مطالب
تغییر نام پایگاه داده و فایل هایش در SQL Server 2012
بعضی وقت‌ها به هر علتی لازم است پایگاه داده و فایل هایش را تغییر نام دهیم. اگر در اینترنت جستجو کنیم روش‌های مختلفی برای تغییر نام مثل تغییر  با Management Studio  یا T-SQL یا روش‌های دیگری یافت می‌شود. اما اکثرا در بین انجام به مشکلی غیر قابل پیش بینی بر می‌خوریم. پایگاه داده در حالت آفلاین یا Pending قرار گرفته و به خطا‌های نا مفهومی بر می‌خوریم. حالا باید دوباره کلی جستجو کنیم تا مشکل بوجود آمده را حل نمائیم.

بهترین روش تغییر نام پایگاه داده
بهترین روش استفاده از قابلیت Copy Database خود SQL Server است است که به راحتی این کار را برای ما انجام می‌دهد.
  1. بر روی پایگاه داده مورد نظر راست کلیک کرده و از گزینه Tasks گزینه Copy Database را انتخاب کنید.
  2. پس از ظاهر شدن پنجره کپی گزینه Next را انتخاب و در مرحله مبدا و مقصد، سرور جاری را انتخاب کنید و به مرحله بعد بروید.
    این برای زمانی است که شما می‌خواهید پایگاه داده را در سرور دیگری کپی نماید
  3. در پنجره Transfer Method دو روش Detach and Attach  و استفاده از SQL Management Object  وجود دارد که با همان روش اول به مرحله بعد بروید

  4.  در مرحله بعد نام پایگاه داده شما انتخاب شده به مرحله بعد بروید.
  5. مرحله بعد پیکریندی پایگاه داده مقصد می‌باشد که نام و مسیر پایگاه داده جدید را می‌توانید مشخص نمایید.

  6. این عملیات با SQL Server Agent صورت می‌پذیرد به همین خاطر Agent می‌بایست نصب و Start شده باشد.
  7. با انتخاب گزینه Next مراحل بعد را رد کرده تا عملیات آغاز شود.
  8. در مرحله آخر پایگاه داده قبلی را حذف نمایید.

مطالب
آشنایی با آزمایش واحد (unit testing) در دات نت، قسمت 4

ادامه آشنایی با NUnit

اگر قسمت سوم را دنبال کرده باشید احتمالا از تعداد مراحلی که باید در خارج از IDE صورت گیرد گلایه خواهید کرد (کامپایل کن، اجرا کن، اتچ کن، باز کن، ذخیره کن، اجرا کن و ...). خوشبختانه افزونه ReSharper این مراحل را بسیار ساده و مجتمع کرده است.
این افزونه به صورت خودکار متدهای آزمایش واحد یک پروژه را تشخیص داده و آنها را با آیکون‌هایی ( Gutter icons ) متمایز مشخص می‌سازد (شکل زیر). پس از کلیک بر روی آن‌ها ، امکان اجرای آزمایش یا حتی دیباگ کردن سطر به سطر یک متد آزمایش واحد درون IDE‌ ویژوال استودیو وجود خواهد داشت.



برای نمونه پس از اجرای آزمایش واحد قسمت قبل، نتیجه حاصل مانند شکل زیر خواهد بود:



راه دیگر، استفاده از افزونه TestDriven.NET است که نحوه استفاده از آن‌را اینجا می‌توانید ملاحظه نمائید. به منوی جهنده کلیک راست بر روی یک صفحه، گزینه run tests را اضافه می‌کند و نتیجه حاصل را در پنجره output ویژوال استودیو نمایش می‌دهد.

ساختار کلی یک کلاس آزمایش واحد مبتنی بر NUnit framework :

using NUnit.Framework;
using NUnit.Framework.SyntaxHelpers;

namespace TestLibrary
{
[TestFixture]
public class Test2
{
[SetUp]
public void MyInit()
{
//کدی که در این قسمت قرار می‌گیرد پیش از اجرای هر متد تستی اجرا خواهد شد
}

[TearDown]
public void MyClean()
{
//کدی که در این قسمت قرار می‌گیرد پس از اجرای هر متد تستی اجرا خواهد شد
}

[TestFixtureSetUp]
public void MyTestFixtureSetUp()
{
// کدی که در اینجا قرار می‌گیرد در ابتدای بررسی آزمایش واحد و فقط یکبار اجرا می‌شود
}

[TestFixtureTearDown]
public void MyTestFixtureTearDown()
{
// کدهای این قسمت در پایان کار یک کلاس آزمایش واحد اجرا خواهند شد
}

[Test]
public void Test1()
{
//بدنه آزمایش واحد در اینجا قرار می‌گیرد
Assert.That(2, Is.EqualTo(2));
}
}
}

شبیه به روال‌های رخداد گردان load و close یک فرم، یک کلاس آزمایش واحد NUnit نیز دارای ویژگی‌های TestFixtureSetUp و TestFixtureTearDown است که در ابتدا و انتهای آزمایش واحد اجرا خواهند شد (برای درک بهتر موضوع و دنبال کردن نحوه‌ی اجرای این روال‌ها، داخل این توابع break point قرار دهید و با استفاده از ReSharper ، آزمایش را در حالت دیباگ آغاز کنید)، یا SetUp و TearDown که در زمان آغاز و پایان بررسی هر متد آزمایش واحدی فراخوانی می‌شوند.
همانطور که در قسمت قبل نیز ذکر شد، به امضاهای متدها و کلاس فوق دقت نمائید (عمومی ، void و بدون آرگومان ورودی).
بهتر است از ویژگی‌های SetUp و TearDown با دقت استفاده نمود. عموما هدف از این روال‌ها ایجاد یک شیء و تخریب و پاک سازی آن است. حال اینکه این روال‌ها قبل و پس از اجرای هر متد آزمایش واحدی فراخوانی می‌شوند. بنابراین به این موضوع دقت داشته باشید.
همچنین توصیه می‌شود که کلاس‌های آزمایش واحد را در اسمبلی دیگری مجزا از پروژه اصلی پیاده سازی کنید (برای مثال یک پروژه جدید از نوع class library)، زیرا این موارد مرتبط با بررسی کیفیت کدهای شما هستند که موضوع جداگانه‌ای نسبت به پروژه اصلی محسوب می‌گردد (نحوه پیاده سازی آن‌‌را در قسمت قبل ملاحظه نمودید). همچنین در یک پروژه تیمی این جدا سازی، مدیریت آزمایشات را ساده‌تر می‌سازد و بعلاوه سبب حجیم شدن بی‌مورد اسمبلی‌های اصلی محصول شما نیز نمی‌گردند.


ادامه دارد...

مطالب
مروری بر کتابخانه ReactJS - قسمت هشتم - آخرین قسمت - چرخه حیات کامپوننت‌ها

هر کامپوننتی در React یک چرخه زندگی دارد. زمانیکه یک کامپوننت را به روش React.createClass یا React.Component تعریف میکنیم و در ReactDOM.render نمونه‌ای از کامپوننت را برای نمایش در مرورگر می‌سازیم، چرخه حیات آن شروع میشود. 


ReactDOMServer

کتابخانه ReactDOMServer جهت ساخت یا render کردن کامپوننت‌ها در سمت سرور استفاده میشود. توسط این کتابخانه میتوانیم کامپوننت‌ها را در سمت سرور ایجاد کنیم و نتیجه آن را که تگ‌های HTML هستند به مرورگر ارسال کنیم. این روش جهت داشتن صفحه‌های وب سریع‌تر و اهداف SEO مفید است. جهت اطلاعات بیشتر و روش‌های استفاده به مستندات آن رجوع کنید. در مثال زیر روش استفاده از این کتابخانه به اختصار آمده.

var persons = [
    { id: 1, personName: "Parham", personContact: "parhamda@gmail.com" },
    { id: 2, personName: "Roham", personContact: "roham@yahoo.com" },
    { id: 3, personName: "Raha", personContact: "raha@live.com" }
];

class Person extends React.Component{
    render(){
        return (
            <div>
                <p>{this.props.personName}</p>
                <p>{this.props.personContact}</p>
            </div>
        )
    }
}

let person1 = persons[0];
let personElement = <Person personName={person1.personName} personContact={person1.personContact}/>
console.log(ReactDOMServer.renderToStaticMarkup(personElement));

در کد بالا مواردی که جدید هستند، یکی ساخت یک نمونه از کامپوننت Person است و دیگری ساخت آن در سمت سرور، بدون آن که فعلا نمایشی در مرورگر داشته باشیم. در کنسول میتوانیم خروجی کتابخانه را که تگ‌های HTML هستند ببینیم. ReactDOMServer دو متد را فراهم کرده که کارکردی مشابه دارند؛ اما در جزئیات متفاوت هستند. 

  • renderStaticMarkup یک خروجی استاتیک و بدون attributeهای اضافه را تولید میکند که بیشتر برای بررسی یا استفاده در صفحه‌های وب ایستا مفید هستند.
  • renderToString یک خروجی به صورت HTML String ایجاد میکند که برای HTML DOM در سمت کاربر سازگار‌تر است و مناسب برای صفحات پویا. 

در نهایت خروجی از هر نوع که بود، برای اینکه در سمت کاربر قابل مشاهده باشد باید از همان متد ReactDOM.render استفاده کنیم. از آنجایی که این مجموعه جهت معرفی و بررسی ابزارهای اصلی React به صورت مختصر است، از آوردن مثال‌های زیاد و پیچیده پرهیز میکنم. در اینجا میتوانید یک نمونه ساده برای استفاده از ReactDOMServer به صورت استاندارد و با جزئیات را بررسی کنید.


متدهای چرخه حیات در React

React چند متد را برای زمان‌های قبل و بعد از ساخت شدن یک کامپوننت در DOM دارد که میشود رفتارهایی را برای کامپوننت، در این متدها در نظر گرفت تا در زمان مناسب اجرا شوند. در ادامه این متد‌ها معرفی و کاربرد هر یک بیان میشود. 


 componentWillMount: این متد قبل از اینکه کامپوننت، تگ‌های متد render را بسازد اجرا میشود. این متد هم در سمت کلاینت کاربرد دارد و هم در سمت سرور. به همین جهت برای گرفتن log از داده‌های کامپوننت و کار با پایگاه داده مکان مناسبی است. به عنوان مثال در قطعه کد زیر داده‌های کامپوننت، توسط Ajax ارسال شده‌اند. 

componentWillMount() {
   Ajax.post("/componentLog", {
     name: this.constructor.name,
     props: this.props
   });
}

componentDidMount: این متد بعد از اینکه بخش render اجرا شد فراخوانی میشود. همچنین فقط در سمت کلاینت و زمانیکه از ReactDOM.render استفاده میکنیم کاربرد دارد. این متد مناسب برای تعامل کامپوننت با افزونه‌ها و API‌ها است؛ مانند دریافت اطلاعات مورد نیاز کامپوننت از سایتی دیگر توسط یک API. از  این متد در قسمت چهارم مثالی آورده شده. 


(componentWillReciveProps(nextProps: این متد زمانی اجرا میشود که داده‌های ورودی کامپوننت با مقادیری جدید تغییر کنند.

componentWillReceiveProps(nextProps) {
    // Do something with new received data and change the state. 
}

ReactDOM.render(
    <TestComponent someData={newDataEveryFiveSecond()}/>,
    document.getElementById("divTest")
);

در مثال بالا یک کامپوننت داریم که داده‌های ورودی خود را از یک تابع میگیرد. این تابع هر پنج ثانیه یک بار یک داده تازه ایجاد میکند و به کامپوننت ارسال میکند. میتوانیم داخل کامپوننت، از متد componentWillReceiveProps جهت دستکاری داده‌های رسیده و تغییر وضعیت کامپوننت توسط setState استفاده کنیم. 


(shouldComponentUpdate(nextProps, nextState: این متد شبیه به متد componentWillReceiveProps است، البته با تفاوت‌هایی. این متد هم مقدار ورودی جدید برای پارامتر‌های کامپوننت میگیرد و هم مقداری برای وضعیتی که کامپوننت دارد. این متد باید یک مقدار بازگشتی false یا  true داشته باشد. با این مقدار بازگشتی میتوان کنترل کرد که آیا کامپوننت بر اساس داده‌های جدید بروز بشود یا نه. 

class ComponentExample extends React.Component {
    shouldComponentUpdate(nextProps, nextState) {
        return notEqual(this.props, nextProps) ||
            notEqual(this.state, nextState);
    }
}

در مثال بالا پارامترها و وضعیت جاری کامپوننت، با مقدارهای تازه تغییر یافته و وضعیت جدید مقایسه میشوند. اگر مقادیر مقایسه شده برابر نباشند (یعنی داده تکراری وارد نشده) مقدار بازگشتی true خواهد بود و React کامپوننت را بر اساس وضعیت جدید و داده‌های تازه دوباره میسازد.


(componentWillUpdate(nextProps, nextState: این متد زمانیکه کامپوننت ساخته شده، داده‌های جدیدی را دریافت کند و یا وضعیت آن تغییر کند و دقیقا قبل از اجرای render فراخوانی میشود. اگر از متد shouldComponentUpdate مقدار false بازگشت داده شود، این متد دیگر اجرا نخواهد شد. باید توجه داشته باشیم که setState را نمیشود در این متد پیاده‌سازی کرده. به این علت که، زمانیکه وضعیت کامپوننت تغییر میکند، React متد componentWillUpdate و بلافاصله بعد از آن render را اجرا میکند و برای تغییر وضعیت دیگر دیر شده! تفاوت componentWillUpdate با componentWillMount  این است که Will Mount در اولین وهله سازی از کامپوننت اجرا میشود، ولی Will Update بعد از هر دوباره سازی (rerender). 


(componentDidUpdate(prevProps, prevStat: احتمالا میشود به راحتی حدس زد که این متد دقیقا بعد از دوباره سازی کامپوننتی که ساخته شده فراخوانی میشود.


componentWillUnmount: این متد زمانی اجرا میشود که یک کامپوننت از DOM پاک شود. برای پاک کردن نمونه‌ای از یک کامپوننت که در DOM در حال نمایش است میتوانیم از دستور زیر استفاده کنیم. 

ReactDOM.unmountComponentAtNode(document.getElementById("react"));
مطالب
نوشتن پرس و جو در Entity Framework‌ با استفاده از LINQ To Entity قسمت سوم
اجرای پرس و جو روی داده‌های به هم مرتبط (Related Data)
اگر به موجودیت Customer دقت کنید دارای خصوصیتی با نام Orders می‌باشد که از نوع <IList<Order هست یعنی دارای لیستی از Order هاست بنابراین یک رابطه یک به چند بین Customer و Order وجود دارد. در ادامه به بررسی نحوه پرس و جو کردن روی داده‌های به هم مرتبط خواهیم پرداخت.
ابتدا به کد زیر دقت کنید:
private static void Query10()
{
    using (var context = new StoreDbContext())
    {
        var customers = context.Customers;
        foreach (var customer in customers)
        {
            Console.WriteLine("Customer Name: {0}, Customer Family: {1}", customer.Name, customer.Family);
            foreach (var order in customer.Orders)
            {
                Console.WriteLine("\t Order Date: {0}", order.Date);
            }
        }
    }
}
اگر کد بالا را اجرا کنید هنگام اجرای حلقه داخلی با خطای زیر مواجه خواهید شد:
System.InvalidOperationException: There is already an open DataReader associated with this Command which must be closed first
همانطور که قبلا اشاره شد EF با اجرای یک پرس و جو به یکباره داده‌ها را باز نمی‌گرداند بنابراین در حلقه اصلی که روی Customers زده شده است با هر پیمایش یک customer از Database فراخوانی می‌شود درنتیجه DataReader تا پایان یافتن حلقه باز می‌ماند. حال آنکه حلقه داخلی نیز برای خواندن Order‌ها نیاز به اجرای یک پرس و جو دارد بنابراین DataReader ای جدید باز می‌شود و در نتیجه با خطایی مبنی بر اینکه DataReader دیگری باز است، مواجه می‌شویم. برای حل این مشکل می‌بایست جهت باز بودن چند DataReader همزمان، کد زیر را به ConnectionString اضافه کنیم
MultipleActiveResultSets = true
که با این تغییر کد بالا به درستی اجرا می‌شود. 
در بارگذاری داده‌های به هم مرتبط EF سه روش را در اختیار ما قرار می‌دهد:
  •  Lazy Loading
  • Eager Loading
  • Explicit Loading
که در ادامه به بررسی آنها خواهیم پرداخت.
Lazy Loading: در این روش داده‌های مرتبط در صورت نیاز با یک پرس وجوی جدید که به صورت اتوماتیک توسط EF ساخته می‌شود، گرفته خواهند شد. کد زیر را در نظر بگیرید:
private static void Query11()
{
    using (var context = new StoreDbContext())
    {
        var customer = context.Customers.First();

        Console.WriteLine("Customer Name: {0}, Customer Family: {1}", customer.Name, customer.Family);
        foreach (var order in customer.Orders)
        {
            Console.WriteLine("\t Order Date: {0}", order.Date);
        }
    }
}
اگر این کد را اجرا کنید خواهید دید که یک بار پرس و جویی مبنی بر دریافت اولین Customer روی database زده خواهد شد و پس از چاپ آن در ادامه برای نمایش Order‌های این Customer پرس و جوی دیگری زده خواهد شد. در حقیقت پرس و جوی اول فقط Customer را بازگشت می‌دهد و در ادامه،  اول حلقه، جایی که نیاز به Order‌های این Customer می‌شود EF پرس و جو دوم را بصورت هوشمندانه و اتوماتیک اجرا می‌کند. به این روش بارگذاری داده‌های مرتبط Lazy Loading گفته می‌شود که به صورت پیش فرض در EF فعال است.
برای غیرفعال کردن این روش، کد زیر را اجرا کنید:
context.Configuration.LazyLoadingEnabled = false;
EF از dynamic proxy برای Lazy Loading استفاده می‌کند. به این صورت که در زمان اجرا کلاسی جدید که از کلاس POCO مان ارث برده است، ساخته می‌شود. این کلاس proxy می‌باشد و در آن navigation property‌ها بازنویسی شده‌اند و کمی منطق برای خواندن داده‌های وابسته اضافه شده است.
برای ایجاد dynamic proxy شروط زیر لازم است:
کلاس POCO می‌بایست public بوده و sealed نباشد.
Navigation property‌ها می‌بایست virtual باشد.
در صورتیکه هرکدام از این دو شرط برقرار نباشند کلاس proxy ساخته نمی‌شود و Lazy Loading حتی در صورت فعال بودن انجام نخواهد شد. مثلا اگر پراپرتی Orders در کلاس Customer مان virtual نباشد.  در شروع حلقه کد بالا پرس و جوی جدید اجرا نشده و در نتیجه مقدار این پراپرتی null خواهد ماند.
Lazy Loading به ما در عدم بارگذاری داده‌های مرتبط که به آنها نیازی نداریم، کمک می‌کند. اما در صورتیکه به داده‌های مرتبط نیاز داشته باشیم "مسئله Select n+1" پیش خواهد آمد که باید این مسئله را مد نظر داشته باشیم.
مسئله Select n+1: کد زیر را در نظر بگیرد
private static void Query12()
{
    using (var context = new StoreDbContext())
    {
        var customers = context.Customers;
        foreach (var customer in customers)
        {
            Console.WriteLine("Customer Name: {0}, Customer Family: {1}", customer.Name, customer.Family);
            foreach (var order in customer.Orders)
            {
                Console.WriteLine("\t Order Date: {0}", order.Date);
            }
        }
    }
}
هنگام اجرای کد بالا یک پرس و جو برای خواندن Customer‌ها زده خواهد شد و به ازای هر Customer یک پرس و جوی دیگر برای گرفتن Order‌ها زده خواهد شد. در این صورت پرس و جوی اول ما اگر n مشتری را برگرداند، n پرس و جو نیز برای گرفتن Order‌ها زده خواهد شد که روهم n+1 دستور Select می‌شود. این تعداد پرس و جو موجب عدم کارایی می‌شود و برای رفع این مسئله نیاز به امکانی جهت بارگذاری هم زمان داده‌های مرتبط مورد نیاز خواهد بود. این امکان با استفاده از Eager Loading برآورده می‌شود.

روش Eager Loading: هنگامی که در یک پرس و جو نیاز به بارگذاری همزمان داده‌های مرتبط نیز باشد، از این روش استفاده می‌شود. برای این منظور از متد Include استفاده می‌شود که ورودی آن navigation property مربوطه می‌باشد. این پارامتر ورودی را همانطور که در کد زیر مشاهده می‌کنید، می‌توان به صورت string و یا Lambda Expression مشخص کرد.
دقت شود که برای حالت Lambda Expression بایدSystem.Data.Entity به using‌ها اضافه شود.
private static void Query13()
{
    using (var context = new StoreDbContext())
    {
        var customers = context.Customers.Include(c => c.Orders);
        //var customers = context.Customers.Include("Orders");
        foreach (var customer in customers)
        {
            Console.WriteLine("Customer Name: {0}, Customer Family: {1}", customer.Name, customer.Family);
            foreach (var order in customer.Orders)
            {
                Console.WriteLine("\t Order Date: {0}", order.Date);
            }
        }
}
در این صورت یک پرس و جو به صورت join اجرا خواهد شد.
اگر داده‌های مرتبط در چند سطح باشند، می‌‌توان با دادن مسیر داده‌های مرتبط اقدام به بارگذاری آنها کرد. به مثالهای زیر توجه کنید:
context.OrderDetails.Include(o => o.Order.Customer)
در پرس و جوی بالا به ازای هر OrderDetail داده‌های مرتبط Order و Customer آن بارگذاری می‌شود.
context.Orders.Include(o => o.OrderDetail.Select(od => od.Product))
در پرس و جوی بالا به ازای هر Order لیست  OrderDetail ها و برای هر OrderDetail داده مرتبط Product آن بارگذاری می‌شود.
context.Orders.Include(o => o.Customer).Include(o => o.OrderDetail)
در پرس و جوی بالا به ازای هر Order داده‌های مرتبط  OrderDetail  و Customer آن بارگذاری می‌شود.

روش Explicit Loading: این روش مانند Lazy Loading می‌باشد که می‌توان داده‌های مرتبط را جداگانه فراخوانی کرد اما نه به صورت اتوماتیک توسط  EF بلکه به صورت صریح توسط خودمان انجام می‌شود. این روش حتی اگر navigation property‌های ما virtual نباشند نیز قابل انجام است. برای انجام این روش از متد DbContext.Entry استفاده می‌شود.
private static void Query14()
{
    using (var context = new StoreDbContext())
    {
        var customer = context.Customers.First(c => c.Family == "Jamshidi");

        context.Entry(customer).Collection(c => c.Orders).Load();

        foreach (var order in customer.Orders)
        {
            Console.WriteLine(order.Date);
        }
    }
}
در پرس و جوی بالا تمام Order‌های یک Customer به صورت جدا گرفته شده است برای این منظور از چون Orders یک لیست می‌باشد، از متد Collection استفاده شده است.
private static void Query15()
{
    using (var context = new StoreDbContext())
    {
        var order = context.Orders.First();

        context.Entry(order).Reference(o => o.Customer).Load();

        Console.WriteLine(order.Customer.FullName);
    }
}
در پرس و جوی بالا Customer یک Order صراحتا و به صورت جداگانه از database گرفته شده است.
با توجه به دو مثال بالا مشخص است که اگر داده مرتبط ما به صورت لیست است از Collection و درغیر این صورت از Reference استفاده می‌شود.
در صورتیکه بخواهیم ببینیم آیا داده‌ی مرتبط مان بازگذاری شده است یا خیر، از خصوصیت IsLoaded به صورت زیر استفاده می‌کنیم:
if (context.Entry(order).Reference(o => o.Customer).IsLoaded)
    context.Entry(order).Reference(o => o.Customer).Load();
و در آخر اگر بخواهیم روی داده‌های مرتبط پرس و جو اجرا کنیم نیز این قابلیت وجود دارد. برای این منظور از Query استفاده می‌کنیم.
private static void Query16()
{
    using (var context = new StoreDbContext())
    {
        var customer = context.Customers.First(c => c.Family == "Jamshidi");

        IQueryable<Order> query = context.Entry(customer).Collection(c => c.Orders).Query();

        var order = query.First();
    }
}

مطالب
ایجاد سرویس چندلایه‎ی WCF با Entity Framework در قالب پروژه - 5
پس از ایجاد متدها، نوبت به تغییرات App.Config می‎رسد. هرچند خود Visual Studio برای کلاس پیش‌گزیده‌ی خود تنظیماتی را در App.Config افزوده است ولی چنان‎چه در در خاطر دارید ما آن فایل‎ها را حذف کردیم و فایل‎های جدیدی به جای آن افزودیم. از این رو مراحل زیر را انجام دهید:
1- فایل App.Config را از Solution Explorer باز کنید.
2- به جای عبارت MyNewsWCFLibrary.Service1 در قسمت Service Name این عبارت را بنویسید: MyNewsWCFLibrary.MyNewsService
3- در قسمت BaseAddress عبارت Design_Time_Addresses را حذف کنید.
4- در قسمت BaseAddress شماره پورت را به 8080 تغییر دهید.
5- در قسمت BaseAddress به جای Service1 بنویسید: MyNewsService
6- در قسمت endpoint به جای عبارت MyNewsWCFLibrary.IService1 بنویسید: MyNewsWCFLibrary.IMyNewsService 
در پایان تگ Service در App.Config باید همانند کد زیر باشد:
   <services>
      <service name="MyNewsWCFLibrary.MyNewsService">
        <host>
          <baseAddresses>
            <add baseAddress="http://localhost:8080/MyNewsWCFLibrary/MyNewsService/" />
          </baseAddresses>
        </host>
        <!-- Service Endpoints -->
        <!-- Unless fully qualified, address is relative to base address supplied above -->
        <endpoint address="" binding="basicHttpBinding" contract="MyNewsWCFLibrary.IMyNewsService">
          <!-- 
              Upon deployment, the following identity element should be removed or replaced to reflect the 
              identity under which the deployed service runs.  If removed, WCF will infer an appropriate identity 
              automatically.
          -->
          <identity>
            <dns value="localhost" />
          </identity>
        </endpoint>
        <!-- Metadata Endpoints -->
        <!-- The Metadata Exchange endpoint is used by the service to describe itself to clients. -->
        <!-- This endpoint does not use a secure binding and should be secured or removed before deployment -->
        <endpoint address="mex" binding="mexHttpBinding" contract="IMetadataExchange" />
      </service>
    </services>
تغییرات را ذخیره کنید و پروژه را اجرا کنید. باید پنجره‌ای شبیه به پنجره‌ی زیر نشان داده شود:

در صورت مشاهده پیام خطا، ویژوال استودیو را ببندید و این‌بار به صورت Run as administrator باز کنید.

برای نمونه روی متد AddCategory کلیک کنید. در پنجره نشان داده شده همانند شکل در برابر فیلد CatName مقداری وارد کنید و روی دکمه Invoke کلیک کنید. متد مورد نظر اجرا شده و مقداری که وارد کرده ایم در پایگاه داده‌ها ذخیره می‌شود. مقداری که در قسمت پایین دیده می‌شود خروجی متد است که در اینجا شناسه رکورد درج‌شده است.

بار دیگر برای مشاهده رکورد درج‌شده روی متد GetAllCategory کلیک کنید. به علت این‌که این متد ورودی ندارد در قسمت بالا چیزی نشان داده نمی‌شود. روی دکمه Invoke کلیک کنید. با پیغام خطای زیر روبه‌رو خواهید شد:

افزودن ویژگی Virtual به tblNews و tblCategory در بخش دوم  خواندید؛ باعث می‌شود که Entity Framework در هنگام اجرا کلاس‌هایی با عنوان "پروکسی‌های پویا" به کلاس‌های Address و Customer بیفزاید و بنابراین قابلیت Lazy Loading برای این کلاس‌ها در زمان اجرای برنامه فراهم می‌گردد. 

ولی با افزودن پروکسی‌های پویا به کلاس‌های ما، این کلاس‌ها قابلیت انتقال خود از طریق سرویس‌های WCF را از دست می‌دهند زیرا پروکسی‌های پویا به طور پیش‌گزیده قابلیت سریالایز و دیسریالایز شدن را ندارند!

خوشبختانه می‌توانیم این ویژگی را در کلاس DBContext غیرفعال کنیم. برای این منظور قالب سازنده‌ی آن یا MyNewsModel.Context.tt را از Solution Explorer باز کنید و کد زیر را در آن پیدا کنید:

<#=Accessibility.ForType(container)#> partial class <#=code.Escape(container)#> : DbContext
{
    public <#=code.Escape(container)#>()
        : base("name=<#=container.Name#>")
    {

سپس در ادامه‌ی آن کدغیرفعال‌کردن پروکسی پویا را به این شکل بنویسید:

<#=Accessibility.ForType(container)#> partial class <#=code.Escape(container)#> : DbContext
{
    public <#=code.Escape(container)#>()
        : base("name=<#=container.Name#>")
    {
      Configuration.ProxyCreationEnabled = false;

اکنون اگر فایل را ذخیره کنیم سپس فایل MyNewsModel.Context.cs را از Solution Explorer باز کنید؛ خواهید دید که این خط کد در جای خود قرارگرفته است.

بار دیگر پروژه را اجرا کنید روی متد GetAllCategory کلیک کنید. این بار اگر دکمه Invoke را بفشارید با همانند شکل زیر را خواهید دید:

در بخش ششم پیرامون ارتباط جدول‌های tblNews و tblCategory و نمایش محتویات وابسته جدول خبر به دسته و تنظیمات آن در t4 و کلاس Service

در بخش هفتم پیرامون میزبانی WCFLibrary در یک Web Application

و در بخش هشتم پیرامون ایجاد یک برنامه‌ی ویندوزی جهت استفاده از سرویس‌های WCF خواهم نوشت. 

مطالب
آشنایی با Contained Databases در SQL Server 2012
مقدمه:
بعضی وقت‌ها به هر دلیلی لازم است پایگاه داده برنامه هایمان را به سرور دیگری انتقال دهیم . برخلاف Oracle که انتقال پایگاه داده به سرور دیگر کار مشکل و تخصصی می‌باشد در SQL Server براحتی با یک Detach و Attach مجدد این انتقال انجام خواهد شد. اما اطلاعات Logins در پایگاه داده Master  سرور ذخیره شده است و با فایل پایگاه داده انتقال نمی‌یابد و به هیمن خاطر برخی مواقع پس از Attach پایگاه داده با پیغام The database is not accessible یا Cannot open user default database مواجع خواهیم شد که مشکل بخاطر همین نبود کاربران سرور قبلی و Owner متفاوت پایگاه داده می‌باشد که با استفاده از رویه ذخیره شده sp_change_users_login این مشکل قابل حل می‌باشد اما در SQL Server 2012 راحل بهتری فراهم شده است.

Contained Databases در Sql Server 2012
یکی از امکانات اضافه شده در SQL Server 2012  امکان Contained Databases  هست که برای حل همین مشکل و رفع کامل وابستی پایگاه داده با Instance نصب شده و خاصیت قابل حمل کامل database‌ها می‌باشد. در ادامه نحوه استفاده از این امکان را بررسی خواهیم کرد:
  1. فعال کردن خاصیت Contained Databases 

    قبل از استفاده از Contained Databases می بایست این امکان را فعال کرد. برای این کار می‌توانید از SQL Server Management Studio یا T-SQL commands استفاده نمایید. بر روی نام Instance راست کلیت کنید و گزینه Properties را انتخاب نمایید. از گزینه Advanced که در شکل زیر مشاهده می‌نمایید خاصیت Enable Contained Databases را بر روی True قرار دهید.

    یا می‌توایند از sp_configure این کار را انجام دهید.دستورات زیر این موضوع را نشان می‌دهد.
    sp_configure 'show advanced options',1
    GO
    RECONFIGURE WITH OVERRIDE
    GO
    sp_configure 'contained database authentication',1
    GO
    RECONFIGURE WITH OVERRIDE
    GO

  2. ایجاد یا تغییر یک پایگاه داده از نوع Contained Databases

    برای ایجاد یک پایگاه داده با این خاصیت یا تغییر پایگاه داده موجود کافیست مقدار گزینه Containment type را بر روی Partial قرار دهید. برای پایگاه داده موجود از پنجره Properties پایگاه داده صفحه Options را انتخاب کنید.


  3. ایجاد یک کاربر برای پایگاه داده Contained Databases

    برای تعریف یک کاربر در سطح پایگاه داده پوشه Security پایگاه داده خود را باز کنید بر روی پوشه Users راست کیلک و گزینه New User را انتخاب نمایید از گزینه User type که در شکل زیر نشان داده شده است SQL user with password را انتخاب نمایید و نام کاربر و رمز عبور و تکرار آن را وارد نمایید. کاربر ایجاد شده در سطح پایگاه داده می‌باشد و با انتقال به سرور دیگر نیر قابل دسترسی می‌باشد.

  4.  اتصال به پایگاه داده Contained Databases

    برای اتصال به پایگاه داده کافیست در حالت SQL Server Authentication نام کاربری و رمز عبور جدید را وارد و گزینه Options  را انتخاب و از برگه Additional Connection Parameters نام پایگاه داده مورد نظر را مانند شکل زیر وارد نمایید پس از ورود تنها پایگاه داده خود را مشاهده می‌نمایید. یکی از کاربرهای این قابلیت برای مدیران سرور پایگاه داده می‌باشد که بدون استفاده از مجوز sysadmin  به کاربران اجازه دسترسی را می‌دهد.



مطالب
پشتیبانی توکار از انجام کارهای پس‌زمینه در ASP.NET Core 2x
از زمان ASP.NET Core 2.1، قابلیت جدیدی به نام Generic Host، به آن اضافه شده‌است که از آن می‌توان برای انجام کارهای متداول پس زمینه، مانند ارسال ایمیل‌های خبرنامه‌ی یک برنامه، تهیه فایل‌های پشتیبان و غیره استفاده کرد.


Generic Host چیست؟

Generic Host یکی از ویژگی‌های جدید ASP.NET Core 2.1 است. هدف آن جداسازی HTTP pipeline برنامه، از Web Host API آن است. یکی از مزایای این‌کار، امکان استفاده‌ی از آن نه فقط در پروژه‌های وب، بلکه در پروژه‌های کنسول نیز می‌باشد. به این ترتیب می‌توان کارهای غیر HTTP را از برنامه‌ی وب مجزا کرد تا به کارآیی بیشتری رسید و برای این منظور اینترفیس IHostedService را که در فضای نام Microsoft.Extensions.Hosting قرار دارد، برای ثبت کارهای پس‌زمینه‌ی خارج از اعمال web host جاری، ارائه داده‌اند:
namespace Microsoft.Extensions.Hosting
{
    public interface IHostedService
    {
        Task StartAsync(CancellationToken cancellationToken);
        Task StopAsync(CancellationToken cancellationToken);
    }
}
بنابراین برای ایجاد یک HostedService، نیاز است سرویس کارهای پس‌زمینه‌ی ما، اینترفیس IHostedService را پیاده سازی کند. متد StartAsync آن جائی‌است که تنها یکبار پس از آغاز برنامه اجرا می‌شود و هدف آن اجرای کار پس‌زمینه‌ی مدنظر است. متد StopAsync نیز دقیقا پیش از خاتمه‌ی برنامه فراخوانی خواهد شد تا اگر نیاز به پاکسازی منابعی وجود داشته باشد، بتوان از این فرصت استفاده کرد. به این ترتیب اگر نیاز به اجرای متناوب کار پس‌زمینه‌ای وجود دارد، پیاده سازی آن به خود ما واگذار شده‌است.


یک مثال: معرفی کار پس‌زمینه‌ای که هر دو ثانیه یکبار انجام می‌شود

در SampleHostedService زیر، عبارت Hosted service executing به همراه زمان جاری، هر دو ثانیه یکبار لاگ می‌شود و اگر برنامه را توسط دستور dotnet run اجرا کنید، می‌توانید خروجی آن‌را در کنسول، مشاهده کنید:
using System;
using System.Threading;
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.Extensions.Hosting;
using Microsoft.Extensions.Logging;

namespace MvcTest
{
    public class SampleHostedService : IHostedService
    {
        private readonly ILogger<SampleHostedService> _logger;

        public SampleHostedService(ILogger<SampleHostedService> logger)
        {
            _logger = logger;
        }

        public async Task StartAsync(CancellationToken cancellationToken)
        {
            _logger.LogInformation("Starting Hosted service");

            while (!cancellationToken.IsCancellationRequested)
            {
                _logger.LogInformation("Hosted service executing - {0}", DateTime.Now);
                await Task.Delay(TimeSpan.FromSeconds(2), cancellationToken);
            }
        }

        public Task StopAsync(CancellationToken cancellationToken)
        {
            _logger.LogInformation("Stopping Hosted service");
            return Task.CompletedTask;
        }
    }
}
در ادامه برای معرفی این کار پس‌زمینه به سیستم به صورت یک سرویس با طول عمر Singleton خواهیم داشت:
namespace MvcTest
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddSingleton<IHostedService, SampleHostedService>();
روش دیگر انجام اینکار استفاده از متد الحاقی AddHostedService است:
services.AddHostedService<SampleHostedService>();
مزیت اینکار این است که متد Configure واقع در کلاس Startup یک چنین امضایی را دارد:
 public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
و IHostingEnvironment هم در فضای نام Microsoft.AspNetCore.Hosting واقع شده‌است و هم در فضای نام Microsoft.Extensions.Hosting که IHostedService در آن قرار دارد. به همین جهت چون متد AddHostedService، تعریف IHostedService را مخفی می‌کند، خطای زمان کامپایلی را جهت مشخص سازی صریح فضای نام  IHostingEnvironment دریافت نخواهید کرد:
Startup.cs(82,56): error CS0104: 'IHostingEnvironment' is an ambiguous reference between
'Microsoft.AspNetCore.Hosting.IHostingEnvironment' and 'Microsoft.Extensions.Hosting.IHostingEnvironment'


مشکلات پیاده سازی کار پس‌زمینه‌ی SampleHostedService فوق

هر چند اگر مثال فوق را اجرا کنید، خروجی مناسبی را دریافت خواهید کرد، اما دارای این اشکال مهم نیز هست:
D:\MvcTest>dotnet run
info: MvcTest.SampleHostedService[0]
      Starting Hosted service
info: MvcTest.SampleHostedService[0]
      Hosted service executing - 02/19/2019 14:45:10
info: MvcTest.SampleHostedService[0]
      Hosted service executing - 02/19/2019 14:45:12
info: MvcTest.SampleHostedService[0]
      Hosted service executing - 02/19/2019 14:45:14
Ctrl+C
Application is shutting down...
Hosting environment: Development
Content root path: D:\MvcTest
Now listening on: https://localhost:5001
Now listening on: http://localhost:5000
Application started. Press Ctrl+C to shut down.
پس از اجرای دستور dotnet run، سرویس پس زمینه شروع به کار کرده‌است. پس از مدتی کلیدهای Ctrl+C را فشرده‌ایم تا این حلقه‌ی بی‌نهایت و برنامه خاتمه یابد. اینجا است که مشاهده می‌کنید تازه قسمت هاست برنامه‌ی وب ما شروع به کار کرده‌است؛ یعنی دقیقا زمانیکه پروسه‌ی برنامه در حال خاتمه یافتن است. چرا اینگونه رفتار کرده‌است؟
از دیدگاه ASP.NET Core، یک کار پس زمینه زمانی خاتمه یافته محسوب می‌شود که متد StartAsync، مقدار Task.CompletedTask را بازگرداند؛ در غیراینصورت، در حال اجرا درنظر گرفته می‌شود و چون در پیاده سازی فوق این نکته رعایت نشده‌است، این Task همواره در حال اجرا و خاتمه نیافته محسوب می‌شود و نوبت به مابقی کارها نخواهد رسید. همچنین در قسمت StopAsync نیز بهتر است یک فیلد CancellationTokenSource تعریف شده‌ی در سطح کلاس را مورد استفاده قرار داد و متد Cancel آن‌را فراخوانی کرد تا اطلاع رسانی صحیحی را به متد StartAsync در مورد خاتمه‌ی برنامه، انجام دهد.
برای این منظور و جهت ساده سازی و پیاده سازی تمام این نکات، از اینترفیس خام IHostedService، یک کلاس abstract به نام BackgroundService نیز در فضای نام Microsoft.Extensions.Hosting پیش بینی شده‌است:
namespace Microsoft.Extensions.Hosting
{
    public abstract class BackgroundService : IHostedService, IDisposable
    {
        protected BackgroundService();
        public virtual void Dispose();
        public virtual Task StartAsync(CancellationToken cancellationToken);
        public virtual Task StopAsync(CancellationToken cancellationToken);
        protected abstract Task ExecuteAsync(CancellationToken stoppingToken);
    }
}
برای استفاده‌ی از آن تنها کافی است متد ExecuteAsync آن‌را پیاده سازی کنیم. به این ترتیب اینبار پیاده سازی SampleHostedService به صورت زیر تغییر می‌کند:
namespace MvcTest
{
    public class PrinterHostedService : BackgroundService
    {
        private readonly ILogger<SampleHostedService> _logger;

        public PrinterHostedService(ILogger<SampleHostedService> logger)
        {
            _logger = logger;
        }

        protected override async Task ExecuteAsync(CancellationToken stoppingToken)
        {
            _logger.LogInformation("Starting Hosted service");

            while (!stoppingToken.IsCancellationRequested)
            {
                _logger.LogInformation("Hosted service executing - {0}", DateTime.Now);
                await Task.Delay(TimeSpan.FromSeconds(2), stoppingToken);
            }
        }
    }
}
اینبار اگر این کار پس‌زمینه را به سیستم معرفی:
namespace MvcTest
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddHostedService<PrinterHostedService>();
و سپس برنامه را اجرا کنیم:
D:\MvcTest>dotnet run
Hosting environment: Development
infoContent root path: D:\MvcTest
Now listening on: https://localhost:5001
Now listening on: http://localhost:5000
Application started. Press Ctrl+C to shut down.
: MvcTest.SampleHostedService[0]
      Starting Hosted service
info: MvcTest.SampleHostedService[0]
      Hosted service executing - 02/19/2019 15:00:23
info: MvcTest.SampleHostedService[0]
      Hosted service executing - 02/19/2019 15:00:25
info: MvcTest.SampleHostedService[0]
      Hosted service executing - 02/19/2019 15:00:27
Application is shutting down...
^C
مشاهده می‌کنیم که ابتدا هاست وب برنامه شروع به کار کرده‌است و سپس سرویس انجام کارهای پس‌زمینه در حال اجرا است و به این ترتیب اجرای این سرویس پس‌زمینه، تداخلی را در کار برنامه‌ی وب ایجاد نکرده‌است. بنابراین از این پس بجای استفاده‌ی از IHostedService خام، از نمونه‌ی بهبود یافته‌ی BackgroundService آن استفاده کنید.


یک نکته: تزریق وابستگی DbContext برنامه در یک سرویس کار پس‌زمینه

IHostedServiceها با طول عمر singleton به سیستم تزریق وابستگی‌ها معرفی می‌شوند. در این حالت اگر سرویس‌هایی با طول عمر transient و یا scoped را به آن‌ها تزریق کنید، دیگر طول عمر مدنظر شما را نداشته و آن‌ها هم به صورت singleton عمل خواهند کرد. هر چند خود سیستم تزریق وابستگی‌های NET Core. با صدور استثنائی، از این مساله جلوگیری می‌کند (در این مورد در مطالب «مهارت‌های تزریق وابستگی‌ها در برنامه‌های NET Core. - قسمت چهارم - پرهیز از الگوی Service Locator در برنامه‌های وب» و همچنین «قسمت سوم - رهاسازی منابع سرویس‌های IDisposable» بیشتر بحث شده‌است). یک چنین مواردی را به صورت زیر با تزریق IServiceScopeFactory و ساخت صریح یک Scope می‌توان مدیریت کرد:
using System;
using System.Threading;
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;
using Microsoft.Extensions.Hosting;

public abstract class ScopedBackgroundService : BackgroundService
{
    private readonly IServiceScopeFactory _serviceScopeFactory;

    public ScopedBackgroundService(IServiceScopeFactory serviceScopeFactory)
    {
        _serviceScopeFactory = serviceScopeFactory;
    }

    protected override async Task ExecuteAsync(CancellationToken stoppingToken)
    {
        using (var scope = _serviceScopeFactory.CreateScope())
        {
            await ExecuteInScope(scope.ServiceProvider, stoppingToken);
        }
    }

    public abstract Task ExecuteInScope(IServiceProvider serviceProvider, CancellationToken stoppingToken);
}
از این پس برای تعریف کارهای پس‌زمینه‌ای که نیاز به تزریق سرویس‌هایی با طول عمر Scoped یا Transient دارند، می‌توان کلاس سرویس وظیفه را از ScopedBackgroundService مشتق کرد و سپس متد ExecuteInScope آن‌را پیاده سازی نمود. serviceProvider ای که در اینجا در اختیار مصرف کننده قرار می‌گیرد، داخل Scope قرار دارد و توسط آن می‌توان سرویس‌های مدنظر را توسط متدهایی مانند serviceProvider.GetRequiredService، دریافت کرد.


طراحی سرویس کارهای پس‌زمینه‌ی زمان‌بندی شده

ASP.NET Core، متد ExecuteAsync را یکبار بیشتر اجرا نمی‌کند. بنابراین پیاده سازی تایمری که بخواهد برای مثال ارسال ایمیل‌های خبرنامه‌ی سایت را هر روز ساعت 11 شب انجام دهد، به خود ما واگذار شده‌است. برای پیاده سازی بهتر این تایمر می‌توان از کتابخانه‌ی NCrontab که توسط نویسنده‌ی کتابخانه‌ی معروف ELMAH تهیه شده‌است، استفاده کرد که با برنامه‌های NET Core. نیز سازگاری دارد:
 dotnet add package ncrontab
عبارات Cron، روش بسیار متداولی برای تعریف و انجام کارهای زمانبندی شده در سیستم‌های لینوکسی هستند. برای مثال عبارت * * * 0 1 سبب اجرای یک وظیفه، هر روز یک دقیقه پس از نیمه‌شب، می‌شود و فرمت کلی 5 قسمتی آن، به صورت زیر است:
┌───────────── minute (0 - 59) 
│ ┌───────────── hour (0 - 23) 
│ │ ┌───────────── day of month (1 - 31) 
│ │ │ ┌───────────── month (1 - 12) 
│ │ │ │ ┌───────────── day of week (0 - 6) (Sunday to Saturday; 
│ │ │ │ │                                       7 is also Sunday on some systems) 
│ │ │ │ │ 
│ │ │ │ │ 
* * * * *
و یا عبارت 6 قسمتی آن چنین مفهومی را دارد:
* * * * * *
- - - - - -
| | | | | |
| | | | | +--- day of week (0 - 6) (Sunday=0)
| | | | +----- month (1 - 12)
| | | +------- day of month (1 - 31)
| | +--------- hour (0 - 23)
| +----------- min (0 - 59)
+------------- sec (0 - 59)
اگر ScopedBackgroundService فوق را با CrontabSchedule یاد شده ترکیب کنیم، می‌توانیم به یک کلاس abstract دیگر برسیم که طراحی کلاس پایه‌ی اجرای کارهای زمانبندی شده را ارائه می‌دهد:
using System;
using System.Threading;
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;
using NCrontab;
using static NCrontab.CrontabSchedule;

public abstract class ScheduledScopedBackgroundService : ScopedBackgroundService
{
    private CrontabSchedule _schedule;
    private DateTime _nextRun;

    protected abstract string Schedule { get; }

    public ScheduledScopedBackgroundService(IServiceScopeFactory serviceScopeFactory)
     : base(serviceScopeFactory)
    {
        _schedule = CrontabSchedule.Parse(Schedule, new ParseOptions { IncludingSeconds = true });
        _nextRun = _schedule.GetNextOccurrence(DateTime.Now);
    }

    public override async Task ExecuteInScope(IServiceProvider serviceProvider, CancellationToken stoppingToken)
    {
        do
        {
            var now = DateTime.Now;
            if (now > _nextRun)
            {
                await ScheduledExecuteInScope(serviceProvider, stoppingToken);
                _nextRun = _schedule.GetNextOccurrence(DateTime.Now);
            }
            await Task.Delay(1000, stoppingToken); //1 second delay
        }
        while (!stoppingToken.IsCancellationRequested);
    }

    public abstract Task ScheduledExecuteInScope(IServiceProvider serviceProvider, CancellationToken stoppingToken);
}
این کلاس پایه، توسط متد CrontabSchedule.Parse، مقدار رشته‌ای Schedule را با فرمت Cron (فرمت 6 قسمتی که دارای ثانیه هم هست) دریافت و پردازش می‌کند. سپس متد GetNextOccurrence، زمان بعدی اجرای این وظیفه را مشخص می‌کند.
روش استفاده‌ی از آن برای تعریف یک وظیفه‌ی جدید نیز به صورت زیر است:
using System;
using System.Threading;
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;
using Microsoft.Extensions.Logging;

public class MyScheduledTask : ScheduledScopedBackgroundService
{
    private readonly ILogger<MyScheduledTask> _logger;

    public MyScheduledTask(
        IServiceScopeFactory serviceScopeFactory,
        ILogger<MyScheduledTask> logger) : base(serviceScopeFactory)
    {
        _logger = logger;
    }

    protected override string Schedule => "*/10 * * * * *"; //Runs every 10 seconds

    public override Task ScheduledExecuteInScope(IServiceProvider serviceProvider, CancellationToken stoppingToken)
    {
        _logger.LogInformation("MyScheduledTask executing - {0}", DateTime.Now);
        return Task.CompletedTask;
    }
}
در اینجا ابتدا کار با پیاده سازی کلاس پایه ScheduledScopedBackgroundService شروع می‌شود. سپس باید مقدار Schedule را با فرمت 6 قسمتی مشخص کرد. برای مثال در سرویس فوق، این تنظیم سبب اجرای هر 10 ثانیه یکبار این وظیفه می‌گردد. در آخر، خود وظیفه داخل متد ScheduledExecuteInScope تعریف خواهد شد که serviceProvider دریافتی آن، داخل یک Scope قرار دارد.
روش معرفی آن به سیستم نیز مانند قبل است:
namespace MvcTest
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddHostedService<MyScheduledTask>();
در این حالت اگر برنامه را اجرا کنید، یک چنین خروجی را که بیانگر اجرای هر 10 ثانیه یکبار وظیفه‌ی تعریف شده‌است، مشاهده می‌کنید:
D:\MvcTest>dotnet run
Hosting environment: Development
Content root path: D:\MvcTest
Now listening on: https://localhost:5001
Now listening on: http://localhost:5000
Application started. Press Ctrl+C to shut down.
info: MyScheduledTask[0]
      MyScheduledTask executing - 02/19/2019 19:18:50
info: MyScheduledTask[0]
      MyScheduledTask executing - 02/19/2019 19:19:00
info: MyScheduledTask[0]
      MyScheduledTask executing - 02/19/2019 19:19:10
Application is shutting down...
^C
مطالب
آموزش MDX Query - قسمت دوم - نصب و راه اندازی SSAS

در این قسمت در خصوص نحوه‌ی نصب SSAS صحبت خواهم کرد .

 تصور می‌کنم بهتر است در خصوص آنچه در هنگام نصب SQL Server انتخاب می‌کنیم، دقت بیشتری کنیم. بسیار دیده ام که برخی از دوستان و همکاران در هنگام نصب SQL Server در قسمت انتخاب Feature‌ها تمامی آنها را انتخاب کرده در صورتی که تنها به Database Engine نیاز دارند و عملا با این کار ، کارایی Database Server خود را پایین می‌آورند .

بنابر این توصیه می‌کنم در پنجره ی  Feature Selection فقط آنچه را که نیاز دارید نصب نمایید

بنابر این در صورتی که شما جزو آن دسته دوستانی می‌باشید که در پنجره ی Feature Selection تمامی گزینه‌ها را انتخاب نموده اید، خوب نیازی به نصب مجدد SSAS ندارید و شما ناخواسته این سرویس را برروی Database Server خود نصب نموده اید .

در صورتی که شما قبلا این سرویس را برروی سرور خود نصب نکرده اید و فقط Database Engine را نصب نموده اید مراحل زیر را طی نمایید.

1. در ابتدا Set Up مربوط به   SQL Server 2012  را اجرا نمایید. و در صفحه‌ی ابتدایی برنامه‌ی نصب ، مطابق شکل زیر روی Installation کلیک کنید. و در قسمت سمت راست گزینه‌ی New SQL Server stand-alone installation or add features to an existing installation را انتخاب نمایید. 

2. د رپنجره‌ی Setup Support Rules مطمئن شوید که تمامی پیش شرایط نصب را دارید (در صورتی که Warning داشته باشید احتمالا در مراحل بعدی ، نصب برنامه با مشکل روبرو خواهد شد یا بعد از نصب برخی قسمت‌های برنامه به درستی کار نمی‌کنند. ) در صورتی که در قسمتی با Warning روبرو شدید بعد از برطرف کردن مشکل دکمه‌ی Rerun را بزنید به عبارت دیگر نیازی نمی‌باشد مراحل نصب را از ابتدا ادامه دهید. سپس دکمه‌ی OK را بفشارید . 

3. در پنجره‌ی بعدی دکمه‌ی Install را بزنید. سپس دوباره صفحه‌ی Setup Support Rules را خواهید داشت. مطمئن شوید تمامی پیش شرایط Passed شده باشند. سپس دکمه‌ی Next را بزنید. 

4. در پنجره‌ی بعدی گزینه‌ی Add features to and existing instance of SQL Server 2012 را انتخاب نمایید اگر شما قبلا فقط DataBase Engine را نصب کرده اید و در غیر این صورت Perform a new installation of SQL Server 2012  را انتخاب نماید. سپس دکمه‌ی Next را بزنید. 

5. در صفحه‌ی Feature Selection گزینه‌ی Analysis Services را مطابق شکل زیر انتخاب نمایید.و سپس دکمه‌ی Next  را بزنید

6. در صفحه‌ی بعدی برنامه‌ی نصب به شما توضیحاتی در خصوص مقدار فضای Hard برای نصب سرویس(های) انتخاب شده ، نمایش می‌دهد. دکمه‌ی Next  را بزنید 

7. در صفحه‌ی Server configuration مد SQL Server Analysis Services را بر روی حالت Automatic   تنطیم کنید. سپس دکمه‌ی Next را بزنید. 

8. سپس در صفحه‌ی Analysis Services Confiquration گزینه‌ی Multidimensional and Data Mining Mode را انتخاب نمایید. و همچنین برای مشخص نمودن Administrator سرویس SSAS نام کاربر را در قسمت پایین پنجره وارد نمایید. در صورتی که شما با کاربری که عملا Administrator سرویس SSAS می‌باشد در سیستم عامل ویندوز لاگین نموده اید می‌توانید دکمه‌ی Add Current User را بزنید. سپس دکمه‌ی Next  را بزنید . 

9. در صفحه‌ی بعد بررسی‌های Installation Configuration Rules انجام می‌گردد . دقت داشته باشید که تمامی موارد Passed گردیده باشند. سپس دکمه‌ی Next را بزنید . 

10. در صفحه‌ی Ready to install دکمه‌ی Install را بفشارید. 

11. در صورتی که نصب با موفقیت انجام شده باشد، صفحه ای به شکل زیر خواهید دید. 

خوب به شما تبریک می‌گوییم شما هم اکنون سرویس   SSAS را برروی سرور خود نصب نموده اید. برای اطمینان از تنظیمات Registry توصیه می‌کنم سیستم عامل خود را Restart نمایید.

برای اطمینان از نصب سرویس SSAS بر روی سیستم خود می‌توانید در پنجره‌ی Run عبارت services.msc  را وارد کنید . 


سپس در قسمت سرویس‌ها شما می‌توانید سرویس SSAS را مشاهده نمایید مطابق شکل زیر. 


در قسمت‌های بعدی این سری از آموزش‌های MDX Query  تلاش خواهم کرد طریقه‌ی نصب پایگاه داده‌ی Adventure Work DW و همچنین ساخت پایگاه داده‌ی Multidimensional مربوط به  Adventure Work DW را آموزش دهم.

 

نظرات مطالب
Blazor 5x - قسمت 34 - توزیع برنامه‌های Blazor بر روی IIS
نمونه‌ای از راه اندازی یک برنامه‌ی Blazor WASM در IIS

الف) به قسمت application pools در IIS Manager مراجعه کرده و گزینه‌ی add application pool را انتخاب کنید. سپس یک نمونه‌ی جدید را برای مثال به نام no-managed ایجاد کنید که net clr version. آن به گزینه‌ی no managed code اشاره می‌کند.
ب) پس از publish برنامه مطابق مطلب فوق (برای مثال با اجرای دستور dotnet publish -c Release) و معرفی مسیر پوشه‌ی publish به IIS (برای مثال به عنوان یک Application جدید ذیل default web site با کلیک راست بر روی default web site و انتخاب گزینه‌ی Add application)، این application pool جدید را به برنامه‌ی خود در IIS نسبت دهید. برای اینکار basic settings سایت را باز کرده و بر روی دکمه‌ی select که در کنار نام application pool هست، کلیک کرده و گزینه‌ی no-managed قسمت الف را انتخاب کنید.

نکته 1: برنامه‌های blazor wasm، یا standalone هستند و یا hosted. مورد standalone یعنی کاری به Web API ندارد و به خودی خود، به صورت یک سایت استاتیک قابل مشاهده‌است. حالت hosted یعنی به همراه web api هم هست و توسط دستور برای مثال «dotnet new blazorwasm -o BlazorIIS --hosted --no-https» ایجاد می‌شود که به همراه سه پوشه‌ی کلاینت، سرور و shared است. برای توزیع حالت متکی به خود، فقط محتویات پوشه‌ی publish، به عنوان مسیر برنامه، در IIS معرفی خواهند شد. در حالت hosted، مسیر اصلی، پوشه‌ی publish مربوط به پروژه‌ی سرور است؛ یعنی: Server\bin\Release\net5.0\publish. در این حالت پوشه‌ی Client\bin\Release\net5.0\publish باید به داخل همین پوشه‌ی publish سرور کپی شود. یعنی پوشه‌ی publish پروژه‌ی client باید به درون پوشه‌ی publish پروژه‌ی server کپی شود تا با هم یک برنامه‌ی قابل توزیع توسط IIS را تشکیل دهند.
در اینجا تنها فایل‌هایی که تداخل پیدا می‌کنند، فایل‌های web.config هستند که باید یکی شوند. فایل web.config برنامه‌ی web api با برنامه‌ی client یکی نیست، اما می‌توان محتویات این دو را با هم یکی کرد.
نکته 2: محل اجرای دستور dotnet publish -c Release مهم است. اگر این دستور را در کنار فایل sln پروژه‌ی hosted اجرا کنید، سه خروجی نهایی publish را تولید می‌کند و پس از آن باید فایل‌های کلاینت را به سرور، به صورت دستی کپی کرد. اما اگر دستور publish را درون پوشه‌ی سرور اجرا کنید، کار کپی فایل‌های کلاینت را به درون پوشه‌ی نهایی publish تشکیل شده، به صورت خودکار انجام می‌دهد؛ علت اینجا است که اگر به فایل csproj. پروژه‌ی سرور دقت کنید، ارجاعی را به پروژه‌ی کلاینت نیز دارد (هر چند ما از کدهای آن در برنامه‌ی web api استفاده نمی‌کنیم). این ارجاع تنها کمک حال دستور dotnet publish -c Release است و کاربرد دیگری را ندارد.

ج) اکنون اگر برنامه را برای مثال با مسیر فرضی جدید http://localhost/blazortest اجرا کنید، خطای 500.19 را دریافت می‌کنید. علت آن‌را در مطلب «بررسی خطاهای ممکن در حین راه اندازی اولیه برنامه‌های ASP.NET Core در IIS» بررسی کرده‌ایم. باید IIS URL Rewrite ماژول را نصب کرد؛ تا این مشکل برطرف شود. همچنین دلیل دیگر مشاهده‌ی این خطا، عدم نصب بسته‌ی هاستینگ متناظر با شماره نگارش NET. مورد استفاده‌است (اگر برنامه‌ی شما از نوع hosted است و web api هم دارد).
د) پس از آن باز هم برنامه اجرا نمی‌شود! اگر در خطاها دقت کنید، به دنبال اسکریپت‌هایی شروع شده از مسیر localhost است و نه از پوشه‌ی جدید blazortest. برای رفع این مشکل باید فایل publish\wwwroot\index.html را مطابق نکته‌ی base-URL که کمی بالاتر ذکر شد، ویرایش کرد تا blazor بداند که فایل‌ها، در چه مسیری قرار دارند (و در ریشه‌ی سایت واقع نشده‌اند):
<head>
<base href="/blazortest/" />
اکنون برنامه بدون مشکل بارگذاری و اجرا می‌شود.