مطالب
ارسال PingBack در ASP.NET
Pingback یکی از روش‌های اطلاع رسانی به سایت‌های دیگر در مورد لینک دادن به آن‌ها در سایت خود است. برای مثال من لینکی از یکی از مطالب شما را در متن جاری خودم قرار می‌دهم. سپس به وسیله‌ی ارسال یک ping، در مورد انجام اینکار به شما اطلاع رسانی می‌کنم. حاصل آن عموما قسمت معروف ping-backs سایت‌ها است. این مورد نیز یکی از روش‌های مؤثر SEO در گرفتن backlink است و تبلیغ محتوا.
کار کردن با پروتکل Ping-back آنچنان ساده نیست؛ از این جهت که تبادل ارتباطات آن با پروتکل XML-RPC انجام می‌شود. XML-RPC نیز توسط PHP کارها بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ بجای استفاده از پروتکل‌های استاندارد وب سرویس‌ها مانند Soap و امثال آن. پیاده سازی‌های ابتدایی Pingback نیز مرتبط است به Wordpress معروف که با PHP تهیه شده‌است. در ادامه نگاهی خواهیم داشت به جزئیات پیاده سازی ارسال ping-back توسط برنامه‌های ASP.NET.


یافتن آدرس وب سرویس سایت پذیرای Pingback

اولین قدم در پیاده سازی Pingback، یافتن آدرسی است که باید اطلاعات مورد نظر را به آن ارسال کرد. این آدرس عموما به دو طریق ارائه می‌شود:
الف) در هدری به نام x-pingback و یا pingback
ب) در قسمتی از کدهای HTML صفحه به شکل
 <link rel="pingback" href="pingback server">
برای مثال اگر به وبلاگ‌های MSDN دقت کنید، هدر x-pingback را می‌توانید در خروجی وب سرور آن‌ها مشاهده کنید:


همانطور که ملاحظه می‌کنید، نیاز است Response header را آنالیز کنیم.
        private Uri findPingbackServiceUri()
        {
            var request = (HttpWebRequest)WebRequest.Create(_targetUri);
            request.UserAgent = UserAgent;
            request.Timeout = Timeout;
            request.ReadWriteTimeout = Timeout;
            request.Method = WebRequestMethods.Http.Get;
            request.AutomaticDecompression = DecompressionMethods.GZip | DecompressionMethods.Deflate;
            using (var response = request.GetResponse() as HttpWebResponse)
            {
                if (response == null) return null;

                var url = extractPingbackServiceUriFormHeaders(response);
                if (url != null)
                    return url;

                if (!isResponseHtml(response))
                    return null;

                using (var reader = new StreamReader(response.GetResponseStream()))
                {
                    return extractPingbackServiceUriFormPage(reader.ReadToEnd());
                }
            }
        }

        private static Uri extractPingbackServiceUriFormHeaders(WebResponse response)
        {
            var pingUrl = response.Headers.AllKeys.FirstOrDefault(header =>
                                header.Equals("x-pingback", StringComparison.OrdinalIgnoreCase) ||
                                header.Equals("pingback", StringComparison.OrdinalIgnoreCase));

            return getValidAbsoluteUri(pingUrl);
        }

        private static Uri extractPingbackServiceUriFormPage(string content)
        {
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(content)) return null;
            var regex = new Regex(@"(?s)<link\srel=""pingback""\shref=""(.+?)""", RegexOptions.IgnoreCase);
            var match = regex.Match(content);
            return (!match.Success || match.Groups.Count < 2) ? null : getValidAbsoluteUri(match.Groups[1].Value);
        }

        private static Uri getValidAbsoluteUri(string url)
        {
            Uri absoluteUri;
            return string.IsNullOrWhiteSpace(url) || !Uri.TryCreate(url, UriKind.Absolute, out absoluteUri) ? null : absoluteUri;
        }

        private static bool isResponseHtml(WebResponse response)
        {
            var contentTypeKey = response.Headers.AllKeys.FirstOrDefault(header =>
                                        header.Equals("content-type", StringComparison.OrdinalIgnoreCase));
            return !string.IsNullOrWhiteSpace(contentTypeKey) &&
                    response.Headers[contentTypeKey].StartsWith("text/html", StringComparison.OrdinalIgnoreCase);
        }
نحوه‌ی استخراج آدرس سرویس Pingback یک سایت را در کدهای فوق ملاحظه می‌کنید.
targetUri، آدرسی است از یک سایت دیگر که در سایت ما درج شده‌است. زمانیکه این صفحه را درخواست می‌کنیم، response.Headers.AllKeys حاصل می‌تواند حاوی کلید x-pingback باشد یا خیر. اگر بلی، همینجا کار پایان می‌یابد. فقط باید مطمئن شد که این آدرس مطلق است و نه نسبی. به همین جهت در متد getValidAbsoluteUri، بررسی بر روی UriKind.Absolute انجام شده‌است.
اگر هدر فاقد کلید x-pingback باشد، قسمت ب را باید بررسی کرد. یعنی نیاز است محتوای Html صفحه را برای یافتن link rel=pingback بررسی کنیم. همچنین باید دقت داشت که پیش از اینکار نیاز است حتما بررسی isResponseHtml صورت گیرد. برای مثال در سایت شما لینکی به یک فایل 2 گیگابایتی SQL Server درج شده‌است. در این حالت نباید ابتدا 2 گیگابایت فایل دریافت شود و سپس بررسی کنیم که آیا محتوای آن حاوی link rel=pingback است یا خیر. اگر محتوای ارسالی از نوع text/html بود، آنگاه کار دریافت محتوای لینک انجام خواهد شد.


ارسال Ping به آدرس سرویس Pingback

اکنون که آدرس سرویس pingback یک سایت را یافته‌ایم، کافی است ping ایی را به آن ارسال کنیم:
        public void Send()
        {
            var pingUrl = findPingbackServiceUri();
            if (pingUrl == null)
                throw new NotSupportedException(string.Format("{0} doesn't support pingback.", _targetUri.Host));

            sendPing(pingUrl);
        }

        private void sendPing(Uri pingUrl)
        {
            var request = (HttpWebRequest)WebRequest.Create(pingUrl);
            request.UserAgent = UserAgent;
            request.Timeout = Timeout;
            request.ReadWriteTimeout = Timeout;
            request.Method = WebRequestMethods.Http.Post;
            request.ContentType = "text/xml";
            request.ProtocolVersion = HttpVersion.Version11;
            makeXmlRpcRequest(request);
            using (var response = (HttpWebResponse)request.GetResponse())
            {
                response.Close();
            }
        }

        private void makeXmlRpcRequest(WebRequest request)
        {
            var stream = request.GetRequestStream();
            using (var writer = new XmlTextWriter(stream, Encoding.ASCII))
            {
                writer.WriteStartDocument(true);
                writer.WriteStartElement("methodCall");
                writer.WriteElementString("methodName", "pingback.ping");
                writer.WriteStartElement("params");

                writer.WriteStartElement("param");
                writer.WriteStartElement("value");
                writer.WriteElementString("string", Uri.EscapeUriString(_sourceUri.ToString()));
                writer.WriteEndElement();
                writer.WriteEndElement();

                writer.WriteStartElement("param");
                writer.WriteStartElement("value");
                writer.WriteElementString("string", Uri.EscapeUriString(_targetUri.ToString()));
                writer.WriteEndElement();
                writer.WriteEndElement();

                writer.WriteEndElement();
                writer.WriteEndElement();
            }
        }
اینبار HttpWebRequest تشکیل شده از نوع post است و نه get. همچنین مقداری را که باید ارسال کنیم نیاز است مطابق پروتکل XML-RPC باشد. برای کار با XML-RPC در دات نت یا می‌توان از کتابخانه‌ی Cook Computing's XML-RPC.Net استفاده کرد و یا مطابق کدهای فوق، دستورات آن‌را توسط یک XmlTextWriter کنار هم قرار داد و نهایتا در درخواست Post ارسالی درج کرد.
در اینجا sourceUri آدرس صفحه‌ای در سایت ما است که targetUri ایی (آدرسی از سایت دیگر) در آن درج شده‌است. در یک pinback، صرفا این دو آدرس به سرویس دریافت کننده‌ی pingback ارسال می‌شوند.
سپس سایت دریافت کننده‌ی ping، ابتدا sourceUri را دریافت می‌کند تا عنوان آن‌را استخراج کند و همچنین بررسی می‌کند که آیا targetUri، در آن درج شده‌است یا خیر (آیا spam است یا خیر)؟
تا اینجا اگر این مراحل را کنار هم قرار دهیم به کلاس Pingback ذیل خواهیم رسید:
Pingback.cs


نحوه‌ی استفاده از کلاس Pingback تهیه شده

کار ارسال Pingback عموما به این نحو است: هر زمانیکه مطلبی یا یکی از نظرات آن، ثبت یا ویرایش می‌شوند، نیاز است Pingbackهای آن ارسال شوند. بنابراین تنها کاری که باید انجام شود، استخراج لینک‌های خارجی یک صفحه و سپس فراخوانی متد Send کلاس فوق است.
یافتن لینک‌های یک محتوا را نیز می‌توان مانند متد extractPingbackServiceUriFormPage فوق، توسط یک Regex انجام داد و یا حتی با استفاده از کتابخانه‌ی معروف HTML Agility Pack:
var doc = new HtmlWeb().Load(url);
var linkTags = doc.DocumentNode.Descendants("link");
var linkedPages = doc.DocumentNode.Descendants("a")
                                  .Select(a => a.GetAttributeValue("href", null))
                                  .Where(u => !String.IsNullOrEmpty(u));
مطالب
برنامه نویسی اندروید با Xamarin.Android - قسمت دوم
اولین برنامه‌ی Xamarin:
پروژه‌ی جدیدی را در ویژوال استودیو از نوع Android(Blank) Project ایجاد نمایید. اگر در حال حاضر برنامه را اجرا نمایید، ویژوال استودیو شبیه ساز مورد نظر را اجرا می‌کند و بعد از آن Package برنامه‌ی شما را ساخته و برنامه را در شبیه ساز اجرا می‌کند (ما در قسمت قبل Xamarin Android Player را معرفی کردیم).
بیایید یک نگاهی به Solution برنامه بیندازیم. برنامه از یک پروژه تشکیل شده است. پروژه شامل بخش‌های مختلفی می‌باشد.
یکی از بخش‌های مهم آن، Properties می‌باشد که شامل چندین بخش می‌شود. قسمت Application در قسمت اول توضیح داده شد. قسمت‌های دیگر هم به مرور بررسی می‌شوند.
فولدر Asset می‌تواند شامل فایل‌ها، فونت‌ها و هر چیزی که برنامه‌ی ما احتیاج دارد باشد (حتی دیتابیس).
فولدر Resource که در زیر مجموعه‌ی آن:
- فولدر drawable وجود دارد که حاوی آیکن‌ها و تصاویر و همچنین استایل‌های ما می‌باشد.
- فولدر layout که  طرح های(layout) برنامه را شامل می‌شود.
- فولدر value که شامل مجموعه‌ای از فایل‌های XML می‌باشد که می‌تواند شامل stringها، colorها و مقادیر عددی ثابت باشد.
- فولدر menu که منوهای برنامه را در خود جای داده است.
و البته منابع(Resources) دیگری که به صورت پیش فرض تعبیه شده‌اند و می‌توان از آن‌ها استفاده کرد مانند: anim، animator، color، raw، xml.
Resourceها مزایای زیادی برای ما دارند! کدهای برنامه را از تصاویر، متن‌ها، آیکن‌ها، منوها و انیمیشن‌ها و ... جدا می‌کند و به راحتی پشتیبانی از تنظیمات مختلف دستگاه‌ها را برای ما فراهم می‌نماید. برای مثال بدون نیاز به کدنویسی می‌توانید با دستگاه‌های مختلفی از لحاظ سایز و Local و ... ارتباط برقرار نمایید.
Resourceها به صورت static در اختیار کدهای برنامه قرار می‌گیرند و در زمان کامپایل چک می‌شوند و احتیاجی به اجرای برنامه برای اطمینان از صحت آن‌ها وجود ندارد.
 فایل Resource.Designer.cs که برای دسترسی از طریق کد به منابع تعبیه شده و به ازای هر یک از منابع مقداری را از طریق پروپرتی‌های static در اختیار ما قرار می‌دهد. شما به هیچ وجه آن را تغییر ندهید؛ اما اجازه‌ی مشاهده‌ی کلاس را دارید!
public partial class Resource {
    public partial class Attribute
    {
    }
    public partial class Drawable {
        public const int Icon=0x7f020000;
    }
    public partial class Id
    {
        public const int Textview=0x7f050000;
    }
    public partial class Layout
    {
        public const int Main=0x7f030000;
    }
    public partial class String
    {
        public const int App_Name=0x7f040001;
        public const int Hello=0x7f040000;
    }
}
نحوه‌ی استفاده از Resourceها در کد به این صورت می‌باشد:
@[<PackageName>.]Resource.<ResourceType>.<ResourceName>
که از سمت چپ به ترتیب شامل:
  • نام Package که برای منابع پروژه‌ی جاری نیازی به ذکر آن نیست.
  • Resource که همیشه قید می‌شود.
  • <ResourceType> نوع منبع را مشخص می‌کند و می‌تواند Id، String، Color، Layout،Drawable و ... باشد.
  • <ResourceName> نام منبع را مشخص مینماید.

برای استفاده‌ی از منابع در XML به صورت زیر عمل می‌کنیم:
@[<PackageName>:]<ResourceType>/<ResourceName>
به سلوشن برمی‌گردیم و به سراغ کلاس‌های Activity می‌رویم.
Activityها اساس ساختمان برنامه‌های اندرویدی می‌باشند و در واقع Screen‌های ما هستند و در طول عمرشان (از ایجاد تا تخریب) شامل حالت‌های زیادی می‌باشند. نحوه‌ی اجرای برنامه‌ها در اندروید بسیار متفاوت است با برنامه‌های رایج. معمولا برای شروع یک برنامه، تابعی static با نام main وجود دارد که نقطه‌ی شروع برنامه می‌باشد. در اندروید هر کلاسی می‌تواند به عنوان نقطه‌ی شروع برنامه باشد. البته فقط یک Activity می‌تواند شروع کننده باشد. اما اگر برنامه crash کند و یا توسط اندروید متوقف شود، سیستم عامل نیز می‌تواند از همان نقطه‌ی توقف و یا هر نقطه‌ی دیگری برنامه را دوباره اجرا نماید. 
Activityها برای هر حالت دارای یک متد هستند و به اندروید کمک می‌کنند تا Activityهایی را که زمان زیادی مورد استفاده قرار نگرفته‌اند، تشخیص داده و حافظه و منابع را مدیریت کند. در شکل زیر حالت‌های مختلف یک Activity را می‌توانید مشاهده نمایید.

برای مدیریت این حالت‌ها برای Activity‌ها، متدهایی نیز تعبیه شده‌است که ما با استفاده از آن‌ها می‌توانیم در هر حالتی از Activity، تصمیمات لازم را اتخاذ کنیم. برای استفاده از این متد‌ها شما باید آن‌ها را داخل Activity خود override نمایید. متدهای موجود به قرار زیر است:

OnCreate: اولین متدی می‌باشد که موقع ایجاد Activity فراخوانی می‌شود. این متد همیشه برای مقداردهی اولیه override می‌شود. شما می‌توانید برای ساخت ویوها، مقداردهی متغیرها و همچنین مقداردهی لیست‌ها از آن استفاده نمایید. آرگومان ورودی این متد (bundle) از نوع کلاس Bundle می‌باشد و در صورتی که null نباشد، یعنی برنامه Restart شده (با توجه به تصویر حالت‌های مختلف Activity) و اگر null باشد، یعنی برنامه شروع به کار نموده است. از این bundle که در واقع یک دیکشنری است می‌توان برای نگهداری حالت‌های برنامه استفاده نمود.
OnStart: همیشه بعد از OnCreate اجرا می‌شود و برای انجام کارهایی که لازم داریم قبل از نمایش Activity به کاربر مورد استفاده قرار می‌گیرد.
OnResume: بعد از نمایش Activity به کاربر این متد اجرا می‌شود. از این متد می‌توان برای اجرای انیمیشن‌ها، گوش دادن به بروزرسانی‌های GPS، نمایش پیغام و ... در ابتدای نمایش Activity استفاده کرد.
OnPause: این متد موقعی اجرا می‌شود که برنامه به Background برود. شما اگر می‌خواهید کارهایی مانند:
  • آزادسازی منابع
  • بستن دیالوگ‌های باز شده!
  • ذخیره سازی اطلاعات تایید نشده
  • توقف انیمیشن‌ها و ...
را انجام دهید باید این متد را override نمایید. نکته‌ی مهم این است که یکی از دو متد OnResume و OnStop امکان دارد بعد از این متد اجرا شوند (به همین دلیل یکی از مهمترین متدهای برنامه، OnResume می‌باشد).
OnStop: زمانیکه یک Activity، دیگر به کاربر نمایش داده نمی‌شود، این متد اجرا می‌شود و در یکی از حالت‌ها زیر این اتفاق می‌افتد:
  • یک Activity جدید اجرا شود.
  • فعالیت یک Activity که قبلا اجرا شده، ادامه پیدا کند.
  • برنامه متوقف گردد.
ممکن است در بعضی مواقع به دلیل کمبود حافظه این متد اجرا نشود.
OnDestroy: زمانی که برنامه کاملا از حافظه پاک شود، این متد اجرا می‌گردد.
OnRestart: این متد بعد از Stop شدن یک Activity و قبل از Start دوباره‌ی آن اجرا می‌شود.

خوب! به سراغ متد OnCreate داخل Activity که به صورت اتوماتیک ایجاد شده می‌رویم. در جاوا باید تمام Activityها را در Manifest معرفی نماییم و نقطه‌ی شروع را مشخص کنیم. اما همیشه در سی شارپ کار برای ما راحت‌تر بوده است! نحوه‌ی کار به این صورت است که با اجرای برنامه‌ی ما، آن کلاسی که از Activity ارث برده باشد و با ActivityAttribute با مقدار ورودی  MainLauncher =  true  مزین شده باشد، اجرا می‌شود.
با استفاده از SetContentView می‌توانیم یک ویو (View) را برای نحوه‌ی نمایش Activity مشخص کنیم و باید از قبل ویو را در پوشه‌ی Layout ساخته باشیم که البته این کار بصورت اتوماتیک انجام شده است.

مطالب
آموزش (jQuery) جی کوئری 1#
با سلام خدمت دوستان عزیز
تصمیم گرفتم در طی چندین پست در حد توانم به آموزش jQuery بپردازم. (مطالب نوشته شده برداشت ازادی از کتاب jQuery in action است)

جی کوئری (jQuery) چیست؟
jQuery یک کتابخانه بسیار مفید برای جاوا اسکریپت است. بسیار ساده و کارآمد است و مشکل جاوا اسکریپت را برای تطابق با مرورگرهای اینترنتی مختلف برطرف نموده است؛ یادگیریjQuery بسیار آسان است. در جی کوئری کد جاوا اسکریپت از فایل HTML جدا شده و بنابراین کنترل کدھا و بھینه‌سازی آنھا بسیار ساده‌تر خواھد شد. توابعی برای کار با AJAX فراھم نموده و در این زمینه نیز کار را بسیار ساده کرده است. در جی کوئری می‌توان از خصوصیت فراخوانی زنجیره‌ای متدھا استفاده نمود و این باعث می‌شود چندین کد فقط در یک سطر قرار گیرد و در نتیجه کد بسیار مختصر گردد. در مقایسه با سایر ابزارهایی که تاکید عمده‌ای بروی تکنیک‌های هوشمند جاوا اسکریپت دارند، هدف جی کوئری تغییر تفکر سازندگان وب سایت‌ها، به ایجاد صفحه‌هایی با کارکرد بالا می‌باشد. به جای صرف زمان برای مقابله با پیچیدگی‌های جاوا اسکریپت پیشرفته، طراحان می‌توانند با استفاده از زمان و دانش خود در زمینه‌ی CSS، HTML، XHTML و جاوا اسکریپت‌های ساده، عناصر صفحه را مستقیما دستکاری کنند و از همین طریق تغییرهای گشترده و سریعی انجام دهند.

نکته: برای استفاده از جی کوئری باید HTML و CSS و جاوا اسکریپت آشنایی داشته باشید.

چگونه از جی کوئری استفاده کنیم؟
برای استفاده از جی کوئری باید ابتدا فایل آن را از سایت آن دانلود کرده و در پروژه خود استفاده نمایید. البته روش‌های دیگری برای استفاده از این فایل وجود دارد که در آینده بیشتر با آن آشنا خواهیم شد. برای استفاده از این فایل در پروژه باید به شکل زیر آن را به صفحه HTML خود معرفی کنیم.
<html>
   <head>
       <script type="text/javascript" src="jquery-1.9.1.min.js"></script>
   </head>
   <body>
   </body>
</html>
سپس بعد از معرفی خط فوق در قسمت head صفحه باید کد‌های خود را در یک تگ script بنویسیم.

کوتاه کردن کد: هر زمان شما خواسته باشید کارکرد یک صفحه وب را پویا‌تر کنید، در اکثر مواقع به ناچار این کار از طریق عناصری بروی صفحه انجام داده اید که با توجه به انتخاب شدن آنها، صفحه کارکردی خاص خواهد داشت. مثلا در جاوا اسکریپت اگر بخواهیم عنصری را که در یک radioGroup انتخاب شده است را برگردانیم باید کد‌های زیر را بنویسیم:
var checkedValue;
var elements = document.getElementByTagName ('input');
for (var n = 0; n < elements.length; n++) {
       if (elements[n].type == 'radio' && elements[n].name == 'myRadioGroup' && elements[n].checked) {
               checkedValue = elements[n].value;
       }
}
اما اگر بخواهیم همین کد را با جی کوئری بنویسیم:
var checkedValue = $ ('[name="myRadioGroup"]:checked').val();
ممکن است مثال بالا کمی گنگ باشد نگران نباشید در آینده با این دستورات بیشتر آشنا خواهیم شد.
قدرت اصلی جی کوئری برگفته از انتخاب‌کننده‌ها (Selector) هاست، انتخاب‌کننده ، یک عبارت است که دسترسی به عنصری خاص بر روی صفحه را موجب می‌شود؛ انتخاب‌کننده این امکان را فراهم می‌سازد تا به سادگی عنصر مورد نظر را مشخص و به آن دسترسی پیدا کنیم که در مثال فوق، عنصر مورد نظر ما گزینه انتخاب شده از myRadioGroup بود.
Unobtrusive JavaScript: اگر پیش از پیدایش CSS در کار ایجاد صفحه‌های اینترنتی بوده‌اید حتما مشکلات و مشقات آن دوران را به خاطر می‌آورید. در آن زمان برای فرمت‌دهی به اجزای مختلف صفحه ، به ناچار علائم فرمت‌دهی را به همراه دستورات خود اجزا، در صفحه‌های HTML استفاده می‌کردیم. اکنون بسیار بعید به نظر می‌رسد کسی ترجیح دهد فرمت‌دهی اجزا را به همراه دستورهای HTML آن انجام دهد. اگر چه هنوز دستوری مانند زیر بسیار عادی به نظر می‌آید:
<button type="button" onclick="document.getElementById('xyz').style.color='red';">
        Click Me
</button>
نکته ای که در مثال فوق حائز اهمیت است، این است که خصوصیات ظاهری دکمه ایجاد شده از قبیل فونت و عنوان دکمه، از طریق تگ <font> و یا پارامترهای قابل استفاده در خود دستور دکمه تعیین نشده است، بلکه CSS وظیفه تعیین آنها را دارد. اما اگرچه در این مثال فرمت‌دهی و دستور خود دکمه از یکدیگر جدا شده‌اند؛ شاهد ترکیب این دکمه با رفتار آن هستیم. در جی کوئری می‌توانیم رفتار را از اجزا به آسانی جدا کنیم.

مجموعه عناصر در جی کوئری:

زمانی که CSS به عنوان یک تکنولوژی به منظور جداسازی طراحی از ساختار به دنیای صفحه‌های اینترنتی معرفی شد، می‌بایست راهی برای اشاره به اجزای صفحات از طرف فایل CSS نیز معرفی می‌شد. این امر از طریق انتخاب‌کننده‌ها (Selector) صورت پذیرفت.

برای مثال انتخاب‌کننده زیر، به تمام عناصر <a> اشاره دارد که در یک عنصر <p> قرار گرفته‌اند:

p a
جی کوئری نیز از چنین انتخاب‌کننده‌هایی استفاده می‌کند، الته نه تنها از انتخاب‌کننده‌هایی که هم اکنون در CSS موجود می‌باشند، بلکه برخی از انتخاب‌کننده‌هایی که هنوز در تمام مرورگرها پشتیبانی نمی‌شوند.
برای انتخاب مجموعه‌ای از عناصر از یکی از دو Syntax زیر استفاده می‌کنیم.
$(Selector)
یا
jQuery(Selector)
ممکن است در ابتدا ()$ کمی نا معمول به نظر آید، اما اکثر کسانی که با جی کوئری کار می‌کنند از اختصار و کوتاهی این ساختار استفاده می‌کنند.
مثال زیر نمونه‌ای دیگر است که در آن مجموعه‌ای از تمام لینک‌هایی که درون تگ <p> قرار دارند را انتخاب می‌کند:
$("p a")
تابع ()$ که در حقیقت نام خلاصه‌ای برای ()jQuery می‌باشد، نوع خروجی مخصوصی دارد که شامل یک آرایه از اشیایی می‌شود که انتخاب‌کننده آن را برگزیده است. این نوع خروجی این مزیت را دارد که شمار زیادی متد از پیش تعریف شده را داراست که به سادگی قابل اعمال می‌باشند.
در اصطلاح برنامه نویسی به چنین توابعی که گروهی از عناصر را جمع می‌کنند، Wrapper می‌گویند زیرا تمام عناصر مطلوب را تحت یک شی بسته‌بندی می‌کند. در جی‌کوئری به آنها Wrapped Set یا jQuery Wrapper می‌گویند و به متدهایی که قابل اعمال بروی اینها به نام jQuery Wrapper Methodes شناخته می‌شوند.
در مثال زیر می‌خواهیم تمام عناصر <div> در صورتی که دارای کلاس notLongForThisWorldباشند را مخفی (با فید شدن) کنیم.

$("div.notLongForThisWorld").fadeOut();
یکی از مزیت‌های اکثر متدهای قابل اجرا بروی مجموعه عناصر انتخاب شده آن است که خروجی خود آنها مجموعه‌ای دیگر است. به این معنا که خروجی این متد، آماده اعمال یک متد دیگر است.
فرض کنید در مثال بالا بخواهیم پس از مخفی کردن هر <div> بخواهیم یک کلاس به نام removedبه آن بیافزاییم. به این منظور می‌توان کدی مانند زیر نوشت:
$("div.notLongForThisWorld").fadeOut().addClass("removed");
این زنجیره متدها می‌توانند به هرتعداد ادامه پیدا کند.

چند نمونه  انتخاب کننده:

نتیجه
  انتخاب کننده
 تمام <p>‌های زوج را انتخاب می‌کند

$('p:even')
 سطر اول هر جدول را انتخاب می‌کند

$("tr:nth-child(1)");
 <div>هایی که مستقیما در <body> تعریف شده باشند را انتخاب می‌کند.

$("body > div");
 لینک هایی که به یک فایل pdf اشاره دارند را انتخاب می‌کند.

$("a[href$=pdf]");
 تمام <div> هایی که مستقیما در <body> معرفی شده اند و دارای لینک می‌باشند را انتخاب می‌کند.

$("body > div:has(a)")
   

ادامه مطالب در پست‌های بعدی تشریح خواهد شد.


جهت مطالعه بیشتر می‌توانید از این منابع ^  و  ^  و  ^  و  ^  و  ^ استفاده کنید.
موفق و موید باشید
مطالب
ایجاد سرویس چندلایه‎ی WCF با Entity Framework در قالب پروژه - 7
خروجی پروژه‌ی WCF Service Library یک فایل DLL است که هنگامی که با کنسول WCF Test Client اجرا می‌شود در آدرسی که در Web.Config تنظیم کرده بودیم اجرا می‌شود. اگر یک پروژه‌ی ویندوزی در همین راه حل بسازیم؛ خواهیم توانست از این آدرس برای دسترسی به WCF بهره ببریم. ولی اگر بخواهیم در IIS سرور قرار دهیم؛ باید در وب‌سایت آن‌را میزبانی کنیم. برای این‌کار از Solution Explorer روی راه حل MyNews راست‌کلیک کنید و از منوی باز شده روی Add -> New Web Site کلیک کنید. سپس مراحل زیر را برابر با شکل‌های زیر انجام دهید:

سپس روی Web Site ایجادشده راست کلیک کنید و از منوی بازشده Property Pages را انتخاب کنید. روی گزینه‌ی Add Reference کلیک کنید، سپس پروژه‌ی MyNewsWCFLibrary را از قسمت Solution انتخاب کرده و دکمه‌ی OK را بفشارید. 

دکمه‌ی OK را بفشارید و از Solution Explorer فایل Web.Config را باز کنید. پیش از تغییرات مد نظر باید چنین محتوایی داشته باشد:

<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<!--
  For more information on how to configure your ASP.NET application, please visit
  http://go.microsoft.com/fwlink/?LinkId=169433
  -->
<configuration>
  <system.web>
    <compilation debug="true" targetFramework="4.5" />
    <httpRuntime targetFramework="4.5" />
  </system.web>
</configuration>

متن آن‌را به این صورت تغییر دهید:

<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<!--
  For more information on how to configure your ASP.NET application, please visit
  http://go.microsoft.com/fwlink/?LinkId=169433
  -->
<configuration>
  <system.web>
    <compilation debug="true" targetFramework="4.5" />
    <httpRuntime targetFramework="4.5" />
  </system.web>
  <system.serviceModel>
    <serviceHostingEnvironment>
      <serviceActivations>
        <add factory="System.ServiceModel.Activation.ServiceHostFactory" relativeAddress="./HamedService.svc" service="MyNewsWCFLibrary.MyNewsService"/>
      </serviceActivations>
    </serviceHostingEnvironment>
    <behaviors>
      <serviceBehaviors>
        <behavior>
          <serviceMetadata httpGetEnabled="true"/>
        </behavior>
      </serviceBehaviors>
    </behaviors>
  </system.serviceModel>
</configuration>

همان‌‌گونه که مشاهده می‌کنید به وسیله‌ی تگ add factory سرویس‌ها را به وب‌سایت معرفی می‌کنیم. با relativeAddress می‌توانیم هر نامی را به عنوان نام سرویس که در URL قرار می‌گیرد معرفی کنیم. چنان‌که من یه جای  MyNewsService از نام HamedService استفاده کردم. و در صفت  service فضای نام و نام کلاس سرویس را معرفی می‌کنیم. 

اکنون پروژه را اجرا کنید. در مرورگر باید صفحه را به این‌صورت مشاهده کنید:

نیازی به یادآوری نیست که شما می‌توانید این پروژه را در IIS سرور راه‌اندازی کنید تا کلیه‌ی مشتری‌ها به آن دسترسی داشته باشند. هرچند پیش از آن باید امنیت را نیز در WCF برقرار کنید.

توجه داشته باشید که روشی که در این بخش به عنوان میزبانی WCF مطرح کردم یکی از روش‌های میزبانی WCF است. مثلاً شما می‌توانستید به جای ایجاد یک WCFLibrary و یک Web Site به صورت جداگانه یک پروژه از نوع WCF Service و یا Web Site ایجاد می‌کردید و سرویس‌ها و مدل Entity Framework را به طور مستقیم در آن می‌افزودید. روشی که در این درس از آن بهره برده ایم البته مزایایی دارد از جمله این‌که خروجی پروژه فقط یک فایل DLL است و با هر بار تغییر فقط کافی است همان فایل را در پوشه Bin از وب‌سایتی که روی سرور می‌گذارید کپی کنید. 

در بخش هشتم با هم یک پروژه‌ی تحت ویندوز خواهیم ساخت و از سرویس WCF ای که ساخته ایم در آن استفاده خواهیم کرد.

مطالب
توسعه برنامه‌های Cross Platform با Xamarin Forms & Bit Framework - قسمت هجدهم
در این قسمت می‌خواهیم با Rest Api ارتباط برقرار کنیم. به جای نوشتن سمت سرور، از یک سرور آماده استفاده می‌کنیم که مثال اول آن، LIST USERS است و لیست کاربران را نمایش می‌دهد. توضیحات این قسمت به فراخوانی سرویس‌های Rest ارتباط دارد، با پروتکل HTTP و دیتای JSON. البته فراخوانی سرویس‌های SOAP نیز ساده است که در این آموزش به آنها نمی‌پردازیم.
برای این کار از HttpClient استفاده می‌کنیم. استفاده کردن از WebClient و WebRequest اشتباه محض هست و این دو را کلا فراموش کنید. مطمئن باشید هر کدی که با آن دو در اینترنت پیدا می‌کنید، با HttpClient هم قابلیت پیاده سازی را دارند و مطمئن باشید که اگر از آن دو کلاس استفاده کنید، حتما به دردسر بدی میافتید. در زمان استفاده از HttpClient هم در نظر بگیرید که نباید مدام HttpClient را new و dispose کنید. این کار اشتباه است و یک HTTP client برای شما کافی است. ساختن HTTP client نکات  بسیاری دارد که در همین سایت به آنها پرداخته شده‌است. در Xamarin دغدغه‌های استفاده از Network Stack هر سیستم عامل نیز به لیست مواردی که باید به آنها دقت کنید اضافه می‌شوند. می‌توانید درگیر تمامی این موارد شوید، یا برای سادگی بیشتر، ضمن نصب پکیج Bit.CSharpClient.Rest که کدهای آن نیز در GitHub قرار داده شده‌اند، صرفا HTTP Client را بگیرید و به هر جایی که دوست دارید Request بزنید. لزومی به اینکه در سمت سرور از Bit استفاده کرده باشید تا بتوانید از Bit.CSharpClient.Rest استفاده کنید نیست.

خب، پس Package مربوطه را نصب و در App.xaml.cs کدهای زیر را استفاده کنید:
//قرار دهید containerBuilder.RegisterRequiredServices(); این دو را بعد از
containerBuilder.RegisterHttpClient();
containerBuilder.RegisterIdentityClient();
در View Model ای که قصد استفاده از Http Client را دارید، یک Property از جنس Http Client تعریف کنید و برای خواندن اطلاعات مثال، کد زیر را بزنید:
توضیحات این کد در ادامه آمده است.
public virtual HttpClient HttpClient { get; set; } 

async Task CallUsersListApiUsingHttpClient()
{
    HttpRequestMessage request = new HttpRequestMessage(HttpMethod.Get, "https://reqres.in/api/users");
    // Use request.Headers to set jwt token, ...
    // Use request.Content to send body. You can use StringContent, StreamContent, etc.
    HttpResponseMessage response = await HttpClient.SendAsync(request);
    response.EnsureSuccessStatusCode();
    using (StreamReader streamReader = new StreamReader(await response.Content.ReadAsStreamAsync()))
    using (JsonReader jsonReader = new JsonTextReader(streamReader))
    {
        List<UserDto> users = (await JToken.LoadAsync(jsonReader))["data"].ToObject<List<UserDto>>();
    }
}
برای درک بهتر این کد، بعد از Clone/Pull کردن آخرین وضعیت پروژه XamApp به سراغ کلاس RestSamplesViewModel بروید. فراخوانی https://reqres.in/api/users چنین JSON ای را بر می‌گرداند: 
{
    "page": 2,
    "per_page": 3,
    "total": 12,
    "total_pages": 4,
    "data": [
        {
            "id": 4,
            "first_name": "Eve",
            "last_name": "Holt",
            "avatar": "https://s3.amazonaws.com/uifaces/faces/twitter/marcoramires/128.jpg"
        },
        {
            "id": 5,
            "first_name": "Charles",
            "last_name": "Morris",
            "avatar": "https://s3.amazonaws.com/uifaces/faces/twitter/stephenmoon/128.jpg"
        }
    ]
}

قسمت‌های مختلف این JSON برای ما اهمیتی ندارند و تنها قسمت data آن که اطلاعات user‌ها را شامل می‌شود، برای ما اهمیت دارند. صد البته که هر سروری، دیتای JSON را با ساختاری که دوست داشته باشد بر می‌گرداند. در کدی که نوشته‌ایم، ابتدا یک HttpRequestMessage را ساخته‌ایم. این HttpRequestMessage از نوع Get و به آدرس https://reqres.in/api/users است. می‌توان روی HttpRequestMessage هم هدرهای مختلفی را تنظیم نمود و هم می‌توان به آن Content داد.
سپس آن را با HttpClient.SendAsync ارسال می‌کنیم و با فراخوانی EnsureSuccessStatusCode مطمئن می‌شویم که خطا نداده‌است. برای خواندن Response با بالاترین Performance ممکن، ابتدا از StreamReader برای خواندن Stream دریافتی استفاده می‌کنیم. با توجه به JSON بودن Response دریافتی، از JsonTextReader و JToken استفاده می‌کنیم (این مورد هیچ ربطی به JWT یا Json Web Token ندارد!). بعد از Load کردن آن، قسمت ["data"] را به لیستی از کلاس UserDto تبدیل می‌کنیم. Dto مخفف Data Transfer Object است و دیتایی است که ما یا ارسال می‌کنیم یا در همین سناریو مثال، از سرور دریافت می‌کنیم. کد کلاس UserDto:
public class UserDto
{
    [JsonProperty("id")]
    public int Id { get; set; }
    [JsonProperty("first_name")]
    public string FirstName { get; set; }
    [JsonProperty("last_name")]
    public string LastName { get; set; }
    [JsonProperty("avatar")]
    public string Avatar { get; set; }
}
البته Http Client فقط برای ارسال یا دریافت JSON نیست. می‌توان با آن فایل و Xml و ... نیز ارسال و دریافت نمود. در این قسمت مهم نبود که سرور شما با چه تکنولوژی ای توسعه داده شده‌است. صرف بودن سرور روی پروتکل Http کافی است. واضح است که شما دارید از HttpClient استفاده می‌کنید. در صورتیکه سرور TCP باشد، شما در CSharp می‌توانید از TcpClient و Socket استفاده کنید. اگر سمت سرور شما Wcf یا OData یا Graphql باشد نیز کلاینت‌های خودشان را در CSharp دارید و می‌توانید در پروژه‌تان از تمامی آنها استفاده کنید که آموزش همه این موارد از حوصله این قسمت خارج است؛ اما در صورتیکه سمت سرور شما نیز با Bit توسعه داده شده باشد، می‌توانید با روش‌های خیلی بهتری به سرور خود وصل شوید که این موضوع قسمت‌های بعدی آموزش است.
مطالب دوره‌ها
متدهای توکار استفاده از نوع داده‌ای XML - قسمت دوم
امکان ترکیب داده‌های یک بانک اطلاعاتی رابطه‌ای و XML در SQL Server به کمک یک سری تابع کمکی خاص به نام‌های sql:variable و sql:column پیش بینی شده‌است. sql:variable امکان استفاده از یک متغیر T-SQL را داخل یک XQuery میسر می‌سازد و توسط sql:column می‌توان با یکی از ستون‌های ذکر شده در قسمت select، داخل XQuery کار کرد. در ادامه به مثال‌هایی در این مورد خواهیم پرداخت.

ابتدا جدول xmlTest را به همراه چند رکورد ثبت شده در آن، درنظر بگیرید:
 CREATE TABLE xmlTest
(
 id INT IDENTITY PRIMARY KEY,
 doc XML
)
GO
INSERT xmlTest VALUES('<Person name="Vahid" />')
INSERT xmlTest VALUES('<Person name="Farid" />')
INSERT xmlTest VALUES('<Person name="Mehdi" /><Person name="Hamid" />')
GO

استفاده از متد sql:column

در ادامه می‌خواهیم مقدار ویژگی name رکوردی را که نام آن Vahid است، به همراه id آن ردیف، توسط یک XQuery بازگشت دهیم:
 SELECT doc.query('
for $p in //Person
where $p/@name="Vahid"
return <li>{data($p/@name)} has id = {sql:column("xmlTest.id")}</li>
')
FROM xmlTest
یک sql:column حتما نیاز به یک نام ستون دو قسمتی دارد. قسمت اول آن نام جدول است و قسمت دوم، نام ستون مورد نظر.
در مورد متد data در قسمت قبل بیشتر بحث شد و از آن برای استخراج داده‌ی یک ویژگی در اینجا استفاده شده‌است. عبارات داخل {} نیز پویا بوده و به همراه سایر قسمت‌های ثابت return، ابتدا محاسبه و سپس بازگشت داده می‌شود.
اگر این کوئری را اجرا کنید، ردیف اول آن مساوی عبارت زیر خواهد بود
 <li>Vahid has id = 1</li>
به همراه دو ردیف خالی دیگر در ادامه. این ردیف‌های خالی به علت وجود دو رکورد دیگری است که با شرط where یاد شده تطابق ندارند.
یک روش برای حذف این ردیف‌های خالی استفاده از متد exist است به شکل زیر:
 SELECT doc.query('
for $p in //Person
where $p/@name="Vahid"
return <li>{data($p/@name)} has id = {sql:column("xmlTest.id")}</li>
')
FROM xmlTest
WHERE doc.exist('
for $p in //Person
where $p/@name="Vahid"
return <li>{data($p/@name)} has id = {sql:column("xmlTest.id")}</li>
')=1
در اینجا فقط ردیفی انتخاب خواهد شد که نام ویژگی آن Vahid است.
روش دوم استفاده از یک derived table و بازگشت ردیف‌های غیرخالی است:
 SELECT * FROM
(
 (SELECT doc.query('
 for $p in //Person
 where $p/@name="Vahid"
 return <li>{data($p/@name)} has id = {sql:column("xmlTest.id")}</li>
 ') AS col1
 FROM xmlTest)
) A
WHERE CONVERT(VARCHAR(8000), col1)<>''


استفاده از متد sql:variable

 DECLARE @number INT = 1
SELECT doc.query('
for $p in //Person
where $p/@name="Vahid"
return <li>{data($p/@name)} has number = {sql:variable("@number")}</li>
')
FROM xmlTest
در این مثال نحوه‌ی بکارگیری یک متغیر T-SQL را داخل یک XQuery توسط متد sql:variable ملاحظه می‌کنید.


استفاده از For XML برای دریافت یکباره‌ی تمام ردیف‌های XML

اگر کوئری معمولی ذیل را اجرا کنیم:
 SELECT doc.query('/Person') FROM xmlTest
سه ردیف خروجی را مطابق سه رکوردی که ثبت کردیم، بازگشت می‌دهد.
اما اگر بخواهیم این سه ردیف را با هم ترکیب کرده و تبدیل به یک نتیجه‌ی واحد کنیم، می‌توان از For XML به نحو ذیل استفاده کرد:
 DECLARE @doc XML
SET @doc = (SELECT * FROM xmlTest FOR XML AUTO, ELEMENTS)
SELECT @doc.query('/xmlTest/doc/Person')


بررسی متد xml.nodes

متد xml.nodes اندکی متفاوت است نسبت به تمام متدهایی که تاکنون بررسی کردیم. کار آن تجزیه‌ی محتوای XML ایی به ستون‌ها و سطرها می‌باشد. بسیار شبیه است به متد OpenXML اما کارآیی بهتری دارد.
 DECLARE @doc XML ='
<people>
  <person><name>Vahid</name></person>
  <person><name id="2">Farid</name></person>
  <person><name>Mehdi</name></person>
  <person><name>Hooshang</name><name id="1">Hooshi</name></person>
  <person></person>
</people>
'
در اینجا یک سند XML را درنظر بگیرید که از چندین نود شخص تشکیل شده‌است. اغلب آن‌ها دارای یک name هستند. چهارمین نود، دو نام دارد و آخری بدون نام است.
در ادامه قصد داریم این اطلاعات را تبدیل به ردیف‌هایی کنیم که هر ردیف حاوی یک نام است. اولین سعی احتمالا استفاده از متد value خواهد بود:
 SELECT @doc.value('/people/person/name', 'varchar(50)')
این روش کار نمی‌کند زیرا متد value، بیش از یک مقدار را نمی‌تواند بازگشت دهد. البته می‌توان از متد value به نحو زیر استفاده کرد:
 SELECT @doc.value('(/people/person/name)[1]', 'varchar(50)')
اما حاصل آن دقیقا چیزی نیست که دنبالش هستیم؛ ما دقیقا نیاز به تمام نام‌ها داریم و نه تنها یکی از آن‌ها را.
سعی بعدی استفاده از متد query است:
 SELECT @doc.query('/people/person/name')
در این حالت تمام نام‌ها را بدست می‌آوریم:
 <name>Vahid</name>
<name id="2">Farid</name>
<name>Mehdi</name>
<name>Hooshang</name>
<name id="1">Hooshi</name>
اما این حاصل دو مشکل را به همراه دارد:
الف) خروجی آن XML است.
ب) تمام این‌ها در طی یک ردیف و یک ستون بازگشت داده می‌شوند.

و این خروجی نیز چیزی نیست که برای ما مفید باشد. ما به ازای هر شخص نیاز به یک ردیف جداگانه داریم. اینجا است که متد xml.nodes مفید واقع می‌شود:
 SELECT
tab.col.value('text()[1]', 'varchar(50)') AS name,
tab.col.query('.'),
tab.col.query('..')
from @doc.nodes('/people/person/name') AS tab(col)
خروجی متد xml.nodes یک table valued function است؛ یک جدول را باز می‌گرداند که دقیقا حاوی یک ستون می‌باشد. به همین جهت Alias آن‌را با tab col مشخص کرده‌ایم. tab متناظر است با جدول بازگشت داده شده و col متناظر است با تک ستون این جدول حاصل. این نام‌ها در اینجا مهم نیستند؛ اما ذکر آن‌ها اجباری است.
هر ردیف حاصل از این جدول بازگشت داده شده، یک اشاره‌گر است. به همین جهت نمی‌توان آن‌ها را مستقیما نمایش داد. هر سطر آن، به نودی که با آن مطابق XQuery وارد شده تطابق داشته است، اشاره می‌کند. در اینجا مطابق کوئری نوشته شده، هر ردیف به یک نود name اشاره می‌کند. در ادامه برای استخراج اطلاعات آن می‌توان از متد text استفاده کرد.
اگر قصد داشتید، اطلاعات کامل نود ردیف جاری را مشاهده کنید می‌توان از
 tab.col.query('.'),
استفاده کرد. دات در اینجا به معنای self است. دو دات (نقطه) پشت سرهم به معنای درخواست اطلاعات والد نود می‌باشد.
روش دیگر بدست آوردن مقدار یک نود را در کوئری ذیل مشاهده می‌کنید؛ value دات و data دات. خروجی  value مقدار آن نود است و خروجی data مقدار آن نود با فرمت XML.

 SELECT
tab.col.value('.', 'varchar(50)') AS name,
tab.col.query('data(.)'),
tab.col.query('.'),
tab.col.query('..')
from @doc.nodes('/people/person/name') AS tab(col)

همچنین اگر بخواهیم اطلاعات تنها یک نود خاص را بدست بیاوریم، می‌توان مانند کوئری ذیل عمل کرد:
 SELECT
tab.col.value('name[.="Farid"][1]', 'varchar(50)') AS name,
tab.col.value('name[.="Farid"][1]/@id', 'varchar(50)') AS id,
tab.col.query('.')
from @doc.nodes('/people/person[name="Farid"]') AS tab(col)

در مورد کار با جداول، بجای متغیرهای T-SQL نیز روال کار به همین نحو است:
 DECLARE @tblXML TABLE (
 id INT IDENTITY PRIMARY KEY,
 doc XML
 )

INSERT @tblXML VALUES('<person name="Vahid" />')
INSERT @tblXML VALUES('<person name="Farid" />')
INSERT @tblXML VALUES('<person />')
INSERT @tblXML VALUES(NULL)

SELECT
id,
doc.value('(/person/@name)[1]', 'varchar(50)') AS name
FROM @tblXML
در اینجا یک جدول حاوی ستون XML ایی ایجاد شده‌است. سپس چهار ردیف در آن ثبت شده‌اند. در آخر مقدار ویژگی نام این ردیف‌ها بازگشت داده شده‌است.


نکته : استفاده‌ی وسیع SQL Server از XML برای پردازش کارهای درونی آن

بسیاری از ابزارهایی که در نگارش‌های جدید SQL Server اضافه شده‌اند و یا مورد استفاده قرار می‌گیرند، استفاده‌ی وسیعی از امکانات توکار XML آن دارند. مانند:
Showplan، گراف‌های dead lock، گزارش پروسه‌های بلاک شده، اطلاعات رخدادها، SSIS Jobs، رخدادهای Trace و ...

مثال اول: کدام کوئری‌ها در Plan cache، کارآیی پایینی داشته و table scan را انجام می‌دهند؟

 CREATE PROCEDURE LookForPhysicalOps (@op VARCHAR(30))
AS
SELECT sql.text, qs.EXECUTION_COUNT, qs.*, p.*
FROM sys.dm_exec_query_stats AS qs
CROSS APPLY sys.dm_exec_sql_text(sql_handle) sql
CROSS APPLY sys.dm_exec_query_plan(plan_handle) p
WHERE query_plan.exist('
declare default element namespace "http://schemas.microsoft.com/sqlserver/2004/07/showplan";
/ShowPlanXML/BatchSequence/Batch/Statements//RelOp/@PhysicalOp[. = sql:variable("@op")]
') = 1
GO

EXECUTE LookForPhysicalOps 'Table Scan'
EXECUTE LookForPhysicalOps 'Clustered Index Scan'
EXECUTE LookForPhysicalOps 'Hash Match'
اطلاعات Query Plan در SQL Server با فرمت XML ارائه می‌شود. در اینجا می‌خواهیم یک سری متغیر مانند Clustered Index Scan و امثال آن‌را از ویژگی PhysicalOp آن کوئری بگیریم. بنابراین از متد  sql:variable کمک گرفته شده‌است.
اگر علاقمند هستید که اصل این اطلاعات را با فرمت XML مشاهده کنید، کوئری نوشته شده را تا پیش از where آن یکبار مستقلا اجرا کنید. ستون آخر آن query_plan نام دارد و حاوی اطلاعات XML ایی است.

مثال دوم:   استخراج اپراتورهای رابطه‌ای (RelOp) از یک Query Plan ذخیره شده

 WITH XMLNAMESPACES(DEFAULT N'http://schemas.microsoft.com/sqlserver/2004/07/showplan')
SELECT RelOp.op.value(N'../../@NodeId', N'int') AS ParentOperationID,
RelOp.op.value(N'@NodeId', N'int') AS OperationID,
RelOp.op.value(N'@PhysicalOp', N'varchar(50)') AS PhysicalOperator,
RelOp.op.value(N'@LogicalOp', N'varchar(50)') AS LogicalOperator,
RelOp.op.value(N'@EstimatedTotalSubtreeCost ', N'float') AS EstimatedCost,
RelOp.op.value(N'@EstimateIO', N'float') AS EstimatedIO,
RelOp.op.value(N'@EstimateCPU', N'float') AS EstimatedCPU,
RelOp.op.value(N'@EstimateRows', N'float') AS EstimatedRows,
cp.plan_handle AS PlanHandle,
st.TEXT AS QueryText,
qp.query_plan AS QueryPlan,
cp.cacheobjtype AS CacheObjectType,
cp.objtype AS ObjectType
FROM sys.dm_exec_cached_plans cp
CROSS APPLY sys.dm_exec_sql_text(cp.plan_handle) st
CROSS APPLY sys.dm_exec_query_plan(cp.plan_handle) qp
CROSS APPLY qp.query_plan.nodes(N'//RelOp') RelOp(op)
در اینجا کار کردن با WITH XMLNAMESPACES در حین استفاده از متد xml.nodes ساده‌تر است؛ بجای قرار دادن فضای نام در تمام کوئری‌های نوشته شده.


بررسی متد xml.modify

تا اینجا تمام کارهایی که صورت گرفت و نکاتی که بررسی شدند، به مباحث select اختصاص داشتند. اما insert، delete و یا update قسمتی از یک سند XML بررسی نشدند. برای این منظور باید از متد xml.modify استفاده کرد. از آن در عبارات update و یا set کمک گرفته شده و ورودی آن نباید نال باشد. در ادامه در طی مثال‌هایی این موارد را بررسی خواهیم کرد.
ابتدا فرض کنید که سند XML ما چنین شکلی را دارا است:
DECLARE @doc XML = '
<Invoice>
<InvoiceId>100</InvoiceId>
<CustomerName>Vahid</CustomerName>
<LineItems>
<LineItem>
<Sku>134</Sku>
<Quantity>10</Quantity>
<Description>Item 1</Description>
<UnitPrice>9.5</UnitPrice>
</LineItem>
<LineItem>
<Sku>150</Sku>
<Quantity>5</Quantity>
<Description>Item 2</Description>
<UnitPrice>1.5</UnitPrice>
</LineItem>
</LineItems>
</Invoice>
'
در ادامه قصد داریم یک نود جدید را پس از CustomerName اضافه کنیم.
 SET @doc.modify('
insert <InvoiceInfo><InvoiceDate>2014-02-10</InvoiceDate></InvoiceInfo>
after /Invoice[1]/CustomerName[1]
')

SELECT @doc
اینکار را با استفاده از دستور insert، به نحو فوق می‌توان انجام داد. از عبارت Set و متغیر doc مقدار دهی شده، کار شروع شده و سپس نود جدیدی پس از (after) اولین نود CustomerName موجود insert می‌شود. Select بعدی نتیجه را نمایش خواهد داد.
<Invoice>
  <InvoiceId>100</InvoiceId>
  <CustomerName>Vahid</CustomerName>
  <InvoiceInfo>
        <InvoiceDate>2014-02-10</InvoiceDate>
  </InvoiceInfo>
  <LineItems>
...

در SQL Server 2008 به بعد، امکان استفاده از متغیرهای T-SQL نیز در اینجا مجاز شده‌است:
 SET @x.modify('insert sql:variable("@x") into /doc[1]')
بنابراین اگر نیاز به تعریف متغیری در اینجا داشتید از جمع زدن رشته‌ها استفاده نکنید. حتما نیاز است متغیر تعریف شود و گرنه باخطای ذیل متوقف خواهید شد:
 The argument 1 of the XML data type method "modify" must be a string literal.


افزودن ویژگی‌های جدید به یک سند XML توسط متد xml.modify

اگر بخواهیم یک ویژگی (attribute) جدید را به نود خاصی اضافه کنیم می‌توان به نحو ذیل عمل کرد:
 SET @doc.modify('
insert attribute status{"backorder"}
into /Invoice[1]
')

SELECT @doc
که خروجی دو سطر ابتدایی آن پس از اضافه شدن ویژگی status با مقدار backorder به نحو ذیل است:
 <Invoice status="backorder">
  <InvoiceId>100</InvoiceId>
....


حذف نودهای یک سند XML توسط متد xml.modify

اگر بخواهیم تمام LineItemها را حذف کنیم می‌توان نوشت:
 SET @doc.modify('delete /Invoice/LineItems/LineItem')
SELECT @doc
با این خروجی:
 <Invoice status="backorder">
  <InvoiceId>100</InvoiceId>
  <CustomerName>Vahid</CustomerName>
  <InvoiceInfo>
      <InvoiceDate>2014-02-10</InvoiceDate>
  </InvoiceInfo>
  <LineItems />
</Invoice>


به روز رسانی نودهای یک سند XML توسط متد xml.modify

اگر نیاز باشد تا مقدار یک نود را تغییر دهیم می‌توان از replace value of استفاده کرد:
 SET @doc.modify('replace value of
  /Invoice[1]/CustomerName[1]/text()[1]
  with "Farid"
')
SELECT @doc
با خروجی ذیل که در آن نام اولین مشتری با مقدار Farid جایگزین شده است:
 <Invoice status="backorder">
  <InvoiceId>100</InvoiceId>
  <CustomerName>Farid</CustomerName>
  <InvoiceInfo>
       <InvoiceDate>2014-02-10</InvoiceDate>
  </InvoiceInfo>
  <LineItems />
</Invoice>
replace value of فقط با یک نود کار می‌کند و همچنین، فقط مقدار آن نود را تغییر می‌دهد. به همین جهت از متد text استفاده شده‌است. اگر از text استفاده نشود با خطای ذیل متوقف خواهیم شد:
 The target of 'replace value of' must be a non-metadata attribute or an element with simple typed content.


به روز رسانی نودهای خالی توسط متد xml.modify

باید دقت داشت، نودهای خالی (بدون مقدار)، مانند LineItems پس از delete کلیه اعضای آن در مثال قبل، قابل replace نیستند و باید مقادیر جدید را در آن‌ها insert کرد. یک مثال:

 DECLARE @tblTest AS TABLE (xmlField XML)

INSERT INTO @tblTest(xmlField)
VALUES
 (
'<Sample>
   <Node1>Value1</Node1>
   <Node2>Value2</Node2>
   <Node3/>
</Sample>'
)
 
DECLARE @newValue VARCHAR(50) = 'NewValue'

UPDATE @tblTest
SET xmlField.modify(
'insert text{sql:variable("@newValue")} into
  (/Sample/Node3)[1] [not(text())]'
)

SELECT xmlField.value('(/Sample/Node3)[1]','varchar(50)') FROM @tblTest
در این مثال اگر از replace value of برای مقدار دهی نود سوم استفاده می‌شد:
 UPDATE @tblTest
SET xmlField.modify(
'replace value of (/Sample/Node3/text())[1]
  with sql:variable("@newValue")'
)
تغییری را پس از اعمال دستورات مشاهده نمی‌کردید؛ زیرا این المان ()text ایی را برای replace شدن ندارد.
مطالب
معرفی افزونه CAT.NET

اخیرا مایکروسافت افزونه‌ رایگانی را برای آنالیز امنیتی کدهای برنامه‌های نوشته شده با VS.Net ارائه داده است به نام CAT.Net.
دریافت افزونه 32 بیتی، 64 بیتی

این افزونه قابلیت بررسی کدهای شما را جهت یافتن خطرات جدی SQL Injection ، XSS و XPath Injection دارد.
نحوه استفاده:
VS.Net خود را ببندید. در ادامه، پس از نصب، به منوی Tools و گزینه‌ی جدید CAT.NET Code Analysis مراجعه نمائید.
صفحه‌ای ظاهر خواهد شد که پس از کلیک بر روی دکمه آغاز آنالیز آن، کار بررسی امنیتی پروژه را آغاز می‌کند (شکل زیر)




این افزونه همانند FxCop ، اسمبلی برنامه را آنالیز می‌کند. پس از پایان آنالیز،‌ با کلیک بر روی هر سطری که گزارش داده، آن سطر را می‌توان در پروژه یافت و تغییرات لازم را اعمال نمود.



همچنین پس از پایان کار بررسی، یک فایل xml هم در مسیر فایل‌های پروژه ایجاد می‌کند که در آینده در صورت نیاز، توسط همین افزونه قابل گشودن است.

بعلاوه پس از نصب، یک فایل chm هم در دایرکتوری آن جهت آشنایی بیشتر با اجزای مختلف این افزونه قرار خواهد گرفت.

البته، برنامه هنوز در مراحل آزمایشی به سر می‌برد. برای مثال پس از نصب در مسیر دیگری غیر از مسیر پیش فرض نصب، پیغام می‌داد که فایل‌ها را نمی‌تواند پیدا کند. اگر این مورد برای شما هم رخ داد، مسیری را که گزارش می‌دهد به صورت دستی درست کنید و فایل‌های کانفیگ آن‌را از جایی که نصب کرده‌اید به آنجایی که برنامه به شما گزارش می‌دهد کپی کنید تا کار کند!

یا می‌توان این افزونه را از طریق خط فرمان هم اجرا کرد (مسیر پروژه، اسمبلی آن و مسیر نصب cat.net‌ را لازم دارد). به صورت زیر:

CATNETCmd /file:"I:\prog\bin\prog.dll" /search:"I:\prog" /report:"I:\prog\report.xsl" /rule:"J:\microsoft\cat.net\Rules"

که نتیجه حاصل را در فایل xsl نهایی ثبت خواهد نمود.

اگر علاقمند به مطالعه تاریخچه‌ی این برنامه هستید به وبلاگ زیر مراجعه نمائید:
مشاهده وبلاگ

مطالب
intern pool جدول نگهداری رشته‌ها در دات‌نت
کد زیر را در نظر بگیرید :
object text1 = "test";
object text2 = "test";

object num1 = 1;
object num2 = 1;

Console.WriteLine("text1 == text2 : " + (text1 == text2));
Console.WriteLine("num1 == num2 : " + (num1 == num2));

به نظر شما چه چیزی در خروجی نمایش داده میشود؟

هر چهار متغییر text1  و text2 و num1 و num2 از نوع object هستند. با اینکه مقدار text1 و text2 یکی و مقدار num1 و num2 هم یکی است، نتیجه text1==text2 برابر true است اما num1==num2 برابر false.

خطی که text2 تعریف شده است را تغییر میدهیم :
object text2 = "test".ToLower();

اینبار با این که باز مقدار text1 و text2 یکی و هر دو "test" است، اما نتیجه text1==text2 برابر false است. انتظار ما هم همین است. دو object ایجاد شده است و یکی نیستند. تنها در صورتی باید نتیجه == آنها true باشد که هر دو به یک object اشاره کنند.

اما چرا در کد اولی اینگونه نبود؟

دلیل این کار برمیگردد به رفتار دات‌نت نسبت به رشتههایی که به صورت صریح در برنامه تعریف میشوند. CLR یک جدول برای ذخیره رشتهها به نام intern pool برای برنامه میسازد. هر رشتهای تعریف میشود، اگر در intern pool رشتهای با همان مقدار وجود نداشته باشد، یک رشته جدید ایجاد و به جدول اضافه میشود، و اگر موجود باشد متغییر جدید فقط به آن اشاره میکند. در واقع اگر 100 جای برنامه حتی در کلاسهای مختلف، رشتههایی با مقادیر یکسان وجود داشته باشند، برای همه آنها یک نمونه وجود دارد.

بنابراین text1 و text2 در کد اولی واقعا یکی هستند و یک نمونه برای آنها ایجاد شده است.

البته چند نکته در اینجا هست :
اگر text1 و text2 به صورت string تعریف شوند، نتیجه text1==text2 در هر دو حالت فوق برابر true است. چون عملگر == در کلاس string یکبار دیگر overload شده است:
public sealed class String : ...
{
    ...
    public static bool operator ==(string a, string b)
    {
      return string.Equals(a, b);
    }
   ...
}

این که کدام یک از overload‌ها اجرا شوند (کلاس پایه، کلاس اصلی، ...) به نوع دو متغییر اطراف == بستگی دارد. مثلا در کد زیر :
string text1 = "test";
string text2 = "test".ToLower();

Console.WriteLine("text1 == text2 (string) : " + (text1 == text2));
Console.WriteLine("text1 == text2 (object) : " + ((object)text1 == (object)text2));

اولین نتیجه true و دومی false است. چون در اولی عملگر == تعریف شده در کلاس string مورد استفاده قرار می‏‏گیرد اما در دومی عملگر == تعریف شده در کلاس object.

اگر دقت نشود این رفتار مشکلزا میشود. مثلا حالتی را در نظر بگیرید که text1 ورودی کاربر است و text2 از بانک اطلاعاتی خوانده شده است و با اینکه مقادیر یکسان دارند نتیجه == آنها false است. اگر تعریف عملگرها در کلاس object به صورت virtual بود و در کلاس‌های دیگر override می‌شد، این تغییر نوع‌ها تاثیری نداشت. اما عملگرها به صورت static تعریف می‌شوند و امکان override شدن ندارند. به همین خاطر کلاس object متدی به اسم Equals در اختیار گذاشته که کلاس‌ها آنرا override می‌کنند و معمولا از این متد برای سنجش برابری دو کلاس استفاده می‌شود :
object text1 = "test";
object text2 = "test".ToLower();

Console.WriteLine("text1 Equals text2 : " + text1.Equals(text2));
Console.WriteLine("text1 Equals text2 : " + object.Equals(text1, text2));

البته یادآور می‌شوم که فقط رشته‌هایی که به صورت صریح در برنامه تعریف شده‌اند، در intern pool قرار می‌گیرند و این فهرست شامل رشته‌هایی که از فایل یا بانک اطلاعاتی خوانده می‌شوند یا در برنامه تولید می‌شوند، نیست. این کار منطقی است وگرنه حافظه زیادی مصرف خواهد شد.

با استفاده از متد string.Intern می‌توان یک رشته را که در intern pool وجود ندارد، به فهرست آن افزود. اگر رشته در intern pool وجود داشته باشد، reference آنرا بر می‌گرداند در غیر اینصورت یک reference به رشته جدید به intern pool اضافه می‌کند و آنرا برمی‌گرداند.

یک مورد استفاده آن هنگام lock روی رشته‌هاست. برای مثال در کد زیر DeviceId یک رشته است که از بانک اطلاعاتی خوانده می‌شود و باعث می‌شود که چند job همزمان به یک دستگاه وصل نشوند :
lock (job.DeviceId)
{
    job.Execute();
}

اگر یک job با DeviceId برابر COM1 در حال اجرا باشد، این lock جلوی اجرای همزمان job دیگری با همین DeviceId را نمی‌گیرد. زیرا هر چند مقدار DeviceId دو job یکی است ولی به یک نمونه اشاره نمی‌کنند.

می‌توان lock را اینگونه اصلاح کرد :
lock (string.Intern(job.DeviceId))
{
    job.Execute();
}

مطالب
SQL تولیدی در NHibernate از کدام متد صادر شده است؟

اگر مطلب "ذخیره سازی SQL تولیدی در NH3" را دنبال کرده باشید که یک مثال عملی از "NHibernate 3.0 و عدم وابستگی مستقیم به Log4Net" بود، خروجی حاصل از آن به صورت زیر است:
---+ 12/29/2010 05:35:59.75 +---
SQL ...

---+ 12/29/2010 05:35:59.75 +---
SQL ...
و پس از مدتی این فایل هیچ حسی را منتقل نمی‌کند! یک سری SQL که لاگ شده‌اند. مشخص نیست کدام متد در کدام کلاس و کدام فضای نام، سبب صدور این عبارت SQL ثبت شده‌، گردیده‌ است.
خوشبختانه در دات نت فریم ورک می‌توان با بررسی Stack trace ، رد کاملی را از فراخوان‌های متدها یافت:
StackTrace stackTrace = new StackTrace();
StackFrame stackFrame = stackTrace.GetFrame(1);
MethodBase methodBase = stackFrame.GetMethod();
Type callingType=methodBase.DeclaringType;
با بررسی StackFrame ها امکان یافتن نام متدها، فضاهای نام و غیره میسر است. مثلا یکی از کاربردهای مهم این روش، ثبت فراخوان‌های متدی است که استثنایی را ثبت کرده است.
بر این اساس سورس مثال قبل را جهت درج اطلاعات فراخوان‌های متدها تکمیل کرده‌ام، که از این آدرس قابل دریافت است.

اکنون اگر از این ماژول جدید استفاده کنیم، خروجی نمونه‌‌ی آن به صورت زیر خواهد بود:
---+ 01/02/2011 02:19:24.98 +---
-- Void ASP.feedback_aspx.ProcessRequest(System.Web.HttpContext) [File=App_Web_4nvdip40.5.cs, Line=0]
--- Void Prog.Web.UserCtrls.FeedbacksList.Page_Load(System.Object, System.EventArgs) [File=FeedbacksList.ascx.cs, Line=23]
---- Void Prog.Web.UserCtrls.FeedbacksList.BindTo() [File=FeedbacksList.ascx.cs, Line=43]
----- System.Collections.Generic.IList`1[Feedback] Prog.GetAllUserFeedbacks(Int32) [File=FeedbackWebRepository.cs, Line=66]

SELECT ...
@p0 = 3 [Type: Int32 (0)]
به این معنا که عبارت SQL ثبت شده، حاصل از پردازش صفحه‌ی feedback.aspx، سپس متد Page_Load آن که از یوزر کنترل FeedbacksList.ascx استفاده می‌کند، می‌باشد. در اینجا فراخوانی متد BindTo سبب فراخوانی متد GetAllUserFeedbacks در فایل FeedbackWebRepository.cs واقع در سطر 66 آن گردیده است.
اینطوری حداقل می‌توان دریافت که SQL تولیدی دقیقا به کجا بر می‌گردد و چه متدی سبب صدور آن شده است.

ملاحظات:
این ماژول تنها در صورت وجود فایل pdb معتبر کنار اسمبلی‌های شما این خروجی مفصل را تولید خواهد کرد. در غیر اینصورت از آن صرفنظر می‌کند. (برای مثال نام فایل سورس فراخوان، شماره‌ی سطر فراخوان، حتی محل قرارگیری آن فایل بر روی کامپیوتر شما در فایل‌های pdb ثبت می‌گردند؛ به همین جهت توصیه اکید حین ارائه‌ی نهایی برنامه، حذف این نوع فایل‌ها است)