مطالب
مسیریابی در Angular - قسمت چهارم - پیش واکشی اطلاعات
اگر مثال قسمت قبل را اجرا کرده باشید، حتما شاهد این تجربه‌ی ناخوشایند کاربری بوده‌اید:
با کلیک بر روی لینک منوی نمایش لیست محصولات، ابتدا قاب خالی لیست محصولات نمایش داده می‌شود:


سپس بعد از یک ثانیه، شاهد بارگذاری اطلاعات جدول لیست محصولات خواهید بود. این یک ثانیه تاخیر را نیز به عمد توسط منبع داده درون حافظه‌ای برنامه ایجاد کردیم، تا بتوان شرایط دنیای واقعی را شبیه سازی کرد:
 InMemoryWebApiModule.forRoot(ProductData, { delay: 1000 }),
برای مدیریت یک چنین حالتی، در سیستم مسیریابی Angular، امکان پیش بارگذاری اطلاعات مسیری خاص، پیش از نمایش قالب آن درنظر گرفته شده‌است.


ارسال اطلاعات ثابت به مسیرهای مختلف برنامه

روش‌های متعددی برای ارسال اطلاعات به مسیرهای مختلف برنامه وجود دارند که تعدادی از آن‌ها را مانند پارامترهای اختیاری، پارامترهای اجباری و پارامترهای کوئری، در قسمت قبل بررسی کردیم. روش دیگری را که در اینجا می‌توان بکار برد، استفاده از خاصیت data تعاریف مسیریابی برنامه است:
 { path: 'products', component: ProductListComponent, data: { pageTitle: 'Product List'} },
خاصیت data، برای تعریف اطلاعات ثابتی که در طول عمر برنامه تغییر نمی‌کنند (static data) مفید است و به صورت مجموعه‌ای از key/valueهای دلخواه، قابل تعریف است.
برای خواندن این اطلاعات ثابت می‌توان از شیء route.snapshot سرویس ActivatedRoute استفاده کرد:
 this.pageTitle = this.route.snapshot.data['pageTitle'];
باید درنظر داشت که چون این اطلاعات ثابت است، در اینجا استفاده‌ی از this.route.params که یک Observable است، غیرضروری می‌باشد.


پیش بارگذاری اطلاعات پویای مسیرهای مختلف برنامه

زمانیکه به صفحه‌ی جزئیات یک محصول مراجعه می‌کنیم، ابتدا این کامپوننت آغاز شده و قالب آن نمایش داده می‌شود. سپس در متد ngOnInit آن کار درخواست اطلاعات از سرور و نمایش آن صورت خواهد گرفت. در این بین، چون زمانی بین درخواست اطلاعات از سرور و دریافت آن صرف می‌شود، کاربر ابتدا شاهد قالب خالی کامپوننت، به همراه برچسب‌های مختلف آن خواهد بود که فاقد اطلاعات هستند و پس از مدتی این اطلاعات نمایش داده می‌شوند.
برای حل این مشکل از سرویسی به نام Route Resolver استفاده می‌شود. در این حالت زمانیکه کاربر صفحه‌ی جزئیات یک محصول را درخواست می‌کند، ابتدا مسیریابی آن فعال شده و سپس سرویس Route Resolver اجرا می‌شود که کار آن درخواست اطلاعات از وب سرور است. در این حالت پس از دریافت اطلاعات از سرور، کار فعالسازی کامپوننت صورت می‌گیرد. به این ترتیب قالب کاملا آماده‌ی کامپوننت، به همراه اطلاعات مرتبط با آن، به کاربر نمایش داده خواهد شد.
بدون استفاده‌ی از Route Resolver، کامپوننت کلاس، پس از آغاز آن، اطلاعات را دریافت می‌کند. اما با بکارگیری Route Resolver، این سرویس ویژه‌است که پیش از هر مرحله‌ی دیگری اطلاعات را دریافت می‌کند.

پیاده سازی یک Route Resolver شامل سه مرحله‌است:
الف) ایجاد و ثبت سرویس Route Resolver
ب) معرفی Route Resolver به تنظیمات مسیریابی
ج) خواندن اطلاعات دریافتی توسط Route Resolver به کمک سرویس ActivatedRoute


ایجاد سرویس Route Resolver

یک Route Resolver به صورت یک سرویس جدید ایجاد می‌شود:
> ng g s product/ProductResolver -m product/product.module
installing service
  create src\app\product\product-resolver.service.spec.ts
  create src\app\product\product-resolver.service.ts
  update src\app\product\product.module.ts
پس از ایجاد قالب خالی این سرویس و به روز رسانی خودکار ماژول مرتبط، جهت تکمیل قسمت providers آن (سطر آخر فوق):
 providers: [ProductService, ProductResolverService]

 فایل src\app\product\product-resolver.service.ts را به نحو ذیل تکمیل کنید:
import { Injectable } from '@angular/core';
import { Resolve, ActivatedRouteSnapshot, RouterStateSnapshot, Router } from '@angular/router';

import { Observable } from 'rxjs/Observable';
import 'rxjs/add/operator/catch';
import 'rxjs/add/observable/of';
import 'rxjs/add/operator/map';

import { ProductService } from './product.service';
import { IProduct } from './iproduct';

@Injectable()
export class ProductResolverService implements Resolve<IProduct>  {

  constructor(private productService: ProductService,
    private router: Router) { }

  resolve(route: ActivatedRouteSnapshot, state: RouterStateSnapshot): Observable<IProduct> {
    let id = route.params['id'];
    if (isNaN(id)) {
      console.log(`Product id was not a number: ${id}`);
      this.router.navigate(['/products']);
      return Observable.of(null);
    }

    return this.productService.getProduct(+id)
      .map(product => {
        if (product) {
          return product;
        }
        console.log(`Product was not found: ${id}`);
        this.router.navigate(['/products']);
        return null;
      })
      .catch(error => {
        console.log(`Retrieval error: ${error}`);
        this.router.navigate(['/products']);
        return Observable.of(null);
      });
  }
}
توضیحات:
مرحله‌ی اول تعریف یک سرویس Route Resolver، پیاده سازی اینترفیس جنریک Resolve است:
 export class ProductResolverService implements Resolve<IProduct>  {
پارامتر جنریک Resolve، نوع اطلاعاتی را که دریافت می‌کند، مشخص خواهد کرد.
این اینترفیس پیاده سازی متد resolve را با امضایی که مشاهده می‌کنید، درخواست می‌کند:
resolve(route: ActivatedRouteSnapshot, state: RouterStateSnapshot): Observable<IProduct> {
در اینجا ActivatedRouteSnapshot حاوی اطلاعاتی است از مسیریابی فعال شده. برای مثال اطلاعاتی مانند پارامترهای مسیریابی را می‌توان از آن دریافت کرد.
RouterStateSnapshot وضعیت مسیریاب را در این لحظه در اختیار این سرویس قرار می‌دهد.
خروجی این متد یک Observable است؛ از نوع اطلاعاتی که دریافت می‌کند. زمانیکه مسیریابی فعال می‌شود، متد resolve را فراخوانی کرده و منتظر پایان کار Observable آن می‌شود. پس از آن است که کامپوننت این مسیریابی را فعالسازی خواهد کرد.

در پیاده سازی متد resolve، تعدادی اعتبارسنجی اطلاعات را نیز مشاهده می‌کنید. برای مثال اگر id وارد شده، عددی نباشد، در اینجا فرصت خواهیم داشت پیش از فعالسازی کامپوننت نمایش جزئیات یک محصول، کاربر را به صفحه‌ای دیگر هدایت کنیم.

پس از آن نیاز به دریافت اطلاعات محصول درخواست شده، از REST Web API برنامه است. به همین جهت سرویس ProductService را که در قسمت قبل معرفی کردیم، به سازنده‌ی کلاس تزریق کرده‌ایم تا از طریق متد getProduct آن، کار دریافت اطلاعات یک محصول را انجام دهیم.
در اینجا متد getProduct(+id) به همراه عملگر + است تا id دریافتی را به عدد تبدیل کند. سپس بر روی این متد، عملگر map فراخوانی شده‌است. به این ترتیب می‌توان به اطلاعات دریافتی از سرور، پیش از بازگشت آن به فراخوان متد resolve، دسترسی یافت. به این ترتیب در اینجا نیز می‌توان یک سری اعتبارسنجی را انجام داد. برای مثال آیا id دریافتی، متناظر با محصولی در سمت سرور است یا خیر؟
map operator خروجی را به صورت یک observable بازگشت می‌دهد. به همین جهت در اینجا نیازی به ذکر return Observable.of نیست.


معرفی Route Resolver به تنظیمات مسیریابی

بعد از پیاده سازی سرویس Route Resolver، نیاز است آن‌را به تنظیمات مسیریابی برنامه اضافه کنیم. به همین جهت فایل src\app\product\product-routing.module.ts را گشوده و تنظیمات آن‌را به شکل زیر تغییر دهید:
import { ProductResolverService } from './product-resolver.service';

const routes: Routes = [
  { path: 'products', component: ProductListComponent },
  {
    path: 'products/:id', component: ProductDetailComponent,
    resolve: { product: ProductResolverService }
  },
  {
    path: 'products/:id/edit', component: ProductEditComponent,
    resolve: { product: ProductResolverService }
  }
];
در اینجا با استفاده از خاصیت resolve تنظیمات مسیریابی، می‌توان لیستی از Route Resolverها را به صورت key/valueها معرفی کرد. در اینجا key، یک نام دلخواه است و value، ارجاعی را به سرویس Route Resolver تعریف شده دارد.
در اینجا هر تعداد Route Resolver مورد نیاز را می‌توان تعریف کرد. برای مثال اگر مسیریابی خاصی، اطلاعات دیگری را نیز از سرویس خاصی دریافت می‌کند، می‌توان یک جفت کلید/مقدار دیگر را نیز برای آن تعریف کرد. فقط باید دقت داشت که keyها باید منحصربفرد باشند.
به این ترتیب اطمینان حاصل خوهیم کرد که اطلاعات مورد نیاز این مسیریابی‌ها، پیش از فعالسازی کامپوننت آن‌ها، از REST Web API برنامه دریافت می‌شوند.

 
خواندن اطلاعات دریافتی توسط Route Resolver به کمک سرویس ActivatedRoute

پس از تعریف سرویس Route Resolver سفارشی خود و معرفی آن به تنظیمات مسیریابی برنامه، قسمت نهایی این عملیات، خواندن این اطلاعات پیش واکشی شده‌است. به همین جهت فایل src\app\product\product-detail\product-detail.component.ts را گشوده و محتوای آن‌را به نحو ذیل اصلاح کنید:
  constructor(private route: ActivatedRoute) { }

  ngOnInit(): void {
    this.product = this.route.snapshot.data['product'];
  }
- اگر قرار نیست Route Resolver، اطلاعات مدنظر را «مجددا» واکشی کند، می‌توان از شیء route.snapshot برای خواندن اطلاعات Resolver متناظر با این مسیریابی استفاده کرد. در اینجا خاصیت data‌، به کلید خاصیت resolve تعریف شده‌ی در تنظیمات مسیریابی برنامه اشاره می‌کند که همان product است.
- همانطور که مشاهده می‌کنید، دیگر در این کامپوننت نیازی به تزریق سرویس ProductService نبوده و قسمت دریافت اطلاعات آن از طریق این سرویس، حذف شده‌است.

برای آزمایش آن، لیست محصولات را مشاهده کرده و سپس بر روی لینک مشاهده‌ی جزئیات یک محصول کلیک کنید. البته در اینجا چون هنوز Route Resolver ایی را برای پیش دریافت لیست محصولات ایجاد نکرده‌ایم، ابتدا قاب خالی لیست محصولات نمایش داده می‌شود و سپس لیست محصولات. اما دیگر صفحه‌ی نمایش جزئیات یک محصول، این چنین نیست. ابتدا یک وقفه‌ی یک ثانیه‌ای را حس خواهید کرد و سپس صفحه‌ی کامل جزئیات یک محصول نمایان می‌شود.

یک نکته: اگر یک سرویس Route Resolver، در دو کامپوننت مختلف استفاده شود، اطلاعات آن، بین این دو کامپوننت به اشتراک گذاشته خواهد شد.

مرحله‌ی بعد، ویرایش فایل src\app\product\product-edit\product-edit.component.ts است تا کامپوننت ویرایش جزئیات اطلاعات نیز بتواند از قابلیت پیش واکشی اطلاعات استفاده کند. در اینجا هنوز نیاز به سرویس ProductService است تا بتوان اطلاعات را ذخیره و یا حذف کرد. تنها قسمتی که باید تغییر کند، حذف متد getProduct و تغییر متد ngOnInit است:
ngOnInit(): void {
        this.route.data.subscribe(data => {
            this.onProductRetrieved(data['product']);
        });
    }
در اینجا نیز همانند قسمت قبل، نباید از خاصیت route.snapshot.data استفاده کرد؛ زیرا در حالت مشاهده‌ی جزئیات یک محصول و سپس بر روی لینک افزودن یک محصول جدید، چون root URL Segment تغییر نمی‌کند (یا همان قسمت /products/ در URL جاری)، سبب فراخوانی مجدد متد ngOnInit نخواهد شد. به همین جهت به یک Observable برای گوش فرادادن به تغییرات مسیریابی نیاز است و در اینجا route.data نیز یک Observable است.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: angular-routing-lab-03.zip
برای اجرای آن فرض بر این است که پیشتر Angular CLI را نصب کرده‌اید. سپس از طریق خط فرمان به ریشه‌ی پروژه وارد شده و دستور npm install را صادر کنید تا وابستگی‌های آن دریافت و نصب شوند. در آخر با اجرای دستور ng serve -o برنامه ساخته شده و در مرورگر پیش فرض سیستم نمایش داده خواهد شد.
نظرات مطالب
مهارت‌های تزریق وابستگی‌ها در برنامه‌های NET Core. - قسمت چهارم - پرهیز از الگوی Service Locator در برنامه‌های وب
ارتقاء به ASP.NET Core 3.0: محدود شدن امکان تزریق وابستگی‌ها در سازنده‌ی کلاس آغازین برنامه

یکی از تغییرات مهم ASP.NET Core 3.0 نسبت به نگارش‌های قبلی، جنریک شدن Host آن است (چون حالت‌های هاستینگ بیشتری را نسبت به حالت صرف MVC پشتیبانی می‌کند). به این ترتیب HostBuilder نگارش 2x:
public static IWebHostBuilder CreateWebHostBuilder(string[] args) =>
                 WebHost.CreateDefaultBuilder(args)
                 .UseStartup<Startup>();
اکنون در نگارش 3x به این صورت در آمده‌است:
public static IHostBuilder CreateHostBuilder(string[] args) =>
               Host.CreateDefaultBuilder(args)
                     .ConfigureWebHostDefaults(webBuilder =>
                     {
                        webBuilder.UseStartup<Startup>();
                     });
این مورد، یک تغییر مهم را هم در وضعیت تزریق وابستگی‌های سفارشی در کلاس آغازین برنامه ایجاد کرده‌است: در نگارش 3x، فقط و فقط سرویس‌های IHostEnvironment ،IWebHostEnvironment و IConfiguration را می‌توانید به سازنده‌ی کلاس آغازین آن تزریق کنید.
علت اینجا است که در ASP.NET Core 3x، یک باگ بسیار مهم سیستم تزریق وابستگی‌های ASP.NET Core برطرف شده‌است: اکنون فقط یک dependency injection container به ازای کل برنامه‌ی ASP.NET Core 3x ساخته می‌شود. در نگارش‌های قبلی، یک container برای برنامه و یک container مجزا برای host تولید می‌شدند. در این حالت اگر یک سرویس Singleton را در فایل program.cs معرفی می‌کردید:
WebHost.CreateDefaultBuilder()
             .UseStartup<Startup>()
             .ConfigureServices(services => 
                     services.AddSingleton<MySingleton>())
             .Build()
             .Run();
برخلاف تصور، این سرویس Singleton رفتار نمی‌کرد؛ چون همانطور که عنوان شد، دو container، برنامه را مدیریت می‌کردند (یعنی دوبار توسط دو ظرف متفاوت نگهدارنده‌ی اشیاء، وهله سازی می‌شد) که اکنون در نگارش 3x به یک مورد کاهش یافته‌است.
در اینجا هرچند متد ConfigureServices وجود دارد، اما اگر از آن استفاده کنید، سرویس معرفی شده‌ی توسط آن، در سازنده‌ی کلاس Startup شناسایی نمی‌شود.
مطالب
سخنان بزرگان!

اشکال زدایی (debug) یک کد چندین مرتبه از نوشتن آن سخت‌تر است. بنابراین اگر کد اولیه خود را بسیار هوشمندانه بنویسید، جهت اشکال زدایی آن به اندازه‌ی کافی باهوش نخواهید بود! (Brian Kernighan)

تنها دو نوع زبان برنامه نویسی وجود دارد: آنهایی که برنامه نویس‌ها از آن شکایت دارند و آن‌هایی که اصلا مورد استفاده قرار نمی‌گیرند! (Bjarne Stroustrup)

هر کسی می‌تواند کدی بنویسد که یک کامپیوتر آن‌را درک کند. یک برنامه نویس خوب کدی را می‌نویسد که برای سایر همکارانش قابل درک باشد. (Martin Fowler)

اندازه‌گیری درصد پیشرفت یک پروژه برنامه نویسی با شمارش تعداد سطرهای کدهای آن همانند اندازه گیری درصد پیشرفت ساخت یک هواپیما از طریق وزن کردن آن است! (Bill Gates)

برنامه نویسی سطح پایین (Low-level) روح برنامه نویس‌ها را جلا می‌بخشد! (John Carmack, ID software)

بزرگی واقعی با اندازه گیری مقدار آزادی که به دیگران عطا می‌کنید، سنجیده می‌شود و نه به اینکه چگونه دیگران را وادار می‌کنید تا آنچه را که مد نظر شما است اجرا کنند. (Larry Wall)

هیچگاه از gets و sprintf استفاده نکنید، در غیر اینصورت شیاطین به زودی به سراغ شما خواهند آمد! (FreeBSD Secure Programming Guidelines)

صحبت کردن ساده است. کدت رو نشون بده! (Linus Torvalds)

علوم رایانه هیچگاه شخصی را تبدیل به یک برنامه نویس خوب نمی‌کنند همانطور که مطالعه در مورد رنگ‌ها و قلم‌ها شما را تبدیل به یک نقاش خوب نمی‌کند. (Eric Raymond)

برنامه نویسی مانند س.ک.س است. یک اشتباه و سپس تحمل کردن و پشتیبانی آن تا آخر عمر! (Michael Sinz)

هیچ برنامه‌ای تا زمانیکه آخرین یوزر آن بمیرد به پایان نخواهد رسید! (از یک گروه پشتیبانی نرم افزار ناشناس!)

برنامه نویس‌های C هرگز نخواهند مرد. آن‌ها فقط تبدیل به void خواهند شد. (ناشناس)

پایان دنیای یونیکس 2 به توان 32 ثانیه پس از اول ژانویه 1970 است! (ناشناس)

زمانی‌ که کد می‌نویسید فرض کنید شخصی که قرار است در آینده از کدهای شما نگهداری کند یک دیوانه‌ی زنجیری است که آدرس خانه‌ی شما را می‌داند! (Rick Osborne)

سادگی یک برنامه یکی از شرایط قابل اطمینان بودن آن است. (Edsger Dijkstra)

یونیکس سیستم عامل ساده‌ای است، اما شما باید فرد باهوشی باشید تا بتوانید این سادگی را درک کنید! (Dennis Ritchie)

اگر به کامپایلر دروغ بگوئید او بعدا انتقام خواهد گرفت! (Henry Spencere)

پرل تنها زبان برنامه نویسی است که پیش و پس از رمزنگاری RSA به یک شکل به نظر می‌رسد! (Keith Bostic)

تنها دو صنعت هستند که به مصرف کنندگان خود "کاربر" می‌گویند: صنعت کامپیوتر و تجارت مواد مخدر! (ناشناس)

مطالب
ذخیره و بازیابی فایل در Mongodb (بخش سوم)
در قسمت‌های پیشین (^ ،^ ) در مورد عملیات CRUD در سطح دیتابیس و به طور کلی در مورد ایندکس گذاری صحبت کردیم. در این بخش قصد داریم یکی از موارد بسیار مهم، یعنی ذخیره‌ی فایل‌های باینری را در دیتابیس، مورد بررسی قرار دهیم. روش‌های مختلفی برای اینکار وجود دارند؛ ولی بعضی از این روش‌ها در حال حاضر منسوخ شده اعلام شده‌اند که در اینجا ما آخرین روش را که در حال حاضر هیچ ویژگی منسوخ شده‌ای ندارد، به کار می‌گیریم.
از آنجاکه نهایت اندازه‌ی یک سند BSON نمی‌تواند بیشتر از 16 مگابایت باشد، قابلیتی به نام GridFS ایجاد شده‌است تا بتوان فایل‌های باینری را در آن ذخیره کرد. GridFS شامل دو بخش مختلف برای ذخیره اطلاعات یک فایل باینری است:
- fs.chunks که برای ذخیره اطلاعات قطعه‌های یک فایل باینری به کار میرود.
- fs.files که برای ذخیره اطلاعات و متادیتاها به کار می‌رود.

قبل از هر چیزی باید بدانید که کتابخانه مربوط به GridFs در یک پکیج جداگانه عرضه شده است و باید آن از طریق nuget نصب کنیم:
install-package MongoDB.Driver.GridFS

برای آپلود یک فایل باینری به داخل سیستم از کد زیر استفاده میکنیم:
var client = new MongoClient();
var db = client.GetDatabase("publisher");
IGridFSBucket bucket = new GridFSBucket(db);
ابتدا یک شیء GridFsBucket را ایجاد میکنیم که از ما اطلاعات دیتابیس مورد نظر را برای ارسال فایل میخواهد و نتیجه‌ی آن یک کلاس از جنس اینترفیس IGridFSBucket می‌باشد. این باکت یا سطل در واقع همانند کالکشن رفتار میکند.
byte[] source=File.ReadAllBytes(@"D:\Untitled.png");
var options = new GridFSUploadOptions
            {
                ChunkSizeBytes = 64512, // 63KB
                Metadata = new BsonDocument
                {
                    { "CoverType", "Front" }, 
                    { "copyrighted", true }
                }
            };
در مرحله بعد فایل باینری را به صورت آرایه‌ای از بایت‌ها میخوانیم (البته حالت‌های مختلفی چون استریم را نیز پشتیبانی میکند). بعد از خواندن فایل، یک شیء از جنس کلاس GridFSUploadOptions را ایجاد و اطلاعات فایل آپلودی را مشخص می‌کنیم. به عنوان مثال اولین خصوصیتی که پر میکنیم خصوصیت تعیین سایز قطعات فایل باینری می‌باشد که به طور پیشفرض بر روی 64 مگابایت قرار گرفته است و عموما هم برای اکثر موارد، پاسخگوی نیاز‌ها است (در بخش بعدی مقالات، بیشتر این مورد را بررسی میکنیم).
مورد دومی که مقداردهی شده‌است، متادیتا‌ها هستند و این قابلیت را داریم که پرس و جوی خود را بر اساس آن‌ها نیز فیلتر کنیم. این خصوصیت مقدار دریافتی از جنس BsonDocument را دریافت میکند. ولی اگر شما برای فایل خود، کلاس اختصاصی برای متادیتاها در نظر گرفته‌اید میتوانید از یک Extension Method به نام ToBsonDocument استفاده کنید و شیء خود را به این نوع تبدیل کنید:
 var options = new GridFSUploadOptions
            {
                ChunkSizeBytes = 64512, // 63KB
                Metadata = metaData.ToBsonDocument()
            };


در نهایت آن را آپلود میکنیم:
 var id = bucket.UploadFromBytes("GoneWithTheWind", source, options);
پارامتر اول آن، نامی برای بسته آپلودی است. پارامتر دوم، خود فایل آپلودی میباشد و با پارمتر آخر هم تنظیماتی را که برای فایل مورد نظر توسط کلاس GridFSUploadOptions  تعیین کرده‌ایم، مشخص میکنیم. موقعیکه آپلود انجام شود، به ازای این کد، یک شناسه‌ی اختصاصی از جنس ObjectId را دریافت میکنیم که می‌توانیم آن را به یک خصوصیت در سند اصلی نسبت دهیم تا ارتباط بین سند و فایل هایش را داشته باشیم.

نکته: اگر در یک کلاس، چند فیلد از جنس ObjectId دارید، مونگو در بین تشخیص شناسه اصلی سند و شناسه تصاویر، با توجه به نام خصوصیت‌ها و غیره، تا حد زیادی هوشمند عمل میکند. ولی اگر خواستید صریحا شناسه اصلی را ذکر کنید و آن را متمایز از بقیه نشان دهید، می‌توانید از خصوصیت BsonId در بالای نام فیلد ID استفاده کنید:
[BsonId]
public ObjectId Id { get; set; }

جهت خواندن فایل آپلود شده، تنها کافی است از طریق شناسه‌ی دریافتی در مرحله‌ی آپلود، اقدام نماییم:
var bytes = bucket.DownloadAsBytes(id);

نکته: تمام متدهای آپلود و دانلود دیتا، هم به صورت آرایه ای از بایت‌ها و هم به صورت استریم میتوانند مورد استفاده قرار بگیرند و به ازای هر کدام، متدهای همزمان و غیرهمزمان نیز موجود هستند.


اگر قصد دارید بر اساس نام داده شده، فایل را دریافت کنید، ممکن است که چندین فایل، تحت یک نام ذخیره شده باشند که میتوانید در حالت‌های مختلفی این تصاویر را واکشی نمایید:
0 : فایل اصلی
1: اولین نسخه فایل
2: دومین نسخه فایل
و الی آخر...

1-: جدیدترین نسخه فایل (مقدار پیش فرض)
2-: نسخه ماقبل جدیدترین نسخه فایل
و الی آخر...


منظور از نسخه، فایل‌هایی با نامی موجود و از قبل ذخیره شده هستند که نسخه جدیدی از فایل قبلی بوده و فایل اول، فایل اصلی محسوب میشود.
برای درک بهتر مسئله، من تصاویر زیر را به ترتیب از سمت راست به سمت چپ، تحت یک نام، وارد سیستم میکنم:


اولین تصویر، تصویر اصلی محسوب می‌شود و بعد از آن، نسخه اول و نسخه دوم تصویر، وارد سیستم می‌شوند و تکه کد زیر از آنجاکه با مقدار پیش فرض پر شده‌است باید آخرین تصویر، تصویر سمت چپ را برای شما بر روی دیسک ذخیره کند:
var client = new MongoClient();
var db = client.GetDatabase("publisher");
IGridFSBucket bucket = new GridFSBucket(db);
var image=bucket.DownloadAsBytesByName("City of Glass-cover");
File.WriteAllBytes(@"D:\a.jpg",image);

برای مقداردهی خواص بالا به شکل زیر عمل میکنیم:
var client = new MongoClient();
var db = client.GetDatabase("publisher");
IGridFSBucket bucket = new GridFSBucket(db);
var options = new GridFSDownloadByNameOptions
            {
                Revision = 0
            };
var image=bucket.DownloadAsBytesByName("City of Glass-cover",options);
File.WriteAllBytes(@"D:\a.jpg",image);
با پاس کردن مقدار 0 به مونگو، اولین تصویر وارد شده، یعنی تصویر اصلی را دریافت می‌کنیم که اولین تصویر از سمت راست می‌شود. اگر مقادیر 1 یا 1- را پاس دهیم، چون تنها سه تصویر بیشتر نیست، در هر دو حالت تصویر دوم بازگردانده می‌شود.

برای بازگردانی تصاویر از طریق مقادیر موجود در متادیتا، باید از کلاس ویژه‌ای به نام GridFSFileInfo استفاده کنیم. در اینجا هم همانند روزهای اول، از کلاس بیلدر جهت ایجاد شرط استفاده میکنیم:
var client = new MongoClient();
var db = client.GetDatabase("publisher");
IGridFSBucket bucket = new GridFSBucket(db);
var filter = Builders<GridFSFileInfo>.Filter.Gte(x => x.Length , 600);
var sort = Builders<GridFSFileInfo>.Sort.Descending(x => x.UploadDateTime);
var options =new GridFSFindOptions()
            {
                Limit = 3,
                Sort = sort
            };
var cursor = bucket.Find(filter, options);
var list = cursor.ToList();
در اینجا ابتدا مشخص کرده‌ایم که فایل مورد نظر باید حجمی بیشتر از 600 بایت داشته باشد و مرتب سازی آن به صورت نزولی، بر اساس زمان آپلود باشد. در عبارت لامبدا تعریف شده، می‌توانید خصوصیت‌های مختلف یک فایل از قبیل نام، حجم (سایز) ، زمان آپلود و ... را ببینید. سپس مرتب سازی و تعداد رکورد برگشتی از ابتدای جدول را مشخص میکنیم و از متد Find یا FindAsync جهت جست‌وجو استفاده میکنیم. با شکل گرفتن کوئری درخواست، لیستی از آن را تهیه میکنیم. مقدار بازگشتی این شیء، در واقع اسنادی از تصاویر هستند که میتوانید از طریق Id یا نام آن‌ها، فایل اصلی را واکشی نمایید.
برای یافتن تصاویر بر اساس متادیتاهای تعریف شده، از کد زیر استفاده میکنیم:
var filter = Builders<GridFSFileInfo>.Filter.Eq("metadata.CoverType","Front");

تغییر نام تصاویر
جهت ویرایش یک نام فایل از طریق متدهای زیر اقدام می‌نماییم:
bucket.Rename(id, newFilename);

//یا در حالت غیرهمزمان
await bucket.RenameAsync(id, newFilename);

حذف تصویر
bucket.Delete(id);

//یا
await bucket.DeleteAsync(id);

برای حذف کل bucket از طریق کد زیر اقدام می‌نماییم:
bucket.Drop();

//یا
await bucket.DropAsync();
 
در بخش بعدی Chunk را مورد بررسی قرار می‌دهیم.
مطالب دوره‌ها
بایدها و نبایدهای استفاده از IoC Containers
طوری با IoC Containers کار کنید که انگار وجود خارجی ندارند

تفاوت پایه‌ای که بین یک فریم ورک IoC و سایر فریم ورک‌ها وجود دارد، در معکوس شدن مسئولیت‌ها است. در اینجا لایه‌های مختلف برنامه شما نیستند که فریم ورک IoC را فراخوانی می‌کنند؛ بلکه این فریم ورک IoC است که از جزئیات ارتباطات و وابستگی‌های سیستم شما آگاه است و نهایتا کار کنترل وهله سازی اشیاء مختلف را عهده دار خواهد شد. طول عمر آن‌ها را تنظیم کرده یا حتی در بعضی از موارد مانند برنامه نویسی جنبه‌گرا یا AOP، نسبت به تزئین این اشیاء یا دخالت در مراحل مختلف فراخوانی متدهای آن‌ها نیز نقش خواهد داشت. نکته‌ی مهم در اینجا، نا آگاهی برنامه از حضور آن‌ها است.
بنابراین در پروژه شما اگر ماژول‌ها و لایه‌های مختلفی حضور دارند، تنها برنامه اصلی است که باید ارجاعی را به فریم ورک IoC داشته باشد و نه سایر لایه‌های سیستم. علت حضور آن در ریشه سیستم نیز تنها باید به اصطلاحا bootstrapping و اعمال تنظیمات مرتبط با آن خلاصه شود.
به عبارتی استفاده صحیح از یک فریم ورک IoC نباید به شکل الگوی Service Locator باشد؛ حالتی که در تمام قسمت‌های برنامه مدام مشاهده می‌کنید  resolver.Resolve،  resolver.Resolve و الی آخر. باید از این نوع استفاده از فریم ورک‌های IoC تا حد ممکن حذر شود و کدهای برنامه نباید وابستگی مستقیم ثانویه‌ای را به نام خود فریم ورک IoC پیدا کنند.
 var container = BootstrapContainer();

var finder = container.Resolve<IDuplicateFinder>();
var processor = container.Resolve<IArgumentsParser>();

Execute( args, processor, finder );
 
container.Dispose();
نمونه‌ای از نحوه صحیح استفاده از یک IoC Container را مشاهده می‌کنید. تنها در سه نقطه است که یک IoC container باید حضور پیدا کند:
الف) در آغاز برنامه برای اعمال تنظیمات اولیه و bootstrapping
ب) پیش از اجرای عملی جهت وهله سازی وابستگی‌های مورد نیاز
ج) پس از اجرای عمل مورد نظر جهت آزاد سازی منابع

نکته مهم اینجا است که در حین اجرای فرآیند، این فرآیند باید تا حد ممکن از حضور IoC container بی‌خبر باشد و کار تشکیل اشیاء باید خارج از منطق تجاری برنامه انجام شود: IoC container خود را صدا نزنید؛ او شما را صدا خواهد زد.
عنوان شد تا «حد ممکن». این تا حد ممکن به چه معنایی است؟ اگر کار وهله سازی اشیاء را می‌توانید تحت کنترل قرار دهید، مثلا آیا می‌توانید در نحوه وهله سازی کنترلرها در ASP.NET MVC دخل و تصرف کرده و در زمان وهله سازی، اینکار را به یک IoC Container واگذار کنید؟ اگر بلی، دیگر به هیچ عنوانی نباید داخل کلاس‌های فراخوانی شده و تزریق شده به کنترلرهای برنامه اثری از IoC Container شما مشاهده شود. زیرا این فریم ورک‌ها اینقدر توانمند هستند که بتوانند تا چندین لایه از سیستم را واکاوی کرده و وابستگی‌های لازم را وهله سازی کنند.
اگر خیر (نمی‌توانید کار وهله سازی اشیاء را مستقیما تحت کنترل قرار دهید)؛ مانند تهیه یک Role Provider سفارشی در ASP.NET MVC که کار وهله سازی این Role Provider راسا توسط موتور ASP.NET انجام می‌شود و در این بین امکان دخل و تصرفی هم در آن ممکن نیست، آنگاه مجاز است داخل این کلاس ویژه از متدهای container.Resolve استفاده کرد؛ چون چاره‌ی دیگری وجود ندارد و IoC Container نیست که کار وهله سازی ابتدایی آن‌را عهده دار شده است. باید دقت داشت به این حالت خاص دیگر تزریق وابستگی‌ها گفته نمی‌شود؛ بلکه نام الگوی آن Service locator است. در Service locator یک کامپوننت خودش به دنبال وابستگی‌های مورد نیازش می‌گردد. در حالت تزریق وابستگی‌ها، یک کامپوننت وابستگی‌های مورد نیاز را درخواست می‌کند.

یک مثال:
public class ExampleClass
{
    private readonly IService _service;

    public ExampleClass()
    {
        _service = Container.Resolve<IService>();
    }

    public void DoSomething(int id)
    {
        _service.DoSomething(id);
    }
}
کاری که در اینجا انجام شده است نمونه اشتباهی از استفاده از یک IoC Container می‌باشد. به صرف اینکه مشغول به استفاده از یک IoC Container  هستیم به این معنا نیست که واقعا الگوی معکوس سازی وابستگی‌ها را درست درک کرده‌ایم. در اینجا الگوی Service locator مورد استفاده است و نه الگوی تزریق وابستگی‌ها. به عبارتی در مثال فوق، کلاس ExampleClass وابسته است به یک وابستگی جدیدی به نام Container، علاوه بر وابستگی IService ایی که به او قرار است خدماتی را ارائه دهد.
نمونه اصلاح شده کلاس فوق، تزریق وابستگی‌ها در سازنده کلاس به نحو زیر است:
public class ExampleClass
{
    private IService _service;

    public ExampleClass(IService service)
    {
        _service = service;
    }

    public void DoSomething(int id)
    {
        _service.DoSomething(id);
    }
}
در اینجا این کلاس است که وابستگی‌های خود را درخواست می‌کند و نه اینکه خودش به دنبال آن‌ها بگردد.

نمونه دیگری از کلاسی که خودش به دنبال یافتن و وهله سازی وابستگی‌های مورد نیازش است مثال زیر می‌باشد:
public class Search
{
   IDinner _dinner;
   public Search(): this(new Dinner()) 
   { }

   public Search(IDinner dinner) 
   {
      _dinner = dinner;
   }
}
به این کار poor man's dependency injection هم گفته می‌شود؛ اولین سازنده از طریق یک default constructor سعی کرده است وابستگی‌های کلاس را، خودش تامین کند. باز هم کلاس می‌داند که به چه وابستگی خاصی نیاز دارد و عملا معکوس سازی وابستگی‌ها رخ نداده است. همچنین استفاده از این حالت زمانیکه کلاس Dinner خودش وابستگی به کلاس‌های دیگر داشته باشد، بسیار به هم ریخته و مشکل خواهد بود. مزیت استفاده از IoC Containers وهله سازی یک large object graph کامل است. به علاوه توسط IoC Containers مدیریت طول عمر اشیاء را نیز می‌توان تحت نظر قرار داد. برای مثال می‌توان به یک IoC Container گفت تنها یک وهله از DbContext را در طول یک درخواست ایجاد و آن‌را در اختیار لایه‌های مختلف برنامه قرار بده؛ چون نیاز داریم کاری که در طی یک درخواست انجام می‌شود، در داخل یک تراکنش انجام شده و همچنین بی‌جهت به ازای هر new DbConetxt جدید، یکبار اتصالی به بانک اطلاعاتی باز و بسته نشود (سرعت بیشتر، سربار کمتر).
مطالب
فرم‌های مبتنی بر قالب‌ها در Angular - قسمت چهارم - اعتبارسنجی ورودی‌ها
پس از برقراری ارتباط بین فرم و مدل آن در قسمت قبل، مرحله‌ی بعدی طراحی یک فرم خوب، اعتبارسنجی ورودی‌های کاربران است و واکنش نشان دادن به ورودی‌های نامطلوب.


کلاس‌های CSS اعتبارسنجی در Angular

زمانیکه Angular فرمی را تحت نظر قرار می‌دهد، کلاس‌های CSS خاصی را نیز بر اساس حالات عناصر مختلف آن، به آن‌ها متصل خواهد کرد. بر این اساس می‌توان ظاهر این المان‌ها را سفارشی سازی نمود. این کلاس‌ها به شرح زیر هستند:

  کلاس CSS اعتبارسنجی  توضیحات 
  ng-untouched   زمانیکه فرمی برای بار اول رندر می‌شود، تمام فیلدهای آن با کلاس CSS ایی به نام ng-untouched علامتگذاری می‌شوند. 
  ng-touched   همینقدر که کاربر با یک Tab از فیلدی عبور کند، با کلاس ng-touched مزین خواهد شد. بنابراین مهم نیست که حتما داده‌ای وارد شده باشد یا خیر. حتی عبور از یک فیلد نیز به معنای لمس آن نیز می‌باشد. 
 ng-pristine   مربوط به زمانی‌‌است که یک فیلد نه تغییر کرده‌است و نه لمس شده‌است. 
  ng-dirty   همینقدر که کاربر، تغییری را در فیلدی ایجاد کند، آن المان با کلاس ng-dirty مشخص خواهد شد. 
 ng-valid   برای حالت موفقیت آمیز بودن اعتبارسنجی، به آن المان انتساب داده می‌شود. 
  ng-invalid   برای حالت غیر موفقیت آمیز بودن اعتبارسنجی، به آن المان انتساب داده می‌شود. 

برای اینکه بتوانیم این موارد را در عمل مشاهده کنیم، به ابتدای فرم مثال این سری، تغییرات ذیل را اعمال خواهیم کرد:
<div class="form-group">
    <label>First Name</label>
    <input #firstName required type="text" class="form-control" name="firstName" [(ngModel)]="model.firstName">
</div>

<h3>Classes</h3>
<h4>{{ firstName.className }}</h4>
برای اینکه مشخص کنیم چه کلاسی به المان firstName متصل شده‌است، ابتدا نیاز است یک template reference variable را برای آن تعریف کنیم که اینکار را توسط معرفی firstName# انجام داده‌ایم. به این ترتیب است که می‌توان به خاصیت className آن در ادامه دسترسی یافت.


تصویر فوق کلاس‌هایی را نمایش می‌دهد که در اولین بار نمایش فرم، به المان firstName متصل شده‌اند. برای مثال در این حالت کلاس ng-pristine قابل مشاهده‌است و هنوز تغییری در آن حاصل نشده‌است.
در ادامه اگر حرفی را به آن اضافه کنیم:


هنوز هم ng-untouched آن برقرار است؛ اما ng-pristine آن به ng-dirty تبدیل شده‌است. در اینجا حتی اگر کل اطلاعات فیلد را نیز حذف کنیم و آن‌را خالی کنیم یا به حالت اول بازگردانیم نیز کلاس ng-dirty قابل مشاهده‌است. بنابراین اگر حالت فیلدی dirty شد، همواره به همین حالت باقی می‌ماند.
در این لحظه اگر با Tab به فیلد دیگری در فرم مراجعه کنیم:


در اینجا است که کلاس ng-untouched به ng-touched تبدیل می‌شود. بنابراین کلاس‌های مختلف لمس یک فیلد، ارتباطی به افزوده شدن یا حذف کاراکتری از یک فیلد ندارند و فقط به از دست رفتن focus و مراجعه‌ی به فیلد دیگری مرتبط می‌شوند.

اگر به المان تغییر یافته‌ی فوق دقت کنید، ویژگی required نیز به آن اضافه شده‌است (علاوه بر template reference variable ایی که تعریف کردیم). در این حالت کل فیلد را خالی کنید:


همانطور که مشاهده می‌کنید، اکنون کلاس ng-valid به کلاس ng-invalid تغییر یافته‌است.


ارتباط بین کلاس‌های CSS اعتبارسنجی و خواص ngModel

تمام کلاس‌های -ng ایی که در بالا معرفی شدند، معادل‌های خواص ngModel ایی نیز دارند. فقط کافی است -ng آن‌ها را حذف کنید، باقیمانده‌ی آن، نام خاصیت متناظری در ngModel خواهد بود. برای مثال کلاس ng-untouched به خاصیت untouched نگاشت می‌شود و به همین ترتیب برای مابقی.
template reference variable ایی را که تا به اینجا به المان اضافه کردیم (firstName#) به خواص همان المان دسترسی دارد (مانند className آن). اما در ادامه می‌خواهیم این متغیر به ngModel و خواص آن دسترسی داشته باشد و میدان دید آن تغییر کند. به همین جهت تنها کافی است تا ngModel را به این متغیر انتساب دهیم:
<div class="form-group">
    <label>First Name</label>
    <input #firstName="ngModel" required type="text" class="form-control" name="firstName" [(ngModel)]="model.firstName">
</div>

<h4>dirty: {{ firstName.dirty }}</h4>
پس از این تغییر اکنون template reference variable تعریف شده می‌تواند برای نمونه به خاصیت dirty شیء ngModel دسترسی پیدا کند.


یک نکته: در حالت خواص valid و invalid که مرتبط با اعتبارسنجی هستند، خاصیت سومی نیز به نام errors وجود دارد که حاوی اطلاعات بیشتری در مورد خطای اعتبارسنجی رخ داده‌است. بنابراین وجود این خاصیت و نال نبودن آن نیز دلالت بر وجود یک خطای اعتبارسنجی است. از خاصیت errors در ادامه‌ی بحث در قسمت «مدیریت چندین خطای همزمان اعتبارسنجی» استفاده خواهیم کرد.


نمایش بهتر خطاهای اعتبارسنجی با بررسی خواص ngModel

یکی از مزایای کار با خواص ngModel، امکان استفاده‌ی از آن‌ها در عبارات شرطی‌است که نسبت به کلاس‌های CSS معرفی شده‌ی در ابتدای بحث، انعطاف پذیری بیشتری را به همراه خواهند داشت.
<div class="form-group">
    <label>First Name</label>
    <input #firstName="ngModel" #firstNameElement required type="text" class="form-control" 
              name="firstName" [(ngModel)]="model.firstName">
    <div *ngIf="firstName.invalid && firstName.touched" class="alert alert-danger">
        First Name is required.
    </div>      
</div>

<h4>className: {{ firstNameElement.className }}</h4>
<h4>dirty: {{ firstName.dirty }}</h4>
<h4>invalid: {{ firstName.invalid }}</h4>
توسط ngIf می‌توان المانی را به DOM اضافه و یا کلا از آن حذف کرد. در اینجا یک عبارت boolean به آن نسبت داده شده‌است. ابتدا حالت firstName.invalid را بررسی کنید. مشاهده خواهید کرد که اگر فرم برای بار اول و با مقادیر خالی نمایش داده شود، div خطا نیز ظاهر می‌شود که آنچنان خوشایند نیست و بهتر است خطاها را پس از اینکه کاربر مشغول به کار با فرم شد، به او نمایش دهیم؛ تا اینکه از همان ابتدا این خطاها به صورت واضحی نمایش داده شوند. بنابراین && firstName.touched نیز در اینجا اضافه شده‌است. به این ترتیب div نمایش دهنده‌ی alert بوت استرپ، دیگر در اولین بار نمایش یک فرم خالی، ظاهر نخواهد شد. اما اگر کاربر با یک tab از فیلدی خالی رد شد، آنگاه این خطا نمایش داده می‌شود.



نمایش بهتر خطاهای اعتبارسنجی با مزین ساختن المان‌های ورودی

علاوه بر نمایش یک alert بوت استرپی متناظر با یک فیلد غیرمعتبر، می‌توان خود المان‌های ورودی را نیز با شیوه‌نامه‌هایی مزین ساخت.


این کار را در بوت استرپ با افزودن کلاس has-error در کنار form-group انجام می‌دهند. همچنین label نیز باید به کلاس control-label مزین شود تا hass-error بر روی آن نیز تاثیرگذار شود. برای پیاده سازی پویای آن در Angular به روش ذیل عمل می‌شود:
<div class="form-group" [class.has-error]="firstName.invalid && firstName.touched">
   <label class="control-label">First Name</label>
در اینجا روش افزودن شرطی کلاس ویژه‌ی has-error بوت استرپ را به مجموعه کلاس‌های div جاری ملاحظه می‌کنید. هر زمان که شرط ذکر شده برقرار باشد، در عبارت property binding مخصوص class.className، این className را به صورت خودکار به مجموعه کلاس‌های آن المان اضافه می‌کند و برعکس.
بنابراین اگر المان firstName خالی باشد و همچنین با یک Tab از روی آن عبور کرده باشیم، کلاس has-error در کنار کلاس form-group اضافه می‌شود.

روش دوم: همانطور که در ابتدای بحث نیز عنوان شد، Angular بر اساس حالات مختلف یک فیلد، کلاس‌های CSS خاصی را به آن‌ها انتساب می‌دهد. یک چنین کاری را با مقدار دهی این کلاس‌ها در فایل src\styles.css نیز می‌توان انجام داد که دقیقا معادل بررسی خواص invalid و touched با کدنویسی است:
.ng-touched.ng-invalid{
    border: 1px solid red;
}


سایر ویژگی‌های اعتبارسنجی HTML 5

تا اینجا ویژگی استاندارد required را به المان ورودی فرم ثبت اطلاعات کاربران، اضافه کردیم.
<input #firstName="ngModel" #firstNameElement 
required maxlength="3" minlength="2" pattern="^V.*"
type="text" class="form-control" name="firstName" [(ngModel)]="model.firstName">
در اینجا برای مثال اعمال ویژگی‌های maxlength، minlength و pattern را مشاهده می‌کنید. ویژگی pattern برای تعریف عبارات باقاعده بکار می‌رود (برای مثال، نام حتما باید با V شروع شود) و تقریبا در تمام مرورگرها (caniuse.com ) نیز پشتیبانی می‌شود.
برای نمونه minlength همه‌جا پشتیبانی نمی‌شود؛ اما آن‌را می‌توان برای مثال با الگویی مساوی "+..." جایگزین کرد.


مشکل! ذکر چند ویژگی اعتبارسنجی با هم، تداخل ایجاد می‌کنند!

در اینجا چون چهار ویژگی مختلف را به صورت یکجا به یک المان متصل کرده‌ایم، اکنون div ذیل به هر کدام از این ویژگی‌ها به صورت یکسانی واکنش نشان خواهد داد؛ زیرا خاصیت invalid را true می‌کنند:
    <div *ngIf="firstName.invalid && firstName.touched" class="alert alert-danger">
        First Name is required.
    </div>
روش مدیریت این حالت، به صورت ذیل است:
    <div class="form-group" [class.has-error]="firstName.invalid && firstName.touched">
      <label class="control-label">First Name</label>
      <input #firstName="ngModel" #firstNameElement 
             required maxlength="3" minlength="2" pattern="^V.*"
             type="text" class="form-control" name="firstName" [(ngModel)]="model.firstName">
      <div *ngIf="firstName.invalid && firstName.touched">
        <div class="alert alert-info">
           errors: {{ firstName.errors | json }}
        </div> 
        <div class="alert alert-danger" *ngIf="firstName.errors.required">
           Name is required.
        </div>
        <div class="alert alert-danger" *ngIf="firstName.errors.minlength">
           Name should be minimum {{firstName.errors.minlength.requiredLength}} characters.
        </div>
        <div class="alert alert-danger" *ngIf="firstName.errors.maxlength">
           Name should be max {{firstName.errors.maxlength.requiredLength}} characters.
        </div>
        <div class="alert alert-danger" *ngIf="firstName.errors.pattern">
           Name pattern: {{firstName.errors.pattern.requiredPattern}}
        </div>
      </div>      
    </div>
با یک چنین خروجی:


همانطور که در تصویر ملاحظه می‌کنید، محتوای خاصیت errors به صورت JSON، جهت دیباگ نیز درج شده‌است.
بنابراین وجود خاصیت firstName.errors.minlength و یا firstName.errors.pattern به این معنا است که این خطاهای خاص وجود دارند (خاصیت firstName.errors به همراه اضافاتی است) و برعکس نال بودن آن‌ها مؤید عدم وجود خطایی است. به همین جهت می‌توان به ازای هر کدام، یک div جداگانه را تشکیل داد.
مرحله‌ی بعد، استخراج اطلاعات بیشتری از همین شیء و محتوای خاصیت errors است. برای مثال زمانیکه در آن خاصیت minlength ظاهر شد، این خاصیت نیز دارای خاصیتی مانند requiredLength است که از آن می‌توان جهت درج عدد واقعی مورد نیاز این اعتبارسنج استفاده کرد.


بهبود اعتبارسنجی drop down

در حالت فعلی تعریف drop down مثال این سری، نیازی به اعتبارسنجی نیست؛ چون لیست مشخصی از طریق کامپوننت در اختیار این المان قرار می‌گیرد و همواره دقیقا یکی از این عناصر انتخاب خواهند شد. اما اگر گزینه‌ی دیگری را مانند:
<option value="default">Select a Language...</option>
به ابتدای این لیست اضافه کنیم، اینبار نیاز به اعتبارسنجی خواهد بود؛ زیرا اکنون کاربر می‌تواند گزینه‌ای را انتخاب نکند و راهی پیش فرض هم برای اعتبارسنجی این گزینه وجود ندارد.
    <div class="form-group" [class.has-error]="hasPrimaryLanguageError">
      <label class="control-label">Primary Language</label>
      <select class="form-control" name="primaryLanguage" 
                #primaryLanguage
                (blur)="validatePrimaryLanguage(primaryLanguage.value)"
                (change)="validatePrimaryLanguage(primaryLanguage.value)"
                [(ngModel)]="model.primaryLanguage">
          <option value="default">Select a Language...</option>
          <option *ngFor="let lang of languages">
            {{ lang }}
          </option>
      </select>
    </div>
در اینجا اتصال به class.has-error را همانند مثال‌های قبلی مشاهده می‌کنید. اما اینبار به یک خاصیت عمومی تعریف شده‌ی در سطح کامپوننت متصل شده‌است؛ زیرا Angular در مورد این المان خاص، کاری را برای ما انجام نخواهد داد. همچنین پیاده سازی حالت عبور از این کامپوننت با Tab نیز توسط اتصال به رخداد blur صورت گرفته‌است تا هر زمانیکه این فیلد focus را از دست داد، اجرا شود. دسترسی به مقدار جاری انتخابی این select نیز توسط یک template reference variable به نام primaryLanguage# صورت گرفته‌است. به این ترتیب می‌توان به خواص این المان مانند value آن دسترسی پیدا کرد. همچنین چون می‌خواهیم با انتخاب گزینه‌ی دیگری این علامت خطا رفع شود، این متد به رخداد change نیز علاوه بر blur، متصل شده‌است.
export class EmployeeRegisterComponent {
  hasPrimaryLanguageError = false;

  validatePrimaryLanguage(value) {
    if (value === 'default'){
      this.hasPrimaryLanguageError = true;
      }
    else{
      this.hasPrimaryLanguageError = false;
      }
  }
}
کار این متد تغییر مقدار hasPrimaryLanguageError است تا کلاس has-error در فرم نمایش داده شود. در اینجا اگر مقدار primaryLanguage انتخابی همان گزینه‌ی default ابتدایی باشد، خاصیت hasPrimaryLanguageError به true تنظیم می‌شود:



اعتبارسنجی در سطح کل فرم

تا اینجا بررسی‌هایی را که انجام دادیم، در سطح فیلدها بودند. اکنون اگر کاربر به طور کامل تمام این فیلدها را تغییر ندهد و بر روی دکمه‌ی ارسال کلیک کند چطور؟
<form #form="ngForm" novalidate>
زمانیکه فرم جاری را ایجاد کردیم، یک template reference variable را به نام form# نیز به آن نسبت دادیم و چون به ngForm متصل شده‌است، می‌توان به خواص این شیء نیز دسترسی یافت. برای نمونه پس از دکمه‌ی ثبت، عبارت ذیل را تعریف کنید:
<h3> form.valid: {{ form.valid }}</h3>
همانطور که ملاحظه می‌کنید یکی از خواص شیء ngForm که توسط متغیر form قابل دسترسی شده‌است، خاصیت valid می‌باشد که حاصل اعتبارسنجی تمام عناصر داخل فرم است. برای مثال می‌توان از این خاصیت جهت فعال یا غیرفعال کردن دکمه‌ی ثبت اطلاعات نیز استفاده کرد:
<button class="btn btn-primary" type="submit"
            [disabled]="form.invalid">Ok</button>
در اینجا مقدار form.invalid به خاصیت disabled المان متصل شده‌است و اگر اعتبارسنجی فرم با شکست مواجه شود، این دکمه در حالت غیرفعال ظاهر می‌شود.


در قسمت بعد نحوه‌ی ارسال این فرم را به سرور، بررسی می‌کنیم.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: angular-template-driven-forms-lab-04.zip
برای اجرای آن فرض بر این است که پیشتر Angular CLI را نصب کرده‌اید. سپس از طریق خط فرمان به ریشه‌ی پروژه وارد شده و دستور npm install را صادر کنید تا وابستگی‌های آن دریافت و نصب شوند. در آخر با اجرای دستور ng serve -o برنامه ساخته شده و در مرورگر پیش فرض سیستم نمایش داده خواهد شد.
مطالب
آشنایی با الگوی MVP

پروژه‌های زیادی را می‌توان یافت که اگر سورس کدهای آن‌ها را بررسی کنیم، یک اسپاگتی کد تمام عیار را در آن‌ها می‌توان مشاهده نمود. منطق برنامه، قسمت دسترسی به داده‌ها، کار با رابط کاربر، غیره و غیره همگی درون کدهای یک یا چند فرم خلاصه شده‌اند و آنچنان به هم گره خورده‌اند که هر گونه تغییر یا اعمال درخواست‌های جدید کاربران، سبب از کار افتادن قسمت دیگری از برنامه می‌شود.
همچنین از کدهای حاصل در یک پروژه، در پروژه‌‌های دیگر نیز نمی‌توان استفاده کرد (به دلیل همین در هم تنیده بودن قسمت‌های مختلف). حداقل نتیجه یک پروژه برای برنامه نویس، باید یک یا چند کلاس باشد که بتوان از آن به عنوان ابزار تسریع انجام پروژه‌های دیگر استفاده کرد. اما در یک اسپاگتی کد، باید مدتی طولانی را صرف کرد تا بتوان یک متد را از لابلای قسمت‌های مرتبط و گره خورده با رابط کاربر استخراج و در پروژه‌ای دیگر استفاده نمود. برای نمونه آیا می‌توان این کدها را از یک برنامه ویندوزی استخراج کرد و آن‌ها را در یک برنامه تحت وب استفاده نمود؟

یکی از الگوهایی که شیوه‌ی صحیح این جدا سازی را ترویج می‌کند، الگوی MVP یا Model-View-Presenter می‌باشد. خلاصه‌ی این الگو به صورت زیر است:


Model :
من می‌دانم که چگونه اشیاء برنامه را جهت حصول منطقی خاص، پردازش کنم.
من نمی‌دانم که چگونه باید اطلاعاتی را به شکلی بصری به کاربر ارائه داد یا چگونه باید به رخ‌دادها یا اعمال صادر شده از طرف کاربر پاسخ داد.

View :
من می‌دانم که چگونه باید اطلاعاتی را به کاربر به شکلی بصری ارائه داد.
من می‌دانم که چگونه باید اعمالی مانند data binding و امثال آن را انجام داد.
من نمی‌دانم که چگونه باید منطق پردازشی موارد ذکر شده را فراهم آورم.

Presenter :
من می‌دانم که چگونه باید درخواست‌های رسیده کاربر به View را دریافت کرده و آن‌ها را به Model‌ انتقال دهم.
من می‌دانم که چگونه باید اطلاعات را به Model ارسال کرده و سپس نتیجه‌ی پردازش آن‌ها را جهت نمایش در اختیار View قرار دهم.
من نمی‌دانم که چگونه باید اطلاعاتی را ترسیم کرد (مشکل View است نه من) و نمی‌دانم که چگونه باید پردازشی را بر روی اطلاعات انجام دهم. (مشکل Model است و اصلا ربطی به اینجانب ندارد!)


یک مثال ساده از پیاده سازی این روش
برنامه‌ای وبی را بنویسید که پس از دریافت شعاع یک دایره از کاربر، مساحت ‌آن‌را محاسبه کرده و نمایش دهد.
یک تکست باکس در صفحه قرار خواهیم داد (txtRadius) و یک دکمه جهت دریافت درخواست کاربر برای نمایش نتیجه حاصل در یک برچسب به نام lblResult

الف) پیاده سازی به روش متداول (اسپاگتی کد)

protected void btnGetData_Click(object sender, EventArgs e)
{
lblResult.Text = (Math.PI * double.Parse(txtRadius.Text) * double.Parse(txtRadius.Text)).ToString();
}
بله! کار می‌کنه!
اما این مشکلات را هم دارد:
- منطق برنامه (روش محاسبه مساحت دایره) با رابط کاربر گره خورده.
- کدهای برنامه در پروژه‌ی دیگری قابل استفاده نیست. (شما متد یا کلاسی را این‌جا با قابلیت استفاده مجدد می‌توانید پیدا می‌کنید؟ آیا یکی از اهداف برنامه نویسی شیءگرا تولید کدهایی با قابلیت استفاده مجدد نبود؟)
- چگونه باید برای آن آزمون واحد نوشت؟

ب) بهبود کد و جدا سازی لایه‌ها از یکدیگر

در روش MVP متداول است که به ازای هر یک از اجزاء ابتدا یک interface نوشته شود و سپس این اینترفیس‌ها پیاده سازی گردد.

پیاده سازی منطق برنامه:

1- ایجاد Model :
یک فایل جدید را به نام CModel.cs به پروژه اضافه کرده و کد زیر را به آن خواهیم افزود:

using System;

namespace MVPTest
{
public interface ICircleModel
{
double GetArea(double radius);
}

public class CModel : ICircleModel
{
public double GetArea(double radius)
{
return Math.PI * radius * radius;
}
}
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید اکنون منطق برنامه از موارد زیر اطلاعی ندارد:
- خبری از textbox و برچسب و غیره نیست. اصلا نمی‌داند که رابط کاربری وجود دارد یا نه.
- خبری از رخ‌دادهای برنامه و پاسخ دادن به آن‌ها نیست.
- از این کد می‌توان مستقیما و بدون هیچ تغییری در برنامه‌های دیگر هم استفاده کرد.
- اگر باگی در این قسمت وجود دارد، تنها این کلاس است که باید تغییر کند و بلافاصله کل برنامه از این بهبود حاصل شده می‌تواند بدون هیچگونه تغییری و یا به هم ریختگی استفاده کند.
- نوشتن آزمون واحد برای این کلاس که هیچگونه وابستگی به UI ندارد ساده است.


2- ایجاد View :
فایل دیگری را به نام CView.cs را به همراه اینترفیس زیر به پروژه اضافه می‌کنیم:

namespace MVPTest
{
public interface IView
{
string RadiusText { get; set; }
string ResultText { get; set; }
}
}

کار View دریافت ابتدایی مقادیر از کاربر توسط RadiusText و نمایش نهایی نتیجه توسط ResultText است البته با یک اما.
View نمی‌داند که چگونه باید این پردازش صورت گیرد. حتی نمی‌داند که چگونه باید این مقادیر را به Model جهت پردازش برساند یا چگونه آن‌ها را دریافت کند (به همین جهت از اینترفیس برای تعریف آن استفاده شده).

3- ایجاد Presenter :
در ادامه فایل جدیدی را به نام CPresenter.cs‌ با محتویات زیر به پروژه خواهیم افزود:

namespace MVPTest
{
public class CPresenter
{
IView _view;

public CPresenter(IView view)
{
_view = view;
}

public void CalculateCircleArea()
{
CModel model = new CModel();
_view.ResultText = model.GetArea(double.Parse(_view.RadiusText)).ToString();
}
}
}

کار این کلاس برقراری ارتباط با Model است.
می‌داند که چگونه اطلاعات را به Model ارسال کند (از طریق _view.RadiusText) و می‌داند که چگونه نتیجه‌ی پردازش را در اختیار View قرار دهد. (با انتساب آن به _view.ResultText)
نمی‌داند که چگونه باید این پردازش صورت گیرد (کار مدل است نه او). نمی‌داند که نتیجه‌ی نهایی را چگونه نمایش دهد (کار View است نه او).
روش معرفی View به این کلاس به constructor dependency injection معروف است.

اکنون کد وب فرم ما که در قسمت (الف) معرفی شده به صورت زیر تغییر می‌کند:

using System;

namespace MVPTest
{
public partial class _Default : System.Web.UI.Page, IView
{
protected void Page_Load(object sender, EventArgs e)
{
}

public string RadiusText
{
get { return txtRadius.Text; }
set { txtRadius.Text = value; }
}
public string ResultText
{
get { return lblResult.Text; }
set { lblResult.Text = value; }
}

protected void btnGetData_Click(object sender, EventArgs e)
{
CPresenter presenter = new CPresenter(this);
presenter.CalculateCircleArea();
}
}
}

در این‌جا یک وهله از Presenter برای برقراری ارتباط با Model ایجاد می‌شود. همچنین کلاس وب فرم ما اینترفیس View را نیز پیاده سازی خواهد کرد.

مطالب
آشنایی با مفهوم Indexer در C#.NET
زمانی که صحبت از Indexer می‌شود، بطور ناخوداگاه ذهنمان به سمت آرایه‌ها می‌رود. آرایه‌ها در واقع ساده‌ترین اشیاء ی هستند که مفهوم Index در آنها معنا دار است.
اگر با آرایه‌ها کار کرده باشید با عملگر [] در سی شارپ آشنایی دارید. یک Indexer در واقع نوع خاصی از خاصیت (property) است که در بدنه کلاس تعریف می‌شود و به ما امکان استفاده از عملگر [] را برای نمونه کلاس فراهم می‌کند.
همانطور که به شباهت Indexer و Property اشاره شد نحوه تعریف Indexer بصورت زیر می‌باشد:
public type this [type identifier]
{
     get{ ... }
     set{ ... }
}
در پیاده سازی Indexer به نکات زیر دقت کنید:
  • از کلمه کلیدی this برای نعریف Indexer استفاده می‌شود و یک Indexer نام ندارد.
  • از دستیاب get برای برگرداندن مقدار و از دستیاب set جهت مقدار دهی و انتساب استفاده می‌شود.
  • الزامی به پیاده سازی Indexer با مقادیر صحیح عددی نیست و شما می‌توانید Indexer ی با پارامترهایی از نوع string یا double داشته باشید.
  • Indexer‌ها قابلیت سربارگذاری (overloaded) دارند.
  • Indexer‌ها می‌توانند چندین پارامتری باشند مانند آرایه‌های دو بعدی که دو پارامتری هستند.
به مثالی جهت پیاده سازی کلاس ماتریس توجه کنید:
public class Matrix
{
    // فیلدها
    private int _row, _col;
    private readonly double[,] _values;

    // تعداد ردیف‌های ماتریس
    public int Row
    {
        get { return _row; }
        set
        {
            _row = value > 0 ? value : 3;
        }
    }

    // تعداد ستون‌های ماتریس
    public int Col
    {
        get { return _col; }
        set
        {
            _col = value > 0 ? value : 3;
        }
    }

    // نعریف یک ایندکسر
    public double this[int r, int c]
    {
        get { return Math.Round(_values[r, c], 3); }
        set { _values[r, c] = value; }
    }

    // سازنده 1
    public Matrix()
    {
        _values = new double[_row,_col];
    }

    // سازنده 2
    public Matrix(int row, int col)
    {
        _row = row;
        _col = col;
        _values = new double[_row,_col];
    }

}
نحوه استفاده از کلاس ایجاد شده:
public class UseMatrixIndexer
{
    // ایجاد نمونه از شیء ماتریس
    private readonly Matrix m = new Matrix(5, 5);

    private double item;

    public UseMatrixIndexer()
    {
        // دسترسی به عنصر واقع در ردیف چهار و ستون سه
        item = m[4, 3];
    }
}
مطالب
معماری لایه بندی نرم افزار #2

Domain Model یا Business Layer

پیاده سازی را از منطق تجاری یا Business Logic آغاز می‌کنیم. در روش کد نویسی Smart UI، منطق تجاری در Code Behind قرار می‌گرفت اما در روش لایه بندی، منطق تجاری و روابط بین داده‌ها در Domain Model طراحی و پیاده سازی می‌شوند. در مطالب بعدی راجع به Domain Model و الگوهای پیاده سازی آن بیشتر صحبت خواهم کرد اما بصورت خلاصه این لایه یک مدل مفهومی از سیستم می‌باشد که شامل تمامی موجودیت‌ها و روابط بین آنهاست.

الگوی Domain Model جهت سازماندهی پیچیدگی‌های موجود در منطق تجاری و روابط بین موجودیت‌ها طراحی شده است.

شکل زیر مدلی را نشان می‌دهد که می‌خواهیم آن را پیاده سازی نماییم. کلاس Product موجودیتی برای ارائه محصولات یک فروشگاه می‌باشد. کلاس Price جهت تشخیص قیمت محصول، میزان سود و تخفیف محصول و همچنین استراتژی‌های تخفیف با توجه به منطق تجاری سیستم می‌باشد. در این استراتژی همکاران تجاری از مشتریان عادی تفکیک شده اند.

Domain Model را در پروژه SoCPatterns.Layered.Model پیاده سازی می‌کنیم. بنابراین به این پروژه یک Interface به نام IDiscountStrategy را با کد زیر اضافه نمایید:

public interface IDiscountStrategy
{
    decimal ApplyExtraDiscountsTo(decimal originalSalePrice);
}

علت این نوع نامگذاری Interface فوق، انطباق آن با الگوی Strategy Design Pattern می‌باشد که در مطالب بعدی در مورد این الگو بیشتر صحبت خواهم کرد. استفاده از این الگو نیز به این دلیل بود که این الگو مختص الگوریتم هایی است که در زمان اجرا قابل انتخاب و تغییر خواهند بود.

توجه داشته باشید که معمولا نام Design Pattern انتخاب شده برای پیاده سازی کلاس را بصورت پسوند در انتهای نام کلاس ذکر می‌کنند تا با یک نگاه، برنامه نویس بتواند الگوی مورد نظر را تشخیص دهد و مجبور به بررسی کد نباشد. البته به دلیل تشابه برخی از الگوها، امکان تشخیص الگو، در پاره ای از موارد وجود ندارد و یا به سختی امکان پذیر است.

الگوی Strategy یک الگوریتم را قادر می‌سازد تا در داخل یک کلاس کپسوله شود و در زمان اجرا به منظور تغییر رفتار شی، بین رفتارهای مختلف سوئیچ شود.

حال باید دو کلاس به منظور پیاده سازی روال تخفیف ایجاد کنیم. ابتدا کلاسی با نام TradeDiscountStrategy را با کد زیر به پروژه SoCPatterns.Layered.Model اضافه کنید:

public class TradeDiscountStrategy : IDiscountStrategy
{
    public decimal ApplyExtraDiscountsTo(decimal originalSalePrice)
    {
        return originalSalePrice * 0.95M;
    }
}

سپس با توجه به الگوی Null Object کلاسی با نام NullDiscountStrategy را با کد زیر به پروژه SoCPatterns.Layered.Model اضافه کنید:

public class NullDiscountStrategy : IDiscountStrategy
{
    public decimal ApplyExtraDiscountsTo(decimal originalSalePrice)
    {
        return originalSalePrice;
    }
}

از الگوی Null Object زمانی استفاده می‌شود که نمی‌خواهید و یا در برخی مواقع نمی‌توانید یک نمونه (Instance) معتبر را برای یک کلاس ایجاد نمایید و همچنین مایل نیستید که مقدار Null را برای یک نمونه از کلاس برگردانید. در مباحث بعدی با جزئیات بیشتری در مورد الگوها صحبت خواهم کرد.

با توجه به استراتژی‌های تخفیف کلاس Price را ایجاد کنید. کلاسی با نام Price را با کد زیر به پروژه SoCPatterns.Layered.Model اضافه کنید:

public class Price
{
    private IDiscountStrategy _discountStrategy = new NullDiscountStrategy();
    private decimal _rrp;
    private decimal _sellingPrice;
    public Price(decimal rrp, decimal sellingPrice)
    {
        _rrp = rrp;
        _sellingPrice = sellingPrice;
    }
    public void SetDiscountStrategyTo(IDiscountStrategy discountStrategy)
    {
        _discountStrategy = discountStrategy;
    }
    public decimal SellingPrice
    {
        get { return _discountStrategy.ApplyExtraDiscountsTo(_sellingPrice); }
    }
    public decimal Rrp
    {
        get { return _rrp; }
    }
    public decimal Discount
    {
        get {
            if (Rrp > SellingPrice)
                return (Rrp - SellingPrice);
            else
                return 0;
        }
    }
    public decimal Savings
    {
        get{
            if (Rrp > SellingPrice)
                return 1 - (SellingPrice / Rrp);
            else
                return 0;
        }
    }
}

کلاس Price از نوعی Dependency Injection به نام Setter Injection در متد SetDiscountStrategyTo استفاده نموده است که استراتژی تخفیف را برای کالا مشخص می‌نماید. نوع دیگری از Dependency Injection با نام Constructor Injection وجود دارد که در مباحث بعدی در مورد آن بیشتر صحبت خواهم کرد.

جهت تکمیل لایه Model، کلاس Product را با کد زیر به پروژه SoCPatterns.Layered.Model اضافه کنید:

public class Product
{
    public int Id {get; set;}
    public string Name { get; set; }
    public Price Price { get; set; }
}

موجودیت‌های تجاری ایجاد شدند اما باید روشی اتخاذ نمایید تا لایه Model نسبت به منبع داده ای بصورت مستقل عمل نماید. به سرویسی نیاز دارید که به کلاینت‌ها اجازه بدهد تا با لایه مدل در اتباط باشند و محصولات مورد نظر خود را با توجه به تخفیف اعمال شده برای رابط کاربری برگردانند. برای اینکه کلاینت‌ها قادر باشند تا نوع تخفیف را مشخص نمایند، باید یک نوع شمارشی ایجاد کنید که به عنوان پارامتر ورودی متد سرویس استفاده شود. بنابراین نوع شمارشی CustomerType را با کد زیر به پروژه SoCPatterns.Layered.Model اضافه کنید:

public enum CustomerType
{
    Standard = 0,
    Trade = 1
}

برای اینکه تشخیص دهیم کدام یک از استراتژی‌های تخفیف باید بر روی قیمت محصول اعمال گردد، نیاز داریم کلاسی را ایجاد کنیم تا با توجه به CustomerType تخفیف مورد نظر را اعمال نماید. کلاسی با نام DiscountFactory را با کد زیر ایجاد نمایید:

public static class DiscountFactory
{
    public static IDiscountStrategy GetDiscountStrategyFor
        (CustomerType customerType)
    {
        switch (customerType)
        {
            case CustomerType.Trade:
                return new TradeDiscountStrategy();
            default:
                return new NullDiscountStrategy();
        }
    }
}

در طراحی کلاس فوق از الگوی Factory استفاده شده است. این الگو یک کلاس را قادر می‌سازد تا با توجه به شرایط، یک شی معتبر را از یک کلاس ایجاد نماید. همانند الگوهای قبلی، در مورد این الگو نیز در مباحث بعدی بیشتر صحبت خواهم کرد.

لایه‌ی سرویس با برقراری ارتباط با منبع داده ای، داده‌های مورد نیاز خود را بر می‌گرداند. برای این منظور از الگوی Repository استفاده می‌کنیم. از آنجایی که لایه Model باید مستقل از منبع داده ای عمل کند و نیازی به شناسایی نوع منبع داده ای ندارد، جهت پیاده سازی الگوی Repository از Interface استفاده می‌شود. یک Interface به نام IProductRepository را با کد زیر به پروژه SoCPatterns.Layered.Model اضافه کنید:

public interface IProductRepository
{
    IList<Product> FindAll();
}

الگوی Repository به عنوان یک مجموعه‌ی در حافظه (In-Memory Collection) یا انباره ای از موجودیت‌های تجاری عمل می‌کند که نسبت به زیر بنای ساختاری منبع داده ای کاملا مستقل می‌باشد.

کلاس سرویس باید بتواند استراتژی تخفیف را بر روی مجموعه ای از محصولات اعمال نماید. برای این منظور باید یک Collection سفارشی ایجاد نماییم. اما من ترجیح می‌دهم از Extension Methods برای اعمال تخفیف بر روی محصولات استفاده کنم. بنابراین کلاسی به نام ProductListExtensionMethods را با کد زیر به پروژه SoCPatterns.Layered.Model اضافه کنید:

public static class ProductListExtensionMethods
{
    public static void Apply(this IList<Product> products,
                                        IDiscountStrategy discountStrategy)
    {
        foreach (Product p in products)
        {
            p.Price.SetDiscountStrategyTo(discountStrategy);
        }
    }
}

الگوی Separated Interface تضمین می‌کند که کلاینت از پیاده سازی واقعی کاملا نامطلع می‌باشد و می‌تواند برنامه نویس را به سمت Abstraction و Dependency Inversion به جای پیاده سازی واقعی سوق دهد.

حال باید کلاس Service را ایجاد کنیم تا از طریق این کلاس، کلاینت با لایه Model در ارتباط باشد. کلاسی به نام ProductService را با کد زیر به پروژه SoCPatterns.Layered.Model اضافه کنید:

public class ProductService
{
    private IProductRepository _productRepository;
    public ProductService(IProductRepository productRepository)
    {
        _productRepository = productRepository;
    }
    public IList<Product> GetAllProductsFor(CustomerType customerType)
    {
        IDiscountStrategy discountStrategy =
                                DiscountFactory.GetDiscountStrategyFor(customerType);
        IList<Product> products = _productRepository.FindAll();
        products.Apply(discountStrategy);
        return products;
    }
}

در اینجا کدنویسی منطق تجاری در Domain Model به پایان رسیده است. همانطور که گفته شد، لایه‌ی Business یا همان Domain Model به هیچ منبع داده ای خاصی وابسته نیست و به جای پیاده سازی کدهای منبع داده ای، از Interface‌ها به منظور برقراری ارتباط با پایگاه داده استفاده شده است. پیاده سازی کدهای منبع داده ای را به لایه‌ی Repository واگذار نمودیم که در بخش‌های بعدی نحوه پیاده سازی آن را مشاهده خواهید کرد. این امر موجب می‌شود تا لایه Model درگیر پیچیدگی‌ها و کد نویسی‌های منبع داده ای نشود و بتواند به صورت مستقل و فارغ از بخشهای مختلف برنامه تست شود. لایه بعدی که می‌خواهیم کد نویسی آن را آغاز کنیم، لایه‌ی Service می‌باشد.

در کد نویسی‌های فوق از الگوهای طراحی (Design Patterns) متعددی استفاده شده است که به صورت مختصر در مورد آنها صحبت کردم. اصلا جای نگرانی نیست، چون در مباحث بعدی به صورت مفصل در مورد آنها صحبت خواهم کرد. در ضمن، ممکن است روال یادگیری و آموزش بسیار نامفهوم باشد که برای فهم بیشتر موضوع، باید کدها را بصورت کامل تست نموده و مثالهایی را پیاده سازی نمایید.