اشتراک‌ها
Angular 2 برای توسعه دهنده‌های Angular 1
// Angular 1
const module = angular.module('myModule', []);
module.service('UserService', ['$http', function ($http) {  
  this.getUsers = () => {
    return $http.get('http://api.mywebsite.com/users')
                .then(res => res.data)
                .catch(res => new Error(res.data.error));
  }
}]);

/***************************************************************/

// Angular 2
import { Injectable } from '@angular/core';
import { Http, Response } from '@angular/http';
import { Observable } from 'rxjs/Observable';

@Injectable()
class UserService { 
  constructor(private http: Http) {}
  
  getUsers(): Observable<User[]> {
    return this.http.get('http://api.mywebsite.com/users')
                    .map((res: Response) => res.json())
                    .catch((res: Response) => Observable.throw(res.json().error);
  }  
}
Angular 2 برای توسعه دهنده‌های Angular 1
مطالب
استفاده از درایوها در Window Azure Storage جهت استفاده در RavenDB
در تلاش برای راه اندازی دیتابیس RavenDB بر روی Windows Azure چند مقاله ‌ای خوندم که گاهی خیلی گیج کننده بود. الان تقریباً به نتایجی رسیده‌ام و دوست دارم در این مقاله نکاتی رو که به نظرم دانستن آنها بایسته است را مطرح کنم. باشد که مفید واقع شود.

پیش زمینه 1، یکی دیگر از روشهای راه اندازی RavenDB:
راه اندازی سرویس، نصب بر روی IIS و استفاده به صورت توکار، روش‌هایی هستند که در خود مستندات نچندان کامل RavenDB در حال حاضر مطرح شده است. راه دیگری که برای راه اندازی RavenDB می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد، از طریق برنامه نویسی است. یعنی سرور RavenDB را با اجرای کد بالا می‌آوریم. نگران نباشید، این کار خیلی سخت نیست و به سادگی از طریق نمونه سازی از کلاس HttpServer و ارائه پارامترهای پیکره‌بندی و فراخوانی یک و یا دو متود می‌تواند صورت گیرد. مزیت این روش در پویایی و انعطاف پذیری آن است. شما می‌توانید هر تعداد سرور را با هر پیکره‌بندی پویایی، بالا بیاورید.
به کلمه HttpServer خوب دقت کنید. بله، درست است؛ این یک سرور کامل است و تمام درخواست‌های Http را طبق قواعد RavenDB و البته HTTP پاسخ می‌دهد. حتی studio ی RavenDB ,که یک برنامه Silverlight است, نیز سرو میشود. (برنامه Silverlight در ریسورسهای RavenDB.Database.dll توکار(embed) شده است.)
کد مینیمالیست نمونه، یک RavenDB http server در قالب یک برنامه Console Application:
static void Main(string[] args)
{
    var configuration = new Raven.Database.Config.RavenConfiguration() {
        AccessControlAllowMethods = "All",
        AnonymousUserAccessMode = Raven.Database.Server.AnonymousUserAccessMode.All,
        DataDirectory = @"C:\Sam\labs\HttpServerData",
        Port = 8071,
    };
    var database = new Raven.Database.DocumentDatabase(configuration);
    var server = new Raven.Database.Server.HttpServer(configuration, database);
    database.SpinBackgroundWorkers();
    server.StartListening();

    Console.WriteLine("RavenDB http server is running ...");
    Console.ReadLine();
}
با اجرای برنامه فوق، پایگاه داده شما در پورت 8071 ماشین، فعال است و آماده پاسخگویی. استودیوی RavenDB نیز از طریق مسیر http://127.0.0.1:8071 قابل دسترسی است.
چرا این مطلب را گفتم، چون برای راه اندازی RavenDB در Azure می‌خواهیم از این روش استفاده کنیم. در یک worker role دیگر ما نه IIS داریم و نه یک virtual machine در اختیار داریم تا یک service را بر روی آن نصب کنیم. پس بهترین گزینه برای ما راه اندازی سرور RavenDB از طریق برنامه نویسی است.

پیش زمینه 2، چندساکنی در RavenDB و مسیر داده ها:(Multi Tenancy)
یک سرور RavenDB می‌تواند چندین پایگاه داده را میزبانی کند. هر چند به طور پیش فرض تک ساکنی برگزیده شده است. اما شما می‌توانید پایگاه‌های داده جدید را به سیستم اضافه کنید. مشکلی که من با مستندات RavenDB دارم این است که به طور پیش فرض درباره زمانی مصداق پیدا می‌کنند که RavenDB در حالت تک ساکنی مورد استفاده قرار میگیرد. 
مهم است که بدانید مسیری که به عنوان مسیر داده‌ها در هنگام راه اندازی سرور ارائه می‌دهید برای پایگاه داده پیش فرض مورد استفاده قرار میگیرد و باید مسیرهای جداگانه مستقلی برای پایگاه داده‌های بعدی تنظیم کنید.
توجه داشته باشید که در RavenDB اگر در هنگام ساخت پایگاه داده، مسیری را مطرح نکنید، مسیر پیش فرض انتخاب خواهد شد. همچنین در حالت چندساکنی هم هیچ ارتباطی بین پایگاه‌های داده بعدی با پایگاه داده <system> وجود ندارد و همواره مسیر پیش فرض به صورت ~/Databases/dbName خواهد بود که dbName نام پایگاه داده مورد نظر شما است. مهم است که بدانید که ~ در مسیر فوق دارای تعریف رسمی ای نیست و آنچه از کد بر می‌آید ~ مسیر BaseDirectory برای AppDomain جاری است. پس با توجه اینکه نوع برنامه میزبان سرور چیست (IIS, Windows Service, Worker Role) مقدار آن می‌تواند متفاوت باشد.

تعریف Worker Role برای RavenDB
در واقع مطلب اصلی درباره نحوه استفاده از CloudDrive در Web Role یا Worker Role است. همانطور که میدانید Web Role و Worker Role هر دو برای ذخیره سازی داده‌ها مناسب نیستند. در واقع بایستی با این رویکرد به آنها نگاه کنید که فقط کدهای اجرایی بر روی آنها قرار بگیرند و نه چیز دیگری. در مورد استفاده پایگاه داده RavenDB در Windows Azure می‌توانید آن را به صورت یک Worker Role تعریف کنید. اما برای اینکه داده‌ها را ذخیره کنید بایستی از یک Cloud Drive استفاده کنید.
خوب، در ابتد لازم است که کمی درباره‌ی CloudDrive بدانیم؛ خواندن این مطلب درباره‌ی اولین انتشار Windows Azure Drive خالی از لطف نیست.
حالا برای اینکه RavenDB را راه بیاندازیم باید نخست Wroker Role را بسازیم و سپس قطعه کدی بنویسیم تا درایو مجزا و مختصی را برای اینکه RavenDB اطلاعات را در آن بریزد بسازد. در آخر باید Worker Role را تنظیم کنیم تا درایو ساخته شده را در خود mount کند.
برای ساختن درایو قطعه کد زیر آن را انجام میدهد:
CloudStorageAccount storageAccount = CloudStorageAccount.FromConfigurationSetting(connectionString);
// here is when later on you may add code for inititalizing CloudDrive chache
CloudBlobClient blobClient = storageAccount.CreateCloudBlobClient();
blobClient.GetContainerReference("drives").CreateIfNotExist();

CloudDrive cloudDrive = storageAccount.CreateCloudDrive(
    blobClient
    .GetContainerReference("drives")
    .GetPageBlobReference("ravendb4.vhd")
    .Uri.ToString()
);

try
{
    // create a 1GB Virtual Hard Drive
    cloudDrive.Create(1024);
}
catch (CloudDriveException /*ex*/ )
{
    // the most likely exception here is ERROR_BLOB_ALREADY_EXISTS
    // exception is also thrown if the drive already exists 
} 
در کد فوق نامهای drives و ravendb.vhd کاملاً اختیاری هستند. اما باید از قواعد نامگذاری container پیروی کنند.
برای سوار کردن درایو قطعه کد زیر آن را انجام میدهد:
string driveLetter = cloudDrive.Mount(25, DriveMountOptions.Force);
توجه داشته باشید که کد سوار کردن درایو، قاعدتاً، بایستی در Worker Role صورت بگیرد و همچنین باید قبل از راه اندازی RavenDB باشد.
این یک ایراد طراحی Windows Azure است که شما نمیتوانید حرف درایو را خودتان انتخاب کنید، بلکه خروجی متود Mount مشخص میکند که درایو در چه حرف درایوی سوار شده است. و شما محدود هستند که کدهای خود را به گونه ای بنویسید که مسیر ذخیره سازی اطلاعات در Cloud Drive را ثابت فرض نکند و ارجاعات به این مسیرها شامل حرف درایو نباشد.

رفع مشکل کندی درایو در Windows Azure با تعریف کش:
کد فوق برای راه اندازی درایو مورد نظر ما کافی است. اما هنوز دارای یک مشکل اساسی و مهم است و آن اینست که بسیار کند عمل خواهد کرد.
با فراخوانی متود CloudDrive.InitializeCache این متود به طور اتوماتیک برای تمام درایوهای mount شده یک کش محلی فراهم میکند و در نتیجه network I/O کمتری صورت خواهد گرفت. توجه داشته باشید که در صورت استفاده از این متود بایستی کش را برای Worker Role تعریف کنید. در صورت عدم استفاده از این متود کارائی پایگاه داده شما به شدت افت میکند. کد زیر را قبل از تعریف هر نوع درایوی قرار دهید.
LocalResource localCache = RoleEnvironment.GetLocalResource("RavenCache");
CloudDrive.InitializeCache(localCache.RootPath, localCache.MaximumSizeInMegabytes);
در کد فوق RavenCache نام یک Local Storage است که شما در تنظیمات Worker Role تعریف میکنید.(نام آن اختیاری است.) برای تعریف Local Storage بایستی در قسمت تنظیمات Worker Role رفته و آنگاه زبانه Local Storage رفته و سپس یک Local Storage را به مانند تصویر زیر اضافه کنید. نام که میتواند هر نامی باشد. اندازه را به اندازه مجموع درایوهایی که میخواهید در Worker Role تعریف کنید قرار دهید(در مثال برنامه ما در اینجا مقدار 1024) و گزینه Clean on role recycle را آنتیک کنید.


حال که درایو مورد نیاز ما آماده است قدم دیگر این است که پورتی را که RavenDB میخواهد در آن فعال شود را تعریف کنیم. برای اینکار بایستی در  قسمت تنظیمات Worker Role در زبانه Endpoints رفته و یک endpoint جدید به آن مطابق تصویر زیر ارائه کنیم.

حال که پورت هم تنظیم شده است میتوانیم RavenDB را در Worker Role راه بیاندازیم:

var config = new RavenConfiguration
{
    DataDirectory = driveLetter,
    AnonymousUserAccessMode = AnonymousUserAccessMode.All,
    HttpCompression = true,
    DefaultStorageTypeName = "munin",
    Port = RoleEnvironment.CurrentRoleInstance.InstanceEndpoints["Raven"].IPEndpoint.Port,
    PluginsDirectory = "plugins"
};

try
{
    documentDatabase = new DocumentDatabase(config);
    documentDatabase.SpinBackgroundWorkers();
    httpServer = new HttpServer(config, documentDatabase);
    try
    {
        httpServer.StartListening();
    }
    catch (Exception ex)
    {
        Trace.WriteLine("StartRaven Error: " + ex.ToString(), "Error");

        if (httpServer != null)
        {
            httpServer.Dispose();
            httpServer = null;
        }
    }
}
catch (Exception ex)
{
    Trace.WriteLine("StartRaven Error: " + ex.ToString(), "Error");

    if (documentDatabase != null)
    {
        documentDatabase.Dispose();
        documentDatabase = null;
    }
}

مطالب
احراز هویت و اعتبارسنجی کاربران در برنامه‌های Angular - قسمت چهارم - به روز رسانی خودکار توکن‌ها
در قسمت قبل، عملیات ورود به سیستم و خروج از آن‌را تکمیل کردیم. پس از ورود شخص به سیستم، هربار انقضای توکن دسترسی او، سبب خواهد شد تا وقفه‌ای در کار جاری کاربر، جهت لاگین مجدد صورت گیرد. برای این منظور، قسمتی از مطالب «اعتبارسنجی مبتنی بر JWT در ASP.NET Core 2.0 بدون استفاده از سیستم Identity»  و یا «پیاده سازی JSON Web Token با ASP.NET Web API 2.x» به تولید refresh_token در سمت سرور اختصاص دارد که از نتیجه‌ی آن در اینجا استفاده خواهیم کرد. عملیات به روز رسانی خودکار توکن دسترسی (access_token در اینجا) سبب خواهد شد تا کاربر پس از انقضای آن، نیازی به لاگین دستی مجدد نداشته باشد. این به روز رسانی در پشت صحنه و به صورت خودکار صورت می‌گیرد. refresh_token یک guid است که به سمت سرور ارسال می‌شود و برنامه‌ی سمت سرور، پس از تائید آن (بررسی صحت وجود آن در بانک اطلاعاتی و سپس واکشی اطلاعات کاربر متناظر با آن)، یک access_token جدید را صادر می‌کند.


ایجاد یک تایمر برای مدیریت دریافت و به روز رسانی توکن دسترسی

در مطلب «ایجاد تایمرها در برنامه‌های Angular» با روش کار با تایمرهای reactive آشنا شدیم. در اینجا قصد داریم از این امکانات جهت پیاده سازی به روز کننده‌ی خودکار access_token استفاده کنیم. در مطلب «احراز هویت و اعتبارسنجی کاربران در برنامه‌های Angular - قسمت دوم - سرویس اعتبارسنجی»، زمان انقضای توکن را به کمک کتابخانه‌ی jwt-decode، از آن استخراج کردیم:
  getAccessTokenExpirationDateUtc(): Date {
    const decoded = this.getDecodedAccessToken();
    if (decoded.exp === undefined) {
      return null;
    }
    const date = new Date(0); // The 0 sets the date to the epoch
    date.setUTCSeconds(decoded.exp);
    return date;
  }
اکنون از این زمان در جهت تعریف یک تایمر خود متوقف شونده استفاده می‌کنیم:
  private refreshTokenSubscription: Subscription;

  scheduleRefreshToken() {
    if (!this.isLoggedIn()) {
      return;
    }

    this.unscheduleRefreshToken();

    const expiresAtUtc = this.getAccessTokenExpirationDateUtc().valueOf();
    const nowUtc = new Date().valueOf();
    const initialDelay = Math.max(1, expiresAtUtc - nowUtc);
    console.log("Initial scheduleRefreshToken Delay(ms)", initialDelay);
    const timerSource$ = Observable.timer(initialDelay);
    this.refreshTokenSubscription = timerSource$.subscribe(() => {
      this.refreshToken();      
    });
  }

  unscheduleRefreshToken() {
    if (this.refreshTokenSubscription) {
      this.refreshTokenSubscription.unsubscribe();
    }
  }
کار متد scheduleRefreshToken، شروع تایمر درخواست توکن جدید است.
- در ابتدا بررسی می‌کنیم که آیا کاربر لاگین کرده‌است یا خیر؟ آیا اصلا دارای توکنی هست یا خیر؟ اگر خیر، نیازی به شروع این تایمر نیست.
-  سپس تایمر قبلی را در صورت وجود، خاتمه می‌دهیم.
- در مرحله‌ی بعد، کار محاسبه‌ی میزان زمان تاخیر شروع تایمر Observable.timer را انجام می‌دهیم. پیشتر زمان انقضای توکن موجود را استخراج کرده‌ایم. اکنون این زمان را از زمان جاری سیستم برحسب UTC کسر می‌کنیم. مقدار حاصل، initialDelay این تایمر خواهد بود. یعنی این تایمر به مدت initialDelay صبر خواهد کرد و سپس تنها یکبار اجرا می‌شود. پس از اجرا، ابتدا متد refreshToken ذیل را فراخوانی می‌کند تا توکن جدیدی را دریافت کند.

در متد unscheduleRefreshToken کار لغو تایمر جاری در صورت وجود انجام می‌شود.

متد درخواست یک توکن جدید بر اساس refreshToken موجود نیز به صورت ذیل است:
  refreshToken() {
    const headers = new HttpHeaders({ "Content-Type": "application/json" });
    const model = { refreshToken: this.getRawAuthToken(AuthTokenType.RefreshToken) };
    return this.http
      .post(`${this.appConfig.apiEndpoint}/${this.appConfig.refreshTokenPath}`, model, { headers: headers })
      .finally(() => {
        this.scheduleRefreshToken();
      })
      .map(response => response || {})
      .catch((error: HttpErrorResponse) => Observable.throw(error))
      .subscribe(result => {
        console.log("RefreshToken Result", result);
        this.setLoginSession(result);
      });
  }
در اینجا هرزمانیکه تایمر اجرا شود، این متد فراخوانی شده و مقدار refreshToken فعلی را به سمت سرور ارسال می‌کند. سپس سرور این مقدار را بررسی کرده و در صورت تعیین اعتبار، یک access_token و refresh_token جدید را به سمت کلاینت ارسال می‌کند که نتیجه‌ی آن به متد setLoginSession جهت ذخیره سازی ارسال خواهد شد.
در آخر چون این تایمر، خود متوقف شونده‌است (متد Observable.timer بدون پارامتر دوم آن فراخوانی شده‌است)، یکبار دیگر کار زمانبندی دریافت توکن جدید بعدی را در متد finally انجام می‌دهیم (متد scheduleRefreshToken را مجددا فراخوانی می‌کنیم).


تغییرات مورد نیاز در سرویس Auth جهت زمانبندی دریافت توکن دسترسی جدید

تا اینجا متدهای مورد نیاز شروع زمانبندی دریافت توکن جدید، خاتمه‌ی زمانبندی و دریافت و به روز رسانی توکن جدید را پیاده سازی کردیم. محل قرارگیری و فراخوانی این متدها در سرویس Auth، به صورت ذیل هستند:
الف) در سازنده‌ی کلاس:
  constructor(
    @Inject(APP_CONFIG) private appConfig: IAppConfig,
    private browserStorageService: BrowserStorageService,
    private http: HttpClient,
    private router: Router
  ) {
    this.updateStatusOnPageRefresh();
    this.scheduleRefreshToken();
  }
این مورد برای مدیریت حالتی که کاربر صفحه را refresh کرده‌است و یا پس از مدتی مجددا از ابتدا برنامه را بارگذاری کرده‌است، مفید است.

ب) پس از لاگین موفقیت آمیز
در متد لاگین، پس از دریافت یک response موفقیت آمیز و تنظیم و ذخیره سازی توکن‌های دریافتی، کار زمانبندی دریافت توکن دسترسی بعدی بر اساس refresh_token فعلی انجام می‌شود:
this.setLoginSession(response);
this.scheduleRefreshToken();

ج) پس از خروج از سیستم
در متد logout، پس از حذف توکن‌های کاربر از کش مرورگر، کار لغو تایمر زمانبندی دریافت توکن بعدی نیز صورت خواهد گرفت:
this.deleteAuthTokens();
this.unscheduleRefreshToken();

در این حالت اگر برنامه را اجرا کنید، یک چنین خروجی را که بیانگر دریافت خودکار توکن‌های جدید است، پس از مدتی در کنسول developer مرورگر مشاهده خواهید کرد:


ابتدا متد scheduleRefreshToken اجرا شده و تاخیر آغازین تایمر محاسبه شده‌است. پس از مدتی متد refreshToken توسط تایمر فراخوانی شده‌است. در آخر مجددا متد scheduleRefreshToken جهت شروع یک زمانبندی جدید، اجرا شده‌است.

اعداد initialDelay محاسبه شده‌ای را هم که ملاحظه می‌کنید، نزدیک به همان 2 دقیقه‌ی تنظیمات سمت سرور در فایل appsettings.json هستند:
  "BearerTokens": {
    "Key": "This is my shared key, not so secret, secret!",
    "Issuer": "http://localhost/",
    "Audience": "Any",
    "AccessTokenExpirationMinutes": 2,
    "RefreshTokenExpirationMinutes": 60
  }


کدهای کامل این سری را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
برای اجرای آن فرض بر این است که پیشتر Angular CLI را نصب کرده‌اید. سپس از طریق خط فرمان به ریشه‌ی پروژه‌ی ASPNETCore2JwtAuthentication.AngularClient وارد شده و دستور npm install را صادر کنید تا وابستگی‌های آن دریافت و نصب شوند. در آخر با اجرای دستور ng serve -o، برنامه ساخته شده و در مرورگر پیش فرض سیستم نمایش داده خواهد شد (و یا همان اجرای فایل ng-serve.bat). همچنین باید به پوشه‌ی ASPNETCore2JwtAuthentication.WebApp نیز مراجعه کرده و فایل dotnet_run.bat را اجرا کنید، تا توکن سرور برنامه نیز فعال شود.
مطالب
C# 12.0 - Interceptors
به C# 12 و دات‌نت 8، ویژگی «آزمایشی» جدیدی به نام Interceptors اضافه شده‌است که به آن «monkey patching» هم می‌گویند. هدف از آن، جایگزین کردن یک پیاده سازی، با پیاده سازی دیگری است. به این ترتیب توسعه دهندگان دات‌نتی می‌توانند فراخوانی متدهایی خاص را ره‌گیری کرده (interception) و سپس آن‌را به فراخوانی یک پیاده سازی جدید، هدایت کنند.


Interceptor چیست؟

از زمان ارائه‌ی NET 8 preview 6 SDK. به بعد، امکان ره‌گیری هر متدی از کدهای برنامه، به دات‌نت اضافه شده‌است؛ به همین جهت از واژه‌ی Interceptor/ره‌گیر در اینجا استفاده می‌شود. خود تیم دات‌نت از این قابلیت در جهت بازنویسی پویای قسمت‌هایی از کدهای زیرساخت دات‌نت که از Reflection استفاده می‌کنند، با نگارش‌های کامپایل شده‌ی مختص به برنامه‌ی شما، کمک می‌گیرند. به این ترتیب سرعت و کارآیی برنامه‌های دات‌نت 8، بهبود قابل ملاحظه‌ای را پیدا کرده‌اند. برای مثال ahead-of-time compilation (AOT) در دات‌نت 8 و ASP.NET Core 8x بر اساس این ویژگی پیاده سازی شده‌است. این ویژگی جدید، مکمل source generators است که در نگارش‌های پیشین دات‌نت ارائه شده بود.


بررسی  Interceptors با تهیه‌ی یک مثال ساده

فرض کنید می‌خواهیم فراخوانی متد GetText زیر را ره‌گیری کرده و سپس آن‌را با نمونه‌ی دیگری جایگزین کنیم:
namespace CS8Tests;

public class InterceptorsSample
{
    public string GetText(string text)
    {
        return $"{text}, World!";
    }
}
برای اینکار ابتدا نیاز است یک فایل جدید را به نام InterceptsLocationAttribute.cs با محتوای زیر به پروژه اضافه کرد:
namespace System.Runtime.CompilerServices;

[AttributeUsage(AttributeTargets.Method, AllowMultiple = true, Inherited = false)]
public sealed class InterceptsLocationAttribute : Attribute
{
    public InterceptsLocationAttribute(string filePath, int line, int character)
    {
    }
}
همانطور که در مقدمه‌ی بحث هم عنوان شد، این ویژگی هنوز آزمایشی است و نهایی نشده و ویژگی فوق نیز هنوز به دات‌نت اضافه نشده‌است. به همین جهت فعلا باید آن‌را به صورت دستی به پروژه اضافه کرد و احتمالا در نگارش‌های بعدی دات‌نت، امضای آن تغییر خواهد کرد ... یا حتی ممکن است بطور کامل حذف شود!

سپس فرض کنید فراخوانی متد GetText در فایل Program.cs برنامه به صورت زیر انجام شده‌است:
using CS8Tests;

var example = new InterceptorsSample();
var text = example.GetText("Hello");
Console.WriteLine(text); //Hello, World!
یعنی متد GetText، در سطر چهارم و کاراکتر 20 ام آن فراخوانی شده‌است. این اعداد مهم هستند!

در ادامه از این اطلاعات در ره‌گیر سفارشی زیر استفاده خواهیم کرد:
using System.Runtime.CompilerServices;

namespace CS8Tests;

public static class MyInterceptor
{
    [InterceptsLocation("C:\\Path\\To\\CS8Tests\\Program.cs", 4, 20)] 
    public static string InterceptorMethod(this InterceptorsSample example, string text)
    {
        return $"{text}, DNT!";
    }
}
این ره‌گیر که به صورت متدی الحاقی برای کلاس InterceptorsSample دربرگیرنده‌ی متد GetText تهیه می‌شود، کار جایگزینی فراخوانی آن‌را در سطر چهارم و کاراکتر 20 ام فایل Program.cs انجام می‌دهد. امضای پارامترهای این متد، باید با امضای پارامترهای متد ره‌گیری شده، یکی باشد.

اکنون اگر برنامه را اجرا کنیم ... با خطای زیر مواجه می‌شویم:
 error CS9137: The 'interceptors' experimental feature is not enabled in this namespace. Add
'<InterceptorsPreviewNamespaces>$(InterceptorsPreviewNamespaces);CS8Tests</InterceptorsPreviewNamespaces>'
to your project.
عنوان می‌کند که این ویژگی آزمایشی است و باید فایل csproj. را به صورت زیر تغییر داد تا بتوان از آن استفاده نمود:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">
  <PropertyGroup>
    <OutputType>Exe</OutputType>
    <TargetFramework>net8.0</TargetFramework>
    <ImplicitUsings>enable</ImplicitUsings>
    <Nullable>enable</Nullable>
    <!--<NoWarn>Test001</NoWarn>-->
    <InterceptorsPreviewNamespaces>$(InterceptorsPreviewNamespaces);CS8Tests</InterceptorsPreviewNamespaces>
  </PropertyGroup>
</Project>
اینبار برنامه کامپایل شده و اجرا می‌شود. در این حالت خروجی جدید برنامه، خروجی تامین شده‌ی توسط ره‌گیر سفارشی ما است:
Hello, DNT!


سؤال: آیا ره‌گیری انجام شده، در زمان کامپایل انجام می‌شود یا در زمان اجرا؟

برای این مورد می‌توان به Low-Level C# code تولیدی مراجعه کرد. برای مشاهده‌ی یک چنین کدهایی می‌توانید از منوی Tools->IL Viewer برنامه‌ی Rider استفاده کرده و در برگه‌ی ظاهر شده، گزینه‌ی Low-Level C# آن‌را انتخاب نمائید:
using CS8Tests;
using System;
using System.Runtime.CompilerServices;

[CompilerGenerated]
internal class Program
{
  private static void <Main>$(string[] args)
  {
    Console.WriteLine(new InterceptorsSample().InterceptorMethod("Hello"));
  }

  public Program()
  {
    base..ctor();
  }
}
همانطور که مشاهده می‌کنید، این ره‌گیری و جایگزینی، در زمان کامپایل انجام شده و کامپایلر، به‌طور کامل نحوه‌ی فراخوانی متد GetText اصلی را به متد ره‌گیر ما تغییر داده و بازنویسی کرده‌است.


سؤال: آیا این قابلیت واقعا کاربردی است؟!

اکنون شاید این سؤال مطرح شود که ... واقعا چه کسی قرار است مسیر کامل یک فایل، شماره سطر و شماره ستون فراخوانی متدی را به اینگونه در اختیار سیستم ره‌گیری قرار دهد؟! آیا واقعا این قابلیت، یک قابلیت کاربردی و مناسب است؟!
اینجا است که اهمیت source generators مشخص می‌شود. توسط source generators دسترسی کاملی به syntax trees وجود دارد و همچنین یکسری اطلاعات تکمیلی مانند FilePath و سپس CSharpSyntaxNodeها که دسترسی به داده‌های متد ()GetLocation را دارند که مکان دقیق سطر و ستون‌های فراخوانی‌ها را مشخص می‌کند.


کاربردهای فعلی ره‌گیرها در دات نت 8

در دات نت 8، این موارد با استفاده از ره‌گیرها بهینه سازی شده و سرعت آن‌ها افزایش یافته‌اند:
- فراخوانی‌هایی که تمام اطلاعات آن‌ها در زمان کامپایل فراهم است، مانند Regex.IsMatch(@"a+b+") که از یک الگوی ثابت و مشخص استفاده می‌کند، ره‌گیری شده و پیاده سازی آن با کدی استاتیک، جایگزین می‌شود.
- در ASP.NET Minimal API، استفاده از lambda expressions جهت ارائه‌ی تعاریفی مانند:
app.MapGet("/products", handler: (int? page, int? pageLength, MyDb db) => { ... })
مرسوم است. این نوع فراخوانی‌ها نیز توسط ره‌گیرها برای جایگزینی handler آن‌ها با کدهای استاتیک، جهت بالابردن کارآیی و کاهش تخصیص‌های حافظه انجام می‌شود.
- بهبود کارآیی foreach loops جهت استفاده از ریاضیات برداری و SIMD در صورت امکان.
- بهبود کارآیی تزریق وابستگی‌ها، زمانیکه به تعاریف مشخصی مانند ()<provider.Register<MyService ختم می‌شود.
- بجای استفاده از expression trees در زمان اجرای برنامه، اکنون می‌توان کدهای SQL معادل را در زمان کامپایل برنامه تولید کرد.
- بهبود کارآیی Serializers، زمانیکه از یک نوع مشخص مانند ()<Serialize<MyType استفاده می‌شود و کامپایلر می‌تواند آن‌را با کدهای زمان کامپایل، جایگزین کند.


محدودیت‌های ره‌گیرها در دات‌نت 8

- ره‌گیرهای دات‌نت 8 فقط با متدها کار می‌کنند.
- مسیر ارائه شده حتما باید یک مسیر کامل و مشخص باشد. یعنی اگر این قطعه کد، به سیستم دیگری منتقل شود، کامپایل نخواهد شد و امکان ارائه‌ی مسیرهای نسبی وجود ندارد.
- امضای متدها، حتما باید یکی باشد. یعنی نمی‌توان یک ره‌گیر جنریک را تعریف کرد.
مطالب
شروع کار با webpack - قسمت اول
سیستم‌های مدیریت ماژول یا باندل کننده‌های جاوااسکریپتی، چندی است که دچار تنوع زیادی شده‌اند و هر از گاهی، چهره‌های جدیدی خود نمایی می‌کنند. اگر با انگولار 2 آشنا باشید قطعا با SystemJs که یکی دیگر از این گونه باندل کننده هاست آشنایید. در این سری قصد داریم که با یک باندل کننده‌ی تقریبا همه کاره با نام webpack آشنا شویم.


مقدمه و توضیحی بر اینکه چه لزومی بر باندل کننده‌های جاوااسکریپتی هست؟
زمانیکه جاوا اسکریپت پا به عرصه‌ی وجود گذاشت، در توسعه‌ی برنامه‌های کلاینت، از سیستم‌های بیلد استفاده‌ای نمیشد و شاید بتوان ساده‌ترین دلیل آن را عدم احتیاج جاوااسکریپت به کامپایل دانست. ولی با گذشت زمان و عوض شدن چهره‌ی برنامه‌های سمت کلاینت و بزرگ‌تر شدن آنها، برنامه نویسان با مشکلاتی از قبیل نگه داری و امنیت، در برنامه‌های بزرگ رو به رو بودند.
در پاسخ به بزرگ شدن پروژه‌ها قطعا شما این پیشنهاد را خواهید داد که بایستی برنامه را به قسمت‌ها و یا ماژول‌های کوچک‌تری بشکنیم، تا هم نگه داری از آن ساده‌تر شود و هم احتمال بروز خطا در حین انجام پروژه کاهش یابد. اما باید به یاد داشت که این قسمت‌های کوچک شده به معنای یک تگ اسکریپت جدا در صفحات وب برنامه می‌باشند و این مساله به این معنا خواهد بود که برای  هر یک از آنها، مرورگر بایستی به میزبان، درخواستی را ارسال کرده و فایل‌ها را جداگانه دریافت کند. قطعا پاسخ به این مشکل دوباره چسباندن این ماژول‌ها به یکدیگر است تا مرورگر فقط یک درخواست را برای این فایل‌ها ارسال کند. این مسئله همچنین برای فایل‌های css و تصاویر نیز صادق می‌باشد. 
دومین مشکلی که با ماژول سازی برنامه با آن روبه رو می‌شویم، بالا رفتن حجم  کد و درنتیجه بالا رفتن ترافیک مصرفی خواهد بود که این مسئله نیز بایستی توسط یک Minifier حل شود. مشکل بعدی، وابستگی ماژول‌ها به یکدیگر است .در صورتی که در اضافه کردن یک  ماژول به وابستگی‌های آن دقت نداشته باشیم، باعث بروز خطا در برنامه می‌شویم. با استفاده از یک باندلر می‌توانیم وابستگی‌های هر ماژول را تعریف کنیم تا این مسئله نیز حل شود. 
آخرین  مساله‌ای که به ذهن می‌آید نیز می‌توان قابلیت‌های جدید ES6 را نام برد که به صورت سراسری در تمامی مرورگرها ممکن است هنوز قابل استفاده نباشند و شما به عنوان برنامه نویس قصد بهره بردن از آنها را داشته باشید. درنتیجه راهکار، استفاده از یک ترانسپایلر است که می‌توان از معروف‌ترین آنها تایپ اسکریپت و babel را نام برد .

راه‌کارهای مختلف برای حل مشکلات ذکر شده
در صورتی که با فریمورک‌های سمت سرور آشنایی داشته باشید، حتما با سیستم‌های باندل کننده و Minify کننده‌ی آنها برخورد داشته اید. به طور مثال فریمورک Asp.Net Mvc دارای یک باندل کننده‌ی توکار است که مشکل بسته بندی کردن کل ماژول‌ها و همچنین Minify کردن آنها را حل می‌کند. ولی تا آخرین اطلاعی که دارم، مشکل وابستگی ماژول‌ها به جز اینکه برنامه نویس به صورت دستی ترتیب اضافه شدن را رعایت نماید، قابل حل نیست. همچنین در اینجا استفاده از یک ترانسپایلر نیز مقدور نمی‌باشد.
راه حل دیگر استفاده از Task Runner‌های جاوا اسکریپتی مانند گرانت و گالپ می‌باشد که تمامی مسائلی که پیش‌تر ذکر شد، به وسیله‌ی آنها قابل حل است؛ به جز مسئله‌ی وابستگی ماژول‌ها به یکدیگر که بایستی به صورت دستی توسط برنامه نویس ترتیب آنها رعایت شود یا از فریمورک هایی مانند browserify و ... استفاده شود.

راه حل webpack
تفاوت وب پک با TaskRunner‌های جاوا اسکریپتی را می‌توان در اینجا بیان کرد که وب پک در انجام یک وظیفه تخصص وافری دارد و آن وظیفه نیز پردازش فایل‌های ورودی و خروجی داده شده به آن است که با استفاده از کامپوننت‌هایی که با نام loader از آن نام می‌برد، این وظیفه را انجام می‌دهد. با استفاده از این لودرها شما نتیجه‌ای را که از یک TaskRunner انتظار دارید، خواهید گرفت؛ مانند ترنسپایل کردن ماژول‌ها، بسته بندی ماژول‌ها، Minify کردن آنها و در نهایت قابلیتی که معمولا در Task Runner‌ها موجود نیست و وب پک امکان انجام آن را دارد، ترکیب فایل‌های Css با فایل‌های جاوا اسکریپت برنامه است. این کار برای تصاویر و فونت‌های برنامه نیز قابل انجام است.

پیش فرض‌های کار با webpack
دو پیش فرض مهم در شروع به کار با وب پک از این قرارند:
1. وب پک برای نصب Asset‌‌های سمت کلاینت شما از NPM استفاده می‌کند و انتظار دارد که شما نیز این پکیج منیجر بهره ببرید و به طور مثال از bower استفاده نکنید.
2.استفاده از یک سیستم ماژولار ( اینکه از کدام یک استفاده می‌کنید مهم نیست Commonjs ، amd ، es6 و...)

نصب webpack و شروع کار
webpack یکی از صد‌ها ماژول‌های نوشته شده‌ی با استفاده از پلتفرم nodejs می‌باشد. پس اول از همه چیز در صورتیکه nodejs بر روی سیستم شما نصب نیست، آن را دریافت و نصب کنید.  
قبل از شروع به کار بهتر است که یک محیط کار تمیز ( یک فولدر خالی) را آماده کنید و سپس با اجرای دستور npm init، یک بستر برای کار با npm را داشته باشیم. می‌توانید به صورت دستی نیز یک فایل package.json را اضافه کنید و گزینه‌های مدنظرتان را به آن اضافه کنید.
من با اجرای این دستور و جواب دادن به سوالاتش یک خروجی فایل package.json با این محتوا را ایجاد کردم :
{
  "name": "dntwebpack",
  "version": "1.0.0",
  "description": "a webpack tutorial",
  "main": "main.js",
  "scripts": {
     
  },
  "author": "mehdi",
  "license": "MIT"
}
قدم دوم نصب webpack می‌باشد. برای نصب وب پک دو راه وجود دارد:
1. نصب وب پک به صورت گلوبال ( سراسری ) با استفاده از دستور :npm install -g webpack  ، با اجرای این دستور قابلیت استفاده از وب پک را در همه جا با استفاده از خط فرمان، خواهید داشت.
2. ایراد روش اول این است که ممکن است در آینده بخواهید در پروژه‌های گوناگون از دو نسخه‌ی متفاوت وب پک استفاده کنید و به خاطر نسخه‌ای که به طور سراسری نصب شده است به مشکل بر بخورید. پس با استفاده از دستور npm install -D webpack  یا npm install --save-dev webpack  وب پک را به صورت محلی برای پروژه نصب می‌کنیم ( کاربرد پرچم D- یا --save-dev این است که وب پک در قسمت وابستگی‌هایی که فقط جهت توسعه‌ی پروژه هستند، در فایل package.json اضافه می‌شود).
در ادامه در محیط کاری که ایجاد کردیم، دو فایل دیگر را ایجاد می‌کنیم. اولی یک فایل ساده‌ی html جهت اینکه اسکریپت‌های پروژه را به آن اضافه کنیم و دیگری یک فایل اسکریپت جهت اینکه آن را به وب پک بدهیم.
فایل html را index.html نام گذاری کردم و اسکریپت سمپل را نیز main.js. محتوای هر دوفایل به این صورت می‌باشد:
<html>
    <!-- index.html -->
    <head>
        first part of webpack tut!
    </head>
    <body>
        <h1>webpack is awesome !</h1>
        <script src="bundle.js"></script>
    </body>
</html>
//main.js

//start of the journey with webpack

console.log(`i'm bundled by webpack`);
اگر دقت کنید اسکریپتی با نام bundle.js در فایل html رجوع داده شده است که در پروژه وجود خارجی ندارد و قصد این است که این فایل را با استفاده از وب پک تولید کنیم.
حالا نوبت به این می‌رسد که تک فایل main.js را به وب پک بدهیم.
در صورتی که وب پک را به صورت سراسری نصب کرده باشید، این کار ساده است. در خط فرمان با فراخوانی وب پک با دستور webpack ./main.js bundle.js

فایل bundle.js را تولید می‌کنیم.
در صورتی که وب پک به صورت محلی در پروژه نصب شده باشد، فایل package.json را باز کرده و در قسمت scripts، یک ورودی جدید را به اسم webpack به همراه فرمان مورد نظر، به آن می‌دهیم. محتوای فایل package.json پس از این کار به صورت زیر خواهد بود:
{
  "name": "dntwebpack",
  "version": "1.0.0",
  "description": "",
  "main": "main.js",
  "scripts": {
    "test": "echo \"Error: no test specified\" && exit 1"
    ,"webpack":"webpack"
  },
  "author": "mehdi",
  "license": "ISC",
  "devDependencies": {
    "webpack": "^1.13.1"
  }
}
حال با استفاده از دستور npm run webpack ./main.js bundle.js  ، وب پک فراخوانی شده و تک فایل main.js را باندل می‌کند.
در صورتی که اجرای دستور بالا موفقیت آمیز باشد، پاسخی مشابه به زیر را باید دریافت کنید:

در قسمت بعدی با تنظیمات پیشرفته‌تر و loader‌های وب پک آشنا می‌شویم .
فایل‌های پروژه dntwebpack.zip  (جهت اجرای آنی احتیاج به نصب وب‌پک را دارید که این کار با استفاده از دستور npm install در فولدر پروژه قابل انجام است).
مطالب
UnitTest برای کلاس های Abstract با استفاده از Rhino Mocks
در این پست قصد دارم کلاس زیر رو براتون آزمایش کنم:
public abstract class myabstractclass
{
    public abstract string dosomething( string input );
 
    public double round( double number , int decimals )
    {
        return math.round( number , decimals );
    }
}
در کلاس بالا که abstract هستش، متدی دارم که abstract است و بدنه‌ای نداره و از متد بعدی به اسم round برای گرد کردن اعداد استفاده می‌شه. برای تست کلاس بالا و اطمینان از درست بودن متد‌ها باید به روش زیر عمل نمود:

روش اول:
در این روش ابتدا باید کلاسی نوشت تا کلاس abstract بالا رو پیاده سازی کنه:
   public class mynewclass : myabstractclass
   {
       public override string dosomething( string input )
       {
           return input;
       }
   }
بعد می‌شه خیلی راحت برای کلاس دوم متد‌های تست رو نوشت. به روش زیر:
    [testclass]
    public class mytest
    {
        [testmethod]
        public void testround()
        {
            mynewclass mynewclass = new mynewclass();
 
            var result = mynewclass.round( 5.55 , 1 );
 
            assert.areequal( 5.6 , result );
        }
    }
که بعد از اجرا نتیجه زیر رو خواهید دید


البته روش بالا خیلی مورد پسند من نیست. 

در روش دوم که من خیلی بیشتر بهش علاقه دارم دیگه نیازی به استفاده از یک کلاس دوم برای پیاده سازی کلاس abstract نیست. بلکه در این روش از ابزار rhinomocks  برای این کار استفاده می‌کنیم . استفاده از rhino mocks به چندین روش امکان پذیره که امروز 2 روش اونو براتون توضیح میدم:
در روش اول از mockrepository استفاده می‌کنیم  و در روش دوم از روش aaa یا arrange-act-assert

استفاده از mockrepository :
ابتدا کد‌های مربوطه رو می‌نویسم:
       [testmethod]
       public void testwithmockrepository()
       {
           var mockrepository = new rhino.mocks.mockrepository();
           var mock = mockrepository.partialmock<myabstractclass>();
 
           using ( mockrepository.record() )
           {
               expect.call( mock.dosomething( arg<string>.is.anything ) ).return( "hi..." ).repeat.once();
           }
           using ( mockrepository.playback() )
           {
               assert.areequal( "hi..." , mock.dosomething( "salam" ) );             
           }
       }
همانطور که در کد‌های نوشته شده بالا می‌بینید ابتدا یک mockrepository ساخته شده، سپس از نمونه اون کلاس برای ساخت partialmock کلاس myabstractclass استفاده کردم. در این روش متد‌های expect حتما باید بین بلاک record نوشته شوند تا بتونیم از اون‌ها در بلاک playback استفاده کنیم. نتیجه اجرای این متد تست هم مثل متد تست قبلی درست است.
در مورد expect.call باید بگم که از این کلاس برای شبیه سازی رفتار یک متد استفاده میشه (مثلا در مواقعی که یک متد برای انجام عملیات باید به دیتا بیس وصل شده و یک query را اجرا کنه) برای اینکه در تست، از این عملیات صرف نظر بشه از mock‌ها استفاده کرده و رفتار متد رو به روش بالا شبیه سازی می‌کنیم. البته کار کردن با rhino mocks به صورت بالا دیگه از مد افتاده و جدیدا از روش aaa استفاده میشه که اونو در پایین توضیح می‌دم:
      [testmethod]
      public void testwithaaa()
      {
          var mock = mockrepository.generatepartialmock<myabstractclass>();
 
          mock.expect( x => x.dosomething( arg<string>.is.anything ) ).return( "hi..." ).repeat.once();//arange
 
          var result = mock.dosomething( "salam" );//act
 
          assert.areequal( "hi..." , result );//assert
      }
توی این روش دیگه خبری از record و playback نیست و همانطور که مشخصه از سه مرحله arrange-act-assert تشکیل شده که هر مرحله رو براتون مشخص کردم. مزیت استفاده از این روش اینه که اولا تعداد خطوط کمتری برای کد نویسی نیاز داره و دوما سرعت اجراش از روش قبلی خیلی بیشتره. در مورد repeat.once هم بگم که این دستور نشون می‌ده فقط یک بار اجازه انجام عملیات act رو دارید. یعنی اگر کد هارو به صورت زیر تغییر بدیم با خطا روبرو می‌شیم:
       [testmethod]
       public void testwithaaa()
       {
           var mock = mockrepository.generatepartialmock<myabstractclass>();
 
           mock.expect( x => x.dosomething( arg<string>.is.anything ) ).return( "hi..." ).repeat.once();//arange
 
           var result = mock.dosomething( "salam" );//act
           var result2 = mock.dosomething( "bye" );//act
           assert.areequal( "hi..." , result );//assert
       }



خطای آن هم واضح داره میگه که expected#1 هستش در حالی که actual#2 (تعداد دفعات حقیقی از دفعات مورد انتظار بیشتره)
توی پست‌های بعدی (اگه وقت بشه) حتما در مورد rhino mocks بیشتر توضیح میدم 
مطالب
نوشتن TagHelperهای سفارشی برای ASP.NET Core
در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 12 - معرفی Tag Helpers» با مفهوم جدید Tag Helpers و همچنین نحوه‌ی استفاده‌ی از نمونه‌های پیش فرض و توکار آن در ASP.NET Core آشنا شدیم. در ادامه قصد داریم با نحوه‌ی پیاده سازی نمونه‌های سفارشی آن‌ها نیز آشنا شویم.


نوشتن یک Tag Helper سفارشی، برای رندر کردن لیست‌های بوت استرپی

فرض کنید می‌خواهیم یک tag helper جدید را جهت رندر کردن لیست بوت استرپی ذیل تهیه کنیم:
<ul class="list-group"> 
  <li class="list-group-item">Item 1</li> 
  <li class="list-group-item">Item 2</li> 
  <li class="list-group-item">Item 3</li> 
</ul>
برای اینکار یک کتابخانه‌ی جدید را به پروژه‌ی جاری اضافه کرده و سپس وابستگی‌های ذیل را نیز به آن اضافه می‌کنیم. این‌ها حداقل‌هایی هستند که جهت دسترسی به امکانات MVC و Tag Helpers، در یک پروژه‌ی مجزای Class library نیاز داریم:
{
  "version": "1.0.0-*",
 
    "dependencies": {
        "NETStandard.Library": "1.6.0",
        "Microsoft.AspNetCore.Http.Extensions": "1.0.0",
        "Microsoft.AspNetCore.Mvc.Abstractions": "1.0.1",
        "Microsoft.AspNetCore.Mvc.Core": "1.0.1",
        "Microsoft.AspNetCore.Mvc.ViewFeatures": "1.0.1",
        "Microsoft.AspNetCore.Razor.Runtime": "1.0.0"
    },
 
  "frameworks": {
    "netstandard1.6": {
      "imports": "dnxcore50"
    }
  }
}


بررسی آناتومی یک کلاس TagHelper

یک کلاس Tag Helper سفارشی، در حالت کلی می‌تواند شکل زیر را داشته باشد:
namespace Core1RtmEmptyTest.TagHelpers
{
    [HtmlTargetElement("list-group")]
    public class ListGroupTagHelper : TagHelper
    {
        [HtmlAttributeName("asp-items")]
        public List<string> Items { get; set; }
 
        public override void Process(TagHelperContext context, TagHelperOutput output)
        {
        }
    }
}
در اینجا نام کلاس، به TagHelper ختم می‌شود و همچنین این کلاس از کلاس پایه‌ی TagHelper ارث بری می‌کند. ذکر HtmlTargetElement الزامی بوده و در صورت عدم تعریف آن، TagHelper تعریف شده توسط ASP.NET Core شناسایی و بارگذاری نخواهد شد.
توسط HtmlTargetElement نام نهایی تگ مرتبط با TagHelper سفارشی را تعریف و سفارشی سازی کرده‌ایم. در این حالت این TagHelper جدید در Viewهای برنامه، توسط تگ ذیل شنایی می‌شود (بجای نام پیش فرض کلاس):
 <list-group></list-group>
همچنین در اینجا، یک خاصیت عمومی نیز تعریف شده‌است. تمام خواص عمومی تعریف شده‌ی در اینجا به صورت ویژگی‌هایی در تگ نهایی TagHelper قابل دسترسی و مقدار دهی خواهند بود:
 <list-group asp-items="Model.Items"></list-group>
 برای لغو این حالت می‌توان از ویژگی HtmlAttributeNotBound استفاده کرد.
برای اینکه نام این ویژگی را نیز بتوانیم سفارشی سازی کنیم، می‌توان از ویژگی HtmlAttributeName استفاده کرد. در صورت عدم ذکر آن، از نام پیش فرض این خاصیت عمومی جهت تعریف ویژگی‌های تگ نهایی استفاده می‌گردد.
عملیات نهایی افزودن تگ‌های HTML، به View برنامه، در متد Process انجام می‌شود. در اینجا توسط متدهایی مانند output.Content.AppendHtml می‌توان خروجی دلخواهی را به صفحه اضافه کرد.


تکمیل کدهای Tag Helper سفارشی رندر کردن لیست‌های بوت استرپی

پس از آشنایی با ساختار کلی یک کلاس TagHelper، اکنون می‌توان کدهای آن را به نحو ذیل تکمیل کرد:
using System;
using System.Collections.Generic;
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Rendering;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.ViewFeatures;
using Microsoft.AspNetCore.Razor.TagHelpers;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.TagHelpers
{
    [HtmlTargetElement("list-group")]
    public class ListGroupTagHelper : TagHelper
    {
        [HtmlAttributeName("asp-items")]
        public List<string> Items { get; set; }
 
        protected HttpRequest Request => ViewContext.HttpContext.Request;
 
        [ViewContext, HtmlAttributeNotBound]
        public ViewContext ViewContext { get; set; }
        public override void Process(TagHelperContext context, TagHelperOutput output)
        {
            if (context == null)
            {
                throw new ArgumentNullException(nameof(context));
            }
 
            if (output == null)
            {
                throw new ArgumentNullException(nameof(output));
            }
 
            if (Items == null)
            {
                throw new InvalidOperationException($"{nameof(Items)} must be provided");
            }
 
            output.TagName = "ul";
            output.TagMode = TagMode.StartTagAndEndTag;
            output.Attributes.Add("class", "list-group");
 
            foreach (var item in Items)
            {
                TagBuilder itemBuilder = new TagBuilder("li");
                itemBuilder.AddCssClass("list-group-item");
                itemBuilder.InnerHtml.Append(item);
                output.Content.AppendHtml(itemBuilder);
            }
        }
    }
}
توضیحات:
 - چون می‌خواهیم تگ نهایی آن، list-group نام داشته باشد، آن‌را توسط ویژگی HtmlTargetElement به صورت صریحی مشخص کرده‌ایم.
 - همچنین علاقمندیم تا ویژگی دریافت لیست آیتم‌ها، نامی معادل asp-items داشته باشد. بنابراین آن‌را نیز توسط ویژگی HtmlAttributeName، دقیقا مشخص کرده‌ایم.
 - در این کلاس، یک خاصیت اضافه‌ی ViewContext را نیز مشاهده می‌کنید. ویژگی ViewContext اعمالی به آن، سبب خواهد شد تا اطلاعات درخواست جاری، به این خاصیت عمومی، به صورت خودکار تزریق شود. بنابراین اگر نیاز به اطلاعاتی مانند Request جاری دارید، شیء ViewContext.HttpContext.Request، این مقادیر را در اختیار شما قرار می‌دهد. به علاوه اگر دقت کرده باشید، این خاصیت با ویژگی HtmlAttributeNotBound مزین شده‌است. از این جهت که نمی‌خواهیم این خاصیت عمومی، در لیست ویژگی‌های تگ نهایی TagHelper در حال تهیه، ظاهر شود.
 - پس از آن کاری که انجام شده، تکمیل متد Process است. در اینجا توسط output.TagName مشخص می‌کنیم که TagHelper جاری، در بین تگ‌های ul قرار گیرد (مفهوم TagMode.StartTagAndEndTag ذکر شده) و همچنین این تگ محصور کننده دارای کلاس list-group بوت استرپ نیز خواهد بود.
 - سپس بر روی لیست آیتم‌های دریافت شده، یک حلقه را تشکیل داده و به کمک TagBuilder، تگ‌های li داخل ul برونی را تکمیل می‌کنیم. این TagBuilder در نهایت توسط متد output.Content.AppendHtml به View برنامه اضافه خواهد شد. در اینجا، متد Append هم وجود دارد. اگر از آن استفاده شود، خروجی نهایی HTML Encoded خواهد بود.
 

ثبت و استفاده‌ی از TagHelper سفارشی تهیه شده

پس از تعریف TagHelper سفارشی فوق، ابتدا ارجاعی از اسمبلی آن‌را به پروژه‌ی جاری اضافه می‌کنیم و سپس به فایل ViewImports.cshtml_ برنامه مراجعه و یک سطر ذیل را به آن اضافه می‌کنیم:
 @addTagHelper *,Core1RtmEmptyTest.TagHelpers
در اینجا عبارت Core1RtmEmptyTest.TagHelpers همان نام فضای نام اصلی پروژه‌ی Class library دربرگیرنده‌ی TagHelper سفارشی است.
اکنون که این TagHelper در Viewهای برنامه قابل شناسایی است، روش افزودن آن، بر اساس همان سفارشی سازی‌هایی است که انجام دادیم:

مطالب
Accord.NET #2
در مطلب قبل با ساختار کلی کتابخانه Accord.NET آشنا شدیم. در این قسمت پس از فراگیری نحوه‌ی فراخوانی کتابخانه، به اجرای اولین برنامه‌ی کاربردی به کمک آکورد دات نت می‌پردازیم.

برای استفاده از Accord.NET می‌توان به یکی از دو صورت زیر اقدام کرد :
  • دریافت آخرین نسخه‌ی متن باز و یا dll‌های پروژه‌ی Accord.NET از طریق گیت هاب
  •  نصب از طریق NuGet (با توجه به این که در چارچوب Accord.NET کتابخانه‌های متنوعی وجود دارند و در هر پروژه نیاز به نصب همگی آنها نیست، فضای نام‌های مختلف در بسته‌های مختلف نیوگت قرار گرفته‌اند و برای نصب هر کدام می‌توانیم یکی از فرمان‌های زیر را استفاده کنیم)

PM> Install-Package Accord.MachineLearning
PM> Install-Package Accord.Imaging  
PM> Install-Package Accord.Neuro
در اولین برنامه‌ی کاربردی خود می‌خواهیم الگوریتم ماشین بردار پشتیبان یا support vector machine را که یکی از روش‌های یادگیری بانظارت است برای طبقه‌بندی مورد استفاده قرار دهیم.
  نکته : روش‌های یادگیری به دو دسته کلی با نظارت (Supervised learning) و بدون نظارت (Unsupervised learning)  تقسیم بندی می‌شوند. در روش با نظارت، داده‌ها دارای برچسب یا label هستند و عملا نوع کلاس‌ها مشخص هستند و اصطلاحا برای طبقه بندی (Classification) استفاده می‌شوند. در روش بدون نظارت، داده‌هایمان بدون برچسب هستند و فقط تعداد کلاس ها و نیز یک معیار تفکیک پذیری مشخص است و برای خوشه بندی (Clustering) استفاده می‌شوند.

عملکرد SVM یا ماشین بردار پشتیبان به صورت خلاصه به این صورت است که با در نظر گرفتن یک خط یا ابرصفحه جدا کننده فرضی، ماشین یا دسته بندی را ایجاد می‌کند که از نقاط ابتدایی کلاس‌های مختلف که بردار پشتیبان یا SV نام دارند، بیشترین فاصله را دارند و در نهایت دادها را به دو کلاس مجزا تقسیم می‌کند.

در تصویر بالا مقداری خطا مشاهده می‌شود که با توجه با خطی بودن جداساز مجبور به پذیرش این خطا هستیم.

در نسخه‌های جدیدتر این الگوریتم یک Kernel ( از نوع خطی Linear ، چند جمله‌ای Polynomial، گوسین Gaussian و یا ...) برای آن در نظر گرفته شد که عملا نگاشتی را بین خط (نه صرفا فقط خطی) را با آن ابرصفحه جداکننده برقرار کند. در نتیجه دسته بندی با خطای کمتری را خواهیم داشت. (اطلاعات بیشتر در + و همچنین مطالب دکتر سعید شیری درباره SVM در +

یک مثال مفهومی : هدف اصلی در این مثال شبیه سازی تابع XNOR به Kernel SVM می‌باشد.

برای شروع کار از فضای نام MachineLearning استفاده می‌کنیم و بسته‌ی نیوگت مربوطه را فرخوانی می‌کنیم. پس از اجرا، مشاهده می‌کنیم که فضای نام‌های Accord.Math و Accord.Statistics نیز به پروژه اضافه می‌شود.

در ابتدا مقادیر ورودی و برچسب‌ها را تعریف می‌کنیم

            // ورودی
            double[][] inputs =
            {
                new double[] { 0, 0 }, // 0 xnor 0: 1 (label +1)
                new double[] { 0, 1 }, // 0 xnor 1: 0 (label -1)
                new double[] { 1, 0 }, // 1 xnor 0: 0 (label -1)
                new double[] { 1, 1 }  // 1 xnor 1: 1 (label +1)
            };

            // خروجی دسته بند ماشین بردار پشتیبان باید -1 یا +1 باشد
            int[] labels =
            {
                // 1,  0,  0, 1
                   1, -1, -1, 1
            };
پس از انتخاب نوع کرنل یا هسته، دسته‌بندمان را تعریف می‌کنیم :

            // ساخت کرنل
            IKernel kernel = createKernel();

            // ساخت دسته بند به کمک کرنل انتخابی و تنظیم تعداد ویژگی‌ها ورودی‌ها به مقدار 2
            KernelSupportVectorMachine machine = new KernelSupportVectorMachine(kernel, 2);
تابع ساخت کرنل :
        private static IKernel createKernel()
        {
            //var numPolyConstant = 1;
            //return new Linear(numPolyConstant);            

            //var numDegree = 2;
            //var numPolyConstant = 1;
            //return new Polynomial(numDegree, numPolyConstant);

            //var numLaplacianSigma = 1000;
            //return new Laplacian(numLaplacianSigma);

            //var numSigAlpha = 7;
            //var numSigB = 6;
            //return new Sigmoid(numSigAlpha, numSigB);

            var numSigma = 0.1;
            return new Gaussian(numSigma);
        }
و سپس بایستی این Classifier را به یک الگوریتم یادگیری معرفی کنیم. الگوریتم بهینه سازی حداقلی ترتیبی (Sequential Minimal Optimization) یکی از از روش‌های یادگیری است که برای حل مسائل بزرگ درجه دوم بکار می‌رود و معمولا برای آموزش دسته بندی SVM از همین آموزنده استفاده می‌شود :
            // معرفی دسته بندمان به الگوریتم یادگیری SMO
            SequentialMinimalOptimization teacher_smo = new SequentialMinimalOptimization(machine_svm, inputs, labels);

            // اجرای الگوریتم یادگیری
            double error = teacher_smo.Run();
            Console.WriteLine(string.Format("error rate : {0}", error));
در نهایت می‌توانیم به عنوان نمونه برای آزمایش یکی از مقادیر ورودی را مورد بررسی قرار دهیم و خروجی کلاس را مشاهده کنیم.
            // بررسی یکی از ورودی‌ها 
            var sample = inputs[0];
            int decision = System.Math.Sign(machine_svm.Compute(sample));
            Console.WriteLine(string.Format("result for sample '0 xnor 0' is : {0}", decision));

از این ساختار می‌توانیم برای طبقه بندی‌های با دو کلاس استفاده کنیم؛ مانند تشخیص جنسیت (مرد و زن) از طریق تصویر، تشخیص جنسیت (مرد و زن) از طریق صدا، تشخیص داشتن یا نداشتن یک بیماری خاص و ... . برای ایجاد هر کدام از این برنامه‌ها نیاز به یک مجموعه داده، استخراج ویژگی از آن و سپس نسبت دادن آن به الگوریتم داریم. در جلسات آینده با مفاهیم استخراج ویژگی و SVM چند کلاسه آشنا خواهیم شد.

دریافت کد

مطالب
یکدست کردن "ی" و "ک" در ASP.NET MVC با پیاده‌سازی یک Model Binder

قبلا در همین وب‌سایت در مورد یکسان‌سازی حروف "ی" و "ک" مطلبی بیان شده است. تمرکز آن مطلب بر روی اعمال تغییرات، قبل از ذخیره در دیتابیس با استفاده از EF است. به عبارتی، متن‌هایی که توسط مدیر سایت یا هر کاربر دیگری برای ذخیره شدن در دیتابیس وارد شده است. اما در صورتی که کاربری در جستجوی خود از حروف "ی" و "ک" عربی استفاده کند چه می‌شود؟ در اینجا می‌خواهیم روشی را پیاده‌سازی کنیم که عمومی بوده و بتواند هر دوی این حالات را پوشش دهد.

مسئله این است که بایستی تمام ورودی‌های کاربران سایت که از نوع رشته هستند چک و در صورت نیاز اصلاح شوند. بهترین روشی که به ذهن من می‌رسد این است که در فرایند Model Binding این عمل انجام بگیرد. با تعریف یک Model Binder برای نوع رشته می‌توانیم عمل یکدست‌سازی را به صورت عمومی در تمام وب‌سایت اعمال کنیم.

در MVC یک Model Binder پیش‌فرض داریم به نام DefaultModelBinder . ما هم از همین کلاس استفاده می‌کنیم تا تمام کارها را برای ما انجام دهد. تنها بایستی در متد BindModel آن کد موردنظر خود را اضافه کنیم و سپس اجازه دهیم بقیه فرایند به شکل عادی ادامه پیدا کند.

کلاسی به نام StringModelBinder اضافه کرده و کلاس DefaultModelBinder را به عنوان کلاس پایه آن تعریف می‌کنیم. سپس متد BindModel آنرا override کرده، کد مربوط به یکدست‌سازی را اضافه می‌کنیم :

    public class StringModelBinder : DefaultModelBinder
    {
        public override object BindModel(ControllerContext controllerContext, ModelBindingContext bindingContext)
        {
            object value = base.BindModel(controllerContext, bindingContext);

            if (value == null)
            {
                return value;
            }

            return value.ToString().Replace((char)1610, (char)1740).Replace((char)1603, (char)1705);
        }
    }

ابتدا مقدار به دست آمده توسط متد پیش‌فرض را می‌گیریم. سپس در صورت نیاز یکسان‌سازی را انجام می‌دهیم.

برای فعال کردن این Model Binder بایستی آنرا در رویداد Application_start برنامه، برای نوع رشته به ModelBinder‌های برنامه اضافه کنیم :

ModelBinders.Binders.Add(typeof(string), new StringModelBinder());

 
مطالب
استفاده از Data Annotations جهت تعریف خواص ستون‌ها در PdfReport
در مطلب «تولید پویای ستون‌ها در PdfReport» عنوان شد که ذکر قسمت MainTableColumns و تمام تعاریف مرتبط با آن در PdfReports اختیاری است. همچنین به کمک متد MainTableAdHocColumnsConventions می‌توان بر اساس نوع‌های داده‌ای، بر روی نحوه نمایش ستون‌ها تاثیر گذاشت. برای مثال هرجایی DateTime مشاهده شد، به صورت خودکار تبدیل به تاریخ شمسی شود.
روش دیگری که این روزها در اکثر فریم‌های دات نتی مرسوم شده است، استفاده از Data Annotations جهت انتساب یک سری متادیتا به خاصیت‌های تعریف شده کلاس‌ها است. برای مثال ASP.NET MVC از این قابلیت زیاد استفاده می‌کند (در تولید پویای کد، یا اعتبار سنجی‌های سمت سرور و کاربر).
به همین جهت برای سازگاری بیشتر PdfReport با مدل‌های اینگونه فریم ورک‌ها، اکثر ویژگی‌ها و Data Annotations متداول را نیز می‌توان در PdfReport بکار برد. همچنین تعدادی ویژگی سفارشی نیز تعریف شده است، که در ادامه به بررسی آن‌ها خواهیم پرداخت.

آشنایی با مدل‌های بکار رفته در مثال جاری:
using System.ComponentModel;

namespace PdfReportSamples.Models
{
    public enum JobTitle
    {
        [Description("Grunt")]
        Grunt,

        [Description("Programmer")]
        Programmer,

        [Description("Analyst Programmer")]
        AnalystProgrammer,

        [Description("Project Manager")]
        ProjectManager,

        [Description("Chief Information Officer")]
        ChiefInformationOfficer,
    }
}
در اینجا یک enum، جهت تعیین سمت شغلی تعریف شده است. برای اینکه بتوان خروجی مطلوبی را در گزارشات شاهد بود، می‌توان از ویژگی Description، جهت تعیین مقدار نمایشی آن‌ها نیز استفاده کرد و این تعاریف در PdfReport خوانده و اعمال می‌شوند.
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;
using PdfReportSamples.Models;
using PdfRpt.Aggregates.Numbers;
using PdfRpt.ColumnsItemsTemplates;
using PdfRpt.Core.Contracts;
using PdfRpt.Core.Helper;
using PdfRpt.DataAnnotations;

namespace PdfReportSamples.DataAnnotations
{
    public class Person
    {
        [IsVisible(false)]
        public int Id { get; set; }

        [DisplayName("User name")]
        //Note: If you don't specify the ColumnItemsTemplate, a new TextBlockField() will be used automatically.
        [ColumnItemsTemplate(typeof(TextBlockField))]
        public string Name { get; set; }

        [DisplayName("Job title")]
        public JobTitle JobTitle { set; get; }

        [DisplayName("Date of birth")]
        [DisplayFormat(DataFormatString = "{0:MM/dd/yyyy}")]
        public DateTime DateOfBirth { get; set; }

        [DisplayName("Date of death")]
        [DisplayFormat(NullDisplayText = "-", DataFormatString = "{0:MM/dd/yyyy}")]
        public DateTime? DateOfDeath { get; set; }

        [DisplayFormat(DataFormatString = "{0:n0}")]
        [CustomAggregateFunction(typeof(Sum))]
        public int Salary { get; set; }

        [IsCalculatedField(true)]
        [DisplayName("Calculated Field")]
        [DisplayFormat(DataFormatString = "{0:n0}")]
        [AggregateFunction(AggregateFunction.Sum)]
        public string CalculatedField { get; set; }

        [CalculatedFieldFormula("CalculatedField")]
        public static Func<IList<CellData>, object> CalculatedFieldFormula =
                                                    list =>
                                                    {
                                                        if (list == null) return string.Empty;
                                                        var salary = (int)list.GetValueOf<Person>(x => x.Salary);
                                                        return salary * 0.8;
                                                    };//Note: It's a static field, not a property.
    }
}
مدل فوق جهت مقدار دهی اطلاعات یک شخص تعریف شده است.
- اگر قصد ندارید خاصیتی در این بین، در گزارشات ظاهر شود، از ویژگی IsVisible با مقدار false استفاده کنید.
- از ویژگی DisplayName جهت تعیین برچسب‌های سرستون‌ها استفاده خواهد شد.
- ذکر ویژگی ColumnItemsTemplate اختیاری است و اگر عنوان نشود به صورت خودکار از TextBlockField استفاده خواهد شد. اما اگر نیاز به استفاده از قالب‌های ستون‌های سفارشی و یا حتی قالب‌های پیش فرض دیگری که متنی نیستند، وجود دارد، می‌توانید از ویژگی ColumnItemsTemplate به همراه نوع کلاس مورد نظر استفاده نمائید. کلاس‌های پیش فرض قالب‌های ستون‌ها در PdfReport در پوشه Lib\ColumnsItemsTemplates سورس آن قرار دارند.
- برای تعیین نحوه فرمت اطلاعات در اینجا می‌توان از ویژگی DisplayFormat استفاده کرد. این ویژگی در اسمبلی System.ComponentModel.DataAnnotations.dll دات نت تعریف شده است؛ که در اینجا نمونه‌ای از استفاده از آن‌را برای تعیین نحوه نمایش تاریخ، ملاحظه می‌کنید. توسط این ویژگی حتی می‌توان مشخص ساخت (توسط پارامتر NullDisplayText) که اگر اطلاعاتی null بود، بجای آن چه عبارتی نمایش داده شود.
- اگر علاقمند به اعمال تابعی تجمعی به ستونی خاص هستید، از ویژگی CustomAggregateFunction استفاده کنید. پارامتر آن نوع کلاس تابع مورد نظر است. یک سری تابع تجمعی پیش فرض در فضای نام PdfRpt.Aggregates.Numbers قرار دارند. البته امکان تهیه انواع سفارشی آن‌ها نیز پیش بینی شده است که در قسمت‌های بعد به آن خواهیم پرداخت.
- امکان تعریف خواص محاسباتی نیز پیش بینی شده است. برای این منظور دو کار را باید انجام داد:
الف) ویژگی IsCalculatedField را با مقدار true بر روی خاصیت مورد نظر اعمال کنید.
ب) هم نام خاصیت محاسباتی افزوده شده به کلاس جاری، ویژگی CalculatedFieldFormula را بر روی یک فیلد استاتیک عمومی در آن کلاس به نحوی که ملاحظه می‌کنید (مطابق امضای فیلد CalculatedFieldFormula فوق)، تعریف نمائید. (علت این است که نمی‌توان توسط ویژگی‌ها از delegates استفاده کرد و این محدودیت ذاتی وجود دارد)


در ادامه کدهای منبع داده فرضی مثال جاری ذکر شده است:
using System;
using System.Collections.Generic;
using PdfReportSamples.Models;

namespace PdfReportSamples.DataAnnotations
{
    public static class PersonnelDataSource
    {
        public static IList<Person> CreatePersonnelList()
        {
            return new List<Person>
            {
                new Person
                {
                    Id = 1,
                    Name = "Edward",
                    DateOfBirth = new DateTime(1900, 1, 1),
                    DateOfDeath = new DateTime(1990, 10, 15),
                    JobTitle = JobTitle.ChiefInformationOfficer,
                    Salary = 5000
                },
                new Person
                {
                    Id = 2,
                    Name = "Margaret", 
                    DateOfBirth = new DateTime(1950, 2, 9), 
                    DateOfDeath = null,
                    JobTitle = JobTitle.AnalystProgrammer,
                    Salary = 4000
                },
                new Person
                {
                    Id = 3,
                    Name = "Grant", 
                    DateOfBirth = new DateTime(1975, 6, 13), 
                    DateOfDeath = null,
                    JobTitle = JobTitle.Programmer,
                    Salary = 3500
                }
            };
        }
    }
}
در پایان، نحوه استفاده از منبع داده فوق جهت تامین یک گزارش، به نحو زیر می‌باشد:
using System;
using PdfRpt.Core.Contracts;
using PdfRpt.FluentInterface;

namespace PdfReportSamples.DataAnnotations
{
    public class DataAnnotationsPdfReport
    {
        public IPdfReportData CreatePdfReport()
        {
            return new PdfReport().DocumentPreferences(doc =>
            {
                doc.RunDirection(PdfRunDirection.LeftToRight);
                doc.Orientation(PageOrientation.Portrait);
                doc.PageSize(PdfPageSize.A4);
                doc.DocumentMetadata(new DocumentMetadata { Author = "Vahid", Application = "PdfRpt", Keywords = "Test", Subject = "Test Rpt", Title = "Test" });
            })
             .DefaultFonts(fonts =>
             {
                 fonts.Path(Environment.GetEnvironmentVariable("SystemRoot") + "\\fonts\\tahoma.ttf",
                                  Environment.GetEnvironmentVariable("SystemRoot") + "\\fonts\\verdana.ttf");
             })
             .PagesFooter(footer =>
             {
                 footer.DefaultFooter(printDate: DateTime.Now.ToString("MM/dd/yyyy"));
             })
             .PagesHeader(header =>
             {
                 header.DefaultHeader(defaultHeader =>
                 {
                     defaultHeader.ImagePath(AppPath.ApplicationPath + "\\Images\\01.png");
                     defaultHeader.Message("new rpt.");
                     defaultHeader.RunDirection(PdfRunDirection.LeftToRight);
                 });
             })
             .MainTableTemplate(template =>
             {
                 template.BasicTemplate(BasicTemplate.ClassicTemplate);
             })
             .MainTablePreferences(table =>
             {
                 table.ColumnsWidthsType(TableColumnWidthType.FitToContent);
             })
             .MainTableDataSource(dataSource =>
             {
                 dataSource.StronglyTypedList(PersonnelDataSource.CreatePersonnelList());
             })
             .MainTableEvents(events =>
             {
                 events.DataSourceIsEmpty(message: "There is no data available to display.");
             })
             .MainTableSummarySettings(summary =>
             {
                 summary.OverallSummarySettings("Total");
                 summary.PageSummarySettings("Page Summary");
                 summary.PreviousPageSummarySettings("Pervious Page Summary");
             })
             .MainTableAdHocColumnsConventions(adHocColumns =>
             {
                 adHocColumns.ShowRowNumberColumn(true);
                 adHocColumns.RowNumberColumnCaption("#");
             })
             .Export(export =>
             {
                 export.ToExcel();
                 export.ToXml();
             })
             .Generate(data => data.AsPdfFile(AppPath.ApplicationPath + "\\Pdf\\DataAnnotationsSampleRpt.pdf"));
        }
    }
}
همانطور که مشخص است، از ذکر متد MainTableColumns به علت استفاده از DataAnnotations صرفنظر شده و PdfReport این تعاریف را بر اساس ویژگی‌های خواص کلاس شخص دریافت می‌کند. تنها از متد MainTableAdHocColumnsConventions جهت مشخص سازی اینکه نیاز به نمایش ستون ردیف می‌باشد، استفاده کرده‌ایم.