مطالب
ایجاد سرویس چندلایه‎ی WCF با Entity Framework در قالب پروژه - 7
خروجی پروژه‌ی WCF Service Library یک فایل DLL است که هنگامی که با کنسول WCF Test Client اجرا می‌شود در آدرسی که در Web.Config تنظیم کرده بودیم اجرا می‌شود. اگر یک پروژه‌ی ویندوزی در همین راه حل بسازیم؛ خواهیم توانست از این آدرس برای دسترسی به WCF بهره ببریم. ولی اگر بخواهیم در IIS سرور قرار دهیم؛ باید در وب‌سایت آن‌را میزبانی کنیم. برای این‌کار از Solution Explorer روی راه حل MyNews راست‌کلیک کنید و از منوی باز شده روی Add -> New Web Site کلیک کنید. سپس مراحل زیر را برابر با شکل‌های زیر انجام دهید:

سپس روی Web Site ایجادشده راست کلیک کنید و از منوی بازشده Property Pages را انتخاب کنید. روی گزینه‌ی Add Reference کلیک کنید، سپس پروژه‌ی MyNewsWCFLibrary را از قسمت Solution انتخاب کرده و دکمه‌ی OK را بفشارید. 

دکمه‌ی OK را بفشارید و از Solution Explorer فایل Web.Config را باز کنید. پیش از تغییرات مد نظر باید چنین محتوایی داشته باشد:

<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<!--
  For more information on how to configure your ASP.NET application, please visit
  http://go.microsoft.com/fwlink/?LinkId=169433
  -->
<configuration>
  <system.web>
    <compilation debug="true" targetFramework="4.5" />
    <httpRuntime targetFramework="4.5" />
  </system.web>
</configuration>

متن آن‌را به این صورت تغییر دهید:

<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<!--
  For more information on how to configure your ASP.NET application, please visit
  http://go.microsoft.com/fwlink/?LinkId=169433
  -->
<configuration>
  <system.web>
    <compilation debug="true" targetFramework="4.5" />
    <httpRuntime targetFramework="4.5" />
  </system.web>
  <system.serviceModel>
    <serviceHostingEnvironment>
      <serviceActivations>
        <add factory="System.ServiceModel.Activation.ServiceHostFactory" relativeAddress="./HamedService.svc" service="MyNewsWCFLibrary.MyNewsService"/>
      </serviceActivations>
    </serviceHostingEnvironment>
    <behaviors>
      <serviceBehaviors>
        <behavior>
          <serviceMetadata httpGetEnabled="true"/>
        </behavior>
      </serviceBehaviors>
    </behaviors>
  </system.serviceModel>
</configuration>

همان‌‌گونه که مشاهده می‌کنید به وسیله‌ی تگ add factory سرویس‌ها را به وب‌سایت معرفی می‌کنیم. با relativeAddress می‌توانیم هر نامی را به عنوان نام سرویس که در URL قرار می‌گیرد معرفی کنیم. چنان‌که من یه جای  MyNewsService از نام HamedService استفاده کردم. و در صفت  service فضای نام و نام کلاس سرویس را معرفی می‌کنیم. 

اکنون پروژه را اجرا کنید. در مرورگر باید صفحه را به این‌صورت مشاهده کنید:

نیازی به یادآوری نیست که شما می‌توانید این پروژه را در IIS سرور راه‌اندازی کنید تا کلیه‌ی مشتری‌ها به آن دسترسی داشته باشند. هرچند پیش از آن باید امنیت را نیز در WCF برقرار کنید.

توجه داشته باشید که روشی که در این بخش به عنوان میزبانی WCF مطرح کردم یکی از روش‌های میزبانی WCF است. مثلاً شما می‌توانستید به جای ایجاد یک WCFLibrary و یک Web Site به صورت جداگانه یک پروژه از نوع WCF Service و یا Web Site ایجاد می‌کردید و سرویس‌ها و مدل Entity Framework را به طور مستقیم در آن می‌افزودید. روشی که در این درس از آن بهره برده ایم البته مزایایی دارد از جمله این‌که خروجی پروژه فقط یک فایل DLL است و با هر بار تغییر فقط کافی است همان فایل را در پوشه Bin از وب‌سایتی که روی سرور می‌گذارید کپی کنید. 

در بخش هشتم با هم یک پروژه‌ی تحت ویندوز خواهیم ساخت و از سرویس WCF ای که ساخته ایم در آن استفاده خواهیم کرد.

مطالب دوره‌ها
عیب یابی و دیباگ برنامه‌های SignalR
1) برنامه SignalR در IE کار نمی‌کند.
پردازشگر json، در نگارش‌های اخیر IE به آن اضافه شده است. برای رفع این مشکل در نگارش‌های قدیمی، نیاز است از اسکریپت کمکی http://nuget.org/List/Packages/json2 استفاده نمائید. همچنین مرورگر IE را نیز باید وادار ساخت تا بر اساس آخرین موتور پردازشی خود کار کند:
 <meta http-equiv="X-UA-Compatible" content="IE=edge" />

2) هنگام فراخوانی مسیر signalr/hubs پیغام 404 (یافت نشد) دریافت می‌شود.
برای رفع این مشکل ابتدا اطمینان حاصل کنید که تنظیمات مسیریابی تعریف شده در فایل global.asax.cs موجود هستند.
در ادامه اطمینان حاصل نمائید مسیر اسکریپت‌های signalr/hubs به درستی تعریف شده‌اند:
 <script type="text/javascript" src="/signalr/hubs"></script>
برای مثال در برنامه‌های MVC و وب فرم‌ها تعریف صحیح باید به شکل زیر باشد:
 MVC:
<script type="text/javascript" src="@Url.Content("~/signalr/hubs")"></script>

Web forms:
<script type="text/javascript" src='<%= ResolveClientUrl("~/signalr/hubs") %>'></script>
همچنین وجود تنظیمات ذیل را در فایل وب کانفیگ برنامه نیز بررسی کنید:
<configuration>
   <system.webServer>
        <modules runAllManagedModulesForAllRequests="true">
        </modules>
    </system.webServer>
</configuration>

3) متدهای سمت کلاینت من فراخوانی نمی‌شوند.
بهترین راه برای مشاهده ریز جرئیات خطاها، ذکر سطر ذیل در کدهای سمت کلاینت جاوا اسکریپتی برنامه است:
 $.connection.hub.logging = true;
و سپس مراجعه به کنسول جاوا اسکریپت مرورگر برای بررسی خطاهای لاگ شده.

4) خطای «Connection must be started before data can be sent» را دریافت می‌کنم.
همانطور که در قسمت قبل عنوان شد، کلیه فراخوانی‌های SignalR از نوع غیرهمزمان هستند. بنابراین باید با استفاده از callback و زمان فراخوانی آن‌ها که عموما پس از برقراری اتصال رخ می‌دهد، نسبت به انجام امور دلخواه اقدام کرد.
               var connection = $.hubConnection('http://localhost:8081/');
               proxy = connection.createProxy('collectionhub')
               connection.start()
                    .done(function () {
                        proxy.invoke('subscribe', 'Product');
                        $('#messages').append('<li>invoked subscribe</li>');
                    })
                    .fail(function () { alert("Could not Connect!"); });
همانطور که در این مثال مشاهده می‌کنید، سطر proxy.invoke در یک callback فراخوانی شده است و نه بلافاصله در سطری پس از connection.start. هر زمان که اتصال به نحو موفقیت آمیزی برقرار شد، آنگاه متد subscribe در سمت سرور فراخوانی می‌گردد.
در حالت استفاده بدون پروکسی نیز چنین callbackهایی قابل تعریف هستند:
$.connection.hub.start()
                .done(function() {
                    myHub.server.SomeFunction(SomeParam) //e.g. a login or init
                         .done(connectionReady); 
                })
                .fail(function() {
                    alert("Could not Connect!");
                 });

5) بعد از 10 اتصال به IIS، برنامه متوقف می‌شود.
این مورد، محدودیت ذاتی IIS 7 نصب شده بر روی ویندوز 7 است. بهتر است از یک IIS کامل موجود در ویندوزهای سرور استفاده کنید. در این سرورها عدد پیش فرض تنظیم شده 5000 اتصال است که در صورت نیاز با استفاده از دستور زیر قابل تغییر است:
 appcmd.exe set config /section:system.webserver/serverRuntime /appConcurrentRequestLimit:100000
به علاوه ASP.NET نیز محدودیت 5000 اتصال به ازای هر CPU را دارد. برای تغییر آن باید به مسیر ذیل مراجعه
  %windir%\Microsoft.NET\Framework\v4.0.30319\aspnet.config
و سپس مقدار maxConcurrentRequestsPerCPU را تنظیم کرد:
<?xml version="1.0" encoding="UTF-8" ?>
<configuration>
    <runtime>
        <legacyUnhandledExceptionPolicy enabled="false" />
        <legacyImpersonationPolicy enabled="true"/>
        <alwaysFlowImpersonationPolicy enabled="false"/>
        <SymbolReadingPolicy enabled="1" />
        <shadowCopyVerifyByTimestamp enabled="true"/>
    </runtime>
    <startup useLegacyV2RuntimeActivationPolicy="true" />
    <system.web>
        <applicationPool maxConcurrentRequestsPerCPU="20000" />
    </system.web>
</configuration>
به علاوه ASP.NET پس از رد شدن از حد maxConcurrentRequestsPerCPU، درخواست‌ها را در صف قرار می‌دهد. این مورد نیز قابل تنظیم است. ابتدا به مسیر ذیل مراجعه کرده
 %windir%\Microsoft.NET\Framework\v4.0.30319\Config\machine.config
و سپس در صورت نیاز و لزوم، مقدار requestQueueLimit را تغییر دهید:
 <processModel autoConfig="false" requestQueueLimit="250000" />
مطالب دوره‌ها
آشنایی با AOP Interceptors
در حین استفاده از Interceptors، کار مداخله و تحت نظر قرار دادن قسمت‌های مختلف کدها، توسط کامپوننت‌های خارجی صورت خواهد گرفت. این کامپوننت‌های خارجی، به صورت پویا، تزئین کننده‌هایی را جهت محصور سازی قسمت‌های مختلف کدهای شما تولید می‌کنند. این‌ها، بسته به توانایی‌هایی که دارند، در زمان اجرا و یا حتی در زمان کامپایل نیز قابل تنظیم می‌باشند.


ابزارهایی جهت تولید AOP Interceptors

متداول‌ترین کامپوننت‌های خارجی که جهت تولید AOP Interceptors مورد استفاده قرار می‌گیرند، همان IOC Containers معروف هستند مانند StructureMap، Ninject، MS Unity و غیره.
سایر ابزارهای تولید AOP Interceptors، از روش تولید Dynamic proxies بهره می‌گیرند. به این ترتیب مزین کننده‌هایی پویا، در زمان اجرا، کدهای شما را محصور خواهند کرد. (نمونه‌ای از آن‌را شاید در حین کار با ORMهای مختلف دیده باشید).


نگاهی به فرآیند Interception

زمانیکه از یک IOC Container در کدهای خود استفاده می‌کنید، مراحلی چند رخ خواهند داد:
الف) کد فراخوان، از IOC Container، یک شیء مشخص را درخواست می‌کند. عموما اینکار با درخواست یک اینترفیس صورت می‌گیرد؛ هرچند محدودیتی نیز وجود نداشته و امکان درخواست یک کلاس از نوعی مشخص نیز وجود دارد.
ب) در ادامه IOC Container به لیست اشیاء قابل ارائه توسط خود نگاه کرده و در صورت وجود، وهله سازی شیء درخواست شده را انجام و نهایتا شیء مطلوب را بازگشت خواهد داد.
ج) سپس، کد فراخوان، وهله دریافتی را مورد پردازش قرار داده و شروع به استفاده از متدها و خواص آن خواهد نمود.

اکنون با اضافه کردن Interception به این پروسه، چند مرحله دیگر نیز در این بین به آن اضافه خواهند شد:
الف) در اینجا نیز در ابتدا کد فراخوان، درخواست وهله‌ای را بر اساس اینترفیسی خاص به IOC Container ارائه می‌دهد.
ب) IOC Container نیز سعی در وهله سازی درخواست رسیده بر اساس تنظیمات اولیه خود می‌کند.
ج) اما در این حالت IOC Container تشخیص می‌دهد، نوعی که باید بازگشت دهد، علاوه بر وهله سازی، نیاز به مزین سازی توسط  Aspects و پیاده سازی Interceptors را نیز دارد. بنابراین نوع مورد انتظار را در صورت وجود، به یک Dynamic Proxy، بجای بازگشت مستقیم به فراخوان ارائه می‌دهد.
د) در  ادامه Dynamic Proxy، نوع مورد انتظار را توسط Interceptors محصور کرده و به فراخوان بازگشت می‌دهد.
ه) اکنون فراخوان، در حین استفاده از امکانات شیء وهله سازی شده، به صورت خودکار مراحل مختلف اجرای یک Aspect را که در قسمت قبل بررسی شدند، سبب خواهد شد.


نحوه ایجاد Interceptors

برای ایجاد یک Interceptor دو مرحله باید انجام شود:
الف) پیاده سازی یک اینترفیس
ب) اتصال آن به کدهای اصلی برنامه

در ادامه قصد داریم از یک IOC Container معروف به نام StructureMap در یک برنامه کنسول استفاده کنیم. برای دریافت آن نیاز است دستور پاورشل ذیل را در کنسول نوگت ویژوال استودیو فراخوانی کنید:
 PM> Install-Package structuremap
پس از آن یک برنامه کنسول جدید را ایجاد کنید. (هدف از استفاده از این نوع پروژه خاص، توضیح جزئیات یک فناوری، بدون درگیر شدن با لایه UI است)
البته باید دقت داشت که برای استفاده از StructureMap نیاز است به خواص پروژه مراجعه و سپس حالت Client profile را به Full profile تغییر داد تا برنامه قابل کامپایل باشد.
using System;
using StructureMap;

namespace AOP00
{
    public interface IMyType
    {
        void DoSomething(string data, int i);
    }

    public class MyType : IMyType
    {
        public void DoSomething(string data, int i)
        {
            Console.WriteLine("DoSomething({0}, {1});", data, i);
        }
    }

    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            ObjectFactory.Initialize(x =>
            {
                x.For<IMyType>().Use<MyType>();
            });

            var myType = ObjectFactory.GetInstance<IMyType>();
            myType.DoSomething("Test", 1);
        }
    }
}
اکنون کدهای این برنامه را به نحو فوق تغییر دهید.
در اینجا یک اینترفیس نمونه و پیاده سازی آن‌را ملاحظه می‌کنید. همچنین نحوه آغاز تنظیمات StructureMap و نحوه دریافت یک وهله متناظر با IMyType نیز بیان شده‌اند.
نکته‌ی مهمی که در اینجا باید به آن دقت داشت، وضعیت شیء myType حین فراخوانی متد myType.DoSomething است. شیء myType در اینجا، دقیقا یک وهله‌ی متداول از کلاس myType است و هیچگونه دخل و تصرفی در نحوه اجرای آن صورت نگرفته است.
خوب! تا اینجای کار را احتمالا پیشتر نیز دیده بودید. در ادامه قصد داریم یک Interceptor را طراحی و مراحل چهارگانه اجرای یک Aspect را در اینجا بررسی کنیم.

در ادامه نیاز خواهیم داشت تا یک Dynamic proxy را نیز مورد استفاده قرار دهیم؛ از این جهت که StructureMap تنها دارای Interceptorهای وهله سازی اطلاعات است و نه Method Interceptor. برای دسترسی به Method Interceptors نیاز به یک Dynamic proxy نیز می‌باشد. در اینجا از Castle.Core استفاده خواهیم کرد:
 PM> Install-Package Castle.Core
برای دریافت آن تنها کافی است دستور پاور شل فوق را در خط فرمان کنسول پاورشل نوگت در VS.NET اجرا کنید.
سپس کلاس ذیل را به پروژه جاری اضافه کنید:
using System;
using Castle.DynamicProxy;

namespace AOP00
{
    public class LoggingInterceptor : IInterceptor
    {
        public void Intercept(IInvocation invocation)
        {
            try
            {
                Console.WriteLine("Logging On Start.");

                invocation.Proceed(); //فراخوانی متد اصلی در اینجا صورت می‌گیرد

                Console.WriteLine("Logging On Success.");
            }
            catch (Exception ex)
            {
                Console.WriteLine("Logging On Error.");
                throw;
            }
            finally
            {
                Console.WriteLine("Logging On Exit.");
            }
        }
    }
}
در کلاس فوق کار Method Interception توسط امکانات Castle.Core انجام شده است. این کلاس باید اینترفیس IInterceptor را پیاده سازی کند. در این متد سطر invocation.Proceed دقیقا معادل فراخوانی متد مورد نظر است. مراحل چهارگانه شروع، پایان، خطا و موفقیت نیز توسط try/catch/finally پیاده سازی شده‌اند.

اکنون برای معرفی این کلاس به برنامه کافی است سطرهای ذیل را اندکی ویرایش کنیم:
        static void Main(string[] args)
        {
            ObjectFactory.Initialize(x =>
            {
                var dynamicProxy = new ProxyGenerator();
                x.For<IMyType>().Use<MyType>();
                x.For<IMyType>().EnrichAllWith(myTypeInterface => dynamicProxy.CreateInterfaceProxyWithTarget(myTypeInterface, new LoggingInterceptor()));
            });

            var myType = ObjectFactory.GetInstance<IMyType>();
            myType.DoSomething("Test", 1);
        }
در اینجا تنها سطر EnrichAllWith آن جدید است. ابتدا یک پروکسی پویا تولید شده است. سپس این پروکسی پویا کار دخالت و تحت نظر قرار دادن اجرای متدهای اینترفیس IMyType را عهده دار خواهد شد.
برای مثال اکنون با فراخوانی متد myType.DoSomething، ابتدا کنترل برنامه به پروکسی پویای تشکیل شده توسط Castle.Core منتقل می‌شود. در اینجا هنوز هم متد DoSomething فراخوانی نشده است. ابتدا وارد بدنه متد public void Intercept خواهیم شد. سپس سطر invocation.Proceed، فراخوانی واقعی متد DoSomething اصلی را انجام می‌دهد. در ادامه باز هم فرصت داریم تا مراحل موفقیت، خطا یا خروج را لاگ کنیم.
تنها زمانیکه کار متد public void Intercept به پایان می‌رسد، سطر پس از فراخوانی متد  myType.DoSomething اجرا خواهد شد.
در این حالت اگر برنامه را اجرا کنیم، چنین خروجی را نمایش می‌دهد:
 Logging On Start.
DoSomething(Test, 1);
Logging On Success.
Logging On Exit.
بنابراین در اینجا نحوه دخالت و تحت نظر قرار دادن اجرای متدهای یک کلاس عمومی خاص را ملاحظه می‌کنید. برای اینکه کنترل کامل را در دست بگیریم، کلاس پروکسی پویا وارد عمل شده و اینجا است که این کلاس پروکسی تصمیم می‌گیرد چه زمانی باید فراخوانی واقعی متد مورد نظر انجام شود.
برای اینکه فراخوانی قسمت On Error را نیز ملاحظه کنید، یک استثنای عمدی را در متد DoSomething قرار داده و مجددا برنامه را اجرا کنید.
مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 6 - تعیین نوع‌های داده و ویژگی‌های آن‌ها
یکی از مهم‌ترین قسمت‌های مدل سازی موجودیت‌ها، تعیین نوع‌های صحیح ستون‌ها و همچنین تعیین اندازه‌ی مناسبی برای آن‌ها است؛ به همراه تعیین اجباری بودن یا نبودن مقدار دهی آن‌ها.

تعیین اجباری بودن یا نبودن ستون‌ها در EF Core

به صورت پیش فرض در EF Core، هر نوع CLR ایی که نال پذیر باشد، به صورت یک ستون اختیاری در نظر گرفته می‌شود؛ مانند:
 string, int?, byte[]
و هر ستونی که نوع CLR آن نال پذیر نباشد، مقدار دهی آن در EF Core اجباری است؛ مانند:
 int, decimal, bool, DateTime
همچنین باید دقت داشت که حتی اگر در تنظیمات نگاشت‌های برنامه به صورت اختیاری تعریف شوند، باز هم EF Core آن‌ها را اجباری درنظر می‌گیرد.

برای لغو اختیاری بودن یک خاصیت نال پذیر می‌توان از ویژگی Required استفاده کرد:
 [Required]
public string Url { get; set; }
نوع string نال پذیر است. برای لغو این وضعیت می‌توان از ویژگی Required استفاده کرد که در سمت بانک اطلاعاتی نیز به not null ترجمه می‌شود.
و یا معادل Fluent API آن با استفاده از ذکر متد IsRequired است:
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
   modelBuilder.Entity<Blog>()
              .Property(b => b.Url)
              .IsRequired();
}
با توجه به این توضیحات، نیازی نیست در بالای یک خاصیت از نوع int، ویژگی Required را ذکر کرد. چون int نال پذیر نیست، مقدار دهی آن اجباری است.


کار با رشته‌ها در EF Core

ذکر یک خاصیت رشته‌ای به این صورت:
public string FirstName { get; set; }
به معنای نال پذیر بودن این ستون است (چون Required تعریف نشده‌است) و همچنین نوع و طول آن در SQL Server به nvarchar max تنظیم می‌شود. این تنظیم طول هرچند در مورد SQL Server صادق است، اما ممکن است در SQL Server CE به nvarchar 4000 تفسیر شود (و این مشکل را به همراه داشته باشد که چرا نمی‌توان متون طولانی را در آن ثبت کرد). به عبارتی عدم ذکر دقیق طول یک خاصیت رشته‌ای، در پروایدرهای مختلف، ممکن است معانی مختلفی را به همراه داشته باشد. بنابراین نیاز است طول خواص رشته‌ای حتما ذکر شوند تا در تمام بانک‌های اطلاعاتی با دقت کامل و بدون حدس و گمان تنظیم گردند.
  [StringLength(450)]
  public string FirstName { get; set; }

  [MaxLength(450)]
  public string LastName { get; set; }

  [MaxLength]
  public string Address { get; set; }
برای تعیین طول دقیق یک فیلد رشته‌ای، می‌توان از ویژگی‌های StringLength و یا MaxLength با ذکر اندازه‌ای استفاده کرد.
برای تعیین صریح یک فیلد رشته‌ای به حداکثر مقدار آن بهتر است ویژگی MaxLength را بدون ذکر پارامتری قید کرد. این مورد جهت سازگاری با بانک‌های اطلاعاتی مختلف ضروری است.
معادل این تنظیمات با روش Fluent API به صورت زیر است:
برای تعیین صریح طول یک فیلد رشته‌ای:
modelBuilder.Entity<Person>()
   .Property(x => x.Address)
   .HasMaxLength(450);
و برای تعیین صریح nvarchar max بودن آن فیلد:
modelBuilder.Entity<Person>()
   .Property(x => x.Address)
   .HasColumnType("nvarchar(max)");
حالت پیش فرض EF Core، کار با رشته‌های یونیکد است. یعنی تمام فیلدهای فوق به nvarchar تفسیر می‌شوند و این n ایی که در ابتدا ذکر شده‌است به معنای یونیکد بودن آن است. اگر می‌خواهید این پیش‌فرض تعیین نوع یونیکد را تغییر دهید، می‌توان از ویژگی Column استفاده کرد:
   [Column(TypeName = "varchar")]
  [MaxLength]
  public string Address { get; set; }
البته اگر اطلاعاتی را که با آن کار می‌کنید چندزبانی و یونیکد هستند، بهتر است این مورد را تغییر ندهید.

نکته‌ای در مورد تغییر نوع خواص: اگر از متد HasColumnType و یا ویژگی Column به نحو فوق استفاده کردید، نیاز است طول رشته را صریحا مشخص کنید. در غیر اینصورت در حین migration خطای ذیل را دریافت خواهید کرد:
 Data type 'varchar' is not supported in this form. Either specify the length explicitly in the type name, for example as 'varchar(16)',
or remove the data type and use APIs such as HasMaxLength to allow EF choose the data type.
در اینجا عنوان می‌کند که اگر مقصود شما varchar max است، ویژگی MaxLength را حذف کرده و تنها بنویسید:
   [Column(TypeName = "varchar(max)")]

نکته‌ای در مورد ایندکس‌ها: در قسمت قبل عنوان شد که می‌توان بر روی خواص، ایندکس منحصربفرد اعمال کرد. در مورد رشته‌ها در SQL Server، اگر طول فیلد مدنظر حداکثر تا 900 بایت باشد، یک چنین کاری را می‌توان انجام داد. البته این محدودیت 900 بایتی تا SQL Server 2014 وجود دارد. این سقف در SQL Server 2016 به 1700 بایت افزایش یافته‌است (900bytes for a clustered index. 1,700 for a nonclustered index). بنابراین چون نوع پیش فرض ستون‌های رشته‌ای، یونیکد و nvarchar درنظر گرفته می‌شود، حداکثر طول امنی را که می‌توان برای آن تعریف کرد، مساوی 450 است (نصف 900 بایت). به همین جهت ذکر ایندکس منحصربفرد بر روی یک ستون رشته‌ای، باید به همراه ذکر اجباری حداکثر طول مساوی 450 آن باشد.


کار با اعداد در EF Core

کلاس نمونه‌ای را با ساختار ذیل درنظر بگیرید:
    public class Person 
    {
        public int Id { set; get; }

        public DateTime? DateAdded { set; get; }

        public DateTime? DateUpdated { set; get; }

        [StringLength(450)]
        public string FirstName { get; set; }

        [MaxLength(450)]
        public string LastName { get; set; }

        //[Column(TypeName = "varchar")]
        [MaxLength]
        public string Address { get; set; }


        //bit
        public bool IsActive { get; set; }

        //tiny Int
        public byte Age { get; set; }

        //small Int
        public short Short { get; set; }

        //int
        public int Int32 { get; set; }

        //Big int
        public long Long { get; set; }
    }
پس از اعمال مهاجرت‌ها و به روز رسانی ساختار بانک اطلاعاتی، به ساختار ذیل خواهیم رسید:


همانطور که ملاحظه می‌کنید، نوع bool دات نت به نوع bit در SQL Server، نوع long به bigint، نوع short به smallint، نوع int به int و نوع byte به tinyint نگاشت شده‌اند.


نکته‌ای در مورد اعداد اعشاری: توصیه شده‌است در تعاریف موجودیت‌های خود بهتر است از نوع‌های float و یا double استفاده نکنید. برای کار با اعداد اعشاری از نوع decimal استفاده نمائید تا بتوانید از قابلیت مقایسه‌ی دقیق آن‌ها استفاده کنید. اطلاعات بیشتر: «روش صحیح مقایسه دو عدد اعشاری با هم»


کار با تاریخ در EF Core

اگر به تصویر فوق دقت کنید، نوع DateTime دات نت به datetime2 در سمت SQL Server ترجمه شده‌است:
 CREATE TABLE [dbo].[Persons](
 [DateAdded] [datetime2](7) NULL,
 [DateUpdated] [datetime2](7) NULL,
اگر در داده‌های خود نیازی به زمان ندارید، می‌توان این نوع پیش فرض را با ویژگی Column که پیشتر بحث شد، به date تغییر داد.
اطلاعات بیشتر: «کنترل نوع‌های داده با استفاده از EF در SQL Server»

به علاوه در دات نت نوع DateTime از نوع value type است. بنابراین همانطور که در ابتدای بحث نیز عنوان شد، مقدار دهی آن اجباری است؛ مگر آنکه آن‌را نال پذیر تعریف کنید.


کار با مباحث همزمانی در EF Core

EF Core به صورت پیش فرض، فرض می‌کند رکوردی را که با آن در حال کار هستید، توسط هیچ کاربر دیگری در شبکه تغییر نیافته‌است و تغییرات شما را در حین فراخوانی متد SaveChanges ذخیره می‌کند. اگر علاقمند هستید که EF Core در صورت تغییر مقدار خاصیت خاصی توسط سایر کاربران، این مساله را با صدور استثنایی به شما اطلاع رسانی کند، از ویژگی ConcurrencyCheck
 [ConcurrencyCheck]
public string Name { set; get; }
و یا متد IsConcurrencyToken حالت Fluent API استفاده نمائید:
modelBuilder.Entity<Person>()
    .Property(p => p.Name)
    .IsConcurrencyToken();
در این حالت کوئری به روز رسانی، علاوه بر فیلد Id رکورد، حاوی فیلد Name نیز خواهد بود (در حین تشکیل شرط یافتن رکورد) و اگر در بین فاصله‌ی یافتن شخص و به روز رسانی نام او، شخص دیگری این‌کار را انجام داده باشد، این به روز رسانی موفقیت آمیز نبوده و استثنایی صادر می‌شود.

اگر علاقمند هستید که تمام فیلدهای جدول تحت نظر قرارگیرند، می‌توان از روش ویژه‌ای به نام Timestamp/row version استفاده کرد:
 [Timestamp]
 public byte[] Timestamp { get; set; }
با معادل Fluent API ذیل:
modelBuilder.Entity<Blog>()
   .Property(p => p.Timestamp)
   .ValueGeneratedOnAddOrUpdate()
   .IsConcurrencyToken();
در مورد ValueGeneratedOnAddOrUpdate در قسمت قبل بحث کردیم. فیلد TimeStamp نیز جزو فیلدهای ویژه‌ای است که SQL Server به صورت خودکار قادر است آن‌را مقدار دهی کند و زمانیکه ValueGeneratedOnAddOrUpdate قید می‌شود، یعنی این فیلد همواره با فراخوانی متد SaveChanges، به صورت خودکار مقدار دهی خواهد شد (و نیازی نیست تا توسط برنامه مقدار دهی شود).
در این حالت در حین به روز رسانی یک چنین رکوردی، اگر از زمان کوئری آن (یافتن رکورد) و ذخیره سازی آن، شخص دیگری آن‌را تغییر داده باشد، به علت عدم تطابق Timestamp ها، عملیات به روز رسانی باشکست روبرو شده و یک استثناء صادر می‌شود.
نظرات مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 2.0 - معرفی بسته‌ی Microsoft.AspNetCore.All
امکان اجرای درون پروسه‌ای در نگارش 2.2 میسر هست و دقیقا جزئی از بسته‌ی هاستینگ آن است (لینک مطرح شده‌ی در نظر فوق قدیمی است). فقط در این حالت ممکن است برنامه مسیرهای فایل‌های مشخص شده‌ی در آن را پیدا نکند. باید با دستور dotnet ./proj.dll برنامه را اجرا کنید (و یا یکی از روش‌های مطرح شده‌ی در مطلب «بررسی خطاهای ممکن در حین راه اندازی اولیه برنامه‌های ASP.NET Core در IIS») و دقیقا مشاهده کنید که مشکل از کجاست. چند مثال از این نوع:
هر دو مورد به این اشاره می‌کنند که در نگارش فعلی این ماژول درون پروسه‌ای، متد Directory.GetCurrentDirectory بجای اینکه مسیر برنامه را باز گرداند، مسیر C:\windows\system32\inetsrv یا همان پروسه‌ی IIS را بر می‌گرداند و باید به این موضوع دقت داشت.  
نظرات مطالب
استفاده از GitHub Actions برای Build و توزیع خودکار پروژه‌های NET Core.
یک نکته تکمیلی تر:
اگر بخواهید پروژه خود را توسط چندین تارگت NET Core. ایی Build کنید در حالت عادی امکان پذیر نیست. این محدودیت اینجا گزارش شده است و راه حل (workaround) آن نیز اینجا ارائه شده است.
در مورد پشتیبانی از چندین target (توسط خاصیت TargetFrameworks در فایل csproj.) قبلا اینجا توضیح داده شده است. تنها نکته این کد این است که برای تارگت هایی که توسط NET Core. بیلد میشوند کار میکند و نه تارگت‌های NET Framework Full.
با فرض اینکه مثلا target پروژه بر روی netcoreapp2.1 و  netcoreapp3.0  تنظیم شده است و یا هر target دیگری که توسط NET Core. قابل  Build شدن است (مثلا  netstandard2.0 و  netstandard2.1) مثال آن به نحو زیر خواهد بود.
name: Build
on: [push]
jobs:
  build:
    runs-on: ubuntu-latest
    steps:
    - name: Checkout
      uses: actions/checkout@v2

    - name: Setup .NET Core 2.1
      uses: actions/setup-dotnet@v1
      with:
        dotnet-version: 2.1.607

    - name: Setup .NET Core 3.0
      uses: actions/setup-dotnet@v1
      with:
        dotnet-version: 3.0.101

    - name: .NET Core SxS
      run: |
        rsync -a ${DOTNET_ROOT/3.0.101/2.1.607}/* $DOTNET_ROOT/

    - name: Build (Release - netcoreapp2.1)
      run: dotnet build --configuration Release --framework netcoreapp2.1

    - name: Build (Release - netcoreapp3.0)
      run: dotnet build --configuration Release --framework netcoreapp3.0  
  • NET Core. نسخه‌های 2.1.607 و 3.0.101 در دو step نصب شده اند.
  • سپس sync کردن این دو توسط دستور rsync انجام شده است.
  • توسط تنظیم --framework به مقادیر netcoreapp2.1 و netcoreapp3.0 ، عملیات build توسط این دو target انجام شده است.
مطالب
تغییر استراتژی ساخت مدل در EF5 و رفع مشکل WCF Ria
Entity framework 5 نسبت به نسخه‌های پیشین شاهد تغییرات بسیاری بوده است و مانند هر تغییر دیگری اینجا نیز ممکن است تغییرات ؛ باعث بروز مشکلاتی در روند توسعه نرم افزار شوند. EF در نسخه جدید خود در کدهای پشت صحنه Model به جای ObjectContext از DbContext که نسخه محدود شده ObjectContext می‌باشد استفاده می‌کند. همین امر به خودی خود باعث محدود شدن متدهای شئی Context شده است. متدها و خواصی که گاها برای انجام اعمال خاصی به آنها نیاز پیدا می‌کنیم ولی دیگر در دسترس نیستند. برای مثال برای یک برنامه خاص می‌خواستم مقدار CommandTimeout   را به صورت دستی برای شئی Context تنظیم کنم ؛ ولی کد زیر دیگر قابل استفاده نبود:
  context.CommandTimeout = 180;
همچنین این استفاده از DbContext در هنگام استفاده از WCF Ria در سیلورلایت باعث بروز مشکل شده و کلاس‌های مدل در هنگام تعریف Domain Service Class توسط WCF Ria قابل شناسایی نیستند.یعنی WCF RIA به صورت خودکار قادر به تشخیص کلاس‌های Model نمی‌باشد.
 

برای رفع این مشکل مراحل زیر را انجام دهید:

  1. دو فایل tt موجود در مدل را حذف نمایید.

 2. مدل را در حالت Designer باز کنید و در بخش خصوصیات مدل مقدار Code Generation Strategy را از None  به Default تغییر دهید.

3. پروژه را Rebuild نمایید. مشکل به همین سادگی رفع می‌شود.
حالا با خیال راحت می‌توانید کلاس‌های مدل را در پنجره Add New Domain Service Class مشاهده نمایید.
 

مطالب
آموزش MDX Query - قسمت پنجم – باز کردن یک پایگاه داده ی Multidimensional در محیط BIMS و ساخت یک پروژه ی جدید.

در این قسمت در ابتدا نحوه‌ی باز کردن یک پایگاه داه‌ی چند بعدی را در محیط BIMS بررسی کرده و سپس چگونگی ساخت یک MDB را از پایه بررسی می‌کنیم. برای ادامه دادن این قسمت نیاز می‌باشد که پایگاه داده‌ی AdventureWorkDW2008 را در SSAS نصب کرده باشید .

در ابتدا مطابق شکل زیر منوی File سپس زیر منوی Open و Analysis Service Database را انتخاب نمایید. 


  در ادامه می‌بایست نام Server را مشخص نمایید و دقت داشته باشید که در اینجا منظور از نام سرور، نام سرور SSAS می‌باشد (در صورتیکه بر روی خود سرور در حال کار می‌باشید از . به جای نام سرور استفاده کنید). سپس در قسمت Database، نام پایگاه داده‌ی چند بعدی را انتخاب نمایید. در صورتی که به جز   Adventure Work DW 2008 ، پایگاه داده‌های چند بعدی دیگری را در SSAS داشته باشید، یک لیست از آنها را مشاهده خواهید کرد و در صورتیکه لیست شما خالی می‌باشد، احتمال دارد نام سرور اشتباه باشد یا روی سرویس SSAS مربوط به آن سرور هیچ پایگاه داده‌ی چند بعدی نصب نباشد.

حال مسیری را برای ذخیره سازی پروژه‌ی جدید در نظر بگیرید:  


 

پس از کمی شکیبایی، واکشی اطلاعات از روی پایگاه داده‌ی چند بعدی انتخاب شده انجام می‌شود و یک پروژه در ارتباط با آن پایگاه داده ساخته می‌شود. 


 

همان طور که مشخص می‌باشد، یک شیء درون شاخه‌ی Data Source وجود دارد که مشخص کننده‌ی ارتباط این پروژه با پایگاه داده‌ی Data Warehouse  است. برای مشاهده‌ی این ارتباط، بر روی Adventure Work DW کلیک راست کنید و سپس گزینه‌ی Open را انتخاب نمایید. در ادامه گزینه‌ی Edit را بزنید. 


 

سپس در پنجره‌ی جدید، تنظیمات رشته‌ی ارتباطی با DW را مشاهده نمایید 


 

با زدن کلید Test Connection باید پیام Test Connection Succeeded را مشاهده نمایید. اکنون پنجره‌ها را با زدن کلید OK ببندید.

در قسمت Data Source View سه شی تعریف شده است؛ براساس دسته بندی مورد نظر و جاری در Business موجود در Adventure Work  .

با کلیک راست کردن بر روی Adventure Works DW  و انتخاب گزینه‌ی Open، اقدام به باز کردن DSV انتخاب شده کنید. در صفحه‌ی باز شده می‌توانید انواع دیاگرام تهیه شده را مشاهده نمایید و همچنین لیستی از جداول موجود در این DSV مشخص می‌باشد. 


 

با کلیک راست کردن در فضای خالی دیاگرام ، امکان Add/Remove کردن جداول را به دیاگرام دارید. 


 

در شکل بالا بعد از انتخاب یک جدول در سمت راست و انتقال آن به سمت چپ می‌توانید با زدن دکمه‌ی Add Related Table براساس کلید‌های خارجی، جداول مرتبط با جدول انتخاب شده را به صورت خودکار انتخاب نمایید و به قسمت چپ انتقال دهید.

شما در ساخت Cube مشخص می‌نمایید که Cube را از کدام DSV خواهید ساخت. بنابراین انتخاب جداول در DSV ‌ها می‌بایست براساس نوع Business شما باشد تا در ساخت Cube به مشکلی برخورد نکنید.

 

در ساختار درختی موجود در پنجره‌ی Solution در شاخه‌ی Cube، می‌توانید Adventure Works را باز کنید (کلیک راست و انتخاب Open ) . 

 

در شکل بالا در سمت چپ، می‌توانید Measure ‌ها و Dimension ‌های موجود در این Cube را مشاهده کنید. همچنین در قسمت بالا چندین Tab وجود دارند که در هر کدام تنظیمات بیشتری را بر روی Cube اعمال می‌کنیم. با توجه به اینکه طراحی Cube ‌ها کاری تخصصی می‌باشد و نیاز به اطلاعات زیادی دارد اجازه دهید مقاله ای در خصوص طراحی Cube در SSAS جداگانه انتشار داده شود و فعلا در همین حد بسنده کنیم. با این حال در صورت نیاز می‌توانید برای اطلاعات بیشتر در این خصوص کتاب Microsoft SQL Server Analysis Services 2008 With MDX از انتشارات Wrox را مطالعه نمایید.

در Solution Explorer در شاخه‌ی ،Dimensions می‌توانید تمامی بعدهایی که در تمامی Cube ‌های شما استفاده شده‌اند را مشاهده نمایید.

با انتخاب یک بعد  (ترجیحا بعد Date ) و با کلیک راست کردن و انتخاب گزینه‌ی Open آن را باز نمایید. 



در پنجره‌ی باز شده می‌توانید 4 Tab در بالا را مشاهد نمایید و در Tab نخست، Attribute  ها و همچنین ساختار Hierarchies و در آخر Data source View را مشاهده نمایید.

در Attribute relationships  می توانید ارتباط صفت‌های یک بعد را مشخص نمایید. 



در Browsing Tab می‌توانید محتوای Dimension را بررسی نمایید (البته اگر در پروژه‌ی جدید قرار دارید حتما می‌بایست پروژه را Deploy کرده باشید. در حالتیکه یک پایگاه داه‌ی چند بعدی را باز می‌کنید، نیازی به Deploy کردن نمی‌باشد؛ زیرا حتما قبلا این کار انجام شده است (زیرا شما پایگاه داده‌ی چند بعدی را بعد از Deploy کردن پروژه‌ی SSAS خواهید داشت )) 


 

در صورتیکه مانند روش بالا یک پایگاه داده‌ی چند بعدی را باز کنیم، دیگر نیازی به Deploy کردن نمی‌باشد و فقط برای اعمال تغییرات روی پایگاه داده‌ی چند بعدی باید پروژه را Process کنیم و برای این منظور روی نام پروژه کلیک راست کرده و گزینه‌ی Process را انتخاب کنید. با این کار تغییرات اعمال شده در BIMS روی پایگاه داده‌ی SSAS اعمال می‌گردند و داده‌ها با توجه به ساختار Cube ‌ها دوباره پردازش می‌شوند. 


 

  برای ساخت یک پروژه‌ی جدید به شکل زیر عمل می‌کنیم :

  در ابتدا BIMS را باز کرده و سپس به منوی File رفته و در قسمت New گزینه‌ی Project را انتخاب می‌کنیم. سپس در صفحه‌ی باز شده، مطابق شکل زیر عمل کرده و یک پروژه از نوع Analysis Service Multidimensional … می‌سازیم.


سپس برروی شاخه‌ی Data Source کلیک راست کرده و گزینه‌ی New Data Source را می‌زنیم و پنجره‌های ویزارد را به جلو می‌رویم. 


 

در ابتدا باید یک Connection به DW تولید کنیم. برای این منظور در پنجره‌ی فوق دکمه‌ی New را زده و اطلاعات را مطابق شکل زیر پر می‌کنیم. 


 

و سپس OK را میزنیم.

در صورتی که SSAS در یک سرور دیگر نصب شده است در پنجره‌ی بعدی نیاز می‌باشد نام کاربری را که به سرویس SSAS در آن سرور دسترسی دارد را وارد کنیم.

در صورتی که SSAS روی سیستم Local نصب شده است و کاربری که با آن Login هستیم دسترسی کافی به SSAS را دارد، گزینه‌ی Use the credentials of the current user را انتخاب می‌کنیم. 


 

در صفحه‌ی آخر یک نام برای DS انتخاب می‌کنیم.

سپس نیاز می‌باشد یک DSV بسازیم. برای این منظور روی شاخه‌ی Data Source View کلیک راست کرده و گزینه‌ی New را انتخاب کرده و سپس در پنجره‌ی Wizard باید Data Source ساخته شده در مرحله‌ی قبل را انتخاب کرده و سپس Next را بزنیم. در اینجا بر اساس بیزینس‌های مختلف، راه کار‌های گوناگونی را داریم. به عبارت دیگر می‌توان جداول Fact و Dimension ‌های مرتبط با آن‌را بر اساس زیر سیستم‌های مختلف انتخاب کرده و برای هر کدام از آنها یک DSV بسازیم. به نظر من می‌توانیم تمامی جداول را در این مرحله انتخاب کرده و سپس این تفکیک بندی را در سطح Cube ‌ها انجام داد. به طور کلی دقت داشته باشید به هیچ عنوان DSV و Cube ‌های سیستم را خیلی تفکیک نکنید. زیرا در نوشتن کوئری‌ها و Join بین Cube ‌ها با مشکل و سختی روبرو خواهید شد. (از لحاظ تجربی تفکیک بندی به شرطی صورت گیرد که نیازی به Join  کردن Cube ‌ها در MDX Query ‌ها نباشد.)


سپس یک نام برای DSV خود انتخاب کرده و Finish را بزنید.

خوب؛ آخرین مرحله ساخت Cube می‌باشد (البته در طراحی Cube مطالب بسیاری وجود دارند که در یک مقاله‌ی دیگر تلاش خواهم کرد تمامی آن موارد را توضیح دهم.)

برای ساخت Cube ، روی شاخه‌ی Cube کلیک راست کرده و گزینه‌ی New را بزنید.

سپس Use Existing Table را انتخاب کرده و Next را بزنید. 



در پنجره‌ی بعدی باید DSV را انتخاب کرد و بعد جداول مورد نیاز در طراحی Cube را انتخاب کنید. فراموش نکنید در صورت انتخاب یک Fact  تمامی Dimension ‌های مرتبط با آن را انتخاب نماید. دکمه Next  را بزنید. 



در پنجره‌ی بعدی باید جداول Fact را انتخاب کرده و دکمه‌ی Next را بزنید. 



سپس در پنجره‌ی بعدی دایمنشن را انتخاب نمایید. (ترجیحا اجازه بدهید خود BIMS برای شما Dimension ‌ها را بسازد، هرچند که خود شما می‌توانید بعدا به صورت دستی Dimension ‌ها را ایجاد کنید).



بعد از زدن دکمه‌ی Next نامی برای Cube خود انتخاب نمایید و سپس دکمه‌ی Finish را بزنید.

  بعد از ساخت Cube ، چندین دایمنشن به صورت خودکار ساخته می‌شوند . البته گاهی نیاز می‌باشد که اقدام به ساخت ساختار‌های سلسله مراتبی در Dimension ‌ها کنیم (این مورد را در یک مقاله جداگانه آموزش خواهم داد.)

  پروژه با کلید‌های ترکیبی Ctrl+Shift+B ساخته می‌شود و بعد از اطمینان از درست بودن ساخت پروژه، آن را باید Deploy کرد.

  برای Deploy کردن یک پروژه کافی است بعد از تنظیم کردن رشته‌ی ارتباطی در DS (قبلا توضیح داده شده است) روی پروژه کلیک راست کرده و گزینه‌ی Deploy را بزنیم.

نظرات مطالب
اعمال تزریق وابستگی‌ها به مثال رسمی ASP.NET Identity
تمام اعمال EF تراکنشی هستند. اگر در Context جاری (واحد کار جاری) چندین عملیات Add و Update و Remove را انجام دهید و در پایان آن‌ها SaveChanges را فراخوانی کنید، تمام این‌ها با هم در طی یک تراکنش درج خواهند شد (این همان مفهوم unit of work است و ضمنا تمام سرویس‌های آن هم از همین مفهوم استفاده می‌کنند و هر کنترلری هم که از این سرویس‌ها استفاده کند، به همین ترتیب). کلا هر جائیکه SaveChanges فراخوانی می‌شود، پایان تراکنش «ضمنی» جاری است. بدیهی است چندین بار می‌توان SaveChanges را در مقاطع مختلفی فراخوانی کرد. همچنین خود پروژه‌ی Identity هم در پشت صحنه SaveChanges را به کرات و راسا فراخوانی می‌کند (خارج از کنترل استفاده کننده). این‌ها مباحث مقدماتی EF Code First هستند. اطلاعات بیشتر