import {Observable} from 'rxjs';
روشهای مختلف import ویژگیهای کتابخانهی RxJS
الف) import همه چیز به صورت یکجا
import Rx from "rxjs/Rx";
Rx.Observable.of(1, 2, 3).map(i => i.toString());
ب) تنها import ویژگیهای مورد نیاز
import { Observable } from "rxjs/Observable"; import "rxjs/add/observable/of"; import "rxjs/add/operator/map";
یک مثال
Observable.of(1, 2, 3).map(i => i.toString());
ج) فراخوانی مستقیم متدهای RxJS نه از طریق Observable
import { Observable } from "rxjs/Observable"; import { of } from "rxjs/observable/of"; import { map } from "rxjs/operator/map";
const source = of(1, 2, 3); const mapped = map.call(source, i => i.toString());
مقید کردن برنامه به عدم استفاده از حالت «الف» و اجبار به استفاده از حالت «ب»
اگر به ریشهی پوشهی پروژههای مبتنی بر Angular CLI دقت کنید، فایل tslint.json نیز در آنها قابل مشاهده است و اگر افزونهی VSCode آنرا نیز نصب کرده باشید، در حین کار با VSCode، خطاهای مرتبط را درون ادیتور مشاهده خواهید کرد. TSLint، قابلیت توسعه داشته و یک نمونهی از اینها، بستهی TSLint rules for RxJS است. برای نصب آن ابتدا دستور ذیل را صادر کنید:
npm install rxjs-tslint-rules --save-dev
{ "rulesDirectory": [ "node_modules/codelyzer" ], "extends": [ "rxjs-tslint-rules" ], "rules": { "rxjs-add": { "severity": "error" }, "rxjs-no-patched": { "severity": "error" }, "rxjs-no-unused-add": { "severity": "error" }, "rxjs-no-wholesale": { "severity": "error" }, "rxjs-no-subject-unsubscribe": { "severity": "error" },
مدیریت بهتر حالت «ب» یا «تنها import ویژگیهای مورد نیاز»
زمانیکه از روش «ب» استفاده میکنیم، کلاسهای سرویس برنامه پر خواهند شد از کدهای تکراری ذیل:
import 'rxjs/add/operator/map'; import 'rxjs/add/operator/do'; import 'rxjs/add/operator/catch';
برای مدیریت بهتر اینکار، فایل جدیدی را به نام src\app\shared\rxjs-operators.ts ایجاد میکنیم؛ با محتوای ذیل:
// define the rxjs operators needed by your app // see node_module/rxjs/Rx.js for more // statics import "rxjs/add/observable/from"; import "rxjs/add/observable/throw"; // operators import "rxjs/add/operator/catch"; import "rxjs/add/operator/combineLatest"; import "rxjs/add/operator/debounceTime"; import "rxjs/add/operator/delay"; import "rxjs/add/operator/distinctUntilChanged"; import "rxjs/add/operator/do"; import "rxjs/add/operator/filter"; import "rxjs/add/operator/finally"; import "rxjs/add/operator/first"; import "rxjs/add/operator/ignoreElements"; import "rxjs/add/operator/let"; import "rxjs/add/operator/map"; import "rxjs/add/operator/mapTo"; import "rxjs/add/operator/mergeMap"; import "rxjs/add/operator/startWith"; import "rxjs/add/operator/switchMap"; import "rxjs/add/operator/takeUntil"; import "rxjs/add/operator/withLatestFrom"; import "rxjs/add/operator/takeUntil"; import "rxjs/add/operator/take";
سپس کافی است به فایل src\app\app.module.ts مراجعه کرده و این فایل را import کنیم:
// import RxJs needed operators only once import "./shared/rxjs-operators"; //... @NgModule({ //...
import { Observable } from "rxjs/Observable";
استفاده از StructureMap به عنوان یک IoC Container
دریافت StructureMap
برای دریافت آن نیاز است دستور پاورشل ذیل را در کنسول نیوگت ویژوال استودیو فراخوانی کنید:
PM> Install-Package structuremap
آشنایی با ساختار برنامه
ابتدا یک برنامه کنسول را آغاز کرده و سپس یک Class library جدید را به نام Services نیز به آن اضافه کنید. در ادامه کلاسها و اینترفیسهای زیر را به Class library ایجاد شده، اضافه کنید. سپس از طریق نیوگت به روشی که گفته شد، StructureMap را به پروژه اصلی (ونه پروژه Class library) اضافه نمائید و Target framework آنرا نیز در حالت Full قرار دهید بجای حالت Client profile.
namespace DI03.Services { public interface IUsersService { string GetUserEmail(int userId); } } namespace DI03.Services { public interface IEmailsService { void SendEmailToUser(int userId, string subject, string body); } } using System; namespace DI03.Services { public class UsersService : IUsersService { public UsersService() { //هدف صرفا نمایش وهله سازی خودکار این وابستگی است Console.WriteLine("UsersService ctor."); } public string GetUserEmail(int userId) { //برای مثال دریافت از بانک اطلاعاتی و بازگشت یک نمونه جهت آزمایش برنامه return "name@site.com"; } } } using System; namespace DI03.Services { public class EmailsService: IEmailsService { private readonly IUsersService _usersService; public EmailsService(IUsersService usersService) { Console.WriteLine("EmailsService ctor."); _usersService = usersService; } public void SendEmailToUser(int userId, string subject, string body) { var email = _usersService.GetUserEmail(userId); Console.WriteLine("SendEmailTo({0})", email); } } }
سرویس کاربران بر اساس آی دی یک کاربر، برای مثال از بانک اطلاعاتی ایمیل او را بازگشت میدهد. سرویس ارسال ایمیل، نیاز به ایمیل کاربری برای ارسال ایمیلی به او دارد. بنابراین وابستگی مورد نیاز خود را از طریق تزریق وابستگیها در سازنده کلاس و وهله سازی شده در خارج از آن (معکوس سازی کنترل)، دریافت میکند.
در سازندههای هر دو کلاس سرویس نیز از Console.WriteLine استفاده شدهاست تا زمان وهله سازی خودکار آنها را بتوان بهتر مشاهده کرد.
نکته مهمی که در اینجا وجود دارد، بیخبری لایه سرویس از وجود IoC Container مورد استفاده است.
استفاده از لایه سرویس و تزریق وابستگیها به کمک StructureMap
using DI03.Services; using StructureMap; namespace DI03 { class Program { static void Main(string[] args) { // تنظیمات اولیه برنامه که فقط یکبار باید در طول عمر برنامه انجام شود ObjectFactory.Initialize(x => { x.For<IEmailsService>().Use<EmailsService>(); x.For<IUsersService>().Use<UsersService>(); }); //نمونهای از نحوه استفاده از تزریق وابستگیهای خودکار var emailsService = ObjectFactory.GetInstance<IEmailsService>(); emailsService.SendEmailToUser(userId: 1, subject: "Test", body: "Hello!"); } } }
به این ترتیب IoC Container ما زمانیکه قرار است object graph مربوط به IEmailsService درخواستی را تشکیل دهد، خواهد دانست ابتدا به سازندهی کلاس EmailsService میرسد. در اینجا برای وهله سازی این کلاس به صورت خودکار، باید وابستگیهای آنرا نیز وهله سازی کند. بنابراین بر اساس تنظیمات آغازین برنامه میداند که باید از کلاس UsersService برای تزریق خودکار وابستگیها در سازنده کلاس ارسال ایمیل استفاده نماید.
در این حالت اگر برنامه را اجرا کنیم، به خروجی زیر خواهیم رسید:
UsersService ctor. EmailsService ctor. SendEmailTo(name@site.com)
ابتداییترین مزیت استفاده از تزریق وابستگیها امکان تعویض آنها است؛ خصوصا در حین Unit testing. اگر کلاسی برای مثال قرار است با شبکه کار کند، میتوان پیاده سازی آنرا با یک نمونه اصطلاحا Fake جایگزین کرد و در این نمونه تنها نتیجهی کار را بازگشت داد. کلاسهای لایه سرویس ما تنها با اینترفیسها کار میکنند. این تنظیمات قابل تغییر اولیه IoC container مورد استفاده هستند که مشخص میکنند چه کلاسهایی باید در سازندههای کلاسها تزریق شوند.
تعیین طول عمر اشیاء در StructureMap
برای اینکه بتوان طول عمر اشیاء را بهتر توضیح داد، کلاس سرویس کاربران را به نحو زیر تغییر دهید:
using System; namespace DI03.Services { public class UsersService : IUsersService { private int _i; public UsersService() { //هدف صرفا نمایش وهله سازی خودکار این وابستگی است Console.WriteLine("UsersService ctor."); } public string GetUserEmail(int userId) { _i++; Console.WriteLine("i:{0}", _i); //برای مثال دریافت از بانک اطلاعاتی و بازگشت یک نمونه جهت آزمایش برنامه return "name@site.com"; } } }
//نمونهای از نحوه استفاده از تزریق وابستگیهای خودکار var emailsService1 = ObjectFactory.GetInstance<IEmailsService>(); emailsService1.SendEmailToUser(userId: 1, subject: "Test1", body: "Hello!"); var emailsService2 = ObjectFactory.GetInstance<IEmailsService>(); emailsService2.SendEmailToUser(userId: 1, subject: "Test2", body: "Hello!");
UsersService ctor. EmailsService ctor. i:1 SendEmailTo(name@site.com) UsersService ctor. EmailsService ctor. i:1 SendEmailTo(name@site.com)
اگر به هر دلیلی نیاز بود تا این رویه تغییر کند، میتوان بر روی طول عمر اشیاء تشکیل شده نیز تاثیر گذار بود. برای مثال تنظیمات آغازین برنامه را به نحو ذیل تغییر دهید:
// تنظیمات اولیه برنامه که فقط یکبار باید در طول عمر برنامه انجام شود ObjectFactory.Initialize(x => { x.For<IEmailsService>().Use<EmailsService>(); x.For<IUsersService>().Singleton().Use<UsersService>(); });
UsersService ctor. EmailsService ctor. i:1 SendEmailTo(name@site.com) EmailsService ctor. i:2 SendEmailTo(name@site.com)
حالتهای دیگر تعیین طول عمر مطابق متدهای زیر هستند:
Singleton() HttpContextScoped() HybridHttpOrThreadLocalScoped()
در حالت ThreadLocal، به ازای هر Thread، وهلهای متفاوت در اختیار مصرف کننده قرار میگیرد.
حالت Hybrid ترکیبی است از حالتهای HttpContext و ThreadLocal. اگر برنامه وب بود، از HttpContext استفاده خواهد کرد در غیراینصورت به ThreadLocal سوئیچ میکند.
شاید بپرسید که کاربرد مثلا HttpContextScoped در کجا است؟
در یک برنامه وب نیاز است تا یک وهله از DbContext (مثلا Entity framework) را در اختیار کلاسهای مختلف لایه سرویس قرار داد. به این ترتیب چون هربار new Context صورت نمیگیرد، هربار هم اتصال جداگانهای به بانک اطلاعاتی باز نخواهد شد. نتیجه آن رسیدن به یک برنامه سریع، با سربار کم و همچنین کار کردن در یک تراکنش واحد است. چون هربار فراخوانی new Context به معنای ایجاد یک تراکنش جدید است.
همچنین در این برنامه وب قصد نداریم از حالت طول عمر Singleton استفاده کنیم، چون در این حالت یک وهله از Context در اختیار تمام کاربران سایت قرار خواهد گرفت (و DbContext به صورت Thread safe طراحی نشده است). نیاز است به ازای هر کاربر و به ازای طول عمر هر درخواست، تنها یکبار این وهله سازی صورت گیرد. بنابراین در این حالت استفاده از HttpContextScoped توصیه میشود. به این ترتیب در طول عمر کوتاه Object graphهای تشکیل شده، فقط یک وهله از DbContext ایجاد و استفاده خواهد شد که بسیار مقرون به صرفه است.
مزیت دیگر مشخص سازی طول عمر به نحو HttpContextScoped، امکان Dispose خودکار آن به صورت زیر است:
protected void Application_EndRequest(object sender, EventArgs e) { ObjectFactory.ReleaseAndDisposeAllHttpScopedObjects(); }
تنظیمات خودکار اولیه در StructureMap
اگر نام اینترفیسهای شما فقط یک I در ابتدا بیشتر از نام کلاسهای متناظر با آنها دارد، مثلا مانند ITest و کلاس Test هستند؛ فقط کافی است از قراردادهای پیش فرض StructureMap برای اسکن یک یا چند اسمبلی استفاده کنیم:
// تنظیمات اولیه برنامه که فقط یکبار باید در طول عمر برنامه انجام شود ObjectFactory.Initialize(x => { //x.For<IEmailsService>().Use<EmailsService>(); //x.For<IUsersService>().Singleton().Use<UsersService>(); x.Scan(scan => { scan.AssemblyContainingType<IEmailsService>(); scan.WithDefaultConventions(); }); });
دریافت مثال قسمت جاری
DI03.zip
به روز شدهی این مثالها را بر اساس آخرین تغییرات وابستگیهای آنها از مخزن کد ذیل میتوانید دریافت کنید:
Dependency-Injection-Samples
استفاده یا عدم استفاده از یک تکنولوژی یا ابزار خاص، به پارامترهای مختلفی از جمله ابعاد پروژه، مهارت و دانش اعضای تیم، ماهیت پروژه، پلتفرم اجرا، بودجهی پروژه، مهلت تکمیل پروژه و تعداد نفرات تیم بستگی دارد. بنابراین واضح است پیچیدن یک نسخهی خاص، برای همهی سناریوها امکان پذیر نیست؛ اما شرایطی وجود دارد که استفاده یا عدم استفاده از این ابزارهای تکنولوژیک منطقیتر مینمایند.
Stored Procedure (که از این به بعد برای ایجاز، SP نوشته خواهد شد) هم از قاعده فوق مستثنی نیست و در صورت انتخاب صحیح میتواند به ارائهی محصول نهایی با کیفیتتری در زمان کوتاهتری کمک کند و در صورت انتخاب ناآگاهانه ممکن است باعث شکست یک پروژه (بخصوص در بلند مدت) شود.
تاریخچه
SQL توسط شرکت IBM در اوایل دهه 70 میلادی ایجاد شد. با اوج گرفتن زبانهای رویهای، SQL هم چندان از این قافله عقب نماند که منجر به پذیرش SP به عنوان یک استاندارد، در دهه 90 میلادی و پیاده سازی تدریجی آن توسط غولهای سازنده دیتابیس شد (رجوع فرمایید به ^ و ^). این فاصله 20 ساله باعث غنیتر شدن SQL شد و وجود SP - به معنی انتقال مدل برنامه نویسی رویهای به SQL - بخشی از مشکلات قبلی کار با کوئریهای پشت سر هم و خام را حل کرد. از سال 2000 میلادی به بعد، ORMهای قدرتمندی از جمله Hibernate و پیاده سازیهای مختلفی از Active Record و Entity Framework متولد شدند. بنابر این تقدم و تاخّرهای زمانی، بدیهی است اغلب مزایای SP نسبت به Raw SQL Query و اغلب معایب آن نسبت به ORMها باشد.
بنظر میرسد برای پاسخ به سوال اصلی این مطلب، ناگزیر به مقایسه SP با رقبای دیرینهاش هستیم. با برشمردن معایب و مزایای SP میتوان به نتیجهی منطقیتری رسید. البته باید در نظر داشت صرف استفاده از SP به معنای بهرهمند شدن از مزایای آن و صرف استفاده نکردن از آن هم بهرهمندی از رقبای آن نیست. چگونگی استفاده یک ابزار، مهمتر از خود ابزار است.
معایب SP
- دستورات Alter Table ، Add Column و Drop Column به این سادگیها هم نیستند؛ ممکن است به یکی از جداول دیتابیس دو ستون اضافه یا از آن حذف شوند. مجبوریم تمامی SPها را بخصوص Insert و Update متناظر با جدول را تغییر دهیم که این تغییرات ممکن است بصورت زنجیرهوار به سایر SPها هم سرایت کند. حال شرایطی را در نظر بگیرید که تعداد SPهای شما به چند ده و یا حتی به چند صد عدد و بیشتر، رسیده باشد که این به معنی زحمت بیشتر و تغییرات پر هزینهتر است.
- احتمال کند شدن ماشین سرویس دهنده در اثر اجرای تعداد
زیادی SP ؛ چناچه بخش زیادی از منطق برنامه از طریق SP اجرا شود، سرور دیتابیس موظف به اجرای آنهاست. اما در صورتیکه منطق،
در کد برنامه قرار داشته باشد، امکان توزیع آن بر روی سرورهای مجزا و یا حتی ماشین
کلاینت وجود خواهد داشت. امروزه اکثر کلاینتها به دیتابیسهای سبک و سریعی مجهز شدهاند. بنابراین در صورت امکان چرا بار پردازشی را به عهده آنها نگذاریم؟!
- یکپارچگی کمتر؛ تقریبا همه اپلیکیشنها نیازمند
ارتباط با سایر سیستمها هستند. اگر بخشهای زیادی از منطق برنامه درون SP مخفی شده باشند، این نقطه تلاقی بین سیستمی، احتمالا
درون خود دیتابیس قرار میگیرد و این به معنی ایجاد SP های بیشتر، افزودن
پارامترهای بیشتر، توسعه SPهای قبلی و بطور
خلاصه اعمال تغییرات بیشتر، که منتج به قابلیت نگهداری کمترخواهد شد.
- انعطاف پذیری کمتر؛ در یک شرایط ایده آل، عملکرد اپلیکیشن، مستقل از دیتابیس است. اگر نیاز به تغییر دیتابیس، مثلا از اوراکل به Microsoft SQL Server وجود داشته باشد، نیاز به بازنویسی و انتقال فانکشنها و SP ها محتمل است و از آنجائیکه که با وجود استانداردها، دیتابیسهای مختلف، معمولا در Syntax دستورات، تفاوتهای فاحشی دارند، هر چه کد بیشتری در SP ها باشد، نیاز به انتقال و تبدیل بیشتری وجود دارد.
- عدم وجود بازخورد مناسب؛ بسیاری از اوقات در صورت بروز اشکالی در حین اجرای یک SP، فقط با یک متن ساده بصورت Table has no rows و یا error مواجه میشویم. چنین خطاهایی هنگام دیباگ اصلا خوشایند نیستند. MS SQL در این بین بازخوردهای مناسبی را ارائه میکند. اگر تجربه کار با سایر دیتابیسها را داشته باشید، اهمیت بازخوردهای مناسب، ملموستر خواهد بود.
- کد نویسی سختتر؛ نوشتن کد SQL معمولا در همان IDE اپلیکیشن انجام نمیشود. جابجایی مداوم بین دو IDE ، دیباگ و کد نویسی از طریق دو اینترفیس مجزا، اصلا ایدهال نیست.
- SP منطق را بیش از حد پنهان میکند؛ حتی با دانستن نام صحیح یک SP، باز هم تصویری از پارامترهای ارسالی به آن و نتیجه برگشتی نخواهیم داشت. نمیدانیم نتیجه حاصل از اجرای SP ما مقداری را برمیگرداند یا خیر؟ در صورت وجود برگشتی، یک Cursor است یا یک مقدار؟ اگر Cursor است شامل چه ستونهایی است؟
- SP نمیتواند یک شیء را به عنوان آرگومان بپذیرد؛ بنابراین احتمال کثیف شدن کد به مرور افزایش پیدا میکند و بدتراز آن، در صورت ارسال اشتباه یک پارامتر، یا عدم تطابق تعداد پارامترها، مجبور به بررسی تمام آنها بصورت دستی هستیم. برای مثال دو قطعه کد زیر را با هم مقایسه کنید:
INSERT INTO User_Table(Id,Username,Password,FirstName,SureName,PhoneNumber,x,Email) VALUES (1,'VahidN','123456','Vahid','Nasiri','09120000000','vahid_xxx@example.com')
و معادل آن در یک ORM فرضی:
public void Insert(User user) { _users.Insert(user); db.Save(); }
بهوضوح قطعه کد sql، قبل از خوب یا بد بودن، زشت است. همچنین پارامتر x آن که فرضاً به تازگی اضافه شده، مقداری را دریافت نکرده و باعث بروز خطا خواهد شد.
- نبود Query Chaining؛ یکی از ویژگیهای جذاب ORMهای امروزی، امکان تشکیل یک کوئری با قابلیت خوانایی بالا و افزودن شرطهای بیشتر از طریق الگوی builder است. قطعه کد زیر یک SP برای جستجوی داینامیک نام و نام خانوادگی در یک جدول فرضی به اسم Users است:
public ICollection<User> GetUsers(string firstName,string lastName,Func<User, bool> orderBy) { var query = _users.where(u => u.LastName.StartsWith(lastName)); query = query.where(u => u.FirstName.StartsWith(firstName)); query = query.OrderBy(orderBy); return query.ToList(); }
در مقایسه با معادل SP آن:
CREATE PROCEDURE DynamicWhere @LastName varchar(50) = null, @FirstName varchar(50) = null, @Orderby varchar(50) = null AS BEGIN DECLARE @where nvarchar(max) SELECT @where = '1 = 1' IF @LastName IS NOT NULL SELECT @Where = @Where + " AND A.LastName LIKE @LastName + '%'" IF @FirstName IS NOT NULL SELECT @Where = @Where + " AND A.FirstName LIKE @FirstName + '%'" DECLARE @orderBySql nvarchar(max) SELECT @orderBySql = CASE WHEN @OrderBy = "LastName" THEN "A.LastName" ELSE @OrderBy = "FirstName" THEN "A.FirstName" END DECLARE @sql nvarchar(max) SELECT @sql = " SELECT A.Id , A.AccountNoId, A.LastName, A.FirstName, A.PostingDt, A.BillingAmount FROM Users WHERE " + @where + " ORDER BY " + @orderBySql exec sp_executesql @sql, N'@LastName varchar(50), @FirstName varchar(50) @LastName, @FirstName END
حاجت به گفتن نیست که قطعه کد اول چقدر خواناتر، انعطاف پذیرتر، خلاصهتر و قابل نگهداریتر است.
- نداشتن امکانات زبانهای مدرن؛ زبانها و IDEهای مدرن، امکانات قابل توجهی را برای نگهداری بهتر، انعطاف پذیری بیشتر، مقیاس پذیری بالاتر، تست پذیری دقیقتر و... ارائه میکنند. به عنوان مثال:
- شیءگرایی و امکانات آن که در SP موجود نیست و در مورد قبلی معایب، به آن مختصرا اشاره شد. در نظر بگیرید اگر SQL زبانی شیء گرا بود و مجهز به ارث بری و کپسوله سازی بود، چقدر قابلیت نگهداری آن بالاتر میرفت و حجم کدهای نوشته شده میتوانست کمتر باشند.
- نداشتن Lazy Loading که باعث مصرف زیاد حافظه میشود.
- نداشتن intellisense حین فراخوانیها.
- نداشتن Navigation Property که باعث join نویسیهای زیاد خواهد شد.
- SQL در مقایسه با یک زبان مدرن ناقص بنظر میرسد و این نوشتن کد آن را سختتر میکند.
- نداشتن امکان تغییر منطقی نام جداول و ستون ها
- مدیریت تراکنشها بصورت دستی، حال آنکه با الگوی Unit Of Work این مشکل در یک ORM قدرتمند مثل EF حل شده است.
- زمان بر بودن نوشتن SP؛ گاهی نوشتن یک تابع در یک ORM یا بعضا نوشتن یک کوئری SQL کوتاه در یک رشته متنی، سادهتر از نوشتن کد SP است. آیا برای هر وظیفه کوچک در دیتابیس، نوشتن یک SP ضروری است؟
مزایای SP :
- کمتر کردن Round Trips در شبکه و متعاقبا کاهش ترافیک شبکه؛ اگر از یک فراخوانی استفاده کنیم، کاهش Round Tripها تاثیر چندانی نخواهد داشت. همچنین ارسال یک کوئری کامل، نسبت به ارسال فقط اسم SP و پارامترهای آن، پهنای باند بیشتری اِشغال میکند. البته در یک شبکه با سرعت قابل قبول، بعید است این دو مزیت محسوس باشند؛ اما به هر حال برای موارد خاص، دو مزیت محسوب میشوند. نکته دیگر آنکه بدلیل Pre-Compiled بودن SPها و همچنین کَش شدن Execution Plan آنها، اندکی با سرعت بالاتری اجرا میشوند.
- امکان چک کردن سینتکس قبل از اجرای آن؛ در مقایسه با Raw Query مزیت محسوب میشود.
- امکان به اشتراک گذاری کد؛ برای پروژههایی که چندین اپلیکیشن با چندین زبان برنامه نویسی مختلف در حال تهیه هستند و نیازمند دسترسی مستقیم به دادهها با سرعت به نسبت بالاتری هستند، SP میتواند یک راه حل ایده آل محسوب شود. بجای پیاده سازی منطق برنامه در هر اپلیکیشن بصورت جداگانه و زحمت کدنویسی هرکدام، میتوان از SP استفاده کرد. هرچند امروزه معمولا برای حل این مشکل، API های مشترک معماری Restful ارجحیت دارد.
- کمک به ایجاد یک پَک؛ در یک زیر سیستم با نیازمندی مشخص که اعمال تغییرات در آن محتمل نمیباشد نیز SP میتواند یک گزینه مناسب به حساب آید. مثلا یک سیستم Membership را در نظر بگیرید که در پروژههای مختلف شما مورد استفاده قرار خواهد گرفت. برای مثال میشود یک سیستم Membership سفارشی را با امکان Hash پسورد و رمز کردن دادههای حساس، به کمک SP و Function های مناسب فراهم کرد و در واقع بین Application Login و Data Logic تمایز قائل شد. شخصا معماری Restful را به این روش هم ترجیح میدهم.
- بهرمند شدن از امکانات بومی SQL ؛ به عنوان نمونه برای ترانهاده کردن خروجی یک کوئری میتوان از فانکشن Pivot استفاده کرد. یا فانکشنهای تحلیلی Lead و Lag (لینک مستندات اوراکل این دو فانکشن به ترتیب در ^ و ^ ) که بنظر نمیرسد هنوز معادل مستقیمی درORM ها داشته باشند.
- تسلط و کنترل بیشتر و دقیقتر بر کوئری نهایی؛ گفته میشود SP و عبارات SQL در دیتابیس، حکم assembly را در سایر زبانها دارند. بنابراین با SP میتوان عبارات SQL و نحوه اجرای آن را در دیتابیس، بطور کامل تحت فرمان داشت. این در حالی است که هر یک از ORMها دستورات زبان برنامه نویسی مبداء را به یک عبارت SQL ترجمه میکنند که این عبارت چندان تحت کنترل برنامه نویس نیست و بیشتر به مدل کاری ORM بستگی دارد.
- امکان join بین دو یا چند دیتابیس مجزا؛ حال آنکه امکان join بین دو Context در ORM ها وجود ندارد. بعلاوه اگر دو دیتابیس مدنظر ما روی دو سرور مجزا باشند، با SP و کانفیگ Linked Server کماکان میشود کوئری join دار نوشت.
- برای عملیاتهای Batch مناسبتر است؛ در مقام مقایسه با ORM ها که با تکنیکهای مختلفی سعی در افزایش سرعت عملیات Batch، بخصوص Insert و Update را دارند، SP با سرعت قابل قبولتری اجرا میشود.
- عدم نیاز به یادگیری سینتکس و ابزاری جدید؛ موارد
بسیاری وجود دارند که فرصت یادگیری تکنولوژی جدیدی مثل یک ORM و یا SQL Bulk و حتی کتابخانههای ثالث مبتنی بر این ابزارها وجود ندارند و ممکن است مجبور شوید برای باقی ماندن در بازار رقابتی، از
دانستههای قبلی خود استفاده کنید .
- تخصصیتر کردن وظایف؛ برنامه نویسهای دیتابیس به صورت تخصصی اقدام به تحلیل روابط و ایندکسها میکنند، دیتابیس را ایجاد و نرمال سازی مینمایند، SP های متناسب را میسازند و به بهترین شکل Optimize و در آخر تست میکنند.
- امنیت به نسبت بالاتر؛ میتوان مجوز اجرای SP را به یک کاربر اعطا کرد، بدون آنکه مجوز دسترسی به جداول مورد استفاده در آن SP را داد. همچنین نسبت به کوئریهای پارامتری نشده، SQL ارجیحت دارند چون احتمال آسیب پذیری در مقابل SQL Injection را کمتر میکنند.
نتیجهگیری
اگرچه SP ها برای پردازش دادهها آنقدر هم که در وبلاگها میخوانیم بد نیستند، اما سوء استفاده از آن، مشکلات عدیدهای را ایجاد خواهد کرد. با توجه به روند تغییرات تکنولوژیهای دسترسی به دادهها و معماریهای مدرن بنظر میرسد SP در بهترین حالت، ابزار مناسبی برای انجام عملیات CRUD است و نه بیشتر؛ مگر در مواردی خاص که به تشخیص شما نیاز به استفاده بیشتر از آن وجود داشته باشد.
در NET Core 2.0. از یک اصطلاحا «compatibility shim» مخصوص استفاده میشود که امکان افزودن ارجاعات به full framework libraryها را بدون نیاز به تغییر target framework برنامه میسر میکند. یعنی در اینجا میتوان یک کتابخانهی قدیمی دات نتی را در برنامههای مبتنی بر NET Core. بر روی لینوکس نیز اجرا کرد و در این حالت نیازی به تبدیل اجباری این کتابخانه به نسخهی NET Core. آن نیست.
NET Core 2.0. پیاده سازی کنندهی NET Standard 2.0. است
NET Standard. در حقیقت یک قرار داد است که سکوهای کاری مختلف دات نتی مانند Full .NET Framework ، Xamarin ، Mono ، UWP و غیره میتوانند آنرا پیاده سازی کنند. یک نمونهی دیگر این پیاده سازیها نیز NET Core. است. برای مثال دات نت 4.6.1، استاندارد و قرار داد شمارهی 2 دات نت را پیاده سازی میکند. به همین صورت NET Core 2.0. نیز پیاده سازی کنندهی این استاندارد شماره 2 است.
با تغییرات اخیر، اکنون NuGet میتواند کتابخانههای مبتنی بر NET Standard 2. را در برنامههای مبتنی بر سکوهای کاری که آنرا پیاده سازی میکنند، بدون مشکل اضافه کند. برای مثال میتوان اسمبلیهای دات نت 4.6.1 را به برنامههای ASP.NET Core 2.0 اضافه کرد (کاری که در نگارش 1x آن به صورت مستقیم میسر نیست) و یا میتوان اسمبلیهای کامپایل شدهی برای دات نت استاندارد 2 را به برنامههای مبتنی بر دات نت 4.6.1 اضافه کرد.
آیا واقعا کتابخانههای قدیمی دات نتی توسط برنامههای NET Core 2.0. در لینوکس نیز اجرا خواهند شد؟
دات نت استاندارد، بیش از یک قرار داد چیزی نیست و پیاده سازی کنندگان آن میتوانند سطح بیشتری را نسبت به این قرار داد نیز لحاظ کنند. برای مثال دات نت 4.6.1 شامل سطح API بیشتری از دات نت استاندارد 2 است.
به همین جهت باید درنظر داشت که امکان اضافه کردن یک بستهی نیوگت از یک کتابخانهی نوشته شدهی برای دات نت کامل در برنامههای دات نت Core به معنای تضمینی برای کار کردن آن در زمان اجرا نخواهد بود. از این جهت که دات نت کامل، به همراه قسمتهایی است که در NET Standard. وجود خارجی ندارند. بنابراین اگر کتابخانهی استفاده شده صرفا این API مشترک را هدف قرار دادهاست، هم قابلیت اتصال و هم قابلیت اجرا را خواهد داشت؛ اما اگر برای مثال کسی بستهی NServiceBus را به پروژهی ASP.NET Core 2.0 اضافه کند، بدون مشکل کامپایل خواهد شد. اما از آنجائیکه این کتابخانه از MSMQ استفاده میکند که خارج از میدان دید این استاندارد است، در زمان اجرا با شکست مواجه خواهد شد.
«compatibility shim» در NET Standard 2.0. چگونه کار میکند؟
در NET Core.، پیاده سازی Object در System.Runtime قرار دارد و کد تولید شدهی توسط آن یک چنین ارجاعی را [System.Runtime]System.Object تولید میکند. اما در دات نت کلاسیک، System.Object در mscorlib قرار دارد. به همین جهت زمانیکه سعی کنید اسمبلیهای دات نت کلاسیک را در NET Core 1.x. استفاده کنید، پیام یافتن نشدن نوعها را دریافت خواهید کرد. اما در NET Core 2.0. یک پیاده سازی صوری (facade) از mscorlib وجود دارد که کار آن هدایت نوع درخواستی، به نوع واقعی پیاده سازی شدهی در NET Core. است.
در این تصویر استفادهی از یک کتابخانهی ثالث را مشاهده میکنید که ارجاعی را به [mscorlib]Microsoft.Win32.RegistryKey دارد (مبتنی بر دات نت کلاسیک است). همچنین یک mscorlib مشخص شدهی به صورت facade را نیز مشاهده میکنید. کار آن هدایت درخواست نوع واقع شدهی در mscorlib، به نوع موجود [Microsoft.Win32.Registry] Microsoft.Win32.RegistryKey است و تنها زمانی کار خواهد کرد که Microsoft.Win32.RegistryKey.dll وجود خارجی داشته باشد. به این معنا که رجیستری، یک مفهوم ویندوزی است و این کتابخانه بر روی ویندوز بدون مشکل کار میکند. اما تحت لینوکس، این قسمت خاص با پیام PlatformNotSupportedException خاتمه خواهد یافت. اما اگر قسمتهایی از این کتابخانه را استفاده کنید که در تمام سکوهای کاری وجود داشته باشند، بدون مشکل قادر به استفادهی از آن خواهید بود.
یک مثال: استفاده از کتابخانهی رمزنگاری اطلاعات Inferno
آخرین نگارش کتابخانهی رمزنگاری اطلاعات Inferno مربوط به NET 4.5.2. است. مراحل ذیل را پس از نصب SDK جدید NET Core 2.0. در خط فرمان طی میکنیم:
الف) ایجاد پوشهی UseNET452InNetCore2 و سپس ایجاد یک پروژهی کنسول جدید
dotnet new console
ب) افزودن بستهی نیوگت Inferno به پروژه
dotnet add package Inferno
log : Installing Inferno 1.4.0. warn : Package 'Inferno 1.4.0' was restored using '.NETFramework,Version=v4.6.1' instead of the project target framework '.NETCoreApp,Version=v2.0'. This package may not be fully compatible with your project. info : Package 'Inferno' is compatible with all the specified frameworks in project 'D:\UseNET452InNetCore2\UseNET452InNetCore2.csproj'. info : PackageReference for package 'Inferno' version '1.4.0' added to file 'D:\UseNET452InNetCore2\UseNET452InNetCore2.csproj'.
ج) استفاده از کتابخانهی Inferno جهت تولید یک عدد تصادفی thread safe
using System; using SecurityDriven.Inferno; namespace UseNET452InNetCore2 { class Program { static CryptoRandom random = new CryptoRandom(); static void Main(string[] args) { Console.WriteLine($"rnd: {random.NextLong()}"); } } }
د) اجرای برنامه
در ادامه اگر دستور dotnet run را صادر کنیم، ابتدا اخطاری را صادر میکند که این بسته ممکن است دارای قسمتهایی باشد که با NET core 2.0. سازگار نیست و سپس خروجی نهایی را بدون مشکل اجرا کرده و نمایش میدهد.
>dotnet run warning NU1701: This package may not be fully compatible with your project. rnd: 8167886599578111106
var users = context.Users.Include(x => x.Articles).ToList();
SELECT [u].[Id], [u].[FirstName], [u].[LastName], [a].[Id], [a].[Approved], [a].[AuthorId], [a].[Body], [a].[PubDate], [a].[Subject] FROM [Users] AS [u] LEFT JOIN [Articles] AS [a] ON [u].[Id] = [a].[AuthorId] ORDER BY [u].[Id], [a].[Id]
شکل یک
همانطور که در عکس فوق مشاهده میکنید، کاربر با شناسهی 1، ده مقاله را منتشر کردهاست که به ازای تعداد مقالات، سه فیلد شناسه کاربر، نام و نام خانوادگی، تکرار شدهاست و همین اتفاق برای کاربر با شناسهی 2 هم تکرار شدهاست. قطعا در اکثر نرم افزارها، نیاز به چنین کوئریها و دادههایی زیاد است و جلوگیری از این تکرار دادهها، میتواند بر روی کارایی نرم افزار تاثیر گذار باشد.
Cartesian explosion
اجرای یک Join بین جداول با رابطهی one to many، منجر به تکرار ستونهای جدول طرف one، به تعداد رکوردهای مرتبط میشود. این اتفاق باعث هدر رفت منابع و همچنین کند شدن اجرای کوئری خواهد شد که این مشکل تحت عنوان Cartesian explosion problem شناخته میشود.
از نسخه EF Core5.0، امکانی اضافه شدهاست که کمک میکند این مشکل را برطرف کنیم و سرعت اجرای کوئریها سریعتر شود. Entity Framework به صورت پیش فرض، کوئریها را در قالب یک دستور (یک رفت و برگشت) انجام میدهد، اما میتوان این رفتار را با استفاده از قابلیت SplitQuery تغییر داد.
متد ()SplitQuery
با استفاده از این متد، به Entity Framework الزام میکنیم که بجای استفاده از Join در یک کوئری، کوئریهای جداگانهای را بر روی دیتابیس اجرا کند. برای کوئری اول که در بالا نوشتیم، به صورت زیر میتوانیم SplitQuery را اعمال کنیم:
var users = context.Users.AsSplitQuery().Include(x => x.Articles).ToList();
کوئری حاصل از کد فوق به صورت زیر میباشد:
-- First Part SELECT [u].[Id], [u].[FirstName], [u].[LastName] FROM [Users] AS [u] ORDER BY [u].[Id] -- Second Part SELECT [a].[Id], [a].[Approved], [a].[AuthorId], [a].[Body], [a].[PubDate], [a].[Subject], [u].[Id] FROM [Users] AS [u] INNER JOIN [Articles] AS [a] ON [u].[Id] = [a].[AuthorId] ORDER BY [u].[Id]
همانطور که مشاهده میکنید، دو کوئری تولید شده است که کوئری اول برای دریافت لیست کاربران و کوئری دوم برای لیست مقالات تولید شدهاست. این تغییر باعث شدهاست که فیلدهای مورد نیاز از جدول کاربران، به تعداد مقالات هر کاربر تکرار نشود.
شکل 2- خروجی حاصل بعد از اجرا به صورت SplitQuery
فعال سازی به صورت سراسری
همانطور که بیان شد، EF به صورت پیش فرض کوئریها را در قالب یک درخواست اجرا میکند. اگر تمایل دارید خاصیت SplitQuery بر روی تمامی کوئریها اعمال شود، میتوانید به صورت زیر این امکان را به صورت سراسری اعمال نمایید.
protected override void OnConfiguring(DbContextOptionsBuilder optionsBuilder) { optionsBuilder .UseSqlServer( @"Server=(localdb)\mssqllocaldb;Database=EFQuerying;", o => o.UseQuerySplittingBehavior(QuerySplittingBehavior.SplitQuery)); }
اگر SplitQuery را به صورت سراسری فعال کردید و نیاز داشتید جایی یک کوئری را به همان روش SignleQuery اجرا کنید، میتوانید از متد SingleQuery به صورت زیر استفاده نمایید.
var users = context.Users.AsSingleQuery().Include(x => x.Articles).ToList();
عکس زیر مقایسه ای بین اجرای کوئریها به صورت Single و Split میباشد:
مبنع: thinktecture
در رابطه با SplitQuery موارد زیر مطرح میباشد :
- زمانیکه کوئری تبدیل به دو یا چند کوئری میشود، ممکن است بعد از اجرا کوئری اول و قبل از اجرای کوئری دوم، یک به روزرسانی انجام شود که ممکن است consistency نقض شود.
- در این حالت، چندین درخواست و رفت و برگشت اجرا میشود که همین میتواند باعث تاخیر و افزایش زمان گردد.
برای اغلب توسعه دهندههای دات نت (برنامههای وب و دسکتاپ) تنها یک دات نت فریم ورک شناخته شده وجود دارد: The `Full` .NET Framework
که تنها بر روی ویندوز قابل اجرا است و آخرین نگارش پایدار آن در زمان نگارش این مطلب، 4.6.1 است. این فریم ورک بزرگ، از اجزایی تشکیل شدهاست که در تصویر ذیل قابل مشاهدهاند:
مهمترین قسمتهای این فریم ورک «بزرگ» شامل مواردی مانند CLR که کار تبدیل کدهای IL را به کدهای ماشین انجام میدهد، BCL که کلاسهای پایهای را جهت کار با IO، Text و غیره، فراهم میکنند، هستند؛ به علاوه کتابخانههایی مانند Windows Forms، WPF و ASP.NET که برفراز BCL و CLR کار میکنند.
هرچند تعدادی از توسعه دهندههای دات نت تنها با Full framework کار میکنند، اما در طی سالهای اخیر انشعابات بسیار دیگری از آن به وجود آمدهاند؛ مانند دات نتهای ویژهی ویندوزهای 8 و Universal Windows Platform، دات نت مخصوص ویندوز فون 8 و ویندوز فون مبتنی بر پلتفرم سیلورلایت، به علاوه دات نت پلتفرم زامارین برای توسعهی برنامههای iOS و Android نیز هم اکنون وجود دارند (البته در اینجا Mono، دات نت میکرو و غیره را هم باید ذکر کرد). این فریم ورکها و انشعابات، به همراه پیاده سازی یک سری موارد مشترک و مواردی کاملا اختصاصی هستند که به سایر پلتفرمهای دیگر قابل انتقال نیستند.
با زیاد شدن تعداد انشعابات دات نت «بزرگ»، نوشتن کدی که قابل اجرای بر روی تمام پلتفرمهای یاد شده باشد، مشکل شد. اینجا بود که مفهومی را به نام PCL یا Portable class libraries معرفی کردند:
هدف از PCLها، ساده سازی کامپایل و به اشتراک گذاری کد بین پلتفرمهای مختلف بود و پشتیبانی قابل توجهی هم از آن در VS.NET وجود دارد. هرچند این روش نسبتا موفق بود اما مشکلاتی را هم به همراه داشت. برای مثال با ارائهی یک انشعاب و پلتفرم دیگری از دات نت «بزرگ»، کتابخانهی PCL موجود، باید برای این انشعاب جدید مجددا کامپایل شود. به علاوه در اینجا تنها محدود به انتخاب امکانات مشترک بین پلتفرمهای مختلف هستید.
برای رفع این مشکلات در پایان سال 2014، یک «دات نت فریم ورک جدید» به نام NET Core. معرفی شد که سورس باز است و همچنین چندسکویی (از ویندوز، لینوکس و OSX پشتیبانی میکند).
هرچند پیشتر Windows Store و ASP.NET Core app به صورت پلتفرمهایی مجزا ارائه شده بودند، اما اکنون از یک BCL مشترک به نام CoreFX استفاده میکنند و نحوهی توزیع آنها صرفا از طریق نیوگت است. به عبارتی اینبار بجای دریافت یک فریم ورک «بزرگ»، تنها اجزایی را دریافت میکنید که از طریق نیوگت سفارش دادهاید.
به این ترتیب نه تنها کار توزیع برنامههای مبتنی بر NET Core. با سهولت بیشتری انجام خواهد شد، بلکه به روز رسانی اجزای یک برنامه، تاثیری بر روی سایر برنامهها نخواهد داشت و مشکلات جانبی را به وجود نمیآورد. به علاوه دیگر نیازی نیست تا منتظر یک نگارش «بزرگ» دیگر باشید تا بتوانید آخرین به روز رسانیها را دریافت کنید. اینبار به روز رسانی بستههای نیوگت برنامه معادل هستند با به روز رسانی کل فریم ورک در نگارشهای قبلی «بزرگ» آن. در اینجا حتی CoreCLR و NET Native runtime. که مربوط به Windows runtime است هم از طریق نیوگت به روز رسانی میشود.
البته NET Core. انتهای مسیر نیست و هم اکنون NETStandard نیز جهت رفع مشکلات کامپایل مجدد PCLها در حال توسعه است و پس از ارائهی آن، PCLها منسوخ شده درنظر گرفته میشوند. در این حالت با انتخاب target platform ایی به نام NETStandard (بجای مثلا انتخاب دات نت 4.5 و ویندوز فون 8)، اینبار دات نت 4.5 و ویندوز فون 8 و تمام پلتفرمهای دیگر، به صورت یکجا انتخاب میشوند و اگر پلتفرم جدیدی برای مثال از NETStandard نگارش 1.1 پشتیبانی کند، به این معنا است که کتابخانهی شما هم اکنون با آن سازگار است و دیگر نیازی به کامپایل مجدد آن نخواهد بود.
به علاوه هر برنامهای که بر اساس NETStandard تهیه شود، قابلیت اجرای بر روی NET Core. را نیز خواهد داشت. به عبارتی برنامههای NETStandard همان برنامههای مبتنی بر NET Core. هستند.
ASP.NET Core چیست؟
در زمان نگارش این مطلب، دو گزینهی برنامههای وب ASP.NET Core 1.0 و همچنین Windows Store apps (مبتنی بر NET Native Runtime.) قابلیت استفادهی از این پلتفرم جدید NET Core. دارند.
ASP.NET Core 1.0، که پیشتر با نام ASP.NET 5 معرفی شده بود، بازنویسی کامل ASP.NET است که با ایدهی کاملا ماژولار بودن، تهیه شدهاست و از طریق آن، قابلیت به روز رسانی منظم و توزیع آسان از طریق نیوگت، میسر خواهد شد. به علاوه در آن، بسیاری از الگوهای برنامه نویسی شیءگرا مانند تزریق وابستگیها، به صورت توکار و از ابتدا پشتیبانی میشوند.
ASP.NET Core 1.0 از WebForms ، VB ، WebPages و SignalR پشتیبانی نمیکند. البته در این بین عدم پشتیبانی از «وب فرمها» قطعی است؛ اما افزودن سه مورد دیگر یاد شده، جزو لیست کارهای پس از ارائهی نگارش 1 این فریم ورک قرار دارند و به زودی ارائه خواهند شد.
اکنون وضعیت ASP.NET MVC 5 و ASP.NET Web API 2 چگونه است؟
ASP.NET Core 1.0 مدل برنامه نویسی ASP.NET MVC و Web API را به صورت یکپارچه ارائه میدهد و دیگر خبری از ارائهی مجزای اینها نخواهد بود و دقیقا بر مبنای مفاهیم برنامه نویسی این دو بنا شدهاست. به صورت خلاصه MVC + Web API + Web Pages = Core MVC 1.0
پیشتر فضای نام System.Web.MVC مخصوص ASP.NET MVC بود و فضای نام مجزای دیگری به نام System.Web.Http مخصوص ASP.NET Web API. اما اکنون تنها یک فضای نام مشترک و یکپارچه به نام Microsoft.AspNet.Mvc هر دوی اینها را پوشش میدهد.
در این نگارش جدید وابستگی از system.web مبتنی بر IIS حذف شدهاست و با استفاده از هاست جدید چندسکویی به نام Kesterl، به سرعتی 5 برابر سرعت NodeJS دست یافتهاند.
آخرین تاریخ به روز رسانی ASP.NET MVC 5.x دوشنبه، 20 بهمن 1393 است (با ارائه نگارش 5.2.3 که آخرین نگارش رسمی و پایدار آن است) و آخرین تاریخ به روز رسانی ASP.NET Web API 2.x نیز همان روز است.
هرچند مایکروسافت عادت به اعلام رسمی پایان پشتیبانی از بسیاری از محصولات خود را ندارد اما تمام فناوریهای «قدیمی» خودش را بر روی CodePlex نگهداری میکند و تمام فناوریهای «جدید» را به GitHub منتقل کردهاست. بنابراین اگر در مورد فناوری خاصی به Codeplex رسیدید، یعنی «دیگر ادامهی رسمی نخواهد یافت» و حداکثر در حد رفع یک سری باگها و مشکلات گزارش شده باقی میمانند.
مثال 1: هم اکنون نگارش دوم ASP.NET Identity را بر روی Codeplex میتوانید مشاهده کنید. نگارش سوم آن به GitHub منتقل شدهاست که این نگارش صرفا با ASP.NET Core 1.0 سازگار است. در مورد ASP.NET MVC و Web API نیز چنین حالتی رخ دادهاست. نگارشهای 5 و 2 آنها بر روی Codeplex موجود هستند و نگارش ششم که به ASP.NET Core 1.0 تغییر نام یافت و ترکیبی است از MVC و Web API، در GitHub توسعه مییابد.
مثال 2: WCF به علت پیچیدگی بیش از حد و مدرن نبودن طراحی آن، رقابت را به ASP.NET Web API 2.x واگذار کرد و مدل برنامه نویسی ASP.NET Web API 2.x نیز هم اکنون جزئی از ASP.NET Core 1.0 است. بنابراین اگر قصد ایجاد پروژهی جدیدی را بر این مبنا دارید، بهتر است با APS.NET Core 1.0 کار را شروع کنید.
اما هنوز تعداد زیادی از کتابخانههای Full framework به NET Core. انتقال پیدا نکردهاند
برای نمونه هنوز EF Core 1.0 که پیشتر نام EF 7.x به آن داده شده بود، به مرحلهی نهایی تکمیل قابلیتهای آن نرسیدهاست. اما باید دانست که ASP.NET Core 1.0 صرفا بر فراز NET Core. قابل اجرا نیست؛ بلکه قابلیت اجرای بر فراز NET 4.6. و یا همان دات نت «بزرگ و کامل» را نیز دارد. بنابراین به سادگی قابلیت اجرای EF 6.x و یا NHibernate را نیز دارا است. تنها مزیتی را که در اینجا از دست خواهید، قابلیت چندسکویی بودن ASP.NET Core 1.0 است؛ زیرا EF 6.x با چنین دیدی طراحی نشدهاست.
همانطور که ملاحظه میکنید، ASP.NET Core 1.0 قابلیت اجرای بر روی هر دوی NET Core 1.0. و NET 4.6. را دارا است. اما یکی، چندسکویی است و دیگری صرفا مختص به ویندوز.
فناورهای منسوخ شدهی در NET Core.
یکسری از فناوریها و کتابخانهها احتمالا هیچگاه قابلیت انتقال به NET Core. را نخواهند یافت و یا حداقل باید تا چندنگارش بعدی آن صبر کنند. فناوریهای خاتمه یافتهی با NET Core. به شرح زیر هستند:
- Reflection: همانطور که عنوان شد، NET Core. بر فراز CoreCLR و همچنین NET Native runtime. اجرا میشود و تولید برنامههای native و static linking آنها مانند برنامههای ++C، نیاز به دانستن اجزایی دارد که به صورت پویا فراخوانی نمیشوند و بلافاصله و در زمان کامپایل، توسط کامپایلر قابل تشخیص هستند. همین محدودیت سبب شدهاست که استفادهی از Reflection در NET Core. به حداقل ممکن آن برسد. برای مثال در System.Object متد GetType آن تنها نام نوع را باز میگرداند و نه اطلاعات بیشتری را مانند GetMembers سابق.
- App Domains: هرچند CoreCLR از App Domains پشتیبانی میکند اما NET Native runtime. خیر. به همین جهت برای ایزوله سازی برنامهها توصیه شدهاست که از containerهایی مانند docker استفاده شود.
- Remoting: پیش از WCF جهت برقراری ارتباط بین برنامهها مطرح شده بود و هم اکنون در دات نت کامل هم آنچنان استفادهای از آن نمیشود.
- binary serialization: البته کتابخانههایی مانند JSON.NET و امثال آن، نگارش NET Core. هم دارند؛ اما چون binary serialization نیاز به اطلاعات reflection قابل توجهی دارد دیگر پشتیبانی نخواهد شد.
فناورهایی که به زودی به NET Core. منتقل میشوند
یکسری از فناوریها مانند XAML هنوز معادل NET Core. ندارند و لیست زیر قرار است از طرف مایکروسافت سورس باز شده و همچنین به NET Core. منتقل شود:
System.Data
System.DirectoryServices
System.Drawing
System.Transactions
System.Xml.Xsl and System.Xml.Schema
System.Net.Mail
System.IO.Ports
System.Workflow
System.Xaml
مراحل نصب ASP.NET Core 1.0
پیش از نصب نگارش 1.0 RTM باید به این نکته دقت داشت که نصاب آن، نگارشهای آزمایشی قبلی را حذف و یا بازنویسی نمیکند و همین مساله ممکن است سبب بروز تداخلهایی و یا حتی از کار افتادن VS.NET شما شود. بنابراین اگر نگارشهای RC یا بتا را پیشتر نصب کردهاید، به Add remove programs ویندوز مراجعه کرده و سه مورد ذیل را حتما حذف کنید (خیلی مهم):
- Preview Tooling (all versions)
- NET Core Runtime SDK (all versions).
- NET Core Runtime (all Versions).
پس از حذف بستههای قدیمی، برای نصب نگارش 1.0 RTM، ابتدا نیاز است Visual Studio 2015 Update 3 را نصب کنید و پس از آن با استفاده از NET Core for Visual Studio Official MSI Installer. کار نصب اجزای مورد نیاز آن انجام خواهد شد.
بررسی شماره نگارش 1.0 RTM
پس از نصب اجزای عنوان شده، خط فرمان را گشوده و دستور ذیل را صادر کنید:
C:\Users\Vahid>dotnet --version 1.0.0-preview2-003121
اگر یک پروژهی خالی ASP.NET Core Web Application را نیز شروع کنید (با طی مراحل زیر جهت ایجاد یک پروژهی جدید):
.NET Core -> ASP.NET Core Web Application (.NET Core) -> Select `Empty` Template
در اینجا فایل جدیدی را به نام global.json مشاهده میکنید که محتوایات آن شامل دقیقا همین شماره نگارش است؛ به همراه معرفی پوشههای اصلی پروژه:
{ "projects": [ "src", "test" ], "sdk": { "version": "1.0.0-preview2-003121" } }
public bool AddOrUpdateOrDelete<TEntity>(TEntity newItem, bool updateIsNull) where TEntity : class { try { var dbMyNews = new dbMyNewsEntities(); if (updateIsNull) dbMyNews.Set<TEntity>().AddOrUpdate(newItem); else { dbMyNews.Set<TEntity>().Attach(newItem); var entry = dbMyNews.Entry(newItem); foreach ( var pri in newItem.GetType().GetProperties() .Where(pri => (pri.GetGetMethod(false).ReturnParameter.ParameterType.IsSerializable && pri.GetValue(newItem, null) != null))) { entry.Property(pri.Name).IsModified = true; } } dbMyNews.SaveChanges(); return true; } catch (Exception) { return false; } }
var news = new tblNews(); news.tblCategoryId = 2; news.tblNewsId = 1; MyNews.EditNews(news);
var news = MyNews.GetNews(1); news.tblCategoryId = 2; MyNews.EditNews(news)
dbMyNews.Entry(news).State = EntityState.Modified;
public int AddNews(tblNews News) { dbMyNews.tblNews.Add(News); dbMyNews.SaveChanges(); return News.tblNewsId; } public bool EditNews(tblNews News) { try { dbMyNews.Entry(News).State = EntityState.Modified; dbMyNews.SaveChanges(); return true; } catch (Exception exp) { return false; } } public bool DeleteNews(int tblNewsId) { try { tblNews News = dbMyNews.tblNews.FirstOrDefault(p => p.tblNewsId == tblNewsId); News.IsDeleted = true; dbMyNews.SaveChanges(); return true; } catch (Exception exp) { return false; } }
public bool AddOrEditNews(tblNews News) { return AddOrUpdateOrDelete(News, News.tblNewsId == 0); }
MyNews.AddOrEditNews (new tblNews { tblNewsId = 1, IsDeleted =true });
پیاده سازی generic repository یک ضد الگو است
آیا بدین صورت درست است که Repository رو بصورت جنریک جهت حذف کدهای تکراری لایه سرویس بسازیم (Add/Update/Delete/GetAll/GetById) سپس با کمک Extention Methods (کلاسهای تکمیل کننده) سایر متدهای مورد نیاز هر entity رو به Reository اش اضافه کنیم (مثلا GetByName/GetByRangeDate).
بدین صورت هم حد و مرز رعایت میشه و هم از کدنویسیهای تکراری راحت میشیم