نظرات مطالب
بررسی تصویر امنیتی (Captcha) سایت - قسمت دوم
گیرم اصلا این کپچا نباشد. با anti forgery-token می‌خواهید چکار کنید؟ با ماژول آنتی داس چطور و خیلی مسایل دیگر.
خلاصه صرف اینکه در داخل یک مرورگر به کمک یک افزونه برای مدت کوتاهی توانستید اطلاعاتی را شبیه سازی کنید به این معنا نیست که قابلیت استفاده وسیع و خارج از مرورگر را هم به سادگی دارا است (مثلا بروت فورس پسورد کاربران). تا حد شبیه سازی کامل رفتار یک مرورگر باید پیش برید (و ... اصلا کار ساده‌ای نیست).
مطالب
کار با یک مخزن کد GitHub‌ از طریق VSCode
VSCode به همراه امکانات یکپارچه‌ای، جهت کار با یک مخزن کد مبتنی بر Git است و در ادامه بررسی خواهیم کرد که اگر مخزنی در GitHub وجود داشت، چگونه می‌توان آن‌را تبدیل به یک پروژه‌ی VSCode کرد و سپس با آن کار نمود.


ایجاد یک مخزن کد آزمایشی در GitHub

برای تکمیل و بررسی مباحث این مطلب، یک مخزن کد جدید را در GitHub آغاز می‌کنیم:


در مرحله‌ی بعد، آدرس Clone این مخزن کد را کپی می‌کنیم:



ایجاد یک Clone از مخزن موجود GitHub توسط VSCode

پس از طی مراحلی که عنوان شد، یک پوشه‌ی جدید را ایجاد کرده و سپس با دستور خط فرمان . code، سبب اجرای VSCode و آغاز آن در این پوشه خواهیم شد.
سپس دکمه‌های ctrl+shift+p را فشرده و در منوی ظاهر شده، عبارت Git را جستجو کنید:


در اینجا گزینه‌ی Git: Clone را انتخاب نمائید. بلافاصله آدرس مخزن کد مدنظر را درخواست می‌کند:


در این قسمت همان آدرسی را که از طریق دکمه‌ی سبز رنگ Clone or Download گیت‌هاب دریافت کردیم، وارد می‌کنیم. پس از آن محل ذخیره سازی فایل‌ها را درخواست می‌کند:


در اینجا می‌توان هر پوشه‌ی دلخواهی را وارد کرد و یا همان پوشه‌ی جدیدی را که ایجاد کردیم، مسیردهی خواهیم کرد.


در آخر هم سؤال می‌کند که آیا می‌خواهید این مخزن را گشوده و مشغول به کار با آن شوید؟ با انتخاب گزینه‌ی open repository، این پوشه در VSCode باز خواهد شد.


اعمال تغییرات و ارسال آن‌ها به گیت‌هاب

پس از Clone یک مخزن کد، اکنون می‌توان با آن شروع به کار کرد. برای مثال اگر کلمه‌ای را به فایل readme آن اضافه کنیم، بلافاصله در برگه‌ی Git آن ظاهر خواهد شد:


در اینجا با کلیک بر روی هر کدام از تغییرات تشخیص داده شده، می‌توان نگارش فعلی را با آخرین نگارش مخزن کد مقایسه کرد. در سمت چپ، نگارش موجود در گیت‌هاب نمایش داده شده‌است و در سمت راست، نگارشی که ما مشغول به کار بر روی آن هستیم.

اگر از انجام این تغییر پشیمان شده‌اید، فقط کافی است بر روی دکمه‌ی discard changes آن کلیک کنید تا این فایل را به مرحله‌ی قبلی آن بازگشت دهد:


آیکن M در اینجا به معنای Modified است. اگر به Explorer آن برگشته و این فایل را حذف کنیم:


در تغییرات Git نمایش داده شده، اینبار آیکون D به معنای Deleted ظاهر می‌شود و اگر قصد بازیابی این فایل را داشته باشیم، باز هم می‌توان بر روی Discard changes آن کلیک کرد.

در همینجا در نوار ابزار بالای قسمت  Git، دکمه‌ی check-mark برای ارسال تغییرات به مخزن کد است. دکمه‌ی refresh برای هماهنگی با مخزن کد و سه نقطه‌ی موجود، یک منوی تکمیلی را ظاهر می‌کند:


در همینجا اگر علاقمند بودید تا دستوراتی را که VSCode در پشت صحنه صادر می‌کند مشاهده کنید، بر روی گزینه‌ی Show Git Output کلیک کنید.

در آخر توضیحی را نوشته و بر روی دکمه‌ی commit کلیک می‌کنیم:


کاری که در اینجا صورت می‌گیرد، یک commit محلی است. اکنون اگر به status bar آن دقت کنید:


مشاهده می‌کنید که عدد 1 و صفر ظاهر شده‌اند. عدد 1 در اینجا به معنای آماده بودن ارسال یک commit به سرور و عدد صفر به معنای عدم تغییری در مخزن کد، توسط سایر توسعه دهنده‌ها است و نیازی به هماهنگی با آن نیست.

در ادامه یا می‌توان بر روی همین آیکن در status bar کلیک کرد و تغییرات را به سرور ارسال نمود و یا روش دیگر آن، همان کلیک بر روی دکمه‌ی سه نقطه‌ای قسمت Git که در بالا تصویر آن نمایش داده شد و سپس انتخاب گزینه‌ی push آن است.


پس از این هماهنگی با سرور، آیکن‌های 1 و صفر نمایش داده شده‌ی در status bar محو می‌شوند. به علاوه این تغییرات را در GitHub هم می‌توان مشاهده کرد:



هماهنگ سازی با تغییرات انجام شده‌ی توسط سایر کاربران

در همانجا در GitHub می‌توان یک فایل را دستی هم ویرایش کرد:


اینکار را از این جهت انجام می‌دهیم تا بتوان تغییرات انجام شده‌ی توسط سایر کاربران را شبیه سازی کرد. در ادامه اگر به status bar موجود در VSCode دقت کنید، اعداد صفر و یک نمایش داده می‌شوند. یعنی آیتمی برای ارسال به سرور وجود ندارد؛ اما یک تغییر در سمت سرور رخ داده‌است که نیاز است با آن هماهنگ شویم:


اینبار برای دریافت این تغییرات نیاز است گزینه‌ی pull را انتخاب کنیم:

مطالب
آشنایی با ساختار IIS قسمت دوم
در قسمت قبلی گفتیم که IIS از تعدادی کامپوننت تشکیل شده است و به یکی از آن‌ها به نام Http.sys پرداختیم. در این قسمت قصد داریم به WWW Services بپردازیم.

اجازه بدهید قبل از هر چیزی به دو مفهوم اصلی در IIS بپردزیم :

1. Worker Process

2. Application Pool

پروسه‌های کارگر  w3wp.exe  وظیفه‌ی اجرای برنامه‌های asp.net را در IIS ، به عهده دارند. این پروسه‌ها مسئولیت پردازش تمامی درخواست و پاسخ‌ها از/به کلاینت را دارند. هر کاری که باید در asp.net انجام بشود، توسط این‌ها صورت می‌گیرد. به بیان ساده‌تر این پروسه‌ها قلب برنامه‌های ASP.Net بر روی IIS هستند .

Application Pool:این پول‌ها در واقع ظرفی یا در برگیرنده ای برای پروسه‌های کارگر به حساب می‌آیند. این پول‌ها پروسه‌های کارگر را از هم جدا و دسته بندی می‌کنند تا قابلیت اعتماد، امنیت و در دسترس بودن بدهند. موقعی که یک پروسه یا حتی یک پول دچار مشکل می‌شود، این اطمینان داده می‌شود که تاثیری بر دیگر پول‌ها یا پروسه‌های کارگر، ندارد. یعنی موقعی که یک web application  دچار مشکل شود، هیچ تاثیری بر اجرای  web application‌های دیگر ندارد. به یک application pool با چند پروسه کارگر  web garden  میگویند. 


World Wide WebPublishing Services
یکی از قدیمی‌ترین امکانات موجود در IIS هست که از نسخه 7 به بعد، کار خود را با یک سروریس جدید به اسم Windows Process Activation Service یا به اختصار WAS که به صورت local system بر روی پروسه Svchost.exe با یک کد باینری یکسان اجرا می‌شود، شریک شده است. ممکن است در بعضی جاها WWW Service به صورت W3SVC هم نوشته شود.

اصلا این WWW Service چه کاری انجام می‌دهد و به چه دردی می‌خورد؟
این سرویس در سه بخش مهم  IIS 6 به فعالیت می‌پردازد:
  • HTTP administration and configuration
  •  Performance monitoring
  • Process management

HTTP Administration and Configuration 

سرویس WWW وظیفه خواندن اطلاعات پیکربندی IIS از متابیس را بر عهده دارد و از این اطلاعات خوانده شده برای پیکربندی و به روز کردن Http.sys استفاده می‌کند. به غیر از این کار، وظیفه آغاز و توقف و نظارت یا مانیتورینگ و همچنین مدیریت کامل پروسه‌های کارگر در زمینه http request را هم عهده دار است.

Performance Monitoring 
سرویس WWW بر کارآیی وب سایت‌ها و کش IIS نظارت می‌کند و البته یک شمارنده کارآیی performance counter هم ایجاد می‌کند. کار شمارنده کارآیی این است که اطلاعات یک سرویس یا سیستم عامل یا یک برنامه کاربردی را جمع آوری می‌کند تا به ما بگوید که این بخش‌ها به چه میزانی بهینه کار خود را انجام می‌دهند و به ما کمک می‌کنند که سیستم را به بهترین کارآیی برسانیم. سیستم عامل، شبکه و درایورها، داده‌های شمارشی را تهیه و در قالب یک سیستم نظارتی گرافیکی به کارشناس سیستم یا شبکه نشان می‌دهند. برنامه نویس‌ها هم از این طریق می‌توانند برنامه‌های خود را بنویسند که در اینجا لیستی از شمارنده‌ها در دانت نت را می‌توانید ببینید و بیشتر آن‌ها از طریق فضای نام system.diagnostic در دسترس هستند.

Process Management 
سرویس www مدیریت application pool و پروسه‌های کارگر را هم به عهده دارد. این مدیریت شامل شروع و توقف و بازیابی پروسه‌های کارگر می‌شود. به علاوه اینکه این سرویس کار نظارت بر صحت انجام عملیات پروسه‌های کارگر را هم جز وظایف خود می‌داند. وقتی که چندین بار کار پروسه‌های کارگر در یک دوره زمانی که در فایل پیکربندی مشخص شده با مشکل مواجه شود، از شروع یک پروسه کارگر دیگر جلوگیری می‌کند.

در نسخه‌های جدیدتر IIS چکاری بر عهده WWW Service است؟
در IIS7 به بعد، دیگر مدیریت پروسه‌های کارگر را به عهده ندارد؛ ولی به جای آن سمتی جدید را به اسم listener adapter، دریافت کرده است که یک listener adapter برای http listener یعنی Http.sys است. اصلی‌ترین وظیفه فعلی را که انجام می‌دهد پیکربندی Http.sys می‌باشد. موقعی که اطلاعات پیکربندی به روز می‌شوند باید این تغییرات بر روی Http.sys اعمال شوند. دومین وظیفه آن این است موقعی که درخواست جدیدی وارد صف درخواست‌ها می‌شود این مورد را به اطلاع WAS برساند.
WAS در قسمت سوم این مقاله توضیح داده خواهد شد.
نظرات مطالب
مروری بر چند تجربه‌ی کاری با SQLite
چند سال بعد ...!

2- اگر از EF-Core استفاده می‌کنید، رشته‌ی اتصالی نهایی آن (که در پشت صحنه تنظیم می‌شود) به همراه تنظیم فعالسازی کلیدهای خارجی نیز هست و نیازی نیست تا تنظیم foreign keys=true به آن اضافه شود.
3- در بانک‌های اطلاعاتی جدید SQLite، حالت WAL فعال است و این مورد دسترسی همزمان به آن‌را بدون بروز مشکل قفل بودن بانک اطلاعاتی میسر می‌کند.
مطالب دوره‌ها
نگاشت خواص محاسبه شده به کمک AutoMapper و DelegateDecompiler
فرض کنید مدل متناظر با جدول بانک اطلاعاتی دانشجویان، به صورت ذیل تعریف شده‌است و دارای یک فیلد محاسباتی است:
public class Student
{
    public int Id { get; set; }
 
    [Required]
    [StringLength(450)]
    public string LastName { get; set; }
 
    [Required]
    [StringLength(450)]
    public string FirstName { get; set; }
 
    [NotMapped]
    public string FullName
    {
        get
        {
            return LastName + ", " + FirstName;
        }
    }
}
فیلد محاسباتی FullName را نمی‌توان در کوئری‌های EF بکار برد؛ زیرا کوئری‌های LINQ نوشته شده در اینجا باید قابلیت ترجمه‌ی به SQL را داشته باشند و چون در بانک اطلاعاتی برنامه، فیلدی به نام FullName وجود ندارد، نمی‌توان FullName را مورد استفاده قرار داد.


تبدیل خواص محاسباتی به کوئری‌های SQL به کمک DelegateDecompiler

هر «نمی‌توانی» را می‌توان تبدیل به یک پروژه‌ی ابتکاری کرد! و اینکار توسط پروژه‌ای به نام DelegateDecompiler انجام شده‌‌است.
کوئری متداول ذیل، قابل اجرا نیست و با یک استثناء متوقف می‌شود؛ زیرا همانطور که عنوان شد، FullName قابل تبدیل به SQL نیست.
 var fullNames = context.Students.Select(x => x.FullName).ToList();
اما اگر همین کوئری را توسط  DelegateDecompiler بازنویسی کنیم:
 var fullNames = context.Students.Select(x => x.FullName).Decompile().ToList();
بدون مشکل اجرا می‌شود. اینبار FullName به صورت ذیل تبدیل به عبارت SQL معادلی خواهد شد:
SELECT
           [Extent1].[LastName] + N', ' + [Extent1].[FirstName] AS [C1]
FROM [dbo].[Students] AS [Extent1]

برای استفاده‌ی از DelegateDecompiler دو کار باید انجام شود:
الف) خاصیت محاسباتی مدنظر را با ویژگی Computed مزین کنید:
[NotMapped]
[Computed]
public string FullName
ب) از متد الحاقی Decompile در کوئری تهیه شده استفاده نمائید.


استفاده از DelegateDecompiler به همراه AutoMapper

فرض کنید ViewModel ایی که قرار است به کاربر نمایش داده شود، ساختار ذیل را دارد:
public class StudentViewModel
{
    public int Id { get; set; }
    public string FullName { get; set; }
}
کوئری ذیل که از Project To مخصوص AutoMapper جهت نگاشت اطلاعات دریافتی از بانک اطلاعاتی به StudentViewModel استفاده می‌کند، با توجه به اینکه کار نوشتن Select را به صورت خودکار بر اساس خاصیت FullName انجام می‌دهد، قابلیت اجرای بر روی بانک اطلاعاتی را نخواهد داشت:
 var students = context.Students.Project().To<StudentViewModel>().ToList();
برای رفع این مشکل تنها کافی است از متد Decompile کتابخانه‌ی DelegateDecompiler به نحو ذیل استفاده کنیم:
var students = context.Students
    .Project()
    .To<StudentViewModel>()
    .Decompile()
    .ToList();
اینبار کوئری ارسال شده‌ی به بانک اطلاعاتی، یک چنین شکلی را پیدا می‌کند:
SELECT
    [Extent1].[Id] AS [Id],
    [Extent1].[LastName] + N', ' + [Extent1].[FirstName] AS [C1]
FROM [dbo].[Students] AS [Extent1]

کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
مطالب
چند ستونه کردن در iTextSharp

فرض کنید جدولی دارید با چند ستون محدود که نتیجه‌ی نهایی گزارش آن مثلا 100 صفحه است. جهت صرفه جویی در کاغذ مصرفی شاید بهتر باشد که این جدول را به صورت چند ستونی مثلا 5 ستون در یک صفحه نمایش داد؛ چیزی شبیه به شکل زیر:


روش انجام اینکار به کمک iTextSharp به صورت زیر است:


using System;

using System.IO;
using iTextSharp.text;
using iTextSharp.text.pdf;
using System.Diagnostics;

class Program
{
static void Main(string[] args)
{
using (var pdfDoc = new Document(PageSize.A4))
{
var pdfWriter = PdfWriter.GetInstance(pdfDoc, new FileStream("Test.pdf", FileMode.Create));
pdfDoc.Open();

var table1 = new PdfPTable(1);
table1.WidthPercentage = 100f;
table1.HeaderRows = 2;
table1.FooterRows = 1;

//header row
var headerCell = new PdfPCell(new Phrase("header"));
table1.AddCell(headerCell);

//footer row
var footerCell = new PdfPCell(new Phrase(" "));
table1.AddCell(footerCell);

//adding some rows
for (int i = 0; i < 400; i++)
{
var rowCell = new PdfPCell(new Phrase(i.ToString()));
table1.AddCell(rowCell);
}

// wrapping table1 in multiple columns
ColumnText ct = new ColumnText(pdfWriter.DirectContent);
ct.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;
ct.AddElement(table1);

int status = 0;
int count = 0;
int l = 0;
int columnsWidth = 100;
int columnsMargin = 7;
int columnsPerPage = 4;
int r = columnsWidth;
bool isRtl = true;

// render the column as long as it has content
while (ColumnText.HasMoreText(status))
{
if (isRtl)
{
ct.SetSimpleColumn(
pdfDoc.Right - l, pdfDoc.Bottom,
pdfDoc.Right - r, pdfDoc.Top
);
}
else
{
ct.SetSimpleColumn(
pdfDoc.Left + l, pdfDoc.Bottom,
pdfDoc.Left + r, pdfDoc.Top
);
}

var delta = columnsWidth + columnsMargin;
l += delta;
r += delta;

// render as much content as possible
status = ct.Go();

// go to a new page if you've reached the last column
if (++count > columnsPerPage)
{
count = 0;
l = 0;
r = columnsWidth;
pdfDoc.NewPage();
}
}
}

//open the final file with adobe reader for instance.
Process.Start("Test.pdf");
}
}


توضیحات:
تا قسمت تعریف جدول و اضافه کردن سطرها و ستون‌های مورد نظر، همان بحث «تکرار خودکار سرستون‌های یک جدول در صفحات مختلف، توسط iTextSharp» می‌باشد.
اصل مطلب از قسمت ColumnText شروع می‌شود. با استفاده از شیء ColumnText می‌توان محتوای خاصی را در طی چند ستون در صفحه نمایش داد. عرض این ستون‌ها هم توسط متد SetSimpleColumn مشخص می‌شود و همچنین محل دقیق قرارگیری آن‌ها در صفحه. در اینجا دو حالت راست به چپ و چپ به راست در نظر گرفته شده است.
اگر حالت راست به چپ را در نظر بگیریم، محل قرارگیری اولین ستون از سمت راست صفحه (pdfDoc.Right) باید تعیین شود. سپس هربار به اندازه‌ی عرضی که مد نظر است باید محل شروع ستون را مشخص کرد (pdfDoc.Right - l). هر زمانیکه ct.Go فراخوانی می‌شود، تاجایی که میسر باشد، اطلاعات جدول 1 در یک ستون درج می‌شود. سپس بررسی می‌شود که تا این لحظه چند ستون در صفحه نمایش داده شده است. اگر تعداد مورد نظر ما (columnsPerPage) تامین شده باشد، کار را در صفحه‌ی بعد ادامه خواهیم داد (pdfDoc.NewPage)، در غیراینصورت مجددا مکان یک ستون دیگر در همان صفحه تعیین شده و کار افزودن اطلاعات به آن آغاز خواهد شد و این حلقه تا جایی که تمام محتوای جدول 1 را درج کند، ادامه خواهد یافت.


اشتراک‌ها
صدای جاوااسکریپت

صدای کد جاوااسکریپتی که نوشتید رو اگه دوست دارید بشنوید یه سر به این سایت بزنید. (از کروم استفاده کنید)

صدای جاوااسکریپت
اشتراک‌ها
فایرفاکس و کار بر روی Sandbox آن

هدف آن طراحی چند پروسه‌ای فایرفاکس است. چیزی که در IE 8 به بعد و کروم وجود دارد (هر tab در یک پروسه‌ی مجزا اجرا می‌شود)

فایرفاکس و کار بر روی Sandbox آن