مطالب
انتخاب layoutهای متفاوت در برنامه‌های Angular
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در یک برنامه‌ی Angular بخواهید layoutهای مختلفی داشته باشید؛ مثلا هنگام لاگین، طبق عرف کار باید هدر و فوتر صفحه از بین بروند و فقط فرم لاگین نمایش داده شود و یا بخواهید هنگام لاگین، یک layout مخصوص پنل مدیریتی داشته باشید و یا …

قبل از شروع، فرض را بر آن می‌گیریم که حداقل نیاز‌های یک پروژه‌ی Angular را آماده کرده اید. سپس یک پوشه‌ی جدید را به نام layout می‌سازیم و layout‌های مربوطه را در آن ایجاد میکنیم. با دستور زیر یک کامپوننت جدید را که layout ما خواهد شد، با نام دلخواهی ایجاد می‌کنیم:
ng g c Loginlayout
 و همچنین یک کامپوننت دیگر را برای صفحه‌ی اصلی به نام homelayout می‌سازیم:
ng g c homelayout

در ادامه Loginlayout را باز کرده و تنظیمات زیر را لحاظ کنید:
<div style="width: 100%;height: 250px;background-color: aquamarine">
   <h1>Header</h1>
</div>

<router-outlet></router-outlet>

<div style="width: 100%;height: 250px;background-color: brown">
  <h1>Foother</h1>
</div>
در اینجا یک هدر و یک فوتر را ساخته و <router-outlet></router-outlet> را در آن قرار می‌دهیم که قسمت پویای ما خواهد شد.

اکنون وارد کامپوننت home layout شوید و دقیقا مانند قبل، تنظیمات دلخواه خود را انجام داده و همچنین <router-outlet></router-outlet> راهم درون جائیکه می‌خواهید به صورت پویا باشد بگذارید.
تا اینجا ما فقط layoutها را طراحی کردیم. در ادامه در ریشه‌ی پروژه، سه کامپوننت را به نام‌های Home , Login, About میسازیم. Home و About دارای یک قالب و Login هم داری قالب مخصوص به خود میباشد.

سپس وارد کامپوننت آغازین برنامه (app.component.html) شوید و در آن <router-outlet></router-outlet> را وارد کنید. در اینجا دیگر نیازی به نوشتن تگ‌های خاص دیگری نیست.

در ادامه به اصلی‌ترین قسمت، یعنی مسیریابی می‌رسیم. وارد app.module.ts شوید و آن را به صورت زیر تنظیم کنید:
export const routes: Routes = [    
           { 
                path: 'Loginlayout', 
                component: LoginlayoutComponent ,
                children: [
                  { path: 'Login', component: LoginComponent, pathMatch: 'full'}                 
                ]
            },
            { 
                path: 'Homelayout', 
                component: HomelayoutComponent,
                children: [
                  { path: 'About', component: AbouComponent, pathMatch: 'full'},
                  { path: 'Home', component: HomeComponent, pathMatch: 'full'}
                ]
            }          
];
همانطورکه ملاحظه می‌کنید، مسیریابی بالا شامل مسیریابی‌های تو در تویی است. در اینجا کامپوننت‌های Home و About درون HomelayoutComponent بارگذاری می‌شوند و خود HomelayoutComponent  نیز درون app.component.
همچنین برای اینکه مشخص شود کدام کامپوننت به عنوان کامپوننت پیشفرض نمایش داده شود، به صورت زیر عمل میکنیم:
path: '', 
component: HomelayoutComponent,
children: [
  { path: '', component:HomeComponent, pathMatch: 'full'}         
]
به  این روش میتوانید هر تعداد layout ایی را که میخواهید، ایجاد کنید.

کدهای کامل این مطلب را می‌توانید از اینجا دریافت و یا به صورت آنی آزمایش کنید.
مطالب
React 16x - قسمت 17 - مسیریابی - بخش 3 - یک تمرین
به عنوان تمرین، همان برنامه‌ی طراحی گریدی را که تا قسمت 14 تکمیل کردیم، با معرفی مسیریابی بهبود خواهیم بخشید. برای این منظور یک NavBar بوت استرپی را به بالای صفحه اضافه می‌کنیم که دارای سه لینک movies ،customers و rentals است. به همین جهت نیاز به دو کامپوننت مقدماتی customers و rentals نیز وجود دارد که تنها یک h1 را نمایش می‌دهند. به علاوه منوی راهبری برنامه نیز باید بر اساس مسیر فعال جاری، با رنگ مشخصی، فعال بودن مسیریابی گزینه‌ی انتخابی را مشخص کند. در این برنامه اگر کاربر، آدرس نامعتبری را وارد کرد، باید به صفحه‌ی not-found هدایت شود. همچنین می‌خواهیم تمام عناوین فیلم‌های نمایش داده شده‌ی در جدول، تبدیل به لینک‌هایی به صفحه‌ی جدید جزئیات آن‌ها شوند. در این صفحه باید یک دکمه‌ی Save هم وجود داشته باشد تا با کلیک بر روی آن، به صورت خودکار به صفحه‌ی movies هدایت شویم.


برپایی پیش‌نیازها

ابتدا کتابخانه‌ی react-router-dom را نصب می‌کنیم:
 npm i react-router-dom --save
سپس کامپوننت App را با BrowserRouter آن در فایل index.js محصور می‌کنیم؛ تا کار انتقال مدیریت تاریخچه‌ی مرور صفحات در مرورگر، به درخت کامپوننت‌های React انجام شود:
import { BrowserRouter } from "react-router-dom";

//...

ReactDOM.render(
  <BrowserRouter>
    <App />
  </BrowserRouter>,
  document.getElementById("root")
);


ایجاد کامپوننت‌های جدید مورد نیاز

برای تکمیل نیازمندی‌هایی که در مقدمه عنوان شد، این کامپوننت‌های جدید را ایجاد می‌کنیم:
کامپوننت بدون حالت تابعی src\components\customers.jsx با این محتوا:
import React from "react";

const Customers = () => {
  return <h1>Customers</h1>;
};

export default Customers;

کامپوننت بدون حالت تابعی src\components\rentals.jsx با این محتوا:
import React from "react";

const Rentals = () => {
  return <h1>Rentals</h1>;
};

export default Rentals;

کامپوننت بدون حالت تابعی src\components\notFound.jsx با این محتوا:
import React from "react";

const NotFound = () => {
  return <h1>Not Found</h1>;
};

export default NotFound;

کامپوننت بدون حالت تابعی src\components\movieForm.jsx با این محتوا:
import React from "react";

const MovieForm = () => {
  return (
    <div>
      <h1>Movie Form</h1>
      <button className="btn btn-primary">Save</button>
    </div>
  );
};

export default MovieForm;


ثبت مسیریابی‌های مورد نیاز برنامه

پس از نصب کتابخانه‌ی مسیریابی و راه اندازی آن، اکنون نوبت به تعریف مسیریابی‌های مورد نیاز برنامه در فایل app.js است:
import "./App.css";

import React from "react";
import { Redirect, Route, Switch } from "react-router-dom";

import Customers from "./components/customers";
import Movies from "./components/movies";
import NotFound from "./components/notFound";
import Rentals from "./components/rentals";

function App() {
  return (
    <main className="container">
      <Switch>
        <Route path="/movies" component={Movies} />
        <Route path="/customers" component={Customers} />
        <Route path="/rentals" component={Rentals} />
        <Route path="/not-found" component={NotFound} />
        <Redirect to="/not-found" />
      </Switch>
    </main>
  );
}

export default App;
- در اینجا ابتدا چهار مسیریابی جدید را جهت نمایش صفحات کامپوننت‌هایی که ایجاد کردیم، تعریف و سپس نکته‌ی «مدیریت مسیرهای نامعتبر درخواستی» قسمت قبل را نیز با افزودن کامپوننت Redirect، پیاده سازی کرده‌ایم. به علاوه پیشتر نمایش کامپوننت Movies را داخل container تعریف شده داشتیم که اکنون با وجود این مسیریابی‌ها، نیازی به تعریف المان آن نیست و از return تعریف شده، حذف شده‌است.
تا اینجا اگر برنامه را اجرا کنیم، بلافاصله به http://localhost:3000/not-found هدایت می‌شویم. از این جهت که هنوز مسیریابی را برای / یا ریشه‌ی سایت که در ابتدا نمایش داده می‌شود، تنظیم نکرده‌ایم. به همین جهت Redirect زیر را پیش از آخرین Redirect تعریف شده اضافه می‌کنیم تا با درخواست ریشه‌ی سایت، به آدرس /movies هدایت شویم:
<Redirect from="/" to="/movies" />
و هانطور که در بخش 1 این قسمت بررسی کردیم، چون این مسیریابی با تمام آدرس‌های شروع شده‌ی با / تطابق پیدا می‌کند، وجود Switch در اینجا ضروری است؛ تا پس از انطباق با اولین مسیر ممکن، کار مسیریابی به پایان برسد. به علاوه با تعریف این Redirect، اگر مثلا آدرس نامعتبر http://localhost:3000/xyz را درخواست کنیم، به آدرس movies/ هدایت می‌شویم؛ چون / با xyz/ تطابق پیدا کرده و کار در همینجا به پایان می‌رسد. به همین جهت ذکر ویژگی exact در تعریف این Redirect ویژه ضروری است؛ تا صرفا به ریشه‌ی سایت پاسخ دهد:
<Redirect from="/" exact to="/movies" />


افزودن منوی راهبری به برنامه

ابتدا فایل جدید src\components\navBar.jsx را ایجاد می‌کنیم؛ با این محتوا:
import React from "react";
import { Link, NavLink } from "react-router-dom";

const NavBar = () => {
  return (
    <nav className="navbar navbar-expand-lg navbar-light bg-light">
      <Link className="navbar-brand" to="/">
        Home
      </Link>
      <button
        className="navbar-toggler"
        type="button"
        data-toggle="collapse"
        data-target="#navbarNavAltMarkup"
        aria-controls="navbarNavAltMarkup"
        aria-expanded="false"
        aria-label="Toggle navigation"
      >
        <span className="navbar-toggler-icon" />
      </button>
      <div className="collapse navbar-collapse" id="navbarNavAltMarkup">
        <div className="navbar-nav">
          <NavLink className="nav-item nav-link" to="/movies">
            Movies
          </NavLink>
          <NavLink className="nav-item nav-link" to="/customers">
            Customers
          </NavLink>
          <NavLink className="nav-item nav-link" to="/rentals">
            Rentals
          </NavLink>
        </div>
      </div>
    </nav>
  );
};

export default NavBar;
توضیحات:
- ساختار کلی NavBar ای را که ملاحظه می‌کنید، دقیقا از مثال‌های رسمی مستندات بوت استرپ 4 گرفته شده‌است و تمام classهای آن با className جایگزین شده‌اند.
- سپس تمام anchor‌های موجود در یک منوی راهبری بوت استرپ را به Link و یا NavLink تبدیل کرده‌ایم تا برنامه به صورت SPA عمل کند؛ یعنی با کلیک بر روی هر لینک، بارگذاری کامل صفحه در مرورگر صورت نگیرد و تنها محل و قسمتی که توسط کامپوننت‌های Route مشخص شده، به روز رسانی شوند. تفاوت NavLink با Link در کتابخانه‌ی react-router-dom، افزودن خودکار کلاس active به المانی است که بر روی آن کلیک شده‌است. به این ترتیب بهتر می‌توان تشخیص داد که هم اکنون در کجای منوی راهبری قرار داریم.
- پس از تبدیل anchor‌ها به Link و یا NavLink، مرحله‌ی بعد، تبدیل href‌های لینک‌های قبلی به ویژگی to است که هر کدام باید به یکی از مسیریابی‌های تنظیم شده، مقدار دهی گردد.

پس از تعریف کامپوننت منوی راهبری سایت، به app.js بازگشته و این کامپوننت را پیش از مسیریابی‌های تعریف شده اضافه می‌کنیم:
import NavBar from "./components/navBar";
// ...

function App() {
  return (
    <React.Fragment>
      <NavBar />
      <main className="container">
        // ...
      </main>
    </React.Fragment>
  );
}

export default App;
در اینجا چون نیاز به بازگشت دو المان NavBar و main وجود داشت، از React.Fragment برای محصور کردن آن‌ها استفاده کردیم.

به علاوه به فایل index.css برنامه مراجعه کرده و padding این navBar را صفر می‌کنیم تا از بالای صفحه و بدون فاصله‌ای نمایش داده شود و container اصلی نیز اندکی از پایین آن فاصله پیدا کند:
body {
  margin: 0;
  padding: 0 0 0 0;
  font-family: sans-serif;
}

.navbar {
  margin-bottom: 30px;
}

.clickable {
  cursor: pointer;
}
با این تغییر، اکنون ظاهر برنامه به صورت زیر در خواهد آمد:


اگر دقت کنید چون آدرس http://localhost:3000/movies در حال نمایش است، در منوی راهبری، گزینه‌ی متناظر با آن، با رنگی دیگر مشخص (فعال) شده‌است.


لینک کردن عناوین فیلم‌های نمایش داده شده به کامپوننت movieForm

برای تبدیل عناوین نمایش داده شده‌ی در جدول فیلم‌ها به لینک، به کامپوننت src\components\moviesTable.jsx مراجعه کرده و تغییرات زیر را اعمال می‌کنیم:
- در قدم اول باید بجای ذکر خاصیت Title در آرایه‌ی ستون‌های جدول:
class MoviesTable extends Component {
  columns = [
    { path: "title", label: "Title" },
یک محتوای لینک شده را نمایش دهیم:
class MoviesTable extends Component {
  columns = [
    {
      path: "title",
      label: "Title",
      content: movie => <Link to={`/movies/${movie._id}`}>{movie.title}</Link>
    },
در اینجا خاصیت content اضافه شده‌است تا یک المان React را مانند Link، بازگشت دهد و چون می‌خواهیم id هر فیلم نیز در اینجا ذکر شود، آن‌را به صورت arrow function تعریف کرده‌ایم تا شیء movie را گرفته و لینک به آن‌را تولید کند. در اینجا از یک template literal برای تولید پویای رشته‌ی منتسب به to استفاده کرده‌ایم.
همچنین این Link را هم باید در بالای این ماژول import کرد:
import { Link } from "react-router-dom";
تا اینجا عناوین فیلم‌ها را تبدیل به لینک‌هایی کردیم:



تعریف مسیریابی نمایش جزئیات یک فیلم انتخابی

اگر به تصویر فوق دقت کنید، به آدرس‌هایی مانند http://localhost:3000/movies/5b21ca3eeb7f6fbccd47181a رسیده‌ایم که به همراه id هر فیلم هستند. اکنون می‌خواهیم کلیک بر روی این لینک‌ها را جهت فعالسازی صفحه‌ی نمایش جزئیات فیلم، تنظیم کنیم. به همین جهت به فایل app.js مراجعه کرده و مسیریابی زیر را به ابتدای Switch تعریف شده اضافه می‌کنیم:
<Route path="/movies/:id" component={MovieForm} />
که نیاز به این import را هم دارد:
import MovieForm from "./components/movieForm";


تکمیل کامپوننت نمایش جزئیات یک فیلم

اکنون می‌خواهیم صفحه‌ی نمایش جزئیات فیلم، به همراه نمایش id فیلم باشد و همچنین با کلیک بر روی دکمه‌ی Save آن، کاربر را به صفحه‌ی movies هدایت کند. به همین جهت فایل src\components\movieForm.jsx را به صورت زیر ویرایش می‌کنیم:
import React from "react";

const MovieForm = ({ match, history }) => {
  return (
    <div>
      <h1>Movie Form {match.params.id} </h1>
      <button
        className="btn btn-primary"
        onClick={() => history.push("/movies")}
      >
        Save
      </button>
    </div>
  );
};

export default MovieForm;
توضیحات:
- چون این کامپوننت، یک کامپوننت تابعی بدون حالت است، props را باید از طریق آرگومان خود دریافت کند و البته در همینجا امکان Object Destructuring خواصی که از آن نیاز داریم، مهیا است؛ مانند { match, history } که ملاحظه می‌کنید.
- سپس شیء match، امکان دسترسی به params ارسالی به صفحه را مانند id فیلم، میسر می‌کند.
- با استفاده از شیء history و متد push آن می‌توان علاوه بر به روز رسانی تاریخچه‌ی مرورگر، به مسیر مشخص شده بازگشت که در همینجا و به صورت inline، تعریف شده‌است.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-17.zip
مطالب
بهبود صفحه‌‌ی بارگذاری اولیه در Blazor WASM
در بار اول اجرای برنامه‌های Blazor WASM، کار دریافت و کش شدن اسمبلی‌های NET Runtime. و برنامه انجام می‌شوند:


در این بین ... اتفاقی رخ نمی‌دهد و کاربر از پیشرفت عملیات آگاه نمی‌شود. در این مطلب قصد داریم این وضعیت را بهبود دهیم.


افزودن یک progress-bar به صفحه‌ی آغازین برنامه‌های Blazor WASM

Blazor امکان دسترسی به چرخه‌ی حیات ابتدایی آن‌را نیز میسر کرده‌است. برای اینکار ابتدا باید به آن گفت که دریافت خودکار تمام موارد مورد نیاز را انجام نده و ما اینکار را خودمان انجام خواهیم داد:
<script src="_framework/blazor.webassembly.js" autostart="false"></script>
برای اینکار باید به تگ اسکریپتی که به blazor.webassembly.js اشاره می‌کند، ویژگی autostart را با مقدار false، افزود. از این پس باید خودمان کار آغاز Blazor را انجام دهیم که در طی دو مرحله، انجام خواهد شد:
الف) تغییر متن Loading پیش‌فرض جهت نمایش یک progress-bar
<body>
<div id="app">
    <div class="d-flex flex-column min-vh-100">
        <div class="d-flex vh-100">
<div class="d-flex w-100 justify-content-center align-self-center">
<div class="d-flex flex-column w-25">
<div>Loading <label id="progressbarLabel"></label></div>
<div class="progress mt-2" style="height: 2em;">
  <div id="progressbar" class="progress-bar progress-bar-striped"></div>  
</div>
</div>
</div>
        </div>
    </div>
</div>
به فایل index.html برنامه مراجعه کرده و بجای loading پیش‌فرض آن، یک چنین طرحی را قرار می‌دهیم که به همراه یک label و یک progressbar در وسط صفحه است:


ب) سپس فایل جدید js/blazorLoader.js را با محتوای زیر اضافه می‌کنیم. در ابتدای این فایل به المان‌های progressbar و progressbarLabel طرح فوق اشاره می‌شود:
(function () {
  let resourceIndex = 0;
  const fetchResponsePromises = [];
  const progressbar = document.getElementById("progressbar");
  const progressbarLabel = document.getElementById("progressbarLabel");
  const loadStart = new Date().getTime();

  if (!isAutostartDisabled()) {
    console.warn(
      "`blazor.webassembly.js` script tag doesn`t have the `autostart=false` attribute."
    );
    return;
  }

  Blazor.start({
    loadBootResource: function (type, filename, defaultUri, integrity) {
      if (type === "dotnetjs") {
        progressbarLabel.innerText = filename;
        return defaultUri;
      }

      const responsePromise = fetch(defaultUri, {
        cache: "no-cache",
        integrity: integrity,
      });
      fetchResponsePromises.push(responsePromise);
      responsePromise.then((response) => {
        if (!progressbar) {
          console.warn("Couldn't find the progressbar element on the page.");
          return;
        }

        if (!progressbarLabel) {
          console.warn(
            "Couldn't find the progressbarLabel element on the page."
          );
          return;
        }

        resourceIndex++;
        const totalResourceCount = fetchResponsePromises.length;
        const percentLoaded = Math.round(
          100 * (resourceIndex / totalResourceCount)
        );
        progressbar.style.width = `${percentLoaded}%`;
        progressbar.innerText = `${percentLoaded} % [${resourceIndex}/${totalResourceCount}]`;
        progressbarLabel.innerText = filename;
        if (percentLoaded >= 100) {
          var span = new Date().getTime() - loadStart;
          console.log(`All done in ${span} ms.`);
        }
      });

      return responsePromise;
    },
  });

  function isAutostartDisabled() {
    var wasmScript = document.querySelector(
      'script[src="_framework/blazor.webassembly.js"]'
    );
    if (!wasmScript) {
      return false;
    }

    var autostart = wasmScript.attributes["autostart"];
    return autostart && autostart.value === "false";
  }
})();
این فایل باید پس از تعریف مدخل blazor.webassembly.js به فایل index.html اضافه شود:
<script src="_framework/blazor.webassembly.js" autostart="false"></script>
<script src="js/blazorLoader.js"></script>
</body>
توضیحات:
- محتوای blazorLoader.js، به صورت خود اجرا شونده تهیه شده‌است.
- متد Blazor.start، کار آغاز دستی Blazor WASM و دریافت فایل‌های مورد نیاز آن‌را انجام می‌دهد.
- خاصیت loadBootResource آن، به تابعی اشاره می‌کند که پیشنیازهای اجرایی Blazor WASM را دریافت می‌کند.
- در متد سفارشی loadBootResource که تهیه کرده‌ایم، responsePromise‌ها را شمارش کرده و بر اساس تعداد کلی آن‌ها و مواردی که دریافت آن‌ها به پایان رسیده‌است، یک progress-bar را تشکیل و نمایش می‌دهیم.
- تابع isAutostartDisabled، بررسی می‌کند که آیا ویژگی autostart مساوی false، به تگ اسکریپت blazor.webassembly.js اضافه شده‌است یا خیر؟


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:  BlazorWasmLoadingBar.zip
مطالب
فارسی نویسی و iTextSharp

شرح یک سری سعی و خطا!
سعی اول:
using System.IO;
using iTextSharp.text;
using iTextSharp.text.pdf;

namespace iTextSharpTests
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
using (var pdfDoc = new Document(PageSize.A4))
{
PdfWriter.GetInstance(pdfDoc, new FileStream("Test.pdf", FileMode.Create));
pdfDoc.Open();

var chunk = new Chunk("آزمایش");
pdfDoc.Add(chunk);
}
}
}
}

نتیجه:



بله! هیچی!

مشکل از کجاست؟
در iTextSharp بر اساس نوع فونت انتخابی و encoding مرتبط،‌ نحوه‌ی رندر سازی حروف مشخص می‌شود:



همانطور که ملاحظه می‌کنید، فونت پایه متنی که قرار است اضافه شود، null است.

سعی دوم:
اینبار فونت را تنظیم می‌کنیم:
using System;
using System.IO;
using iTextSharp.text;
using iTextSharp.text.pdf;

namespace iTextSharpTests
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
using (var pdfDoc = new Document(PageSize.A4))
{
PdfWriter.GetInstance(pdfDoc, new FileStream("Test.pdf", FileMode.Create));
pdfDoc.Open();

var fontPath = Environment.GetEnvironmentVariable("SystemRoot") + "\\fonts\\tahoma.ttf";
var baseFont = BaseFont.CreateFont(fontPath, BaseFont.IDENTITY_H, BaseFont.EMBEDDED);
var tahomaFont = new Font(baseFont, 10, Font.NORMAL, BaseColor.BLACK);

var chunk = new Chunk("آزمایش",tahomaFont);
pdfDoc.Add(chunk);
}
}
}
}

توضیحات:
متد BaseFont.CreateFont می‌تواند مسیری از فونت مورد نظر را دریافت کند. این حالت خصوصا برای برنامه‌های وب که ممکن است فونت مورد نظر آن‌ها در سرور نصب نشده باشد، بسیار مفید است و لزومی ندارد که الزاما فونت مورد استفاده در پوشه fonts‌ ویندوز نصب شده باشد.
نکات مهم دیگر بکار گرفته شده در این متد، استفاده از BaseFont.IDENTITY_H و BaseFont.EMBEDDED است. به این صورت encoding متن، جهت نوشتن متون غیر Ansi تنظیم می‌شود و در این حالت حتما باید فونت را در فایل، مدفون (embed) نمود. از این لحاظ که عموما این نوع فونت‌ها در سیستم‌های کاربران نصب نیستند.

نتیجه:



بد نیست! حداقل حروف نمایش داده شدند؛ اما نیاز است تا چرخانده یا معکوس شوند. برای انجام خودکار آن حداقل دو کار را می‌توان انجام داد.

الف) استفاده از ColumnText و اعمال تنظیمات راست به چپ آن
using System;
using System.IO;
using iTextSharp.text;
using iTextSharp.text.pdf;

namespace iTextSharpTests
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
using (var pdfDoc = new Document(PageSize.A4))
{
var pdfWriter = PdfWriter.GetInstance(pdfDoc, new FileStream("Test.pdf", FileMode.Create));
pdfDoc.Open();

var fontPath = Environment.GetEnvironmentVariable("SystemRoot") + "\\fonts\\tahoma.ttf";
var baseFont = BaseFont.CreateFont(fontPath, BaseFont.IDENTITY_H, BaseFont.EMBEDDED);
var tahomaFont = new Font(baseFont, 10, Font.NORMAL, BaseColor.BLACK);

ColumnText ct = new ColumnText(pdfWriter.DirectContent);
ct.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;
ct.SetSimpleColumn(100, 100, 500, 800, 24, Element.ALIGN_RIGHT);

var chunk = new Chunk("آزمایش", tahomaFont);

ct.AddElement(chunk);
ct.Go();
}
}
}
}

توضیحات:
در اینجا یک ColumnTex جدید تعریف و سپس خصوصیات این ستون تنظیم شده، به همراه RunDirection آن که اصل قضیه است. سپس chunk تعریف شده را به این ستون اضافه کرده‌ایم.

نتیجه:



بله! کار کرد!

ب) استفاده از PdfTable و اعمال تنظیمات راست به چپ آن
using System;
using System.IO;
using iTextSharp.text;
using iTextSharp.text.pdf;

namespace iTextSharpTests
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
using (var pdfDoc = new Document(PageSize.A4))
{
var pdfWriter = PdfWriter.GetInstance(pdfDoc, new FileStream("Test.pdf", FileMode.Create));
pdfDoc.Open();

var fontPath = Environment.GetEnvironmentVariable("SystemRoot") + "\\fonts\\tahoma.ttf";
var baseFont = BaseFont.CreateFont(fontPath, BaseFont.IDENTITY_H, BaseFont.EMBEDDED);
var tahomaFont = new Font(baseFont, 10, Font.NORMAL, BaseColor.BLACK);

PdfPTable table = new PdfPTable(numColumns: 1);
table.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;
table.ExtendLastRow = true;

PdfPCell pdfCell = new PdfPCell(new Phrase("آزمایش", tahomaFont));
pdfCell.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;

table.AddCell(pdfCell);
pdfDoc.Add(table);
}
}
}
}

در حین استفاده از PdfTable هم لازم است تا RunDirection مربوط به خود جدول و همچنین هر سلول اضافه شده به آن به RTL تنظیم شوند.

این نکات در هر جایی که با این کتابخانه سر و کار داریم باید اعمال شوند. برای مثال:

افزودن Header به صفحات Pdf :
افزودن header در نگارش‌های جدید iTextSharp شامل نکته استفاده از کلاس PdfPageEventHelper به شرح زیر است (و مثال‌هایی را که در وب پیدا خواهید کرد، هیچکدام با آخرین نگارش موجود iTextSharp کار نمی‌کنند):
using System;
using System.IO;
using iTextSharp.text;
using iTextSharp.text.pdf;

namespace iTextSharpTests
{
public class PageEvents : PdfPageEventHelper
{
Font _font;
public PageEvents()
{
var fontPath = Environment.GetEnvironmentVariable("SystemRoot") + "\\fonts\\tahoma.ttf";
var baseFont = BaseFont.CreateFont(fontPath, BaseFont.IDENTITY_H, BaseFont.EMBEDDED);
_font = new Font(baseFont, 10, Font.NORMAL, BaseColor.BLACK);
}

public override void OnStartPage(PdfWriter writer, Document document)
{
base.OnStartPage(writer, document);

PdfPTable table = new PdfPTable(numColumns: 1);
table.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;

PdfPCell pdfCell = new PdfPCell(new Phrase("سر صفحه در صفحه: " + writer.PageNumber, _font));
pdfCell.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;
pdfCell.HorizontalAlignment = Element.ALIGN_CENTER;

table.AddCell(pdfCell);
document.Add(table);
}
}

class Program
{
static void Main(string[] args)
{
using (var pdfDoc = new Document(PageSize.A4))
{
var pdfWriter = PdfWriter.GetInstance(pdfDoc, new FileStream("Test.pdf", FileMode.Create));
pdfWriter.PageEvent = new PageEvents();
pdfDoc.Open();

var fontPath = Environment.GetEnvironmentVariable("SystemRoot") + "\\fonts\\tahoma.ttf";
var baseFont = BaseFont.CreateFont(fontPath, BaseFont.IDENTITY_H, BaseFont.EMBEDDED);
var tahomaFont = new Font(baseFont, 10, Font.NORMAL, BaseColor.BLACK);

PdfPTable table = new PdfPTable(numColumns: 1);
table.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;
table.ExtendLastRow = true;

PdfPCell pdfCell = new PdfPCell(new Phrase("آزمایش", tahomaFont));
pdfCell.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;

table.AddCell(pdfCell);
pdfDoc.Add(table);

pdfDoc.NewPage();
}
}
}
}

نتیجه:



تنها نکته‌ای که اینجا اضافه شده، تعریف کلاس PageEvents است که از کلاس PdfPageEventHelper مشتق شده است. در این کلاس می‌توان یک سری متد کلاس پایه را تحریف کرد و header و footer و غیره را اضافه نمود. سپس جهت اضافه کردن آن، pdfWriter.PageEvent باید مقدار دهی شود.
در اینجا هم اگر نوع فونت، encoding و PdfTable به همراه RunDirection آن اضافه نمی‌شد، یا چیزی در header صفحه قابل مشاهده نبود یا متن مورد نظر معکوس نمایش داده می‌شد.

مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 10 - بررسی تغییرات Viewها
تا اینجا یک پروژه‌ی خالی ASP.NET Core 1.0 را به مرحله‌ی فعال سازی ASP.NET MVC و تنظیمات مسیریابی‌های اولیه‌ی آن رسانده‌ایم. مرحله‌ی بعد، افزودن Viewها، نمایش اطلاعاتی به کاربران و دریافت اطلاعات از آن‌ها است و همانطور که پیشتر نیز عنوان شد، برای «ارتقاء» نیاز است «15 مورد» ابتدایی مطالب ASP.NET MVC سایت را پیش از ادامه‌ی این سری مطالعه کنید.

معرفی فایل جدید ViewImports

پروژه‌ی خالی ASP.NET Core 1.0 فاقد پوشه‌ی Views به همراه فایل‌های آغازین آن است. بنابراین ابتدا در ریشه‌ی پروژه، پوشه‌ی جدید Views را ایجاد کنید.
فایل‌های آغازین این پوشه هم در مقایسه‌ی با نگارش‌های قبلی ASP.NET MVC اندکی تغییر کرده‌اند. برای مثال در نگارش قبلی، فایل web.config ایی در ریشه‌ی پوشه‌ی Views قرار داشت و چندین مقصود را فراهم می‌کرد:
الف) در آن تنظیم شده بود که هر نوع درخواستی به فایل‌های موجود در پوشه‌ی Views، برگشت خورده و قابل پردازش نباشند. این مورد هم از لحاظ مسایل امنیتی اضافه شده بود و هم اینکه در ASP.NET MVC، برخلاف وب فرم‌ها، شروع پردازش یک درخواست، از فایل‌های View شروع نمی‌شود. به همین جهت است که درخواست مستقیم آن‌ها بی‌معنا است.
در ASP.NET Core، فایل web.config از این پوشه حذف شده‌است؛ چون دیگر نیازی به آن نیست. اگر مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 4 - فعال سازی پردازش فایل‌های استاتیک» را به خاطر داشته باشید، هر پوشه‌ای که توسط میان افزار Static Files عمومی نشود، توسط کاربران برنامه قابل دسترسی نخواهد بود و چون پوشه‌ی Views هم به صورت پیش فرض توسط این میان افزار عمومی نمی‌شود، نیازی به فایل web.config، جهت قطع دسترسی به فایل‌های موجود در آن وجود ندارد.

ب) کاربرد دیگر این فایل web.config، تعریف فضاهای نام پیش فرضی بود که در فایل‌های View مورد استفاده قرار می‌گرفتند. برای مثال چون فضای نام HTML Helperهای استاندارد ASP.NET MVC در این فایل web.config قید شده بود، دیگر نیازی به تکرار آن در تمام فایل‌های View برنامه وجود نداشت. در ASP.NET Core، برای جایگزین کردن این قابلیت، فایل جدیدی را به نام ViewImports.cshtml_ معرفی کرده‌اند، تا دیگر نیازی به ارث بری از فایل web.config وجود نداشته باشد.


برای مثال اگر می‌خواهید بالای Viewهای خود، مدام ذکر using مربوط به فضای نام مدل‌ها برنامه را انجام ندهید، این سطر تکراری را به فایل جدید view imports منتقل کنید:
 @using MyProject.Models

و این فضاهای نام به صورت پیش فرض برای تمام viewها مهیا هستند و نیازی به تعریف مجدد، ندارند:
• System
• System.Linq
• System.Collections.Generic
• Microsoft.AspNetCore.Mvc
• Microsoft.AspNetCore.Mvc.Rendering


افزودن یک View جدید

در نگارش‌های پیشین ASP.NET MVC، اگر بر روی نام یک اکشن متد کلیک راست می‌کردیم، در منوی ظاهر شده، گزینه‌ی Add view وجود داشت. چنین گزینه‌ای در نگارش RTM اول ASP.NET Core وجود ندارد و مراحل ایجاد یک View جدید را باید دستی طی کنید. برای مثال اگر نام کلاس کنترلر شما PersonController است، پوشه‌ی Person را به عنوان زیر پوشه‌ی Views ایجاد کرده و سپس بر روی این پوشه کلیک راست کنید، گزینه‌ی add new item را انتخاب و سپس واژه‌ی view را جستجو کنید:


البته یک دلیل این مساله می‌تواند امکان سفارشی سازی محل قرارگیری این پوشه‌ها در ASP.NET Core نیز باشد که در ادامه آن‌را بررسی خواهیم کرد (و ابزارهای از پیش تعریف شده عموما با مکان‌های از پیش تعریف شده کار می‌کنند).


امکان پوشه بندی بهتر فایل‌های یک پروژه‌ی ASP.NET Core نسبت به مفهوم Areas در نگارش‌های پیشین ASP.NET MVC

حالت پیش فرض پوشه بندی فایل‌های اصلی برنامه‌های ASP.NET MVC، مبتنی بر فناوری‌ها است؛ برای مثال پوشه‌های views و Controllers و امثال آن تعریف شده‌اند.
Project   
- Controllers
- Models
- Services
- ViewModels
- Views
روش دیگری را که برای پوشه بندی پروژه‌های ASP.NET MVC پیشنهاد می‌کنند (که Area توکار آن نیز زیر مجموعه‌ی آن محسوب می‌شود)، اصطلاحا Feature Folder Structure نام دارد. در این حالت برنامه بر اساس ویژگی‌ها و قابلیت‌های مختلف آن پوشه بندی می‌شود؛ بجای اینکه یک پوشه‌ی کلی کنترلرها را داشته باشیم و یک پوشه‌ی کلی views را که پس از مدتی، ارتباط دادن بین این‌ها واقعا مشکل می‌شود.
هرکسی که مدتی با ASP.NET MVC کار کرده باشد حتما به این مشکل برخورده‌است. درحال پیاده سازی قابلیتی هستید و برای اینکار نیاز خواهید داشت مدام بین پوشه‌های مختلف برنامه سوئیچ کنید؛ از پوشه‌ی کنترلرها به پوشه‌ی ویووها، به پوشه‌ی اسکریپت‌ها، پوشه‌ی اشتراکی ویووها و غیره. پس از رشد برنامه به جایی خواهید رسید که دیگر نمی‌توانید تشخیص دهید این فایلی که اضافه شده‌است ارتباطش با سایر قسمت‌ها چیست؟
ایده‌ی «پوشه بندی بر اساس ویژگی‌ها»، بر مبنای قرار دادن تمام نیازهای یک ویژگی، درون یک پوشه‌ی خاص آن است:


همانطور که مشاهده می‌کنید، در این حالت تمام اجزای یک ویژگی، داخل یک پوشه قرار گرفته‌اند؛ از کنترلر مرتبط با Viewهای آن تا فایل‌های css و js خاص آن.
برای پیاده سازی آن:
1) نام پوشه‌ی Views را به Features تغییر دهید.
2) پوشه‌ای را به نام StartupCustomizations به برنامه اضافه کرده و سپس کلاس ذیل را به آن اضافه کنید:
using System.Collections.Generic;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Razor;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.StartupCustomizations
{
  public class FeatureLocationExpander : IViewLocationExpander
  {
   public void PopulateValues(ViewLocationExpanderContext context)
   {
    context.Values["customviewlocation"] = nameof(FeatureLocationExpander);
   }
 
   public IEnumerable<string> ExpandViewLocations(
    ViewLocationExpanderContext context, IEnumerable<string> viewLocations)
   {
    return new[]
    {
      "/Features/{1}/{0}.cshtml",
      "/Features/Shared/{0}.cshtml"
    };
   }
  }
}
حالت پیش فرض ASP.NET MVC، یافتن فایل‌ها در مسیرهای Views/{1}/{0}.cshtml و Views/Shared/{0}.cshtml است؛ که در اینجا {0} نام view است و {1} نام کنترلر. این ساختار هم در اینجا حفظ شده‌است؛ اما اینبار به پوشه‌ی جدید Features اشاره می‌کند.
RazorViewEngine برنامه، بر اساس وهله‌ی پیش فرضی از اینترفیس IViewLocationExpander، محل یافتن Viewها را دریافت می‌کند. با استفاده از پیاه سازی فوق، این پیش فرض‌ها را به پوشه‌ی features هدایت کرده‌ایم.
3) در ادامه به کلاس آغازین برنامه مراجعه کرده و پس از فعال سازی ASP.NET MVC، این قابلیت را فعال سازی می‌کنیم:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
  services.AddMvc();
  services.Configure<RazorViewEngineOptions>(options =>
  {
   options.ViewLocationExpanders.Add(new FeatureLocationExpander());
  });
4) اکنون تمام فایل‌های مرتبط با یک ویژگی را به پوشه‌ی خاص آن انتقال دهید. منظور از این فایل‌ها، کنترلر، فایل‌های مدل و ویوومدل، فایل‌های ویوو و فایل‌های js و css هستند و نه مورد دیگری.
5) اکنون باید پوشه‌ی Controllers خالی شده باشد. این پوشه را کلا حذف کنید. از این جهت که کنترلرها بر اساس پیش فرض‌های ASP.NET MVC (کلاس ختم شده‌ی به کلمه‌ی Controller واقع در اسمبلی که از وابستگی‌های ASP.NET MVC استفاده می‌کند) در هر مکانی که تعریف شده باشند، یافت خواهند شد و پوشه‌ی واقع شدن آن‌ها مهم نیست.
6) در آخر به فایل project.json مراجعه کرده و قسمت publish آن‌را جهت درج نام پوشه‌ی Features اصلاح کنید (تا در حین توزیع نهایی استفاده شود):
"publishOptions": {
 "include": [
  "wwwroot",
  "Features",
  "appsettings.json",
  "web.config"
 ]
},


در اینجا نیز یک نمونه‌ی دیگر استفاده‌ی از این روش بسیار معروف را مشاهده می‌کنید.


امکان ارائه‌ی برنامه بدون ارائه‌ی فایل‌های View آن

ASP.NET Core به همراه یک EmbeddedFileProvider نیز هست. حالت پیش فرض آن PhysicalFileProvider است که بر اساس تنظیمات IViewLocationExpander توکار (و یا نمونه‌ی سفارشی فوق در مبحث پوشه‌ی ویژگی‌ها) کار می‌کند.
برای راه اندازی آن ابتدا نیاز است بسته‌ی نیوگت ذیل را به فایل project.json اضافه کرد:
{
  "dependencies": {
        //same as before
   "Microsoft.Extensions.FileProviders.Embedded": "1.0.0"
  },
سپس تنظیمات متد ConfigureServices کلاس آغازین برنامه را به صورت ذیل جهت معرفی EmbeddedFileProvider تغییر می‌دهیم:
services.AddMvc();
services.Configure<RazorViewEngineOptions>(options =>
{
  options.ViewLocationExpanders.Add(new FeatureLocationExpander());
 
  var thisAssembly = typeof(Startup).GetTypeInfo().Assembly; 
  options.FileProviders.Clear();
  options.FileProviders.Add(new EmbeddedFileProvider(thisAssembly, baseNamespace: "Core1RtmEmptyTest"));
});
و در آخر در فایل project.json، در قسمت build options، گزینه‌ی embed را مقدار دهی می‌کنیم:
"buildOptions": {
  "emitEntryPoint": true,
  "preserveCompilationContext": true,
  "embed": "Features/**/*.cshtml"
},
در اینجا چند نکته را باید مدنظر داشت:
1) اگر نام پوشه‌ی Views را به Features تغییر داده‌اید، نیاز به ثبت ViewLocationExpanders آن‌را دارید (وگرنه، خیر).
2) در اینجا جهت مثال و بررسی اینکه واقعا این فایل‌ها از اسمبلی برنامه خوانده می‌شوند، متد options.FileProviders.Clear فراخوانی شده‌است. این متد PhysicalFileProvider  پیش فرض را حذف می‌کند. کار PhysicalFileProvider  خواندن فایل‌های ویووها از فایل سیستم به صورت متداول است.
3) کار قسمت embed در تنظیمات build، افزودن فایل‌های cshtml به قسمت منابع اسمبلی است (به همین جهت دیگر نیازی به توزیع آن‌ها نخواهد بود). اگر صرفا **/Features را ذکر کنید، تمام فایل‌های موجود را پیوست می‌کند. همچنین اگر نام پوشه‌ی Views را تغییر نداده‌اید، این مقدار همان Views/**/*.cshtml خواهد بود و یا **/Views


4) در EmbeddedFileProvider می‌توان هر نوع اسمبلی را ذکر کرد. یعنی می‌توان برنامه را به صورت چندین و چند ماژول تهیه و سپس سرهم و یکپارچه کرد (options.FileProviders یک لیست قابل تکمیل است). در اینجا ذکر baseNamespace نیز مهم است. در غیر اینصورت منبع مورد نظر از اسمبلی یاد شده، قابل استخراج نخواهد بود (چون نام اسمبلی، قسمت اول نام هر منبعی است).


فعال سازی کامپایل خودکار فایل‌های View در ASP.NET Core 1.0

این قابلیت به زودی جهت یافتن مشکلات موجود در فایل‌های razor پیش از اجرای آن‌ها، اضافه خواهد شد. اطلاعات بیشتر
نظرات مطالب
معرفی و استفاده از DDL Triggers در SQL Server
با سلام
اول از همه تشکر میکنم از شما دوست عزیز بابت زحماتی که کشیدید.
سئوال بنده اینه اگر بخواهیم خودمون یک نوع TRIGGER جدید به Database اضافه کنیم به چه صورت امکان پذیره؟
به طور مثال من می‌خوام یک تریگر فقط برای کلیه فعالیت‌ها در حوزه‌ی بکاپ و ریستور بنویسم.
مثل تریگر Alter table یا Drop_table که ماهیتشون از قبل تعریف شده است.

با تشکر
مطالب
بررسی ORM های مناسب جهت استفاده در اندروید
با آمدن ORM‌ها به دنیای برنامه نویسی، کار برنامه نویسی نسبت به قبل ساده‌تر و راحت‌تر شد. عدم استفاده کوئری‌های دستی، پشتیبانی از چند دیتابیس و از همه مهمتر و اصلی‌ترین هدف این ابزار "تنها درگیری با اشیا و مدل شیء گرایی" کار را پیش از پیش آسان‌تر نمود.
در این بین به راحتی می‌توان چندین نمونه از این ORM‌ها را  نام برد مثل IBatis , Hibernate ,Nhibernate و EF که از معروفترین آن‌ها هستند.
من در حال حاضر قصد شروع یک پروژه اندرویدی را دارم و دوست دارم بجای استفاده‌ی از Sqlitehelper، از یک ORM مناسب بهره ببرم که چند سوال برای من پیش می‌آید. آیا ORM ای برای آن تهیه شده است؟ اگر آری چندتا و کدامیک از آن‌ها بهتر هستند؟ شاید در اولین مورد کتابخانه‌ی Hibernate جاوا را نام ببرید؛ ولی توجه به این نکته ضروری است که ما در مورد پلتفرم موبایل و محدودیت‌های آن صحبت می‌کنیم. یک کتابخانه همانند Hibernate مطمئنا برای یک برنامه اندروید چه از نظر حجم نهایی برنامه و چه از نظر حجم بزرگش در اجرا، مشکل زا خواهد بود و وجود وابستگی‌های متعدد و دارا بودن بسیاری از قابلیت‌هایی که اصلا در بانک‌های اطلاعاتی موبایل قابل اجرا نیست، باعث می‌شود این فریمورک انتخاب خوبی برای یک برنامه اندروید نباشد.

معیارهای انتخاب یک فریم ورک مناسب برای موبایل:
  • سبک بودن: مهمترین مورد سبک بودن آن است؛ چه از لحاظ اجرای برنامه و چه از لحاظ حجم نهایی برنامه
  • سریع بودن: مطمئنا ORM‌های طراحی شده‌ی موجود، از سرعت خیلی بدی برخوردار نخواهند بود؛ اگر سر زبان هم افتاده باشند. ولی باز هم انتخاب سریع بودن یک ORM، مورد علاقه‌ی بسیاری از ماهاست.
  • یادگیری آسان و کانفیگ راحت تر.

OrmLight

این فریمورک مختص اندروید طراحی نشده ولی سبک بودن آن موجب شده‌است که بسیاری از برنامه نویسان از آن در برنامه‌های اندرویدی استفاده کنند. این فریم ورک جهت اتصالات JDBC و Spring و اندروید طراحی شده است.

نحوه معرفی جداول در این فریمورک به صورت زیر است:
@DatabaseTable(tableName = "users")
public class User {
    @DatabaseField(id = true)
    private String username;
    @DatabaseField
    private String password;
 
    public User() {
        // ORMLite needs a no-arg constructor
    }
    public User(String username, String password) {
        this.username = username;
        this.password = password;
    }
 
    // Implementing getter and setter methods
    public String getUserame() {
        return this.username;
    }
    public void setName(String username) {
        this.username = username;
    }
    public String getPassword() {
        return this.password;
    }
    public void setPassword(String password) {
        this.password = password;
    }
}
با استفاده از کلمات کلیدی DatabaseTable@ در بالای کلاس و DatabaseField@ در بالای هر پراپرتی به معرفی جدول و فیلدهای جدول می‌پردازیم.
سورس این فریمورک را می‌توان در گیت هاب یافت و مستندات آن در این آدرس قرار دارند.


SugarORM
این فریمورک مختص اندروید طراحی شده است. یادگیری آن بسیار آسان است و به راحتی به یاد می‌ماند. همچنین جداول مورد نیاز را به طور خودکار خواهد ساخت. روابط یک به یک و یک به چند را پشتیبانی می‌کند و عملیات CURD را با سه متد Save,Delete و Find که البته FindById هم جزء آن است، پیاده سازی می‌کند.

برای استفاده از این فریمورک نیاز است ابتدا متادیتا‌های زیر را به فایل manifest اضافه کنید:
<meta-data android:name="DATABASE" android:value="my_database.db" />
<meta-data android:name="VERSION" android:value="1" />
<meta-data android:name="QUERY_LOG" android:value="true" />
<meta-data android:name="DOMAIN_PACKAGE_NAME" android:value="com.my-domain" />
برای تبدیل یک کلاس به جدول هم از کلاس این فریم ورک ارث بری می‌کنیم:
public class User extends SugarRecord<User> {
    String username;
    String password;
    int age;
    @Ignore
    String bio; //this will be ignored by SugarORM
 
    public User() { }
 
    public User(String username, String password,int age){
        this.username = username;
        this.password = password;
        this.age = age;
    }
}
بر خلاف OrmLight که باید فیلد جدول را معرفی می‌کردید، اینجا تمام پراپرتی‌ها به اسم فیلد شناخته می‌شوند؛ مگر اینکه در بالای آن از عبارت Ignore@ استفاده کنید.

باقی عملیات آن از قبیل اضافه کردن یک رکورد جدید یا حذف رکورد(ها) به صورت زیر است:
User johndoe = new User(getContext(),"john.doe","secret",19);
johndoe.save(); //ذخیره کاربر جدید در دیتابیس


//حذف تمامی کاربرانی که سنشان 19 سال است
List<User> nineteens = User.find(User.class,"age = ?",new int[]{19});
foreach(user in nineteens) {
    user.delete();
}
برای اطلاعات بیشتر به مستندات آن رجوع کنید.


GreenDAO
موقعیکه بحث کارآیی و سرعت پیش می‌آید نام GreenDAO هست که می‌درخشد. طبق گفته‌ی سایت رسمی آن این فریمورک میتواند در ثانیه چند هزار موجودیت را اضافه و به روزرسانی و بارگیری نماید. این لیست حاوی برنامه‌هایی است که از این فریمورک استفاده می‌کنند. جدول زیر مقایسه‌ای است بین این کتابخانه و OrmLight که نشان میدهد 4.5 برابر سریعتر از OrmLight عمل می‌کند.

غیر از این‌ها در زمینه‌ی حجم هم حرف‌هایی برای گفتن دارد. حجم این کتابخانه کمتر از 100 کیلوبایت است که در اندازه‌ی APK اثر چندانی نخواهد داشت.

آموزش راه اندازی  آن در اندروید استادیو، سورس آن در گیت هاب و مستندات رسمی آن.


Active Android
این کتابخانه از دو طریق فایل JAR و به شیوه maven قابل استفاده است که می‌توانید روش استفاده‌ی از آن را در این لینک ببینید و سورس اصلی آن هم در این آدرس قرار دارد. بعد از اینکه کتابخانه را به پروژه اضافه کردید، دو متادیتای زیر را که به ترتیب نام دیتابیس و ورژن آن هستند، به manifest اضافه کنید:
<meta-data android:name="AA_DB_NAME" android:value="my_database.db" />
<meta-data android:name="AA_DB_VERSION" android:value="1" />
بعد از آن  عبارت ;()ActiveAndroid.Initialize را در اکتیویتی‌های مدنظر اعمال کنید:
public class MyActivity extends Activity {
    @Override
    public void onCreate(Bundle savedInstanceState) {
        super.onCreate(savedInstanceState);
        ActiveAndroid.initialize(this);
 
        //ادامه برنامه
    }
}
برای معرفی کلاس‌ها به جدول هم از دو اعلان Table و Column مانند کد زیر به ترتیب برای معرفی جدول و فیلد استفاده می‌کنیم.
@Table(name = "User")
public class User extends Model {
    @Column(name = "username")
    public String username;
 
    @Column(name = "password")
    public String password;
 
    public User() {
        super();
    }
 
    public User(String username,String password) {
        super();
        this.username = username;
        this.password = password;
    }
}
جهت اطلاعات بیشتر در مورد این کتابخانه به مستندات آن رجوع کنید.


ORMDroid
 از آن دست کتابخانه‌هایی است که سادگی و کم حجم بودن شعار آنان است و سعی دارند تا حد ممکن همه چیز را خودکار کرده و کمترین کانفیگ را نیاز داشته باشد. حجم فعلی آن حدود 20 کیلوبایت بوده و نمی‌خواهند از 30 کیلوبایت تجاوز کند.

برای استفاده‌ی از آن ابتدا دو خط زیر را جهت معرفی تنظیمات به manifest اضافه کنید:
<meta-data
  android:name="ormdroid.database.name"
  android:value="your_database_name" />

<meta-data
  android:name="ormdroid.database.visibility"
  android:value="PRIVATE||WORLD_READABLE||WORLD_WRITEABLE" />
برای آغاز کار این کتابخانه، عبارت زیر را در هرجایی که مایل هستید مانند کلاس ارث بری شده از Application یا در ابتدای هر اکتیویتی که مایل هستید بنویسید. طبق مستندات آن صدا زدن چندباره این متد هیچ اشکالی ندارد.
ORMDroidApplication.initialize(someContext);
معرفی مدل جدول بانک اطلاعاتی هم از طریق ارث بری از کلاس Entity می‌باشد .
public class Person extends Entity {
  public int id;
  public String name;
  public String telephone;
}

//====================

Person p = Entity.query(Person.class).where("id=1").execute();
p.telephone = "555-1234";
p.save();

// یا

Person person = Entity.query(Person.class).where(eql("id", id)).execute();
p.telephone = "555-1234";
p.save();
کد بالا دقیقا یادآوری به EF هست ولی حیف که از Linq پشتیبانی نمی‌شود.
سورس آن در گیت هاب

در اینجا سعی کردیم تعدادی از کتابخانه‌های محبوب را معرفی کنیم ولی تعداد آن به همین جا ختم نمی‌شود. ORM‌های دیگری نظیر AndRom و سایر ORM هایی که در این لیست معرفی شده اند وجود دارند.


نکته نهایی اینکه خوب می‌شود دوستانی که از این ORM‌های مختص اندروید استفاده کرده اند؛ نظراتشان را در مورد آن‌ها بیان کنند و مزایا و معایب آن‌ها را بیان کنند.
نظرات مطالب
انجام کارهای زمانبندی شده در برنامه‌های ASP.NET توسط DNT Scheduler
تشکر از مقالتون
سوالی که برام پیش اومده اینه که آیا در انجام تسک‌های زمانبر (مثلا تسکی که شاید چند ده دقیقه اجراش طول بکشه) مشکلی بوجود نمیاد؟
من الان از این کتابخونه توی پروژم استفاده کردم ولی نتیجه مطابق میل من نیست. یعنی فکر میکنم هرشب که تسک رو اجرا میکنه، تسک رو کامل اجرا نمیکنه. من یه سری تغییرات رو هرشب میخوام روی چندده هزار رکورد انجام بدم. ولی وقتی بررسی میکنم مثلا تغییری که باید 5 روز پیش روی یه رکورد انجام میشده شب گذشته انجام شده.
از الماه هم استفاده میکنم ولی توی لاگ خطاها که بررسی میکردم توی تایمی که تسک اجرا میشه خطایی نداشتم.
نکته ای وجود داره که من بهش توجه نکردم؟
نظرات مطالب
مروری سریع بر اصول مقدماتی MVVM
سلام.با تشکر از مطالب مفیدتون.راستش رو بخواین من نمیدونم باید اینجا سوالم رو مطرح کنم یانه؟چون تاپیک مرتبط‌تری پیدا نکردم.
من با الگوی MVVMکار میکنم.برای نمایش خطاهای اعتبار سنجی هم از IDataErrorInfo استفاده کردم.
مشکل من اینجاست که وقتی یک پروپرتی از نوع int رو به یکی از تکست باکسهام بایند میکنم و میخوام که کاربر مقدار اون فیلد رو همیشه پر کنه یعنی not nullable
هستش.وقتی متن داخل تکست باکس رو پاک میکنم بجای خطای در نظر گرفته شده براش عبارت زیر داخل tooltipنمایش داده میشه:
value "" could not be converted
ممنون میشم اگه راهنماییم کنین.
نظرات مطالب
تبدیل HTML فارسی به PDF با استفاده از افزونه‌ی XMLWorker کتابخانه‌ی iTextSharp
سلام؛ ضمن تشکر از مطلب مفیدتان من نمونه کدهایی که در قسمت پایین قرار داده بودید، دانلود کردم. همچنین آخرین نگارش‌های iTextSharp و افزونه XMLWorker را از لینک هایی معرفی شده دانلود و dll هایشان را به پروژه ام اضافه کرده ام، ولی با وجود این به فضای نام  iTextSharp.tool خطا می‌دهد و آن را نمی‌شناسد. می‌شه لطفا من راهنمایی کنید؟