سایر سرویس‌ها را فراخوانی و یا در کانال‌های ارتباطی (channels) مربوط به وقایع آنها، مشترک (Subscribes) شود و نهایتا داده‌ها را در دیتابیس خود نگهداری نماید.

نحوه همکاری سرویس‌ها با یکدیگر (Services Collaborations)
با توجه به مفاهیم فوق، زمانی که صحبت از همکاری (collaborate) بین سرویس‌ها می‌شود، معمولا منظور، ارتباط آنها از طریق APIهای یکدیگر (شامل عملیات و وقایع که پیش‌تر توضیح داده شد) می‌باشد (به جای خواندن و نوشتن مستقیم در دیتابیس‌های مربوط به یکدیگر می‌باشد).
برای مثال یک سرویس ممکن است عملیات مربوط به ایجاد سفارش ()CreateOrder را از سرویس ثبت سفارش (OrderService) فراخوانی نماید و یا برعکس خود سرویس ثبت سفارش (OrderService) ممکن است بر حسب نیاز منطق کسب و کار خود، عملیات ارائه شده توسط سرویس انبار را فراخوانی نماید.
همچنین یک سرویس جهت همکاری با دیگر سرویس‌ها میتواند در وقایع منتشر شده (Published events) توسط آنها مشترک (Subscribes) شود. برای مثال سرویس ثبت سفارش احتمالا در وقایع منتشر شده از سوی سرویس رستوران مشترک می‌شود.

دیتابیس اختصاصی
معمولا هر سرویس دارای یک یا چند دیتابیس می‌باشد که دیتای اختصاصی مربوط به منطق کسب و کار خود و در مواردی بخشی از دیتای مربوط به سایر سرویس‌ها را در آن‌(ها) نگهداری میکند. برای مثال اطلاعات سفارش‌ها را هم سرویس ثبت سفارش و هم سرویس رستوران، هر دو نگهداری میکنند و عملا این دیتا ابتدا در سرویس رستوران و سپس در سرویس ثبت سفارش، مجددا نگهداری می‌شود و به نوعی دیتای فوق Replicate شده و تکراری می‌باشد. اما به جهت اطمینان از کاهش وابستگی (loose coupling) این تکرار داده‌ها انجام می‌شود. در مجموع استفاده از یک دیتابیس مشترک (منظور table مشترک می‌باشد) بین سرویس‌ها ایده‌ی بدی می‌باشد و سرویس‌ها باید از طریق API‌های یکدیگر باهم همکاری نمایند.

نتیجه
در این مقاله عنوان شد که میکروسرویس یک سبک معماری می‌باشد و در این معماری، نرم افزار و منطق کسب و کار، به چندین سرویس مختلف  تقسیم می‌شود. مشخصات کلیدی که هر سرویس باید در این سبک معماری (microservice architecture) داشته باشد و همچنین ساختار درونی هر سرویس بررسی شد.
در قسمت بعدی این مقاله، در مورد نحوه مستند سازی این سرویس‌ها صحبت می‌شود. چرا که با زیاد شدن تعداد سرویس‌ها، در صورت عدم وجود یک مستندات مناسب (documents)، ارتباط و هماهنگی تیم‌ها با یکدیگر خود موجب سربار خواهد شد.

منابع
برگرفته شده از مقاله آقای ریچاردسون (whats-a-service
مطالب
برنامه نویسی موازی بخش دوم (محافظت از مقادیر مشترک)
 در بخش قبلی، مروری کلی بر مفاهیم اصلی برنامه نویسی موازی، از جمله شرایط و نکات استفاده از آن را بررسی کردیم. در انتهای بخش اول عنوان کردیم که در روند برنامه نویسی موازی، اگر دو یا چند Thread به طور مشترک به داده‌ای دسترسی داشته باشند، امکان بروز Race condition وجود خواهد داشت. پس باید کد خود را Thread Safe کنیم. می‌توان برای کنترل رفتارهای عجیب اشیاء در محیط‌های Multi Thread، عنوان Thread Safety را بکار برد.

به طور کلی ۴ روش در #C برای ایجاد Thread Safety وجود دارند:


1- Lock/Monitor
این دو روش یکسان هستند و مانند هم عمل می‌کنند. در واقع در ابتدا روش Monitor وجود داشته و بعد روش lock برای کوتاهی syntax، به صورت بلاکی به #C افزوده شده‌است. این روش تنهای بر روی Thread‌های داخلی App Domain کنترل دارد (اجازه ورود یک Thread) و نمی‌تواند بر روی Thread‌های خارج از این حوزه در محیط‌های Multi Thread محدودیتی اعمال نماید. منظور از Thread‌های داخلی، Thread هایی هستند که داخل Application ما ایجاد شده‌اند.

به تکه کد زیر توجه کنید:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Text;
using System.Threading.Tasks;
using System.Threading;

 class Program
    {
        static int a = 0;
        static int b = 0;
        static Random random = new Random();
        
        static void Main(string[] args)
        {

            Thread obj = new Thread(Division);
            obj.Start();

            Division();
        }

        static void Division()
        {

            for (int i = 0; i <= 500; i++)
            {

                try
                {
                   
                        //Choosing random numbers between 1 to 5
                        a = random.Next(1, 10);
                        b = random.Next(1, 10);


                        //Dividing
                        double ans = a / b;


                        //Reset Variables
                        a = 0;
                        b = 0;

                        Console.WriteLine("Answer : {0} --> {1}", i, ans);
                    
                }
                catch (Exception ex)
                {
                    Console.WriteLine(ex.ToString());
                }
            }
        }
    }

همانطور که در کد بالا ملاحظه می‌کنید، متد Division به صورت Thread Safe پیاده سازی نشده‌است! اما مشکل کجاست!؟

با برسی این متد و عملکرد آن متوجه می‌شویم که این متد در یک چرخه‌ی تکرار ۵۰۰ مرتبه‌ای، دو عدد تصادفی را در بازه‌ی ۱ تا ۱۰، انتخاب کرده و آن‌ها را بر هم تقسیم و متغیر‌های تصادفی را با مقدار ۰ پر می‌کند. همین عمل Reset Variable در این متد، باعث بروز خطا در محیط Multi Thread خواهد شد. بدین صورت که اگر این متد مانند مثال بالا توسط دو Thread مجزا فراخوانی شود، یکبار توسط New Thread و بلافاصله در Thread اصلی Application، احتمال این وجود خواهد داشت که در Thread دوم، بعد از انتخاب دو مقدار تصادفی و درست قبل از عملیات تقسیم، به طور همزمان Thread اول عملیات Reset Variable را انجام دهد که باعث بروز خطای تقسیم بر ۰ در Thread دوم می‌شود. این همان مشکلی است که گاها یافتن آن از طریق Debug بسیار دشوار خواهد بود.
اما با تغییر کد به شکل زیر
class Program
    {
        static int a = 0;
        static int b = 0;
        static Random random = new Random();
        static readonly object _object = new object();
        static void Main(string[] args)
        {

            Thread obj = new Thread(Division);
            obj.Start();

            Division();
        }

        static void Division()
        {

            for (int i = 0; i <= 500; i++)
            {

                try
                {
                    Monitor.Enter(_object);
                   
                        //Choosing random numbers between 1 to 5
                        a = random.Next(1, 10);
                        b = random.Next(1, 10);


                        //Dividing
                        double ans = a / b;


                        //Reset Variables
                        a = 0;
                        b = 0;

                        Console.WriteLine("Answer : {0} --> {1}", i, ans);
                    Monitor.Exit(_object);

                }
                catch (Exception ex)
                {
                    Console.WriteLine(ex.ToString());
                }
            }
        }
    }

مادامی که یک Thread در حالت انتخاب اعداد تصادفی تا تقسیم و اعلام نتیجه می‌باشد، به Thread‌های داخلی دیگر، اجازه‌ی ورود به این بخش که تحت کنترل Monitor می‌باشد داده نخواهد شد. همانطور که گفته شده، بازه‌ی تحت کنترل مانیتور میتواند با بلاک Lock(object) جایگزین شود. شیء object یک شیء مشترک (static) میان تمام اشیاء است برای کنترل ورود Thread‌ها و قفل گزاری مشترک بین این اشیاء.

2- Mutex:
این نوع قفل گزاری به منظور محافظت منابع مشترک برای جلوگیری از ورود Thread‌های بیرونی استفاده می‌شود. منظور از Thread‌های بیرونی Thread‌های یک کامپیوتر است. همچنین می‌توان از Mutex بجای lock نیز استفاده کرد؛ اما به دلیل هدف کاری Mutex، باید هزینه‌ی بیشتری (تقریبا 50 برابر کندتر از Lock) پرداخت کرد.
 static void Main()
  { 
    using (var mutex = new Mutex (false, "dotnettips.info Demo"))
    {
     
      if (!mutex.WaitOne (TimeSpan.FromSeconds (3), false))
      {
        Console.WriteLine ("Another app instance is running. Bye!");
        return;
      }
      RunProgram();
    }
  }
 
  static void RunProgram()
  {
    Console.WriteLine ("Running. Press Enter to exit");
    Console.ReadLine();
  }
در مثال بالا از یک Mutex نام دار استفاده شده است که به ما این امکان را می‌دهد تا به صورت Computer-Wide روی Thread‌ها ایجاد محدودیت نماییم. اگر متد بالا را در دو ترمینال اجرا کنید، نسخه‌ی دوم اجرا نخواهد شد. البته این نکته را در نظر داشته باشید که این امکان در سیتم عامل‌های مبتنی بر Linux غیرفعال است .
Mutex دارای دو متد مهم است :

۱- WaiteOne : شروع Blocking با این متد خواهد بود و اگر بتواند عملیات blocking را انجام دهد مقدار True را باز می‌گرداند. این متد دارای دو ورودی دیگر نیز هست که در مقالات بعدی به طور مفصل به آن‌ها اشاره خواهد شد. اما بطور خلاصه می‌توان اینگونه عنوان نمود که یک پارامتر زمان وجود دارد که مدت زمان انتظار برای Blocking را مشخص می‌کند و پارامتر Boolean دیگری که در حالت synchronization مورد استفاده قرار می‌گیرد و خروج و یا عدم خروج از دامنه synchronization را مشخص می‌کند.

۲- ReleaseMutex : شروع آزاد سازی انحصار، با این متد انجام می‌شود.

هیچگاه نباید یک Mutex را در کد رها کرد؛ زیرا باعث به‌وجود آمدن خطاهایی در کد خواهد شد. روش‌هایی برای رها سازی وجود دارد مانند Dispose کردن Mutex و یا استفاده از متد ReleaseMutex. قبل از خروج از کد باید دقت داشت در بخش هایی از کد که از این نوع قفل گزاری استفاده شده‌است، حتما باید مکانیسم‌های Exception Handling و یا Disposing را برای مدیریت Mutex ایجاد شده اعمال کرد.

3 -Semaphore 
یک نسخه پیشرفته‌تر از Mutex است که می‌تواند برای Thread‌های داخلی و یا خارجی استفاده شود و روی آنها اعمال محدودیت کند. همچنین می‌تواند اجازه‌ی ورود یک تا چند Thread را به بخشی از کد، برای محافظت از منابع بدهد. Semaphore نیز مانند Mutex دارای متد‌های Wait و Release است. یک Semaphore با ظرفیت ورود یک Thread در لحظه همان Mutex است. همچنین از Semaphore‌‌ها می‌توان در متدهای Async نیز استفاده کرد.

4- SemaphoreSlim
در واقع یک نسخه‌ی پیشرفته از Monitor و یک نسخه‌ی سبک وزن از Semaphore است و به همان شکل به شما اجازه‌ی محدودیت گزاری فقط بر روی Thread‌های داخلی را می‌دهد. اما بجای اجازه‌ی ورود فقط یک Thread، به شما این امکان را می‌دهد که اجازه‌ی ورود همزمان یک یا چند Thread را به انتخاب خود بدهید.

هزینه‌ی اعمال محدودیت (قفل گزاری) روی Thread ها
به طور کل هزینه‌ی قفل گزاری بر روی Thread‌ها بالاست. اما در صورت نیاز باید انتخاب درستی از بین موارد عنوان شده را انتخاب نمود. lock/Monitor و SemaphoreSlim دارای کمترین هزینه و Mutex و Semaphore دارای بیشترین هزینه و سربار هستند. اگر در Application‌های بزرگ از Mutex و Semaphore به درستی استفاده نشود، به جد باعث کندی خواهد شد.

در بخش بعدی مقاله، Double-checked locking را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
مطالب
واژه‌های کلیدی جدید and، or و not در C# 9.0
یکی از ویژگی‌های زبان VB، شباهت بیش از اندازه‌ی آن به زبان انگلیسی است. برای مثال در این زبان با استفاده از not و and:
If Not a And b Then
  ...
Else
  ...
EndIf
می‌توان if‌های خواناتری را نسبت به #C ایجاد کرد:
if(!(a) && b)
{
...
}
else
{
}
در ادامه خواهیم دید که چگونه C# 9.0، این آرزوی دیرین را برآورده می‌کند! البته مایکروسافت در جای دیگری هم عنوان کرده‌است که زبان VB را دیگر پیگیری نمی‌کند و تغییر خاصی را در آن شاهد نخواهید بود. شاید به همین دلیل و جذب برنامه نویس‌های VB به #C، یک چنین تغییراتی رخ داده‌اند!


معرفی واژه‌ی کلیدی جدید not در C# 9.0

در ابتدا اینترفیس نمونه‌ای را به همراه دو کلاس مشتق شده‌ی از آن درنظر بگیرید:
public interface ICommand
{
}

public class Command1 : ICommand
{
}

public class Command2 : ICommand
{
}
اکنون اگر وهله‌ای از Command1 را ایجاد کرده و بخواهیم بررسی کنیم که آیا از نوع کلاس Command2 هست یا خیر، با استفاده از pattern matching و واژه‌ی کلیدی if می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
ICommand command = new Command1();
if (!(command is Command2))
{

}
در C# 9.0، برای خواناتر کردن یک چنین بررسی‌هایی، می‌توان از pattern matching بهبود یافته‌ی آن و واژه‌ی کلیدی جدید not نیز استفاده کرد:
if (command is not Command2)
{

}


معرفی واژه‌های کلیدی جدید and و or در C# 9.0

واژه‌های کلیدی جدید and و or نیز درک و نوشتن عبارات pattern matching را بسیار ساده می‌کنند. برای نمونه قطعه کد متداول زیر را درنظر بگیرید:
if ((command is ICommand) && !(command is Command2))
{

}
اکنون در C# 9.0 با استفاده از واژه‌های کلیدی جدید and، or و not، می‌توان قطعه کد فوق را بسیار ساده کرد:
if (command is ICommand and not Command2)
{

}
نه تنها این قطعه کد ساده‌تر شده‌است، بلکه خوانایی آن افزایش یافته‌است و مانند یک سطر نوشته شده‌ی به زبان انگلیسی به نظر می‌رسد. همچنین در این حالت نیازی هم به تکرار command، در هر بار مقایسه نیست.
و یا حتی در اینجا در صورت نیاز می‌توان از واژه‌ی کلیدی جدید or نیز استفاده کرد:
if (command is Command1 or Command2)
{

}


امکان اعمال واژه‌های کلیدی جدید and، or و not به سایر نوع‌ها نیز وجود دارند

تا اینجا مثال‌هایی را که بررسی کردیم، در مورد بررسی نوع اشیاء بود. اما می‌توان این واژه‌های کلیدی جدید در C# 9.0 را به هر نوع ممکنی نیز اعمال کرد. برای نمونه، مثال ساده‌ی زیر را که در مورد بررسی اعداد است، درنظر بگیرید:
var number = new Random().Next(1, 10);
if (number > 2 && number < 8)
{

}
اکنون در C# 9.0 و با استفاده از امکانات جدید pattern matching آن می‌توان شرط متداول فوق را به صورت زیر ساده کرد:
if (number is > 2 and < 8)
{

}
در اینجا تنها یکبار نیاز به ذکر number است و از واژه‌های کلیدی is و and استفاده شده‌است.

یک مثال دیگر: متد زیر را در نظربگیرید که با استفاده از && و || متداول #C نوشته شده‌است:
public static bool IsLetterOrSeparator(char c) =>
   (c >= 'a' && c <= 'z') || (c >= 'A' && c <= 'Z') || c == '.' || c == ',';
روش ارائه‌ی C# 9.0 ای آن به صورت زیر است:
public static bool IsLetterOrSeparator(char c) =>
   c is (>= 'a' and <= 'z') or (>= 'A' and <= 'Z') or '.' or ',';


امکان اعمال واژه‌های کلیدی جدید and، or و not به switchها نیز وجود دارد

برای نمونه قطعه کد if/else دار متداول زیر را درنظر بگیرید که قابلیت تبدیل به یک سوئیچ را نیز دارد:
 var number = new Random().Next(1, 10);
 if (number <= 0)
 {
     Console.WriteLine("Less than or equal to 0");
 }
 else if (number > 0 && number <= 10)
 {
     Console.WriteLine("More than 0 but less than or equal to 10");
 }
 else
 {
     Console.WriteLine("More than 10");
 }
اگر بخواهیم همین قطعه کد را به کمک واژه‌های کلیدی جدید C# 9.0 و pattern matching بهبود یافته‌ی آن تبدیل به یک سوئیچ کنیم، به قطعه کد زیر خواهیم رسید:
// C#9.0
 switch (number)
 {
     case <= 0:
         Console.WriteLine("Less than or equal to 0");
         break;
     case > 0 and <= 10:
         Console.WriteLine("More than 0 but less than or equal to 10");
         break;
     default:
         Console.WriteLine("More than 10");
         break;
 }
تا پیش از C# 7.0، سوئیچ‌های #C امکان بررسی باز‌ه‌ای از مقادیر را نداشتند. از آن زمان با معرفی pattern matching، چنین محدودیتی برطرف شد و اکنون می‌توان syntax قدیمی آن‌را توسط C# 9.0، بسیار خلاصه‌تر کرد. در ذیل، معادل قطعه کد فوق را بر اساس امکانات C# 7.0 مشاهده می‌کنید که خوانایی کمتری را داشته و حجم کد نویسی بیشتری را دارد:
// C#7.0
 switch (number)
 {
     case int value when value <= 0:
         Console.WriteLine("Less than or equal to 0");
         break;
     case int value when value > 0 && value <= 10:
         Console.WriteLine("More than 0 but less than or equal to 10");
         break;
     default:
         Console.WriteLine("More than 10");
         break;
 }

و یا حتی می‌توان سوئیچ C# 9.0 را توسط switch expression بهبود یافته‌ی C# 8.0 نیز به شکل زیر بازنویسی کرد:
 var message = number switch
 {
     <= 0 => "Less than or equal to 0",
     > 0 and <= 10 => "More than 0 but less than or equal to 10",
     _ => "More than 10"
 };


انواع pattern matching‌های اضافه شده‌ی به C# 9.0

در این مطلب سعی شد مفاهیم pattern matching اضافه شده‌ی به C# 9.0، ذیل عنوان واژه‌های کلیدی جدید آن بحث شوند؛ اما هر کدام دارای نام‌های خاصی هم هستند:
الف) relational patterns: امکان استفاده‌ی از <, >, <= and >= را در الگوها میسر می‌کنند. مانند نمونه‌های سوئیچی که نوشته شد.
ب) logical patterns: امکان استفاده‌ی از واژه‌های کلیدی and، or و not را در الگوها ممکن می‌کنند.
ج) not pattern: امکان استفاده‌ی از واژه‌ی کلیدی not را در عبارات if میسر می‌کند.
د) Simple type pattern: در مثال‌های زیر، پس از انطباق با یک الگو، کاری با متغیر یا شیء مرتبط نداریم. در نگارش‌های قبلی برای صرفنظر کردن از آن، ذکر _ ضروری بود؛ اما در C#9.0 می‌توان آن‌را نیز ذکر نکرد:
private static int GetDiscount(Product p) => p switch
        {
            Food => 0, // Food _ => 0 before C# 9
            Book b => 75, // Book b _ => 75 before C# 9
            _ => 25
        };
مطالب
امکان ساده سازی تعاریف اشیاء در C# 9.0 با Target Typing
ویژگی جدید مورد بحث در این قسمت، «Improved Target Typing» نام دارد. اما «Target Typing» چیست؟ حدس زدن نوع یک شیء بر اساس زمینه‌ای که توسط آن تعریف شده‌است، Target Typing نامیده می‌شود. نمونه‌ای از آن‌را سال‌هاست که با استفاده از واژه‌ی کلیدی var در #C استفاده می‌کنید. اما قابلیتی که در C# 9.0 اضافه شده‌است، تقریبا معکوس آن است.


Target Typing در C# 9.0

مشکلی که بعضی‌ها با واژه‌ی کلیدی var دارند، این است که اندکی خوانایی کدها را کاهش می‌دهد و در این حالت بلافاصله مشخص نیست که نوع شیء در حال استفاده چیست. در C# 9.0 برای این دسته از برنامه نویس‌ها راه حل دیگری را پیشنهاد داده‌اند: نوع ابتدایی را مشخص کنید، اما نیازی به ذکر نوع پس از واژه‌ی کلیدی new نیست و همانند var، خود کامپایلر آن‌را حدس خواهد زد! برای توضیح آن دو کلاس ساده‌ی زیر را درنظر بگیرید:
    public class Person
    {
        public string FirstName { get; set; }
    }

    public class PersonWithCtor
    {
        public PersonWithCtor(string firstName)
        {
            this.FirstName = firstName;
        }

        public string FirstName { get; set; }
    }
روش متداول استفاده‌ی از کلاس Person ساده که بدون سازنده‌است، از ابتدایی‌ترین نگارش #C به صورت زیر است:
Person person = new Person();
این روش در C# 3.0 به صورت زیر خلاصه شد:
var person = new Person();
که در این حالت کامپایلر در زمان کامپایل، واژه‌ی کلیدی var را به صورت خودکار به نمونه‌ی قبلی تبدیل کرده و عملیات کامپایل را تکمیل می‌کند. اگر با این روش تعریف متغیرها و اشیاء مشکل دارید و به نظرتان خوانایی آن کاهش یافته، می‌توانید در C# 9.0 به صورت زیر عمل کنید:
Person person = new();
در این حالت ابتدا نوع متغیر و یا شیء ذکر می‌شود. سپس در جائیکه قرار است new صورت گیرد، دیگر نیازی به تکرار آن نیست که به آن «Improved Target Typing» هم گفته می‌شود.


Target Typing و پارامترهای سازنده‌ی کلاس‌ها در C# 9.0

در مثال فوق، کلاس PersonWithCtor به همراه یک سازنده‌ی پارامتردار تعریف شده‌است. در این حالت Target Typing آن به صورت زیر خواهد بود:
Person person = new("User 1");
و یا نمونه‌ای از آن در حین تعریف مقادیر اولیه‌ی Listها است:
var personList = new List<Person>
        {
            new ("User 1"),
            new ("User 2"),
            // ...
        };
و یا حتی در حین تعریف پارامترهای یک متد نیز می‌توان از target typing استفاده کرد و تنها به ذکر new بسنده نمود:
public void Adopt(Person p)
{
    //...
}

public void CallerMethod()
{
    this.Adopt(new Person("User 1"));
    // C# 9.0
    this.Adopt(new("User 1"));
}
نمونه‌ی دیگری از این مثال را در حین مقدار دهی پارامتر دوم متد XmlReader.Create، در اینجا مشاهده می‌کنید:
XmlReader.Create(reader, new XmlReaderSettings() { IgnoreWhitespace = true });
// C# 9.0
XmlReader.Create(reader, new() { IgnoreWhitespace = true });


Target Typing و استفاده از خواص کلاس‌ها در C# 9.0

در همان مثال اول، اگر بخواهیم خاصیت FirstName را مقدار دهی کنیم و همچنین از Target Typing نیز استفاده کنیم ... روش زیر کامپایل نخواهد شد:
Person person = new
{
   FirstName = "User 2"
};
علت اینجا است که شیء‌ای که پس از علامت انتساب قرارگرفته‌است، یک anonymous object است و قابلیت انتساب به نوع Person را ندارد. در این حالت تنها کافی است ذکر () را پس از new، فراموش نکرد؛ تا قطعه کد زیر بدون مشکل کامپایل شود:
Person person = new()
{
   FirstName = "User 2"
};


امکان استفاده‌ی از Target typing با فیلدها در C# 9.0

امکان تعریف var با فیلدهای یک کلاس در زبان #C وجود ندارد. به همین جهت مجبور هستیم یک چنین تعاریف طولانی را در سطح کلاس‌ها داشته باشیم:
private ConcurrentDictionary<string, ObservableList<Cat>> _catsBefore = new ConcurrentDictionary<string, ObservableList<Cat>>();
اما با ارائه‌ی C# 9.0، می‌توان از target typing بر روی فیلدها نیز استفاده کرد و قطعه کد فوق را به صورت زیر خلاصه کرد:
private ConcurrentDictionary<string, ObservableList<Cat>> _cats = new(); // C# 9.0
این نکته در مورد مقدار دهی اولیه‌ی خواص نیز صدق می‌کند:
public ObservableCollection<Friend> Friends { get; } = new();


امکان ترکیب null-coalescing operator با target typing در C# 9.0

null-coalescing operator یا همان ?? به این معنا است که اگر متغیر سمت چپ آن نال نبود، همان مقدار درنظر گرفته شود و اگر نال بود، متغیر سمت راست آن بازگشت داده شود. در این حالت مثال زیر را در نظر بگیرید که در آن سگ و گربه از نوع پایه‌ی حیوان تعریف شده‌اند:
public interface IAnimal
{
}

public class Dog : IAnimal
{
}

public class Cat : IAnimal
{
}
در اینجا می‌خواهیم اگر برای مثال cat نال بود، حاصل عملگر ?? به متغیری از نوع IAnimal قابل انتساب باشد:
Cat cat = null;
Dog dog = new();
IAnimal animal = cat ?? dog;
یک چنین کاری در نگارش‌های پیشین #C مجاز نیست؛ اما در C# 9.0، چون target typeهای تعریف شده، قابل تبدیل به هم هستند، کامپایلر آن‌را بدون مشکل کامپایل می‌کند (البته قرار است در نگارش نهایی آن این امر محقق شود؛ هنوز نه!).


دانستنی‌هایی در مورد Target Typing

- نوشتن ()throw new مجاز است و نوع پیش‌فرض آن، System.Exception در نظر گرفته می‌شود.
- در حالت کار با tuples، نوشتن new اضافی است:
(int a, int b) t = new(1, 2); // "new" is redundant
و همچنین اگر پارامترهای آن ذکر نشوند، با مقدار پیش‌فرض آن نوع جایگزین خواهند شد:
(int a, int b) t = new(); // OK; same as (0, 0)


محدودیت‌های Target Typing در C# 9.0

- امکان نوشتن ()var dog = new وجود ندارد؛ چون نوع سمت راست این انتساب دیگر قابل حدس زدن نیست. نمونه‌ی دیگر آن anonymous type properties است؛ مانند new { Prop = new() } که در آن برای مثال نوع خاصیت Prop قابل حدس زدن نیست.
- target typing با binary operators قابل استفاده نیست.
- به عنوان ref قابل استفاده نیست.
مطالب
کوئری نویسی در EF Core - قسمت هفتم - کار با رشته‌‌ها
هدف از این سری مثال‌ها، آشنایی با متدها و توابعی است که در حین کار با خواص رشته‌ای در LINQ to Entities، مجاز به استفاده‌ی از آن‌ها هستیم و همچنین اگر تابعی در EF-Core هنوز تعریف نشده بود، راه حل چیست.


مثال 1: نام تمام کاربران را با قالب 'Surname, Firstname'  نمایش دهید.

var members = context.Members
                                    .Select(member => new { Name = member.Surname + ", " + member.FirstName })
                                    .ToList();
متد Select می‌تواند به همراه اعمال محاسباتی ساده‌ای نیز باشد که نمونه‌ای از آن‌را در اینجا مشاهده می‌کنید.
با این خروجی:



مثال 2: تمام امکاناتی را که با Tennis شروع می‌شوند، لیست کنید.
این گزارش به همراه تمام ستون‌های جدول است.

var facilities = context.Facilities
                                        .Where(facility => facility.Name.StartsWith("Tennis"))
                                        .ToList();
متدهای استانداردی مانند StartsWith، EndsWith و Contains را می‌توان بر روی خواص رشته‌ای بکار برد.
با این خروجی:



مثال 3: تمام امکاناتی را که با tennis شروع می‌شوند، لیست کنید. این جستجو باید غیرحساس به بزرگی و کوچکی حروف باشد.
این گزارش به همراه تمام ستون‌های جدول است.

نیازی به انجام مجزای این تمرین نیست؛ چون پاسخ آن همان پاسخ مثال 2 است. Collation پیش‌فرض در SQL Server، غیرحساس به بزرگی و کوچکی حروف است. بنابراین چه tennis را جستجو کنیم و یا TeNnis را، تفاوتی نمی‌کند.


مثال 4: شماره تلفن‌های دارای پرانتز را لیست کنید.
این گزارش باید به همراه ستون‌های memid, telephone باشد.

روش اول: در اینجا دوبار از متد Contains استفاده شده‌است:
var members = context.Members
                                    .Select(member => new { member.MemId, member.Telephone })
                                    .Where(member => member.Telephone.Contains("(")
                                                    && member.Telephone.Contains(")"))
                                    .ToList();
با این خروجی:


روش دوم: اگر می‌خواهیم کنترل بیشتری را بر روی خروجی نهایی LIKE تولیدی داشته باشیم، می‌توان از متد سفارشی استاندارد EF.Functions.Like استفاده کرد که از حروف wild cards نیز پشتیبانی می‌کند:
members = context.Members
                                    .Select(member => new { member.MemId, member.Telephone })
                                    .Where(member => EF.Functions.Like(member.Telephone, "%[()]%"))
                                    .ToList();
با این خروجی:



مثال 5: کد پستی‌ها 5 رقمی هستند. گزارشی را تهیه کنید که در آن اگر کدپستی کمتر از 5 رقم بود، ابتدای آن با صفر شروع شود.
هدف اصلی از این مثال، اعمال متد PadLeft(5, '0') به خاصیت member.ZipCode است.

روش اول: EF-Core فعلا قابلیت ترجمه‌ی PadLeft(5, '0') را به معادل SQL آن‌را ندارد. به همین جهت مجبور هستیم ابتدا ZipCode‌ها را به صورت رشته‌ای بازگشت دهیم که در اینجا استفاده‌ی از Convert.ToString مجاز است.
با این خروجی:
SELECT   CONVERT (NVARCHAR (MAX), [m].[ZipCode]) AS [Zip]
FROM     [Members] AS [m]
ORDER BY CONVERT (NVARCHAR (MAX), [m].[ZipCode]);
 سپس می‌توان بر روی لیست آماده‌ی موجود در حافظه، از LINQ to Objects استفاده کرد و در این حالت دسترسی کاملی به تمام امکانات زبان #C وجود دارد:
var members = context.Members
                                    .Select(member => new { ZipCode = Convert.ToString(member.ZipCode) })
                                    .OrderBy(m => m.ZipCode)
                                    .ToList();
// Now using LINQ to Objects
members = members.Select(member => new { ZipCode = member.ZipCode.PadLeft(5, '0') })
                                                    .OrderBy(m => m.ZipCode)
                                                    .ToList();

روش دوم: SQL Server به همراه تابع استانداردی به نام Replicate است که از آن می‌توان برای شبیه سازی PadLeft، بدون متوسل شدن به LINQ to Objects، استفاده کرد. اما چون این تابع هنوز به EF-Core معرفی نشده‌است، نیاز است خودمان اینکار را انجام دهیم. در این روش، از متد SqlDbFunctionsExtensions.SqlReplicate استفاده می‌شود. روش تعریف این نوع متدها را در مطلب «امکان تعریف توابع خاص بانک‌های اطلاعاتی در EF Core» پیشتر بررسی کرده‌ایم که برای مثال در اینجا چنین شکلی را پیدا می‌کند:
namespace EFCorePgExercises.Utils
{
    public static class SqlDbFunctionsExtensions
    {
        public static string SqlReplicate(string expression, int count)
            => throw new InvalidOperationException($"{nameof(SqlReplicate)} method cannot be called from the client side.");

        private static readonly MethodInfo _sqlReplicateMethodInfo = typeof(SqlDbFunctionsExtensions)
            .GetRuntimeMethod(
                nameof(SqlDbFunctionsExtensions.SqlReplicate),
                new[] { typeof(string), typeof(int) }
            );


        public static void AddCustomSqlFunctions(this ModelBuilder modelBuilder)
        {
            modelBuilder.HasDbFunction(_sqlReplicateMethodInfo)
                .HasTranslation(args =>
                {
                    return SqlFunctionExpression.Create("REPLICATE",
                        args,
                        _sqlReplicateMethodInfo.ReturnType,
                        typeMapping: null);
                });
        }
    }
}
پس از آن فقط کافی است متد AddCustomSqlFunctions را به Context برنامه معرفی کنیم:
namespace EFCorePgExercises.DataLayer
{
    public class ApplicationDbContext : DbContext
    {
         // ...

        protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
        {
         // ...
            modelBuilder.AddCustomSqlFunctions();
         // ...
        }
    }
}
اکنون می‌توان از تابع SqlDbFunctionsExtensions.SqlReplicate جهت شبیه سازی PadLeft به صورت زیر استفاده کرد:
var newMembers = context.Members
                                        .Select(member => new
                                        {
                                            ZipCode =
                                                SqlDbFunctionsExtensions.SqlReplicate(
                                                    "0", 5 - Convert.ToString(member.ZipCode).Length)
                                                + member.ZipCode
                                        })
                        .OrderBy(m => m.ZipCode)
                        .ToList();
با این خروجی:



مثال 6: اولین حرف نام خانوادگی کاربران در کل ردیف‌های جدول چندبار تکرار شده‌است؟
این گزارش باید به همراه ستون‌های letter,  count باشد.

var members = context.Members
                                    .Select(member => new { Letter = member.Surname.Substring(0, 1) })
                                    .GroupBy(m => m.Letter)
                                    .Select(g => new
                                    {
                                        Letter = g.Key,
                                        Count = g.Count()
                                    })
                                    .OrderBy(r => r.Letter)
                                    .ToList();
هدف از این مثال بیان مجاز بودن استفاده‌ی از متد Substring بر روی خواص رشته‌ای است که EF-Core امکان ترجمه‌ی آن‌ها را به کدهای SQL دارد.
با این خروجی:



مثال 7: حروف '-','(',')', ' ' را از شماره تلفن‌ها حذف کنید.
این گزارش باید به همراه ستون‌های memid, telephone باشد.

بانک اطلاعاتی PostgreSQL به همراه تابع استاندارد regexp_replace است و می‌توان از آن برای حل یک چنین مسایلی استفاده کرد:
select memid, regexp_replace(telephone, '[^0-9]', '', 'g') as telephone
from members
order by memid;
اما SQL Server هنوز هم به همراه یک چنین تابعی نیست. بنابراین از روش زیر نیز می‌توان مثال جاری را حل کرد:
var members = context.Members
                                .Select(member => new
                                {
                                    member.MemId,
                                    Telephone = member.Telephone.Replace("-", "")
                                                        .Replace("(", "")
                                                        .Replace(")", "")
                                                        .Replace(" ", "")
                                })
                                .OrderBy(r => r.MemId)
                                .ToList();
با این خروجی:



کدهای کامل این قسمت را در اینجا می‌توانید مشاهده کنید.
مطالب
استفاده از قالب مخصوص Redux Toolkit جهت ایجاد پروژه‌های React/Redux
استفاده از Redux درون پروژه‌های React، به روش‌های مختلفی قابل انجام است؛ یعنی محدودیتی از لحاظ نحوه چیدمان فایل‌ها، تغییر state و نحوه‌ی dispatch کردن action وجود ندارد. به عبارتی این آزادی عمل را خواهیم داشت تا خودمان سیم‌کشی پروژه را انجام دهیم؛ ولی مشکل اصلی اینجاست که نمی‌توانیم مطمئن شویم روشی که پروژه را با آن ستاپ کرده‌ایم آیا به عنوان یک best-practice محسوب می‌شود یا خیر. در نهایت خروجی را که خواهیم داشت، حجم انبوهی از کدهای boilerplate و پکیج‌های زیادی است که در حین توسعه‌ی پروژه، به همراه Redux اضافه شده‌اند. همچنین در نهایت یک store پیچیده را خواهیم داشت که مدیریت آن به مراتب سخت خواهد شد. یک مشکل دیگر این است که روال گفته شده را باید به ازای هر پروژه‌ی جدید تکرار کنیم. برای حل این مشکل، یکی از maintainerهای اصلی تیم ریداکس، یک پروژه را تحت عنوان Redux Toolkit، مدتها قبل برای حل مشکلات عنوان شده شروع کرده است و این پکیج، جدیداً به قالب رسمی create-react-app اضافه شده است. که در واقع یک روش استاندارد و به اصطلاح opinionated برای ایجاد پروژه‌های ریداکسی می‌باشد و شامل تمامی وابستگی‌های موردنیاز برای کار با Redux از قبیل redux-thunk و همچنین Redux DevTools است. 

 ایجاد یک برنامه‌ی خالی React با قالب redux
در ادامه برای بررسی این قالب جدید، یک پروژه‌ی جدید React را ایجاد خواهیم کرد:
> npx create-react-app redux-template --template redux
> cd redux-template
> yarn start


بررسی ساختار پروژه‌ی ایجاد شده
ساختار پروژه‌ی ایجاد شده به صورت زیر است:


این ساختار خیلی شبیه به قالب پیش‌فرض create-react-app می‌باشد. همانطور که در تصویر فوق نیز مشاهده میکنید، پروژه‌ی ایجاد شده‌ی با قالب redux (تصویر سمت چپ)، یک فایل با نام store و همچنین یک دایرکتوری را به نام features دارد. اگر به فایل store.js مراجعه کنید، خواهید دید که تنظیمات اولیه‌ی ایجاد store را در قالب یک مثال Counter ایجاد کرده‌است:
import { configureStore } from '@reduxjs/toolkit';
import counterReducer from './features/counter/counterSlice';

export default configureStore({
  reducer: {
    counter: counterReducer,
  },
});
در کد فوق، نحوه‌ی ایجاد store، نسبت به حالت معمول، خیلی تمیزتر است. نکته‌ی جالب این است که به همراه کد فوق، Redux DevTools و همچنین redux-thunk هم از قبل تنظیم شده‌اند و در نتیجه، نیازی به تنظیم و نصب آنها نیست. تغییر مهم دیگر، پوشه‌ی features می‌باشد که یک روش رایج برای گروه‌بندی کامپوننت‌ها، همراه با فایل‌های وابسته‌ی آن‌ها است. درون این پوشه، یک پوشه جدید را تحت عنوان counter داریم که حاوی فایل‌های زیر می‌باشد: 
Counter
Counter.module.css
counterSlice.js
Counter.js، کامپوننتی است که در نهایت درون صفحه رندر خواهد شد. درون این فایل با استفاده از Redux Hooks کار اتصال به store و همچنین dispatch کردن اکشن‌ها انجام گرفته است:
import React, { useState } from 'react';
import { useSelector, useDispatch } from 'react-redux';
import {
  decrement,
  increment,
  incrementByAmount,
  selectCount,
} from './counterSlice';
import styles from './Counter.module.css';

export function Counter() {
  const count = useSelector(selectCount);
  const dispatch = useDispatch();
  const [incrementAmount, setIncrementAmount] = useState(2);

  return (
    <div>
      <div className={styles.row}>
        <button
          className={styles.button}
          aria-label="Increment value"
          onClick={() => dispatch(increment())}
        >
          +
        </button>
        <span className={styles.value}>{count}</span>
        <button
          className={styles.button}
          aria-label="Decrement value"
          onClick={() => dispatch(decrement())}
        >
          -
        </button>
      </div>
      <div className={styles.row}>
        <input
          className={styles.textbox}
          value={incrementAmount}
          onChange={e => setIncrementAmount(e.target.value)}
        />
        <button
          className={styles.button}
          onClick={() =>
            dispatch(
              incrementByAmount({ amount: Number(incrementAmount) || 0 })
            )
          }
        >
          Add Amount
        </button>
      </div>
    </div>
  );
}

فایل Counter.module.css نیز در واقع استایل‌های مربوط به کامپوننت فوق میباشد که به صورت CSS module اضافه شده‌است. در نهایت فایل counterSlice.js را داریم که  کار همان reducer سابق را برایمان انجام خواهد داد؛ اما اینبار با یک ساختار جدید و تحت عنوان slice. اگر به فایل عنوان شده مراجعه کنید، کدهای زیر را خواهید دید:
import { createSlice } from '@reduxjs/toolkit';

export const slice = createSlice({
  name: 'counter',
  initialState: {
    value: 0,
  },
  reducers: {
    increment: state => {
      // Redux Toolkit allows us to 'mutate' the state. It doesn't actually
      // mutate the state because it uses the immer library, which detects
      // changes to a "draft state" and produces a brand new immutable state
      // based off those changes
      state.value += 1;
    },
    decrement: state => {
      state.value -= 1;
    },
    incrementByAmount: (state, action) => {
      state.value += action.payload.amount;
    },
  },
});

export const selectCount = state => state.counter.value;
export const { increment, decrement, incrementByAmount } = slice.actions;

export default slice.reducer;
در این قالب جدید، ترکیب این قطعات هستند که شیء اصلی یا در واقع همان state کلی پروژه را تشکیل خواهند داد. همانطور که مشاهده میکنید، برای ایجاد یک قطعه جدید، از تابع createSlice استفاده شده است. این تابع، تعدادی پارامتر را از ورودی دریافت می‌کند:
  • name: برای هر بخش از state، می‌توانیم یک نام را تعیین کنیم و این همان عنوانی خواهد بود که می‌توانید توسط Redux DevTools مشاهده کنید.
  • initialValue: در اینجا می‌توانیم مقادیر اولیه‌ای را برای این بخش از state، تعیین کنیم که در مثال فوق، value به مقدار صفر تنظیم شده‌است.
  • reducers: این قسمت محل تعریف actionهایی هستند که قرار است state را تغییر دهند. نکته جالب توجه این است که state در هر کدام از متدهای فوق، به ظاهر mutate شده است؛ اما همانطور که به صورت کامنت نیز نوشته‌است، در پشت صحنه از کتابخانه‌ای با عنوان immer استفاده می‌کند که در عمل بجای تغییر state اصلی، یک کپی از state جدید را جایگزین state قبلی خواهد کرد.
توسط selectCount نیز کار انتخاب مقدار موردنظر از state انجام شده‌است که معادل همان mapPropsToState است و در اینجا امکان دسترسی به state ذخیره شده در مخزن redux فراهم شده است. همچنین در خطوط پایانی فایل نیز اکشن‌ها برای دسترسی ساده‌تر به درون کامپوننت، به صورت Object Destructuring به بیرون export شده‌اند. در نهایت reducer نهایی را از slice ایجاد شده استخراج کرده‌ایم. این پراپرتی برای ایجاد store مورداستفاده قرار می‌گیرد.

چرا قالب Redux Toolkit از immer برای تغییر state استفاده میکند؟
همانطور که در این قسمت از سری Redux توضیح داده شد، اعمال تغییرات بر روی آرایه‌ها و اشیاء، باعث ایجاد ناخالصی خواهد شد؛ بنابراین به جای تغییر شیء اصلی، باید توسط یکی از روش‌های Object.assign و یا spread operator، یک clone از state اصلی را ایجاد کرده و آن را به عنوان state نهایی لحاظ کنیم. اما در حین کار با اشیاء nested، انجام اینکار سخت خواهد شد و همچنین خوانایی کد را نیز کاهش می‌دهد:
return {
    ...state,
    models: state.models.map(c =>
        c.model === action.payload.model
          ? {
              ...c,
              on: action.payload.toggle
            }
          : c
      )
  };
اما با کمک immer می‌توانیم به صورت مستقیم state را تغییر دهیم:
state.models.forEach(item => {
    if (item.model === action.payload.model) {
      item.on = action.payload.toggle;
    }
 });
کاری که immer انجام می‌دهد، تغییر یک شیء، به صورت مستقیم نیست؛ در واقع یک draftState را ایجاد خواهد کرد که در عمل یک proxy برای state فعلی می‌باشد. یعنی با mutate کردن state، یک شیء جدید را در نهایت clone خواهد کرد و به عنوان state نهایی برمی‌گرداند.
مطالب
بررسی Environment در Angular
در بین توسعه دهندگان، خیلی رایج است، چند نسخه از Application خود را داشته باشند که Environment‌‌های مختلفی را مورد هدف قرار می‌دهد؛ مثل development که مربوط به حالت توسعه می‌باشد و production که مربوط به حالت ارائه نهایی است. هر Environment تعدادی متغیر منحصر بفرد خود را خواهد داشت؛ مثلAPI Endpoint ،  app version  و ... . انگیولار تنظیمات Environment  را فراهم کرده است تا بتوانیم متغیر‌های منحصر بفردی را برای هر Environment، تعریف کنیم. 
اگر شما می‌خواهید به صورت خودکار یک flag را اعمال کنید، اجازه بدهید بگوییم prod-- ، در این حالت angular compiler متغیر API endpoint را با API endpoint مربوط به حالت ارائه نهایی برای شما جایگزین می‌کند. چیزی که شما نمی‌خواهید این است که به صورت دستی endpoint را قبل از build پروژه، تغییر دهید. این موضوع شانس دچار اشتباه شدن را کاهش می‌دهد.

Dealing with only 2 Environments  

به صورت پیش فرض انگیولار از دو Environment پشتیبانی می‌کند. فایل‌های Environment در دایرکتوری environment  آن قرار دارند که در مسیر زیر می‌باشد:
داخل دایرکتوری src، در ریشه WorkSpace یا پوشه پروژه شما( آشنایی با مفهوم WorkSpace  در انگیولار ). 
در داخل دایرکتوری environment، دو فایل با نام‌های environment.ts و environment.prod.ts وجود دارند. همانطور که ممکن است حدس زده باشید، فایل دوم برای حالت ارائه نهایی می‌باشد؛ در حالیکه فایل اول برای حالت توسعه است و همچنین به عنوان Environment پیش فرض نیز می‌باشد. Angular CLI compiler ، به صورت خودکار فایل اول را با فایل دوم،  هر زمان که شما build را با prod--  انجام میدهید، جایگزین می‌کند:
ng build --prod

اگر فایل environment.ts را باز کنید، خصوصیت production  به false تنظیم شده است؛ درحالیکه در environment.prod.ts خصویت production به true تنظیم شده‌است. همه متغیرها بر اساس Environment مشخصی، تفاوت ایجاد می‌کنند که به صورت مناسب باید در دو فایل قرار داده شوند:
// environment.ts environment variables
export const environment = {
  production: false,
  APIEndpoint: 'https://dev.endpoint.com'
};

// environment.prod.ts environment variables
export const environment = {
  production: true,
  APIEndpoint: 'https://prod.endpoint.com'
};
در اینجا خصوصیت APIEndpoint را داریم. در صورتیکه در حالت توسعه باشد، از آدرس https://dev.endpoint.com و در حالت ارائه نهایی از https://prod.endpoint.com استفاده خواهد کرد.

برای دستیابی به این متغیر‌ها، environment را import کرده و از آن همانند زیر استفاده می‌کنیم:
import { environment } from './../environments/environment';
که به صورت زیر از آن استفاده می‌شود:
const APIEndpoint = environment.APIEndpoint;
در ادامه، هر زمان که شما پروژه خود را بدون build , --prod کنید در متغیر APIEndpoint تعریف شده در بالا، مقدار https://dev.endpoint.com قرار خواهد گرفت که در این حالت از Environment پیش فرض استفاده می‌شود؛ در حالیکه، وقتی از prod-- استفاده می‌کنید، در متغیر APIEndpoint، مقدار https://prod.endpoint.com قرار خواهد گرفت که در این حالت از environment.prod.ts  استفاده می‌شود.

Dealing with 3 or More Environment 

این موضوع خیلی رایج است که برای Application ‌های خود، بیش از دو Environment داشته باشیم. ممکن است که شما نیاز داشته باشید به:
staging environment ،  beta environment ، production environment ، development environment  و ...  . انگیولار یک راه را برای ما فراهم کرده است که به صورت دستی Environment‌‌‌های بیشتری را که ممکن است نیاز داشته باشیم، اضافه کنیم. در اینجا ما نیاز به دو Environment دیگر به نام‌های staging و beta داریم. کار را با ایجاد کردن دو فایل دیگر در کنار environment ‌های موجود شروع می‌کنیم:
1-environment.staging.ts
2-environment.beta.ts
سپس هر کدام از آن‌ها را به صورت زیر ویرایش می‌کنیم: 
// environment.staging.ts environment variables
export const environment = {
  production: true
  APIEndpoint: "https://staging.endpoint.com"
};

// environment.beta.ts environment variables
export const environment = {
  production: true,
  APIEndpoint: "https://beta.endpoint.com"
};

در ادامه نیاز است در فایل angular.json، تنظیمات را تغییر دهیم ( که در ریشه Workspace  می‌باشد) . با انجام این‌کار، این امکان به Angular CLI داده خواهد شد که دو environment جدید ایجاد شده را شناسایی و در صورت نیاز از آن‌ها استفاده کند.

در ابتدا فایل angular.json را باز می‌کنیم و کلید configurations را می‌یابیم که در مسیر زیر می‌باشد:
projects -> yourappname -> architect -> build -> configurations
در اینجا به صورت پیش فرض یک کلید با نام production و تنظیمات زیر وجود دارد:
"configurations": {
   "production": {
       "fileReplacements": [
           {
              "replace": "src/environments/environment.ts",
               "with": "src/environments/environment.prod.ts"
           }
        ],
        "optimization": true,
        "outputHashing": "all",
        "sourceMap": false,
        "extractCss": true,
        "namedChunks": false,
        "aot": true,
        "extractLicenses": true,
        "vendorChunk": false,
        "buildOptimizer": true,
        "serviceWorker": true
   }
}

سپس از کلید production  و تنظمیات درون آن، یک نمونه تهیه می‌کنیم و در زیر کلید production  قرار می‌دهیم. سپس کلید production را به staging تغیر می‌دهیم. در قسمت fileReplacements مقدار کلید with را از
"with":"src/environments/environment.prod.ts"
به
"with":"src/environments/environment.staging.ts"
تغیر می‌دهیم. 
اکنون تنظیمات جدید شما برای staging environment باید به صورت زیر باشد: 
"configurations": {
   "production": {
        // ...
    },
    "staging": {
    "fileReplacements": [
     {
         "replace": "src/environments/environment.ts",
         "with": "src/environments/environment.staging.ts"
     }],
     "optimization": true,
     "outputHashing": "all",
     "sourceMap": true,
     "extractCss": false,
     "namedChunks": false,
     "aot": false,
     "extractLicenses": true,
     "vendorChunk": false,
     "buildOptimizer": true,
     "serviceWorker": true
   }
}

در ادامه همین روال را برای beta environment هم تکرار کنید.

نکته 
ممکن است شما نیاز داشته باشید تا تنظیمات بالا را به حالتی دقیق‌تر نسبت به environment مورد نظر اصلاح کنید. مثلا ممکن است نیاز داشته باشید، Service worker را در حالت staging فعال نگه دارید و در حالت beta آن را غیر فعال کنید که این تضمین می‌کند وقتی ریفرش انجام می‌شود، app ، Service worker  و منابع مربوط به آن را در مرورگر کش نکرده باشد.

Building your App 

در نهایت برای build کردن application خود با environment‌‌‌های سفارشی ایجاد شده، می‌توانید از پرچم configurations-- استفاده کنید؛ همانند زیر:
//for staging environment
ng build --configuration=staging

//for beta environment
ng build --configuration=beta

و در نهایت برای استفاده کردن از environment پیش فرض، استفاده از دستور زیر به تنهایی کافی می‌باشد:
//for production environment
ng build --prod

//for dev environment
ng build

مطالعه بیشتر جهت توزیع برنامه  : Angular CLI - ساخت و توزیع برنامه 
اکنون شما می‌توانید پروژه انگیولار خود را با هر تعداد environment ای که دوست دارید، configure کنید. 
مطالب
نحوه‌ی استفاده از ViewComponent درون Controller
در ASP.NET Core یک View Component، در نهایت خلاصه‌ایی از قابلیت‌هایی را ارائه میدهد که قرار است توسط یک کنترلر مدیریت شوند؛ زیرا پارامترهای یک View Component از طریق یک HTTP Request تامین نمی‌شوند. یعنی به صورت مستقیم از طریق درخواست‌های HTTP قابل دسترسی نیستند. فرض کنید در یک برنامه می‌خواهیم لیست کاربران سایت را نمایش دهیم تا با کلیک بر روی نام کاربر، امکان ویرایش کاربر انتخاب شده را داشته باشیم. با کلیک بر روی لینک مورد نظر، اطلاعات درخواست، به کنترلر UserManagerController و سپس اکشن متد Edit ارسال خواهد شد. در حالت عادی باید یک ViewComponent برای لیست کاربران و همچنین یک UserManagerController، برای ویرایش کاربر درون پروژه داشته باشیم:
public class UserListViewComponent : ViewComponent
{
    private readonly UserRepository repository;

    public UserListViewComponent(UserRepository repository)
    {
        this.repository = repository;
    }
    public IViewComponentResult Invoke()
    {
        var users = repository.GetUsers().Take(10).ToList();
        return View(model: users);
    }
}

ویووی کامپوننت فوق نیز به این صورت تعریف شده است:
@model IList<User>
@foreach (var user in Model)
{
    <li>
        <a asp-controller="UserManager" asp-action="Edit" asp-route-id="@user.Id">@user.Name</a>
    </li>
}
<a class="btn btn-info" asp-controller="UserManager" asp-action="Index">More...</a>

کنترلر UserManager نیز یک چنین تعریفی را دارد:
public class UserManagerController : Controller
{
    private readonly UserRepository repository;

    public UserManagerController(UserRepository repository)
    {
        this.repository = repository;
    }

    public ViewResult Index()
    {
        var users = repository.GetUsers().ToList();
        return View(users);
    }

    public ViewResult Edit(int id)
    {
        var user = repository.GetUsers().FirstOrDefault(u => u.Id == id);
        return View(user);
    }

    [HttpPost]
    public IActionResult Edit(User user)
    {
        repository.Edit(user);
        return RedirectToAction("Index", "Home");
    }
}

در ادامه ویووهای تعریف شده‌ی برای کنترلر فوق را نیز مشاهده میکنید:
// Views/UserManager/Edit.cshtml
@model User
<div class="row">
    <div class="col-md-8">
        <form method="post">
            <input type="hidden" asp-for="Id" />
            <div class="form-group">
                <label asp-for="Name"></label>
                <input asp-for="Name" class="form-control"/>
            </div>
            <div class="form-group">
                <label asp-for="LastName"></label>
                <input asp-for="LastName" class="form-control"/>
            </div>
            <div class="form-group">
                <label asp-for="Age"></label>
                <input asp-for="Age" class="form-control"/>
            </div>
            <button type="submit" class="btn btn-primary">Save</button>
        </form>
    </div>
</div>

// Views/UserManager/Index.cshtml
@model IList<User>
<table class="table">
    <tr>
        <td>Id</td>
        <td>Name</td>
        <td>LastName</td>
        <td>Age</td>
    </tr>
    @foreach (var user in Model)
    {
         <tr>
            <td>@user.Id</td>
            <td>@user.Name</td>
            <td>@user.LastName</td>
            <td>@user.Age</td>
        </tr>
    }
</table>

همانطور که مشاهده می‌کنید، کنترلر UserManager و کامپوننت UserList، به ترتیب کار مدیریت و نمایش کاربران را انجام میدهند و منطقاً هر دو جزو قابلیت‌های User هستند. برای جلوگیری از تکرار کد، می‌توانیم کنترلر و ویو‌وکامپوننت فوق را با هم ادغام کنیم؛ در واقع می‌توانیم UserListViewComponent را درون UserManagerController تعریف کنیم. برای این کار کافی است فایل UserManagerController را اینگونه تغییر دهیم:
[ViewComponent(Name = "UserList")]
public class UserManagerController : Controller
{
    private readonly UserRepository repository;

    public UserManagerController(UserRepository repository)
    {
        this.repository = repository;
    }

    public ViewResult Index()
    {
        var users = repository.GetUsers().ToList();
        return View(users);
    }

    public ViewResult Edit(int id)
    {
        var user = repository.GetUsers().FirstOrDefault(u => u.Id == id);
        return View(user);
    }

    [HttpPost]
    public IActionResult Edit(User user)
    {
        repository.Edit(user);
        return RedirectToAction("Index", "Home");
    }

    public IViewComponentResult Invoke()
    {
        var users = repository.GetUsers().Take(10).ToList();
        return new ViewViewComponentResult
        {
            ViewData = new ViewDataDictionary<IList<User>>(ViewData, users)
        };
    }
}

  
توضیحات:
همانطور که پیش‌تر نیز بحث شده است، از ویژگی ViewComponent زمانی استفاده خواهد شد که کلاس موردنظر از کلاس پایه ViewComponent ارث‌بری نکرده باشد و همچنین نام کلاس به ViewComponent ختم نشده باشد. با تعیین پراپرتی Name، یک نام برای ViewComponent تعیین کرده‌ایم که در نهایت درون ویوو، توسط Component.Invoke@  قابل فراخوانی باشد. همچنین از آنجائیکه UserManagerController از کلاس پایه ViewComponent ارث‌بری نکرده است، در نتیجه به اشیاء IViewComponentResult دسترسی نداریم، از این جهت به صورت مستقیم ViewViewComponentResult را ایجاد کرده‌ایم و مدلی که قرار است که به ویوو کامپوننت پاس داده شود را مقداردهی کرده‌ایم.

محل تعریف Viewها
Viewهای کنترلر و همچنین ویووکامپوننت مانند روش فوق قابل ترکیب نیستند؛ در نتیجه نیازی به تغییر هیچکدام از ویووها نخواهیم داشت.
UserManagerController:
/Views/UserManager/Edit.cshtml
/Views/UserManager/Index.cshtml

UserListViewComponent:
/Views/Shared/Components/UserList/Default.cshtml

نکته: دقت داشته باشید که ویجت نمایش لیست کاربران که پیشتر به صورت مستقل از عملکرد یک اکشن متد کار می‌کرده، قرار نیست جایگزین لیست کاربران (اکشن متد Index درون کنترلر UserManager) شود؛ یعنی به صورت مستقل از آن عمل میکند. هدف بیشتر قرار دادن View Component موردنظر درون کنترلر UserManager است.
مطالب
بررسی کلمات کلیدی Const و ReadOnly در سی شارپ
تعریف: Constant فیلدی است که مقدار آن در زمان کامپایل (Compile time) مشخص می‌شود و این مقدار هیچگاه نمی‌تواند تغییر کند (ثابت است). از کلمه کلیدی (Keyword) ، const برای تعریف یک constant استفاده می‌شود.

  تعاریف اولیه :
Constant Field : فیلد ثابتی که مستقیما در یک Class و یا Struct تعریف می‌شود.
Constant Local : ثابتی که در بلاک‌های برنامه (بدنه یک تابع ، حلقه تکرار و ...) تعریف می‌شود.

همه‌ی انواع درون ساخت (Built in) در زبان #C مانند (انواع عددی، بولین، کاراکتر، رشته و نوع‌های شمارشی) و اشاره‌گرهای تهی (null reference) می‌توانند بصورت constant تعریف شوند. باید توجه داشت که عبارت تعریف و مقدار دهی یک constant (ثابت) باید بصورتی باشد که در زمان کامپایل کاملا قابل ارزیابی باشد.

جدول مقایسه‌ای بین Const و ReadOnly
Constant
ReadOnly
میتواند به Field‌ها و همچنین local‌‌ها اعمال شود. تنها به Field ها  اعمال می‌شود. 
مقدار دهی اولیه آن الزامی است. 
مقدار دهی اولیه می‌تواند هنگام تعریف و یا در درون سازنده انجام شود (در هیچ متد دیگری امکان پذیر نیست). 
 تخصیص حافظه انجام نمی‌شود و مقدار آن در کد‌های IL گنجانده می‌شود (توضیح در ادامه مطلب).   تخصیص حافظه بصورت داینامیک انجام می‌شود و می‌توانیم در زمان اجرا مقدار آن را بدست آوریم. 
 ثابت‌ها در #C بصورت پیش فرض از نوع static هستند. بدین معنا که از طریق نام کلاس  قابل دسترسی هستند.   تنها از طریق وهله سازی از یک کلاس قابل دسترسی هستند. 
 نوع‌های درون ساز (built in) و Null Reference ها  را می‌توان بصورت const تعریف کرد.
Boolean,Char, Byte, SByte, Int16, UInt16, Int32, UInt32, Int64, UInt64, Single, Double, Decimal , string. 
مشابه Constant ها
مقدار آن در طول عمر یک برنامه ثابت است.
 مقدار آن می‌تواند در هنگام فراخوانی سازنده برای وهله‌های مختلف متفاوت باشد.
فیلد‌های const را نمی‌توان بصورت پارامتر‌های out و ref استفاده کرد.
فیلد‌های ReadOnly را می‌توان بصورت پارامتر‌های ref و out در درون سازنده استفاده کرد. 

نحوه تعریف یک constant :





همانطور که در تصویر مشاهده می‌کنید در کنار نماد انتخابی برای const‌ها یک قفل کوچک (نشان از غیرقابل تغییر بودن) قرار گرفته است .


مثالی از تعریف و رفتار Constant‌ها در #C :
const int field_constant = 10;  //constant field
static void Main(string[] args)
{
    const int x = 10, y = 15;   //constant local :correct
    const int z = x + y;        //constant local : correct;
    const int a = x + GetVariableValue();//Error
}
public static int GetVariableValue()
{
    const int localx = 10;
    return 10;
}
در خطوط اول و دوم ارزش متغیر‌های x,y,z بدرستی محاسبه و ارزیابی شده‌است. اما در خط سوم تخصیص مقدار برای ثابت a به زمان اجرای برنامه موکول شده است. در نتیجه با بروز خطا مواجه می‌شویم .

فیلد‌های فقط خواندنی ReadOnly


در #C فقط Field‌‌ها را می‌توان بصورت ReadOnly  تعریف کرد. این فیلد‌ها یا در زمان تعریف و یا از طریق سازنده مقدار دهی می‌شوند.






بررسی تفاوت readonly و  const در سطح IL

برای مشاهده کدهای سطح میانی (IL Code) از ابزار خط فرمان Developer Command ویژوال استدیو 2017 و همچنین برنامه ILdasm استفاده شده است. همانطور که در جدول مقایسه‌ای بیان شد، برای constant field ها  تخصیص حافظه‌ای صورت نمی‌گیرد و مقادیر مستقیما در کد‌های IL گنجانده می‌شود.
مثال: 
 class Program
    {
        public const int numberOfDays = 7;
        public readonly double piValue = 3.14;

        static void Main(string[] args)
        {
            
        }
    }












اگر فایل Exe کد فوق را توسط نرم افزار IL Dasm مشاهده کنید، خواهید دید که مقدار ذخیره شده در numberOfDays در کد IL گنجانده شده است : 








ولی مقدار ذخیره شده در piValue در زمان اجرا قابل دسترسی می‌باشد.






مشکل Versioning فیلدهای const
public const int numberOfDays = 7;
public readonly double piValue = 3.14;
اگر کد‌های فوق را به یک اسمبلی مجزا منتقل کنیم و از این کد‌ها در پروژه‌ای جدید استفاده کنیم، وضعیت Code ‌های IL به صورت زیر است:
کد برنامه اصلی که ارجاعی به اسمبلی جانبی دارد:
static void Main(string[] args)
{
   var readEx = new MyLib.TestClass();
   var readConstValue = MyLib.TestClass.numberOfDays;
   var readReadOnlyValue = readEx.piValue;
}
کد‌های IL :
.method private hidebysig static void  Main(string[] args) cil managed
{
  .entrypoint
  // Code size 17 (0x11)
  .maxstack  1
  .locals init ([0] class [MyLib]MyLib.TestClass readEx,
  [1] int32 readConstValue,
  [2] float64 readOnlyValue)
  IL_0000:  nop
  IL_0001:  newobj   instance void [MyLib]MyLib.TestClass::.ctor()
  IL_0006:  stloc.0 //readEx
  IL_0007:  ldc.i4.7  //ارزش ذخیره شده در کد
  IL_0008:  stloc.1 //readConstValue
  IL_0009:  ldloc.0 //readEg
  IL_000a:  ldfld float64 [MyLib]MyLib.TestClass::piValue
  IL_000f:  stloc.2 //readReadOnlyValue
  IL_0010:  ret
} // end of method Program::Main
همانطور که می‌بینید ارزش ذخیره شده در کد IL، همان ارزشی است که در اسمبلی مجزا ذخیره شده است.
اگر در کتابخانه جانبی ارزش فیلد const را تغییر دهید و آن را مجدد کامپایل کنید، تا زمانیکه اسمبلی برنامه اصلی را کامپایل نکرده‌اید، همان ارزش قبلی در برنامه نمایش داده می‌شود.
برای غلبه بر این مشکل از فیلد‌های Static ReadOnly استفاده می‌کنیم.

مثال:
public class ReadonlyStatic
{
  public static readonly string x = "Hi";
  public static readonly string y;
  public ReadonlyStatic()
  {
     //y = "Hello"; This is wrong
  }
  static ReadonlyStatic()
  {
    y = "Hello";
  }
}

اولین مشکلی که با استفاده از فیلد‌های Static ReadOnly حل می‌شود، مشکل  Versioning فیلد‌های Const است. بدین ترتیب دیگر نیازی به کامپایل مجدد برنامه مصرف کننده نیست .
نکته بعدی که در کد فوق نشان داده شده‌است، فیلد‌های static readOnly در زمان تعریف و یا تنها از طریق سازنده‌ی static می‌توانند مقدار دهی شوند.

مقایسه ReadOnly و Static  :

ReadOnly
 Static
 هم در زمان تعریف و هم از طریق سازنده می‌توان آن را مقدار دهی کرد.   در زمان تعریف و تنها از طریق سازنده static می‌توان آن را مقدار دهی کرد.
مقدار بر اساس مقادیری که در سازنده‌ها تعیین می‌شود متفاوت است.
 مقادیر بعد از مقدار دهی اولیه تغییر نمی‌کنند. 


چه زمانی از Const و چه زمانی از ReadOnly استفاده کنیم :

  • زمانی باید از Const استفاده کرد که مطمئن هستیم ارزش ذخیره شده در آن در طول عمر یک برنامه تغییر نمی‌کند. بطور مثال ذخیره تعداد روز هفته در یک فیلد از نوع Constant. اگر شک داریم که ممکن است این ارزش تغییر کند، می‌توانیم از حالت static readOnly برای غلبه بر مشکل Versioning استفاده کنیم.
  • از آنجائیکه مقادیر constant در کد‌های IL گنجانده می‌شوند، برای رسیدن به کارآیی بهتر، مقادیری را که در طول عمر یک برنامه تغییر نمی‌کنند، به صورت  const تعریف می‌کنیم.
  • هر زمان تصمیم داشتیم Constant هایی به ازای هر وهله از کلاس داشته باشیم از ReadOnly استفاده می‌کنیم. 
 
مطالب
روش‌هایی برای مدیریت بهتر عملگرهای RxJS در برنامه‌های Angular
کتابخانه‌ی RxJS، جزو پایه‌ای کار با برنامه‌های Angular است و ساده‌ترین روش کار با آن، تعریف یک سطر ذیل است:
 import {Observable} from 'rxjs';
به این ترتیب تمام عملگرهای RxJS مانند map ،do ،catch و غیره نیز import خواهند شد. اما این سادگی ... به قیمت افزوده شدن یک بسته‌ی 586 KB (غیرفشرده) به فایل‌های نهایی، تمام خواهد شد.


روش‌های مختلف import ویژگی‌های کتابخانه‌ی RxJS

الف) import همه چیز به صورت یکجا
 import Rx from "rxjs/Rx";
یک مثال
 Rx.Observable.of(1, 2, 3).map(i => i.toString());
این روش بسیار ساده‌است. اما سبب import کامل یک کتابخانه‌ی 586 KB نیز می‌شود.

ب) تنها import ویژگی‌های مورد نیاز
import { Observable } from "rxjs/Observable";
import "rxjs/add/observable/of";
import "rxjs/add/operator/map";
به این روش «patching the Observable prototype» نیز گفته می‌شود.
یک مثال
 Observable.of(1, 2, 3).map(i => i.toString());
مزیت این روش، کاهش قابل ملاحظه‌ی حجم نهایی برنامه است. فقط باید دقت داشت که متدهای مورد نیاز، حتما import شده باشند.

ج) فراخوانی مستقیم متدهای RxJS نه از طریق Observable
import { Observable } from "rxjs/Observable";
import { of } from "rxjs/observable/of";
import { map } from "rxjs/operator/map";
یک مثال
 const source = of(1, 2, 3);
const mapped = map.call(source, i => i.toString());
در این حالت کد بیشتری باید نوشته شود و مزیت اطلاعات نوع متد را نیز از دست می‌دهیم. از این جهت که این متدها زمانیکه با این روش import می‌شوند، any را بازگشت می‌دهند (Function.prototype.call خروجی از نوع any دارد).


مقید کردن برنامه به عدم استفاده از حالت «الف» و اجبار به استفاده از حالت «ب»

اگر به ریشه‌ی پوشه‌ی پروژه‌های مبتنی بر Angular CLI دقت کنید، فایل tslint.json نیز در آن‌ها قابل مشاهده است و اگر افزونه‌ی VSCode آن‌را نیز نصب کرده باشید، در حین کار با VSCode، خطاهای مرتبط را درون ادیتور مشاهده خواهید کرد. TSLint، قابلیت توسعه داشته و یک نمونه‌ی از این‌ها، بسته‌ی TSLint rules for RxJS است. برای نصب آن ابتدا دستور ذیل را صادر کنید:
 npm install rxjs-tslint-rules --save-dev
سپس فایل tslint.json را گشوده و تغییرات ذیل را به آن اعمال نمائید:
{
  "rulesDirectory": [
    "node_modules/codelyzer"
  ],
  "extends": [
    "rxjs-tslint-rules"
  ],  
  "rules": {
    "rxjs-add": { "severity": "error" },
    "rxjs-no-patched": { "severity": "error" },
    "rxjs-no-unused-add": { "severity": "error" },
    "rxjs-no-wholesale": { "severity": "error" },
    "rxjs-no-subject-unsubscribe": { "severity": "error" },
rxjs-no-wholesale آن سبب منع درج حالت «الف» می‌شود و سایر حالات روش «ب» را تشویق می‌کنند.



مدیریت بهتر حالت «ب» یا «تنها import ویژگی‌های مورد نیاز»

زمانیکه از روش «ب» استفاده می‌کنیم، کلاس‌های سرویس برنامه پر خواهند شد از کدهای تکراری ذیل:
import 'rxjs/add/operator/map';
import 'rxjs/add/operator/do';
import 'rxjs/add/operator/catch';
در اینجا هر متدی را که نیاز است باید یکبار import کرد و این‌کار را باید به ازای تک‌تک سرویس‌های برنامه نیز تکرار نمود.
برای مدیریت بهتر اینکار، فایل جدیدی را به نام src\app\shared\rxjs-operators.ts ایجاد می‌کنیم؛ با محتوای ذیل:
// define the rxjs operators needed by your app
// see node_module/rxjs/Rx.js for more

// statics
import "rxjs/add/observable/from";
import "rxjs/add/observable/throw";

// operators
import "rxjs/add/operator/catch";
import "rxjs/add/operator/combineLatest";
import "rxjs/add/operator/debounceTime";
import "rxjs/add/operator/delay";
import "rxjs/add/operator/distinctUntilChanged";
import "rxjs/add/operator/do";
import "rxjs/add/operator/filter";
import "rxjs/add/operator/finally";
import "rxjs/add/operator/first";
import "rxjs/add/operator/ignoreElements";
import "rxjs/add/operator/let";
import "rxjs/add/operator/map";
import "rxjs/add/operator/mapTo";
import "rxjs/add/operator/mergeMap";
import "rxjs/add/operator/startWith";
import "rxjs/add/operator/switchMap";
import "rxjs/add/operator/takeUntil";
import "rxjs/add/operator/withLatestFrom";
import "rxjs/add/operator/takeUntil";
import "rxjs/add/operator/take";
در اینجا تمام importهای مورد نیاز برنامه به صورت یکجا درج می‌شوند.
سپس کافی است به فایل src\app\app.module.ts مراجعه کرده و این فایل را import کنیم:
 // import RxJs needed operators only once
import "./shared/rxjs-operators";

//...
@NgModule({
//...
با اینکار سبب خواهیم شد تا دیگر در سرویس‌های برنامه (و تمام قسمت‌های آن) نیازی به تعریف‌های تکراری RxJS وجود نداشته باشد و تنها تعریفی که در آنجا نیاز است، یک مورد ذیل است:
 import { Observable } from "rxjs/Observable";
علت اینجا است، همانطور که عنوان شد، به این روش «patching the Observable prototype» نیز گفته می‌شود. به این معنا که این عملگرها و یا افزونه‌ها، جزئی از کلاس Observable می‌شوند و در تمام قسمت‌های برنامه، پس از import آن‌ها قابل دسترسی خواهند بود. بنابراین با یکبار import فایل rxjs-operators.ts، دیگر نیازی به تعریف مجدد آن نخواهد بود.