مطالب
چند نکته اضافه برای Refactoring
Refactoring عامل خوانایی کد و در بسیاری از مواقع، سبب بالاتر رفتن کارآیی برنامه است. در واقع حتی بسیاری از قوانین Refactoring خود یک الگوی طراحی به شمار می‌آیند. در این مقاله به تعدادی از مباحث Refactoring می‌پردازیم:

یک: به جای بازگرداندن شماره خطا، از استثناءها استفاده کنید. نمونه زیر را ببینید:
public int ReturnErrorCodes(int n1)
{
         if(n1==0)
               return -1;
          if(n1<0)
                 return -2;
            if(n1>_max)
                return -3;
            return n1;
}
همانطور که می‌بینید در کد بالا شماره‌های خطا بازگشت داده می‌شوند. در این حالت می‌توانیم آن‌ها را با استثناءها جایگزین کنیم:
public int ReturnErrorCodes(int n1)
{
         if(n1==0)
                throw new ZeroException();
          if(n1<0)
                 throw new MinException();
            if(n1>_max)
                throw new MaxException();
            return n1;
}

امروزه دیگر برگرداندن شماره‌های خطا منسوخ شده و جای آن از کلاس‌های استثناء استفاده می‌کنند و دریافت آن را از طریق Catch کنترل می‌کنند. از مزایای آن می‌توان به این اشاره کرد که کد اصلی، عاری از دستورات شرطی برای چک کردن می‌شود و کد، حالت مختصرتری به خود می‌گیرد. در یک نگاه کد نشان می‌دهد که چه اتفاقی می‌افتد و چه خطاهایی داریم. استثناءها بر خلاف شماره کدها، یک نوع ساده و ابتدایی نیستند. بلکه کلاس هستند و می‌توانند به ما قابلیت توسعه یک کلاس خطا را بدهند. متدی یا چیزی را اضافه کنیم تا قابلیت‌های آن بالاتر برود.

 دو. یک شیء کامل را بازگردانید.
نمونه کد زیر را ببینید:
Public Void Draw()
{
        var x=_pointDetector.X;
        var y=_pointerDetector.Y;
        _rectangle.Draw(x,y);
}
در این شیوه، هر چقدر متغیرهای برگشتی افزایش پیدا کنند، اهمیت استفاده از آن بیشتر می‌شود. برای حل این مسئله باید به جای برگرداندن تک تک مقادیر، همه آن‌ها را در قالب یک شیء برگردانید:
public Void Draw()
{
     var point = _pointDetector.Point;
     _rectangle.Draw(point);
}
از مزایای استفاده‌ی از الگو، این است که تعداد خطوط شما در بدنه اصلی، کاهش می‌یابد و اگر در آینده نیاز به افزایش تعداد خروجی‌ها باشد، لازم نیست که بدنه‌ی اصلی را هم تغییر بدهید و مرتب کدی یا خطی را به آن اضافه کنید.

سه
. شروط یکسان را تابع نویسی کنید. گاهی از اوقات مانند کد زیر پیش می‌آید که خروجی چندین شرط شما، خروجی یکسانی دارند. جهت این کار می‌توانید تمام این شرط‌ها را به یک تابع یا متد دیگر منتقل کنید:
public void Conditions(){
     if(a==0)
             return 0;
     if(b==0)
             return 0;
     if(c==0)
             return 0;
     if(d==0)
             return 0;
}
به جای آن می‌نویسیم:
public void Conditions()
{
          if(allConditions())
               return 0;
}
بدین صورت بدنه اصلی خلاصه‌تر شده و شرط‌ها به متدی با نامی که هدف آن را مشخص می‌کند انتقال می‌یابند.

چهار. چند خط کد شرطی را در یک شرط ننویسید و آنها را به متغیرهای جداگانه انتساب دهید. نمونه زیر را ببینید:
public void renderBanner() {
  if ((platform.toUpperCase().indexOf("MAC") > -1) &&
       (browser.toUpperCase().indexOf("IE") > -1) &&
        wasInitialized() && resize > 0 )
  {
    // do something
  }
}
در این حالت بهتر است هر شرط به یک خط و یک متغیر انتقال یابد تا خطوط تمیزتر و خلاصه‌تر و قابل فهم‌تری داشته باشیم:
public void renderBanner() {
  bool isMacOs = platform.toUpperCase().indexOf("MAC") > -1;
  bool isIE = browser.toUpperCase().indexOf("IE") > -1;
  bool wasResized = resize > 0;

  if (isMacOs && isIE && wasInitialized() && wasResized) {
    // do something
  }
}

پنج
. معرفی اکستنشن محلی: گاهی اوقات از کلاس‌هایی استفاده می‌کنید که شامل متد یا خاصیتی که احتیاج دارید نیستند و دسترسی به سورس آن کلاس هم امکان پذیر نیست یا هزینه سنگینی دارد. در این صورت می‌توانید از یک زیر کلاس یا Wrapper Class استفاده کنید.
به عنوان مثال متد NextDay جایگاه آن در DateTime است. برای افزودن این خاصیت دو راه دارید که یک زیر کلاس از DateTime ایجاد کنید و متدی را به آن اضافه کنید یا اینکه کلاس DateTime را در یک کلاس دیگر بپیچانید (محصور کنید).
public class Globalization:DateTime
{
     public int NextDay()
     {
      }
}
یا
public class Globalization
{
    public DateTime DT{get;set;}
     public int NextDay()
     {
      }
}

پی نوشت:
اینکه کلاس dateTime قابل ارث بری است یا خیر اهمیتی ندارد. تنها به عنوان مثال ذکر شده است.
مزیت این روش این است که شما در طول برنامه از یک کلاس یکسان استفاده می‌کنید و با همین یک کلاس به همه موارد دسترسی دارید و باعث وجود کد یکتایی می‌شوید و به جای اینکه مرتبا از کلاس‌های مختلف استفاده کنید، از یک نام مشخص استفاده می‌کنید و خوانایی کد را در کل برنامه بالا می‌برید.
مطالب
چگونگی تعریف خاصیتی از نوع Enum در EF Code First
فرض می‌کنیم که یک Enum بصورت زیر داریم :
[Flags]
public enum Gender : byte
{
     None=0, Male=1, Female=2,
};
حال می‌خواهیم از این Enum در یک مدل ساده استفاده کنیم. از آنجا که EF هنوز قادر به ‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍پشتیبانی از Enum نمی‌باشد باید به روش زیر عمل کنیم:
1) توسط data Annotation
public class User
{
    public int UserId { get; set; }
    public string FirstName { get; set; }
    public string LastName { get; set; }
    public string Username { get; set; }

    [Column(Name="Gender")]
    public int InternalGender { get; set; }
    [NotMapped]
    public Gender Gender
    {
        get { return (Gender)this.InternalGender; }
        set { this.InternalGender = (int)value; }
    }

    public DateTime DateOfBirth { get; set; }
}
2) توسط Fluent API
 modelBuilder.Entity<Participant>().Ignore(p => p.Gender);
 modelBuilder.Entity<Participant>().Property(p => p.InternalGender).HasColumnName("Gender");

مطالب
EF Code First #2

در قسمت قبل با تنظیمات و قراردادهای ابتدایی EF Code first آشنا شدیم، هرچند این تنظیمات حجم کدنویسی ابتدایی راه اندازی سیستم را به شدت کاهش می‌دهند، اما کافی نیستند. در این قسمت نگاهی سطحی و مقدماتی خواهیم داشت بر امکانات مهیا جهت تنظیم ویژگی‌های مدل‌های برنامه در EF Code first.

تنظیمات EF Code first توسط اعمال متادیتای خواص

اغلب متادیتای مورد نیاز جهت اعمال تنظیمات EF Code first در اسمبلی System.ComponentModel.DataAnnotations.dll قرار دارند. بنابراین اگر مدل‌های خود را در اسمبلی و پروژه class library جداگانه‌ای تعریف و نگهداری می‌کنید (مثلا به نام DomainClasses)، نیاز است ابتدا ارجاعی را به این اسمبلی به پروژه جاری اضافه نمائیم. همچنین تعدادی دیگر از متادیتای قابل استفاده در خود اسمبلی EntityFramework.dll قرار دارند. بنابراین در صورت نیاز باید ارجاعی را به این اسمبلی نیز اضافه نمود.
همان مثال قبل را در اینجا ادامه می‌دهیم. دو کلاس Blog و Post در آن تعریف شده (به این نوع کلاس‌ها POCO – the Plain Old CLR Objects نیز گفته می‌شود)، به همراه کلاس Context که از کلاس DbContext مشتق شده است. ابتدا دیتابیس قبلی را دستی drop کنید. سپس در کلاس Blog، خاصیت public int Id را مثلا به public int MyTableKey تغییر دهید و پروژه را اجرا کنید. برنامه بلافاصله با خطای زیر متوقف می‌شود:

One or more validation errors were detected during model generation:
\tSystem.Data.Entity.Edm.EdmEntityType: : EntityType 'Blog' has no key defined.

زیرا EF Code first در این کلاس خاصیتی به نام Id یا BlogId را نیافته‌است و امکان تشکیل Primary key جدول را ندارد. برای رفع این مشکل تنها کافی است ویژگی Key را به این خاصیت اعمال کنیم:

using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace EF_Sample01.Models
{
public class Blog
{
[Key]
public int MyTableKey { set; get; }

همچنین تعدادی ویژگی دیگر مانند MaxLength و Required را نیز می‌توان بر روی خواص کلاس اعمال کرد:

using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace EF_Sample01.Models
{
public class Blog
{
[Key]
public int MyTableKey { set; get; }

[MaxLength(100)]
public string Title { set; get; }

[Required]
public string AuthorName { set; get; }

public IList<Post> Posts { set; get; }
}
}

این ویژگی‌ها دو مقصود مهم را برآورده می‌سازند:
الف) بر روی ساختار بانک اطلاعاتی تشکیل شده تاثیر دارند:

CREATE TABLE [dbo].[Blogs](
[MyTableKey] [int] IDENTITY(1,1) NOT NULL,
[Title] [nvarchar](100) NULL,
[AuthorName] [nvarchar](max) NOT NULL,
CONSTRAINT [PK_Blogs] PRIMARY KEY CLUSTERED
(
[MyTableKey] ASC
)WITH (PAD_INDEX = OFF, STATISTICS_NORECOMPUTE = OFF,
IGNORE_DUP_KEY = OFF, ALLOW_ROW_LOCKS = ON, ALLOW_PAGE_LOCKS = ON) ON [PRIMARY]
) ON [PRIMARY]

همانطور که ملاحظه می‌کنید در اینجا طول فیلد Title به 100 تنظیم شده است و همچنین فیلد AuthorName اینبار NOT NULL است. به علاوه primary key نیز بر اساس ویژگی Key اعمالی تعیین شده است.
البته برای اجرای کدهای تغییر کرده مدل، فعلا بانک اطلاعاتی قبلی را دستی می‌توان حذف کرد تا بتوان به ساختار جدید رسید. در مورد جزئیات مبحث DB Migration در قسمت‌های بعدی مفصلا بحث خواهد شد.

ب) اعتبار سنجی اطلاعات پیش از ارسال کوئری به بانک اطلاعاتی
برای مثال اگر در حین تعریف وهله‌ای از کلاس Blog، خاصیت AuthorName مقدار دهی نگردد، پیش از اینکه رفت و برگشتی به بانک اطلاعاتی صورت گیرد، یک validation error را دریافت خواهیم کرد. یا برای مثال اگر طول اطلاعات خاصیت Title بیش از 100 حرف باشد نیز مجددا در حین ثبت اطلاعات، یک استثنای اعتبار سنجی را مشاهده خواهیم کرد. البته امکان تعریف پیغام‌های خطای سفارشی نیز وجود دارد. برای این حالت تنها کافی است پارامتر ErrorMessage این ویژگی‌ها را مقدار دهی کرد. برای مثال:
[Required(ErrorMessage = "لطفا نام نویسنده را مشخص نمائید")]
public string AuthorName { set; get; }

نکته‌ی مهمی که در اینجا وجود دارد، وجود یک اکوسیستم هماهنگ و سازگار است. این نوع اعتبار سنجی هم با EF Code first هماهنگ است و هم برای مثال در ASP.NET MVC به صورت خودکار جهت اعتبار سنجی سمت سرور و کلاینت یک مدل می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد و مفاهیم و روش‌های مورد استفاده در آن نیز یکی است.


تنظیمات EF Code first به کمک Fluent API

اگر علاقمند به استفاده از متادیتا، جهت تعریف قیود و ویژگی‌های خواص کلاس‌های مدل خود نیستید، روش دیگری نیز در EF Code first به نام Fluent API تدارک دیده شده است. در اینجا امکان تعریف همان ویژگی‌ها توسط کدنویسی نیز وجود دارد، به علاوه اعمال قیود دیگری که توسط متادیتای مهیا قابل تعریف نیستند.
محل تعریف این قیود، کلاس Context که از کلاس DbContext مشتق شده است، می‌باشد و در اینجا، کار با تحریف متد OnModelCreating شروع می‌شود:

using System.Data.Entity;
using EF_Sample01.Models;

namespace EF_Sample01
{
public class Context : DbContext
{
public DbSet<Blog> Blogs { set; get; }
public DbSet<Post> Posts { set; get; }

protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)
{
modelBuilder.Entity<Blog>().HasKey(x => x.MyTableKey);
modelBuilder.Entity<Blog>().Property(x => x.Title).HasMaxLength(100);
modelBuilder.Entity<Blog>().Property(x => x.AuthorName).IsRequired();

base.OnModelCreating(modelBuilder);
}
}
}

به کمک پارامتر modelBuilder، امکان دسترسی به متدهای تنظیم کننده ویژگی‌های خواص یک مدل یا موجودیت وجود دارد. در اینجا چون می‌توان متدها را به صورت یک زنجیره به هم متصل کرد و همچنین حاصل نهایی شبیه به جمله بندی انگلیسی است، به آن Fluent API یا API روان نیز گفته می‌شود.
البته در این حالت امکان تعریف ErrorMessage وجود ندارد و برای این منظور باید از همان data annotations استفاده کرد.


نحوه مدیریت صحیح تعاریف نگاشت‌ها به کمک Fluent API

OnModelCreating محل مناسبی جهت تعریف حجم انبوهی از تنظیمات کلاس‌های مختلف مدل‌های برنامه نیست. در حد سه چهار سطر مشکلی ندارد اما اگر بیشتر شد بهتر است از روش زیر استفاده شود:

using System.Data.Entity;
using EF_Sample01.Models;
using System.Data.Entity.ModelConfiguration;

namespace EF_Sample01
{
public class BlogConfig : EntityTypeConfiguration<Blog>
{
public BlogConfig()
{
this.Property(x => x.Id).HasColumnName("MyTableKey");
this.Property(x => x.RowVersion).HasColumnType("Timestamp");
}
}


با ارث بری از کلاس EntityTypeConfiguration،‌ می‌توان به ازای هر کلاس مدل، تنظیمات را جداگانه انجام داد. به این ترتیب اصل SRP یا Single responsibility principle نقض نخواهد شد. سپس برای استفاده از این کلاس‌های Config تک مسئولیتی به نحو زیر می‌توان اقدام کرد:

protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)
{
modelBuilder.Configurations.Add(new BlogConfig());




نحوه تنظیمات ابتدایی نگاشت کلاس‌ها به بانک اطلاعاتی در EF Code first

الزامی ندارد که EF Code first حتما با یک بانک اطلاعاتی از نو تهیه شده بر اساس پیش فرض‌های آن کار کند. در اینجا می‌توان از بانک‌های اطلاعاتی موجود نیز استفاده کرد. اما در این حالت نیاز خواهد بود تا مثلا نام جدولی خاص با کلاسی مفروض در برنامه، یا نام فیلدی خاص که مطابق استانداردهای نامگذاری خواص در سی شارپ تعریف نشده، با خاصیتی در یک کلاس تطابق داده شوند. برای مثال اینبار تعاریف کلاس Blog را به نحو زیر تغییر دهید:

using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace EF_Sample01.Models
{
[Table("tblBlogs")]
public class Blog
{
[Column("MyTableKey")]
public int Id { set; get; }

[MaxLength(100)]
public string Title { set; get; }

[Required(ErrorMessage = "لطفا نام نویسنده را مشخص نمائید")]
public string AuthorName { set; get; }

public IList<Post> Posts { set; get; }

[Timestamp]
public byte[] RowVersion { set; get; }
}
}

در اینجا فرض بر این است که نام جدول متناظر با کلاس Blog در بانک اطلاعاتی مثلا tblBlogs است و نام خاصیت Id در بانک اطلاعاتی مساوی فیلدی است به نام MyTableKey. چون نام خاصیت را مجددا به Id تغییر داده‌ایم، دیگر ضرورتی به ذکر ویژگی Key وجود نداشته است. برای تعریف این دو از ویژگی‌های Table و Column جهت سفارشی سازی نام‌های خواص و کلاس استفاده شده است.
یا اگر در کلاس خود خاصیتی محاسبه شده بر اساس سایر خواص، تعریف شده است و قصد نداریم آن‌را به فیلدی در بانک اطلاعاتی نگاشت کنیم، می‌توان از ویژگی NotMapped برای مزین سازی و تعریف آن کمک گرفت.
به علاوه اگر از نام پیش فرض کلید خارجی تشکیل شده خرسند نیستید می‌توان به کمک ویژگی ForeignKey، نسبت به تعریف مقداری جدید مطابق تعاریف یک بانک اطلاعاتی موجود، اقدام کرد.
همچنین خاصیت دیگری به نام RowVersion در اینجا اضافه شده که با ویژگی TimeStamp مزین گردیده است. از این خاصیت ویژه برای بررسی مسایل همزمانی ثبت اطلاعات در EF استفاده می‌شود. به علاوه بانک اطلاعاتی می‌تواند به صورت خودکار آن‌را در حین ثبت مقدار دهی کند.
تمام این تغییرات را به کمک Fluent API نیز می‌توان انجام داد:

modelBuilder.Entity<Blog>().ToTable("tblBlogs");
modelBuilder.Entity<Blog>().Property(x => x.Id).HasColumnName("MyTableKey");
modelBuilder.Entity<Blog>().Property(x => x.RowVersion).HasColumnType("Timestamp");



تبدیل پروژه‌های قدیمی EF به کلاس‌های EF Code first به صورت خودکار

روش متداول کار با EF از روز اول آن، مهندسی معکوس خودکار اطلاعات یک بانک اطلاعاتی و تبدیل آن به یک فایل EDMX بوده است. هنوز هم می‌توان از این روش در اینجا نیز بهره جست. برای مثال اگر قصد دارید یک پروژه قدیمی را تبدیل به نمونه جدید Code first کنید، یا یک بانک اطلاعاتی موجود را مهندسی معکوس کنید، بر روی پروژه در Solution explorer کلیک راست کرده و گزینه Add|New Item را انتخاب کنید. سپس از صفحه ظاهر شده، ADO.NET Entity data model را انتخاب کرده و در ادامه گزینه «Generate from database» را انتخاب کنید. این روال مرسوم کار با EF Database first است.
پس از اتمام کار به entity data model designer مراجعه کرده و بر روی صفحه کلیک راست نمائید. از منوی ظاهر شده گزینه «Add code generation item» را انتخاب کنید. سپس در صفحه باز شده از لیست قالب‌های موجود، گزینه «ADO.NET DbContext Generator» را انتخاب نمائید. این گزینه به صورت خودکار اطلاعات فایل EDMX قدیمی یا موجود شما را تبدیل به کلاس‌های مدل Code first معادل به همراه کلاس DbContext معرف آن‌ها خواهد کرد.

روش دیگری نیز برای انجام اینکار وجود دارد. نیاز است افزونه‌ی به نام Entity Framework Power Tools را دریافت کنید. پس از نصب، از منوی Entity Framework آن گزینه‌ی «Reverse Engineer Code First» را انتخاب نمائید. در اینجا می‌توان مشخصات اتصال به بانک اطلاعاتی را تعریف و سپس نسبت به تولید خودکار کدهای مدل‌ها و DbContext مرتبط اقدام کرد.



استراتژی‌های مقدماتی تشکیل بانک اطلاعاتی در EF Code first

اگر مثال این سری را دنبال کرده باشید، مشاهده کرده‌اید که با اولین بار اجرای برنامه، یک بانک اطلاعاتی پیش فرض نیز تولید خواهد شد. یا اگر تعاریف ویژگی‌های یک فیلد را تغییر دادیم، نیاز است تا بانک اطلاعاتی را دستی drop کرده و اجازه دهیم تا بانک اطلاعاتی جدیدی بر اساس تعاریف جدید مدل‌ها تشکیل شود که ... هیچکدام از این‌ها بهینه نیستند.
در اینجا دو استراتژی مقدماتی را در حین آغاز یک برنامه می‌توان تعریف کرد:

System.Data.Entity.Database.SetInitializer(new DropCreateDatabaseIfModelChanges<Context>());
// or
System.Data.Entity.Database.SetInitializer(new DropCreateDatabaseAlways<Context>());

می‌توان بانک اطلاعاتی را در صورت تغییر اطلاعات یک مدل به صورت خودکار drop کرده و نسبت به ایجاد نمونه‌ای جدید اقدام کرد (DropCreateDatabaseIfModelChanges)؛ یا در حین آزمایش برنامه همیشه (DropCreateDatabaseAlways) با شروع برنامه، ابتدا باید بانک اطلاعاتی drop شده و سپس نمونه جدیدی تولید گردد.
محل فراخوانی این دستور هم باید در نقطه آغازین برنامه، پیش از وهله سازی اولین DbContext باشد. مثلا در برنامه‌های وب در متد Application_Start فایل global.asax.cs یا در برنامه‌های WPF در متد سازنده کلاس App می‌توان بانک اطلاعاتی را آغاز نمود.
البته الزامی به استفاده از کلاس‌های DropCreateDatabaseIfModelChanges یا DropCreateDatabaseAlways وجود ندارد. می‌توان با پیاده سازی اینترفیس IDatabaseInitializer از نوع کلاس Context تعریف شده در برنامه، همان عملیات را شبیه سازی کرد یا سفارشی نمود:

public class MyInitializer : IDatabaseInitializer<Context>
{
public void InitializeDatabase(Context context)
{
if (context.Database.Exists() ||
context.Database.CompatibleWithModel(throwIfNoMetadata: false))
context.Database.Delete();

context.Database.Create();
}
}

سپس برای استفاده از این کلاس در ابتدای برنامه، خواهیم داشت:

System.Data.Entity.Database.SetInitializer(new MyInitializer());


نکته:
اگر از یک بانک اطلاعاتی موجود استفاده می‌کنید (محیط کاری) و نیازی به پیش فرض‌های EF Code first ندارید و همچنین این بانک اطلاعاتی نیز نباید drop شود یا تغییر کند، می‌توانید تمام این پیش فرض‌ها را با دستور زیر غیرفعال کنید:

Database.SetInitializer<Context>(null);

بدیهی است این دستور نیز باید پیش از ایجاد اولین وهله از شیء DbContext فراخوانی شود.


همچنین باید درنظر داشت که در آخرین نگارش‌های پایدار EF Code first، این موارد بهبود یافته‌اند و مبحثی تحت عنوان DB Migration ایجاد شده است تا نیازی نباشد هربار بانک اطلاعاتی drop شود و تمام اطلاعات از دست برود. می‌توان صرفا تغییرات کلاس‌ها را به بانک اطلاعاتی اعمال کرد که به صورت جداگانه، در قسمتی مجزا بررسی خواهد شد. به این ترتیب دیگر نیازی به drop بانک اطلاعاتی نخواهد بود. به صورت پیش فرض در صورت از دست رفتن اطلاعات یک استثناء را سبب خواهد شد (که توسط برنامه نویس قابل تنظیم است) و در حالت خودکار یا دستی با تنظیمات ویژه قابل اعمال است.



تنظیم استراتژی‌های آغاز بانک اطلاعاتی در فایل کانفیگ برنامه

الزامی ندارد که حتما متد Database.SetInitializer را دستی فراخوانی کنیم. با اندکی تنظیم فایل‌های app.config و یا web.config نیز می‌توان نوع استراتژی مورد استفاده را تعیین کرد:

<appSettings>
<add key="DatabaseInitializerForType MyNamespace.MyDbContextClass, MyAssembly"
value="MyNamespace.MyInitializerClass, MyAssembly" />
</appSettings>

<appSettings>
<add key="DatabaseInitializerForType MyNamespace.MyDbContextClass, MyAssembly"
value="Disabled" />
</appSettings>

یکی از دو حالت فوق باید در قسمت appSettings فایل کانفیگ برنامه تنظیم شود. حالت دوم برای غیرفعال کردن پروسه آغاز بانک اطلاعاتی و اعمال تغییرات به آن، بکار می‌رود.
برای نمونه در مثال جاری، جهت استفاده از کلاس MyInitializer فوق، می‌توان از تنظیم زیر نیز استفاده کرد:

<appSettings>
<add key="DatabaseInitializerForType EF_Sample01.Context, EF_Sample01"
value="EF_Sample01.MyInitializer, EF_Sample01" />
</appSettings>



اجرای کدهای ویژه در حین تشکیل یک بانک اطلاعاتی جدید

امکان سفارشی سازی این آغاز کننده‌های پیش فرض نیز وجود دارد. برای مثال:

public class MyCustomInitializer : DropCreateDatabaseIfModelChanges<Context>
{
protected override void Seed(Context context)
{
context.Blogs.Add(new Blog { AuthorName = "Vahid", Title = ".NET Tips" });
context.Database.ExecuteSqlCommand("CREATE INDEX IX_title ON tblBlogs (title)");
base.Seed(context);
}
}

در اینجا با ارث بری از کلاس DropCreateDatabaseIfModelChanges یک آغاز کننده سفارشی را تعریف کرده‌ایم. سپس با تحریف متد Seed آن می‌توان در حین آغاز یک بانک اطلاعاتی، تعدادی رکورد پیش فرض را به آن افزود. کار ذخیره سازی نهایی در متد base.Seed انجام می‌شود.
برای استفاده از آن اینبار در حین فراخوانی متد System.Data.Entity.Database.SetInitializer، از کلاس MyCustomInitializer استفاده خواهیم کرد.
و یا توسط متد context.Database.ExecuteSqlCommand می‌توان دستورات SQL را مستقیما در اینجا اجرا کرد. عموما دستوراتی در اینجا مدنظر هستند که توسط ORMها پشتیبانی نمی‌شوند. برای مثال تغییر collation یک ستون یا افزودن یک ایندکس و مواردی از این دست.


سطح دسترسی مورد نیاز جهت فراخوانی متد Database.SetInitializer

استفاده از متدهای آغاز کننده بانک اطلاعاتی نیاز به سطح دسترسی بر روی بانک اطلاعاتی master را در SQL Server دارند (زیرا با انجام کوئری بر روی این بانک اطلاعاتی مشخص می‌شود، آیا بانک اطلاعاتی مورد نظر پیشتر تعریف شده است یا خیر). البته این مورد حین کار با SQL Server CE شاید اهمیتی نداشته باشد. بنابراین اگر کاربری که با آن به بانک اطلاعاتی متصل می‌شویم سطح دسترسی پایینی دارد نیاز است Persist Security Info=True را به رشته اتصالی اضافه کرد. البته این مورد را پس از انجام تغییرات بر روی بانک اطلاعاتی جهت امنیت بیشتر حذف کنید (یا به عبارتی در محیط کاری Persist Security Info=False باید باشد).

Server=(local);Database=yourDatabase;User ID=yourDBUser;Password=yourDBPassword;Trusted_Connection=False;Persist Security Info=True


تعیین Schema و کاربر فراخوان دستورات SQL

در EF Code first به صورت پیش فرض همه چیز بر مبنای کاربری با دسترسی مدیریتی یا dbo schema در اس کیوال سرور تنظیم شده است. اما اگر کاربر خاصی برای کار با دیتابیس تعریف گردد که در هاست‌های اشتراکی بسیار مرسوم است، دیگر از دسترسی مدیریتی dbo خبری نخواهد بود. اینبار نام جداول ما بجای dbo.tableName مثلا someUser.tableName می‌باشند و عدم دقت به این نکته، اجرای برنامه را غیرممکن می‌سازد.
برای تغییر و تعیین صریح کاربر متصل شده به بانک اطلاعاتی اگر از متادیتا استفاده می‌کنید، روش زیر باید بکارگرفته شود:

[Table("tblBlogs", Schema="someUser")]    
public class Blog

و یا در حالت بکارگیری Fluent API به نحو زیر قابل تنظیم است:

modelBuilder.Entity<Blog>().ToTable("tblBlogs", schemaName:"someUser");






نظرات مطالب
حذف فضاهای خالی در خروجی صفحات ASP.NET MVC
با تشکر از مطلب ارسالی شما 
برای اینکه فضای خالی به درستی حذف شود و همچنین تگ Pre هم در این الگوریتم لحاظ نشود. می‌توان از اکشن فیلتر زیر استفاده کرد 
public class RemoveWhitespacesAttribute : ActionFilterAttribute
    {

        public override void OnActionExecuted(ActionExecutedContext filterContext)
        {

            var response = filterContext.HttpContext.Response;
      
            if (filterContext.HttpContext.Request.RawUrl != "/sitemap.xml")
            {

                if (response.ContentType == "text/html" && response.Filter != null)
                {
                    response.Filter = new HelperClass(response.Filter);
                }
            }
        }

        private class HelperClass : Stream
        {

            private System.IO.Stream Base;

            public HelperClass(System.IO.Stream ResponseStream)
            {

                if (ResponseStream == null)
                    throw new ArgumentNullException("ResponseStream");
                this.Base = ResponseStream;
            }

            StringBuilder s = new StringBuilder();

            public override void Write(byte[] buffer, int offset, int count)
            {

                string HTML = Encoding.UTF8.GetString(buffer, offset, count);

                Regex reg = new Regex(@"(?<=\s)\s+(?![^<>]*</pre>)");
                HTML = reg.Replace(HTML, string.Empty);

                buffer = System.Text.Encoding.UTF8.GetBytes(HTML);
                this.Base.Write(buffer, 0, buffer.Length);
            }

            #region Other Members

            public override int Read(byte[] buffer, int offset, int count)
            {

                throw new NotSupportedException();
            }

            public override bool CanRead { get { return false; } }

            public override bool CanSeek { get { return false; } }

            public override bool CanWrite { get { return true; } }

            public override long Length { get { throw new NotSupportedException(); } }

            public override long Position
            {

                get { throw new NotSupportedException(); }
                set { throw new NotSupportedException(); }
            }

            public override void Flush()
            {

                Base.Flush();
            }

            public override long Seek(long offset, SeekOrigin origin)
            {

                throw new NotSupportedException();
            }

            public override void SetLength(long value)
            {

                throw new NotSupportedException();
            }

            #endregion
        }

    }
برای اجرا هم در Global.asax آن را فراخوانی کرد.  
 protected void Application_Start()
        {
            try
            {
                GlobalFilters.Filters.Add(new App_Start.RemoveWhitespacesAttribute());
            }
            catch
            {
                HttpRuntime.UnloadAppDomain(); // سبب ری استارت برنامه و آغاز مجدد آن با درخواست بعدی می‌شود
                throw;
            }

        }
در نهایت خروجی به شکل زیر رندر می‌شود

برای Gzip هم  اکثر در این حالت که هردو مورد با هم قرار داده شده است در برخی از موارد فایل‌های جاواسکریپ را با مشکل روبرو می‌کند .به نظر من از Gzip توکار IIS استفاده شود بهتر است. البته باید ماژول آن در ISS فعال شده باشد.

برای اینکار هم داخل Web.config کد‌های زیر را داخل configuration قرار بدید.


<httpCompression directory="%SystemDrive%\inetpub\temp\IIS Temporary Compressed Files">
      <scheme name="gzip" dll="%Windir%\system32\inetsrv\gzip.dll" staticCompressionLevel="9" />
      <dynamicTypes>
        <add mimeType="text/*" enabled="true" />
        <add mimeType="message/*" enabled="true" />
        <add mimeType="application/x-javascript" enabled="true" />
        <add mimeType="application/javascript" enabled="true" />
        <add mimeType="application/json" enabled="true" />
        <add mimeType="application/json; charset=utf-8" enabled="true" />
        <add mimeType="application/atom+xml" enabled="true" />
        <add mimeType="application/xaml+xml" enabled="true" />
        <add mimeType="*/*" enabled="false" />
      </dynamicTypes>
      <staticTypes>
        <add mimeType="text/*" enabled="true" />
        <add mimeType="message/*" enabled="true" />
        <add mimeType="application/x-javascript" enabled="true" />
        <add mimeType="application/javascript" enabled="true" />
        <add mimeType="application/json" enabled="true" />
        <add mimeType="application/json; charset=utf-8" enabled="true" />
        <add mimeType="application/atom+xml" enabled="true" />
        <add mimeType="application/xaml+xml" enabled="true" />
        <add mimeType="*/*" enabled="false" />
      </staticTypes>
    </httpCompression>
    <urlCompression doStaticCompression="true" doDynamicCompression="true" />
  </system.webServer>
  <location path="Default Web Site">
    <system.webServer>
      <serverRuntime enabled="true"
         frequentHitThreshold="1"
         frequentHitTimePeriod="10:00:00" />
    </system.webServer>
  </location>


بازخوردهای دوره
تزریق وابستگی‌ها در فیلترهای ASP.NET MVC
در مورد فیلترهای سراسری، حلقه‌ی زیر در کلاس StructureMapFilterProvider فراخوانی نخواهد شد:
var filters = base.GetFilters(controllerContext, actionDescriptor);
foreach (var filter in filters)
بنابراین container.BuildUp ایی هم بر روی فیلتر در حال اجرا، فراخوانی نمی‌شود و وابستگی‌های آن تامین نخواهند شد.
برای حل این مشکل، بجای روش معمول معرفی فیلترهای سراسری:
 GlobalFilters.Filters.Add(new LogAttribute());
بنویسید:
 GlobalFilters.Filters.Add(SmObjectFactory.Container.GetInstance<LogAttribute>());
در این حالت، در ابتدای کار برنامه، تمام وابستگی‌های مرتبط با LogAttribute هم وهله سازی می‌شوند.

مشکل!
این وهله سازی، فقط یکبار آن هم در ابتدای برنامه انجام می‌شود. یعنی وابستگی‌های استفاده شده‌ی در فیلتر سراسری، صرفنظر از طول عمر تعریف شده‌ی برای آن‌ها توسط IoC Container، دیگر وهله سازی مجدد نخواهند شد و این مساله برای حالت‌هایی مانند کار با دیتابیس مشکل ساز است.
برای حل این مشکل، اینترفیس IContainer را به فیلتر تزریق کنید:
public class LogAttribute : ActionFilterAttribute
{
    private readonly IContainer _container;
 
    //نباید به این صورت تعریف شود چون در فیلترهای سراسری فقط یکبار وهله سازی خواهد شد
    //public ILogActionService LogActionService { get; set; }
 
    public LogAttribute(IContainer container)
    {
        _container = container;
    }
 
    public override void OnActionExecuted(ActionExecutedContext filterContext)
    {
        _container.GetInstance<ILogActionService>().Log("......data......");
        //LogActionService.Log("......data......");
        base.OnActionExecuted(filterContext);
    }
}
در این حالت هرچند کلاس LogAttribute ایی که به صورت فیلتر سراسری تعریف شده‌است، یکبار در آغاز کار برنامه وهله سازی می‌شود، اما وابستگی‌های مورد نیاز آن، توسط container.GetInstance به ازای هر بار فراخوانی، مجددا ساخته خواهند شد و دیگر تک وهله‌ای نخواهند بود.

روش بهتر transient کردن وابستگی‌ها: استفاده از Func
مطالب
مقابله با XSS ؛ یکبار برای همیشه!

ASP.NET به صورت پیش فرض در مقابل ارسال هر نوع تگی عکس العمل نشان می‌دهد و پیغام خطای یافتن خطری بالقوه را گوشزد می‌کند. اما بین خودمان باشد، همه این قابلیت را خاموش می‌کنند! چون در یک برنامه واقعی نیاز است تا مثلا کاربران تگ html هم ارسال کنند. برای نمونه یک ادیتور متنی پیشرفته را درنظر بگیرید. خاموش کردن این قابلیت هم مساوی است با فراهم کردن امکان ارسال تگ‌های مجاز و در کنار آن بی دفاع گذاشتن برنامه در مقابل حملات XSS.
توصیه هم این است که همه جا از توابع مثلا HtmlEncode و موارد مشابه حتما استفاده کنید. ولی باز هم خودمونیم ... چند نفر از شماها اینکار را می‌کنید؟!
بهترین کار در این موارد وارد شدن به pipe line پردازشی ASP.NET و دستکاری آن است! اینکار هم توسط HttpModules میسر است. به عبارتی در ادامه می‌خواهیم ماژولی را بنویسیم که کلیه تگ‌های ارسالی کوئری استرینگ‌ها را پاک کرده و همچنین تگ‌های خطرناک موجود در مقادیر ارسالی فرم‌های برنامه را هم به صورت خودکار حذف کند. اما هنوز اجازه بدهد تا کاربران بتوانند تگ HTML هم ارسال کنند.
مشکل! در ASP.NET مقادیر ارسالی کوئری استرینگ‌ها و همچنین فرم‌ها به صورت NameValueCollection در اختیار برنامه قرار می‌گیرند و ... خاصیت IsReadOnly این مجموعه‌ها در حین ارسال، به صورت پیش فرض true است و همچنین غیرعمومی! یعنی به همین سادگی نمی‌توان عملیات تمیزکاری را روی مقادیر ارسالی، پیش از مهیا شدن آن جهت استفاده در برنامه اعمال کرد. بنابراین در ابتدای کار نیاز است با استفاده از قابلیت Reflection ، اندکی در سازوکار داخلی ASP.NET دست برد، این خاصیت فقط خواندنی غیرعمومی را برای مدت کوتاهی false کرد و سپس مقصود نهایی را اعمال نمود. پیاده سازی آن را در ادامه مشاهده می‌کنید:
using System;
using System.Collections.Specialized;
using System.Reflection;
using System.Text.RegularExpressions;
using System.Web;
using Microsoft.Security.Application;
namespace AntiXssMdl { public class AntiXssModule : IHttpModule { private static readonly Regex _cleanAllTags = new Regex("<[^>]+>", RegexOptions.Compiled); public void Init(HttpApplication context) { context.BeginRequest += CleanUpInput; }
public void Dispose() { }
private static void CleanUpInput(object sender, EventArgs e) { HttpRequest request = ((HttpApplication)sender).Request; if (request.QueryString.Count > 0) { //تمیزکاری مقادیر کلیه کوئری استرینگ‌ها پیش از استفاده در برنامه CleanUpAndEncode(request.QueryString, allowHtmltags: false); }
if (request.HttpMethod == "POST") { //تمیزکاری کلیه مقادیر ارسالی به سرور if (request.Form.Count > 0) { CleanUpAndEncode(request.Form, allowHtmltags: true); } } }
private static void CleanUpAndEncode(NameValueCollection collection, bool allowHtmltags) { //اندکی دستکاری در سیستم داخلی دات نت PropertyInfo readonlyProperty = collection .GetType() .GetProperty("IsReadOnly", BindingFlags.Instance | BindingFlags.NonPublic); readonlyProperty.SetValue(collection, false, null);//IsReadOnly=false
for (int i = 0; i < collection.Count; i++) { if (string.IsNullOrWhiteSpace(collection[i])) continue;
if (!allowHtmltags) { //در حالت کوئری استرینگ دلیلی برای ارسال هیچ نوع تگی وجود ندارد collection[collection.Keys[i]] = AntiXss.HtmlEncode(_cleanAllTags.Replace(collection[i], string.Empty)); } else { //قصد تمیز سازی ویوو استیت را نداریم چون در این حالت وب فرم‌ها از کار می‌افتند if (collection.Keys[i].StartsWith("__VIEWSTATE")) continue; //در سایر موارد کاربران مجازند فقط تگ‌های سالم را ارسال کنند و مابقی حذف می‌شود collection[collection.Keys[i]] = Sanitizer.GetSafeHtml(collection[i]); } }
readonlyProperty.SetValue(collection, true, null);//IsReadOnly=true } } }

در این کلاس از کتابخانه AntiXSS مایکروسافت استفاده شده است. آخرین نگارش آن‌را از اینجا دریافت نمائید. نکته مهم آن متد Sanitizer.GetSafeHtml است. به کمک آن با خیال راحت می‌توان در یک سایت، از یک ادیتور متنی پیشرفته استفاده کرد. کاربران هنوز می‌توانند تگ‌های HTML را ارسال کنند؛ اما در این بین هرگونه سعی در ارسال عبارات و تگ‌های حاوی حملات XSS پاکسازی می‌شود.

و یک وب کانفیگ نمونه برای استفاده از آن به صورت زیر می‌تواند باشد (تنظیم شده برای IIS6 و 7):
<?xml version="1.0"?>
<configuration>
<system.web>
  <pages validateRequest="false" enableEventValidation="false" />
  <httpRuntime requestValidationMode="2.0" />
  <compilation debug="true" targetFramework="4.0" />
  <httpModules>
    <add name="AntiXssModule" type="AntiXssMdl.AntiXssModule"/>
  </httpModules>
</system.web>
<system.webServer> <validation validateIntegratedModeConfiguration="false"/> <modules> <add name="AntiXssModule" type="AntiXssMdl.AntiXssModule"/> </modules> </system.webServer> </configuration>

برای مثال به تصویر زیر دقت کنید. ماژول فوق، فقط تگ‌های سبز رنگ را (حین ارسال به سرور) مجاز دانسته، اسکریپت ذیل لینک را کلا حذف کرده و تگ‌های موجود در کوئری استرینگ را هم نهایتا (زمانیکه در اختیار برنامه قرار می‌گیرد) حذف خواهد کرد.

دریافت نسخه جدید و نهایی این مثال
نظرات مطالب
چگونگی دسترسی به فیلد و خاصیت غیر عمومی
آیا می‌توان به کمک رفلکشن به خصوصیتی که مثلا Set ندارد مقدار دهی کرد. بعنوان مثال
class Program
{
  static void Main(string[] args)
  {
      Book book = new Book();
      var codeprop = book.GetType().GetProperty("Code", BindingFlags.Public | BindingFlags.Instance);
      codeprop.SetValue(book, 20, null);
      var value = codeprop.GetValue(book, null);
  }
}

public class Book
{
  public int code;
  public int Code
  {
      get { return code; }
  }
}
مطالب
آشنایی با آزمایش واحد (unit testing) در دات نت، قسمت 3

آشنایی با NUnit

NUnit یکی از فریم ورک‌های آزمایش واحد سورس باز مخصوص دات نت فریم ورک است. (کلا در دات نت هرجایی دیدید که N ، به ابتدای برنامه‌ای یا کتابخانه‌ای اضافه شده یعنی نمونه منتقل شده از محیط جاوا به دات نت است. برای مثال NHibernate از Hibernate جاوا گرفته شده است و الی آخر)
این برنامه با سی شارپ نوشته شده است اما تمامی زبان‌های دات نتی را پشتیبانی می‌کند (اساسا با زبان نوشته شده کاری ندارد و فایل اسمبلی برنامه را آنالیز می‌کند. بنابراین فرقی نمی‌کند که در اینجا چه زبانی بکار گرفته شده است).

ابتدا NUnit را دریافت نمائید:
http://nunit.org/index.php?p=download

یک برنامه ساده از نوع console را در VS.net آغاز کنید.
کلاس MyList را با محتوای زیر به پروژه اضافه کنید:
using System.Collections.Generic;

namespace sample
{
public class MyList
{
public static List<int> GetListOfIntItems(int numberOfItems)
{
List<int> res = new List<int>();

for (int i = 0; i < numberOfItems; i++)
res.Add(i);

return res;
}
}

}

یکبار پروژه را کامپایل کنید.

اکنون بر روی نام پروژه در قسمت solution explorer کلیک راست کرده و گزینه add->new project را انتخاب کنید. نوع این پروژه را که متدهای آزمایش واحد ما را تشکیل خواهد داد، class library انتخاب کنید. با نام مثلا TestLibrary (شکل زیر).



با توجه به اینکه NUnit ، اسمبلی برنامه (فایل exe یا dll آن‌را) آنالیز می‌کند، بنابراین می‌توان پروژه تست را جدای از پروژه اصلی ایجاد نمود و مورد استفاده قرار داد.
پس از ایجاد پروژه class library ، باید ارجاعی از NUnit framework را به آن اضافه کنیم. به محل نصب NUnit مراجعه کرده (پوشه bin آن) و ارجاعی به فایل nunit.framework.dll را به پروژه اضافه نمائید (شکل زیر).



سپس فضاهای نام مربوطه را به کلاس آزمایش واحد خود اضافه خواهیم کرد:

using NUnit.Framework;
using NUnit.Framework.SyntaxHelpers;

اولین نکته‌ای را که باید در نظر داشت این است که کلاس آزمایش واحد ما باید Public باشد تا در حین آنالیز اسمبلی پروژه توسط NUint، قابل دسترسی و بررسی باشد.
سپس باید ویژگی جدیدی به نام TestFixture را به این کلاس اضافه کرد.

[TestFixture]
public class TestClass

این ویژگی به NUnit‌ می‌گوید که در این کلاس به دنبال متدهای آزمایش واحد بگرد. (در NUnit از attribute ها برای توصیف عملکرد یک متد و همچنین دسترسی runtime به آن‌ها استفاده می‌شود)
سپس هر متدی که به عنوان متد آزمایش واحد نوشته می‌شود، باید دارای ویژگی Test باشد تا توسط NUnit بررسی گردد:

[Test]
public void TestGetListOfIntItems()

نکته: متد Test ما باید public‌ و از نوع void باشد و همچنین هیچ پارامتری هم نباید داشته باشد.

اکنون برای اینکه بتوانیم متد GetListOfIntItems برنامه خود را در پروژه دیگری تست کنیم، باید ارجاعی را به اسمبلی آن اضافه کنیم. همانند قبل، از منوی project‌ گزینه add reference ، فایل exe برنامه کنسول خود را انتخاب کرده و ارجاعی از آن‌را به پروژه class library اضافه می‌کنیم. بدیهی است امکان اینکه کلاس تست در همان پروژه هم قرار می‌گرفت وجود داشت و صرفا جهت جداسازی آزمایش از برنامه اصلی این‌کار صورت گرفت.
پس از این مقدمات، اکنون متد آزمایش واحد ساده زیر را در نظر بگیرید:

[Test]
public void TestGetListOfIntItems()
{
const int count = 5;
List<int> items = sample.MyList.GetListOfIntItems(count);
Assert.That(items.Count,Is.EqualTo(5));
}

قصد داریم بررسی کنیم آیا متد GetListOfIntItems واقعا همان تعداد آیتمی را که باید برگرداند، بازگشت می‌دهد؟ عدد 5 به آن پاس شده است و در ادامه قصد داریم بررسی کنیم، count شیء حاصل (items در اینجا) آیا واقعا مساوی عدد 5 است؟
اگر آن را (سطر مربوط به Assert را) کلمه به کلمه بخواهیم به فارسی ترجمه کنیم به صورت زیر خواهد بود:
می‌خواهیم اثبات کنیم که count مربوط به شیء items مساوی 5 است.

پس از اضافه کردن متد فوق، پروژه را کامپایل نمائید.

اکنون برنامه nunit.exe را اجرا کنید تا NUnit IDE ظاهر شود (در همان دایرکتوری bin مسیر نصب NUnit قرار دارد).
از منوی File آن یک پروژه جدید را آغاز نموده و آنرا ذخیره کنید.
سپس از منوی project آن، با استفاده از گزینه add assembly ، فایل dll کتابخانه تست خود را اضافه نمائید.
احتمالا پس از انجام این عملیات بلافاصله با خطای زیر مواجه خواهید شد:

---------------------------
Assembly Not Loaded
---------------------------
System.ApplicationException : Unable to load TestLibrary because it is not located under
the AppBase
----> System.IO.FileNotFoundException : Could not load file or assembly
'TestLibrary' or one of its dependencies. The system cannot find the file specified.
For further information, use the Exception Details menu item.

این خطا به این معنا است که پروژه جدید NUnit باید دقیقا در همان پوشه خروجی پروژه، جایی که فایل dll کتابخانه تست ما تولید شده است، ذخیره گردد. پس از افزودن اسمبلی، نمای برنامه NUnit باید به شکل زیر باشد:



همانطور که ملاحظه می‌کنید، NUnit با استفاده از قابلیت‌های reflection در دات نت، اسمبلی را بارگذاری می‌کند و تمامی کلاس‌هایی که دارای ویژگی TestFixture باشند در آن لیست خواهد شد.
اکنون بر روی دکمه run کلیک کنید تا اولین آزمایش ما انجام شود. (شکل زیر)



رنگ سبز در اینجا به معنای با موفقیت انجام شدن آزمایش است.

ادامه دارد...

مطالب
Func یا Expression Func در EF
با بررسی کدهای مختلف Entity framework گاهی از اوقات در امضای توابع کمکی نوشته شده، <>Func مشاهده می‌شود و در بعضی از موارد <<>Expression<Func و ... به نظر استفاده کنندگان دقیقا نمی‌دانند که تفاوت این دو در چیست و کدامیک را باید/یا بهتر است بکار برد.

ابتدا مثال کامل ذیل را در نظر بگیرید:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Data.Entity;
using System.Data.Entity.Migrations;
using System.Linq;
using System.Linq.Expressions;

namespace Sample
{
    public abstract class BaseEntity
    {
        public int Id { set; get; }
    }

    public class Receipt : BaseEntity
    {
        public int TotalPrice { set; get; }
    }

    public class MyContext : DbContext
    {
        public DbSet<Receipt> Receipts { get; set; }
    }

    public class Configuration : DbMigrationsConfiguration<MyContext>
    {
        public Configuration()
        {
            AutomaticMigrationsEnabled = true;
            AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
        }

        protected override void Seed(MyContext context)
        {
            if (!context.Receipts.Any())
            {
                for (int i = 0; i < 20; i++)
                {
                    context.Receipts.Add(new Receipt { TotalPrice = i });
                }
            }
            base.Seed(context);
        }
    }

    public static class EFUtils
    {
        public static IList<T> LoadEntities<T>(this DbContext ctx, Expression<Func<T, bool>> predicate) where T : class
        {
            return ctx.Set<T>().Where(predicate).ToList();
        }

        public static IList<T> LoadData<T>(this DbContext ctx, Func<T, bool> predicate) where T : class
        {
            return ctx.Set<T>().Where(predicate).ToList();
        }
    }

    public static class Test
    {
        public static void RunTests()
        {
            startDB();

            using (var context = new MyContext())
            {
                var list1 = context.LoadEntities<Receipt>(x => x.TotalPrice == 10);
                var list2 = context.LoadData<Receipt>(x => x.TotalPrice == 20);
            }
        }

        private static void startDB()
        {
            Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<MyContext, Configuration>());
            // Forces initialization of database on model changes.
            using (var context = new MyContext())
            {
                context.Database.Initialize(force: true);
            }
        }
    }
}
در این مثال ابتدا کلاس Receipt تعریف شده و سپس توسط کلاس MyContext در معرض دید EF قرار گرفته است. در ادامه توسط کلاس Configuration نحوه آغاز بانک اطلاعاتی مشخص گردیده است؛ به همراه ثبت تعدادی رکورد نمونه.
نکته اصلی مورد بحث، کلاس کمکی EFUtils است که در آن دو متد الحاقی LoadEntities و LoadData تعریف شده‌اند. در متد LoadEntities، امضای متد شامل Expression Func است و در متد LoadData فقط Func ذکر شده است.
در ادامه اگر برنامه را توسط فراخوانی متد RunTests اجرا کنیم، به نظر شما خروجی SQL حاصل از list1 و list2 چیست؟
احتمالا شاید عنوان کنید که هر دو یک خروجی SQL دارند (با توجه به اینکه بدنه متدهای LoadEntities و LoadData دقیقا/یا به نظر یکی هستند) اما یکی از پارامتر 10 استفاده می‌کند و دیگری از پارامتر 20. تفاوت دیگری ندارند.
اما ... اینطور نیست!
خروجی SQL متد LoadEntities در متد RunTests به صورت زیر است:
 SELECT
[Extent1].[Id] AS [Id],
[Extent1].[TotalPrice] AS [TotalPrice]
FROM [dbo].[Receipts] AS [Extent1]
WHERE 10 = [Extent1].[TotalPrice]
و ... خروجی متد LoadData به نحو زیر:
 SELECT
[Extent1].[Id] AS [Id],
[Extent1].[TotalPrice] AS [TotalPrice]
FROM [dbo].[Receipts] AS [Extent1]
بله. در لیست دوم هیچ فیلتری انجام نشده (در حالت استفاده از Func خالی) و کل اطلاعات موجود در جدول Receipts، بازگشت داده شده است.
چرا؟
Func اشاره‌گری است به یک متد و Expression Func بیانگر ساختار درختی عبارت lambda نوشته شده است. این ساختار درختی صرفا بیان می‌کند که عبارت lambda منتسب، چه کاری را قرار است یا می‌تواند انجام دهد؛ بجای انجام واقعی آن.
 public static IQueryable<TSource> Where<TSource>(this IQueryable<TSource> source, Expression<Func<TSource, bool>> predicate);
public static IEnumerable<TSource> Where<TSource>(this IEnumerable<TSource> source, Func<TSource, bool> predicate);
اگر از Expression Func استفاده شود، از متد Where ایی استفاده خواهد شد که خروجی IQueryable دارد. اگر از Func استفاده شود، از overload دیگری که خروجی و ورودی  IEnumerable دارد به صورت خودکار استفاده می‌گردد.
بنابراین هرچند بدنه دو متد LoadEntities و LoadData به ظاهر یکی هستند، اما بر اساس نوع ورودی Where ایی که دریافت می‌کنند، اگر Expression Func باشد، EF فرصت آنالیز و ترجمه عبارت ورودی را خواهد یافت اما اگر Func باشد، ابتدا باید کل اطلاعات را به صورت یک لیست IEnumerable دریافت و سپس سمت کلاینت، خروجی نهایی را فیلتر کند.
اگر برنامه را اجرا کنید نهایتا هر دو لیست یک و دو، بر اساس شرط عنوان شده عمل خواهند کرد و فیلتر خواهند شد. اما در حالت اول این فیلتر شدن سمت بانک اطلاعاتی است و در حالت دوم کل اطلاعات بارگذاری شده و سپس سمت کاربر فیلتر می‌شود (که کارآیی پایینی دارد).


نتیجه گیری
به امضای متد Where ایی که در حال استفاده است دقت کنید. همینطور در مورد Sum ، Count و یا موارد مشابه دیگری که predicate قبول می‌کنند.
مطالب
امن سازی برنامه‌های ASP.NET Core توسط IdentityServer 4x - قسمت دوازدهم- یکپارچه سازی با اکانت گوگل
در مطلب قبلی «استفاده از تامین کننده‌های هویت خارجی»، نحوه‌ی استفاده از اکانت‌های ویندوزی کاربران یک شبکه، به عنوان یک تامین کننده‌ی هویت خارجی بررسی شد. در ادامه می‌خواهیم از اطلاعات اکانت گوگل و IDP مبتنی بر OAuth 2.0 آن به عنوان یک تامین کننده‌ی هویت خارجی دیگر استفاده کنیم.


ثبت یک برنامه‌ی جدید در گوگل

اگر بخواهیم از گوگل به عنوان یک IDP ثالث در IdentityServer استفاده کنیم، نیاز است در ابتدا برنامه‌ی IDP خود را به آن معرفی و در آنجا ثبت کنیم. برای این منظور مراحل زیر را طی خواهیم کرد:

1- مراجعه به developer console گوگل و ایجاد یک پروژه‌ی جدید
https://console.developers.google.com
در صفحه‌ی باز شده، بر روی دکمه‌ی select project در صفحه و یا لینک select a project در نوار ابزار آن کلیک کنید. در اینجا دکمه‌ی new project و یا create را مشاهده خواهید کرد. هر دوی این مفاهیم به صفحه‌ی زیر ختم می‌شوند:


در اینجا نامی دلخواه را وارد کرده و بر روی دکمه‌ی create کلیک کنید.

2- فعالسازی API بر روی این پروژه‌ی جدید


در ادامه بر روی لینک Enable APIs And Services کلیک کنید و سپس google+ api را جستجو نمائید.
پس از ظاهر شدن آن، این گزینه را انتخاب و در صفحه‌ی بعدی، آن‌را با کلیک بر روی دکمه‌ی enable، فعال کنید.

3- ایجاد credentials


در اینجا بر روی دکمه‌ی create credentials کلیک کرده و در صفحه‌ی بعدی، این سه گزینه را با مقادیر مشخص شده، تکمیل کنید:
• Which API are you using? – Google+ API
• Where will you be calling the API from? – Web server (e.g. node.js, Tomcat)
• What data will you be accessing? – User data
سپس در ذیل این صفحه بر روی دکمه‌ی «What credentials do I need» کلیک کنید تا به صفحه‌ی پس از آن هدایت شوید. اینجا است که مشخصات کلاینت OAuth 2.0 تکمیل می‌شوند. در این صفحه، سه گزینه‌ی آن‌را به صورت زیر تکمیل کنید:
• نام: همان مقدار پیش‌فرض آن
• Authorized JavaScript origins: آن‌را خالی بگذارید.
• Authorized redirect URIs: این مورد همان callback address مربوط به IDP ما است که در اینجا آن‌را با آدرس زیر مقدار دهی خواهیم کرد.
https://localhost:6001/signin-google
این آدرس، به آدرس IDP لوکال ما اشاره می‌کند و مسیر signin-google/ آن باید به همین نحو تنظیم شود تا توسط برنامه شناسایی شود.
سپس در ذیل این صفحه بر روی دکمه‌ی «Create OAuth 2.0 Client ID» کلیک کنید تا به صفحه‌ی «Set up the OAuth 2.0 consent screen» بعدی هدایت شوید. در اینجا دو گزینه‌ی آن‌را به صورت زیر تکمیل کنید:
- Email address: همان آدرس ایمیل واقعی شما است.
- Product name shown to users: یک نام دلخواه است. نام برنامه‌ی خود را برای نمونه ImageGallery وارد کنید.
برای ادامه بر روی دکمه‌ی Continue کلیک نمائید.

4- دریافت credentials
در پایان این گردش کاری، به صفحه‌ی نهایی «Download credentials» می‌رسیم. در اینجا بر روی دکمه‌ی download کلیک کنید تا ClientId  و ClientSecret خود را توسط فایلی به نام client_id.json دریافت نمائید.
سپس بر روی دکمه‌ی Done در ذیل صفحه کلیک کنید تا این پروسه خاتمه یابد.


تنظیم برنامه‌ی IDP برای استفاده‌ی از محتویات فایل client_id.json

پس از پایان عملیات ایجاد یک برنامه‌ی جدید در گوگل و فعالسازی Google+ API در آن، یک فایل client_id.json را دریافت می‌کنیم که اطلاعات آن باید به صورت زیر به فایل آغازین برنامه‌ی IDP اضافه شود:
الف) تکمیل فایل src\IDP\DNT.IDP\appsettings.json
{
  "Authentication": {
    "Google": {
      "ClientId": "xxxx",
      "ClientSecret": "xxxx"
    }
  }
}
در اینجا مقادیر خواص client_secret و client_id موجود در فایل client_id.json دریافت شده‌ی از گوگل را به صورت فوق به فایل appsettings.json اضافه می‌کنیم.
ب) تکمیل اطلاعات گوگل در کلاس آغازین برنامه
namespace DNT.IDP
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
   // ... 

            services.AddAuthentication()
                .AddGoogle(authenticationScheme: "Google", configureOptions: options =>
                {
                    options.SignInScheme = IdentityServerConstants.ExternalCookieAuthenticationScheme;
                    options.ClientId = Configuration["Authentication:Google:ClientId"];
                    options.ClientSecret = Configuration["Authentication:Google:ClientSecret"];
                });
        }
خود ASP.NET Core از تعریف اطلاعات اکانت‌های Google, Facebook, Twitter, Microsoft Account و  OpenID Connect پشتیبانی می‌کند که در اینجا نحوه‌ی تنظیم اکانت گوگل آن‌را مشاهده می‌کنید.
- authenticationScheme تنظیم شده باید یک عبارت منحصربفرد باشد.
- همچنین SignInScheme یک چنین مقداری را در اصل دارد:
 public const string ExternalCookieAuthenticationScheme = "idsrv.external";
از این نام برای تشکیل قسمتی از نام کوکی که اطلاعات اعتبارسنجی گوگل در آن ذخیره می‌شود، کمک گرفته خواهد شد.


آزمایش اعتبارسنجی کاربران توسط اکانت گوگل آن‌ها

اکنون که تنظیمات اکانت گوگل به پایان رسید و همچنین به برنامه نیز معرفی شد، برنامه‌ها را اجرا کنید. مشاهده خواهید کرد که امکان لاگین توسط اکانت گوگل نیز به صورت خودکار به صفحه‌ی لاگین IDP ما اضافه شده‌است:


در اینجا با کلیک بر روی دکمه‌ی گوگل، به صفحه‌ی لاگین آن که به همراه نام برنامه‌ی ما است و انتخاب اکانتی از آن هدایت می‌شویم:


پس از آن، از طرف گوگل به صورت خودکار به IDP (همان آدرسی که در فیلد Authorized redirect URIs وارد کردیم)، هدایت شده و callback رخ‌داده، ما را به سمت صفحه‌ی ثبت اطلاعات کاربر جدید هدایت می‌کند. این تنظیمات را در قسمت قبل ایجاد کردیم:
namespace DNT.IDP.Controllers.Account
{
    [SecurityHeaders]
    [AllowAnonymous]
    public class ExternalController : Controller
    {
        public async Task<IActionResult> Callback()
        {
            var result = await HttpContext.AuthenticateAsync(IdentityServer4.IdentityServerConstants.ExternalCookieAuthenticationScheme);
            var returnUrl = result.Properties.Items["returnUrl"] ?? "~/";

            var (user, provider, providerUserId, claims) = await FindUserFromExternalProvider(result);
            if (user == null)
            {
                // user = AutoProvisionUser(provider, providerUserId, claims);
                
                var returnUrlAfterRegistration = Url.Action("Callback", new { returnUrl = returnUrl });
                var continueWithUrl = Url.Action("RegisterUser", "UserRegistration" ,
                    new { returnUrl = returnUrlAfterRegistration, provider = provider, providerUserId = providerUserId });
                return Redirect(continueWithUrl);
            }
اگر خروجی متد FindUserFromExternalProvider آن null باشد، یعنی کاربری که از سمت تامین کننده‌ی هویت خارجی/گوگل به برنامه‌ی ما وارد شده‌است، دارای اکانتی در سمت IDP نیست. به همین جهت او را به سمت صفحه‌ی ثبت نام کاربر هدایت می‌کنیم.
در اینجا نحوه‌ی اصلاح اکشن متد Callback را جهت هدایت یک کاربر جدید به صفحه‌ی ثبت نام و تکمیل اطلاعات مورد نیاز IDP را مشاهده می‌کنید.
returnUrl ارسالی به اکشن متد RegisterUser، به همین اکشن متد جاری اشاره می‌کند. یعنی کاربر پس از تکمیل اطلاعات و اینبار نال نبودن user او، گردش کاری جاری را ادامه خواهد داد و به برنامه با این هویت جدید وارد می‌شود.


اتصال کاربر وارد شده‌ی از طریق یک IDP خارجی به اکانتی که هم اکنون در سطح IDP ما موجود است

تا اینجا اگر کاربری از طریق یک IDP خارجی به برنامه وارد شود، او را به صفحه‌ی ثبت نام کاربر هدایت کرده و پس از دریافت اطلاعات او، اکانت خارجی او را به اکانتی جدید که در IDP خود ایجاد می‌کنیم، متصل خواهیم کرد. به همین جهت بار دومی که این کاربر به همین ترتیب وارد سایت می‌شود، دیگر صفحه‌ی ثبت نام و تکمیل اطلاعات را مشاهده نمی‌کند. اما ممکن است کاربری که برای اولین بار از طریق یک IDP خارجی به سایت ما وارد شده‌است، هم اکنون دارای یک اکانت دیگری در سطح IDP ما باشد؛ در اینجا فقط اتصالی بین این دو صورت نگرفته‌است. بنابراین در این حالت بجای ایجاد یک اکانت جدید، بهتر است از همین اکانت موجود استفاده کرد و صرفا اتصال UserLogins او را تکمیل نمود.
به همین جهت ابتدا نیاز است لیست Claims بازگشتی از گوگل را بررسی کنیم:
var (user, provider, providerUserId, claims) = await FindUserFromExternalProvider(result);  
foreach (var claim in claims)
{
   _logger.LogInformation($"External provider[{provider}] info-> claim:{claim.Type}, value:{claim.Value}");
}
در اینجا پس از فراخوانی FindUserFromExternalProvider، لیست Claims بازگشت داده شده‌ی توسط IDP خارجی را لاگ می‌کنیم که در حالت استفاده‌ی از گوگل چنین خروجی را دارد:
External provider[Google] info-> claim:http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/name, value:Vahid N.
External provider[Google] info-> claim:http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/givenname, value:Vahid
External provider[Google] info-> claim:http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/surname, value:N.
External provider[Google] info-> claim:urn:google:profile, value:https://plus.google.com/105013528531611201860
External provider[Google] info-> claim:http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/emailaddress, value:my.name@gmail.com
بنابراین اگر بخواهیم بر اساس این claims بازگشتی از گوگل، کاربر جاری در بانک اطلاعاتی خود را بیابیم، فقط کافی است اطلاعات claim مخصوص emailaddress آن‌را مورد استفاده قرار دهیم:
        [HttpGet]
        public async Task<IActionResult> Callback()
        {
            // ...

            var (user, provider, providerUserId, claims) = await FindUserFromExternalProvider(result);
            if (user == null)
            {
                // user wasn't found by provider, but maybe one exists with the same email address?  
                if (provider == "Google")
                {
                    // email claim from Google
                    var email = claims.FirstOrDefault(c =>
                        c.Type == "http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/emailaddress");
                    if (email != null)
                    {
                        var userByEmail = await _usersService.GetUserByEmailAsync(email.Value);
                        if (userByEmail != null)
                        {
                            // add Google as a provider for this user
                            await _usersService.AddUserLoginAsync(userByEmail.SubjectId, provider, providerUserId);

                            // redirect to ExternalLoginCallback
                            var continueWithUrlAfterAddingUserLogin =
                                Url.Action("Callback", new {returnUrl = returnUrl});
                            return Redirect(continueWithUrlAfterAddingUserLogin);
                        }
                    }
                }


                var returnUrlAfterRegistration = Url.Action("Callback", new {returnUrl = returnUrl});
                var continueWithUrl = Url.Action("RegisterUser", "UserRegistration",
                    new {returnUrl = returnUrlAfterRegistration, provider = provider, providerUserId = providerUserId});
                return Redirect(continueWithUrl);
            }
در اینجا ابتدا بررسی شده‌است که آیا کاربر جاری واکشی شده‌ی از بانک اطلاعاتی نال است؟ اگر بله، اینبار بجای هدایت مستقیم او به صفحه‌ی ثبت کاربر و تکمیل مشخصات او، مقدار email این کاربر را از لیست claims بازگشتی او از طرف گوگل، استخراج می‌کنیم. سپس بر این اساس اگر کاربری در بانک اطلاعاتی وجود داشت، تنها اطلاعات تکمیلی UserLogin او را که در اینجا خالی است، به اکانت گوگل او متصل می‌کنیم. به این ترتیب دیگر کاربر نیازی نخواهد داشت تا به صفحه‌ی ثبت اطلاعات تکمیلی هدایت شود و یا اینکه بی‌جهت رکورد User جدیدی را مخصوص او به بانک اطلاعاتی اضافه کنیم.



کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
برای اجرای برنامه:
- ابتدا به پوشه‌ی src\WebApi\ImageGallery.WebApi.WebApp وارد شده و dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا WebAPI برنامه راه اندازی شود.
- سپس به پوشه‌ی src\IDP\DNT.IDP مراجعه کرده و و dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا برنامه‌ی IDP راه اندازی شود.
- در آخر به پوشه‌ی src\MvcClient\ImageGallery.MvcClient.WebApp وارد شده و dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا MVC Client راه اندازی شود.
اکنون که هر سه برنامه در حال اجرا هستند، مرورگر را گشوده و مسیر https://localhost:5001 را درخواست کنید. در صفحه‌ی login نام کاربری را User 1 و کلمه‌ی عبور آن‌را password وارد کنید.