مطالب
آموزش Coded UI Test #1
اکثر برنامه نویسان با مباحث Unit Testing  آشنایی دارند و بعضی برنامه نویسان هم، از این مباحث در پروژه‌های خود استفاده می‌کنند. ساختار الگو‌های MVC و MVVM به گونه ای است که به راحتی می‌توان برای این گونه پروژه‌ها Unit Test بنویسیم. در پروژه‌های MVC به دلیل عدم وابستگی بین View و Controller به طور مستقیم، امکان نوشتن Unit Test برای Controller امکان پذیر است و از طرفی در الگوی MVVM به دلیل منطق وجود ViewModel می‌توان برای اینگونه پروژه‌ها نیز Unit Test نوشت. اما ساختار سایر پروژه‌ها به گونه ای است که نوشتن Unit Test برای آن‌ها مشکل و در بعضی مواقع غیر ممکن می‌شود. برای مثال در پروژهای Desktop نظیر Windows Application و حتی وب به صورت Asp.Net Web Forms به دلیل وابستگی مستقیم کنترل‌های UI به منطق اجرای برنامه، طراحی و نوشتن Unit Test بسیار مشکل و در برخی موارد بیهوده است. در VS.Net ابزاری وجود دارد به نام Coded UI Test که برای تست این گونه پروژه‌ها طراحی شده است و همان طور که از نامش پیداست صرفا برای تست کنترل‌های UI و رویداد‌های کنترل‌ها و تست درستی برنامه با توجه به داده‌های ورودی به کار می‌رود. یکی از مزیت‌های اصلی آن تسریع عملیات تست در حجم بالا است و زمان ایجاد unit  test را به حداقل می‌رساند. مزیت دوم آن امکان ایجاد unit test برای پروژه‌های که در مراحل پایانی تولید هستند ولی هنوز اطمینانی به عملکرد صحیح برنامه در حالات مختلف نیست.
 در این پست قصد دارم روش استفاده از این گونه پروژه‌های تست را با ذکر یک مثال بررسی کنیم و در پست‌های بعدی به بررسی امکانات دیگر خواهیم پرداخت.

نکته : فقط در Vs.Net با نسخه‌های Ultimate و Premium می‌تونید از Code UI Test استفاده کنید که البته به دلیل اینکه در ایران پیدا کردن نسخه‌های دیگر Vs.Net به غیر از Ultimate سخت‌تر است به طور قطع این محدودیت برای برنامه نویسان ما وجود نخواهد داشت. برای اینکه از نسخه Vs.Net خود اطمینان حاصل کنید از منوی Help گزینه About Microsoft Visual Studio رو انتخاب کنید. پنجره ای به شکل زیر مشاهده خواهید کرد که در آن مشخصات کامل Vs.Net ذکر شده است.

در این مرحله قصد داریم برای فرم زیر Unit Test طراحی کنیم. پروژه به صورت زیر است:

کاملا واضح است که در این فرم دو عدد به عنوان ورودی دریافت می‌شود و بعد از کلیک بر روی CalculateSum نتیجه در textbox سوم نمایش داده می‌شود. برای تست عملکرد صحیح فرم بالا ایتدا به Solution مورد نظر از منوی test Project یک Coded UI Test Project اضافه می‌کنیم. به دلیل اینکه این قبلا در این Solution پروژه تست از نوع Coded UI Test نبود بلافاصله یک پنجره نمایش داده می‌شود. مطمئن شوید گزینه اول انتخاب شده و بعد بر روی Ok کلیک کنید.(گزینه اول به معنی است که قصد داریم عملیات مورد نظر بر روی UI را رکورد کنیم و گزینه دوم به معنی است که قصد داریم از عملیات رکورد شده قبلی استفاده کنیم).  یک کلاس به نام CodeUITest1 به همراه یک متد تست به نام CodedUITestMethod1 ساخته می‌شود. اولین چیزی که جلب توجه می‌کند این است که این کلاس به جای TestClassAttribute دارای نشان CodeUITestAttrbiute است. در گوشه سمت راست Vs.Net خود یک پنجره کوچک به نام UI Map Test Builder مانند شکل زیر خواهید دید.

دکمه قرمز رنگ به نام Record Button است و عملیات تست را رکورد خواهد کرد. دکمه دایره ای به رنگ مشکی برای تعیین Assertion به کار می‌رود. و در نهایت گزینه آخر کد‌های مورد نظر مراحل قبل را به صورت خودکار تولید خواهد کرد.

#روش کار

روش کار به این صورت است که ابتدا شما مراحل تست خود را شبیه سازی خواهید کرد و بعد از آن Test Builder مراحل تست شما را به صورت کامل به صورت کد‌های قابل فهم تولید خواهد کرد. (دقیقا شبیه به ایجاد UnitTest به روش Arrange/Act/Assert است با این تفاوت که این مراحل توسط UI Map رکورد شده و نیازی به کد نویسی ندارد). در پایان باید یک Data Driven Coded UI Test طراحی کنید تا بتوانید از این مراحل رکورد استفاده نمایید. 

#چگونگی شبیه سازی :

پروژه را اجرا نمایید. زمانی که فرم مورد نظر  ظاهر شد بر روی گزینه Record در TestBuilder کلیک کنید. عملیات ذخیره سازی شروع شده است. در نتیجه به فرم مربوطه رفته و در Textbox اول مقدار 10 و در textbox دوم مقدار 5 را وارد نمایید. با کلیک بر روی دکمه CalculateSum مقدار 15 نمایش داده خواهد شد. از برنامه خارج شوید و بعد بر روی گزینه Generate Code در TestBuilder کلیک کنید با از کلید‌های ترکیبی Alt + G استفاده نمایید.(اگر در این مرحله، از برنامه خارج نشده باشید با خطا مواجه خواهید شد.) در پنجره نمایش داده شده یک نام به متد اختصاص دهید. عملیات تولید کد شروع خواهد شد. بعد کدی مشابه زیر را در متد مربوطه مشاهده خواهید کرد.

   [TestMethod]
        public void CodedUITestMethod1()
        {            
            this.UIMap.CalculateSum();
            this.UIMap.txtSecondValueMustBe10();
        }
بخشی از سورس کد تولید شده برای متد CalculateSum به شکل زیر است:
        public void CodedUITestMethod1 ()
        {
            #region Variable Declarations
            WinEdit uITxtFirstNumberEdit = this.UIدوعددصحیحواردنماییدWindow.UITxtFirstNumberWindow.UITxtFirstNumberEdit;
            WinEdit uITxtSecondNumberEdit = this.UIدوعددصحیحواردنماییدWindow.UITxtSecondNumberWindow.UITxtSecondNumberEdit;
            WinButton uICalculateSumButton = this.UIدوعددصحیحواردنماییدWindow.UICalculateSumWindow.UICalculateSumButton;
            #endregion

            // Type '10' in 'txtFirstNumber' text box
            uITxtFirstNumberEdit.Text = this.CalculateSumParams.UITxtFirstNumberEditText;

            // Type '{Tab}' in 'txtFirstNumber' text box
            Keyboard.SendKeys(uITxtFirstNumberEdit, this.CalculateSumParams.UITxtFirstNumberEditSendKeys, ModifierKeys.None);

            // Type '10' in 'txtSecondNumber' text box
            uITxtSecondNumberEdit.Text = this.CalculateSumParams.UITxtSecondNumberEditText;

            // Click 'Calculate Sum' button
            Mouse.Click(uICalculateSumButton, new Point(83, 12));

            // Type '10' in 'txtFirstNumber' text box
            uITxtFirstNumberEdit.Text = this.CalculateSumParams.UITxtFirstNumberEditText1;

            // Type '{Tab}' in 'txtFirstNumber' text box
            Keyboard.SendKeys(uITxtFirstNumberEdit, this.CalculateSumParams.UITxtFirstNumberEditSendKeys1, ModifierKeys.None);

            // Type '10' in 'txtSecondNumber' text box
            uITxtSecondNumberEdit.Text = this.CalculateSumParams.UITxtSecondNumberEditText1;

            // Type '{Tab}' in 'txtSecondNumber' text box
            Keyboard.SendKeys(uITxtSecondNumberEdit, this.CalculateSumParams.UITxtSecondNumberEditSendKeys, ModifierKeys.None);

            // Click 'Calculate Sum' button
            Mouse.Click(uICalculateSumButton, new Point(49, 11));

            // Type '10' in 'txtFirstNumber' text box
            uITxtFirstNumberEdit.Text = this.CalculateSumParams.UITxtFirstNumberEditText2;

            // Type '{Tab}' in 'txtFirstNumber' text box
            Keyboard.SendKeys(uITxtFirstNumberEdit, this.CalculateSumParams.UITxtFirstNumberEditSendKeys2, ModifierKeys.None);

            // Type '5' in 'txtSecondNumber' text box
            uITxtSecondNumberEdit.Text = this.CalculateSumParams.UITxtSecondNumberEditText2;

            // Type '{Tab}' in 'txtSecondNumber' text box
            Keyboard.SendKeys(uITxtSecondNumberEdit, this.CalculateSumParams.UITxtSecondNumberEditSendKeys1, ModifierKeys.None);

            // Click 'Calculate Sum' button
            Mouse.Click(uICalculateSumButton, new Point(74, 16));
        }
همان طور که می‌بینید تمام مراحل تست شما رکورد شده است و به صورت کد قابل فهم بالا ایجاد شده است.
چگونگی ایجاد Assertion
اگر به کد متد تست CodedUITestMethod1 در بالا دقت کنید یک متد به صورت this.UIMap.txtSecondValueMustBe10 فراخوانی شده است. این در واقع یک Assertion  است که در هنگام عملیات رکورد ایجاد کردم و به این معنی است که مقدار TextBox دوم حتما باید 10 باشد. حال روش تولید Assertion‌ها را بررسی خواهیم کرد.
بعد از شروع شدن مرحله رکورد اگر قصد دارید برای یک کنترل خاص Assert بنویسید، دکمه assertion (به رنگ مشکی و به صورت دایره است) را بر روی کنترل مورد نظر drag&drop کنید. یک border آبی برای کنترل مورد نظر ایجاد خواهد شد:

به محض اتمام عملیات drag&drop منوی زیر ظاهر خواهد شد:

از گزینه Add Assertion استفاده کنید و برای کنترل مورد نظر یک assert بنویسید. در شکل زیر یک assert برای textbox دوم نوشتم به صورتی که مقدار آن باید با 5 برابر باشد.


از گزینه آخر برای نمایش پیغام مورد نظر خودتون در هنگامی که aseert با شکست مواجه می‌شود استفاده کنید.
کد تولید شده زیر برای عملیات assert بالا است:
  public void txtSecondValueMustBe10()
        {
            #region Variable Declarations
            WinEdit uITxtSecondNumberEdit = this.UIدوعددصحیحواردنماییدWindow.UITxtSecondNumberWindow.UITxtSecondNumberEdit;
            #endregion

            // Verify that the 'ControlType' property of 'txtSecondNumber' text box equals '10'
            Assert.AreEqual(this.txtSecondValueMustBe10ExpectedValues.UITxtSecondNumberEditControlType, uITxtSecondNumberEdit.ControlType.ToString());
        }

مرحله اول انجام شد. برای تست این مراحل باید یک Data DrivenTest بسازید که در پست بعدی به صورت کامل شرح داده خواهد شد.
مطالب
MVVM و الگوی ViewModel Locator

اگر ViewModel را همان فایل code behind عاری از ارجاعاتی به اشیاء بصری بدانیم، یک تفاوت مهم را علاوه بر مورد ذکر شده نسبت به Code behind متداول خواهد داشت: وهله سازی آن باید دستی انجام شود و خودکار نیست.
اگر به ابتدای کلاس‌های code behind‌ دقت کنید همیشه واژه‌ی partial قابل رویت است، به این معنا که این کلاس در حقیقت جزئی از همان کلاس متناظر با XAML ایی است که مشاهده می‌کنید؛ یا به عبارتی با آن یکی است. فقط جهت زیبایی یا مدیریت بهتر، در دو کلاس قرار گرفته‌اند اما واژه کلیدی partial این‌ها را نهایتا به صورت یکسان و یکپارچه‌ای به کامپایلر معرفی خواهد کرد. بنابراین وهله سازی code behind هم خودکار خواهد بود و به محض نمایش رابط کاربری،‌ فایل code behind آن هم وهله سازی می‌شود؛ چون اساسا و در پشت صحنه، از دیدگاه کامپایلر تفاوتی بین این دو وجود ندارد.

اکنون سؤال اینجا است که آیا می‌توان با ViewModel ها هم همین وهله سازی خودکار را به محض نمایش یک View متناظر، پیاده سازی کرد؟
البته صحیح آن این است که عنوان شود ViewModel متناظر با یک View و نه برعکس. چون روابط در الگوی MVVM از View به ViewModel به Model است و نه حالت عکس؛ مدل نمی‌داند که ViewModel ایی وجود دارد. ViewModel هم از وجود View ها در برنامه بی‌خبر است و این «بی‌خبری‌ها» اساس الگوهایی مانند MVC ، MVVM ، MVP‌ و غیره هستند. به همین جهت شاعر در وصف ViewModel فرموده‌اند که:

ای در درون برنامه‌ام و View از تو بی خبر_________وز تو برنامه‌ام پر است و برنامه از تو بی خبر :)

پاسخ:
بله. برای این منظور الگوی دیگری به نام ViewModel Locator طراحی شده است؛ روش‌های زیادی برای پیاده سازی این الگو وجود دارند که ساده‌ترین آن‌ها مورد زیر است:
فرض کنید ViewModel ساده زیر را قصد داریم به کمک الگوی ViewModel Locator به View ایی تزریق کنیم:

namespace WpfViewModelLocator.ViewModels
{
public class MainWindowViewModel
{
public string SomeText { set; get; }
public MainWindowViewModel()
{
SomeText = "Data ...";
}
}
}

برای این منظور ابتدا کلاس ViewModelLocatorBase زیر را تدارک خواهیم دید:

using WpfViewModelLocator.ViewModels;

namespace WpfViewModelLocator.ViewModelLocator
{
public class ViewModelLocatorBase
{
public MainWindowViewModel MainWindowVm
{
get { return new MainWindowViewModel(); }
}
}
}

در اینجا یک وهله از کلاس MainWindowViewModel توسط خاصیتی به نام MainWindowVm در دسترس قرار خواهد گرفت. برای اینکه بتوان این کلاس را در تمام Viewهای برنامه قابل دسترسی کنیم، آن‌را در App.Xaml تعریف خواهیم کرد:

<Application x:Class="WpfViewModelLocator.App"
xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
xmlns:vml="clr-namespace:WpfViewModelLocator.ViewModelLocator"
StartupUri="MainWindow.xaml">
<Application.Resources>
<vml:ViewModelLocatorBase x:Key="ViewModelLocatorBase" />
</Application.Resources>
</Application>

اکنون فقط کافی است در View خود DataContext را به نحو زیر مقدار دهی کنیم تا در زمان اجرا به صورت خودکار بتوان به خاصیت MainWindowVm یاد شده دسترسی یافت:

<Window x:Class="WpfViewModelLocator.MainWindow"
xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
Title="MainWindow" Height="350" Width="525">
<Grid DataContext="{Binding Path=MainWindowVm, Source={StaticResource ViewModelLocatorBase}}">
<TextBlock Text="{Binding SomeText}" VerticalAlignment="Top" Margin="5" />
</Grid>
</Window>

در مورد ViewModel ها و Viewهای دیگر هم به همین ترتیب خواهد بود. یک وهله از آن‌ها به کلاس ViewModelLocatorBase اضافه می‌شود. سپس Binding Path مرتبط به DataContext به نام خاصیتی که در کلاس ViewModelLocatorBase مشخص خواهیم کرد، Bind خواهد شد.

روش دوم:
اگر در اینجا بخواهیم Path را حذف کنیم و فقط دسترسی عمومی به ViewModelLocatorBase را ذکر کنیم، باید یک Converter نوشت (چون به این ترتیب می‌توان به اطلاعات Binding در متد Convert دسترسی یافت). سپس یک قرار داد را هم تعریف خواهیم کرد؛ به این صورت که ما در Converter به نام View دسترسی پیدا می‌کنیم (از طریق ریفلکشن). سپس نام viewModel ایی را که باید به دنبال آن گشت مثلا ViewName به علاوه کلمه ViewModel در نظر خواهیم گرفت. در حقیقت یک نوع Convection over configuration است:

using System;
using System.Globalization;
using System.Linq;
using System.Windows.Data;

namespace WpfViewModelLocator.ViewModelLocator
{
public class ViewModelLocatorBaseConverter : IValueConverter
{
public object Convert(object value, Type targetType, object parameter, CultureInfo culture)
{
//مقدار در اینجا همان مشخصات ویوو است
if (value == null) return null;
string viewTypeName = value.GetType().Name;

//قرار داد ما است
//ViewModel Name = ViewName + "ViewModel"
string viewModelName = string.Concat(viewTypeName, "ViewModel");

//یافتن اسمبلی که حاوی ویوو مدل ما است
var asms = AppDomain.CurrentDomain.GetAssemblies();
var viewModelAsmName = "WpfViewModelLocator"; //نام پروژه مرتبط
var viewModelAsm = asms.Where(x => x.FullName.Contains(viewModelAsmName)).First();

//یافتن این کلاس ویوو مدل مرتبط
var viewModelType = viewModelAsm.GetTypes().Where(x => x.FullName.Contains(viewModelName)).FirstOrDefault();
if (viewModelType == null)
throw new InvalidOperationException(string.Format("Could not find view model '{0}'", viewModelName));

//وهله سازی خودکار آن
return Activator.CreateInstance(viewModelType);
}

public object ConvertBack(object value, Type targetType, object parameter, CultureInfo culture)
{
throw new NotImplementedException();
}
}
}

کار این تبدیلگر بسیار ساده و واضح است. Value‌ دریافتی، وهله‌ای از view است. پس به این ترتیب می‌توان نام آن‌را یافت. سپس قرارداد ویژه خودمان را اعمال می‌کنیم به این ترتیب که ViewModel Name = ViewName + "ViewModel" و سپس به دنبال اسمبلی که حاوی این نام است خواهیم گشت. آن‌را یافته، کلاس مرتبط را در آن پیدا می‌کنیم و در آخر، به صورت خودکار آن‌را وهله سازی خواهیم کرد.
اینبار تعریف عمومی این Conveter در فایل App.Xaml به صورت زیر خواهد بود:

<Application x:Class="WpfViewModelLocator.App"
xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
xmlns:vml="clr-namespace:WpfViewModelLocator.ViewModelLocator"
StartupUri="MainWindow.xaml">
<Application.Resources>
<vml:ViewModelLocatorBaseConverter x:Key="ViewModelLocatorBaseConverter" />
</Application.Resources>
</Application>

و استفاده‌ی آن در تمام View های برنامه به شکل زیر می‌باشد (بدون نیاز به ذکر هیچ نام خاصی و بدون نیاز به کلاس ViewModelLocatorBase یاد شده در ابتدای مطلب):

<Window x:Class="WpfViewModelLocator.MainWindow"
xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
DataContext="{Binding RelativeSource={RelativeSource Self},
Converter={StaticResource ViewModelLocatorBaseConverter}}"
Title="MainWindow" Height="350" Width="525">
<Grid>
<TextBlock Text="{Binding SomeText}" VerticalAlignment="Top" Margin="5" />
</Grid>
</Window>


مطالب
Blazor 5x - قسمت 28 - برنامه‌ی Blazor WASM - نمایش لیست اطلاعات دریافتی از Web API
در قسمت قبل، سرویس و کامپوننت دریافت اطلاعات اتاق‌ها را از Web API برنامه، تکمیل کردیم. در این قسمت با استفاده از اطلاعات مهیا شده، UI آن‌را نیز تکمیل خواهیم کرد.


نمایش منتظر بمانید در حین بارگذاری اولیه‌ی کامپوننت

کامپوننت‌هایی که قرار است اطلاعات را از یک Web API دریافت کنند، مدتی باید منتظر بمانند تا عملیات رفت و برگشت به سرور، تکمیل شود. در این بین می‌توان یک loading را به کاربر نمایش داد:
@page "/hotel/rooms"

@if (Rooms is not null && Rooms.Any())
{

}
else
{
    <div style="position:fixed;top:50%;left:50%;margin-top:-50px;margin-left:-100px;">
        <img src="images/loader.gif" />
    </div>
}

@code {
    IEnumerable<HotelRoomDTO> Rooms = new List<HotelRoomDTO>();
    // ... 
}
- فیلد Rooms را در قسمت قبل، در متد LoadRooms، از Web API دریافت و مقدار دهی کردیم. تا زمان تکمیل عملیات این متد، فیلد Rooms، فاقد عضوی است؛ بنابراین قسمت else شرط فوق اجرا می‌شود که یک loading را نمایش خواهد داد. مابقی UI برنامه در قسمت if آن قرار می‌گیرد.
- هر زمانیکه کار روال رویدادگردان OnInitializedAsync به پایان برسد (که شامل اجرای متد LoadRooms نیز هست)، سبب فراخوانی خودکار StateHasChanged می‌شود. این فراخوانی، UI را مجددا رندر می‌کند. به همین جهت است که پس از پایان کار، محتوای if، رندر خواهد شد.
- از این loading سفارشی که در میانه‌ی صفحه نمایش داده می‌شود، می‌توان در فایل wwwroot\index.html نیز بجای loading پیش‌فرض آن استفاده کرد:
  <body>
    <div id="app">
      <div
        style="
          position: fixed;
          top: 50%;
          left: 50%;
          margin-top: -50px;
          margin-left: -100px;
        "
      >
        <img src="images/ajax-loader.gif" />
      </div>
    </div>

افزودن خواصی جدید به HotelRoomDTO

می‌خواهیم به کاربر امکان تغییر تعداد روزهای اقامت را بدهیم. این انتخاب باید در لیست اتاق‌های نمایش داده شده، با تغییر تعداد روزهای اقامت (TotalDays) و هزینه‌ی جدید متناظر با آن (TotalAmount)، منعکس شود. به همین جهت این خواص را به HotelRoomDTO، اضافه می‌کنیم:
namespace BlazorServer.Models
{
    public class HotelRoomDTO
    {
        // ...

        public int TotalDays { get; set; }
        public decimal TotalAmount { get; set; }
    }
}
محاسبات مربوط به این خواص را هم می‌توان در همان کامپوننت HotelRooms.razor، پس از بارگذاری لیست اتاق‌ها از Web API، انجام داد:
@code
{
     HomeVM HomeModel = new HomeVM();
    // ...

    private async Task LoadRoomsAsync()
    {
        Rooms = await HotelRoomService.GetHotelRoomsAsync(HomeModel.StartDate, HomeModel.EndDate);
        foreach (var room in Rooms)
        {
            room.TotalAmount = room.RegularRate * HomeModel.NoOfNights;
            room.TotalDays = HomeModel.NoOfNights;
        }
    }
}


افزودن امکان تغییر تعداد روزهای اقامت در همان صفحه‌ی نمایش لیست اتاق‌ها


همانطور که در تصویر فوق هم مشاهده می‌کنید، می‌خواهیم در این صفحه نیز کاربر بتواند زمان شروع اقامت و مدت مدنظر را تغییر دهد. به همین جهت، HomeModel ای را که در قسمت قبل از Local Storage دریافت کردیم، به فرم زیر متصل می‌کنیم تا اجزای آن در این فرم، نمایش داده شده و قابل تغییر شوند:
@if (Rooms is not null && Rooms.Any())
{
    <EditForm Model="HomeModel" OnValidSubmit="SaveBookingInfo" class="bg-light">
        <div class="pt-3 pb-2 px-5 mx-1 mx-md-0 bg-secondary">
            <DataAnnotationsValidator />
            <div class="row px-3 mx-3">
                <div class="col-6 col-md-4">
                    <div class="form-group">
                        <label class="text-warning">Check in Date</label>
                        <InputDate @bind-Value="HomeModel.StartDate" class="form-control" />
                    </div>
                </div>
                <div class="col-6 col-md-4">
                    <div class="form-group">
                        <label class="text-warning">Check Out Date</label>
                        <input @bind="HomeModel.EndDate" disabled="disabled"
                            readonly="readonly" type="date" class="form-control" />
                    </div>
                </div>
                <div class=" col-4 col-md-2">
                    <div class="form-group">
                        <label class="text-warning">No. of nights</label>
                        <select class="form-control" @bind="HomeModel.NoOfNights">
                            <option value="Select" selected disabled="disabled">(Select No. Of Nights)</option>
                            @for (var i = 1; i <= 10; i++)
                            {
                                <option value="@i">@i</option>
                            }
                        </select>
                    </div>
                </div>

                <div class="col-8 col-md-2">
                    <div class="form-group" style="margin-top: 1.9rem !important;">
                        @if (IsProcessing)
                        {
                            <button class="btn btn-success btn-block form-control">
                                <i class="fa fa-spin fa-spinner"></i>Processing...
                            </button>
                        }
                        else
                        {
                            <input type="submit" value="Update" class="btn btn-success btn-block form-control" />
                        }
                    </div>
                </div>
            </div>
        </div>
    </EditForm>
نکته‌ی مهم این فرم، مدیریت قسمت کلیک بر روی دکمه‌ی Update است که سبب فراخوانی روال رویدادگران OnValidSubmit می‌شود:
@code {
    bool IsProcessing;

    // ...

    private async Task SaveBookingInfo()
    {
        IsProcessing = true;
        HomeModel.EndDate = HomeModel.StartDate.AddDays(HomeModel.NoOfNights);
        await LocalStorage.SetItemAsync(ConstantKeys.LocalInitialBooking, HomeModel);
        await LoadRoomsAsync();
        IsProcessing = false;
    }
}
در ابتدای عملیات، فیلد جدید IsProcessing را به true تنظیم می‌کنیم. این مورد سبب می‌شود تا برچسب دکمه‌ی Update به Processing... تغییر کند. سپس فیلد محاسباتی EndDate را بر اساس اطلاعات جدید فرم، به روز رسانی می‌کنیم. در ادامه، مجددا این اطلاعات را در Local Storage ذخیره سازی کرده و کار LoadRoomsAsync را انجام می‌دهیم که به همراه آن، خواص جدید تعداد روزها و هزینه‌ی اقامت نیز مجددا محاسبه می‌شوند. در آخر برچسب دکمه‌ی Update را به حالت اول باز می‌گردانیم.

سؤال: زمانیکه IsProcessing به true تنظیم می‌شود که هنوز کار متد رویدادگردان SaveBookingInfo به پایان نرسیده‌است و فراخوانی خودکار StateHasChanged در پایان متدهای رویدادگردان صورت می‌گیرد. پس چطور است که سبب رندر مجدد UI و تغییر برچسب دکمه‌ی Update می‌شود؟
پاسخ به این سؤال را در قسمت 6 این سری با بررسی چرخه‌ی حیات کامپوننت‌ها، مشاهده کردیم:
«البته متدهای رویدادگردان async، دوبار سبب فراخوانی ضمنی StateHasChanged می‌شوند؛ یکبار زمانیکه قسمت sync متد به پایان می‌رسد (در این مثال یعنی تا قبل از اولین await نوشته شده) و یکبار هم زمانیکه کار فراخوانی کلی متد به پایان خواهد رسید»


نمایش لیست اتاق‌ها


نمایش لیست اتاق‌ها مطابق تصویر فوق، دو قسمت اصلی را دارد:
الف) نمایش لیست تصاویر منتسب به یک اتاق، توسط کامپوننت carousel بوت استرپ
@foreach (var room in Rooms)
{
            <div class="row p-2 my-3 " style="border-radius:20px; border: 1px solid gray">
                <div class="col-12 col-lg-3 col-md-4">
                    <div id="carouselExampleIndicators_@room.Id"
                        class="carousel slide mb-4 m-md-3 m-0 pt-3 pt-md-0"
                        data-ride="carousel">
                        <ol class="carousel-indicators">
                            @{
                                int imageIndex = 0;
                                int innerImageIndex = 0;
                            }
                            @foreach (var image in room.HotelRoomImages)
                            {
                                if (imageIndex == 0)
                                {
                                    <li data-target="#carouselExampleIndicators_@room.Id"
                                        data-slide-to="@imageIndex" class="active"></li>

                                }
                                else
                                {
                                    <li data-target="#carouselExampleIndicators_@room.Id"
                                        data-slide-to="@imageIndex"></li>
                                }
                                imageIndex++;
                            }
                        </ol>
                        <div class="carousel-inner">
                            @foreach (var image in room.HotelRoomImages)
                            {
                                var imageUrl = $"{ImagesBaseAddress}/{image.RoomImageUrl}";
                                if (innerImageIndex == 0)
                                {
                                    <div class="carousel-item active">
                                        <img class="d-block w-100" style="border-radius:20px;"
                                            src="@imageUrl" alt="First slide">
                                    </div>
                                }
                                else
                                {
                                    <div class="carousel-item">
                                        <img class="d-block w-100" style="border-radius:20px;"
                                            src="@imageUrl" alt="First slide">
                                    </div>
                                }

                                innerImageIndex++;
                            }
                        </div>
                        <a class="carousel-control-prev" href="#carouselExampleIndicators_@room.Id"
                            role="button" data-slide="prev">
                            <span class="carousel-control-prev-icon" aria-hidden="true"></span>
                            <span class="sr-only">Previous</span>
                        </a>
                        <a class="carousel-control-next" href="#carouselExampleIndicators_@room.Id"
                            role="button" data-slide="next">
                            <span class="carousel-control-next-icon" aria-hidden="true"></span>
                            <span class="sr-only">Next</span>
                        </a>
                    </div>
                </div>
}
- هرچند این قطعه کد، طولانی به نظر می‌رسد اما قسمت‌های مختلف آن صرفا بر اساس مستندات سایت بوت استرپ، جهت تشکیل ساختار ابتدایی و استاندارد کامپوننت carousel، تهیه شده‌اند.
- سپس در حلقه‌ای که برای نمایش لیست اتاق‌ها تهیه کرده‌ایم، قسمت‌های مختلف carousel را تکمیل می‌کنیم که در اینجا نیاز به ایندکس تصاویر، لیست تصاویر و یک Id منحصربفرد برای این carousel خاص را دارد تا بتوان چندین وهله از آن‌را در صفحه قرار داد که این id را بر اساس Id اتاق مشخص کرد‌ه‌ایم.

دو نکته:
- در این مثال برای تعریف لینک به تصاویر، کد زیر را مشاهده می‌کنید:
var imageUrl = $"{ImagesBaseAddress}/{image.RoomImageUrl}";
و این ImagesBaseAddress، به صورت زیر تعریف شده که همان آدرس برنامه‌ی blazor server ای است که مشخصات اتاق‌ها و تصاویر را ثبت می‌کند:
@code {
   string ImagesBaseAddress = "https://localhost:5006";
بنابراین اگر می‌خواهید تصاویر را هم مشاهده کنید، باید برنامه‌ی مجزای blazor server این سری نیز در حال اجرا باشد.
- کامپوننت carousel برای اجرا، نیاز به فایل lib/bootstrap/dist/js/bootstrap.bundle.min.js را نیز دارد. به همین جهت مدخل اسکریپت آن‌را باید به فایل wwwroot\index.html اضافه کرد.

ب) نمایش جزئیات نام و هزینه‌ی اتاق
قسمت دوم حلقه‌ی foreach نمایش لیست اتاق‌ها، جهت نمایش جزئیات هر اتاق تعریف شده‌است:
@foreach (var room in Rooms)
{
                <div class="col-12 col-lg-9 col-md-8">
                    <div class="row pt-3">
                        <div class="col-12 col-lg-8">
                            <p class="card-title text-warning" style="font-size:xx-large">@room.Name</p>
                            <p class="card-text">
                                @((MarkupString)room.Details)
                            </p>
                        </div>
                        <div class="col-12 col-lg-4">
                            <div class="row pb-3 pt-2">
                                <div class="col-12 col-lg-11 offset-lg-1">
                                    <a href="@($"hotel/room-details/{room.Id}")" class="btn btn-success btn-block">Book</a>
                                </div>
                            </div>
                            <div class="row ">
                                <div class="col-12 pb-5">
                                    <span class="float-right">
                                        <span class="float-right">Occupancy : @room.Occupancy adults </span><br />
                                        <span class="float-right pt-1">Room Size : @room.SqFt sqft</span><br />
                                        <h4 class="text-warning font-weight-bold pt-4">
                                            <span style="border-bottom:1px solid #ff6a00">
                                                @room.TotalAmount.ToString("#,#.00;(#,#.00#)")
                                            </span>
                                        </h4>
                                        <span class="float-right">Cost for  @room.TotalDays nights</span>
                                    </span>
                                </div>
                            </div>
                        </div>
                    </div>
                </div>
            </div>
}
- در این مثال از MarkupString استفاده شده تا بتوان یک محتوای HTML ای را در صفحه نمایش داد.
- هر اتاق نمایش داده شده، لینکی را به صفحه‌ی خاص خودش نیز دارد که آن‌را در قسمت بعدی تکمیل می‌کنیم.
- در اینجا TotalAmount و TotalDays محاسباتی و قابل تغییر بر اساس انتخاب کاربر نیز درج شده‌اند.


یک تمرین: در برنامه‌ی Blazor Server، سرویسی را جهت درج مشخصات امکانات رفاهی هتل تهیه کردیم. این امکانات رفاهی را از طریق Web API برنامه دریافت و سپس در برنامه‌ی سمت کلاینت نمایش دهید.
بنابراین تکمیل این تمرین شامل تهیه‌ی موارد زیر است که کدنویسی آن، با دو قسمت اخیر این سری دقیقا یکی است و نکته‌ی جدیدی را به همراه ندارد (و کدهای کامل آن را از انتهای بحث می‌توانید دریافت کنید):
- تهیه‌ی HotelAmenityController در پروژه‌ی Web API که به کمک IAmenityService، لیست امکانات رفاهی را بازگشت می‌دهد.
- تهیه‌ی ‍ClientHotelAmenityService در پروژه‌ی WASM که همانند ClientHotelRoomService قسمت قبل ، از Web API، لیست HotelAmenityDTO‌ها را دریافت می‌کند.
- ثبت سرویس جدید ‍ClientHotelAmenityService در Program.cs.
- در آخر حلقه‌ای را بر روی لیست HotelAmenityDTO دریافتی از ClientHotelRoomService در کامپوننت Index.razor تشکیل داده و آن‌ها را نمایش می‌دهیم.


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Blazor-5x-Part-28.zip
مطالب
چک لیست تهیه یک هاست خوب برای تازه کاران
برای بسیاری از تازه کاران که پا به عرصه‌ی برنامه‌های تحت وب می‌گذارند، اینکه چگونه، از کجا و چطور باید هاستی را انتخاب کنند، دچار سردرگمی هستند. دیدن پلن‌های مختلف با قیمت‌های مختلف، باعث افزایش سردرگمی آن‌ها می‌شود. در این مقاله به بررسی اینکه چطور باید هاستی خریداری شود و اینکه اصلا خود برنامه‌ی نوشته شده نیازش چقدر هست، صحبت می‌کنیم.

قبل از اینکه صحبت را آغاز کنیم باید این نکته اشاره کنیم که انواع هاست چیست؟

انواع هاست
هاست‌ها بر سه نوع تقسیم می‌شوند:
  1. هاست اشتراکی
  2. سرورهای مجازی
  3. سرور اختصاصی

هاست اشتراکی
در این حالت شرکت میزبان یک سرور را به چند سایت تقسیم کرده و به هر وب سایت، با توجه به پلنی که مشتری انتخاب کرده، مقداری از منابع را اختصاص می‌دهد که عموما این تخصیص منابع در زمان خرید توسط WHMCS به طور خودکار صورت می‌گیرد. در این حالت ممکن است بر روی یک سرور بیش از یکصد وب سایت در حال سرویس گرفتن باشند. مزیت این هاست‌ها قیمت ارزان آن‌ها می‌باشد . عموما وب سایت‌های با بازدید کم و نیاز به منابع کمتر، از این دست هاست‌ها استفاده می‌کنند. در این نوع هاست‌ها در صورتیکه استفاده‌ی از منابع به نهایت مقداری که برای آن مشخص شده است برسد، از قبیل ترافیک (که بیشتر مسئله مربوط به آن است) یا دیسک سخت و ...  به حد مشخص شده برسند، سایت را متوقف یا suspend می‌کنند. پرداخت این نوع هاست‌ها به خاطر قیمت پایین به صورت یکساله دریافت می‌شود. قیمست سالیانه آن‌ها در بعضی جاها از 50 هزار تومان تا صدهزار تومان به عنوان مبلغ آغازین شروع می‌شود.

سرورهای مجازی VPS یا Virtual Private Server
این‌ها هم تقریبا مثل هاست‌های اشتراکی هستند با این تفاوت که منابع بیشتر و دسترسی بیشتری به شما داده می‌شوند؛ به طوری که احساس می‌کنید به شما یک سرور واقعی را داده‌اند و عموما تعداد سایت هایی که روی آن سرویس می‌گیرند، به مراتب کمتر از هاست اشتراکی است. اکثر وب سایت‌هایی که توانایی استفاده از هاست‌های اشتراکی را ندارند، از این نوع هاستینگ بهره می‌برند. قیمتش بالا‌تر از یک هاست اشتراکی است ولی به مراتب پایین‌تر از یک سرور اختصاصی است. پرداخت این نوع هاست عموما به دو صورت ماهیانه و یا سالانه است که احتمال زیادی دارد پرداخت سالیانه تخفیف خوبی را شامل شود. در صورت رسیدن به حد نهایت منابع همانند هاست اشتراکی با شما رفتار خواهد شد. این سرورهای مجازی در ایران عموما از مبلغ ماهیانه 20 هزار تومان به بالا آغاز می‌شوند.


سروهای اختصاصی یا Dedicate
این‌ها دیگر سروهای واقعی هستند و صاحب اول و آخرشان شمایید و دسترسی کامل به همه اجزا و منابع آن را دارید. این سرورهای عموما برای فعالیت‌های بزرگ تجاری و بازدیدهای همزمان به شدت بالا استفاده می‌شوند. قیمت، بسته به مشخصات آن متفاوت است و ممکن است یکی ماهیانه 200 هزار تومان، یکی ماهیانه 500 هزار تومان و .. آغاز شود.
نکته ای در مورد سرورهای اختصاصی و حتی گاها VPSها هست اینکه عموما پشتیبانی این‌ها توسط شما تامین می‌شود و  یا باید یک مدیر سرور با حق ماهیانه اختیار کنید یا در صورت بروز مشکل به صورت ساعتی حق حل مشکل را بدهید. بهتر هست این مورد را از قبل توسط میزبان جویا شوید.

سرورهای ابری
اگر قصد انجام عملیات رایانش برای را دارید بهتر هست که دنبال چنین سرورهایی باشید که مورد بحث این مقاله نیست و صرفا جهت تکمیل معرفی انواع هاست‌ها آمده است.


چک لیست


موقعی که شما نوع هاست خود را انتخاب می‌کنید به یک سری پلن یا پکیج‌های مختلفی می‌رسید که مشخصات مختلفی دارند و هر شرکت مبلغ و پیکربندی مختلفی را در نظر  می‌گیرد. نگاهی به چک لیست پایین و بررسی گام به گام آن  می‌تواند شما را در رسیدن به انتخاب بهتر یاری کند.


فضای دیسک و پهنای باند (ترافیک)
اولین نکاتی که همیشه توسط میزبان‌ها و خریداران مورد توجه قرار می‌گیرند، این دو مورد هست. در صورتیکه سایت شما اجازه آپلودی به کاربران نمی‌دهد، یا خودتان هم آپلود چندانی ندارید، می‌توانید فضای دیسک سخت پایین‌تری را انتخاب کنید. مثلا اگر شما تعدادی تصویر دارید و مقدار زیادی فایل متنی و ... به نظر یک گیگ کفایت می‌کند و در صورتیکه بعدها دیدید این فضا رو به اتمام است، می‌توانید به میزبان درخواست افزایش و ارتقاء آن را بدهید؛ اما برای بار اول یک گیگ به خوبی کفایت می‌کند. ولی اگر چنانچه با فایل‌های حجیم سرو کله میزنید و یا تعداد فایل‌هایی چون تصاویر، صوت و ویدیو در آن زیاد دیده می‌شود، بهتر است به فکر فضایی بیشتر و حتی گاها unlimited باشید. برای سایت‌هایی که حجم به شدت بالایی دارند و یا مثلا نیاز به راه اندازی بخش دانلود دارند، بهتر هست از یک هاستینگ به نام هاست دانلود استفاده کنند. این نوع هاست‌ها به شما اجازه میزبانی فایل‌های وب سایت‌هایی چون aspx,mvc,php را نمی‌دهند و بیشتر پهنای باند و فضای دیسک سخت آن مدنظر است. در این حالت سایت خود را روی یک هاست معمولی به اشتراک می‌گذارید و فایل‌های خود را روی هاست دانلود قرار می‌دهید و ارتباط آن‌ها را لینک می‌کنید.

در مورد پهنای باند باید تعداد کاربر و همچنین نوع اطلاعاتی که جابجا می‌شوند را مورد بررسی قرار دهید. اگر تعداد کاربران پایین است عموما این مقدار کم است و یا اگر اطلاعات متنی فقط جابجا می‌شود این مقدار کمتر هم می‌شود.

در سناریوی اول یک انجمن VB را بررسی می‌کنیم: عموم انجمن‌ها در زمینه‌ی چند رسانه‌ای مثل تصاویر و ...، چیزی جز تصاویر پوسته خود  (که کش هم می‌شوند)   را انتقال نمی‌دهند. به این دلیل که اجازه‌ی آپلود را به کار نمی‌دهند و کاربرها بیشتر از سرویس‌های ثالث برای تصاویر بهره می‌برند و به غیر از پوسته‌ی، سایت متون انجمن هستند که متن هم ترافیک پایینی را مصرف می‌کند. پس در این حالت ترافیک ماهیانه‌ی 10 گیگ میتواند برای شروع کار تا مدتی که سایت بازدیدکننده‌های خودش را پیدا کند، مناسب باشد. از نظر دیسک سخت هم به نظر من اگر شما نیاز به قرار دادن تصاویری چون اسلایدشو‌ها و ... را دارید، به انضمام آواتار کاربران، 500 مگابایت می‌تواند کافی باشد. حجم آواتار کاربران در قسمت مدیریت، کنترل شده است و تنظیم دستی آن می‌تواند این مقدار حجم آواتارها را افزایش دهد.

در سناریوی دوم ما یک وب سرویس مثلا برای یک برنامه‌ی اندرویدی را مثال میزنیم: عموما وب سرویس‌ها چیزی جز یک فایل متنی را انتقال نمی‌دهند؛ مگر اینکه از تصاویر، صورت و ویدیو هم بهره برده باشید. در صورتیکه بیشتر همان متن را بخواهید انتقال دهید، ترافیکی جز همان متن مصرف نمی‌شود و حتی از یک انجمن هم مصرف پایین‌تری دارد و می‌تواند ماهیانه 10 گیگ یا حتی کمتر هم مورد استفاده قرار بگیرد. در صورت اضافه شدن تصویر و دیگر موارد چندرسانه‌ای و کاربران در حال افزایش، این مقدار هم به همان تناسب بالا می‌رود.

سرعت Speed و توان سرویس دهی(Uptime)
بعد از ارزیابی موارد بالا نوبت به این دو مورد می‌رسد. اینکه هاست شما به قولی چقدر دوام و ایستادگی دارد، بسیار مهم است و در صورتیکه این امر محقق نگردد، می‌تواند موجب از دست دادن و شنیدن اعتراض کاربرها باشید. uptime به معنی این است که در یک دوره‌ی زمانی چقدر وب سایت شما در دسترس بوده است؛ درست  شنیدید!  حتما پیش خودتان میگویید خوب، یک وب سایت همیشه در دسترس است. ولی واقعیت را بخواهید خیر، اینگونه نیست. اگر سرویس دهنده‌ی خوبی را انتخاب نکنید، ممکن است در روز یا هفته یا در هرمقطع زمانی، با در دسترس نبودن وب سایت روبرو شوید؛ تقریبا مشابه زمانیکه adsl شما قطع می‌شود، چند لحظه‌ای (طولانی‌تر از زمان عادی) مرورگر شما سعی کرده و می‌بیند که زورش نمی‌رسد و یک پیام عدم دسترسی را به شما نمایش می‌دهد.

به خوبی به یاد دارم که یک میزبان، هاست‌های ارزان قیمتی را ارائه می‌کرد، ولی گاها در روز دو الی سه بار پنج دقیقه‌ای سرور از دسترس خارج می‌شد و می‌گفتیم این هاست برای کسانی است که پول کافی ندارند و یا خیلی نمی‌خواهند خرج کنند و حالا پنج دقیقه‌ای هم در روز در دسترس نباشد اهمیتی ندارد. در سایت‌ها بیشتر این مورد را با اعدادی شبیه 99.9% مشخص می‌کنند و پیشنهاد می‌کنم هاستی را بخرید که این عدد را به شما نشان می‌دهد، یا حداقل دیگر 99.5% کمتر نباشد. البته تمامی هاست‌ها همین را می‌نویسند، ولی واقعیت چیز دیگری است و بهتر از از دوستان و آشنایان و جستجوی در اینترنت و انجمنها به این مورد برسید.

فاکتور بعدی سرعت سرور است و کاربران به این مورد هم اهمیت ویژه‌ای می‌دهند. به خوبی به یاد دارم، اولین هاستی که در کارم استفاده کردم و به پیشنهاد دوستم که در آن کار می‌کرد این هاست را خریداری کردم، اوایل خوب بود، ولی مشکل سرعت بعدها اضافه شد که حتی ورود به پنل مدیریتی چند دقیقه‌ای طول می‌کشید. یا اینکه چند وقت پیش وب سایتی را مطالعه می‌کردم که فقط متن جابجا میکرد، ولی به طوری که کندتر از زمان اجرای یک سایت با گرافیک متوسط طول می‌کشید. (البته این نکته حائز اهمیت است خود وب سایت هم باید از این لحاظ مورد بررسی قرار گیرد و مشکل را سریعا گردن سرویس دهنده نیندازیم).

برای اینکه بدانیم که سرعت یک هاست چگونه باید ارزیابی شود باید سه مورد را بررسی کنیم :
  1. دیتاسنتر
  2. سرور
  3. نزدیکی سرور به محل زندگی کاربران هدف
دو مورد اول تا حدی فنی هستند و اصلا ممکن هست به چنین اطلاعاتی دسترسی هم نداشته باشید؛ هر چند میزبان - در صورتی که قصد خرید سروری را دارید - در صورت پرسش شما باید این اطلاعات را در اختیار شما بگذارد. عموما چیزی که پیشنهاد می‌شود دیتاسنترهای SAS70 Type 2 هستند و سرورهای DELL، امروزه خوب مورد استقبال قرار گرفته‌اند. در رده‌های بعدی میتوان HP را هم مثال زد.
مورد سوم نزدیکی سرور به کاربران هدف است. هر چقدر traceroute و پینگ زمانی کمتری به سرور داشته باشید، دسترسی به اطلاعات آن سریعتر می‌شود. در ایران عموما از کشورهایی چون آمریکا، کانادا ، انگلیس ، آلمان و استرالیا سرور خریده می‌شود و به مدت چندسالی است که در ایران هم این امکان فراهم شده است ولی خب مسائلی که این سرورها در ایران دارند باعث می‌شوند عده‌ی زیادی دور آن‌ها را که هیچ روی آن‌ها را هم خط بکشند.

مشکلاتی که این سرورها دارند بیشتر به سه مورد زیر بر میگردد:

هزینه‌ی سنگین ترافیک : این مورد آن قدر به وضوح پیداست که شما را به کل برای هر نوع خریدی پشیمان می‌کند؛ مگر اینکه پولتان از جایی تامین میشود. ادارات دولتی عموما این نوع هاست را بر میدارند و یا سایت‌های اشتراکی که منابع زیادی را مصرف نمی‌کنند و یا شرکت‌ها یا اشخاصی که پول تامین را دارند.

عدم دسترسی به شبکه‌های اجتماعی یا هرسرویس دهنده‌ی مسدود شده : من این را تست نکردم ولی با دو دوتا چهارتا کردن این حساب دستم آمد که وقتی سایتی مثل فیس بوک و توئیتر در ایران مسدود باشند، باید روی این سرورها هم مسدود باشند. در نتیجه اگر سایت شما مطالبش را در این سایت‌ها معرفی می‌کند و می‌خواهید پست و توئیتی روی آن‌ها داشته باشید، احتمالا توانایی این کار را نخواهید داشت. مگه اینکه خودتان دستی بروید در سایت مربوطه و اضافه کنید.

جایگاه پایین‌تر SEO : گفتیم که یکی از عوامل سرعت، نزدیک بودن سرور به کاربر هدف است. این مورد برای سرور موتورهای جستجویی مثل گوگل که در ایران سروری ندارند هم اتفاق می‌افتد و در نتیجه گوگل از لحاظ امتیاز بندی سرعت، امتیاز شما را کم می‌کند ولی این مورد همیشه چندان صدق نمی‌کند و مبحث ترافیک سایت بیشتر مورد ارزیابی قرار میگیرد.

امنیت
این مورد شامل دو بخش می‌شود یکی امنیت دسترسی به سرور و دیگر امنیت نگهداری اطلاعات. نصب فایروال‌ها روی سرور و نظارت 24 ساعته روی سرورهای شرکت (که شامل بخش پشتیبانی می‌شود) می‌تواند این موردها را پوشش دهد. هر چند این مورد را زیاد نمی‌توانید محک بزنید، ولی اگر اخباری چون «همکاری با یک شرکت امنیتی جهت تست سرور و همکاری با تعدادی هکر جهت تست سرور» و ... را شنیدید، می‌توانید این اطمینان را کسب کنید که آن‌ها به این مورد اهمیت میدهند.

امنیت اطلاعات چون پشتیبان‌های روزانه و نگهداری اطلاعات تا مدتی معین پس از اتمام قرارداد و موارد این چنینی، می‌تواند شما را مطمئن سازد. در مورد یکی از مشتریانم به خاطر دارم که فراموش کرده بود هاست را تمدید کند و یک روز بعد از انقضاء ما درخواست دیتابیس را داشتیم که برای ما ارسال کنند و به گفته‌ی خودشان ما مسئولیتی در قبال نگه داری اطلاعات نداریم، ولی تا 5 روز نگه میداریم که البته گفتند هر چه به دنبال دیتابیس گشتند، چیزی پیدا نکردند که البته این مشکل را از راهکار دیگری حل کردیم و ماجرا به خوشی تمام شد. ولی جالب این بود که اینقدر که من حرص خوردم، چطوری به مدیر این‌ها بگوئیم که اطلاعات تیمشان پریده و این‌ها حرص نخوردند و بی خیال.

کنترل پنل
می‌گویند کنترل پنل هم چیز مهمی است ولی در اکثر اوقات اکثر هاستینگ‌ها از همان پنل‌های معروف استفاده می‌کنند. برای مثال در لینوکس "سی پنل" و در ویندوز "وب سایت پنل" و "پلسک" می‌باشد . تا آخرین باری که من با آن‌ها کار کردم، وب سایت پنل، یک پنل سبک بود که برای انجام عملیات ساده تا متوسط در زمینه کاری پنل‌ها می‌باشد و پلسک نسبت به آن امکانات خیلی زیادتری دارد. اکثرا آنها حاوی امکانی چون نصب یک کلیکی CMS هایی چون وردپرس و جوملا و ... هستند.

اگر از یک سرور اختصاصی بهره ببرید خودتان مختار نصب هر نوع چیزی روی آن هستید و در مورد کنترل پنل هم صدق می‌کند ولی عموما شرکتها یک سری الگوهای پیش فرضی را برای سرویس‌های خود دارند که در صورت تغییر باید به آن‌ها، تغییرات را طلاع دهید.

پشتیبانی فنی
موردی را تصور کنید که ساعت 2 شب هست و سایت شما هم که در زمینه‌ی مهم و حساسی فعالیت می‌کند، یک دفعه سرویس آن قطع می‌شود و برای سرور مشکلی پیش می‌آید. در این موقع چکاری را انجام می‌دهید؟ صبر میکنید تا صبح شود و سرویس شما راه بیفتد و کاربران هم از سایت شما نا امید شوند؟ اگر این مشکل به دفعات رخ بدهد چه؟ اگر چند روز پشت سرهم تعطیلی باشد چه؟
همه‌ی این موارد مربوط به پشتیبانی می‌شود. این پشتیبانی‌ها عموما به صورت چت و تلفنی (بیشتر مربوط به ساعات اداری) و ارسال تیکت در سامانه پشتیبانی می‌شود. البته تجربه‌ی من میگوید در ایران زیاد به متون نوشته‌ی روی سایت میزبان توجهی نکنید و این را هم به موضوع تحقیق خود اضافه کنید. بعضی‌ها می‌گویند 24 ساعته پشتیبانی تلفنی دارند ولی هر بار زنگ میزنی کسی پاسخ‌ی نمیدهد. یا تیکت می‌زنید و بار‌ها و بارها پشت سر هم تیکت "چی شد؟" را برای جویا شدن ارسال می‌کنید. (البته انصاف هم داشته باشید و پنج دقیقه پنج دقیقه این تیکت را نفرستید).

پشتیبانی هر نوع سرور را مطلع شوید. بعضی‌ها واقعا پشتیبانی دارند!؟ ولی وقتی زنگ می‌زنید می‌گویند این پشتیبانی مربوط به لینوکس است و بچه‌های ویندوز فقط ساعات اداری هستند. خلاصه حواستان را جمع کنید که بچه‌های آن بخش همیشه باشند.
بنابراین مطمئن شوید که یک پشتیبانی 24/7 واقعی داشته باشند.

امکانات اضافه
در کنار خود هاست یک سری ویژگی‌هایی چون FTP و تعدادی دامنه‌های پشتیبانی شده و زیر دامنه‌ها و تعداد دیتابیس‌ها و ایمیل و ... هم هستند که در قدیم یادم هست محدودیت‌هایی در این رابطه ایجاد کرده بودند که امروزه از این نظر در اکثر هاست‌ها آن طور که دیدم این محدودیت‌ها رفع شده است که البته خیلی هم خوب هست و این محدودیت‌ها بیشتر شبیه سودجویی بود تا چیز دیگر.

هزینه
با همه‌ی حرف‌های بالا به نظر میرسد که هزینه، همه این معادلات را به هم می‌ریزد. هاستینگ‌های مختلف و قیمت‌های مختلف، تصمیم گیرنده شما هستید که چقدر به عوامل بالا اهمیت می‌دهید و چگونه آن‌ها را در راستای قیمت اولویت بندی می‌کنید. اگر محدودیتی ندارید سعی کنید همه‌ی عوامل را بررسی کنید. نکته اینکه اکثر هاست‌ها طرحی به نام ضمانت برگشت پول را در هفت روز یا گاها یک ماه، دارند و در صورتیکه از سرویس خریداری شده راضی نبودید می‌توانید پول خود را پس گرفته و سرویس معلق شود.

کل مطالب گفته شده در چک لیست به طور خلاصه : اول از همه بررسی فضای ذخیره سازی و پهنای باند، بعد از آن بررسی توانایی سرویس دهی و سرعت سرورها، داشتن محیط امن و پشتیبانی مناسب بود. 

هاستینگ در قرارداد

هنگام عقد قرارداد با مشتری، در قرارداد در مورد هاستینگ که خودش تهیه می‌کند، این نکته ذکر شود که شما در مورد مسائلی که مربوط به هاست و دامنه می‌شود هیچ مسئولیتی ندارید و باید مشکلات را با مسئولان آن در میان بگذارد.
همچنین این نکته هم ذکر شود در مورد مسائلی چون عدم پشتیبانی مناسب هاست، از محصول یا سرویس شما، شما هیچگونه مسئولیتی در قبال آن ندارید و یا باید این مورد توسط شما دنبال شود یا خرید ایشان با مشاوره و تایید شما از هاست مربوطه باشد.

در صورتی که مشتری نمیتواند شخصا خرید هاستینگ را انجام دهد یا در شرکت مسئولین IT ندارند که این کار را انجام دهند و این مورد به شما محول میشود، در قرارداد ذکر شود که شما هیچ گونه مسئولیتی در قبال مشکلاتی که برای هاست و دامنه رخ میدهد ندارید و تنها میتوانید به عنوان یک واسط یا وکیل در ازای مبلغ توافق شده‌ای مشکل را با مسئولین هاست و دامنه در میان گذاشته و ماجرا را برای حل مشکل ایجاد شده دنبال کنید یا این کار را به عنوان هدیه ای از طرف خدمات طلایی شما به مشتریان به صورت رایگان انجام دهید.
مطالب
React 16x - قسمت 28 - احراز هویت و اعتبارسنجی کاربران - بخش 3 - فراخوانی منابع محافظت شده و مخفی کردن عناصر صفحه
ارسال خودکار هدرهای ویژه‌ی Authorization، به سمت سرور

در برنامه‌ی backend این سری (که از انتهای مطلب قابل دریافت است)، به Controllers\MoviesController.cs مراجعه کرده و متدهای Get/Delete/Create آن‌را با فیلتر [Authorize] مزین می‌کنیم تا دسترسی به آن‌ها، تنها به کاربران لاگین شده‌ی در سیستم، محدود شود. در این حالت اگر به برنامه‌ی React مراجعه کرده و برای مثال سعی در ویرایش رکوردی کنیم، اتفاقی رخ نخواهد داد:


علت را نیز در برگه‌ی network کنسول توسعه دهندگان مرورگر، می‌توان مشاهده کرد. این درخواست از سمت سرور با Status Code: 401، برگشت خورده‌است. برای رفع این مشکل باید JSON web token ای را که در حین لاگین، از سمت سرور دریافت کرده بودیم، به همراه درخواست خود، مجددا به سمت سرور ارسال کنیم. این ارسال نیز باید به صورت یک هدر مخصوص با کلید Authorization و مقدار "Bearer jwt" باشد.
به همین جهت ابتدا به src\services\authService.js مراجعه کرده و متدی را برای بازگشت JWT ذخیره شده‌ی در local storage به آن اضافه می‌کنیم:
export function getLocalJwt(){
  return localStorage.getItem(tokenKey);
}
سپس به src\services\httpService.js مراجعه کرده و از آن استفاده می‌کنیم:
import * as auth from "./authService";

axios.defaults.headers.common["Authorization"] = "Bearer " + auth.getLocalJwt();
کار این یک سطر که در ابتدای ماژول httpService قرار می‌گیرد، تنظیم هدرهای پیش‌فرض تمام انواع درخواست‌های ارسالی توسط Axios است. البته می‌توان از حالت‌های اختصاصی‌تری نیز مانند فقط post، بجای common استفاده کرد. برای نمونه در تنظیم فوق، تمام درخواست‌های HTTP Get/Post/Delete/Put ارسالی توسط Axios، دارای هدر Authorization که مقدار آن به ثابتی شروع شده‌ی با Bearer و سپس مقدار JWT دریافتی از سرور تنظیم می‌شود، خواهند بود.

مشکل! اگر برنامه را در این حالت اجرا کنید، یک چنین خطایی را مشاهده خواهید کرد:
Uncaught ReferenceError: Cannot access 'tokenKey' before initialization
علت اینجا است که سرویس httpService، دارای ارجاعی به سرویس authService شده‌است و برعکس (در httpService، یک import از authService را داریم و در authService، یک import از httpService را)! یعنی یک وابستگی حلقوی و دو طرفه رخ‌داده‌است.
برای رفع این خطا باید ابتدا مشخص کنیم که کدامیک از این ماژول‌ها، اصلی است و کدامیک باید وابسته‌ی به دیگری باشد. در این حالت httpService، ماژول اصلی است و بدون آن و با نبود امکان اتصال به backend، دیگر authService قابل استفاده نخواهد بود.
به همین جهت به httpService مراجعه کرده و import مربوط به authService را از آن حذف می‌کنیم. سپس در همینجا متدی را برای تنظیم هدر Authorizationاضافه کرده و آن‌را به لیست default exports این ماژول نیز اضافه می‌کنیم:
function setJwt(jwt) {
  axios.defaults.headers.common["Authorization"] = "Bearer " + jwt;
}

//...

export default {
  // ...
  setJwt
};
در آخر، در authService که ارجاعی را به httpService دارد، فراخوانی متد setJwt را در ابتدای ماژول، انجام خواهیم داد:
http.setJwt(getLocalJwt());
به این ترتیب، وابستگی حلقوی بین این دو ماژول برطرف می‌شود و اکنون این authService است که به httpService وابسته‌است و نه برعکس.

تا اینجا اگر تغییرات را ذخیره کرده و سعی در ویرایش یکی از رکوردهای فیلم‌های نمایش داده شده کنیم، این‌کار با موفقیت انجام می‌شود؛ چون اینبار درخواست ارسالی، دارای هدر ویژه‌ی authorization است:



روش بررسی انقضای توکن‌ها در سمت کلاینت

اگر JWT قدیمی و منقضی شده‌ی از روز گذشته را آزمایش کنید، باز هم از سمت سرور، Status Code: 401 دریافت خواهد شد. اما اینبار در لاگ‌های برنامه‌ی سمت سرور، OnChallenge error مشخص است. در این حالت باید یکبار logout کرد تا JWT قدیمی حذف شود. سپس نیاز به لاگین مجدد است تا یک JWT جدید دریافت گردد. می‌توان اینکار را پیش از ارسال اطلاعات به سمت سرور، در سمت کلاینت نیز بررسی کرد:
function checkExpirationDate(user) {
  if (!user || !user.exp) {
    throw new Error("This access token doesn't have an expiration date!");
  }

  user.expirationDateUtc = new Date(0); // The 0 sets the date to the epoch
  user.expirationDateUtc.setUTCSeconds(user.exp);

  const isAccessTokenTokenExpired =
    user.expirationDateUtc.valueOf() < new Date().valueOf();
  if (isAccessTokenTokenExpired) {
    throw new Error("This access token is expired!");
  }
}
در اینجا user، همان شیء حاصل از const user = jwtDecode(jwt) است که در قسمت قبل به آن پرداختیم. سپس خاصیت exp آن با زمان جاری مقایسه شده و در صورت وجود مشکلی، استثنایی را صادر می‌کند. می‌توان این متد را پس از فراخوانی jwtDecode، قرار داد.


محدود کردن حذف رکوردهای فیلم‌ها به نقش Admin در Backend

تا اینجا تمام کاربران وارد شده‌ی به سیستم، می‌توانند علاوه بر ویرایش فیلم‌ها، آن‌ها را نیز حذف کنند. به همین جهت می‌خواهیم دسترسی حذف را از کاربرانی که ادمین نیستند، بگیریم. برای این منظور، در سمت سرور کافی است در کنترلر MoviesController، ویژگی [Authorize(Policy = CustomRoles.Admin)] را به اکشن متد Delete، اضافه کنیم. به این ترتیب اگر کاربری در سیستم ادمین نبود و درخواست حذف رکوردی را صادر کرد، خطای 403 را از سمت سرور دریافت می‌کند:


در برنامه‌ی مثال backend این سری، در فایل Services\UsersDataSource.cs، یک کاربر ادمین پیش‌فرض ثبت شده‌است. مابقی کاربرانی که به صورت معمولی در سایت ثبت نام می‌کنند، ادمین نیستند.
در این حالت اگر کاربری ادمین بود، چون در توکن او که در فایل Services\TokenFactoryService.cs صادر می‌شود، یک User Claim ویژه‌ی از نوع Role و با مقدار Admin وجود دارد:
if (user.IsAdmin)
{
   claims.Add(new Claim(ClaimTypes.Role, CustomRoles.Admin, ClaimValueTypes.String, _configuration.Value.Issuer));
}
این مقدار، در payload توکن نهایی او نیز ظاهر خواهد شد:
{
  // ...
  "http://schemas.microsoft.com/ws/2008/06/identity/claims/role": "Admin",
  // ...
}
بنابراین هربار که برنامه‌ی React ما، هدر Bearer jwt را به سمت سرور ارسال می‌کند، فیلتر Authorize محدود شده‌ی به نقش ادمین، این نقش را در صورت وجود در توکن او، پردازش کرده و دسترسی‌های لازم را به صورت خودکار صادر می‌کند و همانطور که پیشتر نیز عنوان شد، اگر کاربری این نقش را به صورت دستی به توکن ارسالی به سمت سرور اضافه کند، به دلیل دسترسی نداشتن به کلیدهای خصوصی تولید مجدد امضای دیجیتال توکن، درخواست او در سمت سرور تعیین اعتبار نشده و برگشت خواهد خورد.


نکته 1: اگر در اینجا چندین بار یک User Claim را با مقادیر متفاوتی، به لیست claims اضافه کنیم، مقادیر آن در خروجی نهایی، به شکل یک آرایه ظاهر می‌گردند.

نکته 2: پیاده سازی سمت سرور backend این سری، یک باگ امنیتی مهم را دارد! در حین ثبت نام، کاربران می‌توانند مقدار خاصیت isAdmin شیء User را:
    public class User : BaseModel
    {
        [Required, MinLength(2), MaxLength(50)]
        public string Name { set; get; }

        [Required, MinLength(5), MaxLength(255)]
        public string Email { set; get; }

        [Required, MinLength(5), MaxLength(1024)]
        public string Password { set; get; }

        public bool IsAdmin { set; get; }
    }
خودشان دستی تنظیم کرده و ارسال کنند تا به صورت ادمین ثبت شوند! به این مشکل مهم، اصطلاحا mass assignment گفته می‌شود.
راه حل اصولی مقابله‌ی با آن، داشتن یک DTO و یا ViewModel خاص قسمت ثبت نام و جدا کردن مدل متناظر با موجودیت User، از شیءای است که اطلاعات نهایی را از کاربر، دریافت می‌کند. شیءای که اطلاعات را از کاربر دریافت می‌کند، نباید دارای خاصیت isAdmin قابل تنظیم در حین ثبت نام معمولی کاربران سایت باشد. یک روش دیگر حل این مشکل، استفاده از ویژگی Bind و ذکر صریح نام خواصی است که قرار است bind شوند و نه هیچ خاصیت دیگری از شیء User:
[HttpPost]
public ActionResult<User> Create(
            [FromBody]
            [Bind(nameof(Models.User.Name), nameof(Models.User.Email), nameof(Models.User.Password))]
            User data)
        {
و یا حتی می‌توان ویژگی [BindNever] را بر روی خاصیت IsAdmin، در مدل User قرار داد.

نکته 3: اگر می‌خواهید در برنامه‌ی React، با مواجه شدن با خطای 403 از سمت سرور، کاربر را به یک صفحه‌ی عمومی «دسترسی ندارید» هدایت کنید، می‌توانید از interceptor سراسری که در قسمت 24 تعریف کردیم، استفاده کنید. در اینجا status code = 403 را جهت history.push به یک آدرس access-denied سفارشی و جدید، پردازش کنید.


نمایش یا مخفی کردن المان‌ها بر اساس سطوح دسترسی کاربر وارد شده‌ی به سیستم

می‌خواهیم در صفحه‌ی نمایش لیست فیلم‌ها، دکمه‌ی new movie را که بالای صفحه قرار دارد، به کاربرانی که لاگین نکرده‌اند، نمایش ندهیم. همچنین نمی‌خواهیم اینگونه کاربران، بتوانند فیلمی را ویرایش و یا حذف کنند؛ یعنی لینک به صفحه‌ی جزئیات ویرایشی فیلم‌ها و ستونی که دکمه‌ها‌ی حذف هر ردیف را نمایش می‌دهد، به کاربران وارد نشده‌ی به سیستم نمایش داده نشوند.

در قسمت قبل، در فایل app.js، شیء currentUser را به state اضافه کردیم و با استفاده از ارسال آن به کامپوننت NavBar:
<NavBar user={this.state.currentUser} />
 نام کاربر وارد شده‌ی به سیستم را نمایش دادیم. با استفاده از همین روش می‌توان شیء currentUser را به کامپوننت Movies ارسال کرد و سپس بر اساس محتوای آن، قسمت‌های مختلف صفحه را مخفی کرد و یا نمایش داد. البته در اینجا (در فایل app.js) خود کامپوننت Movies درج نشده‌است؛ بلکه مسیریابی آن‌را تعریف کرده‌ایم که با روش ارسال پارامتر به یک مسیریابی، در قسمت 15، قابل تغییر و پیاده سازی است:
<Route
   path="/movies"
   render={props => <Movies {...props} user={this.state.currentUser} />}
/>
در اینجا برای ارسال props به یک کامپوننت، نیاز است از ویژگی render استفاده شود. سپس پارامتر arrow function را به همان props تنظیم می‌کنیم. همچنین با استفاده از spread operator، این props را در المان JSX تعریف شده، گسترده و تزریق می‌کنیم؛ تا از سایر خواص پیشینی که تزریق شده بودند مانند history، location و match، محروم نشویم و آن‌ها را از دست ندهیم. در نهایت المان کامپوننت مدنظر را همانند روش متداولی که برای تعریف تمام کامپوننت‌های React و تنظیم ویژگی‌های آن‌ها استفاده می‌شود، بازگشت می‌دهیم.

پس از این تغییر به فایل src\components\movies.jsx مراجعه کرده و شیء user را در متد رندر، دریافت می‌کنیم:
class Movies extends Component {
  // ...

  render() {
    const { user } = this.props;
    // ...
اکنون که در کامپوننت Movies به این شیء user دسترسی پیدا کردیم، توسط آن می‌توان قسمت‌های مختلف صفحه را مخفی کرد و یا نمایش داد:
{user && (
  <Link
    to="/movies/new"
    className="btn btn-primary"
    style={{ marginBottom: 20 }}
  >
    New Movie
  </Link>
)}
با این تغییر، اگر شیء user مقدار دهی شده باشد، عبارت پس از &&، در صفحه درج خواهد شد و برعکس:


در این تصویر همانطور که مشخص است، کاربر هنوز به سیستم وارد نشده‌است؛ بنابراین به علت null بودن شیء user، دکمه‌ی New Movie را مشاهده نمی‌کند.


روش دریافت نقش‌های کاربر وارد شده‌ی به سیستم در سمت کلاینت

همانطور که پیشتر در مطلب جاری عنوان شد، نقش‌های دریافتی از سرور، یک چنین شکلی را در jwtDecode نهایی (یا user در اینجا) دارند:
{
  // ...
  "http://schemas.microsoft.com/ws/2008/06/identity/claims/role": "Admin",
  // ...
}
که البته اگر چندین Role تعریف شده باشند، مقادیر آن‌ها در خروجی نهایی، به شکل یک آرایه ظاهر می‌گردد. بنابراین برای بررسی آن‌ها می‌توان نوشت:
function addRoles(user) {
  const roles =
    user["http://schemas.microsoft.com/ws/2008/06/identity/claims/role"];
  if (roles) {
    if (Array.isArray(roles)) {
      user.roles = roles.map(role => role.toLowerCase());
    } else {
      user.roles = [roles.toLowerCase()];
    }
  }
}
کار این متد، دریافت نقش و یا نقش‌های ممکن از jwtDecode، و بازگشت آن‌ها (افزودن آن‌ها به صورت یک خاصیت جدید، به نام roles، به شیء user دریافتی) به صورت یک آرایه‌ی با عناصری LowerCase است. سپس اگر نیاز به بررسی نقش‌، یا نقش‌های کاربری خاص بود، می‌توان از یکی از متدهای زیر استفاده کرد:
export function isAuthUserInRoles(user, requiredRoles) {
  if (!user || !user.roles) {
    return false;
  }

  if (user.roles.indexOf(adminRoleName.toLowerCase()) >= 0) {
    return true; // The `Admin` role has full access to every pages.
  }

  return requiredRoles.some(requiredRole => {
    if (user.roles) {
      return user.roles.indexOf(requiredRole.toLowerCase()) >= 0;
    } else {
      return false;
    }
  });
}

export function isAuthUserInRole(user, requiredRole) {
  return isAuthUserInRoles(user, [requiredRole]);
}
متد isAuthUserInRoles، آرایه‌ای از نقش‌ها را دریافت می‌کند و سپس بررسی می‌کند که آیا کاربر انتخابی، دارای این نقش‌ها هست یا خیر و متد isAuthUserInRole، تنها یک نقش را بررسی می‌کند.
در این کدها، adminRoleName به صورت زیر تامین شده‌است:
import { adminRoleName, apiUrl } from "../config.json";
یعنی محتویات فایل config.json تعریف شده را به صورت زیر با افزودن نام نقش ادمین، تغییر داده‌ایم:
{
  "apiUrl": "https://localhost:5001/api",
  "adminRoleName": "Admin"
}


عدم نمایش ستون Delete ردیف‌های لیست فیلم‌ها، به کاربرانی که Admin نیستند

اکنون که امکان بررسی نقش‌های کاربر لاگین شده‌ی به سیستم را داریم، می‌خواهیم ستون Delete ردیف‌های لیست فیلم‌ها را فقط به کاربری که دارای نقش Admin است، نمایش دهیم. برای اینکار نیاز به دریافت شیء user، در src\components\moviesTable.jsx وجود دارد. یک روش دریافت کاربر جاری وارد شده‌ی به سیستم، همانی است که تا به اینجا بررسی کردیم: شیء currentUser را به صورت props، از بالاترین کامپوننت، به پایین‌تر کامپوننت موجود در component tree ارسال می‌کنیم. روش دیگر اینکار، دریافت مستقیم کاربر جاری از خود src\services\authService.js است و ... اینکار ساده‌تر است! به علاوه اینکه همیشه بررسی تاریخ انقضای توکن را نیز به صورت خودکار انجام می‌دهد و در صورت انقضای توکن، کاربر را در قسمت catch متد getCurrentUser، از سیستم خارج خواهد کرد.
بنابراین در src\components\moviesTable.jsx، ابتدا authService را import می‌کنیم:
import * as auth from "../services/authService";
در ادامه ابتدا تعریف ستون حذف را از آرایه‌ی columns خارج کرده و تبدیل به یک خاصیت می‌کنیم. یعنی در ابتدای کار، چنین ستونی تعریف نشده‌است:
class MoviesTable extends Component {
  columns = [ ... ];
  // ...

  deleteColumn = {
    key: "delete",
    content: movie => (
      <button
        onClick={() => this.props.onDelete(movie)}
        className="btn btn-danger btn-sm"
      >
        Delete
      </button>
    )
  };
در آخر در متد سازنده‌ی این کامپوننت، کاربر جاری را از authService دریافت کرده و اگر این کاربر دارای نقش Admin بود، ستون deleteColumn را به لیست ستون‌های موجود، اضافه می‌کنیم تا نمایش داده شود:
  constructor() {
    super();
    const user = auth.getCurrentUser();
    if (user && auth.isAuthUserInRole(user, "Admin")) {
      this.columns.push(this.deleteColumn);
    }
  }
اکنون برای آزمایش برنامه، یکبار از آن خارج شوید؛ دیگر نباید ستون Delete نمایش داده شود. همچنین یکبار هم تحت عنوان یک کاربر معمولی در سایت ثبت نام کنید. این کاربر نیز چنین ستونی را مشاهده نمی‌کند.

کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-28-backend.zip و sample-28-frontend.zip
مطالب
با HttpHandler بیشتر آشنا شوید
در  مقاله قبل توضیح دادیم که وظیفه httphandler رندر و پردازش خروجی یک درخواست هست؛ حالا در این مقاله قصد داریم که مفهوم httphandler را بیشتر بررسی کنیم.

HttpHandler
برای تهیه‌ی یک httphandler، باید کلاسی را بر اساس اینترفیس IHttpHandler پیاده سازی کنیم و بعدا آن را در web.config برنامه معرفی کنیم. برای پیاده سازی این اینترفیس، به یک متد به اسم ProcessRequest با یک پارامتر از نوع HttpContext و یک پراپرتی به اسم IsReusable نیاز داریم که مقدار برگشتی این پراپرتی را false بگذارید؛ بعدا خواهم گفت چرا اینکار را می‌کنیم. نحوه‌ی پیاده‌سازی یک httphandler به شکل زیر است:
public class MyHttpHandler : IHttpHandler
{
    public void ProcessRequest(HttpContext context)
    {        
    }

    public bool IsReusable
    {
        get { return false; }
    }
}
با استفاده از شیء context می‌توان به دو شیء httpresponse و httprequest دسترسی داشت. تکه کد زیر مثالی است در مورد نحوه‌ی تغییر در محتوای سایت:
public class MyHttpHandler : IHttpHandler
{
    public void ProcessRequest(HttpContext context)
    {
        HttpResponse response = context.Response;
        HttpRequest request = context.Request;

        response.Write("Every Page has a some text like this");
    }

    public bool IsReusable
    {
        get { return false; }
    }
}
بگذارید همین کد ساده را در وب کانفیگ معرفی کنیم:
<system.web>
  <httpHandlers>
      <add verb="*" path="*.aspx" type="MyHttpHandler"/>
  </httpHandlers>
</system.web>
اگر نسخه IIS شما همانند نسخه‌ی من باشد، نباید هیچ تغییری مشاهده کنید؛ زیرا کد بالا فقط در مورد نسخه‌ی IIS6 صدق می‌کند و برای نسخه‌های IIS 7 به بعد باید به شیوه زیر عمل کنید:
<configuration>
  <system.web>
    <httpHandlers>

  <add name="myhttphandler" verb="*" path="*.aspx" type="MyHttpHandler"/>

    </httpHandlers>
  </system.web>
</configuration>
خروجی نهایی باید تنها این متن باشد: Every Page has a some text like this 
گزینه Type که نام کلاس می‌باشد و اگر کلاس داخل یک فضای نام قرار گرفته باشد، باید اینطور نوشت : namespace.ClassName  
گزینه verb شامل مقادیری چون Get,Post,Head,Putو Delete می‌باشد و httphandler را فقط برای این نوع درخواست‌ها اجرا می‌کند و در صورتیکه بخواهید چندتا از آن‌ها را استفاده کنید، با , از هم جدا می‌شوند. مثلا Get,post و درصورتیکه همه‌ی گزینه‌ها را بخواهید علامت * را میتوان استفاده کرد. 
 گزینه‌ی path این امکان را به شما می‌دهد که مسیر و نوع فایل‌هایی را که قصد دارید روی آن‌ها فقط اجرا شود، مشخص کنید و ما در قطعه کد بالا گفته‌ایم که تنها روی فایل‌هایی با پسوند aspx اجرا شود و چون مسیری هم ذکر نکردیم برای همه‌ی مسیرها قابل اجراست. یکی از مزیت‌های دادن پسوند این است که می‌توانید پسوندهای اختصاصی داشته باشید. مثلا پسوند RSS برای فیدهای وب سایتتان. بسیاری از برنامه نویسان به جای استفاده از صفحات aspx از ashx استفاده می‌کنند که به مراتب سبک‌تر از aspx هست و شامل بخش ui نمی‌شود و نتیجه خروجی آن بر اساس کدی که می‌نویسید مشخص می‌شود که میتواند صفحه متنی یا عکس یا xml یا ... باشد. در اینجا در مورد ساخت صفحات ashx توضیح داده شده است. 

  IHttpHandlerFactory
کار این اینترفیس پیاده سازی یک کلاس است که خروجی آن یک کلاس از نوع IHttpHandler هست. اگر دقت کنید در مثال‌های قبلی ما برای معرفی یک هندلر در وب کانفیگ یک سری path را به آن میدادیم و برای نمونه aspx.* را معرفی می‌کردیم؛ یعنی این هندلر را بر روی همه‌ی فایل‌های aspx اجرا کن و اگر دو یا چند هندلر در وب کانفیگ معرفی کنیم و برای همه مسیر aspx را قرار بدهیم، یعنی همه این هندلرها باید روی صفحات aspx اجرا گردند ولی در httphandlerfactory، ما چند هندلر داریم و میخواهیم فقط یکی از آن‌ها بر روی صفحات aspx انجام بگیرد، پس ما یک هندلرفکتوری را برای صفحات aspx معرفی می‌کنیم و در حین اجرا تصمیم می‌گیریم که کدام هندلر را ارسال کنیم.
اجازه بدهید نوشتن این نوع کلاس را آغاز کنیم،ابتدا دو هندلر به نام‌های httphandler1 و httphandler2 می‌نویسیم :
public class MyHttpHandler1 :IHttpHandler
{
   
    public void ProcessRequest(HttpContext context)
    {
        HttpResponse response = context.Response;
        response.Write("this is httphandler1");
    }

    public bool IsReusable
    {
        get { return false; }
    }
}

public class MyHttpHandler2 : IHttpHandler
{

    public void ProcessRequest(HttpContext context)
    {
        HttpResponse response = context.Response;
        response.Write("this is httphandler2");
    }

    public bool IsReusable
    {
        get { return false; }
    }
}
سپس کلاس MyFactory را بر اساس اینترفیس IHttpFactory پیاده سازی می‌کنیم و باید دو متد برای آن صدا بزنیم؛ یکی که هندلر انتخابی را بر میگرداند و دیگری هم برای رها کردن یا آزادسازی یک هندلر هست که در این مقاله کاری با آن نداریم. عموما GC دات نت در این زمینه کارآیی خوبی دارد. در قسمت هندلرهای غیرهمزمان به طور مختصر خواهیم گفت که GC چطور آن‌ها را مدیریت می‌کند. کد زیر نمونه کلاسی است که توسط IHttpFactory پیاده سازی شده است:
public class MyFactory : IHttpHandlerFactory
{
    public IHttpHandler GetHandler(HttpContext context, string requestType, string url, string pathTrasnlated)
    {
        
    }

    public void ReleaseHandler(IHttpHandler handler)
    {
        
    }
}
در متد GetHandler چهار آرگومان وجود دارند که به ترتیب برای موارد زیر به کار می‌روند:
 Context یک شی از کلاس httpcontext که دسترسی ما را برای اشیاء سروری چون response,request,session و... فراهم می‌کند.
 RequestType  مشخص می‌کند که درخواست صفحه به چه صورتی است. این گزینه برای مواردی است که verb بیش از یک مورد را حمایت می‌کند. برای مثال دوست دارید یک هندلر را برای درخواست‌های Get ارسال کنید و هندلر دیگر را برای درخواست‌های نوع Post
 URL مسیر مجازی virtual Path صفحه صدا زده شده 
 PathTranslated مسیر فیزیکی صفحه درخواست کننده را ارسال می‌کند. 
متد GetHandler را بدین شکل می‌نویسیم و میخواهیم همه صفحات aspx هندلر شماره یک را انتخاب کنند و صفحات aspx که نامشان با t شروع می‌شوند، هندلر  شماره دو را انتخاب کند:
 public IHttpHandler GetHandler(HttpContext context, string requestType, string url, string pathTrasnlated)
    {
        string handlername = "MyHttpHandler1";
        if(url.Substring(url.LastIndexOf("/")+1).StartsWith("t"))
        {
            handlername = "MyHttpHandler2";
        }

        try
        {
            return (IHttpHandler) Activator.CreateInstance(Type.GetType(handlername));
        }
        catch (Exception e) 
        {
            throw new HttpException("Error: " + handlername, e);
        }
    }

    public void ReleaseHandler(IHttpHandler handler)
    {
        
    }
}
شی Activator که برای ساخت اشیاء با انتخاب بهترین constructor موجود بر اساس یک نوع Type مشخص به کار می‌رود و خروجی Object را می‌گرداند؛ با یک تبدیل ساده، خروجی به قالب اصلی خود باز میگردد. برای مطالعه بیشتر در مورد این کلاس به اینجا و اینجا مراجعه کنید.
نحوه‌ی تعریف factory در وب کانفیگ مانند قبل است و فقط باید در Type به جای نام هندلر نام فکتوری را نوشت. برنامه را اجرا کنید تا نتیجه آن را ببینیم:
تصویر زیر نتیجه صدا زده شدن فایل default.aspx است:

تصویر زیر نتیجه صدا زده شدن فایل Tours_List.aspx است:

AsyncHttpHandlers
برای اینکه کار این اینترفیس را درک کنید بهتر هست اینجا را مطالعه کنید. در اینجا به خوبی تفاوت متدهای همزمان و غیرهمزمان توضیح داده شده است.
متن زیر خلاصه‌ترین و بهترین توضیح برای این پرسش است، چرا غیرهمزمان؟
در اعمالی که disk I/O و یا network I/O دارند، پردازش موازی و اعمال async به شدت مقیاس پذیری سیستم را بالا می‌برند. به این ترتیب worker thread جاری (که تعداد آن‌ها محدود است)، سریعتر آزاد شده و به worker pool بازگشت داده می‌شود تا بتواند به یک درخواست دیگر رسیده سرویس دهد. در این حالت می‌توان با منابع کمتری، درخواست‌های بیشتری را پردازش کرد. 
موقعی که اینترفیس IHttpAsyncHandler را ارث بری کنید (این اینترفیس نیز از IHttpHandler ارث بری کرده است و دو متد اضافه‌تر دارد)، باید دو متد دیگر را نیز پیاده سازی کنید:
 public IAsyncResult BeginProcessRequest(HttpContext context, AsyncCallback callback, object obj)
    {
        
    }

    public void EndProcessRequest(IAsyncResult result)
    {
        
    }
پراپرتی ISResuable هم موقعی که true برگشت بدهد، باعث می‌شود pooling فعال شده و این هندلر در حافظه باقی بماند و تمامی درخواست‌ها از طریق همین یک نمونه اجرا شوند.
به زبان ساده‌تر، این پراپرتی می‌گوید اگر چندین درخواست از طرف کلاینت‌ها برسد، توسط یک نمونه یا instance از هندلر پردازش خواهند شد؛ چون به طور پیش فرض موقعی که تمام درخواست‌های از pipeline بگذرند، هندلر‌ها توسط httpapplication در یک لیست بازیافت قرار گرفته و همه‌ی آن‌ها با null مقداردهی می‌شوند تا از حافظه پاک شوند ولی اگر این پراپرتی true برگرداند، هندلر مربوطه نال نشده و برای پاسخگویی به درخواست‌های بعدی در حافظه خواهد ماند.
مهمترین مزیت این گزینه، این می‌باشد که کاآیی سیستم را بالا می‌برد و اشیا کمتری به GC پاس می‌شوند. ولی یک عیب هم دارد که این تردهایی که ایجاد می‌کند، امنیت کمتری دارند و باید توسط برنامه نویس این امنیت بالاتر رود. این پراپرتی را در مواقعی که با هندلرهای همزمان کار می‌کنید برابر با false بگذارید چون این گزینه بیشتر بر روی هندلرهای غیرهمزمان اثر دارد و هم اینکه بعضی‌ها توصیه می‌کنند که false بگذارید چون GC مدیریت خوبی در مورد هندلرها دارد و هم این که ارزش یافتن باگ در کد را ندارد.
بر میگردیم سراغ کد نویسی هندلر غیر همزمان. در آخرین قطعه کد نوشته شده، ما دو متد دیگر را پیاده سازی کردیم که یکی از آن‌ها BeginProcessRequest  است و خروجی آن کلاسی است که از اینترفیس IAsyncResult  ارث بری کرده است. پس یک کلاس با ارث بری از این اینترفیس می‌نویسیم و در این کلاس نیاز است که 4 پراپرتی را پیاده سازی کنیم که این کلاس به شکل زیر در خواهد آمد:
public class AsynchOperation : IAsyncResult
{
    private bool _completed;
    private Object _state;
    private AsyncCallback _callback;
    private HttpContext _context;

    bool IAsyncResult.IsCompleted { get { return _completed; } }
    WaitHandle IAsyncResult.AsyncWaitHandle { get { return null; } }
    Object IAsyncResult.AsyncState { get { return _state; } }
    bool IAsyncResult.CompletedSynchronously { get { return false; } }
}
متدهای private اجباری نیستند؛ ولی برای ذخیره مقادیر get و set نیاز است. همانطور که از اسامی آن‌ها پیداست مشخص است که برای چه کاری ساخته شده اند.
خب اجازه بدهید یک تابع سازنده به آن برای مقداردهی اولیه این متغیرهای خصوصی داشته باشیم:
   public AsynchOperation(AsyncCallback callback, HttpContext context, Object state)
    {
        _callback = callback;
        _context = context;
        _state = state;
        _completed = false;
    }
همانطور که می‌بینید موارد موجود در متد BeginProcessRequest را تحویل می‌گیریم تا اطلاعات درخواستی مربوطه را داشته باشیم و مقدار _Completed را هم برابر با false قرار می‌دهیم. سپس نوبت این می‌رسد که ما درخواست را در صف pool قرار دهیم. برای همین تکه کد زیر را اضافه می‌کنیم: 
   public void StartAsyncWork()
    {
        ThreadPool.QueueUserWorkItem(new WaitCallback(StartAsyncTask),null);
    }
با اضافه شدن درخواست به صف، هر موقع درخواست‌های قبلی تمام شوند و callback خودشان را ارسال کنند، نوبت درخواست‌های جدیدتر هم میرسد. StartAsyncTask هم متدی است که وظیفه‌ی اصلی پردازش درخواست را به دوش دارد و موقعی که نوبت درخواست برسد، کدهای این متد اجرا می‌گردد که ما در اینجا مانند مثال اول روی صفحه چیزی نوشتیم:
 private void StartAsyncTask(Object workItemState)
    {

        _context.Response.Write("<p>Completion IsThreadPoolThread is " + Thread.CurrentThread.IsThreadPoolThread + "</p>\r\n");

        _context.Response.Write("Hello World from Async Handler!");
        _completed = true;
        _callback(this);
    }
دو خط اول اطلاعات را چاپ کرده و در خط سوم متغیر _completed را true کرده و در آخر این درخواست را فراخوانی مجدد می‌کنیم تا بگوییم که کار این درخواست پایان یافته‌است؛ پس این درخواست را از صف بیرون بکش و درخواست بعدی را اجرا کن.
نهایتا کل این کلاس را در متد BeginProcessRequest  صدا بزنید:
context.Response.Write("<p>Begin IsThreadPoolThread is " + Thread.CurrentThread.IsThreadPoolThread + "</p>\r\n");
        AsynchOperation asynch = new AsynchOperation(callback, context, obj);
        asynch.StartAsyncWork();
        return asynch;
کل کد مربوطه : (توجه:کدها از داخل سایت msdn برداشته شده است و اکثر کدهای موجود در نت هم به همین قالب می‌نویسند)
public class MyHttpHandler : IHttpAsyncHandler
{
    public IAsyncResult BeginProcessRequest(HttpContext context, AsyncCallback callback, object obj)
    {
        context.Response.Write("<p>Begin IsThreadPoolThread is " + Thread.CurrentThread.IsThreadPoolThread + "</p>\r\n");
        AsynchOperation asynch = new AsynchOperation(callback, context, obj);
        asynch.StartAsyncWork();
        return asynch;
    }

    public void EndProcessRequest(IAsyncResult result)
    {
        
    }
    public void ProcessRequest(HttpContext context)
    {
       throw new InvalidOperationException(); 

    }

    public bool IsReusable
    {
        get { return false; }
    }
}

public class AsynchOperation : IAsyncResult
{
    private bool _completed;
    private Object _state;
    private AsyncCallback _callback;
    private HttpContext _context;

    bool IAsyncResult.IsCompleted { get { return _completed; } }
    WaitHandle IAsyncResult.AsyncWaitHandle { get { return null; } }
    Object IAsyncResult.AsyncState { get { return _state; } }
    bool IAsyncResult.CompletedSynchronously { get { return false; } }

    public AsynchOperation(AsyncCallback callback, HttpContext context, Object state)
    {
        _callback = callback;
        _context = context;
        _state = state;
        _completed = false;
    }


    public void StartAsyncWork()
    {
        
        ThreadPool.QueueUserWorkItem(new WaitCallback(StartAsyncTask),null);

    }
    private void StartAsyncTask(Object workItemState)
    {

        _context.Response.Write("<p>Completion IsThreadPoolThread is " + Thread.CurrentThread.IsThreadPoolThread + "</p>\r\n");

        _context.Response.Write("Hello World from Async Handler!");
        _completed = true;
        _callback(this);
    }

آشنایی با فایل ASHX
در مطالب بالاتر به فایل‌های Ashx اشاره کردیم. این فایل به نام Generic Web Handler شناخته می‌شوند و می‌توانید با Add New Item این نوع فایل‌ها را اضافه کنید. این فایل شامل هیچ UI ایی نمی‌باشد و فقط شامل بخش کد می‌باشد. برای همین نسبت به aspx سبک‌تر بوده و شامل یک directive به اسم  WebHandler@ است.
مایکروسافت در MSDN نوشته است که httphandler‌ها در واقع فرآیندهایی هستند (به این فرایندها بیشتر End Point می‌گویند) که در پاسخ به درخواست‌های رسیده شده توسط asp.net application اجرا می‌شوند و بیشترین درخواست هایی هم که می‌رسد از نوع صفحات Aspx می‌باشد و موقعی که کاربری درخواست صفحه‌ی aspx می‌کند هندلرهای مربوط به page اجرا می‌شوند.
در متن بالا به خوبی روشن هست که ashx به دلیل نداشتن UI، تعداد کمتری از handlerها را در مسیر Pipeline قرار می‌دهند و اجرای آن‌ها سریعتر است. غیر از این دو هندلر aspx و ashx، هندلر توکار دیگری چون asmx که مختص وب سرویس هست و axd مربوط به اعمال trace نیز وجود دارند.

در این لینک که در بالاتر هم درج شده بود یک نمونه هندلر برای نمایش تصویر نوشته است. اگر تصاویرتان را بدین صورت اجرا کنید می‌توان جلوی درخواست‌های رسیده از وب سایت‌های دیگر را سد کرد. برای مثال یک نفر مطالب شما را کپی می‌کند و در داخل وبلاگ یا وب سایتش می‌گذارد و شما در اینجا درخواست‌های رسیده خارج از وب سایت خود را لغو خواهید کرد و تصاویر کپی شده نمایش داده نخواهند شد.
مطالب دوره‌ها
مثال - نمایش درصد پیشرفت عملیات توسط SignalR
برنامه‌های وب در سناریوهای بسیاری نیاز دارند تا درصد پیشرفت عملیاتی را به کاربران گزارش دهند. نمونه ساده آن، گزارش درصد پیشرفت میزان دریافت یک فایل است و یا اعلام درصد انجام یک عملیات طولانی از سمت سرور به کاربر. در ادامه قصد داریم این موضوع را توسط SignalR پیاده سازی کنیم.


نکته‌ای در مورد نگارش‌های مختلف SignalR
اگر برنامه شما قرار است دات نت 4 را پشتیبانی کند، آخرین نگارش SignalR که با آن سازگار است، نگارش 1.1.3 می‌باشد. بنابراین اگر دستور ذیل را اجرا کنید:
 PM> Install-Package Microsoft.AspNet.SignalR
SignalR 2 را نصب می‌کند که با دات نت 4 و نیم به بعد سازگار است.
اگر دستور ذیل را اجرا کنید، SiganlR 1.x را نصب می‌کند که با دات نت 4 به بعد سازگار است:
 PM> Install-Package Microsoft.AspNet.SignalR -Version 1.1.3
پیش فرض این مطلب نیز استفاده از نگارش 1.1.3 می‌باشد تا بازه بیشتری از وب سرورها را شامل شود.
با اینکار Microsoft.AspNet.SignalR.JS نیز به صورت خودکار نصب می‌گردد و به این ترتیب کلاینت جاوا اسکریپتی SiganlR نیز در برنامه قابل استفاده خواهد بود.


تنظیمات فایل Global.asax.cs

سطر فراخوانی متد RouteTable.Routes.MapHubs باید در ابتدای متد Application_Start فایل Global.asax.cs قرار گیرد (پیش از هر تنظیم دیگری). تفاوتی هم نمی‌کند که برنامه وب فرم است یا MVC. به این ترتیب مسیریابی‌های SignalR تنظیم شده و مسیر http://localhost/signalr/hubs قابل استفاده خواهد بود.


تنظیمات اسکریپت‌های سمت کلاینت مورد نیاز

پس از نصب بسته SignalR، سه اسکریپت ذیل باید به ابتدای صفحه وب اضافه شوند تا کلاینت‌های جاوا اسکریپتی SignalR بتوانند با سرور ارتباط برقرار کنند:
 <script src="Scripts/jquery-1.6.4.min.js" type="text/javascript"></script>
<script src="Scripts/jquery.signalR-1.1.3.min.js" type="text/javascript"></script>
<script src="signalr/hubs" type="text/javascript"></script>
این تنظیمات نیز برای هر دو نوع برنامه‌های وب فرم و MVC یکسان است.


تعریف کلاس Hub برنامه

using Microsoft.AspNet.SignalR;

namespace WebFormsSample03.Common
{
    public class ProgressHub : Hub
    {
        /// <summary>
        /// این متد استاتیک تعریف شده تا در برنامه به صورت مستقیم قابل استفاده باشد
        /// یا می‌شد اصلا این متد تعریف نشود و از همان دریافت زمینه هاب در کنترلر استفاده گردد
        /// </summary>        
        public static void UpdateProgressBar(int value, string connectionId)
        {
            var ctx = GlobalHost.ConnectionManager.GetHubContext<ProgressHub>();
            ctx.Clients.Client(connectionId).updateProgressBar(value); //فراخوانی یک متد در سمت کلاینت
        }
    }
}
متدی که در کلاس هاب برنامه تعریف شده، از نوع استاتیک است. از این جهت که می‌خواهیم این متد را در خارج از این هاب و در یک کنترلر Web API فراخوانی کنیم. زمانیکه متدی به صورت استاتیک تعریف می‌شود، ارتباط آن با وهله جاری کلاس یا this قطع خواهد شد. به همین جهت نیاز است تا از طریق متد GlobalHost.ConnectionManager.GetHubContext مجددا به context کلاس هاب دسترسی پیدا کنیم.
البته تعریف این متد در اینجا ضروری نبود. حتی می‌شد بدنه کلاس هاب را خالی تعریف کرد و متد GetHubContext را مستقیما داخل یک کنترلر فراخوانی نمود.
متد UpdateProgressBar، مقدار value را به تنها یک کلاینت که Id آن مساوی connectionId دریافتی است، ارسال می‌کند. این کلاینت باید یک callback جاوا اسکریپتی را جهت تامین متد پویای updateProgressBar تدارک ببیند.


کلاس Web API کنترلر دریافت فایل‌ها

فرقی نمی‌کند که برنامه شما از نوع وب فرم است یا MVC. امکانات Web API در هر دو نوع پروژه، قابل دسترسی است (همان ایده یک ASP.NET واحد).
بنابراین نیاز است یک کنترلر وب API جدید را به پروژه اضافه کرده و محتوای آن را به شکل ذیل تغییر دهیم:
using System.Threading;
using System.Web.Http;
using WebFormsSample03.Common;

namespace WebFormsSample03
{
    public class DownloadRequest
    {
        public string Url { set; get; }
        public string ConnectionId { set; get; }
    }

    public class DownloaderController : ApiController
    {
        public void Post([FromBody]DownloadRequest data)
        {
            //todo: start downloading the data.Url ....

            ProgressHub.UpdateProgressBar(10, data.ConnectionId);
            Thread.Sleep(2000);

            ProgressHub.UpdateProgressBar(40, data.ConnectionId);
            Thread.Sleep(3000);

            ProgressHub.UpdateProgressBar(64, data.ConnectionId);
            Thread.Sleep(2000);

            ProgressHub.UpdateProgressBar(77, data.ConnectionId);
            Thread.Sleep(2000);

            ProgressHub.UpdateProgressBar(92, data.ConnectionId);
            Thread.Sleep(3000);

            ProgressHub.UpdateProgressBar(99, data.ConnectionId);
            Thread.Sleep(2000);

            ProgressHub.UpdateProgressBar(100, data.ConnectionId);
        }
    }
}
اگر برنامه شما وب فرم است، باید تنظیمات مسیریابی ذیل را نیز به آن افزود. در برنامه‌های MVC4 این تنظیم به صورت پیش فرض وجود دارد:
using System;
using System.Web.Http;
using System.Web.Routing;

namespace WebFormsSample03
{
    public class Global : System.Web.HttpApplication
    {
        protected void Application_Start(object sender, EventArgs e)
        {
            // Register the default hubs route: ~/signalr
            RouteTable.Routes.MapHubs();

            RouteTable.Routes.MapHttpRoute(
                name: "DefaultApi",
                routeTemplate: "api/{controller}/{id}",
                defaults: new { id = RouteParameter.Optional }
            );
        }
    }
}
کاری که در این کنترلر انجام شده، شبیه سازی یک عملیات طولانی توسط متد Thread.Sleep است. همچنین این کنترلر، id کلاینت درخواست کننده یک url را نیز دریافت می‌کند. بنابراین می‌توان به نحو بهینه‌ای، تنها نتایج پیشرفت عملیات را به این کلاینت ارسال کرد و نه به سایر کلاینت‌ها.
همچنین در اینجا با توجه به مسیریابی تعریف شده، باید اطلاعات را به آدرس api/Downloader از نوع Post ارسال کرد.


تعریف کلاینت متصل به Hub

در سمت سرور، متد پویای updateProgressBar فراخوانی شده است. اکنون باید این متد را در سمت کلاینت پیاده سازی کنیم:
    <form id="form1" runat="server">
    <div>
    <input id="txtUrl" value="http://www.site.com/file.rar" type="text" />
        <input id="send" type="button" value="start download ..." />
        <br />
        <div id="bar" style="border: #000 1px solid; width:300px;"></div>
    </div>
    </form>
    <script type="text/javascript">
        $(function () {
            $.connection.hub.logging = true; //اطلاعات بیشتری را در جاوا اسکریپت کنسول مرورگر لاگ می‌کند
            var progressHub = $.connection.progressHub; //این نام مستعار پیشتر توسط ویژگی نام هاب تنظیم شده است
            progressHub.client.updateProgressBar = function (value) {
                //متدی که در اینجا تعریف شده دقیقا مطابق نام متد پویایی است که در هاب تعریف شده است
                //به این ترتیب سرور می‌تواند کلاینت را فراخوانی کند
                $("#bar").html(GaugeBar.generate(value));
            };
            $.connection.hub.start() // فاز اولیه ارتباط را آغاز می‌کند
            .done(function () {
                $("#send").click(function () {
                    $("#send").attr('disabled', 'disabled');
                    var myClientId = $.connection.hub.id;
                    // اکنون اتصال برقرار است به سرور
                    $.ajax({
                        type: "POST",
                        contentType: "application/json",
                        url: "/api/Downloader",
                        data: JSON.stringify({ Url: $("#txtUrl").val(), ConnectionId: myClientId })
                    }).success(function () {
                        $("#send").removeAttr('disabled');
                    }).fail(function () {
                        //                    
                    });
                });
            });
        });
    </script>
بر روی این فرم، یک جعبه متنی که Url را دریافت می‌کند و یک دکمه‌ی آغاز کار دریافت این Url، وجود دارد.
در ابتدای کار صفحه، اتصال به progressHub برقرار می‌شود. اگر دقت کنید، نام این هاب با حروف کوچک در اینجا (در سمت کلاینت) آغاز می‌گردد.
سپس با تعریف یک callback به نام progressHub.client.updateProgressBar، پیام‌های دریافتی از طرف سرور را به یک افزونه progress bar جی‌کوئری، برای نمایش ارسال می‌کند.
کار اتصال به رویداد کلیک دکمه‌ی آغاز دریافت فایل، در متد done باید انجام شود. این callback زمانی فراخوانی می‌گردد که کار اتصال به سرور با موفقیت صورت گرفته باشد.
سپس در ادامه توسط jQuery Ajax، اطلاعات Url و همچنین Id کلاینت را به مسیر api/Downloader یا همان web api controller ارسال می‌کنیم.



کدهای کامل این مثال را از اینجا نیز می‌توانید دریافت نمائید:
  WebFormsSample03.zip
نظرات مطالب
چند نکته کاربردی درباره Entity Framework
در حالت Detached (مثل ایجاد یک شیء CLR ساده)
در متد Updateایی که نوشتید، قسمت Find حتما اتفاق می‌افته. چون Tracking خاموش هست (مطابق تنظیماتی که عنوان کردید)، بنابراین Find چیزی رو از کشی که وجود نداره نمی‌تونه دریافت کنه و میره سراغ دیتابیس. ماخذ :
The Find method on DbSet uses the primary key value to attempt to find an entity tracked by the context.
If the entity is not found in the context then a query will be sent to the database to find the entity there.
Null is returned if the entity is not found in the context or in the database.
حالا تصور کنید که در یک حلقه می‌خواهید 100 آیتم رو ویرایش کنید. یعنی 100 بار رفت و برگشت خواهید داشت با این متد Update سفارشی که ارائه دادید. البته منهای کوئری‌های آپدیت متناظر. این 100 تا کوئری فقط Find است.
قسمت Find متد Update شما در حالت detached اضافی است. یعنی اگر می‌دونید که این Id در دیتابیس وجود داره نیازی به Findاش نیست. فقط State اون رو تغییر بدید کار می‌کنه.

در حالت نه آنچنان Detached ! (دریافت یک لیست از Context ایی که ردیابی نداره)
با خاموش کردن Tracking حتما نیاز خواهید داشت تا متد  context.ChangeTracker.DetectChanges رو هم پیش از ذخیره سازی یک لیست دریافت شده از بانک اطلاعاتی فراخوانی کنید. وگرنه چون این اطلاعات ردیابی نمی‌شوند، هر تغییری در آن‌ها، وضعیت Unchanged رو خواهد داشت و نه Detached. بنابراین SaveChanges عمل نمی‌کنه؛ مگر اینکه DetectChanges فراخوانی بشه.

سؤال: این سربار که می‌گن چقدر هست؟ ارزشش رو داره که راسا خاموشش کنیم؟ یا بهتره فقط برای گزارشگیری این کار رو انجام بدیم؟
یک آزمایش:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Data;
using System.Data.Entity;
using System.Data.Entity.Migrations;
using System.Diagnostics;
using System.Linq;

namespace EF_General.Models.Ex21
{
    public abstract class BaseEntity
    {
        public int Id { set; get; }
    }

    public class Factor : BaseEntity
    {
        public int TotalPrice { set; get; }
    }

    public class MyContext : DbContext
    {
        public DbSet<Factor> Factors { get; set; }

        public MyContext() { }
        public MyContext(bool withTracking)
        {
            if (withTracking)
                return;

            this.Configuration.ProxyCreationEnabled = false;
            this.Configuration.LazyLoadingEnabled = false;
            this.Configuration.AutoDetectChangesEnabled = false;
        }

        public void CustomUpdate<T>(T entity) where T : BaseEntity
        {
            if (entity == null)
                throw new ArgumentException("Cannot add a null entity.");


            var entry = this.Entry<T>(entity);
            if (entry.State != EntityState.Detached)
                return;

            /*var set = this.Set<T>(); // این‌ها اضافی است
            //متد فایند اگر اینجا باشه حتما به بانک اطلاعاتی رجوع می‌کنه در حالت منقطع از زمینه و در یک حلقه به روز رسانی کارآیی مطلوبی نخواهد داشت
            T attachedEntity = set.Find(entity.Id);
            if (attachedEntity != null)
            {
                var attachedEntry = this.Entry(attachedEntity);
                attachedEntry.CurrentValues.SetValues(entity);
            }
            else
            {*/
            entry.State = EntityState.Modified;
            //}
        }
    }

    public class Configuration : DbMigrationsConfiguration<MyContext>
    {
        public Configuration()
        {
            AutomaticMigrationsEnabled = true;
            AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
        }

        protected override void Seed(MyContext context)
        {
            if (!context.Factors.Any())
            {
                for (int i = 0; i < 20; i++)
                {
                    context.Factors.Add(new Factor { TotalPrice = i });
                }
            }
            base.Seed(context);
        }
    }

    public class Performance
    {
        public TimeSpan ListDisabledTracking { set; get; }
        public TimeSpan ListNormal { set; get; }
        public TimeSpan DetachedEntityDisabledTracking { set; get; }
        public TimeSpan DetachedEntityNormal { set; get; }
    }

    public static class Test
    {
        public static void RunTests()
        {
            startDb();

            var results = new List<Performance>();
            var runs = 20;
            for (int i = 0; i < runs; i++)
            {
                Console.WriteLine("\nRun {0}", i + 1);

                var tsListDisabledTracking = PerformanceHelper.RunActionMeasurePerformance(() => updateListTotalPriceDisabledTracking());
                var tsListNormal = PerformanceHelper.RunActionMeasurePerformance(() => updateListTotalPriceNormal());
                var tsDetachedEntityDisabledTracking = PerformanceHelper.RunActionMeasurePerformance(() => updateDetachedEntityTotalPriceDisabledTracking());
                var tsDetachedEntityNormal = PerformanceHelper.RunActionMeasurePerformance(() => updateDetachedEntityTotalPriceNormal());
                results.Add(new Performance
                {
                    ListDisabledTracking = tsListDisabledTracking,
                    ListNormal = tsListNormal,
                    DetachedEntityDisabledTracking = tsDetachedEntityDisabledTracking,
                    DetachedEntityNormal = tsDetachedEntityNormal
                });
            }

            var detachedEntityDisabledTrackingAvg = results.Average(x => x.DetachedEntityDisabledTracking.TotalMilliseconds);
            Console.WriteLine("detachedEntityDisabledTrackingAvg: {0} ms.", detachedEntityDisabledTrackingAvg);

            var detachedEntityNormalAvg = results.Average(x => x.DetachedEntityNormal.TotalMilliseconds);
            Console.WriteLine("detachedEntityNormalAvg: {0} ms.", detachedEntityNormalAvg);

            var listDisabledTrackingAvg = results.Average(x => x.ListDisabledTracking.TotalMilliseconds);
            Console.WriteLine("listDisabledTrackingAvg: {0} ms.", listDisabledTrackingAvg);

            var listNormalAvg = results.Average(x => x.ListNormal.TotalMilliseconds);
            Console.WriteLine("listNormalAvg: {0} ms.", listNormalAvg);
        }

        private static void updateDetachedEntityTotalPriceNormal()
        {
            using (var context = new MyContext(withTracking: true))
            {
                var detachedEntity = new Factor { Id = 1, TotalPrice = 10 };

                var attachedEntity = context.Factors.Find(detachedEntity.Id);
                if (attachedEntity != null)
                {
                    attachedEntity.TotalPrice = 100;

                    context.SaveChanges();
                }
            }
        }

        private static void updateDetachedEntityTotalPriceDisabledTracking()
        {
            using (var context = new MyContext(withTracking: false))
            {
                var detachedEntity = new Factor { Id = 2, TotalPrice = 10 };
                detachedEntity.TotalPrice = 200;

                context.CustomUpdate(detachedEntity); // custom update with change tracking disabled.
                context.SaveChanges();
            }
        }

        private static void updateListTotalPriceNormal()
        {
            using (var context = new MyContext(withTracking: true))
            {
                foreach (var item in context.Factors)
                {
                    item.TotalPrice += 10; // normal update with change tracking enabled.
                }
                context.SaveChanges();
            }
        }

        private static void updateListTotalPriceDisabledTracking()
        {
            using (var context = new MyContext(withTracking: false))
            {
                foreach (var item in context.Factors)
                {
                    item.TotalPrice += 10;
                    //نیازی به این دو سطر نیست
                    //context.ChangeTracker.DetectChanges();  // هربار باید محاسبه صورت گیرد در غیراینصورت وضعیت تغییر نیافته گزارش می‌شود
                    //context.CustomUpdate(item); // custom update with change tracking disabled.
                }
                context.ChangeTracker.DetectChanges();  // در غیراینصورت وضعیت تغییر نیافته گزارش می‌شود
                context.SaveChanges();
            }
        }

        private static void startDb()
        {
            Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<MyContext, Configuration>());
            // Forces initialization of database on model changes.
            using (var context = new MyContext())
            {
                context.Database.Initialize(force: true);
            }
        }
    }

    public class PerformanceHelper
    {
        public static TimeSpan RunActionMeasurePerformance(Action action)
        {
            var stopwatch = new Stopwatch();
            stopwatch.Start();

            action();

            stopwatch.Stop();
            return stopwatch.Elapsed;
        }
    }
}
نتیجه این آزمایش بعد از 20 بار اجرا و اندازه گیری:
 detachedEntityDisabledTrackingAvg: 22.32089 ms.
detachedEntityNormalAvg: 54.546815 ms.
listDisabledTrackingAvg: 413.615445 ms.
listNormalAvg: 393.194625 ms.
در حالت کار با یک شیء ساده، به روز رسانی حالت منقطع بسیار سریعتر است (چون یکبار رفت و برگشت کمتری داره به دیتابیس).
در حالت کار با لیستی از اشیاء دریافت شده از بانک اطلاعاتی، به روز رسانی حالت متصل به Context سریعتر است.
مطالب
پیاده سازی پروژه‌های React با TypeScript - قسمت دوم - تعیین نوع‌های پیشرفته‌تر props
در قسمت قبل با معرفی نوع props توسط TypeScript، مجبور به تکمیل اجباری تک تک آن‌ها شدیم؛ اما در React می‌توان props را به صورت اختیاری و یا با مقادیری پیش‌فرض نیز تعریف کرد.


روش تعیین props پیش‌فرض توسط TypeScript

اگر بخواهیم توسط روش‌های خود React، مقادیر پیش‌فرض props را تعیین کنیم، می‌توان از defaultProps به صورت زیر با تعریف یک شیء جاوا اسکریپتی از پیش مقدار دهی شده، استفاده کرد:
Head.defaultProps = {
   title: "Hello",
   isActive: true
};
اما در حالت استفاده‌ی از TypeScript و یا حتی نگارش ES6 آن (React در حالت پیش‌فرض آن)، می‌توان مقادیر پیش‌فرض props را با مقدار دهی مستقیم متغیرهای حاصل از Object Destructuring آن، تعیین کرد:
type Props = {
  title: string;
  isActive: boolean;
};

export const Head = ({ title = "Hello", isActive = true }: Props) => {
در اینجا هر متغیری که با مقداری پیش‌فرض، مقدار دهی شده باشد، اختیاری در نظر گرفته شده و اگر دارای مقدار پیش‌فرضی نباشد، باید به صورت اجباری در حین تعریف المان این کامپوننت، ذکر شود.
در این حالت انتظار داریم که در حین استفاده و تعریف المان کامپوننت Head، اگر برای مثال ویژگی isActive را ذکر نکردیم، کامپایلر TypeScript خطایی را گزارش نکند؛ که اینطور نیست:


هنوز هم در اینجا می‌توان خطای عدم تعریف خاصیت isActive را مشاهده کرد. برای رفع این مشکل، به صورت زیر عمل می‌کنیم:
type Props = {
  title: string;
  isActive?: boolean;
};

export const Head = ({ title, isActive = true }: Props) => {
در حین تعریف یک type، اگر خاصیتی با علامت ? ذکر شود، به معنای اختیاری بودن آن است. همچنین در اینجا مقدار پیش‌فرض title را هم حذف کرده‌ایم تا تعریف آن اجباری شود. بنابراین در typeها، تمام خواص اجباری هستند؛ مگر اینکه توسط ? به صورت اختیاری تعریف شوند. این مورد هم مزیتی است که در ابتدای طراحی props یک کامپوننت، باید در مورد اختیاری و یا اجباری بودن آن‌ها بیشتر فکر کرد. همچنین نیازی به استفاده از روش‌های غیراستانداردی مانند Head.defaultProps خود React نیست. ذکر مقدار پیش‌فرض متغیرهای حاصل از Object Destructuring، جزئی از جاوااسکریپت استاندارد است و یا مشخص سازی خواص اختیاری در TypeScript، فقط مختص به پروژه‌های React نیست و در همه جا به همین شکل کاربرد دارد.
اکنون با تعریف isActive?: boolean، دیگر شاهد نمایش خطایی در حین تعریف المان Head، بدون ذکر خاصیت isActive، نخواهیم بود.


تعریف انواع و اقسام نوع‌های props

تا اینجا نوع‌های ساده‌ای مانند string و boolean و همچنین نحوه‌ی تعریف اجباری و اختیاری آن‌ها را بررسی کردیم. در ادامه یک نمونه‌ی کامل‌تر را مشاهده می‌کنید:
type User = {
  name: string;
};

type Props = {
  title: string;
  isActive?: boolean;
  count: number;
  options: string[];
  status: "loading" | "loaded";
  thing: {};
  thing2: {
    name: string;
  };
  user: User;
  func: () => void;
};
- در ابتدا نوع‌های متداولی مانند number و string ذکر شده‌اند.
- سپس نحوه‌ی تعریف آرایه‌ای از رشته‌ها را مشاهده می‌کنید.
- یا می‌توان مقدار یک خاصیت را تنها به مقادیری خاص محدود کرد؛ مانند خاصیت status در اینجا و اگر در حین مقدار دهی این خاصیت، از مقدار دیگری استفاده شود، تایپ‌اسکریپت، خطایی را صادر می‌کند.
- در ادامه سه روش تعریف اشیاء تو در تو را مشاهده می‌کنید؛ خاصیت thing از نوع یک شیء خالی تعریف شده‌است (بجای آن می‌توان از نوع object هم استفاده کرد). خاصیت thing2 از نوع یک شیء که دارای خاصیت رشته‌ای name است، تعریف شده و یا بهتر است این نوع تعاریف را به یک type مستقل دیگر مانند User منتقل کرد و سپس از آن جهت تعیین نوع خاصیتی مانند user استفاده نمود.
- در اینجا حتی می‌توان یک خاصیت را که از نوع یک تابع است، تعریف کرد. در این تعریف، void نوع خروجی آن است.


روش تعریف props تابعی در TypeScript

برای بررسی روش تعریف نوع توابع ارسالی از طریق props، ابتدا کامپوننت جدید src\components\Button.tsx را ایجاد می‌کنیم. سپس آن‌را به صورت زیر تکمیل خواهیم کرد:
import React from "react";

type Props = {
  // onClick(): string;  method returns string
  // onClick(): void  method returns nothing;
  // onClick(text: string): void; method with params
  // onClick: () => void; function returns nothing
  onClick: (text: string) => void; // function with params
};

export const Button = ({ onClick }: Props) => {
  return <button onClick={() => onClick("hi")}>Click Me</button>;
};
در این کامپوننت، متغیر onClick حاصل از Object Destructuring شیء props دریافتی، یک تابع است که قرار است با کلیک بر روی دکمه‌ای که در این کامپوننت قرار دارد، پیامی را به کامپوننت والد ارسال کند.
با توجه به تعریف { onClick }، در همان لحظه، خطای any بودن نوع آن از طرف TypeScript گزارش داده می‌شود. بنابراین نوع جدید Props را ایجاد کرده و برای onClick، نوع متناسبی را تعریف می‌کنیم. در اینجا 4 روش مختلف تعریف نوع function را در TypeScript مشاهده می‌کنید؛ دو حالت آن با ذکر پرانتزها و درج امضای متد انجام شده و دو حالت دیگر به کمک arrow functions پیاده سازی شده‌اند.
برای نمونه آخرین حالت تعریف شده از روش arrow functions استفاده می‌کند که متداول‌ترین روش تعریف نوع توابع است (چون عنوان می‌کند که نوع onClick، یک تابع است و آن‌را شبیه به یک متد معمولی نمایش نمی‌دهد) که در آن در ابتدا امضای پارامترهای این تابع مشخص شده‌اند و در ادامه پس از <=، نوع خروجی این تابع تعریف شده‌است که void می‌باشد (این تابع چیزی را بر نمی‌گرداند).

در آخر، تعریف المان آن‌را به صورت زیر به فایل src\App.tsx اضافه می‌کنیم که onClick آن یک مقدار را دریافت کرده و سپس آن‌را در کنسول نمایش می‌دهد.
البته خروجی از نوع void، در اینجا بسیار معمول است؛ چون هدف از این نوع توابع بیشتر ارسال مقادیری به کامپوننت در برگیرنده‌ی آن‌ها است (مانند value در اینجا) و اگر برای مثال خروجی رشته‌ای را داشته باشند، باید در حین درج و تعریف المان آن‌ها، برای نمونه یک "return "value1 را هم در انتهای کار قرار داد که عملا استفاده‌ای ندارد و بی‌معنا است:
import { Button } from "./components/Button";
import { Head } from "./components/Head";
// ...

function App() {
  return (
    <div className="App">
      <Head title="Hello" />
      <Button
        onClick={(value) => {
          console.log(value);
        }}
      />
  // ...
مطالب
ترفندهای یونیکد برای زبان‌های راست به چپ
آشنایی با RLE

الگوریتم پردازش دوطرفه‌ی یونیکد، جهت و سمت نمایش متن را بر اساس خواص جهتی هر حرف مشخص می‌کند. در این حالت اگر متن مورد نمایش، انگلیسی و یا فارسی خالص باشند به خوبی عمل می‌کند؛ اما اگر ترکیب این دو را در یک  رشته داشته باشیم، نیاز است نحوه‌ی جهت گیری و نمایش حروف را به Unicode bidirectional algorithm معرفی کنیم. این نوع مشکلات را فارسی زبان‌ها در حین نمایش ترکیبی از متن فارسی و انگلیسی در Tooltips، برنامه‌های نمایش زیرنویس‌های فیلم‌ها، برنامه‌های گزارشگیری و امثال آن به وفور مشاهده می‌کنند.
راه حل استاندارد یونیکد آن، استفاده از حروف نامرئی یونیکد است که جهت نمایشی متن جاری را بازنویسی می‌کنند:
U+202A:   LEFT-TO-RIGHT EMBEDDING (LRE)
U+202B:   RIGHT-TO-LEFT EMBEDDING (RLE)
U+202D:   LEFT-TO-RIGHT OVERRIDE (LRO)
U+202E:   RIGHT-TO-LEFT OVERRIDE (RLO)
U+202C:   POP DIRECTIONAL FORMATTING (PDF)
برای مثال حرف یونیکد نامرئی U202B به این معنا است: «از این لحظه به بعد تا اطلاع ثانوی، متن نمایش داده شده راست به چپ است؛ صرفنظر از خواص جهتی حروف مورد استفاده».
این تا اطلاع ثانوی یا POP نیز توسط حرف U202C مشخص شده و به پایان می‌رسد. به عبارتی یونیکد شبیه به یک پشته یا Stack عمل می‌کند.


مثال اول
عبارت «متن فارسی به همراه جمله‌ی this is a test انگلیسی» را در نظر بگیرید. اکنون فرض کنید می‌خواهیم از آن جهت ارائه یک فایل readme مخصوص GitHub با فرمت mark down یا md استفاده کنیم:


همانطور که ملاحظه می‌کنید، جمله معکوس شده‌است. برای رفع این مشکل می‌توان از کاراکتر نامرئی یونیکد 202b استفاده کرد. البته در mark down امکان تعریف ساده‌تر این کاراکتر به صورت ذیل نیز پیش بینی شده‌است:
 &#x202b;



مثال دوم

اغلب نمایشگرهای چپ به راست متون نیز در حالت پیش فرض، عبارت مثال اول را معکوس نمایش می‌دهند:


اگر از notepad استفاده کنید، به صورت توکار امکان افزودن RLE را به ابتدای جمله دارد:


مثال سوم

در زبان‌های دات نتی نیز جهت نمایش صحیح متون ترکیبی، می‌توان حرف RLE را به صورت ذیل به ابتدای یک جمله اضافه کرد:
public const char RightToLeftEmbedding = (char)0x202B;
این مورد خصوصا در ابزارهای گزارشگیری یا کار با API ویندوز می‌تواند مفید باشد.



تشخیص راست به چپ بودن متن

در محیط وب جهت نمایش صحیح یک متن نیز می‌توان به مرورگرها کمک کرد. تعریف dir=rtl تفاوتی با قرار دادن RLE در ابتدای یک متن ندارد. در این حالت نیاز است بدانیم حروف RTL در چه بازه‌ای از شماره حروف یونیکد قرار می‌گیرند:
  Right-to-left Unicode blocks for modern scripts are:

 Consecutive range of the main letters:
 U+0590 to U+05FF - Hebrew
 U+0600 to U+06FF - Arabic
 U+0700 to U+074F - Syriac
 U+0750 to U+077F - Arabic Supplement
 U+0780 to U+07BF - Thaana
 U+07C0 to U+07FF - N'Ko
 U+0800 to U+083F - Samaritan

 Arabic Extended:
 U+08A0 to U+08FF - Arabic Extended-A

 Consecutive presentation forms:
 U+FB1D to U+FB4F - Hebrew presentation forms
 U+FB50 to U+FDFF - Arabic presentation forms A

 More Arabic presentation forms:
 U+FE70 to U+FEFF - Arabic presentation forms B
که یک نمونه‌ی ساده شده‌ی این بازه‌ها، به صورت ذیل است:
private static readonly Regex _matchArabicHebrew =
new Regex(@"[\u0600-\u06FF,\u0590-\u05FF]", RegexOptions.IgnoreCase | RegexOptions.Compiled);

  public static bool ContainsRtlFarsi(this string txt)
  {
       return !string.IsNullOrEmpty(txt) && _matchArabicHebrew.IsMatch(txt);
  }
و حالت پیشرفته‌تر آن‌را که سایت توئیتر برای ارائه‌ی یک جعبه متنی به صورت خودکار راست به چپ شونده، مورد استفاده قرار می‌دهد، در اینجا می‌توانید مطالعه کنید:
RTLText.module.js


نمایش صحیح عبارات ممیز دار در یک گزارش راست به چپ


استاندارد یونیکد یک سری کاراکتر را «کاراکتر ضعیف» معرفی کرده‌است. برای مثال کاراکتر اسلش بکار رفته در یک تاریخ هم از این دست است. بنابراین اگر در یک گزارش تولیدی، شماره کد ممیز دار و یا یک تاریخ را معکوس مشاهده می‌کنید به این علت است که یک «نویسه ضعیف» مثل اسلش نمی‌تواند جهت را تغییر دهد؛ مگر اینکه از یک «نویسه قوی» برای دستکاری آن استفاده شود (مانند RLE و POP که در ابتدای بحث معرفی شدند).
یک مطلب تکمیلی در این مورد: «iTextSharp و نمایش صحیح تاریخ در متنی راست به چپ»
این اصول در تمام محیط‌هایی که از یونیکد پشتیبانی می‌کنند صادق است و تفاوتی نمی‌کند که ویندوز باشد یا Adobe reader و یا یک ابزار گزارشگیری که اصلا برای محیط‌های راست به چپ طراحی نشده‌است.


کار با اعراب در متون راست به چپ

در یونیکد یک حرف می‌تواند از یک یا چند code point تشکیل شود. در حالت FormC، هر حرف، با اعراب آن یک code point را تشکیل می‌دهند. در حالت FormD، حرف با اعراب آن دو code point را تشکیل خواهند داد. به همین جهت نیاز است رشته را تبدیل به حالت D کرد تا بتوان اعراب آن‌را مجزای از حروف پایه، حذف نمود.
البته اعراب در اینجا به اعراب عربی ختم نمی‌شود. یک سری حروف اروپایی مانند  "ä" ،"ö" و "ü" را نیز شامل می‌شود.
یک مطلب تکمیلی در این مورد:  «حذف اعراب از حروف و کلمات»