مطالب
معرفی Async Parallel.ForEach در دات نت 6
عموما زمانیکه می‌خواهیم تمام وظایف مدنظر، به صورت موازی اجرا شوند، آن‌ها را Task.WhenAll می‌کنیم. برای مثال 10 هزار درخواست HTTP را به صورت وظایفی، WhenAll می‌کنیم و ... در این حالت ... سرور ریموت، IP شما را خواهد بست! چون کنترلی بر روی تعداد وظیفه‌ی در حالت اجرای موازی وجود ندارد و یک چنین عملی، شبیه به یک حمله‌ی DDOS عمل می‌کند! برای مدیریت بهتر یک چنین مواردی، در دات نت 6 متدهای Parallel.ForEachAsync ارائه شده‌اند تا دیگر نیازی به استفاده از راه‌حل‌های ثالثی که عموما آنچنان بهینه هم نیستند، نباشد.
public static Task ForEachAsync<TSource>(IEnumerable<TSource> source, Func<TSource, CancellationToken, ValueTask> body)
public static Task ForEachAsync<TSource>(IEnumerable<TSource> source, CancellationToken cancellationToken, Func<TSource, CancellationToken, ValueTask> body)
public static Task ForEachAsync<TSource>(IEnumerable<TSource> source, ParallelOptions parallelOptions, Func<TSource, CancellationToken, ValueTask> body)
public static Task ForEachAsync<TSource>(IAsyncEnumerable<TSource> source, Func<TSource, CancellationToken, ValueTask> body)
public static Task ForEachAsync<TSource>(IAsyncEnumerable<TSource> source, CancellationToken cancellationToken, Func<TSource, CancellationToken, ValueTask> body)
public static Task ForEachAsync<TSource>(IAsyncEnumerable<TSource> source, ParallelOptions parallelOptions, Func<TSource, CancellationToken, ValueTask> body)
این مجموعه متدها از ValueTaskها بجای Taskها استفاده می‌کند تا سربار ایجاد Taskها در حلقه‌ها کاهش یابد. همچنین در اینجا degree of parallelism به صورت پیش‌فرض به تعداد هسته‌های سی‌پی تنظیم شده‌است (Environment.ProcessorCount)؛ چون عموما توسعه دهنده‌ها نمی‌دانند که چه عددی را باید برای آن انتخاب کنند. هر چند امکان تنظیم دستی آن‌ها هم وجود دارد (یکی از مهم‌ترین مشکلات کار با WhenAll).

یک مثال: در اینجا می‌خواهیم به صورت موازی، مشخصات کاربرانی از Github را توسط HttpClient دریافت کنیم. هر بار هم فقط می‌خواهیم سه وظیفه اجرا شوند و نه بیشتر
using System.Net.Http.Headers;
using System.Net.Http.Json;
 
var userHandlers = new []  { "users/VahidN", "users/shanselman", "users/jaredpar", "users/davidfowl" };
 
using HttpClient client = new()
{
    BaseAddress = new Uri("https://api.github.com"),
};
client.DefaultRequestHeaders.UserAgent.Add(new ProductInfoHeaderValue("DotNet", "6"));
 
ParallelOptions parallelOptions = new() { MaxDegreeOfParallelism = 3 };
 
await Parallel.ForEachAsync(userHandlers, parallelOptions, async (uri, token) =>
{
    var user = await client.GetFromJsonAsync<GitHubUser>(uri, token); 
    Console.WriteLine($"Name: {user.Name}\nBio: {user.Bio}\n");
});
 
public class GitHubUser
{
    public string Name { get; set; }
    public string  Bio { get; set; }
}
در این مثال، نمونه‌ای از کارکرد متد جدید Parallel.ForEachAsync را مشاهده می‌کنید که اینبار، MaxDegreeOfParallelism آن قابل تنظیم است. یعنی با تنظیم فوق، هربار فقط سه وظیفه به صورت موازی اجرا خواهند شد. البته تنظیم آن به منهای یک، همان حالت WhenAll را سبب خواهد شد؛ یعنی محدودیتی وجود نخواهد داشت.
متد Parallel.ForEachAsync، آرایه‌ای را که باید بر روی آن کار کند، دریافت می‌کند. سپس تنظیمات اجرای موازی آن‌ها را هم مشخص می‌کنیم. در ادامه آن‌ها را در دسته‌های مشخصی، به صورت موازی بر اساس منطقی که مشخص می‌کنیم، اجرا خواهد کرد.


وضعیت امکان اجرای موازی متدهای async همزمان، تا پیش از دات نت 6

<List<T به همراه متد الحاقی ForEach است که می‌تواند یک <Action<T را بر روی المان‌های این لیست، اجرا کند و ... عموما زمانیکه به وظایف async می‌رسیم، به اشتباه مورد استفاده قرار می‌گیرد:
customers.ForEach(c => SendEmailAsync(c));
مثال فوق، با اجرای حلقه‌ی زیر تفاوتی ندارد:
foreach(var c in customers)
{
    SendEmailAsync(c); // the return task is ignored
}
یعنی یک عملیات async، بدون await فراخوانی شده‌است و تا پایان عملیات مدنظر، صبر نخواهد شد. حداقل مشکل آن این است که اگر در این بین استثنایی رخ دهد، هیچگاه متوجه آن نخواهید شد و حتی می‌تواند کل پروسه‌ی برنامه را خاتمه دهد. شاید عنوان کنید که می‌شود این مشکل را به صورت زیر حل کرد:
customers.ForEach(async c => await SendEmailAsync(c));
اما ... این روش هم تفاوتی با قبل ندارد. از این لحاظ که متد ForEach یک <Action<T را دریافت می‌کند که خروجی آن void است. یعنی در نهایت با راه حل دوم، فقط یک async void ایجاد می‌شود که باز هم قابلیت صبر کردن تا پایان عملیات را ندارد. نکته‌ی مهم اینجا است که اجرای موازی آن‌ها توسط متد Parallel.ForEach نیز دقیقا همین مشکل را دارد.
تنها راه حل پذیرفته‌ی شده‌ی چنین عمل async ای، فراخوانی آن‌ها به صورت متداول زیر و بدون استفاده از متد ForEach است:
foreach(var c in customers)
{
   await SendEmailAsync(c);
}
و یا Task.WhenAll کردن آن‌ها، با علم به این موضوع که MaxDegreeOfParallelism آن قابل کنترل نیست (حداقل به صورت استاندارد و بدون نیاز به کتابخانه‌های جانبی). برای مثال بجای نوشتن:
foreach(var o in orders)
{
    await ProcessOrderAsync(o);
}
می‌توان آن‌را به صورت زیر درآورد:
var tasks = orders.Select(o => ProcessOrderAsync(o)).ToList();
await Task.WhenAll(tasks);
در این حالت عملیات ProcessOrderAsync را تبدیل به لیستی از وظایف مدنظر کرده و به متد Task.WhenAll ارسال می‌کنیم تا به صورت موازی اجرا شوند. اما ... اگر 10 هزار Task وجود داشته باشند، کنترلی بر روی تعداد وظایف در حال اجرای موازی وجود نخواهد داشت و این مورد نه تنها سبب بالا رفتن کارآیی نخواهد شد، بلکه می‌تواند سرور را هم با اخلال پردازشی، به علت کمبود منابع در دسترس مواجه کند.

دات نت 6، هم کنترل MaxDegreeOfParallelism را میسر کرده‌است و هم اینکه اینبار نگارش async واقعی Parallel.ForEachAsync را ارائه داده‌است تا دیگر همانند حالت قبلی Parallel.ForEach، به async void‌ها و مشکلات مرتبط با آن‌ها نرسیم.
مطالب
مدیریت Instance در WCF
نحوه پیاده سازی و مدیریت Instance در پروژه‌های مبتنی بر WCF

نکته : آشنایی اولیه با مفاهیم WCF جهت درک صحیح مطالب الزامی است.

تشریح مسئله :  در صورتی که نیاز باشد که نمونه ساخته شده از سرویس (سمت سرور) به صورت Singleton  باشد بهترین روش برای پیاده سازی به چه صورت است.

برای شروع ابتدا مثال زیر را پیاده سازی می‌کنیم.
یک Contract به صورت زیر تعریف می‌کنیم:
[ServiceContract(SessionMode=SessionMode.Allowed)]
    public interface IMyService
    {
        [OperationContract]
        int GetData();             
    }

حالا یک سرویس برای پیاده سازی Interface بالا می‌نویسیم.
[ServiceBehavior( InstanceContextMode = InstanceContextMode.PerCall )]
    public class PerCallService : IMyService
    {
        int count;
        public int GetData()
        {
            return ++count;
        }
    }
همانطور که از نام سرویس مشخص است از این سرویس به ازای هر فراخوانی یک نمونه سمت سرور ساخته می‌شود.
حالا برای مشاهده نتیجه یک پروژه ConsoleApplication ایجاد کنید و سرویس مورد نظر را از روش AddServiceReference به پروژه اضافه کرده در فایل Program کد‌های زیر را کپی کنید.
 static void Main( string[] args )
        {
            Console.WriteLine( "PerCall Service" );

            MyPerCallService.MyServiceClient client = new MyPerCallService.MyServiceClient();
            int count = 0;
            for ( int i = 0 ; i < 5 ; i++ )
            {
                count = client.GetData();              
            }          
            Console.WriteLine( count );
            Console.ReadLine();         
        }
بعد از اجرا خروجی به صورت زیر است:

بعد از 5 بار فراخوانی متد GetData باز خروجی دارای مقدار 1 است. یعنی به ازای هر بار فراخوانی متد GetData یک نمونه از سرویس مورد نظر ساخته می‌شود.این عمل توسط خصوصیت InstanceContextMode که از نوع PerCall است به سرویس اعمال میشود.

حالا یک سرویس دیگر به صورت زیر ایجاد کنید.

 [ServiceBehavior( InstanceContextMode = InstanceContextMode.Single )]
    public class SingleService : IMyService
    {
        int count;
        public int GetData()
        {
            return ++count;
        }
    }
تنها تفاوت این سرویس با سرویس قبلی در این است که InstanceContextMode این سرویس  به صورت Single معرفی شده است. یعنی به ازای n فراخوانی فقط یک نمونه از کلاس ساخته می‌شود. این سرویس رو هم مثل روش قبلی به Client Application اضافه کنید.
کد کلاس Program رو به صورت زیر تغییر دهید.

static void Main( string[] args )
        {
            Console.WriteLine( "Single Service" );

            MySingleService.MyServiceClient client = new MySingleService.MyServiceClient();
            int count = 0;
            for ( int i = 0 ; i < 5 ; i++ )
            {
                count = client.GetData();              
            }          
            Console.WriteLine("Result is : {0}", count );
            Console.ReadLine();         
        }
که بعد از اجرا خروجی به صورت زیر است.

به ازای 5 بار فراخوانی سرویس متغیر Count سمت سرور مقدار قبلی خود را حفظ کرده است.

مطالب
نحوه ایجاد الگوی Singleton به صورت جنریک
در برخی از مواقع، ایجاد یک وهله از یک کلاس کاری هزینه بر می‌باشد. بنابراین نیاز است تا فقط یک وهله از آن کلاس را ایجاد و تا آخر اجرای برنامه از آن استفاده کرد. این راه حل در قالب یک الگوی طراحی به نام Singleton معرفی شده است. حال می‌خواهیم با استفاده از امکانات جنریک، کلاسی را طراحی کنیم تا عملیات ساخت وهله‌ها را انجام دهد.
نکاتی که در طراحی یک الگوی Singleton باید مد نظر داشت این است که:
  1. دسترسی سازنده کلاس Singleton را از نوع Private تعیین کنیم.
  2. یک فیلد استاتیک از نوع کلاس Singleton تعریف کنیم.
  3. یک خاصیت از نوع استاتیک فقط خواندنی (یعنی فقط get داشته باشد) تعریف کرده تا فیلد استاتیک را مقداردهی و Return کند. به جای پروپرتی میتوان از یک متد استاتیک نیز استفاده کرد.
public class SingletonClassCreator<T> where T:class , new()
    {
        private static T _singletoneInstance;
        private static readonly object Lock = new object();

        public static T SingletoneInstance
        {
            get
            {
                lock (Lock)
                {
                    if (_singletoneInstance == null)
                    {
                        _singletoneInstance = new T();                        
                    }
                }
                return _singletoneInstance;
            }            
        }

        private SingletonClassCreator()
        {            
        }
    }
برای ایجاد حالت Tread-Safe در برنامه هایی که امکان دسترسی همزمان به یک شیء (مثلا در برنامه‌های وب) وجود دارد، از یک بلاک Lock استفاده شده است تا در هر لحظه فقی یک نخ قادر به ایجاد Singleton شود.
حال برای ایجاد وهله‌های Singleton از کلاسهای مورد نظر به صورت زیر عمل میکنیم
public class FirstSingleton
    {
        public int Square(int input)
        {
            return input*input;
        }
    }
static void Main(string[] args)
        {            
            var firstSingletone = SingletonClassCreator<FirstSingleton>.SingletoneInstance ;
            Console.WriteLine(firstSingletone.Square(12));            
            Console.ReadKey();
        }
در خط اول، با تعریف یک متغیر و قرار دادن وهله استاتیک که بوسیله پروپرتی استاتیک SingletoneInstance برگشت داده میشود، یک شی Singleton از کلاس FirstSingleton را ایجاد میکنیم.
مطالب
غلط یاب فارسی در دات نت با استفاده از امکانات open office

مدتی است که محصور کننده‌ای سورس باز برای امکانات غلط‌ یاب مجموعه‌ی open office در سایت code project ارائه شده است:
NHunspell - Hunspell for the .NET platform
دریافت آخرین نسخه‌ی آن از source forge

خوشبختانه کتابخانه‌ی واژه‌های فارسی هم برای اپن آفیس مهیا است.
دریافت

پس از دریافت کتابخانه‌ی فوق و همچنین فایل‌های مربوط به زبان فارسی، فقط کافی است ارجاعی به اسمبلی NHunspell.dll در برنامه اضافه شود و سپس یک مثال ساده در مورد استفاده از آن به صورت زیر خواهد بود:

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Windows.Forms;
using NHunspell;

namespace testWinForms87
{
class CSpellCheck
{
public static void Test()
{
using (Hunspell hunspell = new Hunspell(@"fa_ir.aff", @"fa_ir.dic"))
{
bool correct = hunspell.Spell("دباق");
if (correct)
MessageBox.Show("مشکلی نیست!");
else
{
List<string> suggestions = hunspell.Suggest("دباق");
string result = string.Empty;
foreach (string suggestion in suggestions)
{
result += suggestion + Environment.NewLine;
}

if (result != string.Empty)
MessageBox.Show(result,"لیست پیشنهادها");
}
}
}
}
}




مطالب
یافتن «مطالب مرتبط» توسط لوسین
موتور لوسین علاوه بر فراهم آوردن امکان جستجوی سریع بر روی متون حجیم، امکان یافتن مطالبی مشابه یا مرتبط با مطلبی خاص را نیز فراهم می‌کند. نمونه آن‌را شاید در بعضی از انجمن‌ها یا وبلاگ‌ها دیده باشید که در ذیل مطلب جاری، چندین لینک را به مطالبی مشابه نیز نمایش می‌دهند. در ادامه نحوه استفاده از این قابلیت را در لوسین بررسی خواهیم کرد.  


یافتن شماره سند متناظر لوسین

همان مثال «استفاده از لوسین برای برجسته سازی عبارت جستجو شده در نتایج حاصل» را در نظر بگیرید. در ابتدا نیاز است شماره یک مطلب را تبدیل به شماره سند لوسین کنیم. برای مثال ممکن است Id یک مطلب 1000 باشد، اما شماره سند متناظر آن در لوسین 800 ثبت شده باشد. بنابراین جستجوی ذیل الزامی است:

static readonly Lucene.Net.Util.Version _version = Lucene.Net.Util.Version.LUCENE_29;
static readonly IndexSearcher _searcher = new IndexSearcher(@"c:\path\idx", readOnly: true);
private static int GetLuceneDocumentNumber(int postId)
{
    var analyzer = new StandardAnalyzer(_version);
    var parser = new QueryParser(_version, "Id", analyzer);
    var query = parser.Parse(postId.ToString());
    var doc = _searcher.Search(query, 1);
    if (doc.totalHits == 0)
    {
        return 0;
    }
    return doc.scoreDocs[0].doc;
}

در اینجا بر اساس شماره یک مطلب، کوئری متناظر با آن تشکیل شده و جستجویی بر روی اسناد ثبت شده در ایندکس‌های لوسین صورت می‌گیرد. اگر اطلاعاتی یافت شد، شماره سند متناظر بازگشت داده می‌شود.
از این جهت به شماره سند یاد شده نیاز داریم که قرار است مطالب مرتبط با کل این سند را بیابیم.


ساختن کوئری‌های MoreLikeThis

امکانات یافتن مطالب مشابه یک مطلب در اسمبلی Lucene.Net.Contrib.Queries.dll قرار دارد. بنابراین در اینجا نیاز به فایل‌های پروژه Lucene.Net Contrib وجود دارد.
پس از یافتن شماره سند متناظر با یک مطلب، اکنون نوبت به ساخت کوئری‌های پیشرفته MoreLikeThis است که نحوه انجام تنظیمات آن‌را در ذیل مشاهده می‌کنید:

private static Query CreateMoreLikeThisQuery(int postId)
{
    var docNum = GetLuceneDocumentNumber(postId);
    if (docNum == 0)
            return null;

     var analyzer = new StandardAnalyzer(_version);
     var reader = _searcher.GetIndexReader();

     var moreLikeThis = new MoreLikeThis(reader);
     moreLikeThis.SetAnalyzer(analyzer);
     moreLikeThis.SetFieldNames(new[] { "Title", "Body"});
     moreLikeThis.SetMinDocFreq(1);
     moreLikeThis.SetMinTermFreq(1);
     moreLikeThis.SetBoost(true);

     return moreLikeThis.Like(docNum);
}

در اینجا فیلدهایی که قرار است در جستجو حضور داشته باشند توسط متد SetFieldNames معرفی می‌شوند. توسط متد SetMinDocFreq مشخص می‌کنیم که واژه‌های مشابه و مرتبط باید حداقل در چند سند ظاهر شده باشند. همچنین توسط متد SetMinTermFreq تعیین می‌گردد که یک واژه باید چندبار در این اسناد وجود داشته باشد. متد SetBoost سبب می‌شود که آنالیز بهتری بر اساس رتبه بندی‌های حاصل صورت گیرد.


نمایش مطالب مرتبط توسط کوئری MoreLikeThis

پس از این تنظیمات، متد moreLikeThis.Like، یک شیء Query را در اختیار ما قرار خواهد داد. از اینجای کار به بعد همانند سایر مطالب مشابه است. بر اساس این کوئری، جستجویی صورت گرفته و سپس اطلاعات یافت شده نمایش داده می‌شود:

private static void ShowMoreLikeThisPostItems(int postId)
{
     var query = CreateMoreLikeThisQuery(postId);
     if (query == null)
              return;

      var hits = _searcher.Search(query, n: 10);
      foreach (var item in hits.scoreDocs)
      {
           var doc = _searcher.Doc(item.doc);
           var id = doc.Get("Id");
           var title = doc.Get("Title");
           Console.WriteLine(title);
       }
}

مطالب
آشنایی با Should Library
 نوشتن Assert در کد‌های تست، وابستگی مستقیم به انتخاب کتابخانه تست دارد. برای مثال:
NUnit:
using NUnit.Framework;
using NUnit.Framework.SyntaxHelpers;
 
namespace TestLibrary
{
   [TestFixture]
   public class MyTest
   {
       [Test]
       public void Test1()
       {
           var expectedValue = 2;
           Assert.That(expectedValue , Is.EqualTo(2));
       }
   }
}

Microsoft UnitTesting :

using Microsoft.VisualStudio.TestTools.UnitTesting ;
 
namespace TestLibrary
{
   [TesClass]
   public class MyTest
   {
       [TestMethod]
       public void Test1()
       {
           var expectedValue = 2;
           Assert.AreEqual (expectedValue , 2);
       }
   }
}
کد‌های Assert نوشته شده در مثال بالا با توجه به فریم ورک مورد استفاده متفاوت است. در حالی که کتابخانه Should، مجموعه ای از Extension Method هاست برای قسمت Assert در UnitTest‌های نوشته شده. با استفاده از این کتابخانه دیگر نیازی به نوشتن Assert به سبک و سیاق فعلی نیست. کدهای Assert بسیار خواناتر و قابل درک خواهند بود و از طرفی وابستگی به سایر کتابخانه‌های تست از بین خواهد رفت.
نکته: مورد استفاده این کتابخانه فقط در قسمت Assert کد‌های تست است و استفاده از سایر کتابخانه‌های جانبی الزامی است.
این کتابخانه به دو صورت مورد استفاده قرار می‌گیرد:
»Standard  که باید از Should.dll استفاده نمایید؛
»Fluent که باید از Should.Fluent.dll استفاده نمایید؛(پیاده سازی همان فریم ورک Should به صورت Static Reflection)

نصب  کتابخانه Should با استفاده از nuget (آخرین نسخه آن در حال حاضر 1.1.20 است ) :
Install-Package Should
  نصب کتابخانه Should.Fluent با استفاده از nuget(آخرین نسخه آن در حال حاضر 1.1.19 است):
Install-Package ShouldFluent

در ابتدا همان مثال قبلی را با این کتابخانه بررسی خواهیم کرد:
using Microsoft.VisualStudio.TestTools.UnitTesting;
 
namespace TestLibrary
{
   [TesClass]
   public class MyTest
   {
       [TestMethod]
       public void Test1()
       {          
           var expectedValue = 2;
           expectedValue.Should().Equal( 2 );
       }
   }
}
در نگاه اول چیز خاصی به چشم نمی‌خورد، اما اگر از این پس قصد داشته باشیم کد‌های تست خود را تحت فریم ورک NUnit پیاده سازی کنیم در قسمت Assert کد‌های خود هیچ گونه خطایی را مشاهده نخواهیم کرد.

مثال:
[TestMethod]        
public void AccountConstructorTest()        
{
     const int expectedBalance = 1000;    
     Account bankAccount = new Account();       
         
     // Assert.IsNotNull(bankAccount, "Account was null.");         
    // Assert.AreEqual(expectedBalance, bankAccount.AccountBalance, "Account balance not mathcing");         
bankAccount.ShouldNotBeNull("Account was null"); bankAccount.AccountBalance.ShouldEqual(expectedBalance, "Account balance not matching"); } 
در مثال بالا ابتدا با استفاده از Ms UnitTesting دو Assert نوشته شده است سپس در خطوط بعدی همان دو شرط با استفاده از کتابخانه Should نوشتم. در ذیل چند مثال از استفاده این کتابخانه (البته نوع Fluent آن) در هنگام کار با رشته ها، آبجکت ها، boolean و Collection‌ها را بررسی خواهیم کرد:

#Should.Fluent
public void Should_fluent_assertions()
{
    object obj = null;
    obj.Should().Be.Null();

    obj = new object();
    obj.Should().Be.OfType(typeof(object));
    obj.Should().Equal(obj);
    obj.Should().Not.Be.Null();
    obj.Should().Not.Be.SameAs(new object());
    obj.Should().Not.Be.OfType<string>();
    obj.Should().Not.Equal("foo");

    obj = "x";
    obj.Should().Not.Be.InRange("y", "z");
    obj.Should().Be.InRange("a", "z");
    obj.Should().Be.SameAs("x");

    "This String".Should().Contain("This");
    "This String".Should().Not.Be.Empty();
    "This String".Should().Not.Contain("foobar");

    false.Should().Be.False();
    true.Should().Be.True();

    var list = new List<object>();
    list.Should().Count.Zero();
    list.Should().Not.Contain.Item(new object());

    var item = new object();
    list.Add(item);
    list.Should().Not.Be.Empty();
    list.Should().Contain.Item(item);
};

#مثال‌های استفاده از متغیر‌های DateTime و Guid
public void Should_fluent_assertions()
{   
    var id = new Guid();
    id.Should().Be.Empty();

    id = Guid.NewGuid();
    id.Should().Not.Be.Empty();

    var date = DateTime.Now;
    date1.Should().Be.Today();

    var str = "";
    str.Should().Be.NullOrEmpty();                

    var one = "1";
    one.Should().Be.ConvertableTo<int>();

    var idString = Guid.NewGuid().ToString();
    idString.Should().Be.ConvertableTo<Guid>();
}


مطالب
انجام اعمال ریاضی بر روی Generics
کامپایلر سی‌شارپ اگر نتواند نوع‌های عملوندها را در حین بکارگیری عملگرها تشخیص دهد، اجازه‌ی استفاده از عملگر را نخواهد داد و کار کامپایل، با یک خطا خاتمه می‌یابد. برای نمونه مثال زیر را در نظر بگیرید:
    public interface ICalculator<T>
    {
        T Add(T operand1, T operand2);
    }

    public class Calculator<T> : ICalculator<T>
    {
        public T Add(T operand1, T operand2)
        {
            return operand1 + operand2;
        }
    }
در اینجا چون کامپایلر نمی‌داند که عملگر + بر روی چه نوع‌هایی قرار است اعمال شود (به علت جنریک تعریف شدن این نوع‌ها و مشخص نبودن اینکه آیا این نوع، اصلا عملگر + دارد یا خیر)، با صدور خطای زیر، عملیات کامپایل را متوقف می‌کند:
 Operator '+' cannot be applied to operands of type 'T' and 'T'
برای حل این مساله، چندین روش مطرح شده‌است که در ادامه تعدادی از آن‌ها را مرور خواهیم کرد.


روش اول: واگذار کردن استراتژی عملیات ریاضی به یک کلاس خارجی

این راه حلی است که توسط اعضای تیم سی‌شارپ در روزهای ابتدایی معرفی جنریک‌ها مطرح شده‌است. فرض کنید می‌خواهیم لیستی از جنریک‌ها را با هم جمع بزنیم:
    public class Calculator2<T>
    {
        public T Sum(List<T> list)
        {
            T sum = 0;
            for (int i = 0; i < list.Count; i++)
                sum += list[i];
            return sum;
        }
    }
این کد نیز قابل کامپایل نبوده و امکان اعمال عملگر + بر روی نوع ناشناخته‌ی T میسر نیست.
    public interface ICalculator<T>
    {
        T Add(T operand1, T operand2);
    }

    public class Int32Calculator : ICalculator<int>
    {
        public int Add(int operand1, int operand2)
        {
            return operand1 + operand2;
        }
    }

    public class AlgorithmLibrary<T> where T : new() 
    {
        private readonly ICalculator<T> _calculator;
        public AlgorithmLibrary(ICalculator<T> calculator)
        {
            _calculator = calculator;
        }

        public T Sum(List<T> items)
        {
            var sum = new T();
            for (var i = 0; i < items.Count; i++)
            {
                sum = _calculator.Add(sum, items[i]);
            }
            return sum;
        }
    }
در راه حل ارائه شده، یک اینترفیس عمومی که متد جمع را تعریف کرده‌است، مشاهده می‌کنیم. سپس این اینترفیس در سازنده‌ی کتابخانه‌ی الگوریتم‌‌های برنامه تزریق شده‌است. اکنون کدهای AlgorithmLibrary بدون مشکل کامپایل می‌شوند. هر زمان که نیاز به استفاده از آن بود، بر اساس نوع T، پیاده سازی خاصی را باید ارائه داد. برای مثال در اینجا Int32Calculator پیاده سازی نوع int را انجام داده‌است. برای استفاده از آن نیز خواهیم داشت:
 var result = new AlgorithmLibrary<int>(new Int32Calculator()).Sum(new List<int> { 1, 2, 3 });

البته این نوع پیاده سازی را که کار اصلی آن واگذاری عملیات جمع، به یک کلاس خارجی است، توسط Func نیز می‌توان خلاصه‌تر کرد:
    public class Algorithms<T> where T : new() 
    {
        public T Calculate(Func<T, T, T> add, IEnumerable<T> numbers)
        {
            var sum = new T();
            foreach (var number in numbers)
            {
                sum = add(sum, number);
            }
            return sum;
        }
    }
استفاده از Action و Func نیز یکی دیگر از روش‌های تزریق وابستگی‌ها است که در اینجا بکار گرفته شده‌است. برای استفاده از آن خواهیم داشت:
 var result = new Algorithms<int>().Calculate((a, b) => a + b, new[] { 1, 2, 3 });
آرگومان اول روش جمع زدن را مشخص می‌کند و آرگومان دوم، لیستی است که باید اعضای آن جمع زده شوند.


روش دوم: استفاده از واژه‌ی کلیدی dynamic

با استفاده از واژه‌ی کلیدی dynamic می‌توان بررسی نوع داده‌ها را به زمان اجرا موکول کرد. به این ترتیب دیگر کامپایلر مشکلی با کامپایل قطعه کد ذیل نخواهد داشت:
    public class Calculator<T> : ICalculator<T>
    {
        public T Add(T operand1, T operand2)
        {
            return (dynamic)operand1 + operand2;
        }
    }
و مثال زیر نیز به خوبی کار می‌کند:
 var test = new Calculator<int>().Add(1, 2);
البته بدیهی است که نوع تعریف شده در اینجا باید دارای عملگر + باشد. در غیر اینصورت در زمان اجرا برنامه با یک خطا خاتمه خواهد یافت.
روش فوق نسبت به حالتی که بر اساس نوع T تصمیم‌گیری شود و از عملگر + متناظری استفاده گردد، خوانایی بهتری دارد:
public T Add(T t1, T t2)
{
    if (typeof(T) == typeof(double))
    {
        var d1 = (double)t1;
        var d2 = (double)t2;
        return (T)(d1 + d2);
    }
    else if (typeof(T) == typeof(int)){
        var i1 = (int)t1;
        var i2 = (int)t2;
        return (T)(i1 + i2);
    }
    else ...
}


روش سوم: استفاده از Expression Trees

روش زیر بسیار شبیه است به حالتیکه از Func در روش اول استفاده شد. در اینجا این Func به صورت پویا تولید و سپس صدا زده می‌شود:
using System;
using System.Linq.Expressions;

namespace GenericsArithmetic
{
    public class Solution3
    {
        public T Add<T>(T a, T b)
        {
            var paramA = Expression.Parameter(typeof(T), "a");
            var paramB = Expression.Parameter(typeof(T), "b");

            var body = Expression.Add(paramA, paramB);
            var add = Expression.Lambda<Func<T, T, T>>(body, paramA, paramB).Compile();
            return add(a, b);
        }
    }
}
البته این مثال، یک مثال ابتدایی در این مورد است. بر همین مبنا و ایده، یک کتابخانه‌ی با کارآیی بالا، تحت عنوان Generic Operators که جزو Misc utils می‌باشد، تهیه شده‌است.
به کمک کتابخانه‌ی Generic Operators، کدهای جمع زدن اعضای یک لیست جنریک به صورت ذیل خلاصه می‌شوند:
public static T Sum<T>(this IEnumerable<T> source)
{
    T sum = Operator<T>.Zero;
    foreach (T value in source)
    {
            sum = Operator.Add(sum, value);
    }
    return sum;
}
مطالب
AOP و پردازش فراخوانی‌های تو در تو
هنگامی‌که از روش AOP استفاده می‌کنیم گاهی نیاز است متد تزیین‌شده را از متدی درون خود کلاس فراخوانی کنیم و می‌خواهیم aspectهای آن متد نیز فراخوانی شوند.

پیش‌نیازدوره‌ی AOP
(برای سادگی کار از تعریف attribute خودداری کردم. شما می‌توانید با توجه به آموزش، attributeهای دلخواه را به متدها بیافزایید).
Interface و کلاس پیاده‌سازی‌شده‌ی آن در لایه سرویس:
public interface IMyService 
{ 
  void foo();
  void bar();
}

public class MyService : IMyService
{
  public void foo()
  {
    Console.Write("foo");
    bar();
  }

  public void bar()
  {
    Console.Write("bar");
  }
}
نام متد در خروجی نوشته می‌شود. همچنین می‌خواهیم پیش از فراخوانی این متد‌ها، متنی در خروجی نوشته شود.

آماده‌سازی Interceptor
یک interceptor ساده که نام متد را در خروجی می‌نویسد.
//using Castle.DynamicProxy;

public class Interceptor : IInterceptor 
{
  public void Intercept(IInvocation invocation)
  {
    Console.WriteLine("Intercepted: " + invocation.Method.Name);
    invocation.Proceed();
  }
}

معرفی Interceptor به سیستم
همانند قبل:
//using System;
//using Castle.DynamicProxy;
//using StructureMap;

class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            ObjectFactory.Initialize(x =>
            {
                var dynamicProxy = new ProxyGenerator();
                x.For<IMyService>()
                 .EnrichAllWith(myTypeInterface => 
                                     dynamicProxy.CreateInterfaceProxyWithTarget(myTypeInterface, new Intercept()))
                 .Use<MyService>();
            });
 
            var myService = ObjectFactory.GetInstance<IMyService>();
            myService.foo();
        }
    }

انتظار ما این است که خروجی زیر تولید شود:
Intercepted foo
foo
Intercepted bar
bar
اما نتیجه این می‌شود که دلخواه ما نیست:
Intercepted foo
foo
bar

راه‌حل
برای حل این مشکل دو کار باید انجام داد:
1- متد تزیین‌شده باید virtual باشد.
public class MyService : IMyService
{
  public virtual void foo()
  {
    Console.Write("foo");
    bar();
  }

  public virtual void bar()
  {
    Console.Write("foo");
    bar();
  }
}
2- شیوه معرفی متد به سیستم باید به روش زیر باشد:
// جایگزین روش پیشین در متد Main
x.For<IMyService>()
                    .EnrichAllWith(myTypeInterface  => dynamicProxy.CreateClassProxy<MyService>(new Intercept()))                    
                    .Use<MyService>();

دلیل این مسئله به دو روش proxy برمی‌گردد که برای اطلاع بیشتر به مستندات پروژه Castle مراجعه کنید.
در این‌جا روش Inheritance-based به کار رفته است. در این روش، تنها متدهای virtual را می‌توان intercept کرد. در روش پیشین(Composition-based) برای همه‌ی متدها عملیات intercept انجام می‌شد (کلاس proxy پیاده‌سازی‌شده‌ی interface ما بود) که در این‌جا این‌گونه نیست و می‌تواند به سرعت برنامه کمک کند.
مطالب دوره‌ها
استفاده از StructureMap به عنوان یک IoC Container
StructureMap یکی از IoC containerهای بسیار غنی سورس باز نوشته شده برای دات نت فریم ورک است. امکان تنظیمات آن توسط کدنویسی و یا همان Fluent interfaces، به کمک فایل‌های کانفیگ XML و همچنین استفاده از ویژگی‌ها یا Attributes نیز میسر است. امکانات جانبی دیگری را نیز مانند یکی شدن با فریم ورک‌های Dynamic Proxy برای ساده سازی فرآیندهای برنامه نویسی جنبه‌گرا یا AOP، دارا است. در ادامه قصد داریم با نحوه استفاده از این فریم ورک IoC بیشتر آشنا شویم.


دریافت StructureMap

برای دریافت آن نیاز است دستور پاورشل ذیل را در کنسول نیوگت ویژوال استودیو فراخوانی کنید:
 PM> Install-Package structuremap
البته باید دقت داشت که برای استفاده از StructureMap نیاز است به خواص پروژه مراجعه و سپس حالت Client profile را به Full profile تغییر داد تا برنامه قابل کامپایل باشد (در برنامه‌های دسکتاپ البته)؛ از این جهت که StructureMap ارجاعی را به اسمبلی استاندارد System.Web دارد.


آشنایی با ساختار برنامه

ابتدا یک برنامه کنسول را آغاز کرده و سپس یک Class library جدید را به نام Services نیز به آن اضافه کنید. در ادامه کلاس‌ها و اینترفیس‌های زیر را به Class library ایجاد شده، اضافه کنید. سپس از طریق نیوگت به روشی که گفته شد، StructureMap را به پروژه اصلی (ونه پروژه Class library) اضافه نمائید و Target framework آن‌را نیز در حالت Full قرار دهید بجای حالت Client profile.
namespace DI03.Services
{
    public interface IUsersService
    {
        string GetUserEmail(int userId);
    }
}


namespace DI03.Services
{
    public interface IEmailsService
    {
        void SendEmailToUser(int userId, string subject, string body);
    }
}

using System;

namespace DI03.Services
{
    public class UsersService : IUsersService
    {
        public UsersService()
        {
            //هدف صرفا نمایش وهله سازی خودکار این وابستگی است
            Console.WriteLine("UsersService ctor.");
        }

        public string GetUserEmail(int userId)
        {
            //برای مثال دریافت از بانک اطلاعاتی و بازگشت یک نمونه جهت آزمایش برنامه
            return "name@site.com";
        }
    }
}

using System;

namespace DI03.Services
{
    public class EmailsService: IEmailsService
    {
        private readonly IUsersService _usersService;
        public EmailsService(IUsersService usersService)
        {
            Console.WriteLine("EmailsService ctor.");
            _usersService = usersService;
        }

        public void SendEmailToUser(int userId, string subject, string body)
        {
            var email = _usersService.GetUserEmail(userId);
            Console.WriteLine("SendEmailTo({0})", email);
        }
    }
}
در لایه سرویس برنامه، یک سرویس کاربران و یک سرویس ارسال ایمیل تدارک دیده شده‌اند.
سرویس کاربران بر اساس آی دی یک کاربر، برای مثال از بانک اطلاعاتی ایمیل او را بازگشت می‌دهد. سرویس ارسال ایمیل، نیاز به ایمیل کاربری برای ارسال ایمیلی به او دارد. بنابراین وابستگی مورد نیاز خود را از طریق تزریق وابستگی‌ها در سازنده کلاس و وهله سازی شده در خارج از آن (معکوس سازی کنترل)، دریافت می‌کند.
در سازنده‌های هر دو کلاس سرویس نیز از Console.WriteLine استفاده شده‌است تا زمان وهله سازی خودکار آن‌ها را بتوان بهتر مشاهده کرد.
نکته مهمی که در اینجا وجود دارد، بی‌خبری لایه سرویس از وجود IoC Container مورد استفاده است.


استفاده از لایه سرویس و تزریق وابستگی‌ها به کمک  StructureMap

using DI03.Services;
using StructureMap;

namespace DI03
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            // تنظیمات اولیه برنامه که فقط یکبار باید در طول عمر برنامه انجام شود
            ObjectFactory.Initialize(x =>
            {
                x.For<IEmailsService>().Use<EmailsService>();
                x.For<IUsersService>().Use<UsersService>();
            });

            //نمونه‌ای از نحوه استفاده از تزریق وابستگی‌های خودکار
            var emailsService = ObjectFactory.GetInstance<IEmailsService>();
            emailsService.SendEmailToUser(userId: 1, subject: "Test", body: "Hello!");
        }
    }
}
کدهای برنامه را به نحو فوق تغییر دهید. در ابتدا نحوه سیم کشی‌های آغازین برنامه را مشاهده می‌کنید. برای مثال کدهای ObjectFactory.Initialize باید در متدهای آغازین یک پروژه قرار گیرند و تنها یکبار هم نیاز است فراخوانی شوند.
به این ترتیب IoC Container ما زمانیکه قرار است object graph مربوط به IEmailsService درخواستی را تشکیل دهد، خواهد دانست ابتدا به سازنده‌ی کلاس EmailsService می‌رسد. در اینجا برای وهله سازی این کلاس به صورت خودکار، باید وابستگی‌های آن‌را نیز وهله سازی کند. بنابراین بر اساس تنظیمات آغازین برنامه می‌داند که باید از کلاس UsersService برای تزریق خودکار وابستگی‌ها در سازنده کلاس ارسال ایمیل استفاده نماید.
در این حالت اگر برنامه را اجرا کنیم، به خروجی زیر خواهیم رسید:
UsersService ctor.
EmailsService ctor.
SendEmailTo(name@site.com)
بنابراین در اینجا با مفهوم Object graph نیز آشنا شدیم. فقط کافی است وابستگی‌ها را در سازنده‌های کلاس‌ها تعریف کرده و سیم کشی‌های آغازین صحیحی را نیز در ابتدای برنامه معرفی نمائیم. کار وهله سازی چندین سطح با تمام وابستگی‌های متناظر با آن‌ها در اینجا به صورت خودکار انجام خواهد شد و نهایتا یک شیء قابل استفاده بازگشت داده می‌شود.
ابتدایی‌ترین مزیت استفاده از تزریق وابستگی‌ها امکان تعویض آن‌ها است؛ خصوصا در حین Unit testing. اگر کلاسی برای مثال قرار است با شبکه کار کند، می‌توان پیاده سازی آن‌را با یک نمونه اصطلاحا Fake جایگزین کرد و در این نمونه تنها نتیجه‌ی کار را بازگشت داد. کلاس‌های لایه سرویس ما تنها با اینترفیس‌ها کار می‌کنند. این تنظیمات قابل تغییر اولیه IoC container مورد استفاده هستند که مشخص می‌کنند چه کلاس‌هایی باید در سازنده‌های کلاس‌ها تزریق شوند.


تعیین طول عمر اشیاء در StructureMap

برای اینکه بتوان طول عمر اشیاء را بهتر توضیح داد، کلاس سرویس کاربران را به نحو زیر تغییر دهید:
using System;

namespace DI03.Services
{
    public class UsersService : IUsersService
    {
        private int _i;
        public UsersService()
        {
            //هدف صرفا نمایش وهله سازی خودکار این وابستگی است
            Console.WriteLine("UsersService ctor.");
        }

        public string GetUserEmail(int userId)
        {
            _i++;
            Console.WriteLine("i:{0}", _i);
            //برای مثال دریافت از بانک اطلاعاتی و بازگشت یک نمونه جهت آزمایش برنامه
            return "name@site.com";
        }
    }
}
به عبارتی می‌خواهیم بدانیم این کلاس چه زمانی وهله سازی مجدد می‌شود. آیا در حالت فراخوانی ذیل،
 //نمونه‌ای از نحوه استفاده از تزریق وابستگی‌های خودکار
var emailsService1 = ObjectFactory.GetInstance<IEmailsService>();
emailsService1.SendEmailToUser(userId: 1, subject: "Test1", body: "Hello!");

var emailsService2 = ObjectFactory.GetInstance<IEmailsService>();
emailsService2.SendEmailToUser(userId: 1, subject: "Test2", body: "Hello!");
ما شاهد چاپ عدد 2 خواهیم بود یا عدد یک:
 UsersService ctor.
EmailsService ctor.
i:1
SendEmailTo(name@site.com)
UsersService ctor.
EmailsService ctor.
i:1
SendEmailTo(name@site.com)
همانطور که ملاحظه می‌کنید، به ازای هربار فراخوانی ObjectFactory.GetInstance، یک وهله جدید ایجاد شده است. بنابراین مقدار i در هر دو بار مساوی عدد یک است.
اگر به هر دلیلی نیاز بود تا این رویه تغییر کند، می‌توان بر روی طول عمر اشیاء تشکیل شده نیز تاثیر گذار بود. برای مثال تنظیمات آغازین برنامه را به نحو ذیل تغییر دهید:
// تنظیمات اولیه برنامه که فقط یکبار باید در طول عمر برنامه انجام شود
ObjectFactory.Initialize(x =>
{
   x.For<IEmailsService>().Use<EmailsService>();
   x.For<IUsersService>().Singleton().Use<UsersService>();
});
اینبار اگر برنامه را اجرا کنیم، به خروجی ذیل خواهیم رسید:
 UsersService ctor.
EmailsService ctor.
i:1
SendEmailTo(name@site.com)
EmailsService ctor.
i:2
SendEmailTo(name@site.com)
بله. با Singleton معرفی کردن تنظیمات UsersService، تنها یک وهله از این کلاس ایجاد خواهد شد و نهایتا در فراخوانی دوم ObjectFactory.GetInstance، شاهد عدد i مساوی 2 خواهیم بود (چون از یک وهله استفاده شده است).

حالت‌های دیگر تعیین طول عمر مطابق متدهای زیر هستند:
 Singleton()
HttpContextScoped()
HybridHttpOrThreadLocalScoped()
با انتخاب حالت HttpContext، به ازای هر HttpContext ایجاد شده، کلاس معرفی شده یکبار وهله سازی می‌گردد.
در حالت ThreadLocal، به ازای هر Thread، وهله‌ای متفاوت در اختیار مصرف کننده قرار می‌گیرد.
حالت Hybrid ترکیبی است از حالت‌های HttpContext و ThreadLocal. اگر برنامه وب بود، از HttpContext استفاده خواهد کرد در غیراینصورت به ThreadLocal سوئیچ می‌کند.

شاید بپرسید که کاربرد مثلا HttpContextScoped در کجا است؟
در یک برنامه وب نیاز است تا یک وهله از DbContext (مثلا Entity framework) را در اختیار کلاس‌های مختلف لایه سرویس قرار داد. به این ترتیب چون هربار new Context صورت نمی‌گیرد، هربار هم اتصال جداگانه‌ای به بانک اطلاعاتی باز نخواهد شد. نتیجه آن رسیدن به یک برنامه سریع، با سربار کم و همچنین کار کردن در یک تراکنش واحد است. چون هربار فراخوانی new Context به معنای ایجاد یک تراکنش جدید است.
همچنین در این برنامه وب قصد نداریم از حالت طول عمر Singleton استفاده کنیم، چون در این حالت یک وهله از Context در اختیار تمام کاربران سایت قرار خواهد گرفت (و DbContext به صورت Thread safe طراحی نشده است). نیاز است به ازای هر کاربر و به ازای طول عمر هر درخواست، تنها یکبار این وهله سازی صورت گیرد. بنابراین در این حالت استفاده از HttpContextScoped توصیه می‌شود. به این ترتیب در طول عمر کوتاه Object graph‌های تشکیل شده، فقط یک وهله از DbContext ایجاد و استفاده خواهد شد که بسیار مقرون به صرفه است.
مزیت دیگر مشخص سازی طول عمر به نحو HttpContextScoped، امکان Dispose خودکار آن به صورت زیر است:
protected void Application_EndRequest(object sender, EventArgs e)  
{  
  ObjectFactory.ReleaseAndDisposeAllHttpScopedObjects();  
}

تنظیمات خودکار اولیه در StructureMap

اگر نام اینترفیس‌های شما فقط یک I در ابتدا بیشتر از نام کلاس‌های متناظر با آن‌ها دارد، مثلا مانند ITest و کلاس Test هستند؛ فقط کافی است از قراردادهای پیش فرض StructureMap برای اسکن یک یا چند اسمبلی استفاده کنیم:
 // تنظیمات اولیه برنامه که فقط یکبار باید در طول عمر برنامه انجام شود
ObjectFactory.Initialize(x =>
{
   //x.For<IEmailsService>().Use<EmailsService>();
   //x.For<IUsersService>().Singleton().Use<UsersService>();  
   x.Scan(scan =>
   {
       scan.AssemblyContainingType<IEmailsService>();
       scan.WithDefaultConventions();
   });  
});
در این حالت دیگر نیازی نیست به ازای اینترفیس‌های مختلف و کلاس‌های مرتبط با آن‌ها، تنظیمات اضافه‌تری را تدارک دید. کار یافتن و برقراری اتصالات لازم در اینجا خودکار خواهد بود.


دریافت مثال قسمت جاری
DI03.zip

به روز شده‌ی این مثال‌ها را بر اساس آخرین تغییرات وابستگی‌های آن‌ها از مخزن کد ذیل می‌توانید دریافت کنید:
Dependency-Injection-Samples
 
مطالب
بهینه سازی حجم فایل PDF تولیدی در حین کار با تصاویر در iTextSharp
ابتدا مثال ساده زیر را درنظر بگیرید:
using System.Diagnostics;
using System.IO;
using iTextSharp.text;
using iTextSharp.text.pdf;

namespace OptimizeImageSizes
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            test1();
            test2();
        }

        private static void test2()
        {
            using (var pdfDoc = new Document(PageSize.A4))
            {
                var pdfWriter = PdfWriter.GetInstance(pdfDoc, new FileStream("Test2.pdf", FileMode.Create));
                pdfDoc.Open();

                var table = new PdfPTable(new float[] { 1, 2 });
                table.AddCell(Image.GetInstance("myImage.png"));
                table.AddCell(Image.GetInstance("myImage.png"));
                pdfDoc.Add(table);
            }

            Process.Start("test2.pdf");
        }

        private static void test1()
        {
            using (var pdfDoc = new Document(PageSize.A4))
            {
                var pdfWriter = PdfWriter.GetInstance(pdfDoc, new FileStream("Test1.pdf", FileMode.Create));
                pdfDoc.Open();

                var table = new PdfPTable(new float[] { 1, 2 });                
                var image = Image.GetInstance("myImage.png");
                table.AddCell(image);
                table.AddCell(image);
                pdfDoc.Add(table);
            }

            Process.Start("test1.pdf");
        }
    }
}
در اینجا یک تصویر به نام myImage.png به دو طریق، به صفحه‌ای اضافه شده است:
الف) در متد test1، یک وهله از آن تهیه و دو بار به صفحه اضافه شده است.
ب) در متد test2، به نحوی متداول، هربار که نیاز به نمایش تصویری بوده، یک وهله جدید از تصویر تهیه و اضافه شده است.

نکته‌ی مهم در اینجا، حجم نهایی دو فایل حاصل است:
حجم فایل test2.pdf دقیقا دوبرابر حجم فایل test1.pdf است. علت هم به این بر می‌گردد که هر وهله جدیدی از شیء Image، صرفنظر از محتوای آن، توسط iTextSharp به صورت جداگانه‌ای در فایل pdf نهایی ثبت خواهد شد.
این مورد خصوصا در تهیه گزارشاتی که تصویری را در پشت صحنه صفحات نمایش می‌دهد یا در هدر صفحه یک تصویر مشخص و ثابتی قرار گرفته است و نیاز است این تصویر در تمام صفحات تکرار شود، بسیار مهم است و در صورت عدم رعایت نکته تهیه یک وهله از تصاویری تکراری، می‌تواند حجم فایل را بی‌جهت تا چندمگابایت افزایش دهد.