مطالب
Roslyn #4
بررسی API کامپایل Roslyn

Compilation API، یک abstraction سطح بالا از فعالیت‌های کامپایل Roslyn است. برای مثال در اینجا می‌توان یک اسمبلی را از Syntax tree موجود، تولید کرد و یا جایگزین‌هایی را برای APIهای قدیمی CodeDOM و Reflection Emit ارائه داد. به علاوه این API امکان دسترسی به گزارشات خطاهای کامپایل را میسر می‌کند؛ به همراه دسترسی به اطلاعات Semantic analysis. در مورد تفاوت Syntax tree و Semantics در قسمت قبل بیشتر بحث شد.
با ارائه‌ی Roslyn، اینبار کامپایلرهای خط فرمان تولید شده مانند csc.exe، صرفا یک پوسته بر فراز Compilation API آن هستند. بنابراین دیگر نیازی به فراخوانی Process.Start بر روی فایل اجرایی csc.exe مانند یک سری کتابخانه‌های قدیمی نیست. در اینجا با کدنویسی، به تمام اجزاء و تنظیمات کامپایلر، دسترسی وجود دارد.


کامپایل پویای کد توسط Roslyn

برای کار با API کامپایل، سورس کد، به صورت یک رشته در اختیار کامپایلر قرار می‌گیرد؛ به همراه تنظیمات ارجاعاتی به اسمبلی‌هایی که نیاز دارد. سپس کار کامپایلر شروع خواهد شد و شامل مواردی است مانند تبدیل متن دریافتی به Syntax tree و همچنین تبدیل مواردی که اصطلاحا به آن‌ها Syntax sugars گفته می‌شود مانند خواص get و set دار به معادل‌های اصلی آن‌ها. در اینجا کار Semantic analysis هم انجام می‌شود و شامل تشخیص حوزه‌ی دید متغیرها، تشخیص overloadها و بررسی نوع‌های بکار رفته‌است. در نهایت کار تولید فایل باینری اسمبلی، از اطلاعات آنالیز شده صورت می‌گیرد. البته خروجی کامپایلر می‌تواند اسمبلی‌های exe یا dll، فایل XML مستندات اسمبلی و یا فایل‌های .netmudule و .winmdobj مخصوص WinRT هم باشد.
در ادامه، اولین مثال کار با Compilation API را مشاهده می‌کنید. پیشنیاز اجرای آن همان مواردی هستند که در قسمت قبل بحث شدند. یک برنامه‌ی کنسول ساده‌ی .NET 4.6 را آغاز کرده و سپس بسته‌ی نیوگت Microsoft.CodeAnalysis را در آن نصب کنید. در ادامه کدهای ذیل را به پروژه‌ی آماده شده اضافه کنید:
static void firstCompilation()
{
    var tree = CSharpSyntaxTree.ParseText("class Foo { void Bar(int x) {} }");
 
    var mscorlibReference = MetadataReference.CreateFromFile(typeof (object).Assembly.Location);
 
    var compilationOptions = new CSharpCompilationOptions(OutputKind.DynamicallyLinkedLibrary);
 
    var comp = CSharpCompilation.Create("Demo")
                                .AddSyntaxTrees(tree)
                                .AddReferences(mscorlibReference)
                                .WithOptions(compilationOptions);
 
    var res = comp.Emit("Demo.dll");
 
    if (!res.Success)
    {
        foreach (var diagnostic in res.Diagnostics)
        {
            Console.WriteLine(diagnostic.GetMessage());
        }
    }
}
در اینجا نحوه‌ی کامپایل پویای یک قطعه کد متنی سی‌شارپ را به DLL معادل آن مشاهده می‌کنید. مرحله‌ی اول اینکار، تولید Syntax tree از رشته‌ی متنی دریافتی است. سپس متد CSharpCompilation.Create یک وهله از Compilation API مخصوص #C را آغاز می‌کند. این API به صورت Fluent طراحی شده‌است و می‌توان سایر قسمت‌های آن‌را به همراه یک دات پس از ذکر متد، به طول زنجیره‌ی فراخوانی، اضافه کرد. برای نمونه در این مثال، نحوه‌ی افزودن ارجاعی را به اسمبلی mscorlib که System.Object در آن قرار دارد و همچنین ذکر نوع خروجی DLL یا DynamicallyLinkedLibrary را ملاحظه می‌کنید. اگر این تنظیم ذکر نشود، خروجی پیش فرض از نوع .exe خواهد بود و اگر mscorlib را اضافه نکنیم، نوع int سورس کد ورودی، شناسایی نشده و برنامه کامپایل نمی‌شود.
متدهای تعریف شده توسط Compilation API به یک s جمع، ختم می‌شوند؛ به این معنا که در اینجا در صورت نیاز، چندین Syntax tree یا ارجاع را می‌توان تعریف کرد.
پس از وهله سازی Compilation API و تنظیم آن، اکنون با فراخوانی متد Emit، کار تولید فایل اسمبلی نهایی صورت می‌گیرد. در اینجا اگر خطایی وجود داشته باشد، استثنایی را دریافت نخواهید کرد. بلکه باید خاصیت Success نتیجه‌ی آن‌را بررسی کرده و درصورت موفقیت آمیز نبودن عملیات، خطاهای دریافتی را از مجموعه‌ی Diagnostics آن دریافت کرد. کلاس Diagnostic، شامل اطلاعاتی مانند محل سطر و ستون وقوع مشکل و یا پیام متناظر با آن است.


معرفی مقدمات Semantic analysis

Compilation API به اطلاعات Semantics نیز دسترسی دارد. برای مثال آیا Type A قابل تبدیل به Type B هست یا اصلا نیازی به تبدیل ندارد و به صورت مستقیم قابل انتساب هستند؟ برای درک بهتر این مفهوم نیاز است یک مثال را بررسی کنیم:
        static void semanticQuestions()
        {
            var tree = CSharpSyntaxTree.ParseText(@"
using System;
 
class Foo
{
    public static explicit operator DateTime(Foo f)
    {
        throw new NotImplementedException();
    }
 
    void Bar(int x)
    {
    }
}");
 
            var mscorlib = MetadataReference.CreateFromFile(typeof (object).Assembly.Location);
            var options = new CSharpCompilationOptions(OutputKind.DynamicallyLinkedLibrary);
            var comp = CSharpCompilation.Create("Demo").AddSyntaxTrees(tree).AddReferences(mscorlib).WithOptions(options);
            // var res = comp.Emit("Demo.dll");
 
            // boxing
            var conv1 = comp.ClassifyConversion(
                comp.GetSpecialType(SpecialType.System_Int32),
                comp.GetSpecialType(SpecialType.System_Object)
                );
 
            // unboxing
            var conv2 = comp.ClassifyConversion(
                comp.GetSpecialType(SpecialType.System_Object),
                comp.GetSpecialType(SpecialType.System_Int32)
                );
 
            // explicit reference conversion
            var conv3 = comp.ClassifyConversion(
                comp.GetSpecialType(SpecialType.System_Object),
                comp.GetTypeByMetadataName("Foo")
                );
 
            // explicit user-supplied conversion
            var conv4 = comp.ClassifyConversion(
                comp.GetTypeByMetadataName("Foo"),
                comp.GetSpecialType(SpecialType.System_DateTime)
                );
        }
تا سطر CSharpCompilation.Create این مثال، مانند قبل است و تا اینجا به Compilation API دسترسی پیدا کرده‌ایم. پس از آن می‌خواهیم یک Semantic analysis مقدماتی را انجام دهیم. برای این منظور می‌توان از متد ClassifyConversion استفاده کرد. این متد یک نوع مبداء و یک نوع مقصد را دریافت می‌کند و بر اساس اطلاعاتی که از Compilation API بدست می‌آورد، می‌تواند مشخص کند که برای مثال آیا نوع کلاس Foo قابل تبدیل به DateTime هست یا خیر و اگر هست چه نوع تبدیلی را نیاز دارد؟


برای مثال نتیجه‌ی بررسی آخرین تبدیل انجام شده در تصویر فوق مشخص است. با توجه به تعریف public static explicit operator DateTime در سورس کد مورد آنالیز، این تبدیل explicit بوده و همچنین user defined. به علاوه متدی هم که این تبدیل را انجام می‌دهد، مشخص کرده‌است.
مطالب
توسعه برنامه‌های Cross Platform با Xamarin Forms & Bit Framework - قسمت شانزدهم
در این قسمت می‌خواهیم به بحث Style دهی و Font‌ها در Xamarin Forms بپردازیم. در XF به دو روش می‌توان Style اعمال کرد؛ یکی با CSS و دیگری با Xaml. از هر روشی که استفاده کنیم، Styleها درون Resource‌ها قرار می‌گیرند. Resource، یک Dictionary است که درون آن هر چیزی می‌توان قرار داد؛ یک string یا Style یا عدد و ...
فایل App.xaml و همچنین تک تک صفحات، دارای Resources هستند که اگر چیزی درون App.xaml Resources قرار بگیرد، در کل برنامه می‌توان از آن استفاده کرد. برای مثال در صورت قرار دادن یک Style در App Resources، آن Style بر روی کل برنامه قابلیت اعمال پیدا می‌کند. همچنین اگر چیزی درون Resources یک صفحه قرار بگیرد، فقط برای کنترل‌های درون آن صفحه در دسترس است و ...
در روش Style دهی به سبک Xaml، می‌توانید از تمامی امکاناتی که تا اینجا یاد گرفته‌اید استفاده کنید؛ برای مثال Triggers و Binding و ... . هر Style یک Target Type دارد، اگر Style ای Target Type اش Label باشد، برای تمامی Property‌های Label می‌تواند تعیین تکلیف کند:
<Style TargetType="Label">
    <Setter Property="FontFamily" Value="Some font..." />
</Style>
هر Label مقدار FontFamily یا سایر Property‌های خودش را به شکل زیر حساب می‌کند:
1- اگر بر روی یک Label، صراحتا FontFamily مقدار دهی شود، آن مقدار معتبر در نظر گرفته می‌شود.
2- اگر در Resource‌های آن صفحه ای که Label درون آن قرار دارد، Style برای Label تعریف شود و در آن Style به FontFamily مقداری تخصیص داده شده باشد، آن مقدار ملاک قرار می‌گیرد.
3- اگر نه بر روی خود Label و نه در Resourceهای صفحه ای که Label در آن قرار دارد، مقدار FontFamily مشخص نشود، آنگاه بررسی می‌شود که آیا Style ای در App.xaml برای Label وجود دارد که به FontFamily مقداری داده باشد یا نه، که اگر وجود داشته باشد، آن عدد ملاک است.
4- در نهایت اگر هیچ جایی از FontFamily صحبتی نشده باشد، مقدار پیش فرض ارائه شده توسط تیم Xamarin Forms ملاک قرار می‌گیرد.

البته این آموزش همه جزئیات را شامل نمی‌شود تا از پیچیده شدن بحث جلوگیری کند و با همین مقدار از یادگیری نیز می‌توانید به خوبی کار خود را پیش ببرید.
حال اگر بخواهیم تمامی صفحات برنامه، Background آبی داشته باشند، می‌توان در App.xaml برای ContentPageها یک Style نوشت که BackgroundColor را آبی تعیین کرده باشد:
<Style TargetType="ContentPage" ApplyToDerivedTypes="True" >
    <Setter Property="BackgroundColor" Value="Blue" />
</Style>  
اگر دقت کنید، ApplyToDerivedTypes نیز مقدار True گرفته است. علت این است که صفحه لاگین که برای مثال قصد آبی کردن آن را به همراه تمامی صفحات دیگر داریم، از جنس ContentType نیست، بلکه از آن ارث بری کرده‌است. همچنین PopupPage‌ها نیز از ContentPage ارث بری کرده‌اند. با ApplyToDerivedTypes ما این Style را نه تنها بر روی ContentPage که بر روی کلاس‌هایی که از آن ارث بری کرده‌اند نیز اعمال می‌کنیم. صد البته که در پروژه ما خود ContentPage اصلا جایی مستقیما استفاده نشده‌است و تمامی صفحات ما، در واقع ارث بری ای از ContentPage محسوب می‌شوند. البته در مثال Label، ارث بری ای در کار نیست و همیشه مستقیما از Label استفاده می‌کنیم، نه اینکه از آن ارث بری کنیم.
حال ممکن است بخواهیم Style ای تعریف کنیم به نام Danger Button که نه کل دکمه‌های برنامه که چندتایی در صفحات مختلف می‌خواهند از آن استفاده کنند. اگر برای Button یک Style نوشته شود، تمامی Buttonها آن را خودکار می‌گیرند، پس راه حل چیست؟ راه حل این است که به Style ای که تعریف کرده‌ایم، یک x:Key دهیم. اگر Style ای Key داشته باشد، باید موقع استفاده در هر Button، نام آن Key ذکر شود.
<Style x:Key="DangerButton" TargetType="Button">
    <Setter Property="BackgroundColor" Value="Red" />
    <Setter Property="FontAttributes" Value="Bold" />
</Style>  
سپس موقع استفاده داریم:
<Button Style="{StaticResource DangerButton}" />
وقتی از StaticResource استفاده می‌کنیم، در Resourceهای صفحه‌ای که Button در آن قرار دارد و یا در App.xaml دنبال یک Style با x:Key برابر با DangerButton می‌گردد.
برای استفاده از Binding/Trigger در Styleها مثالی را داریم که متن تمامی Entryها به صورت Bold می‌شود، وقتی که IsFocused آنها True است!
<Style TargetType="Entry">
    <Style.Triggers>
        <Trigger TargetType="Entry" Property="IsFocused" Value="True">
            <Setter Property="FontAttributes" Value="Bold" />
        </Trigger>
    </Style.Triggers>
</Style>
برای Style دهی به شکل CSS نیز مثال زیر را داریم که متن تمامی buttonها را bold می‌کند:
<StyleSheet>
<![CDATA[
    button {
        font-style: bold;
    }
]]>
</StyleSheet>
می‌توان cssها را در فایل‌هایی با پسوند css نیز نوشت و به پروژه اضافه کرد. همچنین هر کنترل، دو ویژگی StyleId و class را دارد که بتوان به آن class / id داد تا در css به صورت . یا # استایل داد. مواردی چون stackpanel label به معنی label هایی که درون stack panel هستند و ... نیز پشتیبانی می‌شوند.
در رابطه با فونت نیز شما باید ابتدا فونت یا فونت‌های مربوطه را به هر سه پروژه Android/iOS/Windows اضافه کنید و سپس در App.xaml برای Font Family کنترل‌های مختلفی چون Label و ... از آن فونت استفاده کنید.
برای این مهم، ابتدا فایل‌های فونتی را انتخاب کرده (مثلا Open Sans) را به پروژه Windows/Android/iOS اضافه کنید: (سه فایل ما OpenSansItalic.ttf/OpenSansBold.ttf /OpenSansRegular.ttf هستند) 
در ویندوز آنها را در فولدر Assets/Fonts و در Android در فولدر Assets/Fonts و در iOS در فولدر Resources/Fonts کپی کنید. در iOS علاوه بر این کار، این‌ها را نیز به Key Value‌های فایل info.plist نیز اضافه کنید:
<key>UIAppFonts</key>
<array>
    <string>Fonts/OpenSansItalic.ttf</string>
    <string>Fonts/OpenSansRegular.ttf</string>
    <string>Fonts/OpenSansBold.ttf</string>
</array>  

سپس کدهای زیر را استفاده کنید:

<bitView:OnPlatform
    x:Key="OpenSansRegular"
    x:TypeArguments="x:String"
    Value="{OnPlatform Android='Fonts/OpenSansRegular.ttf#Open Sans',
                        iOS='OpenSans-Regular',
                        UWP='Assets/Fonts/OpenSansRegular.ttf#Open Sans'}" />

<!--  Italic مشابه کد بالا برای -->
<!--  Bold مشابه کد بالا برای -->

چون آدرس و نحوه نام دهی FontFamily در سه پلتفرم متفاوت است، با استفاده از OnPlatform، یک String می‌سازیم با x:Key برابر با OpenSansRegular که در هر پلتفرم مقدار خود را دارد. سپس از این نام برای مقدار دهی FontFamily در کنترل‌های Label/Entry/Button و ... در حالت‌های None/Italic/Bold استفاده می‌کنیم. برای مثال:

<Style TargetType="Label">
    <Style.Triggers>
        <Trigger TargetType="Label" Property="FontAttributes" Value="Bold">
            <Setter Property="FontFamily" Value="{StaticResource OpenSansBold}" />
        </Trigger>
        <Trigger TargetType="Label" Property="FontAttributes" Value="Italic">
            <Setter Property="FontFamily" Value="{StaticResource OpenSansItalic}" />
        </Trigger>
        <Trigger TargetType="Label" Property="FontAttributes" Value="None">
            <Setter Property="FontFamily" Value="{StaticResource OpenSansRegular}" />
        </Trigger>
    </Style.Triggers>
</Style>

این کد می‌گوید زمانیکه FontAttributes یک Label برابر با Bold است، از OpenSansBold برای FontFamily اش استفاده شود و همینطور برای Italic و None (یا همان Regular)

در قسمتی‌که داشتیم برای اندروید و ویندوز، مسیر فایل فونت را مشخص می‌کردیم، از مقدار OpenSansRegular.ttf#Open Sans استفاده کردیم که OpenSansRegular.ttf نام فیزیکی فایل و Open Sans نام خود فایل است که با دو بار کلیک کردن روی فایل آن در ویندوز از طریق برنامه Font ویندوز قابل مشاهده است:

همچنین برای اینکه این سه فایل، سه بار برای سه پلتفرم در سورس کنترلر کپی نشوند، از روش Add as link در Visual Studio بهره گرفته‌ایم و فایل فیزیکی فونت‌ها فقط در پروژه UWP وجود دارند. البته این به معنای این نیست که در Apk نهایی Android و ipa نهایی iOS این فایلها وجود نخواهند داشت؛ بلکه به خاطر ماهیت Add as link، انگار که این فایل‌ها در هر سه پروژه هستند و پشت صحنه کپی می‌شوند.

نظرات مطالب
زیر نویس فارسی ویدیوهای ساخت برنامه‌های مترو توسط سی شارپ و XAML - قسمت اول
من فقط لینک زیرنویس‌های تهیه شده یا به قولی کار خودم را اینجا ذکر کردم. یافتن اصل ویدیوها (که رایگان نیستند) در گوگل کار ساده‌ای است و این قسمت با خودتان است. علاقمند بودید آن‌ها را خریداری کنید. علاقمند بودید، دانلود کنید. برای مثال «win8-csxaml» را در گوگل جستجو کنید. در همان صفحه اول لینک‌های دانلود ظاهر می‌شوند.
مطالب
VS Code برای توسعه دهندگان ASP.NET Core - قسمت سوم - گردش کاری‌های متداول
در قسمت قبل، دو عمل متداول نحوه‌ی ایجاد و اجرای یک پروژه‌ی جدید ASP.NET Core را بررسی کردیم. در ادامه می‌خواهیم معادل سایر اعمالی را که می‌توان با نگارش کامل ویژوال استودیو انجام داد، در VSCode نیز برشماریم.


کار با IDE و حرکت بین کدها

در ادامه‌، همان پروژه‌ای را که در قسمت قبل ایجاد کردیم، مجددا با وارد شدن به پوشه‌ی آن و اجرای دستور . code، توسط VSCode باز خواهیم کرد. سپس فایل Program.cs آن‌را باز کنید. فرض کنید در سطر ذیل آن:
 .UseStartup<Startup>()
می‌خواهیم به نحو ساده‌تری به کلاس Startup آن مراجعه کنیم. برای اینکار دو روش وجود دارد:
الف) اشاره‌گر ماوس را به آن نزدیک کنید و سپس دکمه‌ی Ctrl را نگه دارید. به این ترتیب واژه‌ی Startup تبدیل به یک لینک خواهد شد که با کلیک بر روی آن می‌توان به کلاس Startup رسید.
ب) روش دوم، قرار دادن اشاره‌گر متنی بر روی واژه Startup و سپس فشردن دکمه‌ی F12 است. این گزینه بر روی منوی کلیک راست بر روی این واژه نیز وجود دارد.

اگر دکمه‌ی F12 را بر روی کلاسی فشار دهید که کدهای آن در IDE وجود ندارند، یک صفحه‌ی جدید باز شده و کلاس تعریف آن‌را بر اساس ساختار و متادیتای این اسمبلی، به همراه مستندات کامل آن‌ها نمایش می‌دهد.

در این حالت اگر خواستید به مکان قبلی بازگردید فقط کافی است دکمه‌های alt + left cursor key را بفشارید.


در اینجا امکان یافتن ارجاعات به یک کلاس، مشاهده‌ی پیاده سازی‌ها و همچنین یک Refactoring به نام rename symbol نیز موجود است که با استفاده‌ی از آن، تمام ارجاعات به این کلاس در IDE نیز تغییرنام خواهند یافت.


یافتن سریع فایل‌ها در IDE

در یک پروژه‌ی بزرگ، برای یافتن سریع یک فایل، تنها کافی است دکمه‌های Ctrl+P را فشرده و در صفحه‌ی دیالوگ باز شده، قسمتی از نام آن‌را جستجو کنید:


همچنین اگر می‌خواهید محتوای فایل‌ها را جهت یافتن واژه‌ای خاص جستجو کنید، کلیدهای Ctrl+Shift+F (منوی Edit بالای صفحه و یا دومین آیکن در نوار ابزار عمودی سمت چپ صفحه) چنین امکانی را فراهم می‌کنند:



افزودن فایل‌های جدید به پروژه

فرض کنید می‌خواهیم یک کنترلر جدید را به پوشه‌ی Controllers اضافه کنیم:


برای اینکار ابتدا پوشه‌ی Controllers را انتخاب کنید. در همین حال، نوار ابزاری ظاهر می‌شود که توسط آن می‌توان در این پوشه، یک فایل جدید و یا یک پوشه‌ی جدید را ایجاد کرد.
اگر علاقمند به ایجاد فایل یا پوشه‌ای در ریشه‌ی پروژه باشید، باید تمام فایل‌ها و پوشه‌های موجود، در حالت انتخاب نشده قرار بگیرند. به همین جهت فقط کافی است در یک مکان خالی، در لیست فایل‌ها کلیک کنید تا فایل‌ها و پوشه‌ها از حالت انتخاب شده خارج شوند. اکنون نوار ابزار ظاهر شده‌ی افزودن فایل‌ها، به پوشه‌ی ریشه‌ی پروژه اشاره می‌کند.

در ادامه فایل جدید AboutController.cs را در پوشه‌ی Controllers ایجاد کنید. مشاهده خواهید کرد که یک فایل کاملا خالی ایجاد شده‌است. در VSCode به ازای پسوندهای مختلف فایل‌ها، قالب‌های از پیش آماده شده‌ای برای آن‌ها درنظر گرفته نمی‌شود و نمای ابتدایی تمام آن‌ها خالی است.
اما در اینجا اگر کلمه‌ی name را تایپ کنیم، دو پیشنهاد افزودن فضای نام را ارائه می‌دهد:


اولی صرفا نام namespace را در صفحه درج خواهد کرد. دومی به یک code snippet اشاره می‌کند و کار آن ایجاد قالب یک فضای نام جدید است. برای درج آن فقط کافی است دکمه‌ی tab را بفشارید.
همین کار را در مورد class نیز می‌توان تکرار کرد و در اینجا در intellisense ظاهر شده یا می‌توان واژه‌ی class را درج کرد و یا code snippet آن‌را انتخاب نمود که یک کلاس جدید را ایجاد می‌کند:


یک نکته: در VSCode نیازی نیست تا مدام دکمه‌های Ctrl+S را جهت ذخیره سازی فایل‌های تغییر کرده فشرد. می‌توان از منوی فایل، گزینه‌ی Auto Save را انتخاب کرد تا این‌کار را به صورت خودکار انجام دهد.


ایجاد Code Snippets جدید

هرچند تا اینجا با استفاده از code snippets پیش فرض فضاهای نام و کلاس‌ها، یک کلاس جدید را ایجاد کردیم، اما روش ساده‌تری نیز برای انجام این‌کارها و تکمیل کنترلر وجود دارد.
برای این منظور به منوی File -> Preferences -> User snippets مراجعه کنید و سپس از لیست ظاهر شده، زبان #C را انتخاب کنید:


به این ترتیب یک قالب جدید code snippet تولید خواهد شد. در اینجا می‌خواهیم برای تولید Actionهای یک کنترلر نیز یک code snippet جدید را تهیه کنیم:
{
    "MVC Action": {
        "prefix": "mvcAction",
        "body": [
            "public IActionResult ${1:ActionName}()",
            "{",
            " $0 ",
            " return View();",
            "}"
        ],
        "description": "Creates a simple MVC action method."
    }
}
- کدهای snippet، در داخل آرایه‌ی body درج می‌شوند. هر عضو این آرایه یک سطر از کدها را تشکیل خواهد داد.
- در این آرایه، 0$ جائی است که اشاره‌گر متنی پس از درج snippet قرار می‌گیرد و 1$ به نامی که قرار است توسط کاربر تکمیل شود، اشاره می‌کند که در اینجا یک نام پیش فرض مانند ActionName را هم می‌توان برای آن درنظر گرفت.
- در اینجا prefix نامی است که اگر در صفحه تایپ شود، منوی انتخاب این code snippet را ظاهر می‌کند:



استفاده از بسته‌های Code Snippets آماده

خوشبختانه پشتیبانی جامعه‌ی توسعه دهندگان از VSCode بسیار مطلوب است و علاوه بر افزونه‌های قابل توجهی که برای آن نوشته شده‌اند، بسته‌های Code Snippets آماده‌ای نیز جهت بالابردن سرعت کار با آن وجود دارند. برای دریافت آن‌ها، به نوار ابزار عمودی که در سمت چپ صفحه وجود دارد، مراجعه کنید و گزینه‌ی extensions آن‌را انتخاب نمائید:


در اینجا اگر aspnetcore را جستجو کنید، لیست بسته‌های code snippets برچسب گذاری شده‌ی با aspnetcore ظاهر می‌شود. در همینجا اگر یکی از آن‌ها را انتخاب کنید، در سمت راست صفحه می‌توانید توضیحات آن را نیز مشاهده و مطالعه نمائید (بدون نیاز به خروج از IDE).
برای مثال wilderminds-aspnetcore-snippets را نصب کنید. پس از آن تنها کافی است mvc6 را درون یک کلاس کنترلر تایپ نمائید تا امکانات آن ظاهر شوند:


برای نمونه پس از ایجاد یک فایل خالی کنترلر، انتخاب code snippet ایی به نام mvc6-controller، سبب ایجاد یک کنترلر کامل به همراه اکشن متدهایی پیش فرض می‌شود. بنابراین معادل قالب‌های new items در نگارش کامل ویژوال استودیو در اینجا می‌توان از Code Snippets استفاده کرد.

درکل برای یافتن مواردی مشابه، بهتر است واژه‌ی کلیدی snippets را در قسمت extensions جستجو نمائید و آن‌ها صرفا مختص به #C یا ASP.NET Core نیستند.


مدیریت ارجاعات و بسته‌های نیوگت در برنامه‌های ASP.NET Core

تا اینجا مدیریت فایل‌ها و نحوه‌ی تکمیل آن‌ها را توسط code snippets، بررسی کردیم. قدم بعدی و گردش کاری مهم مورد نیاز دیگر، نحوه‌ی افزودن ارجاعات به پروژه در VSCode است.
مدیریت ارجاعات در نگارش‌های جدید ASP.NET Core، در فایل csproj برنامه انجام می‌شوند. در اینجا است که بسته‌های نیوگت جدید، ارجاعات به پروژه‌های دیگر و حتی شماره فریم ورک مورد استفاده تعیین می‌شوند.
برای نمونه بسته‌ی نیوگت DNTPersianUtils.Core را به لیست ارجاعات آن اضافه کنید:
 <PackageReference Include="DNTPersianUtils.Core" Version="2.2.0" />
بلافاصله با انجام این تغییر و ذخیره‌ی فایل csproj، گزینه‌ی بازیابی و نصب آن نیز ظاهر می‌شود:


در اینجا با کلیک بر روی لینک و یا دکمه‌ی restore ، کار دریافت این بسته و نصب آن انجام خواهد شد.
اگر علاقمند بودید تا اینکار را در خط فرمان به صورت دستی انجام دهید، دکمه‌های Ctrl+ back-tick را فشرده، تا امکانات خط فرمان درون VSCode ظاهر شوند و سپس دستور dotnet restore را صادر کنید.

روش دوم ثبت بسته‌های نیوگت در فایل csproj، مراجعه به خط فرمان (فشردن دکمه‌های دکمه‌های Ctrl+ back-tick) و صدور دستور ذیل است:
 > dotnet add package DNTPersianUtils.Core
به این ترتیب با استفاده از امکانات dotnet-cli نیز می‌توان آخرین نگارش یک بسته‌ی نیوگت را دریافت و به صورت خودکار به پروژه اضافه نمود. اگر نگارش خاصی مدنظر است، باید توسط پرچم version-- آن‌را در انتهای دستور مشخص کرد.


دیباگ برنامه‌های ASP.NET Core در VSCode

در قسمت قبل با فرامین dotnet run و dotnet build و همچنین نحوه‌ی اجرای سریع آن‌ها آشنا شدیم. در ادامه اگر به نوار ابزار عمودی کنار صفحه‌ی آن دقت کنید، گزینه‌ی دیباگ نیز وجود دارد:


در اینجا دو نوع نحوه‌ی برپایی و اجرای برنامه را مشاهده می‌کنید که هر دو مورد در فایل vscode\launch.json. زمانیکه دیباگ پروژه را در ابتدای باز کردن آن در VSCode فعال می‌کنیم، تعریف شده‌اند.
برای بررسی آن فایل HomeController.cs را گشوده و در ابتدای متد About آن یک break point را قرار دهید (با حرکت دادن اشاره‌گر ماوس، جائیکه شماره سطرها قرار دارند، علامت درج break point ظاهر می‌شود که با کلیک بعدی، دائمی خواهد شد و برعکس):


پس از آن تنها کاری که باید انجام داد، فشردن دکمه‌ی F5 است که به معنای اجرای برنامه به همراه اتصال دیباگر به آن می‌باشد (در قسمت قبل، Ctrl+F5 را بررسی کردیم که به معنای اجرای برنامه، بدون اتصال دیباگر به آن است).
در ادامه پس از اجرای برنامه، بر روی لینک About کلیک کنید تا اکشن متد آن اجرا شود. بلافاصله کنترل کار به VSCode بازگشته و سطری که بر روی آن break-point قرار داده بودیم، ظاهر می‌شود:


اطلاعات بیشتر آن در برگه‌ی دیباگ ظاهر می‌شوند و در کل تجربه‌ی کاربری آن همانند سایر IDEهایی است که تاکنون با آن‌ها کار کرده‌اید.

یک نکته: در اینجا در داخل فایل‌های View (فایل‌های razor) نیز می‌توان break point قرار داد.


برپایی یک Watcher Build

ابزار ویژه‌ای به همراه ابزارهای Build مخصوص پروژه‌های NET Core. وجود دارد به نام watcher که تغییرات پوشه‌های برنامه را تحت نظر قرار داده و با هر تغییری، پروژه را کامپایل می‌کند. به این ترتیب به سرعت می‌توان آخرین تغییرات برنامه را در مرورگر بررسی کرد. برای نصب آن، تنظیم ذیل را به فایل csproj برنامه اضافه کنید:
  <ItemGroup>
    <DotNetCliToolReference Include="Microsoft.DotNet.Watcher.Tools" Version="1.0.0" />
  </ItemGroup>
پس از آن دکمه‌های Ctrl+ back-tick را فشرده تا امکانات خط فرمان، درون VSCode ظاهر شود و سپس دستور dotnet restore را صادر کنید.

اکنون برای استفاده‌ی از آن تنها کافی است دستور ذیل را صادر کنید:
 >dotnet watch run
?[90mwatch : ?[39mStarted
Hosting environment: Production
Content root path: D:\vs-code-examples\FirstAspNetCoreProject
Now listening on: http://localhost:5000
Application started. Press Ctrl+C to shut down.
همانطور که مشاهده می‌کنید، پروژه را کامپایل کرده و بر روی پورت 5000 ارائه می‌دهد. به علاوه از این پس با هر تغییری در فایل‌های #C پروژه، این کامپایل خودکار بوده و نیازی به تکرار این عملیات نیست.

یک نکته: اینبار برای دیباگ برنامه، باید گزینه‌ی attach را انتخاب کرد:


اگر بر روی دکمه‌ی سبز رنگ کنار آن کلیک کنید، لیست پروسه‌های دات نتی ظاهر شده و در این حالت می‌توانید دیباگر را به پروسه‌ی dotnet exec ایی که به dll برنامه اشاره می‌کند، متصل کنید (و نه پروسه‌ی dotnet watch run که در حقیقت پروسه‌ی dotnet exec را مدیریت می‌کند).
مطالب
پلاگین DataTables کتابخانه jQuery - قسمت سوم
در این قسمت اطلاعات را به صورت ajax از یک فایل متنی می‌خوانیم و آنها را در جدول قرار می‌دهیم. سپس به سفارشی کردن بعضی از قسمت‌های DataTables خواهیم پرداخت.

دریافت اطلاعات به صورت ajax از یک فایل متنی

فرض کنید که اطلاعات در یک فایل txt به صورت اشیاء جاوا اسکریپتی ذخیره شده اند، و این فایل بر روی سرور قرار دارد. می‌خواهیم از این فایل به عنوان منبع داده استفاده کرده و اطلاعات درون آن را به صورت ajax دریافت کرده و در یک جدول html تزریق کنیم. خوشبختانه با استفاده از امکاناتی که این پلاگین تهیه کرده است این کار به سادگی امکان پذیر است.

همان طور که در اینجا بیان شده است ، فرض کنید که جدولی داشته باشیم و بخواهیم اطلاعات راجع به مرورگرهای مختلف را در آن نمایش دهیم. قصد داریم این جدول شامل قسمتهای header و footer و نیز body باشد، بدین صورت:
<table id="browsers-grid">
    <thead>
       <tr>
          <th width="20%">موتور رندرگیری</th>
          <th width="25%">مرورگر</th>
          <th width="25%">پلتفرم (ها)</th>
          <th width="15%">نسخه موتور</th>
          <th width="15%">نمره css</th>
       </tr>
    </thead>

    <tbody>

    </tbody> 

    <tfoot>
       <tr>
          <th>موتور رندرگیری</th>
          <th>مرورگر</th>
           <th>پلتفرم (ها)</th>
          <th>نسخه موتور</th>
          <th>نمره css</th>
       </tr>
    </tfoot>
</table>
برای هر ستون از این جدول عرضی در نظر گرفته شده است. اگر این کار انجام نشود به صورت خودکار به تمام ستونها عرض داده می‌شود.

داده هایی که باید در بدنه جدول قرار بگیرند، در یک فایل متنی روی سرور قرار دارند. محتویات این فایل چیزی شبیه زیر است:
{
   "aaData": [
      {"engine":"Trident", "browser":"Internet Explorer 4.0", "platform":"Win95+", "version":"4", "grade":"X"},
      {"engine":"Trident", "browser":"Internet Explorer 5.0", "platform":"Win95+", "version":"5", "grade":"C"},
      {"engine":"Trident", "browser":"Internet Explorer 5.5", "platform":"Win95+", "version":"5.5", "grade":"A"}
   ]
}
همان طور که مشاهده می‌کنید فرمت ذخیره داده‌ها در این فایل به صورت json یا اشیاء جاوا اسکریپتی است. این اشیاء باید به خصوصیت aaData نسبت داده شوند که در قسمت قبل راجع به آن توضیح دادیم. تعداد این اشیاء 57 تا بود که برای سادگی بیشتر 3 تا از آنها را اینجا ذکر کردیم.

اسکریپتی که داده‌ها را از فایل متنی خوانده و آنها را در جدول قرار می‌دهد هم بدین صورت خواهد بود:
$(document).ready(function () {
        $('#browsers-grid').dataTable({
            "sAjaxSource": "datasource/objects.txt",
            "bProcessing": true,
            "aoColumns": [
                { "mDataProp": "engine" },
                { "mDataProp": "browser" },
                { "mDataProp": "platform" },
                { "mDataProp": "version" },
                { "mDataProp": "grade" }
            ]
    });
});
شرح کد:
sAjaxSource : رشته
نوع داده ای که قبول می‌کند رشته ای و بیان کننده آدرسی است که داده‌ها باید از آنجا دریافت شوند. در اینجا داده‌ها در فایل متنی objects.txt در پوشه datasource قرار دارند.

bProcessing : بولین
نوع داده‌های قابل قبول این خصوصیت true یا false هست و بیان کننده این است که یک پیغام loading تا زمانی که داده‌ها دریافت شوند و در جدول قرار بگیرند نمایش داده شوند یا خیر.


تنظیم کردن گزینه‌های اضافی دیگر

sAjaxDataProp : رشته
همان طور که گفتیم در فایل متنی که حاوی اشیاء json بود ، این اشیاء را به متغیری به اسم aaData منتسب کردیم. این نام را می‌توان تغییر داد مثلا فرض کنید در فایل متنی داده‌ها به متغیری به اسم data منتسب شده اند:
{
   "data": [
      {"engine":"Trident", "browser":"Internet Explorer 4.0", "platform":"Win95+", "version":"4", "grade":"X"},
      {"engine":"Trident", "browser":"Internet Explorer 5.0", "platform":"Win95+", "version":"5", "grade":"C"},
      {"engine":"Trident", "browser":"Internet Explorer 5.5", "platform":"Win95+", "version":"5.5", "grade":"A"}
   ]
}
در این صورت باید خصوصیت sAjaxDataProp را به همان نامی که در فایل متنی مشخص کرده اید مقداردهی کنید، در غیر این صورت داده‌های جدول هیچ گاه بارگذاری نخواهند شد. بدین صورت:
"sAjaxDataProp": "data"
یا اگر داده‌ها را بدین صورت در فایل متنی ذخیره کرده اید:
{ "data": { "inner": [...] } }
آنگاه خصوصیت sAjaxDataProp بدین صورت مقداردهی خواهد شد:
"sAjaxDataProp": "data.inner"

sPaginationType: رشته
نحوه صفحه بندی و حرکت بین صفحات مختلف را بیان می‌کند. اگر با two_buttonمقدار دهی شود (مقدار پیش فرض) حرکت بین صفحات مختلف به وسیله دکمه‌های Next و Previous امکان پذیر خواهد بود. اگر با full_numbersمقدار دهی شود حرکت بین صفحات با دکمه‌های Next و Previous ، و همچنین دکمه‌های First و Last و نیز شماره صفحه فعلی و دو صفحه بعدی و دو صفحه قبلی قابل انجام است.

شکل الف) صفحه بندی به صورت full_numbers

bLengthChange: بولین
بیان می‌کند کاربر بتواند اندازه صفحه را تغییر دهید یا نه. به صورت پیش فرض این گزینه true است. اگر آن به false مقدار دهی شود لیست بازشونده مربوط به اندازه صفحه مخفی خواهد شد.

aLengthMenu  :  آرایه یک بعدی یا دو بعدی
به صورت پیش فرض در لیست باز شونده مربوط به تعداد رکوردهای قابل نمایش در هر صفحه اعداد 10 ، 25 ، 50 ، و 100 قرار دارند.

شکل ب ) لیست بازشونده شامل اندازه‌های صفحه

در صورتی که بخواهیم این گزینه‌ها را تغییر دهیم باید خصوصیت aLengthMenu را مقدار دهی کنیم. اگر مقداری که به این خصوصیت می‌دهیم یک آرایه یک بعدی باشد، مثلا

"aLengthMenu": [25, 50, 100, -1],
نتیجه یک لیست باز شوند است که دارای چهار عنصر است که value و text آنها یکی است. (نکته: چهارمین عنصر از لیست بالا دارای مقدار 1- خواهد بود که با انتخاب این گزینه تمام رکوردها نمایش می‌یابند). اما اگر می‌خواهیم که text و value این عناصر با هم فرق کند از یک آرایه دو بعدی استفاده خواهیم کرد، مثلا:

"aLengthMenu": [[25, 50, 100, -1], ["همه", "صد", "پنجاه", "بیست و پنج"]],

iDisplayLength
: عدد صحیح
تعداد رکوردهای قابل نمایش در هر صفحه هنگامی که داده‌ها در جدول ریخته می‌شوند را معین می‌کند. می‌توانید این را مقداری بدهید که در خصوصیت aLengthMenu ذکر نشده است، مثلا 28 تا.


sDom : رشته
پلاگین DataTables به صورت پیش فرض لیست بازشونده اندازه صفحه و کادر متن مربوط به جستجو را در بالای جدول داده‌ها اضافه می‌کند، و نیز اطلاعات دیگر و همچنین امکانات مربوط به صفحه بندی را به قسمت پایین جدول اضافه می‌کند. شما می‌توانید موقعیت این عناصر را با استفاده از پارامتر sDom تغییر دهید.

نحو (syntax) مقداری که پارامتر sDom قبول می‌کند مقداری عجیب و غریب است، مثلا:

'<"top"iflp<"clear">>rt<"bottom"iflp<"clear">>'

این خط بیان می‌کند که در قسمت بالای جدول یک تگ div با کلاس top قرار بگیرد. در این تگ قسمت اطلاعات (یعنی Showing x to xx from xxx entries) (با حرف i) ، کادر جستجو (با حرف f) ، لیست بازشونده مربوط به اندازه صفحه (با حرف l) ، و نیز قسمت صفحه بندی (با حرف p)قرار خواهند گرفت. در انتهای تگ div با کلاس top، یک تگ div با کلاس clear قرار خواهد گرفت. بعد قسمت مربوط به پیغام loading (با حرف r) و بعد با حرف t جدول حاوی داده‌ها قرار می‌گیرد. در نهایت یک تگ div با کلاس bottom قرار می‌گیرد و با حرفهای i ، و f ، و l و p درون آن قسمتهای اطلاعات ، کادرجستجو، لیست بازشونده اندازه صفحه و نیز قسمت صفحه بندی قرار خواهد گرفت و در نهایت یک تگ div با کلاس clear قرار خواهد گرفت.

حرفهایی که در sDom معنی خاصی می‌دهند :
  • l سر حرف Length Changing برای لیست بازشونده مربوط به اندازه صفحه
  • f سر حرف Filtering input برای قسمت کادر جستجو
  • t سرحرف table برای جدول حاوی داده ها
  • i سر حرف information برای قسمت Showing x to xx from xxx entries
  • p سر حرف pagination برای قسمت صفحه بندی
  • r حرف دوم pRocessing برای قسمت پیغام قبل از بار کردن داده‌های جدول (قسمت loading)
  • H و F که مربوط به theme‌های jQuery UI می‌شوند که بعدا درباره آنها توضیح داده می‌شود.

همچنین بین علامت‌های کوچکتر (>) و بزرگتر (<) یعنی اگر چیزی بیاید در یک تگ div قرار خواهد گرفت. اگر بخواهیم div ی بسازیم و به آن کلاس بدهیم از نحو زیر استفاده خواهیم کرد:

'<"class" and '>'
و اگر بخواهیم یک تگ div با یک id مشخص بسازیم از نحو زیر استفاده خواهیم کرد:
'<"#id" and '>'
در نهایت جدولی مثل جدول زیر تولید خواهد شد:

شکل ج) جدول نهایی تولید شده توسط DataTables

کدهای نهایی این مثال را از DataTables-DoteNetTips-Tutorial-03.zip دریافت کنید.
مطالب
معرفی Babel Obfuscator

Babel Obfuscator یک ابزار خط فرمان سورس باز code obfuscation اسمبلی‌های دات نت فریم ورک است.


این ابزار موارد زیر را پشتیبانی می‌کند:
- Support NET Framework 1.1, 2.0, 3.5
- Obfuscate Namespace, Type (aslo generic types), Method, Events, Properties and Fields
- Unicode Normalization
- Support Generic Types and Virtual Function Obfuscation
- MSIL Control Flow Obfuscation
- String Encryption
- Dead Code Removal
- Selective Obfuscation with XML Rule Files
- Declarative Obfuscation using Custom Attributes
- MSBuild Integration
- Strong Name Signature
- Break tools like Reflector-Reflexil plug-in v0.8 and Ildasm


وبلاگ نویسنده آن
دریافت Babel Obfuscator از گوگل کد و یا رپید شیر

پس از نصب، جهت مشاهده پارامترهای خط فرمان آن به فایل ReadMe.htm مراجعه نمائید و یا اگر علاقمند باشید که از آن به صورت یکپارچه با Reflector استفاده کنید، می‌توان از افزونه زیر کمک گرفت:



اشتراک‌ها
Rider 2024.2 منتشر شد

Rider 2024.2: Full Line Code Completion, Reader Mode, Major Enhancements to Debugging, and More. 

Rider 2024.2 منتشر شد
مطالب
React component lifecycle
فرض کنید می‌خواهیم داده‌هایی را از دیتابیس بخوانیم و در نهایت درون UI نمایش دهیم. شاید فکر کنید که متد render مکان مناسبی برای اینکار باشد:
render() {
    fetch('https://jsonplaceholder.typicode.com/users')
        .then(response => response.json())
        .then(data => this.setState({ users: data }))
        
    return (
        <ul>
            {this.state.users.map(user => <li key={user.id}>{user.name}</li>)}
        </ul>
    );
}

اما قرار دادن فراخوانی AJAX درون متد render ایده‌ی خوبی نیست؛ زیرا متد render نباید side effectی ایجاد کند. هدف متد render همانطور از نامش پیداست، رندر کردن یک کامپوننت است. در نتیجه اینچنین فراخوانی‌هایی باید درون lifecycle events تعریف شوند که در واقع یکسری رخداد هستند و این امکان را در اختیارمان قرار میدهند که بتوانیم کارهایی از این قبیل را در طول چرخه‌ی حیات یک کامپوننت انجام دهیم. در React به فرآیند ایجاد یک کامپوننت و در نهایت render شدن محتوای آن برای اولین بار، mounting گفته میشود. در این فرآیند سه متد نقش دارند:
  • constructor
  • render
  • componentDidMount
سازنده یک کامپوننت زمانی فراخوانی میشود که React نیاز به ایجاد یک وهله از کامپوننت داشته باشد. در اینجا کامپوننت فرصت این را خواهد داشت تا props مورد نیازش را از والدینش دریافت کند، state dataیش را تعریف کند و یا یکسری کارهای آماده‌سازی را انجام دهد. در مرحله‌ی بعدی، متد render فراخوانی خواهد شد. در اینجا کامپوننت، محتوایی را که قرار است به DOM اضافه شود، در اختیار React قرار میدهد. در نهایت متد componentDidMount فراخوانی خواهد شد و به این معنا است که محتوا، به DOM اضافه شده‌است. در نتیجه متد componentDidMount محل مناسبی برای قرار دادن مثال ابتدای مطلب میباشد. به عنوان مثال در کد زیر هر بار که checkbox را فعال میکنیم، یک وهله از کامپوننت ایجاد خواهد شد. یعنی در واقع هر بار از فاز mounting عبور خواهد کرد.

 

//App.js
import React, { Component } from 'react';
import { Users } from "./Users";

export default class App extends Component {
  constructor(props) {
    super(props);
    this.state = {
      toggle: false
    };
  }

  handleChange = () => {
    this.setState({ toggle: !this.state.toggle });
  }

  render() {
    return <div className="container text-center">
      <div className="row p-2">
        <div className="form-check">
          <input type="checkbox" className="form-check-input"
            checked={this.state.toggle}
            onChange={this.handleChange} />
          <label className="form-check-label">Toggle</label>
        </div>
        <div className="row p-2">
          {this.state.toggle && <Users />}
        </div>
      </div>
    </div>
  }
}

//Users
import React, { Component } from 'react';

export class Users extends Component {
    constructor(props) {
        super(props);
        this.state = {
            users: []
        }
    }

    componentDidMount() {
        fetch('https://jsonplaceholder.typicode.com/users')
            .then(response => response.json())
            .then(data => {
                this.setState({ users: data });
                console.log(data)
            })
    }


    render() {
        return (
            <div className="bg-info text-white p-2">
                {this.state.users &&
                    <p>{JSON.stringify(this.state.users, null, 2)}</p>
                }
            </div>
        );
    }
}

Update phase
فرآیند پاسخگویی به تغییرات و طی شدن reconciliation،  به عنوان update phase شناخته میشود. در این فاز متد render جهت دریافت محتوا از کامپوننت، فراخوانی خواهد شد و سپس متد componentDidUpdate بعد از آن فراخوانی میشود:
import React, { Component } from 'react';

export class Users extends Component {
    constructor(props) {
        // as before
    }

    componentDidMount() {
        // as before
    }

    componentDidUpdate() {
        console.log("componentDidUpdate Users Component");
    }

    render() {
        // as before
    }
}
بعد از render اولیه کامپوننت، هر درخواست فراخوانی متد render بعد از آن، منجر به فراخوانی متد componentDidUpdate خواهد شد. 

Unmounting phase
در این فاز متد componentWillUnmount زمانی فراخوانی خواهد شد که کامپوننت در حال حذف از DOM است. طبیعتاً این متد میتواند محل خوبی برای آزاد کردن منابع، بستن اتصالات شبکه و یا متوقف کردن درخواست‌های asynchronous باشد؛ برای نمونه در مثال قبل در حین غیرفعال کردن checkbox فراخوانی خواهد شد:
import React, { Component } from 'react';

export class Users extends Component {
    constructor(props) {
        // as before
    }

    componentDidMount() {
        // as before
    }

    componentDidUpdate() {
        console.log("componentDidUpdate Users Component");
    }

    componentWillUnmount() {
        console.log("componentWillUnmount Users Component");
    }

    render() {
        // as before
    }
}


Effect Hook
چرخه‌ی فوق فقط مختص به کامپوننت‌هایی است که به صورت کلاس تعریف شده‌اند. کامپوننت‌هایی که به صورت تابع هستند، نمیتوانند به روش فوق باشند. با استفاده از effect hook میتوانیم مشابه متدهای componentDidMount, componentDidUpdate, componentWillUnmount را پیاده‌سازی کنیم:
import React, { useState, useEffect } from 'react';

export const Users = () => {
    const [users, setUsers] = useState([]);

    useEffect(() => {
        console.log("Same as componentDidMount")
        fetch('https://jsonplaceholder.typicode.com/users')
            .then(response => response.json())
            .then(data => {
                setUsers({ users: data });
            })
    }, []);

    useEffect(() => {
        console.log("Same as componentDidUpdate")
    });

    useEffect(() => {
        return () => {
            console.log("Same as componentWillUnmount")
        }
    }, []);

    return (
        <div className="bg-info text-white p-2">
            {users &&
                <p>{JSON.stringify(users, null, 2)}</p>
            }
        </div>
    );
}

مطالب
کار با Docker بر روی ویندوز - قسمت چهارم - اجرای برنامه‌های خط فرمان درون Containerها
یکی از مزایای مهم کار با Docker، امکان اجرای برنامه‌ای، بدون اینکه بدانیم چگونه باید آن‌را نصب کرد، می‌باشد. در اینجا فقط کافی است دستور docker run را صادر کنیم و ... آن برنامه اجرا می‌شود. در این قسمت سعی خواهیم کرد تعدادی برنامه‌ی خط فرمان را توسط Docker اجرا کنیم تا بتوانیم با جزئیات بیشتری از آن آشنا شویم.


داخل یک Image چیست؟

در قسمت قبل دریافتیم که یک Image، از کل User Space مورد نیاز جهت اجرای یک برنامه تشکیل می‌شود. در ادامه می‌خواهیم بررسی کنیم، این ادعا تا چه حد صحت دارد و یک Image‌، واقعا از چه اجزائی تشکیل می‌شود.
با استفاده از دستور docker images می‌توان لیست imageهای دریافت شده را به همراه tagهای مرتبط با هر کدام، مشاهده کرد. سپس با استفاده از دستور docker save می‌توان image ای خاص را export کرد؛ برای مثال:
docker save microsoft/iis:nanoserver -o iis.tar
این دستور، image مربوط به iis با tag ای به نام nanoserver را در فایل c:\Users\Vahid\iis.tar ذخیره می‌کند.
البته ویندوز در حالت استاندارد آن، قابلیت کار با فایل‌های tar را ندارد. هرچند می‌توان از نرم افزارهای ثالثی مانند win-rar و یا 7zip برای انجام اینکار استفاده کرد، اما تمام Linux Containers، به همراه ابزار کمکی tar، برای استخراج محتوای این نوع فایل‌ها نیز هستند. بنابراین نیاز است از حالت Windows Containers به Linux Containers سوئیچ کرد. برای اینکار فقط کافی بر روی آیکن Docker در قسمت Tray Icons ویندوز کلیک راست نمود و گزینه‌ی Switch to Linux Containers را انتخاب کرد. اکنون اگر دستور docker images را صادر کنیم، تنها لیست imageهای لینوکسی از پیش دریافت شده را می‌توان مشاهده کرد.
در ادامه، image یکی از سبک‌ترین توزیع‌های لینوکسی را به نام alpine، دریافت می‌کنیم که فقط 5 مگابایت حجم دارد؛ چون آنچنان فایلی در user space آن وجود ندارد. به همین جهت برای دریافت آن، دستور docker pull alpine را صادر می‌کنیم. اکنون اگر دستور docker images را صادر کنیم، این image جدید در لیست خروجی آن قابل مشاهده‌است.
سپس چون می‌خواهیم یک shell را در داخل این container اجرا کنیم (مانند اجرای کنسول PowerShell قسمت قبل)، نیاز است دستور docker run آن‌را با سوئیچ it اجرا کنیم:
docker run -it alpine sh
در اینجا sh، همان shell داخل این کانتینر است. پس از اجرای این دستور، به command prompt آن منتقل می‌شویم. برای نمونه در اینجا دستور ps را صادر کنید تا بتوانید لیست پروسه‌های در حال اجرای آن‌را مشاهده کنید و یا دستور tar را صادر کنید؛ مشاهده خواهید کرد که این ابزار در داخل این توزیع لینوکسی وجود دارد.
اکنون می‌خواهیم به فایل iis.tar ای که export کردیم از اینجا دسترسی پیدا کنیم. این فایل نیز بر روی فایل سیستم ویندوز 10 تولید شده‌است. به همین جهت نیاز است بتوان به این فایل خارج از container جاری دسترسی پیدا کرد.


روش به اشتراک گذاری فایل سیستم میزبان با کانتینرها

برای اینکه از داخل یک container به فایلی در خارج از آن دسترسی پیدا کنیم، باید درایو آن فایل خارجی را اصطلاحا mount کرد؛ دقیقا مانند اتصال یک USB Stick به سیستم و اضافه شدن آن به صورت یک درایو جدید. در Docker، اینکار توسط مفهومی به نام Volumes انجام می‌شود. برای این منظور بر روی آیکن Docker در قسمت Tray Icons ویندوز کلیک راست کرده و گزینه‌ی Settings را انتخاب کنید. البته این تصویر را در حالت کار با Linux Containers مشاهده می‌کنید:


در اینجا درایو C را انتخاب و Apply کنید و سپس نام کاربری و کلمه‌ی عبور ویندوز خود را وارد نمائید، تا مجوز دسترسی به این درایو، به این Container داده شود.
سپس دستور زیر را اجرا کنید:
docker run --rm -v c:/Users:/data alpine ls /data
در این دستور:
- سوئیچ rm به این معنا است که Container، پس از پایان کار، به طور کامل حذف می‌شود.
- کار mount، با سوئیچ v که به معنای volume mount است، انجام می‌شود.
- عبارت c:/Users:/data به این معنا است که پوشه‌ی C:\users ویندوز را به مسیر data/ داخل container لینوکسی نگاشت کن. به همین جهت بین این دو قسمت یک : وجود دارد و مسیرهای لینوکسی فاقد نام درایو خاصی هستند.
در این دستور می‌توان پوشه‌ای خاص مانند c:/Users/Vahid:/data و یا فایلی خاص را مانند c:/Users/Vahid/iis.tar:/data نیز نگاشت کرد. مزیت آن کاهش سطح دسترسی Container به فایل‌های سیستم میزبان است.
- این دستور با اجرای دستور ls، محتوای پوشه‌ی C:\users را لیست می‌کند.


کار با فایل‌های سیستم میزبان از داخل یک Container

در ادامه دستور فوق را به صورت زیر اجرا می‌کنیم که در آن فایل iis.tar میزبان، در داخل container در مسیر data/ آن قابل دسترسی شده‌است و همچنین بجای ls، دستور sh صادر شده‌است تا به shell آن دسترسی پیدا کنیم. به همین جهت نیاز به سوئیچ it نیز وجود دارد:
docker run --rm -it -v c:/Users/vahid/iis.tar:/data alpine sh
اکنون که به shell دسترسی پیدا کرده‌ایم، از ابزار tar برای چاپ محتویات داخل فایل iis.tar استفاده می‌کنیم:
tar -tf /data/iis.tar


در اینجا حداقل هفت پوشه را مشاهده می‌کنید که داخل هر کدام فایلی به نام layer.tar قرار دارد؛ لایه‌هایی که این image را ایجاد می‌کنند.
پس از این، اگر دستور استخراج این فایل‌ها را صادر کنیم (t برای نمایش لیست محتویات است و x برای استخراج آن‌ها):
mkdir /data/extract
tar -xf /data/iis.tar -C /data/extract
این فایل‌ها در پوشه‌ی /data/extract/ استخراج خواهند شد.


انتقال فایل‌ها از Container به سیستم میزبان

البته نکته‌ی مهم اینجا است که این پوشه‌ی /data/extract/ صرفا داخل دیسک مجازی این container ایجاد شده‌است و در سمت ویندوز قابل دسترسی و مشاهده نیست.
برای رفع این مشکل، اینبار دستور tar -xf را به صورت زیر اجرا می‌کنیم:
 docker run --rm -it -v c:/Users/vahid/:/data alpine tar -xf /data/iis.tar -C /data/iis
در این دستور بجای صرفا نگاشت تک فایل c:/Users/vahid/iis.tar میزبان، کل پوشه‌ی c:/Users/vahid میزبان، به مسیر /data/ کانتینر نگاشت شده‌است. در ادامه پس از ذکر نام image، اصل فرمان را مستقیما صادر کرده‌ایم. درست مانند اینکه یک فرمان لینوکسی را مستقیما داخل ویندوز صادر کرده باشیم؛ بدون اینکه نیازی باشد به shell آن توزیع لینوکسی مراجعه کنیم. در این حالت اگر در مسیر c:/users/vahid، پوشه‌ی جدید iis را ایجاد کنیم (در سمت میزبان ویندوزی) و سپس دستور فوق را اجرا کنیم، این فایل‌ها در پوشه‌ی c:\users\vahid\iis نیز ظاهر می‌شوند و دقیقا مانند این است که پوشه‌ی /data/ کانتینر، با میزبان ویندوزی به اشتراک گذاشته شده‌است.
در اینجا اگر دستور tar را بر روی این لایه‌ها اجرا کنیم، در نهایت به یک چنین خروجی‌هایی خواهیم رسید:



که بسیار شبیه به درایو C یک سیستم ویندوزی است. بنابراین این لایه، همان OS Apps & Libs را به همراه دارد که در قسمت قبل با آن آشنا شدیم.


یک مثال دیگر: اجرای ffmpeg توسط docker

اگر خاطرتان باشد بحث docker را در قسمت اول با معرفی ffmpeg و سخت بودن اجرای آن آغاز کردیم. در ادامه می‌خواهیم image آن‌را دریافت و سپس با تبدیل آن به یک container، کار تبدیل فرمت‌های ویدیویی را انجام دهیم:
 docker run --rm --volume ${pwd}:/output jrottenberg/ffmpeg -i http://site.com/file.mp4 /output/file.gif
در این دستور:
- سوئیچ rm کار حذف container ایجاد شده را پس از اتمام کار آن انجام می‌دهد.
- سپس مسیرجاری (پوشه‌ی جاری در سیستم میزبان که دستور فوق را اجرا می‌کند) به مسیر output/ کانتینر نگاشت شده‌است.
- در ادامه مخزن dockerhub ای که ffmpeg قرار است از آن دریافت و اجرا شود، مشخص شده‌است.
- در آخر پارامترهای کار با ffmpeg برای دریافت یک فایل mp4 آنلاین و تبدیل آن به یک فایل animated gif محلی، ذکر شده‌اند. این فایل در مسیر output کانتینر ایجاد می‌شود که در نهایت با میزبان، به اشتراک گذاشته خواهد شد.
- خروجی نهایی تولید شده را در سیستم میزبان در همان پوشه‌ای که دستور فوق را صادر کرده‌اید، مشاهده خواهید کرد.
اشتراک‌ها
افزونه Settings Sync برای ذخیره و بازیابی تنظیمات vs code

افزونه Settings Sync برای ذخیره و بازیابی تنظیمات سفارشی کاربر در ویژوال استدیو کد (vs code)
این افزونه اطلاعات تنظیمات سفارشی شما در ویژوال استدیو کد که در برخی موارد می‌تواند اطلاعات امنیتی باشد مانند اطلاعات ورود به sql server برای افزونه mssql را در یک فایل secret gist ذخیره می‌کند و تنها کافیست در گیت هاب حساب کاربری داشته باشید و یک توکن معتبر برای ساخت این فایل gist را بسازید و در اختیار این افزونه قرار دهید.

افزونه Settings Sync برای ذخیره و بازیابی تنظیمات vs code