نظرات مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 22 - توزیع برنامه توسط IIS
ارتقاء به ASP.NET Core 3.0

اگر در تنظیمات web.config خود، سطر زیر را در مورد تنظیم AspNetCoreModule دارید:
<add name="aspNetCore" path="*" verb="*" modules="AspNetCoreModule" resourceType="Unspecified" />
و یا در تنظیمات فایل csproj خود، ماژول نگارش 1 درج شده‌است:
<AspNetCoreModuleName>AspNetCoreModule</AspNetCoreModuleName>
برنامه‌ی شما اجرا نخواهد شد. ماژول نگارش 1 از بسته‌ی هاستینگ برنامه‌های ASP.NET Core 3.0 حذف شده‌است و باید از نگارش 2 استفاده کنید:
<add name="aspNetCore" path="*" verb="*" modules="AspNetCoreModuleV2" resourceType="Unspecified"/>
نظرات مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 14 - لایه بندی و تزریق وابستگی‌ها
ممنون بابت پاسختون...
اگر لایه Service به عنوان ماژول سطح بالا   فرض کنیم  و لایه DataAccsessLayer رو به عنوان   ماژول سطج پایین  فرض کنیم. مگر طبق تعریف قانون DIP  نباید رابط IUnitOfWork رو در لایه Service تعریف کرده و  لایه DAl موظف باشد ویژگی‌های مورد نیاز Service را  پیاده سازی کند و دیگر لازم نیست applicationDbContext رو به صورت public کنیم و میتوانیم اون رو به صورت internal  تعریف کنیم.

مانند پروژه  eShopOnContainers .


نظرات مطالب
توسعه سیستم مدیریت محتوای DNTCms - قسمت اول
ضمن عرض  خسته نباشید به کلیه عزیزان ، از آنجا که قرار نیست هر ماژول محتویات خودش از جمله منوها و... را به سیستم تحمیل نماید (مثلا به محض ثبت شدن منوهایش به صفحه اصلی افزوده شود) نیاز به جدوالی برای ثبت و مدیریت آنها می‌باشد ،امکاناتی نظیر تغییر قالب به صورت پویا نیز می‌تواند چالش دیگری باشد ، هر قالب دارای section هایی خواهد بود که توسط متدی به سامانه معرفی می‌گردند . و هر ماژول می‌تواند دارای اکشن متدهایی باشد که پارشال ویویی را رندر می‌نماید که می‌توان از قسمت مدیریت آن را در یکی از سکشنهایی که قالب فعال ارائه می‌نماید و در آدرس خاصی به نمایش گذارد. همه اینها نیازمند جداولی در بانک اطلاعاتی و بالطبع نیاز به بررسی شدن در همین مرحله اولیه را دارند . 

 
نظرات مطالب
ASP.NET MVC #4
با سلام و خسته نباشید و تشکر بابت مقاله مفیدتون ، بنده سوالاتی داشتم 
1 - چطور میتونم در برنامم بعد از کامپایل(در زمان اجرا) روت جدید تعریف کنم ، یا به عبارتی چطور میشود مسیری را بصورت داینامیک  تعریف کرد؟
2 - فرض کنید یک پلتفرم(نمیدونم اسمشو چی بزارم) داریم + چندین ماژول ، ماژول‌ها application هایی مجزا باشند که بصورت جدا گانه ساخته شده اند و بعد برای پلتفرم اصلی نصب شده اند. پلتفرم اولیه چطور باید درخواست هایی را مدیریت کند که برای ماژول هایی که بعدا طراحی میشوند هستند؟
مدت هاست این سوال ذهن منو درگیر خودش کرده
نظرات مطالب
مقابله با XSS ؛ یکبار برای همیشه!
سلام
بابت به اشتراک گذاری سورس این ماژول ممنون. اما گویا این ماژول نشت حافظه داره. شما در تابع Dispose اشاره گر به تابع رو حذف نکردید. از اونجایی که IModule اشاره گری به HttpApplication نداره بنابراین من اونو از تابع Init گرفتم
private HttpApplication _context = null;
public void Init(HttpApplication context)
{
   _context = context;
   _context.BeginRequest += CleanUpInput;
}
public void Dispose()
{
    _context.BeginRequest -= CleanUpInput;
}

نظرات مطالب
مقابله با XSS ؛ یکبار برای همیشه!
کاری که ماژول مایکروسافت انجام می‌ده علاوه بر حذف موارد زائد، تبدیل متن به XHTML استاندارد است و همچنین اعمال انواع و اقسام encoding؛ به همین جهت این نوع تبدیلات رو شما مشاهده می‌کنید ولی ... مطلوب کار ما نیست. در کل به خاطر این مسایل من ماژول مایکروسافت رو کنار گذاشتم (هر چند از لحاظ تشخیص حملات عالی است اما فعلا قابل تنظیم نیست و یک ضرب هر کاری که دوست دارد انجام می‌دهد). از یک روش دیگر استفاده کردم که سبک‌تر است و این مشکلات را هم ندارد(+). این روش بر اساس white list عمل می‌کند. یعنی می‌گه یک سری تگ html از نظر من مجاز است و مابقی خطرناک‌ها همه باید حذف شوند.
مثال به روز شد لطفا آن‌را دریافت کنید.
مطالب
آشنایی با فریمورک الکترون Electron
فریمورک الکترون، ساخته شده توسط Github، مدتی است سر و صدای زیادی به پا کرده است و شرکت‌های بزرگی در حال استفاده‌ی از این فریمورک در برنامه‌های دسکتاپ خود هستند که Microsoft Visual Studio Code یکی از آنهاست. الکترون از چند لحاظ مورد لطف جامعه‌ی برنامه نویسان قرار گرفته است که تعدادی از علل آن را بررسی می‌کنیم:

  1. ساخت برنامه‌های دسکتاپ به صورت چندسکویی (ویندوز، لینوکس، مک)
  2. استفاده از HTML,CSS,JavaScript که طراحان وب در این زمینه با آن به آسانی ارتباط برقرار می‌کنند.
  3. قابلیت استفاده از کتابخانه‌های قدرتمند تحت وب چون Bootstrap,Jquery,Angular Js و ...
  4. متن باز و رایگان است.
برای راه اندازی الکترون نیاز است که یکی از بسته‌های Node.js یا IO.js را نصب نمایید تا از طریق مخزن npm نسبت به نصب آن اقدام کنیم. محیط کنسول آن را باز میکنیم و مشغول نوشتن می‌شویم. ابتدا از طریق npm در دایرکتوری پروژه، فایل package.json را ایجاد می‌کنیم. بدین منظور دستور زیر را در کنسول وارد می‌کنیم:
D:\electron\test1>npm init
تعدادی سوال از شما میکند و بر اساس پاسخ‌هایتان فایل package.json را می‌سازد که فعلا می‌توانید وارد نکنید و بعدا طبق میلتان آن را ویرایش کنید. بعد از آن نیاز است الکترون را داخل این دایرکتوری نصب کنیم تا در لیست وابستگی‌های (Dependencies) فایل Package.json قرار بگیرد. برای نصب آن لازم است دستور زیر وارد کنید:
npm i electron-prebuilt --save-dev
دستور بالا با فلگ save  یا s، باعث می‌شود نسخه‌ی prebuilt الکترون به عنوان یکی از وابستگی‌ها، به سیستم اضافه شود و فلگ dev اعلام می‌دارد که بسته‌ی الکترون را در وابستگی‌های توسعه و دیباگینگ قرار بده.

 لازم است در اینجا توضیحی کوتاه در مورد انواع وابستگی‌ها داشته باشیم:

Dependencies این نوع از وابستگی‌ها، بسته‌هایی را نصب میکنند که شما از آن‌ها در کدهایتان استفاده می‌کنید و در آینده به همراه پروژه کمپایل می‌شوند. به طور خودکار وقتی بسته‌ای را به عنوان وابستگی معرفی میکنید، npm وابسته‌های آن بسته را به صورت درختی بررسی می‌کند و آن‌ها را هم نصب میکند.

DevDependencies : این نوع از وابستگی‌های برای کارهای دیباگینگ و ... است؛ مثل آزمون واحد و ... که نیازی نیست در کامپایل نهایی لحاظ گردند. اگر این نوع کتابخانه‌ها را به جای devdependencies به dependencies ارسال کنید، اتفاق خاصی نمی‌افتد. ولی در حجم برنامه‌ی نهایی شما تاثیرگذار خواهند بود.

PeerDependencies: این نوع وابستگی‌ها برای معرفی بسته‌هایی استفاده می‌شوند که در پلاگین‌هایی که استفاده می‌کنید تاثیر دارند. ممکن است پلاگینی نیاز به استفاده‌ی از یک بسته را دارد، ولی آن را در کد، Require نکرده باشد (در مورد Require بعدا صحبت می‌کنیم). ولی برای اجرا نیاز به این بسته دارد. به همین دلیل از نسخه‌ی 3 به بعد، به شما هشدار میدهد که این بسته‌ها را نیز لحاظ کنید (تا نسخه‌ی npm2 به طور خودکار نصب می‌شد). همچنین نسخه بندی این وابستگی‌ها را نیز در نظر می‌گیرد. این حالت را می‌توانید مانند پلاگین‌های جی‌کوئری تصور کنید که نیاز است قبل از آن‌ها، کتابخانه‌ی جی‌کوئری صدا زده شود؛ در صورتی که در خود پلاگین، جی کوئری صدا زده نشده است.

ویرایشگر اتم

قبل از اینکه بخواهیم کدنویسی با هر زبانی را آغاز کنیم، عموما یک ادیتور مناسب را برای کارمان بر می‌گزینیم. الکترون نیازی به ادیتور خاصی ندارد و از Notepad گرفته تا هر ادیتور قدرتمند دیگری را می‌توانید استفاده کنید. ولی ادیتور اتم Atom که توسط خود الکترون هم تولید شده است، برای استفاده رایج است. ویژوال استودیو هم در این زمینه بسیار خوب و قدرتمند ظاهر شده است و حاوی Intellisense هوشمندی است.
 
این ادیتور که با ظاهری جذاب، توسط تیم گیت هاب تولید شده است، یک ویرایشگر متن باز با قابلیت توسعه و تغییر پذیری بالاست و از بسته‌های Node.js پشتیانی میکند و به صورت داخلی مجهز به سیستم گیت می‌باشد. بیشتر فناوری‌های استفاده شده در این ویرایشگر، رایگان بوده و دارای جامعه‌ی بزرگ متن باز می‌باشند. از فناوری‌های مورد استفاده‌ی آن می‌توان به الکترون، CoffeScript ، Node.js ,LESS و ... اشاره کرد. شعار سازندگان این ادیتور «یک ویرایشگر قابل هک برای قرن 21» می‌باشد.
برای پشتیبانی از زبان‌های مختلف، حاوی تعدادی زیادی پلاگین پیش فرض است مانند روبی ، سی شارپ، PHP ,Git,Perl,C/C++, Go,Objective-C,YAML و ...

آغاز کدنویسی
بگذارید کدنویسی را شروع کنیم. اگر اتم را نصب کرده باشید، می‌توانید با وارد کردن عبارت زیر، پروژه خود را در ادیتور باز کنید:
atom .
نماد "." به معنی دایرکتوری جاری است و به ادیتور اتم می‌گوید که این دایرکتوری را به عنوان یک پروژه، باز کن. بعد از باز شدن می‌توانید ساختار دایرکتوری و فایل‌ها را در سمت چپ ببینید. فایل package.json را باز کنید و به شکل زیر، آن را تغییر دهید:
{
  "name": "electron",
  "version": "1.0.0",
  "description": "",
  "main": "index.js",
  "scripts": {
    "start": "electron ."
  },
  "author": "",
  "license": "ISC"
}
این تغییر، شامل حذف خصوصیت test و افزودن خصوصیت start به بخش scripts است. مقدار خصوصیت start را برابر . electron بگذارید تا موقع اجرا و تست پروژه، الکترون، پروژه‌ی موجود را در دایرکتوری جاری که فایل package.json در آن قرار دارد، اجرا کند. در بخش Main، نام فایل آغازین را نوشته است که باید آن را بسازید ( اگر این خصوصیت وجود هم نداشته باشد به طور پیش به این مقدار تنظیم شده است). به همین علت New File را اجرا کنید تا فایل Index.js را بسازید:
const electron = require('electron');
const {app} = electron;
const {BrowserWindow} = electron;
سه خط بالا را می‌نویسیم ، اولین خط نیاز ما را به کتابخانه و شیء الکترون فراهم می‌کند و بعد از آن، از الکترون درخواست دو شیء را به نام‌های app و BrowserWindow، می‌کنیم. شیء app مسئول چرخه‌ی زندگی اپلیکیشن است و موارد مربوط به آن را کنترل می‌کند؛ مثل رویدادهایی که ممکن است در برنامه رخ بدهند که در جلوتر با یکی از این رویدادهای آشنا می‌شویم. شیء BrowserWindow می‌تواند برای شما یک نمونه پنجره‌ی جدید را ایجاد کند و بتوانید آن پنجره را از این طریق مدیریت کنید.
let win;
app.on('ready', function() {
  // Create the browser window.
  win = new BrowserWindow({
           width: 800,
           height: 600
     });
});
در قسمت بعدی برای رویداد ready، یعنی زمانیکه الکترون آماده سازی‌ها را انجام داده است و برنامه آماده بارگذاری است، متدی را تعریف می‌کنیم که در آن یک پنجره‌ی با پهنای 800 پیکسل در 600 پیکسل، می‌سازد.این پنجره، پنجره‌ی اصلی شماست. کلمه‌ی کلید let و const را که می‌بینید، جز قوانین جدید Ecma Script هستند که در سایت جاری قبلا به آن‌ها پرداخته شده است و از تکرار آن خودداری می‌کنیم. دلیل اینکه متغیر win را به صورت عمومی تعریف کردیم این است که این احتمال زیاد می‌رود بعدا با اجرای سیستم Garbage در جاوااسکریپت، پنجره به طور خودکار بسته شود.
اکنون در کنسول می‌نویسیم:
npm start
حال npm با بررسی خصوصیت start در فایل package.json دستور . electron را اجرا خواهد کرد و برنامه‌ی ما، یک پنجره‌ی خالی را نمایش خواهد داد.
برای اینکه اولین برنامه واقعا خالی نباشد و ظاهری به آن بدهیم، یک فایل html می‌سازیم و در callback رویداد ready، بعد از ساخت پنجره آن را صدا می‌زنیم:
win.loadURL(`file://${__dirname}/index.html`);
با متد loadURL به راحتی می‌توانید یک صفحه‌ی وب را از شبکه و یا از روی سیستم، بخوانید. در بخش آرگومان، از پروتکل فایل استفاده شده است تا به آن بگوییم فایل مورد نظر روی سیستم جاری است. عبارت بعدی که به صورت template string تعریف شده‌است، حاوی مسیر index.js یا همان startup path است و سپس فایل index.html معرفی شده‌است. مجددا برنامه را اجرا کنید تا فایل index.html خود را داخل آن ببینید.
مطالب
همه چیز در مورد CLR : قسمت اول
در حال حاضر من کتاب CLR Via Csharp ویرایش چهارم نوشته آقای جفری ریچر را مطالعه می‌کنم و نه قسمت از این مقالات، از بخش اول فصل اول آن به پایان رسیده که همگی آن‌ها را تا 9 روز آینده منتشر خواهم کرد. البته سعی شده که مقالات ترجمه صرف نباشند و منابع دیگری هم در کنار آن استفاده شده است. بعضی موارد را هم لینک کرده‌ام. تمام سعی خود را می‌کنم تا ادامه کتاب هم به مرور به طور مرتب ترجمه شود؛ تا شاید نسخه‌ی تقریبا کاملی از این کتاب را به زبان فارسی در اختیار داشته باشیم.
بعد از اینکه برنامه را تحلیل کردید و نیازمندی‌های یک برنامه را شناسایی کردید، وقت آن است که زبان برنامه نویسی خود را انتخاب کنید. هر زبان ویژگی‌های خاص و منحصر به فرد خود را دارد و این ممکن هست انتخاب شما را سخت کند. برای مثال شما در زبان‌های ++unmanaged C/C، کنترل بسیار زیادی روی امور سیستمی از قبیل حافظه و تردها دارید و به هر روشی که می‌خواهید می‌توانید آن‌ها را پیکربندی کنید. در زبان‌هایی چون Visual basic قدیم و مشابه‌های آن عموما اینگونه بود که طراحی یک اپلیکیشن از رابط کاربری گرفته تا اتصال به دیتابیس و اشیاء COM در آن ساده باشد؛ ولی در زبان‌های CLR چطور؟

در زبان‌های CLR شما دیگر وقت خود را به موضوعاتی چون مدیریت حافظه، هماهنگ سازی تردها و مباحث امنیتی و صدور استثناء در سطوح پایین‌تر نمی‌دهید و فرقی هم نمی‌کند که از چه زبانی استفاده می‌کنید. بلکه CLR هست که این امور را انجام می‌دهد و این مورد بین تمامی زبان‌های CLR مشترک است. برای مثال کاربری که قرار است در زمان اجرا استثنا‌ءها را صادر کند، در واقع مهم نیست که از چه زبانی برای آن استفاده می‌کند. بلکه آن CLR است که مدیریت آن را به عهده دارد و روال کار CLR برای همه زبان‌ها یکی است. پس این سوال پیش می‌آید که وقتی مبنا و زیر پایه‌ی همه زبان‌های CLR یکی است، چرا تعدد زبان دیده می‌شود و مزیت هر کدام بر دیگری چیست؟ اولین مورد syntax آن است. هر کاربر رو به چه زبانی کشیده می‌شود و شاید تجربه‌ی سابق در قدیم با یک برنامه‌ی مشابه بوده است که همچنان همان رویه سابق را ادامه می‌دهد و یا اینکه نحوه‌ی تحلیل و آنالیز کردن کدهای آن زبان است که کاربر را به سمت خود جذب کرده است. گاهی اوقات بعضی از زبان‌ها با تمرکز در انجام بعضی از کارها چون امور مالی یا ریاضیات، موارد فنی و ... باعث جذب کاربران آن گروه کاری به سمت خود می‌شوند. البته بعدا در آینده متوجه می‌شویم که بسیاری از زبان‌ها مثل سی شارپ و ویژوال بیسیک هر کدام قسمتی از امکانات CLR را پوشش می‌دهند نه تمام آن را.

زبان‌های CLR چگونه کار می‌کنند؟
در اولین گام بعد از نوشتن برنامه، کامپایلر آن زبان دست به کار شده و برنامه را برای شما کامپایل می‌کند. ولی اگر تصور می‌کنید که برنامه را به کد ماشین تبدیل می‌کند و از آن یک فایل اجرایی می‌سازد، سخت در اشتباه هستید. کامپایلر هر زبان  CLR، کد‌ها را به یک زبان میانی Intermediate Language به اختصار IL تبدیل می‌کند. فرقی نمی‌کند چه زبانی کار کرده‌اید، کد شما تبدیل شده است به یک زبان میانی مشترک. CLR نمی‌تواند برای تک تک زبان‌های شما یک مفسر داشته باشد. در واقع هر کمپایلر قواعد زبان خود را شناخته و آن را به یک زبان مشترک تبدیل می‌سازد و حالا CLR می‌تواند حرف تمامی زبان‌ها را بفهمد. به فایل ساخته شده  managed module گویند و به زبان‌هایی که از این قواعد پیروی نمی‌کنند unmanaged گفته می‌شود؛ مثل زبان سی ++ که در دات نت هم managed و هم unmanaged داریم که اولی بدون فریم ورک دات نت کار می‌کند و مستقیما به کد ماشین تبدیل می‌شود و دومی نیاز به فریم ورک دات نت داشته و به زبان میانی کامپایل می‌شود. جدول زیر نشان می‌دهد که کد همه‌ی زبان‌ها تبدیل به یک نوع شده است.


 
فایل هایی که ساخته می‌شوند بر دو نوع هستند؛ یا بر اساس استاندارد windows Portable Executable 32bits برای سیستم‌های 32 بیتی و 64 بیتی هستند و یا بر اساس windows Portable Executable 64bits مختص سیستم‌های 64 بیتی هستند که به ترتیب PE32 و +PE32 نامیده می‌شوند که CLR بر اساس این اطلاعات آن‌ها را به کد اجرایی تبدیل می‌کند. زبان‌های CLR همیشه این مزیت را داشته‌اند که اصول امنیتی چون DEP یا Data Execution Prevention و همچنین ASLR یا Address Space Layout Randomization در آن‌ها لحاظ شده باشد.
مطالب
شروع به کار با DNTFrameworkCore - قسمت 6 - پیاده‌سازی عملیات CRUD موجودیت‌ها با استفاده از ASP.NET Core MVC
به عنوان آخرین قسمت مرتبط با تفکر مبتنی‌بر CRUD‏ ‎(‎CRUD-based thinking)‎، روش پیاده‌سازی عملیات CRUD موجودیت‌ها را با استفاده از ASP.NET Core MVC و افزونه jquery-unobtrusive-ajax بررسی خواهیم کرد. 


برای شروع لازم است بسته نیوگت زیر را نصب کنید: 
PM> Install-Package DNTFrameworkCore.Web

قراردادها، مفاهیم و نکات اولیه 
  1. Refactor کردن فرم‌های ثبت و ویرایش مرتبط با یک Aggregate، به یک PartialView که با یک ViewModel کار می‌کند. برای موجودیت‌های ساده و پایه، همان Model/DTO، به عنوان Model متناظر با یک ویو یا به اصطلاح ViewModel استفاده می‌شود؛ ولی برای سایر موارد، از مدلی که نام آن با نام موجودیت + کلمه ModalViewModel یا FormViewModel تشکیل می‌شود، استفاده خواهیم کرد.
  2. یک فرم، در قالب یک پارشال‌ویو، به صورت Ajaxای با استفاده از افزونه  jquery-unobtrusive-ajax بارگذاری شده و به سرور ارسال خواهد شد.
  3. یک فرم براساس طراحی خود می‌تواند در قالب یک مودال باز شود، یا به منظور inline-editing آن را بارگذاری و به قسمتی از صفحه که مدنظرتان می‌باشد اضافه شود.
  4. وجود ویو Index به همراه پارشال‌ویو ‎_List برای نمایش لیستی و یک پارشال‌ویو برای عملیات ثبت و ویرایش الزامی ‌می‌باشد. البته اگر از مکانیزمی که در مطلب « طراحی یک گرید با jQuery Ajax و ASP.NET MVC به همراه پیاده سازی عملیات CRUD»  مطرح شد، استفاده نمی‌کنید و نیاز دارید تا اطلاعات صفحه‌بندی شده، مرتب شده و فیلتر شده‌ای را در قالب JSON دریافت کنید، از اکشن‌متد ReadPagedList کنترلر پایه استفاده کنید.

مثال اول: پیاده‌سازی BlogsController و طراحی فرم ثبت و ویرایش
کار با ارث‌بری از کنترلر پایه طراحی شده در زیرساخت به شکل زیر آغاز می‌شود:
public class BlogsController : CrudController<IBlogService, int, BlogModel>
{
    public BlogsController(IBlogService service) : base(service)
    {
    }

    protected override string CreatePermissionName => PermissionNames.Blogs_Create;
    protected override string EditPermissionName => PermissionNames.Blogs_Edit;
    protected override string ViewPermissionName => PermissionNames.Blogs_View;
    protected override string DeletePermissionName => PermissionNames.Blogs_Delete;
    protected override string ViewName => "_BlogModal";
}
در اینجا مشخص کردن ViewName متناظر با موجودیت جاری، الزامی می‌باشد. همانطور که عنوان شد، یک پارشال‌ویو برای عملیات ثبت و ویرایش کفایت می‌کند و طراحی پشت این کنترلر پایه نیز بر این اساس می‌باشد. گام بعدی، طراحی پارشال‌ویو مذکور می‌باشد. 

<div>
    <h4 asp-if="Model.IsNew()">Create New Blog</h4>
    <h4 asp-if="!Model.IsNew()">Edit Blog</h4>
    <button type="button" data-dismiss="modal">&times;</button>
</div>
در اینجا با استفاده از تگ‌هلپر asp-if موجود در زیرساخت و متد IsNew متناظر با مدل جاری، عنوان نمایشی مودال را مشخص کرده‌ایم. 
 ‌


<form asp-action="@(Model.IsNew() ? "Create" : "Edit")" asp-controller="Blogs" asp-modal-form="BlogForm">
    <div>
        <input type="hidden" name="save-continue" value="true"/>
        <input asp-for="RowVersion" type="hidden"/>
        <input asp-for="Id" type="hidden"/>
        <div>
            <div>
                <label asp-for="Title"></label>
                <input asp-for="Title" autocomplete="off"/>
                <span asp-validation-for="Title"></span>
            </div>
        </div>
        <div>
            <div>
                <label asp-for="Url"></label>
                <input asp-for="Url" type="url"/>
                <span asp-validation-for="Url"></span>
            </div>
        </div>
    </div>

...

</form>
با استفاده از متد IsNew مدل جاری، اکشن متد متناظر با درخواست POST مشخص شده و سپس از طریق تگ‌هلپر asp-modal-form، فرآیند افزودن ویژگی‌های data-ajax به فرم را خودکار کرده‌ایم. سپس با استفاده از یک Hidden Input با نام save-continue و مقدار true به فرم، عملیات ذخیره کردن بدون بسته شدن فرم را شبیه سازی کرده‌ایم؛ این Input می‌تواند به صورت شرطی به فرم اضافه شود (دکمه‌های ذخیره/ذخیره و بستن و ...) که در سمت سرور با توجه به مقدار ارسالی تصمیم گرفته می‌شود که دوباره فرم با اطلاعات جدید (در اینجا Id و RowVersion) به کلاینت ارسال شود یا خیر.

<div>
    <a asp-modal-delete-link asp-model-id="@Model.Id" asp-modal-toggle="false"
       asp-controller="Blogs" asp-action="Delete" asp-if="!Model.IsNew()" asp-permission="@PermissionNames.Blogs_Delete"
       title="Delete Blog">
        <i></i>
    </a>
    <a title="Refresh Blog" asp-if="!Model.IsNew()" asp-modal-link asp-modal-toggle="false"
       asp-controller="Blogs" asp-action="Edit" asp-route-id="@Model.Id">
        <i></i>
    </a>
    <a title="New Blog" asp-modal-link asp-modal-toggle="false"
       asp-controller="Blogs" asp-action="Create">
        <i></i>
    </a>
    <button type="button" data-dismiss="modal">
        <i></i>&nbsp; Cancel
    </button>
    <button type="submit">
        <i></i>&nbsp; Save Changes
    </button>
</div>
بخش فوتر این مودال در برگیرنده دکمه‌های متناظر با اکشن‌های قابل انجام بر روی موجودیت جاری می‌باشد.
در این فرم ابتدا 3 دکمه میانبر برای عملیات حذف، بازنشانی و جدید درنظر گرفته شده‌اند؛ برای حذف که از طریق تگ‌هلپر asp-modal-delete-link کار افزودن خودکار ویژگی‌های data-ajax انجام شده و در نهایت با توجه به اکشن‌متد و کنترلر مشخص شده، یک مودال، برای گرفتن تأیید از کاربر باز می‌شود و در زمان پذیرش درخواست، حذف مدل جاری به سرور ارسال خواهد شد. با استفاده از تگ‌هلپر asp-permission نیز دسترسی مورد نیاز برای مشاهده دکمه مورد نظر را مشخص کرده‌ایم. دکمه‌های بازنشانی و جدید، در اینجا از طریق تگ‌هلپر asp-modal-link تبدیل به یک لینک Ajaxای شده است که کار بارگذاری یک پارشال‌ویو را انجام می‌دهند؛ همچنین با استفاده از ویژگی asp-modal-toggle متناظر با تگ‌هلپر مذکور با مقدار false، مشخص کرده‎ایم که صرفا محتوای مودال جاری جایگزین شود و نیاز به گشوده شدن دوباره آن نیست.


خروجی نهایی در حالت ویرایش به شکل زیر می‌باشد:

‌‌
مثال دوم: پیاده‌سازی RolesController و طراحی فرم ثبت و ویرایش
‌‌نکته قابل توجه در طراحی فرم‌های ثبت و ویرایش موجودیت‌های پیچیده‌تر مربوط است به ارسال اطلاعات اضافه‌تر از هر آنچه در مدل وجود دارد به کلاینت و همچنین دریافت اطلاعات در ساختار تودرتو یا به اصطلاح یک گراف از اشیاء. به عنوان مثال برای ثبت یک گروه کاربری نیاز است لیست دسترسی‌ها را نیز در فرم نمایش دهیم تا توسط کاربر انتخاب شود؛ در این حالت نیاز است یک مدل متناظر و متناسب را به شکل زیر طراحی کرد:
public class RoleModalViewModel : RoleModel
{
    public IReadOnlyList<LookupItem> PermissionList { get; set; }
}
در اینجا با ارث‌بری از RoleModel متناظر با موجودیت گروه کاربری، لیست دسترسی‌ها نیز در طریق خصوصیت PermissionList قابل استفاده می‌باشد. حال برای مقداردهی خصوصیت اضافه شده و به طور کلی برای ارسال اطلاعات اضافه به کلاینت در زمان بارگذاری فرم، نیاز است متد RenderView را به شکل زیر بازنویسی کنید:
protected override IActionResult RenderView(RoleModel role)
{
    var model = _mapper.Map<RoleModalViewModel>(role);
    model.PermissionList = ReadPermissionList();

    return PartialView(ViewName, model);
}
به عنوان مثال در اینجا از AutoMapper برای وهله سازی از RoleModalViewModel و نگاشت خصوصیات RoleModel، استفاده شده است. به این ترتیب خروجی نهایی در حالت ویرایش به شکل زیر می‌باشد:



برای مدیریت سناریوهای Master-Detail به مانند قسمت مدیریت دسترسی‌ها در تب Permissions فرم بالا، امکاناتی در زیرساخت تعبیه شده است ولی پیاده‌سازی آن را به عنوان یک تمرین و با توجه به سری مطالب «Editing Variable Length Reorderable Collections in ASP.NET MVC» به شما واگذار می‌کنم.


نکته تکمیلی: برای ارسال اطلاعات اضافی به ویو Index متناظر با یک موجودیت می‌توانید متد RenderIndex را به شکل زیر بازنویسی کنید:

protected override IActionResult RenderIndex(IPagedQueryResult<RoleReadModel> model)
{
    var indexModel = new RoleIndexViewModel
    {
        Items = model.Items,
        TotalCount = model.TotalCount,
        Permissions = ReadPermissionList()
    };

    return Request.IsAjaxRequest()
        ? (IActionResult) PartialView(indexModel)
        : View(indexModel);
}

مدل RoleIndexViewModel استفاده شده در تکه کد بالا نیز به شکل زیر خواهد بود:

public class RoleIndexViewModel : PagedQueryResult<RoleReadModel>
{
    public IReadOnlyList<LookupItem> Permissions { get; set; }
}


فرآیند بارگذاری یک پارشال‌ویو در مودال

به عنوان مثال برای استفاده از مودال‌های بوت استرپ، ایده کار به این شکل است که یک مودال را به شکل زیر در فایل Layout قرار دهید:

<div class="modal fade" @*tabindex="-1"*@ id="main-modal" data-keyboard="true" data-backdrop="static" role="dialog" aria-hidden="true">
    <div class="modal-dialog modal-dialog-centered" role="document">
        <div class="modal-content">
            <div class="modal-body">
                Loading...
            </div>
        </div>
    </div>
</div>

سپس در زمان کلیک بروی یک دکمه Ajaxای، ابتدا main-modal را نمایش داده و بعد از دریافت پارشال‌ویو از سرور، آن را با محتوای modal-content جایگزین می‌کنیم. به همین دلیل Tag Halperهای مطرح شده در مطلب جاری، callbackهای failure/complete/success متناظر با unobtrusive-ajax را نیز مقداردهی می‌کنند. برای این منظور نیاز است تا متدهای جاوااسکریپتی زیر نیز در سطح شیء window تعریف شده باشند:‌‌

    /*----------------------------------  asp-modal-link ---------------------------*/
    window.handleModalLinkLoaded = function (data, status, xhr) {
        prepareForm('#main-modal.modal form');
    };
    window.handleModalLinkFailed = function (xhr, status, error) {
        //....
    };
    /*----------------------------------  asp-modal-form ---------------------------*/
    window.handleModalFormBegin = function (xhr) {
        $('#main-modal a').addClass('disabled');
        $('#main-modal button').attr('disabled', 'disabled');
    };
    window.handleModalFormComplete = function (xhr, status) {
        $('#main-modal a').removeClass('disabled');
        $('#main-modal button').removeAttr('disabled');
    };
    window.handleModalFormSucceeded = function (data, status, xhr) {
        if (xhr.getResponseHeader('Content-Type') === 'text/html; charset=utf-8') {
            prepareForm('#main-modal.modal form');
        } else {
            hideMainModal();
        }
    };
    window.handleModalFormFailed = function (xhr, status, error, formId) {
        if (xhr.status === 400) {
            handleBadRequest(xhr, formId);
        }
    };


برای بررسی بیشتر، پیشنهاد می‌کنم پروژه DNTFrameworkCore.TestWebApp موجود در مخزن این زیرساخت را بازبینی کنید. 
نظرات مطالب
بخش اول - آشنایی و شروع کار با Svelte
حجم زیاد برنامه‌های بزرگ که به طور مثال با angular نوشته شده اند همیشه دردسر ساز بوده و کاربرانی که از اینترنت‌های ضعیف‌تر استفاده میکنند را با مشکل مواجه کرده. بخصوص داخل ایران کاربر کم نداریم که این مشکل رو دارند در نتیجه به نظر من معیار بدی نیست برای مقایسه. 
در مورد کم کردن حجم و زمان کدنویسی هم به مراتب به نظر من svelte آمار بسیار مناسبی نسبت به سایر فریم ورک‌های معتبر داره همینطور یادگیری و کارکردن با آن ساده است که به فرایند تولید نرم افزار بسیار کمک میکنه. حداقل برای من این نکته خیلی مهم هستش. 
مورد آخری که میمونه در مورد performance هست که اتفاقا من از دیشب مجددا پس از نوشتن این مقاله در موردش تحقیق کردم ولی هنگام نوشتن این مقاله نخواستم بهش اشاره کنم چرا که شاید به نظر میومد قصد دارم حقیقت رو به شکل دیگه ای نشون بدم.
در واقع  از نظر performance به طور کلی این کامپالر عملکرد به مراتب بهتری داره نسبت به سایر فریم ورک هایی که تا امروز استفاده کرده ایم. چه در استفاده از مموری و چه در اجرای کد تنها به دلیل اینکه از virtual-DOM استفاده نمیکند. در آمار بالا خیلی از پارامتر‌های مهم لحاظ نشده بودند به همین جهت رتبه بندی به این شکل است, چرا که تنها svelte در این لیست یک کامپایلر است و الباقی فریم ورک هستند که وضعیت حدودا برابری با هم دارند. 
پیشنهاد میکنم اگر در مورد مزیت‌های این کامپایلر نیاز به اطلاعات بیشتر داشتید این چند ویدئو رو مشاهده کنید. با جزئیات به این موارد بخصوص در بحث Performance پرداخته اند.
جواب سوال شما در ویدئو اول داده شده و در مورد performance دو ویدئو بعدی دلایل بهتر بودن آن را بیان میکند.
در آخر منظور من به طور قطعی بهتر یا بدتر بودن این کامپایلر نیست ولی با توجه به امکانات و تفاوت هایی که داره ارزش امتحان کردن رو قطعا داره. درمورد تعداد سوال و مشارکتی که گذاشتید حق با شماست این پروژه کاملا یک کار یک نفره است و هنوز جا نیفتاده, شاید هم نیفته به همین جهت من بزرگترین ایراد اون رو نداشتن پشتوانه قوی بیان کردم در قسمت معایب.