مطالب
ویژگی Static Using Statements در سی شارپ 6
مروری بر کاربردهای مختلف دستور Using تا پیش از ارائه‌ی سی شارپ 6
1- اضافه کردن فضاهای نام مختلف، برای سهولت دسترسی به اعضای آن:
using System.Collections.Generic;
2- تعریف نام مستعار (alias name) برای نوع داده‌ها و فضای نام‌ها
using BLL = DotNetTipsBLLLayer;//نام مستعار برای فضای نام
using EmployeeDomain = DotNetTipsBLLLayer.Employee;//نام مستعار برای یک نوع داده
3- تعریف یک بازه و مشخص کردن زمان تخریب یک شیء و آزاد سازی حافظه‌ی تخصیص داده شده:
using (var sqlConnection = new SqlConnection())
            {
                //کد 
            }
در سی شارپ 6 ، Static Using Statements برای بهبود کدنویسی و تمیز‌تر نوشتن کد‌ها ارائه شده‌است.
در ابتدا نحوه‌ی عملکرد اعضای static را مرور می‌کنیم. متغیر‌ها و متدهایی که با کلمه‌ی کلیدی static معرفی می‌شوند، اعلام می‌کنند که برای استفاده‌ی از آنها به نمونه سازی کلاس آن‌ها احتیاجی نیست و برای استفاده‌ی از آنها کافی است نام کلاس را تایپ کرده (بدون نوشتن new) و متد و یا خصوصیت مورد نظر را فراخوانی کنیم.
با معرفی ویژگی جدید Static Using Statement نوشتن نام کلاس برای فراخوانی اعضای استاتیک نیز حذف می‌شود.
اتفاق خوبی است اگر بتوان  اعضای استاتیک را همچون  Data Typeهای موجود در سی شارپ استفاده کرد. مثلا بتوان به جای ()Console.WrriteLine  نوشت ()WriteLine  
نحوه استفاده از این ویژگی: در ابتدای فایل و بخش معرفی کتابخانه‌ها بدین شکل عمل می‌کنیم using static namespace.className .
در بخش className،  نام کلاس استاتیک مورد نظر خود را می‌نویسیم .
مثال : 
 using static System.Console;
using static System.Math;

namespace dotnettipsUsingStatic
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {

            Write(" *** Cal Area *** ");
            int r = int.Parse(ReadLine());
            var result = Pow(r, 2) * PI;
            Write($"Area  is : {result}");
            ReadKey();
       }
    }
}

همان طور که در کدهای فوق می‌بینید، کلاس‌های Console و Math، در ابتدای فایل با استفاده از ویژگی جدید سی شارپ 6 معرفی شده‌اند و در بدنه برنامه تنها با فراخوانی نام متد‌ها و خصوصیت‌ها از آنها استفاده کرده ایم.
 
استفاده از ویژگی using static و Enum:
فرض کنید می‌خواهیم یک نوع داده‌ی شمارشی را برای نمایش جنسیت تعریف کنیم:
enum Gender
    {
        Male,
        Female
    }

تا قبل از سی شارپ 6 برای استفاده‌ی از نوع داده شمارشی بدین شکل عمل می‌کردیم: 

var gender = Gender.Male;

و اکنون بازنویسی استفاده‌ی ازEnum  به کمک ویژگی جدید static using statement :

در قسمت معرفی فضاهای نام بدین شکل عمل می‌کنیم: 

using static dotnettipsUsingStatic.Gender;

و در برنامه کافیست مستقیما نام اعضای Enum  را ذکر کنیم  .

var gender = Male;//تخصیص نوع داده شمارشی
WriteLine($"Employee Gender is : {Male}");//استفاده مستقیم از نوع داده شمارشی


استفاده از ویژگی using static و متد‌های الحاقی :

تا قبل از ارائه سی شارپ 6 اگر نیاز به استفاده‌ی از یک متد الحاقی خاص همچون where در فضای نام System.Linq.Enumeable داشتیم می‌بایستی فضای نام System.Linq را به طور کامل اضافه می‌کردیم و راهی برای اضافه کردن یک فضای نام خاص درون فضای نام بزرگتر وجود نداشت. 

اما با قابلیت جدید اضافه شده می‌توانیم بخشی از یک فضای نام  را اضافه کنیم:

  using static System.Linq.Enumerable;


متد‌های استاتیک و متد‌های الحاقی در زمان استفاده از ویژگی using static:

فرض کنید کلاس  static ای بنام MyStaticClass داشته باشیم که متد Print1  و  Print2 در آن تعریف شده باشند:

public static class MyStaticClass
    {
        public static void Print1(string parameter)
        {
            WriteLine(parameter);
        }
        public static void  Print2(this string parameter)
        {
            WriteLine(parameter);
        }

    }

برای استفاده از متد‌های تعریف شده به شکل زیر عمل می‌کنیم : 

//فراخوانی تابع استاتیک
Print1("Print 1");//روش اول
MyStaticClass.Print1("Prtint 1");//روش دوم
//فراخوانی متد الحاقی استاتیک
MyStaticClass.Print2("Print 2");
"print 2".Print2();


ویژگی‌های جدید ارائه شده در سی شارپ 6 برای افزایش خوانایی برنامه‌ها و تمیز‌تر شدن کد‌ها اضافه شده‌اند. در مورد ویژگی‌های ارائه شده در مقاله‌ی جاری این نکته مهم است که گاهی قید کردن نام کلاس‌ها خود سبب افزایش خوانایی کد‌ها می‌شود .

مطالب
C# 12.0 - Interceptors
به C# 12 و دات‌نت 8، ویژگی «آزمایشی» جدیدی به نام Interceptors اضافه شده‌است که به آن «monkey patching» هم می‌گویند. هدف از آن، جایگزین کردن یک پیاده سازی، با پیاده سازی دیگری است. به این ترتیب توسعه دهندگان دات‌نتی می‌توانند فراخوانی متدهایی خاص را ره‌گیری کرده (interception) و سپس آن‌را به فراخوانی یک پیاده سازی جدید، هدایت کنند.


Interceptor چیست؟

از زمان ارائه‌ی NET 8 preview 6 SDK. به بعد، امکان ره‌گیری هر متدی از کدهای برنامه، به دات‌نت اضافه شده‌است؛ به همین جهت از واژه‌ی Interceptor/ره‌گیر در اینجا استفاده می‌شود. خود تیم دات‌نت از این قابلیت در جهت بازنویسی پویای قسمت‌هایی از کدهای زیرساخت دات‌نت که از Reflection استفاده می‌کنند، با نگارش‌های کامپایل شده‌ی مختص به برنامه‌ی شما، کمک می‌گیرند. به این ترتیب سرعت و کارآیی برنامه‌های دات‌نت 8، بهبود قابل ملاحظه‌ای را پیدا کرده‌اند. برای مثال ahead-of-time compilation (AOT) در دات‌نت 8 و ASP.NET Core 8x بر اساس این ویژگی پیاده سازی شده‌است. این ویژگی جدید، مکمل source generators است که در نگارش‌های پیشین دات‌نت ارائه شده بود.


بررسی  Interceptors با تهیه‌ی یک مثال ساده

فرض کنید می‌خواهیم فراخوانی متد GetText زیر را ره‌گیری کرده و سپس آن‌را با نمونه‌ی دیگری جایگزین کنیم:
namespace CS8Tests;

public class InterceptorsSample
{
    public string GetText(string text)
    {
        return $"{text}, World!";
    }
}
برای اینکار ابتدا نیاز است یک فایل جدید را به نام InterceptsLocationAttribute.cs با محتوای زیر به پروژه اضافه کرد:
namespace System.Runtime.CompilerServices;

[AttributeUsage(AttributeTargets.Method, AllowMultiple = true, Inherited = false)]
public sealed class InterceptsLocationAttribute : Attribute
{
    public InterceptsLocationAttribute(string filePath, int line, int character)
    {
    }
}
همانطور که در مقدمه‌ی بحث هم عنوان شد، این ویژگی هنوز آزمایشی است و نهایی نشده و ویژگی فوق نیز هنوز به دات‌نت اضافه نشده‌است. به همین جهت فعلا باید آن‌را به صورت دستی به پروژه اضافه کرد و احتمالا در نگارش‌های بعدی دات‌نت، امضای آن تغییر خواهد کرد ... یا حتی ممکن است بطور کامل حذف شود!

سپس فرض کنید فراخوانی متد GetText در فایل Program.cs برنامه به صورت زیر انجام شده‌است:
using CS8Tests;

var example = new InterceptorsSample();
var text = example.GetText("Hello");
Console.WriteLine(text); //Hello, World!
یعنی متد GetText، در سطر چهارم و کاراکتر 20 ام آن فراخوانی شده‌است. این اعداد مهم هستند!

در ادامه از این اطلاعات در ره‌گیر سفارشی زیر استفاده خواهیم کرد:
using System.Runtime.CompilerServices;

namespace CS8Tests;

public static class MyInterceptor
{
    [InterceptsLocation("C:\\Path\\To\\CS8Tests\\Program.cs", 4, 20)] 
    public static string InterceptorMethod(this InterceptorsSample example, string text)
    {
        return $"{text}, DNT!";
    }
}
این ره‌گیر که به صورت متدی الحاقی برای کلاس InterceptorsSample دربرگیرنده‌ی متد GetText تهیه می‌شود، کار جایگزینی فراخوانی آن‌را در سطر چهارم و کاراکتر 20 ام فایل Program.cs انجام می‌دهد. امضای پارامترهای این متد، باید با امضای پارامترهای متد ره‌گیری شده، یکی باشد.

اکنون اگر برنامه را اجرا کنیم ... با خطای زیر مواجه می‌شویم:
 error CS9137: The 'interceptors' experimental feature is not enabled in this namespace. Add
'<InterceptorsPreviewNamespaces>$(InterceptorsPreviewNamespaces);CS8Tests</InterceptorsPreviewNamespaces>'
to your project.
عنوان می‌کند که این ویژگی آزمایشی است و باید فایل csproj. را به صورت زیر تغییر داد تا بتوان از آن استفاده نمود:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">
  <PropertyGroup>
    <OutputType>Exe</OutputType>
    <TargetFramework>net8.0</TargetFramework>
    <ImplicitUsings>enable</ImplicitUsings>
    <Nullable>enable</Nullable>
    <!--<NoWarn>Test001</NoWarn>-->
    <InterceptorsPreviewNamespaces>$(InterceptorsPreviewNamespaces);CS8Tests</InterceptorsPreviewNamespaces>
  </PropertyGroup>
</Project>
اینبار برنامه کامپایل شده و اجرا می‌شود. در این حالت خروجی جدید برنامه، خروجی تامین شده‌ی توسط ره‌گیر سفارشی ما است:
Hello, DNT!


سؤال: آیا ره‌گیری انجام شده، در زمان کامپایل انجام می‌شود یا در زمان اجرا؟

برای این مورد می‌توان به Low-Level C# code تولیدی مراجعه کرد. برای مشاهده‌ی یک چنین کدهایی می‌توانید از منوی Tools->IL Viewer برنامه‌ی Rider استفاده کرده و در برگه‌ی ظاهر شده، گزینه‌ی Low-Level C# آن‌را انتخاب نمائید:
using CS8Tests;
using System;
using System.Runtime.CompilerServices;

[CompilerGenerated]
internal class Program
{
  private static void <Main>$(string[] args)
  {
    Console.WriteLine(new InterceptorsSample().InterceptorMethod("Hello"));
  }

  public Program()
  {
    base..ctor();
  }
}
همانطور که مشاهده می‌کنید، این ره‌گیری و جایگزینی، در زمان کامپایل انجام شده و کامپایلر، به‌طور کامل نحوه‌ی فراخوانی متد GetText اصلی را به متد ره‌گیر ما تغییر داده و بازنویسی کرده‌است.


سؤال: آیا این قابلیت واقعا کاربردی است؟!

اکنون شاید این سؤال مطرح شود که ... واقعا چه کسی قرار است مسیر کامل یک فایل، شماره سطر و شماره ستون فراخوانی متدی را به اینگونه در اختیار سیستم ره‌گیری قرار دهد؟! آیا واقعا این قابلیت، یک قابلیت کاربردی و مناسب است؟!
اینجا است که اهمیت source generators مشخص می‌شود. توسط source generators دسترسی کاملی به syntax trees وجود دارد و همچنین یکسری اطلاعات تکمیلی مانند FilePath و سپس CSharpSyntaxNodeها که دسترسی به داده‌های متد ()GetLocation را دارند که مکان دقیق سطر و ستون‌های فراخوانی‌ها را مشخص می‌کند.


کاربردهای فعلی ره‌گیرها در دات نت 8

در دات نت 8، این موارد با استفاده از ره‌گیرها بهینه سازی شده و سرعت آن‌ها افزایش یافته‌اند:
- فراخوانی‌هایی که تمام اطلاعات آن‌ها در زمان کامپایل فراهم است، مانند Regex.IsMatch(@"a+b+") که از یک الگوی ثابت و مشخص استفاده می‌کند، ره‌گیری شده و پیاده سازی آن با کدی استاتیک، جایگزین می‌شود.
- در ASP.NET Minimal API، استفاده از lambda expressions جهت ارائه‌ی تعاریفی مانند:
app.MapGet("/products", handler: (int? page, int? pageLength, MyDb db) => { ... })
مرسوم است. این نوع فراخوانی‌ها نیز توسط ره‌گیرها برای جایگزینی handler آن‌ها با کدهای استاتیک، جهت بالابردن کارآیی و کاهش تخصیص‌های حافظه انجام می‌شود.
- بهبود کارآیی foreach loops جهت استفاده از ریاضیات برداری و SIMD در صورت امکان.
- بهبود کارآیی تزریق وابستگی‌ها، زمانیکه به تعاریف مشخصی مانند ()<provider.Register<MyService ختم می‌شود.
- بجای استفاده از expression trees در زمان اجرای برنامه، اکنون می‌توان کدهای SQL معادل را در زمان کامپایل برنامه تولید کرد.
- بهبود کارآیی Serializers، زمانیکه از یک نوع مشخص مانند ()<Serialize<MyType استفاده می‌شود و کامپایلر می‌تواند آن‌را با کدهای زمان کامپایل، جایگزین کند.


محدودیت‌های ره‌گیرها در دات‌نت 8

- ره‌گیرهای دات‌نت 8 فقط با متدها کار می‌کنند.
- مسیر ارائه شده حتما باید یک مسیر کامل و مشخص باشد. یعنی اگر این قطعه کد، به سیستم دیگری منتقل شود، کامپایل نخواهد شد و امکان ارائه‌ی مسیرهای نسبی وجود ندارد.
- امضای متدها، حتما باید یکی باشد. یعنی نمی‌توان یک ره‌گیر جنریک را تعریف کرد.
مطالب
NET Just-In-Time Optimization.
هدف از توابع خطی(Inline)
استفاده از توابع، مقداری بر زمان اجرای برنامه می‌افزاید؛ هرچند که این زمان بسیار کم و در حد میلی ثانیه است، اما باری را بر روی برنامه قرار می‌دهد و علت این تاخیر زمانی این است که در فراخوانی و اعلان توابع، کامپایلر یک کپی از تابع مورد نظر را در حافظه قرار می‌دهد و در فراخوانی تابع، به آدرس مذکور مراجعه می‌کند و در عین حال آدرس موقعیت توقف دستورات در تابع main را نیز ذخیره می‌کند تا پس از پایان تابع، به آدرس قبل برگردد و ادامه‌ی دستورات را اجرا کند. در نتیجه این آدرس دهی‌ها و نقل و انتقالات بین آنها بار زمانی را در برنامه ایجاد می‌کند که در صورت زیاد بودن توابع در برنامه و تعداد فراخوانی‌های لازم، زمان قابل توجهی خواهد شد.
یکی از تکنیک‌های بهینه که برای کاهش زمان اجرای برنامه توسط  کامپایلر‌ها استفاده  می‌شود استفاده از  توابع خطی (inline) است. این امکان در زبان C با عنوان توابع ماکرو(Macro function) و در ++C با عنوان توابع خطی (inline function) وجود دارد.
در واقع توابع خطی به  کامپایلر پیشنهاد می‌دهند، زمانی که سربار فراخوانی تابع بیشتر از سربار بدنه خود متد باشد، برای کاهش هزینه و زمان اجرای برنامه از تابع به صورت خطی استفاده کند و یک کپی از بنده‌ی تابع را در قسمتی که تابع ما فراخوانی شده است، قرار دهد که مورد آدرس دهی از میان خواهد رفت!

نمونه ای از پیاده سازی این تکنیک در زبان ++C :
inline type name(parameters) 
{
    ...
}

بررسی متدهای خطی در سی شارپ
به مثال زیر توجه کنید:
قسمت‌های getter و setter مربوط به پراپرتی‌ها سربار اضافی بر کلاس Vector می‌افزایند. این موضوع شاید آنچنان مسئله‌ی مهمی نباشد. ولی فرض کنید این پراپرتی‌ها به شکل زیر داخل حلقه‌ای طولانی قرار گیرند. اگر با استفاده از یک پروفایلر زمان اجرای برنامه را زیر نظر بگیرید، خواهید دید که بیش از 90 درصد آن صرف فراخوانی‌های متد‌های بخش‌های get , set پراپرتی‌ها است. برای این منظور باید مطمئن شویم که فراخوانی این متد‌ها، به صورت خطی صورت می‌گیرد!
 public class Vector
  {
    public double X { get; set; }
    public double Y { get; set; }
    public double Z { get; set; }

    // ...
  }
برای این منظور آزمایشی را انجام می‌دهیم. فرض کنید کلاسی را به شکل زیر داشته باشیم:
public class MyClass
  {
    public int A { get; set; }
    public int C;
  }
و برای استفاده از آن به شکل زیر عمل کنیم:
  static void Main()
{
    MyClass target = new MyClass();
    int a = target.A;
    Console.WriteLine("A = {0}", a);
    int c = target.C;
    Console.WriteLine("C = {0}", c);
  }
بعد از دیباگ برنامه و مشاهده‌ی کدهای ماشین مربوط به آن خواهیم دید که متد مربوط به getter پراپرتی A به صورت خطی فراخوانی نشده است:
            int a = target.A;
  0000003e  mov         ecx,edi
  00000040  cmp         dword ptr [ecx],ecx
  00000042  call        dword ptr ds:[05FA29A8h]
  00000048  mov         esi,eax
  0000004a  mov         dword ptr [esp+4],esi
             int c = target.C;
  00000098  mov         edi,dword ptr [edi+4]
    MyClass.get_A() looks like this:
  00000000  push        esi
  00000001  mov         esi,ecx
  00000003  cmp         dword ptr ds:[03B701DCh],0
  0000000a  je          00000011
  0000000c  call        76BA6BA7
  00000011  mov         eax,dword ptr [esi+0Ch]
  00000014  pop         esi
  00000015  ret

چه اتفاقی افتاده است؟
 کامپایلر سی شارپ در زمان کامپایل، کد‌های برنامه را به کد‌های IL تبدیل می‌کند و JITکامپایلر، این کد‌های IL را گرفته و  کد ساده‌ی ماشین را تولید می‌کند. لذا به دلیل اینکه JIT با معماری پردازنده آشنایی کافی دارد، مسئولیت تصمیم گیری اینکه کدام متد به صورت خطی فراخوانی شود برعهده‌ی آن است. در واقع این JIT است که تشخیص می‌دهد که آیا فراخونی متد به صورت خطی مناسب است یا نه و به صورت یک معاوضه کار بین خط لوله دستورالعمل‌ها و کش است.
اگر شما برنامه‌ی خود را با  (F5) و همگام با دیباگ اجرا کنید، تمام بهینه سازی‌های JIT که Inline Method هم یکی از آنهاست، از کار خواهند افتاد. برای مشاهده‌ی کد بهینه شده باید با بدون دیباگ (CTRL+F5) برنامه خود را اجرا کنید که در آن صورت مشاهده خواهید کرد، متد getter  مربوط به پراپرتی A به صورت خطی استفاده شده است.
  int a = target.A;  
00000024  mov         ebx,dword ptr [edi+0Ch]


JIT محدودیت هایی برای فراخونی به صورت خطی متد‌ها دارد :
  1.  متد هایی که حجم کد IL آنها بیشتر از 32 بایت است.
  2. متد‌های بازگشتی.
  3. متدهایی که با اتریبیوت MethodImpl علامتگذاری شدند و MethodImplOptions.NoInlining  اعمال شده بر آن
  4. متدهای virtual
  5. متدهایی که دارای کد مدیریت خطا هستند
  6. Methods that take a large value type as a parameter 
  7. Methods with complicated flowgraphs 
برای اینکه در سی شارپ به کامپایلر اعلام کنیم تا متد مورد نظر به صورت خطی مورد استفاده قرار گیرد، در دات نت 4.5 توسط اتریبیوت MethodImpl و  اعمال  MethodImplOptions.AggressiveInlining که یک نوع شمارشی است می‌توان این کار را انجام داد. مثال:
using System;
using System.Diagnostics;
using System.Runtime.CompilerServices;
class Program
{
    const int _max = 10000000;
    static void Main()
    {
         // ... Compile the methods.
        Method1();
        Method2();  
        int sum = 0;
        var s1 = Stopwatch.StartNew();
        for (int i = 0; i < _max; i++)
           {
              sum += Method1();
           }
         s1.Stop();
         var s2 = Stopwatch.StartNew();
         for (int i = 0; i < _max; i++)
             {
                sum += Method2();
             }
         s2.Stop();
         Console.WriteLine(((double)(s1.Elapsed.TotalMilliseconds * 1000000) /
        _max).ToString("0.00 ns"));
        Console.WriteLine(((double)(s2.Elapsed.TotalMilliseconds * 1000000) /
      _max).ToString("0.00 ns"));
        Console.Read();
      }
      static int Method1()
      {
         // ... No inlining suggestion.
         return "one".Length + "two".Length + "three".Length +
              "four".Length + "five".Length + "six".Length +
              "seven".Length + "eight".Length + "nine".Length +
               "ten".Length;
    }
    [MethodImpl(MethodImplOptions.AggressiveInlining)]
    static int Method2()
    {
        // ... Aggressive inlining.
        return "one".Length + "two".Length + "three".Length +
           "four".Length + "five".Length + "six".Length +
           "seven".Length + "eight".Length + "nine".Length +
            "ten".Length;
    }
}
Output
7.34 ns    No options
0.32 ns    MethodImplOptions.AggressiveInlining
در واقع با اعمال این اتریبیوت، محدودیت شماره یک مبنی بر محدودیت حجم کد IL مربوط به متد، در نظر گرفته نخواهد شد .

 مطالعه بیشتر:
مطالب
بازسازی کد: جابجایی متد (Move method)
معمولا زمانیکه متدی از امکانات کلاس دیگری غیر از کلاسی که در آن تعریف شده است استفاده می‌کند، نیاز به چنین بازسازی کدی داریم. روش کلی این بازسازی کد، انتقال متد به کلاسی است که بیشترین تعلق را به آن دارد! 
جابجایی متد یکی از موارد پر تکرار و مهم در امر بازسازی کد است. این بازسازی در مراحل انجام دیگر بازسازی‌های کد، مانند شکستن کلاس نیز استفاده می‌شود. با این روش ساده می‌توان کلاس‌هایی با مسئولیت‌های محدود و مشخص را توسعه داد.  

مراحل انجام این بازسازی کد  

  1. تمامی امکانات کلاس مبدا را که متد مورد نظر از آنها استفاده می‌کند، بررسی نمایید که آیا آنها نیز نیاز به انتقال دارند یا خیر. 
  2. کلاس‌های پدر و فرزند کلاس مبدا را برای یافتن تعاریف دیگری از متد مورد نظر بررسی نمایید. اگر تعاریف دیگری وجود داشتند به راحتی نمی‌توان متد را جابجا کرد. در این صورت اگر قصد جابجایی داشتید، باید به فکر جابجایی رابطه چند ریختی موجود نیز باشید. 
  3. متد را در کلاس مقصد ایجاد نمایید. 
  4. بدنه متد را به متد مقصد منتقل نمایید و تمامی امکانات استفاده شده در آن را طوری تغییر دهید که در کلاس جدید کار کند. اگر متد، نیاز به اشاره‌ای به کلاس مبدا داشت، باید تعیین نمایید که به چه صورت این اشاره انجام شود. اگر مکانیزم مدیریت خطایی (exception handling) در متد مبدا پیاده سازی شده بود، تعیین کنید که آیا متد مبدا نیز کماکان امر مدیریت خطا را انجام خواهد داد، یا به متد مقصد انتقال خواهد یافت. 
  5. کد کلاس مقصد را کامپایل و تست نمایید. 
  6. اگر متد مبدا را به عنوان فراخوان متد مقصد نگه داشتید، باید تصمیم بگیرید که کلاس مقصد در آن متد به چه صورت استفاده خواهد شد. 
  7. فراخوانی متد مقصد را به بدنه متد مبدا اضافه کنید. 
  8. کد را کامپایل و تست نمایید.
  9. در مورد سرنوشت متد مبدا تصمیم گیری نمایید که آیا نیازی به وجود آن هست یا خیر. در صورتیکه از متد مبدا در مکان‌های زیادی استفاده شده یا متد در کتابخانه یا فریم ورکی است که کنترلی بر روی استفاده کنندگان آن وجود ندارد، احتمالا باقی ماندن متد به عنوان صرفا فراخوان، ایده خوبی باشد. 
  10. اگر متد مبدا را حذف کردید تمامی استفاده از آن را باید به متد مقصد تغییر دهید. توجه داشته باشید ممکن است سناریو ساختن کلاس جدید با کلاس قدیمی متفاوت باشد. 
  11. مجددا کد را کامپایل و تست نمایید.  

مثال: فرض کنید نرم افزاری برای مدیریت رویدادها و شرکت کنندگان آن‌ها تهیه کرده‌ایم. در این نرم افزار، کلاسی با نام Event وجود دارد و کلاسی نیز با نام Person که نام آنها کاملا نمایانگر استفاده آنها است.
بخشی از بدنه این کلاس‌ها به صورت زیر است:  
public class Event 
{ 
    public List<Person> Participants { get; internal set; } 
} 
public class Person 
{ 
    public int Id { get; private set; } 
    public void Participate(Event ev) 
    { 
        var isParticipatedAlready = ev.Participants.Any(ff => ff.Id == Id); 
        if (isParticipatedAlready) 
            return; 
        ev.Participants.Add(this); 
    } 
}
در کد مربوط به کلاس Person، شاهد متدی هستیم که عمل ثبت‌نام فرد را در یک رویداد انجام می‌دهد. اما با دقت به این متد مشاهده می‌کنیم که بدنه این متد بیشتر از اعضای کلاس Event استفاده می‌کند. حتی این استفاده باعث شده است که خصوصیت Participants از کلاس Event به صورت public تعریف شود که خود مشکل دیگری در این طراحی است.
در چنین شرایطی، بازسازی کد جابجایی متد می‌تواند در راستای انتقال مسئولیت‌های مناسب هر کلاس به بدنه آن و بهبود طراحی کمک کند. بعد از بازسازی کد شاهد چنین طراحی‌ای هستیم:  
public class Event 
{ 
    protected List<Person> Participants { get; set; } 
    public void Participate(Person person) 
    { 
        var isParticipatedAlready = Participants.Any(ff => ff.Id == person.Id); 
        if (isParticipatedAlready) 
            return; 
        Participants.Add(person); 
    } 
} 
public class Person 
{ 
    public int Id { get; private set; } 
}
بازسازی‌ای که انجام شد، دو تاثیر را بر روی طراحی این کلاس‌ها داشته است:
   اول: جایگذاری بهتر و منطقی‌تر مسئولیت‌های یک کلاس 
   دوم: کپسوله سازی آسان‌تر کلاس ها 

بازسازی کد جابجایی متد، سنگ بنای بیشتر بازسازی‌های مورد نیاز در فعالیت‌های روزمره تولید یا نگهداری نرم افزار است. علارغم این که این بازسازی ساده به نظر می‌رسد، در مجموعه کدهای پیچیده، انجام این بازسازی ممکن است امری طاقت فرسا شود.  
مطالب دوره‌ها
استفاده از Async و Await در برنامه‌های دسکتاپ
امکان استفاده از قابلیت‌های غیرهمزمان دات نت 4.5 در برنامه‌های WPF نیز به روش‌های مختلفی میسر است که در ادامه دو روش مرسوم آن‌را بررسی خواهیم کرد.

تهیه مقدمات بحث

ابتدا یک برنامه‌ی WPF جدید را آغاز کنید. سپس کدهای MainWindow.xaml آن‌را به نحو ذیل تغییر دهید.
<Window x:Class="Async10.MainWindow"
        xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
        xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
        Title="MainWindow" Height="350" Width="525">
    <DockPanel>
        <DockPanel Dock="Top">
            <Button Name="BtnGo" Content="Go" Click="BtnGo_OnClick" />
            <ProgressBar Name="ProgressBar" IsIndeterminate="True" Visibility="Collapsed"/>
        </DockPanel>
        <TextBox Name="Results"/>
    </DockPanel>
</Window>
قصد داریم اطلاعاتی را از وب دریافت و سپس در TextBox قرار گرفته در صفحه نمایش دهیم.
در این مثال از کلاس جدید HttpClient نیز استفاده خواهیم کرد. برای استفاده از آن نیاز است ارجاعی را به اسمبلی استاندارد System.Net.Http.dll نیز به پروژه اضافه کنید.


روش اول

در ادامه کدهای فایل MainWindow.xaml.cs را به نحو ذیل تغییر داده و سپس برنامه را اجرا کنید.
using System.Net.Http;
using System.Windows;

namespace Async10
{
    public partial class MainWindow
    {
        public MainWindow()
        {
            InitializeComponent();
        }

        private void BtnGo_OnClick(object sender, RoutedEventArgs e)
        {
            BtnGo.IsEnabled = false;
            ProgressBar.Visibility = Visibility.Visible;

            var url = "https://www.dntips.ir";
            var client = new HttpClient(); // make sure you have an assembly reference to System.Net.Http.dll
            client.DefaultRequestHeaders.UserAgent.ParseAdd("Test Async");
            var task = client.GetStringAsync(url);
            task.ContinueWith(t =>
            {
                Results.Text = t.Result;

                BtnGo.IsEnabled = true;
                ProgressBar.Visibility = Visibility.Collapsed;
            });
        }
    }
}
روال رخدادگردان BtnGo_OnClick به نحو مرسوم آن نوشته شده است. بنابراین جهت دریافت نتیجه‌ی متد GetStringAsync می‌توان از متد ContinueWith بر روی task دریافت اطلاعات از وب، استفاده کرد. همچنین در اینجا مستقیما اطلاعات و نتیجه‌ی دریافتی را به عناصر UI انتساب داده‌ایم.
اگر پروژه را اجرا کنید، برنامه با استثنای زیر متوقف می‌شود:
 The calling thread cannot access this object because a different thread owns it.
چون task آغاز شده در ترد دیگری نسبت به ترد UI اجرا می‌شود، مجوز تغییری را در کدهای UI ندارد. برای حل این مشکل می‌توان از دو روش ذیل استفاده کرد:

الف) با استفاده از SynchronizationContext.Current و متد Post آن
 var context = SynchronizationContext.Current;
task.ContinueWith(t => context.Post(state =>
{
   Results.Text = t.Result;

   BtnGo.IsEnabled = true;
   ProgressBar.Visibility = Visibility.Collapsed;
}, null));
با این روش در قسمت اول آشنا شدید. SynchronizationContext.Current در اینجا چون در ابتدای متد و خارج از ContinueWith دریافت اطلاعات، اجرا می‌شود، به ترد UI یا ترد اصلی برنامه اشاره می‌کند. سپس همانطور که ملاحظه می‌کنید، توسط متد Post آن می‌توان اطلاعات را در زمینه‌ی تردی که SynchronizationContext به آن اشاره می‌کند اجرا کرد.

ب) با استفاده از امکانات TaskScheduler
 var taskScheduler = TaskScheduler.FromCurrentSynchronizationContext();
task.ContinueWith(t =>
{
   Results.Text = t.Result;

   BtnGo.IsEnabled = true;
   ProgressBar.Visibility = Visibility.Collapsed;
}, taskScheduler);
وقتی یک task اجرا می‌شود، TPL یا task parallel library نیاز دارد بداند، این task بر روی چه تردی و چه زمانی قرار است اجرا شود. به صورت پیش فرض از thread pool استفاده می‌کند، اما الزامی به آن نیست. با استفاده از TaskScheduler می‌توان بر روی نحوه‌ی رفتار تردهای TPL تاثیر گذاشت و یا حتی آن‌ها را سفارشی سازی کرد. متد FromCurrentSynchronizationContext، یک TaskScheduler جدید را در اختیار ما قرار می‌دهد که کدهای آن بر اساس SynchronizationContext.Current کار می‌کند؛ در اینجا Context به UI اشاره می‌کند و در یک برنامه‌ی وب، به یک درخواست رسیده.
برای مثال اگر در برنامه‌های وب یک Task جدید را اجرا کنید شاید اینطور به نظر برسد که به HttpContext دسترسی ندارید. این نقیصه را می‌توان توسط کار با SynchronizationContext جاری برطرف کرد.
در مثال فوق، چون taskScheduler پیش از فراخوانی متد ContinueWith ایجاد شده‌است، به ترد UI اشاره می‌کند. در این حالت برای نمایش اطلاعات در همان ترد اصلی برنامه کافی است این taskScheduler را به عنوان پارامتر متد ContinueWith معرفی کنیم.


روش دوم

در دات نت 4.5 می‌توان روال رخدادگردان تعریف شده را به صورت async نیز معرفی کرد (یعنی مجاز هستیم امضای متد پیش فرض تولید شده را تغییر دهیم):
 private async void BtnGo_OnClick(object sender, RoutedEventArgs e)
سپس استفاده از await در کدهای برنامه میسر خواهد شد:
        private async void BtnGo_OnClick(object sender, RoutedEventArgs e)
        {
            BtnGo.IsEnabled = false;
            ProgressBar.Visibility = Visibility.Visible;

            var url = "https://www.dntips.ir";
            var client = new HttpClient(); // make sure you have an assembly reference to System.Net.Http.dll
            client.DefaultRequestHeaders.UserAgent.ParseAdd("Test Async");
            Results.Text = await client.GetStringAsync(url);
            BtnGo.IsEnabled = true;
            ProgressBar.Visibility = Visibility.Collapsed;
        }
در این حالت دیگر نیازی به استفاده از ContinueWith و مباحث SynchronizationContext نیست. زیرا تمام آن‌ها به صورت توکار اعمال می‌شوند. به علاوه کدنهایی نیز بسیار خواناتر شده‌است.
مطالب
API Versioning
فرض کنید امروز یک API را برای استفاده عموم ارائه میدهید. آیا با یک breaking change در منابع شما که باعث تغییر در داده‌های ورودی یا خروجی API شود، باید استفاده کنندگان این API در سیستمی که از آن استفاده کرده‌اند، تغییراتی را اعمال کنند یا خیر؟ جواب خیر می‌باشد؛ اصلی‌ترین استفاده از API Versioning دقیقا برای این منظور است که بدون نگرانی از توسعه‌های بعدی، از ورژن‌های قدیمی API بتوانیم استفاده کنیم. 
در این مقاله با روش‌های مختلف ورژن بندی API آشنا خواهید شد.
سه روش اصلی زیر را میتوان برای این منظور در نظر گرفت:
  1.  URI-based versioning 
  2.  Header-based versioning 
  3.  Media type-based versioning 

پیاده سازی URI-based versioning
حداقل به 3 طریق میتوان این مکانیسم را پیاده کرد:
راه حل اول: اگر از Attribute Routing استفاده نمی‌کنید، با تغییر جزئی در تعاریف مسیریابی خود میتوانید به نتیجه مورد نظر برسید. برای ادامه کار دو ویوومدل و دو کنترلر را که هر کدام مربوط به ورژن خاصی از API ما هستند، پیاده سازی میکنیم:
public class ItemViewModel
{
    public int Id { get; set; }
    public string Name { get; set; }
    public string Country { get; set; }
}
public class ItemV2ViewModel : ItemViewModel
{
    public double Price { get; set; }
}
ItemViewModel مربوط به ورژن 1 میباشد.
 public class ItemsController : ApiController   
 {
        [ResponseType(typeof(ItemViewModel))]
        public IHttpActionResult Get(int id)
        {
            var viewModel = new ItemViewModel { Id = id, Name = "PS4", Country = "Japan" };
            return Ok(viewModel);
        }
    }
 public class ItemsV2Controller : ApiController
    {
        [ResponseType(typeof(ItemV2ViewModel))]
        public IHttpActionResult Get(int id)
        {
            var viewModel = new ItemV2ViewModel { Id = id, Name = "Xbox One", Country = "USA", Price = 529.99 };
            return Ok(viewModel);
        }
    }
ItemsController مربوط به ورژن 1 میباشد.
اگر قرار باشد از مسیرهای متمرکز استفاده کنیم، کافی است که تغییرات زیر را اعمال کنیم:
config.Routes.MapHttpRoute("ItemsV2", "api/v2/items/{id}", new
{
    controller = "ItemsV2",
    id = RouteParameter.Optional
});
config.Routes.MapHttpRoute("Items", "api/items/{id}", new
{
    controller = "Items",
    id = RouteParameter.Optional
});
config.Routes.MapHttpRoute(
    name: "DefaultApi",
    routeTemplate: "api/{controller}/{id}",
    defaults: new { id = RouteParameter.Optional }
);
در کد بالا به صراحت برای تک تک کنترلرها مسیریابی متناسب با ورژنی که آن را پشتیبانی میکند، معرفی کرده‌ایم.
نکته: این تنظیمات خاص باید قبل از تنظیمات پیش فرض قرار گیرند.

روش بالا به خوبی کار خواهد کرد ولی آنچنان مطلوب نمیباشد. به همین دلیل یک مسیریابی عمومی و کلی را در نظر میگیریم که شامل ورژن مورد نظر، در قالب یک پارامتر میباشد. در روش جایگزین باید به شکل زیر عمل کنید:
config.Routes.MapHttpRoute(
"defaultVersioned",
"api/v{version}/{controller}/{id}",
new { id = RouteParameter.Optional }, new { version = @"\d+" });

config.Routes.MapHttpRoute(
"DefaultApi",
"api/{controller}/{id}",
new { id = RouteParameter.Optional }
);

با این تنظیمات فعلا به مسیریابی ورژن بندی شده‌ای دست نیافته‌ایم. زیرا فعلا به هیچ طریق به Web API اشاره نکرده‌ایم که به چه صورت از این پارامتر version برای پیدا کردن کنترلر ورژن بندی شده استفاده کند و به همین دلیل این دو مسیریابی نوشته شده در عمل نتیجه یکسانی را خواهند داشت. برای رفع مشکل مطرح شده باید فرآیند پیش فرض انتخاب کنترلر را کمی شخصی سازی کنیم.

IHttpControllerSelector مسئول پیدا کردن کنترلر مربوطه با توجه به درخواست رسیده می‌باشد. شکل زیر مربوط است به مراحل ساخت کنترلر بر اساس درخواست رسیده:

 به جای پیاده سازی مستقیم این اینترفیس، از پیاده سازی کننده پیش فرض موجود (DefaultHttpControllerSelector) اسفتاده کرده و HttpControllerSelector جدید ما از آن ارث بری خواهد کرد.

public class VersionFinder
    {
        private static bool NeedsUriVersioning(HttpRequestMessage request, out string version)
        {
            var routeData = request.GetRouteData();
            if (routeData != null)
            {
                object versionFromRoute;
                if (routeData.Values.TryGetValue(nameof(version), out versionFromRoute))
                {
                    version = versionFromRoute as string;
                    if (!string.IsNullOrWhiteSpace(version))
                    {
                        return true;
                    }
                }
            }
            version = null;
            return false;
        }
        private static int VersionToInt(string versionString)
        {
            int version;
            if (string.IsNullOrEmpty(versionString) || !int.TryParse(versionString, out version))
                return 0;
            return version;
        }
        public static int GetVersionFromRequest(HttpRequestMessage request)
        {
            string version;

            return NeedsUriVersioning(request, out version) ? VersionToInt(version) : 0;
        }
    }

کلاس VersionFinder برای یافتن ورژن رسیده در درخواست جاری  مورد استفاده قرار خواهد گرفت. با استفاده از متد NeedsUriVersioning بررسی صورت می‌گیرد که آیا در این درخواست پارامتری به نام version وجود دارد یا خیر که درصورت موجود بودن، مقدار آن واکشی شده و درون پارامتر out قرار می‌گیرد. در متد GetVersionFromRequest بررسی میشود که اگر خروجی متد NeedsUriVersioning برابر با true باشد، با استفاده از متد VersionToInt مقدار به دست آمده را به int تبدیل کند.

 public class VersionAwareControllerSelector : DefaultHttpControllerSelector
    {
        public VersionAwareControllerSelector(HttpConfiguration configuration) : base(configuration) { }
        public override string GetControllerName(HttpRequestMessage request)
        {
            var controllerName = base.GetControllerName(request);
            var version = VersionFinder.GetVersionFromRequest(request);
                
        return version > 0 ? GetVersionedControllerName(request, controllerName, version) : controllerName;
        }
        private string GetVersionedControllerName(HttpRequestMessage request, string baseControllerName,
        int version)
        {
            var versionControllerName = $"{baseControllerName}v{version}";
            HttpControllerDescriptor descriptor;
            if (GetControllerMapping().TryGetValue(versionControllerName, out descriptor))
            {
                return versionControllerName;
            }

            throw new HttpResponseException(request.CreateErrorResponse(
            HttpStatusCode.NotFound,
                $"No HTTP resource was found that matches the URI {request.RequestUri} and version number {version}"));
        }
    }

متد  GetControllerName وظیفه بازگشت دادن نام کنترلر را برعهده دارد. ما نیز با لغو رفتار پیش فرض این متد و تهیه نام ورژن بندی شده کنترلر و معرفی این پیاده سازی از  IHttpControllerSelector به شکل زیر میتوانیم به Web API بگوییم که به چه صورت از پارامتر version موجود در درخواست استفاده کند. 

config.Services.Replace(typeof(IHttpControllerSelector), new VersionAwareControllerSelector(config));

حال با اجرای برنامه به نتیجه زیر خواهیم رسید: 

راه حل دوم: برای زمانیکه Attribute Routing مورد استفاده شما است میتوان به راحتی با تعریف قالب‌های مناسب مسیریابی، API ورژن بندی شده را ارائه دهید.

[RoutePrefix("api/v1/Items")]
    public class ItemsController : ApiController
    {
        [ResponseType(typeof(ItemViewModel))]
        [Route("{id:int}")]
        public IHttpActionResult Get(int id)
        {
            var viewModel = new ItemViewModel { Id = id, Name = "PS4", Country =        "Japan" };
            return Ok(viewModel);
        }
    }


 [RoutePrefix("api/V2/Items")]
    public class ItemsV2Controller : ApiController
    {
        [ResponseType(typeof(ItemV2ViewModel))]
        [Route("{id:int}")]
        public IHttpActionResult Get(int id)
        {
            var viewModel = new ItemV2ViewModel { Id = id, Name = "Xbox One", Country = "USA", Price = 529.99 };
            return Ok(viewModel);
        }
    }

اگر توجه کرده باشید در مثال ما، نام‌های کنترلر‌ها متفاوت از هم میباشند. اگر بجای در نظر گرفتن نام‌های مختلف برای یک کنترلر در ورژن‌های مختلف، آن را با یک نام یکسان درون namespace‌های مختلف احاطه کنیم یا حتی آنها را درون Class Library‌های جدا نگهداری کنیم، به مشکل "یافت شدن چندین کنترلر که با درخواست جاری مطابقت دارند" برخواهیم خورد. برای حل این موضوع به راه حل سوم توجه کنید. 

راه حل سوم: استفاده از یک NamespaceControllerSelector که پیاده سازی دیگری از اینترفیس IHttpControllerSelector میباشد. فرض بر این است که قالب پروژه به شکل زیر می‌باشد:

کار با پیاده سازی اینترفیس IHttpRouteConstraint آغاز میشود:

public class VersionConstraint : IHttpRouteConstraint
{
    public VersionConstraint(string allowedVersion)
    {
        AllowedVersion = allowedVersion.ToLowerInvariant();
    }
    public string AllowedVersion { get; private set; }

    public bool Match(HttpRequestMessage request, IHttpRoute route, string parameterName,
    IDictionary<string, object> values, HttpRouteDirection routeDirection)
    {
        object value;
        if (values.TryGetValue(parameterName, out value) && value != null)
        {
            return AllowedVersion.Equals(value.ToString().ToLowerInvariant());
        }
        return false;
    }
}

کلاس بالا در واقع برای اعمال محدودیت خاصی که در ادامه توضیح داده میشود، پیاده سازی شده است.

متد Match آن وظیفه چک کردن برابری مقدار کلید parameterName موجود در درخواست را با مقدار allowedVersion ای که API از آن پشتیبانی میکند، برعهده دارد. با استفاده از این Constraint مشخص کرده‌ایم که دقیقا چه زمانی باید Route نوشته شده انتخاب شود.

 به روش استفاده از این Constraint توجه کنید:

namespace UriBasedVersioning.Namespace.Controllers.V1
{
    using Models.V1;

RoutePrefix("api/{version:VersionConstraint(v1)}/items")]
public class ItemsController : ApiController
    {
        [ResponseType(typeof(ItemViewModel))]
        [Route("{id}")]
        public IHttpActionResult Get(int id)
        {
            var viewModel = new ItemViewModel { Id = id, Name = "PS4", Country = "Japan" };
            return Ok(viewModel);
        }
    }
}
namespace UriBasedVersioning.Namespace.Controllers.V2
{
    using Models.V2;


RoutePrefix("api/{version:VersionConstraint(v2)}/items")]
public class ItemsController : ApiController
    {
        [ResponseType(typeof(ItemViewModel))]
        [Route("{id}")]
        public IHttpActionResult Get(int id)
        {
            var viewModel = new ItemViewModel { Id = id, Name = "Xbox One", Country = "USA", Price = 529.99 };
            return Ok(viewModel);
        }
    }
}

با توجه به کد بالا می‌توان دلیل استفاده از VersionConstraint را هم درک کرد؛ از آنجایی که ما دو Route شبیه به هم داریم، لذا باید مشخص کنیم که در چه شرایطی و کدام یک از این Route‌ها انتخاب شود. خوب، اگر برنامه را اجرا کرده و یکی از API‌های بالا را تست کنید، با خطا مواجه خواهید شد؛ زیرا فعلا این Constraint به سیستم Web API معرفی نشده است. تنظیمات زیر را انجام دهید:

var constraintsResolver = new DefaultInlineConstraintResolver();
            constraintsResolver.ConstraintMap.Add(nameof(VersionConstraint), typeof
            (VersionConstraint));
config.MapHttpAttributeRoutes(constraintsResolver);

مرحله بعدی کار، پیاده سازی IHttpControllerSelector می‌باشد:

  public class NamespaceControllerSelector : IHttpControllerSelector
    {
        private readonly HttpConfiguration _configuration;
        private readonly Lazy<Dictionary<string, HttpControllerDescriptor>> _controllers;
        public NamespaceControllerSelector(HttpConfiguration config)
        {
            _configuration = config;
            _controllers = new Lazy<Dictionary<string,
                HttpControllerDescriptor>>(InitializeControllerDictionary);
        }
        public HttpControllerDescriptor SelectController(HttpRequestMessage request)
        {
            var routeData = request.GetRouteData();
            if (routeData == null)
            {
                throw new HttpResponseException(HttpStatusCode.NotFound);
            }

            var controllerName = GetControllerName(routeData);
            if (controllerName == null)
            {
                throw new HttpResponseException(HttpStatusCode.NotFound);
            }
            var version = GetVersion(routeData);
            if (version == null)
            {
                throw new HttpResponseException(HttpStatusCode.NotFound);
            }
            var controllerKey = string.Format(CultureInfo.InvariantCulture, "{0}.{1}",
                version, controllerName);
            HttpControllerDescriptor controllerDescriptor;
            if (_controllers.Value.TryGetValue(controllerKey, out controllerDescriptor))
            {
                return controllerDescriptor;
            }
            throw new HttpResponseException(HttpStatusCode.NotFound);
        }
        public IDictionary<string, HttpControllerDescriptor> GetControllerMapping()
        {
            return _controllers.Value;
        }
        private Dictionary<string, HttpControllerDescriptor> InitializeControllerDictionary()
        {
            var dictionary = new Dictionary<string,
                HttpControllerDescriptor>(StringComparer.OrdinalIgnoreCase);
            var assembliesResolver = _configuration.Services.GetAssembliesResolver();
            var controllersResolver = _configuration.Services.GetHttpControllerTypeResolver();
            var controllerTypes = controllersResolver.GetControllerTypes(assembliesResolver);
            foreach (var controllerType in controllerTypes)
            {
                var segments = controllerType.Namespace.Split(Type.Delimiter);
                var controllerName =
                    controllerType.Name.Remove(controllerType.Name.Length -
                                               DefaultHttpControllerSelector.ControllerSuffix.Length);
                var controllerKey = string.Format(CultureInfo.InvariantCulture, "{0}.{1}",
                    segments[segments.Length - 1], controllerName);

                if (!dictionary.Keys.Contains(controllerKey))
                {
                    dictionary[controllerKey] = new HttpControllerDescriptor(_configuration,
                        controllerType.Name,
                        controllerType);
                }
            }
            return dictionary;
        }
        private static T GetRouteVariable<T>(IHttpRouteData routeData, string name)
        {
            object result;
            if (routeData.Values.TryGetValue(name, out result))
            {
                return (T)result;
            }
            return default(T);
        }
        private static string GetControllerName(IHttpRouteData routeData)
        {
            var subroute = routeData.GetSubRoutes().FirstOrDefault();
            var dataTokenValue = subroute?.Route.DataTokens.First().Value;
            var controllerName =
                ((HttpActionDescriptor[])dataTokenValue)?.First().ControllerDescriptor.ControllerName.Replace("Controller", string.Empty);
            return controllerName;
        }
        private static string GetVersion(IHttpRouteData routeData)
        {
            var subRouteData = routeData.GetSubRoutes().FirstOrDefault();
            return subRouteData == null ? null : GetRouteVariable<string>(subRouteData, "version");
        }
    }

سورس اصلی کلاس بالا از این آدرس قابل دریافت است. در تکه کد بالا بخشی که مربوط به چک کردن تکراری بودن آدرس میباشد، برای ساده سازی کار حذف شده است. ولی نکته‌ی مربوط به SubRoutes که برای واکشی مقادیر پارامترهای مرتبط با Attribute Routing می‌باشد، اضافه شده است. روال کار به این صورت است که ابتدا RouteData موجود در درخواست را واکشی کرده و با استفاده از متدهای GetControllerName و GetVersion، پارامتر‌های controller و version را جستجو میکنیم. بعد با استفاده از مقادیر به دست آمده، controllerKey را تشکیل داده و درون کنترلر‌های موجود در برنامه به دنبال کنترلر مورد نظر خواهیم گشت.

کارکرد متد InitializeControllerDictionary :

همانطور که میدانید به صورت پیش‌فرض Web API توجهی به فضای نام مرتبط با کنترلر‌ها ندارد. از طرفی برای پیاده سازی اینترفیس IHttpControllerSelector نیاز است متدی با امضای زیر را داشته باشیم:

public IDictionary<string, HttpControllerDescriptor> GetControllerMapping()

لذا در کلاس پیاده سازی شده، خصوصیتی به نام ‎‎_controllers را که از به صورت Lazy و از نوع بازگشتی متد بالا می‌باشد، تعریف کرده‌ایم. متد InitializeControllerDictionary کار آماده سازی داده‌های مورد نیاز خصوصیت ‎‎_controllers می‌باشد. به این صورت که تمام کنترلر‌های موجود در برنامه را واکشی کرده و این بار کلید‌های مربوط به دیکشنری را با استفاده از نام کنترلر و آخرین سگمنت فضای نام آن، تولید و درون دیکشنری مورد نظر ذخیره کرده‌ایم.

حال تنظیمات زیر را اعمال کنید:

 public static class WebApiConfig
    {
        public static void Register(HttpConfiguration config)
        {
            var constraintsResolver = new DefaultInlineConstraintResolver();
            constraintsResolver.ConstraintMap.Add(nameof(VersionConstraint), typeof
            (VersionConstraint));

            config.MapHttpAttributeRoutes(constraintsResolver);

            config.Services.Replace(typeof(IHttpControllerSelector), new NamespaceControllerSelector(config));

        }
    }

این بار برنامه را اجرا کرده و API‌های مورد نظر را تست کنید؛ بله بدون مشکل کار خواهد کرد.

نکته تکمیلی: سورس مذکور در سایت کدپلکس برای حالتی که از Centralized Routes استفاده میکنید آماده شده است. روش مذکور در این مقاله هم  فقط قسمت Duplicate Routes آن را کم دارد که میتوانید اضافه کنید. پیاده سازی دیگری را از این راه حل هم میتوانید داشته باشید.

پیاده سازی Header-based versioning  

در این روش کافی است هدری را برای دریافت ورژن API درخواستی مشخص کرده باشید. برای مثال هدری به نام api-version، که استفاده کننده از این طریق، ورژن درخواستی خود را اعلام میکند. همانطور که قبلا اشاره کردیم، با استفاده از Constraint‌ها دست شما خیلی باز خواهد بود. برای مثال این بار به جای واکشی پارامتر version از RouteData، کد همان قسمت را برای واکشی آن از هدر درخواستی تغییر خواهیم داد:
public class HeaderVersionConstraint : IHttpRouteConstraint
    {
        private const string VersionHeaderName = "api-version";

        public HeaderVersionConstraint(int allowedVersion)
        {
            AllowedVersion = allowedVersion;
        }

        public int AllowedVersion { get; }

        public bool Match(HttpRequestMessage request, IHttpRoute route, string parameterName,
            IDictionary<string, object> values,
            HttpRouteDirection routeDirection)
        {
            if (!request.Headers.Contains(VersionHeaderName)) return false;

            var version = request.Headers.GetValues(VersionHeaderName).FirstOrDefault();

            return VersionToInt(version) == AllowedVersion;
        }
        private static int VersionToInt(string versionString)
        {
            int version;
            if (string.IsNullOrEmpty(versionString) || !int.TryParse(versionString, out version))
                return 0;
            return version;
        }
    }
این بار در متد Match، به دنبال هدر خاصی به نام api-version می‌گردیم و مقدار آن را با AllowdVersion مقایسه میکنیم تا مشخص کنیم که آیا این Route نوشته شده برای ادامه کار واکشی کنترلر مورد نظر استفاده شود یا خیر. در ادامه یک RouteFactoryAttribute شخصی سازی شده را به منظور معرفی این محدودیت تعریف شده، در نظر میگیریم:
public sealed class HeaderVersionedRouteAttribute : RouteFactoryAttribute
    {
        public HeaderVersionedRouteAttribute(string template) : base(template)
        {
            Order = -1;
        }

        public int Version { get; set; }

        public override IDictionary<string, object> Constraints => new HttpRouteValueDictionary
        {
            {"", new HeaderVersionConstraint(Version)}
        };
    }

با استفاده از خصوصیت Constraints، توانستیم محدودیت پیاده سازی شده خود را به سیستم مسیریابی معرفی کنیم. توجه داشته باشید که این بار هیچ پارامتری در Uri تحت عنوان version را نداریم و از این جهت به صراحت کلیدی برای آن مشخص نکرده ایم (‎‎‎‎‏‏‎‎{"", new HeaderVersionConstraint(Version)} ‎‎ ).
کنترلر‌های ما به شکل زیر خواهند بود:
    [RoutePrefix("api/items")]
    public class ItemsController : ApiController
    {
        [ResponseType(typeof(ItemViewModel))]
        [HeaderVersionedRoute("{id}", Version = 1)]
        public IHttpActionResult Get(int id)
        {
            var viewModel = new ItemViewModel { Id = id, Name = "PS4", Country = "Japan" };
            return Ok(viewModel);
        }
    }
  [RoutePrefix("api/items")]
    public class ItemsV2Controller : ApiController
    {
        [ResponseType(typeof(ItemV2ViewModel))]
        [HeaderVersionedRoute("{id}", Version = 2)]
        public IHttpActionResult Get(int id)
        {
            var viewModel = new ItemV2ViewModel { Id = id, Name = "Xbox One", Country = "USA", Price = 529.99 };
            return Ok(viewModel);
        }
    }

این بار از VersionedRoute برای اعمال مسیر یابی Attribute-based استفاده کرده ایم و به صراحت ورژن هر کدام را با استفاده از خصوصیت Version آن مشخص کرده‌ایم. نتیجه:


پیاده سازی Media type-based versioning
قرار است ورژن API مورد نظر را که استفاده کننده درخواست میدهد، از دل درخواست‌هایی به فرم زیر واکشی کنیم:
GET /api/Items HTTP 1.1
Accept: application/vnd.mediatype.versioning-v1+json
GET /api/Items HTTP 1.1
Accept: application/vnd.mediatype.versioning-v2+json
در این روش دست ما کمی بازتر است چرا که میتوانیم بر اساس فرمت درخواستی نیز تصمیماتی را برای ارائه ورژن خاصی از API  داشته باشیم. روال کار شبیه به روش قبلی با پیاده سازی یک Constraint و یک RouteFactoryAttribute انجام خواهد گرفت.
 public class MediaTypeVersionConstraint : IHttpRouteConstraint
    {
        private const string VersionMediaType = "vnd.mediatype.versioning";

        public MediaTypeVersionConstraint(int allowedVersion)
        {
            AllowedVersion = allowedVersion;
        }

        public int AllowedVersion { get; }

        public bool Match(HttpRequestMessage request, IHttpRoute route, string parameterName, IDictionary<string, object> values,
            HttpRouteDirection routeDirection)
        {
            if (!request.Headers.Accept.Any()) return false;

            var acceptHeaderVersion =
                request.Headers.Accept.FirstOrDefault(x => x.MediaType.Contains(VersionMediaType));

            //Accept: application/vnd.mediatype.versioning-v1+json
            if (acceptHeaderVersion == null || !acceptHeaderVersion.MediaType.Contains("-v") ||
                !acceptHeaderVersion.MediaType.Contains("+"))
                return false;

            var version = acceptHeaderVersion.MediaType.Between("-v", "+");
            return VersionToInt(version)==AllowedVersion;
        }
}
در متد Match کلاس بالا به دنبال مدیا تایپ مشخصی هستیم که با هدر Accept برای ما ارسال میشود. برای آشنایی با فرمت ارسال Media Type‌ها میتوانید به اینجا مراجعه کنید. کاری که در اینجا انجام شده‌است، یافتن ورژن ارسالی توسط استفاده کننده می‌باشد که آن را با فرمت خاصی که نشان داده شد و مابین (v-) و (+) قرار داده، ارسال میشود. ادامه کار به مانند روش Header-based میباشد و از مطرح کردن آن در مقاله خودداری میکنیم.
نتیجه به شکل زیر خواهد بود:


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.


مطالب دوره‌ها
متدهای توکار استفاده از نوع داده‌ای XML - قسمت اول
در دو قسمت قبل، XQuery را به عنوان یک زبان برنامه نویسی استاندارد مورد بررسی قرار دادیم. در ادامه قصد داریم ترکیب آن‌را با توابع ویژه توکار SQL Server جهت کار با نوع داده‌ای XML، مانند exists، modify و امثال آن، تکمیل نمائیم. اگر بخاطر داشته باشید، 5 متد توکار جهت کار با نوع داده‌ای XML در SQL Server پیش بینی شده‌اند:
- query : xml را به عنوان ورودی گرفته و نهایتا یک خروجی XML دیگر را بر می‌گرداند.
- exist : خروجی bit دارد؛ true یا false. ورودی آن یک XQuery است.
- value : یک خروجی SQL Type را ارائه می‌دهد.
- nodes : خروجی جدولی دارد.
- modify : برای تغییر اطلاعات بکار می‌رود.


استفاده از متد exist به عنوان جایگزین سبک وزن XML Schema

یکی از کاربردهای متد exist، تعریف قید بر روی یک ستون XML ایی جدول است. این روش، راه حل دوم و ساده‌ای است بجای استفاده از XML Schema برای ارزیابی و اعتبارسنجی کل سند. پیشنیاز اینکار، تعریف قید مدنظر توسط یک تابع جدید است:
CREATE FUNCTION dbo.checkPerson(@data XML)
RETURNS BIT WITH SCHEMABINDING AS
BEGIN
   RETURN @data.exist('/people/person')
END
GO

CREATE TABLE tblXML
(
id INT PRIMARY KEY,
doc XML CHECK(dbo.checkPerson(doc)=1)  
)
GO
متد checkPerson به دنبال وجود نود people/person، در ریشه‌ی سند XML در حال ذخیره شدن می‌گردد. پس از تعریف این متد، نحوه‌ی استفاده از آن‌را توسط عبارت check در حین تعریف ستون doc ملاحظه می‌کنید.

اکنون برای آزمایش آن خواهیم داشت:
 INSERT INTO tblXML (id,  doc) VALUES
(
 1, '<people><person name="Vahid"/></people>'
)

INSERT INTO tblXML (id,  doc) VALUES
(
 2, '<people><emp name="Vahid"/></people>'
)
Insert اول با موفقیت انجام خواهد شد. اما Insert دوم با خطای ذیل متوقف می‌شود:
 The INSERT statement conflicted with the CHECK constraint "CK__tblXML__doc__060DEAE8".
The conflict occurred in database "testdb", table "dbo.tblXML", column 'doc'.
The statement has been terminated.
همچنین باید در نظر داشت که امکان ترکیب یک XML Schema و تابع اعمال قید نیز با هم وجود دارند. برای مثال از XML Schema برای تعیین اعتبار ساختار کلی سند در حال ذخیره سازی استفاده می‌شود و همچنین نیاز است تا منطق تجاری خاصی را توسط یک تابع، پیاده سازی کرده و در این بین اعمال نمود.


استفاده از متد value برای دریافت اطلاعات

با کاربرد مقدماتی متد value در بازگشت یک مقدار scalar در قسمت‌های قبل آشنا شدیم. در ادامه مثال‌های کاربردی‌تر را بررسی خواهیم کرد.
ابتدا جدول زیر را با یک ستون XML در آن درنظر بگیرید:
 CREATE TABLE xml_tab
(
 id INT IDENTITY PRIMARY KEY,
 xml_col  XML
)
سپس چند ردیف را به آن اضافه می‌کنیم:
 INSERT INTO xml_tab
VALUES ('<people><person name="Vahid"/></people>')
INSERT INTO xml_tab
VALUES ('<people><person name="Farid"/></people>')
در ادامه می‌خواهیم id و نام اشخاص ذخیره شده در جدول را بازیابی کنیم:
SELECT
   id,
   xml_col.value('(/people/person/@name)[1]', 'varchar(50)') AS name
FROM
xml_tab
متد vlaue یک XPath را دریافت کرده، به همراه نوع آن و صفر یا یک نود را بازگشت خواهد داد. به همین جهت، با توجه به عدم تعریف اسکیما برای سند XML در حال ذخیره شدن، نیاز است اولین نود را صریحا مشخص کنیم.


یک نکته
اگر نیاز به خروجی از نوع XML است، بهتر است از متد query که در دو قسمت قبل بررسی شد، استفاده گردد. خروجی متد query همیشه یک untyped XML است یا نال. البته می‌توان خروجی آن‌را به یک typed XML دارای Schema نیز نسبت داد. در اینجا اعتبارسنجی در حین انتساب صورت خواهد گرفت.


استفاده از متد value برای تعریف قیود

از متد value همچنین می‌توان برای تعریف قیود پیشرفته نیز استفاده کرد. برای مثال فرض کنیم می‌خواهیم ویژگی Id سند XML در حال ذخیره شدن، حتما مساوی ستون Id جدول باشد. برای این منظور ابتدا نیاز است همانند قبل یک تابع جدید را ایجاد نمائیم:
 CREATE FUNCTION getIdValue(@doc XML)
RETURNS int WITH SCHEMABINDING AS
BEGIN
  RETURN @doc.value('/*[1]/@Id', 'int')
END
این تابع یک int را باز می‌گرداند که حاصل مقدار ویژگی Id اولین نود ذیل ریشه است. اگر این نود، ویژگی Id نداشته باشد، null بر می‌گرداند.
سپس از این تابع در عبارت check برای مقایسه ویژگی Id سند XML در حال ذخیره شدن و id ردیف جاری استفاده می‌شود:
 CREATE TABLE docs_tab
(
id INT PRIMARY KEY,
doc XML,
CONSTRAINT id_chk CHECK(dbo.getIdValue(doc)=id)  
)
نحوه‌ی تعریف آن اینبار توسط عبارت CONSTRAINT است؛ زیرا در سطح جدول باید عمل کند (ارجاعی را به یک فیلد آن دارد) و نه در سطح یک فیلد؛ مانند مثال ابتدای بحث جاری.
در ادامه برای آزمایش آن خواهیم داشت:
 INSERT INTO docs_tab (id,  doc) VALUES
(
 1, '<Invoice Id="1"/>'
)

INSERT INTO docs_tab (id,  doc) VALUES
(
 2, '<Invoice Id="1"/>'
)
Insert اول با توجه به یکی بودن مقدار ویژگی Id آن با id ردیف، با موفقیت ثبت می‌شود. ولی رکورد دوم خیر:
 The INSERT statement conflicted with the CHECK constraint "id_chk".
The conflict occurred in database "testdb", table "dbo.docs_tab".
The statement has been terminated.


استفاده از متد value برای تعریف primary key

پیشتر عنوان شد که از فیلدهای XML نمی‌توان به عنوان کلید یک جدول استفاده کرد؛ چون امکان مقایسه‌ی محتوای کل آن‌ها وجود ندارد. اما با استفاده از متد value می‌توان مقدار دریافتی را به عنوان یک کلید اصلی محاسبه شده، ثبت کرد:
 CREATE TABLE Invoices
(
 doc XML,
 id AS dbo.getIdValue(doc) PERSISTED PRIMARY KEY
)
Id در اینجا یک computed column است. همچنین باید به صورت PERSISTED علامتگذاری شود تا سپس به عنوان PRIMARY KEY  قابل استفاده باشد.
برای آزمایش آن سعی می‌کنیم دو رکورد را که حاوی ویژگی id برابری هستند، ثبت کنیم:
 INSERT INTO Invoices VALUES
(
 '<Invoice Id="1"/>'
)
INSERT INTO Invoices VALUES
(
 '<Invoice Id="1"/>'
)
مورد اول با موفقیت ثبت می‌شود. مورد دوم خیر:
 Violation of PRIMARY KEY constraint 'PK__Invoices__3213E83F145C0A3F'.
Cannot insert duplicate key in object 'dbo.Invoices'. The duplicate key value is (1).
The statement has been terminated.


توابع دسترسی به مقدار داده‌ها در XQuery

تابع data ، string و text برای دسترسی به مقدار داده‌ها در XQuery پیش بینی شده‌اند.
اگر سعی کنیم مثال زیر را اجرا نمائیم:
 DECLARE @doc XML
SET @doc = '<foo bar="baz" />'
SELECT @doc.query('/foo/@bar')
با خطای ذیل متوقف خواهیم شد:
 XQuery [query()]: Attribute may not appear outside of an element
علت اینجا است که خروجی query از نوع XML است و ما در XPath نوشته شده درخواست بازگشت مقدار یک ویژگی را کرده‌ایم که نمی‌تواند به عنوان ریشه یک سند XML بازگشت داده شود. برای بازگشت مقدار ویژگی bar که baz است باید از متد data استفاده کرد:
 DECLARE @doc XML
SET @doc = '<foo bar="baz" />'
SELECT @doc.query('data(/foo/@bar)')
متد data می‌تواند بیش از یک مقدار را در یک توالی بازگشت دهد:
 DECLARE @x XML
SET @x = '<x>hello<y>world</y></x><x>again</x>'
SELECT @x.query('data(/*)')
در اینجا توسط متد data درخواست بازگشت کلیه root elementsهای سند XML را کرده‌ایم. خروجی آن helloworld again خواهد بود.
اما اگر همین مثال را با متد string اجرا کنیم:
 DECLARE @x XML
SET @x = '<x>hello<y>world</y></x><x>again</x>'
SELECT @x.query('string(/*)')
به خطای آشنای ذیل برخواهیم خورد:
 XQuery [query()]: 'string()' requires a singleton (or empty sequence), found operand of type 'element(*,xdt:untyped) *'
در اینجا چون تابع string باید بیش از یک نود را پردازش کند، خطایی را صادر کرده‌است. برای رفع آن باید دقیقا مشخص کنیم که برای مثال تنها اولین عضو توالی را بازگشت بده:
 SELECT @x.query('string(/*[1])')
خروجی آن helloworld است.
برای دریافت تمام کلمات توسط متد string می‌توان از اسلش کمک گرفت:
 SELECT @x.query('string(/)')
با خروجی helloworldagain که تنها یک string value محسوب می‌شود؛ برخلاف حالت استفاده از متد data که دو مقدار یک توالی را بازگشت داده است.
نمونه‌ی دیگر آن مثال زیر است:
 DECLARE @x XML = '<age>12</age>'
SELECT @x.query('string(/age[1])')
در اینجا نیز باید حتما اولین المان، صراحتا مشخص شود. هرچند به نظر این سند untyped XML تنها یک المان دارد، اما XQuery ذکر شده پیش از اجرای آن، تعیین اعتبار می‌شود. برای عدم ذکر اولین آیتم (در صورت نیاز)، باید XML Schema سند مرتبط، تعریف و در حین تعریف و انتساب مقدار آن، مشخص گردد. همچنین در اینجا به مباحث content و document که در قسمت‌های پیشین نیز ذکر شد باید دقت داشت. حالت پیش فرض content است و می‌تواند بیش از یک root element داشته باشد.

متد text اندکی متفاوت عمل می‌کند. برای بررسی آن، ابتدا یک schema collection جدید را تعریف می‌کنیم که داری تک المانی رشته‌ای است به نام Root.
 CREATE XML SCHEMA COLLECTION root_el AS
'<xs:schema xmlns:xs="http://www.w3.org/2001/XMLSchema"
                  targetNamespace="urn:geo">
      <xs:element name="Root" type="xs:string" />    
</xs:schema>
'
GO
در ادامه اگر متد text را بر روی یک untyped XML که SChema آن مشخص نشده‌است، فراخوانی کنیم:
 DECLARE @xmlDoc XML
SET @xmlDoc = '<g:Root xmlns:g="urn:geo">datadata...</g:Root>'
SELECT @xmlDoc.query('
declare namespace g="urn:geo";
/g:Root/text()
')
مقدار datadata... این المان Root را بازگشت خواهد داد. اینبار اگر untyped XML را با تعریف schema آن تبدیل به typed XML کنیم:
 DECLARE @xmlDoc XML(root_el)
SET @xmlDoc = '<g:Root xmlns:g="urn:geo">datadata...</g:Root>'
SELECT @xmlDoc.query('
declare namespace g="urn:geo";
/g:Root[1]/text()
')
به خطای ذیل برخواهیم خورد:
 XQuery [query()]: 'text()' is not supported on simple typed or 'http://www.w3.org/2001/XMLSchema#anyType'
elements, found 'element(g{urn:geo}:Root,xs:string) *'.
زمانیکه از Schema استفاده می‌شود، دیگر نیازی به استفاده از متد text نیست. فقط کافی است متد text را حذف کرده و بجای آن از متد data استفاده کنیم:
 DECLARE @xmlDoc XML(root_el)
SET @xmlDoc = '<g:Root xmlns:g="urn:geo">datadata...</g:Root>'
SELECT @xmlDoc.query('
declare namespace g="urn:geo";
data(/g:Root[1])
')
به علاوه، در خطا ذکر شده‌است که متد text را بر روی  simple types نمی‌توان بکار برد. این محدودیت در مورد complex types که نمونه‌ای از آن‌را در قسمت معرفی Schema با تعریف Point مشاهده کردید، وجود ندارد. اما متد data قابل استفاده بر روی complex types نیست. ولی می‌توان متد data و text را با هم ترکیب کرد؛ برای مثال
data(/age/text())
 اگر complex node را untyped تعریف کنیم (schema را قید نکنیم)، استفاده از متد data در اینجا نیز وجود خواهد داشت.
مطالب
سفارشی سازی ASP.NET Core Identity - قسمت اول - موجودیت‌های پایه و DbContext برنامه
با به پایان رسیدن مرحله‌ی توسعه‌ی ASP.NET Identity 2.x مخصوص نگارش‌های ASP.NETایی که از Full .NET Framework استفاده می‌کنند، نگارش جدید آن صرفا بر پایه‌ی ASP.NET Core تهیه شده‌است و در طی یک سری، نحوه‌ی سفارشی سازی تقریبا تمام اجزای آن‌را بررسی خواهیم کرد. جهت سهولت پیگیری این سری، پروژه‌ی کامل سفارشی سازی شده‌ی ASP.NET Core Identity را از مخزن کد DNT Identity می‌توانید دریافت کنید.


پیشنیازهای اجرای پروژه‌ی DNT Identity

 - ابتدا نیاز است حداقل ASP.NET Core Identity 1.1 را نصب کرده باشید.
 - همچنین بانک اطلاعاتی پایه‌ی آن که به صورت خودکار در اولین بار اجرای برنامه تشکیل می‌شود، مبتنی بر LocalDB است. بنابراین اگر قصد تغییری را در تنظیمات Context آن ندارید، بهتر است LocalDB را نیز بر روی سیستم نصب کنید. هرچند با تغییر تنظیم ActiveDatabase به SqlServer در فایل appsettings.json، برنامه به صورت خودکار از نگارش کامل SqlServer استفاده خواهد کرد. رشته‌ی اتصالی آن نیز در مدخل ConnectionStrings فایل appsettings.json ذکر شده‌است و قابل تغییر است. برای شروع به کار، نیازی به اجرای مراحل Migrations را نیز ندارید و همینقدر که برنامه را اجرا کنید، بانک اطلاعاتی آن نیز تشکیل خواهد شد.
 - کاربر پیش فرض Admin سیستم و کلمه‌ی عبور آن از مدخل AdminUserSeed فایل appsettings.json خوانده می‌شوند.
 - تنظیمات ایمیل پیش فرض برنامه به استفاده‌ی از PickupFolder در مدخل Smtp فایل appsettings.json تنظیم شده‌است. بنابراین تمام ایمیل‌های برنامه را جهت آزمایش محلی می‌توانید در مسیر PickupFolder آن یا همان c:\smtppickup مشاهده کنید. محتوای این ایمیل‌ها را نیز توسط مرورگر (drag&drop بر روی یک tab جدید) و یا برنامه‌ی Outlook می‌توان مشاهده کرد.


سفارشی سازی کلید اصلی موجودیت‌های ASP.NET Core Identity

ASP.NET Core Identity به همراه دو سری موجودیت است. یک سری ساده‌ی آن که از یک string به عنوان نوع کلید اصلی استفاده می‌کنند و سری دوم، حالت جنریک که در آن می‌توان نوع کلید اصلی را به صورت صریحی قید کرد و تغییر داد. در اینجا نیز قصد داریم از حالت جنریک استفاده کرده و نوع کلید اصلی جداول را تغییر دهیم. تمام این موجودیت‌های تغییر یافته را در پوشه‌ی src\ASPNETCoreIdentitySample.Entities\Identity نیز می‌توانید مشاهده کنید و شامل موارد ذیل هستند:

جدول نقش‌های سیستم
    public class Role : IdentityRole<int, UserRole, RoleClaim>, IAuditableEntity
    {
        public Role()
        {
        }

        public Role(string name)
            : this()
        {
            Name = name;
        }

        public Role(string name, string description)
            : this(name)
        {
            Description = description;
        }

        public string Description { get; set; }
    }
کار با ارث بری از نگارش جنریک کلاس IdentityRole شروع می‌شود. این کلاس پایه، حاوی تعاریف اصلی فیلدهای جدول نقش‌های سیستم است که اولین آرگومان جنریک آن، نوع کلید اصلی جدول مرتبط را نیز مشخص می‌کند و در اینجا به int تنظیم شده‌است. همچنین یک اینترفیس جدید IAuditableEntity را نیز در انتهای این تعریف‌ها مشاهده می‌کنید. در مورد این اینترفیس و Shadow properties متناظر با آن، در ادامه‌ی بحث با سفارشی سازی DbContext برنامه بیشتر توضیح داده خواهد شد.


در اولین بار اجرای برنامه، نقش Admin در این جدول ثبت خواهد شد.

جدول کاربران منتسب به نقش‌ها
    public class UserRole : IdentityUserRole<int>, IAuditableEntity
    {
        public virtual User User { get; set; }

        public virtual Role Role { get; set; }
    }
کلاس پایه‌ی جدول کاربران منتسب به نقش‌ها، کلاس جنریک IdentityUserRole است که در اینجا با تغییر آرگومان جنریک آن به int، نوع فیلدهای UserId و RoleId آن به int تنظیم می‌شوند. در کلاس سفارشی سازی شده‌ی فوق، دو خاصیت اضافه‌تر User و Role نیز را مشاهده می‌کنید. مزیت تعریف آن‌ها، دسترسی ساده‌تر به اطلاعات کاربران و نقش‌ها توسط EF Core است.


در اولین بار اجرای برنامه، کاربر شماره 1 یا همان Admin به نقش شماره 1 یا همان Admin، انتساب داده می‌شود.


جدول جدید  IdentityRoleClaim سیستم
public class RoleClaim : IdentityRoleClaim<int>, IAuditableEntity
{
   public virtual Role Role { get; set; }
}
در ASP.NET Core Identity، جدول جدیدی به نام RoleClaim نیز اضافه شده‌است. در این سری از آن برای پیاده سازی سطوح دسترسی پویای به صفحات استفاده خواهیم کرد. ابتدا یک سری نقش ثابت در جدول Roles ثبت خواهند شد. سپس تعدادی کاربر به هر نقش نسبت داده می‌شوند. اکنون می‌توان به هر نقش نیز تعدادی Claim را انتساب داد. برای مثال یک Claim سفارشی که شامل ID سفارشی area:controller:action باشد. به این ترتیب و با بررسی سفارشی آن می‌توان سطوح دسترسی پویا را نیز پیاده سازی کرد و مزیت آن این است که تمام این Claims به صورت خودکار به کوکی شخص نیز اضافه شده و دسترسی به اطلاعات آن بسیار سریع است و نیازی به مراجعه‌ی به بانک اطلاعاتی را ندارد.

جدول UserClaim سیستم
public class UserClaim : IdentityUserClaim<int>, IAuditableEntity
{
   public virtual User User { get; set; }
}
می‌توان به هر کاربر یک سری Claim مخصوص را نیز انتساب داد. برای مثال مسیر عکس ذخیره شده‌ی او در سرور، چه موردی است و این اطلاعات به صورت خودکار به کوکی او نیز توسط ASP.NET Core Identity اضافه می‌شوند. البته ما در این سری روش دیگری را برای سفارشی سازی Claims عمومی کاربران بکار خواهیم گرفت (با سفارشی سازی کلاس ApplicationClaimsPrincipalFactory آن).

جداول توکن و لاگین‌های کاربران
public class UserToken : IdentityUserToken<int>, IAuditableEntity
{
   public virtual User User { get; set; }
}

public class UserLogin : IdentityUserLogin<int>, IAuditableEntity
{
   public virtual User User { get; set; }
}
دراینجا نیز نحوه‌ی سفارشی سازی و تغییر جداول لاگین‌های کاربران و توکن‌های مرتبط با آن‌ها را مشاهده می‌کنید. این جداول بیشتر جهت دسترسی به حالت‌هایی مانند لاگین با حساب کاربری جی‌میل مورد استفاده قرار می‌گیرند و کاربرد پیش فرضی ندارند (اگر از تامین کننده‌های لاگین خارجی نمی‌خواهید استفاده کنید).

جدول کاربران سیستم
    public class User : IdentityUser<int, UserClaim, UserRole, UserLogin>, IAuditableEntity
    {
        public User()
        {
            UserUsedPasswords = new HashSet<UserUsedPassword>();
            UserTokens = new HashSet<UserToken>();
        }

        [StringLength(450)]
        public string FirstName { get; set; }

        [StringLength(450)]
        public string LastName { get; set; }

        [NotMapped]
        public string DisplayName
        {
            get
            {
                var displayName = $"{FirstName} {LastName}";
                return string.IsNullOrWhiteSpace(displayName) ? UserName : displayName;
            }
        }

        [StringLength(450)]
        public string PhotoFileName { get; set; }

        public DateTimeOffset? BirthDate { get; set; }

        public DateTimeOffset? CreatedDateTime { get; set; }

        public DateTimeOffset? LastVisitDateTime { get; set; }

        public bool IsEmailPublic { get; set; }

        public string Location { set; get; }

        public bool IsActive { get; set; } = true;

        public virtual ICollection<UserUsedPassword> UserUsedPasswords { get; set; }

        public virtual ICollection<UserToken> UserTokens { get; set; }
    }

    public class UserUsedPassword : IAuditableEntity
    {
        public int Id { get; set; }

        public string HashedPassword { get; set; }

        public virtual User User { get; set; }
        public int UserId { get; set; }
    }
در اینجا علاوه بر نحوه‌ی تغییر نوع کلید اصلی جدول کاربران سیستم، نحوه‌ی افزودن خواص اضافه‌تری مانند نام، تاریخ تولد، مکان، تصویر و غیره را نیز مشاهده می‌کنید. به علاوه جدولی نیز جهت ثبت سابقه‌ی کلمات عبور هش شده‌ی کاربران نیز تدارک دیده شده‌است تا کاربران نتوانند از 5 کلمه‌ی عبور اخیر خود (تنظیم NotAllowedPreviouslyUsedPasswords در فایل appsettings.json) استفاده کنند.
فیلد IsActive نیز از این جهت اضافه شده‌است تا بجای حذف فیزیکی یک کاربر، بتوان اکانت او را غیرفعال کرد.


تعریف Shadow properties ثبت تغییرات رکوردها

در #C ارث‌بری چندگانه‌ی کلاس‌ها ممنوع است؛ مگر اینکه از اینترفیس‌ها استفاده شود. برای مثال IdentityUser یک کلاس است و در اینجا دیگر نمی‌توان کلاس دومی را به نام BaseEntity جهت اعمال خواص اضافه‌تری اعمال کرد. به همین جهت است که اعمال اینترفیس خالی IAuditableEntity را در اینجا مشاهده می‌کنید. این اینترفیس کار علامت‌گذاری کلاس‌هایی را انجام می‌دهد که قصد داریم به آن‌ها به صورت خودکار، خواصی مانند تاریخ ثبت رکورد، تاریخ ویرایش آن و غیره را اعمال کنیم.
در Context برنامه، به اطلاعات src\ASPNETCoreIdentitySample.Entities\AuditableEntity مراجعه شده و متد AddAuditableShadowProperties بر روی تمام کلاس‌هایی از نوع IAuditableEntity اعمال می‌شود. این متد خواص مدنظر ما را مانند ModifiedDateTime به صورت Shadow properties به موجودیت‌های علامت‌گذاری شده اضافه می‌کند.
همچنین متد SetAuditableEntityPropertyValues، کار مقدار دهی خودکار این خواص را انجام خواهد داد. بنابراین دیگر نیازی نیست در برنامه برای مثال IP شخص ثبت کننده یا ویرایش کننده را به صورت دستی مقدار دهی کرد. هم تعریف و هم مقدار دهی آن توسط Change tracker سیستم به صورت خودکار انجام خواهند شد.


تاثیر افزودن Shadow properties را بر روی کلاس نقش‌های سیستم، در تصویر فوق ملاحظه می‌کنید. خواصی که به صورت معمول در کلاس‌های برنامه ظاهر نمی‌شوند و صرفا هدف بازبینی سیستم را برآورده می‌کنند و مدیریت آن‌ها نیز در اینجا کاملا خودکار است.


سفارشی سازی DbContext برنامه

نحوه‌ی سفارشی سازی DbContext برنامه را در پوشه‌ی src\ASPNETCoreIdentitySample.DataLayer\Context و src\ASPNETCoreIdentitySample.DataLayer\Mappings ملاحظه می‌کنید. پوشه‌ی Context حاوی کلاس ApplicationDbContextBase است که تمام سفارشی سازی‌های لازم بر روی آن انجام شده‌است؛ شامل:
 - تغییر نوع کلید اصلی موجودیت‌ها به همراه معرفی موجودیت‌های تغییر یافته:
 public abstract class ApplicationDbContextBase :
  IdentityDbContext<User, Role, int, UserClaim, UserRole, UserLogin, RoleClaim, UserToken>,
  IUnitOfWork
ما در ابتدای بحث، برای مثال کلاس Role را سفارشی سازی کردیم. اما برنامه از وجود آن بی‌اطلاع است. با ارث بری از IdentityDbContext و ذکر این کلاس‌های سفارشی به همراه نوع int کلید اصلی مورد استفاده، کار معرفی موجودیت‌های سفارشی سازی شده انجام می‌شود.

 - اعمال متد BeforeSaveTriggers به تمام نگارش‌های مختلف SaveChanges
protected void BeforeSaveTriggers()
{
  ValidateEntities();
  SetShadowProperties();
  this.ApplyCorrectYeKe();
}
در اینجا پیش از ذخیره‌ی اطلاعات، ابتدا موجودیت‌ها اعتبارسنجی می‌شوند. سپس مقادیر Shadow properties تنظیم شده و دست آخر، ی و ک فارسی نیز به اطلاعات ثبت شده، جهت یک دست سازی اطلاعات سیستم، اعمال می‌شوند.

- انتخاب نوع بانک اطلاعاتی مورد استفاده در متد OnConfiguring
در اینجا است که خاصیت ActiveDatabase تنظیم شده‌ی در فایل appsettings.json خوانده شده و اعمال می‌شوند. تعریف متد GetDbConnectionString را در کلاس SiteSettingsExtesnsions مشاهده می‌کنید. کار آن استفاده‌ی از بانک اطلاعاتی درون حافظه‌ای، جهت انجام آزمون‌های واحد و یا استفاده‌ی از LocalDb و یا نگارش کامل SQL Server می‌باشد. اگر علاقمند بودید تا بانک اطلاعاتی دیگری (مثلا SQLite) را نیز اضافه کنید، ابتدا enum ایی به نام ActiveDatabase را تغییر داده و سپس متد GetDbConnectionString و متد OnConfiguring را جهت درج اطلاعات این بانک اطلاعاتی جدید، اصلاح کنید.

پس از تعریف این DbContext پایه‌ی سفارشی سازی شده، کلاس جدید ApplicationDbContext را مشاهده می‌کنید. این کلاس ‍Context ایی است که در برنامه از آن استفاده می‌شود و از کلاس پایه ApplicationDbContextBase مشتق شده‌است:
 public class ApplicationDbContext : ApplicationDbContextBase
تعاریف موجودیت‌های جدید خود را به این کلاس اضافه کنید.
تنظیمات mapping آن‌ها نیز به متد OnModelCreating این کلاس اضافه خواهند شد. فقط نحوه‌ی استفاده‌ی از آن را به‌خاطر داشته باشید:
        protected override void OnModelCreating(ModelBuilder builder)
        {
            // it should be placed here, otherwise it will rewrite the following settings!
            base.OnModelCreating(builder);

            // Adds all of the ASP.NET Core Identity related mappings at once.
            builder.AddCustomIdentityMappings(SiteSettings.Value);

            // Custom application mappings


            // This should be placed here, at the end.
            builder.AddAuditableShadowProperties();
        }
ابتدا باید base.OnModelCreating را ذکر کنید. در غیراینصورت تمام سفارشی سازی‌های شما بازنویسی می‌شوند.
سپس متد AddCustomIdentityMappings ذکر شده‌است. این متد اطلاعات src\ASPNETCoreIdentitySample.DataLayer\Mappings را به صورت خودکار و یکجا اضافه می‌کند که در آن برای مثال نام جداول پیش فرض Identity سفارشی سازی شده‌اند.


در آخر باید AddAuditableShadowProperties فراخوانی شود تا خواص سایه‌ای که پیشتر در مورد آن‌ها بحث شد، به سیستم به صورت خودکار اضافه شوند.
تمام نگاشت‌های سفارشی شما باید در این میان و در قسمت «Custom application mappings» درج شوند.

در قسمت بعدی، نحوه‌ی سفارشی سازی سرویس‌های پایه‌ی Identity را بررسی خواهیم کرد. بدون این سفارشی سازی و اطلاعات رسانی به سرویس‌های پایه که از چه موجودیت‌های جدید سفارشی سازی شده‌ایی در حال استفاده هستیم، کار Migrations انجام نخواهد شد.


کدهای کامل این سری را در مخزن کد DNT Identity می‌توانید ملاحظه کنید.
مطالب
استفاده از Kendo UI templates
در مطلب «صفحه بندی، مرتب سازی و جستجوی پویای اطلاعات به کمک Kendo UI Grid» در انتهای بحث، ستون IsAvailable به صورت زیر تعریف شد:
columns: [
               {
                   field: "IsAvailable", title: "موجود است",
                   template: '<input type="checkbox" #= IsAvailable ? checked="checked" : "" # disabled="disabled" ></input>'
                }
]
Templates، جزو یکی از پایه‌های Kendo UI Framework هستند و توسط آن‌ها می‌توان قطعات با استفاده‌ی مجدد HTML ایی را طراحی کرد که قابلیت یکی شدن با اطلاعات جاوا اسکریپتی را دارند.
همانطور که در این مثال نیز مشاهده می‌کنید، قالب‌های Kendo UI از Hash (#) syntax استفاده می‌کنند. در اینجا قسمت‌هایی از قالب که با علامت # محصور می‌شوند، در حین اجرا، با اطلاعات فراهم شده جایگزین خواهند شد.
برای رندر مقادیر ساده می‌توان از # =# استفاده کرد. از # :# برای رندر اطلاعات HTML-encoded کمک گرفته می‌شود و #  # برای رندر کدهای جاوا اسکریپتی کاربرد دارد. از حالت HTML-encoded برای نمایش امن اطلاعات دریافتی از کاربران و جلوگیری از حملات XSS استفاده می‌شود.
اگر در این بین نیاز است # به صورت معمولی رندر شود، در حالت کدهای جاوا اسکریپتی به صورت #\\ و در HTML ساده به صورت #\ باید مشخص گردد.


مثالی از نحوه‌ی تعریف یک قالب Kendo UI

    <!--دریافت اطلاعات از منبع محلی-->
    <script id="javascriptTemplate" type="text/x-kendo-template">
        <ul>
            # for (var i = 0; i < data.length; i++) { #
            <li>#= data[i] #</li>
            # } #
        </ul>
    </script>

    <div id="container1"></div>
    <script type="text/javascript">
        $(function () {
            var data = ['User 1', 'User 2', 'User 3'];
            var template = kendo.template($("#javascriptTemplate").html());
            var result = template(data); //Execute the template
            $("#container1").html(result); //Append the result
        });
    </script>
این قالب ابتدا در تگ script محصور می‌شود و سپس نوع آن مساوی text/x-kendo-template قرار می‌گیرد. در ادامه توسط یک حلقه‌ی جاوا اسکریپتی، عناصر آرایه‌ی فرضی data خوانده شده و با کمک Hash syntax در محل‌های مشخص شده قرار می‌گیرند.
در ادامه باید این قالب را رندر کرد. برای این منظور یک div با id مساوی container1 را جهت تعیین محل رندر نهایی اطلاعات مشخص می‌کنیم. سپس متد kendo.template بر اساس id قالب اسکریپتی تعریف شده، یک شیء قالب را تهیه کرده و سپس با ارسال آرایه‌ای به آن، سبب اجرای آن می‌شود. خروجی نهایی، یک قطعه کد HTML است که در محل container1 درج خواهد شد.
همانطور که ملاحظه می‌کنید، متد kendo.template، نهایتا یک رشته را دریافت می‌کند. بنابراین همینجا و به صورت inline نیز می‌توان یک قالب را تعریف کرد.


کار با منابع داده راه دور

فرض کنید مدل برنامه به صورت ذیل تعریف شده‌است:
namespace KendoUI04.Models
{
    public class Product
    {
        public int Id { set; get; }
        public string Name { set; get; }
        public decimal Price { set; get; }
        public bool IsAvailable { set; get; }
    }
}
و لیستی از آن توسط یک ASP.NET Web API کنترلر، به سمت کاربر ارسال می‌شود:
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Web.Http;
using KendoUI04.Models;

namespace KendoUI04.Controllers
{
    public class ProductsController : ApiController
    {
        public IEnumerable<Product> Get()
        {
            return ProductDataSource.LatestProducts.Take(10);
        }
    }
}
در سمت کاربر و در View برنامه خواهیم داشت:
    <!--دریافت اطلاعات از سرور-->
    <div>
        <div id="container2"><ul></ul></div>
    </div>

    <script id="template1" type="text/x-kendo-template">
        <li> #=Id# - #:Name# - #=kendo.toString(Price, "c")#</li>
    </script>

    <script type="text/javascript">
        $(function () {
            var producatsTemplate1 = kendo.template($("#template1").html());

            var productsDataSource = new kendo.data.DataSource({
                transport: {
                    read: {
                        url: "api/products",
                        dataType: "json",
                        contentType: 'application/json; charset=utf-8',
                        type: 'GET'
                    }
                },
                error: function (e) {
                    alert(e.errorThrown);
                },
                change: function () {
                    $("#container2 > ul").html(kendo.render(producatsTemplate1, this.view()));
                }
            });
            productsDataSource.read();
        });
    </script>
ابتدا یک div با id مساوی container2 جهت تعیین محل نهایی رندر قالب template1 در صفحه تعریف می‌شود.
هرچند خروجی دریافتی از سرور نهایتا یک آرایه از اشیاء Product است، اما در template1 اثری از حلقه‌ی جاوا اسکریپتی مشاهده نمی‌شود. در اینجا چون از متد kendo.render استفاده می‌شود، نیازی به ذکر حلقه نیست و به صورت خودکار، به تعداد عناصر آرایه دریافتی از سرور، قطعه HTML قالب را تکرار می‌کند.
در ادامه برای کار با سرور از یک Kendo UI DataSource استفاده شده‌است. قسمت transport/read آن، کار تعریف محل دریافت اطلاعات را از سرور مشخص می‌کند. رویدادگران change آن اطلاعات نهایی دریافتی را توسط متد view در اختیار متد kendo.render قرار می‌دهد. در نهایت، قطعه‌ی HTML رندر شده‌ی نهایی حاصل از اجرای قالب، در بین تگ‌های ul مربوط به container2 درج خواهد شد.
رویدادگران change زمانیکه data source، از اطلاعات راه دور و یا یک آرایه‌ی جاوا اسکریپتی پر می‌شود، فراخوانی خواهد شد. همچنین مباحث مرتب سازی اطلاعات، صفحه بندی و تغییر صفحه، افزودن، ویرایش و یا حذف اطلاعات نیز سبب فراخوانی آن می‌گردند. متد view ایی که در این مثال فراخوانی شد، صرفا در روال رویدادگردان change دارای اعتبار است و آخرین تغییرات اطلاعات و آیتم‌های موجود در data source را باز می‌گرداند.


یک نکته‌ی تکمیلی: فعال سازی intellisense کدهای جاوا اسکریپتی Kendo UI

اگر به پوشه‌ی اصلی مجموعه‌ی Kendo UI مراجعه کنید، یکی از آن‌ها vsdoc نام دارد که داخل آن فایل‌های min.intellisense.js و vsdoc.js مشهود هستند.
اگر از ویژوال استودیوهای قبل از 2012 استفاده می‌کنید، نیاز است فایل‌های vsdoc.js متناظری را به پروژه اضافه نمائید؛ دقیقا در کنار فایل‌های اصلی js موجود. اگر از ویژوال استودیوی 2012 و یا بالاتر استفاده می‌کنید باید از فایل‌های intellisense.js متناظر استفاده کنید. برای مثال اگر از kendo.all.min.js کمک می‌گیرید، فایل متناظر با آن kendo.all.min.intellisense.js خواهد بود.
بعد از اینکار نیاز است فایلی به نام references.js_ را به پوشه‌ی اسکریپت‌های خود با این محتوا اضافه کنید (برای VS 2012 به بعد):
/// <reference path="jquery.min.js" />
/// <reference path="kendo.all.min.js" />
نکته‌ی مهم اینجا است که این فایل به صورت پیش فرض از مسیر Scripts/_references.js/~ خوانده می‌شود. برای اضافه کردن مسیر دیگری مانند js/_references.js/~ باید آن‌را به تنظیمات ذیل اضافه کنید:
 Tools menu –> Options -> Text Editor –> JavaScript –> Intellisense –> References
گزینه‌ی Reference Group را به (Implicit (Web تغییر داده و سپس مسیر جدیدی را اضافه نمائید.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
KendoUI04.zip
مطالب
نحوه کاهش مصرف حافظه EF Code first حین گزارشگیری از اطلاعات
تمام ORMهای خوب، دارای سطح اول کش هستند. از این سطح جهت نگهداری اطلاعات تغییرات صورت گرفته روی اشیاء و سپس اعمال نهایی آن‌ها در پایان یک تراکنش استفاده می‌شود. بدیهی است جمع آوری این اطلاعات اندکی بر روی سرعت انجام کار و همچنین بر روی میزان مصرف حافظه برنامه تاثیرگذار است. به علاوه یک سری از اعمال مانند گزارشگیری نیازی به این سطح اول کش ندارند. اطلاعات مورد استفاده در آن‌ها مانند نمایش لیستی از اطلاعات در یک گرید، حالت فقط خواندنی دارد. در EF Code first برای یک چنین مواردی استفاده از متد الحاقی AsNoTracking تدارک دیده شده است که سبب خاموش شدن سطح اول کش می‌شود. در ادامه در طی یک مثال، اثر این متد را بر روی سرعت و میزان مصرف حافظه برنامه بررسی خواهیم کرد.

کدهای کامل این مثال را در ذیل ملاحظه می‌کنید:

using System;
using System.Data.Entity;
using System.Data.Entity.Migrations;
using System.Diagnostics;
using System.Linq;

namespace EFGeneral
{
    public class User
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
    }

    public class MyContext : DbContext
    {
        public DbSet<User> Users { get; set; }
    }

    public class Configuration : DbMigrationsConfiguration<MyContext>
    {
        public Configuration()
        {
            AutomaticMigrationsEnabled = true;
            AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
        }

        protected override void Seed(MyContext context)
        {            
            for (int i = 0; i < 21000; i++)
            {
                context.Users.Add(new User { Name = "name " + i });
                if (i % 1000 == 0)
                    context.SaveChanges();
            }
            base.Seed(context);
        }
    }

    public class PerformanceHelper
    {
        public static string RunActionMeasurePerformance(Action action)
        {
            GC.Collect();
            long initMemUsage = Process.GetCurrentProcess().WorkingSet64;

            var stopwatch = new Stopwatch();
            stopwatch.Start();

            action();

            stopwatch.Stop();

            var currentMemUsage = Process.GetCurrentProcess().WorkingSet64;
            var memUsage = currentMemUsage - initMemUsage;
            if (memUsage < 0) memUsage = 0;

            return string.Format("Elapsed time: {0}, Memory Usage: {1:N2} KB", stopwatch.Elapsed, memUsage / 1024);
        }
    }

    public static class Test
    {
        public static void RunTests()
        {
            Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<MyContext, Configuration>());
            StartDb();            

            for (int i = 0; i < 3; i++)
            {
                Console.WriteLine("\nRun {0}", i + 1);

                var memUsage = PerformanceHelper.RunActionMeasurePerformance(() => LoadWithTracking());
                Console.WriteLine("LoadWithTracking:\n{0}", memUsage);

                memUsage = PerformanceHelper.RunActionMeasurePerformance(() => LoadWithoutTracking());
                Console.WriteLine("LoadWithoutTracking:\n{0}", memUsage);
            }
        }

        private static void StartDb()
        {
            using (var ctx = new MyContext())
            {
                var user = ctx.Users.Find(1);
                if (user != null)
                {
                    // keep the object in memory
                }
            }
        }

        private static void LoadWithTracking()
        {
            using (var ctx = new MyContext())
            {
                var list = ctx.Users.ToList();
                if (list.Any())
                {
                    // keep the list in memory
                }
            }
        }

        private static void LoadWithoutTracking()
        {
            using (var ctx = new MyContext())
            {
                var list = ctx.Users.AsNoTracking().ToList();
                if (list.Any())
                {
                    // keep the list in memory
                }
            }
        }
    }
}

توضیحات:
مدل برنامه یک کلاس ساده کاربر است به همراه id و نام او.
سپس این کلاس توسط Context برنامه در معرض دید EF Code first قرار می‌گیرد.
در کلاس Configuration تعدادی رکورد را در ابتدای کار برنامه در بانک اطلاعاتی ثبت خواهیم کرد. قصد داریم میزان مصرف حافظه بارگذاری این اطلاعات را بررسی کنیم.
کلاس PerformanceHelper معرفی شده، دو کار اندازه گیری میزان مصرف حافظه برنامه در طی اجرای یک فرمان خاص و همچنین مدت زمان سپری شدن آن‌را اندازه‌گیری می‌کند.
در کلاس Test فوق چندین متد به شرح زیر وجود دارند:
متد StartDb سبب می‌شود تا تنظیمات ابتدایی برنامه به بانک اطلاعاتی اعمال شوند. تا زمانیکه کوئری خاصی به بانک اطلاعاتی ارسال نگردد، EF Code first بانک اطلاعاتی را آغاز نخواهد کرد.
در متد LoadWithTracking اطلاعات تمام رکوردها به صورت متداولی بارگذاری شده است.
در متد LoadWithoutTracking نحوه استفاده از متد الحاقی AsNoTracking را مشاهده می‌کنید. در این متد سطح اول کش به این ترتیب خاموش می‌شود.
و متد RunTests، این متدها را در سه بار متوالی اجرا کرده و نتیجه عملیات را نمایش خواهد داد.

برای نمونه این نتیجه در اینجا حاصل شده است:


همانطور که ملاحظه کنید، بین این دو حالت، تفاوت بسیار قابل ملاحظه است؛ چه از لحاظ مصرف حافظه و چه از لحاظ سرعت.

نتیجه گیری:
اگر قصد ندارید بر روی اطلاعات دریافتی از بانک اطلاعاتی تغییرات خاصی را انجام دهید و فقط قرار است از آن‌ها به صورت فقط خواندنی گزارشگیری شود، بهتر است سطح اول کش را به کمک متد الحاقی AsNoTracking خاموش کنید.