روش کش کردن backgound-image
در css به چه صورت است
DSL یا Domain Specific languages به معنی زبانهایی با دامنه محدود است که برای اهداف خاصی نوشته میشوند و تنها بر روی یک جنبه از هدف تمرکز دارند. این زبانها به شما اجازه نمیدهند که یک برنامه را به طور کامل با آن بنویسید. بلکه به شما اجازه میدهند به هدفی که برای آن نوشته شدهاند، برسید. یکی از این زبانها همان css هست که با آن کار میکنید. این زبان به صورت محدود تنها بر روی یک جنبه و آن، تزئین سازی المانهای وب، تمرکز دارد. در وقع مثل زبان سی شارپ همه منظوره نیست و محدودهای مشخص برای خود دارد. به این نوع از زبانهای DSL، نوع اکسترنال هم میگویند. چون زبانی مستقل برای خود است و به زبان دیگری وابستگی ندارد. ولی در یک زبان اینترنال، وابستگی به زبان دیگری وجود دارد. مثل Fluent Interfaceها که به ما شیوه آسانی از دسترسی به جنبههای یک شیء را میدهد. برای آشنایی هر چه بیشتر با این زبانها و ساختار آن، کتاب Domain Specific languages نوشته آقای مارتین فاولر توصیه میشود.
Groovy یک زبان شیء گرای DSL هست که برای پلتفرم جاوا ساخته شده است. برای اطلاعات بیشتر در مورد این زبان، صفحه ویکی ، میتواند مفید واقع شود.
از دیرباز سیستمهای Ant و Maven وجود داشتند و کار آنها اتوماسیون بعضی اعمال بود. ولی بعد از مدتی سیستم Gradle یا جمع کردن نقاط قوت آنها و افزودن ویژگیهای قدرتمندتری به خود، پا به میدان گذاشت تا راحتی بیشتری را برای برنامه نویس فراهم کند. از ویژگیهای گریدل میتوان داشتن زبان گرووی اشاره کرده که قدرت بیشتری را نسبت به سایر سیستمها داشت و مزیت مهم دیگر این بود که انعطاف بالایی را جهت افزودن پلاگینها داشت و گوگل با استفاده از این قابلیت، پشتیبانی از گریدل را در اندروید استادیو نیز گنجاند تا راحتی بیشتری را در اتوماسیون وظایف سیستمی ایجاد کند. در واقع آنچه شما در سیستم گریدل کار میکنید و اطلاعات خود را با آن کانفیگ میکنید، پلاگینی است که از سمت گوگل در اختیار شما قرار گرفته است و در مواقع خاص این وظایف توسط پلاگینها اجرا میشوند.
گریدل به راحتی از سایت رسمی آن قابل دریافت است و میتوان آن را در پروژههای جاوایی که مدنظر شماست، دریافت کنید و با استفاده از خط فرمان، با آن تعامل کنید. هر چند امروزه اکثر ویراستارهای جاوا از آن پشتیبانی میکنند.
گریدل یک ماهیت توصیفی دارد که شما تنها لازم است اعمالی را برای آن توصیف کنید تا بقیه کارها را انجام دهد. گریدل در پشت صحنه از یک "گراف جهت دار بدون دور" Directed Acycllic Graph یا به اختصار DAG استفاده میکند و طبق آن ترتیب وظایف یا taskها را دانسته و آنها را اجرا میکند. گریدل با این DAG، سه فاز آماده سازی، پیکربندی و اجرا را انجام میدهد.
- در مرحله آماده سازی ما به گریدل میگوییم چه پروژه یا پروژههایی نیاز به بیلد شدن دارند. در اندروید استادیو، این مرحله در فایل settings.gradle انجام میشود؛ شما در این فایل مشخص میکنید چه پروژههای نیاز به بیلد شدن توسط گریدل دارند. ساختار این فایل به این شکل است:
include ':ActiveAndroid-master', ':app', ':dbutilities'
-
در اولین مرحله انتظار دارد که فایل settings در دایرکتوری جاری باشد و اگر آن را پیدا کرد آن را مورد استفاده قرار میدهد؛ در غیر اینصورت مرحله بعدی را آغاز میکند.
- در مرحله دوم، در این دایرکتوری به دنبال دایرکتوری به نام master میگردد و اگر در آن هم یافت نکرد مرحله سوم را آغاز میکند.
- در مرحله سوم، جست و جو در دایرکتوری والد انجام میشود
- چنانچه این فایل را در هیچ یک از احتمالات بالا نیابد، همین پروژه جاری را تشخیص خواهد داد.
include ':ActiveAndroid-master', ':app', ':dbutilities' project('dbutilities').projectDir=new File(settingsDir,'../dir1/dir2');
-
در مرحله پیکربندی، وظایف یا taskها را معرفی میکنیم. این عمل پیکربندی توسط فایل build.gradle که برای پروژه اصلی و هر زیر پروژهای که مشخص شدهاند، صورت میگیرد. در این فایل شما میتوانید خواص و متدهایی را تعریف و و ظایفی را مشخص کنید.
در پروژه اصلی، فایل BuildGradle شامل خطوط زیر است:
buildscript { repositories { jcenter() } dependencies { classpath 'com.android.tools.build:gradle:1.5.0' } } allprojects { repositories { jcenter() } }
در مرحله اجرا هم این وظایف را اجرا میکنیم. تمامی این سه عملیات توسط فایل و دستوری به نام gradlew که برگرفته از gradleWrapper میباشد انجام میشود. اگر در ترمینال اندروید استادیو این عبارت را تایپ کنید، میتوانید در ادامه دستور پیامهای مربوط به این عملیات را ببینید و ترتیب اجرای فازها را مشاهده کنید.
بیایید یک task را تعریف کنیم
task mytask <<{ println ".net tips task in config phase" }
gradlew mytask
gradlew --info mytask
اگر بخواهید خودتان دستی یک تسک پیکربندی را به یک تسک اجرایی تبدیل کنید، میتوانید متد doLast را صدا بزنید. کد زیر را توسط gradlew اجرا کنید؛ به همراه اطلاعات verbose تا ببینید که هر کدام از پیامها در کدام بخش چاپ میشوند. پیام اول در فاز پیکربندی و پیام دوم در فاز اجرایی چاپ میشوند.
task mytask { println ".net tips task in config phase" doLast{ println ".net tips task in exe phase" } }
یکی از کارهایی که در یک تسک میتوانید انجام دهید این است که آن را به یک تسک دیگر وابسته کنید. به عنوان مثال ما قصد داریم بعد از تسک mytask1، تسک my task2 اجرا شود و زمان پایان تسک mytask1 را در خروجی نمایش دهیم. برای اینکار باید بین تسکها یک وابستگی ایجاد شود و سپس با متد doLast کد خودمان را اجرایی نماییم. البته توجه داشته باشید که این وابستگیها تنها به تسکهای داخل فایل گریدل انجام میشود و نه تسکهای پلاگینها یا وابستگی هایی که تعریف میکنیم.
task mytask1 << { println ".net tips is the best" } task mytask2() { dependsOn mytask1 doLast{ Date time=Calendar.getInstance().getTime(); SimpleDateFormat formatter=new SimpleDateFormat("HH:mm:ss , YYYY/MM/dd"); println "mytask1 is done at " + formatter.format(time); } }
gradlew --info mytask2
Executing task ':app:mytask1' (up-to-date check took 0.003 secs) due to: Task has not declared any outputs. خروجی تسک شماره یک .net tips is the best :app:mytask1 (Thread[main,5,main]) completed. Took 0.046 secs. :app:mytask2 (Thread[main,5,main]) started. :app:mytask2 Executing task ':app:mytask2' (up-to-date check took 0.0 secs) due to: Task has not declared any outputs. خروجی تسک شماره دو mytask1 is done at 04:03:09 , 2016/07/07 :app:mytask2 (Thread[main,5,main]) completed. Took 0.075 secs. BUILD SUCCESSFUL
در گریدل مخالف doLast یعنی doFirst را نیز داریم ولی عملگر جایگزینی برای آن وجود ندارد و مستقیما باید آن را پیاده سازی کنید. خود گریدل به طور پیش فرض نیز تسکهای آماده ای نیز دارد که میتوانید در مستندات آن بیابید. به عنوان مثال یکی از تسکهای مفید و کاربردی آن تسک کپی کردن هست که از طریق آن میتوانید فایلی یا فایلهایی را از یک مسیر به مسیر دیگر کپی کنید. برای استفاده از چنین تسکهایی، باید تسکهای خود را به شکل زیر به شیوه اکشن بنویسید:
task mytask(type:Copy) { dependsOn mytask1 doLast{ from('build/apk') { include '**/*.apk' } into '.' } }
برای نمایش تسکهای موجود میتوانید از گریدل درخواست کنید که لیست تمامی تسکهای موجود را به شما نشان دهد. برای اینکار میتوانید دستور زیر را صدا کنید:
gradlew --info tasks
Other tasks ----------- clean jarDebugClasses jarReleaseClasses mytask mytask2 transformResourcesWithMergeJavaResForDebugUnitTest transformResourcesWithMergeJavaResForReleaseUnitTest
task mytask(type:Copy) { description "copy apk files to root directory" dependsOn mytask1 doLast{ from('build/apk') { include '**/*.apk' } into '.' } }
یکی دیگر از نکات جالب در مورد گریدل این است که میتواند برای شما callback ارسال کند. بدین صورت که اگر اتفاقی خاصی افتاد، تسک خاصی را اجرا کند. به عنوان مثال ما در کد پایین تسکی را ایجاد کردهایم که به ما این اجازه را میدهد، هر موقع تسکی در مرحله پیکربندی به بیلد اضافه میشود، تسک ما هم اجرا شود و نام تسک اضافه شده به بیلد را چاپ میکند.
tasks.whenTaskAdded{ task-> println "task is added $task.name" }
گریدل امکانات دیگری چون بررسی استثناءها و ایجاد استثناءها را هم پوشش میدهد که میتوانید در این صفحه آن را پیگیری کنید.
Gradle Wrapper
گریدل در حال حاضر مرتبا در حال تغییر و به روز رسانی است و اگر بخواهیم مستقیما با گریدل کار کنیم ممکن است که به مشکلاتی که در نسخه بندی است برخورد کنیم. از آنجا که هر پروژهای که روی سیستم شما قرار بگیرد از نسخهای متفاوتی از گریدل استفاده کند، باعث میشود که نتوانید نسخه مناسبی از گریدل را برای سیستم خود دانلود کنید. بدین جهت wrapper ایجاد شد تا دیگر نیازی به نصب گریدل پیدا نکنید. wrapper در هر پروژه میداند که که به چه نسخهای از گریدل نیاز است. پس موقعی که شما دستور gradlew را صدا میزنید در ویندوز فایل gradlew.bat صدا زده شده و یا در لینوکس و مک فایل شِل اسکریپت gradlew صدا زده میشود و wrapper به خوبی میداند که به چه نسخهای از گریدل برای اجرا نیاز دارد و آن را از طریق دانلود فراهم میکند. اگر همینک دایرکتوری والد پروژه اندرویدی خود را نگاه کنید میتوانید این دو فایل را ببینید.
از آنجا که خود اندروید استادیو به ساخت wrapper اقدام میکند، شما راحت هستید. ولی اگر دوست دارید خودتان برای پروژهای wrapper تولید کنید، مراحل زیر را دنبال کنید:
برای ایجاد wrapper توسط خودتان باید گریدل را دانلود و روی سیستم نصب کنید و سپس دستور زیر را صادر کنید:
gradle wrapper --gradle-version 2.4
اگر میخواهید ببینید wrapper که اندروید استادیو شما دارد چه نسخه از گردیل را صدا میزند مسیر را از دایرکتوری پروژه دنبال کنید و فایل زیر را بگشایید:
\gradle\wrapper\gradle-wrapper.properties
اینها فقط مختصراتی از آشنایی با نحوه عملکر گریدل برای داشتن دیدی روشنتر نسبت به آن بود. برای آشنایی بیشتر با گریدل، باید مستندات رسمی آن را دنبال کنید.
جهت نگهداری بعضی از اطلاعات در صفحات کاربر، از فیلدهای مخفی ( Hidden Inputs ) استفاده میکنیم. مشکلی که در این روش وجود دارد این است که اگر این اطلاعات مهم باشند (مانند کلیدها) کاربر میتواند توسط ابزارهایی این اطلاعات را تغییر دهد و این مورد مسئلهای خطرناک میباشد.
راه حل رفع این مسئلهی امنیتی، استفاده از یک Html Helper جهت رمزنگاری این فیلد مخفی در مرورگر کاربر و رمز گشایی آن هنگام Post شدن سمت سرور میباشد.
برای رسیدن به این هدف یک Controller Factory ( Understanding and Extending Controller Factory in MVC ) سفارشی را جهت دستیابی به مقادیر فرم ارسالی، قبل از استفاده در Actionها و به همراه کلاسهای زیر ایجاد کردیم.
کلاس EncryptSettingsProvider :public interface IEncryptSettingsProvider { byte[] EncryptionKey { get; } string EncryptionPrefix { get; } } public class EncryptSettingsProvider : IEncryptSettingsProvider { private readonly string _encryptionPrefix; private readonly byte[] _encryptionKey; public EncryptSettingsProvider() { //read settings from configuration var useHashingString = ConfigurationManager.AppSettings["UseHashingForEncryption"]; var useHashing = System.String.Compare(useHashingString, "false", System.StringComparison.OrdinalIgnoreCase) != 0; _encryptionPrefix = ConfigurationManager.AppSettings["EncryptionPrefix"]; if (string.IsNullOrWhiteSpace(_encryptionPrefix)) { _encryptionPrefix = "encryptedHidden_"; } var key = ConfigurationManager.AppSettings["EncryptionKey"]; if (useHashing) { var hash = new SHA256Managed(); _encryptionKey = hash.ComputeHash(Encoding.UTF8.GetBytes(key)); hash.Clear(); hash.Dispose(); } else { _encryptionKey = Encoding.UTF8.GetBytes(key); } } #region ISettingsProvider Members public byte[] EncryptionKey { get { return _encryptionKey; } } public string EncryptionPrefix { get { return _encryptionPrefix; } } #endregion }
EncryptionKey : کلید رمز نگاری میباشد و در فایل Config برنامه ذخیره میباشد.
EncryptionPrefix : پیشوند نام Hidden فیلدها میباشد، این پیشوند برای یافتن Hidden فیلد هایی که رمزنگاری شده اند استفاده میشود. میتوان این فیلد را در فایل Config برنامه ذخیره کرد.
<appSettings> <add key="EncryptionKey" value="asdjahsdkhaksj dkashdkhak sdhkahsdkha kjsdhkasd"/> </appSettings>
کلاس RijndaelStringEncrypter :
public interface IRijndaelStringEncrypter : IDisposable { string Encrypt(string value); string Decrypt(string value); } public class RijndaelStringEncrypter : IRijndaelStringEncrypter { private RijndaelManaged _encryptionProvider; private ICryptoTransform _cryptoTransform; private readonly byte[] _key; private readonly byte[] _iv; public RijndaelStringEncrypter(IEncryptSettingsProvider settings, string key) { _encryptionProvider = new RijndaelManaged(); var keyBytes = Encoding.UTF8.GetBytes(key); var derivedbytes = new Rfc2898DeriveBytes(settings.EncryptionKey, keyBytes, 3); _key = derivedbytes.GetBytes(_encryptionProvider.KeySize / 8); _iv = derivedbytes.GetBytes(_encryptionProvider.BlockSize / 8); } #region IEncryptString Members public string Encrypt(string value) { var valueBytes = Encoding.UTF8.GetBytes(value); if (_cryptoTransform == null) { _cryptoTransform = _encryptionProvider.CreateEncryptor(_key, _iv); } var encryptedBytes = _cryptoTransform.TransformFinalBlock(valueBytes, 0, valueBytes.Length); var encrypted = Convert.ToBase64String(encryptedBytes); return encrypted; } public string Decrypt(string value) { var valueBytes = Convert.FromBase64String(value); if (_cryptoTransform == null) { _cryptoTransform = _encryptionProvider.CreateDecryptor(_key, _iv); } var decryptedBytes = _cryptoTransform.TransformFinalBlock(valueBytes, 0, valueBytes.Length); var decrypted = Encoding.UTF8.GetString(decryptedBytes); return decrypted; } #endregion #region IDisposable Members public void Dispose() { if (_cryptoTransform != null) { _cryptoTransform.Dispose(); _cryptoTransform = null; } if (_encryptionProvider != null) { _encryptionProvider.Clear(); _encryptionProvider.Dispose(); _encryptionProvider = null; } } #endregion }
Rijndael :Represents the base class from which all implementations of the Rijndael symmetric encryption algorithm must inherit
متغیر key در سازنده کلاس کلیدی جهت رمزنگاری و رمزگشایی میباشد. این کلید میتواند AntiForgeryToken تولیدی در View ها و یا کلیدی باشد که در سیستم خودمان ذخیره سازی میکنیم.
در این پروژه از کلید سیستم خودمان استفاده میکنیم.
کلاس ActionKey :
public class ActionKey { public string Area { get; set; } public string Controller { get; set; } public string Action { get; set; } public string ActionKeyValue { get; set; } }
در اینجا هر View که بخواهد از این فیلد رمزنگاری شده استفاده کند بایستی دارای کلیدی در سیستم باشد.مدل متناظر مورد استفاده را مشاهده مینمایید. در این مدل، ActionKeyValue کلیدی جهت رمزنگاری این فیلد مخفی میباشد.
کلاس ActionKeyService :
/// <summary> /// پیدا کردن کلید متناظر هر ویو.ایجاد کلید جدید در صورت عدم وجود کلید در سیستم /// </summary> /// <param name="action"></param> /// <param name="controller"></param> /// <param name="area"></param> /// <returns></returns> string GetActionKey(string action, string controller, string area = ""); } public class ActionKeyService : IActionKeyService { private static readonly IList<ActionKey> ActionKeys; static ActionKeyService() { ActionKeys = new List<ActionKey> { new ActionKey { Area = "", Controller = "Product", Action = "dit", ActionKeyValue = "E702E4C2-A3B9-446A-912F-8DAC6B0444BC", } }; } /// <summary> /// پیدا کردن کلید متناظر هر ویو.ایجاد کلید جدید در صورت عدم وجود کلید در سیستم /// </summary> /// <param name="action"></param> /// <param name="controller"></param> /// <param name="area"></param> /// <returns></returns> public string GetActionKey(string action, string controller, string area = "") { area = area ?? ""; var actionKey= ActionKeys.FirstOrDefault(a => a.Action.ToLower() == action.ToLower() && a.Controller.ToLower() == controller.ToLower() && a.Area.ToLower() == area.ToLower()); return actionKey != null ? actionKey.ActionKeyValue : AddActionKey(action, controller, area); } /// <summary> /// اضافه کردن کلید جدید به سیستم /// </summary> /// <param name="action"></param> /// <param name="controller"></param> /// <param name="area"></param> /// <returns></returns> private string AddActionKey(string action, string controller, string area = "") { var actionKey = new ActionKey { Action = action, Controller = controller, Area = area, ActionKeyValue = Guid.NewGuid().ToString() }; ActionKeys.Add(actionKey); return actionKey.ActionKeyValue; } }
جهت بازیابی کلید هر View میباشد. در متد GetActionKey ابتدا بدنبال کلید View درخواستی در منبعی از ActionKeyها میگردیم. اگر این کلید یافت نشد کلیدی برای آن ایجاد میکنیم و نیازی به مقدار دهی آن نمیباشد.
کلاس MvcHtmlHelperExtentions :
public static class MvcHtmlHelperExtentions { public static string GetActionKey(this System.Web.Routing.RequestContext requestContext) { IActionKeyService actionKeyService = new ActionKeyService(); var action = requestContext.RouteData.Values["Action"].ToString(); var controller = requestContext.RouteData.Values["Controller"].ToString(); var area = requestContext.RouteData.Values["Area"]; var actionKeyValue = actionKeyService.GetActionKey( action, controller, area != null ? area.ToString() : null); return actionKeyValue; } public static string GetActionKey(this HtmlHelper helper) { IActionKeyService actionKeyService = new ActionKeyService(); var action = helper.ViewContext.RouteData.Values["Action"].ToString(); var controller = helper.ViewContext.RouteData.Values["Controller"].ToString(); var area = helper.ViewContext.RouteData.Values["Area"]; var actionKeyValue = actionKeyService.GetActionKey( action, controller, area != null ? area.ToString() : null); return actionKeyValue; } }
public static string GetActionKey(this System.Web.Routing.RequestContext requestContext)
public static string GetActionKey(this HtmlHelper helper)
کلاس InputExtensions :
public static class InputExtensions { public static MvcHtmlString EncryptedHidden(this HtmlHelper helper, string name, object value) { if (value == null) { value = string.Empty; } var strValue = value.ToString(); IEncryptSettingsProvider settings = new EncryptSettingsProvider(); var encrypter = new RijndaelStringEncrypter(settings, helper.GetActionKey()); var encryptedValue = encrypter.Encrypt(strValue); encrypter.Dispose(); var encodedValue = helper.Encode(encryptedValue); var newName = string.Concat(settings.EncryptionPrefix, name); return helper.Hidden(newName, encodedValue); } public static MvcHtmlString EncryptedHiddenFor<TModel, TProperty>(this HtmlHelper<TModel> htmlHelper, Expression<Func<TModel, TProperty>> expression) { var name = ExpressionHelper.GetExpressionText(expression); var metadata = ModelMetadata.FromLambdaExpression(expression, htmlHelper.ViewData); return EncryptedHidden(htmlHelper, name, metadata.Model); } }
@Html.EncryptedHiddenFor(model => model.Id) @Html.EncryptedHidden("Id2","2")
public class DecryptingControllerFactory : DefaultControllerFactory { private readonly IEncryptSettingsProvider _settings; public DecryptingControllerFactory() { _settings = new EncryptSettingsProvider(); } public override IController CreateController(System.Web.Routing.RequestContext requestContext, string controllerName) { var parameters = requestContext.HttpContext.Request.Params; var encryptedParamKeys = parameters.AllKeys.Where(x => x.StartsWith(_settings.EncryptionPrefix)).ToList(); IRijndaelStringEncrypter decrypter = null; foreach (var key in encryptedParamKeys) { if (decrypter == null) { decrypter = GetDecrypter(requestContext); } var oldKey = key.Replace(_settings.EncryptionPrefix, string.Empty); var oldValue = decrypter.Decrypt(parameters[key]); if (requestContext.RouteData.Values[oldKey] != null) { if (requestContext.RouteData.Values[oldKey].ToString() != oldValue) throw new ApplicationException("Form values is modified!"); } requestContext.RouteData.Values[oldKey] = oldValue; } if (decrypter != null) { decrypter.Dispose(); } return base.CreateController(requestContext, controllerName); } private IRijndaelStringEncrypter GetDecrypter(System.Web.Routing.RequestContext requestContext) { var decrypter = new RijndaelStringEncrypter(_settings, requestContext.GetActionKey()); return decrypter; } }
این قسمت از کد
if (requestContext.RouteData.Values[oldKey] != null) { if (requestContext.RouteData.Values[oldKey].ToString() != oldValue) throw new ApplicationException("Form values is modified!"); }
همچنین بایستی این Controller Factory را در Application_Start فایل global.asax.cs برنامه اضافه نماییم.
protected void Application_Start() { .... ControllerBuilder.Current.SetControllerFactory(typeof(DecryptingControllerFactory)); }
کدهای پروژهی جاری
TestHiddenEncrypt.7z
*در تکمیل این مقاله میتوان SessionId کاربر یا AntyForgeryToken تولیدی در View را نیز در کلید دخالت داد و در هربار Post شدن اطلاعات این ActionKeyValue مربوط به کاربر جاری را تغییر داد و کلیدها را در بانکهای اطلاعاتی ذخیره نمود.
مراجع:
Automatic Encryption of Secure Form Field Data
Encrypted Hidden Redux : Let's Get Salty
OpenCVSharp #6
-اول اینکه اگر خواستید لیست از وب کمهای سیستم تون داشته باشید از کد زیر استفاده کنید (البته برای استفاده از آن به DirectShow.Net dll نیاز دارید)
private void LoadCameras() { List<string> data = new List<string>(); List<KeyValuePair<int, string>> ListCamerasData = new List<KeyValuePair<int, string>>(); //-> Find systems cameras with DirectShow.Net dll DsDevice[] _SystemCamereas = DsDevice.GetDevicesOfCat(FilterCategory.VideoInputDevice); int _DeviceIndex = 0; foreach (DirectShowLib.DsDevice _Camera in _SystemCamereas) { ListCamerasData.Add(new KeyValuePair<int, string>(_DeviceIndex, _Camera.Name)); data.Add(_Camera.Name); _DeviceIndex++; } CameraList.ItemsSource = data; }
using (CvCapture capture = CvCapture.FromCamera(cameraIndex)) { //var interval = (int)(1000 / capture.Fps); IplImage image; while (_worker != null && !_worker.CancellationPending) { if ((image = capture.QueryFrame()) != null) { _worker.ReportProgress(0, image); Thread.Sleep(10); } } }
این رو هم بگم که همین روش رو با بکارگیری محصور کننده Emgu انجام دادم و سرعت پایینتری نسبت به OpenCvSharp داشت.
و یک سوال : چرا در حین کار با وب کم مقدار خروجی capture.Fps یا همان frames per second مقدار صفر را بر میگرداند؟
<link href="admin/editor/contents.css" rel="stylesheet" type="text/css" /> <script src="admin/editor/ckeditor.js" type="text/javascript"></script>
var clientId = "txtPostBody"; var strEditor = strBodyFa = "CKEDITOR.replace( '" + clientId + "',{skin : 'office2003' , language : 'fa' , contentsLangDirection : 'rtl'});"; ClientScript.RegisterStartupScript(GetType(), clientId + "_Editor", strBodyFa, true);
نکته: پوشه مربوط به ادیتور در محلی که در دسترس صفحه باشد باید قرار گیرد که در اکثر موارد قسمت ادمین وب یا اپلیکشن است
Garbage Collection
فرض کنید متغیری را ایجاد کرده و به آن مقدار دادهاید:
string message = "Hello World!";
آیا تابحال به این موضوع فکر کردهاید که طول عمر متغیر message تا چه زمانی است و چه زمانی باید از بین برود؟
چه زمانی باید توسط کامپایلر ( یا بهتر بگوییم ، Runtime ) طول عمر این متغیر به پایان برسد و از حافظه حذف شود؟
- Unmanaged: در این دسته از زبان ها، وظیفهی ایجاد اشیاء، تشخیص زمان درست برای از بین بردن و از بین بردن آنها، برعهدهی شماست. زبانهای C و ++C جز این نوع زبانها میباشند.
- Managed: در این دسته از زبانها، ایجاد اشیاء مانند قبل بر عهدهی شماست، اما وظیفه تشخیص و از بین بردن آنها در زمان درست را Runtime برعهده میگیرد.
در این نوع زبانها ما دغدغهی حذف متغیری را که در چندین خط بالاتر، آن را ایجاد کرده و به آن مقدار داده، به چندین متد آن را پاس داده و انواع تغییرات را روی آن انجام دادهایم، نداریم. زبانهای #C و Java جزو این نوع زبانها میباشند.
ایده کلی ایجاد زبانهای Managed بر این است که شما درگیر مباحث مربوط به Memory Management نشوید و تمرکز اصلیتان روی Business باشد.
اکثر پروژهها به اندازه کافی پیچیدگیهای Business ای دارند و ترکیب کردن این نوع پیچیدگیها با پیچیدگیهای Low Level و Technical ای همچون مباحث Memory Management، در اکثر اوقات باعث میشود که نگهداری از پروژه کاری بسیار دشوار شده و به تدریج مانند بسیاری از پروژههای دیگر، نام Legacy را با خود به یدک بکشد.
این بدان معنا نیست که پروژههایی که با زبان هایی همچون C و ++C نوشته میشوند، از همان روز اول Legacy بوده و قابل نگهداری نیستند، بلکه بدین معناست که نگهداری کد چنین زبانهایی نسبت به زبانهای Managed، به مراتب مشکلتر است و همچنین قابل ذکر است که قابلیت نگهداری یک پروژه به مباحث بسیار زیاد دیگری نیز بستگی دارد.
کد این برنامه در زبان C :
#include <stdio.h> #include <stdlib.h> void printReport(int* data) { printf("Report: %d", *data); } int main(void) { int *myNumber; myNumber = (int*)malloc(sizeof(int)); if (myNumber == 0) { printf("ERROR: Out of memory"); return 1; } *myNumber = 25; printReport(myNumber); free(myNumber); myNumber = NULL; return 0; }
"هدف" و Business اصلی این برنامه، چاپ و یک گزارش ساده بود، اما مسائل بسیار بیشتری در این مثال دخیل شده اند:
چند مرحله از این مراحل ذکر شده، واقعا نیاز Business ای برنامه ما بود؟ این مثال، بسیار ساده و غیر واقعی بود؛ اما تصور کنید با این روش، یک برنامه بزرگ با Business Ruleها و پیچیدگیهای خودش، چه حجمی از کد و پیچیدگی را خواهد داشت.
کد این برنامه در زبان #C :
using System; public class Program { public static void Main() { int myNumber = 25; PrintReport(myNumber); } private static void PrintReport(int number) { Console.WriteLine($"Report: {number}"); } }
همانطور که میبینید در اینجا تمرکزمان روی هدف اصلی و Business است و درگیر پیچیدگی مباحث جانبی نظیر Manual Memory Management نشدهایم و Runtime زبان #C یعنی CoreCLR وظیفه Memory Management را در پشت صحنه برعهده گرفته است.
تفاوت بین زبانهای Managed و Unmanaged را میتوانیم به رانندگی با ماشین دندهای و اتومات تشبیه کنیم.
اکثر اوقات هدف اصلی رانندگی، رفتن از یک مبدا به یک مقصد است. با استفاده از یک ماشین دندهای، علاوه بر هدف اصلی یعنی رسیدن به یک مقصد، ذهن ما درگیر تعویض دنده در سرعت مناسب در طول مسیر میشود و اینکار را ممکن است بیش از صدها یا هزاران بار انجام دهیم. در این روش طبیعتا ما کنترل بیشتری داریم و در بعضی مواقع بسیار بهتر به نسبت یک سیستم خودکار عمل میکنیم، اما از هدف اصلی خود یعنی رفتن از نقطه A به B دور شدهایم.
در زبانهای Managed و Unmanaged هم دقیقا چنین تفاوت هایی وجود دارد.
در زبانهای Unmanaged، شما کنترل کاملی را روی طول عمر اشیا و مدیریت حافظه دارید و همه چیز برعهده شماست؛ اما علاوه بر هدف اصلیتان، درگیر مباحث جانبی دیگری نیز شدهاید. اکثر اوقات قدرت زبانهای Unmanaged را در Game Engineها و Real-Time Processing Systemها میتوانید ببینید که در آنها مدیریت حافظه بصورت دستی انجام میشود و برنامه نویسهای آن سیستم، تعیین کننده اصلی این هستند که طول عمر اشیاء تا چه زمانی باشد و چه زمانی از بین بروند که باعث اختلال یا کندی یک سیستم حتی برای چند میلی ثانیه نشوند.
در زبانهای Managed، اکثر اوقات حتی نیازی نیست که شما درگیر مباحث جانبی مدیریت حافظه شوید و تمام کار را Runtime شما بصورت خودکار انجام میدهد. اما گاهی اوقات لازم است که قسمتهای حساس برنامه ( اصطلاحا Hot-Pathها ) خود را پیدا کنید، از این قسمتها Benchmark گرفته و مطمئن شوید که با حجم تعداد بالای درخواست و بار، به خوبی عمل میکند و همچنین قسمتی از برنامه، نشستی حافظه ( اصطلاحا Memory Leak ) ندارد. همانطور که گفتیم، گاهی اوقات یک انسان ( سیستم دستی ) بهتر از یک سیستم خودکار میتواند تصمیم بگیرد که در یک لحظه چه اتفاقی داخل برنامه رخ دهد.
در این سری مقالات قصد داریم وارد مبحث Memory Management در #C شده، با Garbage Collector آشنا و دیدی کلی از نحوهی انجام کار آن داشته باشیم.
در اینجا توسط کامپوننت sidenav، کار نمایش لیست تماسها صورت میگیرد و نمایش این کامپوننت واکنشگرا است. به این معنا که در اندازههای صفحات نمایشی بزرگ، نمایان است و در صفحات نمایشی کوچک، مخفی خواهد شد. در بالای صفحه یک Toolbar قرار دارد که همیشه نمایان است و از آن برای نمایش گزینههای منوی برنامه استفاده میکنیم. همچنین ناحیهی main content را هم مشاهده میکنید که با انتخاب هر شخص از لیست تماسها، جزئیات او در این قسمت نمایش داده خواهد شد.
ایجاد ماژول مدیریت تماسها
در قسمت اول، برنامه را به همراه تنظیمات ابتدایی مسیریابی آن ایجاد کردیم که نتیجهی آن تولید فایل src\app\app-routing.module.ts میباشد:
ng new MaterialAngularClient --routing
ng g m ContactManager -m app.module --routing
این دستور ماژول جدید contact-manager را به همراه تنظیمات ابتدایی مسیریابی و همچنین به روز رسانی app.module، برای درج آن، ایجاد میکند. البته در این حالت نیاز است به app.module.ts مراجعه کرد و محل درج آنرا تغییر داد:
import { ContactManagerModule } from "./contact-manager/contact-manager.module"; @NgModule({ imports: [ BrowserModule, BrowserAnimationsModule, CoreModule, SharedModule.forRoot(), ContactManagerModule, AppRoutingModule ], }) export class AppModule { }
سپس دستور زیر را اجرا میکنیم تا کامپوننت contact-manager-app در ماژول contact-manager ایجاد شود:
ng g c contact-manager/ContactManagerApp --no-spec
CREATE src/app/contact-manager/contact-manager-app/contact-manager-app.component.html (38 bytes) CREATE src/app/contact-manager/contact-manager-app/contact-manager-app.component.ts (319 bytes) CREATE src/app/contact-manager/contact-manager-app/contact-manager-app.component.css (0 bytes) UPDATE src/app/contact-manager/contact-manager.module.ts (436 bytes)
این کامپوننت به عنوان میزبان سایر کامپوننتهایی که در مقدمهی بحث عنوان شدند، عمل میکند. این کامپوننتها را به صورت زیر در پوشهی components ایجاد میکنیم:
ng g c contact-manager/components/toolbar --no-spec ng g c contact-manager/components/main-content --no-spec ng g c contact-manager/components/sidenav --no-spec
تنظیمات مسیریابی برنامه
در ادامه به src\app\app-routing.module.ts مراجعه کرده و این ماژول جدید را به صورت lazy load معرفی میکنیم:
import { NgModule } from "@angular/core"; import { RouterModule, Routes } from "@angular/router"; const routes: Routes = [ { path: "contactmanager", loadChildren: "./contact-manager/contact-manager.module#ContactManagerModule" }, { path: "", redirectTo: "contactmanager", pathMatch: "full" }, { path: "**", redirectTo: "contactmanager" } ]; @NgModule({ imports: [RouterModule.forRoot(routes)], exports: [RouterModule] }) export class AppRoutingModule { }
سپس تنظیمات مسیریابی ماژول مدیریت تماسها را در فایل src\app\contact-manager\contact-manager-routing.module.ts به صورت زیر تغییر میدهیم:
import { NgModule } from "@angular/core"; import { RouterModule, Routes } from "@angular/router"; import { MainContentComponent } from "./components/main-content/main-content.component"; import { ContactManagerAppComponent } from "./contact-manager-app/contact-manager-app.component"; const routes: Routes = [ { path: "", component: ContactManagerAppComponent, children: [ { path: "", component: MainContentComponent } ] }, { path: "**", redirectTo: "" } ]; @NgModule({ imports: [RouterModule.forChild(routes)], exports: [RouterModule] }) export class ContactManagerRoutingModule { }
کامپوننت ContactManagerApp که کار هاست سایر کامپوننتهای این ماژول را بر عهده دارد، دارای router-outlet خاص خود خواهد بود. به همین جهت برای آن children تعریف شدهاست که مسیر پیشفرض آن، بارگذاری کامپوننت MainContent است.
بنابراین نیاز است به فایل contact-manager-app\contact-manager-app.component.html مراجعه و ابتدا منوی کنار صفحه را به آن افزود:
<app-sidenav></app-sidenav>
سپس در قالب sidenav\sidenav.component.html، کار تعریف toolbar و همچنین router-outlet را انجام میدهیم:
<app-toolbar></app-toolbar> <router-outlet></router-outlet>
معرفی Angular Material به ماژول جدید مدیریت تماسها
در قسمت اول، یک فایل material.module.ts را ایجاد کردیم که به همراه تعریف تمامی کامپوننتهای Angular Material بود. سپس آنرا به shared.module.ts افزودیم که حاوی تعریف ماژول فرمها و همچنین Flex Layout نیز هست. به همین جهت برای معرفی اینها به این ماژول جدید تنها کافی است در فایل src\app\contact-manager\contact-manager.module.ts در قسمت imports، کار معرفی SharedModule صورت گیرد:
import { SharedModule } from "../shared/shared.module"; @NgModule({ imports: [ CommonModule, SharedModule, ContactManagerRoutingModule ] }) export class ContactManagerModule { }
پس از اجرای برنامه مشاهده میکنید که ابتدا ماژول مدیریت تماسها بارگذاری شدهاست و سپس contact-manager-app عمل و sidenav را بارگذاری کرده و آن نیز سبب نمایش کامپوننت toolbar و سپس main-content شدهاست.
تنظیم طرحبندی برنامه توسط کامپوننتهای Angular Material و همچنین Flex Layout
پس از این تنظیمات اکنون نوبت به تنظیم طرحبندی برنامهاست و آنرا با قراردادن کامپوننت Sidenav بستهی Angular Material شروع میکنیم:
<mat-sidenav-container *ngIf="shouldRun"> <mat-sidenav mode="side" opened> Sidenav content </mat-sidenav> Primary content </mat-sidenav-container>
- Over: قسمت Sidenav content بر روی Primary content قرار میگیرد.
- Push: قسمت Sidenav content قسمت Primary content را از سر راه خود بر میدارد.
- Side: قسمت Sidenav content در کنار Primary content قرار میگیرد.
در اینجا از حالت Side، در صفحات نمایشی بزرگ (اولین تصویر این قسمت) و از حالت Over، در صفحات نمایشی موبایل (مانند تصویر زیر) استفاده خواهیم کرد.
در ابتدا کدهای کامل هر سه کامپوننت و سپس توضیحات آنها را مشاهده خواهید کرد:
تنظیم margin در CSS اصلی برنامه
زمانیکه sidenav و toolbar را بر روی صفحه قرار میدهیم، فاصلهای بین آنها و لبههای صفحه مشاهده میشود. برای اینکه این فاصله را به صفر برسانیم، به فایل src\styles.css مراجعه کرده و margin بدنهی صفحه را به صفر تنظیم میکنیم:
@import "~@angular/material/prebuilt-themes/indigo-pink.css"; body { margin: 0; }
طراحی قالب main content
<mat-card> <h1>Main content</h1> </mat-card>
sidenav\sidenav.component.css | sidenav\sidenav.component.html |
.app-sidenav-container { position: fixed; } .app-sidenav { width: 240px; } .wrapper { margin: 50px; } | <mat-sidenav-container fxLayout="row" fxFill> <mat-sidenav #sidenav fxFlex="1 1 100%" [opened]="!isScreenSmall" [mode]="isScreenSmall ? 'over' : 'side'"> <mat-toolbar color="primary"> Contacts </mat-toolbar> <mat-list> <mat-list-item>Item 1</mat-list-item> <mat-list-item>Item 2</mat-list-item> <mat-list-item>Item 3</mat-list-item> </mat-list> </mat-sidenav> <mat-sidenav-content fxLayout="column" fxFlex="1 1 100%" fxFill> <app-toolbar (toggleSidenav)="sidenav.toggle()"></app-toolbar> <div> <router-outlet></router-outlet> </div> </mat-sidenav-content> </mat-sidenav-container> |
- نمای کلی صفحه در این قسمت طراحی شدهاست. sidenav-container که در برگیرندهی اصلی است، به fxLayout از نوع row تنظیم شدهاست. یعنی mat-sidenav و mat-sidenav-content دو ستون آنرا از چپ به راست تشکیل میدهند و درون یک ردیف، سیلان خواهند یافت. همچنین میخواهیم این container کل صفحه را پر کند، به همین جهت از fxFill استفاده شدهاست. این fxFill اعمال شدهی به container، زمانی عمل خواهد کرد که position آن در css، به fixed تنظیم شود که اینکار در css این قالب و در کلاس app-sidenav-container آن انجام شدهاست.
- سپس toolbar و همچنین router-outlet که main content را نمایش میدهند، داخل sidenav-content قرار گرفتهاند و هر دو با هم، ستون دوم این طرحبندی را تشکیل میدهند. به همین جهت fxLayout آن به column تنظیم شدهاست (ستون اول آن، لیست تماسها است و ستون دوم آن، از دو ردیف toolbar و main-content تشکیل میشود).
- اگر دقت کنید یک template reference variable به نام sidenav# به container اعمال شدهاست. از آن، جهت باز و بسته کردن sidenav استفاده میشود:
<app-toolbar (toggleSidenav)="sidenav.toggle()"></app-toolbar>
- mat-sidenav از دو قسمت تشکیل شدهاست. بالای آن توسط mat-toolbar صرفا کلمهی Contacts نمایش داده میشود و سپس ذیل آن، لیست فرضی تماسها توسط کامپوننت mat-list قرار گرفتهاند (تا فعلا خالی نباشد. در قسمتهای بعدی آنرا پویا خواهیم کرد). رنگ تولبار آنرا ("color="primary) نیز به primary تنظیم کردهایم تا خاکستری پیشفرض آن نباشد.
- کار کلاس mat-elevation-z10 این است که بین sidenav و main-content یک سایهی سه بعدی را ایجاد کند که آنرا در تصاویر مشاهده میکنید. عددی که پس از z قرار میگیرد، میزان عمق سایه را مشخص میکند.
- این قسمت از sidenav به همراه دو خاصیت opened و همچنین mode است که به مقدار isScreenSmall عکس العمل نشان میدهند:
<mat-sidenav [opened]="!isScreenSmall" [mode]="isScreenSmall ? 'over' : 'side'">
محتویات فایل sidenav\sidenav.component.ts:
import { Component, OnDestroy, OnInit } from "@angular/core"; import { MediaChange, ObservableMedia } from "@angular/flex-layout"; import { Subscription } from "rxjs"; @Component({ selector: "app-sidenav", templateUrl: "./sidenav.component.html", styleUrls: ["./sidenav.component.css"] }) export class SidenavComponent implements OnInit, OnDestroy { isScreenSmall = false; watcher: Subscription; constructor(private media: ObservableMedia) { this.watcher = media.subscribe((change: MediaChange) => { this.isScreenSmall = change.mqAlias === "xs"; }); } ngOnInit() { } ngOnDestroy() { this.watcher.unsubscribe(); } }
تاثیر خاصیت isScreenSmall بر روی دو خاصیت opened و mode کامپوننت sidenav را در دو تصویر زیر مشاهده میکنید. اگر اندازهی صفحه کوچک شود، ابتدا sidenav مخفی میشود. اگر کاربر بر روی دکمهی منوی همبرگری کلیک کند، سبب نمایش مجدد sidenav، اینبار با حالت over و بر روی محتوای زیرین آن خواهد شد:
طراحی نوار ابزار واکنشگرا
کدهای قالب و css تولبار (ستون دوم طرحبندی کلی صفحه) را در ادامه مشاهده میکنید:
toolbar\toolbar.component.css | toolbar\toolbar.component.html |
.sidenav-toggle { padding: 0; margin: 8px; min-width:56px; } | <mat-toolbar color="primary"> <button mat-button fxHide fxHide.xs="false" class="sidenav-toggle" (click)="toggleSidenav.emit()"> <mat-icon>menu</mat-icon> </button> <span>Contact Manager</span> </mat-toolbar> |
با توجه به استفادهی از fxHide، یعنی دکمهی نمایش منوی همبرگری در تمام حالات مخفی خواهد بود. برای لغو آن و نمایش آن در حالت موبایل، از حالت واکنشگرای آن یعنی fxHide.xs استفاده میکنیم (قسمت «کار با API واکنشگرای Angular Flex layout» در مطلب قبلی این سری). به این ترتیب زمانیکه کاربر اندازهی صفحه را کوچک میکند و یا اندازهی واقعی صفحهی نمایش او کوچک است، این دکمه نمایان خواهد شد.
همچنین در sidenav یک چنین تعریفی را داریم:
<app-toolbar (toggleSidenav)="sidenav.toggle()"></app-toolbar>
محتویات فایل toolbar\toolbar.component.ts:
import { Component, EventEmitter, OnInit, Output } from "@angular/core"; @Component({ selector: "app-toolbar", templateUrl: "./toolbar.component.html", styleUrls: ["./toolbar.component.css"] }) export class ToolbarComponent implements OnInit { @Output() toggleSidenav = new EventEmitter<void>(); constructor() { } ngOnInit() { } }
کدهای کامل این قسمت را از اینجا میتوانید دریافت کنید: MaterialAngularClient-02.zip
برای اجرای آن نیز ابتدا فایل restore.bat و سپس فایل ng-serve.bat را اجرا کنید. پس از اجرای برنامه، یکبار آنرا در حالت تمام صفحه و بار دیگر با کوچکتر کردن اندازهی مرورگر آزمایش کنید. در حالتیکه به اندازهی موبایل رسیدید، بر روی دکمهی همبرگری نمایان شده کلیک کنید تا عکس العمل آن و نمایش مجدد sidenav را در حالت over، مشاهده نمائید.