پاسخ به پرسش‌ها
چطور باید برای یک پروژه دفترچه مشخصات فنی تهیه کرد؟

استاندارد خیر. ولی best practice هایی وجود داره.

و خیلی خیلی بستگی به سایزسازمان و تیم، ساختار تیم و روش توسعه، و عمق مستنداتی که تولید می‌کنید داره، مثال: گاهی یک تیم بزرگ تصمیم می‌گیره از ابزار wiki موجود در Gitlab, GitHub, Azure DevOps استفاده کنه (همون‌جایی که سورس کد قرار داره، ولی در بخش ویکی) یا در کانفلوئنس (اگر داشته باشن)

گاهی در فایل README.md در root پروژه به شکل قراردادی مشخصات ذکر می‌شه.

گاهی فایل‌های markdown در پوشه docs در سورس‌کد

گاهی شما نیاز به معرفی REST API دارید که OpenAPI Spec کمک می‌کنه

گاهی دیاگرام هم نیاز دارید برای یک سیستم بزرگ‌تر

گاهی فقط وابستگی‌ها مثل پکیج‌ها براتون مهمه، که فایل .packages.props کمک میاد

تجربه شخصی من، نسبت به هر تیم و شرکتی متناسب با همون تصمیم گرفتم (از فایل README.MD تا مدخل در ویکی که بعد از مدتی به چندصد صفحه تبدیل شده که چندین نفر به تدریج کاملش کردند)

نظرات نظرسنجی‌ها
برای توسعه برنامه‌های مبتنی بر NET Core. از چه محیطی استفاده می‌کنید؟
پروژه ای دارم در نسخه Core 1.1 که  شامل 10 پروژه سایت خروجی و یک پروژه مدیریتی ادمین  

بعد از افزایش ماژول‌های مختلف و  به نسبت حجیم شدن پروژه به طور وحشتناکی کاهش سرعت اجرا بعد از build پروژه رو دارم
پروژه در حالت توسعه هم این مشکل رو به ندرت در محیط Visual Studio داره ولی در VSCode این مشکل فقط پس از اجرای dotnet run با این مشکل روبرو میشم.

به طوری که بعد از اجرا CPU Usage 100% , Disk Usage 100%  تا مدتی استفاده میشه برای مثال سیستمی با این مشخصات :
cpu: i7
Ram : 16 DDR4
HDD: 500 SSD  

 این مشکل در بین تمامی اعضا تیم داریم. آیا محدودیت در حجم پروژه هست؟ آیا با مهاجرت به نسخه 2.1 این مشکل کمتر میشه؟
مطالب دوره‌ها
نحوه برقراری ارتباطات بین صفحات، سیستم راهبری و ViewModelها در قالب پروژه WPF Framework
هدف از قالب پروژه WPF Framework ایجاد یک پایه، برای شروع سریع یک برنامه تجاری WPF جدید است. بنابراین فرض کنید که این قالب، هم اکنون در اختیار شما است و قصد دارید یک صفحه جدید، مثلا تغییر مشخصات کاربری را به آن اضافه کنید. کدهای کامل این قابلیت هم اکنون در قالب پروژه موجود است و به این ترتیب توضیح جزئیات روابط آن در اینجا ساده‌تر خواهد بود.

1) ایجاد صفحه تغییر مشخصات کاربر
کلیه Viewهای برنامه، در پروژه ریشه، ذیل پوشه Views اضافه خواهند شد. همچنین چون در آینده تعداد این فایل‌ها افزایش خواهند یافت، بهتر است جهت مدیریت آن‌ها، به ازای هر گروه از قابلیت‌ها، یک پوشه جدید را ذیل پوشه Views اضافه کرد.


همانطور که ملاحظه می‌کنید در اینجا پوشه UserInfo به همراه یک فایل جدید XAML به نام ChangeProfile.xaml، ذیل پوشه Views پروژه ریشه اصلی اضافه شده‌اند.
ChangeProfile.xaml از نوع Page است؛ از این جهت که اگر به فایل MainWindow.xaml که سیستم راهبری برنامه در آن تعبیه شده است مراجعه کنید، یک چنین تعریفی را ملاحظه خواهید نمود:
<CustomControls:FrameFactory
                    x:Name="ActiveScreen"            
                    HorizontalContentAlignment="Stretch"
                    VerticalContentAlignment="Stretch"     
                    NavigationUIVisibility="Hidden"            
                    Grid.Column="1" 
                    Margin="0" />
سورس کامل کنترل سفارشی FrameFactory.cs را در پروژه Infrastructure برنامه می‌توانید مشاهده کنید. FrameFactory در حقیقت یک کنترل Frame استاندارد است که مباحث تزریق وابستگی‌ها و همچنین راهبری خودکار سیستم در آن تعریف شده‌اند.
مرحله بعد، تعریف محتویات فایل ChangeProfile.xaml است. در این فایل اطلاعات انقیاد داده‌ها از ViewModel مرتبط که در ادامه توضیح داده خواهد شد دریافت می‌گردد. مثلا مقدار خاصیت ChangeProfileData.Password، از ViewModel به صورت خودکار تغذیه خواهد شد.
در این فایل یک سری DynamicResource را هم برای تعریف دکمه‌های سبک مترو ملاحظه می‌کنید. کلیدهای متناظر با آن در فایل Icons.xaml که در فایل App.xaml برای کل برنامه ثبت شده است، تامین می‌گردد.


2) تنظیم اعتبارسنجی صفحه اضافه شده
پس از اینکه صفحه جدید اضافه شد، نیاز است وضعیت دسترسی به آن مشخص شود:
/// <summary>
/// تغییر مشخصات کاربر جاری
/// </summary>
[PageAuthorization(AuthorizationType.FreeForAuthenticatedUsers)]
public partial class ChangeProfile
برای این منظور به فایل code behind این صفحه یعنی ChangeProfile.xaml.cs مراجعه و تنها، ویژگی فوق را به آن اضافه خواهیم کرد. ویژگی PageAuthorization به صورت خودکار توسط فریم ورک تهیه شده خوانده و اعمال خواهد شد. برای نمونه در اینجا کلیه کاربران اعتبارسنجی شده در سیستم می‌توانند مشخصات کاربری خود را تغییر دهند.
در مورد نحوه تعیین نقش‌های متفاوت در صورت نیاز، در قسمت قبل بحث گردید.


3) تغییر منوی برنامه جهت اشاره به صفحه جدید
خوب، ما تا اینجا یک صفحه جدید را تهیه کرده‌ایم. در مرحله بعد باید مدخلی را در منوی برنامه جهت اشاره به آن تهیه کنیم.
منوی برنامه در فایل MainMenu.xaml قرار دارد. اطلاعات متناظر با دکمه ورود به صفحه تغییر مشخصات کاربری نیز به شکل ذیل تعریف شده است:
                <Button Style="{DynamicResource MetroCircleButtonStyle}"
                        Height="55" Width="55"  
                        Command="{Binding DoNavigate}"
                        CommandParameter="\Views\UserInfo\ChangeProfile.xaml"
                        Margin="2">
                    <Rectangle Width="28" Height="17.25">
                        <Rectangle.Fill>
                            <VisualBrush Stretch="Fill" Visual="{StaticResource appbar_user_tie}" />
                        </Rectangle.Fill>
                    </Rectangle>
                </Button>
به ازای هر صفحه جدیدی که تعریف می‌شود تنها کافی است CommandParameter ایی مساوی مسیر فایل XAML مورد نظر، در فایل منوی برنامه قید شود. منوی اصلی دارای ViewModel ایی است به نام MainMenuViewModel.cs که در پروژه Infrastructure پیشتر تهیه شده است.
در این ViewModel تعاریف DoNavigate و پردازش پارامتر دریافتی به صورت خودکار صورت خواهد گرفت و سورس کامل آن در اختیار شما است. بنابراین تنها کافی است CommandParameter را مشخص کنید، DoNavigate کار هدایت به آن‌را انجام خواهد داد.


4) ایجاد ViewModel متناظر با صفحه
مرحله آخر افزودن یک صفحه، تعیین ViewModel متناظر با آن است. عنوان شد که اطلاعات مورد نیاز جهت عملیات Binding در این فایل قرار می‌گیرند و اگر به فایل ChangeProfileViewModel.cs مراجعه کنید (نام آن مطابق قرارداد، یک کلمه ViewModel را نسبت به نام View متناظر بیشتر دارد)، چنین خاصیت عمومی را در آن خواهید یافت.


مطابق قراردادهای توکار قالب تهیه شده:
- نیاز است ViewModel تعریف شده از کلاس پایه BaseViewModel مشتق شود تا علاوه بر تامین یک سری کدهای تکراری مانند:
 public abstract class BaseViewModel : DataErrorInfoBase, INotifyPropertyChanged, IViewModel
سبب شناسایی این کلاس به عنوان ViewModel و برقرار تزریق وابستگی‌های خودکار در سازنده آن نیز گردد.
- پس از اضافه شدن کلاس پایه BaseViewModel نیاز است تکلیف خاصیت public override bool ViewModelContextHasChanges را نیز مشخص کنید. در اینجا به سیستم راهبری اعلام می‌کنید که آیا در ViewModel جاری تغییرات ذخیره نشده‌ای وجود دارند؟ فقط باید true یا false را بازگردانید. برای مثال خاصیت uow.ContextHasChanges برای این منظور بسیار مناسب است و از طریق پیاده سازی الگوی واحد کار به صورت خودکار چنین اطلاعاتی را در اختیار برنامه قرار می‌دهد.

در ViewModelها هرجایی که نیاز به اطلاعات کاربر وارد شده به سیستم داشتید، از اینترفیس IAppContextService در سازنده کلاس ViewModel جاری استفاده کنید. اینترفیس IUnitOfWork امکانات ذخیره سازی اطلاعات و همچنین مشخص سازی وضعیت Context جاری را در اختیار شما قرار می‌دهد.
کلیه کدهای کار کردن با یک موجودیت باید در کلاس سرویس متناظر با آن قرار گیرند و این کلاس سرویس توسط اینترفیس آن مانند IUsersService در اینجا باید توسط سازنده کلاس در اختیار ViewModel قرار گیرد.
تزریق وابستگی‌ها در اینجا خودکار بوده و تنظیمات آن در فایل IocConfig.cs پروژه Infrastructure قرار دارد. این کلاس آنچنان نیازی به تغییر ندارد؛ اگر پیش فرض‌های نامگذاری آن‌را مانند کلاس‌های Test و اینترفیس‌های ITest، در لایه سرویس برنامه رعایت شوند.
راهنماهای پروژه‌ها
سؤالات متداول
  • می‌خواهم برنامه‌ام را بر روی کامپیوتر مشتری بدون دردسر نصب کنم؛ با حداقل حجم و دردسر توزیع. به علاوه بدون نیاز به وصله پینه کردن اسمبلی‌های تجاری دریافت شده.

پاسخ: PdfReport از چند اسمبلی دات نتی تشکیل شده است که نیاز به نصب خاصی ندارد. همچنین حجم فشرده شده آن نیز زیر 2 مگابایت است. بنابراین از جهت توزیع مشکل خاصی نخواهید داشت. همچنین کل این مجموعه سورس باز است و مشکلات متداول همراه با گزارش سازهای تجاری را به همراه ندارد.

  • می‌خواهم فایل گزارش، به همراه برنامه و فایل exe آن و نه جدای از آن توزیع شود.

پاسخ: روش کار با PdfReport اصطلاحا code-first است. یعنی یک یا چند کلاس تهیه شده توسط شما، کار تهیه گزارش را انجام می‌دهند و تمام این‌ها کامپایل شده و به همراه فایل اجرایی یا اسمبلی‌های خاصی که برای آن درنظر می‌گیرید، کامپایل و توزیع خواهند شد. همچنین با توجه به code-first بودن آن و عدم وابستگی به فناوری خاصی، این گزارشات در برنامه‌های وب و ویندوز نیز می‌توانند بدون نیاز به تغییری در کدهای شما مورد استفاده قرار گیرند.

  • برای کار با PdfReport از کجا باید شروع کرد؟

پاسخ: لطفا برچسب PdfReport را در سایت جاری دنبال نمائید. نحوه استفاده از قابلیت‌های آن قدم به قدم توضیح داده شده‌اند.

  • می‌خواهم برای صرفه جویی در کاغذ چاپی، گزارش چند ستونه‌ای را تهیه کنم.

پاسخ: لطفا مراجعه کنید به مثال ایجاد قالب‌های سفارشی ستون‌ها.

  • می‌خواهم گزارشی را تولید کنم که حجم متن فیلدهای آن مشخص نیست. یکی ممکن است نصف صفحه باشد دیگری دو صفحه و یا بعضی تنها یک سطر.

پاسخ: در PdfReport ارتفاع هر سطر به صورت خودکار بر مبنای حجم وارد شده محاسبه و تنظیم می‌گردد. به عبارتی این تنظیم ثابت نیست و سبب حذف محتوای ارائه شده در آن‌ها یا محو شدن ردیف‌های دیگر نمی‌گردد.

  • نیاز به گزارش سازی دارم که بدون مشکل با ORMها کار کند. برای مثال در حین کار با Entity framework مستقیما بتواند با اشیاء و لیست‌های حاصل از آن کار کند.

پاسخ: یکی از انواع منابع داده تعریف شده در PdfReport جهت کار با ORMها طراحی شده است که مثالی از نحوه استفاده از آن‌را در مثال EF Code first همراه با مجموعه مثال‌های این کتابخانه می‌توانید ملاحظه نمائید.

  • آیا این کتابخانه می‌تواند از فایل سیستم (و نه صرفا بانک اطلاعاتی) هم تصاویر را دریافت و در گزارشات قرار دهد؟

پاسخ: بلی. لطفا به مثال ImageFilePath مراجعه نمائید.

  • می‌خواهم یک گزارش ساز پویا در برنامه داشته باشم. فقط کوئری غیر مشخصی را به آن بدهم و حاصل آن یک گزارش باشد.

پاسخ: امکان تهیه گزارش‌های پویا نیز در PdfReport پیش بینی شده است. توضیحات بیشتر همچنین این امکان در حین کار با ORMها نیز وجود دارد.

  • می‌خواهم بدون استفاده از بانک اطلاعاتی نیز بتوانم گزارشی را تهیه کنم. برای مثال یک لیست جنریک تشکیل شده در حافظه دارم.

پاسخ: برای این منظور تنها کافی است از منبع داده صحیحی استفاده نمائید. برای اطلاعات بیشتر به مثال IList مراجعه کنید.

  • می‌خواهم از بانک‌های اطلاعاتی دیگری بجز SQL Server استفاده کنم.

پاسخ: می‌توانید یک نمونه مثال استفاده از PdfReport را با بانک اطلاعاتی SQLite، در اینجا مشاهده کنید.

پاسخ به بازخورد‌های پروژه‌ها
مشکل با نوشتن تابع تجمعی سفارشی(از طریق پیاده سازی IAggregateFunction)
باسلام
فکر میکنم یه مشکل کوچیکی وجود داره.
من از این کد در رویداد CellCreated استفاده کردم.
if (args.CellType == CellType.PreviousPageSummaryCell ||
                        args.CellType == CellType.PageSummaryCell ||
                        args.CellType == CellType.SummaryRowCell)
                    {
                        if (args.TableRowData != null && args.Cell.RowData.PropertyName == "CaclulatedDetection")
                        {
                            var summaryRowCredit = args.TableRowData.FirstOrDefault(x => x.PropertyName == "Creditor");
                            var summaryRowDebit = args.TableRowData.FirstOrDefault(x => x.PropertyName == "Debtor");

                            if (summaryRowCredit != null && summaryRowDebit != null)
                            {
                                args.Cell.RowData.FormattedValue =
                                    (summaryRowCredit.PropertyValue.ToSafeDouble() - summaryRowDebit.PropertyValue.ToSafeDouble()) > 0 ? "بستانکار" : "بدهکار";
                            }
                        }

                    }
      ولی چون ترتیب Render شدن سلول‌ها به ترتیب از سمت چپ به راست است (یعنی به عنوان مثال در گزارش من به ترتیب سلول مانده، سپس تشخیص، بدهکار و بستانکار Initialize می‌شوند)، لذا هنگامی که سلول مربوط به ستون "تشخیص" در سطرهای جمع کل و جمع کل صفحه Render می‌شوند مقدار  summaryRowCredit و   summaryRowDebit نال(Null) می‌باشد.
فکر میکنم در مثالی که شما زحمت کشیدید (AccountingBalanceColumnPdfReport) چون 
 doc.RunDirection(PdfRunDirection.LeftToRight);
در گزارش خودم نیز هنگامی که LeftToRight تنظیم نمودم، درست شد ولی خوب برعکس چاپ میشه دیگه.

در واقع فکر میکنم وقتی گزارش رو به صورت RightToLeft هم تنظیم می‌کنیم بازم از سمت چپ شروع میکنه به render کردن سلول‌های یک سطر.

مطالب
کار با Docker بر روی ویندوز - قسمت اول - Container چیست؟
نصب بسیاری از نرم افزارها، کاری مشکل است

فرض کنید می‌خواهید یک فایل ویدیویی با قالب m4v را بر روی تلویزیون خود نمایش دهید؛ اما تلویزیون شما تنها از فایل‌های mp4، پشتیبانی می‌کند. برای رفع این مشکل نیاز به یک نرم افزار تبدیل کننده‌ی فرمت‌های ویدیویی را داریم و یکی از قوی‌ترین‌های آن‌ها، FFmpeg است. اگر به سایت آن مراجعه کنید، لینک دانلود آن به یک فایل tar.bz2 ختم می‌شود که حاوی سورس آن است! هرچند در قسمتی از آن، فایل‌های نهایی کامپایل شده‌ی مخصوص سیستم عامل‌های مختلف را نیز می‌توانید پیدا کنید، اما باز هم با انبوهی از لینک‌ها مواجه خواهید شد که دقیقا مشخص نیست کدام را باید دریافت کرد و آیا نگارش دریافت شده، با سیستم عامل فعلی سازگار است یا خیر.
همانطور که مشاهده می‌کنید، هنوز هم شروع به کار با نرم افزارهای مختلف برای بسیاری از کاربران، کاری مشکل و طاقت‌فرسا است. در اینجا شاید این سؤال مطرح شود که این موضوع چه ربطی به Docker (Docker) و کانتینرها (Containers) دارد؟ تمام هیاهویی که پیرامون Docker ایجاد شده‌است، در اصل جهت ساده سازی نصب، راه اندازی و تعامل با نرم افزارهای مختلف است.


چالش‌های پیش روی یافتن نرم افزارهای مناسب


این روزها بیشتر نرم افزارهای مورد نیاز خود را از اینترنت تهیه می‌کنیم. اولین مرحله‌ی آن و اولین چالشی که در اینجا وجود دارد، یافتن نرم افزاری با مشخصات مدنظر است. برای نمونه حتی اگر با FFmpeg آشنا نیز باشید، به سادگی مشخص نیست که برای سیستم عامل و معماری خاص پردازنده‌ی آن، دقیقا کدام نگارش آن‌را از چه آدرسی می‌توان دریافت کرد. پس از یافتن نرم افزار و نگارش مدنظر، مرحله‌ی بعد، استخراج محتویات آن از یک فایل zip و یا اجرای برنامه‌ی نصاب آن است و مرحله‌ی آخر، اجرای این برنامه می‌باشد.
بنابراین اولین چالش، یافتن محلی برای دریافت نرم افزار است:
-  این روزها برای بعضی از سکوهای کاری، App Storeهایی وجود دارند که می‌توان از آنجا شروع کرد؛ اما چنین قابلیتی برای تمام سکوهای کاری پیش بینی نشده‌است.
- در لینوکس قابلیت دیگری به نام Package manager وجود دارد که کار یافتن و نصب نرم افزارها را ساده می‌کند؛ اما گاهی از اوقات اطلاعات آن، آنچنان به روز نیست. همچنین اگر بسته‌ای برای توزیع خاصی از لینوکس وجود داشته باشد، الزاما به این معنا نیست که این بسته، قابلیت استفاده‌ی در سایر توزیع‌های لینوکس را نیز به همراه دارد. در ویندوز نیز وضعیت مشخص است! فاقد یک Package manager توکار و استاندارد است. هرچند یک App Store برای آن از طرف مایکروسافت ارائه شده‌است، اما آنچنان محبوبیتی پیدا نکرده‌است.
- و روش متداول دیگری که وجود دارد، مراجعه‌ی مستقیم به سایت اصلی سازنده‌ی نرم افزار است.

- علاوه بر این‌ها داشتن یک سری متادیتا و آمار نیز در مورد نرم افزارها بسیار مفید هستند تا بتوانند در مورد تصمیم به استفاده‌، یا عدم استفاده‌ی از نرم افزار، راهنمای کاربران باشند؛ مانند میزان محبوبیت، تعداد بار دریافت، تعداد مشکلاتی که کاربران با آن داشته‌اند و آخرین باری که نرم افزار به روز شده‌است. اما با توجه به پراکندگی روش‌های دریافت نرم افزار که ذکر شدند، عموما یک چنین آمارهایی را مشاهده نمی‌کنیم.
- چالش دیگر، مشکل سخت اطمینان کردن به روش‌های مختلف توزیع نرم افزارها است. آیا سایتی که این نرم افزار را ارائه می‌دهد، واقعا مرتبط با نویسنده‌ی اصلی آن است؟ همچنین آیا خود نرم افزار مشکلات امنیتی را به همراه ندارد؟ چه کاری را انجام می‌دهد؟
- مشکل بعدی، در دسترس بودن سایت توزیع کننده‌ی نرم افزار است. آیا زمانیکه به برنامه‌ای نیاز داریم، پهنای باند سایت توزیع کننده‌ی آن تمام نشده‌است و می‌توان به آن دسترسی داشت؟
- چالش دیگر، چگونگی پرداخت مبلغی برای دسترسی به نرم افزار است. به نظر تا به اینجا تنها App Storeها موفق شده‌اند روشی یک دست را برای خرید برنامه‌ها و همچنین ارائه‌ی مجوزی برای استفاده‌ی از آن‌ها، ارائه دهند.


چالش‌های پیش روی نصب نرم افزارها

زمانیکه به مرحله‌ی نصب نرم افزار می‌رسیم، هر نرم افزار، روش نصب و تنظیمات آغازین خاص خودش را دارد.
- اولین چالش پس از دریافت نرم افزار، بررسی سازگاری آن با سیستم عامل و پردازنده‌ی فعلی است. شاید این مسایل برای توسعه دهندگان نرم افزارها پیش‌پا افتاده به نظر برسند، اما برای عموم کاربران، چالشی جدی به شما می‌روند.
- پس از مشخص شدن سازگاری یک نرم افزار با سیستم فعلی، قالب ارائه‌ی آن نرم افزار نیز می‌توان مشکل‌زا باشد. بعضی از برنامه‌ها صرفا از طریق سورس کد منتشر می‌شوند. بعضی از آن‌ها توسط یک فایل exe متکی به خود ارائه می‌شوند و بعضی دیگر به همراه یک فایل exe و تعدادی dll به همراه آن‌ها. گاهی از اوقات این برنامه‌ها نیاز به نصب جداگانه‌ی NET Runtime. و یا Java Runtime را برای اجرا دارند و یا وابستگی آن‌ها صرفا به نگارش خاصی از این کتابخانه‌ها و فریم ورک‌های ثالث است. هرچند اگر برنامه‌ای به همراه بسته‌ی نصاب آن باشد، به احتمال زیاد این وابستگی‌ها را نیز نصب می‌کند؛ اما تمام برنامه‌ها اینگونه ارائه نمی‌شوند. به علاوه خیلی‌ها علاقه‌ای به کار با برنامه‌های نصاب ندارند و از ایجاد تغییرات بسیاری که آن‌ها در سیستم ایجاد می‌کنند، خشنود نیستند.
- پس از نصب نرم افزار، مشکل بعدی، نحوه‌ی به روز رسانی آن‌ها است. چگونه باید اینکار انجام شود؟ (تمام مراحل و چالش‌هایی را که تاکنون بررسی کردیم، یکبار دیگر از ابتدا مرور کنید!)

بنابراین همانطور که مشاهده می‌کنید، نصب، راه اندازی و به روز رسانی نرم افزارها این روزها بسیار پیچیده شده‌اند و بسیاری از کاربران به سادگی از عهده‌ی آن‌ها بر نمی‌آیند.


چالش‌های پیش روی کار با نرم افزارها

مرحله‌ی بعد، نیاز به مستندات کافی برای کار با برنامه است. این مستندات را از کجا می‌توان تهیه کرد؟ آخرین باری که به روز شده، چه زمانی بوده‌است؟ بسیاری از اوقات بین مستندات تهیه شده و آخرین نگارش نرم افزار، ناسازگاری وجود دارد و به سختی قابل استفاده‌است. آیا نیاز است برنامه را به PATH اضافه کرد؟ آیا نیاز است به صورت سرویس نصب شود؟ اگر بله، چگونه باید این مراحل را انجام داد؟ مجوز کار کردن با آن‌ها چگونه است؟
مشکل مهم دیگری که حین کار با نرم افزارها، در حالت متداول آن‌ها وجود دارد، دسترسی کامل آن‌ها به تمام اجزای سیستم و شبکه است و درون یک sandbox (قرنطینه) امنیتی اجرا نمی‌شوند.
مشکل بعدی، به روز رسانی اجزای ثالث سیستم و یا حتی خود سیستم عامل، مانند به روز رسانی OpenSSL نصب شده و پس از آن، از کار افتادن برنامه‌ای خاص است که وابستگی به نگارشی خاص از این کتابخانه را دارد.


کانتینرها در مورد برنامه‌ها هستند و نه مجازی سازی

خوب، تا اینجا دریافتیم که مدیریت توزیع، نصب و استفاده‌ی از برنامه‌ها، کار ساده‌ای نیست. اما این‌ها چه ارتباطی با Docker دارند؟ در بسیاری از اوقات، زمانیکه صحبت از Docker می‌شود، تصور بسیاری از آن، ارائه‌ی جایگزینی برای ماشین‌های مجازی است. اما ... اینگونه نیست. کانتینرها در مورد نرم افزارها هستند. برای مثال در آینده در مورد ایمیج‌های (Images) کانتینرها بیشتر بحث خواهیم کرد. این ایمیج‌ها در اصل یک بسته‌ی حاوی برنامه‌ها هستند. بنابراین بیشتر شبیه به فایل zip ای است که از یک وب سایت دریافت می‌کنیم (در قسمت یافتن نرم افزار).


یک کانتینر (Container) چیست؟

برای درک بهتر مواردی که تاکنون بحث شدند و همچنین بررسی مفهوم Containers، ابتدا MonogoDB را به صورت معمول نصب می‌کنیم. سپس نحوه‌ی نصب آن‌را درون یک Container بررسی خواهیم کرد. البته هدف اصلی در اینجا، بررسی مفهومی این مراحل و مقایسه‌ی آن‌ها با هم هستند و در قسمت‌های بعدی کار نصب و استفاده‌ی از Docker را قدم به قدم بررسی خواهیم کرد.
 
مراحل نصب محلی MongoDB به صورت متداول:
- ابتدا برای مثال به سایت گوگل مراجعه کرده و mongodb را جستجو می‌کنیم تا بتوانیم به سایت اصلی و محل دریافت بسته‌ی آن، هدایت شویم.
- پس از ورود به سایت mongodb، در بالای صفحه اصلی آن، لینک به صفحه‌ی دریافت بسته‌ی mongodb را می‌توان مشاهده کرد.
- با انتخاب آن، به صفحه‌ی دریافت بسته‌ی mongodb بر اساس سیستم عامل‌های مختلفی هدایت می‌شویم. برای مثال در ویندوز، بسته‌ی msi آن‌را دریافت می‌کنیم.
- به نظر می‌رسد که بسته‌ی نصاب msi آن تمام کارهای لازم برای راه اندازی اولیه‌ی mongodb را انجام می‌دهد. به همین جهت آن‌را اجرا کرده و پس از چندبار انتخاب گزینه‌ی next، نصب آن به پایان می‌رسد.
- پس از پایان نصب، ابتدا به کنسول service.msc ویندوز مراجعه می‌کنیم تا مطمئن شویم که سرویس آن، توسط نصاب msi نصب شده‌است یا خیر؟ و ... خیر! این نصاب، سرویس آن‌را نصب نکرده‌است.
- به همین جهت به مستندات نصب آن در سایت mongodb مراجعه می‌کنیم (لینک Installation instructions در همان صفحه‌ی دریافت بسته‌ی msi وجود دارد). پس از پایان مراحل نصب، عنوان کرده‌است که باید دستور md \data\db را اجرا کنید تا مسیر پیش فرض اطلاعات آن به صورت دستی ایجاد شود. اما ... این مسیر دقیقا به کجا اشاره می‌کند؟ چون شبیه به مسیرهای ویندوزی نیست.
- در ادامه برای آزمایش، به پوشه‌ی program files ویندوز رفته، monogodb نصب شده را یافته و سپس فایل mongod.exe را از طریق خط فرمان اجرا می‌کنیم (برنامه‌ی سرور). اگر این کار را انجام دهیم، این پروسه با نمایش خطای یافت نشدن مسیر c:\data\db، بلافاصله خاتمه پیدا می‌کند. به همین جهت در همین مسیری که در خط فرمان قرار داریم (جائیکه فایل mongod.exe قرار دارد)، دستور md \data\db را اجرا می‌کنیم. اجرای این دستور در این حالت، همان پوشه‌ی c:\data\db را ایجاد می‌کند. نکته‌ای که شاید خیلی‌ها با آن آشنایی نداشته باشند.
- اکنون اگر مجددا فایل mongod.exe را اجرا کنیم، اجرای آن موفقیت آمیز خواهد بود و پیام منتظر دریافت اتصالات بودن از طریق پورت 27017 را نمایش می‌دهد.
- مرحله‌ی بعد، اجرای فایل mongo.exe است تا به این دیتابیس سرور در حال اجرا متصل شویم (برنامه‌ی کلاینت). در اینجا برای مثال می‌توان دستور show dbs را اجرا کرد تا لیست بانک‌های اطلاعاتی آن‌را نمایش دهد.
 

مراحل نصب MongoDB به صورت Container توسط Docker:
- ابتدا برای مثال به سایت گوگل مراجعه کرده و اینبار mongodb docker را جستجو می‌کنیم تا بتوانیم به محل دریافت image آن هدایت شویم. با ورود به آن، در بالای صفحه عنوان شده‌است که official repository است که سبب اطمینان از بسته‌ی ارائه شده‌ی توسط آن می‌شود. بنابراین در اینجا بجای مراجعه به سایت متکی به خود mongodb، به docker hub برای دریافت آن مراجعه کرده‌ایم. در اینجا با جستجوی یک برنامه، متادیتا و اطلاعات آماری بسیاری را نیز می‌توان در مورد برنامه‌های مختلف، مشاهده کرد که در سایت متکی به خود نرم افزارهای مختلف، در دسترس نیستند. همچنین در اینجا اگر بر روی برگه‌ی Tags یک مخزن کلیک کنید، مشاهده می‌کنید که تمام فایل‌های موجود در آن توسط docker hub از لحاظ مشکلات امنیتی پیشتر اسکن شده‌اند و گزارش آن‌ها قابل مشاهده‌است. علاوه بر این‌ها docker hub به همراه یک docker store برای برنامه‌های غیر رایگان نیز هست و این مورد فرآیند کار با نرم افزارهای تجاری را یک دست می‌کند.
- مرحله‌ی بعد، دریافت یک کپی از mongodb از docker hub است. اینبار بجای دریافت مستقیم یک فایل zip یا msi، از دستور docker pull mongo استفاده می‌شود که یک image را در نهایت دریافت می‌کند. این image، حاوی برنامه‌ی مدنظر و تمام وابستگی‌های آن است.
- پس از دریافت image، مرحله‌ی بعد، اجرای mongodb به همراه آن است. در حالت متداول، ابتدا نرم افزار داخل فایل zip یا msi استخراج شده و سپس بر روی سیستم اجرا می‌شوند، اما در اینجا مفهوم معادل نصب نرم افزار دریافت شده‌ی از بسته‌ی zip همراه آن، یک container است. یک container دقیقا مانند یک نرم افزار از پیش نصب شده، عمل می‌کند و معادل اجرای فایل exe مانگو دی بی در اینجا، اجرای container آن است. بنابراین docker، از image دریافت شده، یک container را ایجاد می‌کند که دقیقا معادل یک نرم افزار از پیش نصب شده، رفتار خواهد کرد.
- پس از دریافت image، جهت اجرای آن به عنوان یک container، برای استفاده از نرم افزاری که دریافت کرده‌ایم، تنها یک دستور است که باید با آن آشنا باشیم: docker run mongo. این دستور را در همان صفحه‌ی docker hub مربوطه نیز می‌توانید مشاهده کنید. پس از اجرای این دستور، دقیقا همان خروجی و پیام منتظر دریافت اتصالات بودن از طریق پورت 27017 را مشاهده خواهیم کرد. برای اجرای کلاینت آن نیز دستور docker exec -it 27 mongo را می‌توان اجرا کرد. docker exec کار اجرای چندباره‌ی یک نرم افزار نصب شده را انجام می‌دهد.
این فرآیند در مورد تمام containerها یکی است و به این ترتیب به ازای هر نرم افزار مختلف، شاهد روش نصب متفاوتی نخواهیم بود.
- اجرای دستور docker stop نیز سبب خاتمه‌ی تمام این‌ها می‌شود.


در این تصویر مقایسه‌ای را بین مراحل متداول یافتن، دریافت، نصب و اجرای برنامه‌ها را در دو حالت متداول و همچنین استفاده‌ی از docker، مشاهده می‌کنید.

همچنین نکته‌ی جالبی که در مورد docker وجود دارد این است که اگر به task manager ویندوز مراجعه کنیم:


تمام پروسه‌هایی که با job id مساوی 172 در اینجا اجرا شده‌اند، متعلق به docker بوده و آن‌ها دقیقا مانند یک پروسه‌ی معمولی سیستم عامل جاری، در کنار سایر پروسه‌های موجود، اجرا می‌شوند. بنابراین برنامه‌ای که از طریق docker اجرا می‌شود، هیچ تفاوتی با اجرای متداول آن بر روی سیستم عامل، از طریق روش مراجعه‌ی مستقیم به فایل exe مرتبط و اجرای مستقیم آن ندارد. همانطور که پیش‌تر نیز عنوان شد، containerها در مورد نرم افزارها هستند و نه مجازی سازی و یک container در حال اجرا، حاوی تعدادی برنامه‌ی در حال اجرای بر روی سیستم عامل جاری، در کنار سایر برنامه‌های آن می‌باشد.
البته containers به همراه ایزوله سازی‌های بسیاری اجرا می‌شوند. برای مثال به روز رسانی یک کتابخانه‌ی ثالث بر روی سیستم عامل، سبب از کار افتادن برنامه‌ی اجرای شده‌ی توسط یک container نمی‌شود.


در قسمت بعد، نحوه‌ی نصب Docker را بر روی ویندوز، بررسی می‌کنیم.
مطالب
الگوریتم‌های داده کاوی در SQL Server Data Tools یا SSDT - قسمت چهارم - الگوریتم‌ Clustering یا خوشه بندی
در قسمت قبل با الگوریتم های Decision trees و Linear Regression آشنا شدیم. در این قسمت به الگوریتم Clustering یا خوشه بندی می‌پردازیم.

مقدمه


تصور کنید شما بچه‌ای هستید که با یک کیسه تیله روی زمین نشسته‌اید. لحظه‌ای که تیله‌ها را از کیسه روی زمین می‌ریزید، متوجه می‌شوید که تیله‌ها، چهار رنگ دارند (آبی، قرمز، سبز و زرد). تیله‌ها را در چهار گروه با توجه به رنگ‌هایشان قرار می‌دهید. اما بعد متوجه می‌شوید که اندازه بعضی از تیله‌ها متوسط و برخی بزرگ و تعدادی هم کوچک هستند. شما تصمیم می‌گیرید که تیله‌های کوچک و متوسط، در کنار یکدیگر و در یک گروه قرار گیرند؛ اما تیله‌های بزرگ را در یک گروه دیگر قرار می‌دهید. چرا که تنها یکی از آن‌ها را باید به هر بازیکن داد. تبریک می‌گویم! شما یک عمل خوشه بندی را انجام دادید.
حال زمانیکه قدری با دقت بیشتری به خوشه بندی خود نگاه می‌کنید، متوجه می‌شوید که برخی از تیله‌ها کریستالی، برخی دیگر سه پر و چهارپر، بعضی از آن‌ها صاف و صیقلی و بعضی دیگر دارای خراش می‌باشند. اینجاست که قدری سردرگم می‌شوید. آیا باید همان گروه بندی ساده براساس رنگ و اندازه را مدنظر قرار دهید، یا بهتر است عوامل دیگری مانند سبک، مواد تشکیل دهنده و وضعیت ظاهری را نیز اضافه کنید؟
خوشه بندی، یک عمل انسانی راحت، طبیعی و حتی می‌شود گفت اتوماتیک برای مواجه شدن با مجموعه ویژگی‌های کوچک می‌باشد. اما همینطور که ویژگی‌ها بیشتر می‌شوند، حل مساله برای انسان خیلی سخت و غیرممکن می‌شود. ذهن یک انسان معمولی، تقریبا قادر به درنظر گرفتن 5 یا 6 بُعد می‌باشد. این درحالی است که مجموعه داده‌های مدرن گاها دارای ده‌ها بعد (اگر نگوییم صدها) می‌باشند.
الگوریتم خوشه بندی مایکروسافت، گروه بندی‌هایی ذاتی را داخل مجموعه داده شما پیدا می‌کند که ممکن است به چشم نیایند. به عبارت دیگر، متغیرهای پنهانی را که به طور دقیق داده‌های شما را خوشه بندی می‌کنند، پیدا می‌نماید. برای مثال فرض کنید که شما جزیی از یک گروه بزرگ مسافران هستید که در بخش نوار نقاله حمل بار در فرودگاه منتظر برداشتن چمدان می‌باشید. متوجه می‌شوید که درصد قابل توجهی از مسافران شلوار کوتاه پوشیده و پوستشان در اثر آفتاب قدری تیره‌تر شده است؛ درحالیکه مابقی مسافران لباس گرم مانند ژاکت و کت به تن دارند. بنابراین به یک حقیقت پی می‌برید. یک گروه از نواحی گرمسیری آمده‌اند و دیگری از یک جای سرد و مرطوب. این همان متغیر پنهان است.

الگوریتم Clustering یا خوشه بندی مایکروسافت  

الگوریتم خوشه بندی مایکروسافت رفتارهای خاصی را در مواجه با نوع ویژگی‌ها از خود نشان می‌دهد. در ارتباط با ستون‌های ورودی (Input) و ورودی-خروجی (Predict) مانند آنچه قبلا گذشت عمل می‌کند. البته با یک تفاوت و آن اینکه ستون‌های ورودی-خروجی در حین پیش بینی قابل انتخاب هستند؛ حال آنکه ستون‌های ورودی اینطور نیستند. ستون‌هایی که فقط خروجی (Predict Only) هستند، در طی فاز خوشه بندی برای آموزش مدل به کار نمی‌روند.
همانطور که قبلا نیز اشاره شد، خوشه بندی، رایج‌ترین عملی است که با این الگوریتم انجام می‌دهند. بنابراین جهت کشف خوشه بندی‌ها در یک مجموعه داده می‌توان این الگوریتم را روی مجموعه داده اعمال کرده و خوشه بندی‌های کشف شده را برچسب زد. بعد از برچسب زدن می‌توان از آن، جهت گزارش گیری و تحلیل داده‌ها استفاده نمود. از آنجا که این الگوریتم سربار پردازشی و حافظه‌ای زیادی دارد، بنابراین در رابطه با مجموعه داده‌های بزرگ (رکوردهای میلیونی و پیچیده) بهتر است که فقط بخش کوچکی از داده را برای آموزش استفاده کرده (که البته کافی و وافی است) و از طریق آن‌ها ویژگی‌های خوشه بندی را کشف کرد.
توسط این الگوریتم می‌توان مدل را تجزیه-تحلیل نمود و نابهنجاری‌ها را نیز تشخیص داد.

محتوای مدل خوشه بندی

درک محتوای مدل خوشه بندی بسیار ساده است. شکل زیر دیاگرام خوشه بندی یا Cluster Diagram می‌باشد. همانطور که در شکل آمده است SSAS در نشان دادن نام هر گره به خوبی عمل نمی‌کند زیرا هر گره توسط Cluster و یک ایندکس نشان داده می‌شود و نام معناداری برای آن در نظر نمی‌گیرد. برای مثال خوشه مربوط به تیله‌های آبی بزرگ سه پر (برای مثال Cluster2، Cluster1 و ....).


بنابراین برای برچسب زدن مناسب برروی هر گره باید به شکل زیر عمل کرد:
  • مرور اجمالی مدل: توسط دو برگه اول یعنی Cluster Diagram و Cluster Profiles می‌توان توپولوژی مدل خوشه بندی را به دست آورد. در برگه Cluster Diagram هر خوشه یک گره را تشکیل می‌دهد که براساس شباهت به یکدیگر متصل شده‌اند. بدیهی است خوشه‌هایی که در ضعیف‌ترین ارتباط هم به یکدیگر متصل نیستند، هیچگونه شباهتی ندارند. براساس میزان شباهت، نوار اتصال بین گره‌ها، تیره‌تر یا روشن‌تر می‌گردد. همانطور که در شکل فوق مشخص است هرچه این نوار تیره‌تر باشد، بیانگر شباهت بیشتر بین دو خوشه است. Cluster Profiles یک ستون را برای هر خوشه و یک سطر را برای هر ویژگی درنظر می‌گیرد. درصورتیکه یک ویژگی برای شما جالب توجه باشد می‌توانید به صورت افقی توزیع آن را در خوشه‌های مختلف مشاهده کنید. هر زمانیکه آیتمی نظر شما را جلب کرد می‌توان به سلول‌های مجاور یا سلول‌های هم خوشه آن نگاه کرد و مفهوم آن خوشه را بیشتر درک نمود. با کلیک برروی هر یک از سلول‌ها می‌توان جزییات مربوط به آن سلول را مشاهده کرد. برای مثال می‌توان فهمید این خوشه براساس چه شروطی ایجاد شده‌است. شکل زیر نمایی از Cluster Profiles را نشان می‌دهد. همانطور که در قسمت قبل نیز بحث شد، نوارهای هیستوگرام مربوط به ویژگی‌های گسسته بوده و نوارهای الماسی نشان دهنده ویژگی‌های پیوسته می‌باشند.


  • انتخاب یک خوشه و تشخیص وجه تمایز آن: از برگه Cluster Diagram شروع می‌نماییم. یک راه این است که ببینیم کدام خوشه‌ها، قوی‌ترین ارتباط را دارند و یکی از آن‌ها را انتخاب نماییم. راه دیگر این است که خوشه‌ای را انتخاب کنیم که به نظر دور  از بقیه خوشه‌ها است. پس از انتخاب خوشه موردنظر به تب Cluster Characteristics می‌رویم. همانطور که در شکل زیر مشخص است این بخش مشخصات حالات مختلف یک خوشه را توسط نمودار احتمال با روند کاهشی  نشان می‌دهد. بنابراین می‌توان متوجه شد چه ویژگی هایی و با چه احتمالی سبب ایجاد یک خوشه شده‌اند.

    ممکن است تعدادی ویژگی با احتمال بالا در یک خوشه وجود داشته باشند اما سوال اینجاست که از کجا معلوم که تمام این ویژگی‌ها در خوشه‌های دیگر نیز این احتمال را نداشته باشند؟ برای اینکه متوجه شویم که بیشتر چه ویژگی سبب وجه تمایز این خوشه شده‌است باید به برگه Cluster Discrimination مراجعه کنیم که نمونه‌ای از آن در شکل زیر آمده است.

     در این بخش می‌توان خصوصیات خوشه مدنظر را با خوشه‌های دیگر یا با متمم خوشه (Complement) مقایسه کرد و توسط آن، ویژگی‌هایی را که سبب وجه تمایز این خوشه شده‌اند، مشاهد نمود. توجه به این نکته ضروری است که نوار نشان داده شده در رابطه با هر ویژگی تنها نشان دهنده میزان توجه به آن ویژگی در آن خوشه است و به این معنی نیست که خوشه‌های دیگر عاری از آن ویژگی هستند.

  • تشخیص چگونگی تمایز یک خوشه از خوشه‌های نزدیک به آن: حال می‌توان با اطلاعاتی که تا به حال کسب کرده‌ایم یک خوشه را به صورت دقیق برچسب بزنیم. اما ممکن است این خوشه خیلی شبیه به خوشه‌های دیگر باشد و بنابراین مجبور شویم که یک برچسب را بر روی دو خوشه بزنیم. پس توصیه می‌شود که خوشه انتخاب شده را با خوشه‌های همسایه مقایسه کنیم. برای این منظور به تب Cluster Diagram مراجعه نموده و نگاه می‌کنیم که کدام خوشه‌ها به خوشه مدنظر ما نزدیک هستند. اگر هیچ اتصال قوی بین دو خوشه نبود کار تمام است. اما اگر اینگونه نبود آنگاه باید مجددا به تب Cluster Characteristics مراجعه نموده و تک تک ویژگی‌های دو خوشه نزدیک به هم را مقایسه نماییم، تا فرق بین آن‌ها را در صورت وجود به دست آوریم.

خوشه بندی سخت و خوشه بندی نرم

مهمترین فرق بین الگوریتم‌های خوشه بندی، روشی است که الگوریتم‌ها در رابطه با انتساب حالت‌ها، به خوشه‌ها اتخاذ می‌کنند. الگوریتم خوشه بندی مایکروسافت، دو روش مختلف را برای اینکار دارند: K-means و Expectation Maximization. روش اول (شکل سمت چپ) براساس فاصله حالت‌ها نسبت به خوشه‌ها، آن‌ها را نسبت می‌دهد و در پایان مرکز خوشه طوری قرار خواهد گرفت که وسط حالت‌ها باشد. به این تکنیک، خوشه بندی سخت می‌گویند (شکل سمت چپ) زیرا همانطور که در شکل سمت چپ مشخص است هر شیء فقط و فقط در یک خوشه قرار می‌گیرد و هیچ یک از خوشه‌ها با یکدیگر هم پوشانی ندارند. روش دوم (شکل سمت راست) به جای استفاده محض از مقیاس فاصله، از یک مقیاس احتمالی استفاده می‌کند. این روش یک منحنی زنگوله شکل را که دارای میانگین و انحراف معیار است برای هر بُعد درنظر می‌گیرد. چنانچه نقطه‌ای داخل یک منحنی بیفتد با یک احتمال معینی به آن خوشه نسبت داده می‌شود. به دلیل اینکه منحنی‌ها می‌توانند هم پوشانی داشته باشند، بنابراین هر نقطه می‌تواند به چندین خوشه منتسب شود؛ البته با احتمالات مختلف. به این تکنیک، خوشه بندی نرم گفته می‌شود (شکل سمت راست). این تکنیک در شناسایی خوشه‌های پیوسته خیلی موثر است مانند وضعیت تراکم جمعیت مناطق. 


خوشه بندی با قابلیت مدرج کردن

یکی از مسایلی که در الگوریتم خوشه بندی وجود دارد این است که جهت به دست آوردن خوشه بندی مناسب، نیاز به تکرار آموزش برروی داده‌ها است. این تکرار در مجموعه داده‌های کوچک، مشکلی ایجاد نمی‌کند، اما در رابطه با مجموعه داده‌های بزرگ این امر امکان پذیر نیست. زیرا کل مجموعه داده داخل رم قرار می‌گیرد و مشکلات کارآیی را ایجاد می‌کند. الگوریتم خوشه بندی مایکروسافت یک چارچوب برای مدرج کردن خوشه بندی را در اختیار ما قرار می‌دهد که با استفاده از آن می‌توان بر این مشکل فایق آمد. این مهم توسط پارامتر Sample_Size مرتفع می‌شود که یکی از پارامترهای این الگوریتم می‌باشد. همانطور که در قسمت قبل نیز گفته شد دسترسی به پارامترهای هر الگوریتم به شکل زیر صورت می‌پذیرد:
مراجعه به برگه mining models ، کلیک بر روی الگوریتم، رفتن به پنجره properties  الگوریتم. حال می‌توان  به بخش Algorithm Parameters رفت و پارامترها را مقداردهی کرد. البته اگر از نظر حافظه رم مشکلی ندارید، می‌توانید مقدار این پارامتر را صفر درنظر بگیرید و با این کار تمام حافظه رم را به پردازش الگوریتم اختصاص بدهید، تا الگوریتم به هر میزانی که نیاز دارد، از حافظه رم استفاده نماید.
مطالب
بررسی چند کتابخانه آپلود با پشتیبانی از DragDrop
برای یکی از پروژه‌ها نیاز به یک آپلودر داشتم که قابلیت  Drag&Drop را نیز داشته باشد و در ضمن پیاده سازی آسانی هم داشته باشد. در این بین به تعدادی از کتابخانه‌های جی کوئری می‌پردازیم.
FileDrop
اولین کتابخانه‌ای که با آن آشنا شدم و از آن استفاده کردم، کتابخانه‌ی FileDrop است که بسیار ساده و در عین حال قابلیت‌های خوبی را می‌دهد و از فناوری Filereader  (+) در Html5 برای اینکار استفاده می‌کند. مرورگرهای کروم، فایرفاکس 3.6 به بعد، IE10 به بعد و Opera 12 به بعد از آن پشتیبانی می‌کنند.
فایل‌های مورد نیاز را از اینجا دانلود کنید . فایل اسکریت آن را ابتدا صدا بزنید:
 <script src="~/scripts/jquery.filedrop.js" type="text/javascript"></script>
سپس المان‌های زیر را به کد HTML خود اضافه کنید:
 <div id="dropZone">فایل برنامه را به داخل این کادر بکشانید</div>
        <br>
        فایل یا فایل‌های آپلود شده:
        <ul id="uploadResult"></ul>
تگ اول، محلی است که فایل‌ها به سمت آن درگ و روی آن دراپ می‌شوند که از این به بعد به آن محل آپلود می‌گوییم. المان بعدی جهت گزارش فایل‌هایی است که آپلود شده‌اند. با آپلود شدن هر تعداد فایل، اسم آن به لیست اضافه می‌گردد.
کدهای css زیر را هم به صفحه اضافه کنید تا محل آپلود زیباتر شود:
        .files {
            min-height: 42px;
            background: #CCC none repeat scroll 0% 0%;
            border-top: 1px solid #FFF;
            margin: 11px 0px;
            padding: 11px 13px;
            border-radius: 6px;
        }

        #dropZone.mouse-over {
            background-color: #1d4257;
        }

کد جی کوئری زیر را به صفحه اضافه کنید:
      $('#dropZone').filedrop({
                url: uploadAddress,
                paramname: 'files',
                maxFiles: 1,
                dragOver: function() {
                    $('#dropZone').addClass('mouse-over');
                },
                dragLeave: function() {
                    $('#dropZone').removeClass('mouse-over');
                },
                drop: function() {
                    $('#dropZone').removeClass('mouse-over');
                },
                afterAll: function() {
                    $('#dropZone').html('آپلود با موفقیت انجام شد');
                },
                uploadFinished: function(i, file, response, time) {
                    $('#uploadResult').append('<li>' + file.name + '</li>');
                }
            });
ابتدا پلاگین جی کوئری را روی تگ مربوطه اعمال می‌کنیم و سپس پارامترها را با مشخصات زیر اعمال می‌کنیم:
Url  آدرسی که قرار است فایل‌ها به آن سمت ارسال شوند. 
 Paramname  در سمت سرور باید فایل‌ها را با استفاده از این نام پارامتر دریافت  کنید.
 maxFiles  تعداد فایلهایی که میتوان با درگ و دراپ کردن روی آن به دست آورد. در بالا به یک فایل محدود شده است.
 dragOver  این رویداد زمانی اجرا خواهد شد که اشاره گر با حالت درگ کرده فایل‌ها را به محل آپلود آورده است.
 dragLeave  موقعی که ماوس از محل آپلود خارج می‌شود
 drop  موقعی که شما فایل‌ها را روی محل  آپلود رها می‌کنید.
 afterAll  بعد از اینکه همه کارها تمام شد اجرا می‌شود.(آخرین رویداد)
 uploadFinished  کار آپلود به پایان رسیده است. در مثال بالا پس از پایان آپلود، نام فایل آپلود شده را به کاربر نشان داده‌ایم.

نحوه‌ی دریافت آن در سمت سرور, در یک اکشن متد به صورت زیر است:

[HttpPost]
        public virtual ActionResult UpdateApp(IEnumerable<HttpPostedFileBase>files)
        {
            foreach (HttpPostedFileBase file in files)
            {
                string filePath = Path.Combine(TempPath, file.FileName);
                file.SaveAs(filePath);
            }

            return Json(new {state = "success", message = "با موفقیت عملیات ارسال فایل انجام شد"}, JsonRequestBehavior.AllowGet);
        }

در اکشن متد بالا ما فایل‌ها را از طریق نام پارامتر files که مشخص کرده بودیم، به عنوان یک لیست شمارشی دریافت می‌کنیم.  کدها بالا برای ساده‌ترین راه اندازی ممکن کفایت می‌کنند.

این موارد از اصلی‌ترین‌ها هستند که به کار می‌آیند. به غیر این‌ها یک سری خصوصیات اضافه‌تری هم برای آن وجود دارد.


fallback_id 
 اگر دوست دارید این آپلودر را نیر به یک آپلودر معمولی اتصال دهید از این شناسه استفاده کنید.
 withCredentials   با استفاده از کوکی‌ها یک درخواست cross-origin ایجاد می‌کند.
 data  اگر دوست دارید به همراه فایل‌ها اطلاعات دیگری هم به همراه آن ارسال و پست شوند از این طریق اقدام نمایید. می‌تواند در قالب یک متغیر باشد یا خروجی یک تابع.
data: {
        param1: 'value1',           
        param2: function(){
            return calculated_data; 
        }
 headers برای ارسال مقدار اضافه‌تر در هدر درخواست به کار میرود و صدا زدن آن همانند کد data می‌باشد. 
 error   در صورتیکه در فرایند آپلود خطایی رخ دهد، اجرا می‌گردد. نحوه‌ی کدنویسی آن و بررسی خطاهای آن به شرح زیر است:
error: function(err, file) {
        switch(err) {
            case 'BrowserNotSupported':
                alert('مرورگر از این فناوری پشتیبانی نمی‌کند')
                break;
            case 'TooManyFiles':
                // قصد آپلود همزمان فایل‌های بیشتری از حد مجاز تعیین شده دارید
                break;
            case 'FileTooLarge':
                //حداقل حجم یکی از فایل‌ها از حجم مجاز تعیین شده بیشتر است
                //برای دسترسی به نام آن فایل از کد زیر استفاده کنید
              //file.name
                break;
            case 'FileTypeNotAllowed':
                // نوع حداقل یکی از فایل‌ها با نوع‌ها مشخص شده ما یکی نیست
                break;
            case 'FileExtensionNotAllowed':
                // پسوند حداقل یکی از فایل‌ها مورد تایید نیست
                break;
            default:
                break;
        }
    }
 allowedfiletypes   نوع فایل‌های مجاز را تعیین می‌کند:
allowedfiletypes: 
['image/jpeg','image/png','image/gif']
 allowedfileextensions   پسوند فایل هایی که برای آپلود مجاز هستند را معرفی می‌کند.
allowedfileextensions:
 ['.apk','.jar']
 maxfilesize   حداکثر حجم مجاز برای هر فایل که به مگابایت بیان می‌شود.
 docOver   این رویداد زمانی اجرا می‌شود که فایل‌های درگ شده شما وارد محیط یا پنجره مرورگر می‌شود.
 uploadStarted 
 این رویداد زمانی اجرا میگردد که فرایند آپلود هر فایل به طور جداگانه در حال آغاز شدن است:
متغیر i در کد زیر شامل اندیس فایلی است که آپلودش آغاز شده است و این اندیس از صفر آغاز می‌شود.
متغیر file دسترسی شما را به اطلاعات یک فایل باز میکند مانند نام فایل.
متغیر len تعداد فایل هایی را که کاربر در محل آپلود رها کرده است، باز میگرداند.
function(i, file, len){

    },
uploadFinished 
با اتمام آپلود هر فایل، این رویداد فراخوانی می‌گردد. دو پارامتر اول آن، همانند سابق هستند. پارامتر response خروجی json ایی را که در سمت سرور برگرداندیم، به ما باز می‌گرداند. پارامتر بعدی، زمانی را که برای آپلود طول کشیده است، بر می‌گرداند.
 function(i, file, response, time) {
    }
progressUpdated 
این رویداد برای نمایش پیشرفت یک آپلود مناسب است که آخرین پارامتر آن یک عدد صحیح از پیشرفت فایل را بر می‌گرداند.
function(i, file, progress) {
    },
globalProgressUpdated 
این رویداد میزان پیشرفت کلیه فایل‌ها را به درصد باز می‌گرداند:
function(progress) {
        $('#progress div')
.width(progress+"%"); }
speedUpdated 
سرعت آپلود هر فایل را با کیلوبیت بر ثانیه مشخص می‌کند.
function(i, file, speed) {
    }
rename
در صورتی که قصد تغییر نام فایل ارسالی را دارید می‌توانید از این رویداد استفاده کنید. پارامتر name، نام اصلی فایل را بر می‌گرداند که می‌توانید آن را دستکاری کنید و نام جدیدی را به عنوان خروجی برگردانید. نمونه کاربردی از این رویداد
 rename: function(name) {
    }

beforeEach 
این رویداد قبل از آپلود هر فایل آغاز می‌گردد و برگرداندن مقدار false در آن باعث جلوگیری و کنسل شدن آپلود آن فایل می‌گردد.
function(file) {
    }

beforeSend 
پارامترهای اولی تکراری هستند ولی آخرین پارامتر یک تابع done را می‌توان به آن پاس کرد که قبل از اجرای کل عملیات آپلود صدا زده می‌شود.
 function(file, i, done) {
    }
رویدادی به اسم queuefiles هم هست تعداد فایل‌هایی را که میتوانند به طور موازی و همزمان آپلود گردند، مشخص می‌کند. ولی دراین حالت maxfiles مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. جهت بررسی یک مثال عملی و همچنین کدهای سمت سرور در PHP میتوانید از این آموزش استفاده کنید.
با تستی که به صورت لوکال رو آن انجام دادم به نظر نمی‌رسد برای فایل‌های با حجم متوسط به بالا مناسب باشد و برای فایل‌های با حجم کم مناسب می‌باشد. یک فایل 8 مگابایتی در حالت لوکال 9 ثانیه آپلود آن زمان برد و برای فایل‌های بزرگتر، فایرفاکس دیالوگ Stop Script را نشان داد.

PlUpload
این کتابخانه متن باز هم بسیار کارآمد و ساده و قابل انعطاف است و مثالهای آماده زیادی دارد. سایت سابسن هم در بخش آپلود زیرنویس‌ها از این کتابخانه استفاده می‌کند. از آنجا که آموزش این کتابخانه در سایت جاری آمده است از ذکر نکات بیشتر در مورد آن خودداری می‌نماییم.

Bootstrap FileStyle
اگر از قالب بوت استراپ استفاده می‌کنید و دوست دارید روی المان input file  قدیمی، ولی به شکلی مدرن کار کنید این کتابخانه هم فراموش نشود.

DropZoneJS
این کتابخانه به نسبت DropFile امکانات بیشتری را دارد و در سایت اختصاصی آن مثال‌ها و مستندات خوبی قرار گرفته است. در ساده‌ترین حالت آن ابتدا فایل کتابخانه  را صدا زده و سپس تگ فرم را به آن نسبت دهید:
<script src="https://rawgit.com/enyo/dropzone/master/dist/dropzone.js"></script>

<form action="/upload-target" class="dropzone"></form>
ولی اگر بخواهید آن را به سمت سرور ارسال کنید و  از آنجا آن را کنترل کنید، کد فرم را به شکل زیر تغییر دهید:
ابتدا بسته‌ی نیوگت آن را صدا بزنید:
Install-Package dropzone

با نصب این کتابخانه یک سری فایل CSS هم به سیستم اضافه می‌شود که می‌توانید برای استایل دهی هر چه بیشتر از آن بهره ببرید. کد فرم را به شکل زیر تغییر دهید:
    <form action="~/Home/SaveUploadedFile" method="post" enctype="multipart/form-data" class="dropzone" id="dropzoneForm" style="width: 50px; background: none; border: none;">
        <div class="fallback">
            <input name="file" type="file" multiple />
            <input type="submit" value="Upload" />
        </div>
    </form>
تگی که با کلاس fallback مزین شده است موقعی به کار می‌آید که مرورگر از این کتابخانه پشتیبانی نکرده و مجبور به نمایش یک آپلود معمولی می‌شویم.
با استفاده از کدنویسی هم می‌توان یک المان را به یک آپلودر تبدیل کرد:
var myDropzone = new Dropzone("div#myId", { url: "/file/post"});

//============ OR ====================
$("div#myId").dropzone({ url: "/file/post" });
همانطور که می‌بینید الزامی برای اینکه از یک تگ فرم استفاده کنید ندارد.
برای کانفیگ آپلودرهایی که از طریف المانهای Html ایجاد می‌شوند، می‌توان از کد زیر استفاده کرد و یک تنظیم عمومی برای تمامی آپلودرهای html آن صفحه ایجاد کرد.
Dropzone.options.myId= {
  paramName: "file", //نام پارامتری که فایل از طریق آن انتقال می‌بابد
  maxFilesize: 2, // MB
  accept: function(file, done) {
    if (file.name == "justinbieber.jpg") {
      done("Naha, you don't.");
    }
    else { done(); }
  }
};
تابع بالا یک آرگومان از نوع file را برگردانده و اگر این تابع، تابع done را با پارامتری رشته‌ای صدا بزند، عملیات آپلود آن فایل کنسل شده و پیام خطایی را نمایش می‌دهد و در صورتیکه بدون پارامتر صدا زده شود، عمل آپلود بدون مشکل انجام می‌شود.
ازآنجا که این کتابخانه از تنظیمات وسیعی استفاده می‌کند و از حوصله‌ی این مقاله خارج است، بهتر هست که صفحه‌ی مستندات آن را که کامل هم هست، مطالعه بفرمایید. از سری قابلیت‌هایی که پشتیبانی می‌کند: موارد پوشش داده شده در FileDrop، ساخت layout، ایجاد صف، متد حذف و اضافه و از این قبیل، ایجاد تصویر تمبر مانند و ...

یک نکته تکمیلی در مورد آپلود: در ASP.net به طور پیش فرض نهایت حجم فایل آپلودی 4 مگابایتی تعیین شده است که میتوانید آن را از طریق web.config تغییر دهید:
<configuration>
    <system.web>
        <httpRuntime maxRequestLength="1048576" />
    </system.web>
</configuration>
برای IIS 7 به بعد هم از تکه کد زیر استفاده کنید:
<system.webServer>
   <security>
      <requestFiltering>
         <requestLimits maxAllowedContentLength="1073741824" />
      </requestFiltering>
   </security>
 </system.webServer>
در هر دو کد بالا نهایت حجم بر روی یک گیگابایت تعیین شده است که maxRequestLength به صورت کیلوبایت و maxAllowContentLength به صورت بایت تعیین شده است. توصیه می‌شود هر دو شکل آن را وارد کنید. به خصوص که IIS Express از کد ابتدایی استفاده می‌کند و بخواهید نتیجه‌ی آن را در تست‌ها ببینید.

مطالب
استفاده از نگارش سوم Google Analytics API در سرویس‌های ویندوز یا برنامه‌های وب
در زمان نگارش این مطلب، آخرین نگارش API مخصوص Google Analytics، نگارش سوم آن است و ... کار کردن با آن دارای مراحل خاصی است که حتما باید رعایت شوند. در غیر اینصورت عملا در یک برنامه‌ی وب یا سرویس ویندوز قابل اجرا نخواهند بود. زیرا در حالت متداول کار با API مخصوص Google Analytics، ابتدا یک صفحه‌ی لاگین به Gmail باز می‌شود که باید به صورت اجباری، مراحل آن را انجام داد تا مشخصات تائید شده‌ی اکانت در حال استفاده‌ی از API، در پوشه‌ی AppData ویندوز برای استفاده‌های بعدی ذخیره شود. این مورد برای یک برنامه‌ی دسکتاپ معمولی مشکل ساز نیست؛ زیرا کاربر برنامه، به سادگی می‌تواند صفحه‌ی مرورگری را که باز شده‌است، دنبال کرده و به اکانت گوگل خود وارد شود. اما این مراحل را نمی‌توان در یک برنامه‌ی وب یا سرویس ویندوز پیگیری کرد، زیرا عموما امکان لاگین از راه دور به سرور و مدیریت صفحه‌ی لاگین به Gmail وجود ندارد یا بهتر است عنوان شود، بی‌معنا است. برای حل این مشکل، گوگل راه حل دیگری را تحت عنوان اکانت‌های سرویس، ارائه داده است که پس از ایجاد آن، یک یک فایل X509 Certificate برای اعتبارسنجی سرویس، در اختیار برنامه نویس قرار می‌گیرد تا بدون نیاز به لاگین دستی به Gmail، بتواند از API گوگل استفاده کند. در ادامه نحوه‌ی فعال سازی این قابلیت و استفاده از آن‌را بررسی خواهیم کرد.


ثبت برنامه‌ی خود در گوگل و انجام تنظیمات آن

اولین کاری که برای استفاده از نگارش سوم Google Analytics API باید صورت گیرد، ثبت برنامه‌ی خود در Google Developer Console است. برای این منظور ابتدا به آدرس ذیل وارد شوید:
سپس بر روی دکمه‌ی Create project کلیک کنید. نام دلخواهی را وارد کرده و در ادامه بر روی دکمه‌ی Create کلیک نمائید تا پروفایل این پروژه ایجاد شود.



تنها نکته‌ی مهم این قسمت، بخاطر سپردن نام پروژه است. زیرا از آن جهت اتصال به API گوگل استفاده خواهد شد.
پس از ایجاد پروژه، به صفحه‌ی آن وارد شوید و از منوی سمت چپ صفحه، گزینه‌ی Credentials را انتخاب کنید. در ادامه در صفحه‌ی باز شده، بر روی دکمه‌ی Create new client id کلیک نمائید.


در صفحه‌ی باز شده، گزینه‌ی Service account را انتخاب کنید. اگر سایر گزینه‌ها را انتخاب نمائید، کاربری که قرار است از API استفاده کند، باید بتواند توسط مرورگر نصب شده‌ی بر روی کامپیوتر اجرا کننده‌ی برنامه، یکبار به گوگل لاگین نماید که این مورد مطلوب برنامه‌های وب و همچنین سرویس‌ها نیست.


در اینجا ابتدا یک فایل مجوز p12 را به صورت خودکار دریافت خواهید کرد و همچنین پس از ایجاد client id، نیاز است، ایمیل آن‌را جایی یادداشت نمائید:


از این ایمیل و همچنین فایل p12 ارائه شده، جهت لاگین به سرور استفاده خواهد شد.
همچنین نیاز است تا به برگه‌ی APIs پروژه‌ی ایجاد شده رجوع کرد و گزینه‌ی Analytics API آن‌را فعال نمود:


تا اینجا کار ثبت و فعال سازی برنامه‌ی خود در گوگل به پایان می‌رسد.


دادن دسترسی به Client ID ثبت شده در برنامه‌ی Google Analytics

پس از اینکه Client ID سرویس خود را ثبت کردید، نیاز است به اکانت Google Analytics خود وارد شوید. سپس در منوی آن، گزینه‌ی Admin را پیدا کرده و به آن قسمت، وارد شوید:


در ادامه به گزینه‌ی User management آن وارد شده و به ایمیل Client ID ایجاد شده در قسمت قبل، دسترسی خواندن و آنالیز را اعطاء کنید:


در صورت عدم رعایت این مساله، کلاینت API، قادر به دسترسی به Google Analytics نخواهد بود.


استفاده از نگارش سوم Google Analytics API در دات نت

قسمت مهم کار، تنظیمات فوق است که در صورت عدم رعایت آن‌ها، شاید نصف روزی را مشغول به دیباگ برنامه شوید. در ادامه نیاز است پیشنیازهای دسترسی به نگارش سوم Google Analytics API را نصب کنیم. برای این منظور، سه بسته‌ی نیوگت ذیل را توسط کنسول پاورشل نیوگت، به برنامه اضافه کنید:
 PM> Install-Package Google.Apis
PM> Install-Package Google.Apis.auth
PM> Install-Package Google.Apis.Analytics.v3
پس از نصب، کلاس GoogleAnalyticsApiV3 زیر، جزئیات دسترسی به Google Analytics API را کپسوله می‌کند:
using System;
using System.Linq;
using System.Security.Cryptography.X509Certificates;
using Google.Apis.Analytics.v3;
using Google.Apis.Analytics.v3.Data;
using Google.Apis.Auth.OAuth2;
using Google.Apis.Services;

namespace GoogleAnalyticsAPIv3Tests
{
    public class AnalyticsQueryParameters
    {
        public DateTime Start { set; get; }
        public DateTime End { set; get; } 
        public string Dimensions { set; get; } 
        public string Filters { set; get; }
        public string Metrics { set; get; }
    }

    public class AnalyticsAuthentication
    {
        public Uri SiteUrl { set; get; }
        public string ApplicationName { set; get; }
        public string ServiceAccountEmail { set; get; }
        public string KeyFilePath { set; get; }
        public string KeyFilePassword { set; get; }

        public AnalyticsAuthentication()
        {
            KeyFilePassword = "notasecret";
        }
    }

    public class GoogleAnalyticsApiV3
    {
        public AnalyticsAuthentication Authentication { set; get; }
        public AnalyticsQueryParameters QueryParameters { set; get; }

        public GaData GetData()
        {
            var service = createAnalyticsService();
            var profile = getProfile(service);
            var query = service.Data.Ga.Get("ga:" + profile.Id,
                                QueryParameters.Start.ToString("yyyy-MM-dd"),
                                QueryParameters.End.ToString("yyyy-MM-dd"),
                                QueryParameters.Metrics);
            query.Dimensions = QueryParameters.Dimensions;
            query.Filters = QueryParameters.Filters;
            query.SamplingLevel = DataResource.GaResource.GetRequest.SamplingLevelEnum.HIGHERPRECISION;
            return query.Execute();
        }

        private AnalyticsService createAnalyticsService()
        {
            var certificate = new X509Certificate2(Authentication.KeyFilePath, Authentication.KeyFilePassword, X509KeyStorageFlags.Exportable);
            var credential = new ServiceAccountCredential(
                new ServiceAccountCredential.Initializer(Authentication.ServiceAccountEmail)
                {
                    Scopes = new[] { AnalyticsService.Scope.AnalyticsReadonly }
                }.FromCertificate(certificate));

            return new AnalyticsService(new BaseClientService.Initializer
            {
                HttpClientInitializer = credential,
                ApplicationName = Authentication.ApplicationName
            });
        }

        private Profile getProfile(AnalyticsService service)
        {
            var accountListRequest = service.Management.Accounts.List();
            var accountList = accountListRequest.Execute();
            var site = Authentication.SiteUrl.Host.ToLowerInvariant();
            var account = accountList.Items.FirstOrDefault(x => x.Name.ToLowerInvariant().Contains(site));
            var webPropertyListRequest = service.Management.Webproperties.List(account.Id);
            var webPropertyList = webPropertyListRequest.Execute();
            var sitePropertyList = webPropertyList.Items.FirstOrDefault(a => a.Name.ToLowerInvariant().Contains(site));
            var profileListRequest = service.Management.Profiles.List(account.Id, sitePropertyList.Id);
            var profileList = profileListRequest.Execute();
            return profileList.Items.FirstOrDefault(a => a.Name.ToLowerInvariant().Contains(site));
        }
    }
}
در اینجا در ابتدا بر اساس فایل p12 ایی که از گوگل دریافت شد، یک X509Certificate2 ایجاد می‌شود. پسورد این فایل مساوی است با ثابت notasecret که در همان زمان تولید اکانت سرویس در گوگل، لحظه‌ای در صفحه نمایش داده خواهد شد. به کمک آن و همچنین ServiceAccountEmail ایمیلی که پیشتر به آن اشاره شد، می‌توان به AnalyticsService لاگین کرد. به این ترتیب به صورت خودکار می‌توان شماره پروفایل اکانت سایت خود را یافت و از آن در حین فراخوانی service.Data.Ga.Get استفاده کرد.


مثالی از نحوه استفاده از کلاس GoogleAnalyticsApiV3

در ادامه یک برنامه‌ی کنسول را ملاحظه می‌کنید که از کلاس GoogleAnalyticsApiV3 استفاده می‌کند:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;

namespace GoogleAnalyticsAPIv3Tests
{
    class Program
    {

        static void Main(string[] args)
        {
            var statistics = new GoogleAnalyticsApiV3
            {
                Authentication = new AnalyticsAuthentication
                {
                    ApplicationName = "My Project",
                    KeyFilePath = "811e1d9976cd516b55-privatekey.p12",
                    ServiceAccountEmail = "10152bng4j3mq@developer.gserviceaccount.com",
                    SiteUrl = new Uri("https://www.dntips.ir/")
                },
                QueryParameters = new AnalyticsQueryParameters
                {
                    Start = DateTime.Now.AddDays(-7),
                    End = DateTime.Now,
                    Dimensions = "ga:date",
                    Filters = null,
                    Metrics = "ga:users,ga:sessions,ga:pageviews"
                }
            }.GetData();


            foreach (var result in statistics.TotalsForAllResults)
            {
                Console.WriteLine(result.Key + " -> total:" + result.Value);
            }
            Console.WriteLine();

            foreach (var row in statistics.ColumnHeaders)
            {
                Console.Write(row.Name + "\t");
            }
            Console.WriteLine();

            foreach (var row in statistics.Rows)
            {
                var rowItems = (List<string>)row;
                Console.WriteLine(rowItems.Aggregate((s1, s2) => s1 + "\t" + s2));
            }

            Console.ReadLine();
        }
    }
}

چند نکته
ApplicationName همان نام پروژه‌ای است که ابتدای کار، در گوگل ایجاد کردیم.
KeyFilePath مسیر فایل مجوز p12 ایی است که گوگل در حین ایجاد اکانت سرویس، در اختیار ما قرار می‌دهد.
ServiceAccountEmail آدرس ایمیل اکانت سرویس است که در قسمت ادمین Google Analytics به آن دسترسی دادیم.
SiteUrl آدرس سایت شما است که هم اکنون در Google Analytics دارای یک اکانت و پروفایل ثبت شده‌است.
توسط AnalyticsQueryParameters می‌توان نحوه‌ی کوئری گرفتن از Google Analytics را مشخص کرد. تاریخ شروع و پایان گزارش گیری در آن مشخص هستند. در مورد پارامترهایی مانند Dimensions و Metrics بهتر است به مرجع کامل آن در گوگل مراجعه نمائید:
Dimensions & Metrics Reference

برای نمونه در مثال فوق، تعداد کاربران، سشن‌های آن و همچنین تعداد بار مشاهده‌ی صفحات، گزارشگیری می‌شود.


برای مطالعه بیشتر
Using Google APIs in Windows Store Apps
How To Use Google Analytics From C# With OAuth
Google Analytic’s API v3 with C#
.NET Library for Accessing and Querying Google Analytics V3 via Service Account
Google OAuth2 C#
مطالب
گروه بندی اطلاعات و گزارشات Master-Details در PdfReport
اگر به بانک اطلاعاتی مثال‌های همراه سورس‌های PdfReport در مسیر Bin\Data\blogs.sqlite مراجعه کنید، دو جدول والدین و فرزندان هم در آن وجود دارند:



بر این اساس قصد داریم رابطه یک به چند فوق را گروه بندی شده نمایش دهیم:


(البته این اعداد و اطلاعات، به صورت اتفاقی تولید شده‌اند و الزامی ندارد که والد متولد 2002 هنوز والد شده باشد؛ یا اینکه فرزندی متولد 2003 داشته باشد!)

بنابراین صورت مساله ما به این ترتیب خواهد بود:
بر اساس اطلاعات دو جدول والدین و فرزندان فوق، اطلاعات نهایی را در جداول مجزایی بر اساس والدین و فرزندان آن‌ها گروه بندی نمائید.

سورس کامل این مثال را در ادامه مشاهده می‌کنید:
using System;
using PdfRpt.Core.Contracts;
using PdfRpt.FluentInterface;

namespace PdfReportSamples.MasterDetails
{
    public class MasterDetailsPdfReport
    {
        public IPdfReportData CreatePdfReport()
        {
            return new PdfReport().DocumentPreferences(doc =>
            {
                doc.RunDirection(PdfRunDirection.LeftToRight);
                doc.Orientation(PageOrientation.Portrait);
                doc.PageSize(PdfPageSize.A4);
                doc.DocumentMetadata(new DocumentMetadata { Author = "Vahid", Application = "PdfRpt", Keywords = "Test", Subject = "Test Rpt", Title = "Test" });
            })
            .DefaultFonts(fonts =>
            {
                fonts.Path(Environment.GetEnvironmentVariable("SystemRoot") + "\\fonts\\arial.ttf",
                                  Environment.GetEnvironmentVariable("SystemRoot") + "\\fonts\\verdana.ttf");
            })
            .PagesHeader(header =>
            {
                header.CustomHeader(new MasterDetailsHeaders { PdfRptFont = header.PdfFont });
            })
            .PagesFooter(footer =>
            {
                footer.DefaultFooter(DateTime.Now.ToString("MM/dd/yyyy"));
            })
            .MainTableTemplate(t => t.BasicTemplate(BasicTemplate.SilverTemplate))
            .MainTablePreferences(table =>
            {
                table.ColumnsWidthsType(TableColumnWidthType.Relative);
                table.GroupsPreferences(new GroupsPreferences
                {
                    GroupType = GroupType.HideGroupingColumns,
                    RepeatHeaderRowPerGroup = true,
                    ShowOneGroupPerPage = false,
                    SpacingBeforeAllGroupsSummary = 5f,
                    NewGroupAvailableSpacingThreshold = 170
                });
            })
            .MainTableDataSource(dataSource =>
            {
                dataSource.GenericDataReader(
                   providerName: "System.Data.SQLite",
                   connectionString: "Data Source=" + AppPath.ApplicationPath + "\\data\\blogs.sqlite",
                   sql: @"select 
                            tblParents.BirthDate as ParentBirthDate,
                            tblParents.Name as ParentName,
                            tblParents.LastName as ParentLastName,
                            tblKids.Name as KidName,
                            tblKids.BirthDate as KidBirthDate
                            from tblParents
                                left outer join tblKids
                                     on tblKids.ParentId = tblParents.Id
                            order by 
                                tblParents.Name,
                                tblParents.LastName,
                                tblKids.Name"
               );
            })
            .MainTableColumns(columns =>
            {
                columns.AddColumn(column =>
                {
                    column.PropertyName("rowNo");
                    column.IsRowNumber(true);
                    column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Left);
                    column.IsVisible(true);
                    column.Order(0);
                    column.Width(1);
                    column.HeaderCell("#");
                });

                columns.AddColumn(column =>
                {
                    column.PropertyName("ParentBirthDate");
                    column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Center);
                    column.Order(1);
                    column.Width(2);
                    column.HeaderCell("ParentBirthDate");
                    column.Group(true,
                    (val1, val2) =>
                    {
                        var date1 = (DateTime)val1;
                        var date2 = (DateTime)val2;
                        return date1.Year == date2.Year && date1.Month == date2.Month && date1.Day == date2.Day;
                    });
                });

                columns.AddColumn(column =>
                {
                    column.PropertyName("ParentName");
                    column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Center);
                    column.Order(2);
                    column.Width(2);
                    column.HeaderCell("ParentName");
                    column.Group(true,
                    (val1, val2) =>
                    {
                        return val1.ToString() == val2.ToString();
                    });
                });

                columns.AddColumn(column =>
                {
                    column.PropertyName("ParentLastName");
                    column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Center);
                    column.Order(3);
                    column.Width(2);
                    column.HeaderCell("ParentLastName");
                    column.Group(true,
                    (val1, val2) =>
                    {
                        return val1.ToString() == val2.ToString();
                    });
                });

                columns.AddColumn(column =>
                {
                    column.PropertyName("KidName");
                    column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Center);
                    column.Order(4);
                    column.Width(2);
                    column.HeaderCell("Child Name");
                    column.IsVisible(true);
                });

                columns.AddColumn(column =>
                {
                    column.PropertyName("KidBirthDate");
                    column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Center);
                    column.Order(5);
                    column.Width(2);
                    column.HeaderCell("BirthDate");
                    column.IsVisible(true);
                });
            })
            .MainTableEvents(events =>
            {
                events.DataSourceIsEmpty(message: "There is no data available to display.");
            })
            .Export(e => e.ToExcel())
            .Generate(data => data.AsPdfFile(AppPath.ApplicationPath + "\\Pdf\\RptMasterDetailsSample.pdf"));
        }
    }
}
به همراه سر ستون‌های مجزای هر گروه و صفحه:
using System.Collections.Generic;
using iTextSharp.text;
using iTextSharp.text.pdf;
using PdfRpt.ColumnsItemsTemplates;
using PdfRpt.Core.Contracts;
using PdfRpt.Core.Helper;

namespace PdfReportSamples.MasterDetails
{
    public class MasterDetailsHeaders : IPageHeader
    {
        public IPdfFont PdfRptFont { set; get; }

        public PdfPTable RenderingGroupHeader(Document pdfDoc, PdfWriter pdfWriter, IList<CellData> newGroupInfo, IList<SummaryCellData> summaryData)
        {
            var parentName = newGroupInfo.GetSafeStringValueOf("ParentName");
            var parentLastName = newGroupInfo.GetSafeStringValueOf("ParentLastName");
            var parentBirthDate = newGroupInfo.GetSafeStringValueOf("ParentBirthDate");

            var table = new PdfPTable(relativeWidths: new[] { 1f, 5f }) { WidthPercentage = 100 };
            table.AddSimpleRow(
                (cellData, cellProperties) =>
                {
                    cellData.Value = "Name:";
                    cellProperties.PdfFont = PdfRptFont;
                    cellProperties.PdfFontStyle = DocumentFontStyle.Bold;
                    cellProperties.HorizontalAlignment = HorizontalAlignment.Left;
                },
                (cellData, cellProperties) =>
                {
                    cellData.Value = parentName;
                    cellProperties.PdfFont = PdfRptFont;
                    cellProperties.HorizontalAlignment = HorizontalAlignment.Left;
                });
            table.AddSimpleRow(
                (cellData, cellProperties) =>
                {
                    cellData.Value = "Last Name:";
                    cellProperties.PdfFont = PdfRptFont;
                    cellProperties.PdfFontStyle = DocumentFontStyle.Bold;
                    cellProperties.HorizontalAlignment = HorizontalAlignment.Left;
                },
                (cellData, cellProperties) =>
                {
                    cellData.Value = parentLastName;
                    cellProperties.PdfFont = PdfRptFont;
                    cellProperties.HorizontalAlignment = HorizontalAlignment.Left;
                });
            table.AddSimpleRow(
               (cellData, cellProperties) =>
               {
                   cellData.Value = "Birth Date:";
                   cellProperties.PdfFont = PdfRptFont;
                   cellProperties.PdfFontStyle = DocumentFontStyle.Bold;
                   cellProperties.HorizontalAlignment = HorizontalAlignment.Left;
               },
               (cellData, cellProperties) =>
               {
                   cellData.Value = parentBirthDate;
                   cellProperties.PdfFont = PdfRptFont;
                   cellProperties.HorizontalAlignment = HorizontalAlignment.Left;
               });
            return table.AddBorderToTable(borderColor: BaseColor.LIGHT_GRAY, spacingBefore: 5f);
        }

        public PdfPTable RenderingReportHeader(Document pdfDoc, PdfWriter pdfWriter, IList<SummaryCellData> summaryData)
        {
            var table = new PdfPTable(numColumns: 1) { WidthPercentage = 100 };
            table.AddSimpleRow(
               (cellData, cellProperties) =>
               {
                   cellData.CellTemplate = new ImageFilePathField();
                   cellData.Value = AppPath.ApplicationPath + "\\Images\\01.png";
                   cellProperties.HorizontalAlignment = HorizontalAlignment.Center;
               });
            table.AddSimpleRow(
               (cellData, cellProperties) =>
               {
                   cellData.Value = "Family rpt";
                   cellProperties.PdfFont = PdfRptFont;
                   cellProperties.PdfFontStyle = DocumentFontStyle.Bold;
                   cellProperties.HorizontalAlignment = HorizontalAlignment.Center;
               });
            return table.AddBorderToTable();
        }
    }
}
توضیحات:
- منبع داده مورد استفاده در اینجا از نوع GenericDataReader است؛ جهت خواندن رکوردهای بانک اطلاعاتی SQLite ذکر شده در ابتدای بحث. (دو مثال دیگر هم به پوشه مثال‌های سورس‌های PdfReport اضافه شده‌اند به نام‌های Grouping و WrapGroupsInColumns که به همین موضوع گروه بندی می‌پردازند؛ البته با استفاده از StronglyTypedList‌ها. ولی درکل مفاهیم و اصول آن‌ها یکی است.)
select 
          tblParents.BirthDate as ParentBirthDate,
          tblParents.Name as ParentName,
          tblParents.LastName as ParentLastName,
          tblKids.Name as KidName,
          tblKids.BirthDate as KidBirthDate
          from tblParents
                  left outer join tblKids
                        on tblKids.ParentId = tblParents.Id
                            order by 
                                tblParents.Name,
                                tblParents.LastName,
                                tblKids.Name
در کوئری فوق (و کلا گروه بندی اطلاعات) دو نکته حائز اهمیت است:
الف) چون قرار است اطلاعات بر اساس مشخصات والدین و فرزندان آن‌ها گروه بندی شود، نیاز است حتما order by  و مرتب سازی رکوردها قید گردد.
ب) در PdfReport نمی‌توانید در خواص معرفی شده جهت تعریف ستون‌ها، از نام‌های تکراری استفاده کنید. برای رفع این مشکل استفاده از Alias پیشنهاد می‌شود؛ مانند:
tblParents.Name as ParentName,
tblKids.Name as KidName,
- مشخص سازی خاصیت و ستونی که قرار است در گروه بندی شرکت کند بسیار ساده است:
column.Group(true,
                    (val1, val2) =>
                    {
                        return val1.ToString() == val2.ToString();
                    });
در اینجا به کمک متد Group، قابلیت گروه بندی بر روی این ستون فعال شده و سپس باید فرمولی را جهت مشخص سازی حد و مرز گروه مشخص کنیم. برای مثال در اینجا اگر مقادیر ردیف جاری (val2) و ردیف قبلی (val1) یکسان نبودند، یعنی گروه خاتمه یافته و گروه جدیدی شروع می‌شود (به همین جهت عنوان شد که مرتب سازی اطلاعات ضروری است).

- تنظیم دیگری را که در اینجا می‌توان ذکر کرد، مورد ذیل است:
                table.GroupsPreferences(new GroupsPreferences
                {
                    GroupType = GroupType.HideGroupingColumns,
                    RepeatHeaderRowPerGroup = true,
                    ShowOneGroupPerPage = false,
                    SpacingBeforeAllGroupsSummary = 5f,
                    NewGroupAvailableSpacingThreshold = 170
                });
به این ترتیب می‌توان مشخص کرد که آیا باید ستون‌های دخیل در گروه بندی، در گزارش نمایش داده شوند یا خیر (GroupType.HideGroupingColumns)، آیا سر ستون هر جدول، به ازای هر گروه باید تکرار شود؟ (RepeatHeaderRowPerGroup)، آیا در هر صفحه یک گروه نمایش داده شود (ShowOneGroupPerPage) یا اینکه گروه‌ها به صورت متوالی در صفحات درج شوند. توسط SpacingBeforeAllGroupsSummary، فاصله جمع نهایی تمام گروه‌ها از آخرین گروه نمایش داده شده مشخص می‌شود. به کمک NewGroupAvailableSpacingThreshold مشخص می‌کنیم که در چه فاصله‌ای از انتهای صفحه، گروه جدیدی نباید درج شود و این گروه باید به صفحه بعدی منتقل شده و از آنجا شروع شود.

- اگر به تصویر ابتدای مطلب دقت کرده باشید، علاوه بر هدر صفحه، هر گروه نیز یک هدر مجزا دارد. برای طراحی آن باید اینترفیس IPageHeader را پیاده سازی کرد که نمونه‌ای از آن‌را در کلاس MasterDetailsHeaders فوق مشاهده می‌کنید.
        public PdfPTable RenderingGroupHeader(Document pdfDoc, PdfWriter pdfWriter, IList<CellData> newGroupInfo, IList<SummaryCellData> summaryData)
        {
            var parentName = newGroupInfo.GetSafeStringValueOf("ParentName");
            var parentLastName = newGroupInfo.GetSafeStringValueOf("ParentLastName");
            var parentBirthDate = newGroupInfo.GetSafeStringValueOf("ParentBirthDate");

            var table = new PdfPTable(relativeWidths: new[] { 1f, 5f }) { WidthPercentage = 100 };
            table.AddSimpleRow(
                (cellData, cellProperties) =>
                {
                    cellData.Value = "Name:";
                    cellProperties.PdfFont = PdfRptFont;
                    cellProperties.PdfFontStyle = DocumentFontStyle.Bold;
                    cellProperties.HorizontalAlignment = HorizontalAlignment.Left;
                },
                (cellData, cellProperties) =>
                {
                    cellData.Value = parentName;
                    cellProperties.PdfFont = PdfRptFont;
                    cellProperties.HorizontalAlignment = HorizontalAlignment.Left;
                });
ساختار آن هم بسیار ساده است. توسط  newGroupInfo می‌توان به اطلاعات گروه جدید، دسترسی یافت. برای مثال در اینجا اطلاعات والد گروه جدید در حال تهیه، دریافت شده و سپس در ردیف‌های یک جدول دو ستونه درج می‌شود. در ستون اول آن یک برچسب و در ستون دوم، مقدار دریافتی نمایش داده شده است و همینطور الی آخر برای سایر ردیف‌ها.