مطالب
بررسی جزئیات برنامه نویسی افزونه تاریخ فارسی برای outlook 2007 - قسمت اول

قبل از شروع بحث، سورس کامل پروژه را از اینجا دریافت کنید (یک پروژه VSTO از نوع outlook add-in در VS.Net 2008 SP1).

توضیحات مربوطه را به دو قسمت تقسیم کرده‌ام. قسمت اول یافتن تاریخ‌های sent و فارسی کردن آنها و قسمت بعدی نحوه اضافه کردن یک ستون و مقدار دهی آن (در روزی دیگر).

متن ایمیل‌های دریافتی در آوت‌لوک‌های جدید عموما به دو فرمت HTML و یا RichText دریافت می‌شوند. حالت‌های دیگری هم مانند plain و unspecified هم موجود هستند که حتی اگر ایمیلی را به صورت plain ارسال نمائید، با فرمت RichText نمایش داده خواهد شد (بنابراین بر اساس آزمایشات من بررسی این دو فرمت کفایت می‌کند).

برای اینکه قسمت‌های sent را پیدا کنیم در ابتدا باید سورس صفحه را بررسی نمائیم (کلیک راست و view source).
در حالت فرمت HTML داریم:

<p class=MsoNormal><b><span style='font-size:10.0pt;font-family:"Tahoma","sans-serif"'>From:</span></b><span
style='font-size:10.0pt;font-family:"Tahoma","sans-serif"'> Nasiri, Vahid <br>
<b>Sent:</b> <span lang=AR-SA dir=RTL>our date goes here</span><br>
<b>To:</b> xyz<br>
<b>Subject:</b> our subject<o:p></o:p></span></p>


و در حالت ایمیل‌های RichText خواهیم داشت:

From: tst@tst.net<br>
Sent:<span lang=AR-SA dir=RTL>our date goes here</span><br>
To: Nasiri, Vahid<br>
Subject: <span lang=AR-SA dir=RTL>xyz</span><br>

خوب، برای پیدا کردن عبارت تاریخ قسمت sent چه باید کرد؟ (our date goes here در اینجا)
استفاده از روش‌های متداول کار با رشته‌ها در اینجا به علت انبوهی از تگ‌های HTML اصلا مقرون به صرفه نیست و کند خواهد بود. خوشبختانه با وجود کتابخانه regular expressions در دات نت، پیدا کردن عباراتی که از یک الگوی خاص پیروی می‌کنند به سادگی و با سرعت بسیار بالایی قابل انجام است.
پیشنهاد من برای دو فرمت بالا به صورت زیر بوده: (شاید شما الگوی دیگری را یافتید، زیبایی اوپن سورس :))

private const string REGEXHTMLPATTERN = @"(?s)>\s(.+?)<br>";
private const string REGEXPLAINTEXTPATTERN = "(?s)Sent:(.+?)<br>";

برای مثال در حالت دوم هر چیزی که بین sent و br قرار می‌گیرد در کل متن بررسی خواهد شد (با استفاده از MatchCollection فضای نام System.Text.RegularExpressions). در اینجا اگر Convert.ToDateTime آن عبارت موفق بود یعنی تاریخ قابل تبدیل است (البته قبل از تبدیل تمام تگ‌های HTML احتمالی هم تمیز خواهند شد) و ما آنرا با استفاده از تابع DateTimeToFarsiStr در کلاس cDate به نمونه شمسی تبدیل کرده (لطفا به سورس برنامه مراجعه کنید) و نهایتا آنرا در متن جایگزین می‌کنیم.
سرعت استفاده از RegularExpressions فوق العاده بالا است و برای نمونه در ایمیلی با بیش از 20 ریپلای در کسری از ثانیه کل این عملیات انجام خواهد شد.

تا اینجا بررسی کلی الگوریتم مورد استفاده قسمت اول به پایان می‌رسد.

بیشترین وقتی که در این پروژه صرف شد نحوه پیدا کردن شیء MailItem جاری باز شده با استفاده از رخدادهای آوت‌لوک بود (مدت مدیدی را برای این مورد وقت گذاشتم! چون عملا در هیچ کتابی به این مباحث پرداخته نمی‌شود و باید کل نت را زیر و رو کرد). دو مورد را باید بررسی کرد. الف) inspector ها (صفحه‌ای که جهت ایجاد یک ایمیل جدید یا ریپلای به ایمیل جاری باز می‌شود، inspector نام دارد) ب) ActiveExplorer ها (صفحه‌ای که لیست ایمیل‌ها را نمایش می‌دهد و این صفحه می‌تواند در فولدرهای مختلفی که شما ایجاد کرده‌اید نیز نمایش داده شود بنابراین بررسی inbox به تنهایی کافی نیست)
نحوه ایجاد اشیاء مربوطه و تحت نظر قرار دادن آنها را در روال ThisAddIn_Startup فایل ThisAddIn.cs می‌توانید مشاهده نمائید. نکته مهمی که اینجا وجود دارد، تعریف این اشیاء در سطح کلاس است. در غیراینصورت با اولین خانه تکانی garbage collector ، اشیاء شما (بدلیل نبود ارجاعی فعال به آنها) معدوم خواهند شد(!) و دیگر روال‌های رخداد گردان تعریف شده کار نخواهند.

مطالب
String.format در جاوا اسکریپت
مقدمه 
با اینکه زبان برنامه نویسی جاوا اسکریپت زبانی بسیار قدرتمند و با امکانات زیاد است، اما فقدان برخی متدهای کمکی پرمصرف در آن در برخی موارد باعث دردسرهایی می‌شود. امکانی برای فرمت‌بندی رشته‌ها یکی از این نیازهای نسبتا پرکاربرد است.
متدی که در این مطلب قصد توضیح پیاده‌سازی آنرا داریم، String.format نام دارد که فرایندی مشابه متد متناظر در دات نت را انجام می‌دهد. هم‌چنین سعی شده است تا نحوه پیاده‌سازی این متد کمکی از ابتدایی‌ترین نمونه‌ها تا نسخه‌های پیشرفته‌تر برای درک بهتر مطلب نشان داده شود.
.
پیاده‌سازی متد String.format
1. در این پیاده‌سازی از اولین فرایندی که ممکن است به ذهن یک برنامه‌نویس خطور کند استفاده شده است. این پیاده‌سازی بسیار ساده به صورت زیر است:
String.format = function () {
  var s = arguments[0];
  for (var i = 0; i < arguments.length - 1; i++) {
    s = s.replace("{" + i + "}", arguments[i + 1]);
  }
  return s;
};

2. پیاده‌سازی مشابهی هم با استفاده از نوع دیگری از حلقه for که تقریبا! مشابه با حلقه foreach در #C است به صورت زیر می‌توان درنظر گرفت:
String.format = function () {
  var s = arguments[0];
  for (var arg in arguments) {
    var i = parseInt(arg);
    s = s.replace("{" + i + "}", arguments[i + 1]);
  }
  return s;
};
در این متدها ابتدا فرمت واردشده توسط کاربر از لیست آرگومان‌های متد خوانده شده و در متغیر s ذخیره می‌شود. سپس درون یک حلقه به ازای هر توکن موجود در رشته فرمت، یک عملیات replace با مقدار متناظر در لیست آرگومان‌های متد انجام می‌شود. نحوه استفاده از این متد نیز به صورت زیر است:
console.log(String.format("{0} is nice!", "donettips.info"));
هر دو متد خروجی یکسانی دارند، به صورت زیر:
donettips.info is nice!
تا اینجا به نظر می‌رسد که عملیات به‌درستی پیش می‌رود. اما اولین و بزرگ‌ترین مشکل در این دو متد نحوه کارکردن متد replace در جاوا اسکریپت است. این متد با این نحوه فراخوانی تنها اولین توکن موجود را یافته و عملیات جایگزینی را برای آن انجام می‌دهد. برای روشن‌تر شدن موضوع به مثال زیر توجه کنید:
console.log(String.format("{0} is {1} nice! {0} is {1} nice!", "donettips.info", "very"));
با اجرای این مثال نتیجه زیر حاصل می‌شود:
donettips.info is very nice! {0} is {1} nice!
همان‌طور که می‌بنید عملیات replace برای سایر توکن‌ها انجام نمی‌شود.

3. برای حل مشکل فوق می‌توان از روش ساده زیر استفاده کرد:
String.format = function () {
  var original = arguments[0],
      replaced;
  for (var i = 0; i < arguments.length - 1; i++) {
    replaced = '';
    while (replaced != original) {
      original = replaced || original;
      replaced = original.replace("{" + i + "}", arguments[i + 1]);
    }
  }
  return replaced;
};
در این روش عملیات replace تا زمانی‌که تغییری در رشته جاری ایجاد نشود ادامه می‌یابد. با استفاده از این متد، خروجی مثال قبل درست و به صورت زیر خواهد بود:
donettips.info is very nice! donettips.info is very nice!

4. راه حل دیگر استفاده از امکانات شی RegExp در دستور replace است. نکته مهم استفاده از modifier کلی یا global (که با حرف g مشخص می‌شود) در شی تولیدی از RegExp است (^ و ^ و ^، برای جلوگیری از دورشدن از بحث اصلی، جستجو برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه به خوانندگان واگذار می‌شود). برای استفاده از این شی متد ما به صورت زیر تغییر می‌کند:
String.format = function () {
  var s = arguments[0];
  for (var i = 0; i < arguments.length - 1; i++) {
    s = s.replace(new RegExp("\\{" + i + "\\}", "g"), arguments[i + 1]);
  }
  return s;
};
استفاده از این متد هم نتیجه درستی برای مثال آخر ارائه می‌دهد.

5. روش دیگری که کمی از دو متد قبلی سریع‌تر اجرا می‌شود (به دلیل استفاده از حلقه while) به صورت زیر است:
String.format = function () {
  var s = arguments[0],
      i = arguments.length - 1;
  while (i--) {
    s = s.replace(new RegExp('\\{' + i + '\\}', 'g'), arguments[i + 1]);
  }
  return s;
};
این متد نیز نتیجه مشابهی ارائه می‌کند. حال به مثال زیر توجه کنید:
console.log(String.format("{0}:0 {1}:1 {2}:2", "zero", "{2}", "two"));
خروجی صحیح مثال فوق باید به صورت زیر باشد:
zero:0 {2}:1 two:2
درصورتی‌که رشته‌ای که دو متد از سه متد آخر (3 و 4) به عنوان خروجی ارائه می‌دهند به‌صورت زیر است:
zero:0 two:1 two:2
برای آخرین متد که ازحلقه while (درواقع با اندیس معکوس) استفاده می‌کند (5) مثالی که خطای مورد بحث را نشان می‌دهد به صورت زیر است:
console.log(String.format("{0}:0 {1}:1 {2}:2", "zero", "one", "{1}"));
که خروجی اشتباه زیر را برمی‌گرداند:
zero:0 one:1 one:2
درصورتی‌که باید مقدار زیر را برگشت دهد:
zero:0 one:1 {1}:2
دلیل رخدادن این خطا اجرای عملیات replace به صورت جداگانه و کامل برای هر توکن، از اول تا آخر برای رشته‌های replace شده جاری است که کار را خراب می‌کند.

6. برای حل مشکل بالا نیز می‌توان از یکی دیگر از امکانات دستور replace استفاده کرد که به صورت زیر است:
String.format = function () {
  var args = arguments;
  return args[0].replace(/{(\d+)}/g, function (match, number) { return args[parseInt(number) + 1]; });
};
در اینجا از قابلیت سفارشی‌سازی عملیات جایگزینی در دستور replace استفاده شده است. با استفاده از این ویژگی عملیات replace برای هر توکن جداگانه انجام می‌شود و بنابراین تغییرات اعمالی در حین عملیات تاثیر مستقیمی برای ادامه روند نخواهد گذاشت.
دقت کنید که برای بکاربردن RegExp درون دستور replace به جای تولید یک نمونه از شی RegExp می‌توان عبارت مربوطه را نیز مستقیما بکار برد. در اینجا از عبارتی کلی برای دریافت تمامی توکن‌های با فرمتی به صورت {عدد} استفاده شده است.
متد سفارشی مربوطه نیز شماره ردیف توکن یافته‌شده به همراه خود عبارت یافته‌شده را به عنوان آرگومان ورودی دریافت کرده و مقدار متناظر را از لیست آرگومان‌های متد اصلی پس از تبدیل شماره ردیف توکن به یک عدد، برگشت می‌دهد (در اینجا نیز برای جلوگیری از دورشدن از بحث اصلی، جستجو برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه به خوانندگان واگذار می‌شود).
برای جلوگیری از تداخل بین آرگومان‌های متد اصلی و متد تهیه‌شده برای سفارشی‌سازی عملیات جایگزینی، در ایتدای متد اصلی، لیست آرگومان‌های آن درون متغیر جداگانه‌ای (args) ذخیره شده است.
با استفاده از این متد خروجی درست نشان داده می‌شود. حال مثال زیر را درنظر بگیرید:
console.log(String.format("{0} is {1} nice!", "donettips.info"));
خروجی این مثال به‌صورت زیر است:
donettips.info is undefined nice!
پیاده‌سازی زیر برای حل این مشکل استفاده می‌شود.

7. برای کنترل بیشتر و رفع خطاهای احتمالی در متد بالا، می‌توان ابتدا از وجود آرگومان مربوطه در متغیر args اطمینان حاصل کرد تا از جایگزینی مقدار undefined در رشته نهایی جلوگیری کرد. مانند نمونه زیر:
String.format = function () {
  var s = arguments[0],
      args = arguments;
  return s.replace(/{(\d+)}/g, function (match, number) {
    var i = parseInt(number);
    return typeof args[i + 1] != 'undefined' ? args[i + 1] : match;
  });
};
با استفاده از این متد جدید خروجی مثال‌های قبل درست خواهد بود.
در فرمت بندی رشته‌ها برای نمایش خود کاراکتر { یا } از تکرار آن‌ها (یعنی {{ یا }}) استفاده می‌شود. اما متد ما تا این لحظه این امکان را ندارد. برای مثال:
console.log(String.format("{0}:0 {1}:1 {2}:2, {{0}} {{{1}}}  {{{{2}}}}   {2}", "zero", "{2}", "two"));
که خروجی زیر را ارائه می‌دهد:
zero:0 {2}:1 two:2, {zero} {{{2}}}  {{{two}}}   two
.
8. برای پیاده‌سازی امکان اشاره‌شده در بالا می‌توان از کد زیر استفاده کرد:
String.format = function () {
  var s = arguments[0],
      args = arguments;
  return s.replace(/\{\{|\}\}|\{(\d+)\}/g, function (match, number) {
    if (match == "{{") { return "{"; }
    if (match == "}}") { return "}"; }
    var i = parseInt(number);
    return typeof args[i + 1] != 'undefined'
                              ? args[i + 1]
                              : match;
  });
};
در اینجا با استفاده از یک عبارت RegExp پیچیده‌تر و کنترل تکرار کاراکترهای { و } در متد سفارشی جایگزینی در دستور replace، پیاده‌سازی اولیه این ویژگی ارائه شده است.
این متد خروجی صحیح زیر را برای مثال آخر ارائه می‌دهد:
zero:0 {2}:1 two:2, {0} {{2}}  {{2}}   two

پیاده‌سازی به‌صورت یک خاصیت prototype
تمامی متدهای نشان داده‌شده تا اینجا به‌صورت مستقیم از طریق String.format در دسترس خواهند بود (تعریفی شبیه به متدهای استاتیک در دات نت). درصورتی‌که بخواهیم از این متدها به صورت یک خاصیت prototype شی string استفاده کنیم (چیزی شبیه به متدهای instance در اشیای دات نت) می‌توانیم از تعریف زیر استفاده کنیم:
String.prototype.format = function () {
   ...
}
تنها فرق مهم این پیاده‌سازی این است که رشته مربوط به فرمت وارده در این متد از طریق شی this در دسترس است و بنابراین شماره اندیس آرگومان‌های متد یکی کمتر از متدهای قبلی است که باید مدنظر قرار گیرد. مثلا برای متد آخر خواهیم داشت:
String.prototype.format = function () {
  var s = this.toString(),
      args = arguments;
  return s.replace(/\{\{|\}\}|\{(\d+)\}/g, function (match, number) {
    if (match == "{{") { return "{"; }
    if (match == "}}") { return "}"; }
    return typeof args[number] != 'undefined'
                              ? args[number]
                              : match;
  });
};

نکته: در تمامی خواص prototype هر شی در جاوا اسکریپت، متغیر this از نوع object است. بنابراین برای جلوگیری از وقوع هر خطا بهتر است ابتدا آن‌را به نوع مناسب تبدیل کرد. مثل استفاده از متد toString در متد فوق که موجب تبدیل آن به رشته می‌شود.

ازآنجاکه نیاز به تغییر اندیس در متد سفارشی عملیات replace وجود ندارد، بنابراین خط مربوط به تبدیل آرگومان number به یک مقدار عددی (با دستور parseInt) حذف شده است و از این متغیر به صورت مستقیم استفاده شده است. در این حالت عملیات تبدیل توسط خود جاوا اسکریپت مدیریت می‌شود که کار را راحت‌تر می‌سازد.
بنابراین متد ما به صورت زیر قابل استفاده است:
console.log("{0}:0 {1}:1 {2}:2, {{0}} {{{1}}}  {{{{2}}}}   {2}".format("zero", "{2}", "two"));

پیاده‌سازی با استفاده از توکن‌های غیرعددی
برای استفاده از توکن‌های غیرعددی می‌توانیم به صورت زیر عمل کنیم:
String.format = function () {
  var s = arguments[0],
      args = arguments[1];
  for (var arg in args) {
    s = s.replace(new RegExp("{" + arg + "}", "g"), args[arg]);
  }
  return s;
};
برای حالت prototype نیز داریم:
String.prototype.format = function () {
  var s = this.toString(),
      args = arguments[0];
  for (var arg in args) {
    s = s.replace(new RegExp("{" + arg + "}", "g"), args[arg]);
  }
  return s;
};
با استفاده از این دو متد داریم:
console.log(String.format("{site} is {adj}! {site} is {adj}!", { site: "donettips.info", adj: "nice" }));
console.log("{site} is {adj}! {site} is {adj}!".format({ site: "donettips.info", adj: "nice" }));
.
تا اینجا متدهایی نسبتا کامل برای نیازهای عادی برنامه‌نویسی تهیه شده است. البته کار توسعه این متد برای پشتیبانی از امکانات پیشرفته‌تر فرمت‌بندی رشته‌ها می‌تواند ادامه پیدا کند.

کتابخانه‌های موجود
یکی از کامل‌ترین کتابخانه‌های کار با رشته‌ها همان کتابخانه معروف Microsoft Ajax Client Libray است که بیشتر امکانات موجود کار با رشته‌ها در دات نت را در خود دارد. صرفا جهت آشنایی، پیاده‌سازی متد String.format در این کتابخانه در زیر آورده شده است:
String.format = function String$format(format, args) {
  /// <summary locid="M:J#String.format" />
  /// <param name="format" type="String"></param>
  /// <param name="args" parameterArray="true" mayBeNull="true"></param>
  /// <returns type="String"></returns>
//  var e = Function._validateParams(arguments, [
//    { name: "format", type: String },
//    { name: "args", mayBeNull: true, parameterArray: true }
//  ]);
//  if (e) throw e;
  return String._toFormattedString(false, arguments);
};
String._toFormattedString = function String$_toFormattedString(useLocale, args) {
  var result = '';
  var format = args[0];
  for (var i = 0; ; ) {
    var open = format.indexOf('{', i);
    var close = format.indexOf('}', i);
    if ((open < 0) && (close < 0)) {
      result += format.slice(i);
      break;
    }
    if ((close > 0) && ((close < open) || (open < 0))) {
      if (format.charAt(close + 1) !== '}') {
        throw Error.argument('format', Sys.Res.stringFormatBraceMismatch);
      }
      result += format.slice(i, close + 1);
      i = close + 2;
      continue;
    }
    result += format.slice(i, open);
    i = open + 1;
    if (format.charAt(i) === '{') {
      result += '{';
      i++;
      continue;
    }
    if (close < 0) throw Error.argument('format', Sys.Res.stringFormatBraceMismatch);
    var brace = format.substring(i, close);
    var colonIndex = brace.indexOf(':');
    var argNumber = parseInt((colonIndex < 0) ? brace : brace.substring(0, colonIndex), 10) + 1;
    if (isNaN(argNumber)) throw Error.argument('format', Sys.Res.stringFormatInvalid);
    var argFormat = (colonIndex < 0) ? '' : brace.substring(colonIndex + 1);
    var arg = args[argNumber];
    if (typeof (arg) === "undefined" || arg === null) {
      arg = '';
    }
    if (arg.toFormattedString) {
      result += arg.toFormattedString(argFormat);
    }
    else if (useLocale && arg.localeFormat) {
      result += arg.localeFormat(argFormat);
    }
    else if (arg.format) {
      result += arg.format(argFormat);
    }
    else
      result += arg.toString();
    i = close + 1;
  }
  return result;
}
دقت کنید قسمت ابتدایی این متد که برای بررسی اعتبار آرگومان‌های ورودی است، برای سادگی عملیات کامنت شده است. همان‌طور که می‌بینید این متد پیاده‌سازی نسبتا مفصلی دارد و امکانات بیشتری نیز در اختیار برنامه نویسان قرار می‌دهد. البته سایر متدهای مربوطه بدلیل طولانی بودن در اینجا آورده نشده است. برای مثال امکانات پیشرفته‌تری مثل زیر با استفاده از این کتابخانه در دسترس هستند:
console.log(String.format("{0:n}, {0:c}, {0:p}, {0:d}", 100.0001));
// result:   100.00, ¤100.00, 10,000.01 %, 100.0001

console.log(String.format("{0:d}, {0:t}", new Date(2015, 1, 1, 10, 45)));
// result:   02/01/2015, 10:45
آخرین نسخه این کتابخانه از اینجا قابل دریافت است (این متدها درون فایل MicrosoftAjax.debug.js قرار دارند). این کتابخانه دیگر به این صورت و با این نام توسعه داده نمیشود و چند سالی است که تصمیم به توسعه ویژگی‌های جدید آن به صورت پلاگین‌های jQuery گرفته شده است.

کتابخانه دیگری که می‌توان برای عملیات فرمت‌بندی رشته‌ها در جاوا اسکریپت از آن استفاده کرد، کتابخانه معروف jQuery Validation است. این کتابخانه یک متد نسبتا خوب با نام format برای فرمت کردن رشته‌ها دارد. نحوه استفاده از این متد به صورت زیر است:
var template = jQuery.validator.format("{0} is not a valid value");
console.log(template("abc"));
// result: 'abc is not a valid value'

کتابخانه نسبتا کامل دیگری که وجود دارد، با عنوان Stringformat از اینجا قابل دریافت است. برای استفاده از این کتابخانه باید به صورت زیر عمل کرد:
String.format([full format string], [arguments...]);
// or:
[date|number].format([partial format string]);
همان‌طور که می‌بینید این کتابخانه امکانات کامل‌تری نیز دارد. مثال‌های مربوط به این کتابخانه به صورت زیر هستند که توانایی‌های نسبتا کامل آن‌را نشان می‌دهد:
// Object path
String.format("Welcome back, {username}!", 
{ id: 3, username: "JohnDoe" });
// Result: "Welcome back, JohnDoe!"

// Date/time formatting
String.format("The time is now {0:t}.", 
new Date(2009, 5, 1, 13, 22));
// Result: "The time is now 01:22 PM."

// Date/time formatting (without using a full format string)
var d = new Date();
d.format("hh:mm:ss tt");
// Result: "02:28:06 PM"

// Custom number format string
String.format("Please call me at {0:+##0 (0) 000-00 00}.", 4601111111);
// Result: "Please call me at +46 (0) 111-11 11."

// Another custom number format string
String.format("The last year result was {0:+$#,0.00;-$#,0.00;0}.", -5543.346);
// Result: "The last year result was -$5,543.35."

// Alignment
String.format("|{0,10:PI=0.00}|", Math.PI);
// Result: "|   PI=3.14|"

// Rounding
String.format("1/3 ~ {0:0.00}", 1/3);
// Result: "1/3 ~ 0.33"

// Boolean values
String.format("{0:true;;false}", 0);
// Result: "false"

// Explicitly specified localization
// (note that you have to include the .js file for used cultures)
msf.setCulture("en-US");
String.format("{0:#,0.0}", 3641.667);
// Result: "3,641.7"

msf.setCulture("sv-SE");
String.format("{0:#,0.0}", 3641.667);
// Result: "3 641,7"

یک کتابخانه دیگر نیز از این آدرس قابل دریافت است. این کتابخانه با عنوان String.format نام‌گذاری شده است. نحوه استفاده از این کتابخانه نیز به صورت زیر است:
//inline arguments
String.format("some string with {0} and {1} injected using argument {{number}}", 'first value', 'second value');
//returns: 'some string with first value and second value injected argument {number}'

//single array
String.format("some string with {0} and {1} injected using array {{number}}", [ 'first value', 'second value' ]);
//returns: 'some string with first value and second value injected using array {number}'

//single object
String.format("some string with {first} and {second} value injected using {{propertyName}}",{first:'first value',second:'second value'});
//returns: 'some string with first value and second value injected using {propertyName}'
کتابخانه نسبتا معروف و کامل sprintf نیز در اینجا وجود دارد. این کتابخانه امکانات بسیاری همچون متدهای متناظر در زبان C دارد.

منابع

مطالب دوره‌ها
مروری مختصر بر زبان DMX
این بخش مروری اجمالی است بر زبان (DMX (Data Mining eXtensions که به منظور انجام عملیات داده کاوی توسط شرکت ماکروسافت ایجاد شده است. (از آنجا که هدف این دوره معرفی الگوریتم‌های داده کاوی است از این رو به صورت کلی به بررسی این زبان می‌پردازیم)
برای بسیاری داده کاوی تنها مجموعه ای از تعدادی الگوریتم تعبیر می‌شود؛ به همان طریقی که در گذشته تصورشان از بانک اطلاعاتی تنها ساختاری سلسله مراتبی به منظور ذخیره داده‌ها بود. بدین ترتیب داده کاوی به ابزاری تبدیل شده که تنها در انحصار تعدادی متخصص (بویژه PhD‌های علم آمار و یادگیری ماشین) قرار دارد که آشنائی با اصطلاحات یک زمینه خاص را دارند. هدف از ایجاد زبان DMX تعریف مفاهیمی استاندارد و گزارهایی متداول است که در دنیای داده کاوی استفاده می‌شود به شکلی که زبان SQL برای بانک اطلاعاتی این کار را انجام می‌دهد.
فرضیه اساسی در داده کاوی و همچنین یادگیری ماشین از این قرار است که تعدادی نمونه به الگوریتم نشان داده می‌شود و الگوریتم با استفاده از این نمونه‌ها قادر است به استخراج الگوها بپردازد. بدین ترتیب به منظور بازبینی و همچنین استنتاج از اطلاعات درباره نمونه‌های جدید می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد.
ذکر این نکته ضروری است که الگوهای استخراج شده می‌توانند مفید، آموزنده و دقیق باشند. تصویر زیر به اختصار مراحل فرآیند داده کاوی را نمایان می‌سازد:

در گام نخست اقدام به تعریف مسئله و فرموله کردن آن می‌کنیم که اصطلاحاً Mining Model نامیده می‌شود. در واقع Mining Model توصیف کننده این است که داده نمونه به چه شکل به نظر می‌رسد و چگونه الگوریتم داده کاوی باید داده‌ها را تفسیر کند. در گام بعدی به فراهم کردن نمونه‌های داده برای الگوریتم می‌پردازیم، الگوریتم با بهره گیری از Mining Model به طریقی که یک لنز داده‌ها را مرتب می‌کند، به بررسی داده‌ها و استخراج الگوها می‌پردازد؛ این عملیات را اصطلاحاً Training Model می‌نامیم. هنگامی که این عملیات به پایان رسید، بسته به اینکه چگونه آنرا انجام داده اید، می‌توانید به تحلیل الگوهایی که توسط الگوریتم از روی نمونه هایتان بدست آمده بپردازید. و در نهایت می‌توانید اقدام به فراهم کردن داده‌های جدید و فرموله کردن آنها، به همان طریقی که نمونه‌ها آموزش دیده اند، به منظور انجام پیش بینی و استنتاج از اطلاعات با استفاده از الگوهای کشف شده توسط الگوریتم پرداخت.

زبان DMX وظیفه تبدیل داده‌های موجودتان (سطرها و ستون‌های Tables) به داده‌های مورد نیاز الگوریتم‌های داده کاوی (Cases و Attributes) را دارد. به منظور انجام این تبدیل به Mining Structure و Mining Model (که در قسمت اول به شرح آن پرداخته شد) نیاز است. بطور خلاصه Mining Structure صورت مسئله را توصیف می‌کند و Mining Model وظیفه تبدیل سطرهای داده ای به درون Case‌ها و انجام عملیات یادگیری ماشین با استفاده از الگوریتم داده کاوی مشخص شده را بر عهده دارد.

Syntax زبان DMX
مشابه زبان SQL دستورات زبان DMX نیز به محیطی جهت اجرا نیاز دارند که می‌توان با استفاده از (SQL Server Management Studio (SSMS به اجرای دستورات DMX اقدام نمود. ایجاد ساختار کاوش (Mining Structure) و مدل کاوشی (Mining Model) مشابه دستورات ایجاد Table در زبان SQL می‌باشد. همانطور که اشاره شد، گام اول (از سه مرحله اصلی در داده کاوی) ایجاد یک مدل کاوش است؛ شامل تعیین تعداد ستون‌های ورودی، ستون‌های قابل پیش بینی و مشخص کردن نام الگوریتم مورد استفاده در مدل. گام دوم آموزش مدل که پردازش نیز نامیده می‌شود و گام سوم مرحله پیش بینی است که نیاز به یک مدل کاوش آموزش دیده و مجموعه اطلاعات جدید دارد. در طول پیش بینی، موتور داده کاوی قوانین (Rules) پیدا شده در مرحله‌ی آموزش (یادگیری) را با مجموعه اطلاعات جدید تطبیق داده و نتیجه پیش بینی را برای هر Case ورودی انجام می‌دهد. دو نوع پرس و جوی پیش بینی وجود دارد Batch و Singleton که به ترتیب چند Case ورودی دارد و خروجی در یک جدول ذخیره می‌شود و دیگری تنها یک Case ورودی دارد و خروجی در زمان اجرا ساخته می‌شود.

در زبان DMX دو روش برای ساخت مدل‌های کاوش وجود دارد:
• ایجاد یک ساختار کاوش و مدل کاوش مربوط به هم و تحت یک نام، زمانی کاربرد دارد که یک ساختار کاوش فقط شامل یک مدل کاوش باشد.
• ایجاد یک ساختار کاوش و سپس اضافه نمودن یک مدل کاوش به ساختار تعریف شده، زمانی کاربرد دارد که یک ساختار کاوش شامل چندین مدل کاوشی باشد. دلایل مختلفی وجود دارد که ممکن است نیاز به این روش باشد، برای مثال ممکن است مدل‌های متعددی را با استفاده از الگوریتم‌های مختلف ساخت و سپس بررسی نمود که کدام مدل بهتر عمل خواهد کرد و یا مدل‌های متعددی را با استفاده از یک الگوریتم ولی با مجموعه پارامترهای متفاوت برای هر مدل ساخت و سپس بهترین را انتخاب نمود.

عناصر سازنده‌ی ساختار کاوش، ستون‌های ساختار کاوشی هستند که داده هایی را که منبع اصلی داده فراهم می‌کند، توصیف می‌کند. این ستون‌ها شامل اطلاعاتی از قبیل نوع داده (Data Type)، نوع محتوا (Content Type)، ماهیت داده و اینکه داده چگونه توزیع شده است می‌باشند. نوع محتوا پیوسته و یا گسسته بودن آن را مشخص می‌کند و بدین ترتیب به الگوریتم راه درست مدل کردن ستون را نشان می‌دهیم. کلمه کلیدی Discrete برای ماهیت گسسته داده و از کلمه Continuous برای ماهیت پیوسته داده استفاده می‌شود. مقادیر نوع داده و نوع محتوا به قرار زیر می‌باشند:

Data Type
کاربرد
 LONG   اعداد صحیح 
 DOUBLE   اعداد اعشاری 
 TEXT   داده‌های رشته ای 
 DATE   داده‌های تاریخی 
 BOOLEAN   داده‌های منطقی (True و False) 
 TABLE   برای تعریف Nested Case 
Content Type 
 کاربرد 
 KEY   مشخص کننده کلید 
 DISCRETE   داده‌های گسسته 
 CONTINUOUS   داده‌های پیوسته 
 DISCRETIZED   داده‌های گسسته شده 
 KEY TIME   کلید زمان، تنها در مدل‌های Time Series استفاده می‌شود 
 KEY SEQUENCE   کلید توالی، تنها در بخش Nested Table مدل‌های Sequence Clustering استفاده می‌شود 

همچنین یک مدل کاوش استفاده و کاربرد هر ستون و الگوریتمی که برای ساخت مدل استفاده می‌شود را تعریف می‌کند، می‌توانید با استفاده از کلمه کلیدی Predict و یا Predict_Only خاصیت پیش بینی را به ستون‌ها اضافه نمود، برای نمونه به دستورات زیر توجه نمائید:

CREATE MINING STRUCTURE [New Mailing]
(
CustomerKey LONG KEY,
Gender TEXT DISCRETE,
[Number Cars Owned] LONG DISCRETE,
[Bike Buyer] LONG DISCRETE
)
GO
ALTER MINING STRUCTURE [New Mailing]
ADD MINING MODEL [Naive Bayes]
(
CustomerKey,
Gender,
[Number Cars Owned],
[Bike Buyer] PREDICT
)
USING Microsoft_Naive_Bayes
شکل زیر نشان دهنده ارتباط بین ساختار کاوش و مدل کاوشی پس از ایجاد در محیط SSMS می‌باشد. 

به منظور آموزش یک مدل کاوش از دستور Insert به شکل زیر استفاده می‌شود: 

INSERT INTO <mining model name>
[<mapped model columns>]
<source data query>
که source data query می‌تواند یک پرس و جوی Select از بانک اطلاعاتی باشد که معمولاً با استفاده از سه طریق OPENQUERY، OPENROWSET و SHAPE  بدست می‌آید.
در ادامه به شکل عملی می‌توانید با طی مراحل و اجرای کوئری‌های زیر به بررسی بیشتر موضوع بپردازید.
ابتدا به سرویس SSAS متصل شوید و اقدام به ایجاد یک Database با تنظیمات پیش فرض (مثلاً با نام DM-02) نمائید و در ادامه کوئری XMLA زیر را جهت ایجاد Data Source ای به بانک AdventureWorksDW2012 موجود روی دستگاه تان، اجرا نمائید.
<Create xmlns="http://schemas.microsoft.com/analysisservices/2003/engine">
<ParentObject>
  <DatabaseID>DM-02</DatabaseID>
</ParentObject>
<ObjectDefinition>
  <DataSource xmlns:xsd="http://www.w3.org/2001/XMLSchema"
xmlns:xsi="http://www.w3.org/2001/XMLSchema-instance"
xmlns:ddl2="http://schemas.microsoft.com/analysisservices/2003/engine/2"
xmlns:ddl2_2="http://schemas.microsoft.com/analysisservices/2003/engine/2/2"
xmlns:ddl100_100="http://schemas.microsoft.com/analysisservices/2008/engine/100/100"
xmlns:ddl200="http://schemas.microsoft.com/analysisservices/2010/engine/200"
xmlns:ddl200_200="http://schemas.microsoft.com/analysisservices/2010/engine/200/200"
xmlns:ddl300="http://schemas.microsoft.com/analysisservices/2011/engine/300"
xmlns:ddl300_300="http://schemas.microsoft.com/analysisservices/2011/engine/300/300"
xmlns:ddl400="http://schemas.microsoft.com/analysisservices/2012/engine/400"
xmlns:ddl400_400="http://schemas.microsoft.com/analysisservices/2012/engine/400/400"
xsi:type="RelationalDataSource">
<ID>Adventure Works DW2012</ID>
<Name>Adventure Works DW2012</Name>
<ConnectionString>Provider=SQLNCLI11.1;Data Source=(local);Integrated Security=SSPI;
Initial Catalog=AdventureWorksDW2012</ConnectionString>
<ImpersonationInfo>
<ImpersonationMode>ImpersonateCurrentUser</ImpersonationMode>
</ImpersonationInfo>
<Timeout>PT0S</Timeout>
  </DataSource>
</ObjectDefinition>
</Create>
و در ادامه کوئری‌های DMX زیر را اجرا نمائید و خروجی هر یک را تحلیل نمائید.
 /* Step 1 */
CREATE MINING MODEL [NBSample]
(
CustomerKey LONG KEY,
Gender TEXT DISCRETE,
[Number Cars Owned] LONG DISCRETE,
[Bike Buyer] LONG DISCRETE PREDICT
)
USING Microsoft_Naive_Bayes
Go

/* Step 2 */
INSERT INTO NBSample (CustomerKey, Gender, [Number Cars Owned],
[Bike Buyer])
OPENQUERY([Adventure Works DW2012],'Select CustomerKey, Gender, [NumberCarsOwned], [BikeBuyer]
FROM [vTargetMail]')

/*  */
SELECT * FROM [NBSample].CONTENT

/*  */
SELECT * FROM [NBSample_Structure].CASES

/* Step 3*/

SELECT FLATTENED MODEL_NAME,
(SELECT ATTRIBUTE_NAME, ATTRIBUTE_VALUE, [SUPPORT], [PROBABILITY], VALUETYPE FROM NODE_DISTRIBUTION) AS t
FROM [NBSample].CONTENT
WHERE NODE_TYPE = 26
در قسمت‌های بعد تا حدی که از هدف اصلی دوره بررسی الگوریتم‌های داده کاوی موجود در SSAS دور نیافتیم، به بررسی بیشتر دستورات DMX می‌پردازیم. جهت اطلاعات بیشتر در مورد زبان DMX می‌توانید به Books Online for SQL Server مراجعه نمائید.
 
مطالب
تزریق وابستگی‌ها در پروفایل‌های AutoMapper در برنامه‌های ASP.NET Core
Profileهای AutoMapper، قابلیت تزریق وابستگی‌ها را در سازنده‌ی خود ندارند؛ به همین جهت در این مطلب، دو راه حل را جهت رفع این محدودیت بررسی می‌کنیم.


مثال: نیاز به نگاشت کلمه‌ی عبور، به کلمه‌ی عبور هش شده

فرض کنید موجودیت کاربری که قرار است در بانک اطلاعاتی ذخیره شود، چنین ساختاری را دارد:
namespace AutoMapperInjection.Entities
{
    public class User
    {
        public int Id { set; get; }

        public string HashedPassword { set; get; }
    }
}
در اینجا کلمه‌ی عبور، به صورت معمولی ذخیره نمی‌شود و معادل هش شده‌ی آن ذخیره خواهد شد. اما اطلاعاتی را که از کاربر دریافت می‌کنیم:
namespace AutoMapperInjection.Models
{
    public class UserDto
    {
        public string Password { set; get; }
    }
}
حاوی کلمه‌ی عبور معمولی است که باید در حین نگاشت UserDto به User، هش شود. این اطلاعات نیز به صورت زیر توسط اکشن متد RegisterUser دریافت می‌شوند که توسط متد mapper.Map، قرار است به یک نمونه از شیء User تبدیل شود:
namespace AutoMapperInjection.Controllers
{
    [ApiController]
    [Route("[controller]")]
    public class HomeController : ControllerBase
    {
        private readonly IMapper _mapper;

        public HomeController(IMapper mapper)
        {
            _mapper = mapper ?? throw new NullReferenceException(nameof(mapper));
        }

        [HttpPost("[action]")]
        public IActionResult RegisterUser(UserDto model)
        {
            var user = _mapper.Map<User>(model);

            // TODO: Save user

            return Ok();
        }
    }
}
کار این هش شدن نیز برای مثال توسط سرویس زیر انجام می‌شود:
using System;
using System.Security.Cryptography;
using System.Text;

namespace AutoMapperInjection.Services
{
    public interface IPasswordHasherService
    {
        string GetSha256Hash(string input);
    }

    public class PasswordHasherService : IPasswordHasherService
    {
        public string GetSha256Hash(string input)
        {
            using var hashAlgorithm = new SHA256CryptoServiceProvider();
            var byteValue = Encoding.UTF8.GetBytes(input);
            var byteHash = hashAlgorithm.ComputeHash(byteValue);
            return Convert.ToBase64String(byteHash);
        }
    }
}
به همین جهت در حین تعریف نگاشت‌های AutoMaper، نیاز خواهیم داشت تا بتوانیم از این سرویس استفاده کنیم.


روش اول: IValueResolver‌ها قابلیت تزریق وابستگی را در سازنده‌ی خود دارند

توسط یک IValueResolver سفارشی، می‌توانیم مشخص کنیم که برای مثال اطلاعات یک خاصیت خاص، چگونه باید از منبع دریافتی تامین شود:
        public class HashedPasswordResolver : IValueResolver<UserDto, User, string>
        {
            private readonly IPasswordHasherService _hasher;

            public HashedPasswordResolver(IPasswordHasherService hasher)
            {
                _hasher = hasher ?? throw new ArgumentNullException(nameof(hasher));
            }

            public string Resolve(UserDto source, User destination, string destMember, ResolutionContext context)
            {
                return _hasher.GetSha256Hash(source.Password);
            }
        }
همانطور که مشاهده می‌کنید، در اینجا می‌توان سرویس مدنظر را به سازنده‌ی این کلاس تزریق کرد و سپس از آن جهت تامین مقدار هش شده‌ی کلمه‌ی عبور استفاده کرد. IValueResolverها تنها تامین کننده‌ی مقدار یک خاصیت، در حین نگاشت هستند.

پس از آن، روش استفاده‌ی از این تامین کننده‌ی مقدار سفارشی، به صورت زیر است:
    public class UserDtoMappingsProfile : Profile
    {
        public UserDtoMappingsProfile()
        {
            // Map from User (entity) to UserDto, and back
            this.CreateMap<User, UserDto>()
                .ReverseMap()
                .ForMember(user => user.HashedPassword, exp => exp.MapFrom<HashedPasswordResolver>());
        }
    }
با این تعاریف، هر زمانیکه قرار است کار var user = _mapper.Map<User>(model) انجام شود، مقدار خاصیت HashedPassword، از طریق HashedPasswordResolver تامین می‌شود که در اینجا کار تزریق وابستگی‌های آن نیز به صورت خودکار توسط AutoMapper مدیریت می‌شود. البته بدیهی است که سرویس IPasswordHasherService باید به نحو زیر پیشتر به سیستم معرفی شده باشد:
namespace AutoMapperInjection
{
    public class Startup
    {
        public Startup(IConfiguration configuration)
        {
            Configuration = configuration;
        }

        public IConfiguration Configuration { get; }

        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddScoped<IPasswordHasherService, PasswordHasherService>();
            services.AddAutoMapper(typeof(UserDtoMappingsProfile).Assembly);
            services.AddControllers();
        }


روش دوم: IMappingAction‌ها قابلیت تزریق وابستگی را در سازنده‌ی خود دارند

می‌توان پیش و یا پس از عملیات نگاشت، منطقی را توسط یک IMappingAction سفارشی بر روی آن اجرا کرد که در اینجا نیز امکان تزریق وابستگی در سازنده‌ی IMappingActionهای پیاده سازی شده، وجود دارد:
        public class UserDtoMappingsAction : IMappingAction<UserDto, User>
        {
            private readonly IPasswordHasherService _hasher;

            public UserDtoMappingsAction(IPasswordHasherService hasher)
            {
                _hasher = hasher ?? throw new ArgumentNullException(nameof(hasher));
            }

            public void Process(UserDto source, User destination, ResolutionContext context)
            {
                destination.HashedPassword = _hasher.GetSha256Hash(source.Password);
            }
        }
در اینجا می‌خواهیم مقدار یک یا چندین خاصیت از مقصد نگاشت را (شیء User در اینجا) پس از نگاشت ابتدایی از طریق مقدار دریافتی از کاربر، با منطق خاصی تغییر دهیم. برای مثال کلمه‌ی عبور ساده‌ی دریافتی را هش کنیم و به خاصیت خاصی نسبت دهیم (و یا حتی مقدار خواص دیگری را نیز پس از نگاشت، تغییر دهیم).

در این حالت روش استفاده‌ی از کلاس UserDtoMappingsAction به صورت زیر است:
    public class UserDtoMappingsProfile : Profile
    {
        public UserDtoMappingsProfile()
        {
            // Map from User (entity) to UserDto, and back
            this.CreateMap<User, UserDto>()
                .ReverseMap()
                .AfterMap<UserDtoMappingsAction>();
        }
    }


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: AutoMapperInjection.zip
مطالب
Func یا Expression Func در EF
با بررسی کدهای مختلف Entity framework گاهی از اوقات در امضای توابع کمکی نوشته شده، <>Func مشاهده می‌شود و در بعضی از موارد <<>Expression<Func و ... به نظر استفاده کنندگان دقیقا نمی‌دانند که تفاوت این دو در چیست و کدامیک را باید/یا بهتر است بکار برد.

ابتدا مثال کامل ذیل را در نظر بگیرید:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Data.Entity;
using System.Data.Entity.Migrations;
using System.Linq;
using System.Linq.Expressions;

namespace Sample
{
    public abstract class BaseEntity
    {
        public int Id { set; get; }
    }

    public class Receipt : BaseEntity
    {
        public int TotalPrice { set; get; }
    }

    public class MyContext : DbContext
    {
        public DbSet<Receipt> Receipts { get; set; }
    }

    public class Configuration : DbMigrationsConfiguration<MyContext>
    {
        public Configuration()
        {
            AutomaticMigrationsEnabled = true;
            AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
        }

        protected override void Seed(MyContext context)
        {
            if (!context.Receipts.Any())
            {
                for (int i = 0; i < 20; i++)
                {
                    context.Receipts.Add(new Receipt { TotalPrice = i });
                }
            }
            base.Seed(context);
        }
    }

    public static class EFUtils
    {
        public static IList<T> LoadEntities<T>(this DbContext ctx, Expression<Func<T, bool>> predicate) where T : class
        {
            return ctx.Set<T>().Where(predicate).ToList();
        }

        public static IList<T> LoadData<T>(this DbContext ctx, Func<T, bool> predicate) where T : class
        {
            return ctx.Set<T>().Where(predicate).ToList();
        }
    }

    public static class Test
    {
        public static void RunTests()
        {
            startDB();

            using (var context = new MyContext())
            {
                var list1 = context.LoadEntities<Receipt>(x => x.TotalPrice == 10);
                var list2 = context.LoadData<Receipt>(x => x.TotalPrice == 20);
            }
        }

        private static void startDB()
        {
            Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<MyContext, Configuration>());
            // Forces initialization of database on model changes.
            using (var context = new MyContext())
            {
                context.Database.Initialize(force: true);
            }
        }
    }
}
در این مثال ابتدا کلاس Receipt تعریف شده و سپس توسط کلاس MyContext در معرض دید EF قرار گرفته است. در ادامه توسط کلاس Configuration نحوه آغاز بانک اطلاعاتی مشخص گردیده است؛ به همراه ثبت تعدادی رکورد نمونه.
نکته اصلی مورد بحث، کلاس کمکی EFUtils است که در آن دو متد الحاقی LoadEntities و LoadData تعریف شده‌اند. در متد LoadEntities، امضای متد شامل Expression Func است و در متد LoadData فقط Func ذکر شده است.
در ادامه اگر برنامه را توسط فراخوانی متد RunTests اجرا کنیم، به نظر شما خروجی SQL حاصل از list1 و list2 چیست؟
احتمالا شاید عنوان کنید که هر دو یک خروجی SQL دارند (با توجه به اینکه بدنه متدهای LoadEntities و LoadData دقیقا/یا به نظر یکی هستند) اما یکی از پارامتر 10 استفاده می‌کند و دیگری از پارامتر 20. تفاوت دیگری ندارند.
اما ... اینطور نیست!
خروجی SQL متد LoadEntities در متد RunTests به صورت زیر است:
 SELECT
[Extent1].[Id] AS [Id],
[Extent1].[TotalPrice] AS [TotalPrice]
FROM [dbo].[Receipts] AS [Extent1]
WHERE 10 = [Extent1].[TotalPrice]
و ... خروجی متد LoadData به نحو زیر:
 SELECT
[Extent1].[Id] AS [Id],
[Extent1].[TotalPrice] AS [TotalPrice]
FROM [dbo].[Receipts] AS [Extent1]
بله. در لیست دوم هیچ فیلتری انجام نشده (در حالت استفاده از Func خالی) و کل اطلاعات موجود در جدول Receipts، بازگشت داده شده است.
چرا؟
Func اشاره‌گری است به یک متد و Expression Func بیانگر ساختار درختی عبارت lambda نوشته شده است. این ساختار درختی صرفا بیان می‌کند که عبارت lambda منتسب، چه کاری را قرار است یا می‌تواند انجام دهد؛ بجای انجام واقعی آن.
 public static IQueryable<TSource> Where<TSource>(this IQueryable<TSource> source, Expression<Func<TSource, bool>> predicate);
public static IEnumerable<TSource> Where<TSource>(this IEnumerable<TSource> source, Func<TSource, bool> predicate);
اگر از Expression Func استفاده شود، از متد Where ایی استفاده خواهد شد که خروجی IQueryable دارد. اگر از Func استفاده شود، از overload دیگری که خروجی و ورودی  IEnumerable دارد به صورت خودکار استفاده می‌گردد.
بنابراین هرچند بدنه دو متد LoadEntities و LoadData به ظاهر یکی هستند، اما بر اساس نوع ورودی Where ایی که دریافت می‌کنند، اگر Expression Func باشد، EF فرصت آنالیز و ترجمه عبارت ورودی را خواهد یافت اما اگر Func باشد، ابتدا باید کل اطلاعات را به صورت یک لیست IEnumerable دریافت و سپس سمت کلاینت، خروجی نهایی را فیلتر کند.
اگر برنامه را اجرا کنید نهایتا هر دو لیست یک و دو، بر اساس شرط عنوان شده عمل خواهند کرد و فیلتر خواهند شد. اما در حالت اول این فیلتر شدن سمت بانک اطلاعاتی است و در حالت دوم کل اطلاعات بارگذاری شده و سپس سمت کاربر فیلتر می‌شود (که کارآیی پایینی دارد).


نتیجه گیری
به امضای متد Where ایی که در حال استفاده است دقت کنید. همینطور در مورد Sum ، Count و یا موارد مشابه دیگری که predicate قبول می‌کنند.
مطالب
نمایش یک فایل PDF در WinForms ، WPF و سیلورلایت

شاید PDF را بشود تنها فرمت گزارشگیری دانست که همه‌جا و در تمام سیستم عامل‌ها پشتیبانی می‌شود. از ویندوز تا لینوکس از وب تا WPF تا سیلورلایت تا همه جا و از همه مهم‌تر اینکه خروجی آن دقیقا همان چیزی است که کاربر نهایی می‌خواهد: من می‌خوام اون چیزی رو که می‌بینم، دقیقا همان را، بدون کم و کاست و با همان صفحه بندی، بتوانم چاپ کنم.
برای تولید PDF می‌شود از کتابخانه‌ی iTextSharp استفاده کرد اما برای نمایش آن حداقل در ویندوز بهترین راه حل استفاده از COM Components‌ شرکت Adobe است که به همراه برنامه رایگان Adobe PDF reader ارائه می‌شود. در ادامه نحوه‌ی استفاده از این Active-X را بررسی خواهیم کرد.

نمایش PDF در WPF
در تمام حالت‌ها هدف این است که به نحوی به اکتیوایکس شرکت Adobe دسترسی پیدا کنیم؛ یا با اضافه کردن آن به پروژه یا استفاده از امکانات یکپارچه مرورگرها. در WPF از زمان ارائه سرویس پک یک دات نت سه و نیم (به بعد)، کنترل مرورگر وب هم به جمع کنترل‌های قابل استفاده در آن اضافه شده است. در اینجا به سادگی چند سطر زیر می‌شود یک فایل PDF را در WPF نمایش داد:
<Window x:Class="WpfAppTests.MainWindow"
xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
Title="Pdf Report" Height="495" WindowState="Maximized"
WindowStartupLocation="CenterScreen" Width="703">
<Grid>
<WebBrowser x:Name="WebBrowser1"/>
</Grid>
</Window>
و بعد هم در کدهای برنامه تنها کافی است که مقدار Source کنترل WebBrowser را مقدار دهی کرد:
WebBrowser1.Source = new Uri(PdfFilePath);


نمایش PDF در WinForms
اکتیوایکس نمایش دهنده PDF شرکت Adobe اساسا در فایل ذیل قرار گرفته است:
C:\Program Files\Common Files\Adobe\Acrobat\ActiveX\AcroPDF.dll
بنابراین برای استفاده از آن در یک برنامه‌ی WinForms باید مراحل ذیل طی شود:
الف) در VS.NET‌ از طریق منوی Tools گزینه‌ی Choose toolbox items ، برگه‌ی Com components را انتخاب کنید.
ب) سپس گزینه‌ی Adobe PDF reader که به همان مسیر dll فوق اشاره می‌کند را انتخاب نمائید و بر روی دکمه‌ی OK‌ کلیک کنید.
ج) اکنون این کنترل جدید را بر روی فرم برنامه قرار دهید. به صورت خودکار COMReference های متناظر به پروژه اضافه می‌شوند.

اکنون نحوه‌ی استفاده از این شیء COM به همراه آزاد سازی منابع مرتبط به شرح زیر خواهند بود:
using System.Windows.Forms;

namespace WindowsFormsAppTests
{
public partial class Form1 : Form
{
public Form1()
{
InitializeComponent();
this.Load += Form1_Load;
this.FormClosing += Form1_FormClosing;
}

void Form1_FormClosing(object sender, FormClosingEventArgs e)
{
axAcroPDF1.Dispose();
}

void Form1_Load(object sender, System.EventArgs e)
{
axAcroPDF1.LoadFile(PdfFilePath);
axAcroPDF1.setShowToolbar(true);
axAcroPDF1.Show();
}
}
}

نمایش PDF در Silverlight

در Silverlight هم از نسخه‌ی 4 به بعد کنترل WebBrowser همانند آنچه که در WPF موجود است، اضافه شده است؛ اما این کنترل فقط در حالت اجرای در خارج از مرورگر برنامه Silverlight در دسترس می‌باشد. بنابراین روش دیگری را باید انتخاب کرد. این روش بر اساس تعامل سیلورلایت با کدهای HTML صفحه کار می‌کند. یک IFrame مخفی را در صفحه بالای شیء مرتبط با سیلورلایت قرار خواهیم داد. سپس در سیلورلایت Src این IFrame را به مسیر فایل PDF تنظیم می‌کنیم و همین. به این ترتیب فایل PDF نمایش داده می‌شود.
این IFrame به صورت زیر در همان صفحه‌ی aspx ایی که object مرتبط با Silverlight نمایش داده می‌شود قرار می‌گیرد:
<iframe id="pdfFrame" style="visibility:hidden; position:absolute"><b>No Content</b></iframe>
<div id="silverlightControlHost">
سپس در کدهای سیلورلایت، ابتدا این IFrame یافت شده:
var iFrame = HtmlPage.Document.GetElementById("pdfFrame");
در ادامه بر اساس اطلاعات مکانی یک Grid ساده به نام pdfHost که در صفحه قرار گرفته، این iFrame بالاتر از سطح Grid (بر اساس z-index تنظیم شده) نمایش داده می‌شود:
var gt = pdfHost.TransformToVisual(Application.Current.RootVisual);
var offset = gt.Transform(new Point(0, 0));
var controlLeft = (int)offset.X;
var controlTop = (int)offset.Y;
iFrame.SetStyleAttribute("left", string.Format("{0}px", controlLeft));
iFrame.SetStyleAttribute("top", string.Format("{0}px", controlTop));
iFrame.SetStyleAttribute("visibility", "visible");
iFrame.SetStyleAttribute("height", string.Format("{0}px", pdfHost.ActualHeight));
iFrame.SetStyleAttribute("width", string.Format("{0}px", pdfHost.ActualWidth));
iFrame.SetStyleAttribute("z-index", "1000");
و در آخر نام فایلی را که می‌خواهیم مشاهده کنیم به یک صفحه‌ی aspx در همان سایت ارسال می‌کنیم:
iFrame.SetProperty("src", "ShowPdf.aspx?file=" + fileName);
کدهای این صفحه در حد یک Response.Redirect ساده برای نمایش دادن فایل pdf در مرورگر کافی هستند. در کل در اینجا سیلورلایت تنها نقش انتخاب فایل را به عهده دارد و کار اصلی را خود مرورگر انجام می‌دهد.

مطالب
HTML5 Web Component - قسمت اول - معرفی و مفاهیم اولیه
Web Components مجموعه‌ای از تکنولوژی‌هایی می‌باشند که امکان ساخت المان‌های سفارشی با قابلیت استفاده‌ی مجدد و به همراه کپسوله‌سازی ساختار، استایل و عاملیت (Functionality) متناظر با المان ایجاد شده را در اختیار شما قرار می‌دهد. 

A Path to Standard Components

در این سری چند قسمتی، ابتدا روش ساخت Web Components را بدون استفاده از ابزار خاصی بررسی کرده و در ادامه با معرفی Stenciljs، چند کامپوننت سفارشی را طراحی خواهیم کرد.

سه تکنولوژی اصلی مورد استفاده برای ساخت Web Components عبارتند از:

  • Custom Elements
  • Shadow DOM
  • HTML Templates


Custom Elements

مجموعه‌ای از API‌های جاوااسکریپتی هستند که امکان تعریف یکسری المان معتبر HTML را با قالب‌، رفتار و نام سفارشی، فراهم می‌کنند. علاوه بر اینکه می‌توان یک المان سفارشی مستقل (Autonomous custom elements) را تعریف کرد، امکان سفارشی‌سازی و گسترش المان‌های موجود (Customized built-in elements) را نیز خواهیم داشت. 
المان‌های سفارشی تعریف شده را مانند کامپوننت‌های Angular و یا React تصور کنید؛ با این تفاوت که هیچ وابستگی به Angular و یا React ندارند. همچنین امکان استفاده از آنها در انوع و اقسام فریمورک‌های فرانت-اند وجود دارد.
شکل ساده‌ی یک Custom Element، متشکل است از کلاسی که کلاس HTMLElement را گسترش می‌دهد و یک نام یکتا که باید حتما دارای یک «-» باشد (kebab-case). برای مثال:
//app.component.js
class AppComponent extends HTMLElement {
  static is = 'app-root'
  connectedCallback(){
    this.innerHTML=`<h1>Hello World!</h1>`
  }
}

customElements.define(AppComponent.is, AppComponent)

//index.html
<app-root></app-root>



در تکه کد بالا، از متد connectedCallback به عنوان یکی از متدهای چرخه‌ی حیات یک المان سفارشی، برای تنظیم innerHTML آن استفاده شده است. سپس با استفاده متد define مربوط به CustomElementRegistry که از طریق window.customeElements قابل دسترسی می‌باشد و با مشخص کردن نام و کلاس مرتبط، المان مورد نظر را ثبت و معرفی کردیم.

برای سفارشی‌سازی یک المان موجود، کار با ارث‌بری از کلاس متناظر با آن المان شروع می‌شود. به عنوان مثال در اینجا قصد داریم با کلیک بر روی لینک‌های موجود در صفحه و قبل از هدایت به آدرس مقصد، یک تأییدیه را از کاربر بگیریم:
//confirm-link.component.js
class ConfirmLinkComponent extends HTMLAnchorElement {
  static is = "confim-link";
  connectedCallback() {
    this.addEventListener("click", e => {
      if (!confirm("Are you sure?")) {
        e.preventDefault();
      }
    });
  }
}
customElements.define(ConfirmLinkComponent.is, ConfirmLinkComponent, {
  extends: "a"
});
<a href="http://google.com" is='confirm-link'>
google.com
</a>
در اینجا در بدنه‌ی متد connectedCallback، مشترک رخداد کلیک المان جاری شده و براساس نتیجه‌ی تأییدیه، تصمیم به ادامه یا لغو رفتار پیش‌فرض آن گرفته‌ایم. برای معرفی این المان جدید، کافی است از طریق آرگومان سوم متد define، مشخص کنیم که قصد گسترش چه المانی را داریم. از این پس اگر لینک‌های موجود را از طریق ویژگی is با "confirm-link" تزئین کرده باشید، شاهد رفتار سفارشی جدید خواهیم بود.

Shadow DOM

جنبه‌ی بسیار مهم Web Components، کپسوله‌سازی می‌باشد که امکان مخفی کردن ساختار، استایل و رفتار متناظر با المان سفارشی را مهیا می‌کند تا با سایر قسمت‌های کد تداخلی نداشته باشد. در این میان Shadow DOM نقش اصلی را برای رسیدن به این سطح از کپسوله‌سازی ایفا خواهد کرد. Shadow DOM به عنوان یک نسخه‌ی کپسوله شده‌ی DOM می‌باشد که امکان کپسوله‌سازی Markup & Styling و همچنین کاهش پیچیدگی استایل‌دهی را مهیا خواهد کرد. می‌توان Shadow DOM را همانند iframe تصور کرد که امکان نشتی استایل‌ها و سلکتورها از Light DOM (همان DOM اصلی) به داخل و از داخل به Light DOM وجود ندارد؛ ولی برخلاف iframe همچنان Shadow Rootهای (المان ریشه Shadow DOM) متناظر، در همان کانتکست DOM اصلی قرار دارند و همچنین در اینجا برای دسترسی به مقادیر المان‌های موجود در Shadow DOM، می‌توان یک API مناسب را در سطح المان سفارشی در نظر گرفت، ولی در مقابل برای همین کار در یک iframe نیاز است تا DOM متناظر با آن را Traverse کنیم که البته به عمد به این صورت طراحی شده است؛ چرا که اهداف دیگری را نیز دنبال می‌کند.

به تصویر زیر توجه نمائید:

برای مشاهده‌ی Shadow DOM متناظر با یکسری المان توکار مانند input.range یا input.date در مرورگر کروم، لازم است به قسمت Developer tools آن مراجعه کرده و سپس با فشردن دکمه‌ی F1 به قسمت تنظیمات آن مراجعه کرده و در قسمت Preferences آن و بخش Elements گزینه "Show user agent shadow DOM" را انتخاب کنید. در اینجا input به عنوان المانی که Shadow DOM به آن متصل شده (attach) نقش Shadow Host را ایفا می‌کند.
برای اتصال یک Shadow DOM به یک المان، به شکل زیر می‌توان عمل کرد:
var div = document.createElement('div');
var shadowRoot = div.attachShadow({mode: 'open'}); //or mode: 'closed'
shadowRoot.innerHTML = '<h1>Hello Shadow DOM</h1>';

متد attachShadow یک Shadow DOM Tree جدید را به div متصل کرده و ارجاعی به shadowRoot آن را برمی‌گرداند. این shadowRoot از طریق خصوصیت host نیز ارجاعی را به میزبان خود دارد. از این پس نیز از طریق خصوصیت div.shadowRoot امکان دسترسی به Shadow DOM ایجاد شده خواهیم داشت. البته به دلیل اینکه در اینجا با حالت 'open' استفاده شده است، این دسترسی به shadowRoot از طریق المان وجود دارد، در غیر این صورت اگر با 'closed' مقداردهی شود، خصوصیت div.shadowRoot مقدار نال خواهد داشت و امکان دسترسی به المان‌های داخلی از طریق جاوااسکریپت ممکن نخواهد بود. 
نکته: 'user-agent' نیز حالتی است که برای المان‌های توکار مانند input.range و ... مورد استفاده قرار می‌گیرد و رفتاری شبیه به حالت 'closed' را دارد.
نکته: امکان اتصال Shadow DOM به المان‌های خاصی از جمله div و یا المان‌های سفارشی که کلاس HTMLElement را گسترش می‌دهند (این اتصال در زمان پیاده‌سازی آنها انجام خواهد شد)، وجود دارد.
در زمان استفاده از متد attachShadow، علاوه بر امکان تعیین حالت آن، امکان تنظیم delegatesFocus برای برطرف کردن موضوعات مرتبط با focus در زمان توسعه‌ی المان‌های سفارشی مورد استفاده قرار می‌گیرد. به این صورت که اگر در قسمتی از المان سفارشی که خاصیت و قابلیت focus را ندارد، کلیک شود، focus به اولین المان با قابلیت focus داخل المان سفارشی خواهد رسید و از این پس امکان استایل‌دهی با استفاده از سلکتور custom-element:focus را خواهیم داشت.

مفهوم دیگری وجود دارد تحت عنوان Shadow Boundary که تعیین کننده‌ی مرز بین Light DOM و Shadow DOM و همان لایه‌ی مهیا کننده‌ی کپسوله‌سازی Styling و Markup می‌باشد. در مطالب آتی خواهیم دید که به چه شکلی رخدادهای سفارشی ما قابلیت عبور از این لایه را خواهند داشت.


HTML Templates 

تا قبل از اینکه المان template معرفی شود، از یکی از روش‌های زیر برای استفاده‌ی مجدد از یک قالب HTML عمل می‌کردیم:
1- استفاده از یک المان خاص با ویژگی hidden یا استایل display:none 
  • استفاده از DOM و آگاه بودن مرورگر از وجود آن، عملیات clone را ساده خواهد کرد.
  • محتوای داخل آن رندر نخواهد شد.
  • اگرچه محتوای آن مخفی می‌باشد، با این حال درخواست‌های مرتبط با تصاویر یا اسکریپت‌ها انجام خواهد شد.
<div id="template" hidden>
  <img src="logo.png">
  <div class="comment"></div>
</div>

2- استفاده از تگ script با یک type سفارشی
<script id="template" type="text/x-template">
  <img src="logo.png">
  <div class="comment"></div>
</script>

<script id="template" type="text/x-kendo-template">
        <ul>
            # for (var i = 0; i < data.length; i++) { #
            <li>#= data[i] #</li>
            # } #
        </ul>
</script>
  • از آنجا که تگ script به صورت پیش‌فرض دارای استایل display:none می‌باشد، محتوای داخل آن رندر نخواهد شد.
  • به دلیل عدم مقداردهی ویژگی type آن با "text/javascript"، مرورگر محتوای آن را به عنوان کد جاوااسکریپت parse نخواهد کرد.
  • استفاده از خصوصیت innerHTML مشکل امنیتی XSS را بدنبال خواهد داشت .
HTML Template ویژگی‌های مثبت هر دو روش قبل را دارد. از طریق کد امکان clone و رندر کردن آن وجود دارد و همچنین کوئری المان‌های داخل آن نیز ممکن نیست:
<template id="template">
  <img src="logo.png">
  <div class="comment"></div>
</template>
و برای فعال‌سازی آن از طریق متد cloneNode متناظر با خصوصیت content به شکل زیر عمل خواهیم کرد:
  var template = document.querySelector("template");
  var clonedNode = template.content.cloneNode(true); //deep:true
  document.body.appendChild(clonedNode);
نکته: امکان تعریف قالب‌های تودرتو نیز وجود دارد که در این صورت به شکل جداگانه‌ای باید عملیات فعال‌سازی هر کدام از آنها انجام گیرد.
مطالب
OpenCVSharp #8
بررسی morphology (ریخت شناسی) تصاویر

به تصویر زیر دقت کنید:




فرض کنید در اینجا قصد دارید تعداد توپ‌های قرمز را شمارش کنید. از دیدگاه یک انسان، شاید سه توپ قرمز قابل مشاهده باشد. اما از دیدگاه یک برنامه، توپ وسطی به دو توپ تفسیر خواهد شد و همچنین نویزهای قرمزی که بین توپ‌ها در صفحه وجود دارند نیز شمارش می‌شوند. بنابراین بهتر است پیش از پردازش این تصویر، ریخت شناسی آن‌را بهبود بخشید. برای مثال توپ وسطی را یکی کرد،‌حفره‌های توپ‌های دیگر را پوشاند و یا نویزهای قرمز را حذف نمود. به علاوه خطوط آبی رنگی را که با یکدیگر تماس یافته‌اند نیز می‌خواهیم اندکی از هم جدا کنیم.


متدهایی که مورفولوژی تصاویر را تغییر می‌دهند

در OpenCV سه متد یا فیلتر مهم، کار تغییر مورفولوژی تصاویر را انجام می‌دهند:
1) Cv2.Erode
تحلیل/فرسایش یا erosion سبب می‌شود تا نواحی تیره‌ی تصویر «رشد» کنند.


در اینجا فیلتر Erode کار یکی کردن اجزای جدای توپ‌های رنگی را انجام داده‌است.


2) Cv2.Dilate
اتساع یا dilation سبب خواهد شد تا نواحی روشن تصویر «رشد» کنند.


بکارگیری فیلتر Dilate سبب شده‌‌است تا نویزهای تصویر محو شوند و اشیاء به هم پیوسته از هم جدا گردند.


3) Cv2.MorphologyEx
کار این متد انجام اعمال پیشرفته‌ی مورفولوژی بر روی تصاویر است و در اینجا ترکیبی از erosion و dilation، با هم انجام می‌شوند.
اگر پارامتر سوم آن به MorphologyOperation.Open تنظیم شود، ابتدا erosion و سپس dilation انجام خواهد شد:


و اگر این پارامتر به MorphologyOperation.Close مقدار دهی شود، ابتدا dilation و سپس erosion انجام می‌شود:


در تمام این حالات، پارامتر آخر که Structuring Element نام دارد، یکی از مقادیر اشیاء مستطیل، به علاوه و بیضی را می‌تواند داشته باشد. این اشیاء و اندازه‌ی آن‌ها، مشخص کننده‌ی میزان تحلیل و یا اتساع نهایی هستند.



استفاده از متدهای مورفولوژی در عمل
 
در اینجا مثالی را از نحوه‌ی بکارگیری متدهای اتساع و فرسایش، ملاحظه می‌کنید:
using (var src = new Mat(@"..\..\Images\cvmorph.Png", LoadMode.AnyDepth | LoadMode.AnyColor))
using (var dst = new Mat())
{
    src.CopyTo(dst);
 
    var elementShape = StructuringElementShape.Rect;
    var maxIterations = 10; 

    var erodeDilateWindow = new Window("Erode/Dilate", image: dst);
    var erodeDilateTrackbar = erodeDilateWindow.CreateTrackbar(
        name: "Iterations", value: 0, max: maxIterations * 2 + 1,
        callback: pos =>
        {
            var n = pos - maxIterations;
            var an = n > 0 ? n : -n;
            var element = Cv2.GetStructuringElement(
                    elementShape,
                    new Size(an * 2 + 1, an * 2 + 1),
                    new Point(an, an));
            if (n < 0)
            {
                Cv2.Erode(src, dst, element);
            }
            else
            {
                Cv2.Dilate(src, dst, element);
            }
 
            Cv2.PutText(dst, (n < 0) ?
                string.Format("Erode[{0}]", elementShape) :
                string.Format("Dilate[{0}]", elementShape),
                new Point(10, 15), FontFace.HersheyPlain, 1, Scalar.Black);
            erodeDilateWindow.Image = dst;
        });  
 
    Cv2.WaitKey(); 
    erodeDilateWindow.Dispose();
}
اینترفیس به کار گرفته شده، همان C++ API است و در اینجا ابتدا یک تصویر و کپی آن تهیه می‌شوند. سپس پنجره‌ی سازگار با C++ API ایجاد شده و به این پنجره یک شیء tracker اضافه می‌شود. این tracker یا slider، چندسکویی است. بدیهی است اگر قرار بود چنین کاری را صرفا با یک برنامه‌ی دات نتی انجام داد، می‌شد قسمت ایجاد پنجره و tracker آن‌را حذف کرد و بجای آن‌ها از یک picture box و یک slider به همراه مدیریت روال رخدادگردان تغییر مقادیر slider کمک گرفت. اما در اینجا تنها جهت آشنایی با این امکانات توکار OpenCV، از همان متدهای native آن استفاده شده‌است. در این مثال، روال رخدادگردان تغییر مقادیر tracker یا slider، یک function pointer است که معادل آن در دات نت یک delegate می‌باشد که در پارامتر callback متد ایجاد tracker قابل مشاهده است. هر بار که مقدار tracker تغییر می‌کند، مقدار pos را به callback خود ارسال خواهد کرد. از این مقدار جهت ایجاد شیء ساختاری و همچنین انتخاب بین حالات اتساع و فرسایش، کمک گرفته شده‌است.
کار متد PutText، نوشتن یک متن ساده بر روی پنجره‌ی native مربوط به OpenCV است.

همچنین در ادامه کدهای بکارگیری متد MorphologyEx را که کار ترکیب اتساع و فرسایش را با هم انجام می‌دهد، ذکر شده‌است و نکات بکارگیری آن همانند مثال اول بحث است:
    using (var src = new Mat(@"..\..\Images\cvmorph.Png", LoadMode.AnyDepth | LoadMode.AnyColor))
    using (var dst = new Mat())
    {
        src.CopyTo(dst);
 
        var elementShape = StructuringElementShape.Rect;
        var maxIterations = 10;
 
        var openCloseWindow = new Window("Open/Close", image: dst);
        var openCloseTrackbar = openCloseWindow.CreateTrackbar(
            name: "Iterations", value: 0, max: maxIterations * 2 + 1,
            callback: pos =>
            {
                var n = pos - maxIterations;
                var an = n > 0 ? n : -n;
                var element = Cv2.GetStructuringElement(
                        elementShape,
                        new Size(an * 2 + 1, an * 2 + 1),
                        new Point(an, an));
 
                if (n < 0)
                {
                    Cv2.MorphologyEx(src, dst, MorphologyOperation.Open, element);
                }
                else
                {
                    Cv2.MorphologyEx(src, dst, MorphologyOperation.Close, element);
                }
 
                Cv2.PutText(dst, (n < 0) ?
                    string.Format("Open/Erosion followed by Dilation[{0}]", elementShape)
                    : string.Format("Close/Dilation followed by Erosion[{0}]", elementShape),
                    new Point(10, 15), FontFace.HersheyPlain, 1, Scalar.Black);
                openCloseWindow.Image = dst;
            }); 

        Cv2.WaitKey();  
        openCloseWindow.Dispose();
    }

کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
نظرات مطالب
PowerShell 7.x - قسمت دوازدهم - آشنایی با GitHub Actions و بررسی یک مثال
یک نکته‌ی تکمیلی
برای به روز کردن فایل‌های موجود در مخزن کد بر روی ubuntu-latest، از دستورات git هم می‌شود به صورت مستقیم استفاده کرد:
name: "AutoUpdate"

on:
  push:
    branches: [ "main" ]
  schedule:
    - cron: '*/15 * * * *'

jobs:
  build:
    runs-on: ubuntu-latest
    steps:
      - uses: actions/checkout@v3
      - name: Autoupdate something!
        run: |
          run: ... something ...! 
          git config --global user.email "name@gmail.com"
          git config --global user.name "My Name"
          git add -A
          git commit -m "Automatic update"
          git push
برای مثال هر 15 دقیقه یکبار کاری انجام شود، فایل و یا فایل‌هایی به روز شوند و سپس نتیجه add، commit و push شود به خود مخزن کد جاری، جهت نگهداری و مشاهده‌ی بعدی.
مطالب
معرفی یک ابزار گزارشگیری رایگان مخصوص WPF

تا صحبت از گزارشگیری به میان بیاید احتمالا معرفی ابزارهای تجاری مانند Reporting services ، کریستال ریپورت، stimulsoft.com ، fast-report.com و امثال آن درصدر لیست توصیه کنندگان و مشاوران قرار خواهند داشت. اما خوب برای ایجاد یک گزارشگیری ساده حتما نیازی نیست تا به این نوع ابزارهای تجاری مراجعه کرد. ابزار رایگان و سورس باز جالبی هم در این باره جهت پروژه‌های WPF در دسترس است:



در ادامه در طی یک مثال قصد داریم از این کتابخانه استفاده کنیم:

1) تنظیم وابستگی‌ها
پس از دریافت کتابخانه فوق، ارجاعات زیر باید به پروژه شما اضافه شوند:
CodeReason.Reports.dll (از پروژه فوق) و ReachFramework.dll (جزو اسمبلی‌های استاندارد دات نت است)

2) تهیه منبع داده‌ گزارش
کتابخانه‌ی فوق به صورت پیش فرض با DataTable‌ کار می‌کند. بنابراین کوئری‌های شما یا باید خروجی DataTable داشته باشد یا باید از یک سری extension methods برای تبدیل IEnumerable به DataTable استفاده کرد (در پروژه پیوست شده در پایان مطلب، این موارد موجود است).
برای مثال فرض کنید می‌خواهیم رکوردهایی را از نوع کلاس Product زیر در گزارش نمایش دهیم:

namespace WpfRptTests.Model
{
public class Product
{
public string Name { set; get; }
public int Price { set; get; }
}
}
3) تعریف گزارش
الف) اضافه کردن فایل تشکیل دهنده ساختار و ظاهر گزارش
گزارش‌‌های این کتابخانه مبتنی است بر اشیاء FlowDocument استاندارد WPF . بنابراین از منوی پروژه گزینه‌ی Add new item در قسمت WPF آن یک FlowDocument جدید را به پروژه اضافه کنید ( باید دقت داشت که Build action این فایل باید به Content تنظیم گردد). ساختار ابتدایی این FlowDocument به صورت زیر خواهد بود که به آن FlowDirection و FontFamily مناسب جهت گزارشات فارسی اضافه شده است. همچنین فضای نام مربوط به کتابخانه‌ی گزارشگیری CodeReason.Reports نیز باید اضافه گردد.
<FlowDocument xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
FlowDirection="RightToLeft" FontFamily="Tahoma"
xmlns:xrd="clr-namespace:CodeReason.Reports.Document;assembly=CodeReason.Reports"
PageHeight="29.7cm" PageWidth="21cm" ColumnWidth="21cm">

</FlowDocument>

مواردی که در ادامه ذکر خواهند شد محتوای این گزارش را تشکیل می‌دهند:
ب) مشخص سازی خواص گزارش

<xrd:ReportProperties>
<xrd:ReportProperties.ReportName>SimpleReport</xrd:ReportProperties.ReportName>
<xrd:ReportProperties.ReportTitle>گزارش از محصولات</xrd:ReportProperties.ReportTitle>
</xrd:ReportProperties>
در اینجا ReportName و ReportTitle باید مقدار دهی شوند (دو dependency property که در کتابخانه‌ی CodeReason.Reports تعریف شده‌اند)

ج) مشخص سازی Page Header و Page Footer
اگر می‌خواهید عباراتی در بالا و پایین تمام صفحات گزارش تکرار شوند می‌توان از SectionReportHeader و SectionReportFooter این کتابخانه به صورت زیر استفاده کرد:
    <xrd:SectionReportHeader PageHeaderHeight="2" Padding="10,10,10,0" FontSize="12">
<Table CellSpacing="0">
<Table.Columns>
<TableColumn Width="*" />
<TableColumn Width="*" />
</Table.Columns>
<TableRowGroup>
<TableRow>
<TableCell>
<Paragraph>
<xrd:InlineContextValue PropertyName="ReportTitle" />
</Paragraph>
</TableCell>
<TableCell>
<Paragraph TextAlignment="Right">
<xrd:InlineDocumentValue PropertyName="PrintDate" Format="dd.MM.yyyy HH:mm:ss" />
</Paragraph>
</TableCell>
</TableRow>
</TableRowGroup>
</Table>
</xrd:SectionReportHeader>

<xrd:SectionReportFooter PageFooterHeight="2" Padding="10,0,10,10" FontSize="12">
<Table CellSpacing="0">
<Table.Columns>
<TableColumn Width="*" />
<TableColumn Width="*" />
</Table.Columns>
<TableRowGroup>
<TableRow>
<TableCell>
<Paragraph>
نام کاربر:
<xrd:InlineDocumentValue PropertyName="RptBy" Format="dd.MM.yyyy HH:mm:ss" />
</Paragraph>
</TableCell>
<TableCell>
<Paragraph TextAlignment="Right">
صفحه
<xrd:InlineContextValue PropertyName="PageNumber" FontWeight="Bold" /> از
<xrd:InlineContextValue PropertyName="PageCount" FontWeight="Bold" />
</Paragraph>
</TableCell>
</TableRow>
</TableRowGroup>
</Table>
</xrd:SectionReportFooter>

دو نکته در اینجا حائز اهمیت هستند: xrd:InlineDocumentValue و xrd:InlineContextValue
InlineDocumentValue را می‌توان در کد‌های برنامه به صورت سفارشی اضافه کرد. بنابراین هر جایی که نیاز بود مقدار ثابتی از طریق کد نویسی به گزارش تزریق و اضافه شود می‌توان از InlineDocumentValue استفاده کرد. برای مثال در کدهای ViewModel برنامه که در ادامه ذکر خواهد شد دو مقدار PrintDate و RptBy به صورت زیر تعریف و مقدار دهی شده‌اند:
data.ReportDocumentValues.Add("PrintDate", DateTime.Now);
data.ReportDocumentValues.Add("RptBy", "وحید");
برای مشاهده مقادیر مجاز مربوط به InlineContextValue به فایل ReportContextValueType.cs سورس کتابخانه مراجعه کنید که شامل PageNumber, PageCount, ReportName, ReportTitle است و توسط CodeReason.Reports به صورت پویا تنظیم خواهد شد.

د) مشخص سازی ساختار تولیدی گزارش

<Section Padding="80,10,40,10" FontSize="12">
<Paragraph FontSize="24" TextAlignment="Center" FontWeight="Bold">
<xrd:InlineContextValue PropertyName="ReportTitle" />
</Paragraph>
<Paragraph TextAlignment="Center">
گزارش از لیست محصولات در تاریخ:
<xrd:InlineDocumentValue PropertyName="PrintDate" Format="dd.MM.yyyy HH:mm:ss" />
توسط:
<xrd:InlineDocumentValue PropertyName="RptBy" Format="dd.MM.yyyy HH:mm:ss" />
</Paragraph>
<xrd:SectionDataGroup DataGroupName="ItemList">
<Table CellSpacing="0" BorderBrush="Black" BorderThickness="0.02cm">
<Table.Resources>
<!-- Style for header/footer rows. -->
<Style x:Key="headerFooterRowStyle" TargetType="{x:Type TableRowGroup}">
<Setter Property="FontWeight" Value="DemiBold"/>
<Setter Property="FontSize" Value="16"/>
<Setter Property="Background" Value="LightGray"/>
</Style>

<!-- Style for data rows. -->
<Style x:Key="dataRowStyle" TargetType="{x:Type TableRowGroup}">
<Setter Property="FontSize" Value="12"/>
</Style>

<!-- Style for data cells. -->
<Style TargetType="{x:Type TableCell}">
<Setter Property="Padding" Value="0.1cm"/>
<Setter Property="BorderBrush" Value="Black"/>
<Setter Property="BorderThickness" Value="0.01cm"/>
</Style>
</Table.Resources>

<Table.Columns>
<TableColumn Width="0.8*" />
<TableColumn Width="0.2*" />
</Table.Columns>
<TableRowGroup Style="{StaticResource headerFooterRowStyle}">
<TableRow>
<TableCell>
<Paragraph TextAlignment="Center">
<Bold>نام محصول</Bold>
</Paragraph>
</TableCell>
<TableCell>
<Paragraph TextAlignment="Center">
<Bold>قیمت</Bold>
</Paragraph>
</TableCell>
</TableRow>
</TableRowGroup>

<TableRowGroup Style="{StaticResource dataRowStyle}">
<xrd:TableRowForDataTable TableName="Product">
<TableCell>
<Paragraph>
<xrd:InlineTableCellValue PropertyName="Name" />
</Paragraph>
</TableCell>
<TableCell>
<Paragraph TextAlignment="Center">
<xrd:InlineTableCellValue PropertyName="Price" AggregateGroup="Group1" />
</Paragraph>
</TableCell>
</xrd:TableRowForDataTable>
</TableRowGroup>

<TableRowGroup Style="{StaticResource headerFooterRowStyle}">
<TableRow>
<TableCell>
<Paragraph TextAlignment="Right">
<Bold>جمع کل</Bold>
</Paragraph>
</TableCell>
<TableCell>
<Paragraph TextAlignment="Center">
<Bold>
<xrd:InlineAggregateValue AggregateGroup="Group1"
AggregateValueType="Sum"
EmptyValue="0"
FontWeight="Bold" />
</Bold>
</Paragraph>
</TableCell>
</TableRow>
</TableRowGroup>

</Table>

<Paragraph TextAlignment="Center" Margin="5">
در این گزارش
<xrd:InlineAggregateValue AggregateGroup="Group1"
AggregateValueType="Count"
EmptyValue="هیچ"
FontWeight="Bold" /> محصول با جمع کل قیمت
<xrd:InlineAggregateValue AggregateGroup="Group1"
AggregateValueType="Sum"
EmptyValue="0"
FontWeight="Bold" /> وجود دارند.
</Paragraph>
</xrd:SectionDataGroup>
</Section>
برای اینکه بتوان این قسمت‌ها را بهتر توضیح داد، نیاز است تا تصاویر مربوط به خروجی این گزارش نیز ارائه شوند:




در ابتدا توسط دو پاراگراف، عنوان گزارش و یک سطر زیر آن نمایش داده شده‌اند. بدیهی است هر نوع شیء و فرمت مجاز در FlowDocument را می‌توان در این قسمت نیز قرار داد.
سپس یک SectionDataGroup جهت نمایش لیست آیتم‌ها اضافه شده و داخل آن یک جدول که بیانگر ساختار جدول نمایش رکوردهای گزارش می‌باشد، ایجاد گردیده است.
سه TableRowGroup در این جدول تعریف شده‌اند.
TableRowGroup های اولی و آخری دو سطر اول و آخر جدول گزارش را مشخص می‌کنند (سطر عناوین ستون‌ها در ابتدا و سطر جمع کل در پایان گزارش)
از TableRowGroup میانی برای نمایش رکوردهای مرتبط با نام جدول مورد گزارشگیری استفاده شده است. توسط TableRowForDataTable آن نام این جدول باید مشخص شود که در اینجا همان نام کلاس مدل برنامه است. به کمک InlineTableCellValue، خاصیت‌هایی از این کلاس را که نیاز است در گزارش حضور داشته باشند، ذکر خواهیم کرد. نکته‌ی مهم آن AggregateGroup ذکر شده است. توسط آن می‌توان اعمال جمع، محاسبه تعداد، حداقل و حداکثر و امثال آن‌را که در فایل InlineAggregateValue.cs سورس کتابخانه ذکر شده‌اند، به فیلدهای مورد نظر اعمال کرد. برای مثال می‌خواهیم جمع کل قیمت را در پایان گزارش نمایش دهیم به همین جهت نیاز بود تا یک AggregateGroup را برای این منظور تعریف کنیم.
از این AggregateGroup در سومین TableRowGroup تعریف شده به کمک xrd:InlineAggregateValue جهت نمایش جمع نهایی استفاده شده است.
همچنین اگر نیاز بود در پایان گزارش اطلاعات بیشتری نیز نمایش داده شود به سادگی می‌توان با تعریف یک پاراگراف جدید، اطلاعات مورد نظر را نمایش داد.

4) نمایش گزارش تهیه شده
نمایش این گزارش بسیار ساده است. View برنامه به صورت زیر خواهد بود:
<Window x:Class="WpfRptTests.MainWindow"
xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
xmlns:c="clr-namespace:CodeReason.Reports.Controls;assembly=CodeReason.Reports"
xmlns:vm="clr-namespace:WpfRptTests.ViewModel"
Title="MainWindow" WindowState="Maximized" Height="350" Width="525">
<Window.Resources>
<vm:ProductViewModel x:Key="vmProductViewModel" />
</Window.Resources>
<Grid DataContext="{Binding Source={StaticResource vmProductViewModel}}">
<c:BusyDecorator IsBusyIndicatorHidden="{Binding RptGuiModel.IsBusyIndicatorHidden}">
<DocumentViewer Document="{Binding RptGuiModel.Document}" />
</c:BusyDecorator>
</Grid>
</Window>

تعریف ابتدایی RptGuiModel به صورت زیر است (جهت مشخص سازی مقادیر IsBusyIndicatorHidden و Document در حین بایندینگ اطلاعات):

using System.ComponentModel;
using System.Windows.Documents;

namespace WpfRptTests.Model
{
public class RptGuiModel
{
public IDocumentPaginatorSource Document { get; set; }
public bool IsBusyIndicatorHidden { get; set; }
}
}
و این View اطلاعات خود را از ViewModel زیر دریافت خواهد نمود:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.IO;
using System.Threading;
using CodeReason.Reports;
using WpfRptTests.Helper;
using WpfRptTests.Model;

namespace WpfRptTests.ViewModel
{
public class ProductViewModel
{
#region Constructors (1)

public ProductViewModel()
{
RptGuiModel = new RptGuiModel();
if (Stat.IsInDesignMode) return;
//انجام عملیات نمایش گزارش در یک ترد دیگر جهت قفل نشدن ترد اصلی برنامه
showReportAsync();
}

#endregion Constructors

#region Properties (1)

public RptGuiModel RptGuiModel { set; get; }

#endregion Properties

#region Methods (3)

// Private Methods (3)

private static List<Product> getProducts()
{
var products = new List<Product>();
for (var i = 0; i < 100; i++)
products.Add(new Product { Name = string.Format("Product{0}", i), Price = i });

return products;
}

private void showReport()
{
try
{
//Show BusyIndicator
RptGuiModel.IsBusyIndicatorHidden = false;

var reportDocument =
new ReportDocument
{
XamlData = File.ReadAllText(@"Report\SimpleReport.xaml"),
XamlImagePath = Path.Combine(Environment.CurrentDirectory, @"Report\")
};

var data = new ReportData();

// تعریف متغیرهای دلخواه و مقدار دهی آن‌ها
data.ReportDocumentValues.Add("PrintDate", DateTime.Now);
data.ReportDocumentValues.Add("RptBy", "وحید");

// استفاده از یک سری اطلاعات آزمایشی به عنوان منبع داده
data.DataTables.Add(getProducts().ToDataTable());

var xps = reportDocument.CreateXpsDocument(data);
//انقیاد آن به صورت غیر همزمان در ترد اصلی برنامه
DispatcherHelper.DispatchAction(
() => RptGuiModel.Document = xps.GetFixedDocumentSequence()
);
}
catch (Exception ex)
{
//وجود این مورد ضروری است زیرا بروز استثناء در یک ترد به معنای خاتمه آنی برنامه است
//todo: log errors
}
finally
{
//Hide BusyIndicator
RptGuiModel.IsBusyIndicatorHidden = true;
}
}

private void showReportAsync()
{
var thread = new Thread(showReport);
thread.SetApartmentState(ApartmentState.STA); //for DocumentViewer
thread.Start();
}

#endregion Methods
}
}

توضیحات:
برای اینکه حین نمایش گزارش، ترد اصلی برنامه قفل نشود، از ترد استفاده شد و استفاده ترد به همراه DocumentViewer کمی نکته دار است:
- ترد تعریف شده باید از نوع STA باشد که در متد showReportAsync مشخص شده است.
- حین بایندیگ Document تولید شده توسط کتابخانه‌ی گزارشگیری به خاصیت Document کنترل، حتما باید کل عملیات در ترد اصلی برنامه صورت گیرد که سورس کلاس DispatcherHelper را در فایل پیوست خواهید یافت.

کل عملیات این ViewModel در متد showReport رخ می‌دهد، ابتدا فایل گزارش بارگذاری می‌شود، سپس متغیرهای سفارشی مورد نظر تعریف و مقدار دهی خواهند شد. در ادامه یک سری داده آزمایشی تولید و به DataTables گزارش ساز اضافه می‌شوند. در پایان XPS Document متناظر آن تولید شده و به کنترل نمایشی برنامه بایند خواهد شد.

دریافت سورس این مثال