اشتراک‌ها
سایت SeeC

زبان C را درون مرورگر اجرا کنید.

سایت SeeC
مطالب
ساختن code snippet ( قطعه کد ) در ویژوال استودیو 2010
ویژوال استودیو به توسعه دهندگان این امکان را می‌دهد تا کدهایی را که تکراری بوده و به  دفعات در متن برنامه مورد استفاده هستند به شکل یک قطعه کد آماده (در صورت نیاز با مقادیر پیش فرض ) ذخیره کنند ، سپس در مواقع نیاز بدون اینکه مجبور باشند آن را دوباره و دوباره بنویسند ، تنها با تایپ کردن نام قطعه کد ذخیره شده  و دو بار فشردن  کلید Tab ، کد  تعریف شده توسط ویژوال استودیو  در محل تعیین شده اضافه می‌گردد. به این  قطعه کدهای آماده code snippet گفته می‌شود .
خود ویژوال استودیو تعدادی code snippet آماده  دارد که آشنایی با آنها می‌تواند سرعت کدنویسی را افزایش دهد . برای دیدن لیست کامل و مدیریت آنها به مسیر

Tools -> Code Snippets Manager (Ctrl+K,Ctrl+B)
بروید .

در ویژوال استودیو 2010 دو نوع snippet وجود دارد :

 1- Expansion snippets : که در محل کرسر (Cursor) اضافه می‌شوند . مثل cw و enum که به ترتیب دستور writeLine و ساختار یک enum را ایجاد می‌کنند .

 2- SurroundsWith snippets : که  می‌توانند یک تکه کد انتخاب شده را در بر بگیرند مثل for و یا do که کد انتخاب شده را در یک حلقه for و do-while محصور می‌کنند  .

نکته ای که باید توجه داشت این است که یک snippet می‌تواند از هر دو نوع باشد . برای مثال  for و do و یا if ، در صورتی که  کدی انتخاب شده باشد آن را محصور می‌کنند و گرنه  ساختار خالی مرتبط را در محل cursor اضافه می‌کنند .

همانطور که در ابتدا هم ذکر شد ، علاوه بر snippet‌های آماده‌ی موجود ، توسعه دهنده می‌تواند قطعه کدهایی را خود ایجاد کرده و مورد استفاده قرار دهد .

در اینجا یک expansion snippet  خواهیم ساخت تا  کار اضافه کردن بلاک try-catch-finally  را برای ما انجام دهد .

- ابتدا یک فایل xml به پروژه اضافه می‌کنیم و آنرا TryCatchFinally.snippet می‌نامیم . توجه کنید که نام فایل باید به .snippet ختم شود .

- فایل را باز  و درون آن راست کلیک کرده و گزینه Insert snippet > Snippet را انتخاب می‌کنیم . با اینکار یک قالب پایه snippet ( که یک ساختار xml ) است به فایل اضافه می‌شود .  هر فایل snippet از دو بخش اصلی header و  snippet تشکیل شده که بخش header اطلاعاتی کلی درباره قطعه کد را نگهداری می‌کند و بخش snippet مربوط به تعریف محتوای قطعه کد است .

<codesnippet format="1.0.0" xmlns="http://schemas.microsoft.com/VisualStudio/2005/CodeSnippet">
  <header>
    <title>title</title>
    <author>author</author>
    <shortcut>shortcut</shortcut>
    <description>description</description>
    <snippettypes>
      <snippettype>SurroundsWith</snippettype>
      <snippettype>Expansion</snippettype>
    </snippettypes>
  </header>
  <snippet>
    <declarations>
      <literal>
        <id>name</id>
        <default>value</default>
      </literal>
    </declarations>
    <code language="XML">
      <!--[CDATA[<test-->
      <name>$name$</name>
      $selected$ $end$]]>
    </code>
  </snippet>
</codesnippet>
 

- قالب پیش فرض شامل هر دو نوع snippet است .


<codesnippet format="1.0.0" xmlns="http://schemas.microsoft.com/VisualStudio/2005/CodeSnippet">
  <header>
...
    <snippettypes>
      <snippettype>SurroundsWith</snippettype>
      <snippettype>Expansion</snippettype>
    </snippettypes>
  </header>
...
</codesnippet>

از آنجا که قصد داریم یک Expansion snippet بسازیم پس تگ SurroundsWith را حذف می‌کنیم . 


    <snippettypes>
      <snippettype>Expansion</snippettype>
    </snippettypes>

- در بخش header مقدار تگ Title را به “Try Catch Finally”و  مقدار تگ Shortcut را به “trycf” و Description را به “Adds a try-catch-finally block ” تغییر می‌دهیم . Title عنوان snippet است و وجود آن ضروری است . اضافه کردن shortcut  اختیاری است  و به عنوان یک متن میانبر برای اضافه کردن snippet استفاده می‌شود .


    <Header>
      <Title>Try Catch Finally</Title>
      <Author>mohsen.d</Author>
      <Shortcut>trycf</Shortcut>
      <Description>Adds a try-catch-finally block</Description>

- تگ Literal برای تعریف جایگزین برای  بخشی از کد  درون snippet  که احتمال دارد پس از اضافه شدن ، توسط  برنامه نویس و یا در صورت استفاده از  function توسط خود ویژوال استودیو تغییر کند استفاده می‌شود . در قطعه کد try-catch-finally ، ما می‌خواهیم به کاربر اجازه بدهیم که نوع استثنائی را که catch می‌شود تغییر دهد .
تگ id نامی برای بخش قابل ویرایش تعریف می‌کند ( که از آن در  ادامه در تعریف خود قطعه کد استفاده می‌کنیم ) . آنرا به “ExceptionName” تغییر می‌دهیم . تگ default هم مقدار پیش فرضی را  برای آن بخش مشخص می‌کند . ما می‌خواهیم تمام استثناها را Catch کنیم پس مقدار پیش فرض را برابر "Exception" قرار می‌دهیم .


.....
    <declarations>
      <literal>
        <id>ExceptionName</id>
        <default>Exception</default>
      </literal>
    </declarations>
...

- و در تگ Code ، خود قطعه کدی که ویژوال استودیو باید آن را اضافه کند ، تعریف می‌شود . مقدار مشخصه Language آن را به CSharp تغییر می‌دهیم و محتویات داخل آنرا به شکل زیر اضافه می‌کنیم . 


<code language="CSharp">
<!--[CDATA[
try
{
    $end$
}
catch($ExceptionName$)
{
  
}
finally
{
  
}
      ]]-->
</code>

به نحوه استفاده از ExceptionName که در قسمت Literal تعریف کردیم توجه کنید  . عبارت $end$ هم یک کلمه رزرو شده است که محل قرار گرفتن cursor را بعد از اضافه شدن قطعه کد مشخص می‌کند .

- در نهایت snippet ما به شکل زیر خواهد بود : 


<codesnippet format="1.0.0" xmlns="http://schemas.microsoft.com/VisualStudio/2005/CodeSnippet">
  <header>
    <title>Try Catch Finally</title>
    <author>mohsen.d</author>
    <shortcut>trycf</shortcut>
    <description>Adds a try-catch-finally block</description>
    <snippettypes>
      <snippettype>Expansion</snippettype>
    </snippettypes>
  </header>
  <snippet>
    <declarations>
      <literal>
        <id>ExceptionName</id>
        <default>Exception</default>
      </literal>
    </declarations>
    <code language="CSharp">
      <!--[CDATA[
try
{
    $end$
}
catch($ExceptionName$)
{
  
}
finally
{
  
}
      ]]-->
    </code>
  </snippet>
</codesnippet>

اضافه کردن snippet ساخته شده به visual studio


دو راه برای اضافه کردن snippet تعریف شده به ویژوال استودیو وجود دارد :
روش اول قرار دادن فایل .snippet در پوشه code snippets ویژوال استودیو است که مسیر پیش فرض آن 

C:\Users\<UserName>\Documents\Visual Studio 2010\Code Snippets\
است . این پوشه به ازای هر زبان دارای یک زیر پوشه است . این snippet را باید در پوشه C# قرار دهیم . همین که فایل را در پوشه مناسب قرار دهیم ویژوال استودیو بدون نیاز به restart شدن آن را خواهد شناخت .

گزینه دوم import کردن فایل .snippet به داخل ویژوال استودیو است . در ویژوال استودیو به مسیر

Tools -> Code Snippets Manager (Ctrl+K,Ctrl+B)
می‌رویم . در پنجره Code Snippets Manager ، بر روی کلید import کلیک و فایل موردنظر را یافته و انتخاب کرده و پوشه‌ی محل ذخیره شدن آن را تعیین می‌کنیم .

استفاده از snippet ساخته شده

برای استفاده از snippet می‌توانیم متن میانبر تعریف شده را تایپ کنیم و با دو بار فشردن کلید tab قطعه کد تعریف شده به محل کرسر اضافه می‌شود 



همینطور با فشردن کلیدهای Ctrl+K و Ctrl+X  به صورت پشت سر هم منوی “Insert Snippet” ظاهر می‌شود که از طریق آن می‌توانیم Snippet موردنظر را یافته  ( بدنبال Title تعریف شده برای snippet  در پوشه ای که آنرا ذخیره کرده اید بگردید ) و با انتخاب آن کد تعریف شده اضافه خواهد شد .



 برای آشنایی با روش‌های مختلف دسترسی به snippet‌ها اینجا را بررسی کنید .

ابزارها

دستکاری خود فایل xml چندان جالب و خالی از خطا نیست . روش‌های بهتری برای ساخت و ویرایش snippet‌ها وجود دارد . Snippet Editor ابزاری برای ویرایش و ساخت snippet هاست و Snippet Designer هم یک پلاگین برای ویژوال استودیوست که کار مشابهی را انجام می‌دهد . یکی از کارهای جالبی که با این ابزار می‌توانید انجام دهید انتخاب یک قطعه از کد ( مثل یک تابع ) و سپس ساختن یک snippet از روی آن است .

در این پروژه هم مجموعه snippet‌های موجود ویژوال استودیو 2010 برای زبان سی شارپ ، جهت سازگاری با stylecop ویرایش و refactor شده اند ( در کنار تعریف snippet‌های دیگر ).
مطالب
پیاده سازی Template تو در تو در AngularJS و ASP.NET MVC
در Angular می شود یک سری Template و ساختار از پیش تعریف شده داشت و در هر زمان که نیاز بود مدلی را به آنها پاس داد و نمای HTML مورد نظر را تحویل گرفت.
بطور مثال در فرم ساز‌ها یا همان فرم‌های داینامیک ما نیاز داریم که مدل یک فرم (مثلا در فرمت JSON) را برای View ارسال کنیم و با استفاده از توانایی‌های Angular بتوانیم فرم مورد نظر را نمایش دهیم و در صورت امکان تغییر دهیم.
ViewModel فرم شما در MVC میتواند چیزی شبیه این باشد
   public class Form
    {
        public string Name { get; set; }
        public string Title { get; set; }
        public List<BaseElement> Elements { get; set; }
    }

    public abstract class BaseElement
    {
        public string Name { get; set; }
        public string Title { get; set; }
    }
    public class Section : BaseElement
    {
        public List<TextBox> Elements { get; set; }
    }
    public class TextBox : BaseElement
    {
        public string Value { get; set; }
        public string CssClass { get; set; }
    }
یک کنترلر هم برای مدیریت فرم ایجاد میکنیم
  public class FormBuilderController : Controller
    {
        //
        // GET: /FormBuilder/

        public ActionResult Index()
        {
            var form = new Form();
            var section = new Section() { Title = "Basic Info", Name = "section01" };
            section.Elements.Add(new TextBox() { Name = "txt1", Title = "First Text Box" });
            form.Elements.Add(new TextBox() { Name = "txt1", Title = "Second Text Box" });
            var formJson=JsonConvert.SerializeObject(form);
            return View(formJson);
        }
    }
در این کنترلر ما تنها یک اکشن داریم که در آن یک فرم خام ساده ایجاد کرده و سپس با استفاده از کتابخانه Json.net آنرا سریال و تبدیل به فرمت Json می‌کنیم و سپس آنرا برای View ایی که از Angular قدرت گرفته است، ارسال می‌نمائیم.
پیاده سازی View با Angular به اشکال گوناگونی قابل پیاده سازی و استفاده است که در اینجا و اینجا  می‌توانید ببینید.
 اما برای اینکه مشکل کنترلرهای تودرتو(Section) را حل کنید باید بصورت بازگشتی Template را فراخوانی کنید.
  <script type="text/ng-template" id="ElementTemplate">  
    <div ng-if="control.Type == 'JbSection'">
    <h2>{{control.Title}}</h2>
    <ul>
        <li ng-repeat="control in control.Elements" ng-include="'ElementTemplate'"></li>
    </ul>
    </div>
    </script>
و یا
<script type="text/ng-template" id="element.html">
    {{data.label}}
    <ul>
        <li ng-repeat="element in data.elements" ng-include="'element.html'"></li>
    </ul>
</script>

<ul ng-controller="NestedFormCtrl">
    <li ng-repeat="field in formData" ng-include="'element.html'"></li>
</ul>
در اینجا صفحه element.html یک صفحه بیرونی است که Template ما در آن قرار دارد.
مطالب
آشنایی با ساختار IIS قسمت پنجم
در مطالب قبلی در مورد ماژولار بودن IIS زیاد صحبت کردیم، ولی اجازه بدهید این مورد را به صورت کاربردی‌تر و موشکافانه‌تر بررسی کنیم. برای اینکه به مشکلی در طول این سری از مطالب برنخورید، IIS را به صورت کامل یعنی full feature نصب نمایید. از بخش control panel>programs & features>Turn Windows features on or off اقدام نمایید و هرچه زیر مجموعه Internet information service هست را برگزینید. در صورتی که از نسخه‌های ویندوز سرور 2008 استفاده می‌کنید از طریق server manager>roles>web server اقدام نمایید.
برای نصب یک ماژول باید دو مرحله را انجام داد:
  1. نصب ماژول
  2. فعال سازی ماژول
نکته ای که در مورد ماژول‌های native وجود دارد این هست که این ماژول‌ها دسترسی بدون محدودیتی به منابع سروری دارند و از این رو حتما باید این نکته را دقت کنید که ماژول native شما از یک منبع مورد اعتماد دریافت شده باشد.

نصب یک native module
برای نصب می‌توانید یکی از سه راه زیر را استفاده کنید:
  1. ویرایش دستی فایل کانفیگ و از نسخه IIS7.5 به بعد هم می‌توانید از configuration editor هم استفاده کنید.
  2. استفاده از محیط گرافیکی IIS
  3. استفاده از خط فرمان با دستور Appcmd
مزیت روش دستی این هست که شما دقیقا می‌دانید در پشت صحنه چه اتفاقی می‌افتد و نتیجه هر کدام از این سه روش، اضافه شدن یک مدخل ورودی به تگ <globalmodules> است. برای اعمال تغییرات، مسیر زیر را بروید:
%windir%\system32\inetsrv\config\applicationhost.config
کسی که نیاز به دسترسی به این مسیر و انجام تغییرات دارد باید در بالاترین سطح مدیریتی سرور باشد.
اگر فایل را باز کنید و تگ globalmodule را پیدا کنید متوجه می‌شوید که تمامی ماژول‌ها در این قسمت معرفی شده‌اند و برای خود یک مدخل ورودی یا همان تگ add را دارند که در آن مسیر فایل dll هم ذکر شده است:
<globalModules> 
 
 <addname="DefaultDocumentModule"image="%windir%\system32\inetsrv\defdoc.dll"/> 
 
 <addname="DirectoryListingModule"image="%windir%\system32\inetsrv\dirlist.dll"/> 

<add name="StaticFileModule"image="%windir%\system32\inetsrv\static.dll"/>
...

 </globalModules>

برای حذف یا جایگزینی یک ماژول به راحتی می‌توانید مدخل ورودی یک ماژول را به صورت دستی حذف نمایید و برای جایگزینی هم بعد از حذف، ماژول خود را معرفی کنید. ولی توجه داشته باشید که این حذف به معنی حذف این ماژول از تمامی اپلیکیشن‌های موجود بر روی IIS هست و سپس اضافه کردن یک ماژول به این بخش. همچنین اگر قصد شما فقط حذف یک ماژول از روی یکی از اپلیکشن‌ها باشد باید از طریق فایل کانفیگ سایت از مسیر تگ‌های <system.webserver><modules> و با استفاده از تگ‌های add و remove به معرفی یک ماژول مختص این اپلیکیشن و یا حذف یک ماژول خاص اقدام نمایید.

PreConditions
این ویژگی می‌تواند در خط معرفی ماژول، مورد استفاده قرار بگیرد. اگر به فایل نگاه کنید می‌بینید که در بعضی خطوط این ویژگی ذکر شده است. تعریف این ویژگی به هسته IIS می‌گوید که این ماژول در چه مواردی و به چه شیوه ای باید به کار گرفته شود.
 <add name="ManagedEngine64" image="%windir%\Microsoft.NET\Framework64\v2.0.50727\webengine.dll" preCondition="integratedMode,runtimeVersionv2.0,bitness64" /> 
 
 <add name="ManagedEngine" image="%windir%\Microsoft.NET\Framework\v2.0.50727\webengine.dll" preCondition="integratedMode,runtimeVersionv2.0,bitness32" /> 
 
<add name="ManagedEngineV4.0_32bit" image="%windir%\Microsoft.NET\Framework\v4.0.30319\webengine4.dll" preCondition="integratedMode,runtimeVersionv4.0,bitness32" /> 
 
<add name="ManagedEngineV4.0_64bit" image="%windir%\Microsoft.NET\Framework64\v4.0.30319\webengine4.dll" preCondition="integratedMode,runtimeVersionv4.0,bitness64" />

مقادیری که precondition میتواند بگیر شامل موارد زیر هستند:
bitness
این گزینه به دو صورت bitness32 و bitness64 یافت می‌شود. امروزه پردازنده‌های 64 بیتی بسیار متداول شده اند و بسیاری از تولید کنندگان دارند به سمت عرضه ابزارهای 64 بیتی رو می‌آورند و به زودی عرضه‌های 32 بیتی را متوقف می‌کنند و به سمت سیستم عامل‌های 64 بیت سوییچ خواند کرد ولی باز هم هنوز برنامه‌های 32 بیتی زیادی هستند که مورد استفاده قرار می‌گیرند و نمی‌توان آن‌ها را نادیده گرفت. برای همین ویندوزهای 64 بیتی مایکروسافت در کنار محیط 64 بیتی‌شان از یک محیط 32 بیت به اسم WOW64 استفاده می‌کنند. در این حالت این امتیاز به شما داده می‌شود که از پروسه‌های کارگر 32 بیتی در کنار پروسه‌های کارگر 64 بیتی استفاده کنید و PreCondition به bitness32 یا bitness64 تنظیم می‌شود تا از صحت بارگزاری dll در یک محیط درست مطمئن شود. در صورتی که این خصوصیت ذکر نشود یک هندلر 32 بیتی و 64 بیتی و یک module map اجرا می‌شود.

Runtime version
اگر ماژول خاصی برای اجرا به ورژن خاصی از net framwork. نیاز دارد، این ویژگی ذکر می‌شود. در صورتی که ماژولی قصد اجرای بر روی فریم ورک اشتباهی داشته باشد سبب خطا خواهد شد.

Mana gedHandler 
با معرفی IIS7 ما با یک مدل توسعه پذیر روبرو شدیم و می‌توانستیم ماژول‌ها و هندلرهای خود را بنویسیم و مستقیما در Pipeline قرار دهیم ولی سوییچ کردن بین دو بخش کدهای مدیریت شده و native یک عمل سنگین برای سیستم به شمار می‌آید و به منظور کاهش این بار گزینه managedhandler قرار داده شده است تا تعیین کند مواقعی که درخواست نیازی به این ماژول ندارد، این ماژول اجرا نگردد. به عنوان مثال فایل‌های ایستا چون jpg یا html و... شامل این ماژول نخواهند شد. واضح‌ترین مثال در این زمینه Forms Authentication می‌باشد و موقعی اجرا می‌شوند که درخواست فایل‌های aspx شده باشد و اگر یک فایل html را درخواست کنید این ماژول امنیتی روی آن اثری ندارد و عملیات شناسایی هویت روی آن اجرا نمی‌شود و اگر می‌خواهید روی همه فایل‌ها، این عملیات شناسایی انجام شود باید خصوصیت "precondition="managedhandler حذف شود.
در صورتی که تگ module را به صورت زیر بنویسید تمامی ماژول‌ها برای تمامی درخواست‌ها اجرا خواهد شد، صرف نظر از اینکه آیا ماژولی به صورت "precondition="managedmodule مقداردهی شده است یا خیر.
<modules runAllManagedModulesForAllRequests="true"/>
 
The Mode Precondition 
تا به الان گفتیم که چگونه میتوانیم یک ماژول و یا هندلر مدیریت شده‌ای را به Pipeline اضافه کنیم؛ ولی IIS7 به بالا نیاز دارد که تا پروسه‌های کارگر را به روشی خاص به این منظور اجرا کند و فریم ورک دات نت را برای اجرای آن‌ها بارگزاری کند. همچنین به اجرای ماژولی به اسم webengine.dll برای مدیریت  ماژولهای مدیریت شده نیازمند است و خود IIS در مورد کدهای مدیریت شده چیزی متوجه نمی‌شود. پس ما برای اینکه IIS را متوجه این موضوع نمائیم، باید Integrated mode را به آن معرفی کنیم.
در نسخه‌های قبلی IIS یک روش قدیمی برای کدهای مدیریت شده وجود داشت که از طریق اینترفیسی به نام ISAPI صورت می‌گرفت. در این حالت ASPNET_ISAPI.DLL مسئول این کار بود و اگر هنوز هم میخواهید از این dll در نسخه‌های جدیدتر IIS کمک بگیرید باید به جای معرفی classic mode ، integration mode را معرفی کنید.
با برابر کردن precondtion به مقدار "intgretedmode" هندلر یا ماژول شما در یک پول با خصوصیت integrated بارگزاری خواهد شد و اگر مقدار آن "classicmode" باشد در یک پول بدون خاصیت integrated بارگزاری می‌شود.
تفاوت بین دو روش کلاسیک و مجتمع integrated بر سر این هست که در روش جدید، ماژول شما به عنوان یک پلاگین برای IIS دیده نمی‌شود و کد شما را جزئی از کامپوننت‌های خود به شمار می‌آورد. به صورت واضح‌تر در حالت کلاسیک موقعی که درخواستی وارد pipeline میشد ابتدا از کامپوننت‌ها و ماژول‌های داخلی خود IIS عبور داده میشد و بعد فایل ASPNET_ISAPI.DLL جهت پردازش کدهای مدیریت شده صدا زده میشد و با توجه به کدهای شما، بعضی مراحل تکرار میشد؛ مثلا اگر کد شما در مورد Authentication بود و بعد از گذر از مراحل auth داخل خود IIS و بقیه موارد دوباره نوبت کد شما و گذر از مراحل authentication بود. یعنی وجود دو pipeline؛ ولی در حالت مجتمع این دوبار انجام وظیفه از بین رفته است چرا که کدهای شما به طور مستقیم در pipeline قرار دارند و آن‌ها را جزئی از خود می‌داند، نه یک پلاگین که افزون بر فعالیت خودشان، اجرای کدهای شما رو هم بر دوش بکشند.
شکل زیر نمونه ای از حالت کلاسیک را نشان می‌دهد که در آن دو بار عمل auth دارد انجام میگیرد.
 



شکل زیر هم نمونه ای حالت مجتمع هست:

 
در کل امروزه دیگر استفاده از روش کلاسیک راهکار درستی نیست و این ویژگی تنها به عنوان یک سازگاری با نمونه کارهای قدیمی است.
تگ‌هایی که از خصوصت precondition استفاده می‌کنند به شرح زیر هستند:
  • ISAPI filters 
  • globalModules 
  • handlers 
  • modules 

در مورد بقیه تگ‌ها در آینده بیشتر بحث می‌کنیم. بهتر هست مطلب را با توضیح precondition جهت ممانعت از طولانی و طومار شدن در اینجا ببندیم و در قسمت آینده دیگر روش‌های نصب ماژولمان را دنبال کنیم.
مطالب
برنامه نویسی پیشرفته JavaScript - قسمت 4 - عناصر داخلی و ویژگی‌های تابع

عناصر داخلی تابع

در داخل هر تابع دو شیء خاص به نامهای arguments و this وجود دارند. شیء arguments ، که قبلا در مورد آن صحبت کردیم، دارای یک ویژگی به نام callee می‌باشد که به تابعی اشاره می‌کند که arguments متعلق به آن است. به مثال زیر توجه کنید که تابع فاکتوریل را به صورت بازگشتی پیاده سازی نموده است:

function factorial(num) {
    if (num <= 1)
        return 1;
    else
        return num * factorial(num - 1);
}
این تابع به درستی کار خواهد کرد تا زمانیکه نام تابع تغییر نکند. این نوع کد نویسی یک وابستگی شدید (Tightly Coupled) به نام تابع دارد. این وابستگی می‌تواند با arguments.callee از بین برود:
function factorial(num) {
    if (num <= 1)
        return 1;
    else
        return num * arguments.callee(num - 1);
}
در مثال فوق به جای نام تابع factorial در مقابل return از arguments.callee استفاده شده است. حال به مثال زیر توجه کنید:
function factorial(num) {
    if (num <= 1)
        return 1;
    else
        return num * arguments.callee(num - 1);
}

var anotherFactorial = factorial;

factorial = function() {
    return 0;
}

alert(anotherFactorial(5));
alert(factorial(5));

خروجی :

     120

     0


در مثال فوق، ابتدا تابع factorial تعریف شده و سپس به متغیر anotherFactorial نسبت داده شده‌است. سپس تابع factorial با تعریف جدیدی جایگزین شده که مقدار 0 بر می‌گرداند. همانطور که مشاهده می‌کنید، تابع بازگشتی از طریق arguments.callee فراخوانی گردیده است. اما اگر به جای arguments.callee از نام تابع، یعنی factorial استفاده کرده بودیم، خروجی در هر دو مرحله 0 می‌بود. زیرا anotherFactorial نیز، در داخل خود، تابع factorial جایگزین شده با خروجی 0 را فراخوانی می‌نمود.

شیء دیگری که در توابع وجود دارد، شی this می‌باشد. این شیء به شیء ای اشاره می‌کند که تابع، متعلق به آن است یا برای آن فعالیت می‌کند. اگر تابعی به صورت عمومی تعریف شود، متعلق به شیء window می‌باشد. بنابراین this در این توابع به شیء window اشاره می‌کند. به مثال زیر توجه کنید:

window.color = "red";

var o = { color: "blue" };
o.showColor = sayColor;

function sayColor() {
    alert(this.color);
}

sayColor();
o.showColor();

خروجی :

     "red"

     "blue"


ابتدا ویژگی color را برای شیء window تعریف کردیم. سپس شیء ای به نام o ایجاد نمودیم که دارای ویژگی color می‌باشد. همچنین تابعی به نام showColor را برای آن تعریف نمودیم که تابع sayColor به آن نسبت داده شده است. در تابع sayColor نیز مقدار ویژگی color را به صورت پیغامی نمایش می‌دهیم. زمانی که این تابع را فراخوانی می‌نماییم، شیء this موجود در آن به شیء window اشاره می‌کند؛ بنابراین مقدار "red" را نمایش می‌دهد. سپس تابع showColor از شیء o را فراخوانی نمودیم که شیء this در آن به شیء o اشاره می‌کند. زیرا تابع showColor که به تابع sayColor اشاره می‌کند، متعلق به شیء o می‌باشد.


ویژگی‌ها و توابع اشیاء ایجاد شده از Function

ویژگی caller

یکی از ویژگی‌های توابع که می‌تواند مورد استفاده قرار بگیرد، ویژگی caller می‌باشد. این ویژگی مشخص می‌کند که چه تابعی، تابع جاری را فراخوانی نموده است. اگر فراخوانی تابع جاری در حوزه‌ی عمومی (Global Scope) صورت گرفته باشد، این ویژگی مقدار null بر می‌گرداند؛ در غیر اینصورت محتوای تابع فراخواننده برگردانده خواهد شد.

function outer() {
    inner();
}

function inner() {
    alert(inner.caller);
}

inner();
outer();

خروجی :

    null

     function outer() {
        inner();
      }
از آنجایی که inner در حوزه‌ی عمومی فراخوانی شده است، inner.caller مقدار null را بر می‌گرداند. در خط بعدی تابع outer فراخوانی شده است که در داخل خود تابع inner را فراخوانی می‌نماید. در این شرایط inner.caller سورس کد تابع outer را برمی گرداند که موجب فراخوانی تابع inner شده است. جهت کاهش وابستگی، همانطور که در مبحث قبلی گفته شد، می‌توانید بجای inner.caller از arguments.callee.caller استفاده کنید.

ویژگی length

ویژگی دیگری که برای توابع مورد استفاده قرار می‌گیرد، ویژگی length می‌باشد. این ویژگی تعداد Named Arguments (پارامترهای نامی) تابع را بر می‌گرداند.

function sayName(name) {
    alert(name);
}

function sum(num1,num2) {
    return num1 + num2;
}

function sayHi() {
    alert("Hi");
}

alert(sayName.length);
alert(sum.length);
alert(sayHi.length);

خروجی :

     1

     2

     0


همانطور که در خروجی نیز مشاهده می‌کنید، تعداد آرگومانهای هر یک از توابع تعریف شده نمایش یافته است. به عنوان مثال تابع sayName دارای یک آرگومان ورودی است و خروجی نیز عدد 1 را نمایش داده است.


توابع apply() و call()

این دو تابع، جهت فراخوانی توابع، با یک مقدار خاص برای شیء this استفاده می‌شوند؛ در واقع مقدار شیء this را در بدنه‌ی توابع تنظیم می‌کنند. همانطور که قبلا اشاره شد، شیء this ، به شیء ای اشاره میکند که تابع متعلق به آن است. با توابع فوق می‌توانیم اشاره‌گر this را با مقدار یا شیء دیگری تنظیم کنیم. آرگومان اول هر دوی این توابع، مقداری است که باید به شیء this اختصاص یابد. آرگومان بعدی تابع apply آرایه‌ای است که آرگومان‌های ورودی را برای تابع فراخوانی شده فراهم می‌کند. آرگومانهای بعدی تابع call ، همان آرگومان هایی هستند که به صورت مجزا به تابع فراخوانی شده ارسال می‌گردند.

var color = "red";

var obj = { color: "blue" };

function sayColor(a, b) {
    alert(a + " said " + b + ": " + this.color);
}

sayColor("Sohrab", "Mitra");
sayColor.apply(this, ["Sohrab", "Mitra"]);
sayColor.call(this, "Sohrab", "Mitra");

sayColor.apply(obj, ["Sohrab", "Mitra"]);
sayColor.call(obj, "Sohrab", "Mitra");

خروجی :

     "Sohrab told Mitra: red"

     "Sohrab told Mitra: red"

     "Sohrab told Mitra: red"

     "Sohrab told Mitra: blue"

     "Sohrab told Mitra: blue"


همانطور که می‌دانید یک تابع به صورت پیش فرض متعلق به شیء window می‌باشد. در سه فراخوانی اول، تابع sayColor ، شیء this ، به شیء window اشاره می‌کند. بنابراین مقدار red را برای متغیر یا ویژگی color نمایش میدهد. دو فراخوانی آخر که obj را به عنوان آرگومان اول ارسال می‌نمایند، یعنی شیء this باید با مقدار obj جایگزین شود. بنابراین مقدار blue را برای ویژگی color ، که متعلق به شی obj می‌باشد، نمایش می‌دهند.

تنها تفاوت call() و apply() ، شیوه‌ی ارسال آرگومانها به تابع مقصد می‌باشد. مزیت استفاده از توابع call() یا apply() این است که می‌توان یک شیء را به یک تابع تزریق نمود به گونه‌ای که شیء، هیچ اطلاعی از تابع مورد نظر نداشته باشد. این مزیت مورد استفاده‌ی برخی الگوها و معماری‌ها می‌باشد که در مباحث مربوطه در مورد آن بحث خواهد شد.


تابع bind()

این تابع نمونه‌ای از یک تابع را ایجاد می‌کند و شیء this آن تابع را، با آرگومان ارسالی به تابع bind ، مقداردهی می‌نماید.

var color = "red";

var obj = { color: "blue" };

function sayColor() {
    alert(this.color);
}

var bindSayColor = sayColor.bind(obj);
bindSayColor();

خروجی :

     "blue"


در مثال فوق، نمونه‌ای از تابع sayColor ایجاد شده است که شیء obj به عنوان آرگومان ورودی تابع bind ارسال شده است. یعنی مقدار this در تابع bindSayColor به شیء obj اشاره میکند و مقدار ویژگی color شیء obj به عنوان خروجی نمایش می‌یابد.