مطالب
React 16x - قسمت 23 - ارتباط با سرور - بخش 2 - شروع به کار با Axios
پس از نصب Axios در قسمت قبل، جزئیات کار با آن‌را در این بخش مرور می‌کنیم.


دریافت اطلاعات از سرور، توسط Axios

- ابتدا به پوشه‌ی sample-22-backend ای که در قسمت قبل ایجاد کردیم، مراجعه کرده و فایل dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید، تا endpointهای REST Api آن، قابل دسترسی شوند. برای مثال باید بتوان به مسیر https://localhost:5001/api/posts در مرورگر دسترسی یافت (و یا همانطور که عنوان شد، از آدرس https://jsonplaceholder.typicode.com/posts نیز می‌توانید استفاده کنید؛ چون ساختار یکسانی دارند).

-سپس در برنامه‌ی React ای که در قسمت قبل ایجاد کردیم، فایل app.js آن‌را گشوده و ابتدا کتابخانه‌ی Axios را import می‌کنیم:
import axios from "axios";
در قسمت 9 که Lifecycle hooks را در آن بررسی کردیم، عنوان شد که در اولین بار نمایش یک کامپوننت، بهترین مکان دریافت اطلاعات از سرور و سپس به روز رسانی UI، متد componentDidMount است. به همین جهت میانبر cdm را در VSCode نوشته و دکمه‌ی tab را فشار می‌دهیم تا به صورت خودکار این متد را ایجاد کند. در ادامه این متد را به صورت زیر تکمیل می‌کنیم:
  componentDidMount() {
    const promise = axios.get("https://localhost:5001/api/posts");
    console.log(promise);
  }
متد axios.get، کار دریافت اطلاعات از سرور را انجام می‌دهد و اولین آرگومان آن، URL مدنظر است. این متد، یک Promise را بازگشت می‌دهد. یک Promise، شیءای است که نتیجه‌ی یک عملیات async را نگهداری می‌کند و یک عملیات async، عملیاتی است که قرار است در آینده تکمیل شود. زمانیکه یک HTTP GET را ارسال می‌کنیم، وقفه‌ای تا زمان بازگشت اطلاعات از سرور وجود خواهد داشت و این عملیات، آنی نیست. بنابراین حالت آغازین یک Promise، در وضعیت pending قرار می‌گیرد. پس از پایان عملیات async، این وضعیت به یکی از حالات resolved (در حالت موفقیت آمیز بودن عملیات) و یا rejected (در حالت شکست عملیات) تغییر پیدا می‌کند.



تنظیمات CORS مخصوص React در برنامه‌های ASP.NET Core 3x

همانطور که مشاهده می‌کنید، پس از ذخیره سازی تغییرات، با اجرای برنامه، این Promise در حالت pending قرار گرفته و همچنین پس از پایان آن، حاوی نتیجه‌ی عملیات نیز می‌باشد که در اینجا rejected است. علت شکست عملیات را در سطر بعدی آن ملاحظه می‌کنید که عنوان کرده‌است «CORS policy» مناسبی در سمت سرور، برای این درخواست وجود ندارد؛ چرا؟ چون برنامه‌ی React ما در مسیر http://localhost:3000/ اجرا می‌شود و برنامه‌ی Web API در مسیر دیگری https://localhost:5001/ که شماره‌ی پورت این‌دو یکی نیست. به همین جهت عنوان می‌کند که نیاز است در سمت سرور، هدرهای خاصی برای پردازش این نوع درخواست‌های با Origin متفاوت وجود داشته باشد، تا مرورگر اجازه‌ی دسترسی به آن‌را بدهد. برای رفع این مشکل، برنامه‌ی sample-22-backend را گشوده و تغییرات زیر را اعمال می‌کنیم:
ابتدا تنظیمات AddCors را با تعریف یک CORS policy جدید مخصوص آدرس http://localhost:3000، به متد ConfigureServices کلاس آغازین برنامه اضافه می‌کنیم:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddCors(options =>
    {
       options.AddPolicy("ReactCorsPolicy",
          builder => builder
            .AllowAnyMethod()
            .AllowAnyHeader()
            .WithOrigins("http://localhost:3000")
            .AllowCredentials()
            .Build());
    });
    services.AddSingleton<IPostsDataSource, PostsDataSource>();
    services.AddControllers();
}
سپس میان‌افزار آن‌را با فراخوانی UseCors که باید بین UseRouting و UseEndpoints تعریف شود، فعال می‌کنیم:
public void Configure(IApplicationBuilder app, IWebHostEnvironment env)
{
    if (env.IsDevelopment())
    {
      app.UseDeveloperExceptionPage();
    }

    app.UseHttpsRedirection();

    app.UseRouting();

    //app.UseAuthentication();
    //app.UseAuthorization();

    app.UseCors("ReactCorsPolicy");

    app.UseAuthorization();

    app.UseEndpoints(endpoints =>
    {
       endpoints.MapControllers();
    });
}
اکنون اگر صفحه‌ی برنامه‌ی React را ریفرش کنیم، به نتیجه‌ی زیر خواهیم رسید:


اینبار Promise بازگشت داده شده، در حالت resolved قرار گرفته‌است که به معنای موفقیت آمیز بودن عملیات async است. وجود [[PromiseStatus]] به معنای یک internal property است که توسط dot notation قابل دسترسی نیست. در اینجا [[PromiseValue]] نیز یک internal property غیرقابل دسترسی است که نتیجه‌ی عملیات (response دریافتی از سرور) در آن قرار می‌گیرد. برای مثال در data آن، آرایه‌ی مطالب دریافتی از سرور، قابل مشاهده‌است و یا status=200 به معنای موفقیت آمیز بودن پردازش درخواست، از سمت سرور است.

البته زمانیکه درخواست افزودن رکورد جدیدی را به سمت سرور ارسال می‌کنیم، می‌توان دو درخواست را در برگه‌ی network ابزارهای توسعه دهندگان مرورگر، مشاهده کرد:


در اولین درخواست، Request Method: OPTIONS را داریم که دقیقا مرتبط است با بررسی CORS توسط مرورگر.


دریافت اطلاعات شیء response از یک Promise و نمایش آن

همانطور که عنوان شد، [[PromiseValue]] نیز یک internal property غیرقابل دسترسی است. بنابراین اکنون این سؤال مطرح می‌شود که چگونه می‌توان به اطلاعات آن دسترسی یافت؟
این شیء Promise، دارای متدی است به نام then است که نتیجه‌ی عملیات async را بازگشت می‌دهد. البته این روش قدیمی کار کردن با Promiseها است و ما از آن در اینجا استفاده نخواهیم کرد. در جاوا اسکریپت مدرن، می‌توان از واژه‌ی کلیدی await برای دسترسی به شیء response دریافتی از سرور، استفاده کرد:
  async componentDidMount() {
    const promise = axios.get("https://localhost:5001/api/posts");
    console.log(promise);
    const response = await promise;
    console.log(response);
  }
هر جائیکه از واژه‌ی کلیدی await استفاده می‌شود، متد جاری را باید با واژه‌ی کلیدی async نیز مزین کرد. پس از این تغییرات، اکنون شیء response، حاوی اطلاعات اصلی و واقعی دریافتی از سرور است؛ برای مثال خاصیت data آن، حاوی آرایه‌ی مطالب می‌باشد:



البته قطعه کد نوشته شده، صرفا جهت توضیح مراحل مختلف عملیات، به این صورت چند مرحله‌ای نوشته شد، وگرنه می‌توان واژه‌ی کلیدی await را پیش از فراخوانی متدهای Axios نیز قرار داد:
  async componentDidMount() {
    const response = await axios.get("https://localhost:5001/api/posts");
    console.log(response);
  }
با توجه به اینکه اطلاعات اصلی شیء response، در خاصیت data آن قرار دارد، می‌توان با استفاده از Object Destructuring، خاصیت data آن‌را دریافت و سپس تغییر نام داد:
class App extends Component {
  state = {
    posts: []
  };

  async componentDidMount() {
    const { data: posts } = await axios.get("https://localhost:5001/api/posts");
    this.setState({ posts }); // = { posts: posts }
  }
پس از مشخص شدن آرایه‌ی posts دریافتی از سرور، اکنون می‌توان با فراخوانی متد setState و به روز رسانی خاصیت posts آن، سبب رندر مجدد این کامپوننت و در نتیجه نمایش اطلاعات نهایی شد:



ایجاد یک مطلب جدید توسط Axios

در برنامه‌ی React ای ایجاد شده، یک دکمه‌ی Add نیز برای افزودن مطلبی جدید درنظر گرفته شده‌است. در یک برنامه‌ی واقعی‌تر، معمولا فرمی وجود دارد و نتیجه‌ی آن در حین submit، به سمت سرور ارسال می‌شود. در اینجا این سناریو را شبیه سازی خواهیم کرد:
const apiEndpoint = "https://localhost:5001/api/posts";

class App extends Component {
  state = {
    posts: []
  };

  async componentDidMount() {
    const { data: posts } = await axios.get(apiEndpoint);
    this.setState({ posts });
  }

  handleAdd = async () => {
    const newPost = {
      title: "new Title ...",
      body: "new Body  ...",
      userId: 1
    };
    const { data: post } = await axios.post(apiEndpoint, newPost);
    console.log(post);

    const posts = [post, ...this.state.posts];
    this.setState({ posts });
  };
توضیحات:
- چون قرار است از آدرس https://localhost:5001/api/posts در قسمت‌های مختلف برنامه استفاده کنیم، فعلا آن‌را به صورت یک ثابت تعریف کرده و در متدهای get و post استفاده کردیم.
- در متد منتسب به خاصیت handleAdd، یک شیء جدید post را با ساختاری مشابه آن ایجاد کرده‌ایم. این شیء جدید، دارای Id نیست؛ چون قرار است از سمت سرور پس از ثبت در بانک اطلاعاتی دریافت شود.
- سپس این شیء جدید را توسط متد post کتابخانه‌ی Axios، به سمت سرور ارسال کرده‌ایم. این متد نیز یک Promise را باز می‌گرداند. به همین جهت از واژه‌ی کلیدی await برای دریافت نتیجه‌ی واقعی آن استفاده شده‌است. همچنین هر زمانیکه await داریم، نیاز به ذکر واژه‌ی کلیدی async نیز هست. اینبار این واژه باید پیش از قسمت تعریف پارامتر متد قرار گیرد و نه پیش از نام handleAdd؛ چون handleAdd در واقع یک خاصیت است که متدی به آن انتساب داده شده‌است.
- نتیجه‌ی دریافتی از متد axios.post را اینبار به post، بجای posts تغییر نام داده‌ایم و همانطور که در تصویر زیر مشاهده می‌کنید، خاصیت id آن در سمت سرور مقدار دهی شده‌است:


- در آخر برای افزودن این رکورد، به مجموعه‌ی رکوردهای موجود، از روش spread operator استفاده کرده‌ایم تا ابتدا شیء post دریافتی از سمت سرور درج شود و سپس مابقی اعضای آرایه‌ی posts موجود در state، در این آرایه گسترده شده و یک آرایه‌ی جدید را تشکیل دهند. سپس این آرایه‌ی جدید را جهت به روز رسانی state و در نتیجه‌ی آن، به روز رسانی UI، به متد setState ارسال کرده‌ایم، که نتیجه‌ی آن درج این رکورد جدید، در ابتدای لیست است:


 
به روز رسانی اطلاعات در سمت سرور

در اینجا پیاده سازی متد put را مشاهده می‌کنید:
  handleUpdate = async post => {
    post.title = "Updated";
    const { data: updatedPost } = await axios.put(
      `${apiEndpoint}/${post.id}`,
      post
    );
    console.log(updatedPost);

    const posts = [...this.state.posts];
    const index = posts.indexOf(post);
    posts[index] = { ...post };
    this.setState({ posts });
  };
- با کلیک بر روی دکمه‌ی update هر ردیف نمایش داده شده، شیء post آن ردیف را در اینجا دریافت و سپس برای مثال خاصیت title آن‌را به مقداری جدید به روز رسانی می‌کنیم.
- اکنون امضای متد axios.put هرچند مانند متد post است، اما متد Update تعریف شده‌ی در سمت API سرور، یک چنین مسیری را نیاز دارد api/Posts/{id}. به همین جهت ذکر id مطلب، در URL نهایی نیز ضروری است.
- در اینجا نیز از واژه‌های await و async برای دریافت نتیجه‌ی واقعی عملیات put و همچنین عملیات گذاری این متد به صورت async، استفاده شده‌است.
- در آخر، ابتدا آرایه‌ی posts موجود در state را clone می‌کنیم. چون می‌خواهیم در آن، در ایندکسی که شیء post جاری قرار دارد، مقدار به روز رسانی شده‌ی آن‌را قرار دهیم. سپس این آرایه‌ی جدید را جهت به روز رسانی state و در نتیجه‌ی آن، به روز رسانی UI، به متد setState ارسال کرده‌ایم:



حذف اطلاعات در سمت سرور

برای حذف اطلاعات در سمت سرور، نیاز است یک HTTP Delete را به آن ارسال کنیم که اینکار را می‌توان توسط متد axios.delete انجام داد. URL ای را که دریافت می‌کند، شبیه به URL ای است که برای حالت put ایجاد کردیم:
  handleDelete = async post => {
    await axios.delete(`${apiEndpoint}/${post.id}`);

    const posts = this.state.posts.filter(item => item.id !== post.id);
    this.setState({ posts });
  };
پس از به روز رسانی وضعیت سرور، در چند سطر بعدی، کار فیلتر سمت کلاینت مطالبی را انجام می‌دهیم که id مطلب حذف شده، در آن‌ها نباشد. سپس state را جهت به روز رسانی UI، با این آرایه‌ی جدید posts، به روز رسانی می‌کنیم.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-22-backend-part-02.zip و sample-22-frontend-part-02.zip
مطالب
React 16x - قسمت 8 - ترکیب کامپوننت‌ها - بخش 2 - مدیریت state
در ادامه‌ی بحث ترکیب کامپوننت‌ها، پس از نمایش لیستی از کامپوننت‌های شمارشگر و مقدار دهی عدد آغازین آن‌ها، به همراه مدیریت حذف هر ردیف در قسمت قبل، اکنون می‌خواهیم دکمه‌ای را اضافه کنیم تا تمام شمارشگرها را به حالت اول خودشان بازگرداند. برای این منظور دکمه‌ی Reset را به ابتدای المان‌های کامپوننت Counters اضافه می‌کنیم:
<button
  onClick={this.handleReset}
  className="btn btn-primary btn-sm m-2"
>
  Reset
</button>
سپس متد رویدادگردان handleReset آن‌را به صورت زیر با تنظیم مقدار value هر counter به صفر و بازگشت آن و در نهایت به روز رسانی state کامپوننت با این آرایه‌ی جدید، پیاده سازی می‌کنیم:
  handleReset = () => {
    const counters = this.state.counters.map(counter => {
      counter.value = 0;
      return counter;
    });
    this.setState({ counters }); // = this.setState({ counters: counters });
  };


اکنون پس از ذخیره سازی فایل counters.jsx و بارگذاری مجدد برنامه در مرورگر، هرچقدر بر روی دکمه‌ی Reset کلیک کنیم ... اتفاقی رخ نمی‌دهد! حتی اگر به افزونه‌ی React developer tools نیز مراجعه کنیم، مشاهده خواهیم کرد که عمل تنظیم value به صفر، در تک تک کامپوننت‌های شمارشگر، به درستی صورت گرفته‌است؛ اما تغییرات به DOM اصلی منعکس نشده‌اند:


البته اگر به همین تصویر دقت کنید، هنوز مقدار count، در state آن 4 است. علت اینجا است که هر کدام از Counterها دارای local state خاص خودشان هستند و در آن‌ها، مقدار count به صورت زیر مقدار دهی شده‌است که در آن تغییرات بعدی این this.props.value، متصل به count نیست و count، فقط یکبار مقدار دهی می‌شود:
class Counter extends Component {
  state = {
    count: this.props.counter.value
  };
این قطعه‌ی از کد، تنها زمانی اجرا می‌شود که یک وهله از کلاس کامپوننت Counter، در حال ایجاد است. به همین جهت زمانیکه صفحه برای بار اول بارگذاری می‌شود، مقدار آغازین count به درستی دریافت می‌شود. اما با کلیک بر روی دکمه‌ی Reset، هرچند مقدار value هر شیء counter تعریف شده‌ی در کامپوننت والد تغییر می‌کند، اما local state کامپوننت‌های فرزند به روز رسانی نمی‌شوند و مقدار جدید value را دریافت نمی‌کنند. برای رفع یک چنین مشکلی نیاز است یک مرجع مشخص را برای مقدار دهی stateهای کامپوننت‌های فرزند ایجاد کنیم.


حذف Local state

اکنون می‌خواهیم در کامپوننت Counter، قسمت local state آن‌را به طور کامل حذف کرده و تنها از this.props جهت دریافت اطلاعاتی که نیاز دارد، استفاده کنیم. به این نوع کامپوننت‌ها، «‍Controlled component» نیز می‌گویند. یک کامپوننت کنترل شده دارای local state خاص خودش نیست و تمام داده‌های دریافتی را از طریق this.props دریافت می‌کند و هر زمانیکه قرار است داده‌ای تغییر کند، رخ‌دادی را به والد خود صادر می‌کند. بنابراین این کامپوننت به طور کامل توسط والد آن کنترل می‌شود.
برای پیاده سازی این مفهوم، ابتدا خاصیت state کامپوننت Counter را حذف می‌کنیم. سپس تمام ارجاعات به this.state را در این کامپوننت یافته و آن‌ها را تغییر می‌دهیم. اولین ارجاع، در متد handleIncrement به صورت this.state.count تعریف شده‌است:
  handleIncrement = () => {
    this.setState({ count: this.state.count + 1 });
  };
 از این جهت که دیگر دارای local state نیستیم، داشتن متد this.setState در اینجا بی‌مفهوم است. در یک کامپوننت کنترل شده، هر زمانیکه قرار است داده‌ای ویرایش شود، این کامپوننت باید رخ‌دادی را صادر کرده و از والد خود درخواست تغییر اطلاعات را ارائه دهد؛ شبیه به this.props.onDelete ای که در قسمت قبل کامل کردیم. بنابراین کل متد handleIncrement را نیز حذف می‌کنیم. اینبار رخ‌داد onClick، سبب بروز رخداد onIncrement در والد خود خواهد شد:
<button
  onClick={() => this.props.onIncrement(this.props.counter)}
  className="btn btn-secondary btn-sm"
>
  Increment
</button>
همچنین دو متد دیگری که ارجاعی را به this.state داشتند، به صورت زیر جهت استفاده‌ی از this.props.counter.value، به روز رسانی می‌شوند:
  getBadgeClasses() {
    let classes = "badge m-2 badge-";
    classes += this.props.counter.value === 0 ? "warning" : "primary";
    return classes;
  }

  formatCount() {
    const { value } = this.props.counter; // Object Destructuring
    return value === 0 ? "Zero" : value;
  }
تا اینجا به صورت کامل local state این کامپوننت حذف و با this.props جایگزین شده و در نتیجه تحت کنترل کامپوننت والد آن قرار می‌گیرد.

در ادامه به کامپوننت Counters مراجعه کرده و متد رویدادگردانی را جهت پاسخگویی به رخ‌داد onIncrement رسیده‌ی از کامپوننت‌های فرزند، تعریف می‌کنیم:
  handleIncrement = counter => {
    console.log("handleIncrement", counter);
  };
سپس ارجاعی از این متد را به ویژگی onIncrement تعریف شده‌ی در المان Counter، متصل می‌کنیم:
  <Counter
    key={counter.id}
    counter={counter}
    onDelete={this.handleDelete}
    onIncrement={this.handleIncrement}
  />
اکنون هر زمانیکه بر روی دکمه‌ی Increment کلیک شود، this.props.onIncrement آن، سبب فراخوانی متد handleIncrement والد خود خواهد شد.

پیاده سازی کامل متد handleIncrement اینبار به صورت زیر است:
  handleIncrement = counter => {
    console.log("handleIncrement", counter);
    const counters = [...this.state.counters]; // cloning an array
    const index = counters.indexOf(counter);
    counters[index] = { ...counter }; // cloning an object
    counters[index].value++;
    console.log("this.state.counters", this.state.counters[index]);
    this.setState({ counters });
  };
همانطور که در قسمت‌های قبل نیز عنوان شد، در React نباید مقدار state را به صورت مستقیم ویرایش کرد؛ مانند مراجعه‌ی مستقیم به this.state.counters[index] و سپس تغییر خاصیت value آن‌. بنابراین باید یک clone از آرایه‌ی counters و سپس یک clone از شیء counter رسیده‌ی از کامپوننت فرزند را ایجاد کنیم تا این cloneها دیگر ارجاعی را به اشیاء اصلی ساخته شده‌ی از روی آن‌ها نداشته باشند (مهم‌ترین خاصیت یک clone) تا اگر خاصیت و مقداری را در آن‌ها تغییر دادیم، دیگر به شیء اصلی که از روی آن‌ها clone شده‌اند، منعکس نشوند. در اینجا از spread operator برای ایجاد این cloneها استفاده شده‌است. اکنون مقادیر خواص این cloneها را تغییر می‌دهیم و درنهایت این counters جدید را که خودش نیز یک clone است، به متد this.setState جهت به روز رسانی UI و همچنین state کامپوننت، ارسال می‌کنیم.

تا اینجا اگر برنامه را ذخیره کرده و منتظر به روز رسانی آن در مرورگر شویم، با کلیک بر روی Reset، تمام کامپوننت‌ها با هر وضعیتی که پیشتر داشته باشند، به حالت اول خود باز می‌گردند:



همگام سازی چندین کامپوننت با هم زمانیکه رابطه‌ی والد و فرزندی بین آن‌ها وجود ندارد


در ادامه می‌خواهیم یک منوی راهبری (یا همان NavBar در بوت استرپ) را به بالای صفحه اضافه کنیم و در آن جمع کل تعداد Counterهای رندر شده را نمایش دهیم؛ مانند نمایش تعداد آیتم‌های انتخاب شده‌ی توسط یک کاربر، در یک سبد خرید. برای پیاده سازی آن، درخت کامپوننت‌های React را مطابق شکل فوق تغییر می‌دهیم. یعنی مجددا کامپوننت App را در به عنوان کامپوننت ریشه‌ای انتخاب کرده که سایر کامپوننت‌ها از آن مشتق می‌شوند و همچنین کامپوننت مجزای NavBar را نیز اضافه خواهیم کرد.
برای این منظور به index.js مراجعه کرده و مجددا کامپوننت App را که غیرفعال کرده بودیم و بجای آن Counters را نمایش می‌دادیم، اضافه می‌کنیم:
import App from "./App";

ReactDOM.render(<App />, document.getElementById("root"));

سپس کامپوننت جدید NavBar را توسط فایل جدید src\components\navbar.jsx اضافه می‌کنیم تا منوی راهبری سایت را نمایش دهد:
import React, { Component } from "react";

class NavBar extends Component {
  render() {
    return (
      <nav className="navbar navbar-light bg-light">
        <a className="navbar-brand" href="#">
          Navbar
        </a>
      </nav>
    );
  }
}

export default NavBar;

اکنون به App.js مراجعه کرده و متد render آن‌را جهت نمایش درخت کامپوننت‌هایی که مشاهده کردید، تکمیل می‌کنیم:
import "./App.css";

import React from "react";

import Counters from "./components/counters";
import NavBar from "./components/navbar";

function App() {
  return (
    <React.Fragment>
      <NavBar />
      <main className="container">
        <Counters />
      </main>
    </React.Fragment>
  );
}

export default App;
ابتدا کامپوننت NavBar در بالای صفحه رندر می‌شود و سپس کامپوننت Counters در میانه‌ی صفحه. چون در اینجا چندین المان قرار است رندر شوند، از React.Fragment برای محصور کردن آن‌ها استفاده کرده‌ایم.
تا اینجا اگر برنامه را ذخیره کنیم تا در مرورگر بارگذاری مجدد شود، چنین شکلی حاصل شده‌است:


اکنون می‌خواهیم تعداد کامپوننت‌های شمارشگر را در navbar نمایش دهیم. پیشتر state کامپوننت Counters را توسط props، به کامپوننت‌های Counter رندر شده‌ی توسط آن انتقال دادیم. استفاده‌ی از این ویژگی به دلیل وجود رابطه‌ی والد و فرزندی بین این کامپوننت‌ها میسر شد. اما همانطور که در تصویر درخت کامپوننت‌های جدید تشکیل شده مشاهده می‌کنید، رابطه‌ی والد و فرزندی بین دو کامپوننت Counters و NavBar وجود ندارد. بنابراین اکنون این سؤال مطرح می‌شود که چگونه باید تعداد کل شمارشگرهای کامپوننت Counters را به کامپوننت NavBar، برای نمایش آن‌ها انتقال داد؟ در یک چنین حالت‌هایی که رابطه‌ی والد و فرزندی بین کامپوننت‌ها وجود ندارد و می‌خواهیم آن‌ها را همگام سازی کنیم و داده‌هایی را بین آن‌ها به اشتراک بگذاریم، باید state را به یک سطح بالاتر انتقال داد. یعنی در این مثال باید state کامپوننت Counters را به والد آن که اکنون کامپوننت App است، منتقل کرد. پس از آن چون هر دو کامپوننت NavBar و Counters، از کامپوننت App مشتق می‌شوند، اکنون می‌توان این state را به تمام فرزندان App توسط props منتقل کرد و به اشتراک گذاشت.


انتقال state به یک سطح بالاتر

برای انتقال state به یک سطح بالاتر، به کامپوننت Counters مراجعه کرده و خاصیت state آن‌را به همراه تمامی متدهایی که آن‌را تغییر می‌دهند و از آن استفاده می‌کنند، انتخاب و cut می‌کنیم. سپس به کامپوننت App مراجعه کرده و آن‌ها را در اینجا paste می‌کنیم. یعنی خاصیت state و متدهای handleDelete، handleReset و handleIncrement را از کامپوننت Counters به کامپوننت App منتقل می‌کنیم. این مرحله‌ی اول است. سپس نیاز است به کامپوننت Counters مراجعه کرده و ارجاعات به state و متدهای یاد شده را توسط props اصلاح می‌کنیم. برای این منظور ابتدا باید این props را در کامپوننت App مقدار دهی کنیم تا بتوانیم آن‌ها را در کامپوننت Counters بخوانیم؛ یعنی متد render کامپوننت App، تمام این خواص و متدها را باید به صورت ویژگی‌هایی به تعریف المان Counters اضافه کند تا خاصیت props آن بتواند به آن‌ها دسترسی داشته باشد:
  render() {
    return (
      <React.Fragment>
        <NavBar />
        <main className="container">
          <Counters
            counters={this.state.counters}
            onReset={this.handleReset}
            onIncrement={this.handleIncrement}
            onDelete={this.handleDelete}
          />
        </main>
      </React.Fragment>
    );
  }

پس از این تعاریف می‌توانیم به کامپوننت Counters بازگشته و ارجاعات فوق را توسط خاصیت props، در متد render آن اصلاح کنیم:
  render() {
    return (
      <div>
        <button
          onClick={this.props.onReset}
          className="btn btn-primary btn-sm m-2"
        >
          Reset
        </button>
        {this.props.counters.map(counter => (
          <Counter
            key={counter.id}
            counter={counter}
            onDelete={this.props.onDelete}
            onIncrement={this.props.onIncrement}
          />
        ))}
      </div>
    );
  }
در اینجا سه رویدادگردان و یک خاصیت counters، از طریق خاصیت props والد کامپوننت Counter که اکنون کامپوننت App است، خوانده می‌شوند.

پس از این نقل و انتقالات، اکنون می‌توانیم تعداد counters را در NavBar نمایش دهیم. برای این منظور ابتدا در کامپوننت App، به همان روشی که ویژگی counters={this.state.counters} را به تعریف المان Counters اضافه کردیم، شبیه به همین کار را برای کامپوننت NavBar نیز می‌توانیم انجام دهیم تا از طریق خاصیت props آن قابل دسترسی شود و یا حتی می‌توان به صورت زیر، تنها جمع کل را به آن کامپوننت ارسال کرد:
<NavBar
    totalCounters={this.state.counters.filter(c => c.value > 0).length}
/>

سپس در کامپوننت NavBar، عدد totalCounters فوق را که به تعداد کامپوننت‌هایی که مقدار value آن‌ها بیشتر از صفر است، اشاره می‌کند، از طریق خاصیت props خوانده و نمایش می‌دهیم:
class NavBar extends Component {
  render() {
    return (
      <nav className="navbar navbar-light bg-light">
        <a className="navbar-brand" href="#">
          Navbar{" "}
          <span className="badge badge-pill badge-secondary">
            {this.props.totalCounters}
          </span>
        </a>
      </nav>
    );
  }
}
که با ذخیره کردن این فایل و بارگذاری مجدد برنامه در مرورگر، به خروجی زیر خواهیم رسید:



کامپوننت‌های بدون حالت تابعی

اگر به کدهای کامپوننت NavBar دقت کنیم، تنها یک تک متد render در آن ذکر شده‌است و تمام اطلاعات مورد نیاز آن نیز از طریق props تامین می‌شود و دارای state و یا هیچ رویدادگردانی نیست. یک چنین کامپوننتی را می‌توان به یک «Stateless Functional Component» تبدیل کرد؛ کامپوننت‌های بدون حالت تابعی. در اینجا بجای اینکه از یک کلاس برای تعریف کامپوننت استفاده شود، می‌توان از یک function استفاده کرد (به همین جهت به آن functional می‌گویند). احتمالا نمونه‌ی آن‌را با کامپوننت App پیش‌فرض قالب create-react-app نیز مشاهده کرده‌اید که در آن فقط یک ()function App وجود دارد. البته در کدهای فوق چون نیاز به ذکر state، در کامپوننت App وجود داشت، آن‌را از حالت تابعی، به حالت کلاس استاندارد کامپوننت، تبدیل کردیم.
اگر بخواهیم کامپوننت بدون حالت NavBar را نیز تابعی کنیم، می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
import React from "react";

// Stateless Functional Component
const NavBar = props => {
  return (
    <nav className="navbar navbar-light bg-light">
      <a className="navbar-brand" href="#">
        Navbar{" "}
        <span className="badge badge-pill badge-secondary">
          {props.totalCounters}
        </span>
      </a>
    </nav>
  );
};

export default NavBar;
برای اینکار قسمت return متد render کامپوننت را cut کرده و به داخل تابع NavBar منتقل می‌کنیم. بدنه‌ی این تابع را هم می‌توان توسط میان‌بر sfc که مخفف Stateless Functional Component است، در VSCode تولید کرد.
پیشتر در کامپوننت NavBar از شیء this استفاده شده بود. این روش تنها با کلاس‌های استاندارد کامپوننت کار می‌کند. در اینجا باید props را به عنوان پارامتر متد دریافت (همانند مثال فوق) و سپس از آن استفاده کرد.

البته لازم به ذکر است که انتخاب بین «کامپوننت‌های بدون حالت تابعی» و یک کامپوننت معمولی تعریف شده‌ی توسط کلاس‌ها، صرفا یک انتخاب شخصی است.

یک نکته: امکان Destructuring Arguments نیز در اینجا وجود دارد. یعنی بجای اینکه یکبار props را به عنوان پارامتر دریافت کرد و سپس توسط آن به خاصیت totalCounters دسترسی یافت، می‌توان نوشت:
const NavBar = ({ totalCounters }) => {
در این حالت شیء props دریافت شده توسط ویژگی Objects Destructuring، به totalCounters تجزیه می‌شود و سپس می‌توان تنها از همین متغیر دریافتی، به صورت {totalCounters} در کدها استفاده کرد.



کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-08.zip
مطالب
آزمایش ساده‌تر Web APIs توسط strest
در سری کار با Postman، یک روش بسیار متداول آزمایش Web APIs را بررسی کردیم. اما ... برای کار آن با مدام نیاز است از این برگه به آن برگه مراجعه کرد و ارتباط دادن درخواست‌های متوالی در آن مشکل است. به همین منظور تابحال راه‌حل‌های زیادی برای جایگزین کردن postman ارائه شده‌اند که یکی از آن‌ها strest است. این ابزار خط فرمان:
- بسیار سبک ورزن است و تنها نیاز به نصب بسته‌ی npm آن‌را دارد.
- با فایل‌های متنی معمولی کار می‌کند که ویرایش و copy/paste در آن‌ها بسیار ساده‌است.
- قرار دادن فایل‌های نهایی متنی آن در ورژن کنترل بسیار ساده‌است.
- امکان نوشتن درخواست‌های به هم وابسته و آزمودن نتایج حاصل را دارا است.
- چون یک ابزار خط فرمان است، امکان استفاده‌ی از آن به سادگی در فرآینده‌های توسعه‌ی مداوم وجود دارد.
- ابزارهای npm، چندسکویی هستند.


نصب strest

در ادامه قصد داریم مطلب «آزمایش Web APIs توسط Postman - قسمت ششم - اعتبارسنجی مبتنی بر JWT» را با استفاده از strest بازنویسی کنیم. به همین جهت در ابتدا نیاز است بسته‌ی npm آن‌را به صورت سراسری نصب کنیم:
npm i -g @strest/cli
پس از آن فایل جدید JWT.strest.yml را در پوشه‌ای ایجاد کرده و آن‌را تکمیل می‌کنیم. برای اجرای فرامین موجود در آن تنها کافی است دستور strest JWT.strest.yml را درخط فرمان صادر کنیم.


مرحله 1: خاموش کردن بررسی مجوز SSL برنامه
مرحله 2: ایجاد درخواست login و دریافت توکن‌ها

مجوز SSL آزمایشی برنامه‌ی ASP.NET Core ما، از نوع خود امضاء شده‌است. به همین جهت اگر سعی در اجرای strest را با درخواست‌های ارسالی به آن داشته باشیم، باشکست مواجه خواهند شد. بنابراین در ابتدا، خاصیت allowInsecure را به true تنظیم می‌کنیم:
version: 2

variables:
  baseUrl: https://localhost:5001/api
  logResponse: false

allowInsecure: true
- این تنظیمات با فرمت yaml نوشته می‌شوند. به همین جهت در اینجا تعداد spaceها مهم است.
- همچنین در ابتدای این تنظیمات، روش تعریف متغیرها را نیز مشاهده می‌کنید که برای مثال توسط آن‌ها baseUrl تعریف شده‌است.
درست در سطر پس از این تنظیمات، دستور اجرا و اعتبارسنجی درخواست Login را می‌نویسیم:
requests:
  loginRequest:
    request:
      url: <$ baseUrl $>/account/login
      method: POST
      postData:
        mimeType: application/json
        text:
          username: "Vahid"
          password: "1234"
    log: <$ logResponse $>
    validate:
      - jsonpath: content.access_token
        type: [string]
      - jsonpath: content.refresh_token
        type: [string]
توضیحات:
- درخواست‌ها با requests شروع می‌شوند. سپس ذیل آن می‌توان نام چندین درخواست یا request را ذکر کرد که برای مثال نام درخواست تعریف شده‌ی در اینجا loginRequest است. این نام مهم است؛ از این جهت که با اشاره‌ی به آن می‌توان به فیلدهای خروجی response حاصل، در درخواست‌های بعدی، دسترسی یافت.
- سپس، آدرس درخواست مشخص شده‌است. در اینجا روش کار با متغیرها را نیز مشاهده می‌کنید.
- نوع درخواست POST است.
- در ادامه جزئیات اطلاعات ارسالی به سمت سرور باید مشخص شوند. برای مثال در اینجا با فرمت application/json قرار است یک شیء تشکیل شده‌ی از username و password ارسال شوند.
- در سطر بعدی، خاصیت log با متغیر logResponse مقدار دهی شده‌است. اگر به true تنظیم شود، اصل خروجی response را توسط برنامه‌ی خط فرمان strest می‌توان مشاهده کرد. اگر اینکار خروجی را شلوغ کرد، می‌توان آن‌را به false تنظیم کرد و این خروجی را در فایل strest_history.json نهایی که حاصل از اجرای آزمایش‌های تعریف شده‌است، در کنار فایل JWT.strest.yml خود یافت و مشاهده کرد.
- سپس به قسمت آزمودن نتیجه‌ی درخواست می‌رسیم. در اینجا انتظار داریم که درخواست حاصل که با فرمت json است، دارای دو خاصیت رشته‌ای access_token و refresh_token باشد.


 مرحله‌ی 3: ذخیره سازی توکن‌های دریافتی در متغیرهای سراسری
 مرحله‌ی 3: ذخیره سازی مراحل انجام شده
در حین کار با strest نیازی به ذخیره سازی نتیجه‌ی حاصل از response، در متغیرهای خاصی نیست. برای مثال اگر بخواهیم به نتیجه‌ی حاصل از عملیات لاگین فوق در درخواست‌های بعدی دسترسی پیدا کنیم، می‌توان نوشت <$ loginRequest.content.access_token $>
در اینجا درج متغیرها توسط <$ $> صورت می‌گیرد. سپس loginRequest به نام درخواست مرتبط اشاره می‌کند. خاصیت content.access_token نیز مقدار خاصیت access_token شیء response را بر می‌گرداند.

همچنین ذخیره سازی مراحل انجام شده نیز نکته‌ی خاصی را به همراه ندارد. یک تک فایل متنی JWT.strest.yml وجود دارد که آزمایش‌های ما در آن درج می‌شوند.


مرحله‌ی 4: دسترسی به منابع محافظت شده‌ی سمت سرور

در ادامه روش تعریف دو درخواست جدید دیگر را در فایل JWT.strest.yml مشاهده می‌کنید که از نوع Get هستند و به اکشن متدهای محافظت شده ارسال می‌شوند:
  myProtectedApiRequest:
    request:
      url: <$ baseUrl $>/MyProtectedApi
      method: GET
      headers:
        - name: Authorization
          value: Bearer <$ loginRequest.content.access_token $>
    log: <$ logResponse $>
    validate:
      - jsonpath: content.title
        expect: "Hello from My Protected Controller! [Authorize]"

  mProtectedAdminApiRequest:
    request:
      url: <$ baseUrl $>/MyProtectedAdminApi
      method: GET
      headers:
        - name: Authorization
          value: Bearer <$ loginRequest.content.access_token $>
    log: <$ logResponse $>
    validate:
      - jsonpath: content.title
        expect: "Hello from My Protected Admin Api Controller! [Authorize(Policy = CustomRoles.Admin)]"
دو نکته‌ی جدید در اینجا قابل مشاهده‌است:
- چون نیاز است به همراه درخواست خود، هدر اعتبارسنجی مبتنی بر JWT را که به صورت Bearer value است نیز به سمت سرور ارسال کنیم، خاصیت headers را توسط یک name/value مشخص کرده‌ایم. همانطور که عنوان شد در فایل‌های yaml، فاصله‌ها و تو رفتگی‌ها مهم هستند و حتما باید رعایت شوند.
- سپس دومین آزمون نوشته شده را نیز مشاهده می‌کنید. در قسمت validate، مشخص کرده‌ایم که خاصیت title دریافتی از response باید مساوی مقدار خاصی باشد.

دقیقا همین نکات برای درخواست دوم به MyProtectedAdminApi تکرار شده‌اند.


مرحله‌ی 5: ارسال Refresh token و دریافت یک سری توکن جدید

اکشن متد account/RefreshToken در سمت سرور، نیاز دارد تا یک شیء جی‌سون با خاصیت refreshToken را دریافت کند. مقدار این خاصیت از طریق response متناظر با درخواست نام‌دار loginRequest استخراج می‌شود که در قسمت postData مشخص شده‌است:
  refreshTokenRequest:
    request:
      url: <$ baseUrl $>/account/RefreshToken
      method: POST
      postData:
        mimeType: application/json
        text:
          refreshToken: <$ loginRequest.content.refresh_token $>
    log: <$ logResponse $>
    validate:
      - jsonpath: content.access_token
        type: [string]
      - jsonpath: content.refresh_token
        type: [string]
در آخر، به قسمت آزمودن نتیجه‌ی درخواست می‌رسیم. در اینجا انتظار داریم که درخواست حاصل که با فرمت json است، دارای دو خاصیت رشته‌ای access_token و refresh_token باشد که بیانگر صدور توکن‌های جدیدی هستند.


مرحله‌ی 6: آزمایش توکن جدید دریافتی از سرور

در قسمت قبل، توکن‌های جدیدی صادر شدند که اکنون برای کار با آن‌ها می‌توان از متغیر refreshTokenRequest.content.access_toke استفاده کرد:
  myProtectedApiRequestWithNewToken:
    request:
      url: <$ baseUrl $>/MyProtectedApi
      method: GET
      headers:
        - name: Authorization
          value: Bearer <$ refreshTokenRequest.content.access_token $>
    log: <$ logResponse $>
    validate:
      - jsonpath: content.title
        expect: "Hello from My Protected Controller! [Authorize]"
در اینجا با استفاده از توکن جدید درخواست نام‌دار refreshTokenRequest، آزمون واحد نوشته شده با موفقیت به پایان می‌رسد (یا باید برسد که اجرای نهایی آزمایش‌ها، آن‌را مشخص می‌کند).


مرحله‌ی 7: آزمایش منقضی شدن توکنی که در ابتدای کار پس از لاگین دریافت کردیم

اکنون که refresh token صورت گرفته‌است، دیگر نباید بتوانیم از توکن دریافتی پس از لاگین استفاده کنیم و برنامه باید آن‌را برگشت بزند:
  myProtectedApiRequestWithOldToken:
    request:
      url: <$ baseUrl $>/MyProtectedApi
      method: GET
      headers:
        - name: Authorization
          value: Bearer <$ loginRequest.content.access_token $>
    log: <$ logResponse $>
    validate:
      - jsonpath: status
        expect: 401
به همین جهت، درخواستی ارسال شده که به نتیجه‌ی درخواست نام‌دار loginRequest اشاره می‌کند. در این حالت برای آزمایش عملیات، اینبار status بازگشتی از سرور که باید 401 باشد، بررسی شده‌است.


مرحله‌ی 8: آزمایش خروج از سیستم

در اینجا نیاز است به آدرس account/logout، یک کوئری استرینگ را با کلید refreshToken و مقدار ریفرش‌توکن دریافتی از درخواست نام‌دار refreshTokenRequest، به سمت سرور ارسال کنیم:
  logoutRequest:
    request:
      url: <$ baseUrl $>/account/logout
      method: GET
      headers:
        - name: Authorization
          value: Bearer <$ refreshTokenRequest.content.access_token $>
      queryString:
        - name: refreshToken
          value: <$ refreshTokenRequest.content.refresh_token $>
    log: <$ logResponse $>
    validate:
      - jsonpath: content
        expect: true
خروجی آزمایش شده‌ی در اینجا، دریافت مقدار true از سمت سرور است.


مرحله‌ی 9: بررسی عدم امکان دسترسی به منابع محافظت شده‌ی سمت سرور، پس از logout

در مرحله‌ی قبل، از سیستم خارج شدیم. اکنون می‌خواهیم بررسی کنیم که آیا توکن دریافتی پیشین هنوز معتبر است یا خیر؟ آیا می‌توان هنوز هم به منابع محافظت شده دسترسی یافت یا خیر:
  myProtectedApiRequestWithNewTokenAfterLogout:
    request:
      url: <$ baseUrl $>/MyProtectedApi
      method: GET
      headers:
        - name: Authorization
          value: Bearer <$ refreshTokenRequest.content.access_token $>
    log: <$ logResponse $>
    validate:
      - jsonpath: status
        expect: 401
به همین جهت هدر Authorization را با اکسس‌توکنی که در مرحله‌ی ریفرش‌توکن دریافت کردیم (پیش از logout)، مقدار دهی می‌کنیم و سپس درخواستی را به یک منبع محافظت شده ارسال می‌کنیم. نتیجه‌ی حاصل باید status code ای مساوی 401 داشته باشد که به معنای برگشت خوردن آن است


مرحله‌ی 10: اجرای تمام آزمون‌های واحد نوشته شده

همانطور که در ابتدای بحث نیز عنوان شد فقط کافی است دستور strest JWT.strest.yml را در خط فرمان اجرا کنیم تا آزمون‌های ما به ترتیب اجرا شوند:


فایل نهایی این آزمایش را در اینجا می‌توانید مشاهده می‌کنید.
مطالب
آشنایی با قابلیت FileStream اس کیوال سرور 2008 - قسمت سوم

در انتهای قسمت قبل، نحوه‌ی ایجاد یک جدول جدید با فیلدی از نوع فایل استریم بررسی شد، حال اگر جدولی از پیش وجود داشت، نحوه‌ی افزودن فیلد ویژه مورد نظر به آن، به صورت زیر است:

alter table tbl_files set(filestream_on ='default')

go
alter table tbl_files
add

[systemfile] varbinary(max) filestream null ,
FileId uniqueidentifier not null rowguidcol unique default (newid())
go

در ادامه جدول tblFiles قسمت قبل را در نظر بگیرید:

CREATE TABLE [tblFiles](
[FileId] [uniqueidentifier] ROWGUIDCOL NOT NULL,
[Title] [nvarchar](255) NOT NULL,
[SystemFile] [varbinary](max) FILESTREAM NULL,
UNIQUE NONCLUSTERED
(
[FileId] ASC
)WITH (PAD_INDEX = OFF, STATISTICS_NORECOMPUTE = OFF, IGNORE_DUP_KEY = OFF, ALLOW_ROW_LOCKS = ON, ALLOW_PAGE_LOCKS = ON) ON [PRIMARY]
) ON [PRIMARY] FILESTREAM_ON [fsg1]

ALTER TABLE [dbo].[tblFiles] ADD DEFAULT (newid()) FOR [FileId]
GO

نحوه‌ی افزودن رکوردی جدید به جدول tblFiles :

INSERT INTO [tblFiles]
(
[Title],
[SystemFile]
)
VALUES
(
'file-1',
CAST('data data data' AS VARBINARY(MAX))
)
در اینجا سعی کرده‌ایم یک رشته ساده را در فیلدی از نوع فایل استریم ذخیره کنیم که روش کار به صورت فوق است. از آنجائیکه مقدار پیش فرض FileId را هنگام تعریف جدول به NEWID تنظیم کرده‌ایم، نیازی به ذکر آن نیست و به صورت خودکار محاسبه و ذخیره خواهد شد.
اگر کنجکاو باشید که این فایل اکنون کجا ذخیره شده و نحوه‌ی مدیریت آن توسط اس کیوال سرور به چه صورتی است، فقط کافی است به مسیری که هنگام افزودن گروه فایل‌ها و فایل مربوطه در تنظیمات خواص دیتابیس در قسمت قبل مشخص کردیم، مراجعه کرد (شکل زیر).



بدیهی است افزودن یک رشته به این صورت کاربرد عملی ندارد و صرفا جهت یک مثال ارائه شد. در ادامه، نحوه‌ی ثبت محتویات یک فایل را در فیلدی از نوع فایل استریم و سپس خواندن اطلاعات آن‌را از طریق برنامه نویسی بررسی خواهیم کرد:

using System;
using System.IO;
using System.Data.SqlClient;
using System.Data;

namespace FileStreamTest
{
class CFS
{
/// <summary>
/// افزودن رکورد به جدول حاوی ستونی از نوع فایل استریم
/// </summary>
/// <param name="filePath">مسیر فایل</param>
/// <param name="title">عنوانی دلخواه</param>
public static void AddNewRecord(string filePath, string title)
{
//آیا فایل وجود دارد؟
if (!File.Exists(filePath))
throw new FileNotFoundException(
"لطفا مسیر فایل معتبری را مشخص نمائید", filePath);

//خواندن اطلاعات فایل در آرایه‌ای از بایت‌ها
byte[] buffer = File.ReadAllBytes(filePath);

using (SqlConnection objSqlCon = new SqlConnection())
{
//todo: کانکشن استرینگ باید از یک فایل کانفیگ خوانده شود
objSqlCon.ConnectionString =
"Data Source=(local);Initial Catalog=testdb2009;Integrated Security = true";
objSqlCon.Open();

//شروع یک تراکنش
using (SqlTransaction objSqlTran = objSqlCon.BeginTransaction())
{
//ساخت عبارت افزودن پارامتری
using (SqlCommand objSqlCmd = new SqlCommand(
"INSERT INTO [tblFiles]([Title],[SystemFile]) VALUES(@title , @file)",
objSqlCon, objSqlTran))
{
objSqlCmd.CommandType = CommandType.Text;

//تعریف وضعیت پارامترها و مقدار دهی آن‌ها
objSqlCmd.Parameters.AddWithValue("@title", title);
objSqlCmd.Parameters.AddWithValue("@file", buffer);

//اجرای فرامین
objSqlCmd.ExecuteNonQuery();
}

//پایان تراکنش
objSqlTran.Commit();
}
}
}

/// <summary>
/// دریافت اطلاعات فایل ذخیره شده به صورت آرایه‌ای از بایت‌ها
/// </summary>
/// <param name="fileId">کلید مورد استفاده</param>
/// <returns></returns>
public static byte[] GetDataFromDb(string fileId)
{
byte[] data = null;

using (SqlConnection objConn = new SqlConnection())
{
//کوئری اس کیوال پارامتری جهت دریافت محتویات فایل
string cmdText = "SELECT SystemFile FROM tblFiles WHERE FileId=@id";
using (SqlCommand objCmd = new SqlCommand(cmdText, objConn))
{
//todo: کانکشن استرینگ باید از یک فایل کانفیگ خوانده شود
objConn.ConnectionString =
"Data Source=(local);Initial Catalog=testdb2009;Integrated Security = true";
objConn.Open();

//تنظیم کردن وضعیت و مقدار پارامتر تعریف شده در کوئری
objCmd.Parameters.AddWithValue("@id", fileId);

//اجرای فرامین و دریافت فایل
using (SqlDataReader objread = objCmd.ExecuteReader())
{
if (objread != null)
if (objread.Read())
{
if (objread["SystemFile"] != DBNull.Value)
data = (byte[])objread["SystemFile"];
}
}
}
}

return data;
}
}
}

مثالی در مورد روش استفاده از کلاس فوق :

using System.IO;

namespace FileStreamTest
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
CFS.AddNewRecord(@"C:\filest05.PNG", "test1");

//آی دی رکورد ذخیره شده در دیتابیس برای مثال
byte[] data = CFS.GetDataFromDb("BB848D45-382C-4D95-BF4E-52C3509407D4");
if (data != null)
{
File.WriteAllBytes(@"C:\tst.PNG", data);
}
}
}
}
روش فوق با روش متداول افزودن یک فایل به دیتابیس اس کیوال سرور هیچ تفاوتی ندارد و این‌جا هم بدون مشکل کار می‌کند. اطلاعات نهایی به صورت فایل‌هایی بر روی سیستم که توسط اس کیوال سرور مدیریت خواهند شد و با جدول شما یکپارچه‌اند، ذخیره می‌شوند.

در روش دیگری که در اکثر مقالات مرتبط مورد استفاده است، از شیء SqlFileStream کمک گرفته شده و نحوه‌ی انجام آن نیز به صورت زیر می‌باشد.
در ابتدا دو رویه ذخیره شده زیر را ایجاد می‌کنیم:

CREATE PROCEDURE [AddFile](@Title NVARCHAR(255), @filepath VARCHAR(MAX) OUTPUT)
AS
BEGIN
SET NOCOUNT ON;

DECLARE @ID UNIQUEIDENTIFIER
SET @ID = NEWID()

INSERT INTO [tblFiles]
(
[FileId],
[title],
[SystemFile]
)
VALUES
(
@ID,
@Title,
CAST('' AS VARBINARY(MAX))
)

SELECT @filepath = SystemFile.PathName()
FROM tblFiles
WHERE FileId = @ID
END
GO

CREATE PROCEDURE [GetFilePath](@Id VARCHAR(50))
AS
BEGIN
SET NOCOUNT ON;

SELECT SystemFile.PathName()
FROM tblFiles
WHERE FileId = @ID
END
در رویه ذخیره شده AddFile ، ابتدا رکوردی بر اساس عنوان دلخواه ورودی با یک فایل خالی ایجاد می‌شود. سپس مسیر سیستمی این فایل را در آرگومان خروجی filepath قرار می‌دهیم. SystemFile.PathName از اس کیوال سرور 2008 جهت فیلدهای فایل استریم به اس کیوال سرور اضافه شده است. از این مسیر در برنامه خود جهت نوشتن بایت‌های فایل مورد نظر در آن توسط شیء SqlFileStream استفاده خواهیم کرد.
رویه ذخیره شده GetFilePath نیز تنها مسیر سیستمی فایل استریم ذخیره شده را بر می‌گرداند.
به این ترتیب کدهای برنامه به صورت زیر تغییر خواهند کرد:

using System.Data.SqlClient;
using System.Data;
using System.Data.SqlTypes;
using System.IO;

namespace FileStreamTest
{
class CFSqlFileStream
{
/// <summary>
/// افزودن رکورد به جدول حاوی ستونی از نوع فایل استریم
/// </summary>
/// <param name="filePath">مسیر فایل</param>
/// <param name="title">عنوانی دلخواه</param>
public static void AddNewRecord(string filePath, string title)
{
//آیا فایل وجود دارد؟
if (!File.Exists(filePath))
throw new FileNotFoundException(
"لطفا مسیر فایل معتبری را مشخص نمائید", filePath);

//خواندن اطلاعات فایل در آرایه‌ای از بایت‌ها
byte[] buffer = File.ReadAllBytes(filePath);

using (SqlConnection objSqlCon = new SqlConnection())
{
//todo: کانکشن استرینگ باید از یک فایل کانفیگ خوانده شود
objSqlCon.ConnectionString =
"Data Source=(local);Initial Catalog=testdb2009;Integrated Security = true";
objSqlCon.Open();

//شروع یک تراکنش
using (SqlTransaction objSqlTran = objSqlCon.BeginTransaction())
{
//استفاده از رویه ذخیره شده افزودن فایل
using (SqlCommand objSqlCmd = new SqlCommand(
"AddFile", objSqlCon, objSqlTran))
{
objSqlCmd.CommandType = CommandType.StoredProcedure;

//مشخص ساختن وضعیت و مقدار پارامتر عنوان
SqlParameter objSqlParam1 = new SqlParameter("@Title", SqlDbType.NVarChar, 255);
objSqlParam1.Value = title;

//مشخص ساختن پارامتر خروجی رویه ذخیره شده
SqlParameter objSqlParamOutput = new SqlParameter("@filepath", SqlDbType.VarChar, -1);
objSqlParamOutput.Direction = ParameterDirection.Output;

//افزودن پارامترها به شیء کامند
objSqlCmd.Parameters.Add(objSqlParam1);
objSqlCmd.Parameters.Add(objSqlParamOutput);

//اجرای رویه ذخیره شده
objSqlCmd.ExecuteNonQuery();

//و سپس دریافت خروجی آن
string Path = objSqlCmd.Parameters["@filepath"].Value.ToString();

//زمینه تراکنش فایل استریم موجود را دریافت کرده و از آن برای نوشتن محتویات فایل استفاده خواهیم کرد
//این مورد نیز یکی از تازه‌های اس کیوال سرور 2008 است
using (SqlCommand objCmd = new SqlCommand(
"SELECT GET_FILESTREAM_TRANSACTION_CONTEXT()", objSqlCon, objSqlTran))
{
byte[] objContext = (byte[])objCmd.ExecuteScalar();
using (SqlFileStream objSqlFileStream =
new SqlFileStream(Path, objContext, FileAccess.Write))
{
objSqlFileStream.Write(buffer, 0, buffer.Length);
}
}
}

objSqlTran.Commit();
}
}
}

/// <summary>
/// دریافت اطلاعات فایل ذخیره شده به صورت آرایه‌ای از بایت‌ها
/// </summary>
/// <param name="fileId">کلید مورد استفاده</param>
/// <returns></returns>
public static byte[] GetDataFromDb(string fileId)
{
byte[] buffer = null;

using (SqlConnection objSqlCon = new SqlConnection())
{
//todo: کانکشن استرینگ باید از یک فایل کانفیگ خوانده شود
objSqlCon.ConnectionString =
"Data Source=(local);Initial Catalog=testdb2009;Integrated Security = true";
objSqlCon.Open();

//شروع یک تراکنش
using (SqlTransaction objSqlTran = objSqlCon.BeginTransaction())
{
//استفاده از رویه ذخیره شده دریافت مسیر فایل
using (SqlCommand objSqlCmd =
new SqlCommand("GetFilePath", objSqlCon, objSqlTran))
{
objSqlCmd.CommandType = CommandType.StoredProcedure;

//مشخص ساختن پارامتر ورودی رویه ذخیره شده و مقدار دهی آن
SqlParameter objSqlParam1 = new SqlParameter("@ID", SqlDbType.VarChar, 50);
objSqlParam1.Value = fileId;
objSqlCmd.Parameters.Add(objSqlParam1);

//اجرای رویه ذخیره شده و دریافت مسیر سیستمی فایل استریم
string path = string.Empty;
using (SqlDataReader sdr = objSqlCmd.ExecuteReader())
{
sdr.Read();
path = sdr[0].ToString();
}

//زمینه تراکنش فایل استریم موجود را دریافت کرده و از آن برای خواندن محتویات فایل استفاده خواهیم کرد
//این مورد نیز یکی از تازه‌های اس کیوال سرور 2008 است
using (SqlCommand objCmd = new SqlCommand(
"SELECT GET_FILESTREAM_TRANSACTION_CONTEXT()", objSqlCon, objSqlTran))
{
byte[] objContext = (byte[])objCmd.ExecuteScalar();

using (SqlFileStream objSqlFileStream =
new SqlFileStream(path, objContext, FileAccess.Read))
{
buffer = new byte[(int)objSqlFileStream.Length];
objSqlFileStream.Read(buffer, 0, buffer.Length);
}
}
}

objSqlTran.Commit();
}
}

return buffer;
}
}
}
در پایان برای تکمیل بحث می‌توان به مقاله‌ی مرجع زیر مراجعه کرد:
FILESTREAM Storage in SQL Server 2008

مطالب
استفاده از افزونه‌ی jQuery Autocomplete در ASP.NET

با استفاده از AutoComplete TextBoxes می‌توان گوشه‌ای از زندگی روزمره‌ی کاربران یک برنامه را ساده‌تر کرد. مشکل مهم dropDownList ها دریک برنامه‌ی وب، عدم امکان تایپ قسمتی از متن مورد نظر و سپس نمایان شدن آیتم‌های متناظر با آن در اسرع وقت می‌باشد. همچنین با تعداد بالای آیتم‌ها هم حجم صفحه و زمان بارگذاری را افزایش می‌دهند. راه حل‌های بسیار زیادی برای حل این مشکل وجود دارند و یکی از آن‌ها ایجاد AutoComplete TextBoxes است. پلاگین‌های متعددی هم جهت پیاده سازی این قابلیت نوشته‌ شده‌اند منجمله jQuery Autocomplete . این پلاگین دیگر توسط نویسنده‌ی اصلی آن نگهداری نمی‌شود اما توسط برنامه نویسی دیگر در github ادامه یافته است. در ادامه نحوه‌ی استفاده از این افزونه‌ را در ASP.NET Webforms بررسی خواهیم کرد.

الف) دریافت افزونه

لطفا به آدرس GitHub ذکر شده مراجعه نمائید.

سپس برای مثال پوشه‌ی js را به پروژه افزوده و فایل‌های jquery-1.5.min.js ، jquery.autocomplete.js ، jquery.autocomplete.css و indicator.gif را در آن کپی کنید. فایل indicator.gif به همراه مجموعه‌ی دریافتی ارائه نمی‌شود و یک آیکن loading معروف می‌تواند باشد.
علاوه بر آن یک فایل جدید custom.js را نیز جهت تعاریف سفارشی خودمان اضافه خواهیم کرد.


ب) افزودن تعاریف افزونه به صفحه

در ذیل نحوه‌ی افزودن فایل‌های فوق به یک master page نمایش داده شده است.
در اینجا از قابلیت‌های جدید ScriptManager (موجود در سرویس پک یک دات نت سه و نیم و یا دات نت چهار) جهت یکی کردن اسکریپت‌ها کمک گرفته شده است. به این صورت تعداد رفت و برگشت‌ها به سرور به‌جای سه مورد (تعداد فایل‌های اسکریپت مورد استفاده)، یک مورد (نهایی یکی شده) خواهد بود و همچنین حاصل نهایی به صورت خودکار به شکلی فشرده شده به مرورگر تحویل داده شده، سرآیندهای کش شدن اطلاعات به آن اضافه می‌گردد (که در سایر حالات متداول اینگونه نیست)؛ به علاوه Url نهایی آن هم بر اساس hash فایل‌ها تولید می‌شود. یعنی اگر محتوای یکی از این فایل‌ها تغییر کرد، چون Url نهایی تغییر می‌کند، دیگر لازم نیست نگران کش شدن و به روز نشدن اسکریپت‌ها در سمت کاربر باشیم.

<%@ Master Language="C#" AutoEventWireup="true" CodeBehind="Site.master.cs" Inherits="AspNetjQueryAutocompleteTest.Site" %>

<!DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd">
<html xmlns="http://www.w3.org/1999/xhtml">
<head runat="server">
<title></title>
<asp:PlaceHolder Runat="server">
<link href="<%= ResolveClientUrl("~/js/jquery.autocomplete.css")%>" rel="stylesheet" type="text/css" />
</asp:PlaceHolder>
<asp:ContentPlaceHolder ID="head" runat="server">
</asp:ContentPlaceHolder>
</head>
<body>
<form id="form1" runat="server">
<asp:ScriptManager ID="ScriptManager1" runat="server">
<CompositeScript>
<Scripts>
<asp:ScriptReference Path="~/js/jquery-1.5.min.js" />
<asp:ScriptReference Path="~/js/jquery.autocomplete.js" />
<asp:ScriptReference Path="~/js/custom.js" />
</Scripts>
</CompositeScript>
</asp:ScriptManager>
<div>
<asp:ContentPlaceHolder ID="ContentPlaceHolder1" runat="server">
</asp:ContentPlaceHolder>
</div>
</form>
</body>
</html>
علت استفاده از ResolveClientUrl در حین تعریف فایل css در اینجا به عدم مجاز بودن استفاده از ~ جهت مسیر دهی فایل‌های css در header صفحه بر می‌گردد.


ج) افزودن یک صفحه‌ی ساده به برنامه
<%@ Page Title="" Language="C#" MasterPageFile="~/Site.Master" AutoEventWireup="true"
CodeBehind="default.aspx.cs" Inherits="AspNetjQueryAutocompleteTest._default" %>

<asp:Content ID="Content1" ContentPlaceHolderID="head" runat="server">
</asp:Content>
<asp:Content ID="Content2" ContentPlaceHolderID="ContentPlaceHolder1" runat="server">
<asp:TextBox ID="txtShenas" runat="server" />
</asp:Content>

فرض کنید می‌خواهیم افزونه‌ی ذکر شده را به TextBox استاندارد فوق اعمال کنیم. ID این TextBox در نهایت به شکل ContentPlaceHolder1_txtShenas رندر خواهد شد. البته در ASP.NET 4.0 با تنظیم ClientIDMode=Static می‌توان ID انتخابی خود را به جای این ID خودکار درنظر گرفت و اعمال کرد. اهمیت این مساله در قسمت (ه) مشخص می‌گردد.


د) فراهم آوردن اطلاعات مورد استفاده توسط افزونه‌ی AutoComplete به صورت پویا

مهم‌ترین قسمت استفاده از این افزونه، تهیه‌ی اطلاعاتی است که باید نمایش دهد. این اطلاعات باید به صورت فایلی که هر سطر آن حاوی یکی از آیتم‌های مورد نظر است، تهیه گردد. برای این منظور می‌توان از فایل‌های ASHX یا همان Generic handlers استفاده کرد:

using System;
using System.Data.SqlClient;
using System.Text;
using System.Web;

namespace AspNetjQueryAutocompleteTest
{
public class AutoComplete : IHttpHandler
{
public void ProcessRequest(HttpContext context)
{
string prefixText = context.Request.QueryString["q"];
var sb = new StringBuilder();

using (var conn = new SqlConnection())
{
//todo: این مورد باید از فایل کانفیگ خوانده شود
conn.ConnectionString = "Data Source=(local);Initial Catalog=MyDB;Integrated Security = true";
using (var cmd = new SqlCommand())
{
cmd.CommandText = @" select Field1 ,Field2 from tblData where Field1 like @SearchText + '%' ";
cmd.Parameters.AddWithValue("@SearchText", prefixText);
cmd.Connection = conn;
conn.Open();
using (var sdr = cmd.ExecuteReader())
{
if (sdr != null)
while (sdr.Read())
{
string field1 = sdr.GetValue(0) == DBNull.Value ? string.Empty : sdr.GetValue(0).ToString().Trim();
string field2 = sdr.GetValue(1) == DBNull.Value ? string.Empty : sdr.GetValue(1).ToString().Trim();
sb.AppendLine(field1 + "|" + field2);
}
}
}
}

context.Response.Write(sb.ToString());
}

public bool IsReusable
{
get
{
return false;
}
}
}
}

در این مثال از ADO.NET کلاسیک استفاده شده است تا به عمد نحوه‌ی تعریف پارامترها یکبار دیگر مرور گردند. اگر از LINQ to SQL یا Entity framework یا NHibernate و موارد مشابه استفاده می‌کنید، جای نگرانی نیست؛ زیرا کوئری‌های SQL تولیدی توسط این ORMs به صورت پیش فرض از نوع پارامتری هستند (+).
در این مثال اطلاعات دو فیلد یک و دوی فرضی از جدولی با توجه به استفاده از like تعریف شده دریافت می‌گردد. به عبارتی همان متد StartsWith معروف LINQ بکارگرفته شده است.
به صورت خلاصه افزونه، کوئری استرینگ q را به این فایل ashx ارسال می‌کند. سپس کلیه آیتم‌های شروع شده با مقدار دریافتی، از بانک اطلاعاتی دریافت شده و هر کدام قرارگرفته در یک سطر جدید بازگشت داده می‌شوند.
اگر دقت کرده باشید در قسمت sb.AppendLine ، با استفاده از "|" دو مقدار دریافتی از هم جدا شده‌اند. عموما یک مقدار کفایت می‌کند (در 98 درصد موارد) ولی اگر نیاز بود تا توضیحاتی نیز نمایش داده شود از این روش نیز می‌توان استفاده کرد. برای مثال یک مقدار خاص به همراه توضیحات آن به عنوان یک آیتم نمایش داده شده مد نظر است.


ه) اعمال نهایی افزونه به TextBox

در ادامه پیاده سازی فایل custom.js برای استفاده از امکانات فراهم شده در قسمت‌های قبل ارائه گردیده است:

function formatItem(row) {
return row[0] + "<br/><span style='text-align:justify;' dir='rtl'>" + row[1] + "</span>";
}

$(document).ready(function () {
$("#ContentPlaceHolder1_txtShenas").autocomplete('AutoComplete.ashx', {
//Minimum number of characters a user has to type before the autocompleter activates
minChars: 0,
delay: 5,
//Only suggested values are valid
mustMatch: true,
//The number of items in the select box
max: 20,
//Fill the input while still selecting a value
autoFill: false,
//The comparison doesn't looks inside
matchContains: false,
formatItem: formatItem
});
});

پس از این مقدمات، اعمال افزونه‌ی autocomplete به textBox ایی با id مساوی ContentPlaceHolder1_txtShenas ساده است. اطلاعات از فایل AutoComplete.ashx دریافت می‌گردد و تعدادی از خواص پیش فرض این افزونه در اینجا مقدار دهی شده‌اند. لیست کامل آن‌ها را در فایل jquery.autocomplete.js می‌توان مشاهده کرد.
تنها نکته‌ی مهم آن استفاده از پارامتر اختیاری formatItem است. اگر در حین تهیه‌ی AutoComplete.ashx خود تنها یک آیتم را در هر سطر نمایش می‌دهید و از "|" استفاده نکرده‌اید، نیازی به ذکر آن نیست. در این مثال ویژه، فیلد یک در یک سطر و فیلد دو در سطر دوم یک آیتم نمایش داده می‌شوند:



نظرات مطالب
تغییر عملکرد و یا ردیابی توابع ویندوز با استفاده از Hookهای دات نتی
با سلام و تشکر بابت آموزش خوبتون
ببخشید من یه سوال در مورد خود api monitor دارم.
اینکه بعد از اجرای یک فایل و بدست آوردن فراخوانی ها، برای اینکه فراخوانی‌ها رو به بردار ویژگی تبدیل کنم و برای کلاس بندی ازشون استفاده کنم باید در فایل xml یا اکسل بریزم ولی وقتی میریزم ساختار سلسله مراتبیش رو دیگه نمایش نمیده. میخواسم ببینم چیکار باید بیکنم که موقع کپی کردن در فایل متنی ساختار سلسله مراتبی و یا اینکه کدوم فراخوانی زیرمجموعه دیگری هست حفط بشه؟
سوال دیگم اینه که چجوری با استفاده از این نرم افزار و بدون چک کردن تک تک فراخوانی‌ها و پارامتراشون به صورت جداگانه، میتونیم بفهمیم بعد از اجرای یک فایل پارامتر کدام یک از فراخوانیامون دچاد تغییر شدن؟
مطالب
سفارشی سازی عناصر صفحات پویای افزودن و ویرایش رکوردهای jqGrid در ASP.NET MVC
پیشنیاز این بحث مطالعه‌ی مطالب «صفحه بندی و مرتب سازی خودکار اطلاعات به کمک jqGrid در ASP.NET MVC» و «فعال سازی و پردازش صفحات پویای افزودن، ویرایش و حذف رکوردهای jqGrid در ASP.NET MVC» است و در اینجا جهت کوتاه شدن بحث، صرفا به تغییرات مورد نیاز جهت اعمال بر روی مثال‌ها اکتفاء خواهد شد.


صورت مساله

    public class Product
    {
        public int Id { set; get; }
        public DateTime AddDate { set; get; }
        public string Name { set; get; }
        public decimal Price { set; get; }
    }
در اینجا تعریف محصول، شامل خاصیت‌های تاریخ ثبت، نام و قیمت آن است.
می‌خواهیم زمانیکه فرم‌های پویای ویرایش یا افزودن رکوردها ظاهر شدند، در حین تکمیل نام، یک auto complete ظاهر شود:


در حین ورود تاریخ، یک date picker شمسی جهت سهولت ورود اطلاعات نمایش داده شود:


همچنین در قسمت ورود مبلغ و قیمت، به صورت خودکار حرف سه رقم جدا کننده هزارها، نمایش داده شوند تا کاربران در حین ورود مبالغ بالا دچار اشتباه نشوند.



پیشنیازها

- برای نمایش auto complete از همان امکانات توکار jQuery UI که به همراه jqGrid عرضه می‌شوند، استفاده خواهیم کرد.
- برای نمایش date picker شمسی از مطلب «PersianDatePicker یک DatePicker شمسی به زبان JavaScript که از تاریخ سرور استفاده می‌کند» کمک خواهیم گرفت.
- جهت اعمال خودکار حرف سه رقم جدا کننده هزارها از افزونه‌ی Price Format جی‌کوئری استفاده می‌کنیم.

تعریف و الحاق این پیشنیازها، فایل layout برنامه را به شکل زیر تغییر خواهد داد:
<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <meta charset="utf-8" />
    <meta name="viewport" content="width=device-width, initial-scale=1.0">
    <title>@ViewBag.Title - My ASP.NET Application</title>

    <link href="~/Content/themes/base/jquery.ui.all.css" rel="stylesheet" />
    <link href="~/Content/jquery.jqGrid/ui.jqgrid.css" rel="stylesheet" />
    <link href="~/Content/PersianDatePicker.css" rel="stylesheet" />
    <link href="~/Content/Site.css" rel="stylesheet" type="text/css" />
</head>
<body>
    <div>
        @RenderBody()
    </div>

    <script src="~/Scripts/jquery-1.7.2.min.js"></script>
    <script src="~/Scripts/jquery-ui-1.8.11.min.js"></script>
    <script src="~/Scripts/i18n/grid.locale-fa.js"></script>
    <script src="~/Scripts/jquery.jqGrid.min.js"></script>
    <script src="~/Scripts/PersianDatePicker.js"></script>
    <script src="~/Scripts/jquery.price_format.2.0.js"></script>

    @RenderSection("Scripts", required: false)
</body>
</html>


تغییرات مورد نیاز سمت کلاینت، جهت اعمال افزونه‌های جی‌کوئری و سفارشی سازی عناصر دریافت اطلاعات

الف) نمایش auto complete در حین ورود نام محصولات
                colModel: [
                    {
                        name: 'Name', index: 'Name', align: 'right', width: 100,
                        editable: true, edittype: 'text',
                        editoptions: {
                            maxlength: 40,
                            dataInit: function (elem) {
                                // http://jqueryui.com/autocomplete/
                                $(elem).autocomplete({
                                    source: '@Url.Action("GetProductNames","Home")',
                                    minLength: 2,
                                    select: function (event, ui) {
                                        $(elem).val(ui.item.value);
                                        $(elem).trigger('change');
                                    }
                                });
                            }
                        },
                        editrules: {
                            required: true
                        }
                    }           
     ],
برای اعمال هر نوع افزونه‌ی جی‌کوئری به عناصر فرم‌های خودکار ورود اطلاعات در jqGrid، تنها کافی است که رویداد dataInit یک ستون را بازنویسی کنیم. در اینجا توسط elem، المان جاری را در اختیار خواهیم داشت. سپس از این المان جهت اعمال افزونه‌ای دلخواه استفاده می‌کنیم. برای مثال در اینجا از متد autocomplete استفاده شده‌است که جزئی از jQuery UI استاندارد است.
برای پردازش سمت سرور آن و مقدار دهی url آن، یک چنین اکشن متدی را می‌توان تدارک دید:
        public ActionResult GetProductNames(string term)
        {
            var list = ProductDataSource.LatestProducts
                .Where(x => x.Name.StartsWith(term))
                .Select(x => x.Name)
                .Take(10)
                .ToArray();
            return Json(list, JsonRequestBehavior.AllowGet);
        }
مقدار term، عبارتی است که کاربر وارد کرده است. توسط متد StartsWith، کلیه نام‌هایی را که با این عبارت شروع می‌شوند (البته 10 مورد از آن‌ها را) بازگشت می‌دهیم.

ب) نمایش date picker شمسی در حین ورود تاریخ
                colModel: [
                    {
                        name: 'AddDate', index: 'AddDate', align: 'center', width: 100,
                        editable: true, edittype: 'text',
                        editoptions: {
                            maxlength: 10,
                            // https://www.dntips.ir/post/1382
                            onclick: "PersianDatePicker.Show(this,'@today');"
                        },
                        editrules: {
                            required: true
                        }
                    }
                ],
Date picker مورد استفاده، وابستگی خاصی به jQuery ندارد. مطابق مستندات آن باید در رویدادگردان onclick، این تقویم شمسی را فعال کرد. بنابراین در قسمت onclick دقیقا این مورد را اعمال می‌کنیم.

 @{
ViewBag.Title = "Index";
var today = DateTime.Now.ToPersianDate();
}
مقدار today آن در ابتدای View به نحو فوق تعریف شده‌است. کدهای کامل متد کمکی ToPersianDate در پروژه‌ی پیوست موجود است.

ج) اعمال حروف سه رقم جدا کننده هزارها در حین ورود قیمت
                colModel: [
                    {
                        name: 'Price', index: 'Price', align: 'center', width: 100,
                        formatter: 'currency',
                        formatoptions:
                        {
                            decimalSeparator: '.',
                            thousandsSeparator: ',',
                            decimalPlaces: 2,
                            prefix: '$'
                        },
                        editable: true, edittype: 'text',
                        editoptions: {
                            dir: 'ltr',
                            dataInit: function (elem) {
                                // http://jquerypriceformat.com/
                                $(elem).priceFormat({
                                    prefix: '',
                                    thousandsSeparator: ',',
                                    clearPrefix: true,
                                    centsSeparator: '',
                                    centsLimit: 0
                                });
                            }
                        },
                        editrules: {
                            required: true,
                            minValue: 0
                        }
                    }
                ],
افزونه‌ی price format نیز یک افزونه‌ی جی‌کوئری است. بنابراین دقیقا مانند حالت auto complete آن‌را در dataInit فعال سازی می‌کنیم و همچنین یک سری تنظیم ابتدایی مانند مشخص سازی  thousandsSeparator آن‌را مقدار دهی خواهیم کرد.


یک نکته

همین تعاریف را دقیقا به فرم‌های جستجو نیز می‌توان اعمال کرد. در اینجا برای حالات ویرایش و افزودن رکوردها، editoptions مقدار دهی شده‌است؛ در مورد فرم‌های جستجو باید searchoptions و برای مثال dataInit آن‌را مقدار دهی کرد.



مشکل مهم!

با تنظیمات فوق، قسمت UI بدون مشکل کار می‌کند. اما اگر در سمت سرور، مقادیر دریافتی را بررسی کنیم، نه تاریخ و نه قیمت، قابل دریافت نیستند. زیرا تاریخ ارسالی به سرور شمسی است و مدل برنامه DateTime میلادی می‌باشد. همچنین به دلیل وجود حروف سه رقم جدا کننده هزارها، عبارت دریافتی قابل تبدیل به عدد نیستند و مقدار دریافتی صفر خواهد بود.
برای رفع این مشکلات، نیاز به تغییر model binder توکار ASP.NET MVC است. برای تاریخ‌ها از کلاس PersianDateModelBinder می‌توان استفاده کرد. برای اعداد decimal از کلاس ذیل:
using System;
using System.Globalization;
using System.Threading;
using System.Web.Mvc;

namespace jqGrid05.CustomModelBinders
{
    /// <summary>
    /// How to register it in the Application_Start method of Global.asax.cs
    /// ModelBinders.Binders.Add(typeof(decimal), new DecimalBinder());
    /// </summary>
    public class DecimalBinder : DefaultModelBinder
    {
        public override object BindModel(ControllerContext controllerContext, ModelBindingContext bindingContext)
        {
            if (bindingContext.ModelType == typeof(decimal) || bindingContext.ModelType == typeof(decimal?))
            {
                return bindDecimal(bindingContext);
            }
            return base.BindModel(controllerContext, bindingContext);
        }

        private static object bindDecimal(ModelBindingContext bindingContext)
        {
            var valueProviderResult = bindingContext.ValueProvider.GetValue(bindingContext.ModelName);
            if (valueProviderResult == null)
                return null;
            
            bindingContext.ModelState.SetModelValue(bindingContext.ModelName, valueProviderResult);
            decimal value;
            var valueAsString = valueProviderResult.AttemptedValue == null ?
                                        null : valueProviderResult.AttemptedValue.Trim();
            if (string.IsNullOrEmpty(valueAsString))
                return null;
            
            if (!decimal.TryParse(valueAsString, NumberStyles.Any, Thread.CurrentThread.CurrentCulture, out value))
            {
                const string error ="عدد وارد شده معتبر نیست";
                var ex = new InvalidOperationException(error, new Exception(error, new FormatException(error)));
                bindingContext.ModelState.AddModelError(bindingContext.ModelName, ex);
                return null;
            }
            return value;
        }
    }
}
در اینجا عبارت ارسالی به سرور به صورت یک رشته دریافت شده و سپس تبدیل به یک عدد decaimal می‌شود. در آخر به سیستم model binding بازگشت داده خواهد شد. به این ترتیب دیگر مشکلی با پردازش حروف سه رقم جدا کننده هزارها نخواهد بود.

برای ثبت و معرفی این کلاس‌ها باید به نحو ذیل در فایل global.asax.cs برنامه عمل کرد:
using System;
using System.Web.Mvc;
using System.Web.Routing;
using jqGrid05.CustomModelBinders;

namespace jqGrid05
{
    public class MvcApplication : System.Web.HttpApplication
    {
        protected void Application_Start()
        {
            AreaRegistration.RegisterAllAreas();
            RouteConfig.RegisterRoutes(RouteTable.Routes);
            ModelBinders.Binders.Add(typeof(DateTime), new PersianDateModelBinder());
            ModelBinders.Binders.Add(typeof(decimal), new DecimalBinder());
        }
    }
}


کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید
jqGrid05.zip
 
مطالب
استفاده‌ی گسترده از DateTimeOffset در NET Core.
اگر به سورس‌های ASP.NET Identity نگارش‌های 2 و 3 دقت کنیم، این تفاوت به وضوح قابل مشاهده‌است:
در نگارش 2
public virtual DateTime? LockoutEndDateUtc { get; set; }
در نگارش 3
public virtual DateTimeOffset? LockoutEnd { get; set; }
و در کل، در طراحی تمام قسمت‌ها و اجزای NET Core. بجای استفاده‌ی از DateTime متداول، شاهد استفاده‌ی گسترده‌ای از DateTimeOffset هستیم که از زمان ارائه‌ی NET 3.5. معرفی شده‌است. چرا؟


مشکل ساختار DateTime چیست؟

تمام کسانیکه مدتی با NET Framework. کار کرده‌اند، قطعا از ساختار DateTime برای ذخیره سازی اطلاعاتی زمانی محلی استفاده کرد‌ه‌اند. اما مشکل DateTime چیست؟
فرض کنید در حال استفاده‌ی از یک وب سرویس قرار گرفته‌ی در یک منطقه‌ی زمانی غربی هستید و این وب سرویس تاریخ تولد افراد را با یک چنین فرمتی ارائه می‌دهد:
 2012-03-01 00:00:00-05:00
در این حالت برای استفاده‌ی متداول از این زمان می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
 var dateString = "2012-03-01 00:00:00-05:00";
var birthDay = DateTime.Parse(dateString);
هرچند این عملیات ساده به نظر می‌رسد، اما با توجه به قرارگیری سرور برنامه در یک منطقه‌ی زمانی دیگر، زمان پردازش شده به صورت ذیل خواهد بود:
 2012-02-29 11:00:00 PM
اتفاقی که رخ داده‌است، تبدیل DateTime رسیده به زمان محلی سرور است و در این حالت تاریخ تولد شخص از یکم ماه، به 29 ام ماه قبل تغییر کرده‌است. علت آن هم وجود 05:00 یا offset (فاصله‌ی با UTC) در تاریخ ارائه شده‌است.
چگونه می‌توان offset را در تاریخ ذکر کرد، اما از تبدیل آن به زمان محلی جلوگیری کرد؟ این مورد جایی‌است که ساختار DateTimeOffset بکار خواهد آمد.


DateTimeOffset و ذخیره‌ی DateTime به همراه Offset

ساختار کلی DateTimeOffset بسیار واضح بوده و تشکیل شده‌است از Date + Time + Offset. اهمیت آن نیز به ذخیره سازی اطلاعات منطقه‌ی زمانی، در قسمت Offset ساختار ارائه شده بر می‌گردد. ساختار DateTimeOffset در بسیاری از موارد با DateTime متداول یکسان است و تفاوت‌های آن شامل خواص اضافی ذیل هستند:
- DateTime: قسمت DateTime مقدار را بدون توجه به offset باز می‌گرداند (به زمان محلی تبدیل نخواهد شد).
- LocalDateTime: قسمت DateTime را با توجه به منطقه زمانی سروری که برنامه بر روی آن اجرا می‌شود، بر می‌گرداند.
- Offset: فاصله‌ی زمانی با UTC را بیان می‌کند. یک TimeSpan است که فاصله‌ی با UTC را بیان می‌کند.
- UtcDateTime: قسمت DateTime را با توجه به UTC time ارائه می‌کند.

در این ساختار خواص Now و UtcNow نیز یک DateTimeOffset را باز می‌گردانند.


چه زمانی از DateTime و چه زمانی از DateTimeOffset استفاده کنیم؟

اگر هدف شما ذخیره سازی اطلاعات زمانی محلی (جایی که سرور برنامه قرار دارد) است، از DateTime استفاده کنید. اما اگر می‌خواهید مقادیر زمانی را در مناطق زمانی دیگری نیز مورد استفاده قرار دهید و علاقمندید که قسمت TimeZone این اطلاعات نیز حفظ شود، از DateTimeOffset استفاده نمائید.

در این حالت روش پردازش صحیح مثال ابتدای بحث به صورت ذیل خواهد بود:
 string birthDay = "2012-03-01 00:00:00-05:00";
var dtOffset = DateTimeOffset.Parse(birthDay);
و در اینجا اگر علاقمند به مقایسه‌ی این مقدار با یک زمان محلی هستیم، می‌توان از خاصیت Date آن استفاده کرد:
 var theDay = dtOffset.Date;
مطابق توصیه‌ی تیم BCL، استفاده از DateTimeOffset روش ترجیح داده شده‌ی برای ذخیره سازی اطلاعات اکثر سناریوهای زمانی است.


SQL Server و پشتیبانی از DateTimeOffset

ساختار داده‌ای datetime در SQL Server نیز اطلاعات منطقه‌ی زمانی را ذخیره نمی‌کند و درصورت بازیابی آن در برنامه، این زمان، به زمان محلی تبدیل خواهد شد. برای رفع این مشکل، از زمان ارائه‌ی SQL Server 2008، ساختار DateTimeOffset نیز به نوع‌های داده‌آی SQL Server اضافه شده‌است:


این ساختار، اطلاعات +00:00 timezone را نیز ذخیره می‌کند.


مشکلات نوع datetime در بانک‌های اطلاعاتی برای ذخیره سازی اطلاعات UTC در آن‌ها

یکی از روش‌های توصیه شده‌ی جهت ذخیره سازی اطلاعات زمانی در بانک‌های اطلاعاتی، استفاد‌ه‌ی از DateTime.UtcNow است. اما زمانیکه از DateTime.UtcNow برای ذخیره سازی اطلاعاتی زمانی استفاده می‌کنیم، به معنای دریافت زمان محلی بر اساس و نسبت به UTC است. در این حالت هنگامیکه آن‌را از یک فیلد datetime بانک اطلاعاتی بازیابی می‌کنیم، از نوع Unspecified خواهد بود (DateTimeKind.Unspecified) و به صورت خودکار به DateTimeKind.Local ترجمه می‌شود. یعنی مقدار آن مجددا به زمان محلی شیفت پیدا خواهد کرد چون نوع datetime بانک اطلاعاتی درکی از DateTimeKind و منطقه‌ی زمانی ندارد.
به همین جهت روش بازیابی صحیح این زمان UTC، نیاز به قید صریح DateTimeKind.Utc را خواهد داشت:
public static class SqlDataReaderExtensions
{
   public static DateTime GetDateTimeUtc(this SqlDataReader reader, string name)
   {
      int fieldOrdinal = reader.GetOrdinal(name);
      DateTime unspecified = reader.GetDateTime(fieldOrdinal);
      return DateTime.SpecifyKind(unspecified, DateTimeKind.Utc);
   }
}
اما اگر نوع فیلد را DateTimeOffset قرار دهیم و از DateTimeOffset.UTCNow برای ذخیره سازی اطلاعات زمانی استفاده کنیم، SqlDataReader بدون نیاز به تبدیلات فوق، قادر است اطلاعات آن‌را به نحو صحیحی دریافت و پردازش کند.


خلاصه‌ی بحث

اگر برنامه‌ی وب شما امروز در یک سرور در اروپا هاست می‌شود و سال بعد در یک سرور کانادایی، استفاده‌ی DateTime.UtcNow کمک زیادی به برنامه نکرده و خروجی SQL Server در این حالت DateTimeKind.Unspecified است و این زمان مجددا بر اساس محل سرور جدید و تنظیمات منطقه‌ی زمانی آن، به حالت DateTimeKind.Local شیفت داده می‌شود که الزاما خروجی صحیحی را به همراه نخواهد داشت و یا اگر قرار است از وب سرویس شما در مناطق زمانی مختلفی استفاده کنند نیز DateTime.UtcNow انتخاب مناسبی نیست. جهت درج فاصله‌ی صحیح با UTC و ذخیره سازی آن در بانک اطلاعاتی، روش توصیه شده، استفاده از نوع DateTimeOffset است و در این حالت دیگر SQL Server اطلاعات را با فرمت زمانی Unspecified بازگشت نمی‌دهد و در سمت کلاینت نیازی به تبدیلات خاصی نخواهد بود.
مطالب
استفاده از ماژول Remote
همانطور که در مقاله «آغاز کار با الکترون» گفتیم، فرآیند اصلی، تنها فرآیندی است که توانایی استفاده از گرافیک بومی سیستم عامل را دارد. ولی بسیاری از اوقات نیاز است در سمت renderProcess توانایی انجام این کار‌ها را داشته باشیم. در این مقاله قصد داریم که همان دیالوگ‌های open و save را از طریق Render Process اجرا نماییم.
الکترون برای اینکار از یک ماژول به نام remote استفاده می‌کند که وظیفه آن برقراری ارتباط IPC از Render Process به Main Process است و مواردی را که لازم است، در اختیار شما قرار می‌دهد. در این شیوه لازم نیست شما مرتبا به ارسال پیام بپردازید، بلکه این ارتباطات را ماژول remote فراهم می‌کند. این مورد شبیه به سیستم RMI در جاواست.

برای استفاده از remote در فایل html، کدهای زیر را در تگ اسکریپت اضافه می‌کنیم:
  const remote=require("electron").remote;
    const dialog=remote.dialog;
اینبار هم مانند قسمت قبلی، کدها را به شیوه دیگری انتساب دادیم. قصد ما از تغییر این رویه این است که با انواع حالت‌های انتساب اشیاء، آشنا شویم. بعد از آن توابع زیر را اضافه می‌کنیم:
  function OpenDialog()
    {
      dialog.showOpenDialog({
        title:'باز کردن فایل متنی',
         properties: [ 'openFile']//[ 'openFile', 'openDirectory', 'multiSelections' ]
        ,filters:[
        {name:'فایل‌های نوشتاری' , extensions:['txt','text']},
        {name:'جهت تست' , extensions:['doc','docx']}
         ]
      },
        (filename)=>{
          if(filename===undefined)
             return;
             var content=  fs.readFileSync(String(filename),'utf8');
             document.getElementById("TextFile").value=content;
    });
    }

    function SaveDialog()
    {
      dialog.showSaveDialog({
        title:'باز کردن فایل متنی',
         properties: [ 'openFile']//[ 'openFile', 'openDirectory', 'multiSelections' ]
        ,filters:[
        {name:'فایل‌های نوشتاری' , extensions:['txt','text']}
         ]
      },
        (filename)=>{
          if(filename===undefined)
             return;
             var content=document.getElementById("TextFile").value;
             fs.writeFileSync(String(filename),content,'utf8');
       });
    }
برای استفاده از این توابع، کدهای زیر را نیز به فایل اضافه می‌کنیم تا دکمه‌های open و save به صفحه اضافه شوند:
<button onclick="OpenDialog();" > Open File</button>
<button onclick="SaveDialog();" > Save File</button>
حالا برنامه را اجرا و تست کنید.

عبارت remote شامل متدهای فراوانی است که تعدادی از آن‌ها را بر می‌شماریم:
remote.getCurrentWindow()
شیء BrowserWindow صفحه جاری را باز می‌گرداند.

remote.getCurrentWebContents()
شیء webContents صفحه جاری را باز می‌گرداند.

remote.getGlobal(name)
این متد، دسترسی به شیء global را داراست و یکی از اشیاء ارتباطی بین Main Process و RenderProcess است که می‌تواند هر نوع داده‌ای را جابجا نماید. برای مشاهده بهتر از نحوه کارکرد این متد کد زیر را مشاهده نمایید:
Main Process
global.testData={year:1395};

Render Process
alert(remote.getGlobal("testData").year);
از این پس هر موقع renderProcess به این کد برسد، پیام 1395 را روی صفحه نمایش خواهد داد.

remote.process
شیء، process را از main process دریافت می‌کند و با کد زیر برابر است. ولی مزیت این متد این است که از کش نیز استفاده می‌نماید.
remote.getGlobal('process')

در مورد شیء process باید گفت که شامل خصوصیات و متدهایی در مورد پروسه اصلی اپلیکیشن می‌باشد. این اطلاعات مثل دریافت شماره نسخه الکترون، شماره نسخه کرومیوم، دریافت اطلاعات حافظه در مورد پروسه اپلیکیشن و حتی دریافت اطلاعات حافظه در مورد کل سیستم و ... می‌شود.