مطالب
آشنایی با الگوی IOC یا Inversion of Control (واگذاری مسئولیت)

کلاس Kid را با تعریف زیر در نظر بگیرید. هدف از آن نگهداری اطلاعات فرزندان یک شخص خاص می‌باشد:

namespace IOCBeginnerGuide
{
class Kid
{
private int _age;
private string _name;

public Kid(int age, string name)
{
_age = age;
_name = name;
}

public override string ToString()
{
return "KID's Age: " + _age + ", Kid's Name: " + _name;
}
}
}

اکنون کلاس والد را با توجه به اینکه در حین ایجاد این شیء، فرزندان او نیز باید ایجاد شوند؛ در نظر بگیرید:
using System;

namespace IOCBeginnerGuide
{
class Parent
{
private int _age;
private string _name;
private Kid _obj;

public Parent(int personAge, string personName, int kidsAge, string kidsName)
{
_obj = new Kid(kidsAge, kidsName);
_age = personAge;
_name = personName;
}

public override string ToString()
{
Console.WriteLine(_obj);
return "ParentAge: " + _age + ", ParentName: " + _name;
}
}
}

و نهایتا مثالی از استفاده از آن توسط یک کلاینت:

using System;

namespace IOCBeginnerGuide
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
Parent p = new Parent(35, "Dev", 6, "Len");
Console.WriteLine(p);

Console.ReadKey();
Console.WriteLine("Press a key...");
}
}
}

که خروجی برنامه در این حالت مساوی سطرهای زیر می‌باشد:

KID's Age: 6, Kid's Name: Len
ParentAge: 35, ParentName: Dev

مثال فوق نمونه‌ای از الگوی طراحی ترکیب یا composition می‌باشد که به آن Object Dependency یا Object Coupling نیز گفته می‌شود. در این حالت ایجاد شیء والد وابسته است به ایجاد شیء فرزند.

مشکلات این روش:
1- با توجه به وابستگی شدید والد به فرزند، اگر نمونه سازی از شیء فرزند در سازنده‌ی کلاس والد با موفقیت روبرو نشود، ایجاد نمونه‌ی والد با شکست مواجه خواهد شد.
2- با از بین رفتن شیء والد، فرزندان او نیز از بین خواهند رفت.
3- هر تغییری در کلاس فرزند، نیاز به تغییر در کلاس والد نیز دارد (اصطلاحا به آن Dangling Reference هم گفته می‌شود. این کلاس آویزان آن کلاس است!).

چگونه این مشکلات را برطرف کنیم؟
بهتر است کار وهله سازی از کلاس Kid به یک شیء، متد یا حتی فریم ورک دیگری واگذار شود. به این واگذاری مسئولیت، delegation و یا inversion of control - IOC نیز گفته می‌شود.

بنابراین IOC می‌گوید که:
1- کلاس اصلی (یا همان Parent) نباید به صورت مستقیم وابسته به کلاس‌های دیگر باشد.
2- رابطه‌ی بین کلاس‌ها باید بر مبنای تعریف کلاس‌های abstract باشد (و یا استفاده از interface ها).

تزریق وابستگی یا Dependency injection
برای پیاده سازی IOC از روش تزریق وابستگی یا dependency injection استفاده می‌شود که می‌تواند بر اساس constructor injection ، setter injection و یا interface-based injection باشد و به صورت خلاصه پیاده سازی یک شیء را از مرحله‌ی ساخت وهله‌ای از آن مجزا و ایزوله می‌سازد.

مزایای تزریق وابستگی‌ها:
1- گره خوردگی اشیاء را حذف می‌کند.
2- اشیاء و برنامه را انعطاف پذیرتر کرده و اعمال تغییرات به آن‌ها ساده‌تر می‌شود.

روش‌های متفاوت تزریق وابستگی به شرح زیر هستند:

تزریق سازنده یا constructor injection :
در این روش ارجاعی از شیء مورد استفاده، توسط سازنده‌ی کلاس استفاده کننده از آن دریافت می‌شود. برای نمونه در مثال فوق از آنجائیکه کلاس والد به کلاس فرزندان وابسته است، یک ارجاع از شیء Kid به سازنده‌ی کلاس Parent باید ارسال شود.
اکنون بر این اساس تعاریف، کلاس‌های ما به شکل زیر تغییر خواهند کرد:

//IBuisnessLogic.cs
namespace IOCBeginnerGuide
{
public interface IBuisnessLogic
{
}
}

//Kid.cs
namespace IOCBeginnerGuide
{
class Kid : IBuisnessLogic
{
private int _age;
private string _name;

public Kid(int age, string name)
{
_age = age;
_name = name;
}

public override string ToString()
{
return "KID's Age: " + _age + ", Kid's Name: " + _name;
}
}
}

//Parent.cs
using System;

namespace IOCBeginnerGuide
{
class Parent
{
private int _age;
private string _name;
private IBuisnessLogic _refKids;

public Parent(int personAge, string personName, IBuisnessLogic obj)
{
_age = personAge;
_name = personName;
_refKids = obj;
}

public override string ToString()
{
Console.WriteLine(_refKids);
return "ParentAge: " + _age + ", ParentName: " + _name;
}
}
}

//CIOC.cs
using System;

namespace IOCBeginnerGuide
{
class CIOC
{
Parent _p;

public void FactoryMethod()
{
IBuisnessLogic objKid = new Kid(12, "Ren");
_p = new Parent(42, "David", objKid);
}

public override string ToString()
{
Console.WriteLine(_p);
return "Displaying using Constructor Injection";
}
}
}

//Program.cs
using System;

namespace IOCBeginnerGuide
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
CIOC obj = new CIOC();
obj.FactoryMethod();
Console.WriteLine(obj);

Console.ReadKey();
Console.WriteLine("Press a key...");
}
}
}

توضیحات:
ابتدا اینترفیس IBuisnessLogic ایجاد خواهد شد. تنها متدهای این اینترفیس در اختیار کلاس Parent قرار خواهند گرفت.
از آنجائیکه کلاس Kid توسط کلاس Parent استفاده خواهد شد، نیاز است تا این کلاس نیز اینترفیس IBuisnessLogic را پیاده سازی کند.
اکنون سازنده‌ی کلاس Parent بجای ارجاع مستقیم به شیء Kid ، از طریق اینترفیس IBuisnessLogic با آن ارتباط برقرار خواهد کرد.
در کلاس CIOC کار پیاده سازی واگذاری مسئولیت وهله سازی از اشیاء مورد نظر صورت گرفته است. این وهله سازی در متدی به نام Factory انجام خواهد شد.
و در نهایت کلاینت ما تنها با کلاس IOC سرکار دارد.

معایب این روش:
- در این حالت کلاس business logic، نمی‌تواند دارای سازنده‌ی پیش فرض باشد.
- هنگامیکه وهله‌ای از کلاس ایجاد شد دیگر نمی‌توان وابستگی‌ها را تغییر داد (چون از سازنده‌ی کلاس جهت ارسال مقادیر مورد نظر استفاده شده است).

تزریق تنظیم کننده یا Setter injection
این روش از خاصیت‌ها جهت تزریق وابستگی‌ها بجای تزریق آن‌ها به سازنده‌ی کلاس استفاده می‌کند. در این حالت کلاس Parent می‌تواند دارای سازنده‌ی پیش فرض نیز باشد.

مزایای این روش:
- از روش تزریق سازنده بسیار انعطاف پذیرتر است.
- در این حالت بدون ایجاد وهله‌ای می‌توان وابستگی اشیاء را تغییر داد (چون سر و کار آن با سازنده‌ی کلاس نیست).
- بدون نیاز به تغییری در سازنده‌ی یک کلاس می‌توان وابستگی اشیاء را تغییر داد.
- تنظیم کننده‌ها دارای نامی با معناتر و با مفهوم‌تر از سازنده‌ی یک کلاس می‌باشند.

نحوه‌ی پیاده سازی آن:
در اینجا مراحل ساخت Interface و همچنین کلاس Kid با روش قبل تفاوتی ندارند. همچنین کلاینت نهایی استفاده کننده از IOC نیز مانند روش قبل است. تنها کلاس‌های IOC و Parent باید اندکی تغییر کنند:

//Parent.cs
using System;

namespace IOCBeginnerGuide
{
class Parent
{
private int _age;
private string _name;

public Parent(int personAge, string personName)
{
_age = personAge;
_name = personName;
}

public IBuisnessLogic RefKID {set; get;}

public override string ToString()
{
Console.WriteLine(RefKID);
return "ParentAge: " + _age + ", ParentName: " + _name;
}
}
}

//CIOC.cs
using System;

namespace IOCBeginnerGuide
{
class CIOC
{
Parent _p;

public void FactoryMethod()
{
IBuisnessLogic objKid = new Kid(12, "Ren");
_p = new Parent(42, "David");
_p.RefKID = objKid;
}

public override string ToString()
{
Console.WriteLine(_p);
return "Displaying using Setter Injection";
}
}
}

همانطور که ملاحظه می‌کنید در این روش یک خاصیت جدید به نام RefKID به کلاس Parent اضافه شده است که از هر لحاظ نسبت به روش تزریق سازنده با مفهوم‌تر و خود توضیح دهنده‌تر است. سپس کلاس IOC جهت استفاده از این خاصیت اندکی تغییر کرده است.

ماخذ

مطالب
آموزش TypeScript #5
در ادامه مباحث شی گرایی در TypeScript قصد داریم به مباحث مربوط به interface و طریقه استفاده از آن بپردازیم. همانند زبان‌های دات نتی در TypeScript نیز به راحتی می‌توانید interface تعریف کنید. در یک اینترفیس اجازه پیاده سازی هیچ تابعی را ندارید و فقط باید عنوان و پارامتر‌های ورودی و نوع خروجی آن را تعیین کنید. برای تعریف اینترفیس از کلمه کلیدی interface به صورت زیر استفاده خواهیم کرد.
export interface ILogger {
  log(message: string): void;
}
همان طور در پست‌های قبلی مشاهده شد از کلمه کلیدی export برای عمومی کردن اینترفیس استفاده می‌کنیم. یعنی این اینترفیس از بیرون ماژول خود نیز قابل دسترسی است.
حال نیاز به کلاسی داریم که این اینترفیس را پیاده سازی کند. این پیاده سازی به صورت زیر انجام می‌گیرد:
export class Logger implements ILogger
{
}
یا:
export class AnnoyingLogger implements ILogger {
   log(message: string): void{
         alert(message);
     } 
}
همانند دات نت یک کلاس می‌تواند چندین اینترفیس را پیاده سازی کند.(اصطلاحا به این روش explicit implementation یا پیاده سازی صریح می‌گویند)
export class MyClass implements IFirstInterface, ISecondInterface
{

}
*یکی از قابلیت جالب و کارآمد زبان TypeScript این است که در هنگام کار با اینترفیس‌ها حتما نیازی به پیاده سازی صریح نیست. اگر یک object تمام متغیر‌ها و توابع مورد نیاز یک اینترفیس را پیاده سازی کند به راحتی همانند روش explicit emplementation می‌توان از آن object استفاده کرد.  به این قابلیت Duck Typing  می‌گویند. مثال:
IPerson {
   firstName: string;
   lastName: string;
} 
class Person implements IPerson {
  constructor(public firstName: string, public lastName: string) {
  }
}

varpersonA: IPerson = newPerson('Masoud', 'Pakdel'); //expilict
varpersonB: IPerson = { firstName: 'Ashkan', lastName: 'Shahram'}; // duck typing
همان طور که می‌بینید object  دوم به نام personB تمام متغیر‌ها ی مورد نیاز اینترفیس IPerson را پیاده سازی کرده است در نتییجه کامپایلر همان رفتاری را که با object اول به نام personA دارد را با آن نیز خواهد داشت.

پیاده سازی چند اینترفیس به صورت همزمان
همانند دات نت که یک کلاس فقط می‌تواند از یک کلاس ارث ببرد ولی می‌تواند n  تا اینترفیس را پیاده سازی کند در TypeScript نیز چنین قوانینی وجود دارد. یعنی یک اینترفیس می‌تواند چندین اینترفیس دیگر را توسعه دهد(extend) و کلاسی که این اینترفیس را پیاده سازی می‌کند باید تمام توابع اینترفیس‌ها را پیاده سازی کند. مثال:
interface IMover {
 move() : void;
}

interface IShaker {
 shake() : void;
} 

interface IMoverShaker extends IMover, IShaker {
}
class MoverShaker implements IMoverShaker {
 move() {
 }
 shake() {
 }
}
*به کلمات کلیدی extends و implements و طریقه به کار گیری آن‌ها دقت کنید.

 instanceof

از instanceof زمانی استفاده می‌کنیم که قصد داشته باشیم که یک instance را با یک نوع مشخص مقایسه کنیم. اگر instance مربوطه از نوع مشخص باشد یا از این نوع ارث برده باشد مقدار true برگشت داده می‌شود در غیر این صورت مقدار false خواهد بود.
یک مثال:
var isLogger = logger instanceof Utilities.Logger; 
var isLogger = logger instanceof Utilities.AnnoyingLogger; 
var isLogger = logger instanceof Utilities.Formatter;
Method overriding
در TypeScript می‌توان مانند زبان‌های شی گرای دیگر Method overriding را پیاده سازی کرد. یعنی می‌توان متد‌های کلاس پایه را در کلاس مشتق شده تحریف کرد. با یک مثال به شرح این مورد خواهم پرداخت.
فرض کنید یک کلاس پایه به صورت زیر داریم:
class BaseEmployee
{   
    constructor (public fname: string,public lname: string) 
    {  
    }  
    sayInfo() 
    {  
       alert('this is base class method');
    }  
}
کلاس دیگری به نام Employee می‌سازیم که کلاس بالا را توسعه می‌دهد(یا به اصطلاح از کلاس بالا ارث می‌برد).
class Employee extends BaseEmployee
{  
   sayInfo() 
     {  
        alert('this is derived class method');
     }  
}  

window.onload = () =>  
{   
    var first: BaseEmployee= new Employee();     
    first.sayInfo();  
    var second: BaseEmployee = new BaseEmployee(); 
    second.sayInfo(); 
}
نکته مهم این است که دیگر خبری از کلمه کلیدی virtual برای مشخص کردن توابعی که قصد overriding آن‌ها را داریم نیست. تمام توابع که عمومی هستند را می‌توان override کرد.
*اگر در کلاس مشتق شده قصد داشته باشیم که به توابع و فیلد‌های کلاس پایه اشاره کنیم باید از کلمه کلیدی super استفاده کنیم.(معادل base در #C).
مثال:
class Animal {
    constructor (public name: string) {
    }
}

class Dog extends Animal {    
      constructor (public name: string, public age:number)
      {
        super(name);
      }

    sayHello() {
alert(super.name);
 } }
اگر به سازنده کلاس مشتق شده دقت کنید خواهید دید که پارامتر name را به سازنده کلاس پایه پاس دادیم: کد معادل در #C به صورت زیر است:
public class Dog : Animal 
{    
      public Dog (string name, int age):base(name)
      {
      }
}
در تابع sayHello نیز با استفاده از کلمه کلیدی super به فیلد name در کلاس پایه دسترسی خواهیم داشت.

*دقت کنید که مباحث مربوط به interface و private modifier و Type safety که پیش‌تر در مورد آن‌ها بحث شد، فقط در فایل‌های TypeScript و در هنگام کد نویسی و طراحی معنی دار هستند، زیرا بعد از کامپایل فایل‌های ts این مفاهیم در Javascript پشتیبانی نمی‌شوند در نتیجه هیچ مورد استفاده هم نخواهد داشت.

ادامه دارد...
نظرات مطالب
سفارشی سازی ASP.NET Core Identity - قسمت سوم - نرمال سازها و اعتبارسنج‌ها
- سیستم Identity فقط با یک نمونه‌ی از IUserValidator کار می‌کند. 
- اگر چندین پیاده سازی یک اینترفیس را به سیستم تزریق وابستگی‌ها معرفی کنید، استفاده‌ی از آن‌ها نکات خاصی را به همراه دارند که در سری مهارت‌های تزریق وابستگی‌های NET Core. بحث خواهند شد.
- زمانیکه قصد ندارید از IUserValidator پیش‌فرض این سیستم در remote validation خاص یک نقطه‌ی ویژه‌ی برنامه استفاده کنید، نیازی هم به تعریف یا سفارشی سازی آن ندارید. منطق سفارشی خودتان را به هر نحوی که مایل بودید تعریف کنید، چون جای دیگری استفاده نخواهد شد. یک سرویس Validator جدید خاص خودتان را تعریف کنید که دو متد بررسی تعیین اعتبار کاربر یا ایمیل را داشته باشد. سپس این سرویس را به صورت مستقل و جدای از IUserValidator سیستم Identity تزریق و استفاده کنید. دستکاری IUserValidator خود Identity، قسمت‌های دیگر سیستم شما را هم تحت تاثیر قرار خواهد داد.
مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 12 - بررسی تنظیمات ارث بری روابط
پیشنیاز: «تنظیمات ارث بری کلاس‌ها در EF Code first»

در مطلب پیشنیاز فوق، تنظیمات روابط ارث بری را تا EF 6.x، می‌توانید مطالعه کنید. در EF Core 1.0 RTM، فقط رابطه‌ی TPH که در آن تمام کلاس‌های سلسه مراتب ارث بری، به یک جدول در بانک اطلاعاتی نگاشت می‌شوند، پشتیبانی می‌شود. سایر روش‌های ارث بری که در EF 6.x وجود دارند، مانند TPT و TPC، قرار است به نگارش‌های پس از 1.0 RTM آن اضافه شوند:
- لیست مواردی که قرار است به نگارش‌های بعدی اضافه شوند
- پیگیری وضعیت پیاده سازی TPT
- پیگیری وضعیت پیاده سازی TPC


طراحی یک کلاس پایه، بدون تنظیمات ارث بری روابط

مرسوم است که یک کلاس ویژه را به نام BaseEntity، به شکل زیر تعریف کنند؛ که اهدف آن حداقل سه مورد ذیل است:
الف) کاهش ذکر فیلدهای تکراری در سایر کلاس‌های دومین برنامه، مانند فیلد Id
ب) نشانه گذاری موجودیت‌های برنامه، جهت یافتن سریع آن‌ها توسط Reflection (برای مثال افزودن خودکار موجودیت‌ها به Context برنامه با یافتن تمام کلاس‌هایی که از نوع BaseEntity هستند)
ج) مقدار دهی خودکار یک سری از فیلدهای ویژه، مانند زمان افزوده شدن رکورد و آخرین زمان ویرایش شدن رکورد و امثال آن
public class BaseEntity
{
   public int Id { set; get; }
   public DateTime? DateAdded { set; get; }
   public DateTime? DateUpdated { set; get; }
}
و پس از آن هر موجودیت برنامه به این شکل خلاصه شده و نشانه گذاری می‌شود:
public class Person : BaseEntity
{
   public string FirstName { get; set; }
   public string LastName { get; set; }
}
حالت پیش فرض ارث بری‌ها در EF Core، همان حالت TPH است که در ادامه توضیح داده خواهد شد. اما هدف ما در اینجا تنظیم هیچکدام از حالت‌های ارث بری نیست. هدف صرفا کاهش تعداد فیلدهای تکراری ذکر شده‌ی در کلاس‌های دومین برنامه است. بنابراین جهت لغو تنظیمات ارث بری EF Core، نیاز است یک چنین تنظیمی را انجام داد:
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
    modelBuilder.Ignore<BaseEntity>();
با فراخوانی متد Ignore بر روی کلاس پایه‌ی تهیه شده، این کلاس دیگر وارد تنظیمات روابط EF Core نمی‌شود و در جداول نهایی، فیلدهای آن به صورت معمول در کنار سایر فیلدهای جداول مشتق شده‌ی از آن‌ها قرار می‌گیرند.

مشکل! اگر بر روی کلاس پایه‌ی تعریف شده تنظیماتی را اعمال کنید (هر نوع تنظیمی را)، با توجه به فراخوانی متد Ignore، این تنظیمات نیز ندید گرفته خواهند شد.
اگر علاقمند بودید تا این تنظیمات را به تمام کلاس‌های مشتق شده‌ی از BaseEntity به صورت خودکار اعمال کنید، روش کار به صورت ذیل است:
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
   modelBuilder.Ignore<BaseEntity>();
   foreach (var entityType in modelBuilder.Model.GetEntityTypes())
   {
     var dateAddedProperty = entityType.FindProperty("DateAdded");
     dateAddedProperty.ValueGenerated = ValueGenerated.OnAdd;
     dateAddedProperty.SqlServer().DefaultValueSql = "getdate()";
     var dateUpdatedProperty = entityType.FindProperty("DateUpdated");
     dateUpdatedProperty.ValueGenerated = ValueGenerated.OnAddOrUpdate;
     dateUpdatedProperty.SqlServer().ComputedColumnSql = "getdate()";
   }
کاری که در اینجا انجام شده، تنظیم خاصیت DateAdded کلاس پایه، به حالت ValueGeneratedOnAdd و تنظیم خاصیت DateUpdated کلاس پایه به حالت ValueGeneratedOnAddOrUpdate با مقدار پیش فرض getdate است. این مفاهیم را در مطلب «شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 5 - استراتژهای تعیین کلید اصلی جداول و ایندکس‌ها» پیشتر بررسی کردیم.
خلاصه‌ی آن نیز به این صورت است:
الف) نیازی نیست تا در حین ثبت اطلاعات موجودیت‌های خود، فیلدهای DateAdded و یا DateUpdated را مقدار دهی کنید.
ب) فیلد DateAdded فقط در زمان اولین بار ثبت در بانک اطلاعاتی، به صورت خودکار توسط متد getdate مقدار دهی می‌شود.
ج) فیلد DateUpdated در هر بار فراخوانی متد SaveChanges  (یعنی در هر دو حالت ثبت و یا به روز رسانی) به صورت خودکار توسط متد getdate مقدار دهی می‌شود.

تذکر! بدیهی است متد getdate، یک متد بومی سمت SQL Server است و این روش خاص تعیین مقدار پیش فرض فیلدها، فقط با SQL Server کار می‌کند. همچنین این getdate، به معنای دریافت تاریخ و ساعت سروری است که SQL Server بر روی آن نصب شده‌است و نه سروری که برنامه‌ی وب شما در آن قرار دارد و برنامه کوچکترین دخالتی را در مقدار دهی این مقادیر نخواهد داشت.
در قسمت‌های بعدی که مباحث Tracking را بررسی خواهیم کرد، روش دیگری را برای طراحی کلاس‌های پایه و مقدار دهی خواص ویژه‌ی آن‌ها مطرح می‌کنیم که مستقل است از نوع بانک اطلاعاتی مورد استفاده.


بررسی تنظیمات رابطه‌ی  Table per Hierarchy یا TPH

رابطه‌ی TPH یا تشکیل یک جدول بانک اطلاعاتی، به ازای تمام کلاس‌های دخیل در سلسه مراتب ارث بری تعریف شده، بسیار شبیه است به حالت BaseEntity فوق که در آن نیز ارث بری تعریف شده، در نهایت منجر به تشکیل یک جدول، در سمت بانک اطلاعاتی می‌گردد. با این تفاوت که در حالت TPH، فیلد جدیدی نیز به نام Discriminator، به تعریف نهایی جدول ایجاد شده، اضافه می‌شود. از فیلد Discriminator جهت درج نام کلاس‌های متناظر با هر رکورد، استفاده شده است. به این ترتیب EF در حین کار با اشیاء، دقیقا می‌داند که چگونه باید خواص متناظر با کلاس‌های مختلف را مقدار دهی کند و نوع ردیف درج شده‌ی در بانک اطلاعاتی چیست؟
باید دقت داشت که تنظیمات TPH، شیوه برخورد پیش فرض EF Core با ارث بری کلاس‌ها است و نیاز به هیچگونه تنظیم اضافه‌تری را ندارد. اما اگر علاقمند بودید تا نام فیلد خودکار Discriminator و مقادیری را که در آن درج می‌شوند، سفارشی سازی کنید، روش کار صرفا توسط Fluent API میسر است و به صورت زیر می‌باشد:
public class Blog
{
   public int BlogId { get; set; }
   public string Url { get; set; }
}

public class RssBlog : Blog
{
   public string RssUrl { get; set; }
}

class MyContext : DbContext
{
   public DbSet<Blog> Blogs { get; set; }
   protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
   {
      modelBuilder.Entity<Blog>()
       .HasDiscriminator<string>("blog_type")
       .HasValue<Blog>("blog_base")
       .HasValue<RssBlog>("blog_rss");
   }
}
در اینجا نام فیلد Discriminator، به blog_type، مقدار نوع متناظر با کلاس Blog، به blog_base و مقدار نوع متناظر با کلاس RssBlog، به blog_rss تنظیم شده‌است.
اگر این تنظیمات سفارشی صورت نگیرند، از نام‌های پیش فرض نوع‌ها برای مقدار دهی ستون Discriminator، مانند تصویر ذیل استفاده خواهد شد:


برای کوئری نوشتن در این حالت می‌توان از متد الحاقی OfType جهت فیلتر کردن اطلاعات بر اساس کلاسی خاص، کمک گرفت:
 var blog1 = db.Blogs.OfType<RssBlog>().FirstOrDefault(x => x.RssUrl == "………");
مطالب
MVC Scaffolding #2
از آنجائیکه اصل کار با MVC Scaffolding از طریق خط فرمان پاورشل انجام می‌شود، بنابراین بهتر است در ادامه با گزینه‌ها و سوئیچ‌های مرتبط با آن بیشتر آشنا شویم.
دو نوع پارامتر حین کار با MVC Scaffolding مهیا هستند:

الف) سوئیچ‌ها
مانند پارامترهای boolean عمل کرده و شامل موارد ذیل می‌باشند. تمام این پارامترها به صورت پیش فرض دارای مقدار false بوده و ذکر هرکدام در دستور نهایی سبب true شدن مقدار آن‌ها می‌گردد:
Repository: برای تولید کدها بر اساس الگوی مخزن
Force: برای بازنویسی فایل‌های موجود.
ReferenceScriptLibraries: ارجاعاتی را به اسکریپت‌های موجود در پوشه Scripts، اضافه می‌کند.
NoChildItems: در این حالت فقط کلاس کنترلر تولید می‌شود و از سایر ملحقات مانند تولید Viewها، DbContext و غیره صرفنظر خواهد شد.

ب) رشته‌ها
این نوع پارامترها، رشته‌ای را به عنوان ورودی خود دریافت می‌کنند و شامل موارد ذیل هستند:
ControllerName: جهت مشخص سازی نام کنترلر مورد نظر
ModelType: برای ذکر صریح کلاس مورد استفاده در تشکیل کنترلر بکار می‌رود. اگر ذکر نشود، از نام کنترلر حدس زده خواهد شد.
DbContext: نام کلاس DbContext تولیدی را مشخص می‌کند. اگر ذکر نشود از نامی مانند ProjectNameContex استفاده خواهد کرد.
Project: پیش فرض آن پروژه جاری است یا اینکه می‌توان پروژه دیگری را برای قرار دادن فایل‌های تولیدی مشخص کرد. (برای مثال هربار یک سری کد مقدماتی را در یک پروژه جانبی تولید کرد و سپس موارد مورد نیاز را از آن به پروژه اصلی افزود)
CodeLanguage: می‌تواند cs یا vb باشد. پیش فرض آن زبان جاری پروژه است.
Area: اگر می‌خواهید کدهای تولیدی در یک ASP.NET MVC area مشخص قرار گیرند، نام Area مشخصی را در اینجا ذکر کنید.
Layout: در حالت پیش فرض از فایل layout اصلی استفاده خواهد شد. اما اگر نیاز است از layout دیگری استفاده شود، مسیر نسبی کامل آن‌را در اینجا قید نمائید.

یک نکته:
نیازی به حفظ کردن هیچکدام از موارد فوق نیست. برای مثال در خط فرمان پاورشل، دستور Scaffold را نوشته و پس از یک فاصله، دکمه Tab را فشار دهید. لیست پارامترهای قابل اجرای در این حالت ظاهر خواهند شد. اگر در اینجا برای نمونه Controller انتخاب شود، مجددا با ورود یک فاصله و خط تیره و سپس فشردن دکمه Tab، لیست پارامترهای مجاز و همراه با سوئیچ کنترلر ظاهر می‌گردند.


MVC Scaffolding و مدیریت روابط بین کلاس‌ها

مثال قسمت قبلی بسیار ساده و شامل یک کلاس بود. اگر آن‌را کمی پیچیده‌تر کرده و برای مثال روابط one-to-many و many-to-many را اضافه کنیم چطور؟
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;
using System.ComponentModel.DataAnnotations.Schema;

namespace MvcApplication1.Models
{
    public class Task
    {
        public int Id { set; get; }

        [Required]
        public string Name { set; get; }

        [DisplayName("Due Date")]
        public DateTime? DueDate { set; get; }

        [ForeignKey("StatusId")]
        public virtual Status Status { set; get; } // one-to-many
        public int StatusId { set; get; }

        [StringLength(450)]
        public string Description { set; get; }

        public virtual ICollection<Tag> Tags { set; get; } // many-to-many
    }

    public class Tag
    {
        public int Id { set; get; }

        [Required]
        public string Name { set; get; }

        public virtual ICollection<Task> Tasks { set; get; } // many-to-many
    }

    public class Status
    {
        public int Id { set; get; }

        [Required]
        public string Name { set; get; }
    }
}
کلاس Task تعریف شده اینبار دارای رابطه many-to-many با برچسب‌های مرتبط با آن است. همچنین یک رابطه one-to-many با کلاس وضعیت هر Task نیز تعریف شده است. به علاوه نکته تعریف «کار با کلیدهای اصلی و خارجی در EF Code first» نیز در اینجا لحاظ گردیده است.
در ادامه دستور تولید کنترلر‌های Task، Tag و Status ساخته شده با الگوی مخزن را در خط فرمان پاورشل ویژوال استودیو صادر می‌کنیم:
PM> Scaffold Controller -ModelType Task -ControllerName TasksController -DbContextType TasksDbContext -Repository -Force
PM> Scaffold Controller -ModelType Tag -ControllerName TagsController -DbContextType TasksDbContext -Repository -Force
PM> Scaffold Controller -ModelType Status -ControllerName StatusController -DbContextType TasksDbContext -Repository -Force
اگر به کارهایی که در اینجا انجام می‌شود دقت کنیم، می‌توان صرفه جویی زمانی قابل توجهی را شاهد بود؛ خصوصا در برنامه‌هایی که از ده‌ها فرم ورود اطلاعات تشکیل شده‌اند. فرض کنید قصد استفاده از ابزار فوق را نداشته باشیم. باید به ازای هر عملیات CRUD دو متد را ایجاد کنیم. یکی برای نمایش و دیگری برای ثبت. بعد بر روی هر متد کلیک راست کرده و Viewهای متناظری را ایجاد کنیم. سپس مجددا یک سری پیاده سازی «مقدماتی» تکراری را به ازای هر متد جهت ثبت یا ذخیره اطلاعات تدارک ببینیم. اما در اینجا پس از طراحی کلاس‌های برنامه، با یک دستور، حجم قابل توجهی از کدهای «مقدماتی» که بعدها مطابق نیاز ما سفارشی سازی و غنی‌تر خواهند شد، تولید می‌گردند.

چند نکته:
- با توجه به اینکه مدل‌ها تغییر کرده‌اند، نیاز است بانک اطلاعاتی متناظر نیز به روز گردد. مطالب مرتبط با آن‌را در مباحث Migrations می‌توانید مطالعه نمائید.
- View تولیدی رابطه many-to-many را پشتیبانی نمی‌کند. این مورد را باید دستی اضافه و طراحی کنید: (^ و ^)
- رابطه one-to-many به خوبی با View متناظری دارای یک drop down list تولید خواهد شد. در اینجا لیست تولیدی به صورت خودکار با مقادیر خاصیت Name کلاس Status پر می‌شود. اگر این نام دقیقا Name نباشد نیاز است توسط ویژگی به نام DisplayColumn که بر روی نام کلاس قرار می‌گیرد، مشخص کنید از کدام خاصیت باید استفاده شود.
@Html.DropDownListFor(model => model.StatusId,
((IEnumerable<Status>)ViewBag.PossibleStatus).Select(option => new SelectListItem {
  Text = (option == null ? "None" : option.Name),
  Value = option.Id.ToString(),
  Selected = (Model != null) && (option.Id == Model.StatusId)
}), "Choose...")
@Html.ValidationMessageFor(model => model.StatusId)


تولید آزمون‌های واحد به کمک MVC Scaffolding

MVC Scaffolding امکان تولید خودکار کلاس‌ها و متدهای آزمون واحد را نیز دارد. برای این منظور دستور زیر را در خط فرمان پاورشل وارد نمائید:
 PM> Scaffold MvcScaffolding.ActionWithUnitTest -Controller TasksController -Action ArchiveTask -ViewModel Task
دستوری که در اینجا صادر شده است نسبت به حالت‌های کلی قبلی، اندکی اختصاصی‌تر است. این دستور بر روی کنترلری به نام TasksController، جهت ایجاد اکشن متدی به نام ArchiveTask با استفاده از کلاس ViewModel ایی به نام Task اجرا می‌شود. حاصل آن ایجاد اکشن متد یاد شده به همراه کلاس TasksControllerTest است؛ البته اگر حین ایجاد پروژه جدید در ابتدای کار، گزینه ایجاد پروژه آزمون‌های واحد را نیز انتخاب کرده باشید. نام پروژه پیش فرضی که جستجوی می‌شود YourMvcProjectName.Test/Tests است.
 نکته مهم آن، عدم حذف یا بازنویسی کامل کنترلر یاد شده است. کاری هم که در تولید متد آزمون واحد متناظر انجام می‌شود، تولید بدنه متد آزمون واحد به همراه تولید کدهای اولیه الگوی Arrange/Act/Assert است. پر کردن جزئیات بیشتر آن با برنامه نویس است.
و یا به صورت خلاصه‌تر:
 PM> Scaffold UnitTest Tasks Delete
در اینجا متد آزمون واحد کنترلر Tasks و اکشن متد Delete آن، تولید می‌شود.

کار مقدماتی با MVC Scaffolding و امکانات مهیای در آن همینجا به پایان می‌رسد. در قسمت‌های بعد به سفارشی سازی این مجموعه خواهیم پرداخت.
مطالب
انتخاب layoutهای متفاوت در برنامه‌های Angular
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در یک برنامه‌ی Angular بخواهید layoutهای مختلفی داشته باشید؛ مثلا هنگام لاگین، طبق عرف کار باید هدر و فوتر صفحه از بین بروند و فقط فرم لاگین نمایش داده شود و یا بخواهید هنگام لاگین، یک layout مخصوص پنل مدیریتی داشته باشید و یا …

قبل از شروع، فرض را بر آن می‌گیریم که حداقل نیاز‌های یک پروژه‌ی Angular را آماده کرده اید. سپس یک پوشه‌ی جدید را به نام layout می‌سازیم و layout‌های مربوطه را در آن ایجاد میکنیم. با دستور زیر یک کامپوننت جدید را که layout ما خواهد شد، با نام دلخواهی ایجاد می‌کنیم:
ng g c Loginlayout
 و همچنین یک کامپوننت دیگر را برای صفحه‌ی اصلی به نام homelayout می‌سازیم:
ng g c homelayout

در ادامه Loginlayout را باز کرده و تنظیمات زیر را لحاظ کنید:
<div style="width: 100%;height: 250px;background-color: aquamarine">
   <h1>Header</h1>
</div>

<router-outlet></router-outlet>

<div style="width: 100%;height: 250px;background-color: brown">
  <h1>Foother</h1>
</div>
در اینجا یک هدر و یک فوتر را ساخته و <router-outlet></router-outlet> را در آن قرار می‌دهیم که قسمت پویای ما خواهد شد.

اکنون وارد کامپوننت home layout شوید و دقیقا مانند قبل، تنظیمات دلخواه خود را انجام داده و همچنین <router-outlet></router-outlet> راهم درون جائیکه می‌خواهید به صورت پویا باشد بگذارید.
تا اینجا ما فقط layoutها را طراحی کردیم. در ادامه در ریشه‌ی پروژه، سه کامپوننت را به نام‌های Home , Login, About میسازیم. Home و About دارای یک قالب و Login هم داری قالب مخصوص به خود میباشد.

سپس وارد کامپوننت آغازین برنامه (app.component.html) شوید و در آن <router-outlet></router-outlet> را وارد کنید. در اینجا دیگر نیازی به نوشتن تگ‌های خاص دیگری نیست.

در ادامه به اصلی‌ترین قسمت، یعنی مسیریابی می‌رسیم. وارد app.module.ts شوید و آن را به صورت زیر تنظیم کنید:
export const routes: Routes = [    
           { 
                path: 'Loginlayout', 
                component: LoginlayoutComponent ,
                children: [
                  { path: 'Login', component: LoginComponent, pathMatch: 'full'}                 
                ]
            },
            { 
                path: 'Homelayout', 
                component: HomelayoutComponent,
                children: [
                  { path: 'About', component: AbouComponent, pathMatch: 'full'},
                  { path: 'Home', component: HomeComponent, pathMatch: 'full'}
                ]
            }          
];
همانطورکه ملاحظه می‌کنید، مسیریابی بالا شامل مسیریابی‌های تو در تویی است. در اینجا کامپوننت‌های Home و About درون HomelayoutComponent بارگذاری می‌شوند و خود HomelayoutComponent  نیز درون app.component.
همچنین برای اینکه مشخص شود کدام کامپوننت به عنوان کامپوننت پیشفرض نمایش داده شود، به صورت زیر عمل میکنیم:
path: '', 
component: HomelayoutComponent,
children: [
  { path: '', component:HomeComponent, pathMatch: 'full'}         
]
به  این روش میتوانید هر تعداد layout ایی را که میخواهید، ایجاد کنید.

کدهای کامل این مطلب را می‌توانید از اینجا دریافت و یا به صورت آنی آزمایش کنید.
مطالب
ModelBinder سفارشی در ASP.NET MVC
زمانی که درخواستی به سمت یک Action پارامتر دار ارسال میشود، قسمت  ActionInvoker قبل از فراخوانی اکشن مربوطه، به دنبال Model Binder مناسبی برای داده‌های پارامترها می‌گردد و در صورت یافت نشدن، از ModelBinder پیش فرض ASP.NET MVC استفاده می‌کند.
اما وظیفه‌ی ModelBinder چیست ؟
ModelBinder  داده‌های ارسال شده از مرورگر را که توسط درخواست‌های HTTP (کوئری استرینگ‌ها و یا داده‌های همراه با فرم‌ها ) ارسال شده است، تبدیل به داده‌های قابل فهم برای پارامترها میکند.
به عبارتی ModelBinder وظیفه تبدیل داده‌های ارسال شده از سمت مرورگر به اشیاء NET. را دارد.
فرض کنید ما مدلی به شکل زیر داریم :
public class CustomerInfo
{
    public int Id { get; set; }
    public string FirstName { get; set; }
    public string LastName { get; set; }
    public DateTime BirthDate { get; set; }
}
فیلد آخر برای ذخیره‌ی تاریخ تولد مشتری استفاده میشود. که View مربوط به آن به شکل زیر خواهد بود :

همانطور که می‌بینید تایپ کردن تاریخ به این صورت (1/1/2009  12:00:00 AM) ، هم زیاد جالب نیست و هم کمی مشکل است. به همین دلیل برخی سایت‌ها  از سه قسمت جدا برای گرفتن روز ، ماه و سال استفاده می‌کنند و در نهایت آنها را با یکدیگر ترکیب میکنند.
در این مثال ما نیز می‌خواهیم تاریخ را به صورت زیر دریافت و پس از تبدیل آن به تاریخ میلادی، آن را به کاربر نمایش دهیم :

اما هنگام ارسال فرم  به صورت بالا ، ModelBinder  توانایی تبدیل این سه ورودی (روز ، ماه و سال)  به فیلد BirthDate موجود در کلاس CustomerInfo را ندارد. به همین خاطر ما باید یک ModelBinder متناسب با نیاز خود را طراحی کنیم.
برای ایجاد یک ModelBinder  سفارشی نیاز است که از کلاس IModelBinder ارثبری و متد BindModel آن را پیاده سازی کنیم.
ساختار این اینترفیس به شکل زیر است :
public interface IModelBinder
{ 
    object BindModel(ControllerContext controllerContext, 
        ModelBindingContext bindingContext); 
}
متد BindModel حاوی 2 پارامتر است :
ControllerContext : حاوی اطلاعاتی در مورد درخواست http جاری 
ModelBindingContext : این کلاس حاوی یک property به نام Model  است که حاوی ارجاعی به مدلی که همکنون قصد پردازشش آن را دارد.
با توجه به موارد بالا کلاس ما به شکل زیر خواهد بود :
using System;
using System.Web;
using System.Web.Mvc;
using ModelBinderExample.Models;
using Persia;

namespace ModelBinderExample.CustomModelBinder
{
    // Article written for www.dotnettips.info
    public class CustomerInfoModelBinder : IModelBinder
    {
        public object BindModel(ControllerContext controllerContext, ModelBindingContext bindingContext)
        {
            HttpRequestBase request = controllerContext.HttpContext.Request;

            string firstName = request.Form.Get("FirstName");
            string lastName  = request.Form.Get("LastName");

            DateTime birthDate = this.GetMiladiDate(request);

            return new CustomerInfo()
            {
                FirstName = firstName,
                LastName  = lastName,
                BirthDate = birthDate
            };
        }

        private DateTime GetMiladiDate(HttpRequestBase request)
        {
            int day   = int.Parse(request.Form.Get("Day"));
            int month = int.Parse(request.Form.Get("Month"));
            int years = int.Parse(request.Form.Get("Years"));

            //Convert shamsi to miladi
            return Persia.Calendar.ConvertToGregorian(years, month, day, DateType.Gerigorian);
        }
    }
}
در کد بالا ایتدا موارد ارسال شده را دریافت میکنیم و توسط متد ()GetMiladiDate تاریخ دریافتی از کاربر که به صورت روز، ماه و سال میباشد را  تبدیل به میلادی میکنیم و سپس در قالب یک شی customerInfo آنها را برگشت می‌دهیم.
نکته : جهت تبدیل تاریخ شمسی به میلادی از کتابخانه‌ی Persia کمک گرفته شده است که در فایل پیوستی قرار داده شده.
کار ایجاد یک ModelBinder سفارشی تمام شده و حال نیاز است کلاس را در فایل Global.asax  در قسمت ()Application_start ثبت کنیم به شکل زیر :
protected void Application_Start()
{
     AreaRegistration.RegisterAllAreas();

     WebApiConfig.Register(GlobalConfiguration.Configuration);
     FilterConfig.RegisterGlobalFilters(GlobalFilters.Filters);
     RouteConfig.RegisterRoutes(RouteTable.Routes);
     //Register New ModelBinder
     ModelBinders.Binders.Add(typeof(CustomerInfo), new CustomerInfoModelBinder());
}
و برای استفاده از این ModelBinder ، ما باید به کنترلر اطلاع دهیم که میخواهیم از چه نوع Binding استفاده کنیم به همین دلیل از attribute زیر برای انجام این کار استفاده می‌کنیم: 
[HttpPost]
public ActionResult Create([ModelBinder(typeof (CustomerInfoModelBinder))] CustomerInfo customerInfo)
{
      if (ModelState.IsValid)
      {
           ViewBag.FirstName = customerInfo.FirstName;
           ViewBag.LastName = customerInfo.LastName;
           ViewBag.BirthDate = customerInfo.BirthDate;
      }
      return View();
}

پروژه پیوستی : ModelBinder-Example.zip
مطالب
بررسی Bad code smell ها: کلاس بزرگ
این نوع کد بد بو در دسته بندی «کدهای متورم» قرار می‌گیرد. یکی از نتایج متورم شدن کدها، سخت شدن نگهداری آنهاست. بدیهی به نظر می‌رسد که نگهداری و اعمال تغییرات بر روی یک کلاس بزرگ، دشوار و زمان گیر خواهد بود. علارغم سادگی مفهوم این نوع کد بد بو، این مورد یکی از موارد پر تکرار درمحصول‌ها است.  
کلاس بزرگ کلاسی است که تعداد اعضای آن (فیلد، خصوصیت، متد) زیاد باشند و تعداد خطوط کد زیادی نیز داشته باشد. 

چرا چنین بویی به راه می‌افتد 

زمانیکه کلاسی ایجاد می‌شود، معمولا کوچک است. ولی با بزرگتر شدن نرم افزار و اضافه شدن امکانات مختلفی به آن ممکن است کلاس‌ها بزرگ و بزرگتر شوند. یکی از دلایلی که اندازه کلاس افزایش می‌یابد این است که معمولا اضافه کردن یک تکه کد به یک کلاس موجود از نظر ظاهری راحت‌تر از ایجاد یک کلاس جدید برای آن است. این مورد زمانیکه برنامه کوچک است اشکالی ایجاد نمی‌کند. اما زمانیکه تعداد این تغییرات کوچک در کلاس زیاد می‌شوند، کلاس شروع به متورم شدن می‌کند.

نشانه‌های این کد بد بو 

نشانه‌هایی که به تشخیص یک کلاس بزرگ کمک می‌کنند به صورت زیر هستند: 
  • تعداد خطوط زیاد: این معیار نسبت به فناوری و زبان برنامه نویسی مورد استفاده درمحصول متفاوت است؛ ولی در حالت کلی زمانیکه یک کلاس تعداد خطوط کدی بیشتر از 100 داشت، مشکلی بوجود آمده است. 
  • تعداد وضعیت‌های داخلی (در تعریف شیء گرایی) زیاد در یک کلاس، نشان دهنده بزرگی یک کلاس هستند.  
  • تعداد پارامترهای زیاد سازنده کلاس نشان دهنده متورم شدن کلاس هستند. معمولا مدیریت کردن تعداد وضعیت‌های داخلی زیاد منجر به دریافت تعداد زیاد پارامتر ورودی در سازنده می‌شوند. اگر قانون مربوط به تعداد پارامترهای یک متد را در نظر داشته باشیم و با فرض اینکه سازنده نیز یک متد است، حداکثر پارامترهای مناسب برای یک سازنده 4 خواهد بود. 
  • متغیرهایی وجود دارند که به صورت دسته‌ای پیشوند یا پسوند خاصی دارند. این پیشوندها یا پسوندها نشان دهنده مواردی هستند که احتمالا می‌توانند به کلاس مخصوص به خود انتقال داده شوند. زیرا از نظر منطقی ارتباطی بین آنها وجود دارد و مربوط به کلاس فعلی نمی‌شوند (زیرا اگر اینگونه بود نیازی به پیشوند یا پسوند نبود).


مشکل این کد بد بو چیست؟ 

نگهداری دشوار و زمان‌بر یکی از اولین و بارزترین مشکلات این نوع کد است. مشکلات دیگری که نسبتا ریز‌تر هستند و سخت‌تر تشخیص داده می‌شوند به صورت زیر هستند: 
  • عدم استفاده از مکانیزم‌های مشترک، به دلیل عدم تشکیل کلاس مربوط به آنها 
  • امکان ایجاد کدهای تکراری فراوان در کلاس 
  • دشواری تست نویسی برای کلاس‌ها به دلیل وظایف فراوانی که کلاس بر عهده دارد 
  • افزایش احتمال ایجاد مشکلات مربوط سورس کنترل‌ها و فعالیت همزمان چندین نفر بر روی یک فایل یا کلاس 
  • به دلیل انجام وظایف فراوان، تغییرات یک کلاس از جنبه‌های بسیار زیادی باید تست شود 


چگونه این بو را رفع کنیم؟  

دیدگاه کلی برای رفع چنین بویی تقسیم مسئولیت‌های موجود در یک کلاس بزرگ است. این تقسیم می‌تواند به صورت‌های زیر انجام شود:
  • ایجاد کلاسی مستقل برای هریک از مسئولیت‌های موجود در کلاس بزرگ 
  • ایجاد کلاسی پایه (Base class) برای انجام برخی از امور مشترک در کلاس 


جمع بندی 

یکی از نکات مهم در مورد انواع کد بد بو متعلق به دسته کدهای متورم، توجه دایمی به کدهای نوشته شده در محصول است. زیرا کدهای متورم به مرور زمان و به آرامی ایجاد می‌شوند و معمولا توجه کافی به آنها نمی‌شود.  
نظرات مطالب
ASP.NET Web API - قسمت چهارم
در قسمت سوم آموزش این مثال رو داشتیم :
 $.getJSON("api/products/"+id,
                function (data) {
                    var str = data.Name + '   ' + data.Price;
                    $('#products').empty();
                    $('#products').html(str);
                }
                );

خب تا اینجا api/products/id اجرا میشه .
فرض کنید چند جستجو داریم و نیاز داریم برای هر کدوم اکشن متناظر با اون اجرا بشه برای مثال:
api/products/id
api/products/details/id
حالا چطور میتونم برای دو دکمه تعیین کنم ، با زدن هر کدوم چه تابعی اجرا بشه ؟

بهتر بگم چطور details  رو  برای یک دکمه به آدرس اضافه کنم ؟
نظرات مطالب
پشتیبانی از حذف و به‌روز رسانی دسته‌ای رکوردها در EF 7.0
بله. متدهای ExecuteUpdate و ExecuteDelete بلافاصله و مستقیما بر روی بانک اطلاعاتی اجرا می‌شوند. به این معنا که:
- چون رکوردهای متاثر، در حافظه بارگذاری نمی‌شوند، تحت نظر سیستم Tracking هم قرار نمی‌گیرند.
- اگر یک متد SaveChanges سفارشی را ایجاد کرده باشید، کدهای آن فراخوانی نمی‌شوند (مستقل و بدون نیاز به SaveChanges اجرا می‌شوند).
- اگر یک SaveChangesInterceptor سفارشی را ایجاد کرده باشید هم در این حالت متدهای بازنویسی شده‌ی آن اجرا نمی‌شوند.
- البته سایر Interceptors مانند DbCommandInterceptor بدون مشکل و همانند قبل اجرا خواهند شد.
- اجرای این متدها، به همراه سایر به‌روز رسانی‌های متداولی که با SaveChanges همراه هستند، در یک تراکنش اجرا نمی‌شوند؛ مگر اینکه به صورت صریحی، یک تراکنش مشخص، برای کل این مجموعه باز شود.
- در این حالت query filters به‌درستی اعمال می‌شوند.