نظرات مطالب
ساخت ربات تلگرامی با #C
من الان یه مشکلی که دارم اینه که وقتی با متود send document فایل را برای شخص می‌فرستم اگر حجم فایل بالا باشه در برخی مواقع با خطا روبرو میشم چی کار باید بکنم ؛ خطا در خط زیر اتفاق می‌افته 
  using (var client = new HttpClient()) 
....
....
using (var response = await client.SendAsync(httpMessage).ConfigureAwait(false))
مطالب
ساخت گزارش با استفاده از FastReport & Linq
یک روش ساده جهت ساخت گزارش به کمک FastReport استفاده از منبع داده ایجاد شده توسط Linq است. بعنوان نمونه در اینجا اطلاعات داخل یک فایل متنی (List.txt) ذخیره شده است. با استفاده از دستورات زبان Linq اطلاعات فایل متنی استخراج و داخل Query قرار گرفته است. یک نمونه از Report ایجاد و با استفاده از report.RegisterData منبع داده را به FastReport معرفی می‌کنیم. ابتدا از report.Design جهت طراحی گزارش استفاده و سپس با report.Load گزارش ساخته شده (در اینجا با نام List.frx ذخیره شده) را بارگذاری و توسط report.Show نمایش میدهیم 
محتوای فایل نمونه List.txt 


افزودن اسمبلی‌های مورد نیاز به مجموع Referencesها 

کد استفاده شده جهت طراحی گزارش 

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel;
using System.Data;
using System.Drawing;
using System.Linq;
using System.Text;
using FastReport;
using System.Windows.Forms;

namespace WindowsFormsApplication1
{
    public partial class Form1 : Form
    {
        public Form1()
        {
            InitializeComponent();
        }

        private void button1_Click(object sender, EventArgs e)
        {
            string[] List = System.IO.File.ReadAllLines("List.TXT");
            var Query = from list in List
                        let items = list.Split(',')
                        select new
                        {
                            Id = Convert.ToInt32(items[0]),
                            FName = items[1],
                            LName = items[2]
                        };

            using (Report report = new Report())
            {
                report.RegisterData(Query.ToList(), "myQuery");
                report.Design();
            }
        }
    }
}

نحوه شناسایی منبع و فیلدها در FastReport 

نمایش گزارش ذخیره شده در List.frx با استفاده از کد زیر

 report.Load("List.frx");

 report.Show();

خروجی گزارش ساخته شده

سورس برنامه نمونه

Linq_FastReport-sample.rar

مطالب
رشته‌ها در ES 6

در بیشتر زبان‌های برنامه‌نویسی قابلیتی تحت عنوان String Interpolation وجود دارد. منظور، فرآیند جایگزین کردن مقادیر، با یکسری placeholder درون یک رشته است. در نسخه‌های قبلی جاوا اسکریپت محدودیت‌هایی در استفاده از رشته‌ها وجود داشت و امکان انجام این کار به صورت توکار مهیا نبود. یعنی برای پیاده‌سازی این قابلیت می‌توانستیم با تغییر prototype شیء String و یا روش‌های دیگری این‌حالت را پیاده‌سازی کنیم (+):

// First, checks if it isn't implemented yet.
if (!String.prototype.format) {
  String.prototype.format = function() {
    var args = arguments;
    return this.replace(/{(\d+)}/g, function(match, number) { 
      return typeof args[number] != 'undefined'
        ? args[number]
        : match
      ;
    });
  };
}
"Hello, {0}, I'm a simple {1}, Today is: {2}".format("World", "String", new Date());

// Output

"Hello, World, I'm a simple String, Today is: Tue Dec 29 2015 10:21:10 GMT+0330 (Iran Standard Time)"

اما در ES 6 با کمک قابلیتی تحت عنوان template string این محدودیت‌ها به طور قابل ملاحظه‌ایی کاهش پیدا کرده است. در واقع یک template string، یک رشته‌ی جاوا اسکریپتی است که به جای (" ") و یا (' ') درون دو کاراکتر (` `) یا به اصطلاح back-tick character محصور خواهد شد. این ویژگی در سناریوهای مختلفی کاریرد دارد. از این ویژگی می‌توانیم جهت الحاق رشته‌ها استفاده کنیم. به عنوان مثال می‌توانیم کد زیر را:

let category = "music";
let id = 2112;

let url = "http://apiserver/" + category + "/" + id;

با کمک template string به اینصورت بازنویسی کنیم:

let category = "music";
let id = 2112;

let url = `http://apiserver/${category}/${id}`;

و یا می‌توانیم مثال ابتدای مطلب را به اینصورت بازنویسی کنیم:

console.log(`Hello, ${"World"}, I'm a simple ${"String"}, Today is: ${new Date()}`);

همانطور که عنوان شد برای استفاده از این قابلیت باید رشته‌ی موردنظر را درون دو کاراکتر (` `) قرار دهیم. سپس درون این کاراکترها می‌توانیم literal text و همچنین یکسری placeholder جهت جایگزین کردن با مقادیر و عبارات موردنظر داشته باشیم. این placeholder‌ها نیز با استفاده از سینتکس { }$ قابل تعریف هستند.  لازم به ذکر است که عبارت موردنظرمان را باید درون دو علامت { } بنویسیم. مقادیر درون این دو علامت می‌توانند هر عبارت معتبر جاوا اسکریپتی باشند: 

let a = 5;
let b = 10;
console.log(`Fifteen is ${a + b} and\nnot ${2 * a + b}.`);
// "Fifteen is 15 and
// not 20."

در کد فوق متغیرهای a و b درون placeholder‌های مربوطه جایگزین خواهند شد. همانطور که مشاهده می‌کنید، این سینتکس نسبت به سینتکس + که برای الحاق رشته‌ها قبلاً مورد استفاده قرار می‌گرفت خیلی بهتر و خواناتر است.

به صورت خلاصه:

  • کد درون placeholder می‌تواند هر عبارت جاوا اسکریپتی باشد.
  • اگر مقدار درون placeholder یک رشته نباشد٬ توسط متد toString به رشته تبدیل خواهد شد.
  • اگر بخواهید درون template string از یک کاراکتر backtick استفاده کنید٬ می‌توانید به این صورت عمل کنید: 
`\``

// یا

"`"
در واقع می‌توانید توسط یک بک‌اسلش ار کارکترهای back tick و $ صرفنظر کنید.

  Multiline Strings 

console.log(`string text line 1
string text line 2`);
// "string text line 1
// string text line 2"

همانطور که مشاهده می‌کنید، template string از متن‌های چندخطی نیز به خوبی پشتیبانی می‌کند. به عنوان مثال اگر رشته‌ی فوق را درون گیومه می‌نوشتیم می‌بایستی از سینتکس + برای الحاق دو خط فوق استفاده می‌کردیم:

console.log("string text line 1\n"+
"string text line 2");
// "string text line 1
// string text line 2"

محدودیت‌های template strings
  • به صورت خودکار کارکترهای خاص را برای شما escape نمی‌کند (جهت جلوگیری از آسیب‌پذیری‌های XSS).
  • به صورت کامل از کتابخانه‌هایی جهت اعمال internationalization پشتیبانی نمی‌کند.
  • جایگزینی برای کتابخانه‌هایی مانند  Mustache و  Nunjucks نیست.
ES 6 قابلیت دیگری تحت عنوان tagged templates جهت رفع محدودیت‌های فوق در اختیارمان قرار می‌دهد. سینتکس آن نیز خیلی ساده است. کافی است قبل از کارکتر back-tick یک tag نوشته شود. قبل از توضیح این قابلیت مثال زیر را در نظر بگیرید:
var x = 1;
var y = 3;
var result = upper `${x} + ${y} is ${x+y}`;

console.log(result);

// Output
// 1 + 3 IS 4
همانطور که مشاهده می‌کنید متغیرهای x و y و همچنین مجموع آنها را درون رشته‌ی فوق قرار داده‌ایم. اما نکته‌ایی که در اینجا وجود دارد این است که مقدار خروجی دقیقاً معادل template نیست؛ زیرا در خروجی، is به صورت حروف بزرگ نمایش داده شده است. دلیل آن نیز این است که قبل از شروع کاراکتر back-tick، از یک تگ با نام upper استفاده کرده‌ایم. در واقع یک تگ چیزی بیشتر از یک تابع نیست که در ادامه پیاده‌سازی آن را مشاهده خواهید کرد:
let upper = function(strings, ...values){
  let result = "";
  for(var i = 0; i < strings.length; i++){
    result += strings[i];
    if(i < values.length){
      result += values[i];
    }
  }
  return result.toUpperCase();
};
تابع فوق دو پارامتر را از ورودی دریافت خواهد کرد: به اولین پارامتر parsed template string گفته می‌شود و مقدار آن متن parse شده درون کاراکتر‌های back-tick است. به پارامتر دوم نیز rest parameter گفته می‌شود که در واقع یک آرایه از مقادیر placeholder هایمان است. در نتیجه مقادیر این دو پارامتر به صورت زیر خواهد بود:
strings = ["", " + ", " is ", ""];
values  = [1, 3, 4];
درون تابع با مقادیر فوق می‌توانیم کارهای مختلفی را انجام دهیم. به عنوان مثال در اینجا ایجاد همان رشته؛ اما اینبار به صورت upper case.
در نتیجه با استفاده از این قابلیت می‌توانیم تگ‌های سفارشی زیادی را ایجاد کنیم. به عنوان مثال می‌توانیم تگی را ایجاد کنیم که تمپلیتی را دریافت کرده و آن را به HTML encoded تبدیل کند و در این‌حالت به ما در جلوگیری از حملات XSS و همچنین رفع محدویت‌هایی که در template strings داشتیم کمک خواهد کرد.

یک مثال عملی
می‌خواهیم یک tag template ایجاد کنیم که به انتهای اعداد درون یک تملپت، مقدار "تومان" را اضافه کرده و خود عدد را نیز به صورت سه رقم سه رقم جدا کند. می‌خواهیم رشته‌ی زیر همراه با مقادیر آن:
var name = "سیروان عفیفی";
var price = 150000;
var text = withToman `${name} با تشکر از خرید شما, مبلغ قابل پرداخت: ${price}`;
alert(text);
در خروجی اینچنین نمایش داده شود:

کدهای تگ withToman نیز به اینصورت میباشد:
function withToman(strings, ...values) {
  return strings.reduce( function (s, v, idx) {
    if(idx > 0) {
      if(typeof values[idx - 1] == "number") {
        s += `${values[idx - 1].toString().replace(/\B(?=(\d{3})+(?!\d))/g, ",")} تومان`
      }
      else {
        s += values[idx -1];
      }
    }
    return s + v;
  }, "");
}
همچنین در حالت پیشرفته‌تری می‌توان از این قابلیت جهت ایجاد یک DSL یا (Domain Specific Languages) ایده گرفت.
نظرات مطالب
ترفندهای یونیکد برای زبان‌های راست به چپ
در مطلب «iTextSharp و نمایش صحیح تاریخ در متنی راست به چپ» متد FixWeakCharacters، برای رفع این مشکل در حین تهیه گزارش‌های PDF ایی، تهیه شد:
        const char RightToLeftEmbedding = (char)0x202B;
        const char PopDirectionalFormatting = (char)0x202C;
 
        static string FixWeakCharacters(string data)
        {
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(data)) return string.Empty;
            var weakCharacters = new[] { @"\", "/", "+", "-", "=", ";", "$" };
            foreach (var weakCharacter in weakCharacters)
            {
                data = data.Replace(weakCharacter, RightToLeftEmbedding + weakCharacter + PopDirectionalFormatting);
            }
            return data;
        }
اگر از این متد استفاده نشود، دقیقا خروجی نمایشی PDF اسلش دار، با خروجی نوت پدی که ارائه دادید یکی خواهد بود.
بنابراین همین متد را باید در رخداد on key press و امثال آن، جهت اصلاح جهت ورود کاراکترها فراخوانی کنید. البته این را هم در نظر داشته باشید که برای مثال RLE/POP ایی که در این متد به صورت خودکار درج می‌شود، برای نمایش نهایی طراحی شده‌است (استفاده برای یکبار) و اگر قرار است در on key press فراخوانی شود باید بررسی کنید که آیا قبلا RLE/POP را درج کرده‌اید یا خیر. همچنین بدیهی است در حین جستجو باید RLE و POP را از رشته‌ی دریافتی حذف کنید (یک Replace ساده با string.Empty)
مطالب
نگهداری رشته ها (String) در حافظه به صورت Encrypt
در همین سایت در بخش لینک‌های ارسالی ، لینکی توسط آقای امیر هاشم زاده به اشتراک گذاشته شده بود با عنوان  "چرا هکرها نوع داده String را دوست دارند" ؛ مقاله ای بود در سایت CodeProject که در آن روش هایی که هکرها توسط آن می‌توانند اطلاعات حساس نرم افزار را که در قالب String در حافظه ذخیره شده اند را بررسی نمایند.
اصل مطلب را می‌توانید اینجا مطالعه کنید.

در دات نت فریم ورک کلاسی با عنوان SecureString وجود دارد که توسط آن می‌توان عبارات رشته ای که دارای اطلاعات حساس می‌باشند را به صورت رمز گذاری شده در حافظه ذخیره نمود.

نمونه ای از استفاده این تابع را در زیر مشاهده میکنید:
public class Example
{
    public static void Main()
    {
        .
        SecureString securePwd = new SecureString();
        ConsoleKeyInfo key;

        Console.Write("Enter password: ");
        do {
           key = Console.ReadKey(true);

           // بررسی میشود که کلید فشرده شده جزو حروف الفبا می‌باشد یا کلید دیگری است
           if (((int) key.Key) >= 65 && ((int) key.Key <= 90)) {
              // کاراکتر مربوط به کلید فشرده شده به انتهای متغیر سکوراسترینک اضافه می‌شود
              securePwd.AppendChar(key.KeyChar);
              Console.Write("*");
           }   
        // خروج از حلقه در صورت فشردن کلید اینتر
        } while (key.Key != ConsoleKey.Enter);
        Console.WriteLine();

        try
        {
            MessageBox.Show(securePwd);
        }
        catch (Win32Exception e)
        {
            Console.WriteLine(e.Message);
        }
    }
}

در کدهای بالا رمز عبور از کاربر دریافت شده و در متغیر securepwd که شئی از کلاس SecureString می‌باشد ذخیره می‌شود.پس از آن شئی SecureString عبارت مربوطه را به صورت رمز گذاری شده در حافظه ذخیره میکند.
در این روش ابتدا مقدار کلید فشرده شده در متغیر Key که از نوع ConsoleKeyInfo تعریف شده ذخیره می‌شود. بعد از آن مقدار آن بررسی شده و اگر جزو حروف الفبای انگلیسی بود به انتهای متغیر securepwd افزوده می‌شود. این کار با متد AppendChar انجام می‌شود. این عملیات تا فشرده شدن کلید Enter ادامه پیدا میکند.
نظرات مطالب
مستند سازی ASP.NET Core 2x API توسط OpenAPI Swagger - قسمت ششم - تکمیل مستندات محافظت از API
این روش برای نوشتن دلیل شکست عملیات در response body، با بازنویسی متد HandleChallengeAsync، آزمایش شده:
using System.Security.Claims;
using System.Text;
using System.Text.Encodings.Web;
using Microsoft.AspNetCore.Authentication;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Abstractions;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Formatters;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Infrastructure;
using Microsoft.Extensions.Options;

namespace OpenAPISwaggerDoc.Web.Authentication;

public class BasicAuthenticationHandler : AuthenticationHandler<AuthenticationSchemeOptions>
{
    private string _failReason;

    public BasicAuthenticationHandler(
        IOptionsMonitor<AuthenticationSchemeOptions> options,
        ILoggerFactory logger,
        UrlEncoder encoder,
        ISystemClock clock)
        : base(options, logger, encoder, clock)
    {
    }

    protected override Task<AuthenticateResult> HandleAuthenticateAsync()
    {
        if (!Request.Headers.ContainsKey("Authorization"))
        {
            _failReason = "Missing Authorization header";
            return Task.FromResult(AuthenticateResult.Fail(_failReason));
        }

        try
        {
            var authenticationHeader = AuthenticationHeaderValue.Parse(Request.Headers["Authorization"]);
            var credentialBytes = Convert.FromBase64String(authenticationHeader.Parameter);
            var credentials = Encoding.UTF8.GetString(credentialBytes).Split(':');
            var username = credentials[0];
            var password = credentials[1];

            if (string.Equals(username, "DNT", StringComparison.Ordinal) &&
                string.Equals(password, "123", StringComparison.Ordinal))
            {
                var claims = new[] { new Claim(ClaimTypes.NameIdentifier, username) };
                var identity = new ClaimsIdentity(claims, Scheme.Name);
                var principal = new ClaimsPrincipal(identity);
                var ticket = new AuthenticationTicket(principal, Scheme.Name);
                return Task.FromResult(AuthenticateResult.Success(ticket));
            }

            _failReason = "Invalid username or password";
            return Task.FromResult(AuthenticateResult.Fail(_failReason));
        }
        catch
        {
            _failReason = "Invalid Authorization header";
            return Task.FromResult(AuthenticateResult.Fail(_failReason));
        }
    }

    protected override async Task HandleChallengeAsync(AuthenticationProperties properties)
    {
        await base.HandleChallengeAsync(properties);
        if (Response.StatusCode == StatusCodes.Status401Unauthorized &&
            !string.IsNullOrWhiteSpace(_failReason))
        {
            Response.Headers.Add("WWW-Authenticate", _failReason);
            Response.ContentType = "application/json";
            await WriteProblemDetailsAsync(_failReason);
        }
    }

    private Task WriteProblemDetailsAsync(string detail)
    {
        var problemDetails = new ProblemDetails { Detail = detail, Status = Context.Response.StatusCode };
        var result = new ObjectResult(problemDetails)
                     {
                         ContentTypes = new MediaTypeCollection(),
                         StatusCode = problemDetails.Status,
                         DeclaredType = problemDetails.GetType(),
                     };
        var executor = Context.RequestServices.GetRequiredService<IActionResultExecutor<ObjectResult>>();
        var routeData = Context.GetRouteData() ?? new RouteData();
        var actionContext = new ActionContext(Context, routeData, new ActionDescriptor());
        return executor.ExecuteAsync(actionContext, result);
    }
}
نظرات مطالب
نوشتن Middleware سفارشی در ASP.NET Core
یکی از روش‌های مقابله با مشکل فوق استفاده از کلاس SemaphoreSlim می باشد که در NET Framework 4.0 معرفی شده و در فضای نام  System.Threading در دسترس می‌باشد.
اگر اکشن متد‌های شما به صورت async await ایجاد کرده اید بهتر هست  ابتدا کلاس زیر را ایجاد نمایید:
using System;
using System.Threading;
using System.Threading.Tasks;
 
namespace MyApp
{
    public class AsyncLock : IDisposable
    {
        private SemaphoreSlim _semaphoreSlim = new SemaphoreSlim(1, 1);
 
        public async Task<AsyncLock> LockAsync()
        {
            await _semaphoreSlim.WaitAsync();
            return this;
        }
 
        public void Dispose()
        {
            _semaphoreSlim.Release();
        }
    }
}
سپس به صورت زیر از آن استفاده کنید:
private static readonly AsyncLock _mutex = new AsyncLock();
 
using(await _mutex.LockAsync())
{
    // Critical section... You can await here!
}
در این صورت تمامی درخواست‌های به سمت سرور به ترتیب اجرا خواهند شد و دیگر مشکل فوق را نخواهیم داشت.
مطالب
ASP.NET MVC #20

تهیه گزارشات تحت وب به کمک WebGrid

WebGrid از ASP.NET MVC 3.0 به صورت توکار به شکل یک Html Helper در دسترس می‌باشد و هدف از آن ساده‌تر سازی تهیه گزارشات تحت وب است. البته این گرید، تنها گرید مهیای مخصوص ASP.NET MVC نیست و پروژه MVC Contrib یا شرکت Telerik نیز نمونه‌های دیگری را ارائه داده‌اند؛ اما از این جهت که این Html Helper، بدون نیاز به کتابخانه‌های جانبی در دسترس است، بررسی آن ضروری می‌باشد.


صورت مساله

لیستی از کارمندان به همراه حقوق ماهیانه آن‌ها در دست است. اکنون نیاز به گزارشی تحت وب، با مشخصات زیر می‌باشد:
1- گزارش باید دارای صفحه بندی بوده و هر صفحه تنها 10 ردیف را نمایش دهد.
2- سطرها باید یک در میان دارای رنگی متفاوت باشند.
3- ستون حقوق کارمندان در پایین هر صفحه، باید دارای جمع باشد.
4- بتوان با کلیک بر روی عنوان هر ستون، اطلاعات را بر اساس ستون انتخابی، مرتب ساخت.
5- لینک‌های حذف یا ویرایش یک ردیف نیز در این گزارش مهیا باشد.
6- لیست تهیه شده، دارای ستونی به نام «ردیف» نیست. این ستون را نیز به صورت خودکار اضافه کنید.
7- لیست نهایی اطلاعات، دارای ستونی به نام مالیات نیست. فقط حقوق کارمندان ذکر شده است. ستون محاسبه شده مالیات نیز باید به صورت خودکار در این گزارش نمایش داده شود. این ستون نیز باید دارای جمع پایین هر صفحه باشد.
8- تمام اعداد این گزارش در حین نمایش باید دارای جدا کننده سه رقمی باشند.
9- تاریخ‌های موجود در لیست، میلادی هستند. نیاز است این تاریخ‌ها در حین نمایش شمسی شوند.
10- انتهای هر صفحه گزارش باید بتوان برچسب «صفحه y/n» را مشاهده کرد. n در اینجا منظور تعداد کل صفحات است و y شماره صفحه جاری می‌باشد.
11- انتهای هر صفحه گزارش باید بتوان برچسب «رکوردهای y تا x از n» را مشاهده کرد. n در اینجا منظور تعداد کل رکوردها است.
12- نام کوچک هر کارمند، ضخیم نمایش داده شود.
13- به ازای هر شماره کارمندی، یک تصویر در پوشه images سایت وجود دارد. برای مثال images/id.jpg. ستونی برای نمایش تصویر متناظر با هر کارمند نیز باید اضافه شود.
14- به ازای هر کارمند، تعدادی پروژه هم وجود دارد. پروژه‌های متناظر را توسط یک گرید تو در تو نمایش دهید.


راه حل به کمک استفاده از WebGrid

ابتدا یک پروژه خالی ASP.NET MVC را آغاز کنید. سپس مدل‌های زیر را به آن اضافه نمائید (یک کارمند که می‌تواند تعداد پروژه منتسب داشته باشد):

using System;
using System.Collections.Generic;

namespace MvcApplication17.Models
{
public class Employee
{
public int Id { set; get; }
public string FirstName { get; set; }
public string LastName { get; set; }
public DateTime AddDate { get; set; }
public double Salary { get; set; }
public IList<Project> Projects { get; set; }
}
}

namespace MvcApplication17.Models
{
public class Project
{
public int Id { set; get; }
public string Name { set; get; }
}
}

سپس منبع داده نمونه زیر را به پروژه اضافه کنید. به عمد از ORM‌ خاصی استفاده نشده تا بتوانید پروژه جاری را به سادگی در یک پروژه آزمایشی جدید،‌ تکرار کنید.
using System;
using System.Collections.Generic;

namespace MvcApplication17.Models
{
public static class EmployeeDataSource
{
public static IList<Employee> CreateEmployees()
{
var list = new List<Employee>();
var rnd = new Random();
for (int i = 1; i <= 1000; i++)
{
list.Add(new Employee
{
Id = i + 1000,
FirstName = "fName " + i,
LastName = "lName " + i,
AddDate = DateTime.Now.AddYears(-rnd.Next(1, 10)),
Salary = rnd.Next(400, 3000),
Projects = CreateRandomProjects()
});
}
return list;
}

private static IList<Project> CreateRandomProjects()
{
var list = new List<Project>();
var rnd = new Random();
for (int i = 0; i < rnd.Next(1, 7); i++)
{
list.Add(new Project
{
Id = i,
Name = "Project " + i
});
}
return list;
}
}
}


در ادامه یک کنترلر جدید را با محتوای زیر اضافه نمائید:
using System.Web.Mvc;
using MvcApplication17.Models;

namespace MvcApplication17.Controllers
{
public class HomeController : Controller
{
[HttpPost]
public ActionResult Delete(int? id)
{
return RedirectToAction("Index");
}

[HttpGet]
public ActionResult Edit(int? id)
{
return View();
}

[HttpGet]
public ActionResult Index(string sort, string sortdir, int? page = 1)
{
var list = EmployeeDataSource.CreateEmployees();
return View(list);
}
}
}

علت تعریف متد index با پارامترهای sort و غیره به URLهای خودکاری از نوع زیر بر می‌گردد:

http://localhost:3034/?sort=LastName&sortdir=ASC&page=3

همانطور که ملاحظه می‌کنید، گرید رندر شده، از یک سری کوئری استرینگ برای مشخص سازی صفحه جاری، یا جهت مرتب سازی (صعودی و نزولی بودن آن) یا فیلد پیش فرض مرتب سازی، کمک می‌گیرد.

سپس یک View خالی را نیز برای متد Index ایجاد کنید. تا اینجا تنظیمات اولیه پروژه انجام شد.
کدهای کامل View را در ادامه ملاحظه می‌کنید:

@using System.Globalization
@model IList<MvcApplication17.Models.Employee>

@{
ViewBag.Title = "Index";
}

@helper WebGridPageFirstItem(WebGrid grid)
{
@(((grid.PageIndex + 1) * grid.RowsPerPage) - (grid.RowsPerPage - 1));
}

@helper WebGridPageLastItem(WebGrid grid)
{
if (grid.TotalRowCount < (grid.PageIndex + 1 * grid.RowsPerPage))
{
@grid.TotalRowCount;
}
else
{
@((grid.PageIndex + 1) * grid.RowsPerPage);
}
}

<h2>Employees List</h2>

@{
var grid = new WebGrid(
source: Model,
canPage: true,
rowsPerPage: 10,
canSort: true,
defaultSort: "FirstName"
);
var salaryPageSum = 0;
var taxPageSum = 0;
var rowIndex = ((grid.PageIndex + 1) * grid.RowsPerPage) - (grid.RowsPerPage - 1);
}

<div id="container">
@grid.GetHtml(
tableStyle: "webgrid",
headerStyle: "webgrid-header",
footerStyle: "webgrid-footer",
alternatingRowStyle: "webgrid-alternating-row",
selectedRowStyle: "webgrid-selected-row",
rowStyle: "webgrid-row-style",
htmlAttributes: new { id = "MyGrid" },
mode: WebGridPagerModes.All,
columns: grid.Columns(
grid.Column(header: "#",
style: "text-align-center-col",
format: @<text>@(rowIndex++)</text>),
grid.Column(columnName: "FirstName", header: "First Name",
format: @<span style='font-weight: bold'>@item.FirstName</span>,
style: "text-align-center-col"),
grid.Column(columnName: "LastName", header: "Last Name"),
grid.Column(header: "Image",
style: "text-align-center-col",
format: @<text><img alt="@item.Id" src="@Url.Content("~/images/" + @item.Id + ".jpg")" /></text>),
grid.Column(columnName: "AddDate", header: "Start",
style: "text-align-center-col",
format: item =>
{
int ym = item.AddDate.Year;
int mm = item.AddDate.Month;
int dm = item.AddDate.Day;
var persianCalendar = new PersianCalendar();
int ys = persianCalendar.GetYear(new DateTime(ym, mm, dm, new GregorianCalendar()));
int ms = persianCalendar.GetMonth(new DateTime(ym, mm, dm, new GregorianCalendar()));
int ds = persianCalendar.GetDayOfMonth(new DateTime(ym, mm, dm, new GregorianCalendar()));
return ys + "/" + ms.ToString("00") + "/" + ds.ToString("00");

}),
grid.Column(columnName: "Salary", header: "Salary",
format: item =>
{
salaryPageSum += item.Salary;
return string.Format("${0:n0}", item.Salary);
},
style: "text-align-center-col"),
grid.Column(header: "Tax", canSort: true,
format: item =>
{
var tax = item.Salary * 0.2;
taxPageSum += tax;
return string.Format("${0:n0}", tax);
}),
grid.Column(header: "Projects", columnName: "Projects",
style: "text-align-center-col",
format: item =>
{
var subGrid = new WebGrid(
source: item.Projects,
canPage: false,
canSort: false
);
return subGrid.GetHtml(
htmlAttributes: new { id = "MySubGrid" },
tableStyle: "webgrid",
headerStyle: "webgrid-header",
footerStyle: "webgrid-footer",
alternatingRowStyle: "webgrid-alternating-row",
selectedRowStyle: "webgrid-selected-row",
rowStyle: "webgrid-row-style"
);
}),
grid.Column(header: "",
style: "text-align-center-col",
format: item => @Html.ActionLink(linkText: "Edit", actionName: "Edit",
controllerName: "Home", routeValues: new { id = item.Id },
htmlAttributes: null)),
grid.Column(header: "",
format: @<form action="/Home/Delete/@item.Id" method="post"><input type="submit"
onclick="return confirm('Do you want to delete this record?');"
value="Delete"/></form>),
grid.Column(header: "", format: item => item.GetSelectLink("Select"))
)
)

<strong>Page:</strong> @(grid.PageIndex + 1) / @grid.PageCount,
<strong>Records:</strong> @WebGridPageFirstItem(@grid) - @WebGridPageLastItem(@grid) of @grid.TotalRowCount

@*
@if (@grid.HasSelection)
{
@RenderPage("~/views/path/_partial_view.cshtml", new { Employee = grid.SelectedRow })
}
*@
</div>

@section script{
<script type="text/javascript">
$(function () {
$('#MyGrid tbody:first').append(
'<tr class="total-row"><td></td>\
<td></td><td></td><td></td>\
<td><strong>Total:</strong></td>\
<td>@string.Format("${0:n0}", @salaryPageSum)</td>\
<td>@string.Format("${0:n0}", @taxPageSum)</td>\
<td></td><td></td><td></td></tr>');
});
</script>
}


توضیحات ریز جزئیات View فوق


تعریف ابتدایی شیء WebGrid و مقدار دهی آن
در ابتدا نیاز است یک وهله از شیء WebGrid را ایجاد کنیم. در اینجا می‌توان تنظیم کرد که آیا نیاز است اطلاعات نمایش داده شده دارای صفحه بندی (canPage) خودکار باشند؟ منبع داده (source) کدام است. در صورت فعال سازی صفحه بندی خودکار، چه تعداد ردیف (rowsPerPage) در هر صفحه نمایش داده شود. آیا نیاز است بتوان با کلیک بر روی سر ستون‌ها، اطلاعات را بر اساس فیلد متناظر با آن مرتب (canSort) ساخت؟ همچنین در صورت نیاز به مرتب سازی، اولین باری که گرید نمایش داده می‌شود، بر اساس چه فیلدی (defaultSort) باید مرتب شده نمایش داده شود:

@{ 
var grid = new WebGrid(
source: Model,
canPage: true,
rowsPerPage: 10,
canSort: true,
defaultSort: "FirstName"
);
var salaryPageSum = 0;
var taxPageSum = 0;
var rowIndex = ((grid.PageIndex + 1) * grid.RowsPerPage) - (grid.RowsPerPage - 1);
}

در اینجا همچنین سه متغیر کمکی هم تعریف شده که از این‌ها برای تهیه جمع ستون‌های حقوق و مالیات و همچنین نمایش شماره ردیف جاری استفاده می‌شود. فرمول نحوه محاسبه اولین ردیف هر صفحه را هم ملاحظه می‌کنید. شماره ردیف‌های بعدی، rowIndex++ خواهند بود.


تعریف رنگ و لعاب گرید نمایش داده شده
در ادامه به کمک متد grid.GetHtml، رشته‌ای معادل اطلاعات HTML صفحه جاری، بازگشت داده می‌شود. در اینجا می‌توان یک سری خواص تکمیلی را تنظیم نمود. برای مثال:
tableStyle: "webgrid",
headerStyle: "webgrid-header",
footerStyle: "webgrid-footer",
alternatingRowStyle: "webgrid-alternating-row",
selectedRowStyle: "webgrid-selected-row",
rowStyle: "webgrid-row-style",
htmlAttributes: new { id = "MyGrid" },

هر کدام از این رشته‌ها در حین رندر نهایی گرید،‌ تبدیل به یک class خواهند شد. برای نمونه:

<div id="container">
<table class="webgrid" id="MyGrid">
<thead>
<tr class="webgrid-header">

به این ترتیب با اندکی ویرایش css سایت، می‌توان انواع و اقسام رنگ‌ها را به سطرها و ستون‌های گرید نهایی اعمال کرد. برای مثال اطلاعات زیر را به فایل css سایت اضافه نمائید:

/* Styles for WebGrid
-----------------------------------------------------------*/
.webgrid
{
width: 100%;
margin: 0px;
padding: 0px;
border: 0px;
border-collapse: collapse;
font-family: Tahoma;
font-size: 9pt;
}

.webgrid a
{
color: #000;
}

.webgrid-header
{
padding: 0px 5px;
text-align: center;
border-bottom: 2px solid #739ace;
height: 20px;
border-top: 2px solid #D6E8FF;
border-left: 2px solid #D6E8FF;
border-right: 2px solid #D6E8FF;
}

.webgrid-header th
{
background-color: #eaf0ff;
border-right: 1px solid #ddd;
}

.webgrid-footer
{
padding: 6px 5px;
text-align: center;
background-color: #e8eef4;
border-top: 2px solid #3966A2;
height: 25px;
border-bottom: 2px solid #D6E8FF;
border-left: 2px solid #D6E8FF;
border-right: 2px solid #D6E8FF;
}

.webgrid-alternating-row
{
height: 22px;
background-color: #f2f2f2;
border-bottom: 1px solid #d2d2d2;
border-left: 2px solid #D6E8FF;
border-right: 2px solid #D6E8FF;
}

.webgrid-row-style
{
height: 22px;
border-bottom: 1px solid #d2d2d2;
border-left: 2px solid #D6E8FF;
border-right: 2px solid #D6E8FF;
}

.webgrid-selected-row
{
font-weight: bold;
}

.text-align-center-col
{
text-align: center;
}

.total-row
{
background-color:#f9eef4;
}

همانطور که ملاحظه می‌کنید، رنگ‌های ردیف‌ها، هدر و فوتر گرید و غیره در اینجا تنظیم می‌شوند.
به علاوه اگر دقت کرده باشید در تعاریف گرید، htmlAttributes هم مقدار دهی شده است. در اینجا به کمک یک anonymously typed object، مقدار id گرید مشخص شده است. از این id در حین کار با jQuery‌ استفاده خواهیم کرد.


تعیین نوع Pager
پارامتر دیگری که در متد grid.GetHtml تنظیم شده است، mode: WebGridPagerModes.All می‌باشد. WebGridPagerModes یک enum با محتوای زیر است و توسط آن می‌توان نوع Pager گرید را تعیین کرد:

[Flags]
public enum WebGridPagerModes
{
Numeric = 1,
//
NextPrevious = 2,
//
FirstLast = 4,
//
All = 7,
}

نحوه تعریف ستون‌های گرید
اکنون به مهم‌ترین قسمت تهیه گزارش رسیده‌ایم. در اینجا با مقدار دهی پارامتر columns، نحوه نمایش اطلاعات ستون‌های مختلف مشخص می‌گردد. مقداری که باید در اینجا تنظیم شود، آرایه‌ای از نوع WebGridColumn می‌باشد و مرسوم است به کمک متد کمکی grid.Columns،‌ اینکار را انجام داد.
متد کمکی grid.Column، یک وهله از شیء WebGridColumn را بر می‌گرداند و از آن برای تعریف هر ستون استفاده خواهیم کرد. توسط پارامتر columnName آن،‌ نام فیلدی که باید اطلاعات ستون جاری از آن اخذ شود مشخص می‌شود. به کمک پارامتر header،‌ عبارت سرستون متناظر تنظیم می‌گردد. پارامتر format، مهم‌ترین و توانمندترین پارامتر متد grid.Column است:

grid.Column(columnName: "FirstName", header: "First Name",
format: @<span style='font-weight: bold'>@item.FirstName</span>,
style: "text-align-center-col"),
grid.Column(columnName: "LastName", header: "Last Name"),

پارامتر format، به نحو زیر تعریف شده است:

Func<dynamic, object> format

به این معنا که هر بار پیش از رندر سطر جاری، زمانیکه قرار است سلولی رندر شود، یک شیء dynamic در اختیار شما قرار می‌گیرد. این شیء dynamic یک رکورد از اطلاعات Model جاری است. به این ترتیب به اطلاعات تمام سلول‌های ردیف جاری دسترسی خواهیم داشت. بر این اساس هر نوع پردازشی را که لازم بود، انجام دهید (شبیه به فرمول نویسی در ابزارهای گزارش سازی، اما اینبار با کدهای سی شارپ) و مقدار فرمت شده نهایی را به صورت یک رشته بر گردانید. این رشته نهایتا در سلول جاری درج خواهد شد.
اگر از پارامتر فرمت استفاده نشود، همان مقدار فیلد جاری بدون تغییری رندر می‌گردد.
حداقل به دو نحو می‌توان پارامتر فرمت را مقدار دهی کرد:

format: @<span style='font-weight: bold'>@item.FirstName</span>
or
format: item =>
{
salaryPageSum += item.Salary;
return string.Format("${0:n0}", item.Salary);
}

مستقیما از توانمندی‌های Razor استفاده کنید. مثلا یک تگ کامل را بدون نیاز به محصور سازی آن بین "" شروع کنید. سپس @item به وهله‌ای از رکورد در دسترس اشاره می‌کند که در اینجا وهله‌ای از شیء کارمند است.
و یا همانند روشی که برای محاسبه جمع حقوق هر صفحه مشاهده می‌کنید، مستقیما از lambda expressions برای تعریف یک anonymous delegate استفاده کنید.


نحوه اضافه کردن ستون ردیف
ستون ردیف، یک ستون محاسبه شده (calculated field) است:

grid.Column(header: "#",
style: "text-align-center-col",
format: @<text>@(rowIndex++)</text>),

نیازی نیست حتما یک grid.Column، به فیلدی در کلاس کارمند اشاره کند. مقدار سفارشی آن را به کمک پارامتر format تعیین خواهیم کرد. هر بار که قرار است یک ردیف رندر شود، یکبار این پارامتر فراخوانی خواهد شد. فرمول محاسبه rowIndex ابتدای صفحه را نیز پیشتر ملاحظه نمودید.


نحوه اضافه کردن ستون سفارشی تصاویر کارمندها
ستون تصویر کارمندها نیز مستقیما در کلاس کارمند تعریف نشده است. بنابراین می‌توان آن‌را با مقدار دهی صحیح پارامتر format ایجاد کرد:

grid.Column(header: "Image",
style: "text-align-center-col",
format: @<text><img alt="@item.Id" src="@Url.Content("~/images/" + @item.Id + ".jpg")" /></text>),


در این مثال، تصاویر کارمندها در پوشه images واقع در ریشه سایت، قرار دارند. به همین جهت از متد Url.Content برای مقدار دهی صحیح آن استفاده کردیم. به علاوه در اینجا @item.Id به Id رکورد در حال رندر اشاره می‌کند.


نحوه تبدیل تاریخ‌ها به تاریخ شمسی
در ادامه بازهم به کمک پارامتر format، یک وهله از شیء dynamic اشاره کننده به رکورد در حال رندر را دریافت می‌کنیم. سپس فرصت خواهیم داشت تا بر این اساس، فرمول نویسی کنیم. دست آخر هم رشته مورد نظر نهایی را بازگشت می‌دهیم:

grid.Column(columnName: "AddDate", header: "Start",
style: "text-align-center-col",
format: item =>
{
int ym = item.AddDate.Year;
int mm = item.AddDate.Month;
int dm = item.AddDate.Day;
var persianCalendar = new PersianCalendar();
int ys = persianCalendar.GetYear(new DateTime(ym, mm, dm, new GregorianCalendar()));
int ms = persianCalendar.GetMonth(new DateTime(ym, mm, dm, new GregorianCalendar()));
int ds = persianCalendar.GetDayOfMonth(new DateTime(ym, mm, dm, new GregorianCalendar()));
return ys + "/" + ms.ToString("00") + "/" + ds.ToString("00");
}),


اضافه کردن ستون سفارشی مالیات
در کلاس کارمند، خاصیت حقوق وجود دارد اما مالیات خیر. با توجه به آن می‌توانیم به کمک پارامتر format، به اطلاعات شیء dynamic در حال رندر دسترسی داشته باشیم. بنابراین به اطلاعات حقوق دسترسی داریم و سپس با کمی فرمول نویسی، مقدار نهایی مورد نظر را بازگشت خواهیم داد. همچنین در اینجا می‌توان نحوه بازگشت مقدار حقوق را به صورت رشته‌ای حاوی جدا کننده‌های سه رقمی نیز مشاهده کرد:

grid.Column(columnName: "Salary", header: "Salary",
format: item =>
{
salaryPageSum += item.Salary;
return string.Format("${0:n0}", item.Salary);
},
style: "text-align-center-col"),
grid.Column(header: "Tax", canSort: true,
format: item =>
{
var tax = item.Salary * 0.2;
taxPageSum += tax;
return string.Format("${0:n0}", tax);
}),


اضافه کردن گردید‌های تو در تو
متد Grid.GetHtml، یک رشته را بر می‌گرداند. بنابراین در هر چند سطح که نیاز باشد می‌توان یک گرید را بر اساس اطلاعات دردسترس رندر کرد و سپس بازگشت داد:

grid.Column(header: "Projects", columnName: "Projects",
style: "text-align-center-col",
format: item =>
{
var subGrid = new WebGrid(
source: item.Projects,
canPage: false,
canSort: false
);
return subGrid.GetHtml(
htmlAttributes: new { id = "MySubGrid" },
tableStyle: "webgrid",
headerStyle: "webgrid-header",
footerStyle: "webgrid-footer",
alternatingRowStyle: "webgrid-alternating-row",
selectedRowStyle: "webgrid-selected-row",
rowStyle: "webgrid-row-style"
);
}),


در اینجا کار اصلی از طریق پارامتر format شروع می‌شود. سپس به کمک item.Projects به لیست پروژه‌های هر کارمند دسترسی خواهیم داشت. بر این اساس یک گرید جدید را تولید کرد و سپس رشته معادل با آن را به کمک متد subGrid.GetHtml دریافت و بازگشت می‌دهیم. این رشته در سلول جاری درج خواهد شد. به نوعی یک گزارش master detail یا sub report را تولید کرده‌ایم.


اضافه کردن دکمه‌های ویرایش، حذف و انتخاب
هر سه دکمه ویرایش، حذف و انتخاب در ستون‌هایی سفارشی قرار خواهند گرفت. بنابراین مقدار دهی header و format متد grid.Column کفایت می‌کند:

grid.Column(header: "",
style: "text-align-center-col",
format: item => @Html.ActionLink(linkText: "Edit", actionName: "Edit",
controllerName: "Home", routeValues: new { id = item.Id },
htmlAttributes: null)),
grid.Column(header: "",
format: @<form action="/Home/Delete/@item.Id" method="post"><input type="submit"
onclick="return confirm('Do you want to delete this record?');"
value="Delete"/></form>),
grid.Column(header: "", format: item => item.GetSelectLink("Select"))


نکته جدیدی که در اینجا وجود دارد متد item.GetSelectLink می‌باشد. این متد جزو متدهای توکار گرید است و کار آن بازگشت دادن شیء grid.SelectedRow می‌باشد. این شیء پویا، حاوی اطلاعات رکورد انتخاب شده است. برای مثال اگر نیاز باشد این اطلاعات به صفحه‌ای ارسال شود، می‌توان از روش زیر استفاده کرد:

@if (@grid.HasSelection)
{
@RenderPage("~/views/path/_partial_view.cshtml", new { Employee = grid.SelectedRow })
}


نمایش برچسب‌های صفحه x از n و رکوردهای x تا y از z
در یک گزارش خوب باید مشخص باشد که صفحه جاری، کدامین صفحه از چه تعداد صفحه کلی است. یا رکوردهای صفحه جاری چه بازه‌ای از تعداد رکوردهای کلی را تشکیل می‌دهند. برای این منظور چند متد کمکی به نام‌های WebGridPageFirstItem و WebGridPageLastItem تهیه شده‌اند که آن‌ها را در ابتدای View ارائه شده، مشاهده نمودید:

<strong>Page:</strong> @(grid.PageIndex + 1) / @grid.PageCount, 
<strong>Records:</strong> @WebGridPageFirstItem(@grid) - @WebGridPageLastItem(@grid) of @grid.TotalRowCount

نمایش جمع ستون‌های حقوق و مالیات در هر صفحه
گرید توکار همراه با ASP.NET MVC در این مورد راه حلی را ارائه نمی‌دهد. بنابراین باید اندکی دست به ابتکار زد. مثلا:

@section script{
<script type="text/javascript">
$(function () {
$('#MyGrid tbody:first').append(
'<tr class="total-row"><td></td>\
<td></td><td></td><td></td>\
<td><strong>Total:</strong></td>\
<td>@string.Format("${0:n0}", @salaryPageSum)</td>\
<td>@string.Format("${0:n0}", @taxPageSum)</td>\
<td></td><td></td><td></td></tr>');
});
</script>
}

در این مثال به کمک jQuery با توجه به اینکه id گرید ما MyGrid است، یک ردیف سفارشی که همان جمع محاسبه شده است، به tbody جدول نهایی تولیدی اضافه می‌شود. از tbody:first هم در اینجا استفاده شده است تا ردیف اضافه شده به گریدهای تو در تو اعمال نشود.
سپس فایل Views\Shared\_Layout.cshtml را گشوده و از section تعریف شده، برای مقدار دهی master page سایت، استفاده نمائید:

<head>
<title>@ViewBag.Title</title>
<link href="@Url.Content("~/Content/Site.css")" rel="stylesheet" type="text/css" />
<script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery-1.5.1.min.js")" type="text/javascript"></script>
@RenderSection("script", required: false)
</head>

مطالب
آشنایی با XSLT
XSLT در واقع یک StyleSheet یا یک راهنما در مورد تبدیل فایل‌های xml به انواع و یا ساختارهای دیگری چون فایل‌های html، فایل‌های متنی و ... است که توسط کنسرسیوم وب ارائه شده‌است. این فایل حاوی یک سری دستورالعمل برای برنامه‌های پردازشگر است که به آن‌ها می‌گوید چگونه این فایل را تبدیل کنند.

اساس کار XSLT
در تصویر زیر، فایل xml به همراه xslt، به تجزیه کننده یا تحلیل کننده داده میشوند. در این قسمت هر دو فایل منبع تحلیل شده و از روی فایل xml، درختی در حافظه تهیه می‌شود و از فایل xslt یک سری قوانین استخراج می‌شوند. بعد این دو محتوای جدید تولید شده، در اختیار XSL Processor قرار گرفته و از روی آن‌ها به ساخت درخت نتیجه (نوع درخواستی) در حافظه می‌رسد که در نهایت آن را به نام یک فایل مستند میکند.

توجه داشته باشید که xslt یک زبان برنامه نویسی نیست؛ ولی تعدادی دستورالعمل‌های مشابه و توابع داخلی در آن قرار گرفته است. در اینجا هنگام کار با نام گره‌ها، باید به بزرگی و کوچکی حروف توجه کنید.

پروژه نمونه
در این مقاله ما یک فایل xml داریم که قصد داریم آلبوم‌هایی را طبق ساختار زیر، در آن قرار دهیم و سپس بر اساس قوانین xslt آن را در قالب یک فایل html نشان دهیم. فایل‌های تمرینی این مقاله در این آدرس قابل دسترسی است.

ساختار فایل xml:
<Albums>
  <Album>
    <name>Modern Talking</name>
    <cover>http://album.com/a.jpg</cover>
    <Genres>
      <Genre>POP</Genre>
      <Genre>Jazz</Genre>
      <Genre>Classic</Genre>
    </Genres>
    <Description>
      this is a marvelous Album
    </Description>
    <price>
      25.99$
    </price>
  </Album>
</Albums>

ساختار فایل Html
در ابتدا فایل، برای معرفی فایل و رعایت قرارداد، فضای نام مربوطه را یا به شکل زیر
<xsl:stylesheet version="1.0"xmlns:xsl="http://www.w3.org/1999/XSL/Transform">
یا بدین شکل
<xsl:transform version="1.0" xmlns:xsl="http://www.w3.org/1999/XSL/Transform">
می‌نویسیم و سپس کل کدهای html را با تگ زیر محصور می‌کنیم:
<xsl:template match="/">
<html>
....
</html>
</xsl:template>
هر آدرسی که در match بنویسید، آدرس‌های دستورات داخلی در ادامه‌ی آن خواهند بود.

نمایش فیلدها
سپس در آن، کد html مورد نظر را وارد می‌کنیم و در میان این کدها، تگ‌های xslt را وارد می‌نماییم. کد زیر بخشی از صفحه هست که برای نمایش آلبوم‌ها استفاده می‌کنیم:
<div>
  <img src="" alt="image" />
  <h3>
    <xsl:value-of select="albums/album/name" />
  </h3>
  <h4>Artist Name 1</h4>
  <h5>POP</h5>
  <h6>25/5/2015</h6>
  <h7>this is description</h7>
  <div>
    <a href="#">More</a>
  </div>
</div>
تگ‌های xsl نشان دهنده دستورالعمل‌های این قالب هستند. این دستور وظیفه انتخاب یک آیتم و نمایش آن را دارد. در قسمت select، آدرس نام آلبوم را به صورت یک مسیر، از تگ والد به سمت پایین وارد کرده‌ایم. این دستور العمل با اولین گره که به آن برسد، نمایش می‌یابد ولی اگر بخواهیم کدهای بالا، به تعداد هر آیتم (آلبوم) تکرار شود، از دستور العمل حلقه استفاده می‌کنیم:
<xsl:for-each select="albums/album">
  <div>
    <img src="" alt="image" />
    <h3>
      <xsl:value-of select="name" />
    </h3>
    <h4>Artist Name 1</h4>
    <h5>POP</h5>
    <h6>25/5/2015</h6>
    <h7>this is description</h7>
    <div>
      <a href="#">More</a>
    </div>
  </div>
</xsl:for-each>
خطوط بالا، مرتبا گره‌های album را در گره Albums، یافته و همه تگ‌های داخلش را تکرار کرده و نام هر آلبوم را نیز چاپ می‌کند. موقعی که از حلقه استفاده می‌کنیم و مسیر گره والد در آن مشخص شده است، نیازی نیست که دیگر برای دریافت نام آلبوم، کل مسیر را ذکر کنید.

ایجاد ارتباط میان دو فایل XML و XSLT
برای اجرا و تست آن باید از طریق یک ابزار که توانایی تحلیل این دستورات را دارد، استفاده کنید. یکی از همین ابزارها، مرورگر شماست. برای اینکه به مرورگر ارتباط فایل xml و xsl را بفهمانیم، تکه کد زیر را در فایل xml جهت لینک شدن می‌نویسیم و سپس فایل xml را در مرورگر اجرا می‌کنیم:
<?xml version="1.0" encoding="UTF-8"?>
<?xml-stylesheet type="text/xsl" href="index.xslt"?>
الان تصویر بدین شکل نمایش داده می‌شود:



ساخت المان یا تگ
در ادامه بقیه فیلدها را تکمیل میکنیم. فیلد بعدی تصویر است که تصویر دیگر مانند متن، بین تگ‌ها قرار نمی‌گیرد و باید داخل attribute تگ تصویر درج شود. برای نمایش تصویر می‌توانیم به دو شکل عمل کنیم. کد را به صورت زیر بنویسیم:
<img src="{cover}" width="200px" height="200px">
  <xsl:value-of select="cover" />
</img>
یا اینکه المان مورد نظر را توسط xsl ایجاد کنیم:
<xsl:element name="img">
  <xsl:attribute name="src">
    <xsl:value-of select="cover"/>
  </xsl:attribute>
  <xsl:attribute name="width">
    200px
  </xsl:attribute>
  <xsl:attribute name="height">
    200px
  </xsl:attribute>
  <xsl:value-of select="cover"/>
</xsl:element>
حال با یکی از کدهای بالا، مرورگر را جهت تست اجرا می‌کنیم:


دستور العمل‌های بیشتر (مرتب سازی)
دستورات xslt فقط به چند تگ بالا خلاصه نمی‌شود؛ بلکه دستورات شرطی ،تعریف متغیرها، توابع داخلی جهت کار با اعداد، رشته‌ها و ... هم در آن وجود دارند. یکی از همین دستورات جذاب، مرتب سازی است. دستورالعل sort به ما اجازه می‌دهد تا بر اساس یک فیلد، داده‌ها را مرتب کنیم. با افزودن کد زیر بعد از دستور حلقه، لیست را بر اساس نام آلبوم مرتب می‌کنیم:
<xsl:for-each select="Albums/Album">
<xsl:sort select="name"/>

دستورات شرطی
حال تصمیم می‌گیریم که آلبوم‌های با قیمت بالاتر از 10 دلار را 2 دلار تخفیف دهیم. برای اینکار نیاز است تا با تگ if آشنا شویم:
<xsl:variable name="numprice" select="number(substring(price,1,string-length(price)-1))" />

<xsl:if test="$numprice>=10">
  <h4 >
    <span style='text-decoration:line-through'>
      <xsl:value-of select="price" />
    </span>
    <b>
      <xsl:value-of select="$numprice -2" />$
    </b>
  </h4>
</xsl:if>
در اینجا کمی مثال را پیچیده‌تر و از چند عنصر جدید در آن استفاده کرده‌ایم. در خط اول یک متغیر با نام numprice تعریف کرده‌ایم. متغیرها بر دو نوعند: محلی یا عمومی. برای تعریف متغیر عمومی لازم است آن را در بالای سند، بعد از تگ template ایجاد کنید و متغیرهای محلی فقط در داخل همان تگی که تعریف کرده‌اید، اعتبار دارند. از آنجا که قیمت‌ها به صورت رشته‌ای هستند و در انتها هم حرف $ را دارند، بهتر است که قیمت را بدون $ به عدد تبدیل کنیم تا بتوانیم بعدا در شرط، به عنوان عدد، مقایسه و در صورت صحت شرط، دو عدد از آن کم کنیم. در اینجا ما از تابع substring برای جداسازی رشته و از تابع string-lentgh برای دریافت طول رشته و در نهایت از تابع number برای تبدیل رشته به عدد استفاده کردیم و آن‌را برای استفاده‌های بعدی، در متغیر ذخیره کردیم (برای آشنایی بیشتر با این توابع به این آدرس رجوع کنید). سپس تگ if را صدا زدیم و در صورتی که مقدار داخل متغیر (علامت متغیر، استفاده از عبارت $ قبل از نام آن است ) از 10 بیشتر یا برابر آن بود، دو واحد از آن کم می‌کنیم و روی قیمت قبلی خط می‌کشیم. نتیجه حاصله در تصویر زیر مشخص است:

در حال حاضر مشکلی که وجود دارد این است که ما برای قیمت‌های زیر 10 دلار هیچ شرطی نداریم و این دستور if کمی سطحی برخورد می‌کند و برای قیمت‌های زیر 10 دلار مجددا به یک if نیازمندیم. ولی دستور دیگری، مشابه دستور switch وجود دارد که استفاده از آن در شرایط دو شرط بالا مقرون به صرفه است. نام این دستور choose می‌باشد. خطوط بالا را به شکل زیر تغییر می‌دهیم:
<xsl:variable name="numprice" select="number(substring(price,1,string-length(price)-1))" />
<xsl:choose>
  <xsl:when test="$numprice>=10">
    <h4 >
      <span style='text-decoration:line-through;color:red'>
        <xsl:value-of select="price" />
      </span>
      <b>
        <xsl:value-of select="$numprice -2" />$
      </b>
    </h4>
  </xsl:when>

  <xsl:otherwise>
    <b>
      <xsl:value-of select="$numprice" />$
    </b>
  </xsl:otherwise>
</xsl:choose>
شما می‌توانید به تعداد زیادی از تگ when برای اعمال دیگر شرط‌ها همانند دستور switch ...case استفاده کنید. در اینجا اگر قیمت‌ها زیر 10 دلار باشند، تغییری در قیمت ایجاد نکرده و خودش را نشان می‌دهیم. ولی اگر از 10 دلار به بالا باشد، قیمت‌ها دو دلار تخفیف می‌خورند. شکل زیر نتیجه حاصل از اضافه شدن کد بالاست:


استفاده از template ها
برای خلاصه سازی کار و جمع و جور کردن کدها می‌توان از template‌ها استفاده کرد. شما هم در ابتدا، یک قالب یا template را برای کل سند ایجاد کردید. حالا سعی ما این است که اینبار، قالب‌های کوچکتر و جرئی‌تر و اختصاصی‌تر ساخته و آن‌ها را در قالب اصلی صدا بزنیم. برای ساخت قالب به ریشه xsl:stylesheet رفته و یک template جدید را به شکل زیر ایجاد میکنیم:
<xsl:template match="DateOfRelease">

  <xsl:variable name="date" select="."/>
  <xsl:variable name="day" select="substring($date,1,2)"/>
  <xsl:variable name="month" select="number(substring($date,4,2))"/>
  <xsl:variable name="year" select="substring($date,7,4)"/>
  Release Date:

  <xsl:choose>
    <xsl:when test="$month = 1">
      <xsl:value-of select="$day"/>,Jan/<xsl:value-of select="$year"/>
    </xsl:when>
    <xsl:when test="$month = 2">
      <xsl:value-of select="$day"/>,Feb/<xsl:value-of select="$year"/>
    </xsl:when>
    <xsl:when test="$month = 3">
      <xsl:value-of select="$day"/>,Mar/<xsl:value-of select="$year"/>
    </xsl:when>
    <xsl:when test="$month = 4">
      <xsl:value-of select="$day"/>,Apr/<xsl:value-of select="$year"/>
    </xsl:when>
    <xsl:when test="$month = 5">
      <xsl:value-of select="$day"/>,May/<xsl:value-of select="$year"/>
    </xsl:when>
    <xsl:when test="$month = 6">
      <xsl:value-of select="$day"/>,Jun/<xsl:value-of select="$year"/>
    </xsl:when>

    <xsl:when test="$month = 7">
      <xsl:value-of select="$day"/>,Jul/<xsl:value-of select="$year"/>
    </xsl:when>
    <xsl:when test="$month = 8">
      <xsl:value-of select="$day"/>,Aug/<xsl:value-of select="$year"/>
    </xsl:when>
    <xsl:when test="$month = 9">
      <xsl:value-of select="$day"/>,Sep/<xsl:value-of select="$year"/>
    </xsl:when>
    <xsl:when test="$month = 10">
      <xsl:value-of select="$day"/>,Oct/<xsl:value-of select="$year"/>
    </xsl:when>
    <xsl:when test="$month = 11">
      <xsl:value-of select="$day"/>,Nov/<xsl:value-of select="$year"/>
    </xsl:when>

    <xsl:otherwise>
      <xsl:value-of select="$day"/>,Dec/<xsl:value-of select="$year"/>
    </xsl:otherwise>
  </xsl:choose>
</xsl:template>
در این قالب ما روی فیلد تاریخ کار میکنیم و قصد داریم تاریخ را در قالب نوشتاری دیگری درج کنیم. عبارت نقطه (.) در select خط اول به معنای گره جاری است. بعد از ساخت قالب جدید آن را در محل مورد نظر در قالب اصلی یا ریشه صدا می‌زنیم:
<xsl:for-each select="Albums/Album">
  <xsl:sort select="name"/>
  <div>
    <img src="{cover}" width="200px" height="200px">
      <xsl:value-of select="cover" />
    </img>
    <h3>
      <xsl:value-of select="name" />
    </h3>
    <h4>POP</h4>

    <xsl:variable name="numprice" select="number(substring(price,1,string-length(price)-1))" />
    <xsl:choose>
      <xsl:when test="$numprice>=10">
        <h4 >
          <span style='text-decoration:line-through;color:red'>
            <xsl:value-of select="price" />
          </span>
          <b>
            <xsl:value-of select="$numprice -2" />$
          </b>
        </h4>
      </xsl:when>

      <xsl:otherwise>
        <h4 >
          <b>
            <xsl:value-of select="$numprice -2" />$
          </b>
        </h4>
      </xsl:otherwise>
    </xsl:choose>
    <h4>
      <!-- محل صدا زدن قالب-->
      <xsl:apply-templates select="DateOfRelease"/>
    </h4>
    <h4>
      <xsl:value-of select="Description"/>
    </h4>
    <div>
      <a href="#">More</a>
    </div>
  </div>
</xsl:for-each>


فیلترسازی
یکی از خصوصیات دیگری که فایل XML داشت، فیلد ژانر موسیقی بود و قصد داریم با استفاده از فیلترسازی، تنها سبک خاصی مثل سبک پاپ را نمایش دهیم و موسیقی‌هایی را که خارج از این سبک هستند، از نتیجه حذف کنیم. به همین علت دستور for-each را به شکل زیر تغییر میدهیم:

<xsl:for-each select="Albums/Album[contains(Genres/Genre, 'POP')]">
دستور بالا میگوید که حلقه را آلبوم‌ها حرکت بده، به شرطی که در مسیر Genres/Genre مقداری برابر POP بیابی. حالا اگر بخواهیم این شرط را معکوس کنیم میتوانیم عبارت را به صورت زیر درج کنیم:
<xsl:for-each select="Albums/Album[not(contains(Genres/Genre, 'POP'))]">
برای شکیل شدن کار، بهتر است که نام سبک‌ها را در کنار تصویر هم درج کنیم. به همین علت دستور حلقه را مورد استفاده قرار می‌دهیم:
<xsl:for-each select="Genres/Genre">
<xsl:value-of select="."/>
<xsl:if test="position() != last()">
,
</xsl:if>
</xsl:for-each>
دستور بالا شامل دو تابع جدید هست که مقدار برگشتی آن‌ها اندیس گره فعلی و اندیس آخرین گره می‌باشد و در عبارت شرطی ما تعیین کرده‌ایم که بین هر سبکی که می‌نویسد، یک علامت جدا کننده , هم قرار گیرد؛ به جز آخرین گره که دیگر نیازی به علامت جدا کننده ندارد. تصویر زیر آلبوم هایی را نشان میدهد که در سبک پاپ قرار گرفته‌اند:


تبدیل xml و xsl در دات نت

string xmlfile = Application.StartupPath + "\\sampleXML.xml";

//بارگذاری فایل قوانین در حافظه
XslTransform xslt = new XslTransform();
xslt.Load("sample-stylesheet.xsl");

//XPath ایجاد یک سند جدید بر اساس استاندارد 
XPathDocument xpath = new XPathDocument(xmlfile);

//آماده سازی برای نوشتن فایل نهایی
XmlTextWriter xwriter = new XmlTextWriter(xmlfile + ".html", Encoding.UTF8);

//نوشتن فایل مقصد بر اساس قوانین مشخص شده
xslt.Transform(xpath, null, xwriter, null);
xwriter.Close();
در صورتی که فایل XSL نیازی به تگ‌هایی داشته باشد که در فایل xml نیست و خودتان قصد دارید که آن‌ها را از این طریق وارد کنید، می‌توانید خطوط زیر را به کد بالا اضافه کنید:
XsltArgumentList xslArgs = new XsltArgumentList();
xslArgs.AddParam("logo", "", logo);
xslArgs.AddParam("name", "", name); 
....
xslt.Transform(xpath, xslArgs, xwriter, null);