افکتهای شاد ذرات برای دکمهها
A little library that can be used for bursting particles effects on buttons and other elements
- Azure
- Windows
- Exchange
- SQL
- AWS
- VMWare
- Google Cloud
- Syntax highlighting
- Code snippets
- IntelliSense for cmdlets and more
- Rule-based analysis provided by PowerShell Script Analyzer
- Go to Definition of cmdlets and variables
- Find References of cmdlets and variables
- Document and workspace symbol discovery
- Run selected selection of PowerShell code using F8
- Launch online help for the symbol under the cursor using Ctrl+F1
- Local script debugging
- Extension Terminal support
- PowerShell ISE color theme
نصب PowerShell به چند طریق قابل انجام است که در اینجا میتوانید مشاهده کنید؛ به عنوان مثال برای نصب PowerShell روی macOS تنها کافی است دستور زیر را وارد کنید:
brew install --cask powershell
❯ pwsh PowerShell 7.2.6 Copyright (c) Microsoft Corporation. https://aka.ms/powershell Type 'help' to get help. PS />
Context.Database.SqlQuery<YourEntityType>("storedProcedureName", params);
بروز رسانی موجودیتهای منفصل توسط WCF
سناریویی را در نظر بگیرید که در آن عملیات CRUD توسط WCF پیاده سازی شده اند و دسترسی دادهها با مدل Code-First انجام میشود. فرض کنید مدل اپلیکیشن مانند تصویر زیر است.
همانطور که میبینید مدل ما متشکل از پستها و نظرات کاربران است. برای ساده نگاه داشتن مثال جاری، اکثر فیلدها حذف شده اند. مثلا متن پست ها، نویسنده، تاریخ و زمان انتشار و غیره. میخواهیم تمام کد دسترسی دادهها را در یک سرویس WCF پیاده سازی کنیم تا کلاینتها بتوانند عملیات CRUD را توسط آن انجام دهند. برای ساختن این سرویس مراحل زیر را دنبال کنید.
- در ویژوال استودیو پروژه جدیدی از نوع Class Library بسازید و نام آن را به Recipe2 تغییر دهید.
- با استفاده از NuGet Package Manager کتابخانه Entity Framework 6 را به پروژه اضافه کنید.
- سه کلاس با نامهای Post, Comment و Recipe2Context به پروژه اضافه کنید. کلاسهای Post و Comment موجودیتهای مدل ما هستند که به جداول متناظرشان نگاشت میشوند. کلاس Recipe2Context آبجکت DbContext ما خواهد بود که بعنوان درگاه عملیاتی EF عمل میکند. دقت کنید که خاصیتهای لازم WCF یعنی DataContract و DataMember در کلاسهای موجودیتها بدرستی استفاده میشوند. لیست زیر کد این کلاسها را نشان میدهد.
[DataContract(IsReference = true)] public class Post { public Post() { comments = new HashSet<Comments>(); } [DataMember] public int PostId { get; set; } [DataMember] public string Title { get; set; } [DataMember] public virtual ICollection<Comment> Comments { get; set; } } [DataContract(IsReference=true)] public class Comment { [DataMember] public int CommentId { get; set; } [DataMember] public int PostId { get; set; } [DataMember] public string CommentText { get; set; } [DataMember] public virtual Post Post { get; set; } } public class EFRecipesEntities : DbContext { public EFRecipesEntities() : base("name=EFRecipesEntities") {} public DbSet<Post> posts; public DbSet<Comment> comments; }
- یک فایل App.config به پروژه اضافه کنید و رشته اتصال زیر را به آن اضافه نمایید.
<connectionStrings> <add name="Recipe2ConnectionString" connectionString="Data Source=.; Initial Catalog=EFRecipes; Integrated Security=True; MultipleActiveResultSets=True" providerName="System.Data.SqlClient" /> </connectionStrings>
- حال یک پروژه WCF به Solution جاری اضافه کنید. برای ساده نگاه داشتن مثال جاری، نام پیش فرض Service1 را بپذیرید. فایل IService1.cs را باز کنید و کد زیر را با محتوای آن جایگزین نمایید.
[ServiceContract] public interface IService1 { [OperationContract] void Cleanup(); [OperationContract] Post GetPostByTitle(string title); [OperationContract] Post SubmitPost(Post post); [OperationContract] Comment SubmitComment(Comment comment); [OperationContract] void DeleteComment(Comment comment); }
- فایل Service1.svc.cs را باز کنید و کد زیر را با محتوای آن جایگزین نمایید. بیاد داشته باشید که پروژه Recipe2 را ارجاع کنید و فضای نام آن را وارد نمایید. همچنین کتابخانه EF 6 را باید به پروژه اضافه کنید.
public class Service1 : IService { public void Cleanup() { using (var context = new EFRecipesEntities()) { context.Database.ExecuteSqlCommand("delete from [comments]"); context. Database.ExecuteSqlCommand ("delete from [posts]"); } } public Post GetPostByTitle(string title) { using (var context = new EFRecipesEntities()) { context.Configuration.ProxyCreationEnabled = false; var post = context.Posts.Include(p => p.Comments).Single(p => p.Title == title); return post; } } public Post SubmitPost(Post post) { context.Entry(post).State = // if Id equal to 0, must be insert; otherwise, it's an update post.PostId == 0 ? EntityState.Added : EntityState.Modified; context.SaveChanges(); return post; } public Comment SubmitComment(Comment comment) { using (var context = new EFRecipesEntities()) { context.Comments.Attach(comment); if (comment.CommentId == 0) { // this is an insert context.Entry(comment).State = EntityState.Added); } else { // set single property to modified, which sets state of entity to modified, but // only updates the single property – not the entire entity context.entry(comment).Property(x => x.CommentText).IsModified = true; } context.SaveChanges(); return comment; } } public void DeleteComment(Comment comment) { using (var context = new EFRecipesEntities()) { context.Entry(comment).State = EntityState.Deleted; context.SaveChanges(); } } }
- در آخر پروژه جدیدی از نوع Windows Console Application به Solution جاری اضافه کنید. از این اپلیکیشن بعنوان کلاینتی برای تست سرویس WCF استفاده خواهیم کرد. فایل program.cs را باز کنید و کد زیر را با محتوای آن جایگزین نمایید. روی نام پروژه کلیک راست کرده و گزینه Add Service Reference را انتخاب کنید، سپس ارجاعی به سرویس Service1 اضافه کنید. رفرنسی هم به کتابخانه کلاسها که در ابتدای مراحل ساختید باید اضافه کنید.
class Program { static void Main(string[] args) { using (var client = new ServiceReference2.Service1Client()) { // cleanup previous data client.Cleanup(); // insert a post var post = new Post { Title = "POCO Proxies" }; post = client.SubmitPost(post); // update the post post.Title = "Change Tracking Proxies"; client.SubmitPost(post); // add a comment var comment1 = new Comment { CommentText = "Virtual Properties are cool!", PostId = post.PostId }; var comment2 = new Comment { CommentText = "I use ICollection<T> all the time", PostId = post.PostId }; comment1 = client.SubmitComment(comment1); comment2 = client.SubmitComment(comment2); // update a comment comment1.CommentText = "How do I use ICollection<T>?"; client.SubmitComment(comment1); // delete comment 1 client.DeleteComment(comment1); // get posts with comments var p = client.GetPostByTitle("Change Tracking Proxies"); Console.WriteLine("Comments for post: {0}", p.Title); foreach (var comment in p.Comments) { Console.WriteLine("\tComment: {0}", comment.CommentText); } } } }
Comment: I use ICollection<T> all the time
شرح مثال جاری
ابتدا با اپلیکیشن کنسول شروع میکنیم، که کلاینت سرویس ما است. نخست در یک بلاک {} using وهله ای از کلاینت سرویس مان ایجاد میکنیم. درست همانطور که وهله ای از یک EF Context میسازیم. استفاده از بلوکهای using توصیه میشود چرا که متد Dispose بصورت خودکار فراخوانی خواهد شد، چه بصورت عادی چه هنگام بروز خطا. پس از آنکه وهله ای از کلاینت سرویس را در اختیار داشتیم، متد Cleanup را صدا میزنیم. با فراخوانی این متد تمام دادههای تست پیشین را حذف میکنیم. در چند خط بعدی، متد SubmitPost را روی سرویس فراخوانی میکنیم. در پیاده سازی فعلی شناسه پست را بررسی میکنیم. اگر مقدار شناسه صفر باشد، خاصیت State موجودیت را به Added تغییر میدهید تا رکورد جدیدی ثبت کنیم. در غیر اینصورت فرض بر این است که چنین موجودیتی وجود دارد و قصد ویرایش آن را داریم، بنابراین خاصیت State را به Modified تغییر میدهیم. از آنجا که مقدار متغیرهای int بصورت پیش فرض صفر است، با این روش میتوانیم وضعیت پستها را مشخص کنیم. یعنی تعیین کنیم رکورد جدیدی باید ثبت شود یا رکوردی موجود بروز رسانی گردد. رویکردی بهتر آن است که پارامتری اضافی به متد پاس دهیم، یا متدی مجزا برای ثبت رکوردهای جدید تعریف کنیم. مثلا رکوردی با نام InsertPost. در هر حال، بهترین روش بستگی به ساختار اپلیکیشن شما دارد.
اگر پست جدیدی ثبت شود، خاصیت PostId با مقدار مناسب جدید بروز رسانی میشود و وهله پست را باز میگردانیم. ایجاد و بروز رسانی نظرات کاربران مشابه ایجاد و بروز رسانی پستها است، اما با یک تفاوت اساسی: بعنوان یک قانون، هنگام بروز رسانی نظرات کاربران تنها فیلد متن نظر باید بروز رسانی شود. بنابراین با فیلدهای دیگری مانند تاریخ انتشار و غیره اصلا کاری نخواهیم داشت. بدین منظور تنها خاصیت CommentText را بعنوان Modified علامت گذاری میکنیم. این امر منجر میشود که Entity Framework عبارتی برای بروز رسانی تولید کند که تنها این فیلد را در بر میگیرد. توجه داشته باشید که این روش تنها در صورتی کار میکند که بخواهید یک فیلد واحد را بروز رسانی کنید. اگر میخواستیم فیلدهای بیشتری را در موجودیت Comment بروز رسانی کنیم، باید مکانیزمی برای ردیابی تغییرات در سمت کلاینت در نظر میگرفتیم. در مواقعی که خاصیتهای متعددی میتوانند تغییر کنند، معمولا بهتر است کل موجودیت بروز رسانی شود تا اینکه مکانیزمی پیچیده برای ردیابی تغییرات در سمت کلاینت پیاده گردد. بروز رسانی کل موجودیت بهینهتر خواهد بود.
برای حذف یک دیدگاه، متد Entry را روی آبجکت DbContext فراخوانی میکنیم و موجودیت مورد نظر را بعنوان آرگومان پاس میدهیم. این امر سبب میشود که موجودیت مورد نظر بعنوان Deleted علامت گذاری شود، که هنگام فراخوانی متد SaveChanges اسکریپت لازم برای حذف رکورد را تولید خواهد کرد.
در آخر متد GetPostByTitle یک پست را بر اساس عنوان پیدا کرده و تمام نظرات کاربران مربوط به آن را هم بارگذاری میکند. از آنجا که ما کلاسهای POCO را پیاده سازی کرده ایم، Entity Framework آبجکتی را بر میگرداند که Dynamic Proxy نامیده میشود. این آبجکت پست و نظرات مربوط به آن را در بر خواهد گرفت. متاسفانه WCF نمیتواند آبجکتهای پروکسی را مرتب سازی (serialize) کند. اما با غیرفعال کردن قابلیت ایجاد پروکسیها (ProxyCreationEnabled=false) ما به Entity Framework میگوییم که خود آبجکتهای اصلی را بازگرداند. اگر سعی کنید آبجکت پروکسی را سریال کنید با پیغام خطای زیر مواجه خواهید شد:
The underlying connection was closed: The connection was closed unexpectedly
می توانیم غیرفعال کردن تولید پروکسی را به متد سازنده کلاس سرویس منتقل کنیم تا روی تمام متدهای سرویس اعمال شود.
در این قسمت دیدیم چگونه میتوانیم از آبجکتهای POCO برای مدیریت عملیات CRUD توسط WCF استفاده کنیم. از آنجا که هیچ اطلاعاتی درباره وضعیت موجودیتها روی کلاینت ذخیره نمیشود، متدهایی مجزا برای عملیات CRUD ساختیم. در قسمتهای بعدی خواهیم دید چگونه میتوان تعداد متدهایی که سرویس مان باید پیاده سازی کند را کاهش داد و چگونه ارتباطات بین کلاینت و سرور را سادهتر کنیم.
- بررسی نحوه تعریف نگاشت جداول خود ارجاع دهنده (Self Referencing Entity)
- مباحث تکمیلی مدلهای خود ارجاع دهنده در EF Code first
- آشنایی با SQL Server Common Table Expressions - CTE
- بدست آوردن برگهای یک درخت توسط Recursive CTE
در پیشنیازهای بحث، روش تعریف روابط خود ارجاع دهنده و یا Self Referencing را تا EF 6.x میتوانید مطالعه کنید. در این قسمت قصد داریم معادل این روشها را در EF Core بررسی کنیم.
روش تعریف روابط خود ارجاع دهنده توسط Fluent API در EF Core
اگر همان مدل کامنتهای چندسطحی یک بلاگ را درنظر بگیریم:
public class BlogComment { public int Id { get; set; } public string Body { get; set; } public DateTime Date1 { get; set; } public virtual BlogComment Reply { get; set; } public int? ReplyId { get; set; } public virtual ICollection<BlogComment> Children { get; set; } }
public class MyDBDataContext : DbContext { protected override void OnConfiguring(DbContextOptionsBuilder optionsBuilder) { optionsBuilder.UseSqlServer(@"Data Source=(local);Initial Catalog=testdb2;Integrated Security = true"); } protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder) { modelBuilder.Entity<BlogComment>(entity => { entity.HasIndex(e => e.ReplyId); entity.HasOne(d => d.Reply) .WithMany(p => p.Children) .HasForeignKey(d => d.ReplyId); }); } public virtual DbSet<BlogComment> BlogComments { get; set; } }
نکتههای مهم مدلسازی این نوع روابط، موارد ذیل هستند:
الف) وجود خاصیتی از جنس کلاس اصلی در همان کلاس
public virtual BlogComment Reply { get; set; }
public int? ReplyId { get; set; }
علت نال پذیر بودن این خاصیت، نیاز به ثبت ریشهای است که خودش والد است و فرزند رکوردی پیشین، نیست.
ج) همچنین برای سهولت دریافت فرزندان یک ریشه، مجموعهای از جنس همان کلاس نیز تشکیل میشود.
public virtual ICollection<BlogComment> Children { get; set; }
روش تعریف روابط خود ارجاع دهنده توسط Data Annotations در EF Core
در ادامه معادل تنظیمات فوق را توسط ویژگیها ملاحظه میکنید که در اینجا توسط ویژگیهای InverseProperty و ForeignKey، کار تشکیل روابط صورت گرفتهاست:
public class BlogComment { public int Id { get; set; } public string Body { get; set; } public DateTime Date1 { get; set; } [ForeignKey("ReplyId")] [InverseProperty("Children")] public virtual BlogComment Reply { get; set; } public int? ReplyId { get; set; } [InverseProperty("Reply")] public virtual ICollection<BlogComment> Children { get; set; } }
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder) { modelBuilder.Entity<BlogComment>(entity => { entity.HasIndex(e => e.ReplyId); }); }
ثبت اطلاعات و کوئری گرفتن از روابط خود ارجاع دهنده در EF Core
در اینجا نحوهی ثبت دو سری نظر و زیر نظر را مشاهده میکنید:
var comment1 = new BlogComment { Body = "نظر من این است که" }; var comment12 = new BlogComment { Body = "پاسخی به نظر اول", Reply = comment1 }; var comment121 = new BlogComment { Body = "پاسخی به پاسخ به نظر اول", Reply = comment12 }; context.BlogComments.Add(comment121); var comment2 = new BlogComment { Body = "نظر من این بود که" }; var comment22 = new BlogComment { Body = "پاسخی به نظر قبلی", Reply = comment2 }; var comment221 = new BlogComment { Body = "پاسخی به پاسخ به نظر من اول", Reply = comment22 }; context.BlogComments.Add(comment221); context.SaveChanges();
نظرات اصلی، با ReplyId مساوی نال قابل تشخیص هستند. سایر نظرات، توسط همین ReplyId به یکی از Idهای موجود، متصل شدهاند.
در تصویر فوق و با توجه به اطلاعات ثبت شده، فرض کنید میخواهیم ریشهی با id مساوی 1 و تمام زیر ریشههای آنرا بیابیم. انجام یک چنین کاری نه در EF Core و نه در EF 6.x، پشتیبانی نمیشود. بدیهی است در اینجا هنوز روشهای Include و ThenInclue هم جواب میدهند؛ اما چون Lazy loading فعال نیست، عملا نمیتوان تمام زیر ریشهها را یافت و همچنین به چندین و چند رفت و برگشت به ازای هر زیر ریشه خواهیم رسید که اصلا بهینه نیست.
برای اینکار نیاز است مستقیما کوئری نویسی کرد که در مطلب «شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 10 - استفاده از امکانات بومی بانکهای اطلاعاتی» زیر ساخت آنرا بررسی کردیم:
var id = 1; var childIds = new List<int>(); var connection = context.Database.GetDbConnection(); connection.Open(); var command = connection.CreateCommand(); command.CommandText = @"WITH Hierachy(ChildId, ParentId) AS ( SELECT Id, ReplyId FROM BlogComments UNION ALL SELECT h.ChildId, bc.ReplyId FROM BlogComments bc INNER JOIN Hierachy h ON bc.Id = h.ParentId ) SELECT h.ChildId FROM Hierachy h WHERE h.ParentId = @Id"; command.Parameters.Add(new SqlParameter("id", id)); var reader = command.ExecuteReader(); while (reader.Read()) { var childId = (int)reader[0]; childIds.Add(childId); } reader.Dispose(); var list = context.BlogComments .Where(blogComment => blogComment.Id == id || childIds.Contains(blogComment.Id)) .ToList();
exec sp_executesql N'WITH Hierachy(ChildId, ParentId) AS ( SELECT Id, ReplyId FROM BlogComments UNION ALL SELECT h.ChildId, bc.ReplyId FROM BlogComments bc INNER JOIN Hierachy h ON bc.Id = h.ParentId ) SELECT h.ChildId FROM Hierachy h WHERE h.ParentId = @Id',N'@id int',@id=1
و پس از آن:
exec sp_executesql N'SELECT [blogComment].[Id], [blogComment].[Body], [blogComment].[Date1], [blogComment].[ReplyId] FROM [BlogComments] AS [blogComment] WHERE [blogComment].[Id] IN (@__id_0, 3, 5)',N'@__id_0 int',@__id_0=1
یافتن Idهای زیر ریشهها توسط روش CTE (پیشنیازهای ابتدای بحث) و سپس کوئری گرفتن بر روی این Idها، بهینهترین روشیاست که در EF میتوان جهت کار با مدلهای خود ارجاع دهنده بکار گرفت.
در این قسمت میخواهیم بیشتر در خصوص توابع مرتبط با ساختار سلسله مراتبی صحبت کنیم. برای آشنایی با این توابع و امکانات MDX Query، مقاله را با بررسی چندین Query دنبال خواهیم کرد.
بدست آوردن تمامی برادران یک سطح خاص :
Select [Measures].[Internet Sales Amount] on columns, [Customer].[Customer Geography].[Customer].[Crystal Zheng].parent.children on rows From [Adventure Works]
در کوئری بالا تمامی مشتریانی را که دارای کد پستی مشابه با کد پستی [Crystal Zheng]. میباشند، واکشی کرده ایم.
به عبارت دیگر با اعمال [Crystal Zheng].parent، به کد پستی مشتری دسترسی پیدا کرده ایم (برای درک بیشتر در زیر ساختار سلسله مراتبی موقعیت جغرافیایی مشتریان را ببینید) و سپس با اعمال .children به تمامی مشتریان موجود در آن کد پستی رسیده ایم؛ که عملا همان برادران [Crystal Zheng] می باشند.
نتیجه کوئری بالا در زیر نمایش داده شده است
راه بهتر برای بدست آوردن تمامی برادران یک سطح، استفاده از تابع siblings میباشد.
Select [Measures].[Internet Sales Amount] on columns, [Customer].[Customer Geography].[Customer].[Crystal Zheng].siblings on rows From [Adventure Works]
کوئریهای بالا جواب یکسانی را بر میگردانند. به عبارت دیگر تابع siblings عملا کار دو تابع parent.children را انجام میدهد
برای بدست آوردن برادر ارشد به صورت زیر عمل میکنیم (اولین بچه در ساختار سلسله مراتبی)
Select [Measures].[Internet Sales Amount] on columns, [Customer].[Customer Geography].[Customer].[Crystal Zheng].parent.firstchild on rows From [Adventure Works]
و یا از تابع زیر استفاده میکنیم
Select [Measures].[Internet Sales Amount] on columns, [Customer].[Customer Geography].[Customer].[Crystal Zheng].firstsibling on rows From [Adventure Works]
هر دو کوئری به جواب یکسان خواهند رسید.
و برای بدست آوردن آخرین برادر در ساختار سلسله مراتبی (برادر ته تغاری) از دو روش زیر میتوان استفاده کرد.
Select [Measures].[Internet Sales Amount] on columns, [Customer].[Customer Geography].[Customer].[Crystal Zheng].parent.lastchild on rows From [Adventure Works]
یا
Select [Measures].[Internet Sales Amount] on columns, [Customer].[Customer Geography].[Customer].[Crystal Zheng].lastsibling on rows From [Adventure Works]
برای توضیح بیشتر میتوان اضافه کرد که در کوئری بالا میزان فروش اینترنتی را برای آخرین مشتری در موقعیت جغرافیایی مشتری با نام [Crystal Zheng] واکشی شده است.
حال تصور کنید بخواهیم میزان فروش اینترنتی را برای تمامی مشتریان ایالت [Yveline] بدست بیاوریم. در این صورت MDX Query به شکل زیر خواهد بود
Select [Measures].[Internet Sales Amount] on columns, descendants( [Customer].[Customer Geography].[State-Province].[Yveline] ,[Customer].[Customer Geography].[Customer] )on rows From [Adventure Works]
تابع descendants دارای دو پارامتر میباشد. اولی برای مشخص نمودن شروع و مبدا در ساختار سلسله مراتبی و دومین برای مشخص کردن سطح واکشی در ساختار سلسله مراتبی میباشد. به عبارت دیگر در کوئری بالا تمامی زاد و رود ایالت [Yveline] در سطح شهر واکشی شده است و میزان فروش اینترنتی آن نمایش داده شده است.
در زیر یک کوئری ترکیبی با استفاده از دو تابع ancestor و descendants نوشته شده است.
Select [Measures].[Internet Sales Amount] on columns, descendants( ancestor( [Customer].[Customer Geography].[Customer].[Crystal Zheng], [Customer].[Customer Geography].[State-Province] ) ,[Customer].[Customer Geography].[Customer] )on rows From [Adventure Works]
در اینجا ابتدا جد یک مشتری در سطح ایالت بدست آمده سپس زاد و رود آن در سطح مشتری بدست می آید .
برای بدست آوردن فروش اینترنتی تمامی شهرهای کشور فرانسه میتوانیم به صورت زیر عمل کنیم.
Select [Measures].[Internet Sales Amount] on columns, descendants( [Customer].[Customer Geography].[Country].[France], [Customer].[Customer Geography].[City] ) on rows From [Adventure Works]
تابع descendants دارای یک پارامتر سوم هم میباشد که مشخص کنندهی میزان واکشی سطوح میباشد و به صورت پیش فرض Self میباشد. بنابر این کوئری بالا و پایین ، نتیجه یکسان خواهند داشت
Select [Measures].[Internet Sales Amount] on columns, descendants( [Customer].[Customer Geography].[Country].[France], [Customer].[Customer Geography].[City], self )on rows From [Adventure Works]
حال اگر بخواهیم فروش اینترنتی را برای تمامی زاد و رود کشور فرانسه از سطح شهر به پایین واکشی کنیم داریم :
Select [Measures].[Internet Sales Amount] on columns, descendants( [Customer].[Customer Geography].[Country].[France], [Customer].[Customer Geography].[City], self_and_after ) on rows From [Adventure Works]
در این حالات تمامی زاد و رود کشور فرانسه از سطح شهر به پایین در خروجی قرار می گیرد .به این صورت که ابتدا اولین شهر می آید؛ سپس اولین کد پستی در آن شهر و بعد تمامی مشتری های آن کد پستی و بعد کد پستی بعدی و ...
به دست آوردن تمامی زاد و رود فرانسه از سطح بعد از شهر .
به عبارت دیگر ، خروجی باتوجه به ساختار سلسله مراتبی تعریف شده عبارت است از کد پستی و تمام مشتریان آن کد پستی و سپس کد پستی بعدی .
Select [Measures].[Internet Sales Amount] on columns, descendants( [Customer].[Customer Geography].[Country].[France], [Customer].[Customer Geography].[City], after )on rows From [Adventure Works]
در کوئری فوق، خود شهر در خروجی نمایش داده نمیشود.
به دست آوردن زاد و رود فرانسه تا یک سطح قبل از شهر .
در این حالت فرانسه و تمامی ایالت های آن در خروجی آورده می شود .
Select [Measures].[Internet Sales Amount] on columns, descendants( [Customer].[Customer Geography].[Country].[France], [Customer].[Customer Geography].[City], before )on rows From [Adventure Works]
همچنین میتوان دومین پارامتر تابع را به صورت عدد وارد کرد و این عدد بیانگر تعداد سطح پایینتر از پارامتر اول در ساختار سلسله مراتبی میباشد.
به عنوان مثال :
Select [Measures].[Internet Sales Amount] on columns, descendants( [Customer].[Customer Geography].[Country].[France], 2, before ) on rows From [Adventure Works]
در این حالت فرانسه و تمامی ایالت های آن در خروجی قرار می گیرد .
در ابتدا دو سطح ار کشور پایین می رویم و به شهر می رسیم و بعد زاد و رود فرانسه تا یکی قبل از شهر را بر می گرداند .
در قسمتهای بعدی در خصوص دیگر توابع مرتبط با ساختارهای سلسله مراتبی، توضیحاتی را ارایه خواهم کرد.
روش کار :
1- دریافت پارامتر ورودی به صورت رشته2- درج عناوین اعداد، ارزش مکانی اعداد صحیح و اعشاری هرکدام در یک جدول
3- جدا کردن ارقام صحیح و اعشاری
4- جداکردن سه رقم سه رقم اعداد صحیح و انتقال آنها به جدول مربوطه
5- Join جداول عناوین و ارقام جدا شده
6- ارسال ارقام اعشاری به همین تابع
7- مشخص کردن ارزش مکانی رقم اعشار
8- اتصال رشته حروف صحیح و اعشاری
بررسی قسمتهای مختلف کد
برای اینکه محدودیتی در تعداد ارقام صحیح و اعشاری نداشته باشیم، پارامتر ورودی را از نوع VARCHAR میگیریم. پس باید ورودی را بررسی کنیم تا رشته عددی باشد.
بررسی رشته ورودی:
-- @pNumber پارامتر ورودی IF LEN(ISNULL(@pNumber, '')) = 0 RETURN NULL IF (PATINDEX('%[^0-9.-]%', @pNumber) > 0) OR (LEN(@pNumber) -LEN(REPLACE(@pNumber, '-', '')) > 1) OR (LEN(@pNumber) -LEN(REPLACE(@pNumber, '.', '')) > 1) OR (CHARINDEX('-', @pNumber) > 1) RETURN 'خطا' IF PATINDEX('%[^0]%', @pNumber) = 0 RETURN 'صفر' IF (CHARINDEX('.', @pNumber) = 1) SET @pNumber='0'+@pNumber DECLARE @Negative AS VARCHAR(5) = ''; IF LEFT(@pNumber, 1) = '-' BEGIN SET @pNumber = SUBSTRING(@pNumber, 2, 100) SET @Negative = 'منفی ' END
- بررسی رشته ورودی برای پیدا کردن کاراکتر غیر عددی، نقطه و منفی. بررسی تعداد علامت منفی و نقطه که بیشتر از یک مورد نباشند، و در نهایت بررسی اینکه علامت منفی در ابتدای رشته ورودی باشد.
- بررسی صفر بودن ورودی(0)، مقدار ورودی شروع شونده با ممیز(0213. ) و مقدار عددی منفی(21210.0021-).
چیز دیگری به ذهنم نرسید!
درج عناوین در جداول مربوطه:
فکر کنم اینجا به علت وجود کاراکترهای فارسی و انگلیسی کد کمی بهم ریخته نمایش داده میشود.
DECLARE @NumberTitle TABLE (val INT,Title NVARCHAR(100)); INSERT INTO @NumberTitle (val,Title) VALUES(0, ''),(1, 'یک') ,(2, 'دو'),(3, 'سه'),(4, 'چهار') ,(5, 'پنج'),(6, 'شش'),(7, 'هفت'),(8, 'هشت') ,(9, 'نه'),(10, 'ده'),(11, 'یازده'),(12, 'دوازده') ,(13, 'سیزده'),(14, 'چهارده'),(15, 'پانزده'),(16, 'شانزده') ,(17, 'هفده'),(18, 'هجده'),(19, 'نوزده'),(20, 'بیست') ,(30, 'سی'),(40, 'چهل'),(50, 'پنجاه'),(60, 'شصت') ,(70, 'هفتاد'),(80, 'هشتاد'),(90, 'نود'),(100, 'صد') ,(200, 'دویست'),(300, 'سیصد'),(400, 'چهارصد'),(500, 'پانصد') ,(600, 'ششصد'),(700, 'هفتصد'),(800, 'هشتصد'),(900, 'نهصد') DECLARE @PositionTitle TABLE (id INT,Title NVARCHAR(100)); INSERT INTO @PositionTitle (id,title) VALUES (1, ''),(2, 'هزار'),(3, 'میلیون'),(4, 'میلیارد'),(5, 'تریلیون') ,(6, 'کوادریلیون'),(7, 'کوینتیلیون'),(8, 'سیکستیلون'),(9, 'سپتیلیون') ,(10, 'اکتیلیون'),(11, 'نونیلیون'),(12, 'دسیلیون') ,(13, 'آندسیلیون'),(14, 'دودسیلیون'),(15, 'تریدسیلیون') ,(16, 'کواتردسیلیون'),(17, 'کویندسیلیون'),(18, 'سیکسدسیلیون') ,(19, 'سپتندسیلیون'),(20, 'اکتودسیلیوم'),(21, 'نومدسیلیون') DECLARE @DecimalTitle TABLE (id INT,Title NVARCHAR(100)); INSERT INTO @DecimalTitle (id,Title) VALUES( 1 ,'دهم' ),(2 , 'صدم'),(3 , 'هزارم') ,(4 , 'ده-هزارم'),(5 , 'صد-هزارم'),(6 , 'میلیون ام') ,(7 , 'ده-میلیون ام'),(8 , 'صد-میلیون ام'),(9 , 'میلیاردم') ,(10 , 'ده-میلیاردم')
جداسازی رقم صحیح و اعشاری:
عدد ورودی ممکن است حالتهای مختلفی داشته باشد مثل: .00002 , 0.000000 , 234.434400000000 , 123.بنابراین براساس ممیز، قسمت صحیح را از اعشاری جدا میکنیم. برای ورودی که با ممیز شروع شود، در ابتدا تابع بررسی میکنیم و عدد صفر را به رشته اضافه میکنیم.
بعد از ممیز و اعداد بزرگتر از یک، با صفرهای بی ارزش چه کنیم؟ شاید اولین چیزی که به ذهن برسد استفاده از حلقه (WHILE) برای حذف صفرهای بی ارزش قسمت ممیز باشد؛ ولی من ترجیح میدهم که از روش دیگری استفاده کنم :
برعکس کردن رشته قسمت اعشاری، پیدا کردن مکان اولین عدد غیر صفر منهای یک ، و کم کردن عدد بدست آمده از طول رشته اعشاری، قسمت مورد نظر ما را برخواهد گرداند:
اما اگر عدد ورودی 20.0 باشد همچنان صفر بی ارزش بعداز ممیز را خواهیم داشت. برای رفع این مشکل کافی است که کاراکتری غیر از صفر را به اول رشته اعشاری اضافه کنیم. من از علامت '?' استفاده کردم. پس به علت اضافه کردن کاراکتر، استارت را از 2 شروع کرده و دیگر نیازی به -1 نخواهیم داشت. با کد زیر قسمت صحیح و اعشاری را بدست میآوریم:SUBSTRING(@DecimalNumber,1, len(@DecimalNumber )-PATINDEX('%[^0]%', REVERSE (@DecimalNumber))-1)
DECLARE @IntegerNumber NVARCHAR(100), @DecimalNumber NVARCHAR(100), @PointPosition INT =case CHARINDEX('.', @pNumber) WHEN 0 THEN LEN(@pNumber)+1 ELSE CHARINDEX('.', @pNumber) END SET @IntegerNumber= LEFT(@pNumber, @PointPosition - 1) SET @DecimalNumber= '?' + SUBSTRING(@pNumber, @PointPosition + 1, LEN(@pNumber)) SET @DecimalNumber= SUBSTRING(@DecimalNumber,2, len(@DecimalNumber )-PATINDEX('%[^0]%', REVERSE (@DecimalNumber))) SET @pNumber= @IntegerNumber
جداد کردن سه رقم سه رقم :
- بدست آوردن یکان، دهگان و صدگان- برای قسمت دهگان، اگر عددی بین 10 تا 19 باشد به صورت کامل (مثلا 15) و در غیر این صورت فقط رقم دهگان. برای بدست آوردن یکان اگر دو رقم آخر بین 10 و 19 بود صفر و در غیر این صورت یکان برگردانده میشود و در جدول MyNumbers درج میگردد.
DECLARE @Number AS INT DECLARE @MyNumbers TABLE (id INT IDENTITY(1, 1), Val1 INT, Val2 INT, Val3 INT) WHILE (@pNumber) <> '0' BEGIN SET @number = CAST(SUBSTRING(@pNumber, LEN(@pNumber) -2, 3)AS INT) INSERT INTO @MyNumbers SELECT (@Number % 1000) -(@Number % 100), CASE WHEN @Number % 100 BETWEEN 10 AND 19 THEN @Number % 100 ELSE (@Number % 100) -(@Number % 10) END, CASE WHEN @Number % 100 BETWEEN 10 AND 19 THEN 0 ELSE @Number % 10 END IF LEN(@pNumber) > 2 SET @pNumber = LEFT(@pNumber, LEN(@pNumber) -3) ELSE SET @pNumber = '0' END
استفاده از JOIN :
JOIN کردن جدول اعداد با عناوین عددی براساس ارزش آنها و JOIN جدول اعداد با جدول ارزش مکانی براساس ID به صورت نزولی(شماره سطر).DECLARE @Str AS NVARCHAR(2000) = ''; SELECT @Str += REPLACE(REPLACE(LTRIM(RTRIM(nt1.Title + ' ' + nt2.Title + ' ' + nt3.title)),' ',' '),' ', ' و ') + ' ' + pt.title + ' و ' FROM @MyNumbers AS mn INNER JOIN @PositionTitle pt ON pt.id = mn.id INNER JOIN @NumberTitle nt1 ON nt1.val = mn.Val1 INNER JOIN @NumberTitle nt2 ON nt2.val = mn.Val2 INNER JOIN @NumberTitle nt3 ON nt3.val = mn.Val3 WHERE (nt1.val + nt2.val + nt3.val > 0) ORDER BY pt.id DESC
Replace بیرونی: جایگزینی فاصلههای خالی با ' و '
همانطور که در بالا اشاره کردم سطرهایی که val2,val1 و val3 آن صفر باشد برای ما بی ارزش هستند، پس آنها را با شرط نوشته شده حذف میکنیم.
بدست آوردن مقدار اعشاری:
خوب! حالا نوبت به عدد اعشاری میرسد. برای بدست آوردن حروف، مقدار اعشاری بدست آمده را به همین تابع ارسال میکنیم و برای بدست آوردن عنوان ارزش مکانی، براساس طول اعشار (ID) آن را در جدول مربوطه پیدا میکنیم.اگر عدد ورودی مثلا 0.355 باشد، تابع باید صفر اول را شناسایی و قسمت عناوین اعشاری را به آن اضافه کند، که این کار با شرط ذیل انجام میشود.
اگر رشته اعشار بدون مقدار باشد، تابع مقدار NULL بر میگرداند (قسمت بررسی رشته ورودی) و هر رشته ای که با NULL جمع شود برابر با NULL خواهد بود. در این صورت با توجه به کد زیر مقداری به رشته Str به عنوان قسمت اعشاری، اضافه نمیگردد.
IF @IntegerNumber='0' SET @Str=CASE WHEN PATINDEX('%[^0]%', @DecimalNumber) > 0 THEN @Negative ELSE '' END + 'صفر' ELSE SET @Str = @Negative + LEFT (@Str, LEN(@Str) -2) DECLARE @PTitle NVARCHAR(100)=ISNULL((SELECT Title FROM @DecimalTitle WHERE id=LEN(@DecimalNumber)),'') SET @Str += ISNULL(' ممیز '+[dbo].[fnNumberToWord_Persian](@DecimalNumber) +' '+@PTitle,'') RETURN @str
مثال: رشته '5445789240.54678000000000'
پنج میلیارد و چهارصد و چهل و پنج میلیون و هفتصد و هشتاد و نه هزار و
دویست و چهل ممیز پنجاه و چهار هزار و ششصد و هفتاد و هشت صد-هزارم دانلود فایل
با استفاده از AutoComplete TextBoxes میتوان گوشهای از زندگی روزمرهی کاربران یک برنامه را سادهتر کرد. مشکل مهم dropDownList ها دریک برنامهی وب، عدم امکان تایپ قسمتی از متن مورد نظر و سپس نمایان شدن آیتمهای متناظر با آن در اسرع وقت میباشد. همچنین با تعداد بالای آیتمها هم حجم صفحه و زمان بارگذاری را افزایش میدهند. راه حلهای بسیار زیادی برای حل این مشکل وجود دارند و یکی از آنها ایجاد AutoComplete TextBoxes است. پلاگینهای متعددی هم جهت پیاده سازی این قابلیت نوشته شدهاند منجمله jQuery Autocomplete . این پلاگین دیگر توسط نویسندهی اصلی آن نگهداری نمیشود اما توسط برنامه نویسی دیگر در github ادامه یافته است. در ادامه نحوهی استفاده از این افزونه را در ASP.NET Webforms بررسی خواهیم کرد.
الف) دریافت افزونه
لطفا به آدرس GitHub ذکر شده مراجعه نمائید.
سپس برای مثال پوشهی js را به پروژه افزوده و فایلهای jquery-1.5.min.js ، jquery.autocomplete.js ، jquery.autocomplete.css و indicator.gif را در آن کپی کنید. فایل indicator.gif به همراه مجموعهی دریافتی ارائه نمیشود و یک آیکن loading معروف میتواند باشد.
علاوه بر آن یک فایل جدید custom.js را نیز جهت تعاریف سفارشی خودمان اضافه خواهیم کرد.
ب) افزودن تعاریف افزونه به صفحه
در ذیل نحوهی افزودن فایلهای فوق به یک master page نمایش داده شده است.
در اینجا از قابلیتهای جدید ScriptManager (موجود در سرویس پک یک دات نت سه و نیم و یا دات نت چهار) جهت یکی کردن اسکریپتها کمک گرفته شده است. به این صورت تعداد رفت و برگشتها به سرور بهجای سه مورد (تعداد فایلهای اسکریپت مورد استفاده)، یک مورد (نهایی یکی شده) خواهد بود و همچنین حاصل نهایی به صورت خودکار به شکلی فشرده شده به مرورگر تحویل داده شده، سرآیندهای کش شدن اطلاعات به آن اضافه میگردد (که در سایر حالات متداول اینگونه نیست)؛ به علاوه Url نهایی آن هم بر اساس hash فایلها تولید میشود. یعنی اگر محتوای یکی از این فایلها تغییر کرد، چون Url نهایی تغییر میکند، دیگر لازم نیست نگران کش شدن و به روز نشدن اسکریپتها در سمت کاربر باشیم.
<%@ Master Language="C#" AutoEventWireup="true" CodeBehind="Site.master.cs" Inherits="AspNetjQueryAutocompleteTest.Site" %>
<!DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd">
<html xmlns="http://www.w3.org/1999/xhtml">
<head runat="server">
<title></title>
<asp:PlaceHolder Runat="server">
<link href="<%= ResolveClientUrl("~/js/jquery.autocomplete.css")%>" rel="stylesheet" type="text/css" />
</asp:PlaceHolder>
<asp:ContentPlaceHolder ID="head" runat="server">
</asp:ContentPlaceHolder>
</head>
<body>
<form id="form1" runat="server">
<asp:ScriptManager ID="ScriptManager1" runat="server">
<CompositeScript>
<Scripts>
<asp:ScriptReference Path="~/js/jquery-1.5.min.js" />
<asp:ScriptReference Path="~/js/jquery.autocomplete.js" />
<asp:ScriptReference Path="~/js/custom.js" />
</Scripts>
</CompositeScript>
</asp:ScriptManager>
<div>
<asp:ContentPlaceHolder ID="ContentPlaceHolder1" runat="server">
</asp:ContentPlaceHolder>
</div>
</form>
</body>
</html>
ج) افزودن یک صفحهی ساده به برنامه
<%@ Page Title="" Language="C#" MasterPageFile="~/Site.Master" AutoEventWireup="true"
CodeBehind="default.aspx.cs" Inherits="AspNetjQueryAutocompleteTest._default" %>
<asp:Content ID="Content1" ContentPlaceHolderID="head" runat="server">
</asp:Content>
<asp:Content ID="Content2" ContentPlaceHolderID="ContentPlaceHolder1" runat="server">
<asp:TextBox ID="txtShenas" runat="server" />
</asp:Content>
فرض کنید میخواهیم افزونهی ذکر شده را به TextBox استاندارد فوق اعمال کنیم. ID این TextBox در نهایت به شکل ContentPlaceHolder1_txtShenas رندر خواهد شد. البته در ASP.NET 4.0 با تنظیم ClientIDMode=Static میتوان ID انتخابی خود را به جای این ID خودکار درنظر گرفت و اعمال کرد. اهمیت این مساله در قسمت (ه) مشخص میگردد.
د) فراهم آوردن اطلاعات مورد استفاده توسط افزونهی AutoComplete به صورت پویا
مهمترین قسمت استفاده از این افزونه، تهیهی اطلاعاتی است که باید نمایش دهد. این اطلاعات باید به صورت فایلی که هر سطر آن حاوی یکی از آیتمهای مورد نظر است، تهیه گردد. برای این منظور میتوان از فایلهای ASHX یا همان Generic handlers استفاده کرد:
using System;
using System.Data.SqlClient;
using System.Text;
using System.Web;
namespace AspNetjQueryAutocompleteTest
{
public class AutoComplete : IHttpHandler
{
public void ProcessRequest(HttpContext context)
{
string prefixText = context.Request.QueryString["q"];
var sb = new StringBuilder();
using (var conn = new SqlConnection())
{
//todo: این مورد باید از فایل کانفیگ خوانده شود
conn.ConnectionString = "Data Source=(local);Initial Catalog=MyDB;Integrated Security = true";
using (var cmd = new SqlCommand())
{
cmd.CommandText = @" select Field1 ,Field2 from tblData where Field1 like @SearchText + '%' ";
cmd.Parameters.AddWithValue("@SearchText", prefixText);
cmd.Connection = conn;
conn.Open();
using (var sdr = cmd.ExecuteReader())
{
if (sdr != null)
while (sdr.Read())
{
string field1 = sdr.GetValue(0) == DBNull.Value ? string.Empty : sdr.GetValue(0).ToString().Trim();
string field2 = sdr.GetValue(1) == DBNull.Value ? string.Empty : sdr.GetValue(1).ToString().Trim();
sb.AppendLine(field1 + "|" + field2);
}
}
}
}
context.Response.Write(sb.ToString());
}
public bool IsReusable
{
get
{
return false;
}
}
}
}
در این مثال از ADO.NET کلاسیک استفاده شده است تا به عمد نحوهی تعریف پارامترها یکبار دیگر مرور گردند. اگر از LINQ to SQL یا Entity framework یا NHibernate و موارد مشابه استفاده میکنید، جای نگرانی نیست؛ زیرا کوئریهای SQL تولیدی توسط این ORMs به صورت پیش فرض از نوع پارامتری هستند (+).
در این مثال اطلاعات دو فیلد یک و دوی فرضی از جدولی با توجه به استفاده از like تعریف شده دریافت میگردد. به عبارتی همان متد StartsWith معروف LINQ بکارگرفته شده است.
به صورت خلاصه افزونه، کوئری استرینگ q را به این فایل ashx ارسال میکند. سپس کلیه آیتمهای شروع شده با مقدار دریافتی، از بانک اطلاعاتی دریافت شده و هر کدام قرارگرفته در یک سطر جدید بازگشت داده میشوند.
اگر دقت کرده باشید در قسمت sb.AppendLine ، با استفاده از "|" دو مقدار دریافتی از هم جدا شدهاند. عموما یک مقدار کفایت میکند (در 98 درصد موارد) ولی اگر نیاز بود تا توضیحاتی نیز نمایش داده شود از این روش نیز میتوان استفاده کرد. برای مثال یک مقدار خاص به همراه توضیحات آن به عنوان یک آیتم نمایش داده شده مد نظر است.
ه) اعمال نهایی افزونه به TextBox
در ادامه پیاده سازی فایل custom.js برای استفاده از امکانات فراهم شده در قسمتهای قبل ارائه گردیده است:
function formatItem(row) {
return row[0] + "<br/><span style='text-align:justify;' dir='rtl'>" + row[1] + "</span>";
}
$(document).ready(function () {
$("#ContentPlaceHolder1_txtShenas").autocomplete('AutoComplete.ashx', {
//Minimum number of characters a user has to type before the autocompleter activates
minChars: 0,
delay: 5,
//Only suggested values are valid
mustMatch: true,
//The number of items in the select box
max: 20,
//Fill the input while still selecting a value
autoFill: false,
//The comparison doesn't looks inside
matchContains: false,
formatItem: formatItem
});
});
پس از این مقدمات، اعمال افزونهی autocomplete به textBox ایی با id مساوی ContentPlaceHolder1_txtShenas ساده است. اطلاعات از فایل AutoComplete.ashx دریافت میگردد و تعدادی از خواص پیش فرض این افزونه در اینجا مقدار دهی شدهاند. لیست کامل آنها را در فایل jquery.autocomplete.js میتوان مشاهده کرد.
تنها نکتهی مهم آن استفاده از پارامتر اختیاری formatItem است. اگر در حین تهیهی AutoComplete.ashx خود تنها یک آیتم را در هر سطر نمایش میدهید و از "|" استفاده نکردهاید، نیازی به ذکر آن نیست. در این مثال ویژه، فیلد یک در یک سطر و فیلد دو در سطر دوم یک آیتم نمایش داده میشوند:
آموزش LINQ بخش چهارم
انواع JOIN :
• Inner JOIN
• Group JOIN
• Left JOIN
کلاسهای زیر را در نظر بگیرید:
/// <summary> /// دستور العمل /// </summary> class Recipe { public int Id { get; set; } public string Name { get; set; } } /// <summary> /// بازخورد /// </summary> class Review { public int RecipeId { get; set; } public string ReviewText { get; set; } }
Inner Join
این دستور عنصری از توالی اول را که متناظر با آن عنصری در توالی دوم وجود داشته باشد، به خروجی میبرد.
مثال:
Recipe[] recipes = { new Recipe {Id = 1, Name = "Mashed Potato"}, new Recipe {Id = 2, Name = "Crispy Duck"}, new Recipe {Id = 3, Name = "Sachertorte"} }; Review[] reviews = { new Review {RecipeId = 1, ReviewText = "Tasty!"}, new Review {RecipeId = 1, ReviewText = "Not nice :("}, new Review {RecipeId = 1, ReviewText = "Pretty good"}, new Review {RecipeId = 2, ReviewText = "Too hard"}, new Review {RecipeId = 2, ReviewText = "Loved it"} }; var query = from recipe in recipes join review in reviews on recipe.Id equals review.RecipeId select new //anonymous type { RecipeName = recipe.Name, RecipeReview = review.ReviewText }; foreach (var item in query) { Console.WriteLine($"{item.RecipeName}-{item.RecipeReview}"); }
Mashed Potato-Tasty! Mashed Potato-Not nice :( Mashed Potato-Pretty good Crispy Duck-Too hard Crispy Duck-Loved it
Group Join
بکارگیری into به همراه join، دستور Group Join را میسازد.
var query = from recipe in recipes join review in reviews on recipe.Id equals review.RecipeId into reviewGroup select new //anonymous type { RecipeName = recipe.Name, Reviews = reviewGroup//collection of related reviews }; foreach (var item in query) { Console.WriteLine($"Review for {item.RecipeName}"); foreach (var review in item.Reviews) { Console.WriteLine($"-{review.ReviewText}"); } }
متغیر reviewGroup توالی حاصل از اجرای join را نمایش میدهد. برای ایجاد توالی خروجی، نتیجه به یک نوع بی نام، بازتاب شده است. هر عنصر در نوع بی نام یک گروه را نشان میدهد. نوع بی نام شامل دو خصوصیت RecipeName که مقدار آن از توالی اول میآید و Reviews که حاصل خروجی Join است میباشد.
خروجی مثال بالا به شکل زیر است:
Review for Mashed Potato -Tasty! -Not nice :( -Pretty good Review for Crispy Duck -Too hard -Loved it Review for Sachertorte
Left outer join
در این مثال از مجموعههای تعریف شدهی در بخش اول مطلب استفاده کردهایم:
var query = from recipe in recipes join review in reviews on recipe.Id equals review.RecipeId into reviewGroup from rg in reviewGroup.DefaultIfEmpty() select new //anonymous type { RecipeName = recipe.Name, //RecipeReview = rg.ReviewText SystemNullException RecipeReview = (rg == null ? "n/a" : rg.ReviewText) }; foreach (var item in query) { Console.WriteLine($"{item.RecipeName}-{item.RecipeReview}"); }
خروجی مثال فوق به شکل زیر است:
Mashed Potato-Tasty! Mashed Potato-Not nice :( Mashed Potato-Pretty good Crispy Duck-Too hard Crispy Duck-Loved it Sachertorte-n/a
مثال:
var query = from recipe in recipes join review in reviews on recipe.Id equals review.RecipeId into reviewGroup from rg in reviewGroup.DefaultIfEmpty(new Review { ReviewText = "N/A" }) select new //anonymous type { RecipeName = recipe.Name, RecipeReview = rg.ReviewText }; foreach (var item in query) { Console.WriteLine($"{item.RecipeName}-{item.RecipeReview}"); }
Mashed Potato-Tasty! Mashed Potato-Not nice :( Mashed Potato-Pretty good Crispy Duck-Too hard Crispy Duck-Loved it Sachertorte-N/A